اسلام و مسلمانان سودان

از دانشنامه ملل

درباره چگونگی ورود اسلام به سودان و گسترش آن سرزمین، در طول سده‌های اوّل تا سوم هجری، اطّلاعات ‌اندکی در دست است[۱]. گروهی از پژوهشگران بر‌ این باورند که از صدر اسلام، برخی از ساکنان سودان مسلمان بوده‌اند  و در دوره‌ ایوبیان، موجبات گسترش فرهنگ اسلامی‌ و عربی سرزمین، بیش از پیش، فراهم شده است. براساس نظر برخی تاریخ نگاران، مصریان باستان تا آبشار چهارم رود نیل را در تصرّف خود داشته‌اند و با فتح مصر به دست مسلمانان در سال ۲۰ هجرى اعراب مهاجر به‌این منطقه راه یافتند[۲].

گروه‌هایی از مسلمانان عرب، از طریق دریای سُرخ از سرزمین‌های «نجد» و «تهامه» ـ واقع در شبه جزیره عربستان ـ  و مناطق شمالی آفریقا مانند تونس، به سودان آمده‌‌اند، ولی تعداد ‌ این گروه‌ها در مقابل مسلمانانی که از مصر، به‌ این سرزمین وارد شده‌اند کمتر بوده است.

به هر حال، با ورود اسلام به سودان مردم‌ این سرزمین، به این ‌آیین یکتاپرستی روی آوردند و زبان عربی را نیز، به‌عنوان زبان رایج برگزیدند و در حقیقت، مهاجرت مسلمانان به سودان، موجب تقویت فرهنگ اسلامی‌ و عربی کشور شد[۱].

در ادامه تسلّط حکومت خلفا، در زمان فرمانروایان بنى عباس به مناطق مرکزى و جنوبى سودان لشگرکشى‌هاى بى‌نتیجه‌اى شد (سال ۲۴۰ هجرى). بعد از آن با ظهور خلافت فاطمى در مصر (سال 358 هجرى) سودان تحت نفوذ خلفاى فاطمى مصر قرار گرفت. با تضعیف حکومت فاطمیان و آغاز حکومت «صلاح الدّین‌ایوبى» سیاهان سودان شورش کردند و صلاح الدّین ‌این شورش را فرو نشاند. با انقراض‌ ایوبیان، ممالیک قدرت گرفتند (سال ۶۴۷ هجرى قمری ) و بر بخش‌های  مهمى از سودان مسلّط شدند. سرانجام با ظهور امپراتورى عثمانى سرزمین سودان نیز مورد هجوم‌ترکان عثمانى قرار گرفت.

در سال‌هاى بعد که محمّدعلى پاشا، به اوج قدرت رسیده بود، براى دیدار و مذاکره با پادشاهان محلّى به سودان رفت و براى نخستین بار نیروى دریایى عثمانى وارد نیل سفید شد.

سرانجام امپراتور عثمانى طى فرمانى در تاریخ ۱۳ فوریه ۱۸۴۱م. (24بهمن ماه 1220هـ.ش، ۲۱ ذی الحجه ۱۲۵۶ هـ.ق) حکومت ولایات «نوبه»، «دارفور»، «کُردُفان» و «سنّار» را مادام‌العمر به محمّدعلى پاشا واگذار کرد و بعد از آن تاریخ، سودان جزئى از کشور مصر به‌شمار رفت.

بعد از تسلّط بریتانیا بر سرزمین مصر، سودان نیز عملاً مستعمره انگلستان شد. ولى از سوى خدیو مصر همیشه نماینده‌اى باعنوان حاکم یا استاندار در خارطوم مستقر بود.

در دوره حکومت‌ترکان عثمانی و مصریان بر سودان تعداد طریقت‌های صوفیّه در‌این سرزمین افزایش یافت و نقش آنان پررنگ‌تر شد. دراین دوره، پیروان طریقت‌های صوفیّه‌، به رهبری محمّد احمد المهدى[I] نقش مهمی در مبارزه با حکومت‌ ترکان و مصریان، ‌ایفا کردند. وی، یک صوفی سودانی و یکی از مدعیان معروف مهدویت بود که  در شعبان 1298هـ.ق (1260هـ..ش) فعالیت مبارزاتی خود را آغازکرد و پیروان او (دراویش) آماده جهاد شدند. «رؤوف پاشا» حاکم مصرى سودان براى مهارکردن شورش دراویش او را به خارطوم فراخواند. ولی مهدى دعوت او را نپذیرفت و با ادامه مبارزه سپاهى را که براى دستگیرى وی فرستاده بودند، شکست داد.

آنگاه دولت مصر سپاه مجهّزى را به فرماندهى ژنرال «جیگلر پاشا» به جنگ او فرستاد و جیگلر با پنجاه هزار سپاه سودانى، شکست خورد. سپاه دیگرى هم که به فرماندهى ژنرال هیکس برای سرکوب مهدی سودانی و یارانش روانه شده بود، نتوانست کاری از پیش ببرد. مهدى سودانی، بعد از پیروزى‌هاى پیاپى به مرکز سودان حمله کرد که در اثر آن، «ژنرال گوردون» حاکم انگلیسى خارطوم کشته شد. بدین‌ترتیب مهدى بر سراسر سودان مسلّط گردید. فتح خارطوم در سال ۱۳۰۲ هجرى قمرى روى داد و ‌اندکى بعد مهدى براثر بیمارى تیفوس یا آبله درگذشت.

در دوره حکومت دوگانه بر سودان، عموم مردم ‌این کشور، طریقت‌های صوفیّه را پناهگاهی در برابر هجوم استعمارگران و فرهنگ‌های بیگانه می‌دانستند. براین اساس تعداد پیروان ‌این طریقت‌ها روی به فزونی نهاد.

امروزه، اغلب مسلمانان سودان، مالکی مذهب هستند و همان‌گونه که پیش از ‌این بیان شد، بیشتر مسلمانان‌ این سرزمین نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) ابراز علاقه‌مندی می‌کنند و بخش قابل توجّهی از آنان، تابع فرقه‌های صوفیّه و مقیّد به آداب و رسوم آنانمی‌باشند. طریقت‌های مختلف صوفیّه در سراسر‌این کشور حضور دارند و از نفوذ فوق العاده‌ای برخوردارند.

