نظام فرهنگی ژاپن
فرهنگ ژاپن
در زبان ژاپنی به فرهنگ، بونكا(文化/Bunka) میگویند. این كلمه تا دوران میجی در زبان ژاپنی كاربرد نداشت، اما از این زمان به بعد آن را معادل كلمه (Culture) فرانسوی و (Kultur) آلمانی در ترجمهها استفاده كردند. معمولا دو رویكرد برای كلمه بونكا یا همان فرهنگ بیان میكنند: رویكرد نخست اطلاق آن بر علم، هنر، مذهب، اخلاق و سایر چیزهایی است كه بر آمده از زندگی معنوی باشد. این رویكرد مقابل اصطلاح تمدن –به ژاپنی بونمه[2]- قرار میگیرد كه تولیدات مادی را هم مد نظر دارد. رویكرد دوم تمامی سبکهای زندگی را كه گروههای انسانی مختلف دارند، فرهنگ مینامد. امروزه رویكرد اول فراگیرتر و رایجتر است و در نوشته حاضر هم این رویكرد ملاك قرار خواهد گرفت. همچنین با این رویكرد فرهنگ را منحصرا معادل فرهنگ فرادست[3] قرار میدهند كه در این صورت در برگیرنده فرهنگ عامه نیست، پس در این نوشته هم از پرداختن به فرهنگ عامه اجتناب میكنیم.
فرهنگ ژاپنی، فرهنگی است كه در محدوده سرزمینی ژاپن بالیده و شكل گرفته، پس مسلما به واسطه موقعیت جغرافیایی، وضعیت طبیعی، آب و هوا و ... مختصات و ویژگیهای خاص خود را پیدا كرده است. در نوشته حاضر ابتدا به ویژگیهای فرهنگ ژاپنی اشاره خواهیم كرد و بعد آن به شكل مختصر پیشینه فرهنگی این كشور را شرح و در ادامه آن نظام فرهنگی ژاپن را توضیح خواهیم داد.
1-1 ویژگیهای فرهنگ ژاپن
ژاپن کشوری متشکل از جزیرههای بسیار است که دور تا دور آن را آب فرا گرفته و از راه خشکی به هیچ کشوری راه ندارد. این کشور اگر چه بخشی از قاره پهناور آسیا است، اما از آن جدا و در منتهی الیه شرق آن به شکل کمانی جنوبی-شمالی جای گرفته است. به علاوه بیش از 98 درصد از مردمان این کشور از قوم ژاپنی و بقیه هم به تعداد کم در جزایر شمالی، مردمان آینو و در جزایر جنوبی مردمان ریوکیویی[4] هستند. بنابراین میتوان گفت، ژاپن بر خلاف اکثر کشورهای جهان از چندگانگی فرهنگی برخوردار نیست و تقریبا فرهنگ در تمامی نقاط آن مشابه هست. با این همه بسته به تأثیرات منطقهای، تاریخی آب و هوایی، و ... ، تفاوتهایی در لهجه، غذا و ... مناطق این كشور وجود دارد. بارزترین نمود این تفاوتها را میشود در تفاوتهای فرهنگی میان ژاپن شرقی[5] و ژاپن غربی[6] دید که به عنوان نمونهای از تفاوتهای موجود بین مناطق این کشور تنها به شرح آن بسنده میکنیم.
در اینکه مرز میان ژاپن شرقی و غربی چیست، توضیحات گوناگونی وجود دارد، اما این توضیح که خط زمینساختی ایتویگاوا شیزوئوکا[7] را مرز میان آنها میداند، پذیرفتهتر است. سرزمینهای واقع در شمال و شرق این خط زمینساختی، ژاپن شرقی و شامل منطقه کانتو با محوریت توکیو و نیز مناطق شمال شرق و جزیره هوکایدو است. سرزمینهای واقع در غرب و جنوب این خط ژاپن غربی و شامل منطقه کانسای با محوریت اوساکا و کیوتو و نیز جزیره کیوشو، جزیره شیکوکو و جزایر اوکیناوا است. این خط زمین ساختی در رشته کوهای آلپ ژاپن[8] واقع و چونان دیواری میان دو ژاپن شرقی و غربی قد کشیده است. این دیوار تا حدودی ارتباط فرهنگی میان ژاپن شرقی و غربی را محدود میکرد و همین مسأله تفاوتهای فرهنگی میان دو منطقه را ایجاد کرد که امروزه نمود آن را بیشتر در تفاوتهای فرهنگی میان توکیو و اوساکا بیان میکنند (اومهسائو و تادا، 1972: 174). مردمان ژاپن غربی به خاطر نزدیکی به چین و شبه جزیره کره در گذشته ارتباطات بیشتری با خاک اصلی آسیا و به خصوص چین داشتند و علاوه بر کشاورزی به داد و ستد و تجارت میپرداختند، اما ژاپن شرقی منطقه کشاورزی بود و این مسائل باعث شد تا مردمان ژاپن شرقی محافظهکارتر و مردمان ژاپن غربی اصلاحطلبتر باشند (همان: 173).
صرف نظر از چنین تفاوتهای فرهنگی بین مناطق، باید اذعان کرد که ژاپن دارای فرهنگی به نسبت یکسان در تمامیت کشورش است که میتوان فرهنگ ژاپن نامیدش و در آن میتوان خصوصیات و ویژگیهایی یافت که در ادامه به دو مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
1-1-1 ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه
دونالد کین[9] ژاپنشناس، مورخ، نویسنده و مترجم مشهور ادبیات ژاپن عقیده داشت، نگاه به تاریخ ژاپن ما را به این نکته میرساند که در فرهنگ ژاپن همیشه نوعی رابطه عشق و تنفر و پذیرش و مقاومت در برابر فرهنگ خارجی وجود داشته است (شیبا و کین، 2012: 24). هم به گفته او بارزترین نمود این عشق و نفرت توأمان را میتوان در ابداع کانا دانست (همان: 27) که در کنار کانجی یا نویسههای چینی اخذ شده از چین برای نگارش زبان ژاپنی بکار میروند و خیلی زود بعد از اخذ کانجی از چین و در دوره هیان ابداع شدند. این مسأله وقتی برجستهتر میشود که بدانیم که بقیه کشورهای حوزه نفوذ فرهنگ چین مانند کره و ویتنام، یا اصلا اقدام به ابداع خط خود در برابر کانجی نکردند و یا با چند قرن تأخیر نسبت به ژاپن این کار را کردند، هر چند خیلی زودتر از ژاپن هم آن را اخذ کردند.
رابطه پذیرش و مقاومت در مقابل فرهنگ وارداتی تبدیل به سنتی خاص در فرهنگ ژاپن شده است که میتوان آن را در قالب تصویر شماره 1 خلاصه کرد.
تصویر شماره 1: نحوه هضم فرهنگ بیگانه توسط فرهنگ ژاپنی (تاناكا، 2011: 33).
همان طور که در تصویر هم به خوبی معلوم است، ژاپنیها به راحتی فرهنگ بیگانه را میپذیرند و حتی میتوان گفت که نسبت به آن مشتاقند؛ چنان که در دوران باستان و سدههای میانه نسبت به فرهنگ چین مشتاق بودند و در دوران بعد از مدرن نسبت به فرهنگ غرب. بعد از آموختن فرهنگ بیگانه و فهم كامل یا هضم آن، اقدام به آمیختن آن با سنتهای ژاپنی و داشتههای خود میكنند كه این فرایند در نهایت منجر به ژاپنی شدن فرهنگ وارداتی میگردد بطوری كه هیچ شكی در ژاپنی بودن آن باقی نمیماند. به این خاطر مرتون (2005) در توصیف فرهنگ ژاپنی میگوید:
... با آن كه ژاپنیها به لحاظ شكل فرهنگ خود سخت وامدار چین هستند، اما آنچه حاصل میشود، به شكل متمایزی ژاپنی است. آنها همیشه نیرویی عظیم در تبدیل مواد وام گرفته به هدفهای خاص خودشان نشان دادهاند، هدفهایی كه در چهارچوب عمیقتر آگاهی ملی هستند و فرهنگ شكل گرفتهای كه هیچ فكری درباره آن جز ژاپنی بودنش نمیتوان كرد (مرتون، 2005: 1).
این سنت ژاپنی باعث شده است تا فرهنگ این كشور كمتر وارد ستیز فرهنگی با فرهنگهای بیگانه شود و در عین مدارا با آنها در نهایت به چیزی برسد كه كاملا ژاپنی است. این كه ژاپن به نمونهای بدل شد كه با حفظ اصالت و سنت خود به توسعه صنعتی دست یافت و ثابت كرد كه پیشرفت كردن مستلزم كنار گذاشتن سنتها نیست، میتوان گفت بر آمده از همین سنت ژاپنی است[10].
1-1-2 پیوند با طبیعت
تقریبا تمامی آثاری كه درباره وجوه مختلف فرهنگ ژاپن نوشته شدهاند، فرهنگ ژاپن را الهام گرفته از طبیعت میدانند. از دین گرفته تا معماری و شهرسازی، تقریبا همه چیز در پیوند و نزدیك به طبیعت توصیف شدهاند. این كشور از طبیعتی بسیار زیبا و در عین حال بی رحم برخوردار است. زلزله، آتشفشان، سیل، سونامی و رانش زمین بلایایی طبیعی هستند كه هر سال در این كشور رخ میدهند و هر چند ژاپن توسعه یافته توانسته است بر زیانهای ناشی از بلایایی چون زلزله غلبه كند، اما زلزله بزرگ و سونامی بزرگ متعاقب آن در مارس 2011 مجددا تهدید طبیعت در ژاپن را به رخ كشید. بنابراین فرهنگ در ژاپن ملهم از زیبایی و نیز تهدید طبیعت آن كشور است. واتانابه درباره تفاوت نگاه غربیها و ژاپنیها به طبیعت چنین مینویسد:
در تفكر غربی، انسان یك جزء معمولی از طبیعت نیست. او یك مخلوق بسیار ویژه و طبیعت تابع او و حتی تابع جنایاتش است. او صاحب اختیار جهان طبیعت و طبیعت جایی برای انجام آزمایشها و كاربردهای او است ... . طبیعت برای ژاپنیها متفاوت است. طبیعت نه تنها جزوی از اربابیت او نیست كه او قدردانش و حتی بهترین همدمش هست (واتانابه، 1974: 280).
این گونه نگاه به طبیعت و نیز ویژگیهای طبیعی ژاپن از جمله جزیرهای بودن و عدم ارتباطش با آسیا و سایر جهان از طریق خشكی باعث شده است تا اصولا فرهنگ ژاپن متمایز از فرهنگ كشورهایی باشد که مرزهایی در خشکی با دیگر مناطق و کشورها دارند. برای مثال دین در ژاپن بر مبنای احساس قدرت خدایان است و نه مانند مسیحیت، یهودیت یا اسلام بر مبنای اعتقاد و باور به خدا. حتی آیین بودایی هم که در سنت هضم فرهنگهای وارداتی خاص ژاپن، ژاپنی شد، متفاوت از آیین بودایی هند و چین بر مبنای احساس است و نه باور. در مورد معماری، چوب محور ساخت و سازها و بناها عموما سبک است، اما در غرب سنگ و آهن مصالح اصلی و بناها بسیار سنگین است. در مورد پیکر تراشی، عموما تندیسهای بودایی از چوب تراشیده میشدند، اما در چین و هند و در پیکرتراشی غرب از سنگ و فلز استفاده میشد. باغها در ژاپن منطبق با طبیعت هستند و شکل نا منظم دارند، اما شکلهای هندسی و شکلهای ساختگی در باغهای کشورهای دارای مرزهای خشکی غالب است.
1-1-3 نظام ایئهموتو یا بنیاد خانوادگی
یکی از سنتهای موجود در فرهنگ و هنر ژاپن، نظام ایئهموتو[11] است که میتوان از آن به بنیاد خانوادگی تعبیر کرد. این نظام که در دوره موروماچی شروع شد و در دوره ادو کاملا استحکام پیدا کرد، موروثی شدن یک هنر یا سبک هنری در یک خانواده بود. این نظام را میتوان در بسیاری از هنرها از جمله مراسم چای، ایکهبانا[12] یا گل آرایی، هنرهای نمایشی سنتی، موسیقی سنتی و رقص و ... مشاهده کرد. این سنت حتی در حال حاضر هم در فرهنگ و هنر ژاپن وجود دارد.
1-2 پیشینه فرهنگی
معمولا در بحث از تاریخ فرهنگ ژاپن، برای آن دورههایی متمایز از دورههای تاریخی این كشور در نظر میگیرند و بر مبنای این دورههای تاریخ فرهنگ پیشینه فرهنگی كشور ژاپن را توضیح میدهند. بنابراین در اینجا با ترسیم جدول شماره 1 گاهشماری از دورههای تاریخی ژاپن و نیز دورههای تاریخ فرهنگ این كشور را كنار هم قرار میدهیم تا فهم آن برای خواننده آسانتر گردد.
جدول شماره 1: گاهشمار دورههای تاریخی و دورههای تاریخ فرهنگ
دوره تاریخی | سال | دورههای تاریخ فرهنگ | سال |
ما قبل تاریخ | پارینه سنگی (تا 14 هزار سال قبل) | پارینه سنگی | تا 14 هزار سال قبل |
دوره جومون (14 هزار سال قبل تا قرن 10 ق م) | فرهنگ جومون[13] | از 13 هزار سال قبل تا قرن 10 ق م | |
دوره یایویی (از قرن 10 ق م تا اواسط قرن 3 م) | فرهنگ یایویی[14] | از قرن 10 ق م تا اواسط قرن 3 م | |
دوران باستان | دوره كوفون (اواسط قرن 3 تا اواسط قرن 7 م) | فرهنگ كوفون[15] | از اواسط قرن 3 تا اواسط قرن 7 م |
دوره آسوكا (592 تا 710 م) | فرهنگ آسوكا[16] | 538 تا 645 م | |
فرهنگ هاكوهو[17] | 645 تا 710 م | ||
دوره نارا (710 تا 794 م) | فرهنگ تِنپیو[18] | 729 تا 749 م | |
دوره هیان (794 تا 1185) | فرهنگ توفو (سبك تانگ)[19] | 794 تا 894 م | |
فرهنگ كونین جوگان[20] | 810 تا 877 م | ||
فرهنگ كوكوفو (سبك ملی)[21] | قرن 10 تا 12 م | ||
فرهنگ اینسِیكی[22] | نیمه دوم قرن 11 تا پایان قرن 12 م | ||
سدههای میانی | دوره كاماكورا (1185-1333) | فرهنگ كاماكورا | 1185 تا 1333 م |
دوره موروماچی (1336-1573) | فرهنگ كیتایاما[23] | اوایل قرن 14 تا اوایل قرن 15 م | |
فرهنگ هیگاشییاما[24] | قرن 15 و نیمه اول قرن 16 م | ||
دوران مدرن نخستین | دوره آزوچی-مومویاما (1573-1603) | فرهنگ مومویاما | 1582-1603 م |
دوره ادو (1603-1868) | فرهنگ كانئه[25] | اوایل قرن 17 م تا نیمه دوم آن | |
فرهنگ گِنروكو[26] | اواخر قرن 17 تا اوایل قرن 18 م | ||
فرهنگ هورهكی تِنمی[27] | اواخر قرن 18 م | ||
فرهنگ كاسِی[28] | نیمه نخست قرن 19 | ||
دوران مدرن | دوره میجی (1868-1912) | فرهنگ دوره میجی | 1868-1912 م |
دوره تایشو (1912 -1926) | فرهنگ دوره تایشو | 1912-1926 م | |
دوره شووا –تا پایان جنگ (1926-1945) | فرهنگ دوره شووا قبل از جنگ | 1926-1945 م | |
دوران معاصر | دوره شووا –بعد از جنگ- (1945-1989) | فرهنگ دوره شووای بعد از جنگ | 1945-1989 م |
دوره هیسی (1989-2019) | فرهنگ دوره هیسی | 1989-2019 م | |
دوره ریوا[29] (2019- ) | فرهنگ دوره ریوا | 2019- م |
تهیه شده توسط نویسنده با استناد به (یاماكاوا، 2012).
همان طور كه در جدول شماره 1 هم به خوبی مشخص است، پیشینه فرهنگ در ژاپن به دوره جومون بر میگردد، دورهای در 14 هزار سال پیش كه امروزه سفالینههای بسیار زیادی از آن دوره كشف شده است، سفالینههایی كه با استفاده از ریسمان بر سطح آنها نقش انداخته بودند و این دوره نام خود را هم از همین نقوش ریسمانی گرفته است. دوره فرهنگ جومون تا مدت بسیار طولانی و تا قرن 10 ق م ادامه یافت و بعد از آن با ساخت سفالینههای جدید موسوم به یایویی و نیز ظروف فلزی ما با فرهنگ یایویی روبرو هستیم كه تا قرن سوم میلادی ادامه داشت. نكته جالبی كه وجود دارد اینكه نقشها و رنگ سفالها در ژاپن شرقی و غربی با هم متفاوت بود (اومهسائو و تادا، 1972: 174) و ساخت سفالهای یایویی و ابزار فلزی هم از ژاپن غربی شروع شد كه به چین و شبه جزیره كره نزدیکتر و با آنها ارتباط داشت.
1-2-1 فرهنگ در دوران باستان
كوفون یا گورتل، قبرهای باستانی بزرگی از انباشتن خاك است كه از قرن سوم تا هفتم م در سراسر ژاپن به جز هوكایدو و جزایر كوچك جنوبی به تعداد زیاد، به شكلهای متنوع و در اندازههای متفاوت ساخته شدند. بزرگترین گورتل ژاپن طولی برابر 525 متر و ارتفاعی برابر 39.8 متر دارد. شكلگیری چنین گورتلهای بزرگی نشان دهنده شكلگیری حكومت مركزی در این دوره است كه در پس زمینه آن توسعه روشهای تولید، توسعه كشاورزی، استفاده از ابزار فلزی و ... قرار دارد كه اینها خود در نهایت منجر به شكلگیری طبقهای قدرتمند و ثروتمند شد. دلیل اصلی توسعه روشهای تولید و ... هم تأثیرات بزرگی بود که ژاپن در این دوره از خارج یعنی شبه جزیره کره و چین گرفت. این تأثیرات بدان حد قوی است که مرتون مرحله بعدی تاریخ ژاپن را متأثر از چین میداند، تأثیری بدان حد برجسته که تمامی مظاهر تمدن بعدی ژاپن به نوعی از آن الهام گرفت (مرتون، 2005: 15). این تأثیرات شامل تمام آن چیزهایی بود که برای گام گذاشتن به تمدن نیاز بود از اخذ خط گرفته تا دین جدید بودایی که این یکی منبع الهام هنر شد.
از قرن چهارم میلادی به بعد ما شاهد حضور افرادی از شبه جزیره كره در ژاپن هستیم كه بر فناوری، زندگی و فرهنگ ژاپن تأثیر زیادی گذاشتند (كامهدا، 2011: 127). به این افراد و اصولا به خارجیانی كه از قرن چهارم به بعد به ژاپن آمدند، اصطلاحا تورایجین[30] گفته میشد كه این افراد نقش بسیار زیادی در توسعه فرهنگ ژاپن ایفا كردند. شاید بتوان گفت بزرگترین نقش آنها در تاریخ فرهنگ ژاپن، انتقال دین بودایی به ژاپن بود. با استناد به «نیهون شوكی»، دین بودایی سال 552 م به ژاپن وارد شد، اما برخی منابع دیگر آن را 538 م ذكر میكنند، هر چند میشود حدس زد كه قبل از این هم به شكل شخصی و غیر رسمی كسانی آن را پذیرفته باشند (بیتو، 2000: 42).
