|
|
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| === [[جمعیت افغانستان|جمعیت]] ===
| | [[پرونده:کودکان اقوام افغانستانی.jpg|بندانگشتی|https://rossaprimavera.ru/news/3c59644d]] |
| تاکنون در [[افغانستان]] سرشماری دقیق، همهجانبه و قابل اعتماد صورت نگرفته است و «هیچ نوع ارزیابی مساحتی سیستماتیک با سرشماری جمعیت تدارک دیده نشده است»؛ زیرا اولا دولت مقتدری که بتواند فارغ از حساسیتها و فشارهای قومی و مذهبی، مصالح سیاسی و گرایشهای گروهی اقدام به سرشماری دقیق و بیطرفانه کند، وجود نداشته است؛ ثانیا بودجه و امکانات کافی برای سرشماری در اختیار دولت نبوده است و دولتهای افغانستان و سازمانها و مؤسسات بینالمللی آمارهای متفاوتی را بر مبنای تخمین ارائه دادهاند<ref>وارتان گریگوریان؛ ظهور افغانستان نوین؛ ص ۲۵.</ref>. هرچند این آمارها ممکن است تا حدی نزدیک به واقع باشد، قطعا دقیق نیست، برخی اقوام نگران آن بودهاند که در اثر سرشماری دقیق، تعداد نفوس آنها احیانا کاهش یافته و وزن سیاسی آنها کم شود. بنابراین، اجرای سرشماری دقیق با چالشهای پیچیدهای همراه است؛ زیرا هر قوم و گروه تلاش میورزد جمعیت خود را از آنچه هست بیشتر نشان دهد و این ممکن است سرشماریها را با چالش مواجه سازد. اولین سرشماری مهم [[افغانستان]] در خرداد سال ۱۳۵۸ صورت گرفت و طبق آن جمیعت این کشور ۱۵/۵۵۱/۳۵۸ نفر اعلام شد که ۲/۵ میلیون نفر آن را کوچیها تشکیل میدادند. طبق سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه افغانستان، جمعیت این کشور در سال ۱۳۸۵،۲۴ میلیون نفر برآورد شد. [[جمعیت افغانستان]] در سال ۲۰۰۷، حدود ۳۱/۸۸۹/۹۲۳ نفر ذکر شد؛ ولی تخمینهای ۲۰۱۲، جمعیت کمتری را نشان داده است. آنچه مسلم است جمعیت افغانستان از ۳۰ میلیون نفر بیشتر است.
| | جمعیت ا[[افغانستان|فغانستان]] در طول دهههای گذشته تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله جنگ، مهاجرت، و تغییرات اقتصادی دچار نوسانات زیادی شده است. بر اساس آخرین آمارهای سال 2024، جمعیت [[افغانستان]] حدود 43 میلیون نفر برآورد میشود که نشاندهنده تغییرات چشمگیری در مقایسه با دهههای گذشته است.<ref>''Afghanistan Population 2024 (Live)''. (n.d.). [https://worldpopulationreview.com/countries/afghanistan]</ref><ref>اداره سرشماری ملی افغانستان [https://aop.gov.af/dr/news_details/1074]</ref> |
|
| |
|
| ==== تراکم جمعیت ====
| | اهمیت مطالعه روندهای جمعیتی: بررسی و تحلیل روندهای جمعیتی برای سیاستگذاری در حوزههای مختلف مانند بهداشت، آموزش، شهرنشینی و مهاجرت اهمیت بسیاری دارد. پویاییهای جمعیتی [[افغانستان]] نه تنها بر مدیریت داخلی کشور بلکه بر روابط و سیاستهای منطقهای نیز تأثیرگذار است. |
| براساس برآورد جمعیتی سال ۲۰۰۷ و جمعیت ۳۱/۸۸۹/۹۲۳ نفری و با درنظرگرفتن وسعت ۶۵۲/۲۲۵ کیلومترمربع مساحت برای [[افغانستان]]، تراکم نسبی [[جمعیت افغانستان|جمعیت]] در کشور ۴۹/۲۵ نفر در هر کیلومترمربع است، تراکم بیولوژیک (براساس جمعیت و اراضی زیرکشت) بر مبنای تعداد جمعیت ذکرشده در فوق و ۱/۳۹۲/۱۱۲/۵ هکتار اراضی با قابلیت کشاورزی که ۲۱/۵ درصد مجموع خاک [[افغانستان]] است، ۲۲۹ نفر در هر هکتار است.
| |
|
| |
|
| ==== رشد جمعیت ==== | | === [[ساختار هرم جمعیتی افغانستان|ساختار هرم جمعیتی]] === |
| در سال ۲۰۰۶، رشد جمعیت حدود ۲/۷ درصد برآورد شد و میزان باروری در زنان ۶/۶۹ بچه برای هر زن تخمین زده شد. نرخ رشد برای سال ۲۰۰۷، حدود ۲/۶۵ و برای سال ۲۰۱۲ حدود ۲/۲۲ درصد تخمین زده شد. تخمینهای ۲۰۱۲، حاکی از کاهش باروری زنان است. میزان تولدها برابر تخمینهای ۲۰۱۲، حدود ۳۹/۳ نفر در هر هزار نفر بوده است. [[جمعیت افغانستان]] با سرعت در حال رشد است و انفجار جمعیت قریبالوقوع بهنظر میرسد. | | هرم جمعیتی [[افغانستان]] در سال ۲۰۲۴ به طور قابلتوجهی نشاندهنده جوانی جمعیت است. دادههای سرشماری نشان میدهد که حدود ۶۰ درصد از جمعیت زیر ۳۰ سال سن دارند.<ref>''Afghanistan: Snapshot of population movements (January - August [https://www.unocha.org/publications/report/afghanistan/afghanistan-snapshot-population-movements-january-august-2024-september-2024 2024]) September 2024''. (2024, September 19). OCHA. </ref> این جوانی جمعیت نتیجه نرخ بالای باروری در دهههای گذشته و کاهش مرگومیر در سنین پایین است . |
|
| |
|
| ==== [[هرم سنی و جنسی جمعیت افغانستان|هرم سنی جمعیت]] ====
| | * [[پرونده:هرم جمعیتی افغانستان.jpg|بندانگشتی|هرم جمعیتی افغانستان ، https://www.populationpyramid.net/de/afghanistan/2024/]]'''''تحلیل ساختار سنی''''' |
| هرم سنی جمعیت در [[افغانستان]] همانند سایر کشورهای درحالتوسعه است؛ قاعده آن پهن و بالای هرم نوکتیز و حاکی از جوانی جمعیت است، طبق تخمینهای سال ۲۰۱۱، ساختار سنی جمعیت به شرح ذیل است:
| |
|
| |
|
| از صفر تا ۱۴ سال: ۴۲/۳ درصد (مردان ۶/۴۶۴/۰۷۰ و زنان ۶/۱۴۹/۴۶۸)؛
| | هرم سنی [[افغانستان]] طی دهههای گذشته تغییرات زیادی را تجربه کرده است.<ref>''Population Pyramids of the World from 1950 to 2100''. (n.d.). PopulationPyramid.net. [https://www.populationpyramid.net/afghanistan/2024/] |
|
| |
|
| از ۱۵ تا ۶۴ سال: ۵۵/۳ درصد (مردان ۸/۴۶۰/۴۸۶ و زنان ۸/۰۳۱/۹۶۸)؛ | | </ref> در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، نرخ باروری بسیار بالابود که در سالهای اخیر کاهشیافته است.<ref name=":0">''[https://www.statista.com/statistics/1069184/fertility-rate-afghanistan-historical/ Afghanistan]: fertility rate 1925-2020''. (n.d.). Statista. </ref> این تغییرات ناشی از کاهش باروری، بهبود در شاخصهای بهداشتی و تأثیرات مهاجرت است. مقالات علمی نشان میدهند که این تغییرات بهویژه در پی کاهش باروری و بهبود خدمات بهداشتی و درمانی مشاهده میشود.<ref>afghanistan. (n.d.). ''Health Systems''. World Health Organization - Regional Office for the Eastern Mediterranean.[https://www.emro.who.int/afg/programmes/health-system-strengthening.html#:~:text=Afghanistan] </ref> |
|
| |
|
| از ۶۵ سال به بالا: ۲/۴ درصد (مردان ۳۴۹/۳۴۹ و زنان ۳۸۰/۰۵۱).
| | * '''''نسبت جنسیتی و توزیع سنی''''' |
|
| |
|
| ==== میزان امید به زندگی ====
| | نسبت جنسیتی در [[افغانستان]] در سال ۲۰۲۴ تقریباً متوازن است، با نسبت تقریبی ۱.۰۳ مرد به ۱ زن.<ref>''Afghanistan, September 2024 Monthly Forecast : Security Council Report''. (2024). Securitycouncilreport.org. [https://www.securitycouncilreport.org/monthly-forecast/2024-09/afghanistan-26.php] |
| در سال ۱۹۶۰، میزان امید به زندگی ۳۴ سال بود، در سال ۱۹۷۹، 41 سال و در سال ۲۰۰۲، به ۴۶ سال رسید. در سال ۲۰۱۲، برآورد شد که امید زندگی به ۴۹/۷۲ سال (۴۸/۴۵ سال برای مردان و ۵۱/۰۵ سال برای زنان) برسد. | |
|
| |
|
| ==== نرخ مرگومیر ====
| | </ref> بااینحال، نسبت جنسیتی در گروههای سنی مختلف به دلیل مهاجرت و مرگومیر نوساناتی دارد. در دهههای گذشته، بهویژه در سالهای جنگ داخلی، نسبت مردان به زنان بالاتر بود، اما با بهبود شرایط اقتصادی، نسبت جنسیتی به سمت تعادل بیشتری حرکت کرده است.<ref>Meng, C., Yolchi, J., & Ghafoori, N. (2024). Afghanistan: the economic impact of armed conflict. ''Conflict Studies Quarterly'', ''4748'', 32–57. [https://doi.org/10.24193/csq.48.3]</ref> |
| براساس برآوردهای ۲۰۰۶، میزان مرگومیر نوزادان ۱۶۰/۲۳ مرگ در هر هزار تولد است (۱۶۴/۷۷ در پسران و ۱۵۵/۴۵ در دختران). پیشبینی میشود که نرخ مرگومیر نوزادان در سال ۲۰۱۲، به 121/63 مرگ در هر هزار ولادت برسد (۱۲۹/۵۱ در پسران و 113/36 در دختران). تعداد فوت مادران در هنگام زایمان در سال 2008، حدود ۱۴۰۰ مورد مرگ در هر ۱۰۰/۰۰۰ زایمان بود. در سال ۲۰۰۹، برای هر هزار نفر جمعیت ۰/۲۱ پزشک و ۰/۴ تخت بیمارستانی وجود داشت.
| |
|
| |
|
| ==== [[تراكم و پراكندگی جمعيت افغانستان|توزیع جمعیت]] ====
| | مقایسه دادههای ۲۰۱۴ نشان میدهد که نسبت جنسیتی بهازای هر ۱۰۶ مرد، ۱۰۰ زن بود.<ref>''Statistical Yearbook for Asia and the Pacific 2014''. (2014). [https://www.unescap.org/sites/default/files/Afghanistan_8.pdf]</ref> این نسبت در گروههای سنی جوانتر به ۱۰۸ مرد به ۱۰۰ زن افزایشیافته بود. در سال ۲۰۲۴، نسبت جنسیتی به سمت تعادل بیشتری حرکت کرده است.<ref>Digital 2024: Afghanistan — DataReportal – Global Digital Insights. (2024, February 23). ''DataReportal – Global Digital Insights''. [https://datareportal.com/reports/digital-2024-afghanistan#:~:text=The%20population%20of%20Afghanistan%20stood DataReportal] – Global Digital Insights. |
| الگوی زیست در [[افغانستان]] مبتنی بر چند شیوه شهرنشینی، روستانشینی و چادرنشینی (کوچروی) قرار دارد، در افغانستان حدود ۲۲ هزار روستا وجود دارد و اکثریت [[جمعیت افغانستان|جمعیت]] هنوز در روستاها ساکناند، جمعیت شهرنشین در سال ۷۲-۱۹۷۱، حدود 13 درصد بود، در سال ۷۶-۱۹۷۵، به حدود ۱۴/۲ درصد و در سالهای بعد به ۲۰ درصد رسید. در سال ۲۰۱۰، جمعیت شهرنشین حدود ۲۳ درصد کل جمعیت برآورد شد. حدود ۸ درصد جمعیت چادرنشین (کوچرو) و قریب به ۷۰ درصد جمعیت روستانشیناند. کمبودن کار و درآمد در شهرها، هزینههای بالای زندگی شهری و ناامنی در شهرها طی چند دهه گذشته از یک سو و نقش تعیینکننده [[کشاورزی افغانستان|کشاورزی]] و [[دامداری افغانستان|دامداری]] در [[جغرافیای اقتصادی افغانستان|اقتصاد افغانستان]] از سوی دیگر، سبب تراکم جمعیت در روستاها بوده است؛ ولی در یکی دو دهه اخیر جمعیت شهرنشین بهسرعت رو به افزایش گذاشته است. عدهای از کوچروها، روستانشین و یکجانشین شده یا به شهرها روی آوردهاند؛ همچنین عدهای از ساکنان روستاها نیز با هدف کار و درآمد و زندگی بهتر روانه شهرها شدهاند. تعداد مهاجران روستایی به شهر نیز با سرعت در حال افزایش است؛ برای مثال، حداقل ۳۰ درصد کسانیکه در [[کابل]] مستقر شدهاند محل تولد آنان خارج از کابل بوده و بهصورت مهاجر وارد شهر شده و در آن باقی ماندهاند. درصد مردان شهرنشین بیشتر از زنان است، بهعکس درصد زنان روستانشین بیشتر از مردان است؛ زیرا عدهای از مردان روستایی در جستجوی کار و درآمد روانه شهرها شدهاند. این وضعیت در کابل چشمگیرتر است.
| |
|
| |
|
| === [[نژاد افغانستان|نژاد]] ===
| | </ref> |
| نژاد آرین یا نژاد هندواروپایی به دو شعبه بزرگ شرقی و غربی تقسیم میشود؛ شعبه غربی همان اقوامیاند که به طرف اروپا رفتند، مانند ژرمنها، شعبه شرقی به ایران، سرزمین [[افغانستان]] و شمال هند رفتند و عامل خویشاوندی آنها زبان سانسکریت است. اقوام آریایی حدود سههزار سال قبل از میلاد، از سایر اقوام آریایی و از موطن اصلی و اولیه خود، که آریا ویج نام داشته است و بهمنزله بهشت گمشده در دل آنها ماند، جدا و به سرزمینهای جدید وارد شده و با غلبه بر سکنه بومی این مناطق، حاکم بلامنازع آن شدند و علاوه بر حاکمیت، آدابورسوم و سنن خود را نیز رایج ساختند.آریاهایی که به طرف جنوب آمدند دو دسته شدند: دستهای به طرف سند، پنجاب و شمال هند رفتند و دستهای به طرف سرزمین [[افغانستان]] و ایران آمدند و در آن ساکن شدند.
| |
|
| |
|
| === [[اقلیت های قومی افغانستان|اقوام و قبایل]] ===
| | * '''''پیشبینیهای آینده''''' |
| در [[افغانستان]] همانند تنوع و تفاوت جغرافیایی، تنوع و تفاوت قومی نیز بسیار گسترده است و اقوام متفاوتی در مناطق مختلف این کشور با زبانها و آدابورسوم گوناگون سکونت دارند؛ بهگونهای که این کشور به لحاظ تنوع قومی سیوهفتمین کشور جهان ذکر شده و همانند ایران و هند کشوری کثیرالملت و موزهای از اقوام و قبایل مختلف است، نهتنها تعداد اقوام زیاد است، بلکه تعداد زیرگروههای قومی نیز خیلی زیاد است و به حدود ۵۰ گروه قومی اشاره شده است. ملا فیض محمد کاتب هزاره مینویسد: «تعداد اقوام و طوایف ساکن در افغانستان، با شعب و زیرمجموعههای خود، تقریبا به ۱۳۸ قوم و طایفه میرسند».۱ اروین اریوال و همکارانش بیشترین تلاش را برای شناسایی گروههای قومی در افغانستان به عمل آوردند. و از گروههای قومی زیر نام برده است: «عرب، ایماق، بلوچ، براهویی، اشکاشمی، فارسیوان، فیروزکوهی، گاورباتی، غربت،گوجار، هزاره، هندو، جلالی، جمشیدی، جت، جوگی، قرقیز، کوتانا، ملکی، ماوری، میش مست، مغول، تاجیک، مونجانی، نورستانی، اورسوری، پراچی، پشهای، پشتون، قرلیق، پیکراج، قزاق، قبچاق، قزلباش، روشانی، سنگلیچی، سیک، تاجیک، تاتار، تایمنی، تیموری، تیراهی، ترکمن، ازبک، واخی، یهودی، زوری، و...».
| |
|
| |
|
| از میان اقوام موجود، چهار قوم از همه بزرگترند: پشتون (حدود ۳۸ درصد)، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک]] (حدود ۲۸ درصد)، [[گروه های قومی هزاره افغانستان|هزاره]] (حدود ۱۹ درصد) و [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک]] (حدود ۶ درصد)؛ بعد از آن اقوام کوچکتر، مانند
| | پیشبینیهای جمعیتی نشان میدهد که جمعیت [[افغانستان]] تا سال ۲۰۵۴ به حدود ۵۵ میلیون نفر خواهد رسید.<ref>''Population of Afghanistan 1950-2024 & future projections''. (n.d.). database.earth. [https://database.earth/population/afghanistan]</ref> تغییرات پیشبینیشده شامل کاهش سهم جمعیت جوان و افزایش سهم جمعیت میانسال و سالمند است. پیشبینیها نشان میدهند که نرخ باروری به حدود ۳.۲ فرزند بهازای هر زن تا سال ۲۰۵۰ کاهش خواهد یافت. <ref>''Afghanistan | Demographic Changes''. (2023). Population-Trends-[https://www.population-trends-asiapacific.org/data/AFG Asiapacific.org]. G |
|
| |
|
| ۱. ملا فیض کاتب هزاره؛ نژادنامه افغان؛ ص۴۰-۳۹.
| | </ref>مطالعات اخیر همچنین بر چالشهای مرتبط با پیرشدن جمعیت و کاهش نیروی کار جوان تأکید کردهاند .<ref name=":1">Ehsan, K. (2023, March 23). ''Poverty and old age: The struggle of [https://kabulnow.com/2023/03/poverty-and-old-age-the-struggle-of-afghanistans-senior-citizens/#:~:text=The%20lack%20of%20elderly%20care Afghanistan’s] senior citizens | KabulNow''. . </ref> |
| ۲، عبدالقیوم سجادی؛ جامعهشناسی سیاسی افغانستان؛ ص ۳-۲.
| |
|
| |
|
| قزلباش براهویی، فارسیوان، چهارایماق، جمشیدی، عرب، بلوچ نورستانی، ترکمن، مغول، قرقیز، پامیری، نورستانی، کوهستانی، جت یا جات، کشمیری، هندو، سیک، یهودی، پشهای، و دهها قوم دیگر قرار دارند. این اقوام از زمانهای دور در این سرزمین سکونت داشته و بهرغم تفاوتهای قومی، نژادی، فرهنگی و اجتماعی در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. هریک از گروههای قومی بزرگ به دهها تیره، طایفه و زیرگروه قومی کوچکتر تقسیم میشوند؛ برای مثال، واخانیها، روشانیها، شغنانیها، اشکاشمیها، زیباکها، منجانیها و... از طوایف و تیرههای قوم تاجیک هستند. تاکنون راجعبه تعداد اقوام و پیروان مذاهب مختلف آمارگیری دقیق به عمل نیامده و آمارهایی که در مورد تعداد نفوس هر قوم و نیز میزان پیروان هر دین و مذهب ذکر شده بر پایه تخمین است و بنیاد علمی ندارد. هیچ گروه قومی اکثریت مطلق ندارد. در گذشته، پشتونها قوم خود را اکثریت میدانستند؛ ولی برآوردهای اخیر نشان داده که جمعیت پشتون کمتر از ۴۰ درصد جمعیت است؛ اگرچه در مقایسه قوم به قوم بیشترند در مقایسه بینالاقوامی اکثریت ندارد. البته پشتونها با احتساب پشتونهای پاکستان اکثریت مییابند که در آن صورت سایر اقوام نیز همنژادان زیادی در آن سوی مرزها دارند. تا زمانی که یک گروه قومی (مثلا درانی) بر افغانستان حاکمیت داشت صدای سایر اقوام شنیده نمیشد و تعداد آنان کمتر از میزان واقعی اعلام میشد تا بتواند بر حاکمیت خود بر کشور ادامه دهد؛ اما از سال ۱۳۷۰ به بعد شرایط تا حد زیادی تغییر کرد و صدای جامعه چندقومی افغانستان بیشتر شنیده شده است. بهجز هزارهها و تا حدی نورستانیها، هریک از اقوام مهم افغانستان اشتراک نژادی و همقومیهایی در آن سوی مرزها دارند؛ پشتونها در جنوب و شرق با پاکستان، ازبکها در شمال با ازبکستان، تاجیکها در شمال با تاجیکستان، ترکمنها در شمال با ترکمنستان و بلوچها در جنوب با پاکستان و ایران تنها هزارهها با آن سوی [[مرزهای افغانستان]] اشتراک قومی و نژادی ندارند، فقط در پاکستان تعدادی هزاره زندگی میکنند؛ ولی با هزارهجات پیوند جغرافیایی ندارند.
| | * [[پرونده:سالمند افغانستانی.jpg|بندانگشتی|سالمند افغانستانی، اثر الکساندر یاکولف (1918)، https://rossaprimavera.ru/news/31c0b937]]'''''پیامدها و چالشها''''' |
|
| |
|
| مردم افغانستان به دو گروه نژادی عمده تقسیم میشوند: نژاد سفید (شامل پشتونها، تاجیکها، نورستانیها، قزلباشها و فارسیوانها)؛
| | پدیده سالخوردگی جمعیت که بهتدریج در [[افغانستان]] نیز آغاز میشود، میتواند فشار زیادی بر دستگاههای بهداشتی و اجتماعی کشور وارد کند.<ref name=":1" /> کاهش نیروی کار جوان نیز ممکن است بر رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد. دولت [[افغانستان]] نیازمند سیاستهای جمعیتی و اقتصادی هوشمندانهای است که به بهبود وضعیت بهداشتی و تأمین اجتماعی توجه ویژه داشته باشد.<ref>(2021). Nypi.re.kr. [https://www.nypi.re.kr/atchfile/downloadAtchfile.do?vchkcode=2uYkQdG1VF7O]</ref> |
|
| |
|
| نژاد زرد (شامل ازبکها، ترکمنها، قیرقیها، مغولها و هزارهها).
| | === [[ویژگی های جمعیتی افغانستان|ویژگی های جمعیتی]] === |
| | '''''۱. باروری و زادوولد''''' |
|
| |
|
| قوم در افغانستان مفهوم و کاربرد وسیعی دارد. روابط اجتماعی بیشتر بر مبنای ویژگیها، شرایط و مصالح قومی شکل میگیرد. درگذشته، مفهوم قوم بار مذهبی داشت؛ بعدها بار نژادی به خود گرفت و سپس بار فرهنگی نیز به آن اضافه شد. بیشترسلسلههای گذشته با نام اقوام تشخیصپذیرند. تیره، طایفه و قبیله از زیرمجموعههای قوم هستند.
| | نرخ باروری کل (TFR) در [[افغانستان]] طی سه دهه گذشته کاهش قابلتوجهی داشته است. در دهه ۱۹۹۰، این نرخ حدود ۶.۶ فرزند بهازای هر زن بود،<ref name=":0" /> اما تا سال ۲۰۲۴ به حدود ۴.۴ فرزند کاهشیافته است. <ref>''Fertility rate, total (births per woman) - Afghanistan | Data''. (n.d.). Data.worldbank.org. |
|
| |
|
| جامعه افغانستان، جامعهای قومی و چندصدایی است و ساختار موزاییکی دارد و اقوام و نمودهای متفاوت وگاهی ناهمگن در آن زندگی میکنند. اقوام ساکن هرچند در مقاطعی از تاریخ درگیری و رقابت شدیدی با یکدیگر داشته، ولی سیر وقایع نشان میدهد که اگر کسی اقوام را علیه همدیگر تحریک نمیکرد معمولا درکنار هم زندگی میکردند و با یکدیگر کنار میآمدهاند؛ چنانکه تنوع قومی در کابل از سایر شهرها بیشتر است و تاجیکها، پشتونها، هزارهها، قرلباشها، ازبکها و دیگران بدون درگیری و دردسر باهم زندگی میکنند؛ ولی درصورتیکه تحریک شوند، مانند برخی دورههای گذشته، جنگهای خونین قومی و مذهبی به راه میافتد. اقوام اصلی و عمده، مانند پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک محدوده سرزمینی نسبتا مشخصی دارند. پشتونها در جنوب و شرق کشور با مرکزیت [[قندهار]] و جلالآباد، تاجیکها در مرکز، شمال شرق و شمال غرب یا غرب هزارهها در مناطق مرکزی و ازبکها در شمال، البته جابهجاییهایی هم در بین اقوام بر اثر کوچهای اجباری صورت گرفته است؛ برای مثال، اسکان پشتونها در مناطق شمالی توسط [[عبدالرحمان خان]] یا جابهجاییهایی که نادرشاه و دیگران صورت دادهاند. برخی جابهجاییهای قومی نیز طی دهههای اخیر بر اثر مهاجرت پدید آمده است. علاوهبراین در محدوده سرزمینی هر قوم، اقوام دیگری نیز ساکناند که بر اثر کوچهای اجباریگذشته و نقلوانتقالهای سیاسی و نظامی صورت گرفته است.
