جامعه و نظام اجتماعی سیرالئون
جامعه و نظام اجتماعی سیرالئون شامل جامعه سیرالئون؛ گروهها و نهادهای اجتماعی؛ نهادها و گروه های مرجع؛ اقوام و قبایل سیرالئون؛ جامعه مدنی و حقوق شهروندی؛ جریان ها و روابط اجتماعی؛ هنجارها و ارزش های اجتماعی؛ آداب و رسوم؛ سنتهای اسلامی در سیرالئون؛ نمازجمعه و جماعت در سیرالئون؛ جشن میلاد النبی(ص)؛ مراسم ماه مبارک رمضان؛ مراسم شب قدر؛ جشن عید فطر؛ قوانین و مقررات اجتماعی؛ طبقات و قشرهای اجتماعی؛ هویت ملی؛ نهاد خانواده؛روابط خانوادگی در سیرالئون؛ خشونت ها و آسیب های خانواده؛ازدواج در سیرالئون؛ زنان در سیرالئون؛ آسیب شناسی اجتماعی؛ وضعیت اقتصادی و معیشتی؛ ورزش؛ اوقات فراغت؛ بهداشت و سلامت؛ مهاجرت و پناهندگی در سیرالئون است که در زیر شرح داده شده است:
نوع جامعه
همان گونه که در بخش تاریخ سیرالئون اشاره شد اکثریت نسبی جمعیت سیرالئون را روستائیانی تشکیل میدهند که در مزارع کوچک خود و با ابزارهایی ساده به کشت محصولات مختلف اشتغال دارند و از این طریق امرار معاش میکنند. پدیده شهر نشینی نیز هرچند چندان تطابقی با سنتهای قومی این سرزمین ندارد ولی طی چند دهه اخیر گسترش یافته و امروزه تقریبا نیمی از جامعه سیرالئون را شهرنشینانی تشكیل میدهند كه بسیاری از آنها در دو دهه گذشته و بدون برنامه ریزی از روستاها به شهرها مهاجرت كردهاند. شهرنشینان هرچند در بخشهای مختلفی فعالیت دارند ولی بیشتر دست اندرکار خرید و فروش و توزیع تولیدات کشاورزی – و تا حدودی کارگری در معادن کشور- میباشند. از این روی میتوان گفت جامعه سیرالئون جامعهای کاملا مبتنی بر کشاورزی سنتی قدیمی و کشت محصولات مختلف کشاورزی با تکیه بر چند محصول خاص است. بسیاری از اندیشمندان این كشور معتقدند در چند دهه آینده پدیده شهرنشینی بهصورت ناقص و خارج از استانداردهای طبیعی آن هرچه بیشتر در این كشور سنتی رشد و گسترش مییابد. این امر كه در تضاد كامل با آداب و رسوم جامعه سیرالئون قرار دارد در درازمدت میتواند لطمات جبران ناپذیری را بر پیكره اجتماعی این كشور وارد آورده و موجبات بین رفتن تدریجی روستاهای سیرالئون-كه ستون فقرات جامعه این كشور را تشكیل میدهند- را فراهم آورد. بدیهی است این امر در درازمدت بر مشكلات اجتماعی سیرالئون افزوده و ممكن است ازهم گسیختگی برخی سنتهای دیرینه قومی قبیلگی را در این كشور دامن زند[۱].
گروهها و نهادهای مؤثر اجتماعی
کشور سیرالئون بهدلیل زیرساختهای ضعیف اجتماعی فرهنگی خود، برخلاف کشورهای غربی و کشورهای در حال توسعه فاقد گروهها و نهادهای اجتماعی مهمی است که بتوانند در توسعه فرآیند اجتماعی این کشور نقش آفرین باشند. مهمترین گروهها و نهادهای مؤثر اجتماعی فعلی این کشور نیز برخی سازمانهای خصوصی دست اندرکار در امور خیریه و رفاهی میباشند که با کمک موسسات بینالمللی درصدد رفع مشکلات فرهنگی اجتماعی ناشی از جنگ داخلی در مناطق مختلف کشور میباشند. برخی سازمانهای دولتی وابسته به وزارتخانههای مختلف کشور نیز عهدهدار وظایف گوناگونی در بهبود وضعیت اجتماعی کشورند که معمولاً مسئولیتهای خود را بهطور کامل انجام نمیدهند. با توجه به اینکه در دیگر مباحث بهطور مفصل به این نهادها و نقش آنها در توسعه سیاسی فرهنگی اجتماعی کشور سیرالئون پرداخته شده است از ارائه اطلاعات بیشتر در این قسمت خودداری میگردد.
گروههای مرجع
مهمترین گروههای مرجع در کشور سیرالئون را احزاب مختلف این کشور و چند اتحادیه كارگری تشکیل میدهند که معمولاً دارای ارتباطاتی نامنسجم با بخشهای مختلف اجتماعی ساکن در شهرها و روستاهای کشور میباشند. لازم بذكر است گرایشهای سیاسی و اقتصادی موجود در گروههای مرجع كشور سیرالئون همواره حالت سطحی و روبنائی داشته و بهدلیل عدم رشد منطقی طبقه نخبگان؛اندیشمندان و متفكران سیاسی و اقتصادی بزرگی در این كشور مجال ظهور نیافتهاند. معدود سیاستمداران و اقتصاد دانان سیرالئون نیز بهدلیل عدم فراهم بودن عرصه و زیرساختهای لازم برای فعالیتهای منسجم سیاسی و اقتصادی به كشورهای غربی مهاجرت كرده و تدریس در دانشگاهها و مراكز علمی پژوهشی اروپا و آمریكای شمالی را به اقامت در كشور و دست و پنجه نرم كردن با مشكلات موجود ترجیح دادهاند[۲]. از این روی میتوان گفت سیرالئون از نظر گروهای مرجع سیاسی و اقتصادی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار دارد.
گروههای قومی
یکی از ویژگیهای اجتماعی سیرالئون نظام قبیلگی و جایگاه والای قبایل در سطح جامعه است که بر تمامی بخشهای جامعه نیز تأثیرگذار بوده است. در واقع کشور سیرالئون نیز همچون دیگر کشورهای قاره آفریقا مجموعهای از قبایل مختلف است که هرچند از نظر فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت از یکدیگر میباشند ولی در سایه اتحاد و انسجام، کشور کنونی سیرالئون را تشکیل دادهاند. قبایل سیرالئون صرفنظر از وسعت قلمرو و جمعیت، در طول تاریخ این کشور همواره از روابط خوبی با یکدیگر برخوردار بودهاند و برخلاف برخی دیگر از کشورهای قاره سیاه، هیچ گاه جنگها و درگیریهای خونین قبیلگی در سیرالئون پدید نیامده است[i]. البته همچون دیگر کشورها همواره نوعی رقابت و تضاد منافع در بین قبایل اصلی کشور بهویژه در خصوص تصدی مقام ریاست جمهوری و پستهای عالی کشوری و لشکری وجود دارد با این حال این قبایل با درنظرگرفتن حد و مرزهایی مشخص همواره خطوط قرمز کشور را رعایت کرده و از اقداماتی که وحدت و اتحاد سیرالئون را دچار مخاطراتی جدی نماید خودداری کردهاند. در این کشور بیش از هجده قبیله کوچک و بزرگ وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از: منده، تمنه، لیمبا، کونو و کریول.
قبیله منده
این قبیله از دیرباز به عنوان یکی از قبایل بزرگ و عمده کشور سیرالئون درنظر گرفته شده و تقریباً یک سوم جمعیت کشور را در برمیگیرد. براساس تحقیقات صورت گرفته بهنظر میرسد خاستگاه مندیها از ارتفاعات لیبریا بوده و بخشی از آنها از این کشور به سیرالئون مهاجرت کردهاند. زبان مردمان منده در گروه زبانهای منطقه غرب آفریقا جای میگیرد و به سه لهجه: کپامنده(Kpa mende)، وانجامانده(Wanjame mende) و کیمنده(Kii mende) تقسیم میشود. گروههای متعدد قومی منشعب از منده بیشتر در ایالات جنوبی و غربی سیرالئون سکونت دارند. مندهها از سطح فرهنگی بالایی برخوردارند و اکثر آنان از دین اسلام تبعیت میکنند. دکتر میلتون مارگاری که پس از استقلال کشور مقام نخستوزیری سیرالئون را برعهده گرفت از اعضاء قبیله منده(Mende) بود. شغل اصلی مردمان منده کشاورزی است[۳].
قبیله تمنه
قبیله تمنه(Temne) دومین قبیله بزرگ سیرالئون است که تقریباً 30 درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص دادهاست. خاستگاه این قبیله هنوز کاملاً مشخص نیست با این حال براساس برخی شواهد و داستانها موجود تمنهها به منطقه فوتاجالون در گینه کوناکری امروز تعلق دارند. محل استقرار کنونی آنها در سیرالئون بخشهایی از شمال و شمالغرب کشور است و از شمال با قبایل لیمبا، لوکو و سوسو، از جنوب با مندهها، از جنوب غربی با قبیله شربرو و از شرق با قبایل کونو و کورانکو هم مرز میباشند. مردمان تمنه به زبان تمنهای سخن میگویند که به 5 لهجه اصلی تقسیم میشود[۴]. تمنهها اکثراً به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند و با هنر ساخت ظروف گلی و تهیه مجسمه از چوب، سنگ و فلز نیز آشنا میباشند. بیشتر مردمان تمنه مسلمانند و در مقایسه با مندهها از پایبندی و تعهد بیشتری نسبت به دین اسلام برخوردارند با این حال در آداب و رسوم و سنتهای قبیلگی آنان رگههایی قوی از آئینهای بومی آفریقا بهچشم میخورد. قبیله تمنه نیز همچون دیگر قبایل سیرالئون به دهها گروه قومی کوچک تقسیم میشود و درحدود 50 گروه قومی تمنه در کشور سیرالئون زندگی میکنند. تمنهها مردمانی صلحطلب بوده در حاکمیت این کشور در دهههای 1970 و 1980 نیز نقش داشتهاند[۵]. رئیسجمهور فعلی سیرالئون آقای ارنست بای کروما از اعضاء قبیله تمنه است و فودای سانکو رهبر شورشیان جبهه متحد انقلابی نیز از طرف پدری از اعضاء قبیله تمنه محسوب میشد.
قبیله لیمبا
قبیله لیمبا سومین قبیله بزرگ کشور سیرالئون از نقطهنظر جمعیت بهشمار میرود و اعضاء این قبیله در بخشهایی از ایالات شمالی و نوارمرزی سیرالئون با گینه زندگی میکنند. خاستگاه قبیله لیمبا و اینکه چگونه و از چه کشوری به سیرالئون مهاجرت کردهاند هنوز مشخص نشده است و بهنظر میرسد در زمره نخستین قبایلی میباشند که از حدود یک هزار سال پیش در این کشور اقامت گزیدهاند[۶]. شغل اصلی لیمباها کشاورزی است و اکثر آنان در روستاها اقامت دارند. نیمی از مردمان لیمبا مسلمان و سایرین پیروان دین مسیح و آئینهای بومی میباشند. رئیسجمهور اسبق سیرالئون جوزف سعیدو مومو از قبیله لیمبا بود و از این نظر لیمباها در دهه 1990 به موقعیت سیاسی قابل ملاحظهای در مقابل سایر قبایل کشور دست یافتند[۷]. استیونز رئیسجمهور اسبق سیرالئون (1985-1971) و جانی پل کروما رئیس دولت غیرقانونی مؤتلف با جبهه متحد انقلابی نیز به قبیله لیمبا تعلق داشتند.
قبیله کونو
قبیله کونو(Kono) چهارمین قبیله بزرگ سیرالئون- از نظر جمعیت - بهشمار میرود که به دو قبیله عمده «کونو» و «وای» تقسیم میشود. افراد این قبیله بیشتر در ایالت کونو و منطقه ساحلی کشور اقامت دارند و شغل اصلی آنان کشاورزی و ماهیگیری است. اکثر مردمان لیمبا مسیحی بوده و عده کمی از آنها را مسلمانان تشکیل میدهند[۸]. لیمباها در جریان جنگ داخلی سیرالئون صدمات زیادی را متحمل شدند و بسیاری از روستاهای آنان بهدفعات مورد حملات وحشیانه شورشیان قرار گرفت.
قبیله کریول
قبیله کریول(Creole) دوازدهمین گروه فرهنگی بزرگ سیرالئون را تشکیل میدهد با این حال این قبیله مشخصاً در زمره گروههای قومی این کشور قلمداد نمیشود. کریولها در واقع از نسل بردگان آفریقایی آزاد شده بهشمار میروند که بین سالهای 1787 تا 1862 از کشورهای انگلستان، کانادا (منطقه نووا اسکاتیا)، جامائیکا و غرب آفریقا به سیرالئون مهاجرت کردند. اکثر کریولها در فریتاون و مناطق اطراف آن زندگی میکنند. فرهنگ کریولها ترکیبی از فرهنگهای آفریقایی و اروپایی است و آنها از نظر نام، طرز لباس و سبک رفتار نیز سعی میکنند از فرهنگ اروپا و بهویژه انگلستان تقلید کنند. کریولها در زمره تحصیل کردهترین اقوام سیرالئون و دیگر کشورهای غرب آفریقا بهشمار میروند و بسیاری از مدیران اجرائی و شخصیتهای دانشگاهی این کشور در رشتههای مختلف را کریولها دربرمیگیرند. نفوذ فرهنگی کریول در بین قبایل و اقوام مختلف این کشور تا بدانجا گسترش یافته که زبان کریول به عنوان زبان اصلی کشور پذیرفته شده و اکثر بومیان قبایل مختلف علاوه بر زبانهای محلی خود، به زبان کریول نیز سخن میگویند. اکثر کریولها مسیحی بوده و بدلیل پیشینه آفریقایی غربی، خود را از سایر مردم سیرالئون برتر در نظر میگیرند از این روی عموم مردم چندان نظر مساعدی نسبت به آنها ندارند[۹].کاپیتان استراسر رئیس دولت نظامی دهه 1990 (1996-1992) از اعضاء قبیله کریول بود.
قبیله ماندینگو
قبیله ماندینگو(Mandingo) از قبایل کوچک کشور سیرالئون است که بخش عمده آنان در شمال و شرق کشور زندگی میکنند. این قبیله که خاستگاه اصلی آن به کشور مالی باز میگردد صدها سال قبل به کشور گینه مهاجرت کرده و در بین سالهای 1840 تا 1900 از گینه کوناکری رهسپار سیرالئون شدهاند. شغل اصلی ماندینگوهای ساکن در شهرها تجارت است و ماندینگوهای ساکن مناطق روستایی نیز به کشاورزی اشتغال دارند. تقریباً تمام افراد قبیله ماندینگو ساکن سیرالئون مسلمان میباشند[۱۰]. رئیسجمهور سابق سیرالئون احمد تیجان کاباه نیز به قبیله ماندینگو تعلق دارد.
قبیله سوسو
قبیله سوسو(Susu) از قبایل کوچک سیرالئون بهشمار میرود که بیشتر اعضاء آن در شمال سیرالئون سکنی گزیدهاند. خاستگاه اصلی قبیله سوسو به کشور گینه باز میگردد و آنها در اوایل قرن هجدهم و تا حدودی با هدف تبلیغ دین اسلام به سیرالئون مهاجرت کردند. شغل اصلی مردمان سوسو کشاورزی است و برخی از آنها نیز در معادن طلا و الماس سیرالئون فعالیت دارند. جمعیت فعلی آنها در کشور سیرالئون در حدود 135هزار نفر است و تقریباً تمامی آنها مسلمان میباشند[۱۱].
فولانیها
فولا یا فولانی از قبایل کوچک ولی مهم کشور سیرالئون است که اعضاء این قبیله عمدتاً در مناطق غربی سیرالئون و بخشهایی از مرز مشترک سیرالئون و گینه زندگی میکنند. خاستگاه فولانیها به فوتاجالون در گینه کوناکری باز میگردد و آنها حدود 300 سال پیش از گینه به سیرالئون مهاجرت کردهاند. شغل اصلی فولانیهای سیرالئون گلهداری و تجارت است و آنها از این طریق به درآمد قابلملاحظهای در مقایسه با دیگر مردم سیرالئون دست یافتهاند. تقریباً تمام مردمان فولایی سیرالئون مسلمان هستند و در زمینه تبلیغ دین اسلام در بین دیگر قبایل غیرمسلمان کشور فعالیت میکنند[۱۲].
قبیله لوکو
قبیله لوکو(Loko) از قدیمیترین قبایل سیرالئون بهشمار میرود. نکته شاخص قبیله لوکو اصالت نژادی آنها است و اعضاء لوکو قدمت خود در سیرالئون را به عنوان افتخاری بزرگ در مقایسه با دیگر قبایل کشور درنظر میگیرند. اکثر مردمان لوکویی در فریتاون و ایالت شمالی کشور زندگی میکنند. بخشی از لوکوها در دوره برداری به عنوان برده به آمریکای شمالی فرستاده شدند و بیشتر این بردهها پس از منسوخ شدن بردهداری در ایالات متحده آمریکا باقی ماندند. لوکوها در دوره استعمار انگلستان یکی از بزرگترین گروههای قومی سیرالئون بهشمار میرفتند ولی جمعیت آنها از بدو استقلال بهتدریج رو به افول نهاد که علت اصلی آن نیز سخن گفتن برخی از مردمان لوکو به زبانهای تمنه، کریو و منده بود که موجب شد برخی از اعضای این قبیله بهتدریج در دیگر قبایل کشور مستحیل گردند. شغل اصلی مردمان لوکو کشاورزی، استخراج معدن و تولید روغن نخل است. بیشتر اعضای قبیله لوکو مسیحی میباشند[۱۳].
قبیله کیسی
این قبیله نیز از قبایل کوچک سیرالئون بهشمار میرود که اعضای آن بیشتر در منطقه شرق سیرالئون زندگی میکنند. خاستگاه اصلی این قبیله کشور نیجر است و آنان در قرن هفدهم از این کشور به کشورهای لیبریا، گینه و سیرالئون مهاجرت کردهاند. شغل اصلی مردمان کیسی کشاورزی بهویژه کاشت برنج و تنباکو است. اکثر کیسیها مسیحی بوده و تعداد اندکی از آنها نیز در زمره پیروان دین اسلام بهشمار میروند[۱۴].
قبیله کریم
این قبیله در زمره قبایل کوچک سیرالئون است و افراد آن بیشتر در منطقه سواحل شرق سیرالئون زندگی میکنند. شغل اصلی مردمان کریم ماهیگیری و استخراج الماس است. جمعیت مردمان کاریم در سرتاسر سیرالئون در حدود 50 هزار نفر است. آنان بیشتر مسیحی بوده و عده کمی از آنها نیز از دین اسلام و آئینهای بومی سیرالئون تبعیت مینمایند.
قبیله کورانکو
قبیله کورانکو(Kuranko) یکی از قبایل نسبتاً کوچک سیرالئون بهشمار میرود و در حدود 332 هزار نفر از مردمان این کشور را در مناطق شمال غرب سیرالئون دربرمیگیرد. این قبیله در اصل انشعابی از قبیله ماندینگو بهشمار میرود که در قرن هفدهم از گینه به سیرالئون مهاجرت کردهاند. کورانکوها بیشتر به کشاورزی خصوصاً کاشت برنج اشتغال داشته و برخی از آنها نیز در ارتش سیرالئون فعالیت میکنند. تقریباً یک سوم کورانکوها مسلمان و یک سوم دیگر را پیروان دین مسیح تشکیل میدهند. نزدیک به 30 درصد از مردمان کورانکو نیز از آئینهای بومی تبعیت میکنند[۱۱].
وضعیت جامعه مدنی، آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی
براساس اصل 109 قانون اساسی سیرالئون کلیه شهروندان این کشور از آزادی در بیان عقاید و نظریات خود برخوردار بوده و دولت موظف به رعایت حقوق کلیه شهروندان و فراهم آوردن آزادیهای فردی و اجتماعی میباشد. با این حال در عمل و با توجه به شاخصههای خاص این کشور با تفکرات حاکم قومی قبیلگی غالب برآن، عملا هیچ گاه اصول دموکراسی و برخوردار بودن مردم از حق آزادی عقیده و بیان آن در این کشور فراهم نیامده است. در واقع میتوان گفت با وجود تشکیل دولت به سبک جدید و نظام جمهوری توام با برگزاری انتخابات، کشور سیرالئون همچنان تأثیر پذیر از بافت و نظام قبیلگی بوده و افراد در قالب قبایل خود و از طریق رهبران قبایل وابسته به اظهارنظر در مسائل مختلف پرداخته و آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی خود را نیز بیشتر از طریق روسای قبایل خود جستجو میکنند.
لازم بهذكر است برخی از متفكران و محققان بومی این كشور معتقدند هرچند آیندهای كه دولتها ترسیم نموده و كماكان نیز به تصویر میكشند روشن و درخشان و برپایه مرتفع شدن مشكلات فراوان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این كشور است ولی تا زمانی كه زیرساختهای توسعه سیاسی فرهنگی اقتصادی و اجتماعی در این كشور فراهم نیاید مردم شهری و روستایی سیرالئون همچنان محكوم به تحمل شرایط نامناسب موجود بوده و بعید است در آینده نه چندان دور تحولی در وضعیت فرهنگی و اجتماعی این سرزمین پدید آید[۱۵].
روابط اجتماعی
روابط اجتماعی افراد در سطح جامعه عمدتا تأثیرپذیر از تعلقات قومی قبیلگی آنها بوده و هریک از افراد جامعه در تنظیم روابط خود با دیگران به این امر توجه خاصی دارد به گونهای که ارتباطات افراد بیشتر بر اساس قبیله هر فرد صورت میگیرد. در واقع مردمان سیرالئون بیشتر به حفظ روابط و مناسبات درون قبیلگی خود توجه دارند و قواعد و مقررات حاکم بر این جوامع درون گروهی نیز بیشتر برخاسته از مقررات و قوانین خاص هر قبیله است. در کوتاه سخن باید گفت با وجود آن که مناسبات اجتماعی حاکم بر جامعه سیرالئون از انعطاف و صمیمیت قابل ملاحظهای برخوردار است و مردم این کشور که ذاتا انسانهایی مهربان و ساده میباشند– صرفنظر از تعلقات قومی – از روابط گرمی با یکدیگر برخوردار میباشند با این حال اصل حاکم بر روابط اجتماعی در این کشور پیوستگی عمیق هر فرد به قبیله خود و تلاش برای حفظ این پیوندها بهشمار میرود.
هنجارها و ارزشهای اجتماعی
اصولا جوامع آفریقایی جوامعی ارزشی محسوب میشوند و با وجود سطح نازل فرهنگی در این کشورها مردمان قاره سیاه همواره بر حفظ حریم هنجارها و ارزشهای اجتماعی خود عمیقا تاکید داشتهاند. این وضعیت در کشور سیرالئون نیز وجود دارد و مردم این کشور برطبق نوع قبیله خود جدیت خاصی در رعایت هنجارها و ارزشهای اجتماعی و به عبارت دیگر قوانین قبیله خود دارند. این هنجارهای اجتماعی که نسل به نسل انتقال یافته دربرگیرنده مفاهیم عمیقی است که صدها سال قبل بهصورت شفاهی تدوین و تنظیم شده و مورد قبول تک تک افراد هر گروه قومی نیز قرار گرفته است. از این روی در حال حاضر کلیه افراد جامعه علاوه بر رعایت قوانین اجتماعی کشور، خود را موظف به مراعات این هنجارهای اجتماعی ارزشی میدانند. برخی از این هنجارهای اجتماعی که بنیان ارزشی جوامع درون گروهی این کشور را تشکیل میدهد و در برخی موارد از قوانین نوین مبتنی بر دموکراسی غربی نیز پیشی جسته است عبارتند از:
- احترام به حقوق همسایه؛
- حفظ حریم خانواده؛
- پرهیز از برقراری هرگونه روابط نامشروع جنسی خارج از محدوده خانواده؛
- احترام به حقوق دیگر افراد جامعه؛
- حفظ محیط زیست؛
- احترام به سالخوردگان جامعه؛
- رعایت پوشش مناسب کلیه افراد بهویژه زنان؛
- احترام به ارواح پیشینیان و اجداد و پرهیز از خشمگین ساختن آنها؛
- مردود شمرده شدن دزدی، قتل و جنایت؛
- پسندیده دانستن انجام عبادتهای گروهی و دسته جمعی.
آداب و رسوم
یکی از مهمترین ویژگی های کشور سیرالئون، آداب و رسوم این سرزمین است که به عنوان مجموعه ای درهم تنیده از سنتهای کهن قومی قبیلگی همچنان جایگاه خود را در بین مردم حفظ کرده است. آداب و رسوم مردمان سیرالئون با وجود امواج تهاجم فرهنگی غرب هنوز از موقعیت نسبتاً مستحکم و استواری برخوردار است به طوری که علاوه بر مقاومت در مقابل نفوذ فرهنگ غربی، برخی شاخصه های خود را به ادیان اسلام و مسیحیتنیز وارد کرده است.
جامعه سیرالئون در مجموعجامعه ی سنتی است که مردم بر اساس فرهنگ شفاهی بر جای مانده از پدران خویش؛ آداب و رسوم و سنت های دیرین خود را پایدار نگاه داشته و همواره سعی در حفظ این بخش از میراث کهن خود دارند. از این روی کلیه اقشار مردمی و حتی تحصیل کردگان دانشگاه های اروپا و آمریکا نیز به آداب و رسوم خود پایبند بوده و در هنگام برگزاری جشن ها و مراسم سنتی وفاداری خود را به این سنتها جلوه گر می سازند. این سنت ها علیرغم ورود زندگی ماشینی و امواج جهانی سازی که معمولاً آداب و رسوم ملت ها را هدف قرار می دهد همچنان از پدران به پسران و نسل به نسل انتقال می یابد و با توجه به علاقه وافر عموم مردم سیرالئون به این میراث مشترک به نظر نمی رسد در آینده خللی جدی در این بخش که عمیق ترین اسرار پنهان این جامعه سنتی را در خود جای داده پدید آید. آداب و رسوم و سنت های مردمان سیرالئون به دو بخش عمومی و دینی تقسیم میشوند. سنتهای عمومی کشور دربرگیرنده آداب و رسوم کلیه مردم این کشور –صرفنظر از اعتقادات دینی و تعلق به ادیان الهی و آئینهای سنتی –است و نسل اندر نسل انتقال یافته است. سنتهای دینی نیز عمدتاً نشأت گرفته از ادیان الهی است که بر مردم این کشور تأثیر گذاشته است با این حال برخی از شاخصههای سنتی قبایل سیرالئون در این سنتهای دینی نیز راه یافته است.
