جامعه و نظام اجتماعی سوریه

از دانشنامه ملل

جامعه شناسی از شاخه‌‌های دانش علوم اجتماعی ‌‌‌است. علوم اجتماعی، علاوه بر جامعه شناسی، شاخه‌‌های فراوانی دارد؛ مثل جمعیت‌شناسی، مردم‌شناسی، انسان‌شناسی، تاریخ اجتماعی، ب‌‌‌استان‌شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، الهیات، زبان‌شناسی و مدیریت.

بین شاخه‌‌هایی که از علوم اجتماعی منشعب شده‌‌‌‌‌اند، دانش جامعه شناسی، بسیار اهمیت دارد و در یک تعریفِ تقریباً دقیق و کاربردی، «مطالعه واقعیت‌‌های اجتماعی و تحولات زندگی اجتماعی ‌‌‌است.» و از این جهت، مانند خود انسان و یا به معنی دقیق­تر کلمه، گروه بسیاری از انسان­‌ها در طول یک جغرافیای گسترده و یک تاریخ طولانی، ابعاد متعددی به شکل فروعات مطالعات میان‌رشته‌ای دارد؛ مانند:

جامعه شناسی تاریخی، جامعه شناسی شهری، روستایی (ایلات و عشایر)، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی سازمان‌‌ها، جامعه شناسی ارتباطات، جامعه شناسی خانواده، جامعه شناسی آموزش و پرورش، جامعه شناسی انحرافات اجتماعی، جامعه شناسی قشر‌ها و نابرابری‌‌های اجتماعی، جامعه شناسی جنسیت، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی صنعتی، جامعه شناسی ادبیات، جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی کار، جامعه شناسی ورزش، جامعه شناسی تحولات اجتماعی، جامعه شناسی انقلاب و…

علاوه بر این تنوع ماهوی، به قول یکی از جامعه‌شناسان معاصر، بررسی جوامع انسانی، مانند بررسی ساختمان‌‌هایی ‌‌‌است  که در هر لحظه با همان آجر‌های قبلی، به شکل دیگر؛ مبتنی بر شرایط موجود زمانی ومکانی (تاریخ و جغرافیا)، از نو ساخته ‌می‌شوند.[۱] در این بخش، سعی بر این ‌‌‌است که به شکل مکفی و مفید و البته کاربردی برای هدف این کتاب، به اغلب این فروعات پرداخته شود؛ زیرا هر کدام از این مباحث، ماهیت تخصصی گسترده و پیچیده­ای دارند؛ البته سَیلان و تحولات سریع و گسترده جامعه، در مورد سرزمینی مثل سوریه که جغرافیای تاریخی و انسانی به شدت متغیری دارد، کار را سخت­تر هم ‌می‌‎کند و صد البته در این بررسی علمی محدود ن‌می‌گنجد؛ بلکه باید مدام و به شکل دوره­ای رصد و اطلاعات به روز شود و الا محال ‌‌‌است که به هدف جامعه شناسی؛ یعنی دست یافتن به ریشه‌‌ها و علل وضع موجود و قوانین حاکم بر پدیده‌‌های اجتماع مورد مطالعه رسید و نسخه­ای برای فعالیت اجتماعی و یا مدیریت تحولات اجتماعی ارائه داد؛ با این حال، در تمام شرایط متغیر هم، وضعیت‌‌های ثابت بسیاری وجود دارد که دست­مایه اصلی روند ارائه اطلاعات در این بخش و تحلیل‌‌های مفید مبتنی بر آن خواهد بود[۲].

نظام اجتماعی سوریه

در باب جمعیت سوریه، به تفکیک جنسیت، جغرافیا، اسکان، نژاد و ... در بخش جغرافیای انسانی به تفصیل، مطالبی تقریباً مستند و آماری ارائه شد. در این قسمت، به مناسبت، با مرور کلی و مختصری بدان مطالب که با جامعه شناسی سوریه، ارتباط بیشتری دارد، سعی خواهد شد که شِمای روشنگری از خطوط کلی ساختار اجتماعی سوریه ترسیم گردد.

علی رغم این که بافت جمعیت سوریه از چندین جهت، نامتقارن، رنگین کمانی و در عین حال، متشخص و متعصب ‌‌‌است و بدین جهت، به شدت، محل نزاع و ملتهب؛ اما به دلایل متعدد، هم­زیستی و مدارای نسبی خوبی در آن وجود دارد؛ هرچند، گاهی غدد چرکین و خطرناکی د‌هان باز ­‌می‌کنند؛ مانند د‌هانه‌‌های نیمه خاموش یک سلسله قلل آتشفشانی!

شبکه طبقات اجتماعی سوریه، مانند اغلب جوامع انسانی، تابعی از نظام اقتصادی و فرم و نُرم معیشتی مردم ‌‌‌است و از یک الگوی عمومی پیروی ‌می‌کند؛ یعنی طبقه حاکم و اقتدارگرا، طبقه متوسط ثروتمند و طبقه فرودست؛ با این حال، تصویر ساختار این جامعه، برآیندی ‌‌‌است از بسیاری از ویژگی­‌های منحصر به فرد.

در این میان، دو رگه­ اصلی جای­گیر در این شبکه گسترده، پیچیده و متنوع کانی سوری، موضوع نژاد و دین ‌‌‌است؛ در واقع، دو گانه طایفه‌گرایی دینی، دال مرکزی گفتمان اجتماعی سوریه؛ مانند اغلب کشور‌های منظومه غرب آسی‌‌‌است.

تاریخ از جمله دال­‌‌های پیرامونی منظومه گفتمان این دوگانه هم­افزا ‌‌‌است؛ به عبارت دیگر، موضوع قومیت و دین، ذاتاً جنبه تاریخی دارد و یا این که پیوستگی یا ویژگی تاریخی از رئوس اصالت و اعتبار آن­‌ه‌‌‌است؛ به همین جهت، جامعه شناسی سوریه به شدت تاریخی ‌‌‌است.

در واقع، جامعه یا ملت سوریه، پیش از آن که بازساخته­ی یک تصمیم سیاسی، بعد از جنگ ج‌هانی، مبتنی بر پیمان «سایکس – پیکو» (پیش گفته در همین کتاب) باشد، ملتی ظهور یافته، بر اساس قومیت و زبان و البته به شکلی دیالکتیک، چندوجهی ‌‌‌است؛ منشوری که ماهیت و ساختاری کهن دارد. 

دلیل اصلی توجه ارباب ادیان و اقوام، به سوریه و ظهور این ترکیب اجتماعی، موقعیت جغرافیایی ‌‌‌است. جغرافیا نقش اصلی در تاریخ ظهور اغلب ملت‌‌های دنیا داشته‌‌‌‌است؛ در واقع، قرار گرفتن در مرز ارتباط شرق و غرب ربع مسکون در کره زمین، سوریه را تبدیل به بار‌‌‌‌انداز یا ترمینال ورود و خروج دو طیف بسیار ناهمگون نژاد بشر؛ یعنی ملت‌‌های شرقی و غربی و یا تمدن شرق و غرب نموده‌‌‌‌است که یا به طور مستمر و امن، در قالب کاروان‌‌های تجاری و افراد و گروه‌‌های جستجوگر دانش، اتفاق ‌می‌افتاده و یا به شکل ت‌هاجمی و نا امن در کوران جنگ­‌ها و توسعه ­طلبی ­‌های پ‌‌‌‌اندولی بوده ‌‌‌است. بخشی از گزارش این وضعیت ناپایدار؛ خصوصاً جنگ‌‌های ایران و روم و حتی پیش  از آن، در بخش تاریخ همین کتاب  به شکل نسبتاً مفصل، تحریر شد.

تضاد‌های قومی و دینی، خطرناک­‌‌ترین شکل تنازع بشری ‌‌‌است؛ منشأ عصبیت­‌های اجتماعی، نوعاً قومیت‌گرایی و ایدئولوژی بوده ‌‌‌است. سوریه از این جهت، قطب ظهور و بروز این پدیده در ج‌هان در سطح کلان بوده و هنوز هم هست.

تنوع قومی و دینی، امر شایعی در میان ملت‌‌های کهن ‌‌‌است؛ اما در مورد سوریه دو ویژگی بسیار منحصر به فرد دارد و آن این که اولاً به معنی واقعی کلمه، بسیار پرتعداد و در حد یک سنت تاریخی- جغرافیایی، بوده ‌‌‌است و ثانیاً ورود و خروج این قومیت­‌ها و متخاصم و بسیار ناهمگون و ادیان گوناگون، همراه با سعی در تصرف قدرت حاکمیتی و تهدید ‌‌‌استقلال ساکنین پیشین بوده ‌‌‌است؛ سرطانی که نوز هم در این بافت ج‌هانی، درمان نشده ‌‌‌است و هنوز هم امواج پردرد خشونت را تولید و صادر ‌می‌کند.

سوریه همچون دیسک لغزنده چرخانی، مدام از م‌هاجمان پیرامونی به راحتی پر و خالی شده ‌‌‌است و ورود و خروج هر کدام از این بازی­گران، همراه با نقطه­جوش­‌های عمیق فرهنگی بوده‌‌‌‌است؛ به عنوان مثال، در هیچ یک از تمدن‌‌های شرقی که تحت سیطره یونانیان، رومیان، مصریان، آثوریان، ترکان و حتی آرامیان بوده‌‌‌‌‌اند، به ‌‌‌‌اندازه سوریه، آثار و نشانه‌‌های فرهنگی باقی نم‌‌‌‌انده ‌‌‌است.

وقتی سخن از جغرافیا به میان ‌می‌آید تن‌ها وضعیت ‌‌‌استقرار یک سرزمین در میان ربع مسکون نیست؛ بلکه نوع آب و هوا و ناهمواری‌‌ها در شکل گیری ترکیب اجتماعی و برآیند ساختار جمعیتی نیز مهم ‌‌‌است؛ خصوصاً آنجا که در شکل و مقدار تأمین معاش و حفظ امنیت مهم ‌‌‌است؛ از این منظر، اهمیت ژئوپلوتیکی سوریه، بیشتر در جناح غربی – شمالی آن ‌‌‌است؛ یعنی ساحل مدیترانه در غرب و توازی این ساحل با سلسله جبال شرقی لبنان و نیز مناطق کمتر مرتفع شمالی در مرز آناتولی و جناح شرقی- جنوبی سوریه که بیابانی ‌‌‌است، چندان موردتوجه نبوده‌‌‌‌است؛ نه فقط از آن جهت که نابارور ‌‌‌است؛ بلکه بیشتر از آن روی که مسیر تردد عمومی، طبیعتاً تحت مدیریت ارتفاعات و مسیر‌های دامنه­ای آن‌ها به دلایل بی­شمار بوده ‌‌‌است.

مدیترانه مدخل مهمی برای م‌هاجمان غربی ‌‌‌است؛ اما سلسله جبال ساحلی، خاکریزی طبیعی ‌‌‌است؛ نتیجه، اختلاف قومیتی دو سوی این رشته کوه ‌‌‌است؛ سویی در دامنه دریایی و مختلط از اقوام م‌هاجم و سویی شرقی و نژاده و اصیل؛ یعنی دمشق؛ همان­طور که گستره سوزان بادیه شام، حصار طبیعی دیگری به شکل برهوتی نفس­گیر از آن حفاظت ‌می‌کند؛ شهری که دره سرسبز الغاب و رودخانه البردی بر ارزش آن افزده ‌‌‌است؛ خصوصاً گرداگرد آن؛ بدین ترتیب، دمشق، میدان زیست­محیطی و به تبع آن، عرصه زیست­بشری خاصی ‌‌‌است که بیشتر شاخص‌‌های معیشتی منطقه سوریه، ناظر به تبادلات اجتماعی و زورآزمایی­ ‌های اقوام پیرامونی در این میدان، در صلح و جنگ، به عنوان صرافی حوادث، فرصت‌‌ها و تهدید‌های اقتصادی و امنیتی بوده ‌‌‌است.

سرزمین شام، مانند اغلب سرزمین‌‌های عربی، زراعت محور نیست؛ اما در ارتفاعات، شکلی از جامعه فئودالی کوچ­پیکر؛ بر اساس باغات و سایت‌های کوچک زراعی در دل کوه­‌ها و دره­‌ها شکل گرفته و تا ساحل گسترده شده ‌‌‌است و علاوه بر تأمین مکفی معیشت برای یک خانواده­‌های صاحب نام و تاریخی،، به عنوان میراث زیستی، موجب امنیت مضاعف و اختلاف فرهنگی – تاریخی ممتدی با گروه‌‌های دیگر جمعیتی در نواحی دیگر سوریه شده ‌‌‌است و نوعاً در دست اقلیت‌‌های قومی و مذهبی پناهنده به این مناطق ‌‌‌است؛ مانند شیعیان، علویان و دروزیان

حوضه آبرفتی فرات و سرشاخه‌‌های آن، در حال حاضر، بیشتر در ترکیه امروزی قرار گرفته و مورد بهره­وری جدی ‌‌‌است؛ اما اخیراً بعد از احداث سد اسد، قطب کشاورزی سوریه شده ‌‌‌است؛ ولی این دشت باز، در این منطقه فوق­ العاده سوق الجیشی، پیوسته چالش امنیتی داشته ‌‌‌است و در شکل گیری ترکیب اجتماعی جامعه سوریه نقش چندان  ویژه‌ای نداشته ‌‌‌است.

آثار و نتایج جغرافیای  تاریخی سوریه

اول، چون شطی، مجمع البحار فرهنگ­‌های گوناگون شده و از این جهت، توسعه­یافتگی و عمق نظر عجیبی یافته ‌‌‌است؛ به شکلی که مبدل به گنجینه یا موزه­ای از تمام عناصر و نماد‌هایِ اغلب فرهنگ­‌های بشری شده ‌‌‌است؛ چه در قالب آثار باقی­م‌‌‌‌انده در معماری شهر‌های ب‌‌‌استانی و چه به شکل زبان، ادبیات، فرهنگ، سنت­‌ها و ارزش‌‌های اجتماعی.

دوم، موجب ظهور تسامح و تساهلی شایع در ژنوم فرهنگی مردم، در پذیرش و تحمل دیگران شده ‌‌‌است؛ خصوصاً در مقابل بیگانگان و حتی م‌هاجمان؛ بیگانگانی که به شکلی دیالکتیکی، محل خوف و طمع ایشان بوده‌‌‌‌‌اند؛ مثل برّه­ای در میان گله درندگان و یا پری­چهره­ای در میان مستان زنگی و یا فراتر، چون مربی ددان در کُنام ایشان، یک سوری، دشمن­شناس خوبی ‌‌‌است و آموخته ‌‌‌است که به فن و کرشمه و گریز و گزیر، چگونه هم از صدمه در امان باشد و هم ن‌هایتِ بهره را از حضور موقت بدخوا‌هان ببرد و بدین ترتیب، درس‌‌های بزرگی در سی‌‌‌است مدارا و بازی با حریف قُلدر بیاموزد و ادبیات سیاسی توسعه یافته‌ای داشته باشد که نسخه ارزشمندی از راهبرد مقاومت وتبدیل تهدید‌ها به فرصت‌‌ه‌‌‌است.

