روابط ایران و چین: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در سال1979، [[چین]] سیاست اصلاحات و درهای باز را به مورد اجرا گذاشت و با آمریکا روابط رسمی سیاسی برقرار ساخت؛ در همان سال، به رهبری [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C امام خمینی(ره)]، [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 انقلاب عظیم اسلامی در ایران] به وقوع پیوست و [https://fa.wikifeqh.ir/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 جمهوری اسلامی] تأسیس شد. این دو رویداد، ساختار سیاسی بین المللی در اواخر دوران جنگ سرد را دگرگون ساخته و روابط میان [[چین]] و ایران را نیز متحول کرد. چین از شرایط درهای بسته به سمت درهای باز گروید و با آمریکا رابطه ی سیاسی برقرار کرد، در حالی که رویکرد جامعه ی سیاسی ایران، از گرایش و وابستگی کامل به غرب به ویژه آمریکا، به صورت گسترده به سمت استقلال و قطع وابستگی به اجانب و گرایشات دینی و مذهبی و حرکات انقلابی و اسلامی تحول یافت و در نتیجه، روابط دوستانه و هم پیمانی آمریکا و ایران پس از30 سال به دشمنی تبدیل شد. به عبارت دیگر، سیاست های [[چین]] و ایران در این دوره تقریبا همزمان مخالف جهت یکدیگر به حرکت در آمد. طبعا در چنین شرایطی، درک واقعیت های [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 انقلاب اسلامی ایران] برای [[چین]] مشکل بود و ایران هم به علت تأسیس حکومت جدید ، گرفتار مسایل داخلی خود بود. لذا روابط بین [[چین]] و ایران برای مدتی به سردی گرایید. | در سال1979، [[چین]] سیاست اصلاحات و درهای باز را به مورد اجرا گذاشت و با آمریکا روابط رسمی سیاسی برقرار ساخت؛ در همان سال، به رهبری [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C امام خمینی(ره)]، [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 انقلاب عظیم اسلامی در ایران] به وقوع پیوست و [https://fa.wikifeqh.ir/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 جمهوری اسلامی] تأسیس شد. این دو رویداد، ساختار سیاسی بین المللی در اواخر دوران جنگ سرد را دگرگون ساخته و روابط میان [[چین]] و ایران را نیز متحول کرد. چین از شرایط درهای بسته به سمت درهای باز گروید و با آمریکا رابطه ی سیاسی برقرار کرد، در حالی که رویکرد جامعه ی سیاسی ایران، از گرایش و وابستگی کامل به غرب به ویژه آمریکا، به صورت گسترده به سمت استقلال و قطع وابستگی به اجانب و گرایشات دینی و مذهبی و حرکات انقلابی و اسلامی تحول یافت و در نتیجه، روابط دوستانه و هم پیمانی آمریکا و ایران پس از30 سال به دشمنی تبدیل شد. به عبارت دیگر، سیاست های [[چین]] و ایران در این دوره تقریبا همزمان مخالف جهت یکدیگر به حرکت در آمد. طبعا در چنین شرایطی، درک واقعیت های [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 انقلاب اسلامی ایران] برای [[چین]] مشکل بود و ایران هم به علت تأسیس حکومت جدید ، گرفتار مسایل داخلی خود بود. لذا روابط بین [[چین]] و ایران برای مدتی به سردی گرایید. | ||
سیاست نه شرقی و نه غربی ایران و سیاست حمایت از جهان سوم [[چین]] از یك سو، اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و متعاقب آن، آغاز [https://wikiazadegan.com/ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]، و حمایت قدرت های جهانی به ویژه غرب و آمریکا از صدام از یکسو، و اعلام بی طرفی [[چین]] در آغاز این جنگ از سوی دیگر، کم کم زمینه را برای توسعه ی مجدد روابط فراهم ساخت. ضرورت تأمین سلاح های مورد نیاز جبهه ها و تحریم تسلیحاتی ایران از سوی قدرت های شرقی و غربی، و آمادگی [[چین]] برای همکاری در این زمینه، روز به روز این دو کشور آسیایی را که از نظر سیاسی همسویی هایی را پیدا کرده بودند، به هم نزدیک تر کرد. سیاستمداران [[چین]] که از روند وقایع ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید بسیار نگران شده بودند، با اعلام و تعقیب سیاست«نه شرقی نه غربی» توسط جمهوری اسلامی ایران، این اطمینان را پیدا کردند که انقلاب اسلامی ایران زمینه ی افزایش نفوذ شوروی در منطقه را فراهم نخواهد آورد. و حصول این اطمینان نیز زمینه را برای نزدیکی بیشتر این دو کشور فراهم کرد.<ref>امیدوار نیا،محمد جواد (1368). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چین و خاورمیانه.</ref> توانایی جمهوری اسلامی در حفظ و ادامه ی موجودیت خویش، پیروزی در مقابله با نیروهای متجاوز عراقی، تعقیب سیاست نه شرقی و نه غربی، ثبات قدم در مسئله ی افغانستان، همراهی با کشورهای جهان سوم و نهضت غیر متعهدها، تأمین و اتکای به نفس در تولید سلاح، فقدان بدهی خارجی به رغم مشکلات پس از انقلاب و [https://wikiazadegan.com/ جنگ تحمیلی،] در بالا بردن اهمیت و جایگاه ایران در نظر رهبران [[جمهوری خلق چین]] تأثیر به سزایی داشت و به ابراز حسن نیت هایی در موارد مختلف از طرف [[پکن]] منجر شد. باتوجه به دیدگاه های مشترکی که میان رهبران دو کشور به وجود آمد، از آن پس ایران و چین در زمینه ی مبارزه با استیلا طلبی قدرت های غربی با هم همدردی کرده و از یکدیگر پشتیبانی نمودند. ایران در زمینه ی حقوق بشر و مسئله ی تایوان از [[چین]] پشتیبانی کرده و [[چین]] نیز در مجامع بین المللی، به ویژه در برابر تحریم های بین المللی و صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که تحت فشار آمریکا علیه ایران صادر میشد مقاومت میکرد. رفت و آمد مقامات عالی رتبه ی دو کشور و افزایش مبادلات تجاری و اقتصادی در این شرایط، زمینه را برای همکاری های فرهنگی نیز فراهم کرد.