جغرافیای انسانی افغانستان
تاکنون در افغانستان سرشماری دقیق، همهجانبه و قابل اعتماد صورت نگرفته است و «هیچ نوع ارزیابی مساحتی سیستماتیک با سرشماری جمعیت تدارک دیده نشده است»؛[۱] زیرا اولا دولت مقتدری که بتواند فارغ از حساسیتها و فشارهای قومی و مذهبی، مصالح سیاسی و گرایشهای گروهی اقدام به سرشماری دقیق و بیطرفانه کند، وجود نداشته است؛ ثانیا بودجه و امکانات کافی برای سرشماری در اختیار دولت نبوده است و دولتهای افغانستان و سازمانها و مؤسسات بینالمللی آمارهای متفاوتی را بر مبنای تخمین ارائه دادهاند.
جمعیت
هرچند این آمارها ممکن است تا حدی نزدیک به واقع باشد، قطعا دقیق نیست، برخی اقوام نگران آن بودهاند که در اثر سرشماری دقیق، تعداد نفوس آنها احیانا کاهش یافته و وزن سیاسی آنها کم شود. بنابراین، اجرای سرشماری دقیق با چالشهای پیچیدهای همراه است؛ زیرا هر قوم و گروه تلاش میورزد جمعیت خود را از آنچه هست بیشتر نشان دهد و این ممکن است سرشماریها را با چالش مواجه سازد. اولین سرشماری مهم افغانستان در خرداد سال ۱۳۵۸ صورت گرفت و طبق آن جمیعت این کشور ۱۵/۵۵۱/۳۵۸ نفر اعلام شد که ۲/۵ میلیون نفر آن را کوچیها تشکیل میدادند. طبق سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه افغانستان، جمعیت این کشور در سال ۱۳۸۵،۲۴ میلیون نفر برآورد شد. جمعیت افغانستان در سال ۲۰۰۷، حدود ۳۱/۸۸۹/۹۲۳ نفر ذکر شد؛ ولی تخمینهای ۲۰۱۲، جمعیت کمتری را نشان داده است. آنچه مسلم است جمعیت افغانستان از ۳۰ میلیون نفر بیشتر است.
تراکم جمعیت
براساس برآورد جمعیتی سال ۲۰۰۷ و جمعیت ۳۱/۸۸۹/۹۲۳ نفری و با درنظرگرفتن وسعت ۶۵۲/۲۲۵ کیلومترمربع مساحت برای افغانستان، تراکم نسبی جمعیت در کشور ۴۹/۲۵ نفر در هر کیلومترمربع است، تراکم بیولوژیک (براساس جمعیت و اراضی زیرکشت) بر مبنای تعداد جمعیت ذکرشده در فوق و ۱/۳۹۲/۱۱۲/۵ هکتار اراضی با قابلیت کشاورزی که ۲۱/۵ درصد مجموع خاک افغانستان است، ۲۲۹ نفر در هر هکتار است.
رشد جمعیت
در سال ۲۰۰۶، رشد جمعیت حدود ۲/۷ درصد برآورد شد و میزان باروری در زنان ۶/۶۹ بچه برای هر زن تخمین زده شد. نرخ رشد برای سال ۲۰۰۷، حدود ۲/۶۵ و برای سال ۲۰۱۲ حدود ۲/۲۲ درصد تخمین زده شد. تخمینهای ۲۰۱۲، حاکی از کاهش باروری زنان است. میزان تولدها برابر تخمینهای ۲۰۱۲، حدود ۳۹/۳ نفر در هر هزار نفر بوده است. جمعیت افغانستان با سرعت در حال رشد است و انفجار جمعیت قریبالوقوع بهنظر میرسد.
هرم سنی جمعیت
هرم سنی جمعیت در افغانستان همانند سایر کشورهای درحالتوسعه است؛ قاعده آن پهن و بالای هرم نوکتیز و حاکی از جوانی جمعیت است، طبق تخمینهای سال ۲۰۱۱، ساختار سنی جمعیت به شرح ذیل است:
از صفر تا ۱۴ سال: ۴۲/۳ درصد (مردان ۶/۴۶۴/۰۷۰ و زنان ۶/۱۴۹/۴۶۸)؛
از ۱۵ تا ۶۴ سال: ۵۵/۳ درصد (مردان ۸/۴۶۰/۴۸۶ و زنان ۸/۰۳۱/۹۶۸)؛
از ۶۵ سال به بالا: ۲/۴ درصد (مردان ۳۴۹/۳۴۹ و زنان ۳۸۰/۰۵۱).