باتوجّه به نقش و جایگاه قرآن کریم در جامعه سودان می‌توان‌ این کشور را سرزمین حافظان قرآن نامید. گفتنی است که بیش از پانصد هزار (500/000) نفر از سودانیان، به‌طور رسمی گواهی‌نامه حفظ کل قرآن کریم دریافت کرده‌اند. علاوه‌بر‌ این اغلب مردم سودان، به‌طور غیررسمی، بخش عمده‌ای از قرآن کریم را حفظ هستند. گفتنی است که مسلمانان سودان غالباً، از دوران کودکی و حتی قبل از ورود به مدارس رسمی، ضمن حضور در خلوه‌های قرآنی، قرائت و حفظ قرآن کریم را، آغاز می‌کنند و پس ازآن نیز، معمولاً‌، به‌طور مستمر در اوقاتی از روز و شب به تلاوت بخش‌هایی از ‌این کتاب آسمانی می‌پردازند. همچنین حضور در حلقه‌های ذکر و شرکت در نماز ‌تراویح نیز سبب گردیده که بیشتر مردم به‌طور غیر رسمی حافظ کل یا اجزایی از قرآن کریم ‌باشند وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ[۳][۴].

فرقه‌‏ها و طریقت‏ هاى مذهبى

در سودان طریقت‌‏ها جایگاه اصلى را اشغال کرده‏‌اند و طبق تحقیقات «ترى‏مینگام‏»، هر مسلمان ساکن ‌این سرزمین به یکى از طریقت‌‏هاى مذهبى تعلّق دارد. هیچ‌کس حتى یک روشنفکر غرب زده نمى‏تواند از شرکت در جلسات طریقتى که به آن گرایش دارد، طفره برود. طریقت‌های سودان از تشکیلات سازمانى متمرکز یا غیر‌متمرکز برخوردارند. شیخ السّجاده، نفوذی فوق العاده بر هریک از پیروانِ خود، دارد. وى وارثِ روحانىِ بنیانگذار طریقت است که معمولاً از میان اخلاف او برگزیده می‌شود. مقام بعد از وى خلیفه نام دارد که به‌عنوان نماینده براى پذیرفتن پیروان پس از ورودشان به طریقت انتخاب می‌گردد. وکیل نیز شخصى است که بر منافع مادى و دنیوى پیروان نظارت دارد. اقامه نماز در زمان‏هاى معیّن، شرکت در مجالس ذکر و دعا، مولودی‌خوانى و مدح و ثنای حضرت رسول اکرم(ص) از وظایف مذهبى افراد پیرو این طریقت‌هاست. قدیمى‌‏ترین طریقت‏ در سودان شاذلیّه است که در سال 1445م. (824هـ.ش) توسط فردى به نام جزولى در میان بربرها رایج گردید.

اغلبِ مسلمانان سودان، پیرو مذهب تسنّن هستند. گروه‌هایى ازآنان که در نقاط شرقى زندگى مى‌‏کنند و تحت نفوذ عربستان مى‌‏باشند، مذهب حنبلى دارند و آنان که در شمال هستند تابع مذهب شافعى‌‏اند. امّا غالب مردم سایر مناطق سودان، مالکى یا حنفى مذهب هستند. با آن که مذهب مالکى بیشتر در سودان گسترش یافته است، ولى سرزمین، فقه حنفى کاربرد بیشتری دارد. چون‌ این مذهب، در قرن نوزدهم میلادىـ هنگام تصرّف سودان ـ مورد استفاده مصریان بوده است[۲].

صفاء الصّالح، گزارشگر تلویزیونی، طی گزارشی باعنوان «الطّرُق الصّوفیّة فی السّودان» در تاریخ بیستم ماه مارس 2006م. (اوّل فرودین ماه 1385هـ.ش) چنین می‌گوید:

«یکی از ویژگی‌های مهم سودان، رواج تصوف در‌این سرزمین است. به‌طوری‌که دین اسلام نزد مردم سودان، رنگی از تصوّف به خود گرفته و حتّی فراتر از آن، زندگی اجتماعی مردم با ‌این ویژگی، ممتاز گردیده است. به گونه‌ای که مردم نسبت به شیوخ و علمای دینی ارادتی خالصانه و‌ ایمانی قلبی دارند. زمانی که در خیابان‌ها به ‌این سو و آن سو می‌روید، در همه‌جا، اعم از رستوران‌ها، مغازه‌ها و سوپرمارکت‌ها، اتوبوس‌ها، تاکسی‌ها و مانند‌ اینها انواع ذکرها و مدیحه‌ها را می‌شنوید. مضافاً این که یک فرستنده رادیویی به‌طور شبانه‌روزی، به پخش ذکر و مدح پیامبر اکرم(ص) اختصاص دارد و دیگر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی هم در بخش عمده‌ای از برنامه‌های خود به ذکرها و مدیحه‌ها می‌پردازند»[۵][۶].

مهمترین طریقت‌های صوفیّه در سودان

طبق نظر برخی از پژوهشگران حدود چهل طریقت اصلی و فرعی در سودان حضور دارند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

طریقت احمدیه بدویه مرازقیه؛ طریقت احمدیه شوادفیه خلوتیه؛ طریقت ادریسیه؛ طریقت اسماعیلیه؛ طریقت بدویه؛ طریقت تیجانیه؛ طریقت ختمیه؛ طریقت تسعینیه؛ طریقت ختمیه؛ طریقت خلوتیه؛ طریقت رفاعیه؛ طریقت رکینیه؛ طریقت سمّانیه؛ طریقت سطوحیه؛ طریقت صفائیه عزیزیه موافقیه؛ طریقت شاذلیه؛ طریقت عجیمیه؛ طریقت عزمیه؛طریقت قادریه، مؤسس‌این طریقت عبدالقادر گیلانی (561ـ471هـ.) است؛ طریقت کسنزانیه؛ طریقت نقشبندیه؛ طائفه‌ الانصار (پیروان و طرفداران امام محمّد احمد المهدی)؛ طریقت هندیه؛ طریقت دندراویه؛ طریقت مجذوبیه[۷][۸].

