تاریخ اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
 
خط ۲۸۲: خط ۲۸۲:


===== [[طرح‌های ديپلماتيک و نظامی اردن|طرح‌های دیپلماتیک و نظامی]] =====
===== [[طرح‌های ديپلماتيک و نظامی اردن|طرح‌های دیپلماتیک و نظامی]] =====
بین سال‌های 70 - 1967 [[اردن]] استراتژی دوگانه‌ای از طرح‌های سیاسی و نظامی‌برای بازپس گرفتن سرزمین‌های عربی که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پیش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصویب رساند که در آن از اسرائیل دعوت می شد تا از مناطقی که در جنگ اخیر اشغال کرده بود بیرون رود و از تمامی‌ ساکنین خاورمیانه درخواست شد به حقوق دیگران احترام گذاشته «درون مرزهای امن و شناخته شده و در صلح زندگی کنند». تدوین‌ این قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلی برای‌ ایجاد صلح در خاورمیانه می‌باشد، ابتکار ملک حسین بود<ref>برگرفته از [http://www.kinghussein.gov.jo/ http://www.kinghussein.gov.jo]</ref>.  در‌این فاصله ارتش اسرائیل به سمت [[اردن]] نشین [[رود اردن]] حمله کرد که توسط نیروهای مشترک فلسطین و [[اردن]] در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد آمد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24</ref>.  
بین سال‌های 70 - 1967 [[اردن]] استراتژی دوگانه‌ای از طرح‌های سیاسی و نظامی‌برای بازپس گرفتن سرزمین‌های عربی که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پیش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شورای امنیت [https://www.un.org/en سازمان ملل] متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصویب رساند که در آن از اسرائیل دعوت می شد تا از مناطقی که در جنگ اخیر اشغال کرده بود بیرون رود و از تمامی‌ ساکنین خاورمیانه درخواست شد به حقوق دیگران احترام گذاشته «درون مرزهای امن و شناخته شده و در صلح زندگی کنند». تدوین‌ این قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلی برای‌ ایجاد صلح در خاورمیانه می‌باشد، ابتکار ملک حسین بود<ref>برگرفته از [http://www.kinghussein.gov.jo/ http://www.kinghussein.gov.jo]</ref>.  در‌این فاصله ارتش اسرائیل به سمت [[اردن]] نشین [[رود اردن]] حمله کرد که توسط نیروهای مشترک فلسطین و [[اردن]] در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد آمد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24</ref>.  


==== [[درگيری سال 1970 اردن|درگیری سال 1970]] ====
==== [[درگيری سال 1970 اردن|درگیری سال 1970]] ====

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۰

تاریخ کشور اردن شامل مدخل های تاریخ دوره باستان اردن؛ تاریخ دوران میانی اردن؛ تاریخ تمدن اردن؛ آثار باستانی و تاريخی اردن؛ آثار تاریخی دوره اسلامی در اردن؛ تاریخ معاصر اردن؛ تحولات سياسی، اجتماعی و فکری در تاريخ معاصر اردن؛ اعلاميه بالفور در تاریخ معاصر اردن؛ جنگ اعراب و اسرائيل 1948؛ تاریخ اتحاد دوکرانه اردن؛ کشته شدن شاه عبدالله؛ سلطنت شاه حسین بن طلال؛ تحولات سیاسی اردن در زمان حکومت حسين بن طلال؛ دهه ثبات و رشد اقتصادی اردن؛ تاریخ اردن در دهه 70؛ اردن در کنار عراق و غرب عليه ايران؛ انتخابات آزاد اردن؛ شورای مشاوره ملی اردن؛ منشور ملی در اردن؛ اردن در بحران خليج فارس و جنگ کويت؛ صلح مادرید در اردن؛ شخصيت های موثر سياسی و اجتماعی اردن و رهبران سياسی اردن است که در ذیل شرح داده شده است:

شهر باستانی پترا(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86

تاریخ دوران باستان (پیش از میلاد مسیح)

در طول دوره پارینه سنگی 17000 - 500000 ق.م ساکنان اردن حیوانات وحشی را شکار کرده و از گیاهان وحشی استفاده می کردند، احتمالا آن‌ها حرکت حیوانات را که در جست‌وجوی مرتع و زندگی در کنار آب بوده‌اند را دنبال می‌کردند. شواهدی یافت شده است که سکونت در دوران پارینه سنگی را در کنار آب‌های پهناور ازرق نشان می‌دهد. انسان دوره‌ی پارینه سنگی در اردن شواهدی از معماری به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هیچ انسانی از‌این دوران یافت نشده است. هرچند باستان شناسان از‌این دوره ابزارهایی نظیر سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن یافته‌اند. انسان باستان همچنین سرنخی از ماهیت وجود خود در دوران پارینه سنگی و ادامه آن در دوران نوسنگی و دوره‌های مس و سنگ به جا گذاشته است[۱].

برخی از قدیمی‌ترین شهرک سازی‌ها در تاریخ بشر که به 8000 ق.م باز می‌گردد در اردن یافت شده است. همچنین اردن بخشی از هلال حاصلخیز (Fertile Crescent) باستانی است که از مرزهای جنوبی فلسطین، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خلیج فارس کشیده شده است.‌ این منطقه شاهد حضور شهرهای یونانی که نام آن‌ها دکا پلیس (Decapolis) یا ده شهر بوده است، می‌باشد که در دوره رومیان از مرزهای شرقی محافظت می‌کرده‌اند.

در عصر نوسنگی (8500 - 4500 ق م) سه تغییر عمده در سرزمینی که هم اکنون با نام اردن شناخته می‌شود، رخ داده است[۲]. اول‌ این که مردم به صورت جمعی در روستاهای کوچک سکنی گزیدند و‌ این یعنی افزوده شدن منابع جدید غذایی همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشی و توسعه روش‌های جدید و معمول گله داری بز و تغییر عادات غذایی مردم عصر نوسنگی! دومین تغییر اساسی در الگوهای زندگی، یکجا نشینی با تغییر آب و هوایی بیابان شرقی صورت گرفت.‌ این ناحیه گرم‌تر و خشک‌تر شد تا به تدریج و طی سالیان طولانی تبدیل به منطقه‌ای غیر قابل سکنی گردید. دراین عصر شاهد حومه اردن و برخی از مهم ترین نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بیضاء (شمال پترا)، عین غزال (حومه شمالی امان) و جریکو (در دره اردن) هستیم.‌این شهرک‌ها «مگا سایت» نامیده می شوند، به‌ این دلیل که‌ این منطقه بسیار وسیع بوده، بین 10 تا 15 هکتار، نزدیک به دو برابر بزرگ‌تر از شهرک‌های دیگر عصر نوسنگی.

ناحیه حد فاصل بیابان شرقی و منطقه «سان» در غرب، بازمانده همان تغییر در آب و هوای منطقه پخشاب است. باور رایج بر‌این است که‌این اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از میلاد مسیح رخ داده است. سومین و مهم‌ترین پیشرفت آخرین ادوار عصر نوسنگی که به 4500 تا 5500 سال قبل از میلاد برمی‌گردد، ساخت ظروف سفالین است. هر چند در اکتشافات قبل از‌ این هم وجود تلاش‌هایی برای ساخت ظروف سفالین به اثبات رسیده، اما در آخرین ادوار نوسنگی مردم به طور سازمان یافته شروع به ساخت ظروف سفالین از گل رس کردند.‌ این احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالین توسط افراد ماهری که از تمدن‌های بدوی شمال شرق مزوپوتامیا (عراق کنونی) آمده‌اند به‌ این مناطق منتقل شده باشد.

گسترده‌ترین مکان به جا مانده از عصر نوسنگی در اردن در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان‌هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده‌اند. ساختمان‌های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آن‌ها دارای سقف‌هایی گچ اندود شده‌اند. برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نوسنگی بوده است.

به نظر می‌رسد مردم عصر نوسنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت می‌کرده‌اند. در ارتباط با‌ این موضوع باستان شناسان جمجمه‌هایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشم‌ها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت‌هایی از اردن واقع در عین الغزه و بیدها و فلسطین و سوریه کشف کرده‌اند. باستان شناسان کار بازیافت مجسمه‌ای را به پایان رسانده‌اند که ممکن است قدیمی‌ترین مجسمه در جهان باشد.‌ این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد.‌ این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دست‌هایی لاغر و زانو‌هایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده‌اند[۳].

در فاصله سال‌های 4000 - 6000 ق.م تغییرات آب و هوا منجر به تغییرات اقتصادی شد. در‌این دوره رموکیان از کشاورزی در زمین‌های خشک به پرورش دام نظیر گوسفند و بز پرداختند. تولید گندم و جو به مناطقی که بارش باران بیشتری داشت یا در دره رودخانه‌ها محدود شد[۴]. سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنین سنگ در طی سال‌های 3100 - 4500 ق.م می‌باشیم[۵]. در‌این دوران مس برای اولین بار ذوب شد و از آن برای ساختن تبرها، نوک تیرها و نیزه‌ها و همچنین ابزار آتش زنه استفاده گردید و‌این روش تا مدت‌ها ادامه پیدا کرد. مردم در‌این دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بیشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهی خرما، زیتون و عدس می‌پرداختند. شیوه زندگی مردم در اکثر نقاط تفاوت چندانی با هم نداشت[۶].

در حدود 3200 سال قبل از میلاد، اردن به تدریج دارای مؤلفه‌های شهرنشینی شد. اماکن زیادی در عصر آغازین برنز (1950 - 3200 ق‌ م) در بسیاری از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسیس شدند. بسیاری از روستاها با استحکامات دفاعی برای حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ بادیه نشین‌هایی که هنوز در برخی مناطق ساکن بودند در‌این دوره بنا گردید. آب به وسیله کانال از مکانی به مکانی دیگر منتقل می‌شد و حتی اقدامات لازم برای جلوگیری از آسیب زمین لرزه‌ها و سیل‌ها صورت می‌گرفت.

در‌این دوره تغییرات جالبی در آیین‌های خاک سپاری و تدفین به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره‌های متعدد کشف کرده‌اند و گفته می‌شود که‌این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده‌اند. همچنین مقبره‌هایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان‌های انسانی، دیگ‌ها، جواهرات و سلاح‌های جنگی‌اند. صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوه‌های اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعلق‌اند.‌ این احتمال وجود دارد که ساختمان‌های سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت‌های خاک سپاری متفاوتی را به‌ این ناحیه آورده‌اند. در‌ این دوره پیشرفت‌های شگفتی در تمدن شهرنشینی در مصر و بین النهرین (یعنی مکانی که تاریخ نگارش در آن به 3000 ق م می‌رسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطین و سوریه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما یافته‌های باستان شناسی نشان دهنده رابطه تجاری اردن با مصر و بین‌النهرین هستند. بین سال‌های 2300 تا 1950 ق .م، بسیاری از شهرهای مستحکم بنا شده در بالای تپه‌ها به دلیل ترجیح مردم برای زندگی در روستاهای کوچک و شیوه زندگی شبانی مطرود ماندند. اگرچه هیچ اتفاق نظری در مورد چرایی چنین ترجیحی وجود ندارد، ولی احتمالاً تلفیقی از تغییرات آب و هوایی و سیاسی باعث پایان زندگی شهرنشینی در‌این دوره بوده است[۷].

در عصر میانی برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوی مناطق وسیع‌تری از خاورمیانه کردند. تجارت بین مصر، سوریه، عربستان، فلسطین و اردن ادامه می‌یابد و به گسترش تمدن و تکنولوژی می‌انجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و سایر وسایل و سلاح‌های محکم‌تر و با دوام‌تر منتهی می‌شود. به نظر می‌رسد در‌این دوره جامعه‌هایی بزرگ و مجزا در قسمت‌های شمالی و مرکزی اردن به وجود آمده‌اند در حالی که در جنوب قبایل عشایری و مردم بادیه نشینی که به نام شاسو شناخته می‌شدند، پراکنده بودند. استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامی‌ امّان،‌ایربد و طبقات فحل به چشم می‌خورند. شهرها به وسیله برج و باروهایی از دیوارهای خاکی که شیب آن‌ها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند.‌ این پوشش باعث لغزندگی سطح شیب­دار می‌شد و بالا کشیدن از آن‌ها را دشوار می‌ساخت[۸].

باستان شناسان عموماً پایان عصر میانی برنز را حدود 1550 ق.م می‌دانند. تعدادی از شهرهای عصر میانی برنز در کنعان و اردن در‌این دوره نابود شدند. دوره پایانی اسرارآمیز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسیاری از پادشاهان خاور نزدیک و مدیترانه همراه است. گفته می‌شود که علت بسیاری از ویرانی‌ها در شهرهایی همچون اردن، سوریه و فلسطین غارتگران و دزدان دریایی بودند. احتمالاً یک گروه از‌این دزدان دریایی، فلسطینی‌ها بودند که در مناطق ساحل جنوبی فلسطین سکنی گزیدند و نام خویش را بدان نهادند. اسرائیلی‌ها نیز دلیل دیگر نابودی در فلسطین در عصر پایانی برنز بوده‌اند. آن‌ها شهرهایی همچون آریها، آی و حازور را نابود ساختند[۹].

منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آبادانی بسیار مشهور بود و‌ این دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت کوزه‌گری با دیگر دوره‌ها تمایز یافت. در‌این عصر، منطقه با تحولاتی در به کارگیری آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگی مواجه شد. کوه القلعه در عمان مقر پایتخت امونی‌ها قرار گرفت و‌این در حالی است که همچنان بقایای قصرهای امونی‌ها در کوه القلعه وجود دارد که از آن جمله می توان دیوارهای الاسوار و الآبار المحفوره در الصخر الجیری را نام برد.

امونی‌ها حکومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسیس کردند و زندگی چادر نشینی خود را از آنجا آغاز کردند، آنان حکومتی قوی داشتند که امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سیل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا رود اردن تا غرب امتداد داشت. به حکم موقعیت جغرافیایی و استرات‍ژیکی امان، تجاوزگران زیادی به‌این کشور طمع کردند و سرزمین امونی‌ها با تهاجم و کشتار زیادی مواجه شد. اما در گذر زمان زخم‌های خود را درمان کرد و بازسازی شهرهای خود را از سرگرفت. آخرین پادشاهی که بر مسند حکومت امونی‌ها نشست «طوبیا الامونی» بود که نامش با آثار «عراق الامیر» و «قصر العبد» در وادی الیسیر همراه است. در کوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان امونی یافت شده که به قرن هشتم قبل از میلاد برمی‌گردد. مجسمه‌های دیگری در مناطق پیرامونی امان مانند خربه الحجاز، أبوعلنده و عرجان یافت شده است.

اردن باستان در عصر آهن به چهار‌ایالت اِدوم (Edom) در جنوب، موآب (Moab) در اردن مرکزی، رَبوث اَمون (Rabboth Ammon) در ناحیه کوهستانی شمالی[۱۰] و باشان تقسیم می‌شود که هر‌ ایالت و مردمانش به اسم آن منطقه نامیده می‌شدند، مثلاً «اِدومی‌ها» به اِدوم، «مؤابی‌ها» به مؤاب و «جشونی‌ها» به جشون منسوب بودند و امونی‌ها نسبتشان به خدای امون می‌رسید که اکنون امان نامیده می‌شود. «باشانی‌ها» نیز به باشان (بیسان کنونی) منسوب بودند ولی «انباطی‌ها» به نام مکانی منسوب نیستند. قبایل عربی که نام برده شد از جزیره العرب به سوی اردن مهاجرت کردند و در سرزمین اردن اقامت گزیدند و هر کدام از آن‌ها سرزمینی را موطن خود قرار دادند که از سوی دیگری به وسیله آثار طبیعی جدا می‌شد با‌این حال روابطشان با یکدیگر دوستانه بود.‌ این قبایل در حدود 2000 سال قبل از میلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومی‌ها» پایتخت خود را «بصیرا» انتخاب کردند که هم اکنون در استان «طفیله» واقع شده است و «مؤابی‌ها» پایتخت خود را «دیبون» شمال وادی الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهی «میشع» به قبر حارسه (الکرک) انتقال یافت. مهم‌ترین خداوندگار در نزد آن‌ها «لکموش» بود و بزرگ‌ترین پادشاه از میان پادشاهانشان «میشع» بود که پیروزی‌ها و دستاورد‌های او بر روی سنگی در ذیبان نگاشته شده است.‌ این سرزمین پس از جنگ‌های فراوان‌ این به دست آشوری‌ها و بابلی‌ها اشغال شد و سرزمین مؤاب به یکی از ولایات بابل در زمان بخت النصر تبدیل گردید.

باشان با ورود قبایل عبری تحت فرمان موسی و یوشع که در اوایل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپدید شد. هنگامی‌ که قبایل عبری تحت سلطه سلطان سائول ( King Saul ) (حدود 1025 ق.م) بودند، بسیاری از آثار تاریخ باستان‌ این منطقه به واسطه درگیری‌های بین اسرائیل و‌ایالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد[۱۱]. پادشاهی داود و سلیمان نیز مربوط به همین دوران است که حکایت از قسمت اعظم متن عهد عتیق دارد، گرچه شواهد باستان شناسی اندکی بر تأیید آن موجود است. (928-1004ق م) [۱۲] اسرائیلی ­ها که اجازه عبور از پادشاهی ادوم را به دست نیاورده بودند، ناچار آن­جا را دور زده و به مرزهای اموریه در نزدیکی مادبا رسیدند، اما پادشاه آنجا صهیون، نیز به دلیل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادی چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمینشان را نپذیرفت که در نهایت به جنگ و اشغال توسط اسرائیلی‌ها انجامید[۱۳]. پس از آن به سوی پادشاهی مواب حرکت کرده و بر قبایل متحد شده عرب حجاز که در آن­جا سکنی داشتند فائق آمدند[۱۴]. به‌این ترتیب پادشاهی واحد آن‌ها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهی سائول و داود پا گرفت و با مرگ سلیمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسیم شد: اسرائیل در شمال و یهودا در جنوب. تقسیم قدرت اسرائیلی­‌ها به علاوه سلطه مصر بر اسرائیل در سال‌های بعد برای حکومت‌های مستقر در اردن خبر خوبی بود و به پیشرفت‌های شهرنشینی در آنجا کمک شایانی کرد. ادومی­‌ها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصیرا را پایتخت خود کردند و با مهارتی که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماری کردند[۱۵]. موابی‌ها نیز بر اسرائیلی‌­ها پیروز شدند و در مرکز اردن ساکن گردیدند و شهرهای کرک و ذبیان را پایتخت ساختند. امونی‌ها نیز در همان اوان به کامیابی‌های تجاری و کشاورزی رسیدند. پایتخت اردن کنونی امان امروز به نام‌ این قوم خوانده می‌شود.

