گروههای قومی و نژادی در چین
با توجه به وجود بیش از 5000 گروه قومی در190 کشور جهان[۱]، ایجاد همزیستی مسالمت آمیز میان دو مفهوم تعلقات قومی و تعلقات ملی و تعریف ارتباط منطقی بین هویت قومی و هویت ملی و اتخاذ سیاستهای کارشناسانه و مدبرانه، می تواند زمینه ساز رشد و توسعهی متوازن و پایدار هر جامعهای را به دنبال داشته باشد. و اگر هویت ملّی یک جامعه در برگیرندهی تعامل و تشریک هویت فردی، قومی و ملّی آن جامعه نباشد و تمایلات قوم گرایانه در طول گرایشات و تعلقات ملّی تعریف وپذیرفته نباشد؛ برآیند کنشهای حاصل از هر یک نه تنها به توسعه و پایداری امنیّت ملّی و وحدت و همگرایی نخواهد انجامید، بلکه تنش، تضاد و تقابل این نیروها را درعرصههای گوناگون به دنبال خواهد داشت.
تعریف مصطلح گروه قومی
برپایهی تعاریف موجود در علوم اجتماعی معاصر، یک گروه قومی دارای ویژگیهای خاص خود است که ممکن است با اکثریت جامعهای که در آن زیست می کند متفاوت باشد. این تفاوتها شامل دین، هویت قومی، کاست اجتماعی، منطقهی زیستی، زبان، ملیت، تبار، نژاد، رنگ و فرهنگ می باشد. این ویژگیها هر کدام به تنهایی یا ترکیبی از آنها - برای تعریف قومیت یا گروه قومی استفاده می شود، اما به سختی می توان مهم ترین و ضروری ترین آنها را مشخص کرد[۲].
ساختار قومیتی در چین
چین کشوری است با تمدن باستانی، پیشینهای کهن، آداب و سنن فرهنگی متنوع، با 9/6میلیون کیلومتر مربع مساحت، با جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و سیصد میلیون نفر که از 56 قوم و نژاد متنوع و رنگارنگ تشکیل شده است. این سرزمین پهناور، از گذشتههای دور یکی از گاهوارهها و کانونهای مهم فرهنگ و تمدن وهنر بشری بوده است. کشور چین، از هفت هزار سال پیشینهی تاریخی برخوردار است که پنج هزار سال آن مدون و مستند موجود است. کشوری با نژادهای مختلف که تغییر و تحولات و آداب و عادتهای گذشته، به توسعهی تبادل فرهنگی بین آنان کمک کرده و زمینه را برای فراگیری نقاط قوت یکدیگر به منظور جبران ضعف ها، و پیشرفت تمدن همهی اقوام ساکن در این سرزمین فراهم ساخته است. فرهنگ غنی و تمدن کهن و درخشان این ملت که آمیزهای از فرهنگهای مختلف و متنوع است، بر سایر فرهنگهای بشری، به ویژه بر فرهنگ و هنر و تمدن وزبان کشورهای همسایه خود از جمله شبه جزیرهی کره، ژاپن و ویتنام تأثیر عمیقی برجای نهاده است. از این رو، آشنایی با اقلیتهای موجود در سرزمین چین، رهیافتها، سیاست ها و اقدامات دولت چین معاصر در برخورد با قومیتها، می تواند خواننده را با واقعیتهای تاریخی و اجتماعی مردم این سرزمین بیشتر آشنا سازد.
اقلیتهای به رسمیت شناخته شده چین از نگاه آمار
دولت چین، از ابتدا برای تعین هویت قومی و به رسمیت شناختن اقلیتهای نژادی موجود در این کشور، با تدوین سیاستی که تلفیقی از سه نوع سیاست:
- ویژگیهای چهارگانهی قومی تعیین شده از سوی استالین جهت رسمیت بخشیدن به اقوام، یعنی زبان مشترک؛ نحوهی زندگی مشترک، سرزمین مشترک؛ و روحیات مشترکی که در ویژگیهای مشترک خاص فرهنگ ملی آنان ظهور می یابد؛
- تجربیات امپراتوران این کشور در برخورد با اقلیتهای قومی این کشور در گذشته؛
- رقابت حزب کمونیست با حزب ملی کونمینگ تانگ در دهههای 1930 و 1940 برای جذب و جلب حمایت اقلیتهای قومی بود، استفاده کرد[۳].
