ادیان در تایلند

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۱۷ توسط Nazanin (بحث | مشارکت‌ها)

در تایلند قانون آزادی ادیان برقرار است و دولت در جامعه، آزادی مذاهب را به رسمیت می‌شناسد؛ با این که دولت از ثبت و به‌رسمیت شناختن گروه‌های جدید مذهبی خودداری می‌کند اما جلوی فعالیت آزاد آن‌ها را نمی‌گیرد. امروزه افزون بر مبلغان رسمی که شمار آن‌ها محدود است، هیئت‌های مذهبی غیررسمی، آزادانه در کشور فعالیت می‌کنند. گزارشی از تبعیض گسترده مذهبی در تایلند در دست نیست؛ مسلمانان جنوب خواهان خودمختاری بیشتری در مسائل سیاسی و مذهبی هستند. در قانون اساسی تایلند هیچ دینی، دین رسمی کشور تعریف نشده است و پادشاه حافظ و مروج همهٔ ادیان شناخته می‌شود؛ ولی نزد بودائیان که اکثر مردم تایلند را تشکیل می‌دهند، افزون بر مقام عالی سیاسی، مقام عالی روحانی نیز شناخته می‌شود[۱].

بودائیان

تایلند جامعه‌ای است که در آن ارزش‌های مذهبی و اعتقادات همراه با سنت‌های دینی، نقش بزرگی در تکوین و قوام‌بخشیدن به روابط اجتماعی بازی می‌کند. فراوانی معبدهای زیبای بودایی که به تایلند لقب «سرزمین هزار معبد» داده است، نشان از گستردگی این آئین در میان مردم دارد. بر پایهٔ آمار سال ۲۰۰۰م، حدود 94/6درصد از مردم تایلند را بودائیان از شاخهٔ تراوادا ( Thravada) (یا هینایانا) (Hynayana) تشکیل می‌دهند[i]. فرقه‌ای از شاخهٔ تراوادا که «ماهانیکایا» (Mahanykaya) نامیده می‌شود، در تایلند گستردگی بیشتری دارد و مدارای مذهبی یکی از پایه‌های آن است؛ درحالی‌که فرقهٔ «تامایوت» (Tammayut ) که ۱۰درصد بودائیان تایلند را دربر می‌گیرد، فرقهٔ سخت‌گیرتری به‌شمار می‌رود.

دین بودایی آئینی است که برای زندگی فلسفه‌ای خاص دارد و از آنجاکه در آن مباحث کلامی مطرح نشده است، از ادیان الهی شمرده نمی‌شود. در آموزه‌های بودایی حرفی از آفریدگار و یا چگونگی آفرینش جهان و موضوع معاد مطرح نیست، ولی بودائیان به وجود خداوند در جایگاه آفرینندهٔ جهان و کائنات، باور دارند.

در تایلند بیش از ۳۰ هزار معبد بودایی وجود دارد که حدود ۲۶۰ هزار راهب (یا مانک) (Monk)، را در خود جای داده است، افزون بر این، ۱۷ معبد ماهایانای چینی و ۱۶ معبد ماهایانای ویتنامی نیز در سراسر تایلند به فعالیت سرگرمند که زیر نظر سازمان‌های بودایی آن کشور فعالیت می‌کنند. به‌طور کلی سیاست مذهبی حکومت، تقویت و حمایت از آئین بودایی و گسترش آن است، اما مخالفتی هم با سایر ادیان ندارد[۲].

آیین بودا در تایلند برگرفته از سایت سفر مارکت. قابل بازیابی ازhttps://safarmarket.com/blog/attractions/thailand/phuket/big-buddha-phuket

گسترش آیین بودا در تایلند

حدود ۲۲۰۰ سال پیش، آشوکا، امپراتور هند (۲۳۲م تا ۲۷۳ م) که به مذهب بودایی گرویده بود، دو نفر از مبلغان بودایی به نام‌های «سونا و اوتارا» (Sona & Uttara) را برای ترویج آئین بودا به سرزمینی در جنوب شرقی آسیا که «سووارنابومی» (Suvarnabhumi) یا «سرزمین طلا» (تایلند امروزی) نامیده می‌شد، فرستاد. در زمان‌های دور یونانیان این منطقه را «سرزمین طلایی» (Golden Cheronese) و ایرانیان و اعراب آن را «بلاد الذهب» می‌نامیدند. براساس حفاری‌های انجام شده و بررسی‌های باستان‌شناسی، محل اقامت و تبلیغ این دو نفر شهری بوده است که در تایلند امروز «ناخون پاتون» (Nokhon Pathon) نامیده می‌شود و در ۶۰ کیلومتری غرب بانکوک قرار دارد. معبد بزرگ این شهر، قدیمی‌ترین معبد بودایی موجود در تایلند است.

گفته می‌شود که در زمان‌های کهن پادشاهی به نام «فایاکونگ» (Phaya Kong) نوزاد پسری به‌نام «فایا پان» (Phaya Pan) داشت. منجمان پیش‌بینی کردند که فرزند شاه او را می‌کشد. فایا کونگ که از این پیشگویی ترسیده بود، نوزاد را در قایقی گذاشت و آن را در رودخانه‌ای رها کرد. زنی به نام «هوم» فرزند را از آب گرفت و نزد خود برد و به تربیت او همت گماشت تا این‌که مرد بزرگی شد. فایا پان به خدمت یکی از شاهان آن نواحی درآمد و از سوی او مأمور تسخیر سرزمین‌های نزدیک به آن حدود شد. در اجرای این مأموریت بود که به سرزمین پدر لشگر کشید و در هنگام نبرد پدر خود را کشت و آن پیشگویی درست از آب درآمد. هنگامی‌که فایا پان متوجه حقیقت شد از کار خود افسوس خورد، اما دیگر کار از کار گذشته بود. از این‌رو نزد راهبان بودایی رفت و از آن‌ها چاره خواست تا قتل پدر را جبران کند. راهبان از او خواستند معبد بزرگی برای بودا بسازد که سر به آسمان بساید؛ این چنین بود که معبد ناخون پاتون ساخته شد. البته معبد اصلی چندبار خراب و دوباره بازسازی شد که آخرین بازسازی آن در زمان رامای چهارم یعنی شاه مونگوت بود. مونگوت که خود به لباس راهبان درآمده بود و مدتی طولانی و پیش از سلطنت، به سبک راهبان به سفرهای دور و دراز می‌رفت، روزی در میان جنگل به این محل رسید و دستور داد که بر ویرانه‌های معابد پیشین، معبد بزرگی برپا کنند؛ بدین‌سان شهر ناخون پاتون به بزرگ‌ترین حوزهٔ دینی بودایی تایلند تبدیل شد[۳].

این شهر ۲۰۰۰م سال پیش که نخستین مبلغان بودایی را به خود دید، از توابع کشور «مون» در تمدن دواراواتی بود؛ بعدها سیامی‌ها یا اقوام تایی در پیشروی‌های خود به سوی جنوب، به این خطه رسیدند. هنگامی که نخستین حکومت تایی در سده سیزدهم در سوخوتای، شمال تایلند کنونی، تشکیل شد، جزیرهٔ سیلان (سریلانکا) واقع در جنوب هند یکی از مراکز بزرگ و مهم ترویج آئین بودا بود و مبلغان بودایی رفته‌رفته برای تبلیغ این آئین به شهر «ناخون سی تامارات» (Nakorn Sittammarat)در جنوب تایلند امروزی می‌آمدند. رام کام هنگ پادشاه سوخوتای یکی از این مبلغان را به سرزمین خویش فراخواند و از طریق او بودایی شد؛ سپس تصمیم بر گسترش و ترویج این آئین گرفت و یکی از نوادگان پسری او به نام لیتای (Litai) که خود از بودائیان سرسخت بود مبلغان دیگری را از کشور «مون» به سرزمین خود طلبید تا این آئین را رواج دهند[۳].

در دوران آیوتایا (۱۳۵۰تا ۱۷۶۷م) نیز پیشرفت و ترویج آئین بودایی ادامه یافت و شاهان این سلسله، معابد و صومعه‌های بسیاری را برای آموزش بودیسم برپا کردند. با سقوط آیوتایا به دست برمه‌ای‌ها در ۱۷۶۷ م و از میان‌رفتن بسیاری از متون بودایی، این آئین برای مدتی از گسترش بازماند؛ با روی‌کار آمدن دودمان چاکری در تونبوری و سپس در بانکوک، آموزه‌های بودایی جانی تازه گرفت؛ به‌ویژه که یکی از شاهان این سلسله، یعنی شاه مونگوت، پیش از سلطنت مدت ۲۷ سال را در کسوت رهبانیت گذراند و زبان پالی را که زبان اصلی و مقدس بودا بود فراگرفت و متون بودایی را به این زبان قرائت می‌کرد[۴].

فرقهٔ تامایوت

در همین زمان بودکه شاه مونگوت متوجه شد انحرافاتی از تعالیم اصلی بودا صورت گرفته است و دستور داد که در متون بودایی بازنگری شود و آموزه‌های بودایی را به شکل اصلی خود درآورند. درواقع او جان تازه‌ای در کالبد بودیسم در تایلند دمید که با قرائت سنتی از دستورات بودا تفاوت داشت؛ بدین‌سان در کنار فرقه «ماهانیکایا» (بودائیان سنتی تایلند) فرقه جدیدی پاگرفت که «دارما یوکتی نیکایا» (Dharmmayukti Nikaya) (یا راه میان‌بُر به دارما) نامیده می‌شود که همان فرقه تامایوت است. راهبان این فرقه ردای زرد بر تن می‌کنند و متون پالی را به گونهٔ متفاوتی از فرقهٔ ماهانیکایا می‌خوانند. راهبان فرقهٔ «دارما یوکتی» باید با پای برهنه راه بروند، ولی راهبان فرقهٔ «ماهانیکایا» دمپایی به‌پا می‌کنند[۳].

البته پیروان فرقهٔ ماهانیکایا یا همان بودائیان سنتی تایلند در اکثریت هستند و امروزه در برابر ۳۰ معبد «دارما یوکتی» حدود ۵۳۵ معبد ماهانیکایا در بانکوک فعالیت می‌کنند.

«راهبان بزرگ فرقهٔ ماهانیکایا می‌کوشند این آیین را با مقتضیات زمانی مطرح‌کنند و مطابق با مسائل روز ارائه دهند. مهم‌ترین مرکز علمی این فرقه به نام «ماها جولا لونگ کان راج ویتی یالای»، در شهر بانکوک واقع شده است، یکی از علمی‌ترین شخصیت‌های بودایی کنونی در تایلند، راهبی به نام «پاتام پی داک» است که احترام بسیاری در محافل علمی و دانشگاهی این کشور دارد. وی جایزه ویژه آموزش را در سال ۱۹۴۴م، از سازمان یونسکو دریافت کرده است. هم‌اکنون بودایی‌های تایلند، راهبان مبلغ را به کشورهای امریکا و اروپا می‌فرستند و حتی در بعضی از کشورهای اروپا، معابد بودایی ساخته‌اند. البته مردم تایلند غالبا اطلاعات درستی از این آیین ندارند و بدون ایمان واقعی به این آیین، صرفا آن را میراث نیاکان خود می‌دانند»[۵][۶].

نهادهای مذهبی بودیسم در تایلند

شورای عالی سانگا

سانگا(Sangha) یا نهاد عالی روحانیان بودیسم که عالی‌ترین نهاد مذهبی تایلند شمرده می‌شود، همواره یکی از نهادهای قدرتمند در تاریخ تایلند بوده است. این نهاد شورای عالی‌ای (Sangha Suprem Council (Mahatera Samakhom)) دارد که بازوی مشورتی رئیس سانگا یا عالی‌ترین مقام روحانیان بودیسم و راهب اعظم تایلند (Supreme Patriarch of Thailand) به‌شمار می‌رود؛ اعضای سانگا را شخص شاه منصوب می‌کند. سانگا بر همهٔ مسائل روحانیان بودایی نظارت دارد و به موجب قانون قدرت کامل دارد، اما همواره با مشورت شورای عالی نظر می‌دهد. شمار اعضای شورای عالی حداکثر ۱۲ نفر است. مقام عالی روحانیت، از میان راهبان بلندپایه تعدادی را نامزد می‌کند و به مدت ۲ سال به عضویت شورا در می‌آیند. این شورا بر بیش از ۳۵۰ هزار راهب بودایی نظارت دارد. به موجب قانون مصوب پارلمان، مدیر کل امور مذهبی (Department of Religious Affairs Sangha Supreme Council) تایلند، با حفظ سمت، دبیر کل شورای عالی مذکور نیز هست که دبیرخانه آن در سازمان امور مذهبی (وابسته به وزارت آموزش و پرورش تایلند) قرار دارد[ii].

