روابط لبنان با جمهوری اسلامی ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''پيشينه روابط تاريخي و فرهنگي''' ريشه روابط تاريخي ايران و لبنان به قرون پيش از ميلاد بازمي‌گردد. اشغال سرزمين شام در قرن ششم ميلادي توسط كورش، حضور ايرانيان در بيروت، طرابلس، صور، صيدا و بعلبك را در پي داشت كه با مردم اين سرزمين كه در آن روزگ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''پيشينه روابط تاريخي و فرهنگي'''
روابط لبنان با جمهوری اسلامی ایران شامل [[پیشینه روابط تاریخی لبنان و ایران]]؛ [[روابط فرهنگی لبنان و ایران]]؛ [[روابط اقتصادی و تجاری لبنان و ایران]]؛ [[روابط سیاسی لبنان و ایران]]؛ [[لبنان و انقلاب اسلامی]]؛ [[ایران شناسی در لبنان]] و [[آموزش زبان فارسی در لبنان]] است.[[پرونده:روابط ایران لبنان.jpg|بندانگشتی|روابط ایران_[[لبنان]] - برگرفته از سایت isna - قابل بازیابی از: [https://Isna.ir/xcXyGw isna.ir/xcXyGw]]]


ريشه روابط تاريخي ايران و لبنان به قرون پيش از ميلاد بازمي‌گردد. اشغال سرزمين شام در قرن ششم ميلادي توسط كورش، حضور ايرانيان در بيروت، طرابلس، صور، صيدا و بعلبك را در پي داشت كه با مردم اين سرزمين كه در آن روزگار به فينيقيه شناخته مي‌شد، درآميختند. در دوره سيطره و حضور ايرانيان در فينيقيه، اين منطقه به عنوان مركزي براي تجارت جهاني از شكوفائي برخوردار بود (حتی، 1983،1 ، 240).  
=== [[پیشینه روابط تاریخی لبنان و ایران]] ===
ریشه روابط تاریخی ایران و [[لبنان]] به قرون پیش از میلاد بازمی‌گردد. اشغال سرزمین شام در قرن ششم میلادی توسط کورش، حضور ایرانیان در بیروت، طرابلس، صور، صیدا و بعلبک را در پی داشت که با مردم این سرزمین که در آن روزگار به فینیقیه شناخته می‌شد، درآمیختند. در دوره سیطره و حضور ایرانیان در فینیقیه، این منطقه به عنوان مرکزی برای تجارت جهانی از شکوفایی برخوردار بود.  


حاكميت ايرانيها هر چند پس از دو قرن با حمله اسكندر از ميان رفت، بسياري از ايرانيان در اين سرزمين ماندگار شدند. همچنين در نيمه اول قرن هفتم ميلادي در جريان جنگهاي ايرانيان و بيزانس گروهي از ايرانيها به اين سرزمين آمده و در آن سكني گزيدند. در متن امان نامه سردار اسلام ابوعبيده جراح به مردم بعلبك هنگام فتح بقاع، از ايرانيها نيز ذكري به ميان آمده است كه به فارسي تكلم مي‌كردند (مكي، 1991، 13 و 14). در قرن اول هجري نيز گروههائي از ايرانيان بعلبك و حمص به شهر صور در ساحل درياي مديترانه مهاجرت كردند (پيشين، 32).
حاکمیت ایرانی‌ها هر چند پس از دو قرن با حمله اسکندر از میان رفت، بسیاری از ایرانیان در این سرزمین ماندگار شدند. همچنین در نیمه اول قرن هفتم میلادی در جریان جنگ‌های ایرانیان و بیزانس گروهی<ref>حتی، فیلیپ (۱۹۸۳). [[تاریخ لبنان]] و سوریة و فلسطین (حداد، جورج. و الیازجی، کمال.، مترجمان)، الجزء الاول. بیروت: [https://daralthaqafa.com دارالثقافة]، ص ۲۴۰.</ref> از ایرانی‌ها به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. در متن امان نامه سردار اسلام ابوعبیده جراح به مردم بعلبک هنگام فتح بقاع، از ایرانی‌ها نیز ذکری به میان آمده‌است که به فارسی تکلم می‌کردند.<ref>مكی، محمد علی (1991). لبنان: من الفتح العربی الی الفتح العثمانی. (الطبعة الرابعة). بیروت: [https://www.annahar.com دارالنهار للنشر]، ص 13-14.</ref> در قرن اول هجری نیز گروه‌هایی از ایرانیان بعلبک و حمص به شهر صور در ساحل دریای مدیترانه مهاجرت کردند.<ref>مكی، محمد علی (1991). لبنان: من الفتح العربی الی الفتح العثمانی. (الطبعة الرابعة). بیروت: [https://www.annahar.com دار النهار للنشر]، ص 32.</ref> 


برپائي دولت صفوي در ايران و اعلام مذهب شيعه به عنوان مذهب رسمي اما مهمترين نقطه عطف در روابط تاريخي اين دو سرزمين است. در اين دوره با مهاجرت گروهي از عالمان و فقيهان جبل عامل به ايران، پيوندهاي فرهنگي جديدي بر مدار مذهب ميان آنان شكل گرفت. حضور دهها عالم ديني عاملي در ايران به بالندگي مذهب شيعه و تحكيم و گسترش فرهنگ شيعي و البته استحكام پايه‌هاي حاكميت دولت شيعي صفوي انجاميد. محقق كركي و شيخ بهائي از جمله اين عالمان بودند كه نقش بسزائي در اين زمينه‌ها داشتند.
برپایی دولت صفوی در ایران و اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی‌ اما مهم‌ترین نقطه عطف در روابط تاریخی این دو سرزمین است. در این دوره با مهاجرت گروهی از عالمان و فقیهان جبل عامل به ایران، پیوندهای فرهنگی جدیدی بر مدار مذهب میان آنان شکل گرفت. حضور ده‌ها عالم دینی عاملی در ایران به بالندگی مذهب [[تشیع در لبنان|شیعه]] و تحکیم و گسترش فرهنگ شیعی و البته استحکام پایه‌های حاکمیت دولت شیعی صفوی انجامید. محقق کرکی و شیخ بهایی از جمله این عالمان بودند که نقش به‌سزایی در این زمینه‌ها داشتند.  


طي قرون بعد نيز روابط ايرانيان با شيعيان لبنان كم و بيش ادامه يافت و البته به دليل محدوديتهاي آنان تحت حاكميت عثمانيها به سختي صورت مي‌گرفت. با فروپاشي امپراطوري عثماني و تشكيل لبنان بزرگ تحت قيموميت فرانسه و با توجه به وجود مراكز دانشگاهي مدرن در اين كشور، گروهي از دانشجويان ايراني براي ادامه تحصيل عازم بيروت شدند و به ويژه در دانشگاه آمريكائي بيروت به تحصيل پرداختند.
طی قرون بعد نیز روابط ایرانیان با [[تشیع در لبنان|شیعیان]] [[لبنان]] کم و بیش ادامه یافت و البته به دلیل محدودیت‌های آنان تحت حاکمیت عثمانی‌ها به سختی صورت می‌گرفت. با فروپاشی امپراطوری عثمانی و تشکیل [[لبنان]] بزرگ تحت قیمومیت [[فرانسه]] و با توجه به وجود [[دانشگاه های مشهور لبنان|مراکز دانشگاهی]] مدرن در این کشور، گروهی از دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل عازم بیروت شدند و به‌ ویژه در [[الجامعة الاميركية فی بيروت (دانشگاه آمريكايی بيروت)|دانشگاه آمریکایی بیروت]] به تحصیل پرداختند.  


ايجاد و تأسيس كرسي زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي لبنان و انتشار مجله الدراسات الادبية نيز از جمله عوامل مؤثر در پيوندهاي فرهنگي ايران و لبنان پس از استقلال اين كشور به شمار مي‌رود.
ایجاد و تأسیس کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی [[لبنان]] و انتشار [[مطبوعات در لبنان|مجله الدراسات الادبیة]] نیز از جمله عوامل مؤثر در پیوندهای فرهنگی ایران و [[لبنان]] پس از استقلال این کشور به‌ شمار می‌رود.  


عزيمت امام موسي صدر در سال 1338، ازحوزه علمیه قم به لبنان نيز از عوامل مؤثر در پيوندهاي تاريخي و فرهنگي اجتماعي مردم اين دو سرزمين است. فعاليتهاي گسترده اين روحاني انديشمند و آگاه كه خود از اصالتي عاملي برخوردار بود و اجراي طرحهاي مختلف در جهت ارتقاء سطح فرهنگ و آگاهيهاي سياسي، اجتماعي، ايجاد خودباوري و نيز تقويت بنيه اقتصادي شيعيان، نقش مهمي در بهبود نسبي وضعيت آنان كه طي قرون گذشته شرايط سخت و محدوديتهاي بسياري را تحمل كرده بودند، داشت.او همچنين گفتگو ميان مسيحيان و مسلمانان را وجهه همت خود قرار داد كه با استقبال طوائف مسيحي و مسلمان روبرو شد.
عزیمت امام موسی صدر در سال 1338، از حوزه علمیه قم به [[لبنان]] نیز از عوامل مؤثر در پیوندهای تاریخی و فرهنگی اجتماعی مردم این دو سرزمین است. فعالیت‌های گسترده این روحانی اندیشمند و آگاه که خود از اصالتی عاملی برخوردار بود و اجرای طرح‌های مختلف در جهت ارتقاء سطح فرهنگ و آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی، ایجاد خودباوری و نیز تقویت بنیه اقتصادی [[تشیع در لبنان|شیعیان]]، نقش مهمی‌ در بهبود نسبی وضعیت آنان که طی قرون گذشته شرایط سخت و محدودیت‌های بسیاری را تحمل کرده بودند، داشت. او همچنین گفتگو میان [[طوائف مسيحی لبنان|مسیحیان]] و [[اسلام و مسلمانان لبنان|مسلمانان]] را وجهه همت خود قرار داد که با استقبال [[طوائف مسيحی لبنان|طوائف مسیحی]] و [[اسلام و مسلمانان لبنان|مسلمان]] روبرو شد.  


پيروزي انقلاب اسلامي ايران اما نقطه عطفي در تاريخ پيوندهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي ايرانيان با شيعيان لبنان بود.  
پیروزی انقلاب اسلامی‌ایران اما نقطه عطفی در تاریخ پیوندهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایرانیان با [[تشیع در لبنان|شیعیان لبنان]] بود.


'''روابط سياسي، اقتصادي و فرهنگي'''
=== روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ===
[[پرونده:ایران و لبنان.jpg|بندانگشتی|روابط ایران و لبنان - برگرفته از سایت tehrantimes - قابل بازیابی از: https://www.tehrantimes.com/news/461388/Iran-congratulates-Lebanon-on-anniv-of-victory-against-Israel]]


'''روابط سياسي*:''' روابط رسمي ايران و لبنان پس از استقلال لبنان و به رسميت شناخته شدن در سال 1944 برقرار شد. پيش از آن، كنسولگري ايران در لبنان در سال 1912 كه اين سرزمين با عنوان '''متصرفية حبل لبنان،''' ولايتي مستقل در امپراطوري عثماني بود تأسيس و در سال 1927 به سركنسولگري ايران در سوريه، لبنان (تحت قيموميت فرانسه) و فلسطين وپس از استقلال این کشور، در سال 1955 ،به سفارت ايران در جمهوري لبنان ارتقاء يافت.
==== [[روابط سیاسی لبنان و ایران]]<ref>بازیابی شده از  https://www.iranianembassy.net. </ref> ====
روابط رسمی‌ ایران و [[لبنان]] پس از استقلال [[لبنان]] و به رسمیت شناخته شدن در سال 1944 برقرار شد. پیش از آن، کنسولگری ایران در [[لبنان]] در سال 1912 که این سرزمین با عنوان '''متصرفیة حبل [[لبنان]]،''' ولایتی مستقل در امپراطوری عثمانی بود تأسیس و در سال 1927 به سرکنسولگری ایران در سوریه، [[لبنان]] (تحت قیمومیت فرانسه) و فلسطین و پس از استقلال این کشور، در سال 1955، به سفارت ایران در جمهوری [[لبنان]] ارتقاء یافت.  