سوم، چون کسی که خانه در باد ساخته ‌‌‌است، آموخته ‌‌‌است که چگونه قلعه بسازد؛ ‌‌‌استحکاماتی در فرهنگ و تمدن؛ به شکلی که هیچ گاه کاملاً در سیطره هیچ قومی قرار نگیرد؛ با این که در طول تاریخ به راحتی ضربه خورده و تصرف شده ‌‌‌است و م‌هاجمان، آن را در دسترس ­‌‌ترین نوع شکار پنداشته‌­‌‌‌‌اند؛ اما همه رفته­‌‌‌‌اند و این سوریه ‌‌‌است که هم­چنان پای برجا م‌‌‌‌انده ‌‌‌است؛ مثل یک کیسه ­بکسِ ایستاده­ پایه ­فنریِ پای در زمین فرو کرده!  

این سه ویژگی یا سه پدیده ظهور یافته در بافت اجتماعی منطقه سوریه، شاید علت اصلی گسترش ‌‌‌‌اندیشه توحیدی در این بخش از ج‌هان، در تاریخ ادیان باشد؛ یعنی خستگی ناشی از تفرقه و جنگ مستمر، آشنایی و تجربه آرا و ‌‌‌‌اندیشه‌‌های گوناگون و فرصت انتزاع جوهر مشترک آن­‌ها و نیز توانایی مدیریت بحران این تشتت­ ‌ها و پی­ریزی بنیانی برای بقای یک ایده فراگیر.

نتایج موقعیت تاریخی- جغرافیایی سوریه، تن‌ها در این سه مورد محدود ن‌می‌شوند؛ بلکه به موارد دیگری که قطعاً اهمیت دارند و باید موردتوجه باشد، ‌می‌توان اشاره کرد:

مورد چ‌هارم، ت‌هاجمات چندوجهی و همه جانبه در آنِ واحد ‌‌‌است که شهر‌های سوریه؛ خصوصاً سرزمین‌‌های جانبی را مجبور به ‌‌‌استقلال و خودکفایی در شدید‌‌ترین محاصره­ ‌ها نموده ‌‌‌است؛ به شکلی که مردم هر منطقه‌ای بی­نیاز از قطب قدرت مرکزی و بدون هیچ ارتباطی با نواحی دیگر، توانسته‌‌‌‌‌اند در ادوار مختلف زنده بمانند و زیر شمشیر مقاومت کنند؛ بدین ترتیب، سوریه به طور طبیعی، در طول تاریخ، مدیریتی فِدِراتیو داشته ‌‌‌است و هیچ گاه به طور مطلق و طولانی حکومت مقتدر مرکزی را نپذیرفته ‌‌‌است؛ وضعیتی که مقتضی شرایط بحرانی و نسخه برون رفت از شرایط بحران و اقتصاد مقاومتی ‌‌‌است.

پنجم، این وضعیت گِل­آلود و بلبشو، محیط مناسبی برای اختفا، التجا و رشد افکار و مذاهب مختلفِ عجیب و غریبِ مفید و مُضر و درست و غلط شده ‌‌‌است. فَرق این دیگ مذاهب ن‌هاده شده در منت‌ها الیه غربی آسیا، با آلبوم مذاهب گونه‌گون در منت‌ها الیه شرقی؛ یعنی هند، در پیدایی و اختف‌‌‌است. سوریه جابلقای ذوالقرنین در مغرب ‌‌‌است و هند جابلسای آن در مشرق. این سرزمین، جامعه­ مختلف ­الماهیة و پن‌هانی در غرب دارد؛ چون هند در شرق؛ اما نه عریان و آشکار. در یک کلام، سوریه در منت‌های تقیه ‌‌‌است و بهشت بسیاری از فِرَق؛ از جمله باطنیان، علویان، دروزیان، ارامنه از ترکان گریخته، آثوریان، و ... و نیز تشیع که صد البته اقتضای تقیه، مانع این همانی صددرصدی شعب آن در این منطقه ‌‌‌است؛ بدین جهت، مردم سوریه آموخته‌‌‌‌‌اند کمتر بگویند و بیشتر بشنوند و محافظه­کار باشند؛ طبیعتی پن‌هان­کار و غیر قابل اتکا که شاید چندان خوشایند نیست؛ البته این روحیه محصول دلایل متعدد دیگری؛ از جمله روحیه سماحت و عمق نظر ایشان.

ششم، ماهیت گمرکی و سوقی این منطقه شلوغ مرزی، محمل خوبی برای رشد روحیه منفعت‌طلبی و انسان شناسی تجربی و کاربردی از روحیه اقوام مختلف دنیا ‌‌‌است؛ کما این که هنوز هم هیچ چیزی برای کسبه دمشق قدیمه که قطب تجاری سوریه ‌‌‌است، لذت­بخش­تر از حدس صحیح درباره ملیت، روحیه و نیازمندی­‌های توریست‌‌هایی که برای تفرج و خرید، پرسه ‌می‌زنند، نیست.

هفتم، سوریه به خاطر همین موقعیت چ‌هارسوقی، محل خرید و فروش همه نوع کالای عجیب و غریب و فرصت بی­نظیری برای کسب درآمد و انباشت ثروت ‌‌‌است و از این رو، منبعی برای ال‌هام ایده‌‌های تجاری و غیر تجاری و به نوعی بهره‌­مند از شکلی از آزادی­ تجاری در هر زمینه‌ای.

در جامعه شناسی بازار‌های مرزی، چند گروه از طبقه بورژوا، به شدت فعال و مؤثّر‌‌‌‌اند؛ از جمله فروشندگان امتعه که چندان تعلقی به ارزش‌‌های فرهنگی ندارند و تن‌ها در پی سود ‌‌‌‌اند؛ دیگر، صاحبان امکنه رفاهی و انبارداران که حیاتشان بسته به بارش جمعیت ‌‌‌است؛ سپس، باج­گیران از هر دستی، حکومتی و غیر حکومتی؛ پس از ایشان، نباید از طبقه فرودست خدمت­گزار م‌هاجر که به امید ادامه حیات، خود را به این تجمع مملو از فرصت ‌می‌رسانند، غفلت کرد. پیوستگی بازار و ارباب مذاهب و نیز هژمونی قومی را نیز نباید فراموش کرد.

این همسان­انگاری ساده و محدود به این وجیزه، کارکرد آموزشی دارد و نباید موجب وهن موضوع جامعه شناسی این کشور در ذهن گردد؛ بلکه عرصه جغرافیای گسترده و حضور پر رنگ ارباب ادیان و اقوام در عرصه قدرت در سوریه، قطعاً بسیار مهم ‌‌‌است.

قومیت سوری

در عربی معاصر، اصطلاح «ناسیونالیسم» (Nationalism) که یک ایده و جنبش سیاسی محسوب ‌می‌شود و هدف آن ترقی بخشیدن به منافع یک ملت ‌‌‌است، به «القومیة» ترجمه شده ‌‌‌است؛ اما در این بخش، موضوع سخن، قومیت، به معنی گروه‌‌های قومی ‌‌‌است و نه ناسیونالیسم؛ البته محتوای سخن، نه تن‌ها با ناسیونالیسم و آنچه بعد‌ها، راهبرد اصلی در سی‌‌‌است سوریه شد، بی ارتباط نیست؛ بلکه به نوعی، جستاری در مبانی و مبادی آن نیز هست.

در یک تعریف ساده، «قوم»، به گروهی از انسان‌‌ها گفته ‌می‌شود که اعضای آن، دارای ویژگی‌‌های نژادی یکسان و یا مشترکات زبانی، رفتاری و مذهبی هستند.[۳]

اصل و نسب، «اسطوره پیدایش» (Genesis Myth) که قوم عرب از این جهت فقیر ‌‌‌است، تاریخ، میهن، زبان یا گویش، نظام‌‌های نمادین؛ مانند مذهب، آداب و رسوم، سبک آشپزی و پوشش، هنر‌ها و ظاهر فیزیکی، مجموعه مؤلفه ­‌های اصلی مطالعات قوم­شناسی ‌‌‌است؛ البته ممکن ‌‌‌است نَسَب ژنتیکی، در موارد خاص نیز مورد توجه باشد.[۴]

باید توجه داشت که از طریق زبان، فرهنگ ­پذیری و تغییر دین، افراد یا گروه‌‌ها، ممکن ‌‌‌است در طول زمان، از یک قوم به قومی دیگر تغییر مکان دهند؛ همچنین، ممکن ‌‌‌است یک گروه قومی، به زیرگروه‌‌ها یا قبیله‌‌هایی تقسیم شود و در طول زمان، هر کدام از این شاخه‌‌ها، به هر دلیلی؛ مثل درون‌همسری یا دوری از گروه اصلی، خود، به گروه‌‌های قومی جداگانه تبدیل شوند و برعکس، قومیت‌‌های مجزا، ‌می‌توانند با هم ادغام شوند و یک قومیت جدید را تشکیل دهند که به هر دو صورت؛ یعنی تقسیم یا ادغام قومی، در ااصطلاح انسان­شناسی، «قوم زایی» (Ethnogenesis) ‌می‌گویند.

قوم‌زایی، به دو صورت منفعلانه (Passive) و فعال (Active) ‌می‌تو‌‌‌‌اند باشد. در شکل منفعلانه که موارد بسیار و قدمت بیشتری دارد، نشانگر‌های هویت گروهی، در قومی از قوم دیگر ناخو‌‌‌استه تحمیل و انباشته شده و قوم جدید شکل ‌می‌گیرد که یک نتیجه ناخو‌‌‌استه ‌‌‌است. مسیر این انباشتگی، مثل م‌هاجرت‌‌ها، ت‌هاجمات و ... ‌‌‌است.

در قوم‌زایی فعال، افراد به طور عمدی و مستقیم، هویت‌‌های جداگانه­ای را در تلاش برای حل یک مشکل سیاسی - امنیتی یا تحمیل برخی ارزش‌‌های فرهنگی، روابط قدرت، و غیره «مهندسی» می کنند؛ مثل ادعای مشترک فرانسوی‌‌ها، اسپانیایی­ ‌ها و ایتالیایی ­‌ها در این که از قوم «گوت» (Goths) هستند؛ قومی از شاخه «ژرمن شرقی» که در 410 میلادی به امپراتوری روم تاختند.[۵] 

ناسیونالیسم، شکل حاد قوم‌زایی ‌‌‌است؛ همچنین، در حال حاضر، در اغلب کشور‌ها، سی‌‌‌است یکپارچگی ملی اقضا ‌می‌کند که همه افرادی که در یک کشور متولد شده یا به طور قانونی ساکن هستند؛ فارغ از نوع قومیت نژادی، قانوناً جزء قومیت آن کشور، محسوب شوند.

اعضای یک قوم، خود را دارای سنت‌‌های فرهنگی و تاریخی ‌می‌دانند که آن‌ها را از سایر گروه‌‌ها متمایز ‌می‌کند. در واقع، هویت قومی یک مؤلفه روانی یا عاطفی قوی دارد که مردم جهان را به دو دسته متضاد؛ یعنی «ما» و «دیگران» تقسیم ‌می‌کند و بر خلاف قشربندی اجتماعی که افراد را در یک سری محور‌های افقی بر اساس عوامل اجتماعی - اقتصادی تقسیم و متحد می کند، مردم را در یک سری محور‌های عمودی تقسیم و متحد می کند؛ بنابراین، گروه‌‌های قومی، حداقل به لحاظ نظری، تفاوت‌‌های طبقاتی اجتماعی - اقتصادی را از بین ‌می‌برند و اعضایی را از همه اقشار جامعه، جذب ‌می‌کنند.[۶]

پس از دهه 1960، بعضی از پژوهش­گران مسائل قوم شناسی (سازه ­گرایان/Constructivism)، بر خلاف گذشتگان (اولیه ­گرایان/Primordialists) که گروه‌‌های قومی را پدیده‌‌های واقعی ‌می‌دانستند که ویژگی‌‌های متمایز آن‌ها از گذشته‌‌های دور باقی م‌‌‌‌انده ‌‌‌است[۷]، معتقدند که پیوستگی­‌‌های اولیه تاریخی در دنیای معاصر، چندان اهمیتی ندارند و گروه‌‌های قومی، تن‌ها بخشی از «سازه‌‌های اجتماعی» هستند که هویت آن‌ها را قوانین اجتماعی تعیین ‌می‌کند و به طور کلی، ویژگی‌‌های فرهنگی که با ت‌هاجم نظامی اقوام دیگر، م‌هاجرت، تجارت و پذیرش مذاهب، تکامل ‌می‌یابند، شاخص مهم­تری نسبت به اصالت نژادی محسوب ‌می‌شود.[۸]

طیف قومیت [i] در سوریه

پیش­تر، در بخش تاریخ و نیز جغرافیای انسانی بررسی شد که به جهت توجه قدرت‌‌های بزرگ و مهاجم پیرامونی به سوریه و همچنین، ظهور ادیان بزرگ در این منطقه، جامعه سوریه، ترکیبی نامتجانس از گروه‌‌های قومی(Ethnicity) و دینی متعدد دارد که محصول یک فرایند قوم‌زایی منفعلانه دراز مدت ‌‌‌است.

در سوریه از ادوار ب‌‌‌استان، قوم‌زایی­ ‌های متناوب و گسترده­ منفعلان ه­ای صورت گرفته ‌‌‌است که قدی‌می‌‌‌ترین آن‌ها ‌‌‌استیلای قومیت آشوری و رُم مسیحی بوده ‌‌‌است و جدید‌‌ترین و مهم­‌‌ترین آن­‌ها قوم ­پذیری عربی­ ‌‌‌است؛ هر چند که سوریه از دیرباز، حداقل از هزاره قبل از میلاد، میزبان اقوام آرامی بوده‌‌‌‌است. در عصر حاضر نیز قوم‌زایی ناسیونالیستیِ عربیِ پرقدرتی از سوی حزب بعث که گرایشات شدید سوسیالیستی و کمونیستی نیز دارد، به جامعه سوریه فعالانه القا شده ‌‌‌است.

در سرشماری سال 2010؛ یعنی پیش از بحران، از 22 میلیون نفر جمعیت سوریه، از نظر قومی 90/3 درصد عرب «عدنانی» و مابقی: 9/7 درصد، کرد‌ها و اقلیت‌‌های آرامی، ارمنی، چرکس، ترکمن هستند[۹]. جزئیات این ترکیب قومی و پراکندگی آن­‌ها، تقریباً در همین حدود، پیش­تر در بخش جغرافیای انسانی همین کتاب بررسی شد. 

اعراب تقریباً در همه نقاط سوریه؛ به جز ‌‌‌استان الحسکه، اکثریت را دارند؛ اعم از اعراب اصیل سوری و یا اعراب م‌هاجر از کشور‌های دیگر عربی؛ خصوصاً آوارگان فلسطینی و گروه‌‌های لبنانی. کثرت قومی و مذهبی، در این جمعیت نه چندان کثیر، مورثِ ضعف انسجام اجتماعی شده ‌‌‌است؛ مضافاً این که این گروه‌‌های قومی یا مذهبی، در مناطق مشخص و جدا متمرکز‌‌‌‌اند و نه تن‌ها فرایند «همانندسازی» (Assimilation) ایشان در وضعیت خوبی نیست؛ بلکه سی‌‌‌است‌‌های ‌‌‌استعماری بعد از ‌‌‌استقلال نیز بر «تکثرگرایی» (Pluralism) قومی و تضاد‌ها افزوده ‌‌‌است[ii]. طرح این پرسش بدیهی ‌‌‌است که عروبت یا قوم‌زایی عربی جمعیت سوریه، در مقایسه با دیگر کشور‌ها، ترکیب تقریباً واحدی از لحاظ نژاد باید داشته باشد و چرا باید، اقلیت‌‌های قومی دیگر، در تضعیف انسجام ملی تا بدین حد نقش داشته باشند؟

اولاً قومیت عربی در سوریه، اصطلاحاً متشکل از عرب عاربه (بائده) یا عرب قحطانی نیست؛ بلکه از زمان اقتدار آرامیان (1100-800 پ.م.) و ‌‌‌استیلای فرهنگ و زبان آن­‌ها که به زیرشاخه‌‌های آشوری، عبری و عربی تقسیم ‌می‌شود[۱۰]، مردم این منطقه، عربی­مآب شده و از نظر زبانی، متصل به قومیت عربی شده‌‌‌‌‌اند و اصطلاحاً و با کمی تسامح، شاید عرب عدنانی[iii] (اسماعیلی) محسوب شوند.[iv] پیامبر اسلام (ص) نیز از اعراب عدنانی ‌‌‌است.

