سیاست و حکومت کوبا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۰ توسط Mohammad (بحث | مشارکت‌ها)
پارلمان تغییر قانون اساسی
پارلمان تغییر قانون اساسی

پس از پیروزی انقلاب‌کوبا در سال ۱۹۵۹، فیدل کاسترو که در راس دولت انقلابی قرار گرفته‌بود اجرای قانون اساسی ۱۹۴۰ را طرد نمود، در سال ۱۹۷۶، با تصویب قانون اساسی جدید کوبا، این کشور تحت حاکمیت حزب کمونیست به‌عنوان نیروی راهبر دولت و جامعه قرارگرفت، از آن سال به بعد، حکومت کوبا براساس ایدئولوژی مارکسیست بنا شد و حکومت آن به‌صورت حکومتی تک‌حزبی شناخته‌شد. تحت حاکمیت نظام سوسیالیستی کمونیستی، احزاب دیگر اجازه معرفی نامزد برای انتخابات ندارند. این حزب علی‌رغم فروپاشی شوروی سابق، همچنان شاخصه‌های مربوط به ایدئولوژی مارکسیسم را حفظ نموده است ولی درصدد انجام پاره‌ای از اصلاحات ساختاری برآمد.

حزب کمونیست کوبا از ۷۸۰ هزار عضو تشکیل شده‌است و نیمی از اعضای شورای حکومتی و مجلس ملی کوبا را نمایندگان این حزب تشکیل داده‌است، لازم به ذکر است که سایر اعضا در هیچ حزب دیگری عضو نیستند و فعالیتی ندارند، از سال ۱۹۷۶ که اصلاحاتی اساسی در قانون اساسی کوبا داده شد، حزب کمونیست کوبا پنج بار جلسات کنگره حزبی خود را تشکیل داده است، حکومت این کشور پس از پیروزی انقلاب بر محوریت رهبری فیدل کاسترو دبیرکل حزب کمونیست، مبتنی می‌باشد.

ساختار سیاسی

کوبا تنها کشور نیمکره غربی است که برای توسعه سیاسی خود از الگوی کمونیسم انقلابی استفاده کرده‌است و از این جهت از سایر کشورهای آمریکای لاتین متمایز است، تحت تأثیر سیاست توسعه انقلابی، کوبا تاکنون از سه دوره مشخص عبور کرده است. مرحله اول: سال‌های اولیه انقلاب که این کشور در زمینه اقتصادی و نظام اجتماعی دچار تغییرات و تحولات بنیادین شد. مرحله دوم: در سال‌های دهه ۱۹۷۰ که مصلحت‌گرایی و میانه‌روی، به‌صورت اولویت‌های داخلی دولت درآمد و تمایلات اجتماعی داخل کشور را تحت تأثیر خود قرار داد. مرحله سوم: از دهه ۱۹۸۰ به بعد، که دولت کوبا شکل رژیمی تمامیت خواه و با ثبات را به خود گرفت و اما مشکلاتی فزاینده در داخل کشور ظهور نمود.

نهادهای سیاسی در کوبا

حزب کمونیست
حزب کمونیست

ارگان‌ها و نهادهای سیاسی کوبا مبتنی بر قانون اساسی سال ۱۹۷۶ شکل‌گرفته و اداره می‌شدند. اما در قانون اساسی در سال‌های ۱۹۹۲ و ۲۰۰۲ اصلاحات و تغییراتی صورت گرفت که پس از انجام این اصلاحات، قوای کشور تفکیک شد.[۱] البته حزب کمونیست به‌عنوان قوی‌ترین حزب کوبا مشغول فعالیت می‌باشد و احزاب دیگر حق معرفی نامزدهای خود را برای انتخابات ندارند. دبیرکل حزب کمونیسم هم بالاترین مقام سیاسی و اداری کشور می‌باشد.

انتخابات و نقش آن

درکوبا، انتخابات هر پنج سال یکبار برای انتخاب ۶۰۰ نفر به‌عنوان نمایندگان مجلس ملی کوبا؛ بالاترین مرجع دولتی و قانون‌گذاری؛ برگزار می‌گردد. این انتخابات به‌صورت سراسری و غیرعلنی برگزار می‌شود. در این مورد، عکس و زندگینامه نامزدهای نمایندگی مجلس ملی کوبا برای واجدین شرایط (تمامی کوبایی‌های بالای ۱۶ سال و بدون سوءسابقه کیفری) ارسال می‌گردد تا این افراد به نامزد مورد نظر خود رای دهند، نامزد موردنظر با کسب نیمی از آرای حوزه انتخابیه، عنوان نماینده مجلس ملی نیروی خلق کوبا را کسب خواهدکرد، این مجلس اعضای ۳۱ نفره شورای حکومتی را انتخاب می‌نماید و این شورا نیز رئیس‌جمهور کوبا را انتخاب می‌کند. انتخاب رئیس‌جمهور نیز هر پنج سال یکبار صورت می‌گیرد و مانعی جهت انتخاب مجدد وی وجود ندارد. به‌طوری‌که فیدل کاسترو از سال ۱۹۷۶ تا سال ۲۰۰۸ رئیس‌جمهور کوبا محسوب می‌شد و در سال ۲۰۰۸ به علت بیماری از ریاست جمهوری کناره‌گرفت و برادرش رائول کاسترو به‌عنوان رئیس‌جمهورکوبا انتخاب شد.

شورای حکومتی

از میان شش‌صد نفر نمایندگان مجلس ملی نیروی خلق کوبا، تعداد ۳۱ نفر به‌عنوان اعضای شورای حکومتی انتخاب می‌گردند که تمام تصمیم‌گیری‌ها از طریق این شورا انجام می‌گیرد. اعضای این شورا را رئیس، معاون اول، ۵ معاون، منشی و تعداد ۲۳ عضو دیگر تشکیل می‌دهند. شورای حکومتی پاسخ‌گوی مجلس ملی نیروی خلق کوبا می‌باشد و وظایفی از جمله: مشخص نمودن زمان انتخابات، صدور فرمان بسیج در دوران جنگ، تصویب پیمان‌های صلح در زمان تعطیلی موقت مجلس، درخواست برگزاری جلسه‌های فوق‌العاده مجلس‌ملی، صدور دستورالعمل‌های دادگاه‌ها و دفتر رئیس دیوان عالی کشور، نصب‌وعزل سفرای کوبا در خارج از کشور، قبول یا عدم قبول نمایندگان دیپلماتیک سایر کشورها در کوبا، لغو قوانین مصوب مغایر با قانون اساسی، لغو مصوبات کمیته اجرایی سازمان‌های محلی نیروی مردمی مغایر با قانون اساسی و بسیاری موارد دیگر را به عهده دارد، لازم به ذکر است که رئیس شورای حکومتی، همان رئیس دولت و رئیس‌جمهور هم است و در تمام زمینه‌ها شورای حکومتی، بالاترین نماینده دولت کوبا محسوب می‌شود.[۲]

هیأت وزرا

هیأت وزرا در کوبا، بالاترین ارگان اجرایی دولت کوبا می‌باشد. اعضای آن توسط شورای ملی نیروی خلق یا شورای حکومتی به پیشنهاد رئیس شورای حکومتی انتخاب می‌شوند. محدودیتی برای طول مدت وزارت وجود ندارد. هیات وزرا متشکل از رئیس شورای حکومتی، معاون اول شورای حکومتی، معاونین شورای حکومتی، منشی و دیگر اعضا می‌باشد.

قانون اساسی

سیاست آمریکا و کوبا
سیاست آمریکا و کوبا

در ۲۱ فوریه ۱۹۰۱ قانون اساسی کوبا تصویب‌شد به‌طوری که در اکثر بخش‌های زندگی مردم کشور حضور داشت، این قانون اساسی، ویژگی لیبرال دموکرات داشت که از قانون اساسی آمریکا در سال ۱۷۸۹ الهام گرفته‌بود، اگرچه حکومت را به‌طور متفاوتی از ایالات‌متحده آمریکا سازماندهی کرد، از این زمان به بعد، قانون اساسی ۱۹۰۱ همچنان اعتبار خود را حفظ می‌کرد. در سال ۱۹۰۳ اصلاحیه پلات به قانون اساسی ۱۹۰۱ افزوده شد که بر اساس این اصلاحیه، ایالات‌متحده حق دخالت در کوبا و استفاده از بخش‌هایی از این کشور برای استقرار پایگاه‌های نظامی را در اختیار می‌گرفت. در اصلاحیه مذکور ۸ بند در نظر گرفته شده بود تا روابط میان ایالات‌متحده و کوبا را تنظیم نماید که البته از بندهای مذکور، بند سوم و چهارم و هفتم بیش از همه حاکمیت کوبا را جریحه دار می‌کرد.[۳]

بند۳. که دولت کوبا موافقت می‌کند که ایالات‌متحده حق مداخله برای حفظ استقلال کوبا، نگهداری دولتی مناسب برای حفاظت از زندگی، مالکیت و آزادی شخصی و برای تحقق تعهداتی که در رابطه با کوبا؛ که طبق عهدنامه پاریس بر ایالات‌متحده تحمیل شده‌بود و اکنون بایستی توسط دولت کوبا پذیرفته و اجرا شود.

بند۴. اصلاحیه بر تمامی اعمال انجام شده توسط ایالات‌متحده در کوبا در زمان اشغال نظامی ارجاع داده می‌شد که می‌بایستی مورد تایید قرار می‌گرفتند و معتبر شمرده می‌شدند و همه حقوق قانونی کسب شده به موجب آن‌ها حمایت خواهند شد. در آخر، بند ۷ چنین بیان می‌کرد:

رای موفقیت ایالات‌متحده در حفظ استقلال کوبا و حمایت مردم این کشور، همچنین برای دفاع از خودشان، دولت کوبا زمین‌های مورد نیاز برای ذغال‌سنگ و یا ایستگاه‌های نظامی در نقاط مشخصی از این کشور که مورد توافق رئیس‌جمهور ایالات‌متحده باشد را به معرض فروش و یا اجاره قرار دهد.

به موجب این بند معاهده ایستگاه‌های ذغال‌سنگ و ایستگاه نظامی در فوریه ۱۹۰۳ در هاوانا و واشنگتن امضا شد که این معاهده نواحی خلیج اوندا (Bahia Honda) و گوآنتانامو را شامل می‌شد، اگرچه مقررگردید که یک پایگاه ایجادشود که آن هم خلیج کایمانرا (Bahia de Caimanera) در گوآنتانامو درنظر گرفته شد، بیست سال بعد؛ در ۲۹ می ۱۹۳۴، اصلاحیه پلات توسط دولت انقلابی کوبا لغو شد و معاهده جدید دیگری به امضا رسید که بر اساس آن پایگاه نظامی گوآنتانامو و تمامی مقرراتش همچنان حفظ می‌شد، در این سال ضمنا قانون اساسی مورد بازبینی قرار گرفت و اصلاحاتی در آن داده شد.[۴]

در نوامبر سال ۱۹۳۹ و تحت ریاست جمهوری فدریکو لاردو برو (Federico Laredo Bru) انتخاباتی صورت گرفت تا نمایندگان مجلس موسسان قانون اساسی را بازبینی نموده و قانون اساسی جدید کوبا را تهیه نمایند. دهم اکتبر۱۹۴۰، دوران ریاست جمهوری ژنرال فولخنسیو باتیستا (Fulgencio Batista) (۱۹۴۴-۱۹۴۰) قانون اساسی ۱۹۴۰ لازم‌الاجرا شد. قانون اساسی ۱۹۴۰ الهام گرفته از قانون اساسی ۱۹۳۱ اسپانیا بود و شامل نوآوری‌هایی در رابطه با قانون اساسی‌های قبلی بود، در این قانون اساسی جدید در بخش قانون کار، حداقل دستمزد در نظر گرفته‌شد، بیمه اجتماعی تعیین گردید، ساعات کاری به حداکثر رسید، حمایت از کارگران باردار، آموزش رایگان و انجام اصلاحات ارضی به تصویب رسید.[۵] اما زمانی که در سال ۱۹۵۲ باتیستا از طریق کودتا ریاست جمهوری کوبا را به‌دست گرفت، بسیاری موارد از قانون اساسی ۱۹۴۰ را لغو کرد. در همین زمان فیدل کاسترو و دیگر مبارزان کوبایی در سی‌یرا مائسترا بودند.