روابط ايران و لبنان پس از استقلال اين كشور همراه با فراز و فرود بوده است. هرچند رويكرد و سياستهاي غرب‌گرايانه هر دو كشور، زمينه همكاريهاي مشترك را فراهم كرده بود، برخي اقدامات و اختلافات نيز به كاهش سطح روابط و گاه نيز به قطع كامل مناسبات سياسي رسمي مي‌انجاميد. در دوره رياست جمهوري كاميل شمعون كه داراي گرايشهاي غرب گرایانه بود، روابط ميان دو كشور مودت‌آميز بود. حمایت از پيمان بغداد، پيوستن به دكترين آيزنهاور و مخالفت سرسختانه با هواداران قوميت عرب، ناشي از همراهي او با سياستهاي غرب بوده است. در دوره رياست جمهوري وي، شاه ايران از لبنان ديدار كرد و او نيز در پاسخ به ايران سفر كرد.
روابط ایران و [[لبنان]] پس از استقلال این کشور همراه با فراز و فرود بوده‌ است. هرچند رویکرد و سیاست‌های غرب‌گرایانه هر دو کشور، زمینه همکاری‌های مشترک را فراهم کرده بود، برخی اقدامات و اختلافات نیز به کاهش سطح روابط و گاه نیز به قطع کامل مناسبات سیاسی رسمی‌ می‌انجامید. در دوره ریاست جمهوری کامیل شمعون که دارای گرایش‌های غرب گرایانه بود، روابط میان دو کشور مودت‌آمیز بود. حمایت از پیمان بغداد، پیوستن به دکترین آیزنهاور و مخالفت سرسختانه با هواداران قومیت عرب، ناشی از همراهی او با سیاست‌های غرب بوده‌ است. در دوره ریاست جمهوری وی، شاه ایران از [[لبنان]] دیدار کرد و او نیز در پاسخ به ایران سفر کرد.  


امتناع دولت لبنان از تحويل ژنرال تیموربختيار رئيس بركنار شده ساواك كه موردغضب شاه وتحت تعقيب دولت ايران قرار داشت، از جمله مواردي بود كه به تيرگي روابط و قطع آن از سوي ايران منجر شد كه چند سال ادامه يافت و با سفر سليمان فرنجيه رئيس جمهور اين كشور به تهران در سال 1971 دوباره برقرار گرديد. در دوره رياست جمهور فرنجيه به ويژه پس از شركت وي در جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي، مناسبات دو كشور بهبود و همكاريهاي مشترك افزايش يافت. ازآن پس، مناسبات نزديك و ديدار  متقابل مسئولان و هيئتهاي سياسي دو كشور تا پيروزي انقلاب اسلامي در ايران همچنان استمرار داشت.
امتناع دولت [[لبنان]] از تحویل ژنرال تیموربختیار رییس برکنار شده ساواک که مورد غضب شاه و تحت تعقیب دولت ایران قرار داشت، از جمله مواردی بود که به تیرگی روابط و قطع آن از سوی ایران منجر شد که چند سال ادامه یافت و با سفر سلیمان فرنجیه رییس جمهور این کشور به تهران در سال 1971 دوباره برقرار گردید. در دوره ریاست جمهور فرنجیه به ویژه پس از شرکت وی در جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، مناسبات دو کشور بهبود و همکاری‌های مشترک افزایش یافت. از آن پس، مناسبات نزدیک و دیدار متقابل مسئولان و هیئت‌های سیاسی دو کشور تا پیروزی انقلاب اسلامی‌ در ایران همچنان استمرار داشت.  


انقلاب اسلامي ايران در حالي پيروز شد كه جنگ داخلي در اين كشور ادامه داشت و نظام سياسي از هم گسيخته و مناطق مسلمان‌نشين اين كشور تحت فشار نيروهاي مسيحي فالانژ از يكسو و تهاجم اسرائيل از سوي ديگر قرار داشت. جمهوري اسلامي ایران در اولين موضع‌گيريهاي سياسي درخصوص تحولات اين كشور، ضمن محكوم كردن تجاوزات اسرائيل و نيز دخالت قدرتهاي خارجي، خواستار ايجاد نظام سياسي عادلانه و با ثبات براساس خواست اكثريت مردم لبنان شد. روابط سياسي ايران و لبنان تا پايان جنگ داخلي و امضاي پيمان طائف از سوي طرفهاي درگير در جنگ 15 ساله در وضعيتي عادي استمرار داشت. پس از آن نيز عليرغم آنكه اين پيمان با حمايت غرب شكل گرفت و تغييري اساسي در ساختار طائفي پديد نياورد و تأمين كننده منافع تام و تمام اكثريت مسلمان نيز نبود، جمهوري اسلامي بنا بر منافع اكثريت مردم و به ويژه به خواست شيعيان اين كشور كه به انقلاب اسلامي چشم دوخته بودند، روابط را با دولت اين كشور توسعه بخشيد. طي دو دهه از توسعه روابط، علاوه بر همكاريهاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي، حمايت از مقاومت اين كشور در برابر تهديدات و تهاجمات اسرائيل از محور اساسي مناسبات دوجانبه ايران و لبنان بوده است.
انقلاب اسلامی‌ ایران در حالی پیروز شد که جنگ داخلی در این کشور ادامه داشت و نظام سیاسی از هم گسیخته و مناطق مسلمان‌نشین این کشور تحت فشار نیروهای مسیحی فالانژ از یکسو و تهاجم اسراییل از سوی دیگر قرار داشت. جمهوری اسلامی‌ ایران در اولین موضع‌گیری‌های سیاسی در خصوص تحولات این کشور، ضمن محکوم کردن تجاوزات اسراییل و نیز دخالت قدرت‌های خارجی، خواستار ایجاد نظام سیاسی عادلانه و با ثبات براساس خواست اکثریت مردم [[لبنان]] شد. روابط سیاسی ایران و [[لبنان]] تا پایان [[لبنان معاصر|جنگ داخلی]] و امضای [[لبنان معاصر|پیمان طائف]] از سوی طرف‌های درگیر در جنگ 15 ساله در وضعیتی عادی استمرار داشت. پس از آن نیز علی‌رغم آنکه این پیمان با حمایت غرب شکل گرفت و تغییری اساسی در ساختار طائفی پدید نیاورد و تأمین کننده منافع تام و تمام اکثریت [[اسلام و مسلمانان لبنان|مسلمان]] نیز نبود، جمهوری اسلامی‌ بنا بر منافع اکثریت مردم و به ویژه به خواست [[تشیع در لبنان|شیعیان]] این کشور که به انقلاب اسلامی‌ چشم دوخته بودند، روابط را با دولت این کشور توسعه بخشید. طی دو دهه از توسعه روابط، علاوه بر همکاری‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، حمایت از مقاومت این کشور در برابر تهدیدات و تهاجمات اسراییل از محور اساسی مناسبات دوجانبه ایران و [[لبنان]] بوده است.  


'''ب: روابط اقتصادي*:''' روابط اقتصادي دو كشور از سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي برقرار بوده است. در طول جنگ 15 ساله داخلي مناسبات اقتصادي تقريباً در حال ركود بود. پس از پايان جنگ و آغاز مرحله جديد در روابط دو كشور، با ديدار متقابل مسئولان بخشهاي اقتصادي و تجاري و تشكيل كميسيونهاي مشترك، روابط اقتصادي دو كشور نسبتاً فعال شده است. تاكنون شش دور نشست كميسيون مشترك همكاريهاي اقتصادي جمهوري اسلامي ايران و لبنان برگزار شده است كه آخرين دور آن در سال 1387 بود. از سال 1376 تا 1390 بالغ بر 55 سند همكاري عمدتاً اقتصادي و تجاري ميان دو كشور امضاء شده است كه بسیاری از آنها به دليل وضعیت سياسي ناشي از اختلافات دو ائتلاف 14 و 8 مارس، هنوز اجرائي نشده است. طي دو دهه گذشته، همه ساله نمايشگاههاي بازرگاني جمهوري اسلامي ايران در لبنان برگزار شده است كه معمولاً با استقبال مردم به ويژه مسلمانان و شيعيان اين كشور همراه بوده است.
[[روابط اقتصادی و تجاری لبنان و ایران]]<ref>بازیابی شده از https://www.&#x20;iranianembassy.net.</ref>


'''ج- روابط فرهنگي*:''' موافقتنامه فرهنگي ميان دو كشور در سال 1956(1335)، امضاء شده است كه تاكنون، فعاليتهاي فرهنگي دوجانبه به استناد آن انجام شده است. در اين موافقتنامه فرهنگي، بر تلاش دو طرف براي بسط روابط فرهنگي و تحكيم روابط معنوي دو ملت تأكيد و مبادلات فرهنگي از جمله، ايجاد تسهيلات براي مبادله كتب عام المنفعه و نشريات سودمند، مبادله گروه‌هاي مختلف براي آشنايي با كشورهاي يكديگر، برگزاري نمايشگاه هنرهاي ملي، مورد توافق قرار گرفته است. اعزام متقابل استادان، هنرمندان، دانشجويان و نويسندگان و ايجاد زمينه لازم براي اين امر از ديگر موارد اين موافقتنامه فرهنگي است. به استناد ماده 4 اين موافقتنامه، ايجاد كرسي‌هاي تدريس زبان فارسي در دانشگاه‌هاي لبنان و كرسي‌هاي تدريس زبان عربي در دانشگاه‌هاي ايران و تلاش براي توسعه آنها، مورد توافق طرفين قرار گرفته است. تسهيل سفرهاي سياحتي نيز از بندهاي ديگر اين موافقتنامه است. در اين موافقتنامه، ارزشيابي و معادل‌سازي مدارك تحصيلي در مقاطع ابتدايي، متوسطه و عالي نيز مودر توجه و تأكيد قرار گرفته است. در ماده ده موافقتنامه فرهنگي ايران و لبنان به موضوع اعزام رايزن و يا وابسته فرهنگي به كشورهاي ديگر پرداخته شده است و در ماده يازده نيز بر حمايت و تشويق همكاري بين سازمان‌هاي تربيت بدني و برگزاري مسابقات ورزشي تأكيد شده است. 
روابط اقتصادی دو کشور [i] از سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی‌ برقرار بوده است. در طول [[لبنان معاصر|جنگ 15 ساله داخلی]] مناسبات اقتصادی تقریباً در حال رکود بود.  پس از پایان جنگ و آغاز مرحله جدید در روابط دو کشور، با دیدار متقابل مسئولان بخش‌های اقتصادی و تجاری و تشکیل کمیسیون‌های مشترک، روابط اقتصادی دو کشور نسبتاً فعال شده است. تاکنون شش دور نشست کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی جمهوری اسلامی‌ ایران و [[لبنان]] برگزار شده است که آخرین دور آن در سال 1387 بود. از سال 1376 تا 1390 بالغ بر 55 سند همکاری عمدتاً [[روابط اقتصادی و تجاری لبنان و ایران|اقتصادی]] و [[روابط اقتصادی و تجاری لبنان و ایران|تجاری]] میان دو کشور امضا شده است که بسیاری از آن‌ها به دلیل وضعیت سیاسی ناشی از اختلافات دو [[لبنان معاصر|ائتلاف 14 و 8 مارس]]، هنوز اجرایی نشده است. طی دو دهه گذشته، همه ساله نمایشگاه‌های بازرگانی جمهوری اسلامی‌ ایران در [[لبنان]] برگزار شده است که معمولاً با استقبال مردم به ویژه [[اسلام و مسلمانان لبنان|مسلمانان]] و [[تشیع در لبنان|شیعیان]] این کشور همراه بوده است.  