ثروت حکومت‌های ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبی برای همسایگانی چون آشوریان در مزوپوتامیا (عراق کنونی) و آرامی‌ها در سوریه قرار داد که در نهایت با شکست آرامی­ها از آنِ آشوریان گردید. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوریان خریدند[۱۶]. درحالی که تاریخ محلی بین پادشاهی‌های کوچک در فلسطین و اردن شکل می‌گرفت، قدرت‌های بزرگ روز، مصر و رقبای شرقی آن هیتی‌ها، آشوریان و بعدها بابلی‌ها‌ این منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهای فلسطین و اردن تحت سلطه خود بوده که کتیبه‌های متعدد و نامه‌های موجود در مصر و اردن‌ این موضوع را تصدیق می‌کند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشوریانی از دست داد که بین سال‌های 720 - 853 ق.م توانستند سوریه، لبنان، فلسطین و اردن را فتح کنند. آشوریان قادر به تحت تسلط درآوردن قبایل سرکش عرب بادیه نشین در صحرای سوریه نبودند، اما توانستند خود را در دشت‌های بزرگ در امتداد حاشیه شمالی صحرا مستقر و تثبیت کنند. آشوریان امپراتوری خود را در سال 612 ق.م به بابلیان واگذار کردند. در آن زمان بابلی‌ها رقبای اصلی مصر برای به سلطه گرفتن فلسطین و اردن بودند. بابلی‌ها در سال 588 ق.م مناطق بسیاری را فتح کردند و پادشاهی یهودا را برانداختند و تعداد زیادی از مردم محلی را به بردگی گرفتند.

هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از‌ ایران شکست خوردند؛ کوروش کبیر بابل و سپس فرزندش کمبوجیه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمین‌های مدیترانه شرقی را با سرزمین فارسی زبان‌ ایران ادغام کرد.‌ ایرانیان اجازه بازسازی بیت المقدس (اورشلیم) و معبد یهودی را دادند، اما سلسلههودی بنا شده ضعیف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه‌ ایران انتخاب شده بود، باقی ماندند. در اردن، قبایل بدوی مانند نبطی‌ها (The Nabateans) از شبه جزیره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکونی و تثبیت خود در میان جمعیت‌های قدیمی‌تر مانند ادومی‌ها (The Edomites) بودند[۱۷].

امپراتوری‌ ایران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وی قادر به متحد کردن تمام مدیترانه شرقی، از یونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ یونانی در مناطق تحت سلطه او گسترس یافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوری وی خُرد و در میان سردارانش تقسیم شد. میان سرداران درگیری بالا گرفت و در نهایت سوریه تحت سلطه سلوکیان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطین و اردن تحت فرمانروایی بطلمیوس به مهم‌ترین مناطق تبدیل شد و دو کشور اخیر تحت فشار رقبای بزرگ خود قرار گرفتند[۱۸]. در حالی که تمدن نبطیان که پیش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود[۱۹]، در شمال‌این کشور حدود 50 هزار سرباز یونانی در دکا پلیس سکنی گزیدند.‌ این اتفاق در سال 301 ق.م در دوران سلوکوس اول نیکاتور (Seleucus I Nicator) با هدف یونانی گرایی منطقه رخ داد. برخی از شهرهای دکا پلیس مکان‌هایی باستانی بودند - مانند ربوث آمون - که به فیلادلفیا تغییر نام داد و برخی توسط سربازهای یونانی بنا نهاده شد از جمله آبیلا (Abila) و جرش (Jarash) [۲۰] و هم چنین ام قیس[۲۱].

در حالی که سوریه و مصر برای سلطه بر منطقه مبارزه می‌کردند، دولت‌های محلی به جانبداری از قدرت‌های محلی برخاستند. بخشی از فلسطین که در کنار رود اردن واقع است، مربوط به‌‌ هازمنی‌ها (The Hasmoneans) در سال 142 ق.م از تسلط سوریه خارج شدند و به برکت مصر بطلمیوسی آزاد ماندند. نبطیان اردن برای قرار نگرفتن تحت سلطه هیچ یک از دو قدرت، از موقعیت بهتری برخوردار بودند[۲۲]. به نظر می رسد نبطیان قبایل و عشایری هستند که در حدود قرن 600 ق .م به تدریج از عربستان [۲۳] یا از یمن[۲۴] مهاجرت کرده‌اند. پس از گذشت مدت‌ها زندگی عشایری را رها کرده و در مناطق جنوبی اردن سکنی گزیدند. مورخان درباره ریشه‌این کلمه متفق نیستند برخی برآنند که‌این نام از نسل نبایوط پسر بزرگ اسماعیل پیامبر گرفته شده و نام سرزمین و منطقه‌ای نیست و روایت می‌شود که آن‌ها به وسیله بخت النصر در قرن ششم قبل از میلاد هنگام آزاد سازی فلسطین از سلطه عراق آمدند و در پترا ساکن شدند[۲۵]. سرزمین عربی‌ای که در آغاز حاکم و سپس نابود شد؛ میتوان گفت همان سرزمین انباط است که در شمال جزیره العرب بر سر راه بخور تجاری که از اقیانوس هند تا بنادر فلسطین و سوریه و مرزهای آن‌ها که به مرز سرزمین اردن‌‌ هاشمی که هم اکنون قرار دارد می‌رسد، امتداد یافته است[۲۶].

سرزمین انباط از قرن‌ها قبل از میلاد پا گرفت و تا پایان قرن اول، به شکل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمین‌های صخره‌ای و سنگی در اغلب مناطق تشکیل شده است و در آن جا کوه‌ها و دره‌ها و بعضی از مناطق یا سرزمین‌های حاصلخیزی وجود دارد که آب به وفور یافت می‌شود که زندگی را برای مردم آسان و کشاورزی را امکان پذیر می‌کند[۲۷].

«البترا» یا همان پترا ولایت اصلی یا پایتختی به شمار می‌رود که بر هر کوه مقدسی اشاره دارد که صعود کردن به آن با سختی صورت می‌گیرد و معنای آن در زبان عربی «صخره» یا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «کتیبه» اطلاق می‌کند و امروزه در وادی موسی قرار دارد. اما بقیه شهرها یا ولایات در سرزمین انباط سرزمین‌های صخره‌ای بودند که در بعضی نواحی خاک حاصلخیز و آب فراوان داشتند. چنین به نظر می‌رسد که انباط دارای پیشرفته‌ترین تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پایتخت آنان شهر افسانه‌ای پترا بود که در حال حاضر مشهورترین قطب گردشگری در اردن است که امروزه در «وادی موسی» قرار دارد[۲۸]. ساکنین پترا قبل از رسیدن نبطی‌ها، ادومی‌ها بودند که ساختمان‌ها و معابد و گورستان‌های خود را با کندن سنگ کوه‌ها می‌ساختند. نبطی‌ها با بنا نهادن امپراطوری خود در بیابان خشک و سوزان اهمیتی ویژه برای نگهداری آب قائل بودند. آن‌ها مهندسین بسیار ماهر آب بودند که زمین‌های خود را با نظام گسترده‌ای از سدها، کانال‌ها و دریاچه‌ها آبیاری می‌کردند[۲۹]. بقیه شهرها در سرزمین انباط عبارت‌اند از: «الحجر» یا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ‌های سیاه آتشفشانی ساخته شده است[۳۰].

هم اکنون نیز ما اطلاعات چندانی از جامعه نبطی‌ها در دست نداریم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطی‌ها در اختیار ماست حاصل نوشته تاریخ نویس یونان «استرابو» است. نوشته‌های او حاکی از آن است که جامعه نبطی‌ها توسط خانواده سلطنتی اداره می‌شد، هر چند روح دموکراسی بر جامعه آن‌ها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعه نبطی‌ها هیچ برده‌ای وجود نداشت و کارها بین همه افراد تقسیم می‌شد[۳۱]. منابع دیگر حاکی از وجود جامعه طبقاتی میان انباط است[۳۲]. نبطی‌ها در معابد خدایگان را پرستش می‌کردند که اصلی‌ترین آن‌ها «دوشارا» [۳۳] یا ذوالشری [۳۴] خدای خورشید و الهه «الاط» بود. رابل دوم آخرین پادشاه نبطی‌ها با رومی‌ها توافق کرد که اگر آن‌ها تا زمانی که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختیار آن‌ها قرار داده شود[۳۵].

پادشاه حارث (Harith) یا آرتاس سوم (Aretas III) قدرت نبطیان را گسترش داد، حتی توانست شهر دمشق را نیز تسخیر کند و از درگیری‌های قدرت‌های بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم برای حل و فصل مناقشه بین سوریه و مصر آن‌ها را مجبور به صلح کرد. در حالی که سلسله‌های محلی می‌توانستند تاج و تخت خود را حداقل برای مدت کوتاهی حفظ کنند، کشور روم آن‌ها را به عنوان قلمرو روم و تحت نظارت و فرمانروایی خود اعلام کرد. نبطیان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانین آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه‌ای از ثروت و قدرت بالای نبطیان بود. آن‌ها توانستند تجارت بین یمن و دریای مدیترانه در زمینه تهیه شتر و مربی آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطی روابط تجاری خود را وسعت بخشیدند، حدود یک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابریشم، ادویه‌جات، ترشی‌جات را بازرگانان نبطی انجام می‌دادند. در نهایت ثروت نبطیان باعث انحطاط آن‌ها شد. روم نمی‌توانست اجازه دهد که پادشاهی کوچک استقلال یافته به مرزهایش نزدیک شده و جنس‌های لوکس برای امپراتوری جابه‌جا کند. هنگامی‌که مسیرهای تجاری از دریای سرخ و شرق عربستان، به خلیج فارس و سراسر صحرای سوریه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطیان ضعیف شدند. شهرهای‌‌هاترا (Hatra) در عراق و تدمور (Tadmur) یا پالمیرا در سوریه شاهد بسیاری از تجارت‌های نبطیان بوده است[۳۶].

تاریخ دوره میانه

ارگ امان بازتاب 7000 سال تاریخ اردن(1403)، برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Jordan

ظهور مسیح در زمانی رخ می‌دهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه می‌یابد. به‌این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان (Trajan)، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام می‌کند.‌این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار می‌رود[۳۷].

روم که از سال 64 ق.م سوریه و فلسطین و بخشی از اردن را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می‌دهد. او کلیساها را به رسمیت می‌شناسد و به عنوان مکان‌های مذهبی ترویج می‌کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ وکوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می‌شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در‌این دوران تعداد ساکنان در‌این منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در‌ این منطقه تبدیل می‌گردد[۳۸]. در ادامه‌ این دوره نبطیان دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حکمرانی کردند[۳۹].

جا‌به‌جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و‌ ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در اردن، سوریه و عراق ساکن شوند[۴۰]. در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان وارد سوریه شد و تبدیل به دولت دست نشانده رومی‌ها گردید و به آن‌ها در جنگ با‌ ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانون‌گذار توسط امپراتور ژوستینیان منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین‌النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد[۴۱]. در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا‌ اینکه امپراطور هرقل با تمامی‌ سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت[۴۲].

در نهایت در 629 میلادی جبله بن‌ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به‌این ترتیب غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدت‌ها پس از آن بر‌این مناطق حکومت کردند[۴۳]. در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامی‌ خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه و رهبران یهودی مقنا، عذره و جربا در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر‌این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید[۴۴].

اردن برای مسلمانان، دروازه شام به شمار می‌آمد. از‌این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمین‌هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیده بن جراح به رغم تلاش‌های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس‌گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو‌به‌رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین‌های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکیه و سوریه شمالی به صورت یکجا به دست مسلمانان فتح شدند. مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هایی از اردن و شامات را تصرف کردند[۴۵]. اما بخش‌هایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور کامل فتح شد[۴۶].

عمربن خطاب سرزمین‌های تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامی‌ تقسیم کرد: فلسطین، اردن، دمشق و حمص[۴۷]. از‌این منطقه در کتاب‌های تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است[۴۸]. معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در‌ این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ‌هایی بین دو گروه در گرفت تا‌ اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. در سال 661 میلادی معاویه بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در‌این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی‌ و بهره مندی‌اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین‌های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند[۴۹].

امویها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابوعباس ملقب به سفاح در آن جا باقی‌ ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد‌ این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه‌ای تقلیل یافت[۵۰]. علیرغم‌ این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می‌کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است[۵۱]. اردن تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود. دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی‌ها که بر مصر حکومت می‌کردند همراه شد تا‌ این که توانستند در سال 969 م بر اردن و فلسطین دست یابند[۵۲].

فی‌الجمله اردن تا آغاز قرن سیزدهم در دست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی‌ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعه‌های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می‌شد، به هدف حمایت از راه‌های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین‌ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی‌ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد[۵۳].

اردن در دوره‌ ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه‌ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت‌ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک‌های عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به‌این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت[۵۴]. به‌این ترتیب سرزمین‌های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می‌شد.

«سلطان سلیم» والی‌ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی‌ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا‌ اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به‌ این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت. حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینه‌های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با‌این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرف‌هایی از بریتانیا، روسیه و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آن­‌ها، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد[۵۵].

فرهنگ و تمدن

ویل دورانت در مقدمه اثر جاودانی خود می‌نویسد: تمدن تابع عواملی چند است که یا سبب تسریع در حرکت آن می‌شود، یا آن را از سیری که در پیش دارد باز می‌دارد. او در نخستین مرحله، عامل زمین شناختی را مورد مطالعه قرار می‌دهد. برای مثال زلزله‌ خیز بودن منطقه‌ای می‌تواند به نابودی آثار تمدن و پیشرفت آن منجر شود[۵۶]. چنان که زلزله‌ای که در سال‌های 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند[۵۷]. و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و‌ ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد[۵۸].

دورانت سپس شرایط جغرافیایی تمدن را مورد نظر قرار می‌دهد[۵۹]. چنان که بیان شد اردن بخشی از هلال حاصلخیز باستانی است که از مرزهای جنوبی فلسطین، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خلیج فارس کشیده شده است[۶۰] از‌این رواز قدیمی ترین عصرها به صورت پیوسته پر از سکنه بوده است و در پی آن تمدن‌های متعددی در آنجا‌ ایجاد شده و مهاجرین اصیلی در آن استقرار پیدا کرده‌اند که جوامعی با تمدن و شکوفایی در شمال، جنوب، شرق و غرب‌ این کشور بنا نهاده‌اند[۶۱]. اردن شاهد برپایی تمدن‌ها و ساخته شدن ممالک بزرگی بوده که بیشتر تاریخ دوران قدیم را دربرگرفته است. اَموری‌ها در آنجا ساکن شدند که برادران کنعانی‌ها در اردن به شمار می‌رفتند و کنعانی‌ها، سرزمین فلسطین را برای آن‌ها برگزیدند و آن را سرزمین کنعان نام نهادند. اردن با عناوین متعددی نامیده شده است که آن‌ها را می‌توان در اسفار عهد قدیم یافت[۶۲]. همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البیضاء - زمینی وسیع واقع در جنوب اردن - هنگامی‌که شرایط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتی نظیر گندم و جو بسیار سخت شد، زمین را رها کردند[۶۳].

در نظر دورانت اهمیت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادی بیشتر است... وقتی فرهنگ عمومی‌ به حد معینی برسد، فکر کشاورزی تولید می‌شود و تنها تمدن است که انسان را به فکر‌ ایجاد می‌اندازد[۶۴]. شواهد باستان شناسی در 4000 - 8300 ق.م مبنی بر‌این که جریکو یکی از اولین مکان‌هایی بوده که در آن گندم یافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته‌اند حاکی از تمدن کهن‌ این سرزمین است همچنین وجود زمین‌های بزرگ کشاورزی در اردن در4500 - 8300 ق.م که شامل «مگاسایت» - زمین‌های بسیار وسیع - با وسعت 10 الی 15 هکتار می‌شود مؤید‌ این مهم است[۶۵].

نژاد در‌ ایجاد تمدن تأثیری ندارد؛ تأثیری که نژاد در تمدن دارد‌ این است که پیدایش آن غالباً پس از زمانی است که ریشه‌های نژادی مختلف با یکدیگر می‌آمیزند و به تدریج ملتی که به صورت نسبی حالت تجانسی دارد از آن میان بیرون می‌آید[۶۶]. شاید بتوان گفت که حضور نژاد‌های مختلف در سرزمین اردن از نتوفیان گرفته تا نبطی‌ها و یونانیان و اعراب بادیه در جمله تأییدی بر‌این معناست. این شرایط مادی یا زیستی، برای پیدایش تمدن ضرورت دارد، ولی شروط کافی برای تولد آن به شمار نمی‌رود؛ لازم است بر آن‌ها عوامل دقیق روانی افزوده شود ، و نیز لازم است نظمی‌ سیاسی، ولو بسیار ضعیف و نزدیک به هرج و مرج برقرار گردد؛... باید مردم کم کم احساس کنند که سر هر پیچ راه زندگی، مرگ یا مالیات جدیدی در انتظار آن‌ها کمین نکرده است[۶۷]. برای مثال حدود و ثغور سرزمینی که اکنون اردن نام دارد در طی تاریخ پر فراز و نشیب خود تغییرات فراوانی را شاهد بوده ولی علیرغم همه‌ اینها معمولاً به طور نسبی در امنیت به سر می برده و در کل حکومت‌های با ثباتی در آن استقرار یافته که آثار مدنیت به جای مانده حکایت از آن دارد.

چنان که گذشت آثار باقی مانده از دوران باستان جملگی حکایت از تمدنی غنی دارد که از کهن ترین تمدن‌ها به شمار می‌آید. بدیهی است عوامل طبیعی و جغرافیایی و مواردی که شمرده شد در بناگذاری‌ این تمدن کهن دخیل بوده است. از آنجا که پیش‌تر در بخش تاریخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصیلی در خور‌ این پژوهش بیان گردید در‌ اینجا از بیان دوباره آن پرهیز می‌شود. از‌ این پس به تمدن و فرهنگ دوره میانه که شامل دوران سلطه رومیان و مسلمانان است می‌پردازیم:

آثار تمدن و فرهنگ دوره میانه بخشی در بازسازی آثار پیشینیان ساکن در اردن تجلی دارد و بخشی در اصل تعلق به دوره رومیان و بیزانس و اسلام دارد. در دوران رومیان شهرهای ده گانه (دکا پولیس) که در خلال دوران «هلنی» تشکیل شد و دارای اتحادی اقتصادی و فرهنگی و فدرالی بود، به شهرهای یونانی مانند فیلادلفیا (امان)، جراسیا (جرش)، جدرا ( أم قیس)، پلا و ارابیلا (اِربد) و شهرهای دیگری در فلسطین و جنوب سوریه پیوستند[۶۸]. که در میان آن‌ها به نظر می‌رسد جراش گسترده‌ترین و بزرگترین استان روم بوده است و افتخار بازدید امپراتور را دارا می‌باشد. به دنبال فتح نظامی‌ به زودی بزرگراهی ساخته می‌شود که جنوبی‌ترین بندر اردن یعنی عقبه را به شمال در شهر بصرای سوریه متصل می‌کند. در همین زمان در امان جراش و ام قیس [۶۹] قلعه‌ها و دژهای دیدبانی و خیابان‌های دارای ستون‌های بسیار و آمفی تئاترها ساخته می‌شود. به لحاظ فرهنگی در‌این دوره تنشی اندک در میان ساکنان که به زبان یونانی تکلم می‌کنند و رومی‌هایی که لاتین را به عنوان زبان رسمی‌ اعلام می‌کنند به چشم می‌خورد[۷۰]. علیرغم‌ این اختلاف مشخصه بارز‌ این دوره زمانی امنیت و صلح است و از‌این رو تحولات زیادی در زیرساخت‌ها اتفاق می‌افتد[۷۱].

