ادیان در تونس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
بتپرستی، [[یهودی ها در تونس|یهود]]، [[مسیحیت در تونس|مسیحیت]] و اسلام مهمترین آئینهای دینی [[تونس]] درگذر تاریخ بوده است و مذاهب اسلامی [[مذهب مالکی تونس|مالکی]]، [[مذهب حنفی تونس|حنفی]]، [[مذهب اباضی تونس|اباضی]] و [[تشیع در تونس|شیعه]] نیز در این کشور دارای پیروانی هستند که گزارش مختصری از این ادیان و مذاهب تقدیم شما خواننده گرامی میشود. | بتپرستی، [[یهودی ها در تونس|یهود]]، [[مسیحیت در تونس|مسیحیت]] و اسلام مهمترین آئینهای دینی [[تونس]] درگذر تاریخ بوده است و مذاهب اسلامی [[مذهب مالکی تونس|مالکی]]، [[مذهب حنفی تونس|حنفی]]، [[مذهب اباضی تونس|اباضی]] و [[تشیع در تونس|شیعه]] نیز در این کشور دارای پیروانی هستند که گزارش مختصری از این ادیان و مذاهب تقدیم شما خواننده گرامی میشود. | ||
=== | === [[یهودی ها در تونس]] === | ||
[[یهودی ها در تونس|یهودیان]] از نخستین اقوام ساکن در [[تونس]] بودهاند؛ اما باگذشت قرنها و ورود دینهای جدید، بهویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین بهشدت کاسته شده است. تعداد [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] ساکن در [[تونس]] در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیاییهای مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد [[یهودی ها در تونس|یهودیان تونس]] را ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند. بیشتر [[یهودی ها در تونس|یهودیان تونس]] در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی میکنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزههای سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسیها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساساند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] بهشدت و بهصورت شبانهروزی محافظت میکنند. مهمترین معبد [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه [[تونس]] قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان [[یهودی ها در تونس|یهود]] در آن برگزار میشود و برخی از مقامات دولتی عالیرتبه [[تونس]] نیز در آن شرکت میکنند. تونسیها ذهنیت مثبتی از [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها مینگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم [[تونس]] از اختلاسهای [[مالی]] [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامه» (د۱۸۶۹م) از [[یهودی ها در تونس|یهودیان تونسی]] است، فردیکه قابض مالیات [[تونس]] بود و اموال [[تونس]] را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند؛<ref>قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص8.</ref> البته تونسیها از [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان [[یهودی ها در تونس|یهود]] که از ثروتمندان منطقه یالقرانه بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسیها واقع شده است.<ref name=":0">قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص15.</ref> | [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] از نخستین اقوام ساکن در [[تونس]] بودهاند؛ اما باگذشت قرنها و ورود دینهای جدید، بهویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین بهشدت کاسته شده است. تعداد [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] ساکن در [[تونس]] در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیاییهای مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد [[یهودی ها در تونس|یهودیان تونس]] را ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند. بیشتر [[یهودی ها در تونس|یهودیان تونس]] در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی میکنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزههای سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسیها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساساند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] بهشدت و بهصورت شبانهروزی محافظت میکنند. مهمترین معبد [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه [[تونس]] قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان [[یهودی ها در تونس|یهود]] در آن برگزار میشود و برخی از مقامات دولتی عالیرتبه [[تونس]] نیز در آن شرکت میکنند. تونسیها ذهنیت مثبتی از [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها مینگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم [[تونس]] از اختلاسهای [[مالی]] [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامه» (د۱۸۶۹م) از [[یهودی ها در تونس|یهودیان تونسی]] است، فردیکه قابض مالیات [[تونس]] بود و اموال [[تونس]] را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند؛<ref>قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص8.</ref> البته تونسیها از [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان [[یهودی ها در تونس|یهود]] که از ثروتمندان منطقه یالقرانه بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسیها واقع شده است.<ref name=":0">قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص15.</ref> | ||
=== | === [[مسیحیت در تونس]] === | ||
سابقه حضور [[مسیحیت در تونس|مسیحیان]] با محوریت روم و بیزانس در [[تونس]] به پیش از اسلام برمیگردد. رومیها به تبلیغ [[مسیحیت در تونس|دین مسیحیت]] در میان ساکنان اصلی [[تونس]] که اغلب بتپرست بودند، توجه داشتند.گویند: | سابقه حضور [[مسیحیت در تونس|مسیحیان]] با محوریت روم و بیزانس در [[تونس]] به پیش از اسلام برمیگردد. رومیها به تبلیغ [[مسیحیت در تونس|دین مسیحیت]] در میان ساکنان اصلی [[تونس]] که اغلب بتپرست بودند، توجه داشتند.گویند: | ||
پیامبری به نام خالد بن سنان عیسی به إفریقیه مسافرت کرده است و «متی عشار» از حواریون حضرت عیسی (ع) نیز که نه سال پس از به آسمان رفتن مسیح (ع)، انجیل را به زبان عبری نوشت، در قرطاجنه کشته شده است.<ref name=":1">ابن ابی، دینار (۱۲۸۶ق). المونس فی اخبار إفریقیه و تونس(مطبعة الدولة التونسیة). تونس: الطبعة الاولی،ص20.</ref> فعالیتهای تبلیغی تبشیری اربابان کلیسای مسیحی در [[تونس]] از قرن نوزدهم میلادی و در قالب کارهای عامالمنفعه و بشردوستانه با هدف جذب مسلمانان و تبلیغ [[مسیحیت در تونس|مسیحیت]] سرعت گرفت. مثلا قسیس بورقاد (د۱۸۶۶م) که در سال ۱۸۴۱ میلادی جهت خدمت به یکی از گروههای تبشیری [[مسیحیت در تونس|مسیحی]] وارد [[تونس]] شد و تا سال ۱۸۵۸ میلادی به فعالیت پرداخت، با تأسیس مدرسه سان لوی، چاپخانه چاپ سنگی و راهاندازی درمانگاهی در [[تونس]] خدمات متعددی انجام داد؛ بهگونهای که در سال ۱۸۴۵ میلادی از سوی حاکم [[تونس]] احمد پاشا نشان افتخار دریافت کرد.<ref>عمایریه (۱۹۹۴).ص ۲۵.</ref> ۱۵ هزار مسیحی به همراه ۴۷ کشیش مرد و ۱۷۲ خواهر روحانی در زمان [[فرانسویان در تونس]] حضور داشتند. | پیامبری به نام خالد بن سنان عیسی به إفریقیه مسافرت کرده است و «متی عشار» از حواریون حضرت عیسی (ع) نیز که نه سال پس از به آسمان رفتن مسیح (ع)، انجیل را به زبان عبری نوشت، در قرطاجنه کشته شده است.<ref name=":1">ابن ابی، دینار (۱۲۸۶ق). المونس فی اخبار إفریقیه و تونس(مطبعة الدولة التونسیة). تونس: الطبعة الاولی،ص20.</ref> فعالیتهای تبلیغی تبشیری اربابان کلیسای مسیحی در [[تونس]] از قرن نوزدهم میلادی و در قالب کارهای عامالمنفعه و بشردوستانه با هدف جذب مسلمانان و تبلیغ [[مسیحیت در تونس|مسیحیت]] سرعت گرفت. مثلا قسیس بورقاد (د۱۸۶۶م) که در سال ۱۸۴۱ میلادی جهت خدمت به یکی از گروههای تبشیری [[مسیحیت در تونس|مسیحی]] وارد [[تونس]] شد و تا سال ۱۸۵۸ میلادی به فعالیت پرداخت، با تأسیس مدرسه سان لوی، چاپخانه چاپ سنگی و راهاندازی درمانگاهی در [[تونس]] خدمات متعددی انجام داد؛ بهگونهای که در سال ۱۸۴۵ میلادی از سوی حاکم [[تونس]] احمد پاشا نشان افتخار دریافت کرد.<ref>عمایریه (۱۹۹۴).ص ۲۵.</ref> ۱۵ هزار مسیحی به همراه ۴۷ کشیش مرد و ۱۷۲ خواهر روحانی در زمان [[فرانسویان در تونس]] حضور داشتند. | ||
=== | === [[اسلام و مسلمانان تونس]] === | ||
[[پرونده:مسلمانان در تونس.jpg|بندانگشتی|مسلمانان در تونس]] | [[پرونده:مسلمانان در تونس.jpg|بندانگشتی|مسلمانان در تونس]] | ||
بسیاری از پژوهشگران معاصر تونس از فتح إفریقیه با اصطلاح «الفتح العربی» یاد میکنند، نه «الفتح الاسلامی»،<ref name=":2">جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. [[لبنان]]: دارالطلیعه،ص96. </ref> پیرامون نام إفریقیه نظریات گوناگونی ارائه شده است. عدهای برآنند که افریقیه از نام افریقس پسر ابرهه گرفته شده است و او کسی است که با حمله به سرزمین بربرها، ایشان را از فلسطین و [[مصر]] به افریقیه منتقل کرده است، عدهای نیز معتقدند که این منطقه از آنجا که بین [[مصر]] و مغرب<ref name=":3">حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱،ص228.</ref> یا مشرق و مغرب جدایی انداخته إفریقیه میخوانند.<ref>واقدی، محمدبن عمر (۱۹۶۶م). فتوح إفریقیه. تونس: تیجانی محمدی،ص42. </ref> برخی نیز نام إفریقیه را مشتق از واژه یافریکا میدانند که رومیان پس از تصرف قرطاج به این منطقه دادند. بررسی فضای کلی حاکم بر إفریقیه پیش از فتح اسلامی حکایت از وجود بحرانهای گوناگون و کشمکش قدرت میان ساکنان اصلی [[تونس]] و حاکمان بیزانس دارد و این نکتهای بودکه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] متوجه آن شدند و ایده لشکرکشی به افریقیه را طراحی کردند و آن را محقق ساختند.گزارشهای تاریخی درباره ورود [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] به إفریقیه متفاوت وگاهی متناقض است. برخی منابع تاریخی سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در اهمیت فتح إفریقیه و فضیلت برخی از شهرهای آن، مانند منستیر و رادس نقل کردهاند؛<ref name=":4">ابویعرب، محمد بن احمد بن تمیم قیروانی (۱۹۸۶).طبقات علمای إفریقیه و تونس. تحقیق علی شابی و نعیم حسن یافی. بیجا: الدار التونسیه للنشرٌ43. </ref> حال آنکه منابع دیگر این احادیث را جعلی دانستهاند.<ref>ابن ابی، دینار (۱۲۸۶ق). المونس فی اخبار إفریقیه و تونس(مطبعة الدولة التونسیة). تونس: الطبعة الاولی،ص16.</ref> معروفترین گزارشهای تاریخی برآن است که عمر بن خطاب پیشنهاد عمرو بن عاص والی [[مصر]] را برای فتح إفریقیه نپذیرفت<ref>ابن اثیر (۱۳۸۶). ص156.</ref> و به او نوشت که بین من و خودت آب (دریا) قرار نده و تا من زندهامکسی إفریقیه را فتح نخواهد کرد؛<ref>یعقوبی (۱۴۲۲ق). تاریخ البلدان. بیروت: دارالکتب العلمیة،ص156. </ref> پروژه فتح إفریقیه در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شد.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص15.</ref> خلیفه سوم در نخستین گام، فرمان عزل عمرو بن عاص را از [[سیاست و حکومت مصر|حکومت مصر]] صادر کرد و برادر رضاعیاش، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، را بهجای او گماشت و در دومین گام نیز دستور فتح إفریقیه را صادر کرد. ابن ابی سرح در سال ۲۷ قمری از منطقه جنوب [[تونس]] و به همراهی لشکری ۲۵ هزار نفره به شهر سبیطله، مقر فرماندهی جرجیر که حاکم إفریقیه و مطیع هرقل، پادشاه روم، بود یورش برد و توانست او را شکست دهد؛<ref name=":7">جنحانی، حبیب (۱۹۶۸م). القیروان عبر عصور ازدهار الحضارة الاسلامیة في المغرب العربي. تونس: الدار التونسیه للنشر،ص29. </ref> فرمانده سپاه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] در این جنگ فقط بهگرفتن غنائم جنگی بسنده کرد و پیشروی را ادامه نداد و به [[مصر]] بازگشت. این جنگ را بهدلیل حضور بزرگانی از صحابه، مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، معد بن عباس بن عبدالمطلب، مروان بن حکم، حارث بن حکم، بسر بن ارطاه و عقبه بن نافع، جنگ «عبادله» مینامند. ابن ابی سرح غنائم جنگی بسیاری را که در این پیکار به دست [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] افتاده بود برای مدینه فرستاد تا بهمنزله بیتالمال [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] در اختیار خلیفه قرار گیرد، خلیفه سوم نیز بسیاری از این غنائم را به مروان بن حکم بخشید؛ این اقدام عثمان خشم و کینه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] را برانگیخت و یکی از عواملی بود که موجب قتل عثمان در سال ۳۵ قمری شد.<ref>حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱،ص229.</ref> با شروع زمامداری امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و نارضایتی ایشان از جریان فتوحات و نیز وقوع حوادث و فتنههای بسیار در جهان اسلام، فتح إفریقیه تا مدتی متوقف شد. با رویکارآمدن معاویه بن ابی سفیان و نیاز حکومت وی به منابع مالی و انسانی جدید، پرونده فتح إفریقیه بار دیگر به جریان افتاد و معاویه با انتخاب عقبه بن نافع فهری (۱-۶۳ ق) او را در سال ۵۰ قمری با پنجاههزار سوارهنظام مأمور فتح إفریقیه کرد. عقبه را مؤسس الافریقیه الاسلامیه میخوانند.<ref name=":5">مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص204.</ref> ابن نافع در زمان پیامبر اکرم (ص) متولد شد، ولی آن حضرت را درک نکرد؛ او عمرو بن عاص پسرخالهاش را در فتح [[مصر]] همراهی کرده و به هنگام فتح إفریقیه تا حدودی با این منطقه آشنا بود و توانست در مدتزمان اندکی بخشی از افریقیه را فتح کند. مهمترین اقدام ماندگاری که عقبه ابن نافع توانست انجام دهد و نام خویش را در منطقه إفریقیه ابدی سازد، ساخت پادگان مسجدی برای استقرار نیروهای مسلمان بود؛ مکانی که اکنون به شهر قیروان معروف است و جایگاه مهمی در تاریخ فرهنگی علمی شمال آفریقا دارد. ستاره بخت قیروان تا به آنجا اوج گرفت که در دوران امویان و عباسیان بهمنزله مرکز نظام اداری [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] در غرب جهان اسلام برگزیده شد و در مدتی اندک توانست از پیشرفتهترین نهادها و مؤسسات مدنی، مانند بیتالمال، دیوان سپاه، دبیرخانه، دیوان خراج، ضرابخانه و اداره آذوقه برخوردار شود.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص89.</ref> عقبه ابن نافع در سال ۵۵ قمری از سوی معاویه عزل شد و به مشرق بازگشت؛ اما پس از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید بن معاویه بار دیگر در سال ۶۲ قمری عازم إفریقیه شد و در همان سال در جنگ تهوده، واقع در منطقه زابالجزایر کنونی، شهید و در همین منطقه نیز به خاک سپرده شد.<ref>زرکلی، خیرالدین (۱۹۸۰م). الاعلام. بیروت: دارالملایین، جلد دوم و چهارم،ص152.</ref> عقبه بن نافع را شهید الفتح میخوانند.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص152.</ref> فتح کامل إفریقیه تا سال هفتاد هجری قمری به دلیل مقاومت برخی از بومیان بربر، بهویژه زنی به نام «کاهنه» که ملکه بربرها بود، طول کشید.کاهنه را فرزندانش و نیز حکومت بیزانس یاری میکردند تا اینکه حسان بن نعمان توانست با سرکوب همه شورشها، فتح إفریقیه را کامل کند. گفته شده است: انقلاب کاهنه، انقلاب قبیلهای یهودی بر محور افکار باقیمانده از تمدن گذشته استوار بود.<ref>مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص243.</ref> این گزارشی از فتح إفریقیه بود که بسیاری از مورخان بر آن اتفاقنظر دارند؛ اما محمد بن عمر واقدی (د۲۰۷ق) روایتی متفاوت از ورود [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] به [[تونس]] ارائه کرده است که خواندنی است، اهمیت این گزارش نه از جهت مستندبودن آن از منظر علمی، بلکه از جهت بومیبودن آن است؛ زیرا کتاب او با عنوان «فتوح إفریقیه» در تونس کنونی بسیار متداول و پرمخاطب است. واقدی برآن است، زمانی که عثمان خلیفه شد، عقبه بن عامر (نه عقبه بن نافع) را فراخواند و به او گفت پیامبر (ص) به او وصیت کرده که إفریقیه را فتحکند و مردم این سرزمین را به دین اسلام وارد سازد و برای این کار قصد دارد او را به فرماندهی سپاه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] برگزیند. عقبه بن عامر این مأموریت را پذیرفت و در سال ۲۲ قمری با شصت هزار مرد جنگی عرب که در میان ایشان از بنیهاشم نیز حضور داشتند، با بدرقه عثمان و علی بن ابیطالب (ع) رهسپار إفریقیه شد.<ref name=":6">واقدی، محمدبن عمر (۱۹۶۶م). فتوح إفریقیه. تونس: تیجانی محمدی،ص4/1. </ref> عبدالله بن جعفر ریاست گروه بنیهاشم و رافع بن حارث نیز فرماندهی بنی مخزوم را بر عهده داشتند. غسان، لخم، جذام، طی، حمیر، هذیل و ربیعه از دیگر قبایل عرب بودند که در این لشکرکشی حضور داشتهاند. واقدی معتقد است که علی (ع) عثمان را در رهبری فتح إفریقیه یاری رسانده است. واقدی در این کتاب به روش جنگی عقبه بن عامر نیز اشاره میکند و میگوید که ابن عامر جهت ممانعت از فرار جنگجویان [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]]، به همسرش اسماء دختر یاسر و دیگر همسران و زنان دستور داده بود اگر فردی از [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] قصد فرار داشت با اسم او را صدا زده تا به او بفهمانند که خبر فرارش را به دختران و زنان عرب در حجاز خواهند رساند.<ref>مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص70.