سازمان منطقه‌ای سانگا با تقسیمات اداری کشور منطبق است و شامل منطقه، استان، شهرستان و ناحیه می‌شود؛ مسئول هر قسمت براساس سلسله مراتب منصوب می‌شود و هر مقامی بر مقام زیردست خود نظارت دارد.

راهب اعظم تایلند عالیجناب «نیناساموارا، سودانا» (Nyanasamvara Subaddhana) نام دارد. قدرت سیاسی سانگا پیش از این سانگا یکی از نهادهای قدرتمند و از نیروهای سنتی سیاسی محافظه‌کار در صحنه سیاست تایلند بود. سانگا اکثراً در کنار سیاست‌مداران کهنه‌کار و رهبران نظامی قرار دارد و هیچ‌گاه نقش منتقد قدرت را بر عهده نگرفته است. با گشایش فضای باز سیاسی و اجتماعی تایلند در سال‌های گذشته، جنبش‌های مذهبی نوپا، نفوذ سیاسی و اداری سانگا را نادرست می‌دیدند.

امروزه جنبش‌های مردمی بودایی مانند «داماکایا» و «سانتی آسوک» (که هر دوی آن‌ها مستقل از نهاد سانگا فعالیت می‌کنند) و نیز روند فزایندهٔ برداشت‌های گوناگون از آموزه‌های بودایی و زندگی روحانی، نقش نهاد سانگا را در سیاست تایلند، با وجود رسمیت آن، به حاشیه رانده است. دربارهٔ جنبش‌های اصلاحی بودیسم در تایلند در ادامه سخن خواهیم گفت[۷].

صومعه‌ها

صومعه‌های بودایی تایلند با کمک‌های خیرخواهانه و داوطلبانهٔ مردمی و با موافقت و زیر نظر شورای عالی سانگا ساخته می‌شوند. در تایلند بیش از ۳۰ هزار معبد بودایی فعالیت می‌کنند.

انجمن بودائیان تایلند

این انجمن که زیر نظر مقام سلطنت فعالیت می‌کند در ۱۹۳۴م تأسیس شده و ۳۱۳۹ نفر عضو دارد و ریاست آن با «نوتاپاش اینتوپوتی» (Nuttapash Intuputi) است.[iii]

خلاصه آموزه‌های بودا

آموزه‌های بودا را دیرزمانی پس از او در کتابی به نام «تری پیتاکا» (Tripitaka) (یا سه سبد) گردآوری کردند که خلاصه آن بدین شرح است:

۱. قتل نکن؛

۲. دزدی نکن؛

۳. دروغ نگو؛

۴. زنا نکن؛

۵. از مسکرات دوری کن.

تردیدی نیست که آموزه‌های بودایی بر جامعهٔ تایلند آثار ژرفی بر جای گذاشته و هنر، فرهنگ، سنت و آموزش و پرورش را در این سرزمین متحول کرده است.

بودائیان زندگی را تجربهٔ ناگواری می‌دانند و بر این باورند که انسان بارها می‌میرد و به‌دنیا می‌آید. این چرخهٔ مرگ و نوزایی یا چرخهٔ حیات را سامسارا (Samsara) می‌نامند. سالک بودایی همواره در پی آن است که راه رهایی از رنج سامسارا و زنجیرهٔ تولدهای پی‌درپی را بیابد و کسی که این راه را به انسان آموخت، بودا بود. به‌گمان بودا اگر انسان از زنجیرهٔ زندگی (یعنی تولدهای پیاپی) رهایی یابد آن‌گاه به «نیروانا» یا آرامش ابدی می‌رسد و نیروانا همان بهشتی است که همه بودائیان در آرزوی رسیدن به آن هستند.

راه رسیدن به نیروانا و نجات‌یافتن از تولدهای متوالی بر هشت اصل استوار است که مجموع آن‌ها را راه میانه یا (دارما) (Dharma) نام نهاده‌اند، هشت اصل عبارتند از: فهم درست، پندار درست، سخن درست، رفتار درست، زندگی درست، تلاش درست، اندیشهٔ درست، تمرکز درست.

اما چرا انسان نباید دوباره متولد شود؟ زیرا از نظر بودا زندگی و وجود، نوعی رنج است و انسان باید بکوشد تا از این رنج که زائیدهٔ هوای نفس است رهایی یابد. برای درمان رنج باید بر تمایلات نفسانی چیره شد و راه آن پیروی از همان هشت رفتار است. اگر انسان راه میانه، یعنی زندگی درست را در پیش‌گیرد به نیروانا می‌رسد و از زایش مجدد و آمدن به جهان وجود رها می‌شود[۸].

سنت‌های بودایی

از آنجا که پختن غذا برای راهبان بودایی حرام است، آن‌ها معمولاً با سرهای تراشیده و رداهای نارنجی‌رنگ هر روز صبح از صومعه بیرون می‌روند و در خیابان‌ها از مردم غذا و مواد خوراکی می‌گیرند و آن را در کشکولی که در دست دارند می‌گذارند. در کشورهای پیرو سنت بودایی تراوادا، راهبان دو گروه هستند. وظیفۀ اصلی یک گروه از آن‌ها که روستایی هستند، آموزش دینی مردم و رسیدگی به نیازهای آن‌ها است.گروه دیگر، راهبان جنگلی‌اند که شمار آن‌ها کمتر است و کار آنان مراقبه است. مردم با صدقه‌دادن به راهبان، برای زندگی کنونی و زندگی‌های بعدی خود، به ثواب می‌رسند. راهبان بودایی باید از خویشان و دوستان دوری‌کنند و به مراقبه‌های سخت و عمیق شهودی که به آرامش ذهنی می‌رسد، بپردازند. گفته می‌شود سنت بودایی تراوادا که تعالیم آن به زبان پالی است، به آموزه‌های بودا نزدیک‌تر است و هستۀ اصلی آن کوشش «شخصی» است و فقط با کوشش شخصی است که می‌توان سرشت واقعیت را دریافت و به چرخۀ مرگ و زندگی پایان داد. به نظر بودائیان تراوادا، رستگاری فقط با انضباط ذهن و بدن به‌دست می‌آید و برای رسیدن به آن، نیاز به هیچ مرشد و حتی نیروهای فرازمینی نیست. در آموزه‌های بودایی آنچه راهب باید بخورد یا بپوشد به دقت و با جزئیات مشخص شده است.

«مذهب تراوادا، برخلاف مذاهب دیگر بودایی و حتی ادیان دیگر، برای مردم آئین‌های دشواری دارد. مردم در روز ماه نو و در هنگام ماه بدر گرد هم می‌آیند و معمولاً در حضور راهبی با ادای شهادت به پناهگاه‌های سه‌گانه و اعلام پذیرش احکام پنج‌گانه با دین خود تجدید بیعت می‌کنند. سپس به موعظه راهب گوش می‌سپارند که معمولاً تشریفاتی است و بعد ممکن است زمان کوتاهی به مراقبه بپردازند ...»[۹].

ورود به جرگهٔ راهبان کار چندان دشواری نیست. راهبان دو دسته‌اند، گروهی موقت و گروهی دائمی. بیشتر مردم تایلند آرزو دارند که یکی از پسران آن‌ها دست کم برای مدت سه ماه به جرگهٔ راهبان درآیند تا از این رهگذر ثواب برند. حتی برخی از کارمندان دولت و افسران می‌توانند مرخصی بگیرند و برای مدتی به سلک رهبانیت درآیند. برای این کار نخست باید طالع‌بین زمان سعد را مشخص کند. طلبه سر خود را می‌تراشد و غسل می‌کند؛ سپس اوراد لازم را می‌خواند و یک‌دست ردا و دیگر لوازم زندگی راهب را می‌گیرد. پس از آن راهب ارشدی آموزش او را آغاز می‌کند.

«هر مانکی باید اصول اساسی (Patimokkha) را که ۲۲۰ اصل هستند، رعایت کند. ترجمهٔ واژه پالی «بیخو» (Bhikhu) به انگلیسی آسان نیست.مانک نزدیک‌ترین ترجمه است... مانکی‌که ده سال یا بیشتر مراسم «واسا» را انجام داده باشد، می‌تواند «ترا» (Thera)(در لغت به معنی پیر و شیخ) خوانده شود و مانکی که ۲۰ سال یا بیشتر مراسم واسا را برگزار کرده باشد، «تراماها» (Teramaha) خوانده می‌شود. چنین شخصی در همهٔ این مراحل همچنان «بیخو» است. در [کتاب] «داماپادا» (Dhamma Pada) آمده است: کسی «ترا» نمی‌شود فقط به‌دلیل موی سفید و سن بالا. کسی که حقیقت راستی، بی‌آزاری، مقاومت و کنترل در او جای‌گرفته باشد، چنین مرد عاقلی‌که همه ناپاکی‌ها را از خود دورکرده باشد، می‌تواند «ترا» نامیده شود»[۱۰].

محمدربیع‌ابن‌محمدابراهیم که در ۱۶۸۶م به همراه هیئت سفارت شاه سلیمان صفوی به سیام رفت با تعصب خاص خود دربارهٔ روحانیان بودایی سیام می‌نویسد:

«و علمای این طائفه را به زبان خود «روئی» می‌گویند ... که به کار و شغل دنیا متوجه نشده بی‌رخت و لباس و متاعی دست از لوازم زندگی کشیده و در راه باطل ثابت قدم می‌باشند و به اجماع، منکر تزویج‌اند ... حتی شاهزادگان ایشان در صغر سن به خدمت روئیان به بتخانه‌ها آمده به جاروب‌کشی مسکن بتان اشتغال داشته باشند و به ریاضت نفس تن درداده آداب و شرایط کیش خود را فرا می‌گیرند»[۱۱].

«و خلاصهٔ موعظهٔ ایشان آن‌که ترک دنیا بکنید و از لذات بی‌وفای او بگذرید و خواب و خورش کم کنید و از عبادت اصنام غافل نشوید و طمع در مال مردم مکنید و در ساختن و آبادی بتخانه‌ها بکوشید و با آن‌که مملکت ایشان وسعتی ندارد و قریب به پنج هزار بتخانه بیش است، می‌گویند که بتخانه باز بسازید و آنچه دارید در زیر پای بتان دفن کنید» [۱۲].

«و سکنهٔ آن ولایت را اعتقاد آنست که این جماعت (روحانیون) هادی راه ضلالند و بدون وجود ایشان کار ماه تباه است و از مال ما نصیب و بهره دارند و چیزی که به ایشان داده شود، صرف و خوردن آن حرام است»[۱۳].

«و جمع کثیری دست از کار کشیده و بنابر آن که هر که روئی شود از رعیتی معاف است و رعیتی نکرده به بتخانه‌ها رفته ساکن شده بودند (و پادشاه) مقرر کرده که هر که به بتخانه رود باید تا چند سال تحصیل کند تا از رعیتی معاف باشد... و الا اگر منظورش آسایش و تن‌پروری است او را به حال خود نگذاشته به جبر آورده به رعیتی باز داشته... و وجوهات دیوانی را از او می‌گیرند»[۱۴].

«سیامی‌ها روحانیان بودائی خود را فقط با کلمهٔ «پرا (Phra) که به معنی عالیجاه» است خطاب می‌کنند. کلمهٔ «پرا» از سانسکریت Brhat (که در زبان‌های ایرانی Beres و در فارسی «برز» به معنی بلندی، بزرگی و شکوه است) اقتباس شده است؛ چون روحانیان بودائی هنگام سخن‌گفتن به جای کلمهٔ «من» که مردم عادی خطاب به بزرگان آن را کاچائو (Kha chao) به معنی «بنده سرکار» و «چاکر» می‌گویند، لفظ ما را که در زبان سیامی «رو» (Rao) می‌باشد به کار می‌برند، ظاهراً ایرانیان این نام (روئی) را روی آن‌ها گذارده‌اند. پس روئی کسی است که به جای «من» می‌گوید «ما»؛ مؤلف سفینه روئی را به روئیان جمع بسته است... روحانیان بودائی حق ندارند تکدی کنند، ولی برای به‌دست‌آوردن غذای روزانهٔ خود از ساعات ابتدایی صبح در خیابان‌ها و معابر راه می‌افتند و در برابر دکان‌ها و یا منازل توقف کوتاهی می‌کنند و بدون این‌که سخنی بگویند باید هرچه که به آن‌ها داده می‌شود، بپذیرند.