از جمله اقدامات صورت گرفته در دهه‌هاي پيش از انقلاب اسلامي، امضاء موافقت‌نامه همكاري دانشگاه تهران و دانشگاه لبنان بوده است كه براساس آن كرسي زبان فارسي در دانشگاه لبنان تأسيس و دكتر محمدي استاد اعزامي از اين دانشگاه، مسئوليت آن را برعهده گرفت.  
==== [[روابط فرهنگی لبنان و ایران]]<ref>بازیابی شده از https://www.beirut.icro.ir.</ref> ====
موافقتنامه فرهنگی میان دو کشور[ii] در سال 1956 (1335)، امضا شده است که تاکنون، فعالیت‌های فرهنگی دوجانبه به استناد آن انجام شده است. در این موافقتنامه فرهنگی، بر تلاش دو طرف برای بسط روابط فرهنگی و تحکیم روابط معنوی دو ملت تأکید و مبادلات فرهنگی از جمله، ایجاد تسهیلات برای مبادله کتب عام المنفعه و نشریات سودمند، مبادله گروه‌های مختلف برای آشنایی با کشورهای یکدیگر، برگزاری نمایشگاه هنرهای ملی، مورد توافق قرار گرفته است. اعزام متقابل استادان، هنرمندان، دانشجویان و نویسندگان و ایجاد زمینه لازم برای این امر از دیگر موارد این موافقتنامه فرهنگی است. به استناد ماده 4 این موافقتنامه، ایجاد کرسی‌های تدریس زبان فارسی در [[دانشگاه های مشهور لبنان|دانشگاه‌های لبنان]] و کرسی‌های تدریس زبان عربی در دانشگاه‌های ایران و تلاش برای توسعه آن‌ها، مورد توافق طرفین قرار گرفته است. تسهیل سفرهای سیاحتی نیز از بندهای دیگر این موافقتنامه است. در این موافقتنامه، ارزشیابی و معادل‌سازی مدارک تحصیلی در مقاطع [[آموزش های ابتدایی لبنان|ابتدایی]]، [[آموزش متوسطه لبنان|متوسطه]] و [[آموزش عالی لبنان|عالی]] نیز مودر توجه و تأکید قرار گرفته است. در ماده ده موافقتنامه فرهنگی ایران و [[لبنان]] به موضوع اعزام رایزن و یا وابسته فرهنگی به کشورهای دیگر پرداخته شده است و در ماده یازده نیز بر حمایت و تشویق همکاری بین سازمان‌های تربیت بدنی و برگزاری مسابقات ورزشی تأکید شده است.  


افتتاح رايزني فرهنگي ج.ا.ايران در بيروت در سال 1986 (1365) نقطه عطفي در روابط فرهنگي دو كشور پس از پيروزي اقنلاب اسلامي در ايران بود. هر چند به سبب شرايط جنگي و اوضاع نامساعد و بحران ناشي از جنگ داخلي، محدوديت‌ها و مشكلاتي فراروي هر گونه فعاليت فرهنگي مطلوب قرار داشت، برخي برنامه‌هاي فرهنگي هنري در بيروت و ديگر مناطق لبنان، به اجرا گزارده شد كه نظر به استقبال مردم لبنان، در سالهاي بعد نيز ادامه يافت. پس از پايان جنگ داخلي و به ويژه پس از امضاء برنامه مبادلات فرهنگي در سال 1991  ميان دو كشور، فعاليت‌هاي فرهنگي ج.ا.ايران در لبنان توسعه يافت. اين برنامه‌ها طيف گسترده‌اي از انواع فعاليت‌ها اعم از برگزاري جشنواره‌هاي فرهنگي هنري، هفته‌هاي فيلم، سمينار و ميزگردهاي علمي و فرهنگي، انتشار مجله و كتاب، برگزاري دوره‌هاي آموزش زبان فارسي و يا حمايت از برگزاري چنين دوره‌هايي در مراكز دانشگاهي و مؤسسات فرهنگي لبناني را در برمي‌گيرد. زمينه‌سازي و همكاري در تبادلات علمي و گسترش مراودات بين دانشگاه‌ها و مراكز علمي و حمايت از پژوهش‌هاي ايران‌شناسي از ديگر فعاليت‌هاي رايزني فرهنگي ج.ا.ايران در لبنان طي دو دهه فعاليت فرهنگي است. تكريم انديشمندان، فرهيختگان و اديبان لبناني و عرب يكي از برنامه‌هاي فرهنگي ج.ا.ايران در لبنان بوده است. در برخي از اين برنامه‌ها تعدادي از اديبان و شاعران مسيحي كه آثار ارزشمندي درباره پيامبر <sup>(ص)</sup> و خاندان مكرم ايشان پديد آورده‌اند مورد تقدير و ستايش قرار گرفته‌اند كه بازتاب مثبتي در ميان لبناني‌ها به ويژه مسيحيان اين كشور داشته و در تحكيم ارتباط با جامعه مسيحيان لبناني تأثيرگزار بوده است. برگزاري نشست‌هاي گفتگوي ميان انديشمندان مسلمان و مسيحي در اين كشور نيز از ديگر برنامه‌هاي اجرا شده در طول سالهاي گذشته بوده است كه اين امر نيز در مناسبات فرهنگي ايران و لبنان آثار مبتني را به دنبال داشته است. به استناد برنامه مبادلات فرهنگي ميان دو كشور، ميان دانشگاه‌هاي جمهوري اسلامي ايران و لبنان تاكنون موافقتنامه‌هاي همكاري متعددي براي مبادله استاد و دانشجو امضاء شده است كه تنها برخي از آنها جنبه عملي به خود گرفته است و بيشتر آنها به دليل عدم ثبات دولتها و مسئولان مربوطه در لبنان و برخي ضعف‌هاي طرف ايراني تاكنون يا عملاً اجرائي نشده است و يا بطور مطلوب به اجرا گزارده نشده است. همچنين بر اساس همين برنامه مبادلات فرهنگي، همه ساله بسياري از مراكز انتشاراتي لبناني به ويژه مراكز نشر اسلامي و شيعي در نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران مشاركت و جمهوري اسلامي ايران نيز معمولاً از طريق رايزني فرهنگي و برخي مراكز انتشاراتي ايراني در نمايشگاه‌ بين‌المللي و عربي كتاب در بيروت و برخي نمايشگاه‌هاي فصلي و محلي كتاب در اين كشور حضور دارد.  
از جمله اقدامات صورت گرفته در دهه‌های پیش از انقلاب اسلامی، امضای موافقت‌نامه همکاری دانشگاه تهران و [[دانشگاه های مشهور لبنان|دانشگاه لبنان]] بوده است که براساس آن کرسی زبان فارسی در دانشگاه [[لبنان]] تأسیس و دکتر محمدی استاد اعزامی‌ از این دانشگاه، مسئولیت آن را برعهده گرفت.


در حوزه چاپ و نشر هم، رايزني فرهنگي كشورمان تاكنون به چاپ و انشار دهها عنوان كتاب و مجله در موضوعات گوناگون اسلامي و ايران‌شناسي اقدام كرده است.  
افتتاح رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در بیروت در سال 1986 (1365) نقطه عطفی در روابط فرهنگی دو کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ در ایران بود. هر چند به سبب شرایط جنگی و اوضاع نامساعد و بحران ناشی از جنگ داخلی، محدودیت‌ها و مشکلاتی فراروی هر گونه فعالیت فرهنگی مطلوب قرار داشت، برخی برنامه‌های فرهنگی هنری در بیروت و دیگر مناطق [[لبنان]]، به اجرا گزارده شد که نظر به استقبال مردم [[لبنان]]، در سال‌های بعد نیز ادامه یافت. پس از پایان جنگ داخلی و به ویژه پس از امضای برنامه مبادلات فرهنگی در سال 1991  میان دو کشور، فعالیت‌های فرهنگی ج. ا. ایران در [[لبنان]] توسعه یافت. این برنامه‌ها طیف گسترده‌ای از انواع فعالیت‌ها اعم از برگزاری جشنواره‌های فرهنگی هنری، هفته‌های فیلم، سمینار و میزگردهای علمی‌ و فرهنگی، انتشار مجله و کتاب، برگزاری دوره‌های آموزش زبان فارسی و یا حمایت از برگزاری چنین دوره‌هایی در [[دانشگاه های مشهور لبنان|مراکز دانشگاهی]] و [[نهادها و سازمان‌های فرهنگی لبنان|مؤسسات فرهنگی لبنانی]] را در برمی‌گیرد. زمینه‌سازی و همکاری در تبادلات علمی‌ و گسترش مراودات بین دانشگاه‌ها و مراکز علمی‌ و حمایت از پژوهش‌های ایران‌شناسی از دیگر فعالیت‌های رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در [[لبنان]] طی دو دهه فعالیت فرهنگی است. تکریم اندیشمندان، فرهیختگان و ادیبان لبنانی و عرب یکی از برنامه‌های فرهنگی ج. ا. ایران در [[لبنان]] بوده است. در برخی از این برنامه‌ها تعدادی از ادیبان و شاعران مسیحی که آثار ارزشمندی درباره پیامبر <sup>(ص)</sup> و خاندان مکرم ایشان پدید آورده‌اند مورد تقدیر و ستایش قرار گرفته‌اند که بازتاب مثبتی در میان لبنانی‌ها به ویژه مسیحیان این کشور داشته و در تحکیم ارتباط با جامعه مسیحیان لبنانی تأثیرگزار بوده است. برگزاری نشست‌های گفتگوی میان اندیشمندان مسلمان و مسیحی در این کشور نیز از دیگر برنامه‌های اجرا شده در طول سال‌های گذشته بوده است که این امر نیز در مناسبات فرهنگی ایران و [[لبنان]] آثار مبتنی را به دنبال داشته است. به استناد برنامه مبادلات فرهنگی میان دو کشور، میان دانشگاه‌های جمهوری اسلامی‌ایران و [[لبنان]] تاکنون موافقتنامه‌های همکاری متعددی برای مبادله استاد و دانشجو امضا شده است که تنها برخی از آن‌ها جنبه عملی به خود گرفته است و بیشتر آن‌ها به دلیل عدم ثبات دولت‌ها و مسئولان مربوطه در [[لبنان]] و برخی ضعف‌های طرف ایرانی تاکنون یا عملاً اجرایی نشده است و یا به‌طور مطلوب به اجرا گزارده نشده است. همچنین بر اساس همین برنامه مبادلات فرهنگی، همه ساله بسیاری از مراکز انتشاراتی لبنانی به ویژه مراکز نشر اسلامی‌ و شیعی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران مشارکت و جمهوری اسلامی‌ ایران نیز معمولاً از طریق رایزنی فرهنگی و برخی مراکز انتشاراتی ایرانی در [[بازار کتاب لبنان|نمایشگاه‌ بین‌المللی]] و عربی کتاب در بیروت و برخی نمایشگاه‌های فصلی و محلی کتاب در این کشور حضور دارد.


كتابخانه رايزني فرهنگي نيز در واقع كتابخانه‌اي تخصصي در زمينه مطالعات ايراني در اين كشور است كه با دارا بودن حدود 9000 جلد كتاب در حوزه ادبيات، تاريخ، هنر و فرهنگ مورد استفاده علاقمندان به ويژه پژوهشگران و دانشجويان قرار دارد.
در حوزه چاپ و نشر هم، رایزنی فرهنگی کشورمان تاکنون به چاپ و انتشار ده‌ها عنوان کتاب و مجله در موضوعات گوناگون اسلامی‌ و ایران‌شناسی اقدام کرده است.