در دوره آسوكا ژاپن با جدیت شروع به یادگیری از چین نمود و مراوداتش با این كشور را بسیار گسترش داد. این یادگیری و تماس با دولت خارجی به حدی است که «تاریخ ژاپن کمبریج» آن را در ردیف دوره میجی، دو دوره طولانی تماس گسترده با فرهنگ خارجی معرفی میکند (هال و دیگران، 2008: 163). تماس با خارج در این دوره بطور كلی بر دو محور آیین بودایی و یادگیری از چین بود. حكومت وقت به دنبال بهرهبرداری سیاسی از آیین بودایی بود و این حركت منجر به ساخت معابد بودایی در ژاپن شد كه خود نمونه بارز انتقال فناوری، فرهنگ، هنر و ...جدید از خارج به ژاپن هستند (كامهدا، 2011: 123). همچنین در این دوره ما شاهد اعزام هیأتهای رسمی ژاپنی به چین هستیم كه هدف از اعزامشان آموختن از چین بود.
یكی از دیگر از ویژگیهای بارز دوره آسوكا، رسیدن آثاری از آسیای غربی و حتی اروپا از طریق جاده ابریشم به این كشور است. در معبد هوریوجی كه در دوره آسوكا ساخته شد، گنجینهای از حدود 300 قطعه آثار فرهنگی و هنری دوره آسوكا و اوایل دوره نارا نگهداری میشود كه با نام گنجینه پیشكش معبد هوریوجی[31] شناخته میشود. برخی از آثار این مجموعه كه اكنون بیشتر آن در موزه ملی توكیو[32] نگهداری میشود، نشان دهنده رابطه بین شرق و غرب هم هست، چنان كه میتوان نشانههای رسیدن فرهنگ ایرانی به ژاپن را هم در این گنجینه مشاهده كرد (اوگی، 2007: 39).
در دوره نارا آموختن از فرهنگ چین ادامه پیدا كرد، هر چند در آن نشانههایی از ژاپنی شدن فرهنگ هم میتوان مشاهده كرد. بارزترین نمودش هم نگارش نخستین كتابهای ژاپنی در این دوره یعنی «كوجیكی» (712) و «نیهونشوكی» (720) بود كه هر دو كتابهایی تاریخی هستند. بعد هم كتابهایی دیگر و از جمله نخستین مجموعه شعری ژاپن «مانیوشو» نگارش شدند تا ژاپن هم در حوزه فرهنگی كانجی قرار گیرد. با این همه ژاپن خیلی زود در راستای همان ویژگی عشق و نفرت توأمان به فرهنگ بیگانه، برای كسب جایگاهی به عنوان یك ملت مستقل تلاش كرد كه بارزترین نشان این تلاش رونمایی از تندیس بودای بزرگ در معبد تودایجی در سال 752 بود (مورایاما، 1998: 90).
همان طور كه در جدول شماره 1 هم دیدیم، اوایل دوره هیان ما شاهد فرهنگ توفو یا سبك دودمان تانگ چین و اواخر این دوره شاهد فرهنگ كوكوفو یا سبك ملی هستیم. در واقع سنت ژاپنی كردن فرهنگهای وارداتی در دوره هیان بطور كامل اتفاق افتاد و این كشور آنچه را در دوران قبل از چین گرفته بود در این دوره ژاپنی كرد تا ما شاهد یكی از درخشانترین دورههای فرهنگ ژاپن در دوران هیان باشیم. ابداع كانا كه پیشتر به آن اشاره شد در این دوره اتفاق افتاد و شاهكار جاودان «داستان گنجی» هم در این دوره خلق شد. ذكر این نكته هم خالی از لطف نیست كه فرهنگ در این دوره اشرافی بود یعنی حاملین فرهنگ در این دوره دربار امپراتوری و طبقه اشراف بودند.
1-2-2 فرهنگ در سدههای میانی
با ورود به دوره كاماكورا و سدههای میانی در تاریخ ژاپن، ما شاهد دو دربار حكومتی در ژاپن هستیم كه در تاریخ جهان بی نظیر است. در این دوره حكومت سیاسی از دربار امپراتوری به طبقه جنگجویان یا همان ساموراییها منتقل شد، اما در عین حال همچنان دربار امپراتوری در كیوتو وجود داشت كه البته دیگر فاقد قدرت سیاسی بود، اما به عنوان میراثدار سنتها و فرهنگ ژاپن عمل میكرد. در دوره كاماكورا دربار امپراتور كه به آن كوگه[33] گفته میشد، در كیوتو و در ژاپن غربی و دستگاه فرمانروایی جنگجویان كه به آن بوكه[34] گفته میشد، در كاماكورا و در ژاپن شرقی قرار داشت. پیرو این وضع هم در این دوره فرهنگ كوگه و فرهنگ بوكه وجود داشت كه اولی همان فرهنگ اشرافی به ارث رسیده از دوران باستان و دومی فرهنگ جدید شكل گرفته در این دوران بود كه حاملین آن طبقه جنگجویان و نیز مردمان عادی بودند. فرهنگ بوكه بر مبنای ستایش مفاهیمی چون وفاداری، شجاعت، شرافت، شمشیر و ... بود (مرتون، 2005: 62).
در كنار دو فرهنگ كوگه و بوكه، فرهنگ بودایی دوران كاماكورا هم هست كه تأثیر آن بر فرهنگ ژاپن حتی بیشتر از دو فرهنگ اولی بود. در این دوره ما شاهد حضور شش راهب بسیار معروف بودایی هستیم كه شش فرقه جدید رواج دادند تا آیین بودایی دوره كاماكورا را در قیاس با بودایی دوران باستان، بودایی جدید بنامند. فرق اساسی بودایی جدید با آنچه پیشتر وجود داشت، عمل گرایی و سادگی بودایی جدید بود كه همین امر منجر به گسترش آن در میان مردم عادی هم شد.
حكومت جنگجویی موروماچی كه بعد از كاماكورا سر كار آمد، دو قرن بر ژاپن حكمروایی كرد، اما عملا نیمی از آن همراه با جنگهای داخلی، كشمكش و نا آرامی بود. برغم این کشمکشها، این دوره هم یكی از دورههای ممتاز در هنر و فرهنگ ژاپن شناخته میشود. ویژگی اصلی این دوره در هم آمیختن فرهنگ كوگه یا فرهنگ اشرافی با فرهنگ بوكه یا فرهنگ ساموراییها، در هم آمیختن فرهنگ سنتی ژاپن با فرهنگی كه از آسیا و بطور خاص چین وارد شد و در هم آمیختگی فرهنگ مركز با فرهنگ مناطق كشور است (یاماكاوا، 2010: 127) كه میتوان نتیجه همه اینها را مردمی شدن فرهنگ در این دوره دانست. آنچه امروزه ما آنها را بیشتر به عنوان نمودهای فرهنگ ژاپنی میشناسیم، مانند نمایش نو، نمایش كیوگن[35]، گلآرایی ژاپنی یا ایكهبانا[36] و مراسم چای همه در این دوره شكل گرفتند.
1-2-3 فرهنگ در دوران مدرن نخستین
چنان كه پیشتر هم ذكر شد، فرهنگ در دوران باستان فرهنگ اشرافی بود و حاملین آن هم درباریان و اشراف بودند. سدههای میانی پلی میان فرهنگ اشرافی و فرهنگ مردمی بود و در دوران مدرن نخستین است كه ما شاهد مردمی شدن فرهنگ هستیم. دوران مدرن نخستین از دو دوره تاریخی آزوچیمومویاما و ادو شكل گرفته است. آنچه فرهنگ مومویاما خوانده میشود، در واقع فرهنگ دوره آزوچیمومویاما است. اصطلاح فرهنگ مومویاما معمولا در تاریخ زیباشناسی ژاپن مورد استفاده قرار میگیرد و تا حدودی در برگیرنده اوایل دوره ادو هم هست. با استناد به یاماكاوا (2010) ، ویژگیهای فرهنگ مومویاما را میتوان چنین خلاصه كرد: فرهنگ عظمتگرا، تازه و سرشار از زرق و برقی بود كه در آن تأثیرات آیین بودایی رنگ باخته، فرهنگی بود كه توسط دایمیوها یا امیران تازه به دوران رسیده و بازرگانان بزرگ پرورده شده و فرهنگی بود كه از فرهنگ نانبان[37] یا وحشیهای جنوب تأثیر میگرفت (همان: 141). تمایل به عظمت و بزرگی و نیز زرق و برق را میتوان در قلعههای با شكوهی كه در این دوران ساخته شد، مشاهده كرد. در سبکهای نقاشی این دوران هم میتوان تمایل به زرق و برق را مشاهده كرد.
با این همه فرهنگ مومویاما تماما زرق و برق و به رخ كشیدن نبود، بلكه در این دوره مراسم ساده و بی پیرایه چای به یكی از مراسم معمول مردمان شهرنشین تبدیل شد و نیز موضوعاتی مرتبط با زندگی بیرونی مردم به موضوعات تابلوهای نقاشی راه پیدا كرد. همچنین هنرهای نمایشی هم به میان مردمان عادی شهرها نفوذ و رواج پیدا كرد. نمایش نوگاكو[38] در این دوره علاوه بر طبقه جنگجویان در بین شهرنشینان هم مشتاقانی پیدا كرد و دو نمایش معروف دیگر ژاپن یعنی كابوكی[39] و نمایش عروسكی جوروری هم در این دوره شكل گرفتند.
فرهنگ نانبان كه در اینجا از آن سخن به میان آمد، فرهنگی است كه عمدتا توسط مبشرین مسیحی در اواخر سدههای میانی به ژاپن آورده شد و در اوایل دوران مدرن نخستین با پیشرفتهایی در ژاپن همراه بود. در واقع نخستین اروپاییهایی كه به ژاپن رسیدند، پرتغالیهایی بودند كه به چین میرفتند، اما گرفتار توفان شدند و نا خواسته سر از ژاپن در آوردند. این اتفاق مربوط به سال 1543 است و این غربیها دو سوغات تفنگ و مسیحیت را با خود به ژاپن آوردند. تفنگ با توجه به شرایط جنگهای داخلی و نیاز امیران مناطق مختلف ژاپن به آن برای جنگ، خیلی زود در ژاپن رواج پیدا كرد و خود ژاپنیها هم شروع به ساخت تفنگ كردند. مسیحیت هم با آمدن مبلغین كاتولیك در ژاپن غربی رواج بسیار پیدا كرد و همین امر هم موجب ترس حكومت شد تا در نهایت سال 1587 نخستین فرمان ممنوعیت تبلیغ مسیحیت صادر شود. به گفته اینوئوئه بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نفر نو مسیحی در ژاپن وجود داشت و مسیحیت تأثیر بسیار زیادی در تمامی وجوه فرهنگ ژاپن گذاشت (اینوئوئه، 1988: 276). گسترش مسیحیت و حوادثی كه از سوی مسیحیان رخ داد، منجر به ممنوعیت كامل مسیحیت و در نهایت منجر به سیاست ساكوكو[40] در ژاپن شد.
ساكوكو یا كشور بسته سلسله دستوراتی بود كه در دوره ادو و سال 1639 كامل شد تا ژاپن بطور كامل از جهان منزوی شود. اما این انزوا همراه با شكوفایی فرهنگی بود. چنان كه قبلا و در جدول شماره 1 هم دیدیم، فرهنگ اوایل ادو فرهنگ كانئه بود كه مركزیت فرهنگی در این دوره شهر كیوتو و دربار امپراتوری، اشراف، ساموراییها و طبقات بالا و مرفه شهری هم حاملینش بودند. در دوره فرهنگ گِنروكو هم مركزیت با كیوتو و اوساكا و تاجران بزرگ شهرنشین حامیلن آن بودند. با این همه در این دوره فرهنگ به سمت واقعگرایی پیش رفت و در عرصه آفرینش آثار ادبی و هنری منجر به نوعی نگاهی انسانیتر به انسان و زندگی شد.
مهمترین ویژگی فرهنگ هورهكی تِنمِی گسترش فرهنگ از شهرهای بزرگ به مناطق بود. فرهنگ كاسه هم كه در ادامه فرهنگ هورهكیتِنمی قرار دارد فرهنگی است كه با محوریت شهر ادو –توكیوی امروزی- گسترش یافت و تاجران میان رده و خرده تاجران حامیانش شدند كه این امر منجر به مردمی شدن كامل هنر در این دوره شد. به گفته دونالد كین، فرهنگ نیمه اول دوره ادو –فرهنگ گِنروكو- فرهنگ برساخته ساموراییها و فرهنگ نیمه دوم این دوره –فرهنگ كاسه- فرهنگ برساخته شهرنشینان است (شیبا و كین، 2012: 213).
1-2-4 فرهنگ در دوران مدرن
آغاز دوران مدرن با دو تغییر بزرگ در ژاپن همراه بود. نخستین تغییر پایان سیاست كشور بسته و گشودن بنادر به روی كشتیهای خارجی و دومین تغییر اعاده قدرت از طبقه جنگجویان به امپراتور بود كه با آمدن امپراتور میجی به پایتخت و نشستن او بر تخت امپراتوری همراه بود. از طرف دیگر گشودن بنادر و ارتباط مجدد با جهان به خصوص با كشورهای توسعه یافته غربی، ژاپن را متوجه عقب ماندگی و توسعه نیافتگی خود كرد. از این به بعد، هم و غم ژاپن و دولتمردانش قرار گرفتن در مسیر توسعه و از بین بردن عقب ماندگیاش از غرب بود.
ژاپن شروع به آموختن از غرب و سعی كرد با این آموختن عقب ماندگیاش را جبران كند كه این آموختن شامل مسائل فرهنگی هم شد. مرتون این آموختن از غرب را وامگیری آگاهانه فرهنگی (مرتون، 2005: 152) و آن را همانند همان روشی میداند كه این كشور در دوران باستان و در برخورد با فرهنگ برتر چین در پیش گرفت. در این مرحله از وامگیری فرهنگی از غرب ما شاهد اصطلاح بونمهكایكا[41] هستیم. بونمهكایكا نشان دهنده پذیرفتن فرهنگ غربی و تغییرات بزرگی است كه در این دوره در سنتها و نظامهای فرهنگی رخ داد. در ظاهر و سبك زندگی ژاپنیها هم تغییرات زیادی روی داد كه از جمله میتوان به استفاده از واگنهایی كه با استفاده از اسب روی ریل در شهر كشیده میشدند، ساخت ساختمانهای آجری، رواج كلاه غربی، استفاده از دوچرخه و لباسهای غربی از جمله كت، رواج غذاهای غربی و ... اشاره كرد.
در این دوره قانون اساسی وضع شد و آزادیهای مدنی و از جمله آزادی بیان و عقیده به رسمیت شناخته شد كه در پی آن مبلغین مسیحی زیادی به ژاپن آمدند و اقدام به تأسیس دانشگاه و بیمارستان كردند. ادبیات، هنر و نمایش در این دوره با الهام از غرب تغییرات بزرگی را شاهد بود و ادبیات و هنر مدرن ژاپن شكل گرفت. همچنین در این دوره سینما به ژاپن وارد شد و توسعه شگرفی داشت. با این همه چنان كه در این دوره اصطلاح واكونیوسای[42] -به معنی روح ژاپنی و استعداد غربی- رواج پیدا كرد، باز هم ژاپنیها با استفاده از سنت تاریخی ژاپنی كردن فرهنگ وارداتی توانستند بیشتر این مظاهر فرهنگی را به نوعی ژاپنی كنند، هر چند ظاهر آن به شدت غربی بود.
با این اقدامات ژاپن در دوران مدرن توانست عقب ماندگی خود از غرب را جبران كند و از اوایل قرن بیستم به لحاظ سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... به كشوری بسیار قدرتمند و حتی هم طراز با قدرتهای زمانه تبدیل شود. نمونه بارز آن پیروزی این كشور در جنگ با روس یكی از دو ابرقدرت زمانه خود در 1905 بود كه نام و آوازه این كشور را در جهان طنین انداز كرد.
1-2-5 فرهنگ در دوران معاصر
در شرایطی دوران مدرن برای ژاپن به پایان رسید و پای به دوران معاصر گذاشت كه این كشور یكی از بازندگان بزرگ جنگ جهانی دوم بود و برای اولین بار در تاریخش اشغال خاكش توسط نیروهای بیگانه را تجربه کرد. همچنین این كشور به عنوان اولین و تنها كشور در جهان بمب اتمی را تجربه كرد. با اشغال ژاپن فرماندهی عالی نیروهای متفقین یا جیاچکیو (GHQ) به مدت هفت سال اداره امور این كشور را در دست گرفت. با تشویق این فرماندهی ژاپنیها مجبور به كنار گذاشتن نظامیگری و حركت به سوی مردم سالاری شدند. با رشد سریع اقتصادی ژاپن بعد از جنگ و رفاه حاصل از آن، نیز قرار گرفتن این كشور در اردوگاه غرب به لحاظ سیاسی، ژاپنیها خیلی زود اقدام به اخذ مظاهر فرهنگ آمریكایی كردند، اما با گذشت زمان این كشور نسخهای از آمریكا نشد، بلكه در عین وام گیری از آمریكا آنها را به شكل و شمایل ژاپنی در میآورد و این چیزی نبود جز همان سنت تاریخی هضم و ژاپنی كردن فرهنگی كه از خارج وارد میشد.
ژاپن خیلی زود به دومین اقتصاد بزرگ جهان بعد از آمریكا تبدیل شد و نه تنها كالاهای صنعتی آن تمامی بازارهای جهان را پر كردند كه در سالهای پس از دهه 1990، این كشور به تدریج به یک قدرت فرهنگی هم تبدیل شد که دیگر فقط بهخاطر محصولات صنعتی و مصرفیاش شناخته نمیشد، بلکه فرهنگ و سبک زندگیاش نیز مورد توجه مردم کشورهای دیگر بود (اوتمازگین، 2012: 40).
1-3 فرهنگ ژاپن در جهان و دیپلماسی فرهنگی این كشور
چنان كه آمد، در دوران باستان و سدههای میانه مراودات فرهنگی ژاپن تنها منحصر به ژاپن و شبه جزیره كره بود، هر چند در این دوران سرزمینهایی چون ایران هم از طریق جاده ابریشم توانستند تأثیراتی هر چند اندك بر فرهنگ ژاپن داشته باشند. در دوران مدرن نخستین، چنان كه اشاره شد پرتغالیها و در ادامه سایر استعمارگران اروپایی به ژاپن آمدند كه سوغات آنها برای ژاپن تفنگ و مسیحیت بود. بعد از ممنوعیت مسیحیت هم، حكومت وقت ژاپن به مدت دو قرن تنها به هلندیها اجازه داد كه با ژاپن تجارت داشته باشند، آن هم محدود به جزیرهای مصنوعی در بندر ناگاساكی بود. بنابراین میشود گفت تا دوران مدرن ارتباطات فرهنگی ژاپن با جهان خارج یك طرفه بود. این تبادل فرهنگی تا بدان حد یك طرفه بود كه تقریبا تا همان زمان رسیدن پرتغالیها به ژاپن در قرن شانزدهم تقریبا هیچ شناختی از ژاپن و فرهنگش در جهان خارج وجود نداشت. بنابراین در بحث ژاپن در جهان باید زمان بعد آمدن اروپاییها به ژاپن را مد نظر قرار داد. در اینجا ابتدا به مقوله فرهنگ ژاپن در جهان و بعد به دیپلماسی فرهنگی این كشور میپردازیم.
