روابط خارجی فرانسه
سیاست خارجی فرانسه در جمهوری پنجم در زمان ژنرال دوگل بر پایه منطق و واقعگرایی گذاشتهشد. استقلال و حاکمیت ملی از مهمترین اصولی است که همواره در سیاست خارجی فرانسه مد نظر بودهاست.طبق قانون اساسی فرانسه، این اصل یکی از مهمترین مسائل در حیات سیاسی جامعه فرانسه به حساب میآید. استقلال عمل، داشتن بینش جهانی، اتخاذ یک سیاست لیبرال، وحدت اروپا و همیاری با جهان سوم از اصول دیگر سیاست خارجی فرانسه است. به طور کلی، سیاست خارجی فرانسه به علت اختلاف سوسیالیستها و دست راستیها یک دست نبوده و این اختلاف در موارد مختلف بروز میکند.
فرانسه به دلیل سوابق استعماری، جایگاه تاریخی فرهنگ، زبان و تمدن خود در اروپا و جهان، عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد، دارا بودن قدرت هستهای، عضویت در گروه 8، رهبری کشورهای فرانکوفون، ایفای نقش محوری در اتحادیه اروپا، عضویت در ناتو، استقرار مقر یونسکو، پلیس بین الملل، پارلمان اروپا و شورای اروپا در خاک خود، یکی از مهمترین کشورهای جهان در عرصه بینالملل است.
طبق قانون اساسی استقلال و حاکمیت ملی یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی فرانسه به حساب می آید. دوگل برای حفظ استقلال و حاکمیت ملی کشور، در سال 1966 از بخش نظامی ناتو خارج شد. اصل مهم دیگر در سیاست خارجی فرانسه، آزادی از بلوکهای قدرت است. به همین دلیل است که فرانسه تنها کشور اروپایی است که با بسط نفوذ اقتصادی یا تکنولوژی و نفوذ فرهنگ آمریکا در اروپا مقابله میکند. سیاست فرانسه در واقع یک نوع عدم تعهد در مقابل ابرقدرتها است. به همبن دلیل روابط فرانسه و ایالات متحده آمریکا در برخی از برههها سرد بودهاست، با این حال روابط این دو کشور را دو قرن دوستی و مبارزات مشترک پیوند میدهد.
فرانسه در مرکز اروپا قرار دارد و با کشورهای مختلفی هم مرز است که مهمترین آنها با انگلیس از طریق کانال مانش و با آلمان و ایتالیا و اسپانیا از طریق خشکی است.فرانسه با آلمان دارای روابط خوبی است و این روابط به علت نیازی است که دو کشور برای حفظ امنیت خود دارند. حفظ این روابط مسئلهای است که فرانسه از نظر سیاسی در اروپا طالب آن است. فرانسه و انگلیس هر دو قدرت اتمی اروپا هستند و در عین حال از گذشته رقابتی نیز بین این دو کشور در اروپا وجود داشتهاست حتی برای مدتی دوگل خواستار جلوگیری از ورود انگلیس به جامعه اروپا بود. در جامعه اروپا فرانسه تلاش میکند تا نقش رهبری را به عهده داشتهباشد.
فرانسه در آفریقا حضور سیاسی، نظامی و فرهنگی گستردهای دارد. زبان برخی از کشورهای آفریقایی فرانسوی است و این مسئله نیز زمینه را برای همکاریهای گوناگون و نفوذ فرانسه بر این منطقه فراهم ساخته و سعی در گسترش نفوذ خود در آفریقا دارد. به علت سابقه دیرینه روابط استعماری با تونس، مراکش و الجزایر، فرانسه دارای روابط دوستانهای با این کشورها است.
در مورد سیاست فرانسه در جهان سوم بین سیاستمداران فرانسوی اختلاف نظر وجود دارد. سوسیالیتها معتقدند که فرانسه باید به جهان سوم کمک کند، در حالی که دست راستیها معتقدند که فرانسه منابع کافی برای اجرای یک سیاست فعال در جهان سوم را ندارد. با وجود این اختلاف نظرها، فرانسه کماکان در آفریقا فعال بوده و در اقیانوس آرام حضور دارد. سیاست این کشور در قبال کشورهای جهان سوم در جهت منافع خود است و کما بیش حالت سلطه طلبی خود را حفظ میکند.
در مورد سیاست خاور میانهای فرانسه باید گفت که سیاست این کشور در این منطقه از دهه 70 مبنی بر گسترش سریع همکاریهای سیاسی و اقتصادی با کشورهای نفتی منطقه بودهاست. به طور کلی اهمیت این منطقه برای فرانسه در چارچوب مسائل امنیت ملی، دستیابی به منابع طبیعی از جمله نفت و بهره برداری از موقعیت استراتژیک این کشورها و رقابت با دیگر کشورهای اروپایی در منطقه به منظور تثبیت موقعیتش در صحنه اروپا و بینالملل است. سیاست فرانسه در قبال مسئله فلسطین و اسرائیل نیز دوگانه است. این کشور در ضمن حفظ رابطه با اسرائیل، از فلسطینیها نیز طرفداری میکند. فرانسه در جمع کشورهای اروپایی تنها کشوری است که در طی سالیان اخیر به طور رسمی از تشکیل دولت مستقل فلسطینی حمایت کرده و آن را گام اساسی در پیشبرد مذاکرات صلح قلمداد میکند[۱].
نیز نگاه کنید به
روابط خارجی روسیه؛ گستره روابط دیپلماتیک چین با کشورهای جهان؛ روابط خارجی تونس؛ روابط خارجی کانادا؛ روابط خارجی کوبا؛ روابط خارجی لبنان؛ روابط خارجی مصر؛ روابط خارجی سنگال؛ روابط خارجی تایلند؛ روابط خارجی اسپانیا؛ روابط خارجی سودان؛ روابط خارجی قطر؛ روابط خارجی اردن؛ روابط خارجی زیمبابوه؛ روابط خارجی اوکراین؛ روابط خارجی ساحل عاج؛ روابط خارجی اتیوپی؛ روابط خارجی کشور مالی.
کتابشناسی
- ↑ نعيمی گورابی، محمد حسين (1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.