| | [https://data.worldbank.org/indicator/SP.DYN.TFRT.IN?locations=AF ]</ref>این کاهش به عواملی چون افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی، بهبود سطح آموزش زنان، و تغییرات اجتماعی نسبت داده میشود. |
|
| |
|
| ==== پشتون ====
| | * '''''تحلیل روند نرخ باروری کل (TFR):''''' |
| پشتون از اقوام عمده و اصلی افغانستان است و سابقهای کهن در منطقه دارد. کلمات پشتون، پختون، پتان، اوغان، افغان، اوغو، پشتو و... همه یک چیز است و به قوم پشتون اشاره دارد. قریب به نیمی از قوم پشتون در افغانستان و بیش از نیمی از آنان در پاکستان سکونت دارند و قلیلی هم در ایران زندگی میکنند.کلمه پتان (پتهان (Pathan ریشه هندی دارد و شکل هندیشده پشتون است و بهطورگسترده استفاده میشود؛ حتی گفته میشود صورت قدیمیتر واژه پشتون است، در شبهقاره هند، پشتونها را پتان مینامیدند؛ ولی در افغانستان بیشتر پشتون و پختون نامیده شدهاند. پشتونها عمدتا در جنوب و شرق افغانستان در نوار مرزی این کشور با پاکستان ساکناند و در ولایات قندهار، زابل، پکتیا، پکتیکا، خوست، هلمند، ننگرهار، ارزگان و غزنی اکثریت دارند؛ در ولایات فراه، نیمروز، لوگر کابل و... نیز زندگی میکنند. در زمان عبدالرحمان خان، بهمنظور پشتونیزهکردن افغانستان، عدهای از پشتونها به مناطق شمالی افغانستان، مانند بغلان و قندوز هم انتقال یافتند؛ لذا یکی از گروههای قومی در این مناطقاند. اکثر مردم پشتون بر مذهب حنفیاند؛ ولی برخی از آنها شیعهاند، مانند قبیله توریکه در جنوب و جنوب شرق افغانستان در جوار مرز افغانستان با پاکستان زندگی میکنند. در بین پشتونها شیعیان غیرپشتون نیز ساکناند؛ مانند خلیلیها در قندهار که علاوه بر شیعهبودن زبانشان نیز فارسی است. برخی نیز بر مذهب شافعیاند که از جمله به قوم جاجی اشاره شده است. زبان پشتونها پشتوست و از زبانهای کهن در افغانستان و منطقه به شمار میرود؛ ولی عدهای از پشتونهای شهری و تعدادی از طوایف پشتون در غرب افغانستان به زبان فارسی نیز تکلم میکنند و حدود ۳۵ درصد جمعیت پشتون را تشکیل میدهند. در افغانستان پشتونها را افغان یا اوغان مینامند. واژه افغان برای پشتونها به کار میرفت و معادل و منطبق بر قوم پشتون بود و فقط به پشتوزبانها اطلاق میشد؛ ولی در خارج از افغانستان کلیه مردم افغانستان را اعم از پشتون و غیرپشتون، افغان میخوانند و افغان شامل حال همه مردمی است که در واحد سیاسی افغانستان
| |
|
| |
|
| ساکناند؛ اعم از اینکه زبانشان پشتو، فارسی، ازبکی، بلوچی و... باشد. در قانون اساسی ۱۳۴۳ افغانستان، کلمه افغان و ملت افغان برای اولینبار تعریف شد و اعلام شد: «ملت افغانستان عبارت است از تمامی افرادیکه تابعیت افغانستان را مطابق احکام قانون دارا باشند. بر هر فرد مذکور کلمه «افغان» اطلاق میگردد». پشتونها از اقوام آریاییاند. آنان دارای اندامی کشیده و باریک و استخوانبندی و عضلات قوی هستند، خیلی فعال و پرتواناند و مقاومتشان در برابر سرما و شرایط سخت خیلی زیاد است؛ هرچند تحمل گرما را ندارند. پشتونها از گذشته به کشاورزی و دامداری و تجارت اشتغال داشته، و عدهای از آنان کوچرو و نیمهکوچرو بودهاند. آنان مردمی زحمتکش، صرفهجو، شجاع، میهماننواز و علاقهمند به آزادی و استقلال هستند؛ درعینحال گفته شده است که دلنازک و زودرنج بوده و ظرفیت انتقادپذیری پایینی دارند.
| | کاهش نرخ باروری در [[افغانستان]] در درجه اول بهخاطر افزایش سطح تحصیلات زنان و بهبود دسترسی به خدمات بهداشت باروری است. آموزش زنان بهویژه در مناطق شهری، منجر به تأخیر در ازدواج و کاهش تعداد فرزندان شده است . همچنین، برنامههای بهداشتی متمرکز بر بهبود دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری و بهداشت باروری تأثیر بسزایی در این کاهش داشتهاند.<ref>Haqbin, S., & Khan, A. A. (2023). A Bayesian Prediction for the Total [https://www.researchgate.net/publication/376714233_A_Bayesian_Prediction_for_the_Total_Fertility_Rate_of_Afghanistan_using_the_Auto-Regressive_Integrated_Moving_Average_ARIMA_Model Fertility] Rate of Afghanistan using the Auto-Regressive Integrated. . </ref> |
|
| |
|
| '''پشتون والی (افغانیت).''' قانون عمومی پشتونها اسلام است و در سطح جامعه پشتون اجرا میشود؛ اما در امور جزایی و اداره داخلی طوایف پشتون، عرفی وجود داردکه «پشتون والی» خوانده میشود. پشتون والی مجموعه قوانین، ایدئولوژی، سنن و حقوق عرفی در نظام قومی پشتون است و درواقع، مجموعه قوانین قومی و قبیلهای حاکم بر جامعه پشتون است. | | * '''''بررسی عوامل مؤثر بر تغییرات نرخ باروری:''''' |
|
| |
|
| ===== [[گروههای قومی پشتون افغانستان|گروههای قومی پشتون]] =====
| | - آموزش زنان: افزایش سطح تحصیلات زنان منجر به کاهش نرخ باروری در بسیاری از مناطق [[افغانستان]] شده است.<ref>Ghahfarokhi, M. S. (2024). Investigating the relationship between spousal violence against women and total fertility rate in [https://doi.org/10.1186/s12889-024-18944-6 Afghanistan]. ''BMC Public Health'', ''24''(1). </ref> |
| پشتونها از لحاظ ساختار درون قومی به سه گروه یا سه تیره بزرگ قومی تقسیم میشوند: ۱. درانی (نام اولیهاش ابدالی)؛ 2. غلزایی؛ 3. پشتونهای شرق یا بردرانی.
| |
|
| |
|
| هرکدام از این سه گروه عمده قومی در درون خود به دهها طایفه و زیرگروه قومی (خیل) تقسیم میشوند. مرکز اقتدار درانیها در قندهار و غرب افغانستان، مرکز اقتدار غلزاییها در ننگرهار و جنوب افغانستان بهویژه پکتیا، خوست و پکتیکا بوده و مرکز اقتدار پشتونهای شرق یا بردرانیها، پیشاور و غرب رود سند در منطقه پنجاب بوده است.
| | - دسترسی به خدمات بهداشت باروری: برنامههای بهداشتی و افزایش دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری نقش مهمی در کاهش نرخ باروری داشتهاند.<ref>''Women and girls’ health and human rights in Afghanistan''. (2024, [https://blogs.lse.ac.uk/internationalrelations/2024/03/19/women-girls-health-human-rights-afghanistan/ March] 19). LSE Department of International Relations. girls-health- |
|
| |
|
| '''قوم درانی (ابدالی).'''نام قدیم قوم درانی، ابدالی است، معروف است که ابدالیان از اولاد حسن ابدال، که قبرش در پیشاور است، هستند و گفته میشود این لقب را ابومحمد ابدال چشتی به این قوم داده است، پس از آنکه احمدخان ابدالی به سلطنت رسید «در پی خوابیکه روحانی معروف چمکنی دید» به او لقب در (مروارید) دوران یا در دران داده شد. بعدها این لقب به قوم او نیز اطلاق شد و نام ابدالی به درانی تغییر یافت و او خود را شاه در دران یا بهطور خلاصه درانی نامید. بنابراین، نام این قوم قبل از سلطنت احمدشاه ابدالی و بعد از سلطنت احمدشاه درانی است. احمدشاه نیز قبل از سلطنت به احمدخان ابدالی مشهور بود و پس از رسیدن به سلطنت به احمدشاه درانی مشهور شد. قوم درانی (یا ابدالی) به دو شاخه مهم زیرک و پنجپا تقسیم شده بود. «از آن دو شاخه، نه شاخه دیگر برخاستهاند: چهار شاخه پوپلزی، الکوزی و اچکزی به زیرک تعلق دارند؛
| | </ref> |
|
| |
|
| ۱، مونت استوارت الفینستون؛ افغانان (جای، فرهنگ، نژاد) گزارش سلطنت کابل؛ ص ۳۵۹.
| | '''''-''''' تغییرات اجتماعی: تغییر در الگوهای ازدواج و افزایش اشتغال زنان نیز تأثیرگذار بوده است .<ref>''Provinces of Kabul Fertility and Nuptiality''. (n.d.). Retrieved September 21, [https://afghanistan.unfpa.org/sites/default/files/pub-pdf/UNFPA%20SDES%20Mono%20Fertility%20Nuptiality%2029%20May%20LQ%20%281%29.pdf 2024], from |
|
| |
|
| پنج شاخه نورزی، علی زی، اسحاق زی، خوگیانی و ماکو به پنجپا متعلقاند؛ پوپلزی از همه شاخهها نامیتر است و شاهان افغانستان از میان آنان برخاستهاند». هریک از شاخههای ذکرشده، به شعبهها و تیرههای متعدد تقسیم میشود و نامهای طایفهای متفاوتی دارند؛ برای مثال، نام طایفه احمدخان سدوزایی است. سدوزایی معروفترین طایفه قوم درانی و شعبهای از پوپلزی بوده و مسکن عمده آنان شهرهای صفا و قندهار بوده؛ جد اعلای این طایفه فردی موسوم به اسدالله بوده و نام تیره او به تلفظ عامیانه «سدو» نامیده شده است و سدوزایی درواقع بازماندگان اسدالله بودهاند. سدو مخفف اسدالله است. شاخه مهم دیگر قوم درانی، بارکزایی است و طایفه محمدزایی،که از زمان دوستمحمد خان حکومت افغانستان را در دست میگیرند، از این شاخه برخاستهاند و زیرمجموعه شاخه بارکزایی محسوب میشوند. بارکزیان در جنوب قندهار، دره ارغستان و کرانه [[رود هیرمند]] سکونت داشتهاند. اهمیت آنان بعد از پوپلزیان بوده است. درانیها به نسبت غلزایها اصالت قوی و نژادی بیشتری داشتند. درگذشته، بر اثر فشار غلزاییها از حدود قندهار به طرف هلمند، فراه و [[هرات]] رانده شدند؛ ولی پس از تصرف قندهار به دست شاهعباس صفوی، ابدالیها که در این جنگ به او کمک کرده بودند موقعیت بهتری به دست آوردند و بهتدریج به حوالی قندهار عودت کردند. درانیان به دلیل نزدیکی به ایران، عموما فارسی را میدانند.آنان مردمانی شاد و مهماننواز هستند، حتی اگر یک نفر هندو به خانه آنان میرفت همانند دیگران پذیرایی میشده است.
| | </ref> |
|
| |
|
| ۱ همان.
| | * '''''مقایسه الگوهای باروری در مناطق مختلف:''''' |
| | [[پرونده:شفاخانه.jpg|بندانگشتی|شفاخانه افغان جاپان، [https://tolonews.com/fa/health/%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A2%DA%A9%D8%B3%D8%AC%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%8F%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA https://tolonews.com/fa/health/]]] |
| | الگوهای باروری در [[افغانستان]] بهشدت متنوع است. در مناطق روستایی، نرخ باروری بالاتر است و حدود ۵ فرزند بهازای هر زن برآورد میشود. این تفاوتهای منطقهای به دلیل اختلاف در دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزش، و فرصتهای شغلی است.<ref>TRADING ECONOMICS. (n.d.-a). ''Afghanistan - Fertility Rate, Total (births Per Woman) - 2024 Data 2025 Forecast 1960-2022 Historical''. [https://tradingeconomics.com/afghanistan/fertility-rate-total-births-per-woman-wb-data.html]</ref> |
|
| |
|
| '''قوم غلزایی (غلجایی).''' نام قوم غلزایی با املاهای متفاوتی مانند غلجایی، غلزایی، غلیجایی و غلجهزایی نوشته شده است، اما از میان آنها غلزایی بیش از موارد دیگر ترجیح داده شده است «به علت اینکه با دیگر کلمات مانند آن در افغانستان مانند (سدوزایی)، (بارکزایی)، (یوسفزایی)، (پوپلزایی) و غیره شبیه است»؛ بهعلاوه پسوند «زای» و «زی» در زبان پشتو و در میان پشتونها زیاد بهکار میرود و ظاهرا از ریشه «زاده» فارسی است و به معنای «فرزند» و همچنین رویش است. راجعبه اصلونسب غلزاییها تشکیک و اختلافنظر بیشتری وجود دارد تا درانیها، برخی محققان غلزاییها یا غلجاییها را از طایفههای ترک و از اعقاب ترکان خلج میدانند؛ بارتولد شکل خواندن کلمه خلج از روی اشتقاقی است که مینویسد: «... رشیدالدین و بعضی از مؤلفان ترک ذکر میکنند. در هندوستان که یکی از سلسلهها از بین این قوم بیرون آمده است این نام طایفگی را خلج (به کسر خا) تلفظ میکردند. خلجها بعد زبان افغانی را قبول کردند و با افاغنه یکی شدند و اکنون در بین افغانها (پشتونها) پرجمعیتترین طوایف را تشکیل میدهند».۲ این دسته از محققان درانیها را دارای ریشه قومی (پشتون) و بومی بیشتری میدانند. تا پیش از تشکیل حکومت درانی (۱۷۴۷)، غلزایان از دیگر پشتونها نامآورتر بودند و پیش از احمدشاه درانی، حکومت محلی هوتکی را تشکیل داده بودند. خلجیان یکی از خاندانهای سلطنتی در هند بوده و از قبایل افغان برشمرده میشود. با سقوط دولت | | '''''۲. مرگومیر و امید به زندگی''''' |
|
| |
|
| ۱، محمود افشار یزدی؛ افغاننامه؛ ج ۱، ص ۱۱۰.
| | * '''''بررسی تغییرات نرخ مرگومیر عمومی و نوزادان:''''' |
|
| |
|
| ۲، بارتولد؛ تذکره جغرافیای تاریخی ایران؛ ص ۱۰۵.
| | نرخ مرگومیر عمومی و نوزادان در [[افغانستان]] طی دهههای اخیر بهبودیافته است.<ref>''Afghanistan - Life Expectancy At Birth, Total (years) - 2024 Data 2025 Forecast 1960-2022 Historical''. (2024). [https://tradingeconomics.com/afghanistan/life-expectancy-at-birth-total-years-wb-data.html] |
|
| |
|
| خلجی در هند، این کلمه از رواج افتاد و قومی به نام غلجی ظهور کرد. چنین نتیجهگرفته میشودکه غلزیان یا غلجائیان همه از خلجیان هستند.گفته میشود که خلجیان از شهر خلچ یا خلج در کرانه [[آمودریا]] یا در شمال غرب قندهار بودهاند. برخی نیز خلجیان را یک فرقه مذهبی میپندارند که به قوم خاصی تعلق ندارند. در این زمینه دیدگاهها و نظرات متفاوت است؛ ولی آنچه امروز پذیرفته شده است آن است که غلزایی یک شعبه مهم قوم پشتون است. تیره غلزایی چندین طایفه است؛ از جمله: «هوتکی، توخی، ترهکی، اندری، سهاک، سلیمان خیل، علی خیل، ابراهیم خیل، هودخیل، ناصری، وردک، میخیل، استوریان، کندی، متی، بختیاری» همچنین طوایف داور، کاکر، جدران (یا زدران)، خستوال، جاجی، منگل، شینواری، خروتی، توری، وزیری، طوطا خیل، تره خیل، تنای، صافی، و غیره الفینستون مینویسد: «غلزیان به خاندانهای توران و برهان تقسیم میشده و دارای هشت شاخهاند. خاندان توران بزرگتر و متشکل از خیلهای هوتکی و توخی است که شاهان غلزی از خیل نخست و وزیران از خیل دوم برخاستهاند. اقوام سلیمان خیل، علی خیل، اندر (سهاک) و ترهکی از خاندان برهاناند. در مورد خیل خروتی، غلزیان هم مطمئن نیستند که آن را به کدام خاندان مربوط میدانند. به اینها خیل شیرپای (پاو) را هم باید افزود». غلزیان ساکن در غرب منطقه پشتوننشین به درانیان شبیهترند؛ ولی غلزیان ساکن در شرق منطقه پشتوننشین به همسایگان شرقی
| | </ref> نرخ مرگومیر نوزادان که در دهه ۱۹۹۰ حدود ۱۶۵ مرگ بهازای هر ۱۰۰۰ تولد زنده بود، در سال ۲۰۲۴ به حدود ۵۷ مرگ بهازای هر ۱۰۰۰ تولد زنده کاهشیافته است .<ref>''Mortality rate, infant (per 1,000 live births) - Afghanistan | Data''. [https://data.worldbank.org/indicator/SP.DYN.IMRT.IN?locations=AF](n.d.). Data.worldbank.org. |
|
| |
|
| ۱ علیقلی میرزا (اعتمادالسلطنه)؛ تاریخ وقایع و سوانح افغانستان؛ ص ۴۳-۳۳.
| | </ref> این بهبود به دلیل افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی و برنامههای واکسیناسیون گسترده است . |
|
| |
|
| ۲، مونت استوارت الفینستون؛ افغانان (جای، فرهنگ، نژاد) گزارش سلطنت کابل؛ ص۳۹۰.
| | * '''''تحلیل امید به زندگی و تغییرات آن در دهههای مختلف:''''' |
|
| |
|
| خود شباهت بیشتری دارند تا به درانیان. غلزیان اطراف کابل شباهت کمتری به غلزیان جنوب دارند. هریک از گروههای قومی غلزایی قبیلههای متعددی دارند؛ برای مثال، مهماند که از قبایل مرزی است دارای ۱۲ زیر قبیله است یا قبیله وزیری که در دو سوی مرز سکونت دارد دارای زیرگروههای متعدد است. غلزاییها در وادی [[رود کابل]] و تا پیوستن آن به منطقه بردرانیان، در جنوب رود کابل بین کوههای سفیدکوه و سلیمان در شرق، هزارهجات در غرب و قندهار در جنوب ساکناند. دره ترنک متعلق به درانیان است؛ ولی بخش پایانی آن شروع منطقه غلزی است و تا رود کابل ادامه مییابد. حد جنوبی منطقه غلزی بهدرستی مشخص نیست. غلزاییها در سراسر افغانستان پراکندهاند. درگذشته هوتکی از قبایل مهم غلزایی بود؛ ولی بعدها سلیمان خیل اهمیت بیشتری یافت.سلیمان خیل در میدان شهر و غزنی سکونت دارند و درگذشته از حبیبالله کلکانی، مشهور به بچه سقا، علیه [[امانالله خان]] حمایتکردند. در میان غلزییها، توریها شیعه هستند.آنها در درهای عمیق ساکناند و رود کورم آن را از کوههای سلیمان جداکرده است.
| | امید به زندگی در [[افغانستان]] در دهههای اخیر بهتدریج افزایشیافته است. از حدود ۴۵ سال در دهه ۱۹۹۰، امید به زندگی به ۶۲ سال برای مردان و ۶۵ سال برای زنان در سال ۲۰۲۴ رسیده است .<ref>''Afghanistan Demographics 2024 (Population, age, sex, trends) - Worldometer''. (n.d.)[https://www.worldometers.info/demographics/afghanistan-demographics/]. </ref> بهبود شرایط بهداشتی، کاهش مرگومیر نوزادان و افزایش دسترسی به خدمات پزشکی از عوامل اصلی این بهبود هستند. |
|
| |
|
| '''بردرانی (یا درانیان بالا).''' قبایل ساکن در بخش شمال شرقی منطقه پشتوننشین، که محدود به کوههای هندوکش، رود سند، کوههای نمک و کوههای سلیمان است بردرانی نامیده میشوند. این نام را احمدشاه درانی به آنان داد. بردرانیان شامل ختک، مهمند، خلیل، صافی، بنگش، افریدی، داود زایی، خوگیانی، عیسی خیل، اتمان خیل، ترکلانی و خیبری است. احمدشاه به قبیله بزرگ، یوسفزایی را هم عنوان «بردرانی» داد.
| | * [[پرونده:واکسیناسیون افغانستان.jpg|بندانگشتی|مبارزه عمومی با بیماری فلج اطفال ( واکسیناسیون در افغانستان ) [https://tolonews.com/fa/health/%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A2%DA%A9%D8%B3%D8%AC%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%8F%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA]]]'''''بررسی عوامل مؤثر بر بهبود شاخصهای بهداشتی و سلامت:''''' |
|
| |
|
| ۱. میرغلام محمد غبار؛ افغانستان در سیر تاریخ؛ ص ۳۵۹.
| | - افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی: توسعه مراکز بهداشتی و بیمارستانها، بهویژه در مناطق روستایی، به بهبود شاخصهای سلامت منجر شده است.<ref>''Afghanistan Health Research Conference 2024: Enhancing Health through Understanding Quality of Life and Sleep Disturbances – Afghanistan Center for Epidemiological Studies''. (2024, February 7). Aces-Af.org. [https://aces-af.org/blog/index.php/2024/02/07/afghanistan-health-research-conference-2024-enhancing-health-through-understanding-quality-of-life-and-sleep-disturbances/  ]</ref> |
|
| |
|
| بردرانیان بخشی از تمدن و فرهنگ خویش را از هند گرفتهاند. آثار آمیزش با اقوام شمالی هند، بهویژه در زمینههای فرهنگی در بین آنان آشکارا مشاهده میشود. آنان مردمانی شجاع، فعال، زحمتکش، زیرک و درعینحال ستیزهجو و با تعصب هستند و تأثیرپذیری زیادی از روحانیون دارند. منطقه قبایل بردرانی عمدتا در خاک پاکستان قرار دارد.
| | -برنامههای واکسیناسیون: برنامههای گسترده واکسیناسیون کودکان و مادران موجب کاهش مرگومیر نوزادان و افزایش امید به زندگی شده است.<ref>''South Asia: female life expectancy by country 2024 | Statista''. (2024). Statista; Statista. |
|
| |
|
| ===== رقابت میان پشتونها =====
| | [https://www.statista.com/statistics/615826/female-life-expectancy-in-south-asia-2016-by-country/ ]</ref> |
| طی قرنها، رقابتها و منازعات شدیدی میان اقوام پشتون برای تصاحب اراضی و چراگاهها و همچنین کسب برتریهای سیاسی و نظامی وجود داشته است. علاوه بر مشاجرات درونقومیگسترده، بین هریک از اقوام مختلف پشتون (درانی، غلزایی و بردرانی) نیز رقابتها و درگیریهای شدیدی برای کسب قدرت، ثروت و برتری بهوقوع پیوسته است. پشتونها علاوه بر منازعات درونقومی، با اقوام مجاور خود نیز رقابتها و منازعات طولانی برای کسب برتری داشتهاند آنها در قرن یازده میلادی از مناطق کوهستانی خود خارج شدند و بخشی از سپاهیان سلطان محمود غزنوی و دیگر شاهان سلسله غزنوی را تشکیل میدادند. غلزاییها در آغاز قرن هجدهم، حکومتی را در جنوب شرق افغانستان با مرکزیت قندهار ایجاد کردند و به اصفهان نیز حمله کردند؛ ولی پدیده حاکمیت آنها زودگذر بود (از ۱۷۰۷ تا ۱۷۳۸) و توسط نادرشاه آن را از هم پاشید. درانیها در میانه قرن هجدهم (۱۷۴۷ به بعد)، وحدت و انسجام قومی و درونی خود را تقویت کرده و با ایجاد کنفدراسیون قبیلهای در بین قبایل مختلف پشتون، حکومتی تشکیل دادند و افغانستان را به مدت قریب به ۲۵۰ سال تحت کنترل و انقیاد خود درآورند و خود را برادر بزرگتر و قیم افغانستان تلقی کردند.
