هنر سوریه: تفاوت میان نسخهها
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=== [[موسیقی در سوریه|موسیقی]] === | === [[موسیقی در سوریه|موسیقی]] === | ||
قدیمیترین نت موسیقی جهان در اوگاریتِ [[سوریه]] باستان، یافته شده است. یافتههای باستانشناسی و دادههای علمی نشان میدهد که [[سوریه]] ایستگاهی برجسته در توسعه موسیقی و گسترش جهانی آن است. در [[خاک سوریه]] قدیمیترین صحنه یک گروه موسیقی در معبد «ایشتار» در پادشاهی «ماری» در حدود 5500 سال پیش از میلاد در جنوب دیرالزور کشف شد. آثار این پادشاهی نشان میدهد که آلات موسیقی، زهی، کوبهای و بادی را میشناختند که مهمترین آنها «چنگ» بود.<ref>صميم الشريف (1991) الموسيقا في سورية، دمشق: نشورات وزارة الثقافة</ref> | قدیمیترین نت موسیقی جهان در اوگاریتِ [[سوریه]] باستان، یافته شده است. یافتههای باستانشناسی و دادههای علمی نشان میدهد که [[سوریه]] ایستگاهی برجسته در توسعه موسیقی و گسترش جهانی آن است. در [[خاک سوریه]] قدیمیترین صحنه یک گروه موسیقی در معبد «ایشتار» در پادشاهی «ماری» در حدود 5500 سال پیش از میلاد در جنوب دیرالزور کشف شد. آثار این پادشاهی نشان میدهد که آلات موسیقی، زهی، کوبهای و بادی را میشناختند که مهمترین آنها «چنگ» بود.<ref name=":0">صميم الشريف (1991) الموسيقا في سورية، دمشق: نشورات وزارة الثقافة</ref> | ||
موسیقی عرب که متأثر از [[مصر]]، آشور، یونان و ایران بود، با ظهور اسلام، رو به افول نهاد؛ اما در دوره اموی، رونق گرفت و موسیقیدانهای بزرگی؛ مثل «سعید بن مسجح» و شاگردش «مسلم بن محرز» (زاده 715 م) به فعالیت پرداختند و با سفرهای تحقیقی خود، الحان عرب را مقامات شامی و ایرانی پروده و بازآفرینی کردند. | موسیقی عرب که متأثر از [[مصر]]، آشور، یونان و ایران بود، با ظهور اسلام، رو به افول نهاد؛ اما در دوره اموی، رونق گرفت و موسیقیدانهای بزرگی؛ مثل «سعید بن مسجح» و شاگردش «مسلم بن محرز» (زاده 715 م) به فعالیت پرداختند و با سفرهای تحقیقی خود، الحان عرب را مقامات شامی و ایرانی پروده و بازآفرینی کردند. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
خلفای اموی، هدایایی را به بزرگان موسیقی میدادند؛ به طور مثال، «سلیمان بن عبدالملک» برای مسابقه بین نوازندگان مکه، جوایزی به مبلغ بیست هزار سکه نقره تعیین کرد! ولید دوم نیز در مسابقات آواز، جایزه اول را سیصد هزار سکه نقره اعلام نمود! | خلفای اموی، هدایایی را به بزرگان موسیقی میدادند؛ به طور مثال، «سلیمان بن عبدالملک» برای مسابقه بین نوازندگان مکه، جوایزی به مبلغ بیست هزار سکه نقره تعیین کرد! ولید دوم نیز در مسابقات آواز، جایزه اول را سیصد هزار سکه نقره اعلام نمود! | ||
از دیگر موسیقیدانهای دربار اموی در شام، میتوان به «مالک الطایی» (مرگ: 46 هجری)، «معبد بن وهب» (وفات 128 هجری)، «ابوجعفر محمد ابن عایشه» (100- 125 هجری)، «یونس الکاتب» (فوت: 134 هجری)، اشاره نمود. «کتاب النغم» یونس الکاتب، از مراجع مهم «الاغانی» | از دیگر موسیقیدانهای دربار اموی در شام، میتوان به «مالک الطایی» (مرگ: 46 هجری)، «معبد بن وهب» (وفات 128 هجری)، «ابوجعفر محمد ابن عایشه» (100- 125 هجری)، «یونس الکاتب» (فوت: 134 هجری)، اشاره نمود. «کتاب النغم» یونس الکاتب، از مراجع مهم «الاغانی» اصفهانی است<ref name=":0" />. | ||
کتاب «موسیقی الکبیر» فارابی که در دربار هنر پرور حمدانیان در حلب شکل گرفت، در روزگار خویش هم تحولی در موسیقی محسوب میشد و هم نشانی از اهمیت موسیقی در شام داشت. بعد از بنی عباس، سلاجقه، ایوبیان و ممالیک، موسیقی را مورد بی مهری قرار دادند. در دوره عثمانی نیر موسیقی عربی تحت تأثیر موسیقی ترکی قرار داشت و نتوانست تکامل طبیعی خود را ادامه دهد؛ ضمن این که گرایش به تصوف؛ خصوصاً در فرقه مولویه، موجب تأثر شدید موسیقی شام از موسیقی مورد استفاده در مجالس ایشان شد. | کتاب «موسیقی الکبیر» فارابی که در دربار هنر پرور حمدانیان در حلب شکل گرفت، در روزگار خویش هم تحولی در موسیقی محسوب میشد و هم نشانی از اهمیت موسیقی در شام داشت. بعد از بنی عباس، سلاجقه، ایوبیان و ممالیک، موسیقی را مورد بی مهری قرار دادند. در دوره عثمانی نیر موسیقی عربی تحت تأثیر موسیقی ترکی قرار داشت و نتوانست تکامل طبیعی خود را ادامه دهد؛ ضمن این که گرایش به تصوف؛ خصوصاً در فرقه مولویه، موجب تأثر شدید موسیقی شام از موسیقی مورد استفاده در مجالس ایشان شد. | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
* «النصر» (1921) در بازار «الناصری»؛ | * «النصر» (1921) در بازار «الناصری»؛ | ||
* «الکوزموغراف» (1924) منطقه «البحصة» که بعداً به نام سینما «امیة» منتقل شد کنار هتل امیة؛ | * «الکوزموغراف» (1924) منطقه «البحصة» که بعداً به نام سینما «امیة» منتقل شد کنار هتل امیة؛ | ||
* | * «سنترال» در خیابان «رامی»، روبروی ساختمان «العابد» درست روبروی سینما «فاروق»؛ | ||
* «اللونو بارک الصیفی» در خیابان «فؤاد الأول» که سالن تئاتر هم بود؛ | * «اللونو بارک الصیفی» در خیابان «فؤاد الأول» که سالن تئاتر هم بود؛ | ||
* «رویال الصیفی» در دروازه صالحیة که بعداً «الملوکی» نام گرفت؛ | * «رویال الصیفی» در دروازه صالحیة که بعداً «الملوکی» نام گرفت؛ | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
عقاد در سال 2005 هنگامی که در لابی هتلی در عمان، منتظر دخترش بود هدف بمب گذاری تروریستی قرار گرفت. متهم اصلی این ترور شبکه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس است. عقاد قبل از ترور، آماده ساخت دو فیلم بود؛ اولی درباره «فتح اندلس» و دیگری درباره «صلاح الدین ایوبی». او درباره فیلم صلاح الدین ایوبی چنین اظهار داشته بود: «صلاح الدین اسلام را کاملاً نشان می دهد. اکنون اسلام را دین تروریسم معرفی می کنند. کل دین به دلیل حضور چندین تروریست مسلمان این گونه تصویر شئه است. اگر دینی وجود دارد که مملو از وحشت باشد، مسیحیت روزهای جنگهای صلیبی است؛ اما ما واقعاً نمی توانیم مسیحیت را به عنوان یک دین، مقصر ماجراجوییهای برخی از پیروان آن زمان بدانیم. این پیام من است.» | عقاد در سال 2005 هنگامی که در لابی هتلی در عمان، منتظر دخترش بود هدف بمب گذاری تروریستی قرار گرفت. متهم اصلی این ترور شبکه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس است. عقاد قبل از ترور، آماده ساخت دو فیلم بود؛ اولی درباره «فتح اندلس» و دیگری درباره «صلاح الدین ایوبی». او درباره فیلم صلاح الدین ایوبی چنین اظهار داشته بود: «صلاح الدین اسلام را کاملاً نشان می دهد. اکنون اسلام را دین تروریسم معرفی می کنند. کل دین به دلیل حضور چندین تروریست مسلمان این گونه تصویر شئه است. اگر دینی وجود دارد که مملو از وحشت باشد، مسیحیت روزهای جنگهای صلیبی است؛ اما ما واقعاً نمی توانیم مسیحیت را به عنوان یک دین، مقصر ماجراجوییهای برخی از پیروان آن زمان بدانیم. این پیام من است.» | ||
==== علاءالدین کوکاش ==== | |||
«علاءالدین کوکاش» ( 1942 - 2020) کارگردان دولتی مشهور دمشقی که تولید 30 سریال تلویزیونی و فیلمنانه نویسی و کارگردانی سه فیلم بلند تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. کوکش علوم اجتماعی و فلسفه خوانده در دانشگاه دمشق؛ اما بعد از اینکه به عنوان کارمند در تلویزیون [[سوریه]] استخدام شد، دوره کارگردانی رادر آلمان سپری کرد. آخرین اثر او سریال تاریخ «رجال العز» (2011) بود که دهه سی قرن بیستم، دوره اشغال [[سوریه]] توسط فرانسه را روایت میکند. | «علاءالدین کوکاش» ( 1942 - 2020) کارگردان دولتی مشهور دمشقی که تولید 30 سریال تلویزیونی و فیلمنانه نویسی و کارگردانی سه فیلم بلند تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. کوکش علوم اجتماعی و فلسفه خوانده در دانشگاه دمشق؛ اما بعد از اینکه به عنوان کارمند در تلویزیون [[سوریه]] استخدام شد، دوره کارگردانی رادر آلمان سپری کرد. آخرین اثر او سریال تاریخ «رجال العز» (2011) بود که دهه سی قرن بیستم، دوره اشغال [[سوریه]] توسط فرانسه را روایت میکند. | ||
==== [[حاتم علی]] ==== | |||
«حاتم علی» (1962 -2020) بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سوری است. او کار خود را با نمایشنامهنویسی و داستان کوتاه آغاز کرد. [[حاتم علی]] لیسانس هنرهای دراماتیک از مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک دمشق را دربخش بازیگری، سال 1986 دریافت کرده است. | «حاتم علی» (1962 -2020) بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سوری است. او کار خود را با نمایشنامهنویسی و داستان کوتاه آغاز کرد. [[حاتم علی]] لیسانس هنرهای دراماتیک از مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک دمشق را دربخش بازیگری، سال 1986 دریافت کرده است. | ||
این کارگردان پرکار تلویزیونی، جوایز بسیاری را برای کارهای خود دریافت کرده است؛ از جمله سریالهای بیگانگی | این کارگردان پرکار تلویزیونی، جوایز بسیاری را برای کارهای خود دریافت کرده است؛ از جمله سریالهای بیگانگی فلسطین، عمر، صلاح الدین ایوبی، صقر قریش، رابعه قرطبه، الزیر سالم. حاتم علی کارگردانی 25 اثر تلویزیونی و بازی در بسیاری از آنها را در کارنامه خود دارد. | ||
==== [[محمد شاهین]] ==== | |||