1-3-1 فرهنگ ژاپن در جهان
نخستین تأثیر فرهنگی ژاپن بر جهان خارج به همان دورانی بر میگردد که نخستین اروپاییها یعنی پرتغالیها به ژاپن آمدند. در میان پرتغالیهایی که آن دوره به این کشور آمدند، مبلغی کاتولیک به نام فرانسیس خاویر از همه معروفتر است. او به عنوان نخستین مبلغ مسیحی، 1549 به ژاپن آمد و به مدت دو سال در این کشور به تبلیغ آیین کاتولیک پرداخت. خاویر درباره مردم ژاپن مینویسد: ژاپنیها مردمی بسیار شبیه به ما هستند. مردمی هستند که فرهنگی هم پایه ما دارند (کین، 2012: 268). با این که خاویر به عنوان یک مبلغ به ژاپن آمد، اما این کشور را بر خلاف غالب کشورها و مناطق جنوب شرق آسیا دارای فرهنگی هم پایه غرب دید. از سوی دیگر این تنها مبلغین غربی نبودند که به ژاپن آمدند که تاجران هم در پی کسب ثروت آمده بودند. حتی بعد از اینکه مسیحیت کاملا در ژاپن ممنوع شد، باز هم تاجران اروپایی –محدود به هلندیها- اجازه یافتند، تنها در جزیره مصنوعی دهجیما[43] در ناگاساکی اقامت کنند و به تجارت با ژاپن بپردازند. شرایط زندگی در دهجیما راحت نبود، اما این تاجران تنها به خاطر سود حاصل از خرید کالاهای ژاپنی این سختیها را تحمل میکردند. این کالاها هم که طرفداران زیادی در اروپا پیدا کرده بود، چیزی نبود جز حاصل فرهنگ و هنر ژاپن یعنی ظروف سفالی، ظروف لاککاری، شمشیر و نقاشی (همان: 268). این کالاها حتی تأثیراتی هم بر اروپا داشتند، برای مثال برخی سبکهای سفال ژاپنی بر سفالگری اروپا تأثیر گذاشت و حتی امروزه هم این تأثیر را در سفالگری شهر دلفت[44] هلند میتوان مشاهده کرد (همان: 277). حتی به ظروف لاکی ژاپنی که تا آن زمان شبیهش در اروپا وجود نداشت، در اروپا "ژاپن" میگفتند (واتانابه، 2011ک 155).
در مورد نقاشی هم، هلندیهای محصور در دهجیما این حق را داشتند که سالی یک بار به اِدو مرکز حکومت بروند. برخی از آنها در مسیر رفت و برگشت از ناگاساکی به ادو، نقاشیهایی موسوم به اوتسوئه[45] را خریداری میکردند که امروزه تعدادی از این نقاشیها در موزههای اروپا نگهداری میشود (کین، 2012: 278). در اواخر دوره ادو هم برخی هلندیها نقاشیهایی به نقاش معروف ژاپن کاتسوشیکا هوکوسایی[46] سفارش دادند که امروزه این نقاشیها هم در موزههایی در هلند و فرانسه نمایش داده شدهاند (همان: 283). با این همه اوج تأثیر نقاشی و هنر ژاپن بر اروپا مربوط به پدیدهای موسوم به ژاپونیسم[47] است که در سده نوزدهم نمودار شد.
ژاپونیسم به پدیده علاقه به ژاپن در اروپا به خصوص فرانسه در قرن نوزدهم گفته میشود که این علاقه به خاطر نقاشیها و صنایع ظریفه ژاپن بود و در نهایت این علاقه منجر به تأثیر گذاری هنر ژاپن بر تمامی هنرهای زیبای غربی از جمله نقاشی، عکاسی، معماری، پیکرتراشی، طراحی لباس و ... شد که این تأثیر تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت (واتانابه، 2011: 154).
با اصلاحات میجی و پیشرفت شگرف ژاپن در مسیر مدرن شدن، به خصوص بعد از پیروزیهای این کشور در جنگ با چین در 1895 و جنگ با روس در 1905 و بعدتر با گسترش تجارت خارجی این کشور و سرازیر شدن کالاهای ارزان ژاپنی در بازارهای جهانی، این کشور به کشوری کاملا شناخته شده در عرصه جهانی بدل شد. با شروع جنگ دوم ژاپن با چین در 1931 و نیز جنگ جهانی دوم و تبلیغاتی منفی که علیه ژاپن شد، تا حدودی وجهای منفی از ژاپن در جهان شکل گرفت که نهایتا به شکست این کشور در جنگ جهانی دوم انجامید.
بعد از جنگ جهانی دوم و رشد سریع اقتصادی ژاپن، مجددا نگاهها تا دهه 1980 به ژاپنی که به سرعت در حال تسخیر بازارهای جهانی بود، انتقادی بود و از این دهه به بعد است که ما شاهد بازنگری دیدگاهها نسبت به ژاپن و تجربیات آن در رشد سریع اقتصادی و ... هستیم (همان: 161). در این دوره شرکتهای ژاپنی مانند تویوتا[48]، سونی[49]، پاناسونیک[50] و ... به شرکتهای جهانی بدل شدند و روش مدیریت آنها به شدت در جهان مورد توجه قرار گرفت که این روشها هم در ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ ژاپن بود. به علاوه ژاپن بعد از جنگ با تکیه بر اصل نهم قانون اساسی که این کشور را از داشتن هر گونه ارتش تهاجمی منع میکند و استفاده از جنگ را به عنوان وسیلهای برای حل و فصل اختلافات بینالمللی مردود میشمارد، به عنوان کشوری صلح طلب به خصوص برای نسلی مطرح شد که تجربه جنگ جهانی دوم را نداشت. این چنین در برداشتی مثبت از ژاپن، این کشور نه تنها به خاطر فرهنگ سنتی که به خاطر داشتههای نوینش چون روشهای تولید نوین مبتنی بر فرهنگ، صلح طلبی و حتی فرهنگ عامهاش مورد توجه قرار گرفت. اینك نه تنها فرهنگ و هنر سنتی ژاپن كه فرهنگ عامه نوین آن چون انیمه[51]، مانگا، جی پاپ[52] و ... هم در جهان مورد توجه قرار گرفتهاند و این چنین فرهنگ باعث شد تا كشوری به نام ژاپن تبدیل به یك برند در جهان شود (واتانابه، 2011: 170). امروزه طنین برند ژاپن همراه با تصورات مثبتی چون «سادگی»، «صلح»، «ثبات»، «ملاحظه دیگران»، «ظرافت» و ... است (همان: 171).
1-3-2 دیپلماسی فرهنگی و عمومی ژاپن
به گفته بوخ (2014) ، ژاپن در سالهای دهه 2000 به یکی از مهمترین کشورها در عرصه قدرت نرم تبدیل شده است، بهگونهای که برخی از پژوهشگران از آن بهعنوان «ابرقدرت قدرت نرم» یاد کردهاند (بوخ، 2014: 462). به علاوه سیاست خارجی این كشور در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و قرار گرفتنش در جبهه غرب و متحد آمریكا این تصور را ایجاد كرده بود كه ژاپن یک غول اقتصادی و کوتولهای سیاسی است که سیاست خارجیاش پیرو سلطه آمریکا است، اما شکلگیری بحثهای مربوط به قدرت نرم ژاپن، این تصور را تغییر داد و نگرشی نو درخصوص جایگاه این کشور در نظام بینالملل و بهویژه آسیا به وجود آورد (همان: 463). رسیدن ژاپن به چنین جایگاهی در حوزه فرهنگ و قدرت نرم باعث شد تا سیاستمداران این كشور به فكر استفاده از این قدرت در حوزه سیاست خارجی خود بیافتند. ما از دهه 1990 به بعد شاهد هستیم كه دولت ژاپن از سیاستهای فرهنگی خود برای تحقق منافع اقتصادی و دیپلماتیك بهره گرفته است.
هر چند دیپلماسی فرهنگی نوعی از دیپلماسی عمومی تعریف میشود، اما تفاوتهایی هم با آن دارد كه مهمترینش این است كه دیپلماسی فرهنگی لزوما همراه با اهداف سیاسی نیست. هنگامی كه دیپلماسی فرهنگی به دنبال ارتقای تصویر كشور در كشورهای دیگر باشد، اهدافش منطبق با دیپلماسی عمومی میشود كه در اینجا هم ما با همین معنی نگاهی به فعالیتهای ژاپن در حوزه دیپلماسی عمومی و فرهنگی خواهیم انداخت.
در مورد دیپلماسی عمومی و فرهنگی ژاپن در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم، میتوانیم سابقه آن را به اوایل دوره میجی برسانیم، وقتی كه حكومت تازه شكل گرفته میجی توجه خود را مبذول به شركت در نمایشگاههای بینالمللی كرد. دولت میجی، سال 1872 دفتری ویژه در وزارت داخله ایجاد کرد که وظیفهاش برگزاری نمایشگاه بود. به دلیل اقدامات این دفتر، غرفههای ژاپن در نمایشگاههای بینالمللی از نظر وسعت و جذابیت در سطح غرفه کشورهای اروپایی و آمریکا قرار گرفت (بوخ، 2014: 467). با موفقیت اصلاحات میجی و بدل شدن این كشور به قدرتی جهانی بعد از پیروزی بر چین در 1895 و بعدتر بر ابرقدرت روس در 1905 این كشور از فرهنگ برای تأثیرگذاری بر مستعمرات جدید یعنی شبه جزیره كره و تایوان استفاده كرد. برای مثال آنها سفرهایی برای رهبران تایوان و كره به ژاپن ترتیب میدادند تا با پیشرفت ژاپن آشنا شوند و بعد هم برای مثال در مورد كره، با گرفتن فیلم از سفر پادشاه كره به ژاپن و پخش این فیلمها در كره سعی كردند تا افكار كرهایها نسبت به ژاپن را تغییر دهند.
اوج دیپلماسی فرهنگی و عمومی ژاپن در سالهای قبل از جنگ مربوط به دهه 1920 و 1930 است. سال 1920، در معاونت آسیای وزارت امور خارجه، بخش سیاست فرهنگی در قبال چین تأسیس شد كه هدف اصلی آن کاهش احساسات ضدژاپنی در چین بود. در دهه 1930 و پس از اشغال منچوری از سوی ژاپن که منجر به افزایش تنشها با قدرتهای اروپایی گردید، نهادهای دیپلماسی عمومی متعددی به صورت دولتی و غیردولتی تأسیس شدند. یکی از این نهادها انجمن توسعه روابط فرهنگی بینالمللی[53] بود که عهدهدار وظیفه دیپلماسی فرهنگی با کشورهای غربی بود. نهاد دیگر انجمن آسیای کبیر[54] بود که روی کشورهای آسیایی تمرکز داشت.
هدف از این برنامهها این بود كه ژاپن در غرب به صورت کشوری متفاوت از بقیه کشورهای بی فرهنگ آسیا و همپای کشورهای غربی معرفی شود. ژاپن باید دارای فرهنگی متمایز و یگانه معرفی میشد که مؤلفههای فرهنگ غرب و شرق را در خود جای داده و به شكل موفقیت آمیزی آنها را با یکدیگر تلفیق کرده بود. در نقطه مقابل، سیاست فرهنگی ژاپن در قبال کشورهای آسیایی که از دهه 1920 آغاز شد، به این صورت بود که ژاپن از لحاظ نژادی، فرهنگی و تاریخی دارای اشتراکاتی با این کشورها است. دیپلماسی فرهنگی ژاپن با تأکید بر مدرنیزاسیون موفق ژاپن، این کشور را بهعنوان رهبر آتی آسیا معرفی میکرد (همان: 468).
پس از جنگ جهانی دوم و شكست ژاپن در این جنگ، این كشور عملا عضوی از جبهه غرب و متحد آمریكا شد. در این برهه این كشور تلاش كرد تا افكار جنگ طلبانه و ملی گرایانه را دور بریزد، در نتیجه جنبههایی از فرهنگ ژاپن كه مرتبط با جنگ طلبی بود، عملا نادیده گرفته میشد كه از جمله میتوان به فرهنگ جنگجویان ژاپنی یا ساموراییها اشاره كرد. با این همه با رشد سریع اقتصادی ژاپن و قرار گرفتن این كشور در ردیف دومین اقتصاد بزرگ جهان و انتظاراتی كه جامعه جهانی از این ابرقدرت بزرگ اقتصادی داشت، لزوم بازنگری در سیاستهای فرهنگی و دیپلماسی عمومی و فرهنگی احساس میشد. در نتیجه دیپلماسی فرهنگی و عمومی ژاپن در سالهای بعد از جنگ تغییرات زیادی داشت كه در جدول شماره 2 آنها را با استناد به (اوگورا، 2008) ، (بوخ، 2014) و (اوتماگزین، 2012) خلاصه كردهایم.
جدول شماره 2: دیپلماسی عمومی و فرهنگی ژاپن در سالهای بعد از جنگ
مرحله اول: دهه 1950 و اوایل دهه 1960 م |
o تغییر تصویر ژاپن از کشوری جنگ طلب به کشوری صلحطلب و دوستدار مردم سالاری هدف اصلی دیپلماسی عمومی این دوره بود.
o در فعالیتهای فرهنگی خارج از كشور، هنرهایی چون مراسم چای، گل آرایی یا ایكهبانا و ... بیشتر مورد توجه قرار گرفتند كه نمودی از آرامش و صلح طلبی بودند. o عناصر فرهنگی مرتبط با جنگجویان یا ساموراییها كنار گذاشته شد. o تلاشی برای آموزش زبان ژاپنی در خارج كشور صورت نمیگرفت، زیرا یادآور سیاستهای این كشور در دوران جنگ جهانی برای ترویج زبان ژاپنی در مستعمراتش در آسیا بود. |
مرحله دوم: سالهای پایانی دهه 1960 و آغازین دهه 1970 م |
o تأكید بر ارائه تصویری از كشوری پیشرفته به جای كشوری صلح طلب در دستور كار دیپلماسی فرهنگی قرار گرفت.
o از دهه 1970 ژاپن شروع به گسترش یك دیپلماسی فرهنگی فعالتر کرد كه نمود آن تأسیس بنیاد ژاپن[55] در سال 1972 بود. |
مرحله سوم: دهه 1970 م |
o در این مرحله ژاپن سعی كرد تصور موجود از خود در جنوب شرق آسیا را تغییر دهد. تأسیس مراكز بنیاد ژاپن در بیشتر كشورهای جنوب شرق آسیا نمود این سیاست است كه در نهایت منجر به تأسیس مركز فرهنگی بنیاد ژاپن در آ سه آن[56] در سال 1990 شد. این بنیاد علاوه بر معرفی فرهنگ ژاپن در جنوب شرق آسیا، وظیفه معرفی فرهنگ جنوب شرق آسیا در میان ژاپنیها و ایجاد اشتیاق نسبت به این منطقه در میان ژاپنیها را هم جزو وظایف خود قرار داد. |
مرحله چهارم: دهه 1980 م |
o دیپلماسی فرهنگی یكی از سه ستون دیپلماسی عمومی ژاپن قرار گرفت. دو ستون دیگر آن یكی فعالیتهای حفظ صلح و فعالیتهای شبیه آن و دومی سیاستهای كمکهای رسمی توسعه (ODA) [57] و دیگر مساعدتهای اقتصادی بود.
o توسعه دیگر در این دوره تأكید بر مفهوم جدید همكاری فرهنگی افزون بر تبادلات فرهنگی بود. همكاری فرهنگی شامل كمك به كشورهای در حال توسعه برای ساخت و تجهیز سالنهای نمایش و مانند آن بود. o تمركز دیگر دیپلماسی فرهنگی ژاپن در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در واقع پاسخی به احساس ترس شكل گرفته در غرب به خصوص آمریكا نسبت به سرمایهگذاریهای عظیم و صادرات بسیار زیاد ژاپن بود. در واقع این بار دیپلماسی فرهنگی ژاپن برای رفع این نگرانیها غرب و به خصوص آمریكا را مد نظر قرار داد. تأسیس مركز ژاپن و آمریكا[58] در 1992 نمودی از این سیاست بود. o در سالهای پایانی دهه 1980 و آغاز دهه 1990، ژاپن در پی ایجاد هویتی جدید برای خود در جامعه جهانی بود، هویتی كه در آن ژاپن کشوری مسئول، صلحطلب و غیر خود خواه است که در پی استقرار صلح جهانی، موفقیت و امنیت از طریق روشهای غیر نظامی بود. |
مرحله پنجم: دهه 1990 م |
o در دهه 1990 كه كشورهای جهان با موج جهانی شدن روبرویند، ژاپن هم به دنبال یك دهه ركود اقتصادی و كمبود منابع مالی مجبور به یافتن جهتی جدید برای دیپلماسی فرهنگی خود شد.
o بر مبنای جهتگیری جدید، بهجای تأکید بر جوانب عجیب و غریب فرهنگ ژاپنی، ژاپن میخواست خود را پیشگام فرهنگ پستمدرن معرفی کند. به این ترتیب انیمه، مانگا، موسیقی پاپ ژاپنی (جی پاپ)، مد، غذای ژاپنی و داستانهای نویسندگان جوان به ایفای نقشی مهمتر در فعالیتهای فرهنگی بینالمللی ژاپن پرداختند. o دیپلماسی فرهنگی ژاپن روی ارتباط سنتهای قدیم و پر افتخار فرهنگ ژاپن با فناوری مدرن این كشور تمرکز كرد |
مرحله ششم: دهه 2000 م |
o شاخصه این مرحله شکلگیری باورهای فرهنگی مشترک بین نسل جوان –نسلی كه جنگ را تجربه نكرد- در کشورهای شرق آسیا و بهویژه ژاپن، کرهجنوبی، تایوان و مناطق ساحلی شرق چین است. محبوبیت سریالهای کرهای در ژاپن و چین و استقبال از موسیقی پاپ ژاپنی در کرهجنوبی و چین برخی از مظاهر آن است.
o با پیشرفت اقتصادی در كره جنوبی و چین غرور ملی در این كشورها افزایش یافت و نوعی ملیگرایی همراه با جسارت نسبت به ژاپن در آنها شكل گرفت، كشوری كه زمانی آنها را اشغال كرده بود. این شرایط تغییرات بسیار زیادی در دیپلماسی فرهنگی ژاپن ایجاد كرد. در دیپلماسی جدید ژاپن برای شناساندن فرهنگ معاصرش به جوانان چینی و كرهای تلاش كرد و سعی كرد تا حس یكی بودن را در آنها ایجاد كند. o استقبال دولت ژاپن از ایده قدرت نرم و بررسی راههای بهرهگیری از منابع و توانمندیهای فرهنگی ژاپن. o تدوین طرح «چشمانداز قرن بیست و یکم ژاپن»[59] که براساس آن این کشور تا سال 2020 به «کشوری خلاق در عرصه فرهنگ» تبدیل خواهد شد. |
مرحله هفتم: دهه 2010 م |
o تدوین سیاست «ژاپن جذاب/ با حال»[60] به منظور استفاده از محصولات رسانهای در جهت اهداف ملی.
o حمایت همه جانبه وزارت امور خارجه از سیاست ژاپن جذاب كه توسط وزارت صنعت و اقتصاد تدوین شده بود. |
1-3-3 بنیاد ژاپن
بنیاد ژاپن به عنوان بازوی اصلی پیشبرد دیپلماسی فرهنگی ژاپن سال 1972 تأسیس شد. این بنیاد هر چند بخشی از وزارت امور خارجه است، اما به لحاظ قانونی واحد اجرایی مستقلی به حساب میآید. اهداف اصلی این بنیاد چنان كه در اساسنامه آن آمده، مشاركت در حفظ و توسعه؛ تعمیق درك كشورهای دیگر از ژاپن، افزایش درك متقابل جهانی و خدمت به جهان در زمینه فرهنگ و نظایر آن و ایجاد جهانی بهتر است. همچنین فعالیتهای این بنیاد در سه محور ترویج آموزش زبان ژاپنی در خارج از كشور، حمایت از مبادلات فرهنگی هنری و تشویق مطالعات ژاپن در خارج كشور خلاصه شده است. این بنیاد در حال حاضر 24 شعبه در خارج از كشور دارد كه شعبه خاورمیانه آن در قاهره واقع شده است.