از طرف دیگر، فیدل کاسترو به همراه یارانش از جمله رائول کاسترو، ارنستو چه‌گوارا، کامیلو سی‌ین فوئگوس (Camilo Cienfuegos) و تعداد دیگری در سی‌یرا مائسترا مبارزه چریکی خود را برنامه‌ریزی می‌کردند. فیدل کاسترو به همراه دیگر انقلابیون مانیفست سی‌یرا مائسترا را تهیه و امضا می‌کنند، که در آن کاسترو تعهد می‌نماید که بعد از پیروزی انقلاب، انتخابات سراسری برای تمامی پست‌های دولت، ایالات و مناطق شهرداری برگزار نماید و قدرت را به کاندیدایی‌که انتخاب می‌شود تحویل خواهد داد. البته این عهد تا سال ۱۹۷۶ عملی نشد و اولین انتخابات در ۱۵ فوریه سال ۱۹۷۶ برای تصویب قانون اساسی جدید کوبا برگزار گردید و 97/7 آرای مردم را به دست آورد. در ۲۴ فوریه ۱۹۷۶، قانون اساسی جدید در تئاتر کارل مارکس در شهر هاوانا در مراسمی فوق‌العاده معرفی شد، قانون اساسی جدید شامل یک یادداشت، یک پیشگفتار، ۱۳۷ بند، در ۱۵ فصل بود، این انتخابات به شیوه انتخابات کمونیستی بود، همانند آن‌چه که قانون کنونی کوبا برقرار کرده است.[۶] به عبارتی این قانون اساسی از ایده‌های سوسیالیستی و خط‌مشی مارکسیستی و مارکسیستی - لنینیستی و همین‌طور افکار سیاسی خوزه مارتی و عقاید سیاسی اجتماعی مارکس، انگلس و لنین تاثیرات بسیار پذیرفته بود، در این قانون اصلاحات بسیاری از قانون اساسی ۱۹۴۰ دیده می‌شد که بر قدرت فیدل کاسترو بسیار افزود. در این قانون مقرر شده بودکه والدین فرزندانشان را با عقاید سوسیالیستی تربیت نمایند.[۷] دولت بر حکومت به‌عنوان هسته مرکزی تاکید داشت و بازار نیز توسط دولت تحت کنترل بود. علاوه بر این موارد، دولت تعهد داشت که آموزش و بهداشت رایگان را برای مردم کوبا تامین نماید.

اگرچه با فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق در اوایل دهه ۹۰ و اعلام "دوره خاص"، کوبا با مشکلات اقتصادی بسیاری روبه‌رو می‌شود و مجبور به انجام اصلاحاتی در قانون اساسی ۱۹۷۶ می‌گردد و اجازه مشارکت خارجی در پروژه‌های اقتصادی را می‌دهد، اما هیچگاه از موضع خود مبنی بر سوسیالیستی بودن کوبا عقب‌نشینی نمی‌نماید و در همه حال بر نقش حزب کمونیست در اداره جامعه را مورد تاکید قرار می‌دهد.

قوه مجریه

Fidel Castro Ruz
Fidel Castro Ruz

علی‌رغم دیگر کشورهای منطقه، در کوبا قوه مجریه از انجمن ملی نیروی خلق نشات می‌گیرد، دولت مرکزی از یک شورای وزیران که توسط همین انجمن با پیشنهاد رئیس شورای حکومتی؛ کسی که هم زمان به‌عنوان رئیس‌جمهور و رئیس دولت نیز می‌باشد؛ تشکیل شده‌است. این قوه شامل یک کمیته اجرایی با ۱۵ معاون است که با ارگان‌های دولتی بسیاری همکاری می‌نماید. البته بر اساس قانون اساسی ۱۹۹۲ دبیرکل حزب کمونیست کوبا، همزمان رئیس شورای وزیران و رئیس شورای دولتی می‌باشد. ریاست شورای وزیران، و شورای دولت و دبیر کل حزب کمونیست کوبا و ریاست جمهوری کوبا از سال ۱۹۷۶ بر عهده فیدل کاسترو روث (Fidel Castro Ruz) بوده است. رئیس‌جمهور از سوی این قوه به مدت ۵ سال انتخاب می‌شود و هیچگونه محدودیتی برای تمدید دوره‌های ریاست جمهوری وی وجود ندارد، لازم به ذکر است که از اواخر سال ۱۹۷۶ تا اواسط سال ۲۰۰۶، رائول کاسترو، برادر فیدل کاسترو، معاون شورای دولتی، معاون رئیس‌جمهور و دبیر دوم حزب کمونیست بوده است، اعضای کابینه وزیران دولت کوبا با پیشنهاد شورای دولتی و با تصویب از سوی مجمع ملی نیروی خلق انتخاب می‌شوند.[۸]

نظام و نهاد قانون‌گذاری

Asamblea Nacional del Poder Popular
Asamblea Nacional del Poder Popular

قوه مقننه در کوبا دارای یک مجلس قانون‌گذار می‌باشد که همان انجمن ملی نیروی خلق (Asamblea Nacional del Poder Popular (ANPP)) است، این انجمن، تنها قدرت اصلی و قانون‌گذار در کوبا شناخته می‌شود، نمایندگان این انجمن به مدت ۵ سال انتخاب می‌شوند و نماینده ۶۱۹ منطقه شهرداری سراسر کشور می‌باشند، این انجمن از ۶۱۹ نماینده از آخرین انتخابات خود که در سال ۲۰۰۸ انجام‌شد، تشکیل شده‌است، بر پایه پیشنهادات سازمان‌های توده‌ای و دانشجویی توسط کمیسیون‌های کاندیداتوری، انجمن‌های نیروی خلق وابسته، کاندیداها را مورد ارزیابی قرار می‌دهند که سپس مردم به‌طور مستقیم به نامزدهای تایید شده رای خواهند داد.[۹] اکثریت آرا شرط لازم برای انتخاب شدن می‌باشد که در صورتی که چنین اتفاقی نیفتد، دور دوم انتخابات برگزار خواهد شد.

روند انتخاب نمایندگان توسط کمیته‌های دفاع از انقلاب، آغاز می‌شود که با فراخوانی از کمیسیون‌های معرفی نامزدها می خواهند که نامزد انتخابی خود را معرفی نمایند. نامزدهای انتخاب شده که از کارگران مرکزی کوبا و دیگر سازمان‌های توده‌ای هستند معرف این کمیسیون‌ها می‌باشند.کاندیداهای مورد نظر توسط انجمن‌های نیروی مردمی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. زمانی که صلاحیت این افراد تایید شد، کمیته کاندیداتوری ملی آن‌ها را به شورای دولتی معرفی می‌نماید. این اسامی در اختیار مردم قرار می‌گیرد تا توسط رای‌گیری مستقیم و مخفیانه انتخاب شوند، اکثریت مطلق لازم است تا این نامزدها انتخاب شوند و در صورتی که اکثریت آرا به دست نیاید دور دوم انتخابات برگزار خواهدشد. این قوه سالیانه دو جلسه تشکیل می‌دهد و در صورتی که یک سوم اعضای شورای دولتی درخواست نمایند و به شرط حضور نیمی از نمایندگان، برگزاری جلسات ویژه را نیز در دستور کار خود قرار می‌دهد.

وظایف انجمن ملی نیروی خلق به شرح زیر می‌باشد: اصلاح قانون اساسی، تصویب و اصلاح یا لغو قوانین، تصمیم‌گیری در مورد مشروطیت قوانین و احکام، ابلاغ قوانین تصویب شده توسط شورای دولتی یا شورای وزیران، بررسی و تصویب برنامه‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی، بودجه کشور، نظام مالی، تصویب رئوس کلی سیاست داخلی و خارجی کشور، تصویب و لغو موافقت‌نامه‌ها با کشورها و پیمان‌های بین‌المللی، تصویب تقسیمات اداری و کشوری، انتخاب رئیس‌جمهور، معاون اول رئیس‌جمهور، معاونین رئیس‌جمهور و سایر اعضای شورای حکومتی و شورای وزیران، انتخاب رئیس انجمن ملی نیروی خلق و معاون و منشی انجمن ملی نیروی خلق، انتخاب رئیس، معاون و قضات عالی دادگاه عالی مردمی، اعلام برگزاری انتخابات و اعلام عفو عمومی.[۱۰]

نظام قضایی

قانون اساسی حضور دادگاه‌های مستقل را فراهم می‌نماید که به وضوح زیرمجموعه انجمن ملی و شورای دولتی بشمار می‌آیند. دادگاه عالی خلق با اهمیت ترین ارگان قضایی می‌باشد که از رئیس، معاون رئیس و دیگران قضات انتخاب‌شده توسط انجمن ملی تشکیل می‌شود، قانون اساسی مقرر می‌کند که همه حقوق مدنی که به‌طور قانونی به رسمیت شناخته‌شده، در صورتی‌که با "تصمیم مردم کوبا برای ساخت سوسیالیسم" مغایرت داشته باشد می‌تواند ملغی اعلام گردد، دادگاه عالی خلق می‌تواند از طریق شورای دولتی، به انتشار آیین‌نامه‌های خود اقدام نماید. دادگاه‌های قضایی عبارت‌اند از: دادگاه‌های جنایی، اداری و مدنی، کارگری و دادگاه نظامی و امنیتی.کوبا همچنین صلاحیت دیوان دادگستری بین‌الملل را به رسمیت نمی‌شناسد.[۱۱]

نظام حزبی (احزاب) سیاسی وگروه‌های صاحب نفوذ

PCC
PCC

حکومت کشور کوبا به شکل تک حزبی تحت عنوان سوسیالیست-کمونیست می‌باشد. از سوم اکتبر ۱۹۶۵، حزب کمونیست‌کوبا (Partido Comunista de Cuba (PCC)) تاسیس شد، این حزب به‌عنوان ادامه دهنده سنت‌های قهرمانانه انقلابی مردم کوبا می‌باشد که علیه استعمار اسپانیا و علیه استعمار نئوامپریالیستی ایالات‌متحده آمریکا می‌باشد و خود را میراث‌دار حزب انقلابی کوبا می‌داند که در سال ۱۸۹۲ توسط خوزه مارتی برای مبارزه در راه استقلال کوبا در برابر اسپانیا پایه‌گذاری شده بود. این حزب تنها حزب قانونی کوبا می‌باشد که مجاز به انجام فعالیت‌های سیاسی در کشور می‌باشد. البته لازم به ذکر است که نظام حزبی کوبا بیش از آن که کمونیست باشد، کاستروئیسم (Castroism) بوده است. [i]

فیدل کاسترو از سال ۱۹۵۹ تا سال ۱۹۷۶ نخست وزیر کوبا بود و از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ ریاست جمهوری این کشور را به عهده داشت. وی در سال ۲۰۰۸ به علت بیماری از ریاست جمهوری کناره‌گیری کرد و برادرش رائول کاسترو این سکان را به‌دست گرفت. از طرف دیگر، فیدل کاسترو ریاست نیروهای مسلح انقلابی را نیز از سال ۱۹۵۶ تا ۲۰۰۸ بر عهده داشت و دبیر اول حزب کمونیست از سال ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۱ بود.[۱۲] اعضای حزب کمونیست معمولا هر پنج سال یک بار و زمانی که کمیته مرکزی فراخوان فوق‌العاده‌ای اعلام نماید تشکیل جلسه می‌دهند. اولین‌کنگره حزب، ۱۰ سال پس از تاسیس حزب کمونیست کوبا، در سال ۱۹۷۵ در هاوانا برگزارشد، از آن زمان به بعد، در سال‌های ۱۹۸۰، ۱۹۸۵، ۱۹۹۱ در سانتیاگوی کوبا و پنجمن کنگره در سال ۱۹۹۷ در هاوانا برگزارشد.کنگره ششم، پس از چهارده سال، و تلاش‌های بسیار و پس از یک مرحله آماده‌سازی طولانی، در سال ۲۰۱۱ برگزار گردید. این جلسه کنگره به دلیل توقف فعالیت فیدل کاسترو به‌عنوان دبیر اول حزب و به‌عنوان آخرین کنگره نسل محرک انقلاب تاریخی می‌باشد[۱۲].