بر این اساس، از 56 نژاد به رسمیت شناخته شدهی موجود در کشور چین، جمعیت نژاد«خَن»-نژاد حاکم اکثریت- تقریبا 92درصد کل جمعیت این کشور را به خود اختصاص داده و جمعیت 55 نژاد دیگر، تنها کمی بیش از 8 درصد از جمعیت را تشکیل می دهند. این گروههای قومی عمدتا در شمال غرب، جنوب غرب و شمال شرق چین پراکنده هستند. از میان اقلیتهای قومی، به جز اقوام«مَن» و «خویی» که از نظر زبانی با اکثریت «قوم خَن» زبان مشترکی دارند، 53 اقلیت ملی دیگر همگی زبان خاص خود را دارند.
هنگامی که دولت چین در اوایل دههی 1950، تصمیم گرفت تا براساس شرایطی، اقلیتهای قومی این کشور را تعیین و آنها را به رسمیت بشناسد، بیش از 400 قوم و نژاد از سرتاسر این کشور در خواست تعیین هویت و به رسمیت شناخته شدن آنان به عنوان اقلیت قومی ثبت نام کردند. ولی پس از تحقیقات مفصل و مبسوطی که در مناطق مختلف این کشور صورت گرفت، در نخستین سرشماری عمومی که پس از روی کار آمدن جمهوری خلق چین و در سال 1953 صورت گرفت، تنها 41 اقلیت قومی به رسمیت شناخه شد. در سرشماری عمومی سال 1964 تعداد اقلیتهای قومی به 53 مورد رسید و در سرشماری عمومی سال 1982 این تعداد به 56 مورد افزایش یافت[۴]. بنابراین، هنوز بیش از 344اقلیت قومی و نژادی در این کشور، همچنان در انتظار به رسمیت شناخته شدن از سوی دولت به سر می برند[۴].
اسامی اقلیتهای قومی چین
نام اقلیتهای کشور چین که از نظر دولت این کشور، ملیتهای چینی نامیده میشوند، عبارتند از: «خَن»، «مغولی»؛ «خویی»؛ «تبتی»؛ «ایغوری»؛ «میائو»؛ «ای»؛ «جووان»؛ «بو ای»؛ «کرهای»؛ «مَن»؛ «دونگ»؛ «یائو»؛ «بای»؛ «توجیا»؛ «خَنی»؛ «قزاق»؛ «دای»؛ «لی»؛ «لیشو»؛ «وای» «شیه»؛ «گائوسان»؛ «لاکو»؛ «شویی»؛ «دونگشیان»؛ «ناشی»؛ «جینبو»؛ «قرقیز»؛ «تو»؛ «داوور»؛ «مولائو»؛ «چیانگ»؛ «بولانگ»؛ «سالار»؛ «مائونان»؛ «مائولائو»؛ «شیبو»؛ «آچانگ»؛ «پومی»؛ «تاجیک»؛ «نو»؛ «ازبک»؛ «روس»؛ «عونک»؛ «شیکه«؛ «دهآن»؛ «بائوآن»؛ «یوگو»؛ «جین»؛ «تاتار»؛ «دولون»؛ «ار لنچون»؛ «خِه جِه»؛ «مَنبا»؛ «گهبا» و «جینئو».
از این 55 اقلیت قومی، 10 اقلیت مسلمان هستند که عبارتند از: خویی، تاجیک، قرقیز، قزاق، تاتار، اویغور، سالار، دونگشیان، بائوآن، و ازبک[۵].