نقش صوفیان در گسترش اسلام

در آغاز حکومت سلطنتی فونج در سال 1504م. (برابر با 883هـ.ش) و پس از آن که هجرت‌های اعراب به سودان، به مرحله نهایی آن رسید، گسترش اسلام در‌این سرزمین، هنوز در مراحل نخستین خود بود. مبلّغان نخستین که غالباً بازرگانان و کو‌چ‌نشینان بودند بیشتر بر اصول کلی عقاید اسلامی تأکید می‌کردند و کمتر به جزئیات می‌پرداختند. برخی از علماء نیز در گسترش تعالیم دین اسلام و تبیین مفاهیم آن، با دو گروه یاد شده، همراهی و همکاری کردند. پس از تثبیت حکومت پادشاهان فونج، علماء و صوفیان با ترغیب حاکمان، ضمن گرایش به دربار شاهان،‌ به تشریح اصول دین اسلام و تبیین تفاوت‌های آن با مسحیّت و بت‌پرستی پرداختند.

به عبارت دیگر همین مبلّغان و فقیهان و صوفیان برای گسترش عقاید اسلامی تلاش کردند. ورود عالمان دینی و فقیهان به سودان، با دوره رکود فکری در جهان اسلامی همزمان بوده است. در‌این دوره، تصوّف دربسیاری از ابعاد ‌اندیشه اسلامی، رسوخ کرده و همکاری متقابل عالمان و صوفیان در سرزمین سودان، برخی ویژگی‌های ممتاز فرهنگ اسلامی را، در‌این کشور سبب گردیده است که در‌ اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

پیشگامان علوم دینی که اکثراً از پیروان مذهب مالکی بودند، علاوه‌بر آموزش حفظ قرآن به فرزندان، مبادی فقه و توحید را نیز به آنان تدریس می‌کردند. پس از آن به تدریس کتاب‌هایی مانند موارد زیر می‌پرداختند:

. «رساله ابی‌زید ‌القیروانی»؛

. «مختصر خلیل بن‌اسحاق»؛

دو ‌اثرِ یادشده، از کتاب‌های مذهب مالکی هستند که در آفریقا منتشر شده‌اند.

.  «المُدّوِّنه»[II]، نوشته اسد بن ‌الفرات و سحنون، با شرح ابی عمران الإفجومی؛

. «فتح‌الجلیل علی مختصر الخلیل»، تألیف محمّدابن ابراهیم التّتائی؛

. «مختصر الأخضری فی العبادات»، شرح الشبراخیتی علی‌العشماویه.

بعد از گسترش فقه اسلامی، فقیهان سودانی نیز به تألیف کتاب‌های شرح و حاشیه بر نوشته‌های پیشینیان پرداختند. یکی از فقیهان سودانی که به جمع‌آوری کتاب‌های دینی، تاریخی و ادبی همّت گماشت، شیخ عبدالرّحمن بن شیخ صالح بود که گروهی از نسخه‌برداران را برآن داشت که از همه تألیفات موجود در سودان نسخه‌برداری نمایند و فرستادگانی را به سرزمین حجاز و مصر گسیل داشت تا کتاب‌های دیگر را خریداری کنند. به‌طوری‌که محمّد‌النّور بن ضیف الله نوشته است آنان شش انبار کتاب بدین‌ترتیب جمع‌آوری کردند.

هر چند که‌ این کتاب‌ها از نظر تعداد چندان زیاد نبودند ولی سفر برخی از دانش‌پژوهان و عالمان دینی به خارج از کشور، انزوای فکری سودان را از بین برد. در حالی که پیش از‌این، وسعت‌این سرزمین و دشواری حمل و نقل در آن، نوعی انزوای فکری را در سودان حاکم کرده بود. به هر حال فقیهان تلاش گسترده‌ای کردند تا تعالیم اسلامی را در جامعه بر بنیان‌های درستی استوار سازند. ولی عدّه ‌اندکی از مردم سودان به فرهنگ دینی، علمی و مبتنی‌بر نوشته‌ها و تألیفات فقیهان روی آوردند و بیشتر آنان، به طریقت‌های صوفیّه پیوستند.

پیروان طریقت‌های صوفیّه در سودان، علاوه‌بر جنبه علمی دین، به مجاهدت و تلاش برای از بین بردن صفات ناشایست، علاقه‌مندی به پرستش حضرت باری با همّت عالی، ذکر گفتن و پیوسته یاد خدا کردن، توجّهی ویژه دارند. البتّه تصوّف در سودان آداب و مقرّرات ویژه‌ای دارد و رابطه خاصّی بین شیخ و مرید، سرزمین حاکم است.

در مرحله شکل‌گیری تصوّف، در سودان، اختلافاتی بین صوفیان و عالمان دینی پدیدار گشت. طریقت صوفیّه از یک‌سو معتقد بود با مجاهدت و ریاضت نفس برای «شناخت حقیقت» کوشش می‌کند و از سوی دیگر براین باور بود که در عرفِ فقهاء، «دین» به مجموعه‌ای از آداب و رسوم و شرایط بی‌جان و بی‌روح تبدیل شده است.

از نظر صوفیان، هر چند‌این آداب و رسوم، با ظاهر شریعت همخوانی داشت ولی با باطن دین مطابقت نداشت و احساسات دینی آنان را قانع نمی‌ساخت. از طرف دیگر گروهی از فقیهان هم، دیدگاه‌های صوفیان را نمی‌پسندیدند. از جمله‌ اینکه صوفیان، نافله‌ها را برتر از فریضه‌ها می‌دانستند یا می‌گفتند تأمّل بهتر از عبادت دینی است یا آنکه گمان داشتند دین فقط رمزی برای عبادت صحیح است. بنابراین طبیعی بود که فقیهان، صوفیان را به خروج از دین متّهم سازند. اگر چه دیدگاه‌های صوفیان با هدف گسترش دامنه تجربه دینی در عبادات مطرح می‌شد ولی نادانان را به اقداماتی وامی‌داشت که موجب تباهی تصوّف می‌شدند. به‌طوری‌که عموم مردم، به‌ویژه افراد ساده‌لوح به‌عنوان پیروان طریقت‌های صوفیّه، برای شیوخ خود کرامات و انجام امور خارق‌العاده قائل می‌شدند و در برابر سختی و جور حاکمان و ... از آنان کمک می‌خواستند.