طي دهه‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دهها طلبه لبناني در حوزه علميه قم مشغول فراگيري دروس حوزوي بوده‌اند. همچنين طي اين سالها تعداد قابل توجهي از دانشجويان لبناني به ويژه شيعيان در مقاطع و رشته‌هاي مختلف در دانشگاههاي ايراني به تحصيل اشتغال داشته‌اند و هم‌اكنون دهها تن از آنان كه فارغ‌التحصيل شده‌اند در حوزه‌هاي پزشكي، مهندسي و علوم انساني در اين كشور به فعاليت مشغول شده‌اند. تعداد دانشجويان ايراني در دانشگاههاي لبنان به ويژه در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري نيز طي ده سال اخير رو به افزايش گزارده است.  
کتابخانه رایزنی فرهنگی نیز در واقع کتابخانه‌ای تخصصی در زمینه مطالعات ایرانی در این کشور است که با دارا بودن حدود 9000 جلد کتاب در حوزه ادبیات، تاریخ، هنر و فرهنگ مورد استفاده علاقمندان به ویژه پژوهشگران و دانشجویان قرار دارد.  


'''ايران‌شناسي و زبان و ادبيات فارسي*'''
طی دهه‌‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ده‌ها طلبه لبنانی در حوزه علمیه قم مشغول فراگیری دروس حوزوی بوده‌اند.  همچنین طی این سال‌ها تعداد قابل توجهی از دانشجویان لبنانی به ویژه [[تشیع در لبنان|شیعیان]] در مقاطع و رشته‌های مختلف در دانشگاه‌های ایرانی به تحصیل اشتغال داشته‌اند و هم‌اکنون ده‌ها تن از آنان که فارغ‌التحصیل شده‌اند در حوزه‌های پزشکی، مهندسی و علوم انسانی در این کشور به فعالیت مشغول شده‌اند.  تعداد دانشجویان ایرانی در [[دانشگاه های مشهور لبنان|دانشگاه‌های لبنان]] به ویژه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری نیز طی ده سال اخیر رو به افزایش گزارده است. 
[[پرونده:زبان فارسی در لبنان.jpg|بندانگشتی|زبان فارسی در لبنان - برگرفته از سایت iranpress - قابل بازیابی از:https://iranpress.com/brazil-calls-for-establishment-of-persian-language-course-at-sao-paulo-university]]


ايران‌شناسي به مفهوم علمي آن در اين كشور وجود ندارد و صرفاً در برخي مقاطع در چارچوب آموزش زبان و معرفي ادبيات فارسي و يا برخي پژوهشها و رساله‌هاي دانشگاهي و برگزاري نشستهاي علمي به اين موضوع پرداخته مي‌شود. مجله «'''الدراسات الادبية'''» نمونه‌اي از اين موارد است. برخي از استادان دانشگاهي لبنان نيز به مطالعه تاريخ و تمدن ايران و تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران اهتمام دارند و با نگارش كتاب و مقاله و مشاركت در نشستهاي علمي، نتيجه مطالعات خود را ارائه مي‌كنند.
=== [[ایران شناسی در لبنان|ایران‌ شناسی در لبنان]]<ref>بازیابی شده از https://www.beirut.icro.ir.</ref> ===
ایران‌شناسی [iii] به مفهوم علمی‌ آن در این کشور وجود ندارد و صرفاً در برخی مقاطع در چارچوب آموزش زبان و معرفی ادبیات فارسی و یا برخی پژوهش‌ها و رساله‌‌های دانشگاهی و برگزاری نشست‌های علمی‌ به این موضوع پرداخته می‌شود. مجله [[مطبوعات در لبنان|«'''الدراسات الادبیة'''»]] نمونه‌ای از این موارد است. برخی از استادان دانشگاهی [[لبنان]] نیز به مطالعه تاریخ و تمدن ایران و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی‌ ایران اهتمام دارند و با نگارش کتاب و مقاله و مشارکت در نشست‌های علمی، نتیجه مطالعات خود را ارائه می‌کنند.  


هرچند با توجه به روابط ديرينه و مشتركات فرهنگي و نيز موافقت‌نامه‌هاي فرهنگي موجود، وضعيت آموزش زبان فارسي در اين كشور چندان رضايتبخش نيست،با فعاليتهاي نمايندگي فرهنگي ج.ا.ا در لبنان ، آموزش اين زبان در سالهاي اخير با استقبال مواجه و رو به توسعه بوده است.
هرچند با توجه به روابط دیرینه و مشترکات فرهنگی و نیز موافقت‌نامه‌های فرهنگی موجود، وضعیت آموزش زبان فارسی در این کشور چندان رضایت بخش نیست، با فعالیت‌های نمایندگی فرهنگی ج. ا. ا در [[لبنان]] ، آموزش این زبان در سال‌های اخیر با استقبال مواجه و رو به توسعه بوده است.  


پيش از آن، اولين گامها براي آموزش زبان فارسي در اين كشور از دانشگاه دولتي لبنان آغاز شد. در پي امضاي توافق‌نامه فرهنگي همكاري ميان ميان دانشگاه تهران و دانشگاه مزبور در سال 1958 (1336 ش) دكتر محمد محمدي ملايري كه خود دانش‌آموخته دانشگاه آمريكائي بيروت بود از سوي دانشگاه تهران براي راه‌اندازي كرسي زبان و ادبيات فارسي به عنوان زبان اختياري در دانشگاه دولتي لبنان عازم بيروت شد و به مدت 10 سال مسئوليت كرسي و تدريس زبان و ادبيات فارسي را برعهده داشت. علاوه بر آن، او نسبت به معرفي زبان و ادبيات فارسي به ادب پژوهان و محافل ادبي لبنان اهتمام داشت و موفق شد مجله دو زبانه '''الدراسات الادبية''' را در اين دانشگاه منتشر كند.  اين نشريه، تنها به پژوهشهاي زبان و ادبيات فارسي اختصاص نداشت و در كنار اين مهم، مقالاتي در حوزه ادبيات تطبيقي فارسي و عربي، زبان و ادبيات عرب و موضوعات تاريخي مرتبط نيز به دو زبان فارسي و عربي در آن درج مي‌شد. در پي بازگشت دكتر محمدي به ايران، هرچند دكتر احمد لواساني كه دكتراي خود را در رشته زبان و ادبيات عرب از دانشگاه لبنان دريافت كرده بود و با همكاري دكتر فكتور الكك كه دكتراي زبان و ادبيات فارسي را از دانشگاه تهران اخذ و به عنوان اولين استاد لبناني حائز دكترا در اين رشته به دانشگاه دولتي لبنان پيوسته شد، كار آموزش زبان فارسي را ادامه دادند ولي انتشار مجله مزبور به علل مختلف متوقف شد. با آغاز جنگ داخلي لبنان و بروز نابساماني در دانشگاهها، كار آموزش زبان فارسي نيز براي مدتي تعطيل و به دنبال تأسيس شاخه‌هاي اين دانشگاه در مناطق مختلف لبنان كه بنا بر شرايط جنگ صورت گرفت، دوباره بطور محدود از سر گرفته شد.  پس از پايان جنگ، با پيگيري رايزني فرهنگي ج.ا.ا در بيروت آموزش زبان فارسي مورد اهتمام بيشتري قرار گرفت و با راه‌اندازي مجدد كرسي زبان فارسي در دانشگاه دولتي لبنان تلاش براي توسعه آموزش اين زبان و برگزاري دوره‌هاي آزاد آموزش آغاز شد. همچنين در ادامه اين تلاشها، مجله '''الدراسات الادبية''' پس از 20 سال توقف، مجدداً با اهتمام دكتر فكتور الكك راه‌اندازي گرديد.
=== [[آموزش زبان فارسی در لبنان]] ===
پیش از آن، اولین گام‌ها برای آموزش زبان فارسی در این کشور از [[دانشگاه های مشهور لبنان|دانشگاه دولتی لبنان]] آغاز شد. در پی امضای توافق‌نامه فرهنگی همکاری میان دانشگاه تهران و دانشگاه مزبور در سال 1958 (1336 ش) دکتر محمد محمدی ملایری که خود دانش‌آموخته [[الجامعة الاميركية فی بيروت (دانشگاه آمريكايی بيروت)|دانشگاه آمریکایی بیروت]] بود از سوی دانشگاه تهران برای راه‌اندازی کرسی زبان و ادبیات فارسی به عنوان زبان اختیاری در دانشگاه دولتی [[لبنان]] عازم بیروت شد و به مدت 10 سال مسئولیت کرسی و تدریس زبان و ادبیات فارسی را برعهده داشت. علاوه بر آن، او نسبت به معرفی زبان و ادبیات فارسی به ادب پژوهان و محافل ادبی [[لبنان]] اهتمام داشت و موفق شد مجله دو زبانه '''الدراسات الادبیة''' را در این دانشگاه منتشر کند. این نشریه، تنها به پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی اختصاص نداشت و در کنار این مهم، مقالاتی در حوزه ادبیات تطبیقی فارسی و عربی، زبان و ادبیات عرب و موضوعات تاریخی مرتبط نیز به دو زبان فارسی و عربی در آن درج می‌شد. در پی بازگشت دکتر محمدی به ایران، هرچند دکتر احمد لواسانی که دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات عرب از دانشگاه [[لبنان]] دریافت کرده بود و با همکاری دکتر فکتور الکک که دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران اخذ و به عنوان اولین استاد لبنانی حائز دکترا در این رشته به دانشگاه دولتی لبنان پیوسته شد، کار آموزش زبان فارسی را ادامه دادند ولی انتشار مجله مزبور به علل مختلف متوقف شد. با آغاز [[لبنان معاصر|جنگ داخلی لبنان]] و بروز نابسامانی در دانشگاه‌ها، کار آموزش زبان فارسی نیز برای مدتی تعطیل و به دنبال تأسیس شاخه‌های این دانشگاه در مناطق مختلف [[لبنان]] که بنا بر شرایط جنگ صورت گرفت، دوباره به طور محدود از سر گرفته شد. پس از پایان جنگ، با پیگیری رایزنی فرهنگی ج. ا. ا در بیروت آموزش زبان فارسی مورد اهتمام بیشتری قرار گرفت و با راه‌اندازی مجدد کرسی زبان فارسی در دانشگاه دولتی [[لبنان]] تلاش برای توسعه آموزش این زبان و برگزاری دوره‌های آزاد آموزش آغاز شد. همچنین در ادامه این تلاش‌ها، مجله '''الدراسات الادبیة''' پس از 20 سال توقف، مجدداً با اهتمام دکتر فکتور الکک راه‌اندازی گردید.  


