زبان و ادبیات اردن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۱ توسط Hedieh (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
زبان و ادبیات اردن(1403). برگرفته از سایت خبرگزاری CNN، قابل بازیابی از https://edition.cnn.com/2017/05/31/middleeast/hamzeh-almaaytah-al-maa-bookstore-jordan/index.html

زبان و ادبیات اردن شامل زبان و خط رسمی اردن؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی اردن؛ انواع جنبش های ادبی اردن؛ ادبیات معاصر اردن و مشاهیر ادبی اردن است که در ذیل شرح داده شده است:

ادبیات و رسانه در اردن محدود به مرزهای سیاسی این كشور نیست بلكه در مقیاس بزرگتری مربوط به كل جهان عرب در گستره‌ای از شمال آفریقا تا خلیج فارس است. اردنی‌ها لزوما هویت و زبان خود را مجزا نمی‌دانند، بلكه خود را قسمتی از تاریخ پیشرفت زبان، ادبیات و رسانه‌های عربی برمی‌شمرند؛ برای مثال تا سال 1920 بیشتر اردن تحت حكومت دمشق (پایتخت سوریه) بود كه از اولین قرن اسلامی تاکنون مركز مهم ادبیات عرب است.

به دلیل روستا‌نشینی در اغلب مناطق اردن تا اوایل قرن 19 ادبیات اردن به صورت شفاهی بود كه البته به معنی روستایی بودن این ادبیات نیست. بیشتر این ادبیات محلی به صورت شعر و بخشی از آن در قالب حماسه از شیوه‌های نویسندگان مشهور عرب در دمشق، قاهره و بغداد پیروی می‌كرد.

نقش زبان عربی در فرهنگ اعراب فراتر از نقش سایر زبان‌ها در فرهنگ‌هایشان است. زبان عربی و توانایی استفاده از آن برای خلق تصورات خلاقانه و قوی، قدمتی طولانی دارد كه ریشه‌های آن را باید در ادبیات قبل از اسلام و قبل از دوران باسوادی در شبه جزیره عربستان جستجو كرد.

معرفی زبان و خط رسمی و زبان‌های رایج

علی رغم وجود اقلیت‌های مختلف در اردن، زبان رسمی این کشور عربی است که در تعاملات فرهنگی و اجتماعی به کار می‌رود. یکی از اهداف وزارت فرهنگ اردن تشویق به استعمال زبان عربی فصیح در همه جا می‌باشد. از جمله موسسات رسمی که در این زمینه فعالیت دارد آکادمی زبان عربی است که هدف عمده آن حفاظت از زبان عربی و احیای زبان تراث عربی و اسلامی در زمینه علوم و فنون مختلف است[۱]. آکادمی زبان عربی برای دستیابی به این هدف راهکارهای عملی متنوعی را در دستور کار خود دارد از جمله:

  • اجرای پژوهش‌های مختلف در زمینه زبان عربی؛
  • تشویق ترجمه و نشر به زبان عربی و برپایی مسابقات و ایجاد کتابخانه‌ها؛
  • ترجمه مشهورترین آثار جهانی و نشر کتاب‌های ترجمه شده به زبان عربی و برعکس؛
  • برگزاری سمینارهای زبان در داخل و خارج از اردن و تنظیم همایش‌های فرهنگی؛
  • انتشار اصطلاحات جدید و به‌ روز از طریق رسانه‌ها و شیوه‌های دیگر[۲].

عربی اردنی مجموعه‌ای از گفتارهای زبان عربی است كه مردم اردن از آن‌ها استفاده می‌كنند. عربی اردنی دارای ساختار زبانی سامی است با تاثیرات لغتی از انگلیسی، تركی و فرانسوی. بیش از 6 میلیون نفر از این گفتار استفاده می‌كنند كه در سراسر جهان عرب فهمیده می‌شود. زبان اسناد رسمی و رسانه‌ها، عربی استاندارد مدرن است در حالی كه در مكالمات روزمره انواع متنوعی از عربی به‌كار می‌رود. گفتارهای تابع عربی - اردنی عبارتند از:

  • گفتار روستاییان اردن؛
  • گفتار بادیه‌نشینان اردن؛
  • گفتار اردنی‌های شهر‌نشین.

نظام نوشتار با توجه به كاركرد آن متفاوت است؛ برای مثال در كتاب‌ها از انگلیسی یا عربی فصیح استفاده می‌شود. انگلیسی نیز هرچند زبان رسمی نیست اما به طور گسترده‌ای در كشور استفاده می‌شود و زبان رایج تجارت و بانكداری و آموزش و پرورش است. یادگیری زبان‌های گفتاری عربی اردنی، عربی استاندارد مدرن و انگلیسی در اماكن عمومی و مدارس خصوصی اجباری است. زبان چركسی و چچنی نیز در بعضی اجتماعات كوچک در اردن استفاده می‌شود[۳].

تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی‌

توسعه عربی كلاسیک به عنوان یک زبان، ریشه در سنت‌های ادبی مردم عرب و بخصوص بادیه‌نشینانی دارد كه گفتار آن‌ها سرانجام به صورت زبان استاندارد درآمد. مراد از عربی كلاسیک در اینجا زبان فصیح و شیواست. در فرهنگ سنتی اعراب به مردان فاضل، ادیب می‌گفتند؛ یعنی شخصی كه هم ادبیات را به خوبی می‌داند و هم اخلاق خوبی دارد. در خلال دوران‌های تاریخی ابتدایی در شبه جزیره‌ی عربستان، سروده‌های حماسی كه بیشتر بوسیله بادیه‌نشین‌ها سروده می‌شدند پایه‌های مهمی برای ادبیات و استفاده‌های زبانی بودند.

این شعرهای حماسی بیانگر تاریخ و شیوه‌ی زندگی مردم شبه جزیره عربستان قبل از ظهور اسلام است؛ حتی امروزه نیز بسیاری از این سروده‌های به جای مانده، مورد توجه شیوخ قبایل و میهمانان رسمی کشور اردن است. از اقسام شعر رایج در میان بادیه‌نشینان می‌توان به غزل و قصیده اشاره كرد كه هر كدام کاربردهای خود را داشته‌اند. امروزه نیز استفاده از این قالب‌های شعر با مضامین جایگزین رواج دارد؛ برای مثال در این شعرها به جای وصف اسب و شتر به وصف ماشین‌های بنز می‌پردازند. هم‌چنین از موضوعاتی كه در شعر معاصر بادیه‌نشینان به چشم می‌خورد می‌توان به جنگ فلسطین در 1948، جنگ خلیج فارس، آوارگان این جنگ‌ها و دمشق و عراق و حتی شهرهای اروپایی اشاره كرد. گونه دیگری از شعر در جهان عرب و در مناطقی چون دمشق، بغداد، قاهره، فض و كوردُبا شكل گرفت كه زَجَل نمونه‌ای از آن است. محبوبیت زَجَل در زبان عرب به‌دلیل نزدیكی آن به زبان عامیانه و گفتاری و استفاده آسان همراه موسیقی است.

ادبیات در دوره پیش از اسلام دارای مضامین جنگ‌های قبیله‌ای و بیانگر جزییات زندگی صحرا‌نشینان بود. در حقیقت بیشتر اطلاعاتی که از نحوه زندگی قبایل عرب در آن دوران داریم ریشه در همین اشعار شفاهی دارد. هنوز هم شعر تنها قالب ادبی در میان صحرانشین‌هاست. رهبران قبایل اردنی هنوز هم در اشعار، ستایش، سرگرم و حتی نقد می‌شوند. شعر صحرا‌نشین‌ها به خوبی با موسیقی آنان عجین است و شعر خوانی با آواز و همراهی ساز علی‌الخصوص ساز رباب رایج است. این آوازها که در خاطره‌ها مانده نسل به نسل منتقل می‌شود و بخش مهمی از تاریخ ادبیات اردن بادیه‌نشین را تشکیل می‌دهد[۴].

تاریخ ادبیات نوشتاری یا مکتوب عرب از نوشتن قران در قرن 7 میلادی آغاز می‌شود و پیش از آن شعر و قصه به‌طور شفاهی نقل می‌شده‌ است. قران دارای نثری آمیخته به نظم می‌باشد که از صنعت ایجاز شگفت انگیزی برخوردار است. پس از نزول قران تا قرن هشتم، آثار شعری چندانی به‌وجود نیامد به جز استثناء‌هایی چون حسان بن ثابت که اشعاری در ستایش پیامبر (ص) سروده است. با این حال قرآن منشاء بسیاری از ژانرهای ادبی از قبیل سنت و صحیح و تفسیر و متونی مرتبط به دین از جمله نهج البلاغه گردید که در قرن دهم جمع آوری شده است[۵].

پیامبر (ص) همچنین سبب ساز نوشته شدن اولین بیوگرافی‌های عرب با نام سیره النبویه گردید؛ اولین آن‌ها توسط وهاب ابن منبه نوشته شد. اما بهترین آن‌ها متعلق است به محمد ابن هشام است که شرح زندگی پیامبر و جنگ‌های اوست. کتاب انساب الاشراف نوشته بلاذری نمونه‌ای از بیوگرافی و کتاب الاعتبار نوشته اسامــه بن المنقذ یک نمونه اتوبیوگرافی به شمار می‌رود.

با حمایت خلیفه هشام بن عبد الملک آثار بسیاری از زبان‌های دیگر به عربی ترجمه شد. شاید اولین آن‌ها مکاتبات ارسطو با اسکندر‍ (Aristotle’s Correspondence with Alexander) با ترجمه‌ی درخشان سلم ابوالعلا (Abu al Ala) باشد. پس از دوران قرون وسطی برخی کتاب‌های یونان باستان از ترجمه‌های عربی، به این زبان بازگردانده شد. ادبیات غیر داستانی قبل از دوره‌ی مدرن همچنین شامل اشعار عاشقانه در قالب غزل و اشعار مدح و ثنا در قالب قصیده و قصه‌های عامیانه یا تاریخی بود[۶].

