جامعه و نظام اجتماعی زیمبابوه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:جامعه زیمبابوه.jpg|بندانگشتی|جامعه زیمبابوه(1403). برگرفته از سایت خبرگزاری مهر، قابل بازیابی از https://www.mehrnews.com/photo/4148484/%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%B2%DB%8C%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%88%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D9%87]] | [[پرونده:جامعه زیمبابوه.jpg|بندانگشتی|جامعه زیمبابوه(1403). برگرفته از سایت خبرگزاری مهر، قابل بازیابی از [https://www.mehrnews.com/photo/4148484/%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%B2%DB%8C%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%88%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D9%87 https://www.mehrnews.com/photo/4148484/]]] | ||
در میان کشورهای حوزهی جنوب صحرای آفریقا، [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]] از ویژگیهای اجتماعی خاصی برخوردار میباشد. این کشور میراثدار طولانیترین [[تاریخ دوران استعمار زیمبابوه|دوران تاریخ استعمار]] بوده است، دورانی که ملت همواره شاهد درگیریهای خشونت بار با استیلای استعمارگران، چگونگی تقسیم اراضی کشاورزی، رفتار ناعادلانه حاکمان سفیدپوست و ... بودهاند. بعدها خصوصیات آنگلوفونی ناشی از حضور دیرپای انگلیسیها در این سرزمین، خود باعث ایجاد تمایزات خاص مردم [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]] با دیگر ملتهای آفریقایی شد. | در میان کشورهای حوزهی جنوب صحرای آفریقا، [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]] از ویژگیهای اجتماعی خاصی برخوردار میباشد. این کشور میراثدار طولانیترین [[تاریخ دوران استعمار زیمبابوه|دوران تاریخ استعمار]] بوده است، دورانی که ملت همواره شاهد درگیریهای خشونت بار با استیلای استعمارگران، چگونگی تقسیم اراضی کشاورزی، رفتار ناعادلانه حاکمان سفیدپوست و ... بودهاند. بعدها خصوصیات آنگلوفونی ناشی از حضور دیرپای انگلیسیها در این سرزمین، خود باعث ایجاد تمایزات خاص مردم [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]] با دیگر ملتهای آفریقایی شد. | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
شکل دیگر مهاجرت از [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]]، مهاجرتهای جمعی گروههای مختلف مردم به منظور کسب فرصتهای سودآور بود. مهاجرت به مناطق "چیمانیمانیا" (Chimanimani) و مناطق جنگلی در ارتفاعات شرقی کشور بعد از سال 2000 برای یافتن طلا به فراوانی دیده شده است. جستجوی طلا مخاطرات بسیاری را برای این دسته از مهاجرین فراهم کرده است. | شکل دیگر مهاجرت از [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]]، مهاجرتهای جمعی گروههای مختلف مردم به منظور کسب فرصتهای سودآور بود. مهاجرت به مناطق "چیمانیمانیا" (Chimanimani) و مناطق جنگلی در ارتفاعات شرقی کشور بعد از سال 2000 برای یافتن طلا به فراوانی دیده شده است. جستجوی طلا مخاطرات بسیاری را برای این دسته از مهاجرین فراهم کرده است. | ||
نوع دیگر مهاجرت، جا به جایی غیر اختیاری و یا مهاجرت اجباری است. علت عمدهی این نوع مهاجرت مسائل سیاسی و یا محکومیتهای سیاسی بود. این نوع از مهاجرت بیشتر در مناطقی دیده میشود که گروههای مخالف حزب حاکم و رأی دهندگان به حزب مخالف در انتخابات سال 2008 حضور داشتند و مجبور به مهاجرت از شهرهای خود شدهاند. | نوع دیگر مهاجرت، جا به جایی غیر اختیاری و یا مهاجرت اجباری است. علت عمدهی این نوع مهاجرت مسائل سیاسی و یا محکومیتهای سیاسی بود. این نوع از مهاجرت بیشتر در مناطقی دیده میشود که گروههای مخالف حزب حاکم و رأی دهندگان به حزب مخالف در انتخابات سال 2008 حضور داشتند و مجبور به مهاجرت از شهرهای خود شدهاند. بیشتر مهاجرتهای اجباری مربوط به مردان مناطق شهری هوادار حزب مخالف و غالباً به آفریقای جنوبی بوده است<ref>برگرفته از http://publications.iom.int/system/files/pdf/mp_zimbabwe.pdf</ref><ref>ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ [[زيمبابوه|زیمبابوه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی]. ص. 43- 72.</ref>. | ||
بیشتر مهاجرتهای اجباری مربوط به مردان مناطق شهری هوادار حزب مخالف و غالباً به آفریقای جنوبی بوده است<ref>برگرفته از http://publications.iom.int/system/files/pdf/mp_zimbabwe.pdf</ref><ref>ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ [[زيمبابوه|زیمبابوه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی]. ص. 43- 72.</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[جامعه و نظام اجتماعی چین]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی | [[جامعه و نظام اجتماعی چین]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی روسیه]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی ژاپن]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی مصر]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی لبنان]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی کوبا]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی سنگال]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی کانادا]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی افغانستان]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی تونس]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی ساحل عاج]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی فرانسه]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی اسپانیا]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی تایلند]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی آرژانتین]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی مالی]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی اردن]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی سوریه]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی قطر]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی امارات متحده عربی]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی سیرالئون]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی اتیوپی]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی اوکراین]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی گرجستان]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی تاجیکستان]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی قزاقستان]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی سریلانکا]]؛ [[جامعه و نظام اجتماعی بنگلادش]] | ||
== پاورقی == | == پاورقی == | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۶: | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:جامعه و نظام اجتماعی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۰
در میان کشورهای حوزهی جنوب صحرای آفریقا، زیمبابوه از ویژگیهای اجتماعی خاصی برخوردار میباشد. این کشور میراثدار طولانیترین دوران تاریخ استعمار بوده است، دورانی که ملت همواره شاهد درگیریهای خشونت بار با استیلای استعمارگران، چگونگی تقسیم اراضی کشاورزی، رفتار ناعادلانه حاکمان سفیدپوست و ... بودهاند. بعدها خصوصیات آنگلوفونی ناشی از حضور دیرپای انگلیسیها در این سرزمین، خود باعث ایجاد تمایزات خاص مردم زیمبابوه با دیگر ملتهای آفریقایی شد.
شاید بتوان ادعا کرد که دو واقعهی مهم سیاسی استقلال زیمبابوه (سال 1965) که باعث استقلال نسبی کشور شده حکومت را از آن سفیدپوستان کرد و استقلال کامل کشور (سال 1980) و رهایی آن از تسلط سفیدپوستان نیز نتوانست بر تمام پیچیدگیهای اجتماعی آن فایق آید. بحرانهای شدید جامعه پس از دهه 1980 و در دوران حکومت سیاهان تا کنون، بیشتر با عللی چون: مخالفت حکومت سیاهان به رهبری موگابه با غرب و به دنبال آن استمرار تحریمهای بینالمللی علیه زیمبابوه، مشکلات فزاینده داخلی (فقر، بیکاری، خشکسالی، فساد اداری، ضعف مدیریت، کاهش ارزش پول ملی، تأثیر قومگرایی و ثروت بر قدرتمداری و ...) مربوط میباشد و دورانی پر از تشنج و ناآرامی را در عرصه سیاسی و به تبع آن عرصههای اجتماعی برای مردم به همراه آورده است. حتی تحولات یک دهه اخیر که منجر به ائتلاف سیاسی و تقسیم قدرت در حکومت گردید نیز نتوانست چالشهای سیاسی و اجتماعی جامعه را درمان کند[۱][۲].
