جغرافیای اقتصادی افغانستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۳ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها) (←‏نیز نگاه کنید به)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

کشاورزی شالوده و ستون فقرات اقتصاد افغانستان را تشکیل می‌داده است و از گذشته تاکنون بخش عمده نیروی کار درکشاورزی مشغول بوده‌اند.کل اراضی افغانستان ۶۵ میلیون هکتار است و از این مقدار ۱۴ میلیون هکتار آن (حدود 21/5 درصد) در صورت وجود آب قابل کشت است؛ ولی تاکنون حدود 7/8 میلیون هکتار آن در کل افغانستان زیر کشت آبی و دیم رفته است؛ بیش از ۵/۵ میلیون هکتار به‌صورت کشت آبی و 2/5 میلیون هکتار به‌صورت کشت دیم. بخش عمده خاک افغانستان را کوه‌ها و ارتفاعات تشکیل می‌دهد. در سال‌های جنگ سطح زیر کشت کاهش زیادی یافت؛ برای مثال، در سال ۱۳۶۳ به‌طور متوسط 2/8 میلیون هکتار، شامل ۶۵ /۱ میلیون هکتار کشت آبی و ۱/۱ میلیون هکتار کشت دیم زیر کشت بود؛ بعد از برکناری طالبان و برقراری نسبی ثبات و آرامش و جمع‌آوری بخشی از مین‌ها، سطح زیر کشت با حفر چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق با سرعت زیادی افزایش یافت؛ هرچند این افزایش سطح کشت در بسیاری از ولایات، به‌ویژه ولایات غربی و جنوبی، به کشت خشخاش اختصاص یافت.

کشت همه اراضی قابل زراعت نیازمند احداث شبکه‌های آبیاری از رودخانه‌ها، چشمه‌ها و قنات‌هاست. ادامه زراعت در اراضی زیر کشت فعلی نیز احتیاج به بازسازی و احیای مجدد شبکه‌های آبیاری دارد. اراضی قابل کشت افغانستان، حتی در زمانی که جمعیت افغانستان کمتر بود چندان کافی نبود و برای امروز که جمعیت این کشور به‌سرعت در حال افزایش است به‌هیچ‌وجه کافی نیست؛ ازاین‌رو مشکل زمین چه در شهرها برای احداث منازل مسکونی و چه در مناطق روستایی برای کشت و زرع یک مشکل اساسی و بزرگ خواهد بود. اختصاص بخش زیادی از مزارع به‌کشت خشخاش از یک سو و رشد شتابان و کنترل‌نشده جمعیت از سوی دیگر، افغانستان را به نحو فزاینده‌ای نیازمند واردات مواد غذایی به‌ویژه گندم، برنج و برخی اقلام اساسی دیگر کرده است.

مهم‌ترین مناطق کشاورزی افغانستان عبارت‌اند از:

مهم‌ترین پروژه‌های آبیاری و کشاورزی در حوزه هلمند (هیرمند) در دهه ۱۹۵۰، به اجرا درآمد. در دهه ۱۹۶۰، اتحاد شوروی(روسیه) پروژه آبیاری ننگرهار را اجرا کرد، این پروژه قرار بود ۳۱۵۰۰۰ هکتار از اراضی این ولایت را زیر کشت ببرد؛ ولی این پروژه به اهداف پیش‌بینی‌شده دست نیافت؛ ضمن اینکه بخشی از اراضی واقع در مسیر کانال نیز اغلب سنگلاخ بودند.

محصولات زراعی مهم

غلات مهم‌ترین بخش تولیدات کشاورزی افغانستان را تشکیل می‌دهد؛ از میان غلات، گندم در مرتبه اول قرار دارد و ۶۳ درصد تولیدات کشاورزی را تشکیل می‌دهد. قندوز، تخار و سمنگان از مهم‌ترین مناطق گندم‌خیز افغانستان هستند. بعد از گندم، جو دارای بیشترین تولید است و سپس ذرت (در افغانستان جواری) و برنج در درجه بعدی قرار دارند. تولید غلات در سال ۲۰۰۶، ۴/۴ میلیون تن برآورد شد؛ ولی میزان مصرف 5/84 میلیون تن بود.سایر اقلام کشاورزی مانند ارزن، باقلا، عدس، ماش، کنجد، لوبیا، نخود، سیر، شلغم، نیشکر، آفتابگردان، پیاز، سیب‌زمینی، سیر، انواع سیفی‌جات، انواع سبزیجات، یونجه، شبدر، نخودفرنگی، انواع حبوبات، بزرک، انواع چغندر و خشخاش نیز کشت می‌شود. پسته در شمال غربی افغانستان، به‌ویژه در بادغیس رویش طبیعی خوبی دارد. بادغیس بخشی از پسته مورد نیاز افغانستان را تولید می‌کند. جلغوزه درختی خودروست و در مناطق جنگلی در ولایات شرقی و جنوبی، به‌ویژه در پکتیا رویش دارد. پکیتا جلغوزه افغانستان را تولید می‌کند.

آب‌وهوای افغانستان برای باغداری مساعد است و در آن انواع میوه مانند انگور، انار،گردو، بادام، زردآلو، آلو، توت، سنجد، سیب، گلابی، گیلاس، هلو، آلبالو، شفتالو، به، نارنج و لیمو به عمل می‌آید.

مهم‌ترین و معروف‌ترین محصول باغی افغانستان است که دارای انواع مختلف است و به‌صورت تازه و خشک (کشمش) صادر می‌شود، بعد از آن انگور، انار، گردو (چهارمغز)، بادام و بادام‌زمینی است. محصولات باغی نقش مؤثری در صادرات افغانستان دارد و همه‌ساله بخش زیادی از آن به بازارهای خارجی صادر می‌شود.

جدول شماره 1. میزان تولیدات اصلی کشاورزی افغانستان (به هزار تن):[۱]


۲۰۰۸


۲۰۰۷


۲۰۰۶


نوع محصول

2/623 4/484 3/363


گندم


۴۱۰


۵۵۲


۵۴۰


برنج


۳۳۳


۳۷۰


۳۶۴


جو


۲۸۰


۳۶۰


۳۵۹


ذرت


۲۲


۱۲ (غیررسمی)


۱۲


ارزن


۲۸۰


۳۰۱


۳۰۰


سیب‌زمینی


۳۲ (غیررسمی)


۳۲ (غیررسمی)


۳۲


کنجد


۵۶


۵۶


۵۶


پنبه‌دانه


۲۰۰


۲۰۰ (غیررسمی)


۲۰۰ (غیررسمی)


انواع خربزه و هندوانه


۲۸


۲۸


۲۸


انواع طالبی


۳۵۰


۳۵۰


۳۵۰


انواع انگور


۶۳


۷۰ (غیررسمی)


۷۰


نیشکر


۳۵


۳۵


۳


انواع آلو و میوه


۲۵


۴۰


۴۰


انواع هلو

دامداری

بعد از کشاورزی، دامداری دومین منبع درآمد و مهم‌ترین شغل در مناطق روستایی افغانستان خاصه در مناطقی مانند هزاره‌جات بوده و قریب به ۱۸ درصد تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌داده است. اقتصاد در آسیای مرکزی از دیرباز مبتنی بر شبانی بود و بعد به کشاورزی تبدیل شد. مردم از قدیم حیواناتی، مانند گاو، گوسفند، بز، الاغ، اسب، قاطر، مرغ، بوقلمون و شتر را پرورش می‌داده و از آنها استفاده‌های مختلف می‌کرده‌اند. هریک از گونه‌های دامی انواع مختلف دارند؛ برای مثال، گاو کوهان‌دار در جنوب و غرب کشور، گاو جثه‌ریز در اسمار و نورستان، غژگاو در بدخشان و پامیر که علاوه بر شیر و گوشت در سواری و باربری نیز مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و گاومیش که در نواحی مرطوب شرق و جنوب نگهداری می‌شود.

پوست بره قره‌گل یا قره‌کل معروف‌ترین محصول دامی افغانستان است که جنبه صادراتی داشته و در تهیه کلاه، پالتو و برخی اقلام دیگر استفاده می‌شده و در بازارهای اروپا طرفداران زیادی داشته است. مهد اولیه پرورش گوسفند قره‌گل سرزمین بین رود سیحون و جیحون و نشیب شمالی هندوکش بوده است. از زمان اهلی‌کردن این گوسفند تقریبا دو هزار سال می‌گذرد. این نوع گوسفند، گران‌بهاترین گوسفند دنبه‌دار و پوستی است.بزرگ‌ترین بهره آن پوست بره آن است . پشم و پوست قره‌گل بسیار مرغوب است. پوست‌های رنگی آن جایگاه خاصی در جهان دارد. بره قره‌گل که به بره ایرانی نیز معروف بوده، در جمهوری‌های ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان هم پرورش می‌یافته و از اقلام صادراتی مهم این کشورها، به‌ویژه ترکمنستان بوده است.گفته شده، مردمی نیز به نام قره‌کل، که ازبک بوده، در بخارا ساکن بوده‌اند. بره قره‌گل از سال‌های دهه ۱۹۲۰ به بعد، در افغانستان پروار می‌شد و درگذشته گاهی تا ۵۰ درصد اقلام صادراتی افغانستان را شامل می‌شد و یگانه رقیب آن در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، جمهوری‌های آسیای مرکزی بودند.