گرایشهای دینی اقلیتهای قومی چین
در کشور چین، ادیان مذاهب و باورهای فکری گوناگونی رواج دارد که عمدهی آنها عبارتند از: بودایی، دائویی، اسلام، مسیحی و یهودی. نکتهی قابل ذکر این استکه، بیشتر اقلیتهای قومی این کشور دارای اعتقادات مذهبی و باورهای دینی بوده و برخی از آنها نیز به آیینها، کیش ها و باورهای کهن سنتی و عامیانهی بومی اعتقاد دارند. برای نمونه، اغلب نژاد تبتی به آیین بودایی لامایی اعتقاد دارند. افزون بر تبتیها، برخی از سایر اقوام نیز همچون مغولی، تو، یوگور، منبا، پریمی، و ناشی، به آیین بودای لامایی معتقدند. برخی دیگر مانند اقوام دای، بلانگ، دهآنگ و بخشی از قوم وا؛ پیرو آیین بودایی ماهایانا هستند. و ده اقلیت قومی همچون هوی، اویغور، قزاق، دونگشیانگ، بائوآن، سالار، قرقیز، تاتار، ازبک و تاجیک پیرو دین اسلام بوده و گروهی از اقوام یی، میائو، لاهو، جینگپو، و لیسو، به مسیحیت اعتقاد دارند. روسها و عدهای از قوم اونکی پیرو آیین ارتودوکس هستند. در میان برخی از اقلیتهای قومی مانند دلونگ، نو، وا، جینگپو، گائوشان، اوروچن، و لوبا نیز به ارواح، نیاپرستی و طبیعت پرستی و سایر باورهای پیشینیان رواج دارد[۶].
پراکندگی محل سکونت اقلیتهای قومی چین
هرچند شمار جمعیت اقلیتهای قومی چین نسبت به جمعیت نژاد خَن(اکثریت) اندک است، اما پراکندگی جغرافیای محل سکونت آنان بسیار گسترده است. اقلیتها، تقریبا در تمامی استانها، نواحی خودمختار و چهار شهر مستقل زیر نظر دولت مرکزی چین- پکن، شانگهای، تیَن جین، چونگ چینگ- پراکنده هستند، ولی عمدتا در استانها و مناطق مرزی و خودمختار مغولستان داخلی، سینکیانگ، نینگشیا، گوانگشی، تبت، یون نن، گویی جو، چینگ های، سی چوان، گَنسو، لیائونینگ، جیلین، خونَن، خوبِی، و جزایر خَینَن و تایوان سکونت و عمدتا در 12 استان غربی، مستقر هستند.
مناطق محل سکونت این اقلیتها از نظر مساحت بسیار وسیع و از لحاظ منابع معدنی و ذخایر زیرزمینی بسیار غنی و متنوع است. مساحت کل مناطق خودگردان اقلیتهای قومی چین تا پایان سال1997 میلادی، بیش از 6162900 کیلومتر مربع، معادل64/2 درصد کل مساحت کشور چین را تشکیل می دهد.
سیاست دولت چین برای اداره ی مناطق اقلیت نشین
به نظر می رسد، دولت چین، با رویکردی«ابزارگرایانه» و در راستای توجه جدی به توسعهی هماهنگ و متوازن اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خویش؛ برای رشد و توسعهی متوازن فعالیتهای فرهنگی در داخل و خارج از کشور اهمیت زیادی قائل است. برای رسیدن به این هدف، پکن تلاش کرده است تا سیاست تنوع گرایی قومی و فرهنگی متناسب با نیازهای امروزین جامعه، توأم با استراتژی و راهبردی کارآمد و مشخص برای داخل کشور و نیز عرصهی بین المللی طراحی و تدوین کرده و به پیش می برد و در زمینههای فرهنگی و گسترش تفاهم و دوستی و درک متقابل و همزیستی متقابل میان اقلیتهای قومی داخل کشور و سایر ملل در عرصهی جهانی دست یافته است[۷].
قانون مناطق خودمختار چین در نخستین سالهای تأسیس جمهوری خلق چین نیز بر همین مبنا تهیه و تنظیم و ابلاغ گردید. براساس این قانون، دولت چین به مناطقی که 20درصد از جمعیت آن را افراد یک یا چند اقلیت قومی تشکیل دهند، به آن منطقه، منطقهی خودمختار اقلیت نشین اطلاق می شود که از امتیازات و اختیارات خاص برخوردار است. این سیاست، در دهه 1950 بنیانی برای ایجاد تعادل میان وحدت و یکپارچگی ملی و همزیستی مسالمت آمیز بین اقلیتهای قومی و اکثریت نژاد خَن شد. اگرچه این سیاست در دهه 1960 و نیمهی نخست دهه1970میلادی(دوران انقلاب فرهنگی)، در اثر پافشاری مائو بر یکپارچگی اجباری اقلیتها زیر سئوال رفت، ولی در دههی1980 و شروع اجرای اصلاحات و همچنین، نیمهی نخست دهه1990، دوباره مورد تأکید قرار گرفت، هرچند با گرایشهای اقتصادی و فرهنگی بیشتر.
