تاریخ هنر ژاپن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « چنان كه در مبحث مربوط به نظام فرهنگي ژاپن ديديم، ژاپن در اواسط قرن سوم  و خيلي دير پاي به دوارن باستان گذاشت و دليل عمده آن هم جزيره‌اي بودن و انزواي اين كشور و عدم داشتن مرز خشكي با كشورهاي ديگر بود. با اين همه در دوران پيش از باستان و در دوران...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
چنان که در مبحث مربوط به [[نظام فرهنگی ژاپن]] دیدیم، [[ژاپن]] در اواسط قرن سوم  و خیلی دیر پای به دوارن باستان گذاشت و دلیل عمده آن هم جزیره‌ای بودن و انزوای این کشور و عدم داشتن مرز خشکی با کشورهای دیگر بود. با این همه در دوران پیش از باستان و در دوران ما قبل تاریخ این کشور ما با کشفیاتی روبرو هستیم که باید به آن‌ها هنر اطلاق کرد. نخستین این کشفیات متعلق به [[دوره جومون]] و سفالینه‌هایی است که جومون (縄文土器/Jōmon doki) نامیده می‌شود. جومون به معنی نقش ریسمان است که این نقش‌ها با فشردن و چرخاندن ریسمان روی سفال‌ها قبل از پخت و خشک کردن ایجاد می‌شد. هر چند شبهاتی در مورد عدم ارتباط [[ژاپن]] با کشورهای دیگر در این دوره مطرح شده است،<ref name=":0">Tanaka, H (2013). Nihon bijutsu zenshi Sekai kara mita mēsaku no kēfu. Kōdansha gakujutsu bunko. P57.</ref> اما غالبا گفته می‌شود، تا قبل از دوران باستان [[ژاپن]] به خاطر عدم ارتباط با جهان خارج هنر خاص خود را توسعه بخشید. قدیمی‌ترین سفالینه‌های [[دوره جومون|جومون]] کشف شده متعلق به 12 هزار سال پیشند و از این حیث قدیمی‌ترین سفالینه‌های کشف شده در جهان هم به حساب می‌آیند.<ref name=":0" />


عدم ارتباط با جهان خارج باعث شد تا [[دوره جومون]] بسیار طولانی شود و تا قرن 10 ق م ادامه پیدا کند و این زمانی است که ما شاهد کشف نوعی دیگر از سفال با نام یایویی (弥生土器/Yayoi doki) هستیم. این سفال‌ها نام خود را از نام محل کشف خود، جایی در [[توکیو]]<nowiki/>ی امروزی گرفته‌اند. بر خلاف [[دوره جومون]] که ده هزار سال طول کشید، [[دوره یایویی]] کوتاه بود و اواسط قرن سوم به پایان رسید. دلیل کوتاه بودنش هم بی شک شکل گیری ارتباط این کشور با خاک اصلی آسیا یا به عبارت دقیق‌تر [[چین]] و شبه جزیره کره بود. قدیمی‌ترین نمونه‌ها از سفال‌های یایویی کشف شده هم مربوط به [[ژاپن]] غربی است، جایی که به لحاظ جغرافیایی به [[چین]] و کره نزدیک‌تر است.


چنان كه در مبحث مربوط به نظام فرهنگي [[ژاپن]] ديديم، ژاپن در اواسط قرن سوم  و خيلي دير پاي به دوارن باستان گذاشت و دليل عمده آن هم جزيره‌اي بودن و انزواي اين كشور و عدم داشتن مرز خشكي با كشورهاي ديگر بود. با اين همه در دوران پيش از باستان و در دوران ما قبل تاريخ اين كشور ما با كشفياتي روبرو هستيم كه بايد به آنها هنر اطلاق كرد. نخستين اين كشفيات متعلق به [[دوره جومون]] و سفالينه‌هايي است كه جومون[1] ناميده مي‌شود. جومون به معني نقش ريسمان است كه اين نقش‌ها با فشردن و چرخاندن ريسمان روي سفال‌ها قبل از پخت و خشك كردن ایجاد مي‌شد. هر چند شبهاتي در مورد عدم ارتباط ژاپن با كشورهاي ديگر در اين دوره مطرح شده است (تاناكا، 2013: 57)، اما غالبا گفته مي‌شود، تا قبل از دوران باستان ژاپن به خاطر عدم ارتباط با جهان خارج هنر خاص خود را توسعه بخشيد. قديمي‌ترين سفالينه‌هاي جومون كشف شده متعلق به 12 هزار سال پيشند و از اين حيث قديمي‌ترين سفالينه‌هاي كشف شده در جهان هم به حساب مي‌آيند (همان: 57).
در [[دوره یایویی]] علاوه بر سفالینه‌های یایویی، ما شاهد کاربرد فلز هستیم که در این میان ساخته شدن اشیائی مفرغی را که در جشن‌ها استفاده می‌شد، می‌شود مرتبط با هنر دانست. این اشیاء شامل نیزه مفرغی، شمشیر مفرغی و ناقوس مفرغی موسوم به دوتاکو (銅鐸/Dōtaku) بود.<ref name=":1">Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P21.</ref> برخی از این ناقوس‌های مفرغی دارای نقوشی چون آهو و شکارچی، ماهیگیر، افرادی در حال کوبیدن برنج و چند نفر در حال نزاع بودند.<ref name=":1" />


عدم ارتباط با جهان خارج باعث شد تا دوره جومون بسيار طولاني شود و تا قرن 10 ق م ادامه پيدا كند و این زماني است كه ما شاهد كشف نوعي ديگر از سفال با نام يايويي[2] هستيم. اين سفال‌ها نام خود را از نام محل كشف خود، جايي در توكيوي امروزي گرفته‌اند. بر خلاف دوره جومون كه ده هزار سال طول كشيد، دوره يايويي كوتاه بود و اواسط قرن سوم به پايان رسيد. دليل كوتاه بودنش هم بي شك شكل گيري ارتباط اين كشور با خاك اصلي آسيا يا به عبارت دقيق‌تر چين و شبه جزيره كره بود. قديمي‌ترين نمونه‌ها از سفال‌هاي يايويي كشف شده هم مربوط به ژاپن غربي است، جايي كه به لحاظ جغرافيايي به چين و كره نزديك‌تر است.
=== [[هنر ژاپن در دوران باستان|هنر در دوران باستان]] ===
دوران باستان در [[ژاپن]] از اواسط قرن سوم تا پایان قرن دوازدهم به درازا کشید. شروع این دوران با پیدایش گورتل‌های عظیم موسوم به [[دوره کوفون|کوفون]] همراه بود. در میان گورتوشه‌های کشف شده از این گورتل‌ها، اقلامی چون لگام اسب، شمشیر، اقلام سنگی، مهره‌ها، اقلام فلزی، سفال و... وجود دارد، اما آنچه بیش از همه نماد هنر این دوره شده، سفال‌های موسوم به هانیوا (埴輪/Haniwa) است. هانیوا سفال‌هایی با پخت ساده بودند که اطراف سطح بالایی گورتل چیده می‌شدند، ابتدا شکل استوانه‌ای ساده داشتند، اما به مرور شکل حیوانات جز پرندگان و اشکال انسان‌ها به آن اضافه شد. اشکال انسانی آن شامل پرورش دهندگان باز، مهترها، کشاورزان، سربازان زره پوش، بانوان پریستار، زنان درباری و خنیاگران و رقصندگانی بودند با حالتی که گویی دارند برای درگذشتگان برنامه‌ای اجرا می‌کنند.<ref>بیکر، استنلی (1384). [[هنر ژاپن]]. ترجمه نسترن پاشايی، [https://matnpub.ir/ انتشارات فرهنگستان هنر]. ص35.</ref>


در دوره يايويي علاوه بر سفالينه‌هاي يايويي، ما شاهد كاربرد فلز هستيم كه در اين ميان ساخته شدن اشيائي مفرغي را كه در جشن‌ها استفاده مي‌شد، مي‌شود مرتبط با هنر دانست. اين اشياء شامل نيزه مفرغي، شمشير مفرغي و ناقوس مفرغي موسوم به دوتاكو[3] بود (ياماكاوا، 2010: 21). برخي از اين ناقوس‌هاي مفرغي داراي نقوشي چون آهو و شكارچي، ماهيگير، افرادي در حال كوبيدن برنج و چند نفر در حال نزاع بودند (همان: 21).
بعد از [[دوره کوفون]]، [[دوره آسوکا|دوران آسوکا]] (710-592 م) فرا رسید. در این دوران ما شاهد ورود رسمی [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] به [[ژاپن]] (592 م) هستیم، واقعه‌ای که تأثیری شگرف بر هنر [[ژاپن]] داشت. از فرهنگ این دوران هم با نام فرهنگ آسوکا (645-538 م) و فرهنگ هاکوهو (710-645) نام می‌برند که فرهنگی با محوریت [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] است، اما بر خلاف دوران تاریخی آسوکا دوران فرهنگی آن نه از سال 592 که از 538 شروع می‌شود. چنان که تاناکا (2013) هم اشاره می‌کند، [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] برای ژاپنی‌ها از تندیس‌های بودایی شروع شد.<ref>Tanaka, H (2013). Nihon bijutsu zenshi Sekai kara mita mēsaku no kēfu. Kōdansha gakujutsu bunko. P70.</ref> بنابراین در این دوره ما شاهد نخستین تندیس‌های بودایی ساخته شده در [[ژاپن]] هستیم. همچنین هنر این دوران که شامل [[معماری در ژاپن|معماری]]، پیکر تراشی، [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] و [[صنایع دستی در ژاپن|صنایع دستی]] بود، عمدتا با محوریت هنر بودایی انجام می‌شد. برای مثال برای اولین بار در این دوره ما شاهد ساخت معابد بودایی در [[ژاپن]] هستیم که نخستین آن معبد آسوکا (飛鳥寺/Asuka dera: در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم م ساخته شد) بود. یکی دیگر از معابدی که در این دوره ساخته شد، معبد هوریوجی است، معبدی که 1993 در [[آثار فرهنگی، تاريخی و طبيعی ثبت شده ژاپن در ميراث جهانی|فهرست میراث جهانی یونسکو]] به ثبت رسید و در بردارنده میراث فرهنگی زیادی از تندیس‌های بودا، صنایع دستی مرتبط با [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] و نقاشی‌های دیواری متعلق به [[دوره آسوکا|دوران آسوکا]] و [[دوره نارا|نارا]] است.


== 1-2 هنر در دوران باستان ==
از فرهنگ [[دوره نارا]] (794-710) با نام فرهنگ تِنپیو (749-729) نام می‌برند. ویژگی‌های فرهنگ و هنر در [[دوره نارا]]، شکل گیری فرهنگ اشرافی عالی با محوریت شهر هِیجوکیو (平城京/Hējōkyō) پایتخت کشور در [[دوره نارا]]، تأثیر پذیری شدید از فرهنگ تانگ (唐/Tang(618-907)) [[چین]]، داشتن رنگ و بویی جهانی و فرهنگی بودایی بر پایه اندیشه چینگوکوکّا (鎮護国家/Chingo Kokka) است.<ref>Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P55.</ref> [[ژاپن]] آموختن از [[چین]] را از [[دوره آسوکا]] شروع کرد و در [[دوره نارا]] ادامه داد که [[دوره نارا]] مصادف با [[چین]] [[سلسله تانگ|دوره تانگ]] بود. در این زمان [[ژاپن]] هیأت‌هایی به چانگ‌آن (長安/Chang an) پایتخت تانگ می‌فرستاد، شهری که مقصد نهایی کاروان‌های [[نقش جاده ی ابریشم در مبادلات فرهنگی ایران و چین|جاده ابریشم]] و به نوعی شهری جهانی بود. بنابراین فرهنگ و هنر [[دوره نارا]] از طریق [[نقش جاده ی ابریشم در مبادلات فرهنگی ایران و چین|جاده ابریشم]] و به واسطه [[چین]] تا حدودی رنگ و بویی از فرهنگ عمده دیگر جهان آن زمان یعنی ایران و هند گرفت. از طرف دیگر در این زمان اندیشه چینگوکوکّا وجود داشت، اندیشه‌ای که معتقد بود [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] قدرتی دارد که می‌تواند ملت را متحد و آرامش را در کشور برقرار کند، بنابراین به این آیین اهمیت زیادی داده و باعث رونق فرهنگ و هنر بودایی شد. شوتوکو تایشی یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های [[تاریخ ژاپن]] پیرو چنین اندیشه‌ای بود و با تکیه بر این اندیشه سعی در اتحاد ملی [[ژاپن]] نمود، بنابراین می‌شود او را رهبر رواج شیوه‌های نو در هنر و [[فرهنگ ژاپنی|فرهنگ ژاپن]] هم به حساب آورد.<ref>Morton,W Scott (2005). Japan It’s History and Culture. Forth Edition, [https://www.mheducation.com/ Mc Graw Hill Inc]. P21.</ref>
دوران باستان در ژاپن از اواسط قرن سوم تا پايان قرن دوازدهم  به درازا كشيد. شروع اين دوران با پيدايش گورتل‌هاي عظيم موسوم به كوفون همراه بود. در ميان گورتوشه‌هاي كشف شده از اين گورتل‌ها، اقلامي چون لگام اسب، شمشير، اقلام سنگي، مهره‌ها، اقلام فلزي، سفال و ... وجود دارد، اما آنچه بيش از همه نماد هنر اين دوره شده، سفال‌هاي موسوم به هانيوا[4] است. هانيوا سفال‌هايي با پخت ساده بودند كه اطراف سطح بالايي گورتل چيده مي‌شدند، ابتدا شكل استوانه‌اي ساده داشتند، اما به مرور شكل حيوانات جز پرندگان و اشكال انسان‌ها به آن اضافه شد. اشكال انساني آن شامل پرورش دهندگان باز، مهترها، كشاورزان، سربازان زره پوش، بانوان پريستار، زنان درباري و خنياگران و رقصندگاني بودند با حالتي كه گويي دارند براي درگذشتگان برنامه‌اي اجرا مي‌كنند (استنلي بيكر، 1384: 35).


بعد از دوره كوفون، دوران آسوكا (710-592 م) فرا رسيد. در اين دوران ما شاهد ورود رسمي آيين بودايي به ژاپن (592 م) هستيم، واقعه‌اي كه تأثيري شگرف بر [[هنر ژاپن]] داشت. از فرهنگ اين دوران هم با نام فرهنگ آسوكا (645-538 م) و فرهنگ هاكوهو (710-645) نام مي‌برند كه فرهنگي با محوريت آيين بودايي است، اما بر خلاف دوران تاريخي آسوكا دوران فرهنگي آن نه از سال 592 كه از 538 شروع مي‌شود. چنان كه تاناكا (2013) هم اشاره مي‌كند، آيين بودايي براي ژاپني‌ها از تنديس‌هاي بودايي شروع شد (تاناكا، 2013: 70). بنابراين در اين دوره ما شاهد نخستين تنديس‌هاي بودايي ساخته شده در ژاپن هستيم. همچنين هنر اين دوران كه شامل معماري، پيكر تراشي، نقاشي و صنايع دستي بود، عمدتا با محوريت هنر بودايي انجام مي‌شد. براي مثال براي اولين بار در اين دوره ما شاهد ساخت معابد بودايي در ژاپن هستيم كه نخستين آن معبد آسوكا[5] بود. يكي ديگر از معابدي كه در اين دوره ساخته شد، معبد هوريوجي است، معبدي كه 1993 در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيد و در بردارنده ميراث فرهنگي زيادي از تنديس‌هاي بودا، صنايع دستي مرتبط با آيين بودايي و نقاشي‌هاي ديواري متعلق به دوران آسوكا و نارا است.
در [[دوره نارا]] ما شاهد نگارش نخستین کتاب‌های ژاپنی هستیم که در فصل مربوط به [[نظام فرهنگی ژاپن|نظام فرهنگی]] به آن اشاره شد. در زمینه [[معماری در ژاپن|معماری]] و پیکر تراشی، بارزترین آثار این دوره معبد تودایجی و ساخت تندیس بودای بزرگ در این معبد بود که همان طور که در بحث فرهنگ هم اشاره شد، تلاش ژاپنی‌ها برای کسب جایگاهی به عنوان یک ملت مستقل بود.<ref>Murayama, I. (1998). Nihon kodai bunka no kēsē: Kenzui-tō ryūgakusē no Baai, Tokushū: Kyōdō kenkyū hōkoku: Kindai nihon ni okeru bunka Bunmē no Imēji, Hokkai gakuen daigaku jinbun ronshū. 10 gō. P90.</ref>


از فرهنگ [[دوره نارا]] (794-710) با نام فرهنگ تِنپيو (749-729) نام مي‌برند. ويژگي‌هاي فرهنگ و هنر در دوره نارا، شكل گيري فرهنگ اشرافي عالي با محوريت شهر هِیجوكيو[6] پايتخت كشور در دوره نارا، تأثير پذيري شديد از فرهنگ تانگ[7] چين، داشتن رنگ و بويي جهاني و فرهنگي بودايي بر پايه انديشه چينگوكوكّا[8] است (ياماكاوا، 2010: 55). ژاپن آموختن از چين را از دوره آسوكا شروع كرد و در دوره نارا ادامه داد كه دوره نارا مصادف با چين دوره تانگ بود. در اين زمان ژاپن هيأت‌هايي به چانگ‌آن[9] پايتخت تانگ مي‌فرستاد، شهري كه مقصد نهايي كاروان‌هاي جاده ابريشم و به نوعي شهري جهاني بود. بنابراين فرهنگ و هنر دوره نارا از طريق جاده ابريشم و به واسطه چين تا حدودي رنگ و بويي از فرهنگ عمده ديگر جهان آن زمان يعني ايران و هند گرفت. از طرف ديگر در اين زمان انديشه چينگوكوكّا وجود داشت، انديشه‌اي كه معتقد بود آيين بودايي قدرتي دارد كه مي‌تواند ملت را متحد و آرامش را در كشور برقرار كند، بنابراين به اين آيين اهميت زيادي داده و باعث رونق فرهنگ و هنر بودايي شد. شوتوكو تايشي يكي از برجسته‌ترين شخصيت‌هاي تاريخ ژاپن پيرو چنين انديشه‌اي بود و با تكيه بر اين انديشه سعي در اتحاد ملي ژاپن نمود، بنابراين مي‌شود او را رهبر رواج شيوه‌هاي نو در هنر و فرهنگ ژاپن هم به حساب آورد (مرتون، 2005: 21).
سال 894 در دوره هیان سال پایانی اعزام هیأت‌های ژاپنی به [[چین]] [[سلسله تانگ|دوره تانگ]] برای آموختن از آن کشور بود. در واقع در این زمان [[ژاپن]] بعد از چند قرن آموختن از [[چین]] در پی [[ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه|ژاپنی کردن فرهنگ]] و هنر بر آمد. بارزترین نمود [[ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه|ژاپنی کردن فرهنگ]] هم ابداع خط خاص [[ژاپن]] یعنی کانا بود که همراه با خط اخذ شده از [[چین]] یعنی کانجی امروزه هم برای نگارش مورد استفاده قرار می‌گیرد. با استفاده از این خط شاهکارهایی ادبی نوشته شد که بارزترین آن‌ها «داستان گنجی» و «ماکورانوسوشی» (『枕草子』/Makura no Sōshi) هستند. بنابراین سال 894 را مبنای تقسیم بندی تاریخ فرهنگ [[دوره هیان]] قرار می‌دهند. سال‌های قبل از 894 یعنی از 794 تا 894 را هیان پیشین و سال‌های بعد آن یعنی از 894 تا 1185 را هیان پسین می‌گویند که هیان پسین دوران [[ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه|ژاپنی کردن فرهنگ]] و هنر بود.