«محمد شاهین» (1931-2004) با 19 فیلم بلند، بلند اوازه ترین کارگردان سوری و از بنیانگذاران نسل دوم سینمای [[سوریه]] به شمار میرود. او در دمشق سمت مدیر کل سازمان فیلم را برعهده داشت و همچنین نخستین جشنواره بینالمللی فیلم دمشق را راهاندازی کرد. همسر او بازیگر مشهور جهان عرب، خانم «مونا واصف» بود. این کارگردان شهیر سوری، روی مضامین فیلمهای عاشقانهاش و رئالیستی متمرکز بود. چنداثر نیز برای مقاومت فلسطین ساخته است. شاعرانه غلبه میکند و در فیلمهایش بینش هنری متعادل و مخاطب انبوه را در هم میآمیزد و یکی از پرکارترین کارگردانان سوری است که تعداد فیلمهای بلند او به نوزده فیلم رسیده است. | «محمد شاهین» (1931-2004) با 19 فیلم بلند، بلند اوازه ترین کارگردان سوری و از بنیانگذاران نسل دوم سینمای [[سوریه]] به شمار میرود. او در دمشق سمت مدیر کل سازمان فیلم را برعهده داشت و همچنین نخستین جشنواره بینالمللی فیلم دمشق را راهاندازی کرد. همسر او بازیگر مشهور جهان عرب، خانم «مونا واصف» بود. این کارگردان شهیر سوری، روی مضامین فیلمهای عاشقانهاش و رئالیستی متمرکز بود. چنداثر نیز برای مقاومت فلسطین ساخته است. شاعرانه غلبه میکند و در فیلمهایش بینش هنری متعادل و مخاطب انبوه را در هم میآمیزد و یکی از پرکارترین کارگردانان سوری است که تعداد فیلمهای بلند او به نوزده فیلم رسیده است. | ||
«عبداللطیف عبدالحمید» (زاده 1954) بازیگر فیلمنامه نویس و کارگردان که تولید 8 فیلم بلند را در کارنامه دارد. او از مؤسسه عالی سینمای [[مسکو]] | ==== عبداللطیف عبدالحمید ==== | ||
«عبداللطیف عبدالحمید» (زاده 1954) بازیگر فیلمنامه نویس و کارگردان که تولید 8 فیلم بلند را در کارنامه دارد. او از مؤسسه عالی سینمای [[مسکو]] فارغ التحصیل شده است. | |||
==== [[جشنواره فیلم دمشق]] ==== | ==== [[جشنواره فیلم دمشق]] ==== | ||
خط ۳۳۳: | خط ۳۳۷: | ||
راهاندازی نمایش به شکل مدرن در [[سوریه]] در سال 1871 به دست پیشگام تئاتر [[سوریه]] و جهان عرب، «احمد ابوخلیل القَبّانی» (1833 - 1903) بود که اصالت ترکی داشت؛ با حدود 40 اثر؛ نخستین اثرش «ناکر الجمیل» (مُنکر زیبایی) بود که در خانه پدربزرگش اجرا کرد و پس از آن، نمایشهایی که در یک خانه استیجاری در «خان الکمرک» دمشق اجرا کرد؛ مثل «هارون الرشید»، «عایده» «الشاه محمود» «أنس الجلیس»و...<ref>''Badawi M. M.(2010) Early Arabic Drama, Cambridge University Press, P. 57''</ref> پس از او همکارانش؛ از جمله «إسکندر فرح» (1851-1916) با دهها نمایشنامه، کارش را ادامه دادند.<ref>محمد یوسف نجم (1967)، المسرحية في الأدب العربي الحديث، دمشق: دارالثقافة ص 61</ref> | راهاندازی نمایش به شکل مدرن در [[سوریه]] در سال 1871 به دست پیشگام تئاتر [[سوریه]] و جهان عرب، «احمد ابوخلیل القَبّانی» (1833 - 1903) بود که اصالت ترکی داشت؛ با حدود 40 اثر؛ نخستین اثرش «ناکر الجمیل» (مُنکر زیبایی) بود که در خانه پدربزرگش اجرا کرد و پس از آن، نمایشهایی که در یک خانه استیجاری در «خان الکمرک» دمشق اجرا کرد؛ مثل «هارون الرشید»، «عایده» «الشاه محمود» «أنس الجلیس»و...<ref>''Badawi M. M.(2010) Early Arabic Drama, Cambridge University Press, P. 57''</ref> پس از او همکارانش؛ از جمله «إسکندر فرح» (1851-1916) با دهها نمایشنامه، کارش را ادامه دادند.<ref>محمد یوسف نجم (1967)، المسرحية في الأدب العربي الحديث، دمشق: دارالثقافة ص 61</ref> | ||
[[پرونده:Screenshot (20).png|بندانگشتی|شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | [[پرونده:Screenshot (20).png|بندانگشتی|شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | ||
قبانی احتمالاً بعد از دیدن تئاتر گروه فرانسوی در مدرسه «العَزاریة» در باب توما، به فکر راهاندازی تئاتر بومی افتاد؛<ref>كنعان، حسني «أبو خليل القباني، باعث نهضتنا الحديثة» في كتاب «نظرية المسرح»، الجزء الثاني، تحرير محمد كامل الخطيب، وزارة الثقافة، دمشق. ص 951</ref> تئاتری برآمده از [[فرهنگ عمومی سوریه]] و حکایتهای «حَکَواتی[ii]»ها یا نقالان که در مقاهی ( | قبانی احتمالاً بعد از دیدن تئاتر گروه فرانسوی در مدرسه «العَزاریة» در باب توما، به فکر راهاندازی تئاتر بومی افتاد؛<ref>كنعان، حسني «أبو خليل القباني، باعث نهضتنا الحديثة» في كتاب «نظرية المسرح»، الجزء الثاني، تحرير محمد كامل الخطيب، وزارة الثقافة، دمشق. ص 951</ref> تئاتری برآمده از [[فرهنگ عمومی سوریه]] و حکایتهای «حَکَواتی[ii]»ها یا نقالان که در مقاهی (قهوه خانهها) و خانههای بزرگ بود ؛ خصوصاً در ماه مبارک رمضان. داستانهایی نقل میکردند از فتوحات «ملک ظاهر بیبرس»، پادشاه مملوکی پیشگفته، «الف لیلة ولیلة» (هزار و یک شب)، «عنتره»[iii] و افسانههای «هلالیها»[iiii] و «ابوزید» امیر ایشان. | ||
==== قهوهخانههای سنتی و قدیمی ==== | ==== قهوهخانههای سنتی و قدیمی ==== | ||
کافهها و قهوه خانههای سنتی و قدیمی متعددی در دمشق قدیمه؛ خصوصاً در محله توریستی«باب توما» با بازسازیهای قابل توجه و اسامی جدید غیرعربی و سرو نوشیدنیهای سنتی و جدید، هنوز هم دایراند؛ از جمله: | کافهها و قهوه خانههای سنتی و قدیمی متعددی در دمشق قدیمه؛ خصوصاً در محله توریستی«باب توما» با بازسازیهای قابل توجه و اسامی جدید غیرعربی و سرو نوشیدنیهای سنتی و جدید، هنوز هم دایراند؛ از جمله: | ||
کافه «الروضة» (تأسیس 1938) خیابان العابد؛ محل تجمع بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران | * کافه «الروضة» (تأسیس 1938) خیابان العابد؛ محل تجمع بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران سوریه؛ | ||
* قهوه خانه «ابوکمال الصیفی»، خیابان 29 ایار؛ | |||
* کافه «مملوکة»، باب توما، کنار خیابان «حمام البکری»؛ | |||
* کافه «سان بول/ سنت پل» (Saint Paul)، باب توما، خیابان «حنانیا»؛ | |||
* «دندنة» (Dandana)، باب توما، خیابان «سفل التلة»؛ | |||
[[پرونده:Imageسصبثلقبیذرزط.png|بندانگشتی|قهوه خانه 500 ساله «نوفره» پشت مسجد اموی برگرفته از شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | [[پرونده:Imageسصبثلقبیذرزط.png|بندانگشتی|قهوه خانه 500 ساله «نوفره» پشت مسجد اموی برگرفته از شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | ||
قهوهخانه «لافروتا/ ''La Frutta''/ میوه»، باب توما، خیابان «حمام | * «صیف و شِتی» (تابستان و زمستان)، باب توما، خیابان «جعفر»؛ | ||
* مقهی «القشلة»، حارة الیهود؛ | |||
* کافه «زریاب»، باب توما، خیابان الشه بندر؛ | |||
* قهوهخانه «لافروتا/ ''La Frutta''/ میوه»، باب توما، خیابان «حمام البکری»؛ | |||
* کافه «دربُ الحِجر»، باب توما، جادة القشلة، شارع البولاد و غیره. | |||
[[پرونده:Imageهنتائدذرز.png|بندانگشتی|مقهی نوفره 1938 برگرفته از شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | [[پرونده:Imageهنتائدذرز.png|بندانگشتی|مقهی نوفره 1938 برگرفته از شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | ||
غیر از نقّالیِ حکواتیها، شکل سادهای از «تئاتر سایه» در تمام امپراتوری عثمانی، حداقل از زمان «بایزید اول» ( | غیر از نقّالیِ حکواتیها، شکل سادهای از «تئاتر سایه» در تمام امپراتوری عثمانی، حداقل از زمان «بایزید اول» (حکومت، 1389 - 1402)، و بخشهایی از یونان، رایج بود؛ به نام «خیال الظّل» که دو شخصیت «کراکوز» (Karagöz/قره گؤز/ چشم سیاه» و«عیواظ» (Hacivat''/'' حاج عوض) شخصیتهای ثابت و رایج آن بودند؛ اولی یک چوپان بیسواد و صریحال لهجه بود و دومی دلقک شاه و در عین حال تحصیل کرده که از سخنان حکیمانه و اشعار ناب نیز استفاده میکرد؛ البته نمایش پرده سایه در تمدن جهانی، سابقه طولانی دارد و تقریباً در تمام ربع مسکون رواج و شیوع داشته است؛ اما سناریوی کاراگوز وعیواظ متعلق به فرهنگ ترکی عثمانی است. | ||
===== کاراکوز (راست) عیواظ (چپ) ===== | ===== کاراکوز (راست) عیواظ (چپ) ===== | ||
خط ۳۶۶: | خط ۳۶۵: | ||
==== گروههای نمایشی مشهور دمشق ==== | ==== گروههای نمایشی مشهور دمشق ==== | ||
* «نادی الاتحاد» (1906) که بعد از ورود ملک فیصل، «النادی العربی» و سپس «نادى الکشّاف الریاضی» شد؛ مؤسس: «عبد الوهاب أبو السعود» (1897-1951) فلسطینیالاصل با رهبری «توفیق العطری» (1894-1958)؛ | |||
* «الکواکب» (ستارگان) (1945) متعلق به «محمد علی عبده» که دو سال بیشتر فعالیت نداشت. محمد عل یعبده بعداز الکواکب، گروه «العهد الجدید» را راه اندازی نمود؛ | |||
* «حسن حَمدان» (دهه 30)، معروف به شیخ الفنانین؛ | |||
* «سعدالدین بَقْدونِس» (Baqdunes) (1924 - 2005) در «المَسرَح الحُر» (تماشاخانه آزاد) (1965)؛ | |||
* «ندوة الفکر والفن» (باشگاه اندیشه و هنر) (دهه 60) به رهبری «رفیق الصَبّان» (1931- 2013)؛ | |||
* «النادى الفنی» (باشگاه هنری) به رهبری «مُنذَر النُّفوری» که بعدها نخستین کارگردان تلویزیون عربستان شد؛ | |||
* «الأخوین قَنوع» (Qanou’a) در تماشاخانه «دبابیس» (Dababis)؛ | |||
* «زیاد مولوی» (1944 - 1997) رئیس سندیکای هنرمندان دمشق، با سلسله نمایشهای شخصیت «عمو زیاد»؛ | |||
* «هُدى شَعراوی» (زاده 1938) مشهور به «ام زکی» و نخستین زن هنرپیشه رادیو؛ | |||
* «مَظهر الحکیم» (زاده 1947) که همسر و دو دخترش امانی ونسرین نیز از بازیگران مشهور سوری هستند؛ | |||
* «محمود جبر» (1935 - 2008) هنرمند معروف دروزی که برادر «ناجی جبر» (1940 -2009)؛ | |||
* «ناجی جبر» معروف به «ابوعنتر» که او نیز یک گروه جداگانه داشت؛ | |||
* «مسرح قهوة» (تماشاخانه قهوه) متعلق به «کاکا طلحت حمدی کُرد» (1941 - 2012)؛ | |||
* «مسرح الشوک/خار» مؤسس: «عمر حَجّو حلبی» (1931 2015)، بنیانگذار تئاتر پانتومیم در جهان عرب (1959) و پدر کارگردانِ تلویزیون، «اللیث حجو» (زاده 1971)؛ | |||
[[پرونده:Image345فقلبیزط.png|بندانگشتی|انورالبابا (ام کامل) با برادران قنوع و گروه دبابیس در صحنه، دمشق 1982 برگرفته از شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)]] | |||
