نظام فرهنگی کانادا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:نظام فرهنگی کانادا-min.jpg|جایگزین=نظام فرهنگی کانادا|بندانگشتی|نظام فرهنگی کانادا]] | [[پرونده:نظام فرهنگی کانادا-min.jpg|جایگزین=نظام فرهنگی کانادا|بندانگشتی|نظام فرهنگی کانادا. قابل بازیابی از https://www.iliyaimmigration.com/%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87-mba-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7/]] | ||
[[کانادا]] به عنوان یک کشور «چند فرهنگی(Multiculturalism)» شناخته میشود. در طول دهه گذشته، پس از تصویب قانون چند فرهنگی، گوناگونی نژادی، قومی و مذهبی رشد قابل ملاحظهای داشته است و به طور چشمگیری در حال تغییر چهره عمومی جامعه است. تنوع فرهنگی حتی پیش از تشکیل این کشور خصوصیت بارز این سرزمین بوده است. در زمان ورود و استقرار اروپاییها زبانهای گوناگونی بین مردم بومی این سرزمین رواج داشت. از نیمه قرن هجدهم، جمعیت سیاهپوست نیز در بخش آتلانتیک [[کانادا]] ساکن بودهاند. علاوه بر این، موج مهاجرت به این کشور، که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شد، به سرعت این کشور را به نمونهای از تنوع نژادی، قومی، مذهبی و زبانی موجود در جهان تبدیل کرده است. | [[کانادا]] به عنوان یک کشور «چند فرهنگی(Multiculturalism)» شناخته میشود. در طول دهه گذشته، پس از تصویب قانون چند فرهنگی، گوناگونی نژادی، قومی و مذهبی رشد قابل ملاحظهای داشته است و به طور چشمگیری در حال تغییر چهره عمومی جامعه است. تنوع فرهنگی حتی پیش از تشکیل این کشور خصوصیت بارز این سرزمین بوده است. در زمان ورود و استقرار اروپاییها زبانهای گوناگونی بین مردم بومی این سرزمین رواج داشت. از نیمه قرن هجدهم، جمعیت سیاهپوست نیز در بخش آتلانتیک [[کانادا]] ساکن بودهاند. علاوه بر این، موج مهاجرت به این کشور، که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شد، به سرعت این کشور را به نمونهای از تنوع نژادی، قومی، مذهبی و زبانی موجود در جهان تبدیل کرده است. | ||
براساس آخرین آمار بیش از 43 درصد کاناداییها، تباری غیر از انگلیسی، فرانسوی و کانادایی و بومی آمریکای | براساس آخرین آمار بیش از 43 درصد کاناداییها، تباری غیر از انگلیسی، فرانسوی و کانادایی و بومی آمریکای ش[[مالی]] دارند. تعداد افراد متعلق به اقلیتهای نژادی ظرف ده سال 11 درصد رشد یافته است. در حال حاضر 30 درصد جمعیت اغلب شهرهای اصلی این کشور را اقلیت های نژادی تشکیل میدهند. در تورنتو اقلیتهای نژادی و قومی نیمی از جمعیت این شهر را تشکیل میدهند. براساس آمار رسمی 89 درصد مهاجران و 94 درصد افراد اقلیتهای نژادی و قومی در شهرهای بزرگ رحل اقامت افکندهاند. در حالی که تورنتو، ونکوور و مونترال محل سکونت بخش قابل توجهی از اقلیتهای نژادی و قومی است، چهره شهرهای کوچکتر مانند ادمونتون(Edmonton, Saskatoon, Regina, Winnipeg and Ottawa)، ساسکاتون(Saskatoon)،رجینا(Regina)،وینیپگ(Winnipeg) و اوتاوا(Ottawa) نیز در حال تغییر است. مهاجران بیشتر تمایل دارند در مناطقی از کشور سکنا گزینند که افراد بیشتری از سنخ آنان و با [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|میراث فرهنگی]] و زبان مشترک در آن مناطق زندگی میکنند و این باعث شده است که هر منطقه ترکیب خاصی از گروههای جمعیتی را در خود جای دهد. | ||
برای مثال، تعداد زیادی کانادایی [[چین|چینیتبار]] و یا از کشورهای آسیای جنوب شرقی در [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] زندگی میکنند؛ در حالی که کاناداییهای کارائیبیتبار بیشتر در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] ساکن هستند. [[استان کبک کانادا|کبک]] برای کسانی که به زبان فرانسه صحبت میکنند جذابیت دارد. بنابراین، بیشترین تعداد ویتنامیها، اهالی هائیتی و لبنانیها در این استان اقامت دارند. با این حال، در سراسر [[کانادا]] اقلیتهای مشهود (Visible Minorities) سریعترین رشد زیر گروه نژادی را به خود اختصاص دادهاند. تا سال 2006م این گروه بین 14.7 تا 20 درصد جمعیت را تشکیل میدادند. | برای مثال، تعداد زیادی کانادایی [[چین|چینیتبار]] و یا از کشورهای آسیای جنوب شرقی در [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] زندگی میکنند؛ در حالی که کاناداییهای کارائیبیتبار بیشتر در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] ساکن هستند. [[استان کبک کانادا|کبک]] برای کسانی که به زبان [[فرانسه]] صحبت میکنند جذابیت دارد. بنابراین، بیشترین تعداد ویتنامیها، اهالی هائیتی و لبنانیها در این استان اقامت دارند. با این حال، در سراسر [[کانادا]] اقلیتهای مشهود(Visible Minorities) سریعترین رشد زیر گروه نژادی را به خود اختصاص دادهاند. تا سال 2006م این گروه بین 14.7 تا 20 درصد جمعیت را تشکیل میدادند. | ||
جوانی یکی از عوامل تعیینکننده در این تنوع جمعیتی است. میانگین سنی جمعیت اقلیتهای قومی و اقلیتهای آشکار از میانگین سنی کل جمعیت کشور کمتر است. بررسیها نشان میدهد که 45 درصد کودکان حداقل از طریق یکی از والدین خود، تباری غیر از انگلیسی، فرانسوی، کانادایی و یا بومی آمریکای شمالی دارند. از هر پنج کانادایی بین 18 تا 34 سال، یک نفر متعلق به یکی از اقلیتهای مشهود است در گروه سنی5 تا 15 سال یک نفر از هر سه نفر دارای تبار بومی یا از گروه اقلیتهای مشهود است. به زعم صاحبنظران در نسل آینده هیچ یک از گروههای نژادی اکثریت مردم [[کانادا]] را نمایندگی نخواهند کرد. | جوانی یکی از عوامل تعیینکننده در این تنوع جمعیتی است. میانگین سنی جمعیت اقلیتهای قومی و اقلیتهای آشکار از میانگین سنی کل جمعیت کشور کمتر است. بررسیها نشان میدهد که 45 درصد کودکان حداقل از طریق یکی از والدین خود، تباری غیر از انگلیسی، فرانسوی، کانادایی و یا بومی آمریکای شمالی دارند. از هر پنج کانادایی بین 18 تا 34 سال، یک نفر متعلق به یکی از اقلیتهای مشهود است در گروه سنی5 تا 15 سال یک نفر از هر سه نفر دارای تبار بومی یا از گروه اقلیتهای مشهود است. به زعم صاحبنظران در نسل آینده هیچ یک از گروههای نژادی اکثریت مردم [[کانادا]] را نمایندگی نخواهند کرد. | ||
میتوان گفت که با افزایش تنوع فرهنگی– نژادی مفهوم چند فرهنگی برای مردم اهمیت بیشتری پیدا کرده است. نخستوزیر سابق این کشور، ژان کرتین، طی سخنرانی در برلین تصریح کرد که کانادا به یک کشور فراملی با جامعهای چندفرهنگی تبدیل شده است. کشوری که جهان را در مرزهای خود دارد. کاناداییها آموختهاند که دو زبان بینالمللی و تنوع فرهنگی آنها مزیتهای نسبی آنان و منبعی برای ادامه خلاقیت و بالندگی کشور است. برای بخش قابل توجهی از مردم، تنوع قومی، فرهنگی و نژادی موجود خصوصیت مثبت جامعه آنهاست. براساس یک نظرسنجی عمومی که اخیراً انجام شده است، دوسوم کاناداییها معتقدند که گوناگونی فرهنگی جمعیت، مزیتی است که این کشور در عرصه رقابت اقتصاد جهانی از آن برخوردار است. براساس مطالعات انجام شده توسط مؤسسه تحقیقاتی اکوس (Ekos Research Associations) اغلب مردم این کشور با این نظر موافقاند که جذب مهاجران از خاستگاههای فرهنگی متفاوت موجب تقویت فرهنگ کشوراست. نظرسنجی انجام شده توسط ایپسس رید (Ipsos Reid) نشان میدهد که بیش از 83 درصد از مردم معتقدند بهترین نکته در مورد [[کانادا]] خصوصیت چندفرهنگی بودن آن است. این رقم در مقایسه با 78 درصد در اکتبر 1998م، 80 درصد در ژوئن 1996م و 77 درصد در فوریه 1993 م افزایش بیش از انتظاری را نشان میدهد. نتایج یک تحقیق در سال 1999م حکایت از آن دارد که 96 درصد شهروندان بر این باورند که حضور و زندگی مردمانی از نژادهای مختلف در این کشور مطلوب است. ارتباط تنگاتنگ هویت کانادایی با پدیده چندفرهنگی طی نظرسنجی دیگری مورد تأکید قرار گرفت. هنگامی که از کاناداییها سؤال شد چه چیزی هویت آنان را از آمریکاییها متمایز میکند، در پاسخ دومین، وجه تمایز را، پس از نظام تأمین اجتماعی، پدیده تنوع فرهنگی در کشور دانستند. | میتوان گفت که با افزایش تنوع فرهنگی– نژادی مفهوم چند فرهنگی برای مردم اهمیت بیشتری پیدا کرده است. نخستوزیر سابق این کشور، ژان کرتین، طی سخنرانی در برلین تصریح کرد که کانادا به یک کشور فراملی با جامعهای چندفرهنگی تبدیل شده است. کشوری که جهان را در مرزهای خود دارد. کاناداییها آموختهاند که دو زبان بینالمللی و تنوع فرهنگی آنها مزیتهای نسبی آنان و منبعی برای ادامه خلاقیت و بالندگی کشور است. برای بخش قابل توجهی از مردم، تنوع قومی، فرهنگی و نژادی موجود خصوصیت مثبت جامعه آنهاست. براساس یک نظرسنجی عمومی که اخیراً انجام شده است، دوسوم کاناداییها معتقدند که گوناگونی فرهنگی جمعیت، مزیتی است که این کشور در عرصه رقابت اقتصاد جهانی از آن برخوردار است. براساس مطالعات انجام شده توسط مؤسسه تحقیقاتی اکوس(Ekos Research Associations) اغلب مردم این کشور با این نظر موافقاند که جذب مهاجران از خاستگاههای فرهنگی متفاوت موجب تقویت فرهنگ کشوراست. نظرسنجی انجام شده توسط ایپسس رید(Ipsos Reid) نشان میدهد که بیش از 83 درصد از مردم معتقدند بهترین نکته در مورد [[کانادا]] خصوصیت چندفرهنگی بودن آن است. این رقم در مقایسه با 78 درصد در اکتبر 1998م، 80 درصد در ژوئن 1996م و 77 درصد در فوریه 1993 م افزایش بیش از انتظاری را نشان میدهد. نتایج یک تحقیق در سال 1999م حکایت از آن دارد که 96 درصد شهروندان بر این باورند که حضور و زندگی مردمانی از نژادهای مختلف در این کشور مطلوب است. ارتباط تنگاتنگ هویت کانادایی با پدیده چندفرهنگی طی نظرسنجی دیگری مورد تأکید قرار گرفت. هنگامی که از کاناداییها سؤال شد چه چیزی هویت آنان را از آمریکاییها متمایز میکند، در پاسخ دومین، وجه تمایز را، پس از نظام تأمین اجتماعی، پدیده تنوع فرهنگی در کشور دانستند. | ||
به این ترتیب، سیاست قبول تنوع فرهنگها و تبدیل شدن آن به یک ارزش موجب شده است که مهاجران تابعیت این کشور را دریافت کنند، در ساختن جامعه بهتر و ارتقای سطح زندگی مشارکت داشته باشند و نسبت به جایگاه بینالمللی این کشور احساس غرور نمایند. قبول فرهنگهای متفاوت تحت یک ملیت واحد مهمترین دستاورد پدیده چند فرهنگی است. این امر شهروندان را تشویق می کند تا احساس مشترکی نسبت به [[کانادا]] داشته باشند و احساس تعلق آنها را به کشور و یکدیگر تقویت میکند. حاصل آن نیز شکلگیری همبستگی اجتماعی است. به همان اندازه که تنوع فرهنگی و نژادی افزایش مییابد، کوششها برای تقویت این همبستگی اجتماعی میان گروههای نژادی، مذهبی و قومی و بر پیشرفت مداوم [[جامعه کانادا]] به عنوان یک جامعه یکپارچه، پیشرفته و دموکراتیک متمرکز میشود. | به این ترتیب، سیاست قبول تنوع فرهنگها و تبدیل شدن آن به یک ارزش موجب شده است که مهاجران تابعیت این کشور را دریافت کنند، در ساختن جامعه بهتر و ارتقای سطح زندگی مشارکت داشته باشند و نسبت به جایگاه بینالمللی این کشور احساس غرور نمایند. قبول فرهنگهای متفاوت تحت یک ملیت واحد مهمترین دستاورد پدیده چند فرهنگی است. این امر شهروندان را تشویق می کند تا احساس مشترکی نسبت به [[کانادا]] داشته باشند و احساس تعلق آنها را به کشور و یکدیگر تقویت میکند. حاصل آن نیز شکلگیری همبستگی اجتماعی است. به همان اندازه که تنوع فرهنگی و نژادی افزایش مییابد، کوششها برای تقویت این همبستگی اجتماعی میان گروههای نژادی، مذهبی و قومی و بر پیشرفت مداوم [[جامعه کانادا]] به عنوان یک جامعه یکپارچه، پیشرفته و دموکراتیک متمرکز میشود. | ||
همه ارگانها، مؤسسات و شرکت های دولتی مشمول قانون چند فرهنگی قرار هستند. براساس قانون، تنوع نژادی، قومی، مذهبی و زبانی در جامعه پذیرفته شدهاست. یکی از اهداف قانون چندفرهنگی کمک به نهادهای فدرال در توسعه سیاستها، برنامهها و امور اجرایی فراگیر به منظور ایفای تعهدات مندرج در قانون پیش گفته است. پیشینه سیاست چندفرهنگی دراین کشور به سال 1971م باز میگردد. در سال 1988م این سیاست رسماً در قالب قانون چند فرهنگی تبلور یافت. سه هدف استراتژیک این قانون (عدالت اجتماعی، مشارکت مدنی و هویت مشترک) اکنون نیز مانند زمان تصویب در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند و برنامه تنوع فرهنگی میراث [[کانادا]] (Multiculturalism Program of Canadian Heritage) توفیق زیادی در محقق کردن آنها داشته است. براساس این قانون نهادهایی همچون [[مدارس دولتی کانادا|مدارس]]، شوراهای هنری و خدمات پلیس، موظفاند خود را با سیاستها و امور اجرایی گوناگون فرهنگی تطبیق دهند و به طور یکسان و با احترام به نیاز همه شهروندان پاسخ دهند. به طور خلاصه، [[کانادا]] با حرکت به سمت چندفرهنگی شدن احساس فراگیر شهروندی را در میان همه اقشار جمعیتی تقویت میکند. | همه ارگانها، مؤسسات و شرکت های دولتی مشمول قانون چند فرهنگی قرار هستند. براساس قانون، تنوع نژادی، قومی، مذهبی و زبانی در جامعه پذیرفته شدهاست. یکی از اهداف قانون چندفرهنگی کمک به نهادهای فدرال در توسعه سیاستها، برنامهها و امور اجرایی فراگیر به منظور ایفای تعهدات مندرج در قانون پیش گفته است. پیشینه سیاست چندفرهنگی دراین کشور به سال 1971م باز میگردد. در سال 1988م این سیاست رسماً در قالب قانون چند فرهنگی تبلور یافت. سه هدف استراتژیک این قانون(عدالت اجتماعی، مشارکت مدنی و هویت مشترک) اکنون نیز مانند زمان تصویب در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند و برنامه تنوع فرهنگی میراث [[کانادا]](Multiculturalism Program of Canadian Heritage) توفیق زیادی در محقق کردن آنها داشته است. براساس این قانون نهادهایی همچون [[مدارس دولتی کانادا|مدارس]]، شوراهای هنری و خدمات پلیس، موظفاند خود را با سیاستها و امور اجرایی گوناگون فرهنگی تطبیق دهند و به طور یکسان و با احترام به نیاز همه شهروندان پاسخ دهند. به طور خلاصه، [[کانادا]] با حرکت به سمت چندفرهنگی شدن احساس فراگیر شهروندی را در میان همه اقشار جمعیتی تقویت میکند. | ||
=== | === [[مدیریت فرهنگی کانادا]] === | ||
فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین (First Nation) هستند که از نسلهای به جای مانده از قبایل بومی اولیه و سرخپوستها میباشند. این گروه بر اثر سیاستهای استعمارگرانه در مناطق محدودی سکونت دارند و در کمترین سطح ممکن در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شرکت میکنند. سیاستهای استعماری مهاجران اولیه (سفیدپوستها) باعث نابودی سنتها و فرهنگ غنی آنان شده است. گروه دوم، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هستند. این گروه عمدتاً اجدادشان در گذشته مستقیماً از اروپا و بعضاً از طریق [[آمریکا]] به این سرزمین مهاجرت کردهاند. این گروه که به سفیدها معروفاند قدرت حاکم و استیلای فرهنگی را در دست دارند. گروه سوم، مهاجران سالهای اخیر هستند که براساس سیاست مهاجرپذیری و قوانین موجود، بعد از ترک سرزمین مادری خود به این کشور مهاجرت کردهاند. این مهاجران به لحاظ مهاجر بودن در یک گروه جای میگیرند، ولی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، کاملاً متفاوت و متعدد میباشند. این گروه جمعیتی بالغ بر 13 تا 14 میلیون از کل جمعیت 35 میلیونی [[کانادا]] را تشکیل میدهند و بهرغم تکثر و پراکندگی در باورها و آداب و رسوم، در عمل از منظر حضور در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وضعیتی کمابیش شبیه گروه نخست را دارند. تنوع جمعیتی با فرهنگ، باورها و سنتهای بسیار متفاوت و مختلف در بین جوامع مهاجر چنان گسترده است که تعیین ذائقههای فرهنگی آنان به آسانی میسر نمیباشد. این تنوع فرهنگی، به لحاظ جغرافیایی، گستره وسیعی از شرق دور تا خاورمیانه و آسیای مرکزی و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به لحاظ دینی مسلمانان، بودائیان، یهودیان، مسیحیان، هندوها و نظایر آن را دربر میگیرد. به دلیل همین تنوع، در این کشور فرهنگ وجامعه واحد وجود ندارد. در واقع، تعدد جوامع کثرت فرهنگها را میطلبد تا در آن هر کس و هر گروه فرصت انتخاب فرهنگ متناسب با نیازها و علایق خود را پیدا کند. بدیهی است که این تنوع بدون احتساب خرده فرهنگهایی است که در دل هریک از فرهنگهای موجود حضور دارد. براساس آمار سال 2010م بیش از 200 گروه اقلیت قومی در این کشور زندگی میکنند. | فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین(First Nation) هستند که از نسلهای به جای مانده از قبایل بومی اولیه و سرخپوستها میباشند. این گروه بر اثر سیاستهای استعمارگرانه در مناطق محدودی سکونت دارند و در کمترین سطح ممکن در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شرکت میکنند. سیاستهای استعماری مهاجران اولیه(سفیدپوستها) باعث نابودی سنتها و فرهنگ غنی آنان شده است. گروه دوم، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هستند. این گروه عمدتاً اجدادشان در گذشته مستقیماً از اروپا و بعضاً از طریق [[آمریکا]] به این سرزمین مهاجرت کردهاند. این گروه که به سفیدها معروفاند قدرت حاکم و استیلای فرهنگی را در دست دارند. گروه سوم، مهاجران سالهای اخیر هستند که براساس سیاست مهاجرپذیری و قوانین موجود، بعد از ترک سرزمین مادری خود به این کشور مهاجرت کردهاند. این مهاجران به لحاظ مهاجر بودن در یک گروه جای میگیرند، ولی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، کاملاً متفاوت و متعدد میباشند. این گروه جمعیتی بالغ بر 13 تا 14 میلیون از کل جمعیت 35 میلیونی [[کانادا]] را تشکیل میدهند و بهرغم تکثر و پراکندگی در باورها و آداب و رسوم، در عمل از منظر حضور در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وضعیتی کمابیش شبیه گروه نخست را دارند. تنوع جمعیتی با فرهنگ، باورها و سنتهای بسیار متفاوت و مختلف در بین جوامع مهاجر چنان گسترده است که تعیین [[ذائقه فرهنگی مردم کانادا|ذائقههای فرهنگی]] آنان به آسانی میسر نمیباشد. این تنوع فرهنگی، به لحاظ جغرافیایی، گستره وسیعی از شرق دور تا خاورمیانه و آسیای مرکزی و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به لحاظ دینی مسلمانان، بودائیان، یهودیان، مسیحیان، هندوها و نظایر آن را دربر میگیرد. به دلیل همین تنوع، در این کشور فرهنگ وجامعه واحد وجود ندارد. در واقع، تعدد جوامع کثرت فرهنگها را میطلبد تا در آن هر کس و هر گروه فرصت انتخاب فرهنگ متناسب با نیازها و علایق خود را پیدا کند. بدیهی است که این تنوع بدون احتساب خرده فرهنگهایی است که در دل هریک از فرهنگهای موجود حضور دارد. براساس آمار سال 2010م بیش از 200 گروه اقلیت قومی در این کشور زندگی میکنند. | ||
اصل چندفرهنگی یکی از سیاستهای اصولی است که به طور رسمی و گسترده مورد توجه و تأکید دولتمردان این کشور میباشد. برمبنای این اصل، قوانین و فضای حاکم به کلیه شهروندان - اعم از اینکه اصالتاً کانادایی باشند یا به واسطه مهاجرت اخیر به تابعیت این کشورپذیرفته شده باشند - اجازه میدهد تا به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای خود وفادار بمانند. آنها میتوانند آیینها و مراسم دینی و فرهنگی خود را برپا دارند و حتی با برپایی برنامههای فرهنگی به معرفی فرهنگ خود بپردازند، مشروط بر آنکه به فرهنگهای جوامع دیگر آسیبی نرسانند و آزادی دیگران را خدشهدار نسازند. | اصل چندفرهنگی یکی از سیاستهای اصولی است که به طور رسمی و گسترده مورد توجه و تأکید دولتمردان این کشور میباشد. برمبنای این اصل، قوانین و فضای حاکم به کلیه شهروندان - اعم از اینکه اصالتاً کانادایی باشند یا به واسطه مهاجرت اخیر به تابعیت این کشورپذیرفته شده باشند - اجازه میدهد تا به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای خود وفادار بمانند. آنها میتوانند آیینها و مراسم دینی و فرهنگی خود را برپا دارند و حتی با برپایی برنامههای فرهنگی به معرفی فرهنگ خود بپردازند، مشروط بر آنکه به فرهنگهای جوامع دیگر آسیبی نرسانند و آزادی دیگران را خدشهدار نسازند. | ||
به طور حتم وجود این اصل، که در ظاهر به همه فرهنگها اجازه بروز و ظهور آزادانه را میدهد، میتواند یکی از جذابیتهای مهم برای مهاجران باشد و سختی شرایط اقلیمی بسیار سرد و ملالآور را برای آنان تحملپذیرتر سازد. در چارچوب اصل چندفرهنگی هر کسی این حق را دارد تا هرگونه که عرف جامعهاش حکم میکند و با قوانین در تعارض نباشد، در اجتماع و نهادهای اجتماعی حضور یابد. به عنوان نمونه، کسی به حجاب زنان مسلمان یا پوشش مردان و زنان هندی ایرادی نمیگیرد و آنان در جایگاه مستخدمین دولت این حق را دارند تا در مراکز و دوایر دولتی نیز با پوشش خاص خود حضور پیدا کنند. از اینرو است که جلوههای فرهنگ و آداب اسلامی به ویژه حجاب زنان و دختران مسلمان در همه جای این کشور دیده میشود.<ref>Petty, S., Sherbert, G., & Gérin, A. (Eds.). (2006). Canadian cultural poesis: Essays on Canadian culture. Wilfrid Laurier University Press.</ref> <ref>Baeker, G. (2000). Cultural policy and cultural diversity in Canada. Council of Europe. Retrieved February 5, 2024.</ref> | به طور حتم وجود این اصل، که در ظاهر به همه فرهنگها اجازه بروز و ظهور آزادانه را میدهد، میتواند یکی از جذابیتهای مهم برای مهاجران باشد و سختی شرایط اقلیمی بسیار سرد و ملالآور را برای آنان تحملپذیرتر سازد. در چارچوب اصل چندفرهنگی هر کسی این حق را دارد تا هرگونه که عرف جامعهاش حکم میکند و با قوانین در تعارض نباشد، در اجتماع و نهادهای اجتماعی حضور یابد. به عنوان نمونه، کسی به حجاب زنان مسلمان یا پوشش مردان و زنان هندی ایرادی نمیگیرد و آنان در جایگاه مستخدمین دولت این حق را دارند تا در مراکز و دوایر دولتی نیز با پوشش خاص خود حضور پیدا کنند. از اینرو است که جلوههای فرهنگ و آداب اسلامی به ویژه حجاب زنان و دختران مسلمان در همه جای این کشور دیده میشود.<ref>Petty, S., Sherbert, G., & Gérin, A. (Eds.). (2006). Canadian cultural poesis: Essays on Canadian culture. Wilfrid Laurier University Press.</ref> <ref>Baeker, G. (2000). Cultural policy and cultural diversity in Canada. Council of Europe. Retrieved February 5, 2024.</ref> | ||
=== | === [[نهادها و سازمانهای فرهنگی کانادا]] === | ||
سیاستهای فرهنگی کانادا (Canada's Cultural Policies) در واقع مجموعهای از طرحهای مختلف، قوانین و مقررات، برنامهها و اقداماتی است که توسط سازمان میراث | سیاستهای فرهنگی کانادا(Canada's Cultural Policies) در واقع مجموعهای از طرحهای مختلف، قوانین و مقررات، برنامهها و اقداماتی است که توسط [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]]، سازمان مالیات و وزارت صنایع کانادا اجرا میشوند. از جمله مهمترین این قوانین و مقررات فرهنگی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
* قانون کتابخانه ملی(مصوب سال 1993م)؛ | |||
* قانون خبررسانی رادیو- تلویزیون(مصوب سال 1968م)؛ | |||
* قانون مرکز هنرهای زیبای کشور(مصوب سال 1966م)؛ | |||
* قانون موزههای ملی(مصوب سال 1925م)؛ | |||
* قانون شرکت سهامی توسعه فیلم(مصوب سال 1925م)؛ | |||
* تله فیلم [[کانادا]](مصوب سال 1967م)؛ | |||
* قانون زبانهای رسمی کشور(مصوب سال 1969م)؛ | |||
* قانون دپارتمان ارتباطات(مصوب سال 1970م)؛ | |||
* قانون کنترل واردات و صادرات اشیاء فرهنگی(مصوب سال 1977م)؛ | |||
* قانون حق چاپ و نشر(مصوب سال 1924م)؛ | |||
* قانون مرکز اسناد ملی(مصوب سال 1987م)؛ | |||
* قانون شورای کانادا(مصوب سال 1957م)؛ | |||
* قانون هئیت فیلم کشور(مصوب سال 1950م)؛ | |||
* قانون وضعیت معیشتی هنرمندان(مصوب سال 1992م)؛ | |||
* قانون چندگانگی فرهنگی در کانادا(مصوب سال 1985م)؛ | |||
* قانون مخابرات(مصوب سال 1993م)؛ | |||
* قانون بناهای یادبود و مکانهای تاریخی(مصوب سال 1953م)؛ | |||
* قانون پارکهای ملی(مصوب سال 1988م)؛ | |||
* قانون محافظت از ایستگاههای قدیمی راهآهن(مصوب سال 1988م)؛ | |||
* قانون سازمان حمل و نقل(قانون کانالها و آبراههای تاریخی مصوب سال 1993م)؛ | |||
* قانون [[شورای تحقيقاتی علوم اجتماعی و انسانی کانادا|شورای تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی]](مصوب سال 1978م)؛ | |||
* قانون کمیسیون مخابرات و رادیو تلویزیون [[کانادا]](مصوب سال 1985م).<ref name=":0">Foote, J. A. (2003). Federal cultural policy in Canada. Retrieved February 5, 2024.</ref> | |||
در گذشته توسعه فرهنگی توسط سطوح مختلف دولت و به صورت غیررسمی و بدون انسجام صورت میپذیرفت. در سال 1951م، به دنبال انتشار گزارش محوری کمیسیون سلطنتی در مورد توسعه ملی در زمینههای هنر، علوم و ادبیات، حمایت بخش فدرال در امر فرهنگ و ارتباطات به طور رسمی سازماندهی گردید. این امر به نوبه خود موجب تأسیس کتابخانه ملی در سال 1953م و شورای [[کانادا]] در سال 1957م گردید. شورای فوق یک مؤسسه اعتباری- هنری فدرال است که مستقل از دولت عمل میکند. تقسیمبندی اساسی و اولیهای که طبق [[قانون اساسی کانادا|قانون اساسی]] در سال 1867م در سطوح قدرت انجام گرفت، به ایالتهای این کشور در زمینههای آموزش و فرهنگ اختیار تام اعطاء نمود. در نتیجه، هر ایالت برای توسعه سیاست فرهنگی و ایجاد مکانیسمهای ویژه(از قبیل تأسیس وزارتخانهها و سازمانهای مربوطه جهت اجرا و پیشبرد سیاستهای اختصاصی خود) اقدام نموده است. طی 20 سال گذشته بحثهای قابل توجهی در خصوص تمرکززدایی از قدرت صورت گرفته است، زیرا ایالتهای کشور به دنبال ایفای نقش عمدهتری در جهت توسعه فرهنگ هستند. به طور سنتی این کشور نسبت به سیاستهای ملی پیشروی خود دیدگاه سازمانی دارد. این دیدگاه حاوی قوانین و دستورالعملهایی است که توسط مؤسسات و دولتهای ایالتی و فدرال کشور انجام میگیرند. | |||
[[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]]، مسؤولیت عمده امور فرهنگی کشور را برعهده دارد. به عبارت دیگر، مسئوولیت بیشترین نقش اعمال سیاستهای فرهنگی این کشور را [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] فدرال برعهده دارد. مأموریتهای اصلی میراث فرهنگی به شرح زیر است: | |||
* تولید و انتشار آثار فرهنگی متنوع؛ | |||
* دسترسی و مشارکت در زندگی فرهنگی؛ | |||
* ایجاد ارتباط میان کاناداییها و درک عمیقتر جوامع گوناگون آن؛ | |||
* درک بهتر از حقوق و مسئولیتهای مشترک شهروندی و ایجاد فرصت مشارکت در زندگی مدنی. | |||
با این حال، وزارت امور خارجه، وزارت تجارت بینالملل، وزارت اقتصاد، سازمان مهاجران و امور شهروندان، منابع انسانی، اداره امور بومیان شمال و سرخپوستان و وزارت صنایع نیز در این امر سهیم هستند. | با این حال، وزارت امور خارجه، وزارت تجارت بینالملل، وزارت اقتصاد، سازمان مهاجران و امور شهروندان، منابع انسانی، اداره امور بومیان شمال و سرخپوستان و وزارت صنایع نیز در این امر سهیم هستند. | ||
به منظور افزایش انسجام و یکپارچگی سیاست فرهنگی، این کشور وارد یک روند پژوهشی دامنهدار شده است تا به هویت ملی و فرهنگی ممتاز نایل شود. براساس آن جمعیت بومیان، دوگانگی زبان، چندفرهنگی جمعیت، منطقهگرایی و تأثیرپذیری بالقوه از [[ایالات متحده]] آمریکا مورد توجه قرار گرفته است. براساس قانون | به منظور افزایش انسجام و یکپارچگی سیاست فرهنگی، این کشور وارد یک روند پژوهشی دامنهدار شده است تا به هویت ملی و فرهنگی ممتاز نایل شود. براساس آن جمعیت بومیان، دوگانگی زبان، چندفرهنگی جمعیت، منطقهگرایی و تأثیرپذیری بالقوه از [[ایالات متحده]] آمریکا مورد توجه قرار گرفته است. براساس [[قانون اساسی کانادا|قانون اساسی]]، [[استان های کانادا|ایالتهای کانادا]] در امر آموزش از مسؤولیت تام برخوردار بوده و در زمینه فرهنگ با [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] تشریک مساعی مینمایند. این کشور دارای مؤسسات مشابه در سطوح ایالتی و فدرال است که از امور فرهنگی و هنرهای زیبای کشور حمایت به عمل میآورند. ایالات و مناطق نیز دارای وزارتخانههای فرهنگ می باشند که در زمینه برنامههای سیاست فرهنگی همسان با [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] عمل مینمایند. گزارش سال 1992م کمیته دائمی فرهنگ و ارتباطات پیشنهاد مینماید که [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] باید برنامهریزی را تشویق کند، برقراری هماهنگی فرهنگی میان سازمانهای فدرال را در رأس کار خود قرار دهد و مشارکت با دیگر سطوح دولت، بخش خصوصی و جامعه فرهنگی را ترویج نماید. به تازگی [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] اصول و اهداف کلی را برای خط و مشی آینده فرهنگی دولت تعیین نموده است. | ||
از دیگر گرایش های توسعه سیاست فرهنگی فدرال میتوان به اتخاذ استراتژیهای مالی چند ساله برای فعالیتهای هنری، اتخاذ تدابیر جامع در جهت تشویق سطوح مختلف جامعه به مشارکت فرهنگی، توسعه فعالیتهای بشردوستانه و | از دیگر گرایش های توسعه سیاست فرهنگی فدرال میتوان به اتخاذ استراتژیهای مالی چند ساله برای فعالیتهای هنری، اتخاذ تدابیر جامع در جهت تشویق سطوح مختلف جامعه به مشارکت فرهنگی، توسعه فعالیتهای بشردوستانه و [[فعاليتهای داوطلبانه فرهنگی در کانادا|داوطلبانه]]، آموزش و ترویج حرفهای هنرهای زیبا و برقراری همکاری بیشتر میان آژانسها و دولتهای فدرال و ایالتی اشاره نمود.<ref>Baeker, G. (2001). All talents count: A pilot inventory of national cultural policies and measures supporting cultural diversity. International Network on Cultural Diversity. Retrieved February 5, 2024. </ref><ref>Thomas, D. C. (2008). Cross-cultural management: Essential concepts (2nd ed.). SAGE Publications. </ref> | ||
نهادهای دولتی و نیمه دولتی مسئوول در حوزه فرهنگی در سطوح مختلف به شرح زیرند: | نهادهای دولتی و نیمه دولتی مسئوول در حوزه فرهنگی در سطوح مختلف به شرح زیرند: | ||
==== | ==== در سطح ملی ==== | ||
===== | ===== [[سازمان میراث فرهنگی کانادا]] ===== | ||
تا اوایل دهه 1990م، سازمان فدرال در امر ارتباطات، مسؤولیت اداره و توسعه سیاستهای فرهنگی، قانونگذاری و تنظیم قوانین در سطح ملی را برعهده داشت. در ژوئن سال 1993م، چندین سازمان دولتی جهت ایجاد سازمان جدید میراث فرهنگی با یکدیگر ادغام شدند. سرانجام سازمان میراث فرهنگی این کشور مسؤولیت اداره و نظارت بر امور هنری، صنایع فرهنگی، رادیو- تلویزیون، میراث فرهنگی، ورزشهای غیرحرفهای، امور چندفرهنگی، پارکهای ملی و بناهای تاریخی ـ ملی، حقوق بشر، فعالیتهای | تا اوایل دهه 1990م، سازمان فدرال در امر ارتباطات، مسؤولیت اداره و توسعه سیاستهای فرهنگی، قانونگذاری و تنظیم قوانین در سطح ملی را برعهده داشت. در ژوئن سال 1993م، چندین سازمان دولتی جهت ایجاد سازمان جدید میراث فرهنگی با یکدیگر ادغام شدند. سرانجام سازمان میراث فرهنگی این کشور مسؤولیت اداره و نظارت بر امور هنری، صنایع فرهنگی، رادیو- تلویزیون، میراث فرهنگی، ورزشهای غیرحرفهای، امور چندفرهنگی، پارکهای ملی و بناهای تاریخی ـ ملی، حقوق بشر، فعالیتهای [[فعاليتهای داوطلبانه فرهنگی در کانادا|داوطلبانه]]، زبانها و فرهنگهای بومی، زبانهای رسمی، فعالیتهای تشریفاتی - دولتی و ارتقاء هویت کانادایی را برعهده گرفت. | ||
از دیگر مسئوولیتهای سازمان میراث فرهنگی، که با مشارکت وزارت کشور اجرا میشود، میتوان به مواردی چون: مسؤولیت اداره و نظارت بر شورای | از دیگر مسئوولیتهای سازمان میراث فرهنگی، که با مشارکت وزارت کشور اجرا میشود، میتوان به مواردی چون: مسؤولیت اداره و نظارت بر [[شورای هنر کانادا|شورای هنر]]، هیأت فیلم کشور، شرکت سهامی خبرگزاری،(CBC) مرکز هنرهای ملی، فیلم کانادا، کمیسیون مخابرات و رادیو و تلویزیون، کتابخانه ملی، کمیسیون بزرگ کشور، کمیسیون میادین جنگی کشور، موزههای ملی، موزه ملی علوم و فناوری، موزه هوا- فضا، موزه طبیعت، موزه تمدن، موزه جنگ، گالری ملی، موزه ملی عکاسی معاصر، و آرشیوهای ملی اشاره کرد. انجام دادن این فعالیتها نیازمند اختصاص بالاترین میزان بودجه است که در سال(92-1991م) 2/9 میلیارد دلار بود.<ref>Department of Canadian Heritage. (2001). Performance reports. Retrieved February 5, 2024. </ref> | ||