عرب عدنانی به مردم عربی گفته ‌می‌شود که دارای اصالت عرب خالص نیستند و  اغلب از زمره اقوامی هستند که عربی‌سازی (مستعرب) شده‌‌‌‌‌اند؛ برخلاف اعراب عاربه؛ یعنی اعراب خالص و اصیل یا قحطانیان که به ساکنان منطقه جنوبی شبه جزیره عربستان گفته­ ‌می‌شود؛ قومی که خود را از نژاد «ابوالعرب»، «یعرب بن قحطان بن هود بن شالخ بن قینان بن ارفخشذ بن سام بن نوح نبی ع» و عرب خالص ‌می‌دانند.

اعراب مستعربه؛ یعنی اعراب ناخالص و پیوسته با دیگران؛ مثل ساکنان منطقه بین‌انهرین (عراق/ بابل) و مرکز و جنوب شبه جزیره عربستان، خود را از نژاد عدنان، نواده اسماعیل نبی (ع) ‌می‌دانند[۱۱]؛ اما امروزه، اصطلاح ‌‌‌استعراب، توسعه یافته و عمده مردمان دنیای عرب، مستعرب هستند؛ اما عدنانی نیستند؛ مثل اعراب سوریه، مصر و شمال آفریقا.

در واقع، هرچند عدنانیانِ عراقی از نظر ژنتیکی، از زیرگروه‌‌های نژاد سامی  هستند[۱۲]؛ اما مردم سرزمین‌‌هایی مثل سوریه، مستعربانی هستند که عدنانی هم نیستند و از نظر نژادی، آمیزه­ای از همه اقوام و نژاد‌هایی هستند که دوره­ای از سیطره بر این منطقه را تجربه کرده­‌‌‌‌اند. 

عدنانیان و مستعربان، تا حدود زیادی با عرب عاربه اختلاف فرهنگی دارند و مانند اغلب ملت‌‌های دیگر که اسلام را پذیرفته­‌‌‌‌اند، هم قرائت و برداشت خود را از اسلام دارند و هم سنت و فرهنگ بومی خود را تا جایی که امکان داشته ‌‌‌است، با سنت و فرهنگ اسلامی تلفیق کرده­‌‌‌‌اند؛ مثل هند، ایران، مالزی و دیگر ملت‌‌ها؛ البته بدیهی ‌‌‌است که پذیرش زبان، در این انطباق، بیش‌‌ترین هم­خوانی­‌ها را ایجاد کرده­‌‌‌است؛ اما تفاوت‌های فرهنگی در حداقل­‌‌ترین شکل هم ‌می‌توانند تأثیرگذار باشند؛ چنان که این اختلاف بین عرب حجازی و عراقی و شامی، زمینه جنگ­‌ها و کشمکش­‌های خونین و دراز مدت بوده ‌‌‌است[۱۳]؛ کما این که گروهی از تحلیل­گران، واقعه کربلا را نتیجه این تضاد ‌می‌‌انگارند.[۱۴]

نتیجه این که اختلافات قومی مردم سوریه، فراتر از محدوده عروبت آن­‌ه‌‌‌است و در واقع، میراثی از دوران پیش­عربی و مربوط به قوم‌زایی­‌های متناوبِ خاص این منطقه که تابعی از فرایند تکثرِ برخ‌‌‌استه از م‌هاجرت‌‌ها و لشکرکشی­‌های اقوام پیرامونی ‌‌‌است و در ژنوم فرهنگی خود، عناصر بی­شماری از نماد‌های زیستی غیرعربی و یا به معنی دقیق کلمه، غیرسامی - آرامی دارد؛ خصوصاً یونانی – روم مسیحی.

از ساحل سوریه تا جنوب یونان راهی نیست. امروزه هنوز هم یک جامعه یونانی مسیحی با حدود 4500 نفر در سوریه وجود دارد که اکثر آن‌ها ملیت سوری دارند و عمدتاً در حلب، بانیاس، طرطوس و دمشق  زندگی ‌می‌کنند؛ همچنین حدود 8000 مسلمان یونانی زبان با اصالت کِرتی در الحمیدیه زندگی ‌می‌کنند.

جستجوی خط به خط تمام نشانگر‌های فرهنگی و انسان­شناختی این آمیزه قومی در سوریه و بررسی شدت و ضعف تأثیر هر کدام و نیز پایداری­ آن­‌ها تا روزگار معاصر، نیاز به پزوهش دراز دامنی دارد و در گنجایش این کتاب نیست؛ با این حال، در این قسمت، ‌می‌توان به بعضی مطالعات و آثار خوب در زمینه دادوستد‌های فرهنگی بیناقومی در طیف قومیت سوریه اشاره کرد؛ مثل «هلنیسم و مردم آرامی»[۱۵]، «هویت سوری در ج‌هان یونانی-رومی»[۱۶]، «روایات سوریه روم»[۱۷]

شهرسازی، معماری و خصوصاً ساخت حمام، از مهم­‌‌ترین اِلِمان­‌های فرهنگ شهرنشینی یونانیان ورومیان ‌‌‌است که  سوریان آن را اخذ و به خوبی حفظ و گسترش دادند؛ مثل حمام­‌های حمام ‌های رومی در «پالمیرا» (تدمر)، «بُصرى»، «سرجیلا» و «شهبا». حمام‌های قدیمی متعددی در سوریه از دوران ممالیک و عثمانی هنوز هم پابرجا هستند؛ مانند «حمام بهرام پاشا»، «حمام الممالک الظاهر» در دمشق، «حمام نورالدین شهید» در بازار «البزوریة»، حمام­‌های پنچگانه شمال نهر «البردی»؛ مثل «حمّام أمونة» و ...

در مورد عنصر کردی که بعد از عربی، بیش‌‌ترین تعداد را دارد، به دلیل عداوت تاریخی، قوم­زدایی فعالانه­ای در سوریه وجود داشته‌‌‌‌است تا حدی که تا زمان بشار اسد، کرد‌های سوریه خارجی محسوب شده و از داشتن اوراق هویت محروم بودند.

در سطح فرهنگی، تقسیم بندی واضحی بین کرد‌های شهری و روستایی سوری وجود دارد. کرد‌های ساکن در شهر‌ها، معمولاً به جوامعی تعلق دارند که قرن‌ها در فرهنگ و جامعه شهری عرب ادغام شده ‌‌‌‌اند؛ به ویژه به عنوان بخشی از تشکیلات نظامی و اداری عثمانی در دمشق که بزرگ‌‌ترین و مهم ‌‌ترین سکونتگاه کرد‌های شهری در سوریه ‌‌‌است؛ در واقع، 40 درصد از جمعیت کرد سوری به طور کامل عرب شده‌‌‌‌‌اند .شخصیت ‌های مهمی مانند «محمد کرد علی»، متفکر برجسته ناسیونالیسم عرب و «خالد باکداش» که حزب کمونیست سوریه را در سال 1936 تأسیس کرد، از این گروه از کرد‌ها هستند. [۱۸]

زبان کردی، تن‌ها شاخص پایدار ارزش‌‌های فرهنگی کرد‌ها در سوریه ‌‌‌است؛ زیرا وابستگی مذهبی کرد‌ها متنوع ‌‌‌است و علاوه بر اکثریت مسلمانان سنی، به ویژه در مناطق شهری، تعداد زیادی مسیحی، یهودی و ایزدی نیز در این کرد محسوب ‌می‌شوند.

در مورد ترکان، وضع شدیدتر ‌‌‌است؛ زیرا خاطره­ی دیکتاتوری امپراتوری عثمانی، عاملی برای ترکی­زدایی گسترده بعداز جنگ ج‌هانی شود و سخت گیری­‌ها شدت یابد؛ به همین دلیل رسوخ فرهنگ ترکی با مخالفت‌های جدی همراه بوده ‌‌‌است؛ تا حدی که چاپ و نشر آثار به زبان ترکی در سوریه ممنوع ‌‌‌است[۱۹]؛ همان­طور که در امپراتوری عثمانی، تا 1855میلادی، چاپ نشریه به زبان عربی ممنوع بود؛ با این حال، نماد‌های فرهنگ ترکی یکسره از ساختار قومی سوریه حذف نشده ‌‌‌است.

در طول حکومت عثمانی، زبان ترکی و در تمام دوران عثمانی زبان رسمی در ادارات دولتی در سوریه بود؛ به همین جهت، تعداد زیادی از اصطلاحات ترکی وارد گویش سوری شده ‌‌‌است؛ به ویژه اصطلاحات مربوط به سی‌‌‌است، ارتش یا غذا؛ مانند:

«طَبَنْجَة» (Tabanca): تفنگ، «كُزلُكْ» (Gözlük): عینک، «شَنطة» (çanta): کیسه، «جُمرُك» (Gümrük): گمرک، «بَقشیش» (bagşiş): بخشش، عطا و رشوه، «بلكی» (belki): شاید؛ همچنین، القاب ترکی؛ مانند «پاشا» (Paşa)، «آغا» (Ağa) و «خواجه» (Hoca).

در ساختار صرفی نیز، از تکواژ «جی» در صفت ‌‌‌استفاده می شود؛ مثل «مشکلجی»؛ یعنی بسیار مشکل دار ‌‌‌است و «خضرجی»؛ یعنی سبزی فروش.

بر اساس تحقیقی که در سال 1929 انجام شد، گویش مردم دمشق شامل حدود 600 کلمه ترکی ‌‌‌است. قهوه‌خانه­‌های ترکی و آیین­‌های آن؛ مثل نقالی و قصه­گویی در ‌‌‌قهوه‌خانه شاید از زیبا‌‌ترین و تأثیرگذار‌‌ترین عناصر باقی­م‌‌‌‌انده قوم ترک در فرهنگ سوری باشد. غذا‌های سوری نیز به نوبه خود تحت تأثیر غذا‌های ترکی ‌‌‌است؛ به ویژه غذا‌های؛ مانند «شاورما» (Şavurma)[vi]، «شیش طاووق» (Şiş tawook)[vii]، «شیش برک/ شُشْبَرَك» (şiş barka)[viii] و غیره .

در مورد پوشاک نیز «طَربوش»، «فَس» یا «فینه»، مشخص­‌‌ترین پوشش باقی م‌‌‌‌انده به میراث از قومیت ترک در میان اعراب غرب آسیا؛ خصوصاً سوریه ‌‌‌است. فینه یا فِز گونه‌ای کلاه ‌‌‌است برای مردان؛ به صورت مخروط ناقص، از ماهوت سرخ یا سیاه. در عربی به آن «طربوش» ‌می‌گویند و در زبان ترکی و زبان ‌های اروپایی به «فَز» معروف ‌‌‌است. فز تلفظ ترکی ‌‌‌استانبولیِ«فاس» ‌‌‌است که نام شهری در مراکش  و خ‌‌‌استگاه اصلی ‌‌‌است.

قومیت و مذهب، ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و گاهی یکی تلقی ‌می‌شوند؛ زیرا گاهی گروه‌‌های مذهبی، در قومیت خاصی متمرکز­‌‌‌‌اند؛ مثل ارامنه یا دروزی­‌ها؛ اما به طور کلی، موضوع قومیت، اعم از موضوع دین و مذهب ‌‌‌است؛ به طور مثال، اعراب، تقریباً در سراسر رنکینگ دینی سوریه وجود دارند؛ ترکان و اکراد نیز همین­گونه­‌‌‌‌اند؛ اما با نسبتی کمتر. 

شاکله دینی جامعه سوریه

دین هر چند مبدئی غیر زمینی دارد؛ اما مانند فرهنگ، اساساً موضوعی انسانی؛ و یا به تعبیر دقیق­تر، مربوط به انسان ‌‌‌است؛ بدین جهت، در تمام علوم انسانی، فصلی به ماهیت و نقش دین، اختصاص داده ‌‌‌است. به همین دلیل، چالشی در موقعیت منطقی موضوع «بررسی شاکله دینی جوامع مختلف» در کتاب­‌های فیروزه­ای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وجود دارد؛ اما حقیقتاً محل اصلی طرح مسئله کج‌‌‌است؟

وقتی تاریخ یک کشوری را ورق ‌می‌زنید، قطعاً تاریخ ادیان موضوعیت دارد و وقتی به بررسی­‌های جامعه شناسانه ‌می‌رسید، باز دین جایگاه ویژه‌ای ‌می‌یابد؛ پس به همان دلیل که در کتب فیروزه­ای، مطالعات تاریخی و اجتماعی، قبل از بررسی­‌های فرهنگی جای داده شده­‌‌‌است، داده­‌های مربوط به دین نیز باید ابتدا از بُعد تاریخی و اجتماعی بررسی شود تا طراحی نظام فرهنگی در کشور مورد نظر، صورت علمی و منطقی­تری، حسب روند خطی کتاب­‌های فیروزه­ای، داشته باشد؛ با این حال اصرار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بر این ‌‌‌است که موضوع دین در بخش فرهنگی کتاب مطرح شود؛ فلذا از خواننده محترم تقاضا ‌می‌شود که ابتدا این بخش رادر نظام فرهنگی سوریه مطالعه نماید و سپس به قسمت جامعه شناسی کتاب بازگردد تا این بخش کامل­تر تلقی وتصور شود.

زندگی روزمره و آداب و رسوم اجتماعی

خانواده

خانواده قلب زندگی اجتماعی سوریه ‌‌‌است و ازدواج، رکن اساسی برنامه­‌های زندگی یک جوان سوری ‌‌‌است. والدین معمولاً از اختیارات قاطعی در تأیید یا رد ازدواج دختر یا پسر خود، برخوردارند. در واقع، اکثر ازدواج ‌ها در سوریه معمولاً ازدواج ‌های سنتی ‌‌‌است.

ازدواج مردان مسلمان با پیروان ادیان دیگر یک امر عادی ‌‌‌است؛ یعنی فقط ازدواج مرد با زنان غیرمسلمان؛ زیرا برعکس آن ممنوع ‌‌‌است. ازدواج ‌های بین فرقه­ای در میان مسیحیان جایز ‌‌‌است؛ اما نیاز به مجوز از هر دو فرقه دارد. روابط همسایگی و دوستی میان اعضای مذاهب مختلف در شهر‌های سوریه رایج ‌‌‌است.

اصلاحیه قانون احوال شخصیه سوریه شماره 59 مصوب 1953، تصریح می کند که سنّ ازدواج برای پسر و دختر هجده سال کامل ‌‌‌است. (ماده 16) و ماده 18 ‌می‌گوید که اگر نوجوانی ادعای بلوغ کند. بعد از تمام شدن پانزده سال و تقاضای نکاح، در صورتی که برای قاضی معلوم شود که ادعای آن‌ها صحت دارد و زوجین از حقوق زناشویی مطلع هستند،اگر ولی پدر باشد، رضایت او لازم ‌‌‌است؛ در واقع با یان شرایط نیز، حداقل سن ازدواج، در عمل، طبق قوانین سوریه، پانزده سال ‌‌‌است.