* «رفیق السبیعی» (1930 - 2017) در شخصیت معروف «أبو صَیّاح»؛ | |||
* «یاسین بَقّوش» (Baqqoush) (1938-2013) کمدین لیبیایی الاصل که نقش «یاسینو» او در نمایشهای دُرید لَحّام شهرت دارد، این بازیگر در اثر اصابت آرپی جی به خودروش در اردوگاه یرموک کشته شد؛ | |||
* «المسرح القومی السوری» (تئاتر ملی [[سوریه]])؛ در سال 1959 تعدادی از گروههای نمایشی و هنری در [[سوریه]] زیر نظر اداره امور هنری وزارت فرهنگ تشکیل جلسه دادند و گروه تئاتر ملی [[سوریه]] را بنیان نهادند. «نهاد قلعی» اولین مدیر تئاتر ملی و اولین کارگردانهای آن، دکتر «رفیق الصَبّان» پیش گفته بود. | |||
از سال 1967 نیز تمام گروهها باید زیر نظر اداره امور هنری و با مجوز رسمی فعالیت می نمودند. بعدها بسیاری از فارغ التحصیلان علوم نمایش در [[مصر]] و [[روسیه]]، تئاتر ملی را غنا بخشیدند؛ امثال: أسعد فضة، علی عقلة عرسان، خضر الشعار، محمد الطیب، یوسف حرب، حسین إدلبی، فردوس أتاسی، اسکندر کینی، حسن عـویتی، محمود خضور، فـؤاد الـراشد، تـوفیق المؤذن، شریف شاکر. شهرت و گستره عمل این گروه به حدی بود که گاهی یک نمایش تا 30 هزار نفر بیننده داشت.<ref>جان الكسان (1988) المسرح القومي والمسارح الرديفة في ال[[قطر]] العربي السوري 1959-1989، دمشق: وزارة الثقافة</ref>این دوره به حق عصر طلایی تئاتر [[سوریه]] محسوب میشود. | |||
==== [[تئاتر حلب]] ==== | |||
مطالعات وپژوهشهای مربوط به تئاتر حلب، وضعیت دقیقتر و علمیتری دارد. گروههای نمایشی، تماشاخانهها، هنرپیشگان و نویسندگان تئاتر حلب، از 1921 تا کنون؛ یعنی حدود صد سال، به دقت احصا شده است<ref>محمد هلال دملخي. (2001)، مسرح حلب في مئة عام، حلب: دار عكرمة للنشر</ref>؛ بدین ترتیب: | |||
[[ | |||
جدول شماره 1. گروه های نمایشی، هنر پیشگان و نویسندگان تئاتر حلب | |||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
| | | | ||
خط ۴۳۳: | خط ۴۲۷: | ||
این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخشهای تخصصی مختلف آماده میکند، همچنین فرصتهایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم میکند. دورههای تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشتهها برگزار میکند. | این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخشهای تخصصی مختلف آماده میکند، همچنین فرصتهایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم میکند. دورههای تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشتهها برگزار میکند. | ||
از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه میتوان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936-2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایشنامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبیل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماری إلیاس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از فرانسه. | از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه میتوان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936 - 2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایشنامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبیل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماری إلیاس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از [[فرانسه]]. | ||
==== [[مشاهیر ادبیات نمایشی جدید سوریه]] ==== | ==== [[مشاهیر ادبیات نمایشی جدید سوریه]] ==== | ||
«ممدوح عدوان» (1941-2004)، «مصطفى الحلاج» (1938-2002)، «على عقلة عرسان» (زاده 1941) و «کشیش الیاس الزحلاوی» ('' | «ممدوح عدوان» (1941 - 2004)، «مصطفى الحلاج» (1938 - 2002)، «على عقلة عرسان» (زاده 1941) و «کشیش الیاس الزحلاوی» (Elias Zahlawi'')'' (زاده 1932) و «ریاض عصمت» (1947 - 2020) ، «ولید إخلاصی» اهل حلب (1932-2022)، «فرحان بلبل» (زاده 1932 حمص)، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) اهل طرسوس که علم الاعلام نمایشنامه نویسی و نقد ادبیات نمایشی معاصر [[سوریه]] است. | ||
==== [[سبک ادبیات نمایشی سوریه]] ==== | ==== [[سبک ادبیات نمایشی سوریه]] ==== | ||
تمایلات سوسیالیستی [[جامعه سوریه]] منجر به این شد که از دهه هفتاد قرن بیستم، سبک غالب نمایش در این کشور، از فرم دراماتیک صرف، به طرف «تئاتر روایی/ حماسی / اپیک/ Epic» که مُبدع آن، «برتولت برشت» (Bertolt Brecht) (1898 –1956) کارگردان مارکسیست آلمانی بود، گرایش یابد؛ در محتوا نیز به طور طبیعی به «رئالیسم سوسیالیستی»؛ یعنی واقع گرایی متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم تمایل تحول یافت؛ یعنی بیشتر به زندگی مردمان فرودست، بیان مشکلات طبقاتی و بعضاً روند مبارزات و انقلابها معطوف شود؛ خصوصا با آثار سعدالله ونوس. | تمایلات سوسیالیستی [[جامعه سوریه]] منجر به این شد که از دهه هفتاد قرن بیستم، سبک غالب نمایش در این کشور، از فرم دراماتیک صرف، به طرف «تئاتر روایی/ حماسی / اپیک/ Epic» که مُبدع آن، «برتولت برشت» (Bertolt Brecht) (1898 –1956) کارگردان مارکسیست آلمانی بود، گرایش یابد؛ در محتوا نیز به طور طبیعی به «رئالیسم سوسیالیستی»؛ یعنی واقع گرایی متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم تمایل تحول یافت؛ یعنی بیشتر به زندگی مردمان فرودست، بیان مشکلات طبقاتی و بعضاً روند مبارزات و انقلابها معطوف شود؛ خصوصا با آثار سعدالله ونوس. | ||
تئاتر روایی از تکنیکهایی مانند اجرای گزارشی، خطاب مستقیم به تماشاگر، استفاده از همسرایان و نقاب، استفاده از میمیک چهره و حرکات و اطوار، تکنیک برگشت به گذشته ، سبک بازیگری پر تکلف و گزافه آمیز و... بهره میبرد.<ref>شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ [[سوریه]]. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref> | تئاتر روایی از تکنیکهایی مانند اجرای گزارشی، خطاب مستقیم به تماشاگر، استفاده از همسرایان و نقاب، استفاده از میمیک چهره و حرکات و اطوار، تکنیک برگشت به گذشته ، سبک بازیگری پر تکلف و گزافه آمیز و... بهره میبرد.<ref>شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ [[سوریه]]. تهران: [https://www.icro.ir سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۱
هنر سوریه در آیینه تاریخ و تمدن بازمانده بر پیکر این سرزمین، کاملاً هویدا و فارغ از بیان است؛ هنری که متأثر از اشغالگریهای پیاپی بوده و مجموعه ای از هنر تمدنهای بزرگ جهان باستان است؛ در موسیقی، معماری، نقاشی، مجسمه سازی، صنایع دستی و...
آخرین مرحله تاریخی هنر سوری، مربوط به تمدن اسلامی است؛ به همین جهت، نخستین تشکل هنری مدرن در کشور سوریه، بعد از جداشدن از عثمانی، پس از جنگ، در دوران قیمومت فرانسه، «المعهد الفرنسی للآثار والفنون الإسلامیة» (مؤسسه فرانسوی آثار و هنرهای اسلامی) بود که در سال 1922 تأسیس شد.
نقاشی
نهضت هنری مدرن سوریه را در اوایل قرن بیستم، چند هنرمند پیشگام که در دمشق و حلب و بعداً در حمص و حماه به وجود آوردند. در دمشق آغاز این حرکت جدید به نام «توفیق طارق» (1875-1940) مهندس، دکوراتور، کاریکاتوریست و عکاس بود که پس از اتمام تحصیلات خود در فرانسه در سال 1901، در آتلیه خود مشغول به کار شد و در 1930، «نادی الفنون الجمیلة» (باشگاه هنرهای زیبا) را در بازار «ساروجة»، نزدیک میدان «یوسف العظمة»، تأسیس کرد که در حوزه نقاشی، موسیقی، بازیگری و عکاسی فعالیت میکرد. نخستین هنرمندان این باشگاه، «عبدالوهاب ابوالسعود» (1951-1897) و «میشیل الکِرشة» (1900-1973) در عکاسی و نقاشی بودند[۱]. پس از آن، انجمنها و گروههای دیگر هنری اعلام موجودیت و فعالیت کردند؛ مانند:
- «دار الموسیقى الوطنیة» (خانه موسیقی ملی) (1937-1940)؛
- «ندوة الأندلس للرسم والأدب» (گردهمآیی برای نقاشی و ادبیات آندلس) (1940-1941)؛
- «مرسم فیرونیز» (آتلیه وِرونزه/Veronese) (1941-1950) متعلق به «عدنان جباصینی» بود و نام استودیو را از نام «Paolo Veronese» (1538-1588)» نقاش شهیر ایتالیایی اقتباس کرده بود؛
- «الجمعیة العربیة للفنون الجمیلة» (انجمن هنرهای زیبای عربی) (1943-1945) که آموزش رایگان طراحی و مجسمه سازی و نیز برنامه توسعه صنایع دستی داشت. اعضای این انجمن، در سال 1945، به دنبال تجاوز فرانسه به دمشق و حمله آن به پارلمان و به آتش کشیدن آن، نقاشی هایی کشیدند که نشان دهنده آن حادثه دردناک و ویرانی هایی بود که بر دمشق وارد آمد؛
- «مرسم نصیر شورا» در سال 1948 در میدان المدفع (توپخانه)؛
- «الجمعیة السوریة للفنون» (انجمن هنرهای سوریه) (1950-1960) در خانه «خالد معاذ» (1904-1989) با ریاست شاهزاده «کاظم الجزایری». تمرکز انجمن بر هنرهای زیبا، ادبیات و علوم اجتماعی بود؛
- «جمعیة محبی الفنون الجمیلة» (انجمن دوستداران هنرهای زیبا) در سال 1952 در خانه مجسمهساز «ژاک واردا» (1913-2006)؛
- «رابطة الفنّانین السوریّة للرسم والنحت» (انجمن هنرمندان نقاشی و مجسمه سازی سوریه) (1956-1959) در خانه «صلاح الناشف» (1914- 1971) با ریاست آن ژاک واردا؛
در سال 1950، وزارت معارف، اولین نمایشگاه رسمی هنر سوریه را توسط اداره آثار باستانی در «موزه ملی» دمشق با نام «نمایشگاه نقاشی دستی» برپا کرد؛ با شرکت 30 هنرمند که حدود صد نقاشی ارائه کردند. این نمایشگاه تقریباً به طور سالانه تاکنون ادامه دارد. «نمایشگاه بین المللی دمشق» برای اولین بار در سال 1954 برگزار شد که یک رویداد بزرگ بینالمللی و اقتصادی بود و شرکت پست به مناسبت این روز، تمبر پستی یادبودی منتشر کرد.