| |
|
| |
|
| ===== پیشینه قومی پشتونها =====
| | -آموزشهای بهداشتی: ارتقای سطح آموزشهای بهداشتی و افزایش آگاهی عمومی نسبت به بهداشت و تغذیه از عوامل مؤثر در بهبود سلامت عمومی بوده است.<ref>''Afghanistan - Health indicators - Humanitarian data exchange''. (n.d.). [https://data.humdata.org/dataset/who-data-for-afg?]</ref> |
| قوم پشتون سابقهای کهن دارد و به دوران باستان باز میشود؛ ولی راجعبه شجره و نسب آنها اختلافنظر وجود دارد. پشتونها را افغان هم میخوانند بعضی میگویند افغان (Afghan) معرب اوغان است و اوغان از بنیاسرائیل و از ابناء طالوت بوده؛ «افسانهای میگوید که افغانها از بقایای یکی از ده طایفه یهودند که (فلسطین) نامی در زمان (بختالنصر) آنها را از فلسطین به افغانستان کوچانیده است. افسانهای دیگر آنان را از نسل (قیس) میخواند. تاریخ فرشته آنها را (قبطی) و از نژاد فرعون میداند! حتی بعضی اسم تنگه خیبر را در افغانستان از قلعه خیبر یهودیان دانستهاند».' عربها، پشتونها را به لحاظ سکونت در کوههای سلیمان، سلیمانی هم نامیدهاند، اینکه نام سلیمان یا کوههای سلیمان با فرضیه یهودیالاصل بودنشان ارتباط دارد یا نه، معلوم نیست. بهموجب این نوع روایات، «جد اعلای پشتونها شخصی به نام افغانه بوده است که در عهد داود نبی میزیست. در هنگام پراکندگی یهودیان، اولاد افغانه به جبال غور پناه برده، در آنجا اقامت گزیدند. پس از اعلان دین اسلام از جانب حضرت محمد (ص)، رئیس این طایفه که قیس نام داشت دین جدید را
| |
|
| |
|
| پذیرفته و در راه نشر و تبلیغ آن به جهاد پرداخت... این نظریه که در بین پشتونها یک تعداد طرفدار دارد از جانب دانشمندان به دلایل
| | === [[رشد جمعیت در افغانستان|رشد جمعیت]] === |
| | '''''۱. تحلیل نرخ رشد طبیعی جمعیت در ۵۰ سال گذشته''''' |
| | [[پرونده:مهاجرت داخلی در افغانستان.png|بندانگشتی|افزایش مهاجرت داخلی در افغانستان ، [https://www.mei.edu/publications/afghan-refugee-crisis-what-does-it-mean-iran https://www.mei.edu/publications/]]] |
| | نرخ رشد طبیعی جمعیت [[افغانستان]] در پنجاه سال گذشته نوسانات قابلتوجهی داشته است. در دهه ۱۹۸۰، [[افغانستان]] با بحرانهای جدی سیاسی و نظامی مواجه بود که تأثیر عمیقی بر ساختار جمعیتی کشور گذاشت. جنگهای داخلی و ناآرامیهای گسترده باعث شد که نرخ رشد جمعیت بهشدت کاهش یابد.<ref>Valente, M., Alessandro Lamberti-Castronuovo, Bocchini, F., Shafiq, Y., Trentin, M., Michela Paschetto, Ghulam Ali Bahdori, Jan Agha Khadem, Mirza Sayed Nadeem, Mohammand Hanif Patmal, Mohammad Tawoos Alizai, Barone-Adesi, F., Miccio, R., & Luca Ragazzoni. (2024). Access to care in Afghanistan after august 2021: a cross-sectional study exploring Afghans’ perspectives in 10 provinces. ''Conflict and Health'', ''18''(1). |
|
| |
|
| ۱، محمود افشار یزدی؛ افغاننامه؛ ج ۱، ص ۹۳.
| | [https://doi.org/10.1186/s13031-024-00594-5 ]</ref> در این دوره، نرخ رشد جمعیت به دلیل مهاجرتهای گسترده به کشورهای همسایه و کاهش زادوولد، به طور موقت کاهش یافت . |
|
| |
|
| متکی به تاریخ و زبانشناسی رد شده است. اینان پشتونها را شعبهای از شاخه هندواروپایی نژاد آرین میشمارند که در جریان تاریخ و در روند عملیه تشکیل ملتها بعضی عناصر هندی، ترک، تاجیک و عرب را نیز جذب کرده ملتی را با زبان و فرهنگ مشخصی به وجود آوردند».۱ «ازاینرو، دلیل قانعکنندهای وجود ندارد که تئوری یهودبودن افغانها را اثبات کند. یقینا رابطهای بین زبانهای پشتو و عبری وجود ندارد؛ و نمیتوان به شجرهنامه نژادی افغانها، که در آن حقوق و وقایع تاریخی اغلب بهنفع افسانه کنار گذاشته میشود، اعتماد کرد. محققان جدید افغانها را به نژاد ایران و شاخهای از هندواروپایی یا دیگر مردم آریایی نسبت میدهند، البته یک تعدادی با ترک، مغول و دیگر گروههای قومی آمیختهاند».۲ دستهای از پشتونها که شجره و سابقه خود را به نژاد سامی پیوند میدهند شاید برای این منظور است که جایگاهی شایسته و روشن در دوران پیش از تاریخ داشته باشند؛ اما «الفینستون نخستین اروپایی است که پس از یک بحث ملایم و منطقی و با مراجعه به منابع تاریخی قدیم، بر افسانهبودن روایت تأکید دارد». آقای عبدالحی حبیبی مینویسد: «نام خیبر از عربستان نیامده و رأی برخی از مؤلفان سابق که این تسمیه را دلیل اشتراک پشتون (یعنی افغان پشتوزبان) با یهود میدانستند بهکلی باطل است». تاریخنگاران و زبانشناسان معتقدند پشتونها تیرهای از نژاد آریاییاند و در ریگ ودا بهصورت پکت (Pakhtas) آمده است.
| | در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، به دنبال پایان برخی درگیریها و بازگشت پناهجویان به کشور، نرخ رشد جمعیت به طور موقت افزایش یافت.<ref>''Population growth in Afghanistan''. (n.d.). Worlddata.info. [https://www.worlddata.info/asia/afghanistan/populationgrowth.php]</ref> بهبود نسبی در شرایط امنیتی و اقتصادی، همراه با افزایش زادوولد و بازگشت پناهجویان، به رشد جمعیت کمک کرد.<ref>''Afghanistan - Demographic trends''. (n.d.). Encyclopedia Britannica. |
|
| |
|
| ۱. میرمحمد صدیق؛ فرهنگ افغانستان در پنج قرن اخیر؛ ج ۱، ص ۳۴-۳۵. | | [https://www.britannica.com/place/Afghanistan/Demographic-trends ]</ref> در سال ۲۰۱۴، نرخ رشد طبیعی جمعیت [[افغانستان]] به حدود ۲.۳ درصد رسید.<ref>UNDESA, World Bank, UNHCR, Central Statistics Organization, & Popal, A. B. (2014). ''Afghanistan’s urban Transition: challenges and opportunities''. [https://unhabitat.org/sites/default/files/download-manager-files/1424269536wpdm_Afghanistan%20Urban%20Future.pdf]</ref> بااینحال، در سال ۲۰۲۴، این نرخ به حدود ۱.۹ درصد کاهشیافته است. این کاهش عمدتاً به دلیل کاهش نرخ باروری و بهبود شرایط بهداشتی و پزشکی، افزایش شهرنشینی، و تغییرات اجتماعی در کشور است . |
|
| |
|
| ۲، وارتان گریگوریان؛ ظهور افغانستان نوین؛ ص ۱۴۶.
| | '''''۲. بررسی عوامل مؤثر بر تغییرات نرخ رشد''''' |
|
| |
|
| ۳، مونت استوارت الفینستون، افغانان (جای، فرهنگ، نژاد) گزارش سلطنت کابل، ص ۲۰.
| | عوامل مختلفی بر تغییرات نرخ رشد جمعیت در [[افغانستان]] تأثیرگذار بودهاند. کاهش نرخ مرگومیر نوزادان و بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی از جمله این عوامل هستند. <ref>Waheed, M., Olaberria, E., Rahimi, A. R., Malik, W. S., & International Bank for Reconstruction and Development/ The World Bank. (2024). AFGHANISTAN DEVELOPMENT UPDATE. In ''AFGHANISTAN DEVELOPMENT UPDATE''. [https://thedocs.worldbank.org/en/doc/18a1ccff0457effb0a456c0d4af7cce2-0310012024/original/Afghanistan-Development-Update-April-2024.pdf]</ref>در سالهای اخیر، برنامههای بهداشتی و آموزشهای عمومی بهویژه در مناطق شهری، به کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی کمک کردهاند. بهبود شرایط بهداشتی، از جمله افزایش دسترسی به واکسیناسیون و خدمات بهداشت باروری، تأثیر عمدهای در کاهش نرخ مرگومیر نوزادان و افزایش امید به زندگی داشته است.<ref>''Afghanistan - population growth from 2012 to 2022''. (n.d.). Statista. [https://www.statista.com/statistics/262008/population-growth-in-afghanistan/] |
|
| |
|
| ۴ محمود افشار یزدی، افغاننامه؛ ج ۱، ص ۹۳.
| | </ref> |
| | [[پرونده:حمایت از مادر و کودک در افغانستان .png|بندانگشتی|برنامه های یونیسف برای حمایت از مادران و نوزادان در [https://www.unicef.org/afghanistan/stories/healthcare-anytime-anywhere افغانستان]]] |
| | علاوه بر این، افزایش شهرنشینی و تغییرات اجتماعی نیز بر نرخ رشد جمعیت تأثیر گذاشتهاند. افزایش سطح تحصیلات زنان و دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری، به کاهش نرخ باروری کمک کرده و به دنبال آن، نرخ رشد جمعیت کاهشیافته است. تغییرات فرهنگی و اجتماعی، از جمله تغییر در الگوهای ازدواج و نقش زنان در بازار کار، به کاهش نرخ باروری و در نتیجه کاهش نرخ رشد جمعیت کمک کرده اند.<ref>UNDESA, World Bank, UNHCR, Central Statistics Organization, & Popal, A. B. (2014b). ''Afghanistan’s urban Transition: challenges and opportunities''.[https://unhabitat.org/sites/default/files/download-manager-files/1424269536wpdm_Afghanistan%20Urban%20Future.pdf]</ref> |
|
| |
|
| هرودت آن را بهصورت «پکتیس» و «پکتویس» و سرزمین آنان را پکتیا ذکر کرده و بطلیموس هم آن را «پکتوبه» یا پکتیه آورده و اعتقاد بر این است که از بقایای پکتیوهای عصر هخامنشیاند. بنابراین، «پشتونها همواره در همین حوالی موجود بودند، لیکن چون در زبان خود خط و کتابت نداشتند. مؤلفانیکه از ایشان یاد کردهاند بهجای کلمه پشتون، کلمه افغان را که در نزد فارسیزبانان معمول بود به کار برده و کلمه پشتون را از قلم انداختهاند».
| | '''''۳. مقایسه نرخ رشد با کشورهای منطقه و جهان''''' |
|
| |
|
| ==== تاجیکها ====
| | مقایسه نرخ رشد جمعیت [[افغانستان]] با کشورهای منطقه و جهانی نشان میدهد که [[افغانستان]] هنوز یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت را در منطقه دارد. <ref>''Afghanistan population (2024) - Worldometer''. (n.d.). [https://www.worldometers.info/world-population/afghanistan-population/]</ref>بسیاری از کشورهای همسایه، از جمله ایران و پاکستان، کاهشهای قابلتوجهی در نرخ رشد جمعیت تجربه کردهاند. درحالیکه [[افغانستان]] باوجود کاهش نرخ رشد، همچنان دارای نرخ رشد بالاتری است. این تفاوت به دلیل ساختار جمعیتی جوان [[افغانستان]] و تأخیر در انتقال جمعیتی است. ساختار سنی جوان و نرخ بالای باروری در مناطق روستایی به طور نسبی به افزایش نرخ رشد جمعیت کمک کرده است.<ref>''Digital 2024: Afghanistan''. (2024, February 23). DataReportal – Global Digital [https://datareportal.com/reports/digital-2024-afghanistan Insights]</ref> |
| تاجیکها باسابقهترین قوم یا مردم ساکن در سرزمین افغانستان و از سکنه اصلی و اولیه آن هستند، تاریخ اسکان آنها در این سرزمین به گذشتههای خیلی دور برمیگردد و به احتمال خیلی زیاد ساکنان بومی کشور هستند.۲ تاجیکها از نژاد آریایی بودند و اجداد آنها را بعضی از اقوام و گروههای آریایی چون تخاریها، خوارزمیها و پیش از آن سغدیها و باختریان تشکیل میدادند. به لحاظ موقعیت و تعداد قومی، تاجیکها دومین گروه قومی افغانستان بعد از پشتونها محسوب میشوند. آنان در سراسر افغانستان پراکندهاند؛ ولی در کوهستان (شمال کابل)، کابل و اطراف آن، پنجشیر، اطراف آمودریای علیا، بدخشان، هرات، غزنی و غور تمرکز بیشتری دارند. تاجیکها علاوه بر افغانستان در کشور تاجیکستان، در کشورهای ازبکستان (بهویژه در سمرقند و بخارا)، [[چین]] (بهویژه در ناحیه سریکول سینکیانگ)، ایران (سیستان، بلوچستان، خراسان، یزد، کرمان و...)، پاکستان و...
| |
|
| |
|
| ۱، میر محمد صدیق؛ فرهنگ افغانستان در پنج قرن اخیر؛ ص۵۱.
| | '''''۴. تأثیر مهاجرت بر رشد جمعیت''''' |
|
| |
|
| ۲، وارتان گریگوریان؛ ظهور افغانستان نوین؛ ص ۵۱.
| | مهاجرت، بهویژه مهاجرتهای بینالمللی، تأثیر قابلتوجهی بر ساختار جمعیتی و نرخ رشد جمعیت [[افغانستان]] داشته است. میلیونها افغان به دلیل جنگها، بحرانهای اقتصادی و ناپایداریهای امنیتی به کشورهای همسایه و دیگر کشورها مهاجرت کردهاند.<ref>''Afghanistan net migration rate 1950-2024''. (n.d.). MacroTrends. [https://www.macrotrends.net/global-metrics/countries/AFG/afghanistan/net-migration]</ref> این مهاجرتها به کاهش نرخ باروری و نیروی کار فعال در کشور منجر شده است. از سوی دیگر، بازگشت پناهندگان به کشور، در دورههای مختلف، به تغییرات سریع در نرخ رشد جمعیت انجامیده است. سیاستهای مهاجرتی دولت [[افغانستان]] ، از جمله برنامههای حمایت از مهاجران بازگشتی و تلاشهای برای مدیریت مهاجرت داخلی، به تغییرات جمعیتی کشور تأثیر گذاشته است.<ref>''Annual Results Report 2023 Afghanistan''. (2024).[https://reporting.unhcr.org/sites/default/files/2024-06/Asia%20-%20Afghanistan%20ARR%202023_0.pdf]</ref> |
|
| |
|
| زندگی میکنند و دقیقا نمیتوان محدوده سرزمینی مشخصی را برای آنان تعیین کرد. پیش از ورود ترکان به آسیای مرکزی، تاجیکها ساکنان اصلی آسیای مرکزی و شمال افغانستان بودند. بر اثر هجوم اقوام ترک از شمال و تسخیرشدن سرزمین و اراضی آنان، بهتدریج به عقب رانده شدند و در مناطق کوهستانی و دسترسناپذیرتر مانند بدخشان، پامیر و هندوکش ساکن شدند.
| | === [[پراکندگی جمعیت در افغانستان|پراکندگی جمعیت]] === |
| | '''''۱. توزیع فضایی و تراکم جمعیت در [[افغانستان]] ''''' |
| | [[پرونده:توسعه ابیاری کشاورزی در افغانستان.jpg|بندانگشتی|بهبود روش های آبیاری در افغانستان ، [https://www.worldbank.org/en/news/feature/2021/06/17/reliable-irrigation-boosts-crop-yields-and-diversity-in-kabul-province https://www.worldbank.org/en/n-kabul-province]]] |
| | پراکندگی جمعیت [[افغانستان]] بهشدت نامتوازن است و عوامل جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی در این توزیع نامتعادل دارند.<ref>''Spatial distribution of average monthly precipitation across Afghanistan''. (n.d.). ResearchGate. [https://www.researchgate.net/figure/Spatial-distribution-of-average-monthly-precipitation-across-Afghanistan_fig3_356162761]</ref> مناطق شهری مانند کابل، هرات، و مزارشریف تراکم جمعیتی بسیار بالایی دارند، بهطوریکه در سال ۲۰۲۴ تراکم جمعیت در کابل به ۴۰۰۰ نفر در هر کیلومترمربع رسیده است. در مقابل، مناطق کوهستانی و روستایی مانند بدخشان، همچنان کمجمعیت هستند و تراکم جمعیتی در این مناطق کمتر از ۲۰ نفر در هر کیلومترمربع گزارش شده است.<ref>''Afghanistan population (2024) - Worldometer''. (n.d.-b). [https://www.worldometers.info/world-population/afghanistan-population/#:~:text=The%20population%20density%20in%20Afghanistan,(11%2C320%2C521%20people%20in%202024).]</ref> |
|
| |
|
| ===== [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|گروههای قومی تاجیک]] =====
| | توزیع جمعیت در [[افغانستان]] از نظر جغرافیایی بهشدت تحتتأثیر عوامل محیطی است. مناطقی که دارای دسترسی به منابع آب و زمینهای کشاورزی هستند، همچنان جمعیت بیشتری را به خود جذب کردهاند. در مقابل، مناطق خشک و کوهستانی با کمبود منابع طبیعی و زیرساختهای اقتصادی، جمعیت کمتری دارند و بسیاری از ساکنان آن مناطق در جستجوی فرصتهای اقتصادی بهتر به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند.<ref>''Country Guidance''. (2024).[https://euaa.europa.eu/sites/default/files/publications/2024-05/2024_CG_AFG_Final.pdf]</ref> |
| عدهای از تاجیکها نام گروه قومی خود را از نام محل سکونت خود اقتباس کردهاند. آنها «تقریبا در همه استانهای کشور بودوباش دارند و با نامهایگوناگون یاد میشوند: در استان هرات، غوری؛ در قندهار و فراه، دهورامی؛ در خاور غزنی، سردهی و...»، گروههای قومی متعدد واخانی، پامیری (شامل دو گروه تاجیک کوهستانی و تاجیک شهرنشین)، جمشیدی، فیروزکوهی، چهار ایماق یا چهار طایفه شامل «تایمنی یا تیمنی، هزاره (غیر از هزارههای مناطق مرکزی )، تیموری و زوری»، فارسیوان و غیره، بخش عمدهای از تاجیکها نام زیرقومی مشخصی نداشته و به نام عمومی تاجیک یاد میشوند مانند تاجیکهای کابل، هرات، بدخشان، غور، غزنی، دره شکاری و مناطق شمالی. تاجیکها زندگی ایلیاتی و قبیلهای را ترک کرده و عموما شهرنشین و یکجانشین شده و بهکار کشاورزی، دامداری، بازرگانی و صنعت پرداختهاند؛ حتی سکنه کوهستانی تاجیک بیشتر بهصورت یکجانشین زندگی میکنند.
| |
|
| |
|
| .گروهی از دانشمندان و پژوهشگران روسی و افغانی؛ افغانستان (مسائل جنگ و صلح)؛ ص ۸۸. | | '''''۲. روند تغییرات توزیع جمعیت در ۵۰ سال گذشته''''' |
|
| |
|
| ۲، مونت استوارت الفینستون؛ افغانان (جای، فرهنگ، نژاد) گزارش سلطنت کابل؛ ص۴۲۷.
| | طی پنجاه سال گذشته، مهاجرت داخلی از روستاها به شهرها روندی مداوم و پرشتاب بوده است. درحالیکه در دهه ۱۹۸۰ تنها ۱۵ درصد جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی میکردند، این رقم در سال ۲۰۲۴ به حدود ۳۰ درصد رسیده است.<ref>''Afghanistan: conflict and displacement 1978 to 2001 – Forced [https://www.fmreview.org/ruiz/]'' |
|
| |
|
| تاجیکها فارسیزبان هستند و اکثرا بر مذهب حنفیاند؛ ولی عدهای از آنان پیرو مذهب اسماعیلیاند و عده کمی از آنها هم در نواحی مرکزی و غربی شیعه اثنیعشریاند. تاجیکها مردمانی صلحجو، آرام، شاعر، فکور، رؤیایی، منطقی، دارای حضور ذهن قوی و مهماننوازند. درعینحال روحیه دشمنسیتزی و پرخاشگری شدیدی دارند و ظرفیت بالایی برای مبارزهجویی دارند و نمونههای آن را میتوان در دوران حکومت [[حبیبالله کلکانی]] در ۱۹۲۹ و دوران مبارزه با شوروی مشاهده کرد. سلسله غزنوی را نیز اجداد تاجیکها برانداختند. فریزر تتلر مینویسد: «تاجیکها بهتدریج مسخر شدهاند؛ ولی هنوز در ناحیه کوهستانی غور مقاومت دارند. همین غوریها بودند که سلسله سلاطین غوری را در دهلی تشکیل دادند». تاجیکها با آنکه دومین گروه عمده قومی در افغانستان بودهاند، ولی از زمان تشکیل دولت ملی در این کشور (۱۷۴۷) تا ۱۷۹۷، از امکانات محدودی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود برخوردار بودهاند، آنان بهرغم انحصار قدرت در گذشته توسط پشتونها، گاهی بهصورت محدود در قدرت و اداره کشور سهیم بودهاند؛ از جمله در دوره کوتاهمدت حکومت حبیبالله کلکانی و دوره حکومت [[دولت اسلامی افغانستان]] به رهبری برهانالدین ربانی، تاجیکها با مردم کشور تاجیکستان دارای اشتراکات زبانی، نژادی، مذهبی و فرهنگی هستند و طبعا زمینه برقراری ارتباط نزدیک بین آنان بهخوبی فراهم است.
| | </ref> این افزایش ناشی از عواملی مانند جستجوی فرصتهای اقتصادی، فرار از ناآرامیهای امنیتی و بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی در مناطق شهری بوده است. |
| | [[پرونده:واخان.jpg|بندانگشتی|دالان واخان طول 350 کیلومتر در منطقه بدخشان، محل اتصال سه رشته کوه بزرگ جهان( هندوکش، قراقورم و پامیر و هم مرز با پاکستان، چین و تاجیکستان )[https://adventure.com/hiking-afghanistan-wakhan-corridor/]]] |
| | همچنین، جنگها و ناآرامیها در چند دهه گذشته نیز نقش مهمی در تغییر توزیع جمعیت [[افغانستان]] داشتهاند. بسیاری از مردم از مناطق ناامن به شهرهای بزرگ و مناطق نسبتاً امن مهاجرت کردهاند<ref>Jazayery, L. & University of Oxford. (2002). The Migration-Development Nexus: Afghanistan Case Study. In ''International Migration'' (p. 232) [Journal-article]. Blackwell Publishers Ltd. [https://library.fes.de/libalt/journals/swetsfulltext/16725934.pdf]</ref>. این مهاجرتها ساختار جمعیتی کشور را بهشدت تغییر داده است و تراکم جمعیت در شهرها به طور پیوسته افزایشیافته است. |
|
| |
|
| ۱ نجیب مایل هروی؛ تاریخ و زبان در افغانستان؛ ص ۱۶۹.