اقوام و قبایل زیمباوه
زیمبابوه دارای تنوع نژادی و قبیلهای میباشد. اگر چه دو قبیله مهم شونا و اندبله مهمترین گروههای زبانی و قومی کشور محسوب میشوند لیکن گروههای زبانی – قومی متعددی دراین کشور ساکنند.[1]
امروزه بسیاری از ویژگیهای فرهنگی قبایل تحت تأثیر فرهنگ و مدل زندگی غرب تغییر یافته و یا کمرنگ شده است اما به دلیل رسوخ دیرپای سنتهای قبیلگی در وجوه مختلف زندگی مردم، نمیتوان نقش و کارکرد سنتها را در زندگی مردم نادیده گرفت و از تأثیرات آنها در ساختار سیاسی و اجتماعی زیمبابوه غافل بود. حضور تعدادی از رؤسای قبایل در مجلس حاکی از تأثیر قبایل (به ویژه شونا و اندبله) در شکلگیری و تثبیت نظام سیاسی کشور میباشد.
گروههای اصلی نژادی زیمبابوه شامل دو قبیله بزرگ شونا و اندبله و قبایل کوچک تر تونگا در اطراف منطقه"بینگا" (Binga) در شمال، "وندا" (Venda) و "شانگان" (Shangaan) در جنوب کشور میباشد. گروه زبانی شونا شامل شش گروه اصلی روزوی (Rozwi)، کارانگا (Karanga)، مانییکا (Manyika)، ززورو (Zezuru)، کوره کوره (Korekore) و اندائو (Ndau) میباشد. گروه زبانی شونا دارای بیش از 65 زیر مجموعه زبانی کوچکتر است که هر یک ضمن برخورداری از مشترکات فرهنگی با سایر گروهها دارای ویژگیهای خاص خود میباشند. پراکندگی جمعیتی خرده گروه زبانی "کوره کوره" (Korekore) در شمال شرقی کشور، "مانیکا" (Manyika) در ایالت مانیکالند شرقی در اطراف شهر موتاره و گروه زبانی " اندائو" (Ndau) در اطراف ارتفاعات چیپینگه/سلیندا (Chipinge/Selinda) میباشد. در منطقه مرکزی زیمبابوه و اطراف شهر حراره "ززورو"ها (Zezuru) و در ایالت ماشوینگو " کارانگا"ها (Karanga) ساکن هستند.
مردم قبیله مهم اندبله در مناطق غربی کشور سکونت دارند و سکونت گاه خرده گروه زبانی "کالانگا" (Karanga) که خویشاوند نژادی اندبله محسوب میشود در همین قسمت و در منطقه مرزی با بوتسوانا ساکن هستند[۳].
قبیله شونا
قبیله شونا بزرگترین گروه نژادی زیمبابوه بوده زبانشان شونا (از گروه زبانهای بانتو) و جمعیت آنها به بیش از 9 میلیون نفر میرسد. از نظر پراکندگی جمعیتی مردم شونا زبان باید به کشورهایی چون زیمبابوه، بوتسوانا، جنوب موزامبیک اشاره نمود. مردم شونا از نظر جمعیتی (بیش از 80 درصد جمعیت کل کشور) و فرهنگی بر سایر قبایل کشور برتری قابل ملاحظهای دارند. علیرغم تغییرات فرهنگی به وجود آمده در کشور، هنوز در مناطق و روستاهای دور افتاده دیده میشود که مردم شونا معمولاً در خانوادههای مجزا که شامل یک یا تعداد بیشتری از افراد مسنتر و خانوادههای گستردهشان هستند، زندگی میکنند. در این مدلهای زندگی غالباً تصمیمگیریهای مهم در خانواده گرفته میشود و بزرگترهای خانواده حرف اول را میزنند. شاید بتوان در مقام تشبیه، مشابهتهایی را بین رئیس خانوار و فرماندار یک ایالت از نظر مقام ارشد سیاسی قائل شد. محل زندگی رئیس خانوار به طور معمول در میان دیگر خانوادهها بوده خراجی را بابت هزینههای مربوط به خدمات و جایگاه خود از بستگان و خانوادهها دریافت مینماید.
مردم شونا به ارواح خیر و شر اعتقاد دارند. هر دو شکل از ارواح خیر و شر با نیاکان و اجداد قبیله و با تمام زندگی مردم قبیله در ارتباط بوده بر روح فرد احاطه دارند. از جمله نقشهای مهمی که برای ارواح قائل میباشند، وظیفهی آنان در تعیین روابط برون قبیلهای و مرزی مردم شونا میباشد. ارواح بد با جادوگری و ارواح نیک با نعمتهای خدادادی چون سلامتی و تواناییهایی چون هنر و موسیقی برای افراد خیراندیش مرتبط میباشند. هم چنین از کارکردهای ارواح، تأثیر آنان بر قوانین اخلاقی است که افراد قبیله با پیروی از آنها میتوانند از الگوهای اخلاقی و فرهنگی شاخص در زندگی اجتماعی خود بهره ببرند .از وظایف مهم ارواح خیر، حفظ و حمایت جامعه است و در صورتی که افراد جامعه در حفظ و رعایت حرمت ارواح و احترام به آداب و سنن قبیله کوتاهی کنند، ارواح نیک نیز درانجام وظیفه خود تجدید نظر خواهند کرد[۴].
قبیله اندبله
فرهنگ اندبله آداب و رسوم خاص خود را دارد. در میان مردم قبیله اندبله شخص پادشاه همواره شخصیت ممتاز الهی برای ملت محسوب و رؤسای قبیله اندبله به جز اعمال سنتی معنوی برای خویشان و خانوادههای گسترده خود که در قالب کارکردهای روحانی نمودار میشد، گرایش و تواناییهای مقتدرانه خاصی نداشتند. طبق اعتقاد مردم اندبله، آنها در مواقعی که قبیله با مشکلاتی مانند قحطی و بیماری روبرو میشد، برخلاف سایر افراد قبیله این امکان را داشتند که با ارواح ارتباط برقرار کنند.
اگر چه نفوذ فرهنگ غرب و دین مسیحیت بسیاری از باورهای سنتی اندبله را دستخوش تغییر کرده اما هنور در بعضی مناطق اعتقاد به باورها و رعایت آداب و سنن قدیمی اندبله که ناشی از اعتقادات دینی و آموزههای فرهنگی این قبیله است، وجود دارد[۵].
سایر قبایل
لمبا
قبیله لمبا(Lemba) از قبایل کوچک جنوب آفریقا و زیر مجموعه بانتو میباشد. امروزه بیشتر مردم این قبیله در زیمبابوه، مالاوی و آفریقای جنوبی ساکن بوده اقلیت کوچکی را در این کشورها تشکیل داده نوعاً به کشاورزی اشتغال دارند. لمباها شاخه جدا شده و استقلال یافته از قبیله وندا میباشند. بعضی از نویسندگان معتقدند که این قوم در زمان امپراتوری "زیمبابوه بزرگ" همراه ونداها در نزدیکی قلمرو امپراتوری ساکن بودند. مردم آن وظیفه حمل طبل مقدس ونداها را که از قدرت جادویی برخوردار بوده، بر عهده داشتند.
لمباهای ساکن زیمبابوه بیشتر در دهکدههای کوچکی در منطقه جنوب غربی کشور ساکن بوده بر خلاف لمباهای آفریقای جنوبی از شرایط فرهنگی و اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند[۶][۷].
هلنگوه
قبیله هلنگوه یا باهلنگوه با 800 هزار نفر جمعیت، ازقبایل ساکن جنوب آفریقا بوده بخشی از آنان در جنوب شرقی زیمبابوه زندگی میکنند. زبان آنها بانتو و متعلق به گروه زبانی و فرهنگی تسونگا میباشند[۸].
وندا
قبیله وندا یا باوندا، از قبایل کوچک در جنوب آفریقا است و گروهی از آنها در جنوب زیمبابوه زندگی میکنند. ونداها وابسته به گروه زبانی بانتو بوده به زبانهای سوتو و شونا صحبت میکنند[۹].
تونگا
قبیله تونگا یا باتونگا از قبایل بزرگ منطقه جنوب آفریقاست که مردم آن به زبان تونگایی صحبت کرده در حوزه وسیعی از منطقه یعنی زامبیا، زیمبابوه، بوتسوانا، مالاوی و موزامبیک ساکن میباشند.