===== | ===== [[شورای هنر کانادا]] ===== | ||
این شورا به موجب قانون مصوب سال 1997م تأسیس گردید. شورای مذکور در جهت توسعه و ترویج مطالعه و بهرهمندی از آثار هنرهای زیبای کشور فعالیت مینماید. این شورا وظیفه تهیه و ارائه خدمات و کمکهای مالی به هنرمندان حرفهای، تولیدکنندگان و سازمانهای هنری این کشور را برعهده دارد. همچنین دبیرخانه کمیسیون [[کانادا]] را ترغیب به همکاری با سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی سازمان ملل (UNESCO) می کند و بسیاری از طرحها (نظیر طرح کیلام (killam program) در امر اهدای جوایز و هدایای ادبی به هنرمندان کشور) را به اجرا در میآورد.<ref>.Environics. (2000). Arts and heritage participation survey.</ref> | این شورا به موجب قانون مصوب سال 1997م تأسیس گردید. شورای مذکور در جهت توسعه و ترویج مطالعه و بهرهمندی از آثار هنرهای زیبای کشور فعالیت مینماید. این شورا وظیفه تهیه و ارائه خدمات و کمکهای مالی به هنرمندان حرفهای، تولیدکنندگان و سازمانهای هنری این کشور را برعهده دارد. همچنین دبیرخانه کمیسیون [[کانادا]] را ترغیب به همکاری با سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی سازمان ملل([https://www.unesco.org/en UNESCO]) می کند و بسیاری از طرحها(نظیر طرح کیلام(killam program) در امر اهدای جوایز و هدایای ادبی به هنرمندان کشور) را به اجرا در میآورد.<ref>.Environics. (2000). Arts and heritage participation survey.</ref> | ||
===== | ===== [[كميسيون كانادايی يونسكو]] ===== | ||
این کمیسیون فعالیتهای سازمان یونسکو در کشور کانادا را سازماندهی میکند و حضور کشور در فعالیتهای یونسکو را افزایش میدهد. کمیسیون فوق به عنوان مشاور وزارت امور خارجه در سازمان یونسکو فعالیت و با وزارت کشور در اجرای برنامههای بینالمللی فرهنگی مشارکت مینماید. | این کمیسیون فعالیتهای سازمان [https://www.unesco.org/en یونسکو] در کشور [[کانادا]] را سازماندهی میکند و حضور کشور در فعالیتهای [https://www.unesco.org/en یونسکو] را افزایش میدهد. کمیسیون فوق به عنوان مشاور وزارت امور خارجه در سازمان [https://www.unesco.org/en یونسکو] فعالیت و با وزارت کشور در اجرای برنامههای بینالمللی فرهنگی مشارکت مینماید. | ||
===== | ===== [[شورای تحقيقاتی علوم اجتماعی و انسانی کانادا]] ===== | ||
شورای مذکور در راستای توسعه علوم انسانی و اجتماعی کشور به اشخاص پیشنهاد مشارکت میدهد. این شورا ارگانی سلطنتی است که از طریق وزارت صنایع به پارلمان کشور گزارش کار ارائه میدهد.<ref>Foote, J. (2002). Cultural consumption and participation. Canadian .Journal of Communication, 27(2/3), 209-2201</ref> <ref name=":1">Foote, J. (2001). Cultural diversity and governance in Canada. In C. Mercer (Ed.), Culturelink special issue: Cultural policies and cultural diversity (pp. 11-32). </ref> | شورای مذکور در راستای توسعه علوم انسانی و اجتماعی کشور به اشخاص پیشنهاد مشارکت میدهد. این شورا ارگانی سلطنتی است که از طریق وزارت صنایع به [[سیستم پارلمان کانادا|پارلمان]] کشور گزارش کار ارائه میدهد.<ref>Foote, J. (2002). Cultural consumption and participation. Canadian .Journal of Communication, 27(2/3), 209-2201</ref> <ref name=":1">Foote, J. (2001). Cultural diversity and governance in Canada. In C. Mercer (Ed.), Culturelink special issue: Cultural policies and cultural diversity (pp. 11-32). </ref> | ||
==== | ==== در سطح ایالتی ==== | ||
فرهنگ در [[کانادا]] مسؤلیت مشارکتی است که میان دولتهای ایالتی و فدرال توزیع شده است. در سال 1970م، از محل فروش بلیطهای بختآزمایی، شماری از ایالتهای کشور مبادرت به تأسیس وزارتخانههای فرهنگی نمودند. دولتهای ایالتی به طور غیررسمی در بخش میراث | فرهنگ در [[کانادا]] مسؤلیت مشارکتی است که میان دولتهای ایالتی و فدرال توزیع شده است. در سال 1970م، از محل فروش بلیطهای بختآزمایی، شماری از ایالتهای کشور مبادرت به تأسیس وزارتخانههای فرهنگی نمودند. دولتهای ایالتی به طور غیررسمی در بخش [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|میراث فرهنگی]]، توسعه و ترویج قوانین، سیاستها و برنامههای فرهنگی بسیار فعال بودهاند. در سالهای دهه 1990 میلادی، هزینههای فرهنگی ایالتی بالغ بر1/9 میلیون دلار بوده است که بیشتر این هزینهها در بخش کتابخانهها و میراث فرهنگی کشور صرف شد. پیشنیاز و ضروریات فرهنگی هر ایالت با ایالات دیگر تفاوت دارد. به عنوان مثال، ایالات [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]]، [[استان کبک کانادا|کبک]] و [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] مراکز اصلی صنایع فرهنگی و هنرهای زیبای این کشور محسوب میگردند. ایالت [[استان کبک کانادا|کبِک]] تنها ایالت کشور است که بهرغم رکود اقتصادی اخیر مبادرت به تأسیس [[شورای هنر کانادا|شورای هنر]] و ادبیات و اختصاص بودجه برای این امر نموده است. لازم به ذکر است که راهکارهای زیادی جهت تسهیل در توسعه پروژههای مشارکتی، تأمین بودجه بخش فرهنگ و مبادله اطلاعات میان دولتهای فدرال و ایالتی به کار گرفته شده است.<ref name=":0" /> <ref name=":2">Foote, J. (1999). La politique culturelle fédérale au Canada. Loisirs et .Société, 22(2), 3-241</ref> | ||
=== | === [[سیاستگذاری فرهنگی کانادا]] === | ||
فرهنگ بخش پویای اقتصاد کانادا محسوب میشود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی آن نیز کمک میکند. برطبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره آمار این کشور، تأثیر مستقیم بخش اقتصاد بر هنرهای زیبا و بخش فرهنگ کشور بالغ بر 14/2 میلیارد دلار در سال (90-1991م) بوده است که تقریباً 2/3 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد. هنرهای زیبا و فرهنگ علاوهبر سطوح دولتی از حمایتهای بخش خصوصی کشور نیز برخوردارند. از زمان جشنهای سده در سال 1967م، شمار زیادی از سازمانها و نهادهای دولتی کمکهای مالی قابل توجهی به صنایع فرهنگی، مؤسسات و هنرمندان کشور نمودهاند. سالیان متمادی نابرابریهای فاحشی میان ایالتهای کشور از لحاظ میزان حمایت، پشتیبانی و توزیع بودجه فرهنگی وجود داشته است. در سال (1992م) دولتهای مختلف در کلیه سطوح مبلغ 6 میلیارد دلار در امر فرهنگ سرمایهگذاری نمودند. از این میزان 2/9 میلیارد دلار از طریق دولت | فرهنگ بخش پویای اقتصاد کانادا محسوب میشود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی آن نیز کمک میکند. برطبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره آمار این کشور، تأثیر مستقیم بخش اقتصاد بر هنرهای زیبا و بخش فرهنگ کشور بالغ بر 14/2 میلیارد دلار در سال(90-1991م) بوده است که تقریباً 2/3 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد. هنرهای زیبا و فرهنگ علاوهبر سطوح دولتی از حمایتهای بخش خصوصی کشور نیز برخوردارند. از زمان جشنهای سده در سال 1967م، شمار زیادی از سازمانها و نهادهای دولتی کمکهای مالی قابل توجهی به صنایع فرهنگی، مؤسسات و هنرمندان کشور نمودهاند. سالیان متمادی نابرابریهای فاحشی میان ایالتهای کشور از لحاظ میزان حمایت، پشتیبانی و توزیع بودجه فرهنگی وجود داشته است. در سال(1992م) دولتهای مختلف در کلیه سطوح مبلغ 6 میلیارد دلار در امر فرهنگ سرمایهگذاری نمودند. از این میزان 2/9 میلیارد دلار از طریق [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]]، 1/9 میلیارد دلار از طریق ایالتها و 1/2 میلیارد دلار از طریق شهرداریها تأمین گردید. در ایالات [[استان کبک کانادا|کِبک]] و [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] عمده تمرکز بر بودجههای فرهنگی فدرال بوده است، زیرا اغلب سازمانها و نهادهای فرهنگی فدرال در این دو ایالت واقع شدهاند. | ||
86 درصد از بودجه دولتهای فدرال به نهادها و سازمانهای فرهنگی فدرال (نظیر شرکت سهامی خبرگزاری [[کانادا]]، موزههای ملی و مکانهای تاریخی فدرال) تعلق دارد. 14 درصد باقی مانده به صورت کمکهای مالی و اعطای جوایز به صنایع فرهنگی، مؤسسات، سازمانها و هنرمندان پرداخت میگردد. 23 درصد بودجه دولتهای ایالتی و منطقهای در بخش فرهنگ به کتابخانهها و میراث فرهنگی اختصاص مییابد. در سال 1992م، 80 درصد از بودجه فرهنگی 1/2 میلیارد دلاری شهرداریها به کتابخانههای کشور اختصاص یافت. | 86 درصد از بودجه دولتهای فدرال به [[نهادها و سازمانهای فرهنگی کانادا|نهادها و سازمانهای فرهنگی]] فدرال(نظیر شرکت سهامی خبرگزاری [[کانادا]]، موزههای ملی و مکانهای تاریخی فدرال) تعلق دارد. 14 درصد باقی مانده به صورت کمکهای مالی و اعطای جوایز به صنایع فرهنگی، مؤسسات، سازمانها و هنرمندان پرداخت میگردد. 23 درصد بودجه دولتهای ایالتی و منطقهای در بخش فرهنگ به کتابخانهها و [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|میراث فرهنگی]] اختصاص مییابد. در سال 1992م، 80 درصد از بودجه فرهنگی 1/2 میلیارد دلاری شهرداریها به کتابخانههای کشور اختصاص یافت. | ||
سازمان میراث فرهنگی نیز طرح فرهنگی با عنوان «برنامه زیرساختهای جوامع (CIP)» را اداره و بر آن نظارت مینماید. این طرح جهت کمک به سازمانهای حرفهای، حقوقی و غیرانتقاعی فعال در عرصه میراث فرهنگی و هنرهای زیبا طراحی شده است. طرح پیش گفته اصلاح و بهبود فعالیتهای مدیریتی، تأسیس و بهبود زیرساختها و تجهیزات فرهنگی و افزایش امکان دسترسی به کالاهای فرهنگی را برای مردم جزو اهداف خود قرار داده است. عمده کمکهای مالی و غیرمالی انجام گرفته از طریق این طرح توسط سازمان میراث فرهنگی تأمین میگردد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> <ref name=":2" /> | [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] نیز طرح فرهنگی با عنوان «برنامه زیرساختهای جوامع(CIP)» را اداره و بر آن نظارت مینماید. این طرح جهت کمک به سازمانهای حرفهای، حقوقی و غیرانتقاعی فعال در عرصه [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|میراث فرهنگی]] و هنرهای زیبا طراحی شده است. طرح پیش گفته اصلاح و بهبود فعالیتهای مدیریتی، تأسیس و بهبود زیرساختها و تجهیزات فرهنگی و افزایش امکان دسترسی به کالاهای فرهنگی را برای مردم جزو اهداف خود قرار داده است. عمده کمکهای مالی و غیرمالی انجام گرفته از طریق این طرح توسط [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] تأمین میگردد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> <ref name=":2" /> | ||
=== | ==== حمایت از خلاقیتهای فرهنگی ==== | ||
سیاستهای فرهنگی کانادا به طور مستقیم و غیرمستقیم خلاقیتهای فرهنگی را مورد حمایت قرار میدهد. در سال 1924م، سیاستهای حمایت مستقیم از هنرمندان شکل گرفت. در سال 1951م، «[[شورای هنر کانادا]]» به منظور تأکید بر آموزش عمومی هنرهای زیبا تأسیس شد. مسؤولیت نشر و ارتقاء هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی و اجتماعی کشور برعهده این شورا است. هدف اصلی شورا توسعه و ترویج ایده | سیاستهای فرهنگی کانادا به طور مستقیم و غیرمستقیم خلاقیتهای فرهنگی را مورد حمایت قرار میدهد. در سال 1924م، سیاستهای حمایت مستقیم از هنرمندان شکل گرفت. در سال 1951م، «[[شورای هنر کانادا]]» به منظور تأکید بر آموزش عمومی هنرهای زیبا تأسیس شد. مسؤولیت نشر و ارتقاء هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی و اجتماعی کشور برعهده این شورا است. هدف اصلی شورا توسعه و ترویج ایده «[[کانادا]] برای کانادائیان(Canada to Canadian)» بود. پایه و اساس توسعه سیاست فرهنگی کشوردر این شورا پایهگذاری شد. علاوهبر این، در سال 1982م گزارش کمیته بررسی و بازبینی سیاست فرهنگی فدرال(Applebaumِ Hebert)، پیشنهادات ویژه و خاصی را در خصوص وضعیت زندگی هنرمندان کشور ارائه نمود. به دنبال بررسیهای به عمل آمده در سال 1986م طرح ضربتی «سیرین گلیناس(Siren ِGelinas)» در خصوص وضعیت اقتصادی و اجتماعی هنرمندان کشور به اجرا در آمد.<ref name=":0" /> <ref name=":2" /> | ||
در سال 1992م، دولت فدرال قانون وضعیت معیشتی هنرمندان کشور را تصویب نمود که در سال 1993م به مرحله اجرا درآمد. این آییننامه چارچوب قانونی تحت نظارت دولت فدرال جهت برقراری روابط حرفهای میان تولیدکنندگان و هنرمندان خود اشتغال کشور را به وجود آورد. دو راهکار جدید قانونی نیز براساس آییننامه مذکور مطابق ذیل ایجاد گردید: | در سال 1992م، [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] قانون وضعیت معیشتی هنرمندان کشور را تصویب نمود که در سال 1993م به مرحله اجرا درآمد. این آییننامه چارچوب قانونی تحت نظارت [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] جهت برقراری روابط حرفهای میان تولیدکنندگان و هنرمندان خود اشتغال کشور را به وجود آورد. دو راهکار جدید قانونی نیز براساس آییننامه مذکور مطابق ذیل ایجاد گردید: | ||
1. شورای کانادا که به سازمان میراث فرهنگی کشور خدمات مشاورهای ارائه میکند و تحقیق درباره موضوعاتی چون مالیاتبندی، دسترسی هنرمندان به منافع اجتماعی و ورشکستگی فرهنگی را برعهده دارد. | 1. شورای کانادا که به [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] کشور خدمات مشاورهای ارائه میکند و تحقیق درباره موضوعاتی چون مالیاتبندی، دسترسی هنرمندان به منافع اجتماعی و ورشکستگی فرهنگی را برعهده دارد. | ||
2. تریبون روابط حرفهای تولید کنندگان و هنرمندان، که بخش دیگری از چارچوب حقوقی است و در آن آییننامه مذکور پیشبینی شده است. به منظور تشویق، پشتیبانی و حمایت از بخش خصوصی فرهنگ از قبیل مؤسسات تئاتر، گالریهای عمومی و موزههای کشور، اصلاحاتی بر ماده قانون مالیات بردرآمد مصوب 1991م اعمال گردید. لازم به ذکر است که موزهها و سایر مؤسسات هنری کشور با مقاصد سودآوری تأسیس نشدهاند. در حقیقت، این موسسات به عنوان سازمانهای عامالمنفعه هستند. این بدان معناست که اشخاص حقیقی که به بخش فرهنگ و هنر کشور کمکهای مالی اعطاء مینمایند، در ازای چنین کمکهایی از معافیتهای مالیاتی تا حداکثر 20 درصد درآمد مالیاتدهندگان در طی سال بهرهمند میشوند. طی یک دهه گذشته سازمانهای هنری و فرهنگی کشور به طور فزایندهای متکی بر حمایت بخش خصوصی بودهاند. نهادهای فعال در حوزه هنرهای نمایشی اکنون بیش از 16 درصد بودجه خود را از طریق اعتبارات مالیاتی بدست میآورند. در دهه 1990م، تغییرات مالیاتی جزئی با تصویب قانون ویژه وضعیت معیشتی هنرمندان کشور در جهت بهبود وضعیت مالی هنرمندان و سازمانهای هنری اعمال گردید. هنرمندانی که در استخدام سازمانهای هنری کشور هستند، هم اکنون تا مبلغ 1000 دلار از معافیت مالیاتی برخوردار میگردند. اعطای چنین معافیتهایی به هنرمندان حرفهای کشور به علت وجود هزینههای جانبی تولید آثار هنری و جبران بخشی از این هزینهها میباشد که توسط کارفرمایان بخشهای هنری کشور جبران نمیشود. سازمانهای خدمات هنری خدمات گوناگونی را به انجمنهای هنری کشور ارائه میدهد و در امر توسعه و ترویج حوزههای هنری فعال هستند. این سازمان ها نیز از چنین اعتبارات مالیاتی بهرهمند میگردند. | 2. تریبون روابط حرفهای تولید کنندگان و هنرمندان، که بخش دیگری از چارچوب حقوقی است و در آن آییننامه مذکور پیشبینی شده است. به منظور تشویق، پشتیبانی و حمایت از بخش خصوصی فرهنگ از قبیل مؤسسات تئاتر، گالریهای عمومی و موزههای کشور، اصلاحاتی بر ماده قانون مالیات بردرآمد مصوب 1991م اعمال گردید. لازم به ذکر است که موزهها و سایر مؤسسات هنری کشور با مقاصد سودآوری تأسیس نشدهاند. در حقیقت، این موسسات به عنوان سازمانهای عامالمنفعه هستند. این بدان معناست که اشخاص حقیقی که به بخش فرهنگ و هنر کشور کمکهای مالی اعطاء مینمایند، در ازای چنین کمکهایی از معافیتهای مالیاتی تا حداکثر 20 درصد درآمد مالیاتدهندگان در طی سال بهرهمند میشوند. طی یک دهه گذشته [[نهادها و سازمانهای فرهنگی کانادا|سازمانهای هنری و فرهنگی کشور]] به طور فزایندهای متکی بر حمایت بخش خصوصی بودهاند. نهادهای فعال در حوزه هنرهای نمایشی اکنون بیش از 16 درصد بودجه خود را از طریق اعتبارات مالیاتی بدست میآورند. در دهه 1990م، تغییرات مالیاتی جزئی با تصویب قانون ویژه وضعیت معیشتی هنرمندان کشور در جهت بهبود وضعیت مالی هنرمندان و سازمانهای هنری اعمال گردید. هنرمندانی که در استخدام سازمانهای هنری کشور هستند، هم اکنون تا مبلغ 1000 دلار از معافیت مالیاتی برخوردار میگردند. اعطای چنین معافیتهایی به هنرمندان حرفهای کشور به علت وجود هزینههای جانبی تولید آثار هنری و جبران بخشی از این هزینهها میباشد که توسط کارفرمایان بخشهای هنری کشور جبران نمیشود. سازمانهای خدمات هنری خدمات گوناگونی را به انجمنهای هنری کشور ارائه میدهد و در امر توسعه و ترویج حوزههای هنری فعال هستند. این سازمان ها نیز از چنین اعتبارات مالیاتی بهرهمند میگردند. | ||
در سال 1992م حمایتهای مالی شورای هنر از هنرهای زیبا بالغ بر 89/44 میلیون دلار گردید. در همین سال شورای مذکور تعداد 4341 جایزه به هنرمندان و سازمانهای هنری کشور اعطا نمود. از این مبلغ تقریباً 23 درصد از طریق طرح اعطای جوایز هنری به اشخاص حقیقی و 77 درصد از طریق دیگر طرحهای شورا به سازمانهای فعال فرهنگی و هنری اعطاء شد. طرح اعطای جوایز هنری بزرگترین طرح شورای هنر در پشتیبانی مالی از هنرمندان حقیقی کشور میباشد. از دیگر طرحهای حمایتی شورا میتوان به طرحهایی چون بانک هنر، اکتشافات فرهنگی و هنری، بخش انتشارات و تألیفات هنری، توریسم فرهنگی و هنرهای رسانهای اشاره نمود. کمیسیون حقوق قرضه عمومی در سال 1986م و به منظور جبران مالی استفاده عمومی از آثار موجود مؤلفان کانادایی در کتابخانههای کشور تأسیس شد. طرح مذکور توسط کمیسیونی متشکل از نمایندگان انجمنهای نویسندگان، کتابخانهها و ناشران کتاب اداره و نظارت میگردد. در سال 1991م، مبلغ 6/2 میلیون دلار از طریق طرح حقوق قرضه عمومی به مؤلفان پرداخت گردید. این مبلغ به مؤلفانی تعلق میگرفت که نام کتاب آنها در فهرست کتابخانههای منتخب کانادا قرار گرفته باشد.<ref name=":0" /> <ref>Rabinovitch, V. (1998). The social and economic rationales for Canada’s domestic cultural policies. In D. Browne (Ed.), The culture/trade quandary: Canada’s policy options (pp. 17-32).</ref> | در سال 1992م حمایتهای مالی [[شورای هنر کانادا|شورای هنر]] از هنرهای زیبا بالغ بر 89/44 میلیون دلار گردید. در همین سال شورای مذکور تعداد 4341 جایزه به هنرمندان و سازمانهای هنری کشور اعطا نمود. از این مبلغ تقریباً 23 درصد از طریق طرح اعطای جوایز هنری به اشخاص حقیقی و 77 درصد از طریق دیگر طرحهای شورا به [[نهادها و سازمانهای فرهنگی کانادا|سازمانهای فعال فرهنگی]] و هنری اعطاء شد. طرح اعطای جوایز هنری بزرگترین طرح [[شورای هنر کانادا|شورای هنر]] در پشتیبانی مالی از هنرمندان حقیقی کشور میباشد. از دیگر طرحهای حمایتی شورا میتوان به طرحهایی چون بانک هنر، اکتشافات فرهنگی و هنری، بخش انتشارات و تألیفات هنری، توریسم فرهنگی و هنرهای رسانهای اشاره نمود. کمیسیون حقوق قرضه عمومی در سال 1986م و به منظور جبران مالی استفاده عمومی از آثار موجود مؤلفان کانادایی در کتابخانههای کشور تأسیس شد. طرح مذکور توسط کمیسیونی متشکل از نمایندگان انجمنهای نویسندگان، کتابخانهها و ناشران کتاب اداره و نظارت میگردد. در سال 1991م، مبلغ 6/2 میلیون دلار از طریق طرح حقوق قرضه عمومی به مؤلفان پرداخت گردید. این مبلغ به مؤلفانی تعلق میگرفت که نام کتاب آنها در فهرست کتابخانههای منتخب کانادا قرار گرفته باشد.<ref name=":0" /> <ref>Rabinovitch, V. (1998). The social and economic rationales for Canada’s domestic cultural policies. In D. Browne (Ed.), The culture/trade quandary: Canada’s policy options (pp. 17-32).</ref> | ||
=== | === [[ذائقه فرهنگی مردم کانادا]] === | ||
چنان که ذکر شد، [[جامعه کانادا]] از سه گروه عمده تشکیل شده است که ذائقه فرهنگی هر کدام و میزان آشنایی آنها با فرهنگها کاملاً متفاوت است. این در حالی است که در بین اعضای گروه سوم (جامعه مهاجران با ملیتها و ادیان متفاوت) ذائقههای فرهنگی کاملاً مختلف و متنوعی وجود دارد. شناخت دقیق ذائقههای فرهنگی جوامع مختلف مستلزم نیازسنجی فرهنگی به عنوان گامی مقدماتی است. | چنان که ذکر شد، [[جامعه کانادا]] از سه گروه عمده تشکیل شده است که ذائقه فرهنگی هر کدام و میزان آشنایی آنها با فرهنگها کاملاً متفاوت است. این در حالی است که در بین اعضای گروه سوم(جامعه مهاجران با ملیتها و ادیان متفاوت) ذائقههای فرهنگی کاملاً مختلف و متنوعی وجود دارد. شناخت دقیق ذائقههای فرهنگی جوامع مختلف مستلزم نیازسنجی فرهنگی به عنوان گامی مقدماتی است. | ||
به طور کلی کاناداییهای انگلیسیتبار اکثراً به شدت تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی قرار دارند. فرانسویتباران این کشور، که عمدتاً در ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]] سکونت دارند، نیز به دلیل رقابتهای سنتی همچنان تحت تأثیر فرهنگ فرانسوی هستند و به لحاظ فرهنگی خود را سرآمد و دارای پشتوانههای غنی فرهنگی میدانند. در واقع، صحنه پویای فرهنگی هنری [[استان کبک کانادا|کبک]]، که در زمره ده مکان پرجاذبه گردشگری آمریکای شمالی قرار دارد، میزبان رخدادهای هنری متعددی در طول سال است. علاوهبر رویدادهای سینمایی، تئاتر، موسیقی و ادبیات، هر سال برنامههای سنتی و تاریخی دیدنی نیز در [[استان کبک کانادا|کبک]] برگزار میشود که کارناوال زمستانی و فستیوال تابستانی [[استان کبک کانادا|کبک]] از آن جملهاند. | به طور کلی کاناداییهای انگلیسیتبار اکثراً به شدت تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی قرار دارند. فرانسویتباران این کشور، که عمدتاً در ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]] سکونت دارند، نیز به دلیل رقابتهای سنتی همچنان تحت تأثیر فرهنگ فرانسوی هستند و به لحاظ فرهنگی خود را سرآمد و دارای پشتوانههای غنی فرهنگی میدانند. در واقع، صحنه پویای فرهنگی هنری [[استان کبک کانادا|کبک]]، که در زمره ده مکان پرجاذبه [[صنعت گردشگری کانادا|گردشگری]] آمریکای شمالی قرار دارد، میزبان رخدادهای هنری متعددی در طول سال است. علاوهبر رویدادهای سینمایی، تئاتر، موسیقی و ادبیات، هر سال برنامههای سنتی و [[آثار فرهنگی، تاريخی و طبيعی ثبت شده کانادا در ميراث جهانی|تاریخی]] دیدنی نیز در [[استان کبک کانادا|کبک]] برگزار میشود که کارناوال زمستانی و فستیوال تابستانی [[استان کبک کانادا|کبک]] از آن جملهاند. | ||
در شهرهای مختلف، تعداد زیادی از نقاشان، مجسمهسازان و عکاسان زندگی میکنند و به فعالیتهای هنری میپردازند. آنان با خلق آثار خود زندگی فرهنگی مردمان این شهرها را با آثار هنری متفاوت خود غنیتر میسازند. آثار این هنرمندان در موزهها، نگارخانهها و مراکز هنری به نمایش درمیآیند. موزههای بزرگی (چون موزه هنرهای زیبای [[استان کبک کانادا|کبک]] و موزه تمدن) با برگزاری نمایشگاههای معتبر جهانی نقش فرهنگی بسیار مهمی ایفا میکنند. هنرهای نمایشی نیز با وجود انجمنها و گروههای فعال موسیقی و تئاتر، مورد توجه قرار دارند.<ref name=":3">Li, P. S. (2000). Cultural diversity in Canada: The social construction of .racial differences</ref> | در شهرهای مختلف، تعداد زیادی از نقاشان، مجسمهسازان و عکاسان زندگی میکنند و به فعالیتهای هنری میپردازند. آنان با خلق آثار خود زندگی فرهنگی مردمان این شهرها را با آثار هنری متفاوت خود غنیتر میسازند. آثار این هنرمندان در موزهها، نگارخانهها و مراکز هنری به نمایش درمیآیند. موزههای بزرگی(چون موزه هنرهای زیبای [[استان کبک کانادا|کبک]] و موزه تمدن) با برگزاری نمایشگاههای معتبر جهانی نقش فرهنگی بسیار مهمی ایفا میکنند. هنرهای نمایشی نیز با وجود انجمنها و گروههای فعال موسیقی و تئاتر، مورد توجه قرار دارند.<ref name=":3">Li, P. S. (2000). Cultural diversity in Canada: The social construction of .racial differences</ref> | ||
=== [[فعاليتهای داوطلبانه فرهنگی در کانادا]] === | ==== [[فعاليتهای داوطلبانه فرهنگی در کانادا]] ==== | ||
در این کشور فعالیتهای داوطلبانه فرهنگی بسیاری انجام میشود. از جمله این فعالیتها میتوان به اجرای «برنامه تصورکن (The imagine program)» اشاره کرد که از سوی مرکزی با عنوان «مرکز کانادایی نوعدوستانه (Canadian center for philanthropy)» مطرح گردید و از طریق منابع خصوصی و دولتی تأمین مالی میگردد. این طرح جهت حمایت بیش از پیش از هنرهای زیبا به اجرا درمیآید. به موازات این طرح، سازمان میراث فرهنگی طرح جایزه ویژه خیرین و داوطلبان فرهنگی کشور را به منظور شناسایی کمکهای قابل توجه در جهت غنیسازی فرهنگ مطرح نموده است. این جایزه را داوطلبان و حامیان مؤسسات فرهنگی اعطاء میکنند. در سال 1990م، کمکهای شهروندان به هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و سازمان میراث فرهنگی کشور حدود 17 میلیون دلار بود. مبلغ 19 میلیون دلار مشارکت مالی شرکتهای تجاری کانادایی را نیز باید به مبلغ فوق اضافه نمود. | در این کشور فعالیتهای داوطلبانه فرهنگی بسیاری انجام میشود. از جمله این فعالیتها میتوان به اجرای «برنامه تصورکن(The imagine program)» اشاره کرد که از سوی مرکزی با عنوان «مرکز کانادایی نوعدوستانه(Canadian center for philanthropy)» مطرح گردید و از طریق منابع خصوصی و دولتی تأمین مالی میگردد. این طرح جهت حمایت بیش از پیش از هنرهای زیبا به اجرا درمیآید. به موازات این طرح، [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] طرح جایزه ویژه خیرین و داوطلبان فرهنگی کشور را به منظور شناسایی کمکهای قابل توجه در جهت غنیسازی فرهنگ مطرح نموده است. این جایزه را داوطلبان و حامیان مؤسسات فرهنگی اعطاء میکنند. در سال 1990م، کمکهای شهروندان به هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی کشور]] حدود 17 میلیون دلار بود. مبلغ 19 میلیون دلار مشارکت مالی شرکتهای تجاری کانادایی را نیز باید به مبلغ فوق اضافه نمود. | ||
لازم به ذکر است که طی دو دهه گذشته، حمایتهای مشارکتی از هنرهای مختلف کشور به طور فزایندهای افزایش یافته است. برای مثال، در سال 1992م، پشتیبانی مالی بخش خصوصی از هنرهای کشور بالغ بر 60 میلیون دلار بوده است. با وجود این، کانادا هنوز از بنیادهای کافی در امر توسعه و پشتیبانی هنرهای کشور به منظور انجام فعالیتهای نوعدوستانه برخوردار نیست.<ref>Jeannotte, M. S., MacKinnon, E., & McRae, D. (2001). Cultur and volunteering: Canadian perspectives. </ref> <ref>Horner, Jane, (1996), “Volunteers in Arts and Heritage Report”, Ottawa: The Volunteer Centre of Ottawa-Carleton,</ref> | لازم به ذکر است که طی دو دهه گذشته، حمایتهای مشارکتی از هنرهای مختلف کشور به طور فزایندهای افزایش یافته است. برای مثال، در سال 1992م، پشتیبانی مالی بخش خصوصی از هنرهای کشور بالغ بر 60 میلیون دلار بوده است. با وجود این، کانادا هنوز از بنیادهای کافی در امر توسعه و پشتیبانی هنرهای کشور به منظور انجام فعالیتهای نوعدوستانه برخوردار نیست.<ref>Jeannotte, M. S., MacKinnon, E., & McRae, D. (2001). Cultur and volunteering: Canadian perspectives. </ref> <ref>Horner, Jane, (1996), “Volunteers in Arts and Heritage Report”, Ottawa: The Volunteer Centre of Ottawa-Carleton,</ref> | ||
=== [[نمادها و سمبل های فرهنگی کانادا]] === | === [[نمادها و سمبل های فرهنگی کانادا]] === | ||
نمادهای ملی نمادهایی هستند که در داخل و خارج از کشور به نمایندگی از کشور و مردم مورد استفاده قرار میگیرند. نمادهای ملی تحت تأثیر منابع تاریخی و طبیعی ملل قدیمی شکل گرفتهاند. استفاده از برگ درخت | نمادهای ملی نمادهایی هستند که در داخل و خارج از کشور به نمایندگی از کشور و مردم مورد استفاده قرار میگیرند. نمادهای ملی تحت تأثیر منابع تاریخی و طبیعی ملل قدیمی شکل گرفتهاند. استفاده از برگ [[نماد درخت افرا در کانادا|درخت افرا]]، به عنوان یک نماد به مدتها پیش، یعنی اوایل قرن ۱۸، برمیگردد. نقش این نماد را میتوان بر روی پرچم فعلی و نیز پرچمهای قبلی، سکه(پنی) و بر روی یونیفرم [http://wiki.icro.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF ارتش کاناد]ا مشاهده کرد. میتوان نمادها و سمبلهای کشور [[کانادا]] را در چند دسته تقسیمبندی کرد: | ||
* نمادهای طبیعی، معرف طبیعت و حیات وحش؛ | |||
* نمادهای ورزشی، معرف ورزشهای سنتی و بومی؛ | |||
* نمادهای سلطنتی، معرف تاریخ سیاسی؛ | |||
* نمادهای هنری، معرف صنایع دستی و هنر.<ref name=":42">Hutchins, D., & Hutchins, N. (2006). The maple leaf forever: A celebration of Canadian symbols. The Boston Mills Press.</ref> | |||
در یک تقسیمبندی کلی دیگر میتوان نمادهای این کشور را به دستههای ملی و استانی تقسیمبندی کرد: | در یک تقسیمبندی کلی دیگر میتوان نمادهای این کشور را به دستههای ملی و استانی تقسیمبندی کرد: | ||
=== | ==== نمادهای ملی ==== | ||
==== | ===== پرچم رویال استاندارد ===== | ||
پرچم رویال استاندارد(Royal Standard)، پرچم مخصوص ملکه که در سپتامبر سال 1961م توسط ملکه الیزابت دوم تصویب شد. | |||
==== | ===== نماد پرچم ملی کانادا ===== | ||
نماد پرچم ملی کانادا(National Flag)، این پرچم قرمز رنگ است، مربعی سفید در وسط و برگ [[نماد درخت افرا در کانادا|درخت افرا]] نیز در آن قرار دارد. در سال ۱۹۶۴م مذاکرهای برای تغییر پرچم انجام شد. از سه طرح ارائه شده طرحی پذیرفته شد که توسط فردی به نام جورج استنلی(George Stanley) و جان ماتسون(John Matson) ارائه شده بود و در ۱۵ فوریه ۱۹۶۵م پس از تغییرات نهایی برای اولین بار نمایش داده شد. از آن به بعد هر ساله ۱۵ فوریه جشنی به نام روز ملی [http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 پرچم کانادا] برگزار میشود. | |||
===== [[نماد پرچم اتحادیه سلطنتی کانادا]] ===== | |||
[[نماد پرچم اتحادیه سلطنتی کانادا]] (Royal Union Flag)، نماد پادشاهی انگلستان و ایرلند شمالی و دارای پیشینه طولانی استفاده در کانادا است. سربازان کانادایی در جنگ جهانی اول با این نماد جنگیدند. استفاده از این پرچم دو دلیل عمده داشت: اول، یادآور پرچم ملی انگلستان است و دوم به عنوان نمادی از عضویت در کشورهای مشترکالمنافع و وفاداری به تاج و تخت انگلستان میباشد. این پرچم سالیان متمادی در تمام مستعمرات انگلستان مورد استفاده قرار گرفت و همراه با [[نماد پرچم ملی کانادا|پرچم ملی]] در روزهای زیر برافراشته میشود: | |||
* روز تولد ملکه(روز ویکتوریا، دوشنبه قبل از 25 می)؛ | |||
* سالگرد تصویب اساسنامه وستمینستر(Statute of Westminster)(11 دسامبر)؛ | |||
* روز رسمی کشورهای مشترکالمنافع(دومین دوشنبه در ماه مارس). | |||
البته [[نماد پرچم ملی کانادا|پرچم ملی]] همواره در اولویت است و هیچگاه جایگزین نمیشود. | |||
==== | ===== [[نماد نشان سلطنتی کانادا]] ===== | ||
[[نماد نشان سلطنتی کانادا]] (Royal Arms)، نشانه اقتدار کشور است. از سال 1868 تا 1921م چندین بار تغییراتی در این نشان ایجاد شده است. در نهایت، نماد کنونی در 21 نوامبر سال 1921م، توسط جورج پنجم(George V) مورد تأیید قرار گرفت و رسمیت یافت. این آرم به عنوان نشانه قدرت توسط سازمانهای دولتی و نمایندگان مختلف، از جمله نخست وزیر، کابینه و بسیاری از دادگاهها(از جمله دیوان عالی کشور) استفاده میشود. در حال حاضر، این نشان به عنوان یک ویژگی امنیتی بر روی پولهای کاغذی و جلد گذرنامه کانادایی مورد استفاده قرار میگیرد. | |||