سنتهای عمومی
جایگاه قبایل و مناسبات قبیلگی
یکی از سنتهای مهم و عمومی سیرالئون جایگاه ویژه قبایل و نوع روابط در بین اعضاء هر قبیله است. در رأس هر قبیله یک رئیس قبیله وجود دارد که معمولاً در زمره سالخوردهترین افراد قبیله به شمار می رود و این مقام به صورت موروثی از نیاکانش به او انتقال یافته است. رؤسای قبایل از نفوذ و اعتبار بسیار زیادی در بین افراد قبیله خود که گاه در شعاع وسیعی پراکنده شده و دهها روستا را در برمی گیرد برخوردارند و معمولاً فرمان و دستور آنان برای زنان و مردان قبیله لازم الاجرا به شمار می رود. از این روی در مواقع مهم برخی از اعضای قبایل و یا تمامی آنها را گرد هم آورده و برای آنها سخنرانی می کند. این امر در زمان وقوع حوادثی که امنیت ملی کشور را تهدید می کند نظیر جنگ های داخلی یا کودتا به دفعات صورت گرفته است و رؤسای قبایل در این گونه موارد همواره سعی کرده اند با حفظ اتحاد و انسجام اعضای قبیله خود امنیت آنها را تأمین کرده و خطرات موجود را به آنان گوشزد کنند. رؤسای قبایل معمولاً پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ملّی سیرالئون نیز با برگزاری برخی گردهمایی ها سعی می کنند توجه مردم خود را به سوی نامزدهای خاصی جلب کنند و در این میان از کمک های نقدی رئیسجمهور وقت (که در صدد برگزیده شدن مجدد به مقام ریاست جمهوری است) و نامزدهای مجلس ملّی نیز بهره مند می شوند! آنها در مواقعی که اختلافی بین اعضای قبایل به وجود می آید نیز نقش میانجی را بر عهده می گیرند و معمولاً سعی می کنند اختلافات و منازعات داخلی را به طریق صلح آمیز حل و فصل کنند. در داخل قبیله هر یک از اعضا موظفند در مواقع لازم به کمک دیگر افراد هم قبیله خویش پرداخته و تا حد امکان مشکلات یکدیگر را مرتفع سازند. ازدواج ها معمولاً در درون قبایل صورت می گیرد و در صورتی که مردی همسر خود را از قبیله ای دیگر انتخاب کرده و او را به روستا یا شهر محل اقامت خود ببرد زن موظف است تابع قوانین قبیله شوهر خود باشد[۱۶].
جنگ داخلی سیرالئون بیشتر حول محور معادن الماس بود و گروههای شورشی در حال جنگ با دولت بیشتر در صدد غارت و تسلط بر معادن الماس بودند لذا جنگ تأثیر سوء چندانی بر مناسبات قبیلگی این کشور نداشت و تقریباً اکثر قبائل سیرالئون به ویژه مناطق شرقی کشور ضربات سنگینی را از شورشیان (که متشکل از قبایل مختلف بودند) متحمل گشتند. این امر نه تنها خدشه ای بر اتحاد قومی قبیلگی این کشور وارد نیاورد بلکه قبایل مختلف را در مقابله با شورشیان ضد دولتی که با اعمال وحشیانه خود خشم عمومی را در سرتاسر کشور برانگیخته بودند منسجم و متحد ساخت.
بدیهی است قبایل سیرالئون با توجه به گستردگی و نفوذ خود در عمق جامعه این كشور در وضعیت اقتصادی و سیاسی سیرالئون بهشدت تأثیرگذار میباشند با این حال سوء مدیریت و عدم درایت دولتمردان این كشور از بدو استقلال تاكنون مانع اثرگذاری مثبت گروههای قومی بر سیاست و اقتصاد این كشور شده است. علاوه بر آن بهدلیل رقابتهای نهفته و آشكار بین قبیلگی؛ هر یك از قبایل نیز پس از بهدست گیری قدرت درصدد افزایش قدرت خود و محدود كردن سایر قبایل برآمدهاند كه این امر بهطور مستقیم و یا غیر مستقیم موجبات تضعیف جایگاه دیگر قبایل را فراهم آورده است[۱۶].
جادو و جادوگری
یکی از شاخص ترین سنت های مردم سیرالئون اعتقاد آنها به جادو و جادوگری است. عموم مردم این کشور اعم از مسلمانان، مسیحیان و پیروان آیین های سنتی بر اساس سنت های بر جای مانده از اجداد و پیشینیان خود به جادو و جادوگری اعتقاد دارند که البته در این میان پیروان آیین های سنتی جادو را بخشی از زندگی خود می دانند. جادو و جادوگری در کشور سیرالئون به عبارت کلی یکی از شیوه های تجلّی و بروز قدرت است و جادوگران و افرادی که مدعی ارتباط با عالم ارواح می باشند در نزد مردم و حتی رؤسای قبایل از احترام زیادی برخوردارند و جدای از افراد عامی و بی سواد، حتی دانش آموختگان دانشگاه ها و مقامات عالی رتبه کشوری و لشکری نیز در بسیاری از موارد و برای رفع مشکلات خود به جادوگران مراجعه می نمایند. جادوگران تحت عناوینی نظیر «پزشک جادوگر»، «پیشگو»، و «شفا دهنده» بخشی از زندگی مردم به شمار می روند و در مواقع بروز سختی و مشکلات ملجأ و پناهگاه مردم شهری و روستایی محسوب میگردند. در این کشور نیز نظیر دیگر کشورهای آفریقای سیاه، دو نوع جادوگر وجود دارد که شامل جادوگران شرور و موذی و پزشک جادوگران است. جادوگران شرور افرادی ترسناک می باشند که با ارواح شریر در ارتباط بوده و معمولاً در مکان هایی دور از انظار عمومی و در قلب کلبه های جنگلی زندگی می کنند. این قبیل جادوگران عمدتاً پیرزنانی زشت روی و ترشرو هستند که از طریق ارتباط با ارواح موذی زندگی انسانها را دچار مخاطراتی جدی می سازند و به زعم بومیان موجب بروز سختی ها و مصائبی همچون قحطی، وبا و خشکسالی می شوند. این جادوگران مخوف از شناسایی خود به مردم پرهیز دارند و در صورتی که فرد یا افرادی به عنوان جادوگران شرور معرفی شوند توسط مردم شهری و روستایی به طرز فجیعی به قتل می رسند. داستان های بسیار ترسناکی از این جادوگران در فرهنگ شفاهی مردم سیرالئون وجود دارد و در محافل و شب نشینی های شهریان و روستائیان این داستان ها با شاخ و برگ فراوان نقل می شود. گروه دوم جادوگران را پزشک جادوگران یا پزشکان سنتی تشکیل می دهند. این افراد که از دانش وسیعی در زمینه شناسایی داروهای گیاهی برخوردارند و معمولاً داروهای گیاهی مختلفی را از پوست و ریشه درختان و علف های خودرو تهیه میکنند با ارواح اجداد خود که انسان های خوبی بوده اند در ارتباط بوده و از این طریق تلاش می کنند مشکلات مردم را رفع کنند. این پزشک جادوگران معمولاً به عنوان واسطه بین انسان ها و ارواح در نظر گرفته می شوند و علاوه بر تجویز داروهای گیاهی عهده دار مشاغلی همچون پیشگویی، روح گیری، رفع چشم زخم، تهیه تعویذ و معرفی افراد جنایتکار و دزد می باشند و از این طریق به مردم شهری و روستایی کمک می کنند. این پزشک جادوگران البته دارای تخصص هایی بوده و هر یک در زمینه خاصی تخصص دارند.افرادی که عهده دار روح گیری و جن زدگی مردم می باشند با دیگر پزشک جادوگرانی که با استفاده از اشیاء مختلف چشم زخم تهیه کرده و از این طریق ارواح موذی را از زندگی انسان ها دور می سازند کاملاً متفاوت می باشند[۱۷].
اعتقاد به ارواح
قبایل مختلف سیرالئون اعم از مسلمانان، مسیحیان و پیروان آیین های سنتی اعتقاد عمیقی به ارواح و حضور آنان در زندگی روزمره شان داشته و معمولاً بخشی از زندگی خود را به ویژه در هنگام بروز مشکلات پیش بینی نشده به تقدیس و بزرگداشت ارواج اجدادِ خود اختصاص می دهند که البته اعتقاد به ارواح در بین پیروان آیین های سنتی عمیق تر است. آنیمیست های «تمنی» در این ارتباط با ارج نهادن به اجداد خود آنها را واسطه بین خداوند و مردم در نظر می گیرند و در هنگام سختی معیشت و نامساعد بودن اوضاع به اعماق جنگل و به مکانی موسوم به «بورا ماسار(Bora Masar) » می روند. در این مکان سنگهایی وجود دارد که هر یک نمایانگر یکی از رؤسای قبیله و قهرمآنان آنهاست. پس از تجمع افراد قبیله تمنی در این مکان فردی نسب شناس سنگ ها را یکی یکی برداشته و نام تک تک اجداد و قهرمآنان تمنه را برمی شمارد و بدین وسیله از آنها برای رفع مشکل قبیله کمک می خواهد. پس از پایان این مراسم کلیه افراد طعام، حصیر و کولایی را که برای استفاده اجدادشان به همراه آورده اند در معبد «بورا ماسار» نهاده و به دهکده خود باز می گردند و معتقدند پس از خروج آنها از این معبد ارواح اجداد در مکان مزبور حضور یافته و قبیله را مورد حمایت خود قرار می دهند[۱۸]. مردمان «لیمبا» نیز به ارواح اعتقاد خاصی دارند و معتقدند تپه ای به نام «کبولا(Kabola)» در منطقه سکونت آنها وجود دارد که ارواح اجدادشان در این تپه زندگی می کنند و رؤسای قبیله نیز پس از مرگ به آن منطقه می روند. اعتقاد به ارواح در گذشتگان و پیشینیان در بین سایر قبایل سیرالئون نیز از جایگاه والایی برخوردار است و جدای از پیروان آیین های سنتی، مسلمانان و مسیحیان نیز ارواح اجداد خود را مورد گرامیداشت قرار می دهند. در بین پیروان آیین های سنتی روح گیری و احضار روح نیز رواج دارد و بومیان از طریق پزشک جادوگران روح گیر با ارواح پیشینیان خود ارتباط برقرار می کنند[۱۹].
برگزاری گردهماییهای سنتی
یکی از آداب و رسوم اصیل و دیرینه مردمان سیرالئون اعم از اقوام و قبایل مختلف، برگزاری گردهماییهای سنتی مختلفی است که در قالب این اجتماعات بخش مهمی از سنتهای قدیمی این کشور بهصورت نسل به نسل انتقال یافته است. در این گردهماییها بسیاری از قوانین و مقررات عرفی و سنتی سنتی قبایل مختلف به نوجوانان آموزش داده شده و آنان برای ورود به جامعه و برعهده گرفتن نقشی مهم و سازنده در جامعه خود آماده میشوند. البته در اثر ورود امواج تهاجم فرهنگی غرب و جهانی سازی جایگاه این اجتماعات سنتی تا اندازهای کمرنگ شده ولی هنوز اعتبار و نفوذ خود را – به ویژه در مناطق روستایی – حفظ کرده است. مهمترین اجتماعات سنتی این کشور عبارتند از گردهمایی سندی و گردهمایی پورو.
گردهمایی سندی
یکی از سنت های جالب بومیان سیرالئون که صرفنظر از تعلق آنان به قبایل و ادیان مختلف، به صورت یکسان انجام می گیرد گردهمایی موسوم به «سندی» است که در تمام قبایل ساکن روستاهای کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. این گردهمایی در بدو بلوغ دختران بین سنین ده تا پانزده سال توسط یکی از زنان سالمند آشنا به فرهنگ و سنت های قومی قبیلگی و با همکاری چند تن از زنان هر روستا در کلبه هایی خارج از روستا برگزار می شود. در اجتماع «سندی»(sandi) فقط زنان اجازه حضور دارند و زنان کهنسال روستا با گرد هم آوردن دختران تازه بالغ و یا آماده بلوغ مهارت های مختلفی را به آنان آموزش می دهند که عمدتاً شامل وظایف زناشویی آنها در قبال شوهران آینده خود، نحوه تربیت فرزندان و ارتباط با دیگر اعضا جامعه خویش به عنوان عضوی از جامعه می باشد. در طول این مدت که گاه از یک تا چند هفته به طول می انجامد افراد هر خانواده غذای دختران خود را برای وی ارسال می کنند. در جریان اقامت دختران در این اردوگاه ها معمولاً عمل ختنه آنان نیز به صورت دردناک و با ابزاری ابتدایی صورت می گیرد[ii]. در پایان اجتماع «سندی» آنها با آداب و رسومی خاص به روستای خود بازگشته و پس از برگزاری جشنهایی رسماً در زمره افراد بزرگسال جامعه خود جای گرفته و با پسران دهکده خود و یا دیگر روستاها ازدواج می کنند. جوامع «سندی» معمولاً به صورت محرمانه برگزار میشود و هر یک از افراد این اردوگاه در حفظ اسرار جامعه خود نهایت خویشتنداری را به کار می برند. اجتماعات «سندی» تا حدود دو دهه پیش از جایگاه خاصی در قبایل سیرالئون برخوردار بود و معمولاً تشریفات جالب توجهی در شهرها و روستاهای مسلمان نشین و مسیحی نشین برگزار میشد ولی اکنون منحصر به روستاها گشته و سلسله مراتب آن در دهکده ها نیز کمرنگتر از گذشته شده است[۲۰].در برخی مناطق سیرالئون این اجتماعات خاص را «ووندو(Wundo)» یا «بوندو(Bondo)» مینامند[۲۱].
گردهمایی پورو
«پورو» نیز همچون «سندی» نوعی گردهمایی است که پس از ورود پسران نوجوان به سن بلوغ در مکانهایی خاص در حومه روستاها برگزار میشود و کهنسالان هر دهکده آموزشهای ویژهای را به این پسران نوجوان ارائه و آنان را آماده ورود به جامعه و برعهده گرفتن وظایف یک بزرگسال مینمایند. این اردوگاهها معمولاً چند هفته به طول میانجامد و در پایان نوجوانان مزبور که رسماً وارد دوران بلوغ و بزرگسالی شدهاند با ورود به روستای خود مورد استقبال رئیس قبیله، کهنسالان و اعضای خانواده خود قرار میگیرند. اجتماعات پورو صرفنظر از آموزش نوجوانان، نوعی گردهمایی مردان هر دهکده نیز به شمار میرود که در مدت برپایی آن موضوعات مختلف را مورد بررسی قرار میدهند. انتخاب رئیس قبیله، مشخص نمودن زمان کشت و برداشت محصولات کشاورزی یا صید ماهی، آشنایی با خواص گیاهان دارویی محل، بررسی مشکلات روستا، تحلیل مناسبات هر روستا با روستاهای اطراف و... از دیگر وظایف اجتماع پورو در مدت برپایی آن است. در دوره جنگ داخلی بسیاری از مردان روستایی در قالب برگزاری اجتماع پورو موقعیت سیاسی روستای خود را در مواجهه با حملات شورشیان مورد بررسی قرار میدادند و تصمیمات مهمی در خصوص مقابله با شورشیان و یا مصالحه با آنان در بدو حمله به دهکده اتخاذ میشد. اجتماعات پورو تا اوایل دهه 1980 علاوه بر روستاها، در شهرهای مختلف سیرالئون نیز برگزار میشد ولی اکنون منحصر به روستاها شده و جوامع شهری رغبتی به برپایی این گردهماییها نشان نمیدهند. «پورو» در مناطق روستایی همچنان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و مقامات عالی رتبه دولتی گاه برای جلب نظر روستاهای مناطق مختلف کشور از رؤسای قبایل درخواست میکنند اجتماعات پوروی روستایی خود را تشکیل داده و موضوعات مورد درخواست مقامات را با مردان دهکده مطرح و موافقت آنها را اخذ کنند.
اجتماعات «پورو» معمولاً وضعیتی کاملاً سرّی دارند و اعضای هر پورو در مدت برگزاری این گردهمایی و پس از پایان آن از هر گونه اظهارنظر در مورد اجتماع خود، موضوعات مطروحه و تصمیمات متخذه به شدت خودداری میکنند[۲۲].
احترام به کهنسالان جامعه
یکی از مهمترین سنتهای مشترک در بین تمامی قبایل سیرالئون احترام به کهنسالان و سالخوردگان جامعه و حفظ حرمت آنان است. بر این اساس هریک از مردمان این کشور از کودکی با این طرز تفکر که باید به کهنسالان جامعه خود احترام گذاشته و نظریات و عقاید آنان را ارج نهند بزرگ میشوند. در این راستا علاوه بر گرامی داشتن جایگاه پدربزرگ و مادربزرگان خود، دیگر کهنسالان را نیز به عنوان ذخایر ارزشی جامعه خود درنظر میگیرند و در هنگام بروز اختلاف در خانواده و در سطح جامعه نیز نظریات و عقاید مصلحانه آنها را مورد قبول وپذیرش قرار میدهند. این سنت قدیمی که از قدیم الایام و نسل به نسل انتقال یافته و یکی از اصول کهن اخلاقی کلیه اقوام قومی کشور محسوب میشود از چنان ریشههای محکمی برخوردار است که حتی دولتمردان نبز گاه برای تصمیم گیری در مورد مسائل مهم با تشکیل شورایی از سالخوردگان قبایل مختلف با آنها مشورت نموده و در بسیاری از مواقع سعی میکنند بهنحوی موجبات رضایت خاطر آنها را در اجرای تصمیمات مهم فراهم آورند. در اسطورهها و افسانههای قدیمی این کشور نیز احترام به سالخوردگان و مراعات مقام و جایگاه آنان همواره مورد تاکید قرار گرفته است[۲۳].
مهمان نوازی
یکی از زیباترین سنتهای مردمان سیرالئون مهمان نوازی و احترام گذاشتن به مهمآنان است. در واقع با وجود فقر شدید حاکم بر تقریبا تمامی جوامع شهری و روستایی، حضور مهمان به عنوان نمادی از برکت خداوندی درنظر گرفته میشود و خانوادهها با تمامی امکانات خود سعی میکنند از مهمآنان خود به بهترین نحو ممکن پذیرایی مناسبی بهعمل آورند. در افسانههای قدیمی و فرهنگ شفاهی قبایل سیرالئون نیز مهمآنان به عنوان نمایندگان خدایان که موجبات خیر و برکت را برای میزبانان خود فراهم میآورند درنظر گرفته میشوند. استعمارگران اروپایی نیز در بدو ورود به این کشور براساس اصل احترام به مهمآنان با استقبال گرم مردمان این کشور مواجه شدند و از این سنت اصیل در راستای اهداف شوم خود سود جستند[۲۴].
ختنه زنان
یکی از سنتهای بین قبایل کشور سیرالئون -که البته بیشتر منحصر به مردمان ساحل نشین است ختنه زنان میباشد. بر اساس این سنت دختران جوان پس از پدیدار شدن علائم جسمی ناشی از بلوغ ملزم به انجام ختنه بوده و بخشی از آلت تناسلی آنها توسط قابلههای زن و به شکلی ابتدایی و با ابزارهایی ساده و غیر بهداشتی قطع میگردد. مردمان قبایل سواحل سیرالئون معتقدند دختران بدون انجام ختنه از نظر جسمی ممکن است وارد دوران زنانگی خود شوند ولی از نظر اجتماعی بلوغ فکری و عقلی آنها مستلزم انجام ختنه است. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد هر سال در حدود 28 درصد از دختران و زنان بین سنین 5 تا 15 سالگی در این کشور به صورت کاملاً ابتدایی و بدون رعایت مسائل بهداشتی ختنه شده و جدای از ابتلا به بیماریهای عفونی مختلف تا آخر عمر از لذت زناشویی محروم میگردند[۲۵]. سنت ختنه زنان با وجود اقدامات مؤثر وزارت رفاه اجتماعی و کودکان سیرالئون و برخی سازمانهای غیر دولتی بینالمللی از ریشههای نیرومندی در بین قبایل مختلف این کشور برخوردار است و بومیان سیرالئون اعم از پیروان ادیان اسلام، مسیحیت و آیینهای سنتی مخالفت با آن را امری ناپسند میدانند. از این روی برخی افراد دست اندرکار در امر اطلاع رسانی پیرامون خطرات و مضرات ختنه زنان، گاه دچار خشم افراطیون سنتی شدهاند. از جمله در سال 2008 گروهی از طرفداران ختنه زنان چهار روزنامه نگار زن را که به مناسبت «روز جهانی مبارزه با ناقص سازی زنان» گزارشاتی در مورد تبعات منفی این سنت ناپسند را از رادیویی محلی در شهر «کنما» پخش کرده بودند مورد ضرب و شتم قرار دادند و این روزنامه نگاران تنها با دخالت پلیس توانستند از شر این افراطیون رهایی یابند. طرفداران ختنه زنان معتقدند دخترانی که ختنه میشوند به عضویت انجمن مخفی «بوندو» نائل میآیند.طی چند سال گذشته سازمان بهداشت جهانی دولت سیرالئون را تحت فشار قرار داده تا این کشور نیز همانند برخی از دیگر کشورهای غرب آفریقا همچون بورکینافاسو و ساحل عاج ختنه زنان را غیرقانونی اعلام نماید با این حال به دلیل ریشهدار بودن این سنت ناپسند در بین اقوام مختلف به ویژه طرفداران آیینهای سنتی و خطرات احتمالی ناشی از واکنش این قبایل به غیرقانونی شدن ختنه زنان (که به عنوان مظهر پاکیزگی زنان در نظر گرفته میشود)، دولت تاکنون اقدامی در این خصوص صورت نداده است[۲۶].
نامگذاری کودکان
یکی از سنتهای زیبای مشترک در کلیه قبایل سیرالئون مراسم نامگذاری کودکان تازه به دنیا آمده است. معمولاً در روز سوم یا چهارم به دنیا آمدن طفل بستگان کودک در منزل پدر کودک گرد هم آمده و کهنسالترین فرد خانواده نامی را برای او تعیین میکند که این اسم میتواند در برگیرنده نام افراد تازه درگذشته از خانواده پدری، نام حوادث طبیعی و اسم منطقهای خاص باشد. البته مسیحیان و مسلمانان معمولاً اسامی مربوط به ادیان خود را برای کودک در نظر میگیرند و اطلاق اسامی خاص بیشتر توسط پیروان آیینهای بومی و سنتی صورت میگیرد با این حال مسلمانان و مسیحیان نیز در برخی مواقع از سنتهای قومی خود تبعیت کرده و علاوه بر اسامی دینی نامهایی را که در برگیرنده معانی ویژه نشأت گرفته از آداب و رسوم قبیله خویش است را بر فرزندانشان اطلاق میکنند.
سنتهای اسلامی
جدای از سنتهای عمومی، مسلمانان این کشور دارای آداب و رسوم و سنتهای خاصی میباشند که بیشتر نشأت گرفته از اسلام است. انجام این سنتها خصوصا برای پیروان دین اسلام ساکن در شهرها و روستاهای کشور از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و آنان که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند با وجود انبوه مشکلات معیشتی ناشی از فقر و تنگدستی خود همواره و در هر شرایطی پایبند به موازین اسلامی بوده و تلاش میکنند وظایف اسلامی خود را به نحو مناسب انجام دهند.
برپایی نمازهای جماعت و جمعه
یکی از سنتهای اسلامی که از دیرباز برای مسلمانان شهرها و روستاهای کشور همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است قرائت نمازهای یومیه به صورت فردی یا جماعت است و در واقع برگزاری نمازهای جماعت و جمعه در مساجد و مراکز اسلامی تبلوری از وحدت و انسجام جامعه اسلامی سیرالئون به شمار میرود. مسلمانان سیرالئون در این ارتباط معمولاً با اعتقادی راسخ و استوار و با تأکید زیاد نمازهای یومیه را حتیالامکان به صورت جماعت و دستهجمعی به جای میآورند و در صورتی که در نزدیکی محل کار یا منزل آنها مسجدی وجود داشته باشد حتماً در مسجد به اقامه نماز میپردازند. آنها همچنین در زمینه انتقال فرهنگ نماز به فرزندان خود دقت نظر خاصی داشته و معمولاً فرزندان خود را نیز برای آشنایی با نحوه به جای آوردن نماز جماعت به مساجد میبرند.
برگزاری نماز جمعه زیباترین نماد وحدت اسلامی در این کشور و تبلوری از هویت دینی مسلمانان به شمار میرود. در این ارتباط در روزهای جمعه هر هفته مسلمانان به سمت مساجد شهرها و روستاها براه افتاده و با بر تن کردن لباسهای سفید بلند و با نظمی خاص در مساجد حضور مییابند. تأکید مسلمانان در برپای داشتن نماز جمعه به اندازهای است که آنان حتی در مدت اشغال فریتاون و دیگر شهرهای کشور توسط شورشیان و اعلام حکومت نظامی توسط جبهه متحد انقلابی نیز حاضر به ترک نماز جمعه نشدند که این امر در چند مورد از جمله در یکی از مساجد فریتاون منجر به کشتار وحشیانه برخی از نمازگزاران گشت[۲۷].
جشن میلاد النبی(ص)
برگزاری جشن میلاد النبی در شهرها و روستاهای سیرالئون از دیگر آداب و رسوم مهم مسلمانان این کشور به شمار میرود. جشنهای میلاد النبی همه ساله با فرا رسیدن سالروز تولد پیامبر اکرم (ص) به مدت چند ماه و گاه تا اوایل ماه مبارک رمضان در ایالات و مناطق مختلف این کشور برگزار میشود و با آداب و رسوم و تشریفات خاصی نیز همراه است.در این ارتباط معمولاً فرا رسیدن ایام میلاد النبی (ص) بهصورت رسمی توسط کنگره مسلمانان سیرالئون اعلام گشته و 12 ربیعالاول از سوی دولت تعطیل رسمی اعلام میشود. از این زمان به بعد مراسم جشن و مولودی خوانی توأم با سخنرانی آغاز میگردد که با هیجان زایدالوصفی همراه بوده و موجی از شور و شعف را در بین مسلمانان فقیر و مستمند کشور پدید میآورد. در ابتدای برگزاری جشنهای میلاد پیامبر(ص) کمیتههایی به ریاست ائمه جمعه و جماعات و مسلمانان فعال هر منطقه از شهرها و روستاها، که تحت نظارت مساجد خاصی قرار دارند، تشکیل میشود و پس از آن اعضاء کمیته با ارسال نامههایی به سفارتخانهها و مراکز فرهنگی کشورهای اسلامی و دفاتر سازمانهای بینالمللی اسلامی از آنها درخواست مساعدت مالی و جنسی مینمایند. پس از گردآوری مبالغی که معمولاً با کمکهای مالی و جنسی این مراکز و همچنین اندک مسلمانان نسبتاً متمول همراه میباشد انجمنهای اسلامی مساجد از مردم برای حضور در این جشنها که عمدتاً در مساجد شهرها و روستاها برپا میشود دعوت بهعمل میآورند. مراسم میلادالنبی(ص) بعد از نماز عشاء آغاز میشود و تا پاسی از شب ادامه مییابد. پیش از شروع جشنهای میلاد النبی اعضای گروهها و انجمنهای برگزارکننده مراسم در صفوفی منظم به مسجد جامع محل خود میروند و در حضور ائمه مساجد اشعاری در وصف حضرت محمد(ص) (به زبانهای کریول و عربی) قرائت میشود. سپس امام مسجد ضمن تشکر از برگزارکنندگان این مراسم سخنرانی کوتاهی نموده و برای پیروزی و سعادت مسلمانان و پیشرفت دین اسلام به دعا و نیایش میپردازد و به همراه اعضای انجمن به سالن یا مسجد محل برگزاری مراسم میلاد النبی(ص) میرود. پس از آن کلیه مدعوین و اعضای کمیته برگزاری میلاد النبی(ص) که معمولاً در حدود یکصد و پنجاه تا دویست نفر میباشند در صفوفی منظم و به صورت دایرهوار گرد پارچهای سفید مینشینند و مراسم باشکوه مولودی خوانی آغاز میشود.