</ref> از نکات جالبی که در گزارش واقدی وجود دارد، میتوان به کارهای شگفتانگیز عبدالله بن جعفر و آشنایی او با زبان مسیحیان إفریقیه، تسلط بر انجیل و مهارت در فن مناظره و نیز نقش فعال علی (ع) در همکاری با عثمان برای فتح إفریقیه و نقشآفرینی بسیار بنیهاشم در این فتح اشاره کرد. واقدی ادعا میکند علی (ع) نقشه تقسیم افریقیه فتحشده را طراحی کرده است. <ref>مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص135.</ref>برخی از مورخان غرب جهان اسلام برآنند صحابی پیامبر اکرم (ص) عقبه بن عامر بن عبس جهنی (د۵۸ق) پیش از عقبه بن نافعبه به إفریقیه لشکرکشی کرده است.<ref>ابویعرب، محمد بن احمد بن تمیم قیروانی (۱۹۸۶).طبقات علمای إفریقیه و تونس. تحقیق علی شابی و نعیم حسن یافی. بیجا: الدار التونسیه للنشرٌ43،ص59.</ref> بلاذری (د۲۷۹ ق) و یعقوبی (د۲۸۴ق) آوردهاند عثمان در ابتدای حکومت خود تمایلی برای فتح إفریقیه نداشت، ولی مشاوران او را به انجام آن تشویق کردند و او در سال ۲۷ قمری عبدالله بن ابی سرح را مأمور فتح إفریقیه کرد، نه عقبه بن عامر را؛ البته آنچنانکه زرکلی در الاعلام میگوید عقبه بن عامر به همراه عمر بن عاص در فتح مصر شرکت داشته است[i]. با فتح کامل تونس در دهه هفتاد سده نخست هجری تبلیغ اسلام گسترش یافت و بیشترین کار در زمینه اسلامیکردن افریقیه در زمان عمر بن عبدالعزیز ۱. صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاحطلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار بهکارگم[[اردن]] فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمککنند. او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجهای برای آزادی بردهها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود بهجا گذاشت.<ref name=":8">جعفری، محمدتقی (۱۳۷۲ش). ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد ۲،ص205.</ref> ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بیتا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه مینامند.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص154.</ref> پیرامون موقعیت کنونی اسلام در [[تونس معاصر]] باید گفت: قرآن کریم بهمنزله پایه و اساس [[اسلام و مسلمانان تونس|اسلام]] از زمان فتح إفریقیه تاکنون در جامعه و فرهنگ [[تونس]] جایگاه ویژهای دارد و مهمترین عامل تثبیت موقعیت اسلام در جامعه و نشر فرهنگ و علوم اسلامی به شمار میرود.<ref>بلعید بن حمدة، وسیله (۱۴۱۴ق). التفسیر و اتجاهاته بافریقیة من النشاة الی القرن الثامن الهجری. تونس: طبع شرکه فنون الرسم و النشر و الصحافه،ص9. </ref> [[قانون اساسی تونس]] به رسمیبودن دین اسلام در این کشور تصریح دارد. بیش از %۹۸ از مردم تونس مسلمان هستند و مالکیه مذهب فقهی رایج در این کشور است. حنفیه، اباضیه و شیعه دیگر مذاهب اسلامی موجود در عرصه دینی تونس است. مذهب ظاهری نیز پیروان اندکی در افریقیه داشته است. با وجود همه عوامل تاریخی سیاسی و فرهنگی برای جدایی اسلام از زندگی مردم تونس این دین الهی جایگاه ممتازی در قلب و اندیشه مردم [[تونس]] دارد. پیش از انقلاب تونس تلاش میشد تا تفکر لائیک و جدایی دین از سیاست در ساختار سیاست و جامعه حکمفرما شود؛ اما انقلاب [[تونس]] و پیروزی چشمگیر اسلامگرایان نشان داد سطح وسیعی از مردم، خواهان بازگشت دین به حکومت و برجستهترشدن نقش آن در جامعه هستند. البته عملکرد ضعیف حزب اسلامگرای النهضه فرصت مناسبی را به مخالفان ایده همراهی دین و سیاست داده است. با وجود این عشق به اسلام در جامعه و فرهنگ [[تونس]] زنده است و این، عشقی نامیراست. | بسیاری از پژوهشگران معاصر تونس از فتح إفریقیه با اصطلاح «الفتح العربی» یاد میکنند، نه «الفتح الاسلامی»،<ref name=":2">جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. [[لبنان]]: دارالطلیعه،ص96. </ref> پیرامون نام إفریقیه نظریات گوناگونی ارائه شده است. عدهای برآنند که افریقیه از نام افریقس پسر ابرهه گرفته شده است و او کسی است که با حمله به سرزمین بربرها، ایشان را از فلسطین و [[مصر]] به افریقیه منتقل کرده است، عدهای نیز معتقدند که این منطقه از آنجا که بین [[مصر]] و مغرب<ref name=":3">حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱،ص228.</ref> یا مشرق و مغرب جدایی انداخته إفریقیه میخوانند.<ref>واقدی، محمدبن عمر (۱۹۶۶م). فتوح إفریقیه. تونس: تیجانی محمدی،ص42. </ref> برخی نیز نام إفریقیه را مشتق از واژه یافریکا میدانند که رومیان پس از تصرف قرطاج به این منطقه دادند. بررسی فضای کلی حاکم بر إفریقیه پیش از فتح اسلامی حکایت از وجود بحرانهای گوناگون و کشمکش قدرت میان ساکنان اصلی [[تونس]] و حاکمان بیزانس دارد و این نکتهای بودکه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] متوجه آن شدند و ایده لشکرکشی به افریقیه را طراحی کردند و آن را محقق ساختند.گزارشهای تاریخی درباره ورود [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] به إفریقیه متفاوت وگاهی متناقض است. برخی منابع تاریخی سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در اهمیت فتح إفریقیه و فضیلت برخی از شهرهای آن، مانند منستیر و رادس نقل کردهاند؛<ref name=":4">ابویعرب، محمد بن احمد بن تمیم قیروانی (۱۹۸۶).طبقات علمای إفریقیه و تونس. تحقیق علی شابی و نعیم حسن یافی. بیجا: الدار التونسیه للنشرٌ43. </ref> حال آنکه منابع دیگر این احادیث را جعلی دانستهاند.<ref>ابن ابی، دینار (۱۲۸۶ق). المونس فی اخبار إفریقیه و تونس(مطبعة الدولة التونسیة). تونس: الطبعة الاولی،ص16.</ref> معروفترین گزارشهای تاریخی برآن است که عمر بن خطاب پیشنهاد عمرو بن عاص والی [[مصر]] را برای فتح إفریقیه نپذیرفت<ref>ابن اثیر (۱۳۸۶). ص156.</ref> و به او نوشت که بین من و خودت آب (دریا) قرار نده و تا من زندهامکسی إفریقیه را فتح نخواهد کرد؛<ref>یعقوبی (۱۴۲۲ق). تاریخ البلدان. بیروت: دارالکتب العلمیة،ص156. </ref> پروژه فتح إفریقیه در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شد.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص15.</ref> خلیفه سوم در نخستین گام، فرمان عزل عمرو بن عاص را از [[سیاست و حکومت مصر|حکومت مصر]] صادر کرد و برادر رضاعیاش، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، را بهجای او گماشت و در دومین گام نیز دستور فتح إفریقیه را صادر کرد. ابن ابی سرح در سال ۲۷ قمری از منطقه جنوب [[تونس]] و به همراهی لشکری ۲۵ هزار نفره به شهر سبیطله، مقر فرماندهی جرجیر که حاکم إفریقیه و مطیع هرقل، پادشاه روم، بود یورش برد و توانست او را شکست دهد؛<ref name=":7">جنحانی، حبیب (۱۹۶۸م). القیروان عبر عصور ازدهار الحضارة الاسلامیة في المغرب العربي. تونس: الدار التونسیه للنشر،ص29. </ref> فرمانده سپاه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] در این جنگ فقط بهگرفتن غنائم جنگی بسنده کرد و پیشروی را ادامه نداد و به [[مصر]] بازگشت. این جنگ را بهدلیل حضور بزرگانی از صحابه، مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، معد بن عباس بن عبدالمطلب، مروان بن حکم، حارث بن حکم، بسر بن ارطاه و عقبه بن نافع، جنگ «عبادله» مینامند. ابن ابی سرح غنائم جنگی بسیاری را که در این پیکار به دست [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] افتاده بود برای مدینه فرستاد تا بهمنزله بیتالمال [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] در اختیار خلیفه قرار گیرد، خلیفه سوم نیز بسیاری از این غنائم را به مروان بن حکم بخشید؛ این اقدام عثمان خشم و کینه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] را برانگیخت و یکی از عواملی بود که موجب قتل عثمان در سال ۳۵ قمری شد.<ref>حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱،ص229.</ref> با شروع زمامداری امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و نارضایتی ایشان از جریان فتوحات و نیز وقوع حوادث و فتنههای بسیار در جهان اسلام، فتح إفریقیه تا مدتی متوقف شد. با رویکارآمدن معاویه بن ابی سفیان و نیاز حکومت وی به منابع مالی و انسانی جدید، پرونده فتح إفریقیه بار دیگر به جریان افتاد و معاویه با انتخاب عقبه بن نافع فهری (۱-۶۳ ق) او را در سال ۵۰ قمری با پنجاههزار سوارهنظام مأمور فتح إفریقیه کرد. عقبه را مؤسس الافریقیه الاسلامیه میخوانند.<ref name=":5">مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص204.</ref> ابن نافع در زمان پیامبر اکرم (ص) متولد شد، ولی آن حضرت را درک نکرد؛ او عمرو بن عاص پسرخالهاش را در فتح [[مصر]] همراهی کرده و به هنگام فتح إفریقیه تا حدودی با این منطقه آشنا بود و توانست در مدتزمان اندکی بخشی از افریقیه را فتح کند. مهمترین اقدام ماندگاری که عقبه ابن نافع توانست انجام دهد و نام خویش را در منطقه إفریقیه ابدی سازد، ساخت پادگان مسجدی برای استقرار نیروهای مسلمان بود؛ مکانی که اکنون به شهر قیروان معروف است و جایگاه مهمی در تاریخ فرهنگی علمی شمال آفریقا دارد. ستاره بخت قیروان تا به آنجا اوج گرفت که در دوران امویان و عباسیان بهمنزله مرکز نظام اداری [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] در غرب جهان اسلام برگزیده شد و در مدتی اندک توانست از پیشرفتهترین نهادها و مؤسسات مدنی، مانند بیتالمال، دیوان سپاه، دبیرخانه، دیوان خراج، ضرابخانه و اداره آذوقه برخوردار شود.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص89.</ref> عقبه ابن نافع در سال ۵۵ قمری از سوی معاویه عزل شد و به مشرق بازگشت؛ اما پس از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید بن معاویه بار دیگر در سال ۶۲ قمری عازم إفریقیه شد و در همان سال در جنگ تهوده، واقع در منطقه زابالجزایر کنونی، شهید و در همین منطقه نیز به خاک سپرده شد.<ref>زرکلی، خیرالدین (۱۹۸۰م). الاعلام. بیروت: دارالملایین، جلد دوم و چهارم،ص152.</ref> عقبه بن نافع را شهید الفتح میخوانند.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص152.</ref> فتح کامل إفریقیه تا سال هفتاد هجری قمری به دلیل مقاومت برخی از بومیان بربر، بهویژه زنی به نام «کاهنه» که ملکه بربرها بود، طول کشید.کاهنه را فرزندانش و نیز حکومت بیزانس یاری میکردند تا اینکه حسان بن نعمان توانست با سرکوب همه شورشها، فتح إفریقیه را کامل کند. گفته شده است: انقلاب کاهنه، انقلاب قبیلهای یهودی بر محور افکار باقیمانده از تمدن گذشته استوار بود.<ref>مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص243.</ref> این گزارشی از فتح إفریقیه بود که بسیاری از مورخان بر آن اتفاقنظر دارند؛ اما محمد بن عمر واقدی (د۲۰۷ق) روایتی متفاوت از ورود [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] به [[تونس]] ارائه کرده است که خواندنی است، اهمیت این گزارش نه از جهت مستندبودن آن از منظر علمی، بلکه از جهت بومیبودن آن است؛ زیرا کتاب او با عنوان «فتوح إفریقیه» در تونس کنونی بسیار متداول و پرمخاطب است. واقدی برآن است، زمانی که عثمان خلیفه شد، عقبه بن عامر (نه عقبه بن نافع) را فراخواند و به او گفت پیامبر (ص) به او وصیت کرده که إفریقیه را فتحکند و مردم این سرزمین را به دین اسلام وارد سازد و برای این کار قصد دارد او را به فرماندهی سپاه [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] برگزیند. عقبه بن عامر این مأموریت را پذیرفت و در سال ۲۲ قمری با شصت هزار مرد جنگی عرب که در میان ایشان از بنیهاشم نیز حضور داشتند، با بدرقه عثمان و علی بن ابیطالب (ع) رهسپار إفریقیه شد.<ref name=":6">واقدی، محمدبن عمر (۱۹۶۶م). فتوح إفریقیه. تونس: تیجانی محمدی،ص4/1. </ref> عبدالله بن جعفر ریاست گروه بنیهاشم و رافع بن حارث نیز فرماندهی بنی مخزوم را بر عهده داشتند. غسان، لخم، جذام، طی، حمیر، هذیل و ربیعه از دیگر قبایل عرب بودند که در این لشکرکشی حضور داشتهاند. واقدی معتقد است که علی (ع) عثمان را در رهبری فتح إفریقیه یاری رسانده است. واقدی در این کتاب به روش جنگی عقبه بن عامر نیز اشاره میکند و میگوید که ابن عامر جهت ممانعت از فرار جنگجویان [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]]، به همسرش اسماء دختر یاسر و دیگر همسران و زنان دستور داده بود اگر فردی از [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] قصد فرار داشت با اسم او را صدا زده تا به او بفهمانند که خبر فرارش را به دختران و زنان عرب در حجاز خواهند رساند.<ref>مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص70.</ref> از نکات جالبی که در گزارش واقدی وجود دارد، میتوان به کارهای شگفتانگیز عبدالله بن جعفر و آشنایی او با زبان مسیحیان إفریقیه، تسلط بر انجیل و مهارت در فن مناظره و نیز نقش فعال علی (ع) در همکاری با عثمان برای فتح إفریقیه و نقشآفرینی بسیار بنیهاشم در این فتح اشاره کرد. واقدی ادعا میکند علی (ع) نقشه تقسیم افریقیه فتحشده را طراحی کرده است. <ref>مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص135.</ref>برخی از مورخان غرب جهان اسلام برآنند صحابی پیامبر اکرم (ص) عقبه بن عامر بن عبس جهنی (د۵۸ق) پیش از عقبه بن نافعبه به إفریقیه لشکرکشی کرده است.<ref>ابویعرب، محمد بن احمد بن تمیم قیروانی (۱۹۸۶).طبقات علمای إفریقیه و تونس. تحقیق علی شابی و نعیم حسن یافی. بیجا: الدار التونسیه للنشرٌ43،ص59.</ref> بلاذری (د۲۷۹ ق) و یعقوبی (د۲۸۴ق) آوردهاند عثمان در ابتدای حکومت خود تمایلی برای فتح إفریقیه نداشت، ولی مشاوران او را به انجام آن تشویق کردند و او در سال ۲۷ قمری عبدالله بن ابی سرح را مأمور فتح إفریقیه کرد، نه عقبه بن عامر را؛ البته آنچنانکه زرکلی در الاعلام میگوید عقبه بن عامر به همراه عمر بن عاص در فتح مصر شرکت داشته است[i]. با فتح کامل تونس در دهه هفتاد سده نخست هجری تبلیغ اسلام گسترش یافت و بیشترین کار در زمینه اسلامیکردن افریقیه در زمان عمر بن عبدالعزیز ۱. صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاحطلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار بهکارگم[[اردن]] فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمککنند. او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجهای برای آزادی بردهها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود بهجا گذاشت.<ref name=":8">جعفری، محمدتقی (۱۳۷۲ش). ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد ۲،ص205.</ref> ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بیتا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه مینامند.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص154.</ref> پیرامون موقعیت کنونی اسلام در [[تونس معاصر]] باید گفت: قرآن کریم بهمنزله پایه و اساس [[اسلام و مسلمانان تونس|اسلام]] از زمان فتح إفریقیه تاکنون در جامعه و فرهنگ [[تونس]] جایگاه ویژهای دارد و مهمترین عامل تثبیت موقعیت اسلام در جامعه و نشر فرهنگ و علوم اسلامی به شمار میرود.<ref>بلعید بن حمدة، وسیله (۱۴۱۴ق). التفسیر و اتجاهاته بافریقیة من النشاة الی القرن الثامن الهجری. تونس: طبع شرکه فنون الرسم و النشر و الصحافه،ص9. </ref> [[قانون اساسی تونس]] به رسمیبودن دین اسلام در این کشور تصریح دارد. بیش از %۹۸ از مردم تونس مسلمان هستند و مالکیه مذهب فقهی رایج در این کشور است. حنفیه، اباضیه و شیعه دیگر مذاهب اسلامی موجود در عرصه دینی تونس است. مذهب ظاهری نیز پیروان اندکی در افریقیه داشته است. با وجود همه عوامل تاریخی سیاسی و فرهنگی برای جدایی اسلام از زندگی مردم تونس این دین الهی جایگاه ممتازی در قلب و اندیشه مردم [[تونس]] دارد. پیش از انقلاب تونس تلاش میشد تا تفکر لائیک و جدایی دین از سیاست در ساختار سیاست و جامعه حکمفرما شود؛ اما انقلاب [[تونس]] و پیروزی چشمگیر اسلامگرایان نشان داد سطح وسیعی از مردم، خواهان بازگشت دین به حکومت و برجستهترشدن نقش آن در جامعه هستند. البته عملکرد ضعیف حزب اسلامگرای النهضه فرصت مناسبی را به مخالفان ایده همراهی دین و سیاست داده است. با وجود این عشق به اسلام در جامعه و فرهنگ [[تونس]] زنده است و این، عشقی نامیراست. | ||
=== | ==== [[مذهب مالکی تونس]] ==== | ||