==== | ===== [[نماد مهر سلطنتی کانادا]] ===== | ||
نشان بزرگ [ | [[نماد مهر سلطنتی کانادا]] (Great Seal)، نشان بزرگ [[کانادا]] است که در اسناد دولتی مانند اعلامیهها و کمیسیونهای وزرای کابینه، سناتورها، قضات و مقامات ارشد دولتی مورد استفاده قرار میگیرد. قدمت آن به ابتدای سلطنت ملکه الیزابت دوم برمیگردد. در این تصویر ملکه الیزابت دوم بر روی صندلی تاجگذاری نشسته است و عصای معروف سلطنتی را در دست دارد. همچنین، نماد کشور [[کانادا]] در پایین تصویر مشاهده میشود. این مهر توسط ضرابخانه سلطنتی ساخته شده و کتیبه روی آن به دو زبان فرانسه و انگلیسی است. جنس آن از فولاد مخصوص، وزن آن 3.75 کیلوگرم و [[قطر]] آن 127 میلیمتر است. این مهر در اداره کل ثبت [[کانادا]] نگهداری میشود. | ||
==== | ==== رنگهای ملی ==== | ||
در جنگهای صلیبی هر کشور توسط یک صلیب با رنگهای متفاوت شناخته میشد. فرانسویها با صلیب سرخ و انگلیسیها با صلیب سفید شناخته میشدند. در این دوره از تاریخ، قرمز و سفید رنگهای ملی فرانسه و انگلستان بود. در سال 1921م، جورج پنجم، [http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D8%A7%D9%87_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 پادشاه کانادا]، رنگ های سرخ و سفید را به عنوان رنگ رسمی [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] اعلام کرد. | در جنگهای صلیبی هر کشور توسط یک صلیب با رنگهای متفاوت شناخته میشد. فرانسویها با صلیب سرخ و انگلیسیها با صلیب سفید شناخته میشدند. در این دوره از تاریخ، قرمز و سفید رنگهای ملی فرانسه و انگلستان بود. در سال 1921م، جورج پنجم، [http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D8%A7%D9%87_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 پادشاه کانادا]، رنگ های سرخ و سفید را به عنوان رنگ رسمی [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] اعلام کرد. | ||
==== | ==== [[نماد درخت افرا در کانادا]] ==== | ||
از 150 گونه درخت افرا فقط 13 گونه بومی آمریکای شمالی است، اما این درخت نقش مهمی در توسعه تاریخی کانادا بازی کرده است. چوب افرا - که در سختی و دیگر ویژگیها متفاوت است - به شدت برای صنعت مبلمان، کفپوش و نظایر آن مورد تقاضاست. این موضوع موجب شکوفایی صنعت در شرق کانادا شده است. این درخت همچنین از لحاظ زیبایی و زیستمحیطی اهمیت فراوانی دارد. از سال 1965م برگ افرا برجستهترین نماد پرچم کشور شد. برگ افرا با [http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 پرچم کانادا] همراه است، اما درخت افرا تا سال 1996م به عنوان نماد ملی معرفی نشد. بسیاری از کاناداییهای خواستار این بودند که دولت درخت افرا را به عنوان نماد ملی معرفی کند. در نهایت، در تاریخ 25 آوریل 1996م به این خواسته آنها جامه عمل پوشانده شد و امروزه درخت افرا عضو مهمی از خانواده نمادهای کاناداست. | از 150 گونه درخت افرا (Maple tree) فقط 13 گونه بومی آمریکای شمالی است، اما این درخت نقش مهمی در توسعه تاریخی کانادا بازی کرده است. چوب افرا - که در سختی و دیگر ویژگیها متفاوت است - به شدت برای صنعت مبلمان، کفپوش و نظایر آن مورد تقاضاست. این موضوع موجب شکوفایی صنعت در شرق کانادا شده است. این درخت همچنین از لحاظ زیبایی و زیستمحیطی اهمیت فراوانی دارد. از سال 1965م برگ افرا برجستهترین نماد پرچم کشور شد. برگ افرا با [http://wiki.icro.ir/%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 پرچم کانادا] همراه است، اما درخت افرا تا سال 1996م به عنوان نماد ملی معرفی نشد. بسیاری از کاناداییهای خواستار این بودند که دولت درخت افرا را به عنوان نماد ملی معرفی کند. در نهایت، در تاریخ 25 آوریل 1996م به این خواسته آنها جامه عمل پوشانده شد و امروزه درخت افرا عضو مهمی از خانواده نمادهای کاناداست. | ||
==== | ==== [[نماد افرا برگ در کانادا]] ==== | ||
در طول تاریخ، برگ افرا به عنوان [http://wiki.icro.ir/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 نماد کانادا] اهمیت داشته و امروز نیز شناخته شدهترین نماد این کشوراست. تصور میشود که برگ افرا اولین بار در سال ۱۷۰۰م به عنوان [http://wiki.icro.ir/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 نماد کانادا] به کار برده شد. اما، حتی سالها پیش از آن نیز شیره این گیاه (که از آن با نام شربت افرا یاد میشود) به عنوان منبع مهم تغذیه بومیان به شمار میرفت. این روند تا قرن ۱۹میلادی ادامه داشت. در این قرن سازمانها و مؤسسات متعددی این تصویر را پذیرفتند. امروزه، شیره درخت افرا - که شباهت بسیاری به عسل دارد - در این کشوراستفاده غذایی دارد. | در طول تاریخ، برگ افرا (Maple leaf) به عنوان [http://wiki.icro.ir/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 نماد کانادا] اهمیت داشته و امروز نیز شناخته شدهترین نماد این کشوراست. تصور میشود که برگ افرا اولین بار در سال ۱۷۰۰م به عنوان [http://wiki.icro.ir/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 نماد کانادا] به کار برده شد. اما، حتی سالها پیش از آن نیز شیره این گیاه(که از آن با نام شربت افرا یاد میشود) به عنوان منبع مهم تغذیه بومیان به شمار میرفت. این روند تا قرن ۱۹میلادی ادامه داشت. در این قرن سازمانها و مؤسسات متعددی این تصویر را پذیرفتند. امروزه، شیره [[نماد درخت افرا در کانادا|درخت افرا]] - که شباهت بسیاری به عسل دارد - در این کشوراستفاده غذایی دارد. | ||
در سال ۱۸۳۴م، انجمن قدیس ژان بپتیست ( Jean-Baptiste) تاسیس شد تا زبان فرانسه، و اندیشه استقلال [[استان کبک کانادا|کبک]] را تبلیغ و ترویج کند. این انجمن برگ افرا را به عنوان نماد خود برگزید. اولین کاربرد رسمی برگ افرا به این ترتیب صورت گرفت. در سال ۱۸۴۸م، برگ افرا به عنوان مظهر انتخابی [[کانادا]] در جلسه سالانه ادبی تورنتو مطرح شد. همچنین، در سال ۱۸۶۰م، صدمین هنگ (کاناداییهای سلطنتی) تصویر برگ افرا را ضمیمه مدال خود کردند. در سال ۱۹۳۹م و در جریان جنگ جهانی دوم، برگ افرا دوباره توسط سربازان کانادایی به عنوان نماد شاخص هویت به کار رفت. در سال ۱۸۶۷م، الکساندر مویر ( Alexander Muir) ترانه همبستگی [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] را سرود. عنوان این ترانه «برگ افرا برای همیشه» نام داشت که تا چندین دهه ترانه ملی به شمار میرفت. این شاعر، ترانهسرا و مدیر مدرسه، در کودکی از اسکاتلند به [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] مهاجرت کرد و در تورنتو بزرگ شد. در سال ۱۸۶۷م، استانهای [http://wiki.icro.ir/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88 انتاریو] و [[استان کبک کانادا|کبک]] نشان برگ افرا را در لباس ارتشیان گنجاندند. | در سال ۱۸۳۴م، انجمن قدیس ژان بپتیست(Jean-Baptiste) تاسیس شد تا زبان فرانسه، و اندیشه استقلال [[استان کبک کانادا|کبک]] را تبلیغ و ترویج کند. این انجمن برگ افرا را به عنوان نماد خود برگزید. اولین کاربرد رسمی برگ افرا به این ترتیب صورت گرفت. در سال ۱۸۴۸م، برگ افرا به عنوان مظهر انتخابی [[کانادا]] در جلسه سالانه ادبی تورنتو مطرح شد. همچنین، در سال ۱۸۶۰م، صدمین هنگ(کاناداییهای سلطنتی) تصویر برگ افرا را ضمیمه مدال خود کردند. در سال ۱۹۳۹م و در جریان جنگ جهانی دوم، برگ افرا دوباره توسط سربازان کانادایی به عنوان نماد شاخص هویت به کار رفت. در سال ۱۸۶۷م، الکساندر مویر(Alexander Muir) ترانه همبستگی [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] را سرود. عنوان این ترانه «برگ افرا برای همیشه» نام داشت که تا چندین دهه ترانه ملی به شمار میرفت. این شاعر، ترانهسرا و مدیر مدرسه، در کودکی از اسکاتلند به [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] مهاجرت کرد و در تورنتو بزرگ شد. در سال ۱۸۶۷م، استانهای [http://wiki.icro.ir/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88 انتاریو] و [[استان کبک کانادا|کبک]] نشان برگ افرا را در لباس ارتشیان گنجاندند. | ||
در مقطعی از تاریخ برگ افرا روی تمام سکههای [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] به چشم میخورد. در حال حاضر، نقش آن فقط روی پنی (سکه یک سنتی) باقی مانده است. در ۱۵ فوریه سال ۱۹۶۵م، از پرچم نوین کانادا رونمایی شد و تنها نماد موجود روی این پرچم سفید و قرمز برگ افرا بود. به این ترتیب برگ افرا نماد ملی شناخته شد و رسماً به عنوان یک هویت منحصر به فرد برگزیده شد. | در مقطعی از تاریخ برگ افرا روی تمام سکههای [http://wiki.icro.ir/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 کانادا] به چشم میخورد. در حال حاضر، نقش آن فقط روی پنی(سکه یک سنتی) باقی مانده است. در ۱۵ فوریه سال ۱۹۶۵م، از پرچم نوین کانادا رونمایی شد و تنها نماد موجود روی این پرچم سفید و قرمز برگ افرا بود. به این ترتیب برگ افرا نماد ملی شناخته شد و رسماً به عنوان یک هویت منحصر به فرد برگزیده شد. | ||
==== | ==== [[نماد سگ آبی در کانادا]] ==== | ||
در فاصله قرون 17 و 18 میلادی استفاده از کلاههای پوستی در اروپا بسیار رونق یافته بود. محبوبیت این کلاهها تقاضا برای آن را افزایش داد. هِنری چهارم - پادشاه فرانسه - تجارت خز را به عنوان یک فرصت برای به دست آوردن درآمد و ایجاد یک امپراتوری در آمریکا شمالی در نظر گرفت. به زودی پوست سگ آبی به بیست برابر قیمت خرید در اروپا فروخته شد و اقتصاد کانادای معاصر حول محور تجارت همین کلاههای خز شکل گرفت. در سال 1851م، به کمک سِر سندفورد فلمینگ (Sir Sandford Fleming) سگ آبی به عنوان یک نماد ملی در اولین تمبر پستی [[کانادا]] معرفی شد. با وجود توجه زیاد به این حیوان در اوسط قرن نوزدهم این حیوان با خطر انقراض مواجه شد. در دوران اوج تجارت خز سالانه حدود یکصد هزار پوست سگ آبی صادر میشد. در تاریخ 24 مارس 1975م، طی یک موافقتنامه سلطنتی، سگ آبی رسماً به عنوان یکی از نمادهای ملی معرفی شد. امروزه با حفاظت از این گونه جانوری و کاهش تقاضا برای پوست آن سگ آبی بزرگترین جونده در کاناداست. | در فاصله قرون 17 و 18 میلادی استفاده از کلاههای پوستی در اروپا بسیار رونق یافته بود. محبوبیت این کلاهها تقاضا برای آن را افزایش داد. هِنری چهارم - پادشاه فرانسه - تجارت خز را به عنوان یک فرصت برای به دست آوردن درآمد و ایجاد یک امپراتوری در آمریکا شمالی در نظر گرفت. به زودی پوست سگ آبی به بیست برابر قیمت خرید در اروپا فروخته شد و اقتصاد کانادای معاصر حول محور تجارت همین کلاههای خز شکل گرفت. در سال 1851م، به کمک سِر سندفورد فلمینگ(Sir Sandford Fleming) سگ آبی (Beaver) به عنوان یک نماد ملی در اولین تمبر پستی [[کانادا]] معرفی شد. با وجود توجه زیاد به این حیوان در اوسط قرن نوزدهم این حیوان با خطر انقراض مواجه شد. در دوران اوج تجارت خز سالانه حدود یکصد هزار پوست سگ آبی صادر میشد. در تاریخ 24 مارس 1975م، طی یک موافقتنامه سلطنتی، سگ آبی رسماً به عنوان یکی از نمادهای ملی معرفی شد. امروزه با حفاظت از این گونه جانوری و کاهش تقاضا برای پوست آن سگ آبی بزرگترین جونده در کاناداست. | ||
==== | ==== [[نماد اسب در کانادا]] ==== | ||
علاوهبر | علاوهبر سگ آبی، اسب (Canadian horse) نیز به عنوان نماد ملی کانادا معرفی شده است. اسب جزو لاینفک تاریخ و میراث این کشوراست. اجداد اسب فعلی کانادا، از فرانسه و با مهاجران اولیه فرانسوی به این کشور آمدند. این اسبها بین سالهای 1647 و 1670م به دستور لویی چهاردهم(Louis XIV) به این کشور منتقل شدند. او 30 اسب از اصطبل خود را به [[کانادا]] فرستاد. در یونان باستان اسب علامت قدرت و شجاعت بوده است. اسب کانادا یکی از قویترین و شجاعترین نژادهای جهان به شمار میرود. به همین دلیل در تاریخ 30 آوریل سال 2002م با تصویب یک لایحه در دولت، اسب به عنوان نماد ملی این کشور معرفی شد. از آنجا که اسب کانادا با ریشههای تاریخی و سنتهای کشاورزی [[استان کبک کانادا|کبک]] مرتبط است، قانون مشابهی در قوه مقننه استانی در نوامبر 2010 م به تصویب رسید که طبق آن نژاد این اسب را به عنوان نژاد رسمی [[استان کبک کانادا|کبک]] به رسمیت شناخته شد. | ||
=== | ==== ورزش ملی ==== | ||
در تاریخ 12 می 1994م، پس از کشمکشهای فراوان بین طرفداران هاکی روی یخ و لاکراس برای معرفی ورزش ملی، قانون [http://wiki.icro.ir/%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4_%D9%85%D9%84%DB%8C_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 ورزش ملی کانادا] به تصویب رسید و هاکی روی یخ (Ice hockey) به عنوان ورزش ملی زمستانی و لاکراس (Lacrosse) به عنوان ورزش ملی تابستانی این کشور به رسمیت شناخته شد. | در تاریخ 12 می 1994م، پس از کشمکشهای فراوان بین طرفداران هاکی روی یخ و لاکراس برای معرفی ورزش ملی، قانون [http://wiki.icro.ir/%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4_%D9%85%D9%84%DB%8C_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7 ورزش ملی کانادا] به تصویب رسید و هاکی روی یخ(Ice hockey) به عنوان ورزش ملی زمستانی و لاکراس(Lacrosse) به عنوان ورزش ملی تابستانی این کشور به رسمیت شناخته شد. | ||
==== | ==== پارچه پیچازی برگ افرا ==== | ||
همه استانها و سرزمینهای این کشور، به جز نانوات (Nunavut) ، دارای پارچه پیچازی مخصوص به خود میباشند. پیچازی را اولین بار مهاجران اسکاتلندی به این سرزمین آوردند. اولین استانی که اقدام به ثبت طرح پارچه پیچازی به عنوان نماد خود کرد، [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]] (Nova Scotia) در سال 1995م و جدیدترین آنها [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] (Ontario) در سال 2000م بود. پارچه ملی پیچازی را دیوید ویزر(David Weiser) در سال 1964م طراحی کرد. چهار رنگ موجود در آن منعکس کننده تغییرات رنگ [[نماد افرا برگ در کانادا|برگهای افرا]] در طول فصول است. پارچه پیچازی [[نماد افرا برگ در کانادا|برگ افرا]] در سال 2011م به عنوان نماد ملی به تصویب رسید. <ref name=":42" /> <ref>Department of Canadian Heritage. (2002). Symbols of Canada. Queen’s Printer for Canada.</ref> <ref>Ross, D., & Hook, R. (1988). The Royal Canadian Mounted Police 1873–1987. Osprey.</ref> | همه استانها و سرزمینهای این کشور، به جز نانوات(Nunavut)، دارای پارچه پیچازی (Maple Leaf Tartan) مخصوص به خود میباشند. پیچازی را اولین بار مهاجران اسکاتلندی به این سرزمین آوردند. اولین استانی که اقدام به ثبت طرح پارچه پیچازی به عنوان نماد خود کرد، [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]](Nova Scotia) در سال 1995م و جدیدترین آنها [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]](Ontario) در سال 2000م بود. پارچه ملی پیچازی را دیوید ویزر(David Weiser) در سال 1964م طراحی کرد. چهار رنگ موجود در آن منعکس کننده تغییرات رنگ [[نماد افرا برگ در کانادا|برگهای افرا]] در طول فصول است. پارچه پیچازی [[نماد افرا برگ در کانادا|برگ افرا]] در سال 2011م به عنوان نماد ملی به تصویب رسید. <ref name=":42" /> <ref>Department of Canadian Heritage. (2002). Symbols of Canada. Queen’s Printer for Canada.</ref> <ref>Ross, D., & Hook, R. (1988). The Royal Canadian Mounted Police 1873–1987. Osprey.</ref> | ||
=== | ==== [[نمادهای استانی کانادا]] ==== | ||
==== | ==== [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
در سال 1965م، پس از تصویب در مجلس قانونگذاری و تأیید ملکه الیزابت دوم، اجازه استفاده از پرچم اتحادیه سلطنتی به این ایالت داده شد. | در سال 1965م، پس از تصویب در مجلس قانونگذاری و تأیید ملکه الیزابت دوم، اجازه استفاده از [[نماد پرچم اتحادیه سلطنتی کانادا|پرچم اتحادیه سلطنتی]] به این ایالت داده شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
در سال 1909م با حمایت پادشاه ادوارد هفتم استفاده از آن آغاز شد. | در سال 1909م با حمایت پادشاه ادوارد هفتم استفاده از آن آغاز شد. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
زنبق سفید، با نام علمی تریلیوم گرند یفلوروم (Trillium grandiflorum)، در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] به عنوان نماد عشق حقیقی پذیرفته شده است. این گل در سال 1937م رسماً به عنوان نماد [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] تعیین شد. | زنبق سفید، با نام علمی تریلیوم گرند یفلوروم(Trillium grandiflorum)، در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] به عنوان نماد عشق حقیقی پذیرفته شده است. این گل در سال 1937م رسماً به عنوان نماد [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] تعیین شد. | ||
===== | ===== سایر نمادها ===== | ||
کاج سفید(The white pine)، پسر بچه (the loon)، رنگهای ارغوانی، سبز و زرد. | کاج سفید(The white pine)، پسر بچه(the loon)، رنگهای ارغوانی، سبز و زرد. | ||
==== | ==== [[استان کبک کانادا|کبک]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
در 9 مارس 1950م، پس از تصویب مجلس قانونگذاری رسماً اجازه استفاده از این پرچم صادر شد. | در 9 مارس 1950م، پس از تصویب مجلس قانونگذاری رسماً اجازه استفاده از این پرچم صادر شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
در 9 دسامبر 1939م رسماً استفاده از این آرم به عنوان نشان ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]] مرسوم شد. | در 9 دسامبر 1939م رسماً استفاده از این آرم به عنوان نشان ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]] مرسوم شد. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در 5 نوامبر 1999م، گل زنبق پرچمآبی (Iris Versicolor) از به عنوان نماد ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]] معرفی شد. این گل بومی آمریکای شمالی است. | در 5 نوامبر 1999م، گل زنبق پرچمآبی(Iris Versicolor) از به عنوان نماد ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]] معرفی شد. این گل بومی آمریکای شمالی است. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
جغد برفی (The snowy owl) و درخت غان زرد (The yellow birch) دیگر نمادهای [[استان کبک کانادا|استان کبک]] میباشند.<ref>Government of Ontario. (2007). Symbols of Ontario. Retrieved May 12.</ref> | جغد برفی(The snowy owl) و درخت غان زرد(The yellow birch) دیگر نمادهای [[استان کبک کانادا|استان کبک]] میباشند.<ref>Government of Ontario. (2007). Symbols of Ontario. Retrieved May 12.</ref> | ||
==== | ==== [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
اینکه اولین بار چه زمانی از این پرچم استفاده شده است، به درستی معلوم نیست؛ ولی آنچه مشخص است در 19 ژانویه 1929م پادشاه جورج پنجم (King George V) آن را مورد تأیید قرار داده است. | اینکه اولین بار چه زمانی از این پرچم استفاده شده است، به درستی معلوم نیست؛ ولی آنچه مشخص است در 19 ژانویه 1929م پادشاه جورج پنجم(King George V) آن را مورد تأیید قرار داده است. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
در سال 1929م جورج پنجم آن را تأیید کرد و مورد استفاده قرار گرفت. | در سال 1929م جورج پنجم آن را تأیید کرد و مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
آربتوس انتهایی (the trailing arbutus) یا گل خفچه به طور رسمی از سال 1901 م به عنوان گل [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]] معرفی شد. | آربتوس انتهایی(the trailing arbutus) یا گل خفچه به طور رسمی از سال 1901 م به عنوان گل [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]] معرفی شد. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]]، که در سال 1956م ثبت شده است، صنوبر قرمز (the red spruce) ، اردک نوا اسکوشیا (the Nova Scotia duck) از سایر نمادهای این استان هستند.<ref>Government of Nova Scotia. (2003). Symbols of Nova Scotia- The Ancient Arms of Nova Scotia. Retrieved May 3.</ref> <ref>Government of Nova Scotia. (2008). Symbols of Nova Scotia- Shield of arms of Nova Scotia. Retrieved June 2.</ref> | پارچه پیچازی [[استان نوا اسکوشیای کانادا|نوااسکوشیا]]، که در سال 1956م ثبت شده است، صنوبر قرمز(the red spruce)، اردک نوا اسکوشیا(the Nova Scotia duck) از سایر نمادهای این استان هستند.<ref>Government of Nova Scotia. (2003). Symbols of Nova Scotia- The Ancient Arms of Nova Scotia. Retrieved May 3.</ref> <ref>Government of Nova Scotia. (2008). Symbols of Nova Scotia- Shield of arms of Nova Scotia. Retrieved June 2.</ref> | ||
==== | ==== [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
اجازه سلطنتی این پرچم در 26 ماه مه 1868م توسط ملکه ویکتوریا صادر شد و در 24 فوریه 1965م رسماً به عنوان پرچم ایالت [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرونزویک]] اعلام شد. | اجازه سلطنتی این پرچم در 26 ماه مه 1868م توسط ملکه ویکتوریا صادر شد و در 24 فوریه 1965م رسماً به عنوان پرچم ایالت [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرونزویک]] اعلام شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
این نشان در 8 فوریه 1985م با حکم ملکه ایزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت. | این نشان در 8 فوریه 1985م با حکم ملکه ایزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
گل بنفشه (the purple violet) به طور رسمی در سال 1936م به عنوان نماد [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] پذیرفته شد. دانش آموزان، مؤسسه زنان و معاون فرماندار در این انتخاب نقش داشتند. | گل بنفشه(the purple violet) به طور رسمی در سال 1936م به عنوان نماد [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] پذیرفته شد. دانش آموزان، مؤسسه زنان و معاون فرماندار در این انتخاب نقش داشتند. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]]، (The New Brunswick tartan) درخت گل حنا (The balsam fir).<ref>Government of New Brunswick. (2005). About New Brunswick - Symbols. Retrieved January 16.</ref> | پارچه پیچازی [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]]،(The New Brunswick tartan) درخت گل حنا(The balsam fir).<ref>Government of New Brunswick. (2005). About New Brunswick - Symbols. Retrieved January 16.</ref> | ||
==== | ==== [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
در تاریخ 12 مه 1966م، پس از تصویب مجلس قانونگذاری و تأیید ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان پرچم ایالت مورد استفاده قرار گرفت. | در تاریخ 12 مه 1966م، پس از تصویب مجلس قانونگذاری و تأیید ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان پرچم ایالت مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
این نشان پس از تأیید پادشاه ادوارد هفتم در 5 دسامبر 1992م رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت. | این نشان پس از تأیید پادشاه ادوارد هفتم در 5 دسامبر 1992م رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در سال 1906م زعفران چمنزار (The prairie crocus) به عنوان نماد [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]] پذیرفته شد. | در سال 1906م زعفران چمنزار(The prairie crocus) به عنوان نماد [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]] پذیرفته شد. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]]، صنوبر سفید (The white spruce) و جغد خاکستری بزرگ (The great gray owl) از دیگر نمادهای این ایالت است.<ref>Government of Manitoba. (2005). Symbols of Manitoba. Retrieved January 16.</ref> | پارچه پیچازی [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]]، صنوبر سفید(The white spruce) و جغد خاکستری بزرگ(The great gray owl) از دیگر نمادهای این ایالت است.<ref>Government of Manitoba. (2005). Symbols of Manitoba. Retrieved January 16.</ref> | ||
==== | ==== [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
استفاده از پرچم ایالت [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] در 27 ژوئن 1960 م به تصویب رسید. | استفاده از پرچم ایالت [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] در 27 ژوئن 1960 م به تصویب رسید. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
در 5 دسامبر 1987م پس از صدور حکم سلطنتی ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت. | در 5 دسامبر 1987م پس از صدور حکم سلطنتی ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در سال 1956م، گل درخت زغال اخته ( The dogwood tree) (با نام علمی کورناس نیتتالی (Cornus Nuttalli)) رسما به عنوان نماد ایالت [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] پذیرفته شد. | در سال 1956م، گل درخت زغال اخته(The dogwood tree)(با نام علمی کورناس نیتتالی(Cornus Nuttalli)) رسما به عنوان نماد ایالت [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] پذیرفته شد. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]]، سدر قرمز غربی (The western red cedar) از دیگر نمادهای این ایالت به شمار میرود.<ref>Government of British Columbia. (2007). Symbols of British Columbia. Retrieved January 16.</ref> | پارچه پیچازی [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]]، سدر قرمز غربی(The western red cedar) از دیگر نمادهای این ایالت به شمار میرود.<ref>Government of British Columbia. (2007). Symbols of British Columbia. Retrieved January 16.</ref> | ||
==== | ==== [[استان پرنس ادوارد آیلند کانادا|جزیره پرنس ادوارد]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
پرچم این جزیره در 24 مارس 1964م پس از تصویب در مجلس قانونگذاری رسمیت یافت. | پرچم این جزیره در 24 مارس 1964م پس از تصویب در مجلس قانونگذاری رسمیت یافت. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
این نشان در 20 دسامبر 2003م رسماً به عنوان نشان ایالت انتخاب شد. | این نشان در 20 دسامبر 2003م رسماً به عنوان نشان ایالت انتخاب شد. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
گل دمپایی بانو (The lady's slipper) (با نام علمی د سیپری پدییوم اکال (The Cypripedium acaule) از خانواده ارکیده) در سال 1947م رسماً به عنوان گل نماد جزیره پرنس ادوراد انتخاب شد. | گل دمپایی بانو(The lady's slipper)(با نام علمی د سیپری پدییوم اکال(The Cypripedium acaule) از خانواده ارکیده) در سال 1947م رسماً به عنوان گل نماد جزیره پرنس ادوراد انتخاب شد. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی جزیره پرنس ادوارد، بلوط قرمز (The red oak) و پرنده جی.آبی (The the blue jay) از دیگر نمادهای این استان است.<ref>Government of Prince Edward Island. (2008). Symbols of Prince Edward Island. Retrieved March 24.</ref> | پارچه پیچازی جزیره پرنس ادوارد، بلوط قرمز(The red oak) و پرنده جی.آبی(The the blue jay) از دیگر نمادهای این استان است.<ref>Government of Prince Edward Island. (2008). Symbols of Prince Edward Island. Retrieved March 24.</ref> | ||
[[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]] | |||
===== | ===== پرچم ===== | ||
پرچم این ایالت در 22 سپتامبر 1969م پس از تصویب مجلس قانونگذاری رسماً استفاده شد. | پرچم این ایالت در 22 سپتامبر 1969م پس از تصویب مجلس قانونگذاری رسماً استفاده شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
در 4 اکتبر 1986م پس از تأیید ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]] پذیرفته شد. | در 4 اکتبر 1986م پس از تأیید ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]] پذیرفته شد. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در سال 1941م زنبق نارنجی – قرمز (The orange-red lily) (با نام علمی لیلیوم فیلادلفیوم) (Lilium philadelphicum L)، که به زنبق چمنزار نیز معروف است، توسط انجمن تاریخ طبیعی [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]] پیشنهاد و مورد موافقت قرار گرفت. | در سال 1941م زنبق نارنجی – قرمز(The orange-red lily)(با نام علمی لیلیوم فیلادلفیوم)(Lilium philadelphicum L)، که به زنبق چمنزار نیز معروف است، توسط انجمن تاریخ طبیعی [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]] پیشنهاد و مورد موافقت قرار گرفت. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
سایر نمادهای این استان عبارتند از: پارچه پیچازی منطقه [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]]، درخت غان سفید (The white birch)، گندم (Wheat).<ref>Government of Saskatchewan. (2008). Symbols of Saskatchewan. Retrieved June 1, 2024.</ref> <ref>Government of Saskatchewan. (2008). Symbols of Saskatchewan. Retrieved June 1, 2024.</ref> | سایر نمادهای این استان عبارتند از: پارچه پیچازی منطقه [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]]، درخت غان سفید(The white birch)، گندم(Wheat).<ref>Government of Saskatchewan. (2008). Symbols of Saskatchewan. Retrieved June 1, 2024.</ref> <ref>Government of Saskatchewan. (2008). Symbols of Saskatchewan. Retrieved June 1, 2024.</ref> | ||
==== | ==== [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
پرچم این ایالت در 1 ماه مه 1968م به تصویب مجلس قانونگذاری رسید. | پرچم این ایالت در 1 ماه مه 1968م به تصویب مجلس قانونگذاری رسید. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
در اول سپتامبر 1980م و پس از تایید ملکه الیزابت دوم به عنوان نشان رسمی ایالت [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]] مورد استفاده قرار گرفت. | در اول سپتامبر 1980م و پس از تایید ملکه الیزابت دوم به عنوان نشان رسمی ایالت [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]] مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در سال 1930م رز وحشی (The wild rose) (با نام علمی روزا اسیکولاریس (Rosa acicularis)) توسط موسسه زنان به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد شد و در نهایت توسط دانشآموزان مدارس به عنوان نماد ایالت [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]] انتخاب شد. | در سال 1930م رز وحشی(The wild rose)(با نام علمی روزا اسیکولاریس(Rosa acicularis)) توسط موسسه زنان به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد شد و در نهایت توسط دانشآموزان مدارس به عنوان نماد ایالت [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]] انتخاب شد. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]]، کاج (The lodgepole pine) ، چوب تبدیل به سنگ شده، جغد شاخدار بزرگ (The great horned owl)، گوسفند شاخدار کوههای راکی (the Rocky Mountain big horn sheep) از سایر نمادهای این استاناند.<ref>Government of Alberta. (2008). Symbols of Alberta. Retrieved June 1.</ref> | پارچه پیچازی [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]]، کاج(The lodgepole pine)، چوب تبدیل به سنگ شده، جغد شاخدار بزرگ(The great horned owl)، گوسفند شاخدار کوههای راکی(the Rocky Mountain big horn sheep) از سایر نمادهای این استاناند.<ref>Government of Alberta. (2008). Symbols of Alberta. Retrieved June 1.</ref> | ||