سالیان دراز، بین عالمان دینی و رهبران طریقت‌های صوفیّه دربار‌ه ماهیّت دین، احکام شرعی و شیوه استنباط، اختلافات ادامه داشت و حتّی،گاهی‌ این اختلافات، شدّت یافت. ولی به مرور زمان، برخی از عالمان «شریعت و حقیقت» را درهم آمیختند و تعالیم دینی را با مبادی تصوّف عجین کردند و با آموزه‌های دینی پایه‌های صوفی‌گری را بنیان نهادند. بدین‌ترتیب، تصوّف در سودان، طریقتی از طریقت‌های اهل سنّت و جماعت به‌شمار آمد و بسیاری از مسلمانان آن را پذیرفتند. همین امر سبب گسترش طریقت‌های صوفیه در بسیاری از کشورهای اسلامی، از جمله سودان، گردید. بنابر این، طریقت‌های صوفیّه، به‌ویژه طریقت قادریه ـ که از سال 1821م. (1200هـ.ش) به سودان وارد شد ـ زمینه مناسب و مساعدی را برای گسترش یافتند. طریقت‌های صوفیّه، چنان در دل‌ِ سودانیان راه یافته‌اند که امروزه، رهبران آنها، شأن و جایگاه ویژه‌ای نزد عموم مردم دارند و از نفوذِ کلامِ خاصّی در میان پیروان خود برخوردارند. حتّی آرامگاه‌ها و مقبره‌های شیوخ درگذشته آنها نیز، در نقاط مختلف سودان محل تجمّع مریدان و دوستداران آنها است[۷][۹].

نقش اجتماعی طریقت‌های صوفیّه

پیشگامان طریقت‌های صوفیّه در سودان، با واداشتن پیروان خویش به تبعیّت از یک روش‌ تربیتی و نظام تعبّدی خاص و استمرار در خواندن وِردها و ذکرهای معیّن، به گسترش عقاید اسلامی پرداختند. میزان موفّقیّت شیوخ طریقت‌ها، کشور، به دو موضوع بستگی داشت:

نخست، ویژگی‌های شخصی آنان مانند علم، اخلاق، پارسایی، پرهیزکاری و حمایت از تهیدستان و ناتوانان،

دوم، اعتقادات مریدان به توانمندی‌های شیوخ از جمله داشتن برکات و کرامات.

بدین‌ترتیب شیوخ طریقت‌ها با برخورداری از نیروی معنوی بالا، از سوی عموم مردم و مسئولان و مقامات سودان، مورد احترام واقع می‌شدند. صوفیان برای تهیدستان و ناتوانان منشأ خیر بودند و از آنان در برابر ظلم و ستم حاکمان حمایت می‌کردند و در هنگام سختی‌ها و مشکلات پناهگاه آنها به‌شمار می‌رفتند.

نه تنها توده‌های مردم به انجام امور خارق‌العاده توسط رهبران صوفیان اعتقاد داشتند بلکه حاکمان نیز، بهره‌مندی از چنین توانمندی‌ها را برای آنان، باور می‌کردند و مورد تأیید قرار می‌دادند. در نتیجه، صوفیان نیز، همانند عالمان دینی، با کمک‌های مادّی فراوان از سوی مریدان روبه‌رو شدند و‌این کمک‌های مادّی را، در راستای انجام وظایف گوناگون خویش به کار گرفتند؛ از جمله تبلیغات دینی، هدایت معنوی، آموزش، درمان بیماران، پرداخت هزینه‌های طلاب علوم دینی و مستمندان و پناهندگان. با اقدامات یادشده نوعی دوستی، یکپارچگی و آرامش در میان مردم حاکم شد و تقریباً همه آنان حتّی عالمان و فقیهان هم، به تصوّف روی آوردند.

به‌‌رغم وجود اختلافات بین صوفیان و عالمان، که برخی از آنها نسبت به تصوّف دیدگاه مثبتی نداشتند، بسیاری از علماء کوشش می‌کردند به گونه‌ای رفتار نمایند که شاید به بخشی از جایگاه رفیع اهل تصوّف دست یابند و در دل‌های عوام و خواص جای گیرند. در نتیجه بسیاری از علماء در سودان، با پرداختن به علم ظاهر و علم باطن، وظایف عالم فقیه و شیخ صوفی را همزمان انجام می‌دادند و‌ایفای‌این دو نقش، به‌طور همزمان، ویژگی اصلی و آشکار در نظام خلوه‌های سودانی گردید. به‌طوری‌که تأکید می‌شود مریدان نیز، همواره به هر دو وظیفه توجّه نمایند.

از آنجا که ابن‌ضیف‌الله، در کتاب «الطّبقات»، دو اصطلاح «مسجد» یا «مَسید»[III] و «خلوه» را با دانشسرا یا مؤسسه آموزشی، به‌صورت مترادف به‌کار می‌برد؛ به هم پیوستگی فقه و تصوّف، در سودان، آشکارتر می‌گردد. به عبارت دیگر، خلوه وظایف آموزشی و عبادی را با هم، برعهده گرفته است.

در دوره حکومت‌ترکان عثمانی و مصریان بر سودان تعداد طریقت‌های صوفیه در‌این سرزمین افزایش یافت و نقش آنان پررنگ‌تر شد. دراین دوره، پیروان طریقت‌های صوفیّه نقش مهمی در مبارزه با حکومت‌ ترکان و مصریان، ‌ایفا کردند و محمّد احمد المهدی[IV] (85ـ1843م. 64ـ1222هـ.ش) از میان همین طریقت‌ها برخاست. وی در طریقت سمّانیّه مقام والایی داشت. تعالیم صوفیّه زمینه را برای قیام وی فراهم ساخت و او را به یکی از قطب‌هاب تصوّف تبدیل کرد تا آن که وی رهبری مبارزات استقلال‌طلبانه سودان را باعنوان «انقلاب» برعهده گرفت. در حقیقت عامل دینی، انگیزه اصلی‌ این انقلاب بود.

هر چند عدّه‌ای از عالمان دینی سودان دعوت مهدی را نپذیرفتند ولی بسیاری از صوفیان، او را یاری می‌رساندند و افتخار می‌کردند که او از میان آنان برخاسته است.

