جغرافیای انسانی سوریه

از دانشنامه ملل

جغرافیای انسانی نیز شامل جمعیت، ساختار و پراکندگی جمعیتی، اقلیت های قومی و گرایش های دینی اقلیت های قومی سوریه است که به شرح زیر است:

جمعیت سوریه

جمعیت تخمینی سوریه، قبل از جنگ داخلی؛ یعنی در سال 2011، 22 میلیون نفر ساکن دائمی بود که شامل 21 میلیون و 124 هزار نفر، سوری، یک میلیون و 300 هزار نفر، پناهنده عراقی و بیش از پانصد هزار نفر فلسطینی بود. جنگ، شمارش دقیق جمعیت سوریه را دشوار کرد­ه است؛ زیرا تعداد پناهندگان سوری، سوری ‌های آواره داخلی و تعداد تلفات در نوسان است؛ اما بر اساس  آمار سازمان سیا، حدود 20 میلیون و 400 هزار نفر تا جولای 2021، در سوریه ساکن بودند.

چند میلیون نفر از جمعیت سوریه بعداز بحران اخیر از کشور خارج و آواره شده‌اند. «کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان» (UNHCR) تا سال 2019 بیش از پنج میلیون نفر از آن‌ها به عنوان پناهنده به ثبت رسانده است. بیشتر آن‌ها به کشور‌های همسایه (ترکیه، لبنان، اردن و عراق) و همچنین کشور‌های اروپایی؛ مانند یونان، آلمان و سوئد گریخته‌اند.

در سال 2017، «محمد اکرم القاش»، رئیس کمیسیون امور خانواده سوریه، جمعیت سوریه را 28 میلیون نفر اعلام کرد که از این تعداد، 21 میلیون نفر در سوریه زندگی می کنند و 7 میلیون نفر پناهنده هستند. عمده مهاجران ساکن در سوریه، آوارگان فلسطینی­‌ها هستند. این جریان مهاجرتی بعد از اشغال سرزمین فلسطین، صورت گرفته است.

پراکندگی جغرافیایی نژادی

همان­طور که پیشتر در بخش تاریخ تمدن سوریه بررسی شد، سوریه پایانه رفت­وآمد و تاخت­وتاز نژاد‌های مختلف شرقی و غربی است که هر کدام سال­‌ها و قرن­‌ها در این سرزمین اقامت نموده و یا به طور کلی آن را به تصرف خود درآورده‌اند. اکثر مردم سوریه را در حال حاضر، به دلیل زبان رسمی امروزی و پیوند‌هایی که با فرهنگ و تاریخ عرب دارند، می­توان عرب و از نظر ژنتیکی،  زیرگروه‌‌های مختلفی از نژاد سامی زبان بومی منطقه خاورمیانه  به شمار آورد نسبت اعراب با اقوام نژادی دیگر به تفصیل این چنین است:

اعراب سوریه

80 درصد جمعیت سوریه عرب­ «عدنانی» هستند و تقریباً در همه نقاط سوریه؛ به جز استان الحسکه، اکثریت را دارند؛ اعم از اعراب اصیل سوری و یا اعراب م‌هاجر از کشور‌های دیگر عربی؛ خصوصاً آوارگان فلسطینی و رزمندگان لبنانی. عرب عدنانی به مردم عربی گفته می‌شود که دارای اصالت عرب خالص نیستند و عربی‌سازی (مستعرب) شده‌اند؛ برخلاف اعراب عاربه (یعنی اعراب خالص و اصیل) یا قحطانیان که به ساکنان منطقه جنوبی شبه جزیره عربستان گفته­ می­شوند؛ قومی که خود را از نژاد «یعرب بن قحطان» فرزند پنجم نوح نبی (ع) و عرب خالص می‌دانند به همین جهت به قحطانیان شهرت یافتند.

اعراب مستعربه (یعنی اعراب ناخالص و پیوسته با دیگران) یا عدنانیان: ساکنان منطقه شمالی و مرکز شبه جزیره عربستان اند که خود را از نژاد عدنان نواده اسماعیل نبی (ع) می‌دانند به همین جهت به عدنانیان شهرت یافتند. امروزه عمده اعراب، عرب عدنانی هستند و از نظر تباری اغلب عرب تبار نیستندغ مثل اعراب مصر و شمال آفریقا. کردستان بزرگ، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار).

کرد‌ها

10 درصد جمعیت سوریه کُرداند و بدین ترتیب دومین گروه نژادی سوریه محسوب می­شوند. کرد‌ها اکثراً مسلمان سنی و شافعی مذهب هستند با بخش کوچکی از فرقه «ایزدیه/یزیدیه». قوم کُرد به عنوان بزرگ ترین قومیت نژادی بدون دولت در چ‌هار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه پراکنده‌اند؛ اما در طول تاریخ  مبارزات زیادی برای استقلال نموده اند و به جز موارد و مقاطع کوتاهی ناموفق بوده است. در یک نمونه، صلاح­الدین ایوبی با تشکیل دولت ایوبیان از نام­آورترین شخصیت‌های کرد در تاریخ سوریه و اسلام و نبرد‌های صلیبی است که توانست پادشاهی کرد را تا شمال آفریقا گسترش دهد.

