هنر اردن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:هنر اردن.jpg|بندانگشتی|323x323پیکسل|نقاشی دیواری در قصیر امره همام (حمام)، نمونه ای از هنر اموی از اردن، قرن هشتم(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/wiki/Jordanian_art]] | |||
هنر اردن شامل [[تاریخ هنر اردن]]؛ [[مشاهیر هنری اردن]]؛ [[موسیقی در اردن]]؛ [[تئاتر و هنرهای نمایشی اردن]]؛ [[سینمای اردن]]؛ [[صنایع دستی در اردن]]؛ [[معماری در اردن]] و [[هنرهای تجسمی اردن]] است که در ذیل شرح داده شده است: | |||
هنر به رغم آنچه به خطا میگویند تاثیر اندکی در زندگی انسان دارد، به اعتقاد بسیاری غذای روح آدمی است. هنر است که زوایای پنهان و مبدع انسان را متجلی میکند و روح را فعال و پُرنشاط میکند. هنر، انسان را با وجود تضادها و تناسخهای موجود بر پهنه زمین امیدوار میکند و به دنبال زیبایی میکشاند. | |||
کافی است گشت و گذاری در [[اردن]] از البترا تا جرش و از قصر حلابات تا ضریح صحابــه در اغوار و قصر هشام در اریحا داشته باشید تا زیباییهای معماری گذشتگان را در تمدن عربی اسلامی [[اردن]] مشاهده کنید<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن</ref>. | |||
=== [[تاریخ هنر اردن|کلیات تاریخ هنر]] === | |||
هنر از اولین اعصار زندگی بشر با او همراه بوده است و او را در طی تاریخ پرفراز و نشیب خود همراهی کرده است. در [[اردن]] نیز هنر دارای قدمت بسیار است که از یافتههای باستانشناسی هم چون سفالها، نقاشیها و ... به خوبی قابل تشخیص است. در ادوار مختلف زندگی مردم [[اردن]]، شاهد ظهور انواعی از هنر هستیم؛ برای مثال دورهی امپراطوری رومی گونهای از هنر را نمایش میدهد و دورهی اسلامی گونهای دیگر. در عصر امپراطوری رومی هنر معماری و ساخت دژها رونق مییابند و در دورهی اسلامی ساخت کاروانسراها و هنر کاشی کاری حاکی از تاثیرپذیری هنر و [[فرهنگ اردن]] از سایر ملتهاست. هم اکنون نیز میتوان آثار آن را در فرهنگ و هنر و [[جامعه اردن]] مشاهده کرد. از یک سو فرهنگ امروز جامعه [[اردن]] به شدت تحت تاثیر فرهنگ غربی است که حاکی از سابقه تاریخی این تاثیرپذیری است و از سویی [[هنر اردن]] تا حدود زیادی متاثر از فرهنگ اعراب است. در حال حاضر هنر اردنیها در انواع متنوعی ظهور و بروز دارد. | |||
در | اهم هنرهای سنتی [[اردن]] در بافندگی، حصیربافی، فرش، صنعت ساخت شمشیر و سلاحهای سنتی، گلدوزی و صنایع سرامیکی و سفالی، سبدبافی و سنگ تراشی تجلی دارد که به همت دولت هم چنان رونق دارد و تقویت میشود. بخشی از هنرهای سنتی [[اردن]] امروزه در نوع مدرن توسعه یافته مانند سنگ تراشی که امروزه در معماری انعکاس دارد و بخشی به شکل سنتی خود و با تقویت دستگاههای اجرایی هم چنان ادامه دارد. | ||
در همین راستا و با اهتمام نظام اجرایی [[اردن]]، اهالی بادیهنشین [[اردن]] سنتهای باستانی خود را زنده نگه میدارند. علاوه بر فستیوال سالانهی موسیقی و هنرهای سنتی که در تئاترهای قدیمی شهر جرش برگزار میشود، اجراهای روزانهی موسیقی نیز توسط هنرمندان موسیقی محلی برگزار میشود. این اجراهای موسیقی شامل نواختن نی انبان نیز میشوند که ممکن است با شنیدن صدای آن به یاد موسیقی اسکاتلند بیافتید اما نی انبان، سازی است که هزاران سال در خاورمیانه قدمت دارد. | |||
همچنین تعداد بسیاری از | امروزه هنرمندان بسیاری هم از اعراب محلی و هم از آنها که در خارج زندگی میکنند، نمایشگاههای مختلفی در گالریهای هنری در [[اردن]] به نمایش میگذارند. افزون بر موزهی هنر در جبل لویبده، دارالفنون که یک مرکز هنری معتبر است، نمایشگاههای هنرمندان محلی، عربی و بینالمللی را برگزار میکند. همچنین تعداد بسیاری از مراکز هنری به برگزاری نمایشگاهها همت میگمارند که حاکی از جنبش و طراوت [[هنر اردن|هنر در اردن]] است. | ||
=== | === [[مشاهیر هنری اردن|مشاهیر هنری]] === | ||
==== | ==== مشاهیر موسیقی محلی اردن ==== | ||
مشاهیر رشته موسیقی محلی در [[اردن|کشور اردن]] به شرح زیر هستند: | |||
در | ===== عبده موسی ===== | ||
در سال 1927 در شهر اربد در شمال [[اردن]] در یک خانواده ساده متولد شد. پدرش قبل از تولدش درگذشت. در ده سالگی به فراگیری ترانههای معروفی که در محیط زندگیاش خوانده میشد پرداخت و به واسطه صدای زیبایی که داشت به خوبی ترانهها را میخواند. در طی چهل سال قالبهای غنایی مختلفی از جمله هجین، سامر، ترانهها و قالبهای بدوی، قالبهای شرقی و... را به خوبی اجرا میکرد. حیات هنری خود را با احیای آوازهای محبوب محلی و کنسرتها آغاز نمود و به سرعت شهرت زیادی به دست آورد. در سال 1958 ترانه «بیّاوَلاَ بِیْک» را در دارالاذاعــه [[اردن]] در قدس اجرا نمود و در سال 1959 در گروه موسیقی دارالاذاعه در امان عضو شد و از این طریق با موسیقیدانان و خوانندگان سنتی و عرب ارتباط پیدا کرد و ترانههایی را با آنان اجرا کرد که موفقیت زیادی بدست آوردند. | |||
حیات هنری | دوره سوم حیات هنری وی با انجام سفرهای هنری با گروه رقص محلی [[اردن]] به بریتانیا آغاز شد و در لندن به خواندن ترانه پرداخت. در سال 1977 نیز توسط همان گروه به [[پاریس]] و [[تونس]] سفر کرد. در ادامه سفرهای هنری خود به مغرب، رمانی، امان، بحرین، [[قطر]] و [[آمریکا|امریکا]] رفت. وی در سال 1977 درگذشت. | ||
در سال | ===== جمیل العاص ===== | ||
در سال 1928 در قدس متولد شد. آموختن موسیقی با دستگاه «بزق» را به خوبی فراگرفت و استاد هنر موسیقی محلی روستایی شد. آهنگسازی بسیاری از ترانههای ملی و عاطفی از جمله «بین الدوالی» ، «دلعونــه»، «بس ارفع ایدیک»، و «مرحب یا ریم الفلا» و.. را انجام داد هم چنین برای بسیاری از هنرمندان اردنی از جمله یوسف رضوان، فهد النجار، الیاس عوالی، اسماعیل خضر، محمد وهیب و بسیاری از خوانندگان عرب از جمله ورده الجزائریــه و نجاه الصغیره و عادل مأمون و اسماعیل شبانه و فهد بلان و جاح سلام و یاسمین الخیام و سهام شماس و علی الحجار و محمد ثروت و ودیع الصافی آهنگسازی کرد. وی حیات هنریاش را با نواختن موسیقی در جشنها، اعیاد و مراسم ازدواج و شادی آغاز کرد و آنقدر در نواختن دستگاه «بزق» مهارت یافت که استاد این دستگاه در [[اردن]] شد. از زمان تاسیس دارالاذاعــه در امان ریاست گروه موسیقی آنجا را عهدهدار بود و در سال 1977 بازنشسته شد. در خلال این مدت طولانی در رادیو با برخی شعراء به ویژه رشید زید الکیلانی همکاری داشت. آثار او در رادیو و تلویزیون [[اردن]] پخش میشد. وی در بسیاری از جشنوارههایی که در نقاط مختلف [[اردن]] برگزار میشد حضور یافت. | |||
وی سالهای آخر زندگی را در بیماری، انزوا و بیپولی گذراند تا در سال 2003 دارفانی را وداع گفت. | |||
===== توفیق النمری ===== | |||
در سال 1918 در بلده الحصن در شمال [[اردن]] متولد شد؛ وی درکنار فعالیتهایش در بخش موسیقی رادیو [[اردن]] به تعمیر ساعت میپرداخت. او اولین اردنی است که ترانههایش در زمان استعمار انگلیس از رادیو فلسطین در قدس پخش میشد. وی نیز همانند عبده موسی و جمیل العاص نقش مؤثری در ارائه نوع دیگری از غنای عربی داشت. غنا و آهنگهای او اسلوب مخضرم داشت؛ یعنی چیزی بین بدوی و روستایی؛ همانند آنچه در شرق [[اردن]] رایج بود. زمانی که دارالاذاعــه در امان تاسیس شد از جمله معدود افرادی بود که با موسیقی غربی آشنایی داشت و از موسیقیهای رقصآور خارجی استفاده مینمود. امتیاز نمری نسبت به دیگران در آهنگ سازی محلی است؛ وی آهنگسازی آثار برخی خوانندگان عرب از جمله ودیع الصافی، سمیره توفیق را برعهده داشت. وی مدال درجه دو استقلال، دکتری افتخاری دانشگاه [[اردن]] و مدال درجه یک ملک حسین را دریافت نمود و در سن 93 سالگی در سال 2011 دارفانی را وداع گفت<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>. | |||
در | === [[موسیقی در اردن|موسیقی]] === | ||
[[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] بخشی از موسیقی جهان عرب است و سیر تحول آن را باید در همان موسیقی عرب جستجو کرد. موسیقی عرب با این که مستقل و پویاست اما تاریخ آن گویای آمیختگی این موسیقی با سایر موسیقیهای محلی و شیوههای آنهاست. موسیقی عرب تلفیقی است از موسیقی اعراب شبه جزیره عربستان و موسیقی تمام مردمی که هم اکنون در مناطق عربی زندگی میکنند. همانند سایر زمینههای هنری و علمی، اعراب متون رومی و آثار هنری را نیز ترجمه کردند و نظریههای موسیقی را به خوبی فرا گرفتند. | |||
با وجود این که مستندات اندکی درباره موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره عربستان در دسترس است اما مورخان عقیده دارند که اشکال مختلفی از این موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره (قرون پنجم و هفتم بعد از میلاد) وجود داشته است. در دوره اسلامی افرادی هم چون الکندی (اولین نظریه پرداز موسیقی عربی)، ابوالفرج، الغزالی (از فارس) و شفیع الدین تاثیرات بهسزایی بر موسیقی عرب گذاردند. این موسیقی در دوره امپراطوری اسلامی تا سرزمینهای دور افتادهای هم چون [[اسپانیا]] و [[فرانسه]] نیز پیش رفت و تاثیراتی بر موسیقی این نواحی گذاشت<ref>برگرفته از https://en.wikipedia.org/</ref>. | |||
از | از آنجا که حیات و هویت موسیقی هر کشور وابسته به طبیعت، تاریخ، میراث و ویژگیهای آن کشور است، موسیقی [[اردن]] نیز در میان کشورهای عربی از وضعیت خاص و متمایزی برخوردار است؛ [[اردن]] از جنوب با عربستان، از شرق با عراق، از غرب با فلسطین و از شمال با [[سوریه]] هم مرز است که این موقعیت به حیات [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] تنوع و غنای خاصی بخشیده است. [[اردن]] از مناطق صحرایی، دشتها و مناطق کوهستانی تشکیل شده است؛ صحرا و بادیه منشاء موسیقی بدوی و نماد حیات بدوی است؛ در تکرار الحان و امتداد و طولانی کردن برخی بخشهای ترانههای بدوی هجینی(حداء)، سامر (تهلیل)، اهازیج (اراجیز)؛ امتداد صحرا و مسیر کاروانها منعکس میگردد. در دشتها و زمینهای حاصلخیز نیز ترانههایی شنیده میشود که در آنها الهه باران و حاصلخیزی و خدای خود را سپاس گفته و شکر میکنند که در آنها زندگی و حیات زمین منعکس است همانند: <blockquote>مرّت ما مرّت مرّت ما مرّت مرود الکحل بالعین جرّت | ||
وطت عالأرض والأرض اخضرّت والورد فتح أحمر اللـونا</blockquote> | |||
==== [[تاریخچه موسیقی در اردن|تاریخچه موسیقی و انواع رایج آن؛ جایگاه موسیقی در فرهنگ عمومی]] ==== | |||
[[اردن]] کشوری است باستانی؛ حفاریهای باستانشناسی که در منطقه عین الغزال در نزدیکی امان صورت گرفته نشان میدهد که اقوام و اجتماعات ابتدایی با عادات و تقالید و زبان خاصی در آنجا وجود داشتهاند. از جمله قدیمیترین شهرهای جهان در [[اردن]] قرار دارند؛ اریحا و ربه عمون شهرهایی باستانیاند. اقوام عبرانی بنوجاد به دامنه کوه ربه عمون رفته و با مردم آنجا در آمیختند و آیینهای بت پرستی برگزار کردند که در آنها دختران جوان بنوجاد با آواز دف به دور بتها میرقصیدند. در عهد نبوخذ نصر نیز عمومیان شادیهای خود را با رقص نشان میدادند. این آثار بر روی سنگها حکاکی شده و مربوط به هزاران سال قبل از میلاد است. | |||
در | موسیقی انباطیان که توانستند مناطقی از جمله [[سوریه]] را تحت تصرف خود درآورند، ممکن است از مناطق مجاور تاثیر پذیرفته باشد. آنها اشعار خود را در زمانی که دور آتش مینشستند یا در صحرای بیکران به تناول غذا میپرداختند میسرودند. اشعار عصر جاهلی متناسب با ذوق، سلیقه و احساس آن مردم بود و رومیان و ایرانیان بر آن تاثیر میگذاشتند. تمدن روم که با تمدن عرب مناسبتی نداشت، چون جسدی بیروح به گونهای بیگانه هنوز در میان این اشعار باقی است. در دوران مسیحیت سکان منطقه به دین مسیحیت گرویدند و کلیساهایی را در نقاط مختلف [[اردن]] و فلسطین بنا نمودند. آنان در مراسم دینی خود اغانی و ترانههای بسیاری میخواندند. در کلیساهای شرقی نیز الحان متنوعی خوانده میشد. | ||
فلسطین و [[اردن]] در زمان امویان و عباسیان شاهد تحولات بسیاری بود. این خلفا قصرها و مساجد بسیاری بنا نمودند که امروزه به عنوان نمونههای بارز هنر اسلامی شناخته میشود. امویان آوازه خوانان مدینه و مکه را به دمشق میآوردند و پول و عطایای فراوانی به آنان میبخشیدند؛ برخی از این آوازه خوانان برای خلفا در قصرهایی که در صحراها بنا شده بود آواز میخواندند؛ از جمله قصر عمره که بر دیوارهای آن نقشهای خوانندگان و رقاصان آن دوره نقش بسته است. عباسیان نیز علاقه وافری به موسیقی داشتند؛ آثار به جامانده از آن دوره شدت علاقه عباسیان به موسیقی را نشان میدهد. کتابهایی نیز وجود دارد که موسیقیدانان و خوانندگان شهره آن دوران را معرفی میکند؛ موسیقیدانان و خوانندگانی که خلفا به آنها افتخار میکردند<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>. در زمان حکومت ترکان عثمانی که 4 قرن به طول انجامید، حاکمان عثمانی توجهی به نقاط دور افتادهای چون [[اردن]] نداشتند. در نظر آنان اهمیت [[اردن]] تنها به این دلیل بود که در مسیر کاروان حجاج قرار داشت. ترکان فقط موسیقی عربیی را دنبال میکردند که در عصرهای گذشته جریان داشت و موسیقی در این دوران تنها در زمینه دین و تصوف پیشرفت کرد<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>. | |||
وضعیت موسیقی در اوایل تاسیس دولت [[اردن]] توسط ملک عبدالله ( ۱۹۲۰ تا 1951) همانند عهد عثمانی بود. در این دوره [[اردن]] از کشورهای [[مصر]] و [[سوریه]] در زمینه موسیقی تقلیدی، قالبهای سنتی و موشحات و از فلسطین در زمینه موسیقی سنتی صوفیانه تاثیر پذیرفت. شرق [[اردن]] که از توجهات و عنایات حکومت و از وجود مراکز بزرگ فرهنگی بیبهره بود همچنان موسیقی بدوی و ترانههای روستایی را دنبال میکرد به طوری که در بسیاری از نقاط [[اردن]] ترانههای سامر و هجین وجود داشت. پس از سلطه انگلیس در سال 1917 فرهنگ اروپاییان بر [[اردن]] و فلسطین تاثیر گذاشت. در همین دوره گروههای یهودی برای تشکیل حکومت وارد فلسطین شدند؛ بهاین ترتیب، از آغاز اشغال فلسطین، برخی موسیقیدانان فلسطینی آلات موسیقی اروپایی را شناختند و برخی موسیقیدانان عرب و یهود اولین گروه رادیویی را در سال 1936 در قدس تشکیل دادند. | |||
اما موسیقی در شرق [[اردن]] کماکان مانند دورههای گذشته در جریان بود و فقط برخی موسیقیدانان شرق [[اردن]] ترانههای سنتی و محلی را از رادیو قدس پخش میکردند. در سال 1946 [[ملک عبدالله اول|ملک عبدالله]] به عنوان پادشاه [[اردن]] تاجگذاری کرد و تلاشهایی برای توسعه حکومت انجام شد ولی متاسفانه پس از دوسال فقط صدای اسلحه و مبارزان به گوش میرسید. در این دوره تنها شاهد تاسیس دارالاذاعــه در رام الله و دو گروه موسیقی ارتش هستیم. | |||
در زمان ملک عبدالله تلاشهای بسیاری برای آبادانی کشور و استقرار امنیت و آزادی انجام گرفت. در این دوره مردم در شادیها و مناسبتهای اجتماعی بساط موسیقی و رقص را برپا مینمودند؛ که رقص دبکــه و دحجــه از جمله رقصهای گروهیست که در مراسم ازدواج انجام میدادند. پس از قتل [[ملک عبدالله اول|ملک عبدالله]] در تموز 1951 حکومت به ملک [[حسين بن طلال|حسین بن طلال]] ( 1999 - 1951) رسید. وی در سال 1952 در 17 سالگی عهدهدار امور حکومتی شد. حکومت [[اردن]] در این دوره جوانان را ارج بیشتری نهاد و زمینههای رشد اقتصادی و فرهنگی [[اردن]] فراهم آمد. | |||
در این زمان حکومت موسسات موسیقی مانند دارالاذاعــه و تلویزیون در امان، خانه موسیقی و گروه رقص محلی را تاسیس نمود. دو مجله افکار و هنرهای مردمی منتشر شد و وزارت آموزش و پروزش توجه زیادی به موسیقی نشان داد. گروههای فرهنگی و هنری متعددی شکل گرفت که مهمترین برنامههای آنان هماهنگی فعالیتهای فرهنگی و موسیقی، نمایشها، جشنوارهها، نمایشگاههای هنری و مراسم رقص بود. همچنین در سال تحصیلی 980-1981 در دانشگاه یرموک اداره هنرهای زیبا تاسیس شد که مهمترین هدف آن توجه به هنر و موسیقی بود. افزون بر آن خانه ملی موسیقی، آکادمی موسیقی [[اردن]] و انجمن موسیقیدانان تاسیس گردیدند. پس از تاجگذاری [[ملک عبدالله دوم]] در تاریخ شباط 1999، وی توجه بسیاری به هنر و موسیقی نشان داد. برپایی جشنواره موسیقی اردن و اعطای جایزه [[ملک عبدالله دوم|ملک عبدالله]] برای بهترین ابداعات موسیقی از جمله فعالیتهای وی در زمینه رشد هنر و موسیقی بود؛ این جشنواره و جایزه پس از گذشت سالها همچنان ادامه دارد. اولین دوره جشنواره در سال 2001 برگزار گردید<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>. | |||
پژوهشگران مسائل [[اردن]] متفق القولاند که موسیقی در میان هنرهای موجود در این کشور در پائینترین جایگاه قرار دارد. تا سال 1950 میلادی و همزمان با افتتاح و آغاز به کار رادیو [[اردن|اردن]] هاشمی در رام الله، موسیقی اردنی در حد سرودهای محلی و روستایی متاثر از بدویت بود که نسل به نسل از اجداد به نوادگان منتقل شده بود. هم چنین میتوان سرودهای دبکه، درزی، چرکسی، کردی و ... قبایل و طوایف دیگر را هم به آن افزود. با افتتاح رادیو «هنا امان» (اینجا امان است) در سال 1959 میلادی و رادیو «استودیوهات القدس» در همان سال، سرودهای ملی [[اردن]] با تغییر و تحولات گستردهای روبهرو شدند و از آن پس سرودها و اشعار با آلات موسیقی اجرا میشدند. | |||
اردن از | در سال 1964 میلادی وزارت اطلاع رسانی [[اردن]] تاسیس شد که پس از دو سال با پیوستن اداره فرهنگ و هنر به وزارت اطلاع رسانی، مرکز اشاعهی موسیقی آغاز بهکار کرد. با آغاز به کار این مرکز، [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] حرکتی رو به رشد را تجربه کرد و برخی از گروههای موسیقی [[اردن]] همچون گروه رقص مردمی [[اردن]] در خارج از این کشور به اجرای برنامه پرداختند. از جمله برنامهها اجرای موسیقی در منطقه آلبرت هول لندن در سال 1967 میلادی بود. در همین حال تاسیس تلویزیون [[اردن]] در سال 1968 میلادی به رشد، موسیقی این کشور کمک کرد. در این سال با ورود آلات موسیقی غربی و انتشار گسترده نتهای موسیقی، چندین مرکز آموزش تاسیس شد. در سال 1980 میلادی انجمن موسیقیدانان [[اردن]] شکل گرفت و فعالیتهای خود را آغاز کرد. | ||
با این همه سالها گذشت تا موسیقیها و ترانههای پخش شده از رادیو و تلویزیون مورد قبول مردم [[اردن]] واقع شود. گروههای [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] برای اولین بار در سطح منطقه در جشنواره ترانههای عربی که در دمشق برگزار شد حضور یافتند. پس از آن از سال 1981 به طور دائم در جشنواره فرهنگ و هنر جرش حضور چشمگیری داشتند. هم اکنون در [[اردن]] بیش از 20 آکادمی موسیقی و صدها نوازنده مشغول به فعالیت هستند، موسسههایی مانند انجمن موسیقیدانان، بخش موسیقی دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه الیرموک، بخش موسیقی وزارت [[فرهنگ اردن]]، مرکز ملی موسیقی وابسته به موسسه نورالحسین و بخش موسیقی رادیو و تلویزیون [[اردن]] که در زمینه اشاعه و گسترش هنر موسیقی فعالیت دارند. اولین آکادمی موسیقی [[اردن]] در سال 1990 تاسیس شد که تاکنون بیش از صدها تن از آن فارغ التحصیل شدهاند. برخی دیگر از گروههای موسیقی کشور [[اردن]] نیز به شرحی است که در ادامه میآید: | |||
===== گروه ارکستر [[نیروهای مسلح اردن]] ===== | |||
گروه ارکستر [[نیروهای مسلح اردن]] در سال 1920 تشکیل و در سال 1977 میلادی به آلات موسیقی مانند شیپور مجهز شد. این گروه از 120 نوازنده تشکیل شده و تاکنون به عنوان اولین گروه ارکستر عربی در مسابقات جهانی به جوایزی نائل آمده است. | |||