گفتنی است که مهدی، پس از قدرت گرفتن، طریقت‌های صوفیّه را باطل اعلام کرد. گفته می‌شود وی چنین اظهار داشته است:

«هر کس مذهبی یا متنی یا شیخی از آنِ خود دارد، باید آنها را رها کند. چون هر شیخی، مذهب یا متن را از دیگری گرفته و بدین طریق از نور پیامبر(ص) دوری جسته است. ما آمده‌ایم تا نور پیامبر(ص) را احیاء کنیم.»

وی درباره، رهبران مذاهب اربعه نیز، چنین گفته است:

«آنان مردانی بودند و ما مردانی. اگر‌ایشان در زمان ما بودند از ما پیروی می‌کردند. همانا مذهب ما، کتاب و سنّت و توکّل است. ما عمل به مذاهب و آرای مشایخ (طریقت‌ها) را، دور ‌انداخته‌ایم.»

به هر حال، قیام مهدی با مطرح کردن هدایت معنوی، اصلاح دینی و جهاد در راه خدا، توانست بسیاری از مردم سودان را به سوی خود جلب کند و آنان را در مبارزه با حکومت ‌ترکان و مصریان و پس از آن در نبرد با استعمار بریتانیا و مصر متّحد سازد. وی موفّق شد «دولت مهدی» را به‌عنوان حکومت اسلامی در سرزمین سودان تشکیل دهد.

در دوره حکومت دوگانه بر سودان، عموم مردم ‌این کشور، طریقت‌های صوفیّه را پناهگاهی در برابر هجوم استعمارگران و فرهنگ‌های بیگانه می‌دانستند. به همین دلیل تعداد پیروان آنها افزایش یافت. صوفیان نیز، تلاش کردند تا خود را به سِلاح علم و دانش مسلّح کنند. دراین راستا به تأسیس مساجد و خلوه‌ها، پرداختند و از مؤسسه آموزشی و دانشگاه اسلامی اُم‌دُرمان و دانشگاه قرآن کریم و علوم اسلامی، بیشترین بهره را بردند. بدین‌ترتیب، صوفیان با انتشار تعالیم خویش، از یک‌سو، فرهنگ اسلامی خود را حفظ کردند و از سوی دیگر برخی از مریدان‌ آنها با ورود به عرصه‌های سیاسی در زمره طرفداران بعضی احزاب یا فعّالان حزبی قرار گرفتند[۱۰][۱۱].

نقش سیاسی صوفیان سودان ومواضع آنان در برابر حاکمان

در طول تاریخ، موضع‌گیری‌های صوفیان سودان در برابر حاکمان همانند صوفیان دیگر کشورها متفاوت بوده است. برخی از آنها از حکام دوری می‌کردند و حتّی هدایای آنان را نمی‌پذیرفتند و از پذیرش هرگونه مسئولیت حکومتی از جمله قضاوت، خودداری می‌کردند. اما گروهی از صوفیان از چنان قدرتی برخوردار بودند که حاکمان و پادشاهان برای ادامه حکومت خویش، به یاری و حمایت آنان نیاز داشتند.

صوفیان، بیشتر به گوشه‌نشینی و جدایی از اجتماع شهرت دارند، ولی با توجّه به آنچه پیش از‌این نیز گفته شد، صوفیان در سودان ضمن تقویت بنیه  علمی و اقتصادی خویش در عرصه‌های سیاسی نیز وارد می‌شوند.

مبارزات مهدی سودانی ـ که یکی از صوفیان طریقت سمّانیّه بود ـ و استاد او شیخ محمّد ‌الخیر، الشّریف وَد طه، العبید وَد بدر و خانواده و شاگردان او در مقابل نیروهای انگلیس، مثالی آشکار در‌این زمینه است. یادآوری ‌ این نکته ضروری است که صوفیان سودان، با قیام مهدی و دعوت او برای مبارزه برضد بریتانیا، خلوه‌های خود را بستند و به نیروهای مهدی پیوستند[۵].

صفاء الصّالح ، گزارشگر تلویزیونی ، درباره نقش سیاسی صوفیان سودان چنین می‌گوید:

«تأثیر و نفوذ طریقت‌های صوفیّه در جامعه سودان همه نیروهای سیاسی و حکومت را،  بر آن داشته تا در مبارزات سیاسی خویش از قدرت‌این طریقت‌ها بهره گیرند. به‌طوری‌که طریقت‌های صوفیّه نه تنها از صحنه‌های سیاسی دور نیستند؛ بلکه از دیرباز، تأسیس احزاب سیاسی در سودان، از همین طریقت‌ها، سرچشمه گرفته است. به‌عنوان مثال حزب اتحاد دموکراتیک توسط طریقت ختمیّه و حزب «امّت» توسط انصار، یاران و طرفداران مهدی، رهبر مبارزات استقلال‌طلبانه سودان در اواخر قرن نوزدهم، تأسیس گردیده است. همچنان که امروزه نیز، شخصیّت‌های وابسته به طریقت‌های مختلف صوفیّه، نقش و جایگاه ویژه‌ای در جامعه سودان دارند. به‌طوری‌که برخی از آنها یا مریدان آنان، در دستگاه‌های دولتی، در مشاغل حسّاس اشتغال دارند و عدّه‌ای نیز به مقام‌های عالی مانند معاونت ریاست جمهوری، وزارت یا سفیری نایل گردیده‌اند. عدّه‌ای دیگر هم، به مدارج عالی دانشگاهی دست یافته‌اند مانند شیخ حسن الفاتح قریب الله، یکی از شیوخ طریقت سمّانیّه طیّبیّه که به درجه استادی رسیده و بیش از صد تحقیق و تألیف علمی ارائه کرده است. همچنین شیخ کمال عمر، دبیر امور سیاسی اتّحاد سوسیالیستی در دوره ریاست جمهوری جعفر نُمَیری»[۵].