در دهات، روستائیان بشقاب‌های برنج و گوشت و میوه و سایر اطعمه‌ای راکه آماده کرده‌اند، جلوی آن‌ها می‌گذارند و آنان بشقاب‌ها را در کشکول خود خالی می‌کنند و نذورات را به عبادتگاه می‌برند. در آنجا آنچه به دست آمده در یک جا جمع می‌کنند و آخرین غذای خود را در حدود ساعت ۱۱ صبح می‌خورند و فقط در آن ساعت حق دارند آب بیاشامند.

بقیهٔ روز را صرف تفکر، خواندن اوراد مذهبی، مطالعهٔ نوشته‌های دینی، تعلیم نوآموزان و انجام کارهای مختلف در عبادتگاه می‌کنند؛ آخرین مراسم مذهبی نیز حدود ساعت ۵ بعدازظهر انجام می‌گیرد. پس از آن هر یک به اطاق خود که در ساختمان مخصوص اقامتگاه عباد (کنه (Khana قرار دارد می‌روند»[۱۵][۱۶].

جنبش‌های اصلاحی در بودیسم تایلند

فرقه داماکایا

یکی از جنبش‌های اصلاحی در بودیسم تایلند که هواداران فراوانی را به خود جلب کرده است و جدا از نهاد سانگا فعالیت می‌کند، فرقه «داماکایا» است که ریشه در آموزه‌های جنبش بودایی «سوان موک» دارد. سوان موک را «بوداهاسا» یکی از علمای مذهبی برجستهٔ تایلند با هدف یافتن معانی و مفاهیم فلسفی جدید در جهان‌بینی بودیسم و ارائهٔ تفاسیر نو از اصول اساسی این مکتب، بنا کرد؛ تا برداشت‌های تازه‌ای از برخی باورهای خرافی و غیرعلمی بودیسم، از جمله موضوع چرخهٔ حیات بیان کند و زمینه‌های لازم را برای ایجاد تحول فرهنگی در تایلند پدید آورد. این فرقه در آموزه‌های سنتی مکتب بودایی ماهانیکایا از شاخهٔ تراوادا ریشه دارد و برخی از جنبه‌های مکاتب بودایی ماهایانا را نیز به خود جذب کرده است. فرقهٔ داماکایا را در اصل «فرامون کول تپ مونی» (Phramongkolthepmuni) (۱۸۸۵م تا ۱۹۵۹م) از آموزگاران برجستهٔ ریاضت بودیسم و راهب بزرگ معبد «پاک نام باسی چارون» (Wat Paknam Bhasicharoen) در ۱۹۱۶ م در شهر تونبوری بنا نهاد. تعالیم او را برخی از شاگردان وی از جمله «چایابون سیتی پول» (Chayaboon Sythipol) (متولد ۱۹۴۴م)، دانشجوی پیشین رشتهٔ مهندسی دانشگاه کاست سارت (Kaset Sart) دنبال کردند. او در ۱۹۶۹م نخست مرکز ریاضت و سپس در ۱۹۷۷م معبد بزرگی در کلونگ لوآنگ واقع در پاتوم تانی (Pathum Thani) ، در ۱۶ کیلومتری شمال فرودگاه بین‌المللی بانکوک بنا کرد. سنگ بنای آن را دختر پادشاه تایلند گذاشت و امروزه از مراکز بزرگ ریاضت و مراقبه بودائیان این فرقه است. سیتی پول که پس از کسب رهبری این فرقه، «فراداماچایو» (Pathum Thani) نامیده می‌شود اکنون شخصیتی کاریزماتیک پیدا کرده است که پیروانش او را دارای قدرت ماوراء الطبیعه می‌دانند که می‌خواهد پاسخی برای نیازهای مذهبی توده‌های شهرنشین تایلند بیابد. او با آمیختن رفتارهای سرمایه‌داری با آموزه‌های بودیسم، درصدد جلب قشرهایی از مردم شهری است که با ارزش‌های جامعهٔ مصرفی و رفاه برآمده از آن خو گرفته‌اند. اساس آموزه‌های این فرقه بر «بدن نهم» انسان بنا نهاده شده است. آن‌ها معتقدند که «در درون جسم انسان بدن‌های گوناگون وجود دارد که خالص‌ترین و پاک‌ترین آن بدن‌ها، بدن نهم است. این بدن نهم یا نهمین بدن به شکل لوتوسی سفید [نیلوفر آبی] ناب و بوداگونه است که انسان را به سوی نیروانا هدایت می‌کند. داماکایا دربارهٔ بدن نهم توضیح می‌دهد که این بدن همان چیزی است که بودا به آن اشاره کرده است. هنگامی‌که گفت: «آن کسانی که داما را می‌بینند مرا می‌بینند.» لذا چیزی که بودا به آن اشاره کرده است، «داماکایا» نامیده می‌شود و همهٔ ریاضت‌های عبادی به «داماکایا» منجر خواهد شد. داماکایا نیز انسان را به سوی نیروانا هدایت می‌کند و برای رسیدن به نیروانا هیچ راهی وجود ندارد مگر همین راه «داماکایا». پذیرش شیوهٔ داماکایا برای رسیدن به نیروانا یا روشنایی، را روشن‌فکران مشکل و غیرممکن تلقی می‌کنند؛ ولی کسانی که پیروی مذهب داماکایا را پذیرفته‌اند و ریاضت‌ها و عبادات آن را انجام داده‌اند، آن را مشکل نمی‌دانند و همه مجدانه نیت درک رضایت و سعادت ذهنی موعود را دارند»[۱۷].

یکی از عقاید این فرقه آن است که با نوع خاصی از مراقبه و مکاشفه‌که «ویجا داماکایا» نامیده می‌شود، می‌توان برای چند لحظه به نیروانا رسید و در بهشت با بودا دیدار کرد، درحالی‌که بودائیانِ دیگر مراقبه و مکاشفه را فقط از آن راهبان می‌دانند.

«در مذهب تراوادا اعمالی از قبیل مراقبه در تخصص راهبان است و بر مردم عادی فرض نیست. نیل به شهود از نظر بودایی عامی، کار تمام وقتی است که با هیاهوی جهان معاصر به آسانی امکان‌پذیر نیست، از این رو، چنانچه کسی مایل به سعی در طریق آن است، باید خود را یکسره وقف آن کند و از دنیا کناره بگیرد» (هاکینز، ۱۳۸۲: ۷۳)، ولی فرقه داماکایا این امکان را به وجود می‌آورد که مردم عادی هم بتوانند به مراقبه و شهود بپردازند؛ درواقع این فضیلت را در اختیار همگان قرار می‌دهد که در کنار دیگر لذت‌های جامعهٔ مصرفی امروز، به لذت مذهبی نیز دست یابند و به آرامش و روشنی بیشتر برسند.

می‌توان گفت که «تعلیمات و عبادات به شیوهٔ داماکایا از ایده‌آل‌های بودیسم، جسمانی و مادی است و از این نظر به حد اعلی رسیده است، زیرا شیوهٔ عبادی داماکایا می‌آموزد که هر کس، پول و هدایای بیشتری [به معبد] بدهد درجهٔ خلوص بیشتری دارد و راحت‌تر به کمال مطلوب خواهد رسید.این مبلغ تعیین نشده و از پیروان این مذهب خواسته نشده است که برای هر بار زیارت معبد چقدر باید هزینه کنند؛ در عین حال غیر از نذورات، اجناس مختلفی با قیمت‌های متفاوت، در معبد به زیارت‌کنندگان فروخته می‌شود و به مصرف معبد می‌رسد»[۱۷].

در سال‌های اخیر معبد داماکایا از برکت استقبال و نذورات بسیار پیروان خود، یکی از مراکز بزرگ ثروت در تایلند شده است و اجتماعاتی که همه‌ساله در آن برگزار می‌شود، در تاریخ تایلند بی‌مانند است.

«طرح‌ها و پروژه‌های بلندپروازانهٔ معبد داماکایا، اعتراضاتی را نیز برانگیخته است. معروف‌ترین معترض، «کوکریت پراموج» نخست‌وزیر سابق تایلند و سردبیر روزنامهٔ «سیام رات» است. او می‌گوید که راهبان بودایی باید معتدل و میانه‌رو باشند و فقط به اندازهٔ نیازهای خود بخواهند نه تجملات... او نتیجه می‌گیردکه معبد داماکایا در حقیقت تاجر فروشندهٔ «لذت مذهبی» است» [۱۷].

فعالیت‌های معبد داماکایا که بر زمین‌های کشاورزی دست انداخته و خساراتی نیز به کشاورزان وارد کرده است، همواره با اعتراض کشاورزان روستاهای اطراف معبد همراه بوده است و آن‌ها را وادار به برخوردهای فیزیکی با این تأسیسات کرده است.در این برخوردها که در تاریخ تایلند سابقهٔ نداشته صدماتی نیز به مجسمهٔ اصلی بزرگ بودا در معبد، وارد آمده است[۱۸].

فرقه سانتی آسوک (Santi Asoke)

این فرقه که از فرقه‌های «سوان موک» و «داماکایا» تندروتر است و هواداران بیشتری نیز دارد، مخالف بودیسم سنتی تایلند است و به‌نوعی می‌توان آن را از جنبش‌های سلفی در بودیسم به‌شمار آورد. رهبر این فرقه «پرابودپراک» (Phra Bodhirak) از راهبان بودایی تایلندی است که در ۱۹۳۴م در استان سری ساک (Sirisak) در شمال شرقی تایلند متولد شد. او نخست زندگی سختی داشت ولی توانست به دانشکدهٔ هنر پوچانک در بانکوک راه یابد و در طراحی و برنامه‌ریزی در تلویزیون تایلند مشغول کار شود. پس از آنکه وی از زندگی مرفهی برخوردار شد به مطالعهٔ جهان‌بینی بودیسم پرداخت و چندی بعد به جرگهٔ راهبان رسمی درآمد. نخست به فرقهٔ دامایوت و سپس به فرقهٔ ماهانیکایا (دو فرقهٔ سنتی بودیسم تایلند) پیوست؛ او با ترکیب آموزه‌های فرقهٔ ماهانیکایا و تراوادا شاخهٔ جدیدی را در بودیسم تایلند بنیان نهاد؛ وی با سخنان تند خود ضد رهبانیت سنتی بودیسم تایلند و تشکیلات رسمی آن، شهرت و هواداران بسیاری به‌دست آورد و بر اثر فشار مخالفان، همراه پیروان خود در شهر مذهبی ناخون پاتوم (Nakhon Phatom) در غرب بانکوک ساکن شد. در آنجا محلی را برای عبادت داما بنا نهاد و آن را سرزمین آسوک ( Asoke Land) نامید و به تولید و توزیع رایگان فرآورده‌ها و غذاهای گیاهی روی آورد.

در ۱۹۷۵م به‌علت مخالفت راهب بزرگ تایلند با برگزاری تظاهرات وی و فشاری که دستگاه سنتی بودیسم به او وارد می‌کرد، از شورای شیوخ بیرون آمد و از جامعهٔ روحانیان بودایی اعلام جدایی‌کرد؛ از این رو سال ۱۹۷۵ م، سال تولد جنبش سانتی آسوک به‌شمار می‌آید. ژنرال چاملونک، استاندار پیشین بانکوک یکی از طرفداران معروف سانتی آسوک به شمار می‌رود که حزبی سیاسی به‌نام «پالانگ دارما» Palang Dharma (PD)) (نیروی برحق) تشکیل داد و در مبارزات انتخاباتی ۱۹۸۸ م شرکت کرد و حزب وی موفق به گرفتن ۱۶ کرسی مجلس شورا شد. او جنبش سانتی آسوک را مشروع و قانونی اعلام کرد و آموزه‌های آن را براساس تعلیمات اصیل بودا دانست.