کالانگا
قبیله کالانگا یا کالانیگا از قبایل کوچک جنوب آفریقا بوده به یکی از زبانهای بانتو صحبت میکنند. دارا بودن اشتراکات نژادی زیاد با قبیله شونا باعث شده است آنها را از زیر شاخههای شونا تلقی کنند. جمعیت آنها حدود 200 هزار نفر و بیشتر در غرب زیمبابوه ساکنند.
شانگوه
با جمعیتی حدود بیست هزار نفر، از کوچکترین قبایل زیمبابوه و در منطقه چییرا در حومه شهر کوئهکوئه ساکن میباشند. مقاومت در برابر نفوذ فرهنگ غربی و تلاش در حفظ فرهنگ بومی این قبیله قابل توجه است. ایستادگی در برابر دشمنان کشور و نبرد با آنان و نیز تلاش جهت حفظ باورهای کهن دینی و آموزههای سنتی قبیله از ویژگیهای شاخص مردم آن میباشد[۷].
ارزشهای اجتماعی
در زیمبابوه نمیتوان به راحتی از الگوی واحد در ارزشهای اجتماعی سخن گفت. در این کشور، هر قبیله و گروه قومی هنجارها و سبکهای ارزشی مربوط به قبیلهی خود را داراست. برای نمونه، طبق بررسی انجام شده توسط Gombe در خانوادههای گسترده در میان قبایل شونا و اندبله زیمبابوه، (Vatete) عمه یا خاله وظیفه دارد تا حمایتهای لازم اخلاقی و اجتماعی نوه خواهری و یا برادری را به درستی انجام دهد. همچنین مراقبت از پدر و مادر وظیفهی مهم و نوعی ارزش خانوادگی در زیمبابوه محسوب میشود[۱۰]. حتی پیروان فرقههای مختلف مسیحیت علیرغم اعتقاد به مبانی و ارزشهای مشترک، در بسیاری از موارد هر یک از ارزشهای اجتماعی و فرهنگی خاص خود متابعت میکنند. در میان اقلیت مسلمان کشور به علت جمعیت بسیار اندک آنان ویژگیهای مشترک ارزشی بیشتری مشاهده میشود. زندگی مسالمتآمیز اقوام و گروههای دینی مسیحی، مسلمان و پیروان ادیان بومی در کنار یکدیگر موجب شده است برخی هنجارهای مثبت اخلاقی نظیر احترام به اعتقادات و ارزشهای دینی دیگران در میان مردم رشد کند.
جامعه امروز زیمبابوه مانند دیگر کشورهای در حال توسعه تا حدود زیادی تحت تأثیر آثار و مظاهر فرهنگ غرب قرار گرفته است. به دلیل سابقهی طولانی فعالیت میسیونرهای مسیحی، حضور دراز مدت استعمار در این کشور، دوران حکومت سفیدپوستان نژادپرست و به دنبال آنها گسترش فرهنگ غربی در بین جوانان، حضور مظاهر فرهنگ ارزشی غرب در فضای کلی جامعه کاملاً احساس میشود. اگر چه همواره حکومت، ایستادگی در مقابل غرب و مبارزه با مظاهر آن را سیاست اصلی خود معرفی کرده و تا حدودی هم توانسته است در برخی موارد نوعی خود باوری فرهنگی را در میان مردم و در برابر توسعه فرهنگ غربی ایجاد کند، اما رسوخ غرب و فرهنگ غربی در زیمبابوه غیر قابل انکار است.
طبقات و نابرابریهای اجتماعی
طبقه بندی اجتماعی در گذشتههای دور زیمبابوه به صاحبان مشاغل مختلف مربوط میشد.
ماهیگیران، بردگان، جادوگران (واسطه قبیله و ارواح درگذشتگان)، طبقه حاکم، صنعتگران شامل: معماران، مسگرو آهنگران (طبقهی فلزکاران)، پارچه بافان، زرگران و سفالگران گروهها و طبقات اجتماعی دوران قدیم زیمبابوه بودند[۱۱].
بعدها طبقهبندی جامعه به صورت دو طبقهی شهری و روستایی و در دوران حاکمیت رژیم نژادپرست رودزیا، تقسیمبندی مشخص جامعه به شکل دو طبقه سفیدپوست و سیاه پوست خود را نشان میداد. اشغال اراضی حاصل خیز کشاورزی سیاهان، اجیرکردن و بیگاری کشیدن از آنان در مزارع سفیدپوستان و نادیده گرفتن حقوق اولیه سیاهان از مشخصههای این دوران بود. مراکز شهری رودزیا که منطقه مهم حاکمیت سفیدپوستان بود و با عنوان "شهر سفیدپوستان" خوانده میشد، پس از چندین دهه استعمار و استثمار سیاهان به مراکز استراتژیک مبارزه علیه اقلیت سفیدپوست تبدیل شد. مبارزات ضد استعماری باعث نزدیکی دو طبقه اجتماعی شهری و روستایی شد.
با استقلال کشور در سال 1980 و به قدرت رسیدن موگابه، ساختار روابط اجتماعی بین گروههای مختلف جامعه تغییر یافت و مشخصات دوران استعماری به تدریج کمرنگتر شد. موگابه کوشید با استفاده از دکترین سیاسی مارکسیسم کنترل منابع کشور را که در دست اقلیت سفیدپوست بوده از آنان گرفته و به سیاهان که مالکین اصلی زیمبابوه و در دوران استعمار همیشه در حاشیه نظام حکومتی واقع شده بودند، بازگردانده به مبارزه با اشکال گوناگون ظلم و ستم سرمایهداری استعمارگران ادامه دهد.
زیمبابوه پس از کسب استقلال و سلب مالکیت اراضی از سفیدپوستان و تفوق سیاسی بر آنان، علی رغم ادعای رهبران دوران مبارزات مبنی بر رفع اختلافات طبقاتی به عنوان یکی از اهداف مهم آن دوران، تاکنون موفق به انجام این مهم نشده است. اوضاع نابسامان اقتصادی و سیاسی، سالهای طولانی است که این کشور را با شرایط بحرانی مواجه کرده است. ایجاد فاصله طبقاتی عمیق میان مردم، توسعه بیکاری و فقر ناشی از آن، ظهور و گسترش پدیده کودکان خیابانی، شیوع فحشا و ... از عوارض و نتایج این شرایط بحرانی میباشد.
با وجود این نابسامانیها، زیمبابوه مانند دیگر کشورهای در حال توسعه شاهد ظهور "طبقه متوسط جدید" میباشد که از شاخصههای آن طبقه جوان آفریقایی با نگرش نوین به دنیای امروز است. طبقه متوسط در زیمبابوه، جامعه کوچکی است که از لحاظ اقتصادی در میانه جامعه قرار داشته اگر چه تا حدودی از استقلال اقتصادی برخوردار میباشد اما از نظر اجتماعی دارای قدرت زیادی نیست[۱۲]. در کنار ظهور طبقهی جدید متوسط، ظهور و رشد طبقهی مرفه سیاهپوست نیز قابل توجه است.
امروزه در مناطق روستایی، نقش و جایگاه روسای قبایل تغییر یافته و از شأن و مرتبهی سابق برخوردار نیستند اگرچه جایگاه سمبلیک آنان تقریباً باقی مانده است.
نهاد خانواده
در این کشور هر دو نظام پدرسالاری و مادرسالاری در خانوادههای سنتی مشاهده میشود. حتی میتوان ترکیبی از هر دو نوع را در میان خانوادهها دید. اما اغلب گروههای نژادی در زیمبابوه ساختار پدرشاهی یا به عبارتی پدر سالاری دارند. در چنین جامعهای اگر چه زنان از حقوق خاصی برخوردارند اما در کل تابع همسران خود بوده از آنان انتظار میرود ضمن خدمت به شوهران خود، برایشان کار کرده و فرزندان خوبی را بهدنیا آورند. در اجتماعاتی که با نظام خانوادگی پدرسالاری اداره میشوند فرد به قبیله و خانواده پدری وابسته بوده و فرزندان چنین پدری زمین یا دام را از آنها به ارث میبرند و عمو زادگان مانند خواهر و برادر فرد محسوب میشوند.