==== | ==== [[استان نیوفاندلند و لابرادور کانادا|نیوفاندلند و لابرادور]] ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
در تاریخ 28 مه 1980م به عنوان پرچم رسمی این ایالت معرفی شد. | در تاریخ 28 مه 1980م به عنوان پرچم رسمی این ایالت معرفی شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
با حکم سلطنتی چارلز اول از سال 1637م نشان این ایالت محسوب میشود. | با حکم سلطنتی چارلز اول از سال 1637م نشان این ایالت محسوب میشود. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در سال 1954م گیاه پارچ، یا جام شکارچی، (the pitcher-plant) (با نام علمی ساراسینا پورپورا (Sarracenia purpurea)) به عنوان نماد ایالت [[استان نیوفاندلند و لابرادور کانادا|نیوفاندلند]] پذیرفته شد. | در سال 1954م گیاه پارچ، یا جام شکارچی،(the pitcher-plant)(با نام علمی ساراسینا پورپورا(Sarracenia purpurea)) به عنوان نماد ایالت [[استان نیوفاندلند و لابرادور کانادا|نیوفاندلند]] پذیرفته شد. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
سایر نمادهای این استان عبارتند از: صنوبر سیاه و سفید، (The black spruce puffin) سگ [[استان نیوفاندلند و لابرادور کانادا|نیوفاندلند]] (The Newfoundland dog).<ref>Government of Newfoundland and Labrador. (2000). Symbols of Newfoundland and Labrador. Retrieved January 16, 2024.</ref> <ref>Newfoundland and Labrador Heritage. (2008). Newfoundland and Labrador heraldry and flags. Retrieved June 2, 2024.</ref> | سایر نمادهای این استان عبارتند از: صنوبر سیاه و سفید،(The black spruce puffin) سگ [[استان نیوفاندلند و لابرادور کانادا|نیوفاندلند]](The Newfoundland dog).<ref>Government of Newfoundland and Labrador. (2000). Symbols of Newfoundland and Labrador. Retrieved January 16, 2024.</ref> <ref>Newfoundland and Labrador Heritage. (2008). Newfoundland and Labrador heraldry and flags. Retrieved June 2, 2024.</ref> | ||
==== | ==== مناطق شمال غربی ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
این پرچم در پی فرمان شورای منطقه در ژانویه 1969م به عنوان پرچم رسمی این ایالت معرفی شد. | این پرچم در پی فرمان شورای منطقه در ژانویه 1969م به عنوان پرچم رسمی این ایالت معرفی شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
این نشان در تاریخ 24 فوریه 1965م پس از تایید ملکه الیزابت دوم به عنوان نشان رسمی این ایالت مورد استفاده قرار گرفت. | این نشان در تاریخ 24 فوریه 1965م پس از تایید ملکه الیزابت دوم به عنوان نشان رسمی این ایالت مورد استفاده قرار گرفت. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
گل آونس کوهستان سفید خامهای (the creamy-white mountain avens)(با نام علمی دریاس اکتوپتالا (Dryas octopetala)) در سال 1957م رسماً به عنوان نماد مناطق شمالی به تصویب رسید. | گل آونس کوهستان سفید خامهای(the creamy-white mountain avens)(با نام علمی دریاس اکتوپتالا(Dryas octopetala)) در سال 1957م رسماً به عنوان نماد مناطق شمالی به تصویب رسید. | ||
===== | ===== نمادهای دیگر ===== | ||
پارچه پیچازی (The Northwest Territories tartan) و کاج جک (The jack pine) از دیگر نمادهای این ایالت میباشند.<ref>Government of the Northwest Territories. (2008). Symbols of the Northwest Territories. Retrieved July 1, 2024.</ref> | پارچه پیچازی(The Northwest Territories tartan) و کاج جک(The jack pine) از دیگر نمادهای این ایالت میباشند.<ref>Government of the Northwest Territories. (2008). Symbols of the Northwest Territories. Retrieved July 1, 2024.</ref> | ||
==== | ==== یوکان ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
در یکم دسامبر 1967م، با فرمان شورای منطقه به عنوان پرچم رسمی ایالت یوکان پذیرفته شد. | در یکم دسامبر 1967م، با فرمان شورای منطقه به عنوان پرچم رسمی ایالت یوکان پذیرفته شد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
این نشان در 24 فوریه 1956م پس از تأیید ملکه الیزابت دوم، به عنوان نماد رسمی ایالت یوکان پذیرفته شد. | این نشان در 24 فوریه 1956م پس از تأیید ملکه الیزابت دوم، به عنوان نماد رسمی ایالت یوکان پذیرفته شد. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در این ایالت گل نوعی کاهو با گلهای قرمز بنفش (The magenta-purple fireweed)(با نام علمی اپیلوبیوم آنگوستیفولیوم (Epilobium angustifolium)) به عنوان نماد مورد پذیرش واقع شده است. | در این ایالت گل نوعی کاهو با گلهای قرمز بنفش(The magenta-purple fireweed)(با نام علمی اپیلوبیوم آنگوستیفولیوم(Epilobium angustifolium)) به عنوان نماد مورد پذیرش واقع شده است. | ||
نمادهای دیگر | |||
پارچه پیچازی یوکان (The Yukon tartan) و سنگ قیمتی لاجورد (The lazulite) از دیگر نمادهای این منطقه از کاناداست.<ref>Government of Yukon. (2008). Symbols of Yukon. Retrieved April 9.</ref> | پارچه پیچازی یوکان(The Yukon tartan) و سنگ قیمتی لاجورد(The lazulite) از دیگر نمادهای این منطقه از کاناداست.<ref>Government of Yukon. (2008). Symbols of Yukon. Retrieved April 9.</ref> | ||
==== | ==== نانوات ==== | ||
===== | ===== پرچم ===== | ||
در یکم آوریل 1999م فرماندار کل پرچم ایالت را به این ایالت اعطا کرد. | در یکم آوریل 1999م فرماندار کل پرچم ایالت را به این ایالت اعطا کرد. | ||
===== | ===== نشان ایالتی ===== | ||
این نشان نیز در یکم آوریل 1999م توسط فرماندار کل رومئو به این ایالت اعطا گردید. | این نشان نیز در یکم آوریل 1999م توسط فرماندار کل رومئو به این ایالت اعطا گردید. | ||
===== | ===== گل ===== | ||
در یکم ماه مه 2000م مجمع قانونگذاری نانوات به اتفاق آراء گل سنگروی ارغوانی(The purple saxifrage)(با نام علمی ساکسیفراگا اوپوزیتیفولیا (Saxifraga oppositifolia)) را به عنوان نماد این ایالت انتخاب کرد.<ref>Government of Nunavut. (2007). Symbols of Nunavut. Retrieved January 16.</ref> <ref>Legislative Assembly of Nunavut. (2007). The flag of Nunavut. Retrieved October 17.</ref> | در یکم ماه مه 2000م مجمع قانونگذاری نانوات به اتفاق آراء گل سنگروی ارغوانی(The purple saxifrage)(با نام علمی ساکسیفراگا اوپوزیتیفولیا(Saxifraga oppositifolia)) را به عنوان نماد این ایالت انتخاب کرد.<ref>Government of Nunavut. (2007). Symbols of Nunavut. Retrieved January 16.</ref> <ref>Legislative Assembly of Nunavut. (2007). The flag of Nunavut. Retrieved October 17.</ref> | ||
=== | === تاثیر فرهنگ خارجی === | ||
به طور کلی فرهنگ [[کانادا]] تحت تأثیر فرهنگ انگلیس، فرانسه، ایرلند و اسکاتلند، و نیز رسوم و فرهنگ قدیمی بومیان این کشور بوده است. از آنجا که از مدتها قبل به خاطر همجواری رفتوآمدهای بسیاری بین این کشور و ایالات متحده صورت میگرفت، فرهنگ این کشور به میزان زیادی تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی است. داشتن زبان و مرز مشترک طولانی با ایالات متحده، فرهنگ این کشور را در یک موقعیت دشوار فرهنگی در ارتباط با ایالات متحده قرار داده است، زیرا فرهنگ کانادا به شدت تحت تأثیر رسانههای آمریکا برای ورود و در اختیار گرفتن بازار کالاهای فرهنگی است. | به طور کلی فرهنگ [[کانادا]] تحت تأثیر فرهنگ انگلیس، فرانسه، ایرلند و اسکاتلند، و نیز رسوم و فرهنگ قدیمی بومیان این کشور بوده است. از آنجا که از مدتها قبل به خاطر همجواری رفتوآمدهای بسیاری بین این کشور و ایالات متحده صورت میگرفت، فرهنگ این کشور به میزان زیادی تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی است. داشتن زبان و مرز مشترک طولانی با ایالات متحده، فرهنگ این کشور را در یک موقعیت دشوار فرهنگی در ارتباط با ایالات متحده قرار داده است، زیرا فرهنگ کانادا به شدت تحت تأثیر رسانههای آمریکا برای ورود و در اختیار گرفتن بازار [[صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا|کالاهای فرهنگی]] است. | ||
میتوان گفت رسانههای مختلف ایالات متحده امریکا در این کشور از محبوبیت ویژهای برخوردارند. از اینرو، بسیاری از محصولات فرهنگی، تفریحی و سرگرمی امریکا در [[کانادا]] نیز طرفداران خاص خود را دارند. در اوسط قرن بیستم به صورت آگاهانه حمایت از تولیدات فرهنگی به منظور تقویت تولیدات فرهنگی داخلی و محدود کردن اثر تولیدات فرهنگی خارجی بر روی مخاطبان داخلی در دستور کار دولت قرار گرفت. این کشور در حالی برای حفظ تفاوتهای فرهنگی خود تلاش میکند که باید به تعهدات خود در قبال عضویت در سازمان تجارت جهانی و همچنین موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) پایبند باشد. اولین واکنش به حضور قابل توجه محصولات فرهنگی آمریکا در بازار مربوط به تصویب قانون ملی فیلم، در سال 1950م، توسط ملکه الیزبت دوم بود. این قانون دولت را ملزم به تأمین منابع مالی و ترویج فرهنگ کانادایی میکرد. کمسیون سلطنتی توسعه ملی [[هنر کانادا]] به عنوان یکی از کمسیونهای شناخته شده از ایجاد سازمانی دولتی حمایت نمود که منحصراً به حمایت مالی از هنرمندان بپردازد. این سازمان به نام "[[شورای هنر کانادا]]" مسوول توزیع مبالغ زیادی پول به افراد و گروهها در راستای ترویج فرهنگ است. این شورا از بدو تأسیس تاکنون فعالیتهای مؤثری در حمایت از استعدادهای در حال ظهور در عرصه هنر داشته است. کمسیون سلطنتی همچنین تلاش میکند تا خطرات ناشی از هجوم فرهنگهای خارجی و از دست رفتن فرهنگ ملی را برجسته سازد. در پی گزارش همین کمیسیون در سال 1955م مبنیبر اینکه درصد اندکی از محتوای برنامههای رادیو و تلوزیون، از جمله بنگاه سخن پراکنی [[کانادا]]، بر پایه فرهنگ کانادایی میباشد، در سال 1956م، قانونی تصویب شد که درصد قابل توجهی از محتوای برنامههای رادیو - تلویزیونی باید در اصل کانادایی باشد. به هر حال، نمیتوان منکر شد که در این کشور محتوای برنامهها فقط در حوزه هنر و فیلم نیست و اخبار، ورزش و شبکههای خصوصی حجم قابل توجهی از برنامههایشان را از منابع خارجی تامین میکنند. این موضوع به چالشی جدی برای متولیان فرهنگی کانادا تبدیل شده است. | میتوان گفت رسانههای مختلف ایالات متحده امریکا در این کشور از محبوبیت ویژهای برخوردارند. از اینرو، بسیاری از محصولات فرهنگی، تفریحی و سرگرمی امریکا در [[کانادا]] نیز طرفداران خاص خود را دارند. در اوسط قرن بیستم به صورت آگاهانه حمایت از تولیدات فرهنگی به منظور تقویت تولیدات فرهنگی داخلی و محدود کردن اثر تولیدات فرهنگی خارجی بر روی مخاطبان داخلی در دستور کار دولت قرار گرفت. این کشور در حالی برای حفظ تفاوتهای فرهنگی خود تلاش میکند که باید به تعهدات خود در قبال عضویت در سازمان تجارت جهانی و همچنین موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی(NAFTA) پایبند باشد. اولین واکنش به حضور قابل توجه محصولات فرهنگی آمریکا در بازار مربوط به تصویب قانون ملی فیلم، در سال 1950م، توسط ملکه الیزبت دوم بود. این قانون دولت را ملزم به تأمین منابع مالی و ترویج فرهنگ کانادایی میکرد. کمسیون سلطنتی توسعه ملی [[هنر کانادا]] به عنوان یکی از کمسیونهای شناخته شده از ایجاد سازمانی دولتی حمایت نمود که منحصراً به حمایت مالی از هنرمندان بپردازد. این سازمان به نام "[[شورای هنر کانادا]]" مسوول توزیع مبالغ زیادی پول به افراد و گروهها در راستای ترویج فرهنگ است. این شورا از بدو تأسیس تاکنون فعالیتهای مؤثری در حمایت از استعدادهای در حال ظهور در عرصه هنر داشته است. کمسیون سلطنتی همچنین تلاش میکند تا خطرات ناشی از هجوم فرهنگهای خارجی و از دست رفتن فرهنگ ملی را برجسته سازد. در پی گزارش همین کمیسیون در سال 1955م مبنیبر اینکه درصد اندکی از محتوای برنامههای رادیو و تلوزیون، از جمله بنگاه سخن پراکنی [[کانادا]]، بر پایه فرهنگ کانادایی میباشد، در سال 1956م، قانونی تصویب شد که درصد قابل توجهی از محتوای برنامههای رادیو - تلویزیونی باید در اصل کانادایی باشد. به هر حال، نمیتوان منکر شد که در این کشور محتوای برنامهها فقط در حوزه هنر و فیلم نیست و اخبار، ورزش و شبکههای خصوصی حجم قابل توجهی از برنامههایشان را از منابع خارجی تامین میکنند. این موضوع به چالشی جدی برای متولیان فرهنگی کانادا تبدیل شده است. | ||
این کشور قومیتهای گوناگون و وسعت جغرافیایی زیادی دارد. بنابراین تنوع و تفاوت فرهنگی از استانی به استان دیگر واز منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است. همچنین فرهنگ این کشور تحت تأثیر فرهنگهای مختلف مهاجران از سراسر جهان قرار گرفته است. به دلیل چند فرهنگی بودن جامعه، بسیاری از ارزشهای فرهنگی این کشوراز فرهنگهای مختلفی گرفته شده است.<ref name=":0" /> <ref name=":3" /> | این کشور قومیتهای گوناگون و وسعت جغرافیایی زیادی دارد. بنابراین تنوع و تفاوت فرهنگی از استانی به استان دیگر واز منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است. همچنین فرهنگ این کشور تحت تأثیر فرهنگهای مختلف مهاجران از سراسر جهان قرار گرفته است. به دلیل چند فرهنگی بودن جامعه، بسیاری از ارزشهای فرهنگی این کشوراز فرهنگهای مختلفی گرفته شده است.<ref name=":0" /> <ref name=":3" /> | ||
=== [[ تجارت فرهنگی کانادا]] === | === [[ تجارت فرهنگی کانادا]] === | ||
امروزه صنایع فرهنگی بخش قابل توجهی از اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد و به سرعت درحال رشد است. برآوردهای سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در سال 2002م نشان میدهد که محتوای فرهنگی و مرتبط با صنایع خلاق، از جمله کتابها، برنامههای تلویزیونی، فیلم ویدئویی، بازیهای رایانهای و نظایر آن، بیش از 7 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان<sup>[i]</sup> را تشکیل میدهد. این امر در کشورهای آسیایی به سرعت در حال رشد است. امروز [[چین]]، پس از بریتانیا و آمریکا، سومین کشور صادرکننده محصولات فرهنگی است و محصولات آن به طرز شگفتآوری در حال صدور به سراسر جهان می باشد. براساس آمار منتشره یونسکو در سال 2005م، این سه کشور در مجموع 40 درصد صادرات فرهنگی دنیا را در اختیار داشتهاند. [[کانادا]] نیز به عنوان یکی از تولیدکنندگان برجسته صنایع چاپی است و در عرصه رسانه و محصولات سمعی و بصری رقیب جدی در دنیا به شمار میرود. گزارش فرهنگی یونسکو در سال 2005م، کل صادرات فرهنگی این کشور را 1/57 میلیارد دلار آمریکا اعلام کرده است. سهم صنایع فرهنگی 0/03، صنایع چاپی 0/8، رسانههای ضبط شده 0/36، هنرهای تجسمی 0/16 و رسانههای صوتی و تصویری 0/22 میلیارد دلار بوده است. عمده صادرات صنایع فرهنگی این کشور به آمریکای شمالی است. [[کانادا]] در چشمانداز تجارت فرهنگی خود به دنبال دستیابی به بازارهای اقیانوسیه و آسیا، به ویژه [[چین]] است؛ چرا که روند رشد تجارت جهانی نشان میدهد که آسیا و اقیانوسیه به علت اهمیت رو به رشد محصولات سمعی و بصری به منطقهای کلیدی تبدیل شده است. لذا، از اهمیت بازار شمال آمریکا تا حدی کاسته شده است. در این مناطق به طور فزایندهای تقاضا برای صنایع سرگرمی و رسانهای وجود دارد. آمار یونسکو در سال 2005م نشان میدهد که بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، [[چین]]، آلمان، فرانسه، سنگاپور و [[کانادا]] هشت کشور برتر در عرصه تجارت فرهنگی به شمار میآیند. البته [[کانادا]] به همراه ایالات متحده آمریکا از واردکنندگان بزرگ کالاهای فرهنگی در قاره آمریکا نیز به حساب میآیند. آنها تقریباً دو برابر صادرات خود کالاهای فرهنگی وارد میکنند. براساس همین گزارش [[کانادا]] با رقم 4/16 میلیارد دلار، در واردات کالاهای فرهنگی پس از آمریکا، بریتانیا، آلمان، و فرانسه، در رتبه پنجم واردکنندگان برتر کالاهای فرهنگی دنیا قرار دارد. از این مبلغ سهم واردات صنایع فرهنگی 0/12، رسانههای چاپی 2، رسانههای ضبط شده 1/71، هنرهای تجسمی 0/19 و رسانههای صوتی و تصویری 0/5 میلیارد دلار بوده است. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد این کشورحدود 3/8 درصد از تولید ناخالص داخلی است. | امروزه صنایع فرهنگی بخش قابل توجهی از اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد و به سرعت درحال رشد است. برآوردهای سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد([https://www.unesco.org/en یونسکو]) در سال 2002م نشان میدهد که محتوای فرهنگی و مرتبط با صنایع خلاق، از جمله کتابها، برنامههای تلویزیونی، فیلم ویدئویی، بازیهای رایانهای و نظایر آن، بیش از 7 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان<sup>[i]</sup> را تشکیل میدهد. این امر در کشورهای آسیایی به سرعت در حال رشد است. امروز [[چین]]، پس از بریتانیا و آمریکا، سومین کشور صادرکننده محصولات فرهنگی است و محصولات آن به طرز شگفتآوری در حال صدور به سراسر جهان می باشد. براساس آمار منتشره [https://www.unesco.org/en یونسکو] در سال 2005م، این سه کشور در مجموع 40 درصد صادرات فرهنگی دنیا را در اختیار داشتهاند. [[کانادا]] نیز به عنوان یکی از تولیدکنندگان برجسته صنایع چاپی است و در عرصه رسانه و محصولات سمعی و بصری رقیب جدی در دنیا به شمار میرود. گزارش فرهنگی [https://www.unesco.org/en یونسکو] در سال 2005م، کل صادرات فرهنگی این کشور را 1/57 میلیارد دلار آمریکا اعلام کرده است. سهم صنایع فرهنگی 0/03، صنایع چاپی 0/8، رسانههای ضبط شده 0/36، هنرهای تجسمی 0/16 و رسانههای صوتی و تصویری 0/22 میلیارد دلار بوده است. عمده صادرات صنایع فرهنگی این کشور به آمریکای شمالی است. [[کانادا]] در چشمانداز [[تجارت فرهنگی کانادا|تجارت فرهنگی]] خود به دنبال دستیابی به بازارهای اقیانوسیه و آسیا، به ویژه [[چین]] است؛ چرا که روند رشد تجارت جهانی نشان میدهد که آسیا و اقیانوسیه به علت اهمیت رو به رشد محصولات سمعی و بصری به منطقهای کلیدی تبدیل شده است. لذا، از اهمیت بازار شمال آمریکا تا حدی کاسته شده است. در این مناطق به طور فزایندهای تقاضا برای صنایع سرگرمی و رسانهای وجود دارد. آمار [https://www.unesco.org/en یونسکو] در سال 2005م نشان میدهد که بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، [[چین]]، آلمان، فرانسه، سنگاپور و [[کانادا]] هشت کشور برتر در عرصه [[تجارت فرهنگی کانادا|تجارت فرهنگی]] به شمار میآیند. البته [[کانادا]] به همراه ایالات متحده آمریکا از واردکنندگان بزرگ [[صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا|کالاهای فرهنگی]] در قاره آمریکا نیز به حساب میآیند. آنها تقریباً دو برابر صادرات خود [[صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا|کالاهای فرهنگی]] وارد میکنند. براساس همین گزارش [[کانادا]] با رقم 4/16 میلیارد دلار، در واردات کالاهای فرهنگی پس از آمریکا، بریتانیا، آلمان، و فرانسه، در رتبه پنجم واردکنندگان برتر [[صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا|کالاهای فرهنگی]] دنیا قرار دارد. از این مبلغ سهم واردات صنایع فرهنگی 0/12، رسانههای چاپی 2، رسانههای ضبط شده 1/71، هنرهای تجسمی 0/19 و رسانههای صوتی و تصویری 0/5 میلیارد دلار بوده است. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد این کشورحدود 3/8 درصد از تولید ناخالص داخلی است. | ||
تولید ناخالص داخلی (GDP) از محل فعالیتهای فرهنگی در سال 2002م، معادل 39/9 میلیارد دلار بوده است که رشدی 37 درصدی در مقایسه با سال 1996م از خود نشان میدهد. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد تنها 3.8 درصد از تولید ناخالص داخلی در سال 2002م بوده است؛ این رقم معادل سهم فرهنگ در سال 1996م است. | تولید ناخالص داخلی(GDP) از محل فعالیتهای فرهنگی در سال 2002م، معادل 39/9 میلیارد دلار بوده است که رشدی 37 درصدی در مقایسه با سال 1996م از خود نشان میدهد. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد تنها 3.8 درصد از تولید ناخالص داخلی در سال 2002م بوده است؛ این رقم معادل سهم فرهنگ در سال 1996م است. | ||
در سال 2001م، تعداد 611 هزار کانادایی در مشاغل مرتبط با فرهنگ اشتغال داشتهاند. این رقم معادل 4/1 درصد از نیروی کار این کشور است. رشد سالانه و متوسط این مشاغل از سال 1996 تا 2001م معادل 3/4 درصد بوده است. این رشد در مشاغل مرتبط با رسانههای نوشتاری، صنعت فیلم و تولید و پخش معادل 2/3 درصد بوده است که شامل نیمی از موقعیتهای شغلی فرهنگی بوده است. به طور متوسط از هر چهار نفری که در حوزه فرهنگ به کار اشتغال دارند، یک نفر آنان به صورت خویشفرما برای خود کار میکند. کارکنان حوزه فرهنگ بیشتر از کسانی تشکیل شدهاند که علاقهمند هستند با استقلال و انعطاف بیشتر و در محیط کاری خود به کار مشغول شوند.<ref>Business Culture in Canada. (2013). Doing business culture in Canada. Retrieved from [http://www.worldbusinessculture.com/Business-in-Canada.html. http://www.worldbusinessculture.com/Business-in-Canada.html.]</ref> | در سال 2001م، تعداد 611 هزار کانادایی در مشاغل مرتبط با فرهنگ اشتغال داشتهاند. این رقم معادل 4/1 درصد از نیروی کار این کشور است. رشد سالانه و متوسط این مشاغل از سال 1996 تا 2001م معادل 3/4 درصد بوده است. این رشد در مشاغل مرتبط با رسانههای نوشتاری، صنعت فیلم و تولید و پخش معادل 2/3 درصد بوده است که شامل نیمی از موقعیتهای شغلی فرهنگی بوده است. به طور متوسط از هر چهار نفری که در حوزه فرهنگ به کار اشتغال دارند، یک نفر آنان به صورت خویشفرما برای خود کار میکند. کارکنان حوزه فرهنگ بیشتر از کسانی تشکیل شدهاند که علاقهمند هستند با استقلال و انعطاف بیشتر و در محیط کاری خود به کار مشغول شوند.<ref>Business Culture in Canada. (2013). Doing business culture in Canada. Retrieved from [http://www.worldbusinessculture.com/Business-in-Canada.html. http://www.worldbusinessculture.com/Business-in-Canada.html.]</ref> | ||
=== | === [[صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا]] === | ||
فرهنگ بخش پویای اقتصاد این کشور است. در سند راهبرد تجارت جهانی [[کانادا]] در سال ۲۰۰۵م آمده است: «ما در صنایع مختلف ترجیح میدهیم عمدتاً تولید کننده و صادر کننده باشیم تا وارد کننده محض، اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما وارد کننده نباشیم. وارد کننده و مصرف کننده فرهنگ دیگران بودن به هیچ وجه پذیرفتی نیست». در این کشور، به عنوان دومین کشور وسیع جهان، فرهنگ به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی کمک مینماید. طبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره آمار، درآمد بخش فرهنگ در سال 90-1991م بالغ بر 14/2 میلیارد دلار بوده است که تقریباً 2/3 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میداده است. | فرهنگ بخش پویای اقتصاد این کشور است. در سند راهبرد تجارت جهانی [[کانادا]] در سال ۲۰۰۵م آمده است: «ما در صنایع مختلف ترجیح میدهیم عمدتاً تولید کننده و صادر کننده باشیم تا وارد کننده محض، اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما وارد کننده نباشیم. وارد کننده و مصرف کننده فرهنگ دیگران بودن به هیچ وجه پذیرفتی نیست». در این کشور، به عنوان دومین کشور وسیع جهان، فرهنگ به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی کمک مینماید. طبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره آمار، درآمد بخش فرهنگ در سال 90-1991م بالغ بر 14/2 میلیارد دلار بوده است که تقریباً 2/3 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میداده است. | ||
رادیو و تلویزیون، تولیدات شبکههای تلویزیونی کابلی، فیلم و ویدئو، ضبط صدا، نشر کتاب، روزنامه و فصلنامه در این کشور جزو صنایع فرهنگی محسوب میگردند. سازمان میراث فرهنگی با همکاری سازمانهایی نظیر شرکت مخابرات و سازمان رادیو- تلویزیون این کشور، که امور خبررسانی و صنایع مخابراتی و کابلی کشور را ساماندهی مینمایند، به برنامهریزیهای جامع در حمایت از آثار و صنایع فرهنگی اقدام مینماید. | رادیو و تلویزیون، تولیدات شبکههای تلویزیونی کابلی، فیلم و ویدئو، ضبط صدا، نشر کتاب، روزنامه و فصلنامه در این کشور جزو صنایع فرهنگی محسوب میگردند. [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] با همکاری سازمانهایی نظیر شرکت مخابرات و سازمان رادیو- تلویزیون این کشور، که امور خبررسانی و صنایع مخابراتی و کابلی کشور را ساماندهی مینمایند، به برنامهریزیهای جامع در حمایت از آثار و صنایع فرهنگی اقدام مینماید. | ||
اطمینان از دسترسی هر چه بیشتر مردم به تولیدات فرهنگی داخلی به عنوان مسألهای اساسی در توسعه سیاستهای فرهنگی این کشور مطرح میباشد. با وجود این، در یک دهه گذشته صنایع فرهنگی کشور، که سالانه 200/000 فرصت شغلی را فراهم میآورد، به علت رکود اقتصادی، کاهش قابل توجه بودجه دولت و غلبه تولیدات فرهنگی خارجی (به ویژه تولیدات فرهنگی ایالات متحده آمریکا بر تولیدات داخلی) دچار مشکلات عدیدهای شده است. | اطمینان از دسترسی هر چه بیشتر مردم به تولیدات فرهنگی داخلی به عنوان مسألهای اساسی در توسعه سیاستهای فرهنگی این کشور مطرح میباشد. با وجود این، در یک دهه گذشته صنایع فرهنگی کشور، که سالانه 200/000 فرصت شغلی را فراهم میآورد، به علت رکود اقتصادی، کاهش قابل توجه بودجه دولت و غلبه تولیدات فرهنگی خارجی(به ویژه تولیدات فرهنگی ایالات متحده آمریکا بر تولیدات داخلی) دچار مشکلات عدیدهای شده است. | ||
با بالا گرفتن بحثهای مختلف درباره تجارت، تحت پوشش قراردادن صنایع خدمات فرهنگی در موافقتنامه تجارت آزاد آمریکا، [[کانادا]] و اجلاس گات (GATT) در اروگوئه و موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی، توجهات خاصی به قوانین و سیاستهای داخلی حامیِ صنایع فرهنگی کشور مبذول گردید. از جمله اهداف کلی این قبیل مذاکرات حذف قوانین حمایت از تولید داخل و دیگر قوانین تبعیضآمیز میباشد. این قوانین چالشهای خاصی را برای صنایع فرهنگی مختلف کشور بوجود میآورد. در نتیجه، [[کانادا]] این موارد را از تعهدات تجاری دو جانبه حذف نموده است. | با بالا گرفتن بحثهای مختلف درباره تجارت، تحت پوشش قراردادن صنایع خدمات فرهنگی در موافقتنامه تجارت آزاد آمریکا، [[کانادا]] و اجلاس گات(GATT) در اروگوئه و موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی، توجهات خاصی به قوانین و سیاستهای داخلی حامیِ صنایع فرهنگی کشور مبذول گردید. از جمله اهداف کلی این قبیل مذاکرات حذف قوانین حمایت از تولید داخل و دیگر قوانین تبعیضآمیز میباشد. این قوانین چالشهای خاصی را برای صنایع فرهنگی مختلف کشور بوجود میآورد. در نتیجه، [[کانادا]] این موارد را از تعهدات تجاری دو جانبه حذف نموده است. | ||
=== [[بازار صنایع فرهنگی کانادا]] === | === [[بازار صنایع فرهنگی کانادا]] === | ||
در سال 1991م، سازمان سابق ارتباطات، که دپارتمان میراث فرهنگی جایگزین آن شده است، صندوق توسعه صنایع فرهنگی را با سرمایهای بالغ بر 33 میلیون دلار برای مدت 5 سال تاسیس نمود. این صندوق وظیفه ارائه خدمات مشاوره مدیریتی و تأمین بودجه صنعت نشر کتاب و فصلنامه، فیلم ویدئو و صنایع ضبط صوت کشور را برعهده دارد. صندوق مذکور توسط بانک توسعه تجاری فدرال و تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی کشور اداره میگردد.<ref>Canadian Business Culture. (2013). Canadian business culture. Retrieved from http://www.cyborlink.com/besite/canada.htm.</ref> | در سال 1991م، سازمان سابق ارتباطات، که دپارتمان میراث فرهنگی جایگزین آن شده است، صندوق توسعه صنایع فرهنگی را با سرمایهای بالغ بر 33 میلیون دلار برای مدت 5 سال تاسیس نمود. این صندوق وظیفه ارائه خدمات مشاوره مدیریتی و تأمین بودجه صنعت نشر [[بازار کتاب کانادا|کتاب]] و فصلنامه، فیلم ویدئو و صنایع ضبط صوت کشور را برعهده دارد. صندوق مذکور توسط بانک توسعه تجاری فدرال و تحت نظارت [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] کشور اداره میگردد.<ref>Canadian Business Culture. (2013). Canadian business culture. Retrieved from http://www.cyborlink.com/besite/canada.htm.</ref> | ||
==== | ==== [[بازار کتاب کانادا]] ==== | ||
[[کانادا]] جزو کشورهای مطرح در صنعت چاپ و نشر است. براساس آمارهای سال 2009م، درآمد کل صنعت چاپ کتاب بالغ بر 2/19 میلیارد دلار بوده است. آمار تولید کتاب نشان میدهد که این کشور (پس از آمریکا و انگلستان) مقام سوم را در تولید کتابهای انگلیسی زبان در دنیا دارد. | [[کانادا]] جزو کشورهای مطرح در صنعت چاپ و نشر است. براساس آمارهای سال 2009م، درآمد کل صنعت چاپ کتاب بالغ بر 2/19 میلیارد دلار بوده است. آمار تولید کتاب نشان میدهد که این کشور(پس از آمریکا و انگلستان) مقام سوم را در تولید کتابهای انگلیسی زبان در دنیا دارد. | ||
براساس گزارش آژانس باوکر، (Bowker) در این کشور هر سال به ازاء هر 557 نفر، یک عنوان جدید کتاب تولید میشود. از این لحاظ [[کانادا]] پس از انگلستان مقام دوم را دارد.<sup>[ii]</sup> مطابق آمار ارائه شده در همین گزارش، در سال 2001م سه گروه کتابهای داستانی بزرگسالان، داستانی نوجوانان و جوانان، و جامعهشناسی و اقتصاد در صدر انتشارات قرار داشتهاند. ناشران عمده کتاب در دو استان [[استان کبک کانادا|کبک]] و [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] قرار دارند که در مجموع بیش از 60 درصد سود این صنعت را به خود اختصاص دادهاند. در سال 2009م پنج ناشر بزرگ [[کانادا]] 42 درصد از سهم صنعت کتاب این کشور را در دست داشتهاند. [[شورای هنر کانادا]] برای حمایت از این صنعت طیف وسیعی از کمکهای مالی را برای نویسندگان حرفهای، تعاونیها و ناشران ارائه میدهد. همچنین، این شورا از بخش ترجمه، نشر و ترویج ادبیات در [[کانادا]] و جشنوارههای مختلف ادبی حمایتهای مالی ویژهای به عمل میآورد. در حال حاضر، شورای هنر در راستای ترجمه آثار نویسندگان به هر دو زبان رسمی کشور و برای پشتیبانی از ترجمه آثار ادبی [[کانادا]] به زبانهای فرانسه، انگلیسی و بومی و محلی کمک هزینههایی را به مترجمان پرداخت میکند. | براساس گزارش آژانس باوکر،(Bowker) در این کشور هر سال به ازاء هر 557 نفر، یک عنوان جدید کتاب تولید میشود. از این لحاظ [[کانادا]] پس از انگلستان مقام دوم را دارد.<sup>[ii]</sup> مطابق آمار ارائه شده در همین گزارش، در سال 2001م سه گروه کتابهای داستانی بزرگسالان، داستانی نوجوانان و جوانان، و جامعهشناسی و اقتصاد در صدر انتشارات قرار داشتهاند. ناشران عمده کتاب در دو استان [[استان کبک کانادا|کبک]] و [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] قرار دارند که در مجموع بیش از 60 درصد سود این صنعت را به خود اختصاص دادهاند. در سال 2009م پنج ناشر بزرگ [[کانادا]] 42 درصد از سهم صنعت کتاب این کشور را در دست داشتهاند. [[شورای هنر کانادا]] برای حمایت از این صنعت طیف وسیعی از کمکهای مالی را برای نویسندگان حرفهای، تعاونیها و ناشران ارائه میدهد. همچنین، این شورا از بخش ترجمه، نشر و ترویج ادبیات در [[کانادا]] و جشنوارههای مختلف ادبی حمایتهای مالی ویژهای به عمل میآورد. در حال حاضر، [[شورای هنر کانادا|شورای هنر]] در راستای ترجمه آثار نویسندگان به هر دو زبان رسمی کشور و برای پشتیبانی از ترجمه آثار ادبی [[کانادا]] به زبانهای فرانسه، انگلیسی و بومی و محلی کمک هزینههایی را به مترجمان پرداخت میکند. | ||