به‌طور کلی، اعضای فرقهٔ سانتی آسوک مخالف روسپی‌گری، مصرف مشروبات الکلی، قماربازی، اعتیاد، دنیاگرایی و مصرف‌گرایی هستند و از مصرف گوشت، مواد اعتیادآور، پوشیدن کفش، استفاده از کیف و چتر و همراه‌داشتن پول، خودداری می‌کنند.آن‌ها مخالف پاشیدن آب مقدس، نصب تصاویر و مجسمهٔ بودا و اجرای مراسم قربانی و کاربرد طلسم و نظر قربانی هستند. جنبش سانتی آسوک در سال‌های گذشته به‌ویژه در میان جوانان تایلند توانسته هواداران بسیاری پیدا کند و بر انتقادات از سیستم کنونی حاکم بر بودیسم تایلند بیافزاید. همچنین توانسته با شعار «بازگشت به بودیسم اصیل» چهار مرکز دیگر برای تبلیغ و جذب هوادار در نقاط گوناگون تایلند برپا کند. پرابودیراک برای آن که آموزه‌های بودا را عملی نشان دهد، مدینهٔ فاضله‌ای در شهر مذهبی «ناخون پاتوم» ایجاد کرده است و خود و راهبان طرفدار وی در آنجا از راه کشاورزی روزگار می‌گذرانند؛ هدف آن‌ها رواج مبانی اخلاقی و مخالف مادیگری و مصرف‌گرایی در جامعه است.

«در ۲۴ می ۱۹۸۹م سران و رؤسای راهبان محلی و استانی، متفقاً از شورای شیوخ بودیسم خواستند که پرابودیراک رهبر سانتی آسوک و ۷۹ نفر از یاران نزدیک او را به اتهام مخالفت و ضدیت و تحریف اصول بودیسم محاکمه، خلع لباس و از سلک روحانیت بودا اخراج کند. سرانجام دادگاه روحانیت تشکیل شد و پس از چند جلسه محاکمه، پرابودیراک محکوم به خلع لباس شد. دستور خلع لباس بودیراک در جلسه‌ای با حضور ۱۵۰ نفر از راهبان طراز اول به ریاست راهب اعظم قرائت شد و او آن را تصویب کرد» [۱۹].

از آن زمان به بعد، این جنبش رو به افول نهاد، ولی همچنان حضور خود را در شهرهای بانکوک، ناکون پاتوم و ایسان حفظ کرد. جنبش «اتحاد مردم برای دموکراسی» که در سال ۲۰۰۶ برضد دولت ائتلافی تاکسین شیناواترا در تایلند به راه افتاد و به نهضت زردپوشان مشهور شد را ژنرال چاملونگ از هواداران سرسخت پرابودپراک‌که از سلطنت‌طلبان تایلند به شمار می‌رود، رهبری می‌کرد[۲۰].

اسلام

پس از آئین بودا، اسلام بیشترین پیرو را در تایلند دارد که نزدیک به ۵ درصد جمعیت یعنی حدود 3/5 میلیون نفر را دربر می‌گیرد. دوسوم مسلمانان از نژاد ملایو هستند و «یاوی» (Yawi) نامیده می‌شوند. بیشتر آن‌ها در بانکوک و ایالات جنوبی تایلند به نام‌های پتانی، یالا، ناراتیوات و ساتون زندگی می‌کنند. زبان اغلب مسلمانان جنوب زبان ملایو است و همهٔ آن‌ها افزون بر نام‌های تایلندی، اسامی اسلامی نیز دارند. درمقابل، مسلمانان شمال تایلند عمدتاً چینی‌تبار (هویی) (Hui) و حنفی مذهب هستند که از سنت‌های مسلمانان هویی چین پیروی می‌کنند. بیشتر مسلمانان استان‌های مرکزی و جنوبی این کشور اهل تسنن و شافعی‌مذهب هستند. مسلمانان برمه‌ای‌تبار تایلند از قوم «روهینگ یا» (Rohing Ya) و مسلمانان کامبوجی‌تبار را «چام» (Cham) ، می‌نامند. «مسلمانان در سراسر تایلند زندگی می‌کنند، اما در سه ناحیه متمرکزند: در جنوب از مرز مالزی تا تنگهٔ کرا، در شمال در ناحیه چیانگ رای و در بانکوک. حدود سه‌چهارم از مسلمانان تایلند به زبان مالایی سخن می‌گویند و در ناحیهٔ جنوبی و عمدتاً در استان‌های ناراتیوات، پاتانی، ساتون و یالا متمرکز شده‌اند، به‌نحوی‌که حدود ۸۵ درصد از جمعیت این استان‌ها مسلمان‌اند. مسلمانان در استان‌های سونگ خلا، ترانگ و کرابی نیز اکثریت دارند.

مسلمانان تایلند به دو گروه مالایایی و غیرمالایایی تقسیم می‌شوند. غیرمالایایی‌ها، که مسلمانان تایی‌تبار را نیز دربر می‌گیرند، از مالایایی‌ها ناهمگون‌ترند. از این دسته، مسلمانان ایرانی و هندی و چام (از اقوام کامبوجی) به‌صورت گروه‌های مهاجر کوچک در سدهٔ یازدهم، (هفدهم) به آیوتایا آمدند. مسلمانان هندی، اندونزیایی، چامی و چینی (قبیله هوئی)، در سده سیزدهم، (نوزدهم) در مرکز و شمال تایلند اقامت گزیدند. بیشتر مسلمانان تایی در نواحی بودایی‌نشین، مالایایی‌هایی بودند که به اجبار از جنوبی‌ترین ایالت‌های تایلند در آنجا اسکان داده شدند. اکثر مسلمانان بانکوک از نسل همین مهاجران مالایایی‌اند که بعدا با سایر مسلمانان مهاجر درآمیختند. امروزه بسیاری از این مسلمانان با آگاهی از میراث قومی متمایز و حفظ سنت‌های دینی خود، به زبان تایی گفتگو می‌کنند و حتی با تایی‌های بودایی ازدواج می‌کنند. آن‌ها بسیاری از هنجارهای فرهنگ تایی را جذب کرده‌اند، به‌نحوی‌که به‌جز دین، از همه لحاظ می‌توان آنان را تایی پنداشت. چام‌ها در بانکوک و سواحل شرقی تایلند متمرکزند، هرچند که در برخی نواحی شمالی، شمال شرقی و مرکزی نیز زندگی می‌کنند. آنان پس از آن که تایلند بخش غربی کامبوج را در قرن هجدهم فتح کرد، راهی تایلند شدند. از دهه ۱۹۷۰م با مهاجرت دسته‌جمعی آوارگان کامبوج، شمار چام‌ها افزایش یافته است. بسیاری از نومسلمانان تایی در شمال شرقی و شمال تایلند زندگی می‌کنند. مسلمانان چینی در چیانگ مای و چیانگ رای و لمپهون، لامپون، هر سه از استان‌های شمالی، از نسل مهاجران ایالت یونان چین‌اند که به هنگام شکست قیام ۱۸۷۵م، به تایلند پناه آوردند. در این مناطق جوامع کوچکی از مسلمانان هندی و پاکستانی نیز حضور دارند. مسلمانان ایرانی‌تبار و عرب‌تبار در تجارت و اداره مسائل مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارند و با حکومت دارای روابط نزدیکی هستند»[۲۱].

گسترش اسلام در تایلند

در اواخر سدهٔ سیزدهم میلادی بازرگانان مسلمان هندی از گجرات و کروماندل (در هند) برای بازرگانی و دادوستد راهی سوماترا (اندونزی) شدند و پس از چندی دین اسلام را در آن منطقه گسترش دادند. در نیمهٔ یکم سدهٔ ۱۵ میلادی اسلام از شمال سوماترا وارد شبه‌جزیرهٔ مالاکا شد و پس از تشکیل حکومت‌های محلی مسلمان در آن ناحیه، تا نواحی جنوبی تایلند امروزی پیش رفت. مسلمانان با تصرف پتانی (Patani)، پادشاه آنجا را مسلمان کردند.

در میانهٔ سدهٔ ۱۵، ترایلوک (Trailok) از پادشاهان سلسلهٔ آیوتایا (۱۴۴۸م تا ۱۴۸۸م) مرزهای جنوبی سیام را تا سلطان‌نشین‌های مالایو در جنوب شبه‌جزیرهٔ مالاکا (مالزی امروز) گسترش داده بود؛ با ورود پرتغالی‌ها به مالاکا در ۱۵۱۱ و پس از این که انگلیسی‌ها و هلندی‌ها شبه‌جزیرهٔ مالاکا را در آغاز سدهٔ هفدهم تصرف کردند، همچنین با درگیری سیامی‌ها با برمه‌ای‌ها در شمال تایلند امروزی، قدرت حکومت مرکزی سیام در جنوب تا حدودی کاهش یافت، تا این که در آغاز دوران راتاناکوسین (سلسلهٔ چاکری)، حاکمان مسلمان منطقهٔ پتانی و ایالات مسلمان‌نشین دیگر از فرمانبری دولت مرکزی در بانکوک سرپیچی کردند.

«در ۱۷۶۷، حکومت تایلند تا حد پایینِ سلطان‌نشین لیگور (نام کنونی: ناخون سی تامارات) راگرفت؛ بدین‌ترتیب سلطان‌نشین‌های اسلامی جایاس (نام‌کنونی: چایا)، گراهی (نام کنونی: سورات تانی) و لیگور به پادشاهی تایی منضم شد. آنگاه تایی‌ها فتوحات خود را به سوی جنوب گسترش دادند و سلطان‌نشین‌های پاتالونگ، سونگ خلا و ساتون را گرفتند. در سدهٔ سیزدهم/نوزدهم رقابت بر سر تصرف شبه‌جزیرهٔ مالایا بین تایلند و بریتانیا آغاز شد. در ۱۸۳۲ م، تایی‌ها سلطان‌نشین اسلامی پاتانی را تسخیر کردند و دولت بریتانیا این پیروزی را در ۱۹۰۹م به رسمیت شناخت. تایلند در ابتدای تصرف مناطق اسلامی، اجازه می‌داد که سلطان‌های مسلمان همان سرزمین‌ها، آنجا را اداره‌کنند، اما در ۱۹۰۲م حاکمان مسلمان خلع شدند و ادارهٔ آنجا به دست تایی‌ها افتاد»[۲۱]. در سال‌های بعدی نیز برخوردهایی میان نیروهای حکومت مرکزی و حاکمان مسلمان پتانی رخ داد که در این برخوردها هر بار گروهی از مسلمانان این منطقه را به نواحی مرکزی کشور و بانکوک کوچ دادند. شاهان تایلند از سلسله چاکری ادعای حاکمیت بر برخی از ایالات مسلمان‌نشین مالایا (مالزی امروز) را نیز داشتند، اما در دوران پادشاهی رامای پنجم سرانجام از این ادعای خود گذشتند و بر پایهٔ قرارداد ۱۹۰۹م، فقط ۴ ایالت مسلمان‌نشین شمال مالزی به سیام واگذار شد.

امروزه حدود ۳۰ درصد جمعیت استان‌های جنوبی این کشور یعنی پتانی، یالا (Yala) ، ناراتیوات (Narativat) و ساتون (Saton) و نیز ناخون سی تامارات (Nakhon Sitamarat) مسلمانان هستند و بودایی‌ها در برخی از این مناطق در اقلیت قرار دارند. [iv] همان‌گونه که گفتیم بیشتر مسلمانان استان‌های مرکزی و جنوبی تایلند از نژاد ملایو، سنی‌مذهب و شافعی هستند، درحالی‌که مسلمانان مناطق شمالی تایلند را عمدتا سنیان چینی‌تبار و حنفی‌مذهب تشکیل می‌دهند.

«اخیراً شافعی‌ها که تفکر سنتی دارند، با معضل بزرگ وهابیت روبه‌رو شده‌اند و در بین خود آنان معروف است که به دو گروه قدیم و جدید اهل سنت تقسیم شده‌اند.گروه قدیم، شافعی‌مذهب‌های سنتی هستند و گروه جدید همان وهابیان هستند که با هم اختلافات بسیاری داشته و دارند. هم‌اکنون وهابی‌ها در بین شافعیان نفوذ بسیار پیدا کرده‌اند»[۲۲].

