زبان چینی

زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید میآید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت بهشمار میآید. صورتهای بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می شوند که فعالیتهای فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیتها را به نتیجهگیری خاصی سوق میدهند. بنابراین میتوان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی استکه در جریان فعالیتهای فکری پدید آمده است.[۱]
تاریخچه

در خصوص ماهیت زبان چینی بحثهای زیادی شده است. گروهی ترجیح میدهند زبان چینی را زبانی واحد و زیر مجموعههای آن را گویش تلقی کنند. ترجیح گروه دیگر آن است که از واژهی«خانوادهی زبانهای چینی» برای مجموعهی زبانها در چین استفاده شود و هر کدام از زیر مجموعهها مستقلا زبان تلقی شوند. به هرحال، طبق نظر برخی از زبان شناسان، ریشهی بسیاری از زبانهای شرقی، زبان سنتی چینی است که قدمتی بالغ بر ۵۰۰۰ سال دارد. البته اخیرا در شمال چین سنگ نوشتههایی متعلق به قرن چهاردهم پیش از میلاد، کشف شده است که روی آنها آثاری از کاراکترهای کهن چینی مشاهده میشود. علاوه بر زبان چینی مدرن که امروزه در کشور پهناور چین به کار میرود، خط نوشتاری زبانهای کرهای و ژاپنی، زبان نواحی هنگکنگ و تایوان، و زبان چینی مورد استفاده در سنگاپور و مالزی، همگی از زبان چینی منشعب شدهاند. در عین حال، زبان مورد استفاده در ۴ کشور آخر، بیشترین قرابت را با زبان چینی سنتی (قدیمی) دارد. زبان چینی که به زبان مردم این کشور خَنیو (Han Yu) و یا پوتونگ خوا نامیده میشود، زبانی است آهنگین که در گذشته نگارش آن بهصورت عمودی و از بالا به پایین و از راست به چپ بوده، ولی بعدها تغییر جهت داده و به صورت افقی و از چپ به راست نوشته میشود.
در تمام زبانهای مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با یکدیگر همراه است. اما، در زبان چینی اینگونه نیست. هستند افراد بسیاری که به زبان چینی میتوانند صحبت کنند، ولی از نوشتن و خواندن آن عاجزند. در واقع، چینی گفتاری و نوشتاری در حکم دو زبان جداگانه هستند که رسانهی یکی شنیداری و رسانهی دیگری دیداری است. مشهور است که چینی گفتاری یکی از ساده ترین زبانهای جهان است، در حالی که چینی نوشتاری از دشوارترین آنها. در اصل تعداد نویسههای آن بین 70 تا 80 هزار برآورد شده که در حالحاضر اغلب آنها منسوخ شده و جز برای کاربردهای ادبی و مطالعهی متون کهن از آنها استفاده نمیشود.
در حال حاضر نگارش به خط چینی به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت میگیرد. ساده شدن کاراکترهای زبان چینی پس از روی کار آمدن حزب کمونیست و به دستور مائو انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسههای چینی، سیستمی به نام پین یین (Pin Yin) ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبانها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمدهترین آنها 14 زبان است که در نواحی مختلف چین مورد استفاده قرار میگیرد.
تکامل تدریجی زبان چینی نیز شبیه زبانهای لاتین است. اما زمینههای سیاسی و اجتماعی که زبان چینی در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیهی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استانهای چین هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه ای برای هر کدام از دولت-ملتها ایجاد شود. اما در چین فرهنگ و ادبیات واحد به حیات خود ادامه داد، در حالیکه زبان گفتاری در شهرها و مناطق مختلف به لحاظ ویژگیهای جغرافیایی از یکدیگر متفاوت بودند. جنوب چین که کوهستانی است، تنوع زبانی آن از شمال چین که دشت است بیش تر است. هم چنین، در اروپا زبان هر کشور، بر اساس زبان پایتخت استاندارد می شد و این مسأله دسته بندی زبانها را به تناسب کشورها آسان می کرد و این شیوه باعث عمیق شدن تفاوتهای زبانی شد. مثلا یک کشاورز در یک سوی مرز میبایست شیوهی سخن گفتن خود را با پاریس تنظیم کند، در حالیکه کشاورز دیگری در آن سوی خط مرزی، از الگوی مادریدی استفاده میکرد. افزون براین، سبک نوشتن نیز از پایتخت الگو برداری می شد و استفاده از زبان محلی یا آمیختن زبان پایتخت با زبان محلی خوشایند نبود. اما این شیوهی استاندارد سازی زبان گفتاری هم در چین اتفاق نیفتاد. لذا زبان گفتاری استانداردی که در سرتاسر چین مورد استفاده قرار گیرد، به وجود نیامد.