در نثر غیر داستانی عرب ژانری وجود دارد که در آن حقایق، ایده‌ها، داستان‌ها و اشعاری مربوط به هم و ذیل یک عنوان واحد و خاص، جمع آوری می‌شود؛ مثلا درباره زنان یا باغداری یا حیوانات. از جمله آثار این ژانر کتاب‌هایی است که توسط جاحظ نوشته شده است[۷]. همچنین ابن قتیبه در این ژانر تالیفاتی دارد که روش‌های عملی برای عناوینی نظیر اخلاق، قانون، بایگانی و حتی تمرین‌های نویسندگی را جمع‌آوری کرده است. کتاب‌های راهنمای روابط جنسی نیز در این ژانر تالیف شده نظیر باغ معطر و طوق الحمامه نوشته‌ی ابن حَزم و نزهــه الادب فی ما لایوجد فی کتاب نوشته احمد التیفاشی. کتاب‌های مهم تاریخی توسط مورخانی نظیرابن یعقوبی و طَبری نوشته شده و سفرنامه ابن خلدونِ بزرگ نمونه درخشان تاریخی دیگری است که بر مردم شناسی تمرکز دارد[۸]. ادبیات معاصر عربی در نیمه دوم قرن 19 در قاهره و بیروت آغاز شد و سپس به سرزمین‌های عرب سرایت کرد. در این دوره رمان با موضوعاتی از قبیل عدالت، جنگ یا صرفا سرگرمی جایگزین فرمت‌های کلاسیک شد و اشعار نیز به سمت فرم‌های آزاد و شکستن قواعد زبان کلاسیک کشیده شد. یکی از اولین آثار اردنی که به انگلیسی هم ترجمه شد رمان ابراهیم نصرالله فلسطینی بود با نام دشت‌های تب (Prairiers of Fever) که در آن خاطرات خود را از دوران کار کردن در عربستان شرح داده است[۹].

غالب هلسا از دیگر پیشگامان ادبیات مدرن بود که 7 رمان و دو مجموعه داستان کوتاه نوشت. لیانه بدر رمانی با عنوان مجموعه‌ای از تبعیدیان (Series of exiles) نوشت که در آن شرح حال خود و مهاجرت از فلسطین به اردن و از اردن به لبنان و داستان سپتامبر سیاه و جنگ اردن و فلسطین را شرح می‌دهد[۱۰]. فدیه فقیر (Fadia Faqir) با رمان ستون‌های نمک (Pillars of salt) نمونه‌ی مهم دیگری در تاریخ ادبیات مدرن اردن است. این رمان درباره‌ی زندگی دو زن اردنی و تلاش‌های آنان برای احقاق حقوق زنان است که به انگلیسی نوشته شده است[۱۱]. نویسنده‌ی فلسطینی - اردنی دیگر به نام سحر خلیفه در رمان خارهای وحشی (Wild Thorns) زندگی در فلسطین اشغالی را وصف کرده است. و شاعری به نام محمد فاضل الحاجیه درباره دیدگاه‌های سیاسی (بحران‌های آمریکایی خاورمیانه) قصاید موفقی سرود که در دنیای عرب مشهور و به زبان انگلیسی ترجمه شد[۱۲].

انواع ادبی‌

جنبش ادبی در اردن به دو ریشه مستحكم متصل است كه با تشكیل حكومت اردنی از سال 1921 میلادی تاكنون جان تازه‌ای به خود گرفته است:

  • دربار امیر عبدالله بن حسین كه در آن زمان پادشاه این كشور بود و با استقبال از جنبش ادبی شكل گرفته در شرق اردن به شاعران و ادیبان بسیار اهمیت می‌داد تا جایی كه شاعران و ادیبان بزرگی همانند فؤاد الخطیب (شاعر الامیر)، مصطفی وهبی التل، عبدالمنعم الرفاعی، عمر ابورشیه، ودیع البستانی و عبدالمحسن الكاظمی همكاری‌های گسترده‌ای تحت نظارت پادشاه با دربار برقرار كردند و از آن طریق توانستند صدای خود را به روزنامه‌ها، هفته نامه‌ها و مجلات ادبی برسانند؛
  • تراژدی به وجود آمده به دلیل همسایگی با فلسطین در شعر شعرا و نوشته‌های ادیبان اردنی تاثیر به سزایی در شكوفایی جنبش ادبی این كشور داشت به گونه‌ای كه سال‌های 1948 (اشغال فلسطین توسط اسرائیلی‌ها) تا 1967 (جنگ اعراب با اسرائیل) را اوج جنبش ادبی اردن می‌دانند.

بنابراین در تشریح ادبیات و جایگاه آن در كشور اردن همواره باید این دو موضوع را مورد نظر قرار داد[۱۳]. علاوه بر شعر که بخش عمده‌ی ادبیات عرب و اردن را به خود اختصاص می‌دهد، امروزه کلیه ژانرهای ادبی در اردن به شکل قابل‌توجهی مورد استفاده ادیبان اردنی قرار گرفته است که نظم و نثر را در برمی‌گیرد؛ داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، نقد و دیگر گونه‌های متداول ادبی دنیا که به تفصیل در بخش‌های بعدی می‌آید.

ادبیات معاصر

در مطالعه ادبیات اردنی، مناسب است كه در مرحله نخست تنها درباره شعر سخن به میان آید. سنت شعر اعراب همواره در نسل‌های گذشته، حال و آینده مهم‌ترین نوع ادبی بوده، هست و خواهد بود. در اولین نیمه قرن بیستم، شاعران رمانتیک عرب تحت تأثیر غرب از ساختار سنتی خود خارج شدند و شروع به نوشتن اشعار ساده و استفاده از زبانی همسو با زندگی مدرن كردند. آن‌ها همانند همپایگان اروپایی خود در قرن نوزدهم بر وجوه احساس در آثار خود تاكید داشتند.

در میان شاعران جهان عرب همچون ابراهیم ناجی (1953) ابوشادی (1955- 1892)، علی محمود طاها (1949- 1903) از مصر، ابوشبكه (47- 1903) از لبنان، موتران (1949-1871) از سوریه، زهاوی (1936-1867) و روسافی (1945-1875) از عراق می‌توان از ابراهیم توكان (41-1905) از اردن نام برد. توكان در یاد و خاطره‌ی اردنی‌ها باقیست و همواره او را یاد می‌كنند. او اشعار عاشقانه را به خوبی اشعار ملی گرایانه خود می‌سرود[۱۴].

جنبش شعری‌

شعر بخش عظیمی از نقشه‌ی ادبی اردن را به خود اختصاص داده‌ است و دلیل آن را می‌توان در میراث شعری كه در طول زمان در این كشور بوده و هم چنین ورود داستان، رمان و نمایشنامه از طریق غرب به اردن جست‌و‌جو کرد. دكتر فواز طوقان در كتاب خود به نام جنبش شعری در اردن تا سال 1977 میلادی با اشاره به جایگاه والای شعر در این كشور شعرای اردنی را به 4 دسته تقسیم می‌كند:

  • گروهی از شعرای سلف كه اشغال فلسطین توسط اسرائیل را به خود دیده‌اند و در این باره به سرایش قصیده‌های عمودی پرداختند و حركت رمانتیک‌گونه خود را وارد شعر كردند كه از بارزترین آن‌ها می‌توان از عبدالمنعم الرفاعی نام برد؛
  • گروهی از شعرا كه در اشعار خود تا اندازه‌ای از سبک گروه اول پیروی كرد‌ند اما با گذشت زمان به حركتی نو روی آوردند كه از این دسته شاعران می‌توان از فدوی طوقان، سلمی خضراء الجیوسی و كمال ناصر نام برد؛ گونه شعری آنان ادغام شعر شعرای قدیمی و شعرای نوگراست؛
  • شعرای گروه سوم را شاعرانی تشكیل می‌دهند كه تمامی اشعارشان از دوران مدرن تاثیر پذیرفته است و دارای ویژگی‌های شعر نو است؛ از مشهورترین شعرای این گروه می‌توان از عبدالرحیم عمر،‌ امین شنار، تیسیر سبول، فواز طوقان و حیدر محمود نام برد؛
  • گروه چهارم شامل شاعران جوانی است كه بیشترین مساحت نقشه شعری اردن را در دهه هفتاد و پس از آن تشكیل دادند كه شمار آن‌ها به بیش از 70 شاعر بالغ می‌شود.

در رابطه با جنبش شعری در اردن دكتر عبدالرحمن یاغی در كتاب خود به نام البحث عن قصیده المواجهــه، ‌سبک غالب شعری یک سده اخیر در این كشور را قصیده برشمرده كه شاعران اردنی در این سبک تاكنون دیوان‌های بسیاری به چاپ رسانیده‌اند[۱۵]. شعر در کشور اردن دو مرحله را پشت سر نهاده است:

مرحله نخست: از سال 1921 آغاز و تا سال 1967 ادامه می‌یابد. پیش از سال 1921 میلادی یعنی در زمان حکومت اتراک بر اردن، این کشور حرکت ادبی را نمی‌شناخت زیرا هویت سیاسی مستقلی نداشت. در آن زمان روزنامه و آموزش عالی در اردن نبود و اهتمامی به درس و شعر وجود نداشت. تنها چهار مدرسه در اربد، معان، سلط و کرک بود[۱۶]. خفقان، فقدان آزادی و تسلط زبان ترکی و عنصر غیر عربی اردن را تبدیل به کشوری کرده بود که جهل و خرافات و جنگ بر آن فرمانروا بود؛ شعر فصیحی سروده نمیشد و تمام اشعار بدوی و تقلیدی و حاوی موضوعاتی چون وصف کرم و شجاعت و... بود.

با روی کار آمدن ملک عبدالله تحولی نو در تعلیم و تربیت آغاز شد و برنامه‌های توسعه‌ی علم و آموزش به اجرا درآمد و آموزش پیشرفت کرد به طوری که تعداد مدارس در سال1923 به 38 مدرسه رسید. هم‌چنین روزنامه‌هایی شروع به انتشار کردند[۱۷]. وقایع سیاسی سال 1948، سهم زیادی در بیداری مردم و حرکت آنان داشت به طوری که پس از وقایع دهه پنجاه، ضمیر شاعران بیدار شد و در وصف قهرمانی‌های مردم فلسطین و درجهت انگیختن آن‌ها به مقاومت شعرهای فراوانی سرودند و همایش‌های بسیاری برای مقابله با خطرات صهیونیسم برپا شد[۱۸].

