نظام فرهنگی گرجستان
گرجستان در حد فاصل دو قاره اروپا و آسیا قرار گرفته و تأثیر این موقعیت جغرافیایی در شکلگیری تمدن مردم گرجستان تبلوری از نفوذ فرهنگهای شرقی و غربی است. در روزگاران کهن، ساکنان این کشور با مناطق همجوار خود منطقه فرهنگی واحدی را تشکیل میدادند که به فرهنگ «کورا ارس» معروف بود. گرجیها خود را «کارتولی» مینامند. ریشه اصلی این نام را باید در نواحی مرکزی گرجستان شرقی جستجو کرد. کارتولی یعنی کسی که در سرزمین کارتلی زندگی میکند. طی قرون و اعصار این نام پایه و اساسی برای شکلگیری واژه مرکب «ساکارتولو» شد که نام محلی گرجستان است. گرجیها از اواخر دوران پارینه سنگی در سرزمینهای قفقاز جنوبی میزیستهاند و در همین سرزمینها بود که ساختار ملت گرجی شکل گرفت این ملت از قبایل گوناگون کارتولی تشکیل شده بود. جمعیت اینان به تدریج افزایش یافته و در نتیجه در بخشهای وسیعتری سکنی گزیدند. بدنبال این فرایندها، وحدت اولیه قوم کارتولی در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد از هم گسست و به سه شاخه تقسیم شدند. متعاقب آن گویشهای سه گانه «اسوانتی» «مگرلی» و «کارت» شکل گرفت و توسعه یافت، بخشی از قبایل اسوان در نواحی کوهستانی غرب قفقاز و بخشی از آنها در سرزمینی که بعداً آبخازیا نام گرفت سکنی گزیدند. قبایل مگرل تمامی گرجستان غربی و کرانههای جنوب شرقی دریای سیاه را اشغال کردند. قبایل کارت در نواحی شرقی و جنوب شرقی گرجستان که همان گرجستان تاریخی است متوطن شدند.
گرجستان به دو بخش اصلی گرجستان شرقی و غربی تقسیم میشود که هرکدام با توجه به شرایط اقلیمی و محیطی، سیمای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاص خود را دارد. به همین دلیل از هزاره دوم پیش از میلاد دو نوع خرده فرهنگ در درون فرهنگی گرجستان مشاهده شده که فرهنگ خاصی گرجستان غربی را «فرهنگ کولخی» و فرهنگ گرجستان شرقی را «فرهنگ ایبریایی» نامیدهاند.
دو فرهنگ یاد شده موجب شکل گیری دو اتحادیه اصلی گرجستان یعنی اتحادیه گرجستان غربی (متشکل از قبایل مگرل، چان واسوان) و گرجستان شرقی (متشکل از قبایل مختلف کارت) گردید که بعدها پایه دو ایالت گرجستان بر این اساس پیریزی شد. از این پس، قلمرو سلطنت کولخی، گرجستان غربی و قلمرو سلطنت کارتلی یا ایبریایی، گرجستان شرقی بود.
شرایط مناسب و مستعد جغرافیایی و اقلیمی گرجستان، قرار گرفتن آن در بین دو قاره اروپا و آسیا و دو حوزه دریایی بزرگ (دریای سیاه و دریای خزر)، و نیز واقع شدن آن در مرز دو حوزه دینی مهم اسلام و مسیحیت موجب شده است تا این کشور از بامداد تاریخ تاکنون مورد توجه جهانیان و محل مواجهه تمدنها و فرهنگها باشد در قرون گذشته بویژه قرن 13 و 12 میلادی تفلیس یکی از مهمترین مراکز فرهنگی بشمار میآمده است. رجال گرجی در دوره اتحاد شوروی، در مقایسه با سایر اتحاد جماهیر قفقاز، از اهمیت بیشتری در امور فرهنگی و سیاسی برخوردار بودند. استالین رهبر کمونیست غیر روسی شوروی سابق، یک فرد گرجی بود. روستاولی، چاوچاوادزه و دهها تن دیگر از ادیبان و دانشمندان گرجی نامهای آشنایی در قلمرو شوروی سابق و نیز در مقیاسهای جهانی هستند. مکاتب علمی گرجستان از شهرت جهانی برخوردار است. نیکولوز موسخلی شویلی از جمله کسانی است که مکتب علمی خاصی را بنیان در اتحاد شوروی (Elasticity) نهاده است. وی بنیانگذار مکتب تئوری ریاضی ارتجاع است[۱].
