جغرافیای انسانی تونس: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
براساس آمار اعلام شده در پایگاه اینترنتی مرکز آمار [[تونس]]،<ref>برگفته از<nowiki/>http://www.ins.nat.tn</ref> جمعیت [[تونس]] در ســال 1926 میلادی دو میلیون و دویســت هزار نفر و در ســال 2013 میلادی، به 10میلیون و 886 هزار نفر رســیده است. رشد سالانە جمعیت این کشور از  %2/66 در سال 1975 میلادی، به عدد  %0/989 در سال 2008 میلادی کاهش یافته است.  
براساس آمار اعلام شده در پایگاه اینترنتی مرکز آمار [[تونس]]،<ref>برگرفته از<nowiki/>http://www.ins.nat.tn</ref> جمعیت [[تونس]] در ســال 1926 میلادی دو میلیون و دویســت هزار نفر و در ســال 2013 میلادی، به 10میلیون و 886 هزار نفر رســیده است. رشد سالانە جمعیت این کشور از  %2/66 در سال 1975 میلادی، به عدد  %0/989 در سال 2008 میلادی کاهش یافته است.  


بربرها اصلی‌ترین و قدیمی‌ترین نژاد در [[تونس]] هســتند. کلمه‌ی بربربــه معنای مرد نجیب یا آزادمرد اســت. بربر در نگاه رومیان، شــاملهر ملتی غیررومی بوده اســت.<ref name=":2">شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). [[تاریخ تونس]] من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال؛ الطبعة الثالثه، دار سراسر للنشر.</ref> رنگ و شکل بســیاری از تونســی‌ها، به‌ویژه ســاکنان مناطق شــ[[مالی]] این کشور، به ایرانی‌ها بسیار شبیه است. عثمان کعاک معتقد است ایرانیان نخستین و بربرهای اولیه هر دو از یک اصل و نژادند؛ درهم‌تنیدگی نژادی مردم [[تونس|تونــس]] با دیگر اقوام و ملل جهــان در طول [[تاریخ تونس|تاریخ]]، موضوع مطالعات انسان‌شناســی در این کشــور را با دشــواری‌هایی روبه‌رو کرده است. پیدایی نســلی از مسلمانان موسوم به «کوراغلو» در دوران عثمانی که از مادر تونسی و از طرف پدر ترک بودند، نمونه‌ای از این درهم‌تنیدگی نژادی است. برخی از پژوهشگران، مانند ابن‌خلدون نیز برآنند که جنبە استعراب در تونسی‌ها قوی‌تر است.<ref>شنتاوی، احمد، یونس، عبدالحمید، خورشید، زکی( بی تا). دائرةالمعارف الاسلامیه. [[لبنان]]: دارالفکر، جلد ۶.</ref> بیش از %66 از جمعیت انسانی [[تونس]] شهرنشین‌اند. شهر [[تونس]] بــا جمعیتی بالغبــر یک‌ونیم‌میلیون نفر از پرجمعیت‌ترین شــهرهای این کشور مسلمان است. صفاقس، مهدیه، قیروان، قابس، بنزرت و سوسه از دیگر شهرهای پرجمعیت است.
بربرها اصلی‌ترین و قدیمی‌ترین نژاد در [[تونس]] هســتند. کلمه‌ی بربربــه معنای مرد نجیب یا آزادمرد اســت. بربر در نگاه رومیان، شــاملهر ملتی غیررومی بوده اســت.<ref name=":2">شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). [[تاریخ تونس]] من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال؛ الطبعة الثالثه، دار سراسر للنشر.</ref> رنگ و شکل بســیاری از تونســی‌ها، به‌ویژه ســاکنان مناطق شــ[[مالی]] این کشور، به ایرانی‌ها بسیار شبیه است. عثمان کعاک معتقد است ایرانیان نخستین و بربرهای اولیه هر دو از یک اصل و نژادند؛ درهم‌تنیدگی نژادی مردم [[تونس|تونــس]] با دیگر اقوام و ملل جهــان در طول [[تاریخ تونس|تاریخ]]، موضوع مطالعات انسان‌شناســی در این کشــور را با دشــواری‌هایی روبه‌رو کرده است. پیدایی نســلی از مسلمانان موسوم به «کوراغلو» در دوران عثمانی که از مادر تونسی و از طرف پدر ترک بودند، نمونه‌ای از این درهم‌تنیدگی نژادی است. برخی از پژوهشگران، مانند ابن‌خلدون نیز برآنند که جنبە استعراب در تونسی‌ها قوی‌تر است.<ref>شنتاوی، احمد، یونس، عبدالحمید، خورشید، زکی( بی تا). دائرةالمعارف الاسلامیه. [[لبنان]]: دارالفکر، جلد ۶.</ref> بیش از %66 از جمعیت انسانی [[تونس]] شهرنشین‌اند. شهر [[تونس]] بــا جمعیتی بالغبــر یک‌ونیم‌میلیون نفر از پرجمعیت‌ترین شــهرهای این کشور مسلمان است. صفاقس، مهدیه، قیروان، قابس، بنزرت و سوسه از دیگر شهرهای پرجمعیت است.