مراسم مولودی خوانی مسلمانان سیرالئون که از شهرت خاصی برخوردار است بدین گونه اجرا میشود که امام جمعه و تعدادی از علماء به ترتیب با در دست داشتن نوشتههایی خطی و قدیمی به زبانهای محلی و عربی اشعاری در وصف حضرت محمد(ص) قرائت میکنند و حضار که به وجد آمدهاند با تکان دادن بدنهای خود بندهایی از این اشعار را که بیشتر عبارت «صلی الله علی محمد و آله و سلّم» است تکرار مینمایند. پس از آن کلیه شرکتکنندگان در حالی که به شدت اظهار شادمانی میکنند به فراخور وضعیت مالی خویش اسکناسهایی را بر روی پارچه سفیدرنگ پرتاپ میکنند. در پایان مراسم مولودی خوانی که یک ساعت به طول میانجامد این پولها جمعآوری شده و برای هزینه در امور خیریه در صندوقهای مخصوصی نگهداری میشوند. پس از آن از سخنرآنان که معمولاً از شیوخ صاحب نام به شمار میروند برای سخنرانی دعوت به عمل میآید و آنان با ذکر آیات و احادیثی در ارتباط با پیامبر اکرم (ص) به تشریح ابعاد مختلف دین اسلام و لزوم پیروی از اصول و شرایع این دین مبین میپردازند. پس از اتمام سخنرانی نیز مسلمانان با سرایش اشعاری به زبانهای محلی به اجرای برخی حرکات موزون نمایشی و پایکوبی میپردازند که گاه ساعتها بهطول میانجامد[۲۸].
مسلمانان سیرالئون اهمیت بسیار زیادی برای جشنهای میلاد النبی قائل میباشند و برپایی این مراسم را موجب خیر و برکت و سلامتی مسلمانان و همچنین گسترش اسلام و انتقال آن به نسلهای آینده میدانند.
مراسم ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان همواره برای مسلمانان سیرالئون از اهمیت خاصی برخودار است و فرا رسیدن این ماه برای آنان با شادی فراوانی به همراه است. آداب و رسوم ماه رمضان برای مسلمانان توأم با تشریفات ویژهای است که به عنوان نمادی از وحدت جامعه اسلامی به شمار میرود. مسلمانان همه ساله از چند ماه پیش از فرارسیدن ماه رمضان خود را آماده استقبال از این ماه شریف میکنند که در این میان ماههای رجب و شعبان بهعنوان مقدمه ورود به رمضان نزد آنان محترم شمرده شده و تقریباً تمامی مسلمانان با آغاز ماه رجب خود را موظف به برپای داشتن روزه در برخی از روزهای این دو ماه میدانند. در واقع این دو ماه مقدمهای برای استقبال از ماه مبارک رمضان به شمار میروند.
مجموعه برنامههای ماه رمضان که صرفنظر از برخی تفاوتهای جزئی در مناطق مختلف مسلمان تقریباً در سرتاسر شهرها و روستاهای مسلماننشین کشور یکسان میباشد عبارت است از:تهیه مایحتاج، برگزاری مراسم ازدواج، پیشواز، نظافت منازل، افزایش فعالیتهای اسلامی و فرهنگی، التزام به انجام نوافل، تهجد، گشایش جلسات قرائت و تفسیر قرآن مجید، برگزاری آئین مذهبی اجاوندو، سحری (سحور)، افطار، لیله القدر[iii][۲۹].
مراسم احیاء شب قدر
هرچند در طول ماه مبارک رمضان مراسم اسلامی جالبی انجام میشود ولی مهمترین این مراسم درشب 27 رمضان انجام میشود. اکثر مسلمانان سیرالئون بر این باورند که شب 27 رمضان لیلهالقدر است و در این شب در مساجد اجتماع کرده و تا صبح مشغول اقامه نوافل، قرائت قرآن و استماع سخنرانی میگردند در مراسم احیاء شب قدر، سی جزء جداگانه قرآن هم زمان توسط شب زنده داران قرائت میشود. در این ارتباط قبل از قرائت قرآن پارچه سفید رنگ بزرگی در وسط مجلس پهن شده و افراد دایرهوار دور آن حلقه میزنند. بر روی پارچه سفید رنگ مقداری شکلات، تعدادی شمع، چند قوطی برای جمعآوری پول، مقدار قابل توجهی کولانات و بیتر کولا و یکی دو فانوس و دور تا دور آن نیز سی جزء قرآن مجید قرار میگیرد[iv]. در پایان مراسم احیاء این خوراکیها بهعنوان تبرک و مشکل گشا بین افراد شرکت کننده و کسانی که مریض و یا هر نوع آرزوئی دارند توزیع میگردند. به هنگام قرائت قرآن، حضار به فرا خور حال خود به طرف پارچه سفید پول پرتاب میکنند. این پولها در پایان مجلس جمعآوری شده و بین امام جماعت و برگزار کنندگان و کمک به هزینههای مسجد توزیع میگردند. در سیرالئون امامان جماعت معمولاً منبع درآمد و یا مقرری ویژهای ندارند و بدین سبب مسلمانان به طور مخفیانه برای ائمه جماعات نیز کمکهایی نقدی جمع آوری میکنند[۳۰].
سلسله جشنهای عید فطر
یکی از بزرگترین و باشکوهترین جشنهای مسلمانان سیرالئون مراسم عید فطر است که به چند بخش تقسیم میشود و بهمدت چند روز نیز ادامه مییابد. در طول این چند روز موجی از شادی سرتاسر مناطق مسلمان نشین را دربر میگیرد و مسلمانان با شور و شعف خاصی به جشن و پایکوبی میپردازند.انتخاب روز عیدفطر در سیرالئون موضوعی بسیار مهم است. معمولاً برای انتخاب روز عیدفطر ائمه جمعه و جماعات مساجد فریتاون گردهم آمده و در مورد تعیین روز عیدفطر به مشورت میپردازند. در نهایت نیز روزی که مورد اتفاق اکثریت باشد درنظر گرفته میشود و جالب است در انتخاب روز عیدفطر توجهی به رویت ماه نمیشود!. پس از مشخص شدن روز عید، این روز - برای اعلام تعطیل عمومی- به دولت سیرالئون ابلاغ میگردد. شب عید فطر در سیرالئون به شب بیداری و دیدهبانی (واچ نایت)(Watch Night) معروف است. در چنین شبی مسلمانان با اجرای مراسمی خاص تا صبح بیدار مانده و مراسم مختلفی انجام میدهند. در این ارتباط گروههای مختلف مردم و اعضای سازمانهای اسلامی از اوایل شب با آرایشهایی متفاوت و با همراهی مارش و موزیک دسته دسته به خیابانها آمده و هلهلهکنان به طرف جایگاه مخصوص از پیش تعیین شده حرکت میکنند. در طی این مراسم سازمانهای اسلامی برای متمایز ساختن خود از دیگر گروهها و سازمانها، معمولاً اقدام به ساخت برجکها و گلدستههایی بزرگ و کوچک رنگی از کاغذهای ملون، برگ درخت، چوب و شاخهی نرم درخت و... مینمایند و برای جلب توجه تماشاگران؛ برجکها و گلدستههای خودرا به اشکال مختلف از جمله کلبه، حیواناتی نظیر شیر و پلنگ، تمثالهای شخصیتهای تاریخی و دینی و... میسازند. برخی از این ماکتها نیز شامل برجها و طاق نصرتهای بزرگ و زیبایی است که توسط افراد قوی هیکل و ارابه حمل میشوند و مردم در دو طرف این ماکتها به رقص و پایکوبی میپردازند. اعضای هر گروه به ویژه بانوان نیز لباس مخصوص و متحدالشکلی که به آنها «اشوبی» گفته میشود بر تن کرده و با همراهی موسیقی خاص حرکات موزون نمایشی را انجام داده و تلاش میکنند نظر تماشاگران را به خود جلب نمایند. راهپیمایان در ادامه در صفوفی منظم به سوی میدان بزرگ شهر و روستای خود که شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، قضائی و دینی نیز حضور دارند حرکت میکنند. در این محل هیأت داوران پس از بررسی گروههای مختلف شرکت کننده در جشن و تجهیزات آنها از جمله نوع و کیفیت برجها و گلدستهها، آرایش ظاهری، سرود و اشعاری که قرائت میکنند و...اسامی برندگان را اعلام میکنند. به هر یک از برندگان جوایزی همچون پول نقد، کاپ نقره و همچنین گواهینامه شرکت در مراسم اهدا میگردد[v]. نتیجه مراسم نیز (که در واقع یک نوع مسابقه است) در رسانههای گروهی پخش میشود. این مراسم در تمام شهرهای مسلمان نشین، به ویژه مناطق تمنی نشین، برگزار میشود[۳۱]. اعتقاد عمومی مسلمانان سیرالئون بر این است که در صبح عید فطر اموات برای دیدار اقوام و کسب رزق و روزی خود به منازل بازماندگانشان میروند. لذا زنان مسلمان از اولین ساعات روز عید فطر برای اطعام فقرا و اموات خود اقدام به پخت بهترین و خوشمزهترین نوع غذاها که به آن «فول باندی» گفته میشود مینمایند و یک بشقاب کامل از این غذا را به همراه تعدادی «کولانات» در بالای تخت و یا مکانی که متوفّی در آنجا در گذشته است قرار میدهند. آنان بر این باورند که مردگان از غذاهای مذکور تناول مینمایند. این عمل تقریباً در تمام منازل پیش از رفتن به نماز عید فطر صورت میگیرد و آنان معتقدند در غیر این صورت ارواح مردگان مربوطه عصبانی شده و سال آینده برای اعضای خانواده سال خوبی نخواهد بود. بعد از اطعام، خانوادهها خود را برای برگزاری مراسم جشن عید فطر آماده میکنند از این روی کلیه مسلمانان اعم از زن و مرد لباسهایی نو بر تن کرده و زنان برای پذیرایی از میهمآنان و اقوام خود غذاهای مختلف پخت میکنند. مسلمانان سیرالئون قبل از اقامه نماز عید فطر، زکات فطر را که در محل «مود» نامیده میشود پرداخت میکنند. زکات عید فطر عمدتاً به صورت برنج پرداخت میشود و عدهای معتقدند اگر قبل از رفتن به نماز عید فطر «مود» پرداخت نشود روزۀ آنها مورد قبول درگاه خداوند متعال نخواهد بود. با این همه برخی دیگر از علماء اعتقاد دارند «مود» را در صورت وجود عذر شرعی تا سه ماه بعد از ماه رمضان نیز میتوان پرداخت نمود. عدهای نیز شرط وجوب «مود» را استطاعت مالی میدانند به این معنا که اگر برنج کافی برای مصرف عید فطر و فردای آن داشته باشند مازاد آن را باید برای «مود» پرداخت نمایند[vi]. نماز عید فطر در میادین بزرگ و معروف شهرها خصوصاً فریتاون با حضور رئیسجمهور، وزرا، شخصیتهای بزرگ سیاسی فرهنگی دینی، خبرنگاران، دیپلمات کشورهای اسلامی و جمع کثیری از مسلمانان تقریباً ساعت 10 صبح اقامه میگردد. قبل از اقامه نماز عید فطر نمازگزاران هماهنگ با مؤذن به ذکر «تکبیر» و «تهلیل» میپردازند و در بین اذکار ورود رئیسجمهور و امامان و شخصیتهای برجسته به اطلاع مردم میرسد. برگزار کنندگان نماز عید در صورتی که رئیسجمهور مسیحی باشد مراسم نماز را طوری هماهنگ میکنند که وی بعد از سلام نماز در جایگاه حضور یابد و بر اساس اطلاعات خود در خصوص اهمیت و دستاوردهای ماه رمضان و همچنین حضور و مشارکت مسلمانان در توسعه کشور صحبت کند.خطبههای امام در عید فطر نیز معمولاً بسیار کوتاه و در ارتباط با حمد و ثنای خداوند متعال، حضرت پیامبر(ص) و تعریف و تمجید از شخصیتهای سیاسی حاضر در نماز میباشد.عید فطر در سیرالئون تعطیل عمومی است و حضور مردم در این نماز بسیار گسترده است.بعد از اقامه نماز عید فطر مسلمانان جهت دید و بازدید به خانههای اقوام و دوستان خود میروند و مردها به همسران و فرزندان به مناسبت برپای داشتن روزههای ماه رمضان عیدی میدهند[۳۲].
سلیمفو(عیدی) روز عید فطر
یکی از سنتهای جالب مسلمانان سیرالئون دریافت عیدی است که خصوصا در روز عید فطر اجرا میشود. سنت حسنه «سلیمفو» یا عیدی در بین مسلمانان سیرالئون از قدیم مرسوم بوده است و بر اساس سنتهای بومی زمانی که دو نفر در بین راه و یا در منزل به یکدیگر میرسند کسی که اول سلیمفو بگوید باید عیدی را دریافت کند. البته این سنت بین تمام سیرالئونیها اعم از مسلمانان و مسیحیها مرسوم است به این معنا که سنت سلیمفو ممکن است بین مسلمانان و مسیحیها نیز صورت پذیرد. فرهنگ سلیمفو در این کشور تا اندازهای عمومیت دارد که ممکن است یک وزیر به مسلمانی فقیر و بیبضاعت سلیمفو گفته و عیدی دریافت کند!در روز عید فطر کودکان و نوجوانان با قرائت سرودهای اسلامی از علماء، ائمه جماعت و رؤسای قبایل عیدی دریافت میکنند که این عیدی ممکن است علاوه بر پول شامل قطعهای نان برنجی باشد که خانوادهها برای اجداد خود تهیه کردهاند[۳۳].
نامهای اسلامی مسلمانان
یکی از زیباترین سنتهای اسلامی مسلمانان کشور سیرالئون تأکید والدین بر اطلاق اسامی اسلامی و الفاظ جلاله بر فرزندان خویش است. مسلمانان بر اساس معتقدات دینی ملقب ساختن فرزندان خویش با اسامی اسلامی را بخشی از غرور و هویت دینی و ملی خود میدانند و در این ارتباط به نظر میرسد تا حدودی با مسیحیان که در به کارگیری نامهای حواریون و قدیسان کتب عهد عتیق و جدید جدیت خاصی دارند نیز رقابت میکنند. به هر صورت امروزه شاخصترین صفت ممیزه جوامع مسلمان شهری و روستایی سیرالئون اسامی اسلامی نوجوانان و جوانان مسلمان است که البته در این میان نامهای شیعی و اسامی خاندان اهل البیت(ع) و ائمه اطهار(ع) نیز جایگاه خاصی را به خود اختصاص دادهاند.
اسامی رایج در بین مسلمانان کشور سیرالئون عبارت است از:
الفاظ جلاله و اسماء الحسنی خداوند متعال:
عبدا.... ، عبدالرحمن، عبدالرحیم، عبدالرزاق، عبدالکریم که معمولاً با حذف عبد بهصورت «رحمن»، «رزاق»، «لطیف»، «حفیظ» «لطیف»، «وهاب» و... خوانده میشوند.
نامها و صفات حضرت محمد(ص): مسلمانان سیرالئون پیامبر اکرم (ص) را والاترین مخلوق خداوند میشمارند و نهادن نام او بر فرزندان خود را افتخاری بسیار بزرگ و موجب برکت و نعمت زندگی خویش میدانند. از این روی نام، القاب و صفات رسول اکرم(ص) را طی مراسمی خاصی برای فرزندان خود انتخاب میکنند. این اسامی البته بر طبق آداب و رسوم مسلمانان کشور به شرح ذیل تغییراتی مییابد:
- محمد: مومودو، مومو، میمی؛
- محمود: مامود، مودی، محامود؛
- احمد: امدو، احمدو، امد؛
- مدثر: مودو؛
- جامع: جمع، جمو، جمعو؛
- طاهر: طاهرو، اطاهر؛
- امین: امینو؛
- بشیر: بشیرو، بش.
بعضی خانوادهها نیز در اثر عشق فراوان خود به حضرت پیامبر (ص) فرزندان پسر خودرا محمد اول، محمد ثانی، محمد ثالث و... مینامند. مسلمانان سیرالئون برای اهل البیت(ع) و ائمه اطهار(ع) نیز بهعنوان نوادگان پیامبر بزرگ اسلام(ص) احترام زیادی قائل بوده و در روستاهای این کشور بسیاری از کودکان و نوجوانان با اسامی ائمه اطهار و خاندان مطهر اهل البیت(ع) نامیده میشوند بدون آن که این افراد شیعه بوده و یا از تشیع اطلاع چندانی داشته باشند[vii].
جالب اینجاست که مسلمانان مالکی سیرالئون معتقدند حضرات حسنین(ع) دوقلو بودهاند و به دلیل علاقه بسیار زیادی که به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دارند معمولاً برای فرزندان دوقلوی خود اسامی حسنتو و حسینتو را انتخاب میکنند. نامگذاری فرزندان تازه به دنیا آمده و مطهر ساختن آنان با نامهای حضرت پیامبر(ص) و ائمه بزرگوار با تشریفات خاصی صورت میگیرد و معمولاً پسران در نهمین روز تولد و دختران در روز هفتم تولد به اسامی اسلامی خویش مفتخر میگردند[۳۴].
قوانین و مقررات اجتماعی
قوانین و مقررات موجود در کشور سیرالئون به دو بخش تقسیم میشود:
- قوانین و مقررات جدید؛
- قوانین و مقررات عرفی و سنتی.
ریشه و سابقه قوانین و مقررات عرفی جامعه به ادوار کهن این کشور بازمی گردد که بهصورت سلسله وار و نسل به نسل انتقال یافته و کلیه افراد متعلق به گروهها و اقوام قبایل کشور قلبا خود را ملزم به رعایت این قوانین میدانند بدون اینکه زور و اجباری بر آنان تحمیل گردد. قوانین و مقررات جدید نیز از زمان ورود استعمار و تشکیل کشوری به سبک نوین تدوین و تنظیم گردیده و مورد تأیید قانون اساسی کشور قرار گرفته است. هرچند دولتها از بدو استقلال سیرالئون هیچگونه دخالتی در انجام مقررات و قوانین عرفی جوامع درون قبیلگی کشور نداشتهاند ولی کلیه افراد جامعه ملزم به رعایت قوانین و مقررات مصوب دولت میباشند. این در حالی است که برخی از مقررات دولتی چندان سنخیتی با قوانین عرفی قبایل کشور نداشته و گاه در تضاد و تخالف با قوانین سنتی جامعه بهشمار میروند. تنظیم حفظ تعادل در رعایت مقررات و قوانین دولتی و عرفی از اصول مهم حاکم بر جامعه است و گاه برهم خوردن این تعادل ظریف مشکلات اجتماعی بزرگی را در سطح برخی جوامع شهری و روستایی بهوجود آورده است[۳۵].
طبقات اجتماعی
هرچند جامعه سیرالئون دربرگیرنده طبقات اجتماعی مختلفی است که بیشتر به نوع مشاغل و حرفههای آنها باز میگردد ولی طبقه بندی اجتماعی در این کشور کمرنگتر از دیگر کشورهای آفریقایی بهشمار میرود. در مجموع میتوان جامعه این کشور را بهطور کلی به دو طبقه شهری و روستایی تقسیم کرد که هریک از این طبقات دارای شاخصهها و تقسیمبندیهای خاص خود میباشند:
طبقات شهری بر اساس مشاغل خود به بازرگانان و تجار، اساتید دانشگاه، اصحاب مطبوعات و رسانههای گروهی، شاغلان در موسسات دولتی و خصوصی، کارگران کارخانجات و کارگاههای تولیدی، کارگران معادن، فروشندگان دوره گرد، فروشندگان محصولات کشاورزی و صاحبان مشاغل خدماتی تقسیم میشوند.
طبقات روستایی عمدتاً به دو بخش کشاورز و گلهدار تقسیم میشوند که در این بین اکثریت روستائیان را کشاورزان تشکیل میدهند.
در ارتباط با نابرابریهای اجتماعی موجود در سطح اجتماع میتوان گفت جامعه سیرالئون به دو بخش مرفه و فقیر فاقد هرگونه تعادل تقسیم میشود. تقریبا 1 تا 3 درصد جامعه را مرفهین و متمولین تشکیل میدهند و سایرین در زمره افراد مستمند که با مشکلات معیشتی شدیدی مواجهند جای میگیرند. وزرا، مقامات عالیرتبه دولتی، نمایندگان مجلس، ژنرالها و فرماندهان ارتش و برخی تجار در زمره اقلیت یک تا سه درصدی جامعه محسوب میشوند که عمده درآمد و ثروت آنها از راههای غیرقانونی – و عمدتاً قاچاق معادن الماس – بهدست میآید. اکثریت 97 تا 99 درصدی جامعه نیز با اندک درآمد حاصله زندگی خود را سپری مینمایند.این وضعیت نابرابر اجتماعی که طی پنجاه سال گذشته بر جامعه حاکمیت داشته از مشکلات بزرگ اجتماعی سیرالئون است که بهنظر نمیرسد در آینده نیز تغییری در آن بهوجود آید[۳۶].
هویت ملی
هویت ملی کشور سیرالئون بر سه اصل اتحاد، آزادی و عدالت که شعار ملی این کشور نیز محسوب میشود شکل گرفته و دولتهای وقت نیز همواره تحقق این سه اصل را سرلوحه اهداف خود دانستهاند. علاوه بر آن مردم این کشور سیاه پوست بودن را عامل افتخار خود دانسته و طرح مباحث نژادی را در تضاد با هویت ملی خود قلمداد میکنند.
نهادخانواده
خانواده در کشور سیرالئون نهادی مقدس به شمار میرود که علاوه بر زن و شوهر و فرزندان، پدر و مادر طرفین را نیز در بر میگیرد. در مناطق روستایی علاوه بر والدین زن و شوهر، پدربزرگ و مادربزرگها نیز در زمره خانواده به شمار میروند و گاه تا مقاطعی با زن و شوهر جوان زندگی میکنند. جامعه سیرالئون جامعهای مردسالارانه است و معمولاً مردان رئیس خانواده بوده و زنان کمتر در مقابل آنها عرض اندام میکنند. بنابراین بیشتر تصمیمات نیز توسط مردان اتخاذ میشود. مردان سیرالئونی (روستائیان) به تعدد فرزندان علاقه زیادی دارند و زنان –عمدتاً روستائی-که معمولاً در سنین 14 تا 18 سالگی ازدواج میکنند در دوره زناشویی خود فرزندان زیادی را به دنیا میآورند[viii] که البته به دلیل وضعیت نامناسب بهداشتی و آلودگی آب، بیش از نیمی از آنان در سنین طفولیت و کودکی فوت میکنند. با این حال معمولاً خانوادههای این کشور به ویژه در مناطق روستایی پر جمعیت و در برگیرنده 4 تا 7 فرزند میباشند. تعدد فرزندان نوعی وجهه و اعتبار برای مردان خانواده محسوب میشوند و روستائیان و کشاورزان معمولاً فرزندان پسر خود را در مزارع کشاورزی به کار میگمارند و بخشی از هزینههای زندگی از طریق این کارگران بی جیره و مواجب تأمین میشود. دختران نیز با توجه به شیربهایی که در بدو ازدواج از طرف خانواده داماد به پدر خانواده پرداخت میشود و از سوی دیگر موجبات توسعه ارتباطات با دیگر افراد قبیله را فراهم میآورند از اهمیت خاص خود برخوردارند[۳۷].
جایگاه ونقش تربیتی خانواده
خانواده در سیرالئون نقش مهمی در تربیت تک تک افراد جامعه داشته و پدر و مادر از عوامل اصلی در رشد و تعالی فرزندان خود بهشمار میروند. نقش تربیتی خانوادههای روستایی بهدلیل سادگی و صمیمیت بیشتر حاکم بر این جوامع بیش از خانوادههای شهری است و بر اساس ضربالمثل مشهور کریولی روستازادگان سیرالئونی از غل و غش کمتری در مقایسه با شهرنشینان برخوردارند[۳۸].
فرهنگ خانواده
فرهنگ حاکم بر خانوادههای سیرالئونی ایجاد صمیمیت در بین اعضاء خانواده و ایجاد محیطی مبتنی بر رعایت اصول اخلاقی است. فرهنگ خانوادگی در عین حال در ارتباط با هریک از اعضاء دارای سلسله مراتبی است. براساس فرهنگ خانواده در این کشور کلیه افراد این نهاد اجتماعی ملزم به قبول دستورات پدر میباشند. فرهنگ خانواده در ارتباط با دختران و زنان مبتنی بر پذیرش حاکمیت مرد و قبول مردسالاری و در ارتباط با پسران تلاش برای تربیت آنها بهعنوان عناصر اصلی نهاد خانواده است[۳۹].
قوانین مربوط به خانواده
قوانین حاکم بر خانواده در محیطهای شهری و روستایی همان قوانین سنتی و عرفی قبایل مختلف کشور است که نسل به نسل و در طول صدها سال انتقال یافته و حریم و جایگاه هریک از افراد را در جامعه مشخص ساخته است.
روابط خانوادگی
در خانوادههای سیرالئون روابط خانوادگی مبتنی بر احترام به سالخوردگان و حفظ حرمت پدر و مادر بهعنوان ستون اصلی این جامعه کوچک است. در عین حال کلیه اعضاء خانواده موظفند حقوق یکدیگر را رعایت کرده و در همه حال یار و یاور هم باشند.
میزان پایبندی و تأثیرگذاری
مردمان سیرالئونی -اعم از شهری و روستائی - همواره به خانوادههای خود پایبند بوده و آمال و آرزوهای خود را در این نهاد اجتماعی کوچک جستجو میکنند. در عین حال معتقدند خانواده سالم موجب پاکیزگی جامعه خواهد شد. میزان تأثیرگذاری خانواده بر تک تک اعضاء جامعه در داستانها و ضرب المثلهای قبایل مختلف نیز کاملا مشخص است.
خشونتهای خانوادگی
با توجه به اصل مردسالاری و مردسالارانه بودن خانوادههای شهری و روستایی هرگونه مخالفت با این رکن اساسی با خشم مردان مواجه میشود. از این روی هرگونه نافرمانی از فرامین و دستورات رئیس خانواده، معمولاً با خشم مرد مواجه میشود. در این گونه موارد مردان معمولاً متوسل به خشونت شده و افراد خاطی اعم از زن، دختر و پسر را مورد تنبیههای شدید بدنی خود قرار میدهند. کتک زدن کودکان و نوجوانان در سنین بین پنج تا15 سال نیز در خانوادههای شهر و روستایی امری معمول است.
تغییر شكل و آینده خانواده
هرچند نهاد خانواده یکی از مهمترین و سنتیترین بخش از جامعه سیرالئون بهشمار میرود با این حال طی دو دهه اخیر با ورود اندیشههای غربی مبتنی بر جهانی سازی تغییراتی در این نهاد اصیل بهوجود آمده است که تا حدودی نقش آن را در جامعه کمرنگ ساخته است. منحصر شدن تدریجی خانواده به زن و مرد و فرزندان و خارج شدن پدربزرگان و مادربزرگان از این جامعه کوچک، به چالش کشیده شدن اندیشه مردسالاری از سوی برخی زنان شهری، بی اعتنایی نسبی برخی از جوانان به حفظ حریم خانواده و مقررات حاکم بر آن، عدم پایبندی برخی از مردان به حرمت این نهاد و انجام برخی اعمال منافی عفت در خارج از محدوده خانواده و... مهمترین موضوعاتی میباشند که ممکن است شکل خانوادهها را در آینده تغییر دهند[۴۰].
ازدواج
برای تمام مردم سیرالئون اعم از قبایل مختلف ازدواج نشانهای از ورود به سن بلوغ کامل عقلی و جسمی و نوعی کسب وجهه و حیثیت برای عروس و داماد به شمار میرود. هر چند آداب و رسوم مربوط به ازدواج در هر یک از قبایل این کشور متفاوت است اما معمولاً بدین صورت است که مرد جوان و یا خانواده او دختری مناسب را انتخاب کرده و موضوع را با خانواده دختر مطرح میکنند. پس از مذاکرات اولیه و توافق در مورد ازدواج، داماد موظف است هدیهای (که اغلب در برگیرنده مبالغی پول و چند دست لباس است) را به عروس و خانواده او تقدیم کند. معمولاً داماد این هدیه غیر نقدی و نقدی را خود تهیه میکند ولی در صورتی که از لحاظ مالی در موقعیت مناسبی نباشد از پدر و برادرانش نیز کمک میگیرد. پس از آن نیز جشنی برگزار شده و مهریه مورد توافق طرفین با تشریفاتی خاص به خانواده عروس تقدیم میشود. جشن عروسی با پایکوبی و شادی فراوانی همراه است و در پایان آن عروس که به صورت نمادین از انتقال به خانه داماد امتناع میورزد وارد خانه همسر آینده خود شده و زندگی زوج جوان آغاز میشود.