در دوره نارا ما شاهد نگارش نخستين كتاب‌هاي ژاپني هستيم كه در فصل مربوط به نظام فرهنگي به آن اشاره شد. در زمينه معماري و پيكر تراشي، بارزترين آثار اين دوره معبد تودایجي و ساخت تنديس بوداي بزرگ در اين معبد بود كه همان طور كه در بحث فرهنگ هم اشاره شد، تلاش ژاپني‌ها براي كسب جايگاهي به عنوان يك ملت مستقل بود (موراياما، 1998: 90).  
[[دوره هیان]] پیشین را معمولا به دو دوره فرهنگ توفو (سبک تانگ) و فرهنگ کونین-جوگان تقسیم می‌کنند. ویژگی این دوره چنانکه در نام توفو یعنی سبک تانگ هم پیدا است، ادامه تأثیر پذیری از [[فرهنگ چینی|فرهنگ چین]] است. ما در این دوره با دو راهب بزرگ بودایی با نام‌های سایچو و کوکای روبرو هستیم که بعد از برگشتن از [[چین]]، آموزه‌هایی جدید از [[آیین بودا|بودایی]] مطرح کردند بطوری که از [[آیین بودا|بودایی]] این دوران با نام [[آیین بودا|بودایی]] هیان نام برده می‌شود که در مقابل [[آیین بودا در ژاپن|بودایی]] نارا قرار می‌گیرد. [[آیین بودا|بودایی]] هیان از [[آیین بودا در ژاپن|بودایی]] نارا عملی‌تر و فهمش برای عامه مردم‌تر راحت بود، بنابراین علاوه بر اشراف عامه مردم هم به آن نزدیک شدند. دوری مراکز بودایی جدید از شهر و تأکید آن‌ها بر ریاضت و عبادت در کوهستان هم به این مردمی شدن کمک می‌کرد. تأثیراتی را که این بودایی جدید بر فرهنگ و هنر گذاشت، خصلت اصلی هنر هیان پیشین می‌دانند.


سال 894  در دوره هيان سال پاياني اعزام هيأت‌هاي ژاپني به چين دوره تانگ براي آموختن از آن كشور بود. در واقع در اين زمان ژاپن بعد از چند قرن آموختن از چين در پي ژاپني كردن فرهنگ و هنر بر آمد. بارزترين نمود ژاپني كردن فرهنگ هم ابداع خط خاص ژاپن يعني كانا بود كه همراه با خط اخذ شده از چين يعني كانجي امروزه هم براي نگارش مورد استفاده قرار مي‌گيرد. با استفاده از اين خط شاهكارهايي ادبي نوشته شد كه بارزترين آنها «داستان گنجي» و «ماكورانوسوشي»[10] هستند. بنابراين سال 894  را مبناي تقسيم بندي تاريخ فرهنگ دوره هيان قرار مي‌دهند. سال‌هاي قبل از 894 يعني از 794 تا 894 را هيان پيشين و سال‌هاي بعد آن يعني از 894 تا 1185 را هيان پسين مي‌گويند كه هيان پسين دوران ژاپني كردن فرهنگ و هنر بود.
[[دوره هیان|هیان]] پسین خود به دو فرهنگ کوکوفو یا سبک ملی (قرن 10 تا 12 م) و اینسِی‌کی (نیمه دوم قرن 11 تا پایان قرن 12 م) تقسیم می‌شود. ویژگی اصلی دوره فرهنگ کوکوفو همان طور که از نامش پیداست، ژاپنی کردن تمامی هنرها از جمله خطاطی، [[نقاشی ژاپن|نقاشی]]، پیکر تراشی، معبد سازی و... بود. ویژگی‌های اصلی هنر این دوران، هضم و درک هنر اخذ شده از [[چین]] و... و هماهنگ نمودنش با ذوق و طبع ژاپنی به عبارتی [[ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه|ژاپنی کردنش]] بود. همچنین رواج اندیشه پاک بوم (浄土思想/Jōdo shisō) یا بهشت [[آیین بودا|بودایی]] در میان اشراف و مردم عادی تأثیر زیادی بر هنر داشت به طوری که جرج سنسوم (George Sansom(1883-1965)) سیاستمدار انگلیسی و محقق تاریخ و [[فرهنگ ژاپنی|فرهنگ ژاپن]] عقیده داشت که این تأثیر دین را به هنر و هنر را به دین بدل کرد.<ref>بیکر، استنلی (1384). هنر ژاپن. ترجمه نسترن پاشايی. [https://matnpub.ir/ انتشارات فرهنگستان هنر]. ص93.</ref>


دوره هيان پيشين را معمولا به دو دوره فرهنگ توفو (سبك تانگ) و فرهنگ كونين-جوگان تقسيم مي‌كنند. ويژگي اين دوره چنانكه در نام توفو يعني سبك تانگ هم پيدا است، ادامه تأثير پذيري از فرهنگ چين است. ما در اين دوره با دو راهب بزرگ بودايي با نام‌هاي سايچو و كوكاي روبرو هستيم كه بعد از برگشتن از چين، آموزه‌هايي جديد از بودايي مطرح كردند بطوري كه از بودايي اين دوران با نام بودايي هيان نام برده مي‌شود كه در مقابل بودايي نارا قرار مي‌گيرد. بودايي هيان از بودايي نارا عملي‌تر و فهمش براي عامه مردم‌تر راحت بود، بنابراين علاوه بر اشراف عامه مردم هم به آن نزديك شدند. دوري مراكز بودايي جديد از شهر و تأكيد آنها بر رياضت وعبادت در كوهستان هم به اين مردمي شدن كمك مي‌كرد. تأثيراتي را كه اين بودايي جديد بر فرهنگ و هنر گذاشت، خصلت اصلي هنر هيان پيشين مي‌دانند.
اینسِی (院政/Insei) نوعی نظام سیاسی بود که در اواخر [[دوره هیان]] معمول شد. در این نظام سیاسی امپراتوران با کناره‌گیری از قدرت وارث خود را بر تخت می‌نشاندند و خود تارک دنیا می‌شدند. اما برغم کناره گیری از قدرت، این امپراتوران با اعمال نفوذ در جانشینان بی تجربه خود عملا باز هم قدرت را در دست داشتند. این نوع نظام سیاسی باعث شکل گیری فرهنگی خاص شد که به آن فرهنگ دوره اینسِی یا فرهنگ اینسی‌کی می‌گویند. ویژگی اصلی فرهنگ این دوره گسترش اندیشه پاک بوم [[آیین بودا|بودایی]]، خلق داستان‌های تاریخی و حماسی و شکوفایی نقاشی‌های طوماری موسوم به ئه‌ماکیمونو (絵巻物/Emakimono) بود.


هيان پسين خود به دو فرهنگ كوكوفو يا سبك ملي (قرن 10 تا 12 م) و اينسِی‌كي (نيمه دوم قرن 11 تا پايان قرن 12 م) تقسيم مي‌شود. ويژگي اصلي دوره فرهنگ كوكوفو همان طور كه از نامش پيداست، ژاپني كردن تمامي هنرها از جمله خطاطي، نقاشي، پيكر تراشي، معبد سازي و ... بود. ويژگي‌هاي اصلي هنر اين دوران، هضم و درك هنر اخذ شده از چين و ... و هماهنگ نمودنش با ذوق و طبع ژاپني به عبارتي ژاپني كردنش بود. همچنين رواج انديشه پاك بوم[11] يا بهشت بودايي در ميان اشراف و مردم عادي تأثير زيادي بر هنر داشت به طوري كه جرج سنسوم[12] سياستمدار انگليسي و محقق تاريخ و فرهنگ ژاپن عقيده داشت كه اين تأثير دين را به هنر و هنر را به دين بدل كرد (استنلي بيكر، 1384: 93).  
به طور کلی ما در [[دوره هیان]] با جریان [[ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه|ژاپنی کردن فرهنگ]] و هنر روبرو هستیم که این جریان منجر به ایجاد عصری طلایی در هنر [[ژاپن]] و خلق شاهکارهای بی بدیل هنری از ادبی گرفته تا [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] و پیکر تراشی شد. بسیاری از آثار این دوره به عنوان شاهکارهای هنر [[ژاپن]]، امروزه جزو گنجینه‌های ملی [[ژاپن]] به حساب می‌آیند.


اينسِی[13] نوعي نظام سياسي بود كه در اواخر دوره هيان معمول شد. در اين نظام سياسي امپراتوران با كناره‌گيري از قدرت وارث خود را بر تخت مي‌نشاندند و خود تارك دنيا مي‌شدند. اما برغم كناره گيري از قدرت، اين امپراتوران با اعمال نفوذ در جانشينان بي تجربه خود عملا باز هم قدرت را در دست داشتند. اين نوع نظام سياسي باعث شكل گيري فرهنگي خاص شد كه به آن فرهنگ دوره اينسِی يا فرهنگ اينسی‌كي مي‌گويند. ويژگي اصلي فرهنگ اين دوره گسترش انديشه پاك بوم بودايي، خلق داستان‌هاي تاريخي و حماسي و شكوفايي نقاشي‌هاي طوماري موسوم به ئه‌ماكیمونو[14] بود.
=== [[هنر ژاپن در سده های میانی|هنر در سده‌های میانی]] ===
سده‌های میانی با یک تغییر بزرگ نسبت به دوران باستان در [[تاریخ ژاپن]] شروع شد و آن انتقال قدرت سیاسی از دربار امپراتور به طبقه جنگجویان ([[سامورایی ها در تاریخ ژاپن|سامورایی‌ها]]<nowiki/>ی یا بوشی‌ها) بود. با این همه این انتقال قدرت به معنی پایان دربار [[امپراتوری در ژاپن|امپراتوری]] نبود، بلکه [[امپراتوری در ژاپن|امپراتور]] همچنان در [[کیوتو]] دربار خود را حفظ کرد و هر چند قدرت سیاسی نداشت، اما به لحاظ فرهنگی و اجتماعی جایگاهی ممتاز داشت. این چنین به مدت هفت قرن و تا زمان اعاده قدرت سیاسی به [[امپراتوری در ژاپن|امپراتور]] در جریان اصلاحات میجی، این کشور شاهد نظام سیاسی بی بدیلی در جهان شد که همزمان شاهد دو دربار بود.


به طور كلي ما در دوره هيان با جريان ژاپني كردن فرهنگ و هنر روبرو هستيم كه اين جريان منجر به ايجاد عصري طلايي در هنر ژاپن و خلق شاهكارهاي بي بديل هنري از ادبي گرفته تا نقاشي و پيكر تراشي شد. بسياري از آثار اين دوره به عنوان شاهكارهاي هنر ژاپن، امروزه جزو گنجينه‌هاي ملي ژاپن به حساب مي‌آيند.
وجود دو دربار تأثیر خود را بر فرهنگ و هنر این دوران هم گذاشت. بنابراین فرهنگ [[دوره کاماکورا]] (1333-1185) که نخستین دوره تاریخی سده‌های میانی [[تاریخ ژاپن]] است، به فرهنگ بوکه، فرهنگ کوگه و فرهنگ بودایی تقسیم می‌شود. فرهنگ و هنر بوکه چیزی متعلق به دربار [[امپراتوری در ژاپن|امپراتوری]] و اشراف [[کیوتو]] و در واقع همان [[هنر ژاپن در دوران باستان|هنر سنتی دوران باستان]] بود که اکنون دربار و اشراف میراث دار بودند. اما هنر بوکه، هنری نو بود که حامیان و حاملین آن جنگجویان یعنی حاکمان سیاسی نو ظهور بودند. به گفته استنلی بیکر (1384) ، فرهنگ نظامی شکل گرفته در این دوران هیچ شباهتی به هر چیز دیگری نداشت که [[ژاپن]] یا [[چین]] تا آن زمان پدید آورده بودند. بنیادش بر وفاداری و افتخار بود که فرد همواره آماده بود در راهش جان فدا کند.<ref>بیکر، استنلی (1384). هنر ژاپن. ترجمه نسترن پاشايی. [https://matnpub.ir/ انتشارات فرهنگستان هنر]. ص152.</ref> بنابراین همان طور که تسودا و گراهام (2009) هم اشاره می‌کنند، طبیعی بود که هنر این دوران در بر گیرنده جنبه‌های مختلف باشد و آگاهی ملی در آن توصیف شود.<ref>Tsuda, N. Graham, P (2009). A history of Japanese art: from prehistory to the taisho period. [https://www.tuttlepublishing.com/ Tuttle publishing]. P157.</ref>


== 1-3 هنر در سده‌هاي مياني ==
نفوذ و گسترش هنر از پایتخت به مناطق از ویژگی‌های هنر این دوران است، کما اینکه اصولا از سده‌های میانی به عنوان پلی میان [[هنر ژاپن در دوران باستان|هنر اشرافی دوران باستان]] و [[هنر ژاپن در دوران مدرن نخستين|هنر مردمی دوران مدرن]] نخستین یاد می‌شود. هر چند نفوذ هنر به مناطق را می‌توان تا حدودی نتیجه سر بر افراشتن طبقه جنگجو در برابر اشراف دربار [[کیوتو]] دانست، اما مسأله تأثیر گذار دیگری هم در این امر وجود داشت و آن بودایی [[دوره کاماکورا]] است. ما در این دوره شاهد هستیم که شش راهب معروف یعنی هونِن، شینرای، ایپّن، نیچیرِن، ئه‌سای و دوگِن شش فرقه جدید بودایی رواج می‌دهند که وجه مشترک همه آن‌ها عمل‌گرایی و ساده بودن است. برای مثال در این فرقه‌ها رهرو با اعمال ساده‌ای چون ذکر گفتن و تمرکز و نشستن به شیوه ذن می‌توانست به روشن شدگی و اشراق برسد. این سادگی باعث جذب بیشتر طبقه جنگجو و حتی مردم عادی به [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] جدید شد که خود منجر به ازدیاد ساخت معابد بودایی در مناطق شد که این ازدیاد به نوبه خود توسعه هنرهایی چون [[معماری در ژاپن|معماری]] معابد بودایی، پیکرتراشی تندیس بوداها، نقاشی‌های دیوار معابد، [[صنایع دستی در ژاپن|صنایع دستی]] مرتبط با [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] و... را در پی داشت.
سده‌هاي مياني با يك تغيير بزرگ نسبت به دوران باستان در تاريخ ژاپن شروع شد و آن انتقال قدرت سياسي از دربار امپراتور به طبقه جنگجويان )سامورايي‌هاي يا بوشي‌ها( بود. با اين همه اين انتقال قدرت به معني پايان دربار امپراتوري نبود، بلكه امپراتور همچنان در كيوتو دربار خود را حفظ كرد و هر چند قدرت سياسي نداشت، اما به لحاظ فرهنگي و اجتماعي جايگاهي ممتاز داشت. اين چنين به مدت هفت قرن و تا زمان اعاده قدرت سياسي به امپراتور در جريان اصلاحات ميجي، اين كشور شاهد نظام سياسي بي بديلي در جهان شد كه همزمان شاهد دو دربار بود.