در این کشور نوعی مالیات - با عنوان مالیات در محل فروش - از خریداران کتاب اخذ میگردد که کتاب و فصلنامه را نیز شامل میشود. نرخ این مالیات 7 درصد است. سازمان میراث فرهنگی از دو طرح ملی در صنعت نشر کتاب حمایت مینماید. این دو طرح عبارتاند از: | در این کشور نوعی مالیات - با عنوان مالیات در محل فروش - از خریداران کتاب اخذ میگردد که کتاب و فصلنامه را نیز شامل میشود. نرخ این مالیات 7 درصد است. [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] از دو طرح ملی در صنعت نشر کتاب حمایت مینماید. این دو طرح عبارتاند از: | ||
طرح توسعه صنعت نشر کتاب: طرح مذکور ظرفیت صنعت کتاب در کشور را در امر نشر و بازاریابی در بازارهای داخل و بینالمللی افزایش میدهد. این برنامه از بودجهایی معادل 25 میلیون دلار برخوردار است. | |||
طرح کمک به توزیع نشریات: این طرح با 25 میلیون دلار بودجه از بازارهای داخلی و بینالمللی و هزینههای توزیع و پخش کتاب حمایت می کند و شهروندان را به خرید کتاب تشویق مینماید. | |||
در سال 92-1991م، 1440 مجله ملی توسط 1055 ناشر منتشر شد و بیش از 6000 فرصت شغلی در سراسر کشور فراهم گردید. نشریات کانادایی 22 درصد از کل بازار داخلی را در اختیار خود دارند. کل درآمد داخلی و صادراتی کسب شده از محل چاپ نشریات مختلف در کشور طی سال 1991م بالغ بر 864/4 میلیون دلاراست. دولت فدرال به صورت مستقیم از طریق کمکهای مالی شورای کانادا و تسهیلات صندوق توسعه صنایع فرهنگی به صنعت نشر و چاپ کشور مبالغی را میپردازد. علاوهبر این، نشریات از یارانههای پستی نیز بهرهمند میگردند. بودجه یارانه پستی در سال 1991م 85 میلیون دلار بود. سال 1993م، دولت فدرال طرح اضطراری مطالعه عوامل تأثیرگذار بر نشریات را مورد بحث و بررسی قرار داد. از جمله مفاد این طرح میتوان به بررسی پیشرفتها و رویکردهای صنعت نشر کشور و بازاریابی برای تبلیغات صنایع چاپ و نشر، بررسی تأثیر فنآوریهای جدید این صنعت، حضور در فعالیتهای بینالمللی و برآورد تأثیر رویکردهای جدید اشاره نمود.<ref>Association of Canadian Publishers. (2013). Association of Canadian Publishers. Retrieved from [http://www.thebpc.ca/the-publishing-industry/full-members/association-of-canadian-publishers/. http://www.thebpc.ca/the-publishing-industry/full-members/association-of-canadian-publishers/.]</ref> | در سال 92-1991م، 1440 مجله ملی توسط 1055 ناشر منتشر شد و بیش از 6000 فرصت شغلی در سراسر کشور فراهم گردید. نشریات کانادایی 22 درصد از کل بازار داخلی را در اختیار خود دارند. کل درآمد داخلی و صادراتی کسب شده از محل چاپ نشریات مختلف در کشور طی سال 1991م بالغ بر 864/4 میلیون دلاراست. دولت فدرال به صورت مستقیم از طریق کمکهای مالی شورای کانادا و تسهیلات صندوق توسعه صنایع فرهنگی به صنعت نشر و چاپ کشور مبالغی را میپردازد. علاوهبر این، نشریات از یارانههای پستی نیز بهرهمند میگردند. بودجه یارانه پستی در سال 1991م 85 میلیون دلار بود. سال 1993م، دولت فدرال طرح اضطراری مطالعه عوامل تأثیرگذار بر نشریات را مورد بحث و بررسی قرار داد. از جمله مفاد این طرح میتوان به بررسی پیشرفتها و رویکردهای صنعت نشر کشور و بازاریابی برای تبلیغات صنایع چاپ و نشر، بررسی تأثیر فنآوریهای جدید این صنعت، حضور در فعالیتهای بینالمللی و برآورد تأثیر رویکردهای جدید اشاره نمود.<ref>Association of Canadian Publishers. (2013). Association of Canadian Publishers. Retrieved from [http://www.thebpc.ca/the-publishing-industry/full-members/association-of-canadian-publishers/. http://www.thebpc.ca/the-publishing-industry/full-members/association-of-canadian-publishers/.]</ref> | ||
==== | ==== صنعت ضبط صدا و راديو تلويزيون ==== | ||
بودجه رادیو و تلویزیون کشور<sup>[iii]</sup> بالغ بر 1/5 میلیارد دلار است که تقریباً 50 درصد کل هزینههای فرهنگی دولت فدرال است. صنایع مذکور متشکل از ایستگاههای رادیو و تلویزیون دولتی و خصوصی، کمپانیها و تلویزیونهای کابلی میباشد. در سال 1992م، صنعت تلویزیون کابلی و پخش رادیو و تلویزیون مبلغ 4/2 میلیارد دلار درآمد کسب نمود و بیش از 137/000 فرصت شغلی ایجاد کرد. طبق آمار بدست آمده در سال 1991م، حدود 92 درصد از خانوادهها به سیستمهای تلویزیون کابلی دسترسی داشتند. با این وجود، صنایع رادیو و تلویزیون با چالشهای خاصی نیز روبهرو است. مهمترین این چالشها عبارتاند از: | بودجه رادیو و تلویزیون کشور<sup>[iii]</sup> بالغ بر 1/5 میلیارد دلار است که تقریباً 50 درصد کل هزینههای فرهنگی دولت فدرال است. صنایع مذکور متشکل از ایستگاههای رادیو و تلویزیون دولتی و خصوصی، کمپانیها و تلویزیونهای کابلی میباشد. در سال 1992م، صنعت تلویزیون کابلی و پخش رادیو و تلویزیون مبلغ 4/2 میلیارد دلار درآمد کسب نمود و بیش از 137/000 فرصت شغلی ایجاد کرد. طبق آمار بدست آمده در سال 1991م، حدود 92 درصد از خانوادهها به سیستمهای تلویزیون کابلی دسترسی داشتند. با این وجود، صنایع رادیو و تلویزیون با چالشهای خاصی نیز روبهرو است. مهمترین این چالشها عبارتاند از: | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۷۳: | ||
7) وجود دوگانگی زبان، تنوعات فرهنگی کشور و جایگاه ویژه بومیان در جامعه | 7) وجود دوگانگی زبان، تنوعات فرهنگی کشور و جایگاه ویژه بومیان در جامعه | ||
کمیسیون ارتباطات از راه دور با همکاری سازمان رادیو- تلویزیون (RTC) با استناد به ماده قانون ویژه خبررسانی مصوب سال 1991م، امور بخش کابلی رادیو و تلویزیون را برعهده دارد. کمیسیون مذکور مجوز خبرگزاریهای دولتی و خصوصی را صادر و تجدید مینماید. شرکت سهامی خبررسانی کانادا (CBC) و رادیو کانادا (SRC) بزرگترین شبکههای خبرگزاری رادیو و تلویزیونی دولتی میباشند. همچنین، کمپانی سهامی خبررسانی کانادا بزرگترین تولیدکننده برنامهها به دو زبان انگلیسی و فرانسه برای رادیو و تلویزیون این کشور است. این شرکت با بودجهای بالغ بر 1 میلیارد دلار در سال به راهاندازی شبکههای رادیو و تلویزیونی دو زبانه میپردازد. این شبکه خود متشکل از 31 ایستگاه تلویزیونی، 1 شبکه بینالمللی 24 ساعته ماهوارهای انگلیسی زبان و 4 شبکه رادیویی شامل 58 ایستگاه رادیویی میباشد. | کمیسیون ارتباطات از راه دور با همکاری سازمان رادیو- تلویزیون(RTC) با استناد به ماده قانون ویژه خبررسانی مصوب سال 1991م، امور بخش کابلی رادیو و تلویزیون را برعهده دارد. کمیسیون مذکور مجوز خبرگزاریهای دولتی و خصوصی را صادر و تجدید مینماید. شرکت سهامی خبررسانی کانادا(CBC) و رادیو کانادا(SRC) بزرگترین شبکههای خبرگزاری رادیو و تلویزیونی دولتی میباشند. همچنین، کمپانی سهامی خبررسانی کانادا بزرگترین تولیدکننده برنامهها به دو زبان انگلیسی و فرانسه برای رادیو و تلویزیون این کشور است. این شرکت با بودجهای بالغ بر 1 میلیارد دلار در سال به راهاندازی شبکههای رادیو و تلویزیونی دو زبانه میپردازد. این شبکه خود متشکل از 31 ایستگاه تلویزیونی، 1 شبکه بینالمللی 24 ساعته ماهوارهای انگلیسی زبان و 4 شبکه رادیویی شامل 58 ایستگاه رادیویی میباشد. | ||
سرویس خارجی شرکت خبر رسانی و رادیو بینالمللی کانادا اخبار را به 12 زبان زنده دنیا روی موج کوتاه پخش میکنند. صنعت تلویزیون خصوصی متشکل از شبکههای مختلف ملی انگلیسی و فرانسوی است. از جمله بزرگترین این شبکهها میتوان به شبکههای فرانسوی زبان «سی.تی.وی (CTV)»، «گلوبال (Global)» و «تی.وی.ای (TVA)»، اشاره نمود. | سرویس خارجی شرکت خبر رسانی و رادیو بینالمللی کانادا اخبار را به 12 زبان زنده دنیا روی موج کوتاه پخش میکنند. صنعت تلویزیون خصوصی متشکل از شبکههای مختلف ملی انگلیسی و فرانسوی است. از جمله بزرگترین این شبکهها میتوان به شبکههای فرانسوی زبان «سی.تی.وی(CTV)»، «گلوبال(Global)» و «تی.وی.ای(TVA)»، اشاره نمود. | ||
از اواسط سال 1980م سودآوری تلویزیونهای خصوصی کاهش یافته است، در حالی که شبکههای تلویزیونی دولتی از سودآوری قابل قبولی برخوردار بودهاند. طی دهه گذشته، صنعت ضبط صدا (موسیقی) از رشد قابل ملاحظه برخوردار بوده است. تعداد شرکتهای ضبط موسیقی از 109 در سال 1982م به 201 شرکت در سال 1991م افزایش یافتهاند. همچنین، ارزش فروش تولیدات صوتی از 222 میلیون دلار در سال 1982م، به 531 میلیون دلار در سال 1990م افزایش یافته است. برخلاف چنین رشدی، افزایش لوحهای فشرده هنرمندان بینالمللی در بازار به یک معضل جدی تبدیل شده است. 14 شرکت خارجی همچنان کنترل صنعت موسیقی کشور را با فروش 89 درصدی لوحهای فشرده در اختیار خود دارند. طرح توسعه ضبط صدا (SRDP) در سال 1986م به اجرا در آمد و مبلغی بالغ بر 5 میلیون دلار در سال با هدف توسعه صنعت موسیقی کشور به آن اختصاص یافته است. طرح مذکور مشترکاً توسط سازمان ارتباطاتِ شورای کانادا، که یک کنسرسیوم خصوصی از نمایندگان صنایع رادیو و تلویزیون و ضبط موسیقی میباشد، و سازمان میراث فرهنگی اداره میگردد. در سپتامبر سال 1993م، سازمان میراث فرهنگی سهم خود از برنامه توسعه ضبط صدا را به کنسرسیوم خصوصی (FMC) واگذار نمود. همچنین، در سال 1992م، طرح اضطراری دولت با عنوان «طرح معافیت مالیاتی صنعت موسیقی کانادا» در جهت ارتقاء صنعت موسیقی کشور، تجزیه و تحلیلِ رویکردها، تغییرات تکنولوژیکی و اتخاذ سیاستها و قانونگذاریهای جدید دولتی در زمینه موسیقی به وزیر فرهنگ ارائه گردید.<ref>Canadian Radio-television and Telecommunications Commission. (2002). Canadian content in the 21st century. Retrieved May 9, 2024.</ref> | از اواسط سال 1980م سودآوری تلویزیونهای خصوصی کاهش یافته است، در حالی که شبکههای تلویزیونی دولتی از سودآوری قابل قبولی برخوردار بودهاند. طی دهه گذشته، صنعت ضبط صدا(موسیقی) از رشد قابل ملاحظه برخوردار بوده است. تعداد شرکتهای ضبط موسیقی از 109 در سال 1982م به 201 شرکت در سال 1991م افزایش یافتهاند. همچنین، ارزش فروش تولیدات صوتی از 222 میلیون دلار در سال 1982م، به 531 میلیون دلار در سال 1990م افزایش یافته است. برخلاف چنین رشدی، افزایش لوحهای فشرده هنرمندان بینالمللی در بازار به یک معضل جدی تبدیل شده است. 14 شرکت خارجی همچنان کنترل صنعت موسیقی کشور را با فروش 89 درصدی لوحهای فشرده در اختیار خود دارند. طرح توسعه ضبط صدا(SRDP) در سال 1986م به اجرا در آمد و مبلغی بالغ بر 5 میلیون دلار در سال با هدف توسعه صنعت موسیقی کشور به آن اختصاص یافته است. طرح مذکور مشترکاً توسط سازمان ارتباطاتِ شورای کانادا، که یک کنسرسیوم خصوصی از نمایندگان صنایع رادیو و تلویزیون و ضبط موسیقی میباشد، و [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] اداره میگردد. در سپتامبر سال 1993م، [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] سهم خود از برنامه توسعه ضبط صدا را به کنسرسیوم خصوصی(FMC) واگذار نمود. همچنین، در سال 1992م، طرح اضطراری دولت با عنوان «طرح معافیت مالیاتی صنعت موسیقی کانادا» در جهت ارتقاء صنعت موسیقی کشور، تجزیه و تحلیلِ رویکردها، تغییرات تکنولوژیکی و اتخاذ سیاستها و قانونگذاریهای جدید دولتی در زمینه موسیقی به وزیر فرهنگ ارائه گردید.<ref>Canadian Radio-television and Telecommunications Commission. (2002). Canadian content in the 21st century. Retrieved May 9, 2024.</ref> | ||
==== | ==== [[بازارهنرهای تصويری سينما در کانادا]] ==== | ||
بهرغم چالشهای وسیع جهانی شدن، تسلط تولیدات فرهنگی خارجی، رکود اقتصادی و مشکلاتی که تولید و توزیع کنندگان فیلم برای در اختیار گرفتن بازار داخلی با آن مواجه میباشند شمار شرکتهای فیلمساز از 492 شرکت به 743 شرکت در دهه 1990م افزایش یافته است. در همین دوره درآمد این شرکتها نیز از 146 میلیون دلار به 688/4 میلیون دلار افزایش یافته است. در دو دهه گذشته، صنعت فیلم به تولید فیلمهای گوناگون در حوزههای مختلف سینمایی به صورت تمام وقت یا نیمه وقت اقدام نموده است. همچنین، دولت فدرال از طریق دو شرکت سهامی خاص سلطنتی به حمایت از صنعت فیلمسازی کشور میپردازد. این دو شرکت عبارتاند از: | بهرغم چالشهای وسیع جهانی شدن، تسلط تولیدات فرهنگی خارجی، رکود اقتصادی و مشکلاتی که تولید و توزیع کنندگان فیلم برای در اختیار گرفتن بازار داخلی با آن مواجه میباشند شمار شرکتهای فیلمساز از 492 شرکت به 743 شرکت در دهه 1990م افزایش یافته است. در همین دوره درآمد این شرکتها نیز از 146 میلیون دلار به 688/4 میلیون دلار افزایش یافته است. در دو دهه گذشته، صنعت فیلم به تولید فیلمهای گوناگون در حوزههای مختلف سینمایی به صورت تمام وقت یا نیمه وقت اقدام نموده است. همچنین، دولت فدرال از طریق دو شرکت سهامی خاص سلطنتی به حمایت از صنعت فیلمسازی کشور میپردازد. این دو شرکت عبارتاند از: | ||
1) هیأت فیلم ملی؛ به موجب قانون فیلم ملی، مصوب سال 1950م، این هیات به منظور راهاندازی، توسعه و ترویج فیلمسازی در کشور تأسیس گردید. | |||
2) تله فیلم کانادا:(Tele Film Canada) نام قبلی آن «شرکت توسعه فیلم کانادا(CFDC)» بود. این شرکت به تشویق و ترویج توسعه تولیدات تلویزیونی و فیلم میپردازد. بودجههای اختصاص یافته به هیأت فیلم ملی و تله فیلم طی سالهای 1993 و 1994م به ترتیب 82/6 و 132/4 میلیون دلاربوده است. | |||
در سال 1991م، شرکت سهامی ویدئو و فیلم کانادا، که یک سازمان مالی- خصوصی جهت تولید فیلمهای غیرتئاتری و فیلمهای ویدئویی کشور میباشد، با کمک مالی تله فیلم کانادا و سازمان میراث فرهنگی کشور تأسیس گردید. طرح ضمانت وام (LGP توسط شرکت تله فیلم اجرا میگردد و در سال 1993م به منظور تأمین بودجه بخشی از پروژههای مؤسسات تولید فیلمهای ویدئویی و سینمایی کشور راهاندازی گردید <ref>National Film Board of Canada. (2005). Mandate of the National Film Board. Retrieved March 15,</ref> | در سال 1991م، شرکت سهامی ویدئو و فیلم کانادا، که یک سازمان مالی- خصوصی جهت تولید فیلمهای غیرتئاتری و فیلمهای ویدئویی کشور میباشد، با کمک مالی تله فیلم کانادا و [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] کشور تأسیس گردید. طرح ضمانت وام(LGP توسط شرکت تله فیلم اجرا میگردد و در سال 1993م به منظور تأمین بودجه بخشی از پروژههای مؤسسات تولید فیلمهای ویدئویی و سینمایی کشور راهاندازی گردید. <ref>National Film Board of Canada. (2005). Mandate of the National Film Board. Retrieved March 15,</ref> | ||
==== | ==== [[صنعت گردشگری کانادا]] ==== | ||
[[کانادا]] یکی از زیباترین کشورهای جهان است. چنان که در فصل اول ذکر شد، از دو سمت شرق و غرب به اقیانوس اطلس و آرام محدود میشود و گستره آن پهنای قاره آمریکای شمالی را دربرمیگیرد. طبیعت منحصر به فرد، این کشور را به گردشگاهی محبوب در بین علاقهمندان به سفر و گردشگری تبدیل نموده است. موزهها، جشنوارههای فصلی و آداب و رسوم ملل و فرهنگهای مختلف نیز به جاذبههای گردشگری آن میافزاید. | [[کانادا]] یکی از زیباترین کشورهای جهان است. چنان که در فصل اول ذکر شد، از دو سمت شرق و غرب به اقیانوس اطلس و آرام محدود میشود و گستره آن پهنای قاره آمریکای شمالی را دربرمیگیرد. طبیعت منحصر به فرد، این کشور را به گردشگاهی محبوب در بین علاقهمندان به سفر و گردشگری تبدیل نموده است. موزهها، جشنوارههای فصلی و آداب و رسوم ملل و فرهنگهای مختلف نیز به جاذبههای گردشگری آن میافزاید. | ||
در سالهای اخیر، صنعت گردشگری با اقدامات به موقع و حمایتهای دولت از بخش خصوصی رشد چشمگیری داشته و نقشی مهم در کمک به اقتصاد و معرفی میراث این کشور به سایر مردم جهان ایفا کرده است. مطابق اطلاعات کمسیون گردشگری [[کانادا]]، (CTC) میزان درآمد گردشگری در سال 2009م، 69/5 میلیارد دلار بوده است. مطابق آمار منتشره توسط سازمان آمار این کشور، در سال 2010م صنعت گردشگری 1/6 میلیون شغل از مجموع 17/4 میلیون شغل را به خود اختصاص داده است. البته در سالهای اخیر، سهم گردشگری [[کانادا]] از سهم گردشگری بینالمللی، از 35 درصد در سال 2000م به 20 درصد در سال 2010م کاهش یافته است. | در سالهای اخیر، صنعت گردشگری با اقدامات به موقع و حمایتهای دولت از بخش خصوصی رشد چشمگیری داشته و نقشی مهم در کمک به اقتصاد و معرفی میراث این کشور به سایر مردم جهان ایفا کرده است. مطابق اطلاعات کمسیون گردشگری [[کانادا]]،(CTC) میزان درآمد گردشگری در سال 2009م، 69/5 میلیارد دلار بوده است. مطابق آمار منتشره توسط سازمان آمار این کشور، در سال 2010م صنعت گردشگری 1/6 میلیون شغل از مجموع 17/4 میلیون شغل را به خود اختصاص داده است. البته در سالهای اخیر، سهم گردشگری [[کانادا]] از سهم گردشگری بینالمللی، از 35 درصد در سال 2000م به 20 درصد در سال 2010م کاهش یافته است. | ||
صنعت گردشگری در هر دو بخش گردشگری داخلی<sup>[iv]</sup> و گردشگری بین المللی<sup>[v]</sup> فعال میباشد. مطابق آمار منتشره در سایت سازمان آمار این کشور، در سال 2010م سه کشور ایالات متحده آمریکا با 11 میلیون و 741 هزار نفر، بریتانیا با 661 هزار نفر و فرانسه با 408 هزار نفر بیشترین مسافرتها را به [[کانادا]] داشتهاند. همچنین، سه کشوری که مقصد گردشگران کانادایی بودهاند، به ترتیب ایالات متحده با 19 میلیون و 964 هزار نفر، مکزیک با یک میلیون و سیصد و پنجاه و چهار هزار نفر، و [[کوبا]] با یک میلیون و ده هزار نفر بودهاند. علاوهبر این، بیشترین مسافرتهای داخلی مردم به سه استان [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]]، [[استان کبک کانادا|کبک]] و [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] بوده است. به گزارش سازمان تجارت جهانی، (WTO) این کشور جزو 15 کشور برتر در زمینه گردشگری میباشد و سالانه میلیونها گردشگر از سراسر دنیا از این کشور دیدن میکنند.<ref>Department of Education Educational Programs & Services Branch. (2005). Hospitality and tourism in Canada. Retrieved from [http://www.gnb.ca/000/publications/curric/hospitalityandtourism110.pdf. http://www.gnb.ca/000/publications/curric/hospitalityandtourism110.pdf.]</ref> <ref>Tourism in Canada. (2013). Retrieved from [http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_Canada. http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_Canada.]</ref> | صنعت گردشگری در هر دو بخش گردشگری داخلی<sup>[iv]</sup> و گردشگری بین المللی<sup>[v]</sup> فعال میباشد. مطابق آمار منتشره در سایت سازمان آمار این کشور، در سال 2010م سه کشور ایالات متحده آمریکا با 11 میلیون و 741 هزار نفر، بریتانیا با 661 هزار نفر و فرانسه با 408 هزار نفر بیشترین مسافرتها را به [[کانادا]] داشتهاند. همچنین، سه کشوری که مقصد گردشگران کانادایی بودهاند، به ترتیب ایالات متحده با 19 میلیون و 964 هزار نفر، مکزیک با یک میلیون و سیصد و پنجاه و چهار هزار نفر، و [[کوبا]] با یک میلیون و ده هزار نفر بودهاند. علاوهبر این، بیشترین مسافرتهای داخلی مردم به سه استان [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]]، [[استان کبک کانادا|کبک]] و [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] بوده است. به گزارش سازمان تجارت جهانی،(WTO) این کشور جزو 15 کشور برتر در زمینه گردشگری میباشد و سالانه میلیونها گردشگر از سراسر دنیا از این کشور دیدن میکنند.<ref>Department of Education Educational Programs & Services Branch. (2005). Hospitality and tourism in Canada. Retrieved from [http://www.gnb.ca/000/publications/curric/hospitalityandtourism110.pdf. http://www.gnb.ca/000/publications/curric/hospitalityandtourism110.pdf.]</ref> <ref>Tourism in Canada. (2013). Retrieved from [http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_Canada. http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_Canada.]</ref> | ||
=== | === [[آثار فرهنگی، تاريخی و طبيعی ثبت شده کانادا در ميراث جهانی]] === | ||
همکارهای بینالمللی فرهنگی فراتر از موافقت نامههای غیررسمی دوجانبه و چندجانبه میباشد. گسترش مبادلات بینالمللی فرهنگی، مشارکت در برنامههای بینالمللی فرهنگی و ترویج هویت کانادایی در بازارهای فرهنگی خارجی از جمله اهداف اصلی سیاستهای بینالمللی فرهنگی این کشور محسوب میشود. مسؤولیت اجرای برنامهریزیهای بینالمللی فرهنگی در خارج از کشور برعهده اداره روابط فرهنگی بینالمللی وزارت امور خارجه این کشور میباشد. از جمله اهداف اداره فوق میتوان به ایجاد هماهنگی در امر توسعه فرهنگی و ارائه فرهنگ کانادا در خارج از کشور از طریق فعالیتهای تشویقی بینالمللی اشاره کرد. وزارت امور خارجه موافقت نامههای فرهنگی دوجانبهای با کشورهای فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، مکزیک، ایتالیا، [[ژاپن]]، برزیل و [[روسیه]] منعقد نموده است. همچنین، همکاری بسیار نزدیکی با سازمان میراث فرهنگی کشور و دیگر آژانسهای فرهنگی فدرال، ایالتی و تعداد زیادی از آژانسهای غیردولتی برقرار نموده است. | همکارهای بینالمللی فرهنگی فراتر از موافقت نامههای غیررسمی دوجانبه و چندجانبه میباشد. گسترش مبادلات بینالمللی فرهنگی، مشارکت در برنامههای بینالمللی فرهنگی و ترویج هویت کانادایی در بازارهای فرهنگی خارجی از جمله اهداف اصلی سیاستهای بینالمللی فرهنگی این کشور محسوب میشود. مسؤولیت اجرای برنامهریزیهای بینالمللی فرهنگی در خارج از کشور برعهده اداره روابط فرهنگی بینالمللی وزارت امور خارجه این کشور میباشد. از جمله اهداف اداره فوق میتوان به ایجاد هماهنگی در امر توسعه فرهنگی و ارائه فرهنگ کانادا در خارج از کشور از طریق فعالیتهای تشویقی بینالمللی اشاره کرد. وزارت امور خارجه موافقت نامههای فرهنگی دوجانبهای با کشورهای فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، مکزیک، ایتالیا، [[ژاپن]]، برزیل و [[روسیه]] منعقد نموده است. همچنین، همکاری بسیار نزدیکی با [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] کشور و دیگر آژانسهای فرهنگی فدرال، ایالتی و تعداد زیادی از آژانسهای غیردولتی برقرار نموده است. | ||
اداره روابط فرهنگی بینالمللی وزارت امور خارجه به برگزاری نشستهای چندجانبه، انعقاد موافقتنامههای دوجانبه، اجرای برنامههای بینالمللی در داخل و خارج از کشور، تبیین قوانین جدید بینالمللی دولتها، توسعه و ترویج بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی، تهیه و تدارک کمکهای فنی، ارائه آموزش و انتقال تکنولوژی و تبادل اطلاعات و تجربیات و معرفی هنرمندان مستعد در صحنههای بینالمللی اقدام میکند. | اداره روابط فرهنگی بینالمللی وزارت امور خارجه به برگزاری نشستهای چندجانبه، انعقاد موافقتنامههای دوجانبه، اجرای برنامههای بینالمللی در داخل و خارج از کشور، تبیین قوانین جدید بینالمللی دولتها، توسعه و ترویج بازاریابی [[صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا|کالاها]] و خدمات فرهنگی، تهیه و تدارک کمکهای فنی، ارائه آموزش و انتقال تکنولوژی و تبادل اطلاعات و تجربیات و معرفی هنرمندان مستعد در صحنههای بینالمللی اقدام میکند. | ||
هیئت سیاست تطبیقی بینالمللی (ICP) تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی توسعه سیاست فرهنگی کشور را از طریق انجام دادن تحقیقات، تجزیه و تحلیل و تبادل اطلاعات با همکاری سیاستگذاران ملی و بینالمللی، محققین و دانشگاهیان کشور فراهم میآورد. این هیئت، عضو مرکز تحقیقات و اطلاعات فرهنگی اروپا نیز میباشد. به علاوه هیئت مذکور دارای مرکز ثبت اسناد منحصربهفرد با بیش از 10500 سند مرجع در زمینه فرهنگ میباشد. | هیئت سیاست تطبیقی بینالمللی(ICP) تحت نظارت [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|سازمان میراث فرهنگی]] توسعه سیاست فرهنگی کشور را از طریق انجام دادن تحقیقات، تجزیه و تحلیل و تبادل اطلاعات با همکاری سیاستگذاران ملی و بینالمللی، محققین و دانشگاهیان کشور فراهم میآورد. این هیئت، عضو مرکز تحقیقات و اطلاعات فرهنگی اروپا نیز میباشد. به علاوه هیئت مذکور دارای مرکز ثبت اسناد منحصربهفرد با بیش از 10500 سند مرجع در زمینه فرهنگ میباشد. | ||
کانادا همواره حامی برنامههای بینالمللی فرهنگی بوده که از سوی سازمانهای مختلف فرهنگی نظیر سازمان یونسکو به اجرا گذارده میشوند. این کشور همچنین عضو کمیته نظارت فرهنگی شورای اروپا است. نمونه بارز مشارکتهای بینالمللی فرهنگی حضور این کشور در نمایشگاههای مختلف میباشد که در برخی از آنها غرفه کانادا در میان کشورهای مختلف شرکتکننده، موفق به اخذ نشانهای بینالمللی شده است. در این زمینه، این کشور موافقتنامههای بینالمللی گوناگونی به شرح ذیل منعقد نموده است: | کانادا همواره حامی برنامههای بینالمللی فرهنگی بوده که از سوی سازمانهای مختلف فرهنگی نظیر سازمان [https://www.unesco.org/en یونسکو] به اجرا گذارده میشوند. این کشور همچنین عضو کمیته نظارت فرهنگی شورای اروپا است. نمونه بارز مشارکتهای بینالمللی فرهنگی حضور این کشور در نمایشگاههای مختلف میباشد که در برخی از آنها غرفه کانادا در میان کشورهای مختلف شرکتکننده، موفق به اخذ نشانهای بینالمللی شده است. در این زمینه، این کشور موافقتنامههای بینالمللی گوناگونی به شرح ذیل منعقد نموده است: | ||
- بیانیه اعضای آتلانتیک جامعه اروپا | - بیانیه اعضای آتلانتیک جامعه اروپا | ||
خط ۴۳۵: | خط ۴۱۰: | ||
- کنوانسیون حمایت و حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان | - کنوانسیون حمایت و حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان | ||
- قانون اساسی سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) | - قانون اساسی سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد([https://www.unesco.org/en یونسکو]) | ||
- کنوانسیون تأسیس سازمان حمایت از استعدادهای خلاق (WIPO) | - کنوانسیون تأسیس سازمان حمایت از استعدادهای خلاق(WIPO) | ||
- کنوانسیون جهانی حفظ چاپ و نشر | - کنوانسیون جهانی حفظ چاپ و نشر | ||
خط ۴۴۳: | خط ۴۱۸: | ||
- کنوانسیون بینالمللی حفاظت از آثار هنری و ادبی | - کنوانسیون بینالمللی حفاظت از آثار هنری و ادبی | ||
- کنوانسیون سازمان یونسکو در جهت منع واردات قاچاق، و راههای جلوگیری از آن. | - کنوانسیون سازمان [https://www.unesco.org/en یونسکو] در جهت منع واردات قاچاق، و راههای جلوگیری از آن. | ||
[[کانادا]] تاکنون توانسته است 15 اثر از [[سازمان میراث فرهنگی کانادا|میراث فرهنگی]] و طبیعی خود را به ثبت جهانی برساند. این آثار عبارتاند از: | |||
[[کانادا]] | 1) میراث فرهنگی ثبت شده [[کانادا]] در [https://www.unesco.org/en یونسکو]، شامل: | ||
- سرشکسته در پرش بوفالو(Head-Smashed-In Buffalo Jump) در سال 1981م | |||
- | - منطقه تاریخی و قدیمی [[استان کبک کانادا|کبک]](Historic District of Old Québec) در سال1985م | ||
- | - سایت مرغزار تاریخی ملی(L'Anse aux Meadows National Historic Site) در سال 1978م | ||
- | - شهر قدیمی لوننبورگ(Old Town Lunenburg) در سال 1995م | ||
- | - کانال رایدآئو(Rideau Canal) در سال 2007م | ||
- | - محوطه تاریخی اسکانگگوای(SGang Gwaay) درسال1981م | ||
2) میراث طبیعی ثبت شده [[کانادا]] در [https://www.unesco.org/en یونسکو]، شامل: | |||
- پارکهای کوه راکی [[کانادا]](Canadian Rocky Mountain Parks) درسال1984م | |||
- | - پارک استانی دایناسور(Dinosaur Provincial Park) در سال 1979م | ||
- پارک | - پارک ملی گراس مورنه(Gros Morne National Park) در سال 1987م | ||
- | - صخرههای فسیلی(Joggins Fossil Cliffs) درسال 2008م | ||
- | - سنت الیاس / یخچال خلیج(Kluane / Wrangell-St Elias / Glacier Bay / Tatshensh) در سال 1979م | ||
- | - پارک ملی میگوآشا(Miguasha National Park) در سال1999م | ||
- پارک ملی | - پارک ملی ناهانی(Nahanni National Park) در سال 1978م | ||
- پارک | - یخچال پارک بینالمللی صلح(Waterton Glacier International Peace Park) در سال 1995م | ||
- | - پارک ملی جنگل بوفالو(Wood Buffalo National Park) در سال 1983م | ||
- | همچنین این کشور 9 اثر دیگر را به سازمان [https://www.unesco.org/en یونسکو] معرفی کرده که در لیست آزمایشی این سازمان قرار گرفتهاند. قابل ذکر است که هیچ کدام از آثار ثبت شده کانادا در فهرست آثار در معرض خطر سازمان جهانی [https://www.unesco.org/en یونسکو] قرار ندارد.<ref>Wyszomirski, M. J., Burgess, C., & Peila, C. (2003). International cultural relations: A multi-country comparison. The Ohio State University.</ref> <ref>Western Canadian Protocol for Collaboration in Basic Education. (2001). Common curriculum framework for Aboriginal languages and culture programs. | ||
</ref><ref>لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ [[کانادا]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].ص.157-206.</ref> | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[نظام فرهنگی روسیه]]؛ [[نظام فرهنگی چین]]؛ [[نظام فرهنگی تونس]]؛ [[نظام فرهنگی کوبا]]؛ [[نظام فرهنگی لبنان]]؛ [[نظام فرهنگی مصر]]؛ [[نظام فرهنگی افغانستان]]؛ [[نظام فرهنگی سودان]]؛ [[نظام فرهنگی اردن]]؛ [[نظام فرهنگی ساحل عاج]]؛ [[نظام فرهنگی مالی]]؛ [[نظام فرهنگی ژاپن]]؛ [[نظام فرهنگی تایلند]]؛ [[نظام فرهنگی آرژانتین]]؛ [[نظام فرهنگی قطر]]؛ [[نظام فرهنگی فرانسه]]؛ [[نظام فرهنگی اسپانیا]]؛ [[نظام فرهنگی اتیوپی]]؛ [[نظام فرهنگی سوریه]]؛ [[نظام فرهنگی سیرالئون]]؛ [[نظام فرهنگی سنگال]]؛ [[نظام فرهنگی اوکراین]]؛ [[نظام فرهنگی زیمبابوه]]؛ [[نظام فرهنگی تاجیکستان]]؛ [[نظام فرهنگی قزاقستان]]؛ [[نظام فرهنگی سریلانکا]]؛ [[نظام فرهنگی بنگلادش]]؛ [[نظام فرهنگی گرجستان]] | |||
== پاورقی == | == پاورقی == | ||
[i]. درآمد سالانه حدود1/3 تریلیون دلار آمریکا | <small>[i]. درآمد سالانه حدود1/3 تریلیون دلار آمریکا</small> | ||
[ii]. انگلستان به ازاء هر 545 نفر یک عنوان کتاب جدید در سال تولید میکند. | <small>[ii]. انگلستان به ازاء هر 545 نفر یک عنوان کتاب جدید در سال تولید میکند.</small> | ||
[iii]. رادیو و تلویزیون کانادا، بزرگترین صنعت فرهنگی این کشور محسوب میشود. | <small>[iii]. رادیو و تلویزیون کانادا، بزرگترین صنعت فرهنگی این کشور محسوب میشود.</small> | ||
[iv]. یعنی کاناداییهایی که برای دیدن سایر استانها و قلمروهای این کشور مسافرت میکنند. | <small>[iv]. یعنی کاناداییهایی که برای دیدن سایر استانها و قلمروهای این کشور مسافرت میکنند.</small> | ||
<small>[v]. یعنی گردشگرانی که از سایر کشورها برای دیدن کانادا به این کشور میآیند، یا از کانادا برای دیدن سایر نقاط دنیا سفر میکنند.</small> | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:فرهنگ و نظام فرهنگی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۰
کانادا به عنوان یک کشور «چند فرهنگی(Multiculturalism)» شناخته میشود. در طول دهه گذشته، پس از تصویب قانون چند فرهنگی، گوناگونی نژادی، قومی و مذهبی رشد قابل ملاحظهای داشته است و به طور چشمگیری در حال تغییر چهره عمومی جامعه است. تنوع فرهنگی حتی پیش از تشکیل این کشور خصوصیت بارز این سرزمین بوده است. در زمان ورود و استقرار اروپاییها زبانهای گوناگونی بین مردم بومی این سرزمین رواج داشت. از نیمه قرن هجدهم، جمعیت سیاهپوست نیز در بخش آتلانتیک کانادا ساکن بودهاند. علاوه بر این، موج مهاجرت به این کشور، که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شد، به سرعت این کشور را به نمونهای از تنوع نژادی، قومی، مذهبی و زبانی موجود در جهان تبدیل کرده است.