وزارت معارف در سال 1953 اقدام به اعزام گروهی از هنرمندان برای تحصیل هنر در «آکادمی هنرهای زیبای رم» نمود؛ نخستین بورسیه شدگان «محمود حماد» (1923-1988) و «ممدوح قشلان» (زاده 1929) بودند که اعزام ایشان مصادف بود با حضور تعدادی از هنرمندان سوری در رم؛ از جمله «طالب یازیجی» (1923-1995)، «فتحی محمد قباوة» (1917-1958)، «اسماعیل حسنی حقی» (1920-1980)، «ادهم اسماعیل» (1923- 1963)، و «لؤی کیالی» (1934-1978) و «فتح المدرس» (1922-1999).
بعد از تشکیل جمهوری متحد مصر و سوریه در سال 1958 و تأسیس وزارت فرهنگ و ارشاد ملی، یکی از مأموریتهای اصلی، جنبش هنری بود. این وزارتخانه در سال 1959 «مدیریة الفنون التشکیلیة والتطبیقیة» (مدیریت هنرهای زیبا و کاربردی) را با شعباتی در دمشق و چندین شهر تأسیس کرد که در سال 1966 به «مدیریة الفنون الجمیلة» (مدیریت هنرهای زیبا) تغییر نام داد. در سال 1959 نیز «المجلس الأعلى لرعایة الآداب والفنون والعلوم الاجتماعیة» (شورای عالی مراقبت از ادب و هنر و علوم اجتماعی) برای سیاستگذاری و مدیریت برنامههای توسعه هنر در سوریه تشکیل شد.
«موسسه عالی هنرهای زیبا» هم در دمشق در سال 1960 با همکاری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه اسکندریه، که خود در سال 1958 تأسیس شده بود، تأسیس شد؛ با یک گروه طراحی داخلی و یک گروه برای معماری. در سال 1963، این مؤسسه از وابستگی به وزارت معارف جدا و به «دانشکده هنرهای زیبا» وابسته به دانشگاه دمشق منتقل شد و دکتر عبدالرئوف الکاسم (زاده 1932) به عنوان اولین رئیس آن انتخاب شد.
تأسیس دانشکده هنر مصادف با بازگشت تعدادی از هنرمندانی بود که از آکادمی های ایتالیا فارغ التحصیل شده بودند. این گروه به عضویت هیأت علمی در کالج درآمدند و تعدادی از هنرمندان خارجی از کشورهای شرقی و غربی نیز به آنها پیوستند. تأسیس دانشکده، نقش بسزایی در ایجاد نسلی از هنرمندان جوان داشت که خلأهای بسیاری را در فعالیتهای مختلف هنری پر کردند و برخی از آنها وارد بطن جنبش هنر معاصر شدند.
«محمد دعدوش» گالری بینالمللی هنر مدرن را در 20 اکتبر 1960 افتتاح کرد تا بازگشت برادر هنرمندش، محمود دعدوش (1934-2008) از رم را پس از فارغالتحصیلی از آکادمی هنرهای زیبا جشن بگیرد. این سالن نقش یک باشگاه فعال را ایفا میکرد که مجموعهای غنی از فعالیتهای هنری و فرهنگی را ارائه میکرد؛ به عنوان مثال گفتگوهای هنرمندان در این گالری، منجر به صدور «بیانیه جنبش هنرهای زیبای سوریه» در روزنامه الصدی در 23 اوت 1963 شد. این بیانیه اولین جرقه تشکیل اولین کنفرانس عربی در مورد هنرهای زیبا در دمشق در سال 1971 شد.
برخی از انجمنهای هنری غیررسمی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد دوباره پا به عرصه وجود گذاشتند و فعالیتهایی داشتند که بیشتر آنها دوام چندانی نداشتند؛ مثل:
- «حلقة التکامل الاجتماعی والفنون» (حلقه یکپارچگی اجتماعی و هنر) (1961-1966) در «دار رابطة الفنّانین السوریّة» (خانه انجمن هنرمندان سوریه) که هدف آن، حمایت از نابینایان، آموزش و مراقبت فرهنگی و هنری از آنها بود؛
- «جماعة نصف النهار للفن الحدیث» (گروه هنر مدرنِ نصف النهار) در سال 1964 به همت «فتح المدرس» همراه جمعی از هنرمندان و اندیشمندان؛ با هدف مقابله با هنر وارداتی و حفظ اصالت هنر ملی؛
- «جماعة دمشق أو جماعة د.» (گروه دمشق یا گروه دال) در سال 1965 با تلاش نصیر شورا، محمود حماد و الیاس زیات (زاده 1935)؛
- «جماعة العشرة» (گروه 10) در سال 1969؛
- در سال 1969 «نقابة الفنون الجمیلة» (سندیکای هنرهای زیبا) تشکیل شد که در حال حاضر «اتحاد الفنانین التشکیلیین السوریین» (اتحادیه هنرمندان هنرهای زیبای سوریه) خوانده میشود که مقر آن، «صالة الشعب» (تالار مردمی) در منطقه «المهاجرین» دمشق است.
اولین کنفرانس هنرهای زیبا عرب در دمشق
با ابتکار «سندیکای هنرهای زیبا» اولین کنفرانس هنرهای زیبای عرب در دمشق در 6 - 12 دسامبر 1971 برگزار شد و بعد از آن در 20 - 24 آوریل 1973 به دعوت «انجمن هنرمندان هنرهای تجسمی عراق» در بغداد. از جمله نتایج کنفرانس در بغداد، انتخاب هنرمند فلسطینی «اسماعیل شموت» (1930-2006) به عنوان اولین دبیرکل اتحادیه هنرمندان تجسمی عرب بود.
اولین جشنواره ملی هنرهای زیبای عربی نیز در دمشق در 23 - 25 اکتبر 1972 با شعار «هنر تجسمی» (التشکیلیة) برگزار شد.
مشاهیر نقاشی
در حال حاضر بزرگان هنر نقاشی سوریه، یا فوت کردهاند و یا در خارج از کشور به دلایل مختلف به سر میبرند. در این قسمت به چندتن از مشاهیر ایشان اشاره میشود:
توفیق طارق
«توفیق طارق» (1875-1940) مهندس، دکوراتور، کاریکاتوریست و عکاس بود که پس از اتمام تحصیلات خود در فرانسه در سال 1901، در آتلیه خود مشغول به کار شد و در 1930، «نادی الفنون الجمیلة» (باشگاه هنرهای زیبا) را در بازار «ساروجة» نزدیک میدان «یوسف العظمة» تأسیس کرد که در حوزه نقاشی، موسیقی، بازیگری و عکاسی فعالیت میکرد. سبک او در نقاشی کلاسیک و رئالیستی بود.
محمد حرب التیناوی
«محمد حرب التیناوی» (1888 - 1973) معروف به «أبو صبحی التیناوی»؛ نقاش اُمی درس نخوانده مشهور دمشق که تابلوهای مذهبی بسیار و نقاشیهای فراوانی متناسب کتابهای قصههای اسلامی و سنتی آفرید. شاید بتوان او را با نقاش ایرانی «محمد تجویدی» (1893- 1939) مقایسه کرد.
نصیر شورى
«نصیر شورى» (Shora) (1920-1992) نقاش امپرسیونیست و خواهرزاده «محمد کردعلی» مورخ شهیر سوریه؛نصیر شوری شاید کهن سالترین و پیشکسوتترین هنرمند تحصیلکرده در هنرهای تجسمی سوریه بعد از استقلال باشد که نقش مهمی در شکل گیری تشکلهای هنری نخستین در سوریه داشته است.
محمود حماد
«محمود حماد» ( 1923 - 1988) از نخستین فرنگ رفتههای سوریه برای کسب هنر مجسمه سازی و نقاشی و از دوستان و همکاران نصیر شوری در شکل گیری نهضت هنر مدرن در سوریه کنونی است.
إلیاس الزیات
«إلیاس الزیات» (زاده 1935) از بنیانگذاران دانشکده هنرهای زیبای دمشق است که عمر خود را صرف تدریس هنر کرد و پیش از وفات حافظ اسد، در سال 2000 بازنشسته شد. الیاس زیات گرایش معنوی شاخصی و روحیه صلح طلبی خاصی داشت و تابلوی بسیاری از قدیسین مسیحی را کشیده است. بعضی او را «قدیس الرسم السوری» خواندهاند.
أحمد معلا
«أحمد معلا» (زاده 1958 بانیاس) از تصویرگران پیشکسوت سوریه است که درحال حاضر در پاریس به سر میبرد. اخیراً (2018) در نمایشگاهی به نام «یأس وأمل: الفن العربی والحرب والتاریخ» در موزه «نابو» در منطقه «الهزی» شمال لبنان که اختصاص به جنگ داشت، دو تابلو با نامهای «تشجعوا وقولوا إنا خائفون» (شجاع باشید و بگویید میترسیم!) و «ما الحرب إلا ما علمتم وذقتم» (جنگ همین است که شناختید و چشیدید!) به نمایش گذاشت. تابلوی «جنگ جز این که دانستید و چشیدید نیست!» اثر احمد معلا، عرضه موزه نابو لبنان 2018.
مروان قصاب باشی
«مروان قصاب باشی» (1934-2016) اکسپرسیونیست دمشقی که از سال 1977 تا زمان مرگش ، عضو انجمن هنر برلین-آلمان و استاد دائم و تمام وقت نقاشی در مؤسسه عالی هنرهای زیبا در پایتخت آلمان بود. تم اصلی آثار او انسان تحت فشار و رنج است.
موسیقی
قدیمیترین نت موسیقی جهان در اوگاریتِ سوریه باستان، یافته شده است. یافتههای باستانشناسی و دادههای علمی نشان میدهد که سوریه ایستگاهی برجسته در توسعه موسیقی و گسترش جهانی آن است. در خاک سوریه قدیمیترین صحنه یک گروه موسیقی در معبد «ایشتار» در پادشاهی «ماری» در حدود 5500 سال پیش از میلاد در جنوب دیرالزور کشف شد. آثار این پادشاهی نشان میدهد که آلات موسیقی، زهی، کوبهای و بادی را میشناختند که مهمترین آنها «چنگ» بود.[۲]
موسیقی عرب که متأثر از مصر، آشور، یونان و ایران بود، با ظهور اسلام، رو به افول نهاد؛ اما در دوره اموی، رونق گرفت و موسیقیدانهای بزرگی؛ مثل «سعید بن مسجح» و شاگردش «مسلم بن محرز» (زاده 715 م) به فعالیت پرداختند و با سفرهای تحقیقی خود، الحان عرب را مقامات شامی و ایرانی پروده و بازآفرینی کردند.
خلفای اموی، هدایایی را به بزرگان موسیقی میدادند؛ به طور مثال، «سلیمان بن عبدالملک» برای مسابقه بین نوازندگان مکه، جوایزی به مبلغ بیست هزار سکه نقره تعیین کرد! ولید دوم نیز در مسابقات آواز، جایزه اول را سیصد هزار سکه نقره اعلام نمود!
از دیگر موسیقیدانهای دربار اموی در شام، میتوان به «مالک الطایی» (مرگ: 46 هجری)، «معبد بن وهب» (وفات 128 هجری)، «ابوجعفر محمد ابن عایشه» (100- 125 هجری)، «یونس الکاتب» (فوت: 134 هجری)، اشاره نمود. «کتاب النغم» یونس الکاتب، از مراجع مهم «الاغانی» اصفهانی است[۲].