| | '''''۳. عوامل جغرافیایی و اقتصادی مؤثر بر توزیع جمعیت''''' |
|
| |
|
| ===== پیشینه قومی تاجیک =====
| | عوامل جغرافیایی مانند دسترسی به منابع آب و زمینهای کشاورزی، همواره یکی از مهمترین عوامل در تعیین الگوی توزیع جمعیت [[افغانستان]] بودهاند. مناطق دارای زمینهای حاصلخیز و آب کافی، جمعیت بیشتری را به خود جذب کردهاند.<ref>''LibGuides: Afghanistan COI Repository: Availability of and access to water''. (n.d.). [https://asylos.libguides.com/c.php?g=708887&p=5113105]</ref> در مقابل، مناطق کوهستانی و خشک، به دلیل کمبود منابع، کمتر موردتوجه جمعیت قرار گرفتهاند. |
| راجعبه پیشینه قوم تاجیک و مفهوم لغوی تاجیک که بهصورتهای تاژیک (مخفف آن ترک و تژیک) و تازیک هم ضبط شده است، اختلافنظر زیادی وجود دارد. بعضی آن را از ریشه دائیتی میدانند، بعضی ناشی از تاجی به معنای تاجدر و تاجدار میدانند که مردم قدیم تاجیک بر روی کلاه خود نصب میکردند و به معنای تاجدر و تاجدار بوده و بعضی آن را از ریشه لفظ تازی و قبیله طای میدانند که در مورد عربان بهکار میرفت. در برهان قاطع آمده است که «تاجک به کسر جیم مخفف تاجیک است و تاجیک غیرعرب را گویند و در اصل به معنی اولاد عرب که در عجم بزرگ شده و برآمده باشد». بنابراین، تاجیک از تازیک (Tauzik) اقتباس شده است، در فرهنگ معین در این مورد آمده است: «آنکه ترک و مغول نباشد... و تاجیک یا تازی (تازیک به معنی عرب ) فرق دارد». دکتر محمد دبیرسیاقی مینویسد: «تاجیک» و «تازیک» و «تاژیک» صورتهای مبدل از یکدیگرند؛ زیرا سه حرف «ج» و «ز» و «ژ» قابلیت تبدیل به هم دارند، خاصه در گویشهای مختلف. برخی از فرهنگها «تازیک» و جمع آن «تازیکان» را معادل «تازی» و جمع آن «تازیان» به معنی عرب و زبان عربی دانستهاند که براساسی نیست».۱ صاحبنظران با اتکا به اسناد و دلایل تردیدناپذیر بر این عقیدهاند که: «تاجیک قوم غیرعرب و غیرترک راگویند و ایشان از نژاد خالص ایراناند».۲ در اوستا نامی وجود دارد که به احتمال قریب به یقین با واژه تات و تاجیک همریشه
| |
|
| |
|
| ۱، میرزا شکورزاده؛ تاجیکان در مسیر تاریخ؛ ص ۱۵۸.
| | عوامل اقتصادی نیز تأثیر قابلتوجهی بر تمرکز جمعیت در مناطق شهری داشتهاند.<ref>Matamis, J. (2024). Charting Afghanistan’s Economic future: Recommendations for reform. ''Stimson Center''. [https://www.stimson.org/2024/charting-afghanistans-economic-future-recommendations-for-reform/]</ref> بهویژه، فرصتهای شغلی بیشتر در شهرها، سرمایهگذاریهای عمومی در زیرساختها، و دسترسی به بازار کار، به افزایش جمعیت شهری منجر شده است. تمرکز سرمایهگذاریهای اقتصادی در شهرها و عدم توسعه مناسب زیرساختها در مناطق روستایی، عامل اصلی افزایش مهاجرت به شهرها بوده است . |
|
| |
|
| ۲.همان، ص
| | '''''۴. مهاجرتهای داخلی و اثرات آن بر توزیع جمعیت''''' |
|
| |
|
| است؛ آن نام واژه دائیتیا (Daitea) است که رود مقدسی در ایران ویج به شمار میرود، میتوان منسوبان به این ناحیه و رودخانه را دائیتیک شمرد که به مرور به تاتیک، تاتی و تاجیک بدل شده است».۱ «کلمه تاجیک در تألیفات اهل شرق و کتابهای لغت به طرزهای گوناگون تاجیک، تاجک (بی مد زیرین)، تازک، تازک (بی مد زیرین) و تاژیک ظاهر شده است... شکل اساسی اولین و اصلی این کلمه «تاجیک» با مد زیرین است... مغولها و ترکهای قدیمی، حرف «ج» را نمیتوانستند بگویند و درکپ زدن «ج» را به «ز» تبدیل میکردند. بنابراین، وقتی آنها با تاجیکان رابطه پیداکردند این نام را یاد گرفتند، آنان بهجای «تاجیک»، «تازیک» یا اینکه بی مد زیرین «تازک» «گفتند».
| | مهاجرتهای داخلی از مناطق روستایی به شهرها یکی از مهمترین عوامل تغییر در توزیع جمعیت [[افغانستان]] است. این مهاجرتها بهویژه در دهههای اخیر شدت گرفته و تأثیرات گستردهای بر ساختار جمعیتی کشور داشته است.<ref>Administrator, W. (2021, October 18). ''The impact of the Afghanistan crisis on migration: Increasingly securitized borders will only make migration riskier and more dangerous''. Mixed Migration Centre.[https://mixedmigration.org/the-impact-of-the-afghanistan-crisis-on-migration/]</ref> افراد جوان و خانوادهها به دنبال دسترسی بهتر به خدمات بهداشتی و آموزشی و فرصتهای اقتصادی بیشتر به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند. |
|
| |
|
| استاد محیط طباطبایی نوشته: «شباهت خطی و صوری در میان این دو کلمه تاژیک و تازیک باعث بر آمیزش و بروز لغزش در تشخیص مفهوم آنها شد که نخستین آنها به معنی ایرانی فارسزبان و آن دیگری، به معنی عربی بود که به زبان فارسی دری بدان تازی گفته میشد. بنابراین، صورت خطی کلمه تاژیک که در موارد متعددی از متون تاریخی معروف و مربوط به سدههای پنجم و ششم و هفتم هجری دیده میشود، همان لفظ تاژیک بوده که بنابر مراعات رسمالخط زمان سابق بهصورت تازیک از زیر قلمکاتبانگذشته است. «همین شباهت خطی کلمه تاژیک فارسیزبانان با لفظ تازیک عربزبانان در تشخیص مفهوم تاجیک مقلوب از همان تاژیک غالب فرهنگنویسان سلف و خلف را دستخوش لغزش در تعریف
| | این مهاجرتها منجر به افزایش تراکم جمعیت در مناطق شهری و کاهش جمعیت در مناطق روستایی شده است. بهویژه، <ref>UNHCR. (2023, July 18). ''Afghanistan Refugee Crisis Explained''. Www.unrefugees.org.[https://www.unrefugees.org/news/afghanistan-refugee-crisis-explained/]</ref>شهرهایی مانند کابل، هرات و مزارشریف شاهد افزایش شدید جمعیت بودهاند. این افزایش جمعیت چالشهایی مانند کمبود مسکن، ترافیک سنگین و فشار بر زیرساختهای شهری را به همراه داشته است . |
|
| |
|
| ۱.همان، ص ۸-۱۷۷.
| | '''''۵. پیشبینی توزیع جمعیت در آینده''''' |
|
| |
|
| ۲.همان، ص ۱۳ و ۲۵.
| | بر اساس پیشبینیهای جمعیتی، روند مهاجرت داخلی در [[افغانستان]] ادامه خواهد داشت و انتظار میرود که تا سال ۲۰۵۰ حدود ۴۵ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی کنند.<ref>Canberra, A. E.-. (2022, June 17). ''Afghanistan's Challenges to Combat Desertification and Drought - EMBASSY OF THE ISLAMIC [https://www.afghanembassy.au/news/afghanistan-s-challenges-to-combat-desertification-and-drought.html REPUBLIC] OF AFGHANISTAN CANBERRA - AUSTRALIA''. </ref> این تغییرات بهویژه در شهرهای بزرگ مانند کابل و هرات، با افزایش تراکم جمعیت و رشد اقتصادی همراه خواهد بود.<ref>''CLIMATE CHANGE DRIVES MIGRATION IN CONFLICT-RIDDEN AFGHANISTAN''. (2020).[https://actionaid.org/sites/default/files/publications/Climate%20change%20induced%20migration%20in%20Afghanistan%20Final_0.pdf]</ref> |
|
| |
|
| تاجیک و تازیک کرده است و تا آنجا در این گمراهی پیش رفتهاند که برای توفیق در میان جنبههای ناسازگار مفهوم حاضر، ناگزیر از قبول و جعل افسانه شدهاند. دامنه این خلط مطلب به مطلب دیگر و سردرگمی و لغزش از لغتنامهای به لغتنامه دیگری کشیده میشد».۱ «برخی از محققان بر این نظریهاند که تاجیک دارای ریشه محلی است و برای اثبات قول خود از نبشته چانککین، سفیر چین در سالهای ۱۲۸ پیش از میلاد که از سرزمینهای واقع در کنار رود جیحون دیدن کرده بود، نقل میکنند. وی مینویسد که در باختر مردمانی به نام تاهیا سکونت داشتند که در شهرهای محصور به دیوار زندگی میکردند و به بازرگانی میپرداختند... به قواعد زبانشناسی، کلمه تاهیا میتواند شکل چینی کلمه تاجیک باشد؛ در نتیجه این احتمال تقویت میشود که استعمال تاجیک، بر ورود عربان (مسلمانان) به خراسان مسبوق به سابقه بوده و ریشه محلی داشته باشد».۲ استاد محیط طباطبایی مینویسد: «دو لفظ تات و تاژیک یا تاجیک، از هم جدا نبودهاند، بلکه هر دو کلمه ظاهرا از یک اصل چینیگرفته شدهاند که تاه با تامی و احیانا تاغ و توخ یا توخی در تلفظ، ضبط شده است. پس از تجزیهوتحلیل کلمه طخارستان، میبینیم که تخارستان مرکب از دو جزء «استان» و «تحار» و یا «تحور» است که حرف تای آن به دو صورت مفتوح و مضموم معهود دو [[خط چینی]] به لفظ تاهیا و توهلو و یا توخلو کیفیت تلفظ بخشیده و در حقیقت توخلو یا تاهیا صورت چینی شده از تخاری است که نام اصلی مردم بومی تخارستان را به یاد میآورد.۱، میرزا شکورزاده؛ تاجیکان در مسیر تاریخ؛ ص ۱۰۳ و ۱۰۵.
| | در مقابل، مناطق روستایی که از نظر اقتصادی کمتر توسعه یافتهاند، شاهد کاهش جمعیت خواهند بود. این کاهش جمعیت ممکن است به چالشهای بیشتری برای تأمین مواد غذایی و منابع طبیعی در این مناطق منجر شود .<ref>IIED. (2024). Urban; Policy and planning. ''IIED Briefing''. [https://www.iied.org/sites/default/files/pdfs/2024-02/22261iied.pdf]</ref> |
|
| |
|
| ۲، میرمحمد؛ فرهنگ افغانستان در پنج قرن اخیر؛ ج ۱، ص ۲۲.
| | === [[شهر نشینی و روستا نشینی درافغانستان|شهرنشینی و روستانشینی]] === |
| | '''1.روند شهرنشینی و رشد شهرها''' |
|
| |
|
| وجود دو صورت تاه و توه یا تاخ و توخ دو شکل چینی کلمه، اختلاف ضبط اسم طخارستان و تخارستان را به فتح یا ضم حرف اول کلمه توجیه میکند. «امکان قلب و تبدیل حرفها به تا، سین، ژا، چ، شین، جیم، خا و همچنین قلب دال، تا، را، لام، چ و جیم به یکدیگر، زمینه وسیعی برای اشتقاق تات، تاژ، تاز، تاج و تاش و تاخ از تاه فراهم میآورد و مینماید که کلمه تخ و تاخ دو جزء اصلی از نام تخارستان، سرچشمه و ریشه اصلی تاهیا و توهولو و توخلو و نام چینی تخارستان و زمینه پدیدآمدن تات و تاژیک و تاجیک را در نام ترکی ایران و تاش و شاش و چاچ در شهرهای تاسکورکان و تاشکند بوده است و رابطه نزدیک میان تخار، تامی، توخلو، تات و تاجیک را تأیید میکند. صورتهای مختلف تات و تاجیک، تاژیک، برای تسمیه سکنه منطقه مرزی فاصل میان ایران و چین مانند تاهی، توخی و تاشی، که چینیها درباره همان مردم در روزگار پیش از اسلام و پس از آن به کار میبردهاند، همگی اختلاف لهجه ناشی از کیفیت زبان مردم منطقه در تکلم و تلفظ نام خودشان بودهاند و این اختلاف را در گوش چینیهای مسافر و سپس ترکهای مهاجر به منطقه آشنا ساخته و چنین صورتهای مختلف را پدید آوردهاند که همگی در پیرامون تاخ، تخار و تخور دور میزند».
| | * '''''تحلیل آماری روند شهرنشینی در ۵۰ سال گذشته''''' |
|
| |
|
| ===== فارسیوان ===== | | شهرنشینی در [[افغانستان]] طی پنجاه سال گذشته افزایش قابلتوجهی داشته است. در دهه ۱۹۷۰، تنها حدود ۱۰ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری سکونت داشتند، اما با گذشت زمان و تا سال ۲۰۲۴ این رقم به حدود ۳۰ درصد رسیده است.<ref>''Afghanistan Population (2024) - Worldometer''. (2024). Worldometers.info.[https://www.worldometers.info/world-population/afghanistan-population/#:~:text=26.5%20%25%20of%20the%20population%20is]</ref> این تغییر عمدتاً به دلیل مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها، تغییرات اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی بهتر در مناطق شهری رخداده است. رشد سریع شهرنشینی در [[افغانستان]] ، بهویژه در شهرهای بزرگ، به تغییرات چشمگیری در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی منجر شده است.<ref>''Annual Results Report 2023 Afghanistan''. (2024). [https://reporting.unhcr.org/sites/default/files/2024-06/Asia%20-%20Afghanistan%20ARR%202023_0.pdf] |
| فارسیوان، پارسیوان، پرزیوان و پارسیدان همه در اصل یک کلمهاند که در لهجهها و گویشهای مختلف بهصورتهای متفاوت ثبت و به معنای تاجیک ذکر شده است.
| |
|
| |
|
| ۱.همان، ص ۱۱۰ تا ۱۱۳
| | </ref> |
|
| |
|
| «در افغانستان پشتونان و پشتوزبانان واژه مرکب (پارسیدان) را به دو معنی به کار میبرند: اول، به معنای تاجیک؛ این استعمال در دیههای پشتوننشین معمولتر و در شهرها کمتر است و گاهی هم مفهوم مزبور عوارض عصبیتآمیزی را دربر دارد. دوم به معنای پارسیزبان، پارسیدان؛ زیرا همچنانکه بین است پارسیزبان بودن با پارسیدان بودن فرق دارد و پشتوزبانها به پشتونانیکه فارسی میدانند «پارسیدان» نمیگویند. بنابراین، «پرزیدان» هیئت دورافتادهتر «پارسیدان» است به معنای تاجیک».
| | * [[پرونده:کابل 2024.jpg|بندانگشتی|کابل 2024، https://twitter.com/VisitAFG/status/1759981279339041203]]'''''بررسی الگوهای رشد کلانشهرها و شهرهای میانی''''' |
|
| |
|
| ==== [[گروه های قومی هزاره افغانستان|هزارهها]] ====
| | کلانشهرهایی همچون کابل، هرات و مزارشریف بهعنوان کانونهای اصلی رشد جمعیتی در [[افغانستان]] محسوب میشوند.<ref name=":2">''Urbanization in Afghanistan: Building inclusive & sustainable cities''. (n.d.). [https://unhabitat.org/afghanistan]</ref> کابل، بهویژه بهعنوان پایتخت کشور، با افزایش جمعیت بسیار بالایی مواجه بوده و یکی از پرتراکمترین شهرهای منطقه به شمار میرود.<ref name=":2" /> در سال ۲۰۲۴، جمعیت کابل به حدی رسیده که زیرساختهای آن با چالشهای فراوانی مواجه شدهاند. شهرهای میانی همچون قندهار و جلالآباد نیز رشد جمعیتی قابلتوجهی را تجربه کردهاند، اگرچه سرعت رشد آنها نسبت به کلانشهرهای بزرگ کمتر بوده است. <ref>[https://www.bakhtarnews.af/en/urban-development-ministry-announces-plans-for-new-city-in-jalalabad-to-address-growing-population-2/]</ref>این رشد شهرها علاوه بر عوامل جمعیتی، تحتتأثیر توسعه زیرساختها و دسترسی به منابع اقتصادی و خدماتی قرار گرفته است. |
| هزارهها از ساکنان قدیمی افغانستان و یکی از چند گروه قومی عمده در این کشور در کنار پشتونها و تاجیکها هستند. تعداد آنان حدود 20 درصد جمعیت برآورد شده است؛ ولی ارقام بالاتر بین ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت هم ذکر شده است. بصیر احمد دولتآبادی ۲۷/۵ درصد ذکر کرده و حتی گفته است «که هزارهها قبل از قتلعام دوره عبدالرحمان خان نهتنها با افغانها (پشتونها) برابر که حتی بیشتر هم بودند. پس از آن دوره با وجود مهاجرتهای متداوم نفوسشان کمی کمتر از افغانها باقی مانده است؛ اما نه در هزارهجات محض که در کل کشور به حال پراکنده».۲ تاکنون، در افغانستان سرشماری دقیق و جامع صورت نگرفته و سرشماریهای قبلی تحت تأثیر فشارها، حساسیتها و ملاحظات قومی، سیاسی و گروهی قرار داشته و نتوانسته است تعداد دقیق جمعیت هر قوم را تعیین کند.
| |
|
| |
|
| ۱. نجیب مایل هروی؛ تاریخ و زبان افغانستان؛ ص ۱۷۸ و ۱۸۰.
| | * '''''تحلیل عوامل مؤثر بر گسترش شهرنشینی''''' |
|
| |
|
| ۲، بصیر احمد دولتآبادی؛ شناسنامه افغانستان؛ ص ۲۵.
| | گسترش شهرنشینی در [[افغانستان]] به عوامل متعددی وابسته است. بهبود زیرساختهای حملونقل و راههای ارتباطی، فرصتهای شغلی بیشتر در شهرها و تمرکز خدمات بهداشتی و آموزشی در مراکز شهری از جمله دلایل مهم این پدیده هستند. علاوه بر این، ناامنیهای داخلی و جنگهای مستمر در مناطق روستایی نیز از عوامل کلیدی مهاجرت روستاییان به شهرها بوده است. در نتیجه، شهرنشینی بهعنوان یک راهحل برای فرار از ناامنی و دستیابی به فرصتهای بهتر در نظر گرفته میشود.<ref>UNHCR/Oxygen Empire Media Production. (2024). ''AFGHANISTAN Protection Analysis Update Update on protracted-crisis and climate-related protection risks trends''. [https://southasianvoices.org/ec-m-oth-n-charting-afghanistans-economic-future-06-12-2024/]</ref> |
|
| |
|
| اکثریت هزارهها در مناطق مرکزی افغانستان موسوم به هزارهجات، که کوهستانی و خیلی صعبالعبور است، سکنی دارند. علاوه بر هزارهجات با مرکزیت بامیان و دایکندی، هزارهها در بسیاری از ولایات مجاور هزارهجات مانند غزنی، کابل، بلخ، هرات، غور، ارزگان، جوزجان، سمنگان، پروان، فراه، بادغیس و بغلان پراکندهاند و جمعیتهای بزرگی از آنها در شهرها و روستاهای این مناطق زندگی میکنند؛ بهعلاوه در سایر مناطق افغانستان هم ممکن است حضور داشته باشند.کابل یکی از شهرهایی است که در خارج از هزارهجات قرار دارد و گروههای بزرگی از هزارهها در نواحی مختلف آن ساکناند؛ مانند دهمزنگ، کارته پنج، چنداول و افشار. از زمان حکومت عبدالرحمان خان، بهویژه بعد از کودتای ۱۹۷۸، تعداد هزارهها در کابل رو به افزایش بیشتری نهاد. عده زیادی از هزارهها در پاکستان، بهویژه در کویته زندگی میکنند، گروههای کوچکتری از آنان نیز در ایران اقامت دارند. مهاجرت هزارهها به پاکستان و ایران بر اثر قتلعامهای عبدالرحمان خان صورت گرفت و عده زیادی از آنان از هزارهجات خارج شدند. دولتهای گذشته افغانستان هزارههای آواره را جاسوس ایران و پاکستان قلمداد میکردند. برخلاف سایر اقوام، بین هزارههای افغانستان و گروههای هزاره مقیم ایران پیوند جغرافیایی وجود ندارد. هزارهجات سرزمین محل سکونت هزارههاست. هرچند محدوده مشخصی نمیتوان برای آن تعیین کرد؛ حدود کلی آن مناطق مرکزی و کوهستانی افغانستان با مرکزیت کوههای باباست. نام قدیمیتر هزارهجات غرشستان، غرچستان یا غرجستان است؛ غورستان و بربرستان هم ذکر شده است. آقای سید عسکر موسوی مینویسد: «براساس اسناد و شواهد، قدیمیترین نام هزارهجات «بربرستان» بوده است، یکی از دریاچههای بامیان به بند بربر موسوم است، نام «غرجستان» احتمالا پس از ورود اسلام به افغانستان جایگزین بربرستان شد؛ چراکه غرجستان، عربی گرجستان فارسی
| | '''''۲.تحولات جمعیت روستایی''''' |
|
| |
|
| است. «گر» در فارسی پهلوی به معنی «کوه» است و هزارهجات کوهستانیترین ناحیه افغانستان است».۱ گفته شده است که رواج نان بربری در ایران از زمان ورود آوارههای هزاره به ایران در زمان عبدالرحمان خان بوده است. دهخدا در مورد نان بربری مینویسد: «نوعی نان ضخیمتر از انواع دیگر آن منسوب به بربر افغان؛ زیرا در اواخر عهد قاجاریه چند تن بربر آن را در تهران رواج دادند». آنچه مسلم است اطلاق نام بربر به مردم هزاره یا اقوام دیگر، معمولا با هدف توهین و تحقیر صورت میگرفته است. هزارهها مردمانی خوشمشرب، خوشسخن، مهماننواز، نیکوطبع، احساساتی، قانع، مقاوم و زحمتکش هستند و به کشاورزی، دامداری و صنایعدستی اشتغال دارند. سلسله جبال بابا در هزارهجات قرار گرفته و تعدادی از رودهای مهم افغانستان از آن سرچشمه میگیرند. تعدادی از معادن بزرگ افغانستان مانند آهن (حاجیگگ) و ذغالسنگ (دره صوف) در هزارهجات قرار دارند. فرهنگ هزارهها بهطور چشمگیری شبیه به فرهنگ ایرانی است.
| | * '''''تحلیل تغییرات جمعیت روستایی و علل آن''''' |
|
| |
|
| ===== زبان و مذهب =====
| | جمعیت روستایی [[افغانستان]] در دهههای اخیر روندی کاهشی را تجربه کرده است. درحالیکه در سال ۲۰۲۴ حدود ۷۰ درصد از جمعیت کشور هنوز در مناطق روستایی سکونت دارند، این رقم در مقایسه با گذشته به میزان قابلتوجهی کاهشیافته است. <ref>Waheed, M., Olaberria, E., Rahimi, A. R., Malik, W. S., & International Bank for Reconstruction and Development/ The World Bank. (2024c). AFGHANISTAN DEVELOPMENT UPDATE.[https://thedocs.worldbank.org/en/doc/18a1ccff0457effb0a456c0d4af7cce2-0310012024/original/Afghanistan-Development-Update-April-2024.pdf] </ref>مهاجرت گسترده به شهرها به دلیل مشکلات اقتصادی، بیکاری و خشکسالی از جمله عوامل اصلی این کاهش بودهاند. <ref>''Afghanistan''. (n.d.). IFAD. [https://www.ifad.org/en/web/operations/w/country/afghanistan] |
| زبان هزارهها فارسی با گویش هزارگی است، مذهب هزارهها شیعه امامیه است؛ ولی اقلیتی از آنان درغور (چهار ایماق)، بغلان و بادغیس حنفیاند و اقلیتی نیز اسماعیلیمذهباند.
| |
|
| |
|
| ۱ سید عسکر موسوی؛ هزارههای افغانستان؛ ص۶۹- ۶۸.
| | </ref>افزایش نرخ شهرنشینی و مهاجرتهای داخلی، بهویژه از مناطق روستایی به شهرها، تأثیرات گستردهای بر کاهش جمعیت روستایی داشته است.<ref>Khan, H. (2024, July 15). ''Charting Afghanistan’s Economic Future: [https://southasianvoices.org/ec-m-oth-n-charting-afghanistans-economic-future-06-12-2024/ Recommendations] for Reform''. South Asian Voices. </ref> |
|
| |
|
| ازآنجاکه اکثریت هزارهها شیعهاند نام هزاره و شیعه به یکدیگر پیوند خورده و شیعه و هزاره مترادف یکدیگر شدهاند و نام هرکدام (شیعه یا هزاره) برده شود نام دیگری را در ذهن تداعی کند. اهل سنت اطراف مناطق شیعهنشین یا هزارهنشین را احاطه کردهاند، این مناطق با ایران پیوند جغرافیایی ندارند. هزارهها قبل از دوره صفویه نیز شیعه بودند. بعضا معتقدند که هزارهها از زمان غازانخان، برادرش، اولجایتو، پسرش ابوسعید، به طرف تشیع گرایش یافتند و در زمان صفویه تشیع گسترش بیشتری یافت.گمان غالب و قوی دیگر این است که از زمان ورود امام رضا (ع) به مشهد و شهادت آن حضرت، پیروانش به هزارهجات رفتهاند و ورود آنان به هزارهجات به دلیل شیعهبودن مردم آنجا بوده است، بهطورکلی زمان مشخصی را نمیتوان برای گسترش تشیع در هزارهجات ذکر کرد. اسناد قویتر حاکی از شیوع [[تشیع در افغانستان]] از همان دوران صدر اسلام است.
