تاریخ دوران میانی اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
تاريخ دوره ميانه
[[پرونده:ارگ امان.jpg|بندانگشتی|ارگ امان بازتاب 7000 سال تاریخ اردن(1403)، برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از<nowiki/>https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Jordan]]
تاریخ دوره میانه


ظهور مسيح در زماني رخ مي‌دهد که انباط همچنان به پادشاهي آرتاس چهارم بر [[اردن]] حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مي‌يابد. به اين ترتيب که در سال 106 ميلادي امپراطور روم، تراژان<sup>[17]</sup>، پادشاهي نبطيان را به عنوان استان عربي تحت کنترل روم، در شهر [[پترا]] ضميمه قلمرو خود اعلام مي‌کند. اين دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار مي‌رود.(37)
ظهور مسیح در زمانی رخ می‌دهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه می‌یابد. به‌این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان (Trajan)، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام می‌کند.‌این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار می‌رود<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 12</ref>.


روم که از سال 64 ق.م سوريه و فلسطين و بخشي از اردن را در اشغال دارد به تدريج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسيح گسترش داده و تا 400 سال حکمراني مي کند. دوران بيزانس يا حاکميت روم شرقي از زماني آغاز مي شود که کنستانتين اول (313 م) استانبول را پايتخت روم شرقي قرار مي دهد. او کليساها را به رسميت مي شناسد و به عنوان مکان هاي مذهبي ترويج مي کند. همزمان با گسترش دين مسيح کليسا‌هاي بزرگ وکوچک در اغلب نواحي اردن بنا نهاده مي شود. دوره امپراتور ژوستينيان (65-527 م) اوج رشد کليساهاست. در اين دوران تعداد ساکنان در اين منطقه به صورت چشمگيري افزايش مي‌يابد و مسيحيت به ديني مورد قبول در اين منطقه تبديل مي گردد. (38) در ادامه اين دوره نبطيان دولت خود را كه پايتخت آن پترا بود، به سوي شمال گسترش دادند و مدتي زير سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بيزانس (324 م ـ640 م) حكمراني كردند. (39)
روم که از سال 64 ق.م [[سوریه]] و فلسطین و بخشی از [[اردن]] را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می‌دهد. او کلیساها را به رسمیت می‌شناسد و به عنوان مکان‌های مذهبی ترویج می‌کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ وکوچک در اغلب نواحی [[اردن]] بنا نهاده می‌شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در‌این دوران تعداد ساکنان در‌این منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در‌ این منطقه تبدیل می‌گردد<ref>برگرفته از<nowiki/>http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>. در ادامه‌ این دوره نبطیان دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حکمرانی کردند<ref>خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10</ref>.


جابه جايي مسيرهاي تجاري شمال به پالميرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندين زمين لرزه شديد در قرون چهارم تا ششم ميلادي و افزايش تنش و جنگ بين روم / بيزانس و ايران باعث نابودي اقتصاد منطقه شد و قبايل بدوي عرب اجازه پيدا کردند داخل قلمرو روم شرقي در اردن، سوريه و عراق ساکن شوند. (40)
جا‌به‌جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و‌ ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در [[اردن]]، [[سوریه]] و عراق ساکن شوند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16</ref>. در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان وارد [[سوریه]] شد و تبدیل به دولت دست نشانده رومی‌ها گردید و به آن‌ها در جنگ با‌ ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانون‌گذار توسط امپراتور ژوستینیان منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین‌النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16</ref>. در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق [[اردن]] را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان [[اردن]]، فلسطین، و [[سوریه]] را به مدت 15 سال اشغال کردند تا‌ اینکه امپراطور هرقل با تمامی‌ سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت<ref>برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>.