2- نظام فرهنگی
2-1 سیاست فرهنگی
سیاستهای فرهنگی به اقدامات دولتی، سیاستگذاری و اجرای برنامههایی اطلاق میشود كه از فعالیتهای هنری و بخشهای خلاق نظیر نقاشی، موسیقی، ادبیات، سینما، نمایش و ... حمایت مینماید. ایده سیاست فرهنگی نخستین بار در سال 1960 در یونسكو مطرح شد و توسعه یافت. در زبان ژاپنی به سیاست فرهنگی بونكا سیساكو[61] میگویند. در اینجا ما نگاهی به سیاستهای فرهنگی ژاپن و پیشینه آن داریم.
2-1-1 پیشینه سیاست فرهنگی در ژاپن
نهكی سیاست فرهنگی ژاپن را در سالهای قبل از جنگ به سه دوره تقسیم میكند (نهكی، 1999: 10).
دوره نخست از شروع اصلاحات میجی تا سال 1907 یعنی سال برگزاری نخستین نمایشگاه هنر توسط وزارت فرهنگ و آموزش این كشور: در این دوره سیاست فرهنگی ژاپن بر دو ستون جذب فعالانه هنر غربی و احیای هنرهای سنتی ژاپن استوار بود و به خصوص تمركز بر آموزش موسیقی و هنر غربی قرار داشت.
دوره دوم از 1907 تا 1937 یعنی سال شكلگیری آكادمی سلطنتی هنر[62]: این دوره كه با برگزاری نخستین نمایشگاه هنر توسط وزارت فرهنگ و آموزش همراه بود، به واسطه برگزاری همین نمایشگاه هنرمندان را تشویق به خلق آثار هنری میكرد. این نمایشگاه توسط دولت حمایت میشد و آثار هنری هم توسط هیأت داوران انتخاب میشدند.
دوره سوم از 1937 تا 1945 یعنی سال پایان جنگ جهانی دوم: در سال 1937 علاوه بر تأسیس آكادمی سلطنتی هنر، نظام اهدای نشان فرهنگ[63] هم پی ریزی شد كه هر سال به كسانی اهدا میشد كه سهمی به سزا در توسعه فرهنگی كشور داشتند (همان: 12-111).
هدف اصلاحات میجی قرار گرفتن ژاپن در ردیف كشورهای پیشرفته و صنعتی بود، لذا سیاست فرهنگی دولت میجی در ابتدا ترویج فرهنگ غربی و اخذ آن بود كه منجر به بونمهكایكا گردید كه قبلا به آن اشاره شد. در این دوره فعالیتهای فرهنگی دولت نسبتا زیاد بود، اما بعد از آن عموما در زمینه سیاست فرهنگی، دولت ژاپن را موساكو[64] یا بدون سیاست میخوانند. این بدان معنی است كه دولت ژاپن در زمینه سیاستگذاری های فرهنگی در اواخر قرن نوزدهم و تا نیمه دوم دهه 1930 عملا فعال نبود و به نوعی منفعلانه بر خورد میكرد. به عقیده نهكی (1999) در این دوره اقداماتی برای حفاظت از آثار فرهنگی ملموس و نیز اشیاء تاریخی زیر خاكی هم انجام شد كه در چهار چوب سیاستها فرهنگی حكومت نبود و مجزای از آن در نظر گرفته میشد، بنابراین سیاست فرهنگی قبل از جنگ را میتوان محدود به هنرهای تجسمی دانست كه آن هم ترویج غیر مستقیم این هنرها با اقداماتی چون تجلیل از هنرمندان بود (همان:14).
به عبارتی در این دوره فرهنگ بیشتر بر دوش مردم و بخش خصوصی بود. برای مثال در زمینه سینما كه سال 1896 از غرب به این كشور وارد شد، دولت هیچ سیاست مشخصی جهت ترویج و ... در پیش نگرفت، گو اینكه گاهی برخوردهایی مانند ممیزی یا ممانعت از پخش فیلمی را انجام میداد، اما عموما سیاست مشخصی نداشت. در این برهه زمانی تمامی امور فرهنگی بر عهده بخش خصوصی بود و سینمای ژاپن هم كاملا توسط شركتهای سینمایی خصوصی رشد كرد و توانست بسیار هم موفق شود، بطوری كه این كشور تنها كشور غیر غربی بود كه خیلی زود صاحب صنعت سینما شد.
با شروع جنگ دوم ژاپن و چین در 1931 و یا آن طور كه مورخین ژاپنی میگویند، با شروع جنگ 15 ساله (1931 تا پایان جنگ جهانی دوم در 1945) ، رویكرد دولت ژاپن نسبت به فرهنگ فرق كرد و در زمینه سیاست گذاری فرهنگی فعال شد. البته با توجه به مقتضیات جنگ آنها به دنبال سیاست گذاریهایی در زمینه استفاده از فرهنگ و هنر برای تهییج روحیه جنگجویی بودند. همچنین ممیزی و نظارت هم به شدت زیاد شد. در این زمان از اصطلاح بونکا سیساکو (سیاست فرهنگی) زیاد استفاده میشد.
بعد از جنگ هم تقریبا این طرز فكر وجود داشت كه دولت ارتباطی با فرهنگ ندارد و برای چند دهه تمام هم و غم دولتمردان ژاپنی بازسازی و رشد اقتصادی بود. استفاده گسترده از اصطلاح بونکا سیساکو –سیاست فرهنگی- در سالهای قبل از جنگ و ذهنیتی منفی که از آن سیاستها وجود داشت، باعث شد تا به نوعی این کلمه در سالهای بعد از جنگ به تابو بدل شود. لذا دهههای نخست بعد از جنگ همچنان شاهد طرز فکر عدم ارتباط دولت با فرهنگ هستیم. با این همه در سال 1949 نقاشیهای دیواری تالار طلایی معبد هوریوجی در آتش سوزی سوخت و صدمه دید و همین انگیزهای شد تا قانون حفظ سرمایههای فرهنگی در همین سال به تصویب برسد كه قانونی جامع برای حفاظت از سرمایهها و داراییهای فرهنگی بود. همچنین از همین زمان آمادهسازی و ساخت موزهها و موزههای هنر توسط دولت رونق گرفت.
با رشد سریع و بالای اقتصادی ژاپن در دهه 1960 كمك و حمایت مالی از گروههای هنری توسط دولت شروع شد. سال 1966 با هدف حفظ، ترویج و انتقال هنرهای نمایش سنتی ژاپن، تماشاخانه ملی[65] در توكیو بنا گردید و از 1966 برنامه اعزام هنرمندان به خارج از كشور برای كارآموزی شروع شد. سر انجام هم سال 1968 با هدف یكپارچه كردن اداره تمامی این فعالیتها، سازمان فرهنگ[66] تأسیس شد كه بعدا به آن اشاره خواهیم كرد.
با ورود به دهه 1970 و تحت شعار «دوره مناطق» و «دوره فرهنگ»، سیاستهای فرهنگی دولتهای محلی[67] به تدریج شروع شد. در این زمان و از آنجا كه دولتهای محلی به خصوص در سطح استان به دنبال مأخذی برای اجرای سیاستهای فرهنگی خود بودند، وضع آییننامههایی موسوم به «آییننامه توسعه فرهنگی»[68] شروع شد. این آییننامه عموما شامل تعریف فرهنگ، قوانین مرتبط با توسعه فرهنگی، نقش دستگاههای اجرایی و نظام نظارت بر اجرا بود. همچنین در این دوره اصطلاح «از جسم به دل» پدید آمد که منظورش این بود که اکنون كه به واسطه رشد سریع اقتصادی نیازهای مادی جامعه برآورده شده، دوره توجه به نیازهای روحی و روانی است. بنابراین در این دوره ما شاهد ساخته شدن فضاهای فرهنگی بسیار زیادی توسط دولتهای محلی در ژاپن هستیم.
بنا بر نظام حمایت مالی از سالنهای فرهنگی که بعد از تأسیس سازمان فرهنگ تصویب شد، «هر صد هزار نفر یک سالن» هدف گذاری شد و به موجب آن برای ساخت هر تالار که بیش از 1500 متر مربع مساحت، بیش از 500 صندلی برای تماشاگران و بیش از سه اتاق برای تمرین داشت، کمک مالی میشد. کمک مالی انجام شده هم کمتر از یک سوم هزینههای ساخت بود و بقیه آن باید توسط دولتهای محلی تأمین میشد. این نظام حمایت مالی در سال 1996 ملغی شد، اما تا آن زمان با ساخت و سازهایی که دولتهای محلی انجام دادند، توانست هدف هر صد هزار نفر یک سالن را کاملا محقق کند و حتی در شهرهایی با ده یا بیست و سی هزار نفر هم سالنهای بزرگی برای اپرا، نمایش و ... ساخته شد. تعداد ساخت و سازهای فضاهای فرهنگی در دوران رشد اقتصادی به حدی بود که بعدها انتقاد سیاستمداران را بر انگیخت و آن را بیشتر از نیاز جامعه دانستند.
با ورود به دهه 1990 سیاستهای فرهنگی بیشتر به سمت نرم افزاری و حمایت از گروههای هنری و هنرمندان پیش رفت. در سال 1990 ما شاهد تأسیس دو نهاد هستیم که هر دو نقش مهمی در حمایت از هنرمندان دارند. نخست بنیاد توسعه هنر[69] که زیر مجموعه وزارت آموزش و فرهنگ است. نهادی دیگر که همزمان با صندوق توسعه هنر در 1990 تأسیس شد، انجمن حمایت شرکتهای تجاری از هنر[70] است. این انجمن با این دیدگاه که اقتصاد و فرهنگ دو چرخ یک ماشین هستند و فرهنگ به بالندگی اجتماعی منجر میشود، سعی در کمک به توسعه فرهنگی با استفاده از کمک صنایع و شرکتهای ژاپنی دارد و در واقع رابطی میان صنعت و هنر است.
بعد از جنگ جهانی دوم و تا اوایل دهه 2000، دولت، دولتهای محلی و بخش خصوصی در مواقع مختلف و در امور مختلف هر کدام وظایفی را در بخش فرهنگ و هنر و نیز ترویج و توسعه آن بر عهده گرفتند و اقداماتی انجام دادند. با این همه تا این زمان ژاپن یک قانون و برنامه جامع نداشت که در آن اهداف مشخص برای سیاستهای فرهنگی و نیز تقسیم وظایف شرح داده شده باشد. سر انجام سال 1998 «طرح بزرگ توسعه فرهنگی؛ به سوی تحقق کشوری فرهنگی»[71] توسط سازمان فرهنگ تصویب و اعلام شد. در این طرح بزرگ موضوعاتی مانند 1- فرهنگ و تحقق زندگیای با کیفیت بالا، 2-فرهنگ و آموزش و پرورش، 3-اقتصاد و فرهنگ، 4-اطلاعات و فرهنگ، 5-جهانی شدن و فرهنگ و 6-مناطق و فرهنگ مورد توجه قرار گرفته است. همچنین در این طرح بزرگ تقسیم وظایف بین سازمانها و وزارتخانههای مرتبط، گروهها و ادارات در دولتهای محلی و بخش خصوصی به شکل آشکار مشخص شده بود. عموما گفته میشود بعد از تصویب این طرح است که دولت ژاپن فعالانه در زمینه سیاست فرهنگی وارد شد. در ادامه «طرح بزرگ توسعه فرهنگی؛ به سوی تحقق کشوری فرهنگی»، سال 2001 مجلس ژاپن «قانون پایهای توسعه فرهنگ و هنر»[72] را به تصویب رساند که قانونی مربوط به وزارت فرهنگ، آموزش، ورزش و علوم و فنون بود. در ادامه و برای شناخت بهتر سیاست فرهنگی ژاپن، به معرفی این قانون میپردازیم.
2-1-2 قانون پایهای توسعه فرهنگ و هنر
این قانون یک مقدمه و چهار ماده دارد. در ماده اول این قانون و در ذکر اهداف آن آمده است که، با توجه به خیر و خوبیهایی که فرهنگ و هنر برای انسانیت دارد، این قانون ضمن صحه گذاشتن بر این موضوع به تبیین تبصرههای پایهای وظایف اجرایی دولت و دولتهای محلی میپردازد و با تشویق فعالیتهای داوطلبانه افرادی که فعالیتهایی مرتبط با توسعه هنر و فرهنگ انجام میدهند، تحقق جامعهای بالنده و زندگی سرشار از معنی را پیش میبرد (بونکاگهجوتسوکیهونهو، 2019).
در ذکر وظایف دولت گفته شده است که باید بر اساس ایده کلی بیان شده در مقدمه قانون، سیاستهای کلی را تبیین کند و اجرای آن را بر عهده گیرد. در ذکر وظایف دولتهای محلی هم گفته شده است که آنها باید در ارتباط با دولت مرکزی سیاستهایی مبتنی بر خصوصیات و ویژگیهای منطقه و محل سیاستهایی تبیین و آن را اجرا کنند. سایر مادههای این قانون بیان کلی وظایف در قبال هنر و فرهنگ است و بر اساس همین مواد قانونی است که در داخل سازمان فرهنگ اداراتی شکل گرفته که بعدا در بیان ساختار سازمان فرهنگ به آن اشاره خواهد شد (همان).
2-2 مدیریت فرهنگی
متولیان سیاستهای فرهنگی در ژاپن به قرار زیر هستند:
1) سازمان فرهنگ یا بونكاچو: متولی سیاستهای فرهنگی مرتبط با هنر، زبان ژاپنی و دیگر زبانهای بومی ژاپن و دین و مذهب در داخل كشور ژاپن است كه در ادامه به این سازمان خواهیم پرداخت.
2) وزارت اقتصاد، تجارت و صنعت: متولی سیاستهای صنعت فرهنگ.
3) وزارت امور خارجه: متولی دیپلماسی فرهنگی و عمومی است كه پیشتر درباره آن و بازوی اجرایی آن یعنی بنیاد ژاپن توضیح داده شد.
4) وزارت كشور: متولی سیاستهای مرتبط با پخش رادیو و تلویزیونی و نیز سیاستهای فرهنگی دولتهای محلی.
5) سازمان خاندان امپراتوری: متولی سیاستهای مرتبط با فرهنگ سنتی. برای مثال حفظ و انتقال موسیقی درباری گاگاكو[73] كه دیرینهای هزار ساله دارد، بر عهده این سازمان است.
سازمان فرهنگ یا بونكاچو در این میان نقش محوری و اصلی را در زمینه سیاستگذاری فرهنگی بر عهده دارد. لذا به منظور آشنایی با ساز و كار سیاستهای فرهنگی ژاپن در اینجا این سازمان و ساختار آن معرفی میگردد، تا شناخت بهتری به ما در زمینه سیاستهای فرهنگی ژاپن بدهد.
2-2-1 سازمان فرهنگ
بونكاچو یا سازمان فرهنگ یكی از نهادهای اجرایی در ژاپن است كه در زیر مجموعه وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش و علوم و فناوری قرار میگیرد. مأموریت كلی این نهاد توسعه و ترویج فرهنگ، نگهداری و كاربرد سرمایههای فرهنگی و كارهای اجرایی مرتبط با دین است. بر طبق قوانین اداری ژاپن این سازمان، به عنوان سازمانی خارج از وزارت یا آن طور كه در ژاپنی میگویند، گایكیوكو[74] دسته بندی میشود. این بدان معنی است كه هر چند این سازمان زیر مجموعه وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش و علوم و تحقیقات است، اما از استقلال بسیار بالایی در سیاست گذاری و اجرا برخوردار است. از آنجا كه این سازمان بازوی اصلی كارهای اجرایی فرهنگ در ژاپن است، به منظور آشنایی با ساز و كار مدیریت فرهنگی در ژاپن، در جدول شماره 3 ساختار سازمانی این فرهنگ را به شكل خلاصه آوردهایم. این جدول با استناد به (بونکاچو نو سوشیکی، 2021) ترسیم شده است.
جدول شماره 3: ساختار سازمان فرهنگ در ژاپن:
ریاست سازمان | |||
نایب رئیس (2 نفر) | مشاور (2 نفر) | بازرس (1 نفر) | |
اداره سیاست گذاری (33 نفر) (دفتر حسابداری، دفتر پژوهش و تحقیقات سیاستهای فرهنگی) | هماهنگیهای كلی در سازمان فرهنگ، امور مربوط به كاركنان، حسابداری، اطلاع رسانی، تبلیغات، پژوهشها و تحقیقات مرتبط با سیاستگذاریهای فرهنگی و ... بر عهده این اداره است. | ||
اداره طرح و برنامه (20 نفر) | طرح و برنامه جهت اجرای سیاستهای مرتبط با فرهنگ، مؤسسات فرهنگی مرتبط با تماشاخانهها (شامل سینما، تأتر و ...) ، ترویج فرهنگ آینو و .... | ||
اداره اقتصاد فرهنگ و امور بینالملل (12)
(دفتر روابط فرهنگی بین المللی) |
ترویج فرهنگ از دیدگاه توسعه اقتصادی، نظام مالیاتی، روابط فرهنگی بینالمللی، همكاریهای بینالمللی و ... بر عهده این اداره است. | ||
اداره زبان ملی (زبان ژاپنی)
(دفتر پیشبرد آموزش زبان ژاپنی مناطق (لهجهها)) |
اصلاح و ترویج زبان ملی، آموزش زبان ژاپنی به خارجیها، ترویج شناخت زبان آینوها. | ||
اداره كپی رایت یا حق تكثیر (21 نفر)
(دفتر كپی رایت بینالملل) (اداره ترویج آثار تألیفی) |
مراقبت از حقوق مؤلفین، انتشارات و نیز مؤلفین آثار صوتی و تصویری | ||
اداره استفاده از منابع فرهنگی (45 نفر)
(دفتر همكاریهای بینالمللی میراث فرهنگی) |
سیاستهای جامع مرتبط با استفاده از منابع فرهنگی، حفظ و كاربرد سرمایههای فرهنگی و ... . | ||
اداره اول سرمایههای فرهنگی (38 نفر) | نگهداری از سرمایههای فرهنگی ملموس به جز ابنیهها و ساختمانهای فرهنگی، سرمایههای فرهنگی نا ملموس، سرمایههای فرهنگی اقوام و نگهداری از فناوریها. | ||
اداره دوم سرمایههای فرهنگی (28 نفر) | نگهداری از سرمایههای فرهنگی ملموس كه به شكل ابنیه و ساختمان هستند، یادگارهای فرهنگی، چشماندازها و مناظر فرهنگی، ساختمانهای سنتی، سرمایههای فرهنگی به شكل دفینه و زیر خاكی و ... . | ||
اداره دین و مذهب (10 نفر) | مقررات اماكن مذهبی، ارتباط با گروههای مذهبی، پیشنهادات راهبردی فنی و تخصصی مرتبط با دین و مذهب از جمله وظایف این اداره است. | ||
مشاورین (با مسؤلیت آفرینش فرهنگی) (18 نفر) | استفاده از منابع فرهنگی نا ملموس و غیر منقول، ترویج فرهنگ زندگی، حمایت از آفرینش فرهنگی، پیشبرد جامعهای مبتنی بر همزیستی با استفاده از فرهنگ. | ||
مشاورین (با مسوْلیت هنر) (19 نفر) | مشاوره در زمینه هنرهای نمایشی، سینما و رسانه، تبیین استانداردهای مرتبط با آموزش هنر در مدارس، تربیت نیروی انسانی. | ||
مشاورین (با مسؤلیت فرهنگ غذایی) (12 نفر) | ترویج فرهنگ غذایی خاص ژاپن، نشر اطلاعات، دادن نشان قدردانی از برجستگان مرتبط با فرهنگ غذایی ژاپن، تشویق مؤسسات مرتبط با توسعه گردشگری از طریق غذا. | ||
مشاورین (با مسؤلیت گردشگری فرهنگی) (12 نفر) | توسعه فرهنگی از دیدگاه ایجاد منبعی برای توسعه گردشگری، حمایت از مراكز گردشگری فرهنگی و ... . | ||
نمودار شماره 1 نشان دهنده بودجه سازمان فرهنگ در فاصله سالهای 1968 (سال تأسیس) تا سال 2017 است. این نمودار در سه ردیف هزینه پرسنلی، هزینه برنامهها و هزینه تأسیسات و فضاهای فرهنگی مرتب شده است. مجموع هزینههای سه ردیف پرسنلی، برنامهها و تأسیسات و فضاهای فرهنگی برابر بودجه سالیانه سازمان فرهنگ ژاپن است.