در‌این زمان در شمال اردن قبایل عربی همچون غساسنه ساکن بودند که برای بیزانس‌ها، هم پیمانانی قوی محسوب می‌شدند. غساسنه 600 سال، از اوایل قرن اول میلادی تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولین پادشاه آن‌ها «جفنه بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگی از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوریه و البلقا و الکرک در اردن و تا دریا ادامه داشت و پایتختشان در جابیه در جولان بود. به نظر می‌رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غسانی (571 - 531 م) ساخته شده باشد[۷۲].

شاید بسیاری از آثار تمدنی که برخی از شهرهای اردن شامل آن است در دوره بیزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادی از کلیساهای مزیّن به کاشی کاری و گچ بری‌های چشم نواز که در داخل آن‌ها گرانبها‌ترین و زیبا‌ترین تابلوهای کاشی کاری شده جهان قرار دارد. یکی از شاخصه‌های پیشرفت در‌ این دوران را می‌توان در سنگ فرش بسیاری از اماکن و معابد تازه ساز مشاهده کرد. جالب توجه ترین نمونه‌های هنر موزاییک کاری بیزانسی را می‌توان در مادبا مشاهده کرد. برجسته‌ترین آن‌ها نقشه مشهور سرزمین مقدس در قرن ششم است که به نام نقشه موزاییک فلسطین هم شناخته می‌شود[۷۳]. که از قدیمی‌ترین نقشه‌های سرزمین مقدس به خصوص سرزمین قدس است.‌ این نقشه شامل اماکن واقع شده در بین بیبلوس (جبیل)، شمال دمشق و جنوب مصر یعنی منطقه تیبه است و از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به امان و پترا می‌رسد. هم چنین فرهنگ روم شرقی در اردن در بخش موزاییک کاری، به ویژه در کلیسا را علاوه بر مادبا می توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کردن[۷۴].

دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می‌شود که کنستانتین اول (313م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می‌دهد. او کلیساها را به رسمیت می‌شناسد و به عنوان مکان‌های مذهبی ترویج می‌کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ و کوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می‌شود. دوره امپراتور ژوستینیان اوج رشد کلیساهاست. معماری حاکم بر کلیساها در‌این دوره از نوع قصرهایی می‌باشد که دارای دو ردیف از ستون‌هایی است که سقف شبستان را بر پا نگه می‌دارد با محراب‌هایی نیم دایره[۷۵]. در‌این دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در منطقه تبدیل می‌گردد. گفتنی است که پلا در اردن در قرن اول میلادی منطقه‌ای است که مسیحیان برای فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده می‌شوند[۷۶].

اردن در دوران پس از اسلام به دلیل نزدیکی به شام که پایتخت امویان است بار دیگر شاهد شکوفایی اقتصادی است. قلعه کویری قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبی و مشطا مکان‌هایی است که در آن زمان ساخته شد. امویان لژهای زیادی جهت عیش و نوش و شکار در صحرای اردن ساختند که به حفظ روابط نزدیک با قبایل بادیه نشین در صحرای سوریه کمک می‌کند. شاهزادگان امیه به صحرا فرستاده می‌شدند تا تبدیل به عرب شایسته شوند،‌ این رفت و آمد باعث شد تا میان‌ این شاهزادگان و دختران شیوخ بادیه نشین ازدواج‌های مکرر صورت بگیرد[۷۷]. پس از سقوط امویان با انتقال پایتخت از دمشق به بغداد موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه‌ای تقلیل یافت. در نتیجه بسیاری از قصرها و مکان‌هایی که اُموی‌ها برای شکار ساخته بودند و همچنین ساخت مکان‌هایی که کاروان‌های تجاری و قافله‌های حجاج از آن جا گذر می‌کردند و به سرزمین‌های مقدس می‌رفتند، متوقف شد[۷۸]. علیرغم‌این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 منطقه را به نابودی می‌کشاند ولی شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است[۷۹].

در طی جنگهای صلیبی نیز پادشاه اورشلیم قلعه‌هایی به نام مونترال در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بین سوریه، حجاز و مصر رفت و آمد می کنند را غارت کنند. همچنین دژها و قلعه‌های دیگری در جنوب اردن در جزیره فرعون در خلیج عقبه، ساخته یا بازسازی شد. با فتح کامل اردن در دوره‌ ایوبی و مملوکی و اتحاد با مصر و سوریه بار دیگر اردن به شکوفایی رسید و جایگاه ویژه‌ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. در‌این دوره در وادی اردن مکان‌هایی برای پاکسازی شِکَر به وسیله آب ساخته شد[۸۰].

بادیه شرقی اردن و مناطق کوهستانی خاورمیانه در عصرهای مختلف اسلامی‌ آکنده از آثار تاریخی شد؛ جایی که آثار و قصرهای مستحکم و قلعه‌ها و برج‌ها به صورت آثار بزرگی در طول تاریخ بنا گردید، قلعه‌هایی که در طول زمان محلی امن برای دفاع از سرزمین اردن بودند، از آن جمله می‌توان قلعه الأرزق را نام برد که تاریخ ساخت آن به دوران رومی‌ها و عرب بر می‌گردد و قلعــه الربض که از برترین آثار معماری نزد مسلمانان عرب به شمار می‌رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صلیبی‌ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه‌های عجلون است که مغاره ورده نامیده شده‌ است و نیز ابقای راه‌های تجاری با دمشق و شمال سوریه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگ‌های صلیبی برمی‌گردد در مناطق کوهستانی ناهموار قرار دارند و در داخل آن‌ها رواق‌ها و برج‌ها و تجهیزات جنگی وجود دارد که نمایانگر هنرهای جنگی در قرون وسطی است. همچنین قلعه‌های دیگری در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمایانگر هنر عصرهای مختلف اسلامی‌ است[۸۱].

در عهد عثمانی به طور کلی اردن به سبب کم کاری‌هایی که در تحول زیرساخت‌ها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثمانی فقط ساختمان­‌هایی ساخته می‌شد که دلیل دینی داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط برای قافله‌های حاجیان ساخته شد. یکی از مهم‌ترین طرح‌های عمرانی در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدینه منوره ادامه داشت.‌ این راه آهن وسیله مفیدی برای انتقال سربازان عثمانی بود و برای آذوقه رسانی در خلال جنگ جهانی اول استفاده می­شد که تا قلب سرزمین‌های حجاز پیش می‌رفت که در خلال انقلاب اعراب علیه عثمانی مورد تهاجم قرار گرفت[۸۲].

شخصیت‌های تاریخی علمی‌ فرهنگی

اردن کنونی کشوری نوپاست، بنابراین طبیعی است که یافتن شخصیت‌های تاریخی علمی‌فرهنگی کشوری به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر می گردد که در بخش‌های مربوط آمده است، ولی شخصیت‌های تاریخی، علمی‌ و فرهنگی اردن فی‌الجمله تنها راویان حدیث می‌باشند که در کتاب‌های البلدان و تاریخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم. برای اطلاع بیشتر به منابع پاورقی‌های 84-99 مراجعه شود.

آثار باستانی و تاریخی

هفت تپه امان

هفت تپه امان، ترکیبی دلربا از گذشته و حال است. بقایای به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهای امان به چشم می‌خورد. امان بر روی هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بیش همسایه‌های خود را معرفی می‌کند. امان به عنوان پایتخت باستانی و مدرن شناخته می‌شود و از قدیمی‌ترین شهرهای جهان است که پیوسته در آن زندگی جریان داشته است. با حفاری‌هایی که در سال 1994 بر روی خانه‌ها و برج‌های‌ این شهر صورت گرفت به‌این نتیجه رسیدند که بسیاری از بناها متعلق به عصر حجر می‌باشد، حدود 7000 سال پیش از میلاد. شواهد بسیاری از کتاب مقدس نشان می‌دهد که در سال 1200 ق.م تبدیل به آمونیت (Ammonite) پایتخت ربث آمون شده‌ است. بسیاری از مکان‌های تاریخی قابل توجه امان، در بخش مرکزی شهر دیده می‌شوند که در پایین چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است.

ارگ اردن

ارگ باستانی، که برج‌هایش در بالای شهر در بالای جبل القلعه (Jabal al-Qalaa) واقع شده، جای مناسبی برای شروع بازدید آثار باستانی در امان می‌باشد. ارگ در محل باستانی ربث آمون واقع شده است. قابل توجه‌ترین بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته می‌شود به دوران امویان مربوط می‌شود. کاربرد اصلی آن مشخص نیست، اما شامل یک دروازه به یادماندنی، تالاری برای ملاقات­‌های رسمی‌ و چهار اتاق طاقی است. در قسمت شمال و شمال شرقی خرابه‌های قصر امیه دیده می‌شود. نزدیک قصر، بقایای کلیسای کوچک بیزانس به چشم می‌خورد.

ستون کرنتين

ستون کرنتین محوطه کلیسا را مشخص می‌کند که تصور می‌شود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کلیسایی جایی است که تصور می‌شود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته می‌شود.‌ این معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورلیوس (Marcus Aurelius) (180 - 161 میلادی) ساخته شده است.

همچنین در ارگ هیل (Hill) در شمال غربی معبد هرکول موزه باستانی اردن است.‌ این «خانه موزه»‌های کوچک، مجموعه‌ای عالی از آثار باستانی از پیش از تاریخ تا قرن 15 را در خود جای داده است. در آنجا نمایشگاهی از کتیبه‌های دریای مرده، یک کپی از ستون سنگی مشا(Mesha)[I] و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمی‌پایین تر از ارگ به سمت پایین تپه در جانب شرقی، تئاتر رومیان مهم ترین و قابل توجه ترین یادگار از فیلادلفیای باستان است که در زمان سلطنت آنتونیوس پیوس (Antenius Pius) (161 - 138 م) بنا شده است.

دو موزه کوچک برروی بنیان ساختمان تئاتر رومیان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفی تئاتر می‌باشد و مجموعه‌ای از اقلام زندگی سنتی مردم محلی را به نمایش گذاشته است. در انتهای دیگر از صحنه تئاتر، موزه سنت‌های عامه، لباس‌های سنتی اردن از جمله گلدوزی‌های ظریف و زیبا و جواهرات عتیقه نایاب را معرض نمایش گذاشته‌اند. همچنین تعدادی از موزاییک کاری‌های مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جای داده است.

شهر سلت اردن

شهر سلت (Salt) در قرن 19 و اوایل قرن20، زمان حکومت ترک‌ها بر اردن از مکان‌های بسیار مهم محسوب می شد.این شهر در دهه 20 مرکز اداری برای شهرهای اطراف و گویا انتخابی برای پایتخت برای دولت تازه استقلال یافته فرا اردن بوده است. بنا به روایات تاریخی، سلت که به عنوان یک مرکز دولتی عثمانی بود، مملو از بناهای معماری کلاسیک فوق العاده زیبای عثمانی می باشد. بسیاری از آثار تاریخی و باستانی اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده برای اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بیابانی و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زیبای پادشاه از قلب اردن به مادبا، کرک، طفیله (Tafilah) ، شوباک (Shobak) و پترا متصل می‌شود. بزرگراه پادشاهی قدیمی‌ترین مسیرهای ارتباطی جهان است که به صورت مداوم استفاده می‌شده و در کتاب مقدس نیز ذکر شده است[۸۳].

شهر مادبا

شهر مادبا مرکز گردشگری مذهبی اردن است و اماکن مذهبی مهمی‌ دارد [۸۴] این شهر در30 کیلومتری جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاییک کاری‌های نفیس قرن ششم معروف است، گرچه قدمت‌ این شهر حداقل به 3500 سال پیش بازمی‌گردد. مادبا همان شهری است که در عهد عتیق هم، در بخش موسی و داستان خروجش آمده است. همچنین حضرت داود در نزدیکی مادبا، دو قوم آرامی‌ و آمونیت که علیه او متحد شده بودند را مغلوب کرد. در میانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبیت شهر را از کنترل بنی اسرائیل خارج کرد. پایتخت مشا شهر باستانی دیبون (Dibon) است که درحال حاضر ذیبان (Dhiban) خوانده می‌شود و در شمال وادی مجیب (Wadi Mujib) قرار دارد، مشا شرح پیروزی‌هایش را بر ستون معروف مشا حکاکی کرد، ستون یاد بودی که در حدود 850 ق.م حکاکی شده است. بزرگترین گنجینه شهر مادبا موزاییک کاری‌های آن، از دیده‌ها پنهان بود تا زمانی که مهاجران خواستند برای خانه‌هایشان پی حفر کنند!

معروف ترین موزاییک کاری مادبا در کلیسای سنت جورج (St. George) در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 میلادی است؛ در اصل متشکل از بیش از 3/2 میلیون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر می‌باشد. به نظر می رسد حدود 11500 نفر ساعت [II] لازم است تا‌ این موزاییک کاری انجام شود. در نزدیکی بزرگراه شاه، کلیسای رسولان قرار دارد؛ بقایای‌ این کلیسای بیزانس متعلق به سال 578 میلادی می‌باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاییک کاری و گنجینه‌های بیزانسش، برای فرش‌های دست باف و خورجین‌ها و پرده‌های نقش دارش شهرت دارد.

کوه نبو

در10 کیلومتری غرب مادبا، کوه نبو است که در کتاب مقدس با عنوان پیسگاه (Pisgah) آمده است. کوه نبو نمای فوق العاده زیبایی به سمت غرب دارد با چشم اندازی که شامل دریای مرده، کرانه باختری، رود اردن و در روزهایی که آلودگی هوا کم باشد بیت اللحم و اورشلیم می‌شود. این کوه دو قله دارد با نام‌های صیاغه (Siyagha) و مخیّط (Al - Mukhayyat) .در قرن 6 میلادی بر روی صیاغه صومعه بیزانسی بنا شده است. دقیقا در کنار فیصیله (Feisaliyya)، شهری کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقایای روستای بو است.‌ این مکان که اکنون با نام خربه المخیط (Khirbet al - Mukhayyat) شناخته می‌شود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن یاد شده است. اواسط قرن ششم در‌اینجا روستایی ساخته‌شده که مردم آن، کلیسای روستا را به حضرت لوط و پروکوپیوس (Procopius) اختصاص دادند کفپوش‌ این کلیسا با موزاییک مزین شده است[۸۵].

عجلون

عِجلون از دیگر مکان‌های دیدنی اردن است که به سبب قلعه ربض شهرت دارد[۸۶]. قلعه‌های ربض، نمونه خوبی از معماری نظامی‌ عربی/اسلامی‌ قرون وسطی است. قلعه در فاصله سال‌های 85 - 1184 میلادی توسط برادر زاده صلاح الدین‌ ایوبی ساخته شد. از آنجا منظره خیره کننده‌ای از حومه و اطراف عجلون به چشم می‌خورد. در یک روز بی غبار می توان دریای مرده، دره اردن، کرانه باختری و دریاچه طبریه را دید. در شمال عجلون (88 کیلومتری امان) شهرستان شلوغ اربد (Irbid) بهترین نقطه برای شروع دیدار از ام قیس، پلا (Pella) و مکان‌های دیدنی دیگر در شمال اردن می‌باشد.

امّ قيس

شهر مدرن ام قیس، بخشی از شهر یونانی رومی‌ و یکی از شهرهای دهگانه (دکاپلیس) بوده و طبق روایات کتاب مقدس همان شهری است که در آن حضرت عیسی(ع) شیطان را از وجود دو مرد بیرون کشید. برای دیدن بلندی‌های جولان و دریاچه طبریه جایی بهتر از ام قیس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دریا نمی‌باشد. امروز بخش اعظم آمفی تئاتر رومی ‌در ام قیس هنوز برپاست.

جایگاه تماشاچیان رو به سوی غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خیابان‌های پر ستون می‌رسیم جایی که احتمالا مرکز تجاری شهر بوده است. همچنین نزدیک آمفی تئاترِ بازالت مشکی، ستون‌هایی از یک کلیسای قدیمی‌ مربوط به شهر گادارا (Gadara) دیده می‌شود[۸۷]. درواقع ام قیس، شهری است که در محل شهر ویران شده گادارا قرار گرفته است ­­[۸۸]دیده می‌شود. در غرب‌این خیابان یک آرامگاه بزرگ و حمام عمومی‌ وجود دارد. ده کیلومتری به سمت شمال جاده ام قیس به حمام‌های حمّا (Hemma) می‌رسیم؛ جایی که هنوز برای جوان سازی و سلامت خود از چشمه‌های آب گرمش استفاده می‌کنند. اصلی‌ترین چشمه آب گرم که غنی از مواد معدنی بوده و دمای 57 درجه سانتی گراد دارد را به صورت یک استخر سرپوشیده درآورده‌اند.

شهر ام الجمال اردن

ام الجمال (Umm al - jamal) ، شهر عجیب سیاه رنگی است که در 20 کیلومتری شرق پایتخت مفرق، 87 کیلومتری امان و 10 کیلومتری مرز سوریه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سیاه شناخته می‌شود به دلیل وجود سنگ‌های بازالت سیاهی که بسیاری از خانه‌ها، کلیساها، سربازخانه‌ها و قلعه‌های‌ این شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقیق مشخص نیست، ولی مورخان معتقدند که‌ این شهر در اصل توسط نبطیان ساخته شده که در حدود 2000 سال پیش در‌این مکان ساکن بودند.

خرابه‌های مفجر اردن

در مناطق شبه استپی در شرق اردن و تپه‌های مرکزی ویرانه‌های تاریخی متعددی از جمله قلعه‌ها، دژها، برج‌ها، حمام‌ها، کاروانسراها و کاخ‌های مستحکم به چشم می‌خورد. مجموعه‌ای که با عنوان قلعه‌های بیابان یا قصرهای بیابان شناخته می‌شوند. در واقع ادامه زنجیره‌ای است که از شمال دمشق تا جنوب خرابه‌های مفجر (Khirbet al - Mafjar) در نزدیکی اریحا (یا جریکو) کشیده شده است. در مسیر رفتن به امان از طریق ازرق می‌توان بیشترین قصرها و قلعه‌های بیابانی را بازدید نمود[۸۹]، قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصیر عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتی، قصر الموقر[۹۰].

قصر حلابات

قصر حلابات (Qasr al - Hallabat)در 30 کیلومتری شرق جاده اصلی به سمت ازرق واقع شده است.‌ این قصر در دوران کاراکالا (Caracalla) 217 - 198 میلادی ساخته شده و در طول قرن هفتم تبدیل به صومعه شده و امویان آن را با نقاشی دیواری و حجاری مزین کرده‌اند. دو کیلومتر بعد از قصر، خرابه‌های مجموعه حمام‌هایی به نام حمام صرح (Hammam al - sarah) به چشم می‌خورد.

