زبان و خط فرانسوی
در اواخر قرن دوم قبل از میلاد پس از آن که رومیان بر کشور اسپانیا دست یافتند بر قسمت جنوبی سرزمین گٌل که امروز به نام پرووانس(Provence) خوانده میشود حمله برده و بخش بزرگی از سرزمین گٌل را به تصرف خویش درآوردند، اما نتوانستند بر سراسر این خطه دست یابند. جنگ بین رومیان و اهالی گٌل قریب شصت سال ادامه یافت تا این که در سال 58 ق.م ژول سزار(سردار معروف رومی101-44 ق.م) قیصر معروف روم به تسخیر تمام سرزمین گٌل مصمم شد و سرانجام پس از پنج اردوکشی و هفت سال جنگ در سال 51 ق.م. مقاومت اهالی گٌل را بکلی درهم شکست و سرزمین گٌل را ضمیمه ممالک روم کرد. از این تاریخ به بعد رومیان حاکم مطلق و صاحب اختیار کامل کشور گٌل شدند و این استیلا بیش از پانصد سال دوام یافت. از همان نخستین روزهای تسلط رومیان، زبان و فرهنگ لاتینی در جنوب کشور گٌل شکوفا شد و تا شهر لیون اشاعه یافت. بتدریج اهالی گٌل آداب و زبان فاتحان را اختیار کردند و وضع کشور گٌل و اهالی آن بکلی تغییر کرد و اندک اندک ملت گٌل در وجود رومیان مستهلک شد. سازمان مستحکمی که رومیان در این مستعمره به وجود آوردند، مدارسی که تاسیس کردند، اعطای امتیازات به کسانی که به زبان رومی تکلم میکردند و نیز الزام و ضرورتی که مردم شکست خورده گٌل به هنگام تنظیم اوراق و اسناد عمومی و رسمی در استعمال این زبان داشتند، سبب شد که از همان دقایق نخست زبان فاتحان در سرزمین گٌل اشاعه یابد. همچنین موجب گردید که خصایص روحی و تمدن رومیان در قلب اهالی گٌل نفوذ کند. پس از فتوحات ژول سزار، در حدود سال 30 ق.م.، پس از آن که سلطنت و حکومت به دست اگوست امپراتور معروف روم افتاد و پیروزی و سلطه رومیان در گٌل به حد کمال رسید،آیین مسیحیت نیز از طریق کلیسای لیون به اهالی گٌل تحمیل شد و اندک اندک اکثر ساکنان شهرها و روستاهای کشور گٌل دین عیسوی را پذیرفتند و این مساله موجب شد زبان لاتین- که زبان کلیسا و روحانیون و مذهب مسیح بود- در سراسر سرزمین گٌل نفوذ و رواج بیشتری یابد.
زبان لاتین در گٌل به دو شکل اشاعه یافت: یکی "لاتین کلاسیک" که در ادارات و سازمانهای دولتی و کلیسا و جوامع رسمی و امور بازرگانی رواج یافت- و این همان زبانی بود که سیسرون(خطیب معروف رومی، 106-43 ق.م.) و سزار بدان تکلم میکردند- و دیگری زبان"لاتین عامیانه" که در میان طبقات متوسط و عامی گٌل و سربازان رومی در محاورات عادی به کار میرفت و این زبان اخیر- که زبان توده ملت بود- خیلی سریعتر و عمیقتر در کشور گٌل بسط یافت.