بین شبکهی روابط خانوادگی در نظام پدرسالاری شونا و اندبله و نظام مادرسالاری "تونگا" تفاوتهای مهمی به چشم میخورد. در نظام خانوادگی مادرسالاری، وابستگی به خانواده مادری بوده ارث نیز از طرف برادر مادر(دایی) به فرد رسیده و خالهزادهها به مثابه برادران و خواهران شخص به حساب میآیند. فرد در نظام خانواده گسترده، عمو را پدر و خاله را مادر خطاب میکند. اعضای خانواده گسترده معمولاً باهم زندگی میکنند و در مسایل مختلف زندگی، یکدیگر را مورد حمایت قرار میدهند.
روابط اجتماعی خویشاوندی در زیمبابوه بیشتر فرهنگی است و چنین روابطی میتواند از طریق عوامل محیطی و منافع مادی تحت تأثیر قرار گیرد[۱۳].
در حال حاضر خانوادههای گسترده بیشتر در روستاها دیده میشود در حالی که در شهرها غالباً خانواده به شکل هستهای مشاهده میشود.
امروزه در زیمبابوه خانواده از زن، شوهر و حداقل دو فرزند تشکیل میشود. خانوادههای سنتی گستردهتر بوده شامل پنج یا تعداد بیشتری فرزند به همراه پدربزرگها، مادربزرگها و نیز فرزندان بستگان میباشد[۱۴].
زندگی خانوادگی در زیمبابوه نسبت به گذشته با پیچیدگیهای بیشتری مواجه است. در عصر حاضر روابط اجتماعی درون جامعه بسیار مهمتر از روابط درون خانواده است.
ازدواج
خانواده اساس جامعه زیمبابوه محسوب میشد و ازدواج نه تنها سنتی مهم، بلکه امری مقدس بود زیرا هر دو زوج از طریق ازدواج میتوانستند با اجدادشان مرتبط شده با آنها زندگی کنند.
امروزه قوانین ازدواج در این کشور نظیر سایر کشورهای جهان است و با توجه به سنتهای قبیلگی در مواردی دارای ویژگی های خاصی است. قبایل سنتهای خاصی برای ازدواج دارند و مشابهتهای زیادی نیز در مراسم ازدواج قبایل مختلف دیده میشود.
ازدواج با همسر برادر
ازدواج از نوع "لویریت" (Levirate) وصلت الزامی میان زنی که شوهرش فوت کرده با برادر کوچکتر همسر متوفی میباشد. این ازدواج بیشتر در جوامعی اتفاق میافتد که دارای ساختار قبیلهای است و زیمبابوه نمونهی بارزی از آن میباشد.
ازدواج " لویریت" امری شایع در میان قبیله شونا در زیمبابوه است و در زبان شونا به این رسم "کاگورا انهاکا" (Kugara nhaka) گفته میشود. در این نوع ازدواج، برادر کوچکتر وارث همسر برادر بزرگتر خود میشود و وظیفه دارد با او ازدواج کند. دراین رسم، برادران بزرگتر نمیتوانند این حق را به ارث ببرند. این رسم نقش مهم اقتصادی و اجتماعی در بقای زندگی آن زن دارد. امروزه این سنت در میان مردم شونا به خصوص به علت افزایش بیماری ایدز بسیار ضعیف شده است و بر طبق قوانین زیمبابوه به علت اجباری بودن آن جرم تلقی میشود.
ازدواجهای اجباری
ازدواجهای اجباری رسمی قدیمی در زیمبابوه بوده و امروزه نیز در میان بسیاری ازخانوادهها در نقاط مختلف کشور همچنان شایع است. مهمترین شکل ازدواج اجباری، ازدواج لویریت است.
شکل دیگری از این ازدواج، ازدواج اجباری کودکان است. والدین کودکان خردسالی که به زور او را به ازدواج کسی در میآورند، از نظر قانونی مجرم و مستوجب محکومیت هستند. در مناطق روستایی زیمبابوه آمار ازدواج اجباری دختران خردسال نسبت به پسران بیشتر و آسیب آن نیز ابعاد گستردهتری دارد. فقر و بیسوادی در مناطق روستایی از عوامل مهم در رواج و تداوم این رسم قدیمی میباشند[۱۵].
از نظر قانون حق ازدواج اختیاری امری بالاتر از رعایت حقوق بشر و نوعی ارزش مثبت فرهنگی در جامعه محسوب میشود لذا قانون با اشکال مختلف ازدواجهای اجباری مقابله میکند.
وضعیت زنان
نیمی از جمعیت زیمبابوه را زنان تشکیل میدهند. جایگاه و نقش زنان در تحولات تاریخی این کشور غیر قابل انکار است. زنان در مقاطع حساس تاریخی مانند جنگهای داخلی، حرکتهای اعتراضی علیه استعمار و مبارزات استقلالطلبانه و به طور کل تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور حضور مؤثر داشتند[۱۶].
"تانیا لیونز" (Tanya Lyons) نویسنده کتاب: "اسلحهها و دختران نبرد: زنان در مبارزات آزادی بخش زیمبابوه"[۱۷] از اصطلاح "مادران انقلاب" برای زنان مبارز زیمبابوه استفاده کرده است. از اهداف مهم زنان در مبارزات، رفع هر گونه تبعیض و ستم علیه آنان و تلاش برای تحقق برابری زنان و مردان در جامعه بود که تا حدودی به اهداف مورد نظر رسیدند[۱۸].
بعد از استقلال، زنان با حضور در عرصههای مختلف، سهم مهمی در سازندگی کشور داشته با قرار گرفتن در پستهای کلیدی سیاسی نقش فعال و تأثیرگذاری را در ثبات و رشد کشور ایفا نمودند.
در حوزهی فعالیتهای کشاورزی در مناطق روستایی نقش کلیدی از آن زنان است. 86 درصد از جمعیت زنان کشور در مناطق روستایی زندگی میکنند و نیروی اصلی کار بر روی زمینهای کشاورزی میباشند. در حالی که بسیاری از مردان در جست و جوی کار و یافتن موقعیتهای شغلی بهتر به سوی شهرها یا مناطقی دورتر از محل اقامت خود مهاجرت میکنند، زنان گرداننده و تأمینکننده نیازهای معیشتی و معنوی زندگی هستند. براساس قوانین حکومتی، زنان در دسترسی به وامهای کشاورزی، امکانات بازاریابی برای تولیدات خود، ماشین آلات کشاورزی، تسهیلات دولتی و نیز بهرهمندی از نتایج اصلاحات ارضی با مردان برابر هستند.
انتخاب خانم "جویس موجورو" به عنوان نخستین زن در مقام معاونت رئیس جمهور، نقطهی اوج حرکت رو به جلوی حکومت در راستای تحقق برابری جنسی در کشور بود.
زنان زیمبابوه تا سال 1980 سهمی در کابینه دولتی نداشته و تنها تعداد معدودی از زنان سفیدپوست در ساختار دولتی دوران رژیم نژادپرست حضور داشتند. از سال 1980 تا سال 2000 یعنی در طول دو دهه بعد از استقلال زنان توانستند 21 پست وزارتی را در کابینه دولت کسب کنند.
در انتخابات پارلمانی سال 2005، یک سوم از نامزدهای انتخاباتی معرفی شده از سوی حزب حاکم (زانو- پی اف) را زنان تشکیل میدادند که نشانگر رشد حضور زنان زیمبابوه در عرصههای سیاسی و اجتماعی بود[۱۹]
تعداد نمایندگان زن در مجلس زیمبابوه از زمان برگزاری انتخابات 2008 تا 2013، از 17 درصد به 35 درصد یعنی بیش از دو برابر رسید. زیمبابوه هماکنون جزو 30 کشوری است که توانسته تعداد نمایندگان زن پارلمان خود را حداقل به 30 نفر برساند. در حال حاضر تعداد نمایندگان زن در دو مجلس ملی و سنا در مجموع 124 نفر از 350 نفر کل نمایندگان مجلس کشور میباشد[۲۰].