قصر ازرق

حدود 13 کیلومتری شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهی به سمت عراق قلعه بزرگ سیاهی به نام قصر ازرق به چشم می‌خورد که حالت کنونی آن به قرن 13 میلادی بازمی‌گردد. ساخت اولیه آن به سال 300 میلادی در دوران سلطنت دیوکلتیان (Diocletian) بازمی گردد[۹۱].

جرش

شهر جرش، که به خاطر معماری رومی‌باستانی اش مشهور است[۹۲] در 48 کیلومتری شمال امان واقع شده،‌ این شهر یکی از بزرگ ترین مناطق به خوبی حفاظت شده معماری رومی‌ خارج از کشور‌ایتالیا می‌باشد. با توجه به دیوارهای باقیمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابه‌های شهرک را به دوره نوسنگی مربوط می‌دانند که نشان می‌دهد که بیش از 6500 سال است که در‌این مکان زندگی جریان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش 500 متر بوده و دید عالی بر محیط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراوانی سیراب می‌شود و آب و هوای معتدل دارد[۹۳].

دیر العین ابطا

از جالب‌ترین آثار باستان شناسی که اخیرا کشف شده در دیرالعین ابطا (Deir Ain Abata) قرار دارد؛ غاری که حضرت لوط و خانواده‌اش در پی ویرانی سدوم (Sodom) و عموره (Gomorrah) به آنجا پناه بردند. یک ستون نمکی در دیرالعین ابطا وجود دارد که گفته می‌شود همسر لوط است، هنگامی‌که برگشت تا نابودی سدوم را ببیند. مسیحیان اولیه در پناهگاه حضرت لوط صومعه‌ای ساخته بودند که به تازگی کشف شده است.

دیر آلیا در اردن

دیر آلیا در شمال غور، در امتداد جاده اصلی دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربی عجلون و 50 کیلومتری شمال دریای مرده واقع شده است. بر روی تپه دیر آلیا معبد چشمگیری قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمی‌گردد.‌ این محراب تا سال 1200 ق.م، زمانی که توسط زمین لرزه یا سپاه فرعون از بین رفت، استفاده می‌شد.

شهر باستانی پلا

در شهر باستانی پلا که در زبان عربی با عنوان طبقات فحل شناخته می‌شود، از 5000 ق.م زندگی جریان داشته است. در دوران یونان / روم‌این شهر در اوج شکوفایی خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر یهودی حسمونی الکساندر یانائوس ، چون شهروندان یهودیت را نپذیرفتند شهر را به کلی نابود کرد. پِلا یکی از شهرهای کرانه شرقی رود اردن بود که مد نظر یانائوس بود. دولت مملوکان‌ این شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن‌ این شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تیم باستان شناسی امریکایی و استرالیایی حفاری شده است.

قصرکوچک عمره

در فاصله 28 کیلومتری از ازرق واقع شده است.‌ این قصر سالم‌ترین بازمانده قلعه بیابانی و احتمالا جذاب‌ترین آن‌ها می‌باشد که در زمان خلیفه ولید اول (715 - 705 میلادی) به عنوان حمامی‌ مجلل و لوکس ساخته شده است.

قلعه حرّانه

که به خوبی حفظ شده است در 16 کیلومتری غرب قصر عمره و 55 کیلومتری شرق امان واقع شده است.‌این مکان برای باستان شناسان به صورت یک معما درآمده است. برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که‌این مکان یک دژ دفاعی بوده، در حالی که عده‌ای دیگر اعتقاد دارند کاروانسرایی برای قافله شتران بوده است. نظریه دیگر‌ این است که مکان امنی برای انجام بحث‌ها و مذاکرات دولتی رهبران اموی بوده. اما با وجود دیوارهای بلند، برج‌هایی در چهار گوشه و شکل مربعی رومی‌اش یک قلعه دفاعی به نظر می‌رسد.

قصر مشتی

قصر مشتی (Qasr al - Mushatta)، دقیقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه‌ای بی‌نظیر از معماری امویان است.‌این قلعه مربع ناقصی است که دکوراسیون استادانه و طاق قوسی دارد. دارای دیوارهای عظیم آجری است که در هر جهت 144 متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول‌ این دیوارها قرار‌دارند. مورخان بر‌این باورند که‌این قصر، بزرگ‌ترین و پرخرج ترین قلعه امویان است که ساخت آن توسط خلیفه ولید دوم آغاز شد.‌ این قصر بین سال‌های 744 - 743 میلادی ساخته شد، اما هیچ وقت به طور کامل به پایان نرسید.

قصر قسطل

قصر قسطل، از قدیمی‌ترین قصرهای امویان است که به نحو بسیار خوبی از آن حفاظت و نگه داری شده است. باقی مانده‌های قسطل (Qastal) شامل بخش‌هایی نظیر کاخ مرکزی، حمام، مخزن آب، مسجد، خانه‌های کوچک، یک قبرستان، که قدیمی ترین قبرستان اردن است و یک سد می‌باشد. کاخ مرکزی تزئینات کنده کاری سنگی دارد و دوازده برج نیم دایره تقویت شده برای محافظت از دیوار دیده می شود. در حیاط قصر یک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزی باقیمانده‌های مسجد دیده می‌شود. در یک کیلومتری شرق مجموعه اصلی بازمانده سنگ‌های سد، که برای حفظ آب باران ساخته شده به چشم می‌خورد. سد از معدنی ساخته شده که سنگ‌های مورد نیاز قصر قسطل را تامین می‌کرده،‌ این سد ظرفیتی حدود 2 میلیون مترمکعب دارد. به احتمال زیاد‌ این قصر در اوایل دوران اسلامی‌ توسط خلیفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنیان‌گذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره (Rock) در اورشلیم شناخته می‌شود.

قلعه مکارئوس

یکی از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستانی و بزرگ مکارئوس (Machaerus) واقع در روستای مکاور(Mkawer) می‌باشد. گفته می‌شود در آن‌جا، سالومه زیبا برای هیرودیس آنتی پاس (Herod Antipas) رقصید و سر یحیی را به عنوان پاداش از هیرودیس خواست. بنابر انجیل متی 9-12:

«پادشاه غمگین بود، اما به خاطر قولی که در برابر تمامی‌ میهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، یحیی را در زندان سر بریدند. سربریده شده را در ظرفی به دختر تقدیم کردند و او آن را برای مادرش به هدیه برد».‌

این قلعه بر روی تپه‌ای به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هیرودیس گسترش داده شد. بزرگ‌ترین جاذبه مکارئوس، نمایش پانورامای خیره کننده‌ای از حومه اطراف دریای مرده و کرانه باختری می‌باشد. در شب‌هایی که هوا صاف باشد به راحتی می‌توانید چراغ‌های قدس (اورشلیم) و اریحا (جریکو) را ببینید.

چشمه ماعین

چشمه ماعین (Main)، با چشم انداز بی نظیرش در 60 کیلومتری جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدن‌های خسته و بیمار خود را به آب‌های معدنی و شفابخش می‌سپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسی نشان می‌دهد که در عصر نوسنگی و برنز، مردم کشورهای‌ ایتالیا، فرانسه و سوئیس در حمام‌های آب گرم، عبادت می‌کردند. یونانیان باستان معبدی برای آسکلپیوس (Asclepius) خدای طب و شفا در کنار چشمه‌های طبیعی بنا نهادند و یک فرقه رومی‌ با هدف کمک رسانی به طاعون‌زدگان حدود 293 میلادی در اطراف‌این چشمه‌ها حضور داشتند. چشمه‌های ماعین برای یونانیان شناخته شده بود و مورخ رومی‌جوزفوس (Josephus) از آن‌ها با عنوان آب‌های حرارتی زیبا نام برده است[۹۴].

قلعه الکرک

قلعه الکرک (Karak)، کاخی مهم و متعلق به زمان صلاح‌الدین است[۹۵]. در طول تاریخ با نام‌های متفاوت قیرحرس (Qir Heres)، قیرموآب (Qir Moab) و حارسث (Hareseth) از آن یاد شده است. کرک برای تمدن‌های مختلف جایگاه باارزشی بوده است.‌ این شهر در مسیر کاروان‌های باستانی موآب بوده و توسط یونانیان و رومیان نیز استفاده شده است. در دوره رومیان با نام کرک موبا (Characmoba) شناخته می‌شد.‌ این شهر پیش از جنگ‌های صلیبیون در قرن 12 به اوج شکوفایی خود رسید. گفته شده است که پادشاه صلیبیون اورشلیم بتوینگ اول (Batwing I) این قلعه را در سال 1132 میلادی ساخت. جایگاه آن، میان راه شوباک و اورشلیم، کرک را به بخشی از قلعه‌های عظیم صلیبیون که از عقبه تا ترکیه کشیده می‌شد تبدیل کرد. کرک پایتخت منطقه صلیبی فرا اردن شد، مالیات عبور کاروان‌ها و موادغذایی که در آن منطقه رشد می‌کردند، کمک کردند تا شهر اورشلیم دوباره رونق بیابد.

پترا

بی‌شک معروف‌ترین جاذبه اردن می باشد که در صخره‌های جنوب دریای مرده واقع شده است. پترا به معنی «سنگ» در زبان یونانی احتمالا دیدنی‌ترین شهر باستانی جهان در دنیای مدرن و قطعا پربازدید کننده‌ترین شهر در اردن و خاورمیانه است. پترا پایتخت نبطیان - اعراب می‌باشد، کسانی که درطول دوران پیش از رومیان بر اردن تسلط داشته اند. در‌این سرزمین عجایب معابد، مقبره­‌ها و ساختمان‌هایی است که استادانه از صخره‌های سنگی در کوه حفر کرده‌اند. مسافران انگلیسی و دین بورگن (Dean Burgen) شاعر توضیحاتی در مورد پترا داده‌اند:

«با من همخوان شو، مانند عجایبی که در شرق نهفته است، نیم شهر رز سرخ به قدرت زمان»

البته‌ این کلمات نمی‌توانند عمق شکوه و زیبایی پترا را بیان کنند. برای پی‌بردن به فضای واقعی‌ این شهر بی‌نظیر باستانی، باید در سکوت صبح زود یا اواخر بعد از ظهر از آن بازدید کرد، زمانی که صخره‌های ماسه سنگی درخششی سرخ و عظمتی با شکوه دارد. بسیاری از زیبایی‌های پترا به دلیل قرار گرفتن آن بر لبه وادی عربه است. تپه‌های ماسه سنگ‌های ناهموار در کنار دره‌های عمیق، دلیل عدم دسترسی آسان به‌ این منطقه بوده است. راحت‌ترین دسترسی به پترا از طریق مسیر سیق (Siq) می‌باشد؛ شکافی پیچ در پیچ در صخره‌ها که عرض آن بین 5 تا 200 متر است. موقعیت عالی حفاظت شده پترا از آنجا ناشی می‌شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده‌اند، تنها چند ساختمان مستقل در‌ این شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسیاری از‌این غارها مسکن اعراب بدوی بود.

نگرانی از تخریب بناهای تاریخی، باعث شد تا دولت - البته به صورت غیر قانونی - اعراب را به شهری در مجاورت وادی موسی انتقال دهد. باستان شناسان براین باورند که پترا از پیش از تاریخ سکنه داشته است. دقیقا در شمال شهر در بیضاء باقیمانده‌های 9000 ساله شهری کشف شده است که به عنوان یکی از اولین سکونتگاه‌ها در خاورمیانه از آن یاد می‌شود[۹۶]. هم اکنون سازمان عجایب هفت گانه، پترا را به عنوان یکی از نامزد‌های فهرست عجایب هفتگانه جدید قرار داده است[۹۷].

خلیج عقبه

علاوه بر آن که دارای آب و هوای خوشبوی زمستانی و محیط روستایی و یکی از مکان‌های طبیعی جذاب است، دارای ارزش تاریخی نیز هست. در یکی از اکتشافات هیجان انگیز باستان شناسان در عقبه کلیسایی یافته‌اند که گمان می‌رود اولین ساختمان بوده که به عنوان کلیسا ساخته شده است. گمان می‌رود که حتی قدیمی‌تر از کلیسای مقدس (Church of Holy Sepulcher) در اورشلیم و کلیسای مهد در بیت اللحم باشد که هر دوی آن‌ها در قرن چهارم میلادی ساخته شده‌اند.

در حدود 24 کیلومتری جنوب شرقی امان، فلات کویر مرتفع به شکلی غافل­گیرانه به مکانی شاداب منتهی می‌شود؛ دره‌ای پوشیده از درخت به نام وادی سیر! حدود 10 کیلومتر پس از روستای وادی سیر (Wadi seer) که توسط چرکس‌های موقرمز بنا نهاده شده، جاده‌ای است به سمت خرابه‌های قصر عبد (Qasr al - Abd) (قصر برده‌ها) و غار باستانی عراق الامیر (Iraq al - Amir) (غار شاهزاده). در افسانه‌های محلی چنین آمده است که‌این قصر را برده عاشقی به نام طوبیه ( Tobia) ساخته است. هنگامی‌ که سرور طوبیه در سفر بوده، وی‌ این قصر زیبا را ساخته و نقش‌هایی از شیر، پلنگ و عقاب بر در و دیوار آن حکاکی کرده تا بتواند دل دختر وی را به دست آورد. متاسفانه سرور وی قبل از به اتمام رسیدن قصر بازمی‌گردد و زحمات طوبیه بی‌پاداش می‌ماند. درباره تاریخ دقیق ساخت‌ این قصر اطلاعات ناچیزی وجود دارد، اما اعتقاد عمومی‌ بر‌ این باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئیس خاندان قدرتمند توبیاد (Tobiad) و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداری که خود را برده مردمانش می‌دانست. به لطف تلاش‌های یک باستان شناس فرانسوی که سه سال برای ترمیم نقش و نگارهای سنگ‌های شکسته شده وقت صرف کرد، خرابه‌های قصر العبد تا حدی ترمیم شده است. وی پس از انجام برش‌هایی بر روی طرح مقوایی هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چید و برای مرمت کامل‌ این بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتیجه اثر تاریخی زیبایی است که هنوز هم بخش‌هایی از آن ناشناخته باقی مانده است[۹۸].

برخی دیگر از اماکن مذهبی تاریخی بدین شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابی طالب، آرامگاه زید پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابی وقاص، آرامگاه ابوعبیده عامر جراح، آرامگاه شرحبیل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پیغمبر‌ایوب، مقام پیغمبر شعیب، مقام پیغمبر یوشع بن نوح، مقام پیغمبر‌ هارون و غار اصحاب کهف [۹۹]

تاریخ معاصر

ریشه بسیاری از ناملایمات و آسیب‌های وارده بر مردم خاورمیانه در قرن بیستم را باید در حوادث جنگ جهانی اول جست‌وجو کرد. شریف حسین بن علی امیر مکه و پادشاه اعراب با مناسب دیدن موقعیت برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اعراب از حکومت ترک‌ها و اعتماد به مقامات انگلیسی و تعهد آن‌ها مبنی بر حمایت از پادشاهی متحد عربی شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت. اما بعد از پایان نتایج جنگ، مقامات انگلیسی بر معاهدات خود با اعراب عمل نکردند[۱۰۰]. به منظور درک انگیزه خاندان‌ هاشمی از قبول قیام، باید سیاست اتخاذ شده توسط امپراطوری عثمانی در سال‌های منتهی به جنگ جهانی اول را درک کنیم.

اردن که در سده شانزدهم میلادی، به بخشی از امپراتوری عثمانی مبدل گردیده و ضمیمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثمانی‌ها ماند[۱۰۱]. به دنبال کودتای سال 1908، عثمانی‌ها سیاست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها کردند و به جای آن سیاست سکولار ملی‌گرایانه ترک را دنبال کردند. امپراطور عثمانی چند ملیتی و بردبار پیشین، اکنون آشکارا شروع به تفکیک ساکنان غیر ترک خود کرد. اعراب به طور خاص با آزارهای سیاسی، فرهنگی، و زبانی رو در رو شدند. در‌این زمان گروه‌های ملی‌گرا در سوریه، عراق و عربستان شروع به پشتیبانی و صف آرایی به پرچم داری عبدالله و فیصل، پسران حسین بن علی پادشاه اعراب کردند. هنگامی که عثمانی‌ها در سال 1914 به نفع ابر قدرت‌ها وارد جنگ جهانی اول شدند، قوانین مبنی بر منع استفاده رسمی از زبان عربی و تدریس آن در مدارس را تقویت کردند. در‌این دوره بسیاری از شخصیت‌های ملی‌گرای عرب در دمشق و بیروت دستگیر شدند. از سویی اعراب همچنین به وسیله راه آهن حجاز که دمشق را به مکه متصل می‌ساخت و حرکت لشکریان ترک به قلب سرزمین اعراب را تسهیل می‌کرد تهدید می‌شدند. در نتیجه در سال 1916، شریف حسین رهبر ملی‌گرای عرب با کمک انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حکومت عثمانی را به‌ راه انداخت.

عبدالله و فیصل، پسران شریف که هدایت نیروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 میلادی توانستند دمشق را از سلطه عثمانی­‌ها رها کنند. در پایان جنگ نیروهای عرب تمام اردن، بسیاری از مناطق شبه جزیره عربستان و بسیاری از مناطق جنوب سوریه را در کنترل خود داشتند. هدف شریف حسین از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسیس دولت خودمختار و متحد عربی از آلپو (سوریه) تا آدن (یمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستانی مردم عرب بود[۱۰۲].

دولت بریتانیا در توافق نامه مشهور به حسین - مَک ماهُن، متعهد شد که به شرط‌ این‌که نیروهای شریف حسین شورش کنند از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسین - مک ماهُن، شناخته می‌شود متعهد شد که اگر حسین برعلیه ترکیه شورش کند اعراب را در برقراری استقلال حمایت خواهد کرد.‌ این تعهدنامه سه بخش را مستثنی کرد: ولایات (استان‌های عثمانی) بصره و بغداد، مناطق ترکیه از الکساندرتا و مرسین و از همه مهم‌تر بخش‌هایی از سوریه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بریتانیا بعداً مدعی شد که منظور از مناطق غربی دمشق، فلسطین بوده است. به دلایل روشن صهیونیست‌ها هم موضعی موافق بریتانیا اتخاذ کردند. در حقیقت اعراب توافق‌نامه را همان طور که خوانده می‌شد: «لبنان، و نه فلسطین، منطقه شرق دمشق هستند و سایر مناطقی که ذکر شد» تعبیر و تفسیر کردند. ترجمه و تفسیر آخرین بند از توافق نامه علت اختلاف‌های بزرگ گردید.

در هر صورت علایق قدرت‌های استعمارگر بر تعهدات آن‌ها نسبت به اعراب غلبه کرد، درحالی که طبق توافق نامه حسین - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسیه در توافق نامه سیکس- پیکت منطقه را با مرزهای دائمی استعماری تقسیم کردند. در توافقنامه سیکس - پیکت آورده شده است که بخش اعظم فلسطین باید به سازمان ملل واگذار شود که آشکارا تعهدات داده شده به شریف حسین را نقض می‌کرد.