===== گروه ارکستر رادیو [[اردن]] ===== | |||
گروه ارکستر رادیو [[اردن]]، هم اکنون گروه ارکستر رادیو [[اردن]] را امیل حداد رهبری میکند. وی اولین نوازنده قانون در [[اردن]] است که در سال 1967 میلادی از مرکز عالی موسیقی [[قاهره]] فارغ التحصیل شد. پیش از این، گروه ارکستر رادیو [[اردن]] را روحی شاهی و آنتون شمعون رهبری میکردند و در آن 62 نوازنده حضور داشتند. | |||
==== | ===== گروه ارکستر نوازندگان امان ===== | ||
این گروه در سال 1992 میلادی به رهبری سیف الدین شحاده تاسیس شد و بیش از 25 نوازنده مرد و زن به آن پیوستند. | |||
از | ===== گروه ترانه عربی ===== | ||
گروه ترانه عربی وابسته به انجمن موسیقیدانان [[اردن]] است. این گروه 40 عضو دارد که متشکل از موسیقیدان، نوازنده و سرایندههای اردنی است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن.</ref>. | |||
==== موسیقی فولکوریک، محلی و ملی ==== | |||
[[موسیقی سنتی اردن]] تاریخی کهن دارد. آهنگهای زجال روستایی که با شعر همراهند با همنوازی میج ویز، طبل، آرغول، عود، رباب و نی تولید میشوند<ref>برگرفته از https://en.wikipedia.org/</ref>. موسیقیها و رقصهای سنتی در [[اردن]] اغلب مربوط به روستاییان و بادیهنشینان است. بسیاری از موسیقیدانان این گونه موسیقی را در طبقهی موسیقیهای فولکوریک جای میدهند. این رقصها و آواها همانند موسیقیها و رقصهای پیچیدهای که در مراکز فرهنگی عرب همچون دمشق، بغداد و قاهره دیده میشوند نیستند، هر چند همین موسیقیهای پیچیده نیز ریشه در موسیقی بادیهنشینان دارند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 109</ref>. | |||
موسیقی | موسیقی بادیهنشینان یکی از منابع موسیقی عربی و اسلامی است. بادیهنشینان عاشق شعرند و اغلب خوانندگان شاعران بهتری نیز هستند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 110</ref>. از رقصهای معروف بادیهنشینان میتوان به دبکه اشاره کرد. در این رقص معمولا گروهی از مردان دوشادوش یکدیگر میایستند و در حالی که دستان یکدیگر را گرفتهاند با حرکاتی هماهنگ به جلو و عقب حرکت میکنند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111</ref>. موسیقی و رقص روستاییان به شکل قابل توجهی از سنتهای بادیهنشینان و هنرهای متعالی شهری تاثیر پذیرفته است. نوازندگان روستایی از ابزارهای موسیقی بسیار بیشتری نسبت به بادیهنشینان استفاده میکنند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111 , 112</ref>. موسیقی و رقص رایج بین چچنیها و چرکسها کاملا با آنچه در بین اعراب است متفاوت است. موسیقی و رقص آنها بیشتر ایرانی است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 114</ref>. | ||
==== موسیقی کلاسیک، [[موسیقی سنتی اردن|سنتی]] و [[موسیقی مدرن اردن|مدرن]] ==== | |||
شرق [[اردن]] تا قبل از آزادی از سلطه عثمانی (1917) موسیقی سنتی را نمیشناخت. پس از اینکه در [[اردن]] دولت مستقلی تشکیل شد، برخی طوایف سوری و لبنانی به [[اردن]] مهاجرت کردند و در مناطقی که به دور از سلطه استعمار [[فرانسه]] بود و در آن آرامش و امنیت برقرار بود سکنی گزیدند. این طوایف عادات و تقالیدی با خود به همراه آوردند که بر جامعه شرق [[اردن]] تاثیر قابل توجهی گذاشت؛ از جمله موسیقی سنتی سوری شامل موشحات و ترانههای سنتی. فلسطین از دیرباز ارتباط زیادی با موسیقی سنتی داشت. صوفیان مسلمان از زمانهای قدیم و حتی زمان اشغال اسرائیل در سال 1948 بهاین نوع موسیقی توجه زیادی داشتند و در قالب تصوف آن را احیا میکردند. آنان مدایح نبوی، ترتیل و تجوید قرآن و حتی برخی ترانههای دنیایی برگرفته از مضامین دینی را میخواندند. | |||
در | یکی از این ترانهها «فوق النخل فوق» نام داشت که با جمله «فوق العرش فوق» آغاز میشد و اصل آن موشح دینی بود. بسیاری از قالبهای هنری بلاد شام در [[اردن]] رواج یافت؛ قالبهایی همچون موال، موشحات، و اغانی و ترانههای هنری. اسلوب موسیقی مصری نیز در مناطق عربی در اوایل قرن بیستم رواج یافت؛ برای مثال مواویل و ترانهها و اغانی مصری در فلسطین و [[اردن]] رایج شد. برخی از موسیقیدانان عرب که بهاین کشورها سفر کرده بودند و برخی جوانان اردنی که برای فراگیری موسیقی به [[مصر]] رفته بودند، زمانی که به [[اردن]] بازمیگشتند اسلوب موسیقی مصری را اجرا مینمودند. بدین ترتیب میراث موسیقی [[اردن]] در این دوره نظریات، قالبها و اسلوب موسیقی سوری و مصری را دنبال و اجرا مینمود. و مقاماتی چون: حجاز، راست، نهاوند، بیاتی، سیکاه، صبا، عجم، چهارگاه و... را که در کشورهای عربی رایج بود اجرا میکردند<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>. | ||
اما دربارهی موسیقیهای مدرن؛ چنان که گفته شد [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] از موسیقی جهان عرب جدا نیست، از اینرو تاثیر جهان عرب را در موسیقی معاصر [[اردن]] شاهدیم. در اوایل قرن بیستم [[مصر]] شاهد ظهور ناگهانی ملیگرایی و به عبارت دیگر مکتبی سکولار بود؛ از اولین خوانندگان زنی که این شیوه را اتخاذ کردند میتوان به امکلثوم و فیروز اشاره کرد. در خلال دهههای 1950 و 1960 موسیقی عربی رنگ و بویی غربیتر یافت. از پیشگامان این تغییر میتوان به عبدالحلیم حافظ اشاره کرد. با فرا رسیدن دههی 1970 خوانندگان بیشتری بهاین مکتب پیوستند و در نهایت موسیقی پاپ عربی بوجود آمد. از دیگر سبکهای موسیقی که در سالهای بعد بوجود آمد میتوان به فرانکو - عربی اشاره کرد که از تلفیق موسیقی خاورمیانه و موسیقی غربی بوجود آمده است<ref>برگرفته از https://en.wikipedia.org/</ref>. به تازگی [[اردن]] شاهد ظهور دی جیها و ستارگان موسیقی پاپ است؛ از مهمترین موسیقیدانان [[اردن]] خانوادهی فکیر هستند که حدود 100 سال در این عرصه فعالیت دارند. | |||
از کسانی که در زمینه موسیقی ایندیا راک (India rock) کار میکنند میتوان به کاییس خوری (Kais Khoury)، ابراهیم بقیلی،هانی میتواسی و یوسف گوار اشاره کرد. یکی دیگر از گونههای مهم انواع [[موسیقی در اردن]] هیپهاپ (Hip Hop) است که به وسیله دی جی شادیا و اجرای او در رادیو مشهور شد. این اجرا تنها اجرایی بود که در سه کشور مختلف هر هفته در سال 2005 تا 2008 بخش میشد. از دیگر اشکال پرطرفدار موسیقی در دهههای اخیر میتوان به موسیقی الکترونیکی عربی، جاز عربی و راک عربی اشاره کرد. در حال حاضر اجرای موسیقی الکترونیک اردنی در بین جوانان بسیار پرطرفدار است. بسیاری از جمعهای تکنو زیرزمینی شکل میگیرد و تعداد موسیقیهای الکترونیک بقدری افزایش یافته است که میتوان آن را یک گونه [[موسیقی در اردن]] بشمار آورد. گروه تازه پایی به نام روم از زمان آغاز به کار خود در سال 1998 محبوبیت منطقهای و بینالمللی به دست آورد. روم از موفقترین گروههای [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] شناخته میشود که طیف وسیعی از طرفداران را از سرتاسر جهان؛ رم، [[تونس]]، مراکش، [[سوریه]]، فلسطین، ترکیه، [[قزاقستان]]، [[فرانسه]]، هلند، آلمان، ایتالیا تا [[ایالات متحده]] به خود جذب کرده است. عامل بسیار مهمی که موفقیت گسترده گروه روم را بهدنبال داشت این است که آهنگهای اصیل رهبر خود طارق آل ناصر (آهنگساز، بنیانگذار و رهبر گروه) را اجرا میکنند. | |||
از طرف دیگر ساین آو ثایم (Sign of thyme) شهرت منطقهای خود را مدیون ادغام قومیدر جاز شرقی است. این گروه از سال 2004 مشغول به فعالیت است و تا به حال 2 آلبوم تولید کرده است. بسیاری از خوانندگان اردنی از ملودیهای عربی استفاده و آن را با موسیقی خاورمیانه تطبیق میکنند و نسل نوینی از موسیقی را به وجود میآورند. ملک آل ناصر خواننده جنجالی زن که بواسطه ویدئو کلیپهای کاملا مهیج خود مشهور است دیگر خواننده مشهور [[اردن]] است. در شهر امان در دو دهه گذشته موسیقی جایگزینی وجود دارد؛ گروههای راک که موسیقی غربی و شرقی را با یکدیگر تلفیق میکنند بهتدریج مشهورتر میشوند. | |||
اسریل که یک گروه مشهور راک شرقی است اولین گروه اردنی است که طرفداران زیادی داشت و موسیقی آنها در رادیوهای محلی پخش میشد. در سال 1999 آنها در جشنواره جوان اروپا که در ترکیه برگزار میشد به مقام اول دست پیدا کردند. در حال حاضر گروههای مشهوری از قبیل جدال، دیستورتددی (Distorted D) و ایلوژنز(Illusions) که به واسطه شیوه ناب کلاسیک راک خود مشهورند، فعالند. [[اردن]] هم چنین نمایشهای زیرزمینی هوی متال(Heavy Metal) نسبتا زیادی دارد که به علت ارتباط آنها با شیطانپرستی مردم نسبت به آنها معترضند. از این گروهها میتوان به تایرانت ثرو (Tyrant Throne) و دارک ساید(Dark Side) اشاره کرد. البته همه این گروهها شیطان پرست نیستند. | |||
دکتر عبدالحمید حمام استاد موسیقی در دانشگاه الیرموک [[اردن]] در کتاب خود به نام الاتجاهات الموسیقیــه المعاصره فی الاردن مینویسد: موفقیت شیوه مردمی در [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] به اصالت و تمایز آن از دیگر سبکها برمیگردد. گرچه هم اکنون برخی از موسیقیدانان اردنی همچون روحی شاهین، صبری محمود، سامی خوری و عامر ماضی که در [[مصر]] تحصیل کردهاند و سبک آنها سنتی است به موفقیت چندانی در این حوزه دست نیافتند. وی تنها رضوان المغربی را موفق در اجرای موسیقی سنتی و مردمی [[اردن]] میداند. وی در ادامه میافزاید: <blockquote>گروههای هنری که ترانههای اروپایی و عربی را با ریتمی غربی مینوازند و در اجرای خود از گیتار برقی، طبل و پرکاشن بهره میبرند و در جشنهای عروسی، هتلها و کافهها حضور پیدا میکنند، جوانانی به شمار میروند که به دنبال یادگیری موسیقی به شکل آکادمیک و علمی هستند و نیم نگاهی هم به سبک سنتی دارند.</blockquote>وی عقیل ابوشعر و آگوستین لامارا را از موسیقیدانان پیشگام در زمینه موسیقی آکادمیک و کلاسیک میداند و برای اعتلای [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]]، به ضرورت نزدیکی بیشتر بین دو گرایش عربی و موسیقی با سبک غربی اشاره میکند<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 577</ref>. | |||
==== وضعیت و آمار فروش نوارهای موسیقیایی و تکثیر غیر قانونی ==== | |||
براساس آمار منتشر شده توسط [https://www.unesco.org/en یونسکو] در سال 1998، دربارهی توزیع محصولات موسیقیایی شامل قیمت خرده فروشی و سرقت آثار و موارد مشابه، در سال 1995 و1996 اطلاعاتی موجود نیست<ref>World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2013 p.384</ref>. برهمین اساس در سال 2006 معادل 50 درصد اثار در [[اردن]] مشمول جرم سرقت آثار میشود<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 7</ref>. | |||
=== [[تئاتر و هنرهای نمایشی اردن|تئاتر و هنرهای نمایشی]] === | |||
از همان ابتدا تئاتر با واژگان فرهنگی دیگری چون شعر و رمان، درشکل دادن به یک واقعیت ذهنی خلاق پیوند خورد که بهطور کلی بیانگر محفوظات مکنون تفکر عمومی عرب و تعاملاتش میباشد؛ تفکری که شالودهی آن با جنبش نهضت عربی معاصر و تاثیر گرایشهای دفاعیای که ذهنیت عربی در مقابله با استعمار جدید به صورت کلی و استعمار صهیونیست به صورت خاص آن را توسعه داده، شکل گرفته است. به همین دلیل در این وضعیت، مشکل میتوان حقیقت نوآوری در این بخش از سرزمین عربی را خارج از چارچوب فرهنگ عربی به طور کلی و به دور از مرکز اصلی آن مورد بررسی قرار داد، زیرا هرگونه مطالعهی تحلیلی که در ویژگیهای منحصر به فرد هر پدیدهی فرهنگی یا خلاق در [[اردن]] یا جای دیگر، جدا از مسیر عمومی فرهنگ عربی صورت گیرد، مطالعهای ناقص و فاقد نگرش جامع مورد نیاز برای دیدگاهی صحیح میباشد. شاید این موضوع به شکل دقیقتر بر جنبش تئاتر و از آنجا بر واژگان فرهنگی دیگر در [[اردن]] منطبق شود، چرا که نمایشنامه نویسی و خلاقیت دراماتیک از مناطق عربی مجاور به ویژه فلسطین و شام به شرق [[اردن]] منتقل شد. از این رو غالباً تئاتر در [[اردن]] بر قواعد متون عربی و کمی بر نصوص محلی متکی است. به علاوه بیشتر کادری که در تئاتر [[اردن]] فعالیت کردند، آمادگی و تمرینهای خود را از موسسههای عربی به ویژه [[مصر]] و عراق دریافت کرده بود<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 9</ref>. | |||
اما | پدیدهی تئاتر با انتشارش در مناطق مختلف از سرزمین عرب با مشکلات عام و خاصی روبرو شد؛ اما مشکلات عام به تضاد دیالکتیک تمدنی بین غرب اروپایی و شرق عربی در دورهی استعمار جدید و مشکلات خاص به دیدگاه نسبت به هنر تئاتر به عنوان پدیدهای متمایز و مستقل مربوط میشود. هنر نمایش یکی از مظاهر فرهنگ غرب بود که با اهتمام فرهیختگان محقق شد؛ کسانی که فرصت ارتباط متقابل با غرب توسعه یافته برایشان مهیا شده بود. این فرهیختگان تلاش بر نوسازی پویایی و نشاط فرهنگیای کردند که از رکود در طول دوره تسلط عثمانی بر جهان عرب رنج میبرد و در هنرها و پدیدههای فرهنگی و روشهای تعلیم غربی منبعی پربار برای غنی سازی فرهنگ کشورشان بدست آوردند. جوانب مختلف فرهنگ عرب همین که تحت تاثیر الگوهای فکری و مفاهیم غربی قرار گرفت از آنجا که جریانی تمدنی و تک بُعدی بود، فرهنگ غربی نقش غالب و مسلط را پیدا کرد. افزون بر این فرهنگ غرب با تمامی واژگانش یکی از بزرگترین ابزارهای تهاجم استعماری ظالمانه شد به طوری که مهد انواع استعمار اروپایی - نظامی، سیاسی و اقتصادی- و آنچه برای سلطهاش نیاز داشت، گردید و بعد از فروکش جزر و مد نظامی در منطقهی ما پایداری کرد. | ||
در | در میان اشکال فرهنگ غربی، تئاتر با جذب دیدگاه عربی محافظه کارانه و چه بسا مخالف آن متمایز شده است که با ظهور تئاتر در جهان عرب همراه است. این امر به عوامل وابسته به خود تئاتر و اصالت نشات گرفته از غرب باز میگردد که عرب در طول دورههای پیشرفتش با آن انس نگرفته است. بیگانگی نمایشنامه در فرهنگ عربی و تفکر عمومی عرب گسترش حالت مخالفت دائمی را در این حوزه نشان میدهد. شایان ذکر است که نسل پیشگام نسبت به وضعیت مقاومتیای که تفکر عربی در برابر این پدیده داشت، هوشیار بود چنان که با شناخت این که غالب اقشار جامعه آن را رد خواهند کرد، آنان را به سمت ایجاد محتوای اصیل عربی در این هنر و ارائهی آن به گروهی خاص از افراد جامعه سوق داد. مارون نقاش اولین کسی که نمایشنامه را در سال 1847 به فرهنگ عربی وارد کرد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. | ||
در | با وجود تلاشهای پیشگامان در هماهنگ سازی این هنر با گرایشات اصیل در تفکر عمومی عرب، جامعهی عربیای که روح استقلال در نتیجهی بیداری عرب در آن خودنمایی می کرد، همچنان بیمیل و چه بسا مخالف با این پدیدهی فرهنگی باقیماند. استقبال نمایشنامه نویسان عرب از سبک تئاتر غربی، سه مرحله را طی کرده است: | ||
الف- مرحله تولد و شکلگیری به دست پیشگامان و حامیان اقتباس؛ | |||
ب- مرحله برخورد با ویژگیهای در حال رشد ملی که با جنبشهای استقلال طلبی در مقابل استعمار اروپا همراه شد؛ | |||
ج- مرحله تلاش به سمت رهایی و آزاد شدن از شکل تئاتر غربی و جستجوی بیامان برای قواعد تئاتر مستقل عربی. | |||
مرحله اول که از آغاز سال 1847 بیش از یک قرن کامل ادامه یافت با پذیرش تقلید تمام و کمال نمایشنامه نویسان عرب از شکل نمایشی غربی و پذیرش جزئی مضامین دراماتیک غربی متمایز است. برای پیشگامان نمایشنامه عربی چون مارون النقاش و احمد القبانی و یعقوب صنوع و حامیان اقتباس به رهبری فرح آنتون، تلاشهایی جدی در پرداختن به موضوعات عربی و دعوت به سوی مضامین میراث عربی و اسلامی به منظور حفاظت از اصالت فرهنگ عربی و کاهش میزان محافظه کاری عربی در مقابل تئاتر به عنوان پدیدهای غربی به ثبت رسیده است. با وجود اینکه بذر تئاتر در آغاز در [[لبنان]] کاشته شد و به شام انتقال یافت، همین که راهش را به سمت [[مصر]] پیدا کرد؛ [[مصر]] مهدی بسیار مناسب برای رشد و نفوذ آن در فرهنگ عربی فراهم آورد. تلاشهای مارون نقاش در [[لبنان]] چندان موفق نبود و کوششهای احمد قبانی در [[سوریه]] با شکست مواجه شد، اما انجمن سلیم نقاش و جوقه قبانی در [[مصر]] با استقبال عظیمی روبرو شدند؛ کشوری که در آن موانع نوسازی و گشایش در مقابل غرب از زمان حمله ناپلئون توسط محمد علی و نوههایش از بین رفته بود. تماشاخانهها و سالنهای بزرگ نمایش [[مصر]] یک سال پیش از اجراهای یعقوب صنوع رهبر تئاتر [[مصر]] برای فصل اول نمایشی او افتتاح شد، به همین دلیل طبیعی است که با وجود تولد تئاتر در [[لبنان]] ، در [[مصر]] شکل گیرد و بالنده شود. | |||
تقلید از سبک تئاتر غربی در مرحلهی اول بهویژه در نیمهی دوم قرن نوزده با حفظ هویت عربی در مضامین آن ، نگرانی چندانی ایجاد نکرد زیرا فرهیختگان واندیشمندان در شام و [[مصر]] به فرهنگ غربی به عنوان منبع خطری نگاه نمیکردند که هویت عربی را تهدید میکند، بلکه برای بهرهمندی از نقاط مثبت فرهنگ غربی به منظور فعال سازی فرهنگ پیشگام برای ملت خود به آن روی آوردند، فرهنگی که به خاطر اقدامات عثمانی حامی تُرک سازی منطقهی عربی از طریق نشر فرهنگ و زبان ترکی در ایالات عربی تحت سلطهی عثمانی مورد تهدید نابودی و انقراض بود. بهاین ترتیب تفکر عربی در مقابل تمدن اروپایی حرکت دفاعی سریعی پیش نگرفت، مگر بعد از رهایی عرب از سلطه عثمانی و بعد از برملاشدن مقاصد استعماری عنوان شده در عهدنامه سایکس- پیکو (1916)، بالفور(1917) و سان ریمو(1920). خیانتی که این معاهدات و قراردادها از آنها پرده برداشت؛ انقلابها و تظا[[هرات]] عربی ضدغرب را برانگیخت؛ این انقلابها و جنبشهای استقلال طلبانه آگاهی عمومی را نزد عرب به همراه داشت که خطر سلطهی فرهنگی غرب در سرزمین عرب را هشدار داد . | |||
اما مرحلهی دوم با تعامل فرهنگ عربی و سبک تئاتر غربی به جست و جوی فطرت ملی خود متمایز میشود. این مرحله در دعوت یوسف ادریس و توفیق الحکیم برای ایجاد قواعد تئاتر عربی مستقل از شکل غربی تئاتر متبلور شد. دادخواهی ادریس و حکیم، گویای تبلور گرایش موثری است که ضرب آهنگ آن در ملی سازی کانال سوئز در سال 1956 نمایان شد. این مرحله با گرایشهای استقلال طلبانه اش متفاوت است از دوره و شرایطی که یعقوب صنوع رهبر تئاتر [[مصر]] روزهای افتتاح کانال سوئز سال 1968 را ثبت کرده است؛ تفاوت فاصله بین این دو مرحله برابر است با تفاوت فاصلهی بین نگرانیهای فرهنگیای که نمایشنامه نویسانی چون قبانی و صنوع و نقاش از یک دیدگاه آن را ثبت کردهاند و نگرانیها و موضوعاتی که حکیم و ادریس از منظری دیگر به آن پرداختهاند که همان فاصلهی بین مرحلهی اول تقلیدی و مرحله دوم است که به هوشیاری ملی و تلاش بر اظهار هویت عربی وصف شده است. | |||
مرحلهی دوم به امتناع جدی و آشکار نسبت به تقلید فرهنگ غرب و برنامه ریزی بر رهایی از سلطهی آن شناخته میشود. این رویکرد در تلاش گروههای تئاتر عربی معاصر رایج در جهان عرب، مثل گروه احتفالیین در مراکش و حکواتیین در [[لبنان]] نمود پیدا میکند؛ وقتی این گروهها مجاهدانه برای یافتن قواعد تئاتر اصیل عربی از میراث اصیل عربی تلاش میکنند. گرچه این تلاشها تا به امروز نتوانسته در فرهنگ عربی به صورت تئاتری اصیل و موفق آنچنان توسعه یابد که جایگزین شکل غربی شود و شهرت گستردهای بدست آورد و بین نویسندگان و اندیشمندان و فرهیختگان عرب با محبوبیت گستردهای روبرو شود. علت مقبولیتی که تئاتر غربی نزد این اندیشمندان پیدا کرد، به تواناییاش بر تبیین گرایشات تفکر عمومی و کنکاش در محفوظات آن مربوط میشود. بههمین دلیل معیار موفقیت در تلاش برای تئاتر عربی غالبا به محتوای این تلاش و میزان مطابقت آن با اطلاعات تفکر عمومی عربی وابسته بود. این معیار به ندرت به زیبایی تئاتر به عنوان فرهنگی واحد و مستقل به خود و هدفمند مرتبط بود. | |||