«عفرین» در گوشه شمال غربی؛ شامل شهر عفرین و دشت­‌های اطراف و کوه­‌های کرد (کرد داغ) و هم­مرز با ترکیه است.

«جزیره» در شمال شرقی که به دلیل قرار گرفتن در بین رود‌های فرات و دجله جزیره نامیده شده است، شامل شهر‌های الحسکه و قامشلی، پایتخت واقعی کردستان سوریه محسوب می­شود و با کردستان عراق هم­مرز است.

«کوبانی» در شمال مرکزی در امتداد رودخانه فرات تا نزدیکی «جَرابولوس» (Jarabulus) آخرین شهر متهی الیه شرقی استان حلب. این منطقه کردی به نام شهر اصلی آن، کوبانی، نامگذاری شده است و با ترکیه هم­مرز است. قلعه «کراک دیس شوالیرز/ دژ شهسواران» (Krak des Chevaliers)، مشهور به قلعه کردها در حمص[i]، برگرفته از شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار).

به طور سنتی، کرد‌ها را از تبار اقوام هندواروپایی تلقی می‌کنند که در اواسط قرن دوم هزاره قبل از میلاد به سمت غرب و به طرف ایران مهاجرت کرده‌اند. در دوران باستان، کردستان به کرد‌ها در برابر ماد‌ها، یونانی­‌ها، رومی­‌ها و نیز امپراتوری­‌های ایرانی و پس از ظهور اسلام، در قرن هفتم پس از میلاد، در بین­النهرین علیا و ایران غربی در برابر فتوحات اعراب، مقاومت کرده ا­ند؛ اما در نهایت، اکثراً به دین اسلام و مذهب شافعی گرویدند و تقریباً از قرن سوم هجری زیرا به صورت نیمه خودمختار زندگی کرده‌اند.

افول خلافت عباسی در قرن دهم به ظهور سلسله­‌های کرد؛ از جمله ایوبیان (1171 تا 1260) منجر شد. بنیانگذار ایوبیان، صلاح الدین که به دلیل اتحاد مسلمانان و بازپس گیری اورشلیم از صلیبیون در سال 1187 مشهور بود، امپراتوری خود را به سوریه و فراتر از آن گسترش داد. در آغاز قرن هفدهم، کرد‌های آناتولی به دستور سلطان‌‌های عثمانی به سرزمین‌‌های دو طرف فرات (عفرین و کوبانی) کوچانده شدند. پس جنگ جهانی اول (1914-1918)، مناطق کرد نشین امپراتوری عثمانی، بین دولت-ملت­‌های سوریه، ترکیه و عراق تقسیم شد. حافظ اسد، از سال 1973 به بعد، سیاست کمربند عربی را  اعمال کردند، یعنی عربی کردن یک نوار مرزی بین 10 تا 15 کیلومتری بین رأس‌العین و مالکیه با سلب مالکیت از مناطق تحت مالکیت اکراد و ایجاد ده‌ها روستای عرب نشین؛ اما در سال 1976، با این که اسد سیاست کمربند عربی را کنار گذاشت؛ اما اسکان مجدد اجرا شده توسط اسد معکوس نشد.

در سال 1978، عبدالله اوجالان، در شمال خط آهن مرزی، حزب کارگران کردستان(PKK) را  تأسیس کرد که به دنبال ایجاد یک کشور کرد مستقل در ترکیه بود. اسد که با ترکیه بر سر مسائلی مانند استفاده از رودخانه‌‌های فرات و دجله اختلاف داشت، به پ‌ک‌ک اجازه داد در ازای تمرکز پ‌ک‌ک در کردستان ترکیه و نه سوریه، در سوریه فعالیت کند؛ در نتیجه، شمال سوریه در طول دهه ‌های 1980 و 1990 به محل پرورش شبه نظامیان پ ک ک تبدیل شد. همکاری بین اسد و پ‌ک‌ک در اواخر دهه 1990 زمانی که ترکیه ارتش خود را به مرز سوریه منتقل کرد و خواستار استرداد اوجالان شد، پایان یافت. اوجالان از سوریه تبعید شد و در کنیا ترک‌‌ها او را دستگیر و زندانی کردند.

در سال 2003، حزب اتحاد دموکراتیک(PYD) به عنوان یکی از شاخه ‌های سوریه وابسته به PKK تأسیس ش؛ اما علیرغم نقش پ.ک.ک در گسترش اولیه مفهوم «کردستان سوریه»، PYD  عموماً از درخواست برای تأسیس «کردستان سوریه» خودداری کرد.

با شروع بحران اخیر سوریه، در سال 2011 آغاز شد و مفهوم کردستان سوریه، اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ زیرا مناطق کرد نشین در شمال سوریه تحت کنترل جناح ‌های تحت سلطه کرد‌ها قرار گرفتند و PYD یک اداره خودمختار در شمال سوریه ایجاد کرد که آن را «روژاوا» یا «کردستان غربی» نامید. احزاب غیرPYD ؛ مانند KNC نیز شروع به طرح مطالبات برای ایجاد کردستان سوریه به عنوان منطقه جداگانه کردند و نگرانی ‌های فزاینده­ای را برای ناسیونالیست­‌های سوری و برخی ناظران که این طرح­‌ها را تلاش برای تجزیه سوریه می دانستند، ایجاد نمودند.