در سال 1917 آرتور جیمز بالفور منشی خارجه بریتانیا در حرکتی فریبکارانه نامه‌ای به یک یهودی مشهور انگلیسی به نام لُرد راسچلد که متعهد و پشتیبان انگلیسی خانه یهودیان در فلسطین بود ارسال کرد. در بخشی از‌ این نامه مشهور به اعلامیه بال فور، آمده است: «در تأسیس خانه ملی برای مردم یهودی ساکن فلسطین و ...‌این موضوع به وضوح درک می‌شود که هیچ کاری در جهت تحریک تعصبات جمعیت‌های غیر یهودی ساکن و نقض حقوق مذهبی آن‌ها در فلسطین انجام نخواهد شد ...»

امیر فیصل در سال 1918 حکومتی مستقل در دمشق تأسیس کرد اما تقاضای او برای استقلال در کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 با مخالفت قدرت‌های استعماری رو به رو شد. امارت امیرعبدالله بر عراق نیز که منتخب نمایندگان عراقی بود توسط حاکمان انگلیسی مورد مخالفت واقع شد. مدت کوتاهی بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسیس اختیار اردن، فلسطین و عراق را به انگلستان و اختیار سوریه و لبنان را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فیصل را از حاکمیتش که به وسیله انتخاب کنگره عمومی سوریه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع کرد. امیر عبدالله در نوامبر سال 1920 نیروهای خود را برای احیای حکومت برادرش روانه سوریه کرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوریه به خوبی طرح ریزی شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبنی بر تشکیل دولت عربی به تعویق بیندازد و بر تشکیل دولت در امان متمرکز شود. در پایان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداری مجزا تقسیم کرد: ناحیه شمالی عجلون که اداره مرکزی آن در‌ایربد بود، ناحیه مرکزی بلکا در سلت واقع بود و ناحیه جنوبی که به وسیله دولت مؤابی عرب اداره می‌شد و در کراک مستقر بود[۱۰۳]. پس از ظهور حکومت‌های نامنظم محلی، بریتانیا راه نفوذ دیگری را آزمود. رویکرد جدید آن‌ها‌ این بود که برای حفظ تسلط غیر مستقیم، به جای انتقال قدرت به واحدهای محلی، قدرت را تنها به یک حکومت تفویض کند: حکومت عبدالله بن حسین، که در ابتدا مسئولیت دولت موقت شش ماهه را پذیرفته بودن[۱۰۴].

به‌این ترتیب هنگامی که دولت بریتانیا با تصمیم امیرعبدالله برای اتحاد سرزمین‌های عربی زیر پرچم‌ هاشمی رو به رو شد، امیرعبدالله را حاکم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام کرد. اراده او برای اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسید و امیرعبدالله در سال 1921 نخستین نظام حکومتی متمرکز را در آنچه امروز، اردن مدرن می خوانیم تأسیس کرد[۱۰۵]. چیدمان‌ این حکومت به نحوی بود که وی، تحت حمایت قدرت حاکمه بریتانیا در فلسطین، حاکم فرا اردن می شد، حکومتی که در نهایت بتواند سبب تأسیس پادشاهی‌ هاشمی اردن به عنوان حکومتی دائمی‌ شود. تجربه‌ای که در سه سال نخست پادشاهی بریتانیایی‌ هاشمی، نقش تعیین کننده‌ای بر آینده حکومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پیش طرح) مشخص برای توسعه حیات سیاسی جدید از سوی بریتانیا و ارائه دستور کارهای متفاوت از جانب بازیگران سیاسی گوناگون، سبب بالا رفتن میزان شورش‌های شدید بومی شد. تکرار و تعداد شورش‌ها باعث برخورد شخصی بین عبدالله و مقامات بریتانیایی گردید که ریسک نادیده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر می رسید‌این برخورد، چیزی بیش از یک اختلاف نظر شخصی و در حقیقت اختلاف نظری اساسی در مورد توسعه کشور باشد.

تعدد مراکز قدرت در فرا اردن، رقابت و کشمکش بین نیروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حکومت جدید، هر یک انتظارات، دستور کارها و روش‌های اجرایی خود را مطرح می‌کردند. عبدالله به فرا اردن به عنوان ریاستی موقتی و سکوی پرشی برای احیای مابقی سوریه می‌نگریست. ضمناً علاقه‌مند بود به منظور تأمین امنیت قبایل، یک حکومت ائتلافی از قبایل معتمد، به عنوان شاخه‌­ای از شورش‌های عربی تأسیس کند. معتمدان ملی‌گرای او که کهنه سربازان سوریه‌ای و فلسطینی حکومت فیصل بودند، مطالبات خود مبنی بر بازگشت به دمشق را اعلام کردند. قاطعیت آنان در انجام‌ این امر، از عبدالله بیشتر بود. آنان تلاش می‌کردند فرا اردن را به عنوان سکوی پرتابی برای فعالیت‌های ضد ارتش فرانسه‌شان به کار گیرند. و با اشغال کردن اکثر سمت‌های دولتی، موقعیت تحقق دولت مدرن و قومی‌ای که در نظر داشتند را هم به دست می‌آورند.

عوامل بریتانیا در اَمان و اورشلیم با وجود‌این که تصور واضحی از آینده وضع مملکت نداشتند، نقشه جاه طلبانه‌ای برای دولت در ذهن می‌پروراندند و در جهت ترویج مفهوم حکومت مشروطه که از طریق مؤسسات مرکزی معرفی شده بود و حکومتی قانون مدار و جواب‌گو بود، تلاش می‌کردند و در نهایت، به دنبال تقسیم جمعیت کشور در استان‌های مجزا بودند.‌ این امر ریشه در تجربه حکومت‌ ایالتی کهن عثمانی‌ها داشت. بازیگران سیاسی مختلف در موضوعاتی که اسباب تکامل و عملکرد بهتر دولت را فراهم می‌نمود، رقابت می‌کردند: روابط با قدرت مرکزی، چگونگی و میزان قدرت امیر در نظام دولتی، محدود نمودن نفوذ بوروکراسی و کار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوی حکومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبایل (چه عشایر و چه یک‌جا نشین) و کنترل آن‌ها. در حقیقت رویکرد قانون گذارانه برای قبایل، تبدیل به یکی از بزرگترین ارکان مشاجره بین بازیگران سیاسی شد.

روابط پرتنش و بحران‌های گاه به گاه، کل چیدمان حکومت را تهدید می‌کرد.‌این بحران‌ها در تابستان 1924 با رویارویی جدی میان دولت بریتانیا و عبدالله، به اوج خود رسید. پس از‌ این زمان، دولت بریتانیا چارچوب حکومتی را تحمیل کرد که در عین تمام رقابت‌ها و چالش‌ها، در نهایت سبب اصلاح امور می‌شد. در طول‌ این سال‌ها اگرهای مختلف تشکیل حکومت و اداره جامعه ظهور کرد که راه توسعه کشور را مشخص می‌نمود.

در ابتدای‌ این دوره، قدم‌های اولیه در جهت تشکیل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شکل محدود. دولت همچنان ضعیف بود و ریاست قبایل اجازه دخالت در ساختار‌ این دولت تازه تأسیس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود می‌بردند. به همین ترتیب تشکیل چنین دولتی در قبایل عشایری و نیمه عشایری تأثیر عمیقی نگذاشت و آنان همچنان از مزایای وجود یک دولت ضعیف و محدود برخوردار بودند و در بیابان‌ها کاملاً خودمختار عمل می‌کردند؛ بیابان‌هایی که 80 درصد کشور را تشکیل می‌داد. در‌اینجا قدرت دولتی تنها از طریق نفوذ شخصی عبدالله، تأمین می‌شد[۱۰۶].

به دنبال آن در 15 می‌1923 انگلستان طی معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتی تحت رهبری امیرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهیونیست‌ها گردید و در سال 1925 معان وعقبه بخشی از اردن گردید. در همین زمان شاه فیصل اول پادشاهی عراق را به عهده گرفت. خاندان‌ هاشمی تا زمان شاه فیصل دوم بر عراق حکومت کرد. بعد از به قتل رسیدن شاه فیصل دوم و خانواده‌اش در جولای سال 1958، خاندان‌ هاشمی دومین ضربه را هنگام سقوط علی بن الحسین برادر بزرگ تر عبدالله و فیصل از پادشاهی حجاز توسط عبدالعزیز از نجد متحمل شد. شکستی که باعث اتحاد ابن سعود و پیروان وهابی و تأسیس پادشاهی عربستان سعودی و خاتمه دادن به بیش از هزار سال حکومت خاندان‌ هاشمی بر مکه بود[۱۰۷].

سال‌های بین جنگ‌های جهانی اول و دوم دوره تثبیت و تحکیم در اردن بود. عبدالله به نیرویی امنیتی به جهت‌ ایجاد و تثبیت قدرت حکومت در دفاع، مالیات و سایر مسائل را اساسی تشخیص داد، بنابراین سپاه افسانه‌ای عرب را به عنوان عنصری اساسی برای دولت نوپای خود تأسیس کرد. سپاه عرب با کمک افسران انگلیسی که مشهورترین شان جی.بی.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمین می کرد، اما او به فکر تأسیس یک مجلس قانون‌گذاری افتاد.‌ این مجلس در سال 1929 تشکیل شد که اعضای آن 21 نفر بودند.

بین سال‌های 1928 و 1946 مجموعه‌ای از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالی که انگلستان درجه‌ای از کنترل بر امور خارجی، نیروهای مسلح، ارتباطات و امور مالی دولت را حفظ می‌کرد، امیرعبدالله فرماندهی تشکیلات اداری و نظامی‌دولت را در دست گرفت. وی در تاریخ 22 مارس 1946 معاهده جدید انگلستان - فرا اردن را به پای میز مذاکره برد که در نتیجه آن به قیمومت انگلستان پایان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسید. در زمانی که فرا اردن امکانات نظامی‌اش را ارتقاء می‌داد، انگلستان همچنان به پرداخت یارانه‌های مالی و حمایت از سپاه آن‌ها می‌پرداخت. دو ماه بعد در تاریخ 25 ماه می‌1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.

در سال 1949 با الحاق کرانه باختری، نام‌این کشور از فرا-اردن به پادشاهی اردن تغییر کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصی در اورشلیم توسط نیروهایی که گمان می کردند عبدالله در تلاش برای مصالحه با اسرائیل است ترور شد. نوه‌ی 14 ساله عبدالله، حسین در لحظه ترور در کنارش بود[۱۰۸]. پس از او طلال پسرش به پادشاهی رسید ولی به دلیل بیماری و تحت فشار انگستان و خانواده‌ هاشمی، به نفع پسر بزرگ خود حسین در سال 1952 از قدرت کناره گرفت[۱۰۹]. مجلس اردن پس از بیماری ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهی خلع کرد و حسین را که هنوز به سن قانونی نرسیده بود، به پادشاهی برگزید. شورای سلطنتی تا رسیدن وی به سن قانونی، تصدی امور را بر عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسیدن حسین بن طلال، توفیق عبدالهدی، نخست وزیر و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسین، فوزی المُلتقی را به‌ این مقام منصوب کرد.

از اقدامات مهم حسین، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگلیسی کل نیروهای مسلح اردن بود. گلوب که سال‌ها‌ این سمت را بر عهده داشت به دستور ملک حسین در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسین اعلام کرد‌ این اقدام به منظور عربی کردن رهبری ارتش اردن و کاستن مداخلات انگلیس در فرماندهی تشکیلات امنیتی بود. با‌این اقدام، او نزد مردم اردن و بسیاری از کشورهای عربی وجهه‌ای کسب کرد. در 1956 اولین انتخابات مجلس در کشور برگزار شد و حسین بن طلال که ابتدا از دخالت مجلس در امور سیاسی چندان استقبال نمی‌کرد، قدرت بیشتری به مجلس بخشید. اما با تشدید مشکلات داخلی و افزایش تهدیدات خارجی، وی در نوامبر 1958 با صدور فرمانی، مجلس و فعالیت‌های قانونگذاری را تعطیل کرد که وظیفه آن را دولت بر عهده گرفت و برای اداره امور قوانین موقت صادر کرد[۱۱۰].

حسین از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمرانی کرد و کشورش را بیش از چهار دهه، از جنگ و بحران‌ها حفاظت کرد که شبیه راه رفتن روی طناب ظریف میان قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه بود. در طول‌این مدت، اردن بیش از یک میلیون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذیرفته و به آن‌ها تابعیت داده است. همان گونه که به بیش از 300 هزار فلسطینی که پس از درگیری‌های جنگ خلیج فارس سال 1991 که از کویت و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس اخراج شده بودند، پناه داد[۱۱۱]. پس از او پسرش عبدالله که تحصیل کرده غرب است به قدرت رسید و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر می رسد که او مصمم است سیاست‌های پدر را در ارتباط با مسئله فلسطین و اسرائیل در منطقه تعقیب کند. در سرزمینی عاری از نفت و با منابع طبیعی محدود، اردن به یکی از جوامع مترقی و پرانرژی در خاورمیانه تبدیل شد، اما با قبول و جذب تعداد زیادی پناهنده، بدون دریافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد[۱۱۲].

تحولات مهم سیاسی اجتماعی و فکری در تاریخ معاصر

اعلاميه بالفور در تاریخ معاصر اردن

تراژدی فلسطین

اعلامیه بالفور به خانه ملی یهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خیلی زود به مسئله بین انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از‌ این که مهمان ناخوانده فلسطین معرفی شدند بسیار خشمگین شدند. جمعیت اعراب در پایان جنگ جهانی دوم حدود 90 درصد جمعیت فلسطین را تشکیل می‌داد.‌ این در حالی بود که مهاجرت یهودیان به فلسطین در سال 1920 اعلان خطرهای اندکی را برانگیخت، اما با ظهور آزار و اذیّت‌های نازی‌ها در اروپا کم رنگ جلوه کرد. سیل جمعیت یهودیان اروپایی به سمت فلسطین باعث نگرانی و سرانجام قیام مردم فلسطین شد.‌ این قیام که شبیه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولین برخورد فلسطینیان و یهودیان به شمار می‌رود. تلاش‌های شاه عبدالله برای جلوگیری از اختصاص زمین‌های اعراب به یهودیان مهاجر توسط خانه ملی یهودیان و گسترش شمار یهودیان در فلسطین بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر می‌دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهانی دوم و به دلیل‌این که هر دو طرف با انگلستان همکاری می کردند کاهش یافت.

بحران فلسطین یک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهیونیست از همدردی جامعه بین الملل برای فشار انگلستان و پذیرش هزاران یهودی بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند. در همین زمان گروه‌های مخفی همچون‌ ایرگان و استرن گنگ شروع به یک مبارزه تروریستی علیه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت یهودیان به فلسطین افزایش چشمگیری داشت. انگلستان برای مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطین در 14 می‌سال 1948 پایان خواهد یافت. پس از اعلام پایان تسلط انگلستان بر فلسطین، یهودیان بلافاصله استقلال دولت اسرائیل را اعلام نمودند. سازمان ملل پس از طرح‌های بسیار سرانجام به تقسیم فلسطین بین اعراب و یهودیان رأی داد. قدس (اورشلیم) تحت قیمومت سازمان ملل متحد درآمد.

بیش از نصف فلسطین از جمله نوار ارزشمند ساحلی به یهودیان که تنها 6 درصد سرزمین فلسطین را مالک بودند واگذار شد. جماهیر شوروی اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و بلافاصله بعد از آن‌ایالات متحده آمریکا اسرائیل را قانونی اعلام کرد و تراژدی فلسطین متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگیری اجتناب ناپذیر شد[۱۱۳].

جنگ اعراب و اسرائیل 1948

پیش از تصمیم مجمع عمومی‌سازمان ملل مبنی بر تقسیم کشور فلسطین، ملک عبدالله سپاه خود را برای دفاع از اعراب فلسطین به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصویب طرح تقسیم بندی فلسطین، وی اعلام آمادگی برای اعزام تمام قوای لشکر کشورش برای حمایت از فلسطین نمود. دو روز قبل از پایان قیمومت بریتانیا نشست اتحادیه عرب در امان برگزار شد که در نتیجه آن کشورهای عربی نیروهای نظامی‌خود را به فلسطین برای کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائیل، لبنان، مصر و عراق لشکریان خود را برای پیوستن به نیروهای اردنی به منظور دفاع از ساکنین حقیقی فلسطین اعزام کردند. در هر صورت به علل زیادی، همچون بی نظمی‌ نیروهای عرب، لشکر بی شمار اسرائیل که حدود 80/000 نفر بودند و آزمودگی نیروهای اسرائیلی در جنگ جهانی دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائیل به پایان رسید. تشکیل خشونت بار دولت اسرائیل به آواره شدن پانصد هزار فلسطینی از خانه‌هایشان ختم شد. کشتارهای دسته جمعی 245 فلسطینی در دیر یاسین و همچنین کشتار مردم در کَفَر قاسم از جمله جنایات اسرائیل به منظور ترساندن مردم فلسطین و فراری دادن آن‌ها بود.

هنگ اعراب و دفاع اورشلیم

قدس سومین شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدینه است و مکانی است که پیامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقیده عیسویان مسیح (ع) در آن جا به صلیب کشیده شد. در جنگ سنگین اعراب و یهودی‌­ها بر سر شهر اورشلیم (قدس) نیروهای سپاه عرب توانستند نیروهای یهودی را از آن جا بیرون کنند. جنگ اعراب و اسرائیل سرانجام با توافق نظامی‌اعراب و اسرائیل در سال 1948 به پایان رسید. به طور خاص در نبرد اورشلیم، ارتش اردن توانست توانایی‌های حرفه‌ای خود را به نمایش بگذارد. مسیحیان عرب و مسلمانان با هم در دفاع از اورشلیم در برابر تهاجم صهیونیست‌ها متحد شدند و جنگیدند[۱۱۴].

اتحاد دوکرانه

پس از جنگ، اعراب فلسطینی ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به‌ این نتیجه رسیدند که اتحاد با اردن برای حفظ و نگهداری کرانه باختری تحت کنترل خود که هنوز به اسرائیل نسپرده‌­اند، ضروری به نظر می‌رسد. در نتیجه در دسامبر 1948 گروهی از رهبران فلسطینی و افراد برجسته از کرانه باختری کنفرانسی در جریکو برگزار کردند، جایی که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوری برای متحد کردن دو کرانه اردن و تبدیل آن یک دولت واحد و تحت رهبری وی را به انجام رساند. در تاریخ 11 آوریل 1950، انتخابات برای پارلمان جدید اردن که در آن اعراب فلسطینی کرانه باختری هم حضور داشتند برگزار شد. سیزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا برای اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبه‌­ای صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهی اردن‌هاشمی‌ را به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربی فلسطین در برابر گسترش قلمرو صهیونیست باقی‌مانده‌بود، گسترش می‌داد.

کشته شدن ملک عبدالله

پس از دفاع موفقیت آمیز از اعراب شرق اورشلیم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم برای شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصی می‌رفت. جمعه 20 جولای 1951 هم از‌این قاعده مستثنی نبود. پادشاه اردن در‌این نماز با نوه‌اش (پادشاه آینده) حسین شرکت کرد. در حالی که به مسجد نزدیک می‌شدند، ضاربی به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از‌ پای درآورد. وی همچنین گلوله‌ای به سمت شاهزاده جوان شلیک کرد، اما گلوله به مدالی که روی سینه وی بود برخورد کرد.