تقسیمات اداری و سیاسی استان‌ها

کوبا در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود، ساختارهای سیاسی اداری گوناگونی داشته‌است، از سال ۱۹۷۶، با توجه به تصویب یک قانون اساسی جدید، تقسیمات سیاسی - اداری جدیدی را بنیان نهاد که فضای جغرافیایی شبه‌جزیره کوبا را به ۱۴ استان و یک منطقه شهرداری ویژه با نام جزیره خوبنتود (یا جزیره جوانی) تقسیم‌بندی نمود. از طرف دیگر، استان‌ها به مناطق شهرداری تقسیم شدند که تعداد مناطق شهرداری به ۱۶۹ می‌رسید.[۱۳] اول آگوست ۲۰۱۰، مجمع ملی طی اصلاحیه‌ای، تقسیم‌بندی استان هاوانا را به دو استان جدید تصویب کردکه از آن زمان کوبا به ۱۵ استان و یک منطقه ویژه تقسیم‌بندی‌ شد و از ۱۶۸ منطقه شهرداری برخوردارمی‌باشد.این تغییرات از اول ژانویه ۲۰۱۱ به اجرا درآمدند.

شهرهای مهم و پایتخت

همان‌طور که ذکر گردید کوبا از ژانویه ۲۰۱۱ متشکل از ۱۵ استان و یک منطقه شهرداری ویژه با نام جزیره خوبنتود می‌باشد. از شهرهای مهم این کشور با توجه به توسعه اقتصادی و تراکم جمعیتی می‌توان؛ علاوه بر پایتخت آن با نام هاوانا، از سانتیاگو د کوبا، اولگین، کاماگوئی، سی‌ین فوئگوس، ماتانزاس و شهر توریستی بارادرو، پینار دل‌ریو، سی‌یگودآبیلا، بایامو و گوآنتانامو نام برد.

روابط خارجی

COMECON
COMECON

کوبا بنا به موقعیت جغرافیایی در نیمکره غربی قرار دارد؛ با توجه به صبغه تاریخی و میراث فرهنگی‌اش بخشی از آمریکای لاتین محسوب می‌شود؛ به دلیل روابط خونی، خود را بسیار نزدیک و وابسته به آفریقا می‌داند؛ به‌عنوان کشوری در حال توسعه، بخشی از جهان سوم نیز محسوب می‌شود؛ بنا به نظم سیاسی و اجتماعی اقتصادی این کشور، کشوری است سوسیالیست که روابط بسیار تنگاتنگی با شوروی سابق و دیگر کشورهای سوسیالیست دارد. این فاکتورها سه جهت و یا سه زمینه کنشی را در سیاست خارجی کوبا تعیین می‌کنند: ایالات‌متحده؛ آمریکای لاتین، کارائیب و دیگر کشورهای جهان سوم؛ و شوروی سابق و کشورهای عضو کمکان [ii] (COMECON). همین فاکتورها اساس ارزش‌های رفتار سیاست خارجی کوبا می‌باشند که در بند ۱۲ قانون اساسی ۱۹۷۶ چنین بیان می‌شود: (کوبا) روابطه‌اش را با کشورهای سوسیالست بر پایه احساسات بین‌المللی سوسیالستی، بر اهداف مشترک جامعه جدید، دوستی برادرانه، همکاری و کمک دو جانبه بنا می‌نهد؛ هدفش ادغام با کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب به‌عنوان جامعه بزرگی از ملت‌های برادر می‌باشد؛ روابط برادرانه و همکاری با کشورهایی برقرار می‌کند که موضع ضدامپریالیستی و مترقی داشته‌باشند؛ روابط دوستانه با کشورهایی برقرار می‌کند که علی‌رغم داشتن رژیمی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت، به حق حاکمیت کوبا احترام بگذارند، قواعد همزیستی میان دولت‌ها را در نظر بگیرند، به اصول همزیستی دوجانبه اعتقاد داشته و رفتاری متقابل اتخاذ نمایند؛ عضویتش را در سازمان‌های بین‌المللی و شرکت در کنفرانس‌ها وگردهمایی‌ها را براساس منافع صلح‌آمیز و سوسیالیسم و آزادی ملت‌ها مشخص می‌کند.[۱۴]

زمانی که فیدل کاسترو اوایل سال ۱۹۵۹ قدرت را به دست گرفت بر مبنای این اصول و طرز تفکر سوسیالیستی، سیاست خارجی کوبا را تعیین نمود. اگرچه فیدل کاسترو بر عقاید سوسیالیستی خود همچنان پس از فروپاشی شوروی سابق ثابت قدم مانده و حزب کمونیست همچنان در کوبا اعتبار خود را حفظ کرده است، سیاست خارجی کوبا دچار تحولات بسیاری شده که نتیجه رویدادهای بزرگ سیاسی است که در سراسر جهان و از دهه ۶۰ به بعد اتفاق افتاده‌است. فیدل کاسترو پس از پیروزی انقلاب کوبا، با مداخلات بسیاری از طرف همسایه قدرتمند شمالی خود روبه‌رو شد که در بسیاری موارد قصد براندازی دولت کاسترو را در سر می‌پروراندند. به این ترتیب، کوبا به‌دلیل فشار غرب و آمریکا به سمت شوروی سابق گرایش یافت و روابط گسترده‌ای با این کشور برقرار نمود و همسایه قدرتمند خود را کنار زد. همین امر باعث بروز تنش‌های بسیاری در عرصه بین‌المللی بین کوبا و ایالات‌متحده گردید و در عوض روابط سیاسی کوبا با کشورهای بلوک شرق بالا گرفت، از همین‌رو، با نگاهی به فعالیت جنبش چریکی کوبا در منطقه آمریکای لاتین، به خوبی مشهود است که این کشور کوچک منطقه کارائیب با افکار چپ‌گرایانه خود تاثیرات قابل توجهی در منطقه و بر جنبش‌های چریکی دیگر کشورها و انقلابیون چپ‌گرای آمریکای لاتین‌ گذاشته‌است و به این جنبش‌های مارکسیستی نه فقط در آمریکای لاتین، بلکه در آفریقا و آسیا نیز کمک‌های بسیاری نموده است.[۱۵] نمونه بارز این حمایت‌ها، اعزام نیرو به آنگولا و ویتنام می‌باشد، اما در اوایل دهه ۹۰ و پس از فروپاشی شوروی، کوبا با مشکلات بسیاری مواجه می‌شود و درگیر مشکلات اقتصادی داخلی خود می‌گردد، اما در پایان همین دهه، حکومت‌های چپ‌گرا در تعدادی از کشورهای منطقه، قدرت را به دست می‌گیرند و کوبا بار دیگر سیاست‌های پیشین خود را در دستور کار قرارمی‌دهد. آن‌چه که کوبای ایده‌آل فیدل کاسترو بود، اکنون با کشورهای چپ‌گرای منطقه با تاسیس اتحادیه‌هایی چون آلبا به منظور ایجاد همگرایی میان کشورهای چپ‌گرای منطقه، جامه عمل پوشانده می‌شود، این کشورها که مخالف قدرت‌طلبی‌های ایالات‌متحده در آمریکای لاتین می‌باشند با همدیگر متحد شده تا در برابر این کشور قدعلم نمایند.

کوبا و منطقه آمریکای لاتین

عهد نامه آلبا
عهد نامه آلبا

کاسترو برای ایجاد انسجام در میان کشورهای آمریکای لاتین، تلاش بسیاری نمود تا عقاید سوسیالیستی - کمونیستی خود را در منطقه توسعه دهد و به مقابله با سیاست خارجی ایالات‌متحده در منطقه اقدام نماید و از مداخلات همسایه شمالی خود جلوگیری کند، از این‌رو، نیروهای چریکی چپ‌گرای دیگر کشورهای منطقه را تحت آموزش خود قرارداد و ارنستو چه‌گوآرا برای این امر به دیگر کشورها اعزام می‌شد. نمونه بارز این حمایت‌ها، حضور نیروهای کوبایی در نیکاراگوئه بود تا از ساندینیست‌ها حمایت نماید و آن‌ها را در پیش‌برد هر چه سریع‌تر اهداف خود یاری‌دهد. در شیلی نیز، کوبا حمایت‌های بسیاری از سالوادور آلنده و دولت چپ‌گرای او نمود. البته دولت چپ‌گرای سالوادور آلنده دوام چندانی نیافت و با کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ و مرگ آلنده خاتمه یافت.

اما آن‌چه که به خوبی مشهود است موقعیت کنونی کوبا در منطقه آمریکای لاتین می‌باشد از اواخر دهه ۹۰، تعدادی از دولت‌های راست‌گرای آمریکای لاتین شکست خوردند و با انتخابات دموکراتیک، حکومت‌های چپ‌گرا توانستند در منطقه حضور قابل توجهی از خود نشان‌دهند. با توجه به ظهور چنین شرایط مساعدی، کوبا نیز از موقعیت خوبی بهره‌مند شده است و با کشورهایی چون ونزوئلا، و بعد نیکاراگوئه، اکوادور، بولیوی به مبارزات ضدامپریالیستی خود بیش از پیش ادامه می‌دهد و مقابله با ایالات‌متحده را ترک نکرده است.