صفاء الصّالح، در گزارش یاد شده ، به نقل از دکتر حیدر ابراهیم، مطالبی را به شرح زیر درباره نقش سیاسی طریقت‌های صوفیّه در سودان بیان می‌کند:

«دکتر حیدر ابراهیم، از دوره ریاست جمهوری جعفر نُمَیری به‌عنوان نمونه بارزی از بهره‌برداری از طریقت‌های صوفیّه در مبارزات سیاسی یاد می‌کند. وی دلیل‌ این امر را ناتوانی جعفر نُمَیری در تأسیس حزب سیاسی می‌داند. از نظر دکتر حیدر ابراهیم طریقت‌های صوفیه تنها در صورت درخواست سیاستمداران و دولتمردان، به ‌ایفای نقش سیاسی می‌پردازند. دکتر حیدر ابراهیم، بر ‌این باور است که حاکمان سودان، حتی برای رویارویی با گروه روشنفکرانی که بعد از انقلاب سال 1924م. (1303 هـ.ش) تشکّل یافتند و انجمن فارغ‌‌التّحصیلان، از طریقت‌های صوفیّه کمک گرفتند و در‌این امر، موفقیت هم یافتند و کار به جایی رسید که حتی فارغ التّحصیلان و روشنفکران سودانی چاره‌ای جز‌ این نیافتند که به واسطه طریقت‌های صوفیّه با توده‌های مردم تعامل نمایند. بر‌این اساس، روشنفکران سودانی به دو دسته تقسیم شدند. یک گروه به عبدالرّحمن المهدی و گروه دیگر به عثمان المیرغنی پیوستند. عده ‌اندکی با احزاب ‌ایدئولوژیک همراه شدند که جز در برخی محافل دانشجویی و طبقه متوسط نتوانستند اثرگذاری قابل توجّهی داشته باشند.»

دکتر حیدر ابراهیم می‌گوید:

«جمعی از روشنفکران جدید و کارکنان دستگاه‌های دولتی و دانشگاهیان ـ که صوفیّه افندیّه نامیده می‌شوند ـ در حقیقت برای نیل به اهداف شخصی خود به طریقت‌های صوفیّه پیوسته‌اند. نمونه بارز‌این گروه، طریقت برهانیّه است که بسیاری از مقامات و مسئولان دستگاه‌های دولتی به آن منسوب هستند. بنابراین، نوعی همکاری برادرانه بین طریقت‌های صوفیّه و حکومت سودان جهت نیل به اهداف مشترک آنان وجود دارد.» «در پایان یادآور می‌شود که دکتر حیدر ابراهیم پیش‌بینی می‌کند جناح‌های متعدّد سیاسی با گرایش‌های مختلف، از طریقت‌‌های صوفیّه و حضور آنها در استان‌های مختلف جهت نیل به اهداف خویش بهره‌برداری می‌کنند.»[۵][۱۲]

نقش صوفیان سودان در خارج از کشور

شیوخ و مریدان برخی طریقت‌های صوفیّه سودان مانند سمّانیّه، ختمیّه، ادریسیّه و برهانیّه به کشورهای مختلف مانند مصر، عربستان سعودی و لیبی سفر کرده و در راستای گسترش آموزه‌های طریقت‌های خویش کوشیده‌اند. علاوه‌بر‌این، در برخی کشورها مثل لیبی، در مبارزات ضداستعماری مردم هم، نقش داشته‌اند. اسامی برخی از شیوخ برجسته سودانی که در دیگر کشورها نیز مؤثّر بوده‌اند به شرح زیر است:

السّید احمد الطیّب البشیر، قطب سمانیّه، محمّد عثمان المیرغنی و محمّد سرالختم، از طریقت ختمیّه، شیخ ابراهیم الرّشید الاحمدی الادریسی و احمد الادریسی، ‌از طریقت ادریسیّه، محمّد المجذوب بن قمر الدّین، از طریقت شاذلیّه، شیخ عبدالمحمود نورالدّائم، از طریقت سمّانیّه، شیخ محمّد عثمان عبده‌البرهانی، از طریقت برهانیّه.

گفتنی است که طریقت برهانیّه در کشورهای مختلف آسیایی، آفریقایی و اروپایی، از جمله عربستان سعودی، امارات متّحده عربی، اردن، سوریه، یمن، پاکستان، الجزایر، تونس، مصر، لیبی، آلمان، فرانسه،‌ ایتالیا، دانمارک، انگلیس، هلند، اطریش و سوئد، پیروانی دارد[۱۳][۱۴] .

فعّالیّت‌های طریقت‌های صوفیّه

مهم‌ترین فعّالیّت‌های طریقت‌های صوفیّه عبارت‌اند از: آموزش قرآن و علوم قرآنی در خلوه‌ها، برگزاری حلقه‌های ذکر یا شب ذکر، برگزاری ویژه برنامه‌های سالگرد تحت عنوان «حَولیّه»[V]، گرامیداشت اعیاد اسلامی مثل عید قربان، عید فطر، آموزش آداب و رسوم و ذکرهای مخصوص طریقت به مریدان، تعیین و نصب خلیفه یا جانشین شیخ طریقت پس از درگذشت وی، مدیحه‌خوانی و اجرای سرودهای مذهبی[۱۳][۱۵].

حلقه‌های ذکر

یکی از برنامه‌های مستمر طریقت‌های صوفیّه در مناطق مختلف ‌این کشور، برپایی حلقه‌های ذکر است.‌ این حلقه‌ها، معمولاً با حضور گسترده و فعّالانه مریدان شیوخ و پیروان طریقت‌های ‌ایشان در مسجد، مَسید، زاویه(محل سكونت خليفه يا شيخ طريقت)، مجتمع‌های آموزشی شیوخ(مُجَمّع الشّیخ) یا خلوه‌های قرآنی آنان برگزار می‌شوند.

در‌ اینجا لازم است درباره زمان تشکیل حلقه‌های ذکرِ طریقت‌های مختلف و  ذکرها و وِردهای ‌آنها توضیحاتی ارائه شود.

زمان تشکیل حلقه‌های ذکر

برنامه‌های زمانی طریقت‌های مختلف برای تشکیل حلقه‌های ذکر، متفاوت است. به‌عنوان مثال، پیروان طریقت سمّانیّه، ذکر را پس از گذشت یک سوم از شب آغاز می‌کنند و از سحرگاه تا وقت نماز صبح هم به ذکر می‌پردازند. همچنان که برنامه ذکر مغرب را بین نماز مغرب و  عشاء دارند.