[[قانون اساسی تونس]] تصریحی به مذهب رسمی این کشور نکرده است؛ اما بیشتر [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان تونس]] [[مذهب مالکی تونس|مالکی]] مذهباند. آراء و نظرات فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پایهگذار [[مذهب مالکی تونس|مذهب فقهی مالکی]] در سالهای پایانی سده دوم هجری وارد إفریقیه شد؛ اما از اواخر قرن چهارم هجری به بعد و بهخصوص در قرن پنجم هجری که [[فاطمیان در تونس|فاطمیان]] به [[مصر]] رفتند و سلسله حکومت ادریسیان نیز منقرض شد، [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] و مسلک اشعری که در اندیشه سیاسی نیز با [[تشیع در تونس|شیعیان]] متعارض بودند، گسترش یافت.<ref name=":9">ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۷۵). مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ص309. </ref> مالک بن انس از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و در نزد ایشان محترم بود. او با الهام از مکتب امام صادق (ع) و در اجرای نهضت نشر حدیث در زمان عباسیان به نگارش کتاب «الموطا» پرداخت. او در این کتاب ابتدا حدیث را میآورد، آنگاه فتوای اهل مدینه و سپس استنباط خود را بیان میکند.<ref>مدیرشانهچی، کاظم (۱۳۷۴). علم الحدیث و درایه الحدیث. قم: دفتر انتشارات اسلامی،ص34. </ref> محدثان [[تشیع در تونس|شیعه]] نیز به طرق حدیثی محدثین مالکی توجه داشتهاند. مالک از قیام نوادگان امام حسن (ع)، مانند قیام محمد بن عبدالله (۱۰۰-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه و نیز حرکت ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷ق) پایهگذار سلسله ادریسیان یا سادات حسنی در مغرب حمایت کرد. این حمایت مالک از اهلبیت (ع) در پذیرش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] از سوی مردم شمال آفریقا بسیار مؤثر بوده است. ابن عرفه (د۸۰۳ ق) نیز که در دوران [[حفصیان در تونس|حفصیان]] میزیست، نقش مهمی در گسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] و بستهشدن باب اجتهاد در [[تونس]] ایفا کرد و [[حفصیان در تونس|حفصیان]] نیز سیاست تکمذهبیشدن إفریقیه را با محوریت [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] دنبال میکردند.<ref name=":10">شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص59.</ref> مخالفت با رأی و استفاده از روش فقهی اصولی مقاصد الشریعه[ii] از عناصر مهم [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] است، به بیانی دیگر [[مذهب مالکی تونس|فقه مالکی]]، فقهی نتیجهگر است. قیروان و [[تونس]] نقش مهمی در گسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] در آفریقا داشتهاند و محل ارتباط مکتب [[مذهب مالکی تونس|فقهی مالکی تونس]] با دیگر مکاتب فقهی، بهویژه مکتب عراق بودهاند. حاکمان اغلبی نیز درگسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] و تبدیل آن به یک باور دینی همگانی و کاستن از گرایش مردم به [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]] موفق بودند. اسد بن فرات (د۲۱۳ق) و شاگردش ابوسعید سحنون بن سعید (د۲۴۰ ق) از اندیشمندان مسلمان إفریقیه بودند که در گسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب فقهی مالکی]] نقش مهمی داشتند.کتابهای المدونه (امام سحنون) و الرساله (ابن ابی زیاد قیروانی) از مهمترین منابع مالکی است.کتاب «العشماویه في فقه الساده المالکیه» نوشته عبدالباری عشماوی مصری نیز از کتابهای رایج در بازار [[تونس]] است. | [[قانون اساسی تونس]] تصریحی به مذهب رسمی این کشور نکرده است؛ اما بیشتر [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان تونس]] [[مذهب مالکی تونس|مالکی]] مذهباند. آراء و نظرات فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پایهگذار [[مذهب مالکی تونس|مذهب فقهی مالکی]] در سالهای پایانی سده دوم هجری وارد إفریقیه شد؛ اما از اواخر قرن چهارم هجری به بعد و بهخصوص در قرن پنجم هجری که [[فاطمیان در تونس|فاطمیان]] به [[مصر]] رفتند و سلسله حکومت ادریسیان نیز منقرض شد، [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] و مسلک اشعری که در اندیشه سیاسی نیز با [[تشیع در تونس|شیعیان]] متعارض بودند، گسترش یافت.<ref name=":9">ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۷۵). مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ص309. </ref> مالک بن انس از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و در نزد ایشان محترم بود. او با الهام از مکتب امام صادق (ع) و در اجرای نهضت نشر حدیث در زمان عباسیان به نگارش کتاب «الموطا» پرداخت. او در این کتاب ابتدا حدیث را میآورد، آنگاه فتوای اهل مدینه و سپس استنباط خود را بیان میکند.<ref>مدیرشانهچی، کاظم (۱۳۷۴). علم الحدیث و درایه الحدیث. قم: دفتر انتشارات اسلامی،ص34. </ref> محدثان [[تشیع در تونس|شیعه]] نیز به طرق حدیثی محدثین مالکی توجه داشتهاند. مالک از قیام نوادگان امام حسن (ع)، مانند قیام محمد بن عبدالله (۱۰۰-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه و نیز حرکت ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷ق) پایهگذار سلسله ادریسیان یا سادات حسنی در مغرب حمایت کرد. این حمایت مالک از اهلبیت (ع) در پذیرش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] از سوی مردم شمال آفریقا بسیار مؤثر بوده است. ابن عرفه (د۸۰۳ ق) نیز که در دوران [[حفصیان در تونس|حفصیان]] میزیست، نقش مهمی در گسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] و بستهشدن باب اجتهاد در [[تونس]] ایفا کرد و [[حفصیان در تونس|حفصیان]] نیز سیاست تکمذهبیشدن إفریقیه را با محوریت [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] دنبال میکردند.<ref name=":10">شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص59.</ref> مخالفت با رأی و استفاده از روش فقهی اصولی مقاصد الشریعه[ii] از عناصر مهم [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] است، به بیانی دیگر [[مذهب مالکی تونس|فقه مالکی]]، فقهی نتیجهگر است. قیروان و [[تونس]] نقش مهمی در گسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] در آفریقا داشتهاند و محل ارتباط مکتب [[مذهب مالکی تونس|فقهی مالکی تونس]] با دیگر مکاتب فقهی، بهویژه مکتب عراق بودهاند. حاکمان اغلبی نیز درگسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب مالکی]] و تبدیل آن به یک باور دینی همگانی و کاستن از گرایش مردم به [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]] موفق بودند. اسد بن فرات (د۲۱۳ق) و شاگردش ابوسعید سحنون بن سعید (د۲۴۰ ق) از اندیشمندان مسلمان إفریقیه بودند که در گسترش [[مذهب مالکی تونس|مذهب فقهی مالکی]] نقش مهمی داشتند.کتابهای المدونه (امام سحنون) و الرساله (ابن ابی زیاد قیروانی) از مهمترین منابع مالکی است.کتاب «العشماویه في فقه الساده المالکیه» نوشته عبدالباری عشماوی مصری نیز از کتابهای رایج در بازار [[تونس]] است. | ||
=== | ==== [[مذهب حنفی تونس]] ==== | ||
برخلاف نظریهای که ترکان عثمانی را آورندگان [[مذهب حنفی تونس|مذهب فقهی حنفی]] به [[تونس]] میداند، اسد بن فرات نیشابوری (د۲۱۳ ق) که مدتی در نزد شاگردان ابوحنیفه درس میخوانده است، از نخستین رواجدهندگان آراء و اندیشههای ابوحنیفه در [[تونس]] است، پیروان [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]] در زمان [[اغلبیان در تونس|اغلبیان]] درگیری شدیدی با پیروان [[مذهب مالکی تونس|مالکی مذهب]] داشتند؛ اما در بیشتر زمانها با یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. تا پیش از استقلال [[تونس]]، دو مفتی [[مذهب مالکی تونس|مالکی]] و [[مذهب حنفی تونس|حنفی]] عهدهدار تبیین امور فقهی [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] بودند. [[مذهب حنفی تونس|حنفیها]] در زمان [[عثمانیان در تونس|عثمانیان]] اقلیتی کوچک و ممتاز، شامل خاندان حکومتی بای بودند. با توجه به عقلگرایی و رأیگرابودن [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]]، امروزه، آراء و نظرات ابوحنیفه در میان برخی نخبگان دینی [[تونس]] مقبولیت دارد.<ref>بزیانه، حسن (۲۰۰۷م). مسائل الخلاف بین ابی حنیفه و فقهای اهل السنه من خلال کتاب الاحکام السلطانیة للمآوردی. تونس: مجلة المشکله، شماره ۵، صفحه ۸ تا ۱۳. </ref> آمار دقیقی از تعداد [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] [[مذهب حنفی تونس|حنفیمذهب تونس]] وجود ندارد. | برخلاف نظریهای که ترکان عثمانی را آورندگان [[مذهب حنفی تونس|مذهب فقهی حنفی]] به [[تونس]] میداند، اسد بن فرات نیشابوری (د۲۱۳ ق) که مدتی در نزد شاگردان ابوحنیفه درس میخوانده است، از نخستین رواجدهندگان آراء و اندیشههای ابوحنیفه در [[تونس]] است، پیروان [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]] در زمان [[اغلبیان در تونس|اغلبیان]] درگیری شدیدی با پیروان [[مذهب مالکی تونس|مالکی مذهب]] داشتند؛ اما در بیشتر زمانها با یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. تا پیش از استقلال [[تونس]]، دو مفتی [[مذهب مالکی تونس|مالکی]] و [[مذهب حنفی تونس|حنفی]] عهدهدار تبیین امور فقهی [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] بودند. [[مذهب حنفی تونس|حنفیها]] در زمان [[عثمانیان در تونس|عثمانیان]] اقلیتی کوچک و ممتاز، شامل خاندان حکومتی بای بودند. با توجه به عقلگرایی و رأیگرابودن [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]]، امروزه، آراء و نظرات ابوحنیفه در میان برخی نخبگان دینی [[تونس]] مقبولیت دارد.<ref>بزیانه، حسن (۲۰۰۷م). مسائل الخلاف بین ابی حنیفه و فقهای اهل السنه من خلال کتاب الاحکام السلطانیة للمآوردی. تونس: مجلة المشکله، شماره ۵، صفحه ۸ تا ۱۳. </ref> آمار دقیقی از تعداد [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمانان]] [[مذهب حنفی تونس|حنفیمذهب تونس]] وجود ندارد. | ||
=== | ==== [[مذهب اباضی تونس]] ==== | ||
[[مذهب اباضی تونس|اباضیه]] پیروان عبدالله بن اباض (زنده در۸۰ق) و از کهنترین مذاهب فقهی اسلامی است که ریشه در فرقه خوارج دارند. دهه آخر حکمرانی امویان و دهه نخست تسلط بنیعباس در افریقیه و مناطق مجاور آن دوره اوج قیامهای خوارج بود. تعصب و ستم بسیار حکمرانان اموی آنگاه عباسی زمینهساز حضور خوارج در إفریقیه بود. خوارج إفریقیه بیشتر گرایش [[مذهب اباضی تونس|اباضی]] و صفری داشتند. [[مذهب اباضی تونس|مذهب اباضی]] که امروزه، از مذاهب رسمی جهان اسلام است، در کشورهای عمان، [[تونس]]، الجزایر و برخی از کشورهای شرق آفریقا پیروانی دارد. مسلمانان [[مذهب اباضی تونس|اباضیمذهب]] در شمال آفریقا در سه منطقه جربه ([[تونس]])، بنومیزاب (الجزایر) و جبل النفوس (لیبی) زندگی میکنند. [[مذهب اباضی تونس|اباضیان]] لیبی در حال انقراض هستند. [[مذهب اباضی تونس|اباضیان تونس]] مسلمانانی اعتدالگرا و خونگرماند و در دوران حکومت بورقیبه و بن علی تحت فشارهای سیاسی فراوانی قرار داشتند. اقتصاد بیشترین عرصه فعالیت [[مذهب اباضی تونس|اباضیان در تونس]] است[iii]. آمار دقیقی از تعداد [[مذهب اباضی تونس|اباضیان تونس]] در دست نیست؛ تخمین زده میشود [[تونس]] نزدیک به۱۵۰ هزار اباضی داشته باشد. | [[مذهب اباضی تونس|اباضیه]] پیروان عبدالله بن اباض (زنده در۸۰ق) و از کهنترین مذاهب فقهی اسلامی است که ریشه در فرقه خوارج دارند. دهه آخر حکمرانی امویان و دهه نخست تسلط بنیعباس در افریقیه و مناطق مجاور آن دوره اوج قیامهای خوارج بود. تعصب و ستم بسیار حکمرانان اموی آنگاه عباسی زمینهساز حضور خوارج در إفریقیه بود. خوارج إفریقیه بیشتر گرایش [[مذهب اباضی تونس|اباضی]] و صفری داشتند. [[مذهب اباضی تونس|مذهب اباضی]] که امروزه، از مذاهب رسمی جهان اسلام است، در کشورهای عمان، [[تونس]]، الجزایر و برخی از کشورهای شرق آفریقا پیروانی دارد. مسلمانان [[مذهب اباضی تونس|اباضیمذهب]] در شمال آفریقا در سه منطقه جربه ([[تونس]])، بنومیزاب (الجزایر) و جبل النفوس (لیبی) زندگی میکنند. [[مذهب اباضی تونس|اباضیان]] لیبی در حال انقراض هستند. [[مذهب اباضی تونس|اباضیان تونس]] مسلمانانی اعتدالگرا و خونگرماند و در دوران حکومت بورقیبه و بن علی تحت فشارهای سیاسی فراوانی قرار داشتند. اقتصاد بیشترین عرصه فعالیت [[مذهب اباضی تونس|اباضیان در تونس]] است[iii]. آمار دقیقی از تعداد [[مذهب اباضی تونس|اباضیان تونس]] در دست نیست؛ تخمین زده میشود [[تونس]] نزدیک به۱۵۰ هزار اباضی داشته باشد. | ||
=== | ==== [[تشیع در تونس]] ==== | ||
بهنظر میرسد ائمه اهلالبیت (ع) از طریق وکلای خود با مردم شمال آفریقا در ارتباط بودهاند و [[تونس]] نیز در این شبکه ارتباطی قرار داشته است. تونسیها [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]] و [[تشیع در تونس|مذهب شیعه]] را مشرقی، به معنای از شرق آمده میدانند. [[تشیع در تونس]] پیش از آنکه یک مذهب فقهی باشد، یک مکتب فکری و عقیدتی است؛ وجود جریان [[تصوف در تونس]]، در استمرار [[تشیع در تونس|تشیع]] در این کشور نقش داشته است.<ref name=":11">بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص224.</ref> حضور [[تشیع در تونس|تشیع]] در افریقیه به سال ۱۷۰ قمری و با آمدن ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷۶ق) شکل حکومتی به خود گرفت و بهدنبال او بسیاری از سادات و نوادگان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به شمال آفریقا کوچ کردند. شهر مساکن از مهمترین مناطق تجمع [[تشیع در تونس|شیعیان در تونس]] بوده است. ادریسیها توانستند با تکیه بر قدرت معنوی[iv] آلالبیت (ع) بربرها را به سوی خود جذب کنند؛<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص189.</ref> قدرتی که هنوز هم در جامعه [[تونس]] بسیار زنده و پویاست. نسخههای خطی بسیاری در تونس وجود دارد که پیرامون اهلالبیت (ع) نوشته شده است و در گوشه و کنار خانهها و کتابخانهها خاک میخورد.<ref>طویلی، احمد (۲۰۱۳م). فی آل النبی. تونس: الشرکه التونسیه للنشر و تنمیه فنون الرسم،ص4. </ref> [[فاطمیان در تونس|فاطمیان]] نیز با استفاده از جایگاه اهلالبیت (ع) در قلب تونسیها توانستند دولت خود را برپاکنند. ابنخلدون (د۷۳۲ق) در بحث از ظهور کرامات و امور خارقالعاده اهلبیت (ع) میگوید: «و إذا کانت الکرامه تقع لغیرهم فما ظنک بهم علما و دینا و آثارا من النبوه و عنایه من الله بالاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبه»؛ یعنی، وقتی که کرامات برای اشخاص دیگر امکانپذیر است و از آنان به وجود میآید، چهگمان میبری در حق اهلبیت (ع) با آن علم و دین و آثاری که از نبوت در آنان بوده و عنایتی که خداوند متعال به اصل شریف آنان داشته است؛ عنایتی که به شاخههای پاکیزه آن اصل کریم رسیده است.<ref>جعفری، محمدتقی (۱۳۷۲ش). ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد ۲،ص272.</ref> برخی از نویسندگان تونسی حضور [[تشیع در تونس]] را همزمان با فتح اسلامی این کشور میدانند و معتقدند برخی از صحابه رسول خدا (ص) و تابعین، مانند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر عقاید شیعی را وارد [[تونس]] کردهاند<ref>بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص160.</ref> و ظهور [[تشیع در تونس|شیعه در تونس]] پیش از دولت فاطمی بوده است.<ref>بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص168.</ref> اصطلاح «شجرات» به همان مفهوم شجرهنامه سادات در [[تونس]] متداول است.<ref>عبدالسلام، احمد (۱۹۸۷م). مواقف اصلاحیه فی تونس قبل الحمایة. تونس: الشرکة التونسیة للتوزیع،ص82.</ref> مفسران و فقیهان شیعه در شرق جهان اسلام با زبان منطقه افریقیه و اندلس آشنا بودهاند. ابوحمزه ثمالی (د۱۵۰ ق) در تفسیر خود آورده است، القنطار به زبان إفریقیه و اندلس به هشت هزار مثقال طلا یا نقره گفته میشود.<ref>ثمالی، ابوحمزة، تفسیر ابوحمزة ثمالی، عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، راجعه و قدمه محمدهادی معرفت. مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت (ع)، بیتا،ص423. </ref> مراسم عاشورا و نمایشهای تعزیهخوانی در عصر [[فاطمیان در تونس]] برپا میشد و شأن و جایگاه علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) همواره در نزد مردم محترم بوده است، منابع تاریخی از وجود بازاری در قیروان به نام «سوق بنیهاشم» در قرن دوم هجری یاد میکنند.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص162.</ref> نمادهایی مانند پنجه معکوس دست انسان معروف به «ید فاطمه» و اصطلاح «حزام فاطمه» برای تعبیر از رنگینکمان از جمله نمادهایی است که در [[فرهنگ عمومی تونس]] معاصر وجود دارد و میتواند نشانههای بسیار خوبی برای شناخت جایگاه [[تشیع در تونس|تشیع]] در جامعه و فرهنگ [[تونس]] باشد، امروزه، این نمادهای تشیع به همراه نمادهایی مانند ماهی، هلال و برپایی نماز باران از عادات دینی فینیقیها خوانده شود.<ref>شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص32.</ref> پوشیدن عمامه سبز از سوی سادات (اشراف) در تونس رایج بوده است.<ref>بن خوجه، محمد (۱۳۷۵ق). العمامه الخضرا. الزیتونة. شماره ۷، ص ۳۱5. </ref> سادات در دوران عثمانیکه اغلب در مناطقی مانند مساکن و صفاقس زندگی میکردند دارای اتحادیهای به نام «نقابه الاشراف» بودند. بسیاری از ائمه جمعه و جماعت [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] شریف بوده و هستند. امروزه، آمار دقیقی از تعداد پیروان اهلبیت (ع) در [[تونس]] وجود ندارد و تخمین زده میشود تعداد ایشان بین چهارصد تا پانصدهزار نفر باشد. نامهای علی، علیه، علولو، بالحسن، فاطمه، فطومه، فطوم، زهره، زهور، زهراء، حسن، حسونه، حسین، مهدی، محمدمهدی، محمدصادق، محمدعلی، موسی، تقی، رضا و محمدرضا رواج دارد. [[تشیع در تونس|شیعیان معاصر در تونس]] را میتوان به دو بخش عمده تشیع سیاسی و تشیع مذهبی تقسیم کرد؛ مراد از [[تشیع در تونس|تشیع مذهبی]] افرادی هستند که در خانوادهای شیعه متولد شده و پرورش یافتهاند یا از طریق مطالعه با مکتب اهلبیت (ع) آشنا شدهاند و به این مذهب گرویدهاند؛ منظور از تشیع سیاسی نیز کسانیاند که از راه سیاست به [[تشیع در تونس|مذهب شیعه]] متمایل شدهاند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و پیروزیهای نظامی و سیاسی حزبالله لبنان به رهبری سید حسن نصرالله در سالهای گذشته از مهمترین عوامل گرایش به تشیع بوده است. افکار اندیشمندانی مانند شهید محمدباقر صدر (د۱۴۰۰ق)، دکتر علی شریعتی (د۱۳۹۹ ق)، شهید مطهری (د۱۳۹۹ق) و کتابهای اندیشمند تونسی مانند دکتر تیجانی سماوی نقش مهمی در معرفی مکتب اهلالبیت (ع) داشته است، نخستین روزنامه [[تشیع در تونس|شیعیان در تونس]] پس از انقلاب کرامت با عنوان الصحوه (بیداری) راهاندازی شد. با وجود این، میتوان گفت: بسیاری از تونسیها آگاهی چندانی از [[تشیع در تونس|تشیع]] ندارند و میان شیعه اثنیعشریه و شیعیان اسماعیلی تفاوتی قائل نیستند. | بهنظر میرسد ائمه اهلالبیت (ع) از طریق وکلای خود با مردم شمال آفریقا در ارتباط بودهاند و [[تونس]] نیز در این شبکه ارتباطی قرار داشته است. تونسیها [[مذهب حنفی تونس|مذهب حنفی]] و [[تشیع در تونس|مذهب شیعه]] را مشرقی، به معنای از شرق آمده میدانند. [[تشیع در تونس]] پیش از آنکه یک مذهب فقهی باشد، یک مکتب فکری و عقیدتی است؛ وجود جریان [[تصوف در تونس]]، در استمرار [[تشیع در تونس|تشیع]] در این کشور نقش داشته است.