وضعیت زنان

متأسفانه خشونت خانگی یک پدیده اجتماعی گسترده در جوامع عربی و بالطبع در سوریه ‌‌‌است؛ زیرا برآیند  ساختار نظام‌‌های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی این جوامع، فقدان عدالت جنسیتی و پذیرش کنترل پدرسالارانه ‌‌‌است و به همین دلیل نیز هیچ آمار مشخصی از خشونت خانگی وجود ندارد؛ اما موضوع کاملاً مشخص و بدیهی ‌‌‌است!

میراث اجتماعی و گفتمان دینی سوریه در بسیاری از مسائل و جنبه‌‌ها، مرد را بر زن ترجیح ‌می‌دهد و جامعه را به جامعه‌ای مردسالار/مردانه تبدیل کرده ‌‌‌است که در آن زنان تن‌ها سایه‌ای از مرد، تابع او و تابع اختیار و اراده او ‌می‌شوند و پیشرفت اقتصادی، از نظر مالکیت، کار و تولید ثروت، عمدتاً از آنمردان ‌‌‌است و به عنوان ابزاری به مرد کمک ‌می‌کند تا زنان را از بسیاری ج‌هات کنترل کند. این موضوع، به وضوح در سیستم حقوقی، سیاسی و اجتماعی حاکم در سوریه منعکس ‌‌‌است. حقیقت مطلب آن ‌‌‌است که خشونت رایجی علیه زنان در سوریه؛ مانند اغلب کشور‌های عربی، جریان دارد و این جوامع، در مقابل خشونت مردان، نوعی تسامح را تحمل می کنند؛ بدین معنی که پدر حق دارد فرزندان و همسرش را تربیت کند؛ در واقع، خشونت نوعی آموزش تلقی ‌می‌شود! این خشونت­‌ها فقط از سوی مردان خانه اعمال ن‌می‌شود؛ بلکه جنگ داخلی سوریه که در خانه به وقوع پیوسته ‌‌‌است، موجب افزایش این خشونت­‌ها به شکل کشتار، شکنجه، اسارت و نامنی­‌های روحی و روانی نیز درآمده ‌‌‌است.

در گزارش «شاخص شکاف جنسیتی» (Global Gender Gap) سال 2020 سازمان ملل که شامل 153 کشور ‌‌‌است، زنان سوری، در زمینه­‌های تحصیلی، توانمندسازی سیاسی و مشارکت اقتصادی، در رتبه کلی رتبه 150 قرار دارند. کشور‌های اسلامی در این گزارش در رتبه­‌های 120- 153 قرار دارند. کشور‌های بعد از سوریه، پاکستان، عراق و یمن هستند. ایران نیز در این گزارش رتبه 147 و عربستان سعودی، رتبه 148 را دارد. نخستین کشور اسلامی، کویت ‌‌‌است با رتبه 120.[۲۰]

قوانین سوریه به شوهر اجازه ‌می‌دهد که زن خود را «ضربه خفیف» بزند؛ البته برای آن حد معینی وجود ندارد! ولی جایز نیست که او را به فحاشی کند؛ هرچند وصف صحیح یباشد. در مورد «قتل ‌های ناموسی» (القتل بدفاع الشرف)، قانون موسوم به «الاحوال الشخصیة» در ماده 548 (تا سال 2009) مقرر ‌می‌دارد که مردی که همسر، خواهر یا یکی از اولاد یا نوادگان خود را که او را در جنایت زنا یا رابطه جنسی با دیگری غافلگیر کند، به قتل برس‌‌‌‌اند، از مجازات کاملا معاف ‌‌‌است. سپس همان قانون، حداقل دو سال حبس تعیین کرد که بعد‌ها به پنج سال افزایش یافت؛ اما در 17 مارس 2020، بشار اسد رئیس جمهور سوریه، طی فرمان تقنینی شماره (2) این ماده را لغو کرد؛ به عبارت دیگر، قانون مجازات فعلی سوریه ، آن را مانند هر جنایت دیگری رسیدگی ‌می‌کند.

آسیب‌های اجتماعی

اختفا ذاتی فساد ‌‌‌است؛ به همین دلیل جستجو برای یافتن گزارش دقیق فساد چه در ادارات دولتی و چه در بخش خصوصی، کار عبثی ‌‌‌است؛ با این حال، صد البته، اعتراضات داخلی، تالی فساد حاکمیتی ‌‌‌است؛ هرچند عوامل دیگر آن را تشدید کرده باشند؛ در واقع، چاشنی اصلی نزاع داخلی، همیشه احساس خسارتی ‌‌‌است که به دلیل وجود مفسده­‌های مدیریتی ایجاد ‌می‌شود.

از ن‌هاد‌های رسمی نباید توقع گزارش­‌های صددرصد درست و دقیق را داشت؛ همان­طور هم از ن‌هاد‌های بیگانه؛ خصوصاً مراکز ریز و درشت تحقیقاتی اروپایی که در حال حاضر، سوریه را زیر شدید‌‌ترین تحریم­‌های اقتصادی و سیاسی قرار داده­‌‌‌‌اند.

بدیهی ‌‌‌است که طرفین بحران داخلی و در و اقع بین­المللی سوریه، یکدیگر را به شدید‌‌ترین و سازمان یافته­‌‌ترین جنایات متهم کنند. فارغ از صدق و کذب قضایا، بدیهی ‌‌‌است که این بحران، خسارت­بار‌‌ترین آسیب­‌ها را در تاریخ معاصر سوریه بعداز جنگ ج‌هانی داشته ‌‌‌است. ویرانی­‌های گسترده در یک بازدید کلی و ساده، خود، گویا‌‌ترین گزارش ‌‌‌است؛ از بعضی از مناطق ریف دمشق، هیچ برجای نم‌‌‌‌انده­‌‌‌است؛ هم­چنان در حلب و دیگر مناطق.

آسیب­‌های معمول قبل از جنگ، در کشور نه چندان غنی سوریه، در کوران بحران و شدیدتر از آن، بعد از فروکش کردن نبرد، آرام آرام واقعیت خود را به نمایش درآورده ‌‌‌است؛ در رأس آن، قتل و شکنجه، فقر، بی­کاری و معلولیت ‌‌‌است؛ یعنی محصولات همیشگی و کثیف جنگ که تنازع برای بقا را به طور طبیعی گسترش ‌می‌دهد.

به عنوان نمونه، یک مرکز تحقیقاتی مشهور  وتقریباً معتبر در ژنو سوئیس، به نام «ابتکار ج‌هانی علیه جنایات سازمان یافته فراملی» (GI-TOC)(Global Initiative Against Transnational Organized Crime) گزارشی از وضعیت آسیب­‌های اجتماعی در سوریه منتشر نموده ‌‌‌است که از شدت آن، بعید ‌‌‌است کسی جرئت انکار داشته باشد! و از آنجا که برای مستندسازیِ ادعای خود، فقط مدعی ‌‌‌استفاده از زبده­‌‌ترین کارشناسان در بیش‌‌ترین تعداد ‌‌‌است، ن‌می‌توان به قطع و یقین، به داده­‌های آن اعتماد علمی داشت؛ زیرا هیچ رفرنس یا ارجاع دقیقی ارائه نشده ‌‌‌است؛ با این حال، شاید با کمی اغراق، وضعیت را پر بی­راه تشریح نکرده باشد.

متن گزارش GI-TOC درباره آسیب­‌های اجتماعی در سوریه

بازار‌های قاچاق انسان در سوریه در حال رونق ‌‌‌است. کار اجباری و ‌‌‌استثمار جنسی در کشور فراگیر شده و زنان، مردان و کودکان قربانی ‌می‌شوند. به ویژه بسیاری از زنان مجبور به تن فروشی ‌‌‌‌اند. قاچاق اعضای بدن نیز محرز ‌‌‌است. بازیگران دولتی و غیردولتی نیز از کودکان سوری در نبرد ‌‌‌استثمار کرده و آن­‌ها را مجبور کرده­‌‌‌‌اند به عنوان جنگجو، سپر انسانی و بمب گذار انتحاری یا جلاد وارد معرکه شوند.

قربانیان سوری و غیر سوری به خارج از سوریه قاچاق شده و در کشور‌های همسایه مورد ‌‌‌استثمار قرار گرفته­‌‌‌‌اند. این، بازاری بسیار سودآور ‌‌‌است و طبق گزارش­‌ها در حال گسترش ‌‌‌است. انفعال دولت و تسهیل قاچاق انسان، آسیب پذیری مردم سوریه را در برابر ‌‌‌استثمار تشدید ‌می‌کند.

موضوع منحصر به کودکان نیست. میلیون ‌ها سوری که به دنبال فرار از جنگ داخلی هستند، در سال ‌های اخیر به کشور‌های همسایه قاچاق شده‌‌‌‌‌اند. قاچاقچیان سوری با همتایان خارجی در کشور‌های همسایه، برای انتقال پناهجویان و پناه­گرفتگان همکاری ‌می‌کنند. افراد قاچاق شده در مسیر‌های قاچاق با خطرات قابل توجهی روبرو بوده‌‌‌‌‌اند؛ به ویژه زمانی که داعش حضور قوی­تری در منطقه داشت و در موارد بسیاری، سوری­‌ها به قاچاقچیان پول پرداخت کرده­‌‌‌‌اند تا آن‌ها را مجدداً به سوریه برگردانند! در حال حاضر، با توجه به نابودی داعش در شمال شرق سوریه و تحکیم مجدد بیشتر مناطق توسط رژیم سوریه، بازار قاچاق انسان، در سال‌‌های اخیر منقبض شده ‌‌‌است.

تجارت قاچاق اسلحه، از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه افزایش یافته ‌‌‌است. بسیاری از تسلیحات خارجی که برای تحویل به گروه‌‌های طرفدار رژیم یا مخالفان در نظر گرفته شده بودند، به بازار سیاه منتقل شده‌‌‌‌‌اند. بسیاری از تسلیحات در نظر گرفته شده برای تحویل به گروه ‌های مخالف نیز به گروه ‌های تروریستی؛ مانند داعش منتقل شده ‌‌‌است. تسلیحات به طور غیرقانونی هم به صورت آنلاین و هم در بازار‌های فضای باز؛ به ویژه در شمال شرق سوریه فروخته می شوند.

انبار‌های تسلیحات رژیم نیز به طور مداوم در طول جنگ، مورد حمله و غارت قرار گرفته ‌‌‌است و مقامات ارتش سوریه به فروش غیرقانونی سلاح و مهمات به گروه‌‌های مخالف؛ مانند ارتش آزاد سوریه معروف هستند. بازار قاچاق اسلحه سوریه، عمدتاً توسط گروه ‌های طرفدار رژیم؛ اعم از خارجی و داخلی، کنترل ‌می‌شود و به ویژه در جنوب سوریه و در مناطق کردنشین رایج ‌‌‌است.

قاچاق نفت یک مسئله مهم در سوریه ‌‌‌است. در طول بیشتر جنگ داخلی، نفت سوریه در کنترل داعش بود و منبع درآمد مهمی برای این گروه تروریستی محسوب ‌می‌شد. داعش به هر دو گروه حامی رژیم و مخالفان، نفت فروخت و در اوج خود، روزانه میلیون­‌ها دلار درآمد داشت. سوخت یارانه­ای رژیم نیز به بازار‌های سیاه هدایت شده ‌‌‌است و جنایتکاران و جنگ­سالاران، هر دو، به قاچاق سوخت دست زده­‌‌‌‌اند.

مقامات بلندپایه سوری، در تجارت غیرقانونی نفت نقش داشته­‌‌‌‌اند و سود سوختِ غیرقانونی [از نظر غرب] نقش مهمی در حفظ اقتصاد سوریه در طول جنگ داشته ‌‌‌است. مقامات بلندپایه ترکیه نیز به خرید و انتقال غیرقانونی نفت سوریه از داعش متهم شده‌‌‌‌‌اند؛ هرچند این موضوع همچنان مورد مناقشه ‌‌‌است.

از زمان نابودی داعش در شمال شرق سوریه، نفت سوریه به دست نیرو‌های کردِ تحت حمایت ایالات متحده افتاده ‌‌‌است و این، سؤالاتی را در مورد میزان دخالت ایالات متحده در صنعت نفت سوریه ایجاد ‌می‌کند. به دلیل تحریم­‌های آمریکا علیه ایران، نفت ایران نیز [به ادعای امریکا] به صورت قاچاق وارد سوریه ‌می‌شود.

اگرچه جنایات حیات وحش کمتر فراگیر ‌‌‌است؛ اما حیات وحش و حیوانات خانگی از کشور‌های همسایه و شرق اروپا به سوریه قاچاق شده و متعاقباً با مجوز‌های تقلبی صادر شده ‌‌‌است. همچنین مراکز تکثیر حیات وحش در حلب و دمشق وجود دارد که از آنجا حیوانات عجیب و غریب از سوریه به سایر نقاط خاورمیانه قاچاق ‌می‌شوند. تجارت غیرقانونی پرندگان موضوع مهمی ‌‌‌است و به ویژه گونه­‌های شاهین (باز) و عقاب را تهدید می کند.

همچنین، شکارچیان غیرقانونی نوعی گنجشک را به نام «أبو قلنسوة» (blackcap) [که در فارسی به آن، «سسک سرسیاه» ‌می‌گویند] به عنوان یک غذای لذیذ، در بازار سیاه هدف قرار ‌می‌دهند؛ علاوه بر این، گوسفند‌ها با مواد مخدر پن‌هان شده در پشم آن­‌ها به کشور‌های همسایه؛ به ویژه آنسوی جنوب سوریه و شرق فرات، قاچاق ‌می‌شوند. قاچاق طلا نیز اتفاق می افتد؛ اما مانن بیشتر جرایم زیست محیطی دیگر؛ از جمله تجارت گیا‌هان، محدود ‌‌‌است یا وجود ندارد.

تجارت حشیش و مواد مخدر مصنوعی سوریه در حال رونق ‌‌‌است. مصرف حشیش در میان جوانان گسترده ‌‌‌است و بسیاری از مردم سوریه، در میان افزایش نرخ فقر و بیکاری؛ به ویژه در شمال شرق سوریه، به کشت حشیش، به عنوان وسیله­ای برای بقا روی آورده­‌‌‌‌اند.

حشیش همچنین از کشور‌های همسایه به سوریه قاچاق ‌می‌شود، اغلب با کمک گروه‌‌های خارجی... مقامات فاسد رژیم و ارتش نیز توزیع حشیش را تسهیل می کنند و بازار توسط شبکه مافیایی از بازیگران داخلی و خارجی کنترل می شود.

مصرف دارو‌های مصنوعی نیز در سوریه رو به افزایش ‌‌‌است و جوانان سوری به طور فزاینده­ای دارو‌های تجویزی؛ مانند «ترامادول» (Tramadol) را ‌‌‌استفاده ‌می‌کنند. همه طرف ‌های متخاصم نیز مصرف «کاپتاگون» (Captagon) رابه خاطر افزایش قابلیت ‌های جنگی شدت بخشیده­‌‌‌‌اند. 