| | * '''''بررسی چالشهای جمعیتی مناطق روستایی''''' |
|
| |
|
| ===== ساختار قومی و اجتماعی =====
| | جمعیت روستایی [[افغانستان]] با مشکلات فراوانی روبرو است که از جمله آنها میتوان به کاهش نیروی کار، افزایش فقر و کمبود خدمات بهداشتی و آموزشی اشاره کرد. این چالشها باعث شده تا بسیاری از جوانان و خانوادهها به دنبال فرصتهای بهتر زندگی به شهرها مهاجرت کنند. درعینحال، جمعیت سالمندان و افراد آسیبپذیر در روستاها باقیمانده و این موضوع به کاهش توان تولیدی مناطق روستایی و افزایش نابرابریهای منطقهای منجر شده است.<ref>''BTI 2024 Afghanistan Country Report''. (n.d.). BTI 2024.[https://bti-project.org/en/reports/country-report/AFG]</ref> |
| بخشهای مهم و بدنه اصلی قوم هزاره از گروههای عمدهای مانند دایکندی، دایزنگی (سنگی)، بهسود و جاغوری تشکیل میشده، گروههای قومی دیگر نیز شناسایی شدهاند. تشکیلات قومی عبارت از پنج دای بوده است؛ مانند دای زنگی، دایکندی، دای میرداد، دای چوپان و دای خطای. طبقات اجتماعی از تول (که از چند خانواده تشیکل میشود)، طایفه (از تشکیل چند تول به وجود میآید)، ارباب (هر طایفه رئیسی دارد که ارباب یا خان نامیده میشود)، قوم (از چند طایفه، قوم تشکیل میشود و هزاره (که از تشکیل گروههای مختلف قومی به وجود میآید) تشکیل میشوند. در بین هزارهها نوعی جرگه یا مجلس وجود داشته که اولوس نامیده میشد و برای تصمیمگیری راجعبه مسائل مختلف قومی و مردمی تشکیل میشد. اولوس ریشه ترکی- مغولی دارد و به زبان پشتو نیز راه یافته است؛ اولوسی جرگه را مقتبس از آن میدانند. جامعه هزاره از چند طبقه زیر تشکیل میشده است:
| |
|
| |
|
| '''میرها.''' دارای قدرت سیاسی و اقتصادی در جامعه هزاره بودند و نقش حاکمیت و رهبری هزارهها را برعهده داشتند و درگذشته نمایندگان هزاره از میان آنان انتخاب میشدند. | | * '''''تحلیل سیاستهای توسعه روستایی و تأثیر آنها بر جمعیت''''' |
|
| |
|
| '''روحانیون.''' ز محبوبیت زیاد و جایگاه والایی در بین مردم برخوردار بودند و نقش هدایت و تربیت جامعه را برعهده داشتند. | | دولت [[افغانستان]] در طول دهههای اخیر تلاشهایی برای توسعه مناطق روستایی انجام داده است. <ref>Karimi, A. (2015, March 20). Can cities save Afghanistan? ''Foreign Policy''. [https://foreignpolicy.com/2015/03/20/can-cities-save-afghanistan/#:~:text=The%20future%20of%20the%20world,a%20recent%20United%20Nations%20study].</ref>پروژههای مرتبط با توسعه کشاورزی، بهبود زیرساختهای بهداشتی و آموزشی و همچنین برنامههای آبیاری از جمله اقدامات انجامشده بودهاند. بااینحال، به دلیل ناپایداریهای سیاسی و اقتصادی، تأثیرات این برنامهها بهصورت یکپارچه در سراسر کشور مشاهده نمیشود. باوجود این تلاشها، بسیاری از مناطق روستایی همچنان با مشکلات ساختاری مواجه هستند که نیاز به توجه و سرمایهگذاری بیشتری دارند.<ref>''Afghan authorities evict thousands of internally displaced people in [https://www.nrc.no/news/2024/june/afghan-evictions/ Kabul] amid growing humanitarian crisis | NRC''. (2024, August 13). </ref> |
|
| |
|
| '''سادات.''' از نسل پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم علیهمالسلام هستند و محبوبیت و احترام زیادی در بین مردم دارند. | | ۳ . '''''چالشهای شهرنشینی و پیشبینیهای آینده''''' |
|
| |
|
| '''عامه مردم.''' که بدنه اصلی جامعه هزاره را تشکیل میدهند. | | * '''''بررسی چالشهای شهرنشینی (مانند حاشیهنشینی) و تأثیرات آن بر ساختار جمعیتی''''' |
| | [[پرونده:حاشیه نشینی در افغانستان.jpg|بندانگشتی|حاشیه نشینی در افغانستان، https://disasterphilanthropy.org/disasters/afghanistan-humanitarian-crisis/]] |
| | یکی از چالشهای مهم شهرنشینی در [[افغانستان]] ، پدیده حاشیهنشینی است. بسیاری از مهاجرانی که از مناطق روستایی به شهرها مهاجرت کردهاند، به دلیل کمبود مسکن و زیرساختهای کافی، مجبور به زندگی در مناطق حاشیهای و غیررسمی شدهاند<ref>''Taliban evicted 6,000 displaced Afghans form informal settlements, says aid group | AP News''. (2024, June 4). AP News. [https://apnews.com/article/eviction-afghanistan-displaced-3966ffa9e123cbea9a5269839a8507cf]</ref>. این مناطق اغلب فاقد خدمات اساسی همچون آب آشامیدنی، بهداشت و آموزش هستند و در نتیجه، مشکلات اجتماعی نظیر فقر، بیکاری و افزایش جرایم در این نواحی رایج است.<ref>Runde, D. F., Pforzheimer, A., Bryja, T., & Smutny, C. (2024). ''The future [https://www.csis.org/analysis/future-assistance-afghanistan-dilemma of] assistance for Afghanistan: a dilemma''. </ref> |
|
| |
|
| حاکمان محلی هزارهها افرادی به نام میر بودند و درکنار آنها سادات و روحانیون نیز قرار داشتند. میر یک خان محلی و درواقع یک ریشسفید بود. میرها اغلب نسب خود را به حضرت علی علیهالسلام و ائمه معصوم علیهمالسلام میرساندند. میر یزدان بخش بهسودی (۱۲۴۸-۱۲۰۰ هجری قمری) از مشهورترین میرهای هزاره است که از سران ملی بود و در منطقه بهسود و دایزنگی شهرت و نفوذ زیادی داشت؛ دوستمحمد خان او را (پادشاه پیشین افغانستان) دستگیر و اعدام کرد. شیرمحمد خان هزاره نیز از دیگر میرها و بزرگان هزاره بود و در جنگ میوند (با انگلیسها) رشادت زیادی به خرج داد و درنهایت به همراه نیروهایش به شهادت رسید. «تا دهه ۱۸۸۰ میلادی، هزارهها کاملا خودمختار بودند و تمامی نواحی هزارهجات را در کنترل خود داشتند. پشتونها تا آن موقع به این نواحی راه نیافته بودند و حکومت مرکزی در کابل نتوانسته بود هزارهها را تحتفرمان درآورد. میرها تا سال ۱۸۹۳ میلادی، خود را مهمتر از امیران، شاهان و یا امپراتوران کابل، ایران، چین، [[روسیه]] و هند میدانستند و هزارهجات را یک کشور مستقل تلقی میکردند»؛ ولی پس از سرکوب هزارهها در دهه ۱۸۹۰، توسط عبدالرحمان خان و کشتار میرها، ارباب و ملک جای میرها را گرفتند.
| | * '''''پیشبینی آماری نرخ شهرنشینی و الگوهای توزیع شهری - روستایی برای ۳۰ سال آینده''''' |
|
| |
|
| ==== وضعیت اجتماعی ====
| | پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰، نرخ شهرنشینی در [[افغانستان]] به حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد خواهد رسید.<ref>''Winds of Demographic Change in Afghanistan?'' (n.d.). PRB.[https://www.prb.org/resources/winds-of-demographic-change-in-afghanistan/]</ref> این افزایش با رشد بیشتر کلانشهرهایی همچون کابل، هرات و مزارشریف همراه خواهد بود، درحالیکه شهرهای کوچک و میانی نیز شاهد افزایش جمعیت خواهند بود. در مقابل، مناطق روستایی به کاهش جمعیت خود ادامه خواهند داد. این تغییرات باعث خواهد شد تا چالشهای جدیدی در مدیریت شهرنشینی و تأمین خدمات ایجاد خواهد نمود.<ref>''CLIMATE CHANGE IMPACTS ON HEALTH AND LIVELIHOODS: AFGHANISTAN ASSESSMENT APRIL [https://www.climatecentre.org/wp-content/uploads/Climate-change-impacts-on-health-and-livelihoods-AFGHANISTAN-assessment_April-2021_.pdf 2024]''. (n.d.).</ref> |
| افغانستان در شمار فقیرترین کشورهای جهان و هزارهجات فقیرترین جای افغانستان است. هزارهها از اقوام ناشناخته، فراموششده و درعینحال ستمدیده افغانستان هستند. فشارها و محدودیتهای طبیعی، مانند سرزمین کوهستانی و خشن، اراضی محدود، سرزمین کمحاصل، راههای کوهستانی و صعبالعبور، در کنار فشارها و محدودیتهای سیاسی و اجتماعی مانند استبداد رژیمهای حاکم، تبعیضهای قومی، تبعیضهای مذهبی (مانند کافر شمردهشدن و راهافتادن جنگ مذهبی علیه آنان) از جمله فشارهای وارده بر هزارهها بوده است، ستم مردم هزاره مضاعف بوده است؛ زیرا
| |
|
| |
|
| ۱.همان، ص ۷۸ و ۹۹.
| |
|
| |
|
| هم متحمل تبعیضها و ستمهای قومی و هم متحمل ستمها و تبعیضهای مذهبی بودهاند؛ درحالیکه سایر اقوام برای مثال، تاجیکها و ازبکها عمدتا متحمل ستمهای قومی میشدند. صحنههای آزار و شکنجه شیعیان در [[تاریخ افغانستان]] بسیار زیاد است و در سفرنامهها و گزارشهای خارجیان اخبار دردناکی از مظالم واردشده بر آنان نقل شده است. آنها حتی شهروند درجه دو نیز محسوب نمیشدند؛ چنانکه بسیاری از اقوام حداقل شهروند درجه دو به حساب میآمدهاند. پس از حملات مغول، یکی از سنگینترین حملات علیه
| |
|
| |
|
| هزارهها در زمان عبدالرحمان خان صورت گرفت. بر اثر حملات همهجانبه عبدالرحمان خان زمینها، چراگاهها و خانههای هزارهها با قهر و غضب اشغال شد و مردم هزاره در بدترین شرایط نسلکشی قرار گرفتند و بخش عمدهای از آنان کشته، آواره و اسیر شدند و در مقام برده خریدوفروش شدند. در زمان عبدالرحمان خان هزارهها هدف حملات و یورشهای دائمی و همهجانبه قرار گرفتند و پیوسته از اراضی و خانههای خود عقب نشستند و به دل کوهها پناه بردند و محدوده سرزمینی آنان پیوسته کوچکتر و محدودتر شد. تلاش برای تسلط بر هزارهها هم جنبه قومی داشته و هم جنبه مذهبی، حکومتهای متعصب و قومگرا نیز پیوسته تلاش میوزیدند تا هزارهها را در جهل، بیسوادی و فقر نگه دارند تا امکان کنترل و تسلط بر آنان سهلتر باشد، درحالیکه سابقه، اهمیت و پیشینه تاریخی این قوم در تاریخ و تحولات افغانستان بهخوبی شناخته نشده و بهای کافی به آن داده نشده است. حقوق هزارهها بیش از دیگران ضایع و هویتشان نابود میشده؛ بااینحال، هذا از روند دموکراسی بیشتر استقبال و پشتیبانی میکردند تا شاید از حقوق شهروندی و مزایای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن برخوردار شوند. هزارهها برای تجدید حیات خود تلاشهای زیادی به خرج دادهاند.آنها از کودتای ۲۷ آوریل ۱۹۷۸ به بعد، با افزایش مبارزات خود علیه رژیمهای خلقی و سپس تجاوز شوروی، توان مبارزاتی و دفاعی خود را به نمایش گذاشته، بعد از آن با تشکیلدادن احزاب مختلف، بهویژه حزب وحدت اسلامی، مبارزات سنگینی را علیه رژیمهای کمونیستی، نیروهای نظامی اتحاد شوروی در افغانستان و سپس گروه [[طالبان]] به عمل آوردند و در دهه ۱۹۹۰، به وحدت و یکپارچگی بیشتری رسیدند. در کنار احزاب مختلف جهادی، شورا (یا جرگه) سراسری ملیت هزاره، مرکب از نمایندگان اقوام و قبایل هزاره در سال ۱۹۸۷/ ۱۳۶۶، برگزار شد و چند ماه پس از آن در تابستان ۱۹۸۹/ ۱۳۶۸، به مرکز انسجام امور ملیت هزاره تغییر نام داد. هزارهها در دوره مجاهدان آزادی عمل بیشتری یافتند و نشریه مستقل خود را با عنوان «غرجستان» منتشر ساختند و دیدگاهها و نظرات خود را بیان کردند. چند دهه مبارزات هزارهها و شیعیان بهویژه از ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۰۱، به برکناری طالبان، رسمیتیافتن مذهب شیعه در افغانستان در کنار حنفی، به رسمیت شناختهشدن حقوق هزارهها، رسمیشدن زبان فارسی، مشارکت شیعیان در دولت، حضور در مجالس قانونگذاری و... منجر شد.
| | == نیز نگاه کنید به == |
| | |
| ===== پیشینه قومی هزارهها =====
| |
| هزارهها از ساکنان قدیمی افغانستاناند و از زمانهای خیلی دور در مناطق زیادی از خاک این کشور زندگی میکردند. اختلافنظرها راجعبه شجره و پیشینه قومی هزاره خیلی زیاد بوده است؛ حتی از پشتونها و تاجیکها نیز بیشتر است. گفته میشود واژه هزاره از هزار (۱۰۰۰)، که واحدی نظامی- اداری بوده، مشتق شده است؛ ولی بهنظر میرسد هزار و هزاره فقط شباهت ظاهری بههم داشته باشند و از لحاظ محتوایی، سابقه و نام قومی ارتباطی باهم نداشته باشند. هزاره هم نام قوم است و هم نام سرزمین، این امر حاکی از قدمت تاریخی حضور هزارهها در این سرزمین است. هزاره نام قوم است و پسوند «جات» مانند سبزیجات، هرچند پسوند مناسب و صحیحی بهنظر نمیرسد، در فارسی رایج است؛ ولی هزارستان صحیحتر است. برخی از محققان حضور هزارهها را در افغانستان در زمان اسکندر و حتی قبل از آن دانستهاند و معتقدند که آنها در زمان حمله اسکندر در آنجا سکونت داشتهاند. برخی دیگر پنداشتهاند که روش جنگجویی و سیمای مغولی و تاتاری هزارهها حاکی از آن است که آنان از تبار ناب چنگیز و مغول بوده و به همراه مغولان وارد افغانستان و بهتدریج در این سرزمین ساکن شدهاند و زبان فارسی و مذهب شیعه را، که زبان و مذهب سکنه بومی آنجا بود، پذیرفتهاند. جان. سی.گریفیتز میگوید: «سیمای مغولی و روشهای جنگجویی هزارهها، آنان را از تبار چنگیز مینماید...» (گریفیتز، بیتا: ۱۰۲). افسانهای دیگر پیدایش هزارهها را بهکوچیدن ایل نیکودر (به نام شاهزاده جغاتایی نیکودر) نسبت میدهند. احمد نکودر یا تکودار پسر هلاکوخان مغول بود و پس از برادرش، اباقاخان، به قدرت رسید. او روش ملایمتری به نسبت ایرانیان و مسلمانان در پیش گرفت تا آسیبهای فراوان برادرش را جبرانکند. توجه نکودر به مسلمانان باعث نارضایتی مغولان شد و در نتیجه در اطراف ارغون (پسر اباقاخان)، که فرمانروای خراسان بود، جمع شدند. ارغون که از سیاست نکودر ناخشنود بود، پس از کشتهشدن احمد نکودر رفتار خشنی را با ایرانیان و مسلمانان در پیشگرفت.گمانی دیگر هزارهها را از بازماندگان سربازان ترک و مغول یا امتزاجی از آنان با سکنه بومی میدانند و به وجود لغات ترکی و مغولی در گویش هزارگی اشاره میکنند. برخی دیگر هزارهها را ترکیبی از اقوامی چون ترک، مغول، افغان و تاجیک میپندارند؛ درحالیکه فرهنگ، زبان، ترکیب ظاهری، مذهب، آدابورسوم هزاره به هیچیک از این اقوام شبیه نیست. برخی نیز مردم هزاره و ایماق را یکی میدانند؛ آنها پس از تشرف به اسلام از هم جدا شده و ایماقها حنفی و هزارهها شیعه شدند؛ ولی آدابورسوم آنان مشابه است. فرضیه مغولیبودن هزارهها محل تردید فاقد سندهای متقن و بیشتر بر پایه فرضیات و تشابهات ظاهری استوار است؛ زیرا: 1، نیروها و سربازان چنگیز پس از فتح سرزمینها، دوباره به سرزمین خود بازمیگشتند. آنها بهصورت انبوه در جایی مستقر نشدند و تاریخ هم به آن اشارهای ندارد؛ 2، مغولان برای سکونت و زندگی، سرزمینها و اراضی فراوان و حاصلخیزی در مناطق متصرفی در اختیار داشتند و در صورت ارادهبرای ماندن، در بهترین آنها مستقر میشدند نه مناطق کوهستانی و صعبالعبور هزارهجات؛ ۳. هزارهها و مغولها گروههای قومی مجزایی هستند و هنوز هم در افغانستان دستههای کوچکی به نام مغول حضور دارند و با عنوان مغول خوانده میشوند و اگر هزارهها از بازماندگان مغول بودند، مانند دیگر اقوام مغول افغانستان، به همان نام مغول خوانده میشوند؛ ۴. تاکنون، هیچ هزاره مغولیزبان پیدا نشده است، حتی فرهنگ و زبان مغولی را هم نمیدانند؛ ۵. «تاکنون هیچ سند دست اولی یافت نشده است که تأیید کند چنگیز یا فرماندهانش به لشکریان خود دستور دادهاند تا در مناطقی به نام هزارهجات کنونی اسکان یابند و آنهاییکه هزارهها را بازماندگان سربازان نیکودر میدانند و نه چنگیزخان، به همان اندازه نظریهای بیاساس را مطرح میکنند؛ چراکه نیکودریها ابتدا در هزارهجات چندین سال پس از حمله چنگیز و پس ازاینکه از سربازان تیمور لنگ شکست خوردند، سکنی گزیدند». علاوهبراین برای ساکنشدن اقوام جدید در یک منطقه، باید جنگها و کشتارهای شدیدی بین مهاجمان و سکنه بومی صورت گیرد تا پس از نابودی سکنه بومی، سکنه جدید در جای آنها ساکن شدند؛ تاریخ دوره چنگیز و هلاکو چنین رخدادهایی را ذکر نکرده است. آقای عبدالحی حبیبی طی مقالهای در مجله آریانا در سال ۱۳۴۱، انتساب مردم هزاره را به چنگیز رد میکند و میگوید این نام سوابق طولانی قبل از چنگیز دارد و حتی مردمان ساکن در ماورای اباسین تا سراشیبهای کشمیر را هزاره میگویند؛ درحالیکه به تصدیق تاریخ، چنگیزخان از دریای (رود) سند عبور نکرده است
| |
| | |
| (گریفیتز، بیتا: ص ۱۳۴).
| |
| | |
| «منشأ کلمه هزاره و وجود هزارهها بهصورت گروه قومی ریشهدار و مستقل به زمانهای بسیار دورتر از اواسط قرن سیزدهم میلادی بازمیگردد. محقق و شاعر بزرگ فارسی ناصرخسرو حدود هزار سال قبل و مدتها قبل از مغول چنین مینویسد: هزاران قول خوب و نغزو باریک ازو یابند چون تار هزاره
| |
| | |
| ۱ سید عسکر موسوی؛ هزارههای افغانستان؛ ص ۱۶۴.
| |
| | |
| اینکه مغولها ایران و افغانستان امروز را اشغال کردند، یک واقعیت تاریخی است، در اینکه هزارهها شباهت فیزیکی زیادی با مغول دارند، جای بحثی نیست؛ از سویی فقط هزارهها نیستند که شباهت فیزیکی با مغولها دارند؛ ازبکها، ترکمنها و قرقیزها نیز اینچنین هستند. از سوی دیگر، وجود هزارههای پنجابی را چگونه میتوان توجیه کرد» «هزارهها از ساکنان اصلی و قدیمی سرزمین افغانستاناند و اسناد تاریخی حضور آنها را پیش از مسیحیت و حتی پیش از اسکندر مقدونی اثبات میکند».۲ «وجود افسانهها و ضربالمثلهای موجود در میان مردم هزاره درباره آثار باستانی بامیان چون مغارهها و بندها (سدهای امیر، بربر و غیره) بر قدمت حضور هزارهها در افغانستان دلالت میکند».۳ «ریشه کلمه هزاره، تغییریافته هوزاله (خوشقلب) است که پیش از ورود آیین مقدس اسلام بر آن قوم به کار میرفت؛ پس از آن بهتدریج تغییر صورت داده و به هزاره تبدیل شد، یا این واژه در اصل «غرره» بودکه از غور و غرجستان گرفته شده است». برخی از محققان پیشینه حضور مردم هزاره را در سرزمین افغانستان به دوران قبل از میلاد و دوران گسترش آیین بودائی در منطقه نسبت میدهند. آقای سید عسکر موسوی مینویسد: «از نظر تاریخی، آیین بودائی حداقل ۱۵۰۰ سال قبل از حمله مغولها به خراسان، بهطور وسیع در جنوب هندوکش حاکم بود؛ آنچنان که این آیین سالانه هزاران زائر چینی را به بامیان
| |
| | |
| ۱.همان، ص ۶۴.
| |
| | |
| ۲. عبدالمجید ناصری داودی؛ تاریخ تشیع در افغانستان؛ ص ۲۳.
| |
| | |
| 3. حسینعلی (حاج کاظم) یزدانی؛ پژوهشی در تاریخ هزارهها؛ ص ۲۸۴-۲۸۳.
| |
| | |
| ۴ عبدالمجید ناصری داودی؛ تاریخ تشیع در افغانستان؛ ص ۲۵.
| |
| | |
| میکشانید. مهم آنکه این ناحیه برای چند قرن جایگاه دائمی برای گسترش نژاد زرد شد.
| |
| | |
| ==== [[بودیسم در افغانستان]] ====
| |
| دره بامیان طی قرن اول میلادی، یکی از مراکز مهم گسترش بودیسم بود. بامیان در آن زمان بخشی از امپراتوری کوشانی (۲۲۰-۴۰ میلادی) و تحت تأثیر فرهنگ و مذهب بودائی بود.کوشانیها اصولا جزء قبایل «ستی» بودند و در منطقهای به امتداد کاشغر تا شمال دریای (رود) [[بلخ]] بهسر میبردند... و تا سال ۴۲۵ میلادی، در جنوب هندوکش به فرمانروایی خود ادامه دادند. بودیسم در قرن سوم پیش از میلاد، توسط راهبان بودائی به نواحی جنوب هندوکش عرضه شده بود. با توجه به سکههای قدیمی پیداشده در بامیان، نقاشیهای روی دیوارهای معابد و اطراف تندیسهای بودا، نقاشیهای بهجامانده از زمان آخرین شاهان کوشانی و همچنین شکل فیزیکی تندیسها، میتوان چنین نتیجه گرفت که ساکنان این منطقه حدود ۲۳۰۰ سال پیش دارای همان ترکیب فیزیکی صورت بودهاند که هزارههای امروز هستند. یفتلیها (۵۶۶- ۴۲۵ میلادی)، جانشینان امپراتوری کوشانی نیز به قبایل ستی با همان ترکیب فیزیکی و چهره تعلق داشتند. تأثیر یفتلیها را تا زمان پیدایش کلمات ترکی در هزارگی میتوان دنبال کرد: البیرونی ردپای یفتلیها را تا ترکهای تبت بازمیگرداند. بنابراین، مدتها پیش از ظهور مغولها، ساکنان هزارهجات امروز در معرض تأثیرات اقوام قدیمیتر و ترکزبان با ویژگیهای فیزیکی شبیه مغولها قرار گرفتند».۱ احتمال داده میشود که اجداد هزارهها در [[دوران قدیم]] ازحدود تبت و جنوب چین به طرف افغانستان آمده باشند.
| |
| | |
| ۱ سید عسکر موسوی؛ هزارههای افغانستان؛ ص ۶۷ تا ۷۰.