در زبان چینی، قاعدههای صرف و نحو چنان ساده است که میتوان گفت اصلا صرف و نحو ندارد. هر یک از واژههای چینی برحسب جایگاهش در جمله و بر اساس تغییر لحن و تأکید گوینده روی واژهها میتواند در حکم اسم یا فعل، صفت یا قید باشد. در زبان معمول چینی، واژهها عموما تک هجایی هستند، و هرچند که گویشهای آن در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، ولی همگی در این اصل مشترکند. از دیگر ویژگیهای زبان چینی این است که آواهای هر واژه به چهار گونه تلفظ میشود(زبان ماندارین یا زبان شمال چین دارای 4 آهنگ و زبان کانتونی 8 آهنگ است) و هر تلفظی معنای متفاوتی دارد و از نوع قرار گرفتن کاراکترها در کنار هم هزاران واژهی تازه ساخته می شود. بنابراین، هر کلمه دارای معانی بسیاری میتواند باشد که تنها با تغییر در لحن و تأکید روی هجاها و کاراکترها از هم باز شناخته میشوند. در زبان چینی اصل براین است که هر واژه دارای معانی گوناگون و بدون حد و حصر باشد. برای نمونه، واژهی یک هجایی«فو» با تغییر نواخت به معنای شوهر، پدر، زن، مربی، کاخ، جامه، پوست، تیر، دیگ، سعادت، توانگر، نیرو دادن، پایبند کردن، پاک کردن، موافقت، باز و فرو افتاده به کار میرود. در این زبان گاهی با به کار بردن کلمات مترادف در کنار هم و یا تکرار یک کلمه، واژه ساخته میشود، مانند«کَن- چی یِن» به معنای( نگاه کردن- دیدن) و یا «مَن- مَن» به معنای(آهسته).
زبان چینی از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژههایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژهها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل میکنند تا مفاهیم انتزاعی قابل درک از آن واژه را. توضیح و تفسیرها هم اغلب با کمک نمادهای مشهود انجام میگیرد و چیزی که قابل مشاهده و حسی نباشد، مورد شک و تردید قرار می گیرد. مطلوب آنها، درک بیواسطه است.
میتوان گفت زبان چینی زبانی هنری است، زیرا میل به خوش آهنگی دارد و جملههایش آکنده از معانی ظریف و زیباست که بر پایهی مفاهیم انتزاعی و کلی نیست، بلکه بر استفادهی آزاد از عبارات و اشارات تاریخی استوار است. لذا، ادبای چینی علاقه به کاربرد اصطلاحات غامضی دارند که سرشار از واژههای پرآب و تاب و ایما و اشاره باشد. و به همین دلیل است که چینی که در گذشته حتی 3درصد از جمعیتش نیز باسواد نبودهاند، از ادبیات وسیع و پرباری و گستردهای برخوردار است.
محدوده ی سرزمینی زبان چینی
این زبان با حدود 4/1میلیارد نفر کاربر، پر گویش ترین زبان دنیاست. علاوه بر سرزمین اصلی، در مناطقی همچون هنگکنگ، ماکائو، تایوان، سنگاپور، مالزی، و هرکجای دنیا که اقلیتی از نژاد چینی زندگی می کنند( طبق آمار در حال حاضر بیش از 50 میلیون چینی مهاجر در سرتاسر جهان و در قارههای مختلف دنیا سکونت داشته و به همین زبان صحبت می کنند.) از این خط و زبان استفاده مینمایند.