کتاب «موسیقی الکبیر» فارابی که در دربار هنر پرور حمدانیان در حلب شکل گرفت، در روزگار خویش هم تحولی در موسیقی محسوب میشد و هم نشانی از اهمیت موسیقی در شام داشت. بعد از بنی عباس، سلاجقه، ایوبیان و ممالیک، موسیقی را مورد بی مهری قرار دادند. در دوره عثمانی نیر موسیقی عربی تحت تأثیر موسیقی ترکی قرار داشت و نتوانست تکامل طبیعی خود را ادامه دهد؛ ضمن این که گرایش به تصوف؛ خصوصاً در فرقه مولویه، موجب تأثر شدید موسیقی شام از موسیقی مورد استفاده در مجالس ایشان شد.
از میان افراد شاخص این زیرگونه از موسیقی شامی طریقتی، «محمد بن السید عبد القادر الشریف» (1688-1756)، «محمد بن کوجک علی الحلبی» (1694-1773)، «محمد أبو الصفا» (1689-1773) «أحمد عقیل» (1813-1903)، «محمد الوراق» (1828-1910)، «محمد أبو الهدى الصیادی الرفاعی» (1847-1908)، «محمد سلمو الشاذلی» (1856-1910)، «صالح الجذبة» (1858-1922) شهرت بیشتری دارند[۳].
از آغاز قرن بیستم، سوریه به لطف کلوپهای موسیقی، شاهد یک رنسانس واقعی موسیقی بوده است، این کلوپها علیرغم مشکلاتی که با آن مواجه بودند؛ از جمله اعتقادات مذهبی و اجتماعی، توانستند فعالیت کنند.
کلوپهای موسیقی پیشتاز سوریه که اکثر اعضای آنها روشنفکران بورژوا بودند؛ عبارت اند از:
- در دمشق «نادی الموسیقى الشرقی» (باشگاه موسیقی شرقی) که «شفیق شبیب» در سال 1914 در دمشق تأسیس کرد. باشگاه «توفیق فتح الله الصباغ» (1927)، «نادی الکشافة» (باشگاه پیشاهنگ) در 1927، «نادی الموسیقى الوطنیة» (باشگاه موسیقی ملی) که «مصطفی الصواف» تأسیس نمود؛ «نادی الفارابی» (باشگاه فارابی)، «معهد أصدقاء الفنون» (مؤسسه دوستان هنر) و «دارالالحان»؛
- در حلب نیز «نادی الصنائع النفیسة»، «نادی حلب الموسیقی»، «نادی الشهباء الفنی»، «نادی الجمعیة الأرمنیة» و و«النادی الکاثولیکی»؛
- در لاذقیه «النادی الموسیقی»؛
- در حمص «دوحة الدیماس» فعالیت خود را آغاز نمودند.
حکومت در برنامه و سیاستهای کلی موسیقی که در این کلوپها تدریس میشد، دخالتی نداشت؛ تا این که در 1943، نخستین مؤسسه رسمی موسیقی را وزارت جوانان به ریاست «منیر العجلانی» (1914- 2004)، سیاستمدار و قانوندان سوری، تأسیس کرد که دو سال بیشتر دوام نیاورد؛ همچنین مؤسسه دولتی وابسته به وزارت معارف که آن هم دولت مستعجل بود! سومی در 1950 تأسیس شد و هشت سال فعالیت کرد و در پی اتحاد مصر و سوریه، تعطیل شد و جای خود را به «المعهد العربی للموسیقی» (مؤسسه موسیقی عرب) که به «معهد صلحی الوادی» شهرت دارد و وابسته به وزارت فرهنگ است، داد. «مؤسسه عالی موسیقی» نیز در سال 1990 به ریاست صلحی الوادی، تأسیس شد.
گروههای ارکستر سمفونیک
- در 1961، گروه ارکستر بزرگ اتحادیه هنرمندان؛ به رهبری «سلیم سروة» (زاده 1932)؛
- در 1962، گروه الفجر المویسقیة به رهبری «أمین الخیاط» (زاده 1936)؛
- در 1967، گروه موسیقی تلویزیون به رهبری «إبراهیم عبدالعال»؛
- در 1988، ارکستر سمفونیک سوریه به رهبری «صلحی الوادی» (1934 - 2007).
جشنوارههای موسیقی
- جشنواره سالیانه وزارت فرهنگ که از سال 1988 در لاذقیه برگزار میشود؛
- جشنواره سالیانه اتحادیه معلمان موسیقی در دمشق؛
- جشنواره سالیانه «أورنینا» (Ornina)، رقاصه معبد سومری، در حلب، با مدیریت اداره کل موسیقی رادیو و تلویزیون از بدو تأسیس (1944).
موسیقی رایج در سوریه، سنتی است که با رقص محلی «دبکه» گاهی همراه است؛ گروههایی نیز آن را به صورت مدرن اجرا میکنند. سبک موسیقی بادیه نشین نیز که مبتنی بر نواختن فلوت و رباب است وجود دارد؛ همچنین سبکهای مدرن که در بین جوانان رواج دارد. موسیقی سنتیِ مدرن سوریه، آمیزه ای از موسیقیهای مختلف شرقی و برگرفته از تمدن های مختلف متوالی؛ به ویژه سریانی و ترکی است.
مشاهیر موسیقی
صُلحی الوادی
«صُلحی الوادی» (1934 - 2007) رهبرعراقیالاصل ارکستر سمفونیک سوریه، فارغ التحصیل آکادمی سلطنتی موسیقی لندن و مؤسس و مدیر مؤسسه عالی موسیقی دمشق که از ارمنستان و روسیه دکترای افتخاری دریافت نموده است.
میساک باغبودَریان
«میساک باغبودَریان» (Baghboudarian) (زاده 1973) رهبر ارمنی ارکستر سمفونیک سوریه بعد از صلحی الوادی که تحصیلات خود را در زمینه رهبری ارکستر در ایتالیا در مؤسسه دولتی فلورانس گذرانده است.
فرید الأطرش
«فرید الأطرش» (1917 - 1974 ) موسیقیدان، خواننده و بازیگر سوری-مصری اهل دروز که بالاترین نشان ملی مصر؛ یعنی گردنبند نیل بزرگ را دریافت کرد که به افرادی اعطا میشود که نقش برجستهای بر زندگی مصریها داشته باشند.
کبرئیل أسعد
«کبرئیل أسعد» (1907 - 1997) موسیقیدان بزرگ و ناسیونالیست آشوری، مدرس موسیقی مدرسه سریانی و نویسنده کتابهای «از موسیقی مدرن ما» و «موسیقی سوریه در طول تاریخ» که در قامیشلی یک مدرسه موسیقی بنیاد نهاد. به نظر این موزیسین مورخ، منشأ مقامات موسیقی سریانی بینالنهرین است و نه ایران. جبرئیل اسعد از عبدالکریم قاسم، رئیس جمهور عراق و جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر، مدال لیاقت دریافت کرده است.
مالک جندلی
«مالک جندلی» (زاده 1972)حمص؛ پیانیست مشهور سوری ساکن آمریکا. از مخالفان جدی حکومت اسد است و سرود سوریه آزاد رادر 2013 ساخته است و در سال 2011 برنده جایزه آزادی بیان لس آنجلس برای آهنگ معروفش «My Homeland» شد.
کِنان العظمة
«کِنان العظمة» (kinan) (زاده 1976) دمشق؛ موسیقیدان شهیر سوریه که در ارکستر سمفونیکهای سیاتل و نیویورک نواخته است. با این که از 2011 به وطن بازنگشته است؛ اما از اظهار مخالفت جدی با حکومت پرهیز داشته است و تنها ابراز تاسف از جنگ و ویرانی نموده است.
سینما
سینمای سوریه یکی از اولین جنبشهای سینمایی در منطقه عربی است. اولین تلاشها برای تولید فیلم در سوریه در آغاز قرن بیستم آغاز شد؛ یعنی سال 1908 در شهر حلب، با اجرای نمایشهای سینمایی گروههایی از اروپاییان که از ترکیه آمده بودند.
صاحب کافه ای در میدان المرجه در مرکز دمشق به نام «حبیب شماس» در سال 1912 تصاویر متحرکی را از طریق یک دستگاه دستی و نوری که توسط یک لامپ و با گاز استیلن روشن میشد نشان داد. این تصاویر اولین نمایش سینمایی در دمشق بود.[۴]
در سال 1912 نیز نخستین سینما در حلب که مانند تبریز ایران، شهر اولینها در فرهنگ وصنعت مدرن است، راهاندازی شد. در سال 1916 میلادی، حاکم عثمانی سوریه، «جمال پاشا» (معروف به السفاح)، اولین سینما را در دمشق در خیابان صالحیه تأسیس کرد که آن را «جناق قلعه» نامیدند، به یاد نبرد معروفی که عثمانیها در آن، نیروهای انگلیسی و فرانسوی را در جنگ جهانی اول، شکست دادند. فیلمی که در «جناق قلعه» نمایش داده شد، نمایش ارتش آلمان در برلین با سربازان و خودروهای زرهی بود که بسیار مورداستقبال قرار گرفت؛ درست مثل آنچه در تهران برای اولین بار نمایش داده شد!
در سال 1927 نیز اولین فیلم سینمایی صامت سوریه؛ یعنی «مدافع بی گناه» تولید شد و پس از آن، «زیر آسمان دمشق» (1933). «آواز دل» اولین فیلم ناطق عربی سوریه بود و پس از آن، «نور و تاریکی» (1947) با بازی «رفیق شکری» خواننده، «إیفیت فغالی»، «شامل مرعی»، «انور البابا» در نقش «ام کامل» و «حکمت محسن» (ابورشدی). سومین فیلم ناطق در حلب با نام «عابر سبیل» (1950) تولید شد.
با ایجاد اتحادیه بین سوریه و مصر (جمهوری متحده عربی)، در سال 1960، «دائرة السینما والتصویر» (اداره سینما و عکاسی) تأسیس شد و «صلاح دهنی» (1925-2017) به عنوان رئیس آن منصوب شد. پس از آن نیز «المؤسسة العامة للسینما عام» (سازمان عمومی فیلم) در 1963 تأسیس شد که جهشی در تولید فلیم محسوب میشد.
اغلب فیلمهای تولید شده در این دوره، فیلمهای مستند (الثقافی) هستند. غیر از اینها رویکرد اصلی، مقاومت فلسطین بود؛ فیلمهایی مانند «رجال تحت الشمس» (مردان زیر آفتاب) (1970) ساخته «محمد شاهین»، «السکین» (چاقو) (1971) ساخته «خالد حمادة» که بر اساس داستان «غسان کنفانی» ؛ یعنی «ماذا تبقى لکم؟» (چه چیزی برای شما باقی مانده است؟) ساخته شد؛ همچنین فیلم «المخدوعون» (فریب خوردگان) (1352) ساخته «توفیق صالح» که آن نیز بر اساس داستان مردانی در آفتاب بود.