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۶

براساس آمار اعلام شده در پایگاه اینترنتی مرکز آمار تونس،[۱] جمعیت تونس در ســال 1926 میلادی دو میلیون و دویســت هزار نفر و در ســال 2013 میلادی، به 10میلیون و 886 هزار نفر رســیده است. رشد سالانە جمعیت این کشور از %2/66 در سال 1975 میلادی، به عدد %0/989 در سال 2008 میلادی کاهش یافته است.

بربرها اصلی‌ترین و قدیمی‌ترین نژاد در تونس هســتند. کلمه‌ی بربربــه معنای مرد نجیب یا آزادمرد اســت. بربر در نگاه رومیان، شــاملهر ملتی غیررومی بوده اســت.[۲] رنگ و شکل بســیاری از تونســی‌ها، به‌ویژه ســاکنان مناطق شــمالی این کشور، به ایرانی‌ها بسیار شبیه است. عثمان کعاک معتقد است ایرانیان نخستین و بربرهای اولیه هر دو از یک اصل و نژادند؛ درهم‌تنیدگی نژادی مردم تونــس با دیگر اقوام و ملل جهــان در طول تاریخ، موضوع مطالعات انسان‌شناســی در این کشــور را با دشــواری‌هایی روبه‌رو کرده است. پیدایی نســلی از مسلمانان موسوم به «کوراغلو» در دوران عثمانی که از مادر تونسی و از طرف پدر ترک بودند، نمونه‌ای از این درهم‌تنیدگی نژادی است. برخی از پژوهشگران، مانند ابن‌خلدون نیز برآنند که جنبە استعراب در تونسی‌ها قوی‌تر است.[۳] بیش از %66 از جمعیت انسانی تونس شهرنشین‌اند. شهر تونس بــا جمعیتی بالغبــر یک‌ونیم‌میلیون نفر از پرجمعیت‌ترین شــهرهای این کشور مسلمان است. صفاقس، مهدیه، قیروان، قابس، بنزرت و سوسه از دیگر شهرهای پرجمعیت است.

ساختار جمعیت

جامعــە کنونی تونــس جامعه‌ای تقریبا جوان اســت؛ اما بــا توجه به مشکلات موجود و افزایش سن ازدواج، جمعیت تونس رو به‌سوی پیــری می‌رود. مــردان تونس بیش از %8/49 از جمعیت این کشــور را بــه خود اختصــاص داده‌اند. میانگین عمر مــردان 72و زنان 76 سال است. براساس اطلاعات مرکز آمار تونس ساختار جمعیت این کشور از نظر سن به این شرح است:[۴]

جدول شماره 1. ساختار سنی جمعیت تونس
سن 2008 2009 2010 2011 2012
4 - 0 سال 8/0 8/1 8/2 8/2 8/3
14 - 5 سال 16/2 15/8 15/6 15/3 15/2
29 - 15 سال 29/3 29/0 28/5 27/9 27/2
59 - 30 سال 36/8 37/3 37/9 38/5 34/3
60 سال به بالا 9/7 9/8 9/9 10/1 15/0
مجموع 100/0 100/0 100/0 100/0 100

نیز نگاه کنید به

جغرافیایی جمعیتی در چین؛ جغرافیای انسانی روسیه؛ جغرافیای انسانی سودان؛ جغرافیای انسانی اردن؛ جغرافیای انسانی ژاپن؛ جغرافیای انسانی کانادا؛ جغرافیای انسانی کوبا؛ جغرافیای انسانی لبنان؛ جغرافیای انسانی مصر؛ جغرافیای انسانی ساحل عاج؛ جغرافیای انسانی مالی؛ جغرافیای انسانی افغانستان؛ جغرافیای انسانی آرژانتین ؛ جغرافیای انسانی فرانسه؛ جغرافیای انسانی اسپانیا؛ جغرافیای انسانی اوکراین؛ جغرافیای انسانی سوریه؛ جغرافیای انسانی قطر؛ جغرافیای انسانی امارات متحده عربی؛ جغرافیای انسانی اتیوپی؛ جغرافیای انسانی سیرالئون؛ جغرافیایی جمعیتی در چین؛ جغرافیایی انسانی سنگال؛ جغرافیای انسانی زیمبابوه؛ جغرافیای انسانی تایلند؛ جغرافیای انسانی بنگلادش؛ جغرافیای انسانی سریلانکا

کتابشناسی

  1. برگرفته ازhttp://www.ins.nat.tn
  2. شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال؛ الطبعة الثالثه، دار سراسر للنشر.
  3. شنتاوی، احمد، یونس، عبدالحمید، خورشید، زکی( بی تا). دائرةالمعارف الاسلامیه. لبنان: دارالفکر، جلد ۶.
  4. عصمتی‌بایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 23.