در | محفوظات اندیشه عرب در آغاز قرن بیستم حالتی از شور ملی در نتیجه رهایی از سلطهی عثمانی و آزاد شدن از ظلم را دربرداشت. استقلال اولین نتیجه بیداری مدرن عربی بود که انقلاب بزرگ عربی از آن الهام گرفت، اما به سرعت حالت دیگری از حس انتقام و خشم در تفکر عمومی عرب در اثر آسیب برملا شدن توطئههای استعمار غربی در جهان عرب و بلند پروازیهای اشغالگرایانهی صهیونیست در فلسطین را به دنبال داشت... که در مجموع استراتژیهای دفاعیای ایجاد کرد تا از دستاوردهای اولیهی جنبش عربی حمایت کند. | ||
با | نوآوریهای تئاتر در جهان عرب پیرامون دو محور اصلی شکل گرفت؛ یکی میراث فرهنگی عربی و اسلامی است که در آن چیرگی فقط از آن اعراب و مسلمانان بود. این گرایش الگوهایی از قهرمانیهای فرماندههان و رزمندگان و نگرش آنها را تداعی میکند که با الهام گرفتن از روح پیروزی و پیروی از آن فرماندهان و مردان نمونه و ترمیم اعتماد به نفس تحقق مییابد که عرب بازگشت به تاریخ و تحلیل و پند آموزی از ادوار رکود و شکست به منظور اجتناب و جلوگیری از علل ضعف و انحطاط را میطلبد. اما محور دوم عصر حاضر را بررسی میکند و تلاشهای قهرمانانهی انقلابیهای عرب در مقاومت در برابر استعمار نو و توطئههایش را روشن میکند. علاوه بر درگیریهای این عصر و دستاوردهای آن، نوآوریهای تئاتر با مفاهیمی خارج از فرهنگ عربی پیوند خورده است تا حالت ذهنی تفکر عربی را در گذر از شش دههی اول از قرن بیستم به تصویر بکشد. | ||
در این چارچوب مرجع، نگاه به تئاتر در [[اردن]] به عنوان امتداد جنبش تئاتر عربی ضروری است و میتوان تئاتر را به عنوان صورتی هنری در نظر گرفت که توانایی نفوذ و حضور در همهجا به عنوان یک شکل هنری را داراست. حرکت تئاتر [[اردن]] مانند کشورهای هم سطح خود در مناطق عربی دیگر در حمایت از دیگر عناصر فرهنگی در ثبت یا فعالسازی تفکر عربی، در پاسخ به وقایع تاریخی و سیاسی و اجتماعیای که بر [[اردن]] و منطقهی عربی گذشت و می گذرد، به موفقیت نسبی دست یافت. | |||
مبتنی بر تحقیق دکتر حوامده تاریخ جنبش تئاتر در [[اردن]] از زمان شکلگیری ایالت شرق [[اردن]] تا دهه هشتاد به دو مرحلهی اصلی تقسیم میشود: بخش اول از آغاز تا سال 1965م و بخش دوم دورهای ما بین 1985م-1965م را شامل میشود، انتخاب سال 1965م به عنوان مبنا در تاریخ کار تئاتر از آنجاست که در این سال کار تئاتر از تلاش فردی و غیرحرفهای به موسسههای نمایشی و حرفهای انتقال یافت و هویت نمایش به عنوان فرهنگی مستقل و مهم بروز کرد؛ یعنی هنگامی که [[خانواده تئاتر اردن]] به عنوان اولین گروه تئاتر شکل گرفت. از آن زمان به نمایش به عنوان راهی جدید در فرهنگ عربی بدون توجه به زیباییشناسی و مراقبت یا پایبندی به اجزای اصلی اش نگریسته شد. | |||
مطالعات آماری در بخشهای کمّی فعالیتهای نمایشی در [[اردن]] نشان میدهد که تعداد شرکتکنندگان در این فعالیتها به صورت پیاپی از هر دههای تا دههی دیگر در طول [[تاریخ اردن]] رو به افزایش بوده است. برهمین اساس تعداد نویسندگان فعالی که به صورت فعال در نوشتن نمایشنامه شرکت داشتند، قبل از دهه شصت از پنج نویسنده به چهل و یک نویسنده در دهه هشتاد و تعداد کارگردانها از سه به چهل و سه تن افزایش یافته، هم چنین افزایش کمّی باورنکردنیای در تعداد بازیگران و کارکنان هنری در این فعالیت به چشم می خورد. در واقع آنچه از مرحلهی اول تا مرحلهی دوم گسترش یافته، تعداد کارمندان و شرکت کنندگان در کار تئاتر نبود، بلکه نگرانیها و آرزوهایی بود که در تفکر عامهی مردم اردن یا ملتهای عربی می گذشت؛ به ویژه ملت فلسطین که روابط تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی ویژهای آن را با مردم اردن پیوند میدهد. | |||
علاوه بر تکامل ایده تئاتر سازمانی آنچه دو مرحله را از هم متمایز میکند، تاریخ جغرافیایی در جنبش تئاتر در مرحلهی اول و دوم است. در مرحلهی اول حرکت تئاتر در شهرهای مختلف اردنی رشد کرد و پرورش یافت، در حالی که تلاشهای تئاتر حرفهای در مرحلهی دوم در پایتخت یعنی امان متمرکز شد. در آن هنگام که تئاتر استانها تا حد سرگرمی و تقلید پس رفت کرده بود، پایتخت شاهد ارائه نمایشها و سریالهای عربی و جهانی بود. البته نمایشهایی که سازمان فرهنگ و هنر در سال 77/78م در استانها اجرا کرد مستثنی میشود. این حرکت تاثیر شگرفی درهمگانی سازی پدیده تئاتر و آشتیدهی آن با مردم در استانها داشت. | |||
مرحله نخست از آغاز تا 1965: اولین اقدام نمایش در [[اردن]] در دیرهای مسیحیها نمودار شد، ابتدا کار اجرای نمایشی برای آموزش دانشجویان در هنرهای فن بیان، صحت لهجه، قدرت و صلابت شخصیت و اعتماد به نفس به کار گرفته شد. پیشرو این حرکت دیر لاتین در مادبا بود که در آن سه تن از راهبان مسیحی فرهیخته و واقف به اهمیت نمایش، راه را برای نمایش هموار کردند و آن را در انتقال اندیشه و گرایشهای انسان دوستانه و تاثیر مستقیم در مردم قوت بخشیدند و آنان به ترتیب یوحنا بونفیل، آنتوان حیحی و زکریا شوملی هستند. در این دیر به جوان هوشیار اردنیای اجازه داده شد تا از فرهیختگی این راهبان بهرهمند شود. او از آنها عشق به تئاتر و شناخت ابزار و حقیقت آن را الهام گرفت؛ وی همان نویسندهی اردنی روکس بن زاید العزیزی است که در آن زمان معلمی در دیر بود. پیشگامی در گسترش و همگانیسازی این فرهنگ در دیرهای دیگر، از آنِ حماس العزیزی است که در امان، سلط و عجلون آن را دنبال کرد. | |||
یوحنا بونفیل تئاترهات کاوی یا سعید (1914م) را ارائه کرد که نمایشی اجتماعی است که افراد مغرور و متکبر را به سخره گرفته است. در سال (1918م) آنتوان حیحی نمایشنامهی ملائکه و شیطان را آماده و روکس العزیزی با نظارت مولف آن را کارگردانی کرد. وی بعد از آن نمایشنامهی فیلسوف را در سال (1920م) کارگردانی کرد. با توجه به موفقیت نمایش اخیر، الحیحی ناظر بر ایجاد اولین انجمن با نام «انجمن نوظهور کاتولیک عرب» در اردن شد که به تئاتر و قواعد آن پرداخت. | |||
عزیزی بعد از تالیف روشهای تئاتر و درک قواعد و ادواتش در نوشتن و تولید چهار نمایش: عاشقان (1921م)، متمرد (1922م)، متهم (1922م) و طریق آلام (1922م) مشارکت کرد، سه کار نخست به ویژگی گرایش اجتماعیشان متمایزند که دیدگاه مولف در دعوت به عدالت نسبت به بانوان و ضرورت دفاع از حقوق زن در آن به چشم میخورد. با توجه به عدم حضور دختران جوان که شایستهی بازی در نقشهای زنانه در آن نمایش باشند، پسران جوان در آن نقشها بازی کردند، به همین دلیل متهمــه و متمرده به اجبار در خانه مولف در مادبا اجرا شد. اجرای نمایشهای ذکر شده محدود به دانشجویان و دبیران دیر لاتین و تعداد بسیار کمی از دوستداران و عاشقان هنر جدید بود زیرا در توان آنها نبود که نمایش را توسعه بخشند یا موفقیتش را نزد مردمی که با پدیدهای غربی در فرهنگ عرب انس نگرفتهاند، تضمین کنند، آن هم در حالی که به هنرورزانش نگاهی پست و ناموفق داشتند. از این رو العزیزی و همکارانش را که شیفتهی تئاتر بودند به انتقال اجرایشان به خانههای خود راند؛ دور از جامعهای که در وهلهی اول هدف اصلی تئاتر است. مطالعهی اجتماعات متنوع سهیم در نمایش تئاتر که بعد از اولین نشانهها در دیر لاتین در مادبا به وجود آمد، نشان میدهد که تئاتر در مرحله نخست تا حد زیادی هماهنگ با جریانات مسلط بر تفکر عمومی بود. | |||
بخش عظیمی از این آثار به الهام از گذشته و اتفاقات مهم مبتنی است یا داستان دستاوردهای فرماندهای بزرگ است و پیروزیهایش را نقل میکند یا ازوقایعی تاریخی سرچشمه میگیرد یا حالتهای عشق جاودانهی انسان را به تصویر میکشد. آثار دیگر به گذشته برمی گردد تا نواقص را تحلیل کند و از تجربیات گذشته در حال بهره ببرد. گروه سوم وضعیت حال را ارائه میکند و تلاشهای ملتهای عرب را در مقابله با استعمارگر اروپایی یا استعمارگر صهیونیستی میستاید. | |||
آثار نمایشی بسیاری است که از گذشته الهام گرفته است و با مردان بزرگی از تاریخ عرب و موقعیتهای آنها آراسته شده است. روکس العزیزی در دیر لاتین در مادبا نمایشهای: السموال یا وفاء العرب (1923م) از آثار جمیل بحری؛ الرشید و البرامکــهی (1924) نوشتهی آنتوان رباط و صلاح الدین ایوبی (1924م) اثری از نجیب حداد را ارائه کرد. در دو نمایشنامهی الرشید و صلاح الدین ایوبی نویسنده حالاتی از تاریخ عرب را ارائه میکند که در آن فرماندهی عرب در مقابل توطئهی ملی یا حملهی خارجی پیروز شده است. اما السموال نمونههای اخلاقی و رفتاری از تاریخ اجتماعی عرب را به روشی تمثیلی برای بازگرداندن اعتماد به نژاد عربی در عصر حاضر ارائه کرد، به همین دلیل میتوان گفت که العزیزی در این کارها انتخابی هدفمند داشته تا گرایش استقلالطلبانهی عربی را منعکس کند که بر فکر عرب در آغاز قرن بیستم حاکم است. | |||
نتیجهی موفقیتی که این نمایش و نه دیگر نمایشهای العزیزی در مادبا با آن روبرو شد به دلیل القاء خوب آن در تفکر عمومی مردم [[اردن]] بود؛ این نمایش در امان و سلط و عجلون بین سالهای 1934-1927م، دوباره اجرا شد. او علاوه بر اینها دو تئاتر جدید با نامهای تاجر ونیزی اثر شکسپیر و ابن وائل نوشتهی شارل آبیلا را ارائه کرد؛ اولی را در مدرسهی راهبات الوردیه در امان به سال1927م به نمایش گذاشت. انتخاب این متن پاسخ به احساس نارضایتی در مقابل افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. نمایشنامهی ابن وائل در دیر لاتین در امان به سال 1934م عرضه شد که بهاین بهانه عیار عربگرایی العزیزی افزوده شود؛ این نمایش به منظور مباهات به عرب خصیصهی کرم را در عرب می ستاید و ارزشهای آنها را به تصویر میکشد. | |||
نمایشهای بسیاری از آثار ذکر شده در مدارس و سالنهای نمایش دوباره اجرا شد و به سرعت در [[اردن]] انتشار یافت. انجمن التضامن النسائی بعد از اجرای نمایش صلاحالدین در سال 1943م در مدرسهی متوسطهی امان در سلط تئاتر وفاء العرب را در سال 1946م ارائه کرد که بعد از پنج سال انجمن الفضائل الاسلامیــه در معان نیز آن را به نمایش گذاشت. | |||
همچنان نمایشهای اردنی در تجلیل مبارزهی عربی در مقابل استعمارگر اروپایی در غرب سرزمین عربی عرضه میشد؛ انجمن مواب در کرک نمایش الاسیر را در سال 1946م نوشتهی محمد المحیسن در سال 1933م ارائه کرد. این نمایشنامه داستان عبدالکریم الخطابی در مقاومت اشغال اسپانیا در دهه سوم از قرن بیستم را روایت میکند و شبیه بهاین نمایش، تئاتر دماء فی الجزایر نوشته و تولید منیر الطاهر در سال 1958م در امان و نمایش نضال فی الجزائر نوشتهی محمد الجمل و تولید و کارگردانی ابراهیم الخطیب در امان در همان سال است. | |||
در بستر این استقبال ملی از تئاتر در [[اردن]]، تلاشهای نمایشیای افزایش یافت که مبارزه ملت فلسطین علیه هجوم صهیونیستی را زنده می کرد. حمد الفرحان تئاتر الوطن تالیف عبدالوهاب ابوالسعود را در مدرسه متوسطهی امان در سال 1944م ارائه کرد که مجددا به کارگردانی زهیر کحاله در دانشکده اسلامی و همچنین انجمن السلام در زرقاء در سال 1948م به نمایش گذاشته شد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. | |||
گروه تئاتر و موسیقی در اربد تئاتر الشموع المحترقه را در سال 1946م و تئاتر الضحیــه نوشته و تولید صلاح ابوزید را در سال 1948م به نمایش گذاشت. این آثاراندوهی را به تصویر می کشد که ملت فلسطین طی حملات صهیونیستی با همدستی استعمارگر انگلیسی از آنها رنج برده است. تئاتر دیگری با عنوان الوطن المسلوب به همین موضوع پرداخت که در سال 1953م در امان به نمایش گذاشته شد و بهدنبال آن نمایش ارجوحــه الابطال به نویسندگی و کارگردانی محمد احمد ابو غریبــه در مدرسه متوسطه اربد در سال 1956م عملیات اعدام انقلابیون عرب توسط صهونیستها را به نمایش گذاشت<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>. | |||
دکتر سمیر قطاس نخستین تلاشها برای شکلگیری تئاتر و نمایشنامه نویسی در [[اردن]] را به سال 1945 میلادی در کانون بازیگری و موسیقی شهر اربد میداند که پس از آن نمایشنامه الشموع المحترقــه به نویسندگی صلاح ابوزید در سینما الزهراء شهر اربد در سال 1948 میلادی به روی صحنه رفت. وی همچنین گروه هنری سینما و تئاتر [[اردن]] به ریاست ابراهیم مسیس را که در اوایل دهه پنجاه میلادی آغاز به کارکرد، از دیگر نشانههای ظهور تئاتر و نمایشنامه نویسی در [[اردن]] میداند<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>. | |||
از میان آثاری که به گذشته با غرور تاریخی عرب نظر دارد: تئاتر فتح الاندلس به زبان شعر از آثار الشیخ [[فواد الخطيب|فواد الخطیب]] در سال 1956م در امان، تئاتر عبد الرحمن الناصر نوشته عباس علام در امان در سال 1948م، نمایش واقعــه القادسیــه نوشتهی عبد الغنی الریماوی در معان در سال 1948م و تئاتر المعتصم بالله به نویسندگی و کارگردانی منیر الطاهر در امان در سال 1958م میباشند. علاوه بر این مجموعه محمد احمد ابوغریبــه در چهار نمایشنامه به نامهای: ضرار بن الازور 1947م، عمار بن یاسر 1960م، خالدبن الولید 1961م و معرکــه الیرموک 1960م که به تماشاخانهی مدرسه متوسطه اربد ارائه کرد، مشارکت نمود. | |||
همچنین تئاترهایی با محتوای انسان دوستی از تاریخ عرب ارائه شد، مانند: جمیل بثینه نوشته و تولید حسین سراج الدین در امان به سال 1940م، امیره الاندلس نوشته احمد شوقی در امان به سال 1946م و غرام ولاده که حسین سراج الدین با بیان آن، داستان عشق ولاده و ابن زیدون را در سال 1952م ماندگار کرد. تئاترهایی هم به تاریخ اسطورهای قدیم، عربی یا غیر عربی مربوط می شد که مفهوم عشق با تمامی معانی آن را ارائه می کرد؛ این نمایشها به نامهای: طوفان 1934م، مع الاله علی الارکروبول 1954م و الحب یعلو همگی نوشتهی [[حسنی فریز]] میباشند. جریان دوم هم گرچه آثاری را شامل میشود که به گذشته باز میگردند، اما این بازگشت به گذشته به منظور بررسی آن و تحلیل جنبههای منفی در عصرهای تمدن عربی و اسلامی و تبیین چارچوب تخریب و نابودی ناشی از چند پاره شدن و رقابت و تفرقه است. | |||
از این دست است، تئاتر علی احمد باکثیر به نام: حرب البسوس که در صومعهی ابوسعید سال 1936م ارائه شد و تئاتر غرام ولاده نوشتهی حسین سراج الدین که داستان عشق ولاده و ابن زیدون را روایت میکند و تبیین میکند که چگونه درگیریها باعث ویرانی تمدن عربی و خروج مسلمانان از اندلس شد. | |||
جریان سوم شامل آثاری است که با حقیقت زندگی عربی همراه شده و شجاعت انقلابیهای عرب در مقابل استعمار نو که به دنبال ظلم عثمانی رخ داد را تجلیل میکند؛ از بارزترین نمونههای این رویکرد نمایش سهرات العرب نوشتهی عثمان قاسم است که در اربد در سال 1920م توسط تعدادی از جوانان فدایی جنبش آزادی عربی ارائه شد؛ از جمله: شفیق الصفدی، جمیل شاکر، عبد اللطیف شاکر، مصطفی وهبی التل، سامح حجازی و محمد محیی الدین اللحام. این نمایش از جنبش استقلالطلبانه و حس ملیگرایی عرب در آغاز قرن بیستم پرده برمی دارد و توطئههای استعماری علیه آنها را به نمایش میگذارد و نقشهاشمیها در آزادی [[سوریه]] از ظلم و ستم ترکها را بیان و مقاومت آنها را در مقابل استعمارگر فرانسوی آشکار میکند. هم چنین نمایش سهرات العرب دورهی تاریخیای را پوشش میدهد که از ظهور انجمن اتحاد و ترقی نژادی تا خروج ملک فیصل بن حسین از دمشق در سال 1921م ادامه مییابد. | |||
گفته شده که این تئاتر با پذیرشی بی همتا روبرو شد و بالغ بر هزار و دویست دینار طلا درآمد داشت. شاید رمز موفقیت این نمایش در توانایی نویسندهی آن بر تاثیر گرفتن از نگرش کارآمد در تفکر عربی در مقابل دسیسههای استعمارگر فرانسوی علیه بلند پروازیهای عرب و فعال سازی آن تمایلات به منظور برانگیختن همت عربی و تحریک آن در رویارویی با آن دسیسهها و غلبه علیه آنها، باشد. شایستهی ذکر است که مدرسهی متوسطهی کرک تئاتر استرداد سوریا را در سال 1928م اجرا کرد که از حیث محتوا و معنا شبیه به تئاتر سهرات العرب است. از جمله تئاترهای موج سوم تئاتر الرایــه الهاشمیــه نوشتهی جمیل القسوس است که در زرقاء به نمایش گذاشته شد و نقش هاشمیها را در ایجاد انگیزه در جنبش آزادی و مبارزه عربی معاصر ستایش میکند و به نقش آنان در تاسیس پادشاهی اردن هاشمی و شکوفایی آن افتخار میکند<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>. | |||
مرحلهی دوم حرکت تئاتر (1985-1965م) در [[اردن]] تئاتر موسساتی است. این اصطلاح به معنی خروج تئاتر از تلاشهای فردی و خودجوش و ظهور تلاشی رسمی در این حرکت و گرایش گسترده و منظم تعداد بسیاری از سازمانهای عمومی و خصوصی بهاین گونهی فرهنگی و همکاری افراد ماهر در این نوع از هنر به منظور تولید آثاری با بعد جمعی و تخصصی است. در این برهه از تاریخ فعالیت تئاتر، توجه به اجزای مختلف اجرای تئاتر مانند: دکور، اکسسوار (تجهیزات ساخت و ساز)، نورپردازی، صدا، حرفهی بازیگری و کارگردانی و بالابردن کیفیت اجرا در کنار کیفیت متن را شاهدیم، درحالی که در مرحلهی نخست در اهتمام نسبت به کیفیت ایده در متن و شور و شوق بسنده میشود<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>. | |||
از | ==== وضعیت، انواع و تعداد گروههای نمایش و مراکز و انجمنها ==== | ||
دهه 60 را میتوان اغاز شکوفایی رسمی نمایشنامه در [[اردن]] شمرد چنان که بسیاری از کارشناسان هنری آغاز رسمی تئاتر در [[اردن]] را با نمایش نمایشنامه الفخ در سال 1962 میلادی همزمان میدانند. این نمایشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط هانی صنوبر کارگردانی شد و در مرکز اطلاعات آمریکایی در امان به روی صحنه رفت<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>. در این دوره علاوه بر این موسسههایی که به طور رسمی به فعالیت تئاتر پرداختند، دانشگاه [[اردن]]، [[خانواده تئاتر اردن|خانوادهی تئاتر اردن]]، سازمان فرهنگ و هنر و انجمن نمایشنامه نویسان اردنی و دانشگاه یرموک، نیز تئاتر را ارتقاء بخشیدند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>. که در ادامه به تفصیل بیشتری میآید. | |||
===== [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] ===== | |||
دانشگاه [[اردن]] نقش قابل ملاحظهای در ایجاد فضای مناسب برای بنا نهادن و یا شاید ترویج تئاتر [[اردن]] حداقل از نظر کمّی دارد که این نقش مرهون دلایل زیر است: | |||
از | * اعزام دانشجو از آغاز برای اجرای نمایش بصورت پی در پی؛ | ||
* مشارکت دانشگاه در حضور هنرمندانی که اقدام به نمایشهای دانشگاهی کردند و زندگی هنری را پیشه خود ساختند؛ | |||
* همکاری دانشگاه در فعالیت هنری با اعطای سالنهای مناسب برای اجرا به خانواده نمایش نوپای [[اردن]]. | |||