ایزدیان (ملک­طاووسی­‌ها / شیطان پرستان)

کردان ایزدی – که به غلط گاهی یزیدی خوانده می­شوند- اقلیتی از نژاد کُرد هستند که بدون هیچ نسبتی با یزید بن معاویه، خلیفه جنایت­کار اموی، با کردان مسلمان، تمایز دینی دارند و در بخش‌‌هایی از عراق، ایران، سوریه و ترکیه و عموماً در مناطق کردنشین و عمدتاً در استان‌‌های نینوا و دهوک عراق و جبل سمعون سوریه، زندگی می‌کنند. «لالِش» در موصل عراق، مزار «عدی بن مسافر» (مرگ: 1160 م.)، کسی که در قرن هفتم هجری به این دیانت به ظاهر باستانی، قوام و هویت بخشید، پایتخت مذهبی و محل اجتماع سالیانه آن‌ها است. به ادعای خودایزدیان و بعضی پژوهشگران، دین یزیدی ریشه در یک دین ایرانی پیش از زرتشتی غربی دارد؛ اما روحانیون اسلامی مذهبشان را یک فرقه بدعت آمیز در اسلام می‌دانند؛ به همین خاطر در سال 2014 از سوی داعش مورد نسل کشی گسترده­ای واقع شدند.

«ملک طاووس» مشهورترین شخصیت در دین ایزدی است. یزیدیان بر این باورند که خداوند از نور خود هفت فرشته را آفرید و فرمانروایی ج‌هان را به آن‌ها واگذار کرد: عزازیل (ملک طاووس)، دردائیل (شیخ سین)، اسرافیل (شیخ شمش)، میکائیل (شیخ ابوبکر)، عزرائیل (سجادین)، شمنائیل (شیخ نصیر دین) و ناورائیل (شیخ فخر دین).  رئیس این هفت فرشته ملک طاووس است. خداوند به همه فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. پس همه سجده كردند جز طاووس ملك، او امتناع كرد و سجده نكرد و چون خداوند از او پرسید چرا از سجده كنندگان نیستى؟ گفت: پروردگارا آنگاه که ما را آفریدی، امر کردی که فقط برای تو سجده کنیم و من جز وجه شریف تو سجده نکردم و نخواهم کرد. در اینجا طاووس ملک برنده امتحان شد و خداوند او را نزدیکترین مخلوقات به او قرار داد و فرمانروایی عالم را به او سپرد!این داستان بسیار شبیه به داستان آفرینش کتب مقدس اسلامی، مسیحی و یهودی است؛ بنابراین، آن‌ها را شیطان پرست نامیده‌اند؛ گرچه خود ایشان به شرارت ملک طاووس و یکی بودن او با شیطان باور ندارند و به طور کلی منکر محرک شر خارج از وجودخود انسان هستند.

ترکمن­‌ها

ترکمن­‌های سوریه 4-5 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می­دهند و تن‌ها 30 درصدشان به زبان ترکی صحبت می­کنند. اکثریت آن‌ها مستعرب شده و مسلمانان سنی هستند. ترکمن­‌ها با ترک­‌های آناتولی که در سوریه نوعاً عرب زبان شده‌اند، فرق دارند؛ همچنین از جمله مردمان ترکمنستان در آسیای مرکزی نیستند؛ اکثریت آن‌ها از نوادگان م‌هاجرانی هستند که در زمان حکومت عثمانی (1516-1918) وارد سوریه شده‌اند؛ با این حال، بسیاری از ترکمن‌‌های سوری نیز وجود دارند که از نوادگان م‌هاجران ترک قبلی هستند که در دوره‌‌های سلجوقی (1037-1194) و ممالیک (1250-1517) وارد شده‌اند. [۱]«یوسف العظمة» پیش گفته، قهرمان مقاومت سوریه در مقابل فرانسویان و «نزار قبانی» (1923-1998)، شاعر شهیر سوری، ترکمن نژاد هستند.

ترکمن­‌ها بیشتر در استان‌های شمال غربی؛ مثل ادلب و حلب تا استان رقه پراکنده‌اند. بخشی نیز در کوه ترکمن در نزدیکی لاذقیه و نیز گروهی در شهر‌های حمص، حما  و دمشق ساکن هستند. استان­‌های جنوب غربی؛ مثل درعا (مرز با اردن ) و قنیطره (مرز با اسرائیل )  نیز میزبان طوایفی از ایشان هستند. ترکمن­‌های سوریه عمدتاً سنی مذهب هستند؛ اما گروهی از آن­‌ها نیز جزء اقلیت علویان­اند.

ترکمن­‌های سوریه و لبنان به شدت تحت حمایت دولت ترکیه هستند و حتی به آن‌ها تابعیت ترکی اعطا شده است.(https://www.rudaw.net/english/middleeast/100820201)این قوم ساکن در سوریه پرچمی محلی برای خود طراحی کرده‌اند که بسیار شبیه پرچم ترکیه است. ترکمن­‌ها در منازعات اخیر سوریه از گروه­‌های جدی مسلحین ضد دولت اسد بوده‌اند.