<ref name=":11">بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص224.</ref> حضور [[تشیع در تونس|تشیع]] در افریقیه به سال ۱۷۰ قمری و با آمدن ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷۶ق) شکل حکومتی به خود گرفت و بهدنبال او بسیاری از سادات و نوادگان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به شمال آفریقا کوچ کردند. شهر مساکن از مهمترین مناطق تجمع [[تشیع در تونس|شیعیان در تونس]] بوده است. ادریسیها توانستند با تکیه بر قدرت معنوی[iv] آلالبیت (ع) بربرها را به سوی خود جذب کنند؛<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص189.</ref> قدرتی که هنوز هم در جامعه [[تونس]] بسیار زنده و پویاست. نسخههای خطی بسیاری در تونس وجود دارد که پیرامون اهلالبیت (ع) نوشته شده است و در گوشه و کنار خانهها و کتابخانهها خاک میخورد.<ref>طویلی، احمد (۲۰۱۳م). فی آل النبی. تونس: الشرکه التونسیه للنشر و تنمیه فنون الرسم،ص4. </ref> [[فاطمیان در تونس|فاطمیان]] نیز با استفاده از جایگاه اهلالبیت (ع) در قلب تونسیها توانستند دولت خود را برپاکنند. ابنخلدون (د۷۳۲ق) در بحث از ظهور کرامات و امور خارقالعاده اهلبیت (ع) میگوید: «و إذا کانت الکرامه تقع لغیرهم فما ظنک بهم علما و دینا و آثارا من النبوه و عنایه من الله بالاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبه»؛ یعنی، وقتی که کرامات برای اشخاص دیگر امکانپذیر است و از آنان به وجود میآید، چهگمان میبری در حق اهلبیت (ع) با آن علم و دین و آثاری که از نبوت در آنان بوده و عنایتی که خداوند متعال به اصل شریف آنان داشته است؛ عنایتی که به شاخههای پاکیزه آن اصل کریم رسیده است.<ref>جعفری، محمدتقی (۱۳۷۲ش). ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد ۲،ص272.</ref> برخی از نویسندگان تونسی حضور [[تشیع در تونس]] را همزمان با فتح اسلامی این کشور میدانند و معتقدند برخی از صحابه رسول خدا (ص) و تابعین، مانند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر عقاید شیعی را وارد [[تونس]] کردهاند<ref>بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص160.</ref> و ظهور [[تشیع در تونس|شیعه در تونس]] پیش از دولت فاطمی بوده است.<ref>بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص168.</ref> اصطلاح «شجرات» به همان مفهوم شجرهنامه سادات در [[تونس]] متداول است.<ref>عبدالسلام، احمد (۱۹۸۷م). مواقف اصلاحیه فی تونس قبل الحمایة. تونس: الشرکة التونسیة للتوزیع،ص82.</ref> مفسران و فقیهان شیعه در شرق جهان اسلام با زبان منطقه افریقیه و اندلس آشنا بودهاند. ابوحمزه ثمالی (د۱۵۰ ق) در تفسیر خود آورده است، القنطار به زبان إفریقیه و اندلس به هشت هزار مثقال طلا یا نقره گفته میشود.<ref>ثمالی، ابوحمزة، تفسیر ابوحمزة ثمالی، عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، راجعه و قدمه محمدهادی معرفت. مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت (ع)، بیتا،ص423. </ref> مراسم عاشورا و نمایشهای تعزیهخوانی در عصر [[فاطمیان در تونس]] برپا میشد و شأن و جایگاه علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) همواره در نزد مردم محترم بوده است، منابع تاریخی از وجود بازاری در قیروان به نام «سوق بنیهاشم» در قرن دوم هجری یاد میکنند.<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص162.</ref> نمادهایی مانند پنجه معکوس دست انسان معروف به «ید فاطمه» و اصطلاح «حزام فاطمه» برای تعبیر از رنگینکمان از جمله نمادهایی است که در [[فرهنگ عمومی تونس]] معاصر وجود دارد و میتواند نشانههای بسیار خوبی برای شناخت جایگاه [[تشیع در تونس|تشیع]] در جامعه و فرهنگ [[تونس]] باشد، امروزه، این نمادهای تشیع به همراه نمادهایی مانند ماهی، هلال و برپایی نماز باران از عادات دینی فینیقیها خوانده شود.<ref>شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص32.</ref> پوشیدن عمامه سبز از سوی سادات (اشراف) در تونس رایج بوده است.<ref>بن خوجه، محمد (۱۳۷۵ق). العمامه الخضرا. الزیتونة. شماره ۷، ص ۳۱5. </ref> سادات در دوران عثمانیکه اغلب در مناطقی مانند مساکن و صفاقس زندگی میکردند دارای اتحادیهای به نام «نقابه الاشراف» بودند. بسیاری از ائمه جمعه و جماعت [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] شریف بوده و هستند. امروزه، آمار دقیقی از تعداد پیروان اهلبیت (ع) در [[تونس]] وجود ندارد و تخمین زده میشود تعداد ایشان بین چهارصد تا پانصدهزار نفر باشد. نامهای علی، علیه، علولو، بالحسن، فاطمه، فطومه، فطوم، زهره، زهور، زهراء، حسن، حسونه، حسین، مهدی، محمدمهدی، محمدصادق، محمدعلی، موسی، تقی، رضا و محمدرضا رواج دارد. [[تشیع در تونس|شیعیان معاصر در تونس]] را میتوان به دو بخش عمده تشیع سیاسی و تشیع مذهبی تقسیم کرد؛ مراد از [[تشیع در تونس|تشیع مذهبی]] افرادی هستند که در خانوادهای شیعه متولد شده و پرورش یافتهاند یا از طریق مطالعه با مکتب اهلبیت (ع) آشنا شدهاند و به این مذهب گرویدهاند؛ منظور از تشیع سیاسی نیز کسانیاند که از راه سیاست به [[تشیع در تونس|مذهب شیعه]] متمایل شدهاند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و پیروزیهای نظامی و سیاسی حزبالله لبنان به رهبری سید حسن نصرالله در سالهای گذشته از مهمترین عوامل گرایش به تشیع بوده است. افکار اندیشمندانی مانند شهید محمدباقر صدر (د۱۴۰۰ق)، دکتر علی شریعتی (د۱۳۹۹ ق)، شهید مطهری (د۱۳۹۹ق) و کتابهای اندیشمند تونسی مانند دکتر تیجانی سماوی نقش مهمی در معرفی مکتب اهلالبیت (ع) داشته است، نخستین روزنامه [[تشیع در تونس|شیعیان در تونس]] پس از انقلاب کرامت با عنوان الصحوه (بیداری) راهاندازی شد. با وجود این، میتوان گفت: بسیاری از تونسیها آگاهی چندانی از [[تشیع در تونس|تشیع]] ندارند و میان شیعه اثنیعشریه و شیعیان اسماعیلی تفاوتی قائل نیستند. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
===== [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] ===== | ===== [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] ===== | ||
این مسجد در [[تونس|شهر تونس]] قرار دارد و حسان بن نعمان (د۸۶ق)، فاتح [[تونس]]، آن را در سال ۷۹ قمری برابر با ۶۹۸ میلادی ساخته است، ساخت مسجد زیتونه را به اسماعیل بن عبید انصاری، معروف به تاجر الله در سال ۹۳ قمری<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص163.</ref> و عبیدالله بن حبحاب در سال ۱۱۶ قمری نیز نسبت دادهاند.<ref>ابن عاشور، محمدالعزیز (۱۹۹۱). جامع الزیتونة. المعلم و رجالة. تونس: دارسراسر للنشر،ص10.</ref> شهرت [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] فقط به اقامه نماز و عبادت نیست؛ بلکه این مسجد پس از جامع قیروان و از سال ۱۲۰ قمری، نقش علمی و فرهنگی درخشانی در طول [[تاریخ تونس]]، پس از ورود اسلام به این کشور تاکنون داشته است، [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] پیش از [[ | این مسجد در [[تونس|شهر تونس]] قرار دارد و حسان بن نعمان (د۸۶ق)، فاتح [[تونس]]، آن را در سال ۷۹ قمری برابر با ۶۹۸ میلادی ساخته است، ساخت مسجد زیتونه را به اسماعیل بن عبید انصاری، معروف به تاجر الله در سال ۹۳ قمری<ref>جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص163.</ref> و عبیدالله بن حبحاب در سال ۱۱۶ قمری نیز نسبت دادهاند.<ref>ابن عاشور، محمدالعزیز (۱۹۹۱). جامع الزیتونة. المعلم و رجالة. تونس: دارسراسر للنشر،ص10.</ref> شهرت [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] فقط به اقامه نماز و عبادت نیست؛ بلکه این مسجد پس از جامع قیروان و از سال ۱۲۰ قمری، نقش علمی و فرهنگی درخشانی در طول [[تاریخ تونس]]، پس از ورود اسلام به این کشور تاکنون داشته است، [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] پیش از جامع الازهر [[مصر]]، نخستین مرکز آموزشی اسلام در شمال آفریقاست. مسجد جامع قرطبه زاده مسجد جامع قیروان بود و از مسجد جامع قرطبه، کلیسای سنت یاکوب کمپوستالی متولد شد که الگویی برای دیگر کلیساها در اروپا و امریکا شد.<ref>کعاک، عثمان (۱۳۸۷). روابط ایران و تونس در گذر زمان. ترجمه و تحقیق ستار عودی. تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی. </ref> | ||
===== مسجد سه در ===== | ===== مسجد سه در ===== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
این مسجد در جنوب [[تونس]] و در دل سنگها و صخرههای کوهستانی ساخته شده و از [[مساجد تونس|مساجد]] بسیار دیدنی است. از دیگر [[مساجد تونس|مساجد مشهور تونس]] میتوان به جامع منستیر، جامع مهدیه، جامع قفصه، جامع جدید (تونس)، جامع کبیر بنزرت، جامع باجه، جامع قصبه (تونس)، جامع تستور، جامع سوسه، جامع محمد بتی ([[تونس]])، جامع سلیمان ([[تونس]]) و مساجد بسیار کهن جزیره جربه، مانند جامع حشانی و جامع فضلون اشاره کرد شایان ذکر است همه [[مساجد تونس]] زیر نظر [http://www.affaires-religieuses.tn وزارت امور دینی] این کشور اداره میشود. پیش از انقلاب کرامت در تونس، در مساجد فقط برای اقامه نمازهای یومیه و نماز جمعه باز بود و هرگونه فعالیت دیگر نیاز به مجوز داشت؛ اما اکنون، مساجد و جوامع این کشور [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمان]] آزادی مطلوبی برای فعالیتهای دینی دارند. | این مسجد در جنوب [[تونس]] و در دل سنگها و صخرههای کوهستانی ساخته شده و از [[مساجد تونس|مساجد]] بسیار دیدنی است. از دیگر [[مساجد تونس|مساجد مشهور تونس]] میتوان به جامع منستیر، جامع مهدیه، جامع قفصه، جامع جدید (تونس)، جامع کبیر بنزرت، جامع باجه، جامع قصبه (تونس)، جامع تستور، جامع سوسه، جامع محمد بتی ([[تونس]])، جامع سلیمان ([[تونس]]) و مساجد بسیار کهن جزیره جربه، مانند جامع حشانی و جامع فضلون اشاره کرد شایان ذکر است همه [[مساجد تونس]] زیر نظر [http://www.affaires-religieuses.tn وزارت امور دینی] این کشور اداره میشود. پیش از انقلاب کرامت در تونس، در مساجد فقط برای اقامه نمازهای یومیه و نماز جمعه باز بود و هرگونه فعالیت دیگر نیاز به مجوز داشت؛ اما اکنون، مساجد و جوامع این کشور [[اسلام و مسلمانان تونس|مسلمان]] آزادی مطلوبی برای فعالیتهای دینی دارند. | ||
==== | ==== [[مکتب خانه آموزش قرآن تونس]] ==== | ||
کتاب همان مکتبخانه آموزش قرآن و از نظر ساختاری شبیه مکتبخانههای قدیمی ایران است. قرائت قرآن، حفظ قرآن و فراگیری احکام شرعی ابتدایی، مهمترین کارکردهای این مراکز مردمنهاد است. این مراکز پیش از استقلال [[تونس]] زیر نظر [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] اداره میشد و دانشآموختگان زیتونه بر آن اشراف داشتند؛ اما در زمان فرانسویان مدیریت آن به عهده اداره معارف عمومی گذاشته شد.<ref name=":12">شنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص90/6. </ref> با استقلال [[تونس]] و اجرای سیاست لائیک و دینستیزانه بورقیبه و بن علی بسیاری از این مراکز به تعطیلی کشیده شد و فقط تعداد بسیار کمی از کتاب با نظارت نهادهای حکومتی اجازه فعالیت داشتند. روستای بنیخیار از توابع [[نابل تونس|شهر نابل]] از مهمترین مناطق حفظ قرآن در [[تونس]] است. روایت «قالون» از نافع مدنی، قرائت رسمی قرآن در [[تونس]] است و تونسیها این قرائت را متواتر میدانند. البته روایت حفص از عاصم نیز رواج دارد.کتاب و [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] نقش کلیدی در فرآیند ایجاد و استمرار تعلیمات دینی مذهبی [[تونس]] داشتهاند. | کتاب همان مکتبخانه آموزش قرآن و از نظر ساختاری شبیه مکتبخانههای قدیمی ایران است. قرائت قرآن، حفظ قرآن و فراگیری احکام شرعی ابتدایی، مهمترین کارکردهای این مراکز مردمنهاد است. این مراکز پیش از استقلال [[تونس]] زیر نظر [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] اداره میشد و دانشآموختگان زیتونه بر آن اشراف داشتند؛ اما در زمان فرانسویان مدیریت آن به عهده اداره معارف عمومی گذاشته شد.<ref name=":12">شنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص90/6. </ref> با استقلال [[تونس]] و اجرای سیاست لائیک و دینستیزانه بورقیبه و بن علی بسیاری از این مراکز به تعطیلی کشیده شد و فقط تعداد بسیار کمی از کتاب با نظارت نهادهای حکومتی اجازه فعالیت داشتند. روستای بنیخیار از توابع [[نابل تونس|شهر نابل]] از مهمترین مناطق حفظ قرآن در [[تونس]] است. روایت «قالون» از نافع مدنی، قرائت رسمی قرآن در [[تونس]] است و تونسیها این قرائت را متواتر میدانند. البته روایت حفص از عاصم نیز رواج دارد.کتاب و [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] نقش کلیدی در فرآیند ایجاد و استمرار تعلیمات دینی مذهبی [[تونس]] داشتهاند. | ||
==== | ==== [[جامع زیتونه تونس]] ==== | ||
[[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] نخستین دانشگاه اسلامی در شمال آفریقا و از قدیمیترین و مشهورترین [[مساجد تونس|مساجد]] در جهان اسلام است و در کنار | [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] نخستین دانشگاه اسلامی در شمال آفریقا و از قدیمیترین و مشهورترین [[مساجد تونس|مساجد]] در جهان اسلام است و در کنار جامع الازهر مصر و جامع القرویین مغرب مهمترین پایگاههای نشر اسلام در آفریقا به شمار میرود. حسنی عبدالوهاب مورخ برجسته معاصر [[تونس]] میگوید: «همانا، جامع زیتونه، قدیمیترین و باسابقهترین مؤسسه آموزشی عربی است و تاریخ زیتونه با تاریخ بسیاری از خانوادههای تونسیگره خورده است.<ref name=":13">عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص10. </ref> با ورود بنیهلال به [[تونس]] در قرن پنج قمری و تخریب قیروان، پایگاه آموزش دینی تونس به جامع زیتونه منتقل شد،<ref>طاهر، عبدالله. الحرکة الوطنیة التونسیة (۱۸۳۰-۱۹۵۶م). تونس: منشورات دارالمعارف للطباعة و النشر، بیتا،ص218.</ref> [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در [[اغلبیان در تونس|عصر اغلبیان]] بازسازی شد و در دوران حفصیان درخشانترین تاریخ شکوفایی خود را شاهد بود.کتابخانه بزرگ شاهی که در عصر ابوزکریا یحیی دوم تأسیس شد و مشتمل بر ۳۰ هزار مجلد بود، به [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] منتقل و وقف طلاب شد، مدرسه شماعیه در نزدیک [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] و مدارسی، مانند توفیقیه و معرضیه را نیز حفصیان بنیان گذاشتند.<ref>ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۷۵). مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ص358.</ref> مهمترین مواد درسی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] علوم اسلامی، مانند فقه ([[مذهب مالکی تونس|مالکی]] و [[مذهب حنفی تونس|حنفی]])، ادبیات، فلسفه، ریاضی، طب و فلک بود. ابنخلدون از دانشآموختگان و استادان زیتونه بود. با وجود اصلاحات گوناگونی که سیستم آموزشی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در طول تاریخ به خود دیده است، اما روش آموزشی آن در قرن سیزده هجری با قرن هفت هجری تفاوتی نداشته است.<ref>غالی، بلقاسم (۱۴۱۷ق). شیخ الجامع الاعظم محمد الطاهر ابن عاشور حیاته و آثاره. بیروت: دار ابن حزم،ص39.</ref> با شروع جنبشهای اصلاحطلب اسلامی در شرق و گسترش آن به غرب جهان اسلام، انجام اصلاحات در روش و محتوای آموزشی زیتونه نیز شروع شد. نخستین منشور آموزشی جدید زیتونه در سال ۱۸۴۲ احمد بای و دومین حرکت اصلاحی را نیز خیرالدین پاشا در ۱۸۷۶ میلادی انجام داد. تدریس علوم جدید درکنار علوم قدیم از مهمترین محورهای این اصلاحات بودکه البته با مقاومت برخی از بزرگان محافظهگرای شیوخ زیتونه مواجه شد و روند اصلاحات در زیتونه را بهخصوص در فاصله سالهای۱۹۱۲ تا ۱۹۵۱ میلادی با افتوخیزهای متعددی همراه کرد.<ref>عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص71.</ref> سرانجام نظام آموزشی زیتونه در سال ۱۹۱۲ میلادی، از شکل سنتی خارج شد و به سه مرحله ابتدایی (شهادهالاهلیه)، متوسطه (شهاده التحصیل)، و عالی (شهاده العالمیه) تقسیم شد. مقطع ابتدایی شامل فارغالتحصیلان زیتونه و مدرسان این مرحله بود که حقوقی دریافت نمیکردند. مقطع متوسطه دارای ۱۲ مدرس [[مذهب مالکی تونس|مالکی]] و [[مذهب حنفی تونس|حنفی]] و یک معلم تجوید بودکه حقوق مختصری به آنها داده میشد؛ سی استاد نیز امر آموزش را در سطح عالی بر عهده داشتند و حقوق خوبی دریافت میکردند. برخی از دروس [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در رشتههای گوناگون به این شرح بوده است: | ||
* '''تفسیر:''' «اسرارالتنزیل» از بیضاوی و «شرح الجلالین». | * '''تفسیر:''' «اسرارالتنزیل» از بیضاوی و «شرح الجلالین». | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