پیروان طریقت ختمیّه، برنامه ذکر خود را «الحَضرَة» می‌نامند و به‌طور منظم روزهای دوشنبه و جمعه در زاویه یا محل سکونت خلیفه یا شیخ طریقت برگزار می‌کنند و گاهی نیز یکی از اعضای طریقت، به مناسبتی، اجرای برنامه را در منزل خویش خواستار می‌شود. در‌این حالت مریدان، در منزل شیخ طریقت جمع می‌شوند و به‌صورت دسته جمعی به محل برگزاری مراسم می‌روند.

امّا حلقه‌های ذکر طریقت قادریّه، بنا به گفته شیخ الطیّب محمّد البدر، جمعه‌ها، بعد از نیمه شب تا اذان صبح برگزار می‌گردد و مدیحه‌هایی در ستایش پیامبر اکرم(ص) و شیوخ صوفیّه در‌این مراسم خوانده می‌شود. علاوه‌بر ‌این، در روزهای جمعه بعد از نماز عصر نیز برنامه «العَصریة»(عصرگاهی) اجرا می‌گردد که در‌این برنامه از طبل‌های بزرگ هم استفاده می‌نمایند. همچنین به مناسبت‌های مختلف مانند بزرگداشت میلاد النبی(ص) و‌ایام ماه رجب از جمله روز اسراء و معراج پیامبر اکرم(ص) برنامه‌های ویژه‌ای برگزار می‌شود.‌ این طریقت پس از اعیاد مذهبی نیز، حداقل به مدت سه روز برنامه ذکر عصرگاهی و همچنین در روز عید پس از اقامه نماز عید برنامه ذکر صبحگاهی اجرا می‌کند[۵].

ذکرها و وردهای طریقت‌ها

از آغاز پیدایش صوفیگری در قرن دوّم هجری، یکی از ویژگی‌های اصلی و اساسی آن، «ذکر» است که در نزد صوفیان نوعی عبادت  به‌شمار می‌رود. «ذکر» از دیدگاه طریقت‌های صوفیّه، شامل دوگونه زیر است:

.«ذکر نهانی» یا همراه با سکوت

.«ذکر آشکار»

از نظر برخی طریقت‌های صوفیّه، «ذکر» از حالت ریاضت و عبادت به برنامه دسته جمعی با شرکت پیروان طریقت، تبدیل شده است. بعضی از پژوهشگران بر ‌این باورند که طریقت‌های سودانی، عناصر آفریقایی ویژه‌ای را در برنامه‌های ذکر و موسیقی خویش وارد کرده‌اند، به‌طوری‌که‌ این عناصر در طریقت‌های صوفیّه مشرق زمین مشاهده نمی‌شوند. در حلقه‌های ذکر طریقت‌های سودان، قرآن کریم و ذکرها و وردهای خاصی در اوقات مختلفِ هر روز یا روزهای معینی، خوانده می‌شوند. برخی از طریقت‌های صوفیه، احزابِ[VI] خاصّی را در حلقه‌های ذکر خود می‌‌خوانند، مانند شاذلیّه، رُفاعیّه و النّواوی.

مجموعه ذکرهایی را که مؤسس طریقت تیجانیّه، گردآوری کرده، «الوظیفة» و مجموعه ذکرهای طریقت اسماعیلیّه را، «الرّاتب» می‌گویند[۵].

شیوه اجرای برنامه‌ها در حلقه‌های ذکر

معمولاً، شرکت کنندگان در حلقه‌های ذکر، به منظور آمادگی برای برنامه‌های‌ این حلقه‌ها، با تکرار «لا اله الّا الله» و نام و صفات خداوند متعال مثل الله، الحیّ، القیّوم و ... مراسم را آغاز می‌کنند و با خواندن اشعار و مدیحه‌هایی درباره حضرت رسول الله(ص)، اولیاء الله(ع) و شیوخ طریقت، همراه با آهنگ آهسته و آرامِ «دَف» ادا مهمی‌دهند. به تدریج بر سرعت و صدای آهنگ افزوده می‌شود تا آن که طبل‌های بزرگ نیز، به صدا درمی‌آیند و در ‌این مرحله درویشان، به حرکات موزون یا حرکت‌های جسمانی دشواری می‌پردازند تا به حالت‌های روحانی برسند و برخی از آنان در‌این مرحله بی هوش می‌شوند.

درویش عوض موسی اسماعیل در مصاحبه تلویزیونی درباره حالات دراویش چنین گفته است:

«درویشان در اثنای برنامه‌های حلقه ذکر به حالت روحانی فوق‌العاده‌ای می‌رسند و به حرکات جسمانی عجیب و غریب می‌پردازند وگاهی نیز بی‌هوش می‌شوند یا فریاد می‌زنند یا مطالبی را به زبان‌های باستانی بر زبان می‌آورند. البتّه درویشان از حرکات سنگین و سختی که در حلقه ذکر انجام می‌دهند احساس خستگی نمی‌کنند.»[۵]

شیخ محمّد الرَیَّح، خلیفه طریقت قادریّة عرکیّه در خارطوم، درباره مطالبی که درویشان در حلقه‌های ذکرشان، بر زبان می‌آورند، چنین گفته است:

«درویشان در حلقه‌های ذکرشان مطالبی را به زبان سُریانی بیان می‌کنند. چون صوفیان در آغاز پیدایش تصوّف، با یکدیگر به‌این زبان سخن می‌گفتند. ممکن است صوفیانِ نخستین، با توجّه به آن که تکفیر می‌شدند و مورد اتّهام قرار می‌گرفتند، برای مشورت‌های درون گروهی به فراگیری  زبان سُریانی پرداخته ‌باشند.»[۵]

بهره‌گیری از موسیقی در مراسم‌ آیینی طریقت‌ها

زکی مبارک در کتاب «التّصوّف فی‌الأدب و الأخلاق» نوشته است در میان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفیان در نواختن موسیقی چیره‌اند و با نگاهی فلسفی به موسیقی، آن را در مسائل اخلاقی وارد کرده و شعر‌خوانی در مجالس عمومی خود را بخشی از آداب آن به‌شمار آورد‌ه‌اند. در سودان، موسیقی صوفیانه، دارای دو کارکرد است:

در حلقه‌های ذکر، بهره‌گیری از موسیقی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ولی در صحنه‌های مبارزاتی، همین موسیقی دارای کارکرد حماسی است. به هر حال موسیقی یکی از ابزارهای موفق در راستای گسترش ‌اندیشه‌های صوفیانه در سودان بوده است[۱۶].