با ورود قریب نیم میلیون پناهنده فلسطینی به اردن که به وضعیت نامطلوب اقتصادی منجر شد، دو ملت اردن و فلسطین به سرعت با هم درآمیختند و احزاب و گروه‌های سیاسی برای مقابله با دشمن تاسیس شد. در این زمان، شعر اردن وارد مرحله سیاسی خود شد؛ در این حال برخی شاعران به اشعار رمزگونه پرداختند و به سوریه و مصر پناه بردند[۱۹]. برخی شاعران فلسطینی مانند فواد خطیب، محمد علی حومانی و محمد شریقی نیز که به اردن وارد شده بودند پس از مدتی به کشور خود بازگشتند و برخی دیگر برای همیشه در اردن اقامت گزیدند و تابعیت اردن را قبول کردند[۲۰].

در دهه پنجاه، اشعار سرکشی سروده می‌شد که فقط در روزنامه‌های مخفیانه و زیرزمینی به چاپ می‌رسید؛ اشعاری که از آزادی و رهایی از ظلم و ستم حرف می‌زدند.

در فاصله سال‌های 1921 تا 1946 اشعار سروده شده در اردن غالبا تقلیدی و مناسبتی است؛ اشعاری طولانی که نوآوری در شکل و مضمون خود ندارند. برخی از این شاعران مقلد عبارتند از: حمزه العربی، عرّار، مختار شنقیطی، محمد شریقی، شکری شعشاعــه، ابراهیم مبیضین، محمد نهار رفاعی، عادل شمایلــه. در این دوره مدح، شوق به وطن، اشعار اجتماعی - فلسفی و شکایت از ظلم جایگاه مهمی در محتوای اشعار شاعران پیدا کرده بودند[۲۱]. بعد از وحدت جانب شرقی و غربی رود اردن، دو نوع شعر رواج یافت: شعر تقلیدی در شکل و محتوا، شعر تقلیدی در شکل و با محتوای نو.

شعر تقلیدی در شکل و محتوا در دهه پنجاه و شصت صفحات روزنامه‌ها را پر می‌کردند؛ هدف آن‌ها بیداری مردم بود. تکرار و استعمال کلمات عامیانه از ویژگی‌های این اشعار بود. شاعران این دوره از اسلوب اشعار شوقی، رصافی، زهاوی، ابوریشه، جواهری و احمد صافی نجفی تاثیر می‌پذیرفتند. این شعرا شاگردان کوچک استادان بزرگی به شمار می‌رفتند که هیچ گونه ابداعی در زمینه شکل و احساسات و عواطف تاثیرگذار نداشتند و تنها اطلاعاتی را با کلام موزون بیان می‌کردند. برخی از این شاعران در مناسبت‌های مختلف دینی، وطنی و قومی به دیوان شاعران بزرگ رجوع می‌کردند و از قصائد آن‌ها در وزن، قافیه و موضوع تقلید می‌کردند[۲۲].

شعر تقلیدی در شکل با محتوای نو توسط شاعرانی انجام گرفت که موفق به ابداعاتی در مضامین شعری و محتوا شدند؛ برخی از آنان مانند خلیل زقطان، رجا سمرین، امین شنار، کمال ناصر و فدوی طوقان با سرودن اشعاری در زمینه‌ی وطن و مردم، خود را از دایره تقلید بیرون کشیدند و نوآوری‌هایی در شعر ایجاد کردند. گرایشات عاشقانه، اشعار تغزّلی، اشعار وطنی و سیاسی، وقایع فلسطین، فقر و امثال آن موضوعات جدیدی بودند که این شاعران به آن‌ها می‌پرداختند. وصف شهرهای اردن، خوراکی‌ها و عناصر طبیعت مانند بیابان‌، برف، بهار، تابستان، حیوانات، امور کشاورزی، درختان زیتون و انجیر، باران، طبیعت ساکت و رنگ‌های مختلف طبیعت نیز از موضوعات مورد علاقه شاعران در تقلید بود[۲۳].

در نیمه دوم قرن بیستم گروهی از شاعران اردنی که از حرکت ادبی جدید تاثیر پذیرفته بودند، برخی اشعارشان را در روزنامه‌ها و مجلات اردن به چاپ رساندند؛ ویژگی بارز این اشعار، سادگی و توانایی انتقال سریع عواطف و احساسات بود. این شاعران تلاش می‌کردند تا با استفاده از رموز و الفاظ استعاری، شعر غنائی را با شعر تاملی در هم آمیزند؛ بدین ترتیب تحولی نو در بنای قصیده به وجود آمد و قافیه‌ها متنوع شد و تحولی شگرف در شعر پدیدار شد. برخی از مردم این نوع شعر موسوم به شعر آزاد را نمی‌پسندیدند[۲۴]. ویژگی‌های شعر آزاد در اردن به شرحی است که می‌آید:

  • عمق فکر: شاعران شعر آزاد، از دایره‌ی اشعار طولانی، موزون و قافیه دار قدیمی خارج شده بودند و تلاش می‌کردند تا نوع جدیدی از شعر را به وجود بیاورند تا بتوانند در آن احساس و عواطف خود را به سرعت منتقل کنند. موضوعات این گونه‌ی جدید، دردها و رنج‌ها، مرگ، فلسطین و جنگ‌ها و شکست‌ها بود[۲۵].
  • استفاده از رمز: از بارزترین ویژگی‌های شعر آزاد، استفاده از کلمات و دلالت‌های رمزی است. در اشعار شاعرانی مانند عبدالرحیم عمر و امین شنار و سبول کلماتی مانند مسیح، دریا، کربلا، سنگ، عنتره و عبلــه، اصحاب کهف، حلاج و سندباد و... به عنوان رمز و نماد بسیار استعمال شده است[۲۶].
  • کلمات شعر آزاد: در شعر آزاد از کلمات خاصی استفاده می‌شود تا بتوانند کلمات را با مدلول خود پیوند دهند. بدین ترتیب کلمات و مدلول‌های جدیدی ابداع می‌شوند[۲۷].
  • نشانه‌های زندگی مردمی: در شعر آزاد به بیان زندگی عادی و معمولی روستاییان، درختان، حیوانات و آرزوهای وطن و... می‌پردازند[۲۸].

بعد از حادثه‌ی حمله یهود به فلسطین، در سال 1948 در بسیاری از کشورهای عربی از جمله اردن در این زمینه اشعار فراوانی گفته شد و این مهم مورد توجه قرار گرفت. فلسطین و اردن از نظر جغرافیایی با هم همسایه هستند. بسیاری از شاعران در کشور اردن متولد می‌شوند و سپس به فلسطین می‌روند و برعکس؛ مانند سلمی خضراء جیوسی، رشید زید، عصام حماد[۲۹]. می‌توانیم شاعران فلسطینی - اردنی را به شاعران مُخَضرم نیز تقسیم کنیم، یعنی شاعرانی که هم پیش از حمله اسرائیل به فلسطین و هم پس از آن شعر گفته‌اند؛ مانند: فدوی طوقان، اسد محمد قاسم، یوسف خطیب و...[۳۰]. موضوعات این اشعار شوق به وطن، فقر، قهرمانیها، ایثار و فداکاری، جرائم انگلیس و یهود، بیداری سیاسی، عذاب و قتل، شکنجه، شهادت ، مشکلات پناهندگان و... است[۳۱]. به این ترتیب قضیه فلسطین باعث بیداری شعر اردن و نوآوری شکل و مضمون آن شد و غنای شعر عربی را به سوی آن سرازیر کرد[۳۲]. از نگاه محتوایی شعر در اردن در موضوعاتی که ذیلا می‌آید خلاصه می‌شود:

شعر مقاومت در برابر استعمار

مقاومت از جدیدترین موضوعات شعر عربی است. این نوع شعر، موسیقی و لحن بیان صریح و قوی دارد و باعث برانگیختن حس وطن دوستی و مقاومت در شنونده می‌شود؛ معمولا در آن از کلمات محکم و استوار استفاده می‌گردد. این اشعار حماسی محسوب شده و نوع کلمات و موسیقی به کار رفته در آن‌ها با اشعار دیگر متفاوت است[۳۳]. شاعران این‌گونه شعرها سعی می‌کنند مردم را به میادین جنگ بکشانند و حس مقاومت را در آن‌ها برانگیزند و قهرمانی‌های عمرمختار، انقلاب یمن، انقلاب الجزایر و انقلاب فلسطین در سال 1936 و 1947 را یادآور ‌شوند[۳۴].

شعر خمر

مدام، خمر و مِی از موضوعات جدید در شعر اردن است که دارای هر دو معنای حقیقی و مجازی است. در اشعار عرار و حسنی زید موضوعاتی از این قبیل فراوان دیده می‌شود. عرار اصطلاح خمر را برای فرار از واقعیت، کم شدن درد ، رنج و نگرانی، کشف اسرار زندگی و حقایق وجود در شعر خود استفاده می‌کرد و حسنی زید برای رسیدن به عشق و زیبایی از آن در اشعارش استفاده می‌کرد. و به آن افتخار می‌کرد[۳۵].

شعر وطن

در این اشعار موضوعاتی مانند عشق به وطن و قداست آن، فداکاری و ایثار، تحمل عذاب و مشقت برای مصالح وطن بیان می‌شوند. در اشعار حسنی زید، عرار ، خالد ساکت و محمد روسان موضوعات وطنی به وفور دیده می‌شود[۳۶].

شعر تغزلی

ادبیات اردن اشعار تغزّلی زیبایی با موضوعات متنوع را در خود جای داده است. در این نوع شعر، زیبایی‌ها، تجارب شخصی، احساسات، شوق، وصال، لذات، ذوق و عواطف به فراوانی بیان می‌شود. این گونه شعر انواع مختلفی دارد که عبارتند از: غزل تعلیمی، سنت گرا، زنانه، غزل امروزی، غزل نو، غزل حسی، غزل عفیف، غزل مذکر، غلامیات. از جمله شاعران غزل سرا می‌توان از مصطفی زید مخطوط، عرار، حسنی فریز، محمود مطلق و... نام برد[۳۷].