نمودار شماره 1: بودجه سازمان فرهنگ ژاپن (واحد: صد میلیون ین). منبع:(بونكاگهجوتسو كانرِن دهتا، 2021).
در جدول شماره 4 به مقایسه هزینههای فرهنگ در ژاپن با چند کشور دیگر میپردازیم. در اینجا بودجه دولتی بخش فرهنگ و نیز برآمد فرهنگی (جریان پول در بخش فرهنگ) كشورهای آمریكا، ژاپن، انگلستان، فرانسه، آلمان و كره جنوبی در سال 2020 با هم مقایسه شده است (بونكاگهجوتسو كانرِن دهتا، 2021).
جدول شماره 1: میزان بودجه دولتی بخش فرهنگ و برآمد فرهنگی (هزینههای بخش فرهنگ) در چند كشور صنعتی (واحد: ین) سال 2020.
نام كشور | آمریكا | انگلستان | ژاپن | فرانسه | آلمان | كره جنوبی |
بودجه دولتی فرهنگ و نیز برآمد بخش فرهنگ | 482 تریلیون و 346 میلیارد و 200 میلیون ین | 114 تریلیون و 797 میلیارد و 100 میلیون ین | 101 تریلیون و 457 میلیارد و 100 میلیون ین | 47 تریلیون و 904 میلیارد و 700 میلیون ین | 43 تریلیون و 256 میلیارد و 300 میلیون ین | 26 تریلیون 375 میلیارد ین |
2-2-2 بنیاد توسعه هنر
زیر مجموعه وزارت آموزش و فرهنگ است و سه وظیفه کلی برای آن منظور شده است:
1) حمایت از فعالیتهای هنری
2) حفظ و توسعه هنرهای نمایشی سنتی (مانند كابوكی، نو، جوروری[75] و ...)
3) توسعه و ترویج هنرهای صحنهای معاصر (مانند اپرا، رقص و موسیقی، نمایش و ...)
بودجه این بنیاد حدود 54 میلیارد ین از محل بودجه دولتی و بیش از 15 میلیارد ین از محل اعانهها و کمکهای مردمی است (بونكاگهجوتسوشینكوكای، 2021).
2-2-3 انجمن حمایت شركتهای تجاری از هنر
با استناد به اساسنامه این انجمن (تهكان، 2021) ، فعالیتهای این انجمن به شرح زیر است:
1) تشویق و ترویج حمایت از هنر توسط شرکتهای تجاری
2) همکاری و ایفای نقش واسطه در کمک شرکتها به هنر و نیز جمعآوری اطلاعات و نشر آن در این زمینه
3) تحقیق و پژوهش در زمینه حمایت و کمک به هنر و فرهنگ و ارائه پیشنهاد در زمینه سیاستهای فرهنگی
4) همکاری و تبادل نظر با گروههای حامی هنر و فرهنگ در داخل و خارج و پیشبرد بحث کمک به هنر و فرهنگ با همکاری با همدیگر
5) اعطای نشان و مدال در زمینه فعالیتهای حمایتی از سوی شرکتها از هنر و فرهنگ
6) تشویق اعانات برای فعالیتهای هنری
7) سایر اقداماتی که در راستای اهداف عام المنفعه انجمن باشد.
2-3 گردشگری
از سال 2011 تا 2015 میزان ورود گردشگر خارجی به ژاپن سالانه 30 درصد رشد داشت (رجوع به نمودار شماره 2) كه از این لحاظ سریعترین رشد در جهان محسوب میشد. این در حالی رخ داد كه این كشور به خصوص بعد از رشد سریع اقتصادی و بدل شدن به اقتصاد دوم جهان همیشه به عنوان كشوری مطرح میشد كه تراز گردشگری آن منفی بود. به این معنی كه تعداد گردشگران ژاپنی كه به خارج میرفتند و هزینهای كه میكردند بسیار بیشتر از در آمد گردشگری خارجی این كشور و گردشگرانی بود كه به این كشور میآمدند. این روند تا سال 2013 ادامه داشت.
پیامدهای ناشی از ركود اقتصادی در دهه 1990، ژاپنیها را متوجه صنعت گردشگری كرد. در اوایل دهه 2000 دولت این كشور پویشی با عنوان «پویش دیدار از ژاپن»[76] به راه انداخت كه هدفش رساندن تعداد گردشگران خارجی ورودی به این كشور به 10 میلیون نفر در سال 2010 بود. زمان راه اندازی این پویش یعنی سال 2003 تعداد گردشگران خارجی ورودی ژاپن حدود 5 میلیون نفر بود كه اختلافی 16 میلیون نفری با تعداد گردشگران ژاپنی خروجی از كشور داشت. اما به خاطر مشكلاتی چون بحران مالی جهانی ما بین سالهای 2007 تا 2012، زلزله بزرگ توهوكو و انفجار نیروگاه هستهای فوكوشیما در 2011 این هدف تا سال 2013 محقق نشد. نمودار شماره 2 كه با استناد به كتاب سفید سازمان گردشگری ژاپن در سال 2020 ترسیم شده است، میزان گردشگران خارجی ورودی ژاپن را در فاصله سالهای 2003 تا 2018 نشان میدهد.
نمودار شماره 2: تعداد گردشگران خارجی ورودی به ژاپن در فاصله سالهای 2003 تا 2018 (واحد: 10 هزار نفر). منبع: (كانكوچو، 2020: 10).
همان طور كه در نمودار به خوبی مشخص است، سال 2013 تعداد گردشگران خارجی ورودی به ژاپن به 10 میلیون و 360 هزار نفر رسید و بالاخره هدف پویش دیدار از ژاپن محقق شد. از این سال به بعد و تا 2018 هر ساله بر تعداد گردشگران ورودی به ژاپن افزوده شده به طوری كه این تعداد در سال 2018 به بیش از 31 میلیون نفر رسید. سهم اصلی در این تعداد گردشگر را كشورهای شرق و جنوب شرق آسیا داشتند. چین با 26.9 درصد مجموع گردشگران ورودی به ژاپن رتبه نخست و بعد از آن به ترتیب كره جنوبی (24.2%)، تایوان (15.3%)، هنگ كنگ (7.1%)، آمریكا (4.9%)، تایلند (3.6% ) قرار داشتند (همان: 11). در این سال این كشور به لحاظ تعداد جذب گردشگر بینالمللی، بعد از چین و تایلند رتبه سوم آسیا و بعد از كشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، آمریكا، چین، ایتالیا، مكزیك، انگلستان، تركیه، آلمان و تایلند رتبه 11 جهان را به خود اختصاص داد (همان: 6).
از لحاظ در آمد حاصل از جذب گردشگر هم، ژاپن با در آمد سالانه 41 میلیارد دلار در سال 2018 در رتبه هشتم جهان قرار گرفت و این در حالی است كه درآمد سالانه این كشور سال قبل آن 34 میلیارد دلار بود (همان: 8). سهم عمده این درآمد از گردشگران چینی (38.4%) بود و بعد از آن گردشگران تایوانی (13%) و كرهای (11.6%) قرار داشتند (همان: 12). همچنین در سال 2018 ژاپنیها حدود 20 میلیارد دلار برای سفر به خارج از ژاپن هزینه كردند كه از این لحاظ جایگاه پانزدهم را در جهان داشتند و این در حالی است كه سال 2017 آنها با 18 میلیارد دلار هزینه جایگاه هیجدهم جهان را داشتند (همان: 9). در سال 2018 نزدیك به 19 میلیون ژاپنی به سفر خارج از كشور رفتند (همان: 21) كه پنج مقصد اصلی سفر آنها آمریكا، چین، كره جنوبی، تایلند و تایوان بود (همان: 22).
هدف ژاپن استفاده از ظرفیتهای گردشگری برای توسعه اقتصادی كشور بود كه به خوبی توانست این هدف را تحقق بخشد. در راستای تحقق این هدف دولت این كشور سال 2008 سازمان گردشگری[77] را تأسیس نمود كه هر چند زیر مجموعه وزارت زمین، زیرساختها، حمل و نقل و گردشگری[78] است، اما همانند سازمان فرهنگ سازمانی بیرونی (گایكیوكو) محسوب شده و استقلال عمل زیادی در سیاستگذاری و اجرا دارد. وظیفه این سازمان ایجاد بسترهای لازم برای توسعه و ترویج صنعت گردشگری ژاپن است.
2-3-1 جاذبههای گردشگری ژاپن
با استناد به «گزارش رقابتپذیری گردشگری و سفر 2019»[79] كه از سوی مجمع جهانی اقتصاد منتشر شد، ژاپن بعد از كشورهای اسپانیا، فرانسه و آلمان رتبه چهارم را در شاخص رقابتپذیری سفر و گردشگری به خود اختصاص داد (ورلد اكونومیك فروم، 2019: 65). این گزارش كه هر دو سال یك بار توسط این مجمع منتشر میشود، بر اساس چهار مؤلفه اصلی توانمند سازی محیط، سیاستهای گردشگری، زیرساختها و منابع طبیعی و فرهنگی ارزیابی میگردد. همچنین هر یك از این مؤلفههای به معیارهای جزئیتری تقسیم بندی و در نهایت چهارده معیار برای سنجش شاخص رقابت پذیری مد نظر قرار میگیرد. با استناد به همین گزارش و در مؤلفه مربوط به منابع طبیعی و فرهنگی، ژاپن بعد از كشورهای چین، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، مكزیك و برزیل رتبه هفتم را به خود اختصاص داد (همان: 69). در معیار مربوط به منابع فرهنگی و سفرهای كاری هم این كشور بعد از چین، فرانسه، اسپانیا و ایتالیا رتبه پنج را به خود اختصاص داد (همان: 82).
ژاپن تا سال 2019 توانسته است 23 اثر فرهنگی و طبیعی خود را در فهرست میراث جهانی یونسكو به ثبت برساند كه از این تعداد چهار اثر طبیعی و بقیه میراث فرهنگی هستند (بونكاگهجوتسوكانرن، 2021). از آنجا كه فهرست این آثار در فصل مربوط به جغرافیای ژاپن آورده شده است، در اینجا از ذكر مجدد آنها صرف نظر میكنیم.
در زمینه میراث فرهنگی نا ملموس هم كه تولیدات و فرایندهایی فرهنگی است كه از نسلهای پیشین بر جای ماندهاند، ژاپن تا كنون 22 مورد در فهرست یونسكو به ثبت رسانده است كه از این لحاظ بعد از كشورهای چین (38 مورد) و فرانسه (23 مورد) در رده سوم جهان قرار دارد. عمده میراث فرهنگی نا ملموس ثبت شده ژاپن تا كنون عبارتند از:
نمایش نوگاكو، نمایش عروسكی جوروری-بونراكو، نمایش كابوكی، گاگاكو[80] با پیشینهای هزار ساله كه تلفیقی از موسیقی و رقص است، پارچه كنفی اوجاچیجیمی-ائهچیگو[81] كه از قرن هفدهم در استان نیگاتا بافته میشود، چاكّیراكو[82] كه نوعی رقص مربوط به جشن سال نو است، رقص باستانی آینوها[83]، واشوكو[84] یا فرهنگ غذایی سنتی ژاپن، واشی[85] یا كاغذ سنتی ژاپن و فن ساخت آن و ... (همان).
چنین سنتهای فرهنگی خود نقشی بسیار مهم در جذب گردشگر بینالمللی دارند و از جاذبههای گردشگری ژاپن به حساب میآیند. به خصوص غذای ژاپنی و فرهنگ غذایی سنتی این كشور كه امروزه از مرزهای این كشور فراتر رفته و به یكی از جاذبههای این كشور بدل شده است. با استناد به آمار سازمان فرهنگ ژاپن، بیش از 96 درصد گردشگران خارجی كه سال 2016 به ژاپن آمدند به غذای ژاپنی علاقه نشان دادند و آن را امتحان كردند. همچنین 83.4% در ژاپن خرید كردند، 66.4% از مناظر زیبای طبیعی ژاپن دیدن كردند، 43.2% مشروب ژاپنی نوشیدند، 36.7% از آبگرمهای ژاپن استفاده كردند و 24.4% از جاهای مرتبط با تاریخ و فرهنگ سنتی ژاپن بازدید كردند (همان). این آمار به خوبی نشان دهنده جایگاه و اهمیت غذای ژاپنی در گردشگری این كشور است.
2-3-2 مقاصد گردشگری در ژاپن:
در اینجا ده استان نخست ژاپن كه بیشترین گردشگر خارجی را دارند و مهمترین جاذبههای گردشگری آنها را به اختصار معرفی میكنیم.
استان توكیو: تا سال 1943 توكیو را با نام شهر توكیو[86] میشناختند، اما از این سال به بعد با نام استان توكیو[87] یا كلان شهر توكیو شناخته میشود كه شامل مناطق و شهرکهای مختلف به هم پیوسته است. توكیو پایتخت ژاپن است و 10% جمعیت ژاپن را در خود جای داده است. در تقسیم بندی بزرگتری این شهر را همراه با هفت استان مجاور آن با نام شوتوكِن یا منطقه پایتخت میشناسند كه 30 درصد مجموع جمعیت ژاپن را در خود جای داده است. توكیو به عنوان یك كلان شهر جاذبههای گردشگری بسیار زیادی از جاذبههای طبیعی گرفته تا فرهنگی را در خود جای داده است. مجموعه جزایر اوگاساوارا در این استان سال 2011 در فهرست میراث جهانی یونسكو به عنوان میراثی طبیعی به ثبت رسید. همچنین ساختمان موزه ملی هنرهای غربی[88] واقع در توكیو به عنوان یك اثر از هفده اثر لو كوربوزیه معمار سوئیسی به عنوان آثار معماری لو كوربوزیه در فهرست میراث جهانی یونسكو به ثبت رسیده است، آثاری كه در هفت كشور جهان واقع شدهاند.
علاوه بر اینها این استان دارای پارکهای ملی، طبیعی و شهری زیادی است. مراكز خرید، رستورانهای متنوع و زیاد، چشمههای آبگرم، موزههای ملی و ... ، تماشاخانههای ملی، باغ وحشها، آكواریومها و ... از دیگر جاذبههای گردشگری این كلان شهر به حساب میآیند. توكیو همچنین مناطق دیدنی تاریخی زیادی دارد كه معروفترین آنها به لحاظ جذب گردشگر معبد سنسوجی[89] در آساكوسا و ایزدكده میجی جینگو[90] است. همچنین پارکها و سازههای جدید در این شهر از دیگر جاذبههای گردشگری آن به حساب میآیند و گردشگران بسیار زیادی را به خود جذب میكنند كه از این میان میتوان به دیزنیلند توكیو و برج مخابراتی اسكای تری توکیو[91] اشاره كرد كه این برج با ارتفاع 634 متر بزرگترین برج مخابراتی جهان است كه سال 2012 ساخت آن به اتمام رسید.
استان اوساكا: با مركزیت شهر اوساكا دومین استان در زمینه جذب گردشگر است. این استان هم با داشتن جاذبههای گردشگری متنوع از جمله جاذبههای تاریخی و فرهنگی، طبیعی، مراكز خرید و تجاری، مراكز تفریحی و ... به یكی از مقاصد اصلی گردشگران خارجی در ژاپن تبدیل شده است. معروفترین جاذبه گردشگری این استان قلعه اوساكا[92] است. این قلعه هفت طبقه (دو طبقه هم در زیر زمین دارد ) در قرن شانزدهم ساخته شد و از معروفترین قلعههای ژاپن است. اوساكا همچنین به داشتن گورتلهای عظیم دوره كوفون هم مشهور است كه مجموعهای از این گورتلها با عنوان مجموعه گورتل موزو فوروایچی؛ مجموعه گورتلهای باستانی ژاپن سال 2019 در فهرست میراث جهانی یونسكو به ثبت رسید.
استان كیوتو: این استان با مركزیت شهر كیوتو را بی شك باید مركز فرهنگی ژاپن به حساب آورد. شهر کیوتو تا دوره میجی و به مدت هزار سال مركز و مقر امپراتوران ژاپن بوده است. این استان پر است از معابد و ایزدكدههای تاریخی و همین جاذبههای تاریخی آن را به مقصد اصلی گردشگران فرهنگی ژاپن بدل كرده است. سال 1994 هفده اثر از میراث فرهنگی استان توكیو تحت عنوان میراث فرهنگی كیوتو پایتخت باستانی[93] در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسید كه شامل سیزده معبد بودایی، سه ایزدكده شینتو و یك قلعه بود. علاوه بر معابد ثبت شده، معابد و ایزدكدههای فراوان دیگر، نیز باغها و پارکها متنوع بر جاذبههای این شهر افزوده است.
استان چیبا[94]: یكی از هفت استان مجاور توكیو و جزو شوتوكِن یا منطقه پایتخت است. همین نزدیكی به پایتخت و نیز واقع شدن بزرگترین فرودگاه ژاپن یعنی فرودگاه بینالمللی ناریتا[95] در آن باعث شده است تا این استان در زمینه جذب گردشگر رتبه بالایی داشته باشد. ضمن این كه خود این استان هم به لحاظ جاذبههای گردشگری طبیعی و فرهنگی به خصوص طبیعی از تنوع زیادی برخوردار است.
استان نارا: از دیگر استانهای باستانی ژاپن محسوب میشود و به لحاظ میراث جهانی ثبت شده، رتبه اول را در میان استانهای ژاپن به خود اختصاص داده است. بناهای بودایی در محدوده معبد هوریوجی سال 1993 همراه با قلعه هیمهجی در استان هیوگو به عنوان نخستین میراث فرهنگی ژاپن در فهرست میراث جهانی یونسكو به ثبت رسید. این استان دو اثر ثبت شده جهانی دیگر هم دارد كه عبارتند از؛ میراث فرهنگی نارا پایتخت باستانی[96] و مسیر تشرف و وادی مقدس در كوههای كیئی[97]. معبد تودایجی كه تندیس بزرگ بودای نارا و گنجینه شوسوئین در آن قرار دارد، جزو میراث فرهنگی نارا پایتخت باستانی به ثبت رسیدهاند. همان طور که قبلا هم اشاره شد، در گنجینه شوسوئین آثاری از ایران باستان هم نگهداری میشود، آثاری كه در دوران باستان با گذر از جاده ابریشم و چین به ژاپن رسید.