| |
| | |
| ==== [[گروه های قومی ترکتبارهای افغانستان|ترکتبارها (ازبک، ترکمن، قرقیز و...)]] ====
| |
| قسمتهایی از بخشهای شمالی افغانستان «از طرف نویسندگان غربی طی قرنهای ۱۹ و ۲۰، ترکستان افغان خوانده میشد». ترکستان افغانستان دشت نسبتا عمیقی در شمال است.کوههای جنوبی این منطقه نیز تیربند ترکستان نام دارد. در این منطقه اقوام ترکتبار مانند ازبک، ترکمن، قرقیز و قزاق سکونت دارند و عموما دارای عرق مغولی هستند، ترکتبارها چهارمین گروه قومی مهم افغانستان هستند و از چند تیره قومی متفاوت تشکیل شدهاند. مهمترین آنها به ترتیب اهمیت و تعداد جمعیت در افغانستان عبارتاند از: ازبکها، ترکمنها، قرقیزها و کمی هم قزاق، مغول و اویغورها، آنها عمدتا در ولایات شمالی مانند جوزجان، فاریاب، بلخ، سمنگان، سرپل و اطراف پامیر سکونت دارند و به کشاورزی، دامداری، تجارت و صنایعدستی اشتغال دارند، بعضی، قزلباشها را نیز به لحاظ ریشه ترکی در زمره اقوام ترک محسوب میکنند؛ ولی زبان قزلباشها فارسی و مذهبشان شیعه است و از نظر نژادی سفیدپوستاند و نمیتوان آنان را جزء اقوام ترک و نژاد زرد قرار داد، بلکه اصالتا ریشه ایرانی دارند.
| |
| | |
| ==== [[قوم اُزبک افغانستان|ازبکها]] ====
| |
| ازبکها تاریخی غنی و طولانی دارند و قرنها در بلخ و بخارا حاکمیت داشتهاند. بیشترین شمار ترکتبارهای افغانستان را ازبکها تشکیل میدهند. آنان طی سیصد سال اخیر از شمال آمودریا به سواحل جنوبی آن مهاجرت کرده، در بلخ، مزار شریف، شیبرغان
| |
| | |
| ۱، رالف. اچ ماگنوس و ادن بنی؛ افغانستان (روحانی، مارکس، مجاهد)؛ ص ۹.
| |
| | |
| میمنه، اندخوی،خانآباد، قندوز، تخار، اطراف بدخشان و... سکونت داشته و به کشاورزی، دامداری، پرورش اسب و گوسفند قره کل، تجارت، صنایعدستی از جمله قالیبافی و گلیمبافی مشغول بودهاند. ازبکها «مردمانی زیرک و ماهرند و قشر عظیمی از تجار و اهل حرفه را تشکیل میدهند». [[گاز طبیعی افغانستان]] در شیبرغان، قلب منطقه ازبکنشین، قرار دارد و برای توسعه اقتصادی وگسترش شهرنشینی و مدنیت در منطقه ازبکنشین منبع اقتصادی مفیدی محسوب میشود. علاوهبراین، دشتهای شمال افغانستان که عمدتا در مناطق ازبکنشین قرار دارد، بزرگترین و مهمترین منطقه [[کشاورزی افغانستان]] است. بعد از کشور ازبکستان، بزرگترین جمعیت ازبک در افغانستان سکونت دارد.
| |
| | |
| ازبکها به طوایف و قبایل متعدد تقسیم میشوند و «سرهم بیش از ۹۰ قبیله و طایفه دارند» و با اسامی ایلی قدیم مانند کمکی ،(Kamaki) هزکی، منگیت، منک، تیموس، شیش قره معرفی شدهاند.گاهی ازبکها از نژاد مغول نیز ذکر شدهاند. ازبکها حنفی مذهباند؛ ولی گفته میشود تعداد کمی از آنها شیعهاند. ازبکها به زبان ازبکی سخن میگویند. زبان یکی از گویشهای زبان جغتایی است؛ ولی بهطور عمیق تحت تأثیر زبان فارسی قرار دارد. زبان اول ازبکها، ازبکی و زبان دوم آنها فارسی است. ازبکها عموما فارسی را میدانند. ازبکان عبایی بر دوش میاندازند که «چپن» نامیده میشود.
| |
| | |
| ۱، جان سیگ=ریفیتز؛ افغانستان کلید یک قاره؛ ج ۱، ص ۱۰۱.
| |
| | |
| ۲ گروهی از دانشمندان و پژوهشگران روسی و افغان؛ افغانستان (مسائل جنگ و صلح)؛ ص ۹۸.
| |
| | |
| ازبکها در طول تاریخ معاصر افغانستان (۱۷۴۷ به بعد) دچار محرومیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده و تحتفشارهای مختلف قرار داشتهاند، بهویژه آنکه از نظر برخی، افغانها به تمدنهای آسیای مرکزی تعلق داشته و در آن سوی مرزهای افغانستان تکیهگاههای قوی قومی و فرهنگی دارند. ازبکها از لحاظ فرهنگ و شیوه زندگی بیشتر به تاجیکها شبیهاند. ازبکها تا پایان قرن نوزدهم، بهصورت خاننشین اداره میشدند و رهبران آنها «بیگ» نامیده میشدند مانند مرادبیگ. «ازبکان نخست در حدود اوایل سده شانزدهم میلادی از سیردریا (سردریا- سیحون) گذشته بر متصرفات دودمان تیمور سرازیر شدند و خیلی زود آنان را از بخارا، خوارزم و فرغانه راندند».۱ «در ابتدای قرن شانزدهم ازبکهای شمال دریاچه آرال یک زندگی کوچنشین را در پیش گرفتند. در آن زمان ازبکها ۹۲ قبیله را شامل میشدند که تحتفرمان محمدخان شیبانی بودند». محمدخان شیبانی، سلسله شیبانی را در آسیای مرکزی تأسیس کرد. عدهای از ازبکان شیبانی پس از جدالهای زیاد با دولت صفوی و دولت مغولی هند، در شمال هندوکش ساکن و بر بلخ مسلط شدند، آن را غارت و ویران کردند و سپس بر آن حاکم شدند در زمان اقتدار شیبکخان عده بیشتری از ازبکان از آسیای مرکزی به افغانستان مهاجرت کردند و بهتدریج از خانهبهدوشی به شهرنشینی روی آوردند. «شمار بیشتری از خانوادههای آنها پس از تسلط نظامی روسیه تزاری و تسلط سیاسی ارتش سرخ
| |
| ۱، مونت استوارت الفینستون؛ افغانستان (جای، فرهنگ، نژاد) گزارش سلطنت کابل؛ ص ۴۱۵.
| |
| | |
| ۲، تیکنتساریف؛ قرقیزها و خانات خوقند؛ ص ۱۳.
| |
| | |
| استالین، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، از ماوراءالنهر به شمال افغانستان کوچیدند و در آنجا اقامت گزیدند».۱ با مهاجرت ازبکان به شمال افغانستان عدهای از ترکمنها و قرقیزها نیز که با آنها خویشاوندی نژادی داشتند، به آنان پیوستند.
| |
| | |
| ==== [[قوم ترکمن افغانستان|ترکمنها]] ====
| |
| ترکمن یا ترکمان، مردمی از نژاد زرد و اصالتا ترکتبارند؛ گاهی خود را از تبار مغول میدانند و به لحاظ کالبدی، شباهت مغولی دارند؛ ولی سابقه حضور ترکمنها در آسیای مرکزی به مدتها قبل از حمله مغول بازمیگردد. «یک قبیله ترکمن به نام غز یا تغزیز در قرن چهارم و پنجم هجری در ایران و افغانستان قدرت یافت و امپراتوری عظیم سلجوقی را بنیانگذارد».۲ اغوزها اجداد اصلی ترکمنهای فعلی به شمار میروند. آق قویونلوها و قره قویونلوها از این نژادند. ریشه اصل ترکمن مشخص نیست؛ «ولیگمان میرود منظور اولیه از آن تمایزنهادن میان مسلمانان غوز و غیرمسلمانان این قوم بوده است. سرانجام کلمه ترکمن اصطلاح «اغوز» را کاملا از زبان مردم انداخت».۳
| |
| | |
| زبان ترکمنها، ترکمنی است که از گویشهای گروه زبان اغوزی محسوب میشود. ترکمنهای افغانستان فارسی را نیز بهخوبی میدانند. ترکمنها حنفی مذهباند؛ ولی در بین آنان اقلیتهای شیعه نیز وجود داشتهاند؛ از جمله آق قویونلوها و قرهقویونلوها. اولین مهاجرت ترکمنها به افغانستان در اوایل قرن نوزدهم، همزمان با حملات نظامی روسیه و پیشرویهای آن در آسیای مرکزی
| |
| | |
| ۱، عبدالمجید ناصری داودی؛ تاریخ تشیع در افغانستان؛ ص ۳۵.
| |
| | |
| ۲، سید هادی خسروشاهی؛ نهضتهای اسلامی افغانستان؛ ص ۸۴.
| |
| | |
| ۳، حبیبالله ابوالحسن شیرازی؛ ملیتهای آسیای میانه؛ ص ۹۰.صورت گرفت و عده زیادی از مردم ترکمن وادار به عقبنشینی شدند. قبیله «ارساری» اولین مهاجران بودند و پس از آن قبیله «تکه» آمدند. پس از شکست قیام باسماچیها در دهه ۱۹۲۰ در شوروی، عده دیگری از ترکمنها همراه با دامهای خود وارد افغانستان شدند.آنها نامهای مختلفی مانند یموت، تکه، لکی، ترق، ارساری، سارق، سالور، چکره، موری، مروچک داشتند. ساکنان مناطقیکه ترکمنها به آن وارد شدند تاجیک یا فارسزبان بودند. ترکمنها ابتدا بهصورت نیمهکوچرو زندگی میکردند؛ ولی بهتدریج به یکجانشینی روی آوردند و در امتداد کرانههای جنوبی آمودریا و مناطق شمال غربی افغانستان در شهرها و مناطقی مانند بالا مرغاب، دولتآباد، آقچه و شیرین تگاب زندگی میکردند.آنها از دو قبیله اصلی سلور و ارساری (Ersari) بودند. ارساریها در سال ۱۸۸۰، کمکهای مؤثری به عبدالرحمان خان برای رسیدن به کابل کردند.
| |
| | |
| ترکمنها به کشاورزی و بهویژه دامداری (از جمله پرورش اسب و بره قرهگل)، صنایعدستی (بهویژه قالیبافی) و گاهی تجارت اشتغال دارند. عدهای از آنان در تجارت وسایل نقلیه دستدوم و قطعات یدکی دست دارند و این نوع خودروها و قطعات را از خارج وارد کرده، در بازار افغانستان به فروش رسانده و به سرمایههای خوبی دست مییابند.
| |
| | |
| ===== سایر اقوام ترکتبار =====
| |
| | |
| ====== [[قوم قرقیز افغانستان|قرقیزها]] ======
| |
| پس از ازبکها و ترکمنها، قرقیزها سومین قوم ترکتبار افغانستان هستند و در شمال شرقی افغانستان در کوههای پامیر و تنگه واخان زندگی میکردند و بیشتر به پرورش دام (گوسفند و گاو کوهاندار) میپردازند؛ پیشترها نیز به گلهداری و بیابانگردی اشتغال داشته و صاحب رمههای بزرگ بودهاند. قرقیزها که تبار ترکی- مغولی دارند؛ قبلا مردم بومی دولت قرهخانی بودند و در لوای آن میزیستند. روسها در سال ۱۸۶۲، نیروهای خود را در پایتخت ازبکستان مستقر کردند و طی چهارده سال درگیری، مناطق اطراف از جمله مناطق قرقیزنشین را به تصرف و کنترل خود درآوردند. با آمدن روسها، عدهای از قرقیزها مهاجرت کرده به طرف افغانستان و پامیر رفتند. اقدام روسیه برای سربازگیری از مردم آسیای مرکزی، سبب مهاجرت عده دیگری از قرقیزها شد؛ ولی اینبار بیشتر به طرف چین رفتند. قرقیزها عمدتا به دو قبیله تیپت وکسک تعلق دارند. قرقیزها حنفیمذهباند و زبانشان قرقیزی از گویشهای گروه زبان قپچاقی است. با حمله نظامی اتحاد شوروی به افغانستان، عدهای از مردم قرقیز از مساکن خود رانده شده و در جاهای دیگر مهاجر و آواره شدند.
| |
| | |
| ====== [[قوم مغول افغانستان|مغول]] ======
| |
| تعداد افراد وابسته به قوم مغول یا دارای نژاد مغولی، محدود است؛ ولی در سراسر افغانستان بهویژه در شمال و مرکز آن پراکندهاند و به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند، عدهای از آنان نیز دارایکوچ فصلی یا نیمهکوچروی هستند؛ برای مثال، در غور و بادغیس تمرکز بیشتری داشتند؛ ولی بعد در سایر مناطق پراکنده شدند. مغولها حنفیمذهباند و بسته به منطقهای که در آن زندگی میکنند به فارسی یا پشتو تکلم میکنند. زبان آنها مخلوطی از واژهها و لغات زبان مغولی با زبانهای دیگر بهویژه فارسی یا پشتوست. در غور و بادغیس به فارسی یا پشتو صحبت میکنند.
| |
| | |
| ====== [[قوم اویغور افغانستان| اویغور]] ======
| |
| اویغورها از باستانیترین ترکان در آسیای مرکزیاند؛ ولی در افغانستان اقلیت کوچکی هستند و به زبان اویغوری تکلم میکنند.گویش آنها متأثر از فارسی کابلی و زبان ازبکی است. اویغورها حنفیمذهباند.
| |
| | |
| ====== [[قوم قزلباش افغانستان|قزلباش]] ======
| |
| قزلباشها از قوم و نژاد واحدی نیستند.آنها نسبت و تبار ایرانی دارند؛ ولی اصلیت ایرانی آنها هم از نژاد واحد و مشخصی نیست و متشکل از اقوام مختلفی مانند فارس، ترک، کرد، ترکمن، بیات، شاهسوند، کلخور، لر، افشار، تکلو و ذوالقدر است و درمجموع به حدود ۳۲ تیره قومی، بستگی و پیوند نژادی دارند. قزلباشها ابتدا از مریدان و سربازان نیرومند شاه اسماعیل صفوی و دیگر شاهان صفوی بودند و نیروهای مجاهد این سلسله محسوب میشدند؛ ازاینرو ارتش صفویه در ابتدا از آنها تشکیل شد. شاه اسماعیل با کمک آنها به سلطنت رسید. قزلباشها بهخاطر سربند یا کلاه سرخیکه بر سر مینهادند به قزلباش مشهور شدند. بعدها ارتش صفویه و مریدان این سلسله هم به این نام خوانده شدند.گفته شده است، ابتدا سلطان حیدر، پدر شاه اسماعیل صفوی، این کلاه متداول کرد. بعدها این کلاه تغییراتی پیدا کرد. این کلاه سرخرنگ ۱۲ ترک به شکل مخروط داشت و احیانا نام ائمه معصوم علیهمالسلام روی آن نوشته میشد. قزلباشهای افغانستان مأموران حکومتی و نظامی ایران بودند و در زمان نادرشاه افشار در افغانستان مستقر شد و مناصب اداری، حرفهای و حساس را برعهده گرفتند. نیروهای پادگان نیرومند نادرشاه در کابل متشکل از آنها بود. بعدها قزلباشها در افغانستان به دو دسته قزلباش و بیات تقسیم شدند. قزلباش بیشتر در کابل و بیات در غزنی مستقر شدند.آنها حتی بعد از نادرشاه از موقعیت ممتازی در افغانستان برخوردار بودند.
| |
| | |
| قزلباشها فارسیزبان و شیعه (امامیه) هستند، در گذشته آنها در مواقعی تقیه هم کردهاند. آنها جزء گروههای شهریاند و در سراسر افغانستان پراکندهاند؛ ولی در کابل، غزنی، هرات، و حتی پیشاور استقرار بیشتری دارند. اکثر قزلباشها شهرنشین شدند؛ مگر در هرات که در روستاها استقرار بیشتری داشتند. محل سکونت قزلباشها در کابل در مناطقی مانند چنداول، محله چوبفروش، محله علیرضا خان، قلعه حیدرخان، قلعه مرادخانی، وزیرآباد، افشار و نانکچی بود. قزلباشها تیرههای مختلفی هم داشتند؛ برای مثال، در کابل هفت تیره بودند مانند چنداولیان، جوانشیر و مرادخانیان. پس از تشکیل حکومت درانی بعد از مرگ نادرشاه، احمدشاه درانی و دیگر پادشاهان این سلسله از قزلباشها، که سپاهیان وفادار صفویه بودند، استفاده زیادی کردند. یکسوم نیروهای ارتش احمدشاه را قزلباشها تشکیل میدادند، بیشتر پیشخدمتها و نوکرهای نزدیک پادشاهان درانی از قزلباشها بودند و بعضی از آنان مناصب بالایی داشتند. قزلباشها مردمانی بانشاط، هوشیار، زیرک، جسور و درعینحال بیرحم بودند و در قرن هجدهم و نوزدهم، نیروهای جنگی مهمی در افغانستان به شمار میآمدند و جزء نیروهای مسلح افغانستان بودند، علاوهبراین در مشاغل دولتی و تجارت نیز وارد شدند. در سال ۱۸۴۲، بعضی از آنها به طرف پنجاب مهاجرت کردند. عدهای از آنها در دره فولادی درمیان سکونت دارند.
| |
| | |
| ==== [[گروه های قومی پارسیوان افغانستان|پارسیوان و خلیلی]] ====
| |
| پارسیوان یا فارسیوان یا پارسیبان اصالت ایرانی داشته و بیشتر در هرات و غرب افغانستان بودند؛ ولی شمار زیادی از آنان در قندهار، غزنی و [[مزار شریف]] سکونت داشتند. در قندهار خلیلی خوانده میشوند. در مزار شریف نیز عدهای به خلیلی و فارسیوان مشهورند. در زمان احمدشاه و دیگر پادشاهان درانی، هسته اصلی نیروهای نظامی و دولتی را «غلامان شاهی» تشکیل میدادند. غلامان شاهی بیشتر پارسیوانان سپاه نادرشاه و قزلباشها بودند.آنها در جنگها وفاداری بیشتری از خانواده درانی داشتند و پادشاهان درانی هم اطمینان بیشتری به آنان میکردند.
| |
| | |
| پارسیوانان شیعه امامیه و فارسزبان بودند و مقامات و مناصب بالایی در حکومت داشتند. خلیلیها در قندهار، اطراف آن و نیز در شمال افغانستان سکونت دارند و همگی شیعه امامیه و فارسزبان هستند؛ اما در قندهار به دلیل همسایگی با پشتونها، زبان پشتو را نیز فراگرفتهاند. خلیلیها در اصل از شیراز بوده و از آنجا به افغانستان رفتهاند. عدهای از آنان هنوز در اطراف شیراز سکونت دارند. در فرهنگ دهخدا آمده است: «خلیلی تیرهای است از قوم بهمنی از ایلات کهکیلویه فارس».
| |
| | |
| ==== سایر اقوام ====
| |
| تعداد دیگری از اقوام افغانستان به شرح ذیل است:
| |
| | |
| '''بلوچ.''' بلوچها در جنوب غربی افغانستان و عمدتا در ولایت نیمروز سکونت دارند. بخش عمده بلوچها در پاکستان (ایالت بلوچستان) و ایران (استان سیستان و بلوچستان) زندگی میکنند و فقط عده کمی از آنان ساکن افغانستاناند. زبان آنها بلوچی است. این زبان از گروه زبانهای ایرانی به شمار میرود. بلوچها معمولا یکجانشیناند؛ ولی عدهای نیمهچادرنشین و نیمهکوچرو بوده که تابستان به طرف هرات رفته و در آنجا بهسر میبرند و زمستان مراجعت میکنند. بلوچهای افغانستان از طایفه رخشانیاند و تیرههای مختلفی دارند مانند؛ نهوری، سنجرانی، یمرزایی، سمرزایی، سربندی، گشمازایی، هروت، میان گل و سالارزای و.... بلوچها حنفیمذهباند.شماری از آنان در ولایت سرپل در شمال افغانستان سکونت دارند، گفته میشود آنها شیعهاند.
| |
| | |
| '''براهویی.''' در جنوب غربی افغانستان در ولایت نیمروز، در کنار قوم بلوچ، قوم دیگری به نام براهویی وجود دارد که به زبانی به همین نام تکلم میکنند. زبان براهویی یکی از زبانهای دراویدی خوانده میشود و مانند دراویدیها و زبان دراویدی در هند، از گروه زبانهای باقیمانده قبل از ورود آریاییها به فلات ایران به شمار میرود. براهوییها به فارسی تکلم میکنند. عدهای از آنها بلوچی و پشتو نیز میدانند. آنان به کشاورزی، دامداری و صنایعدستی اشتغال دارند. براهوییها گروهها و تیرههای مختلفی دارند مانند لاورزی، یاغیزی، ایدوری، فخمسانی و زرکندی.
| |
| | |
| '''کیانی.''' از اقوام باسابقه در سیستان است و عموما فارسزبان و شیعهاند.کیانیها از سیستان ایران به ولایت نیمروز در افغانستان آمدهاند.
| |
| | |
| '''نورستانی.''' یا کافریهای قبلی، یکی از اقوام آریایی ساکن هندوکش هستند. تاریخ و هویت قومی آنان نامعلوم و قدری اسرارآمیز است. بعضیگمان میکنند از ساکنان اولیه آسیای مرکزیاند و بعضی هم معتقدند یونانی و از بازماندگان اسکندر و جانشینان او هستند. آنان خود را از بازماندگان اسکندر و دارای اصالت یونانی میدانند. در میان مردم نورستان موهای بور و چشمان آبی زیاد دیده میشود. «آنها شبیه به افراد ساکن در قسمتهای جنوبی دریای مدیترانهاند؛ ولی زبانشانگونهای از سانسکریت است که در شمال هند رواج دارد». نورستانیها در مناطق کوهستانی و صعبالعبور شرق افغانستان زندگی میکنند.آنان قبلا کافر و سرزمینشان کافرستان نامیده میشد؛ ولی در اواخر قرن نوزدهم میلادی، تحت حملات و فشارهای عبدالرحمان خان اسلام آوردند و حنفیمذهب شدند. تعدادی از آنان در چترال (پاکستان) هنوز هم بر آیین پیشین خود هستند. قبل از پذیرش اسلام با قائلشدن شریک برای خداوند به اعتقاداتی مانند روحباوری و پرستش آتش پایبند بودند. منطقه نورستان تا چترال در پاکستان امتداد دارد. مردم این منطقه به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. نورستانیها گروهها و قبایل متفاوتی دارند؛ مانند وایگلی، بشگلی، پارونی، اشکونی، ومایی، که ته و پشهای، زبان محلی این قبایل نیز به همین نامهاست. عبدالرحمان خان عدهای از نورستانیها را از سرزمینشان کوچ داد. اکنون، آنها علاوه بر نورستان در مناطق دیگری، چون کوهستان، کاپیسا، نجراب، تگاب، علی شنگ، علی نگر، دره پیچ، کنرها، لندی سین و چترال پراکندهاند. نورستانیها قبلا به دو گروه یا دو قبیله سیاهپوش (ملبس به لباسهای سیاه) مرکب از پنج قبیله و سفیدپوش (ملبس به لباسهای سفید) مرکب از سه قبیله تقسیم میشدند. مردم نورستان به زبان نورستانی سخن میگویند. در گذشته این زبان، کافری هم نامیده میشد.
| |
| | |
| ۱. لورل کورنا؛ افغانستان؛ ص ۱۵.
| |
| | |
| '''پشهای.''' پشهایها در شرق افغانستان سکونت دارند و درگذشته، متأثر از فرهنگ بودائی بودند؛ ولی با پذیرش اسلام، سرنوشتی مشابه نورستانیها پیدا کردند با این تفاوت که در اثر همسایگی با پشتونها شیوه زندگی و آدابورسوم پشتونها را بیشتر پذیرفته و زبان پشهای در حال عقبنشینی در مقابل زبان پشتو بوده است.
| |
| | |
| '''تیراهی.''' «تیراهیها یا تیراییها در چند روستا در جنوب خاوری جلالآباد در وادی رودخانه کنر بودوباش دارند. عملا آنها جزیره کوچکیاند در میان دریایی از پشتوزبانها، تیراییان درست همانند پشهپیها نمیتوانند در برابر تأثیر فرهنگی پشتونها بایستند و آهستهآهسته با آنها همگون و همرنگ میشوند».۱ تیراهیها قبلا بتپرست وکافر بودند؛ ولی شهابالدین غوری آنان را بهاجبار مسلمان کرد و حنفیمذهب شدند.آنان در بین قوم شینواری زندگی میکردهاند.