فهرست فیلمهای مطرح ساخت سوریه
- «الفهد» (1972) ساخته «نبیل المالح»؛ برگرفته از رمانی به همین نام از «حیدر حیدر» در شورش کشاورز سادهای علیه خان؛
- «بقایا صور» (1973) ساخته «نبیل مالح» برگرفتهاز رمانی به همیننام از حنا مینه با ژانر فئودالیسم؛
- «ثلاثیة العار» (سهگانه ننگ) (1974) ساخته «بشیر صافیة»؛ برگرفته از سه داستان اثر «فاتح المدرس» در ژانر ضد فئودالیسم؛
- «الیازرلی» (1974) ساخته «قیس الزبیدی» بر اساس داستان «على الأکیاس» اثر «حنا مینه» در ژانر اجتماعی؛
- «المغامرة» (1974)ساخته محمد شاهین؛ اقتباسی از نمایشنامه «سعد الله ونوس» با نام «مغامرة رأس المملوک جابر»؛
- «کفر قاسم» (1974)؛ ساخته «برهان علویة» بر اساس داستانی از «عاصم الجندی» درباره فاجعه کفرقاسم فلسطین؛
- «الاتجاه المعاکس» (1975) ساخته «مروان حداد» که بیان گر شکست جنگ حزیران بود؛
- «الأحمر والأبیض والأسود» (1976) ساخته «بشیر صاقیة» نخستین فیلم با هنرمایی کودکان در موضوع اشغال فلسطین؛
- «الأبطال یولدون مرتین» (1976) ساخته «صلاح دهنی» در موضوع فلسطین؛
- «القلعة الخامسة» (1976) ساخته «بلال صابوین» با تم روستایی و سیاسی مربوط به دهه 50؛
- «حبیبتی یا حب التوت» (1978) ساخته «مروان حداد»، با تم اجتماعی ورود یک روستایی به شهر و مشکلات اجتماعی اش؛
- «المصیدة» (1979) ساخته «ودیع یوسف» با تم اجتماعی دختران فقیر که به دام اغنیا می افتند؛
- «قتل عن طریق التسلسل» (1981) ساخته «محمد شاهین» در ژانر جنایی؛
- «حادثة النصف متر» (1980) ساخته «سمیر ذکری». ژانر عشقی؛
- «حب للحیاة» (1981) باکارگردانی «بشیر صافیة» در ژانر عشقی؛
- «أحلام المدینة (1983) ساخته «محمد ملص» در ژانر اجتماعی که جوایز متعددی برد؛
- «الحدود» (1984) در ژانر ناسیونالیسم عربی؛
- «وقائع العام المقبل» (1985) ساخته «سمیر ذکری» ژانر اجتماعی؛
- «الشمس فی یوم غائم» (1985) ساخته «محمد شاهین» بر گرفته از یک داستان حَنّا مینه به همین نام، در ژانر اجتماعی؛
- «التقریر» (1986)، در ژانر انتقاد از فساد بخش دولتی؛
- «نجوم النهار» (1988) ساخته «أسامة محمد»؛
- «لیالی ابن آوى» (1989) ساخته «عبد اللطیف عبد الحمید»؛
- «کفرون» (1990)، در ژانر ماهیت زندگی روستایی در سوریه؛
- «رسائل شفهیة» (1990) ساخته «عبد اللطیف عبد الحمید»؛
- «الطحالب» (1991) ساخته «ریمون بطرس»؛
- «اللیل» (1992) ساخته «محمد ملص»؛
- «الکومبارس» (1993) ساخته «نبیل مالح»؛
- «شیء ما یحترق» (1993) ساخته «غسان شمیط»؛
- «صهیل الجهات» (1993) ساخته «ماهر کدر»؛
- «آه یا بحر» (1994) ساخته محمد شاهین، بر اساس داستانی از حنا مینه؛
- «صعود المطر» (1995) ساخته عبد اللطیف عبد الحمید؛
- «اللجاة» (1995) ساخته «ریاض شیا»؛
- «الترحال» (1997) ساخته ریمون بطرس؛
- «نسیم الروح» (1998) ساخته عبد اللطیف عبد الحمید؛
- «تراب الغرباء» (1998) ساخته سمیر ذکرى؛
- «زهر الرمان» (2001) ساخته غسان شمیط؛
- «قمران و زیتونة» (2001) ساخته عبد اللطیف عبد الحمید؛
- «صندوق الدنیا» (2001) ساخته أسامة محمد؛
- «عشر دقائق بعد الولادة» (2012) ساخته محمد عبد العزیز؛
- «الرابعة بتوقیت الفردوس» (2015) ساخته محمد عبد العزیز؛
- «دم النخل» (2019)، ساخته نجدة إسماعیل أنزور؛
- «درب السما» (2021) ساخته جود سعید.
فهرست سینماهای دمشق
- «جناق قلعة» (1916) در «الصالحیه»؛
- «زهرة دمشق» (؟) در شرق میدان «المرجة»؛
- «باتیه» (1918)؛
- «الإصلاح خان» یا همان «الفردوس» (1905) که اول سالن تئاتر بود و سپس در 1921 سینما شد؛ نزدیک اداره پست؛
- «النصر» (1921) در بازار «الناصری»؛
- «الکوزموغراف» (1924) منطقه «البحصة» که بعداً به نام سینما «امیة» منتقل شد کنار هتل امیة؛
- «سنترال» در خیابان «رامی»، روبروی ساختمان «العابد» درست روبروی سینما «فاروق»؛
- «اللونو بارک الصیفی» در خیابان «فؤاد الأول» که سالن تئاتر هم بود؛
- «رویال الصیفی» در دروازه صالحیة که بعداً «الملوکی» نام گرفت؛
- «اوبرا العباسیة» (1920) در خیابان «فیکتوریا» که کاباره نیز داشت؛
- «8 اذار» که سینما و تئاتر بود؛ کنار هتل «سمیرامیس»؛
- «الامبیر» در دروازه الصالحیة؛
- «عایدة» یا همان «غازی» پشت وزارت کشور کنونی در خیابان سلطان سلیم نزدیک المرجة؛
- «رادیو» در خیابان «الدرویشیة »که هم سینما بودهم تئاتر و در 1929 نامش به «سوریا» مبدل شد؛
- «روکسی» یاهمان «الاهرام» در خیابان «بورسعید»؛
- «عائدة بالاس» (1922) در خیابان «سعد الله الجابری» که بعدها «افامیا» نامیده شد؛
- «فاروق» در خیابان رامی؛
- «ادونیس» که بعدها و در سپس در 1952 «بلقیس» شد؛
- «الکندی» در خیابان «المتنبی» روبروی شرکت «الترام»؛
- «الأمیر» در خیابان الصالحیة کنار سینما «فریال»؛
- «الشرق» یاهمان «بیبلوس» ابتدای خیابان رامی من خیابان «النصر»؛
- «دنیا» خیابان الفردوس، «دمشق» در منطقه «جسر فیکتوریا»؛
- «الزهراء» در صالحیة مقابل باشگاه «الضباط»؛
- «الحمراء 1 الصیفی» در ورودی «الشرباتی»؛
- «الحمراء 2» که سینما و تئاتر بود در صالحیة؛
- «السفراء» در خیابان «29 ایار»؛
- «الخیام» زیر سینما السفراء که هم سینما بود و هم تئاتر؛
- «رامیتا» نزدیک میدان «یوسف العظمة» روبروی هتل «الشام» کنونی؛
- «الشام 1» و «الشام 2»در ساختمان هتل الشام
- «النجوم» در خیابان فلسطین در جنوب دمشق؛
- «جنینة الافندی» در «باب توما»؛
- «قصر البلور»؛
- «الهبرا» در باب توما؛
- «برج الفردوس» در منطقه «برج الروس»؛
- «الکرمل» در خیابان فلسطین؛
- «الیرموک» در خیابان فلسطین؛
- «صالون» (1922).
کارگردانهای مشهور
«مصطفى العَقّاد» (1930 - 2005) اهل حلب، کارگردان مشهور هالیوودی سوری – امریکایی و فارغ التحصیل رشته کارگردانی و تولید فیلم در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس و دستیار «آلفرد هیچکاک» است. فیلم «الرسالة» که با نام «محمد رسول الله» دوبله به فارسی شده است، ساخته اوست؛ همین طور فیلم «شیر صحرا» که با نام «عمر مختار» دوبله به فارسی شده است. از فیلمهای دیگر او چندگانه «هالوین» در ژانر وحشت است.
عقاد در سال 2005 هنگامی که در لابی هتلی در عمان، منتظر دخترش بود هدف بمب گذاری تروریستی قرار گرفت. متهم اصلی این ترور شبکه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس است. عقاد قبل از ترور، آماده ساخت دو فیلم بود؛ اولی درباره «فتح اندلس» و دیگری درباره «صلاح الدین ایوبی». او درباره فیلم صلاح الدین ایوبی چنین اظهار داشته بود: «صلاح الدین اسلام را کاملاً نشان می دهد. اکنون اسلام را دین تروریسم معرفی می کنند. کل دین به دلیل حضور چندین تروریست مسلمان این گونه تصویر شئه است. اگر دینی وجود دارد که مملو از وحشت باشد، مسیحیت روزهای جنگهای صلیبی است؛ اما ما واقعاً نمی توانیم مسیحیت را به عنوان یک دین، مقصر ماجراجوییهای برخی از پیروان آن زمان بدانیم. این پیام من است.»
علاءالدین کوکاش
«علاءالدین کوکاش» ( 1942 - 2020) کارگردان دولتی مشهور دمشقی که تولید 30 سریال تلویزیونی و فیلمنانه نویسی و کارگردانی سه فیلم بلند تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. کوکش علوم اجتماعی و فلسفه خوانده در دانشگاه دمشق؛ اما بعد از اینکه به عنوان کارمند در تلویزیون سوریه استخدام شد، دوره کارگردانی رادر آلمان سپری کرد. آخرین اثر او سریال تاریخ «رجال العز» (2011) بود که دهه سی قرن بیستم، دوره اشغال سوریه توسط فرانسه را روایت میکند.
حاتم علی
«حاتم علی» (1962 -2020) بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سوری است. او کار خود را با نمایشنامهنویسی و داستان کوتاه آغاز کرد. حاتم علی لیسانس هنرهای دراماتیک از مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک دمشق را دربخش بازیگری، سال 1986 دریافت کرده است.
این کارگردان پرکار تلویزیونی، جوایز بسیاری را برای کارهای خود دریافت کرده است؛ از جمله سریالهای بیگانگی فلسطین، عمر، صلاح الدین ایوبی، صقر قریش، رابعه قرطبه، الزیر سالم. حاتم علی کارگردانی 25 اثر تلویزیونی و بازی در بسیاری از آنها را در کارنامه خود دارد.
محمد شاهین
«محمد شاهین» (1931-2004) با 19 فیلم بلند، بلند اوازه ترین کارگردان سوری و از بنیانگذاران نسل دوم سینمای سوریه به شمار میرود. او در دمشق سمت مدیر کل سازمان فیلم را برعهده داشت و همچنین نخستین جشنواره بینالمللی فیلم دمشق را راهاندازی کرد. همسر او بازیگر مشهور جهان عرب، خانم «مونا واصف» بود. این کارگردان شهیر سوری، روی مضامین فیلمهای عاشقانهاش و رئالیستی متمرکز بود. چنداثر نیز برای مقاومت فلسطین ساخته است. شاعرانه غلبه میکند و در فیلمهایش بینش هنری متعادل و مخاطب انبوه را در هم میآمیزد و یکی از پرکارترین کارگردانان سوری است که تعداد فیلمهای بلند او به نوزده فیلم رسیده است.
عبداللطیف عبدالحمید
«عبداللطیف عبدالحمید» (زاده 1954) بازیگر فیلمنامه نویس و کارگردان که تولید 8 فیلم بلند را در کارنامه دارد. او از مؤسسه عالی سینمای مسکو فارغ التحصیل شده است.
جشنواره فیلم دمشق
اولین جشنواره فیلم در دمشق که اولین جشنواره فیلم دنیای عرب هم بود، در سال 1956 با نام «اولین جشنواره / مهرجان فیلم سوریه» و همزمان با «نمایشگاه بین المللی دمشق» برگزار شد. «محمد شاهین» (1931-2004) کارگردان سوری هم «جشنواره فیلم دمشق» را در سال 1972 تأسیس کرد.
نسخه جدید این جشنواره نیز در سال 1979 راه اندازی شد که «اولین جشنواره فیلم دمشق» نام داشت. ابتدا قرار بر این شد که این جشنواره هر دو سال یکبار برگزار شود؛ تا اینکه در سال 1386 تصمیم به برگزاری سالانه آن گرفته شد و آخرین دوره جشنواره؛ یعنی هجدهمین دوره در سال 1389 برگزار شد که 54 کشور در آن حضور داشتند و فیلم ایرانی «مزاحم نشو» (1384 شمسی)، ساخته خسن عبدالوهاب، برنده جایزه نقره شد.[۵] در حال حاضر از این جشنواره از سال 2011 و پس از آشفتگی امنیتی در سوریه، برگزاری این جشنواره، به حالت تعلیق درآمده است.