[[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] سالانه دو ماه از تابستان، ماه رمضان، ایامالجمع، ایامالتشریق، اعیاد فطر و قربان (با چهار روز پس از آن)، عرفه (با دو روز پیش از آن)، عاشورا، یازده، دوازده و سیزده ربیعالاول تعطیل بود. زیتونه در آغاز اشغال [[تونس]] از سوی [[فرانسه]] در سال ۱۸۸۱، دارای ۶۰۰ طلبه بود و این تعداد در سال ۱۹۳۳ میلادی، به رقم ۳۶۵۰ طلبه افزایش یافت.<ref>عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص144.</ref> این سرگذشت [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] پیش از استقلال [[تونس]] بود[vi]؛ اما این مرکز اسلامی و شکلگیری جریان اصلاحات آموزشی در آن که متأثر از جریان اصلاحات در جهان اسلام بود و از سال ۱۹۲۹ میلادی با هدف راهاندازی پژوهشهای جدید در ساختار آموزشی آن شروع شده بود، در سال ۱۹۵۶ میلادی و با رویکارآمدن حبیب بورقیبه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بزرگان زیتونه از سال ۱۹۴۵ میلادی نقش مهمی در شکلگیری حرکتهای اصلاحطلبانه [[تونس]] داشتند؛ اما با استقلال این کشور و رویکارآمدن حبیب بورقیبه با بیمهری و مخالفت او مواجه شدند. بورقیبه با ادعای اصلاح ملی [[نظام آموزش، تحقیقات و فناوری تونس|نظام آموزشی تونس]] و یکپارچهکردن برنامههای آن به سراغ [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] رفت و در ۲۶ آوریل ۱۹۵۶ میلادی دستور داد نام زیتونه از مؤسسه الجامعالاعظم به [[جامع زیتونه تونس|الجامعه الزیتونه]] (دانشگاه زیتونه) تغییر یابد؛ اما دو سال بعد و در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۵۸ میلادی، دستور تعطیلی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] را با هدف یکسانسازی ملی نظام آموزشی صادرکرد و چراغ فروزان نهاد مهم آموزش علوم اسلامی در [[تونس]] را خاموش کرد. این اقدام بورقیبه ضربهای مهلک بر نظام آموزش سنتی دینی [[تونس]] بود و با مخالفت بسیاری از علما و شیوخ زیتونه همراه شد و بسیاری از شیوخ زیتونه تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفتند[vii] با این اقدام بورقیبه جایگاه علمی تاریخی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] که نظامی همانند نظام حوزوی در ایران داشت و شاخههای آن در بسیاری از شهرهای [[تونس]] فعال بود تا سطح یک مرکز دانشگاهی با اختیارات بسیار محدود تنزل یافت و بسیاری از فروع آن در دیگر شهرهای [[تونس]] به دبیرستان تبدیل شد. با تأسیس دانشگاه تونس در ۳۱ مارس ۱۹۶۰ میلادی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در ۱ مارس ۱۹۶۱ میلادی به دانشکده زیتونی شریعت و اصول دین [viii] تغییر نام داد و زیر نظر نظام دانشگاهی [[تونس]] قرار گرفت با مرگ بورقیبه و با رویکارآمدن زینالعابدین بن علی، [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در سال ۱۹۸۷ به دستور بن علی بازگشایی شد؛ اما هنوز هشت ماه بیشتر از شروع به کار آن نگذشته بودکه دستور تعطیلی زیتونه صادر شد و این وضعیت تا تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲ میلادی، که انقلاب [[تونس]] دستور بازگشایی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] را صادر کرد، ادامه داشت: پس از پیروزی انقلاب، مدیران جدید دانشگاه زیتونه اعلام کردند که احیای عظمت تاریخی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] از اهداف ملی انقلابیون [[تونس]] است. | [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] سالانه دو ماه از تابستان، ماه رمضان، ایامالجمع، ایامالتشریق، اعیاد فطر و قربان (با چهار روز پس از آن)، عرفه (با دو روز پیش از آن)، عاشورا، یازده، دوازده و سیزده ربیعالاول تعطیل بود. زیتونه در آغاز اشغال [[تونس]] از سوی [[فرانسه]] در سال ۱۸۸۱، دارای ۶۰۰ طلبه بود و این تعداد در سال ۱۹۳۳ میلادی، به رقم ۳۶۵۰ طلبه افزایش یافت.<ref>عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص144.</ref> این سرگذشت [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] پیش از استقلال [[تونس]] بود[vi]؛ اما این مرکز اسلامی و شکلگیری جریان اصلاحات آموزشی در آن که متأثر از جریان اصلاحات در جهان اسلام بود و از سال ۱۹۲۹ میلادی با هدف راهاندازی پژوهشهای جدید در ساختار آموزشی آن شروع شده بود، در سال ۱۹۵۶ میلادی و با رویکارآمدن حبیب بورقیبه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بزرگان زیتونه از سال ۱۹۴۵ میلادی نقش مهمی در شکلگیری حرکتهای اصلاحطلبانه [[تونس]] داشتند؛ اما با استقلال این کشور و رویکارآمدن حبیب بورقیبه با بیمهری و مخالفت او مواجه شدند. بورقیبه با ادعای اصلاح ملی [[نظام آموزش، تحقیقات و فناوری تونس|نظام آموزشی تونس]] و یکپارچهکردن برنامههای آن به سراغ [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] رفت و در ۲۶ آوریل ۱۹۵۶ میلادی دستور داد نام زیتونه از مؤسسه الجامعالاعظم به [[جامع زیتونه تونس|الجامعه الزیتونه]] (دانشگاه زیتونه) تغییر یابد؛ اما دو سال بعد و در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۵۸ میلادی، دستور تعطیلی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] را با هدف یکسانسازی ملی نظام آموزشی صادرکرد و چراغ فروزان نهاد مهم آموزش علوم اسلامی در [[تونس]] را خاموش کرد. این اقدام بورقیبه ضربهای مهلک بر نظام آموزش سنتی دینی [[تونس]] بود و با مخالفت بسیاری از علما و شیوخ زیتونه همراه شد و بسیاری از شیوخ زیتونه تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفتند[vii] با این اقدام بورقیبه جایگاه علمی تاریخی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] که نظامی همانند نظام حوزوی در ایران داشت و شاخههای آن در بسیاری از شهرهای [[تونس]] فعال بود تا سطح یک مرکز دانشگاهی با اختیارات بسیار محدود تنزل یافت و بسیاری از فروع آن در دیگر شهرهای [[تونس]] به دبیرستان تبدیل شد. با تأسیس دانشگاه تونس در ۳۱ مارس ۱۹۶۰ میلادی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در ۱ مارس ۱۹۶۱ میلادی به دانشکده زیتونی شریعت و اصول دین [viii] تغییر نام داد و زیر نظر نظام دانشگاهی [[تونس]] قرار گرفت با مرگ بورقیبه و با رویکارآمدن زینالعابدین بن علی، [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] در سال ۱۹۸۷ به دستور بن علی بازگشایی شد؛ اما هنوز هشت ماه بیشتر از شروع به کار آن نگذشته بودکه دستور تعطیلی زیتونه صادر شد و این وضعیت تا تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲ میلادی، که انقلاب [[تونس]] دستور بازگشایی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] را صادر کرد، ادامه داشت: پس از پیروزی انقلاب، مدیران جدید دانشگاه زیتونه اعلام کردند که احیای عظمت تاریخی [[جامع زیتونه تونس|جامع زیتونه]] از اهداف ملی انقلابیون [[تونس]] است. | ||
=== | === [[احزاب و جنبش های اسلامی در تونس]] === | ||
فقه اسلامی از طریق برخی صحابه و تابعان، مانند معبد بن عباس، عبدالله بن زبیر و عقبه بن نافع که در فتوحات إفریقیه شرکت داشتند، وارد [[تونس]] شد؛ اما این عمر بن عبدالعزیز (د۱۰۱ق) بود که با اعزام ده نفر از فقیهان مدینه، مانند عبدالله بن رافع تنوخی و عبدالرحمن بن زیاد معافری نقش مهمی در آموزش و آشنایی بربرهای تازهمسلمانشده افریقیه با قرآن کریم و احکام فقهی ایفا کرد؛ اینگونه بود که پس از سالها افرادی در قیروان به آموزش عقاید و احکام مشغول شدند و مسائل فقهی، بهویژه [[مذهب مالکی تونس|فقه مالکی]] و [[مذهب حنفی تونس|حنفی]] را در تونس گسترش دادند. | فقه اسلامی از طریق برخی صحابه و تابعان، مانند معبد بن عباس، عبدالله بن زبیر و عقبه بن نافع که در فتوحات إفریقیه شرکت داشتند، وارد [[تونس]] شد؛ اما این عمر بن عبدالعزیز (د۱۰۱ق) بود که با اعزام ده نفر از فقیهان مدینه، مانند عبدالله بن رافع تنوخی و عبدالرحمن بن زیاد معافری نقش مهمی در آموزش و آشنایی بربرهای تازهمسلمانشده افریقیه با قرآن کریم و احکام فقهی ایفا کرد؛ اینگونه بود که پس از سالها افرادی در قیروان به آموزش عقاید و احکام مشغول شدند و مسائل فقهی، بهویژه [[مذهب مالکی تونس|فقه مالکی]] و [[مذهب حنفی تونس|حنفی]] را در تونس گسترش دادند. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
تاکنون هشت مفتی، منصب افتاء را از زمان استقلال [[تونس]] عهدهدار بودهاند که اسامی آنها عبارت است از: شیخ محمد عزیز جعیط (۱۹۵۷-۱۹۶۰م)، شیخ محمد فاضل بن عاشور (۱۹۶۲-۱۹۷۰ م)، شیخ محمدهادی بلقاضی (۱۹۷۰-۱۹۷۶ م)، شیخ محمد حبیب بالخوجه (۱۹۷۶-۱۹۸۴ م)، شیخ محمد مختار سلامی (۱۹۸۴-۱۹۸۸ م)، شیخکمالالدین جعیط (۱۹۹۸-۲۰۰۸ م)، عثمان بطیخ (۲۰۰۸-۲۰۱۳ م) و شیخ حمدا سعید (۲۰۱۳-تاکنون). | تاکنون هشت مفتی، منصب افتاء را از زمان استقلال [[تونس]] عهدهدار بودهاند که اسامی آنها عبارت است از: شیخ محمد عزیز جعیط (۱۹۵۷-۱۹۶۰م)، شیخ محمد فاضل بن عاشور (۱۹۶۲-۱۹۷۰ م)، شیخ محمدهادی بلقاضی (۱۹۷۰-۱۹۷۶ م)، شیخ محمد حبیب بالخوجه (۱۹۷۶-۱۹۸۴ م)، شیخ محمد مختار سلامی (۱۹۸۴-۱۹۸۸ م)، شیخکمالالدین جعیط (۱۹۹۸-۲۰۰۸ م)، عثمان بطیخ (۲۰۰۸-۲۰۱۳ م) و شیخ حمدا سعید (۲۰۱۳-تاکنون). | ||
=== | === [[سنت وقف در تونس]] === | ||
سنت اسلامی وقف موسوم به «احباس» تا پیش از استقلال [[تونس]] در این کشور جاری و ساری بوده است. اعیان موقوفه «حبوس» نامیده میشود؛ این سنت از دوره [[حفصیان در تونس|حفصیان]]، رواج بسیاری در [[تونس]] یافت<ref>شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص56.</ref> و حکومت عثمانی، بهویژه در دوران وزارت خیرالدین تونسی، در دادن نقش اجتماعی و دینی بیشتر به موقوفات نقش مهمی را ایفا کرد. مؤسسهای در سال ۱۸۷۴ میلادی برای رسیدگی به موقوفات تأسیس شد و در سال ۱۹۲۴ میلادی نظام آن بازبینی شد و به سه گونه اجاره دائم، استبدال نوعی یا نقدی و اجاره بهصورت طولانی اداره میشد؛<ref>نشنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص88/6.</ref> بیشترین عایدات موقوفات در اختیار نهادهای جریان تصوف بود. درآمدهای بهدستآمده از موقوفاتی مانند باغ، خانه، مزرعه و نخلستان در اختیار طرق صوفیه قرار میگرفت و افرادی موسوم به «خماسه»(Les domestiques) این درآمدها را اداره میکردند و آن را در اختیار شیخ قرار میدادند؛ مثلا طریقه قادریه در شهرهای توزر و نفطه، نخلستانهای بسیاری داشتند؛ تیجانیها نیز در شهرهای بوعراده و کاف دارای بوستانها و باغهای میوه بودند، پس از انقلاب کرامت، تلاش میشود تا سنت وقف احیا شود. | سنت اسلامی وقف موسوم به «احباس» تا پیش از استقلال [[تونس]] در این کشور جاری و ساری بوده است. اعیان موقوفه «حبوس» نامیده میشود؛ این سنت از دوره [[حفصیان در تونس|حفصیان]]، رواج بسیاری در [[تونس]] یافت<ref>شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص56.</ref> و حکومت عثمانی، بهویژه در دوران وزارت خیرالدین تونسی، در دادن نقش اجتماعی و دینی بیشتر به موقوفات نقش مهمی را ایفا کرد. مؤسسهای در سال ۱۸۷۴ میلادی برای رسیدگی به موقوفات تأسیس شد و در سال ۱۹۲۴ میلادی نظام آن بازبینی شد و به سه گونه اجاره دائم، استبدال نوعی یا نقدی و اجاره بهصورت طولانی اداره میشد؛<ref>نشنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص88/6.</ref> بیشترین عایدات موقوفات در اختیار نهادهای جریان تصوف بود. درآمدهای بهدستآمده از موقوفاتی مانند باغ، خانه، مزرعه و نخلستان در اختیار طرق صوفیه قرار میگرفت و افرادی موسوم به «خماسه»(Les domestiques) این درآمدها را اداره میکردند و آن را در اختیار شیخ قرار میدادند؛ مثلا طریقه قادریه در شهرهای توزر و نفطه، نخلستانهای بسیاری داشتند؛ تیجانیها نیز در شهرهای بوعراده و کاف دارای بوستانها و باغهای میوه بودند، پس از انقلاب کرامت، تلاش میشود تا سنت وقف احیا شود. | ||
=== | === [[نهادها و مراکز غیر اسلامی تونس]] === | ||
امروزه، کمتر از دو هزار نفر [[یهودی ها در تونس|یهودی در تونس]]، بهویژه در جزیره جربه زندگی میکنند. مهمترین کنیسههای [[تونس]] به شرح زیر است: | امروزه، کمتر از دو هزار نفر [[یهودی ها در تونس|یهودی در تونس]]، بهویژه در جزیره جربه زندگی میکنند. مهمترین کنیسههای [[تونس]] به شرح زیر است: | ||
==== | ==== کنیسه غریبه ==== | ||
این معبد باستانی در سال ۵۶۶ ق.م در جزیره جربه ساخته شده است و سالانه [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] بسیاری برای انجام مراسم عبادی در آن گرد هم میآیند.این معبد که بهشدت از سوی نیروهای امنیتی [[تونس]] محافظت میشود در ۱۱ آوریل سال ۲۰۰۲ میلادی هدف عملیات تروریستی قرار گرفت و بیش از چهل کشته و مجروح بر جایگذاشت. | این معبد باستانی در سال ۵۶۶ ق.م در جزیره جربه ساخته شده است و سالانه [[یهودی ها در تونس|یهودیان]] بسیاری برای انجام مراسم عبادی در آن گرد هم میآیند.این معبد که بهشدت از سوی نیروهای امنیتی [[تونس]] محافظت میشود در ۱۱ آوریل سال ۲۰۰۲ میلادی هدف عملیات تروریستی قرار گرفت و بیش از چهل کشته و مجروح بر جایگذاشت. | ||
==== | ==== کنیسه [[تونس]] ==== | ||
[[پرونده:کنیسه تونس.jpg|بندانگشتی|کنیسه تونس]] | [[پرونده:کنیسه تونس.jpg|بندانگشتی|کنیسه تونس]] | ||
این معبد در [[شهر تونس]] قرار دارد و مهمترین مرکز دینی یهودیان تونس در پایتخت است که ساخت آن پنج سال طول کشید و در سال ۱۹۳۸ میلادی به پایان رسید. نیروهای امنیتی تونس بهصورت شبانهروز از آن حفاظت میکنند. | این معبد در [[شهر تونس]] قرار دارد و مهمترین مرکز دینی یهودیان تونس در پایتخت است که ساخت آن پنج سال طول کشید و در سال ۱۹۳۸ میلادی به پایان رسید. نیروهای امنیتی تونس بهصورت شبانهروز از آن حفاظت میکنند. | ||
==== | ==== کنیسه مروج ==== | ||
این کنیسه نیز در منطقه حفصیه پایتخت قرار دارد و در سال ۱۹۶۷ میلادی از سوی تظاهرکنندگان تونسی به آتش کشیده شد. | این کنیسه نیز در منطقه حفصیه پایتخت قرار دارد و در سال ۱۹۶۷ میلادی از سوی تظاهرکنندگان تونسی به آتش کشیده شد. | ||
==== | ==== کلیسای کاتدرائیه ==== | ||
امروزه، تقریبا ۲۵ هزار مسیحی که بیشترشان ریشه اروپایی دارند، در تونس زندگی میکنند و مذهب کاتولیک بیشترین تعداد [[مسیحیت در تونس|مسیحیان]] را به خود اختصاص داده است. مسیحیان درمجموع کمتر از ده کلیسا در تونس دارند.کلیسای «کاتدرائیه» در پایتخت تونس، مهمترین کلیسای مسیحیان است. | امروزه، تقریبا ۲۵ هزار مسیحی که بیشترشان ریشه اروپایی دارند، در تونس زندگی میکنند و مذهب کاتولیک بیشترین تعداد [[مسیحیت در تونس|مسیحیان]] را به خود اختصاص داده است. مسیحیان درمجموع کمتر از ده کلیسا در تونس دارند.کلیسای «کاتدرائیه» در پایتخت تونس، مهمترین کلیسای مسیحیان است. | ||
=== | === [[شخصیت های مهم مسلمان تونس]] === | ||
مهمترین [[شخصیت های مهم مسلمان تونس|مشاهیر دینی- تاریخی تونس]] عبارت است از: | مهمترین [[شخصیت های مهم مسلمان تونس|مشاهیر دینی- تاریخی تونس]] عبارت است از: | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۲
بتپرستی، یهود، مسیحیت و اسلام مهمترین آئینهای دینی تونس درگذر تاریخ بوده است و مذاهب اسلامی مالکی، حنفی، اباضی و شیعه نیز در این کشور دارای پیروانی هستند که گزارش مختصری از این ادیان و مذاهب تقدیم شما خواننده گرامی میشود.
یهودی ها در تونس
یهودیان از نخستین اقوام ساکن در تونس بودهاند؛ اما باگذشت قرنها و ورود دینهای جدید، بهویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین بهشدت کاسته شده است. تعداد یهودیان ساکن در تونس در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیاییهای مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد یهودیان تونس را ۲۵۰۰ نفر تخمین میزنند. بیشتر یهودیان تونس در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی میکنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزههای سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسیها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساساند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان بهشدت و بهصورت شبانهروزی محافظت میکنند. مهمترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه تونس قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار میشود و برخی از مقامات دولتی عالیرتبه تونس نیز در آن شرکت میکنند. تونسیها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها مینگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاسهای مالی یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامه» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردیکه قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند؛[۱] البته تونسیها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانه بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسیها واقع شده است.[۲]
مسیحیت در تونس
سابقه حضور مسیحیان با محوریت روم و بیزانس در تونس به پیش از اسلام برمیگردد. رومیها به تبلیغ دین مسیحیت در میان ساکنان اصلی تونس که اغلب بتپرست بودند، توجه داشتند.گویند:
پیامبری به نام خالد بن سنان عیسی به إفریقیه مسافرت کرده است و «متی عشار» از حواریون حضرت عیسی (ع) نیز که نه سال پس از به آسمان رفتن مسیح (ع)، انجیل را به زبان عبری نوشت، در قرطاجنه کشته شده است.[۳] فعالیتهای تبلیغی تبشیری اربابان کلیسای مسیحی در تونس از قرن نوزدهم میلادی و در قالب کارهای عامالمنفعه و بشردوستانه با هدف جذب مسلمانان و تبلیغ مسیحیت سرعت گرفت. مثلا قسیس بورقاد (د۱۸۶۶م) که در سال ۱۸۴۱ میلادی جهت خدمت به یکی از گروههای تبشیری مسیحی وارد تونس شد و تا سال ۱۸۵۸ میلادی به فعالیت پرداخت، با تأسیس مدرسه سان لوی، چاپخانه چاپ سنگی و راهاندازی درمانگاهی در تونس خدمات متعددی انجام داد؛ بهگونهای که در سال ۱۸۴۵ میلادی از سوی حاکم تونس احمد پاشا نشان افتخار دریافت کرد.[۴] ۱۵ هزار مسیحی به همراه ۴۷ کشیش مرد و ۱۷۲ خواهر روحانی در زمان فرانسویان در تونس حضور داشتند.