باتوجه به رشد سرسام آور اقتصادی این کشور در سه دههی گذشته، اینک کشور چین مانند گلولهی برفی غلتان، لحظه به لحظه در حال بزرگ شدن است و پیش بینی میشود که به زودی به عنوان قدرت برتر اقتصادی، تمام دنیا را خواهد بلعید. به همین دلیل اقبال به یادگیری زبان چینی به شدت در حال افزایش است. در حال حاضر افراد خارجی بسیار زیادی در حال آموختن این زبان هستند و هر روز هم به تعداد آنان افزوده میشود.(برآورد شده که در حال حاضر بیش از 100میلیون نفر در سرتاسر جهان درحال فراگیری زبان چینی هستند.) و در دانشگاههای بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی میتوان این زبان را به عنوان زبان خارجی دوم انتخاب کرد.[۲]
مشکلات زبان چینی
مهم ترین مشکل این خط دشواری به ذهن سپردن هزاران کاراکتر یا نویسهی آن است. و یکی از اصلی ترین مشکلات این زبان تکرار است. یعنی از یک واژه برای نامگذاری تعداد فراوانی پدیده استفاده شده است. مثلا اگر یک چینی بگوید: «جیا» میتوان لیستی از مفاهیم و اشیای گوناگون را در ذهن تجسم کرد که بر اساس کاربرد آن مرتب شده است(جیا ۱۶معنای رایج داشته و با ترکیب به ۴۲ معنا میرسد).
فقط با توجه به موقعیت و موضوع صحبت است که می توان یک مورد از آنها را انتخاب کرد تا به منظور گوینده پی برد. البته در بسیاری از موارد هم امکان دارد معنای مورد نظر گوینده غیر از مفهوم انتخاب شده باشد. مشکل دوم اصوات در زبان چینی است. بسیاری از اصوات موجود در زبان چینی برای یک خارجی آشنا به نظر میرسند. اما تعدادی از آنها نیز، نه. برای نمونه، در این زبان سه نوع«ج، چ و ش» وجود دارد. تلفظ با تأکید، معمولی (مشابه آنچه ما در فارسی تلفظ میکنیم.) و رقیق شده (که از نوک زبان تلفظ میشود). با استفاده از ۹ گونه تلفظ این حروف که هرکدام به چهار گونه در میآید، واژهها و جملات چینی بسیار زیادی خلق میشود. به دلیل تکرار این ۹ صدا که مخارج آنها به هم نزدیک هم هست، خواندن متون و کلا کاربرد این زبان برای خارجیها تا حدی دشوار خواهد بود. شکل کاراکتر به نوعی دربردارنده ی مفهموم و تلفظ کلمه نیز هست. مثلا کاراکتر«خانه» تا حدی شبیه یک خانهی ساده شده است. واژهی خوابگاه و هتل هم که مفهوم اقامت کردن را در بر دارند، دارای شکلی شبیه خانه هستند. به همین صورت است درخت و جنگل که از کشیدن سه درخت در کنار هم تشکیل میشود. هر واژه و کاراکتر چینی دارای یک فلسفه است که تا حدودی پس از آشنایی با فلسفه ی واژهها یا کاراکترها، به راحتی میتوان معنی آن را از روی شکلها فهمید.
از آنجا که اشکال در طول تاریخ دستخوش تغییرات بسیار زیادی شدهاند، پی بردن به معنای آن از روی شکل، کار هر کسی هم نیست. در دهههای اخیر در سرزمین اصلی چین، برای ساده سازی در آموختن و نوشتن، خیلی از کاراکترها یا قسمتی از آنها حذف شده و ساده تر شدهاند. البته در مورد خط تایوانی که همان خط چینی سنتی است، این مطلب صادق نیست. اگرچه پی بردن به معانی از روی ظاهر کاراکتر خیلی ساده تر است، ولی به همان میزان نوشتن آن هم سخت تر و وقت گیرتر خواهد بود و هر کاراکتر به صورت یک بخش (هجا) خوانده میشود.