مواد مخدر مصنوعی نیز از سوریه به کشور‌های همسایه و سایر نقاط خاورمیانه و همچنین اروپا قاچاق ‌می‌شود. دسترسی آسان به مواد تشکیل دهنده، این امکان را به تولید دارو‌های مصنوعی ‌می‌دهد تا گسترش یابد خصوصاً کاپتاگون.مقامات فاسد رژیم، تجارت مواد مخدر مصنوعی را تسهیل ‌می‌کنند و مرز ‌‌‌‌سه‌گانه بین سوریه، اردن و عراق به عنوان یک مرکز قاچاق مواد مخدر شناخته شده­‌‌‌است.

تجارت هروئین و کوکائین سوریه در سطح بسیاری کمتری شایع ‌‌‌است؛ با این حال، هروئین از کشور‌های همسایه و آسیای مرکزی از طریق سوریه و بعد از ان، به کشور‌های دیگر در خاورمیانه یا اروپا، عمدتاً از طریق دمشق، حلب و سواحل شمال غربی سوریه ترانزیت ‌می‌شود؛ همچنین کوکائین.

فساد اداری؛ مثل رشوه و روابط خویشاوندی قدرت، در سوریه بسیار ‌‌‌است. بازیگران دولتی در بازار‌های کثیف مختلف؛ به ویژه بازار‌های قاچاق مواد مخدر مشارکت دارند.

بسیاری از شبکه ‌های جنایتکار دیگر نیز در سوریه فعالیت می کنند؛ از جمله گروه‌‌های شبه نظامی، شبه نظامیان قبیله­ای و مشاغل خانوادگی که درگیر جنایت و خشونت هستند و عمدتاً به آدم ربایی و اخاذی ‌می‌پردازند.

رژیم سوریه در سال­‌های اخیر قوانین سخت گیرانه­تری را علیه آزار جنسی وضع کرده ‌‌‌است. دو مرکز دولتی بازپروری مواد مخدر و چند مرکز خصوصی نیز وجود دارد؛ همچنین، برنامه­‌هایی برای ایجاد مراکز گزارش جنایات. طرح‌‌های مبتنی بر جامعه به رهبری سازمان‌‌های غیردولتی، برای ارتقای آگاهی جامعه مدنی نیز راه‌‌‌‌‌اندازی شده‌‌‌‌‌اند؛ اگرچه تا حد زیادی بی‌اثر بوده‌‌‌‌‌اند؛ علاوه بر این، برنامه‌‌های مختلف پیشگیری از جرم با حمایت سازمان‌‌های کمک‌رسان بین‌المللی، عمدتاً در کاهش جرم ناموفق بوده‌‌‌‌‌اند. [۲۱]

یک سایت فعال دیگر در تحقیقات جرم و جنایت بین ­المللی، به نام «» () گزارشی از وضعیت آسیب­‌ها و خطرات اجتماعی سوریه، با نظر سنجی از بازدیدکنندگان این سایت، منتشر کرده ‌‌‌است که بسیار موردسوء ‌‌‌استفاده­ی بنگاه­‌های خبری مع‌‌‌‌اند رژیم اسد، واقع شده ‌‌‌است و اگر چه مورد تأیید علمی به هیچ روی ن‌می‌تو‌‌‌‌اند باشد؛ اما به جهت آشنایی با رویکرد بین­المللی در تحلیل اوضاع سوریه، ارائه آن برای تنویر افکار عمومی مفید ‌‌‌است؛ بدین تفصیل عدد ارائه شده، مبنایی وضعی بین 0- 100 از حداقل آسیب تا حداکثر آن. به عقیده این پایگاه نظرسنجی، عدد 56/32 شاخص عدد ایمنی ‌‌‌است. شرکت کنندگان 165 نفر بوده‌‌‌‌‌اند و آخرین به روز رسانی، مربوط به فوریه 2022 بوده ‌‌‌است.[۲۲]

جدول شماره 1. وضعیت آسیب های اجتماعی در سوریه

بالا 71.38 سطح جرم و جنایت
بالا 72.22 افزایش جرم و جنایت در 3 سال گذشته
بالا 65.64 نگرانی دزدی از منزل
بالا 67.84 نگرانی ربوده شدن یا مورد دستبرد قرار گرفتن
بالا 65.09 نگرانی سرقت ماشین
بالا 67.88 نگرانی دزدی از اشیاء ماشین
بالا 66.56 نگرانی مورد حمله قرار گرفتن
بالا 64.53 نگران توهین شدن
متوسط 59.97 نگرانی  حمله فیزیکی به دلیل رنگ ، قومیت، جنسیت یا مذهب
متوسط 53.46 نگرانی از افراد مشکل ساز در مصرف یا فروش مواد مخدر
بالا 67.56 خرابکاری و سرقت اموال
بالا 68.71 جرایم خشن و مسلحانه
خیلی بالا 81.09 فساد و رشوه
امنیت متوسط 40.18 پیاده روی ایمن به تن‌هایی در طول روز
امنیت کم 28.07 پیاده روی ایمن به تن‌هایی در طول شب

اقتصاد سوریه

اقتصاد سوریه اقتصاد دولتی ‌‌‌است؛ زیرا فقدان منابع مالی نیرومند و زیرساخت‌‌های لازم در بخش خصوصی و نیز دخالت دولت در اقتصاد، باعث شده تا تمایل به سرمایه­گذاری در حداقل ظرفیت خود باشد؛ خصوصاً بعد از بحران اخیر؛ با این حال، طبیعت متنوع سوریه، پتانسیل شگرفی  در صنایع و کشاورزی دارد.

به طور کلی، اقتصاد سوریه بر سه‌پایه صنایع، کشاورزی و تجارت بنا شده‌‌‌‌است؛ البته صنعت نفت و گاز و همچنین صنعت گردشگری نیز نقش تأثیرگذاری دارند؛ اما ضریب ثابتی در اقتصاد سوریه ن‌می‌توانند داشته باشد؛ خصوصاً بعد از بحران ‌های اجتماعی و چالش­‌های بین المللی. در مورد نفت، کاهش ذخایر مزید بر علت ‌‌‌است.

رشدجمعیتِ 3/3 درصدی در سال نیز که فراتر از میانگبن ج‌هانی ‌‌‌است، مقتضی سرمایه­گذاری­‌های بیشتری در اشتغال­زایی و آموزش، بهداشت و سیستم تأمین اجتماعی ‌‌‌است .

گشایش تجاری بسیار مهم ‌‌‌است؛ زیرا سوریه در منطقه آزاد تجاری کشور‌های عربی در تعامل با اتحادیه اروپا ‌‌‌است؛ اما یا پیوستن به سازمان تجارت ج‌هانی، چالش­‌های خود را دارد و تأثیرات فراوانی بر صنایع سوریه خواهد گذاشت؛ زیرا بسیاری از کارخانجات و مراکز صنعتی سوریه، به دلیل فعالیت تحت حمایت دولت، یارای ایستادگی در مقابل این گشایش را نخواهند داشت.

در سال­‌های اخیر نظام اسد، برنامه­‌های جدی برای نجات اقتصاد ملی طراحی و ابلاغ نموده‌‌‌‌است؛ از جمله:

  • پیوند صادرات و واردات و تشویق صادرکنندگان سوری و همچنین ذخیره ۷۵٪ از درآمد‌های از ارزی صادرات جهت واردات مجدد؛
  • کاهش تعرفه‌‌های گمرکی بر بسیاری از مواد غذایی و صنعتی در مقایسه با گذشته؛
  • تصویب قانون م‌هاجرین در سال ۱۹۹۰ که به سوری‌‌های م‌هاجر اجازه واردات خودرو و وسایل منزل و ادوات صنعتی با هدف سرمایه گزاری در بخش صنعت و کشاورزی، ‌می‌داد؛
  • تصویب قانون سرمایه‌گذاری در سال ۱۹۹۱ که به بخش خصوصی داخلی و خارجی اجازه ‌می‌داد که در بخش‌‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی سرمایه‌گذاری کند. همچنین مزایا و بخشش‌‌های مالیاتی فراوانی برای بخش خصوصی در نظر گرفته شده و نقش مهمی در تولید و عرضه به این بخش داده شد؛ در حالی که پیش از این بیش از ۸۰ درصد بازار و اقتصاد سوریه در اختیار دولت بود؛
  • اعطای اجازه به شهروندان سوری جهت افتتاح حساب با ارز‌های بیگانه و لغو ممنوعیت خرید و فروش به وسیله ارز‌های خارجی.

بازو‌های اقتصادی سوریه

بورس اوراق بهادار دمشق

در سال ۲۰۰۶ بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه فرمانی تحت عنوان فرمان ۵۵ صادر کرد که در واقع دستور راه‌‌‌‌‌اندازی بورس اوراق ب‌هادار را در سوریه بود. این بورس به نام بورس اوراق ب‌هادار دمشق معروف شد.

کشاورزی

کشاورزی یکی از پایه‌‌های اصلی اقتصاد سوریه محسوب ‌می‌شود. بر اساس گزارش سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد، ۳۲ درصد از مساحت سوریه را اراضی کشاورزی تشکیل می دهد و این اراضی ۲۶ درصد سرانه تولید ملی سوریه را شامل می شوند و ۴۶ درصد از مردم سوریه برای زندگی وابسته به کشاورزی هستند». طبیعت متنوع و گسترده سوریه از جمله زمین‌‌های ساحلی و حاصل‌خیز که منجر به ایجاد بخش‌‌های مختلف کشاورزی شده‌‌‌‌است، این بخش را یکی از مهم‌‌‌ترین ستون‌‌های توسعه اقتصادی سوریه به شمار مبدل کرده‌‌‌‌است.

میوه و دانه‌‌های خوراکی؛ علی‌الخصوص گندم و جو که در شمال شرقی سوریه و در شهر‌های حسکه و قامشلی کشت ‌می‌شوند، از مهم‌‌‌ترین محصولات کشاورزی این کشور هستند. این دو شهر، به همراه مناطقی از جنوب سوریه و منطقه فرات، جایگاه اول از نظر کیفیت و حجم تولید گندم را دارند.

در تولید پنبه، نیز سوریه جایگاه در خور توجهی دارد. این کشور تن‌ها کشور عربی صادرکننده پنبه به کشور‌های عربی و سایر کشور‌های ج‌هان ‌‌‌است و پنبه این کشور از مرغوب‌‌‌ترین پنبه‌‌های ج‌هان محسوب ‌می‌شود. در رده‌بندی ج‌هانی نیز سوریه دارای رتبه دهم دنیا در کشت وتولید و رتبه ششم دنیا در صادرات این محصول ‌می‌باشد. صیفی­جات، زیتون، میوه نیز از دیگر محصولات کشاورزی سوریه هستند که این کشور رتبه ششم ج‌هان را در تولید آن دارند.

نفت و گاز و فلزات

از نظر ذخایر ‌‌‌استراتژیک، سوریه در رتبه بیست و هفتم کشور‌های تولید کننده نفت قرار دارد. بیش‌‌ترین چاه­‌های نفت سوریه در ‌‌‌استان­‌های حسکه و دیرالزور واقع شده ‌‌‌است و تولیدات آن را دو پالایشگاه حمص و بانیاس تصفیه و به مشتقات نفتی تبدیل می کنند. سوریه پیش از جنگ روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت تولید ‌می‌کرد و اخیراً نیز سفره­‌های نفتی جدید در مناطق ساحلی این کشور کشف شده ‌‌‌است. دومین بخش ذخایر ملی سوریه را گاز تشکیل ‌می‌دهد که از ‌‌‌استان­‌های حسکه، ادلب، حمص و دیرالزور ‌‌‌استخراج می شد و پیش از جنگ سوریه، روزانه ۲۸ ملیون متر مکعب گاز از آن­‌ها ‌‌‌استخراج ‌می‌شد.

فسفات مقام سوم را در لیست ذخایر ملی سوریه از آن خود کرده ‌‌‌است. در سال ۲۰۱۰، تولید این ماده به 6/3 میلیون تُن در سال می رسید و بیشتر آن به خارج از کشور صادر ‌می‌شد.

صنعت

صنعت بخش مهمی از اقتصاد سوریه را تشکیل ‌می‌دهد. از این صنایع، ‌می‌توان به: نساجی و انواع صنایع غذایی علی‌الخصوص شیرینی پزی، صنایع تبدیلی و مهندسی و ساخت لوازم الکتریکی خانگی؛ مانند یخچال، فرگاز، ماشین لباس‌شویی، جارو برقی، مایکروفر و همچنین دستگاه‌‌های الکترونیکی؛ مانند تلویزیون، سیستم‌‌های صوتی، تلفن، گیرنده‌‌های ماهواره‌ای (رسیور) و صنایع شیمیایی؛ مانند تولید مواد شوینده و صنایع تولید کابل‌‌های فشار قوی و فشار متوسط و صنایع ماشین‌سازی و تراکتورسازی، ساخت تجهیزات کشاورزی و راه‌سازی و صنایع پوشاک و کاغذسازی، مصالح ساختمانی و صنایع مرتبط با معادن؛مانند کود ‌های شیمیایی و سیمان ‌‌‌است.

در سوریه ۴ شهرک صنعتی وجود دارد که شامل، عدرا در حومه دمشق، شهرک صنعتی حسیا در حمص، شهرک صنعتی شیخ نجار در حلب و شهرک صنعتی دیر الزور .

صنعت خودروسازی

سوریه از طریق همکاری با شرکت‌‌های خودروسازی ایران، وارد صنعت خودروسازی گردید. ایران و سوریه طی توافقی دوجانبه، اقدام به تأسیس شرکت ایرانی سوری «سیامکو» نمودند که سهم ایران ۴۰٪ سهم سوریه ۶۰٪ ‌‌‌است. اولین تولید این کارخانه ماشینی به نام Sham (سمند) بود. این کارخانه اولین خط تولید کامل خودرو در سوریه بود و با همکاری جمهوری اسلامی ایران راه‌‌‌‌‌اندازی شد که گام بلندی در ر‌‌‌استای پیشرفت صنعت خودروسازی برای تأمین نیاز داخلی و حتی خارجی در سوریه به شمار ‌می‌رود؛ همچنین در سوریه کارخانه‌ای برای تولید پراید ساخته شد واین ماشین اینک با نام «سابادر» ()، آن کشور ساخته ‌می‌شود.

از دهه‌‌های پیش، در سوریه شرکت‌‌های فراوانی که بنحوی با صنعت خودروسازی در ارتباط بوده‌‌‌‌‌اند، فعالیت ‌می‌کنند، این شرکت‌‌ها برخی از خودرو‌ها و همچنین اتوبوس و مینی‌بوس W-K  را مونتاژ ‌می‌نمایند و نیز در ساخت قطعات بدنه و قطعات کامیون و سایر لوازم یدکی و همچنین تولید لوازم لوکس ماشین، فعالیت دارند. منطقه «الراموسة» در شهر حلب، از معروف‌‌‌ترین مناطق مونتاژ در سطح خاورمیانه‌‌‌‌است.

موانع بر سر صادرات برق ایران به سوریه

مسیر صادرات برق ایران به سوریه و لبنان، از خاک عراق ‌می‌گذرد و براساس خبری که در شهریور ۱۳۹۱ منتشرشد، این کشور هرچند در مذاکرات شفاهی، موافقت خود را برای در اختیار گذاشتن مسیر ترانزیت برق، اعلام کرده بود؛ اما با جدی‌تر شدن پروژه، موانعی را برای این‌کار ایجاد کرد.