از آنجا كه زبان فارسي در دانشگاه دولتي و برخي ديگر از دانشگاههاي لبنان صرفاً به عنوان زبان اختياري در كنار ديگر زبانهاي شرقي و تنها در چند رشته، آموزش داده مي‌شود، نتيجه مطلوبي همچون توانمند سازي زبان آموزان به خواندن متون فارسي و يا سخن گفتن به فارسي در پي نداشته است. لذا طي سالهاي گذشته از سوي رايزني مزبور تلاشهائي براي راه‌اندازي گروه زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي اين كشور صورت گرفته است كه در پي امضاء توافق‌نامه همكاري ميان دانشگاههاي تهران و دولتي لبنان در سال 1388، و توافقهاي اوليه انجام و برخي مصوبات قانوني نيز در اين خصوص اخذ شده است. همچنين درس‌نامه زبان و ادبيات فارسي تهيه و به تأييد قطب علمي دانشگاه فردوسي نيز رسيده است و در كميته مربوطه در دانشكده ادبيات دانشگاه مزبور مورد تأييد قرار گرفته است. تغيير و تحولات سياسي و جابجائي مسئولان مربوطه اما تاكنون مانع از آن بوده است كه اين مهم تحقق يابد. در صورت تأسيس و فعاليت اين گروه آموزشي، نه تنها زبان فارسي كه مقوله پژوهش در حوزه ادبيات فارسي و تاريخ و تمدن ايران و نيز ادبيات تطبيقي فارسي و عربي مورد اهتمام بيشتري قرار خواهد گرفت و البته تأثير بسزايي در پيوندهاي فرهنگي خواهد گزارد.
از آنجا که زبان فارسی در دانشگاه دولتی و برخی دیگر از دانشگاه‌های [[لبنان]] صرفاً به عنوان زبان اختیاری در کنار دیگر زبان‌های شرقی و تنها در چند رشته، آموزش داده می‌شود، نتیجه مطلوبی همچون توانمند سازی زبان آموزان به خواندن متون فارسی و یا سخن گفتن به فارسی در پی نداشته است. لذا طی سال‌های گذشته از سوی رایزنی مزبور تلاش‌هایی برای راه‌اندازی گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی این کشور صورت گرفته است که در پی امضای توافق‌نامه همکاری میان دانشگاه‌های تهران و دولتی [[لبنان]] در سال 1388، و توافق‌های اولیه انجام و برخی مصوبات قانونی نیز در این خصوص اخذ شده است. همچنین درس‌نامه زبان و ادبیات فارسی تهیه و به تأیید قطب علمی‌ دانشگاه فردوسی نیز رسیده است و در کمیته مربوطه در دانشکده ادبیات دانشگاه مزبور مورد تأیید قرار گرفته است. تغییر و تحولات سیاسی و جابجایی مسئولان مربوطه اما تاکنون مانع از آن بوده است که این مهم تحقق یابد. در صورت تأسیس و فعالیت این گروه آموزشی، نه تنها زبان فارسی که مقوله پژوهش در حوزه ادبیات فارسی و تاریخ و تمدن ایران و نیز ادبیات تطبیقی فارسی و عربی مورد اهتمام بیشتری قرار خواهد گرفت و البته تأثیر به‌سزایی در پیوندهای فرهنگی خواهد گزارد.  


علاوه بر شاخه‌هاي دانشگاه دولتي در مناطق مختلف، آموزش زبان فارسي در برخي ديگر از دانشگاهها از جمله دانشگاه قديس يوسف و دانشگاه روح‌القدس انجام مي‌شود. همچنين با پيگيريها و پشتيباني رايزني فرهنگي اخيراً در مجموعه‌اي از مدارس غيرانتفاعي وابسته به '''المؤسسة الاسلاميۀ للتعليم و التربية''' كه داراي 14 شعبه و مجتمع آموزشي در بيروت و شهرهاي جنوبي و بقاع است، كار آموزش زبان فارسي آغاز شده است. همچنین مشابه این همکاری با سازمان مدارس المهدی وابسته به حزب الله صورت گرفته است.ل
علاوه بر شاخه‌های دانشگاه دولتی در مناطق مختلف، آموزش زبان فارسی در برخی دیگر از دانشگاه‌ها از جمله [[جامعة القديس يوسف (دانشگاه قديس يوسف)|دانشگاه قدیس یوسف]] و [[جامعة روح القدس (دانشگاه روح القدس)|دانشگاه روح‌القدس]] انجام می‌شود. همچنین با پیگیری‌ها و پشتیبانی رایزنی فرهنگی اخیراً در مجموعه‌ای از مدارس غیرانتفاعی وابسته به '''المؤسسة الاسلامیۀ للتعلیم و التربیة''' که دارای 14 شعبه و مجتمع آموزشی در بیروت و شهرهای جنوبی و بقاع است، کار آموزش زبان فارسی آغاز شده است. همچنین مشابه این همکاری با سازمان مدارس المهدی وابسته به حزب الله صورت گرفته است.  


از آنجا كه در كنار نظام آموزشي لبنان دانش‌آموزان موظف به فراگيري يكي از زبانهاي انگليسي يا فرانسه به عنوان زبان دوم پس از زبان عربي و مجاز به فراگيري يك زبان خارجي ديگر به عنوان زبان اختياري مي‌باشند، مشروط به فراهم آمدن زمينه‌هاي لازم و ساز و كارهاي مناسب، امكان گسترش اين تجربه جديد به ديگر مدارس وجود دارد.
از آنجا که در کنار [[نظام آموزشی لبنان]] دانش‌آموزان موظف به فراگیری یکی از زبان‌های انگلیسی یا فرانسه به عنوان زبان دوم پس از زبان عربی و مجاز به فراگیری یک زبان خارجی دیگر به عنوان زبان اختیاری می‌باشند، مشروط به فراهم آمدن زمینه‌های لازم و ساز و کارهای مناسب، امکان گسترش این تجربه جدید به دیگر مدارس وجود دارد.  


آموزش زبان فارسي براي داوطلبان آزاد نيز طي دهه گذشته تاكنون در محل رايزني فرهنگي برقرار و به ويژه در چند سال اخير با استقبال بسياري روبرو بوده است.
آموزش زبان فارسی برای داوطلبان آزاد نیز طی دهه گذشته تاکنون در محل رایزنی فرهنگی برقرار و به ویژه در چند سال اخیر با استقبال بسیاری روبرو بوده است.  


=== [[لبنان و انقلاب اسلامی]] ===
[[پرونده:لبنان و انقلاب اسلامی.jpg|بندانگشتی|261x261پیکسل|لبنان و انقلاب اسلامی - برگرفته از سایت sahebkhabar - قابل بازیابی از: https://sahebkhabar.ir/news/31066796/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1]]
پیروزی انقلاب اسلامی‌ ایران بازتاب گسترده‌ای در [[لبنان]] داشت و آرایش نیروهای سیاسی این کشور را که تا آن زمان در جهت منافع جریان‌های مسیحی غرب‌گرا، بود به نفع [[اسلام و مسلمانان لبنان|مسلمانان]] و به ویژه [[تشیع در لبنان|شیعیان]] تغییر داد. این تحول که زمینه‌های آن از یک دهه قبل از آن و با تأسیس جنبش محرومین توسط امام موسی صدر در حال شکل‌گیری بود، با ایجاد اعتماد و بسیج سیاسی [[تشیع در لبنان|شیعیان]]، آنان را به امکان ایفای نقش مؤثر در صحنه سیاسی این کشور امیدوار ساخت.


'''لبنان و انقلاب اسلامي'''
جنبش امل هرچند از پیروزی انقلاب استقبال کرد به دلیل جریان محافظه‌‌کار که به تدریج و پس از ناپدید شدن امام موسی صدر بر آن حاکم شده بود، نتوانست پذیرای تام و تمام پیام‌های آن باشد و لذا عملاً گرفتار انشقاق و کناره‌گیری بسیاری از مسئولان و کادرهای اصلی شد.  شکل‌گیری مجموعه سیاسی جدید که بعدها نام «حزب‌الله» را بر خود نهاد، نقطه عطفی مهم در تاریخ معاصر [[تشیع در لبنان|شیعیان لبنان]] بود. از آن پس طائفه شیعه با پشت سر گذاشتن دوران ضعف و فتور و  و نادیده شدن، به ایفای نقش در تحولات سیاسی، اجتماعی و مشارکت در نظام سیاسی پرداخت. [[تشیع در لبنان|شیعیان]] به پشتوانه چنین تحولی توانسته‌اند طی دو دهه اخیر با قدرتمندی تمام و با شکل دادن به جریان مقاومت، در برابر تهدیدات و حملات اسراییل، پایداری و به موفقیت‌های شگرفی دست یابند. در واقع [[تشیع در لبنان|شیعیان لبنان]] با پیروزی انقلاب اسلامی، هویت خود را بازیافتند و توانمندی‌های نهفته آنان نیز متبلور شد.


پيروزي انقلاب اسلامي ايران بازتاب گسترده‌اي در لبنان داشت و  آرايش نيروهاي سياسي اين كشور را كه تا آن زمان در جهت منافع جريانهاي مسيحي غرب‌گرا، بود به نفع مسلمانان و بويژه شيعيان تغيير داد. اين تحول كه زمينه‌هاي آن از يك دهه قبل از آن و با تأسيس جنبش محرومين توسط امام موسي صدر در حال شكل‌گيري بود، با ايجاد اعتماد و بسيج سياسي شيعيان، آنان را به امكان ايفاي نقش مؤثر در صحنه سياسي اين كشور اميدوار ساخت. جنبش امل هرچند از پيروزي انقلاب استقبال كرد به دليل جريان محافظه‌‌كار كه به تدريج و پس از ناپديد شدن امام موسي صدر بر آن حاكم شده بود، نتوانست پذيراي تام و تمام پيامهاي آن باشد و لذا عملاً گرفتار انشقاق و كناره‌گيري بسياري از مسئولان و كادرهاي اصلي شد. شكل‌گيري مجموعه سياسي جديد كه بعدها نام «حزب‌الله» را بر خود نهاد، نقطه عطفي مهم در تاريخ معاصر شيعيان لبنان بود.  از آن پس طائفه شيعه با پشت سر گذاشتن دوران ضعف و فتور و  و ناديده شدن، به ايفاي نقش در تحولات سياسي، اجتماعي و مشاركت در نظام سياسي پرداخت. شیعیان به پشتوانه چنين تحولي توانسته‌اند طي دو دهه اخير با قدرتمندي تمام و با شكل دادن به جريان مقاومت، در برابر تهديدات و حملات اسرائيل، پايداري و به موفقيتهاي شگرفي دست يابند.
انقلاب اسلامی‌ علاوه بر [[تشیع در لبنان|شیعیان]]، در میان [[تسنن در لبنان|اهل سنت لبنان]] نیز هوادارانی یافت و برخی مجموعه‌ها نیز در این راستا شکل گرفت که جنبش توحید اسلامی‌ در طرابلس از جمله آنان بود. هر چند این جنبش دو سال پس از تأسیس به دلیل برخی تندروی‌ها و درگیری‌های خونین با جریان‌های سکولار مخالف، ناگزیر تن به محدودیت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی داد، هواداری از پیام‌های انقلاب اسلامی‌ به عنوان نهضتی علیه استعمار و استبداد و احیا کننده هویت دینی [[اسلام و مسلمانان لبنان|مسلمانان]]، در میان برخی از روشنفکران، جوانان و عالمان دینی [[تسنن در لبنان|اهل سنت]] ادامه یافت. در عین حال تلاش‌هایی صورت گرفته است تا انقلاب اسلامی‌ را نهضتی صرفاً [[تشیع در لبنان|شیعی]] معرفی و حمایت ایران از [[حزب الله لبنان|حزب‌الله]] تهدیدی برای جامعه [[تسنن در لبنان|سنی لبنان]] معرفی شود. با وجود این تلاش‌ها که به ویژه در سال‌های اخیر به طور هدفمند دنبال می‌شود، جمهوری اسلامی‌ ایران توانسته است، روابط خود را با بسیاری از شخصیت‌ها و محافل و جریان‌های سنی در این کشور استمرار بخشد. از سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ و به ویژه پس از اعلام موجودیت [[حزب الله لبنان|حزب‌‌الله]] به عنوان ادامه خط انقلاب اسلامی‌ در [[لبنان]]، در میان مسیحیان غرب‌گرا و به ویژه جریان‌های تندرو و احزاب سیاسی [[طوائف مسيحی لبنان|مارونی]] نیز مخالفت‌هایی برانگیخته شد که تاکنون کم و بیش  ادامه دارد. علی‌رغم این مخالفت‌ها، روابط جمهوری اسلامی‌ ایران با بسیاری از شخصیت‌های سیاسی، مذهبی و فرهنگی مستقل و محافل و مراکز و جریان‌های سیاسی وابسته به [[طوائف مسيحی لبنان|مسیحیان]] از گذشته تاکنون استمرار داشته است.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[لبنان]]. تهران: [https://alhoda.ir موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 297-311.</ref>