از | ضربان کار تئاتر در دانشگاه به صورت اجرای نمایش کوتاه در مناسبتها از همان سال تاسیس آغاز گردید، اما تئاتر تمام عیار در دانشگاه ارائه نشد مگر بعد از سال تحصیلی 66/67 ؛ تئاتری که در آن شرایط اجزای نمایش همچون متن ادبی عالی رتبه، کارگردان شایسته، بازیگران با تجربه و با استعداد و اجزای اجرا مانند دکور، نورپردازی، بازی و صدابرداری فراهم بود. اجراهای کامل با ارائهی تئاترهای اجتماعی شروع شد از جمله: عرف کیف یموت، ارید ان اقتل، لعبــه الحب و المصادفــه، سبق صحفی و الشبح. اما اجراهای برتر تئاتر دانشگاه [[اردن]] بعد از سال 1967م در طول نیمهی دههی هفتاد ارائه شد، تئاتری که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و دفاع از آزادی ملتها در مقابل ظلم و استعمار می پرداخت؛ از جملهاین اجراهای نمایشی: بهای آزادی اثر نویسنده اسپانیایی روبیلس، المؤسس نوشته نویسندهی اردنی جمال ابو حمدان، نمایشنامهی خوشههای خشم داستانی از نویسندهی امریکایی اشتاین بک، نمایشنامه عادلها تالیف [[آلبر کامو]] نویسندهی فرانسوی، درختان ایستاده میمیرند نوشتهی روبیلوس و انگور ترش نوشتهی گولهیوم فیگدروی برزیلی. | ||
برای این نمایشها اسباب موفقیت هنری خوبی فراهم شد از جمله: انتخاب متون جهانی عالی، احاطهی کارگردان شایستههانی صنوبر بر بسیاری از اجراءها، تماشاخانهی مناسب دانشگاه [[اردن]]، توجه به اجزای دیگر ارائهی تئاتر مانند: دکور، اکسسوار، صدابردای و نورپردازی، مشارکت تعدادی از دانشجویان دانشگاه اردن که از کارهای قبلی با حداقل کیفیت، تجربه کسب کرده بودند، مانند: اشرف اباظــه، هشام الهنیدی، امینــه بازوقــه و بهاء ابوطه. اما همهی این عناصر دلیل حقیقی موفقیت این آثار نبود بلکه موضوعی که همه به آن پرداختند رمز موفقیت و پذیرش آن نزد تماشاگران اردنی بود که در محتوای مقاومت و مبارزه با اشغالگر و دفاع از آزادی و هویت مستقل خلاصه میشود که گرایشها و واکنشهای ملی را در تماشاگران اردنی و فلسطینی به ویژه بعد از حمله 1967م برمی انگیخت. | |||
در | از این رو گرچه لوازم هنری لازم برای آثار دیگری در تماشاخانهی [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] فراهم شد، اما به دلیل نادیده گرفتن اهمیت محتوا به موفقیتی همسان با تئاترهای ذکر شده دست نیافتند. از میان اجراهایی که به موفقیت کامل نزد مردم [[اردن]] دست پیدا نکرد: تئاتر کوزه شکسته نوشتهیهاینریش فون کلاست، دنیا المصالح تالیف فواد الشوملی، ارید ان اقتل اثر حکیم و المحلل نوشتهی فتحی رضوان بود که همگی به کارگردانی احمد قوادری انجام گرفت. نمایشهای حاتم السید المبکره هم به همین دلیل به موفقیتی بیش از نمایش القوادری دست نیافت؛ مانند مدرســه الفلاسفــه از تولیدات محمد کمال جبر از نمایشنامهی ابرها نوشتهی آریستوفان یونانی و مانند تئاتر عفاریت القرن العشرین و الصعلوک که هر دو نوشتهی علی سالم بود. | ||
در طول دهه هفتاد [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] اجرای نمایشهایش را با کادری متشکل از دانشجویان آماتور ادامه داد؛ نمایشهایی از جمله: دنیا المصالح 1975م، ارید ان اقتل 1976م، المحلل 1976م، بانوراما مقهی عربی 1978م، همومنا الجمیلــهی جدا جدا 1979م، همچنین نمایشهای متنوعی در طول دههی هشتاد ارائه کرد از جمله: عالم و طاغیــه 1980م، الفرافیر 1980م، الجلاد و المحکوم علیه بالاعدام و ارمیــه 1981م، ممنوع الضحک 1983م، اغنیــه البجع 1984م، نور السلطان 1984م، مرجان یجد وظیفــه 1985م، هجره الرسول 1985م و رحلــه فی الصحون الطائره 1986م. از آنجا که رابطهی مشترکی این نمایشها را از جهت محتوا، روش و یا هدف به هم مرتبط نمیسازد، میتوان نتیجه گرفت که اجرای تئاتر در [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] ، در طول دهه نود از عدم وجود هدف و فلسفهای روشن یا برنامهای مرتب حکایت میکند. | |||
برخی از آثار ذکر شده با موفقیتی نسبی روبرو شدند؛ مانند دو نمایش هجره الرسول و نور السلطان که به موضوعاتی ممیپرداختند که با تفکر عمومی ارتباط محکمی داشت. تئاترهای دینی، تماشاگران خوبی را به خود جذب کرد؛ ولی نه به دلیل زیبایی و مهارت هنری اش، بلکه به دلیل یادآوری سیره نیکوی نبوی، فراخوان اسلامی و هجرت رسول اکرم و محتوای مثبت و نیک. همچنین نور السلطان جمعیت انبوهی از تماشاگران را جذب کرد زیرا به تصویر فداکاریهای ملت فلسطین در مقابل جذر و مد استعمار صهیونیست در فلسطین می پرداخت<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص29 تا32</ref>. | |||
===== [[خانواده تئاتر اردن]] ===== | |||
این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در [[اردن]] در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقهی تئاتر آنها را به هم پیوند دادهبود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروهها متمایز میشود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشتهی رابرت توماس بود. | |||
وزیر اطلاعات وقت [[اردن]] سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در [[اردن]] شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سالهای 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشتهی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاترهای البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشتهی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامههای برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشتهی الخاندرو کاسونا میشود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامهی خانهی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایشهایی از نمایشنامههای الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنزهای مولیر، المفتاح و الجراد نوشتهی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامهی مهاجر بریزبن نوشتهی ژرژ شحآده بود. | |||
اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل [[مالی]] و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصلهای ذکر شده را این چنین بیان میکند: | |||
* تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛ | |||
* دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه [[اردن]] از مرکز پایتخت؛ | |||
* جدایی نمایشنامههای اجرا شده از واقعیت [[اردن]] و مسائل مهم آن. | |||
به نظر میرسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیقترین علت شکست گروه در فصلهای اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیتهایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ بهویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بیکفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطهی خارجی پرداخته بودند. | |||
به این ترتیب تجربهی [[خانواده تئاتر اردن]] با تجربههای گذشتهی جنبش تئاتر [[اردن]] در دهههای قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوریای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر [[اردن]] در مرحلهی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه هانی صنوبر به خارج از [[اردن]] [[خانواده تئاتر اردن]] در ارائه نمایشهایش در ابتدای دههی هفتاد به وسیلهی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن میتوان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از هانی صنوبر) بیبرنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود. | |||
در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همهی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاترهای: آوازه خوان نوشتهی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشتهی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعهای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامهی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشتهی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشتههای یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشتهی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانهی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد. | |||
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایشهای کودکان اجرا شد که غالبا از داستانهای جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایشهایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آنها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخصترین نمایشهایی که در دههی هفتاد ارائه شد، نمایشهای آهنگین و تاریخی بود که از مهمترین آنها: خالده، ابناء و آباء نوشتهی [[عبد الرحيم عمر|عبد الرحیم عمر]] و تئاتر الزیر سالم نوشتهی آلفرد فرج است. | |||
با عنایت به پیامدهای رسانهای و منتقدانه معلوم میشود که تعداد بسیاری از آنها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازیها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانیهای جامعهی [[اردن]] را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولیها و نگرانیهای جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلیای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حملهها و دسیسههای صهیونیست در فلسطیناند و نسبت به خطرهای این حملهها و دسیسهها هشدار میدهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانهی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی میشود که [[اردن]] را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح میدهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرامیخواند. | |||
تئاتر خالده الشعریــه که [[خانواده تئاتر اردن|خانواده تئاتر اردن]] آن را ارائه کرد، از شاخصترین دستاوردهای تئاتر ملیگرایی در دهه هفتاد محسوب میشود که [[تاریخ اردن]] و دستاوردهایش را به نمایش میگذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش میکند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئلهی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به [[اردن]] و میان ملتش آورد برجسته میکند. | |||
در | آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافتهای تاریخیای تکیه دارد که به خوبی عشق را شکوفا میکند و نسبت به بدی و شیوههایش هشدار میدهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان میکارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوههایش غفلت دارد. | ||
===== [[وزارت فرهنگ و جوانان اردن|وزارت فرهنگ و جوانان (سازمان فرهنگ و هنر)]] ===== | |||
هنگامی که وزارت فرهنگ و جوانان در سال 1977 به ریاست سید فواز شرف تاسیس گردید، کادری باتجربه از فارغ التحصیلان را گرد هم آورد که تعدادی از آثار جهانی و عربی و محلی را در دورهای بین 1979-1977م ارائه کردند؛ در سالهای 77/78 تئاترهای الانسان و الظل نوشتهی مصطفی محمود، بازی آخر از آثار ساموئل بکت، السعاده الزوجیــه تالیف عبدالمنعم سلیم، الغرباء لا یشربون القهوه نوشتهی محمود دیاب، المازق از تالیفات بشیر هواری، بازرس نوشتهی نیکلای گوگول، قناع السعاده نوشتهی کلمنساو، قهوه خانه عقلا نوشتهی کمال گیلانی و الوافد به قلم میخائیل رومان را به نمایش گذاشتند. همچنین تئاترهای رسول من قریــه تمیره نوشتهی محمد دیاب، آواز قو و نامزدی تالیف چخوف، حفلــه علی الخازوق از آثار محفوظ عبد الرحمان، بازی خطرناک تالیف برانسلاو ناشتش را در سال 1979م به روی صحنه بردند. | |||
این آثار را به ترتیب یوسف الجمل، باسم الدلقمونی، طارق برقاوی، حاتم السید، تیسیر عطیــه، طارق برقاوی، شعبان حمید، احمد شقم، محمد حلمی، عمر شاهین، حاتم السید، باسم الدلقمونی، احمد شقم، شعبان حمید کارگردانی کردند. در میان این آثار که دارای منابع و موضوعات مختلف هستند؛ برترین نمایشها و موفقترینشان آثاری بودند که به مسائل درونی عرب میپرداخت، مانند: الغربا لایشربون القهوه که به مسئلهی فلسطین و روح مقاومت در میان مردم میپردازد و همچنین تئاتر رسول من قریــه تمیره که شرایط پیروزیهای عرب بر اسرائیل را در سال 1973م به نمایش میگذارد. | |||
سازمان فرهنگ و هنر به ارائهی نمایش تئاترهای خود در طول دهه نود ادامه داد. شعبان حمید نمایش دام، اثر آگاتا کریستی را در سال 1980م، توفیق نجم تئاتر الخوف را برگرفته از نمایش علی سالم به نام انت اللی قتلت الوحش در سال 1980م، حاتم السید تئاتر لیالی الحصاد، نوشتهی محمود دیاب را در سال 1980م به نمایش گذاشتند و عمر قفاف نمایش خار، اثر فرانسواز ساگان را در سال 1981م کارگردانی کرد و در سال 1982م نمایشهای السد و قریــه الشیخ حماد هر دو نوشتهی امین شنار را به نمایش گذاشت و در 1983م تئاترهای اللعبــه اثر مازن عجاوی، طریق السلامــه نوشتهی بشیرهواری را ارائه کرد، هم چنین نمایش عرض الله یستر من بکره از آثار مصطفی صالح را در سال 1984 به روی صحنه برد. دو تئاتر السد و قریــه الشیخ حماد از برجستهترین کارهایی است که سازمان در دههی هشتاد ارائه کرد. شاید رمز موفقیت نسبی آنها و جذب مردم، به دلیل محتوای دینی و پیروزی نیروی خیر و قطعی بودن شکست شر باشد؛ در حالی که کارهای نمایشی دیگر مانند الله یستر من بکره به نقد اجتماعی میپرداختند. | |||
اما بارزترین نقش سازمان فرهنگ و هنر در پشتیبانی فعالیت تئاتر [[اردن]] در دهه نود، ارائهی نمایشهای مختلف و متنوع برای کودکان است. از جمله مهمترین نمایشها که سازمان در دههی نود ارائه کرد: مظلوم و الاسد تهیه و تولید مارگو ملاتجلیان در سال 1980م، الامانــه کنز نوشتهی یوسف ممتاز و کارگردانی نعیم حدادین، غابــه الارنب تالیف بشیر هواری و کارگردانی احمد شقم در سال 1981م و الثعلب الصالح، الدمی و اللص هر دو نوشتهی محمد بسام ملص و کارگردانی نعیم حدادین در سال 1981م میباشد. در سال بعد نعیم حدادین تئاترهای الثعلب الماکر از آثار علی علیان، الراغی و الغنمات نوشتهی بشیر هواری و وطن العصافیر تالیف فخری قعوار را در سال 1983م کارگردانی کرد و در سال 1984م سازمان نمایشهای شفاء القلوب نوشتهی عامر علی به کارکردانی نبیل نجم و درس فی الصداقــه نوشتهی ابراهیم العبسی و کارگردانی نعیم حدادین را به نمایش گذاشت. هم چنین الکنز المدفون نوشتهی نادیــه ابوطه در سال 1985م توسط نعیم حدادین کارگردانی شد و نبیل نجم نیز تئاتر یاعم یا جمال نوشتهی سلیم احمد را در همان سال کارگردانی کرد. | |||
رویکرد تمامی این فعالیتها مانند کارهای دههی هفتاد مارگو ملاتجلیان، ایجاد روحیهی خیر و همکاری و عشق و اطاعت در بین کودکان است، اما هیچ یک در آماده سازی ذهنی آینده نگر در کودکان نقشی نداشت بدین معنا که هیچ یک محتوی موضوعاتی چون کامپیوتر و کشف فضا، علوم کاربردی و به کارگیری شناخت و تخیل علمی نبود، چنان که در ادبیات کودکان نسلهای گذشته نیز همین ضعف دیده میشود. | |||
===== [[انجمن هنرمندان اردن]] ===== | |||
این انجمن با نام انجمن نمایشنامه نویسان [[اردن]] در سال 1977م تاسیس شد و بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما را گرد هم آورد. هدف از ایجاد انجمن؛ انتشار فرهنگ تئاتر و پشتیبانی از فعالیت تئاتر اردن، انتشار کتابهای نقد تئاتر و همکاری فرهنگی با موسسههای اردنی در این زمینه و تبادل اجرای نمایشها با گروههای عربی بود. اساسنامهی انجمن در سال 1986م اصلاح شد و فرصت برای گسترش فعالیتهای آن فراهم آمد تا شامل تمام زمینههای هنر شود و بهاین ترتیب نام آن به «انجمن هنرمندان اردن» تغییر یافت. مطابق اساسنامهی اصلاح شده در سال 1986، برجستهترین اهداف انجمن عبارت است از: | |||
* فعال سازی جنبش هنری [[اردن]] در زمینهی سینما و تئاتر و تلویزیون و گسترش شالوده و بنیاد آن و عمیق کردن فرهنگ هنری مردم؛ | |||
* الهام گرفتن از جنبههای انسانی و میهنی [[تاریخ اردن]] و قرار دادن آن در جریان هنر عربی و جهانی؛ | |||
* تشویق مطالعات هنری تخصصی و انتشار مطبوعات و نشریههای هنری؛ | |||
* ارتباط با هنرمندان و انجمنهای عربی و جهانی؛ | |||
* تامین سطح معیشتی شایسته برای هنرمندان اردنی. | |||
درآمد انجمن از مراسم عضویت، حق عضویت، اعانه، هدایا، پاداش، درآمد جشنها و فعالیتهایی که انجمن بر آن اشراف داشت، تامین می شد. از میان مهمترین نمایشهای انجمن تئاتر میتوان از وحدی فی بیت الجنون نوشتهی فیاض و کارگردانی خالد الطریفی در سال 1984م، العریس نوشتهی عبد الاله رشید و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م، یا انا یا هو به تهیه کنندگی عبد الطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م و تئاتر پاییز ملی به نام کان یا ما کان نوشته و کارگردانی خالد الطریفی در سال1986م نام برد. اجراهایی که انجمن به نمایش گذاشت یا بر آنها اشراف داشت، در سطح عالی و مناسب با مهارت و شایستگی اعضای آن بود؛ اعضای این انجمن بیشتر به صورت فعال در سریالهای تلویزیونی مشارکت داشتند. | |||
===== [[تئاتر در دانشگاه يرموک اردن|دانشگاه یرموک]] ===== | |||
فعالیت تئاتر در دانشگاه یرموک از سالهای نخست با ارائهی تئاترهایی شروع شد که غالبا گروه زبان انگلیسی به زبان اصلی و گروه امور دانشجویی ارائه کردند، هم چنین شامل نمایشهای تجربی آکادمیکی بود که توسط گروه هنرهای زیبا و تعدادی نمایش که با تلاش بعضی از دانشجویان علاقه مند ارائه گردید. گروه زبان انگلیسی دانشگاه در کوشش برای نمایش تئاتر پیشتاز بود و دلیل این برتری حضور تعدادی از اساتید پرشور و شوق در تئاتر بود؛ برجستهترین آنها ایان کرذرز بود که در گروه زبان انگلیسی و سپس در گروه هنرهای زیبا فعالیت می کرد. این استاد نُه نمایش از تئاترهای جهانی را ارائه کرد؛ خانهی برناردا آلبا نوشتهی لورکا 1979م، کاترین کائولین نوشتهی ییتس در سال 1979م، جنگندهی فانتزی تالیف شون اوکسی در سال 1980م، باغ آلبالو نوشتهی چخوف در سال 1980، دشمن مردم نوشتهی هنریک ابسن در سال 1981م، هملت اثر شکسپیر در سال 1982م، آنتیگونه تالیف سوفوکلیس در سال 1982م و در آخر تئاتر چشم به راه گودو نوشتهی ساموئل بکت در سال 1982م. | |||
این نمایشها از آن جهت اهمیت دارد که نمایشنامههای جهانی مشهوری بودند که به زبان انگلیسی به نمایش در میآمدند و برای استفاده دانشجویان شرکت کننده در نمایش و کسانی که تحصیلات تکمیلیشان را ضمن این تئاترها کامل کردند، مفید بود؛ مانند لینا التل و زین غنما، اما در بهبود وضعیت تئاتر ملی در اردن سهم چندانی نداشتند جز تاثیر عملی آن در بهره مندی شرکتکنندگان و برخی تماشاگران که مسلط به زبان انگلیسی بودند. گروه امور دانشجویی تئاترهای بسیاری ارائه کرد که در مطالعهی تاریخ عربی بسیار مفید بود و اجرای آنها با نگاهی جدید انجام میگرفت؛ این نمایشها را کارگردان اردنی به نام دلقمونی، عضو موسسان انجمن نمایشنامه نویسان اردن، کارگردانی کرد و بر آنها نظارت داشت؛ از مهمترین این نمایشها: النوادر 1980م، البخلاء 1982 و اشعب 1986م میباشد. | |||
علاوه بر این آثار که به تاریخ توجه داشت، دلقمونی تعدادی از کارهای محلی و عربی و جهانی را به گروه امور دانشجویی ارائه کرد؛ از جمله: الطریق الی بیت المقدس نوشتهی دکتور ابراهیم السعافین 1980م، یوم الیرموک اثر حسن ناجی در سال 1980، داستان باغ وحش تالیف ادوارد آلبی سال 1982م، استاد خلیفه بیک برگرفته از نمایشنامهای از نویسندهی ایتالیایی به نام باینولی در سال 1984م، اتاق از آثارهارولد پینتر سال 1984م، حصحص الحبوب اثر حکیم در سال 1984م، المفتاح اثر نویسندهی عراقی یوسف العانی 1986م، به اضافهی تعدادی از تئاترهای کودک که تمامی نوشتهی حسن ناجی بود؛ مانند افتح یا سمسم 1981م، السندباد و الساحر در سال 1981، العصفور التائب 1984م و الامانــه در سال 1985م. | |||
دلقمونی این نمایشها را در راستای تلاش برای هماهنگی با حرکت عربی در جستجوی تئاتر اصیل عربی و به منظور غنیسازی فعالیت دانشگاهی و ارائه کارهای جدید، با حفظ هویت نمایش عربی ارائه کرد. او همچنین به نمایش کودک و اجرای نمایشها در دانشگاه و مدرسهی نمونهی وابسته به آن، با آگاهی از ضرورت تمرین آموزش جوانان اهتمام ورزید. | |||