در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۵، پوست قره‌گل بین ۴۰ تا ۵۰ درصد کل صادرات افغانستان را تشکیل می‌داد، عبدالرحمان خان و حبیب‌الله خان کوشیدند تا تجارت قره‌گل را در انحصار دولت درآورند. پیش از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، بازار عمده قره‌گل در پیشاور، بخارا و مسکو قرار داشت و تجارت آن در اختیار تجار هندی، یهودی و بخارایی بود.بین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۷، تخمین زده شده که سالانه ۵۰ تا ۷۰ هزار پوست قره‌گل صادر شده باشد. در سال ۱۹۱۸، تجارت پوست قره‌گل از انحصار دولت خارج شد و در عوض ۵ درصد مالیات بر تجارت آن وضع شد، در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، عده‌ای از یهودیان در تجارت قره‌گل در شمال افغانستان دست داشتند. در این سال‌ها روسیه نیز وارد تجارت قره‌گل شد و سبب نگرانی دولت افغانستان شد. دولت افغانستان در زمان محمدنادر شاه تصمیم به‌کوتاه‌کردن دست تاجران غیرافغان از تجارت قره‌گل گرفت و شماری از یهودیان و تاجران غیرافغان را از اندخوی به هرات انتقال داد. بین سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۵، صادرات قره‌گل افزایش فراوانی یافت و به دو برابر میزان قبلی رسید. بعد از صادرات پوست قره‌گل و پوست‌گاو و گوسفند، پشم از اقلام صادراتی افغانستان بوده است در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، اتحاد شوروی خریدار عمده پشم افغانستان بود و در مقابل کالاهای مختلف را با قیمت کمتر از نرخ بین‌المللی در اختیار افغانستان قرار می‌داد.

جدول شماره 2. تعداد دام‌ها در افغانستان (به هزار رأس):[۱]


۲۰۰۸


۲۰۰۷


۲۰۰۶


نوع دام


۱۶۲


۱۴۰


۱۴۹


اسب


۹۲ (غیررسمی)


۹۲ (غیررسمی)


۹۲


الاغ


۲۴


۲۴


۲۳


قاطر

4/745 4/357 4/110


گاو


۱۸۳


۱۸۶


۱۷۴


شتر

10/710 8/105 9/259 م


گوسفند

6/386 5/387 6/746 م


بز

10/689 9/035 10/880 م


مرغ و جوجه

جدول شماره 3. میزان فرآورده‌های دامی براساس تخمین‌های سازمان ملل (به‌هزارتن):[۱]


۲۰۰۸


۲۰۰۷


۲۰۰۶


نوع فرآورده


۱۳۳


۱۳۷


۱۱۷


گوشت گاو و گوساله


۸۷


۶۶


۷۵


گوشت گوسفند


۴۲


۳۵


۴۴


گوشت بز


۲۱


۱۸


۲۴


گوشت مرغ

1/310 1/434 م 1/375 م


شیر گاو


۱۱۳


۱۱۳


۱۱۰


شیر بز


۱۷


۱۵


۱۵


تخم‌مرغ


۱۰


۱۰


۱۱


پشم (چرب)

تولید ابریشم

زمینه تولید ابریشم در افغانستان مساعد است. بخش‌هایی از آسیای مرکزی، به‌ویژه کاشغر و ختن از مراکز مهم پارچه‌های ابریشمی بودند. برگ درخت توت غذای اصلی کرم ابریشم است، ازاین‌رو زمینه پرورش ابریشم در افغانستان وسیع است؛ زیرا در اغلب مناطق این کشور، به‌جز جاهای سرد مانند هزاره‌جات و پامیر، زمینه برای کاشت درختان توت بسیار مساعد است.

ماهیگیری

افغانستان به دریاهای آزاد راه ندارد و ماهیگیری در رودخانه‌ها و دریاچه‌های کوچک صورت می‌گیرد. افغانستان با داشتن رودهای دائمی در مناطق کوهستانی، زمینه پرورش ماهی را دارد؛ هرچند تاکنون از این امکانات بهره‌برداری کافی به عمل نیامده است.

جمع ماهی صیدشده (به هزار تن):[۲]

جدول شماره 4. جمع ماهی صید شده
2005 2004 2003 نوع فرآورده
1/000 1/000 900 جمع ماهی صید شده

کشت خشخاش و اقتصاد تریاک

از گذشته، خشخاش در مناطق دورافتاده افغانستان به‌صورت غیرآشکار کشت می‌شد؛ ولی میزان برداشت آن محدود و کم‌اهمیت بود. بعد از بروز جنگ‌های داخلی در افغانستان از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد، افغانستان به‌تدریج به یکی از بزرگ‌ترین کانون‌های جهانی تولید و قاچاق مواد مخدر و سپس بزرگ‌ترین تولیدکننده تریاک و مواد مخدر تبدیل شد. طبق ارزیابی‌های سال ۱۹۸۹، افغانستان اندکی بیش از ۴۰ تن تریاک تولید کرد؛ ولی این میزان در سال ۱۹۹۵ به بیش از ۳۰۰۰ تن رسید و افغانستان به بزرگ‌ترین تولیدکننده مواد مخدر در جهان و مرکزی برای قاچاق مواد مخدر تبدیل شد. ولایات هلمند، فراه، قندهار و ننگرهار از مهم‌ترین مناطق کشت خشخاش بوده‌اند.

بروز جنگ‌های داخلی، ناامنی و بی‌ثباتی باعث شد تا مزارع گندم و جو و ذرت به مزارع خشخاش و اقتصاد زراعی و دامی به اقتصاد تریاک و مواد مخدر تبدیل شود و علاوه بر اقتصاد جنگی در افغانستان، اقتصاد تریاک یا اقتصاد سیاه نیز شکل بگیرد.

طالبان ابتدا اعلام کردکه پس از فتح قندهار کلیه مواد مخدر را از بین می‌برد؛ در نتیجه برخی کشورها را به مذاکره با خود علاقه‌مند کرد؛ ولی پس از مشاهده سودهای سرشار حاصل از تولید و تجارت مواد مخدر از یک سو و نداشتن منابع درآمد از سوی دیگر و نیز انزوای بین‌المللی این گروه، نه‌تنها اقدامی برای نابودی مواد مخدر نکرد، بلکه به‌گسترش آن نیز پرداخت و گفت تریاک می‌کاریم و گندم و آرد را وارد می‌کنیم، مالیات بر صدور مواد مخدر، بخش عمده‌ای از درآمد طالبان را تشکیل می‌داد.

با افزایش فشارهای بین‌المللی، طالبان کشت خشخاش را در سال ۲۰۰۰ ممنوع کرد. فرمان ملا عمر در مورد منع کشت خشخاش به شکل بسیار سخت‌گیرانه‌ای اجرا شد و در نتیجه برداشت تریاک در سال زراعی ۲۰۰۱ - ۲۰۰۰، به‌سرعت کاهش یافت و به حداقل خود، یعنی ۱۸۵ تن رسید؛ چیزی‌که در افغانستان بی‌سابقه بود، درحالی‌که سطح زیر کشت در سال ۱۹۹۹، قریب به ۹۰ هزار هکتار و تریاک تولیدی ۴۶۰۰ تن بود. با کاهش شدید تولید، قیمت تریاک به شکل بی‌سابقه‌ای بالا رفت و تریاک‌های ذخیره‌شده در انبارهای عوامل دست‌اندرکار مواد مخدر، سودهای سرشاری را نصیب آنان کرد.

بعد از برکناری طالبان انتظار می‌رفت کشت خشخاش و تولید مواد مخدر متوقف شد؛ اما برخلاف انتظارات و برخلاف فرمان دولت جدید افغانستان در ۳ آوریل ۲۰۰۲ مبنی‌بر ممنوعیت‌کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر، کشت خشخاش از سال ۲۰۰۱، دوباره شروع شد و در سال ۲۰۰۲ به ۳۴۰۰ تن، در سال ۴-۲۰۰۳ به ۴۲۰۰ تن و در سال ۲۰۰۶ به ۶۲۰۰ تن رسید که ۹۱ درصد تریاک تولیدی جهان و بیش از ۵۲ درصد تولید ناخالص ملی افغانستان را تشکیل می‌داد. در سال‌های بعد تولید تریاک بازهم افزایش یافت و به‌مراتب بیش از زمان طالبان بود.

ارزش تریاک تولیدی برای سال ۲۰۰۲، حدود یک میلیارد دلار و برای سال ۲۰۰۵، حدود ۲/۲ میلیارد دلار بود. قیمت هر کیلو تریاک در فاصله سال‌های ۲۰۰۰ - ۱۹۹۴، حدود ۳۰ دلار و در ابتدای سال ۲۰۰۲ حدود ۳۵۰ دلار برآورد شد.

در سال ۲۰۱۰، سطح زیر کشت خشخاش حدود ۱۱۹ هزار هکتار بود؛ ولی بر اثر بروز برخی آفات و کاهش بازدهی زمین، تریاک تولیدی به ۳۲۰۰ تن رسید که ۴۰ درصد کمتر از سال ۲۰۰۹ بود. به‌رغم اقدامات تشویقی و تنبیهی دولت برای جلوگیری از کشت خشخاش، سطح زیر کشت این محصول کاهش چندانی نیافته است. از دید تولیدکنندگان و قاچاقچیان مواد مخدر، تولید خشخاش و خریدوفروش آن، اقدامی مشروع تلقی می‌شود؛ هرچند علما فتواهایی مبنی‌بر حرام‌بودن کشت و تجارت آن صادرکرده‌اند. دولتمردان و مسئولان افغانستان نیز کشت خشخاش را با بهانه‌ها و دلایل مختلف برای مثال، فقیر بودن کشاورزان و عدم ارائه کمک‌های بین‌المللی و بدون در نظر گرفتن عواقب خانمان‌برانداز داخلی و خارجی آن، توجیه کرده‌اند. هرچند بخش عمده تریاک و هروئین تولیدی افغانستان به خارج از این کشور می‌رود، سایه‌های مرگ آن در داخل افغانستان به‌سرعت در حال گسترش است و هم‌اکنون (۲۰۱۲)، بیش از یک‌میلیون معتاد در افغانستان وجود دارد و این تعداد همه‌ساله رو به افزایش است. متأسفانه مسئولان افغانستان، به‌منظور فرافکنی مشکلات و متهم‌کردن دیگران برای مبرا جلوه‌دادن خود، گسترش اعتیاد در افغانستان را ناشی از انتقال آن از پاکستان، ایران و کشورهای دیگر به افغانستان قلمداد می‌کنند و به این صورت نقش تعیین‌کننده خود را در مقام بزرگ‌ترین تولیدکننده مواد مخدر در جهان نادیده گرفته، گناه و مسئولیت خود را توجیه می‌کنند.