شعر اجتماعی و اصلاحی

اشعار اجتماعی به موضوعاتی از قبیل ازدواج، آزادی، فقر و بیچارگی، بیماری، جهل، فقدان عدالت اجتماعی و نقش انجمن‌های خیریه می‌پردازند[۳۸]. کشور اردن پس از حکومت عثمانی دچار فقر، جهل، بیماری بود و جایگاه زنان، سطح فرهنگ و آموزش، نازل و بی‌سوادی رایج بود. اساطیر و خرافات چیره و بدبختی و اندوه بر همه جا غالب بود. مردم با کمترین امکانات و محرومیت زندگی می‌کردند؛ غذا، آب و دارویی وجود نداشت و مردان کار خود را از دست داده بودند. دراین زمان شاعران به موضوعات اجتماعی پرداختند و در جهت اصلاح معضلات اجتماعی شاعری کردند[۳۹].

شعر فلسفی و انسانی

برخی از شاعران که از مکتب خیام، شاعران مهاجر و آراء صوفیان تاثیر پذیرفته بودند، براثر بیداری فلسفی ، شروع به سرودن شعر در زمینه‌های هستی، انسان و زندگی کردند[۴۰]. فدوی طوقان تلاش کرد تا دیدگاهی درباره‌ زندگی، جهان و وجود ارائه دهد. فوت برادرش ابراهیم طوقان تاثیر زیادی بر روح او گذاشت، از این رو پس از تأمل در حیات انسان وجود انسان بیهوده دانست[۴۱]. شکری شعشاعــه اشعاری با مضامین آمیخته با حکمت، فلسفه و اصلاحات اجتماعی دارد. حسنی زید نیز در اشعاری از تفاوت‌های طبقاتی سخن می‌گوید[۴۲].

شعر سیاسی و اعتقادی و حزبی

شعر اردنی نقش مؤثری در بیداری مردم گردید و روزنامه‌های اردنی با انتشار قصائدی با مضامین سیاسی، اعتقادی و حزبی در بیداری مردم نقش به‌سزایی داشتند.

احزاب سیاسی در سال 1946 در اردن تأسیس شدند، پس از تأسیس پادشاهی اردن احزاب در چارچوب قوانین به فعالیت پرداختند و بدین ترتیب موضوعات شعری جدیدی در قالب مناسبات، اشعار اعتقادی و انقلابی و اشعار قومی و حزبی شکل گرفت. این اشعار نقش درخوری در انتشار مرام احزاب سیاسی در اردن و تثبیت دیدگاه‌های آنان داشت[۴۳].

مرحله دوم از سال 1967 شروع شده و تا زمان حال نیز ادامه دارد[۴۴].

بعد از شکست دردناک جنگ حزیران در سال 1967 موجی از ناامیدی، درد و رنج، بدبینی و یاس همه جا را فراگرفت و به دنبال یافتن عوامل شکست، در شعر و نثر آن زمان می‌توان انعکاس آن را ملاحظه کرد. نزار قبانی در قصیده ای طولانی، نزاعات، اختلافات، دردها و ناامیدی‌های آن عصر را به تصویر کشیده است[۴۵]. این شعر به نوعی ادبیات مقاومت بود. پس از سال 1967 شاعران بسیاری در اردن ظهور کردند. در این حال حرکت شعری در اردن با لبنان، مصر، عراق و سوریه هم‌زمان گردید. فعالیت‌های سیاسی پس از سال 1970 تاثیرات منفی بر شعر گذاشت، از این رو بسیاری از شاعران و نویسندگان با گرایش‌های سیاسی مختلف اردن را ترک کردند و آنان که در اردن باقی‌ماندند به رموز و کنایات و اشارات تاریخی و سیاسی در شعر پناه بردند در اشعارشان نگرانی، اضطراب و بیهودگی موج می‌زد[۴۶]. بخش دیگری از شاعران نیز سکوت اختیار کرده و شعری منتشر نکردند. دهه هفتاد و هشتاد، مرحله نزاع بین دو گروه شاعران جوان و شاعران سالخورده بود. اشعار شعرای جوان در این زمان در فضای خیالات و به دور از ذوق مردمی سروده می‌شد[۴۷]. گرچه در این دوره نیز اشعار تقلیدی وجود داشت ولی بیشترین گرایش به سوی تجدد و نوگرایی در شعر بود[۴۸].

داستان كوتاه

محققان در دو كشور اردن و فلسطین، طلایه دار داستان‌نویسی به‌ویژه داستان كوتاه در این دو كشور را خلیل بیدس صاحب مجله النفائس می‌دانند. مجموعه داستان كوتاه خلیل بیدس موسوم به مسارح الاذهان برای اولین بار در سال 1924 میلادی در مصر به چاپ رسید که نخستین کتاب در این زمینه به شمار می‌رود. خلیل بیدس در مجله النفائس، داستان‌ها و روایت‌های ترجمه شده از ادبیات کشورهای دیگر به ویژه داستان‌های کوتاه غربی را منتشر می‌کرد. اولین شماره این مجله را در سال 1908 انتشار یافت.

محمود سیف الدین الایرانی در کتاب ثقافتنا فی خمسین عاما نه تنها خلیل بیدس را پیشرو داستان کوتاه در فلسطین و اردن می‌داند بلکه وی را پیشرو این گونه در میان تمامی کشورهای عربی به شمار می‌آورد.

اسد و یاغیان داستان نویسان دیگری را نیز به این شرح برمی‌شمارند: نجاتی صدقی، عارف عرونی، عبدالحمید یاسین، سمیره عزام، محمد صبحی ابوغنیمــه، شکری شعشاعــه، اسحاق موسی الحسینی، ابراهیم سکجها[۴۹]. پس از خلیل بیدس افرادی مانند حسنی فریز، عیسی الناعوری، امین فارس و محمد سعید الجنیدی را می‌توان ادامه‌دهنده‌ی راه وی نام برد. داستان كوتاه هم اكنون در اردن با رویكردی جدید به كار خود ادامه می‌دهد و از سبک‌های رمانتیک تا واقع‌گرایی و پیروی می‌کنند. همچنین نویسندگان زن در داستان نویسی به ویژه داستان كوتاه ورودی چشمگیر داشتند و هند ابوالشعر، انصاف قلعحی، رجاء ابوغزالــه، زلیخــه ابوریشه را می‌توان از سرآمدان نویسندگان زن نامید.

ادیبان اردنی محتوای داستان‌های كوتاه را در دهه پنجاه میلادی در این كشور بیشتر پیرامون موضوعات قدیمی می‌دانند، اما پس از گذشت یک دهه و در آغاز دهه شصت با ایجاد نوعی دگرگونی در اسلوب، بسیاری از اندرزها، امثال،‌ حوادث روز و جریان‌های فكری عصر حاضر در آن‌ها دیده می‌شود که نویسندگان شان از این رهگذر به موفقیت‌هایی در جشنواره‌های ادبی بین‌المللی نائل آمده‌اند[۵۰].

اسامی برخی از نویسندگان داستان کوتاه درسال‌های 1977 تا 1988 به این شرح است:

مردان داستان نویس

عیسی ناعوری, شحاده ناطور، قاسم توفیق، فتحی الاسمر، فاروق خورشید، سهیر قلعجی، محمد احمد، طه عثمان، ابراهیم خلیل، ابراهیم طوباسی، ابراهیم عطاری، احمد عوده، احمد غطاشه، بدر علیان، بسام سلمان، بسمــه رجوب، جواهر رفاعیه، حسب الله یحیی، حسن رمضان،محمد حجازی، غسان تل.

زنان داستان نویس

لیلی اطرش، لیلی عمری، لینا حواری، لینا عبدالعلیم، عائشه رازم، فاطمه هندی، فلورا بقلــه، زینب شمروخ، زهره عمره.

رمان و داستان

داستان در کشور اردن با ویژگی «ذوق» از دیگر کشورهای عربی متمایز می‌شود. و مانند رمان در سایر کشورها از جریانات و گروه‌ها تاثیر می‌پذیرد. رمان در کشور اردن همزمان با کشورهای دیگر عربی مانند مصر، عراق در اواخر قرن نوزدهم ظهور کرد و رواج یافت که گونه‌ی ادبی جدیدی در این کشور محسوب می‌شود[۵۱].

پژوهشگران در مورد ماهیت رمان و رمان نویسی در اردن تفاصیل زیادی بیان كرده‌اند، دكتر خالد الكركی از ادیبان اردنی در كتاب رمان در اردن معتقد است كه تاكنون موضوع رمان‌های اردنی همواره مثبت و امیدوار كننده بوده است؛ دكتر سمیر قطامی با نفی وجود رمان هنری در این كشور در بین سال‌های 1948 تا 1967 نظر خود را پیرامون سبک رمان‌ نویسی نویسندگان اردنی این گونه بیان می‌كند: تاكنون رمان هنرمندانه مناسب و قابل فهم در ادبیات اردن نوشته نشده است و رمان‌های موجود هم نتوانسته در اذهان خوانندگان جاودانه شود. دکتر ابراهیم خلیل معتقد است که داستان‌های ناب بعد از سال 1967 در اردن ظهور کردند؛ مانند اوراق عاقر از سالم نحاس، انت منذ الیوم از تیسیر سبول و کابوس از امین شنار[۵۲].