اسلام و مسلمانان تونس
بسیاری از پژوهشگران معاصر تونس از فتح إفریقیه با اصطلاح «الفتح العربی» یاد میکنند، نه «الفتح الاسلامی»،[۵] پیرامون نام إفریقیه نظریات گوناگونی ارائه شده است. عدهای برآنند که افریقیه از نام افریقس پسر ابرهه گرفته شده است و او کسی است که با حمله به سرزمین بربرها، ایشان را از فلسطین و مصر به افریقیه منتقل کرده است، عدهای نیز معتقدند که این منطقه از آنجا که بین مصر و مغرب[۶] یا مشرق و مغرب جدایی انداخته إفریقیه میخوانند.[۷] برخی نیز نام إفریقیه را مشتق از واژه یافریکا میدانند که رومیان پس از تصرف قرطاج به این منطقه دادند. بررسی فضای کلی حاکم بر إفریقیه پیش از فتح اسلامی حکایت از وجود بحرانهای گوناگون و کشمکش قدرت میان ساکنان اصلی تونس و حاکمان بیزانس دارد و این نکتهای بودکه مسلمانان متوجه آن شدند و ایده لشکرکشی به افریقیه را طراحی کردند و آن را محقق ساختند.گزارشهای تاریخی درباره ورود مسلمانان به إفریقیه متفاوت وگاهی متناقض است. برخی منابع تاریخی سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در اهمیت فتح إفریقیه و فضیلت برخی از شهرهای آن، مانند منستیر و رادس نقل کردهاند؛[۸] حال آنکه منابع دیگر این احادیث را جعلی دانستهاند.[۹] معروفترین گزارشهای تاریخی برآن است که عمر بن خطاب پیشنهاد عمرو بن عاص والی مصر را برای فتح إفریقیه نپذیرفت[۱۰] و به او نوشت که بین من و خودت آب (دریا) قرار نده و تا من زندهامکسی إفریقیه را فتح نخواهد کرد؛[۱۱] پروژه فتح إفریقیه در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شد.[۱۲] خلیفه سوم در نخستین گام، فرمان عزل عمرو بن عاص را از حکومت مصر صادر کرد و برادر رضاعیاش، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، را بهجای او گماشت و در دومین گام نیز دستور فتح إفریقیه را صادر کرد. ابن ابی سرح در سال ۲۷ قمری از منطقه جنوب تونس و به همراهی لشکری ۲۵ هزار نفره به شهر سبیطله، مقر فرماندهی جرجیر که حاکم إفریقیه و مطیع هرقل، پادشاه روم، بود یورش برد و توانست او را شکست دهد؛[۱۳] فرمانده سپاه مسلمانان در این جنگ فقط بهگرفتن غنائم جنگی بسنده کرد و پیشروی را ادامه نداد و به مصر بازگشت. این جنگ را بهدلیل حضور بزرگانی از صحابه، مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، معد بن عباس بن عبدالمطلب، مروان بن حکم، حارث بن حکم، بسر بن ارطاه و عقبه بن نافع، جنگ «عبادله» مینامند. ابن ابی سرح غنائم جنگی بسیاری را که در این پیکار به دست مسلمانان افتاده بود برای مدینه فرستاد تا بهمنزله بیتالمال مسلمانان در اختیار خلیفه قرار گیرد، خلیفه سوم نیز بسیاری از این غنائم را به مروان بن حکم بخشید؛ این اقدام عثمان خشم و کینه مسلمانان را برانگیخت و یکی از عواملی بود که موجب قتل عثمان در سال ۳۵ قمری شد.[۱۴] با شروع زمامداری امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و نارضایتی ایشان از جریان فتوحات و نیز وقوع حوادث و فتنههای بسیار در جهان اسلام، فتح إفریقیه تا مدتی متوقف شد. با رویکارآمدن معاویه بن ابی سفیان و نیاز حکومت وی به منابع مالی و انسانی جدید، پرونده فتح إفریقیه بار دیگر به جریان افتاد و معاویه با انتخاب عقبه بن نافع فهری (۱-۶۳ ق) او را در سال ۵۰ قمری با پنجاههزار سوارهنظام مأمور فتح إفریقیه کرد. عقبه را مؤسس الافریقیه الاسلامیه میخوانند.[۱۵] ابن نافع در زمان پیامبر اکرم (ص) متولد شد، ولی آن حضرت را درک نکرد؛ او عمرو بن عاص پسرخالهاش را در فتح مصر همراهی کرده و به هنگام فتح إفریقیه تا حدودی با این منطقه آشنا بود و توانست در مدتزمان اندکی بخشی از افریقیه را فتح کند. مهمترین اقدام ماندگاری که عقبه ابن نافع توانست انجام دهد و نام خویش را در منطقه إفریقیه ابدی سازد، ساخت پادگان مسجدی برای استقرار نیروهای مسلمان بود؛ مکانی که اکنون به شهر قیروان معروف است و جایگاه مهمی در تاریخ فرهنگی علمی شمال آفریقا دارد. ستاره بخت قیروان تا به آنجا اوج گرفت که در دوران امویان و عباسیان بهمنزله مرکز نظام اداری مسلمانان در غرب جهان اسلام برگزیده شد و در مدتی اندک توانست از پیشرفتهترین نهادها و مؤسسات مدنی، مانند بیتالمال، دیوان سپاه، دبیرخانه، دیوان خراج، ضرابخانه و اداره آذوقه برخوردار شود.[۱۶] عقبه ابن نافع در سال ۵۵ قمری از سوی معاویه عزل شد و به مشرق بازگشت؛ اما پس از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید بن معاویه بار دیگر در سال ۶۲ قمری عازم إفریقیه شد و در همان سال در جنگ تهوده، واقع در منطقه زابالجزایر کنونی، شهید و در همین منطقه نیز به خاک سپرده شد.[۱۷] عقبه بن نافع را شهید الفتح میخوانند.[۱۸] فتح کامل إفریقیه تا سال هفتاد هجری قمری به دلیل مقاومت برخی از بومیان بربر، بهویژه زنی به نام «کاهنه» که ملکه بربرها بود، طول کشید.کاهنه را فرزندانش و نیز حکومت بیزانس یاری میکردند تا اینکه حسان بن نعمان توانست با سرکوب همه شورشها، فتح إفریقیه را کامل کند. گفته شده است: انقلاب کاهنه، انقلاب قبیلهای یهودی بر محور افکار باقیمانده از تمدن گذشته استوار بود.[۱۹] این گزارشی از فتح إفریقیه بود که بسیاری از مورخان بر آن اتفاقنظر دارند؛ اما محمد بن عمر واقدی (د۲۰۷ق) روایتی متفاوت از ورود مسلمانان به تونس ارائه کرده است که خواندنی است، اهمیت این گزارش نه از جهت مستندبودن آن از منظر علمی، بلکه از جهت بومیبودن آن است؛ زیرا کتاب او با عنوان «فتوح إفریقیه» در تونس کنونی بسیار متداول و پرمخاطب است. واقدی برآن است، زمانی که عثمان خلیفه شد، عقبه بن عامر (نه عقبه بن نافع) را فراخواند و به او گفت پیامبر (ص) به او وصیت کرده که إفریقیه را فتحکند و مردم این سرزمین را به دین اسلام وارد سازد و برای این کار قصد دارد او را به فرماندهی سپاه مسلمانان برگزیند. عقبه بن عامر این مأموریت را پذیرفت و در سال ۲۲ قمری با شصت هزار مرد جنگی عرب که در میان ایشان از بنیهاشم نیز حضور داشتند، با بدرقه عثمان و علی بن ابیطالب (ع) رهسپار إفریقیه شد.[۲۰] عبدالله بن جعفر ریاست گروه بنیهاشم و رافع بن حارث نیز فرماندهی بنی مخزوم را بر عهده داشتند. غسان، لخم، جذام، طی، حمیر، هذیل و ربیعه از دیگر قبایل عرب بودند که در این لشکرکشی حضور داشتهاند. واقدی معتقد است که علی (ع) عثمان را در رهبری فتح إفریقیه یاری رسانده است. واقدی در این کتاب به روش جنگی عقبه بن عامر نیز اشاره میکند و میگوید که ابن عامر جهت ممانعت از فرار جنگجویان مسلمانان، به همسرش اسماء دختر یاسر و دیگر همسران و زنان دستور داده بود اگر فردی از مسلمانان قصد فرار داشت با اسم او را صدا زده تا به او بفهمانند که خبر فرارش را به دختران و زنان عرب در حجاز خواهند رساند.[۲۱] از نکات جالبی که در گزارش واقدی وجود دارد، میتوان به کارهای شگفتانگیز عبدالله بن جعفر و آشنایی او با زبان مسیحیان إفریقیه، تسلط بر انجیل و مهارت در فن مناظره و نیز نقش فعال علی (ع) در همکاری با عثمان برای فتح إفریقیه و نقشآفرینی بسیار بنیهاشم در این فتح اشاره کرد. واقدی ادعا میکند علی (ع) نقشه تقسیم افریقیه فتحشده را طراحی کرده است. [۲۲]برخی از مورخان غرب جهان اسلام برآنند صحابی پیامبر اکرم (ص) عقبه بن عامر بن عبس جهنی (د۵۸ق) پیش از عقبه بن نافعبه به إفریقیه لشکرکشی کرده است.[۲۳] بلاذری (د۲۷۹ ق) و یعقوبی (د۲۸۴ق) آوردهاند عثمان در ابتدای حکومت خود تمایلی برای فتح إفریقیه نداشت، ولی مشاوران او را به انجام آن تشویق کردند و او در سال ۲۷ قمری عبدالله بن ابی سرح را مأمور فتح إفریقیه کرد، نه عقبه بن عامر را؛ البته آنچنانکه زرکلی در الاعلام میگوید عقبه بن عامر به همراه عمر بن عاص در فتح مصر شرکت داشته است[i]. با فتح کامل تونس در دهه هفتاد سده نخست هجری تبلیغ اسلام گسترش یافت و بیشترین کار در زمینه اسلامیکردن افریقیه در زمان عمر بن عبدالعزیز ۱. صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاحطلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار بهکارگماردن فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمککنند. او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجهای برای آزادی بردهها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود بهجا گذاشت.[۲۴] ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بیتا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه مینامند.[۲۵] پیرامون موقعیت کنونی اسلام در تونس معاصر باید گفت: قرآن کریم بهمنزله پایه و اساس اسلام از زمان فتح إفریقیه تاکنون در جامعه و فرهنگ تونس جایگاه ویژهای دارد و مهمترین عامل تثبیت موقعیت اسلام در جامعه و نشر فرهنگ و علوم اسلامی به شمار میرود.[۲۶] قانون اساسی تونس به رسمیبودن دین اسلام در این کشور تصریح دارد. بیش از %۹۸ از مردم تونس مسلمان هستند و مالکیه مذهب فقهی رایج در این کشور است. حنفیه، اباضیه و شیعه دیگر مذاهب اسلامی موجود در عرصه دینی تونس است. مذهب ظاهری نیز پیروان اندکی در افریقیه داشته است. با وجود همه عوامل تاریخی سیاسی و فرهنگی برای جدایی اسلام از زندگی مردم تونس این دین الهی جایگاه ممتازی در قلب و اندیشه مردم تونس دارد. پیش از انقلاب تونس تلاش میشد تا تفکر لائیک و جدایی دین از سیاست در ساختار سیاست و جامعه حکمفرما شود؛ اما انقلاب تونس و پیروزی چشمگیر اسلامگرایان نشان داد سطح وسیعی از مردم، خواهان بازگشت دین به حکومت و برجستهترشدن نقش آن در جامعه هستند. البته عملکرد ضعیف حزب اسلامگرای النهضه فرصت مناسبی را به مخالفان ایده همراهی دین و سیاست داده است. با وجود این عشق به اسلام در جامعه و فرهنگ تونس زنده است و این، عشقی نامیراست.
مذهب مالکی تونس
قانون اساسی تونس تصریحی به مذهب رسمی این کشور نکرده است؛ اما بیشتر مسلمانان تونس مالکی مذهباند. آراء و نظرات فقهی مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پایهگذار مذهب فقهی مالکی در سالهای پایانی سده دوم هجری وارد إفریقیه شد؛ اما از اواخر قرن چهارم هجری به بعد و بهخصوص در قرن پنجم هجری که فاطمیان به مصر رفتند و سلسله حکومت ادریسیان نیز منقرض شد، مذهب مالکی و مسلک اشعری که در اندیشه سیاسی نیز با شیعیان متعارض بودند، گسترش یافت.[۲۷] مالک بن انس از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و در نزد ایشان محترم بود. او با الهام از مکتب امام صادق (ع) و در اجرای نهضت نشر حدیث در زمان عباسیان به نگارش کتاب «الموطا» پرداخت. او در این کتاب ابتدا حدیث را میآورد، آنگاه فتوای اهل مدینه و سپس استنباط خود را بیان میکند.[۲۸] محدثان شیعه نیز به طرق حدیثی محدثین مالکی توجه داشتهاند. مالک از قیام نوادگان امام حسن (ع)، مانند قیام محمد بن عبدالله (۱۰۰-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه و نیز حرکت ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷ق) پایهگذار سلسله ادریسیان یا سادات حسنی در مغرب حمایت کرد. این حمایت مالک از اهلبیت (ع) در پذیرش مذهب مالکی از سوی مردم شمال آفریقا بسیار مؤثر بوده است. ابن عرفه (د۸۰۳ ق) نیز که در دوران حفصیان میزیست، نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی و بستهشدن باب اجتهاد در تونس ایفا کرد و حفصیان نیز سیاست تکمذهبیشدن إفریقیه را با محوریت مذهب مالکی دنبال میکردند.[۲۹] مخالفت با رأی و استفاده از روش فقهی اصولی مقاصد الشریعه[ii] از عناصر مهم مذهب مالکی است، به بیانی دیگر فقه مالکی، فقهی نتیجهگر است. قیروان و تونس نقش مهمی در گسترش مذهب مالکی در آفریقا داشتهاند و محل ارتباط مکتب فقهی مالکی تونس با دیگر مکاتب فقهی، بهویژه مکتب عراق بودهاند. حاکمان اغلبی نیز درگسترش مذهب مالکی و تبدیل آن به یک باور دینی همگانی و کاستن از گرایش مردم به مذهب حنفی موفق بودند. اسد بن فرات (د۲۱۳ق) و شاگردش ابوسعید سحنون بن سعید (د۲۴۰ ق) از اندیشمندان مسلمان إفریقیه بودند که در گسترش مذهب فقهی مالکی نقش مهمی داشتند.کتابهای المدونه (امام سحنون) و الرساله (ابن ابی زیاد قیروانی) از مهمترین منابع مالکی است.کتاب «العشماویه في فقه الساده المالکیه» نوشته عبدالباری عشماوی مصری نیز از کتابهای رایج در بازار تونس است.
مذهب حنفی تونس
برخلاف نظریهای که ترکان عثمانی را آورندگان مذهب فقهی حنفی به تونس میداند، اسد بن فرات نیشابوری (د۲۱۳ ق) که مدتی در نزد شاگردان ابوحنیفه درس میخوانده است، از نخستین رواجدهندگان آراء و اندیشههای ابوحنیفه در تونس است، پیروان مذهب حنفی در زمان اغلبیان درگیری شدیدی با پیروان مالکی مذهب داشتند؛ اما در بیشتر زمانها با یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. تا پیش از استقلال تونس، دو مفتی مالکی و حنفی عهدهدار تبیین امور فقهی مسلمانان بودند. حنفیها در زمان عثمانیان اقلیتی کوچک و ممتاز، شامل خاندان حکومتی بای بودند. با توجه به عقلگرایی و رأیگرابودن مذهب حنفی، امروزه، آراء و نظرات ابوحنیفه در میان برخی نخبگان دینی تونس مقبولیت دارد.[۳۰] آمار دقیقی از تعداد مسلمانان حنفیمذهب تونس وجود ندارد.
مذهب اباضی تونس
اباضیه پیروان عبدالله بن اباض (زنده در۸۰ق) و از کهنترین مذاهب فقهی اسلامی است که ریشه در فرقه خوارج دارند. دهه آخر حکمرانی امویان و دهه نخست تسلط بنیعباس در افریقیه و مناطق مجاور آن دوره اوج قیامهای خوارج بود. تعصب و ستم بسیار حکمرانان اموی آنگاه عباسی زمینهساز حضور خوارج در إفریقیه بود. خوارج إفریقیه بیشتر گرایش اباضی و صفری داشتند. مذهب اباضی که امروزه، از مذاهب رسمی جهان اسلام است، در کشورهای عمان، تونس، الجزایر و برخی از کشورهای شرق آفریقا پیروانی دارد. مسلمانان اباضیمذهب در شمال آفریقا در سه منطقه جربه (تونس)، بنومیزاب (الجزایر) و جبل النفوس (لیبی) زندگی میکنند. اباضیان لیبی در حال انقراض هستند. اباضیان تونس مسلمانانی اعتدالگرا و خونگرماند و در دوران حکومت بورقیبه و بن علی تحت فشارهای سیاسی فراوانی قرار داشتند. اقتصاد بیشترین عرصه فعالیت اباضیان در تونس است[iii]. آمار دقیقی از تعداد اباضیان تونس در دست نیست؛ تخمین زده میشود تونس نزدیک به۱۵۰ هزار اباضی داشته باشد.
تشیع در تونس
بهنظر میرسد ائمه اهلالبیت (ع) از طریق وکلای خود با مردم شمال آفریقا در ارتباط بودهاند و تونس نیز در این شبکه ارتباطی قرار داشته است. تونسیها مذهب حنفی و مذهب شیعه را مشرقی، به معنای از شرق آمده میدانند. تشیع در تونس پیش از آنکه یک مذهب فقهی باشد، یک مکتب فکری و عقیدتی است؛ وجود جریان تصوف در تونس، در استمرار تشیع در این کشور نقش داشته است.[۳۱] حضور تشیع در افریقیه به سال ۱۷۰ قمری و با آمدن ادریس بن عبدالله کامل (د۱۷۶ق) شکل حکومتی به خود گرفت و بهدنبال او بسیاری از سادات و نوادگان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به شمال آفریقا کوچ کردند. شهر مساکن از مهمترین مناطق تجمع شیعیان در تونس بوده است. ادریسیها توانستند با تکیه بر قدرت معنوی[iv] آلالبیت (ع) بربرها را به سوی خود جذب کنند؛[۳۲] قدرتی که هنوز هم در جامعه تونس بسیار زنده و پویاست. نسخههای خطی بسیاری در تونس وجود دارد که پیرامون اهلالبیت (ع) نوشته شده است و در گوشه و کنار خانهها و کتابخانهها خاک میخورد.[۳۳] فاطمیان نیز با استفاده از جایگاه اهلالبیت (ع) در قلب تونسیها توانستند دولت خود را برپاکنند. ابنخلدون (د۷۳۲ق) در بحث از ظهور کرامات و امور خارقالعاده اهلبیت (ع) میگوید: «و إذا کانت الکرامه تقع لغیرهم فما ظنک بهم علما و دینا و آثارا من النبوه و عنایه من الله بالاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبه»؛ یعنی، وقتی که کرامات برای اشخاص دیگر امکانپذیر است و از آنان به وجود میآید، چهگمان میبری در حق اهلبیت (ع) با آن علم و دین و آثاری که از نبوت در آنان بوده و عنایتی که خداوند متعال به اصل شریف آنان داشته است؛ عنایتی که به شاخههای پاکیزه آن اصل کریم رسیده است.[۳۴] برخی از نویسندگان تونسی حضور تشیع در تونس را همزمان با فتح اسلامی این کشور میدانند و معتقدند برخی از صحابه رسول خدا (ص) و تابعین، مانند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر عقاید شیعی را وارد تونس کردهاند[۳۵] و ظهور شیعه در تونس پیش از دولت فاطمی بوده است.[۳۶] اصطلاح «شجرات» به همان مفهوم شجرهنامه سادات در تونس متداول است.[۳۷] مفسران و فقیهان شیعه در شرق جهان اسلام با زبان منطقه افریقیه و اندلس آشنا بودهاند. ابوحمزه ثمالی (د۱۵۰ ق) در تفسیر خود آورده است، القنطار به زبان إفریقیه و اندلس به هشت هزار مثقال طلا یا نقره گفته میشود.[۳۸] مراسم عاشورا و نمایشهای تعزیهخوانی در عصر فاطمیان در تونس برپا میشد و شأن و جایگاه علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) همواره در نزد مردم محترم بوده است، منابع تاریخی از وجود بازاری در قیروان به نام «سوق بنیهاشم» در قرن دوم هجری یاد میکنند.[۳۹] نمادهایی مانند پنجه معکوس دست انسان معروف به «ید فاطمه» و اصطلاح «حزام فاطمه» برای تعبیر از رنگینکمان از جمله نمادهایی است که در فرهنگ عمومی تونس معاصر وجود دارد و میتواند نشانههای بسیار خوبی برای شناخت جایگاه تشیع در جامعه و فرهنگ تونس باشد، امروزه، این نمادهای تشیع به همراه نمادهایی مانند ماهی، هلال و برپایی نماز باران از عادات دینی فینیقیها خوانده شود.[۴۰] پوشیدن عمامه سبز از سوی سادات (اشراف) در تونس رایج بوده است.[۴۱] سادات در دوران عثمانیکه اغلب در مناطقی مانند مساکن و صفاقس زندگی میکردند دارای اتحادیهای به نام «نقابه الاشراف» بودند. بسیاری از ائمه جمعه و جماعت جامع زیتونه شریف بوده و هستند. امروزه، آمار دقیقی از تعداد پیروان اهلبیت (ع) در تونس وجود ندارد و تخمین زده میشود تعداد ایشان بین چهارصد تا پانصدهزار نفر باشد. نامهای علی، علیه، علولو، بالحسن، فاطمه، فطومه، فطوم، زهره، زهور، زهراء، حسن، حسونه، حسین، مهدی، محمدمهدی، محمدصادق، محمدعلی، موسی، تقی، رضا و محمدرضا رواج دارد. شیعیان معاصر در تونس را میتوان به دو بخش عمده تشیع سیاسی و تشیع مذهبی تقسیم کرد؛ مراد از تشیع مذهبی افرادی هستند که در خانوادهای شیعه متولد شده و پرورش یافتهاند یا از طریق مطالعه با مکتب اهلبیت (ع) آشنا شدهاند و به این مذهب گرویدهاند؛ منظور از تشیع سیاسی نیز کسانیاند که از راه سیاست به مذهب شیعه متمایل شدهاند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و پیروزیهای نظامی و سیاسی حزبالله لبنان به رهبری سید حسن نصرالله در سالهای گذشته از مهمترین عوامل گرایش به تشیع بوده است. افکار اندیشمندانی مانند شهید محمدباقر صدر (د۱۴۰۰ق)، دکتر علی شریعتی (د۱۳۹۹ ق)، شهید مطهری (د۱۳۹۹ق) و کتابهای اندیشمند تونسی مانند دکتر تیجانی سماوی نقش مهمی در معرفی مکتب اهلالبیت (ع) داشته است، نخستین روزنامه شیعیان در تونس پس از انقلاب کرامت با عنوان الصحوه (بیداری) راهاندازی شد. با وجود این، میتوان گفت: بسیاری از تونسیها آگاهی چندانی از تشیع ندارند و میان شیعه اثنیعشریه و شیعیان اسماعیلی تفاوتی قائل نیستند.
نهادها و مراکز دینی مسلمانان تونس
مساجد، مزار بزرگان دین، کتاب، جامع زیتونه، منصب افتاء و فقاهت و سنت وقف از مهمترین نهادها و پایگاههای دینی علمی فرهنگی تونس است و آشنایی با آن برای شناخت فرهنگ دینی این کشور ضروری است. شایان ذکر است امروزه، اصطلاح «جامع» در تونس به مسجدی اطلاق میشود که هم نمازهای یومیه و هم نماز جمعه در آن خوانده میشود؛ اما در مسجد فقط نمازهای یومیه اقامه میشود.
مساجد تونس
تونس در قرن اول هجری دارای هفت مسجد به نامهای عقبه، انصار، زیتونه، ابی میسره، ابی عبدالرحمن حبلی، حنش صنعانی و علی بن ریاح لخمی یا مسجد السبت بود[۴۲] و در سال ۲۰۰۷ میلادی، به ۱۲۱۶ مسجد افزایش یافته است. جوامع تونس نیز در سال ۱۹۸۷ میلادی، ۱۴۷۷ عدد و در سال ۲۰۰۷ میلادی، به ۳۱۸۶ جامع بالغ شده است، امروزه، حدود ۴۸۷۰ جامع و مسجد در تونس وجود دارد.[۴۳] مهمترین مساجد تونس عبارت است از:
مسجد عقبه بن نافع
این مسجد به همراه جامع زیتونه از قدیمیترین مساجد جهان اسلام و از نخستین مراکز آموزش قرآن و علوم اسلامی، بهویژه دانش فقه در شمال آفریقاست و در ساخت آن بسیاری از بقایای کنیسهها و کلیساهای تخریبشده، استفاده شده است، سنگبنای این مسجد را در سال ۵۰ یا ۵۱ قمری عقبه بن نافع گذاشته است. ابن نافع جایگاه معنوی و بلندمرتبهای در میان مسلمانان تونس دارد. توسعه مسجد قیروان در زمان اغلبیان، بهویژه دوران حکومت زیاده الله اول (د۲۲۳ق) بود.[۴۴] منبر چوبی بسیار قدیمی در این مسجد وجود دارد که چوب آن از هندوستان آورده شده است.