قانون جدید مناطق خودمختار، نخست در سال1984 ابلاغ و در سال 2001 مورد بازبینی قرار گرفت. طبق ماده12 این قانون، در مناطق(استانها)، شهرها، شهرستانها، بخش ها و قصباتی که یک یا چند اقلیت قومی به صورت متمرکز زندگی می کنند، قانون خود مختاری اقلیتهای قومی به اجرا گذاشته می شود. بر این اساس، تا پایان سال 2020 میلادی، در چین 154 منطقهی خودمختار، شامل 5 استان، 30 حوزه شهری، 119 بخش و 1256 دهستان و قصبه خودمختار به وجود آمد که عالی ترین پستهای اجرایی و مدیریتی این مناطق در اختیار رهبران اقلیتهای موجود در این مناطق بود. در سرتاسر این کشور، 44 اقلیت قومی از 55 قوم موجود، دارای منطقهی خودمختار متعلق به خود هستند[۳].
جدول شماره 1. اطلاعات مربوط به پنج منطقه(استان) خودمختار چین[۸]
نام منطقه | تاریخ تأسیس | نام مرکز | مساحت(1000ک) | جمعیت(میلیون) | جمعیت اقلیت | درصد اقلیت |
مغولستان داخلی | اول می1947 | هوهوت | 1/183 | 23/9 | 5/2 | 21/6 |
منطقه سین کیانگ | اکتبر 1955 | ارومچی | 1/650 | 20/1 | 12/1 | 60/4 |
جووانگ گوانگشی | مارس 1958 | نانینگ | 236 | 49/25 | 19/0 | 38/54 |
نینگ شیا | اکتبر 1958 | اینچوان | 66/4 | 5/96 | 2/1 | 35/98 |
منطقه تبت | سپتامبر1965 | لهاسا | 1/228 | 2/76 | 2/6 | 93/48 |
دولت چین، با نگاه به عملکرد و تجربیات حکومتهای پیشین این کشور در قبال اقلیتها؛ با برنامه ریزی در جهت تحول، رشد و توسعهی پایدار و متوازن همهی اقوام و برای پاسخگویی صحیح و منطبق با نیازهای فرهنگی و سیاسی اقلیتهای قومی، به تدریج اقدام به تدوین و ابلاغ منشور و سیاستهای دهگانه در مورد اقلیتهای قومی به شرح زیر نموده است:
- برابری و همبستگی قومی؛
- خودمختاری و خودگردانی مناطق اقلیت نشین؛
- تربیت نیروی انسانی متخصص بومی برای استفاده در مناطق محل سکونت اقلیتهای قومی؛
- افزایش، رشد و توسعهی ساختار و بنیانهای اقتصادی مناطق اقلیت نشین؛
- رشد و توسعهی آموزشی و فرهنگی سکونتگاه های اقلیتهای قومی؛
- تضمین به کارگیری و رشد زبان و خطوط اقلیتهای قومی؛
- احترام به آداب و رسوم و سنن اقلیتهای قومی؛
- احترام به آزادی اعتقادات و باورهای دینی اقلیتهای قومی؛
- اجرای سیاست ارتباط با شخصیتها و بزرگان اقلیتهای قومی براساس منافع ملی و حزبی دولت چین؛
- اجرای سیاست نوسازی سوسیالیستی و اصلاحات مردم سالارانه[۹].