با ورود به دهه هشتاد داستان‌ها نیز وارد مرحله جدیدی از نوآوری و ابداعات شدند و داستان‌های جدیدی به چاپ رسیدند؛ مانند: احیاء فی البحر المیت درسال 1982، اعترافات کاتم صوت در سال 1986 و متاهــه الاعراب فی ناطحاث السحاب در سال 1986 از مونس رزاز؛ داستان‌های مهم هی الطریق الی بلحارث در سال 1982 و وقت در سال 1984 از جمال ناجی؛ سپس داستان نویسان دیگری نیز مانند قاسم توفیق و ابراهیم نصر الله و الیاس فرکوح و احمد عوده و لیلی اطرش نیز آثار خود را عرضه کردند و فضای داستان نویسی متحول شد[۵۳]. دکتر خالد کرکی در کتاب عن الروایه فی الاردن، داستان‌های کشور اردن را در شش دسته طبقه‌بندی می‌کند:

  • رمان‌هایی كه بر پایه گفتگو و به سبك یادداشت‌های شخصی نوشته شدند و شخصیت‌های زیادی در آن به نقش آفرینی می‌پردازند؛
  • رمان‌هایی كه نویسندگان آن‌ها رویكردی رمانتیک و واقع‌گرایانه دارند و افكار خویش را به شكل نمادین نگاشته ا ند؛
  • در رمان‌های نویسندگان اردنی موضوعات پلیسی و روان شناسانه به چشم نمی‌خورد و بیشتر آن‌ها با ویژگی ادبیات جهان عرب و با تاثیر پذیری از افرادی هم چون الطیب صالح، الطاهر وطار وحنامینــه نوشته شده که از سال1967 به بعد ظهور کردند؛
  • رمان‌هایی که نویسندگان آن‌ها به گزارش صرف وقایع روزانه و تاریخ معاصر خویش می‌پردازند و حوادث را به صورت مستقیم در آن بیان می‌كنند؛ فایز محمود،‌ احمد عوده، سالم النحاس و‌هاشم غرایبــه، جمال ناجی، مونس رزاز ... از این جمله هستند؛
  • قضایای فلسطین طی چند دهه اخیر تاثیر زیادی در رمان نویسی نویسندگان اردنی داشته و آن را می‌توان محور اساسی برخی از رمان‌های اردنی دانست؛ از جمله رمان‌هایی كه به فلسطین و مشكلات مردم آن پرداخته می‌توان از ذكریات شكری شعشاعه، فتاه من فلسطین عبدالحلیم عباس، بیت وراء الحدود و جراح حدیده عیسی ناعوری و اوراق عاقر از سالم نحاس و داستان‌های امین شنار و عطیه عبد الله عطی‌ـۀ و احمد عوده و جمال ناجی و مونس رزاز و علی حسین خلف نام برد[۵۴]؛
  • رمان‌هایی که به آگاه کردن مردم از مسائل اجتماعی می‌پردازد و در تلاش برای معرفی شخصیت‌هایی است که به دنبال شناخت خویشتن هستند؛ مؤنس الرزاز با نوشتن رمان احیاء البحر المیت و سالم النحاس با خلق تلك الاعوام به قلم فرسایی در این عرصه پرداخته‌اند[۵۵].

اهم داستان نویسان کشور اردن با ذکر مشهورترین آثارشان عبارت اند: شکری شعاعــه: ذکریات (خاطرات)، فی طریق الزمان ( در راه زمان)؛ علی حسین خلف: حافــه النهر (ساحل رود)، نجم المتوسط (ستاره متوسط)؛ غالب هلسا: الضحک (خنده)، البکاء علی الاطلال (گریه بر اطلال)، ثلاثــه وجوه لبغداد (سه چهره بغداد)؛ رشاد ابوشاور: ایام الحب و الموت (روزهای عشق و مرگ)، البکاء علی صدر الحبیب ( گریه بر سینه معشوق)؛ محمد عبده فریحات: الاجنحــه الامل (بال‌های آرزو)؛ جولیا صوالحــه: نار و رماد (آتش و خاکستر)، الحق الضائع (حق گمشده) ، هل ترجعین؟ (آیا برمی‌گردی؟)؛ عطیه عبدالله عطیه: الدم و التراب (خون و خاک)، متی تورق الاشجار؟ (کی برگ‌ها می‌ریزد؟)؛ عیسی ناعوری: لیلــه فی القطار (شبی در قطار) ، جراح جدیده (جراح جدید) ، بیت وراء الحدود (خانه ای پشت مرزها)[۵۶]

  نقد ادبی

به اعتقاد پژوهشگران اردنی، نقد ادبی در اردن با نوشته‌های اساتیدی چون ناصرالدین الاسد، محمود السمره، عبدالرحمن یاغی،‌ هاشم یاغی، یوسف بكار، حسین جمعه و سمیر قطامی، محمود عصفور، نصرت عبدالرحمن، محمد علی ابوحمده و ناقدان جوانی هم چون فخری صالح و ابراهیم خلیل عبدالله رضوان، احمد مصلح، توفیق ابو رب، امینــه عدوان، خلیل سواحری شکل می‌گیرد[۵۷]. مجلس نمایندگانی که امیر عبدالله تشکیل داد در بحث‌ها و جلسات خود، به موضوعات ادبی و شعری نیز می‌پرداخت. برخی از اعضای آن عبارتند از: احمد زکی پاشا، محمد شریقی، فواد خطیب، شکری شعشاعــه، احمد صافی نجفی و... [۵۸]. بحث و گفتگوهای ادبی کم کم به روزنامه‌هایی مانند الشرق العربی، جزیره العرب، جهاد، العهد، انباء و حکمت نیز راه یافت. روزنامه الجزیره نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کرد که صاحب آن تیسیر ظبیان مردم را به بحث و گفتگوهای ادبی تشویق می‌کرد[۵۹].

در آغاز دهه پنجاه میلادی نقد ادبی در صفحاتی از مجلات ادبی هم چون القلم الحدید (1925)، الافق الحدید (1961 تا 1965) و سپس مجله افكار (1966م) دیده شد. در این مدت دانشگاهیان اردنی به نقد توجه ویژه‌ای كردند. با تاسیس دانشگاه اردن، دانشگاه یرموك و انجمن نویسندگان «رابطــه الکتاب الاردنیین» نقد ادبی شكوفایی رو به رشدی را تجربه کرد و کتاب‌ها و تحقیقات مهمی در این زمینه ارائه شد. محمد مشایخ اسامی حدود 72 نفر از اعضای فعال انجمن را در زمینه نقد ادبی آورده که در مجموع قریب 223 عنوان تخصصی در این زمینه ارائه داده اند[۶۰].

برخی از پژوهشگران نهال نوپای نقد ادبی در اردن را با بحران‌هایی چون عدم مطلوبیت سطح مجلات ادبی و فقدان گستردگی آن در جهان عرب و عدم پوشش نقد مواجه می‌دانند و خواستار آنند كه ناقدان، شمولیت، دیدگاه‌های دقیق، دوری از تاریخ استنادی و ورود مستقیم به جوانب ابتكاری را در سرلوحه كار خود قرار دهند و به گونه ای دست به نقد ادبی زنند كه خوانندگان بیشتری در مناطق عرب زبان رغبت به مطالعه آن كنند. نقد ادبی در اردن را می‌توان به كالایی وارداتی تشبیه كرد كه هم چنان نویسندگان اردنی به دنبال كشف زوایا و نقاط ناشناخته آن هستند[۶۱]. از آنجا که نقد ادبی هم مانند سایر زمینه‌های ادبی به ابداع و نوآوری نیاز دارد، از میان صدها نفری که روایت و قصه می‌نویسند تعداد اندکی نقاد ماهرند[۶۲]. اسامی برخی از منتقدان اردنی فعال در روزنامه‌ها در سال‌های 1977 تا 1988 به این شرح است:

مردان منتقد

سمیر قطامی، ابراهیم سعافین، احسان عباس، خالد کرکی، محمد شاهین، جمیل جبر، حسنی فریز، حسنی محمود، ادیب نایف ذیاب، عبد الرحمن شاهین، جمیل علوش، ترکی مغیض، ابراهیم سنجلاوی، صالح حمارنه، صلاح جرار، ابراهیم ابوناب، سمیر فیاض، ابراهیم خلیل، عبدالرووف شمعون، عبدالحمید یاسین، سالم نحاس، سلیم برکات[۶۳].

زنان منتقد

زلیخه ابوریشه، سمیره ناصر، فاطمه هندی، وفاء احمد، فخری صالح[۶۴].                  

نمایشنامه

پژوهشگران و كارشناسان سرآغاز پدیده تئاتر و نمایشنامه نویسی در اردن را به كانون‌ها، انجمن‌ها و مدارس مرتبط می‌دانند. دكتر سمیر قطاس نخستین تلاش‌ها برای شكل گیری تئاتر و نمایشنامه نویسی در اردن را به سال 1945 میلادی و در كانون بازیگری و موسیقی شهر اربد می‌داند كه پس از آن نمایشنامه الشموع المحترقــه به نویسندگی صلاح ابو زید در سینما الزهراء شهر اربد در سال 1948 میلادی به روی صحنه رفت. وی هم چنین گروه هنری سینما و تئاتر اردن به ریاست ابراهیم مسیس را كه در اوایل دهه پنجاه میلادی آغاز به كاركرد، از دیگر نشانه‌های بروز تئاتر و نمایشنامه نویسی می‌داند.

با این حال تمامی كارشناسان هنری آغاز رسمی تئاتر در اردن را با اجرای نمایشنامه الفخ در سال 1962 میلادی همزمان می‌دانند؛ این نمایشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط هانی صنوبر كارگردانی شد و در مركز اطلاعات آمریكایی در امان به روی صحنه رفت. در دهه شصت میلادی در اردن تعداد دیگری از گروه‌های نمایش پا به عرصه گذاشتند كه از آن جمله می‌توان گروه هواداران بازیگری المقدسی در قدس كه فعالیت‌های خود را به زبان انگلیسی انجام می‌دادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگی بریتانیا در قدس،‌ گروه هواداران درام وابسته به مركز اطلاعات آمریكایی در امان و گروه خانواده تئاتر اردن به ریاست هانی صنوبر و با حمایت عبدالحمید شرف وزیر فرهنگ وقت اردن را نام برد.

گروه خانواده تئاتر اردن در سال 1966 تعدادی از نمایشنامه‌های معروف نویسندگان صاحب سبک جهان هم چون اسكار وایلد،‌ هنری ابسن و رابرت توماس را برای اولین بار در اردن به نمایش درآوردند و پس از آن به بازسازی نمایشنامه‌های مشهورتری از سامرست موام،‌ برنارد شو و الخاندروكاسونا پرداختند. در سال 1966 میلادی و با تاسیس اداره فرهنگ و هنر اردن، ‌گروه خانواده تئاتر اردن به این اداره پیوست و فعالیت‌های خود را با اجرای تئاترهای دیگر افزایش داد[۶۵]. در سال‌های 1968 و 1969 این گروه به اجرای نمایشنامه‌های ژان پل سارتر، ‌لابسن و مولیر در اردن پرداخت.