جامع زیتونه
این مسجد در شهر تونس قرار دارد و حسان بن نعمان (د۸۶ق)، فاتح تونس، آن را در سال ۷۹ قمری برابر با ۶۹۸ میلادی ساخته است، ساخت مسجد زیتونه را به اسماعیل بن عبید انصاری، معروف به تاجر الله در سال ۹۳ قمری[۴۵] و عبیدالله بن حبحاب در سال ۱۱۶ قمری نیز نسبت دادهاند.[۴۶] شهرت جامع زیتونه فقط به اقامه نماز و عبادت نیست؛ بلکه این مسجد پس از جامع قیروان و از سال ۱۲۰ قمری، نقش علمی و فرهنگی درخشانی در طول تاریخ تونس، پس از ورود اسلام به این کشور تاکنون داشته است، جامع زیتونه پیش از جامع الازهر مصر، نخستین مرکز آموزشی اسلام در شمال آفریقاست. مسجد جامع قرطبه زاده مسجد جامع قیروان بود و از مسجد جامع قرطبه، کلیسای سنت یاکوب کمپوستالی متولد شد که الگویی برای دیگر کلیساها در اروپا و امریکا شد.[۴۷]
مسجد سه در
این مسجد از مساجد قدیمی قیروان است و در سال ۲۵۲ قمری به دست ابن خیرون معافری ساخته شد، سبک معماری دوران اغلبی در بنای این مسجد بسیار است.
جامع صاحب الطابع
این مسجد در شهر تونس قرار دارد و یوسف صاحب طابع از وزرای اصلاحگرا در قرن نوزده میلادی، آن را براساس سبک معماری عثمانی و ایتالیایی ساخته است.
جامع الهواء
این مسجد در دوران حفصیان ساخته شده و در شهر تونس واقع است. بازسازی و مرمت اساسی آن در دوران عثمانیان انجام شد.
جامع صفاقس
این مسجد در شهر صفاقس قرار دارد و تاریخ ساخت آن به دوران اغلبیان میرسد.
جامع القری الجبلیه
این مسجد در جنوب تونس و در دل سنگها و صخرههای کوهستانی ساخته شده و از مساجد بسیار دیدنی است. از دیگر مساجد مشهور تونس میتوان به جامع منستیر، جامع مهدیه، جامع قفصه، جامع جدید (تونس)، جامع کبیر بنزرت، جامع باجه، جامع قصبه (تونس)، جامع تستور، جامع سوسه، جامع محمد بتی (تونس)، جامع سلیمان (تونس) و مساجد بسیار کهن جزیره جربه، مانند جامع حشانی و جامع فضلون اشاره کرد شایان ذکر است همه مساجد تونس زیر نظر وزارت امور دینی این کشور اداره میشود. پیش از انقلاب کرامت در تونس، در مساجد فقط برای اقامه نمازهای یومیه و نماز جمعه باز بود و هرگونه فعالیت دیگر نیاز به مجوز داشت؛ اما اکنون، مساجد و جوامع این کشور مسلمان آزادی مطلوبی برای فعالیتهای دینی دارند.
مکتب خانه آموزش قرآن تونس
کتاب همان مکتبخانه آموزش قرآن و از نظر ساختاری شبیه مکتبخانههای قدیمی ایران است. قرائت قرآن، حفظ قرآن و فراگیری احکام شرعی ابتدایی، مهمترین کارکردهای این مراکز مردمنهاد است. این مراکز پیش از استقلال تونس زیر نظر جامع زیتونه اداره میشد و دانشآموختگان زیتونه بر آن اشراف داشتند؛ اما در زمان فرانسویان مدیریت آن به عهده اداره معارف عمومی گذاشته شد.[۴۸] با استقلال تونس و اجرای سیاست لائیک و دینستیزانه بورقیبه و بن علی بسیاری از این مراکز به تعطیلی کشیده شد و فقط تعداد بسیار کمی از کتاب با نظارت نهادهای حکومتی اجازه فعالیت داشتند. روستای بنیخیار از توابع شهر نابل از مهمترین مناطق حفظ قرآن در تونس است. روایت «قالون» از نافع مدنی، قرائت رسمی قرآن در تونس است و تونسیها این قرائت را متواتر میدانند. البته روایت حفص از عاصم نیز رواج دارد.کتاب و جامع زیتونه نقش کلیدی در فرآیند ایجاد و استمرار تعلیمات دینی مذهبی تونس داشتهاند.
جامع زیتونه تونس
جامع زیتونه نخستین دانشگاه اسلامی در شمال آفریقا و از قدیمیترین و مشهورترین مساجد در جهان اسلام است و در کنار جامع الازهر مصر و جامع القرویین مغرب مهمترین پایگاههای نشر اسلام در آفریقا به شمار میرود. حسنی عبدالوهاب مورخ برجسته معاصر تونس میگوید: «همانا، جامع زیتونه، قدیمیترین و باسابقهترین مؤسسه آموزشی عربی است و تاریخ زیتونه با تاریخ بسیاری از خانوادههای تونسیگره خورده است.[۴۹] با ورود بنیهلال به تونس در قرن پنج قمری و تخریب قیروان، پایگاه آموزش دینی تونس به جامع زیتونه منتقل شد،[۵۰] جامع زیتونه در عصر اغلبیان بازسازی شد و در دوران حفصیان درخشانترین تاریخ شکوفایی خود را شاهد بود.کتابخانه بزرگ شاهی که در عصر ابوزکریا یحیی دوم تأسیس شد و مشتمل بر ۳۰ هزار مجلد بود، به جامع زیتونه منتقل و وقف طلاب شد، مدرسه شماعیه در نزدیک جامع زیتونه و مدارسی، مانند توفیقیه و معرضیه را نیز حفصیان بنیان گذاشتند.[۵۱] مهمترین مواد درسی جامع زیتونه علوم اسلامی، مانند فقه (مالکی و حنفی)، ادبیات، فلسفه، ریاضی، طب و فلک بود. ابنخلدون از دانشآموختگان و استادان زیتونه بود. با وجود اصلاحات گوناگونی که سیستم آموزشی جامع زیتونه در طول تاریخ به خود دیده است، اما روش آموزشی آن در قرن سیزده هجری با قرن هفت هجری تفاوتی نداشته است.[۵۲] با شروع جنبشهای اصلاحطلب اسلامی در شرق و گسترش آن به غرب جهان اسلام، انجام اصلاحات در روش و محتوای آموزشی زیتونه نیز شروع شد. نخستین منشور آموزشی جدید زیتونه در سال ۱۸۴۲ احمد بای و دومین حرکت اصلاحی را نیز خیرالدین پاشا در ۱۸۷۶ میلادی انجام داد. تدریس علوم جدید درکنار علوم قدیم از مهمترین محورهای این اصلاحات بودکه البته با مقاومت برخی از بزرگان محافظهگرای شیوخ زیتونه مواجه شد و روند اصلاحات در زیتونه را بهخصوص در فاصله سالهای۱۹۱۲ تا ۱۹۵۱ میلادی با افتوخیزهای متعددی همراه کرد.[۵۳] سرانجام نظام آموزشی زیتونه در سال ۱۹۱۲ میلادی، از شکل سنتی خارج شد و به سه مرحله ابتدایی (شهادهالاهلیه)، متوسطه (شهاده التحصیل)، و عالی (شهاده العالمیه) تقسیم شد. مقطع ابتدایی شامل فارغالتحصیلان زیتونه و مدرسان این مرحله بود که حقوقی دریافت نمیکردند. مقطع متوسطه دارای ۱۲ مدرس مالکی و حنفی و یک معلم تجوید بودکه حقوق مختصری به آنها داده میشد؛ سی استاد نیز امر آموزش را در سطح عالی بر عهده داشتند و حقوق خوبی دریافت میکردند. برخی از دروس جامع زیتونه در رشتههای گوناگون به این شرح بوده است:
- تفسیر: «اسرارالتنزیل» از بیضاوی و «شرح الجلالین».
- حدیث: «صحیح بخاری» با شرح قسطلانی، «صحیح مسلم» با شرح الابی و «الشفاء» قاضی عیاض با شرح خفاجی.
- سیره: «المواهب اللدنیه» قسطلانی با شرح زرقانی و «السیره الکلاعیه».
- توحید: شرح جرجانی بر «المواقف عضدالدینایجی»، شرح تفتازانی بر «عقاید عمر نسفی و الکبری» از شیخ سنوسی. فقه: «تبیین الحقائق» از عثمان زیلعی، شرح «کنز الدقائق» از عبدالله نسفی، «الدرر (شرح الغرر)» شرح سیدی عبدالباقی و شرح محمد خرشی بر «المختصر خلیل». تصوف: «الاحیاء» از غزالی. نحو: «مغنی اللبیبابن» از هشام.
- علم معانی و بیان: جزء سوم از کتاب «المفتاح» از یوسف سکاکی با شرح جرجانی و «المطول» از تفتازانی.
- علم لغت و انشاء و ادب: «المزهر» از سیوطی، «فقه اللغه» از عبدالملک ثعالبی، شرح مرزوقی بر «دیوان الحماسه و المثل الثائر» از ابن أثیر.
- قرائت قرآن و تجوید و دروس دیگر مانند فقه و اصول، فرایض، میقات، نحو، صرف، تاریخ، جغرافیا (کتب ابنخلدون و ابن خطیب)، رسم، خط، عروض، منطق، آدابالبحث، حساب، هندسه (براساس مذهب اقلیدس و کتب خواجه نصیر طوسی)، هیئت و مساحت نیز از دیگر مواد آموزشی جامع زیتونه بوده است. برخی از کتابها نیز، مانند «فروع المعرفه لاحد عشر» در جامع الازهر و جامع زیتونه تدریس میشده است.
استادان زیتونه از میان علمای مالکی و حنفی انتخاب میشدند و انجام مناظرههای علمی بهخصوص بین اصیلیین (شیوخ زیتونه پایتختنشین) و افاقیین (شیوخ دیگر شهرهای تونس) رواج داشت و شیوخ اهل پایتخت به تلاش برای جلوگیری از شهرتیافتن افاقیین متهم بودند.[۵۴] استادی که همه منابع آموزشی را تدریس میکرد، «معلم الأصلیین» خوانده میشد و «المدرس الاول» نیز به کسی اطلاق میشد که علم تجوید را تدریس میکرد.[۵۵] زیتونیهایی که قرائت قرآن[v] را فرامیگرفتند مدرکی معادل لیسانس به نام «تطویع» به آنها داده میشد. روش تدریس درجامع زیتونه بر محور القاء مسئله و سپس تطبیق آن بر کتاب بود.[۵۶]
جامع زیتونه سالانه دو ماه از تابستان، ماه رمضان، ایامالجمع، ایامالتشریق، اعیاد فطر و قربان (با چهار روز پس از آن)، عرفه (با دو روز پیش از آن)، عاشورا، یازده، دوازده و سیزده ربیعالاول تعطیل بود. زیتونه در آغاز اشغال تونس از سوی فرانسه در سال ۱۸۸۱، دارای ۶۰۰ طلبه بود و این تعداد در سال ۱۹۳۳ میلادی، به رقم ۳۶۵۰ طلبه افزایش یافت.[۵۷] این سرگذشت جامع زیتونه پیش از استقلال تونس بود[vi]؛ اما این مرکز اسلامی و شکلگیری جریان اصلاحات آموزشی در آن که متأثر از جریان اصلاحات در جهان اسلام بود و از سال ۱۹۲۹ میلادی با هدف راهاندازی پژوهشهای جدید در ساختار آموزشی آن شروع شده بود، در سال ۱۹۵۶ میلادی و با رویکارآمدن حبیب بورقیبه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بزرگان زیتونه از سال ۱۹۴۵ میلادی نقش مهمی در شکلگیری حرکتهای اصلاحطلبانه تونس داشتند؛ اما با استقلال این کشور و رویکارآمدن حبیب بورقیبه با بیمهری و مخالفت او مواجه شدند. بورقیبه با ادعای اصلاح ملی نظام آموزشی تونس و یکپارچهکردن برنامههای آن به سراغ جامع زیتونه رفت و در ۲۶ آوریل ۱۹۵۶ میلادی دستور داد نام زیتونه از مؤسسه الجامعالاعظم به الجامعه الزیتونه (دانشگاه زیتونه) تغییر یابد؛ اما دو سال بعد و در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۵۸ میلادی، دستور تعطیلی جامع زیتونه را با هدف یکسانسازی ملی نظام آموزشی صادرکرد و چراغ فروزان نهاد مهم آموزش علوم اسلامی در تونس را خاموش کرد. این اقدام بورقیبه ضربهای مهلک بر نظام آموزش سنتی دینی تونس بود و با مخالفت بسیاری از علما و شیوخ زیتونه همراه شد و بسیاری از شیوخ زیتونه تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفتند[vii] با این اقدام بورقیبه جایگاه علمی تاریخی جامع زیتونه که نظامی همانند نظام حوزوی در ایران داشت و شاخههای آن در بسیاری از شهرهای تونس فعال بود تا سطح یک مرکز دانشگاهی با اختیارات بسیار محدود تنزل یافت و بسیاری از فروع آن در دیگر شهرهای تونس به دبیرستان تبدیل شد. با تأسیس دانشگاه تونس در ۳۱ مارس ۱۹۶۰ میلادی جامع زیتونه در ۱ مارس ۱۹۶۱ میلادی به دانشکده زیتونی شریعت و اصول دین [viii] تغییر نام داد و زیر نظر نظام دانشگاهی تونس قرار گرفت با مرگ بورقیبه و با رویکارآمدن زینالعابدین بن علی، جامع زیتونه در سال ۱۹۸۷ به دستور بن علی بازگشایی شد؛ اما هنوز هشت ماه بیشتر از شروع به کار آن نگذشته بودکه دستور تعطیلی زیتونه صادر شد و این وضعیت تا تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲ میلادی، که انقلاب تونس دستور بازگشایی جامع زیتونه را صادر کرد، ادامه داشت: پس از پیروزی انقلاب، مدیران جدید دانشگاه زیتونه اعلام کردند که احیای عظمت تاریخی جامع زیتونه از اهداف ملی انقلابیون تونس است.
احزاب و جنبش های اسلامی در تونس
فقه اسلامی از طریق برخی صحابه و تابعان، مانند معبد بن عباس، عبدالله بن زبیر و عقبه بن نافع که در فتوحات إفریقیه شرکت داشتند، وارد تونس شد؛ اما این عمر بن عبدالعزیز (د۱۰۱ق) بود که با اعزام ده نفر از فقیهان مدینه، مانند عبدالله بن رافع تنوخی و عبدالرحمن بن زیاد معافری نقش مهمی در آموزش و آشنایی بربرهای تازهمسلمانشده افریقیه با قرآن کریم و احکام فقهی ایفا کرد؛ اینگونه بود که پس از سالها افرادی در قیروان به آموزش عقاید و احکام مشغول شدند و مسائل فقهی، بهویژه فقه مالکی و حنفی را در تونس گسترش دادند.
برخی از فقهای تونس، مانند عبدالله بن فروخ فارسی (د۱۷۶ق)، سقلاب بن زیاد همدانی قیروانی (د۱۹۳ق)، اسد بن فرات، عباس بن ابی ولید، عیسی بن مسکین بن منظور إفریقی و محمد بن عثمان خراسانی (د۳۱۸ق) ایرانیتبار بودند. پیش از استقلال تونس، انتخاب مفتی بر عهده علما و شیوخ زیتونه بود؛ اما پس از استقلال، این منصب زیرمجموعه حکومت قرار گرفت و انتخاب مفتی یکی از وظایف رئیس حکومت اعلام شد و مقرر شد تونس فقط دارای یک مفتی باشد. منصب «مفتی الدیار التونسیه» به تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۵۷ میلادی در روزنامه رسمی حکومت چاپ شد. این پست دولتی در ۶ آوریل ۱۹۶۲ میلادی، بهعنوان «مفتی الجمهوریه» تغییر نام داد، وظیفه مفتی تونس عبارت است از: تنظیم شعائر دینی، مانند اعلام حلول ماه رمضان و اعیاد فطر و قربان، پاسخ به استفتائات، جمعآوری زکات، مشاورهدادن به دولت در امور اسلامی، دادن گواهیهای مربوط به تازهمسلمانان، جذب غیرمسلمانان در نهادهای اسلامی و نماینده کشور در همایشهای بینالمللی با هدف تبیین دیدگاههای رسمی حکومت درباره مسائل جهان اسلام.
تاکنون هشت مفتی، منصب افتاء را از زمان استقلال تونس عهدهدار بودهاند که اسامی آنها عبارت است از: شیخ محمد عزیز جعیط (۱۹۵۷-۱۹۶۰م)، شیخ محمد فاضل بن عاشور (۱۹۶۲-۱۹۷۰ م)، شیخ محمدهادی بلقاضی (۱۹۷۰-۱۹۷۶ م)، شیخ محمد حبیب بالخوجه (۱۹۷۶-۱۹۸۴ م)، شیخ محمد مختار سلامی (۱۹۸۴-۱۹۸۸ م)، شیخکمالالدین جعیط (۱۹۹۸-۲۰۰۸ م)، عثمان بطیخ (۲۰۰۸-۲۰۱۳ م) و شیخ حمدا سعید (۲۰۱۳-تاکنون).
سنت وقف در تونس
سنت اسلامی وقف موسوم به «احباس» تا پیش از استقلال تونس در این کشور جاری و ساری بوده است. اعیان موقوفه «حبوس» نامیده میشود؛ این سنت از دوره حفصیان، رواج بسیاری در تونس یافت[۵۸] و حکومت عثمانی، بهویژه در دوران وزارت خیرالدین تونسی، در دادن نقش اجتماعی و دینی بیشتر به موقوفات نقش مهمی را ایفا کرد. مؤسسهای در سال ۱۸۷۴ میلادی برای رسیدگی به موقوفات تأسیس شد و در سال ۱۹۲۴ میلادی نظام آن بازبینی شد و به سه گونه اجاره دائم، استبدال نوعی یا نقدی و اجاره بهصورت طولانی اداره میشد؛[۵۹] بیشترین عایدات موقوفات در اختیار نهادهای جریان تصوف بود. درآمدهای بهدستآمده از موقوفاتی مانند باغ، خانه، مزرعه و نخلستان در اختیار طرق صوفیه قرار میگرفت و افرادی موسوم به «خماسه»(Les domestiques) این درآمدها را اداره میکردند و آن را در اختیار شیخ قرار میدادند؛ مثلا طریقه قادریه در شهرهای توزر و نفطه، نخلستانهای بسیاری داشتند؛ تیجانیها نیز در شهرهای بوعراده و کاف دارای بوستانها و باغهای میوه بودند، پس از انقلاب کرامت، تلاش میشود تا سنت وقف احیا شود.
نهادها و مراکز غیر اسلامی تونس
امروزه، کمتر از دو هزار نفر یهودی در تونس، بهویژه در جزیره جربه زندگی میکنند. مهمترین کنیسههای تونس به شرح زیر است:
کنیسه غریبه
این معبد باستانی در سال ۵۶۶ ق.م در جزیره جربه ساخته شده است و سالانه یهودیان بسیاری برای انجام مراسم عبادی در آن گرد هم میآیند.این معبد که بهشدت از سوی نیروهای امنیتی تونس محافظت میشود در ۱۱ آوریل سال ۲۰۰۲ میلادی هدف عملیات تروریستی قرار گرفت و بیش از چهل کشته و مجروح بر جایگذاشت.
کنیسه تونس
این معبد در شهر تونس قرار دارد و مهمترین مرکز دینی یهودیان تونس در پایتخت است که ساخت آن پنج سال طول کشید و در سال ۱۹۳۸ میلادی به پایان رسید. نیروهای امنیتی تونس بهصورت شبانهروز از آن حفاظت میکنند.
کنیسه مروج
این کنیسه نیز در منطقه حفصیه پایتخت قرار دارد و در سال ۱۹۶۷ میلادی از سوی تظاهرکنندگان تونسی به آتش کشیده شد.
کلیسای کاتدرائیه
امروزه، تقریبا ۲۵ هزار مسیحی که بیشترشان ریشه اروپایی دارند، در تونس زندگی میکنند و مذهب کاتولیک بیشترین تعداد مسیحیان را به خود اختصاص داده است. مسیحیان درمجموع کمتر از ده کلیسا در تونس دارند.کلیسای «کاتدرائیه» در پایتخت تونس، مهمترین کلیسای مسیحیان است.
شخصیت های مهم مسلمان تونس
مهمترین مشاهیر دینی- تاریخی تونس عبارت است از:
اسد بن فرات (د۲۱۳ق). اصالتا نیشابوری بود؛ ولی در قیروان متولد شد. او در سفر به شرق از محضر مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکی) و شاگردان ابوحنیفه استفاده کرد و پس از بازگشت به تونس در نشر فقه و عقاید مذهب حنفی کوشش فراوان داشت.[۶۰]
ابن سحنون (د۲۵۶ق). فقیه معروف دوران اغلبیان و مؤلف کتاب «المدونه الکبری» است.