وجود دو دربار تأثير خود را بر فرهنگ و هنر اين دوران هم گذاشت. بنابراين فرهنگ دوره كاماكورا (1333-1185) كه نخستين دوره تاريخي سده‌هاي مياني تاريخ ژاپن است، به فرهنگ بوكه، فرهنگ كوگه و فرهنگ بودايي تقسيم مي‌شود. فرهنگ و هنر بوكه چيزي متعلق به دربار امپراتوري و اشراف كيوتو و در واقع همان هنر سنتي دوران باستان بود كه اكنون دربار و اشراف ميراث دار بودند. اما هنر بوكه، هنري نو بود كه حاميان و حاملين آن جنگجويان يعني حاكمان سياسي نو ظهور بودند. به گفته استنلي بيكر (1384) ، فرهنگ نظامي شكل گرفته در اين دوران هيچ شباهتي به هر چيز ديگري نداشت كه ژاپن يا چين تا آن زمان پديد آورده بودند. بنيادش بر وفاداري و افتخار بود كه فرد همواره آماده بود در راهش جان فدا كند (همان: 152). بنابراين همان طور كه تسودا و گراهام (2009) هم اشاره مي‌كنند، طبيعي بود كه هنر اين دوران در بر گيرنده جنبه‌هاي مختلف باشد و آگاهي ملي در آن توصيف شود (تسودا و گراهام، 2009: 157).
در بین این شش راهب معروف ئه‌سای و دوگن آیین ذن را در [[ژاپن]] رواج دادند که تحت تأثیر آرمان‌های ذن، سبکی جدید از هنر پدید آمد که کاملا متفاوت از هنری بودایی بود که تا آن زمان وجود داشت. این هنر در اواخر [[دوره کاماکورا]] و دوره بعدی یعنی [[دوره موروماچی]] شکوفا شد.<ref>Tsuda, N. Graham, P (2009). A history of Japanese art: from prehistory to the taisho period. [https://www.tuttlepublishing.com/ Tuttle publishing]. P162.</ref> از سوی دیگر این دو راهب هر دو دانش آموخته [[چین]] دوره [[سلسله های سونگ، لیائو، جین و شیای غربی|دودمان سونگ]] (宋/Song(960-1279)) بودند و ذن را هم از [[چین]] به [[ژاپن]] آوردند. ارتباط با [[چین]] که در هیان پسین بریده شد، مجددا در [[دوره کاماکورا]] و البته نه به شکل رسمی برقرار و این ارتباط منجر به تأثیر هنر سونگ بر هنر [[ژاپن]] شد که خود یکی دیگر از ویژگی هنر [[دوره کاماکورا|کاماکورا]] است. نمونه بارز آن را می‌شود در بازسازی معبد تودایجی در [[دوره نارا|نارا]] دید. این معبد در [[دوره نارا]] ساخته، اما بعد از آتش‌سوزی و تخریب آن مجددا در [[دوره کاماکورا]] بازسازی شد که این بار سبک ساخت آن کاملا متأثر از [[معماری بنای قصرها و کاخ ها در چین|معماری چین]] بود. در همین مراودات با [[چین]] هم سبک‌های سفالگری تازه از [[چین]] اخذ شد.


نفوذ و گسترش هنر از پايتخت به مناطق از ويژگي‌هاي هنر اين دوران است، كما اينكه اصولا از سده‌هاي مياني به عنوان پلي ميان هنر اشرافي دوران باستان و هنر مردمي دوران مدرن نخستين ياد مي‌شود. هر چند نفوذ هنر به مناطق را مي‌توان تا حدودي نتيجه سر بر افراشتن طبقه جنگجو در برابر اشراف دربار كيوتو دانست، اما مسأله تأثير گذار ديگري هم در اين امر وجود داشت و آن بودايي دوره كاماكورا است. ما در اين دوره شاهد هستيم كه شش راهب معروف يعني هونِن، شينراي، ايپّن، نيچیرِن، ئه‌ساي و دوگِن شش فرقه جديد بودايي رواج مي‌دهند كه وجه مشترك همه آنها عمل‌گرايي و ساده بودن است. براي مثال در اين فرقه‌ها رهرو با اعمال ساده‌اي چون ذكر گفتن و تمركز و نشستن به شيوه ذن مي‌توانست به روشن شدگي و اشراق برسد. اين سادگي باعث جذب بيشتر طبقه جنگجو و حتي مردم عادي به آيين بودايي جديد شد كه خود منجر به ازدياد ساخت معابد بودايي در مناطق شد كه اين ازدياد به نوبه خود توسعه هنرهايي چون معماري معابد بودايي، پيكرتراشي تنديس بوداها، نقاشي‌هاي ديوار معابد، صنايع دستي مرتبط با آيين بودايي و ... را در پي داشت.  
در زمینه [[نقاشی ژاپن|نقاشی]]، نقاشی‌های طوماری در این دوره بیشتر به سمت ترسیم زندگی جنگجویان گرایش یافتند. همچنین در این دوره [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] تک چهره یا پرتره هم رواج یافت که آن هم بی تأثیر از آیین ذن نبود، چرا که راهبان بودایی در خلوت تصویر استادشان را جلو خود قرار می‌دادند و به زیارت آن می‌پرداختند.


در بين اين شش راهب معروف ئه‌ساي و دوگن آيين ذن را در ژاپن رواج دادند كه تحت تأثير آرمان‌هاي ذن، سبكي جديد از هنر پديد آمد كه كاملا متفاوت از هنري بودايي بود كه تا آن زمان وجود داشت. اين هنر در اواخر دوره كاماكورا و دوره بعدي يعني دوره موروماچي شكوفا شد (همان: 162). از سوي ديگر اين دو راهب هر دو دانش آموخته چين دوره دودمان سونگ[15] بودند و ذن را هم از چين به ژاپن آوردند. ارتباط با چين كه در هيان پسين بريده شد، مجددا در دوره كاماكورا و البته نه به شكل رسمي برقرار و اين ارتباط منجر به تأثير هنر سونگ بر هنر ژاپن شد كه خود يكي ديگر از ويژگي هنر كاماكورا است. نمونه بارز آن را مي‌شود در بازسازي معبد تودايجي در نارا ديد. اين معبد در دوره نارا ساخته، اما بعد از آتش‌سوزي و تخريب آن مجددا در دوره كاماكورا بازسازي شد كه اين بار سبك ساخت آن كاملا متأثر از معماري چين بود. در همين مراودات با چين هم سبك‌هاي سفالگري تازه از چين اخذ شد.
بعد از فرهنگ [[دوره کاماکورا|کاماکور]] نوبت به فرهنگ [[دوره موروماچی]] رسید که مرتون آن را عصر طلایی هنر [[ژاپن]] می‌خواند<ref>Morton,W Scott (2005). Japan It’s History and Culture. Forth Edition, [https://www.mheducation.com/ Mc Graw Hill Inc]. P88.</ref> و شیبا عقیده دارد، برغم اینکه [[فرهنگ ژاپنی]] از [[دوره هیان|دوران هیان]] شروع شد، اما محور فرهنگ زندگی امروزه ژاپنی‌ها در [[دوره موروماچی]] قرار دارد.<ref>Shiba, R. Donarudo, kīn (2012nen Kaihan 12 satsu hakkō). Nihnjin to Nihon bunka. Chūkō bunko. P66.</ref> [[دوره موروماچی|دوران موروماچی]] با جنگ‌های داخلی شروع شد که کمی بیش از نیم قرن به طول انجامید. به این دوره جنگ‌های داخلی، دوره نانبوکوچو (南北朝時代/Nanbokuchō Jidai(1336-1392)) و به فرهنگ این دوران فرهنگ نانبوکوچو می‌گویند که ویژگی آن بازتاب روحیه اضطراب و نگرانی در آثار ادبی و هنری این دوران است. ویژگی دیگر هنر این دوره در اصطلاح باسارا (婆娑羅/ばさら/Basara) نمود یافته است. ریشه این کلمه سانسکریت و به معنی مجلل و پر زرق و برق است و اطلاقش به عنوان ویژگی هنر این دوران به این معنی است که در این دوره هنر به دنبال نمایش تجمل و زرق و برق بود.


در زمينه نقاشي، نقاشي‌هاي طوماري در اين دوره بيشتر به سمت ترسيم زندگي جنگجويان گرايش يافتند. همچنين در اين دوره نقاشي تك چهره يا پرتره هم رواج يافت كه آن هم بي تأثير از آيين ذن نبود، چرا كه راهبان بودايي در خلوت تصوير استادشان را جلو خود قرار مي‌دادند و به زيارت آن مي‌پرداختند.
بعد از این دوره فرهنگ [[دوره موروماچی|موروماچی]] به دو دوره دیگر یعنی کیتایاما و هیگاشی‌یاما تقسیم می‌شود که به لحاظ لغوی اولی به معنی کوه‌های ش[[مالی]] و دومی به معنی کوه‌های شرقی است. فرهنگ کیتایاما از اواخر قرن چهاردهم تا اوایل قرن پانزدهم و فرهنگ هیگاشی‌یاما از قرن پانزدهم تا نیمه دوم قرن شانزدهم را در بر می‌گیرد.<ref>Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P127-130.</ref> نماد فرهنگ و هنر کیتایاما معبد روکوئونجی یا معبد طلایی (鹿苑寺/Rokuonji 金閣寺/Kinkakuji) و نماد فرهنگ و هنر هیگاشی‌یاما معبد جیشوجی یا معبد نقره‌ای (慈照寺/Jishōji ، 銀閣寺/Ginkakuji) است. تفاوت هنر کیتایاما با هیگاشی‌یاما همان طور که در تفاوت طلا و نقره مشخص است، در سادگی بیشتر دومی است که این سادگی را با مفاهیم زیباشناسی خاصی چون وابی (侘/Wabi) و سابی (寂/Sabi) نشان می‌دهند. وابی کشف خوش دلی در چیزی است که زمخت و ناکافی باشد و سابی زیبایی احساس ژرفا و توانگری در خموشی و آرامش است (برای اطلاعات بیشتر ببینید).<ref>حسینی، سید آیت (1397). وابی و سابی. کلیدهایی برای فهم هنر و ادبیات ژاپن، تهران: [https://parandepub.ir/ نشر پرنده].</ref>


بعد از فرهنگ كاماكور نوبت به فرهنگ دوره موروماچي رسيد كه مرتون آن را عصر طلايي هنر ژاپن مي‌خواند (مرتون، 2005: 88) و شيبا  عقيده دارد، برغم اينكه فرهنگ ژاپني از دوران هيان شروع شد، اما محور فرهنگ زندگي امروزه ژاپني‌ها در دوره موروماچي قرار دارد (شيبا و كين، 2012: 66). دوران موروماچي با جنگ‌هاي داخلي شروع شد كه كمي بيش از نيم قرن به طول انجاميد. به اين دوره جنگ‌هاي داخلي، دوره نانبوكوچو[16] و به فرهنگ اين دوران فرهنگ نانبوكوچو مي‌گويند كه ويژگي آن بازتاب روحيه اضطراب و نگراني در آثار ادبي و هنري اين دوران است. ويژگي ديگر هنر اين دوره در اصطلاح باسارا[17] نمود يافته است. ريشه اين كلمه سانسكريت و به معني مجلل و پر زرق و برق است و اطلاقش به عنوان ويژگي هنر اين دوران به اين معني است كه در اين دوره هنر به دنبال نمايش تجمل و زرق و برق بود.
در دوره کیتایاما، شاهد شکوفایی هنر [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] آب مرکب یا سومی‌ئه یا سوی‌بوکوگا (水墨画/Suibokuga) هستیم. در همین دوره هم هست که کان‌آمی و پسرش زِه‌آمی دو هنرمند مشهور نمایش نو را تکامل بخشیدند. به علاوه در این دوره ما می‌توانیم تأثیر گذاری هنر [[سلسله مینگ|دودمان مینگ]] (明/Ming(1368-1644)) [[چین]] را بر هنر [[ژاپن]] ببینیم. تکامل آن چیزی را که از آن به عنوان ویژگی اصلی هنر [[دوره موروماچی]] نام برده می‌شود، در دوران هیگاشی‌یاما می‌توان مشاهده کرد و آن چیزی نیست جز ادغام هنر کوگه با هنر بوکه، ادغام هنر سنتی [[دوره هیان|دوران هیان]] با هنر وارداتی از [[چین]] دوران سونگ و مینگ و ادغام هنر پایتخت با هنر مناطق که حاصلش شکل‌گیری فرهنگ خاص [[ژاپن]] و نمودهایش هم گل آرایی ژاپنی یا ایکه‌بانا و مراسم چای ژاپنی یا سادو بود.


بعد از اين دوره فرهنگ موروماچي به دو دوره ديگر يعني كيتاياما و هيگاشي‌ياما تقسيم مي‌شود كه به لحاظ لغوي اولي به معني كوه‌هاي شمالي و دومي به معني كوه‌هاي شرقي است. فرهنگ كيتاياما از اواخر قرن چهاردهم تا اوايل قرن پانزدهم و فرهنگ هيگاشي‌ياما از قرن پانزدهم تا نيمه دوم قرن شانزدهم را در بر مي‌گيرد (ياماكاوا، 2010: 130-127). نماد فرهنگ و هنر كيتاياما معبد روكوئونجي يا معبد طلايي[18] و نماد فرهنگ و هنر هيگاشي‌ياما معبد جيشوجي يا معبد نقره‌اي[19] است. تفاوت هنر كيتاياما با هيگاشي‌ياما همان طور كه در تفاوت طلا و نقره مشخص است، در سادگي بيشتر دومي است كه اين سادگي را با مفاهيم زيباشناسي خاصي چون وابي[20] و سابي[21] نشان مي‌دهند. وابي كشف خوش دلي در چيزي است كه زمخت و ناكافي باشد و سابي زيبايي احساس ژرفا و توانگري در خموشي و آرامش است[22].
=== [[هنر ژاپن در دوران مدرن نخستين|هنر ژاپن در دوران مدرن نخستین]] ===
[[هنر ژاپن در دوران مدرن نخستين|دوران مدرن نخستین]] در [[تاریخ ژاپن]] با دوره جنگ‌های داخلی (戦国時代/Sengoku Jidai(1467-1590)) شروع می‌شود. دورانی صد ساله که در آن ما شاهد جنگ ستیزهای بی پایان میان امیران محلی یا دایمیوها (大名/Daimyō) هستیم. در چنین احوالی برای نخستین بار در تاریخ پرتغالی‌ها و به دنبال آن دیگر اروپایی‌ها به [[ژاپن]] آمدند و با خود [[مسیحیت در ژاپن|مسیحیت]] و تفنگ آوردند. با توجه به جنگ‌های داخلی، تفنگ خواهان زیاد پیدا کرد و خیلی زود در [[ژاپن]] ساخته و در تمام کشور رواج پیدا کرد. ره آورد دیگر غربی‌ها یعنی [[مسیحیت در ژاپن|مسیحیت]] خود عاملی تأثیر گذار بر فرهنگ و هنر ژاپن در این دوره شد و وقتی هم ترس از گسترش آن در [[ژاپن]] غربی منجر به ممنوعیتش و در نهایت اخذ سیاست بسته از سوی حکومت جنگجویی وقت شد، غیر مستقیم تأثیراتی بر فرهنگ و هنر داشت.


در دوره كيتاياما، شاهد شكوفايي هنر نقاشي آب مركب يا سومي‌ئه يا سوي‌بوكوگا<sup>[23]</sup> هستيم. در همين دوره هم هست كه كان‌آمي و پسرش زِه‌آمي دو هنرمند مشهور نمايش نو را تكامل بخشيدند. به علاوه در اين دوره ما مي‌توانيم تأثير گذاري هنر دودمان مينگ[24] چين را بر هنر ژاپن ببينيم. تكامل آن چيزي را كه از آن به عنوان ويژگي اصلي هنر دوره موروماچي نام برده مي‌شود، در دوران هيگاشي‌ياما مي‌توان مشاهده كرد و آن چيزي نيست جز ادغام هنر كوگه با هنر بوكه، ادغام هنر سنتي دوران هيان با هنر وارداتي از چين دوران سونگ و مينگ و ادغام هنر پايتخت با هنر مناطق كه حاصلش شكل‌گيري فرهنگ خاص ژاپن و نمودهايش هم گل آرايي ژاپني يا ايكه‌بانا و مراسم چاي ژاپني يا سادو بود.
در دوران جنگ‌های داخلی ما اصطلاحی چون گه‌کوکوجو (下克上/Gekokujō) را داریم که به معنی زیر کشیدن بالا دستان توسط زیر دستان است. به عبارتی هر که قدرت بیشتری داشت، سعی می‌کرد جایگاه بالاتری به دست آورد و طبیعی است که در چنین دورانی تمایل به به رخ کشیدن قدرت، ثروت و برتری رویه جامعه شود که این مسأله در فرهنگ و هنر این دوران هم نمود پیدا کرد. برای مثال در معماری تمایل به ساخت قلعه‌ها و بناهای با شکوه و با عظمت و در [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] تمایل به کشیدن پرده‌های نقاشی بزرگ با رنگ‌های پر زرق و برق جریان غالب هنر شد. این رویه بعد از جنگ‌های داخلی و در دوره فرهنگ مومویاما هم وجود داشت. فرهنگ مومویاما اشاره به فرهنگ [[دوره آزوچی-مومویاما|دوران آزوچی-مومویاما]] و تا حدی اوایل [[دوره ادو]] دارد. بعد از فرهنگ ساده و با شکوه [[دوره موروماچی|دوران موروماچی]]، می‌شود گفت، فرهنگ و هنر مومویاما یک نوع برگشت به طلا بود.<ref>Shiba, R. Donarudo, kīn (2012nen Kaihan 12 satsu hakkō). Nihnjin to Nihon bunka. Chūkō bunko. P79.</ref>


== 1-4 هنر در دوران مدرن نخستين ==
فرهنگ و هنر مومویاما، فرهنگ و هنری عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقی بود که در آن تأثیرات [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] رنگ باخت، فرهنگی بود که توسط امیران محلی تازه به دوران رسیده و بازرگانان بزرگ پرورده شد و فرهنگی بود که از فرهنگ نانبان یا وحشی‌های جنوب هم تأثیر می‌گرفت.<ref>Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P141.</ref> فرهنگ نانبان فرهنگی است که توسط اروپایی‌ها در آن دوره به [[ژاپن]] معرفی شد. معماری این دوران و به خصوص قلعه‌های با شکوهی که در این دوره ساخته شد و نیز نقاشی‌هایی که در تزئین درهای کشویی و دیوارهای درونی این قلعه‌ها استفاده شد، ویژگی بارز هنر این دوران است. افزون بر استفاده از رنگ‌های تازه و پر جلا در [[نقاشی ژاپن|نقاشی]]، ویژگی دیگر [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] این دوره تصویر کردن مردمان عادی در تابلوهای این دوره است که خود تحولی بزرگ در [[نقاشی ژاپن|هنر نقاشی]] این دوران به حساب می‌آمد.
دوران مدرن نخستين در تاريخ ژاپن با دوره جنگ‌هاي داخلي[25] شروع مي‌شود. دوراني صد ساله كه در آن ما شاهد جنگ ستيزهاي بي پايان ميان اميران محلي يا دايميوها[26] هستيم. در چنين احوالي براي نخستين بار در تاريخ پرتغالي‌ها و به دنبال آن ديگر اروپايي‌ها به ژاپن آمدند و با خود مسيحيت و تفنگ آوردند. با توجه به جنگ‌هاي داخلي، تفنگ خواهان زياد پيدا كرد و خيلي زود در ژاپن ساخته و در تمام كشور رواج پيدا كرد. ره آورد ديگر غربي‌ها يعني مسيحيت خود عاملي تأثير گذار بر فرهنگ و هنر ژاپن در اين دوره شد و وقتي هم ترس از گسترش آن در ژاپن غربي منجر به ممنوعيتش و در نهايت اخذ سياست بسته از سوي حكومت جنگجويي وقت شد، غير مستقيم تأثيراتي بر فرهنگ و هنر داشت.