صنعت

فعالیت صنعتی در افغانستان از سال ۱۳۱۳ / ۱۹۳۴، با احداث اولین کارخانه نساجی در جبل‌السراج آغاز شد و سپس شعبات آن در پلخمری، گلبهار و قندهار شروع به کار کرد. بعد از آن صنایع سیمان، غذایی، مقواسازی، شیشه‌سازی، آجرسازی، کود شیمیایی و... یکی پس از دیگری راه‌اندازی شدند. آلمان اولین کارخانه قند را بعد از جنگ جهانی دوم در بغلان راه‌اندازی کرد. اولین کارخانه سیمان در ۱۹۵۸ در جبل‌السراج ساخته شد. در سال ۱۳۶۰ شمسی، جمعا ۲۴۱ کارخانه، مؤسسه و شرکت تولیدی صنعتی و نیمه‌صنعتی در افغانستان وجود داشت، نساجی در میان واحدهای صنعتی، از مهم‌ترین بخش‌های صنعتی بود.کارخانه‌های نساجی درگلبهار، پلخمری، قندهار، کابل، بلخ، هرات و برخی جاهای دیگر وجود داشت. دیگر واحدهای صنعتی مهم عبارت بودند از: سیمان دهانه غوری در پلخمری، قند بغلان، اسپین زر قندوز، کود و برق مزار شریف، کارخانجات جنگلک، پنبه هرات، افغان صنایع، ذغال‌سنگ دره صوف، ذغال‌سنگ کرکر در پلخمری، ذغال‌سنگ سبزک هرات، مس لوگر، نفت وگاز شیبرغان، سیمان جبل‌السراج و خشکبار و باغی در چاریکار.

درگذشته شهرک‌های صنعتی افغانستان، بیشتر در شمال این کشور پیدا می‌شد؛ مانند پلخمری، بغلان، قندوز، تا حدودی خواجه غار، مزار شریف، بلخ، آقچه و امام صاحب.

بعد از بروز جنگ‌های داخلی در افغانستان، نه‌تنها رشد صنعتی متوقف شد، بلکه آسیب‌های سنگینی به واحدهای صنعتی وارد شد و بسیاری از آنها تخریب شده و از مدار تولید خارج شدند و بعضی به حالت تعطیل و نیمه‌تعطیل درآمدند و معدودی با بخشی از ظرفیت تولیدی خود به فعالیت خود ادامه دادند.

بعد از برکناری طالبان، بسیاری از کارخانه‌ها و واحدهای صنعتی قدیمی بازسازی شدند و به‌تدریج شروع به کار کردند و سایر بخش‌های صنعتی با سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی یکی پس از دیگری شروع به‌کار کردند. اداره حمایت از سرمایه‌گذاری در افغانستان (آیسا) تأسیس شد تا ضمن تشویق و حمایت از سرمایه‌گذاری در بخش صنعت، مشکلات موجود را از پیش پا بردارد. شهرک‌های صنعتی در بسیاری از مراکز ولایات احداث شد و با حمایت‌های به‌عمل‌آمده کارخانه‌های متعددی در آنها شروع به کار کردند؛ از جمله در زمینه مواد غذایی، نوشابه، آب‌میوه، کفش‌های پلاستیکی، ظروف پلاستیکی، فلزات، فلزات آلومینیومی، کاغذ، مقوا، کارتن، نساجی، شیرینی‌پزی، باطری‌سازی، مصالح ساختمانی، چاپ، صابون، میز و صندلی، لباس‌های محلی، آب‌معدنی، سیمان، گاز طبیعی، ذغال‌سنگ، مس و....

صنایع دستی

صنایع‌دستی به‌وسیله دست انسان و براساس ذوق، مهارت و بینش انسان تولید می‌شود. این صنایع در افغانستان جایگاه بالایی دارد و از قدیم در این کشور رواج داشته است. قدیمی‌ترین ظروف گلی که با دست انسان ساخته شده متعلق به ۴ تا ۵ هزار سال قبل از میلاد است و در موندیگک پیدا شده است. بعدها فلزکاری، استخراج و ذوب فلزات و تبدیل آن به ابزارآلات مختلف رواج پیدا کرده است. مهم‌ترین صنایع‌دستی که در طول تاریخ در افغانستان وجود داشته‌اند، عبارت‌اند از: قالی‌بافی، گلیم‌بافی، نمدبافی، برک‌بافی، حصیربافی، (یا بوریابافی)، قلاب‌دوزی، خامه‌دوزی، زری‌دوزی، صدف‌دوزی، آینه‌دوزی (در بین بلوچ‌ها)، گلدوزی، پوستین‌دوزی، دباغی و چرم‌سازی، سفالگری، منبت‌کاری، (برای تزیین کمد، رحل قرآن، میز و صندلی، منبر، مقابر و...)، زرگری (برای ساخت زیورآلات)، مینیاتور، تذهیب، مسگری، آهنگری، مجسمه‌سازی، حکاکی، خراطی روی چوب، شیشه‌گری، سنگ‌تراشی، کاشی‌کاری، کفش‌دوزی، لباس‌دوزی (سنتی) و صنایع چوبی (برای ساخت در، پنجره، کمد، میز، صندلی، تخت، ابزار کشاورزی، وسایل آشپزخانه و...). درواقع آنچه انسان در زندگی نیاز داشته، با دستان او ساخته می‌شده است.

از میان صنایع‌دستی افغانستان، قالی‌بافی مهم‌ترین و مشهورترین آنها بوده و هم‌اکنون نیز فعال است. قالی‌بافی از قدیم در افغانستان رایج بوده و از اقلام صادراتی مهم آن بوده است. بهترین قالی‌ها در آقچه، سرپل، میمنه و دیگر مناطق شمالی افغانستان بافته می‌شده و علاوه بر بازار داخلی به کشورهای مختلف نیز صادر می‌شده و از رونق خوبی برخوردار بوده است. بعد از قالی‌بافی، گلیم‌بافی از صنایع‌دستی مهم افغانستان بوده است.گلیم‌بافی قبل از قالی‌بافی رواج داشته و قالی مرحله تکاملی گلیم ذکر شده است.گلیم‌های ناحیه سرپل افغانستان از مرغوبیت و شهرت خاصی برخوردار بوده و در تولید آن از پشم‌های رنگی هم استفاده می‌شد. در مناطق مرکزی افغانستان نیز گلیم‌های زیادی بافته می‌شود و از پشم‌هایی استفاده می‌شود که رنگ طبیعی و اصلی دارند. بعد از قالی و گلیم، نمدبافی قرار داشته است.

معدن

افغانستان از لحاظ معدنی کشوری غنی ارزیابی شده و ارزش معادن آن در حدود ۳ هزار میلیارد دلار برآورد شده است. در زمان حضور اتحاد شوروی (روسیه) در افغانستان، بررسی‌هایی راجع‌به معادن افغانستان صورت گرفت؛ ولی اطلاعات آن انتشار نیافت. بعد از برکناری طالبان، تحقیقات جامع‌تری به کمک آمریکا و برخی کشورهای دیگر راجع‌به معادن افغانستان صورت گرفت و حاصل این مطالعات حاکی از غنی‌بودن منابع معدنی افغانستان است. مهم‌ترین منابع معدنی افغانستان از این قرار است: سنگ‌آهن، ذغال‌سنگ، مس، گاز طبیعی، اورانیوم، نفت، طلا، نقره، نیکل، کرم، قلع، روی، باریت، سولفور، طلق ،(Talc) فلوراید، میکا، منیزیم، سنگ لاجورد، گوگرد، سولفات، بریل، سیلیس، دولومیت، آلومینیوم، یاقوت، جیوه، پنبه نسوز، بوکسیت، سنگ‌آهک، سنگ گچ، سنگ مرمر، گل سرشوی، تنگستن، یاقوت، لیتیوم، منگنز، زمرد، سرب، لعل، نمک وگوگرد، از این میان، گاز طبیعی، طلا، نقره، نمک، مس، کرم، باریت، سنگ‌های قیمتی، ذغال‌سنگ، سنگ گچ، سنگ مرمر و برخی منابع دیگر تاکنون استخراج و بهره‌برداری شده است.

گاز طبیعی

از مهم‌ترین منابع معدنی استخراج‌شده در افغانستان است. منابع مهم گاز افغانستان در شیبرغان و مناطق مجاور آن مانند جوزجان، فاریاب، میمنه و سرپل است. در گذشته، ذخایر این منابع ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد مترمکعب تخمین زده شده بود؛ ولی بعضی منابع جدید، ذخایر آن را قریب به ۵۰۰ میلیارد مترمکعب (تخمین‌های ۲۰۱۱) برآورد کرده‌اند.