«وضع اقتصادی مسلمانان در چهار ایالت جنوبی در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰/(۱۹۵۰م و ۱۹۶۰م) بدتر شد. در دههٔ ۱۳۵۰، ۱۹۷۰ م بانکوک متوجه شد که سطح‌گذران زندگی مالایایی‌ها، عامل افزایش ناآرامی‌های سیاسی، راهزنی و فعالیت‌های استقلال‌طلبانه در ناحیه بوده است. تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی این منطقه تاکنون با توفیقی ناپایدار روبرو بوده است. دلایل آن پیچیده است، اما بی‌میلی به سرمایه‌گذاری عمده در منطقه‌ای که تاریخ متشتت دارد، از جملهٔ این دلایل است. در واقع بیشتر مردم مسلمان مناطق جنوبی، از رونق اقتصادی تایلند در دههٔ ۱۳۶۰/ (۱۹۸۰م) بی‌نصیب ماندند و از سیطرهٔ بودایی‌ها بر رده‌های بالای حکومت محلی و آموزش تایلندی احساس حقارت می‌کردند»[۲۳].

جنبش‌های سیاسی در میان مسلمانان جنوب

در دوران‌های گوناگون، مسلمانان ۳ ایالت جنوبی تایلند یعنی یالا، یطانی و ناراتیوات، خواهان خودمختاری و استقلال و ادارهٔ آن نواحی بر پایهٔ قوانین شرعی و اسلامی شده‌اند و در این راه دست به مبارزات مسلحانه با حکومت مرکزی تایلند زده‌اند.

«جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ای میان مالایایی‌ها دیده می‌شود که از اواخر دههٔ ۱۳۲۰، (۱۹۴۰م) برای کسب استقلال یا ملحق‌شدن به مالزی مبارزه کرده‌اند. این مردم از هنگامی که تایلندی‌ها حکام سنتی خود را تغییر دادند، برای انتخاب رهبر به معلمان مذهبی روی آوردند و چهار جبههٔ ملی موجود نیز رهبرانی از این گروه دارند. در۱۹۶۰م، جبههٔ آزادی‌بخش پاتانی و در ۱۹۶۸م، سازمان آزادی‌بخش متحد پاتانی تأسیس شد. هدف هر دو سازمان دستیابی به استقلال استان‌های جنوبی مسلمان‌نشین، با توسل به جنگ‌های چریکی بود. تلاش مسلمانان برای کسب خودمختاری یا استقلال به شکل سازمان‌یافته و در جنگ محدود با ارتش تایلند در دهه‌های ۱۳۵۰ و به‌ویژه ۱۳۶۰، (۱۹۷۰م و ۱۹۸۰م) ادامه یافت؛ اما تایلندی‌ها با این جنبش‌ها به‌شدت برخورد کردند و اکنون این جنبش‌ها در رکود به‌سر می‌برند.گاهی خشونت‌های استقلال‌طلبانه به‌سرعت سرکوب می‌شود، اما ارادهٔ استقلال‌طلبان و حمایت مداوم مسلمانان خارج از تایلند از آنان، حاکی از آن است‌که این مشکل برای حکومت بانکوک پابرجا خواهد بود»[۲۴].

این درگیری‌ها آخرین بار در سال‌های ۲۰۰۳م و ۲۰۰۴م شدت یافت و با تلفات بسیار پس از چندی فروکش کرد، دولت تایلند برای فراهم‌کردن جوی مناسب برای آرام‌کردن مسلمانان جنوب، می‌کوشد که از روابط خود با کشورهای اسلامی به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران و مالزی بهره جوید؛ به‌خصوص که تایلند عضو ناظر سازمان کنفرانس اسلامی هم هست. باید افزود که بیش از ۷۰ درصد مسلمانان جنوب علاقه‌ای به فراگیری زبان تایلندی ندارند و عموم آن‌ها به زبان ملایو سخن می‌گویند.

کشت برنج و پرورش کائوچو و ماهیگیری و کار در معادن قلع از مشاغل عمدهٔ مسلمانان در جنوب تایلند است[۲۵].

شیخ احمد قمی و روند گسترش تشیع

«طبق روایات رایج در میان بازماندگان ایرانیان تایلند، در زمان سلطنت نارسوان (Narsuen) [از پادشاهان تایلند در دوران آیوتایا] (۱۵۹۱م تا ۱۶۰۵م)، گروهی از تجار ایرانی اهل قم به‌رهبری شخصی به‌نام شیخ احمد [قمی]، به سیام آمدند و در محلهٔ کایی (Kayi) در شهر آیوتایا پایتخت آن کشور مستقر شدند و به کسب و تجارت مشغول شدند. شیخ احمد با زنی از اهل سیام ازدواج کرد و کم‌کم یکی از تجار معتبر و سرشناس پایتخت شد و پادشاه سیام به او لقب «پیا شیخ احمد راتانارات ستی» (Paya Sheik Ahmad Ratanarat Sethi) اعطا کرد ... دیری نپایید که شیخ احمد از تجارت به سیاست راه یافت و پادشاه او را در رأس امور بندر آیوتایا قرار داد و سال بعد به مقام «پرا کلانگ» ارتقاء یافت. در این سمت کنترل تجارت خارجی آن کشور که در انحصار سلطنت بود، کلا در اختیار وی قرار داشت»[۲۶].

شیخ احمد قمی که به دریافت لقب «چائوفایا راج نایوک» (Chaophraya Rajnayok) به معنای وزیر اعظم نیز نایل شد، در زمان سلطنتِ شش نفر از پادشاهان سیام ارتباطات نزدیکی با دربار و پادشاهان وقت داشت. در دوران سلطنت شاه «فاراسوام سنگدوم» [معاصر با شاه عباس صفوی] مشاور عالی وی و وزیر خزانه‌داری شد و مسئولیت همهٔ کارهای مربوط به تجارت خارجی را بر عهده گرفت ... او نخستین کسی بود که در زمان حکمرانی جامعهٔ مسلمانان سیام، به مقام «چولارا جامونتری» یا شیخ‌الاسلامی رسید و اجازه یافت تا مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی را در جامعهٔ تایلند تبلیغ کند ... شیخ احمد قمی با یکی از بانوان خاندان سلطنتی آیوتایا به نام «چوری» (Chury) ازدواج کرد و از او دارای دختر و پسری به نام‌های «چوئن» (Chuen) و «چای» (Chai) شد که سال‌ها بعد از میان نوادگان آن‌ها دو خانوادهٔ معروف بوناگ (بودایی) و احمد چولا (مسلمان) سر برآوردند[۲۷].

او در زمان شاه «پراسارتونگ» و در ۸۷ سالگی مشاور افتخاری شاه در مسائل کشوری شد و یک‌سال بعد در ۱۶۳۱م در اوایل سلطنت نارای کبیر، چشم از جهان فرو بست.

شیخ احمد قمی را مروج مذهب شیعه در سیام یا تایلند امروزی معرفی کرده‌اند. آرامگاه او که در میانه دهه ۱۹۹۰م ساخته شده است، امروزه در شهر آیوتایا واقع در هشتاد کیلومتری شمال بانکوک و در دانشکدهٔ تربیت معلم آن شهر قرار دارد. سنگ مزار او از مرمر سفید و به بلندی یک متر است که زیر گنبد تذهیب شده‌ای با معماری ایرانی است و امروزه زیارتگاه مسلمانان و بودائیان تایلند شده است.

اعقاب شیخ احمد قمی ارتباط خود را با دربار سیام حفظ کردند و زمانی‌که برمه‌ای‌ها بر آیوتایا در ۱۷۶۸م پیروز شدند، نوادگان شیعه‌مذهب او منصب رهبری جامعهٔ مسلمانان سیام را که امروزه منصب شیخ‌الاسلامی نامیده می‌شود و هم‌زمان با آن سمت «چائو پایا ماهارات تای» (Chao Paya Maharat Thai) یعنی مسئولیت همه کارهای اداری کشور را بر عهده داشتند. چیزی نگذشت که ایرانیان بسیاری نیز از هند راهی سیام شدند و برخی از آن‌ها در دستگاه‌های دولتی آن کشور به مقامات عالی رسیدند.

«با وجود اشتغال به کار دولتی، ایرانیان همچنان در مذهب اولیهٔ خود یعنی تشیع باقی ماندند، تا این که در ۱۷۵۰م، یعنی در زمان سلطنت «بوروم کت» (Borommkot) (۱۷۳۳م تا ۱۷۵۸م) که پادشاهی متعصب به کیش خود بود، شرکت ایرانیان را در مراسم رسمی که در معابد بودایی برگزار می‌شد، یعنی عملاً اشتغال به‌کارهای دولتی، مشروط به این کرد که دین بودا را اختیار کنند. بزرگتر ایرانیان که در آن زمان «پایا پت پی چای» (Pra Putthabat) [نوهٔ پسر شیخ احمد قمی] بود، در معبد «پراپوت هابات» (Paya Pet Pichai) حضور یافت و در برابر پادشاه و کشیش اعظم به طریقت بودا گروید و به پیروی از او گروه کثیری از بازماندگان مهاجران ایرانی نیز تشیع را رها کرده و بودایی شدند»[۲۸].

ولی گروه دیگری از ایرانیان همچنان به مذهب تشیع باقی ماندند و بیشتر شیعیان تایلند از بازماندگان مهاجران ایرانی هستند که بر اثر ازدواج با سیامی‌ها، فرهنگ و شکل و شمایل آن‌ها را یافته‌اند. شیعیان منطقهٔ «مین بوری» [در شمال بانکوک] نیز خود را از تبار شیخ احمد قمی می‌دانند و هر سال سالروز مرگ او را همراه با اعقاب بودایی شیخ احمد گرامی می‌دارند.

علی‌اصغر حکمت نخستین سفیر ایران در بانکوک که در اسفند ۱۳۳۵ به آن شهر رفته است، در سفرنامه خود دربارهٔ دیدارش با شیعیان تایلند می‌نویسد:

«ساعت پنج به امام‌بارهٔ شیعیان رفتم. جماعت قلیلی در حدود سی‌چهل نفر شیعهٔ امامیه هستند که قیافهٔ آن‌ها به‌خوبی نشان می‌دهد که ایرانی‌الاصل هستند. متأسفانه [از زبان] فارسی جز کلمهٔ پنج‌تن چیز دیگری نمی‌دانستند...کلاه مخصوص دارند که می‌گویند در قدیم پادشاه رامای چهارم آن را برای جماعت شیعه وضع کرده است... در آنجا می‌گفتند سیصد سال قبل جد اعلای آن‌ها به نام شیخ احمد از ایران مهاجرت به سیام کرده است[۲۹].

«پس از شیخ احمد قمی و همراهان او، برای بیش از سیصد سال، رابطهٔ شیعیان بومی با ایران قطع شد. آنان علمای دینی و اطلاعات چندانی نیز از تشیع نداشتند، بااین‌حال، دین خود را حفظ کردند. عنصر اصلی که باعث باقی‌ماندن آنان بر مذهب تشیع شد، مراسم عزاداری و تعزیه برای امام‌حسین(ع) بود. درواقع، فقط ایام محرم و عاشورا بود که آنان را در لباس تشیع نگه داشت. آنان این میراث را از اجداد خود گرفته‌اند و مانند دیگر شیعیان در ایام محرم و صفر، یعنی از روز اول محرم تا اربعین حسینی، لباس مشکی می‌پوشند. در میان آن‌ها، کسی تا قبل از اربعین لباس رنگی نمی‌پوشد، مراسم شادی برپا نمی‌کند و به مسافرت تفریحی نمی‌رود. آنان در ده شب اول محرم مراسم عزاداری برپا می‌کنند و روز عاشورا را نیز مانند دیگر شیعیان گرامی می‌دارند و به سوگواری می‌پردازند. شیعیان بومی که در حقیقت از نسل ایرانی‌ها به‌شمار می‌آیند، با این‌که زبان فارسی را نمی‌دانند، مرثیه‌خوانی و اشعار آن‌ها بیشتر به زبان فارسی است»[۳۰].