براساس آخرین آمار بیش از 43 درصد کاناداییها، تباری غیر از انگلیسی، فرانسوی و کانادایی و بومی آمریکای شمالی دارند. تعداد افراد متعلق به اقلیتهای نژادی ظرف ده سال 11 درصد رشد یافته است. در حال حاضر 30 درصد جمعیت اغلب شهرهای اصلی این کشور را اقلیت های نژادی تشکیل میدهند. در تورنتو اقلیتهای نژادی و قومی نیمی از جمعیت این شهر را تشکیل میدهند. براساس آمار رسمی 89 درصد مهاجران و 94 درصد افراد اقلیتهای نژادی و قومی در شهرهای بزرگ رحل اقامت افکندهاند. در حالی که تورنتو، ونکوور و مونترال محل سکونت بخش قابل توجهی از اقلیتهای نژادی و قومی است، چهره شهرهای کوچکتر مانند ادمونتون(Edmonton, Saskatoon, Regina, Winnipeg and Ottawa)، ساسکاتون(Saskatoon)،رجینا(Regina)،وینیپگ(Winnipeg) و اوتاوا(Ottawa) نیز در حال تغییر است. مهاجران بیشتر تمایل دارند در مناطقی از کشور سکنا گزینند که افراد بیشتری از سنخ آنان و با میراث فرهنگی و زبان مشترک در آن مناطق زندگی میکنند و این باعث شده است که هر منطقه ترکیب خاصی از گروههای جمعیتی را در خود جای دهد.
برای مثال، تعداد زیادی کانادایی چینیتبار و یا از کشورهای آسیای جنوب شرقی در بریتیش کلمبیا زندگی میکنند؛ در حالی که کاناداییهای کارائیبیتبار بیشتر در اونتاریو ساکن هستند. کبک برای کسانی که به زبان فرانسه صحبت میکنند جذابیت دارد. بنابراین، بیشترین تعداد ویتنامیها، اهالی هائیتی و لبنانیها در این استان اقامت دارند. با این حال، در سراسر کانادا اقلیتهای مشهود(Visible Minorities) سریعترین رشد زیر گروه نژادی را به خود اختصاص دادهاند. تا سال 2006م این گروه بین 14.7 تا 20 درصد جمعیت را تشکیل میدادند.
جوانی یکی از عوامل تعیینکننده در این تنوع جمعیتی است. میانگین سنی جمعیت اقلیتهای قومی و اقلیتهای آشکار از میانگین سنی کل جمعیت کشور کمتر است. بررسیها نشان میدهد که 45 درصد کودکان حداقل از طریق یکی از والدین خود، تباری غیر از انگلیسی، فرانسوی، کانادایی و یا بومی آمریکای شمالی دارند. از هر پنج کانادایی بین 18 تا 34 سال، یک نفر متعلق به یکی از اقلیتهای مشهود است در گروه سنی5 تا 15 سال یک نفر از هر سه نفر دارای تبار بومی یا از گروه اقلیتهای مشهود است. به زعم صاحبنظران در نسل آینده هیچ یک از گروههای نژادی اکثریت مردم کانادا را نمایندگی نخواهند کرد.
میتوان گفت که با افزایش تنوع فرهنگی– نژادی مفهوم چند فرهنگی برای مردم اهمیت بیشتری پیدا کرده است. نخستوزیر سابق این کشور، ژان کرتین، طی سخنرانی در برلین تصریح کرد که کانادا به یک کشور فراملی با جامعهای چندفرهنگی تبدیل شده است. کشوری که جهان را در مرزهای خود دارد. کاناداییها آموختهاند که دو زبان بینالمللی و تنوع فرهنگی آنها مزیتهای نسبی آنان و منبعی برای ادامه خلاقیت و بالندگی کشور است. برای بخش قابل توجهی از مردم، تنوع قومی، فرهنگی و نژادی موجود خصوصیت مثبت جامعه آنهاست. براساس یک نظرسنجی عمومی که اخیراً انجام شده است، دوسوم کاناداییها معتقدند که گوناگونی فرهنگی جمعیت، مزیتی است که این کشور در عرصه رقابت اقتصاد جهانی از آن برخوردار است. براساس مطالعات انجام شده توسط مؤسسه تحقیقاتی اکوس(Ekos Research Associations) اغلب مردم این کشور با این نظر موافقاند که جذب مهاجران از خاستگاههای فرهنگی متفاوت موجب تقویت فرهنگ کشوراست. نظرسنجی انجام شده توسط ایپسس رید(Ipsos Reid) نشان میدهد که بیش از 83 درصد از مردم معتقدند بهترین نکته در مورد کانادا خصوصیت چندفرهنگی بودن آن است. این رقم در مقایسه با 78 درصد در اکتبر 1998م، 80 درصد در ژوئن 1996م و 77 درصد در فوریه 1993 م افزایش بیش از انتظاری را نشان میدهد. نتایج یک تحقیق در سال 1999م حکایت از آن دارد که 96 درصد شهروندان بر این باورند که حضور و زندگی مردمانی از نژادهای مختلف در این کشور مطلوب است. ارتباط تنگاتنگ هویت کانادایی با پدیده چندفرهنگی طی نظرسنجی دیگری مورد تأکید قرار گرفت. هنگامی که از کاناداییها سؤال شد چه چیزی هویت آنان را از آمریکاییها متمایز میکند، در پاسخ دومین، وجه تمایز را، پس از نظام تأمین اجتماعی، پدیده تنوع فرهنگی در کشور دانستند.
به این ترتیب، سیاست قبول تنوع فرهنگها و تبدیل شدن آن به یک ارزش موجب شده است که مهاجران تابعیت این کشور را دریافت کنند، در ساختن جامعه بهتر و ارتقای سطح زندگی مشارکت داشته باشند و نسبت به جایگاه بینالمللی این کشور احساس غرور نمایند. قبول فرهنگهای متفاوت تحت یک ملیت واحد مهمترین دستاورد پدیده چند فرهنگی است. این امر شهروندان را تشویق می کند تا احساس مشترکی نسبت به کانادا داشته باشند و احساس تعلق آنها را به کشور و یکدیگر تقویت میکند. حاصل آن نیز شکلگیری همبستگی اجتماعی است. به همان اندازه که تنوع فرهنگی و نژادی افزایش مییابد، کوششها برای تقویت این همبستگی اجتماعی میان گروههای نژادی، مذهبی و قومی و بر پیشرفت مداوم جامعه کانادا به عنوان یک جامعه یکپارچه، پیشرفته و دموکراتیک متمرکز میشود.
همه ارگانها، مؤسسات و شرکت های دولتی مشمول قانون چند فرهنگی قرار هستند. براساس قانون، تنوع نژادی، قومی، مذهبی و زبانی در جامعه پذیرفته شدهاست. یکی از اهداف قانون چندفرهنگی کمک به نهادهای فدرال در توسعه سیاستها، برنامهها و امور اجرایی فراگیر به منظور ایفای تعهدات مندرج در قانون پیش گفته است. پیشینه سیاست چندفرهنگی دراین کشور به سال 1971م باز میگردد. در سال 1988م این سیاست رسماً در قالب قانون چند فرهنگی تبلور یافت. سه هدف استراتژیک این قانون(عدالت اجتماعی، مشارکت مدنی و هویت مشترک) اکنون نیز مانند زمان تصویب در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند و برنامه تنوع فرهنگی میراث کانادا(Multiculturalism Program of Canadian Heritage) توفیق زیادی در محقق کردن آنها داشته است. براساس این قانون نهادهایی همچون مدارس، شوراهای هنری و خدمات پلیس، موظفاند خود را با سیاستها و امور اجرایی گوناگون فرهنگی تطبیق دهند و به طور یکسان و با احترام به نیاز همه شهروندان پاسخ دهند. به طور خلاصه، کانادا با حرکت به سمت چندفرهنگی شدن احساس فراگیر شهروندی را در میان همه اقشار جمعیتی تقویت میکند.
مدیریت فرهنگی کانادا
فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین(First Nation) هستند که از نسلهای به جای مانده از قبایل بومی اولیه و سرخپوستها میباشند. این گروه بر اثر سیاستهای استعمارگرانه در مناطق محدودی سکونت دارند و در کمترین سطح ممکن در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شرکت میکنند. سیاستهای استعماری مهاجران اولیه(سفیدپوستها) باعث نابودی سنتها و فرهنگ غنی آنان شده است. گروه دوم، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هستند. این گروه عمدتاً اجدادشان در گذشته مستقیماً از اروپا و بعضاً از طریق آمریکا به این سرزمین مهاجرت کردهاند. این گروه که به سفیدها معروفاند قدرت حاکم و استیلای فرهنگی را در دست دارند. گروه سوم، مهاجران سالهای اخیر هستند که براساس سیاست مهاجرپذیری و قوانین موجود، بعد از ترک سرزمین مادری خود به این کشور مهاجرت کردهاند. این مهاجران به لحاظ مهاجر بودن در یک گروه جای میگیرند، ولی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، کاملاً متفاوت و متعدد میباشند. این گروه جمعیتی بالغ بر 13 تا 14 میلیون از کل جمعیت 35 میلیونی کانادا را تشکیل میدهند و بهرغم تکثر و پراکندگی در باورها و آداب و رسوم، در عمل از منظر حضور در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وضعیتی کمابیش شبیه گروه نخست را دارند. تنوع جمعیتی با فرهنگ، باورها و سنتهای بسیار متفاوت و مختلف در بین جوامع مهاجر چنان گسترده است که تعیین ذائقههای فرهنگی آنان به آسانی میسر نمیباشد. این تنوع فرهنگی، به لحاظ جغرافیایی، گستره وسیعی از شرق دور تا خاورمیانه و آسیای مرکزی و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به لحاظ دینی مسلمانان، بودائیان، یهودیان، مسیحیان، هندوها و نظایر آن را دربر میگیرد. به دلیل همین تنوع، در این کشور فرهنگ وجامعه واحد وجود ندارد. در واقع، تعدد جوامع کثرت فرهنگها را میطلبد تا در آن هر کس و هر گروه فرصت انتخاب فرهنگ متناسب با نیازها و علایق خود را پیدا کند. بدیهی است که این تنوع بدون احتساب خرده فرهنگهایی است که در دل هریک از فرهنگهای موجود حضور دارد. براساس آمار سال 2010م بیش از 200 گروه اقلیت قومی در این کشور زندگی میکنند.
اصل چندفرهنگی یکی از سیاستهای اصولی است که به طور رسمی و گسترده مورد توجه و تأکید دولتمردان این کشور میباشد. برمبنای این اصل، قوانین و فضای حاکم به کلیه شهروندان - اعم از اینکه اصالتاً کانادایی باشند یا به واسطه مهاجرت اخیر به تابعیت این کشورپذیرفته شده باشند - اجازه میدهد تا به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای خود وفادار بمانند. آنها میتوانند آیینها و مراسم دینی و فرهنگی خود را برپا دارند و حتی با برپایی برنامههای فرهنگی به معرفی فرهنگ خود بپردازند، مشروط بر آنکه به فرهنگهای جوامع دیگر آسیبی نرسانند و آزادی دیگران را خدشهدار نسازند.
به طور حتم وجود این اصل، که در ظاهر به همه فرهنگها اجازه بروز و ظهور آزادانه را میدهد، میتواند یکی از جذابیتهای مهم برای مهاجران باشد و سختی شرایط اقلیمی بسیار سرد و ملالآور را برای آنان تحملپذیرتر سازد. در چارچوب اصل چندفرهنگی هر کسی این حق را دارد تا هرگونه که عرف جامعهاش حکم میکند و با قوانین در تعارض نباشد، در اجتماع و نهادهای اجتماعی حضور یابد. به عنوان نمونه، کسی به حجاب زنان مسلمان یا پوشش مردان و زنان هندی ایرادی نمیگیرد و آنان در جایگاه مستخدمین دولت این حق را دارند تا در مراکز و دوایر دولتی نیز با پوشش خاص خود حضور پیدا کنند. از اینرو است که جلوههای فرهنگ و آداب اسلامی به ویژه حجاب زنان و دختران مسلمان در همه جای این کشور دیده میشود.[۱] [۲]
نهادها و سازمانهای فرهنگی کانادا
سیاستهای فرهنگی کانادا(Canada's Cultural Policies) در واقع مجموعهای از طرحهای مختلف، قوانین و مقررات، برنامهها و اقداماتی است که توسط سازمان میراث فرهنگی، سازمان مالیات و وزارت صنایع کانادا اجرا میشوند. از جمله مهمترین این قوانین و مقررات فرهنگی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قانون کتابخانه ملی(مصوب سال 1993م)؛
- قانون خبررسانی رادیو- تلویزیون(مصوب سال 1968م)؛
- قانون مرکز هنرهای زیبای کشور(مصوب سال 1966م)؛
- قانون موزههای ملی(مصوب سال 1925م)؛
- قانون شرکت سهامی توسعه فیلم(مصوب سال 1925م)؛
- تله فیلم کانادا(مصوب سال 1967م)؛
- قانون زبانهای رسمی کشور(مصوب سال 1969م)؛
- قانون دپارتمان ارتباطات(مصوب سال 1970م)؛
- قانون کنترل واردات و صادرات اشیاء فرهنگی(مصوب سال 1977م)؛
- قانون حق چاپ و نشر(مصوب سال 1924م)؛
- قانون مرکز اسناد ملی(مصوب سال 1987م)؛
- قانون شورای کانادا(مصوب سال 1957م)؛
- قانون هئیت فیلم کشور(مصوب سال 1950م)؛
- قانون وضعیت معیشتی هنرمندان(مصوب سال 1992م)؛
- قانون چندگانگی فرهنگی در کانادا(مصوب سال 1985م)؛
- قانون مخابرات(مصوب سال 1993م)؛
- قانون بناهای یادبود و مکانهای تاریخی(مصوب سال 1953م)؛
- قانون پارکهای ملی(مصوب سال 1988م)؛
- قانون محافظت از ایستگاههای قدیمی راهآهن(مصوب سال 1988م)؛
- قانون سازمان حمل و نقل(قانون کانالها و آبراههای تاریخی مصوب سال 1993م)؛
- قانون شورای تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی(مصوب سال 1978م)؛
- قانون کمیسیون مخابرات و رادیو تلویزیون کانادا(مصوب سال 1985م).[۳]
در گذشته توسعه فرهنگی توسط سطوح مختلف دولت و به صورت غیررسمی و بدون انسجام صورت میپذیرفت. در سال 1951م، به دنبال انتشار گزارش محوری کمیسیون سلطنتی در مورد توسعه ملی در زمینههای هنر، علوم و ادبیات، حمایت بخش فدرال در امر فرهنگ و ارتباطات به طور رسمی سازماندهی گردید. این امر به نوبه خود موجب تأسیس کتابخانه ملی در سال 1953م و شورای کانادا در سال 1957م گردید. شورای فوق یک مؤسسه اعتباری- هنری فدرال است که مستقل از دولت عمل میکند. تقسیمبندی اساسی و اولیهای که طبق قانون اساسی در سال 1867م در سطوح قدرت انجام گرفت، به ایالتهای این کشور در زمینههای آموزش و فرهنگ اختیار تام اعطاء نمود. در نتیجه، هر ایالت برای توسعه سیاست فرهنگی و ایجاد مکانیسمهای ویژه(از قبیل تأسیس وزارتخانهها و سازمانهای مربوطه جهت اجرا و پیشبرد سیاستهای اختصاصی خود) اقدام نموده است. طی 20 سال گذشته بحثهای قابل توجهی در خصوص تمرکززدایی از قدرت صورت گرفته است، زیرا ایالتهای کشور به دنبال ایفای نقش عمدهتری در جهت توسعه فرهنگ هستند. به طور سنتی این کشور نسبت به سیاستهای ملی پیشروی خود دیدگاه سازمانی دارد. این دیدگاه حاوی قوانین و دستورالعملهایی است که توسط مؤسسات و دولتهای ایالتی و فدرال کشور انجام میگیرند.
سازمان میراث فرهنگی، مسؤولیت عمده امور فرهنگی کشور را برعهده دارد. به عبارت دیگر، مسئوولیت بیشترین نقش اعمال سیاستهای فرهنگی این کشور را سازمان میراث فرهنگی فدرال برعهده دارد. مأموریتهای اصلی میراث فرهنگی به شرح زیر است:
- تولید و انتشار آثار فرهنگی متنوع؛
- دسترسی و مشارکت در زندگی فرهنگی؛
- ایجاد ارتباط میان کاناداییها و درک عمیقتر جوامع گوناگون آن؛
- درک بهتر از حقوق و مسئولیتهای مشترک شهروندی و ایجاد فرصت مشارکت در زندگی مدنی.
با این حال، وزارت امور خارجه، وزارت تجارت بینالملل، وزارت اقتصاد، سازمان مهاجران و امور شهروندان، منابع انسانی، اداره امور بومیان شمال و سرخپوستان و وزارت صنایع نیز در این امر سهیم هستند.
به منظور افزایش انسجام و یکپارچگی سیاست فرهنگی، این کشور وارد یک روند پژوهشی دامنهدار شده است تا به هویت ملی و فرهنگی ممتاز نایل شود. براساس آن جمعیت بومیان، دوگانگی زبان، چندفرهنگی جمعیت، منطقهگرایی و تأثیرپذیری بالقوه از ایالات متحده آمریکا مورد توجه قرار گرفته است. براساس قانون اساسی، ایالتهای کانادا در امر آموزش از مسؤولیت تام برخوردار بوده و در زمینه فرهنگ با دولت فدرال تشریک مساعی مینمایند. این کشور دارای مؤسسات مشابه در سطوح ایالتی و فدرال است که از امور فرهنگی و هنرهای زیبای کشور حمایت به عمل میآورند. ایالات و مناطق نیز دارای وزارتخانههای فرهنگ می باشند که در زمینه برنامههای سیاست فرهنگی همسان با سازمان میراث فرهنگی عمل مینمایند. گزارش سال 1992م کمیته دائمی فرهنگ و ارتباطات پیشنهاد مینماید که دولت فدرال باید برنامهریزی را تشویق کند، برقراری هماهنگی فرهنگی میان سازمانهای فدرال را در رأس کار خود قرار دهد و مشارکت با دیگر سطوح دولت، بخش خصوصی و جامعه فرهنگی را ترویج نماید. به تازگی دولت فدرال اصول و اهداف کلی را برای خط و مشی آینده فرهنگی دولت تعیین نموده است.
از دیگر گرایش های توسعه سیاست فرهنگی فدرال میتوان به اتخاذ استراتژیهای مالی چند ساله برای فعالیتهای هنری، اتخاذ تدابیر جامع در جهت تشویق سطوح مختلف جامعه به مشارکت فرهنگی، توسعه فعالیتهای بشردوستانه و داوطلبانه، آموزش و ترویج حرفهای هنرهای زیبا و برقراری همکاری بیشتر میان آژانسها و دولتهای فدرال و ایالتی اشاره نمود.[۴][۵]
نهادهای دولتی و نیمه دولتی مسئوول در حوزه فرهنگی در سطوح مختلف به شرح زیرند:
در سطح ملی
سازمان میراث فرهنگی کانادا
تا اوایل دهه 1990م، سازمان فدرال در امر ارتباطات، مسؤولیت اداره و توسعه سیاستهای فرهنگی، قانونگذاری و تنظیم قوانین در سطح ملی را برعهده داشت. در ژوئن سال 1993م، چندین سازمان دولتی جهت ایجاد سازمان جدید میراث فرهنگی با یکدیگر ادغام شدند. سرانجام سازمان میراث فرهنگی این کشور مسؤولیت اداره و نظارت بر امور هنری، صنایع فرهنگی، رادیو- تلویزیون، میراث فرهنگی، ورزشهای غیرحرفهای، امور چندفرهنگی، پارکهای ملی و بناهای تاریخی ـ ملی، حقوق بشر، فعالیتهای داوطلبانه، زبانها و فرهنگهای بومی، زبانهای رسمی، فعالیتهای تشریفاتی - دولتی و ارتقاء هویت کانادایی را برعهده گرفت.
از دیگر مسئوولیتهای سازمان میراث فرهنگی، که با مشارکت وزارت کشور اجرا میشود، میتوان به مواردی چون: مسؤولیت اداره و نظارت بر شورای هنر، هیأت فیلم کشور، شرکت سهامی خبرگزاری،(CBC) مرکز هنرهای ملی، فیلم کانادا، کمیسیون مخابرات و رادیو و تلویزیون، کتابخانه ملی، کمیسیون بزرگ کشور، کمیسیون میادین جنگی کشور، موزههای ملی، موزه ملی علوم و فناوری، موزه هوا- فضا، موزه طبیعت، موزه تمدن، موزه جنگ، گالری ملی، موزه ملی عکاسی معاصر، و آرشیوهای ملی اشاره کرد. انجام دادن این فعالیتها نیازمند اختصاص بالاترین میزان بودجه است که در سال(92-1991م) 2/9 میلیارد دلار بود.[۶]
شورای هنر کانادا
این شورا به موجب قانون مصوب سال 1997م تأسیس گردید. شورای مذکور در جهت توسعه و ترویج مطالعه و بهرهمندی از آثار هنرهای زیبای کشور فعالیت مینماید. این شورا وظیفه تهیه و ارائه خدمات و کمکهای مالی به هنرمندان حرفهای، تولیدکنندگان و سازمانهای هنری این کشور را برعهده دارد. همچنین دبیرخانه کمیسیون کانادا را ترغیب به همکاری با سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی سازمان ملل(UNESCO) می کند و بسیاری از طرحها(نظیر طرح کیلام(killam program) در امر اهدای جوایز و هدایای ادبی به هنرمندان کشور) را به اجرا در میآورد.[۷]
كميسيون كانادايی يونسكو
این کمیسیون فعالیتهای سازمان یونسکو در کشور کانادا را سازماندهی میکند و حضور کشور در فعالیتهای یونسکو را افزایش میدهد. کمیسیون فوق به عنوان مشاور وزارت امور خارجه در سازمان یونسکو فعالیت و با وزارت کشور در اجرای برنامههای بینالمللی فرهنگی مشارکت مینماید.
شورای تحقيقاتی علوم اجتماعی و انسانی کانادا
شورای مذکور در راستای توسعه علوم انسانی و اجتماعی کشور به اشخاص پیشنهاد مشارکت میدهد. این شورا ارگانی سلطنتی است که از طریق وزارت صنایع به پارلمان کشور گزارش کار ارائه میدهد.[۸] [۹]
در سطح ایالتی
فرهنگ در کانادا مسؤلیت مشارکتی است که میان دولتهای ایالتی و فدرال توزیع شده است. در سال 1970م، از محل فروش بلیطهای بختآزمایی، شماری از ایالتهای کشور مبادرت به تأسیس وزارتخانههای فرهنگی نمودند. دولتهای ایالتی به طور غیررسمی در بخش میراث فرهنگی، توسعه و ترویج قوانین، سیاستها و برنامههای فرهنگی بسیار فعال بودهاند. در سالهای دهه 1990 میلادی، هزینههای فرهنگی ایالتی بالغ بر1/9 میلیون دلار بوده است که بیشتر این هزینهها در بخش کتابخانهها و میراث فرهنگی کشور صرف شد. پیشنیاز و ضروریات فرهنگی هر ایالت با ایالات دیگر تفاوت دارد. به عنوان مثال، ایالات انتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا مراکز اصلی صنایع فرهنگی و هنرهای زیبای این کشور محسوب میگردند. ایالت کبِک تنها ایالت کشور است که بهرغم رکود اقتصادی اخیر مبادرت به تأسیس شورای هنر و ادبیات و اختصاص بودجه برای این امر نموده است. لازم به ذکر است که راهکارهای زیادی جهت تسهیل در توسعه پروژههای مشارکتی، تأمین بودجه بخش فرهنگ و مبادله اطلاعات میان دولتهای فدرال و ایالتی به کار گرفته شده است.[۳] [۱۰]
سیاستگذاری فرهنگی کانادا
فرهنگ بخش پویای اقتصاد کانادا محسوب میشود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی آن نیز کمک میکند. برطبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره آمار این کشور، تأثیر مستقیم بخش اقتصاد بر هنرهای زیبا و بخش فرهنگ کشور بالغ بر 14/2 میلیارد دلار در سال(90-1991م) بوده است که تقریباً 2/3 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد. هنرهای زیبا و فرهنگ علاوهبر سطوح دولتی از حمایتهای بخش خصوصی کشور نیز برخوردارند. از زمان جشنهای سده در سال 1967م، شمار زیادی از سازمانها و نهادهای دولتی کمکهای مالی قابل توجهی به صنایع فرهنگی، مؤسسات و هنرمندان کشور نمودهاند. سالیان متمادی نابرابریهای فاحشی میان ایالتهای کشور از لحاظ میزان حمایت، پشتیبانی و توزیع بودجه فرهنگی وجود داشته است. در سال(1992م) دولتهای مختلف در کلیه سطوح مبلغ 6 میلیارد دلار در امر فرهنگ سرمایهگذاری نمودند. از این میزان 2/9 میلیارد دلار از طریق دولت فدرال، 1/9 میلیارد دلار از طریق ایالتها و 1/2 میلیارد دلار از طریق شهرداریها تأمین گردید. در ایالات کِبک و انتاریو عمده تمرکز بر بودجههای فرهنگی فدرال بوده است، زیرا اغلب سازمانها و نهادهای فرهنگی فدرال در این دو ایالت واقع شدهاند.
86 درصد از بودجه دولتهای فدرال به نهادها و سازمانهای فرهنگی فدرال(نظیر شرکت سهامی خبرگزاری کانادا، موزههای ملی و مکانهای تاریخی فدرال) تعلق دارد. 14 درصد باقی مانده به صورت کمکهای مالی و اعطای جوایز به صنایع فرهنگی، مؤسسات، سازمانها و هنرمندان پرداخت میگردد. 23 درصد بودجه دولتهای ایالتی و منطقهای در بخش فرهنگ به کتابخانهها و میراث فرهنگی اختصاص مییابد. در سال 1992م، 80 درصد از بودجه فرهنگی 1/2 میلیارد دلاری شهرداریها به کتابخانههای کشور اختصاص یافت.
سازمان میراث فرهنگی نیز طرح فرهنگی با عنوان «برنامه زیرساختهای جوامع(CIP)» را اداره و بر آن نظارت مینماید. این طرح جهت کمک به سازمانهای حرفهای، حقوقی و غیرانتقاعی فعال در عرصه میراث فرهنگی و هنرهای زیبا طراحی شده است. طرح پیش گفته اصلاح و بهبود فعالیتهای مدیریتی، تأسیس و بهبود زیرساختها و تجهیزات فرهنگی و افزایش امکان دسترسی به کالاهای فرهنگی را برای مردم جزو اهداف خود قرار داده است. عمده کمکهای مالی و غیرمالی انجام گرفته از طریق این طرح توسط سازمان میراث فرهنگی تأمین میگردد.[۳][۹] [۱۰]
حمایت از خلاقیتهای فرهنگی
سیاستهای فرهنگی کانادا به طور مستقیم و غیرمستقیم خلاقیتهای فرهنگی را مورد حمایت قرار میدهد. در سال 1924م، سیاستهای حمایت مستقیم از هنرمندان شکل گرفت. در سال 1951م، «شورای هنر کانادا» به منظور تأکید بر آموزش عمومی هنرهای زیبا تأسیس شد. مسؤولیت نشر و ارتقاء هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی و اجتماعی کشور برعهده این شورا است. هدف اصلی شورا توسعه و ترویج ایده «کانادا برای کانادائیان(Canada to Canadian)» بود. پایه و اساس توسعه سیاست فرهنگی کشوردر این شورا پایهگذاری شد. علاوهبر این، در سال 1982م گزارش کمیته بررسی و بازبینی سیاست فرهنگی فدرال(Applebaumِ Hebert)، پیشنهادات ویژه و خاصی را در خصوص وضعیت زندگی هنرمندان کشور ارائه نمود. به دنبال بررسیهای به عمل آمده در سال 1986م طرح ضربتی «سیرین گلیناس(Siren ِGelinas)» در خصوص وضعیت اقتصادی و اجتماعی هنرمندان کشور به اجرا در آمد.[۳] [۱۰]
در سال 1992م، دولت فدرال قانون وضعیت معیشتی هنرمندان کشور را تصویب نمود که در سال 1993م به مرحله اجرا درآمد. این آییننامه چارچوب قانونی تحت نظارت دولت فدرال جهت برقراری روابط حرفهای میان تولیدکنندگان و هنرمندان خود اشتغال کشور را به وجود آورد. دو راهکار جدید قانونی نیز براساس آییننامه مذکور مطابق ذیل ایجاد گردید:
1. شورای کانادا که به سازمان میراث فرهنگی کشور خدمات مشاورهای ارائه میکند و تحقیق درباره موضوعاتی چون مالیاتبندی، دسترسی هنرمندان به منافع اجتماعی و ورشکستگی فرهنگی را برعهده دارد.