قانون اساسی مصوب سال 2013 ضمن اشاره به لزوم برابری زنان و مردان در همه عرصههای جامعه، توجه زیادی به رعایت حقوق زنان دارد.
طی دو دهه گذشته تحولات مربوط به زنان در کنار رشد نهضت فمینیسم به خصوص پس از روی کار آمدن خانم موجورو به عنوان معاون رئیس جمهور و دیگر وزرا و معاونین زن در وزارتخانههای مختلف، سرعت بیشتری گرفت و سازمانها و گروههای متعدد فعال در حوزه امور زنان ایجاد و توسعه یافت. برخی از این سازمانها عبارتند از:[۲۱]
سازمان نویسندگان زن زیمبابوه (1990) (ZWW)، جنبش پیشرفت مستقل زنان (WSPM)، سازمان تجارت زنان بومی (IBWO)، پروژه مساسا، گروه عملیاتی زنان، انجمن زنان زیمبابوه (WSZ)، فدراسیون ملی مؤسسات زنان زیمبابوه (NFZWI)، سازمان زنان کاتولیک زیمبابوه (1981) (OCWZ)، سازمان زنان داوطلب (OVW)، انجمن احیای حقوق زنان (1981) (SSLWZ)، انجمن زنان حزب حاکم زانو پی اف (WS-Zanupf)، بنیاد حمایت از زنان، مؤسسه حمایت از زنان در مقابل بیماری ایدز (ISWa) و سازمان زنان فاطمه الزهراء(س) "1994".
آسیب شناسی اجتماعی
مانند دیگر کشورهای آفریقایی این کشور نیز در مسیر توسعه صنعتی و گسترش شهرنشینی با برخی آسیبهای اجتماعی مواجه شده است:
کودکان خیابانی (کودکان کار)
کودکان خیابانی یا بی خانمان، کودکانی هستند که به علل اجتماعی و اقتصادی ناچار از زندگی در حاشیه خیابانها و محلات شدهاند. رشد این پدیده در زیمبابوه مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه بسیار بالا بوده به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی در برنامههای رفاه اجتماعی دولت مورد توجه قرار گرفته است.
بررسیها حاکی از آن است که همزمان با افزایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی، تعداد کودکان خیابانی نیز افزایش یافته است. میانگین سنی این کودکان 13 سال است و نوجوانانی با 18 سال سن نیز در میان آنان دیده میشوند. جمعیت پسرها در گروه کودکان خیابانی بیش از دخترهاست. بررسیها نشان میدهد آن دسته از کودکان خیابانی که دارای خانواده هستند به دلیل فقر شدید در محیط خانواده به اجبار به این شکل از زندگی را کشیده شدهاند. بسیاری از آنان در سنین خردسالی به بیگاری گرفته میشوند و این دسته از کودکان به "کودکان کار" معروفند. بیشتر کودکان خیابانی در مناطق شهری بوده اکثر آنها هرگز به مدرسه نرفته و یا تنها دوره ابتدایی را گذراندهاند. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از آنها مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته و انحرافات جنسی در میان آنان شایع و بیش از نیمی از این کودکان مبتلا به ایدز هستند. تقریباً همگی دچار نوعی بیاعتمادی و ناامیدی بوده و آیندهای برای خود متصور نمیباشند.
به غیر از نهادهای دولتی برخی سازمانهای رفاهی از جمله "مرکز رسیدگی به کودکان فقیر حراره" نیز با این دسته از کودکان در ارتباط بوده برخی خدمات حمایتی و مراقبتی را به آنان ارایه میدهند. دولت زیمبابوه از طریق شهرداری، مرکز کودکان خیابانی حراره، برخی وزارتخانههای دولتی و نیز بخش رفاه اجتماعی این کودکان را مورد حمایت قرار داده میکوشد برخی خدمات اجتماعی را به این گروه آسیب دیده ارایه نماید[۲۲].
فقر
بر اساس گزارش روزنامه دولتی زیمبابوه (هرالد)، حدود 63 درصد از مردم این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. برابر گزارش دولتی، 2/2 میلیون نفر از مردم نیازمند کمک غذایی میباشند. فقر موجب افزایش نرخ مرگ و میر مادران هنگام زایمان شده آمار نشان دهنده مرگ 960 مادر در هر صد هزار زایمان میباشد. رقم بالای مرگ و میر نوزادان به علت فقر غذایی نیز 57 مورد در برابر هر هزار ولادت میباشد.
طبق گزارش مؤسسه مطالعات محیط زیست دانشگاه زیمبابوه در سال 2014 با عنوان " فقر شهری و کودکان زیمبابوه"، بیش از 25 درصد کودکان مناطق شهری این کشور فقیر و 50 درصد آنان در فقر مطلق به سر میبرند .فقدان زیر ساختهای لازم در بخش خدمات رفاهی در دهه گذشته مشکلات زیادی را برای کودکان شهری ایجاد کرده است. 30 درصد کودکان شهر حراره از دسترسی به آب آشامیدنی محرومند[۲۳].
این کشور در دو دهه 1990 و 2000 با روند صعودی فقر روبرو شد چنان که بین سالهای 1990 تا 2003 نرخ فقر از 25 درصد به 63 درصد افزایش یافت. میزان فقر در مناطق روستایی نسبت به شهرها از فقر بسیار بیشتر است. درآمد پایین و کاهش تولید محصولات کشاورزی و در نتیجه کمبود مواد غذایی در کنار عدم دسترسی به آب آشامیدنی سالم در روستاها برای مردم مشکلات زیادی به وجود آورده است.
افزایش نرخ بیکاری و مهاجرت مردان از مناطق روستایی و در نتیجه سرپرستی زنان بر خانواده، عدم مالکیت اراضی کشاورزی، خشکسالی و فقدان دام و ... همگی در فقیرتر شدن روستاییان مؤثر بودند[۲۴]
اعتیاد
بیکاری فزاینده به ویژه در میان جوانان از علل افزایش آمار اعتیاد به مواد مخدر شده است. طبق گزارش انجمن مبارزه با اعتیاد زیمبابوه در سال 2014، نرخ شیوع اعتیاد در میان دانش آموزان به 43 درصد افزایش یافته است. بولتن خبری دیگری گسترش اعتیاد در شهر حراره را در فاصله سالهای 2013 و 2014 بالاترین میزان اعتیاد در کشور اعلام کرده از افزوده شدن ماهانه صد نفر به جمعیت معتادین این شهر خبر داده است[۲۵].
فساد اخلاقی
بررسیهای انجام شده افزایش آمار انواع فساد اخلاقی از جمله فحشا را تأیید میکند. از مهمترین علل آن باید به فقر مالی، بیکاری فزاینده و مهاجرت مردان به خارج از کشور جهت یافتن شغل و کسب درآمد اشاره کرد[۲۶].
فساد اداری
همچون سایر کشورهای جهان سوم شرایط نامساعد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... باعث بروز و گسترش بوروکراسی نا کارآمد و فساد اداری در این کشور شده است.
توقف و یا پایین بودن سطح ارایه خدمات عمومی، انحطاط نظام سلامت، افزایش بی سابقه بیکاری، فرار مغزها و...از نتایج فساد اداری در این کشور است.
طلاق
آمار طلاق طی سال 2014 نسبت به سال قبل آن افزایشی به میزان 50 درصد را نشان میدهد و به عنوان یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی کشور معرفی شده است[۲۷].