در دوران جنگ‌هاي داخلي ما اصطلاحي چون گه‌كوكوجو[27] را داريم كه به معني زير كشيدن بالا دستان توسط زير دستان است. به عبارتي هر كه قدرت بيشتري داشت، سعي مي‌كرد جايگاه بالاتري به دست آورد و طبيعي است كه در چنين دوراني تمايل به به رخ كشيدن قدرت، ثروت و برتري رويه جامعه شود كه اين مسأله در فرهنگ و هنر اين دوران هم نمود پيدا كرد. براي مثال در معماري تمايل به ساخت قلعه‌ها و بناهاي با شكوه و با عظمت و در نقاشي تمايل به كشيدن پرده‌هاي نقاشي بزرگ با رنگ‌هاي پر زرق و برق جريان غالب هنر شد. اين رويه بعد از جنگ‌هاي داخلي و در دوره فرهنگ موموياما هم وجود داشت. فرهنگ موموياما اشاره به فرهنگ دوران آزوچي-موموياما و تا حدي اوايل [[دوره ادو]] دارد. بعد از فرهنگ ساده و با شكوه دوران موروماچي، مي‌شود گفت، فرهنگ و هنر موموياما يك نوع برگشت به طلا بود (شيبا و كين، 2012: 79).  
با این همه و در کنار گرایش هنر به نمایش قدرت و ثروت، در این دوران ما مراسم چایی را داریم که توسط استاد بزرگ چای یعنی ریکیو تکامل یافت. مراسم چای در این دوره یکی از سرگرمی‌های شهرنشینان این دوره و شکوفایی آن خود موجب رشد سفالگری این دوره و آفرینش سفال‌های این دوره شد. همچنین در این دوره [[تئاتر و هنرهای نمایشی ژاپن|هنرهای نمایشی]] هم رونق زیادی داشتند و در زندگی شهرنشینان جای پایی برای خود باز کردند. نمایش نو یا نوگاکو که در سده‌های میانی بین درباریان طرفدار داشت، در این دوره به میان مردم عادی راه یافت. به علاوه دو نمایش کابوکی و نمایش عروسکی بونراکو هم در این دوره پی ریزی شدند.


فرهنگ و هنر موموياما، فرهنگ و هنري عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقي بود كه در آن تأثيرات آيين بودايي رنگ باخت، فرهنگي بود كه توسط اميران محلي تازه به دوران رسيده و بازرگانان بزرگ پرورده شد و فرهنگي بود كه از فرهنگ نانبان يا وحشي‌هاي جنوب هم تأثير مي‌گرفت (ياماكاوا، 2010: 141). فرهنگ نانبان فرهنگي است كه توسط اروپايي‌ها در آن دوره به ژاپن معرفي شد. معماري اين دوران و به خصوص قلعه‌هاي با شكوهي كه در اين دوره ساخته شد و نيز نقاشي‌هايي كه در تزئين درهاي كشويي و ديوارهاي دروني اين قلعه‌ها استفاده شد، ويژگي بارز هنر اين دوران است. افزون بر استفاده از رنگ‌هاي تازه و پر جلا در نقاشي، ويژگي ديگر نقاشي اين دوره تصوير كردن مردمان عادي در تابلوهاي اين دوره است كه خود تحولي بزرگ در هنر نقاشي اين دوران به حساب مي‌آمد.
[[دوره ادو]] (1868-1603) به لحاظ هنری بدان حد متنوع است که نمی‌توان در یک کلام از آن سخن گفت، بنابراین در اینجا به کلیات هنر این دوران اشاره می‌کنیم. اگر تا این زمان (در دوران باستان و سده‌های میانی) هنر با محوریت [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] رشد کرد و در آن گرایش به معنی و دنیای دیگر زیاد بود، در این دوره ما شاهد گرایش هنر به دنیای مادی هستیم، مسأله‌ای که منجر به مردمی شدن هنر در این دوران شد. برای نشان دادن این تغییر در ژاپنی از اصطلاح اوکی‌یو کارا اوکی‌یو ئه (憂き世から浮き世へ/Ukiyo kara Ukiyo he) به معنی از جهان فانی به جهان گذران استفاده می‌شود که هر چند هر دو جهان اوکی‌یو خوانده می‌شوند و هر دو هم اشاره به همین دنیا دارند، اما اولی جهانی سرشار از اندوه و غم و ناپایداری است، اما دومی دنیای واقعی است. به عبارتی در این دوره هنر با فاصله گرفتن از نگرش [[آیین بودا]] به جهان، به سمت توصیف جهان واقعی گرایش پیدا کرد و واقع‌گراتر شد. در این دوره ما شاهد خلق نقاشی‌هایی از مردمان عادی و حتی زنان محله‌های عشرت هستیم که مردمان عادی و البته آن‌ها که توانایی مالی داشتند، حاضر بودند برای خریدش پول بدهند.


با اين همه و در كنار گرايش هنر به نمایش قدرت و ثروت، در اين دوران ما مراسم چايی را داريم كه توسط استاد بزرگ چاي يعني ريكيو تكامل يافت. مراسم چاي در اين دوره يكي از سرگرمي‌هاي شهرنشينان اين دوره و شكوفايي آن خود موجب رشد سفالگري اين دوره و آفرينش سفال‌هاي اين دوره شد. همچنين در اين دوره هنرهاي نمايشي هم رونق زيادي داشتند و در زندگي شهرنشينان جاي پايي براي خود باز كردند. نمايش نو يا نوگاكو كه در سده‌هاي مياني بين درباريان طرفدار داشت، در اين دوره به ميان مردم عادي راه يافت. به علاوه دو نمايش كابوكي و نمايش عروسكي بونراكو هم در اين دوره پي ريزي شدند.
چنانچه در جدول شماره 1 مبحث فرهنگ و [[نظام فرهنگی ژاپن]] دیدیم، فرهنگ در [[دوره ادو]] خود به چهار دوره فرهنگ کانئه، گِنروکو، هوره‌کی‌تِنمی و کاسه تقسیم می‌شود که در این میان، دو دوره گِنروکو و کاسه مهم‌تر هستند و اغلب در صحبت از فرهنگ و هنر در این دوران از همین دو دوره نام می‌برند. چنان که در مبحث فرهنگ گفتیم فرهنگ گنروکو با محوریت شهرهای [[کیوتو]] و [[اوساکا]] و فرهنگ کاسه با محوریت اِدو شکوفا شدند. همچنین مشوقان فرهنگ گنروکو [[سامورایی ها در تاریخ ژاپن|سامورایی‌ها]] و تاجران بزرگ شهرهای [[کیوتو]] و اوساکا بودند، در حالی که مشوقان فرهنگ کاسه تاجران متوسط و خرده تاجران شهرنشین ادو بودند. به علاوه فرهنگ کاسه بیشتر در شهرستان‌ها گسترش یافت و به عبارتی مردمی‌تر شد.


دوره ادو (1868-1603) به لحاظ هنري بدان حد متنوع است كه نمي‌توان در يك كلام از آن سخن گفت، بنابراين در اينجا به كليات هنر اين دوران اشاره مي‌كنيم. اگر تا اين زمان (در دوران باستان و سده‌هاي مياني) هنر با محوريت آيين بودايي رشد كرد و در آن گرايش به معني و دنياي ديگر زياد بود، در اين دوره ما شاهد گرايش هنر به دنياي مادي هستيم، مسأله‌اي كه منجر به مردمي شدن هنر در اين دوران شد. براي نشان دادن اين تغيير در ژاپني از اصطلاح اوكي‌يو كارا اوكي‌يو ئه[28] به معني از جهان فاني به جهان گذران استفاده مي‌شود كه هر چند هر دو جهان اوكي‌يو خوانده مي‌شوند و هر دو هم اشاره به همين دنيا دارند، اما اولي جهاني سرشار از اندوه و غم و ناپايداري است، اما دومي دنياي واقعي است. به عبارتي در اين دوره هنر با فاصله گرفتن از نگرش آيين بودا به جهان، به سمت توصيف جهان واقعي گرايش پيدا كرد و واقعگراتر شد. در اين دوره ما شاهد خلق نقاشي‌هايي از مردمان عادي و حتي زنان محله‌هاي عشرت هستيم كه مردمان عادي و البته آنها كه توانايي مالي داشتند، حاضر بودند براي خريدش پول بدهند.
یکی دیگر از ویژگی‌های هنر این دوران پیشرفت چاپ نقش چوب یا چاپ باسمه چوبی بود که این امکان را ایجاد کرد که بتوان از یک اثر ادبی یا [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] چاپ‌های زیادی زد که خود منجر به توسعه هنر در میان مردم شد. به خصوص توسعه این چاپ به توسعه [[نقاشی ژاپن|نقاشی‌]]<nowiki/>هایی موسوم به اوکی‌یوئه منجر شد که در میان مردم خواهان بسیار داشت. برخی از این [[نقاشی ژاپن|نقاشی‌]]<nowiki/>ها هم به واسطه تجارت محدود هلندی‌ها با [[ژاپن]] از طریق بندر ناگاساگی به اروپا برده و منجر به پدیده ژاپونیسم در اروپا شد که در مبحث فرهنگ به آن اشاره کردیم. علاوه بر این آثار، برخی از ظروف سفالی و چینی ساخت [[ژاپن]] و نیز ظروف لاکی این کشور هم در این دوره به خارج از این کشور و به خصوص اروپا صادر شدند و در آنجا خواهان بسیار  پیدا کردند و در پدیده ژاپونیسم سهم داشتند.


چنانچه در جدول شماره 1 مبحث فرهنگ و نظام فرهنگي ژاپن ديديم، فرهنگ در دوره ادو خود به چهار دوره فرهنگ کانئه، گِنروکو، هوره‌کي‌تِنمی و کاسه تقسيم مي‌شود كه در این میان، دو دوره گِنروکو و کاسه مهم‌تر هستند و اغلب در صحبت از فرهنگ و هنر در اين دوران از همين دو دوره نام مي‌برند. چنان كه در مبحث فرهنگ گفتيم فرهنگ گنروكو با محوريت شهرهاي كيوتو و اوساكا و فرهنگ كاسه با محوريت اِدو شكوفا شدند. همچنين مشوقان فرهنگ گنروكو سامورايي‌ها و تاجران بزرگ شهرهاي كيوتو و اوساكا بودند، در حالي كه مشوقان فرهنگ كاسه تاجران متوسط و خرده تاجران شهرنشين ادو بودند. به علاوه فرهنگ كاسه بيشتر در شهرستان‌ها گسترش يافت و به عبارتي مردمي‌تر شد.
=== [[هنر ژاپن در دوران مدرن]] ===
دوران مدرن در [[ژاپن]] با اعاده قدرت به امپراتور میجی در 1868 و آغاز تلاش این کشور برای پیش رفتن در مسیر تجدد و مدرنیزاسیون و جبران عقب ماندگی‌اش از غرب شروع شد. تلاش [[ژاپن]] برای مدرن شدن محدود به صنعت، اقتصاد، [[ساختار سیاسی ژاپن|نظام سیاسی]] و... نبود که فرهنگ را هم در بر گرفت. هنگامی که صحبت از فرهنگ در این دوره می‌شود، پیش از هر چیز پدیده بونمه‌کایکا به ذهن می‌آید که به پدیده مدرن و غربی شدن سریع در اوایل میجی با تقلید فعالانه از تمدن غربی اطلاق می‌شود. بونمه‌کایکا هنر را هم در بر گرفت و در این زمینه هم [[ژاپن]] فعالانه به آموختن از غرب پرداخت. در واقع حکومت میجی به عنوان حلقه‌ای از مدرن شدن، فعالانه به اخذ هنر غرب با محوریت [[موسیقی در ژاپن|موسیقی]] و هنرهای زیبا اقدام کرد.<ref name=":2">Neki, A (1999). Wag a kuni no Bunka sēsaku no Kōzō. Akatsuki insatsu. P11.</ref>


يكي ديگر از ويژگي‌هاي هنر اين دوران پيشرفت چاپ نقش چوب يا چاپ باسمه چوبي بود كه اين امكان را ايجاد كرد كه بتوان از يك اثر ادبي يا نقاشي چاپ‌هاي زيادي زد كه خود منجر به توسعه هنر در ميان مردم شد. به خصوص توسعه اين چاپ به توسعه نقاشي‌هايي موسوم به اوكي‌يوئه منجر شد كه در ميان مردم خواهان بسيار داشت. برخي از اين نقاشي‌ها هم به واسطه تجارت محدود هلندي‌ها با ژاپن از طريق بندر ناگاساگي به اروپا برده و منجر به پديده ژاپونيسم در اروپا شد كه در مبحث فرهنگ به آن اشاره كرديم. علاوه بر اين آثار، برخي از ظروف سفالي و چيني ساخت ژاپن و نيز ظروف لاكي اين كشور هم در اين دوره به خارج از اين كشور و به خصوص اروپا صادر شدند و در آنجا خواهان بسيار  پیدا كردند و در پديده ژاپونيسم سهم داشتند.
مدرسه هنرهای زیبا و معماری (工部美術学校/Kōbu bijutsu gakkō) سال 1876 تأسیس و آموزش هنر غربی در آن شروع شد. هر چند گفته می‌شود این نخستین نهاد آموزش هنرهای زیبا در [[ژاپن]] است، اما به گفته نه‌کی (1999) در مدرسه افسری نیروی زمینی (陸軍士官学校/Rikugun shikan gakkō) که 1874 تأسیس شد هم [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] غربی آموزش داده می‌شد.<ref name=":2" /> بهر حال از این زمان آموزش هنرهای غربی و به خصوص نقاشی غربی در [[ژاپن]] شروع شد که به آن یوگا (洋画/Yōga) می‌گفتند. با تأسیس مدرسه هنرهای زیبا و معماری، سه استاد از ایتالیا برای تدریس دعوت شدند که تخصص آن‌ها [[نقاشی ژاپن|نقاشی]]، مجسمه‌سازی و طراحی بود.


== 1-5 هنر در دوران مدرن ==
بعد از میجی و اخذ سیاست جدایی دین از سیاست، کمک دولت به معابد بودایی و ایزدکده‌های شینتو قطع شد، در نتیجه بسیاری از آن‌ها در شرایط سخت مالی قرار گرفتند و نمی‌توانستند از گنجینه‌های هنری که در اختیار داشتند چنان که باید نگهداری کنند و حتی اقدام به فروش آن‌ها نمودند. در این زمان بسیاری از این گنجینه‌ها برای بخش خاور دور موزه هنرهای زیبای بوستون خریداری و جمع آوری شد. یکی از کسانی که در خرید این آثار دست داشت، استادی آمریکایی به نام ارنست فنولوسا (Ernest Fenollosa(1853-1903)) بود که 1876 برای تدریس فلسفه و اقتصاد سیاسی به دانشگاه [[توکیو]] آمد. او علاوه بر تخصصش، [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] رنگ و روغن هم آموخته بود و بعد از آمدن به این کشور جذب هنر [[ژاپن]] و بعدا معرف آن در غرب شد. هر چند فنولوسا برخی از گنجینه‌های هنری [[ژاپن]] را خریداری و از این کشور خارج کرد، اما خدمت او به هنر [[ژاپن]] این بود که ژاپنی‌ها را متوجه ارزش آثار هنری گذشته خود کرد.<ref>اُكا[[کورا|كورا]]، كاكوزو (1396). كتاب چای. ترجمه از ژاپنی قدرت‌اله ذاكری، [https://parandepub.ir/ انتشارات پرنده]. ص12.</ref> این مسأله و نیز برخاستن صدای اعتراض نسبت به غربی شدن کشور در دهه 1880 از گوشه و کنار [[ژاپن]]، باعث شد تا سال 1887 مدرسه هنرهای زیبای [[توکیو]] (東京美術学校/Tōkyō bijutsu gakkō) تأسیس شود که رسالت اصلی‌اش حفظ و گسترش هنرهای ژاپنی بود، هر چند بعدها و با موفقیت نقاش سبک غربی یعنی سِیکی کورودا (黒田清輝/Kuroda Seiki(1866-1924)) رشته نقاشی غربی هم در آن تصویب و آموزشش شروع شد.
دوران مدرن در ژاپن با اعاده قدرت به امپراتور ميجي در 1868 و آغاز تلاش اين كشور براي پيش رفتن در مسير تجدد و مدرنيزاسيون و جبران عقب ماندگي‌اش از غرب شروع شد. تلاش ژاپن براي مدرن شدن محدود به صنعت، اقتصاد، نظام سياسي و ... نبود كه فرهنگ را هم در بر گرفت. هنگامي كه صحبت از فرهنگ در اين دوره مي‌شود، پيش از هر چيز پديده بونمه‌كايكا به ذهن مي‌آيد كه به پديده مدرن و غربي شدن سريع در اوايل ميجي با تقليد فعالانه از تمدن غربي اطلاق مي‌شود. بونمه‌كايكا هنر را هم در بر گرفت و در اين زمينه هم ژاپن فعالانه به آموختن از غرب پرداخت. در واقع حكومت ميجي به عنوان حلقه‌اي از مدرن شدن، فعالانه به اخذ هنر غرب با محوريت موسيقي و هنرهاي زيبا اقدام كرد (نه‌كي، 1999: 11).