در | شاید بارزترین چیزی که دانشگاه یرموک را در پشتیبانی فعالیت تئاتر [[اردن]] سهیم میدارد، آموزش آکادمیک هنرهای نمایشی و ادبیات درام به کادرهای شایسته، گسترش کار تئاتر در سطح ملی و جهان عرب، گسترش تواناییها با آموزشی معقول و آگاهی کامل و مناسب در همهی جنبههای تئاتر، از طریق بخش تئاتر گروه هنرهای زیبا در دانشگاه است. هم چنین این گروه در اجرای تعدادی از نمایشها سهیم است که اساتید گروه بر آن نظارت داشتند؛ برخی از این اجراءها از عنایت قابل توجه دانشگاه یرموک و مردم [[اردن]] در خارج از دانشگاه بهره برد؛ از برجستهترین نمایشهای این گروه: ئتاتر هملت 1982م، بازداشت شدگان از آثار کنت براون و کارگردانی فرید العبودی در سال 1983م، شاطیء الزیتون به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1985م، قبل الطبع از آثار علی سالم و کارگردانی زین غنما در سال 1986م، پل آرتا تالیف ثیوتوکسا و کارگردانی غسان حداد 1987م و رحمــه زوجــه لا مثل لها به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1987م بود. | ||
این تئاترها، به دلیل ارزش هنری، روشهای اجرایی، اسلوبهای بازیگری و گوناگونی سبکها شهره شدند، گرچه خالی از فلسفهای یکنواخت یا نگاهی همسو با تلاشهای مختلف در همهی جوانب تئاتر بودند و تلاشی کافی در جهت هماهنگی آن با حرکت کلی عربی در نوآوریهای تئاتر از نظر صورت و مضمون در آنها دیده نمیشد؛ به جز تئاتر رحمــه که پیشتر کارگردانی عرب، به نام عبد الرحمن عرنوس آن را در [[مصر]] ارائه کرده بود. | |||
===== [[گروه های نمایش و انجمن ها در اردن|گروههای ویژه و انجمنها]] ===== | |||
افزون بر اینها فعالیت تئاتر در [[اردن]] نشان دهندهی نقش فعال تجمعی است که در قالب گروههای خاص و کانونهای فرهنگی و سالنها در پشتیبانی حرکت تئاتر مشارکت داشتند. اما این گروههای ویژه، بعد از یک اجرا یا بیشتر ظاهر و سپس از صحنه کنار میرفتند، به همین دلیل ثبت آنها در کنار موسساتی که حرکت تئاتر را در طول تاریخش پیش بردند، دشوار است<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. | |||
از برجستهترین این گروهها و موسسههای فرهنگی میتوان از انجمن اصدقاء الطفل، کانون فرهنگی هیا الثقافی، گروه الفوانیس، آمون 74، فیلادلفیا، انجمن اسره القلم فی الزرقاء، جماعت اضواء مأدبا، الفجر الفنیــه فی اربد، عرار، اضواء الشمال، انجمن العربی و کانون الحسین نام برد، به علاوهی تلاشهای روزافزونی که مدارس و دانشکدهها و مراکز آموزشی در بخشهای مختلف کشور مبذول میداشتند<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. همچنین در دهه شصت میلادی در [[اردن]] تعداد دیگری از گروههای نمایش پا به عرصه گذاشتند که از آن جمله میتوان گروه هواداران بازیگری المقدسی در قدس که فعالیتهای خود را به زبان انگلیسی انجام میدادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگی بریتانیا در قدس، گروه هواداران درام وابسته به مرکز اطلاعات آمریکایی در امان را نام برد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>. | |||
نمایشهای انجمنها و موسسات ذکر شده، نه تنها از نظر هنری با هم تفاوت داشتند بلکه در سطح بازیگری و درکشان از هنر تئاتر و میزان توانبخشی و کسب تجربه نیز از یکدیگر فاصله داشتند، اما اجراهایشان بطور کلی به تلاش فزاینده در تئاتر، درک روشن از اهمیت تئاتر و نقش فعال آن در شکل دهی ارزشهای اجتماعی و سیاسی و عقلی نزد افراد مختلف در جامعه اشاره دارد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. | |||
==== [[جايگاه تئاتر در جامعه اردن|تماشاگران هنرهای نمایشی و جایگاه آن در جامعه]] ==== | |||
در سایه آنچه ارائه شد، میتوان گفت تجربهی تئاتر در اردن در طول هفت دهه، شامل فعالیتهای دراماتیک و نمایشی است که در سطوح ادبی و در روشهای اجرا در مقابل مردم متفاوت بودهاند؛ گرچهاین نمایشها همراه با انبوهی از مشکلات مرتبط با تضاد دیالکتیکی اروپایی-عربی و متغیر بودن رویکردهای دفاعی در مقابل استعمارگر غربی درتفکر عمومی مردم [[اردن]] بود. | |||
هنر تئاتر در اصل هنری اجتماعی است، از این رو طبیعی است که در موفقیتش بر استقبال تماشاگران و اشتیاقش بر پیشنهادات در این هنر تکیه کند که طبیعی است که میزان موفقیت و شکستش با میزان پذیرش و استقبال مردم از نمایشهای ارائه شده سنجیده شود؛ چرا که در اجرای نمایشی عالی که پیامش به تماشاگران نمیرسد یا تماشاگران آن را درک نمیکنند، فایدهای نیست. از این منظر میتوان دلیل استقبال مردم [[اردن]] از نمایشهایی را دریافت که مشکلات را مطرح و نگرانیهای اصلی تفکر عمومی را درمان میکرد، مانند مسئلهی فلسطین و مقاومت استعمارگر اروپایی و تلاش بر آزادی و استقلال. | |||
وقتی پرسشگر، دلیل استقبال تماشاگران اردنی از بعضی نمایشهای کمدی را که ارتباطی با موضوعات مورد استقبال وجدان عمومی ندارد جویا میشود، به او پاسخ داده میشود: استقبال از چنین نمایشهایی برای دیدن ستارگان بود نه تماشای خود نمایشها؛ همانند کمدی تئاتر شی غاد تولید هشام یانس برگرفته از نمایشنامهی دیدار نوشتهی فردریش دورنمات و کارگردانی احمد شقم در سال 1983م. این تئاتر مخاطبان انبوهی را از بسیاری از شهرهای [[اردن]] به خود جذب کرد زیرا خانواده مشهور سریالهای تلویزیونی ابو عواد در آن بازی کردند؛ یعنی تیل المشینی، حسن ابراهیم، رشیده الدجانی، ربیع شهاب، عبیر عیسی و از جمله نمایشهای کمدیای که تماشاگران بسیاری را به خود جذب کرد تئاتر الله یستر من بکره نوشتهی مصطفی صالح و کارگردانی محمد حلمی در سال 1984 بود. علت استقبال مردم از این تئاتر با وجود ضعف هنری و فکری آن، مشارکت تعدادی از هنرمندان اردنی است که بیننده آنها را ازطریق تلویزیون [[اردن]] شناخته بود؛ مانند: یوسف یوسف، ماهر خماش، رسهیر فهد، شای النعیمی و عثمان الشمایلــه و مانند تئاتر یا انا یا هو تولید عبداللطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م است که از برجستهترین بازیگرانش ربیع شهاب بود. | |||
در پایان میتوان گفت اگر حرکت تئاتر در [[اردن]] بخواهد به موفقیتی بزرگتر از امروز دست یابد، لازم است هنرمندان اردنی در درجهی اول عنایت خود را بر اساس علاقهی تماشاگران و طرحی جامع و کامل معطوف کنند. اگر تئاتر تماشاگران خود را فراموش کند، بنابراین موفق به جذب تماشاگرانی که با این هنر مانوس نیستند، نمیشود و مسلما به نقش خود در تغییر اجتماعی نمیتواند عمل کند. وضعیت ایده آل آن است که تئاتر به موضوعات مردمش بپردازد و نگرانیهای مردم را به نمایش بگذارد و نویسنده و هنرمند پیامهای خود را در خلال اجرایی کامل ارائه دهند؛ بدین ترتیب مردم از اجرای نمایشها استقبال میکنند و هنرمند ایده و هنرش را به اجرا میگذارد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. | |||
آمار و ارقام حاکی از رشد تصاعدی تعداد نمایشهای اجرا شده میباشد. این نرخ صعودی میتواند نمایندهی افزایش توجه و سرمایه گذارش بخش دولتی و خصوصی در زمینه هنر نمایش باشد، همچنین به طور ضمنی حکایت از استقبال رو به افزایش تماشاگران اردنی دارد و طبیعی است که حاکی از نرخ افزایندهی دستاندرکاران هنر نمایش نیز میباشد که به هر حال به ارتقای این هنر کمک میکند. گرچه به طور تفصیلی آمار و ارقام مربوط به تعداد سالنهای نمایش و صنعت نمایش در دسترس نیست ولی میتواند حاکی از توسعه صنعت هنر تئاتر نیز باشد. این در حالی است که اطلاعات کتاب سال [https://www.unesco.org/en یونسکو] درباره [[اردن]] ارقام زیر را نشان میدهد که در برخی موارد اصولاً اطلاعاتی در دسترس نیست. | |||
جدول شماره 1. تعداد سالن های نمایش و صنعت نمایش در اردن | |||
1. | |||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|تعداد | |تعداد تماشاگران در هر سال | ||
هر 10 هزار نفر | هر 10 هزار نفر | ||
|اجرای برنامههای | |اجرای برنامههای نمایشی در خارج | ||
|تاسیسات هنرهای | |تاسیسات هنرهای نمایشی برنامه به ازای هر 1 میلیون نفر | ||
|برنامههای | |برنامههای نمایشی به ازای هر مؤسسه | ||
|مخاطبان سالانه | |مخاطبان سالانه هر 1000 نفر | ||
|- | |- | ||
|1980-85 | |1980-85 | ||
خط ۴۲۹: | خط ۲۸۳: | ||
|62 | |62 | ||
|10 | |10 | ||
|7 | |1/7 | ||
|0 | |0 | ||
|0 | |0 | ||
|} | |} | ||
<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379</ref> | |||
در | در پایان برخی از آمار و ارقام موجود در ارتباط با هنرهای نمایشی ارائه میشود. مطابق آخرین آمار اداره آمار [[اردن]]، تعداد نمایشهای اجرا شده بین سالهای 2008 تا 2017 بدین شرح است: | ||
جدول شماره 2. تعداد نمایش های اجراشده طی سال های 2008 تا 2017 | |||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|2008 | |2008 | ||
خط ۴۵۸: | خط ۳۱۴: | ||
|} | |} | ||
=== [[سینمای اردن|سینما]] === | |||
==== [[تاریخچه سینمای اردن|تاریخچهی ورود سینما و نقش سینما در جامعه]] ==== | |||
در سال 1934 میلادی نخستین سینمای ناطق [[اردن]] به نام سینما البترا در امان شروع به فعالیت کرد. پس از سینما الفردوس در سال 1946 میلادی و سینما الفیومی در سال 1950 میلادی آغاز به کار کردند و فیلمهایی را به صورت ناطق به نمایش درآوردند. در شهر اربد [[اردن]] هم اولین سینما به صورت سینما تابستانه آغاز به کار کرد. | |||
با آغاز دهه پنجاه میلادی نقش سینما در [[اردن]] به صورت چشمگیری افزایش یافت تا جائی که پس از سه دهه و در سال 1980 میلادی تعداد سینماهای [[اردن]] به بیش از 80 سینما رسید. دکتر حسان ابوغنیمه در کتاب خود به نام پژوهشی در سینمای [[اردن]] آثار سینمایی این کشور را در سه مرحله تقسیم بندی کرده است: | |||
در سال | '''مرحله 1.''' با پایان پذیرفتن جنگ فلسطین و اسرائیل در سال 1948 میلادی، تعدادی از سینماگران فلسطینی با مهاجرت به [[اردن]] به تولید آثار سینمایی خود در این کشور پرداختند؛ از جمله آنها میتوان از احمد حلمی الکیلانی را نام برد که در امان با تاسیس کانون تصویربرداری به تولید فیلم سینمایی پرداخت و پس از او صلاح الدین بدرخان و جمال الاصفر در همکاری مشترک در سال 1948 میلادی یک فیلم بلند سینمایی ساختند و آن را در سینما البترا امان به نمایش گذاشتند و با همراهی افرادی چون محمد صالح الکیالی، ابراهیم سرحان، عبداللطیف الحاجهاشم، خمیس شبلاق، زهیر السقا به تاسیس شرکت عربی تولید فیلمهای سینمایی مبادرت کردند. | ||
با | احمد حلمی الکیلانی با پیگیری اقدامات خود در تولید آثار سینمایی، با همکاری مصطفی صحی النجار، فخری اباظه و واصف الشیخ یاسین یک شرکت فیلم اردنی تاسیس کردند. از تولیدات این شرکت فیلمسازی میتوان از فیلم صراع در سال 1957 میلادی نام برد. وی هم چنین در سال 1964 میلادی شرکت هنری سینما و تلویزیون را تشکیل داد که به تولید فیلمهای کوتاه و تبلیغاتی می پرداخت. این شرکت بعدها به بخش سینما و تصویر وابسته به تلویزیون [[اردن]] پیوست. | ||
مرحله | '''مرحله 2.''' در سال 1965 میلادی با تشکیل بخش سینما و تلویزیون در [[وزارت فرهنگ اردن]]، در آثار سینمایی این کشور تغییراتی ایجاد شد. از اهداف این بخش ایجاد مکانی مناسب برای اشتغال و مجهز کردن استودیوها برای تولید آثار مناسب بود. علی صیام مدیریت بخش سینما و تلویزیون [[وزارت فرهنگ اردن]] را برعهده داشت که تعدادی از کارشناسان سینمایی را برای یادگیری تغییرات صورت گرفته در این رشته به بریتانیا اعزام کرد. | ||
'''مرحله 3.''' همزمان با تأسیس تلویزیون [[اردن]] در سال 1968 میلادی، بخش ویژهای به آثار سینمایی در این سازمان تعلق گرفت که به ساخت فیلمهای کوتاه و مستند سینمایی می پرداخت. | |||
برخی فیلمهای ساخته شده در طی مراحل یاد شده عبارتند از سرزمین محبوب پدری من (1962) توسط نمایش نامه نویس آماتور: محمود کواش، طوفان در [[پترا]] (1968) توسط آگراما (Agrama)، جنگ تا آزادی (1968) توسط عبدالوهاب الهنیدی در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطین، جادهی جرو سالم (1969) توسط عبدالوهاب ال هنیدی و مارها (1970) توسط جلال توآمی که دارای موضوع دراماتیک اجتماعی بود. | |||
تعداد سالنهای نمایش فیلم سینمایی تا پایان سال 1991 میلادی در [[اردن]] به 92 سالن افزایش یافت یعنی برای هر 300 اردنی یک صندلی؛ این سالنهای نمایش روزانه 4 فیلم را در سانسهای مختلف روی پرده میبردند که سانس صبح آن به کودکان اختصاص داشت. بر اساس آمارهای موجود نسبت پخش فیلمها در سالنهای [[سینمای اردن]] بدین شرح بوده است؛ 40 درصد فیلمهای آمریکایی، 35 درصد فیلمهای مصری و عربی، 20 درصد فیلمهای هندی و دیگر کشورهای آسیایی و 5 درصد فیلمهای ساخته شده توسط کشورهای اروپایی. | |||
در زمینه گسترش فرهنگ سینما دو موسسه کانون سینمایی [[اردن]] (تاسیس در سال 1983 میلادی) و کمیته سینما وابسته به موسسه شومان (در سال 1989) با پخش فیلمهایی به صورت هفتگی به معرفی عوامل فیلم و گفتگو پیرامون موضوع آن در حضور تماشاگران میپرداختند و پس از آن نتایج این جلسات به صورت مکتوب در اختیار روزنامههای [[اردن]] و دیگر کشورهای عربی برای چاپ ارسال میگردید. برخی از کشورهای عربی هم چون [[مصر]]، [[تونس]]، عراق، [[سوریه]]، [[لبنان]]، فلسطین، الجزایر و مغرب فیلمهای تولیدی خود را برای نمایش به این دو موسسه سینمایی میفرستند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>. | |||
در سال 1983 باشگاه سینمایی [[اردن]] تاسیس شد که نقش مهمی در طبقه بندی و پخش نمایشهای سینمایی داشت و تلاش زیادی برای گسترش سینما در [[اردن]] به انجام رساند. در سال 2003 اردن هیئت فیلم سلطنتی (RFC) (Royal Film Council) را برای تشویق فیلمسازان در کشور و همچنین آموزش فیلم سازان اردنی در هنر ساخت فیلم ارتقاء داد. پیش از این شرکت تعاونی فیلم سازان امان در زمینهی ارتقاء فیلم سازی دیجیتال در کارگاههای رایگان در امان فعالیت داشت. سال 2007 سال بزرگی برای فیلم سازان اردنی بود. در این سال 10 فیلم در [[اردن]] ساخته شد که سه فیلم از تولیدات داخلی بود. | |||
در | در سال 2008 [[اردن]] موسسهی هنرهای سینمایی دریای سرخ را تأسیس کرد که پیشنهاد ایجاد یک مدرسه فارغ التحصیلی استادی هنرهای زیبا در این موسسه را ارائه کرد<ref>برگرفته از http://en.wikipedia.org/wiki/Cinema_of_Jordan</ref>. | ||
==== سینما در آینه ارقام ==== | |||
براساس آخرین دادههای [https://www.unesco.org/en یونسکو] که در سال 2009 منتشر شده آمار مربوط به تولید و توزیع و زیر ساخت کشور [[اردن]] در زمینه فیلم در تمام موارد صفر درج شده است که ظاهرا به دلیل نبود امار و ارقام معتبر میباشد<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568</ref>. | |||
جدول شماره 3. آمار مربوط به تولید و توزیع صنعت فیلم سازی در اردن | |||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|تعداد تماشاگران | |تعداد تماشاگران سینما | ||
در سال (1 نفر) | در سال (1 نفر) | ||
| | |تولید فیلمهای بلند سینمایی | ||
|واردات | |واردات فیلمهای بلند | ||
|واردات | |واردات فیلمهای بلند به نسبت کل فیلمهای تولید شده | ||
|- | |- | ||
|95 - 90 | |95 - 90 | ||
خط ۵۱۲: | خط ۳۶۱: | ||
|0 | |0 | ||
|} | |} | ||
گرایش فرهنگی | جدول شماره 4. گرایش فرهنگی سینمای اردن | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
| colspan="2" |تماشاگران | | colspan="2" |تماشاگران سینما | ||
سالانه به نفر | سالانه به نفر | ||
| | |تغییر سالانه | ||
| | |تولید فیلمهای بلند | ||
| | |تغییر سالانه | ||
| colspan="3" |صادرات | | colspan="3" |صادرات فیلم | ||
| colspan="2" | | | colspan="2" |تغییر سالانه | ||
|- | |- | ||
|1980-83 | |1980-83 | ||
|90-95 | |90-95 | ||
|90-5 | |80-3/90-5 | ||
|<nowiki>-</nowiki> | |<nowiki>-</nowiki> | ||
|<nowiki>-</nowiki> | |<nowiki>-</nowiki> | ||
| colspan="2" |1980-93 | | colspan="2" |1980-93 | ||
|90-95 | |90-95 | ||
|90-5 | |80-3/90-5 | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
خط ۵۳۹: | خط ۳۸۸: | ||
|438 | |438 | ||
| colspan="2" |271 | | colspan="2" |271 | ||
| colspan="2" |9 | | colspan="2" |5/9- | ||
|- | |- | ||
| | | | ||
خط ۵۵۲: | خط ۴۰۱: | ||
| | | | ||
|} | |} | ||
<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568</ref> | |||
بخش | ==== [[جایگاه سینمای اردن در منطقه و جهان|جایگاه فیلمهای سینمایی اردن در منطقه و جهان]] ==== | ||
آغاز ورود سینمای [[اردن]] به خارج از مرزهای کشور را میتوان به دهه 60 یعنی پس تشکیل بخش سینما و تلویزیون در سال 65 در وزارت [[فرهنگ اردن]] دانست. بخش سینما و تلویزیون [[وزارت فرهنگ اردن]] در زمان کار خود 7 فیلم کوتاه سیاه و سفید و 2 فیلم رنگی تولید کرد که یکی از آنها با عنوان [[اردن]] به شما خوش آمد میگوید در نمایشگاه بینالمللی نیویورک به نمایش گذاشته شد<ref>World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2009, P. 344</ref>. | |||
در ادامه | در ادامه فعالیتهای سینمایی همزمان با تأسیس تلویزیون [[اردن]] در سال 1968 سرعت گرفت. پس از ایجاد این تحول گسترده در سینمای [[اردن]] برخی از کارگردانهای این کشور با تولید آثار مخاطب پسند در جشنوارههای خارجی حضور پیدا کرده و جوایزی کسب کردند؛ جلال طعمه از فیلم سازانی بود که فیلم وی به نام الغصن الاخضر (شاخه سبز) در سال 1970 میلادی در بخش فیلمهای کوتاه جشنواره برلین جایزه کسب کرد. | ||
عدنان | عدنان الرمحی یکی دیگر از کارگردانان اردنی است که بسیاری از فیلمهای او در جشنوارههای بینالمللی موفقیتهایی کسب کردند؛ از جمله فیلم مستند الثوره العربیــه الکبری در سال 1969 در جشنواره بینالمللی فیلمهای مستند در لیپزیگ، فیلم لقاء فی عجلون در سال 1970 میلادی در جشنواره فیلم کوتاه و بلند [[مسکو]] و فیلم وادی الاردن در سال 1976 میلادی در جشنواره هفته سبز در برلین به نمایش درآمد. فیلم اخیر وی به عنوان بهترین فیلم تولیدی کشورهای جهان سوم در این جشنواره از سوی هیئت داوران شناخته شد. هم چنین فیلمهایی که بوسیله شرکت تعاونی فیلم سازان تهیه شدند مورد استقبال بینالمللی قرار گرفتند و چندین جایزه کسب کردند. | ||
این شرکت تعاونی به منظور ارتقاء اردن به مکانی که مردم خاورمیانه بطور رایگان بتوانند با همکاری با استعدادترین فیلم سازان جهان فیلم بسازند، تأسیس شده است. هرچند [[اردن]] فاقد پشتیبانی خدمات از قبیل استودیوها، آزمایشگاهها و تجهیزات فروش فیلم است، اما به تازگی شماری از مناطق خاورمیانه را که ساخت فیلم در آنها ممکن نیست (مناطقی همچون عراق، [[افغانستان]] و فلسطین)، در [[اردن]] شبیهسازی کرده است. | |||
افزون بر این [[اردن]] کشوری است که سالهاست مکانهای مختلف آن به وسیله فیلم سازان سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرند؛ از جمله فیلمهایی که در [[اردن]] ساخته شدهاند ایندیانا جونز(Indiana Jones and the Last Crusade) و آخرین جنگ صلیبی است که در سال 1988 در پترا و فیلم لارنس عربی(Lawrence of Arabia) به کارگردانی دیوید لین(Daivid Lean) که در بیابان وادی روم در سال 1961 ساخته شد. جدیدترین فیلمهایی که در [[اردن]] ساخته شدهاند عبارتند از هارت لاکر (The Hurt Locker) به کارگردانی کاترین بیگلو (Kathryn Bigelow)، ریداکتد (Redacted) به کارگردانی برایان دپالما (Brian De Palma) و فیلم اردنی کاپیتان ابورائد. | |||