در میان کشورهای منطقه، هوگو چاوز رئیس‌جمهور ونزوئلا بهترین روابط را چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی با دولت کاسترو برقرارکرد و حمایت این کشور نفت خیز آمریکای لاتین از کوبا باعث شد تا کاسترو همچنان بر عقاید خود پافشاری نماید. البته کوبا نه فقط در زمینه سیاسی، بلکه از نظر اقتصادی بسیار مورد حمایت هوگو چاوز قرار داشت و با حمایت‌های بسیار چاوز توانست مشکلات اقتصادی کشور خود را حل نماید. هم‌اکنون کوبا در قبال دریافت نفت از ونزوئلا، حمایت‌های آموزشی و بهداشتی در اختیار ونزوئلا قرار می‌دهد، بسیاری از پزشکان کوبایی در دورافتاده‌ترین نقاط ونزوئلا مشغول خدمت رسانی هستند. ونزوئلا و کوبا در سال ۲۰۰۴ میلادی عهدنامه‌ای را تحت عنوان آلبا (Alianza Bolivariana para América (ALBA)) امضا نمودند. این عهدنامه جهت ایجاد همگرایی میان کشورهای موافق امضا شد و سپس سه کشور نیکاراگوئه، بولیوی و همچنین هندوراس از امضاکنندگان این عهدنامه شدند. البته این دو کشور با تشکیل آلبا قصد مقابله با آلکا (ALCA(Área de Libre Comercio de las Américas)) را داشتند. آلکا معاهده‌ای بود که در سال ۱۹۹۴ در میامی آمریکا شکل‌گرفت که به راه‌اندازی منطقه آزاد تجاری آمریکا به رهبری ایالات‌متحده منجر شد و تمامی قاره آمریکا به جز کوبا را دربر می‌گرفت. البته آلکا، از اجلاس سال ۲۰۰۵ که در شهر مار دلا پلاتای آرژانتین برگزار شد دچار بحران گردید و بنا به نظر برخی متخصصین به پروژه‌ای مرده تبدیل شده‌است. ضمنا کوبا در اجلاس مرکوسورا (ElMercado Común del Sur(Mercosur)) در سال ۲۰۰۶ شرکت کرد. این اجلاس در شهر کوردوبا در آرژانتین برگزار گردید و طی آن کوبا تفاهم‌نامه همکاری تجاری را با این اجلاس امضا نمود. مرکوسور سازمانی است که در سال ۱۹۹۱ با عضویت آرژانتین، برزیل، اوروگوئه، ونزوئلا و پاراگوئه تشکیل شد، البته درحال حاضر ونزوئلا از عضویت در این سازمان خلع شده است.[۱۶]

کوبا با اکثر کشورهای آمریکای لاتین، از جمله نیکاراگوئه، بولیوی، آرژانتین، شیلی، السالوادور روابط سیاسی و اقتصادی قابل توجهی برقرار کرده است و بسیاری از این کشورها نیز از کوبا در جامعه جهانی حمایت می‌کنند و خواستار قطع تحریم‌های ایالات‌متحده در قبال کوبا شده‌اند. البته‌کوبا در روابطش باکشورهای منطقه در بعضی موارد دچار بحران و ناملایمات سیاسی شده است. در سال ۲۰۰۱، اوروگوئه، قطعنامه‌ای در کمیسیون حقوق بشر ارائه می‌نماید و از نقض حقوق بشر در این کشور صحبت می‌نماید. اوروگوئه با انتقاد کاسترو روبه‌رو می‌شود و در پی آن سفیر خود را از هاوانا فرا می‌خواند و در پی این اقدام، روابط دیپلماتیک خود را با کوبا قطع می‌نماید. مکزیک نیز به این قطعنامه رای مثبت می‌دهد و انتقاد کاسترو از دولت راست‌گرای فوکس نیز روابط این دو کشور را دچار بحران می‌نماید. اما فوکس اعلام می‌نماید که روابط خود با کوبا را قطع نخواهدکرد.

روابط کوبا و روسیه

روسیه و کوبا
روسیه و کوبا

در سال ۱۹۶۱، فیدل کاسترو، با الهام از گفت‌وگوهای صورت گرفته با مسکو و دشمنی شدید با ایالات‌متحده آمریکا، انقلاب کوبا را انقلابی سوسیالیستی نامید. طی ۳۰ سال آتی، توسعه کوبا وابسته به روابطه‌اش با اتحاد جماهیر شوروی سابق بود و با توجه به پیوند ایدئولوژیکی میان این دو کشور، روابط دو جانبه اقتصادی نیز قویا برقرار شده‌بود.

در طی سال‌های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ قرن گذشته، به‌دلیل تحریم اقتصادی این کشور توسط ایالات‌متحده آمریکا، روابط کوبا با بلوک شرق به‌طور قابل توجهی افزایش یافت. کوبا در اتحاد جماهیر شوروی سابق، بازار مناسبی برای تولیدات صادراتی خود، به‌خصوص شکر پیدا نمود. هم زمان، موادغذایی، نفت، ماشین‌آلات، تجهیزات فنی و محصولات ساخته شده را به قیمت مناسب دریافت می‌کرد و از سود کم و پرداخت اقساطی طولانی مدت با محصولات کوبایی نیز بهره‌مند شده بود.

همکاری‌های نظامی هم در مقابل تهدیدهای ایالات‌متحده حیاتی به نظر می‌رسید. ضمنا علاوه بر تشکیل بزرگ‌ترین متحد استراتژیکی خود، اتحاد جماهیر شوروی سابق تقویت توانایی‌های دفاعی این جزیره را تسهیل نمود. در سال ۱۹۹۳، رائول کاسترو، ارزش تسلیحات و ماشین‌های جنگی که کوبا از شوروی سابق دریافت کرده بود را بالغ بر ۱۰۰۰۰ میلیون دلار تخمین زد.[۱۷]

از نظر فرهنگی نیز، گردش محصولات فرهنگی از الگوهای مشابهی پیروی می‌کرد. به‌طور مثال در طی سه دهه، مردم کوبا، فقط می‌توانستند از دیدن فیلم‌های روسی بهره‌مند شوند.

در سال ۱۹۹۱، با فروپاشی شوروی سابق، روابط میان روسیه و کوبا از هم گسست. در کمتر از سه سال، قطع ارتباط کامل میان این دو کشور صورت گرفت که در طی دهه ۹۰ همچنان ادامه یافت. بنابراین تمامی پروژه‌هایی که در کوبا درحال انجام و پیشرفت بود از جمله مرکز هسته‌ای واقع در شهر سی‌ین فوئگوس، از کار افتادند. از طرف دیگر، عملکرد اقتصادی کوبا، که بسیار وابسته به صادرات و واردات از روسیه سابق بود نیز به گل نشست. و از آن بعد، بحران اقتصادی شدیدی در کوبا به چشم می‌خورد. پس از گذشت بیش از یک دهه جدایی میان این دو کشور، روابط اقتصادی و سیاسی میان روسیه و کوبا در اوایل قرن حاضر، تجدید حیات یافت. پس از سفر گورباچف در سال ۱۹۸۹، ولادیمیر پوتین، اولین رئیس‌جمهور روسیه بود که در سال ۲۰۰۰ به این کشور سفر نمود. مدمدوف نیز در سال ۲۰۰۸ به کوبا سفر کرد، رائول کاسترو نیز که ۲۳ بار و آخرین بار در سال ۱۹۸۵ به روسیه سفر کرده بود، برای تحکیم روابط در سال ۲۰۰۹ بار دیگر به این کشور سفر نمود. روابط روسیه و کوبا از سال ۲۰۰۵ به‌طور تنگاتنگی برقرار شد به‌طوری که در سال ۲۰۰۵ کمیسیون مشترک همکاری (Comision Mixta de Cooperacion) تشکیل دادند که از آن پس ۷۰ شرکت روسی با شرکت‌های کوبایی به‌عنوان شرکای تجاری در کوبا فعالیت می‌کنند. توافق‌نامه‌های بسیاری نیز در زمینه تجاری به امضا رسیده‌است که یکی از اولین توافق‌نامه‌ها اصلاح بدهی کوبا به روسیه به مبلغ ۱۶۶ میلیون دلار بود، در سال ۲۰۰۹ مسکو و هاوانا تفاهم‌نامه‌ای درباره اصول همکاری استراتژیکی میان دو کشور را امضا کردند. در سال ۲۰۱۱، توافق‌نامه‌ای تحت عنوان "طرح اقدام" (Plan de acción) را برای گسترش روابط دو جانبه به امضا رساندند.[۱۸]

همچنین اقدامات دوستی نیز میان دو کشور روبه افزایش گذاشته است، به‌طور مثال، روسیه اولین کشوری بود که کمک‌های فوریتی برای قربانیان طوفان‌های سال ۲۰۰۸ به کوبا اعزام کرد، در سال ۲۰۱۱ اهدای گندم به هاوانا صورت گرفت، روسیه وام و کمک‌های مالی قابل توجهی به ارزش بیش از۳۵۰ میلیون دلار به کوبا داده‌است تا این کشور بتواند کالاهای ساخت روسیه را خریداری نماید. از طرفی، شرکت‌های روسی در کوبا در بخش‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

این تجدید حیات روابط دو جانبه ریشه در پیوندهای دوستی دارد که از همکاری‌های گسترده تاریخی به ارث برده‌اند. البته ماهیت روابط میان این دو کشور نسبت به گذشته به‌طور قابل توجهی تغییر کرده‌است. اگر در دوران جنگ سرد، قرابت ایدئولوژیکی آن‌ها را به هم پیوند می‌داد، در دوره جهانی شدن، منافع اقتصادی مربوطه آن را به هم متصل کرده‌است.

روابط سیاسی کوبا و ایالات‌متحده آمریکا

کوبا و ایالات متحده
کوبا و ایالات متحده

با نگاهی بر تاریخ روابط سیاسی‌کوبا و ایالات‌متحده آمریکا، تاریخی سراسر پر فراز و نشیب دیده می‌شود، به‌طوری‌که این دو کشور حدود ۶ دهه است که کشمکش‌های بسیاری را متحمل شده‌اند.به عبارت دیگر، اگرچه روسیه بیشترین ارتباط را با کوبا داشته، در مقابل آمریکا کشوری است که بیشترین تنش را با همسایه کوچک خود دارد، پس از اعلام پیروزی انقلاب کوبا در اول ژانویه سال ۱۹۵۹، ایالات‌متحده آمریکا در هفتم ژانویه همان سال، دولت کوبا را به رسمت شناخت، اما پس از این‌که دولت جدید، اموال شرکت‌های آمریکایی را در کوبا به نفع دولت مصادره نمود و از طرفی با اعلام سوسیالیست - کمونیست بودن دولت کوبا، تنش میان دو کشور آغاز گردید. در پی انجام این اصلاحات، ایالات‌متحده نیز خرید شکر از این کشور و فروش نفت به کوبا را متوقف کرد و در اکتبر ۱۹۶۰ تمام صادرات به کوبا را ممنوع کرد، این مسئله بهانه‌ای شد تا کوبا به شوروی سابق نزدیک شده و روابط تجاری خود را با این کشور گسترده‌تر نماید. آمریکا بالاخره در سال ۱۹۶۱ تحریم‌های گسترده اقتصادی و تجاری را بر کوبا تحمیل نمود و روابط خود را با این کشور قطع کرد. علی‌رغم قطع روابط میان این دو کشور، دفتر منافع ایالات‌متحده آمریکا در هاوانا و دفتر منافع کوبا در واشنگتن که هر دو دفتر وابسته به سفارت سوئیس می‌باشند، به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند.