اتحاد شوروی( روسیه) در سال ۱۹۵۸، ذخایر گاز شیبرغان را کشف کرد و صادرات آن را از طریق یک خط لوله ۳۶۵ کیلومتری به طرف شوروی (ازبکستان) از اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد. ۲۷۶ کیلومتر این خط لوله در خاک شوروی و بیش از ۹۰ کیلومتر آن در داخل خاک افغانستان بود. ظرفیت استخراج و انتقال گاز در آغاز 1/5 میلیارد مترمکعب در سال بود؛ ولی بعدها افزایش یافت و به سالی ۲ تا ۳ میلیارد مترمکعب رسید. ارزش صادرات گاز طبیعی افغانستان به شوروی در سال ۱۹۷۵، بالغ‌بر 46/3 میلیون دلار، در سال ۱۹۷۹ حدود ۲۰۰ میلیون دلار و در سال ۱۹۸۴ به ۳۱۴ میلیون دلار بود که ۵۰ درصد از درآمد ارزی افغانستان را تشکیل می‌داد. با فروپاشی اتحاد شوروی و سپس سقوط رژیم نجیب‌الله در ابتدای سال ۱۳۷۱، صادرات گاز افغانستان نیز قطع شد و گاز استخراج شده به مصارف داخلی در مزار شریف و برخی شهرهای شمالی رسید. میزان استخراج‌گاز طبیعی در سال ۲۰۰۹، حدود ۳۰ میلیون مترمکعب در سال بود.

سنگ آهن

در کنار گاز طبیعی، مهم‌ترین ذخیره معدنی شناخته‌شده در افغانستان سنگ‌آهن است. معادن آهن در حاجیگک در بامیان، حاجی عالم در شهرستان خاکریز، ولایت قندهار، جبل السراج، ارغنداب، بدخشان، هرات و برخی جاهای دیگر قرار دارد؛ ولی معروف‌ترین آنها، حاجیگک در نزدیکی بامیان است و ذخیره آن بیش از ۲ میلیارد تن و میزان خلوص آن ۶۲ درصد ارزیابی شده است. ذخیره این معدن به‌صورت لایه‌ای قرار دارد و مقدمات لازم برای استخراج معدن از طریق مزایده و انتخاب شرکت طرف قرارداد از اواخر دهه ۲۰۰۱ و اوایل ۲۰۱۱ آغاز شده است، معدن آهن حاجیگک بزرگ‌ترین معدن آهن افغانستان و حتی جهان ارزیابی شده است.

مس

معادن مس متعددی در افغانستان شناسایی شده‌اند، مانند عینک در ولایت لوگر، جنگلک در پنجشیر، تخته پل در قندهار؛ ولی معروف‌ترین و بزرگ‌ترین آنها معدن مس عینک است که در حدود ۴۰ کیلومتری جنوب غربی کابل در ولایت لوگر قرار دارد. ذخیره معدن مس عینک ۴/۴ میلیون تن و طبق برخی ارزیابی‌های دیگر 4/7 میلیون تن برآورد شده است.

اتحاد شوروی در سال ۱۳۵۶، مطالعات فنی و اقتصادی این معدن را به افغانستان پیشنهاد کرد و در خرداد ۱۳۵۶/ ژوئن ۱۹۷۷، قرارداد آن بین افغانستان و شوروی امضا شد. پس از بروز جنگ‌های داخلی، برنامه‌های استخراج این معدن معلق شد. در زمان طالبان در سال ۱۹۹۸، یک کنسوسیوم چندملیتی قصد سرمایه‌گذاری و استخراج معدن مس عینک را داشت، ولی به نتیجه نرسید. پس از سقوط طالبان، امتیاز استخراج معدن عینک به مزایده گذاشته شد و یک شرکت چینی در سال ۲۰۰۷، امتیاز استخراج آن را به دست آورد.

ذغال سنگ

ذخایر ذغال‌سنگ افغانستان از نوع مرغوب است و ذخیره نهایی آن در این کشور حدود ۴۰۰ میلیون تن برآورد شده است. مهم‌ترین معادل ذغال‌سنگ در کرکر در پلخمری، دره صوف در نزدیکی بامیان، سبزک در کرخ در نزدیکی هرات و دو آب در نزدیکی بامیان قرار دارد.

طلا

مهم‌ترین معادن طلای افغانستان در راغ بدخشان، سمنی در تخار، زرکشان در مقر غزنی، کهنه سنگ در زابل، حوزه رود کوکچه در بدخشان و پنجشیر قرار دارد. لعل بدخشان که در گذشته شهرت فراوان داشت، در تقسیمات امروز، معادن آن از خاک بدخشان خاص بیرون است و در خاک شغنان، در سمت راست آمودریا (تاجیکستان) افتاده است. لاجورد بدخشان که همچون لعل شهرت جهانی داشت، امروز معادن آن در سرچشمه‌های کوگچه واقع شده و استخراج آن در انحصار دولت است.

لیتیوم

از معادن باارزشی است که به‌تازگی در افغانستان کشف شده است و دارای ذخایر غنی دارد.

سرب

در دره غوربند در نزدیکی بامیان، معدن سرب وجود دارد و سابقه استخراج داشته است. ذخیره آن ۲۲۱ هزار تن برآورد شده و از سال ۱۸۵۰ تا ۱۹۱۹ فعال بوده است، معادن سرب در بی‌بی گوهر در فرمانداری خاکریز در قندهار، دره نور و دره تولک در هزاره‌جات قرار دارد.

سایر معادن

علاوه بر معادن ذکرشده، معادن نقره و مس در پنجشیر، مس در فراه، نمک در طالقان، نمک و طلا و لاجورد و گوگرد در بدخشان، آهن و مس و کرم در کابل، گوگرد در بلخ، سولفور در نزدیکی ننگرهار، اورانیوم در بیابان‌های جنوب غربی افغانستان و کوه میرداود در میان هرات و شنیدند، نفت وگاز در حوزه آمودریا، و... وجود دارد.

جدول شماره 5. تولیدات معدنی (به هزار تن):[۳]


۲۰۰۳


۲۰۰۲


۲۰۰۱


نوع محصول معدنی


۱۸۵


۱۸۵


۱۹۰

ذغال سنگ


۳۰۰۰


۳۰۰۰


۳۰۰۰


گاز طبیعی (به میلیون مترمکعب)


۵


۵


۵

سنگ مس


۱۳


۱۳


۱۳


نمک (تصفیه‌نشده)


۳


۳


۳

سنگ گچ (خام)

انرژی

برق، گاز طبیعی، ذغال‌سنگ، چوب و نفت از مهم‌ترین منابع انرژی در افغانستان است. برق مورد نیاز از نیروگاه‌های برق آبی مانند سد کجکی، سد سروبی، سد نغلو و سدهای جدیدالاحداث، مانند سد سلما در هرات، نیروگاه‌های تولید برق و واردات از کشورهای دیگر مانند ایران، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان به دست می‌آید. از ایران یک خط انتقال ۲۰ کیلوولت و یک خط انتقال ۶۳ کیلوولت به هرات می‌رود. برق مورد نیاز زرنج و برخی مناطق مرزی افغانستان نیز از ایران تأمین می‌شود.

برق برای اولین‌بار در افغانستان در زمان حکومت امیرعبدالرحمان خان به‌کار گرفته شد. در این زمان دینام الکتریکی کوچکی به‌کار افتاد و سپس موتورهای تولید برق یکی پس از دیگری به کار گرفته شد. ابتدا ماشین‌های با قدرت بخار و سپس موتورهای دیزلی به‌کار افتاد؛ ولی به دلیل گرانی سوخت، بیشتر از ذغال‌سنگ استفاده شد. اولین دستگاه بخاری تولید برق با استفاده از انرژی ذغال‌سنگ در کارخانه قند بغلان به کار گرفته شد.

ابتدا متخصصان انگلیسی استفاده از دستگاه‌های برق آبی را در جبل‌السراج به‌کار گرفتند. بعد از آن متخصصان آلمانی شرکت زیمنس در چک وردک و پلخمری بندهای برق آبی احداث کردند. متخصصان شوروی( روسیه) نیز در پلخمری دو کارخانه برق آبی تأسیس کردند. بعدها آلمانی‌ها بند برق سروبی در ۶ کیلومتری جنوب شرق کابل و سد نغلو را احداث کردند. همچنین، آلمانی‌ها بند برق ماهی پر را ساختند. بند برق جلال‌آباد و سد برق آبی کجکی از دیگر پروژه‌های برق آبی بوده است.

تولید برق در افغانستان در سال ۱۹۷۵، حدود ۳۲۸ میلیون کیلووات ساعت، در سال ۱۹۸۲ حدود ۳۹۴ میلیون کیلووات ساعت، در سال ۱۹۹۸ حدود ۱۱۰ میلیون کیلووات ساعت، در سال ۲۰۰۰ حدود ۱۰۵ میلیون کیلووات ساعت و در سال ۲۰۰۹ حدود 285/5 میلیون کیلووات ساعت بود. مقدار برق وارداتی در سال ۲۰۰۸، قریب به ۱۲۰ میلیون کیلووات ساعت بود.

بخشی از گاز طبیعی مورد نیاز از معادن شمالی افغانستان استخراج و مابقی از خارج وارد می‌شود. به‌تازگی قراردادی با یک شرکت چینی برای استخراج معادن نفت و گاز حوزه آمودریا امضا شده است. نفت و فرآورده‌های نفتی مورد نیاز افغانستان بیشتر از خارج وارد می‌شود. مصرف سوخت در سال ۲۰۱۰، حدود ۴۸۰۰۰ بشکه در روز بود. قبل از سقوط رژیم کمونیستی نجیب‌الله، بخش عمده فرآورده‌های نفتی مورد نیاز افغانستان از اتحاد شوروی( روسیه) وارد می‌شد؛ ولی پس از فروپاشی شوروی( روسیه)، فرآورده‌های نفتی مورد نیاز افغانستان از ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، روسیه، آذربایجان، ایران و برخی کشورهای دیگر وارد می‌شده است.