مراسم ازدواج سنتی در سیرالئون تا چند دهه اخیر به صورت مفصل و کاملاً سنتی برگزار میشد ولی با رواج شهرنشینی این مراسم در شهرها حالتی تشریفاتی و نیمه غربی به خود گرفته است. با این حال ازدواج در روستاهای سیرالئون هنوز با تشریفات کاملی انجام میشود و بسیاری از مردان ساکن شهرها برای شرکت در مراسم ازدواج خویشاوندان روستایی خود به دهکدههای آبا اجدادی خویش سفر کرده و به سرور و شادمانی در این مراسم سنتی میپردازند[۴۱].
چند همسری
چندهمسری و ازدواج با زنان متعدد نیز در خانوادههای سیرالئون و به ویژه در مناطق روستایی رواج دارد و همچون داشتن فرزندان زیاد، نوعی وجهه و اعتبار برای مردان به حساب میآید. معمولاً زن اول مرد بهعنوان کدبانو در نظر گرفته میشود و نوعی حالت برتری و تفاخر بر دیگر زنان برای خود قائل است. مردان روستایی چند همسره عمدتاً زنان خود را به دلیل پرهیز از اختلافات خانوادگی در کلبههایی مجزا از یکدیگر جای میدهند و روزهای هفته را با آنها تقسیم میکنند با این حال در جشنها و مناسبتهای مختلف کلیه زنان خویش را گرد هم آورده و سعی میکنند آنها را در این مراسم شادی شریک سازند. البته چندهمسری طی یک دهه گذشته و با افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی تا حدودی کمرنگ شده و در حال حاضر بیشتر به مردان روستایی اختصاص دارد به گونهای که شهرنشینان به ندرت چندهمسری را برمیگزینند. جدای از آن با توجه به عدم ثبت ازدواجهای دوم به بعد در ادارات دولتی و کلیساها، چندهمسری بیشتر به مردان مسلمان اختصاص دارد و مراکز دولتی نیز از ثبت ازدواجهای دوم به بعد که عمدتاً پس از مرگ شوهر مشکلاتی در زمینه ارث و تقسیم اموال وی بین زنان دوم و سوم و فرزندان آنها پدید میآورد خودداری میکنند. از این روی چندهمسری در مناطق روستایی نیز به تدریج در حال رنگ باختن است[۴۲].
طلاق
طلاق در کلیه جوامع شهری و روستایی سیرالئون امری مکروه و نکوهیده بهشمار میرود و در فرهنگ سنتی قبایل مختلف کشور نیز جدایی زن و مرد و برهم خوردن بنیان خانواده بهشدت مورد نکوهش قرار گرفته است. البته بهدلیل روحیه فروتنانه زنان این کشور معمولاً طلاق کمتر بر اثر عدم تفاهم اخلاقی زن و مرد رخ میدهد و مهمترین علل جدایی در خانوادههای شهری و روستایی را عدم پایبندی زنان به اصول اخلاقی و نازا بودن آنان تشکیل میدهند[۴۳].
وضعیت زنان
در بخشهای قبل اشاره شد که جامعه سیرالئون همچون دیگر جوامع آفریقایی در مجموع جامعهای مردم سالار است و بر اساس باورها و سنتهای قومی قبیلگی کهن، زنان معمولاً در رده دوم اجتماع جای میگیرند. این وضعیت اگرچه طی چند دهه گذشته و با ورود اندیشههای جدید مبنی بر تساوی حقوق زن و مرد و تشکیل سازمانهای خصوصی دفاع از حقوق زنان (به ویژه طی یک دهه گذشته) تا حدودی کمرنگ شده است ولی تفکر سنتی حاکمیت مرد بر خانواده و فرودست انگاشته شدن زنان هنوز در شهرها و روستاهای سیرالئون به قوت خود باقی است که البته این طرز فکر در شهرها به نسبت روستاها از شدت کمتری برخوردار است. به هر صورت برمبنای فرهنگ و آداب و رسوم کشور سیرالئون زنان همواره در موقعیتی پایینتر از مردان قرار داشته و همواره باید مطیع و گوش به فرمان مرد خانواده اعم از پدر یا برادر بزرگتر (تا پیش از ازدواج) و شوهر خود باشند.
وضعیت عمومی زنان در گذشتههای دور
وضعیت زنان تا پیش از رواج پدیده شهرنشینی کاملاً محدود به قوانین قبیلگی حاکم در روستاها بود و آنان با این تفکر سنتی که همواره باید از مردان خود اطاعت بی چون و چرا بعمل آورند تربیت میشدند و وظیفه خود را پس از رسیدن به بلوغ جسمی و ازدواج در سنین بین 12 تا 14 سالگی، رسیدگی به وضعیت خانوادگی، پخت و پز، خانه داری، آوردن آب از چشمه یا رودخانه، کمک به مردان در مزارع کشاورزی و به چرا بردن گلههای گاو و گوسفند میدانستند. زنان در آن دوره بخشی از دارایی خانواده بهشمار میرفتند و در صورت فوت همسر، بر اساس قوانین قبیلگی به عقد ازدواج برادر شوهر خود و یا هر مرد دیگری در قبیله که حاضر بود برای مالکیت او مبلغ قابل توجهی به خانواده زن بپردازد در میآمدند. در اکثر قبایل سیرالئون بانوان از ارث محروم بودند و اساساً جوامع سنتی قبایل زنان را صرفاً کالایی در نظر میگرفتند که وظیفه آنها تولید مثل و رسیدگی به وضعیت مردان بود و چندان توجهی به ارائه آموزشهای سنتی به آنان (برخلاف پسران) نمیشد! مهمترین اصلی نیز که در هنگام تشکیل اردوگاههای سنتی در خارج از دهکدهها به آنان آموزش داده میشد نیز این موضوع بود که آنها باید خود را در خدمت مردان خویش دانسته و همواره در صدد جلب رضایت آنها برآیند و از هر گونه اقدامی که موجب خشم و نارضایتی همسرانشان شود اجتناب ورزند[۳۶].
وضعیت زنان در دوره معاصر
این وضعیت پس از ورود استعمارگران به جوامع سنتی مختلف این کشور بهتدریج تا حدودی تغییریافت و پس از تاسیس شهرهایی همچون فریتاون، بو، کنما، مکنی و استقرار تدریجی برخی از مردم سیرالئون در این شهرها و آشنایی با اروپاییهای مقیم شهرهای مزبور، تفکر سنتی مرد سالاری مطلق در کشور دچار انعطاف قابل ملاحظهای شد. پس از تاسیس مراکز آموزشی به سبک جدید توسط هیأتهای میسیونری مسیحی و ثبت نام برخی از دختران در این مدارس (که با اصرار زیاد مدیران این مدارس و متقاعد ساختن والدین آنها صورت گرفت) اندیشههای برابری و تساوی بین زن و مرد رفته رفته در بین زنان راه یافت و با افزایش معلومات دخترانی که در مدارس و دبیرستانهای سبک جدید تحصیل میکردند بهتدریج شکافهایی بر پیکره تفکر سنتی مرد سالاری در این کشور پدید آمد. البته در کنار این امر باید به ورود برخی علماء مسلمان کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز به این کشور اشاره کرد که در خطابههای خود در جمع مسلمانان کشور مردان را به رعایت حقوق زنان خود و پرهیز از هر گونه ظلم و ستم بر آنها سفارش میکردند. به هر صورت این وضعیت و افزایش سطح اطلاعات عمومی زنان شهرنشین موجب شد که آنان از اوایل دهه 1950 با تشکیل سازمانهایی فرهنگی اجتماعی درصدد احقاق حقوق از دست رفته خویش برآمده و سعی کنند به موازات مردان نقشی را در جامعه به خود اختصاص دهند. زنان سیرالئون در دوره مبارزات آزادیبخش در کنار مردان نقش قابل توجهی برعهده داشتند و برخی از آنان مسئولیتهایی را نیز در فرآیند مبارزات سیاسی برعهده داشتند. پس از استقلال سیرالئون و با توجه نسبی دولت وقت به زنان، وضعیت آنان در جامعه تا حدودی بهبود یافت و قوانینی در مورد ازدواج، طلاق، ارث و استخدام آنان در مراکز دولتی و شرکتهای خصوصی تصویب شد و زنان شهری برای بهبود وضعیت زندگی خانوادگی خود در کنار شوهرانشان به مشاغلی خردهپا همچون فروش برخی صنایع دستی و کالاهایی ارزان قیمت پرداختند[۴۴]. (شكیبا، پیشین: 130-132) این امر در دهههای 1980 و1990 و همزمان با ورود بانوان تحصیلکرده در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور به بازار کار سیرالئون جایگاه آنها را بهطور چشمگیری ارتقا بخشید به گونهای که تعداد قابل توجهی از زنان دانش آموخته دانشگاهها در ادارات دولتی و موسسات خصوصی استخدام شده و مشاغل مختلفی را که تا پیش از آن به مردان اختصاص داشت و به عبارتی مشاغلی کاملاً مردانه بهشمار میرفت عهدهدار شدند. این در حالی بود که بهدلیل قوانین سختگیرانه دولت سیرالئون در مورد مردان و اینکه اخراج آنها گاه بسیار سخت و دشوار و مستلزم پرداخت خسارت سنگینی بود، کارفرمایان بخش خصوصی نیز از ورود زنان به بازار کار سیرالئون استقبال کرده و در بسیاری موارد ترجیح میدادند بانوان را به استخدام خود درآورند چرا که در صورت بروز مشکل یا عدم رضایت، اخراج آنها با منع قانونی خاصی مواجه نبود. این وضعیت تاکنون ادامه یافته است با این حال زنان بهتدریج توانستهاند در برخی از بخشهای جامعه عهدهدار نقشهای مهمی شوند[۴۵].
مشکلات اجتماعی
با وجود تشکیل وزارت امور زنان و کودکان سیرالئون و واگذاری برخی مسئولیتهای مهم به چند تن از بانوان سیرالئونی طی دو دهه اخیر و خصوصا بعد از خاتمه جنگ داخلی، زنان سیرالئون همچنان با چالشها و مشکلات مختلفی مواجهند که این مشکلات از موانع اصلی توسعه و مشارکت آنها در جامعه و ایفای نقشی هرچه مؤثرتر در جامعه بهشمار میروند. مهمترین مشکلات فراروی زنان شهری و روستایی سیرالئون عبارتند از:
وضعیت دشوار معیشتی زنان روستایی
یکی از مشکلات بزرگ زنان سیرالئون وضعیت سخت و دشوار زنان در روستاها است که با موقعیت و جایگاه زنان شهری تفاوت زیادی دارد. زنان روستایی با توجه به حاکمیت تفکر سنتی مردسالاری در این جوامع کوچک، کمتر به تساوی حقوق زن و مرد اندیشیده و خود را کاملاً متعلق و در خدمت همسر خویش میدانند. آنان معمولاً در سنین پایین و به دستور پدر با جوانی که پدر انتخاب کرده ازدواج میکنند و از آن زمان خود را با زندگی ساده و فقیرانهای که اصل حاکم بر آن تبعیت مطلق از خداوندگار خانه است آغاز مینمایند. زنان روستایی معمولاً با شرایط بسیار سختی مواجهند و تقریباً تمام روز را بدون وقفه و یکسره کار میکنند. آنها معمولاً پیش از طلوع آفتاب از خواب برخاسته و پس از دوشیدن شیر گاو و گوسفندها آتش روشن کرده و برای آوردن آب رهسپار چشمه یا رودخانه مجاور روستا میشوند. این آوردن آب که معمولاً از طریق یک یا دو سطل که یکی از آنها بر روی سر زنان قرار میگیرد و گاه مستلزم پیمودن مسافتی چندکیلومتری است کاری بسیار سخت و دشوار محسوب میگردد و تقریباً تمام زنان روستایی قاره آفریقا این وظیفه سنگین را تا دوره سالخوردگی همه روزه و گاه چندبار در روز برعهده دارند. پس از صرف صبحانه و خروج مرد خانواده به سوی مزرعه، زنان با وسایل ابتدایی مشغول پخت و پز شده و کارهای مختلف آنها شامل تهیه غذا، تمیزکردن منزل، تهیه برخی مایحتاج مورد نیاز، نگهداری از کودکان و... تا شامگاهان ادامه مییابد. آنان معمولاً آخرین افراد خانواده هستند که به خواب میروند. در عین حال زنان قانعترین افراد جوامع سنتی روستایی بهشمار میروند و معمولاً ترجیح میدهند اندک دارایی موجود صرف خوراک و پوشاک همسر و فرزندان شده و خود به لباسهایی بسیار ساده و کاملاً سنتی قناعت میورزند. آنان هرچند به زیبایی خود اهمیت میدهند و سعی میکنند با استفاده از وسایل سنتی چهره خود را برای همسرانشان زیبا سازند ولی برخلاف زنان جوامع شهری از خرید لوازم آرایشی و لباسهای جدید غربی خودداری میکنند و معمولاً به این امور توجهی ندارند.این در حالی است که آنها از کمترین حق و حقوقی نیز برخوردار نیستند و در هنگام مرگ شوهرانشان با مشکلات فراوانی مواجه میشوند.
زنان و ازدواج
با وجود پیشرفتهای دو دهه اخیر در امر ازدواج، زنان سیرالئون در مبحث ازدواج همچنان فاقد حق انتخاب و آزادی در گزینش همسر دلخواه خود میباشند و با وجود آن که در قانون اساسی سیرالئون تساوی حقوق مرد و زن در امر ازدواج تصریح شده است در مناطق شهری و روستایی دختران جوان کماکان با فشارپدر و یا برادر بزرگتر خود وادار به ازدواج با مردانی که گاه بیش از سی سال تفاوت سنی دارند میشوند و در این میان آنچه از هرچیز مهمتر است شیربهایی است که داماد به خانواده عروس تقدیم میکند[۴۶].
زنان و موضوع ارث
قوانین ارث در جامعه مردسالارانه سیرالئون بیشتر به نفع مردان در نظر گرفته شده است و زنان چندان مالکیتی بر ماترک بر جای مانده از شوهر خود ندارند. در صورت مرگ شوهر، معمولاً ارثیه برجای مانده از او (زمین و اثاثیه منزل) به برادر بزرگتر که هنوز در قید حیات است تعلق میگیرد. در برخی قبایل زن یا زنان مرد متوفی نیز بهعنوان ارثیه به برادر متوفی تعلق میگیرند ولی این امر در کل کشور عمومیت ندارد و در قبایلی نیز که این امر بهعنوان بخشی از سنتهای آنها اجرا میشود معمولاً در صورت موافقت زنان فرد متوفی صورت میپذیرد. در صورتی که متوفی فاقد برادر باشد ماترک وی که معمولاً در روستاها قطعهای زمین یا مزرعه و کلبهای روستایی است و در شهرها منزل یا تک اتاقی کوچک را در برمیگیرد به پسر بزرگ مرده منتقل میشود. البته در برخی مناطق کشور که بهطور استثنائی زنان حاکمیت خانوادهها را بر عهده دارند (زنان ساکن منطقهی ساحلی موسوم به زنان شربرو)(Sherbro)زمین و مایملک فرد متوفی به زنان او تعلق میگیرد[۴۷].
زنان و بهداشت
زنان سیرالئون در زمینه امور بهداشتی همچنان با مشکلات فراوانی مواجهند و علیرغم اقدامات سازمانهای بینالمللی و سازمان بهداشت جهانی طی یک دهه گذشته (بویژه پس از پایان جنگ داخلی) هنوز رقم مرگ و میر زنان در شهرها و خصوصاً روستاهای کشور بسیار بالاست. هرچند طی چند دهه گذشه تعداد بیمارستانها و مراکز درمانی در مناطق مختلف کشور افزایش یافته و دولت زنان را به زایمان در مراکز درمانی تشویق میکند ولی هنوز بسیاری از زنان شهری و علی الخصوص روستایی بدلیل عدم استطاعت پرداخت هزینه بیمارستانها و درمانگاه ها، ترجیح میدهند در منازل خویش و توسط قابلههای سنتی زایمان کنند که این امر موجب افزایش مرگ و میر زنان در حین وضع حمل و ابتلا به عفونتهای شدید ناشی از عدم رعایت اصول بهداشتی میشود.از این روی زنان سیرالئونی با توجه به آمار مرگ یک زن از 8 زن در هنگام زایمان، در کنار زنان نیجری، از سوی سازمان عفو بینالمللی بهعنوان بالاترین نرخ مرگ و میر زایمان در جهان معرفی شده و در لیست اضطراری حقوق بشر عفو بینالمللی جای گرفتهاند[۴۸].
این در حالی است که علیرغم توصیههای وزارت بهداشت سیرالئون در مورد سن حاملگی، هنوز بسیاری از زنان سیرالئونی در سنین 12 تا 15 سالگی و به محض ازدواج باردار میشوند که این بارداری در سنین پایین خود بر خطرات ناشی از زایمان آنان میافزاید[۴۹].
زنان و تحصیلات
زنان سیرالئونی در زمینه تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی نیز با مشکلات فراوانی مواجهند و در خوش بینانهترین حالت تنها نیمی از دانش آموزان دختر در شهرها و روستاها موفق به اخذ دیپلم میشوند. لذا با وجود تبلیغات دولت و سازمانهای خصوصی دفاع از حقوق زنان بسیاری از خانوادهها پس از بلوغ دختران خود ترجیح میدهند ضمن ترک تحصیل دختران آنها را روانه خانه شوهر نموده و از طریق کسب شیربهای تقدیمی داماد زندگی خود را مختصری بهبود بخشند. زنان در ورود به دانشگاهها و موسسات آموزش عالی نیز با چالشهای فراوانی مواجهند و تنها بیست تا چهل درصد ظرفیت دانشگاههای کشور به زنان اختصاص دارد. در عین حال ورود زنان به برخی رشتهها همچون پزشکی و مهندسی نیز – که از نظر خواص رشتههایی مردانه بهشمار میروند- مشکلات زیادی را به همراه دارد[۵۰].
مشاركت اجتماعی و حضور در جامعه(اشتغال)
طی دو دهه گذشته اندیشه مردسالاری در سطح جامعه تا حدودی کمرنگ شده و زنان نیز همپای مردان و تقریباً بهطور مساوی با مردان در بخشهای مختلف اعم از فروشندگی در مغازهها، دستفروشی در خیابانها، ادارات دولتی، بانکها، شرکتهای خصوصی، دانشگاهها و مؤسسات عالی و مراکز بهداشتی و درمانی به ایفای نقشی فعالیت پرداختهاند. جالب اینجاست که بسیاری از بانوان سیرالئونی در طی یک دهه گذشته و پس از پایان جنگ داخلی، در معادن الماس سیرالئون مشغول به کار شده و در کنار مردان در حاشیه رودخانهها و با استفاده از الکهای دستی کوچک و بزرگ به جستجوی الماس میپردازند و این در حالی است که این کار بسیار سخت و دشوار بوده و قدرت و توان بدنی زیادی را میطلبد! با این حال هنوز راه درازی در تساوی کامل حقوق زن و مرد در جامعه وجود دارد و بهنظر نمیرسد حداقل در آینده نزدیک تغییری اساسی از نظر مشارکت کامل اجتماعی زنان در جامعه بهوجود آید[۵۱].
تأثیرات مخرب جنگ داخلی بر زنان سیرالئون
جنگ داخلی سیرالئون علاوه بر تأثیرات مخرب بر بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، اثرات ویرانگری نیز بر جایگاه زنان این کشور بهویژه در مناطق روستایی برجای نهاد. شورشیان جبهه متحد انقلابی طی حملات مداوم خود به روستاهای مناطق مختلف کشور بارها به زنان حمله کرده و علاوه برقطع دست و پای برخی از آنان، بسیاری از دختران و زنان جوان را بیرحمانه مورد تجاوز جنسی قرار دادند. هتک حرمت زنان شوهردار در بسیاری از موارد بافت سنتی خانوادههای روستایی را از هم پاشیده و در بسیاری از موارد شوهران علیرغم اطلاع از اینکه زنان آنها بهزور و تحت شکنجه شدید شورشیان مورد تجاوز قرار گرفتهاند دیگر حاضر به زندگی با آنها نشدند. در مواردی نیز زنانی که مورد تجاوز شورشیان قرار گرفته و با وساطت ریشسفیدان به خانواده خود بازگشته بودند پس از بارداری و وضع حمل نوزاد خود با شک و ابهام شوهر مواجه شده و همسرانشان اینکه کودک بهدنیا آمده فرزند آنها میباشد یا نطفه آن در زمان تجاوز شورشیان منعقد شده است را مورد تشکیک جدی قرار دادند که به اختلافات شدید قومی قبیلگی منجر شد. برخی از زنان که مورد تجاوز شورشیان قرار گرفته بودند نیز پس از چندی به این واقعیت تلخ پی بردند که به بیماری ایدز مبتلا شدهاند و خود داوطلبانه از زندگی زناشویی کناره گرفتند در حالی که در طی این مدت ناخواسته شوهران خود را نیز به این بیماری خطرناک مبتلا ساخته بودند[۵۲][ix].
بسیاری از زنان و دخترانی نیز که از سوی شورشیان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند بر اثر فشارهای روانی ناشی از این اعمال وحشیانه دچار مشکلات شدید روحی شده و اکنون بهصورت افرادی فاقد تعادل روانی در شهرها و روستاهای سیرالئون زندگی میکنند. البته زنان تحصیلکرده سیرالئون از طریق سازمانهای خود و با استمداد از مجامع بینالمللی کمکهایی را در اختیار بانوان آسیب دیده جسمی و روحی از جنگ داخلی قرار دادهاند با این حال لطمات و آسیبهای برجای مانده از این جنایات ضدانسانی هنوز بر پیکره جامعه زنان روستایی این کشور باقی مانده است[۵۳].
سازمانهای اجتماعی زنان
طی چند دهه گذشته و با ارتقاء سطح معلومات و سطح فرهنگی زنان سیرالئون، دهها سازمان اجتماعی وابسته به بانوان در شهرهای مختلف این کشور بهوجود آمدهاند. این سازمانها که معمولاً مورد حمایت برخی سازمانهای بینالمللی و کشورهای غربی قرار دارند با برگزاری جلسات سخنرانی و گردهماییهای مختلف تلاش دارند تا زمینههای مشارکت هرچه بیشتر بانوان کشور را در سطوح مختلف جامعه تحقق بخشیده و موقعیت آنان را از نظر برابری با مردان مستحکم نمایند. مهمترین این سازمانها و مؤسسات عبارتند از:
انجمن توسعه روستایی(Association for rural development)، مجمع کارشناسان آموزشی زن آفریقایی(Forum for African women educationalists (FAWE))، مرکز اسناد و پژوهشهای جنسی وابسته به دانشگاه سیرالئون(The gender Research and documentation centre (GRADOC))، نهضت توانمندسازی جنسی جوامع محلی(Grassroots gender empowerment movement (GGEM))، انجمن زنان دانشگاهی سیرالئون(Sierra Leone association of university women)، انجمن رفاه زنان سیرالئون(Sierra leone association on women welfare (slaw))، گروه کوچک زنان شهر بو(Small Bo women's group)، اتحادیه توسعه ملّی زنان(Women's Association for national development)، نهضت صلح زنان سیرالئون(Women's movement for peace in sierra Leone)، اتحادیه زنان جوان مسیحی سیرالئون(Young women's Christian association, sierra Leone)، انجمن زنان مسلمان سیرالئون در کنار این سازمانهای اجتماعی وزارت امور زنان و کودکان سیرالئون نیز طی چند دهه گذشته اقدامات مؤثری را در بهبود وضعیت فرهنگی اجتماعی و درمان زنان انجام داده است که البته با توجه به انبوه مشکلات نیمی از جمعیت کشور سیرالئون چندان کافی بهنظر نمیرسد[۵۴].
در پایان این مبحث در ارتباط با بررسی تأثیر گذاری زنان بر روند اصلاحات کشور گفتنی است هرچند زنان این كشور طی دو دهه اخیر و با آغاز وزش نسیم دمكراسی بر این سرزمین اقدامات زیادی را برای رسوخ به بخشهای زیربنایی سیرالئون و نقش آفرینی در روند كند اصلاحات سازماندهی كردهاند با این حال بهنظر نمیرسد حداقل در آینده نزدیك بتوانند بهعنوان عنصری تأثیرگذار در فرآیند تحولات سیاسی اقتصادی و فرهنگی كشور مورد پذیرش قرار گیرند[۵۵].