سلطنت شاه طلال

پس از به قتل رسیدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهی اردن به ولیعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسید. شاه طلال در تاریخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلایل پزشکی شاه طلال در تاریخ 11 آگوست 1952 از پادشاهی کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاریخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علنی وارث پادشاه معرفی شد. شورای سلطنتی تا رسیدن شاهزاده حسین به سن قانونی، تصدی امور را به عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 می‌1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدی خود، توسعه قوانین لیبرال را بنیان نهاد.‌ این سند دولت را در مجموع و وزیران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول می‌داند.‌ این طرح در تاریخ 1 ژانویه 1952 به تصویب رسید.

ترسیم یک دوره سخت

اردن در دهه 50، دهه 50 دوره‌ای از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده‌ای از‌ این آشفتگی و نارضایتی­‌ها، ناشی از تشکیل کشور اسرائیل و شکست فلسطین در سال 49 - 1948 است. قدرت­های استعماری همچنان بر ملت‌های عرب نفوذ داشتند، شرایطی که در میان توده‌های جمعیت‌ ایجاد خشم می‌کرد. نارضایتی عمومی‌منجر به رشد سریع چندین‌ ایدئولوژی افراطی عرب شد، حزب بعث در سوریه در اواخر دهه 40 به رهبری دو تن از معلمان دمشق، میشل عفلق و صلاح البیتار پایه گذاری شد و وحدت سیاسی تمام کشورهای عربی را با شعار «وحدت، آزادی و سوسیالیسم» دربرگرفت. یکی از بازیگران اصلی در سیاست‌های اعراب در دهه 1950 و 1960 رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پیشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئیس جمهور مصر و بعثی‌ها به دنبال سلطه یک دولت بر دیگر دول عربی بود. جمهوری متحده عربی، متشکل از کشورهای مصر و سوریه، عمر کوتاهی داشت (61 - 1958) و کاستی‌های طرح اتحاد را نشان داد.

شاه حسین در 1956 با لغو پیمان 1948 اردن و انگلیس، دخالت‌ این کشور را در امور اردن کاهش داد و کمک‌های مالی کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، مصر و سوریه را جانشین آن نمود. وی در مه 1956 درباره تشکیل فرماندهی مشترک نظامی با مصر و سپس سوریه پیمان بست. حسین در جریان بحران سوئز، برای اجرای تعهداتش در قبال مصر در 31 اکتبر 1956 رابطه سیاسی خود را با فرانسه قطع کرد و آمادگی ارتش اردن را برای جنگ با اشغالگران اعلام نمود.

در 31 آوریل 1957 برخی نیروهای ارتش با هدف ترور حسین بن طلال و براندازی نظام پادشاهی، کودتای معروف به الزرقاء را شکل دادند. میان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگیری خونینی رخ داد که به شکست عوامل کودتا انجامید. پس از درخواست حسین مبنی بر خروج نیروهای سوری، مناسبات دیپلماتی اردن با مصر تقریبا به حالت تعلیق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودی همچنان ادامه یافت.

حسین بن طلال و ملک فیصل دوم، پادشاه عراق در واکنش به تأسیس جمهوری متحد عربی و دستیابی به پیوندهای مشترک خارجی و دفاعی و گمرکی و آموزشی ، فدراسیون عربی را در امّان تشکیل دادند.‌ این فدراسیون که مورد تایید آمریکا و انگلیس بود، در پی کودتای عبدالکریم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسین بن طلال منحل شد. از 20 اوت 1963 حسین با شوروی و برخی کشورهای بلوک شرق مناسباتش را آغاز کرد و در 30 مارس 1964، نخستین سفیر اردن به شوروی اعزام شد. در 1964 م حسین بن طلال در دو کنفرانس سران عرب که به ترتیب در قاهره و اسکندریه برگزار شدند، شرکت نمود و پس از دیدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو کشور بهبود یافت.

در ژوئیه 1966 حسین بن طلال حمایت خود را از سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)، با‌ این اتهام که احمد شقیری دبیر‌ این سازمان، از کمونیست‌ها هواداری می‌کند، قطع کرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشدید تهدید‌های اسرائیل در خاورمیانه، حسین بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاکراتی با جمال عبدالناصر، بین دو کشور برای پنج سال معاهده دفاعی مشترکی بسته‌شد. در پی حمله رژیم اسرائیل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شرکت نمود که به شکست اردن و اشغال کرانه باختری رود اردن انجامید.

دهه ثبات و رشد اقتصادی

دهه 60 با رشد اقتصادی بسیار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلی اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سیمان - در‌ این دوران پیشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، یک پالایشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه‌ای از بزرگراه‌ها با هم مرتبط شدند و سیستم مهندسی جدیدی به کشور معرفی شد. در سال 1962، اولین دانشگاه ملی در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبیهه (Jubeiha) در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادی بالاتر نسبت به سایر کشورهای در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصت‌های شغلی فراوانی در اردن پدید آورد، از طرف دیگر گردشگری از اورشلیم، بیت اللحم و بسیاری از جاذبه‌های کرانه‌های شرقی‌ این کشور درآمد ارزی را افزایش داد. اقتصاد اردن همچنین به لطف پول‌های ارسالی مهاجرانی که در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کار می کردند، پررونق‌تر شد.

فاجعه 1967

در اوایل سال 1963، اسرائیل اعلام کرد که قصد دارد بخشی از آب رود اردن را جهت آبیاری کویر نقب (Naqab) (که همچنین به نام صحرای نقب نیز شناخته می‌شود) به سمت اسرائیل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصمیم به کاهش جریان آب به دریاچه طبریه و انحراف برخی از شاخه‌های فرعی در لبنان و سوریه گرفتند و برای آمادگی جهت دفاع به حمله احتمالی اسرائیل به خاطر‌این تقسیم آب، یک نیروی مشترک عربی‌ ایجاد شد؛ ارتش متحد عربی از کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان به سرکردگی سپهبد علی عامر از مصر تشکیل شد.

یکی دیگر ازنتایج نشست قاهره استقرار سازمان آزادی بخش فلسطین بود. همزمان با دیگر رهبران عرب، شاه حسین نیاز به یک سازمان که می‌تواند تلاش‌های فلسطینان را هماهنگ کند تشخیص داد. تنها نگرانی او‌ این بود که سازمان آزادی بخش فلسطین باید با اردن همکاری کند و فعالیت‌های نظامی‌ خود را تحت کنترل شدید فرماندهی متحده عربی انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگی به جنگ با اسرائیل سوق دهد.

اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروه‌های مستقل چریکی فلسطینی (در زبان عربی با نام فدائیان شناخته می شدند) و از جمله قابل توجه ترین آن‌ها جنبش فتح یاسرعرفات بود. دولت سوریه در تلاش بی وقفه خود برای برتری نسبت به ناصر، حمله پارتیزانی به اسرائیل را مورد حمایت قرار داد - نه از طرف سوریه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافی جویانه اسرائیل به‌این حمله نظامی‌ کاملا قابل پیش بینی بود و رهبری چریک‌ها را به اردن نسبت داد. به همین دلیل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حمله تبلیغاتی قرار گرفت. در 1966 اسرائیل طی حمله موفقی به سامو به حمله فداییان فلسطینی پاسخ گفت که بار دیگر اردن در دفاع از‌ این تجاوز با شکست مواجه شد.

رقابت احزاب عرب با یکدیگر‌ این اجازه را به اسرائیل داد که برای از بین بردن نیروی هوایی مصر در تاریخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگیرانه‌ای به انجام برساند. در پاسخ نیروهای اردن به اسرائیل حمله کردند، اما با ضد حمله نیروهای اسرائیل به کرانه باختری و شرق عرب نشین اورشلیم، مجبور به عقب نشینی شدند. پس از نابودی نیروی هوایی مصر، اسرائیل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمب‌های ناپالم را بر سر نیروهای عرب فرو ریخت. هنگامی‌ که در تاریخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفین تحمیل کرد، اسرائیل بخش وسیعی از سرزمین عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحرای سینا در مصر، بلندی‌های جولان سوریه و مهم‌تر از همه بخشی از فلسطین که متعلق به اعراب بود: کرانه باختری که شامل شرق عربی بیت المقدس و نوار غزه بود.

گفتنی است که اردن طی‌ این درگیری‌­ها هزینه سنگینی پرداخت که دارای ابعاد اقتصادی و اجتماعی بود؛ از جمله 300/000 فلسطینی به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمین‌های کشاورزی اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از میوه‌ها و سبزیجات اردن را تولید می کرد. به علاوه نیمی‌ از بنگاه‌های صنعتی نیز در کرانه غربی قرار داشت و در همین حال با اشغال اورشلیم و مکان‌های مذهبی درآمدهای توریسم نیز از میان رفت. در نهایت 38 درصد از تولید ناخالص ملی اردن کاهش یافت. علیرغم‌ این کاهش همچنان مسئولیت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربی که شامل هزینه‌های آموزشی وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگینی می‌کرد[۱۱۵].

طرح‌های دیپلماتیک و نظامی

بین سال‌های 70 - 1967 اردن استراتژی دوگانه‌ای از طرح‌های سیاسی و نظامی‌برای بازپس گرفتن سرزمین‌های عربی که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پیش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصویب رساند که در آن از اسرائیل دعوت می شد تا از مناطقی که در جنگ اخیر اشغال کرده بود بیرون رود و از تمامی‌ ساکنین خاورمیانه درخواست شد به حقوق دیگران احترام گذاشته «درون مرزهای امن و شناخته شده و در صلح زندگی کنند». تدوین‌ این قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلی برای‌ ایجاد صلح در خاورمیانه می‌باشد، ابتکار ملک حسین بود[۱۱۶]. در‌این فاصله ارتش اسرائیل به سمت اردن نشین رود اردن حمله کرد که توسط نیروهای مشترک فلسطین و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد آمد[۱۱۷].

درگیری سال 1970

همکاری با فلسطینی‌ها که روزی مورد تأیید ملک حسین بود، در سپتامبر 1970 به جدایی منجر شد. حضور فراگیر و پر هرج و مرج گروه­‌های مسلح فدائیان فلسطینی که انتظار مصونیت از قوانین اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بی نظمی‌ ایجاد کرد. رهبران میانه رو فلسطین قادر به مهار عناصر افراطی نبودند، افرادی که دوبار به کاروان موتوری شاه حمله کردند و مرتکب چندین عملیات هواپیما ربایی شدند[۱۱۸]. در نهایت در سپتامبر سیاه ارتش اردن جنگنده‌های فلسطین را شکست داد و آن‌ها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نیروهای ارتش اردن، فلسطینی‌های مسلح را از کشور بیرون کردند که بسیاری از آن‌ها به لبنان پناهنده شدند[۱۱۹].

اردن در دهه 70

تلاش‌های اقتصادی

بعد از حوادث 1970 تا 1971 سیاست‌های داخلی به سمت ترویج وحدت ملی در میان مردم اردن پیش رفت.‌ این وحدت مورد تضمین نهایی برای بقا و امنیت اردن محسوب می‌شود. در‌این زمان، نگرانی اصلی رژیم نظم و امنیت اردن بود. برای بازگشت تدریجی ثبات سیاسی، دوباره سرمایه گذاری در اردن از سر گرفته شد. در‌ این سال‌­ها اردن شاهد رشد بی‌سابقه در تعدادی مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالی بود. توسعه اقتصادی و اجتماعی سریع اردن، همچنین مدیون رونق نفت در سراسر خاورمیانه در اواسط و اواخر دهه 70 می‌باشد. وجوه ارسالی فراوان که توسط 400 هزار یا تعداد بیشتری از شهروندان اردنی که به عنوان نیروی کار ماهر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کار می‌کردند نیز به رونق اقتصادی اردن کمک کرد. در نتیجه جنگ داخلی لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پایتخت بیروت شد، بسیاری از بانک‌ها و زیر ساخت‌های کشور از بین رفت، به همین سبب، بسیاری از‌این بخش‌ها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتی در امان شد. در اوایل دهه 80 امان به یکی از پویاترین پایتخت‌های دنیای عرب تبدیل شد[۱۲۰]. در همین دهه در 1972 طرح حسین در خصوص اتحاد کرانه غربی و شرقی مورد قبول واقع نمی شود[۱۲۱]. اردن در 1973 مستقیماً وارد جنگ نمی‌شود و تنها با اعزام نیرو به سوریه کمک می کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ دیوید 1976 را می توان مهم‌ترین حادثه‌ این دهه به شمار آورد[۱۲۲]. شاه حسین و بسیاری از رهبران عرب‌ این معاهده را عامل بی‌ثباتی منطقه شمرده و آن را نپذیرفتند[۱۲۳]. طی همین سال‌ها نشست اتحادیه عرب، سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین - به جای اردن - معرفی کرد.

اردن در کنار عراق و غرب علیه‌ایران

در سال 1980 نگاه‌ها از جنگ اعراب و اسرائیل به خلیج فارس معطوف شد، هنگامی‌ که جنگ بین‌ایران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار‌ایالات متحده، فرانسه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از عراق در برابر‌ ایران حمایت می کرد. با‌این وجود، اردن همیشه در پی حل و فصل مسالمت آمیز جنگ بود. در همین زمان بود که تجارت بین دو کشور اردن و عراق رونق گرفت.

به طور خاص، خط عرضه از بندر دریای سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژیک عراق، باعث پیشرفت و ترقی اقتصادی اردن شد.‌این جریان در خلال مشکلات اقتصادی بین سوریه و عراق رخ داد. هنگامی‌که سوریه با‌ ایران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت[۱۲۴]. در 1985 بار دیگر طرح شاه حسین در ارتباط با فلسطین و کرانه غربی و نوار غزه علیرغم توافق اردن و فلسطین بر هماهنگی در روند صلح نه تنها توسط اسرائیل رد شد[۱۲۵] بلکه از درون سازمان آزادی­‌بخش فلسطین نیز مورد مخالفت واقع شد[۱۲۶].

1987 شاهد اولین انتفاضه فلسطین است و در 1988 اردن تمام روابط اداری و حقوقی خود را با کرانه باختری قطع می کند[۱۲۷]. در پایان‌ این دهه اردن اجرای قوانین صندوق بین المللی پول برای تنظیم مجدد اقتصاد را شروع می کند و با ظهور شورش در معان اولین انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرایان پیروز می‌شوند[۱۲۸]. همچنین در پی حمله عراق به کویت اردن به دنبال راهی مسالمت آمیز است و سلطان حسین تلاش می کند تا میانجیگری کند[۱۲۹].

انتخابات آزاد اردن

در سال‌های اخیر، چنانکه گفته شد پادشاهی اردن‌ هاشمی، پیشرفت چشمگیری در جهت استقرار پایه‌های کثرت گرایی انجام می‌­دهد[۱۳۰]. هنگامی‌ که اردن تعهدات خود را به سیاست پارلمانی از سرگرفت، اصلاحات گسترده­‌ای، برای اطمینان از سرمایه گذاری امن به تصویب رسید. قابل توجه ترین رویداد‌ این دوره، بازگشت مجدد احزاب سیاسی به پارلمان، تهیه پیش نویس قانون اساسی، گسترش آزادی مطبوعات و تعهدی استوار به کثرت گرایی و حقوق بشر می‌باشد. در سال 1989 اصلاحات سیاسی با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جدید به عنوان یک نیروی سیاسی که قدرت کامل قانون‌گذاری داشت، ظهور یافت. علاوه بر‌این، تدوین قانون اساسی برای فعالیت‌های سیاسی سازمان یافته در کشور چارچوب تعیین کرد.‌ این منشور، که از حقوق بشر حمایت می‌کند، یک مدل بومی‌ از کثرت گرایی دموکراتیک بر اساس تنها ضامن واقعی ثبات: مشارکت عمومی‌ و مسئولیت جمعی می‌باشد[۱۳۱].

شورای مشاوره ملی

در ماه آوریل سال 1975، به فرمان ملک حسین شورای مشاوره ملی تشکیل و به صورت موقت جایگزین پارلمان شد. بین سال‌های 1978 تا 1984 سه شورا تشکیل شدند که اعضای آن نمایندگان انتخابی ملک حسین بودند که از بخش‌های مختلف جامعه اردن انتخاب شده بودند[۱۳۲]. بنا بر اظهارات سایت‌های دولتی اردن‌ این شوراها به عنوان جایگزین برای پارلمانی که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها یک اقدام موقت در مقابل پارلمانی بود که بیشتر کرسی‌های آن از کرانه باختری دراشغال اسرائیل بود. آخرین شورای مشاوره ملی در ژانویه 1984 توسط فرمان سلطنتی منحل شد[۱۳۳].

جدایی از کرانه باختری

پیش از سال 1989، دو ماه قبل از‌این که اسرائیل کرانه باختری را اشغال کند؛ آخرین انتخابات پارلمانی اردن در آوریل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سی نماینده در مجلس نمایندگان داشتند. در سال 1967 اسرائیل کرانه باختری را اشغال کرد، همچنین قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف (PLO: Palestine Liberation Organization) (سازمان آزادی بخش فلسطین) را به عنوان «نماینده انحصاری مشروع» از مردم فلسطین تعیین کرده بود، موانع قانونی و عملی برای برگزاری انتخابات عمومی ‌را نشان داد[۱۳۴]. در 1988 اردن تمام روابط اداری و حقوقی خود را با کرانه باختری قطع می‌کند[۱۳۵] و به دنبال موج شورش در برخی از مناطق که سایت ملک حسین آن را ناشی از مشکلات اقتصادی می داند، نخستین انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقی انجام می‌پذیرد[۱۳۶].

انتخابات 1989

در ماه آوریل 1989، دولت موقت به شریف زید بن شاکر به عنوان رئیس برای نظارت بر انتخابات دموکراتیک برای مجلس نمایندگان اردن سپرده شد و بدین وسیله اصلاحات سیاسی کشور را تقویت کرد. سانسور برداشته‌شد، کاندیداها برای انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتی مستقل کردند هرچند دیدگاه‌های‌ ایدئولوژیکی متفاوتی داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردنی‌ها به پای صندوق‌های رأی رفتند و پس از 22 سال در اولین انتخابات عمومی‌ شرکت کردند. تمام شهروندان بالای 19 سال حق رای داشتند. زنان اردن هم می‌توانستند رأی بدهند، حقی که در سال 1974 به آن‌ها اعطا شده بود.[۱۳۷].

انتخابات پارلمانی در سال 1993 و 1997 برگزار شد بیش از 640 نامزد از جمله 12 زن، برای تصاحب کرسی در مجلس نمایندگان، که از 60 به 80 عضو افزایش یافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضای مجلس سنا نیز به 40 عضو افزایش یافت. برای اولین بار در تاریخ‌ این کشور، تمام طیف­‌های جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسین حکومت نظامی‌ بیست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنش‌ها، مقررات وضعیت اضطراری نیز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمی‌ در ماه آوریل سال 1992 برداشته شد.‌ این آزادی جدید راه را برای قانونی کردن احزاب سیاسی و معرفی قوانین مطبوعات جدید باز کرد. در 5 ژوئیه سال 1992، پارلمان به طور رسمی‌ احزاب سیاسی را قانونی اعلام کرد[۱۳۸].