آشوری­‌ها

3-4 درصد سوری­‌ها، آسوری(Assyrians) یا آشوری و اکثراً مسیحی هستند؛ یعنی در حدود  800 هزار نفر.[14]

همان­طور که در صدر همین کتاب، توضیح داده شد، «سیریا» (Syria) نامی اصالتاً آشوری است که برای اولین بار هرودوت از نام­واژه قوم «آسیریویی» (Assyrioi) در زبان یونانی که معادل «آشوری­‌ها» است، برای تسمیه سرزمین غرب فرات، اقتباس کرد(https://www.etymonline.com/ syria) و از قرن دوم پیش از میلاد در دولت سلوکی مورد استفاده شایع واقع شد.[۲]

آشوری­‌های سوریه در حال حاضر اقليتی قومی و زبانی و بومی شمال شرقي سوريه هستند؛ مردمی از تبار تمدن آشور که بعد‌ها مسیحی شدند. بسیاری از آشوری­‌های «حکاری» (منطقه­ای در جنوب دریاچه وان ترکیه) پس از آواره شدن توسط ترک­‌های عثمانی و قتل عام «سیمله» در عراق، در اوایل قرن بیستم در سوریه ساکن شدند.[۳]

آشوری ‌های سوریهف در حال حاضر، در استان الحسکه تمرکز دارند؛ اما در شهر‌های قامشلی، مالکیه، رأس العین، قحطانیه و تل­تامر و نیز روستا‌های مجاور این شهر‌ها زندگی می­کنند. برخی نیز به دمشق و دیگر شهر‌های غربی مهاجرت کرده‌اند.

در جریان بحران اخیر اکثر آشوری­‌ها به جهت تهدید گروه­‌های تند اسلامگرا، مجبور به فرار و مهاجرت شده‌اند.

چرکس­‌ها

5/1 درصد مردم سوریه، چرکس(Circassians) هستند؛ قومی از شمال غرب قفقاز که به زبان چرکسی سخن می‌گویند.

جغرافیای تاریخی چرکس‌‌ها، در ۳۰۰ سال اخیر، محل مجادلات منطقه‌ای سه دولت ایران، روس و عثمانی بوده است. این قوم در طول تاریخ همواره به‌صورت برده و غلام برای حکومت‌‌های گوناگون جنوبی از جمله ایرانیان و عثمانیان خدمت کرده‌اند؛ خصوصاً به عنوان ینی­چری، نیروی ویژه عثمانی.

پس از شکست عثمانی‌‌ها از روسیه، در نبرد قفقاز، نیم میلیون چرکس در میان سال‌‌های ۱۸۵۶ - ۱۸۶۴ - که از تأثیرگذارترین نیرو‌های عثمانی بودند- مجبور به ترک منطقه بومی خود در قفقاز و مهاجرت به آناتولی شدند. در حال حاضر، چرکس­‌ها بخشی از جامعه سوریه شده‌اند؛ اما هویت زبان و برخی آداب و رسوم خود را حفظ کرده‌اند.

چَرکس­‌ها قبل از جنگ 1967، حدود نیمی از ایشان، در 11 روستا و شهر اصلی قنیطره زندگی می­کردند؛ اگرچه قنیطرة در حال حاضر، تحت کنترل سوریه است؛ اما چرکس­‌ها جز در «باریقه» و «بیرعجم»، در محل اصلی خود، اسکان داده نشده‌اند؛ زیرا بیشتر روستا‌های چرکسی قنیطره در بخش اشغالی اسرائیل واقع‌اند؛ مثل جوزیه، خشنیه، عین زیوان، سلمانیه، ممسیه، منصوره، ف‌هام، مُدریه، رامثانیه. بسیاری از چرکس ‌ها پس از آواره شدن از جولان در جنگ 1967 به دمشق نقل مکان کرده اند و بیشتر در منطقه رکن­الدین شهر ساکن شدند.

مرکز اصلی جمعیت چرکس ‌ها در منطقه خارج از دمشق، روستای «مرج السلطان» در 15 کیلومتری شرق شهر است؛ اما در حال حاضر، به خاطر بحران اخیر سوریه خالی از سکنه و کاملاً ویران شده است.بسیاری نیز بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به قفقاز بازگشته اند.

شهرک «خناصر» در شهر حلب، مرکز مهم دیگری متعلق به چرکس­‌هاست؛ همین طور، «منبج»، در شمال شرقی حلب. درحمص نیز در هفت روستا بیشتر در شمال یا شرق حمص در امتداد لبه صحرای سوریه و در امتداد سواحل شرقی رودخانه العاصی؛ یعنی دیر فول ، عین النیصر ، ابوحمامه، مریج الدر ، اصیله، عنزات، تل امری، تل سنان ، تل ادی و تلیل و دو روستا در استان حماه چرکس­‌ها زندگی می­کنند. این روستا‌ها قرار دارند.[۴]

ارامنه

یک درصد جمعیت سوریه را قوم ارمن تشکیل می­دهند که اکثراً مسیحی هستند.