ابن ابی زید قیروانی (۳۸۶ق). فقیه قیروانی و از محدثان معروفی که او را مالک کوچک مینامند.کتاب الرساله، مهمترین مرامنامه عقیدتی و فقهی مذهب مالکی از تألیفات اوست.
ابن عرفه (د۸۰۳ق). فقیه مالکی و امامجمعه و جماعت زیتونه در دوران حفصی بود، تفسیر قرآن او در جهان اسلام شناخته شده است که در سال ۱۹۸۶ میلادی، در دانشگاه زیتونه چاپ شده است.
ابنخلدون (د۸۰۸ ق). مورخ مشهور جهان اسلام اصالتا اندلسی است و در تونس به دنیا آمد. او از شخصیتهای معروف دوران حفصی است. وجود مجسمه ابنخلدون در خیابان مرکزی پایتخت نشاندهنده اهمیت این عالم مسلمان برای جامعه و فرهنگ تونس است.
از برجستهترین شخصیتهای دینی معاصر تونس، میتوان از این افراد یاد کرد:
شیخ محمد نخلی (د۱۹۲۳م). نخلی از استادان اصلاحطلب زیتونیه بود و توانست شاگردانی مانند طاهر بن عاشور، عبدالحمید بن بادیس و طاهر حداد را تربیت کند.
شیخ سالم بوحاجب (۱۲۴۴- ۱۳۴۳ق). او از فقها و شیوخ اصلاحطلب زیتونه و شاگرد محمد قابادو (د۱۲۸۸ق) بود که توانست با تربیت شاگردانی مانند عبدالعزیز ثعالبی، طاهر بن عاشور و محمد خضر حسین نقش مهمی در تحولات اصلاحطلبانه تونس، بهویژه در حوزه اندیشه و تربیت دینی سیاسی ایفاکند.[۶۱] شیخ بوحاجب معتقد بودکه بستهشدن باب اجتهاد از مهمترین دلایل عقبماندگی مسلمانان است.[۲]
شیخ محمد خضر حسین (۱۲۹۳-۱۳۷۷ق). او اصالتا الجزایری و از سادات، نویسندگان و مفسران تونسی و از فعالان اصلاحطلبی بودکه نظر به جایگاه علمی رفیعی که داشت، از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳ قمری بهعنوان شیخ الازهر مصر انتخاب شد. تفسیر سورههایی از قرآن، دیوان شعر خاطرههای زندگی، بلاغت قرآن، ادیان عرب پیش از اسلام، آزادی در اسلام، خیال در شعر عربی، نقض کتاب اسلام و اصول الحکم و آداب جنگ در اسلام عناوین مهمترین تألیفات اوست.[۶۰]
شیخالاسلام طاهر بن عاشور (۱۲۹۶-۱۳۹۳ق). ابن عاشور نویسنده، ادیب، مفسر، فقیه، شیخ اعظم زیتونه، مفتی و از اصلاحگرایان برجسته جامع زیتونه بودکه با شیخ محمد عبده در تماس بود. ایشان که از سادات ادریسی و اجدادش اهل اندلس بودند، در سال ۱۳۵۰ قمری به منصب شیخالاسلام مالکی منصوب شد. تألیفات وی بیش از ۳۸ کتاب در علوم اسلامی و زبان عربی است که مهمترین آن عبارت است از: تفسیر گرانقدر سی جلدی التحریر و التنویر،کشف المغطي من المعاني و الالفاظ الواقعه في الموطا، النظر الفسیح عند مضائق الانظار فی الجامع الصحیح، قصه المولد النبوي الشریف، مقاصد الشریعه الاسلامیه، تحقیقات و انظار فی القرآن و السنه، اصول الفقه، الیس الصبح بقریب، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام، الوقف و اثره فی الاسلام و شرح برخی از اشعار شاعران معروف عرب، مانند اعشی و نابغه.
شیخ محمد فاضل بن عاشور (۱۳۲۷-۱۳۹۰ق). او فقیه، عالم، استاد زیتونه، سخنور، مصلح و فرزند طاهر بن عاشور بود. او از کودکی علوم اسلامی و زبان فرانسه را فراگرفت و در سن ۲۶ سالگی مدرس زیتونه شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی به ریاست خلدونیه برگزیده شد. شیخ فاضل از سال ۱۹۴۶ میلادی به اتحادیه کارگری تونس به ریاست فرحات حشاد پیوست و با سفر به شهرهای گوناگون فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. او در سال ۱۹۴۶ میلادی «معهدالبحوث الاسلامیه» را راهاندازی کرد و از شخصیتهای علمی فرهنگی مانند عثمان کعاک، علی بهلوان، محییالدین قلیبی و محمد حبیب بالخوجه استفاده کرد و حرکتی علمی را در تونس به راه انداخت و به پدرش که در رأس مشیخه الزیتونه بود، جهت انجام اصلاحات کمک میکرد. او جهت حل مشکل مدرک تحصیلی فارغالتحصیلان دبیرستانهای وابسته به جامع زیتونه، گنجاندن علوم جدید در برنامه آموزشی و جذب استادان کارآمد و بهروز تلاش فراوانی داشت و از مدافعان فلسطین با تأکید بر ملیت عربی بود. ریاست دانشکده الشریعه و اصول الدین، مفتی جمهوری تونس، عضویت در مجمع اللغه العربیه در قاهره و رابطه العالم الاسلامی از دیگر مناصب وی بود. شیخ فاضل آشنایی عمیقی با فرهنگ اسلامی در مغرب عربی داشت. از تألیفات شیخ فاضل میتوان به کتابهایی مانند التفسیر و رجاله، اعلام الفکر الاسلامی فی تاریخ المغرب العربي، الحرکه الادبیه و الفکریه في تونس، ارکان النهضه الادبیه في تونس، المصطلح الفقهی فی الفقه المالکی و روح الحضاره الاسلامیه اشاره کرد. شیخ محمد صالح نیفر (۱۳۲۱ -۱۴۱۵ق). او از فقیهان و استادان زیتونه، پدر معنوی حرکت اسلامی معاصر تونس (حرکه الاتجاه الاسلامی) و از مخالفان سرسخت اسلامستیزی بورقیبه و مدافع حقوق فلسطین نقل بود؛ او پیش از استقلال تونس در مخالفت با حبیب بورقیبه گفته بود:
«من معتقدم که برای تونس هیچ نظامی بهتر از نظام اسلامی نیست»
و بورقیبه پاسخ داده بود که من برای اسبی که میبازد شرطبندی نمیکنم.
شیخ محمد شاذلیئیفر. از علمای زیتونه و علاقهمندان به زبان فارسی است که تحقیق کتاب «الفارسیه في مبادئ الحفصیه» را در کارنامه علمی خود دارد.کتاب «الاسطول في اللغه و الادب و التاریخ» از دیگر تألیفات اوست.
شیخالاسلام محمد عزیز جعیط (د۱۳۸۹ق). او از شیوخ زیتونه و یکی از مفتیهای معروف تونس بود.
شیخ راشد غنوشی (متولد۱۳۶۰ق). او سیاستمدار، اندیشمند، نویسنده و رهبر حزب اسلامگرای النهضه است که تحصیلات خود را در زیتونه و سوربن فرانسه تکمیل کرد و پس از بازگشت به تونس فعالیت سیاسی را در سال ۱۳۸۰ میلادی با تأسیس حرکت «اتجاه اسلامی» شروع کرد؛ اما با مخالفت شدید بورقیبه و بن علی مواجه شد و پس از تحمل سالها زندان به خارج از تونس رفت و با پیروزی انقلاب کرامت در سال ۲۰۱۱ میلادی به کشور بازگشت و حزب او توانست بیشترین آراء را در انتخابات مجلس مؤسسان به دست آورد. او که از اخوانیهای معتدل است،کتابهای متعددی، مانند طریقنا الی الحضاره، نحن و الغرب، حق الاختلاف و واجب وحده الصف، القضیه الفلسطینیه في مفترق الطرق، المراه بین القرآن و واقع المسلمین، حقوق المواطنه في الدوله الاسلامیه، الحریات العامه في الدوله الاسلامیه، القدر عند ابن تیمیه، مقاربات في العلمانیه و المجتمع المدني، الحرکه الاسلامیه و مسئله التغییر، من تجربه الحرکه الاسلامیه في تونس و تمرد علی الصمت نگاشته است. کتاب او با عنوان «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام»، به همت دانشمند فرهیخته جناب آقای سیدهادی خسروشاهی' ترجمه و چاپ شده است؛ کتابی که نشاندهنده اثرپذیری او از تفکرات انقلابی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران است؛ البته او پس از رسیدن به قدرت و قرارگرفتن در شرایط جدید سیاسی ترجیح داد تا در این زمینه، عقیده واقعی خود را اظهار نکند. غنوشی به زبانهای فرانسه و انگلیسی مسلط است و با زبان فارسی نیز آشناست. شیخ عبدالفتاح مورو (متولد ۱۳۶۷ق). شیخ مورو وکیل و سیاستمداری است که تحصیلات خود را در مدرسه صادقیه و ۱، استاد خسروشاهی از برجستهترین پژوهشگران نهضتهای اسلامی معاصر هستند و رفاقتی چهلساله با راشد غنوشی دارند. دانشکده حقوق دانشگاه تونس ادامه داد و فعالیت سیاسی را با همکاری راشد غنوشی در تأسیس حرکت اتجاه اسلامی شروع کرد و چندین بار زندان افتاد و با پیروزی انقلاب تونس بار دیگر به عرصه سیاست برگشت.
شیخ محمد مختار سلامی. او از فقها و مفتیان تونس و عضو فعال مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است و دارای تألیفاتی، مانند «الطب فی ضوء الایمان» است.
شیخ عثمان بطیخ. او مفتی سابق تونس و از علاقهمندان به اندیشه تقریب مذاهب اسلامی است. وی از مخالفان سرسخت اعزام جوانان تونس به سوریه جهت جنگ با نظام بشار اسد بود.
از دیگر شخصیتهای دینی بانفوذ تونس میتوان از شیخ محمد شاذلی النیفر، شیخ علی البراق (قاری معروف)، شیخ عبدالرحمن حفیان (از استادان برجسته علم قرائت) و شیخ محمد مشفر (از وعاظ معروف) یاد کرد.[۶۲]
نیز نگاه کنید به
ادیان در ژاپن؛ ادیان در کانادا؛ ادیان در چین؛ ادیان در کوبا؛ ادیان در مصر؛ ادیان در لبنان؛ ادیان در افغانستان؛ ادیان در روسیه؛ ادیان در سنگال؛ ادیان در فرانسه؛ ادیان در اسپانیا؛ ادیان در آرژانتین؛ ادیان در مالی؛ ادیان در ساحل عاج؛ ادیان در سیرالئون؛ ادیان در زیمبابوه؛ ادیان در اتیوپی؛ ادیان در سوریه؛ ادیان در اردن؛ ادیان در قطر؛ ادیان در اوکراین؛ ادیان در بنگلادش؛ ادیان در گرجستان؛ ادیان در تاجیکستان؛ ادیان در سریلانکا؛ ادیان در قزاقستان؛ ادیان در تایلند
پاورقی
[i] شایان ذکر است مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی (د۱۳۴۳ق) که شهید مطهری سخن ایشان را درباره تاریخ سده نخست هجری سند میداند، در کتاب «بررسی تاریخ از مدینه تا کربلا» حضور امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در فتح إفریقیه به هنگام خلافت عثمان تأیید میکند.[۶۳] دکتر عبدالجلیل سالم رئیس دانشگاه زیتونه تونس نیز در سفری که در دیماه ۱۳۸۹شمسی به تهران داشت، به نویسنده میگفت که نخستین سپاه مسلمانان در سال ۲۷ق به تونس وارد شد و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز در آن حضور داشتند.
[ii] دانشی اسلامی است که توجه به نتایج و فلسفه احکام شرعی و اسرار آن را دنبال میکند.
[iii] یکی از اباضیهای تونس به نگارنده میگفت: «من إباضی هستم توارثا نه عقیده و مانند شما شیعیان بهنوعی ولایتفقیه معتقدم؛ البته درست است که ما به خوارج میرسیم، ولی برای خارجی دو تفسیر است: خروج بر امام علی (ع) و خروج بر بنیامیه و ما دومی هستیم. فقه اباضی به فقه شیعه نزدیک است؛ مثلا ما خمس داریم، ولی اهل سنت ندارند؛ در نماز دستباز هستیم و در نماز صبح قنوت داریم».
[iv] القوه الکاریزمیه النبویه عند آل البیت.
[v] قرائه القرآن و تسمیعه.
[vi] جهت اطلاع بیشتر از تاریخ زیتونه میتوانید به کتاب: (معموری، طاهر؛ دانشگاه زیتونه: تاریخ فرهنگ و علوم اسلامی در دوران حکمرانی خاندان حفص و ترکان (۶۰۳ - ۱۲۰۶ ه./ ۱۱۱۷ - ۱۷۰۵م.)؛ ترجمه زهرا خسروی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۸) مراجعه فرمایید.
[vii] علامه شیخ عبدالحمید طه منیف از علماء بزرگ زیتونه بود که تحت تعقیب قرار گرفت و به الجزایر گریخت و پس از سالها به تونس بازگشت. نگارنده ایشان را کرارا ملاقات و از نزدیک خاطرات او را شنیده است. جالب است که مرحوم منیف در مقدمه کتاب داستانی خود به نام «سر المعرکه» که در سال ۱۹۵۷ میلادی چاپ شده است، بورقیبه را مجاهد بزرگ و زعیم امت میخواند.
[viii] الکلیه الزیتونیه للشریعه و اصول الدین
کتابشناسی
- ↑ قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص8.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص15.
- ↑ ابن ابی، دینار (۱۲۸۶ق). المونس فی اخبار إفریقیه و تونس(مطبعة الدولة التونسیة). تونس: الطبعة الاولی،ص20.
- ↑ عمایریه (۱۹۹۴).ص ۲۵.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص96.
- ↑ حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱،ص228.
- ↑ واقدی، محمدبن عمر (۱۹۶۶م). فتوح إفریقیه. تونس: تیجانی محمدی،ص42.
- ↑ ابویعرب، محمد بن احمد بن تمیم قیروانی (۱۹۸۶).طبقات علمای إفریقیه و تونس. تحقیق علی شابی و نعیم حسن یافی. بیجا: الدار التونسیه للنشرٌ43.
- ↑ ابن ابی، دینار (۱۲۸۶ق). المونس فی اخبار إفریقیه و تونس(مطبعة الدولة التونسیة). تونس: الطبعة الاولی،ص16.
- ↑ ابن اثیر (۱۳۸۶). ص156.
- ↑ یعقوبی (۱۴۲۲ق). تاریخ البلدان. بیروت: دارالکتب العلمیة،ص156.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص15.
- ↑ جنحانی، حبیب (۱۹۶۸م). القیروان عبر عصور ازدهار الحضارة الاسلامیة في المغرب العربي. تونس: الدار التونسیه للنشر،ص29.
- ↑ حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱،ص229.
- ↑ مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص204.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص89.
- ↑ زرکلی، خیرالدین (۱۹۸۰م). الاعلام. بیروت: دارالملایین، جلد دوم و چهارم،ص152.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص152.
- ↑ مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص243.
- ↑ واقدی، محمدبن عمر (۱۹۶۶م). فتوح إفریقیه. تونس: تیجانی محمدی،ص4/1.
- ↑ مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص70.
- ↑ مؤنس، حسین. فتح العرب للمغرب. قاهرة: مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا،ص135.
- ↑ ابویعرب، محمد بن احمد بن تمیم قیروانی (۱۹۸۶).طبقات علمای إفریقیه و تونس. تحقیق علی شابی و نعیم حسن یافی. بیجا: الدار التونسیه للنشرٌ43،ص59.
- ↑ جعفری، محمدتقی (۱۳۷۲ش). ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد ۲،ص205.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص154.
- ↑ بلعید بن حمدة، وسیله (۱۴۱۴ق). التفسیر و اتجاهاته بافریقیة من النشاة الی القرن الثامن الهجری. تونس: طبع شرکه فنون الرسم و النشر و الصحافه،ص9.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۷۵). مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ص309.
- ↑ مدیرشانهچی، کاظم (۱۳۷۴). علم الحدیث و درایه الحدیث. قم: دفتر انتشارات اسلامی،ص34.
- ↑ شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص59.
- ↑ بزیانه، حسن (۲۰۰۷م). مسائل الخلاف بین ابی حنیفه و فقهای اهل السنه من خلال کتاب الاحکام السلطانیة للمآوردی. تونس: مجلة المشکله، شماره ۵، صفحه ۸ تا ۱۳.
- ↑ بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص224.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص189.
- ↑ طویلی، احمد (۲۰۱۳م). فی آل النبی. تونس: الشرکه التونسیه للنشر و تنمیه فنون الرسم،ص4.
- ↑ جعفری، محمدتقی (۱۳۷۲ش). ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد ۲،ص272.
- ↑ بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص160.
- ↑ بنانی، عبدالحفیظ (۱۴۳۲ق). مدخل الی تاریخ التشیع فی تونس. قم: ضیاءالخفاف،ص168.
- ↑ عبدالسلام، احمد (۱۹۸۷م). مواقف اصلاحیه فی تونس قبل الحمایة. تونس: الشرکة التونسیة للتوزیع،ص82.
- ↑ ثمالی، ابوحمزة، تفسیر ابوحمزة ثمالی، عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، راجعه و قدمه محمدهادی معرفت. مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت (ع)، بیتا،ص423.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص162.
- ↑ شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص32.
- ↑ بن خوجه، محمد (۱۳۷۵ق). العمامه الخضرا. الزیتونة. شماره ۷، ص ۳۱5.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص163.
- ↑ «اخبار تونس» نشریه خبری رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در تونس در سال۱۳۹۱ .
- ↑ جنحانی، حبیب (۱۹۶۸م). القیروان عبر عصور ازدهار الحضارة الاسلامیة في المغرب العربي. تونس: الدار التونسیه للنشر،ص123.
- ↑ جعیط، هشام (۲۰۰۴م). تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه،ص163.
- ↑ ابن عاشور، محمدالعزیز (۱۹۹۱). جامع الزیتونة. المعلم و رجالة. تونس: دارسراسر للنشر،ص10.
- ↑ کعاک، عثمان (۱۳۸۷). روابط ایران و تونس در گذر زمان. ترجمه و تحقیق ستار عودی. تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی.
- ↑ شنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص90/6.
- ↑ عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص10.
- ↑ طاهر، عبدالله. الحرکة الوطنیة التونسیة (۱۸۳۰-۱۹۵۶م). تونس: منشورات دارالمعارف للطباعة و النشر، بیتا،ص218.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۷۵). مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ص358.
- ↑ غالی، بلقاسم (۱۴۱۷ق). شیخ الجامع الاعظم محمد الطاهر ابن عاشور حیاته و آثاره. بیروت: دار ابن حزم،ص39.
- ↑ عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص71.
- ↑ روزنامه الصریح (جمعه، ۱۲/۰۹/۲۰۰۸). ص۲۲.
- ↑ شنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص92/6.
- ↑ سنوسی، محمد (۱۴۰۱ق). الرحله الحجازیه تحقیق علی شنوفی. تونس: نشر الشرکه التونسیه للتوزیع،ص22.
- ↑ عیاشی، مختار (۲۰۰۳م). الزیتونه و الزیتونیون (۱۸۸۳-۱۹۵۸). تونس: مرکز النشر الجامعی و جامعة الزیتونة،ص144.
- ↑ شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال. دار سراسر للنشر، الطبعة الثالثه،ص56.
- ↑ نشنتاوی، احمد؛ زکی، خورشید؛ یونس، عبدالحمید. دائرةالمعارف الاسلامیه دارالفکر. بیجا، بیتا، جلد ۶،ص88/6.
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ خضرحسین، محمد (۱۹۷۶م). اسرار التنزیل تفسیر آیات قرآنیة کریمة(المطبعه التعاونیه). جمعه و حققه علی الرضا التونسی. تونس: ص5.
- ↑ قحة، عبدالقادر (۲۰۰۷م). الشیخ سالم بوحاجب و منهجه الاصلاحی انموذجا. تونس: الطبعة العصریة،ص3.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 147-163.
- ↑ آیتی، محمدابراهیم (1388). بررسی تاریخ از مدینه تا کربلا. تهران: شریعت.