<ref>مینگ، هوالی (2010). «شصت سال روابط چین نوین و ایران»، مجله ی مطالعات آسیای غربی و آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی، [[پکن]].</ref><ref>سابقی، علی محمد. (1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی | سیاست نه شرقی و نه غربی ایران و سیاست حمایت از جهان سوم [[چین]] از یك سو، اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و متعاقب آن، آغاز [https://wikiazadegan.com/ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]، و حمایت قدرت های جهانی به ویژه غرب و آمریکا از صدام از یکسو، و اعلام بی طرفی [[چین]] در آغاز این جنگ از سوی دیگر، کم کم زمینه را برای توسعه ی مجدد روابط فراهم ساخت. ضرورت تأمین سلاح های مورد نیاز جبهه ها و تحریم تسلیحاتی ایران از سوی قدرت های شرقی و غربی، و آمادگی [[چین]] برای همکاری در این زمینه، روز به روز این دو کشور آسیایی را که از نظر سیاسی همسویی هایی را پیدا کرده بودند، به هم نزدیک تر کرد. سیاستمداران [[چین]] که از روند وقایع ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید بسیار نگران شده بودند، با اعلام و تعقیب سیاست«نه شرقی نه غربی» توسط جمهوری اسلامی ایران، این اطمینان را پیدا کردند که انقلاب اسلامی ایران زمینه ی افزایش نفوذ شوروی در منطقه را فراهم نخواهد آورد. و حصول این اطمینان نیز زمینه را برای نزدیکی بیشتر این دو کشور فراهم کرد.<ref>امیدوار نیا،محمد جواد (1368). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چین و خاورمیانه.</ref> توانایی جمهوری اسلامی در حفظ و ادامه ی موجودیت خویش، پیروزی در مقابله با نیروهای متجاوز عراقی، تعقیب سیاست نه شرقی و نه غربی، ثبات قدم در مسئله ی افغانستان، همراهی با کشورهای جهان سوم و نهضت غیر متعهدها، تأمین و اتکای به نفس در تولید سلاح، فقدان بدهی خارجی به رغم مشکلات پس از انقلاب و [https://wikiazadegan.com/ جنگ تحمیلی،] در بالا بردن اهمیت و جایگاه ایران در نظر رهبران [[جمهوری خلق چین]] تأثیر به سزایی داشت و به ابراز حسن نیت هایی در موارد مختلف از طرف [[پکن]] منجر شد. باتوجه به دیدگاه های مشترکی که میان رهبران دو کشور به وجود آمد، از آن پس ایران و چین در زمینه ی مبارزه با استیلا طلبی قدرت های غربی با هم همدردی کرده و از یکدیگر پشتیبانی نمودند. ایران در زمینه ی حقوق بشر و مسئله ی تایوان از [[چین]] پشتیبانی کرده و [[چین]] نیز در مجامع بین المللی، به ویژه در برابر تحریم های بین المللی و صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که تحت فشار آمریکا علیه ایران صادر میشد مقاومت میکرد. رفت و آمد مقامات عالی رتبه ی دو کشور و افزایش مبادلات تجاری و اقتصادی در این شرایط، زمینه را برای همکاری های فرهنگی نیز فراهم کرد.<ref>مینگ، هوالی (2010). «شصت سال روابط چین نوین و ایران»، مجله ی مطالعات آسیای غربی و آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی، [[پکن]].</ref><ref>سابقی، علی محمد. (1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، جلد سوم، ص. 1357.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[روابط آرژانتین با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط کانادا با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط تونس با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط ژاپن با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط کوبا با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط لبنان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط جمهوری سنگال با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط فرانسه با ج.ا. ایران]]؛ [[روابط مالی با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط سودان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط ساحل عاج با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط زیمبابوه با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط تایلند با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط اوکراین با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط اسپانیا با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط اردن با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط اتیوپی با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط سیرالئون با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط قطر با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط سریلانکا با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط گرجستان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط بنگلادش با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط قزاقستان با جمهوری اسلامی ایران]] | |||