اوضاع مالی

پول رسمی افغانستان، «افغانی» نام دارد، پس از تشکیل دولت جدید در افغانستان از سال ۲۰۰۱ به بعد، پول جدید این کشور، که در سوئد و آلمان چاپ شده بود، از اکتبر ۲۰۰۲ به جریان افتاد و افغانی‌های سابق (اعم از افغانی‌های موجود در حکومت طالبان و افغانی‌های رایج در دولت اسلامی افغانستان) با پول جدید معاوضه شد. سه صفر از افغانی سابق حذف شد و هر هزار افغانی سابق با یک افغانی جدید معاوضه شد. اجزای افغانی جدید همان سابق بوده و عبارت است از: ۱ افغانی، ۲ افغانی، ۵ افغانی، ۱۰ افغانی، ۲۰ افغانی، ۵۰ افغانی، ۱۰۰ افغانی، ۵۰۰ افغانی و ۱۰۰۰ افغانی، واحد کمتر از یک افغانی، پول نام دارد و هر صد پول برابر با یک افغانی است.

نرخ مبادله افغانی با دلار در سال ۲۰۰۶، هر دلار برابر با 49/925 افغانی، سال ۲۰۰۷ برابر با 49/962 افغانی و در سال ۲۰۰۸ برابر با ۲۵۰ / ۵۰ افغانی بود.

درآمد سرانه طبق برآورد بانک جهانی در سال ۱۹۸۰، ۱۷۰ دلار، در سال ۱۹۸۶ حدود ۲۲۰ دلار، در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴ حدود ۸۰۰ دلار و در سال ۲۰۰۶ حدود ۸۳ / ۲۳۱ دلار بود. نرخ بهره (به افغانی) 46/45 افغانی در سال ۲۰۱۰ و 53/37 افغانی در سال ۲۰۱۱ بود.

نرخ بهره بانک‌های تجارتی عمده حدود 15/222 درصد در سال ۲۰۰۹ و ۶۸۹ / ۱۵ درصد برای سال ۲۰۱۰ برآورد شد. نرخ رشد اقتصادی در سال ۲۰۰۶ حدود 8/4 درصد و برای سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ حدود 7/1 درصد تخمین زده شده است. نرخ تورم 16/3 درصد در سال ۲۰۰۵، ۱۷ درصد در سال ۲۰۰۷، ۹ درصد در سال ۲۰۱۰ و ۷/۷ درصد برای سال ۲۰۱۱ تخمین زده شد.کسری بودجه در سال ۲۰۰۱ حدود 9/6 درصد تولید ناخالص ملی برآورد شد.

بدهی‌های خارجی افغانستان در سال ۲۰۰۴، ۸ میلیارد دلار برآورد شد که بیشتر به روسیه و صندوق بین‌المللی پول و مربوط به دوران سابق است، به‌جز آن، بدهی‌های خارجی افغانستان 2/7 میلیارد دلار در سال ۹-۲۰۰۸ و 1/28 میلیارد دلار در سال ۱۱-۲۰۱۰ بود.

نرخ تورم در سال ۲۰۰۵ حدود 16/3 درصد، برای سال ۲۰۱۰ حدود ۹ درصد و برای سال ۲۰۱۱ حدود ۷/۷ درصد تخمین زده شد. نیروی کار در سال ۲۰۰۴، حدود ۱۵ میلیون نفر برآورد شد و قریب به ۴۰ درصد آن بیکار بود. میزان بیکاری ۴۰ درصد در سال ۲۰۰۵ و ۳۵ درصد در سال ۲۰۰۸ برآورد شد. بخش اعظم نیروی کار ابتدا در کشاورزی و دامداری (بیش از ۷۰ درصد)، خدمات (بیش از ۱۶ درصد) و صنعت (بیش از ۷ درصد) اشتغال داشته‌اند. بخش کشاورزی و دامداری در حال کاهش و بخش خدمات به‌سرعت در حال افزایش بوده است.

قریب به نیمی از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند. در سال ۲۰۰۳ جمعیت زیر خط فقر ۵۳ درصد تخمین زده شد؛ ولی در سال‌های بعد این وضعیت کمی بهتر شد.

سال مالی در افغانستان از ۱ فروردین تا ۲۹ اسفند/ ۲۱ مارس تا ۲۰ مارس است.

جدول شماره 6. میزان نقدینگی (به میلیون افغانی):[۴]


۲۰۰۷-۸


۲۰۰۶-۷


۲۰۰۵-۶

نوع نقدینگی
23/006 23/006 19/230 طلا
96/087 80/370 63/765 سایر (منابع)

جدول شماره 7. پشتوانه‌های پولی (به میلیون افغانی):[۴]


۲۰۰۸


۲۰۰۷


۲۰۰۶

نوع پشتوانه
70/142/5 57/219/5 46/815/1 حق برداشت مخصوص صندوق بین المللی پول
76/862/6 56/919/9 32/690/7


ذخایر در صندوق بین‌المللی پول

4/552/9


۴/۴۴۵/۴


۱/۷۴۲/۱

سایر پس اندازها
151/558/0 118/584/8 81/247/9 ارزهای خارجی

درآمدها

درآمدهای دولت افغانستان در سال ۲۰۱۱، 1/58 میلیارد دلار بود؛ ولی هزینه‌های آن ۳/۳ میلیارد دلار بود.

جدول شماره 8. منابع درآمد بودجه (به میلیون افغانی):[۵]

2008-9 2007-8 2006-7 نوع خرج
34/592 24/994 21/893 مالیات های مستقیم
6/400 7/633 6/713 مالیات های غیرمستقیم
18/418 12/948 11/980 درآمدهای انحصاری و اختصاصی
9/744 4/413 3/200 سایر درآمدها
9/783 8/445 6/896 درآمد سایر اموال و خدمات
44/375 33/438 28/789 جمع درآمدها

جدول شماره 9. مخارج بودجه (به میلیون افغانی):[۵]


۲۰۰۸-۹


۲۰۰۷-۸


۲۰۰۶-۷


نوع خرج

45/578 33/567 26/454


حقوق و دستمزد

11/611 11/100 10/200


خرید کالا و خدمات

3/713 1/746 2/176


یارانه‌ها و انتقالات

2/940 2/829 2/461


مستمری

1/018 1/417 1/987


هزینه‌های سرمایه‌ای


۵۰۰


۱۰۷


۱۶۹

بهره
65/359 50/667 43/448


جمع مخارج

کمک‌های خارجی

باید کمک‌های خارجی را به منابع درآمد دولت افغانستان اضافه کنیم، در کنفرانس توکیو، که در سال ۲۰۰۲ برگزار شد، کشورهای کمک‌کننده توافق کردند ۴۳۰۰ میلیون دلار کمک در اختیار افغانستان قرار دهند.

درکنفرانس برلین، که در سال ۲۰۰۴ برگزار شد کشورهای کمک‌کننده قبول کردند ۴۵۰۰ میلیون دلار کمک برای اجرای پروژه‌ها به افغانستان کمک‌کنند.

در کنفرانس لندن، که در اوایل سال ۲۰۰۶ برگزار شد، کشورهای کمک‌کننده موافقت کردند ۱۰۵۰۰ میلیون دلارکمک برای بازسازی افغانستان در اختیار این کشور قرار دهند.

درکنفرانس دوم توکیو که در سال ۲۱۲ برگزار شد، کشورهای کمک‌کننده تعهد کردند تا سال ۲۰۱۷ سالانه ۴ میلیارد دلار (درمجموع ۱۶ میلیارد دلار) کمک در اختیار افغانستان قرار دهند. این مبلغ کمک، اگر به مرحله عمل برسد حدود یک‌چهارم نیازهای افغانستان را تأمین می‌کند.

کمتر از یک‌سوم این کمک‌ها (حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد) در اختیار دولت افغانستان قرار داده شده است و مابقی را کشورها و سازمان‌های کمک‌کننده و مؤسسات غیردولتی خارجی مانند NGO ها مصرف کرده‌اند، ضمن اینکه بخشی از کمک‌های وعده داده‌شده نیز تحقق نیافته است. در کنفرانس لندن پیشنهاد شد ۵۰ درصد کمک‌ها به‌طور مستقیم به دولت افغانستان داده شود و مابقی را NGO های خارجی دریافت کرده و به مصرف پروژه‌ها برسانند؛ ولی آمریکا و ژاپن به بهانه وجود فساد اداری و مالی در افغانستان و عدم استفاده درست، آن را نپذیرفتند.

آمریکا بیشترین کمک‌های خارجی را ارائه داده است و بعد از آن ژاپن، اتحادیه اروپا، بانک جهانی، انگلیس، آلمان وکانادا قرار داشته‌اند.

تولید ناخالص ملی

تولید ناخالص ملی در سال ۱۹۸۵ حدود ۳ میلیارد دلار، در سال ۱۹۸۶ حدود 3/8 میلیارد دلار، در سال ۱۹۸۷ قریب به ۴ میلیارد دلار و در سال ۱۹۸۸ بیش از 3/5 میلیارد دلار بود.

سهم بخش‌های مختلف در تولید ناخالص ملی در سال ۲۰۰۱، کشاورزی ۶۰ درصد، صنعت ۲۰ درصد و خدمات ۲۰ درصد و در سال ۲۰۰۵، کشاورزی ۳۸ درصد، صنعت و معدن ۲۴ درصد و خدمات ۳۸ درصد بود که مواد مخدر را نیز دربر می‌گرفت.