مدرسه هنرهاي زيبا و معماري[29] سال 1876 تأسيس و آموزش هنر غربي در آن شروع شد. هر چند گفته مي‌شود اين نخستين نهاد آموزش هنرهاي زيبا در ژاپن است، اما به گفته نه‌كي (1999) در مدرسه افسري نيروي زميني[30] كه 1874تأسيس شد هم نقاشي غربي آموزش داده مي‌شد (همان: 11). بهر حال از اين زمان آموزش هنرهاي غربي و به خصوص نقاشي غربي در ژاپن شروع شد كه به آن يوگا[31] مي‌گفتند. با تأسيس مدرسه هنرهاي زيبا و معماري، سه استاد از ايتاليا براي تدريس دعوت شدند كه تخصص آنها نقاشي، مجسمه‌سازي و طراحي بود.
توجه مجدد به هنر سنتی [[ژاپن]] باعث شد تا به [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] ژاپنی نام نیهون‌گا (日本画/Nihon ga) بدهند که مقابل یوگا یا [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] غربی قرار داشت. در مورد نیهون‌گا، برخی در تعریفی محدودتر آن را به [[نقاشی ژاپن]] قبل از دوره میجی اطلاق می‌کنند، اما برخی با معنی وسیع‌تر آن را مقابل [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] رنگ روغن قرار می‌دهند، به عبارتی آن را شامل نقاشی‌هایی می‌دانند که با فنون و رنگ‌های ژاپنی ترسیم شده باشد. این چنین در دوره میجی ما نخست شاهد اخذ فعالانه هنر و [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] غربی هستیم، اما خیلی زود جنبش ارزش‌گذاری مجدد هنر و [[نقاشی ژاپن|نقاشی ژاپنی]] شکل می‌گیرد که می‌شود آن را نوعی ملی گرایی در هنر دانست.<ref>Mago, Y (2004). Meiji jidai ni okeru bijutsushi ni miru Nashonarizumu. Nihongo Nihonbunka kenshū puroguramu kenshū repōto shū, Hiroshima daigaku ryūgaku sentā. 18kikan.</ref>


بعد از ميجي و اخذ سياست جدايي دين از سياست، كمك دولت به معابد بودايي و ايزدكده‌هاي شينتو قطع شد، در نتيجه بسياري از آنها در شرايط سخت مالي قرار گرفتند و نمي‌توانستند از گنجينه‌هاي هنري كه در اختيار داشتند چنان كه بايد نگهداري كنند و حتي اقدام به فروش آنها نمودند. در اين زمان بسياري از اين گنجينه‌ها براي بخش خاور دور موزه هنرهاي زيباي بوستون خريداري و جمع آوري شد. يكي از كساني كه در خريد اين آثار دست داشت، استادي آمريكايي به نام ارنست فنولوسا[32] بود كه 1876 براي تدريس فلسفه و اقتصاد سياسي به دانشگاه توكيو آمد. او علاوه بر تخصصش، نقاشي رنگ و روغن هم آموخته بود و بعد از آمدن به اين كشور جذب هنر ژاپن و بعدا معرف آن در غرب شد. هر چند فنولوسا برخي از گنجينه‌هاي هنري ژاپن را خريداري و از اين كشور خارج كرد، اما خدمت او به هنر ژاپن اين بود كه ژاپني‌ها را متوجه ارزش آثار هنري گذشته خود كرد (اُكاكورا، 1396: 12). اين مسأله و نيز برخاستن صداي اعتراض نسبت به غربي شدن كشور در دهه 1880 از گوشه و كنار ژاپن، باعث شد تا سال 1887 مدرسه هنرهاي زيباي توكيو[33] تأسيس شود كه رسالت اصلي‌اش حفظ و گسترش هنرهاي ژاپني بود، هر چند بعدها و با موفقيت نقاش سبك غربي يعني سِیكي كورودا[34] رشته نقاشي غربي هم در آن تصويب و آموزشش شروع شد.
چنان که پیشتر گفتیم در [[دوره ادو]] برخی از [[نقاشی ژاپن|نقاشی‌های ژاپنی]] و البته صنایع دستی این کشور به خصوص ظروف لاکی و سفال [[ژاپن]] به اروپا صادر شد. همچنین از اواخر [[دوره ادو]] و نیز در دوره میجی [[ژاپن]] در نمایشگاه‌های جهانی شرکت می‌کرد که در آنجا علاوه بر کالاهای صنعتی خود برخی [[صنایع دستی در ژاپن|صنایع دستی]] و همچنین تابلوهای [[نقاشی ژاپن|نقاشی]] را معرض نمایش می‌گذاشت که با تحسین بسیار زیاد غربی‌ها روبرو شدند. در این بین ظروف لاکی ژاپنی توجه بسیار زیادی را جلب کرد. بنابراین در دوره میجی همچنان توجه به هنرهای سنتی و به خصوص [[صنایع دستی در ژاپن|صنایع دستی]] سنتی این کشور وجود داشت و آن‌ها به عنوان یکی از کالاهای صادراتی ترویج می‌شدند. پس می‌توان گفت یکی دیگر از ستون‌های مدیریت هنری میجی، ترویج چنین هنرهایی به منظور صادرات بود.<ref>Mago, Y (2004). Meiji jidai ni okeru bijutsushi ni miru Nashonarizumu. Nihongo Nihonbunka kenshū puroguramu kenshū repōto shū, Hiroshima daigaku ryūgaku sentā. 18kikan. P213.</ref>


توجه مجدد به هنر سنتي ژاپن باعث شد تا به نقاشي ژاپني نام نيهون‌گا[35] بدهند كه مقابل يوگا يا نقاشی غربي قرار داشت. در مورد نيهون‌گا، برخي در تعريفي محدودتر آن را به نقاشي ژاپن قبل از دوره ميجي اطلاق مي‌كنند، اما برخي با معني وسيع‌تر آن را مقابل نقاشي رنگ روغن قرار مي‌دهند، به عبارتي آن را شامل نقاشي‌هايي مي‌دانند كه با فنون و رنگ‌هاي ژاپني ترسيم شده باشد. اين چنين در دوره ميجي ما نخست شاهد اخذ فعالانه هنر و نقاشي غربي هستيم، اما خيلي زود جنبش ارزش‌گذاري مجدد هنر و نقاشي ژاپني شكل مي‌گيرد كه مي‌شود آن را نوعي ملي گرايي در هنر دانست (ماگو، 2004).  
چنان که قبلا گفتیم در زمینه مجسمه سازی هم استادانی از اروپا و به خصوص از ایتالیا به [[ژاپن]] دعوت شدند. [[ژاپن]] خود از گذشته دارای هنر پیکر تراشی بود و شاهکارهای بی نظیری در [[تاریخ هنر ژاپن|تاریخ هنر این کشور]] خلق شده است. با این همه با دعوت از این استادان هنر مجسمه سازی غربی و به خصوص پیکر تراشی از سنگ و فلزات در [[ژاپن]] توسعه پیدا کرد و شاهکارهایی در دوره میجی خلق شد. در زمینه [[معماری در ژاپن|معماری]] هم سال 1877 معماری انگلیسی به نام جوسیه کندر (Josiah Conder(1852-1920)) به [[ژاپن]] آمد و شاگردانی تربیت کرد که امروزه آثار خود کندر و شاگردان او در [[ژاپن]] باقی مانده‌اند. هدف حکومت میجی از دعوت از معماران غربی، مدرن کردن [[معماری در ژاپن|معماری ژاپن]] بود که البته این مدرن کردن بیشتر به معنی غربی کردن [[معماری در ژاپن|معماری این کشور]] بود.


چنان كه پيشتر گفتيم در دوره ادو برخي از نقاشي‌هاي ژاپني و البته صنايع دستي اين كشور به خصوص ظروف لاكي و سفال ژاپن به اروپا صادر شد. همچنين از اواخر دوره ادو و نيز در دوره ميجي ژاپن در نمايشگاه‌هاي جهاني شركت مي‌كرد كه در آنجا علاوه بر كالاهاي صنعتي خود برخي صنايع دستي و همچنين تابلوهاي نقاشي را معرض نمايش مي‌گذاشت كه با تحسين بسيار زياد غربي‌ها روبرو شدند. در اين بين ظروف لاكي ژاپني توجه بسيار زيادي را جلب كرد. بنابراين در دوره ميجي همچنان توجه به هنرهاي سنتي و به خصوص صنايع دستي سنتي اين كشور وجود داشت و آنها به عنوان يكي از كالاهاي صادراتي ترويج مي‌شدند. پس مي‌توان گفت يكي ديگر از ستون‎هاي مديريت هنري ميجي، ترويج چنين هنرهايي به منظور صادرات بود (همان: 213).
تا پایان دهه 1910 جریان غالب در [[نقاشی ژاپن]]، نقاشی آکادمیک متأثر از امپرسیونیسم [[فرانسه]] با محوریت سِیکی کورودا بود. بعد از جنگ جهانی اول، ژاپنی‌های زیادی برای تحصیل و آموختن هنر مدرن غربی به اروپا رفتند. برگشت آن‌ها به [[ژاپن]] و تلاششان برای شکل دادن مکتب‌های گوناگون هنر مدرن را می‌توان به دوران زمینه ساز برای بلوغ مکاتب هنری در [[ژاپن]] تشبیه کرد. با این همه درگیری [[ژاپن]] در جبهه‌های جنگ به خصوص جنگ جهانی دوم فرصت بلوغ این مکاتب هنری را در دوران مدرن و سال‌های قبل از جنگ گرفت، تا عملا این دوران، دوره زمینه ساز برای هنر معاصر [[ژاپن]] در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم شود.


چنان كه قبلا گفتيم در زمينه مجسمه سازي هم استاداني از اروپا و به خصوص از ايتاليا به ژاپن دعوت شدند. ژاپن خود از گذشته داراي هنر پيكر تراشي بود و شاهكارهاي بي نظيري در تاريخ هنر اين كشور خلق شده است. با اين همه با دعوت از اين استادان هنر مجسمه سازي غربي و به خصوص پيكر تراشي از سنگ و فلزات در ژاپن توسعه پيدا كرد و شاهكارهايي در دوره ميجي خلق شد. در زمينه معماري هم سال 1877 معماري انگليسي به نام جوسيه كندر[36] به ژاپن آمد و شاگرداني تربيت كرد كه امروزه آثار خود كندر و شاگردان او در ژاپن باقي مانده‌اند. هدف حكومت ميجي از دعوت از معماران غربي، مدرن كردن معماري ژاپن بود كه البته اين مدرن كردن بيشتر به معني غربي كردن معماري اين كشور بود.
=== [[هنر ژاپن در دوران معاصر]] ===
هنگامی که صحبت از هنر معاصر می‌شود، منظور هنر بعد از جنگ جهانی دوم است. با این همه اگر دقیق‌تر بخواهیم بگوییم، فاصله بین شکل گیری و فعالیت گروه‌ هنری‌ انجمن هنری گوتای (具体美術協会/Gutai Bijutsu Kyōkai) در اواسط دهه 1950 تا فعالیت جنبش‌هایی ضد هنری چون نئودادا (ネオダダ/Neo Dada) در اوایل دهه 1960 را می‌توانیم دوره‌‌ی سر آغاز هنر معاصر [[ژاپن]] به حساب آوریم چرا که در این دوره شاهد شروع خلق آثار خاص این کشور هستیم. خاص که می‌گوییم، منظورمان چیزهای جدید و یا عجیب و غریب نیست بلکه آنچه پدید آمد به لحاظ ماهیت احساسی متفاوت از هنر غربی القا می‌کرد.


تا پايان دهه 1910 جريان غالب در نقاشي ژاپن، نقاشي آكادميك متأثر از امپرسيونيسم فرانسه با محوريت سِیكي كورودا بود. بعد از جنگ جهاني اول، ژاپني‌هاي زيادي براي تحصيل و آموختن هنر مدرن غربي به اروپا رفتند. برگشت آنها به ژاپن و تلاششان براي شكل دادن مكتب‌هاي گوناگون هنر مدرن را مي‌توان به دوران زمینه ساز براي بلوغ مكاتب هنري در ژاپن تشبيه كرد. با اين همه درگيري ژاپن در جبهه‌هاي جنگ به خصوص جنگ جهاني دوم فرصت بلوغ اين مكاتب هنري را در دوران مدرن و سال‌هاي قبل از جنگ گرفت، تا عملا اين دوران، دوره زمینه ساز براي هنر معاصر ژاپن در سال‌هاي بعد از جنگ جهاني دوم شود.
از اواخر دهه 1960 این خاص بودن توسط جنبش‌هایی هنری چون مونوها (もの派/Monoha)[i] و هنرمندانی مانند هیتوشی نومورا (野村仁/Nomura Hitoshi(1945-    ))، توشیکاتسو اندو (遠藤利克/Endō Toshikatsu(1950-    )) و... توسعه داده شد و هنرمندان نسل جدیدتر هم به توسعه آن کمک کردند. با چنین فعالیت‌هایی ما در دهه 1980 شاهد پذیرش هنر معاصر [[ژاپن]] در غرب هستیم. در این زمان [[ژاپن]] به دومین قدرت اقتصادی جهان بدل شده بود و این مسأله هم تا حدودی در جذب مخاطبان خارجی به هنر [[ژاپن]] تأثیر داشت. نیز در این دهه ما شاهد برگزاری نمایشگاه‌های هنری آثار هنرمندان [[ژاپن]] در خارج از این کشور هستیم که عموما با استقبال خوبی مواجه می‌شد. برای مثال از نمایشگاهی با عنوان «نمایشگاه [[ژاپن]] بزرگ: هنر دوره ادو 1868-1600)» که سال 1981 در لندن برگزار شد، 523 هزار نفر بازدید کردند.<ref name=":3">Mitsuyama, K (2008). Sengo Nihon Bijutsu no Monogatari: Sono Sēō ni okeru juyō. Gakujutsu jōhō Ripojitori, Kyōto bunkyō daigaku. Dai 8 gō. P114.</ref>


== 1-6 هنر در دوران معاصر ==
چنان چه در فصل مربوط به فرهنگ و نظام فرهنگی هم اشاره شد، با رشد سریع اقتصاد [[ژاپن]] در دهه 1960 دولت این کشور اقداماتی را برای حمایت از هنر شروع کرد. یکی از این اقدامات اعزام هنرمندان جوان به غرب برای آموختن هنر معاصر بود که مقصد بیشتر آن‌ها کشورهایی بود که مهد [[نقاشی ژاپن|نقاشی]]، پیکر تراشی و عکاسی بودند. این برنامه از سال 1966 شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. همچنین تأسیس سازمان فرهنگ در 1968 اقدام دیگری بود که زمینه را برای حمایت از هنرهای معاصر فراهم آورد.
هنگامي كه صحبت از هنر معاصر مي‌شود، منظور هنر بعد از جنگ جهاني دوم است. با اين همه اگر دقيق‌تر بخواهيم بگوييم، فاصله بين شكل گيري و فعاليت گروه‌ هنري‌ انجمن هنري گوتاي[37] در اواسط دهه 1950 تا فعاليت جنبش‌هايي ضد هنري چون نئودادا[38] در اوايل دهه 1960 را مي‌توانيم دوره‌‌ي سر آغاز هنر معاصر ژاپن به حساب آوريم چرا كه در اين دوره شاهد شروع خلق آثار خاص اين كشور هستيم. خاص كه مي‌گوييم، منظورمان چيزهاي جديد و يا عجيب و غريب نيست بلكه آنچه پديد آمد به لحاظ ماهيت احساسي متفاوت از هنر غربي القا مي‌كرد.