در اوايل قرن چهارم ميلادي قبيله بني غسان  وارد سوريه شد و تبديل به دولت دست نشاندة رومي ها گرديد و به آنها در جنگ با ايرانيان کمک فراوان کرد. در سال 529 ميلادي  رهبر غساني حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستينيان  منصوب شد. در سال 541 ميلادي زماني که ژنرال رم شرقي، بيلساريوس به بين النهرين لشکرکشي کرد، اعراب وارد ارتش وي شدند. پس از حارث در580 ميلادي منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقي در طبريه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاري کرد. (41) در سال 542 ميلادي بيماري طاعون بيشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانيان در سال 614 م توانستند باقي مناطق را اشغال کنند. ساسانيان اردن، فلسطين، و سوريه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اينکه امپراطور هرقل با تمامي‌سپاهيانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)
در نهایت در 629 میلادی جبله بن‌ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به‌این ترتیب غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدت‌ها پس از آن بر‌این مناطق حکومت کردند<ref>خطط الشام، ج1، ص66-68</ref>. در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامی‌ خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه و رهبران یهودی مقنا، عذره و جربا در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر‌این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 17</ref>.


در نهايت در 629 ميلادي جبلة بن ايهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به اين ترتيب غسانيان كه اعراب مسيحي كوچ كرده از يمن و وفادار به بيزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر اين مناطق حكومت كردند. (43) در همين سال و سال بعد از آن پيامبر اسلام گروه اعزامي‌خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتي با رهبران مسيحي عقبه  و رهبران يهودي مقنا، عذره  و جربا  در اردن جنوبي منعقد کرد. علاوه بر اين قبايل باديه نشين از بني عذره و بيلي به اسلام گرويدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن وليد  واحه جوف را که تحت سلطه غسانيان بود تصرف کرد و والي آن نيز به اسلام گرويد. (44)
[[اردن]] برای مسلمانان، دروازه شام به شمار می‌آمد. از‌این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمین‌هایی از جمله [[اردن]] و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیده بن جراح به رغم تلاش‌های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس‌گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از [[رود اردن]] عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو‌به‌رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)


اردن براي مسلمانان، دروازه شام به شمار مي‌آمد. از اين رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکرياني براي فتح سرزمين‌هايي از جمله اردن و فلسطين و دمشق و قنسرين حرکت کردند. ابو عبيدة بن جراح به رغم تلاش هاي بيزانس براي بازگرداندن سيطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصري در مرز شام شرقي تسلط يابد. شکست روم در اجنادين خشم هرقل را برانگيخت و او را براي ارسال لشگر براي بازپس گيري آن جا تحريک کرد. سپاهيان هرقل از [[رود اردن]] عبور کردند و در رود يرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختي بين دو طرف درگرفت که به جنگ يرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بيزانس به پايان رسيد. (626م)
بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین‌های شرق [[رود اردن]] را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکیه و [[سوریه]] شمالی به صورت یک جا به دست مسلمانان فتح شدند. مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هایی از [[اردن]] و شامات را تصرف کردند<ref>الفتوح، ج1، ص137</ref>. اما بخش‌هایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور کامل فتح شد<ref>الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122</ref>.


بعد از شکست در جنگ، حکومت بيزانس بسياري از سرزمين‌هاي شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسليم شد. شهرهاي بيزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکيه و سوريه شمالي به صورت يکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
عمربن خطاب سرزمین‌های تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامی‌ تقسیم کرد: فلسطین، [[اردن]]، دمشق و حمص<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 18</ref>. از‌این منطقه در کتاب‌های تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است<ref>البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349</ref>. معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در‌ این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ‌هایی بین دو گروه در گرفت تا‌ اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. در سال 661 میلادی معاویه بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در‌این زمان [[اردن]] به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی‌ و بهره مندی‌اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین‌های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند<ref>برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>.


مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هايي از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخش‌هايي همچنان در استيلاي روميان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمين‌هاي تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامي‌تقسيم کرد: فلسطين، اردن، دمشق و حمص. (47) از اين منطقه در كتاب‌هاي تاريخي با نام جند الاردن ياد شده است. (48)
امویها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابوعباس ملقب به سفاح در آن جا باقی‌ ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد‌ این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت [[اردن]] در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه‌ای تقلیل یافت<ref>الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق</ref>. علیرغم‌ این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می‌کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است<ref>برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>. [[اردن]] تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود. دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی‌ها که بر [[مصر]] حکومت می‌کردند همراه شد تا‌ این که توانستند در سال 969 م بر [[اردن]] و فلسطین دست یابند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19</ref>.