نخستین حضور ارامنه در سوریه مربوط است به حمله ارمنیان به سوریه در زمان «تیگران کبیر». در آن زمان، شهر انطاکیه به عنوان یکی از چ‌هار پایتخت امپراتوری کوتاه مدت ارمنی انتخاب شد.

در سال 301م.، مسیحیت با تلاش «گرگوری روشنگر»، دین رسمی ارمنستان شد و روابط نزدیکی بین ارامنه و جماعت مسیحی سوریه برقرار شد.

در نیمه دوم قرن یازدهم، ارمنستان - که تحت حکومت بیزانس بود - توسط ترکان سلجوقی فتح شد. اکثر ارامنه مهاجرت کردند و در «کیلیکیه» (شمال­غرب سوریه)، متمرکز شدند و پادشاهی ارمنی کیلیکیه را تأسیس کردند.

در جریان نسل کشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی،بیش از یک میلیون ارمنی کشته و صد‌ها هزار نفر از ارمنستان تاریخی آواره شدند. اعراب بومی از پناه دادن و حمایت از ارامنه تحت تعقیب دریغ نکردند. اعراب و ارمنی­‌ها به طور سنتی روابط خوبی داشتند، به ویژه پس از پناه دادن به ارامنه در جریان نسل کشی ارامنه.

جمعیت بزرگ مسیحی حلب با هجوم پناهندگان مسیحی ارمنی و آشوری در اوایل قرن بیستم و پس از نسل کشی ارامنه و نسل کشی آشوریان در سال 1915 افزایش یافت. در سال 1944، جمعیت حلب حدود 325000 نفر بود که 112110 نفر (34.5%) مسیحی بودند که در میان آن‌ها 60200 نفر؛ یعنی تقریباً نیمی از آن‌ها ارمنی بودند.[۵]

گروه­‌هایی از ارامنه نیز در قامشلی، دمشق، لاذقیه، الحسکه، تل ابیض، رقه و در شهرک­‌های مرزی دیرالزور (کساب و یعقوبیه) ساکن هستند.[۶] در بحران اخیر سوریه روستا‌های کساب و یعقوبیه که از مراکز اصلی ارمنی­نشین بوده‌اند، مورد حمله اسلام­گرایان تندرو قرار گرفته و غارت شده و در حال حاضر خالی از سکنه ارمنی شده‌اند.[۷]

آلبانیایی‌‌ها

آلبانیایی­‌ها در ترکیه و سوریه با نام «الأرناؤوط» (Arnā'ūṭ) شناخته می­شوند و کمتر از یک درصد جمعیت سوریه را تشکیل داده‌اند. بیشتر آلبانیایی تبار‌های سوریه از نسل ارتش ینی­چری­‌ها، نیرو‌های مخصوص امپراتوری عثمانی، هستند که به سوریه مهاجرت کرده‌اند. ینی­چری­‌ها نوجوانان مسیحی بودند که به اجبار به خدمت ارتش عثمانی درمی­آمدند و تحت آموزش­‌های سخت قرار می­گرفتند. در حال حاضر نیز جریان مهاجرت مسلمانان از آلبانی به سوریه برای شرکت در حوزه­‌های علوم دینی برقرار است و دانشمندان آلبانیایی تبار سلفی بزرگی در سوریه کرسی تدریس[22] و نوعاً گرایش تند سلفی دارند؛ امثال«محمد ناصر الدين الألباني» (1914-199) «عبد القادر الأرناؤوط» (1923-2004) و «شعيب الأرنؤوط» (1928-2016)

آلبانیایی‌‌ها عمدتاً در شهر‌های دمشق، حما ، حلب و لاذقیه ساکن­اند. دمشق دارای محله­‌های خاص آلبانیایی است که قدمت آن به اوایل قرن بیستم باز می­گردد؛ مثل «الدیوانیه» که محل احداث مسجد ارناؤوط نیز هست، تعداد زیادی از آلبانیایی تبار‌ها نیز در محله «الکادام» (Kadam) و مناطق «م‌هاجرین» و «سوق سروجه» دمشق زندگی می­کنند.[۸]

بسیاری از آلبانیایی­ تبار‌های سوری و غیر سوری با جنایات داعش علیه مردم سوریه همکاری گسترده ایدئولوژیک و نظامی داشتند.

یونانی‌‌ها

جمعیت کمی، شاید زیر 500 هزار نفر، از یونانیان مسیحی ارتدوکس در سوریه زندگی می­کنند که بسیاری از سنت­‌های خود را حفظ کرده‌اند. حضور یونانیان در سوریه از قرن هفتم قبل از میلاد آغاز شد؛ در دوره هلنیستی و زمانی که امپراتوری سلوکی آنجا را به در تصرف داشت. امپراتوری سلوکی در سوریه، در بخش تاریخ همین کتاب به تفصیل توضیح داده شده است. البته پیش از اسکندر و سلوکیان، سواحل مدیترانه­ سوریه از مقاصد اصلی بازرگانان، ج‌هان­گردان و دریانوردان یونانی بوده است که نوعاً از جزایر جنوبی یونان به طرف شرق در تردد  بوده‌اند.