آسیبشناسی اجتماعی
کشور کوچک سیرالئون با وجود دارا بودن ثروتهای سرشار خداوندی و مردم ساده و صمیمی آن از مشکلات اجتماعی گوناگونی رنج میبرد که بخش عمده این مشکلات و معضلات اجتماعی به دوره حاکمیت استعماری انگلستان، دخالت کشورهای غربی در این کشور (عواقب ناشی از این مداخلات که بر بدنه جامعه رسوخ یافته)و جنگ داخلی سهمگین سیرالئون باز میگردد. در این بخش مهمترین ناهنجاریهای اجتماعی این کشور که سایه سنگین خود را در دیگر بخشهای این کشور از جمله اقتصاد کشور نیز گسترانیده است مورد بحث و بررسی قرار میگیرد:
جنگ داخلی سیرالئون
همان گونه که در بخش تاریخ سیرالئون اشاره شد جنگ داخلی کشور سیرالئون از سال 1991 آغاز و در سال 2001 خاتمه یافت و منجر به کشته و زخمی شدن 120 هزار نفر و معلولیت دهها هزار تن از مردم شهرها و روستاهای سیرالئون گشت. این جنگ وحشتناک که با جنایات فراوانی توام بود در سرتاسر تاریخ قاره آفریقا واقعهای دردناک و تا حدودی بیسابقه محسوب میشود که در اواسط دهه 1991 با تحریک باندهای قاچاق الماس و شرکتهای چندملیتی دستاندرکار صادرات الماس و برخی کشورهای غربی آغاز شد و رهبر شورشیان فودای سانكو در این ارتباط جنایات زیادی مرتكب گشت[۵۶][x]. جنگ داخلی سیرالئون از 23 مارس 1991 میلادی و پس از تلاش نافرجام شورشیان «جبهه متحد انقلابی» که با حمایت نیروهای ویژه «جبهه میهنپرست ملی لیبریا» (National Patriotic Front of Liberia)چارلز تیلور رئیسجمهور وقت لیبریا، درصدد سرنگونی «مومو» رئیسجمهور وقت سیرالئون بودند آغاز و منجر به شعله ور شدن موجی از اغتشاش و هرج و مرج در بخش اعظم این کشور شد. در طی نخستین سال جنگ، جبهه متحد انقلابی موفق به در دست گرفتن کنترل بخشهای وسیعی از شرق و جنوب سیرالئون بهویژه معادن الماس واقع در این مناطق شد. عدم توانایی دولت در مقابله با حملات شورشیان «جبهه متحد انقلابی» و مشکلات و تبعات ناشی از محروم شدن دولت از بخشی از درآمد معادن الماس این کشور، در نهایت منجر به کودتای نظامی آوریل 1992 میلادی «شورای ملی موقت حاکم» شد. در اواخر سال 1993 میلادی ارتش سیرالئون موفق به باز پس راندن شورشیان «جبهه متحد انقلابی» به مرزهای لیبریا شد. با این حال شورشیان همچنان به حملات خود به شهرها و روستاهای سیرالئون ادامه دادند. در مارس 1995 دولت سیرالئون از یک موسسه نظامی خصوصی وابسته به کشور آفریقای جنوبی موسوم به «برآیند اجرائی» (Executive Outcome)برای مقابله با شورشیان کمک گرفت. متعاقب آن نیز دولت غیرنظامی و منتخب مردم در مارس 1996 میلادی قدرت را در دست گرفت و بعد از مذاکره با رهبر «جبهه متحد انقلابی» معاهده صلح آبیجان بین دولت و شورشیان منعقد گشت. با این حال دولت سیرالئون تحت فشار سازمان ملل متحد قرارداد خود را با موسسه برآیند اجرائی(که بهطور موفقیت آمیزی در حال سرکوب شورشیان بود) پیش از اجرای مفاد معاهده صلح آبیجان پایان داد و شورشیان نیز با سوء استفاده از این وضعیت مجددا حملات خود را به شهرها و روستاهای سیرالئون از سر گرفتند. در می1997 میلادی گروهی از نظامیان دون پایه ارتش سیرالئون که از وضعیت موجود ناراضی بودند اقدام به کودتا علیه دولت تیجان کابا نموده و «شورای انقلابی نیروهای مسلح» (Armed Forces Revolutionary Council) را تشکیل دادند. شورشیان «جبهه متحد انقلابی» نیز با بهرهبرداری از این وضعیت به کودتاچیان پیوسته و نیروهای موتلف با پیشروی به سمت پایتخت موفق به تصرف فریتاون شدند. دولت جدید که «جانی پل کروما» در راس آن قرار داشت رسما جنگ داخلی را خاتمه یافته خواند و به دنبال آن موجی از ناامنی، تجاوز به نوامیس، غارت اموال مردم شهری و روستایی و قتل و کشتار در سرتاسر کشور به راه افتاد. در پاسخ به اشغال پایتخت توسط کودتاچیان و شورشیان جبهه متحد انقلابی، نیروهای «اکوموگ»[xi] به رهبری ارتش نیجریه که امنیت منطقه را دستخوش مخاطراتی جدی میدیدند وارد کشور شده و پس از جنگی سخت با نیروهای موتلف موفق به باز پس گیری فریتاون شدند. نیروهای اکوموگ سپس مناطقی را که از اشغال شورشیان بیرون آورده بودند به دولت قانونی سیرالئون تحویل دادند با این حال مناطقی از جنوب و شرق کشور همچنان در دست شورشیان بود و اعمال حاکمیت دولت مرکزی بر سرتاسر کشور عملا غیر ممکن تلقی میشد. در ژانویه سال 1999 میلادی با مداخله دیپلماتیک برخی از سران کشورهای جهان، مذاکراتی بین دولت و جبهه متحد انقلابی برای خاتمه دادن به جنگ داخلی کشور صورت گرفت که نهایتا منجر به انعقاد معاهده صلح لومه در 27 مارس 1999 میلادی شد. بر مبنای این معاهده مقرر شد «فودای سانکو» رهبر شورشیان «جبهه متحد انقلابی» در صورت پایان دادن به حملات مکرر خود به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و خاتمه جنگ با دولت مرکزی به مقام معاون رئیسجمهور سیرالئون نائل آمده و کنترل خود بر معادن الماس را که در تصرف داشت نیز حفظ کند. با این حال توافق رهبر شورشیان با فرآیند صلح و شرایط عهدنامه صلح لومه بسیار گذرا، ناپایدار و کند بود و در میسال 2000 میلادی شورشیان مجددا پیشروی خود را به سمت پایتخت آغاز کردند. دولت انگلستان با مشاهده این وضعیت و ضعف و بی کفایتی دولت احمد تیجان کابا، با مساعدت هوایی دولت گینه و ورود گروه جدیدی از صلح بانان سازمان ملل اقدام به مداخله نظامی مستقیم در سیرالئون نموده و طی عملیاتی موسوم به «عملیات پالیزر» (Palliser Operation) نیروهای شورشی جبهه متحد انقلابی را به سختی شکست داد که منجر به فرو پاشی این تشکیلات نظامی شد. در ژانویه سال 2002 میلادی دولت سیرالئون رسما خاتمه جنگ داخلی یازده ساله این کشور را اعلام کرد.
شورای امنیت سازمان ملل پس از پایان جنگ داخلی با صدور دو قطعنامه صادرات الماس سیرالئون را منع و راه را برای محاکمه فودای سانکو به سبب ارتکاب جنایات جنگی فراوان و جنایت علیه بشریت هموار نمود. در سال 2003 دادگاه ویژه جنایات جنگی سیرالئون فودای سانکو، سام موسکیتو باکاری(Sam Mosquito Bockarie) (از فرماندهان برجسته جبهه متحد انقلابی)، پل کروما و چند نفر دیگر از فرماندهان جبهه متحد انقلابی و شورای انقلابی نیروهای مسلح سیرالئون را به اتهام جنایات جنگی بی شمار تحت تعقیب قرار داد که با مرگ فودای سانکو در زندان و مخفی شدن موسکیتو و کروما و در نهایت مرگ این دو فرد (این دو چندی بعد و ظاهراً بهدستور چارلز تیلور رئیسجمهور وقت لیبریا در این کشور بقتل رسیدند) پرونده فرماندهان اصلی شورشیان جنگ داخلی سیرالئون خاتمه یافت[xii].
دادگاه ویژه جنایات جنگی در سال 2007 تعداد دیگری از فرماندهان شورشی را نیز دستگیر و به حبسهای طویلالمدت محکوم ساخت که شامل عیسی سی سه، موریس کالون و آگوستین گاباثو بود. اتهام اصلی این افراد ارتکاب قتل، تجاوز به عنف، حمله به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، استفاده از کودکان هشت تا 12 ساله بهعنوان کودک سرباز و غارت اموال مردم عنوان گردید[۵۷].
اهداف سیاسی جبهه متحد انقلابی در آغاز سرنگونی مومو رئیسجمهور وقت سیرالئون و تأسیس حکومتی مبتنی بر دموکراسی چند حزبی و پایان دادن به استثمار اقتصادی کشور بود. با این حال اگرچه جبهه متحد انقلابی با لفاظی و بهکاربردن اصطلاحاتی همچون دموکراسی درصدد جلب اذهان عمومی برای قانونی جلوه دادن اقدامات خود و بهدست آوردن حمایت مردم بود ولی در ترسیم اهداف سیاسی خود شکست خورد. در مقابل شورشیان با روی آوردن به اقداماتی نظیر قتل عام و قطع دست و پای مردم مناطق مورد هجوم و نابودکردن مراکز اقتصادی که به منظور ارعاب و وحشت عمومی و تضعیف زیرساختهای دولت صورت میگرفت موجی از نفرت عمومی را علیه خود برانگیختند. سانکو رهبر جبهه متحد انقلابی معتقد بود محروم ساختن کشور از درآمد حاصله از الماس موجب تضعیف و سرنگونی دولت خواهد شد با این حال این گونه اقدامات تنها سبب روگردانی هرچه بیشتر مردم از شورشیان شد بهویژه آن که شورشیان جبهه متحد انقلابی در یک مقطع سعی کردند با برتن کردن یونیفورم ارتشیان دولت و حمله به شهرها و روستاهای این کشور، با هیأت ظاهری ارتش سیرالئون، اعتماد عمومی مردم به ارتش را نیز از بین ببرند و در جریان این حملات جنایاتی وصف ناشدنی مرتکب شدند. در طول سالهای جنگ داخلی، شورشیان از سوی لیبریا حمایت میشدند و علاوه بر کودک سربازانی که در صفوف پایین جبهه متحد انقلابی جای داشتند مزدورانی از کشورهای بورکینافاسو و لیبریا نیز در رده فرماندهان شورشی حملات مستمر این سازمان را به شهرها و روستاهای سیرالئون سازماندهی میکردند و در عین حال از الماسهای معادن آبرفتی نیز بهرهمند میشدند. فودای سانکو در سالهای میانی جنگ داخلی با ناامیدی از همکاری و حمایت مردم از جبهه متحد انقلابی دزدی، قتل، غارت و هتک حرمت را در حمله به مناطق مختلف سیرالئون مورد تأیید قرار داد. در طول این سالها شهر مرزی کونیدو(konidu)هدف اصلی حملات شورشیان بود و در طی جنگ به مرکز اصلی قاچاق الماس و دیگر اقلام غیرقانونی از سیرالئون به لیبریا و بالعکس مبدل گشت. این در حالی بود که در سالهای نخستین جنگ، ارتش سیرالئون به دلیل ضعف تسلیحاتی و آموزشهای نامناسب سربازان خود قادر به دفع حملات شورشیان نبود و بسیاری از سربازان بهدلیل حقوق بسیار کمی که دریافت میکردند رغبتی در جنگ با شورشیان نشان نمیدادند. برخی از ارتشیان نیز دارای ارتباطاتی مخفیانه با اعضا جبهه متحد انقلابی بودند به گونهای که در برخی موارد به بهانه حمایت از روستائیان در دهکدههای در معرض حملات شورشیان مستقر میشدند ولی خود به غارت اموال اهالی دهکدهها میپرداختند. از این روی روستائیان تیرهبخت که از هر دو سوی در معرض غارت و چپاول اموال خود بودند این سربازان را «سربازان روز، شورشیان شب» نام نهاده و اصطلاحاً آنها را «سوبل»(sobel) که دربرگیرنده حروف اول سرباز و شورشی در زبان انگلیس و کریول است میخواندند. این امر در اواسط سال 1992 بهطوری شدت یافت که مردم روستایی عملاً از تشخیص اینکه غارت کنندگان شورشی و یا ارتشی میباشند عاجز مانده و بهتدریج به نیروهایی غیر منظم موسوم به «کاموجور»(kamajor) روی آوردند. کاماجورها میلیشیایی شبه نظامی بودند که در حمایت از اموال و نوامیس مردم هم با شورشیان و هم با سربازان متمردی که به غارت اندک دارایی روستانشینان میپرداختند، میجنگیدند و بخش عمده اسلحه خود را نیز از این طریق بهدست میآوردند. این شبه نظامیان جوانمرد بهتدریج توجه برخی از دزدان خیابانی و افراد بیخانمان را جلب کرده و این افراد که از این وضعیت نابسامان خشمگین بودند نیز به کاماجورها پیوستند. با این حال برخی از کاماجورها نیز بتدریج روی به غارت مردم آورده و به هرج و مرج موجود در کشور بویژه مناطق تحت حملات شورشیان دامن زدند[۵۸].
وحشتناکترین صحنههای جنگ سیرالئون در طول نه ماه حکومت نظامی جانی پل کروما و پس از اشغال شهرهای فریتاون، مکینی و.. پدید آمد. برخی از این جنایات علاوه بر تخلیه اشیاء گرانبهای منازل حبس افراد داخل آنها عبارت بود از:
- آتش زدن یا منفجر نمودن خانهها (آثار این جنایات هنوز باقی است)؛
- دریدن شکم زنان حامله برای آگاهی یافتن از جنسیت جنین[xiii][۵۹]؛
- کشتار دسته جمعی مردم در محافل عمومی، مساجد و کلیساها؛
- قطع دست و پای مردم شهرها و روستاها به طور مخالف از بازو و ران و جمعآوری آنها جهت دریافت جوایز از بانیان جنگ[xiv][۵۹]؛
- بریدن گوش، بینی، لب و دیگر اعضا بدن.
البته این جنگ وحشتناک از آنجا که در کشور کوچک سیرالئون رخ داد و برای کشورهای اروپایی و آمریکا تهدیدی به دنبال نداشت تاکنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. علاوه بر آن میدانهای جنگ و کشتارهای وسیع آن نیز به علت دشواریهای ارتباطی و عدم حضور خبرنگاران بینالمللی معمولاً از دید رسانههای خارجی دور بود. لذا با وجود این که جنگهای داخلی سیرالئون ده سال طول کشید و دامنه تلفات آن نیز دربرگیرنده همه قبایل و ادیان این کشور بود به جز چند نویسنده غربی که به برخی از ابعاد جنگ اشاره کردهاند کمتر فردی اقدام به نوشتن تاریخ این جنگ نموده است. جدای از آن در حالی که در دیگر کشورهای آفریقایی کتابخانهها و موزههای متعددی از اسناد، مدارک و کتابهای مربوط به حوادث جنگ بهوجود آمده است در کتابخانههای سیرالئون عملاً کتابی در خصوص وقایع جنگ ده ساله داخلی یافت نمیشود. علاوه بر آن در کتابهای درسی مؤسسات آموزشی نیز اشارهای به جنایات سالهای جنگ داخلی نشده است. این در حالی است که با وجود آن که تقریباً از هر خانواده یک یا دونفر بهدست شورشیان بهطور فجیعی کشته شدهاند مسببان واقعی جنگ تلاش میکنند اخبار جنگ هر چه زودتر از یادها محو شده و به بوته فراموشی سپرده شود. در این ارتباط هیچگونه مراسمی برای یادبود کشتهشدگان و حتی پیروزیهای دولت در طی جنگ داخلی برگزار نمیگردد و با گذشت 11سال از جنایات جنگ داخلی، دولت تلاش دارد خاطره جنگ را از اذهان مردم بزداید و طی سیاستی عمدی تلاش شده تا مدفن کشته شدههای جنگ نیز نامعلوم باشد. در مناطق بحرانی ناشی از جنگ نیز امروزه کلبهها و آلونکهای جدیدی (به جای منازل سوخته شده) احداث شدهاند و هیچ گونه اسناد و مدارکی مکتوب در خصوص جنگ دیده نمیشود. از این روی سیاست فعلی دولت که مورد حمایت سفارتخانههای آمریکا و انگلستان نیز قرار دارد تلاش برای فراموش شدن جنگ وحشتناکی است که به دلیل غارت معادن الماس این کشور بهوجود آمد و منافع سرشاری را عاید شرکتهای انلگیسی و آمریکایی دستاندرکار استخراج این معادن ساخت[xv][۶۰].
جنگ داخلی ده سال و نیمه سیرالئون علاوه بر تخریب بخش وسیعی از زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور موجب کشتهشدن نزدیک به 80 هزار نفر، زخمی شدن40 هزار نفر و معلولیت نزدیک به 50 هزار نفر از مردم این کشور شد. علاوه بر آن حملات مکرر شورشیان به شهرها و روستاهای مختلف سیرالئون موجب آوارگی هزاران نفر از مردم شهری و روستایی مناطق شرقی و جنوبی این کشور و مهاجرت آنان به دیگر شهرها و روستاها شد که بهنوبه خود مشکلات مضاعفی برای مردم فقیر سیرالئون بهوجود آورد. جدای از آن درحدود 80 هزار نفر از مردم مناطق مرزی سیرالئون و لیبریا که در معرض حملات مستقیم و مداوم شورشیان قرار داشتند نیز به لیبریا و دیگر کشورهای همسایه گریختند و در اردوگاههایی که توسط سازمان ملل برپاشد مستقر گردیدند. این در حالی بود که بهدلیل شرایط نامناسب این اردوگاهها از نقطهنظر بهداشت و غذا بسیاری از آوارگان از مشکلاتی همچون گرسنگی و سرایت بیماریهای واگیردار رنج میبردند و بسیاری از آنان بهویژه کودکان در این اردوگاهها به بیماریهای صعبالعلاجی مبتلا شده و درگذشتند. بسیاری از نوجوانان و جوانان سیرالئونی مستقر در اردوگاهها نیز با هدف بدست آوردن درآمدی ولو اندک به شورشیان پیوسته و در طی جنگ با نیروهای دولتی کشته و یا زندانی شدند. در طی جنگ داخلی درآمد سرانه سیرالئون بهشدت کاهش یافت و این کشور براساس آمار سازمان ملل در پایین جدول فقیرترین کشور جهان جای گرفت. بیکاری گسترده، فقر عمدی، افزایش فساد اداری و بیخانمانی بسیاری از مردم دیگر تبعات وحشتناک جنگ داخلی بود. جدای از آن بسیاری از نخبگان سیرالئونی اعم از پزشکان، اساتید دانشگاه، صاحبان مشاغل فنی مهندسی، معلمان مدارس، پرستاران و... نیز در آرزوی زندگی بهتر و بیمناک از آینده خود و فرزندانشان به کشورهایی همچون آفریقای جنوبی، انگلستان، فرانسه، ایالات متحده آمریکا، کانادا و دیگر کشورهای غربی مهاجرت کردند. در کنار این امر باید به خیل عظیمی از مردم این کشور اشاره کرد که در طول جنگ و بر اثر وحشیگریهای کودک سربازان شورشیان جبهه متحد انقلابی شاهد جنایاتی همچون قتل عام وابستگان درجه یک خود و هتک حرمت نوامیس شان بودند و در اثر شوک این حوادث امروزه به افرادی فاقد تعادل روانی تبدیل شده و درگوشه و کنار شهرهای بزرگ این کشور همچون مردگانی متحرک و با کمک اندک غذایی که از طریق گدایی بهدست میآورند روزگار خود راسپری میکنند[xvi][۶۱].
زندگی ماشینی و مسائل انسانی
حکمفرما شدن زندگی ماشینی، هزینههای سنگین زندگی و اندیشههای نسبی مبتنی بر جهانی سازی در سطح جامعه شهری سیرالئون بهتدریج موجب کمرنگ شدن نسبی عواطف انسانی و فاصله گرفتن تدریجی خانوادهها از یکدیگر در شهرهای کوچک و بزرگ کشور شده است. در کنار این امر روابط و علقههای سنتی نیز در بین شهریان تا حدودی متزلزل شده است به گونهای که برخلاف چند دهه قبل که فرزندان بعد از ازدواج از ارتباط تنگاتنگی با والدین خود برخوردار بودند امروزه این مناسبات به آخرهفتهها موکول شده و فرزندانی که در دیگر شهرها زندگی میکنند گاه بهمدت چند ماه موفق به دیدار والدین خود نمیشوند. این وضعیت در بین دیگر افراد خانوادههای شهری نیز وجود دارد که بهنوبه خود عواطف عمیق انسانی جوامع شهری را دستخوش تأثیرات نامطلوب خود قرار داده است.با این حال در روستاهای كشور كماكان صمیمیت خاصی بین افراد وجود دارد و جوامع روستایی تأثیرات بسیار اندكی از زندگی ماشینی و تبعات حاصل از آن یافتهاند.
فساد اداری
یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی کشور سیرالئون که تأثیرات مخربی بر دیگر بخشهای جامعه از جمله سیاست داخلی، اقتصاد و فرهنگ نیز بر جای نهاده معضل فساد حاکم بر دستگاههای دولتی و مسئولان عالیرتبه کشوری و لشکری است. در واقع این کشور نیز همچون دیگر کشورهای قاره سیاه بهشدت از مشکل فساد اداری از بالاترین سطح تا سطوح پایین رنج میبرد و یکی از چالشهای اصلی دولتهای وقت از بدو استقلال تاکنون مبارزه با این معضل بوده است که میتوان گفت نظام اداری و قانونگذاری کشور سیرالئون را شدیدا تحت تأثیر خود قرار داده است. این فشار عمدتاً شامل رشوه خواری و اخذ رشوه در قبال انجام خدمات گوناگون اداری و مالی است که این وضعیت در طبقات عالی کشوری و لشکری به اوج خود میرسد[۶۲]. در واقع اخذ مبالغ کلان مالی در بین مقامات بلند پایه این کشور همچون معاونان رئیسجمهور، وزرا، معاونان وزرا و فرماندهان ارتش از ابتدای استقلال به امری رایج مبدل شده است و آنان در قالب واگذاری پروژههای مختلف بهویژه در زمینه استخراج معادن کشور معمولاً مبالغ هنگفتی از شرکتهای چند ملیتی غربی دریافت میکنند. این وضعیت که از نخستین سالهای استقلال سیرالئون آغاز شد در دهههای 1970 و 1980 به اوج خود رسید بهگونهای که بسیاری از شرکتهای استخراج معادن کشورهای فرانسه، هلند، ایالات متحده آمریکا، بلژیک و انگلستان از طریق پرداخت مبالغی به مسئولان عالیرتبه کشور بر معادن مختلف این کشور خصوصاً الماس و بوکسیت چنگ انداخته و در قالب قراردادهایی که با کمک رشوههای پرداختی کاملاً در برگیرنده منافع این شرکتهای چند ملیتی بود به غارت ثروتهای طبیعی و خدادادی سیرالئون پرداختند. در این میان معادن الماس وضعیتی خاص داشت و شرکتهای چند ملیتی غربی برای چنگ انداختن بر این منابع رشوههای کلانی به مقامات بلند پایه سیرالئون از رئیسجمهور تا وزرا و سایر مقامات پرداخته و فساد اداری و ارتشاء تا عمق دستگاه اداری کشور رسوخ یافت. علاوه بر آن لبنانیها و دیگر اقلیتهای خارجی مقیم این کشور نیز برای ثبت مؤسسات تجاری و صادرات و واردات کالا ملزم به پرداخت هدیههای نقدی به مسئولان بخشهای مختلف بودند. در این بین مسئولان اداری و مقامات خرده پای اداری نیز به نوبه خود در روند امور اداری کشور اخلال ایجاد نموده و برای سادهترین خدمات اداری نیز از مردم فقیر این کشور طلب پول میکردند. برخی از آگاهان سیاسی معتقدند یکی از دلایل اصلی بروز جنگ در سیرالئون و بروز آشوب و ناامنی عمومی در سراسر کشور در دهه 1990 فساد اداری گستردهای بود که در طی این دهه تمام سطوح دولتی را در بر گرفته بود و فقر و محرومیت مردم این کشور موجب تشکیل گروههای شورشی ضد دولتی شد. جالب اینجاست که فساد و ارتشاء در بین گروههای شورشی نیز شدیداً رایج بود و رهبران آنان در فروش الماسهای معادن به اروپائیان رشوههای کلانی از تایلور رئیسجمهور وقت لیبریا و دلالان الماس دریافت میکردند که عمدتاً بین چند رهبر اصلی گروههای شورشی توزیع میشد و سربازان شورشی در منتهای فقر و تنگدستی بهسر میبردند و با اندک حقوقی که به آنها پرداخت میشد و غارت روستائیان روزگار خود را سپری میکردند. در طول این چند دهه فقر و تنگدستی مردم این کشور به اوج خود رسید بهطوری که براساس آمار سازمان ملل سیرالئون در دهههای 1970، 1980 و 1990 در زمره فقیرترین کشورهای جهان قلمداد میگشت و کمکهای کشورهای ثروتمند عربی، سازمانهای بینالمللی و کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی نیز اکثراً بهجای هزینه در بخش زیر ساختی و عمرانی سیرالئون، به حسابهای بانکی دولتمردان در داخل و خارج از کشور سرازیر میشد[۶۳]. شدت این امر به گونهای بود که در اواخر دهه 1990 و با آشکار شدن سوء استفادههای کلان مقامات بلند پایه دولتی از این کمکهای بینالمللی، اکثر کشورهای کمک کننده از فساد اداری گسترده حاکم بر ساختار اداری کشور ابراز نارضایتی نموده و دولتمردان و از جمله رؤسای جمهور وقت را مسئول شدت گرفتن این معضل اجتماعی میدانستند. پس از پایان جنگ داخلی و از نخستین سالهای دهه 2000 میلادی دولت سیرالئون در صدد برآمد تا با تأسیس کمیسیونی تحت عنوان «کمیسیون صلح و راستی» به مقابله با این معضل بزرگ اجتماعی برآید. در راستای این امر کمیسیون مزبور به تحقیقات گستردهای در زمینه اخذ رشوههای کلان دولتمردان این کشور از شرکتها و مؤسسات خارجی پرداخته و با حمایت رؤسای جمهور به افشاگری در مورد چند پرونده بزرگ ارتشاء مالی پرداخت که جنجال فراوانی بهراه انداخت. اقدامات کمیسیون صلح و راستی پس از روی کارآمدن رئیسجمهور جدید در سال 2007 و بهویژه پس از آن که انگلستان که از بزرگترین حامیان مالی دولت سیرالئون بهشمار میرود در سال 2007 و در اعتراض به ادامه روند فساد اداری حاکم بر کشور به کمکهای مستقیم مالی خود به کشور سیرالئون پایان داد شدت یافت. در این ارتباط کمیسیون مبارزه با فساد اداری سیرالئون طی سالهای 2008 تا 2011 اقدامات مقابله جویانه خود را با روند رو به تزاید ارتشاء در سرتاسر کشور افزایش داده و تلاش گستردهای را برای حاکمیت قانون و شفافیت در بخشهای اداری و مالی سیرالئون ساماندهی کرده است. از این روی کلیه مقامات کشور از سال 2008 میلادی ملزم به معرفی تمام اموال و داراییهای خود به مراجع ذی صلاح شده و قرار است در پایان دوره مدیریت وزارء و فرماندهان عالی نظامی نیز لیست اموال آنها به دادگستری کشور ارائه شود. علاوه بر آن کمیسیون مبارزه با فساد سیرالئون طی مذاکراتی با مجلس ملی سیرالئون خواستار توسعه دامنه اختیارات قانونی کمیسیون شده است به گونهای که رئیس کمیسیون مبارزه با فساد بتواند رأساً و بدون کسب مجوز از مقامات قضایی پروندههای مربوط به فساد اداری را مورد رسیدگی و تجسس قرار دهد. موافقت مجلس و حمایت شخص رئیسجمهور موجب شده است که کمیسیون مزبور در این زمینه به موفقیتهای قابل توجهی نائل آید که از جمله آنها میتوان به صدور حکم پیگرد قانونی 27 تن از مقامات عالی دولتی متهم به فساد اداری از جمله چند قاضی دادگستری، رؤسای ادارات پست و گمرک و مدیران تلویزیون ملی سیرالئون اشاره کرد[۶۴]. وزیر بهداشت سیرالئون نیز در سال 2010 به علت افشاگری کمیسیون مبارزه با فساد در مورد سه پرونده فساد مالی بهدستور رئیسجمهور از کار برکنار شد که در نوع خود در تاریخ این کشور بی سابقه بهشمار میرود. کمیسیون مبارزه با فساد سیرالئون تاکنون 800 هزار دلار از داراییهای کسانی که مرتکب فساد مالی شدهاند را تصرف و به خزانه ملی سیرالئون واریز کرده و درصدد است در آینده پرونده سایر مقامات عالی رتبه کشور را نیز مورد بررسی قرار دهد. در راستای این اقدامات رتبه و جایگاه سیرالئون در سطح جهانی در مقایسه با چند سال پیش بهنحو قابل توجهی ارتقاء یافته است به گونهای که مؤسسه شفافیت بینالمللی که هر سال لیست گزارش فساد مالی کشورهای جهان را منتشر میسازد در گزارش سال 2010 خود کشور سیرالئون را یکصد و چهل و ششمین کشور جهان در بین یکصد و هشتاد کشور مورد بررسی خود دانسته است[۶۵]. این رتبه هر چند نمایانگر جایگاه نازل سیرالئون در بین کشورهای جهان از نظر فساد مالی است ولی نشاندهنده بهبود تدریجی این کشور در سطح بینالمللی و رشد مرحله به مرحله روحیه قانونمندی و قانون مداری در داخل کشور سیرالئون است. کمیسیون مبارزه با فساد درصدد است در آینده نزدیک مقرراتی را در مورد بررسی سابقه وزرا، پیش از اخذ رأی اعتماد توسط مجلس ملی سیرالئون، وضع کند که البته این گونه اقدامات مستلزم حمایت نامحدود سیاسی رئیسجمهور و سایر مقامات از رئیس و اعضای این کمیسیون است و این امر در کشوری که مقامات دولتی آن طی چهار دهه گذشته به سختی با فساد عجین شده و در مدت زمامداری خود منتهای تلاش را برای پر کردن حسابهای بانکی خود انجام میدهند امری بسیار سخت و دشوار بهشمار میرود[۶۶].