ادبیات كودكان

ادبیات کودکان تمام آنچه که برای کودکان در زمینه‌های مختلف نوشته می‌شود، را دربر می‌گیرد که می‌تواند در اشکال گوناگونی مانند قصه، شعر، قصیده، نمایش، روایت عرضه شود[۶۶]. ظهور ادبیات كودكان در اردن با انتشار مجله سامر در سال 1977 میلادی آغاز می‌شود[۶۷] و از آن زمان تا كنون این جنبش ادبی از طریق روزنامه، ‌مجله و كتاب تداوم داشته است. در همین حال برخی سابقه ادبیات كودک در اردن را به دهه پنجاه با انتشار كتاب‌هایی در مرحله ابتدایی می‌دانند و كتاب‌های انا شید الجیل المسلم یوسف العظم و مجموعه شعری الطفل المنشد اسكندر الخوری را از نخستین تلاش‌ها پیرامون ادبیات كودكان می‌شمارند.

به هر حال نامگذاری سال 1979 میلادی به نام سال كودكان، دلیلی شد كه ادبیات كودكان و فرهنگ مرتبط با آن گسترش یافته و روزنامه و مجلات اردنی، صفحه‌ای را به ادبیات مخصوص كودكان اختصاص دهند. پس از آن چندین مجله تخصصی در رابطه با كودكان مانند فارس، البراعم و طارق آغاز به كار كرده و موفقیت‌های زیادی به دست آوردند. هم چنین اشعار و مجموعه‌های شعری از محمد قیسی، محمد ظاهر، محمود شبلی، کمال رشید و علی بتیری انتشار یافت و قصه نویسانی مانند فخری قعوار، محمود شقیر، علی حسین خلف، زلیخه ابوریشه، مفید نحله، منیره قهوجی، یحیی جوجو، عیسی جراجره و منیر هور به قصه گویی برای کودکان پرداختند[۶۸].

در این راستا در سال 1985 همایش فرهنگی ملی در اردن با محوریت کودکان برگزار شد[۶۹]. در سال 1989 انجمنی به نام انجمن ملی تربیت و تعلیم كودكان در اردن تاسیس شد كه هدف آن پرداختن به موضوع قصه، قصیده، نمایشنامه، كتابخانه كودكان، روزنامه كودكان و كتاب‌های مدرسه با موضوع كودك بود که در آن هم چنین پژوهش‌هایی درباره چگونگی روابط با كودكان انجام گرفت.

در این راستا كنفرانس‌ها و جشنواره‌های متعددی پیرامون رسیدگی به اوضاع كودكان اردنی و ادبیات كودكان در شهرهای مختلف این كشور برگزار شد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به كنفرانس ملی و فرهنگی دانشگاه اردن اشاره کرد که در سال 1985 با عنوان ادبیات كودكان در اردن و مواجهه آن با خطر صهیونیسم به بحث و گفتگو پیرامون كودكان پرداخت و هم چنین كنفرانس جهانی پیرامون كودكان در سال 1990 كه با نظارت وزارت آموزش و پرورش و وزارت برنامه ریزی اردن برگزار شد.

غالب شخصیت‌های قصه‌هایی که برای کودکان نوشته می‌شود را حیوانات تشکیل می‌دهند؛ بخش اعظم آن‌ها آموزشی هستند و درصدد انتقال مفاهیم و ارزش‌ها به کودکان هستند[۷۰]. روکس عزیزی اسامی تعدادی از قصه نویسان کودک و نوجوان را منتشر کرده است؛ مانند: یوسف عظم، محمد عنانی، جهاد جمیل، راضی عبد هادی[۷۱]. که نویسندگان دیگری مانند حسنی فریز، اسحاق موسی حسینی، فایز علی غول ، نبیل صوالحه و تغرید نجار را هم می‌توان به این فهرست اضافه کرد[۷۲]. از نامدارانی كه در زمینه ادبیات كودک در اردن آثار تاثیر گذاری به جای گذاشتند می‌توان از محمد القیسی، محمد الظاهر، محمود الشلبی، فخری قعوار، مفید نحلــه، ‌منیره‌ القهوجی و روضــه الهدهد نام برد[۷۳].

مشاهیر ادبی‌

هرچند قابل توجیه نیست كه ادبیات اردن را به تنهایی و به دور از جریان مدرن ادبیات عرب بررسی كنیم، اما می‌توانیم نوشتار جداگانه ای را بدان اختصاص دهیم؛ مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، شخصیت‌های متفاوتی به اردنی‌ها بخشیده است. تعدادی از نویسندگان عرب و نویسندگان شرق شناس غربی در مورد ادبیات اردنی و فلسطینی به عنوان تكه‌های كوچكی از فرهنگ عرب قلم فرسایی كرده‌اند. گرچه جغرافیای سیاسی همیشه محدودیت‌های خود را بر ادبیات تحمیل نمی‌كند اما در نظر گرفتن مشخصه‌های ادبیات در مرزهای جغرافیایی با دیدی نقادانه كاملا معمول و رایج است.

سرزمین مقدس مصیبت‌های بی‌شماری در 25 سال گذشته دیده است؛ نتیجۀ این مصائب تغییر ناگهانی افراد، حكومت بعضی مناطق و تغییر سریع در اهمیت ادبیات آنجا بود. به نظر می‌رسد این منطقه در حال حاضر در شرایط تغییرات پی‌در‌پی حتی در مرزهای جغرافیایی دارد. پیش از این جدا كردن واژه فلسطینی از اردنی كاملا مقبول بود اما اكنون بدلیل موقعیت‌های سیاسی مبهم در این منطقه، معنای خود را از دست داده است. در این جا به منظور راحتی، تمام نویسندگان عرب در دو کرانه رود اردن را اردنی در نظر می‌گیریم. هرچند در عین راحتی این کار بسیار گمراه كننده است. امروزه اغلب نویسندگان اردنی چه آن‌هایی كه در امان، بیروت، دمشق، بغداد یا حتی نیویورک ساكنند، ریشه‌های خود را در فلسطین می‌یابند[۷۴].

مصطفی وهبی التل

مصطفی وهبی التل مشهور به عرار (1897 تا 1949) مشهورترین ادیب اردنی است، وی رمان نویس، شاعر، اصلاح طلب، وکیل، معلم، قاضی، مبارز سیاسی، فیلسوف و یکی از مؤثرترین شخصیت‌ها برای ملت اردن و جنبش‌های ضد استعماری بود.

حیدر محمود

حیدر محمود شاعر و ملی گرای اردنی است. وی در سال 1942 در حیفا متولد شد. خانواده‌ی وی خانه‌ی خود را در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 از دست دادند. او تحصیلات ابتدایی خویش را در امان و تحصیلات تکمیلی خود را در انگلیس و آمریکا سپری کرد. آثار محمود به چندین زبان از قبیل اسپانیایی، ژاپنی، کره ای، فرانسوی و صِربی منتشر شده است.

عزالدین مناصره

عزالدین مناصره(1945) از دانشگاه قاهره فارغ التحصیل شد. در برنامه‌های فرهنگی رادیو اردن حضور داشت. سپس به صوفیا مهاجرت کرد و مدرک دکترای خود را در رشته ادبیات گرفت و در دانشگاه الجزائر به تدریس پرداخت. آثار وی: دیوان یا عنب الخلیل، دیوان الخروج من البحر المیت، قمر جرش کان حزینا، باجس ابو عطوان یزرع فی الخلیل العنب[۷۵].

راضی صدوق

راضی صدوق، (1945) در طولکرم متولد شد و در همانجا به تحصیل پرداخت. کار علمی خود را در روزنامه‌های اردنی آغاز نمود و در روزنامه‌های جهاد و دفاع و منار به نوشتن پرداخت و به کار در رادیو مشغول شد. وی هم چنین مدیر مسئول مجله‌های هنا امان، رسالــه الاردن و حماه الوطن بود و حضور دائمی در روزنامه‌های عربی داشت. وی پنج دیوان شعر دارد که عبارتند از: کان لی قلب، ثائر بلا هویـه، النار و الطین، بقایا قصــه انسان، امطار الحزن و الدم[۷۶].

جمیل علوش

جمیل علوش،(1937 تا 2010) در بیروت متولد شد. تحصیلات متوسطه خود را در آنجا گذراند، سپس از دانشگاه دمشق فارغ التحصیل شد. به کویت سفر کرد و در وزارت دارایی مشغول به کار شد. به مطالعه و تحقیق درباره میراث عربی و به ویژه زبان عربی همت گماشت. مدرک دکتری خود را از دانشگاه یسوعیه گرفت و در دانشکده مهندسی امان مشغول به کار شد. دیوان‌های شعر او: عرس الصحراء، خوابی الحزن، اشواق، جراح و دعاء، مواکب البیع، صوت الشعر[۷۷].

اسد محمد قاسم

اسد محمد قاسم، (1931 تا 2001) در الجلیل متولد و در اربد بزرگ شد و به معلمی پرداخت. اشعار خود را در مجلات اردنی به چاپ می‌رساند. پس از فتنه 1957 به سوریه و عراق پناه برد و به عنوان رایزن در سفارت فلسطین مشغول به کار شد. از آثار اوست: اعاصیر فی الاردن، قصائد من الاردن[۷۸].

فدوی طوقان

فدوی طوقان، (1917 تا 2003) در شهر سلط متولد و از دانشگاه امریکایی بیروت فارغ التحصیل شد و به تدریس تاریخ و جغرافیا و ادبیات پرداخت. در زمینه داستان کوتاه، روایت، نقد، مقاله و ترجمه آثار متنوعی دارد و بیش از سایر ادبای اردن، در میادین ادبی حضور داشته است. وی رییس اتحادیه نویسندگان اردن بود. از آثار اوست: دیوان هیاکل الحب، دیوان بلادی[۷۹].