یونانی‌‌ها عمدتاً در حلب، بانیاس، طرطوس و دمشق، زندگی می کنند؛ همچنین حدود 8000 مسلمان یونانی زبان با اصالت کرتی در الحمیدیه زندگی می­کنند.

هرچند یونانیان ساکن سوریه اغلب از حکومتاسد حمایت می­کنند؛ اما کشور یونان با فشار ناتو، مجبور بود که در بحران اخیر با سوریه قطع ارتباط کند.

ایرانی­‌ها و افاغنه

م‌هاجران ایرانی نوعاً به جهت تعلقات مذهبی به حرمین حضرت رقیه (س) و زینب کبری (س) و اغلب در اطراف همین دو حرم در سوریه زندگی می­کنند. در جریان بحران اخیر سوریه به جهت دفاع از این دو حرم شریف و نیز به دعوت رسمی دولت سوریه، حضور ایرانیان، با اعزام نیرو‌های دفاعی به سوریه، و ا زجمله نیرو‌های داوطلب افغانی شیعه، به طرز چشمگیری افزایش یافته است.

چچن‌‌ها

پیش از بحران اخیر سوریه، به دلیل درگیری چچن و روسیه جمعیت چچنی قابل توجهی به سوریه مهاجرت کرده‌اند؛ اما روی هم رفته به نیم درصد جمعیت سوریه نیز نمی­رسند.

در بحران اخیر سوریه نیز تعداد زیادی  از شبه نظامیان چچنی به منظور ج‌هاد اسلامی، به سوریه اعزام شده‌اند. مهم‌ترین گروه‌‌های تحت رهبری چچن در سوریه «جیش الم‌هاجرین والانصار» ، «امارت قفقاز» (شاخه سوریه)، «جنود الشام» و «اجناد القوقاز» بودند.

چچنی‌‌های پناهنده به سوریه، پیش از بحران اخیر سوریه، در بلندی‌‌های جولان سکنی داشتند؛ اما پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 بیرون رانده شدند. بسیاری از این پناهندگان چچنی به دمشق رفتند و تعدادی نیز به خارج از کشور، به ویژه آمریکا مهاجرت کردند.


جدول زیر که بر اساس اطلاعات سازمان ملل تنظیم شده­است، میزان رشد جمعیت، مرگ‌ومیر و دیگر داده­‌های مرتبط را میانه سال‌های 1950-2010، به خوبی بیان می کند:

جدول حرکات جمعیت سوریه در 55 سال گذشته[۹]

دوره زمانی تولد‌های زنده در سال مرگ و میر در سال تغییرات طبیعی در سال CBR CDR NC TFR IMR
1950-1955 187000 75000 112000 51.2 20.5 30.6 7.23 180.1
1955-1960 212000 77000 136000 50.1 18.1 32.0 7.38 150.5
1960-1965 241000 76000 165000 48.5 15.3 33.3 7.54 121.8
1965-1970 275000 74000 201000 46.8 12.5 34.2 7.56 98.8
1970-1975 322000 70000 252000 46.3 10.1 36.2 7.54 77.3
1975-1980 373000 69000 304000 45.4 8.3 37.0 7.32 63.1
1980-1985 417000 66000 351000 42.8 6.7 36.1 6.77 49.9
1985-1990 440000 61000 379000 38.4 5.3 33.1 5.87 36.2
1990-1995 441000 58000 383000 33.3 4.3 28.9 4.80 26.1
1995-2000 447000 58000 389000 29.7 3.8 25.8 3.96 20.8
2000–2005 451000 62000 389000 26.2 3.6 22.6 3.39 17.4
2005–2010 465000 69000 396000 23.9 3.5 20.4 3.10 15.0
CBR: نرخ تولد خام (در هر 1000)

CDR: نرخ مرگ و میر خام (در هر 1000)

NC: غیر طبیعی (در هر 1000)

TFR: نرخ باروری کل (تعداد فرزندان در هر زن)

IMR : نرخ مرگ و میر نوزادان در هر 1000 تولد

سال 1937 1950 1960 1970 1980 1990 1995 2004 2011 2016 2017
جمعیت 2,368,000 3,252,000 4,565,000 6,305,000 8,704,000 12,116,000 14,186,000 17,921,000 21,124,000 17,185,000 18,029,549
درصد

رشد

+37.3 +40.4 +38.1 +38 +39.2 +17.1 +26.3 +17.9 −18.6 +4.9

تغییرات رشد جمعیتی سوریه در 80 سال گذشته[۱۰]

علت اصلی رشد منفی جمعیت سوریه، در سرشماری سال 2106، ، بحران جنگ داخلی سال 2011-2013 است که تعداد زیادی از شهروندان سوری کشته شدند.

تعداد دقیق کشته­شدگان به جهت رویکرد‌های سیاسی در ارائه آمار مشخص نیست؛ با این همه، مقایسه گزارش بعضی از مراکز آمارگیری، می تواند به طور تقریبی گویا باشد.