از اواخر دهه 1960 اين خاص بودن توسط جنبش‌هايي هنري چون مونوها[39] و هنرمنداني مانند هيتوشي نومورا[40توشيكاتسو اندو[41] و ... توسعه داده شد و هنرمندان نسل جديدتر هم به توسعه آن كمك كردند. با چنين فعاليت‌هايي ما در دهه 1980 شاهد پذيرش هنر معاصر ژاپن در غرب هستيم. در اين زمان ژاپن به دومين قدرت اقتصادي جهان بدل شده بود و اين مسأله هم تا حدودي در جذب مخاطبان خارجي به هنر ژاپن تأثير داشت. نیز در اين دهه ما شاهد برگزاري نمايشگاه‌هاي هنري آثار هنرمندان ژاپن در خارج از اين كشور هستيم كه عموما با استقبال خوبي مواجه مي‌شد. براي مثال از نمايشگاهي با عنوان «نمايشگاه ژاپن بزرگ: هنر دوره ادو 1868-1600)» كه سال 1981 در لندن برگزار شد، 523 هزار نفر بازديد كردند (ميتسوياما، 2008: 114).
به اعتقاد میتسویاما (2008)، دهه 1980 دهه‌ای است که جهان هنرهای زیبای [[ژاپن]] به سرعت تغییر کرد.<ref name=":3" /> در این دهه و با ثروتمند شدن [[ژاپن]صنعت به هنر علاقمند و زمینه برای ترویج و توسعه هنر فراهم شد. خرید آثار هنری از سوی صنایع نمونه‌ای از این علاقه بود. همچنین در این دهه این شعار رایج شد که هر استانی باید یک موزه هنرهای معاصر داشته باشد که در نهایت منجر به اوج گرفتن ساخت سالن‌های مرتبط با هنرهای معاصر شد. موزه‌های جدید هم نیاز به آثار هنری داشتند، پس بازار آثار هنری بسیار رونق گرفت.<ref name=":3" />


چنان چه در فصل مربوط به فرهنگ و نظام فرهنگي هم اشاره شد، با رشد سريع اقتصاد ژاپن در دهه 1960 دولت اين كشور اقداماتي را براي حمايت از هنر شروع كرد. يكي از اين اقدامات اعزام هنرمندان جوان به غرب براي آموختن هنر معاصر بود كه مقصد بيشتر آنها كشورهايي بود كه مهد نقاشي، پيكر تراشي و عكاسي بودند. اين برنامه از سال 1966 شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. همچنين تأسيس سازمان فرهنگ در 1968 اقدام ديگري بود كه زمينه را براي حمايت از هنرهاي معاصر فراهم آورد.
با ورود به دهه 1990 هنرمندانی پای به عرصه گذاشتند که در جامعه مصرفی و جامعه اطلاعاتی رشد کرده و بزرگ شده بودند، در نتیجه ما با آثاری روبرو هستیم که دست کم به لحاظ ظاهری می‌توان احساس خرده فرهنگی را از آن داشت. با این همه در این آثار هم می‌توان نشانه‌هایی از تلاش برای ژاپنی بودن مشاهده کرد. [[ژاپن]] معاصر دارای این قدرت تأثیر است که با داشتن افکاری نو و جهان شمول و با تلفیق فرهنگ‌های مختلف به رقابت در عرصه‌های مختلف هنر معاصر بپردازد. در ادامه با تفکیک هنرها نگاهی به این قدرت [[ژاپن]] در هنرهای مختلف می‌اندازیم.<ref>ذاکری، قدرت اله (1402). «هنر [[ژاپن]]». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ [[ژاپن]]، تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص.242- 281.</ref>


به اعتقاد ميتسوياما (2008) ، دهه 1980 دهه‌اي است كه جهان هنرهاي زيباي ژاپن به سرعت تغيير كرد (همان: 114). در اين دهه و با ثروتمند شدن ژاپن، صنعت به هنر علاقمند و زمينه براي ترويج و توسعه هنر فراهم شد. خريد آثار هنري از سوي صنايع نمونه‌اي از اين علاقه بود. همچنين در اين دهه اين شعار رايج شد كه هر استاني بايد يك موزه هنرهاي معاصر داشته باشد كه در نهايت منجر به اوج گرفتن ساخت سالن‌هاي مرتبط با هنرهاي معاصر شد. موزه‌هاي جديد هم نياز به آثار هنري داشتند، پس بازار آثار هنري بسيار رونق گرفت (همان: 114).
== نیز نگاه کنید به ==
[[تاریخ هنر مصر]]؛ [[تاریخ هنر تونس]]؛ [[تاریخ هنر روسیه]]؛ [[تاریخ هنر کانادا]]؛ [[تاریخ هنر کوبا]]؛ [[تاریخ هنر سنگال]]؛ [[تاریخ هنر آرژانتین]]؛ [[تاریخ هنر ساحل عاج]]؛ [[تاریخ هنر تایلند]]؛ [[تاریخ هنر اسپانیا]]؛ [[تاریخ هنر اردن]]؛ [[تاریخ هنر بنگلادش]]؛ [[تاریخ هنر تاجیکستان]]؛ [[تاریخ هنر سریلانکا]]؛ [[تاریخ هنر قزاقستان]]


با ورود به دهه 1990 هنرمنداني پاي به عرصه گذاشتند كه در جامعه مصرفي و جامعه اطلاعاتي رشد كرده و بزرگ شده بودند، در نتيجه ما با آثاري روبرو هستيم كه دست كم به لحاظ ظاهري مي‌توان احساس خرده فرهنگي را از آن داشت. با اين همه در اين آثار هم مي‌توان نشانه‌هايي از تلاش براي ژاپني بودن مشاهده كرد. ژاپن معاصر داراي اين قدرت تأثير است كه با داشتن افكاري نو و جهان شمول و با تلفيق فرهنگ‌هاي مختلف به رقابت در عرصه‌هاي مختلف هنر معاصر بپردازد. در ادامه با تفكيك هنرها نگاهي به اين قدرت ژاپن در هنرهاي مختلف مي‌اندايم.
== پاورقی ==
----[1] 縄文土器/Jōmon doki.
[i]: <small>جنبش هنری بزرگی در هنر معاصر [[ژاپن]] که از اواخر دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 ادامه داشت. هنرمندان این جنبش با چیدمان سنگ، چوب، کاغذ، پلاستیک، روغن سوخته، پارافین و... آثاری خلق می‌کردند. اثر یکی از هنرمندان این جنبش با نام نوری‌یوکی هاراگوچی (原口典之/Haraguchi Noriyuki) و با عنوان «حوض روغن» (オイルプール/Oil Pool) سال 1977 توسط موزه هنرهای معاصر تهران خریداری و در این موزه نگهداری می‌شود.</small>


[2] 弥生土器/Yayoi doki.
== کتابشناسی ==
 
<references />
[3] 銅鐸/Dōtaku.
[[رده:هنر]]
 
[4] 埴輪/Haniwa.
 
[5]  飛鳥寺/Asuka dera: در اواخر قرن ششم يا اوايل قرن هفتم م ساخته شد.
 
[6] 平城京/Hējōkyō.
 
[7] 唐/Tang(618-907).
 
[8] 鎮護国家/Chingo Kokka.
 
[9] 長安/Chang an.
 
[10] 『枕草子』/Makura no Sōshi.
 
[11] 浄土思想/Jōdo shisō.
 
[12] George Sansom(1883-1965).
 
[13] 院政/Insei.
 
[14] 絵巻物/Emakimono.
 
[15] 宋/Song(960-1279).
 
[16] 南北朝時代/Nanbokuchō Jidai(1336-1392).
 
[17] 婆娑羅/ばさら/Basara.
 
[18] 鹿苑寺/Rokuonji  金閣寺/Kinkakuji.
 
[19] 慈照寺/Jishōji  銀閣寺/Ginkakuji.
 
[20] 侘/Wabi.
 
[21] 寂/Sabi.
 
[22]  براي اطلاعات بيشتر ببينيد (حسيني، 1397).
 
[23] 水墨画/Suibokuga.
 
[24] 明/Ming(1368-1644).
 
[25] 戦国時代/Sengoku Jidai(1467-1590).
 
[26] 大名/Daimyō.
 
[27] 下克上/Gekokujō.
 
[28] 憂き世から浮き世へ/Ukiyo kara Ukiyo he.
 
[29] 工部美術学校/Kōbu bijutsu gakkō.
 
[30] 陸軍士官学校/Rikugun shikan gakkō.
 
[31] 洋画/Yōga.
 
[32] Ernest Fenollosa(1853-1903).
 
[33] 東京美術学校/Tōkyō bijutsu gakkō.
 
[34] 黒田清輝/Kuroda Seiki(1866-1924).
 
[35] 日本画/Nihon ga.
 
[36] Josiah Conder(1852-1920).
 
[37] 具体美術協会/Gutai Bijutsu Kyōkai.
 
[38] ネオダダ/Neo Dada.
 
[39]  もの派/Monoha: جنبش هنري بزرگي در هنر معاصر ژاپن كه از اواخر دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 ادامه داشت. هنرمندان اين جنبش با چيدمان سنگ، چوب، كاغذ، پلاستيك، روغن سوخته، پارافين و ... آثاري خلق مي‌كردند. اثر يكي از هنرمندان اين جنبش با نام نوري‌يوكي هاراگوچي (原口典之/Haraguchi Noriyuki) و با عنوان «حوض روغن» (オイルプール/Oil Pool) سال 1977 توسط موزه هنرهاي معاصر تهران خريداري و در اين موزه نگهداري مي‌شود.
 
[40] 野村仁/Nomura Hitoshi(1945-    ).
 
[41] 遠藤利克/Endō Toshikatsu(1950-    ).

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۴

چنان که در مبحث مربوط به نظام فرهنگی ژاپن دیدیم، ژاپن در اواسط قرن سوم  و خیلی دیر پای به دوارن باستان گذاشت و دلیل عمده آن هم جزیره‌ای بودن و انزوای این کشور و عدم داشتن مرز خشکی با کشورهای دیگر بود. با این همه در دوران پیش از باستان و در دوران ما قبل تاریخ این کشور ما با کشفیاتی روبرو هستیم که باید به آن‌ها هنر اطلاق کرد. نخستین این کشفیات متعلق به دوره جومون و سفالینه‌هایی است که جومون (縄文土器/Jōmon doki) نامیده می‌شود. جومون به معنی نقش ریسمان است که این نقش‌ها با فشردن و چرخاندن ریسمان روی سفال‌ها قبل از پخت و خشک کردن ایجاد می‌شد. هر چند شبهاتی در مورد عدم ارتباط ژاپن با کشورهای دیگر در این دوره مطرح شده است،[۱] اما غالبا گفته می‌شود، تا قبل از دوران باستان ژاپن به خاطر عدم ارتباط با جهان خارج هنر خاص خود را توسعه بخشید. قدیمی‌ترین سفالینه‌های جومون کشف شده متعلق به 12 هزار سال پیشند و از این حیث قدیمی‌ترین سفالینه‌های کشف شده در جهان هم به حساب می‌آیند.[۱]

عدم ارتباط با جهان خارج باعث شد تا دوره جومون بسیار طولانی شود و تا قرن 10 ق م ادامه پیدا کند و این زمانی است که ما شاهد کشف نوعی دیگر از سفال با نام یایویی (弥生土器/Yayoi doki) هستیم. این سفال‌ها نام خود را از نام محل کشف خود، جایی در توکیوی امروزی گرفته‌اند. بر خلاف دوره جومون که ده هزار سال طول کشید، دوره یایویی کوتاه بود و اواسط قرن سوم به پایان رسید. دلیل کوتاه بودنش هم بی شک شکل گیری ارتباط این کشور با خاک اصلی آسیا یا به عبارت دقیق‌تر چین و شبه جزیره کره بود. قدیمی‌ترین نمونه‌ها از سفال‌های یایویی کشف شده هم مربوط به ژاپن غربی است، جایی که به لحاظ جغرافیایی به چین و کره نزدیک‌تر است.

در دوره یایویی علاوه بر سفالینه‌های یایویی، ما شاهد کاربرد فلز هستیم که در این میان ساخته شدن اشیائی مفرغی را که در جشن‌ها استفاده می‌شد، می‌شود مرتبط با هنر دانست. این اشیاء شامل نیزه مفرغی، شمشیر مفرغی و ناقوس مفرغی موسوم به دوتاکو (銅鐸/Dōtaku) بود.[۲] برخی از این ناقوس‌های مفرغی دارای نقوشی چون آهو و شکارچی، ماهیگیر، افرادی در حال کوبیدن برنج و چند نفر در حال نزاع بودند.[۲]

هنر در دوران باستان

دوران باستان در ژاپن از اواسط قرن سوم تا پایان قرن دوازدهم به درازا کشید. شروع این دوران با پیدایش گورتل‌های عظیم موسوم به کوفون همراه بود. در میان گورتوشه‌های کشف شده از این گورتل‌ها، اقلامی چون لگام اسب، شمشیر، اقلام سنگی، مهره‌ها، اقلام فلزی، سفال و... وجود دارد، اما آنچه بیش از همه نماد هنر این دوره شده، سفال‌های موسوم به هانیوا (埴輪/Haniwa) است. هانیوا سفال‌هایی با پخت ساده بودند که اطراف سطح بالایی گورتل چیده می‌شدند، ابتدا شکل استوانه‌ای ساده داشتند، اما به مرور شکل حیوانات جز پرندگان و اشکال انسان‌ها به آن اضافه شد. اشکال انسانی آن شامل پرورش دهندگان باز، مهترها، کشاورزان، سربازان زره پوش، بانوان پریستار، زنان درباری و خنیاگران و رقصندگانی بودند با حالتی که گویی دارند برای درگذشتگان برنامه‌ای اجرا می‌کنند.[۳]

بعد از دوره کوفون، دوران آسوکا (710-592 م) فرا رسید. در این دوران ما شاهد ورود رسمی آیین بودایی به ژاپن (592 م) هستیم، واقعه‌ای که تأثیری شگرف بر هنر ژاپن داشت. از فرهنگ این دوران هم با نام فرهنگ آسوکا (645-538 م) و فرهنگ هاکوهو (710-645) نام می‌برند که فرهنگی با محوریت آیین بودایی است، اما بر خلاف دوران تاریخی آسوکا دوران فرهنگی آن نه از سال 592 که از 538 شروع می‌شود. چنان که تاناکا (2013) هم اشاره می‌کند، آیین بودایی برای ژاپنی‌ها از تندیس‌های بودایی شروع شد.[۴] بنابراین در این دوره ما شاهد نخستین تندیس‌های بودایی ساخته شده در ژاپن هستیم. همچنین هنر این دوران که شامل معماری، پیکر تراشی، نقاشی و صنایع دستی بود، عمدتا با محوریت هنر بودایی انجام می‌شد. برای مثال برای اولین بار در این دوره ما شاهد ساخت معابد بودایی در ژاپن هستیم که نخستین آن معبد آسوکا (飛鳥寺/Asuka dera: در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم م ساخته شد) بود. یکی دیگر از معابدی که در این دوره ساخته شد، معبد هوریوجی است، معبدی که 1993 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و در بردارنده میراث فرهنگی زیادی از تندیس‌های بودا، صنایع دستی مرتبط با آیین بودایی و نقاشی‌های دیواری متعلق به دوران آسوکا و نارا است.

از فرهنگ دوره نارا (794-710) با نام فرهنگ تِنپیو (749-729) نام می‌برند. ویژگی‌های فرهنگ و هنر در دوره نارا، شکل گیری فرهنگ اشرافی عالی با محوریت شهر هِیجوکیو (平城京/Hējōkyō) پایتخت کشور در دوره نارا، تأثیر پذیری شدید از فرهنگ تانگ (唐/Tang(618-907)) چین، داشتن رنگ و بویی جهانی و فرهنگی بودایی بر پایه اندیشه چینگوکوکّا (鎮護国家/Chingo Kokka) است.[۵] ژاپن آموختن از چین را از دوره آسوکا شروع کرد و در دوره نارا ادامه داد که دوره نارا مصادف با چین دوره تانگ بود. در این زمان ژاپن هیأت‌هایی به چانگ‌آن (長安/Chang an) پایتخت تانگ می‌فرستاد، شهری که مقصد نهایی کاروان‌های جاده ابریشم و به نوعی شهری جهانی بود. بنابراین فرهنگ و هنر دوره نارا از طریق جاده ابریشم و به واسطه چین تا حدودی رنگ و بویی از فرهنگ عمده دیگر جهان آن زمان یعنی ایران و هند گرفت. از طرف دیگر در این زمان اندیشه چینگوکوکّا وجود داشت، اندیشه‌ای که معتقد بود آیین بودایی قدرتی دارد که می‌تواند ملت را متحد و آرامش را در کشور برقرار کند، بنابراین به این آیین اهمیت زیادی داده و باعث رونق فرهنگ و هنر بودایی شد. شوتوکو تایشی یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ ژاپن پیرو چنین اندیشه‌ای بود و با تکیه بر این اندیشه سعی در اتحاد ملی ژاپن نمود، بنابراین می‌شود او را رهبر رواج شیوه‌های نو در هنر و فرهنگ ژاپن هم به حساب آورد.[۶]

در دوره نارا ما شاهد نگارش نخستین کتاب‌های ژاپنی هستیم که در فصل مربوط به نظام فرهنگی به آن اشاره شد. در زمینه معماری و پیکر تراشی، بارزترین آثار این دوره معبد تودایجی و ساخت تندیس بودای بزرگ در این معبد بود که همان طور که در بحث فرهنگ هم اشاره شد، تلاش ژاپنی‌ها برای کسب جایگاهی به عنوان یک ملت مستقل بود.[۷]

سال 894 در دوره هیان سال پایانی اعزام هیأت‌های ژاپنی به چین دوره تانگ برای آموختن از آن کشور بود. در واقع در این زمان ژاپن بعد از چند قرن آموختن از چین در پی ژاپنی کردن فرهنگ و هنر بر آمد. بارزترین نمود ژاپنی کردن فرهنگ هم ابداع خط خاص ژاپن یعنی کانا بود که همراه با خط اخذ شده از چین یعنی کانجی امروزه هم برای نگارش مورد استفاده قرار می‌گیرد. با استفاده از این خط شاهکارهایی ادبی نوشته شد که بارزترین آن‌ها «داستان گنجی» و «ماکورانوسوشی» (『枕草子』/Makura no Sōshi) هستند. بنابراین سال 894 را مبنای تقسیم بندی تاریخ فرهنگ دوره هیان قرار می‌دهند. سال‌های قبل از 894 یعنی از 794 تا 894 را هیان پیشین و سال‌های بعد آن یعنی از 894 تا 1185 را هیان پسین می‌گویند که هیان پسین دوران ژاپنی کردن فرهنگ و هنر بود.

دوره هیان پیشین را معمولا به دو دوره فرهنگ توفو (سبک تانگ) و فرهنگ کونین-جوگان تقسیم می‌کنند. ویژگی این دوره چنانکه در نام توفو یعنی سبک تانگ هم پیدا است، ادامه تأثیر پذیری از فرهنگ چین است. ما در این دوره با دو راهب بزرگ بودایی با نام‌های سایچو و کوکای روبرو هستیم که بعد از برگشتن از چین، آموزه‌هایی جدید از بودایی مطرح کردند بطوری که از بودایی این دوران با نام بودایی هیان نام برده می‌شود که در مقابل بودایی نارا قرار می‌گیرد. بودایی هیان از بودایی نارا عملی‌تر و فهمش برای عامه مردم‌تر راحت بود، بنابراین علاوه بر اشراف عامه مردم هم به آن نزدیک شدند. دوری مراکز بودایی جدید از شهر و تأکید آن‌ها بر ریاضت و عبادت در کوهستان هم به این مردمی شدن کمک می‌کرد. تأثیراتی را که این بودایی جدید بر فرهنگ و هنر گذاشت، خصلت اصلی هنر هیان پیشین می‌دانند.