استان آیچی: ناگویا مركز استان آیچی[98]، چهارمین شهر بزرگ ژاپن است. این استان با مجموعهای از جاذبههای طبیعی و فرهنگی كه شامل پارکهای طبیعی و شهری، جشنها و آیینها، موزهها و مراكز فرهنگی است، توانسته جایگاه مناسبی در جذب گردشگر به دست آورد. موزه خودرو سازی مشهور ژاپن یعنی تویوتا هم در ناگویا قرار دارد.
استان فوكوئوكا: تمامی استانهایی كه تا كنون ذكر كردیم در جزیره هونشو قرار دارند، اما استان فوكوئوكا[99] در جزیره كیوشو واقع شده است. این استان دارای یك میراث جهانی ثبت شده است كه با عنوان میراث انقلاب صنعتی ژاپن دوره میجی؛ صنایع آهن و فولاد، كشتیسازی و استخراج ذغال سنگ[100] از آن نام برده میشود. این اثر فرهنگی شامل مجموعهای از میراث مرتبط با انقلاب صنعتی در جزیره كیوشو است كه علاوه بر فوكوئوكا در هفت استان دیگر این جزیره پراكندهاند. فوكوئوكا علاوه بر این دارای جاذبههای متنوع و بسیار غنی طبیعی و فرهنگی برای جذب گردشگر است.
استان هوكایدو: هوكایدو علاوه بر اینكه وسیعترین استان ژاپن است، نام دومین جزیره بزرگ ژاپن هم هست. هوكایدو 11 سال متوالی است كه در خود ژاپن به عنوان جذابترین مقصد گردشگری داخلی انتخاب میشود. جاذبههای عمده گردشگری این جزیره سردسیر و بزرگ طبیعی هستند. طبیعت زیبای این جزیره آن را به مقصدی جذاب برای گردشگران بدل كرده است.
استان كاناگاوا: استان كاناگاوا یكی دیگر از هشت استان مجاور توكیو و جزو شوتوكن یا منطقه پایتخت است. عمده جاذبههای گردشگری كاناگاوا در منطقه تاریخی كاماكورا قرار دارند كه مشهورترین آنها تندیس بودای بزرگ كاماكورا است. همچنین مركز این استان یعنی یوكوهاما خود دارای جاذبههای فراوان گردشگری است.
استان اوكیناوا: استان اوكیناوا[101] جنوبیترین و گرمترین استان ژاپن است. این استان شامل مجموعهای از جزایر جنوبی است. تا قبل از قرن نوزدهم كه این جزایر با نام استان اوكیناوا رسما قسمتی از ژاپن شوند، پادشاهی ریوكیو[102] بر این جزایر حكومت میكرد. مجموعه قلعهها (گوسوكو) و میراث فرهنگی برجای مانده از پادشاهی ریوكیو سال 2000 با عنوان مجموعه قلعهها (گوسوكو) و میراث فرهنگی مرتبط با پادشاهی ریوكیو[103] در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسید. علاوه بر این مجموعه، این استان از جاذبههای طبیعی و فرهنگی بی شماری برخوردار است كه گردشگران زیادی را به اینجا میكشاند.
3-فرهنگ و مردم
3-1 ذائقه و مصرف فرهنگی مردم
معمولا در صحبت از ژاپنیها، آنها شهروندانی توصیف شدهاند كه سرانه مطالعه زیادی دارند و همیشه در قطارهای مترو در حال مطالعه هستند. در اینجا با استناد به آمار رسمی منتشر شده توسط دولت این كشور نگاهی خواهیم داشت به وضعیت مصرف فرهنگی در این كشور تا ببینیم چه مقدار این تصور درست است.
در نظرسنجی كه سال 2016 توسط سازمان فرهنگ ژاپن انجام شد و در پاسخ به این سؤال كه چه وجهی از ژاپن و ژاپنی برای شما مایه افتخار است؟ 51.1% از پاسخ دهندگان فرهنگ و هنر ممتاز كشور را مایه افتخار میدانستند. تنها دو وجه امنیت و آرامش مطلوب (58.7%) و طبیعت زیبا (56.1%) در این نظر سنجی آرای بیشتری را از فرهنگ به دست آورده بودند (بونكاگهجوتسو كانرِن دهتا، 2021). این مسأله به خوبی نشان دهنده آگاهی و شناخت ژاپنیها از فرهنگ كشورشان هست. همچنین در نظرسنجیای كه سال 2017 توسط وزارت كشور ژاپن انجام شد، 62.6% بیش از غنای مادی خواهان غنای معنوی و روحی بودند و 90 درصد مردم هم فعالیت و تجربه فرهنگ و هنر در زندگی روزانه را بسیار مهم میدانستند. 59 درصد هم معتقد بودند كه تجربه فرهنگ و هنر توسط كودكان منجر به آشنایی آنها با فرهنگ ژاپن و دوست داشتن كشور و منطقه محل سكونتشان از سوی آنها خواهد شد (همان).
در سال 2017 حدود 60 درصد مردم با حضور در سالنهای سینما، موسیقی و نمایش، موزهها، گالریهای هنری و ... ، مستقیما از فرهنگ و هنر بهرهمند شدند كه در این میان سهم سینما (بدون در نظر گرفتن انیمیشن) 31.1%، سهم موسیقی 24.8%، گالریهای هنری 22.5%، موزههای تاریخی 18.4% و ... بود. 40 درصد از مردم هم یا به امر ترویج فرهنگ و هنر كمك مالی كرده بودند و یا میخواستند كمك كنند (همان). همچنین آمار مربوط به تفریحات و سرگرمیهای ژاپنیها نشان میدهد كه مطالعه 39.5%، تماشای فیلم 35.1%، بازیهای تلویزیونی 33.3%، كارائوكه 29%، پرورش گل و كشت و كار در باغچه 26.6%، تماشای ورزش 18.6%، تماشای آثار هنری 17.2%، تماشای نمایش، رقص و نمایش سنتی 12.4%، گوش دادن به موسیقی پاپ 11.7%، گوش دادن به موسیقی كلاسیك غربی 8.6%، گوش دادن به موسیقی سنتی ژاپن 1.7%، گل آرایی 2%، مراسم چای 1.5% افراد را به خود مشغول كرده است (همان).
3-1-1 كتاب، مطبوعات و مطالعه
با استناد به نظر سنجیای كه سازمان فرهنگ ژاپن سال 2018 در این كشور انجام داد و نتایجش سال 2019 منتشر شد، 47.3% افراد گفتند كه در یك ماه هیچ كتابی نمیخوانند و بقیه در ماه یك یا چند كتاب میخوانند. در میان 53% افرادی هم كه در ماه كتاب میخوانند، 37.6% آنها ماهانه یك تا دو كتاب، 8.6% سه تا چهار كتاب، 3.2% افراد 5 تا 6 كتاب و بقیه بیش از هفت كتاب میخوانند (بونكاچو، 2021: 8).
بنا بر آمار منتشر شده توسط اداره آمار وزارت كشور ژاپن، در سال 2019 تعداد 71903 عنوان جدید كتاب در ژاپن به چاپ رسید كه این تعداد شامل كتابهای مانگا نمیشود. از این تعداد عنوان كتاب جدید، 15482 عنوان مربوط به علوم اجتماعی، 12979 عنوان مرتبط با ادبیات، 12383 عنوان مرتبط با هنر و زندگی، 4583 عنوان كتاب كودك، 5105 عنوان كتاب مرجع، 5066 عنوان مرتبط با علوم طبیعی و بقیه هم مرتبط با فلسفه، تاریخ، جغرافی، صنایع، زبان و ... بود (سوموشوتوكهكیوكو، 2021: 256). در همین سال 2734 عنوان مجله در این كشور چاپ شد كه 1350 عنوان آن ماهانه بود (همان: 257). همچنین تیراژ سالانه روزنامه در این سال عدد بسیار بالای 37 میلیون و 811 هزار نسخه در روز بود (همان: 257) كه رقم بسیار بالایی است. به عبارتی به ازای هر 3.30 نفر یك نسخه روزنامه در روز منتشر شده كه رقم بسیار بالایی است. میدانیم كه پرتیراژترین روزنامه جهان متعلق به ژاپن است و 5 روزنامه بزرگ ژاپن در میان ده روزنامه پر تیراژ جهان قرار دارند و این در حالی است كه این روزنامهها همه به زبان ژاپنی هستند و گستره توزیع آنها خود ژاپن است. بنابراین هر چند آمار متناقضی از سرانه كتابخوانی در جهان ارائه میشود، اما اگر مطالعه روزنامه و مجله را هم در زمره سرانه مطالعه قرار دهیم، بی شك سرانه مطالعه ژاپن در جهان بسیار بالا خواهد بود.
3-1-2 كتابخانهها
معمولا در ژاپن هنگامی كه صحبت از كتابخانه، موزه، سالنهای نمایش، سالنهای چند منظوره فرهنگی، مدرسه، دانشگاه و ... میشود، علاوه بر دولتی یا خصوصی بودن، آنهایی را كه تحت نظر دولت مركزی هستند، با پسوند ملی (国立/Kokuritsu) مشخص میكنند. آنهایی را كه تحت نظر استانداریها هستند با پسوند استانی (都道府県立/Todōfukenritsu) ، آنهایی را كه وابسته به شهرداری شهرهای بزرگ هستند با پسوند شهری (市区立/Shikuritsu) و آنهایی را كه وابسته به شهرداری شهرکها یا روستاها هستند با پسوند محلهای (町村立/Chōsonritsu) مشخص میكنند. كه این بدان معنی است كه این كتابخانه توسط این نهادها ساخته و اداره میشود. معمولا به این كتابخانهها كتابخانه عمومی هم میگویند.
كتابخانههای ملی در ژاپن سه تا هستند: كتابخانه ملی مجلس ژاپن[104] (واقع در توكیو)، كتابخانه ملی مجلس تالار كانسای[105] (واقع در كیوتو) و كتابخانه بینالمللی كودكان[106] (واقع در توكیو) كه البته خود زیر مجموعه كتابخانه مجلس است. آمار بقیه كتابخانههای ژاپن در سال 2019 با استناد به آمار انجمن كتابخانههای ژاپن (نیهون توشوكان، 2021) در جدول شماره 4 آورده شده است. البته باید توجه كرد كه این آمار شامل كتابخانهها دانشگاهها و مدارس نمیشود و معمولا آمار كتابخانههای دانشگاهها جداگانه منتشر میشود.
جدول شماره 4: تعداد کتابخانههای ژاپن در سال 2019 م.
استانی | وابسته به شهرداری شهرهای بزرگ | وابسته به شهرداری شهرکها و روستاها | خصوصی | مجموع | |
كتابخانه | 58 | 2607 | 619 | 19 | 3303 |
كتابخانههای سیار با ماشین | 2 | 418 | 120 | 0 | 538 |
زیر بنای كتابخانه (متر مربع) | 581899 | 3674477 | 562607 | 26993 | 4845976 |
3-1-3 موزهها در ژاپن
با استناد به داده های اداره آمار وزارت كشور ژاپن، تعداد موزههای این كشور كه شامل موزه عمومی، موزه علوم، موزه تاریخ، موزه هنر، موزه گیاهشناسی، موزه فضای باز، باغ وحش و آكواریوم است، در سال 2019 برابر با 1286 مجموعه در كل ژاپن بود. این موزهها به تفكیك؛ 155 موزه عمومی، 104 موزه علوم، 470 موزه تاریخ، 453 موزه هنرهای زیبا، 16 موزه فضای باز، 34 باغ وحش، 11 موزه گیاهشناسی، 6 پارك جانوری و گیاهی و 38 آكواریوم بود (سوموشوتوكهكیوكو، 2021: 255).
موزههای ملی در ژاپن (كوكوریتسو) عبارتند از، موزه ملی توكیو، موزه ملی كیوتو[107]، موزه ملی نارا[108] و موزه ملی كیوشو[109]. علاوه بر اینها موزههای ملی علوم، قومشناسی، تاریخ فرهنگ عامه، هنرهای مدرن توكیو، هنر غرب، هنرهای مدرن كیوتو، هنرهای مدرن بینالمللی، اسناد معماری مدرن و معاصر هم وجود دارند. موزه ملی توكیو قدیمیترین موزه ژاپن است كه سال 1872 تأسیس شد.
3-1-4 سالنهای نمایش و موسیقی
با استناد به آمار رسمی سال 2017 ارائه شده توسط سازمان فرهنگ ژاپن، این کشور در این سال 1851 سالن نمایش و سالن مخصوص موسیقی داشت كه از این بین 1326 سالن آن دارای یك تالار، 448 سالن آن دارای دو تالار، 57 سالن آن دارای 3 تالار و 20 تای آن بیش از 4 تالار داشتند. در این بین 29 سالن كمتر از 1000 متر مربع مساحت، 347 سالن بین 1000 تا 2500 متر مربع مساحت، 630 سالن بین 2500 تا 5000 متر مربع مساحت، 359 سالن بین 5000 تا 7500 متر مربع مساحت، 163 سالن بین 7500 تا 10000 متر مربع مساحت، 139 سالن بین 10000 تا 15000 متر مربع مساحت، 67 سالن بین 15000 تا 20000 متر مربع مساحت و 115 سالن بیش از 20000 متر مربع مساحت داشتند (بونكاگهجوتسوكانرن، 2021).
3-1-5 سالن سینما
سال 2018 ژاپن دارای 3561 سالن سینما بوده است كه از این تعداد 3150 در مجتمعهای سینمایی واقع بودند. در این سال 169 میلیون و 210 هزار نفر به سینما رفتند و در مجموع 1192 فیلم در سالن سینما به نمایش در آمد. از بین این تعداد فیلم 613 فیلم ژاپنی و بقیه خارجی بودند (سوموشوتوكهكیوكو، 2021: 258).
4-فرهنگ ژاپن و جهان خارج
چنان که پیشتر هم اشاره شد، ژاپن تا رسیدن اروپاییها به این کشور در قرن شانزدهم، تقریبا رابطهای یک طرفه با جهان خارج داشت به این معنی که تا این زمان تنها به شکل یک سویه فرهنگ بیگانه را جذب و ژاپنی میکرد. با آمدن اروپاییها برخی آثار هنری ژاپن مانند ظروف لاکی، نقاشی و سفال به بازارهای اروپا و دیگر نقاط جهان راه یافتند و ژاپن تا حدودی در جهان شناسانده شد. با این همه اگر از این ارتباط محدود در اواخر سدههای میانی و دوران مدرن نخستین چشم پوشی کنیم، میتوانیم بگوییم که دوران مدرن و به خصوص زمانه به ثمر نشستن اصلاحات میجی و پیروزی ژاپن بر ابرقدرت روس در اوایل قرن بیستم، آغاز ظهور ژاپن و فرهنگش در جهان بود. اگر هم از تجاوزات و جنایات ژاپن در شرق و جنوب شرق آسیا به هنگام جنگ جهانی دوم چشم پوشی کنیم، میتوانیم بگوییم که در تمامی قرن بیستم و نیز یک پنجم از قرن بیست و یکم که گذشته، همیشه نگاه جهان به این کشور و فرهنگ آن مثبت و همراه با تحسین بوده است. گواه این مدعا اینکه اکنون از این کشور با عنوان یک ابرقدرت در زمینه قدرت نرم نام برده میشود که پیشتر آن را توضیح دادیم.
در اینجا و در بحث فرهنگ ژاپن و جهان خارج، به معرفی نمادها و سمبلها فرهنگی این کشور میپردازیم که ژاپن به آنها شناخته میشود و دیدن آنها بی درنگ نام و فرهنگ ژاپن را به ذهن میآورد. در ادامه هم برترین مفاخر فرهنگی این کشور معرفی خواهند شد که فراتر از مرزهای این کشور در جهان نام و آوازهای پیدا کردهاند.
4-1 نمادها و سمبلهای فرهنگی ژاپن: نماد فرهنگی به محصولی فرهنگی گفته میشود که توسط اعضای آن فرهنگ به عنوان معرف فرهنگشان شناخته میشود و میتواند چیزهایی چون تصویر، ساختمان، چهره، شخصیت و ... باشد که به سهولت شاخص و برجسته میشود و مفهومی وسیع را به یک گروه فرهنگی ارائه میدهد. بنابراین وقتی صحبت از نمادهای کشور میشود، منظور همان چیزهایی است که توسط مردم یک کشور به عنوان نمادهای فرهنگی آن کشور شناخته میشوند. با این تعریف و از آنجا که ژاپن به عنوان یک قدرت بزرگ نرم در جهان حضور پیدا کرده، مسلم است که نمادهای فرهنگی شناخته شده آن در جهان هم زیاد است که در اینجا مهمترین آنها معرفی میشود.
کوه فوجی یا آن گونه که ژاپنیها میگویند فوجیسان، بلندترین کوه ژاپن و یک منبع الهام هنری در طول تاریخ فرهنگ ژاپن بوده است. از این روی کوه فوجی بی شک شناخته شدهترین نماد ژاپن است که نخست از طریق آثار فرهنگی ژاپن در خارج از این کشور معرفی شد. از دوران باستان تا حال حاضر این قله دستمایه نقاشی نقاشان ژاپنی بوده که معروفترین آنها مجموعه نقاشی اوکییوئه[110] موسوم به «سی و شش چشمانداز از قله فوجی»[111] اثر کاتسوشیکا هوکوسایی است که در فاصله سالهای 1831 تا 1834 کشیده شدند. نخستین اثر این مجموعه –این مجموعه شامل 46 نقاشی است- یعنی «موج بزرگ کاناگاوا»[112] به عنوان یک اثر برجسته معرف فرهنگ ژاپن شناخته میشود. در اهمیت فرهنگی کوه فوجی همین بس که این کوه نه به عنوان اثری طبیعی که به عنوان میراثی فرهنگی و با عنوان کوه فوجی؛ هدف عقیده و منبع الهام هنری در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
شکوفههای گیلاس یا ساکورا[113] از دیگر نمادهای فرهنگی برجستهای است که ژاپن بدان شناخته میشود. درخت گیلاس از تنوع بسیار زیادی در ژاپن برخوردار است و كاشت گونههای زینتی آن به تعداد بسیار زیاد برای لذت بردن از دیدن شكوفههایش و نه استفاده از میوهاش قدمتی بسیار زیاد در ژاپن دارد. از این روی ساكورا و گلگشت شكوفههایش كه به آن هانامی[114] میگویند، نمود بسیار زیادی در فرهنگ ژاپن داشته و منبع الهام هنری زیادی گشته است. جایگاه ساكورا در فرهنگ و زندگی ژاپنیها تا بدان حد است كه اینازو نیتوبه متفكر دوران مدرن ژاپن در كتاب خود «بوشیدو؛ روح ژاپن»، آن را نشان دهنده روح ژاپن و نماد مردم و شخصیت آنها معرفی میكند (نیتوبه، 1907: 150)، كتابی كه به منظور معرفی فرهنگ ژاپن به مخاطبان غربی در سال 1900 نوشته شد.
گل داوودی هم به عنوان گل ملی ژاپن معرفی میشود كه غالبا به عنوان نشان ملی ژاپن هم مورد استفاده قرار میگیرد. هر چند در قانون هیچ نشانی به عنوان نشان ملی ژاپن معرفی نشده است، اما معمولا نشان "گل داوودی شانزده گلبرگی" را كه نشان خاندان امپراتوری ژاپن هم هست به عنوان نشان ملی ژاپن معرفی میكنند. بنابراین میتوان نشان گل داوودی شانزده گلبرگی را هم نمادی فرهنگی از ژاپن دانست.