در واقع شيعيان لبنان با پيروزي انقلاب اسلامي، هويت خود را بازيافتند و توانمنديهاي نهفته آنان نيز متبلور شد.
== نیز نگاه کنید به ==
[[روابط آرژانتین با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط کانادا با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط تونس با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط ژاپن با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط کوبا با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط ایران و چین]]؛ [[روابط جمهوری سنگال با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط فرانسه با ج.ا. ایران]]؛ [[روابط مالی با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط سودان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط ساحل عاج با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط زیمبابوه با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط تایلند با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط اوکراین با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط اسپانیا با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط اردن با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط اتیوپی با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط سیرالئون با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط قطر با ج. ا. ایران]]؛ [[روابط سریلانکا با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط گرجستان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران]]؛ [[روابط بنگلادش با ج.ا.ایران]]؛ [[روابط قزاقستان با جمهوری اسلامی ایران]]


انقلاب اسلامي علاوه بر شيعيان، در ميان اهل سنت لبنان نيز هواداراني يافت و برخي مجموعه‌ها نيز در اين راستا شكل گرفت كه جنبش توحيد اسلامي در طرابلس از جمله آنان بود. هر چند اين جنبش دو سال پس از تأسيس به دليل برخي تندرويها و درگيريهاي خونين با جريانهاي سكولار مخالف، ناگزير تن به محدوديت فعاليتهاي سياسي و اجتماعي داد، هواداري از پيام‌هاي انقلاب اسلامي به عنوان نهضتي عليه استعمار و استبداد و احياء كننده هويت ديني مسلمانان، در ميان برخي از روشنفكران، جوانان و عالمان ديني اهل سنت ادامه يافت. در عين حال تلاشهائي صورت گرفته است تا انقلاب اسلامي را نهضتي صرفاً شيعي معرفي و حمايت ایران از حزب‌الله تهديدي براي جامعه سني لبنان معرفي شود. با وجود اين تلاشها كه به ويژه در سالهاي اخير بطور هدفمند دنبال مي‌شود، جمهوري اسلامي ايران توانسته است، روابط خود را با بسياري از شخصيتها و محافل و جريانهاي سني در اين كشور استمرار بخشد.
== پاورقی ==
<small>[i] اطلاعات این بخش با استفاده از منبع زیر ارائه شده است:</small>


از سالهاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به ويژه پس از اعلام موجوديت حزب‌‌الله به عنوان ادامه خط انقلاب اسلامي در لبنان، در ميان مسيحيان غرب‌گرا و به ويژه جريانهاي تندرو و احزاب سياسي ماروني نيز مخالفتهائي برانگيخته شد كه تاکنون كم و بيش  ادامه دارد. عليرغم اين مخالفتها، روابط جمهوري اسلامي ايران با بسياري از شخصيتهاي سياسي، مذهبي و فرهنگي مستقل و محافل و مراكزوجریان های سیاسی وابسته به مسيحيان از گذشته تاكنون استمرار داشته است.
<small>- اطلاعات میدانی نگارنده</small>


<small>[ii] اطلاعات این بخش با استفاده از منبع زیر ارائه شده است:</small>


<small>- اطلاعات میدانی نگارنده</small>


<small>[iii] اطلاعات مربوط به زبان فارسی در [[لبنان]] با استفاده از منبع زیر ارائه شده است:</small>


<small>- اطلاعات میدانی نگارنده</small>


 
== کتابشناسی ==
----* اطلاعات اين بخش با استفاده از وب سايت: سفارت ج.ا.ايران در لبنان به آدرس: www.iranianembassy.net ارائه شده است.
<references />
 
[[رده:روابط، همکاری و مبادلات تجاری و سیاسی ایران و سایر کشورها]]
<nowiki>*</nowiki> اطلاعات اين بخش با استفاده از دو منبع زير ارائه شده است:
 
1- وب سايت سفارت ج.ا.يران در لبنان به آدرس: www.iranianembassy.net
 
2- اطلاعات ميداني نگارنده
 
<nowiki>*</nowiki> اطلاعات اين بخش با استفاده از دو منبع زير ارائه شده است:
 
1- وب سايت رايزني فرهنگي ج.ا.ايران در بيروت به آدرس: www.beirut.icro.ir
 
2- اطلاعات ميداني نگارنده
 
<nowiki>*</nowiki>- اطلاعات مربوط به زبان فارسي در لبنان با استفاده از دو منبع زير ارائه شده است:
 
1- وب سايت رايزني فرهنگي ج.ا.ايران در بيروت به آدرس: www.beirut.icro.ir
 
2- اطلاعات ميداني نگارنده

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۳

روابط لبنان با جمهوری اسلامی ایران شامل پیشینه روابط تاریخی لبنان و ایران؛ روابط فرهنگی لبنان و ایران؛ روابط اقتصادی و تجاری لبنان و ایران؛ روابط سیاسی لبنان و ایران؛ لبنان و انقلاب اسلامی؛ ایران شناسی در لبنان و آموزش زبان فارسی در لبنان است.

روابط ایران_لبنان - برگرفته از سایت isna - قابل بازیابی از: [https://Isna.ir/xcXyGw isna.ir/xcXyGw

]

پیشینه روابط تاریخی لبنان و ایران

ریشه روابط تاریخی ایران و لبنان به قرون پیش از میلاد بازمی‌گردد. اشغال سرزمین شام در قرن ششم میلادی توسط کورش، حضور ایرانیان در بیروت، طرابلس، صور، صیدا و بعلبک را در پی داشت که با مردم این سرزمین که در آن روزگار به فینیقیه شناخته می‌شد، درآمیختند. در دوره سیطره و حضور ایرانیان در فینیقیه، این منطقه به عنوان مرکزی برای تجارت جهانی از شکوفایی برخوردار بود.

حاکمیت ایرانی‌ها هر چند پس از دو قرن با حمله اسکندر از میان رفت، بسیاری از ایرانیان در این سرزمین ماندگار شدند. همچنین در نیمه اول قرن هفتم میلادی در جریان جنگ‌های ایرانیان و بیزانس گروهی[۱] از ایرانی‌ها به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. در متن امان نامه سردار اسلام ابوعبیده جراح به مردم بعلبک هنگام فتح بقاع، از ایرانی‌ها نیز ذکری به میان آمده‌است که به فارسی تکلم می‌کردند.[۲] در قرن اول هجری نیز گروه‌هایی از ایرانیان بعلبک و حمص به شهر صور در ساحل دریای مدیترانه مهاجرت کردند.[۳]

برپایی دولت صفوی در ایران و اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی‌ اما مهم‌ترین نقطه عطف در روابط تاریخی این دو سرزمین است. در این دوره با مهاجرت گروهی از عالمان و فقیهان جبل عامل به ایران، پیوندهای فرهنگی جدیدی بر مدار مذهب میان آنان شکل گرفت. حضور ده‌ها عالم دینی عاملی در ایران به بالندگی مذهب شیعه و تحکیم و گسترش فرهنگ شیعی و البته استحکام پایه‌های حاکمیت دولت شیعی صفوی انجامید. محقق کرکی و شیخ بهایی از جمله این عالمان بودند که نقش به‌سزایی در این زمینه‌ها داشتند.

طی قرون بعد نیز روابط ایرانیان با شیعیان لبنان کم و بیش ادامه یافت و البته به دلیل محدودیت‌های آنان تحت حاکمیت عثمانی‌ها به سختی صورت می‌گرفت. با فروپاشی امپراطوری عثمانی و تشکیل لبنان بزرگ تحت قیمومیت فرانسه و با توجه به وجود مراکز دانشگاهی مدرن در این کشور، گروهی از دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل عازم بیروت شدند و به‌ ویژه در دانشگاه آمریکایی بیروت به تحصیل پرداختند.

ایجاد و تأسیس کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی لبنان و انتشار مجله الدراسات الادبیة نیز از جمله عوامل مؤثر در پیوندهای فرهنگی ایران و لبنان پس از استقلال این کشور به‌ شمار می‌رود.

عزیمت امام موسی صدر در سال 1338، از حوزه علمیه قم به لبنان نیز از عوامل مؤثر در پیوندهای تاریخی و فرهنگی اجتماعی مردم این دو سرزمین است. فعالیت‌های گسترده این روحانی اندیشمند و آگاه که خود از اصالتی عاملی برخوردار بود و اجرای طرح‌های مختلف در جهت ارتقاء سطح فرهنگ و آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی، ایجاد خودباوری و نیز تقویت بنیه اقتصادی شیعیان، نقش مهمی‌ در بهبود نسبی وضعیت آنان که طی قرون گذشته شرایط سخت و محدودیت‌های بسیاری را تحمل کرده بودند، داشت. او همچنین گفتگو میان مسیحیان و مسلمانان را وجهه همت خود قرار داد که با استقبال طوائف مسیحی و مسلمان روبرو شد.

پیروزی انقلاب اسلامی‌ایران اما نقطه عطفی در تاریخ پیوندهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایرانیان با شیعیان لبنان بود.

روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی

روابط ایران و لبنان - برگرفته از سایت tehrantimes - قابل بازیابی از: https://www.tehrantimes.com/news/461388/Iran-congratulates-Lebanon-on-anniv-of-victory-against-Israel

روابط سیاسی لبنان و ایران[۴]

روابط رسمی‌ ایران و لبنان پس از استقلال لبنان و به رسمیت شناخته شدن در سال 1944 برقرار شد. پیش از آن، کنسولگری ایران در لبنان در سال 1912 که این سرزمین با عنوان متصرفیة حبل لبنان، ولایتی مستقل در امپراطوری عثمانی بود تأسیس و در سال 1927 به سرکنسولگری ایران در سوریه، لبنان (تحت قیمومیت فرانسه) و فلسطین و پس از استقلال این کشور، در سال 1955، به سفارت ایران در جمهوری لبنان ارتقاء یافت.

روابط ایران و لبنان پس از استقلال این کشور همراه با فراز و فرود بوده‌ است. هرچند رویکرد و سیاست‌های غرب‌گرایانه هر دو کشور، زمینه همکاری‌های مشترک را فراهم کرده بود، برخی اقدامات و اختلافات نیز به کاهش سطح روابط و گاه نیز به قطع کامل مناسبات سیاسی رسمی‌ می‌انجامید. در دوره ریاست جمهوری کامیل شمعون که دارای گرایش‌های غرب گرایانه بود، روابط میان دو کشور مودت‌آمیز بود. حمایت از پیمان بغداد، پیوستن به دکترین آیزنهاور و مخالفت سرسختانه با هواداران قومیت عرب، ناشی از همراهی او با سیاست‌های غرب بوده‌ است. در دوره ریاست جمهوری وی، شاه ایران از لبنان دیدار کرد و او نیز در پاسخ به ایران سفر کرد.

امتناع دولت لبنان از تحویل ژنرال تیموربختیار رییس برکنار شده ساواک که مورد غضب شاه و تحت تعقیب دولت ایران قرار داشت، از جمله مواردی بود که به تیرگی روابط و قطع آن از سوی ایران منجر شد که چند سال ادامه یافت و با سفر سلیمان فرنجیه رییس جمهور این کشور به تهران در سال 1971 دوباره برقرار گردید. در دوره ریاست جمهور فرنجیه به ویژه پس از شرکت وی در جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، مناسبات دو کشور بهبود و همکاری‌های مشترک افزایش یافت. از آن پس، مناسبات نزدیک و دیدار متقابل مسئولان و هیئت‌های سیاسی دو کشور تا پیروزی انقلاب اسلامی‌ در ایران همچنان استمرار داشت.