زبان "لاتین کلاسیک" زبان طبقه ممتاز جامعه بود. افرادی که به طبقه اشراف کشور تعلق داشتند زبان مذکور را در مدارس فرا میگرفتند، اما این زبان برای آنان یک زبان مصنوعی و بیروح بود و به همین دلیل از حدود آموزشگاهها و سازمانهای اداری و رسمی کشور نیز فراتر نرفت و عملا در کلیساها باقی ماند. لیکن زبان دیگر، یعنی "لاتین عامیانه" – که سربازان روم و توده ملت بدان تکلم میکردند- به سرعت در سرزمین گٌل توسعه یافت و در همه جا ریشه دوانید. در این "زبان عامیانه"، اهالی گٌل بر حسب عادت محلی خود به هنگام تلفظ کلمات لاتینی برخی از اجزا یا حروف غیر مصوت را ساقط و در ساختمان جملات و ترکیبات نیز تصرفاتی مینمودند و با این عمل بسیاری از الفاظ و کلمات رومی را تحریف میکردند. بدین طریق نه فقط زبان رومی جایگزین زبان اولیه مردم گل شد بلکه زبان مذکور از شکل اصلی و نخستین خود نیز خارج گردید و صورت و حالتی دیگر یافت. در این میان، تعداد بیشماری از لغات و الفاظ یونانی و زبانهای دیگر از قبیل سلتی و ژرمنی و ایبری در آن داخل گشت و زبان لاتینی چهره نوینی به خود گرفت، به عبارت دیگر از خلط و امتزاج زبان رومی با لغات و لهجههای مختلف، زبان جدیدی پدید آمد که در واقع آمیختهای از عناصر و لغات گوناگون بود که به زبان رمان شهرت یافت. طولی نکشید که زبان "رٌمان"(Langue romane) نیز به دو شاخه مهم تقسیم گردید: یکی زبان "اٌک" که در جنوب گٌل بدان تکلم میکردند و دیگری زبان "ٌیل"که در شمال بدان سخن میگفتند. در قرن هشتم میلادی، یعنی در دوران حکومت سلاطین سلسله کارولنژین زبان لاتین- که در نزد توده مردم زبانی مرده و متروک و نامتداول به شمار میآمد- منحصرا به کلیسا و مطالعات ادبا و کشیشان اختصاص یافت و زبان علم و سیاست و دین و شعر و ادب شد و به کلی از زبان "رٌمان" جدا گردید. هر یک از دو زبان " اٌک"(langue d'oc) و "اٌیل"(langue d'oïl) نیز به نوبه خود به عللی- که یکی از آنها ایجاد حکومتهای ملوک الطوایفی و تجزیه و تفکیک خاک فرانسه بود- به چند زبان محلی تقسیم شدند؛ مثلا از زبان " اٌک" سه زبان محلی پروونسال، لانگدوسین(languedocien )و لیموزن(limousin) و از زبان "اٌیل" که تحول بیشتری پذیرفته بود زبانهای محلی پیکارد(picard)، والون(wallon)، بورگینیون(bourguignon)، نورماند، لورن(Lorrain)، پواتون( poitevin) و مخصوصا زبان محلی ایل دو فرانس یا فرانسین( Île-de-France - francien)منشعب گشت و تا اواخر قرن دوازدهم نیز آثار متعددی به زبانهای محلی مذکور نوشته شد؛ ولی از قرن سیزدهم به بعد عموم زبان های مزبور، اعتبار و اهمیت خود را از دست دادند و به لهجه محلی (پاتوا) تنزل یافتند و از میان آنها زبان فرانسین به سبب موقعیت سیاسی خاص خود بر دیگر زبانها رجحان و برتری یافت و زبان واحد به سبب موقعیت سیاسی خاص خود بر دیگر زبانها رجحان و برتری یافت و زبان واحد فرانسویان گردید و به عنوان زبان رسمی و دربار فرانسه برگزیده شد و آنچنان اعتباری یافت که مارکوپولو جهانگرد ایتالیایی سفرنامه خود را در باب جغرافیا و عجایب چین و ترکستان و مغولستان به زبان فرانسه نگاشت و فلورانتن برونتو لاتینی سیاستمدار و محقق فلورانسی معاصر دانته نیز کتاب مشهور خویش گنجینه علوم و فنون را به زبان فرانسه نوشت،زیرا میگفت:
"زبان فرانسه زبانی خوش و دلکش و متداول در میان همه مردم است".[۱]
زبان فرانسه یكی از بزرگترین زبانهای دنیاست كه در مقام زبان جامعه بینالمللی و دیپلماسی تنها با انگلیسی مقابل مقایسه است. زبان فرانسه دركشور فرانسه تكلم میشود و علاوه بر آن، در كشورهای بلژیک، سوییس و كانادا یكی از زبانهای رسمی است؛ در لوكزامبورگ، سنت پیر و میكلان (در نزدیكی ساحل نیوفاندلند) گوادلوپ و مارتینیک ( در دریای كارائیب )، گینه فرانسه ( در آمریكای جنوبی )، یونیون ( در اقیانوس هند ) و در كالدونیای نو و تاهیتی ( در جنوب اقیانوس آرام ) زبان رسمی به شمار میرود. از این گذشته، در تعدادی از كشورها فرانسوی، زبان دوم غیر رسمی است كه از آن جملهاند: مراكش، تونس، الجزایر، لبنان، سوریه، لائوس، كامبوج و ویتنام. در مجموع زبان فرانسوی، زبان مادری حدود 75 میلیون نفر است و در همین حال میلیونها نفر با آن آشنایی دارند وكم وبیش به عنوان زبان دوم از آن استفاده میكنند.