| |
| | |
| '''جت (Jat).''' جت (جات) یا هندکی گروههای دورهگرد بودند و در مناطق پنجاب، بلوچستان، پیشاور وکابل سکونت داشتند.آنها شبیه به دستههای کولی دادوستد میکردهاند. جتها حنفیمذهب هستند و به زبانهای مختلفی صحبتکنند که برخیگویشهای آن هندی و برخی ایرانی است. مانند ادورگری،گزولکی و مگدی. زبان اخیر زبان قربتیها ذکر شده است. جتها تیرههایی مانند چلو، مسلی و چنگر دارند آنها علاوه بر زبانهای محلی خود، بسته به محل مورد سکونت، به فارسی یا پشتو نیز صحبت میکنند.
| |
| | |
| '''گجر.''' از اقوام آریاییاند و اغلب به پشتو تکلم میکنند و درکناره شرقی نورستان سکونت دارند و حنفیمذهباند. آنان به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند.
| |
| | |
| ۱، گروهی از دانشمندان و پژوهشگران روسی و افغانی؛ افغانستان (مسائل جنگوصلح)؛ ص ۱۰۱.
| |
| | |
| '''کوهستانی.''' در جنوب نورستان و ولایت کاپیسا سکونت دارند. به زبان دردی (هند و آریایی) سخن میگویند و حنفیمذهباند.
| |
| | |
| '''گلچه.''' درواقع تاجیک هستند و در کوههای پامیر بهسر میبرند و حنفیمذهباند. عده کمی نیز شیعهاند.
| |
| | |
| '''یهودی.''' قبلا در شهرهای افغانستان بهویژه در مناطق شمالی، مانند بلخ، مزار شریف، بادغیس و هرات مشاهده میشدند. بعدها، در کابل و قندهار نیز مستقر شد. بسیاری از آنان از بخارا به افغانستان آمدند. یهودیان زمین نداشتند و بیشتر تجارت میکردند. زبان اصلی آنها عبری است؛ ولی همگی به فارسی و عدهای نیز به پشتو صحبت میکنند و پیرو دین یهودند. از دهه ۱۹۵۰ به بعد، مهاجرت یهودیان به اسرائیل آغاز شد و تعداد یهودیان در افغانستان رو به کاهش نهاد و در دهه ۱۹۹۰، تعداد آنان به حداقل یا حتی نزدیک به صفر رسید. عدهای نیز به آمریکا رفتند.
| |
| | |
| '''مسیحی.''' تعدادشان خیلی کم است. قبلا تعدادشان بیشتر بود و در کابل و هرات سکونت داشتند.
| |
| | |
| '''هند و سیک.''' ۹۹ درصد جمعیت افغانستان را مسلمانان تشکیل میدهند؛ غیرمسلمانان فقط شامل تعدادی هندو، سیک و شاید عده اندکی یهودی میشوند. شباهت ظاهری هندوها به مردم شمال هند است. مذهب آنان آیین هندوست آنها به زبانهای هندی و پنجابی یا لهندا تکلم میکنند، به فارسی و پشتو، بسته به محل مورد سکونت که پشتوزبان یا فارسزبان باشند، نیز صحبت میکنند. هندوها در شهرهای مختلف افغانستان بهویژه شهرهای جنوبی، مانند قندهار، غزنی و کابل ساکناند و به تجارت اشتغال دارند. معمولا در کارها و مشاغل تجاری پرمنفعت مانند صرافی و تجارت کالاهای پررونق دست دارند. در گذشته، بخش مهمی از صرافیها را در اختیار داشتند و مانند پشتونها از رفاه و آرامش برخوردار بودند، هرچند که همیشه هم خوب نبوده است. هندوها «در تمامی سالهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، از پرکارترین شهروندان و بازاریان شهرهای افغانستان محسوب میشدند. درشهرهایی چون چاریکار، غزنی، جلالآباد، تاشقورقان و تا حدی آقچه، بلخ، میمنه، مزار شریف، سرپل، شیبرغان و شیندند کسبه هندو به کار خریدوفروش اشتغال داشتند همچنین در شهرهای چاریکار و استالف سیکها هم دیده شدهاند، و بههمینترتیب در جاهایی چون کوهدامن، ننگرهار و لغمان یافت میشوند.
| |
| | |
| هندوها از متنفذین هرات بودند، بیشتر معاملات را در دست داشتند و در نواحی غزنی بانکها (صرافخانهها) و تجارتهای عمده در انحصار ایشان بود». سیکها پیرو آیین سیکهیسم هستند و به زبانهای هندی و پنجابی سخن میگویند و بسته به محل مورد سکونت به فارسی و پشتو هم صحبت میکنند. سیکها نیز همانند هندوها در شهرهای مختلف، بهویژه در غزنی، قندهار و کابل سکونت داشته به تجارت، صرافی و دادوستد اشتغال دارند.
| |
| | |
| '''عرب.''' اعراب به چند صورت وارد خراسان شدهاند: ۱. در زمان جهاد و گسترش اسلام در شرق و با ورود سپاهان اسلام و عرب به منطقه عده زیادی از آنان در آنجا متوطن شدند.
| |
| | |
| ۲. عده زیادی از مبلغانی که همراه سپاهان اسلام یا بعد از آن وارد خراسان شدند و دیگر بازنگشتند.
| |
| | |
| ۱. اروین گروتس باخ؛ جغرافیای شهری در افغانستان؛ ص۲۳-۲۲.
| |
| | |
| 3. عدهای از تجار و افراد عادیکه به قصد تجارت یا بهمنظور مهاجرت وارد خراسان شدند و در همانجا باقی ماندند.
| |
| | |
| ۴. بر اثر ظلم و جور خلفای اموی و عباسی، از جمله حجاجبن یوسف ثقفی، عده زیادی بهویژه از خاندان ائمه اطهار علیهمالسلام روانه شرق و خراسان شدند و در آنجا پناهگزیدند و باقی ماندند. اعراب بیشتر در شمال افغانستان در نواحی آقچه، مزار شریف، تالقان و قندوز سکونت داشتهاند. افراد زیادی از این قوم در این مناطق و برخی شهرهای دیگر مانند کابل، بامیان، سرپل و بلخ سکونت داشتند که در اصل عرب بودند؛ ولی اکنون قادر به تکلم به زبان عربی نیستند و معمولا به یکی از زبانهای اقوام مجاور خود، که عمدتا پشتو و فارسی و ازبکی است، صحبت میکنند. «تعدادی از روشنفکران و نویسندگان این قوم، علوی، مرتضوی، مصطفوی، رضوی، هاشمی، قریشی، عربزاده و امثال آن تخلص میکنند که نشاندهنده اتصال نسبیشان به اعراب است».۱ عدهای از آنان خود را سادات مینامند که متمایز شناخته شده هستند. شناسایی سایر افراد وابسته به این قوم (عرب) مشکلتر است، سیمای ظاهری آنان مدیترانهای، مغولی و بینابین است.
| |
| | |
| ==== [[قوم سادات افغانستان|سادات]] ====
| |
| بیش از آنکه یک قوم باشند یک طبقه اجتماعی هستند؛ طایفه شرفا هم نامیده شدهاند.آنان از اعقاب پیامبر اکرم (ص) و بازماندگان دختگرامی ایشان حضرت فاطمه زهرا (س)، بهویژه اولاد امام حسن مجتبی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام هستند و در
| |
| | |
| ۱، محمدکاظم فاضل؛ عربها و سادات افغانستان؛ ص۱۰.
| |
| | |
| افغانستان سید نامیده میشوند. همه مردم افغانستان برای سادات احترام ویژهای قائلاند. سادات در سراسر افغانستان پراکندهاند. هر قوم سادات خود را دارد؛ ولی سادات در درون اقوام فراتر از دایره قومیاند؛ برای مثال، اگر زبان مادری آنان پشتو باشد، او را پشتون نمیشناسند و همهجا سید و سادات شناخته میشوند. مشهورترین تبار سادات، در بین هزارهها قرار دارند. آنان نیز خود را هزاره نمیخوانند. سادات به زبانهای دری و پشتو، بسته به محل مورد سکونت، تکلم میکنند. سادات اغلب شیعه امامیه، بعضا شیعه اسماعیلی و عدهای نیز حنفیمذهباند. برخی از سادات مشهور افغانستان از این قرار بودهاند: شاه برهنه در یکاولنگ، میرعلی یخسوز در بامیان، شاه قباد، شاه قلندر، میرسید مراد؛ ولی در بلخاب و غیره، بعضی از سادات مشهور اخیر افغانستان (اعم از حنفی و شیعه) از این قرارند: سید شمسالدین مجروح، سید علی بهشتی، سید احمد گیلانی (پیر فرقه قادریه)، میرغلام محمد غبار، میرمحمد صدیق فرهنگ، سید قاسم رشتیا، سید امیر شاه حسنیار، سید نورمحمد شاه، سید محمدعلی جاوید، سید مصطفی کاظمی، سید عسکر موسوی، سید حسین انوری، سید اسماعیل بلخی، سید منصور نادری (پیر فرقه اسماعیلیه)، سید مخدوم رهین و..
| |
| | |
| در افغانستان دختران سادات معمولا با غیرسادات ازدواج نمیکنند؛ ولی مردان سید از غیرسادات زن میگیرند. سادات معمولا در بین اقوام موقعیت بیطرفی داشته و در دعواها و اختلافات میتوانستهاند بهصورت میانجیگر وارد عمل شوند. سادات معمولا مسائل و مشکلات مردم را برطرف میکردند و مردم برای حل مشکلات خود به آنان مراجعه میکردند. سادات از محبوبیت و احترام ویژهای در بین مردم برخوردار بودند. نفوذ روحانیون سادات خیلی بیشتر از روحانیون غیر سادات بوده است، ازاینرو شاید عدهای سودجو برای کسب وجهه یا نفوذ در بین مردم دعوی سیادت میکردهاند. برای جلوگیری از چنین سوءاستفادههایی، امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: «هرکه دعوی سیادت میکند باید که اصلونسب خود را بداند که به چند پشت به پیغمبر (ص) میرسد و بدان عملکنند و اگر نداند صحیحالنسب نباشد» و باز فرمودند: «سید کسی است که از بطن فاطمه (س) و اولاد علی (ع) بوده باشد، از غیر بطن فاطمه (س) و صلب علی (ع) سید نیست».
| |
| | |
| ==== [[قوم کوچروهای افغانستان|کوچروها]] ====
| |
| کوچروها بین دو تا چهار میلیون نفر از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. تعداد آنان تا یکچهارم جمعیت نیز ذکر شده است؛ ولی تاکنون سرشماری دقیقی از جمعیت آنان صورت نگرفته است و تعداد دقیق آنها مشخص نیست جمعیت آنها بر اثر جنگها و ناامنی چند دهه گذشته تا حدی کاهش یافته است. مسافتهایی هم که طی میکردهاند از گذشته کمتر شده است. تعدادی از آنان کوچروی را رها کرده، مراتع زمستانی و اقامتگاههای که بهتر و مناسبتر را ترک نکرده و یکجانشینی اختیار کردهاند. بر اثر جنگها، عدهای از آنان در پاکستان مستقر شدند؛ از جمله عدهای از پشتونهای بغلان، پس از ترک کوههای هندوکش و راهی شدن به طرف پاکستان، در همانجا باقی ماندند.
| |
| | |
| ۱.همان؛ ص ۱۳.
| |
| | |
| کوچروها دو دستهاند: 1. افراد کاملا کوچرو؛ 2. افراد نیمهکوچرو.
| |
| | |
| افراد کاملا کوچرو خانه نداشته و دائم در سفرند و بهصورت چادرنشین زندگی میکنند؛ اما افراد نیمهکوچرو مقر دائمی بوده و فقط ایامی از سال را کوچ کرده و دوباره همراه دامهای خود به خانهها و اقامتگاههای ثابت خود بازمیگردند. این دسته بهصورت نیمهچادرنشین زندگی میکنند. در افغانستان کوچروها را «کوچی» مینامند. آنها در زیر چادرها یا خیمههایی زندگی میکنند کهکژدی (غژدی) یا خانه سیاه یا سیاهچادر نامیده میشود.کوچروها در شمال و جنوب کشور پراکندهاند و دائم ییلاق و قشلاق میکنند.کوچیهای جنوب قندهار در فصل گرما به کوههای توبه در جنوب پناه میبرند. کوچیها اکثرا از زیرمجموعههای قوم پشتون بهویژه غلزاییها هستند، در بین اقوام افغانستان پشتونها بیشترین تعداد کوچی و صحراگرد را دارند. از گذشته در بین این قوم، کوچروی و صحرانشینی رواج داشته است. کوچروها از طریق دامداری، تجارت و صنایعدستی امرارمعاش میکنند.کوچیها تا سال ۱۹۶۱، از مرز افغانستان عبور کرده وارد خاک پاکستان میشدند و پشم و پوست حیوانات اهلی و مصنوعات دستساز را میفروختند و کالاهایی را برای فروش همراه خود به افغانستان میآوردند. به دنبال منازعات سال ۱۹۶۱ بین دو کشور، پاکستان مانع ورود افراد کوچرو به داخل آن کشور شد؛ بااینحال، کوچیها همهساله به اطراف مرز رفته، در صورت امکان وارد پاکستان میشوند؛ زیرا برای پاکستان هم امکان کنترل همه نقاط مرزی و جلوگیری از ورود کوچیها وجود ندارد. کوچیها تابع مقررات و نظام اجتماعی قبیلهای هستند و ریشسفیدان و بزرگان طوایف مسائل را در بین خود حلوفصل میکنند. «یکی از تلاشهای کوچنشینان این بوده است که تحتفشار و مداخله دولت قرار نگیرند و مشمول قوانین و مقررات نشوند.آنان به قوانین دولتی هیچ علاقهای نشان نداده و اصولا طرفدار آزادی عمل بودهاند. یکی از مشکلات دولت نیز این بوده است که همواره بخشی از جمعیت از کنترل کامل آن خارج است»<ref>علی آبادی، علیرضا(1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بینالمللی الهدی.</ref>.
| |
| | |
| == نیز نگاه کنید == | |
| | |
| * [[جغرافیایی جمعیتی در چین]]
| |
| * [[جغرافیای انسانی روسیه]]
| |
| * [[جغرافیای انسانی مصر]]
| |
|
| |
|
| | [[جغرافیای انسانی اتیوپی]]، [[جغرافیای انسانی اردن]]، [[جغرافیای انسانی اسپانیا]]، [[جغرافیای انسانی امارات متحده عربی]]، [[جغرافیای انسانی اوکراین]]، [[جغرافیای انسانی آرژانتین]]، [[جغرافیای انسانی بنگلادش]]، [[جغرافیای انسانی تاجیکستان]]، [[جغرافیای انسانی تایلند|جغرافیای انسانی تایلند،]] [[جغرافیای انسانی تونس]]، [[جغرافیای انسانی چین]]، [[جغرافیای انسانی روسیه]] ،[[جغرافیای انسانی زیمبابوه]]، [[جغرافیای انسانی ژاپن]]، [[جغرافیای انسانی ساحل عاج]]، [[جغرافیای انسانی سریلانکا]]، [[جغرافیای انسانی سنگال]]، [[جغرافیای انسانی سودان]]، [[جغرافیای انسانی سوریه]]، [[جغرافیای انسانی سیرالئون|جغرافیای انسانی سیرالئون،]] [[جغرافیای انسانی فرانسه]]، [[جغرافیای انسانی قزاقستان]]، [[جغرافیای انسانی قطر]]، [[جغرافیای انسانی کانادا]]، [[جغرافیای انسانی کوبا]]، [[جغرافیای انسانی گرجستان]]، [[جغرافیای انسانی لبنان]]، [[جغرافیای انسانی مالی]]، [[جغرافیای انسانی مصر]]. |
| == کتابشناسی == | | == کتابشناسی == |
| ۱، علیرضا علیآبادی؛ افغانستان (کتاب سبز)؛ ص ۲۰.
| | <references />نویسنده : نرگس شکوری |
| | [[رده:جغرافیای انسانی]] |
جمعیت افغانستان در طول دهههای گذشته تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله جنگ، مهاجرت، و تغییرات اقتصادی دچار نوسانات زیادی شده است. بر اساس آخرین آمارهای سال 2024، جمعیت افغانستان حدود 43 میلیون نفر برآورد میشود که نشاندهنده تغییرات چشمگیری در مقایسه با دهههای گذشته است.[۱][۲]
اهمیت مطالعه روندهای جمعیتی: بررسی و تحلیل روندهای جمعیتی برای سیاستگذاری در حوزههای مختلف مانند بهداشت، آموزش، شهرنشینی و مهاجرت اهمیت بسیاری دارد. پویاییهای جمعیتی افغانستان نه تنها بر مدیریت داخلی کشور بلکه بر روابط و سیاستهای منطقهای نیز تأثیرگذار است.
هرم جمعیتی افغانستان در سال ۲۰۲۴ به طور قابلتوجهی نشاندهنده جوانی جمعیت است. دادههای سرشماری نشان میدهد که حدود ۶۰ درصد از جمعیت زیر ۳۰ سال سن دارند.[۳] این جوانی جمعیت نتیجه نرخ بالای باروری در دهههای گذشته و کاهش مرگومیر در سنین پایین است .
هرم سنی افغانستان طی دهههای گذشته تغییرات زیادی را تجربه کرده است.[۴] در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، نرخ باروری بسیار بالابود که در سالهای اخیر کاهشیافته است.[۵] این تغییرات ناشی از کاهش باروری، بهبود در شاخصهای بهداشتی و تأثیرات مهاجرت است. مقالات علمی نشان میدهند که این تغییرات بهویژه در پی کاهش باروری و بهبود خدمات بهداشتی و درمانی مشاهده میشود.[۶]
نسبت جنسیتی در افغانستان در سال ۲۰۲۴ تقریباً متوازن است، با نسبت تقریبی ۱.۰۳ مرد به ۱ زن.[۷] بااینحال، نسبت جنسیتی در گروههای سنی مختلف به دلیل مهاجرت و مرگومیر نوساناتی دارد. در دهههای گذشته، بهویژه در سالهای جنگ داخلی، نسبت مردان به زنان بالاتر بود، اما با بهبود شرایط اقتصادی، نسبت جنسیتی به سمت تعادل بیشتری حرکت کرده است.[۸]
مقایسه دادههای ۲۰۱۴ نشان میدهد که نسبت جنسیتی بهازای هر ۱۰۶ مرد، ۱۰۰ زن بود.[۹] این نسبت در گروههای سنی جوانتر به ۱۰۸ مرد به ۱۰۰ زن افزایشیافته بود. در سال ۲۰۲۴، نسبت جنسیتی به سمت تعادل بیشتری حرکت کرده است.[۱۰]
پیشبینیهای جمعیتی نشان میدهد که جمعیت افغانستان تا سال ۲۰۵۴ به حدود ۵۵ میلیون نفر خواهد رسید.[۱۱] تغییرات پیشبینیشده شامل کاهش سهم جمعیت جوان و افزایش سهم جمعیت میانسال و سالمند است. پیشبینیها نشان میدهند که نرخ باروری به حدود ۳.۲ فرزند بهازای هر زن تا سال ۲۰۵۰ کاهش خواهد یافت. [۱۲]مطالعات اخیر همچنین بر چالشهای مرتبط با پیرشدن جمعیت و کاهش نیروی کار جوان تأکید کردهاند .[۱۳]
پدیده سالخوردگی جمعیت که بهتدریج در افغانستان نیز آغاز میشود، میتواند فشار زیادی بر دستگاههای بهداشتی و اجتماعی کشور وارد کند.[۱۳] کاهش نیروی کار جوان نیز ممکن است بر رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد. دولت افغانستان نیازمند سیاستهای جمعیتی و اقتصادی هوشمندانهای است که به بهبود وضعیت بهداشتی و تأمین اجتماعی توجه ویژه داشته باشد.[۱۴]
۱. باروری و زادوولد
نرخ باروری کل (TFR) در افغانستان طی سه دهه گذشته کاهش قابلتوجهی داشته است. در دهه ۱۹۹۰، این نرخ حدود ۶.۶ فرزند بهازای هر زن بود،[۵] اما تا سال ۲۰۲۴ به حدود ۴.۴ فرزند کاهشیافته است. [۱۵]این کاهش به عواملی چون افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی، بهبود سطح آموزش زنان، و تغییرات اجتماعی نسبت داده میشود.
- تحلیل روند نرخ باروری کل (TFR):
کاهش نرخ باروری در افغانستان در درجه اول بهخاطر افزایش سطح تحصیلات زنان و بهبود دسترسی به خدمات بهداشت باروری است. آموزش زنان بهویژه در مناطق شهری، منجر به تأخیر در ازدواج و کاهش تعداد فرزندان شده است . همچنین، برنامههای بهداشتی متمرکز بر بهبود دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری و بهداشت باروری تأثیر بسزایی در این کاهش داشتهاند.[۱۶]
- بررسی عوامل مؤثر بر تغییرات نرخ باروری:
- آموزش زنان: افزایش سطح تحصیلات زنان منجر به کاهش نرخ باروری در بسیاری از مناطق افغانستان شده است.[۱۷]
- دسترسی به خدمات بهداشت باروری: برنامههای بهداشتی و افزایش دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری نقش مهمی در کاهش نرخ باروری داشتهاند.[۱۸]
- تغییرات اجتماعی: تغییر در الگوهای ازدواج و افزایش اشتغال زنان نیز تأثیرگذار بوده است .[۱۹]
- مقایسه الگوهای باروری در مناطق مختلف:
الگوهای باروری در افغانستان بهشدت متنوع است. در مناطق روستایی، نرخ باروری بالاتر است و حدود ۵ فرزند بهازای هر زن برآورد میشود. این تفاوتهای منطقهای به دلیل اختلاف در دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزش، و فرصتهای شغلی است.[۲۰]
۲. مرگومیر و امید به زندگی
- بررسی تغییرات نرخ مرگومیر عمومی و نوزادان:
نرخ مرگومیر عمومی و نوزادان در افغانستان طی دهههای اخیر بهبودیافته است.[۲۱] نرخ مرگومیر نوزادان که در دهه ۱۹۹۰ حدود ۱۶۵ مرگ بهازای هر ۱۰۰۰ تولد زنده بود، در سال ۲۰۲۴ به حدود ۵۷ مرگ بهازای هر ۱۰۰۰ تولد زنده کاهشیافته است .[۲۲] این بهبود به دلیل افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی و برنامههای واکسیناسیون گسترده است .
- تحلیل امید به زندگی و تغییرات آن در دهههای مختلف:
امید به زندگی در افغانستان در دهههای اخیر بهتدریج افزایشیافته است. از حدود ۴۵ سال در دهه ۱۹۹۰، امید به زندگی به ۶۲ سال برای مردان و ۶۵ سال برای زنان در سال ۲۰۲۴ رسیده است .[۲۳] بهبود شرایط بهداشتی، کاهش مرگومیر نوزادان و افزایش دسترسی به خدمات پزشکی از عوامل اصلی این بهبود هستند.
مبارزه عمومی با بیماری فلج اطفال ( واکسیناسیون در افغانستان )
[۴۶] بررسی عوامل مؤثر بر بهبود شاخصهای بهداشتی و سلامت:
- افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی: توسعه مراکز بهداشتی و بیمارستانها، بهویژه در مناطق روستایی، به بهبود شاخصهای سلامت منجر شده است.[۲۴]
-برنامههای واکسیناسیون: برنامههای گسترده واکسیناسیون کودکان و مادران موجب کاهش مرگومیر نوزادان و افزایش امید به زندگی شده است.[۲۵]
-آموزشهای بهداشتی: ارتقای سطح آموزشهای بهداشتی و افزایش آگاهی عمومی نسبت به بهداشت و تغذیه از عوامل مؤثر در بهبود سلامت عمومی بوده است.[۲۶]
۱. تحلیل نرخ رشد طبیعی جمعیت در ۵۰ سال گذشته
نرخ رشد طبیعی جمعیت افغانستان در پنجاه سال گذشته نوسانات قابلتوجهی داشته است. در دهه ۱۹۸۰، افغانستان با بحرانهای جدی سیاسی و نظامی مواجه بود که تأثیر عمیقی بر ساختار جمعیتی کشور گذاشت. جنگهای داخلی و ناآرامیهای گسترده باعث شد که نرخ رشد جمعیت بهشدت کاهش یابد.[۲۷] در این دوره، نرخ رشد جمعیت به دلیل مهاجرتهای گسترده به کشورهای همسایه و کاهش زادوولد، به طور موقت کاهش یافت .
در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، به دنبال پایان برخی درگیریها و بازگشت پناهجویان به کشور، نرخ رشد جمعیت به طور موقت افزایش یافت.[۲۸] بهبود نسبی در شرایط امنیتی و اقتصادی، همراه با افزایش زادوولد و بازگشت پناهجویان، به رشد جمعیت کمک کرد.[۲۹] در سال ۲۰۱۴، نرخ رشد طبیعی جمعیت افغانستان به حدود ۲.۳ درصد رسید.[۳۰] بااینحال، در سال ۲۰۲۴، این نرخ به حدود ۱.۹ درصد کاهشیافته است. این کاهش عمدتاً به دلیل کاهش نرخ باروری و بهبود شرایط بهداشتی و پزشکی، افزایش شهرنشینی، و تغییرات اجتماعی در کشور است .