شبکه خبری PBS آمریکا به نقل از «مرکز تحقیقات سیاسی سوریه»  (المرکز السوری لبحوث السیاسات)[26] (SCPR)[27] اعلام نموده­است که طی 15 مارس 2011 تا 11 فوریه 2016،  470 هزار نفر در سوریه؛ اعم از نیرو‌های دولتی، نیرو‌های معارضین و غیر نظامیان، کشته­شده‌اند.[28]

« استفان دی میستورا » (Staffan de Mistura) (زاده 1947) ، نماینده ایتالیایی سازمان ملل در امور سوریه هم 400 هزار نفر[29] و دیده­بان حقوق بشر سوریه (SOHR)[30]، آمار حداقلی 494 هزار و حداکثری 606 هزار نفر را اعلام نموده‌اند.[31]


تلفات ما‌هانه مستند در جنگ داخلی سوریه بر اساس گزارش دیده­بان حقوق بشر سوریه (آمارگیری: 2014-2016)؛ به ترتیب از پایین به بالا، غیرنظامیان ، نیرو‌های طرفدار دولت، جنگجویان ضد دولتی سوریه  و جنگجویان خارجی ضد دولتی


نقشه تقریبی تراکم جمعیت سوریه در 2015 (اوج داعش) و تعداد و محل جمعیت آوارگان[32]


هرم سنی جمعیت سوریه در سال 2020

  بزرگترین شهر‌های سوریه (طبق سرشماری سال 2004)
رتبه نام استان جمعیت
1 حلب استان حلب 2,132,100
2 دمشق دمشق 1,414,913
3 حمص استان حمص 652,609
4 لاذقیه استان لاذقیه 383786
5 حما استان حماه 312,994
6 رقه استان رقه 220,488
7 دیرالزور استان دیرالزور 211,857
8 الحسکه استان الحسکه 188160
9 قامشلی استان الحسکه 184231
10 سیده زینب استان ریف دمشق 136,427


 نرخ کاهش جمعیت: 797/0٪ (تخمین 2012)

 میزان زاد و ولد: 7/20 تولد/1000 جمعیت (تخمین 2018)

 میزان مرگ و میر: 4 مرگ/1000 نفر جمعیت (تخمین زده شده در سال 2018)

 نرخ خالص مهاجرت: 57 م‌هاجر/1000 نفر جمعیت (تخمین 2018)

  نرخ باروری: در سال 2009م.  5/3 بود و به تفکیک استان بر اساس استان، بدین قرار: حلب (2/3)، دمشق (6/2)، داریا (2/5)، دیرالزور (9/6)، حما (3/3)، حسکه (5/3)، حمص (1/3)، ادلب (8/4)، لاذقیه (2/2)، قنیطره (8/3)، رقه (5)، ریف دمشق (3/3)، السویدا (1/2)، طرسوس (3/2)

  نرخ زناشویی : در سال 2009م.  6 بود و به تفکیک استان بر اساس استان، بدین قرار: حلب (4/5)، دمشق (7/4)، داریا (3/7)، دیرالزور (2/10)، حما (6/6)، حسکه (7/6)، حمص (9/5)، ادلب (7/7)، لاذقیه (5/4)، قنیطره (5/6)، رقه (9/7)، ریف دمشق (4/5)، السویدا (4)، طرسوس (8/4)،

 نسبت شهرنشینی : جمعیت شهری، 2/54 درصد از کل جمعیت (2018)

 نسبت جمعیت بر اساس نژاد و قومیت : عرب (80-85٪)، کرد (10 %) ، ترکمن (4-5 %)، آشوری (3-4 %)، چرکس (5/1 %)، ارمنی (1%) و دیگر اقوام کمتر از ./9 %

 نسبت جمعیت بر اساس دین: بر اساس تحلیل سال ،021:  سنی (74 %)،  شیعه؛ اعم از علوی، اسماعیلی و اثنی­عشری (12 %)،  مسیحی (10 %)،  دروزی (3 %)

  جمعیت مسیحیان سوریه: آخرین سرشماری رسمی که در آن به آمار طوایف مختلف در سوریه اشاره شد، سرشماری سال 1956 میلادی وزارت اقتصاد این کشور بود. طبق این سرشماری، جمعیت سوریه در سال 1956 بالغ‌بر چ‌هار میلیون نفر بود، که در سال 2000 میلادی به 16 میلیون و 200 هزار نفر رسید، یعنی حدود چ‌هار برابر شد. همین منبع، جمعیت مسیحیان در سال 1956 را بالغ‌بر 508 هزار نفر اعلام کرد. ازآنجاکه افزایش جمعیت مسیحیان به نسبت مسلمانان، سه‌به‌چ‌هار برآورد می‌شود؛ بنابراین، جمعیت مسیحیان سوریه در سال 2000، باید حدود یک‌میلیون و 570 نفر باشد. اما پژوهشگران، رقم بالا را غیرواقعی ارزیابی می‌کنند، آنان بر این باورند که حدود 300 هزار مسیحی در پنجاه سال گذشته از سوریه به اروپا مهاجرت کردند. بر این اساس، جمعیت کنونی آنان حدود یک‌میلیون و دویست هزار نفر خواهد بود.