جدول شماره 10. سهم بخش‌های مختلف در تولید ناخالص داخلی (به میلیون افغانی به قیمت جاری)


۲۰۰۸-۹


۲۰۰۷-۸


۲۰۰۶-۷


شرح

165/835 184/134 153/754 کشاورزی، صید، جنگل و ماهیگیری
2/456 1/783 1/203


معدن

84/844 77/553 68/244


صنعت


۶۸۱


۶۴۵


۵۹۳


برق و انرژی

49/751 42/568 35/455


ساختمان

59/855 51/974 40/711 تجارت و خدمات (رستوران و هتل)
51/654 44/778 30/455 حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات
13/301 9/772 6/491 درآمد، بیمه، اموال و دادوستد
51/502 39/976 27/015 خدمات دولتی
5/813 4/988 3/760 خدمات شخصی، ملی و اجتماعی
19/094 16/505 14/847 مالکیت مسکن
19/545 16/886 13/565 سایر خدمات
524/331 491/363 396/094 sub- total
17/835 14/267 11/579 مالیات بر واردات
542/167 505/630 407/473 تولید ناخالص داخلی (برحسب ارزش بازار)

تجارت در افغانستان

فعالیت‌های بانکی

از دهه ۱۹۳۰ فعالیت‌های بانکی در افغانستان آغاز شد. اولین بانک در سال ۱۹۳۱، به نام شرکت سهامی افغانستان به ثبت رسید؛ ولی بعد عنوان بانک ملی را اختیار کرد. یک تاجر افغان به نام عبدالمجید خان زابلی بانک ملی افغانستان را در سال ۱۹۳۳، با سرمایه ۳۵ میلیون افغانی، معادل 3/5 میلیون دلار آمریکایی در زمان صدارت محمدهاشم خان تأسیس کرد.

اکنون، «افغانستان بانک» (Afghanistan Bank) یا بانک مرکزی مهم‌ترین بانک در افغانستان، است که هم کار بانک مرکزی و هم فعالیت‌های بانکی را انجام می‌دهد. افغانستان بانک و بانک ملی افغانستان از مهم‌ترین بانک‌های دولتی افغانستان هستند. سایر بانک‌ها اعم از دولتی، خصوصی و بین‌المللی عبارت‌اند از: بانک بین‌المللی افغانستان، عزیزی بانک، بانک الفلاح، براک (BRAK)، کابل بانک، بانک توسعه صادرات، حبیب بانک پاکستان، بانک تجارتی پشتون، بانک ملی پاکستان، بانک ملی پنجاب- هند، بانک رسمی استاندارد، آرین بانک و نخستین بانک وام‌های کوچک (میکروفاینانس) و...

واردات و صادرات

واردات افغانستان در سال ۲۰۰۸، 5/3 میلیارد دلار بود.کالاهای اصلی وارداتی شامل ماشین‌آلات، مواد غذایی، منسوجات و فرآورده‌های نفتی است.

صادرات افغانستان در سال ۲۰۰۹، حدود ۵۴۷ میلیون دلار و در سال ۲۰۱۰، ۵۷۱ میلیون دلار بود. اقلام اصلی صادراتی شامل تریاک و مواد مخدر، میوه‌های تازه و خشک، قالی، پشم، پنبه، پوست خام و پوست دباغی‌شده، سنگ‌های قیمتی و نیمه‌قیمتی و خشکبار است.

جدول شماره 11. واردات (به‌صورت C.i.F و به میلیون دلار):[۶]


۲۰۰۶-۷


۲۰۰۵-۶


۲۰۰۴-۵


نوع کالا


۵۳۲


۵۹۹


۵۲۸


ماشین‌آلات و تجهیزات


۲۵۴


۲۵۳


۷۷


نفت و فرآورده‌های نفتی


۲۷۴


۲۶۸


۸۵


فلزات


۱۴


۲۳


۳


کالاهای شیمیایی


۳۲۸


۳۳۳


۴۰۴


مواد غذایی


۲۲۵


۱۵۰


۳۳۰


پارچه، لباس و کفش


۳۳۰


۲۷۹


۲۴۱


مصالح ساختمانی و دارو

2/744 2/678 2/177


جمع (شامل سایر اقلام)

جدول شماره 12. صادرات (به‌صورت F. O. b و به میلیون دلار):[۶]


۲۰۰۶-۷


۲۰۰۵-۶


۲۰۰۴-۵


نوع کالا


۳۹


۱۷


۱۳


میوه‌های تازه


۱۲۶


۸۷


۸۱


میوه‌های خشک


۱۰


۵


۱۴


گیاهان دارویی


۲۳


۳۱


۲۲


پوست حیوانات


۴


۵


۸


پشم


۱۸۷


۲۰۷


۱۵۶


قالی و صنایع‌دستی


۴۱۶


۳۸۴


۳۰۵


جمع (شامل سایر اقدام صادراتی)

جدول شماره 13. شرکای عمده تجاری در زمینه واردات و سهم آنها در این بخش عبارت‌اند از (به میلیون دلار):[۷]


۲۰۰۸


۲۰۰۷


۲۰۰۶


نام شریک تجاری

170/9 186/4 110/7


جمهوری خلق چین

428/5 204/0 276/4


آلمان

277/2 242/8 195/7


هند


۴۱۸


۴۱۴


۳۵۳


ژاپن

190/1 166/5 134/2


قزاقستان

136/9 119/9 86/4


کره جنوبی

2/051/5 1/796/9 1/448/0


پاکستان

176/2 137/6 90/6


فدراسیون روسیه

150/6 119/9 100/2


ترکیه

529/9 537/6 459/3


ایالات‌متحده آمریکا

5/715/4 4/874/8 3/824/4


جمع (شامل سایر کشورها)

جدول شماره 14. شرکای عمده تجاری در صادرات (به میلیون دلار):


۲۰۰۸


۲۰۰۷


۲۰۰۶


نام شریک تجاری

10/5 9/7 12/2


فنلاند


۴


۷


۱


آلمان

88/6 77/6 62/6


هند

33/0 0/2 0/2


هلند

84/7 74/2 59/8


پاکستان

9/3 8/1 10/5


روسیه

28/1 24/6 5/9


تاجیکستان

10/0 11/4 8/7


ترکیه

10/0 7/9 6/1


امارات متحده عربی

2/2 1/0 17/8


انگلستان

79/0 69/8 41/6


آمریکا

410/9 340/1 276/9


جمع (شامل سایر کشورها)

سهم شرکای تجاری افغانستان در زمینه واردات کالا از افغانستان در سال ۲۰۱۰ از این قرار بود: آمریکا 29/1 درصد، پاکستان 23/3 درصد، هند 7/6 درصد، روسیه 4/5 درصد و آلمان 4/2 درصد. سهم شرکای تجاری در زمینه صادرات کالا به افغانستان در سال ۲۰۱۰ به این شرح بود: پاکستان 25/9 درصد، هند 25/5 درصد، آمریکا 14/9 درصد، تاجیکستان 9/6 درصد و آلمان ۵ درصد. تراز تجاری افغانستان (به میلیون دلار) در سال‌های گذشته به این شرح بوده است:

جدول شماره 15. تراز تجاری افغانستان


۲۰۰۹


۲۰۰۵-۶


۲۰۰۴-۵


۲۰۰۳-۴


۲۰۰۲-۳

-2/475/0 -2/515/1 -2/210/8 -1/892/0 -1/217/6

توریسم

قبل از بروز جنگ‌های داخلی از دهه ۱۹۷۰ به بعد، گردشگری و توریسم یکی از اقلام درآمد افغانستان را تشکیل می‌داد. آثار طبیعی و تاریخی جذاب در افغانستان زیاد است و جهانگردان را به طرف خود جلب می‌کند؛ ولی دو عامل عمده مانع از توسعه صنعت توریسم شده است:

۱ - بروز بی‌ثباتی، ناامنی و جنگ‌های داخلی در افغانستان؛ ۲- فقدان هتل‌ها و امکانات حمل‌ونقل برای جابه‌جایی و اسکان گردشگران.

بعد از برکناری طالبان، شرایط برای گردشگری بهتر و تعداد گردشگران بیشتر شده است؛ ولی تا رسیدن به مرحله مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. آمارهای دقیق راجع‌به تعداد گردشگران و درآمدهای حاصل از آن در یکی دو دهه اخیر ارائه نشده و اطلاعات موجود بیشتر قدیمی‌اند.

جدول شماره 16. شمار گردشگران و درآمدهای حاصل از آن:[۸]


۱۹۹۸


۱۹۹۷


۱۹۹۶


۴


۴


۴

تعداد گردشگران (به هزارنفر)


۱


۱


۱

درآمد حاصله (به میلیون دلار)

تعداد گردشگران برای سال ۲۰۰۲ نیز حدود ۴ هزار نفر و درآمد حاصله یک‌میلیون دلار برآورد شد.

ارتباطات‌ و حمل‌‌و نقل

راه‌ ها

تا سال ۱۹۸۴، حدود ۲۱ هزار کیلومتر جاده در افغانستان وجود داشت و ۲۸۰۰ کیلومتر آن آسفالته بود و به‌صورت کمربندی از مرز تورغندی در شمال هرات شروع و پس از عبور از هرات، قندهار، کلات و غزنی به کابل و سپس از کابل به مزار شریف و از آنجا به حیرتان در مرز با ازبکستان می‌رسید. این جاده از دو سو به مرزهای اتحاد شوروی سابق (ترکمنستان و ازبکستان کنونی) متصل می‌شد. جاده مذکور در غرب به‌وسیله یک راه از هرات به مرز ایران (تایباد)، در جنوب به‌وسیله یک راه از قندهار به مرز پاکستان (چمن) و در شرق به‌وسیله یک راه از کابل به مرز پاکستان (نزدیکی پیشاور) متصل می‌شد.