گروه‌های گوناگون شیعیان تایلند

شیعیان بومی تایلند

مسجد مرکزی، سونگخلا، تایلند. قابل بازیابی از https://www.takemetour.com/landmark/songkhla-central-mosque

این گروه که از اعقاب شیخ احمد قمی و سایر ایرانیان مهاجر سیام در سدهٔ ۱۷م هستند، پس از سال‌ها سکونت در شهر آیوتایا و پس از آن که برمه‌ای‌ها در میانهٔ سدهٔ هجدهم آن را ویران کردند، به «تونبوری» که پس از حمله برمه‌ای‌ها به پایتختی سیام برگزیده شد و در حومه غربی بانکوک قرار دارد، کوچ کردند. بیشتر آن‌ها در محلهٔ «جاران پارت» آن شهر ساکن شدند. این گروه که به شیعیان جاران پارت معروف‌اند. حدود ۲ الی ۳ هزار نفر هستند و محل تجمع آن‌ها در اعیاد و مراسم اسلامی، مساجد «پاتونگ تام» و «امام‌باره» است که در نزدیکی یکدیگر قرار دارند. همچنین مساجد «قودی لانگ» (المهدی)، «مسجد الهدی» (به ریاست شیخ غلامعلی)، «مسجد امام‌علی(ع)»، «مسجد الفلاح»، «مسجد امام‌صادق(ع)» (در چاتون چائو) و مسجد نورالنصیحه از دیگر مراکز عبادی آن‌ها است که بیشتر در جنوب بانکوک قرار دارند.

در استان‌های جنوبی تایلند نیز مساجد گوناگونی برای شیعیان آن منطقه ساخته‌اند، از جمله مسجد روح الله با وسعت ۲۰۰ مترمربع در ژوئیهٔ ۲۰۰۷م در شهر جنوبی «ناخان سیتامارات» گشایش یافته است. همچنین باید از مسجد امام‌باقر(ع) (در شهر جنوبی ساتون) و مسجد امام‌علی و مسجد امام محمدباقر و مسجد المهدی (در سترانگ) و مسجد صاحب‌الزمان(ع) (در پتوم تانی) نام برد. در «کانچانابوری» نیز شیعیان مسجدی [به نام عترت الرسول به مدیریت سید یوسف شاه] ساختند[۳۱] .معمولاً هزینهٔ ساخت مساجد را خانواده‌های ساکن در اطراف مسجد می‌پردازند.

حسینیه‌های امام‌باره، باب‌الحوائج و باقرالعلوم(ع) در بانکوک و حسینیهٔ جعفریه (در جنوب) از مراکز تجمع و فعالیت شیعیان تایلند است.

دارالعلم الخویی

مدرسهٔ کوچکی به نام «دارالعلم خویی» در حیاط مسجد امام‌باره (در بانکوک) فعالیت دارد که در سال، حدود ۳۰ طلبه از نقاط گوناگون تایلند را آموزش می‌دهد و طلاب پس از دو سال برای ادامهٔ تحصیل به حوزه‌های علمیه در کشورهای اسلامی مانند ایران یا پاکستان اعزام می‌شوند. بودجهٔ این مدرسه از محل وجوهات شرعی آیت الله العظمی خویی تأمین می‌شود.

مرکز اسلامی دار اهل بیت

این مرکز در ۱۳۵۶، با پشتیبانی شیعیان خوجه (مرکز آن‌ها در انگلیس و چند کشور آفریقایی است) و با کوشش یکی از شیعیان و نوادگان شیخ احمد قمی به‌نام «احمد چولا» تأسیس شد. بیشتر اعضای این مرکز را طلاب تایلندی تحصیل‌کردهٔ قم تشکیل می‌دهند. انجمن جوانان اهل‌بیت نیز در همین مرکز فعالیت می‌کند. چاپ کتاب و ادعیه، تدریس قرآن و برگزاری اردوی نوجوانان از خدمات این مرکز است.

در چند سال اخیر سازمان حوزه‌ها و مدارس خارج از کشور نیز دو مدرسهٔ دینی در تایلند بنا کرده است؛ یکی از آن‌ها مدرسهٔ پسرانهٔ «المهدی» در شهر ناخان سیتامارات و دیگری مدرسهٔ دخترانهٔ «مهدیه» در بانکوک با حدود چهل طلبه است.

انجمن تایلندیان فارغ‌التحصیل ایران

این انجمن از طلاب تایلندی فارغ‌التحصیل حوزهٔ علمیهٔ قم که به تایلند باز گشته‌اند تشکیل شده است و ریاست آن با دکتر زین‌العابدین فندی است.

شیعیان امامیه (پتان‌ها)

این گروه که افغانی‌تبارند، در سال‌های گذشته به تایلند مهاجرت کردند و شمار آن‌ها در جنوب تایلند بسیار زیاد است. بیشتر این گروه اهل سنت و تعدادی از آن‌ها نیز وهابی هستند، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی شمار چشمگیری از آن‌ها شیعه شده‌اند و بخشی از آن‌ها در منطقه‌ای به‌نام «بنگ موت» در حومهٔ بانکوک اقامت دارند[۳۲].

شیعیان جدید

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به‌تدریج از سال ۱۳۷۰، شماری از اهل سنت و بودائیان جنوب تایلند با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران، به مذهب شیعه جعفری پیوستند که به آن‌ها شیعیان جدید می‌گویند؛ بیشتر آن‌ها در شهرهای جنوبی تایلند از جمله در ساتون و ناخان سیتامارات فعالیت دارند. از مراکز آن‌ها مسجد روح الله و مدرسهٔ المهدی به ریاست حجت‌الاسلام سید سلیمان حسینی در شهر ناخان سیتامارات واقع در ششصد کیلومتری جنوب بانکوک است.همچنین بنیاد قرآنی رسول اعظم به ریاست شیخ اسماعیل عسکری و نیز مدرسهٔ اسلامی المهدیه، از مراکز عبادی و درسی این شاخه در شهر بانکوک می‌باشد. این گروه در مقایسه با دیگر گروه‌های شیعه، ارتباط بیشتری با جمهوری اسلامی ایران دارند.

دیگر شیعیان

شیعیانی از هند، عراق، ایران، پاکستان و لبنان نیز در سال‌های گذشته به تایلند رفته‌اند و در آنجا به زندگی و کار سرگرم‌اند؛ از جملهٔ آن‌ها می‌توان به شیعیان خوجه یا بُهره ها اشاره کرد.

«بُهراها در دورهٔ حکومت آیوتایا، یعنی سیصد سال قبل، به تایلند آمده‌اند، اما نقش و شمار آنان در بین مسلمانان بسیار اندک است. آنان با دیگران کاری ندارند و با فرقه‌های مسلمانان دیگر نیز ارتباط ندارند و با محدودیت‌های خاص خود زندگی می‌کنند. بُهراها نه کسی را به مذهب خود راه می‌دهند و نه هیچ تبلیغی می‌کنند. این گروه مسجدی در شهر بانکوک، به‌نام مسجد سیفی و معروف به ساختمان سفید و قبرستانی خصوصی در منطقهٔ شیعه‌نشین دارند. اینان در ایام محرم مراسم عزاداری برای امام‌حسین(ع) برپا می‌دارند، ولی این مراسم از چشم مردم پنهان نگه داشته می‌شود. بُهراهای تایلند برای حفظ هویت خود، بعضی از جوانان را به شهر بمبئی هندوستان که مرکز بُهراها است، می‌فرستند تا آداب، رسوم و اعتقادات مذهب خود را به آن‌ها تعلیم دهند. هرساله نیز داعی بزرگ، نماینده‌ای را به سوی آنان می‌فرستد تا به کارهای آنان رسیدگی کند.

در تایلند هر دو شاخه بُهراها وجود دارد: یکی داودی و دیگری سلیمانی. داودی‌ها از لحاظ جمعیت در مقایسه با سلیمانی‌ها بیشترند، اما هر دو شاخه از لحاظ اقتصادی در وضعیت خوبی قرار دارند. هم‌اکنون یکی از اقتصاددانان معروف کشور، به‌نام پروفسور عمار سیام والا، از فرقه بُهرای سلیمانی است»[۳۳][۳۴].

نهادها و مراکز دینی مسلمانان

مساجد

مساجد از پایگاه‌های مهم دینی و اجتماعی در جوامع اسلامی شمرده می‌شود. شمار مساجد سراسر تایلند را بیش از ۳۴۹۰ واحد اعلام کرده‌اند(آمار سال ۲۰۰۷.قرار دارد.) که بیشترین تعداد یعنی حدود ۶۳۶ مسجد در ایالت پتانی در بانکوک نیز بالغ بر ۱۵۰ مسجد فعال ساخته شده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

مسجد هارون، مجسد جامع‌الخیر، مسجد دارالامان و مسجد دارالمتقین.

حدود ۲۹۰۰ مسجد از مساجد تایلند در مناطق جنوبی این کشور واقع شده است؛ در همان حال شماری از مراکز آموزش علوم اسلامی هم در تایلند فعالیت دارند که آموزگاران و استادان آن‌ها سال‌های بسیاری را برای فراگیری معارف اسلامی و زبان عربی در کشورهای خاورمیانه گذرانیده‌اند.

یکی از مساجد معروف مسلمانان چینی‌تبار تایلند مسجد «بان هاو» در ایالت چیانگ مای است.

مسجد را به زبان محلی «سوراوو» می‌گویند که از منظر اجتماعی کانون مهمی برای زندگی اجتماعی مسلمانان تایلندی است... در مساجد فعالیت‌هایی مانند برپاداشتن نمازهای پنج‌گانه، نماز جمعه، مراسم غسل و کفن و دفن انجام می‌شود، انجام آموزش‌های اسلامی و تدوین قرآن و ایراد سخنرانی در مراکز گوناگون از جمله فعالیت‌های مساجد و مراکز دینی در تایلند است[۳۵].

کمیتهٔ مساجد

با توجه به کمبود مدارس اسلامی در تایلند، نقش آموزشی مساجد در این کشور اهمیت بسیار دارد؛ از دیرباز مساجد و مدارس در کنار یکدیگر بوده‌اند. مدرسهٔ مساجد زیر نظر کمیتهٔ هر مسجد قرار دارد که آن را به زبان محلی «کام ماکان» می‌گویند.

براساس قوانین مربوط به سال‌های ۱۹۴۷م و ۱۹۵۵م، انجام کارهای زیر بر عهدهٔ مسئولان کمیتهٔ مساجد است:

- مدیریت و توسعهٔ اراضی و مالکیت طبق قوانین شهری و دولتی؛

- بایگانی موضوعات مهم و ثبت مسائل مرتبط به مسجد در انجام قوانین شهری؛

- تضمین رعایت شئونات اسلامی اعضای مساجد در انجام فرایض دینی؛

- ثبت مساجد در دفتر امور مذاهب، وابسته به وزارت آموزش انجام می‌شود و برای این کار دولت نیز کمک می‌کند.

هر مسجد فقط درصورتی‌که ثبت شده باشد، می‌تواند عضو دفتر شیخ‌الاسلام شود. کمیتهٔ مساجد ثبت شده طبق قانون باید هفت عضو داشته باشد که اعضای کمیتهٔ مسجد می‌باشند. البته امام، مؤذن و خطیب جزو کمیته نیستند و شمار اعضای کمیتهٔ مسجد نباید بیش از دوازده نفر باشد. این اعضا را مردم با رأی محرمانه و زیر نظارت کمیتهٔ اسلامی استان انتخاب می‌کنند.

مؤذن، امام و خطیب نیز هر چهار سال یک‌بار انتخاب می‌شوند و محدودیتی در گزینش اشخاص وجود ندارد. مردم باید به فردی‌که انتخاب می‌کنند، اعتماد داشته باشند؛ همچنین باید به راست‌گویی، درستی و نیکوکاری شهره باشد. شغل انتخاب شوندگان باید آبرومند باشد و رفتن به سفرهای دور و دراز برای آن‌ها جایز نیست[۳۵].

کمیته‌های اسلامی استانی

کمیتهٔ اسلامی استانی از افراد برگزیدهٔ کمیته‌های مساجد در هر استان تشکیل می‌شود و به‌زبان محلی «کاماکان اسلامی پراچام کانک وات» نامیده می‌شود. در حال حاضر حدود ۲۸ کمیتهٔ اسلامی در استان‌ها فعال هستند. مسئولیت اصلی کمیته‌ها، هماهنگی و نظارت بر همهٔ کمیته‌های مساجد در سطح کشور است و هم‌زمان، با مقامات استانی و شهری هم همکاری دارند. اهمیت اجتماعی و جایگاه افراد درکمیتهٔ اسلامی استانی در مقایسه با کمیتهٔ مساجد بالاتر است و به‌دلیل نزدیکی آن‌ها با مقامات محلی اهمیت ویژه‌ای دارد. شمار اعضای هر کمیتهٔ استان باید بین ۷ تا ۱۵ نفر باشد. رئیس کمیته که «پراتال کاماکان» نامیده می‌شود، یک معاون، یک منشی و یک دفتر دارد. اعضای این کمیته معمولاً در همایش‌های اسلامی که وزارتخانه‌های آموزش و کشور در بانکوک برگزار می‌کنند، شرکت می‌کنند.