ساده سازی و استاندارد سازی زبان چینی

از دوران سلسله چینگ، تلاش زیادی برای همسان سازی زبان و فرهنگ اقوام مختلف در این کشور صورت گرفت تا از این طریق هویت و زبان واحد و وحدت ملی ایجاد شود، اما به دلیل عدم همراهی اقوام و بدنه ی اصلی و اکثریت نژاد خَنِ جامعهی چین که با حاکمیت اقلیت منچو بر این سرزمین موافق نبودند، توفیقی در این زمینه حاصل نشد. در اوایل قرن بیستم نیز برخی از روشنفکران چینی دلیل اصلی عقب ماندگی کشور چین را زبان گفتاری و نوشتاری زبان سخت و پیچیدهی چینی دانسته و پیشنهاد کنار گذاشتن آن جایگزین کردن کاراکترهای چینی با حروف الفبا داشتند. به همین دلیل برای چندین دهه زبان اسپرانتو که فکر میشد جایگزین مناسبی برای زبان چینی است، در این کشور تبلیغ میشد. اگرچه این تلاشها در آن زمان به نتیجه نرسید، ولی با کوشش طرفداران جنبش چهارم در ماه مه 1919دو تغییر عمده در زبان نوشتاری به وجود آمد که یکی نوشتن از چپ به راست به جای از بالا به پایین بود و دیگری ساده سازی آن از طریق حذف برخی از کاراکترها. این هدف در زمان حاکمیت حزب کمونیست نیز تعقیب و تا حدودی با موفقیت همراه بوده است.
شورای دولتی چین در سال1956میلادی، مقرراتی تحت عنوان«استاندارد سازی زبان چینی» به تصویب رساند که براساس آن لهجهی پکنی ماندارین یا پوتونگخوا(Putonghua)، لهجهی رسمی و استاندارد در سرتاسر کشور شناخته شده و مدارس و دانشگاهها و مطبوعات و رادیو تلویزیون موظف شدند از این لهجه استفاده کنند[i]. برای تحقق این هدف مجددا در سال1998 دولت سومین هفته از ماه سپتامبر هر سال را هفتهی گسترش لهجهی پوتونگ خوا اعلام و همه ساله برنامههای مختلف تشویقی و اجباری زیادی برای جا انداختن این لهجه به مورد اجرا گذاشته میشود. باتوجه به اهمیت موضوع، کنگره ی خلق چین بار دیگر در سال2000میلادی قانون زبان عمومی چین را به تصویب رسانده و بدین طریق استاندارد سازی زبان پوتونگخوا جایگاه قانونی پیدا کرد. طبق این قانون، مراکز و نهادها و کارکنان دولتی، ملزم به استفاده از لهجهی پوتونگ خوا بوده و یکی از شرایط استخدام و اشتغال در نهادهای دولتی گذراندن آزمون زبان پوتونگ هوا اعلام گردید، اگرچه در کنار این زبان اقوام و ساکنان مناطق مختلف میتوانند از زبان و لهجهی محلی خود استفاده و برای گسترش آن تلاش نمایند. طبق یک نظر سنجی نمونه ای که در سال2004 از میان470هزار نفر از مناطق مختلف صورت گرفت، در 80درصد از شهرهای بزرگ و متوسط، زبان پوتونگ خوا محبوبیت پیدا کرده است، اگرچه هنوز 47درصد مردم قادر به تکلم به این زبان و لهجه نیستند. به هرحال، دولت در نظر دارد تا نیمهی قرن بیست و یکم پوتونگ خوا را زبان و لهجهی اصلی سراسر چین بنماید.