== پاورقی == | == پاورقی == | ||
خط ۷۷: | خط ۶۹: | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:روابط، همکاری و مبادلات تجاری و سیاسی ایران و سایر کشورها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۲
وقتی صحبت از روابط میان ایران و چین به میان می آید، فورا واژه هایی همچون تمدن های باستانی، هزاران سال روابط متقابل دوستانه، تبادل هیئت های دیپلماتیک و نمایندگان سیاسی دولت ها و سفرا، زنگ شتران کاروان های انتهای تجاری، کالاهای متنوع تجارتی شرق و غرب، رفت و آمد بازرگانانی از ملیت های مختلف، جاده ی فراخ و طولانی ابریشم، تبادل فکر و اندیشه و دین و مذهب و هنر و فرهنگ، به ذهن متبادر می شود. در واقع، روابط میان دو دولت-ملت ایران و چین، از این حقیقت سرچشمه می گیرد که هر دو کشور از قدرتمندترین، باستانیترین، کارآمدترین و طولانی ترین امپراتوری های به وجود آمده به دست بشر از آغاز زندگی شهرنشینی بوده اند. برخی این کلمات، واژه ها، شعارها و یادمان های تمدنی روابط دوستانه ی ایران و چین در هزاره های گذشته را همچون صدای زنگ شتران کاروان ها و یا نوای یک موسیقی رؤیایی که از دور دست ها به گوش می رسد تلقی می کنند که امروزه باتوجه به تحولات عمیق ایجاد شده در عرصه ی روابط بین الملل و دگرگون شدن معیارها و ارزش ها و ابزارها و وسایل ارتباطاتی، دیگر کارایی خود را از دست داده است. ولی به نظر میرسد این باور و تلقی، ناشی از عدم آشنایی کامل از عمق این روابط و تأثیر گذاری و تأثیر پذیری متقابل آنها از یکدیگر ناشی شده و نشان از بی خبری گویندگان آن از حاکمیت روح مشترک فرهنگ آسیایی در این دو فرهنگ است که در طول تاریخ و بر اثر تکرار و ممارست، هویت مشترکی را برای دو ملت ایران و چین به وجود آورده است که هیچ عاملی توان انکار این هویت و جدا سازی آنها از یکدیگر را ندارد. درک این هویت مشترک، به فهم صحیح زیربنای فرهنگی و ارزش های اجتماعی دو ملت و منافع دو طرف نیاز دارد. این روابط، ممکن است در اثر عوامل زودگذر داخلی و خارجی دچار نوسان شده باشد، ولی در دراز مدت، عنصر حیاتی و عامل پویایی و پایداری این دو فرهنگ به باهم و درکنار هم بودن بستگی داشته و دارد.
روابط ایران و چین
افزون بر روابط دوستانه ای که طی هزاره های پیشین بین دو کشور وجود داشته و زمینه ی شکل گیری هویت مشترک آسیایی را به وجود آورده است، در یکی دو قرن گذشته نیز سرنوشت مشترکی برای دو ملت رقم خورده که بر همگرایی بیش از پیش آنها افزوده است. در حدود سال1500میلادی، کشورهای اروپایی با بیرون آمدن از خواب قرون وسطایی و حرکت در جهت دستیابی به فناوری جدید زمینه ی لازم برای افزایش قدرت و دست اندازی به دیگر نقاط جهان را فراهم نمودند و این امتیاز را با پویا سازی اجتماعی خود ترکیب نمودند. این ترکیب، به زودی اروپاییان را به همسایگی با ایران و چین کشاند که پرتغالی ها آغازگر آن بودند و هلندی ها، اسپانیایی ها، فرانسوی ها و سپس انگلیسی ها ادامه دهندگان راه آنها.
اگرچه اروپاییان، در ابتدا و اساسا توانایی اعمال خواسته ای خود بر دولت های قدرتمندی چون امپراتوری صفوی در ایران(1502-1722میلادی) و امپراتوری های مینگ(1368-1644میلادی) و چینگ(1644-1911میلادی)در سرزمین چین را نداشتند، اما به مرور با به ضعف کشیده شدن این امپراتوری ها، سلطه ی حاکمان سرزمین های غربی بر این کشورها نیز آغاز شد. بدین صورت بود که در اواسط قرن نوزدهم، به ویژه پس از باز شدن کانال سوئز در سال1869میلادی و توسعه ی فنآوری موتور بخار و ساخت کشتی های پرقدرت جنگی، هم ایران و هم چین، به دلیل عدم کارایی شکل سنتی حکومت و سازمان های موجود اجتماعی آنها، به سرعت با بحران های عمیق تقریبا مشابه ی در مواجهه با قدرت غرب و اشکال سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی که موجب برتری غرب شده بود، روبه رو شدند.
با گسترش نفوذ و سلطه ی غرب، اگرچه مقاومت های مردمی علیه این سلطه در هر دو کشور صورت گرفت، ولی قسمت هایی از سرزمین های ایران و چین از حاکمیت ملی خارج و به دست بیگانگان افتاد و نهادهای سیاسی سنتی به تدریج مشروعیت خود را از دست داده و تقریبا همزمان سقوط کردند. در ایران تلاش هایی تحت عنوان نهضت مشروطه، برای اعاده ی حیثیت و حاکمیت ملی صورت گرفت و تقریبا همزمان، انقلاب جمهوری به رهبری سون یاتسِن، بساط امپراتوری را در سال1911میلادی،در سرزمین چین برچید. براساس اسناد مربوط به این دوران تاریخی، ایرانیان و چینی ها در مواجهه با غرب، یک تحقیر عمیق و دردناک ملی را تجربه نمودند. ملت های قدرتمند و بزرگی که امپراتوری های گسترده ای را بنیان نهاده بودند و برای قرن ها در طی سه هزاره، بر مناطق وسیعی از شرق و غرب آسیا تسلط داشتند، توسط قدرت های نوپای متجاوز غربی، تضعیف شدند. امپراتوری هایی که گنجینه های حقیقی از دستاوردهای تمدنی در حوزه های هنر، معماری، فلسفه، فنآوری، مذهب، حکومت و فرهنگ و ادبی پویا برای بشریت به ارمغان آورده و در بسیاری از زمینه های علمی، اجتماعی، سیاسی، و اخلاقی، جزو اولین های جهان به شمار میرفتند.