نجیب قسوس

نجیب قسوس، (1926 تا 1995) در شهر کرک متولد شد. در جوانی به حرفه معلمی پرداخت، سپس به نیروهای مسلح پیوست. وی دوست عرار بود. در دهه چهل و پنجاه، اشعار خود را در روزنامه‌ها و مجلات اردنی چاپ می‌کرد. وی توجه زیادی به ادبیات و میراث مردمی داشت. دیوان اغنی‌ـه الفجر از آثار اوست[۸۰].

عبد الرحیم عمر

عبد الرحیم عمر(1929 تا 1993) در روستای جیوس متولد شد در لندن و کویت درس خواند و سپس به اردن بازگشت و به کار در وزارت رسانه‌ها و صداو سیمای اردن مشغول شد و با مجله افکار به همکاری پرداخت. وی اشعار وطنی و سیاسی‌ای دارد که تنها در برخی روزنامه‌های مخفیانه احزاب چاپ گردید. دیوان‌های اشعار: اغنیات للصمت، من قبل و من بعد، قصائد مورقــه، اغانی الرحیل السابع، الاعمال الشعری‌ـه الکاملــه[۸۱].

عبد اللطیف عقل

عبد اللطیف عقل،(1942 تا 1993) در روستای دیر استیا در نابلس متولد شد. تحصیلات دبیرستانی خود را در امان گذراند و از دانشگاه دمشق فارغ التحصیل شد. مدرک فوق لیسانس و دکتری خود را از دانشگاهی در جنوب کالیفرنیا گرفت و به تدریس در دانشگاه‌های بیت لحم و النجاح پرداخت. از آثار وی: شواطیء القمر، اغانی القمــه والقاع، هی و الموت، قصائد حب لایعرف الرحمــه، الاطفال یطاردون الجراد، حواری‌ـه الحزن الواحد، الحسن بن زریق ما یزال یرحل، قلب البحر المیت[۸۲]

آسیا خولــه عبدالهادی

آسیا خولــه عبدالهادی، در سال 1948 در سلمه/یافا متولد شد. دبیرستان خود را در سال 1966 به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه عربی بیروت رفت ولی پس از 3 سال بدون اتمام درس، تحصیل در این رشته را ترک کرد. در طی سال‌های 1966 تا 1983 در تعدادی از شرکت‌های نفتی کویت مشغول به کار شد. وی برای روزنامه کویتی القبس طی سال‌های 1983-1978، و روزنامه اردنی الاسواق به مدت 3 سال می‌نوشت. وی عضو انجمن نویسندگان اردنی است. رمان الحب و الخبز، (عشق و نان)، داستان‌های کوتاه سنوات الموت، (سال‌های مرگ) و رمان الشتاء المریر، (زمستان تلخ) از آثار اوست[۸۳].

امین شناز

امین شنار، (1934 تا 2005) در سال 1934 در بیروت/رام الله متولد شد. ابتدا به عنوان مدرس در دانشکده ابراهیمی در قدس مشغول به کار شد. سپس از سال 1961 تا 1966 به عنوان سردبیر مجله الافق الجدید فعالیت نمود و از آغاز تأسیس روزنامه المنار نیز با آن همکاری داشت، سپس تا سال 1971 مدیر برنامه‌ها در تلویزیون اردن شد و فیلمنامه‌های فندق باب العمود و همس القنادیل و البحث عن المفقود و برنامه‌های علمی دینی با نام سبحان الله را برای تلویزیون اردن نوشت. هم چنین نویسنده‌ی نمایشنامه‌های متعدد و برنامه‌های متنوعی برای رادیو بود. رمان الکابوس وی جایزه رمان عربی را از دارالنهار لبنان در سال 1967 دریافت نمود. مهم‌ترین اثر شعری او المشعل الخالد است. وی تا سال 1977 نایب رئیس شهرداری شهر بیروت بود. وی هم چنین در روزنامه الدستور ستون ثابتی به نام «لحظات» داشت که بیش از 3 سال آن را ادامه داد و یک ستون هفتگی نیز به نام«مع الحیاه و الناس» را عهده‌دار بود، هم چنین به عنوان مدرس در دبیرستان‌های امان فعالیت کرد تا اینکه در اواخر دهه نود بازنشسته شد[۸۴].

حسنی زید الکیلانی

حسنی زید الکیلانی، در سال 1910 در یک خانواده فقیر در شهر سلط متولد شد (به روایت دیگر در سال 1912 در نابلس متولد شد). وی اشعار بسیاری در برخی نشریات مانند مجله الرائد و المعرفــه و روزنامه الجزیره به چاپ رساند. در دهه 1930 به تدریس پرداخت و به عنوان معلم در شهر الخلیل مشغول به کار شد و سپس به همراه مادرش تا سال 1940 در این شهر ماند و سپس به امان رفت. پس از بازگشت از فلسطین، ارتباط نزدیکی با ملک عبدالله بن حسین یافت و او را در قصائدش ستود و بابی به نام هاشمیات را در دیوانش به مدایح ملک عبدالله اختصاص داد.

ملک حسین نیز در سال 1948 سمتی در ارتش به وی اعطا کرد و در این منصب باقی ماند تا در سال 1960 در 50 سالگی بازنشسته شد. وی به همراه مادرش که فلج بود در جبل القلعه در امان زندگی می‌کرد تا اینکه خانه اش دچار آتش سوزی شد و به بیمارستان منتقل شد. در سال 1975 به ازرق و پس از 2 سال به زرقاء رفت. وی پای چپش را به دلیل بیماری دیابت از دست داد و در سال 1979 در شهر زرقاء دارفانی را وداع گفت. مهم ترین کتاب شعر او اطیاف و اغارید است[۸۵].

حسنی فریز

حسنی فریز، (1907 تا 1990) در سال 1907 در شهر سلط متولد شد. تحصیلات دبیرستان خود را با موفقیت در سال 1927 به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به دانشگاه امریکایی بیروت رفت و لیسانس ادبیات خود را در سال 1932 اخذ نمود. سپس در شهرهای سلط، امان و کرک به حرفه تدریس پرداخت. در سال 1944 مدیر دبیرستان سلط شد. و پس از آن به عنوان بازرس در وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شد.

پس از بازنشستگی نیز ابتدا به عنوان مشاور فرهنگی وزارت رسانه‌ها و سپس به عنوان مشاور فرهنگی تلویزیون اردن مشغول به کار شد. وی در روزنامه الرأی مقالات هفتگی منتشر می‌کرد. آخرین مقاله‌اش را یک روز قبل از وفات به چاپ رساند. وی عضو مجمع زبان عربی بود و در سال 1990 در امان وفات یافت و در سلط به خاک سپرده شد. تالیفات شعری او شامل بلادی، هیاکل الحب، غزل و زجل، الزهور است. هم چنین کتاب‌های داستان، مغامرات حمار، مغامرات تائبــه، عروه و عفراء، قصص من بلدی، قصص و تمثیلیات، شجره التفاح از آثار اوست[۸۶].

محمد ادیب العامری‌

در سال 1907 در یافا متولد شد. تحصیلات دبیرستان خود را درسال 1924 در یافا تمام کرد و برای اخذ لیسانس به دانشگاه امریکایی بیروت رفت و در سال 1930 لیسانس خود را در رشته زیست، شیمی و فیزیک اخذ نمود. در سال 1929 درخلال انقلاب «البراق» دستور بازداشت وی صادر شد، از این رو به اردن پناه برد و به عنوان معلم علوم تجربی در دبیرستان سلط مشغول به فعالیت شد و طولی نکشید که اداره این مدرسه را برعهده گرفت. سپس به عنوان بازرس در سال 1943 در وزارت معارف (آموزش و پرورش) مشغول به کار شد. آنگاه به فلسطین بازگشت و مشاور مدیر رادیو در قدس شد. پس از حادثه 1948 به اردن برگشت و مدیر رادیوی اردن گردید. وی هم‌چنین نماینده اردن در کمیسیون آتش‌بس بین‌المللی بود.

در دهه‌های پنجاه و شصت نیز در مقامات عالی دولتی در وزارت خارجه، وزارت معارف، اداره واردات وصادرات، دیوان کارمندان و دیوان حسابرسی خدمت کرد. وی مقالات زیادی را در روزنامه‌ها و مجلات به چاپ رساند. از سال1967 به ترتیب وزیر امور خارجه ، سفیر اردن در مصر و وزیر فرهنگ و رسانه شد تا اینکه از مشاغل دولتی استعفا داد. در اواخر سال 1967 به عنوان رئیس انجمن نویسندگان اردن انتخاب شد و در سال 1978 درگذشت. وی دارای مقالات متعددی در روزنامه و مجلات عربی است و دارای تالیفاتی در زمینه تاریخ با عنوان القدس العربی‌ـه، عروبــه فلسطین فی التاریخ می‌باشد. هم چنین نویسنده کتاب‌های داستانی شعاع النور و قصص اخری است[۸۷].

قاسم توفیق

در سال 1954 در جنین متولد شد، سپس به امان رفته و تحصیلات خود را در آنجا گذراند و در سال 1978 لیسانس ادبیات عرب را از دانشگاه اردن اخذ نمود. در بخش بانکی اردن مشغول به کار شد. وی بین اردن و امارات و تعدادی از کشورهای عربی و اروپایی در تردد بود. او عضو انجمن نویسندگان اردنی است و در زمینه داستان و رمان دارای تالیفاتی است؛ از مقدمات لزمن الحرب، آن لنا ان نفرح، العاشق، ذوالقرنین از آثار داستانی اوست و مؤلف رمان‌های ماری روز تعبر مدینــه الشمس، ارض اکثر جمالا، امان ورد اخیر، ورقــه التوت، حکای‌ـه اسمها الحب، الشندغــه می‌باشد[۸۸].

شکری شعشاعــه

درسال 1890 در غزه هاشم متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به نابلس رفت و در رشته اقتصاد و مدیریت مالی تحصیل کرد. زبان‌های انگلیسی و فرانسه را به خوبی فراگرفت. سپس در سال 1919 به شرق اردن رفت و به همراه تعدادی از جوانان حرکت مقاومت ضد استعمار انگلیس بر شرق اردن را تشکیل داد. وی دروس ریاضی، اخلاق و تاریخ را در عکا تدریس می‌کرد. هم‌چنین ریاست دیوان محاسبات، بازرس مالی و مدیریت برق و تلگراف در شرق اردن و مدیر محاسبات عمومی‌ بود و مناصب متعددی را در عهد فیصلی و عهد امارت برعهده داشت؛ ازجمله وزیر کشور، وزیر دفاع، وزیر مالی و وزیر اقتصاد.