البته میان زبان شناسان و ادبای چینی، در خصوص ساده سازی هرچه بیشتر کاراکترهای چینی دو نظریه ی متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند برای آسان کردن آموزش و فراگیری این زبان، بایستی تمامی علایم و نویسههایی که بر صعوبت آن میافزاید را حذف کرد. حتی برخی پا را فراتر گذاشته و میگویند که بخش عمده ای از کاراکترهای کنونی نیز بایستی برای همسان سازی زبان چینی با زبانهای بین المللی حذف شوند، ولی گروهی نیز به شدت با هرگونه دستکاری در نویسهها و حذف و ساده سازی آن مخالفت کرده و این عمل را نوعی اقدام انتحاری برای زبان و خط و لهجههای مختلف چینی که دارای سابقه ی هزاران ساله است، میدانند. این گروه استدلال میکنند که با این اقدام نسلهای آینده با آثار و ادبیات غنی و کهن چینی که همیشه مایه ی مباهات مردم چین بوده، غریبه خواهند شد و نوعی قدرناشناسی نسبت به تلاشها و زحمات نیاکان، و محروم ساختن نسلهای آینده از ذخایر فرهنگی و تمدنی چین و مخالفت با سیاست کلی تنوع قومی و فرهنگی کشور چین خواهد بود. [۳] تلاش برای ساده کردن زبان نوشتاری اگرچه موفقیتهای زیادی برای فراگیران، به ویژه زبان آموزان خارجی، داشته است، ولی موجب شده کسانی که به سبک جدید تحصیل کردهاند، از خواندن و درک متون گذشته عاجز باشند و کتابهای منتشره در چین برای ساکنان هنگ کنگ و ماکائو و تایوان و سایر مناطقی که هنوز از خط قدیمی چینی استفاده میکنند دشوار و حتی امکان ناپذیر شود.
در مورد تعداد این نویسهها اقوال متعددی وجود دارد. به نظر میرسد چینی ساده شده در حدود ۱۱۰۰۰ کاراکتر داشته باشد. معروف است که با یادگیری۳۵۰۰ کاراکتر، خواندن ۹۰درصد از مطالب روزنامهها و زیرنویس فیلمها و کتابهای غیر تخصصی امکان پذیر میشود. برای خواندن ۱۰ درصد باقی مانده فرد باید حدود ۸۰۰۰ کاراکتر دیگر را بیاموزد. البته خواندن کاراکترها به معنای فهمیدن آنها نیست! چون دو کاراکتر که دو معنای غیر مرتبط دارند، در کنار هم کلمه ی جدیدی را تشکیل میدهند که معنای آن لزوما با هیچ یک از معانی پیشین ارتباطی ندارد.
نواختها
زبان چینی یک زبان نواختی است. به این معنا که نواخت تلفظ یک کلمه معنای آن را دگرگون میکند. در این زبان 4 نواخت وجود دارد، ساده یا یکنواخت، صعودی، نزولی، نزولی- صعودی البته برخی از کلمهها نیز بدون نواخت و یا خنثی هستند. به عنوان نمونه، کلمهی«ما» با چهار آوای مذکور به ترتیب به معنای مادر، بیحس، اسب و سرزنش کردن است.
آخرین مشکل: در زبان چینی هر اسم خارجی که وارد این زبان میشود، از همان ابتدا دچار تغییر صدا و نواخت میشود. برای مثال نام«ایران»، به چینی می شود «ایلان». چینیها برای تمام نامهای افراد و اشیای خارجی یک اسم جدید برمبنای نویسهها و نواختهای چینی میسازند که اسم جدید لزوما مشابه اسم و تلفظ اصلی آن نیست، بلکه نزدیکترین واژه از نظر شکل ظاهری و معنای آن کلمه را پیدا کرده و روی آن می گذارند. لذا، متخصصان واژه شناس و زبان شناس چینی برای اغلب واژههای جدیدی که با پیشرفت علوم گوناگون وارد زبانهای خارجی به ویژه انگلیسی میشود، سریعا واژهای چینی انتخاب و به جامعه معرفی می کنند. بنابراین، زبان چینی مرتب در حال زایش کلمات و وآژههای جدید است و مردم نیازی به فراگیری اسامی و وآژههای لاتین و خارجی ندارند.
به این مشکلات اختصاصی چند مشکل عمومی را هم که تقریبا همهی زبانها کم و بیش با آن مواجه هستند، باید افزود. از جمله اینکه به دلیل گستردگی کشور چین، این زبان در هر یک از مناطق دستخوش تغییرات فراوانی شده و فهمیدن لهجه و گویشی که در شمال چین با آن سخن گفته میشود، برای یک جنوبی تقریبا غیر ممکن است. به همین دلیل اکثر برنامههای تلویزیونی چین اعم از فیلمها، مسابقات، مصاحبهها و … دارای زیر نویس چینی است تا تمام افراد در مناطق مختلف از طریق خواندن زیرنویسها موضوع را درک کنند.