امروز شاید تاثیرگذارترین فیلم ساز داخلی را فیصل الزوبی بتوان نامید. او در سال 1956 در ایربد متولد شد و مدرک استادی در رشته کارگردانی را از مؤسسات عالی [[روسیه]] اخذ کرد. وی تعداد زیادی از مقالات تحقیقی خود را در روزنامه اردنی آل رابی و ال مشرق در موضوعات زیبایی، سینما و درام منتشر کرد. او فیلم نامهها و فیلمهای موفقی را همچون چاملون نوشت و کارگردانی کرد. علیرغم تلاش فراوان بعضی از فیلم سازان سینمای [[اردن]] همچنان سینمایی حاشیهای حتی در خاورمیانه به شمار میرود. | |||
==== وضعیت تولیدات سینمایی دهه اخیر ==== | |||
طبق آمار سال 2013 انجمن سلطنتی فیلم [[اردن]]؛ شمار تولیدات سینمایی این کشور، 24 فیلم در سال است که عمدهی آنها کارهای مستند یا فیلمهای کوتاه میباشند. براساس اعلام همین انجمن تعداد سینماروهای اردنی 500 هزار نفر در سال است. در سال 2008 مدرسه هنر و سینمای [[اردن]] افتتاح شد که در قالب یک انستیتو فعالیت میکند و به فارغ التحصیلانش مدرک فوق لیسانس میدهد. جشنوارهی فیلم در [[اردن]] وجود ندارد اما همین آثار کوتاه سینمای [[اردن]] با جدیت در جشنوارههای فیلم کشورهای عربی شرکت میکنند<ref>همشهری آنلاین، مهدی تهرانی، 2014</ref>. | |||
==== [[صنعت فیلم سازی اردن|صنعت فیلمسازی کشور اردن]] ==== | |||
صنعت فیلمسازی در کشور [[اردن]] نسبت به دیگر کشورهای عربی بسیار دیر شکل گرفت. با این همه از سال 1960 بدین سو سرزمین [[اردن]] و بهویژه بیابانهای بکر آن محل فیلمبرداری برخی از نامدارترین ساختههای بلند سینمایی هستند. [[اردن]] توانسته موقعیت خود را به عنوان مکانی برجسته برای فیلمبرداری طیف وسیعی از آثار سینمایی برجسته کند از صحنههای صحرا در فیلم لورنس عربستان اثر عمر شریف تا صحنههای صخرههای سنگی در فیلم مریخی با بازی مت دیمون در [[اردن]] فیلمبرداری شده است. اگرچه صنعت فیلمسازی [[اردن]] هنوز در مراحل ابتدایی است، اما این فرصت را برای فیلمسازان داخلی خود فراهم میکند تا همگام با تحولات جهانی این صنعت پیش بروند و جایگاه امیدوار کنندهای در منطقه پیدا کنند. شهرت [[اردن]] به عنوان یک مقصد جذاب برای تولید فیلم و تلویزیون به لطف مشارکت برجسته آن در بسیاری از آثار محلی و منطقهای به وجود آمده است. اولین فیلم ساخته شده در [[اردن]] فیلم صراع فی جرش - و اصف الشیخ است که در سال 1957 ساخته شد. | |||
با تأسیس هیئت فیلم سلطنتی [[اردن]] در سال 2003 با هدف افزایش تولید فیلمهای داخلی و خارجی در [[اردن]] صنعت فیلمسازی این کشور در چهارچوب رسمی خود قرار گرفت. در سال 2007 امین مطالقا فیلم کاپیتان ابورائد را ساخت که 50 سال پس از فیلم مبارزه در جرش به عنوان فیلم سینمایی مستقلی به شمار میرود. این اثر سینمایی در حال و هوای رمانتیک خود فیلمی موفق بوده و جزو معدود محصولات کشور [[اردن]] محسوب میشود. این فیلم اولین اثری است که در کشور [[اردن]] در استودیو فیلم سلطنتی [[اردن]] ساخته شده و تبلیغات زیادی برای آن صورت گرفته و در جشنوارههایی چون دبی و [[سوریه]] شرکت کرده است. | |||
امین مطالقا علاقه داشت که فیلمش در [[آمریکا]] به اکران عمومی در بیاید و در رده فیلمهایی چون بتمن مخاطب خود را پیدا کند، اما برای آمریکاییها یک فیلم بیگانه است. وی مایل بود که عکس العمل مخاطب را نسبت به این فیلم در خارج از مرزها ببینند. این کارگردان از نوجوانی در [[آمریکا]] درس خوانده و کاملاً از این کشور تاثیر گرفته است. | |||
صندوق حمایت از فیلم [[اردن]] با هدف حمایت از فیلمسازان و سازندگان برنامههای تلویزیونی توسعه پتانسیلهای موجود در این صنعت و پایداری آن در سال 2011 تاسیس شد. این صندوق در زمینه فیلمهای داستانی و مستندهای بلند در مراحل تولید و پس از تولید و همچنین فیلمهای کوتاه انیمیشن و مجموعههای تلویزیونی حمایتهای مالی انجام میدهند. یکی از اهداف اصلی این صندوق تشویق به جذب سرمایهگذاری خارجی و تولیدات مشترک با کشورهای عربی میباشد. این صندوق شاهد تحرکات بیسابقهای در زمینه توسعه، تحقیق و تولید پروژههای سینمایی و تلویزیونی [[اردن]] بود که در سالهای 2018 و 2019 مورد حمایت قرار گرفتند و بخش عمده آنها انجام شده است. کمکهای مالی ارائه شده توسط این صندوق در سال 2018 بالغ بر 233.000 دینار [[اردن]] بود که 13 پروژه سینمایی از آن بهرهمند شدند. | |||
در | هیئت منصفه این صندوق متشکل از اعضای حرفهای کلیه پروژههای ارسال شده به صندوق را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد و در نهایت پروژههای انتخاب شده از این حمایتهای مالی برخوردار میشوند. در ادامه به فیلمهایی که در [[اردن]] فیلمبرداری شده اشاره میشود: | ||
جدول شماره 5. فیلم های ساخته شده در اردن | |||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
|سال ساخت | |سال ساخت | ||
خط ۶۵۹: | خط ۴۷۸: | ||
|برایان سینجر | |برایان سینجر | ||
توبیاس لیند | توبیاس لیند هولم | ||
باباک انفاری | باباک انفاری | ||
خط ۶۸۶: | خط ۵۰۵: | ||
لهستان | لهستان | ||
امارات متحده | [[امارات متحده عربی]] | ||
|- | |- | ||
|2016 | |2016 | ||
خط ۶۹۳: | خط ۵۱۲: | ||
لیلی م | لیلی م | ||
پترا: دروازه | پترا: دروازه زمان | ||
راههای المپیک | راههای المپیک | ||
|فیرناندو | |فیرناندو کویمبرا | ||
مایک دی یونج | مایک دی یونج | ||
اسامــۀ | اسامــۀ ابولبن | ||
رامازان | رامازان ناناییف | ||
|[[ایالات متحده]] | |[[ایالات متحده]] آمریکا | ||
هلند | هلند | ||
خط ۷۰۹: | خط ۵۲۸: | ||
مصر | مصر | ||
ایالات متحده | ایالات متحده آمریکا | ||
|- | |- | ||
|2017 | |2017 | ||
خط ۷۱۶: | خط ۵۳۵: | ||
ظهور | ظهور | ||
تمام پولهای | تمام پولهای دنیا | ||
پگاه شب | پگاه شب | ||
|هانرو | |هانرو سیمیتزمان | ||
کزافییــۀ | کزافییــۀ جیانولی | ||
ریدلی اسکوت | ریدلی اسکوت | ||
خط ۷۵۵: | خط ۵۷۴: | ||
سعودی عربی | سعودی عربی | ||
ایالات متحده | ایالات متحده آمریکا | ||
|- | |- | ||
|2019 | |2019 | ||
خط ۷۶۴: | خط ۵۸۳: | ||
ساره | ساره | ||
غزۀ | غزۀ مونامور | ||
عبور از صحرا | عبور از صحرا | ||
خط ۸۱۰: | خط ۶۲۹: | ||
|} | |} | ||
=== [[صنایع دستی در اردن|وضعیت و انواع صنایع دستی]] === | |||
دیدار از [[اردن]] بدون مشاهده صنایع دستی آن لطف چندانی ندارد. ساخت صنایع دستی سنتی [[اردن]] از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. این صنایع دستی از زمانی که اردنیها نیازهای خانگی خود را با بافتن زیرانداز و ساخت بشقابهای سفالین و ظروف آشپزخانه برطرف میکردند بین آنها رایج بوده است. آمیختگی فرهنگی تصورات اسلامی و عربی به نحو موثری در صنایع دستی هم چون لیوانهای زیبا و دست ساز، ظروف سفالین، زنبیلها و فرشهای بافته شده و خیاطیهای بدیع و نفیس جلوهگری میکند. از صنایع دستی کوچک و ظریف نیز میتوان به بطریهای شنی تزئین شده، مجسمههای خوش تراش و جواهرات نقره کمنظیر اشاره کرد. | |||
در خلال قرن گذشته صنایع دستی اردنیها از مهارت و سلایق سنتهای فرهنگی دیگر بهرههای فراوانی برده است. فلسطینیهایی که در سالهای 1948 و 1967 مجبور به ترک سرزمین خود شدند، میراث هنری خود را همراه خویش به [[اردن]] آوردند که مشابه همان اتفاق فرهنگی بود که با ورود قرقیزها و آمریکاییها به [[اردن]] در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 رخ داد. چنان که ذکر شد صنایع دستی [[اردن]] از فرهنگهای مختلف الهام گرفته است؛ صنایع دستی بادیهنشینها دربرگیرنده وسایل ضروری زندگی هم چون زیراندازها و چادرهای دست ساز، زیور آلات نقره و خیاطیهایی است که نشان دهندهی وابستگیها و شأن و مقام قبیله است. | |||
در خلال قرن گذشته | |||
چنان | |||
هنرهای تزئینی که امثال آنها را میتوان در موزائیکها و سنگتراشههای یافت شده در مکانهای باستان شناسی دید خود بیانگر هنر مردمان این سرزمین است. موزائیکها یکی از شاخههای مهم میراث صنایع دستی اردن به شمار میروند موقعیت جغرافیایی کشور [[اردن]] امکان دسترسی هنرمندان این خطه را به تمام سنگهای رنگی از سنگهای آتش فشانی سیاه تا گرانیتهای سفید مهیا ساخته است. | |||
یکی از قدیمیترین صنایع دستی در [[اردن]] سفالگری است که به دلیل میراث فرهنگی غنی شامل تمام ادوار ساخت سفال میشود. قدیمیترین تکههای سفالی که در [[اردن]] پیدا شده مربوط به قرن دوم و سوم هجری میباشد. شواهد نشان میدهد که آنها در جراش ساخته شده است. این هنر در زمان ایوبیها و ممالیک رواج زیادی داشته است. آنها از این هنر برای ساخت ظروف سفالی، ظرف آب و غذا استفاده میکردند. این ظروف با نقاشیهای هندسی و خطی و ستارههای مختلف تزیین میشدند. نمونههایی از این ظروف در عجلون، کرک، حسبان و ذیبان یافت شده است. این هنر تا به امروز همچنان وجود دارد. هنرهای دستی دیگری از جمله کندهکاری روی چوب، معرق کاری، مکرومه کاری، ساخت شیشهای رنگی و ساخت ابزار و ادوات کشاورزی سنتی همچنان در [[اردن]] موجود است<ref>برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/</ref>. | |||
امروزه روشهای سنتی و طراحیهای جدید در تمامی کارگاههای محلی در سراسر [[اردن]] دیدهمیشود <ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>. گلدوزی و قلاب بافی همچون جواهرات بیانگر شأن اشخاص در [[اردن]] بوده است. همچنین وابستگیهای منطقهای و قبیلهای بوسیله طرحها و نقشهای بافت شده به نمایش درمیآمدند<ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>. این [[هنر اردن|هنر در اردن]] بسیار رایج است؛ به طوریکه زنان لباسهای خود را با گلدوزیهای ابریشمی از اشکال هندسی، گیاهی یا حیوانی که به یک مرجع دینی ارتباط داشته باشد تزیین میکنند. هر طرح دارای نام و مناسبت خاصی است و با رنگهای آن موضوع ارتباط تنگاتنگی دارد و هر مرحله از زندگی انسان در این گلدوزیها، رنگ خاصی دارد. امروزه بسیاری از این دست بافتهها در فروشگاهها در دسترس هستند. با این وجود اغلب زنان ترجیح میدهند که این صنایع هنری را با دستان خود خلق کنند. نمونهای از این هنر لباس سنتی مدرقای مشکی رنگ است که در قسمت پائین قلاب بافی شده است و بسیار جذاب و زیبا به نظر میرسد<ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>. | |||
از دیگر صنایع دستی [[اردن]] باید جواهر کاری و بافندگی را نام برد. نساجی و بافندگی از قدیم الایام در شهرها و روستاهای [[اردن]] وجود داشته و مردم انواع فرش و پارچه را از جنس پشم و ... می بافتند. [[شهر مادبا]] و کرک بهاین صنایع دستی مشهور است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93</ref>. بافندگی که بیشتر در بین بادیهنشینها رواج دارد، یکی از مهارتهای بازمانده از سنتهای قدیمی است. اغلب موی بز مواد اولیه بافندگان را تامین میکند که در نهایت به چادرها و سایر موارد مورد نیاز زندگی بادیهنشینی تبدیل میشود. منطقه بلقاء با ریسندگی پشم و روستای باعون در عجلون نقش مهمی در صنعت ریسندگی پشم ایفا میکنند. منطقه کرک و روستاهایش نیز به هنر بافندگی مشهور هستند. جواهرکاری نیز همزمان با اولین جوامع ما قبل تاریخ پا به عرصهی زندگی مردم گذاشت و به نماد فرهنگی و قبیلهای مردم تبدیل شد<ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>. | |||
حصیربافی از دیگر هنرهای سنتی [[اردن]] است؛ در گذشته، نوعی از حصیر به نام کرک یا کرکر وجود داشت که از رشتههایی از گیاهان بافته و با رنگهای زیبایی، رنگ آمیزی میشد وجود داشت. پارچههای کتانی و نخی رنگآمیزی شده با رنگهای مختلف و حصیرهای کرک در همه جای دنیا بسیار متمایز و محبوب به شمار می رفتند<ref>برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/</ref>. | |||
سبد بافی از هنرهای سنتی است که هنوز در برخی نقاط اردن رایج است. در اطراف [[رود اردن]] که نی میروید، از چوب نی در شکل و اندازههای مختلف برای میوه، سبزی و ظرف نگهداری حبوبات، سبد و همچنین کندوهای عسل و صندوقهای هدیه میساختند. اردنیها از برگهای پهن درخت موز که رنگ زیبایی دارد طنابهایی برای ساخت ظرفها و سبدهای متنوع در شکل واندازه گوناگون تهیه میکردند. در نواحی شمال و دشتهای جنوب [[اردن]] هرساله گندم وجو کاشته میشد. زنان این مناطق نیز پس از برداشت محصول، ساقه گندم و جو را خشک میکردند و در فصل زمستان که فرصت بیشتری داشتند با استفاده از این ساقهها ظرفها، سبدها و زنبیلهای زیبایی برای استفاده در زندگی روزمره میبافتند<ref>المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، ص. 361-378</ref>. | |||
فرشبافی در منطقه شام (متشکل از [[اردن]]، [[سوریه]]، [[لبنان]]) از قدیمیترین صنایع دستی است. قبل از اختراع دستگاه بافندگی، انسانهای باستان رشتهها را به درخت می بستند و برای حفظ یکپارچگی آن، در پایین نخها وزنه می گذاشتند با اختراع دستگاه بافندگی، این صنعت توسعه یافت و از قدرت و زیبایی فوق العادهای برخوردار شد. این صنعت در کرک و شوبک بسیار شناخته شده بود. اکنون فرشها، به تابلوهای هنری فوق العادهای در طرحها، رنگها و خوشنویسی تبدیل شدهاند. نقره کاری از جمله هنرهایی ست که زنان روستا و بادیه برای تزیین لباسهای خود و ساخت دستبند، گردن بند، انگشتر و گوشواره به کار میبرند. در این هنر از سنگهای قیمتی مانند عقیق، مرجان و عنبر برای تزیین استفاده میشود<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93</ref>. تزیین شیشه نیز از گذشته از هنرهای دستی در [[اردن]] به شمار می آمد که در آن از رنگهای شن و ماسههای طبیعی استفاده میکردند. شن و ماسههای وادی رم، پترا و عقبه دارای رنگهای طبیعی زیبایی است. صدفهای دریایی نیز برای تزیین بخشی از صنایع دستی در [[اردن]] کاربرد دارد. انواع صدف و مرجان از آبهای [[خليج عقبه|خلیج عقبه]] استخراج و در تزیین به کار برده میشود<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 95</ref>. هنر شمشیرسازی و سلاحهای سنتی در منطقه کرک و موته چندان مشهور بود که شمشیرهای اشراف موته را در سراسر بلاد شام میشناختند. این صنعت هنوز هم وجود دارد و شمشیرها و خنجرها را به صورت برجسته تزیین میکنند<ref>برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/</ref>. | |||
در نهایت میتوان از هنر سنگ تراشی نام برد که بدون شک با نام اردنیها شناخته میشود، زیرا آنها سنگ تراشان ماهری بودند که رنگ و لعاب جدیدی به سنگها میبخشیدند. چنان که صخرههای وادی موسی را ساختند و شهر پتراء را در دل سنگ حفر نمودند<ref>المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، 361-378</ref>. خانوادهی هاشمی برای حفظ و نگه داری صنایع دستی سنتی [[اردن]]، موسسات، دانشگاهها و برنامههایی برای مدارس ابتدایی تدارک دیده و از این طریق هنرمندان این رشتهها را تشویق میکند و مورد حمایت قرار میدهند. شهر مرکزی مادبا، بهشتی برای کارآموزان هنرهای دستی و علاقه مندان به صنایع دستی اردن است. مردان و زنان پا به پای هم در این زمینه تلاش میکنند<ref>برگرفته از سایت نمناک https://namnak.com/</ref>. | |||
=== [[معماری در اردن|معماری (سبک، ادوار و ویژگیها)]] === | |||
معماری، هنر و صنایع دستی [[اردن]] همانند پلهایی هستند که ما را با تاریخ مذهب و تفاوتهای نژادی و قبیلهای این سرزمین مرتبط میسازند. معماری [[اردن]] میراث با ارزشی است که از روزگار باستان به یادگار مانده و طراحیها و اشکال معماری در دورانهای پس از خود را سمت و سویی خاص بخشیده است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55</ref>. | |||
شاید بهتر باشد معماری در [[اردن]] را با معماری بادیهنشینها آغاز کنیم؛ چادرهای عشایری تجلی معماری باستانی نه تنها در [[اردن]] بلکه در تمام مناطق از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی هستند. بادیهنشینها خانههای خود را بیت شعر (به معنای خانههایی از مو است) مینامیدند تا این خانهها با خانههای دائم روستاییان اشتباه گرفته نشود. چادرهایی که به وسیلهی بادیهنشینان [[اردن]] مورد استفاده قرار می گیرد مانند چادرهایی است که در شبه جزیرهی عربستان، قسمتی از ایران، ترکیه و [[مصر]] یافت میشود با این تفاوت که اشکال و حتی گاهی مواد تشکیل دهندهی آنها با توجه به مکانهای مختلف متفاوت است. در [[اردن]] این چادرها از موی بز ساخته میشود که باعث گرم شدن و نفوذ ناپذیری آنها در برابر آب میشود. این چادرها با نخهای ریسته شدهی 60 تا 80 سانتیمتری ساخته میشوند. اسکلت اصلی این سازه با میخهای چوبی که خلال نامیده میشوند به همدیگر محکم میشوند. چادرهای بادیهنشینها دارای ابعاد مختلفی است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55 , 56</ref>. | |||
قدمت معماری خانههای روستایی به زمان اولین خانههای ساخته شده در دوران نوسنگی (8000 سال قبل از میلاد) بازمیگردد. بعضی از قدیمیترین و مهمترین اماکن در خاورمیانه در مناطقی از [[اردن]] همچون [[پترا]]، [[عين الغزه|عین الغزه]] و جریکو واقع شدهاند. این مکانها اغلب از سنگ ساخته شدهاند که از استحکام بهتری برخوردارست. اغلب خانههای متداول و سنتی روستایی مستطیلی شکلاند و به ندرت میتوان پنجرهای در آنها مشاهده کرد. این خانهها به اتاقی برای اهل خانواده و اتاقی دیگر برای میهمانها تقسیم شده است امروزه خانههای روستایی بیشتر با سیمان ساخته میشود زیرا سیمان ارزانتر و ساخت آن راحتتر است، اما در اختلاف دمای شدید تابستان و زمستان همانند سنگ بادوام نیست<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 57</ref>. | |||
در حالی که بسیاری از شهرهای [[اردن]] دارای اصالت باستانی هستند، امروزه قابل توجهترین میراث معماری به جای مانده از اواخر دوران عثمانیهاست. متاسفانه بسیاری از این سازههای به جای مانده از دوران عثمانی تخریب شدهاند و به جای آنها ساختمانهایی نو که اغلب هتل یا مراکز تفریحیاند، بنا شده است. معماری شهری معاصر در [[اردن]] محدودیتهای استفاده از سنگ را تا حد زیادی برطرف کرده است. معماران اردنی از سنگ آهک به عنوان ماده اصلی ساختمان بهره می برند. ظاهر سنگی ساختمانها در امان و سایر شهرهای [[اردن]] جلوه دلپذیری به نمایش گذاردهاند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 60</ref>. با شروع دهه 1970، بخصوص در امان، ساختمان سازی بسیار رونق پیدا کرد و بسیاری از افراد در طبقه متوسط خواهان ساختمانهایی با طراحیهای بهتر بودند. ساختمانهایی که به تازگی ساخته میشوند تلفیقی از سنگ و سیمان است که امکان ساخت بناهایی بسیار بزرگ تر از ساختمانهای سنگی را فراهم میآورد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 61</ref>. | |||
از دیگر نمونههای معماری در اردن، معماری چرکسها و چچنیهاست که در نیمه دوم قرن نوزدهم و به دنبال شکست رهبرشان شیخ شمیل به [[اردن]] مهاجرت کردند. تعداد اندکی از ساختمانهایی که به روش چرکسها ساخته شدهاند هنوز هم در مناطق قدیمی شهرهای جراش و وادی السیر یافت میشوند. ویژگیهای اصلی این ساختمانها را میتوان سقفهای سفالی و بکارگیری چوب در آنها برشمرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 63</ref>. | |||
=== [[هنرهای تجسمی اردن|هنرهای تجسمی (مجسمه سازی و نقاشی)]] === | |||
[[مجسمه سازی در اردن]] | |||