حمل و نقل دریایی

سوریه از طریق بنادر خود بر دریای مدیترانه، سالانه میلیون‌‌ها دلار کسب ‌می‌کند. مهم‌‌‌ترین بنادر سوریه عبارت­‌‌‌‌اند از: بندر لاذقیه، بندر جبله، بندر طرطوس، بندر ارواد و بندر بانیاس

گردشگری

در سال ۲۰۰۷ بیش از 4/14 درصد از سرانه درآمد ملی سوریه، از حوزه گردشگری تأمین ‌می‌شد و بیش از ۱۳ درصد از فرصت‌‌های شغلی در حوزه گردشگری بود و از این طریق، ۳۱ درصد از صندوق ذخیره ارزی تأمین ‌می‌شد. طبق آمار وزارت گردشگری سوریه، در سال ۲۰۰۷ ، 6/4 میلیون گردشگر از این کشور بازدید کرده بودند.

اثرات بحران‌ سوریه بر اقتصاد

با تشدید بحران سوریه و از بین رفتن جایگاه این کشور در بازار ج‌هانی و همچنین نقش ترانزیت کالایی که سوریه طی سال‌‌ها پیش، میان کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس با اروپا ایفا ‌می‌کرد، حالا به نظر ‌می‌رسد که این جایگاه از دست رفته‌باشد.

در گذشته سالانه بیش از ۳۰ هزار محموله ترانزیت کالا، از اراضی سوریه عبور ‌می‌کرد.. این محموله‌‌ها که عموماً با کامیون منتقل ‌می‌شدند، از اردن و ترکیه عبور ‌می‌کردند که نقشی به­سزا در سودآوری ترانزیتی این کشور‌ها داشتند.

اقتصاد سوریه در بحبوحه درگیری­‌های جاری که در سال 2011 آغاز شد، به شدت رو به وخامت گذاشته ‌‌‌است و از سال 2010 تا 2017 بیش از 70 درصد کاهش یافته ‌‌‌است. دولت برای رسیدگی کامل به اثرات تحریم ‌های بین المللی، آسیب ‌های گسترده زیرساخت ‌ها و کاهش مصرف داخلی تلاش کرده ‌‌‌است.

کاهش تولید، کاهش یارانه­‌ها و تورم بالا باعث کاهش ذخایر ارزی، افزایش کسری بودجه و تجاری، کاهش ارزش پوند سوریه و کاهش قدرت خرید خانوار‌ها شده ‌‌‌است.

در سال 2017، برخی از شاخص‌‌های اقتصادی از جمله نرخ ارز و تورم شروع به تثبیت کردند؛ اما فعالیت‌‌های اقتصادی در رکود باقی م‌‌‌‌انده و تولید ناخالص داخلی کاهش یافته ‌‌‌است.

قبل از آشفتگی، دمشق سی‌‌‌است‌‌های آزادسازی اقتصادی؛ مثل کاهش نرخ بهره وام، افتتاح بانک‌‌های خصوصی، تجمیع نرخ‌‌های ارز چندگانه، افزایش قیمت برخی از اقلام یارانه‌ای و ایجاد بورس دمشق را آغاز کرده بود؛ اما اقتصاد همچنان به شدت تحت کنترل ‌‌‌است و مشکلات اقتصادی بلندمدت؛ مثل موانع تجارت خارجی، کاهش تولید نفت، بیکاری بالا، افزایش کسری بودجه، افزایش فشار بر منابع آب ناشی از ‌‌‌استفاده زیاد در کشاورزی، تماس صنعتی و آلودگی آب و آسیب‌‌های گسترده زیرساخت‌‌ها هنوز ادامه دارد.

در سال ۲۰۱۱ و با شروع جنگ، گردشگری در سوریه نابود شد و تن‌ها بخشی از گردشگری دینی و آن¬هم به صورت بسیار جسته و گریخته ادامه پیدا کرد و در سال ۲۰۱۸، گردشگری بار دیگر تلاش خود را برای بازیابی نقش خود در اقتصاد سوریه آغاز کرد؛ اما در سال ۲۰۲۰ و با شروع بیماری کرونا، همان بخش کوچک از گردشگران نیز که برای گردشگری دینی از عراق، لبنان و ایران به سوریه سفر می کردند نیز به طور کامل متوقف شد و در این سال، تن‌ها ۲۰۰ هزار نفر برای اقامت گردشگری به سوریه سفر کردند.

حوزه کشاورزی سوریه در سال‌های اخیر با چند مشکل اساسی روبرو شد: ابتدا موضوع تأمین آب کشاورزی که به دلیل از بین رفتن زیرساخت ‌های آبرسانی با کاهش چشمگیری روبرو شد و دوم موضوع برق که مهم‌‌ترین عامل در پمپاژ آب به اراضی دور دست سوریه بود؛ همچنین، خشکی منابع مهم آبی؛ مانند خشک شدن دریاچه «مزیریب» در درعا و شهر‌های دیگر، طی چند سال گذشته و آلودگی منابع آبی باقی م‌‌‌‌انده و هکتار‌ها زمین  کشاورزی در جنگ مزید بر علت ‌‌‌است.

صنعت سوریه به دلیل جنگ فلج شده و بسیاری از زیر ساخت ‌های آن به خصوص برق، نفت و گاز به شکل کامل دچار آسیب و قطع شده ‌‌‌است. همچنین وضعیت نظامی حاکم بر سوریه در کندی روند بازگشت صنعت به سوریه بی تأثیر نبوده‌‌‌‌است. صنایع بزرگ سوریه مانند صنایع نساجی، ریسندگی و دوخت لباس، با کم‌‌ترین ظرفیت خود فعالیت می کنند.

ولی در سال ۲۰۲۰ و با آزادسازی بسیاری از سرزمین ‌های سوریه و به خصوص قلب صنعتی سوریه یعنی شهر حلب این کشور شاهد رشد صنعت ‌‌‌است؛ اما همچنان مهم‌‌ترین عامل یعنی تحریم ‌های بین المللی مانع پیشرفت آن ‌‌‌است. صنایع شیمیایی، شیشه و سیمان نیز در حال بازسازی هستند. اما توجه به صنایع غذایی تن‌ها در برخی از کارخانجات دولتی و نزدیک به افراد دولتی؛ به خصوص کارخانجات وزارت دفاع سوریه عملی خواهد شد. همچنین انتظار می رود که صنایع کودسازی که بیشتر برای مصارف کشاورزی و نظامی مورد ‌‌‌استفاده قرار میگیرد رشد کرده و صنایع ریخته گری، تراش کاری، تعمیرات و نگهداری قطعات صنعتی پیشرفت کند زیرا این صنایع تن‌ها با هدف تقویت نیروی نظامی تقویت خواهند شد. همچنین صنایع وابسته به ژنراتور ‌های برق که در حال حاضر به صورت بسیار گسترده ای در موسسات دولتی مورد ‌‌‌استفاده قرار می گیرد نیز مورد اهمیت قرار خواهد گرفت.

جنگ سوریه، برنامه انرژی این کشور را تغییر داد. نیرو‌های کُرد با حمایت آمریکا، در سال ۲۰۱۶ و با عقب ر‌‌‌‌اندن داعش از مناطق نفتی سوریه، بر چاه­‌های نفت این کشور سیطره یافتند و تاکنون نیز این مناطق تحت اختیار این گروه ‌‌‌است و همچنان بیش‌‌ترین تمرکز انرژی سوریه در منطقه تحت سیطره کرد‌ها قرار دارد و دولت سوریه برای تأمین انرژی خود، بخشی را از نیرو‌های کرد و بخشی دیگر را از بازار سیاه انرژی خریداری می کند. لبنان نیز بخشی کوچکی از احتیاجات سوریه را تأمین ‌می‌کرد؛ اما در سال ۲۰۲۱ و با بالاگرفتن بحران انرژی و مواد سوختی در لبنان، به دلیل تحریم ‌های آمریکا علیه این کشور، این مسیر مسدود شد.

در سال ۲۰۲۱ برنامه ریزی وسیعی برای جایگزینی انرژی ‌های تجدید پذیر از جمله انرژی خورشیدی و انرژی بادی در سوریه انجام شده ‌‌‌است.

برنامه­‌های جدید سوریه در تجارت خارجی

صادراتی سوریه، بیش از ۱ میلیارد دلار برای سوریه در سال ۲۰۲۱ ارز آوری نداشت؛ با این حال، در 2022، کشور‌های حوزه خلیج فارس از طریق مرز‌های اردن و عراق به کشور‌های مقصد کالا‌های سوریه تبدیل شده ‌‌‌‌اند. از سوی دیگر نیز توافقات تجاری با روسیه برای تأمین صیفی­جات و میوه با روسیه و همچنین تبادلات تجاری با ایران نیز در این حوزه حائز اهمیت ‌‌‌است.

چین بزرگ­‌‌ترین شریک تجاری سوریه در سال ۲۰۲۱ از نظر حجم تجارت بود و پس از آن ترکیه بود؛ آنهم به دلیل بیش‌‌ترین حجم واردات در مناطق تحت سیطره دولت ترکیه ‌‌‌است. عربستان نیز جزو مهم‌‌ترین مقاصد صادرات محصولات سوری خواهد بود البته نه با همان قدرت سال‌های پیش از جنگ. روسیه نیز در زمینه تجارت دانه ‌های اساسی؛ مانند گندم جزو مهم‌‌ترین شرکای تجاری محسوب می شود و قسمتی از صادرات میوه و صیفی جات سوریه نیز به مقصد مسکو ‌‌‌است. متأسفانه ایران، مثل سال­‌های گذشته، نقش کمی در تجارت سوریه دارد. اتحادیه اروپا نیز که پیش از سال ۲۰۱۱ قوی‌‌ترین و بزرگ‌‌ترین مقصد تجارت سوریه به شمار می رفت، به صورت بسیار محافظه کارانه در پایان لیست شرکای تجاری سوریه، به دلیل اعمال تحریم علیه دمشق، قرار دارد.

دولت سوریه اقدامات بسیاری برای تشویق سرمایه گذار خارجی برای ورود به بازار این کشور صورت داده ‌‌‌است؛ مثل تدوین قوانین و مقررات جدید و برگزاری نمایشگاه ‌های متعدد؛ مثل «بیلدکس ۲۰۱۸»  (Buildex) که دو شرکت فرانسوی و دو شرکت اتریشی هم در آن ‌ها شرکت کردند. آخرین مورد این نمایشگاه­‌ها هم نمایشگاه «عَمِّرْ‌ها ۲۰۲۱» (بِسازَش 2021) بود که در آن، بیش 160 شرکت خارجی و عربی، در کنار شرکت­‌های سوری که طی ۱۰ سال جنگ تولید خود را متوقف نکرده بودند، شرکت داشتند. همه این نمایشگاه­‌ها، در شهر نمایشگاهی دمشق (مدینة النعارض) در جاده فرودگاه، برگزار شده‌‌‌‌‌اند.

از سوی دیگر بازگشایی نقطه مرزی نصیب در مرز سوریه و اردن نقش به سزایی در جذب سرمایه گذاری خارجی به خصوص کشور‌های عربی و خارجی داشت.

گزارش دفتر اقتصادی ایران در حلب

در این قسمت، گزیده ای از  گزارش دفتر اقتصادی ایران در حلب سوریه که در واقع، ترجمه­ای ‌‌‌است از گزارش «مرکز الاعلام الالکترونی سوریه» که در آبان ­ماه سال 1400،  منتشر شده ‌‌‌است.[۲۳]

با شروع فصل تابستان سال ۲۰۱۲ و با ورود تروریست ‌ها در مناطق مسکونی منطقه شرقی شهر حلب، اولین فصل ریزش قیمت لیر سوریه به خصوص بعد از دسترسی تروریستی به قلب منطقه صنعتی «شیخ نجار» آغاز شد. شهری که به عنوان یکی از بزرگ‌‌ترین شهرک‌‌های صنعتی خاورمیانه محسوب می شد.

حلب در آن زمان، در اوج قدرت و بالندگی خود بود و بیشتر تولید آن به کشور‌هایی مانند عراق، لبنان، اردن، کشور‌های حوزه خلیج فارس، ترکیه و اروپا صادر می شد. این کشور‌ها در طول سال‌ها برای تولیدات حلب، بازار‌های هدف و مشتری ‌های دائم به شمار می رفتند. محصولاتی مانند لباس و پارچه، صنایع مهندسی و مکانیکی، مواد غذایی و صنایع کاغذی، مواد شیمیایی از جمله دارو، مواد آرایشی و بهداشتی، محصولات پل‌‌‌استیکی و صابون روغن زیتون عمده محصولات ارسالی از سوریه به این کشور‌ها بود

پس می توان نتیجه گرفت که شهرک صنعتی شیخ نجار نه تن‌ها نقطه بارزی در اقتصاد سوریه بلکه حامی اساسی اقتصاد به شمار می رفت و این موضوع را می توان از آمار‌های رسمی درباره میزان سرمایه گذاری خارجی در این منطقه دریافت که در سال ۲۰۱۳ به بیش از ۱۶۷ میلیارد لیر؛ یعنی چیزی نزدیک به ۳۳ میلیون دلار رسید.

با شروع سال ۲۰۱۴ لیر سوریه شروع به سقوط کرد و بیش از سه برابر قیمتش را از دست داد؛ به طوری که در ابتدای سال ۲۰۱۱، هر دلار ۴۶ لیر بود و در ابتدای سال ۲۰۱۵،  به ۲۰۰ لیر رسید و در اواخر سال ۲۰۱۹ به بیش از ۵۰۰  لیر و در سال ۲۰۲۰ و بعد از تصویب قانون تحریم ‌های قیصر، با پرشی جنون آمیز به ۲۹۶۰ لیر رسید؛ علاوه بر این قانون، گسترش بیماری کرونا نیز بر شکسته شدن بیشتر اقتصاد بی تأثیر نبود.

در شروع سال ۲۰۱۲ سرانه تولید با رکود مواجه شد و در پایان سال با ثبت ۱۵.۹۷ درصد ریزش، متوقف شد. در سال ۲۰۱۳، وضعیت بدتر شد و سرانه تولید با ریزش ۲۲.۶ درصدی مواجه شد و این به خاطر، افزایش مناطق جنگ زده به وجود آمد.

در سال ۲۰۲۱ «احمد حامد» رئیس اتاق اصناف و سندیکای کارمندان بانک در سوریه در کنفرانس سالانه این اتاق اعلام کرد که خسارت ‌های اقتصادی سوریه، بعد از جنگ، به بیش از ۵۳۰ میلیارد دلار؛ یعنی ۹.۷ برابر سرانه تولید داخلی در سال ۲۰۱۰ رسیده ‌‌‌است.

در این گزارش آمده ‌‌‌است که با وجود تمام مشکلات معیشتی، هنوز هیچ برنامه موفقی برای تثبیت وضع معیشتی از سوی دولت وجود ندارد و قوانین وضع شده باعث افزایش فساد و احتکار مواد اولیه و ‌‌‌استفاده قشر متمول از این وضعیت شده و دولت به مسئولیت ‌های خود در قبال قدرتمند سازی بخش عمومی برای ‌‌‌استفاده مردم عمل نمی کند.

همچنین عدم صدور قانون ‌های تشویقی برای تولید کنندگان و سرمایه گذاران خارجی، باعث شده تا این افراد با تعطیلی کارخانه ‌های خود و اخذ سرمایه و فرار از کشور، خسارت ‌های زیادی به اقتصاد ملی وارد کرده­‌‌‌‌اند؛ به طوری که بیش‌‌ترین خسارت به زیرساخت­‌های خدماتی وارد شده که طبق آمار میزان آن بیش از ۴۰ درصد ‌‌‌است. سازمان ملل در سپتامبر سال ۲۰۲۰ با انتشار گزارشی درباره وضعیت سوریه طی هشت سال اولیه جنگ، میزان خسارت ‌های اقتصادی در سوریه را بیش از ۴۴۲ میلیارد دلار بر آورد کرد.