افزون بر سیاستهای اعلام شدهی فوق، دولت چین برای جلب اعتماد اقلیتهای قومی و ترویج حس برابری قومی و حفظ یکپارچگی و حاکمیت ملی در میان اقوام گوناگون این سرزمین؛ در فرایندی تدریجی و کنترل شده، به نیازهای فرهنگی و سیاسی اقلیتهای قومی درچارچوب منافع ملی چین پاسخ گفته و اقدامات قابل توجه و پرمعنایی را طراحی و اجرا کرده است. یکی از این اقدامات ارزنده را می توان در شکل طراحی و چاپ و انتشار اسکناس رایج در چین مشاهده کرد. دولت چین در راستای وصول به اهداف پیش گفته، عبارت چینی«بانک خلق چین»( Zhongguo Renmin Yinhang)و واحد هر اسکناس رایج در این کشور را، افزون بر زبان چینی، به زبان سه اقلیت مهم قومی این کشور، یعنی زبان قوم 17میلیونی«جوانگ» ساکن استان گوانگشی در جنوب چین، زبان ترکی اویغوری با جمعیت قریب به10میلیون نفر ساکن منطقهی سینک یانگ، زبان تبتی با جمعیت 4/5 میلیون نفری ساکن ایالت تبت، و زبان مغولی با جمعیت 4/8 میلیون نفری ساکن منطقهی مغولستان داخلی، در صفحه پشت هر اسکناس درج کرده و تصاویری از اقلیتهای قومی را بر روی اسکناسهای رایج کشور به چاپ رسانده است[۱۰].
میزان رشد جمعیت اقلیتهای قومی چین
براساس نخستین سرشماری که از اقلیتهای چین در سال 1953میلادی صورت گرفت، میزان جمعیت اقلیت های پنجاه و پنج گانهی این کشور 34 میلیون و 138هزار نفر بود. براساس سرشماری سال 2000میلادی صورت گرفته از اقلیتها طی پنجاه سال گذشته، میزان جمعیت اقلیتهای این کشور به دوبرابر یعنی 104میلیون و 500هزار نفر افزایش یافته است، این درحالی است که میزان جمعیت نژاد خَن(اکثریت)، 1/10 برابر شده است.
براساس سرشماری سال 1953، تنها 10 اقلیت، جمعیتی بیش از یک میلیون نفر داشتند، در حالی که این تعداد در سرشماری سال 2000به 18 مورد رسیده است. در نخستین سرشماری اقلیت با جمعیت بیش از 10 میلیون تنها یک مورد آن هم اقلیت جووانگ بود، ولی پس از پنجاه سال جمعیت اقلیت مَن هم از مرز 10 میلیون گذشته و اقلیتهای خوی، میائو و اویغور نیز به این مرز نزدیک شده اند. طبق سرشماری سال 2005 میلادی، 18 قوم دارای جمعیتی بالای یک میلیون تا 10 میلیون نفر، 17 اقلیت دارای جمعیتی بین 100هزار تا یک میلیون نفر، و 20 اقلیت نژادی دارای جمعیتی بین 10هزار تا 100هزار نفر هستند. کوچکترین اقلیت از نظر جمعیت، قوم لهوبا با 2965نفر جمعیت به شمار می رود[۱۱].
از میان 55 اقلیت قومی این کشور، 22 اقلیت وجود دارد که جمعیت هرکدام از آنها کمتر از 100هزار نفر است و 2 اقلیت دیگر هستند که جمعیت مجموع آنها حدود 650هزار نفر است که اصطلاحا از آنها به گروه های نژادی زیر جمعیت(Under Populated Ethnic Groupe) نام برده می شود[۱۱].
جدول شماره 1. اقلیتهای نژادی چین
اقلیتهای نژادی چین،(به فارسی و لاتین)،میزان جمعیت و علایم اختصاری آنها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
سیاست اعطای خودمختاری به مناطق اقلیت نشین در چین
«نظام خودگردانی ویژهی مناطق اقلیتهای قومی» یکی از ساختارهای مهم سیاسی و از سیاستهای اساسی دولت چین است که برپایهی شرایط واقعی این کشور اتخاذ شده است. براساس این سیاست، هر منطقه از کشور(استان، شهر، شهرستان، بخش، دهستان و روستا) که جمعیت یکی از اقلیتهای به رسمیت شناخته شده دارای بیشترین میزان جمعیت باشد، آن منطقه منطقهی خودمختار آن اقلیت خاص شمرده شده و مدیریت عالی منطقه به آن سپرده شده و اغلب مدیران دولتی منطقه از اعضای آن قوم و نژاد انتخاب می شوند[۱۳].