وضعیت اقتصادی و معیشتی
"وقتی سفید پوستان به کشور ما آمدند، ما زمین داشتیم و آنها کتاب مقدس، حالا کتاب مقدس مال ماست و زمینها در اختیار آنها[۲۸]". " از گفتههای آفریقاییان رودزیا"
سفیدپوستان اروپا از زمان ورودشان به رودزیا دو هدف سرمایهای مهم یعنی "زمین" و "مردم" را به عنوان داراییهای ارزشمند تحت اختیار خود درآوردند. اشغال مرغوبترین اراضی قابل کشت در دوران استعمار، بومیان را از همه نعمتها و داشتههای اجدادی خود محروم ساخت. سفیدپوستان با ایجاد تحول در کشاورزی و به دست آوردن انحصار آن برای خود و با بهرهکشی از سیاهان و تحمیل مالیاتهای سنگین و... به استثمار بومیان پرداخته با افزایش تولید، اقتدار اقتصادی را نیز از آن خود کردند. در دهه 1910، مالیاتهای پرداختی سیاهان بیش از یک سوم درآمد سالانه دولت رودزیا را تشکیل میداد در حالی که سیاهان تنها مالک زمینهای کوچک و غالباً نامرغوب بودند. این دوره برای استعمارگران انباشت سرمایه و برای سیاهان فقر بیشتر را به دنبال داشت.
تا دهه 1970 رفتارهای استثماری سفیدپوستان باعث افزایش فقر و بیچارگی سیاهان شد. بیکاری، کاهش درآمد به دنبال کاهش دستمزدها، کار اجباری، کنترل نیروی کار آفریقایی از سوی سفیدها، کاهش تولیدات بومی و ... نتایج حاصل از شیوه برخورد استعمارگران بود.
شرایط تبعیضآمیز دوران حکومت سفیدپوستان حتی در نظام آموزشی سیاهان نیز اهداف اقتصادی استعمارگران را جست و جو میکرد. مردم بومی تا جایی حق تحصیل داشتند که بتوانند در مسیر رشد مادی سفیدها مفید باشند.
اهداف اقتصادی مورد نظر استعمارگران باعث شد حتی در وضعیت بحران اقتصادی دهه 1930، وضعیت اقتصادی کشور با کار و زحمت نیروی کار آفریقایی توسعه یابد. توسعهی بخش صنعت منجر به رشد سریع نیروی کار شهری شد. گسترش راه آهن رودزیا اگر چه افزایش دستمزد را برای کارگران بومی به دنبال داشت، اما هدف اصلی کسب درآمد بیشتر برای گروه استعمارگر بود.
رودزیا در اصل نه در جهت منافع سرمایه گذاران و استعمارگران خارجی بلکه بیشتر در جهت منافع یک ائتلاف سفیدپوست چند طبقهای در داخل کشور، اداره میشد.
تشویق سفیدپوستان به مهاجرت به رودزیا به عنوان ابزاری برای تحریک توسعهی اقتصادی و افزایش قدرت جامعهی سفیدپوست و در نتیجه تداوم سلطه سفیدپوستان، مورد توجه دولت رودزیا بود.
بعدها به علت فشارهای دولت انگلیس و وضع مجازاتهای اقتصادی بر رژیم نژادپرست یان اسمیت، کشور از بازارهای خارجی فاصله گرفت و به تدریج زیر بنای اقتصادی آن به انحطاط گرایید.
سیاستهای اقتصادی نژادپرستانه حاکمیت سفیدپوستان، از جمله عواملی بود که به کسب استقلال زیمبابوه منجر شد.
پس از کسب استقلال در سال 1980 و با افزایش قدرت سیاهان، اوضاع اقتصادی بومیان بهبود نسبی یافته در طول چهار سال پس از استقلال کشور با رشد اقتصادی 21 درصد مواجه شد[۲۹].
مطالعات نشان میدهد در دوره زمانی 1960 تا 1980 تولید ناخالص ملی 4/5 درصد بود در حالی که بین سالهای 1980 تا 1990 این میزان به بیش از 5/5 درصد رسید که با توجه به نرخ 3 درصدی رشد جمعیت، بیش از میانگین تولید ناخالص ملی سایر کشورهای زیر صحرا بود. اما در دهه 1990 شرایط اقتصادی زیمبابوه تغییر یافته اوضاع به شکلی تأسفبار دگرگون شد. سیاستهای نا کارآمد اجتماعی، عدم نظارت دولت بر بنگاهها و سازمانهای اقتصادی، خشک سالی، نابرابریهای اجتماعی و دیگر عوامل باعث بروز مشکلات اقتصادی در کشور شد. از سال 1960 تا 2008، چهار مرحله مهم اقتصادی در این کشور قابل مشاهده است.
قبل از کسب استقلال: (72-1960) و (79-1973)
پس از استقلال: (97-1980) و (2008-1998)
تولید ناخالص ملی در دهه 1960 افزایش 4/5 درصدی داشت اما این رقم در دهه 1970 به 3/5 درصد کاهش یافت که علت مهم آن جنگهای داخلی منجر به استقلال و تحریمهای اقتصادی علیه دولت نژادپرست رودزیا بود. پس از کسب استقلال(1980)، میانگین تولید ناخالص ملی به 5/5 درصد افزایش پیدا کرد. مهمترین علل این پیشرفت رفع تحریمهای بینالمللی و گسترش ارتباطات تجاری با جهان بود. اما در دهه 1990 این کشور با کاهش نسبی رشد اقتصادی روبرو شد. کاهش تولیدات داخلی و سرمایه گذاری ناکافی بخشی از علل این کاهش بود. در دهه 2000 زیمبابوه با رکود شدید اقتصادی مواجه شد و تولید ناخالص ملی 50 درصد افت کرد. مدیریت غلط اقتصادی، فقدان نظارت و مدیریت دولتی مناسب بر سیاست زمینهای کشاورزی، تحریمهای خارجی متعدد از علل مهم این افت بود. نرخ تورم در فاصله زمانی 2000 تا 2006 سه برابر افرایش یافته و در سالهای 2007 و 2008 این افزایش به شکل غیر قابل تصوری ادامه یافت و کشور را با بحران شدید مالی روبرو کرد. فقر و فاصله طبقاتی به علت شکاف بزرگ بین طبقات اجتماعی به شدت افزایش یافت. درآمد سرانه واقعی از 644$ در دهه 1990 به 433$ در سال 2006 و 338$ در سال 2008 رسید. نرخ فقر از سال 1995 تا 2003،به میزان 63 درصد افزایش پیدا کرد و در سال 2007 به 70 درصد و بیکاری به بیش از 80 درصد رسید.
60 درصد از مردم زیمبابوه زیر خط فقر زندگی میکردند و نرخ تورم آن بیش از صد هزار درصد بود.
در طی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ ارزش پول این کشور از هر ۳۰۰ واحد یک دلار به یک میلیون و چهارصد هزار واحد به یک دلار رسید.