2. تریبون روابط حرفهای تولید کنندگان و هنرمندان، که بخش دیگری از چارچوب حقوقی است و در آن آییننامه مذکور پیشبینی شده است. به منظور تشویق، پشتیبانی و حمایت از بخش خصوصی فرهنگ از قبیل مؤسسات تئاتر، گالریهای عمومی و موزههای کشور، اصلاحاتی بر ماده قانون مالیات بردرآمد مصوب 1991م اعمال گردید. لازم به ذکر است که موزهها و سایر مؤسسات هنری کشور با مقاصد سودآوری تأسیس نشدهاند. در حقیقت، این موسسات به عنوان سازمانهای عامالمنفعه هستند. این بدان معناست که اشخاص حقیقی که به بخش فرهنگ و هنر کشور کمکهای مالی اعطاء مینمایند، در ازای چنین کمکهایی از معافیتهای مالیاتی تا حداکثر 20 درصد درآمد مالیاتدهندگان در طی سال بهرهمند میشوند. طی یک دهه گذشته سازمانهای هنری و فرهنگی کشور به طور فزایندهای متکی بر حمایت بخش خصوصی بودهاند. نهادهای فعال در حوزه هنرهای نمایشی اکنون بیش از 16 درصد بودجه خود را از طریق اعتبارات مالیاتی بدست میآورند. در دهه 1990م، تغییرات مالیاتی جزئی با تصویب قانون ویژه وضعیت معیشتی هنرمندان کشور در جهت بهبود وضعیت مالی هنرمندان و سازمانهای هنری اعمال گردید. هنرمندانی که در استخدام سازمانهای هنری کشور هستند، هم اکنون تا مبلغ 1000 دلار از معافیت مالیاتی برخوردار میگردند. اعطای چنین معافیتهایی به هنرمندان حرفهای کشور به علت وجود هزینههای جانبی تولید آثار هنری و جبران بخشی از این هزینهها میباشد که توسط کارفرمایان بخشهای هنری کشور جبران نمیشود. سازمانهای خدمات هنری خدمات گوناگونی را به انجمنهای هنری کشور ارائه میدهد و در امر توسعه و ترویج حوزههای هنری فعال هستند. این سازمان ها نیز از چنین اعتبارات مالیاتی بهرهمند میگردند.
در سال 1992م حمایتهای مالی شورای هنر از هنرهای زیبا بالغ بر 89/44 میلیون دلار گردید. در همین سال شورای مذکور تعداد 4341 جایزه به هنرمندان و سازمانهای هنری کشور اعطا نمود. از این مبلغ تقریباً 23 درصد از طریق طرح اعطای جوایز هنری به اشخاص حقیقی و 77 درصد از طریق دیگر طرحهای شورا به سازمانهای فعال فرهنگی و هنری اعطاء شد. طرح اعطای جوایز هنری بزرگترین طرح شورای هنر در پشتیبانی مالی از هنرمندان حقیقی کشور میباشد. از دیگر طرحهای حمایتی شورا میتوان به طرحهایی چون بانک هنر، اکتشافات فرهنگی و هنری، بخش انتشارات و تألیفات هنری، توریسم فرهنگی و هنرهای رسانهای اشاره نمود. کمیسیون حقوق قرضه عمومی در سال 1986م و به منظور جبران مالی استفاده عمومی از آثار موجود مؤلفان کانادایی در کتابخانههای کشور تأسیس شد. طرح مذکور توسط کمیسیونی متشکل از نمایندگان انجمنهای نویسندگان، کتابخانهها و ناشران کتاب اداره و نظارت میگردد. در سال 1991م، مبلغ 6/2 میلیون دلار از طریق طرح حقوق قرضه عمومی به مؤلفان پرداخت گردید. این مبلغ به مؤلفانی تعلق میگرفت که نام کتاب آنها در فهرست کتابخانههای منتخب کانادا قرار گرفته باشد.[۳] [۱۱]
ذائقه فرهنگی مردم کانادا
چنان که ذکر شد، جامعه کانادا از سه گروه عمده تشکیل شده است که ذائقه فرهنگی هر کدام و میزان آشنایی آنها با فرهنگها کاملاً متفاوت است. این در حالی است که در بین اعضای گروه سوم(جامعه مهاجران با ملیتها و ادیان متفاوت) ذائقههای فرهنگی کاملاً مختلف و متنوعی وجود دارد. شناخت دقیق ذائقههای فرهنگی جوامع مختلف مستلزم نیازسنجی فرهنگی به عنوان گامی مقدماتی است.
به طور کلی کاناداییهای انگلیسیتبار اکثراً به شدت تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی قرار دارند. فرانسویتباران این کشور، که عمدتاً در ایالت کبک سکونت دارند، نیز به دلیل رقابتهای سنتی همچنان تحت تأثیر فرهنگ فرانسوی هستند و به لحاظ فرهنگی خود را سرآمد و دارای پشتوانههای غنی فرهنگی میدانند. در واقع، صحنه پویای فرهنگی هنری کبک، که در زمره ده مکان پرجاذبه گردشگری آمریکای شمالی قرار دارد، میزبان رخدادهای هنری متعددی در طول سال است. علاوهبر رویدادهای سینمایی، تئاتر، موسیقی و ادبیات، هر سال برنامههای سنتی و تاریخی دیدنی نیز در کبک برگزار میشود که کارناوال زمستانی و فستیوال تابستانی کبک از آن جملهاند.
در شهرهای مختلف، تعداد زیادی از نقاشان، مجسمهسازان و عکاسان زندگی میکنند و به فعالیتهای هنری میپردازند. آنان با خلق آثار خود زندگی فرهنگی مردمان این شهرها را با آثار هنری متفاوت خود غنیتر میسازند. آثار این هنرمندان در موزهها، نگارخانهها و مراکز هنری به نمایش درمیآیند. موزههای بزرگی(چون موزه هنرهای زیبای کبک و موزه تمدن) با برگزاری نمایشگاههای معتبر جهانی نقش فرهنگی بسیار مهمی ایفا میکنند. هنرهای نمایشی نیز با وجود انجمنها و گروههای فعال موسیقی و تئاتر، مورد توجه قرار دارند.[۱۲]
فعاليتهای داوطلبانه فرهنگی در کانادا
در این کشور فعالیتهای داوطلبانه فرهنگی بسیاری انجام میشود. از جمله این فعالیتها میتوان به اجرای «برنامه تصورکن(The imagine program)» اشاره کرد که از سوی مرکزی با عنوان «مرکز کانادایی نوعدوستانه(Canadian center for philanthropy)» مطرح گردید و از طریق منابع خصوصی و دولتی تأمین مالی میگردد. این طرح جهت حمایت بیش از پیش از هنرهای زیبا به اجرا درمیآید. به موازات این طرح، سازمان میراث فرهنگی طرح جایزه ویژه خیرین و داوطلبان فرهنگی کشور را به منظور شناسایی کمکهای قابل توجه در جهت غنیسازی فرهنگ مطرح نموده است. این جایزه را داوطلبان و حامیان مؤسسات فرهنگی اعطاء میکنند. در سال 1990م، کمکهای شهروندان به هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و سازمان میراث فرهنگی کشور حدود 17 میلیون دلار بود. مبلغ 19 میلیون دلار مشارکت مالی شرکتهای تجاری کانادایی را نیز باید به مبلغ فوق اضافه نمود.
لازم به ذکر است که طی دو دهه گذشته، حمایتهای مشارکتی از هنرهای مختلف کشور به طور فزایندهای افزایش یافته است. برای مثال، در سال 1992م، پشتیبانی مالی بخش خصوصی از هنرهای کشور بالغ بر 60 میلیون دلار بوده است. با وجود این، کانادا هنوز از بنیادهای کافی در امر توسعه و پشتیبانی هنرهای کشور به منظور انجام فعالیتهای نوعدوستانه برخوردار نیست.[۱۳] [۱۴]
نمادها و سمبل های فرهنگی کانادا
نمادهای ملی نمادهایی هستند که در داخل و خارج از کشور به نمایندگی از کشور و مردم مورد استفاده قرار میگیرند. نمادهای ملی تحت تأثیر منابع تاریخی و طبیعی ملل قدیمی شکل گرفتهاند. استفاده از برگ درخت افرا، به عنوان یک نماد به مدتها پیش، یعنی اوایل قرن ۱۸، برمیگردد. نقش این نماد را میتوان بر روی پرچم فعلی و نیز پرچمهای قبلی، سکه(پنی) و بر روی یونیفرم ارتش کانادا مشاهده کرد. میتوان نمادها و سمبلهای کشور کانادا را در چند دسته تقسیمبندی کرد:
- نمادهای طبیعی، معرف طبیعت و حیات وحش؛
- نمادهای ورزشی، معرف ورزشهای سنتی و بومی؛
- نمادهای سلطنتی، معرف تاریخ سیاسی؛
- نمادهای هنری، معرف صنایع دستی و هنر.[۱۵]
در یک تقسیمبندی کلی دیگر میتوان نمادهای این کشور را به دستههای ملی و استانی تقسیمبندی کرد:
نمادهای ملی
پرچم رویال استاندارد
پرچم رویال استاندارد(Royal Standard)، پرچم مخصوص ملکه که در سپتامبر سال 1961م توسط ملکه الیزابت دوم تصویب شد.
نماد پرچم ملی کانادا
نماد پرچم ملی کانادا(National Flag)، این پرچم قرمز رنگ است، مربعی سفید در وسط و برگ درخت افرا نیز در آن قرار دارد. در سال ۱۹۶۴م مذاکرهای برای تغییر پرچم انجام شد. از سه طرح ارائه شده طرحی پذیرفته شد که توسط فردی به نام جورج استنلی(George Stanley) و جان ماتسون(John Matson) ارائه شده بود و در ۱۵ فوریه ۱۹۶۵م پس از تغییرات نهایی برای اولین بار نمایش داده شد. از آن به بعد هر ساله ۱۵ فوریه جشنی به نام روز ملی پرچم کانادا برگزار میشود.
نماد پرچم اتحادیه سلطنتی کانادا
نماد پرچم اتحادیه سلطنتی کانادا (Royal Union Flag)، نماد پادشاهی انگلستان و ایرلند شمالی و دارای پیشینه طولانی استفاده در کانادا است. سربازان کانادایی در جنگ جهانی اول با این نماد جنگیدند. استفاده از این پرچم دو دلیل عمده داشت: اول، یادآور پرچم ملی انگلستان است و دوم به عنوان نمادی از عضویت در کشورهای مشترکالمنافع و وفاداری به تاج و تخت انگلستان میباشد. این پرچم سالیان متمادی در تمام مستعمرات انگلستان مورد استفاده قرار گرفت و همراه با پرچم ملی در روزهای زیر برافراشته میشود:
- روز تولد ملکه(روز ویکتوریا، دوشنبه قبل از 25 می)؛
- سالگرد تصویب اساسنامه وستمینستر(Statute of Westminster)(11 دسامبر)؛
- روز رسمی کشورهای مشترکالمنافع(دومین دوشنبه در ماه مارس).
البته پرچم ملی همواره در اولویت است و هیچگاه جایگزین نمیشود.
نماد نشان سلطنتی کانادا
نماد نشان سلطنتی کانادا (Royal Arms)، نشانه اقتدار کشور است. از سال 1868 تا 1921م چندین بار تغییراتی در این نشان ایجاد شده است. در نهایت، نماد کنونی در 21 نوامبر سال 1921م، توسط جورج پنجم(George V) مورد تأیید قرار گرفت و رسمیت یافت. این آرم به عنوان نشانه قدرت توسط سازمانهای دولتی و نمایندگان مختلف، از جمله نخست وزیر، کابینه و بسیاری از دادگاهها(از جمله دیوان عالی کشور) استفاده میشود. در حال حاضر، این نشان به عنوان یک ویژگی امنیتی بر روی پولهای کاغذی و جلد گذرنامه کانادایی مورد استفاده قرار میگیرد.
نماد مهر سلطنتی کانادا
نماد مهر سلطنتی کانادا (Great Seal)، نشان بزرگ کانادا است که در اسناد دولتی مانند اعلامیهها و کمیسیونهای وزرای کابینه، سناتورها، قضات و مقامات ارشد دولتی مورد استفاده قرار میگیرد. قدمت آن به ابتدای سلطنت ملکه الیزابت دوم برمیگردد. در این تصویر ملکه الیزابت دوم بر روی صندلی تاجگذاری نشسته است و عصای معروف سلطنتی را در دست دارد. همچنین، نماد کشور کانادا در پایین تصویر مشاهده میشود. این مهر توسط ضرابخانه سلطنتی ساخته شده و کتیبه روی آن به دو زبان فرانسه و انگلیسی است. جنس آن از فولاد مخصوص، وزن آن 3.75 کیلوگرم و قطر آن 127 میلیمتر است. این مهر در اداره کل ثبت کانادا نگهداری میشود.
رنگهای ملی
در جنگهای صلیبی هر کشور توسط یک صلیب با رنگهای متفاوت شناخته میشد. فرانسویها با صلیب سرخ و انگلیسیها با صلیب سفید شناخته میشدند. در این دوره از تاریخ، قرمز و سفید رنگهای ملی فرانسه و انگلستان بود. در سال 1921م، جورج پنجم، پادشاه کانادا، رنگ های سرخ و سفید را به عنوان رنگ رسمی کانادا اعلام کرد.
نماد درخت افرا در کانادا
از 150 گونه درخت افرا (Maple tree) فقط 13 گونه بومی آمریکای شمالی است، اما این درخت نقش مهمی در توسعه تاریخی کانادا بازی کرده است. چوب افرا - که در سختی و دیگر ویژگیها متفاوت است - به شدت برای صنعت مبلمان، کفپوش و نظایر آن مورد تقاضاست. این موضوع موجب شکوفایی صنعت در شرق کانادا شده است. این درخت همچنین از لحاظ زیبایی و زیستمحیطی اهمیت فراوانی دارد. از سال 1965م برگ افرا برجستهترین نماد پرچم کشور شد. برگ افرا با پرچم کانادا همراه است، اما درخت افرا تا سال 1996م به عنوان نماد ملی معرفی نشد. بسیاری از کاناداییهای خواستار این بودند که دولت درخت افرا را به عنوان نماد ملی معرفی کند. در نهایت، در تاریخ 25 آوریل 1996م به این خواسته آنها جامه عمل پوشانده شد و امروزه درخت افرا عضو مهمی از خانواده نمادهای کاناداست.
نماد افرا برگ در کانادا
در طول تاریخ، برگ افرا (Maple leaf) به عنوان نماد کانادا اهمیت داشته و امروز نیز شناخته شدهترین نماد این کشوراست. تصور میشود که برگ افرا اولین بار در سال ۱۷۰۰م به عنوان نماد کانادا به کار برده شد. اما، حتی سالها پیش از آن نیز شیره این گیاه(که از آن با نام شربت افرا یاد میشود) به عنوان منبع مهم تغذیه بومیان به شمار میرفت. این روند تا قرن ۱۹میلادی ادامه داشت. در این قرن سازمانها و مؤسسات متعددی این تصویر را پذیرفتند. امروزه، شیره درخت افرا - که شباهت بسیاری به عسل دارد - در این کشوراستفاده غذایی دارد.
در سال ۱۸۳۴م، انجمن قدیس ژان بپتیست(Jean-Baptiste) تاسیس شد تا زبان فرانسه، و اندیشه استقلال کبک را تبلیغ و ترویج کند. این انجمن برگ افرا را به عنوان نماد خود برگزید. اولین کاربرد رسمی برگ افرا به این ترتیب صورت گرفت. در سال ۱۸۴۸م، برگ افرا به عنوان مظهر انتخابی کانادا در جلسه سالانه ادبی تورنتو مطرح شد. همچنین، در سال ۱۸۶۰م، صدمین هنگ(کاناداییهای سلطنتی) تصویر برگ افرا را ضمیمه مدال خود کردند. در سال ۱۹۳۹م و در جریان جنگ جهانی دوم، برگ افرا دوباره توسط سربازان کانادایی به عنوان نماد شاخص هویت به کار رفت. در سال ۱۸۶۷م، الکساندر مویر(Alexander Muir) ترانه همبستگی کانادا را سرود. عنوان این ترانه «برگ افرا برای همیشه» نام داشت که تا چندین دهه ترانه ملی به شمار میرفت. این شاعر، ترانهسرا و مدیر مدرسه، در کودکی از اسکاتلند به کانادا مهاجرت کرد و در تورنتو بزرگ شد. در سال ۱۸۶۷م، استانهای انتاریو و کبک نشان برگ افرا را در لباس ارتشیان گنجاندند.
در مقطعی از تاریخ برگ افرا روی تمام سکههای کانادا به چشم میخورد. در حال حاضر، نقش آن فقط روی پنی(سکه یک سنتی) باقی مانده است. در ۱۵ فوریه سال ۱۹۶۵م، از پرچم نوین کانادا رونمایی شد و تنها نماد موجود روی این پرچم سفید و قرمز برگ افرا بود. به این ترتیب برگ افرا نماد ملی شناخته شد و رسماً به عنوان یک هویت منحصر به فرد برگزیده شد.
نماد سگ آبی در کانادا
در فاصله قرون 17 و 18 میلادی استفاده از کلاههای پوستی در اروپا بسیار رونق یافته بود. محبوبیت این کلاهها تقاضا برای آن را افزایش داد. هِنری چهارم - پادشاه فرانسه - تجارت خز را به عنوان یک فرصت برای به دست آوردن درآمد و ایجاد یک امپراتوری در آمریکا شمالی در نظر گرفت. به زودی پوست سگ آبی به بیست برابر قیمت خرید در اروپا فروخته شد و اقتصاد کانادای معاصر حول محور تجارت همین کلاههای خز شکل گرفت. در سال 1851م، به کمک سِر سندفورد فلمینگ(Sir Sandford Fleming) سگ آبی (Beaver) به عنوان یک نماد ملی در اولین تمبر پستی کانادا معرفی شد. با وجود توجه زیاد به این حیوان در اوسط قرن نوزدهم این حیوان با خطر انقراض مواجه شد. در دوران اوج تجارت خز سالانه حدود یکصد هزار پوست سگ آبی صادر میشد. در تاریخ 24 مارس 1975م، طی یک موافقتنامه سلطنتی، سگ آبی رسماً به عنوان یکی از نمادهای ملی معرفی شد. امروزه با حفاظت از این گونه جانوری و کاهش تقاضا برای پوست آن سگ آبی بزرگترین جونده در کاناداست.
نماد اسب در کانادا
علاوهبر سگ آبی، اسب (Canadian horse) نیز به عنوان نماد ملی کانادا معرفی شده است. اسب جزو لاینفک تاریخ و میراث این کشوراست. اجداد اسب فعلی کانادا، از فرانسه و با مهاجران اولیه فرانسوی به این کشور آمدند. این اسبها بین سالهای 1647 و 1670م به دستور لویی چهاردهم(Louis XIV) به این کشور منتقل شدند. او 30 اسب از اصطبل خود را به کانادا فرستاد. در یونان باستان اسب علامت قدرت و شجاعت بوده است. اسب کانادا یکی از قویترین و شجاعترین نژادهای جهان به شمار میرود. به همین دلیل در تاریخ 30 آوریل سال 2002م با تصویب یک لایحه در دولت، اسب به عنوان نماد ملی این کشور معرفی شد. از آنجا که اسب کانادا با ریشههای تاریخی و سنتهای کشاورزی کبک مرتبط است، قانون مشابهی در قوه مقننه استانی در نوامبر 2010 م به تصویب رسید که طبق آن نژاد این اسب را به عنوان نژاد رسمی کبک به رسمیت شناخته شد.
ورزش ملی
در تاریخ 12 می 1994م، پس از کشمکشهای فراوان بین طرفداران هاکی روی یخ و لاکراس برای معرفی ورزش ملی، قانون ورزش ملی کانادا به تصویب رسید و هاکی روی یخ(Ice hockey) به عنوان ورزش ملی زمستانی و لاکراس(Lacrosse) به عنوان ورزش ملی تابستانی این کشور به رسمیت شناخته شد.
پارچه پیچازی برگ افرا
همه استانها و سرزمینهای این کشور، به جز نانوات(Nunavut)، دارای پارچه پیچازی (Maple Leaf Tartan) مخصوص به خود میباشند. پیچازی را اولین بار مهاجران اسکاتلندی به این سرزمین آوردند. اولین استانی که اقدام به ثبت طرح پارچه پیچازی به عنوان نماد خود کرد، نوااسکوشیا(Nova Scotia) در سال 1995م و جدیدترین آنها اونتاریو(Ontario) در سال 2000م بود. پارچه ملی پیچازی را دیوید ویزر(David Weiser) در سال 1964م طراحی کرد. چهار رنگ موجود در آن منعکس کننده تغییرات رنگ برگهای افرا در طول فصول است. پارچه پیچازی برگ افرا در سال 2011م به عنوان نماد ملی به تصویب رسید. [۱۵] [۱۶] [۱۷]
نمادهای استانی کانادا
انتاریو
پرچم
در سال 1965م، پس از تصویب در مجلس قانونگذاری و تأیید ملکه الیزابت دوم، اجازه استفاده از پرچم اتحادیه سلطنتی به این ایالت داده شد.
نشان ایالتی
در سال 1909م با حمایت پادشاه ادوارد هفتم استفاده از آن آغاز شد.
گل
زنبق سفید، با نام علمی تریلیوم گرند یفلوروم(Trillium grandiflorum)، در اونتاریو به عنوان نماد عشق حقیقی پذیرفته شده است. این گل در سال 1937م رسماً به عنوان نماد انتاریو تعیین شد.
سایر نمادها
کاج سفید(The white pine)، پسر بچه(the loon)، رنگهای ارغوانی، سبز و زرد.
کبک
پرچم
در 9 مارس 1950م، پس از تصویب مجلس قانونگذاری رسماً اجازه استفاده از این پرچم صادر شد.
نشان ایالتی
در 9 دسامبر 1939م رسماً استفاده از این آرم به عنوان نشان ایالت کبک مرسوم شد.
گل
در 5 نوامبر 1999م، گل زنبق پرچمآبی(Iris Versicolor) از به عنوان نماد ایالت کبک معرفی شد. این گل بومی آمریکای شمالی است.
نمادهای دیگر
جغد برفی(The snowy owl) و درخت غان زرد(The yellow birch) دیگر نمادهای استان کبک میباشند.[۱۸]
نوااسکوشیا
پرچم
اینکه اولین بار چه زمانی از این پرچم استفاده شده است، به درستی معلوم نیست؛ ولی آنچه مشخص است در 19 ژانویه 1929م پادشاه جورج پنجم(King George V) آن را مورد تأیید قرار داده است.
نشان ایالتی
در سال 1929م جورج پنجم آن را تأیید کرد و مورد استفاده قرار گرفت.
گل
آربتوس انتهایی(the trailing arbutus) یا گل خفچه به طور رسمی از سال 1901 م به عنوان گل نوااسکوشیا معرفی شد.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی نوااسکوشیا، که در سال 1956م ثبت شده است، صنوبر قرمز(the red spruce)، اردک نوا اسکوشیا(the Nova Scotia duck) از سایر نمادهای این استان هستند.[۱۹] [۲۰]
نیوبرانزویک
پرچم
اجازه سلطنتی این پرچم در 26 ماه مه 1868م توسط ملکه ویکتوریا صادر شد و در 24 فوریه 1965م رسماً به عنوان پرچم ایالت نیوبرونزویک اعلام شد.
نشان ایالتی
این نشان در 8 فوریه 1985م با حکم ملکه ایزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت.
گل
گل بنفشه(the purple violet) به طور رسمی در سال 1936م به عنوان نماد نیوبرانزویک پذیرفته شد. دانش آموزان، مؤسسه زنان و معاون فرماندار در این انتخاب نقش داشتند.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی نیوبرانزویک،(The New Brunswick tartan) درخت گل حنا(The balsam fir).[۲۱]
مانیتوبا
پرچم
در تاریخ 12 مه 1966م، پس از تصویب مجلس قانونگذاری و تأیید ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان پرچم ایالت مورد استفاده قرار گرفت.
نشان ایالتی
این نشان پس از تأیید پادشاه ادوارد هفتم در 5 دسامبر 1992م رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت.
گل
در سال 1906م زعفران چمنزار(The prairie crocus) به عنوان نماد مانیتوبا پذیرفته شد.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی مانیتوبا، صنوبر سفید(The white spruce) و جغد خاکستری بزرگ(The great gray owl) از دیگر نمادهای این ایالت است.[۲۲]
بریتیش کلمبیا
پرچم
استفاده از پرچم ایالت بریتیش کلمبیا در 27 ژوئن 1960 م به تصویب رسید.
نشان ایالتی
در 5 دسامبر 1987م پس از صدور حکم سلطنتی ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی مورد استفاده قرار گرفت.
گل
در سال 1956م، گل درخت زغال اخته(The dogwood tree)(با نام علمی کورناس نیتتالی(Cornus Nuttalli)) رسما به عنوان نماد ایالت بریتیش کلمبیا پذیرفته شد.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی بریتیش کلمبیا، سدر قرمز غربی(The western red cedar) از دیگر نمادهای این ایالت به شمار میرود.[۲۳]
جزیره پرنس ادوارد
پرچم
پرچم این جزیره در 24 مارس 1964م پس از تصویب در مجلس قانونگذاری رسمیت یافت.
نشان ایالتی
این نشان در 20 دسامبر 2003م رسماً به عنوان نشان ایالت انتخاب شد.
گل
گل دمپایی بانو(The lady's slipper)(با نام علمی د سیپری پدییوم اکال(The Cypripedium acaule) از خانواده ارکیده) در سال 1947م رسماً به عنوان گل نماد جزیره پرنس ادوراد انتخاب شد.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی جزیره پرنس ادوارد، بلوط قرمز(The red oak) و پرنده جی.آبی(The the blue jay) از دیگر نمادهای این استان است.[۲۴]
پرچم
پرچم این ایالت در 22 سپتامبر 1969م پس از تصویب مجلس قانونگذاری رسماً استفاده شد.
نشان ایالتی
در 4 اکتبر 1986م پس از تأیید ملکه الیزابت دوم رسماً به عنوان نشان ایالتی ساسکاچوان پذیرفته شد.
گل
در سال 1941م زنبق نارنجی – قرمز(The orange-red lily)(با نام علمی لیلیوم فیلادلفیوم)(Lilium philadelphicum L)، که به زنبق چمنزار نیز معروف است، توسط انجمن تاریخ طبیعی ساسکاچوان پیشنهاد و مورد موافقت قرار گرفت.
نمادهای دیگر
سایر نمادهای این استان عبارتند از: پارچه پیچازی منطقه ساسکاچوان، درخت غان سفید(The white birch)، گندم(Wheat).[۲۵] [۲۶]
آلبرتا
پرچم
پرچم این ایالت در 1 ماه مه 1968م به تصویب مجلس قانونگذاری رسید.
نشان ایالتی
در اول سپتامبر 1980م و پس از تایید ملکه الیزابت دوم به عنوان نشان رسمی ایالت آلبرتا مورد استفاده قرار گرفت.
گل
در سال 1930م رز وحشی(The wild rose)(با نام علمی روزا اسیکولاریس(Rosa acicularis)) توسط موسسه زنان به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد شد و در نهایت توسط دانشآموزان مدارس به عنوان نماد ایالت آلبرتا انتخاب شد.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی آلبرتا، کاج(The lodgepole pine)، چوب تبدیل به سنگ شده، جغد شاخدار بزرگ(The great horned owl)، گوسفند شاخدار کوههای راکی(the Rocky Mountain big horn sheep) از سایر نمادهای این استاناند.[۲۷]
نیوفاندلند و لابرادور
پرچم
در تاریخ 28 مه 1980م به عنوان پرچم رسمی این ایالت معرفی شد.
نشان ایالتی
با حکم سلطنتی چارلز اول از سال 1637م نشان این ایالت محسوب میشود.
گل
در سال 1954م گیاه پارچ، یا جام شکارچی،(the pitcher-plant)(با نام علمی ساراسینا پورپورا(Sarracenia purpurea)) به عنوان نماد ایالت نیوفاندلند پذیرفته شد.
نمادهای دیگر
سایر نمادهای این استان عبارتند از: صنوبر سیاه و سفید،(The black spruce puffin) سگ نیوفاندلند(The Newfoundland dog).[۲۸] [۲۹]
مناطق شمال غربی
پرچم
این پرچم در پی فرمان شورای منطقه در ژانویه 1969م به عنوان پرچم رسمی این ایالت معرفی شد.
نشان ایالتی
این نشان در تاریخ 24 فوریه 1965م پس از تایید ملکه الیزابت دوم به عنوان نشان رسمی این ایالت مورد استفاده قرار گرفت.
گل
گل آونس کوهستان سفید خامهای(the creamy-white mountain avens)(با نام علمی دریاس اکتوپتالا(Dryas octopetala)) در سال 1957م رسماً به عنوان نماد مناطق شمالی به تصویب رسید.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی(The Northwest Territories tartan) و کاج جک(The jack pine) از دیگر نمادهای این ایالت میباشند.[۳۰]
یوکان
پرچم
در یکم دسامبر 1967م، با فرمان شورای منطقه به عنوان پرچم رسمی ایالت یوکان پذیرفته شد.
نشان ایالتی
این نشان در 24 فوریه 1956م پس از تأیید ملکه الیزابت دوم، به عنوان نماد رسمی ایالت یوکان پذیرفته شد.
گل
در این ایالت گل نوعی کاهو با گلهای قرمز بنفش(The magenta-purple fireweed)(با نام علمی اپیلوبیوم آنگوستیفولیوم(Epilobium angustifolium)) به عنوان نماد مورد پذیرش واقع شده است.
نمادهای دیگر
پارچه پیچازی یوکان(The Yukon tartan) و سنگ قیمتی لاجورد(The lazulite) از دیگر نمادهای این منطقه از کاناداست.[۳۱]
نانوات
پرچم
در یکم آوریل 1999م فرماندار کل پرچم ایالت را به این ایالت اعطا کرد.
نشان ایالتی
این نشان نیز در یکم آوریل 1999م توسط فرماندار کل رومئو به این ایالت اعطا گردید.
گل
در یکم ماه مه 2000م مجمع قانونگذاری نانوات به اتفاق آراء گل سنگروی ارغوانی(The purple saxifrage)(با نام علمی ساکسیفراگا اوپوزیتیفولیا(Saxifraga oppositifolia)) را به عنوان نماد این ایالت انتخاب کرد.[۳۲] [۳۳]
تاثیر فرهنگ خارجی
به طور کلی فرهنگ کانادا تحت تأثیر فرهنگ انگلیس، فرانسه، ایرلند و اسکاتلند، و نیز رسوم و فرهنگ قدیمی بومیان این کشور بوده است. از آنجا که از مدتها قبل به خاطر همجواری رفتوآمدهای بسیاری بین این کشور و ایالات متحده صورت میگرفت، فرهنگ این کشور به میزان زیادی تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی است. داشتن زبان و مرز مشترک طولانی با ایالات متحده، فرهنگ این کشور را در یک موقعیت دشوار فرهنگی در ارتباط با ایالات متحده قرار داده است، زیرا فرهنگ کانادا به شدت تحت تأثیر رسانههای آمریکا برای ورود و در اختیار گرفتن بازار کالاهای فرهنگی است.
میتوان گفت رسانههای مختلف ایالات متحده امریکا در این کشور از محبوبیت ویژهای برخوردارند. از اینرو، بسیاری از محصولات فرهنگی، تفریحی و سرگرمی امریکا در کانادا نیز طرفداران خاص خود را دارند. در اوسط قرن بیستم به صورت آگاهانه حمایت از تولیدات فرهنگی به منظور تقویت تولیدات فرهنگی داخلی و محدود کردن اثر تولیدات فرهنگی خارجی بر روی مخاطبان داخلی در دستور کار دولت قرار گرفت. این کشور در حالی برای حفظ تفاوتهای فرهنگی خود تلاش میکند که باید به تعهدات خود در قبال عضویت در سازمان تجارت جهانی و همچنین موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی(NAFTA) پایبند باشد. اولین واکنش به حضور قابل توجه محصولات فرهنگی آمریکا در بازار مربوط به تصویب قانون ملی فیلم، در سال 1950م، توسط ملکه الیزبت دوم بود. این قانون دولت را ملزم به تأمین منابع مالی و ترویج فرهنگ کانادایی میکرد. کمسیون سلطنتی توسعه ملی هنر کانادا به عنوان یکی از کمسیونهای شناخته شده از ایجاد سازمانی دولتی حمایت نمود که منحصراً به حمایت مالی از هنرمندان بپردازد. این سازمان به نام "شورای هنر کانادا" مسوول توزیع مبالغ زیادی پول به افراد و گروهها در راستای ترویج فرهنگ است. این شورا از بدو تأسیس تاکنون فعالیتهای مؤثری در حمایت از استعدادهای در حال ظهور در عرصه هنر داشته است. کمسیون سلطنتی همچنین تلاش میکند تا خطرات ناشی از هجوم فرهنگهای خارجی و از دست رفتن فرهنگ ملی را برجسته سازد. در پی گزارش همین کمیسیون در سال 1955م مبنیبر اینکه درصد اندکی از محتوای برنامههای رادیو و تلوزیون، از جمله بنگاه سخن پراکنی کانادا، بر پایه فرهنگ کانادایی میباشد، در سال 1956م، قانونی تصویب شد که درصد قابل توجهی از محتوای برنامههای رادیو - تلویزیونی باید در اصل کانادایی باشد. به هر حال، نمیتوان منکر شد که در این کشور محتوای برنامهها فقط در حوزه هنر و فیلم نیست و اخبار، ورزش و شبکههای خصوصی حجم قابل توجهی از برنامههایشان را از منابع خارجی تامین میکنند. این موضوع به چالشی جدی برای متولیان فرهنگی کانادا تبدیل شده است.