آگاهی از شکوه و عظمت فرهنگی و تمدن غرور انگیز گذشته ی ایران و چین و هویت مشترک آسیایی دو ملت و روابط دوستانه ی پیشین از یک سو، و این سرنوشت غم انگیز تحقیر آمیز ملی توسط غرب در یکی دو قرن گذشته از سوی دیگر، زمینه ی با ثبات و پایداری برای همگرایی در روابط و ستیز و مقابله با سلطه ی غرب را در میان ملت ها و دولت های ایران و چین ایجاد کرده که علیرغم تفاوت های ایدئولوژیکی و رویکردهای متفاوت اجتماعی-اقتصادی موجود، این روابط طی سه دهه ی گذشته همچنان رو به گسترش بوده و پیش بینی میشود با توجه به تحولات سیاسی و اقتصادی و در زمینه های مختلف در دو کشور صورت میگیرد، در آینده ی طولانی مدت نیز این روابط و همکاری ها ادامه خواهد یافت.
روابط ایران و چین
دو هزار سال روابط دوستانه: حکایت دوستی ایران و چین
تاریخ نگاری در چین از روزگار باستان آغاز شد و تا امروز رشته ی آن هنوز قطع نشده است. نه تنها هر دولت مرکزی و محلی تاریخ خاص خود را دارد، بلکه هر استان، شهرستان، شهر، بخش، حتی خانواده های بزرگ نیز دارای تاریخچه ی خود هستند. تاریخ سلسله های مرکزی معمولا به بخش های مختلف تقسیم میشود: بخش سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فعالیت های مذهبی، و خدمات اشخاص برجسته و غیره. بخشی نیز وجود دارد که روابط چین در آن دوران با کشورهای مختلف خارجی در آن به تفصیل شرح داده شده است. آقای جانگ شینگ لیانگ(Zhang Xing Liang)یکی از اندیشمندان مشهور اوایل قرن بیستم تمام بخش های روابط خارجی کتاب های تاریخی چین از دوران باستان تا اواخر دوران سلسله ی مینگ را استخراج، بررسی و اطلاعات مفید آن را تدوین و در شش مجلد تحت عنوان«تاریخ روابط چین و خارج» در اوایل دوران جمهوری چین(1926میلادی) منتشر ساخت. از آنجا که کشور ایران یکی از کشورهای مهم جهان است، وی یک بخش کامل کتاب خود را به روابط چین و ایران اختصاص داده است. در این کتاب، بخش زیادی از تاریخ روابط ایران و چین از دوران اشکانیان تا شاهرخ تیموری تشریح شده و منبع قابل اعتمادی برای بررسی تاریخ روابط دو کشور در طول هزاره های پیشین به شمار میآید[i].
آغاز روابط ایران و چین به روایت اسناد
براساس اسناد و مدارک تاریخی، نخستین تماس ها میان امپراتوری سلسله ی«خَن» چین و امپراتوری پارت در ایران، در سال139پیش از میلاد، هنگامی که یک فرستاده ی چینی به نام جانگ چیان(Zhang Qian) به غرب و به سوی شمالی ترین ساحل رودخانه ی آکسوس(Oxus River)[II] سفر کرد، آغاز شد.
اگرچه این فرستاده به سرزمین پارت نرسید، ولی اطلاعات دقیقی در مورد آن پادشاهی قدرتمند به دست آورده و در اختیار دربار امپراتوری خَن(←سلسله هان)در چانگاَن(Chang An) قرار داد.[۱] از طریق این آشنایی بود که دورهای از فعالیت دیپلماتیک فشرده و توسعه ی روابط تجاری میان امپراتوری های خن(←سلسله هان) و پارت از طریق آنچه بعدها به جاده ی ابریشم معروف شد، آغاز گردید. این روند تا دوران پیش از اسلام نیز ادامه داشت. در این دوران ایرانیان نقش عمده ای در سازمانده ای تجارت میان چین و نواحی غرب ایران هم ایفا میکردند. تعدادی از ایرانیان در شهرهای چانگاَن پایتخت، گوانگ جو و خانگ جو ساکن شدند. پادشاهی ایرانی کوشان مهم ترین مرکز انتقال آیین بودایی در قرن های دوم تا چهارم پس از میلاد، به چین بود. نخستین مترجم متون بودایی(← آیین بودا) به چینی یک شاهزادهی پارتی(ایرانی) بود. سایر مبلغان بودایی(ایرانی و هندی) از طریق امپراتوری کوشانی به چین رسیدند. در قرن های ششم و هفتم نیز مذاهب زرتشتی، مسیحیت، آشوری و مانویت توسط ایرانیان به چین منتقل و در آن سرزمین معرفی شدند. مراودات و تأثیر ایرانیان در چین در دوران سلسله ی تانگ بسیار گسترده تر بود. آداب و رسوم روزمره ی سحر آمیز ایرانی به شدت در چین مورد پسند واقع میشد. حتی ادبیات و شعر ایران بر شعر عصر سلسله ی تانگ تأثیر گذاشت. بازی چوگان از ایران به چین آمد و در دربار های امپراتوری چین محبوبیت بسیاری پیدا کرد. رقص های آیینی که در«معابد آتش» زرتشتی اجرا میشد، ذوق چینی را برانگیخت. آشپزی ایرانی در چین مورد استقبال واقع شد و بر آشپزی چین تأثیر بسیار گذاشت.[۲] به ویژه در نیمه ی نخست قرن هشتم تمایل بسیاری برای کالاها، پوشاک، هنر، موسیقی، مواد غذایی و آداب ایرانی در همه ی زمینه ها وجود داشت. فراوانی تعداد سکه های ایرانی متعلق به دوران کوشانیان تا ساسانیان و گستردگی مناطقی که در چین این سکه ها کشف شده اند، بیانگر میزان گستره ی روابط تجاری میان دو کشور و رواج پول ایرانی در مبادلات تجاری بین بازرگانان دو کشور است.[۳] در اوایل قرن نهم میلادی، چینی آلات کشور چین که عموما از طریق دریا به شرق نزدیک صادر می شد، جریانی را ایجاد کرد که برای چندین قرن در سیستم اقتصاد جهانی آن روز به عامل مهمی تبدیل شد. کالاهای چینی، ظروف لعابی سه رنگ(San Cai) و چینی های سفید از آن پس بسیار مورد تقاضا بودند. این تقاضا به قدری گسترده بود که تولیدات کوره های چینی پزی در چین برای پاسخ به آن ناکافی بود، این امر موجب گسترش صنعت چینی سازی در ایران برای تأمین و عرضه ی وسیع ظروف چینی شد.