حدود ۱۲ سال (تا 2008) تحریمهای زیادی از سوی آمریکا و کشورهای غربی علیه زیمبابوه وضع شده بود و این تحریمها سبب فرسایش و تضعیف تدریجی اقتصاد این کشور گشته بود. زیمبابوه که در روزگاری نه چندان دور از کشورهایی با ثبات اقتصادی در منطقه و قاره بود، در سال 2008 با نرخ تورم سالانه 1000 درصد تقریباً به سقوط کامل اقتصادی رسید. گسترش فساد و بی ثباتی اجتماعی و اقتصادی از عواقب این وضعیت بود.[۳۰]
وضعیت اقتصادی و اجتماعی در دهه 2000
بین سالهای 2000 تا2003، کمبود شدید موادغذایی کشور را با بحران شدید روبرو کرد. بیش از 11 میلیون نفر یعنی بیش از 80 درصد جمعیت کشور با معضل گرسنگی مواجه شدند. "سیمبا ماکونی" وزیر دارایی وقت، ضمن اعلام وضعیت بحرانی خواستار دریافت کمک از کشورهای دیگر شد. بحرانهای سیاسی و بلایای طبیعی باعث بروز این اوضاع بودند. خشکسالی، سیل، درگیریهای مربوط به گرفتن اراضی از سفیدپوستان و دادن آنها به سیاهان و عدم توانایی آنان در اداره و استفاده درست از زمینها و مشکلات سرمایهگذاری در بخش کشاورزی همگی باعث افزایش قیمتها شده بود. موگابه در اکتبر 2001 تغییر سیاست اقتصادی در برنامههای دولت را اعلام کرد و مدعی اجرای سیاستهای پویای اجتماعی به جای اقتصاد بازار شد و از اجرای نوعی سوسیالیسم جدید در صورت ضرورت سخن گفت. سیاست کنترل قیمتها را اصل اقتصادی جامعه قرار داد و گرانفروشان را به مجازاتهای سخت تهدید کرد. دولت دستور کاهش 5 تا 20 درصدی قیمت اقلام ضروری مانند ذرت، نان، گوشت، روغن، شیر، نمک و صابون را داد و البته پس از آن، اقلام فوق در کشور نایاب شد. بازار نشان داد که اجرای چنین سیاستی امکان پذیر نیست. واکنش دولت زیمبابوه (که درک درستی از شرایط جامعه نداشت) نسبت به این شرایط آن بود که بار دیگر خواستار خروج سریع سفیدپوستان از اراضی کشاورزی باقی مانده در دست آنان شد و البته این سیاست تنها اوضاع را بدتر کرد. افزایش فساد اداری و عدم توانایی دولت در مدیریت و مقابله با بحرانها باعث شد تا نرخ سالانه تورم به نزدیک 300 درصد و بیکاری به بیش از 70 درصد برسد و قحطی و کمبود مواد غذایی در تمام کشور شیوع یابد.[1][۳۱].
ترمیم اقتصادی (2009 تا کنون)
با روی کار آمدن دولت ائتلافی، کشور از سال 2009 به بعد با بهبود نسبی اقتصادی روبرو شد. آمار از میانگین نرخ رشد ناخالص ملی برابر 5/7 درصد رشد در سال 2009 و 8 درصد رشد در سال 2010 خبر داد.
دولت ائتلافی زیمبابوه با تصویب و اجرای "برنامه توسعه پنج ساله اقتصادی" (2015 - 2010) چهار بخش مهم: کشاورزی، معدن، گردشگری و تولیدات زیربنایی را مورد توجه خاص قرار داد[۳۲].
ورزش
فرهنگ ورزش در این کشور از سطح بسیار بالایی برخوردار است. ورزشگاهها و فضاهای مورد نیاز رشتههای مختلف ورزشی، موقعیت خاص جغرافیایی، آب و هوای مناسب، قدرت و آمادگی بدنی و انگیزهی بالا و علاقه مندی جوانان زیمبابوه به رشتههای مختلف ورزشی توانسته ورزشکاران این کشور را در سطوح ملی، منطقهای، قارهای و بین المللی پرآوازه نماید. رشتههای ورزشی گلف، کریکت، راگبی و دو و میدانی از ورزشهای پر طرفدار با سابقهی تاریخی طولانی در این کشور است. شهرهای مهم دارای مجموعههای ورزشی مناسب میباشند. زمینهای گلف در این کشور دارای استانداردهای بینالمللی بوده در دنیا از شهرت و جایگاه خاصی برخوردار میباشند. قدمت حضور رشته راگبی در زیمبابوه به قرن نوزدهم میرسد و تیم ملی راگبی این کشور جایگاه بسیار مهمی در جام جهانی راگبی دارد. در رشتههای دیگر مانند هاکی، تنیس و شنا نیز این کشور از جایگاه خوبی برخوردار است. زیمبابوه توانسته در رشتههای مختلف دو و میدانی، راگبی، کریکت و گلف مدالهایی را در بازیهای بینالمللی و المپیک کسب کند.
رشته ورزشی دو استقامت از جمله رشتههایی است که زیمبابوه توانسته مدال جهانی آن رشته را از آن خود کند. "استیفن موزینگی" (Stephen Muzhingi) از قهرمانان دو استقامت این کشور طی سه سال متوالی 2009 تا 2011 قهرمان جهان شد[۳۳]. دیگر قهرمان دو استقامت زیمبابوه "تسی تسی ماهاچ" امید ورزش کشور برای پیروزی در المپیک 2016 برزیل است[۳۴].
گذران اوقات فراغت
طبیعت بسیار زیبا، آب وهوای معتدل، برخورداری از امکانات گردشگری مناسب و داشتن مردمانی آرام، فعال، باسواد و علاقهمند به زندگی توانسته فضای مناسبی را برای گذران اوقات فراغت در این کشور ایجاد کند. علی رغم مشکلات اقتصادی حاکم بر کشور، نرخ بالای بیکاری و...مردم زیمبابوه به علت اخلاق و فرهنگ خاص خود همیشه سعی میکنند از بهترین راهها برای گذران اوقات فراغت خود استفاده کنند. سفر به مناطق بسیار دیدنی و زیبای زیمبابوه و دیگر کشورها به ویژه همسایهی جنوبی آن یعنی آفریقای جنوبی، شرکت در فعالیتهای متنوع ورزشی، تماشای تلویزیون، سینما، استفاده از مراکز ورزشی و مراجعه به کتابخانهها، رفت و آمدهای خانوادگی و شرکت در نشستهای دوستانه، مطالعه و...از موارد مورد علاقه مردم برای استفاده از اوقات فراغتشان میباشد.
وضعیت بهداشت و سلامت
در دوان حاکمیت سفیدپوستان، مراکز درمانی خدمات پزشکی را به سفیدپوستان ارائه میداد و جامعه سیاهان از این خدمات بیبهره بودند. به دلیل تبعیض نژادی، بومیان از مشکلات بهداشتی و بیماریهای زیادی رنج میبردند.
تا قبل از استقلال، زیمبابوه دارای دو نوع روش خدمات بهداشتی و پزشکی بود. تمرکز روی مراکز شهری در کل و ارائه خدمات پزشکی به سفیدپوستان به طور خاص مورد نظر دستگاه حاکمه استعماری بود. در مناطق روستایی، سفید پوستان زمیندار کارگران و خدمه سیاهپوست خود را به هنگام نیاز به مراکز بهداشتی کلیساها و یا کلینیکهای خاص سیاهان میفرستادند. در آن دوران 280 پزشک کشور مسئولیت رسیدگی به امور بهداشتی و درمانی 232422 نفر سفیدپوست را بر عهده داشتند در حالی که در سال 1978 برای هفت میلیون آفریقایی فقط 850 پزشک خدمات بهداشتی و پزشکی ارائه میدادند[۳۵].
در زمان استقلال، دو بیمارستان دولتی در حراره و دو بیمارستان دولتی در شهر بولاوایو فعالیت داشته دو واحد بیمارستان برای سفیدپوستان و دو بیمارستان دیگر برای سیاهان خدمات بهداشتی ارایه میکردند
پس از استقلال دولت ضمن ترمیم 161 مرکز درمانی که در زمان جنگ داخلی آسیب دیده بودند، طی چهار سال اقدام به تأسیس 163 مرکز درمانی و 450 مرکز بهداشتی جدید برای ارایه مراقبتهای اولیه پزشکی نمود. برگزاری دورههای آموزش پرستاری از جمله کارهایی بود که مورد توجه دولت قرار گرفت. سالهای 2005 تا 2006، افراد بیشتری به ویژه زنان زیمبابوه توانستند از خدمات درمانی دولتی بهره مند شوند.
بعد از استقلال پیشرفت قابل ملاحظهای در شاخصهای اجتماعی نظیر کاهش نرخ مرگ و میر کودکان و بزرگسالان، امید به زندگی و... اتفاق افتاد و امکان دسترسی نسبی به حداقل خدمات بهداشتی برای همه فراهم شد.
بهداشت، بخش مهمی از توسعه جامعه زیمبابوه است که مدیریت اجرایی آن را وزارت بهداشت و رفاه کودک بر عهده دارد. براساس چشمانداز دولت زیمبابوه، ارائه هر گونه خدمات بهداشتی برای سلامت طبقات مختلف مردم از اهداف مهم وزارت بهداشت و رفاه کودک است[۳۶].