میزان امید به زندگی
در سال ۱۹۶۰، میزان امید به زندگی ۳۴ سال بود، در سال ۱۹۷۹، 41 سال و در سال ۲۰۰۲، به ۴۶ سال رسید. در سال ۲۰۱۲، برآورد شد که امید زندگی به ۴۹/۷۲ سال (۴۸/۴۵ سال برای مردان و ۵۱/۰۵ سال برای زنان) برسد.
نرخ مرگومیر
براساس برآوردهای ۲۰۰۶، میزان مرگومیر نوزادان ۱۶۰/۲۳ مرگ در هر هزار تولد است (۱۶۴/۷۷ در پسران و ۱۵۵/۴۵ در دختران). پیشبینی میشود که نرخ مرگومیر نوزادان در سال ۲۰۱۲، به 121/63 مرگ در هر هزار ولادت برسد (۱۲۹/۵۱ در پسران و 113/36 در دختران). تعداد فوت مادران در هنگام زایمان در سال 2008، حدود ۱۴۰۰ مورد مرگ در هر ۱۰۰/۰۰۰ زایمان بود. در سال ۲۰۰۹، برای هر هزار نفر جمعیت ۰/۲۱ پزشک و ۰/۴ تخت بیمارستانی وجود داشت.
تراکم و پراکندگی جمعیت
الگوی زیست در افغانستان مبتنی بر چند شیوه شهرنشینی، روستانشینی و چادرنشینی (کوچروی) قرار دارد، در افغانستان حدود ۲۲ هزار روستا وجود دارد و اکثریت جمعیت هنوز در روستاها ساکناند، جمعیت شهرنشین در سال ۷۲-۱۹۷۱، حدود 13 درصد بود، در سال ۷۶-۱۹۷۵، به حدود ۱۴/۲ درصد و در سالهای بعد به ۲۰ درصد رسید. در سال ۲۰۱۰، جمعیت شهرنشین حدود ۲۳ درصد کل جمعیت برآورد شد. حدود ۸ درصد جمعیت چادرنشین (کوچرو) و قریب به ۷۰ درصد جمعیت روستانشیناند. کمبودن کار و درآمد در شهرها، هزینههای بالای زندگی شهری و ناامنی در شهرها طی چند دهه گذشته از یک سو و نقش تعیینکننده کشاورزی و دامداری در اقتصاد افغانستان از سوی دیگر، سبب تراکم جمعیت در روستاها بوده است؛ ولی در یکی دو دهه اخیر جمعیت شهرنشین بهسرعت رو به افزایش گذاشته است. عدهای از کوچروها، روستانشین و یکجانشین شده یا به شهرها روی آوردهاند؛ همچنین عدهای از ساکنان روستاها نیز با هدف کار و درآمد و زندگی بهتر روانه شهرها شدهاند. تعداد مهاجران روستایی به شهر نیز با سرعت در حال افزایش است؛ برای مثال، حداقل ۳۰ درصد کسانیکه در کابل مستقر شدهاند محل تولد آنان خارج از کابل بوده و بهصورت مهاجر وارد شهر شده و در آن باقی ماندهاند. درصد مردان شهرنشین بیشتر از زنان است، بهعکس درصد زنان روستانشین بیشتر از مردان است؛ زیرا عدهای از مردان روستایی در جستجوی کار و درآمد روانه شهرها شدهاند. این وضعیت در کابل چشمگیرتر است.
در حال به روز رسانی و ویرایش
نیز نگاه کنید به
جغرافیای انسانی روسیه؛ جغرافیایی جمعیتی در چین؛ جغرافیای انسانی سودان؛ جغرافیای انسانی اردن؛ جغرافیای انسانی ژاپن؛ جغرافیای انسانی کانادا؛ جغرافیای انسانی کوبا؛ جغرافیای انسانی لبنان؛ جغرافیای انسانی تونس؛ جغرافیای انسانی مصر؛ جغرافیای انسانی ساحل عاج؛ جغرافیای انسانی مالی؛ جغرافیای انسانی تایلند؛ جغرافیای انسانی آرژانتین؛ جغرافیای انسانی فرانسه؛ جغرافیای انسانی اسپانیا؛ جغرافیای انسانی اوکراین؛ جغرافیای انسانی سوریه؛ جغرافیای انسانی قطر؛ جغرافیای انسانی امارات متحده عربی؛ جغرافیای انسانی اتیوپی؛ جغرافیای انسانی سیرالئون؛ جغرافیایی انسانی سنگال؛ جغرافیای انسانی زیمبابوه؛ جغرافیای انسانی گرجستان؛ جغرافیای انسانی تاجیکستان؛ جغرافیای انسانی قزاقستان؛ جغرافیای انسانی بنگلادش