کشور [[اردن]] در طول تاریخ تمدنهای متنوعی به خود دیده و تحولات فراوانی را شاهد بوده است؛ تمدنهای [[مصر]]، سومر، بابل، آشور، فارس، روم، یونان که تاثیرات ژرفی بر این منطقه گذاشتهاند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15</ref>. تمدنهای مختلفی که تا اعماق تاریخ انسان در زمین ریشه دارند. آثار این تمدنها در مناطق مختلف کشور [[اردن]] یافت میشود و قدمت برخی از این میراث قدیم به هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 32</ref>. | |||
در عملیات کاوشی که در اطراف پایتخت- امان- در منطقه عین الغزال صورت گرفته، مجسمههای فراوانی کشف شده که مربوط به عصر سنگ است. این مجسمهها در زمانی ساخته شدهاند که انسان ابزار هنر را نمیشناخت؛ باستان شناسان آمریکایی و اردنی و انگلیسی تاکید میکنند که تاریخ ساخت این آثار به 7 یا 8 هزار سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. پروفسور رالف سولیکی استاد دانشگاه کلمبیا معتقد است که مجسمهها و تصاویری که بر روی دیوار غارهای [[اردن]] حکاکی شده، بزرگترین مجموعه آثار از نظر حجم در منطقه خاورمیانه است. این آثار با گذشت قرنها، به خوبی در دل زمین حفظ شدهاند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 19</ref>. | |||
قدیمیترین مجسمههایی که در [[اردن]] کشف شده مربوط به دوره نتوفی است. این مجسمهها از لحاظ شکل و مواد به کار رفته و اسلوب هنریشان ارزش بالایی دارند. تشابه زیادی بین مجسمههای کشف شده در [[اردن]]، فلسطین، [[سوریه]]، ترکیه و عراق وجود دارد که نشان دهنده روابط معنادار میان این دولتهاست<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17</ref>. قلعهها و قصرهایی که در اطراف صحرا و در مناطق کوهستانی در شمال و جنوب [[اردن]] وجود دارند بیانگر هنرهای معماری و مجسمه سازی نبطیان است و از مهمترین منابع هنرهای تجسمی [[اردن]] به شمار میروند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45</ref>. | |||
شهر [[پترا]] شهری سنگی است که نبطیان آن را در دل کوه تراشیدهاند. زبان نبطیان عربی و خط آنها خط آرامی بود. طرحها و نقشهای زیادی به زبان آرامی نبطی در مناطق مختلف [[اردن]] کشف شده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45</ref>. تاثیرات اقوام بین النهرین و [[مصر]] و روم و [[سوریه]] در ساخت شهر [[پترا]] آشکار است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45</ref>. | |||
[[نقاشی در اردن]] | |||
نقاشیهای حکاکی شده بر روی دیوار غارها و سنگها که در [[اردن]] کشف میشوند، هوش و ذکاوت مردم [[دوران قدیم]] را نشان میدهند؛ آثار هنری مربوط به 350 سال قبل از میلاد مسیح که بر دیوار برخی خانهها یافت شده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15</ref>. تحقیقی توسط دانشگاه یرموک انجام شده که نشان میدهد روستانشینانی که کشاورزی میکردند هنرمندان قابلی بودهاند؛ این امر از خلال نقاشیهایی که بر روی دیوارها کشیده شده و برخی ابزارهایی که به شکل زیبایی تزیین شدهاند فهمیده میشود. مجسمههای به جا مانده از دوران کشاورزی در [[اردن]] بهترین دلیل بر حس و ذوق هنری و قدرت ابداع آنهاست<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17</ref>. گری رولفسون باستان شناسی که در عملیات کاوش این غارها فعالیت کرده، معتقد است که اشکالی که برروی سنگها کشیده میشدند غالبا دارای گردنهای بلند و درشتهیکل بودند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 21</ref>. | |||
[ | [[سفالگری در اردن]] | ||
[ | هنر سفالگری نیز از قدیم الایام در [[اردن]] وجود داشته است و همواره آن را با ابزارهای مختلف تزیین میکردند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 26</ref>. هنرهای تجسمی همواره در عصرهای مختلف [[تاریخ اردن]] وجود داشته است. ریشهی هنرهای تجسمی که امروزه می بینیم در هزاران سال قبل یافت میشود<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 30</ref>. همچنین میراث اسلامی بسیاری در صحراهای [[اردن]] به ویژه در بلقا و امان و مادبا و قسطل و ام الولید یافت شده؛ قصرهای مربوط به عصر اموی که در اطراف بیابان و صحراها کشف شده و مهمترین آنها قصر المشتی، الموقر، الحرانه، قصیر عمره، حمام الصراح، قصر طوبــه و قصر حلابات است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 35</ref>. | ||
[ | نقاشیهای موجود بر دیوارهای قصیر عمره بخشهای مختلف زندگی در عهد اموی را به تصویر کشیدهاند. بخشهایی که ممکن است کمتر در کتابها از آنها سخنی به میان آمده باشد. برخی از این نقاشیها دارای معانی رمزی است و به آسانی نمیتوان پی به مفهوم آنها برد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 37</ref>. این نقاشیها و آثار علاوه بر این قصر، در بخشهای دیگر [[اردن]] نیز به چشم میخورد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 43</ref>. | ||
[ | این آثار بخش مهمی از میراث تمدنی [[اردن]] را تشکیل میدهند. متاسفانه هماکنون هنرمندان تجسمی [[اردن]] از برخی کشورهای عربی عقب ماندهاند. که نتیجهی عدم توجه کافی به حرکت هنرهای تجسمی معاصر است و باید توجهات زیادی از سوی سازمانهای مختلف و به ویژه [[وزارت فرهنگ اردن|وزارت فرهنگ]] به این امر صورت گیرد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 54</ref>. هنر تجسمی معاصر در [[اردن]] پیش از تاسیس حکومت شرق [[اردن]]، جز از سوی برخی هنرمندانی که با هیئتهای مختلف به [[اردن]] میآمدند. به شکل جدی مورد توجه قرار نمیگرفت که بیشتر در نقاشی انعکاس دارد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 67</ref>. | ||
[ | این هنرمندان به کشیدن مناظر طبیعت بر روی تابلوهای هنری مشغول میشدند. یکی از این هنرمندان دافید روبرتس هنرمند مشهور انگلیسی است که در سال 1796 در اسکاتلند به دنیا آمد. برخی از آثار این هنرمند در کلیساها نصب شده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68</ref>. در زمانی که حکومت شرق [[اردن]] تاسیس شد دو هنرمند در [[اردن]] زندگی میکردند؛ ضیاء الدین سلیمان هنرمند ترکیهای که ملک عبدالله او را تشویق به ماندن در امان کرد. وی در شهر سلط فوت کرد و در همان جا دفن شد. وی تابلوهای بسیاری از بخشهای مختلف زندگی اردنی و مناظر طبیعی آن وقت کشیده است. وی در سال 1938 نمایشگاهی از آثار خود را در هتل فیلادلفیا در امان برپا کرد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69</ref>. | ||
[ | هنرمند دوم عمر انسی هنرمند لبنانی که به کشیدن تابلوهایی از درختان خرما و صحراها و زندگی بدوی مردم پرداخت و به مدت پنج سال در امان ماند؛ تابلوهای متعددی از مناظر طبیعی [[اردن]] از او به جا مانده است. وی در استفاده از آبرنگ بسیار ماهر بود. این هنرمند به عشق به طبیعت مشهور است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69</ref>. این دو هنرمند از اولین هنرمندانی هستند که آغازگر حرکت هنرهای تجسمی در عصر معاصر در [[اردن]] بودند. پس از آنها هنرمندان دیگری مانند سامی نعمت، حلمی حمید، یعقوب السکر، محمد کردعلی و آنتون باسیل به [[اردن]] آمدند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69</ref>. | ||
[ | به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران هنرهای تجسمی در [[اردن]] به گونهای جدی از اوایل دهه شصت میلادی و همزمان با فارغ التحصیل شدن تعدادی از هنرمندان از دانشگاهها و آکادمیهای [[اردن]] آغاز شده است؛ هنرمندانی چون رفیق الحلام، احمد نعواش، مهنا الدره، کمال بلاطه و الامیره وجدان علی که به شکل گسترده و مداومی به هنرهای تجسمی میپرداختند. با این وجود در تاریخ هنرهای زیبای [[اردن]] نام جمال بدران به عنوان فارغ التحصیل این رشته در سال 1937 از دانشگاه قاهره میدرخشد. وی متخصص در هنرهای خط و نقش و نگارهای عربی بود<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. گرچه در دهه پنجاه میلادی هم فعالیتهایی در هنرهای تجسمی [[اردن]] با سازماندهی برخی نمایشگاهها در اماکن عمومی و مدارس انجام گرفت و این دهه را میتوان آغازی برای دهه بعدی و تداوم هنرهای تجسمی در این کشور دانست<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. به عنوان مثال در اوایل دههی پنجاه اولین نمایشگاه هنری گروهی در امان برپا شد که در آن دستاوردهای هنرمندانی مانند احسان ادلبی، رفیق لحام و مهناالدره به نمایش گذاشتهشد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 68</ref>. | ||
[ | در دهه شصت به شکلی بیسابقه نمایشگاههای انفرادی و دسته جمعی پیرامون هنرهای تجسمی افزایش یافت تا جایی که در سال 1961 انجمنی به نام انجمن هنر و ادبیات و مجمع نقاشی و پیکرتراشهای اردنی در امان به وجود آمد و نمایشگاهی با حضور 500 تابلوی هنری با رنگ روغن، آبرنگ، ذغالی و سربی در فرمانداری این شهر برگزار شد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. پس از آن پادشاه [[اردن]] طی دستوری در سال 1966 اداره فرهنگ و هنر را تاسیس کرد که بسیاری از هنرمندان هنرهای تجسمی [[اردن]] همچون مهنا الدره، رفیق اللحام، سامیه الزرو و محمود طه در افتتاحیه آن حضور داشتند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. | ||
[ | در سال 1970 میلادی موسسه هنرهای زیبا وابسته به حکومت پادشاهی [[اردن]] تاسیس شد و پس از آن مرکز هنرهای زیبا وابسته به اداره فرهنگ و هنر این کشور بوجود آمد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. این موسسه که در سال 1972 در امان تاسیس شد، تابع اداره فرهنگ و هنر بود و اکنون نام آن به مرکز هنرهای زیبا تغییر کرده است. برخی از هنرمندان آن عبارتند از: یوسف حسینی، نبیل شحادت، مامون ظبیان، ماریا ابوریشه<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. از نتایج تاسیس این موسسه و مرکز نرخ فزایندهی نمایشگاههای هنری بود که به ایجاد گروههایی رقابتی انجامید؛ گروه لاستودیو، گروه الاربعه، گروه اخناتون، که در نهایت بهایجاد انجمن هنرمندان هنرهای تجسمی در سال 1978 منجر شد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 55</ref>. موسسات دیگری نیز در عرصه هنرهای تجسمی بوجود آمدند از جمله انجمن هنرمندان تجسمی؛ این انجمن در سال 1977 در امان با کمک وزارت فرهنگ و جوانان تاسیس شد و همچنین تاکنون نمایشگاههای فراوانی برپا کرده و تفاهم نامههای همکاری با عراق به امضا رسانده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 82</ref>. همچنین ادارهی هنرهای زیبا در دانشگاه یرموک: که در سال1980-1981 تاسیس شد و شامل هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی میباشد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 83</ref>. و در نهایت موزه ملی هنرهای زیبا: که در سال 1979 تاسیس شد و اهداف آن عبارتند از: | ||
[ | * توجه و اهتمام به حرکت هنرهای تجسمی در [[اردن]] و کشورهای عربی و کشورهای جهان سوم؛ | ||
* نشر و ترجمهی کتاب و انجام پژوهش و تحقیقات در ابعاد مختلف تمدن و هنر و فرهنگ عربی و اسلامی؛ | |||
* برپایی نمایشگاه برای شناساندن هنر اردنی و عربی و اسلامی؛ | |||
* حمایت مادی و معنوی از هنرمندان اردنی و کمک به آنها در زمینهی برپایی نمایشگاه در داخل و خارج از [[اردن]]<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 84</ref>. | |||
[ | در دهه هشتاد میلادی جنبشی تازه در زمینه هنرهای تجسمی [[اردن]] به وجود آمد به گونهای که بسیاری از هنرمندان اردنی در نمایشگاههای کشورهای عربی و غیر عربی حضور یافته و به جوایزی دستیافتند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. در این دهه هنرمندان زن هم در جنبش هنرهای تجسمی [[اردن]] تاثیر مناسبی بهجایگذاشتند. بسیاری از زنان هنرمند اردنی از مدرسه فخر النساء فارغ التحصیل شدند و به صحنه هنری این کشور پیوستند؛ مشهورترین آنها هند ناصر، اوفیمیا رزق، سهی شومان، ژانت جنبلاط هستند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. | ||
[ | [[وزارت فرهنگ اردن]] با حمایت مادی و معنوی از هنرمندان این کشور نقش مناسبی در رشد و شکوفایی هنرهای تجسمی داشته است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. این وزارت خانه از اوایل دهه نود میلادی با تاسیس گالریهای متعدد تاثیر چشمگیری بر رشد هنرهای تجسمی داشته است؛ تاسیس گالری عالیه، گالری الفینیق، گالری جایا، رواق البلقاء و گالری وابسته به بانک مسکن و شهرسازی از اقدامات چند ساله اخیر وزارت [[فرهنگ اردن]] است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. هنرمندانی که به هنرهای تجسمی و زیبا در [[اردن]] پرداختند، اغلب به سوی پیکرتراشی، سفالگری، خطاطی، کاریکاتور، خلق پوستر، تصویرگری و نقاشی تمایل دارند و مکاتب سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و کوبیسم را بیشتر می پسندند. | ||
[ | مشهورترین هنرمندان هنرهای زیبا و تجسمی [[اردن]] در زمینههای مختلف بهاین شرحند: در هنر سفالگری، محمود طه در راس همه هنرمندان اردنی قرار گرفته و پس از او از عصام نصیرات، حازم الزعبی، محمد سماره، اسمهان الجمل، مارگارت تادرس، محمد شعبان و محمد السید میتوان نام برد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. در زمینه پیکرتراشی و مجسمه سازی منی السعودی از مهمترین هنرمندان اردنی است؛ یکی از آثار وی در مرکز جهان عربِ پاریس قرار دارد. همچنین کرام النمری را میتوان پیشگام هنر [[مجسمه سازی در اردن]] نامید. اکنون یکی از آثار وی از جنس آهن و مس در مقابل مسجد جمعه این کشور نصب شده است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>. پس از آنها محمد عیسی، سامر الطباع، سامیه الزرو، عبدالرحمن المصری و محمد سماره نقشآفرینهای هنر مجسمه سازی و پیکرتراشی [[اردن]] میباشند.<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref> محمود طه را میتوان از مشاهیر هنر خطاطی [[اردن]] به شمار آورد؛ وی، پیش از فراغ از تحصیل از دانشگاه بغداد، سالها شاگرد خطاط مشهور محمدهاشم البغدادی بوده است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>. | ||
[ | در خلق کاریکاتورهای ماندگار نیز رباح الصغیر از پیشگامان این هنر در [[اردن]] است. توفیق السید، جلال الرفاعی، محمود صادق، زکی شقفه، سمیح حسنی، عدنان یحیی هم از دیگر کاریکاتوریستهایی هستند که آثار خود را در روزنامهها و مجلات این کشور به چاپ میرسانند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>. رباح الصغیر با تألیف آثار نقادانه در اواسط دهه شصت و پس از او محمد ابوزریق،عبدالرئوف شمعون،احمد الکوامله، جورح الصانع، محمد الجالوس و ابراهیم النجار ابوالرب - که با کسب مدرک دکتری در هنر اسلامی، برای اولین بار نام [[اردن]] را در جهان عرب پرآوازه کرد - با انتشار کتابهایی پیرامون هنرهای تجسمی [[اردن]]، این هنر را در سراسر جهان عرب گسترش دادند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>. | ||
[ | در همین راستا سهیل بشارات تالیف آثاری به زبان انگلیسی هنرهای اردنی را به خارج از مرزهای این کشور گسترش داد. توفیق السید، غسان مفاضلــه، حکم غانم و ولید سلیمان نیز راه وی را ادامه دادند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref><ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)</ref>. | ||
[ | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[هنر سنگال]]؛ [[هنر ژاپن]]؛ [[هنر در چین]]؛ [[هنر روسیه]]؛ [[هنر کانادا]]؛ [[هنر کوبا]]؛ [[هنر لبنان]]؛ [[هنر مصر]]؛ [[هنر تونس]]؛ [[هنر افغانستان]]؛ [[هنر تایلند]]؛ [[هنر زیمبابوه]]؛ [[هنر فرانسه]]؛ [[هنر اسپانیا]]؛ [[هنر سوریه]]؛ [[هنر مالی]][[هنر ساحل عاج|؛ هنر ساحل عاج]]؛ [[هنر سیرالئون]]؛ [[هنر قطر]]؛ [[هنر اوکراین]]؛ [[هنر اتیوپی]]؛ [[هنر سودان]]؛ [[هنر گرجستان]]؛ [[هنر تاجیکستان]]؛ [[هنر بنگلادش]]؛ [[هنر قزاقستان]]؛ [[هنر سریلانکا]]؛ [[هنر آرژانتین]] | |||
[ | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:هنر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۷
هنر اردن شامل تاریخ هنر اردن؛ مشاهیر هنری اردن؛ موسیقی در اردن؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اردن؛ سینمای اردن؛ صنایع دستی در اردن؛ معماری در اردن و هنرهای تجسمی اردن است که در ذیل شرح داده شده است:
هنر به رغم آنچه به خطا میگویند تاثیر اندکی در زندگی انسان دارد، به اعتقاد بسیاری غذای روح آدمی است. هنر است که زوایای پنهان و مبدع انسان را متجلی میکند و روح را فعال و پُرنشاط میکند. هنر، انسان را با وجود تضادها و تناسخهای موجود بر پهنه زمین امیدوار میکند و به دنبال زیبایی میکشاند.
کافی است گشت و گذاری در اردن از البترا تا جرش و از قصر حلابات تا ضریح صحابــه در اغوار و قصر هشام در اریحا داشته باشید تا زیباییهای معماری گذشتگان را در تمدن عربی اسلامی اردن مشاهده کنید[۱].
کلیات تاریخ هنر
هنر از اولین اعصار زندگی بشر با او همراه بوده است و او را در طی تاریخ پرفراز و نشیب خود همراهی کرده است. در اردن نیز هنر دارای قدمت بسیار است که از یافتههای باستانشناسی هم چون سفالها، نقاشیها و ... به خوبی قابل تشخیص است. در ادوار مختلف زندگی مردم اردن، شاهد ظهور انواعی از هنر هستیم؛ برای مثال دورهی امپراطوری رومی گونهای از هنر را نمایش میدهد و دورهی اسلامی گونهای دیگر. در عصر امپراطوری رومی هنر معماری و ساخت دژها رونق مییابند و در دورهی اسلامی ساخت کاروانسراها و هنر کاشی کاری حاکی از تاثیرپذیری هنر و فرهنگ اردن از سایر ملتهاست. هم اکنون نیز میتوان آثار آن را در فرهنگ و هنر و جامعه اردن مشاهده کرد. از یک سو فرهنگ امروز جامعه اردن به شدت تحت تاثیر فرهنگ غربی است که حاکی از سابقه تاریخی این تاثیرپذیری است و از سویی هنر اردن تا حدود زیادی متاثر از فرهنگ اعراب است. در حال حاضر هنر اردنیها در انواع متنوعی ظهور و بروز دارد.
اهم هنرهای سنتی اردن در بافندگی، حصیربافی، فرش، صنعت ساخت شمشیر و سلاحهای سنتی، گلدوزی و صنایع سرامیکی و سفالی، سبدبافی و سنگ تراشی تجلی دارد که به همت دولت هم چنان رونق دارد و تقویت میشود. بخشی از هنرهای سنتی اردن امروزه در نوع مدرن توسعه یافته مانند سنگ تراشی که امروزه در معماری انعکاس دارد و بخشی به شکل سنتی خود و با تقویت دستگاههای اجرایی هم چنان ادامه دارد.
در همین راستا و با اهتمام نظام اجرایی اردن، اهالی بادیهنشین اردن سنتهای باستانی خود را زنده نگه میدارند. علاوه بر فستیوال سالانهی موسیقی و هنرهای سنتی که در تئاترهای قدیمی شهر جرش برگزار میشود، اجراهای روزانهی موسیقی نیز توسط هنرمندان موسیقی محلی برگزار میشود. این اجراهای موسیقی شامل نواختن نی انبان نیز میشوند که ممکن است با شنیدن صدای آن به یاد موسیقی اسکاتلند بیافتید اما نی انبان، سازی است که هزاران سال در خاورمیانه قدمت دارد.
امروزه هنرمندان بسیاری هم از اعراب محلی و هم از آنها که در خارج زندگی میکنند، نمایشگاههای مختلفی در گالریهای هنری در اردن به نمایش میگذارند. افزون بر موزهی هنر در جبل لویبده، دارالفنون که یک مرکز هنری معتبر است، نمایشگاههای هنرمندان محلی، عربی و بینالمللی را برگزار میکند. همچنین تعداد بسیاری از مراکز هنری به برگزاری نمایشگاهها همت میگمارند که حاکی از جنبش و طراوت هنر در اردن است.