از میان 55 اقلیت قومی در سراسر چین،44 اقلیت دارای منطقهی خودمختار مربوط به خود هستند. بر این اساس، 75 درصد از کل جمعیت اقلیتهای قومی چین از ساختار مدیریت خودگردان در مناطق اقلیت نشین برخوردارند و مساحت مناطق دارای مدیریت خودمختار اقلیتهای قومی، 64 درصد از کل مساحت این کشور را تشکیل می دهد.
امتیازهای در نظر گرفته شده برای اقلیتهای قومی در چین
دولت چین، با اجرای سیاست خودمختاری مناطق اقلیت نشین و به منظور جلب اعتماد اقلیتهای مختلف، برای ساکنان این مناطق تسهیلات و امتیازات مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی در نظر گرفته است که به برخی از آنها اشاره می شود.
1-براساس مادهی 17 از قانون مناطق خودمختار اقلیت نشین، بالاترین مقام اجرایی(منطقه-استان، شهر، شهرستان، بخش و دهستان) منطقهی خودمختار، همچنین، رییس یا معاون مجلس و شورای محلی می بایست از همان اقلیت نژادی انتخاب شود.
2-تعداد نمایندگان مناطق خودمختار اقلیت نشین در مجالس محلی و کنگرهی ملی خلق چین، در مقایسه با نژاد خَن(اکثریت) و نسبت به جمعیت اقلیت مذکور، بیشتر خواهد بود.
بر همین اساس است که سهم اقلیتهای قومی در مجالس محلی و کنگرهی خلق چین از حداقل4/9درصد در سال 1975 به حدود 14درصد در سال 1988 و 1993افزایش یافت و این میزان در سالهای 2003و 2008 به 8/13درصد رسید که نسبت به4/8درصد جمعیت اقلیتها خیلی بالاتر است.
جدول شماره 2. تعداد نمایندگان اقلیتهای قومی در ادوار مختلف کنگرهی ملی خلق چین[۱۴]
دوره کنگره خلق | سال | تعدادکل نمایندگان | تعداد نمایندگان اقلیتها | درصد نمایندگان اقلیت | تعداد اقلیتهای حاضر |
نخستین | 1954 | 1266 | 178 | 5/14 | 30 |
سومین | 1964 | 3040 | 372 | 2/12 | 53 |
چهارمین | 1975 | 2885 | 270 | 4/9 | 54 |
پنجمین | 1978 | 3497 | 381 | 9/10 | 54 |
ششمین | 1983 | 2978 | 493 | 6/13 | 55 |
هشتمین | 1993 | 2977 | 493 | 8/14 | 55 |
دهمین | 2003 | 2985 | 415 | 9/13 | 55 |
یازدهمین | 2008 | 2987 | 411 | 8/13 | 55 |
3-براساس مادهی 20این قانون، هرگونه تصمیم گیری در مورد نحوهی اجرای سیاستها و مقررات ابلاغی از سوی دولت مرکزی، بر عهدهی مقامات محلی گذاشته شده و آنها موظفند طی 60 روز پس از ابلاغ قانون مذکور نظر خود را در مورد چگونگی اجرای آن اعلام نمایند.
4-طبق مادهی 22این قانون، مجالس محلی مناطق خودمختار می توانند مقررات خاصی برای ادارهی منطقه، طبق نیازها و شرایط و فرهنگ منطقه، از جمله مقررات امنیت اجتماعی خاص خود را تصویب و پس از تدیید آن از سوی مقامات مرکز، به مورد اجرا بگذارند.
5-ساکنان مناطق خودمختار از امتیازات ویژهی اقتصادی همچون بن کالاهای مصرفی، یارانهی نقدی سالانه، پرداخت مالیات کمتر، دریافت تسهیلات وام بانکی و سرمایه گذاری، و استفاده از فرصتهای شغلی در ادارت دولتی و... برخوردار میشوند.