فساد اخلاقی
از دیگر مشکلات بزرگ اجتماعی کشور سیرالئون که بهویژه طی یک دهه گذشته بهنحو فزایندهای افزایش یافته پدیده فساد اخلاقی و فحشا است که البته تا حدودی از تبعات بیکاری محسوب میشود. در دوره جنگ داخلی سیرالئون بسیاری از زنانی که شوهران خود را در اثر حملات شورشیان از دست داده بودند از روی ناچاری و برای سیر کردن شکم فرزندان خود به تن فروشی روی آوردند و با وجود اینکه فحشا در فرهنگ سنتی سیرالئون اساساً مطرود شمرده شده و چنین معضلی در گذشتههای نه چندان دور هیچ گاه در قبایل و اقوام قومی این کشور وجود نداشته است این پدیده ضد اخلاقی در دهه 1990 اندک اندک در جامعه رسوخ کرد. در پایان جنگ و با استقرار هزاران نفر از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در فریتاون و دیگر شهرهای سیرالئون، فساد اخلاقی در جامعه شدت بیشتری یافت و بسیاری از سربازان وابسته به سازمان ملل در اثر ارتباط نامشروع با دختران و زنان جوانی که با هدف امرار معاش به این شغل تهوع آور روی آورده بودند پدیده فحشا را در جامعه شدت بخشیدند. علاوه بر آن بسیاری از جوانان بیکار که در اثر نبود امکانات قادر به ازدواج نبودند نیز در طی دو دهه گذشته و با مراجعه به مراکز غیر رسمی حضور فواحش، عملاً زمینههای گسترش این پدیده ناهنجار اخلاقی را فراهم آوردهاند. جدای از این امر در دهه 1990 شورشیان در حملات مکرر خود به شهرها و روستاهای مناطق شرقی سیرالئون، بارها و بارها به هتک حرمت زنان و دختران اسیر خود پرداخته و به دفعات زنان و دختران را در مقابل چشمان شوهران و پدران آنها مورد تجاوزهای وحشیانه قرار دادند که قبح این عمل ضد اخلاقی را که تا آن زمان در فرهنگ قبایل کشور نوعی تابو محسوب میشد تا حدودی از بین برد. در کنار آن باید به هجوم فرهنگ غربی به این کشور طی دو دهه اخیر نیز اشاره کرده که از جمله تبعات آن بهوجود آمدن دهها دانسینگ و کلوپهای شبانه در شهرهای بزرگ سیرالئون بهویژه فریتاون بوده که لطمات جبران ناپذیری بر بخشی از فرهنگ سنتی کشور وارد آورده است. بسیاری از دختران و پسران جوانی که در این کلوپهای شبانه با هم آشنا میشوند بی پروا و جسورانه با یکدیگر ارتباط نامشروع جنسی برقرار میکنند که این وضعیت از سال 2002 و بازگشت امنیت و ثبات به کشور افزایش یافته است[۶۷].
رشد پدیده فساد اخلاقی یکی از جدیترین مشکلات اجتماعی جامعه سیرالئون بهشمار میرود که بنوبه خود آمار مبتلایان به ایدز را در این کشور افزایش داده و دولتها نیز با توجه به انبوه مشکلات جامعه صرفاً نظاره گر این ناهنجاری بزرگ اجتماعی میباشند
جرائم سازمان یافته
با وجود آن که مردم سیرالئون انسانهایی ساده، صمیمی و مهربان بهشمار میروند با این حال شدت گرفتن مشکلات اقتصادی و تورم بالای حاکم بر کشور موجب بروز جرایم و جنایات سازمان یافتهای در سطح شهرهای کوچک و بزرگ و بهویژه فریتاون شده است. تشکیل باندهای گانگستری، حمله به بانکها و موسسات تجاری خارجیها (خصوصا لبنانیها)، دزدی از مراکز تجاری و منازل مسکونی و حملات پراکندهای که گه گاه به گردشگران غربی صورت میگیرد بخشی از ناهنجاریهای اجتماعی این کشور را بهخود اختصاص داده است. با این حال در ریشه یابی این امر باید گفت فقر گسترده حاکم بر جامعه علت اصلی بروز این ناهنجاری و دیگر مشکلات اجتماعی این کشور است که بر تمامی ابعاد جامعه سنتی سیرالئون تأثیرات نامطلوبی برجای نهاده است[۶۸].
قتل
با وجود آن که قتل نفس یکی از قبیحترین اعمال در مقررات عرفی قبایل سیرالئون بهشمار میرود و دولت نیز مجازات اعدام را برای قتل عمد درنظر گرفته است ولی هرسال و در حین ارتکاب برخی جرایم سازمان یافته و یا فردی افرادی به قتل میرسند. رشد برخی معضلات اجتماعی نظیر قاچاق الماس و مواد مخدر، گسترش پدیده فحشا و تبعات منفی حاصل از جنگ داخلی طی یک دهه اخیر موجب افزایش رقم قتل و جنایت در مناطق شهری بویژه فریتاون شده است. هرچند آماری از قتلهای سالیانه در این کشور وجود ندارد ولی برخی از صاحب نظران معتقدند هرسال صدها نفر در شهرهای مختلف سیرالئون در اثر زد و خورد و حملات مسلحانه بهقتل میرسند که این امر میتواند در آینده لطمات جبران ناپذیری را بر جامعه این کشور وارد نماید.
بزهكاری كودكان و نوجوانان
یکی از مشکلات اجتماعی سیرالئون که از بدو استقلال این کشور همواره در جامعه این کشور وجود داشته و بهنوبه خود مشکلات مضاعفی را بهوجود آورده است معضل کودکان بزهکار آواره و بیخانمانی است که در طول روز در خیابانهای شهرهای بزرگ این کشور و بهویژه فریتاون پرسه میزنند. این کودکان که در زبانهای کریول، سوسو و تمنه دارای نامهای مختلفی میباشند معمولاً از سنین پنج سالگی رهسپار خیابانها شده و از رهگذران و رانندههای اتومبیل درخواست پولی اندک برای سیر کردن شکم خود مینمایند و در عین حال از دزدی، جیب بری، سرقت اتومبیل و موتور سیکلت و گاه حمل و نقل مواد مخدر نیز فروگذار نیستند. محل پرسه زدن این کودکان خیابانی معمولاً در اطراف مراکز تجاری و سوپرمارکتهای بزرگ فریتاون، بو، کنما و مکنی است و آنان سعی میکنند از طریق جلب ترحم رهگذران و گاه محافظت از اتومبیلهای پارک شده در کنار خیابانها مبلغی ولو ناچیز را جمع آوری کنند. این کودکان بزهکار خیابانی معمولاً پس از تاریک شدن هوا به اماکنی خاص در حومه شهرهای بزرگ رفته و در اتاقهایی کوچک و کثیف استراحت میکنند و با طلوع خورشید بار دیگر عازم خیابانها میشوند. کودکان ولگرد و بیخانمان معمولاً بی سواد بوده و بسیاری از آنها در سنین 15 تا 17 سالگی براثر سوء تغذیه و ابتلا به بیماریهای گوناگون، ایدز و... فوت میکنند. تاریخ پیدایش این پدیده ناهنجار اجتماعی به دوره پیش از استقلال سیرالئون و دهههای 1930 و 1940 میلادی باز میگردد. در طی این سالها بسیاری از روستائیان بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی کشور به شهرها مهاجرت کردند و در شهرهایی همچون فریتاون و بو به مشاغلی کاذب همچون دستفروشی روی آوردند و در اثر شدت فقر و نداری فرزندان خردسال خود را نیز به گدایی وا داشتند. شدت گرفتن فقر و نابسامانی اقتصادی این کشور در دهههای 1960 و 1970 این پدیده را تشدید نمود. در دهه 1980 دولت وقت با کمک برخی سازمانهای بینالمللی تلاش کرد تا کودکان آواره در خیابانهای شهرهای بزرگ را تا حدودی سازماندهی کرده و مؤسساتی توان بخشی را برای نگهداری آنان در حومه شهرهای فریتاون، بو، کنما و مکنی تأسیس کرد ولی این طرح پس از مدتی بهدلیل بودجه کم شهرداریهای شهرهای مزبور و سوء استفاده برخی از مدیران شهری از بودجههای اختصاص داده شده توسط سازمان بینالمللی، بحال خود رها گشت و کودکان خیابانی بار دیگر آواره خیابانها شدند. جنگ داخلی ده ساله این پدیده را شدت بخشید و جمعیت کودکان آواره در شهرهای کشور در طول سالهای 1991 تا 2001 بهنحو قابل توجهی افزایش یافت که علت عمده آن کشته شدن بسیاری از مردم شهری و روستایی بر اثر حملات شورشیان و آوارگی کودکان آنها در خیابانها بود. برخی از این کودکان بزهکار خیابانی نیز در سالهای جنگ به شورشیان پیوسته و در حالی که گاه حتی قادر به حمل اسلحههای خود نبودند به جنگ با نیروهای دولتی پرداختند. طی یک دهه گذشته و از زمان خاتمه یافتن جنگ داخلی اقدام خاصی در مورد سامان بخشی این کودکان که بخشی از نسل آینده سیرالئون را تشکیل میدهند صورت نگرفته و با وجود بودجه قابل توجهی که سازمان یونیسف برای نگهداری این کودکان بزهکار به دولت پرداخت کرده است هنوز راه حلی برای رفع این معضل بزرگ اجتماعی که چهره زشتی به کشور سیرالئون بخشیده اتخاذ نشده و اقدامات انجام گرفته نیز بیشتر حالت زودگذر و موقتی داشتهاند.
همانطور که اشاره شد بیش از نیمی از کودکان بزهکار خیابانی در سنین بین 14 تا 16 سالگی بدلیل فقر، سوء تغذیه، ابتلا به بیماریهای واگیردار و آلودگی شدید محیط زندگی خود فوت میکنند. باقیمانده آنها نیز معمولاً پس از رسیدن به سن بلوغ بدلیل بی سوادی و بی بهره بودن از هرگونه تجربه شغلی به مشاغلی سیاه همچون دزدی، قاچاق مواد مخدر، سرقت اتومبیل، آدم ربایی و... روی میآورند که بهنو به خود مشکلات اجتماعی جامعه سیرالئون را شدت میبخشد[۶۹].
قاچاق الماس
مناطق شرقی و جنوبی سیرالئون و بهطور مشخص «کنما»(Kenema) و «کونو»(Kono) از نظر دارا بودن الماسهای آبرفتی (سیلابی) شهرت دارد و دسترسی به این ثروت خدادادی با دارا بودن حداقل امکانات نظیر بیل، غربال و وسایل نقلیه کوچک امکان پذیر است. این معادن الماس که پس از کشف در دهه 1920 ارمغان ثروت عظیمی برای این کشور بهشمار میرفتند از بدو استقلال سیرالئون نه تنها سهمی در عمران و آبادانی نداشتهاند بلکه همواره عامل فساد، سوءاستفادههای شخصی، جنگهای داخلی و درگیریهای درون حزبی بودهاند. این وضعیت از زمان استقلال سیرالئون به گونهای شدت گرفته است که امروزه مهمترین ثروت خدادادی این کشور الماسهای نفرین شده نام گرفتهاند. معادن الماس سیرالئون که در صورت استفاده مناسب و مدیریت سالم میتوانست این کشور کوچک با جمعیت نسبتاً اندک آن را به یکی از ثروتمندترین کشورهای قاره آفریقا مبدل سازد در دوره ریاست جمهوری سیاکا استیونس در قالب کنسرسیومی مشترک بین شرکت دوبیرز(Debeers) و شرکت معادن سیرالئون مورد سوءاستفاده شخصی رئیسجمهور، اعضا کابینه و برخی از تجار بزرگ نزدیک به استیونس قرار گرفت که این وضعیت تا سال 1984 ادامه یافت. در این سال پس از خروج شرکت «دوبیرز» از کنسرسیوم مزبور، دولت سیرالئون بهطور کامل کنترل مستقیم خود بر مناطقی که معادن الماس در آنجا قرار داشتند را از دست داد. در اواخر دهه 1980 و با افزایش نابسامانیهای اقتصادی و فساد اداری حاکم بر سیرالئون، تقریباً تمام الماسهای کشور بهطور غیرقانونی به خارج از کشور قاچاق و درآمدهای حاصله نیز عاید سرمایهگذاران خصوصی میشد. در این مقطع زمانی تجارت الماس در انحصار تجار لبنانی بود که بعدها در دوره ریاست جمهوری مومو و با درنظر گرفتن سهمی برای وی به اسرائیلیها انتقال یافت. این در حالی بود که ارتباطاتی پنهانی نیز بین دلالان الماس و بازارهای بینالمللی الماس در شهر آنتورپ(Antwerp) بلژیک وجود داشت. مومو در دوره ریاست جمهوری خود کوشید تا با وضع قوانینی در پارلمان موجبات کاهش قاچاق و فساد را در بخش معادن الماس بهوجود آورد ولی در این امر موفق نشد. این در حالی بود که پس از کودتا و تشکیل شورای ملی وقت حاکم در سال 1992 نیز که شعار اصلی آن کاهش فساد اداری و بازگرداندن درآمدهای حاصل از فروش الماس به خزانه ملی بود نیز کودتاچیان الماسهایی را که بهدست میآوردند بهطور مخفیانه و با قیمتهایی گزاف بفروش میرساندند. الماسهای سیرالئون در مسلح ساختن شورشیان جبهه متحد انقلابی سیرالئون نقش بسیار مهمی بر عهده داشت. اعضا این گروه الماسهایی را که از معادن آبرفتی بهدست میآوردند برای خرید تسلیحات نظامی و مهمات از کشورهای همسایه خود گینه کوناکری، لیبریا و حتی از ارتش سیرالئون به کار میبردند. یکی از مهمترین دلایل ارتباط بین الماس و جنگ داخلی سیرالئون نیز تلاش دولت از یک سوی و شورشیان از سوی دیگر برای کنترل مناطق الماس خیز سیرالئون بهویژه «کونو» و «کنما» بود که در نتیجه آن هزاران نفر از روستائیان و شهرنشینان این مناطق مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و از این دو شهر مهم به دیگر مناطق کشور مهاجرت کردند. معادن الماس سیرالئون در دهه 1990 عملاً هیچ درآمدی را وارد خزانه ملی کشور سیرالئون نمیکرد و بخش عمده معادن آبرفتی الماس در حومه شهرهای «کنما» و «کونو» در اختیار شورشیان بود بهطوری که درآمد حاصله از معادن الماس برای دولت در سال 2000 میلادی تنها 10 میلیون دلار بوده است. پس از پایان جنگ داخلی و آغاز نظارت دولت بر معادن الماس بهتدریج درآمد ملی کشور از بابت این ثروت عظیم خدادادی افزایش یافت و در سال 2004 میلادی 130 میلیون دلار از طریق فروش الماس سیرالئون، عاید دولت سیرالئون شد که این مبلغ در سال 2011 به 220 میلیون دلار بالغ گشته است. با این حال خروج غیرقانونی الماس از این کشور و فروش سنگ الماسهای کوچک و بزرگ به دلالان بینالمللی الماس همچنان ادامه دارد و تخمین زده شده است بیش از نیمی از الماسهای استخراجی از معادن کشور بهصورت قاچاق از کشور خارج میشود[xvii].
لازم به ذکر است سیرالئون در سال 2002 عضو پیمان کیمبرلی که خرید و فروش الماسهای قاچاق و منجر به درگیری و جنگ را ممنوع ساخته است شده و تلاش دارد از این طریق تصویر وحشتناک گذشته و الماسهایی که به الماسهای خونین مشهور شده بودند را در سطح جهانی محو سازد[۷۰].
مواد مخدر
یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی سیرالئون که طی چند سال گذشته و پس از ثبات و آرامش سیاسی کشور بهنحو فزایندهای گسترش یافته معضل ورود مواد مخدر به این کشور است. از سال 2002 و بدنبال پایان جنگ داخلی سیرالئون برخی قاچاقچیان بینالمللی با سوءاستفاده از وضعیت نابسامان سیاسی کشور و با حمایت برخی مقامات عالیرتبه دولتی اقدام به ورود محمولههای بزرگ مواد مخدر به بندر فریتاون نموده و با توجه به موقعیت خاص این کشور در منطقه غرب آفریقا، سیرالئون را به نقطهای برای ترافیک و انتقال این محمولهها از آمریکای لاتین به آسیای جنوب شرقی مبدل ساختهاند برخی گزارشات سازمان بهداشت جهانی حاکی از آن است که در سالهای 2005 تا 2010 دهها محموله عظیم کوکائین بهصورت قاچاق و از طریق کشتیهای تجاری از کلمبیا وارد این کشور شده و از فریتاون به تایلند و دیگر کشورهای شرق دور آسیا ارسال شدهاند. در سال 2008 میلادی محمولهای 700 کیلویی شامل بستههای کوکائین در فرودگاه فریتاون کشف و 19 نفر که عمدتاً از مأموران گمرک فرودگاه فریتاون بودند به اتهام ارتباط با قاچاق این مواد مخدر دستگیر شدند[۷۱].وزیر حمل و نقل سیرالئون نیز بهدلیل ارتباط با قاچاقچیان این محموله کوکائین بهدستور رئیسجمهور از کار برکنار شد. مقامات سازمان جاسوسی آمریکا معتقدند برخی از قاچاقچیان وابسته به باند مافیا دارای روابط پنهانی عمیقی با مسئولان دولتی سیرالئون بوده و با کمک این مقامات محمولههای کوکائین را از طریق این کشور به مناطق مختلف جهان ارسال میکنند. برخی آگاهان سیاسی معتقدند در صورت عدم تحرک دولت در مقابله با این قاچاقچیان بینالمللی و عدم تلاش برای شناسایی رابطهای داخلی آنها در کشور، تعداد زیادی از جوانان کشور که از بیکاری رنج میبرند جذب این تجارت کثیف شده و مشکلات اجتماعی عظیمی را در داخل جامعه سنتی سیرالئون بهوجود میآورند.
معلولان
یکی از چالشهای حاد اجتماعی که همچون دیگر معضلات عظیم سیرالئون عمدتاً به دوران جنگ داخلی وحشتناک این کشور باز میگردد خیل عظیم معلولان اعم از ذهنی و جسمی است که در شهرها و روستاهای سیرالئون در وضعیتی بسیار فلاکت آمیز زندگی میکنند. این معلولان در طی سالهای 1991 تا 2001 بر اثر حملات شورشیان به شهرها و روستاهای سیرالئون دست و پاها و چشمانشان را از دست دادهاند و از آن زمان با مشکلات جسمی فراوانی دست و پنجه نرم میکنند. گروهی از معلولان ناشی از جنگ داخلی نیز در اثر شوک روانی ناشی از تجاوز شورشیان به زنان، دختران و خواهران خود تعادل روحی خود را از دست داده و افرادی روان پریش میباشند که هیچ کنترلی بر رفتار خویش ندارند. جدای از این معلولان دوره جنگ داخلی، تعداد زیادی از مردم کشور نیز در ردههای سنی مختلف در اثر ابتلا به بیماریهای گوناگون از جمله فلج اطفال در زمره معلولان جسمی جای گرفتهاند. آمار دقیقی از این معلولان در دست نیست ولی برخی منابع وابسته به سازمان ملل تعداد آنها را بین 300 تا 450 هزار نفر در کل کشور برآورد میکنند[۷۲]. هر چند صحت این آمار در کشوری با جمعیتی شش میلیون نفری تا حدودی اغراق آمیز و غیرقابل قبول بهنظر میرسد ولی حتی با مبالغه آمیز خواندن این گونه آمارها، به هر حال معلولان جسمی و روحی در حال حاضر جمعیت قابل ملاحظهای از کشور را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که دولت سیرالئون طی چند سال گذشته هیچ امکانات و تسهیلات ویژهای برای این افراد که باید بهطور مداوم تحت درمان باشند در نظر نگرفته است و اندک کمکهای سازمان بهداشت جهانی نیز که بهصورت مقطعی به برخی از آنها ارائه شده به هیچ عنوان کافی نبوده است.
وضعیت اقتصادی و معیشتی(زیرساختهای اقتصادی كشور)
کشور سیرالئون از نظر دارا بودن ذخائر و معادن عظیم طبیعی شامل الماس، تیتانیوم، روتیل، بوکسیت، سنگ آهن، طلا و کرومیت یکی از کشورهای ثروتمند قاره آفریقا و جهان به شمار میرود[xviii].علاوه بر آن سیرالئون صاحب سومین بندر طبیعی جهان است و کشتیها از سرتاسر جهان در بندرگاه معروف «ملکه الیزابت» فریتاون لنگر میاندازند. این کشور همچنین به دلیل دارا بودن سواحل دلپذیر محل مناسبی برای صید و صدور انوع ماهیهای مرغوب به اقصی نقاط جهان به شمار میرود. با وجود این ثروتهای بیشمار طبیعی و پتانسیل موجود در زمینه کشاورزی، سیرالئون همچنان یکی از کشورهای فقیر دنیا بهشمار میرود و برنامه توسعه انسانی سازمان ملل در اوایل دهه 2000 میلادی سیرالئون را چند سال پیایی بهعنوان فقیرترین کشور جهان معرفی کرد.البته طی یک دهه گذشته تغییرات اندکی در وضعیت اقتصادی کشور حاصل شده و در گزارش سال 2011 میلادی برنامه توسعه انسانی سازمان ملل، کشور سیرالئون با ارتقائی قابل توجه در رده یکصد و شصت و یکمین کشور دنیا جای گرفته است[۷۳]. با این حال کشور سیرالئون همچنان از مشکلات اقتصادی عظیمی رنج میبرد و بعید است حداقل در آیندهای نزدیک بهبودی در وضعیت اقتصادی کشور حاصل گردد.
نظام اقتصادی
اقتصاد کشور سیرالئون بهطور عمده مبتنی بر کشاورزی و معادن است و در این میان اقتصاد کشاورزی تک محصولی و صادرات چند محصول کشاورزی خاص مهمترین بخش از ساختار اقتصادی این کشور را تشکیل میدهد. همان گونه که اشاره شد کشور سیرالئون از نظر زمینهای زراعی قابل کشت یکی از بهترین کشورهای جهان به شمار میرود به گونهای که حدود هفتاد درصد اراضی سیرالئون قابل کشت بوده و با وجود تقسیم سال به دو فصل بارندگی و خشک چهره کشور همیشه سرسبز است. شغل اکثر مردم این کشور نیز کشاورزی است و هفتاد درصد مردم بهویژه ساکنان مناطق روستایی به کشاورزی اشتغال دارند. با این حال به دلیل عدم سرمایهگذاری زیربنایی بخش اعظم محصولات بخش کشاورزی که سهم عمدهای در تولید ناخالص داخلی دارد تنها در داخل مصرف میشوند و دولت بهدلیل مشکلات عظیم بخش کشاورزی و ضعف شدید اقتصادی تاکنون نتوانسته است در زمینه تقویت اقتصاد کشاورزی تصمیمات مهمی اتخاذ نماید.
در حال حاضر بخش عمده منابع ارزی سیرالئون از طریق استخراج الماس، بوکسیت، طلا، سنگ آهن، تیتانیوم، کرومیت و روتایل تامین میگردد و همان گونه که اشاره شد بر اساس آمارهای بانک جهانی، سیرالئون به لحاظ داشتن معادن فوقالذکر یکی از غنیترین کشورهای آفریقا به شمار میرود. با این حال عدم مدیریت صحیح، فساد مالی برخی از مدیران و ایجاد شرایط ظالمانه سازمان تجارت جهانی در مورد صادارت مواد خام معدنی این کشور موجب شده که سیرالئون نه تنها درآمد قابل توجهی از طریق صادرات مواد معدنی خود کسب نکند بلکه با وجود فراهم آوردن زمینههای توسعه برای کشورهای غربی، به فقیرترین کشور دنیا تبدیل گردد. لازم بذکر است بخش قابل توجهی از تجارت خارجی کشور مربوط به معادن است و اگر چه فعالیتهای اکثر معادن در این کشور در دهه1990 تحتالشعاع جنگهای داخلی دچار رکود شده بود ولی این بخش به تدریج در حال رونق و شکوفایی است[۷۴].
واحد پول
واحد پول سیرالئون «لیون» نام دارد که خود به یکصد سنت تقسیم میشود. لیون در طول دو دهه گذشته و بهویژه در دوره جنگ داخلی (دهه 1990 میلادی) در مقابل دلار آمریكا بهشدت سقوط كرد بهطوری كه در سالهای 1998 و 1999 میلادی هر یك دلار آمریكا برابر با 5000 هزار لیون بود. طی چند سال گذشته وضعیت لیون تا حدودی بهبود یافته و بر اساس آمار سال 2011 هر دلار آمریكا برابر با 2000 لیون است. با این حال لیون همچنان یکی از ضعیفترین واحدهای پولی قاره آفریقا بهشمار میرود[۷۵].
صادرات و واردات
صادرات عمده کشور سیرالئون عمدتاً شامل الماس، کاکائو، قهوه و ماهی است که به کشورهای اتحادیه بنلوکس، اسپانیا، آمریکا وانگلستان صادر میگردد. واردات اصلی سیرالئون نیز بیشتر شامل مواد غذایی، دارو، ماشین آلات و مواد شیمیایی است.انگلستان، آفریقای جنوبی، ساحل عاج، چین، تایلند، هند، اتحادیه بنلوکس و آمریکا بزرگترین صادرکنندگان کالا به سیرالئون بهشمار میروند[۷۶].
رفاه
هرچند کشور سیرالئون از نظر دارا بودن ثروتها و ذخایر خدادادی کشوری بالقوه ثروتمند محسوب میشود با این حال بروز مشکلات مختلف و قرار گرفتن این کشور در لیست کشورهای فقیر جهان موجب شده که مردم این کشور هیچ گاه از امکانات رفاهی برخوردار نباشند. از این روی مردمان مناطق شهری و روستایی از نظر بهره مندی از حداقل امکانات همچون آب لوله کشی، برق، تلفن، بیمه همگانی و... نیز با مشکلات فراوانی مواجه باشند. در مناطق روستایی این امکانات در حد صفر است و آنها فاقد برق، آب لوله کشی، تلفن و خدمات عمومی میباشند که این وضعیت از زمان استقلال تاکنون وجود داشته و هیچ تغییری در وضعیت رفاهی روستائیان بهوجود نیامده است. در واقع مردمان روستایی طبق سنتی قدیمی با تاریکی هوا به خواب رفته و با روشنایی خورشید از خواب بر میخیزند و خلاء کمبود برق را چندان حس نمیکنند و از نظر تامین آب مورد نیاز خود نیز از آب چاهها و رودخانههای مناطق اطراف خود استفاده میکنند[۷۷]. ساکنان مناطق شهری سیرالئون نیز اگرچه از شبه امکاناتی در زمینه برق، آب لوله کشی، تلفن و خدمات عمومی برخوردارند ولی از بدو استقلال نارسائیهای شدیدی در این بخشها وجود داشته است. این کشور طی پنجاه سال گذشته (و با وجود میزان بالای بارندگی کشور) هیچ گاه از نعمت آب آشامیدنی سالم بهرهمند نبوده و با وجود اقدامات نسبتاً قابل توجه چند سال اخیر در زمینه گسترش تاسیسات زیربنائی و بهویژه شبکه آب شهری در سرتاسر کشور، بر اساس گزارش سال 2011 برنامه توسعه انسانی سازمان ملل متحد هنوز 3/52 درصد از مردم کشور از نعمت آب آشامیدنی سالم محرومند. این کشور از زمان استقلال از نظر تامین برق نیز با مشکلات فراوانی مواجه بوده و تقریبا میتوان گفت بخش عمده سیرالئون هنوز از نعمت برق محروم است. از این روی سیرالئون به تاریکترین کشور دنیا و سرزمین ژنراتورها مشهور گشته است و قطع روزانه برق در طول شبانه روز در شهرهای کشور که گاه به بیست ساعت نیز بالغ میگردد به امری عادی مبدل گشته است[xix].