توسعه ی روابط ایران و چین در دوران مغول ها
تماس ها میان ایران و چین حتی اندکی پس از حمله ی مغول به هر دو کشور در قرن سیزدهم میلادی گسترش یافت. افسران و مقامات ایرانی به امپراتوری مغولی سلسله ی یوانخدمت میکردند. متقابلا، خدمه ی چینی هم برای امپراتوری ایلخانان مغول در ایران کار میکردند. در این دوران شناخت چینی ها و ایرانیان از یکدیگر عمیق تر شد. تقریبا هر سال فرستادگان دیپلماتیک و هیئت های سیاسی میان امپراتوری یوان چین و ایلخانان ایران مبادله میشدند. دانش و تجهیزات ستاره شناسی چینی، چاپ، و پول کاغذی در طول این دوران به ایران و خاورمیانه انتقال داده شد و در مقابل شیمی، ریاضیات، هندسه ی اقلیدسی، پزشکی و داروشناسی اسلامی و ایرانی به چین منتقل شد. رنگ دانه ی آبی کبالت که مبنای رنگ آبی در ظروف آبی چینی و سفید مشهور چین شد، با عنوان«آبی محمدی» و یا«آبی مسلمانی» از ایران به چین معرفی شد. محبوبیت فراوان این نوع از ظروف چینی آبی و سفید موجب شد که در قرن نهم، صنعت سرامیک ایران به منظور تقلید از محصولات چینی و تأمین تقاضاهای پاسخ داده نشده گسترش یابد.[۴]
روابط چین و ایران پیش از تاسیس چین جدید
تاریخ بیش از دو هزار سال روابط بین چین و ایران در بر دارنده ی آثار زمانی است. تاریخ دان ها معتقدند، خدمات و تأثیر ایران در تاریخ فرهنگی چین، پس از هند در جایگاه دوم قرار دارد.
پس از وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان در قرن هفدهم، قدرت های غربی به سرعت شکل گرفته و تجاوز به شرق را آغاز کردند. چین و ایران در این دوران تقریبا همزمان مورد طمع آشکار استعمارگران غربی قرار گرفتند. در دوران معاصر، سرنوشت دو کشور چین و ایران تقریبا مشابه هم بوده است، ولی در روابط متقابل بین آنها به مدت چندصد سال جدایی اتفاق افتاد و خلأ ای در تاریخ روابط چین و ایران پدید آمد. تا پیش از سده ی نوزدهم، چین در اجتماع بین المللی دولت ها فعالانه وارد نشده بود و تنها تماس های اندکی با دیگر دولت ها داشت. این کشور به واقع در جهان درون خود زندگی میکرد.[۵]
در دوران جدید، پیشینه ی روابط میان ایران و چین به سال های آغازین قرن بیستم بر میگردد.[۶] در سال 1920(1299) نخستین گام برداشته شد و عهد نامه ی مودت کنسولی و قضایی بین دو دولت در رم به امضا رسید.[۵] در اوایل قرن بیستم، در سال1911، انقلاب دموکراتیک بورژوازی چین به وقوع پیوست وتقریباً همزمان با آن انقلاب مشروطیت در ایران اتفاق افتاد. انقلابیون دو کشور از دور روند تحولات اجتماعی یکدیگر را تحت نظر داشتند، به ویژه انقلابیون چین پس از آگاهی از انقلاب مشروطه از آن الهام گرفتند. انقلاب مشروطه پایه های حکومت قاجار را لرزاند؛ و انقلاب 1911 چین طومار دودمان سلسله ی چینگ را در هم پیچید و آن را سرنگون کرد. از آن پس، در تاریخ دو کشور حوادث و اتفاقات مشابه بسیاری را میتوان شاهد بود.[۷]
در سال1920، که چین در اجلاس صلح پاریس مورد تحقیر قدرت های غربی واقع شده و دولت پادشاهی قاجار در حال فروریختن بود، «قرار داد دوستی بین چین و فارس» در رم ایتالیا به امضا رسید و قرار شد دو کشور سفیر، وزیر مختار و کاردار خود را به کشور یکدیگر اعزام کنند، ولی در آن دوران به دلیل ضعف قوای دو کشور و گرفتاری آنها در جنگ های داخلی و رسیدگی به روابط خود با قدرت های غربی، این قرار داد به مورد اجرا گذاشته نشد و لذا پیشرفتی در روابط دو کشور حاصل نشد.