در پی این تنش‌ها، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آیزنهاور، به‌طور مخفیانه به سازمان سیا اجازه داد تا گروهی از مهاجران مخالف دولت کوبا را به‌عنوان گروه‌های چریکی برای براندازی کاسترو تعلیم دهد. از طرف دیگر، دو دیپلمات آمریکایی، به دلیل حمایت از اعمال تروریستی دستگیر و از کوبا اخراج شدند. در سال ۱۹۶۱، حدود ۱۵۰۰ مهاجر کوبایی تعلیم دیده توسط سازمان سیا از طریق خلیج خوک‌ها به کوبا حمله می‌کنند، اما این اقدام با شکست روبه‌رو می‌شود، پس از این شکست، در آگوست ۱۹۶۲، اتحاد جماهیر شوروی سابق به بهانه حفاظت از کوبا، سکوهای پرتاب موشک در این کشور مستقر نمود. در اکتبر همان سال، هواپیماهای آمریکایی از سکوهای موشکی روسیه در کوبا عکس‌برداری کردند و رئیس‌جمهور وقت آمریکا، جان اف‌کندی، بلافاصله با اعلام آماده‌باش از روسیه خواست تا موشک‌های خود را از کوبا خارج‌کند. این درخواست آمریکا از طرف خروشچف پذیرفته شد و بحران موشکی کوبا در ۲۸ اکتبر همان سال به پایان رسید. کندی نیز محدودیت‌های تجاری تحمیل شده توسط آیزنهاور پس از انقلاب کوبا راگسترده‌تر نمود و روابط تجاری با این کشور را در همه موارد، به جز فروش مواد غذایی و دارو، قطع نمود، سال بعد، سفرها و معاملات مالی شهروندان آمریکایی به کوبا را ممنوع اعلام کرد.[۱۹] تحریم‌های اعمال شده توسط آمریکا بر کوبا تا به امروز همچنان ادامه دارد. دولت کوبا به دلیل فشارهای ایالات‌متحده آمریکا و به بهانه آموزش و ارائه کمک‌های مالی، مسلح‌کردن و نفوذ گروه‌های چریکی به ونزوئلا از سازمان کشورهای آمریکایی (Organizacion de los Estados Americanos) اخراج می‌شود. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ هواپیماربایی‌هایی میان دو کشور اتفاق افتاد که این امر همکاری متقابلی را ضروری می‌نمود. در سال ۱۹۷۴، مقامات آمریکایی از کوبا بازدیدی به عمل آوردند. سه سال بعد، مصادف با ریاست جمهوری جیمی کارتر، آمریکا و کوبا به‌طور هم زمان دفتر حفاظت منافع را در پایتخت‌های یکدیگر تحت حفاظت سفارت سوئیس گشودند. در سال ۱۹۸۱، در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان، بار دیگر سیاست خصمانه‌ای علیه کوبا اتخاذ گردید. بار دیگر سفر به کوبا و هزینه کردن پول توسط شهروندان آمریکایی در کوبا و مدتی بعد مقامات دولتی کوبا و نمایندگان‌شان به ایالات‌متحده ممنوع شد، در سال ۱۹۸۵ رادیو مارتی، با حمایت دولت آمریکا اقدام به پخش اخبار و اطلاعات از آمریکا به کوبا نمود.

در دهه ۹۰ روابط کوبا و آمریکا وارد مرحله دیگری می‌شود و کشمکش‌ها نیز گسترش می‌یابد. تحریم‌هایی که در مدت سی سال بر کوبا تحمیل شده‌بود در سال ۱۹۹۲ با تصویب قانون برای دموکراسی کوبا (Acta para la Democracia Cubana) و در سال ۱۹۹۶ قانون برای آزادی و دموکراسی کوبا (Acta para la Libertad y Democracia Cubana) شدت بیشتری یافت.[۲۰] از طرف دیگر با فروپاشی شوروی سابق، وضعیت اقتصادی کوبا بسیار تنزل می‌کند و بحران اقتصادی حاکم در آن زمان معروف به دوره خاص، باعث می‌شود که بسیاری از مردم کوبا به‌صورت غیرقانونی به آمریکا مهاجرت کنند. مهاجرت غیرقانونی کوبایی‌ها از طریق اقیانوس خطرات بسیاری به همراه داشت و مشکلات فراوانی نیز برای آمریکا به بار می‌آورد، از این رو هر دو کشور طی سال‌های ۹۴ و ۹۵ توافقنامه‌هایی به امضا رساندند که طی آن در پی ایجاد راه‌کاری برای مهاجرت مطمئن و بدون خطر مردم کوبا به آمریکا بودند. این توافق‌نامه‌ها، با بروز بحران پسربچه کوبایی با نام الیان گونزالس معلق اعلام شد.[۲۱] دراجلاس هزاره سوم سازمان ملل متحد در سپتامبر سال ۲۰۰۰ فیدل کاسترو و بیل کلینتون گفت‌وگوی کوتاهی هنگام عکس گرفتن گروهی داشتند و دستان‌شان را به هم زدند، پس از آن، مدیر کل سازمان ملل متحد، کوفی عنان، ابراز کرد که وقتی رئیس‌جمهور آمریکا و رئیس‌جمهور کوبا پس از چهل سال دست هم را فشردند دستاورد مهمی می‌باشد. در حالی که کاسترو اعلام کرد که این عمل وی نشان ادب و احترام بوده و کاخ سفید نیز انکار کرد که مفهوم خاصی داشته باشد، در نوامبر سال ۲۰۰۱، شرکت‌های آمریکایی فروش مواد غذایی به کوبا را پس از سال‌ها تحریم از سرگرفتند. سال بعد، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، جیمی کارتر، یکی از بلندپایه‌ترین سیاستمداران آمریکایی بودکه پس از انقلاب به کوبا دعوت شده‌بود. روابط کوبا و آمریکا، مجددا پس از انتخاب جورج دبلیو بوش به ریاست جمهوری آمریکا روبه تیرگی نهاد. بوش کوبا را یکی از پایگاه‌های استبداد در دنیا معرفی نمود و جان بولتون، معاون وی، نیز کوبا را متهم به در اختیار داشتن برنامه سلاح‌های بیولوژیکی کرد و این کشور را محور شرارت نامید و بیان کرد که رهبر کوبا از بعضی از کشورهای دشمن آمریکا، چون لیبی، ایران و سوریه بازدید کرده‌است.کوبا نیز در موقعیت‌هایی ایالات‌متحده را متهم به حمایت از تروریسم دولتی علیه کوبا نمود. در ۸ سپتامبر ۲۰۰۶، فعالیت حداقل ده نفر روزنامه نگار جنوب فلوریدا که به‌طور منظم از دولت ایالات‌متحده پول دریافت می‌کردند تا برنامه‌هایی را از رادیو مارتی و شبکه مارتی برای خدشه دار کردن تصویر دولت کوبا پخش نمایند؛ فاش شد دستمزدهای مذکور به هزاران دلار در طی چند سال می‌رسید.

در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۶، ایالات‌متحده آژانسی با نام نمایندگی ایالات‌متحده آمریکا برای توسعه بین‌المللی (USAID) [iii] تاسیس نمود و پیش‌برد منافع سیاست خارجی آمریکا در گسترش دموکراسی و بازار آزاد در کشورهای در حال انکشاف و توسعه کمک طولانی مدت و حمایت از افراد کشورهای فاجعه‌زده برای داشتن یک زندگی آزاد و داشتن کشوری دارای دموکراسی را در دستورکار خود قرار داد.[۲۲] اخیرا کنگره آمریکا، آژانس USAID را متهم کرده که به خوبی نتوانسته ارتقا حقوق بشر را در کوبا اداره نماید.

در سال ۲۰۰۹، باراک اوباما، به ریاست جمهوری ایالات‌متحده انتخاب شد و حدود یک سال بعد، رائول کاسترو از طرف پارلمان کوبا به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید کوبا انتخاب شد. رائول کاسترو از همان ابتدا، اعلام کرد که تغییراتی در تمامی زمینه‌ها در کوبا صورت خواهدگرفت و اوباما نیز قبل از اجلاس کشورهای قاره آمریکا که در ترینیداد ای توباگو برگزار می‌شد، اعلام کرد که به وعده خود در دوران انتخابات مبنی بر حذف تحریم‌های تحمیل شده توسط بوش، عمل خواهد کرد. اوباما در این اجلاس منطقه‌ای وعده داد که شروع جدیدی با کوبا خواهندداشت و روابط میان دو کشور بهبود خواهدیافت، هرچند وعده حذف تحریم‌ها همچنان تحقق نیافته باقی مانده‌است، اما بهبود روابط کوبا و ایالات‌متحده طی سال‌های بعدی تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۱۶ سفارت ایالات‌متحده در کوبا گشوده‌شد و پرچم این کشور پس از سال‌ها در خاک کوبا به اهتزاز درآمد. البته در همین راستا، مذاکراتی درباره مهاجرت و دیگر موارد میان دو کشور صورت‌گرفت. لازم به ذکر است که آمریکا از سال ۱۹۰۳ خلیج گوانتانامو را به اشغال خود درآورده و زندان گوآنتانامو در این پایگاه نظامی قرار دارد و بسیاری از زندانیان جنگ آمریکا و عراق تحت شرایط بسیار سخت و غیرانسانی دراین زندان بسر می‌برند. حضور آمریکایی‌ها در این منطقه، علی‌رغم خواست دولت کوبا می‌باشد که آن را یک اشغال غیرقانونی می‌داند.

ایالات‌متحده و آفریقا

ایالات متحده و آفریقا
ایالات متحده و آفریقا

کوبا علی‌رغم بعد مسافت، حضور فعالی در آفریقا داشته است. در دسامبر ۱۹۶۱، کوبا به یاری انقلابیون الجزایری که با استعمار فرانسه می‌جنگیدند، می‌رود و محموله‌ای از تسلیحات را به انقلابیون الجزایری تحویل می‌دهد و ۷۶ چریک زخمی و ۲۰ کودک یتیم را از یک مرکز پناهندگان به کوبا می‌آورد. در می ۱۹۶۳، گروهی ۵۵ نفره از پزشکان کوبایی به الجزیره می‌روند تا برنامه بهداشت عمومی را برقرار نمایند و در اکتبر همان سال، زمانی که جمهوری جوان الجزیره توسط مراکش تهدید شد، گردانی از ۶۸۳ مبارز کوبایی به سرزمین بن‌بلا می‌رسند. ارنستو چه‌گوارا نیز که بسیار وابسته به سیاست خارجی انقلاب جوان کوبا بود در دسامبر ۱۹۶۴ سفری سه ماهه به آفریقا انجام می‌دهد، زمانی‌که فشارهای دولتمردان آمریکای شمالی و حضور سربازان مزدور سفیدپوست در جنوب قاره آفریقا دیده می‌شد و از طرف دیگر شورش ملت‌های مستعمره از جمله گینه بیسائو، موزامبیک، کنگو و آنگولا در جریان بود، چه‌گوارا نیز در آن زمان به‌نام فیدل و به عبارتی به‌نام انقلاب کوبا به آموزش و تعلیم چریک‌های فعال کشورهای آفریقایی می‌پردازد، در سال ۱۹۶۵، گروهی کوبایی به فرماندهی چه‌گوارا از طریق تانزانیا وارد زئیر و در آگوست گروه دیگری وارد کنگو شدند. همراه با نظامی‌ها، پزشکانی هم برای مداوای مردم، به آفریقا رفتند، پس از گذشت سال‌ها، کشورهای مذکور استقلال خود را به‌دست آوردند، اما با توجه به ثروت آنگولا، سران آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی از فرصت استفاده می‌کنند تا رئیس‌جمهوری مورد نظر آن‌ها روی کار بیاید. از این‌ رو به حمایت خیانت‌کاران و مزدوران مشغول می‌شوند. در این برهه از زمان، رئیس‌جمهور آنگولا طی نامه‌ای از فیدل کاسترو تقاضای کمک می‌کند و کوبا در سال ۱۹۷۵ با اعزام ۳۶۰۰۰ نیرو به آنگولا و ۱۲۰۰۰ نیرو به اتیوپی در سال ۱۹۷۶ جهان را حیرت زده می‌کند. در سال ۱۹۷۸، ماموران نظامی کوبا همچنان در کنگو، گینه، گینه بیسائو، موزامبیک و بنین و به‌خصوص در آنگولا مستقر می‌شوند. این حضور نظامی در آفریقا با کمک‌های تکنیکی کارشناسان بسیاری به‌خصوص در حوزه سلامت، آموزش و ساخت و ساز همراه بود. این افراد در الجزیره، آنگولا، موزامبیک، کابو ورده، گینه بیسائو، گینه، اتیوپی، سائو تومه، تانزانیا، کنگو، بورکینوفاسو و بنین مشغول به کار شدند.[۲۳] بالاخره حضور نظامیان کوبایی در آنگولا که در سال ۱۹۷۵ آغاز شده بود، در سال ۱۹۹۱ با خروج آخرین سرباز کوبایی به پایان رسید، آن‌چه که به‌عنوان حماسه کوبا در آنگولا شناخته می‌شود.