معاويه که در زمان خليفه دوم در سال 640 م به عنوان والي شام تعيين شده بود، در زمان خليفه سوم هم والي شام باقي ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علي بن ابي طالب به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد اما در اين زمان معاويه از بيعت با او سرباز زد و جنگ‌هايي بين دو گروه در گرفت تا اينکه علي بن ابي طالب به شهادت رسيد و مردم با حسن بن علي بيعت کردند و او به نفع معاويه از خلافت کناره گيري کرد.در سال 661 ميلادي  معاوية بن ابي سفيان حکومت اموي را تأسيس کرد و دمشق را به عنوان پايتخت خود قرار داد و در اين زمان اردن به خاطر نزديکي به پايتخت حکومت اسلامي‌و بهره مندي اش از موقعيت جغرافيايي متمايز، تبديل به گذرگاه حاجياني شد که از سرزمين‌هاي مقدس (مکه و مدينه) دور بودند. (94)
فی‌الجمله [[اردن]] تا آغاز قرن سیزدهم در دست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی‌ها مواجه شد که [[اردن]] را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعه‌های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می‌شد، به هدف حمایت از راه‌های منجر به قدس عبور کرد و سپس [[سوریه]] و [[مصر]] را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین‌ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی‌ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19</ref>.


اموي ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابي عباس ملقب به سفاح در آن جا باقي ماندند. اولين کاري که ابوعباس انجام داد اين بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پايتخت خلافت به بغداد، موقعيت اردن در مقايسه با خلافت پيشين به شکلي حاشيه اي تقليل يافت. (50) عليرغم اين رخداد و زلزله شديدي که در سال 747 م منطقه را به نابودي مي کشاند، شواهد باستان شناسي حاکي از رشد جمعيت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 ميلادي تحت سلطه عباسيان بود.
[[اردن]] در دوره‌ ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با [[مصر]] و [[سوریه]] متحد شد و جایگاه ویژه‌ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت‌ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک‌های عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به‌این ترتیب [[اردن]] جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت<ref>الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق</ref>. به‌این ترتیب سرزمین‌های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها [[سوریه]] به صورت خودگردان اداره می‌شد.


دو قرن دهم و يازدهم با افزايش نفوذ فاطمي ها که بر [[مصر]] حکومت مي کردند همراه شد تا اين که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطين دست يابند. (52)
«سلطان سلیم» والی‌ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی‌ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا‌ اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به‌ این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت. حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. [[اردن]] زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی [[مصر]] در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینه‌های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با‌این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرف‌هایی از بریتانیا، [[روسیه]] و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آن­‌ها، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و [[مصر]] شد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 15 , 16</ref>.<ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref>
 
في الجمله اردن تا آغاز قرن سيزدهم  دردست حاکمان سلجوقي بود. در آغاز قرن سيزدهم ميلادي، بلاد شام با حملات سنگين صليبي‌ها مواجه شد که اردن را به ميان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوين اول» از قلعه‌هاي اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته مي‌شد، به هدف حمايت از راه‌هاي منجر به قدس عبور کرد و سپس سوريه و مصر را تحت سيطره خود قرار داد. صلاح الدين ايوبي در سال 1187 ميلادي، بعد از آنکه صليبي ها را در جنگ «حطين» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نيز از سيطره خارجي خلاص کرد. (53)
 
اردن در دوره ايوبي و مملوکي به شکوفايي رسيد، با مصر و سوريه متحد شد و جايگاه ويژه اي در بين همسايگان خود به دست آورد. سپس به بازسازي دژها و قلعه‌ها و راه‌هاي خود پرداخت تا دوباره حاجيان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدينه برسند و همچنين براي رونق راه تجارت و ارتباطات با ديگر سرزمين‌ها به بازسازي‌هايي دست زد. سپس منطقه با هجوم جديدي به وسيله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعيف شدن حکومت‌ها و انتشار بيماري در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولي نکشيد که ترک‌هاي عثماني، مماليک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به اين ترتيب اردن جزئي از حکومت عثماني شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به اين ترتيب سرزمين هاي عربي به صورت مستقيم تحت سيطره حکومت عثماني قرار گرفتند و تنها سوريه به صورت خودگردان اداره مي شد.
 