در روند جنگ جهانی دوم، آمریکا در جنگ ضد ژاپنی به چین کمک کرد و دو کشور با هم همپیمان شدند. در سال1941، ایران نیز پس از اشغال توسط نیروهای کشورهای هم پیمان، وارد بلوک کشورهای هم پیمان آمریکا شد. در ماه سپتامبر 1945، ایران اداره ی وزارت مختار خود را در شهر چونگ چینگ(Chungqing) پایتخت موقت چین دایر نمود، ولی این کار به منزله ی عمل حاکمیت مستقل دو کشور تلقی نشد و بیشتر نشانه ی دو کشور هم پیمان بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، دولت ملی چین پایتخت خود را به شهر نانجینگ(Nanjing) انتقال داد و در ماه فوریه ی1946، سطح نمایندگی ایران از وزیر مختاری به سفارت ارتقا یافت و سیدعلی نصر وزیر مختار ایران در چونگ چینگ، به سفیری ارتقای مقام پیدا کرد و همراه دولت ملی به شهر نانجینگ منتقل شد و تا سال 1949 که نانجینگ به دست نیروهای کمونیستآزاد شد، وی در این شهر اقامت داشت.
طبعا در این دوران که جهان شاهد تحولات عظیمی بود و منطق نظامی گری بر روابط بین کشورها حاکم شده بود، و دو کشور ایران و چین ناخواسته قربانی مطامع سیاسی و نظامی قدرت های جنگ طلب شده بودند، نه تنها روابط فرهنگی، بلکه روابط سیاسی میان آنها نیز دچار وقفه و سردرگمی شده بود. لذا هیچگونه فعالیت و مبادلات فرهنگی میان دو کشور صورت نگرفت.[۵]
رکود در روابط ایران و چین(دوران جنگ سرد)
پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال1949، این کشور با شوروی هم پیمان شده و وارد اردوگاه سوسیالیستی شد. در سال1950، جنگ کره آغاز و چین در صحنه ی نبرد کره مستقیما با آمریکا وارد جنگ شد و از این رو روابط چین و آمریکا به دشمنی تبدیل شد. آمریکا چین را به رسمیت نشناخت و از بر قراری روابط رسمی بین کشورهای اردوگاه غرب با جمهوری خلق چین جلوگیری و این کشور را محاصره و مورد تحریم قرار داد. دشمنی دو اردوگاه بزرگ آمریکا و شوروی، اختلاف ایدئولوژیک و توجه دو کشور به منافع و حقوق خود، زمینه ی سوء تفاهم بین دو کشور چین و ایران را فراهم و مانع بر قراری روابط بین آنها در آن زمان شد. لذا در مدت22 سال از سال1949 تا 1971، ایران جمهوری خلق چین را به رسمیت نشناخت و با جزیره ی تایوان «روابط سیاسی» خود را حفظ کرد و با آن سفیر مبادله کرد. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران همیشه از سیاست آمریکا در جلوگیری از احیای عضویت چین در سازمان ملل متحد پشتیبانی میکرد. در آن زمان چین و ایران علاوه بر محدودیت در تجارت، تقریبا هیچ رفت و آمدی نداشتند. جنگ سرد بین دو قدرت شرق و غرب، ایران و چین را از هم جدا کرده بود.[۵]
آغاز روابط رسمی دیپلماتیک ایران و چین
در اواخر قرن بیستم، چین در داخل گرفتار«انقلاب بزرگ فرهنگی» بود و در صحنه ی بین المللی نیز برای نبرد با شوروی آماده میشد و همزمان در میدان جنگ ویتنام به طور غیر مستقیم با آمریکا رقابت میکرد.[۸] دوران انقلاب فرهنگی، سیاست خارجی چین را تحت تأثیر قرار داد و سفرای چین از اغلب نقاط دنیا، از جمله از همه ی کشورهای خاورمیانه، به جز مصر، فراخوانده شدند و مناسبات با حکومت های منطقه دچار رکود شد.[۹] بنا به ضرورت تحولات بین المللی و با تغییر نگرش آمریکا نسبت به چین در آغاز دهه ی1970، رژیم شاه نیز فرصت را غنیمت شمرده و با اعزام اشرف پهلوی خواهر دوقلوی خود به چین در 13 آوریل 1971، و سپس فرستادن فاطمه پهلوی خواهر دیگر شاه در روز 30 آوریل همان سال به این کشور، قدم های مثبتی برای آغاز مجدد روابط دو کشور برداشته شد. با میانجیگری پاکستان، نمایندگان چین و ایران در اسلام آباد برای بر قراری روابط سیاسی مذاکرات خود را آغاز کردند. در روز 16 اوت سال1971، سفرای ایران و چین در پاکستان، تفاهم نام های برای برقراری روابط در سطح سفارتخانه میان دو کشور را در اسلام آباد امضا کردند. در آن تفاهم نامه ایران جمهوری خلق چین را به عنوان«تنها حکومت قانونی چین» به رسمیت شناخت و چین از ایران«در مبارزه ی به حق خود برای حفاظت از ذخایر ملی خود» حمایت گرد. در اطلاعیه ی منتشره پیرامون بر قراری روابط سیاسی بین چین و ایران در همان تاریخ، دو طرف موافقت کردند که روابط خود را هرچه زودتر عادی و سفرای خود را مبادله کنند. ایران دولت جمهوری خلق چین را یگانه دولت قانونی و مشروع چین شناخت و چین نیز قاطعانه از مبارزات عادلانه ی ایران در راه دفاع از استقلال ملی و حاکمیت کشور و دفاع از منافع طبیعی خود پشتیبانی کرد. در 18 سپتامبر 1972، فرح پهلوی به همراه هویدا نخست وزیر وقت ایران، به دعوت دولت چین به این کشور مسافرت کرده و با رهبران چین از جمله چوئن لای(Zhou Enlai) دیدار کردند.