روابط کوبا و اتحادیه اروپا

کوبا و اتحاده اروپا
کوبا و اتحاده اروپا

شروع روابط سیاسی کوبا با کشورهای اروپایی به سال ۱۹۸۸ برمی‌گردد که البته با موجودیت یافتن اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۲ پس از اجلاس ماستریخت، این روابط همچنان ادامه می‌یابد. البته این روابط ابتدا چیزی بیش از شناخت متقابل و تبادلات بسیار نبود، اما دو سال بعد با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حضور سرمایه‌گذار روس در کوبا ناپدید می‌شود و شرایط زندگی در کوبا بسیار تغییر می‌کند، به همین دلیل در سال ۱۹۹۵ برای اولین بار تحقق یک توافق‌نامه همکاری‌های اقتصادی و تجاری میان دو طرف کوبایی و اتحادیه اروپا مطرح می‌شود، اما در سال ۱۹۹۶ به دلیل حادثه سقوط دو هواپیمای سازمان برادران به سوی نجات (Hermanos al Rescate) توسط نیروی هوایی کوبا و مرگ سرنشینان آن‌ها، این توافق‌نامه ملغی اعلام شد و همین امر باعث شد تا اعضای اتحادیه اروپا نسبت به مسائل حقوق بشر، قطع‌نامه مشترکی علیه کوبا صادرکنند، این مورد اولین بار بود که مجموعه‌ای از تحریم‌ها از طرف اتحادیه اروپا علیه کشور سومی اعمال می‌شد.[۲۴] بنابراین در سال ۱۹۹۷ روابط اتحادیه اروپا به‌طور یک جانبه با کوبا و به دلیل عدم رعایت حقوق بشر در این کشور قطع شد. البته این روابط پس از آن‌که اتحادیه اروپا مخالفت خود را با تحریم‌های تحمیل شده از طرف آمریکا بر کوبا اعلام کرد روبه بهبودی‌گذاشت. از طرف دیگر، با سفر پاپ ژان پل دوم (Juan Pablo II) در ژانویه ۱۹۹۸ به کوبا؛ به‌عنوان اولین بازدید یک پاپ از کوبا؛ نه فقط باعث بهبود روابط رژیم کمونیستی کوبا و کلیسای کاتولیک پس از چهل سال رویارویی گردید، بلکه بر بهبودی روابط اتحادیه اروپا نیز با کوبا تاثیر گذاشت، اما در سال ۲۰۰۰ میلادی، اتحادیه اروپا به قطع‌نامه حقوق بشر کوبا رای منفی داد و همین امر باعث شد تا کوبا از سفر هیأت اروپایی به این کشور جلوگیری نماید و مذاکره جهت به عضویت درآمدن کوبا در کنوانسیون لومه میان اتحادیه اروپا و کشورهای ای-سی-پی [iv] نیز ملغی اعلام شد، درسال ۲۰۰۱ و همین‌طور در سال ۲۰۰۳ مجددا رای منفی از طرف اتحادیه اروپا در خصوص حقوق بشر در کوبا صادر گردید. در سال ۲۰۰۴ میلادی، اتحادیه اروپا اعلام کرد در صورت رعایت حقوق بشر توسط دولت کوبا و آزادی زندانیان سیاسی نسبت به برقراری روابط میان طرفین و بهبود ارتباطات سیاسی اقدام خواهد کرد. از این‌رو، تحریم‌هایی را به‌طور یک جانبه به کوبا تحمیل نمود، در سال ۲۰۰۶ وزیر خارجه اسپانیا به کوبا سفر می‌کند تا درباره روابط اقتصادی اتحادیه اروپا با این کشور مذاکره نماید و این‌که بهبود روابط با اصلاحات سیاسی و اقتصادی توسط دولت کوبا، میسر خواهد شد، در سال ۲۰۰۸ نیز وزیر خارجه واتیکان در همین راستا به کوبا سفر می‌کند، در ماه مارس ۲۰۱۰، پارلمان اروپا کوبا را به علت مرگ یکی از زندانیان سیاسی پس از اعتصاب غذا محکوم کرد و از دولت کوبا خواست که به آزادی‌های اساسی مردم کشورش به‌خصوص آزادی بیان، مشارکت سیاسی و غیره احترام بگذارد.کوبا که با رسیدن اسپانیا به ریاست اتحادیه اروپا درصدد بهبود روابط با اروپا بود، از قعطنامه اتحادیه اروپا علیه کوبا و محکومیت این کشور عصبانی شد و عکس‌العمل شدیدی نشان‌داد.کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بار دیگر در اواخر سال ۲۰۱۰ به بررسی روابط با کوبا پرداختند و از آنجایی‌که دولت کوبا تعهد داده بود که تعداد ۵۲ نفر از ۷۵ زندانی سیاسی مربوط به دوره بهارسیاه (Primavera Negra de Cuba) [v] را آزاد نماید اتحادیه اروپا نیز تحریم‌های تحمیل شده بر کوبا را ملغی اعلام کرد.

از میان کشورهای اروپایی، اسپانیا ارتباط شاخص‌تری با کوبا داشته است که البته این امر به مسائل تاریخی و فرهنگی موجود میان این دو کشور برمی‌گردد. البته در زمان دولت خوزه ماریا ازنار، اسپانیا سیاست‌های خصمانه‌ای در قبال کوبا از خود نشان می‌داد، اما سپس، حزب سوسیالیست اسپانیا دولت را با نمایندگی زاپاترو به دست گرفت و به این ترتیب ارتباطات دیپلماتیک اسپانیا و کوبا روبه بهبودی نهاد به‌طوری‌که اسپانیا در صنعت توریسم این کشور حضور چشمگیری داشته و یکی از شاخص‌ترین سرمایه‌گذاران این صنعت در کوبا بشمار می‌آید.

روابط اقتصادی کوبا با اتحادیه اروپا نیز از سال ۱۹۸۰ یعنی از زمان آغاز به کار کمیسیون‌های مشترک اقتصادی کوبا و کشورهای اروپایی آغاز شد، در حال حاضر اتحادیه اروپا با 19/4% پس از ونزوئلا با 24/9%، دومین شریک تجاری کوبا می‌باشد، به عبارت دیگر، اتحادیه اروپا دومین شریک صادراتی کوبا، پس از ونزوئلا، و همچنین دومین شریک مهم واردات، پس از چین می‌باشد و به دنبال آن کانادا قرار دارد.[۲۵]

روابط کوبا و چین

روابط دو جانبه کوبا و چین به اواسط قرن نوزدهم برمی‌گردد. در سال ۱۸۴۷، اولین چینی‌ها به کوبا رسیدند که اکثریت آن‌ها کارگران قراردادی بودند و مشارکت زیادی در توسعه کشور داشتند. چینی‌های مهاجر حتی نقش بسیار قابل توجهی در مبارزات استقلال‌طلبانه کوبا علیه استعمار اسپانیا در جنگ‌های ۱۸۶۸ و ۱۸۹۵ ایفا نمودند، همان‌طور که در کتاب‌های تاریخ کوبا مشاهده می‌شود حتی یک چینی خیانتکار نیز در تاریخ کوبا دیده نمی‌شود. با پیروزی انقلاب کوبا در سال ۱۹۵۹، ارتباطات میان مردم هر دو کشور گسترده شد. در ژانویه همان سال، چینی‌های ساکن کوبا میتینگی برای حمایت از انقلاب برگزار کردند، در دوم سپتامبر ۱۹۶۰، در اولین بیانیه هاوانا، فیدل کاسترو، برقراری روابط دیپلماتیک میان هر دو کشور را اعلام‌کرد. ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۰، چین و کوبا بیانیه‌ای مشترک به چاپ رساندند که مظهر برقراری رسمی ارتباطات دیپلماتیک محسوب می‌شود، به این ترتیب، کوبا اولین کشور آمریکای لاتین بود که روابط دیپلماتیک با چین برقرار نمود. بعد از برقراری روابط دیپلماتیک، همکاری و تبادلات میان چین و کوبا وارد دوره‌ای از توسعه موفق شدند. رهبران و مقامات عالی‌رتبه هر دو کشور ملاقات‌های دوجانبه از کشور مقابل داشتند. وزرای خارجه مکانیسم مشاوره سیاسی را ایجاد کردند تا از این طریق بتوانند به تعاملات و تبادلات عقاید درباره مسائل بین‌المللی و مورد علاقه طرفین بپردازند. چین به دفاع از حاکمیت ملی کوبا و مبارزه با مداخلات خارجی احترام می‌گذارد؛ در حالی که کوبا نیز همیشه به موقعیت چین درباره موضوع حقوق بشر و مسائل مناطق تایوان و تبت احترام گذاشته است.

در زلزله سال ۲۰۰۸ در استان سی چوآن چین، رائول کاسترو، رئیس‌جمهور کوبا با همتای چینی خود مکالمه تلفنی داشت و مراتب تسلیت کشورش را اظهار کرد. از طرف دیگر، فیدل کاسترو، دبیر اول حزب کمونیست کوبا، گروهی را برای کمک به نجات زلزله‌زدگان و بازسای مناطق تخریب شده اعزام نمود، در ژانویه ۲۰۰۹، هو جین تائو نیز پیام تبریکی به مناسبت پنجاهمین سالگرد پیروزی انقلاب کوبا برای فیدل کاسترو ارسال نمود، در سپتامبر همین سال، فیدل کاسترو نیز پیام تبریکی به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین ارسال کرد. روابط تجاری میان کوبا و چین نیز از دهه ۶۰ قرن بیستم آغاز شد و در حال حاضر بهترین دوران خود را سپری می‌نماید. امروزه؛ چین دومین شریک تجاری کوبا بشمار می‌آید در حالی که کوبا مکان دهم را در لیست کشورهای آمریکای لاتین که با چین تجارت می‌کنند، اشغال کرده است، طبق آمارهای گمرک چین، در سال ۲۰۰۹، حجم تجارت میان دو کشور به ۵۴۷ هزار میلیون دلار آمریکا رسید.[۲۶] هر دو دولت، کمیسیون میان دولتی چین - کوبا را برای روابط اقتصادی و تجاری تاسیس کردند. در سپتامبر ۲۰۰۹، بیست‌ و دومین کمیسیون در شهر خیامن، در استان فوجیان چین برگزار گردید، چین در بخش‌های مختلفی از اقتصاد کوبا سرمایه‌گذاری نموده است، بخش‌هایی چون کشاورزی، توریسم، ارتباطات و صنایع سبک، سرمایه‌گذاری‌های کوبا نیز در چین در زمینه هتلداری، توریسم، پزشکی، بیوتکنولوژی و تجارت بین‌المللی در مناطق معاف از عوارض کمرگی می‌باشد. در حال حاضر روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری میان دو کشور از سطح بسیار بالایی برخوردار می‌باشد و چین پس از ونزوئلا تبدیل به دومین شریک تجاری کوبا شده و انتظار می‌رود در دوران زمامداری رائول کاسترو روابط دو کشور بیش از پیش توسعه یابد. همچنین کوبا توسعه روابط اقتصادی و تجاری با چین را از اوایل دهه ۹۰ به‌عنوان بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی در حال ظهور از اولویت‌های مهم سیاست خارجی خود قرار داده است.