6-برخورداری از سهمیهی ویژهی آموزشی برای دانش آموزان مقاطع مختلف، دانشجویان دانشگاهها، و مراکز فنی و حرفهای، و رشتههای ورزشی، از جمله امتیازات آموزشی این مناطق است.
7-ساکنان این مناطق از اجرای سیاست تک فرزندی معاف بوده و می توانند دو فرزند داشته باشند. همچنین سن قانونی ازدواج برای آنها دو سال کمتر از سن قانونی رسمی کشور است.
8-افراد ساکن در این مناطق حق دارند زبان گفتگو و آموزش خود را همان زبان اقلیت خود انتخاب کنند. و دولت موظف است از زبان و فرهنگ آنها حفظ و حراست نماید.
9-اقلیتهای ساکن در مناطق خودمختار، می توانند مراسم مذهبی، آداب و رسوم اجتماعی و ازدواج، آیینها و سنتهای فرهنگی و جشنها و فستیوالهای هنری خود را طبق فرهنگ خود اجرا کنند.
10-برای انجام پژوهش و تحقیق پیرامون تاریخ، فرهنگ، زبان، ادبیات، هنر و همچنین، حفظ و حراست از میراثهای تاریخی و فرهنگی اقلیتهای قومی دولت بودجه های ویژهای در اختیار آنها قرار می دهد.
11-حزب کمونیست چین برای آموزش، تربیت و آماده سازی کادر حزبی از میان اقلیتها بودجهی کلانی هزینه می کند. طبق آمار رسمی، در سال 1988میلادی، حدود7/2میلیون نفر از کادرهای رسمی حزب از اقلیتها بودند که 9/6درصد از کل کادرهای سراسر کشور را تشکیل می داد و نسبت به سالهای نخست تأسیس جمهوری خلق چین 54برابر شده بود.
12-دولت چین همه ساله برای بهبود زندگی مردم مناطق خودمختار اقلیت نشین و رشد و توسعهی اقتصادی و گسترش آموزش و توسعهی زیر ساختهای اقتصادی این مناطق بودجههای ویژهای اختصاص می دهد. دولت مرکزی، افزون بر بودجههای دولتی استانهای توسعه یافتهی مناطق ساحلی شرق کشور را موظف کرده تا هر استان پیشرفته به عنوان استان معین یک استان در حال توسعه، امکانات و تسهیلات طرح ها و بودجهی مورد نیاز آنها را به عنوان بخشی از بدهی مالیاتی خود تأمین کند.
چالشهای پیش روی سیاست اقلیتهای قومی چین
اگرچه حزب کمونیست و دولت چین با اجرای سیاستهای فوق در 6 دهه گذشته توانسته تا حدودی از چالشهای مربوط به تنوع قومی بکاهد و بحران قومیتی زیادی را پشت سر بگذارد، ولی ادامه روند برخورد تحقیر و تبعیض آمیزی که از دوران امپراتوری [i] تا دوران جمهوری و حاکمیت کمونیستها با اقلیتها صورت گرفته است از یک سو، و افزایش خود آگاهی اقلیتها نسبت به حقوقشان و مداخلهی عوامل و سازمانهای بین المللی حقوق بشری و افزایش دسترسی آنها به اطلاعات از سوی دیگر، زمینه را برای ایجاد چالش و بحران در میان اقلیتهای این کشور، به ویژه اویغورها و تبتیها فراهم ساخته است. عواملی همچون فقر اقتصادی؛ فقر آموزشی؛ عقب افتادگی و محرومیت تاریخی؛ احساس اشغال سرزمینی؛ فاصلهی شدید رشد اقتصادی میان مناطق محروم اقلیت نشین غرب و مناطق توسعه یافتهی ساحلی و شرق کشور؛ مهاجرتهای اجباری اقلیتها؛ کوچ و اسکان گستردهی هدفمند نژادهان(←سلسلهی خن) به مناطق اقلیت نشین با هدف برهم زدن جغرافیای جمعیتی(←جغرافیایی جمعیتی در چین) ؛ سرکوب شدید آزادیهای فردی و اجتماعی و مذهبی؛ تحقیر سازمان یافتهی بومیان از سوی مهاجران و میهمانان نا خواندهی خَن؛ عدم مشارکت واقعی اقلیتها در تعیین سرنوشت خود؛ تبدیل شدن اقلیتهایی که در گذشته در مناطق خود اکثریت بودند، به اقلیت در اثر اسکان دادن سازمان یافتهی مهاجران خَن در این مناطق- برای نمونه میتوان به استان مسلمان نشین سینک یانگ اشاره کرد- عدم بهره مندی اقلیتها از رشد سریع اقتصادی چین؛ اعمال محدودیتهای اعلام نشدهی فرصتهای شغلی و آموزشی؛ و دهها نمونهی دیگر از تبعیض ها و محرومیتهای اعمال شده علیه اقلیتهای قومی در این کشور، سیاستهای بعضا ظاهر سازانهی دولت و تلاشهای واقعی برای رفع اشکالها و نواقص موجود در مورد اقلیتها را زیر سئوال برده و در صورت عدم رسیدگی جدی به این معضلات، کشور چین و سیاستهایش را با چالش جدی مواجه خواهد ساخت که به نظر می رسد دولت این کشور به این مسایل آگاهی داشته و تلاش می کند راه حلهای مناسب و منطقی برای آنها بیابد[۱۵].