مهاجرت و پناهندگی
در دهههای اخیر تغییرات مهمی در الگوهای مهاجرت اتفاق افتاده است. مهاجرتهای کوتاه مدت و بلند مدت مسألهی مهم مهاجرتی در این جامعه محسوب میشود. در دههی گذشته آهنگ رشد مهاجرت شتاب بیشتری به خود گرفته است و بسیاری از مردم به ویژه جوانان برای یافتن شغل مناسب و کسب درآمد بیشتر اقدام به مهاجرت میکنند. بر اساس گزارشها بیش از سه میلیون نفر از مردم زیمبابوه مهاجرت کردهاند. در سالهای دور مهاجرت مردم زیمبابوه غالباً به سوی اروپا و به خصوص انگلیس بود در حالی که در سالهای اخیر مهاجرین به کشورهای آفریقای جنوبی، بوتسوانا، نامیبیا و دیگر کشورهای حوزه سادک رفته و به مشاغل آموزشی و خدماتی میپردازند. شکل دیگر مهاجرت از زیمبابوه به مناطق مرزی کشور که از سوی جوانان کشور انجام میشود، ورود غیر قانونی به آفریقای جنوبی جهت یافتن کار در اراضی کشاورزی در ایالت "لیمپوپو" (Limpopo) است.حضور طیف وسیع مهاجرین زیمبابوهای در آفریقای جنوبی مشکلات زیادی را برای دولت و شهروندان این کشورایجاد کرده است.
شکل دیگر مهاجرت از زیمبابوه، مهاجرتهای جمعی گروههای مختلف مردم به منظور کسب فرصتهای سودآور بود. مهاجرت به مناطق "چیمانیمانیا" (Chimanimani) و مناطق جنگلی در ارتفاعات شرقی کشور بعد از سال 2000 برای یافتن طلا به فراوانی دیده شده است. جستجوی طلا مخاطرات بسیاری را برای این دسته از مهاجرین فراهم کرده است.
نوع دیگر مهاجرت، جا به جایی غیر اختیاری و یا مهاجرت اجباری است. علت عمدهی این نوع مهاجرت مسائل سیاسی و یا محکومیتهای سیاسی بود. این نوع از مهاجرت بیشتر در مناطقی دیده میشود که گروههای مخالف حزب حاکم و رأی دهندگان به حزب مخالف در انتخابات سال 2008 حضور داشتند و مجبور به مهاجرت از شهرهای خود شدهاند. بیشتر مهاجرتهای اجباری مربوط به مردان مناطق شهری هوادار حزب مخالف و غالباً به آفریقای جنوبی بوده است[۳۷][۳۸].
نیز نگاه کنید به
جامعه و نظام اجتماعی چین؛ جامعه و نظام اجتماعی روسیه؛ جامعه و نظام اجتماعی ژاپن؛ جامعه و نظام اجتماعی مصر؛ جامعه و نظام اجتماعی لبنان؛ جامعه و نظام اجتماعی کوبا؛ جامعه و نظام اجتماعی سنگال؛ جامعه و نظام اجتماعی کانادا؛ جامعه و نظام اجتماعی افغانستان؛ جامعه و نظام اجتماعی تونس؛ جامعه و نظام اجتماعی ساحل عاج؛ جامعه و نظام اجتماعی فرانسه؛ جامعه و نظام اجتماعی اسپانیا؛ جامعه و نظام اجتماعی تایلند؛ جامعه و نظام اجتماعی آرژانتین؛ جامعه و نظام اجتماعی مالی؛ جامعه و نظام اجتماعی اردن؛ جامعه و نظام اجتماعی سوریه؛ جامعه و نظام اجتماعی قطر؛ جامعه و نظام اجتماعی امارات متحده عربی؛ جامعه و نظام اجتماعی سیرالئون؛ جامعه و نظام اجتماعی اتیوپی؛ جامعه و نظام اجتماعی اوکراین؛ جامعه و نظام اجتماعی گرجستان؛ جامعه و نظام اجتماعی تاجیکستان؛ جامعه و نظام اجتماعی قزاقستان؛ جامعه و نظام اجتماعی سریلانکا؛ جامعه و نظام اجتماعی بنگلادش
پاورقی
[1]- در زیمبابوه هم چون برخی دیگر ازکشورهای آفریقایی خودآگاهی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم زمان با خلع مالکیت سفیدپوستان شکل گرفت و عاملی برای خروج آنها شد. متعاقب خروج آنها که دارای تجارب خاص نیز بودند، این کشورها با اقتصاد ناموزون روبروشدند. مخدوش شدن روابط بین سفیدپوستان و سیاهپوستان گروهی از سیاستمداران را به قدرت رساند که مورد قبول مردم نبودند، زیرا آنان ظاهراً مخالف تبعیض نژادیاند، تنها هدف اصلی آنها به دست گیری قدرت و استثمار مجدد مردم است، همانند آنچه در زیمبابوه رخ داده است[۳۹].
کتابشناسی
- ↑ برگرفته ازhttps://www.royalafricansociety.org/countries/zimbabwe/2015
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 43- 44.
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 44-46.
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 46-47.
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 47.
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 48.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ عرب احمدی، امیربهرام (1382). زیمبابوه سرزمین رازهای جاودان. تهران: توسعه دانش و پژوهش ایران. ص. 25.
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 48.
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص. 48.
- ↑ برگرفته از http://beatafrica.org/comm.pdf
- ↑ برگرفته از http://www.revision.co.zw/social-groups-and-crafts-practised-by-the-people-at-great-zimbabwe/
- ↑ برگرفته از https://allafrica.com/
- ↑ Bourdillon,(1997). p. 20.
- ↑ برگرفته از https://www.everyculture.com/Zimbabwe
- ↑ برگرفته از http://harare.usembassy.gov/marriage/2015
- ↑ برگرفته از https://tradingeconomics.com/zimbabwe/2015
- ↑ Guns and Guerilla Girls: Women in the Zimbabwean Liberation Struggle(2004). Trenton: Africa World Press,
- ↑ برگرفته از https://www.h-net.org/2015
- ↑ برگرفته از https://www.afran.ir/modules/2015
- ↑ برگرفته از https://www.unwomen.org/2015
- ↑ عرب احمدی، امیربهرام (1385). بولتن جامعه و فرهنگ آفریقا، شماره 50 (93) سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. ص. 93.
- ↑ Bourdillon,(2000). p. 65.
- ↑ برگرفته از https://www.zimbabwesituation.com/
- ↑ برگرفته از https://www.rsinc.com/internet/florida/
- ↑ برگرفته از http://www.financialgazette.co.zw/
- ↑ برگرفته از http://iosrjournals.org/2015
- ↑ برگرفته از https://www.newsday.co.zw/
- ↑ لونی، مارتین(1356). رودزیا. ترجمه مرتضی اسعدی. تهران: امیرکبیر. ص. 59.
- ↑ برگرفته از https://www.jstor.org/stable/2015
- ↑ P.Barash, D. & P.Webel, Ch. (2014). Peace and Conflict studies. U.S.A: Sage Publication. p. 455.
- ↑ B.N.Ayittey, G. (2005). Africa Unchained: The Blueprint for Africasfuture. USA: Palgravemacmillan. p. 266.
- ↑ برگرفته ازhttps://www.afdb.org/fileadmin/uploads/afdb/Documents/Generic
- ↑ برگرفته از https://www.thezimbabwean.co/
- ↑ برگرفته از http://news.xinhuanet.com
- ↑ برگرفته از https://www.zimfa.gov.zw/joomlaorg/health
- ↑ سیف، احمد (1380). جهانی کردن فقروفلاکت (استراتژی تعدیل ساختاری در عمل). تهران: آگاه. ص. 247.
- ↑ برگرفته از http://publications.iom.int/system/files/pdf/mp_zimbabwe.pdf
- ↑ ایپکچی، محمدحسن (1339). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی. ص. 43- 72.
- ↑ روابط بین الملل. ترجمه قدسی. 10-209.