وضعیت مخابرات دولتی، بهداشت، خدمات عمومی، بیمارستانها، آموزشوپرورش و... نیز در این کشور ضعیف و توأم با نابسامانیهای قابل ملاحظهای است. با این حال با توجه به کمکهای سازمانهای بینالمللی و کشورهای اسلامی و اجرای برنامه توسعه اقتصادی سه ساله کشور(2010-2013) که با هزینهای بالغ بر 54 میلیون دلار و با هزینه صندوق بینالمللی پول در حال اجرا است امید میرود وضعیت بخش خدمات عمومی شهری و روستایی در آیندهای نه چندان دور بنحو قابل توجهی بهبود یابد[۷۸].
خط فقر
در صفحات مختلف کتاب بارها به معضل فقر و گرسنگی مردم این کشور اشاره شد و هر چند فقر پدیدهای است که عموم مردم آفریقای سیاه همواره با آن دست به گریبانند با این حال فقر و مسکنت عمومی در کشور سیرالئون بسیار عمیقتر از دیگر کشورهای آفریقایی است و دلیل اصلی آن نیز سوءمدیریت رؤسای جمهور و مدیران عالیرتبه کشور در به هدر دادن ثروتهای ملی این کشور کوچک (و در عین حال ثروتمند از نقطه نظر ذخایر طبیعی) از یک سوی و فراز و نشیبهای سیاسی سیرالئون طی دو دهه اخیر است. این وضعیت که منجر به نابودی بخشی از زیربنای اقتصادی کشور گردیده به اندازهای شدت دارد که سیرالئون طی یک دهه اخیر براساس آمارهای سالیانه برنامه توسعه انسانی سازمان ملل همواره در زمره فقیرترین کشورهای جهان بوده است. بخش قابل ملاحظهای از فقر و مسکنت کنونی مردم این کشور نشأت گرفته از جنگ داخلی دهه 1990 است که صدمات و لطمات جبران ناپذیری بر کشاورزی سیرالئون که ستون فقرات کشور را تشکیل میدهد وارد آورد و علاوه بر نابودی بسیاری از روستاها و اراضی کشاورزی، موجب آوارگی روستائیان در دیگر مناطق سیرالئون و در بدترین شرایط معیشتی شد. علاوه بر آن طی این مقطع زمانی تعداد زیادی از مردمان مناطق روستایی نیز که در مرزهای سیرالئون و گینه زندگی میکردند بهدلیل حملات مکرر شورشیان به گینه گریخته و در اردوگاههای موقتی سازمان ملل و در شرایطی که دولت گینه غذای کمی در اختیار آنها قرار میداد سکونت گزیدند. گروه دیگری از روستائیان نیز به شهرهای بزرگ و خصوصاً فریتاون مهاجرت کرده و در زاغههایی در حومه این شهر اقامت کردند که هیچ شباهتی به محل زندگی انسان نداشت[۷۹]. این وضعیت کماکان ادامه دارد و با وجود برخی اقدامات دولت طی چند سال گذشته، شدت فقر مردم سیرالئون به اندازهای است که یکی از شعارهای مهم انتخاباتی دکتر احمد تیجان کاباء در دوره دوم ریاست جمهوری و ارنست کروما در سال 2007 تلاش برای رفع و یا کاهش فقر و نداری مردم بود که در آراء انتخاباتی آنها نیز تأثیرگذار بود.
در حال حاضر روستائیان مناطق شمالی و جنوبی، ساکنان شهرها و روستاهای مرزهای شرقی و ساکنان حومه فریتاون در زمره فقیرترین مردم کشور سیرالئون بهشمار میروند. بسیاری از این افراد در نتیجه جنگ اراضی کشاورزی خود را از دست داده و یا به سختی و با ابزارهایی ابتدایی در مزارع کشاورزی کوچک خود کار میکنند. براساس آمار سازمان ملل هر چند سیرالئون از ته جدول فقیرترین کشورهای جهان در سالهای 1995 تا 2005 اندکی موقعیت خود را ارتقاء بخشیده و در زمره یکصد و شصت و یکمین کشور جهان (آمار سال 2011) جای گرفته ولی هنوز بهعنوان یکی از کشورهای فقیر جهان در نظر گرفته میشود بهطوری که 75 درصد از کل جمعیت سیرالئون همچنان زیر خط فقر بسر میبرند (آمار سال 2011) و بیش از نیمی از جمعیت کشور در طول روز درآمدی کمتر از یک دلار کسب میکنند که با توجه به رقم بالای تورم در این کشور بسیار ناچیز بهشمار میرود. براساس آخرین آمار برنامه توسعه انسانی سازمان ملل در حال حاضر و با وجود پیشرفتهای نسبی چند سال گذشته هنوز 80 درصد از جمعیت روستایی سیرالئون از فقر مزمن رنج میبرند که اکثر این افراد را جنگجویان سابق، زنان و دخترانی که در جنگ داخلی مورد هتک حرمت شورشیان قرار گرفتهاند، مادران سرپرست خانواده، پناهندگانی که در اردوگاههای سازمان ملل اقامت داشته و در چند سال گذشته به کشور بازگشتهاند (و فاقد هرگونه شغلی میباشند) و افراد معلول تشکیل میدهند[۸۰]. این کشور در حال حاضر از تورمی 11درصدی و بالغ بر 5/2 میلیون نفر بیکار رنج میبرد. میزان بدهی خارجی سیرالئون در سال 2011، 8/1 میلیارد دلار است[۸۱].
اشتغال (بیکاری)
با وجود آن که اشتغال زایی و فراهم آوردن امکانات شغلی برای مردم شهری و روستایی یکی از سیاستهای اصولی تمامی دولتهای وقت بوده و برخی از روسای جمهور سیرالئون نیز تلاشهایی مقطعی برای توسعه اشتغال در بخشهای مختلف جامعه صورت دادند با این حال یکی از مشکلات بزرگ کشور سیرالئون از زمان استقلال تاکنون بیکاری گسترده حاکم بر کشور بوده است که بر انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور دامن زده است. این معضل عظیم که در حال حاضر سایه نکبت بار خود را بر سرتاسر سیرالئون گسترده است در دهههای 1990 و 2000 میلادی به اندازهای شدت یافت که میتوان گفت تقریباً اکثر نسل جوان کشور را در کام خود فرو برده بود. این وضعیت البته طی یک دهه اخیر اندکی بهبود یافته است با این حال همچنان یکی از چالشهای اساسی اقتصادی و اجتماعی بهشمار میرود به گونهای که براساس اطلاعات موجود در حال حاضر 80 درصد از جوانان کشور از مشکل بیکاری رنج میبرند. در ریشه یابی مشکل بیکاری در سیرالئون عواملی همچون سوء مدیریت مسئولان عالیرتبه دولتی، کودتاها، جابجایی قبایل از منطقهای به منطقه دیگر، مهاجرتهای گسترده روستائیان به شهرها و بهویژه پایتخت، بروز بحرانهای اقتصادی دهههای 1980 و 1990 و در رأس همه اینها جنگ وحشتناک داخلی سیرالئون دخالت مستقیم داشتهاند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از بیکاران فعلی را دانش آموختگان مقطع تحصیلی متوسطه که پس از اخذ مدرک دیپلم وارد جامعه میشوند تشکیل میدهند که از دانش و مهارت خاصی نیز برخوردار نیستند و بسیاری از آنها به ناچار به مشاغلی همچون دستفروشی و دلالی روی میآورند. انستیتو مطالعات اجتماعی دانشگاه سیرالئون در گزارش سالهای 2008 تا 2010میلادی یادآور شده است که بیکاری حاکم بر کشور عامل اصلی بروز برخی ناهنجاریهای اجتماعی همچون دزدی، فساد، فحشا و... بوده و بسیاری از خلافکاران و جنایتکاران فعلی سیرالئون را افرادی تشکیل میدهند که صرفاً بهدلیل بیکاری و ناگزیر از امرار معاش خود و خانواده هایشان به این اقدامات سیاه روی آوردهاند. متأسفانه دولت سیرالئون نیز طی یک دهه گذشته در زمینه کارآفرینی و ایجاد مشاغل جدید برای جوانان کشور موفقیتی نداشته است و با وجود آن که طی یک مدیریت برنامه ریزی شده میتوان هزاران شغل در معادن (و بهویژه معادن آبرفتی الماس) و اراضی حاصلخیز سیرالئون ایجاد نمود تاکنون اقدام مثبتی در این خصوص صورت نگرفته و بهنظر نمیرسد در آینده نیز این مشکل بزرگ بهصورت مهندسی شده خاتمه یافته و یا حداقل کاهش یابد[۸۲].
ورزش
ورزش معمولاً درکشورهایی رونق دارد که مردم آن سرزمین از تمکن نسبی برخوردارند. از این روی با توجه به فقر و مسکنت عمومی کشور سیرالئون و دست و پنجه نرم کردن اکثر مردم این کشور با مشکلات معیشتی، ورزشهای گوناگون از جایگاه چندانی در بین مردم این کشور برخوردار نمیباشند. از سوی دیگر جنگ داخلی این کشور نیز ضربات سهمگینی را بر زیر ساختهای ورزشی سیرالئون وارد آورد و در طی حملات شورشیان به شهرهای مختلف بسیاری از تأسیسات ورزشی کشور سیرالئون از بین رفته و یا متحمل خسارات سنگینی شدند.
ورزشهای مورد توجه عموم مردم
در حال حاضر ورزشهایی همچون فوتبال، بیسبال، بسکتبال، بوکس، کریکت، شنا و برخی ورزشهای رزمی همچون «توا» در این کشور رواج دارند که در این بین میتوان گفت تنها ورزش فوتبال بهصورت حرفهای و سازماندهی شده دنبال میشود و سایر رشتههای ورزشی از فعالیت چندانی برخوردار نیستند. ورزش فوتبال مهمترین و مورد علاقهترین ورزش در سرتاسر سیرالئون است و جدای از آن که چند باشگاه منظم فوتبال در این کشور وجود دارند تقریباً اکثر جوانان و نوجوانان نیز در شهرها و روستاهای کشور با استفاده از زمینهای خاکی و توپهای ارزان قیمت ساخت چین فوتبال بازی میکنند. علت علاقه نسل جوان سیرالئون به این ورزش نیز هیجان خاص فوتبال و فیزیک بدنی مناسب جوانان و نوجوانان است که موجبات مقبولیت عمومی فوتبال را فراهم آورده است.
کلیه فعالیتهای مربوط به ورزش فوتبال تحت نظارت انجمن فوتبال سیرالئون صورت میگیرد و تیمهای باشگاهی کشور نیز زیر نظر این انجمن اداره میشوند[۸۳].
لیگ فوتبال سیرالئون «لیگ برتر» نام دارد(Sierra Leone National Premier League) و دو باشگاه مشهور فوتبال «شیرهای انتهای شرق» (East End Lions) و «مایتی بلکپول» (Mighty Black pool) مشهورترین و موفقترین تیمهای فوتبال سیرالئون بهشمار میروند. تیم فوتبال «کالون.اف.سی» (Kallon F.c) از دیگر باشگاههای فوتبال در حال رشد این کشور محسوب میشود.
تیم ملی فوتبال سیرالئون در زمره یکی از ضعیفترین تیمهای ملی فوتبال قاره آفریقا بهشمار میرود و تاکنون نتوانسته است به افتخاراتی در سطح قاره آفریقا نائل آید. مهمترین افتخارات تیم ملی فوتبال سیرالئون دو بار راهیابی به جام ملتهای آفریقا در سالهای 1994 و 1996 است که البته هر دو بار در دور اول مسابقات حذف شده و نتوانست به دور بعدی راه یابد. این کشور دارای یک استادیوم سی هزار نفری در فریتاون است که توسط چینیها احداث شده و معمولاً بازیهای مهم داخلی و منطقهای تیم ملی و تیمهای باشگاهی در آن صورت میگیرد.
لازم بهذکر است طی یک دهه گذشته تعداد قابل توجهی از فوتبالیستهای مطرح این کشور رهسپار کشورهای اروپایی شده و در باشگاههای این کشورها بازی میکنند. به گزارش انجمن فوتبال سیرالئون تنها در سال 2008، 28 بازیکن این کشور با کمک دلالان بینالمللی فوتبال بهصورت غیرقانونی به کشورهای فرانسه و بلژیک مهاجرت کرده و خواستار دریافت تابعیت این کشورها شدهاند. این امر موجب شده است تا دستاندرکاران فوتبال در این کشور طی چند سال اخیر و علیرغم کمکهای فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) و چند باشگاه اروپایی نتوانند وضعیت تیمهای باشگاهی و تیم ملی این کشور را سرو سامان بخشند[xx][۸۳].
صرفنظر از فوتبال، دیگر رشتههای ورزشی سیرالئون از فعالیتهای بینالمللی خاصی برخوردار نیستند و بخش عمده اقدامات ورزشی آنها محدود به برگزاری بازیهایی در سطح کشوری – آن هم بهصورت محدود و فقیرانه- است. در این میان ورزش کریکت از موقعیت بهتری برخوردار است و معدود دیپلماتها و تجار اروپایی و لبنانیهای ساکن این کشور در مکانهایی خاص به این ورزش میپردازند. مسابقات محلی شنا نیز معمولاً هرساله در ساحل شهر فریتاون برگزار میشود[۸۳].
ورزشكاران بینالمللی
با وجود آن که کشور سیرالئون دارای چند فوتبالیست لژیونر در کشورهای اروپایی است ولی این کشور تاکنون فاقد ورزشکارانی بینالمللی بوده است که با حضور در عرصههای بینالمللی افتخاراتی را برای این کشور ببار آورند.
نحوه گذراندن اوقات فراغت
مردمان سیرالئون با وجود فقر و مشکلات مختلف معیشتی مردمانی شاد و سرخوش محسوب میشوند که چندان توجهی به آینده ندارند و بیشتر زمان حال را درنظر میگیرند از این روی علیرغم فقر شدید مالی سعی میکنند اوقات فراغت خود را بهخوبی و بهنحوی دلپذیر سپری نمایند. یکی از تفریحات مورد علاقه مردمان شهری در آخر هفتهها دیدار از والدین و سفر به روستاهای زادگاه خویش است. در عین حال مردان معمولاً هرهفته یک بار در رستورانهای سنتی محلات خود گردهم آمده و ضمن صرف غذاهای سنتی ارزان قیمت با دوستان خود دیدار کرده و ساعاتی را به گفتوگو با یکدیگر میپردازند. زنان شهرنشین نیز تقریبا آخر هر هفته در محافلی خصوصی به دیدار دوستان خود میشتابند. دید و بازدید با دوستان و همسایگان، تماشای برنامههای تلویزیون (در صورت وجود برق!) ، انجام برخی بازیهای سنتی از جمله نوعی طاس بازی بومی و خرید از بازارهای سنتی میوه و مایحتاج روزانه از دیگر تفریحات شهرنشینان سیرالئون بهشمار میرود. البته متمولین شهری معمولاً در اواخر هفته به تماشای فیلمها و نمایشهای موردعلاقه خود در سالنهای سینما و تئاتر رفته و در رستورانها شام صرف میکنند که این امر بیشتر به ثروتمندان ساکن فریتاون اختصاص دارد[۸۴].
روستائیان در مقایسه با مردمان شهری از اوقات فراغت و امکانات تفریحی بیشتری برخوردارند. شنا در چشمهها و رودخانههای اطراف، شرکت در مناسبتها و جشنهای سنتی، شکار حیواناتی نظیر خرگوش و گراز، ماهیگیری، کوهنوردی، گشتوگذار در جنگل و انجام برخی بازیهای سنتی از تفریحات مردمان روستایی بهشمار میروند. در عین حال روستائیان بهطور مرتب به منازل یکدیگر رفته و از حال هم قبیلهایهای خود باخبر میشوند.
وضعیت بهداشت و سلامت
كشور سیرالئون از نظر بهداشتی و سلامت در رده كشورهای عقب مانده جهان بهشمار میرود و یكی از عوامل اصلی مرگ و میر در این كشور طی چند دهه اخیر امكانات نامناسب بهداشتی و شیوع بیماریهای فراگیر در مناطق مختلف بوده است. وضعیت بهداشتی كشور در اواخر دهه 1980 تا حدودی بهبود یافت ولی وقوع جنگ داخلی ده ساله و موج كشتار مردم توسط شورشیان ضربه بسیار سنگینی بر بخش بهداشت و تأسیسات این بخش در سرتاسر كشور وارد آورد. در طول سالهای جنگ بسیاری از مراكز بهداشتی و درمانی سیرالئون توسط شورشیان به آتش كشیده شد و خسارات سنگینی به بیمارستانهای بزرگ كشور در فریتاون نیز وارد آمد. این ضربات علاوه بر آن موجب گسترش بیماری عفونی و واگیردار خطرناكی همچون ایدز، وبا، تب زرد و مننژیت در مناطق مختلف شهری و روستایی شد[۸۵].
پس از پایان جنگ داخلی دولت تیجان كاباه اهتمام ویژهای را به ترمیم بخش بهداشت در جامعه مبذول داشت كه این سیاست توسط ارنست بای كروما تداوم یافته است. از این روی طی ده سال گذشته ضمن كاهش نرخ مرگ و میر مادران در حین زایمان، بر تعداد مراكز درمانی و درمانگاههای شهری و روستایی اضافه شده و دولت با كمك كشور انگلستان و سازمان یونیسف از سال 2010 نوعی بیمه همگانی رایگان را برای زنان باردار، زنان شیرده و كودكان زیر پنج سال درنظر گرفته است. با وجود این اقدامات نرخ مرگ و میر زنان سیرالئونی در هنگام زایمان هنوز یكی از بالاترینها در جهان محسوب میشود و بیماریهای خطرناكی همچون ایدز، تب زرد و وبا موجبات مرگ و میر كودكان و بزرگسالان را بهویژه در مناطق روستایی كه از امكانات بهداشتی و پزشكی كمتری برخوردارند فراهم میآورند. درصد مبتلایان به ایدز در سیرالئون 1.6 درصد است و از هر هشت زن سیرالئونی در هنگام زایمان یك نفر در معرض خطر مرگ قرار دارد[۸۶].
مهاجرت
یکی از مشکلات اجتماعی کشور سیرالئون که از بدو استقلال این کشور آغاز شده است و طی دو دهه گذشته بهنحو فزایندهای افزایش یافته مهاجرت غیرقانونی جوانان سیرالئون به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی است. پدیده مهاجرت به غرب در آرزوی زندگی و درآمد بهتر یکی از مشکلات عظیم قاره آفریقا است که هر سال تعداد قابل از جوانان و تحصیلکردگان کشورهای مختلف آفریقایی را روانه کشورهایی همچون انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کانادا و ایالات متحده آمریکا میسازد و این افراد که به سختی توانستهاند ویزای ورود به این کشورها را بهدست آورند معمولاً در مشاغل پست مشغول به کار شده و با پایان یافتن ویزای کوتاه مدت خود و بدون آنکه اجازه رسمی کار در این کشورها را داشته باشند به مشاغلی همچون کارگری، نگهبانی ساختمانهای دولتی و شرکتهای خصوصی، راننده تاکسی، پیشخدمت رستورانها و... روی میآورند. این وضعیت در کشور سیرالئون نیز از اوایل دهه 1960 کمابیش در جریان بوده و تعداد زیادی از جوانان این کشور در رده سنی بین 20 تا 40 سال با اخذ اقامت رهسپار غرب شده و با بهدست آوردن این مشاغل فرودست زندگی را در کشورهای غربی آغاز کردهاند که فاقد هرگونه راحتی و آسایش بوده و درآمد آنها نیز صرفاً هزینههای زندگی پر هزینه آنان و خانواده هایشان را در کشورهای غربی تأمین میکند و عملاً امکان پسانداز مبالغی قابل توجه برای آنها وجود ندارد. مهاجرت نسل جوان سیرالئون به کشورهای غربی در دهههای 1990 و 2000 میلادی به سبب جنگ داخلی و نابسامانی اقتصادی و تورم بالای کشور شدت یافت و هر چند آمار دقیقی از مهاجرت قانونی (و عمدتاً غیرقانونی) این افراد به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی وجود ندارد ولی تخمین زده شده است طی بیست سال گذشته جمعیتی نزدیک به 50 تا 70 هزار نفر رهسپار غرب شدهاند. این افراد که عمدتاً در کشور خود با مشکل بیکاری مواجهند در کشورهای غربی نیز وضعیت چندان مطلوبی ندارند و بهدلیل آن که از طرق غیرقانونی و یا با ویزای توریستی وارد این کشورها شدهاند از کسب حقوقهای استاندارد کشورهای غربی محروم مانده و معمولاً با درآمدهایی اندک و بسیار کمتر از سطح استانداردهای غرب به کارهایی سخت و دشوار روی میآورند و این در حالی است که از مزایایی همچون بیمه و سختی کار نیز بهره مند نیستند و مجبورند دستورات کارفرمایان خود را که معمولاً حالتی استثمارگرایانه دارد انجام دهند. در این میان پلیس و دستگاههای جاسوسی کشورهای آمریکا، کانادا، انگلستان، فرانسه و... نیز از وضعیت اقامت غیرقانونی این مهاجران نگون بخت کاملاً اطلاع دارند و در صورت کوچکترین اعتراض این افراد به وضعیت کاری خود و شکایت از کارفرمایان، دستور اخراج آنها از کشور صادر میشود. این موقعیت شکننده نیز عامل مضاعفی برای مراکز دولتی و خصوصی کشورهای غربی است که نهایت سوءاستفاده را از مهاجران سیرالئون که در آرزوی زندگی و درآمدی خوب و با مشقات و دشواریهای فراوان اقامت در این کشورها را برگزیدهاند، بهعمل آورند.
جدای از این جوانان که عمدتاً از سطح تحصیلات بالایی برخوردار نیستند، در دهه 1990 عده زیادی از تحصیلکردگان سیرالئون اعم از اساتید دانشگاه، پزشکان، پرستاران، مهندسان و تکنسینهای فنی حرفهای نیز عازم کشورهای غربی شده و همچون دیگر مهاجران در بخشهای ساختمانی و خدماتی این کشورها مشغول به کار شدند. خروج این متخصصان از سیرالئون لطمهای جبران ناپذیر بر ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این کشور وارد آورده است و در عین حال آنان نیز بهدلیل آن که در مشاغلی پست و بدون ارتباط با تخصصهای خود فعالیت دارند از وضعیت کاری و زندگی خود در غرب رضایتی ندارند[۸۷][xxi]. البته دولت سیرالئون از سال 2004 میلادی بارها از تحصیلکردگان مهاجر سیرالئونی که در کشورهای مختلف همچون آمریکا، انگلستان، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان و... اقامت گزیدهاند درخواست کرده است که به کشور خود باز گشته و دوشادوش مردم این کشور در روند سازندگی سیرالئون مشارکت ورزند با این حال تنها تعدادی انگشت شمار از مهاجران دعوت دولت را پذیرفته و به کشور خود بازگشتهاند[۸۸].
روند مهاجرت غیرقانونی جوانان سیرالئون، اعم از نخبگان و غیر نخبگان، همچنان ادامه دارد و هر سال تعدادی از این جوانان که از طریق باندهای قاچاق و با پرداخت هزینههایی گزاف ویزای اتحادیه اروپا و ایالات متحده را دریافت و با امید و آرزوی فراوان عازم این کشورها میشوند همچنان ادامه دارد و هر چند اندیشمندان سیرالئونی بارها خطرات این گونه مهاجرتها را گوشزد نموده و به دولت سیرالئون در مورد اتخاذ راهکارهایی عملی برای جلوگیری از مهاجرت جوانان هشدار دادهاند ولی مقامات دولتی سیرالئون تاکنون هیچ اقدام مفیدی در زمینه ممانعت از خروج قانونی این افراد انجام ندادهاند و بدلیل انبوه مشکلات سیاسی فرهنگی اجتماعی کشور عملاً استراتژی در این خصوص پیش بینی نشده است. جالب اینجاست که در بسیاری از موارد مقامات بلند پایه دولت سیرالئون خود نیز در صدد اخذ ویزای کار برای فرزندان و بستگان نزدیک خویش برآمده و با بهرهگیری از رانت ارتباط با سفارتخانههای غربی هر سال دهها ویزای کار و یا ویزای توریستی اتحادیه اروپا و استرالیا را برای افراد نزدیک به خود اخذ نموده و هیچ توجهی به عواقب سهمگین این مهاجرتها در آینده دور و نزدیک ندارند[xxii][۸۹]!
پناهندگان
یکی از مشکلات اجتماعی فعلی سیرالئون که مستقیماً از جنگ داخلی کشور نشأت میگیرد پناهندگی هزاران نفر از مردم این کشور به کشورهای همسایه از جمله گینه کوناکری و ساحل عاج در دهه 1990 و براثر شدت حملات شورشیان جبهه متحد انقلابی به شهرها و روستاهای مختلف کشور بود. آوارگان سیرالئونی پس از گریختن به کشورهای همسایه در اردوگاههای موقتی سازمان ملل در مرزهای این کشورها با سیرالئون مستقر شدند. این پناهندگان که در ابتدا و در سالهای نخست تعداد اندکی را تشکیل میدادند در سالهای 1998 تا 2001 و بر اثر اوج گیری جنگ داخلی به جمعیتی بالغ بر 500 هزار نفر افزون گشتند که در نوع خود در جهان کم نظیر بهشمار میرفت و تقریباً یک دهم جمعیت سیرالئون را در بر میگرفت. پناهندگان سیرالئونی تا سال 2002 در این اردوگاهها استقرار داشتند و از آن سال با کمک کمیسیاریای عالی پناهندگان سازمان ملل و بهصورت تدریجی به کشور خود بازگشته و در روستاها و شهرهای مختلف اسکان یافتند. ورود این پناهندگان فاقد هرگونه درآمد به کشور که زیر نظر سازمان ملل صورت گرفت دولت را با چالش اقتصادی شدیدی مواجه ساخت و هر چند کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در بدو ورود، برای آنها مقرری به مدت چند ماه در نظر گرفته بود ولی پس از پایان یافتن این مقرری، این افراد نیز به خیل عظیم بیکاران کشور پیوستند. این در حالی بود که بسیاری از آنان از مشکلات روحی و بیماریهای جسمی حاصل اقامت چند ساله در این اردوگاههای فاقد استانداردهای بهداشتی نیز رنج میبردند. مقامات دولتی سیرالئون طی چند سال گذشته بارها تأکید کردهاند که با کمک سازمانهای بینالمللی درصد ایجاد مشاغلی همچون تجارتهای خرده پا، اعطای وام با بهره اندک و فراهم آوردن تسهیلات لازم برای کشاورزی این افراد میباشند ولی تنها بخش اندکی از این وعدهها جامه عمل بهخود پوشیده و بسیاری از پناهندگانی که در هنگام فرار از این کشور کلیه اموال و داراییهای خود را رها کرده و به گینه و ساحل عاج گریختند از این وضعیت عمیقاً ابراز نارضایتی میکنند[۹۰].