«سلطان سليم» والي اي براي آنجا به نام «جان بردي الغزالي» تعيين کرد ولي پس از مرگ سلطان سليم، وي خود را والي بلاد شام و مستقل از حکومت عثماني اعلام کرد. عثماني ها سپاهي به سوي او روانه کردند ولي نتوانستند بر او دست يابند تا اينکه در سال 1521 م تسليم و اعدام شد. به اين ترتيب دوباره بلاد شام زير نظر واليان عثماني و به صورت مستقيم تحت سيطره باب العالي قرار گرفت.
 
حکومت عثماني بلاد شام را به سه ولايت تقسيم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زير مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علي پاشا والي مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهيم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثماني پيروز شود و بر بلاد شام سيطره يابد. حکومت محمد علي در زمينه‌هاي مختلفي اصلاحات انجام داد و به تعليم و سواد آموزي اهتمام ورزيد و نظام مالياتي را بازسازي کرد. با اين وجود طولي نکشيد که بعد از نشست طرف‌هايي از بريتانيا، روسيه و اتريش و حکومت عثماني در سال 1840 م با يکديگر و تهديد وي از سوي آن­ها، محمد علي  در سال 1841 م به عقب نشيني دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و مصر شد. (55)


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==
[[تاریخ دوران میانی زیمبابوه]]؛ [[تاریخ دوران میانی کانادا]]؛ [[تاریخ دوران میانی لبنان]]؛ [[تاریخ دوران میانی تونس]]؛ [[تاریخ دوران میانی سنگال]]؛ [[دوران امپراطوری تاریخ چین]]؛ [[دوره تزاری روسیه]]؛ [[تاریخ دوران میانی افغانستان]]؛ [[تاریخ دوران میانی سودان]]؛ [[تاریخ دوران میانی آرژانتین]]؛ [[تاریخ دوران میانی اوکراین]]؛ [[تاریخ دوران میانی قطر]]؛ [[تاریخ دوران میانی فرانسه]]؛ [[تاریخ دوران میانی ساحل عاج]]؛ [[تاریخ دوران میانی سوریه]]؛ [[تاریخ دوران میانی اتیوپی]]؛ [[تاریخ امارات متحده عربی]]؛ [[تاریخ دوران میانی سیرالئون]]؛ [[تاریخ دوران میانی مالی]]؛ [[تاریخ دوره میانی سریلانکا]]؛ [[تاریخ دوره میانی تاجیکستان]]؛ [[تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش]]؛ [[تاریخ دوره میانی قزاقستان]]
[[تاریخ دوران میانی زیمبابوه]]؛ [[تاریخ دوران میانی کانادا]]؛ [[تاریخ دوران میانی لبنان]]؛ [[تاریخ دوران میانی تونس]]؛ [[تاریخ دوران میانی سنگال]]؛ [[دوران امپراطوری تاریخ چین]]؛ [[دوره تزاری روسیه]]؛ [[تاریخ دوران میانی افغانستان]]؛ [[تاریخ دوران میانی سودان]]؛ [[تاریخ دوران میانی آرژانتین]]؛ [[تاریخ دوران میانی اوکراین]]؛ [[تاریخ دوران میانی قطر]]؛ [[تاریخ دوران میانی فرانسه]]؛ [[تاریخ دوران میانی ساحل عاج]]؛ [[تاریخ دوران میانی سوریه]]؛ [[تاریخ دوران میانی اتیوپی]]؛ [[تاریخ امارات متحده عربی]]؛ [[تاریخ دوران میانی سیرالئون]]؛ [[تاریخ دوران میانی مالی]]؛ [[تاریخ دوره میانی سریلانکا]]؛ [[تاریخ دوره میانی تاجیکستان]]؛ [[تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش]]؛ [[تاریخ دوره میانی قزاقستان]]
[[رده:تاریخ دوران میانی]]
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۷

ارگ امان بازتاب 7000 سال تاریخ اردن(1403)، برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی ازhttps://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Jordan

تاریخ دوره میانه

ظهور مسیح در زمانی رخ می‌دهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه می‌یابد. به‌این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان (Trajan)، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام می‌کند.‌این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار می‌رود[۱].

روم که از سال 64 ق.م سوریه و فلسطین و بخشی از اردن را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می‌دهد. او کلیساها را به رسمیت می‌شناسد و به عنوان مکان‌های مذهبی ترویج می‌کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ وکوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می‌شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در‌این دوران تعداد ساکنان در‌این منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در‌ این منطقه تبدیل می‌گردد[۲]. در ادامه‌ این دوره نبطیان دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حکمرانی کردند[۳].