  جمعیت طوایف مسیحی سوریه (تخمین در سال 2000): روم ارتدکس: 181 هزار 545 هزار/ ارامنه ارتدکس: 114 هزار 342 هزار/ روم کاتولیک: 60 هزار 180 هزار/ سریانی ارتدکس: 55 هزار 166 هزار/ سریان کاتولیک: 20 هزار 62 هزار/ ارامنه کاتولیک: 20 هزار 61 هزار/ مارونی­‌ها 19 هزار 57 هزار/ پروتستان: 12 هزار 37 هزار/ نستوری‌‌ها: 11 هزار 35 هزار/ لاتین: 7 هزار 21 هزار/  کلدانی ‌ها 5 هزار 17 هزار

  نرخ سواد سوری­‌های 15 ساله و بالاتر: برای مردان 86درصد و برای زنان 6/73 درصد است.[۱۱]

نیز نگاه کنید به

جغرافیایی جمعیتی در چین؛ جغرافیای انسانی روسیه؛ جغرافیای انسانی سودان؛ جغرافیای انسانی اردن؛ جغرافیای انسانی ژاپن؛ جغرافیای انسانی کانادا؛ جغرافیای انسانی کوبا؛ جغرافیای انسانی لبنان؛ جغرافیای انسانی تونس؛ جغرافیای انسانی ساحل عاج؛ جغرافیای انسانی مالی؛ جغرافیای انسانی افغانستان؛ جغرافیای انسانی تایلند؛ جغرافیای انسانی آرژانتین ؛ جغرافیای انسانی فرانسه؛ جغرافیای انسانی اسپانیا؛ جغرافیای انسانی اوکراین؛ جغرافیای انسانی سوریه؛ جغرافیای انسانی قطر؛ جغرافیای انسانی امارات متحده عربی؛ جغرافیای انسانی اتیوپی؛ جغرافیای انسانی سیرالئون؛ جغرافیایی جمعیتی در چین؛ جغرافیایی انسانی سنگال؛ جغرافیای انسانی زیمبابوه؛ جغرافیای انسانی بنگلادش؛ جغرافیای انسانی سریلانکا؛جغرافیای انسانی مصر


[10] . حصن‌الاکراد بر روی کوه جلیل، متصل به کوه‌‌های لبنان، در شمال‌غربی حمص، میان این شهر و بعلبک و مشرف بر حماه قرار دارد. قلعه پیش از قرن ۱۱ میلادی، حصن السَّفَح (قلعه سراشیب) خوانده می‌شد اما با حضور یافتن کرد‌ها در این محل، حصن‌الاکراد نام گرفت و در جنگ‌‌های صلیبی دژ یا قلعه شهسواران خوانده شد. امروزه این بنا را قلعةالحصن نیز می‌گویند

[22] . . Berland, Joseph C.; Rao, Aparna (2004). Customary Strangers: New Perspectives on Peripatetic Peoples in the Middle East, Africa, and AsiaGreenwood Publishing Group. pp. 74–75..

[26] . این مرکز ادعا می کند که تا 2016 در دمشق حضور داشته است. در حال حاضر تن‌ها، نشانی مجازی دارد و عوامل و دست­اندکاران آن مشخص نیست. به احتمال زیاد از گروه­‌های تجدید نظر طلب در حاکمیت سوریه باشند. (www.scpr-syria.org)

[27] . Syrian Centre for Policy Research

[28] . "A Staggering New Death Toll for Syria's War — 470,000". (https://www.pbs.org/). 28 May 2016.

[29] . "Syria death toll: UN envoy estimates 400,000 killed". Al Jazeera. Archived from the original on 24 April 2016. Retrieved 23 April 2016.

[30] . Syrian Observatory for Human Rights

[31] . "Total death toll | Over 606,000 people killed across Syria since the beginning of the "Syrian Revolution", including 495,000 documented by SOHR". SOHR. 1 June 2021.

کتابشناسی

  1. Hürmüzlü, Erşat (2015). "The Turkmens of the Middle East". Turkish Policy Quarterly. no 14 (1)
  2. Joseph, John B. (1997). "Assyria and Syria: Synonyms?" (PDF). Journal of Assyrian Academic Studies. 11 (2): 37–43.
  3. R. S. Stafford (2006). The Tragedy of the Assyrians. pp. 24–25.
  4. Neely, Kari S. (2008). Diasporic Representations: A Study of Circassian and Armenian Identities in Greater Syria
  5. Hovannisian, Richard G. (2004). The Armenian People From Ancient to Modern Times, Volume II: Foreign Dominion to Statehood: The Fifteenth Century to the Twentieth Century. New York: Palgrave Macmillan. p. 425.
  6. Kurkjian, Vahan M.A History of Armenia hosted by The University of Chicago. New York: Armenian General Benevolent Union of America, 1958 pp. 173-185
  7. Unknown, Unknown. "Wahhabi / Takfiri Cleric Smashes a Statue of the Virgin Mary in town of Yakubiyah". Orontes. jimdo.com
  8. Norris, Harry Thirlwall (1993). Islam in the Balkans: religion and society between Europe and the Arab world. Columbia: University of South Carolina Press. p. 249.
  9. World Population Prospects: The 2010 Revision". un.org. Archived from the original on 6 May 2011. Retrieved 29 November 2015.
  10. Demographic Developments and Population Policies in Baʻthist Syria, Onn. Winkler, page 184, 1998.
  11. شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)