این کشور قومیتهای گوناگون و وسعت جغرافیایی زیادی دارد. بنابراین تنوع و تفاوت فرهنگی از استانی به استان دیگر واز منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است. همچنین فرهنگ این کشور تحت تأثیر فرهنگهای مختلف مهاجران از سراسر جهان قرار گرفته است. به دلیل چند فرهنگی بودن جامعه، بسیاری از ارزشهای فرهنگی این کشوراز فرهنگهای مختلفی گرفته شده است.[۳] [۱۲]
تجارت فرهنگی کانادا
امروزه صنایع فرهنگی بخش قابل توجهی از اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد و به سرعت درحال رشد است. برآوردهای سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) در سال 2002م نشان میدهد که محتوای فرهنگی و مرتبط با صنایع خلاق، از جمله کتابها، برنامههای تلویزیونی، فیلم ویدئویی، بازیهای رایانهای و نظایر آن، بیش از 7 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان[i] را تشکیل میدهد. این امر در کشورهای آسیایی به سرعت در حال رشد است. امروز چین، پس از بریتانیا و آمریکا، سومین کشور صادرکننده محصولات فرهنگی است و محصولات آن به طرز شگفتآوری در حال صدور به سراسر جهان می باشد. براساس آمار منتشره یونسکو در سال 2005م، این سه کشور در مجموع 40 درصد صادرات فرهنگی دنیا را در اختیار داشتهاند. کانادا نیز به عنوان یکی از تولیدکنندگان برجسته صنایع چاپی است و در عرصه رسانه و محصولات سمعی و بصری رقیب جدی در دنیا به شمار میرود. گزارش فرهنگی یونسکو در سال 2005م، کل صادرات فرهنگی این کشور را 1/57 میلیارد دلار آمریکا اعلام کرده است. سهم صنایع فرهنگی 0/03، صنایع چاپی 0/8، رسانههای ضبط شده 0/36، هنرهای تجسمی 0/16 و رسانههای صوتی و تصویری 0/22 میلیارد دلار بوده است. عمده صادرات صنایع فرهنگی این کشور به آمریکای شمالی است. کانادا در چشمانداز تجارت فرهنگی خود به دنبال دستیابی به بازارهای اقیانوسیه و آسیا، به ویژه چین است؛ چرا که روند رشد تجارت جهانی نشان میدهد که آسیا و اقیانوسیه به علت اهمیت رو به رشد محصولات سمعی و بصری به منطقهای کلیدی تبدیل شده است. لذا، از اهمیت بازار شمال آمریکا تا حدی کاسته شده است. در این مناطق به طور فزایندهای تقاضا برای صنایع سرگرمی و رسانهای وجود دارد. آمار یونسکو در سال 2005م نشان میدهد که بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، چین، آلمان، فرانسه، سنگاپور و کانادا هشت کشور برتر در عرصه تجارت فرهنگی به شمار میآیند. البته کانادا به همراه ایالات متحده آمریکا از واردکنندگان بزرگ کالاهای فرهنگی در قاره آمریکا نیز به حساب میآیند. آنها تقریباً دو برابر صادرات خود کالاهای فرهنگی وارد میکنند. براساس همین گزارش کانادا با رقم 4/16 میلیارد دلار، در واردات کالاهای فرهنگی پس از آمریکا، بریتانیا، آلمان، و فرانسه، در رتبه پنجم واردکنندگان برتر کالاهای فرهنگی دنیا قرار دارد. از این مبلغ سهم واردات صنایع فرهنگی 0/12، رسانههای چاپی 2، رسانههای ضبط شده 1/71، هنرهای تجسمی 0/19 و رسانههای صوتی و تصویری 0/5 میلیارد دلار بوده است. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد این کشورحدود 3/8 درصد از تولید ناخالص داخلی است.
تولید ناخالص داخلی(GDP) از محل فعالیتهای فرهنگی در سال 2002م، معادل 39/9 میلیارد دلار بوده است که رشدی 37 درصدی در مقایسه با سال 1996م از خود نشان میدهد. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد تنها 3.8 درصد از تولید ناخالص داخلی در سال 2002م بوده است؛ این رقم معادل سهم فرهنگ در سال 1996م است.
در سال 2001م، تعداد 611 هزار کانادایی در مشاغل مرتبط با فرهنگ اشتغال داشتهاند. این رقم معادل 4/1 درصد از نیروی کار این کشور است. رشد سالانه و متوسط این مشاغل از سال 1996 تا 2001م معادل 3/4 درصد بوده است. این رشد در مشاغل مرتبط با رسانههای نوشتاری، صنعت فیلم و تولید و پخش معادل 2/3 درصد بوده است که شامل نیمی از موقعیتهای شغلی فرهنگی بوده است. به طور متوسط از هر چهار نفری که در حوزه فرهنگ به کار اشتغال دارند، یک نفر آنان به صورت خویشفرما برای خود کار میکند. کارکنان حوزه فرهنگ بیشتر از کسانی تشکیل شدهاند که علاقهمند هستند با استقلال و انعطاف بیشتر و در محیط کاری خود به کار مشغول شوند.[۳۴]
صنایع و کالاهای فرهنگی در کانادا
فرهنگ بخش پویای اقتصاد این کشور است. در سند راهبرد تجارت جهانی کانادا در سال ۲۰۰۵م آمده است: «ما در صنایع مختلف ترجیح میدهیم عمدتاً تولید کننده و صادر کننده باشیم تا وارد کننده محض، اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما وارد کننده نباشیم. وارد کننده و مصرف کننده فرهنگ دیگران بودن به هیچ وجه پذیرفتی نیست». در این کشور، به عنوان دومین کشور وسیع جهان، فرهنگ به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی کمک مینماید. طبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره آمار، درآمد بخش فرهنگ در سال 90-1991م بالغ بر 14/2 میلیارد دلار بوده است که تقریباً 2/3 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میداده است.
رادیو و تلویزیون، تولیدات شبکههای تلویزیونی کابلی، فیلم و ویدئو، ضبط صدا، نشر کتاب، روزنامه و فصلنامه در این کشور جزو صنایع فرهنگی محسوب میگردند. سازمان میراث فرهنگی با همکاری سازمانهایی نظیر شرکت مخابرات و سازمان رادیو- تلویزیون این کشور، که امور خبررسانی و صنایع مخابراتی و کابلی کشور را ساماندهی مینمایند، به برنامهریزیهای جامع در حمایت از آثار و صنایع فرهنگی اقدام مینماید.
اطمینان از دسترسی هر چه بیشتر مردم به تولیدات فرهنگی داخلی به عنوان مسألهای اساسی در توسعه سیاستهای فرهنگی این کشور مطرح میباشد. با وجود این، در یک دهه گذشته صنایع فرهنگی کشور، که سالانه 200/000 فرصت شغلی را فراهم میآورد، به علت رکود اقتصادی، کاهش قابل توجه بودجه دولت و غلبه تولیدات فرهنگی خارجی(به ویژه تولیدات فرهنگی ایالات متحده آمریکا بر تولیدات داخلی) دچار مشکلات عدیدهای شده است.
با بالا گرفتن بحثهای مختلف درباره تجارت، تحت پوشش قراردادن صنایع خدمات فرهنگی در موافقتنامه تجارت آزاد آمریکا، کانادا و اجلاس گات(GATT) در اروگوئه و موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی، توجهات خاصی به قوانین و سیاستهای داخلی حامیِ صنایع فرهنگی کشور مبذول گردید. از جمله اهداف کلی این قبیل مذاکرات حذف قوانین حمایت از تولید داخل و دیگر قوانین تبعیضآمیز میباشد. این قوانین چالشهای خاصی را برای صنایع فرهنگی مختلف کشور بوجود میآورد. در نتیجه، کانادا این موارد را از تعهدات تجاری دو جانبه حذف نموده است.
بازار صنایع فرهنگی کانادا
در سال 1991م، سازمان سابق ارتباطات، که دپارتمان میراث فرهنگی جایگزین آن شده است، صندوق توسعه صنایع فرهنگی را با سرمایهای بالغ بر 33 میلیون دلار برای مدت 5 سال تاسیس نمود. این صندوق وظیفه ارائه خدمات مشاوره مدیریتی و تأمین بودجه صنعت نشر کتاب و فصلنامه، فیلم ویدئو و صنایع ضبط صوت کشور را برعهده دارد. صندوق مذکور توسط بانک توسعه تجاری فدرال و تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی کشور اداره میگردد.[۳۵]
بازار کتاب کانادا
کانادا جزو کشورهای مطرح در صنعت چاپ و نشر است. براساس آمارهای سال 2009م، درآمد کل صنعت چاپ کتاب بالغ بر 2/19 میلیارد دلار بوده است. آمار تولید کتاب نشان میدهد که این کشور(پس از آمریکا و انگلستان) مقام سوم را در تولید کتابهای انگلیسی زبان در دنیا دارد.
براساس گزارش آژانس باوکر،(Bowker) در این کشور هر سال به ازاء هر 557 نفر، یک عنوان جدید کتاب تولید میشود. از این لحاظ کانادا پس از انگلستان مقام دوم را دارد.[ii] مطابق آمار ارائه شده در همین گزارش، در سال 2001م سه گروه کتابهای داستانی بزرگسالان، داستانی نوجوانان و جوانان، و جامعهشناسی و اقتصاد در صدر انتشارات قرار داشتهاند. ناشران عمده کتاب در دو استان کبک و اونتاریو قرار دارند که در مجموع بیش از 60 درصد سود این صنعت را به خود اختصاص دادهاند. در سال 2009م پنج ناشر بزرگ کانادا 42 درصد از سهم صنعت کتاب این کشور را در دست داشتهاند. شورای هنر کانادا برای حمایت از این صنعت طیف وسیعی از کمکهای مالی را برای نویسندگان حرفهای، تعاونیها و ناشران ارائه میدهد. همچنین، این شورا از بخش ترجمه، نشر و ترویج ادبیات در کانادا و جشنوارههای مختلف ادبی حمایتهای مالی ویژهای به عمل میآورد. در حال حاضر، شورای هنر در راستای ترجمه آثار نویسندگان به هر دو زبان رسمی کشور و برای پشتیبانی از ترجمه آثار ادبی کانادا به زبانهای فرانسه، انگلیسی و بومی و محلی کمک هزینههایی را به مترجمان پرداخت میکند.
در این کشور نوعی مالیات - با عنوان مالیات در محل فروش - از خریداران کتاب اخذ میگردد که کتاب و فصلنامه را نیز شامل میشود. نرخ این مالیات 7 درصد است. سازمان میراث فرهنگی از دو طرح ملی در صنعت نشر کتاب حمایت مینماید. این دو طرح عبارتاند از:
طرح توسعه صنعت نشر کتاب: طرح مذکور ظرفیت صنعت کتاب در کشور را در امر نشر و بازاریابی در بازارهای داخل و بینالمللی افزایش میدهد. این برنامه از بودجهایی معادل 25 میلیون دلار برخوردار است.
طرح کمک به توزیع نشریات: این طرح با 25 میلیون دلار بودجه از بازارهای داخلی و بینالمللی و هزینههای توزیع و پخش کتاب حمایت می کند و شهروندان را به خرید کتاب تشویق مینماید.
در سال 92-1991م، 1440 مجله ملی توسط 1055 ناشر منتشر شد و بیش از 6000 فرصت شغلی در سراسر کشور فراهم گردید. نشریات کانادایی 22 درصد از کل بازار داخلی را در اختیار خود دارند. کل درآمد داخلی و صادراتی کسب شده از محل چاپ نشریات مختلف در کشور طی سال 1991م بالغ بر 864/4 میلیون دلاراست. دولت فدرال به صورت مستقیم از طریق کمکهای مالی شورای کانادا و تسهیلات صندوق توسعه صنایع فرهنگی به صنعت نشر و چاپ کشور مبالغی را میپردازد. علاوهبر این، نشریات از یارانههای پستی نیز بهرهمند میگردند. بودجه یارانه پستی در سال 1991م 85 میلیون دلار بود. سال 1993م، دولت فدرال طرح اضطراری مطالعه عوامل تأثیرگذار بر نشریات را مورد بحث و بررسی قرار داد. از جمله مفاد این طرح میتوان به بررسی پیشرفتها و رویکردهای صنعت نشر کشور و بازاریابی برای تبلیغات صنایع چاپ و نشر، بررسی تأثیر فنآوریهای جدید این صنعت، حضور در فعالیتهای بینالمللی و برآورد تأثیر رویکردهای جدید اشاره نمود.[۳۶]
صنعت ضبط صدا و راديو تلويزيون
بودجه رادیو و تلویزیون کشور[iii] بالغ بر 1/5 میلیارد دلار است که تقریباً 50 درصد کل هزینههای فرهنگی دولت فدرال است. صنایع مذکور متشکل از ایستگاههای رادیو و تلویزیون دولتی و خصوصی، کمپانیها و تلویزیونهای کابلی میباشد. در سال 1992م، صنعت تلویزیون کابلی و پخش رادیو و تلویزیون مبلغ 4/2 میلیارد دلار درآمد کسب نمود و بیش از 137/000 فرصت شغلی ایجاد کرد. طبق آمار بدست آمده در سال 1991م، حدود 92 درصد از خانوادهها به سیستمهای تلویزیون کابلی دسترسی داشتند. با این وجود، صنایع رادیو و تلویزیون با چالشهای خاصی نیز روبهرو است. مهمترین این چالشها عبارتاند از:
1) رقابت با برنامههای خارجی که غالباً از ایالات متحده آمریکا به سوی کانادا سرازیر میشوند.
2) ایجاد بازار رقابتی
3) نیاز به معرفی فناوریهای جدید نظیر تلویزیونهای پیشرفته و رادیو و ویدئوهای دیجیتالی فشرده
4) همگرایی فناوریها میان صنایع مخابرات و رادیو و تلویزیون کشور
5) مشکل خشونت در تلویزیون
6) اطمینان از دسترسی کلیه شهروندان به خدمات رسانههای گروهی
7) وجود دوگانگی زبان، تنوعات فرهنگی کشور و جایگاه ویژه بومیان در جامعه
کمیسیون ارتباطات از راه دور با همکاری سازمان رادیو- تلویزیون(RTC) با استناد به ماده قانون ویژه خبررسانی مصوب سال 1991م، امور بخش کابلی رادیو و تلویزیون را برعهده دارد. کمیسیون مذکور مجوز خبرگزاریهای دولتی و خصوصی را صادر و تجدید مینماید. شرکت سهامی خبررسانی کانادا(CBC) و رادیو کانادا(SRC) بزرگترین شبکههای خبرگزاری رادیو و تلویزیونی دولتی میباشند. همچنین، کمپانی سهامی خبررسانی کانادا بزرگترین تولیدکننده برنامهها به دو زبان انگلیسی و فرانسه برای رادیو و تلویزیون این کشور است. این شرکت با بودجهای بالغ بر 1 میلیارد دلار در سال به راهاندازی شبکههای رادیو و تلویزیونی دو زبانه میپردازد. این شبکه خود متشکل از 31 ایستگاه تلویزیونی، 1 شبکه بینالمللی 24 ساعته ماهوارهای انگلیسی زبان و 4 شبکه رادیویی شامل 58 ایستگاه رادیویی میباشد.
سرویس خارجی شرکت خبر رسانی و رادیو بینالمللی کانادا اخبار را به 12 زبان زنده دنیا روی موج کوتاه پخش میکنند. صنعت تلویزیون خصوصی متشکل از شبکههای مختلف ملی انگلیسی و فرانسوی است. از جمله بزرگترین این شبکهها میتوان به شبکههای فرانسوی زبان «سی.تی.وی(CTV)»، «گلوبال(Global)» و «تی.وی.ای(TVA)»، اشاره نمود.
از اواسط سال 1980م سودآوری تلویزیونهای خصوصی کاهش یافته است، در حالی که شبکههای تلویزیونی دولتی از سودآوری قابل قبولی برخوردار بودهاند. طی دهه گذشته، صنعت ضبط صدا(موسیقی) از رشد قابل ملاحظه برخوردار بوده است. تعداد شرکتهای ضبط موسیقی از 109 در سال 1982م به 201 شرکت در سال 1991م افزایش یافتهاند. همچنین، ارزش فروش تولیدات صوتی از 222 میلیون دلار در سال 1982م، به 531 میلیون دلار در سال 1990م افزایش یافته است. برخلاف چنین رشدی، افزایش لوحهای فشرده هنرمندان بینالمللی در بازار به یک معضل جدی تبدیل شده است. 14 شرکت خارجی همچنان کنترل صنعت موسیقی کشور را با فروش 89 درصدی لوحهای فشرده در اختیار خود دارند. طرح توسعه ضبط صدا(SRDP) در سال 1986م به اجرا در آمد و مبلغی بالغ بر 5 میلیون دلار در سال با هدف توسعه صنعت موسیقی کشور به آن اختصاص یافته است. طرح مذکور مشترکاً توسط سازمان ارتباطاتِ شورای کانادا، که یک کنسرسیوم خصوصی از نمایندگان صنایع رادیو و تلویزیون و ضبط موسیقی میباشد، و سازمان میراث فرهنگی اداره میگردد. در سپتامبر سال 1993م، سازمان میراث فرهنگی سهم خود از برنامه توسعه ضبط صدا را به کنسرسیوم خصوصی(FMC) واگذار نمود. همچنین، در سال 1992م، طرح اضطراری دولت با عنوان «طرح معافیت مالیاتی صنعت موسیقی کانادا» در جهت ارتقاء صنعت موسیقی کشور، تجزیه و تحلیلِ رویکردها، تغییرات تکنولوژیکی و اتخاذ سیاستها و قانونگذاریهای جدید دولتی در زمینه موسیقی به وزیر فرهنگ ارائه گردید.[۳۷]
بازارهنرهای تصويری سينما در کانادا
بهرغم چالشهای وسیع جهانی شدن، تسلط تولیدات فرهنگی خارجی، رکود اقتصادی و مشکلاتی که تولید و توزیع کنندگان فیلم برای در اختیار گرفتن بازار داخلی با آن مواجه میباشند شمار شرکتهای فیلمساز از 492 شرکت به 743 شرکت در دهه 1990م افزایش یافته است. در همین دوره درآمد این شرکتها نیز از 146 میلیون دلار به 688/4 میلیون دلار افزایش یافته است. در دو دهه گذشته، صنعت فیلم به تولید فیلمهای گوناگون در حوزههای مختلف سینمایی به صورت تمام وقت یا نیمه وقت اقدام نموده است. همچنین، دولت فدرال از طریق دو شرکت سهامی خاص سلطنتی به حمایت از صنعت فیلمسازی کشور میپردازد. این دو شرکت عبارتاند از:
1) هیأت فیلم ملی؛ به موجب قانون فیلم ملی، مصوب سال 1950م، این هیات به منظور راهاندازی، توسعه و ترویج فیلمسازی در کشور تأسیس گردید.
2) تله فیلم کانادا:(Tele Film Canada) نام قبلی آن «شرکت توسعه فیلم کانادا(CFDC)» بود. این شرکت به تشویق و ترویج توسعه تولیدات تلویزیونی و فیلم میپردازد. بودجههای اختصاص یافته به هیأت فیلم ملی و تله فیلم طی سالهای 1993 و 1994م به ترتیب 82/6 و 132/4 میلیون دلاربوده است.
در سال 1991م، شرکت سهامی ویدئو و فیلم کانادا، که یک سازمان مالی- خصوصی جهت تولید فیلمهای غیرتئاتری و فیلمهای ویدئویی کشور میباشد، با کمک مالی تله فیلم کانادا و سازمان میراث فرهنگی کشور تأسیس گردید. طرح ضمانت وام(LGP توسط شرکت تله فیلم اجرا میگردد و در سال 1993م به منظور تأمین بودجه بخشی از پروژههای مؤسسات تولید فیلمهای ویدئویی و سینمایی کشور راهاندازی گردید. [۳۸]
صنعت گردشگری کانادا
کانادا یکی از زیباترین کشورهای جهان است. چنان که در فصل اول ذکر شد، از دو سمت شرق و غرب به اقیانوس اطلس و آرام محدود میشود و گستره آن پهنای قاره آمریکای شمالی را دربرمیگیرد. طبیعت منحصر به فرد، این کشور را به گردشگاهی محبوب در بین علاقهمندان به سفر و گردشگری تبدیل نموده است. موزهها، جشنوارههای فصلی و آداب و رسوم ملل و فرهنگهای مختلف نیز به جاذبههای گردشگری آن میافزاید.
در سالهای اخیر، صنعت گردشگری با اقدامات به موقع و حمایتهای دولت از بخش خصوصی رشد چشمگیری داشته و نقشی مهم در کمک به اقتصاد و معرفی میراث این کشور به سایر مردم جهان ایفا کرده است. مطابق اطلاعات کمسیون گردشگری کانادا،(CTC) میزان درآمد گردشگری در سال 2009م، 69/5 میلیارد دلار بوده است. مطابق آمار منتشره توسط سازمان آمار این کشور، در سال 2010م صنعت گردشگری 1/6 میلیون شغل از مجموع 17/4 میلیون شغل را به خود اختصاص داده است. البته در سالهای اخیر، سهم گردشگری کانادا از سهم گردشگری بینالمللی، از 35 درصد در سال 2000م به 20 درصد در سال 2010م کاهش یافته است.
صنعت گردشگری در هر دو بخش گردشگری داخلی[iv] و گردشگری بین المللی[v] فعال میباشد. مطابق آمار منتشره در سایت سازمان آمار این کشور، در سال 2010م سه کشور ایالات متحده آمریکا با 11 میلیون و 741 هزار نفر، بریتانیا با 661 هزار نفر و فرانسه با 408 هزار نفر بیشترین مسافرتها را به کانادا داشتهاند. همچنین، سه کشوری که مقصد گردشگران کانادایی بودهاند، به ترتیب ایالات متحده با 19 میلیون و 964 هزار نفر، مکزیک با یک میلیون و سیصد و پنجاه و چهار هزار نفر، و کوبا با یک میلیون و ده هزار نفر بودهاند. علاوهبر این، بیشترین مسافرتهای داخلی مردم به سه استان انتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا بوده است. به گزارش سازمان تجارت جهانی،(WTO) این کشور جزو 15 کشور برتر در زمینه گردشگری میباشد و سالانه میلیونها گردشگر از سراسر دنیا از این کشور دیدن میکنند.[۳۹] [۴۰]
آثار فرهنگی، تاريخی و طبيعی ثبت شده کانادا در ميراث جهانی
همکارهای بینالمللی فرهنگی فراتر از موافقت نامههای غیررسمی دوجانبه و چندجانبه میباشد. گسترش مبادلات بینالمللی فرهنگی، مشارکت در برنامههای بینالمللی فرهنگی و ترویج هویت کانادایی در بازارهای فرهنگی خارجی از جمله اهداف اصلی سیاستهای بینالمللی فرهنگی این کشور محسوب میشود. مسؤولیت اجرای برنامهریزیهای بینالمللی فرهنگی در خارج از کشور برعهده اداره روابط فرهنگی بینالمللی وزارت امور خارجه این کشور میباشد. از جمله اهداف اداره فوق میتوان به ایجاد هماهنگی در امر توسعه فرهنگی و ارائه فرهنگ کانادا در خارج از کشور از طریق فعالیتهای تشویقی بینالمللی اشاره کرد. وزارت امور خارجه موافقت نامههای فرهنگی دوجانبهای با کشورهای فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، مکزیک، ایتالیا، ژاپن، برزیل و روسیه منعقد نموده است. همچنین، همکاری بسیار نزدیکی با سازمان میراث فرهنگی کشور و دیگر آژانسهای فرهنگی فدرال، ایالتی و تعداد زیادی از آژانسهای غیردولتی برقرار نموده است.
اداره روابط فرهنگی بینالمللی وزارت امور خارجه به برگزاری نشستهای چندجانبه، انعقاد موافقتنامههای دوجانبه، اجرای برنامههای بینالمللی در داخل و خارج از کشور، تبیین قوانین جدید بینالمللی دولتها، توسعه و ترویج بازاریابی کالاها و خدمات فرهنگی، تهیه و تدارک کمکهای فنی، ارائه آموزش و انتقال تکنولوژی و تبادل اطلاعات و تجربیات و معرفی هنرمندان مستعد در صحنههای بینالمللی اقدام میکند.
هیئت سیاست تطبیقی بینالمللی(ICP) تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی توسعه سیاست فرهنگی کشور را از طریق انجام دادن تحقیقات، تجزیه و تحلیل و تبادل اطلاعات با همکاری سیاستگذاران ملی و بینالمللی، محققین و دانشگاهیان کشور فراهم میآورد. این هیئت، عضو مرکز تحقیقات و اطلاعات فرهنگی اروپا نیز میباشد. به علاوه هیئت مذکور دارای مرکز ثبت اسناد منحصربهفرد با بیش از 10500 سند مرجع در زمینه فرهنگ میباشد.
کانادا همواره حامی برنامههای بینالمللی فرهنگی بوده که از سوی سازمانهای مختلف فرهنگی نظیر سازمان یونسکو به اجرا گذارده میشوند. این کشور همچنین عضو کمیته نظارت فرهنگی شورای اروپا است. نمونه بارز مشارکتهای بینالمللی فرهنگی حضور این کشور در نمایشگاههای مختلف میباشد که در برخی از آنها غرفه کانادا در میان کشورهای مختلف شرکتکننده، موفق به اخذ نشانهای بینالمللی شده است. در این زمینه، این کشور موافقتنامههای بینالمللی گوناگونی به شرح ذیل منعقد نموده است:
- بیانیه اعضای آتلانتیک جامعه اروپا
- کنفرانسیون بینالمللی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی
- کنوانسیون حمایت و حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان
- قانون اساسی سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد(یونسکو)
- کنوانسیون تأسیس سازمان حمایت از استعدادهای خلاق(WIPO)
- کنوانسیون جهانی حفظ چاپ و نشر
- کنوانسیون بینالمللی حفاظت از آثار هنری و ادبی
- کنوانسیون سازمان یونسکو در جهت منع واردات قاچاق، و راههای جلوگیری از آن.
کانادا تاکنون توانسته است 15 اثر از میراث فرهنگی و طبیعی خود را به ثبت جهانی برساند. این آثار عبارتاند از:
1) میراث فرهنگی ثبت شده کانادا در یونسکو، شامل:
- سرشکسته در پرش بوفالو(Head-Smashed-In Buffalo Jump) در سال 1981م
- منطقه تاریخی و قدیمی کبک(Historic District of Old Québec) در سال1985م
- سایت مرغزار تاریخی ملی(L'Anse aux Meadows National Historic Site) در سال 1978م
- شهر قدیمی لوننبورگ(Old Town Lunenburg) در سال 1995م
- کانال رایدآئو(Rideau Canal) در سال 2007م
- محوطه تاریخی اسکانگگوای(SGang Gwaay) درسال1981م
2) میراث طبیعی ثبت شده کانادا در یونسکو، شامل:
- پارکهای کوه راکی کانادا(Canadian Rocky Mountain Parks) درسال1984م
- پارک استانی دایناسور(Dinosaur Provincial Park) در سال 1979م
- پارک ملی گراس مورنه(Gros Morne National Park) در سال 1987م
- صخرههای فسیلی(Joggins Fossil Cliffs) درسال 2008م
- سنت الیاس / یخچال خلیج(Kluane / Wrangell-St Elias / Glacier Bay / Tatshensh) در سال 1979م
- پارک ملی میگوآشا(Miguasha National Park) در سال1999م
- پارک ملی ناهانی(Nahanni National Park) در سال 1978م
- یخچال پارک بینالمللی صلح(Waterton Glacier International Peace Park) در سال 1995م
- پارک ملی جنگل بوفالو(Wood Buffalo National Park) در سال 1983م
همچنین این کشور 9 اثر دیگر را به سازمان یونسکو معرفی کرده که در لیست آزمایشی این سازمان قرار گرفتهاند. قابل ذکر است که هیچ کدام از آثار ثبت شده کانادا در فهرست آثار در معرض خطر سازمان جهانی یونسکو قرار ندارد.[۴۱] [۴۲][۴۳]
نیز نگاه کنید به
نظام فرهنگی روسیه؛ نظام فرهنگی چین؛ نظام فرهنگی تونس؛ نظام فرهنگی کوبا؛ نظام فرهنگی لبنان؛ نظام فرهنگی مصر؛ نظام فرهنگی افغانستان؛ نظام فرهنگی سودان؛ نظام فرهنگی اردن؛ نظام فرهنگی ساحل عاج؛ نظام فرهنگی مالی؛ نظام فرهنگی ژاپن؛ نظام فرهنگی تایلند؛ نظام فرهنگی آرژانتین؛ نظام فرهنگی قطر؛ نظام فرهنگی فرانسه؛ نظام فرهنگی اسپانیا؛ نظام فرهنگی اتیوپی؛ نظام فرهنگی سوریه؛ نظام فرهنگی سیرالئون؛ نظام فرهنگی سنگال؛ نظام فرهنگی اوکراین؛ نظام فرهنگی زیمبابوه؛ نظام فرهنگی تاجیکستان؛ نظام فرهنگی قزاقستان؛ نظام فرهنگی سریلانکا؛ نظام فرهنگی بنگلادش؛ نظام فرهنگی گرجستان
پاورقی
[i]. درآمد سالانه حدود1/3 تریلیون دلار آمریکا
[ii]. انگلستان به ازاء هر 545 نفر یک عنوان کتاب جدید در سال تولید میکند.
[iii]. رادیو و تلویزیون کانادا، بزرگترین صنعت فرهنگی این کشور محسوب میشود.
[iv]. یعنی کاناداییهایی که برای دیدن سایر استانها و قلمروهای این کشور مسافرت میکنند.
[v]. یعنی گردشگرانی که از سایر کشورها برای دیدن کانادا به این کشور میآیند، یا از کانادا برای دیدن سایر نقاط دنیا سفر میکنند.
کتابشناسی
- ↑ Petty, S., Sherbert, G., & Gérin, A. (Eds.). (2006). Canadian cultural poesis: Essays on Canadian culture. Wilfrid Laurier University Press.
- ↑ Baeker, G. (2000). Cultural policy and cultural diversity in Canada. Council of Europe. Retrieved February 5, 2024.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ Foote, J. A. (2003). Federal cultural policy in Canada. Retrieved February 5, 2024.
- ↑ Baeker, G. (2001). All talents count: A pilot inventory of national cultural policies and measures supporting cultural diversity. International Network on Cultural Diversity. Retrieved February 5, 2024.
- ↑ Thomas, D. C. (2008). Cross-cultural management: Essential concepts (2nd ed.). SAGE Publications.
- ↑ Department of Canadian Heritage. (2001). Performance reports. Retrieved February 5, 2024.
- ↑ .Environics. (2000). Arts and heritage participation survey.
- ↑ Foote, J. (2002). Cultural consumption and participation. Canadian .Journal of Communication, 27(2/3), 209-2201
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Foote, J. (2001). Cultural diversity and governance in Canada. In C. Mercer (Ed.), Culturelink special issue: Cultural policies and cultural diversity (pp. 11-32).
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ Foote, J. (1999). La politique culturelle fédérale au Canada. Loisirs et .Société, 22(2), 3-241
- ↑ Rabinovitch, V. (1998). The social and economic rationales for Canada’s domestic cultural policies. In D. Browne (Ed.), The culture/trade quandary: Canada’s policy options (pp. 17-32).
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Li, P. S. (2000). Cultural diversity in Canada: The social construction of .racial differences
- ↑ Jeannotte, M. S., MacKinnon, E., & McRae, D. (2001). Cultur and volunteering: Canadian perspectives.
- ↑ Horner, Jane, (1996), “Volunteers in Arts and Heritage Report”, Ottawa: The Volunteer Centre of Ottawa-Carleton,
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Hutchins, D., & Hutchins, N. (2006). The maple leaf forever: A celebration of Canadian symbols. The Boston Mills Press.
- ↑ Department of Canadian Heritage. (2002). Symbols of Canada. Queen’s Printer for Canada.
- ↑ Ross, D., & Hook, R. (1988). The Royal Canadian Mounted Police 1873–1987. Osprey.
- ↑ Government of Ontario. (2007). Symbols of Ontario. Retrieved May 12.
- ↑ Government of Nova Scotia. (2003). Symbols of Nova Scotia- The Ancient Arms of Nova Scotia. Retrieved May 3.
- ↑ Government of Nova Scotia. (2008). Symbols of Nova Scotia- Shield of arms of Nova Scotia. Retrieved June 2.
- ↑ Government of New Brunswick. (2005). About New Brunswick - Symbols. Retrieved January 16.
- ↑ Government of Manitoba. (2005). Symbols of Manitoba. Retrieved January 16.
- ↑ Government of British Columbia. (2007). Symbols of British Columbia. Retrieved January 16.
- ↑ Government of Prince Edward Island. (2008). Symbols of Prince Edward Island. Retrieved March 24.
- ↑ Government of Saskatchewan. (2008). Symbols of Saskatchewan. Retrieved June 1, 2024.
- ↑ Government of Saskatchewan. (2008). Symbols of Saskatchewan. Retrieved June 1, 2024.
- ↑ Government of Alberta. (2008). Symbols of Alberta. Retrieved June 1.
- ↑ Government of Newfoundland and Labrador. (2000). Symbols of Newfoundland and Labrador. Retrieved January 16, 2024.
- ↑ Newfoundland and Labrador Heritage. (2008). Newfoundland and Labrador heraldry and flags. Retrieved June 2, 2024.
- ↑ Government of the Northwest Territories. (2008). Symbols of the Northwest Territories. Retrieved July 1, 2024.
- ↑ Government of Yukon. (2008). Symbols of Yukon. Retrieved April 9.
- ↑ Government of Nunavut. (2007). Symbols of Nunavut. Retrieved January 16.
- ↑ Legislative Assembly of Nunavut. (2007). The flag of Nunavut. Retrieved October 17.
- ↑ Business Culture in Canada. (2013). Doing business culture in Canada. Retrieved from http://www.worldbusinessculture.com/Business-in-Canada.html.
- ↑ Canadian Business Culture. (2013). Canadian business culture. Retrieved from http://www.cyborlink.com/besite/canada.htm.
- ↑ Association of Canadian Publishers. (2013). Association of Canadian Publishers. Retrieved from http://www.thebpc.ca/the-publishing-industry/full-members/association-of-canadian-publishers/.
- ↑ Canadian Radio-television and Telecommunications Commission. (2002). Canadian content in the 21st century. Retrieved May 9, 2024.
- ↑ National Film Board of Canada. (2005). Mandate of the National Film Board. Retrieved March 15,
- ↑ Department of Education Educational Programs & Services Branch. (2005). Hospitality and tourism in Canada. Retrieved from http://www.gnb.ca/000/publications/curric/hospitalityandtourism110.pdf.
- ↑ Tourism in Canada. (2013). Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Tourism_in_Canada.
- ↑ Wyszomirski, M. J., Burgess, C., & Peila, C. (2003). International cultural relations: A multi-country comparison. The Ohio State University.
- ↑ Western Canadian Protocol for Collaboration in Basic Education. (2001). Common curriculum framework for Aboriginal languages and culture programs.
- ↑ لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.157-206.