در زمینه هنری هم ما با فهرست بلندی از شخصیتها، آثار، هنرها، صنایع هنری و ... روبرو هستیم كه معرف ژاپن در خارج از این كشور هستند. در اینجا به شكل مختصر و تنها به نمادهایی اشاره میكنیم كه فراگیرتر هستند. یكی از نخستین هنرهای ژاپنی كه ژاپن بدان در غرب شناخته شد، ظروف لاكی ژاپنی هستند. ظروف لاکكاری ژاپنی كه در ژاپنی به آن شیکكی[115] گفته میشود، قدمتی به اندازه فرهنگ ژاپن دارد. چنان كه قبلا هم اشاره شد، در قرن شانزدهم و با رسیدن اروپاییهای به ژاپن، ظروف لاكی این كشور بسیار مورد توجه اروپاییان قرار گرفت و از آن زمان هم این ظروف سر از بازارهای غربی در آورد. زیبایی این ظروف به حدی بود كه در اروپا عموما به این ظروف ژاپن میگفتند و نیز به هنر لاك كاری كه بعد آن در اروپا هم رایج شد، Japaning میگفتند.
شمشیر ژاپنی از دیگر صنایع دستی ژاپن است كه تقریبا همزمان با ظروف لاكی این كشور به خارج برده شد و مورد تحسین قرار گرفت. شمشیر ژاپنی كه با نام نیهونتو[116] یا كاتانا[117] نامیده میشود معمولا در ارتباط با فرهنگ جنگجویان ژاپنی یا ساموراییها شناخته میشود. بنابراین شمشیر ژاپنی نمادی از فرهنگ ژاپن در خارج از این كشور است، ضمن اینكه خود فرهنگ جنگویان یا ساموراییهای ژاپن كه با نام بوشیدو شناخته میشود هم، نمادی از فرهنگ ژاپن است.
گلآرایی ژاپنی یا ایكهبانا[118]، مراسم چای یا سادو و اوریگامی[119] یا هنر تا زدن كاغذ از دیگر هنرهای ژاپنی هستند كه امروزه فراتر از مرزهای این كشور در تمام جهان شناخته شده و معرف فرهنگ آن كشور هستند. هنر نقاشی اوكییوئه كه قبلا به آن اشاره شد و نوعی نقاشی با استفاده از چاپ باسمه چوبی است، در دوره ادو به شكوفایی كامل رسید و آثار آن به اروپا برده شدند و توانستند بر هنر نقاشی غربی تأثیر بگذارند. آثار نقاشی اوكییوئه یكی از نمادهای فرهنگی اصلی ژاپن هست و چنان كه قبلا هم گفتیم، اثر موج بزرگ كاناگاوا كه به همین روش خلق شد، یكی از سرآمدترین تابلوهای معرف ژاپن و فرهنگ آن است. همچنین نقاشی آب مركب یا سومیئه[120] هر چند ریشه در چین دارد و از چین به ژاپن آورده شد، اما عموما معرف ژاپن است و با نام خودش در خارج از مرزهای این کشور هم شناخته میشود.
سومیئه را عموما نقاشی آیین ذن معرفی میكنند. خود آیین ذن هم با اینكه خاستگاه هندی دارد و در چین پدیدار شد، اما امروزه عموما به نام ژاپن شناخته میشود. این آیین در قرن سیزدهم و دوره كاماكورا به ژاپن راه یافت و مطابق سنت ژاپنی كردن پدیدههای وارداتی چنان در ژاپن بالید و ژاپنی شد كه همان طور كه اشاره شد، امروزه بیشتر به عنوان نمادی از فرهنگ ژاپن شناخته میشود. علاوه بر آیین ذن، آیین شینتو كه آیین خاص و باستانی ژاپن و مختص به این كشور است، همراه با معماری ایزدكدههای آن به خصوص دروازههای این ایزدكدهها با رنگ قرمز شنگرفش كه با نام توریئی[121] شناخته میشود، نمادی از فرهنگ ژاپن در خارج از مرزهای آن است. همچنین در زمینه ادیان و آیینهای جدید دو آیین سوكاگاكّای (تأسیس 1930) كه قرائتی جدید از یکی از فرقههای بودایی است و جنبش هپی ساینس[122] (بنیان گذاشته شده در سال 1986) توانستهاند خارج از ژاپن هم پیروانی به دست آورند و گسترش جهانی داشتهاند.
در زمینه ورزشهای سنتی هم، برخی ورزشهای سنتی ژاپن با جهانی شدن توانستهاند معرف و نماد فرهنگی این كشور شوند. معروفترین آنها شامل جودو[123]، كاراته، جوجوتسو[124]، آیكیدو[125] و ... هستند. همچنین كشتی سوموی این كشور با اینكه در داخل كشور برگزار میشود، اما به عنوان نماد فرهنگی این كشور شناخته شده است. كلمه نینجا[126] هم امروزه در جهان شناخته شده و نمادی فرهنگی از ژاپن است. نینجاها صاحبان رزمی بودند كه عموما به شكل مخفیانه به اعمالی مانند نفوذ، خرابكاری و قتل دست میزدند. در كنار نینجا به مدد صنعت سینما امروزه كلمه رونین[127] هم تقریبا در جهان شناخته شده است. رونینها ساموراییهای بی سروری بودند كه عموما بدل به آشوبگرانی در برابر حكومت مركزی میشدند.
در زمینه هنرهای نمایشی هم نمایشهای كابوكی، نو و نمایش عروسكی جوروری یا بونراكو به عنوان نمادهای فرهنگی ژاپن شناخته میشوند. در زمینه موسیقی هم هر چند بیشتر سازهای ژاپنی ریشه در چین و آسیا دارند، اما برخی سازهای ژاپنی مانند شاكوهاچی[128] و شامیسن[129] امروزه فراتر از ژاپن به عنوان نماد فرهنگی این كشور مطرحند. گاگاكو هم كه مجموعهاز موسیقی و رقص است و قدمتی هزار ساله دارد، از دیگر نمادهای فرهنگی این كشور در حوزه موسیقی است. باز در دوران اخیر موسیقی پاپ ژاپنی با نام اختصاری جی پاپ (J-POP) و نیز كارائوكه توانستهاند به عنوان نمادهای فرهنگی ژاپن در حوزه موسیقی در خارج از این كشور معرفی شوند. كارائوكه ابزاری سرگرم كننده برای افراد مبتدی علاقمند به آوازخوانی است.
سینما هر چند نسبت به بقیه هنرها جدیدتر است، اما ژاپنیها در سینما هم شخصیتها و كاراكترهایی خلق كردند كه به نوعی نماد از فرهنگ آنها در جهان بدل شدند. معروفترین این كاراكترها گودزیلا است، هیولایی خیالی كه معمولا علیه سایر هیولاهای خیالی تهدید كننده جهان و انسان میجنگد. گودزیلا كه در ژاپنی به آن گوجیرا[130] میگویند، نخستین بار در فیلمی با عنوان «گودزیلا» به كارگردانی ایشیرو هوندا[131] در سال 1954 بر پرده سینما نمایان و خیلی زود در ژاپن و خارج از مرزهای این كشور محبوب شد. علاوه بر سینما در پویانمایی هم كه اصولا ژاپن در تجارت جهانی آن موفقتر از سینما بود، این كشور نمادهای فرهنگی زیادی خلق كرد كه معرف كشورشان هست. برای مثال میتوان به دورائهمون[132] اشاره كرد كه گربهای رباتی است كه در زمان سفر میكند. ذكر این نكته هم لازم است كه انیمه كه كلمهای ژاپنی است امروزه در تمام جهان به عنوان پویانمایی ژاپنی پذیرفته شده است و خود نمادی از فرهنگ ژاپن است.
مانگا هم از دیگر نمادهای فرهنگی ژاپن است. مانگا كتابهای مصور یا كمیك استریپ خاص ژاپن است كه هر چند ریشه آن در هنر ژاپن تا سدههای میانی هم میرسد، اما تقریبا شكوفایی آن بعد از جنگ جهانی دوم و متأثر از كتابهای مصور غربی به خصوص آمریكا بود. با این همه امروزه مانگا یك نماد فرهنگی خاص ژاپن و صنعتی فرهنگی در این كشور است كه در بخش تجارت فرهنگی به آن اشاره خواهیم كرد. در زمینه غذا و نوشیدنی هم ژاپن توانسته است نمادهای فرهنگی زیادی برای خود دست و پا كند كه معروفترین آنها سوشی، تمپورا، واسابی[133] و ... است. لباسهای سنتی ژاپنی كه با نام عمومی كیمونو شناخته میشود هم از دیگر نمادهای فرهنگی ژاپن به حساب میآید.
میتوان به آنچه آمد فهرست بلند دیگری از نمادهای فرهنگی ژاپن اضافه كرد كه در اینجا به خاطر اجتناب از طولانی شدن مطلب از آنها چشم پوشی میكنیم. این فهرست میتواند در بر گیرنده مفاهیم و بناهای تاریخی و نیز ساختههای صنعتی دوران معاصر به خصوص كاراكترهای بازیهای رایانهای هم باشد. نیز به همه اینها میتوان فهرست بلندی از شخصیتهای فرهنگی و تاریخی را اضافه كرد كه امروزه به عنوان نماد ژاپن در جهان خارج شناخته میشوند كه در بخش بعدی شناخته شدهترین آنها را با عنوان مفاخر فرهنگی ژاپن معرفی خواهیم كرد.
4-2 مفاخر فرهنگی: در اینجا منظور ما از مفاخر فرهنگی انسانهای فرهیختهای خواهد بود كه دست آوردهای آنها در حوزه فرهنگ موجب مباهات و افتخار است. هنگامی هم كه صحبت از مفاخر فرهنگی ژاپن میشود، بی شك باید تمامی مفاخر این كشور در طول تاریخ را در نظر داشت، اما از آنجا كه چنین كاری در این مختصر نمیگنجد، تنها به معرفی چند نفر از مفاخر این كشور در هر دوره اكتفا میكنیم.
دوران باستان:
شوتوكو تایشی (574 تا 622): هر چند شوتوكو تایشی یكی از اشراف و سیاستمداران دوره آسوكا است، اما اعزام هیأتهایی از سوی او به چین و نیز پشتیبانی او از جذب و پذیرش فرهنگ چین و آسیا، او را به یكی از تأثیرگذارترین شخصیتها در شكوفایی فرهنگ ژاپن در دوره باستان بدل کرده است.
كوكای (774 تا 835): راهب بودایی اوایل دوره هیان كه در چین درس خواند. او علاوه بر نقشش در تحول آیین بودا در ژاپن، به عنوان یك خطاط و ادیب درجه اول آن دوران هم شناخته شده است.
موراساكی شیكیبو (حدود 973 تا 1014): نویسنده زن اواسط دوره هیان و از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن. او خالق شاهكار «داستان گنجی» است كه از آن با عنوان نخستین رمان جهان نام برده میشود.
سدههای میانی:
كامو نو چومِی (1155 تا 1216): شاعر و نویسنده اواخر دوره هیان و اوایل دوره كاماكورا كه كتاب «یادداشتهای كومه»[134] او یكی از سه شاهكار جستار نویسی در تاریخ ادبیات ژاپن به حساب میآید.
كانآمی (1333 تا 1384) و پسرش زهآمی (1363 تا 1443): هنرمندان نمایش ژاپنی كه توانستند نمایش سنتی نو را تكامل ببخشند.
سِشّو[135] (1420 تا 1506): راهب آیین ذن و نقاش نقاشی آب مركب سومیئه. او برای یادگیری به چین رفت و سبکهای نقاشی آب و مركب را آنجا فرا گرفت. بعد از برگشت به ژاپن، موفقیتهای زیادی در استقلال نقاشی آب مركب ژاپنی از چینی داشت و شاهكارهای زیادی خلق كرد.
دوران مدرن نخستین:
سِن نو ریكیو[136] (1522 تا 1591): یكی از بزرگترین استادان چای.
اِیتوكو كانو[137] (1543 تا 1590): از نقاشان سر آمد دوره موروماچی و معروفترین نقاش سبك كانوها[138]، سبكی كه تا پایان دوره ادو سبك محوری در تاریخ نقاشی ژاپن بود.
میاموتو موساشی[139] (1584 تا 1645): سامورایی و هنرمند اوایل دوره ادو كه امروزه در جهان به خاطر كتابش «كتاب پنج حلقه»[140] شخصیتی شناخته شده است.
ماتسوئو باشو (1644 تا 1694): بزرگترین و مشهورترین شاعر هایكوسرای ژاپن است. او در خارج از مرزهای ژاپن هم بسیار شناخته شده است و هایكوی جهیدن وزغ در بركه كهن او احتمالا شناختهشدهترین شعر در جهان باشد.
چیكاماتسو مونزائهمون (1653 تا 1725): نمایشنامه نویس مشهور دوره ادو كه برای نمایش عروسكی جوروری و نیز كابوكی متن نمایش مینوشت.
كاتسوشیكا هوكوسایی (1760 تا 1849): از معروفترین نقاشان تاریخ نقاشی ژاپن كه آثارش در سبك اوكییوئه بودند.
اوتاگاوا هیروشیگه[141] (1797 تا 1858): نقاش سبك اوكییوئه كه برخی از آثارش به اروپا برده شد و بر هنرمندان بزرگ اروپایی تأثیر گذاشت.
تاداتاكا اینو[142] (1745 تا 1818): او بازرگان بود، اما با صرف هفده سال وقت و پیمایش پیاده تمامی خاك ژاپن نخستین نقشه حقیقی از كشور ژاپن را ترسیم كرد.
دوران مدرن:
شوئین یوشیدا[143] (1830 تا 1859): سامورایی، متفكر و معلم ژاپنی كه از او با نام رهبر معنوی و نظریه پرداز اصلاحات میجی نام برده میشود.
یوكیچی فوكوزاوا (1835 تا 1901): متفكر و معلم ژاپنی دوره میجی كه سهم زیادی در معرفی فرهنگ غربی به ژاپنیها داشت.
ایچییو هیگوچی[144] (1872 تا 1896): داستان نویس زن ژاپنی كه عنوان نخستین داستان نویس زن ادبیات مدرن ژاپن را دارد. با اینكه مرگی زود هنگام در 24 سالگی داشت، اما از سرآمدان ادبیات مدرن ژاپن به حساب میآید.
كائورو اوسانای[145] (1881 تا 1928): نویسنده، كارگردان و منتقد هنرهای نمایشی كه عموما از او با عنوان پدر نمایش مدرن ژاپن یاد میشود.
ناتسومه سوسهكی (1867 تا 1916): یكی از نویسندگان محبوب و بزرگ ادبیات مدرن ژاپن است.
كِنجی میازاوا (1896 تا 1933): شاعر و نویسنده ادبیات كودك كه محبوبیت بسیار بالایی در بین ژاپنیها دارد.
دوران معاصر:
در دوران معاصر به خاطر گسترش ارتباطات جهانی و نیز توسعه رسانهها، مسلما ژاپنیهای بیشتری در جهان شناخته شدهاند و فهرست نام آنها بسیار طولانی خواهد شد. برای مثال تا سال 2019 بیست و پنج نفر ژاپنی موفق شدند جایزه نوبل دریافت كنند كه تقریبا همگی آنها در جهان و در زمینه تخصص خود شناخته شده هستند. در این بین دو نفر موفق به دریافت نوبل ادبیات شدند كه به ترتیب كاواباتا یاسوناری و كِنزابورو اوئه بودند. همچنین كازوئو ایشیگورو[146] كه 2017 نوبل ادبیات دریافت كرد، هر چند ملیت انگلیسی دارد، اما اصالتا ژاپنی و متولد ناگاساكی است. در زمینه ادبیات همچنین میتوان از شخصیتهای دیگری چون یوكیئو میشیما[147] و هاروكی موراكامی[148] نام برد كه موراكامی به واسطه تیراژ بالا و ترجمه آثارش به بیشتر زبانهای دنیا، شناختهشدهترین نویسنده ژاپنی حال حاضر است.
در زمینه سینما هم، بعد از جهانی شدن سینمای این كشور در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و درخشش فیلمهای ژاپنی در جشنوارههای فیلم معتبر جهانی، بسیاری از سینماگران این كشور در جهان شناخته شدند كه از معروفترین آنها میتوان به یاسوجیرو اوزو[149]، كِنجی میزوگوچی[150]، آكیرا كوروساوا[151]، میكیئو ناروسه[152]، توشیرو میفونه[153]، ناگیسا اوشیما[154]، تاكِشی كیتانو[155]، كِن واتانابه[156] و ... اشاره كرد. در زمینه پویانمایی، انیمه و مانگا هم با توجه به جایگاه جهانی ژاپن در این صنعت، این كشور دارای مفاخر فرهنگی زیادی است كه از جمله میتوان به اوسامو تِزوكا[157]، ماچیكو هاسهگاوا[158]، هایائو میازاكی[159] و ... اشاره كرد.
در زمینه موسیقی و با توجه به اهتمامی كه این كشور بعد از اصلاحات میجی به ترویج موسیقی كلاسیك غربی داشته است، موسیقیدانان و نوازندگان زیادی از این كشور در غرب نام و آوازهای برای خود و موسیقی ژاپن دست و پا كردند كه بی شك معروفترین آنها توئورو تاكهمیتسو[160] و سِیجی اوزاوا[161] هستند. در زمینه معماری هم ما با نامهای ژاپنی شناخته شدهای در جهان روبرو هستیم كه شناخته شدهترین آنها تادائو آندو[162] و كنزو تانگه[163] هستند.
علاوه بر اینها ما میتوانیم در هنرها و زمینههای دیگر هم فهرستی از مفاخر فرهنگی این كشور بیاوریم كه به دلیل پرهیز از طولانی شدن كلام به همینها اكتفا میكنیم.
4-3 تأثیر فرهنگ خارجی: در زمینه حضور خارجیان در ژاپن در قسمتهای پیشین اشاراتی داشتیم. چنان كه گفته شد، از قرن چهارم به بعد ما شاهد حضور افرادی از شبه جزیره كره در ژاپن هستیم كه بر فناوری، زندگی و فرهنگ ژاپن تأثیر زیادی گذاشتند (كامهدا، 2011: 127). به این افراد و اصولا به خارجیانی كه از قرن چهارم به بعد به ژاپن آمدند، اصطلاحا تورایجین گفته میشد كه این افراد نقش بسیار زیادی در توسعه فرهنگی ژاپن داشتند كه بزرگترین آن انتقال دین بودایی به ژاپن در قرن ششم بود. تورایجینها عمدتا اهل كره یا چین بودند، اما در بین آنها كسانی هم بودند كه برخی از محققین ژاپنی احتمال میدهند ایرانی و یا ایرانی تبار باشند (ایموتو، 1388: 34).
حضور بعدی خارجیها در ژاپن مربوط به اروپاییان است كه پیشتر به آن اشاره كردیم. آنها قرن شانزدهم و با دو سوغات تفنگ و مسیحیت به ژاپن آمدند. در واقع سال 1543 سه نفر پرتغالی به شكل اتفاقی و بعد از اینكه در دریا دچار حادثه شدند به جزیره تانهگاشیما[164] در جنوب ژاپن رسیدند و این چنین پای غربیها به ژاپن رسید. بعد از آن و از سال 1549 مبلغین كاتولیك از پرتغال، اسپانیا و ایتالیا به ژاپن آمدند كه با استناد به یاماكاوا تعداد آنها تا سال 1579 هشت نفر بود (یاماكاوا، 2010: 136). با فعالیت این مبلغین، مسیحیت در ژاپن غربی رواج پیدا كرد بطوری كه به گفته اینوئوئه تعداد آنها بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نو مسیحی بود (اینوئوئه، 1988: 276). وقایع سیاسی و اجتماعی متعاقب حضور این مبشرین مسیحی باعث شد تا خیلی زود حکومت جنگجویی وقت ژاپن در سال 1612 دستور به ممنوعیت تبلیغ آیین مسیحیت و حتی تخریب کلیساها داد. همان طور که پیشتر هم ذکر شد، سر انجام در سال 1633 سیاست کشور بسته یا ساکوکو کامل شد که به موجب آن مسیحیت کلا ممنوع و حتی اعتقاد به آن هم جرم و مستوجب جزای مرگ بود. همچنین ارتباطات کشور با جهان خارج تنها محدود به چین و انگشت شمار تاجران هلندی شد که اینها هم اجازه داشتند تنها در جزیره دهجیما در ناگاساکی مستقر شوند.