کمیتهٔ مرکزی

کمیتهٔ مرکزی امور اسلامی زیر نظر وزارتخانه‌های کشور و آموزش است و نهاد شیخ‌الاسلامی نامیده می‌شود. مسئول دفتر شیخ‌الاسلام را «ساماک چولارا جامونتری» می‌نامند و با نظر اعضای کمیتهٔ مرکزی برگزیده می‌شود. برخی از وظایف کمیتهٔ مرکزی عبارتند از: ثبت مساجد و کمک مالی به آنان، نظارت بر ترجمهٔ متون اسلامی، به‌ویژه قرآن کریم به زبان تایی، انتشار و توزیع کتاب، برگزاری مراسم و جشنواره‌های اسلامی، سازماندهی مسابقات قرائت قرآن کریم در سطح استان‌ها و کشور، برپایی نمایشگاه‌های اسلامی، برگزاری همایش‌های سراسری برای آموزش آموزگاران مسلمان، شرکت در مجامع داخلی و بین‌المللی، انتقال مشکلات مسلمانان به مقامات دولت مرکزی[۳۵].

شیخ‌الاسلام

شیخ‌الاسلام(Chularajmontri) تایلند که کارهای مربوط به مسلمانان زیر نظر او انجام می‌شود را کمیتهٔ مرکزی امور اسلامی از میان شیوخ مسلمان سنی و باتجربه برای همهٔ عمر، با توصیهٔ وزارت کشور و با فرمان همایونی برمی‌گزینند. او همچنین مشاور پادشاه تایلند در مسائل مسلمانان به‌شمار می‌رود.

پیشینهٔ منصب شیخ‌الاسلامی گویا به دوران آیوتایا برمی‌گردد؛ برای نخستین بار در دوران سلطنت شاه سونگتم (۱۶۱۱م تا ۱۶۲۸ م) بود که شیخ احمد قمی، از ایرانیان مهاجر تایلند به این مقام منصوب شد. از آن هنگام تاکنون، تایلند ۱۸ شیخ‌الاسلام داشته است که سیزده نفر آن‌ها از میان شیعیان و ایرانی‌تبار بوده‌اند؛ از جمله غلامحسین یا (Sien) که در زمان رامای پنجم عهده‌دار این مقام بود. از زمان سلطنت رامای هشتم (۱۹۳۴م تا ۱۹۴۶م) تاکنون شیخ‌الاسلام از میان مسلمانان سنی که در مقایسه با شیعیان بیشتر هستند، برگزیده می‌شود. این منصب از آغاز تا سال ۱۹۳۶م موروثی و در اختیار اعقاب شیخ احمد قمی بوده است.

«دربارهٔ شیخ‌الاسلام هشتم (سین احمد چولا) نقل می‌کنند که وی با پادشاه [رامای] پنجم تایلند که یکی از پادشاهان بزرگ این کشور بود، رابطهٔ بسیار نزدیکی داشت و شاه بسیار وی را احترام می‌کرد. حتی این پادشاه به‌همراه خانوادهٔ خود با لباس مشکی در مراسم عزاداری امام‌حسین(ع) شرکت کرده بود؛ تاحدی‌که عده‌ای گمان بردند پادشاه تمایل به «جاوسن» دارد. مردم تایلند به شیعیان قدیم تایلند «جاوسن» می‌گویند که به‌معنای حسین‌خدایی است؛ وقتی شیعیان در مراسم عزاداری سینه می‌زدند و «یا حسین» می‌گفتند، تکرار پیاپی این کلمه با توجه به لهجه آنان، به‌صورت «جاوسن» شنیده می‌شد. وقتی شیخ‌الاسلام از دنیا رفت، پادشاه برای تشییع جنازهٔ وی به قبرستان رفت و لوح یادبودی بر سر قبر او قرار داد.

در سال ۱۹۳۲م، مبارزات ضدسلطنتی به پیروزی رسید و اختیارات بسیاری از دربار گرفته شد. از آن به بعد، منصب شیخ‌الاسلامی از میان نوادگان شیخ احمد قمی خارج شد. با مرگ شیخ‌الاسلام سیزدهم در سال ۱۹۳۷م، اهل سنت «شم پامیونگ»را شیخ‌الاسلام چهاردهم معرفی کردند، این اولین بار در تاریخ اسلام در تایلند است که اهل سنت به این منصب می‌رسند»[۳۰].

«در ابتدا چولاراجامونتری (شیخ‌الاسلام)، رئیس بخش بندر (بخش حقوقی)، کنترل تجارت بین‌المللی، مالیات‌بندی و روابط سیاسی را در دست داشت. پس از پایان سلطنت مطلقه در ۱۹۳۲ م، نقش و کارکرد چولاراجامونتری بسیار تغییر کرد. کارکردهای مرتبط با مدیریت بخش بندر حذف شدند و کارکردهای مرتبط با رهبری جامعهٔ مسلمانان در تایلند اهمیت بیشتری یافتند»[۳۶].

در حال حاضر منصب شیخ‌الاسلامی در اختیار حاجی «آسیس پیتاکومپول» (Asis Pithakkhumpol) با نام اسلامی «شیخ عبدالعزیز بن اسماعیل» است که از چندی پیش، هجدهمین شیخ‌الاسلام تایلند شده است.[v] وی‌که تحصیل‌کردهٔ عربستان است، خود را از تبار سلطان سلیمان، حاکم سونکلا در دوران آیوتایا معرفی می‌کند. سلطان سلیمان فرزند یک ایرانی سنی‌مذهب بود که به مغول معروف بود. وی سال‌ها قبل، از اندونزی به سونکلا مهاجرت کرده بود و پادشاه وقت آیوتایا وی را به حکومت آنجا منصوب کرده بود.

دولت تایلند برای مؤسسات آموزشی اسلامی، ساخت مساجد بزرگ و تأمین مالی سفر مسلمانان تایلندی به مکه، از بانکوک و هات پای (Hat Yai) مبالغی را تخصیص می‌دهد. از چند سال پیش بانک‌های اسلامی نیز در تایلند به راه افتاده‌اند.

مدارس علوم دینی

بیشتر مدارس علوم دینی یا پونداک که بالغ بر ۵۰۰ مدرسه است، در جنوب تایلند قرار دارند و پیشینهٔ آن‌ها به سدهٔ نوزدهم میلادی بازمی‌گردد. شیوهٔ آموزشی در این مدارس همانند مدارس مسلمانان مالزی است و دروس اسلامی را به زبان‌های عربی و ملایو تدریس می‌کنند؛ معمولاً درکنار هر مسجد، مرکز آموزش اسلامی ایجاد شده است؛ علاوه بر مراکز اسلامی، حدود ششصد مدرسه یا پونداک مربوط به مسلمانان هم وجود دارد. مسلمانان بسیار علاقه‌مند هستند که فرزندان آن‌ها اصول دین و علوم اسلامی را یاد بگیرند و این مطلب اصالت اسلامی آنان را حفظ می‌کند.

«دختران بسیاری تحصیل در این مدارس را ترجیح می‌دهند؛ زیرا تحصیل در مدارس دولتی با مشکلات عدیده همراه است. عمدهٔ دروس، آموزش ادعیه، قرائت و حفظ قرآن کریم، حدیث، فقه و حقوق اسلام است. شیوهٔ ثبت نام در مدارس اسلامی ساده و تقریباً مجانی است و این مدارس، اساساً کمک مالی از دولت نمی‌گیرند. بیشتر افراد خیر این کمک‌ها را اهدا می‌کنند؛ برخی از این کمک‌ها نیز از زکات است. علمای دینی و معلمان نیز چشم‌داشتی به حق‌الزحمه ندارند و بیشتر زندگی ساده‌ای دارند. به‌دلیل کمبودهای مالی، کلاس‌ها میز و صندلی و امکانات دیگر نظیر دستگاه‌های خنک‌کننده ندارند»[۳۷]. به آموزگاران این مدارس «توک کورا» می‌گویند. این مدارس از دولت کمک مالی دریافت نمی‌کنند ولی تحصیل دانش‌آموزان در آن رایگان است و بودجهٔ آن را بیشتر، کمک‌های خیریه یا دریافت زکات تشکیل می‌دهد. اولیای دانش‌آموزان هم با تهیهٔ غذا یا میوه برای آموزگاران و محصلان، به بودجه مدارس کمک می‌کنند. برخی از محصلان پس از گذراندن دوره‌های مقدماتی، برای تکمیل و ادامهٔ تحصیلات به عربستان، مصر و لیبی می‌روند. بیشتر آموزگاران این مدارس را مسلمانان مالزی، اندونزی و مسلمانان برخی از کشورهای خاورمیانه تشکیل می‌دهند.

«مدارس دینی در شهرهای جنوب تایلند، به‌خصوص در شهرهای پتانی و یالا، شهرت بسیاری دارند که بیشتر آن‌ها فقه شافعی تدریس می‌کنند. با این حال به مذهب شافعی در مباحث کلامی توجه چندانی نمی‌شود؛ اکثر پیروان شافعی، امام ابوالحسن اشعری را نمی‌شناسند؛ چون معمولاً شافعی‌ها از لحاظ کلامی اشعری مذهب‌اند. کتاب کلامی که در مدارس شافعی تدریس می شود، کتاب شرح عقاید نسفیه است و درحقیقت متعلق به مذهب کلامی ماتریدیه است»[۲۲].

در میان این مدارس، مدارس غیررسمی و ثبت‌نشده هم دیده می‌شود که شمار آن‌ها حدود ۲۰۰ مدرسه است. در مدارس اسلامی بانکوک و شمال تایلند، در کنار دروس اسلامی، علوم جدید به زبان تایی آموزش داده می‌شود؛ ازهمین‌رو، دولت آن‌ها را رسمی می‌داند و کوشش می‌کند که این‌گونه مدارس را گسترش دهد. چندی پیش شماری از مدارس بین‌المللی اسلامی هم در تایلند گشایش یافته است.

«پاتانی به‌عنوان موطن سنت متمایز تحصیل و تدریس اسلامی بدان گونه که در «پندک» (لفظاً به‌معنای کلبه) اجرا می‌شود، شهرت داشت و این شهرت تا حدی باقی مانده است... پندک‌ها مؤسسات خصوصی اسلامی سنتی‌اند و آن‌ها را تک گورو (معلم دینی)،که غالباً تحصیلات خاورمیانه‌ای دارد، اداره می‌کند. در این مکان‌ها به مردان و زنان مسلمان طیف وسیعی از موضوعات اسلامی آموزش داده می‌شود. بسیاری از فارغ‌التحصیلان پندک‌ها، طبق سنت برای ادامهٔ تحصیل به مکه، مدینه و قاهره (الازهر) و در این اواخر به فیلیپین، مالزی و اندونزی می‌روند. مسلمانان پاتانی پندک را حافظ دین و زبان و فرهنگ خود می‌دانند، از این رو این نهاد در سراسر قرن چهاردهم، (بیستم) برای حکومت تایلند مهم بوده است. پاتانی و ایالت‌های کنونی شمال مالزی در طول قرن سیزدهم (نوزدهم)، به سلطهٔ سیام (تایلند) درآمدند»[۲۱].

در بسیاری از شهرهای جنوبی تایلند مانند پطانی، یالا، سونکلا، ناراتیوات و نیز در بانکوک، کالج‌ها و مؤسسات دولتی مطالعات اسلامی دایر است که برخی از آن‌ها تا دورهٔ دکتری دانشجو می‌پذیرند[۳۸].

جشن مولودالنبی

جشن مولودالنبی مراسمی است که هرساله برای بزرگداشت ولادت پیامبر اسلام(ص)در یکی از روزهای ماه اکتبر، در پارک مجاور پارلمان تایلند، با حضور ولیعهد تایلند گشایش می‌یابد. برای شرکت در این مراسم ده‌ها هزار نفر از مسلمانان از اطراف و اکناف تایلند به بانکوک سفر می‌کنند؛ و از غرفه‌های شکیل آن انواع صنایع‌دستی، لباس، خوراک، کتاب و فیلم خریداری می‌کنند. درآمد این مراسم به کارهای رفاهی مسلمانان اختصاص می‌یابد[۳۹][۴۰].