الفبای فرانسوی همانند الفبای زبان انگلیسی است، اگر چه حرف w تنها در واژههای بیگانه ظاهر میشود. تكیههای سنگین (è) و سبک(é) خمان (ô) در كلماتی مانند père پدر، été تابستان، élève دانش آموز و âme روح كاربرد دارند و سدیل ( ç) زیر حرف c، قبل از حروف a o یا u میچسبد و در نتیجه به جای «ک» صدای «س» میدهد، مثل leçon درس.
املای كلمات فرانسوی عموماً با گفتار چهار یا پنج قرن قبل مطابقت دارد و از این رو راهنمای خوبی برای دستیابی به تلفظ امروزی كلمات نیست. حروف ناملفوظ به ویژه در پایان كلمات بسیار است ( كلمه hommes را um و كلمه aiment را em تلفظ میكنند). ولی هر گاه یک همخوان پایانی كه معمولاً ناملفوظ است قبل از كلمه آغاز شده با واكه آمده باشد به تلفظ درمیآید. در جریان این فرایند كه پیوند نامیده میشود همخوان مورد نظر به صورت بخشی از هجای اول كلمه بعدی در میآید به گونهای كه جمله il est assis (او نشسته است) e-le-ta- si تلفظ میشود. اگر چه قوانینی كم و بیش ثابت بر تلفظ فرانسوی حاكم است، صداهای واقعی زبان برای انگلیسی زبانها بسیار دشواراست تا آنجا كه میتوان گفت «لهجه فرانسوی» خوب چیزی است كه به سادگی حاصل نمیشود.
انگلیسی و فرانسوی به عنوان دو زبان عمده جهان غرب طبیعتاً واژههای فراوانی را با هم داد و ستد كردهاند. از جمله دادههای اخیر فرانسوی به انگلیسی – كه تلفظ فرانسوی آنها تا حد امكان حفظ شده – میتوان از كلمات و عبارات زیر یاد كرد:
Hors d’œuvre , à la carte , table , d’hôte , en route , en masse , rendezvous , cart blanche, savoir – faire , faux pas , fait accompli , par excellelence , bon vivani , joie de vivre , raison d’être , coup d’état , nouveau riche , esprit de corps , laissez faire , chargé d’affaires ,pièce de résistance , R.S.V.P.
اما در سالهای اخیرمسیر حركت عمدتاً جهت معكوس یافته است. زبان فرانسه بر خلاف میل طرفداران زبان پاک – آكادمی فرانسه كه جای خود دارد – از انواع و اقسام واژههای انگلیسی لبریز شده تا بدانجا كه زبان موجود را جارگون فرانگلیسی ( فرانگله franglais ) نامیدهاند كه تركیبی از فرانسوی francais و انگلیسی anglais است. به عنوان مشتی نمونه خروار میتوان از كلمات و اصلاحات زیر نام برد:
le hamburger , le drugstore, le week– end , le strip – tease , le pull- over , le tee – shirt , le chewing gum , les blue – jeans , le snack – bar , la cover- girl
آكادمی فرانسه بسیاری از این كلمات را رسماً رد كرده است و با این حال در اینجا نیز نوعی مصالحه مصداق یافته است. آكادمی به تازگی استفاده از كلمات pijpeline le و le bulldozer را در زبان فرانسه پذیرفته است با قید این شرط مؤكد كه باید PEEP – LEEN و bool – do- ZAIR تلفظ شوند.[۲][۳]
نیز نگاه کنید به
زبان ژاپنی؛ زبان روسی؛ زبان رسمی کانادا؛ زبان و خط تونسی؛ زبان افغانستان؛ زبان چینی؛ زبان سنگال؛ زبان و خط آرژانتینی؛ زبان و خط رسمی مالی؛ زبان و خط رسمی ساحل عاج؛ زبان و خط رسمی تایلند؛ زبان اوکراین؛ زبان اسپانیایی؛ زبان و خط رسمی اردن؛ زبان و خط رسمی اتیوپی؛ زبان و خط رسمی سیرالئون؛ زبان و خط رسمی قطر؛ زبان گرجی؛ زبان و خط رسمی سریلانکا؛ زبان و خط رسمی بنگلادش؛ زبان و خط قزاقستان؛ زبان تاجیکی؛ خط ژاپنی؛ خط روسی؛ خط افغانی؛ خط چینی؛ خط سنگالی؛ خط گرجی؛ خط رسمی تاجیکستان
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Fran%C3%A7ais
- ↑ کاتسنر،کنت، ترجمه هیرمندی ، رضی ، کتاب زبانهای جهان ،مرکز نشر دانشگاهی ، چاپ اول (1376) ، ص.58.
- ↑ نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،