جا‌به‌جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و‌ ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در اردن، سوریه و عراق ساکن شوند[۴]. در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان وارد سوریه شد و تبدیل به دولت دست نشانده رومی‌ها گردید و به آن‌ها در جنگ با‌ ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانون‌گذار توسط امپراتور ژوستینیان منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین‌النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد[۵]. در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا‌ اینکه امپراطور هرقل با تمامی‌ سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت[۶].

در نهایت در 629 میلادی جبله بن‌ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به‌این ترتیب غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدت‌ها پس از آن بر‌این مناطق حکومت کردند[۷]. در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامی‌ خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه و رهبران یهودی مقنا، عذره و جربا در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر‌این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید[۸].

اردن برای مسلمانان، دروازه شام به شمار می‌آمد. از‌این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمین‌هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیده بن جراح به رغم تلاش‌های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس‌گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو‌به‌رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین‌های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکیه و سوریه شمالی به صورت یک جا به دست مسلمانان فتح شدند. مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هایی از اردن و شامات را تصرف کردند[۹]. اما بخش‌هایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور کامل فتح شد[۱۰].

عمربن خطاب سرزمین‌های تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامی‌ تقسیم کرد: فلسطین، اردن، دمشق و حمص[۱۱]. از‌این منطقه در کتاب‌های تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است[۱۲]. معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در‌ این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ‌هایی بین دو گروه در گرفت تا‌ اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. در سال 661 میلادی معاویه بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در‌این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی‌ و بهره مندی‌اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین‌های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند[۱۳].

امویها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابوعباس ملقب به سفاح در آن جا باقی‌ ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد‌ این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه‌ای تقلیل یافت[۱۴]. علیرغم‌ این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می‌کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است[۱۵]. اردن تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود. دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی‌ها که بر مصر حکومت می‌کردند همراه شد تا‌ این که توانستند در سال 969 م بر اردن و فلسطین دست یابند[۱۶].

فی‌الجمله اردن تا آغاز قرن سیزدهم در دست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی‌ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعه‌های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می‌شد، به هدف حمایت از راه‌های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین‌ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی‌ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد[۱۷].

اردن در دوره‌ ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه‌ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت‌ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک‌های عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به‌این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت[۱۸]. به‌این ترتیب سرزمین‌های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می‌شد.

«سلطان سلیم» والی‌ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی‌ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا‌ اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به‌ این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت. حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینه‌های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با‌این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرف‌هایی از بریتانیا، روسیه و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آن­‌ها، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد[۱۹].[۲۰]

نیز نگاه کنید به

تاریخ دوران میانی زیمبابوه؛ تاریخ دوران میانی کانادا؛ تاریخ دوران میانی لبنان؛ تاریخ دوران میانی تونس؛ تاریخ دوران میانی سنگال؛ دوران امپراطوری تاریخ چین؛ دوره تزاری روسیه؛ تاریخ دوران میانی افغانستان؛ تاریخ دوران میانی سودان؛ تاریخ دوران میانی آرژانتین؛ تاریخ دوران میانی اوکراین؛ تاریخ دوران میانی قطر؛ تاریخ دوران میانی فرانسه؛ تاریخ دوران میانی ساحل عاج؛ تاریخ دوران میانی سوریه؛ تاریخ دوران میانی اتیوپی؛ تاریخ امارات متحده عربی؛ تاریخ دوران میانی سیرالئون؛ تاریخ دوران میانی مالی؛ تاریخ دوره میانی سریلانکا؛ تاریخ دوره میانی تاجیکستان؛ تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش؛ تاریخ دوره میانی قزاقستان

کتابشناسی

  1. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 12
  2. برگرفته ازhttp://www.kinghussein.gov.jo/
  3. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10
  4. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16
  5. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16
  6. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/
  7. خطط الشام، ج1، ص66-68
  8. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 17
  9. الفتوح، ج1، ص137
  10. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122
  11. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 18
  12. البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349
  13. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/
  14. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
  15. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/
  16. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19
  17. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19
  18. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
  19. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 15 , 16
  20. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)