ویژگی‌های صوفیان سودان

با عنایت به مطالب پیش گفته، ملاحظه می‌شود که طریقت‌های صوفیّه در سودان، دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. به‌طوری‌که پیروان‌ این طریقت‌ها، علاوه‌بر فعالیت‌های مذهبی و شرکت در حلقه‌های ذکر و دیگر مراسم‌ آیینی، به تحصیل علوم مختلف به‌ویژه علوم قرآنی و اسلامی ‌همّت می‌گمارند و اکثریّت قریب به اتفاق آنان از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت هستند. صوفیان سودان، گوشه نشینی پیشه نمی‌کنند، بلکه در عرصه‌های سیاسی کشورشان حضور مؤثّر و نقش بسزایی دارند و فراتر از آن در برابر مسائل جهان اسلام نیز موضع‌گیری می‌نمایند[۱۷]

نیز نگاه کنید به

اسلام و مسلمانان کانادا؛ اسلام و مسلمانان کوبا؛ اسلام و مسلمانان لبنان؛ اسلام و مسلمانان مصر؛ اسلام در چین؛ اسلام و مسلمانان تونس؛ اسلام و مسلمانان روسیه؛ اسلام و مسلمانان سنگال؛ اسلام و مسلمانان فرانسه؛ اسلام و مسلمانان آرژانتین؛ اسلام در اردن؛ اسلام در مالی؛ اسلام در ساحل عاج؛ اسلام و مسلمانان زیمبابوه؛ اسلام و مسلمانان تایلند؛ اسلام و مسلمانان اوکراین؛ اسلام و مسلمانان اسپانیا؛ اسلام در اردن؛ اسلام و مسلمانان اتیوپی؛ اسلام و مسلمانان سیرالئون

پاورقی

[I] - محمّد احمد المهدی معروف به مهدی سودانی، یکی از اعضای قبیله دناقله بود. وی از دوران کودکی به علوم دینی روی آورد و درجات طریقت را نیز گذراند. او در تیز هوشی و سخنوری زبانزد همگان بود و به سرعت مردم را به سوی خود جذب کرد. وی در سال 1881م. (1260هـ..ش) زمینه را، مهیّا دید و ادعای مهدویت کرده و خود را مهدی منتظر نامید. عده‌ای براین باورند که عوامل متعددی، به‌ویژه موارد زیر، زمینه‌سازِ چنین ادعایی  شده‌اند:

1ـ  مسلمانان، از آن جمله مردم سودان،  در انتظار ظهور حضرت مهدی موعود (عج) بودند.

2ـ شیوخ قبایل و فقهای سودان، با استناد به روایاتی از پیشوایان حدیث اهل سنّت، اعتقاد داشتند که حضرت مهدی (عج) از میان آنان ظهور خواهد کرد.

3ـ توده‌های مردم از حکومت وقت ناراضی بودند. زیرا دولتِ سودان، در آن زمان، با آزار و اجبار، از مردم مالیات‌های سنگینی، دریافت می‌کرد. مردم سودان سالانه سه‌بار مالیات می‌پرداختند. شگفت‌انگیزتر آن که از زنان و کودکان نیز، مالیات گرفته می‌شد . مالیاتِ مرحله نخست متعلق به فرمانداری،  بار دوم از آنِ قضات و مالیات مرحله سوم برای مأموران بوده است .

4ـ علاوه‌بر این، تاجران هم از دولت ناراضی بودند و از محمّد احمد المهدی، حمایت می‌‌کردند. زیرا تا مدّتی پیش از آن تاریخ،  خرید و فروش برده در سودان رایج بود و برده‌های جوان با قیمت ارزان خریداری و با قیمت‌گران، برای انجام کارهای دشوار و طاقت‌فرسا، به نقاط دوردست و کشورهای همجوار فروخته می شدند. امّا، پس از آنکه تجارت برده منسوخ شده و از رونق افتاده بود، مأموران، مالیاتِ گذشته را از تاجران، می‌خواستند. همین امر نارضایتی شدید بازرگانان را در پی داشت. بر این اساس، هنگامی که محمّد احمد المهدی مردم را به طرفداری از خویش فراخواند، تاجران ناراضی سودان نیز، دعوت او را پذیرفتند و در تقویت او کوشیدند[۱۸].

[II] - «المُدوّنة الکبری» مجموعه ای از پاسخ های سحنون بن سعید بن حبیب التّنوخی، به مسائل فقهی، براساس مذهب مالکی است.

[III] - اقامتگاه سید، در سودان محل سکونت شیوخ برجسته، «مسید» نامیده می‌شود .

[IV] - سودانیان وی را «الامام المهدی» می‌خوانند.

[V] - «حولیّة» به معنی «سالانه»، در سودان به جشن باشکوهی گفته می‌شود که هریک از شیوخ طریقت‌های سودان، با حضور شخصیت‌های علمی و فرهنگی و جمع کثیری از مریدان خویش، به مناسبت سالگرد ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص)، در آستانه این میلاد و مدّتی پس از آن، برگزار می‌کند.  

[VI] - منظور از «احزاب» در اینجا، مجموعه ای از دعاها و ذکرهایی است که در حلقه های ذکر خوانده می‌شود .

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ برگرفته از: 2013, https://sudan.sd/sudanhistory.php?lang=ar
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ برگرفته از: 2013 , https://iraninstitute.com/html/history.htm
  3. مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.ا ـ خارطوم
  4. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.95-97.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ ۵٫۷ برگرفته از: 2013 , https://sacdo.com/web/forum/forum_posts.asp?TID
  6. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.97.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ (المجلس القومی‌للذکر و الذاکرین ، 2004، ج1: 15ـ7)
  8. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.98.
  9. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.98-100.
  10. (المجلس القومی‌للذکر و الذاکرین ، 2004، ج1: 15ـ7).
  11. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.100-102.
  12. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.102-103.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ (المجلس القومی‌للذکر و الذاکرین، 2004، ج1، ص. 67-79.
  14. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.103.
  15. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.104.
  16. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.104.106.
  17. معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.106.
  18. برگرفته از 2013, http://daryabary.parsiblog.com/Archive41951.htm