یادگیری این زبان حتی برای خود چینیها نیز مشکل و وقت گیر است. انرژی و وقتی که دانش آموزان چینی صرف یادگیری زبان میکنند( تقریبا 4 سال اول دورهی ابتدایی صرف یاد گیری نویسهها می شود.)، باعث تضعیف قوه ابتکار و خلاقیت کودکان می شود. حتی افراد دارای تحصیلات عالیه گاهی برای درک برخی از واژهها متوسل به نوشتن آن با انگشت بر کف دست میشوند تا مخاطب منظور آنها را درک کند. ظاهرا تنها تلفظ واژه به فهم مخاطب کمکی نمیکند. [۴] علاوه بر این، به دلیل تفاوتهای شگرفی که این زبان و به طور کلی زبانهای شرقی با زبانهای دیگر جهان دارند، یادگیری زبان دوم برای چینیها را هم مشکل تر ساخته است.
تنوع گویش در زبان چینی
زبان چینی، یکی ازخانوادههای زبانی است که در خود شاخهها و گویشهای زبانی متعددی دارد. این زبانها به نام«فانگین(Fang Yen)» (زبانهای منطقه ای) شناخته می شوند که همان لهجهها یا گویشهای متنوع زبان چینی هستند و تمام جمعیت 2/1 ملیاردی چین، حد اقل به یک یا دو گویش از این لهجهها صحبت میکنند.
از ویژگیهای قابل توجه همهی گویشه ای موجود در زبان چینی، حالت آهنگین(نواخت Tonal) داشتن آنها است. این بدان معنی است که هر هجا میتواند بسته به زیر و بم به کار رفته در قرائت و تلفظ آن، معنای متفاوتی به خود بگیرد. مثلا گویش ماندارین(mandarin) دارای 4 نواخت، کانتونی(Cantonies) 6 تا 9 نواخت( بسته به اینکه از چه کسی سوال شود) و تایوانی(Taiwanies) دارای7 نواخت دارد.
گویشهای عمدهی موجود در زبان چینی،(Chinese Encyclopedia: 242- 245) اغلب برای افرادی که به آن گویش صحبت نمیکنند، غیر قابل فهم هستند. اما بیشتر مردمی که در چین یا تایوان زندگی کرده و گویش ماندارین گویش اصلی محلی آنها نیست، تا حدودی میتوانند به آن گویش صحبت کرده یا لااقل آن را بفهمند.
هر یک از گویشهای عمدهی زبان چینی شاخههای مختلفی را تشکیل میدهند. برای نمونه، گویش ماندارین به لهجههای شمالی، جنوبی و جنوب غربی تقسیم می شود که باز کم و بیش برای دیگران قابل درک نیست.
گویشهای عمدهی زبان چینی

1- گویش ماندارین (پوتونگ خوآ(Putan Gua)): این گویش بیشتر از سایر زبانهای دنیا صحبت میشود: بیش از یک میلیارد. ماندارین، زبان اصلی و رسمی دولت، رسانهها و آموزش و پرورش در چین و تایوان و یکی از 4 زبان رسمی در سنگاپور است. گویش ماندارین که ابتدا مخصوص مناطق شمال چین، به ویژه پکن بود، از دو قرن پیش به عنوان گویش کامل و مناسب مورد توجه مردم چین قرار گرفت و نخست در سال1918میلادی، از سوی وزارت آموزش وقت به عنوان گویش رسمی انتخاب شد ولی در سال 1958 میلادی بود که از سوی کنگرهی ملی خلق چین، به عنوان گویش رسمی به تصویب رسید و مبنای قانونی پیدا کرد.
2- گویش وو(Wu): این گویش در استانهای«جِه جیانگ»، «جیانگ سو»، «شانگهای» و هنگ کنگ با تعداد 77میلیون گویش ور صحبت میشود. لهجههای عمدهی این گویش، شامل«شانگهایی» و «سوجو» میشود.
3- گویش کانتونی(یوئه(Yue)): گویش کانتونی توسط 66میلیون نفر در استانهای«گوانگدونگ(Guangdong)» و «گوانگ شی(Guangxi)» و جزیرهی«خَینَن(Hainan)» چین و نیز در هنگ کنگ، ماکائو، سنگاپور، مالزی و بسیاری از کشورهای دیگر منطقه صحبت میشود.