هیان پسین خود به دو فرهنگ کوکوفو یا سبک ملی (قرن 10 تا 12 م) و اینسِی‌کی (نیمه دوم قرن 11 تا پایان قرن 12 م) تقسیم می‌شود. ویژگی اصلی دوره فرهنگ کوکوفو همان طور که از نامش پیداست، ژاپنی کردن تمامی هنرها از جمله خطاطی، نقاشی، پیکر تراشی، معبد سازی و... بود. ویژگی‌های اصلی هنر این دوران، هضم و درک هنر اخذ شده از چین و... و هماهنگ نمودنش با ذوق و طبع ژاپنی به عبارتی ژاپنی کردنش بود. همچنین رواج اندیشه پاک بوم (浄土思想/Jōdo shisō) یا بهشت بودایی در میان اشراف و مردم عادی تأثیر زیادی بر هنر داشت به طوری که جرج سنسوم (George Sansom(1883-1965)) سیاستمدار انگلیسی و محقق تاریخ و فرهنگ ژاپن عقیده داشت که این تأثیر دین را به هنر و هنر را به دین بدل کرد.[۸]

اینسِی (院政/Insei) نوعی نظام سیاسی بود که در اواخر دوره هیان معمول شد. در این نظام سیاسی امپراتوران با کناره‌گیری از قدرت وارث خود را بر تخت می‌نشاندند و خود تارک دنیا می‌شدند. اما برغم کناره گیری از قدرت، این امپراتوران با اعمال نفوذ در جانشینان بی تجربه خود عملا باز هم قدرت را در دست داشتند. این نوع نظام سیاسی باعث شکل گیری فرهنگی خاص شد که به آن فرهنگ دوره اینسِی یا فرهنگ اینسی‌کی می‌گویند. ویژگی اصلی فرهنگ این دوره گسترش اندیشه پاک بوم بودایی، خلق داستان‌های تاریخی و حماسی و شکوفایی نقاشی‌های طوماری موسوم به ئه‌ماکیمونو (絵巻物/Emakimono) بود.

به طور کلی ما در دوره هیان با جریان ژاپنی کردن فرهنگ و هنر روبرو هستیم که این جریان منجر به ایجاد عصری طلایی در هنر ژاپن و خلق شاهکارهای بی بدیل هنری از ادبی گرفته تا نقاشی و پیکر تراشی شد. بسیاری از آثار این دوره به عنوان شاهکارهای هنر ژاپن، امروزه جزو گنجینه‌های ملی ژاپن به حساب می‌آیند.

هنر در سده‌های میانی

سده‌های میانی با یک تغییر بزرگ نسبت به دوران باستان در تاریخ ژاپن شروع شد و آن انتقال قدرت سیاسی از دربار امپراتور به طبقه جنگجویان (سامورایی‌های یا بوشی‌ها) بود. با این همه این انتقال قدرت به معنی پایان دربار امپراتوری نبود، بلکه امپراتور همچنان در کیوتو دربار خود را حفظ کرد و هر چند قدرت سیاسی نداشت، اما به لحاظ فرهنگی و اجتماعی جایگاهی ممتاز داشت. این چنین به مدت هفت قرن و تا زمان اعاده قدرت سیاسی به امپراتور در جریان اصلاحات میجی، این کشور شاهد نظام سیاسی بی بدیلی در جهان شد که همزمان شاهد دو دربار بود.

وجود دو دربار تأثیر خود را بر فرهنگ و هنر این دوران هم گذاشت. بنابراین فرهنگ دوره کاماکورا (1333-1185) که نخستین دوره تاریخی سده‌های میانی تاریخ ژاپن است، به فرهنگ بوکه، فرهنگ کوگه و فرهنگ بودایی تقسیم می‌شود. فرهنگ و هنر بوکه چیزی متعلق به دربار امپراتوری و اشراف کیوتو و در واقع همان هنر سنتی دوران باستان بود که اکنون دربار و اشراف میراث دار بودند. اما هنر بوکه، هنری نو بود که حامیان و حاملین آن جنگجویان یعنی حاکمان سیاسی نو ظهور بودند. به گفته استنلی بیکر (1384) ، فرهنگ نظامی شکل گرفته در این دوران هیچ شباهتی به هر چیز دیگری نداشت که ژاپن یا چین تا آن زمان پدید آورده بودند. بنیادش بر وفاداری و افتخار بود که فرد همواره آماده بود در راهش جان فدا کند.[۹] بنابراین همان طور که تسودا و گراهام (2009) هم اشاره می‌کنند، طبیعی بود که هنر این دوران در بر گیرنده جنبه‌های مختلف باشد و آگاهی ملی در آن توصیف شود.[۱۰]

نفوذ و گسترش هنر از پایتخت به مناطق از ویژگی‌های هنر این دوران است، کما اینکه اصولا از سده‌های میانی به عنوان پلی میان هنر اشرافی دوران باستان و هنر مردمی دوران مدرن نخستین یاد می‌شود. هر چند نفوذ هنر به مناطق را می‌توان تا حدودی نتیجه سر بر افراشتن طبقه جنگجو در برابر اشراف دربار کیوتو دانست، اما مسأله تأثیر گذار دیگری هم در این امر وجود داشت و آن بودایی دوره کاماکورا است. ما در این دوره شاهد هستیم که شش راهب معروف یعنی هونِن، شینرای، ایپّن، نیچیرِن، ئه‌سای و دوگِن شش فرقه جدید بودایی رواج می‌دهند که وجه مشترک همه آن‌ها عمل‌گرایی و ساده بودن است. برای مثال در این فرقه‌ها رهرو با اعمال ساده‌ای چون ذکر گفتن و تمرکز و نشستن به شیوه ذن می‌توانست به روشن شدگی و اشراق برسد. این سادگی باعث جذب بیشتر طبقه جنگجو و حتی مردم عادی به آیین بودایی جدید شد که خود منجر به ازدیاد ساخت معابد بودایی در مناطق شد که این ازدیاد به نوبه خود توسعه هنرهایی چون معماری معابد بودایی، پیکرتراشی تندیس بوداها، نقاشی‌های دیوار معابد، صنایع دستی مرتبط با آیین بودایی و... را در پی داشت.

در بین این شش راهب معروف ئه‌سای و دوگن آیین ذن را در ژاپن رواج دادند که تحت تأثیر آرمان‌های ذن، سبکی جدید از هنر پدید آمد که کاملا متفاوت از هنری بودایی بود که تا آن زمان وجود داشت. این هنر در اواخر دوره کاماکورا و دوره بعدی یعنی دوره موروماچی شکوفا شد.[۱۱] از سوی دیگر این دو راهب هر دو دانش آموخته چین دوره دودمان سونگ (宋/Song(960-1279)) بودند و ذن را هم از چین به ژاپن آوردند. ارتباط با چین که در هیان پسین بریده شد، مجددا در دوره کاماکورا و البته نه به شکل رسمی برقرار و این ارتباط منجر به تأثیر هنر سونگ بر هنر ژاپن شد که خود یکی دیگر از ویژگی هنر کاماکورا است. نمونه بارز آن را می‌شود در بازسازی معبد تودایجی در نارا دید. این معبد در دوره نارا ساخته، اما بعد از آتش‌سوزی و تخریب آن مجددا در دوره کاماکورا بازسازی شد که این بار سبک ساخت آن کاملا متأثر از معماری چین بود. در همین مراودات با چین هم سبک‌های سفالگری تازه از چین اخذ شد.

در زمینه نقاشی، نقاشی‌های طوماری در این دوره بیشتر به سمت ترسیم زندگی جنگجویان گرایش یافتند. همچنین در این دوره نقاشی تک چهره یا پرتره هم رواج یافت که آن هم بی تأثیر از آیین ذن نبود، چرا که راهبان بودایی در خلوت تصویر استادشان را جلو خود قرار می‌دادند و به زیارت آن می‌پرداختند.

بعد از فرهنگ کاماکور نوبت به فرهنگ دوره موروماچی رسید که مرتون آن را عصر طلایی هنر ژاپن می‌خواند[۱۲] و شیبا عقیده دارد، برغم اینکه فرهنگ ژاپنی از دوران هیان شروع شد، اما محور فرهنگ زندگی امروزه ژاپنی‌ها در دوره موروماچی قرار دارد.[۱۳] دوران موروماچی با جنگ‌های داخلی شروع شد که کمی بیش از نیم قرن به طول انجامید. به این دوره جنگ‌های داخلی، دوره نانبوکوچو (南北朝時代/Nanbokuchō Jidai(1336-1392)) و به فرهنگ این دوران فرهنگ نانبوکوچو می‌گویند که ویژگی آن بازتاب روحیه اضطراب و نگرانی در آثار ادبی و هنری این دوران است. ویژگی دیگر هنر این دوره در اصطلاح باسارا (婆娑羅/ばさら/Basara) نمود یافته است. ریشه این کلمه سانسکریت و به معنی مجلل و پر زرق و برق است و اطلاقش به عنوان ویژگی هنر این دوران به این معنی است که در این دوره هنر به دنبال نمایش تجمل و زرق و برق بود.

بعد از این دوره فرهنگ موروماچی به دو دوره دیگر یعنی کیتایاما و هیگاشی‌یاما تقسیم می‌شود که به لحاظ لغوی اولی به معنی کوه‌های شمالی و دومی به معنی کوه‌های شرقی است. فرهنگ کیتایاما از اواخر قرن چهاردهم تا اوایل قرن پانزدهم و فرهنگ هیگاشی‌یاما از قرن پانزدهم تا نیمه دوم قرن شانزدهم را در بر می‌گیرد.[۱۴] نماد فرهنگ و هنر کیتایاما معبد روکوئونجی یا معبد طلایی (鹿苑寺/Rokuonji 金閣寺/Kinkakuji) و نماد فرهنگ و هنر هیگاشی‌یاما معبد جیشوجی یا معبد نقره‌ای (慈照寺/Jishōji ، 銀閣寺/Ginkakuji) است. تفاوت هنر کیتایاما با هیگاشی‌یاما همان طور که در تفاوت طلا و نقره مشخص است، در سادگی بیشتر دومی است که این سادگی را با مفاهیم زیباشناسی خاصی چون وابی (侘/Wabi) و سابی (寂/Sabi) نشان می‌دهند. وابی کشف خوش دلی در چیزی است که زمخت و ناکافی باشد و سابی زیبایی احساس ژرفا و توانگری در خموشی و آرامش است (برای اطلاعات بیشتر ببینید).[۱۵]

در دوره کیتایاما، شاهد شکوفایی هنر نقاشی آب مرکب یا سومی‌ئه یا سوی‌بوکوگا (水墨画/Suibokuga) هستیم. در همین دوره هم هست که کان‌آمی و پسرش زِه‌آمی دو هنرمند مشهور نمایش نو را تکامل بخشیدند. به علاوه در این دوره ما می‌توانیم تأثیر گذاری هنر دودمان مینگ (明/Ming(1368-1644)) چین را بر هنر ژاپن ببینیم. تکامل آن چیزی را که از آن به عنوان ویژگی اصلی هنر دوره موروماچی نام برده می‌شود، در دوران هیگاشی‌یاما می‌توان مشاهده کرد و آن چیزی نیست جز ادغام هنر کوگه با هنر بوکه، ادغام هنر سنتی دوران هیان با هنر وارداتی از چین دوران سونگ و مینگ و ادغام هنر پایتخت با هنر مناطق که حاصلش شکل‌گیری فرهنگ خاص ژاپن و نمودهایش هم گل آرایی ژاپنی یا ایکه‌بانا و مراسم چای ژاپنی یا سادو بود.

هنر ژاپن در دوران مدرن نخستین

دوران مدرن نخستین در تاریخ ژاپن با دوره جنگ‌های داخلی (戦国時代/Sengoku Jidai(1467-1590)) شروع می‌شود. دورانی صد ساله که در آن ما شاهد جنگ ستیزهای بی پایان میان امیران محلی یا دایمیوها (大名/Daimyō) هستیم. در چنین احوالی برای نخستین بار در تاریخ پرتغالی‌ها و به دنبال آن دیگر اروپایی‌ها به ژاپن آمدند و با خود مسیحیت و تفنگ آوردند. با توجه به جنگ‌های داخلی، تفنگ خواهان زیاد پیدا کرد و خیلی زود در ژاپن ساخته و در تمام کشور رواج پیدا کرد. ره آورد دیگر غربی‌ها یعنی مسیحیت خود عاملی تأثیر گذار بر فرهنگ و هنر ژاپن در این دوره شد و وقتی هم ترس از گسترش آن در ژاپن غربی منجر به ممنوعیتش و در نهایت اخذ سیاست بسته از سوی حکومت جنگجویی وقت شد، غیر مستقیم تأثیراتی بر فرهنگ و هنر داشت.

در دوران جنگ‌های داخلی ما اصطلاحی چون گه‌کوکوجو (下克上/Gekokujō) را داریم که به معنی زیر کشیدن بالا دستان توسط زیر دستان است. به عبارتی هر که قدرت بیشتری داشت، سعی می‌کرد جایگاه بالاتری به دست آورد و طبیعی است که در چنین دورانی تمایل به به رخ کشیدن قدرت، ثروت و برتری رویه جامعه شود که این مسأله در فرهنگ و هنر این دوران هم نمود پیدا کرد. برای مثال در معماری تمایل به ساخت قلعه‌ها و بناهای با شکوه و با عظمت و در نقاشی تمایل به کشیدن پرده‌های نقاشی بزرگ با رنگ‌های پر زرق و برق جریان غالب هنر شد. این رویه بعد از جنگ‌های داخلی و در دوره فرهنگ مومویاما هم وجود داشت. فرهنگ مومویاما اشاره به فرهنگ دوران آزوچی-مومویاما و تا حدی اوایل دوره ادو دارد. بعد از فرهنگ ساده و با شکوه دوران موروماچی، می‌شود گفت، فرهنگ و هنر مومویاما یک نوع برگشت به طلا بود.[۱۶]

فرهنگ و هنر مومویاما، فرهنگ و هنری عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقی بود که در آن تأثیرات آیین بودایی رنگ باخت، فرهنگی بود که توسط امیران محلی تازه به دوران رسیده و بازرگانان بزرگ پرورده شد و فرهنگی بود که از فرهنگ نانبان یا وحشی‌های جنوب هم تأثیر می‌گرفت.[۱۷] فرهنگ نانبان فرهنگی است که توسط اروپایی‌ها در آن دوره به ژاپن معرفی شد. معماری این دوران و به خصوص قلعه‌های با شکوهی که در این دوره ساخته شد و نیز نقاشی‌هایی که در تزئین درهای کشویی و دیوارهای درونی این قلعه‌ها استفاده شد، ویژگی بارز هنر این دوران است. افزون بر استفاده از رنگ‌های تازه و پر جلا در نقاشی، ویژگی دیگر نقاشی این دوره تصویر کردن مردمان عادی در تابلوهای این دوره است که خود تحولی بزرگ در هنر نقاشی این دوران به حساب می‌آمد.

با این همه و در کنار گرایش هنر به نمایش قدرت و ثروت، در این دوران ما مراسم چایی را داریم که توسط استاد بزرگ چای یعنی ریکیو تکامل یافت. مراسم چای در این دوره یکی از سرگرمی‌های شهرنشینان این دوره و شکوفایی آن خود موجب رشد سفالگری این دوره و آفرینش سفال‌های این دوره شد. همچنین در این دوره هنرهای نمایشی هم رونق زیادی داشتند و در زندگی شهرنشینان جای پایی برای خود باز کردند. نمایش نو یا نوگاکو که در سده‌های میانی بین درباریان طرفدار داشت، در این دوره به میان مردم عادی راه یافت. به علاوه دو نمایش کابوکی و نمایش عروسکی بونراکو هم در این دوره پی ریزی شدند.

دوره ادو (1868-1603) به لحاظ هنری بدان حد متنوع است که نمی‌توان در یک کلام از آن سخن گفت، بنابراین در اینجا به کلیات هنر این دوران اشاره می‌کنیم. اگر تا این زمان (در دوران باستان و سده‌های میانی) هنر با محوریت آیین بودایی رشد کرد و در آن گرایش به معنی و دنیای دیگر زیاد بود، در این دوره ما شاهد گرایش هنر به دنیای مادی هستیم، مسأله‌ای که منجر به مردمی شدن هنر در این دوران شد. برای نشان دادن این تغییر در ژاپنی از اصطلاح اوکی‌یو کارا اوکی‌یو ئه (憂き世から浮き世へ/Ukiyo kara Ukiyo he) به معنی از جهان فانی به جهان گذران استفاده می‌شود که هر چند هر دو جهان اوکی‌یو خوانده می‌شوند و هر دو هم اشاره به همین دنیا دارند، اما اولی جهانی سرشار از اندوه و غم و ناپایداری است، اما دومی دنیای واقعی است. به عبارتی در این دوره هنر با فاصله گرفتن از نگرش آیین بودا به جهان، به سمت توصیف جهان واقعی گرایش پیدا کرد و واقع‌گراتر شد. در این دوره ما شاهد خلق نقاشی‌هایی از مردمان عادی و حتی زنان محله‌های عشرت هستیم که مردمان عادی و البته آن‌ها که توانایی مالی داشتند، حاضر بودند برای خریدش پول بدهند.

چنانچه در جدول شماره 1 مبحث فرهنگ و نظام فرهنگی ژاپن دیدیم، فرهنگ در دوره ادو خود به چهار دوره فرهنگ کانئه، گِنروکو، هوره‌کی‌تِنمی و کاسه تقسیم می‌شود که در این میان، دو دوره گِنروکو و کاسه مهم‌تر هستند و اغلب در صحبت از فرهنگ و هنر در این دوران از همین دو دوره نام می‌برند. چنان که در مبحث فرهنگ گفتیم فرهنگ گنروکو با محوریت شهرهای کیوتو و اوساکا و فرهنگ کاسه با محوریت اِدو شکوفا شدند. همچنین مشوقان فرهنگ گنروکو سامورایی‌ها و تاجران بزرگ شهرهای کیوتو و اوساکا بودند، در حالی که مشوقان فرهنگ کاسه تاجران متوسط و خرده تاجران شهرنشین ادو بودند. به علاوه فرهنگ کاسه بیشتر در شهرستان‌ها گسترش یافت و به عبارتی مردمی‌تر شد.