روابط کوبا با کشورهای خاورمیانه

کوبا و ایران
کوبا و ایران

کوبا در میان کشورهای آمریکای لاتین، یکی از اصلی‌ترین بازیگران ارتباطات نزدیک با تعداد زیادی از کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران نیز می‌باشد و تفاهم‌نامه‌های بسیاری با کشورهای خاورمیانه همچون جمهوری اسلامی ایران به امضا رسانده است، قراردادهای همکاری میان کوبا و منطقه خاورمیانه بخش بزرگی از حوزه‌های متنوعی را دربرمی‌گیرد، از جمله زمینه‌های همکاری میان طرفین می‌توان از معاهدات اقتصادی و تجاری، فنی و علمی و فرهنگی نام برد.

همچنین تفاهم‌نامه‌هایی با کشورهای این منطقه برای افزایش همکاری با وزارت خارجه این کشورها و برای توسعه مشاوره‌های سیاسی ایجاد نموده‌است، همچنین در صنعت توریسم، کوبا نیز ارتباطات بسیاری با منطقه خاورمیانه برقرار نموده است: علاوه بر این، در روابط خود با کشورهای خاورمیانه، از جمله جمهوری اسلامی ایران، روابط و همکاری نزدیکی با دیگر کشورهای خاورمیانه از جمله لبنان، سوریه و مصر دارد، لازم به ذکر است که با توجه به روابط گسترده با کشورهای خاورمیانه، فیدل کاسترو فقط از ایران بازدید به عمل آورده و از دیگر کشورهای منطقه دیداری به عمل نیاورده است، همکاری کوبا با کشورهای خاورمیانه در قالب سازمان‌های بین‌المللی از جمله جنبش عدم تعهد موجب شده تا در روابط دو جانبه آن‌ها نیز تحرک بیشتری مشاهده گردد.

از طرف دیگر، کوبا ارتباطات نزدیکی با کشورهای عربی دارد و لازم به ذکر است که همیشه از حقوق فلسطینی‌ها در مقابل رژیم صهیونیستی حمایت نموده، اما حضور سرمایه‌گذاران رژیم صهیونیستی در کوبا را که با استقبال دولت کوبا روبه‌رو شده است را نمی‌توان نادیده گرفت، به‌طوری که در حال حاضر حدود ۷۰۰ میلیون دلار در بخش‌های نساجی و ساختمان توسط شرکت‌های اسرائیلی و عمدتا از طریق شرکت‌های واسطه، سرمایه‌گذاری شده است.[۲۷] علی‌رغم تمام این ارتباطات اقتصادی، کوبا همواره جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین اشغالی را محکوم نموده است.

رائول کاسترو و روابط خارجی

وی از همان ابتدای دولت موقت خود به مطالعه روابط خارجی با دیگر کشورها پرداخت. وی اعلام کرده است که به منظور پایان دادن به محدودیت‌های دیپلماتیک میان کوبا و ایالات‌متحده آمریکا، حاضر به گفت‌وگو با باراک اوباما شده است. البته وی از ابتدا خاطر نشان کرده بودکه تنها شرط این گفت‌وگو این است که ایالات‌متحده هیچ شرطی برای شروع این گفت‌وگوها نداشته باشد.[۲۸] وی در این مدت به کشورهایی از جمله برزیل، ونزوئلا، روسیه، الجزیره و آنگولا سفر نموده است. ضمنا در اولین نشست سران کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب که در سال ۲۰۰۸ برگزار شد شرکت کرد که در این نشست کوبا به‌عنوان عضو "گروه ریو" (Grupo Rio) پذیرفته شد. از دیگر اصلاحات حکومت رائول می‌توان از آزادی خرید و فروش اتومبیل، خانه و همچنین خصوصی‌سازی آرایشگاه‌ها نام برد، مواردی که تا این زمان ممنوع بود.

پرچم، نشان و سرود ملی

پرچم کشور کوبا
پرچم کشور کوبا

از روزگاران گذشته تا دوره معاصر، کشورها و ملل مختلف، برای نمایاندن هویت خویش، از سمبل‌هایی همانند پرچم، سرود ملی و دیگر موارد استفاده کرده و می‌کنند. این سمبل‌ها، جنبه‌ای اجتماعی دارند و در اتحاد آفرینی میان مردم یک کشور و یک ملت نقشی اساسی ایفا می‌کنند. از جمله مظاهر اتحاد بین یک ملت، گردهمایی و قرار گرفتن زیر یک پرچم می‌باشد، که روحیه همبستگی را در میان یک ملت ایجاد می‌کند.

کوبا نیز همانند دیگر کشورها دارای سمبل‌هایی است که روحیه اتحاد، همبستگی و انسجام ملت را نمایان می‌سازد، از جمله این مظاهر می‌توان به پرچم کوبا اشاره کرد که از ۵ نوار افقی هم‌اندازه به رنگ آبی و سفید تشکیل شده که به‌صورت یکی در میان و به ترتیب آبی - سفید - آبی - سفید - آبی قرار گرفته‌اند، در بخش اهتزاز پرچم مثلث متساوی‌الاضلاع سرخ‌رنگی با ستاره‌ای پنج‌پر به رنگ سفید در میان آن قرار داردکه قاعده آن در اهتزازگاه پرچم واقع شده است، سه قسمت آبی رنگ پرچم به معنی سه ناحیه شرقی، مرکزی و غربی کوبا می‌باشد. دو ردیف سفید، نماد پاکی، قدرت و آرمان استقلال‌طلبی و نشانه دوستی آنان با دیگر ملت‌ها است. تک ستاره سفیدا (Estrella Solitaria) به معنای این که ملتی واحد و آزاد هستند. مثلث متساوی‌الاضلاع نماد برابری، برادری و آزادی و رنگ سرخ آن نشانگر خون‌های ریخته‌شده در راه کسب استقلال کوبا می‌باشد. طراحی پرچم در سال ۱۸۴۹ توسط نارسیسو لوپزا (Narciso López) [vi] انجام و ارائه شده است.

درخت نخل (La Palma) یکی دیگر از نمادهای ملی کوبا است، از طرف دیگر، آرم کوبا که روی سکه‌ها و برای به‌کار بردن نماد این کشور استفاده می‌شود، سپری است که در میان آن شکل درخت نخل قرار دارد. تنه‌های درختی‌که در کنار نماد به هم بسته شده‌اند به معنای آن است که کوبا یک ملت واحد هست و گیاه دو طرف به شکل زیتون نماد المپیک یونان که به‌عنوان تاج پیروزی بوده، نشان پیروزی ملت کوبا می‌باشد.کلاهی که در بالای سپر نقش بسته، نشان جنگ‌های آزادی‌بخش و ستاره یعنی کوبا کشوری آزاد است. خورشید به معنای آن است که انقلاب کوبا همواره می‌درخشد. کلید یعنی این جزیره کلید خلیج مکزیک است، این آرم توسط میگل تئوربه تولون (Miguel Teurbe Tolón) در سال ۱۸۴۹ به‌عنوان نماد دولت ایجاد شد و طرح پرچم نارسیسو لوپز به‌عنوان پرچم ملی کشور مورد پذیرش واقع گردید.

یکی دیگر از نمادهای ملی کوبا، گلی به شکل پروانه (Mariposa) و به رنگ سفید می‌باشد. در سال ۱۹۳۶ این گل به‌عنوان گل ملی کوبا معرفی گردید که با توجه به رنگ سفید آن، به‌عنوان نماد خلوص آرمان‌های استقلال‌طلبی و سمبل صلح انتخاب شد. ازآنجایی‌که شکل‌ گل‌های این نماد به ساقه اصلی متصل هستند سمبل اتحاد کوبایی‌ها می‌باشد. البته در سنت شفاهی کوبا چنین نقل می‌شود که در دوران جنگ‌های استقلال، زنان به روسری و شال خود از این گل‌ها می‌دوختند و از این طریق پیام‌هایی برای ارتش آزادی‌بخش می‌بردند.

پرنده ملی کوبا توکورورو (Tocororo) نام دارد که فقط در کوبا زندگی می‌کند. نام این پرنده برگرفته از آوازی است که می‌خواند. پرهای این پرنده به سه رنگ قرمز و آبی و سفید می‌باشد. البته این پرنده را به سختی می‌توان شکار کرد و آن چنان مورد توجه و شگفتی مردم کوبا قرار گرفته بود که رنگ پرچم خود را از رنگ‌های این پرنده بی‌نظیر گرفتند. سرود ملی کوبا، سرود بایامو (El Himno de Bayamo) نام دارد که اولین بار در سال ۱۸۶۸ در نبرد بایامو اجرا شد، این سرود نیز یکی از نمادهای ملی کوبا محسوب می‌شود.

شخصیت‌های سیاسی

رئیس‌جمهور کوبا رائول کاسترو(Raúl Castro) ، رئیس دولت و کشور نیز می‌باشد. او همچنین دبیر اول حزب کمونیست و فرمانده کل قوا است. شورای دولت که بر اساس هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سابق تشکیل شده، به‌عنوان کمیته اجرایی مجمع ملی بین جلسات قانون‌گذاری می‌کند. اعضای این شورا ۳۱ نفر است که برخی از آنان (۲۵ نفر) عضو دفترسیاسی (پولیت بورو) ((Political Bureau) می‌باشند که در سال ۱۹۹۱، در کنگره چهارم حزب کمونیست کوبا انتخاب شدند. از جمله وظایف شورای دولت، صدور فرامین، به تصویب رساندن لوایح، صدور حکم بسیج عمومی و تعویض وزیران می‌باشد. در این شورا، علاوه بر کاسترو سیاست‌گذاران با نفوذی همچون کارلوس لاهه (Carlos Lage) (مرد قدرتمند یا به عبارتی سزار اقتصادی)، خوزه آر. ماچادوه (Jose R. Machado) که سازمان حزب را در کنترل دارد، خورخه لزکانو (Jorge Lezcano)، یکی از دبیران حزب کمونیست با تجربه مدیریتی (اجرایی) و روبرتو روباینا (Roberto Robaina) رهبر سابق اتحادیه کمونیست‌های جوان و نیز با مسئولیت وزیر امور خارجه حضور دارند. ریاست مجلس ملی خلق نیز بر عهده ریکاردو آلارکون کسادا (Ricardo Alarcón de Quesada) می‌باشد.

نیروهای مسلح و نقش آن‌ها

الیگارشی
الیگارشی

پس از استقلال کشورهای آمریکای لاتین، سه گروه که اغلب عنوان «الیگارشی قرن نوزدهم» [vii] به آنان اطلاق می‌شد، در سیاست این کشورها حکم‌فرما شدند که عبارت بودند از ارتش، کلیسای کاتولیک رومی و زمین‌داران بزرگ در جریان فرآیند رشد و تغییرات اقتصادی سال‌های بعد، گروه‌های جدید دیگری ظاهر شدند: ابتدا نخبگان تجاری، بعد نخبگان صنعتی، دانشجویان و بخش‌هایی با درآمد متوسط، سپس اتحادیه‌های کارگری و کشاورزان و اخیرا گروه‌های متشکل از افراد بومی، زنان، مصرف‌کنندگان، سازمان‌های غیردولتی و بسیاری از افراد دیگر، در فرآیند فوق، احزاب سیاسی هم از سوی دیگر فعالیت داشتند.