تأثیر و تأثر فرهنگها
گرجستان بین سلسله جبال قفقاز و بخش باختری قفقاز جنوبی واقع است. این سرزمین بسیار زیبا با مردمی نجیب و مهماننواز و فرهنگ دوست در منطقه قفقاز است. این کشور از غرب تا دریای سیاه امتداد دارد و از این طریق با فرهنگهای ملل غربی جهان باستان (یونان و روم) پیوند داشته است. در جنوب و جنوب غربی با ملل ترک آسیای صغیر همسایه است که زمانی قدرت برتر منطقه بودهاند. از شرق، توسط قلمرو آذربایجان با ایران ارتباط داشته و سالهای متمادی تحت تأثیر فرهنگ یکدیگر بودهاند به طوری که در زبان معاصر گرجی تعداد زیادی از واژگان پارسی وجود دارد.
گرجیها با برخورداری از موقعیت جغرافیایی خود توانستهاند در طول تاریخ ضمن حفظ هویت ملی و فرهنگی خود بر غنای فرهنگی بیافزایند. اگرچه موقعیت چهارراهی این سرزمین سبب عبور فاتحان تاریخ از غرب به شرق و از شرق به غرب و در نتیجه دستیازی و در بسیاری موارد ویرانی این سرزمین توسط بیگانگان شده است. گرجستان به علت موقعیت خاص جغرافیایی خود طی اعصار و قرون متمادی عرصه کشمکشها و رقابتهای دولتهای پر قدرت عصر بوده و در دل یکی از حساسترین مناطق دستخوش تلاطمات گوناگون سیاسی و مذهبی و اقتصادی جای داشته است. گرجستان یکی از چند کشوری است که پیوسته در معرض داد و ستد فکری و فرهنگی شرق و غرب بوده و از هر دو منبع سرشار علم و فرهنگ الهام میگرفته است. گرجیان در سراسر تاریخ ممتد خود، نوجو و نویسنده بودند، ولی همواره سعی میکردند که پای بند به اصالت قومی خود باشند و عناصر نو را با مبادی ریشهدار وفق دهند و به آن پیوند زنند. آنان بدین سان فرهنگ مادی و معنوی ویژه گرجی را که از خصوصیات فرهنگ ملی بهرهمند است به وجود آوردهاند.
علیرغم سیاست حاکم بر اتحاد شوروی سابق، که عمدتاً در جهت تضعیف و نابودی هویت ملیتها برنامهریزی شده بود، گرجیها در وفاداری به هویت ملی خود مقاومت زیادی از خود نشان دادند. مخالفت با سیاست «روسیسازی» هیات حاکمه شوروی سابق در سال 1956، تظاهرات خیابانی در اعتراض به قانون اساسی جدید شوروی در سال 1978 که در آن از به رسمیت شناخته شدن زبان گرجی سخنی به میان نیامده بود و موفقیت گرجیها به گنجاندن خواسته خود در قانون اساسی جدید از نمونههایی است که میتوان به آن اشاره کرد. به طور کلی به علت فرهنگ بالای این جمهوری، گرجیها مایل هستند خود را در زمره ممالک اروپایی بدانند و هم اکنون نیز گرایش فرهنگی و سیاسی آنان بیشتر به سمت اروپاست. به طور کلی فرهنگ گرجیها را میتوان متأثر از یونان باستان، امپراتوری روم، امپراتوری بیزانس و در عصر حاضر امپراتوری روسیه دانست که به اروپایی شدن فرهنگ گرجی کمک کرده است[۲].
نیز نگاه کنید به
نظام فرهنگی روسیه؛ نظام فرهنگی چین؛ نظام فرهنگی تونس؛ نظام فرهنگی کوبا؛ نظام فرهنگی لبنان؛ نظام فرهنگی مصر؛ نظام فرهنگی کانادا؛ نظام فرهنگی افغانستان؛ نظام فرهنگی سودان؛ نظام فرهنگی اردن؛ نظام فرهنگی ساحل عاج؛ نظام فرهنگی مالی؛ نظام فرهنگی ژاپن؛ نظام فرهنگی تایلند؛ نظام فرهنگی آرژانتین؛ نظام فرهنگی قطر؛ نظام فرهنگی فرانسه؛ نظام فرهنگی اسپانیا؛ نظام فرهنگی اتیوپی؛ نظام فرهنگی سوریه؛ نظام فرهنگی سیرالئون؛ نظام فرهنگی سنگال؛ نظام فرهنگی اوکراین؛ نظام فرهنگی زیمبابوه؛ نظام فرهنگی تاجیکستان؛ نظام فرهنگی قزاقستان؛ نظام فرهنگی سریلانکا؛ نظام فرهنگی بنگلادش
کتابشناسی
- ↑ بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ گرجستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص155-156.
- ↑ بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ گرجستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص156-157.