تعداد مهاجران در سطح جهان
هرچند آمار دقیقی از تعداد مهاجران سیرالئونی به دیگر کشورهای جهان وجود ندارد با این حال بر اساس پیش بینی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در حدود 200 هزار نفر از مردم این کشور در کشورهای همسایه نظیر لیبریا، ساحل عاج، گینه کوناکری و نیجریه زندگی میکنند. آمارهای تأیید نشده حکایت از حضور غیرقانونی دهها هزار نفراز اتباع سیرالئون در کشورهای مختلف غربی نظیر ایالات متحده آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان و ایتالیا دارد.
تعداد متولدین خارج از كشور به نسبت جمعیت
اطلاعاتی در مورد تعداد سیرالئونی متولد خارج از کشور وجود ندارد با این حال در سالهای جنگ داخلی نزدیک به سی هزار کودک در اردوگاههای آوارگان سیرالئونی در گینه کوناکری بهدنیا آمدند[۹۱].
مقدار ارزی كه مهاجران از خارج به كشور مبدأ میفرستند
هرچند اطلاعاتی در مورد میزان ارزی که سیرالئونیهای مقیم کشورهای غربی به کشور خود ارسال میکنند وجود ندارد با این حال با توجه به تعلقات عمیق خانوادگی جوانان مهاجر میتوان این گونه درنظر گرفت که هرسال رقم قابل توجهی ارز از طریق این مهاجران وارد کشور میگردد. لازم بهذکر است در سالهای جنگ داخلی و در شرایطی که مزارع بسیاری از روستائیان بارها دستخوش حملات شدید شورشیان جبهه ملی متحد قرار گرفت، شمار قابل توجهی از مردمان روستایی عمیقا به کمکهای اقوام و خویشان نزدیک خود که در کشورهای غربی اقامت داشتند وابسته بوده و از این طریق امرار معاش میکردند[۹۲].
نیز نگاه کنید به
جامعه و نظام اجتماعی چین؛ جامعه و نظام اجتماعی روسیه؛ جامعه و نظام اجتماعی ژاپن؛ جامعه و نظام اجتماعی مصر؛ جامعه و نظام اجتماعی لبنان؛ جامعه و نظام اجتماعی کوبا؛ جامعه و نظام اجتماعی سنگال؛ جامعه و نظام اجتماعی کانادا؛ جامعه و نظام اجتماعی افغانستان؛ جامعه و نظام اجتماعی تونس؛ جامعه و نظام اجتماعی ساحل عاج؛ جامعه و نظام اجتماعی فرانسه؛ جامعه و نظام اجتماعی اسپانیا؛ جامعه و نظام اجتماعی تایلند؛ جامعه و نظام اجتماعی آرژانتین؛ جامعه و نظام اجتماعی مالی؛ جامعه و نظام اجتماعی زیمبابوه؛ جامعه و نظام اجتماعی اردن؛ جامعه و نظام اجتماعی سوریه؛ جامعه و نظام اجتماعی قطر؛ جامعه و نظام اجتماعی امارات متحده عربی؛ جامعه و نظام اجتماعی اتیوپی؛ جامعه و نظام اجتماعی اوکراین؛ جامعه و نظام اجتماعی گرجستان؛ جامعه و نظام اجتماعی تاجیکستان؛ جامعه و نظام اجتماعی قزاقستان؛ جامعه و نظام اجتماعی سریلانکا؛ جامعه و نظام اجتماعی بنگلادش
پاورقی
[i] - با توجه به اطلاعات ارائه شده در مورد جنگ داخلی سیرالئون کاملا مشخص گردید که این جنگ خونین و وحشتناک هیچ ارتباطی به منازعات و رقابتهای اقوام مختلف نداشته و در اصل تلاشی خشونت بار برای تصاحب معادن الماس این کشور بوده است.
[ii] - در مورد ختنه دختران در ادامه این مبحث توضیحاتی ارائه شده است.
[iii] - مسلمانان سیرالئون معمولا برای جلوهگر ساختن عشق و علاقۀ خود به خاندان نبوت و امامت در مناسبتهای اسلامی مراسم خاصی برگزار میکنند. یکی از این مراسم آئین مذهبی اجاوندو است که با آغاز ماه مبارک رمضان اجرا میگردد و یکی از مشهورترین سنتهای مسلمانان غرب آفریقا به شمار میرود. این مراسم هر شب بعد از افطار انجام میشود. نحوه اجرای این مراسم به این صورت است که جوانان و افراد مسن در قالب گروههای متعدد و به رهبری چند نفر که دو تن از آنها لباسهای فاخر و سنتی پوشیدهاند در محلههای مسلمان نشین به راه افتاده و اشعار اجاوندو را قرائت میکنند. رهبران گروه نیز بر ماکتهای اسب و یا شتر سوار شده و در جلوی جماعت حرکت میکنند. در متن اشعار اجاوندو از امام علی(ع) بهعنوان پدر الحسن(ع) و پدر الحسین(ع) یاد میشود. این مراسم سنتی تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد و مسلمانان با توجه به احترام خاصی که برای حضرت علی(ع) قائلند ضمن استقبال گرم از آنان، هدایایی از جمله پول نقد به این گروهها تقدیم میکنند.
[iv] - کولانات میوۀ درختی به اندازۀ گردو به رنگهای سفید و قرمز است که تقریبا مزۀ قهوه را داردو بیترکولا نیز که بسیار تلخ است از کولانات کوچکتر است. این دو میوه نزد مسلمانان سیرالئون تقدس داشته و شب زندهداران برای رفع گرسنگی و مبارزه با خواب آنها را میجوند. این میوهها از اقلام اصلی جهیزیه عروسها نیز به شمار میروند.
[v] - هرچند جشن واچ نایت از جشنهای بزرگ اسلامی است ولی طی چند سال گذشته برخی از جوانان مسلمان ناآگاهانه در این شب به صرف مشروبات الکلی و اعمالی خارج از عرف دین اسلام میپردازند که از سوی علماء مسلمان مورد تقبیح و سرزنش قرار گرفته است. رهبران مسلمان کشور این گونه اقدامات را توطئهای از سوی سازمانهای مسیحی و با هدف تخریب فضایل و کرامات بدست آمده در ماه رمضان میدانند.. جالب اینجاست که طی سالهای 1991 تا 2001 و به ویژه در اواخر دهه 1990 و با تشدید جنگ داخلی اجرای مراسم ویژه واچ نایت به مدت چند سال توسط دولت ممنوع اعلام شد. با این همه بعضی نمایندگیهای سیاسی غربی و سازمانهای مسیحی در فریتاون رأساًٌ به برگزاری این جشن اقدام میکردند تا از این طریق به اهداف شوم خود که همانا محو دستاوردهای روحی و معنوی ماه مبارک رمضان بود دست یابند!!
[vi] - مراحل اجرا و پرداخت زکات فطر مسلمانان جالب توجه است بدین گونه که سرپرست خانواده دهانه گونی را باز میکند و هر یک از افراد خانواده به ترتیب دو دست خودرا سه بار بر روی برنج قرار داده و مقداری از آن را برمیدارند. البته این عمل ممکن است توسط سرپرست خانواده و به صورت نیابتی نیز انجام گیرد. میزان پرداخت زکات فطر برای هر نفر «هشت مشت» متوسط میباشد بدین صورت که پرداخت کننده زکات فطر باید دو دست خود را مشت کرده و هشت بار برنج از گونی خارج کند. این مقدار برنج و یا معادل آن به افراد بیبضاعت پرداخت میشود.
[vii] - علی: علیو، حسین: الحسین، حسینو، حسینتو- حسن: حسنو، الحسن، حسنتو - جعفر: جعفرو، جعفری- کاظم: کاظیم، کاظمو- جواد: جوادو - فاطمه: فاطمو، فاطو، فاطی، فاطماتا، بینت، بینتو- مهدی: مدی، مهدیو - خدیجه: کدیتو، هدییتو، هدیستو- زینب: زینبنو- سکینه: سکینو
[viii] - البته طی دو دهه گذشته نرخ زاد و ولد در بین زنان شهری كاهش چشمگیری یافته ولی خانوادههای روستایی همچنان به كثرت فرزندان اعتقاد دارند.(نویسنده)
[ix] - بر اساس اطلاعات منشر شده توسط صندوق توسعه زنان سازمان ملل در حال حاضر بیش از 200 هزار نفر از زنان سیرالئون به ویروس ایدز مبتلا میباشند که بخش عمده آنان در طی جنگ داخلی سیرالئون و بر اثر حملات شورشیان به این بیماری مهلک دچار شده اند.
[x] - هرچند بهانه ظاهری آغاز جنگ داخلی مبارزه با فساد اداری رایج در سطوح مختلف دولتی و تلاش برای سرنگونی حكومت نالایق مومو بود ولی غارت معادن الماس این كشور مهم ترین دلیل بروز جنگ دهشتناك داخلی سیرالئون بود و در پشت پرده این درام تلخ و غم انگیز دولتهای غربی و شركتهای چندملیتی اروپائی، اسرائیلی و آمریكایی قرار داشتند. علاوه بر آن فرایند رو به گسترش توسعه دین اسلام و مذهب تشیع نیز از دیگر عوامل تحمیل این جنگ خشن و ویرانگر بر مردم صمیمی و مهربان سیرالئون بشمار میروند.
[xi] - اكوموگ شاخه نظامی جامعه اقتصادی غرب آفریقا-متشكل از كشورهای نیجریه، نیجر، گامبیا، لیبریا، غنا، گینه، سیرالئون، مالی و بوركینافاسو - است. اكوموگ در سال 1990 و با هدف پایان دادن به جنگ داخلی لیبریا تاسیس گشت و تاكنون در كشورهای لیبریا، سیرالئون و گینه ببیسائو مبادرت به عملیات نظامی نموده است. (نویسنده)
[xii] - سانکو پس از انعقاد قرارداد صلح دولت با شورشیان با صلاحدید آمریکا، انگلستان و لیبی (که به عقیده ناظران مستقل عامل اصلی پدید آمدن جنگهای داخلی سیرالئون بودند) در ابوجا زندانی و سپس به طرز مشکوکی فوت نمود. بسیاری از آگاهان سیاسی معتقدند عاملان اصلی جنگ از خوف فاش شدن اسرار خود فودای سانکو را در ابوجا تحتالحفظ نگاه داشته و سپس او را مخفیانه به قتل رسانده و از برگزاری هر گونه دادگاهی خودداری کردند.
[xiii] - تنها در یک مورد خاص شورشیان در یکی از دهکدههای حومه مکنی بعد از آن که دختر جوانی را مجبور به رقص در میدان اصلی دهکده کردند مبلغ ده هزار لیون در مورد جنسیت جنین زن حاملهای که عمه دختر جوان محسوب میشد شرط بندی نموده و در مقابل چشمان وحشت زده دختر جوان و دیگر اهالی روستا شکم زن باردار را از هم دریدند.
[xiv] - در طی این مدت دست و پای حداقل چهار هزار نفر از مردم سیرالئون قطع گردید و در یک مورد شورشیان مست و لایعقل زنی را مجبور کردند تا با سر بریده شوهر خود غذایی طبخ کند.
[xv] - نگاهی عمیق به روند جنگ شورشی در سیرالئون مشخص میسازد که مسببان اصلی جنگ داخلی این کشور بعد از جنایات فراوان، کشته شدن بیش از یکصدوبیست هزار نفر و غارت منابع طبیعی خصوصاً معادن الماس آن، دست پروردگان خود را نیز قربانی کردهاند. آنها بنا به رویه استعماری خود معمولاً پس از نیل به اهداف خویش به فرآیند به اصطلاح صلح روی میآورند؛ کنفرانسهای متعددی ترتیب داده و سرانجام توافقنامههایی به امضا رسانده و ضمن تعیین تاریخ انتخابات، بانک جهانی را به اعطای وام به دولت جدید وادار مینمایند. از این روی در این گونه وقایع مسببان اصلی جنگهای داخلی نه تنها مورد بازخواست قرار نمیگیرند بلکه بیش از گذشته ثروتمندتر میشوند و علاوه بر غارت منابع طبیعی بخش اعظم وامهای پرداختی را نیز از طریق انجام پروژههای بزرگ اقتصادی نصیب خود میسازند.
[xvi] - نتایج جنگ داخلی ده ساله سیرالئون دهشتناک بود.در حدود 200 هزار نفر از زنان و دختران سیرالئون در طی جنگ داخلی از سوی شورشیان مورد تجاوز قرار گرفتند و بسیاری از آنان بعد ار هتک حرمت به قتل رسیدند. بیش از 300 شهر و روستا و 340 هزار خانه نابود گشت و 80 درصد از کلینیکها و مراکز بهداشتی کشور بشدت آسیب دیدند. در طول مدت جنگ داخلی 50 درصد از معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه مشاغل خود را رها کردند و 80 درصد غلات و محصولات کشاورزی روستائیان نابود گشت. حداقل 450 هزار نفر از مردم مناطق شرقی به دیگر مناطق کشور مهاجرت کردند و حدود 400 هزار نفر به کشورهای همسایه گریختند.
[xvii] - براساس اطلاعات موجود الماس سیرالئون سالانه میلیونها دلار سود برای آمریکا و اروپا بدنبال دارد و بهعنوان مثال بلژیک که از خریداران عمده الماس سیرالئون است با وجود فقدان معادن الماس در خاک خود به بزرگترین صادر کننده الماس تراش داده شده و جواهرآلات الماس در جهان تبدیل شده است.
[xviii] - اخیراً طی عملیات نقشه برداری هوایی در برخی از کشورهای غرب آفریقا، حدود 10 میلیارد تن ذخیره سنگ آهن در شمال این کشور کشف شده است که بزرگترین ذخایر موجود در قاره آفریقا و چهارمین ذخایر بزرگ جهان به شمار میآید. طی سالهای 2009 و 2010 اقداماتی نیز برای کشف نفت در سواحل این کشور صورت گرفته است.
[xix] - بخش عمده این نابسامانیها ناشی از عدم مدیریت دلسوزانه مسئولان از یک سوی و فساد مدیران دولتی از سوی دیگر است به گونهای که در صورت خرابی تاسیسات آب و برق شهری تعمیر آنها به کندی و گاه طی چند هفته یا ماه صورت میگیرد و در بسیاری از مواقع این تاسیسات بدلیل فرسودگی از رده خارج میشوند در حالی که جایگزینی قطعات جدید هفتهها بطول میانجامد. بهعنوان مثال شهرداری فریتاون طی چند سال گذشته و با کمک برخی کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی درصدد تعویض و نوسازی تاسیسات برق و لولههای آب شهری بوده و اقداماتی نیز در این خصوص صورت گرفته است با این حال قطع مکرر برق در پایتخت کشور همچنان و بهصورت روزانه وجود دارد. علاوه بر آن شایعاتی در افواه عمومی وجود دارد مبنی بر آن که واردکنندگان انواع سوخت و ژانراتورها طی تبانی با مقامات دولتی تعمداً مانع بهبود وضعیت برق شهری فریتاون و دیگر شهرها شده و از طریق فروش موتورهای کوچک و بزرگ برق و تعمیر ژانراتورهای دولتی سود عظیمی بدست میآورند!
[xx] - سیرالئون از کشورهای مورد علاقه حامیان تیم مشهور منچسترسیتی لندن است. آنان در سالهای 2009 و 2010 ضمن جمعآوری مبالغی نقدی یک دستگاه اتوبوس دست دوم را خریداری و به انجمن فوتبال سیرالئون اهداء کردند.
[xxi] - فرار مغزها در سیرالئون نیز همچون دیگر كشورهای قاره سیاه از زمان استقلال این كشور بهوجود آمد و با اوجگیری مشكلات سیاسی و اقتصادی كشور بتدریج تعداد افرادی كه با هزینه دولت در دانشگاههای داخل و یا خارج تحصیل نموده و در زمره سرمایههای سازمان محسوب میشدند افزایش یافت. علل و انگیزه پدیده فرار مغزها در سیرالئون تلاش برای دستیابی به امكانات شغلی و رفاهی مناسب و بهره مندی از استانداردهای زندگی بوده است. خروج نخبگان و تحصیلكردگان این كشور در دهه 1990 و در جریان جنگ داخلی به اوج خود رسید و صدها نفر از پزشكان مهندسان متخصصان رشتههای مختلف معلمان و پرستاران كه در داخل كشور تحت فشار بوده و بهشدت نگران آینده خود و فرزندانشان بودند بهطرق مختلف و با تحمل سختیهای فراوان روانه كشورهایی همچون ایالات متحده آمریكا، كانادا، آفریقای جنوبی، اروپای غربی، دانمارك، سوئد و نروژ شده و بخش عظیمی از سرمایههای انسانی این كشور فقیر را كه میتوانست در مسیر سازندگی سیرالئون مورد بهرهبرداری قرار گیرد به خارج از مرزهای این سرزمین منتقل ساختند. این در شرایطی است كه بسیاری از متخصصان و شخصیتهای دانشگاهی سیرالئون كه امروزه در كشورهای غربی زندگی میكنند در جایگاه مناسب خود قرار نگرفته و عهدهدار مشاغلی همچون رانندگی تاكسی و كار در رستورانهای این كشورها شدهاند كه بههیچ عنوان سنخیتی با تخصص و مهرتهای آنها ندارد.
[xxii] - البته در عین حال باید توجه داشت مهاجران قانونی و غیرقانونی این كشور هرسال مقادیر قابل توجهی ارز وارد كشور نموده و با ارسال ماهیانه مبالغی نقدی به سیرالئون خانوادههای فقیر خود را بهنحو قابل توجهی مساعدت میكنند.
کتابشناسی
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام( 1390). نوع جامعه سیرالئون، مطالعات میدانی.
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام(1390).نهادها و گروه های مرجع سیرالئون،مطالعات میدانی.
- ↑ کریمی شرفشاده، عسکر(1382). سیرالئون. وزارت امور خارجه: تهران،ص.14.
- ↑ Conteh, P (2009). Traditionalists, Muslims, and Christians in Africa, interreligious encounters and dialogue: Canbra Press, p.28
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.21-19.
- ↑ Conteh, P (2009). Traditionalists, Muslims, and Christians in Africa, interreligious encounters and dialogue: Canbra Press, p.29
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.22.
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.29.
- ↑ Levinson, R (1998). Ethnic Groups Worldwide: Oryx Press, p.29
- ↑ Fyfe, C(1962). A History of Sierra Leone: Cambridge University Press, Oxford University Press, p.99
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ برگرفته از: www.joshuaproject.net
- ↑ Jalloh, A (1999) African Entrepreneurship: Muslim Fula, ohio university centre for international studies,p. 245
- ↑ zhou ,Y(2009) Decentralization, democracy, and development: recent experience from sierra leone, the world bank،p.39
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.37-36.
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام( 1390). وضعیت جامعه مدنی، آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی سیرالئون، مطالعات میدانی.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ عرب احمدی،امیربهرام(1390). آداب و رسوم در سیرالئون،مطلعات میدانی.
- ↑ Sibthorpe, A. B. C. (1970). The History of Sierra Leone: Routledge, p.87
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.21.
- ↑ Sibthorpe, A. B. C. (1970). The History of Sierra Leone: Routledge, p.88
- ↑ Sibthorpe, A. B. C. (1970). The History of Sierra Leone: Routledge, p.89
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.104.
- ↑ شکیبا، محمدرضا (1374). سرزمین و مردم سیرالئون. تهران: الهدی، ص.105.
- ↑ peters, P, Cunningham, W, Acharya, G, VanAdams, A (2009). youth employment in sierra leone, Sustainable livelihood opportunities in a post-conflict setting: the world bank, p.24
- ↑ Faiconbridge,M(2000). narrative of two voyages to the river sierraleone: Liverpool University Press, P.80
- ↑ برگرفته از: https://sierraleone.un.org/en
- ↑ Lorana,2011
- ↑ عرب احمدی، امیربهرام(1387). اسلام و مسلمانان در سیرالئون، قم، سازمان مدارس و حوزههای علمیه خارج از کشور، ص.105.
- ↑ قزل سفلی، محمدرضا(1385). اسامی کتابفروشیها و کتابخانههای سیرالئون.گزارش ارسالی از ج.ا.ایران در فریتاون،شماره سند11016
- ↑ قزل سفلی، محمدرضا(1385). اسامی کتابفروشیها و کتابخانههای سیرالئون.گزارش ارسالی از ج.ا.ایران در فریتاون،شماره سند11016،ص.3-4.
- ↑ قزل سفلی، محمدرضا(1385). اسامی کتابفروشیها و کتابخانههای سیرالئون.گزارش ارسالی از ج.ا.ایران در فریتاون،شماره سند11016،ص.5.
- ↑ قزل سفلی، محمدرضا(1385). اسامی کتابفروشیها و کتابخانههای سیرالئون.گزارش ارسالی از ج.ا.ایران در فریتاون،11016،ص.6-5.
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام(1386). اقلیت های خارجی مسلمان سیرالئون،فریتاون ،مطالعات میدانی،ص.7.
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام(1386). اقلیت های خارجی مسلمان سیرالئون،فریتاون ،مطالعات میدانی،ص.9.
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام(1386).آداب و رسوم در سیرالئون،فریتاون ،مطالعات میدانی.
- ↑ Marda, M, Bangura, J (2010). Sierra leone beyond the lome peace accord: palgrave mc Milan, p.139
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ برگرفته از:https://www.hrc-sl.org
- ↑ kelsall, T (2009). Culture under Cross-examination, International justice and the special court for sierra leone: Cambridge university press, p.152
- ↑ kelsall, T (2009). Culture under Cross-examination, International justice and the special court for sierra leone: Cambridge university press, p.243
- ↑ برگرفته از:https://www.Nationsencyclopedia
- ↑ Derek, M, Ladouceur, D, Dugal, Z (2006). From research to road map: learning from the arms for development initiative in sierra leone, united nations, P.49-51
- ↑ J. Paracka, D (2003). The Athens of west Africa: a history of international Education at fourah bay college, Routledge New York & London, p.67
- ↑ J. Paracka, D (2003). The Athens of west Africa: a history of international Education at fourah bay college, Routledge New York & London, p.60
- ↑ J. Paracka, D (2003). The Athens of west Africa: a history of international Education at fourah bay college, Routledge New York & London, p.199-200
- ↑ شکیبا، محمدرضا(1374). سرزمین و مردم سیرالئون، تهران:الهدی،ص.130-132.
- ↑ برگرفته از:https://en.wikipedia.org/wiki/Women_in_Africa
- ↑ peters, P, Cunningham, W, Acharya, G, VanAdams, A (2009). youth employment in sierra leone, Sustainable livelihood opportunities in a post-conflict setting: the world bank, p.16
- ↑ برگرفته از:https://www.c-r.org/accord/sierra-leone/sierra-leonean-women-and-peace-process
- ↑ برگرفته از:https://www.ourbodiesourblog.org
- ↑ برگرفته از:https://data.who.int/countries/694
- ↑ Wang, L (2007). Education in Sierra Leone. present challenges, future opportunities: World Bank Publications,p.24
- ↑ برگرفته از:https://www.oecd.org/stories/gender/social-norms-and-gender-discrimination/sigi/
- ↑ Miller, D, Ladouceur, D, Dugal, Z(2006). From research to road map: learning from the arms for development initiative in sierra leone, united nations,P.11
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام( 1390). وضعیت زنان در سیرالئون، مطالعات میدانی.
- ↑ برگرفته از: www.distel.ca/womlist/counries/sierra leone.jtml
- ↑ عرب احمدی،امیربهرام(1390).زنان در سیرالئون،مطالعات میدانی
- ↑ عرب احمدی،امیربهرام(1390).آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون،مطالعات میدانی
- ↑ برگرفته از:https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Sierra_Leone
- ↑ LeVert, (2007). Sierra Leone:Marshall Cavendish, p.58-59
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Manson, K, Knight. J (2009). Sierra Leone: Bradt Travel Guides, P.12
- ↑ قزل سفلی، محمدرضا(1385). اسامی کتابفروشیها و کتابخانههای سیرالئون.گزارش ارسالی از ج.ا.ایران در فریتاون،ص.6-5.
- ↑ LeVert, (2007). Sierra Leone:Marshall Cavendish, p.30
- ↑ برگرفته از:https://www.transparency.org/en/countries/sierra-leone
- ↑ Peters, K (2009). War and crisis of youth in sierraleone :Cambridge university press, p.21-22
- ↑ Investment Climate Statement Economic Section, U.S. Embassy, Freetown, Sierra LeoneوSUBJECT: Sierra Leone 2011 Investment Climate Statement
- ↑ برگرفته از:https://www.transparency.org/en/countries/sierra-leone
- ↑ Peters, K (2009). War and crisis of youth in sierraleone :Cambridge university press, p.10-11
- ↑ عرب احمدی،امیر بهرام،قزل سفلی،محمدرضا(1386) .فساد اخلاقی در سیرالئون،گفت و گو
- ↑ Peters, K (2009). War and crisis of youth in sierraleone :Cambridge university press, p.32
- ↑ برگرفته از:https://seminars2.tripod.com/Sierra_Leonean_Women.htm
- ↑ Gberie, L (2005). A dirty war in West Africa: the RUF and the destruction of Sierra Leone. C. Hurst & Co. Publishers, p.5-6
- ↑ برگرفته از:https://www.who.int
- ↑ برگرفته از:https://blogs.worldbank.org/en/africacan/breaking-cycle-ending-gender-based-violence-and-empowering-women-sierra-leone
- ↑ برگرفته از:https://www.undp.org/publications/hdr-2011
- ↑ peters, P, Cunningham, W, Acharya, G, VanAdams, A (2009). youth employment in sierra leone, Sustainable livelihood opportunities in a post-conflict setting: the world bank, p.106
- ↑ Fyle, M (2006). Historical dictionary of sierra leone: the scarecrow press, p.121
- ↑ Fyle, M (2006). Historical dictionary of sierra leone: the scarecrow press, p.187-226
- ↑ برگرفته از: https://hdr.undp.org//content/human-development-report-2011
- ↑ peters, P, Cunningham, W, Acharya, G, VanAdams, A (2009). youth employment in sierra leone, Sustainable livelihood opportunities in a post-conflict setting: the world bank, p.82-85
- ↑ peters, P, Cunningham, W, Acharya, G, VanAdams, A (2009). youth employment in sierra leone, Sustainable livelihood opportunities in a post-conflict setting: the world bank, p.4-5
- ↑ برگرفته از: https://www.rsinc.com/internet/florida/
- ↑ برگرفته از:https://www.theodora.com/wfbcurrent/sierra_leone/sierra_leone_economy.html#google_vignette
- ↑ عرب احمدی،امیر بهرام،اخوان کاظمی،مسعود(1386) .اشتغال در سیرالئون،گفت و گو
- ↑ ۸۳٫۰ ۸۳٫۱ ۸۳٫۲ برگرفته از:https://www.slfa.sl
- ↑ برگرفته از:http://www.sierraleone.com//society/2011
- ↑ J. Paracka, D (2003). The Athens of west Africa: a history of international Education at fourah bay college, Routledge New York & London, p.200-225
- ↑ Miller, D, Ladouceur, D, Dugal, Z(2006). From research to road map: learning from the arms for development initiative in sierra leone, united nations, P.12-13
- ↑ عرب احمدی،امیربهرام(1390).مهاجرت در سیرالئون،مطالعات میدانی
- ↑ Denov, M (2010). Child soldiers: Sierraleone’s Revolutionary United Front, Cambridge University Press, p.56-58
- ↑ عرب احمدی،امیربهرام(1386).مهاجرت در سیرالئون،مشاهدات عینی و مطالعات میدانی عرب احمدی از شهر فریتاون.
- ↑ Denov, M (2010). Child soldiers: Sierraleone’s Revolutionary United Front, Cambridge University Press, p.25-64
- ↑ برگرفته از:https://www.unhcr.org/SIERRA%20LEONE/2011
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام(1390). جامعه و فرهنگ سیرالئون. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)