در طول جنگ‌های استقلال‌طلبی، کشورهای اسپانیایی‌زبان آمریکای لاتین ارتش‌هایی را ایجاد کردند که توسط افراد مختلف شامل اشراف‌زادگان اسپانیایی تبار بومی، کشیش‌ها و افرادی باسابقه خانوادگی معمولی هدایت می‌شدند. فرماندهان و افسران نظامی از دانشگاه‌های نظامی نمی‌آمدند بلکه گزینشی بوده و یا توسط سایر رهبران انتخاب می‌شدند، تعداد کمی از افسران از قبل آموزش نظامی دیده بودند و نیروهای ارتشی آنان در مقایسه با حال کمتر حرفه‌ای بودند. از همان اوایل استقلال و در دهه‌های ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰، در آرژانتین و مکزیک و بعدا در سایر کشورهای آمریکای لاتین آکادمی‌های ملی نظامی تأسیس شدند. هدف آن‌ها اشاعه خدمات نظامی‌گری حرفه‌ای در ارتش بود. در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ در ماهیت و نقش ارتش در آمریکای لاتین تغییری به‌وجود آمد. موفقیت انقلاب‌های چریکی در کوبا به تأکید جدیدی بر نقش نیروهای نظامی در سازمان‌دهی نیروی ضد شورشی و دفاع داخلی منجر شد. توجه به حرفه‌ای شدن نظامیان، با تأکید بر سازمان‌دهی ضد شورشی آنان، نتیجه تحولات جنگ سرد بود که با فرهنگ سیاسی آمریکای لاتین همخوانی و نزدیکی بیشتری داشت. در واقع مهارت‌های نظامی، مدیریت، اجرا و کشور سازی جدا یا متفاوت از مهارت‌های غیرنظامیان محسوب نمی‌شد. ارتش برای آن دسته از مشکلات ملی توانایی کسب می‌کرد که ممکن بود به شورش ناراضیان و عملیات چریکی منجر شود که در ذات خود یک امر سیاسی بود، مفهوم حرفه‌ای شدن این بود که علاوه بر مبارزه با جناح‌های چریکی فعال، ارتش مراقب بود که اگر غیرنظامیان در انجام اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز برای جلوگیری از شورش چریکی ناتوان ماندند، آنان قدرت را در دست‌گیرند. حرفه‌ای شدن فعالیت‌های نظامیان در آمریکای لاتین منجر به مداخله بیشتر ارتش در سیاست شد[۲۹].

در دهه ۱۹۹۰ کارشناسان سیاسی و دانشمندان اجتماعی پیش‌بینی کرده بودند که حکومت سوسیالیستی کوبا دچار تغییر و تحولات جدی شده و فرو خواهد ریخت. اصلاحات اقتصادی محدودی که این دهه صورت گرفت تا حدی می‌توانست تحولات اقتصادی در اقشار پایین کوبا را تسریع بخشد و فشارهای اجتماعی را که ممکن بود به ناآرامی سیاسی منجر شود، کمتر نماید که نتیجه را می‌توان در حس ناسیونالیستی کوبایی‌ها دانست. علاقه فیدل کاسترو و اطرافیان او به حفظ قدرت به‌طور دائمی، به نظام کوبا توانایی بی‌اندازه‌ای بخشیده است.[۳۰] وفاداری و انسجام نسبی نخبگان راهبردی رژیم مانند تشکیلات حزب کمونیست، نیروهای مسلح و کادر جوان‌تر در امور اجرایی و مدیریت آن، احتمال تغییر رژیم توسط جناح اصلاح‌طلب را محدود ساخته است.

تصور این که بحران اقتصادی و اجتماعی، رهبری انقلاب کوبا را وادار کند که از سوسیالیسم دست بکشد و یا اصلاحات ساختاری عمده را بپذیرد، اشتباهی آشکار است. استراتژی ادامه حیات که در ابتدای دهه ۱۹۹۰ اتخاذ شد، پسروی‌های ایدئولوژیک مهمی را با تغییرات محدودی در اقتصاد کلان با هم ترکیب و تا حدی راه را برای سرمایه خارجی باز کرد و بدین ترتیب منافع کافی را برای حفظ ثبات اجتماعی و انسجام نخبگان فراهم ساخت که یکی از مؤلفه‌های مهم ادامه حیات رژیم بود، نیروهای مسلح اگرچه به لحاظ تعداد، کم شده ولی همچنان به‌عنوان نهادی وفادار به انقلاب و رهبران تاریخی آن باقی مانده‌اند و متعاقب کنگره حزب در سال ۱۹۹۷ جایگاه بیشتری را در حزب کمونیست اشغال کرده‌اند. در همان زمان افسران بازنشسته و عالی رتبه نزدیک به رائول کاسترو، دبیر دوم حزب، حضور اقتصادی خود را گسترش داده و شبکه‌ای از روابط را با سرمایه‌داران خارجی به‌وجود آوردند و همین منجر به شکل‌گیری طبقه جدیدی از کارآفرینان شد که برای بهره‌برداری از فرصت‌های اقتصادی از موقعیت بسیار عالی برخوردار بوده‌اند.[۳۱]

نیز نگاه کنید به

سیاست و حکومت روسیه؛ سیاست و حکومت چین؛ سیاست و حکومت افغانستان؛ سیاست و حکومت کانادا؛ سیاست و حکومت سودان؛ سیاست و حکومت اردن؛ سیاست و حکومت ژاپن؛ سیاست و حکومت مالی؛ سیاست و حکومت ساحل عاج؛ سیاست و حکومت لبنان؛ سیاست و حکومت مصر؛ سیاست و حکومت فرانسه؛ سیاست و حکومت اسپانیا؛ سیاست و حکومت اوکراین؛ سیاست و حکومت قطر؛ سیاست و حکومت سیرالئون؛ سیاست و حکومت اتیوپی؛ سیاست و حکومت تایلند؛ سیاست و حکومت آرژانتین؛ سیاست و حکومت سوریه؛ سیاست و حکومت سنگال؛ سیاست و حکومت زیمبابوه؛ سیاست و حکومت بنگلادش؛ سیاست و حکومت سریلانکا؛ سیاست و حکومت تونس؛ سیاست و حکومت گرجستان؛ سیاست و حکومت تاجیکستان؛ سیاست و حکومت قزاقستان

پاورقی

[i]: کاستروییسم (Castroism): اصطلاحی است منسوب به فیدل کاسترو رهبر انقلابی کوبا که آمیزه‌ای است از سنت انقلابی آمریکای لاتین و ایدئولوژی کمونیسم. کاستروییسم برخلاف مائوئیسم، شاخه مستقلی از لنینیسم نیست، بلکه اهمیت آن بیشتر از نظر در پیش گرفتن یک روش انقلابی خاص است، بنابراین روش، پیشاهنگان انقلابی به جای آن که در انتظار پیدایش شرایط «عینی» مارکسیستی و شرایط «ذهنی» لنینیستی برای یک انقلاب کامل عیار بنشینند، می‌باید این شرایط را با آغاز جنبش چریکی به وجود آورند. تکیه هر چه بیشتر کوبا از نظر سیاسی و اقتصادی، از جاذبه فراوان آن (در ابتدای کار) کاسته است، با این وجود اندیشه‌های مبارزه مسلحانه کاسترو در میان توده‌های آمریکای لاتین هنوز هم از طرفداران زیادی برخوردار است.

[ii]: کمکان مخفف »شورای تعاون اقتصادی «به زبان انگلیسی: The Council for Mutual Economic Assistance= COMECON ) و (به زبان اسپانیایی: (= Consejo de Ayuda Mutua Económica CAME o CAEM ) می باشد که سازمانی از همکاری متقابل اقتصادی بوده و در سال 1949 توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق به منظور ایجاد روابط بازرگانی میان دولت های عضو تشکیل گردید. این سازمان به عنوان پاسخی متقابل به سازمان های اقتصادی بین المللی اقتصاد سرمایه داری و همین طور پاسخی به طرح مارشال

در اروپای غربی از سوی شوروی و متحدانش در اروپای شرقی تشکیل شد. این سازمان در 28 ژانویه 1991 منحل گردید.

[iii]: USAID=Agencia de los Estados Unidos para el Desarrollo Internacional (United States Agency for International Development)

[iv]: کنوانسیون لومه یکی از معاهدات تجاری ترجیحی میان اتحادیه اروپا و کشورهای ا.سی.پی (آسیایی  کارائیب پاسیفیک) می باشد.

[v]: Primavera Negra de Cuba:در این دوره زمانی در سال 2٠٠3 ، تعداد زیادی پزشک و روزنامه نگاران کوبایی دستگیر و زندانی شدند و گروه 75 زندانی معروف شدند.

[vi]: ژنرال نارسیسو لوپز ( Narciso López ) متولد ونزوئلا و ساکن ایالات متحده آمریکا بود که برای استقلال کوبا از استعمار اسپانیا تلاش م یکرد و پس از استقلال طرح او ب هعنوان پرچم ملی کشور کوبا برگزیده شد.

[vii]: الیگارشی (گروه سالاری، Oligarchy )؛ سیادت سیاسی و اقتصادی گرو ه های معدودی از ثروتمندان، استثمارگران و صاحبان نفوذ و یکی از اشکال حکومتی در نظا مهای استثماری.

کتابشناسی

  1. Guerra-Vilaboy, s. (2012). Loyola-Vega, Oscar. Cuba: Una Historia (La Otra Historia de América Latina). Ocean Sur, P42
  2. Guerra-Vilaboy, s. (2012). Loyola-Vega, Oscar. Cuba: Una Historia (La Otra Historia de América Latina). Ocean Sur, P49
  3. Foner, P. (1966). Historia de Cuba y sus relaciones con los Estados Unidos. Editora Universitaria. Ciudad de La Habana, P27
  4. Chang-Rodríguez, E. (2007). Latinoamérica: su civilización y su cultura. Heinle, P122
  5. Chang-Rodríguez, E. (2007). Latinoamérica: su civilización y su cultura. Heinle, P127
  6. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P55
  7. Gac- Artigas, P. (2010). Hoja de ruta, cultura y civilización de Latinoamérica. Academic Press ENE, P89
  8. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P66
  9. Freire Díaz, J. (2010). Historia de los municipios de Cuba. La Moderna Poesía, Inc, P40
  10. Freire Díaz, J. (2010). Historia de los municipios de Cuba. La Moderna Poesía, Inc, P47
  11. Halperin Donghi, T. (2005). Historia contemporánea de América Latina. Alianza Editorial, Madrid, P188
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Halperin Donghi, T. (2005). Historia contemporánea de América Latina. Alianza Editorial, Madrid, P195
  13. Freire Díaz, J. (2010). Historia de los municipios de Cuba. La Moderna Poesía, Inc, P16
  14. Cantón Navarro, J. (1996). Historia de Cuba: El desafío del yugo y la estrella: biografía de un pueblo. Editorial SI-MAR, P15
  15. Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P104
  16. Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P111
  17. Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P89
  18. De la Sagra, R. (2012). Historia económico- política y estadística de La Isla de Cuba: O sea, De sus progresos en la población, La Agricultura, El Comercio y Las Rentas… . Nabu Pres, P62
  19. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P38
  20. Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P308
  21. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P419
  22. Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P330
  23. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P90
  24. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P97
  25. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P101
  26. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P412
  27. Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P447
  28. Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P44
  29. Vázquez Chamorro, G. (1998). Martínez Díaz, Nelson; Vázquez, Germán. Historia de América Latina. Sociedad General Española de Librería, P198
  30. Vázquez Chamorro, G. (1998). Martínez Díaz, Nelson; Vázquez, Germán. Historia de América Latina. Sociedad General Española de Librería, P167
  31. حق‌روستا، مریم. (1397). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص144-187.