در 30 ژوئن سال 1973، هیئتی از مجلس شورای ملی سابق ایران به چین مسافرت کرد. در پنجم سپتامبر همان سال، غلامرضا پهلوی برادر کوچک شاه و همسرش به چین مسافرت کردند. در ماه آوریل 1975، لیشیان نیَن(Li Xiannian) معاون نخست وزیر چین به دعوت ایران، به تهران سفر کرد. در ماه مه 1975، اشرف، مجددا به چین سفر کرد. در ماه ژوئیه ی سال 1976، اشرف برای سومین بار به چین مسافرت و رسما از تبت بازدید نمود.
در سال1978، که موج انقلاب اسلامی علیه رژیم سلطنتی پهلوی در ایران به اوج خود رسیده بود، خواکوفنگ(Hua Guo Feng) رهبر وقت چین در ماه اوت همان سال، درست روز 17 شهریور و قتل و عام مردم تهران در میدان ژاله(شهدا)، در مسیر بازگشت از اروپا از ایران هم بازدید کرده و مورد استقبال رژیم در حال سقوط پهلوی قرار گرفت. نیم سال نگذشت، که حکومت سلطنت پهلوی سقوط و جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد. در واقع چینی ها ماهیت، گستردگی و قدرت حرکت انقلابی مردم را به درستی درک و ارزیابی نکردند. بنابراین، نتیجه گرفتند که جنبش انقلابی مردم ایران پدیدهای گذراست و شاه میتواند آن را کنترل و مهار کند و با چنین دیدگاهی حرکت های اعتراضی مردم را کلا نادیده گرفتند.[۱۰] در میان رهبران انقلاب اسلامی و عموم مردم ایران، این سفر به پشتیبانی چین از رژیم پهلوی تعبیر شد، و لذا روابط دوجانبه ی چین و ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای مدتی دچار سرخوردگی شدیدی شد.[۱۱]
روابط چین و ایران پس از انقلاب اسلامی ایران
به تعبیر کارشناسان روابط بین الملل، انقلاب اسلامی در ایران، یکی از بزرگترین انقلاب های مردمی و عمیقا اجتماعی قرن بیستم بود. جمهوری خلق چین نیز محصول یک قیام مردمی و عمیقا اجتماعی بود. در نتیجه، دولت های برآمده از این دو انقلاب اساسا دولت های تجدید نظر طلب در معادلات بین المللی حاکم بر جهان به شمار رفته و نسبت به نحوه ی توزیع قدرت در نظام جهانی و نهادهای بین المللی معترض و مخالف نظام حاکم بر جامعه ی جهانی بوده و در صدد جایگزینی آن با یک نظام اساسا منصفانه بودند، اما گستره ی اصلاحات مورد درخواست آنها در برخی از زمینه ها تا حدودی با هم متفاوت بود. علیرغم این همپوشانی در سیاست خارجی دو کشور، درست هنگامیکه دولت انقلابی در ایران برای ایجاد تغییر در ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور درحال شکل گیری بود، دولت چین پس از مائو، برای غیر انقلابی کردن جامعه قدم بر میداشت.
در سال1979، چین سیاست اصلاحات و درهای باز را به مورد اجرا گذاشت و با آمریکا روابط رسمی سیاسی برقرار ساخت؛ در همان سال، به رهبری امام خمینی(ره)، انقلاب عظیم اسلامی در ایران به وقوع پیوست و جمهوری اسلامی تأسیس شد. این دو رویداد، ساختار سیاسی بین المللی در اواخر دوران جنگ سرد را دگرگون ساخته و روابط میان چین و ایران را نیز متحول کرد. چین از شرایط درهای بسته به سمت درهای باز گروید و با آمریکا رابطه ی سیاسی برقرار کرد، در حالی که رویکرد جامعه ی سیاسی ایران، از گرایش و وابستگی کامل به غرب به ویژه آمریکا، به صورت گسترده به سمت استقلال و قطع وابستگی به اجانب و گرایشات دینی و مذهبی و حرکات انقلابی و اسلامی تحول یافت و در نتیجه، روابط دوستانه و هم پیمانی آمریکا و ایران پس از30 سال به دشمنی تبدیل شد. به عبارت دیگر، سیاست های چین و ایران در این دوره تقریبا همزمان مخالف جهت یکدیگر به حرکت در آمد. طبعا در چنین شرایطی، درک واقعیت های انقلاب اسلامی ایران برای چین مشکل بود و ایران هم به علت تأسیس حکومت جدید ، گرفتار مسایل داخلی خود بود. لذا روابط بین چین و ایران برای مدتی به سردی گرایید.