مسیحیان

براساس آمار سال ۲۰۰۶م، نزدیک به ۳۲۷ هزار نفر از مردم تایلند، مسیحی هستند که این رقم حدود 0/5 درصد از جمعیت آن کشور است. مسیحیت در دههٔ ۱۵۵۰م با پرتغالی‌ها وارد آیوتایا پایتخت قدیم سیام شد؛ بعدها در اواخر سدهٔ هفدهم، فرانسوی‌ها با فرستادن گروه‌های مبلغ کوشش بسیاری برای رواج مسیحیت در سیام به‌خرج دادند اما این کوشش‌ها با توفیق همراه نبود. ذکر این نکته لازم است که مسیحیان غربی در رواج پدیدهٔ تجدد در تایلند، به‌ویژه پی‌ریزی نهادهای اجتماعی و آموزشی همچون مدارس و دانشگاه‌ها، نقش بزرگی بازی کرده‌اند.

نهادهای مذهبی مسیحی‌که در تایلند فعالیت دارند عبارتند از:

۱. کلیسای کاتولیک رومی تایلند (The Roman Catholic Church) به ریاست اسقف اعظم بانکوک؛

۲. باپتیست‌های جنوبی (Baptist Church Foundation) یا «بنیاد کلیسای باپتیست» (The Southern Baptists) که مرکز آن در بانکوک است؛

۳. ادونتیست‌های روز هفتم (The Seventh Day Adventists)؛

۴. کلیسای عیسوی تایلند (Church of Christ in Thailand) که در ۱۹۳۴م تأسیس شده است؛

5.کنفرانس اسقفان کاتولیک تایلند (Catholic Bishops' Conference of Thailand) به ریاست کاردینال «میشل میچای کیت بونچو» (Michael Michai Kitbunchu) اسقف اعظم بانکوک که در ۱۹۶۹م تأسیس شده است؛

۶. اسقف‌نشین تاره و نونسینگ ( Thare & Nonseng)؛

۷. پیروان پروتستان انجیلی تایلند (Evangelical Fellowship of Thailand).

۷۵ درصد مسیحیان تایلند، کاتولیک‌ها هستند؛ از چندی پیش فعالیت مبلغان و هیئت‌های مذهبی انجیلی در قالب ساختن کلیسا و تشکیل گروه‌های گوناگون مذهبی افزایش یافته است.سازمان‌هایی مانند Youth with a Mission و OFM International در گسترش مسیحیت در تایلند و به‌ویژه در نهادهای آموزشی آن نقش فراوانی داشته‌اند و دولت تایلند به‌ویژه از میانه دهه ۱۹۸۰ به بعد، به آن‌ها کمک مالی کرده است[۴۱].

یهودیت

پیشینه حضور یهودی‌ها در تایلند به سدهٔ ۱۷ م برمی‌گردد که نخستین خانواده‌های یهودیان بغدادی به سیام آمدند. امروزه بیشتر یهودیان تایلند از اعقاب یهودیان اشکنازی (Ashkenazi) مهاجر از روسیه (و شوروی) هستند. در دهه‌های ۱۹۷۰م و ۱۹۸۰م، با مهاجرت یهودیان ایرانی به تایلند شمار پیروان این مذهب در تایلند افزایش یافت. امروزه نزدیک به یک‌هزار نفر یهودی در تایلند زندگی می‌کنند که بیشتر آن‌ها در بانکوک (در خیابان خائوسان) (Khaosan Rd) اقامت دارند و سایرین در جزیرهٔ پوکت (Phuket)، چیانگ مای و کو ساموی (Koh Samui) پراکنده‌اند و کنیسه‌هایی نیز در آنجا ساخته‌اند[۴۲].

سیک‌ها

نخستین مهاجرت سیک‌ها به سیام در ۱۸۹۰ م صورت گرفت و در اوایل سدهٔ بیستم افزایش یافت. در ۱۹۱۱، شمار چشمگیری از پیروان این مذهب در سیام و بیشترشان در بانکوک اقامت داشتند. نخستین «گورد وارا» (Koh Samui) (عبادتگاه سیک‌ها) در ۱۹۱۲ م در سیام برپا شد. در شهرهای دیگر تایلند نیز جوامع سیک ساکن‌اند که بیشتر در کار خرده‌فروشی فعالیت می‌کنند[۴۳].

ادیان دیگر

شمار اندکی از پیروان مذاهب هندو، کنفوسیوس، برهمایی نیز در تایلند به کسب‌وکار سرگرم‌اند. بیشتر چینی‌تباران تایلند پیرو مکتب کنفوسیوس هستند که در چین رواج دارد[۴۴].

نیز نگاه کنید به

ادیان در ژاپن؛ ادیان در کانادا؛ ادیان در چین؛ ادیان در کوبا؛ ادیان در تونس؛ ادیان در مصر؛ ادیان در لبنان؛ ادیان در افغانستان؛ ادیان در روسیه؛ ادیان در سنگال؛ ادیان در فرانسه؛ ادیان در اسپانیا؛ ادیان در آرژانتین؛ ادیان در مالی؛ ادیان در ساحل عاج؛ ادیان در سیرالئون؛ ادیان در زیمبابوه؛ ادیان در اتیوپی؛ ادیان در سوریه؛ ادیان در اردن ؛ ادیان در قطر؛ ادیان در اوکراین؛ ادیان در بنگلادش؛ ادیان در گرجستان؛ ادیان در تاجیکستان؛ ادیان در سریلانکا؛ ادیان در قزاقستان

پاورقی

[i] - Thravada به معنی «طریقت شیوخ». این شاخه از آئین بوداکه در میان بوداییان جهان در اقلیت قرار دارد، تأکید خاصی بر مراقبه و انضباط در زندگی دارد و امروزه بیشتر بوداییان کشورهای سریلانکا، میانمار، تایلند، لائوس وکامبوج از این شاخه پیروی می‌کنند. در حالی که بودائیان چین، کره، ژاپن و ویتنام، پیرو شاخه ماهایانا Mahayana (به معنی گردونه بزرگ) از آئین بودا هستند.

[ii] - نشانی دبیرخانه شورای عالی سانگا در تایلند به شرح زیر است:

The Religious Affairs Dept, Thanon Ratchadamnoen Nok, Bangkok 10300; tel. (2) 281-6080; fax (2) 281-5415.

[iii] - نشانی انجمن بودائیان تایلند به شرح زیر است:

The Buddhist Association of Thailand: 41 Thanon Phra Aditya , Bangkok 10200; tel. (2) 281-5693; fax (2) 281-9564 3.

[iv] - بیشترین جمعیت مسلمانان در استان ناراتیوات مقیم است که حدود ۸۰ درصد جمعیت آن مسلمانند.

[v] - نشانی نهاد شیخ‌الاسلامی در تایلند به شرح زیر است:

Office of the Chularajmontri:

100 Soi Prom Pak, Thanon Sukhumvit, Bangkok 10110; Sheikh Al-Islam (Chularajmontri) 3.

کتابشناسی

  1. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.151.
  2. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.152-153.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Jumsai , M.L., Manich. (2000). Understanding Thai Buddhism. Bangkok: Chalermnit, p.8-10
  4. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.153-155.
  5. اسدن،کاوچن(۱۳۸۴).«نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند». طلوع. ش۷. مرکز اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.www.icro.ir،ص.2.
  6. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.155-156.
  7. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.156-158.
  8. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.158-159.
  9. هاکینز، برادلی (۱۳۸۲).دین بودا. ترجمه حسن افشار. تهران. نشر مرکز،ص.73.
  10. تمهیدی،محمد.(۱۳۷۹). تایلند سرزمین طلایی (با تأکید بر نقش مسلمانان در آن کشور به‌انضمام سمینار شیخ احمد قمی و تاریخ سیام). تهران.الهدی،ص.42.
  11. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.113.
  12. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.114.
  13. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.115.
  14. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،ص.117.
  15. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،زیرنویس.287-286.
  16. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.159-163.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ اسلامی، .۱۹۰:۱۳۷۳.
  18. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.163-167.
  19. (اسلامی، .(۱۹۲:۱۳۷۲
  20. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.167-169.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ دانشنامه جهان اسلام،ج۶.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ اسدن،کاوچن(۱۳۸۴).«نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند». طلوع. ش۷. مرکز اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.www.icro.ir،ص.5.
  23. دانشنامه جهان اسلام . ج ۵.
  24. دانشنامه جهان اسلام، ج ۵.
  25. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.169-174.
  26. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ.زیرنویس280-279.
  27. (پاک آئین، ۱۳۸۳).
  28. محمدربیع بن محمدابراهیم. (۱۳۵۶)، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام). تصحیح و تحشیه عباس فاروقی. تهران. دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ،زیرنویس280.
  29. حکمت، علی اصغر(۱۳۷۹).«سفرنامه برما (میانمار) و سیام (تایلند) با ضمیمه سفرنامه». رهاورد حکمت. ج۲. به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،ص.570.
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ اسدن،کاوچن(۱۳۸۴).«نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند». طلوع. ش۷. مرکز اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.www.icro.ir،ص.7.
  31. تمهیدی، محمد. (۱۳۷۹). تایلند سرزمین طلایی (با تأکید بر نقش مسلمانان در آن کشور به‌انضمام سمینار شیخ احمد قمی و تاریخ سیام). تهران. الهدی.ص54 تا 58.
  32. تایلند، (۱۳۸۷). تهران، وزارت امور خارجه. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی،ص.29.
  33. اسدن،کاوچن(۱۳۸۴).«نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند». طلوع. ش۷. مرکز اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.www.icro.ir،ص.6.
  34. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.179-182.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ خوشرو،(a) علیرضا (۹/۹/۱۳۸۴). «نهادهای دینی، اجتماعی مسلمانان تایلند». در: .www.icro.ir.
  36. پلوب پلونگ کونگ چانا (۱۳۸۴).«تاریخچه چولاراجامونتری (شیخ‌الاسلام). پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند، تهران. گسترش اندیشه،ص.162.
  37. پاک‌آئین، محسن(1388).چهل ماه در سرزمین طلایی.تهران:فرهنگ سبز،ص.۴۱۰ و۴۱۱.
  38. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.182-190.
  39. تایلند، (۱۳۸۷). تهران، وزارت امور خارجه. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی،ص.24.
  40. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.190.
  41. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.190-191.
  42. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.192.
  43. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.192.
  44. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.192.

برای مطالعه بیشتر

Chinyong Liow, Josepth. Islam, Education and Reform in Southern Thailand: Tradition and Transformation. Institute of Southeast Asian Studies, 2009.

Farouk, Omar. The Muslim of Thailand: A Survey. England, University of Kent, 1978.

Ishii, Yoneo (Ed.). Thailand, A Rice-Growing Society. Honolulu, HI, University of Hawaii Press 1978.

Jackson, Peter A. Buddhadasa: Theravada Buddhism and Modernist reform in Thailand. Seattle, WA, University of Washington Press, 2003. Joll, Christopher M. Muslim Merit-making in Thailand's Far- South (Muslims in Global Societies Series) Springer; 2012.

Kerdphol, Gen. Saiyud. The Struggle for Thailand: Counter- Insurgency 1965 -1985. Bangkok, South Research Center, 1986. Mackenzie, Rory. New Buddhist Movements in Thailand: Toward an Understanding of Wat Phra Dhammakaya and Santi Asoke. Abingdon Rutledge 2006.

McCargo, Duncan. Tearing Apart the Land: Islam and Legitimacy in Southern Thailand. Singapore University Press, 2007.

Rajadhon, Phya Anuman. Popular Buddhism in Siam and other Essays on Thai Studies. Bangkok, Thai Inter-Religions Commission for Development, 1985.

Suksamran, Somboon. Buddhism and Politics in Thailand. Singapore, Institute of Southeast Asian Studies, 1982.

Suksamran, Somboon. Political Buddhism in Southeast Asia: The Role of the Sangha in the Modernization of Thailand. London. Hurst, 1977.

Tambiah, Stanley J. World Conqueror and World Renouncer: A Study of Buddhism and Polity in Thailand Against a Historical Background. Cambridge University Press, 1975