۲. بررسی عوامل مؤثر بر تغییرات نرخ رشد
عوامل مختلفی بر تغییرات نرخ رشد جمعیت در افغانستان تأثیرگذار بودهاند. کاهش نرخ مرگومیر نوزادان و بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی از جمله این عوامل هستند. [۳۱]در سالهای اخیر، برنامههای بهداشتی و آموزشهای عمومی بهویژه در مناطق شهری، به کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی کمک کردهاند. بهبود شرایط بهداشتی، از جمله افزایش دسترسی به واکسیناسیون و خدمات بهداشت باروری، تأثیر عمدهای در کاهش نرخ مرگومیر نوزادان و افزایش امید به زندگی داشته است.[۳۲]
برنامه های یونیسف برای حمایت از مادران و نوزادان در
افغانستان
علاوه بر این، افزایش شهرنشینی و تغییرات اجتماعی نیز بر نرخ رشد جمعیت تأثیر گذاشتهاند. افزایش سطح تحصیلات زنان و دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری، به کاهش نرخ باروری کمک کرده و به دنبال آن، نرخ رشد جمعیت کاهشیافته است. تغییرات فرهنگی و اجتماعی، از جمله تغییر در الگوهای ازدواج و نقش زنان در بازار کار، به کاهش نرخ باروری و در نتیجه کاهش نرخ رشد جمعیت کمک کرده اند.[۳۳]
۳. مقایسه نرخ رشد با کشورهای منطقه و جهان
مقایسه نرخ رشد جمعیت افغانستان با کشورهای منطقه و جهانی نشان میدهد که افغانستان هنوز یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت را در منطقه دارد. [۳۴]بسیاری از کشورهای همسایه، از جمله ایران و پاکستان، کاهشهای قابلتوجهی در نرخ رشد جمعیت تجربه کردهاند. درحالیکه افغانستان باوجود کاهش نرخ رشد، همچنان دارای نرخ رشد بالاتری است. این تفاوت به دلیل ساختار جمعیتی جوان افغانستان و تأخیر در انتقال جمعیتی است. ساختار سنی جوان و نرخ بالای باروری در مناطق روستایی به طور نسبی به افزایش نرخ رشد جمعیت کمک کرده است.[۳۵]
۴. تأثیر مهاجرت بر رشد جمعیت
مهاجرت، بهویژه مهاجرتهای بینالمللی، تأثیر قابلتوجهی بر ساختار جمعیتی و نرخ رشد جمعیت افغانستان داشته است. میلیونها افغان به دلیل جنگها، بحرانهای اقتصادی و ناپایداریهای امنیتی به کشورهای همسایه و دیگر کشورها مهاجرت کردهاند.[۳۶] این مهاجرتها به کاهش نرخ باروری و نیروی کار فعال در کشور منجر شده است. از سوی دیگر، بازگشت پناهندگان به کشور، در دورههای مختلف، به تغییرات سریع در نرخ رشد جمعیت انجامیده است. سیاستهای مهاجرتی دولت افغانستان ، از جمله برنامههای حمایت از مهاجران بازگشتی و تلاشهای برای مدیریت مهاجرت داخلی، به تغییرات جمعیتی کشور تأثیر گذاشته است.[۳۷]
۱. توزیع فضایی و تراکم جمعیت در افغانستان
پراکندگی جمعیت افغانستان بهشدت نامتوازن است و عوامل جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی در این توزیع نامتعادل دارند.[۳۸] مناطق شهری مانند کابل، هرات، و مزارشریف تراکم جمعیتی بسیار بالایی دارند، بهطوریکه در سال ۲۰۲۴ تراکم جمعیت در کابل به ۴۰۰۰ نفر در هر کیلومترمربع رسیده است. در مقابل، مناطق کوهستانی و روستایی مانند بدخشان، همچنان کمجمعیت هستند و تراکم جمعیتی در این مناطق کمتر از ۲۰ نفر در هر کیلومترمربع گزارش شده است.[۳۹]
توزیع جمعیت در افغانستان از نظر جغرافیایی بهشدت تحتتأثیر عوامل محیطی است. مناطقی که دارای دسترسی به منابع آب و زمینهای کشاورزی هستند، همچنان جمعیت بیشتری را به خود جذب کردهاند. در مقابل، مناطق خشک و کوهستانی با کمبود منابع طبیعی و زیرساختهای اقتصادی، جمعیت کمتری دارند و بسیاری از ساکنان آن مناطق در جستجوی فرصتهای اقتصادی بهتر به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند.[۴۰]
۲. روند تغییرات توزیع جمعیت در ۵۰ سال گذشته
طی پنجاه سال گذشته، مهاجرت داخلی از روستاها به شهرها روندی مداوم و پرشتاب بوده است. درحالیکه در دهه ۱۹۸۰ تنها ۱۵ درصد جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی میکردند، این رقم در سال ۲۰۲۴ به حدود ۳۰ درصد رسیده است.[۴۱] این افزایش ناشی از عواملی مانند جستجوی فرصتهای اقتصادی، فرار از ناآرامیهای امنیتی و بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی در مناطق شهری بوده است.
دالان واخان طول 350 کیلومتر در منطقه بدخشان، محل اتصال سه رشته کوه بزرگ جهان( هندوکش، قراقورم و پامیر و هم مرز با پاکستان، چین و تاجیکستان )
[۴۷]
همچنین، جنگها و ناآرامیها در چند دهه گذشته نیز نقش مهمی در تغییر توزیع جمعیت افغانستان داشتهاند. بسیاری از مردم از مناطق ناامن به شهرهای بزرگ و مناطق نسبتاً امن مهاجرت کردهاند[۴۲]. این مهاجرتها ساختار جمعیتی کشور را بهشدت تغییر داده است و تراکم جمعیت در شهرها به طور پیوسته افزایشیافته است.
۳. عوامل جغرافیایی و اقتصادی مؤثر بر توزیع جمعیت
عوامل جغرافیایی مانند دسترسی به منابع آب و زمینهای کشاورزی، همواره یکی از مهمترین عوامل در تعیین الگوی توزیع جمعیت افغانستان بودهاند. مناطق دارای زمینهای حاصلخیز و آب کافی، جمعیت بیشتری را به خود جذب کردهاند.[۴۳] در مقابل، مناطق کوهستانی و خشک، به دلیل کمبود منابع، کمتر موردتوجه جمعیت قرار گرفتهاند.
عوامل اقتصادی نیز تأثیر قابلتوجهی بر تمرکز جمعیت در مناطق شهری داشتهاند.[۴۴] بهویژه، فرصتهای شغلی بیشتر در شهرها، سرمایهگذاریهای عمومی در زیرساختها، و دسترسی به بازار کار، به افزایش جمعیت شهری منجر شده است. تمرکز سرمایهگذاریهای اقتصادی در شهرها و عدم توسعه مناسب زیرساختها در مناطق روستایی، عامل اصلی افزایش مهاجرت به شهرها بوده است .
۴. مهاجرتهای داخلی و اثرات آن بر توزیع جمعیت
مهاجرتهای داخلی از مناطق روستایی به شهرها یکی از مهمترین عوامل تغییر در توزیع جمعیت افغانستان است. این مهاجرتها بهویژه در دهههای اخیر شدت گرفته و تأثیرات گستردهای بر ساختار جمعیتی کشور داشته است.[۴۵] افراد جوان و خانوادهها به دنبال دسترسی بهتر به خدمات بهداشتی و آموزشی و فرصتهای اقتصادی بیشتر به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند.
این مهاجرتها منجر به افزایش تراکم جمعیت در مناطق شهری و کاهش جمعیت در مناطق روستایی شده است. بهویژه، [۴۶]شهرهایی مانند کابل، هرات و مزارشریف شاهد افزایش شدید جمعیت بودهاند. این افزایش جمعیت چالشهایی مانند کمبود مسکن، ترافیک سنگین و فشار بر زیرساختهای شهری را به همراه داشته است .
۵. پیشبینی توزیع جمعیت در آینده
بر اساس پیشبینیهای جمعیتی، روند مهاجرت داخلی در افغانستان ادامه خواهد داشت و انتظار میرود که تا سال ۲۰۵۰ حدود ۴۵ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی کنند.[۴۷] این تغییرات بهویژه در شهرهای بزرگ مانند کابل و هرات، با افزایش تراکم جمعیت و رشد اقتصادی همراه خواهد بود.[۴۸]
در مقابل، مناطق روستایی که از نظر اقتصادی کمتر توسعه یافتهاند، شاهد کاهش جمعیت خواهند بود. این کاهش جمعیت ممکن است به چالشهای بیشتری برای تأمین مواد غذایی و منابع طبیعی در این مناطق منجر شود .[۴۹]
1.روند شهرنشینی و رشد شهرها
- تحلیل آماری روند شهرنشینی در ۵۰ سال گذشته
شهرنشینی در افغانستان طی پنجاه سال گذشته افزایش قابلتوجهی داشته است. در دهه ۱۹۷۰، تنها حدود ۱۰ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری سکونت داشتند، اما با گذشت زمان و تا سال ۲۰۲۴ این رقم به حدود ۳۰ درصد رسیده است.[۵۰] این تغییر عمدتاً به دلیل مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها، تغییرات اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی بهتر در مناطق شهری رخداده است. رشد سریع شهرنشینی در افغانستان ، بهویژه در شهرهای بزرگ، به تغییرات چشمگیری در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی منجر شده است.[۵۱]
- بررسی الگوهای رشد کلانشهرها و شهرهای میانی
کلانشهرهایی همچون کابل، هرات و مزارشریف بهعنوان کانونهای اصلی رشد جمعیتی در افغانستان محسوب میشوند.[۵۲] کابل، بهویژه بهعنوان پایتخت کشور، با افزایش جمعیت بسیار بالایی مواجه بوده و یکی از پرتراکمترین شهرهای منطقه به شمار میرود.[۵۲] در سال ۲۰۲۴، جمعیت کابل به حدی رسیده که زیرساختهای آن با چالشهای فراوانی مواجه شدهاند. شهرهای میانی همچون قندهار و جلالآباد نیز رشد جمعیتی قابلتوجهی را تجربه کردهاند، اگرچه سرعت رشد آنها نسبت به کلانشهرهای بزرگ کمتر بوده است. [۵۳]این رشد شهرها علاوه بر عوامل جمعیتی، تحتتأثیر توسعه زیرساختها و دسترسی به منابع اقتصادی و خدماتی قرار گرفته است.
- تحلیل عوامل مؤثر بر گسترش شهرنشینی
گسترش شهرنشینی در افغانستان به عوامل متعددی وابسته است. بهبود زیرساختهای حملونقل و راههای ارتباطی، فرصتهای شغلی بیشتر در شهرها و تمرکز خدمات بهداشتی و آموزشی در مراکز شهری از جمله دلایل مهم این پدیده هستند. علاوه بر این، ناامنیهای داخلی و جنگهای مستمر در مناطق روستایی نیز از عوامل کلیدی مهاجرت روستاییان به شهرها بوده است. در نتیجه، شهرنشینی بهعنوان یک راهحل برای فرار از ناامنی و دستیابی به فرصتهای بهتر در نظر گرفته میشود.[۵۴]
۲.تحولات جمعیت روستایی
- تحلیل تغییرات جمعیت روستایی و علل آن
جمعیت روستایی افغانستان در دهههای اخیر روندی کاهشی را تجربه کرده است. درحالیکه در سال ۲۰۲۴ حدود ۷۰ درصد از جمعیت کشور هنوز در مناطق روستایی سکونت دارند، این رقم در مقایسه با گذشته به میزان قابلتوجهی کاهشیافته است. [۵۵]مهاجرت گسترده به شهرها به دلیل مشکلات اقتصادی، بیکاری و خشکسالی از جمله عوامل اصلی این کاهش بودهاند. [۵۶]افزایش نرخ شهرنشینی و مهاجرتهای داخلی، بهویژه از مناطق روستایی به شهرها، تأثیرات گستردهای بر کاهش جمعیت روستایی داشته است.[۵۷]
- بررسی چالشهای جمعیتی مناطق روستایی
جمعیت روستایی افغانستان با مشکلات فراوانی روبرو است که از جمله آنها میتوان به کاهش نیروی کار، افزایش فقر و کمبود خدمات بهداشتی و آموزشی اشاره کرد. این چالشها باعث شده تا بسیاری از جوانان و خانوادهها به دنبال فرصتهای بهتر زندگی به شهرها مهاجرت کنند. درعینحال، جمعیت سالمندان و افراد آسیبپذیر در روستاها باقیمانده و این موضوع به کاهش توان تولیدی مناطق روستایی و افزایش نابرابریهای منطقهای منجر شده است.[۵۸]
- تحلیل سیاستهای توسعه روستایی و تأثیر آنها بر جمعیت
دولت افغانستان در طول دهههای اخیر تلاشهایی برای توسعه مناطق روستایی انجام داده است. [۵۹]پروژههای مرتبط با توسعه کشاورزی، بهبود زیرساختهای بهداشتی و آموزشی و همچنین برنامههای آبیاری از جمله اقدامات انجامشده بودهاند. بااینحال، به دلیل ناپایداریهای سیاسی و اقتصادی، تأثیرات این برنامهها بهصورت یکپارچه در سراسر کشور مشاهده نمیشود. باوجود این تلاشها، بسیاری از مناطق روستایی همچنان با مشکلات ساختاری مواجه هستند که نیاز به توجه و سرمایهگذاری بیشتری دارند.[۶۰]
۳ . چالشهای شهرنشینی و پیشبینیهای آینده
- بررسی چالشهای شهرنشینی (مانند حاشیهنشینی) و تأثیرات آن بر ساختار جمعیتی
یکی از چالشهای مهم شهرنشینی در افغانستان ، پدیده حاشیهنشینی است. بسیاری از مهاجرانی که از مناطق روستایی به شهرها مهاجرت کردهاند، به دلیل کمبود مسکن و زیرساختهای کافی، مجبور به زندگی در مناطق حاشیهای و غیررسمی شدهاند[۶۱]. این مناطق اغلب فاقد خدمات اساسی همچون آب آشامیدنی، بهداشت و آموزش هستند و در نتیجه، مشکلات اجتماعی نظیر فقر، بیکاری و افزایش جرایم در این نواحی رایج است.[۶۲]
- پیشبینی آماری نرخ شهرنشینی و الگوهای توزیع شهری - روستایی برای ۳۰ سال آینده
پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰، نرخ شهرنشینی در افغانستان به حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد خواهد رسید.[۶۳] این افزایش با رشد بیشتر کلانشهرهایی همچون کابل، هرات و مزارشریف همراه خواهد بود، درحالیکه شهرهای کوچک و میانی نیز شاهد افزایش جمعیت خواهند بود. در مقابل، مناطق روستایی به کاهش جمعیت خود ادامه خواهند داد. این تغییرات باعث خواهد شد تا چالشهای جدیدی در مدیریت شهرنشینی و تأمین خدمات ایجاد خواهد نمود.[۶۴]
نیز نگاه کنید به
جغرافیای انسانی اتیوپی، جغرافیای انسانی اردن، جغرافیای انسانی اسپانیا، جغرافیای انسانی امارات متحده عربی، جغرافیای انسانی اوکراین، جغرافیای انسانی آرژانتین، جغرافیای انسانی بنگلادش، جغرافیای انسانی تاجیکستان، جغرافیای انسانی تایلند، جغرافیای انسانی تونس، جغرافیای انسانی چین، جغرافیای انسانی روسیه ،جغرافیای انسانی زیمبابوه، جغرافیای انسانی ژاپن، جغرافیای انسانی ساحل عاج، جغرافیای انسانی سریلانکا، جغرافیای انسانی سنگال، جغرافیای انسانی سودان، جغرافیای انسانی سوریه، جغرافیای انسانی سیرالئون، جغرافیای انسانی فرانسه، جغرافیای انسانی قزاقستان، جغرافیای انسانی قطر، جغرافیای انسانی کانادا، جغرافیای انسانی کوبا، جغرافیای انسانی گرجستان، جغرافیای انسانی لبنان، جغرافیای انسانی مالی، جغرافیای انسانی مصر.
کتابشناسی
- ↑ Afghanistan Population 2024 (Live). (n.d.). [۱]
- ↑ اداره سرشماری ملی افغانستان [۲]
- ↑ Afghanistan: Snapshot of population movements (January - August 2024) September 2024. (2024, September 19). OCHA.
- ↑ Population Pyramids of the World from 1950 to 2100. (n.d.). PopulationPyramid.net. [۳]
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Afghanistan: fertility rate 1925-2020. (n.d.). Statista.
- ↑ afghanistan. (n.d.). Health Systems. World Health Organization - Regional Office for the Eastern Mediterranean.[۴]
- ↑ Afghanistan, September 2024 Monthly Forecast : Security Council Report. (2024). Securitycouncilreport.org. [۵]
- ↑ Meng, C., Yolchi, J., & Ghafoori, N. (2024). Afghanistan: the economic impact of armed conflict. Conflict Studies Quarterly, 4748, 32–57. [۶]
- ↑ Statistical Yearbook for Asia and the Pacific 2014. (2014). [۷]
- ↑ Digital 2024: Afghanistan — DataReportal – Global Digital Insights. (2024, February 23). DataReportal – Global Digital Insights. DataReportal – Global Digital Insights.
- ↑ Population of Afghanistan 1950-2024 & future projections. (n.d.). database.earth. [۸]
- ↑ Afghanistan | Demographic Changes. (2023). Population-Trends-Asiapacific.org. G
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Ehsan, K. (2023, March 23). Poverty and old age: The struggle of Afghanistan’s senior citizens | KabulNow. .
- ↑ (2021). Nypi.re.kr. [۹]
- ↑ Fertility rate, total (births per woman) - Afghanistan | Data. (n.d.). Data.worldbank.org.
- ↑ Haqbin, S., & Khan, A. A. (2023). A Bayesian Prediction for the Total Fertility Rate of Afghanistan using the Auto-Regressive Integrated. .
- ↑ Ghahfarokhi, M. S. (2024). Investigating the relationship between spousal violence against women and total fertility rate in Afghanistan. BMC Public Health, 24(1).
- ↑ Women and girls’ health and human rights in Afghanistan. (2024, March 19). LSE Department of International Relations. girls-health-
- ↑ Provinces of Kabul Fertility and Nuptiality. (n.d.). Retrieved September 21, 2024, from
- ↑ TRADING ECONOMICS. (n.d.-a). Afghanistan - Fertility Rate, Total (births Per Woman) - 2024 Data 2025 Forecast 1960-2022 Historical. [۱۰]
- ↑ Afghanistan - Life Expectancy At Birth, Total (years) - 2024 Data 2025 Forecast 1960-2022 Historical. (2024). [۱۱]
- ↑ Mortality rate, infant (per 1,000 live births) - Afghanistan | Data. [۱۲](n.d.). Data.worldbank.org.
- ↑ Afghanistan Demographics 2024 (Population, age, sex, trends) - Worldometer. (n.d.)[۱۳].
- ↑ Afghanistan Health Research Conference 2024: Enhancing Health through Understanding Quality of Life and Sleep Disturbances – Afghanistan Center for Epidemiological Studies. (2024, February 7). Aces-Af.org. [۱۴]
- ↑ South Asia: female life expectancy by country 2024 | Statista. (2024). Statista; Statista.
- ↑ Afghanistan - Health indicators - Humanitarian data exchange. (n.d.). [۱۵]
- ↑ Valente, M., Alessandro Lamberti-Castronuovo, Bocchini, F., Shafiq, Y., Trentin, M., Michela Paschetto, Ghulam Ali Bahdori, Jan Agha Khadem, Mirza Sayed Nadeem, Mohammand Hanif Patmal, Mohammad Tawoos Alizai, Barone-Adesi, F., Miccio, R., & Luca Ragazzoni. (2024). Access to care in Afghanistan after august 2021: a cross-sectional study exploring Afghans’ perspectives in 10 provinces. Conflict and Health, 18(1).
- ↑ Population growth in Afghanistan. (n.d.). Worlddata.info. [۱۶]
- ↑ Afghanistan - Demographic trends. (n.d.). Encyclopedia Britannica.
- ↑ UNDESA, World Bank, UNHCR, Central Statistics Organization, & Popal, A. B. (2014). Afghanistan’s urban Transition: challenges and opportunities. [۱۷]
- ↑ Waheed, M., Olaberria, E., Rahimi, A. R., Malik, W. S., & International Bank for Reconstruction and Development/ The World Bank. (2024). AFGHANISTAN DEVELOPMENT UPDATE. In AFGHANISTAN DEVELOPMENT UPDATE. [۱۸]
- ↑ Afghanistan - population growth from 2012 to 2022. (n.d.). Statista. [۱۹]
- ↑ UNDESA, World Bank, UNHCR, Central Statistics Organization, & Popal, A. B. (2014b). Afghanistan’s urban Transition: challenges and opportunities.[۲۰]
- ↑ Afghanistan population (2024) - Worldometer. (n.d.). [۲۱]
- ↑ Digital 2024: Afghanistan. (2024, February 23). DataReportal – Global Digital Insights
- ↑ Afghanistan net migration rate 1950-2024. (n.d.). MacroTrends. [۲۲]
- ↑ Annual Results Report 2023 Afghanistan. (2024).[۲۳]
- ↑ Spatial distribution of average monthly precipitation across Afghanistan. (n.d.). ResearchGate. [۲۴]
- ↑ Afghanistan population (2024) - Worldometer. (n.d.-b). [۲۵]
- ↑ Country Guidance. (2024).[۲۶]
- ↑ Afghanistan: conflict and displacement 1978 to 2001 – Forced [۲۷]
- ↑ Jazayery, L. & University of Oxford. (2002). The Migration-Development Nexus: Afghanistan Case Study. In International Migration (p. 232) [Journal-article]. Blackwell Publishers Ltd. [۲۸]
- ↑ LibGuides: Afghanistan COI Repository: Availability of and access to water. (n.d.). [۲۹]
- ↑ Matamis, J. (2024). Charting Afghanistan’s Economic future: Recommendations for reform. Stimson Center. [۳۰]
- ↑ Administrator, W. (2021, October 18). The impact of the Afghanistan crisis on migration: Increasingly securitized borders will only make migration riskier and more dangerous. Mixed Migration Centre.[۳۱]
- ↑ UNHCR. (2023, July 18). Afghanistan Refugee Crisis Explained. Www.unrefugees.org.[۳۲]
- ↑ Canberra, A. E.-. (2022, June 17). Afghanistan's Challenges to Combat Desertification and Drought - EMBASSY OF THE ISLAMIC REPUBLIC OF AFGHANISTAN CANBERRA - AUSTRALIA.
- ↑ CLIMATE CHANGE DRIVES MIGRATION IN CONFLICT-RIDDEN AFGHANISTAN. (2020).[۳۳]
- ↑ IIED. (2024). Urban; Policy and planning. IIED Briefing. [۳۴]
- ↑ Afghanistan Population (2024) - Worldometer. (2024). Worldometers.info.[۳۵]
- ↑ Annual Results Report 2023 Afghanistan. (2024). [۳۶]
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ Urbanization in Afghanistan: Building inclusive & sustainable cities. (n.d.). [۳۷]
- ↑ [۳۸]
- ↑ UNHCR/Oxygen Empire Media Production. (2024). AFGHANISTAN Protection Analysis Update Update on protracted-crisis and climate-related protection risks trends. [۳۹]
- ↑ Waheed, M., Olaberria, E., Rahimi, A. R., Malik, W. S., & International Bank for Reconstruction and Development/ The World Bank. (2024c). AFGHANISTAN DEVELOPMENT UPDATE.[۴۰]
- ↑ Afghanistan. (n.d.). IFAD. [۴۱]
- ↑ Khan, H. (2024, July 15). Charting Afghanistan’s Economic Future: Recommendations for Reform. South Asian Voices.
- ↑ BTI 2024 Afghanistan Country Report. (n.d.). BTI 2024.[۴۲]
- ↑ Karimi, A. (2015, March 20). Can cities save Afghanistan? Foreign Policy. [۴۳].
- ↑ Afghan authorities evict thousands of internally displaced people in Kabul amid growing humanitarian crisis | NRC. (2024, August 13).
- ↑ Taliban evicted 6,000 displaced Afghans form informal settlements, says aid group | AP News. (2024, June 4). AP News. [۴۴]
- ↑ Runde, D. F., Pforzheimer, A., Bryja, T., & Smutny, C. (2024). The future of assistance for Afghanistan: a dilemma.
- ↑ Winds of Demographic Change in Afghanistan? (n.d.). PRB.[۴۵]
- ↑ CLIMATE CHANGE IMPACTS ON HEALTH AND LIVELIHOODS: AFGHANISTAN ASSESSMENT APRIL 2024. (n.d.).
نویسنده : نرگس شکوری