انقلاب اسلامی‌ ایران در حالی پیروز شد که جنگ داخلی در این کشور ادامه داشت و نظام سیاسی از هم گسیخته و مناطق مسلمان‌نشین این کشور تحت فشار نیروهای مسیحی فالانژ از یکسو و تهاجم اسراییل از سوی دیگر قرار داشت. جمهوری اسلامی‌ ایران در اولین موضع‌گیری‌های سیاسی در خصوص تحولات این کشور، ضمن محکوم کردن تجاوزات اسراییل و نیز دخالت قدرت‌های خارجی، خواستار ایجاد نظام سیاسی عادلانه و با ثبات براساس خواست اکثریت مردم لبنان شد. روابط سیاسی ایران و لبنان تا پایان جنگ داخلی و امضای پیمان طائف از سوی طرف‌های درگیر در جنگ 15 ساله در وضعیتی عادی استمرار داشت. پس از آن نیز علی‌رغم آنکه این پیمان با حمایت غرب شکل گرفت و تغییری اساسی در ساختار طائفی پدید نیاورد و تأمین کننده منافع تام و تمام اکثریت مسلمان نیز نبود، جمهوری اسلامی‌ بنا بر منافع اکثریت مردم و به ویژه به خواست شیعیان این کشور که به انقلاب اسلامی‌ چشم دوخته بودند، روابط را با دولت این کشور توسعه بخشید. طی دو دهه از توسعه روابط، علاوه بر همکاری‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، حمایت از مقاومت این کشور در برابر تهدیدات و تهاجمات اسراییل از محور اساسی مناسبات دوجانبه ایران و لبنان بوده است.

روابط اقتصادی و تجاری لبنان و ایران[۵]

روابط اقتصادی دو کشور [i] از سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی‌ برقرار بوده است. در طول جنگ 15 ساله داخلی مناسبات اقتصادی تقریباً در حال رکود بود. پس از پایان جنگ و آغاز مرحله جدید در روابط دو کشور، با دیدار متقابل مسئولان بخش‌های اقتصادی و تجاری و تشکیل کمیسیون‌های مشترک، روابط اقتصادی دو کشور نسبتاً فعال شده است. تاکنون شش دور نشست کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی جمهوری اسلامی‌ ایران و لبنان برگزار شده است که آخرین دور آن در سال 1387 بود. از سال 1376 تا 1390 بالغ بر 55 سند همکاری عمدتاً اقتصادی و تجاری میان دو کشور امضا شده است که بسیاری از آن‌ها به دلیل وضعیت سیاسی ناشی از اختلافات دو ائتلاف 14 و 8 مارس، هنوز اجرایی نشده است. طی دو دهه گذشته، همه ساله نمایشگاه‌های بازرگانی جمهوری اسلامی‌ ایران در لبنان برگزار شده است که معمولاً با استقبال مردم به ویژه مسلمانان و شیعیان این کشور همراه بوده است.

روابط فرهنگی لبنان و ایران[۶]

موافقتنامه فرهنگی میان دو کشور[ii] در سال 1956 (1335)، امضا شده است که تاکنون، فعالیت‌های فرهنگی دوجانبه به استناد آن انجام شده است. در این موافقتنامه فرهنگی، بر تلاش دو طرف برای بسط روابط فرهنگی و تحکیم روابط معنوی دو ملت تأکید و مبادلات فرهنگی از جمله، ایجاد تسهیلات برای مبادله کتب عام المنفعه و نشریات سودمند، مبادله گروه‌های مختلف برای آشنایی با کشورهای یکدیگر، برگزاری نمایشگاه هنرهای ملی، مورد توافق قرار گرفته است. اعزام متقابل استادان، هنرمندان، دانشجویان و نویسندگان و ایجاد زمینه لازم برای این امر از دیگر موارد این موافقتنامه فرهنگی است. به استناد ماده 4 این موافقتنامه، ایجاد کرسی‌های تدریس زبان فارسی در دانشگاه‌های لبنان و کرسی‌های تدریس زبان عربی در دانشگاه‌های ایران و تلاش برای توسعه آن‌ها، مورد توافق طرفین قرار گرفته است. تسهیل سفرهای سیاحتی نیز از بندهای دیگر این موافقتنامه است. در این موافقتنامه، ارزشیابی و معادل‌سازی مدارک تحصیلی در مقاطع ابتدایی، متوسطه و عالی نیز مودر توجه و تأکید قرار گرفته است. در ماده ده موافقتنامه فرهنگی ایران و لبنان به موضوع اعزام رایزن و یا وابسته فرهنگی به کشورهای دیگر پرداخته شده است و در ماده یازده نیز بر حمایت و تشویق همکاری بین سازمان‌های تربیت بدنی و برگزاری مسابقات ورزشی تأکید شده است.  

از جمله اقدامات صورت گرفته در دهه‌های پیش از انقلاب اسلامی، امضای موافقت‌نامه همکاری دانشگاه تهران و دانشگاه لبنان بوده است که براساس آن کرسی زبان فارسی در دانشگاه لبنان تأسیس و دکتر محمدی استاد اعزامی‌ از این دانشگاه، مسئولیت آن را برعهده گرفت.

افتتاح رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در بیروت در سال 1986 (1365) نقطه عطفی در روابط فرهنگی دو کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ در ایران بود. هر چند به سبب شرایط جنگی و اوضاع نامساعد و بحران ناشی از جنگ داخلی، محدودیت‌ها و مشکلاتی فراروی هر گونه فعالیت فرهنگی مطلوب قرار داشت، برخی برنامه‌های فرهنگی هنری در بیروت و دیگر مناطق لبنان، به اجرا گزارده شد که نظر به استقبال مردم لبنان، در سال‌های بعد نیز ادامه یافت. پس از پایان جنگ داخلی و به ویژه پس از امضای برنامه مبادلات فرهنگی در سال 1991  میان دو کشور، فعالیت‌های فرهنگی ج. ا. ایران در لبنان توسعه یافت. این برنامه‌ها طیف گسترده‌ای از انواع فعالیت‌ها اعم از برگزاری جشنواره‌های فرهنگی هنری، هفته‌های فیلم، سمینار و میزگردهای علمی‌ و فرهنگی، انتشار مجله و کتاب، برگزاری دوره‌های آموزش زبان فارسی و یا حمایت از برگزاری چنین دوره‌هایی در مراکز دانشگاهی و مؤسسات فرهنگی لبنانی را در برمی‌گیرد. زمینه‌سازی و همکاری در تبادلات علمی‌ و گسترش مراودات بین دانشگاه‌ها و مراکز علمی‌ و حمایت از پژوهش‌های ایران‌شناسی از دیگر فعالیت‌های رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در لبنان طی دو دهه فعالیت فرهنگی است. تکریم اندیشمندان، فرهیختگان و ادیبان لبنانی و عرب یکی از برنامه‌های فرهنگی ج. ا. ایران در لبنان بوده است. در برخی از این برنامه‌ها تعدادی از ادیبان و شاعران مسیحی که آثار ارزشمندی درباره پیامبر (ص) و خاندان مکرم ایشان پدید آورده‌اند مورد تقدیر و ستایش قرار گرفته‌اند که بازتاب مثبتی در میان لبنانی‌ها به ویژه مسیحیان این کشور داشته و در تحکیم ارتباط با جامعه مسیحیان لبنانی تأثیرگزار بوده است. برگزاری نشست‌های گفتگوی میان اندیشمندان مسلمان و مسیحی در این کشور نیز از دیگر برنامه‌های اجرا شده در طول سال‌های گذشته بوده است که این امر نیز در مناسبات فرهنگی ایران و لبنان آثار مبتنی را به دنبال داشته است. به استناد برنامه مبادلات فرهنگی میان دو کشور، میان دانشگاه‌های جمهوری اسلامی‌ایران و لبنان تاکنون موافقتنامه‌های همکاری متعددی برای مبادله استاد و دانشجو امضا شده است که تنها برخی از آن‌ها جنبه عملی به خود گرفته است و بیشتر آن‌ها به دلیل عدم ثبات دولت‌ها و مسئولان مربوطه در لبنان و برخی ضعف‌های طرف ایرانی تاکنون یا عملاً اجرایی نشده است و یا به‌طور مطلوب به اجرا گزارده نشده است. همچنین بر اساس همین برنامه مبادلات فرهنگی، همه ساله بسیاری از مراکز انتشاراتی لبنانی به ویژه مراکز نشر اسلامی‌ و شیعی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران مشارکت و جمهوری اسلامی‌ ایران نیز معمولاً از طریق رایزنی فرهنگی و برخی مراکز انتشاراتی ایرانی در نمایشگاه‌ بین‌المللی و عربی کتاب در بیروت و برخی نمایشگاه‌های فصلی و محلی کتاب در این کشور حضور دارد.

در حوزه چاپ و نشر هم، رایزنی فرهنگی کشورمان تاکنون به چاپ و انتشار ده‌ها عنوان کتاب و مجله در موضوعات گوناگون اسلامی‌ و ایران‌شناسی اقدام کرده است.

کتابخانه رایزنی فرهنگی نیز در واقع کتابخانه‌ای تخصصی در زمینه مطالعات ایرانی در این کشور است که با دارا بودن حدود 9000 جلد کتاب در حوزه ادبیات، تاریخ، هنر و فرهنگ مورد استفاده علاقمندان به ویژه پژوهشگران و دانشجویان قرار دارد.

طی دهه‌‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ده‌ها طلبه لبنانی در حوزه علمیه قم مشغول فراگیری دروس حوزوی بوده‌اند. همچنین طی این سال‌ها تعداد قابل توجهی از دانشجویان لبنانی به ویژه شیعیان در مقاطع و رشته‌های مختلف در دانشگاه‌های ایرانی به تحصیل اشتغال داشته‌اند و هم‌اکنون ده‌ها تن از آنان که فارغ‌التحصیل شده‌اند در حوزه‌های پزشکی، مهندسی و علوم انسانی در این کشور به فعالیت مشغول شده‌اند. تعداد دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های لبنان به ویژه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری نیز طی ده سال اخیر رو به افزایش گزارده است.

زبان فارسی در لبنان - برگرفته از سایت iranpress - قابل بازیابی از:https://iranpress.com/brazil-calls-for-establishment-of-persian-language-course-at-sao-paulo-university

ایران‌ شناسی در لبنان[۷]

ایران‌شناسی [iii] به مفهوم علمی‌ آن در این کشور وجود ندارد و صرفاً در برخی مقاطع در چارچوب آموزش زبان و معرفی ادبیات فارسی و یا برخی پژوهش‌ها و رساله‌‌های دانشگاهی و برگزاری نشست‌های علمی‌ به این موضوع پرداخته می‌شود. مجله «الدراسات الادبیة» نمونه‌ای از این موارد است. برخی از استادان دانشگاهی لبنان نیز به مطالعه تاریخ و تمدن ایران و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی‌ ایران اهتمام دارند و با نگارش کتاب و مقاله و مشارکت در نشست‌های علمی، نتیجه مطالعات خود را ارائه می‌کنند.

هرچند با توجه به روابط دیرینه و مشترکات فرهنگی و نیز موافقت‌نامه‌های فرهنگی موجود، وضعیت آموزش زبان فارسی در این کشور چندان رضایت بخش نیست، با فعالیت‌های نمایندگی فرهنگی ج. ا. ا در لبنان ، آموزش این زبان در سال‌های اخیر با استقبال مواجه و رو به توسعه بوده است.