هنر پیشههای مشهور
دُرید لَحّام (زاده 1934 دشق) | باسم یاخور (زاده 1971 لاذقیه) |
تیم حسن ( زاده 1976 طرسوس) | قُصی خؤلی (زاده 1976 طرسوس) |
بسَّام کوسا (زاده 1954 حلب) | باسل خیاط (زاده 1977 دمشق) |
یاسر العظمة (زاده 1942 دمشق) | جمال سلیمان (زاده 1959 دمشق) |
غَسّان مسعود (زاده 1958 طرسوس) | عباس النوری (زاده 1952 دمشق) |
أیمن رضا (زاده 1971 دمشق) | أیمن زیدان (زاده 1956 دمشق) |
هنر پیشه های مخالف رژیم اسد
در بحران اخیر، اغلب هنرپیشههای مشهور سینمای سوریه؛ خصوصاً چهرههای تلویزیونی، یا سکوت کردند و یا مطالبی در حمایت از حکومت اسد بیان کردند. آنهایی هم که مخالفت خود را اعلام نمودند، یا دستگیر شدند و یا کشور راترک کردند، عبارتند از:
- «مکسیم خلیل» (زاده 1978 حمص) و همسرش «سوسن أرشید» (زاده 1979 حمص)؛
- «یارا صبری» (زاده 1971 دمشق)؛
- «می سکاف» (May Skaf) (1969 دمشق – 2018 فرانسه)؛
- «فارس الحلو» (Fares Al-Helou) (1961 لاذقیه)؛
- «جهاد عبدو» (زاده 1962 دمشق)؛
- «محمد آل رشی» (Al-Rashi) (زاده 1974 دمشق)؛
- «عامر السبیعی» (1958 دمشق- 2015 مصر)؛
- «سمر کوکاش» (زاده 1972 دمشق) دختر «علاءالدین کوکاش» (1942 - 2020) کارگردان مشهور؛
- «لیلى عوض» (زاده 1969)،؛
- «زکی کوردیللو» (زاده 1984 حلب).
تئاتر
آمفی تئاترهای بزرگ و افسانه ای یونانی و رومی به جا مانده در بُصری، پالمیرا و آپامیای سوریه، گویای آن است که در سوریه از دیرباز اجرای نمایش و تئاتر به شدت و قوت رایج بوده است؛ اما با ورود اسلام، بسیاری از سنتها و از جمله، اجرای نمایش و تئاتر منسوخ شد؛ زیرا میراث تئاتر در غرب باستان، اصالتاً جنبه عبادی به درگاه الهه «دیونیسوس» (Dionysus)، خدای شراب، هنر، شهوت، جنون، وجد مذهبی و جشن و سرور داشت که بعدها به دلیل مفاسد این نوع عبادت، حتی در امپراتوری روم محدود شد.[i]
اجرای نمایش رومی همراه بود با موسیقی و رقص مرد و زن و تهییج شهوات؛ هنری که بزرگانی چون افلاطون آن را تقبیح نمودهاند؛ زیرا اصولاً شکل «هنر محاکات»؛ یعنی شبیه سازی یا شبیهخوانی؛ مثل نمایش، ذاتاً دروغین است؛ یعنی هنرپیشه به واقع همانی نیست که نقش آن را بازی میکند و از این جهت افلاطون با هنر محاکاتی مخالفت داشت و آن را مایه سقوط اجتماع میدانست. بعدها ارسطو، باتوجه به تأثیر مثبتی که می توانست داشته باشد، آن را تحسین کرد. فلاسفه اسکندرانی بعدها سعی در جمع بین نظر افلاطون و ارسطو نمودند و فارابی نیز در سال های در جمع بین این دو نظریه نوشت.
به هر جال، مسئله اصلی و بدتر از همه، محتوای دروغین و انتساب اقوال و اعمال کذب به شخصیتهایی است که در واقع خاموشاند و قدرت دفاع از خود ندارند؛ در واقع، نمایش محملی برای ترویج دروغ و القای اندیشههای غلط؛ خصوصاً عقاید کفرآمیز و شرکآلود میشد که در حال حاضر، به عینه در مفاسد غول رسانه و سینما مشهود است.
امیرالمؤمنین (ع) به شدت با قُصّاص یا قصهگوها به عنوان یک جریان انحرافی، مقابله میکرد؛ زیرا نوعاً به تفسیر آیات و وقایع اسلام نیز میپرداختند و از قصص تحریف شده مسیحی ویهودی و غیر آنها نیز استفاده میکردند و حتی با اظهارات خود، موتیوهای خطابهای در تفسیر قرآن و بیان عقاید داشتند و با هنر خود همه را حقیقی و واقعی نشان میدادند. ایشان حتی قصهپردازان را تازیانه زده از مسجد پیغمبر (ص) اخراج نمود؛ ولی درست مانند ماجرای موسیقی، بنی امیه، دوباره این قسم ملاهی و منکر را وارد دنیای عرب و جهان اسلام کردند؛ البته مستمسک آنها سنت خلفای پیشین بود؛ مثل اجازه قصهگویی عمر به «تمیم داری» (درگذشته: 40 هجری) در مسجد پیامبر (ص). تمیم داری از مسیحیان مسلمان شده و نخستین کسی بود که «اسرائیلیات» را وارد فرهنگ اسلامی کرد.
سنت قصه گویی به بنی امیه کمک میکرد تا جریان فکری وفرهنگی دروغ خود را در مقابله با حقایق اصیل اسلام توسعه دهند؛ به همین جهت نه تنها قصه گویان موردحمایت قرار گرفتند؛ بلکه آنها را تربیت کرده و مأموریتهای بسیاری بدانها محول نمودند.
بدیهی است که اصل قصه گویی، اگر مبتنی بر حقیقت باشد، همانگونه که ارسطو میگوید، جنبه منفی ندارد؛ کمااین که قرآن نیز قصص گذشتگان را نقل میکند. مهم، آن است که چه کسی؟ به چه نیتی؟ به چه شکلی؟ چه میگوید؟
حکیمانهترین شکل قصه، بیان تمثیلی است؛ یعنی از قصه به عنوان مثالی برای روشنتر و عینیتر شدن یک موضوع استفاده شود؛ کمااین که در فرهنگ عربی نیز به نمایش، «تمثیل» و به هنرپیشه «مُمَثَّل» گفته میشود. همچنان که به نماینده یک کشور یا یک فرهنگ نیز ممثل اطلاق میشود.
راهاندازی نمایش به شکل مدرن در سوریه در سال 1871 به دست پیشگام تئاتر سوریه و جهان عرب، «احمد ابوخلیل القَبّانی» (1833 - 1903) بود که اصالت ترکی داشت؛ با حدود 40 اثر؛ نخستین اثرش «ناکر الجمیل» (مُنکر زیبایی) بود که در خانه پدربزرگش اجرا کرد و پس از آن، نمایشهایی که در یک خانه استیجاری در «خان الکمرک» دمشق اجرا کرد؛ مثل «هارون الرشید»، «عایده» «الشاه محمود» «أنس الجلیس»و...[۶] پس از او همکارانش؛ از جمله «إسکندر فرح» (1851-1916) با دهها نمایشنامه، کارش را ادامه دادند.[۷]
قبانی احتمالاً بعد از دیدن تئاتر گروه فرانسوی در مدرسه «العَزاریة» در باب توما، به فکر راهاندازی تئاتر بومی افتاد؛[۸] تئاتری برآمده از فرهنگ عمومی سوریه و حکایتهای «حَکَواتی[ii]»ها یا نقالان که در مقاهی (قهوه خانهها) و خانههای بزرگ بود ؛ خصوصاً در ماه مبارک رمضان. داستانهایی نقل میکردند از فتوحات «ملک ظاهر بیبرس»، پادشاه مملوکی پیشگفته، «الف لیلة ولیلة» (هزار و یک شب)، «عنتره»[iii] و افسانههای «هلالیها»[iiii] و «ابوزید» امیر ایشان.
قهوهخانههای سنتی و قدیمی
کافهها و قهوه خانههای سنتی و قدیمی متعددی در دمشق قدیمه؛ خصوصاً در محله توریستی«باب توما» با بازسازیهای قابل توجه و اسامی جدید غیرعربی و سرو نوشیدنیهای سنتی و جدید، هنوز هم دایراند؛ از جمله:
- کافه «الروضة» (تأسیس 1938) خیابان العابد؛ محل تجمع بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران سوریه؛
- قهوه خانه «ابوکمال الصیفی»، خیابان 29 ایار؛
- کافه «مملوکة»، باب توما، کنار خیابان «حمام البکری»؛
- کافه «سان بول/ سنت پل» (Saint Paul)، باب توما، خیابان «حنانیا»؛
- «دندنة» (Dandana)، باب توما، خیابان «سفل التلة»؛
- «صیف و شِتی» (تابستان و زمستان)، باب توما، خیابان «جعفر»؛
- مقهی «القشلة»، حارة الیهود؛
- کافه «زریاب»، باب توما، خیابان الشه بندر؛
- قهوهخانه «لافروتا/ La Frutta/ میوه»، باب توما، خیابان «حمام البکری»؛
- کافه «دربُ الحِجر»، باب توما، جادة القشلة، شارع البولاد و غیره.
غیر از نقّالیِ حکواتیها، شکل سادهای از «تئاتر سایه» در تمام امپراتوری عثمانی، حداقل از زمان «بایزید اول» (حکومت، 1389 - 1402)، و بخشهایی از یونان، رایج بود؛ به نام «خیال الظّل» که دو شخصیت «کراکوز» (Karagöz/قره گؤز/ چشم سیاه» و«عیواظ» (Hacivat/ حاج عوض) شخصیتهای ثابت و رایج آن بودند؛ اولی یک چوپان بیسواد و صریحال لهجه بود و دومی دلقک شاه و در عین حال تحصیل کرده که از سخنان حکیمانه و اشعار ناب نیز استفاده میکرد؛ البته نمایش پرده سایه در تمدن جهانی، سابقه طولانی دارد و تقریباً در تمام ربع مسکون رواج و شیوع داشته است؛ اما سناریوی کاراگوز وعیواظ متعلق به فرهنگ ترکی عثمانی است.
کاراکوز (راست) عیواظ (چپ)
قبانی به خاطر استفاده از موسیقی، آواز و رقص صوفیانه «سماح» (سماع) در نمایش، با موانع بسیاری از مخالفت علما روبرو شد تا جایی که تماشاخانه استیجاریاش با سعایت بعضی از علمای دمشق وحکم سلطان عبدالحمید، تخریب و او مجبور به مهاجرت به مصر شد؛[۹] اما به تدریج، اقبال عمومی و تحولات اجتماعی، کار خود را کرد؛ کمااین که بعد از دعوت آمریکا از قبانی(1893)[۱۰]، سلطان عبدالحمید به تعجیل حکم ایجاد یک گروه نمایشی قانونی را در بیروت بدو داد!
بعد از قبانی و اسکندر، گروههای نمایشی دیگر یک به یک سربرآوردند؛ مثل گروه «نادی الاتحاد» و گروه کمیک «جورج دخول»؛ با رهبری «مازن زوائدی» در تماشاخانه «القوّتلی» در محله «السنجقدار» و نیز گروه «عبداللطیف فتحی» (1916 - 1986) که به استانهای سوریه و بسیاری از کشورهای عربی سفر و نمایش اجرا نمود و اولین گروهی بود که گویش شامی را در نمایش مطرح کرد؛ همچنین گروه «أنور مرابط» (زاده 1909) و گروه «نادیا»، متعلق به «نادیا اِلعَریس/ شمعون» (Nadia Elaris)، رقاصه مشهور تماشاخانه «الکاریون» دمشق و گروه «ایزیس» (Isis/ الهه مصر باستان) (1931).