در این خصوص، آقای «بسام طعمه» وزیر نفت و ثروت­‌های معدنی سوریه، طی جلسه پرسش و پاسخ در پارلمان سوریه، در ماه فوریه سال گذشته میلادی، میزان خسارت­‌های دولت در زمینه نفت را بیش از ۹۲ میلیارد دلار بر آورد کرد و افزود ۸۰ هزار بشکه از ۸۹ هزار بشکه تولید روزانه دولت سوریه از نفت از چاه ‌هایی ‌‌‌است که در حال حاضر، خارج از سیطره دولت سوریه ‌‌‌است؛ این در حالی ‌‌‌است که دولت سوریه در سال ۲۰۱۰ به طور متوسط روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت از مناطق مرکزی سوریه ‌‌‌استخراج می کرد.

با وجود تمام مشکلات اقتصادی، میزان دستمزد کارمندان همچنان ثابت ‌‌‌است و با توجه به ریزش قیمت لیر سوریه در برابر دلار قدرت زندگی برای این قشر بسیار ضعیف شده به طوری که در سال ۲۰۲۰ قیمت هر دلار به بیش از ۴۷۰۰ لیر رسید و با شروع سال ۲۰۲۱ قیمت تبدیل دلار در ۳۵۰۰ لیر ثابت م‌‌‌‌اند و به این ترتیب حقوق یک کارمند بیش از ۱۰۰ برابر کاهش یافته ‌‌‌است .

بر اساس آمار‌های سازمان ملل در حال حاضر ۱۳.۵ میلیون نفر از مردم سوریه نیاز به کمک معیشتی فوری دارند و ۱۲.۵ میلیون نفر در سوریه تمام تلاش خود را انجام می دهند تا تن‌ها به ‌‌‌‌اندازه مصرف روزانه خود در آمد داشته باشند. همچنین مؤسسه «نجات کودکان» وابسته به سازمان ملل، اعلام کرده ‌‌‌است که ۶۰ درصد کودکان در سوریه از گرسنگی رنج می برند.

طبق آمار مرکز تحقیقات سوریه، درصد فقر در جامعه سوریه از سال ۲۰۱۰ تا کنون، ۸۵ درصد افزایش داشته‌‌‌‌است، به طوری که در سال ۲۰۱۰ تن‌ها یک درصد مردم سوریه زیر خط فقر بوده و در حال حاضر ۸۶ درصد با فقر مبارزه می کنند! طبق آمار این سازمان، نزدیک به ۳.۷ میلیون فرصت شغلی از بین رفته­‌‌‌است؛ به طوری که در سال ۲۰۱۰ هر فرد شاغل، مسئول ۴.۱۳ شخص در جامعه بود؛ ولی در سال ۲۰۱۹ همان فرد، باید مسئولیت مالی ۶.۴ شخص را بر عهده بگیرد.

امروز سوریه با جنگ اقتصادی بزرگتری روبرو ‌‌‌است؛ زیرا محور آمریکایی- صهیونیستی، از طریق اجرای تحریم­‌های متعدد علیه سوریه؛ به خصوص در زیرساخت ‌های اساسی، صنایع وابسته به بخش نظامی سوریه و تحریمِ هر کشوری که با سوریه تعامل تجاری یا اقتصادی داشته باشد، عملاً روند بازسازی و رشد اقتصادی سوریه را بسیار کُند کرده ‌‌‌است.

بحران مالی و اقتصادی لبنان که همواره به عنوان مرکز اصلی تبادلات دلاری سوریه با ج‌هان شناخته ‌می‌شد ضربه بزرگی به سوریه وارد کرد.

تکیه بر کمک ‌های ایران: کمک ‌های ایرانی به خصوص در زمینه سوخت و نیرو را می توان به عنوان مهم‌‌ترین ابزار دولت سوریه برای مدیریت وضعیت اقتصادی کنونی در سوریه دانست. دفتراقتصادی ایران در حلب، اخبار این کمک‌ها را بصورت روزانه نشر ‌‌‌‌می‌دهد. با وجود تأخیر‌های پیاپی در رسیدن محموله ‌های سوختی به سوریه به دلیل تحریم ‌های جدید آمریکا علیه حمل و نقل دریایی ایران و حملات ایذایی رژیم صهیونیستی علیه کشتی ‌های حامل نفت این کشور به سمت سوریه، دولت دمشق با اجرای راهکار‌های جدید توزیع سوخت سعی در حفظ بیش از پیش ذخیره ‌‌‌استراتژیک مواد سوختی خود دارد.

ورزش سوریه

سوریه 25 فدراسیون ورزشی فعال دارد؛ بدین تفصیل: كُرَةُ القَدَم (فوتبال)، كُرَةُ السّلة (بسکتبال)، كُرَةُ المَضرَب (تنیس)، كُرَةُ الطائرة (والیبال)، السَّبّاحَة (شنا)، الشطرنج، اجمباز (ژیمن‌‌‌استیک)، الرِّمایَة (تیر‌‌‌‌اندازی)، المُصارَعَة (کشتی)، رَفعُ­الأثقال (وزنه برداری)، الكاراتیه (کاراته)، الجودو، التایكوندو (تکو‌‌‌‌اندو)، البلیاردو (بیلیارد)، الریشةُ­الطائرة (بدمینتون)، ألعاب القوى (دو ومیدانی)، الدراجات (دوچرخه سواری)، الفروسیة (پهلوانی)، التریاثلون (ورزش ‌‌‌‌سه‌گانه)، الملاكمة (بوکس)، بناء الاجسام (پرورش ‌‌‌‌اندام)، الكیك بوكسینغ (کیک بوکسینگ)، المبارزة ()، القوس والسهم (تیر وکمان) و الریاضات الخاصة (ورزش­‌های خاص) و الریاضة للجمیع(ورزش برای همه)

لیگ برتر فوتبال سوریه، تورنمنت اصلی فوتبال در جمهوری عربی سوریه ‌‌‌است که در سال 1966 راه ‌‌‌‌اندازی شد. در این یک رقابت سالانه تعداد مشخصی از باشگاه ‌های نخبه سوریه (14 باشگاه برای فصل 2018-2019) با سیستم بازی­‌های خانگی و خارج از خانه، برای کسب عنوان قهرمانی، مقام اول در رده مردان به رقابت ‌می‌پردازند. دو تیم آخر هر دوره نیز حضور در لیگ برتر را از دست  ‌می‌دهند و با دو تیم برتر دست دوم جایگزین ‌می‌شوند. تاکنون تیم «الجیش» با 17 قهرمانی تاج‌دار‌‌ترین بوده و «الکرامه» با 8 بار و «الاتحاد» با 6 بار قهرمانی در رده بعدی ایستاده­‌‌‌‌اند.

باشگاه­‌های لیگ برتر در حال حاضر عبارت­‌‌‌‌اند از:

الوحدة، الجیش، الشرطة والحرجلة، از دمشق/ الاتحاد و عفرین، از حلب/ الكرامة و الوثبة، از حمص/ الطلیعة و النواعیر از حما/ تشرین، حطین و جبلة از لاذقیه/ الفتوة از دیرالزور

باشگاه­‌های دیگر عبارت­‌‌‌‌اند از: 

أمیة، الاتحاد ، التضامن ، الشعلة ، بردى، جرمانا، الجزیرة، الجلاء، الج‌هاد، حرفیی حلب، الحریة، الساحل، سراقب، الشباب، شرطة حلب، العربی، العروبة، عمال حلب، عمال رمیلان، القرداحة، المجد، المحافظة، مصفاة بانیاس، المیادین، قمحانة، النضال، النواعیر، الیرموك و الیقظة

المپیکی­‌های سوریه

1984 جوزف عطیه کشتی نقره
1996 غاده شعاع دو و میدانی طلا
2004 ناصر الشا‌می‌ بوکس برنز
2020 الرباع معن أسعد وزنه برداری برنز

نظام بهداشت و سلامت در سوریه

سیستم بهداشت و درمان در سوریه بر اساس اصل دسترسی رایگان و مراقبت رایگان در بیمارستان­‌های دولتی ‌‌‌است؛ به جز بیمارستان­‌های تحت نظارت وزارت دفاع که برای پرسنل نظامی و خانواده­‌های آن­‌ها در نظر گرفته شده­‌‌‌است. یمارستان‌های وزارت آموزش بهداشت، مجهزترند و بیمار ‌می‌تو‌‌‌‌اند بین خدمات رایگان یا پولی که کیفیت بهتری دارد، یکی را انتخاب کند. هزینه ویزیت پزشکان در مطب، در مقایسه با میانگین درآمد ما‌هانه کارکنان، بسیار بالا ‌‌‌است.

سوریه 482 بیمارستان، با 30206 تخت دارد که از این تعداد 117 بیمارستان عمومی با 21849 تخت هستند. بیمارستان­‌های دولتی بیش از 65 درصد ظرفیت درمان را به عهده دارند وچ‌هار وزارتخانه مسئول سیستم مراقبت ‌های بهداشتی در بیمارستان ‌های دولتی هستند:

  • وزارت بهداشت با 85 بیمارستان و بیش از 800 درمانگاه که اکثر آن‌ها در مناطق روستایی؛
  • وزارت تحصیلات عالی (التعلیم العالی) با 12 بیمارستان دانشگاهی؛
  •  وزرات دفاع  با 12بیمارستان و بسیاری از درمانگاه­‌ها؛
  • وزارت کشور با دو بیمارستان در حلب و دمشق.

تعداد واحد‌های بهداشتی بخش خصوصی تا سال 2007 تقریباً به 1717 واحد بهداشتی رسید؛ بدین ترتیب، میانگین جمعیت در هر واحد بهداشتی در سال 2007 تقریباً 11166 نفر برای هر واحد بهداشتی ‌‌‌است. وزارت بهداشت، عامل اصلی کلیه خدمات پیشگیرانه و آموزش پرسنل پزشکی متخصص ‌‌‌است و مؤسسات بهداشتی همه به نوعی وابسته به وزارت بهداشت هستند.

به‌‌ترین بیمارستان­‌ها در بخش دولتی، بیمارستان­‌های دانشگاهی هستند که به وزارت آموزش عالی وابسته ‌‌‌‌اند. خدمات این بیمارستان­‌ها در اصل مانند خدمات وزارت بهداشت برای همه قابل دسترسی ‌‌‌است؛ اما بیمارستان دانشگاه دمشق و بیمارستان الاسد، خدمات بخش خصوصی را نیز در محل بیمارستان ارائه ‌می‌دهند. بیمارستان‌‌ها و درمانگاه‌‌های وزارت دفاع، از پیشرفته‌‌‌ترین تجهیزات کشور و بیش‌‌ترین بودجه تخصیص یافته برخوردارند؛ اما سود این بیمارستان‌‌ها محدود به نظامیان و خانواده‌‌های آنان ‌‌‌است. بر اساس برخی برآورد‌ها، تقریباً 20 درصد از پزشکان در این بیمارستان­‌ها کار می کنند.

سه بیمارستان در حلب، حمص و طرسوس با 247 تخت وجود دارد که متعلق به اتحادیه عمومی اتحادیه­‌های کارگری ‌‌‌است که به کارگران خدمات ‌می‌دهند. حدود 370 درمانگاه خصوصی در سوریه وجود دارد که اکثر آن‌ها مؤسسات کوچک هستند و به طور متوسط،  ​​10 تا 20 تختدارند؛ اما برخی از آن­‌ها در شهر‌های بزرگ؛ مانند حلب و دمشق، ظرفیت پذیرش بیش از صد تخت را دارند؛ اما تن‌ها بخش کوچکی از مردم به دلیل قیمت بسیار بالای آن­‌ها نسبت به درآمد متوسط، به آن­‌ها مراجعه ‌می‌کنند.

بر اساس آمار وزارت بهداشت در سال 2007، تعداد نیروی کار در بخش پزشکی 83576 نفر هستند:

  • تعداد 29055 پزشک؛
  • تعداد 13994 دندانپزشک؛
  • تعداد 15152 داروساز؛
  • تعداد 16948 دستیار فنی؛
  • تعداد 29807 پرستار؛
  • تعداد 5471 ماما.

دانشکده­‌های آموزش پزشکی در حلب، دمشق و لاذقیه فعال ؛ اما تقریباً نیمی از این پزشکان، بخشی از دوره­‌های تخصصی آموزشی خود را در خارج از کشور تکمیل کرده ‌‌‌‌اند؛ عمدتاً در فرانسه و گاهی در آلمان و انگلیس و حتی در آمریکا و برخی نیز یک سال پس از تخصص، ‌می‌مانند و سپس در خارج از کشور ادامه فعالیت ‌می‌دهند. پزشكان شاغل در وزارت بهداشت، به سه دسته تقسیم می شوند:

  • متخصصانی كه به نفع وزارتخانه مجازند در خارج از ساعات كاری معمولی خود، آزادانه طبابت کنند؛
  • دانشجویانی که در رشته تخصصی تحصیل ‌می‌کنند مجاز به طبابت در طول دوره آموزشی خود نیستند. یعنی چهار سال برای پزشک عمومی، سه سال برای متخصص، یک سال برای خدمت در مراکز بهداشتی درمانی اضافه می شود. پزشکان نظامی نیز ممکن ‌‌‌است خارج از ساعات کاری رسمی در بخش خصوصی کار کنند؛
  • پزشکانی که در یک وزارتخانه کار نمی کنند، آزادانه در کلینیک­‌های خود طبابت ‌می‌کنند؛ اما دستمزد آن­‌ها توسط وزارت بهداشت و تحت نظارت سندیکای پزشکان تعیین ‌می‌شود.

همچنین حدود 28000 پرستار در سوریه وجود دارد. آن‌ها به مدت دو سال در پنج مدرسه وابسته به وزارت بهداشت (در حلب، دمشق و لاذقیه) و وزارت دفاع (در حلب و دمشق) آموزش دیده­‌‌‌‌اند. چهار سال پس از آغاز انقلاب در مارس 2011، بحران سوریه به یک درگیری تبدیل شده ‌‌‌است که کاملاً برای بسیاری از احتمالات باز ‌‌‌است. این کشور از مرز‌های داخلی خود فراتر رفته و به یک منطقه برتر و حتی بین المللی در بسیاری از عناصر خود تبدیل شده ‌‌‌است. بر اساس معیار‌های سازمان جهانی بهداشت، سوریه در بین 194 کشور در رتبه 175 قرار دارد. میانگین کل هزینه ‌های بهداشت فردی 190 دلار ‌‌‌است که سوریه را در رتبه 144 در میان 199 کشور قرار می دهد.

توزیع کادر پزشکی نسبت به تعداد جمعیت در بین ‌‌‌استان ‌های مختلف یکسان نیست و ‌‌‌استان ‌های دوردست از کمبود این کادر رنج می برند (یک پزشک به ازای هر 1906 نفر در الحسکه نسبت به یک پزشک به ازای هر 339 نفر در شهر دمشق). علاوه بر توزیع ناهمگون پرسنل پرستاری (یک پرستار به ازای هر 220 نفر در لاذقیه، در مقایسه با یک پرستار به ازای هر 2000 نفر در ‌‌‌استان حومه دمشق).[۲۴]

اثرات سوء بحران اخیر بر نظام سلامت

بحران انسانی ناشی از جنگ، جنگ، آوارگی و فقر بیش از 11.8 میلیون سوری را تحت تأثیر قرار داده ‌‌‌است. بر اساس گزارش ‌های بین المللی، آن‌ها از کمبود شدید غذا، آب آشامیدنی سالم، سرپناه و آموزش رنج ‌می‌برند.  تعداد سوری ‌هایی که در سال 2013 کشور را ترک کرده­‌‌‌‌اند، از سه میلیون و هشتصد هزار نفر گذشت که بین لبنان، اردن، ترکیه، عراق و مصر توزیع شده ‌‌‌است و بحران بهداشتی را تشدید کرده ‌‌‌است؛ همچنین بیش از 7.6 میلیون نفر در خاک سوریه در جستجوی یک پناهگاه امن آواره شده‌‌‌‌‌اند.