آموزش زبان فارسی در لبنان

پیش از آن، اولین گام‌ها برای آموزش زبان فارسی در این کشور از دانشگاه دولتی لبنان آغاز شد. در پی امضای توافق‌نامه فرهنگی همکاری میان دانشگاه تهران و دانشگاه مزبور در سال 1958 (1336 ش) دکتر محمد محمدی ملایری که خود دانش‌آموخته دانشگاه آمریکایی بیروت بود از سوی دانشگاه تهران برای راه‌اندازی کرسی زبان و ادبیات فارسی به عنوان زبان اختیاری در دانشگاه دولتی لبنان عازم بیروت شد و به مدت 10 سال مسئولیت کرسی و تدریس زبان و ادبیات فارسی را برعهده داشت. علاوه بر آن، او نسبت به معرفی زبان و ادبیات فارسی به ادب پژوهان و محافل ادبی لبنان اهتمام داشت و موفق شد مجله دو زبانه الدراسات الادبیة را در این دانشگاه منتشر کند. این نشریه، تنها به پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی اختصاص نداشت و در کنار این مهم، مقالاتی در حوزه ادبیات تطبیقی فارسی و عربی، زبان و ادبیات عرب و موضوعات تاریخی مرتبط نیز به دو زبان فارسی و عربی در آن درج می‌شد. در پی بازگشت دکتر محمدی به ایران، هرچند دکتر احمد لواسانی که دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات عرب از دانشگاه لبنان دریافت کرده بود و با همکاری دکتر فکتور الکک که دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران اخذ و به عنوان اولین استاد لبنانی حائز دکترا در این رشته به دانشگاه دولتی لبنان پیوسته شد، کار آموزش زبان فارسی را ادامه دادند ولی انتشار مجله مزبور به علل مختلف متوقف شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان و بروز نابسامانی در دانشگاه‌ها، کار آموزش زبان فارسی نیز برای مدتی تعطیل و به دنبال تأسیس شاخه‌های این دانشگاه در مناطق مختلف لبنان که بنا بر شرایط جنگ صورت گرفت، دوباره به طور محدود از سر گرفته شد. پس از پایان جنگ، با پیگیری رایزنی فرهنگی ج. ا. ا در بیروت آموزش زبان فارسی مورد اهتمام بیشتری قرار گرفت و با راه‌اندازی مجدد کرسی زبان فارسی در دانشگاه دولتی لبنان تلاش برای توسعه آموزش این زبان و برگزاری دوره‌های آزاد آموزش آغاز شد. همچنین در ادامه این تلاش‌ها، مجله الدراسات الادبیة پس از 20 سال توقف، مجدداً با اهتمام دکتر فکتور الکک راه‌اندازی گردید.

از آنجا که زبان فارسی در دانشگاه دولتی و برخی دیگر از دانشگاه‌های لبنان صرفاً به عنوان زبان اختیاری در کنار دیگر زبان‌های شرقی و تنها در چند رشته، آموزش داده می‌شود، نتیجه مطلوبی همچون توانمند سازی زبان آموزان به خواندن متون فارسی و یا سخن گفتن به فارسی در پی نداشته است. لذا طی سال‌های گذشته از سوی رایزنی مزبور تلاش‌هایی برای راه‌اندازی گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی این کشور صورت گرفته است که در پی امضای توافق‌نامه همکاری میان دانشگاه‌های تهران و دولتی لبنان در سال 1388، و توافق‌های اولیه انجام و برخی مصوبات قانونی نیز در این خصوص اخذ شده است. همچنین درس‌نامه زبان و ادبیات فارسی تهیه و به تأیید قطب علمی‌ دانشگاه فردوسی نیز رسیده است و در کمیته مربوطه در دانشکده ادبیات دانشگاه مزبور مورد تأیید قرار گرفته است. تغییر و تحولات سیاسی و جابجایی مسئولان مربوطه اما تاکنون مانع از آن بوده است که این مهم تحقق یابد. در صورت تأسیس و فعالیت این گروه آموزشی، نه تنها زبان فارسی که مقوله پژوهش در حوزه ادبیات فارسی و تاریخ و تمدن ایران و نیز ادبیات تطبیقی فارسی و عربی مورد اهتمام بیشتری قرار خواهد گرفت و البته تأثیر به‌سزایی در پیوندهای فرهنگی خواهد گزارد.

علاوه بر شاخه‌های دانشگاه دولتی در مناطق مختلف، آموزش زبان فارسی در برخی دیگر از دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه قدیس یوسف و دانشگاه روح‌القدس انجام می‌شود. همچنین با پیگیری‌ها و پشتیبانی رایزنی فرهنگی اخیراً در مجموعه‌ای از مدارس غیرانتفاعی وابسته به المؤسسة الاسلامیۀ للتعلیم و التربیة که دارای 14 شعبه و مجتمع آموزشی در بیروت و شهرهای جنوبی و بقاع است، کار آموزش زبان فارسی آغاز شده است. همچنین مشابه این همکاری با سازمان مدارس المهدی وابسته به حزب الله صورت گرفته است.

از آنجا که در کنار نظام آموزشی لبنان دانش‌آموزان موظف به فراگیری یکی از زبان‌های انگلیسی یا فرانسه به عنوان زبان دوم پس از زبان عربی و مجاز به فراگیری یک زبان خارجی دیگر به عنوان زبان اختیاری می‌باشند، مشروط به فراهم آمدن زمینه‌های لازم و ساز و کارهای مناسب، امکان گسترش این تجربه جدید به دیگر مدارس وجود دارد.

آموزش زبان فارسی برای داوطلبان آزاد نیز طی دهه گذشته تاکنون در محل رایزنی فرهنگی برقرار و به ویژه در چند سال اخیر با استقبال بسیاری روبرو بوده است.

لبنان و انقلاب اسلامی

پیروزی انقلاب اسلامی‌ ایران بازتاب گسترده‌ای در لبنان داشت و آرایش نیروهای سیاسی این کشور را که تا آن زمان در جهت منافع جریان‌های مسیحی غرب‌گرا، بود به نفع مسلمانان و به ویژه شیعیان تغییر داد. این تحول که زمینه‌های آن از یک دهه قبل از آن و با تأسیس جنبش محرومین توسط امام موسی صدر در حال شکل‌گیری بود، با ایجاد اعتماد و بسیج سیاسی شیعیان، آنان را به امکان ایفای نقش مؤثر در صحنه سیاسی این کشور امیدوار ساخت.

جنبش امل هرچند از پیروزی انقلاب استقبال کرد به دلیل جریان محافظه‌‌کار که به تدریج و پس از ناپدید شدن امام موسی صدر بر آن حاکم شده بود، نتوانست پذیرای تام و تمام پیام‌های آن باشد و لذا عملاً گرفتار انشقاق و کناره‌گیری بسیاری از مسئولان و کادرهای اصلی شد. شکل‌گیری مجموعه سیاسی جدید که بعدها نام «حزب‌الله» را بر خود نهاد، نقطه عطفی مهم در تاریخ معاصر شیعیان لبنان بود. از آن پس طائفه شیعه با پشت سر گذاشتن دوران ضعف و فتور و  و نادیده شدن، به ایفای نقش در تحولات سیاسی، اجتماعی و مشارکت در نظام سیاسی پرداخت. شیعیان به پشتوانه چنین تحولی توانسته‌اند طی دو دهه اخیر با قدرتمندی تمام و با شکل دادن به جریان مقاومت، در برابر تهدیدات و حملات اسراییل، پایداری و به موفقیت‌های شگرفی دست یابند. در واقع شیعیان لبنان با پیروزی انقلاب اسلامی، هویت خود را بازیافتند و توانمندی‌های نهفته آنان نیز متبلور شد.

انقلاب اسلامی‌ علاوه بر شیعیان، در میان اهل سنت لبنان نیز هوادارانی یافت و برخی مجموعه‌ها نیز در این راستا شکل گرفت که جنبش توحید اسلامی‌ در طرابلس از جمله آنان بود. هر چند این جنبش دو سال پس از تأسیس به دلیل برخی تندروی‌ها و درگیری‌های خونین با جریان‌های سکولار مخالف، ناگزیر تن به محدودیت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی داد، هواداری از پیام‌های انقلاب اسلامی‌ به عنوان نهضتی علیه استعمار و استبداد و احیا کننده هویت دینی مسلمانان، در میان برخی از روشنفکران، جوانان و عالمان دینی اهل سنت ادامه یافت. در عین حال تلاش‌هایی صورت گرفته است تا انقلاب اسلامی‌ را نهضتی صرفاً شیعی معرفی و حمایت ایران از حزب‌الله تهدیدی برای جامعه سنی لبنان معرفی شود. با وجود این تلاش‌ها که به ویژه در سال‌های اخیر به طور هدفمند دنبال می‌شود، جمهوری اسلامی‌ ایران توانسته است، روابط خود را با بسیاری از شخصیت‌ها و محافل و جریان‌های سنی در این کشور استمرار بخشد. از سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ و به ویژه پس از اعلام موجودیت حزب‌‌الله به عنوان ادامه خط انقلاب اسلامی‌ در لبنان، در میان مسیحیان غرب‌گرا و به ویژه جریان‌های تندرو و احزاب سیاسی مارونی نیز مخالفت‌هایی برانگیخته شد که تاکنون کم و بیش  ادامه دارد. علی‌رغم این مخالفت‌ها، روابط جمهوری اسلامی‌ ایران با بسیاری از شخصیت‌های سیاسی، مذهبی و فرهنگی مستقل و محافل و مراکز و جریان‌های سیاسی وابسته به مسیحیان از گذشته تاکنون استمرار داشته است.[۸]

نیز نگاه کنید به

روابط آرژانتین با ج.ا.ایران؛ روابط کانادا با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط تونس با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ژاپن با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط کوبا با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ایران و چین؛ روابط جمهوری سنگال با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط فرانسه با ج.ا. ایران؛ روابط مالی با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط سودان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ساحل عاج با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط زیمبابوه با ج. ا. ایران؛ روابط تایلند با ج.ا.ایران؛ روابط اوکراین با ج. ا. ایران؛ روابط اسپانیا با ج. ا. ایران؛ روابط اردن با ج.ا.ایران؛ روابط اتیوپی با ج.ا.ایران؛ روابط سیرالئون با ج. ا. ایران؛ روابط قطر با ج. ا. ایران؛ روابط سریلانکا با ج.ا.ایران؛ روابط گرجستان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط بنگلادش با ج.ا.ایران؛ روابط قزاقستان با جمهوری اسلامی ایران

پاورقی

[i] اطلاعات این بخش با استفاده از منبع زیر ارائه شده است:

- اطلاعات میدانی نگارنده

[ii] اطلاعات این بخش با استفاده از منبع زیر ارائه شده است:

- اطلاعات میدانی نگارنده

[iii] اطلاعات مربوط به زبان فارسی در لبنان با استفاده از منبع زیر ارائه شده است:

- اطلاعات میدانی نگارنده

کتابشناسی

  1. حتی، فیلیپ (۱۹۸۳). تاریخ لبنان و سوریة و فلسطین (حداد، جورج. و الیازجی، کمال.، مترجمان)، الجزء الاول. بیروت: دارالثقافة، ص ۲۴۰.
  2. مكی، محمد علی (1991). لبنان: من الفتح العربی الی الفتح العثمانی. (الطبعة الرابعة). بیروت: دارالنهار للنشر، ص 13-14.
  3. مكی، محمد علی (1991). لبنان: من الفتح العربی الی الفتح العثمانی. (الطبعة الرابعة). بیروت: دار النهار للنشر، ص 32.
  4. بازیابی شده از https://www.iranianembassy.net.
  5. بازیابی شده از https://www.+iranianembassy.net.
  6. بازیابی شده از https://www.beirut.icro.ir.
  7. بازیابی شده از https://www.beirut.icro.ir.
  8. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 297-311.