گروههای نمایشی مشهور دمشق
- «نادی الاتحاد» (1906) که بعد از ورود ملک فیصل، «النادی العربی» و سپس «نادى الکشّاف الریاضی» شد؛ مؤسس: «عبد الوهاب أبو السعود» (1897-1951) فلسطینیالاصل با رهبری «توفیق العطری» (1894-1958)؛
- «الکواکب» (ستارگان) (1945) متعلق به «محمد علی عبده» که دو سال بیشتر فعالیت نداشت. محمد عل یعبده بعداز الکواکب، گروه «العهد الجدید» را راه اندازی نمود؛
- «حسن حَمدان» (دهه 30)، معروف به شیخ الفنانین؛
- «سعدالدین بَقْدونِس» (Baqdunes) (1924 - 2005) در «المَسرَح الحُر» (تماشاخانه آزاد) (1965)؛
- «ندوة الفکر والفن» (باشگاه اندیشه و هنر) (دهه 60) به رهبری «رفیق الصَبّان» (1931- 2013)؛
- «النادى الفنی» (باشگاه هنری) به رهبری «مُنذَر النُّفوری» که بعدها نخستین کارگردان تلویزیون عربستان شد؛
- «الأخوین قَنوع» (Qanou’a) در تماشاخانه «دبابیس» (Dababis)؛
- «زیاد مولوی» (1944 - 1997) رئیس سندیکای هنرمندان دمشق، با سلسله نمایشهای شخصیت «عمو زیاد»؛
- «هُدى شَعراوی» (زاده 1938) مشهور به «ام زکی» و نخستین زن هنرپیشه رادیو؛
- «مَظهر الحکیم» (زاده 1947) که همسر و دو دخترش امانی ونسرین نیز از بازیگران مشهور سوری هستند؛
- «محمود جبر» (1935 - 2008) هنرمند معروف دروزی که برادر «ناجی جبر» (1940 -2009)؛
- «ناجی جبر» معروف به «ابوعنتر» که او نیز یک گروه جداگانه داشت؛
- «مسرح قهوة» (تماشاخانه قهوه) متعلق به «کاکا طلحت حمدی کُرد» (1941 - 2012)؛
- «مسرح الشوک/خار» مؤسس: «عمر حَجّو حلبی» (1931 2015)، بنیانگذار تئاتر پانتومیم در جهان عرب (1959) و پدر کارگردانِ تلویزیون، «اللیث حجو» (زاده 1971)؛
- «رفیق السبیعی» (1930 - 2017) در شخصیت معروف «أبو صَیّاح»؛
- «یاسین بَقّوش» (Baqqoush) (1938-2013) کمدین لیبیایی الاصل که نقش «یاسینو» او در نمایشهای دُرید لَحّام شهرت دارد، این بازیگر در اثر اصابت آرپی جی به خودروش در اردوگاه یرموک کشته شد؛
- «المسرح القومی السوری» (تئاتر ملی سوریه)؛ در سال 1959 تعدادی از گروههای نمایشی و هنری در سوریه زیر نظر اداره امور هنری وزارت فرهنگ تشکیل جلسه دادند و گروه تئاتر ملی سوریه را بنیان نهادند. «نهاد قلعی» اولین مدیر تئاتر ملی و اولین کارگردانهای آن، دکتر «رفیق الصَبّان» پیش گفته بود.
از سال 1967 نیز تمام گروهها باید زیر نظر اداره امور هنری و با مجوز رسمی فعالیت می نمودند. بعدها بسیاری از فارغ التحصیلان علوم نمایش در مصر و روسیه، تئاتر ملی را غنا بخشیدند؛ امثال: أسعد فضة، علی عقلة عرسان، خضر الشعار، محمد الطیب، یوسف حرب، حسین إدلبی، فردوس أتاسی، اسکندر کینی، حسن عـویتی، محمود خضور، فـؤاد الـراشد، تـوفیق المؤذن، شریف شاکر. شهرت و گستره عمل این گروه به حدی بود که گاهی یک نمایش تا 30 هزار نفر بیننده داشت.[۱۱]این دوره به حق عصر طلایی تئاتر سوریه محسوب میشود.
تئاتر حلب
مطالعات وپژوهشهای مربوط به تئاتر حلب، وضعیت دقیقتر و علمیتری دارد. گروههای نمایشی، تماشاخانهها، هنرپیشگان و نویسندگان تئاتر حلب، از 1921 تا کنون؛ یعنی حدود صد سال، به دقت احصا شده است[۱۲]؛ بدین ترتیب:
جدول شماره 1. گروه های نمایشی، هنر پیشگان و نویسندگان تئاتر حلب
114 | 1. تعداد گروه های نمایشی تأسیس شده در حلب |
1056 | 2. تعداد مشاغل مرتبط |
12572 | 3. تعداد مردان بازیگران |
264 | 4. تعداد زنان بازیگر |
39 | 5. تعداد نمایشنامه نویسان |
88 | 6. تعداد کارگردانان |
60 | 7. تعداد سالنهای تئاتر |
74 | 8. تعداد گروههای غیر حلبی که در حلب اجرا داشتند |
این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخشهای تخصصی مختلف آماده میکند، همچنین فرصتهایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم میکند. دورههای تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشتهها برگزار میکند.
از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه میتوان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936 - 2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایشنامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبیل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماری إلیاس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از فرانسه.
مشاهیر ادبیات نمایشی جدید سوریه
«ممدوح عدوان» (1941 - 2004)، «مصطفى الحلاج» (1938 - 2002)، «على عقلة عرسان» (زاده 1941) و «کشیش الیاس الزحلاوی» (Elias Zahlawi) (زاده 1932) و «ریاض عصمت» (1947 - 2020) ، «ولید إخلاصی» اهل حلب (1932-2022)، «فرحان بلبل» (زاده 1932 حمص)، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) اهل طرسوس که علم الاعلام نمایشنامه نویسی و نقد ادبیات نمایشی معاصر سوریه است.
سبک ادبیات نمایشی سوریه
تمایلات سوسیالیستی جامعه سوریه منجر به این شد که از دهه هفتاد قرن بیستم، سبک غالب نمایش در این کشور، از فرم دراماتیک صرف، به طرف «تئاتر روایی/ حماسی / اپیک/ Epic» که مُبدع آن، «برتولت برشت» (Bertolt Brecht) (1898 –1956) کارگردان مارکسیست آلمانی بود، گرایش یابد؛ در محتوا نیز به طور طبیعی به «رئالیسم سوسیالیستی»؛ یعنی واقع گرایی متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم تمایل تحول یافت؛ یعنی بیشتر به زندگی مردمان فرودست، بیان مشکلات طبقاتی و بعضاً روند مبارزات و انقلابها معطوف شود؛ خصوصا با آثار سعدالله ونوس.
تئاتر روایی از تکنیکهایی مانند اجرای گزارشی، خطاب مستقیم به تماشاگر، استفاده از همسرایان و نقاب، استفاده از میمیک چهره و حرکات و اطوار، تکنیک برگشت به گذشته ، سبک بازیگری پر تکلف و گزافه آمیز و... بهره میبرد.[۱۳]
نیز نگاه کنید به
هنر سنگال؛ هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر تایلند؛ هنر زیمبابوه؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان؛ هنر گرجستان؛ هنر تاجیکستان؛ هنر بنگلادش؛ هنر قزاقستان؛ هنر سریلانکا؛ هنر اردن؛ هنر آرژانتین
پاورقی
[i] . مراسم عبادی این الهه که بسیار نمایشی و رازآمیز است، موجب دردسرهای فراوان وناامنی نیز میشد؛ به همین خاطر، در سال ۱۸۶ پیش از میلاد مجلس سنا این کیش را ممنوع کرد زیرا معتقد بودند که نه تنها باعث هرزگی و فساد بیش از حد میشد، بلکه طبقات پایین جامعه را به توطئه بر ضد مقامات دولتی وامیداشت؛ البته این ممنوعیت موجب برچیده شدن نمایش نشد؛ بلکه به نوعی از اجرای بعضی آیینهای فاسد در آمفی تئاترها جلوگیری به عمل آمد.
[ii] . جمع مکسّر از حکایت؛ مثل شَکَوات از شکایت
[iii] . عنترة بن شداد بن قراد العبسی (525م - 608م) یکی از بزرگترین شاعران عرب در دوران قبل از اسلام و از مشهورترین پهلوانان عرب است. عنتره عاشق دختر عمویش «عَبلَةَ» یکی از زیباترین دختران قبیله بنی عبس بود، اما مشکل عنتره سیاهی رنگ چهره وی بود که از مادر حبشی خود گرفته بود. در ابتدا پدرش وی را به فرزندی قبول نکرد به دلیل اینکه از کنیز حبشی زاده بود، همین امر موجب تحقیر وی در قبیله شده بود. همچنین عمویش «مالک» نیز راضی نبود دختر خود را به عبدی حبشی بدهد. اما بعد از اینکه شجاعت و دلیری و بردباری در جنگهای گوناگون و مخصوصاً جنگ «داحس و الغبراء» از خود نشان داد، و حامی قبیله بنیعبس شد به ناچار پدرش به وی اعتراف نمود و بهفرزندی قبول کرد.تاریخنویسان گفتهاند عنتره هنگام دفاع از قبیله بنی عبس در برابر دشمنان، کشته شدهاست. در جنگی که بین دو قبیله «عبس» و «طی» رخ داده بود، هنگام نبرد تیری زهرآلود به وی اصابت کرد و مسمومش کرد. او هنگام مرگ ۹۰ ساله و نام اسب وی «الأبجر» بود.
[iiii] . طایفه ای از بادیه نشینهای کوچرو عرب شمالی که از هند تا افریقا گستردهاند و نقش مهمی در گسترش زبان و فرهنگ عربی داشتند.
کتابشناسی
- ↑ محمد حسام الدين وحسان أبوعياش، فنانون تشكيليون سوريون
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ صميم الشريف (1991) الموسيقا في سورية، دمشق: نشورات وزارة الثقافة
- ↑ عبد الرحمن جبقجي (1983) الموسوعة الموسيقية، دمشق: دار التراث الموسيقي
- ↑ الکسان، ژان (2012)، تاریخ سینمای سوریه 1928 - 1988، چاپ دوم انتشارات سازمان کتاب عمومی سوریه، ، ص 13.
- ↑ محمود عبد الواحد (2005)، مهرجان دمشق السينمائي الدولي ، دمشق: منشورات وزارة الثقافة السلسلة: الفن السابع
- ↑ Badawi M. M.(2010) Early Arabic Drama, Cambridge University Press, P. 57
- ↑ محمد یوسف نجم (1967)، المسرحية في الأدب العربي الحديث، دمشق: دارالثقافة ص 61
- ↑ كنعان، حسني «أبو خليل القباني، باعث نهضتنا الحديثة» في كتاب «نظرية المسرح»، الجزء الثاني، تحرير محمد كامل الخطيب، وزارة الثقافة، دمشق. ص 951
- ↑ الحصني، محمد أديب آل تقي الدين. ( 1928) «منتخبات التواريخ لدمشق» المطبعة الحديثة بدمشق، الجزء الثاني. صص 721 و 722
- ↑ تیسیر خلف (2018)، من دمشق إلى شيكاغو، المؤسسة العربية للدراسات والنشر، دار السويدي للنشر والتوزيع والإعلان
- ↑ جان الكسان (1988) المسرح القومي والمسارح الرديفة في القطر العربي السوري 1959-1989، دمشق: وزارة الثقافة
- ↑ محمد هلال دملخي. (2001)، مسرح حلب في مئة عام، حلب: دار عكرمة للنشر
- ↑ شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)