وی عضو دیوان تفسیر قوانین و عضو مجلس سنا بود؛ مقالات بسیاری را در روزنامه‌ها و مجلاتی از جمله الاردن الجدید و الیقظــه به چاپ رساند و در سال 1963 درگذشت. کتاب شعر و با نام النفثات و رمان‌های فی طریق الزمان، فی الحکومــه و الحیاه از او به طبع رسید. و هم چنین دارای تألیفات دیگری از جمله ابوصوفه، العودات، قطامی، هاشم، همس الصور می‌باشد[۸۹].

سیف الدین الکیلانی‌

در سال 1914 در شهر قنفذه در یمن متولد شد. تحصیلات خود را درمدارس نابلس و یافا به اتمام رساند و در سال 1933 از دانشکده عربی در قدس فارغ التحصیل و به عنوان معلم در دبیرستان شهر الخلیل مشغول به کار شد. سپس به عنوان مدیر مدارس طبریا، مجدل و قلقیلیه فعالیت کرد. در سال 1945 از سمت خود استعفا داد و کارمند بانک «الامــه العربیـه» در قدس و سپس مدیر یکی از شعبه‌های این بانک در نابلس شد. پس از حادثه 1948 به تدریس در دبیرستان شهر کرکوک در عراق و سپس به دبیری در شهر حماه سوریه پرداخت و پس از آن مدیریت دبیرستان‌های اربد و سلط را برعهده گرفت.

وی در دانشگاه ملبورن استرالیا بورسیه شد و در سال 1954 در رشته علوم تربیتی لیسانس و در سال 1956 فوق لیسانس گرفت. در خلال سال‌های 1956-1954 به نیوزلند، امریکا، انگلیس و فرانسه سفرکرد و در سال 1960 دکتری خود را در رشته علوم تربیتی در دانشگاه عین شمس قاهره به اتمام رساند. پس از آن بازرس وزارت آموزش و پرورش، مدیر دارالمعلمین در بیت حنینا در قدس شد. در سال1966 سفیر اردن در مغرب بود و پس از آن بازنشسته شد و درسال 1967 به عنوان مدرس در دانشگاه شهر رباط به تدریس پرداخت. در طی حیات خود مدال‌های متعددی دریافت نمود. سرانجام در سال 1968 در رباط مغرب درگذشت و در امان به خاک سپرده شد. کتاب‌های شعر خلجات قلب، حنین الی الوطن از آثار اوست[۹۰].

صباح المدنی

صباح المدنی در سال 1940 در امان متولد شد و در سال 1967 دبیرستان خود را به اتمام رساند سپس برای تحصیل در رشته علوم اجتماعی به دانشگاه بیروت رفت ولی در سال 1974 درس خود را نیمه تمام گذاشت. درسال 1993 خانواده ادیبان آینده را تاسیس کرد که بعدها به «ملتقی عمون للادب و النقد» تغییر نام داد. وی عضو اتحادیه نویسندگان و ادیبان اردن است. تالیفات وی شامل داستان‌های کوتاه با عناوین سهره علی شرفــه القلق، لیلی غادرنی قلبی و داستان‌های کودکان با عناوین مهنــه الامیر، لیلی فی قصر القطط، الامانــه و قصص اخری می‌باشد. عنوان ادبی دیگر نزیف الذاکره است[۹۱].

محمد صبحی ابوغنیمه

در سال 1902 در شهر اربد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در اربد گذراند، سپس به دمشق رفت و برای تحصیل در مدرسه مهندسی به آستانه سفرکرد، ولی وقوع جنگ جهانی سبب شد تا دوباره به دمشق بازگردد و در آنجا ادامه تحصیل دهد. پس از آن از دانشگاه برلین در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد و در سال 1929 درمانگاه خود را در امان افتتاح نمود و در کنار پزشکی به فعالیت‌های مطبوعاتی و سیاسی روی آورد. وی مجلات المیثاق و الحمامــه را منتشر ساخت. در سال 1964 به عنوان سفیر در دمشق مشغول به کار شد و سپس در سال 1969 به کشورش بازگشت و در سال 1970 در دمشق درگذشت. داستان اغانی اللیل از تألیفات اوست. هم چنین عناوینی چون من الایام، نظره فی اعماق الانسان از او به جای مانده است[۹۲].

محمود سیف الدین الایرانی‌

در سال 1914 در یافا متولد شد. زبان انگلیسی و فرانسه را به خوبی می‌دانست. در اوایل دهه 1940 به امان رفت و به سمت معلمی مشغول کار شد، سپس به وزارت آموزش و پرورش منتقل شد و درسال 1971 به عنوان مشاور در وزارت رسانه‌ها انتخاب گردید و دبیری مجله رسالــه الاردن و سپس مجله الافکار را برعهده گرفت.

در زمینه داستان کوتاه، مقالات ادبی و اجتماعی در روزنامه‌های الدفاع، الجامعــه الاسلامیـه، و فلسطین می‌نوشت. اول الشوط اولین مجموعه‌ی داستان‌های وی در سال 1937 به چاپ رسید. وی در زمینه داستان کوتاه مشهور است ولی بیشترین فعالیت او در زمینه ترجمه از زبان‌های دیگر است. او در سال 1974 از دنیا رفت. داستان‌های دیگر او اول الشوط، مع الناس، متی ینتهی اللیل، ما اقل الثمن، اصابع فی الظلام می‌باشد[۹۳][۹۴].

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات ژاپن؛ زبان و ادبیات روسی؛ زبان و ادبیات کانادا؛ زبان و ادبیات کوبا؛ زبان و ادبیات لبنان؛ زبان و ادبیات مصر؛ زبان و ادبیات تونس؛ زبان و ادبیات افغانستان؛ زبان و ادبیات چینی؛ زبان و ادبیات سنگال؛ زبان و ادبیات تایلند؛ زبان و ادبیات آرژانتین؛ زبان و ادبیات فرانسه؛ زبان و ادبیات اسپانیا؛ زبان و ادبیات مالی؛ زبان و ادبیات ساحل عاج؛ زبان و ادبیات سوریه؛ زبان و ادبیات اتیوپی؛ زبان و ادبیات زیمبابوه؛ زبان و ادبیات سیرالئون؛ زبان و ادبیات قطر؛ زبان و ادبیات سودان؛ زبان و ادبیات گرجستان؛ زبان و ادبیات تاجیکستان؛ زبان و ادبیات قزاقستان؛ زبان و ادبیات بنگلادش؛ زبان و ادبیات سریلانکا

کتابشناسی

  1. برگرفته از https://mawred.org/wp_content/%20uploads/%202013/، ص. 29
  2. Mawred. Org/ WP - content/ uploads/ 2013/ 03/ Jordan - final. Doc  المورد الثقافي، ص. 30
  3. برگرفته از http://en.wikipedia.org/wiki/Jordan#Languages
  4. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, p. 45, 46, 47
  5. Seyd. M. H.(2007), World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, p. 250
  6. Seyd. M. H.(2007), World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, p. 251
  7. Seyd. M. H.(2007), World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, p. 252
  8. Seyd. M. H.(2007), World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, p. 253
  9. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 47-48
  10. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 48
  11. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 49
  12. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 49
  13. المصلح أحمد(1953- 1993م)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص 11 و 12
  14. برگفته از كتاب ادبيات معاصر فلسطين و اردن نوشته آقای بكير الوان از سايتhttps://www.jstor.org/
  15. المصلح أحمد(1953- 1993م)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن . ص. 14 - 16
  16. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 32
  17. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 32
  18. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 32
  19. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 33
  20. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 46
  21. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 64 و 65
  22. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 95 و 96
  23. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 115 و 116
  24. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 222
  25. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 223
  26. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 225
  27. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 227
  28. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 226
  29. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 249
  30. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 249
  31. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 250
  32. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 250
  33. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 337
  34. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 338
  35. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 461 و 462
  36. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 464
  37. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 147 - 473
  38. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 376
  39. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 376
  40. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 408
  41. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 408
  42. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 410 و 411
  43. عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 422 و 423
  44. قطامی سمير(1993)، الشعر فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 7
  45. قطامی سمير(1993)، الشعر فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 50
  46. قطامی سمير(1993)، الشعر فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 59
  47. قطامی سمير(1993)، الشعر فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 59
  48. قطامی سمير(1993)، الشعر فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 60
  49. لمصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 17
  50. لمصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 17 - 20
  51. سعافين ابراهيم(۱۹۹۵)، الروای‌ـة فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 11
  52. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 21
  53. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 22
  54. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 24
  55. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 21 - 24
  56. سعافين ابراهيم(۱۹۹۵)، الروای‌ـة فی الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 368 - 372
  57. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 26
  58. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 26
  59. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 27
  60. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 28
  61. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 24 - 30
  62. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 30
  63. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 138 و 139
  64. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 320 - 318
  65. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 84 -71
  66. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 31 و 32
  67. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 33
  68. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 35
  69. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 38
  70. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 37 و 38
  71. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 33
  72. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 34
  73. المصلح أحمد(۱۹۹۵)، ملامح عامــة للحياة الثقافی‌ـة فی الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 84 - 53
  74. برگرفته از كتاب ادبيات معاصر فلسطين و اردن - نوشته آقای بكير الوان از سايت https://www.jstor.org/
  75. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 536
  76. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 531
  77. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 533
  78. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 534
  79. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 532
  80. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 531
  81. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 534
  82. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 533
  83. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 532
  84. عطيات محمد عبدالرحيم(1999). الحرکــة الشعریـة فی الاردن تطورها و مضامين‌ها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 533
  85. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 1
  86. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 37
  87. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 73
  88. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 73
  89. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 244
  90. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 228
  91. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 145 و 146
  92. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 143
  93. معجم الادباء الاردينين فی (العصر الحديث) الطبعــة الاولي(2014)، وزارة الثقافــة، ص. 151
  94. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)