منشور ملی

به منظور جلوگیری از مشکلات دهه 50، در ماه آوریل سال 1990 کمیسیون سلطنتی‌ای متشکل از شصت عضو با هدف تهیه پیش نویس دستورالعمل برای فعالیت احزاب سیاسی در اردن توسط شاه حسین منصوب شد.‌ این کمیسیون از اعضایی تشکیل شده بود که نماینده همه گروه‌های سیاسی در‌این کشور محسوب می شدند و طی چند ماه اجماع خود را در قالب یک منشور ملی ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در یک کنفرانس ملی با حضور 2000 تن از رهبران اردنی به تصویب رسید[۱۳۹].

منشور ملی به تشریح دستورالعمل‌های عمومی‌ برای گفتگوی سازنده بین ارگان‌های اجرایی و مقننه و همچنین بین تصمیم گیرندگان و نخبگان سیاسی و فکری درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئولیت می پردازد[۱۴۰]. به نظر می‌رسد که تدوین‌ این منشور و طرح‌های مشابه در پاسخ به نیازهای مشروع مردم برای آزادی عمل سیاسی بیشتر و پیشگیری از بحران‌هایی است که تقریبا تمام کشورهای عربی را درسال‌های اخیر در برگرفته است.

بحران خلیج فارس و جنگ کویت

تحولات سیاسی و اجتماعی بار دیگر جهان عرب را تکان داد، زمانی که در تاریخ 2 اوت 1990، نیروهای عراقی به کشور همسایه، کویت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزدیکی اردن به‌ این بحران و موضع سیاسی و تجاری‌اش به عنوان شریک تجاری اصلی عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سیاسی و اقتصادی ضرر و زیان فوق‌العاده‌­ای را متحمل شد. موقعیت سیاسی اردن در‌این دوران بسیار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بین‌المللی قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کویت نقض قوانین بین‌المللی می‌باشد. با‌ این حال از نظر اردن‌ این مشکلات باید به صورت منطقه‌ای حل و فصل می‌شد. اردن در تلاش برای حل مشکل از طریق دفاتر اتحادیه عرب بود و ملک حسین شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بین‌المللی عمل کند. از آنجا که عراق یکی از شرکای تجاری اردن محسوب می‌شد، بحران‌های خلیج فارس و تحریم‌های بین المللی علیه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادی شدیدی روبه‌رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و یا کاهش آن، هزینه‌ای بیش از سه میلیارد دلار برای اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زیان‌هایی که متحمل شد، از تحریم‌های عراق حمایت کرد. هرچند‌ این عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسیر تجارت زمینی به عراق شد. روابط اقتصادی عراق و اردن، که زمانی رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و‌ این به ضرر هر دو ملت بود[۱۴۱].

گذشته از عراق و کویت، هیچ دولتی بیش از اردن از بحران خلیج زیانمند نشد. با جمعیتی تنها حدود سه و نیم میلیون نفر در آن زمان، میزبانی بیش از یک میلیون پناهنده را عهده­‌دار گشت که بسیاری از‌این اتباع که میان خلیج و اردن تردد داشتند به شکل دائمی‌ در اردن اقامت گزیدند. بسیاری از‌این پناهندگان فلسطینی بودند. هجوم‌ این پناهندگان به افزایش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زیرساخت‌ها منجر شد که افزایش فقر و بیکاری را به حدود 30 درصد در پی‌ داشت[۱۴۲].

روند صلح مادرید

اوایل دهه 90 در تاریخ درگیری‌های اعراب و اسرائیل نقطه عطفی محسوب می‌شود. پس از آزادسازی کویت،‌ایالات متحده و فدراسیون روسیه، بانیان کنفرانس صلح مادرید در اکتبر 1991 شدند. در طی مذاکرات مادرید، اردن هیأت فلسطینی را تحت حمایت قرار داد تا با اسرائیل برای اولین بار، به صورت مستقیم وارد مذاکره شوند. تقریبا دو سال بعد، در تاریخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائیل توافقنامه‌ای را امضا کردند که منجر به وضعیت کنونی فلسطین و اسرائیل شد.‌ این معاهده راه را برای اردن جهت مذاکره با اسرائیل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائیل یک روز پس از معاهده ساف - اسرائیل شروع شد. 25 جولای 1994، ملک حسین، نخست وزیر اسرائیل رابین را در کاخ سفید ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسید که به جنگ 46 ساله بین اردن و اسرائیل خاتمه داد. پیمان صلح اردن و اسرائیل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبی وادی عربه امضا شد.‌این معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالی (حدود 380 کیلومتر مربع) بازسازی شود و تضمین کرد تا پادشاهی اردن سهم عادلانه آب از رودخانه‌های یرموک و اردن داشته باشد.‌ این معاهده مرزهای غربی اردن را برای اولین بار به وضوح تعریف می‌کند و به پیشنهاد صهیونیست‌ها مبنی بر «اردن، فلسطین است» خاتمه داد[۱۴۳].

تحولات بعد از 2000 میلادی

هنگامی که در پایان سال 2009 میلادی و پس از استعفای نادر ذهبی، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صمیمی خود سمیر رفاعی را به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب کرد، بسیاری از شهروندان و احزاب اردن از‌این انتخاب ابراز نارضایتی کردند. پس از گذشت تقریباً 4 ماه از روی کارآمدن سمیر رفاعی در پی عملکرد ضعیف وی در زمینه اقتصادی و معیشتی، اعتراضات شهروندان و احزاب اردنی بیشتر شد و پس از شعله‌ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردنی نیز به اوج خود رسید. در همین راستا شهروندان اردنی، احزاب و اتحادیه‌های صنفی‌این کشور با برپایی تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضایتی خود را از عملکرد دولت رفاعی اعلام کردند. شهروندان و احزاب اردنی معتقدند که سمیر رفاعی با سیاست­‌های غلط و ناکارآمد خود ضربه عظیمی به کشور وارد کرده و سبب افزایش فقر، بیکاری، تورم، فساد و بسیاری از ناهنجاری‌های دیگر در کشور گردیده‌است. از‌ این رو، شهروندان و احزاب اردنی در اعتراضات خود خواستار برکناری دولت رفاعی و تشکیل حکومتی مردمی شدند.

در نهایت پادشاه اردن برای جلوگیری از فروپاشی در نخستین ماه سال 2011 میلادی، دوست قدیمی خود را از کار بر کنار کرد و معروف بخیت نخست وزیر سابق‌ این کشور را به عنوان جانشین وی معرفی کرد. البته از نخستین ماه‌های روی کار آمدن معروف بخیت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلکه بیشتر نیز شد. کارنامه سیاه معروف بخیت از جمله دست داشتن در بزرگ‌ترین پرونده فساد مالی‌ این کشور (به نام پرونده کازینو)، مخالفت آشکار با اسلام‌گرایان و زمینه سازی برای انجام تقلب در انتخابات پارلمانی سال 2007 برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان، سبب شد که‌ این انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شدید احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغییر پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمی طی سال 2011، نظام اردن کوشید تا مانع از افزایش اعتراضات مردمی‌ شود و در‌این راستا اقداماتی نیز انجام داد، اما هیچ یک از‌این اقدامات به کاهش نارضایتی‌های شهروندان نیانجامید.

حکومت اردن ابتدا سعی کرد با تشکیل کمیته‌های مختلف از جمله کمیته تعدیل قانون اساسی، کمیته گفت و گوهای ملی و کمیته گفت و گوهای اقتصادی به شهروندان نشان دهد که به دنبال جلب رضایت آنان است اما خروجی‌ این کمیته‌ها چیزی نبود که احزاب و شهروندان می‌خواستند. جنبش اعتراضی اردن به دنبال کاهش صلاحیت‌های پادشاه، تبدیل نظام از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه، تغییر قانون اساسی، تشکیل دولت پارلمانی، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوری و جامع اصلاحات اقتصادی و سیاسی، جلوگیری از موروثی شدن پست‌ها و بسیاری مسائل دیگر بود ولی هیچ یک از‌ این خواسته‌ها تأمین نشد.

سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردنی، پادشاه اردن معروف بخیت، نخست وزیر پیشین‌ این کشور را برکنار و عون خصاوئه رئیس اسبق دربار پادشاهی اردن را به جای او انتخاب کرد. وی همچنین بلافاصله پس از‌این انتخاب، محمد رقاد رئیس دستگاه اطلاعاتی کشورش را نیز برکنار و فیصل شوبکی را به جای او بر سر کار نهاد. تغییر رئیس دربار پادشاهی، رئیس پارلمان و بسیاری از استانداران و مقامات بلندپایه اردنی از دیگر تغییراتی بود که صورت گرفت. کارشناسان انتظار داشتند که با‌ این تغییرات در کشور فعالیت‌های اعتراضی شهروندان متوقف و فضای متشنج کشور آرام شود. اما‌ این تغییرات نه تنها نتوانست از میزان خشم و نارضایتی شهروندان بکاهد بلکه سبب افزایش نارضایتی آنان نسبت به عملکرد نظام شد. تا پایان سال 2011 هیچ یک از خواسته‌های شهروندان و معترضین اردنی برآورده نشد. بسیاری از کارشناسان بر‌این عقیده‌اند که عدم اتحاد و انسجام انقلابیون و مخالفان دولت اردن از اصلی‌ترین دلایل محقق نشدن خواسته‌های آنان است و از همین رو مخالفان دولت تصمیم گرفتند یک جبهه ملی به منظور تحکیم نیروهای مخالف در راستای دستیابی به اصلاحات در کشور تشکیل دهند.

در سال 2010 میلادی مخالفان دولت اردن یک گردهمایی برگزار کردند که در آن گام‌های اولیه تشکیل‌ این جبهه برداشته شد. در‌این گردهمایی تمامی گروه‌های مخالف دولت از جمله اسلامگرایان، چپگرایان، جوانان و نیروهای قبیله‌ای حضور داشتند و به یکسان سازی دیدگاه‌های سیاسی خود به ویژه در زمینه تعدیل قانون اساسی پرداختند. در‌این گردهمایی مقرر شد جبهه ملی اصلاحات به ریاست احمد عبیدات نخست وزیر سابق اردن برگزار شود. در‌ این جبهه بیش از 250 تن از شخصیت‌های سیاسی و حزبی اردن حضور داشتند. عمل در راستای تصویب قانون جدید انتخاباتی، بازنگری و تعدیل قانون اساسی‌ این کشور به منظور رسیدن به پادشاهی مشروطه که در آن نخست وزیر توسط نمایندگان ملت انتخاب شود و کاهش میزان دخالت نیروهای امنیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی شهروندان، مسئولیت اصلی‌ این کمیته بود.‌ این جبهه درحالی تشکیل شد که مخالفان دولت اردن در برخی موارد با یکدیگر به اختلاف نظر رسیده بودند. از جمله اختلافات میان معارضان اردنی، اختلاف پیش آمده در پایان سال 2010 میلادی و جریان مشارکت در انتخابات یا تحریم آن بود.

در انتخابات پارلمانی شانزدهم اردن که در روزهای پایانی سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو کمیته عالی احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملی در انتخابات شرکت کردند اما جبهه عمل اسلامی و حزب وحدت مردمی‌ این کشور آن را تحریم کردند. همچنین یکی دیگر از اختلاف نظرهای میان مخالفان دولت اردن پیرامون موضع آنان در قبال انقلاب‌های مردمی در کشورهای مختلف عربی بود. شورای همکاری خلیج فارس در نیمه نخست سال 2011 با درخواست اردن برای پیوستن به‌این شورا موافقت کرد و از وزرای خارجه خود خواست تا جهت پذیرفتن شروط عضویت با اَمان وارد مذاکره شوند. اردن نیز ضمن استقبال از پذیرفته شدن در شورای همکاری خلیج فارس، اعلام کرد به زودی ناصر جوده وزیر امور خارجه‌این کشور، جهت بررسی شروط عضویت با وزرای خارجه شورای مذکور وارد مذاکره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شورای همکاری خلیج فارس با پیوستن اردن به‌این شورا، مقامات اردنی رایزنی‌های خود را به منظور تقویت روابط با کشورهای عضو‌ این شورا آغاز کردند. در نهایت تلاش‌های آنان بی ثمر ماند و‌این گونه رویای پیوستن اردن به شورای مذکور تبدیل به سراب شد.

پس از مخالفت شورای همکاری خلیج فارس با عضویت اردن و مغرب، سران کشورهای عضو‌ این شورا به منظور دلجویی از اردن و مغرب از تأسیس صندوق توسعه با سرمایه 5 میلیارد دلار برای حمایت از اردن و مغرب خبر دادند. در‌ این راستا عبداللطیف بن راشد انریانی دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس یادآور شد کشورهای عضو‌ این شورا توافق کردند که زمینه همکاری مشترک و تشکیل کمیته‌های همکاری تخصصی برای رسیدن به شراکت مناسب را مورد بررسی قرار دهند.

دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از‌این کشور به خواست صهیونیست­‌ها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت یک دهه از قطع ارتباط اردن با حماس،‌این کشور تلاش بسیاری در راستای از سرگیری روابط خود با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به انجام رساند.

محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتدای سال 2011 میلادی در شهر امان با مسئولان‌ این کشور ملاقات کردند که در آن مسئله صلح گروه‌های فلسطینی و برخی مسائل دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از ابتدای سال 2011 مسئله سرگیری روابط اردن و حماس همواره به عنوان یکی از سوژه‌های مهم، در رسانه‌ها و محافل سیاسی مطرح شد، اما به دلایل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمی و تغییر دو دولت در فاصله کمتر از یک سال به تعویق افتاد.

در تحلیل علت تمایل اردن به برقراری روابط با حماس، مسائل متعددی وجود دارد. به طور مثال کارشناسان معتقدند به دلیل شرایط حساس منطقه و افزایش روز افزون اعتراضات شهروندان اردنی به عملکرد نظام، حکومت‌این کشور به دنبال برقراری ارتباط با حماس در راستای کسب مشروعیت است. مسئله از سرگیری رابطه اردن با حماس همواره به عنوان یکی از شعارهای معترضین اردنی در اواخر سال 2011 مطرح بود[۱۴۴]. همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فایز طراونه را رئیس دولت اعلام کرد. اما بار دیگر شهروندان اردنی در اعتراض به تصمیم دولت برای افزایش قیمت‌ها با برپایی تظاهرات در سراسر‌ این کشور خواستار سرنگونی حکومت فایز الطراونه شدند.

جماعت اخوان المسلمون اردن نیز که بزرگ‌ترین گروه سیاسی معارض در‌این کشور به حساب می‌رود اعتراضات متعددی را در امان پایتخت اردن برگزار کرد. ده‌ها فعال اخوانی با برپایی تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمایندگان پارلمان و مقاماتی شدند که ملیون‌ها دلار از اموال دولتی اختلاس کرده‌اند[۱۴۵].

در نهایت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفای خود را تسلیم ملک عبدالله نمود [۱۴۶] و پادشاه در پی پذیرش آن طی حکمی‌ وزیر پیشین امور خارجه‌این کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزیر جدید اردن منصوب کرد و وی را مسئول تشکیل دولت جدید کرد، دولتی که مسئولیت آن، فراهم کردن شرایط برگزاری انتخابات آینده پارلمانی در‌ این کشور است. نخست وزیر جدید اردن که در سال 2009 از سوی پادشاه‌ این کشور به عنوان یکی از اعضای مجلس اعیان منصوب شده بود، پس از یک سال فعالیت، از‌ این سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمایندگان اردن توانست به پیروزی برسد و بار دیگر وارد پارلمان‌ این کشور شود.

عبدالله النسور طی دوره حضور خود در دو بخش انتصابی و انتخابی پارلمان اردن (مجلس اعیان و مجلس نمایندگان)، همواره از سیاست‌ها و اقدامات دولت‌های معروف البخیت و فایز الطراونه، نخست وزیران پیشین‌ این کشور انتقاد می‌کرد[۱۴۷]. پس از عبدالله النسور به ترتیب‌ هانی الملقی و عمر رزاز نخست وزیران انتصابی بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشیر خصاونه سمت نخست وزیری اردن را تاکنون عهده‌دار است. به هر حال به نظر می‌­رسد که اردن توانسته تا‌کنون از بهار عربی جان سالم بدر برد. در همان سال‌­ها نورمن موراد، طی یادداشتی که در الجزیره منتشر شد به‌ این مسئله اشاره کرد و نوشت برخی معتقدند اردن به دلیل بلوغ مردمش تحت تأثیر بهار عربی قرار نگرفته است، اما در‌ این میان برخی دیگر از تحلیلگران نجات اردن از بهار عربی را ناشی از کمک‌های مالی غرب، جنگ داخلی سوریه و معضل پناهندگان و مدیریت هدفمند فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی عنوان کرده‌اند. در حقیقت باید گفت که تمامی‌ عوامل فوق مانع از تحقق بهار عربی در‌ این کشور کوچک شد. کشوری که مانند سایر کشورهایی که انقلاب‌های عربی را تجربه‌ کردند در مرحله گذار دموکراتیک قرار داشت و مردمش بر خواسته‌ها و مطالبات دموکراتیک تأکید داشتند. اما دولت‌مردان اردن محدودیت‌های بسیاری را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولت‌مردان‌ این کشور طی دستوری 200 وب سایت را به بهانه نداشتن مجوز رسمی‌ از نهادهای دولتی تعطیل کردند.

اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدودیت بر فضای مجازی و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاه‌های نظامی‌ و نهادهای امنیتی برای سرکوب تجمعات مسالمت آمیز استفاده کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جوانی به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهین به پادشاه محاکمه شد. بسیاری از فعالان به اتهامات گوناگونی چون اخلال در نظم عمومی، تخریب اموال دولتی و توهین به مقام‌های دولتی محکوم شده و در دادگاه‌های فرمایشی محاکمه شدند.

دولت اردن با تکیه بر تاکتیک‌ها و با مهارت زیاد تلاش دارد تا بحران‌های داخلی کشورش را مدیریت کند. نیروهای امنیتی بر بسیاری از نهادهای کلیدی‌ این کشور خیمه زده‌اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانه‌های اصلی و اعمال محدودیت بر سایر ابزارهای ارتباطات جمعی تلاش دارد نقش مترسک در یک مزرعه را‌ ایفا کند. بنابراین دولت اردن در حوزه داخلی با تکیه بر سیاست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پایه‌های حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرج‌های منطقه نیز توسط مقام‌های اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه‌ای توانسته ثبات اقتصادی و سیاسی خود را در یک مثلث خونین حفظ کند. هجوم پناهجویان از سوریه و عراق، توجه جامعه بین‌الملل به حوادث خونین سوریه و گسترش موج افراط‌گرایی در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بین الملل به مسائل اردن کم‌تر شود[۱۴۸].