یکی دیگر از ویژگی‌های هنر این دوران پیشرفت چاپ نقش چوب یا چاپ باسمه چوبی بود که این امکان را ایجاد کرد که بتوان از یک اثر ادبی یا نقاشی چاپ‌های زیادی زد که خود منجر به توسعه هنر در میان مردم شد. به خصوص توسعه این چاپ به توسعه نقاشی‌هایی موسوم به اوکی‌یوئه منجر شد که در میان مردم خواهان بسیار داشت. برخی از این نقاشی‌ها هم به واسطه تجارت محدود هلندی‌ها با ژاپن از طریق بندر ناگاساگی به اروپا برده و منجر به پدیده ژاپونیسم در اروپا شد که در مبحث فرهنگ به آن اشاره کردیم. علاوه بر این آثار، برخی از ظروف سفالی و چینی ساخت ژاپن و نیز ظروف لاکی این کشور هم در این دوره به خارج از این کشور و به خصوص اروپا صادر شدند و در آنجا خواهان بسیار  پیدا کردند و در پدیده ژاپونیسم سهم داشتند.

هنر ژاپن در دوران مدرن

دوران مدرن در ژاپن با اعاده قدرت به امپراتور میجی در 1868 و آغاز تلاش این کشور برای پیش رفتن در مسیر تجدد و مدرنیزاسیون و جبران عقب ماندگی‌اش از غرب شروع شد. تلاش ژاپن برای مدرن شدن محدود به صنعت، اقتصاد، نظام سیاسی و... نبود که فرهنگ را هم در بر گرفت. هنگامی که صحبت از فرهنگ در این دوره می‌شود، پیش از هر چیز پدیده بونمه‌کایکا به ذهن می‌آید که به پدیده مدرن و غربی شدن سریع در اوایل میجی با تقلید فعالانه از تمدن غربی اطلاق می‌شود. بونمه‌کایکا هنر را هم در بر گرفت و در این زمینه هم ژاپن فعالانه به آموختن از غرب پرداخت. در واقع حکومت میجی به عنوان حلقه‌ای از مدرن شدن، فعالانه به اخذ هنر غرب با محوریت موسیقی و هنرهای زیبا اقدام کرد.[۱۸]

مدرسه هنرهای زیبا و معماری (工部美術学校/Kōbu bijutsu gakkō) سال 1876 تأسیس و آموزش هنر غربی در آن شروع شد. هر چند گفته می‌شود این نخستین نهاد آموزش هنرهای زیبا در ژاپن است، اما به گفته نه‌کی (1999) در مدرسه افسری نیروی زمینی (陸軍士官学校/Rikugun shikan gakkō) که 1874 تأسیس شد هم نقاشی غربی آموزش داده می‌شد.[۱۸] بهر حال از این زمان آموزش هنرهای غربی و به خصوص نقاشی غربی در ژاپن شروع شد که به آن یوگا (洋画/Yōga) می‌گفتند. با تأسیس مدرسه هنرهای زیبا و معماری، سه استاد از ایتالیا برای تدریس دعوت شدند که تخصص آن‌ها نقاشی، مجسمه‌سازی و طراحی بود.

بعد از میجی و اخذ سیاست جدایی دین از سیاست، کمک دولت به معابد بودایی و ایزدکده‌های شینتو قطع شد، در نتیجه بسیاری از آن‌ها در شرایط سخت مالی قرار گرفتند و نمی‌توانستند از گنجینه‌های هنری که در اختیار داشتند چنان که باید نگهداری کنند و حتی اقدام به فروش آن‌ها نمودند. در این زمان بسیاری از این گنجینه‌ها برای بخش خاور دور موزه هنرهای زیبای بوستون خریداری و جمع آوری شد. یکی از کسانی که در خرید این آثار دست داشت، استادی آمریکایی به نام ارنست فنولوسا (Ernest Fenollosa(1853-1903)) بود که 1876 برای تدریس فلسفه و اقتصاد سیاسی به دانشگاه توکیو آمد. او علاوه بر تخصصش، نقاشی رنگ و روغن هم آموخته بود و بعد از آمدن به این کشور جذب هنر ژاپن و بعدا معرف آن در غرب شد. هر چند فنولوسا برخی از گنجینه‌های هنری ژاپن را خریداری و از این کشور خارج کرد، اما خدمت او به هنر ژاپن این بود که ژاپنی‌ها را متوجه ارزش آثار هنری گذشته خود کرد.[۱۹] این مسأله و نیز برخاستن صدای اعتراض نسبت به غربی شدن کشور در دهه 1880 از گوشه و کنار ژاپن، باعث شد تا سال 1887 مدرسه هنرهای زیبای توکیو (東京美術学校/Tōkyō bijutsu gakkō) تأسیس شود که رسالت اصلی‌اش حفظ و گسترش هنرهای ژاپنی بود، هر چند بعدها و با موفقیت نقاش سبک غربی یعنی سِیکی کورودا (黒田清輝/Kuroda Seiki(1866-1924)) رشته نقاشی غربی هم در آن تصویب و آموزشش شروع شد.

توجه مجدد به هنر سنتی ژاپن باعث شد تا به نقاشی ژاپنی نام نیهون‌گا (日本画/Nihon ga) بدهند که مقابل یوگا یا نقاشی غربی قرار داشت. در مورد نیهون‌گا، برخی در تعریفی محدودتر آن را به نقاشی ژاپن قبل از دوره میجی اطلاق می‌کنند، اما برخی با معنی وسیع‌تر آن را مقابل نقاشی رنگ روغن قرار می‌دهند، به عبارتی آن را شامل نقاشی‌هایی می‌دانند که با فنون و رنگ‌های ژاپنی ترسیم شده باشد. این چنین در دوره میجی ما نخست شاهد اخذ فعالانه هنر و نقاشی غربی هستیم، اما خیلی زود جنبش ارزش‌گذاری مجدد هنر و نقاشی ژاپنی شکل می‌گیرد که می‌شود آن را نوعی ملی گرایی در هنر دانست.[۲۰]

چنان که پیشتر گفتیم در دوره ادو برخی از نقاشی‌های ژاپنی و البته صنایع دستی این کشور به خصوص ظروف لاکی و سفال ژاپن به اروپا صادر شد. همچنین از اواخر دوره ادو و نیز در دوره میجی ژاپن در نمایشگاه‌های جهانی شرکت می‌کرد که در آنجا علاوه بر کالاهای صنعتی خود برخی صنایع دستی و همچنین تابلوهای نقاشی را معرض نمایش می‌گذاشت که با تحسین بسیار زیاد غربی‌ها روبرو شدند. در این بین ظروف لاکی ژاپنی توجه بسیار زیادی را جلب کرد. بنابراین در دوره میجی همچنان توجه به هنرهای سنتی و به خصوص صنایع دستی سنتی این کشور وجود داشت و آن‌ها به عنوان یکی از کالاهای صادراتی ترویج می‌شدند. پس می‌توان گفت یکی دیگر از ستون‌های مدیریت هنری میجی، ترویج چنین هنرهایی به منظور صادرات بود.[۲۱]

چنان که قبلا گفتیم در زمینه مجسمه سازی هم استادانی از اروپا و به خصوص از ایتالیا به ژاپن دعوت شدند. ژاپن خود از گذشته دارای هنر پیکر تراشی بود و شاهکارهای بی نظیری در تاریخ هنر این کشور خلق شده است. با این همه با دعوت از این استادان هنر مجسمه سازی غربی و به خصوص پیکر تراشی از سنگ و فلزات در ژاپن توسعه پیدا کرد و شاهکارهایی در دوره میجی خلق شد. در زمینه معماری هم سال 1877 معماری انگلیسی به نام جوسیه کندر (Josiah Conder(1852-1920)) به ژاپن آمد و شاگردانی تربیت کرد که امروزه آثار خود کندر و شاگردان او در ژاپن باقی مانده‌اند. هدف حکومت میجی از دعوت از معماران غربی، مدرن کردن معماری ژاپن بود که البته این مدرن کردن بیشتر به معنی غربی کردن معماری این کشور بود.

تا پایان دهه 1910 جریان غالب در نقاشی ژاپن، نقاشی آکادمیک متأثر از امپرسیونیسم فرانسه با محوریت سِیکی کورودا بود. بعد از جنگ جهانی اول، ژاپنی‌های زیادی برای تحصیل و آموختن هنر مدرن غربی به اروپا رفتند. برگشت آن‌ها به ژاپن و تلاششان برای شکل دادن مکتب‌های گوناگون هنر مدرن را می‌توان به دوران زمینه ساز برای بلوغ مکاتب هنری در ژاپن تشبیه کرد. با این همه درگیری ژاپن در جبهه‌های جنگ به خصوص جنگ جهانی دوم فرصت بلوغ این مکاتب هنری را در دوران مدرن و سال‌های قبل از جنگ گرفت، تا عملا این دوران، دوره زمینه ساز برای هنر معاصر ژاپن در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم شود.

هنر ژاپن در دوران معاصر

هنگامی که صحبت از هنر معاصر می‌شود، منظور هنر بعد از جنگ جهانی دوم است. با این همه اگر دقیق‌تر بخواهیم بگوییم، فاصله بین شکل گیری و فعالیت گروه‌ هنری‌ انجمن هنری گوتای (具体美術協会/Gutai Bijutsu Kyōkai) در اواسط دهه 1950 تا فعالیت جنبش‌هایی ضد هنری چون نئودادا (ネオダダ/Neo Dada) در اوایل دهه 1960 را می‌توانیم دوره‌‌ی سر آغاز هنر معاصر ژاپن به حساب آوریم چرا که در این دوره شاهد شروع خلق آثار خاص این کشور هستیم. خاص که می‌گوییم، منظورمان چیزهای جدید و یا عجیب و غریب نیست بلکه آنچه پدید آمد به لحاظ ماهیت احساسی متفاوت از هنر غربی القا می‌کرد.

از اواخر دهه 1960 این خاص بودن توسط جنبش‌هایی هنری چون مونوها (もの派/Monoha)[i] و هنرمندانی مانند هیتوشی نومورا (野村仁/Nomura Hitoshi(1945-    ))، توشیکاتسو اندو (遠藤利克/Endō Toshikatsu(1950-    )) و... توسعه داده شد و هنرمندان نسل جدیدتر هم به توسعه آن کمک کردند. با چنین فعالیت‌هایی ما در دهه 1980 شاهد پذیرش هنر معاصر ژاپن در غرب هستیم. در این زمان ژاپن به دومین قدرت اقتصادی جهان بدل شده بود و این مسأله هم تا حدودی در جذب مخاطبان خارجی به هنر ژاپن تأثیر داشت. نیز در این دهه ما شاهد برگزاری نمایشگاه‌های هنری آثار هنرمندان ژاپن در خارج از این کشور هستیم که عموما با استقبال خوبی مواجه می‌شد. برای مثال از نمایشگاهی با عنوان «نمایشگاه ژاپن بزرگ: هنر دوره ادو 1868-1600)» که سال 1981 در لندن برگزار شد، 523 هزار نفر بازدید کردند.[۲۲]

چنان چه در فصل مربوط به فرهنگ و نظام فرهنگی هم اشاره شد، با رشد سریع اقتصاد ژاپن در دهه 1960 دولت این کشور اقداماتی را برای حمایت از هنر شروع کرد. یکی از این اقدامات اعزام هنرمندان جوان به غرب برای آموختن هنر معاصر بود که مقصد بیشتر آن‌ها کشورهایی بود که مهد نقاشی، پیکر تراشی و عکاسی بودند. این برنامه از سال 1966 شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. همچنین تأسیس سازمان فرهنگ در 1968 اقدام دیگری بود که زمینه را برای حمایت از هنرهای معاصر فراهم آورد.

به اعتقاد میتسویاما (2008)، دهه 1980 دهه‌ای است که جهان هنرهای زیبای ژاپن به سرعت تغییر کرد.[۲۲] در این دهه و با ثروتمند شدن ژاپن، صنعت به هنر علاقمند و زمینه برای ترویج و توسعه هنر فراهم شد. خرید آثار هنری از سوی صنایع نمونه‌ای از این علاقه بود. همچنین در این دهه این شعار رایج شد که هر استانی باید یک موزه هنرهای معاصر داشته باشد که در نهایت منجر به اوج گرفتن ساخت سالن‌های مرتبط با هنرهای معاصر شد. موزه‌های جدید هم نیاز به آثار هنری داشتند، پس بازار آثار هنری بسیار رونق گرفت.[۲۲]

با ورود به دهه 1990 هنرمندانی پای به عرصه گذاشتند که در جامعه مصرفی و جامعه اطلاعاتی رشد کرده و بزرگ شده بودند، در نتیجه ما با آثاری روبرو هستیم که دست کم به لحاظ ظاهری می‌توان احساس خرده فرهنگی را از آن داشت. با این همه در این آثار هم می‌توان نشانه‌هایی از تلاش برای ژاپنی بودن مشاهده کرد. ژاپن معاصر دارای این قدرت تأثیر است که با داشتن افکاری نو و جهان شمول و با تلفیق فرهنگ‌های مختلف به رقابت در عرصه‌های مختلف هنر معاصر بپردازد. در ادامه با تفکیک هنرها نگاهی به این قدرت ژاپن در هنرهای مختلف می‌اندازیم.[۲۳]

نیز نگاه کنید به

تاریخ هنر مصر؛ تاریخ هنر تونس؛ تاریخ هنر روسیه؛ تاریخ هنر کانادا؛ تاریخ هنر کوبا؛ تاریخ هنر سنگال؛ تاریخ هنر آرژانتین؛ تاریخ هنر ساحل عاج؛ تاریخ هنر تایلند؛ تاریخ هنر اسپانیا؛ تاریخ هنر اردن؛ تاریخ هنر بنگلادش؛ تاریخ هنر تاجیکستان؛ تاریخ هنر سریلانکا؛ تاریخ هنر قزاقستان

پاورقی

[i]: جنبش هنری بزرگی در هنر معاصر ژاپن که از اواخر دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 ادامه داشت. هنرمندان این جنبش با چیدمان سنگ، چوب، کاغذ، پلاستیک، روغن سوخته، پارافین و... آثاری خلق می‌کردند. اثر یکی از هنرمندان این جنبش با نام نوری‌یوکی هاراگوچی (原口典之/Haraguchi Noriyuki) و با عنوان «حوض روغن» (オイルプール/Oil Pool) سال 1977 توسط موزه هنرهای معاصر تهران خریداری و در این موزه نگهداری می‌شود.

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Tanaka, H (2013). Nihon bijutsu zenshi Sekai kara mita mēsaku no kēfu. Kōdansha gakujutsu bunko. P57.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P21.
  3. بیکر، استنلی (1384). هنر ژاپن. ترجمه نسترن پاشايی، انتشارات فرهنگستان هنر. ص35.
  4. Tanaka, H (2013). Nihon bijutsu zenshi Sekai kara mita mēsaku no kēfu. Kōdansha gakujutsu bunko. P70.
  5. Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P55.
  6. Morton,W Scott (2005). Japan It’s History and Culture. Forth Edition, Mc Graw Hill Inc. P21.
  7. Murayama, I. (1998). Nihon kodai bunka no kēsē: Kenzui-tō ryūgakusē no Baai, Tokushū: Kyōdō kenkyū hōkoku: Kindai nihon ni okeru bunka Bunmē no Imēji, Hokkai gakuen daigaku jinbun ronshū. 10 gō. P90.
  8. بیکر، استنلی (1384). هنر ژاپن. ترجمه نسترن پاشايی. انتشارات فرهنگستان هنر. ص93.
  9. بیکر، استنلی (1384). هنر ژاپن. ترجمه نسترن پاشايی. انتشارات فرهنگستان هنر. ص152.
  10. Tsuda, N. Graham, P (2009). A history of Japanese art: from prehistory to the taisho period. Tuttle publishing. P157.
  11. Tsuda, N. Graham, P (2009). A history of Japanese art: from prehistory to the taisho period. Tuttle publishing. P162.
  12. Morton,W Scott (2005). Japan It’s History and Culture. Forth Edition, Mc Graw Hill Inc. P88.
  13. Shiba, R. Donarudo, kīn (2012nen Kaihan 12 satsu hakkō). Nihnjin to Nihon bunka. Chūkō bunko. P66.
  14. Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P127-130.
  15. حسینی، سید آیت (1397). وابی و سابی. کلیدهایی برای فهم هنر و ادبیات ژاپن، تهران: نشر پرنده.
  16. Shiba, R. Donarudo, kīn (2012nen Kaihan 12 satsu hakkō). Nihnjin to Nihon bunka. Chūkō bunko. P79.
  17. Yamakawa, shōsetsu Nihonshi zuroku Henshuūiinkai (2010). Yamakawa shōsetsu Nihonshi Zuroku. Dai yonhan. Yamakawa shuppansha. P141.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Neki, A (1999). Wag a kuni no Bunka sēsaku no Kōzō. Akatsuki insatsu. P11.
  19. اُكاكورا، كاكوزو (1396). كتاب چای. ترجمه از ژاپنی قدرت‌اله ذاكری، انتشارات پرنده. ص12.
  20. Mago, Y (2004). Meiji jidai ni okeru bijutsushi ni miru Nashonarizumu. Nihongo Nihonbunka kenshū puroguramu kenshū repōto shū, Hiroshima daigaku ryūgaku sentā. 18kikan.
  21. Mago, Y (2004). Meiji jidai ni okeru bijutsushi ni miru Nashonarizumu. Nihongo Nihonbunka kenshū puroguramu kenshū repōto shū, Hiroshima daigaku ryūgaku sentā. 18kikan. P213.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ Mitsuyama, K (2008). Sengo Nihon Bijutsu no Monogatari: Sono Sēō ni okeru juyō. Gakujutsu jōhō Ripojitori, Kyōto bunkyō daigaku. Dai 8 gō. P114.
  23. ذاکری، قدرت اله (1402). «هنر ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص.242- 281.