اتحاد شوروی جاده کوشک - هرات - قندهار را در سال‌های دهه ۱۹۶۰، به‌صورت بتنی و محکم ساخته است تا امکان عبور تانک، زره‌پوش و وسایل زرهی سنگین از آن میسر باشد. روسیه از فعالیت آمریکا در وادی هلمند سخت نگران و ناراضی بود و با احداث این راه سعی داشت امکان دسترسی خود به این ناحیه را تسهیل‌کند. آمریکا نیز جاده کابل تورخم (مرز پاکستان) و کابل قندهار را ساخت. این جاده سراسری پس از تعمیرات و بازسازی طی سال‌های اخیر، همچنان فعال است و فقط یک خط ارتباطی جدید به آن افزوده شده و آن جاده زابل - زرنج - دلارام است. ایران بخش زابل- زرنج و هند بخش زرنج- دلارام را ساخته‌اند. راه‌های افغانستان در طول سه دهه جنگ در افغانستان اغلب آسیب دیدند و راه‌های آسفالته نیز عمدا خاکی شدند؛ حتی بیشتر بخش‌های جاده هرات- قندهار با وجود بتنی و مستحکم بودن، آسیب‌های شدیدی دید و عبور از آن با سختی همراه بود.

پس از برکناری طالبان در سال ۲۰۰۱ و تشکیل دولت جدید در افغانستان، بازسازی راه‌ها و احداث راه‌های جدید با استفاده از کمک‌های بین‌المللی آغاز شد. در سال ۲۰۰۴، افغانستان دارای ۳۴۷۸۴ کیلومتر راه اصلی بود که ۸۲۲۹ کیلومتر آن آسفالته و بقیه خاکی بود. با ادامه کمک‌های بین‌المللی و تداوم بازسازی راه‌ها، جمع راه‌های افغانستان در سال ۲۰۰۶، به 42/150 کیلومتر رسید که ۱۲۳۵۰ کیلومتر آن آسفالته و ۲۹۸۰۰ کیلومتر آن خاکی بود. بخشی از کمک‌های جمهوری اسلامی ایران به بازسازی افغانستان، بازسازی و احداث جاده دوغارون- هرات به طول ۱۲۷ کیلومتر، هرات- ارملک به طول ۶۱ کیلومتر و میلک- زرنج به طول ۵ کیلومتر اختصاص یافت و این سه قطعه جاده به‌صورت اصولی و اساسی احداث شد.

راه‌های آبی افغانستان ۱۲۰۰ کیلومتر است که عمدتا در آمودریاست. رود هیرمند در سیستان نیز، که بخشی از مرز مشترک ایران و افغانستان را تشکیل می‌دهد، در صورت پرآبی، بخشی از راه‌های آبی افغانستان را تشکیل می‌دهد.

به دلیل کوهستانی‌بودن افغانستان، توسعه راه‌ها با موانع و مشکلات زیاد همراه است و باکندی و صرف هزینه‌های سنگین صورت می‌گیرد.

راه آهن

راه‌آهن در افغانستان توسعه‌ای نداشته است. در زمان عبدالرحمان خان، هم انگلیس و هم روسیه خواهان توسعه خط آهن خود در افغانستان شدند. انگلیس از طریق توسعه خط آهن هند به درون افغانستان سعی داشت این کشور را به هند بریتانیا متصل‌کند. روسیه نیز تلاش می‌ورزید با توسعه خط آهن آسیای مرکزی به درون افغانستان، این کشور را عملا به روسیه متصل سازد؛ درحالی‌که انگلیس و روسیه هریک مخالف توسعه خط آهن طرف مقابل در خاک افغانستان بودند. از سوی دیگر، عبدالرحمان خان نیز با توسعه راه‌آهن‌های انگلیس و روسیه به داخل خاک افغانستان مخالف بود و از نظر استراتژیک آن را به زیان افغانستان می‌پنداشت و آن را فروکردن خنجر در قلب افغانستان تلقی می‌کرد. عبدالرحمان خان از احداث خط آهن بریتانیا تا مرز چمن نیز به‌شدت ناراحت بود و زمانی که در کوه‌های کوژک تونل‌های راه‌آهن حفر می‌شد، آن را به‌مثابه سوراخ‌شدن معده انسان می‌دانست و نیز آن را بهانه دادن به دست روس‌ها برای اتصال خط آهن خود به مرز افغانستان می‌دانست و می‌گفت، همسایگان قدرتمند افغانستان (انگلیس و روسیه) کرکس‌های گرسنه‌ای‌اند که منتظر فرصت برای بلعیدن افغانستان هستند.

در زمان امان‌الله خان، در سال ۱۳۰۷ / ۱۹۲۸، قراردادهایی با شرکت‌های فرانسوی و آلمانی برای احداث خط آهن از جنوب به شمال افغانستان امضا شد؛ ولی با سقوط امان‌الله‌خان در سال ۱۹۲۹، این قراردادها معلق شد و بعد از آن تلاش عملی مؤثری برای احداث راه‌آهن در افغانستان صورت نگرفت.

در سال ۱۹۷۷، داود خان رئیس‌جمهور افغانستان، آمادگی دولت خود را برای احداث خط آهن در این کشور اعلام کرد و براساس طرح تهیه‌شده قرار بود راه‌آهن در مسیر کابل- قندهار - هرات- ایران به طول ۱۸۱۵ کیلومتر احداث و به راه‌آهن ایران متصل شود. ایران اعتباری بالغ‌بر دو میلیارد دلار برای اجرای این پروژه و سایر پروژه‌ها در نظر گرفته بود که 1/7 میلیارد دلار آن صرف احداث راه‌آهن مورد اشاره و ۳۰۰ میلیون دلار باقی‌مانده صرف اجرای سایر پروژه‌های عمرانی می‌شد؛ ولی با سقوط رژیم داود خان در سال ۱۹۷۸، این طرح هم معلق شد.

تا پایان قرن بیستم، افغانستان جزء معدود کشورهایی بود که راه‌آهن در آن گسترش نیافت. تا این تاریخ تنها راه‌آهن‌های موجود در این کشور دو قطعه بود: یک قطعه به طول ۱۰ کیلومتر از کوشک در ترکمنستان تا گمرک تورغندی در داخل خاک افغانستان و دیگری به طول قریب به ۱۵ کیلومتر از ترمز در خاک ازبکستان تا خیرآباد در داخل خاک افغانستان برای حمل کالاهای واردشده از شوروی به افغانستان و به‌عکس، راه‌آهن پاکستان نیز تا مرزهای چمن و تورخم، قبلا به‌وسیله انگلیس‌ها احداث شده بود، ولی به داخل خاک افغانستان راه نیافت.

پس از برکناری طالبان و تشکیل دولت جدید در افغانستان، مقدمات برای احداث راه‌آهن در افغانستان فراهم شد. در سال ۱۳۸۵، براساس توافق دوجانبه بین ایران و افغانستان قرار شد با استفاده از کمک‌های جمهوری اسلامی ایران برای بازسازی افغانستان، یک خط آهن به طول بیش از ۲۰۰ کیلومتر از سنگان در جمهوری اسلامی ایران به هرات در افغانستان متصل شود و عملیات اجرایی آن از همان زمان شروع شد. دومین قطعه راه‌آهن از حیرتان به مزار شریف به طول ۷۵ کیلومتر و با هزینه ۱۶۵ میلیون دلار در پایان آذر ۱۳۹۰ راه‌اندازی شد. بانک توسعه آسیایی هزینه‌های پروژه را تأمین کرد. قزاقستان نیز در فروردین ۱۳۸۶، با دولت افغانستان توافق کرد تا مطالعات مربوط به احداث خط آهن در مسیر ترمز - بامیان-کابل- جلال‌آباد و درنهایت تورخم را برای رونق‌بخشیدن به عملیات استخراج معادن در افغانستان انجام دهد.

بنادر

بنادر آبی افغانستان، حیرتان و شیرخان بندر بر روی رودخانه آموست. بندر حیرتان (در ۷۵ کیلومتری شمال مزار شریف) در ساحل آمودریا و مقابل ترمز در ازبکستان قرار دارد. بین ترمز و حیرتان پل ماشین‌رو و پل ریل آهن احداث شده که پل دوستی نیز نامیده می‌شود. در گذشته، بخش عمده‌ای از صادرات و واردات افغانستان با اتحاد شوروی( روسیه) از طریق همین مرز صورت می‌گرفت. شیرخان بندر نیز در ساحل آمودریا و بین ولایت قندوز در افغانستان و کشور تاجیکستان راه‌اندازی شده است. مبادلات کالا از طریق این مرز در گذشته، توسط کشتی صورت می‌گرفت؛ ولی پس از برکناری طالبان، پلی به طول ۶۵۰ متر و با هزینه ۳۷ میلیون دلار از محل کمک‌های بلاعوض آمریکا به افغانستان ساخته شد و امکان انتقال کالا را خیلی زیاد کرد و روزانه حداقل ۱۰۰۰ دستگاه کامیون از آن عبور می‌کند، ضمن اینکه مسافران نیز از آن تردد می‌کنند.

حمل‌ونقل

درگذشته مال‌التجاره و هر نوع کالا با چارپایان، مانند اسب، الاغ، قاطر و اسب حمل می‌شد. اولین اتومبیل در سال ۱۹۰۵ در زمان حبیب‌الله خان وارد افغانستان شد. او با خودرو از کابل به طرف جلال‌آباد حرکت کرد تا فواید آن را به مردم نشان دهد. پس از آن وسایل نقلیه موتوری به‌تدریج و باکندی جای چارپایان راگرفت. در مناطق دورافتاده کوهستانی که حرکت خودرو در آنها امکان‌پذیر نیست، هنوز هم از چارپایان برای حمل کالاها استفاده می‌شود. در افغانستان خودرو تولید نمی‌شود (۲۰۱۲) و تقریبا تمامی خودروها اعم از سواری و کامیون از کشورهای دیگر به‌صورت نو و بیشتر دست‌دوم از کشورهای ژاپن، کره، آلمان، آمریکا، کانادا، برخی کشورهای دیگر وارد می‌شود. خودروهای سنگین بیشتر از نوع بنز و بعد ولوو و اسکانیاست و خودروهای سواری بیشتر از نوع تویوتاست.