شخصیت‌های مؤثر سیاسی و فرهنگی معاصر

شخصیت های موثر سیاسی و فرهنگی کشور اردن عبارت است از :

عبدالله بن حسین‌هاشمی‌

عبدالله بن حسین‌هاشمی‌ (1882 تا 1951 )، پسر شریف حسین از مکه (1851 تا 1931)، خانواده اردنی خود را در سال 1921، تأسیس کرد، پس از آن‌که انگلستان قیمومت فرا اردن را به وجود آورد و وی را امیر لقب داد. عبدالله در سال 1946 زمانی که به فرا اردن آزادی اعطا شد لقب خود را از امیر به پادشاه تغییر داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال ( 1909 تا 1972) به مدت کوتاهی سلطنت کرد.

حسین بن طلال

حسین بن طلال بزرگ ترین پسر طلال، پیش از موفقیت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ویکتوریا در اسکندریه، مصر و مدرسه‌ هارو در انگلیس و آکادمی‌ نظامی‌ سلطنتی سندهرست ( Royal Military Academy Sandhurst) مانند پدرش تحصیل کرده‌ بود. در سال 1955 با اولین همسرش دینا عبدالحمید العون، یک مصری با اصل و نسب‌ هاشمی‌ ازدواج کرد. ثمره‌ این ازدواج یک دختر بود. همسر دوم وی آنتوانت گاردینر ( Antoinette Gardiner ) از انگلستان بود که به اسلام گروید و نامش را به منا الحسین تغییر داد. حاصل‌این ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود. حسین در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومین همسرش، آلیا توکان ( Alia Tukan) فلسطینی ازدواج کرد؛ حاصل‌ این ازدواج یک دختر و یک پسر بود. وی در تاریخ فوریه 1977 در حادثه سقوط هواپیما درگذشت. وی در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود الیزابت حلبی (Elizabeth Halaby) یک امریکایی با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسین وی را نورالحسین نامید. حاصل‌این ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.

ملکه نور

ملکه نور، در طول دهه 80 میلادی، نقش بسیار مؤثری در زمینه ترویج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعی و پروژه‌های برنامه ریزی شهری در اردن داشت. وی آخرین همسر شاه حسین و ملکه اردن در خلال سال‌های 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در‌این مقام باقی ماند. ملکه نور که متولد‌ ایالات متحده آمریکا بود و اصلیتی سوری، انگلیسی و سوئدی داشت، در هنگام ازدواج تابعیت اردنی اختیار کرد. وی هم اکنون رئیس جنبش دهکده واحد جهانی و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای است.

حسن بن طلال

حسن بن طلال، برادر جوان‌تر حسین مهم‌ترین‌ هاشمی، پس از حسین می‌باشد که از طریق فرمان سلطنتی، در سال 1965 به عنوان ولیعهد معرفی شد. محمد برادر حسین یک تاجر بود و فعالیت سیاسی پشت پرده داشت.

شریف عبدالحمید شرف

شریف عبدالحمید شرف، پسرعموی حسین در دهه 70 مشاور سیاسی نزدیک وی بود و در سال 1980 مدت کوتاهی به عنوان نخست وزیر خدمت کرد.

لیلا شرف

لیلا شرف، از دیگر اعضای خانواده‌هاشمی‌ می‌باشد. وی اولین افسر زن کابینه و طی سال‌های 1985 - 1984 وزیر فرهنگ و اطلاعات بود.

شریف زیاد بن شاکر

شریف زیاد بن شاکر (Field Marshal Ash Sharif Ziad ibn Shakir)، پسرعموی دیگر حسین برای مدت زیادی محرم سیاسی پادشاه بود و به وی در موقعیت‌های حساس خدمت کرد. حسین در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئیس دربار سلطنتی و رئیس پلیس مخفی منصوب کرد. وی در اواخر آوریل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزیر اردن بود.

زید الرفاعی

زید الرفاعی (Zaid ar Rafia)، از افراد سیاسی با نفوذ از خانواده‌های قدیمی‌ کرانه شرقی بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. وی پسر سمیر الرفاعی سیاستمداری بود که چندین دوره به عنوان نخست وزیر در حکومت عبدالله طی دهه‌های 30 و 40 و پس از آن در دوران حسین، نخست وزیر وی بود[۱۴۹].

عبدالله بن حسین

عبدالله بن حسین، زاده 30 ژانویه 1962 در امّان پادشاه کنونی اردن‌ هاشمی‌ است. وی پس از مرگ پدرش، شاه حسین بن طلال در سال 1999 به پادشاهی رسید. مادر او ملکه مُنا آل یاسین نام داشت. عبدالله در کودکی، آموزش ابتدایی خود را در مدرسه اسلامی‌ پایتخت اردن گذراند و پس از آن تحصیلات خود را در مدرسه سنت ادموند(Edmund school) در سوری انگلستان ادامه داد. سپس تحصیلات خود را در آکادمی‌ دیرفیلد (Dear Field Academy) ایالات متحده آمریکا به پایان رساند. وی در سال 1980 به دانشکده افسری سلطنتی پمبروک (Pembroke College Oxford) آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتی سیزدهم/هیجدهم ملکه مری شد. او در سواره نظام سیک، که یک هنگ زرهی است به درجه سرهنگی رسید و جانشین فرمانده سواره نظام سلطنتی شد. شاه حسین بن طلال در بستر بیماری عبدالله را ولیعهد خواند و او را جایگزین برادرش شاهزاده حسن کرد که سال‌های زیادی‌ این منصب را در اختیار داشت.‌ این تصمیم شاه به‌این علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به تونی آوریل گاردینر اصالتاً انگلیسی بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوریه سال 1999 به پادشاهی رسید. اقتصاد اردن پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالله به سرعت توسعه یافت. در نتیجه‌این اصلاحات، رشد اقتصادی اردن به سالیانه 6 درصد افزایش یافت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی غرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش یافت. وی توافقنامه تجارت آزاد با‌ ایالات متحده آمریکا را اعلام کرد و اردن اولین کشور عربی بود که چنین مناسبات اقتصادی با آمریکا برقرار می‌کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائیلی فلسطینی را دنبال می‌کند و تا به حال دیدارهای بسیاری برای‌ این منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتی استبدادی می‌دانند که آزادی‌های اولیه همچون آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است. دیدبان حقوق بشر در نشریات گوناگون خود، سیاست داخلی ملک عبدالله و به ویژه دیدگاه وی در مورد شکنجه و آزار و اذیت انسان را محکوم کرده است و‌ این امر نام وی را نزد بسیاری از جوامع و سازمان‌های بین المللی خدشه‌دار کرده است.

رانیا العبدالله

رانیا العبدالله، متولد آگوست سال 1970، ملکه کنونی اردن و همسر ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وی بر استعداد و کیفیت آموزش کودکان اردنی تأکید دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهانی است، ملکه رانیا اصالتاً فلسطینی است. وی در خارج بسیار مورد تشویق و تمجید است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضایی به نفع خانواده خود متهم است. همچنین به سبب بی­‌مبالاتی در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 میهمانی‌ای در منطقه وادی الروم ترتیب داد که 600 میهمان داخلی و خارجی در آن دعوت بودند. قریب به 40 تپه از تپه‌های واقع در منطقه با روشنایی برق تزئین شده بود درحالی که مردم منطقه در بعضی نواحی از داشتن برق محروم بودند.

عمر رزاز

عمر رزاز که اخیراً (اکتبر 2020) از سمت نخست وزیر اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفای‌ هانی مُلقی به دلیل اعتراضات گسترده مردم علیه اقدامات ریاضت اقتصادی وی به‌ این سمت منصوب شد. رزاز پیش از‌ این سمت وزیر آموزش و پرورش را به عهده داشت. او دارای مدرک دکتری برنامه ریزی و مطالعات اقتصادی و پسادکترای حقوق از دانشگاه‌ هاروارد است. پیش از آن نیز مدرک کارشناسی خود را از ام آی تی دریافت کرده است.

هانی ملقی

هانی مُلقی، سیاست مدار اردنی که در فاصله سال­‌های 2016 تا 2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزیری منصوب گردید. سمت‌های اجرایی و سیاسی سابق وی کمیسر ارشد منطقه ویژه اقتصادی، وزیر صنعت و تجارت، وزیر امور خارجه، وزیر آب و آبیاری، وزیر انرژی و منابع معدنی، وزیر صنعت، تجارت و آذوقه می‌باشد. وی کارشناسی خود را در مهندسی از دانشگاه قاهره و کارشناسی ارشد را در مهندسی مدیریت از‌ ایالات متحده و دکتری را در مهندسی سیستم و صنعت نیز از‌ ایالات متحده گرفته است.

عبدالله النسور

عبدالله النسور، از نخست وزیران اردن که از سال 2012 پس از استعفای دکتر فایز طراونــه جانشین وی شده و سمت نخست وزیری را برعهده گرفت. وی متولد سال 1939 در شهر سلط می‌باشد و دارای مدرک دکترای برنامه ریزی از دانشگاه سوربن پاریس است. در سال‌های 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمایندگان اردن بود و علاوه بر عضویت در کمیته‌های امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالی، ریاست کمیته مالی و اقتصادی آن را نیز بر عهده داشت. وی در سال‌های 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. هم­چنین سمت وزیر را در وزارت خانه‌های برنامه ریزی، آموزش و پرورش، رسانه‌ها، آموزش عالی، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداری بر عهده داشت. وی تاکنون مدال‌های افتخار بسیاری کسب کرده است[۱۵۰].

فایز الطراونــه

فایز الطراونــه از نخست وزیران اردن؛ یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های اردنی است که نقش تأثیرگذاری در گذر از بحران‌های سیاسی اردن‌ ایفا نمود. فایز الطراونه در سال 1949 در یک خانواده سیاسی در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونه نیز بیش از نیم قرن در مشاغل سیاسی، اداری و قانونگذاری مشغول به فعالیت بود. دکتر فایز طراونه دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیاست. وی در سال‌های 1998، 1999 و 2012 نخست وزیر اردن بود. در عهد وی ملک حسین الطلال درگذشت و حکومت به ملک عبدالله دوم منتقل شد.‌ این انتقال قدرت فقط سه ساعت و هفده دقیقه به طول انجامید. وی در سال­های 1997-1993 سفیر اردن در کشور امریکا بوده است[۱۵۱].

علی سحیمات

علی سحیمات، مهندس، سیاستمدار و مسئول اردنی است که مناصب متعدد سیاسی و اجرایی را به عهده داشته است. او در شهر کراک متولد شد. در کارنامه او مناصبی همچون معاون نخست وزیری، شهرداری امان، وزیر ارتباطات و سایر مسئولیت‌های سیاسی دیده می‌شود.

طارق السحیمات

طارق السحیمات، پزشک (متخصص کلیه)، ژنرال نظامی و سیاستمدار اردنی است. او در شهر تاریخی کراک در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشکی را در دانشگاه‌ها، مؤسسات و بیمارستان‌های انگلستان و‌ایالات متحده آمریکا فراگرفت. او مسئولیت‌های متعددی در پزشکی و سیاست به عهده داشته است.

عبد السلام المجالی

عبد السلام المجالی، در فواصل سال‌های 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998 دو بار نخست وزیر اردن شد. وی مدرک پزشکی خود را از دانشگاه سوریه در سال 1949 اخذ کرد و مناصبی چون مدیر خدمات پزشکی نیروهای نظامی اردن، رئیس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزیر سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنین مشاور ملک حسین در اواخر دهه 1980 بود.

علی خلقی الشرایری

علی خلقی الشرایری، از اولین سیاستمداران اردنی است و به دلیل تجربه نظامی و سیاسی از افراد تأثیرگذار در تأسیس اردن بود.

فیصل الفایز

فیصل الفایز، وی نخست وزیری اردن را بین سال‌های 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزیر دفاع بود و روابط نزدیکی با پادشاه داشت.

علی ابو الراغب

علی ابو الراغب، نخست وزیر اردن بین سال‌های 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرک مهندسی عمران خود را از دانشگاه تنسی‌ ایالات متحده آمریکا دریافت کرد.

بشر حضاونه

بُشر حضاونه نخست وزیر کنونی اردن، دیپلمات و سیاستمدار اردنی متولد نیویورک می باشد. وی که پس از رزاز عهده‌دار‌این سمت شده پیشتر به عنوان سفیر اردن در مصر، فرانسه، کنیا و اتیوپی خدمت کرده است. همچنین نماینده اردن در مجمع کشورهای عربی بوده و نماینده دائمی‌ اردن در یونسکو می باشد و سمت‌های متعدد دیگر را نیز عهده‌دار بوده است. دارای مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق لیسانس حقوق بین المللی از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنین دارای فوق لیسانس روابط بین المللی و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقای دانشگاه لندن و مدرک مدیریت از دانشکده کندی دانشگاه‌‌ هاروارد است.

افزون بر‌این‌ها بسیاری از اعضای خانواده­‌های عبدالهدی (Abdul Huda)، مجالی، بدران،‌ هاشم، تل و خانواده‌های قاسم وفادارانه به‌ هاشمیان خدمت کرده‌اند.

همچنین از جمله سیاستمداران دیگر معاصر اردن می‌توان ازشیخ علی ابو روبیها و شیخ عطاالله سحیمات و صلاح الدین عطاالله السحیمات و نایف الکاوی و بهجت تلهونی و عیسی الور تورکی الغلایینی: رئیس گروه سابق الغلایینی و تورکی التلفها: فرمانده ارشد پلیس (سابق) و غوتیبا التلفها: رئیس جوان سابق یونیسف فیصل الفایزو علی ابو الراغب نام برد[۱۵۲].

از دیگر عناصر نخبه سیاسی چرکس‌های غیر عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلمانی که اواخر قرن 19 از کوه‌های قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکس‌ها در سال 1920 با‌هاشمیان متحد شدند و از آن زمان سیاستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پست‌های مهم و حساسی گرفته‌اند. خانواده المفتی یکی از مهم‌ترین خانواده‌های سیاسی چرکس‌ها بود و یکی از اعضای آن، سعید مفتی به عنوان نخست وزیر خدمت کرده است[۱۵۳]. همچنین شیخ علی ابو رهیبا، شیخ سعود الکادی، شیخ میتقل الفایز، شیخ فیصل الجازی رؤسای قبایل اردنی می‌باشند[۱۵۴].

نیز نگاه کنید به

تاریخ روسیه؛ تاریخ سودان؛ تاریخ کانادا؛ تاریخ ژاپن؛ تاریخ لبنان؛ تاریخ تونس؛ تاریخ مصر؛ تاریخ چین؛ تاریخ کوبا؛ تاریخ لبنان؛ تاریخ افغانستان؛ تاریخ سنگال؛ تاریخ ساحل عاج؛ تاریخ مالی؛ تاریخ فرانسه؛ تاریخ سودان؛ تاریخ سوریه؛ تاریخ آرژانتین؛ تاریخ اسپانیا؛ تاریخ قطر؛ تاریخ امارات متحده عربی؛ تاریخ سیرالئون؛ تاریخ اوکراین؛ تاریخ زیمبابوه؛ تاریخ تایلند؛ تاریخ اتیوپی؛ تاریخ گرجستان؛ تاریخ قزاقستان؛ تاریخ تاجیکستان؛ تاریخ بنگلادش

پاورقی

[I] (ستون سنگی که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکی شده است - مترجم)

[II] نفر ساعت یا انسان ساعت مقدار کاری است که به طور متوسط هر کارگر در یک ساعت انجام می‌دهد (مترجم)

کتاب‌شناسی

  1. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  2. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 10
  3. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  4. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 13
  5. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 14
  6. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  7. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  8. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  9. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  10. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  11. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 10
  12. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  13. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  14. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  15. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  16. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  17. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 10
  18. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 11
  19. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  20. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xv
  21. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  22. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 11
  23. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن
  25. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن
  26. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن
  27. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن
  28. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن
  29. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن
  31. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
  33. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
  35. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  36. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 12
  37. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 12
  38. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  39. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10
  40. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xvi
  41. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xvi
  42. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  43. خطط الشام، ج1، ص66-68
  44. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xvii
  45. الفتوح، ج1، ص137
  46. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122
  47. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xviii
  48. البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349
  49. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  50. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
  51. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  52. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xix
  53. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xix
  54. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
  55. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 15 , 16
  56. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
  57. Shoup. J A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310
  58. Shoup. J A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310
  59. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
  60. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310
  61. حسین یوسف (1983). دراسات فی تاریخ الأردن وفلسطین. عمان: دار الفكر.
  62. العبادی، عویدی . كتاب تاریخ الأردن وعشائرة، الباب الثانی، الممالك الأردنیــة القدیمــة.
  63. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xiii
  64. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
  65. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. xiii
  66. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
  67. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
  68. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  69. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  70. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 11
  71. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  72. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 11
  73. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  74. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310
  75. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  76. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  77. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 13
  78. الخطیب، محمد. (2005). حضارة العرب فی العصور القدیمــة. الطبعــة الأولی. دار طلاس دمشق.
  79. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  80. الخطیب، محمد. (2005). حضارة العرب فی العصور القدیمــة. الطبعــة الأولی. دار طلاس دمشق.
  81. جریدة الدستور الأردنیــة، دراســة للباحث: جمال خلیفــة - القلاع الإسلامیــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن
  82. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  83. Seyd. M.H. (2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 463- 468
  84. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص 63
  85. 102. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 468 - 471
  86. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص 63
  87. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 471 - 473
  88. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص 5
  89. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 473 -474
  90. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص5
  91. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 475 , 476
  92. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص 63
  93. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 476 - 479
  94. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 482- 489
  95. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص 63
  96. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 492- 500
  97. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة(1415)، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، ص 63
  98. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 501- 504
  99. برگرفته از ویكی پدیای فارسی
  100. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  101. اطلس گیتاشناسی نوین کشورها، مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ترجمه عباس جعفری، ص 83
  102. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  103. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  104. Yoav Alon(2009), The Making of Jordan, I.B.TAURIS, , p. 37 , 38
  105. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  106. Yoav Alon(2009), The Making of Jordan, I.B.TAURIS, , p. 37 , 38
  107. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  108. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  109. Seyd. M.H.(2007), World infopaedia, Jordan: Paragun Publication, p. 13 , 14
  110. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  111. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  112. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  113. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  114. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  115. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  116. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  117. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  118. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  119. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  120. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  121. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  122. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  123. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  124. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  125. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  126. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  127. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  128. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  129. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  130. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  131. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  132. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  133. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  134. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  135. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 24
  136. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  137. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  138. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  139. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  140. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  141. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  142. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  143. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  144. برگرفته از http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901012000166#sthash.38xOHiKU.dpuf
  145. برگرفته از http://www.entekhab.ir/fa/news/66526
  146. برگرفته از http://www.shafaqna.com/persian/general/item/24441
  147. برگرفته از http://www.shafaqna.com/persian/general/item/24441
  148. برگرفته از http://www.tadbirkhabar.com/world/17220
  149. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  150. موقع رئاســة الوزراء المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة
  151. برگرفته از https://www.addustour.com/الدستور
  152. برگرفته از https://www.addustour.com/الدستور
  153. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
  154. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)