4- گویش مین جنوبی(مین نان(Min Nan)): مین نان در جنوب استان«فوجیان(Fujian)»، استان«گوانگ دونگ»، جزیرهی«خَی نَن» جنوبی، جنوب استانهای«جِهجیانگ(Zhejiang)» و «جیانگسی» و همچنین در تایوان، سنگاپور وکشورهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
5- گویش خاکا(Hakka): این گویش در جنوب شرقی چین و قسمتهایی از تایوان و هنگ کنگ صحبت میشود. افزون براین، گروه حائز اهمیتی از گویش ورانهاکا در کشورهایی همچون آمریکا، فرانسه، گینه، موریتانی و انگلستان حضور دارند.
6- گویش مین شمالی(مین بی(Min Bei): این گویش ده میلیون و سیصد هزار گویشور دارد که عمدتا در سنگاپور و شمال استان«فوجیان» درچین حضور دارند. «مین» نام کلاسیک استان فوجیان و «بی» به معنای شمال است.
7- گویش مین شرقی(مین دونگ(Min Dong)): این گویش در بخش مرکزی استان فوجیان و در برونئی، اندونزی( جاوه و بالی)، مالزی، سنگاپور، تایلند صحبت شده و گویشوران بومی آن حدود250 هزار نفر است.
8- گویش مین مرکزی( مین جوانگ(Min Zhuang)): بیشتر در بخش مرکزی استان فوجیان به این گویش صحبت میشود.
9- گویش دونگآن(Dongan): این گویش توسط برخی از مسلمانان«خویی»، قرقیز، وقزاق صحبت میشود و تقریبا 50 هزار گویشور دارد. دونگآن تنها گویش چینی است که نه با نویسههای چینی، بلکه با الفبای سیریلیک نوشته میشود.
10- گویش شیانگ(Xiang): از این گویش در بخشهای زیادی از استان خونَن(Hunan)، و بخش شمالی از استان گوانگ شی استفاده میشود.
از دیگر گویشهای کم اهمیت تر چینی میتوان از«خوای جو(Huai Zhu)»، «پوسیان(Pusian)»، «جین یو(Jin yu)» و «گان(Gan)» نام برد.
نیز نگاه کنید به
زبان ژاپنی؛ زبان روسی؛ زبان رسمی کانادا؛ زبان و خط کوبایی؛ زبان و خط تونسی؛ زبان افغانستان؛ زبان سنگال؛ زبان و خط فرانسوی؛ زبان و خط آرژانتینی؛ زبان و خط رسمی مالی؛ زبان و خط رسمی ساحل عاج؛ زبان و خط رسمی تایلند؛ زبان اوکراین؛ زبان اسپانیایی؛ زبان و خط رسمی اردن؛ زبان و خط رسمی اتیوپی؛ زبان و خط رسمی سیرالئون؛ زبان و خط رسمی قطر؛ زبان گرجی؛ زبان و خط رسمی سریلانکا؛ زبان و خط رسمی بنگلادش؛ زبان و خط قزاقستان؛ زبان تاجیکی
پاورقی
[i] - این در حالی است که در این کشور بیش از 80 زبان و لهجه رایج است که همه با هم تفاوت دارند.
کتابشناسی
- ↑ ناکامورا هاجیمه. (1378).مترجم، مصطفی عقیلی-حسین کیانی، شیوه های تفکر ملل شرق(هند، چین، تبت، ژاپن). انتشارات حکمت.
- ↑ -سابقی، علی محمد.(18مرداد - 1384). زبان چینی در استانه ی جهانی شدن. فرهنگ پژوهش. شماره 199.
- ↑ -Dali L. Yang,(2007). Language and the Politics of Identity in China in the age of Globalization. Institute of International Relations. National Chengchi University.
- ↑ -مشاهدات حضوری در ملاقات و گفتگو با اساتید و فرهیختگان چینی میان سال های (1379 تا 1383).
منبع اصلی
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.
نویسنده مقاله
علی محمد سابقی