سیاست نه شرقی و نه غربی ایران و سیاست حمایت از جهان سوم چین از یك سو، اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و متعاقب آن، آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، و حمایت قدرت های جهانی به ویژه غرب و آمریکا از صدام از یکسو، و اعلام بی طرفی چین در آغاز این جنگ از سوی دیگر، کم کم زمینه را برای توسعه ی مجدد روابط فراهم ساخت. ضرورت تأمین سلاح های مورد نیاز جبهه ها و تحریم تسلیحاتی ایران از سوی قدرت های شرقی و غربی، و آمادگی چین برای همکاری در این زمینه، روز به روز این دو کشور آسیایی را که از نظر سیاسی همسویی هایی را پیدا کرده بودند، به هم نزدیک تر کرد. سیاستمداران چین که از روند وقایع ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید بسیار نگران شده بودند، با اعلام و تعقیب سیاست«نه شرقی نه غربی» توسط جمهوری اسلامی ایران، این اطمینان را پیدا کردند که انقلاب اسلامی ایران زمینه ی افزایش نفوذ شوروی در منطقه را فراهم نخواهد آورد. و حصول این اطمینان نیز زمینه را برای نزدیکی بیشتر این دو کشور فراهم کرد.[۱۲] توانایی جمهوری اسلامی در حفظ و ادامه ی موجودیت خویش، پیروزی در مقابله با نیروهای متجاوز عراقی، تعقیب سیاست نه شرقی و نه غربی، ثبات قدم در مسئله ی افغانستان، همراهی با کشورهای جهان سوم و نهضت غیر متعهدها، تأمین و اتکای به نفس در تولید سلاح، فقدان بدهی خارجی به رغم مشکلات پس از انقلاب و جنگ تحمیلی، در بالا بردن اهمیت و جایگاه ایران در نظر رهبران جمهوری خلق چین تأثیر به سزایی داشت و به ابراز حسن نیت هایی در موارد مختلف از طرف پکن منجر شد. باتوجه به دیدگاه های مشترکی که میان رهبران دو کشور به وجود آمد، از آن پس ایران و چین در زمینه ی مبارزه با استیلا طلبی قدرت های غربی با هم همدردی کرده و از یکدیگر پشتیبانی نمودند. ایران در زمینه ی حقوق بشر و مسئله ی تایوان از چین پشتیبانی کرده و چین نیز در مجامع بین المللی، به ویژه در برابر تحریم های بین المللی و صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که تحت فشار آمریکا علیه ایران صادر میشد مقاومت میکرد. رفت و آمد مقامات عالی رتبه ی دو کشور و افزایش مبادلات تجاری و اقتصادی در این شرایط، زمینه را برای همکاری های فرهنگی نیز فراهم کرد.[۱۳][۱۴]
نیز نگاه کنید به
روابط آرژانتین با ج.ا.ایران؛ روابط کانادا با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط تونس با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ژاپن با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط کوبا با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط لبنان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط جمهوری سنگال با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط فرانسه با ج.ا. ایران؛ روابط مالی با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط سودان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ساحل عاج با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط زیمبابوه با ج. ا. ایران؛ روابط تایلند با ج.ا.ایران؛ روابط اوکراین با ج. ا. ایران؛ روابط اسپانیا با ج. ا. ایران؛ روابط اردن با ج.ا.ایران؛ روابط اتیوپی با ج.ا.ایران؛ روابط سیرالئون با ج. ا. ایران؛ روابط قطر با ج. ا. ایران؛ روابط سریلانکا با ج.ا.ایران؛ روابط گرجستان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط بنگلادش با ج.ا.ایران؛ روابط قزاقستان با جمهوری اسلامی ایران
پاورقی
[i] - بخش روابط چین و ایران این مجموعه به صورت کتاب مستقلی توسط استاد جان هونین(استاد بازنشسته ی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه پکن) تحت عنوان«تاریخ روابط چین و ایران: از روزگار اشکانی تا شاهرخ تیموری» به زبان فارسی ترجمه و پس از ویراستاری آقای دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور، از سوی پژوهشکده ی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در سال1386 چاپ و منتشر شده است.
[II] - رودخانه ی آمودریای امروزین در مرز میان ترکمنستان و ازبکستان
کتابشناسی
- ↑ Zhu,Jiejin (1988).Zhongguo he Yilang Guanxi shigao.( Draft History of China- Iran Relation) Urumqi: Xinjiang People’s Publication.
- ↑ Shouyi,Bai (2007).An outline History of China, foreign languages Press, Beijing.
- ↑ لی، سون(1381). «سکه های نقرهای ساسانی کشف شده در چین»، در سومین سمینار ایرانشناسی در چین پکن.
- ↑ گارور، جان (1388). ترجمه ی سعیده موسوی، چین و ایران شریکان باستانی در جهان پس از امپراتوری ها، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ اول.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ طارم سری، مسعود و دیگران (1364). سیاست خارجی و روابط با ایران(57-1328)، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چین.
- ↑ آذری،علاء الدین(1377). تاریخ روابط ایران و چین، انتشارات امیر کبیر.
- ↑ مینگ، هوالی(2010). «شصت سال روابط چین نوین و ایران»، مجله ی مطالعات آسیای غربی و آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی، پکن.
- ↑ Hua, Huang(2008).Huang Hua Memoirs, Foreign Languages Press. Beijing.
- ↑ امیدوار نیا،محمد جواد (1368). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چین و خاورمیانه.
- ↑ طارم سری، مسعود و دیگران (1364). سیاست خارجی و روابط با ایران(57-1328)، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی،چین.
- ↑ مینگ، هوالی (2010). «شصت سال روابط چین نوین و ایران»، مجله ی مطالعات آسیای غربی و آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی، پکن.
- ↑ امیدوار نیا،محمد جواد (1368). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چین و خاورمیانه.
- ↑ مینگ، هوالی (2010). «شصت سال روابط چین نوین و ایران»، مجله ی مطالعات آسیای غربی و آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی، پکن.
- ↑ سابقی، علی محمد. (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم، ص. 1357.