جدول شماره 17. تعداد خودروهای فعال:[۹]


۲۰۰۶-۷


۲۰۰۵-۶


۲۰۰۴-۵


نوع خودرو

314/165 262/700 197/449


سواری

62/376 55/412 49/414


تاکسی

117/460 100/883 83/347


کامیون

48/513 41/731 40/590


اتوبوس

101/282 64/817 62/417


موتورسیکلت

5/228 3/342 6/355


ریکشا (سه‌چرخه)

13/269 12/663 12/237


خودروهای خارجی

تعداد خودروها در سال ۲۰۰۸، به این شرح بود: سواری 431/648، انواع اتوبوس 58/529، کامیون و ون 153/637، انواع موتورسیکلت 87/7930 دستگاه.

فرودگاه

مهم‌ترین فرودگاه‌های افغانستان ابتدا کابل، بعد قندهار، سپس هرات و در مرحله بعدی مزار شریف و جلال‌آباد است. فرودگاه بزرگی در پایگاه بگرام وجود دارد که در گذشته اتحاد شوروی آن را ساخته بود. در گذشته، آمریکا نیز فرودگاه نظامی قندهار را ساخته بود، در جنوب هرات، در پایگاه شیندند نیز فرودگاه بزرگی ساخته شده بود.

در سال ۲۰۰۷ تعداد فرودگاه‌ها در افغانستان ۴۶ فرودگاه بود؛ ولی بعدها تعداد آنها افزایش یافت و در سال ۲۰۱۰ به ۵۳ فرودگاه به شرح ذیل رسید:

فرودگاه‌های آسفالته: ۱۹ فرودگاه؛ بالای ۳۰۴۷ متر: ۴ فرودگاه؛

بین ۲۴۳۸ تا ۳۰۴۷ متر: ۳ فرودگاه؛ بین ۱۵۲۴ تا ۲۴۳۷ متر: ۸ فرودگاه؛ بین ۹۱۴ تا ۱۵۲۳ متر: ۲ فرودگاه؛ کمتر از ۹۱۴ متر: ۲ فرودگاه؛

فرودگاه‌های غیرآسفالته: جمعا ۳۴ فرودگاه؛ بین ۲۴۳۸ تا ۳۰۴۸ متر: ۵ فرودگاه؛ بین ۱۵۲۴ تا ۲۴۳۷ متر: ۱۴ فرودگاه؛ بین ۹۱۴ تا ۱۵۲۳ متر: ۶ فرودگاه؛ کمتر از ۹۱۴ متر: ۹ فرودگاه.

هواپیمایی افغانستان «آریانا» نام دارد و علاوه بر پروازهای داخلی، پروازهای خارجی رانیزانجام می‌دهد.درکنارآن شرکت‌های خصوصی‌هم فعالیت می‌کنند؛ مانند «کام‌ایر» اولین شرکت هواپیمایی بخش خصوصی که در ۲۰۰۳، فعالیت خود را آغاز کرد، «پامیر ایر» که از سال ۲۰۰۷ ، شروع به‌کار کرد و «صافی ایر» که از سال ۲۰۰۷، شروع به کار کرد.

جدول شماره 18. تعداد پروازهای هواپیمایی افغانستان:[۱۰]


۲۰۰۶-۷


۲۰۰۵-۶


۲۰۰۴-۵

نوع خدمات
5/407 12/887 12/898 مقدار مسافت پرواز شده (به هزار کیلومتر)


۲۳۵


۳۵۳


۳۳۳

تعداد مسافر حمل شده
15/032 - 20/624 مقدار بار حمل شده (به تن بر کیلو)

با توجه به شرایط کوهستانی افغانستان، برف‌گیربودن بسیاری از راه‌های کوهستانی و محاط‌بودن افغانستان بر خشکی، یکی از راه‌های مناسب برای توسعه ارتباطات، گسترش راه‌های هوایی است.

برنامه‌های توسعه‌ اقتصادی

برنامه‌های توسعه اقتصادی در افغانستان از ۱۹۴۶ آغاز شد؛ نخستین برنامه توسعه اقتصادی در همین سال آغاز شد؛ ولی به دلیل محدودیت‌های مالی ناکام ماند. دومین برنامه توسعه اقتصادی در سال ۱۹۵۳ اجرا شد که این هم به دلیل کمبودهای مالی به شکست انجامید.

اولین برنامه پنج‌ساله توسعه اقتصادی در سال ۱۹۵۶ ، تدوین و اعلام شد. این برنامه در سال ۱۹۶۱، به پایان رسید و دومین برنامه پنج‌ساله اقتصادی با ۶ ماه وقفه در مارس ۱۹۶۲ اعلام شد.

سومین برنامه پنج‌ساله توسعه اقتصادی در زمان صدارت محمدهاشم میوندوال از سال ۱۹۶۷، به اجرا درآمد و چهارمین برنامه پنج‌ساله توسعه اقتصادی، که با کمک کارشناسان شوروی و دکتر عبدالظاهر تدوین شده بود، از سال ۱۹۷۲ به اجرا درآمد. کمی پس از اجرای این برنامه، کودتای داود خان در سال ۱۹۷۳ صورت‌گرفت و این برنامه مورد تأیید حکومت او قرار نگرفت و برنامه یک‌ساله اقتصادی جایگزین آن شد دولت جدید مشغول تهیه و تدوین برنامه اقتصادی تازه‌ای شد و پس از قریب به سه سال برنامه جدید هفت‌ساله توسعه اقتصادی را با درنظرداشتن برنامه پنج‌ساله چهارم، برای سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ اعلام کرد. این برنامه به اعتبارات مالی و سرمایه‌گذاری حدود ۴۶۰۰ میلیون دلاری نیاز داشت و پروژه‌هایی مانند احداث راه‌آهن اسلام قلعه - هرات - قندهار - چمن و احداث راه در آن پیش‌بینی شده بود.

وقوع کودتای کمونیستی به‌وسیله رژیم خلقی، برنامه هفت‌ساله اقتصادی داود خان را متوقف ساخت و دولت جدید تصمیم گرفت روند توسعه افغانستان را سرعت بخشد؛ ازاین‌رو، از اتحاد شوروی(روسیه) کمک‌های بیشتری درخواست کرد. در دسامبر ۱۹۷۸ بین اتحاد شوروی(روسیه) و افغانستان عهدنامه دوستی، حسن همسایگی و همکاری‌های جدید امضا شد. پس از قتل نور محمد تره‌کی، حفیظ‌الله امین برنامه پنج‌ساله تدوین‌شده جدید را در ۱۹۷۹ تأیید کرد؛ ولی امین در دسامبر ۱۹۷۹ کشته شد و برنامه معلق ماند. ببرک کارمل کوشید تا با کمک شوروی برنامه پنج‌ساله او را اجرا کند؛ ولی بروز جنگ و درگیری‌های داخلی مانع از اجرای آن شد و بعد از آن برنامه توسعه اقتصادی جدیدی تدوین نشد.

برنامه‌های توسعه اقتصادی افغانستان هرچند به همه اهداف خود دست نیافتند، در رشد و توسعه اقتصادی و ایجاد دگرگونی در افغانستان بی‌تأثیر نبودند.

اقتصاد جنگی

بحران‌های چند دهه اخیر و سابقه دویست، سیصدساله آن، سبب پیدایش نوعی اقتصاد جنگی در افغانستان شد؛ به این صورت که منافع بسیاری، برای مثال، تولیدکنندگان تریاک، تجار و قاچاقچیان مواد مخدر و عوامل دست‌اندرکار آن، وابسته به جنگ و تداوم بحران در افغانستان شد، این دسته و سایر گروه‌هایی که از وضعیت جنگی بهره‌برداری می‌کردند، سودهای سرشاری کسب کردند. اقتصاد جنگی سبب شد تا مراکز اصلی تجارت از مرکز به مرزها و مناطق مجاور مرزی منتقل شود؛ زیرا امکان فعالیت بیشتر بود.برای مثال، قاچاق کالا از خارج به افغانستان یا قاچاق کالا و مواد مخدر از افغانستان به خارج، نقش مهمی در این زمینه داشت. پرسودترین بخش اقتصاد جنگی، در درجه اول تولید و تجارت مواد مخدر و در درجه بعد قاچاق دوطرفه انواع کالا و در درجات بعدی قاچاق انسان، قاچاق اسلحه و هر نوع فعالیت غیرمجاز دیگر بود.[۱۱]

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ FAO (2010). South Asia, 520, retrieved for https://www.fao.org/3/i1820e/i1820e.pdf
  2. FAO (2010). South Asia, 136, retrieved for https://www.fao.org/3/i1820e/i1820e.pdf
  3. Us Geological survey (2010). The Europa World Year Book, 521
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ IMF. International Financial Statistics
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ IMF (2010). The Europa World Year Book, 521
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ IMF, International Financial Statistics (2010). The Europa World year Book, 522
  7. Asian Development Bank (2010). The Europa World year Book, 522
  8. World Organization (2010). South Asia, 139
  9. IMF (2010). The Europa World year Book, 523
  10. IMF (2010). South Asia, 139
  11. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص373-412.