حدود 60 درصد از بیمارستان­‌ها از کار افتاده یا آسیب جدی دیده­‌‌‌‌اند. این منجر به افزایش قابل توجهی در بار بیمارستان ‌های باقی مانده شده­‌‌‌است؛ به عنوان مثال، یک بیمارستان دولتی هر 32 ثانیه یک بیمار اورژانسی را دریافت می کند و بسیاری از بیمارستان­‌ها به مکان­‌هایی برای اسکان افراد آواره تبدیل شده ‌‌‌‌اند.

کمبود شدید سوخت و قطعی مداوم برق، بسیاری از مراکز بهداشتی را از کار ‌‌‌‌انداخته ‌‌‌است. نسبت بیمارستان‌‌های دولتی که آسیب دیده‌‌‌‌‌اند در مقایسه با تعداد کل بیمارستان‌‌های ‌‌‌استان، ماهیت درگیری‌‌های جاری را منعکس ‌می‌کند. در السویداء، قنیطره و طرطوس صفر درصد ‌‌‌است، در حالی که در حومه دمشق به 88 درصد می رسد. تعداد پزشکان غوطه شرقی در دمشق نیز از 1000 نفر قبل از جنگ به کمتر از 30 نفر در دسامبر 2013 کاهش یافت. با از دست دادن تدریجی کنترل رژیم بر برخی مناطق کشور، بیمارستان‌‌های خصوصی و صحرایی به اهداف نظامی رژیم تبدیل شدند و اغلب هدف بمباران قرار ‌گرفتند و یا بیماران و کادر پزشکی در آن‌ها با هجوم به آن‌ها کشته یا زخمی ‌می‌شدند. بیمارستان‌‌های صحرایی که در ابتدا جایگزین بیمارستان‌‌های معمولی در مناطق خارج از کنترل رژیم شدند، چیزی بیش از یک آپارتمان، یک گاراژ، یا زیرزمینی در یک ساختمان متروکه یا در به‌‌ترین حالت، یک چادر در مکانی نیمه امن نبودند.

هدف قرار دادن کارکنان بهداشتی و پزشکان، چه برای ارائه کمک­‌های پزشکی به معترضان در تظاهرات، چه آدم­ربایی عمدی برای باج یا فشار اخلاقی یا محدودیت­‌های کاری به دلیل عدم دسترسی به مراکز درمانی و کلینیک­‌ها، منجر به فرار بسیاری از کارکنان بهداشتی از کشور شده ‌‌‌است. 398 کارمند پزشکی از جمله 149 پزشک، 82 پرستار، 80 تکنسین و 40 داروساز کشته شدند و نزدیک به 3000 کارمند پزشکی از جمله 600 پزشک و 11 امدادگر در هلال احمر دستگیر شده ‌‌‌‌اند. این فشار‌ها، م‌هاجرت گسترده­ی پرسنل پزشکی و بهداشتی آموزش دیده و واجد شرایط را در پی داشت.

بسیاری از شاخص‌‌های سلامت که مایه مبا‌هات نظام سلامت بودند، دستخوش تغییرات شدیدی شده‌‌‌‌‌اند و در برخی موارد، ممکن ‌‌‌است در آینده‌ای قابل پیش‌بینی قابل ترمیم نباشند؛ به عنوان مثال، پوشش واکسن‌‌ها در برنامه ملی واکسیناسیون پس از اینکه در اواخر سال 2009 به حدود 95 درصد رسید، در نوبت سوم به 46 درصد کاهش یافت که احتمال بازگشت بسیاری از بیماری‌‌های دوران کودکی را که با بازگشت آشکار شد، هشدار ‌می‌دهد. فلج اطفال که در آن بیش از 25 مورد ثبت شده بود، همه دوباره در مناطق خارج از کنترل دولت، توزیع شغ همچنین سرخک و هپاتیت .

زیرساخت ‌های فاضلاب و شبکه عمومی آب نیز به ویژه در مناطق روستایی ادلب، حلب، رقه، دیرالزور و حومه دمشق به شدت آسیب دیده ‌‌‌است. سهم سرانه آب از 75 لیتر به کمتر از 25 لیتر در روز کاهش یافت. تحریم ‌های اقتصادی، کاهش ارزش پوند سوریه، کمبود ارز و کمبود سوخت منجر به توقف بیشتر صنایع دارویی شده ‌‌‌است که بیش از 90 درصد نیاز بازار داخلی را تامین ‌می‌کردند. ذخایر دارو‌های وارداتی دولت که در سه ماهه اول سال 2013 نیاز کشور را تامین می کرد، از بین رفته ‌‌‌است. از سوی دیگر، درمان بیماری‌‌های مزمن؛ مانند دیابت نوع 2، بیماری‌‌های قلبی، سرطان و بیماری‌‌های انسدادی تنفسی دیگر در مکان‌‌های خارج از کنترل رژیم وجود ندارد و در مکان‌‌های تحت کنترل ،دچار کمبود شدید ‌‌‌است.

با وجود جریان کمک ‌های بشردوستانه، این کمک ‌ها هنوز بسیار کمتر از نیاز‌های رو به رشد ‌‌‌است، به ویژه با توجه به عدم هماهنگی شدید بین بازیگران بین المللی و محلی. همچنین فقدان یک سیستم اطلاعاتی که امکان تعیین اولویت ‌ها، توزیع خدمات فعلی سلامت و کیفیت و تعداد ارائه دهندگان خدمات را فراهم کند، بر ارائه موثر این کمک­‌ها به نیازمندان تأثیر زیادی می گذارد[۲۵].

نیز نگاه کنید به

جامعه و نظام اجتماعی چین؛ جامعه و نظام اجتماعی روسیه؛ جامعه و نظام اجتماعی ژاپن؛ جامعه و نظام اجتماعی مصر؛ جامعه و نظام اجتماعی لبنان؛ جامعه و نظام اجتماعی کوبا؛ جامعه و نظام اجتماعی سنگال؛ جامعه و نظام اجتماعی کانادا؛ جامعه و نظام اجتماعی افغانستان؛ جامعه و نظام اجتماعی تونس؛ جامعه و نظام اجتماعی ساحل عاج؛ جامعه و نظام اجتماعی فرانسه؛ جامعه و نظام اجتماعی اسپانیا؛ جامعه و نظام اجتماعی تایلند؛ جامعه و نظام اجتماعی آرژانتین؛ جامعه و نظام اجتماعی مالی؛ جامعه و نظام اجتماعی زیمبابوه؛ جامعه و نظام اجتماعی اردن؛ جامعه و نظام اجتماعی قطر؛ جامعه و نظام اجتماعی امارات متحده عربی؛ جامعه و نظام اجتماعی سیرالئون؛ جامعه و نظام اجتماعی اتیوپی؛ جامعه و نظام اجتماعی اوکراین؛ جامعه و نظام اجتماعی گرجستان؛ جامعه و نظام اجتماعی تاجیکستان؛ جامعه و نظام اجتماعی قزاقستان؛ جامعه و نظام اجتماعی سریلانکا؛ جامعه و نظام اجتماعی بنگلادش

پاورقی

[i] . در عربی معاصر، ناسیونالیسم به «القومیة» معادل سازی شده ‌‌‌است. در این بخش، موضوع سخن قومیت به معنی گروه‌‌های قومی مورد بحث ‌‌‌است و نه عنوان ناسیونالیسم که یک ایده و جنبش سیاسی محسوب ‌می‌شود و هدف آن ترقی بخشیدن به منافع یک ملت ‌‌‌است؛ البته نه تن‌ها با ناسیونالیسم و آنچه بعد‌ها به راهبرد اصلی در سی‌‌‌است سوریه منتهی شد، بی ارتباط نیست؛ بلکه به نوعی جستار مبانی و مبادی آن نیز هست.

[ii] . در جوامع چند قومیتی، تعاملات گروه‌‌های قومی با یکدیگر و دولن، از سه الگوی عمده پیروی ‌می‌کند: همانندسازی، تکثرگرایی مساوات طلبانه و تکثرگرایی نابرابر.[۲۶]

[iii] . مورخان متفق­‌‌‌‌اند که عدنان از فرزندان اسماعیل بن ابراهیم (علیهما السلام) ‌‌‌است و اهل حجاز به او منسوب­‌‌‌‌اند؛ بدین ترتیب که از عدنان، معد و از معد، نزار و از نزار، ربیعه و مضر پدید آمدند و بطون مضر و ربیعة بسیار شدند؛ بدین ترتیب که از ربیعة، بنی­اسد و عبدقیس و عنزة و بکر و تغلب و وائل و اراقمه و دائل و جز آن منشعب شدند و قبائل مضر به دو شعبه، منشعب گردید: یکی قیس بن عیلان بن مضر و دیگر الیاس بن مضر از قیس بن عیلان غطفان و سلیم؛ از غطفان هم بغیض و عبس و ذبیان و فروعات آن‌ها پدید آمد و از سلیم، بهتة و هوازن پدیدآمدند. از الیاس، تمیم و هذیل و اسد و بطون  کنانة منشعب شدند و از کنانة، قریش منشعب شد و خود قریش، منشعب به شعبی شدند؛ مانند جمح، سهم، عدی، مخزوم، تمیم، زهره، عبدالدار اسدبن عبدالعزی و عبدمناف و از عبدمناف، عبدشمس، نوفل، مطّلب و ‌هاشم آمدند و از ‌هاشم، رسول­اﷲ (ص ) و عباسیون آمدند و از عبد شمس، بنی­امیه آمدند و بدین وسیله، بطون عدنان در سرتاسر حجاز ت‌هامة، نجد، عراق و یمن منتشر شدند. (از اعلام زرکلی)

[iv]. عدنان بن عاد بن آذر بن اوص بن الهمیس بن سلامن بن حمل بن سامی بن وضیح بن عرام بن قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم (علیهما السلام).[۲۷]

عدنان بن عاد بن آذر بن اوص بن الهمیس بن سلامن بن حمل بن سامی بن وضیح بن عرام بن قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم (علیهما السلام).[۲۸]

[vi] . «شاورما» اصالتاً ترکی ‌‌‌است و صورت صحیح تلفظ آذری آن «چویرمه» ‌‌‌است؛ یعنی «پیچیده» یا «چرخان»؛اما نوع سوری آن مشهورتر ‌‌‌است.

[vii] . شیش تاووک نوعی غذای متشکل از گلوله­‌های کوچک مرغ ‌‌‌است که به روش­‌های مختلف چاشنی تر زده شده‌‌‌‌‌اند.

[viii] . شیش برک، اصل ترکی ازبکی دارد. خمیری ‌‌‌است که با گوشت چرخ کرده پر شده و به شکل گوش انسان پیچیده شده ‌‌‌است.    

کتابشناسی

  1. برگرفته از سایت iransyriaeconomy.com
  2. القطاع الصحیّ فی سوریا، شاهداً علی التنمیة و الحرب، دمشق: مداد (مؤسسة بحثسة مستقلة) 2020
  3. Chandra, Kanchan (2012). Constructivist theories of ethnic politics. Oxford University Press. pp. 69–70
  4. Salter, Frank; Harpending, Henry (2013-07-01). "J.P. Rushton's theory of ethnic nepotism". Personality and Individual Differences. 55 (3): 256–260.
  5. Wolfram, Thomas J. (1979, 1988) Dunlap, tr.History of the Goths Preface, p. x
  6. People, James; Bailey, Garrick (2010). Humanity: An Introduction to Cultural Anthropology (9th ed.). Wadsworth Cengage learning. p. 389.
  7. bayar, Murat (2009-10-14). "Reconsidering primordialism: an alternative approach to the study of ethnicity". Ethnic and Racial Studies. 32 (9): 1639–1657.
  8. Chandra Ford; Nina T Harawa (29 April 2010). "A new conceptualization of ethnicity for social epidemiologic and health equity research". Soc Sci Med. 71 (2): 251–258.
  9. آجرلو، حسین (1390). "تحولات سوریه: ریشه‌‌ها و دیدگاه­‌ها"، فصلنامه مطالعات خاورمیانه ،ش 3، ص.57.
  10. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Aramaic". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
  11. المفصل في تاريخ العرب قبل الإسلام. جواد علي. ج2 ص 30
  12. Michael Haag (2009). The Templars: The History and the Myth - From Solomon's Temple to the Freemasons. p. 65.
  13. حسینیان مقدم (زمستان۱۳۸۱). مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم ‌‌‌‌انداز روابط قحطانی- عدنانی، نامه علوم انسانی،
  14. شهید، سید جعفر (1358)، پس از پنجاه سال. تهران، نشر فرهنگ اسلا‌می‌.
  15. hellenism and the Aramean People; John J. A. Coyne; Studies: An Irish Quarterly Review; Vol. 3, No. 10 (Jun., 1914), pp. 64-91 (28 pages); Published
  16. Nathanael J. Andrade,2013 University of Oregon. Publisher: Cambridge University Press; Online publication
  17. Narratives of Roman Syria: a historiography of Syria as a province of Rome; Version 1.0; July 2007; Lidewijde de Jong; Stanford University
  18. حول الدور الذی لعبه الكرد فی مؤسسة الجیش والإدارة فی دمشق فی الفترة العثمانیة انظر زی. غزال، الاقتصاد والسیاسة فی دمشق خلال القرن التاسع عشر، الهیاكل التقلیدیة والرأسمالیة، دمشق 1993، الصفحة 22، 50-51، 162؛ وانظر إل. سكاتكوسكی سكیلیجر، العائلات والسیاسیة والجماعات الدمشقیة والعقاریة فی القرنین الثامن عشر والتاسع عشر، (شتوتغارت: فرانز سفینر ویرلغ، 1985)، الصفحة 147-52، 160-65، 167-68. حول الكرد فی دمشق بعد الحرب العالمیة الأولى انظر نیلدا فوكارو. “كرد دمشق خلال الانتداب الفرنسی” ورقة قدمت فی مؤتمر دولی بعنوان الكرد والمدینة، سیفر 19/20/21 أیلول 1996.
  19. Hayek, Caroline; Roumi, Ahmad (2020), The Turkmen: their heart in Syria, their mind in Turkey, L'Orient-Le Jour
  20. https://www3.weforum.org/docs/WEF_GGGR_2020.pdf
  21. https://ocindex.net/country/syria
  22. https://www.numbeo.com/crime/country_result.jsp?country=Syria
  23. آنتونی گیدنز (Anthony Giddens)، جامعه شناسی؛  ترجمه منوچهر صبوری‌، تهران‌: نشر نی‌، 1382
  24. کوئن، بروس.مبانی جامعه شناسی، ص.39
  25. شنی، کریم( 1400). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
  26. مارجر، م. (Marjer) سی‌‌‌است قومیتی، ترجمه اصغر افتخاری، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش  1(1)، صص 153-182.
  27. ابن کثیر، البدایة و الن‌هایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۷.
  28. ابن کثیر، البدایة و الن‌هایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۷.