همان طور که پیشتر هم گفته شد، در طول تقریبا هفتاد سالی که اروپاییان اعم از بازرگان و مبشرین مسیحی به ژاپن رفت و آمد داشتند، فرهنگ آنها با نام فرهنگ نانبان بر فرهنگ مومویاما تأثیر گذاشت (یاماکاوا، 2010: 141). با اخراج غربیها از ژاپن و محدود نمودن ارتباط با آنها به جزیره دهجیما و آن هم تنها با تعدادی انگشت شمار بازرگان و پزشک هلندی، تأثیر گذاری فرهنگ غربی بر ژاپن به شکل خیلی محدود ادامه پیدا کرد که عموما از آن با عنوان رانگاکو[165] نام برده میشود. در تعریف رانگاکو یا هلندشناسی عموما گفته میشود که آن علمی است که از اواسط دوره اِدو با استفاده از زبان هلندی به تحقیق در علم و فرهنگ غربی میپرداخت. همچنین هلندیهایی که در دهجیما بودند، وظیفه داشتند هر سال گزارشی درباره اوضاع اروپا به حکومت ژاپن بدهد که کین از آن به عنوان "پنجرهای به جهان" برای ژاپن در آن زمان یاد میکند (کین، 2012: 5-274).
دوره بعدی تأثیرگذاری شدید فرهنگ غرب بر ژاپن و البته دور دوم تبلیغ مسیحیت در این کشور، مربوط به دوره اصلاحات میجی و آغاز مدرنیزاسیون در این کشور است که در بخشهای قبلی به آن اشاره شد. شدت تأثیر پذیری از فرهنگ غربی در این دوره زیاد بود و حتی شامل ظواهر زندگی هم میشد. این تأثیر به حدی بود که آن زمان برخی اروپاییها صرفا با دیدن همین ظواهر ژاپنی را متهم به تقلید میمون وار از غرب کردند (همان: 289)، هر چند گذر زمان نشان داد که آنها نه تقلید که فرهنگ را جذب میکنند و به تدریج آن را ژاپنی میکنند، مسألهای که سنت فرهنگی ژاپنیها از دوران کهن بوده و هست.
مرحله سوم تأثیر گذاری فرهنگ غربی و البته تبلیغ مسیحیت در ژاپن هم، بعد از جنگ جهانی دوم و شکست این کشور در جنگ بود. بعد از جنگ عملا ژاپن در جبهه غرب قرار گرفت و متحد آمریکا شد. همچنین به موجب قانون اساسی جدید ژاپن، آزادی بیان و عقیده ضمانت میشد. در نتیجه بار دیگر ما شاهد حضور مبشرین مسیحی غربی و حتی مبشرینی از کره هستیم. به علاوه در این زمان اشتیاق زیادی در بین مردم ژاپن نسبت به فرهنگ مدرن آمریکا وجود داشت و به نظر میرسید بار دیگر این کشور در مسیر تقلید از غرب به خصوص آمریکا قرار گرفته است. با این همه پیشرفت اقتصادی ژاپن و قرار گرفتن این کشور در رده دوم بزرگترین اقتصاد جهان بعد از آمریکا، اعتماد به نفس را در ژاپنیها زنده کرد تا بار دیگر این کشور ضمن اخذ فرهنگ مدرن آمریکایی اقدام به هضم و ژاپنی کردن آن کند و مؤلفههای فرهنگی خاص خود چون مانگا و انیمه را تولید و به جهان عرضه کند. بنابراین به جای این تصور که ژاپنیها بسیار متأثر از غرب هستند، شاید بهتر باشد بگوییم آنها با اشتیاق بسیار این فرهنگ را جذب و هضم میکنند، اما در نهایت همان ژاپنی میمانند. شاهد این مدعا اینکه با وجود تبلیغ گسترده مسیحیت در ژاپن از سوی مبشرین غربی و آسیایی، جمعیت مسیحیان در این کشور تنها 1.1 درصد و کمتر از دو میلیون نفر است (بونکاچو، 2021: 54). این پذیرش و ژاپنی کردن چنین شرح شده است: "ژاپن معاصر این اثر را القا میکرد که آمیزهای است از چندین گونهی فرهنگ وارداتی که به نظر میرسد بر فرهنگ بومی ژاپن غلبه دارند. با این همه اگر دقت کنیم در مییابیم که اینجا یک عنصر بسیار ژاپنی هست. مشخصهی تاریخ فرهنگ ژاپن، پذیرش دلیرانه و جذب تأثیرات خارجی است. خاک ژاپن پذیرای هر گونه فرهنگی است، اما این خاک مقید است به طبیعت و اوضاع ژاپن که خود دو سیمای اساسی دارد: سازگار کردن و چند گانگی و این دو دیری است که دو صفت فرهنگی ژاپنی بودهاند (تازاوا و دیگران، 1375: 106)".
5- صنعت فرهنگ: صنایع فرهنگی گونهای از صنعت است که به آفرینش، تولید و توزیع محصولات و خدماتی میپردازد که ماهیت آنها فرهنگی است. امروزه بیشتر به جای صنایع فرهنگی، از واژه صنایع خلاق استفاده میشود، چرا که تولید محصولات فرهنگی بر خلاقیت، دانش و مهارت تولید کنندگان متکی است. در اینجا با استناد به گزارش کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل یا آنکتاد (UNCTAD) نگاهی به وضعیت صنایع خلاق ژاپن داریم، گزارش جامعی که سال 2018 منتشر شد. در این گزارش صنایع خلاق بطور کلی به هفت دسته تقسیم شدهاند: 1- صنایع دستی، 2- سمعی و بصری، 3- طراحی، 4- رسانههای جدید، 5- هنرهای نمایشی، 6- نشر و 7- هنرهای تجسمی. در این تقسیم بندی، طراحی طیفی وسیع از صنایع خلاق است که از مد تا طراحی لوازم خانه را در بر میگیرد. همچنین طراحی داخلی و جواهرات هم در طیف طراحی قرار میگیرد، طیفی که 62 درصد کل صادرات صنایع خلاق سال 2015 جهان را به خود اختصاص داد. در همان سال سهم صنایع دستی هفت، سمعی و بصری چهار، هنرهای تجسمی یازده، نشر هفت، رسانههای جدید هشت و هنرهای نمایشی یک درصد بود (آنکتاد، 2018: 22).
در سال 2015 ژاپن با صادرات 6.631 میلیارد دلاری صنایع خلاق جایی میان ده صادر کننده برتر جهان این صنایع نداشت (همان: 21)، اما با واردات حدودا هیجده میلیاردی این صنایع رتبه هفتم کشورهای وارد کننده صنایع خلاق بعد از آمریکا، فرانسه، هنگ کنگ، انگلیس، آلمان و سوئد را به خود اختصاص داد که نشان دهنده تراز منفی حدودا 11 میلیاردی برای این کشور در صنایع خلاق است (همان: 23). در سال 2014، صادرات اقلام مرتبط با صنایع خلاق ژاپن 6.7 میلیارد دلار بود که سهم اصلی را در این صادرات صنایع مرتبط با طراحی با 2.1 میلیارد دلار به خود اختصاص داده بود. در همین سال سهم سمعی و بصری 1.6 میلیارد، رسانههای جدید 1.1 میلیارد، هنرهای تجسمی 589 میلیون، هنرهای نمایشی 485 میلیون، صنایع دستی 343 میلیون و نشر هم حدود 350 میلیون دلار بود (همان: 256). البته این مقدار صادرات در مقابل کل صادرات این کشور، رقمی نا چیز و کمتر از 1 درصد آن را تشکیل میدهد. در همین سال واردات مرتبط با صنایع خلاق ژاپن 20.3 میلیارد دلار بود که 70 درصد آن صنایع خلاق مرتبط با طراحی و رسانههای جدید بود (همان: 256).
شرکای اصلی ژاپن در تجارت صنایع خلاق به ترتیب کشورهای آمریکا، هنگ کنگ، چین، سوئد، آلمان، تایوان، فیلیپین، کره جنوبی، هلند و استرالیا بودند که در این بین تراز تجاری این کشور با کره، تایوان و چین منفی و با بقیه مثبت بود (همان: 257). بیشترین تراز تجاری مثبت را با هنگ کنگ با 882 میلیون و بیشترین تزار تجاری منفی را با چین با حدود 10.6 میلیارد دلار داشت (همان: 257).
[1] 文化/Bunka.
[2] 文明/Bunmē.
[3] 上位文化/Jōi Bunka/High Culture.
[4] نام جنوبیترین جزایر ژاپن که قبلا پادشاهی مستقلی به همین نام بود و به لحاظ نژادی، زبانی و ... تفاوتهایی با ژاپنیها دارند.
[5] 東日本/Higashi Nihon.
[6] 西日本/Nishi Nihon.
[7] 糸魚川静岡構造線/Itoigawa shizuoka kōzōsen.
[8] 日本アルプス/Nihon Arupusu/Japanese Alps.
[9] Donald Keene (1922-2019).
[10] این مسأله در سالهای بعد از انقلاب در كشور ما هم بسیار مورد توجه قرار گرفت. برای اطلاعات بیشتر رجوع كنید به (نقیزاده و ذاكری، 1397: 296).
[11] 家元制度/Iemoto Seido.
[12] 生け花/Ikebana.
[13] 縄文文化/Jōmon Bunka.
[14] 弥生文化/Yayoi Bunka.
[15] 古墳文化/Kofun Bunka.
[16] 飛鳥文化/Asuka Bunka.
[17] 白鳳文化/Hakuhō Bunka.
[18] 天平文化/Tenpyō Bunka.
[19] 唐風文化/Tōfū Bunka.
[20] 弘仁・貞観文化/Kōnin Jōgan Bunka.
[21] 国風文化/Kokufū Bunka.
[22] 院政期文化/Inseiki Bunka.
[23] 北山文化/Kitayama Bunka.
[24] 東山文化/Higashiyama Bunka.
[25] 寛永文化/Kanē Bunka.
[26] 元禄文化/Genroku Bunka.
[27] 宝暦・天明文化/Hōreki Tenmē Bunka.
[28] 化政文化/Kasei Bunka.
[29] 令和時代/Reiwa Jidai(2019- ).
[30] 渡来人/Toraijin.
[31] 法隆寺献納宝物/Hōryūji kennō hōmotsu.
[32] 東京国立博物館/Tōkyō kokuritsu Hakubutsukan.
[33] 公家/Kuge.
[34] 武家/Buke.
[35] 狂言/Kyōgen: نوعی نمایش شاد ژاپنی كه بیشتر به صورت میان پرده اجرا میشود.
[36] 生け花/Ikebana.
[37] 南蛮文化/Nanban Bunka.
[38] 能楽/Nōgaku.
[39] 歌舞伎/Kabuki.
[40] 鎖国/Sakoku.
[41] 文明開化/Bunmē Kaika.
[42] 和魂洋才/Wakon yōsai.
[43] 出島/Dejima.
[44] Delft.
[45] 大津絵/Ōtsue.
[46] 葛飾北斎/Katsushika Hokusai(1760-1849).
[47] Japonisme.
[48] トヨタ/Toyota.
[49] ソニー/Sony.
[50] パナソニック/Panasonic.
[51] アニメ/Anime.
[52] ジェイポップ/J-POP.
[53] 国際文化振興会/Kokusai Bunka shinkōkai: این انجمن در سال 1934 و با هدف معرفی فرهنگ ژاپن در خارج از كشور تأسیس شد.
[54] 大アジア協会/Dai ajia Kyō.
[55] 国際交流基金/Kokusai kōryū kikin/Japan Foundation.
[56] Association of Southeast Asia Nation (ASEAN).
[57] Official Development Assistance.
[58] 日米センター/Nichibē sentā/Center for global partnership.
[59] 日本21世紀ビジョン/Nihon 21 sēki Bijon.
[60] クールジャパン/Kūru japan/Cool Japan.
[61] 文化政策/Bunka Seisaku.
[62] 帝国芸術院/Tēkoku gējutsuin.
[63] 文化勲章/Bunka Kunshō.
[64] 無策/Musaku.
[65] 国立劇場/Kokuritsu gekijō/National theatre of Japan.
[66] 文化庁/Bunka chō/ Agency for Cultural Affairs.
[67] 地方自体/Chihō jitai: نوعی سیستم اداره امور مناطق بر اساس خواست مردم آن مناطق است. بر اساس اصل هشتم قانون اساسی ژاپن دولتهای محلی كه شامل شهرها، شهرستانها، شهرکها و ... است، جهت اداره امور آن مناطق بر اساس خواست مردم آن منطقه دارای اختیارات زیادی هستند.
[68] 文化振興条例/Bunka shinkō jōrē.
[69] 芸術文化振興基金/Geijutsu bunka shinkō kikin/Japan Arts Council.
[70] 企業メセナ協議会/Kigyō mesena kyōgikai/Association for Corporates Support of the Arts.
[71] 文化振興マスタープラン ―文化立国の実現に向けて―/Bunka shinkō masuta puran/The Cultural Promotion Master Plan: Building a Culturally Oriented Nation.
[72] 文化芸術基本法/Bunka Geijutsu kihon hō.
[73] 雅楽/Gagaku.
[74] 外局/Gaikyoku.
[75] 浄瑠璃/Jōruri.
[76] ビジット・ジャパン・キャンペーン/Visit JAPAN Campaign.
[77] 観光庁/Kankō chō/Japan Tourism Agency.
[78] 国土交通省/Kokudo kōtsū shō/Ministry of Land, Infrastructure, Transport and Tourism.
[79] The Travel & Tourism Competitiveness Report 2019.
[80] 雅楽/Gagaku.
[81] 小千谷縮・越後上布/Ojachijimi echi jōfu.
[82] チャッキラコ/Chakkirako.
[83] アイヌ古式舞踊/Ainu Koshiki buyō.
[84] 和食/Washoku.
[85] 和紙/Washi.
[86] 東京市/Tōkyō shi/Tokyo city.
[87] 東京都/Tōkyō to/Tokyo Metropolis.
[88] 国立西洋美術館/Kokuritsu sēyō bijutsukan/The National Museum of Western Art.
[89] 浅草寺/Sensōji.
[90] 明治神宮/Meiji Jingū.
[91] 東京スカツリー/Tokyo SKY TREE.
[92] 大阪城/Ōsaka jō.
[93] 古都京都の文化財/Koto kyōto no Bunkazai/Historic Monuments of Ancient Kyoto.
[94] 千葉県/Chiba ken.
[95] 成田国際空港/Narita Kokusai kūkō.
[96] 古都奈良の文化財/Koto Nara no Bunkazai/Historic Monuments of Ancient Nara.
[97] 紀伊山地の霊場と参詣道/Kiisanchi no Rējō to Sankē michi/Sacred Sites and Pilgrimage Routes in the Kii Mountain Range.
[98] 愛知県/Aichi ken.
[99] 福岡県/Fukuoka ken.
[100] 明治日本の産業革命遺産 製鉄・製鋼、造船、石炭産業/Meiji Nihon no sangyō kakumē Sētetsu sēkō, zōsen, Sekitan sangyō/Sites of Japan’s Meiji Industrial Revolution: Iron and Steel, Shipbuilding and Coal Mining.
[101] 沖縄県/Okinawa ken.
[102] 琉球王国/Ryūkyū Ōkoku.
[103] 琉球王国のグスク及び関連遺産群/Ryūkyū Ōkoku no gusuku oyobi kanren isangun/Gusuku Sites and Related Properties of the Kingdom of Ryukyu.
[104] 国立国会図書館/Kokuritsu kokkai toshokan/National Diet Library.
[105] 関西館/Kansaikan.
[106] 国際子ども図書館/Kokusai kodomo toshokan/International Library of Childeren’s Litrature.
[107] 京都国立博物館/Kyōto kokuritsu Hakubutsukan/Kyoto National Museum.
[108] 奈良国立博物館/Nara kokuritsu Hakubutsukan/Nara National Museum.
[109] 九州国立博物館/Kyūshū kokuritsu Hakubutsukan/Kyushu National Museum.
[110] 浮世絵/Ukiyo e.
[111] 『富嶽三十六景』/Fugaku San jū rokkē.
[112] 『神奈川沖波裏』/Kanagawa okinamiura.
[113] サクラ/Sakura.
[114] 花見/Hanami.
[115] 漆器/Shikki.
[116] 日本刀/Nihon tō.
[117] 刀/Katana.
[118] 生花/Ikebana.
[119] 折紙/Origami.
[120] 墨絵/Sumi-e.
[121] 鳥居/Torii.
[122] 幸福の科学/Kōfuku no Kagaku/Happy Science.
[123] 柔道/Judō.
[124] 柔術/Jūjutsu.
[125] 合気道/Aikidō.
[126] 忍者/Ninja.
[127] 浪人/Rōnin.
[128] 尺八/Shakuhachi.
[129] 三味線/Shamisen.
[130] ゴジラ/Gojira/Godzilla.
[131] 本田猪四郎/Honda Ishirō(1911-1993).
[132] ドラエモン/Doraemon.
[133] 山葵/Wasabi.
[134] 『方丈記』/Hōjōki.
[135] 雪舟/Seshshū(1420-1506).
[136] 千利休/Sen no Rikyū(1522-1591).
[137] 狩野永徳/Kanō Eitoku (1543-1590).
[138] 狩野派/Kanō ha.
[139] 宮本武蔵/Miyamoto Musashi(1584-1645).
[140] 『五輪書』/Gorin sho.
[141] 歌川広重/Utagawa Hiroshige (1797-1858).
[142] 伊能忠敬/Inō Tadataka(1745-1818).
[143] 吉田松陰/Yoshida Shōin (1830-1859).
[144] 樋口一葉/Higuchi Ichiyō (1872-1896).
[145] 小山内薫/Osanai Kaoru(1881-1928).
[146] カズオ・イシグロ/Kazuo Ishiguro(1954- ).
[147] 三島由紀夫/Mishima Yukio(1925-1970).
[148] 村上春樹/Murakami Haruki(1949- ).
[149] 小津安二郎/Ozu Yasujirō(1903-1963).
[150] 溝口健二/Mizoguchi Kenji(1898-1956).
[151] 黒澤明/Kurosawa Akira(1910-1998).
[152] 成瀬巳喜男/Naruse Mikio(1905-1969).
[153] 三船敏郎/Mifune Toshirō(1920-1997).
[154] 大島渚/Ōshima Nagisa(1932-2013).
[155] 北野武/Kitano Takeshi(1947- ).
[156] 渡辺謙/Watanabe Ken(1959- ).
[157] 手塚治虫/Tezuka Osamu(1928-1989).
[158] 長谷川町子/Hasegawa Machiko(1920-1992).
[159] 宮崎駿/Miyazaki Hayao(1941- ).
[160] 武満徹/Takemitsu Tooru(1930-1996).
[161] 小澤征爾/Ozawa Seiji(1935- ).
[162] 安藤忠雄/Andō Tadao(1941- ).
[163] 丹下健三/Tange Kenzō(1913-2005).
[164] 種子島/Tanegashima.
[165] 蘭学/Rangaku.