نیز نگاه کنید به
جغرافیایی جمعیتی در چین؛ اقلیت های قومی افغانستان؛ اقلیت های قومی مصر؛ اقوام و قبایل مالی؛ اقوام و قبایل سیرالئون؛ گروه های قومی اتیوپی؛ اقوام و قبایل زیمبابوه؛ گروه های قومی اسپانیا؛ گروه های قومی قزاقستان؛ ساختار قومی جمعیت بنگلادش؛ نژادها و اقوام سریلانکا؛ گروهای قومی و نژادی در تاجیکستان؛ اقلیت های قومی سوریه؛ اقوام و نژادهای سودان؛ نژادها و اقوام قزاقستان
پاورقی
[i]. در گذشته، چینیها به اقلیت های نژادی ساکن در مناطق مرزی این کشور، اقوام بی تمدن وحشی و بربر می گقتند.
کتابشناسی
- ↑ ورستر،ج.ام و دیگران(1384). اقلیت ها و تبعیض. ترجمه محمود روغنی. تهران:انتشارات قصیه سرا. چاپ اول ،ص 24.
- ↑ Smith,A.(1986). The Ethnic Origins of Nations. Oxford: Basil Blackwell, P. 24
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Hongyi,L.(2008).China’s Ethnic Policies and Challenges. East Asia Policy. Vol. 1. No. 3
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Gladney,D.C.(1996). Muslim Chinese, Ethnic Nationalism in The People’s Republic. U.S.: Harvard University Press
- ↑ ابراهیم، فِنگ جینگ یوان(2003). الاسلام فی الصین. دار الهلال الازرق للنشر. هونغ کونغ.
- ↑ سایت اینترنتی امور اقلیتهای دولت چین قابل بازیابی از . WWW.seac.gov.cn
- ↑ خانی، عادل(1385). جایگاه اقلیتهای قومی در سیاست فرهنگی چین. ارایه شده در سمینار بررسی روابط فرهنگی ایران و شرق آسیا. برگزار شده توسط دانشگاه شهید بهشتی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
- ↑ Chinese Statistical Year Book. 2006
- ↑ سایت رسمی وزارت فرهنگ چین. WWW.mcprc.gov.cn
- ↑ یاسپرس، کارل(1363). کنفوسیوس .ترجمه ی احمد سمیعی. تهران: انتشارات خوارزمی،
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ مجله ی اقلیت های قومی چین(China Nationalities Magazine) سال اول، شماره اول،-2003. به نقل از آمار کامپیوتری سرشماری سال 2000میلادی چین.
- ↑ براساس سرشماری عمومی سال 2000 میلادی چین، برگرفته از دایره المعارف چین.
- ↑ سایت اینترنتی امور اقلیت های دولت چین. WWW.seac.gov.cn
- ↑ The name list of Deputies of The Eleventh National People’s Congress. http://news.sina.com.cn
- ↑ سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد 1، ص. 82- 103.