مشاهیر هنری
مشاهیر موسیقی محلی اردن
مشاهیر رشته موسیقی محلی در کشور اردن به شرح زیر هستند:
عبده موسی
در سال 1927 در شهر اربد در شمال اردن در یک خانواده ساده متولد شد. پدرش قبل از تولدش درگذشت. در ده سالگی به فراگیری ترانههای معروفی که در محیط زندگیاش خوانده میشد پرداخت و به واسطه صدای زیبایی که داشت به خوبی ترانهها را میخواند. در طی چهل سال قالبهای غنایی مختلفی از جمله هجین، سامر، ترانهها و قالبهای بدوی، قالبهای شرقی و... را به خوبی اجرا میکرد. حیات هنری خود را با احیای آوازهای محبوب محلی و کنسرتها آغاز نمود و به سرعت شهرت زیادی به دست آورد. در سال 1958 ترانه «بیّاوَلاَ بِیْک» را در دارالاذاعــه اردن در قدس اجرا نمود و در سال 1959 در گروه موسیقی دارالاذاعه در امان عضو شد و از این طریق با موسیقیدانان و خوانندگان سنتی و عرب ارتباط پیدا کرد و ترانههایی را با آنان اجرا کرد که موفقیت زیادی بدست آوردند.
دوره سوم حیات هنری وی با انجام سفرهای هنری با گروه رقص محلی اردن به بریتانیا آغاز شد و در لندن به خواندن ترانه پرداخت. در سال 1977 نیز توسط همان گروه به پاریس و تونس سفر کرد. در ادامه سفرهای هنری خود به مغرب، رمانی، امان، بحرین، قطر و امریکا رفت. وی در سال 1977 درگذشت.
جمیل العاص
در سال 1928 در قدس متولد شد. آموختن موسیقی با دستگاه «بزق» را به خوبی فراگرفت و استاد هنر موسیقی محلی روستایی شد. آهنگسازی بسیاری از ترانههای ملی و عاطفی از جمله «بین الدوالی» ، «دلعونــه»، «بس ارفع ایدیک»، و «مرحب یا ریم الفلا» و.. را انجام داد هم چنین برای بسیاری از هنرمندان اردنی از جمله یوسف رضوان، فهد النجار، الیاس عوالی، اسماعیل خضر، محمد وهیب و بسیاری از خوانندگان عرب از جمله ورده الجزائریــه و نجاه الصغیره و عادل مأمون و اسماعیل شبانه و فهد بلان و جاح سلام و یاسمین الخیام و سهام شماس و علی الحجار و محمد ثروت و ودیع الصافی آهنگسازی کرد. وی حیات هنریاش را با نواختن موسیقی در جشنها، اعیاد و مراسم ازدواج و شادی آغاز کرد و آنقدر در نواختن دستگاه «بزق» مهارت یافت که استاد این دستگاه در اردن شد. از زمان تاسیس دارالاذاعــه در امان ریاست گروه موسیقی آنجا را عهدهدار بود و در سال 1977 بازنشسته شد. در خلال این مدت طولانی در رادیو با برخی شعراء به ویژه رشید زید الکیلانی همکاری داشت. آثار او در رادیو و تلویزیون اردن پخش میشد. وی در بسیاری از جشنوارههایی که در نقاط مختلف اردن برگزار میشد حضور یافت.
وی سالهای آخر زندگی را در بیماری، انزوا و بیپولی گذراند تا در سال 2003 دارفانی را وداع گفت.
توفیق النمری
در سال 1918 در بلده الحصن در شمال اردن متولد شد؛ وی درکنار فعالیتهایش در بخش موسیقی رادیو اردن به تعمیر ساعت میپرداخت. او اولین اردنی است که ترانههایش در زمان استعمار انگلیس از رادیو فلسطین در قدس پخش میشد. وی نیز همانند عبده موسی و جمیل العاص نقش مؤثری در ارائه نوع دیگری از غنای عربی داشت. غنا و آهنگهای او اسلوب مخضرم داشت؛ یعنی چیزی بین بدوی و روستایی؛ همانند آنچه در شرق اردن رایج بود. زمانی که دارالاذاعــه در امان تاسیس شد از جمله معدود افرادی بود که با موسیقی غربی آشنایی داشت و از موسیقیهای رقصآور خارجی استفاده مینمود. امتیاز نمری نسبت به دیگران در آهنگ سازی محلی است؛ وی آهنگسازی آثار برخی خوانندگان عرب از جمله ودیع الصافی، سمیره توفیق را برعهده داشت. وی مدال درجه دو استقلال، دکتری افتخاری دانشگاه اردن و مدال درجه یک ملک حسین را دریافت نمود و در سن 93 سالگی در سال 2011 دارفانی را وداع گفت[۲].
موسیقی
موسیقی اردن بخشی از موسیقی جهان عرب است و سیر تحول آن را باید در همان موسیقی عرب جستجو کرد. موسیقی عرب با این که مستقل و پویاست اما تاریخ آن گویای آمیختگی این موسیقی با سایر موسیقیهای محلی و شیوههای آنهاست. موسیقی عرب تلفیقی است از موسیقی اعراب شبه جزیره عربستان و موسیقی تمام مردمی که هم اکنون در مناطق عربی زندگی میکنند. همانند سایر زمینههای هنری و علمی، اعراب متون رومی و آثار هنری را نیز ترجمه کردند و نظریههای موسیقی را به خوبی فرا گرفتند.
با وجود این که مستندات اندکی درباره موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره عربستان در دسترس است اما مورخان عقیده دارند که اشکال مختلفی از این موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره (قرون پنجم و هفتم بعد از میلاد) وجود داشته است. در دوره اسلامی افرادی هم چون الکندی (اولین نظریه پرداز موسیقی عربی)، ابوالفرج، الغزالی (از فارس) و شفیع الدین تاثیرات بهسزایی بر موسیقی عرب گذاردند. این موسیقی در دوره امپراطوری اسلامی تا سرزمینهای دور افتادهای هم چون اسپانیا و فرانسه نیز پیش رفت و تاثیراتی بر موسیقی این نواحی گذاشت[۳].
از آنجا که حیات و هویت موسیقی هر کشور وابسته به طبیعت، تاریخ، میراث و ویژگیهای آن کشور است، موسیقی اردن نیز در میان کشورهای عربی از وضعیت خاص و متمایزی برخوردار است؛ اردن از جنوب با عربستان، از شرق با عراق، از غرب با فلسطین و از شمال با سوریه هم مرز است که این موقعیت به حیات موسیقی اردن تنوع و غنای خاصی بخشیده است. اردن از مناطق صحرایی، دشتها و مناطق کوهستانی تشکیل شده است؛ صحرا و بادیه منشاء موسیقی بدوی و نماد حیات بدوی است؛ در تکرار الحان و امتداد و طولانی کردن برخی بخشهای ترانههای بدوی هجینی(حداء)، سامر (تهلیل)، اهازیج (اراجیز)؛ امتداد صحرا و مسیر کاروانها منعکس میگردد. در دشتها و زمینهای حاصلخیز نیز ترانههایی شنیده میشود که در آنها الهه باران و حاصلخیزی و خدای خود را سپاس گفته و شکر میکنند که در آنها زندگی و حیات زمین منعکس است همانند:
مرّت ما مرّت مرّت ما مرّت مرود الکحل بالعین جرّت وطت عالأرض والأرض اخضرّت والورد فتح أحمر اللـونا
تاریخچه موسیقی و انواع رایج آن؛ جایگاه موسیقی در فرهنگ عمومی
اردن کشوری است باستانی؛ حفاریهای باستانشناسی که در منطقه عین الغزال در نزدیکی امان صورت گرفته نشان میدهد که اقوام و اجتماعات ابتدایی با عادات و تقالید و زبان خاصی در آنجا وجود داشتهاند. از جمله قدیمیترین شهرهای جهان در اردن قرار دارند؛ اریحا و ربه عمون شهرهایی باستانیاند. اقوام عبرانی بنوجاد به دامنه کوه ربه عمون رفته و با مردم آنجا در آمیختند و آیینهای بت پرستی برگزار کردند که در آنها دختران جوان بنوجاد با آواز دف به دور بتها میرقصیدند. در عهد نبوخذ نصر نیز عمومیان شادیهای خود را با رقص نشان میدادند. این آثار بر روی سنگها حکاکی شده و مربوط به هزاران سال قبل از میلاد است.
موسیقی انباطیان که توانستند مناطقی از جمله سوریه را تحت تصرف خود درآورند، ممکن است از مناطق مجاور تاثیر پذیرفته باشد. آنها اشعار خود را در زمانی که دور آتش مینشستند یا در صحرای بیکران به تناول غذا میپرداختند میسرودند. اشعار عصر جاهلی متناسب با ذوق، سلیقه و احساس آن مردم بود و رومیان و ایرانیان بر آن تاثیر میگذاشتند. تمدن روم که با تمدن عرب مناسبتی نداشت، چون جسدی بیروح به گونهای بیگانه هنوز در میان این اشعار باقی است. در دوران مسیحیت سکان منطقه به دین مسیحیت گرویدند و کلیساهایی را در نقاط مختلف اردن و فلسطین بنا نمودند. آنان در مراسم دینی خود اغانی و ترانههای بسیاری میخواندند. در کلیساهای شرقی نیز الحان متنوعی خوانده میشد.
فلسطین و اردن در زمان امویان و عباسیان شاهد تحولات بسیاری بود. این خلفا قصرها و مساجد بسیاری بنا نمودند که امروزه به عنوان نمونههای بارز هنر اسلامی شناخته میشود. امویان آوازه خوانان مدینه و مکه را به دمشق میآوردند و پول و عطایای فراوانی به آنان میبخشیدند؛ برخی از این آوازه خوانان برای خلفا در قصرهایی که در صحراها بنا شده بود آواز میخواندند؛ از جمله قصر عمره که بر دیوارهای آن نقشهای خوانندگان و رقاصان آن دوره نقش بسته است. عباسیان نیز علاقه وافری به موسیقی داشتند؛ آثار به جامانده از آن دوره شدت علاقه عباسیان به موسیقی را نشان میدهد. کتابهایی نیز وجود دارد که موسیقیدانان و خوانندگان شهره آن دوران را معرفی میکند؛ موسیقیدانان و خوانندگانی که خلفا به آنها افتخار میکردند[۴]. در زمان حکومت ترکان عثمانی که 4 قرن به طول انجامید، حاکمان عثمانی توجهی به نقاط دور افتادهای چون اردن نداشتند. در نظر آنان اهمیت اردن تنها به این دلیل بود که در مسیر کاروان حجاج قرار داشت. ترکان فقط موسیقی عربیی را دنبال میکردند که در عصرهای گذشته جریان داشت و موسیقی در این دوران تنها در زمینه دین و تصوف پیشرفت کرد[۵].
وضعیت موسیقی در اوایل تاسیس دولت اردن توسط ملک عبدالله ( ۱۹۲۰ تا 1951) همانند عهد عثمانی بود. در این دوره اردن از کشورهای مصر و سوریه در زمینه موسیقی تقلیدی، قالبهای سنتی و موشحات و از فلسطین در زمینه موسیقی سنتی صوفیانه تاثیر پذیرفت. شرق اردن که از توجهات و عنایات حکومت و از وجود مراکز بزرگ فرهنگی بیبهره بود همچنان موسیقی بدوی و ترانههای روستایی را دنبال میکرد به طوری که در بسیاری از نقاط اردن ترانههای سامر و هجین وجود داشت. پس از سلطه انگلیس در سال 1917 فرهنگ اروپاییان بر اردن و فلسطین تاثیر گذاشت. در همین دوره گروههای یهودی برای تشکیل حکومت وارد فلسطین شدند؛ بهاین ترتیب، از آغاز اشغال فلسطین، برخی موسیقیدانان فلسطینی آلات موسیقی اروپایی را شناختند و برخی موسیقیدانان عرب و یهود اولین گروه رادیویی را در سال 1936 در قدس تشکیل دادند.
اما موسیقی در شرق اردن کماکان مانند دورههای گذشته در جریان بود و فقط برخی موسیقیدانان شرق اردن ترانههای سنتی و محلی را از رادیو قدس پخش میکردند. در سال 1946 ملک عبدالله به عنوان پادشاه اردن تاجگذاری کرد و تلاشهایی برای توسعه حکومت انجام شد ولی متاسفانه پس از دوسال فقط صدای اسلحه و مبارزان به گوش میرسید. در این دوره تنها شاهد تاسیس دارالاذاعــه در رام الله و دو گروه موسیقی ارتش هستیم.
در زمان ملک عبدالله تلاشهای بسیاری برای آبادانی کشور و استقرار امنیت و آزادی انجام گرفت. در این دوره مردم در شادیها و مناسبتهای اجتماعی بساط موسیقی و رقص را برپا مینمودند؛ که رقص دبکــه و دحجــه از جمله رقصهای گروهیست که در مراسم ازدواج انجام میدادند. پس از قتل ملک عبدالله در تموز 1951 حکومت به ملک حسین بن طلال ( 1999 - 1951) رسید. وی در سال 1952 در 17 سالگی عهدهدار امور حکومتی شد. حکومت اردن در این دوره جوانان را ارج بیشتری نهاد و زمینههای رشد اقتصادی و فرهنگی اردن فراهم آمد.
در این زمان حکومت موسسات موسیقی مانند دارالاذاعــه و تلویزیون در امان، خانه موسیقی و گروه رقص محلی را تاسیس نمود. دو مجله افکار و هنرهای مردمی منتشر شد و وزارت آموزش و پروزش توجه زیادی به موسیقی نشان داد. گروههای فرهنگی و هنری متعددی شکل گرفت که مهمترین برنامههای آنان هماهنگی فعالیتهای فرهنگی و موسیقی، نمایشها، جشنوارهها، نمایشگاههای هنری و مراسم رقص بود. همچنین در سال تحصیلی 980-1981 در دانشگاه یرموک اداره هنرهای زیبا تاسیس شد که مهمترین هدف آن توجه به هنر و موسیقی بود. افزون بر آن خانه ملی موسیقی، آکادمی موسیقی اردن و انجمن موسیقیدانان تاسیس گردیدند. پس از تاجگذاری ملک عبدالله دوم در تاریخ شباط 1999، وی توجه بسیاری به هنر و موسیقی نشان داد. برپایی جشنواره موسیقی اردن و اعطای جایزه ملک عبدالله برای بهترین ابداعات موسیقی از جمله فعالیتهای وی در زمینه رشد هنر و موسیقی بود؛ این جشنواره و جایزه پس از گذشت سالها همچنان ادامه دارد. اولین دوره جشنواره در سال 2001 برگزار گردید[۶].
پژوهشگران مسائل اردن متفق القولاند که موسیقی در میان هنرهای موجود در این کشور در پائینترین جایگاه قرار دارد. تا سال 1950 میلادی و همزمان با افتتاح و آغاز به کار رادیو اردن هاشمی در رام الله، موسیقی اردنی در حد سرودهای محلی و روستایی متاثر از بدویت بود که نسل به نسل از اجداد به نوادگان منتقل شده بود. هم چنین میتوان سرودهای دبکه، درزی، چرکسی، کردی و ... قبایل و طوایف دیگر را هم به آن افزود. با افتتاح رادیو «هنا امان» (اینجا امان است) در سال 1959 میلادی و رادیو «استودیوهات القدس» در همان سال، سرودهای ملی اردن با تغییر و تحولات گستردهای روبهرو شدند و از آن پس سرودها و اشعار با آلات موسیقی اجرا میشدند.
در سال 1964 میلادی وزارت اطلاع رسانی اردن تاسیس شد که پس از دو سال با پیوستن اداره فرهنگ و هنر به وزارت اطلاع رسانی، مرکز اشاعهی موسیقی آغاز بهکار کرد. با آغاز به کار این مرکز، موسیقی اردن حرکتی رو به رشد را تجربه کرد و برخی از گروههای موسیقی اردن همچون گروه رقص مردمی اردن در خارج از این کشور به اجرای برنامه پرداختند. از جمله برنامهها اجرای موسیقی در منطقه آلبرت هول لندن در سال 1967 میلادی بود. در همین حال تاسیس تلویزیون اردن در سال 1968 میلادی به رشد، موسیقی این کشور کمک کرد. در این سال با ورود آلات موسیقی غربی و انتشار گسترده نتهای موسیقی، چندین مرکز آموزش تاسیس شد. در سال 1980 میلادی انجمن موسیقیدانان اردن شکل گرفت و فعالیتهای خود را آغاز کرد.
با این همه سالها گذشت تا موسیقیها و ترانههای پخش شده از رادیو و تلویزیون مورد قبول مردم اردن واقع شود. گروههای موسیقی اردن برای اولین بار در سطح منطقه در جشنواره ترانههای عربی که در دمشق برگزار شد حضور یافتند. پس از آن از سال 1981 به طور دائم در جشنواره فرهنگ و هنر جرش حضور چشمگیری داشتند. هم اکنون در اردن بیش از 20 آکادمی موسیقی و صدها نوازنده مشغول به فعالیت هستند، موسسههایی مانند انجمن موسیقیدانان، بخش موسیقی دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه الیرموک، بخش موسیقی وزارت فرهنگ اردن، مرکز ملی موسیقی وابسته به موسسه نورالحسین و بخش موسیقی رادیو و تلویزیون اردن که در زمینه اشاعه و گسترش هنر موسیقی فعالیت دارند. اولین آکادمی موسیقی اردن در سال 1990 تاسیس شد که تاکنون بیش از صدها تن از آن فارغ التحصیل شدهاند. برخی دیگر از گروههای موسیقی کشور اردن نیز به شرحی است که در ادامه میآید:
گروه ارکستر نیروهای مسلح اردن
گروه ارکستر نیروهای مسلح اردن در سال 1920 تشکیل و در سال 1977 میلادی به آلات موسیقی مانند شیپور مجهز شد. این گروه از 120 نوازنده تشکیل شده و تاکنون به عنوان اولین گروه ارکستر عربی در مسابقات جهانی به جوایزی نائل آمده است.
گروه ارکستر رادیو اردن
گروه ارکستر رادیو اردن، هم اکنون گروه ارکستر رادیو اردن را امیل حداد رهبری میکند. وی اولین نوازنده قانون در اردن است که در سال 1967 میلادی از مرکز عالی موسیقی قاهره فارغ التحصیل شد. پیش از این، گروه ارکستر رادیو اردن را روحی شاهی و آنتون شمعون رهبری میکردند و در آن 62 نوازنده حضور داشتند.
گروه ارکستر نوازندگان امان
این گروه در سال 1992 میلادی به رهبری سیف الدین شحاده تاسیس شد و بیش از 25 نوازنده مرد و زن به آن پیوستند.
گروه ترانه عربی
گروه ترانه عربی وابسته به انجمن موسیقیدانان اردن است. این گروه 40 عضو دارد که متشکل از موسیقیدان، نوازنده و سرایندههای اردنی است[۷].
موسیقی فولکوریک، محلی و ملی
موسیقی سنتی اردن تاریخی کهن دارد. آهنگهای زجال روستایی که با شعر همراهند با همنوازی میج ویز، طبل، آرغول، عود، رباب و نی تولید میشوند[۸]. موسیقیها و رقصهای سنتی در اردن اغلب مربوط به روستاییان و بادیهنشینان است. بسیاری از موسیقیدانان این گونه موسیقی را در طبقهی موسیقیهای فولکوریک جای میدهند. این رقصها و آواها همانند موسیقیها و رقصهای پیچیدهای که در مراکز فرهنگی عرب همچون دمشق، بغداد و قاهره دیده میشوند نیستند، هر چند همین موسیقیهای پیچیده نیز ریشه در موسیقی بادیهنشینان دارند[۹].
موسیقی بادیهنشینان یکی از منابع موسیقی عربی و اسلامی است. بادیهنشینان عاشق شعرند و اغلب خوانندگان شاعران بهتری نیز هستند[۱۰]. از رقصهای معروف بادیهنشینان میتوان به دبکه اشاره کرد. در این رقص معمولا گروهی از مردان دوشادوش یکدیگر میایستند و در حالی که دستان یکدیگر را گرفتهاند با حرکاتی هماهنگ به جلو و عقب حرکت میکنند[۱۱]. موسیقی و رقص روستاییان به شکل قابل توجهی از سنتهای بادیهنشینان و هنرهای متعالی شهری تاثیر پذیرفته است. نوازندگان روستایی از ابزارهای موسیقی بسیار بیشتری نسبت به بادیهنشینان استفاده میکنند[۱۲]. موسیقی و رقص رایج بین چچنیها و چرکسها کاملا با آنچه در بین اعراب است متفاوت است. موسیقی و رقص آنها بیشتر ایرانی است[۱۳].
موسیقی کلاسیک، سنتی و مدرن
شرق اردن تا قبل از آزادی از سلطه عثمانی (1917) موسیقی سنتی را نمیشناخت. پس از اینکه در اردن دولت مستقلی تشکیل شد، برخی طوایف سوری و لبنانی به اردن مهاجرت کردند و در مناطقی که به دور از سلطه استعمار فرانسه بود و در آن آرامش و امنیت برقرار بود سکنی گزیدند. این طوایف عادات و تقالیدی با خود به همراه آوردند که بر جامعه شرق اردن تاثیر قابل توجهی گذاشت؛ از جمله موسیقی سنتی سوری شامل موشحات و ترانههای سنتی. فلسطین از دیرباز ارتباط زیادی با موسیقی سنتی داشت. صوفیان مسلمان از زمانهای قدیم و حتی زمان اشغال اسرائیل در سال 1948 بهاین نوع موسیقی توجه زیادی داشتند و در قالب تصوف آن را احیا میکردند. آنان مدایح نبوی، ترتیل و تجوید قرآن و حتی برخی ترانههای دنیایی برگرفته از مضامین دینی را میخواندند.
یکی از این ترانهها «فوق النخل فوق» نام داشت که با جمله «فوق العرش فوق» آغاز میشد و اصل آن موشح دینی بود. بسیاری از قالبهای هنری بلاد شام در اردن رواج یافت؛ قالبهایی همچون موال، موشحات، و اغانی و ترانههای هنری. اسلوب موسیقی مصری نیز در مناطق عربی در اوایل قرن بیستم رواج یافت؛ برای مثال مواویل و ترانهها و اغانی مصری در فلسطین و اردن رایج شد. برخی از موسیقیدانان عرب که بهاین کشورها سفر کرده بودند و برخی جوانان اردنی که برای فراگیری موسیقی به مصر رفته بودند، زمانی که به اردن بازمیگشتند اسلوب موسیقی مصری را اجرا مینمودند. بدین ترتیب میراث موسیقی اردن در این دوره نظریات، قالبها و اسلوب موسیقی سوری و مصری را دنبال و اجرا مینمود. و مقاماتی چون: حجاز، راست، نهاوند، بیاتی، سیکاه، صبا، عجم، چهارگاه و... را که در کشورهای عربی رایج بود اجرا میکردند[۱۴].
اما دربارهی موسیقیهای مدرن؛ چنان که گفته شد موسیقی اردن از موسیقی جهان عرب جدا نیست، از اینرو تاثیر جهان عرب را در موسیقی معاصر اردن شاهدیم. در اوایل قرن بیستم مصر شاهد ظهور ناگهانی ملیگرایی و به عبارت دیگر مکتبی سکولار بود؛ از اولین خوانندگان زنی که این شیوه را اتخاذ کردند میتوان به امکلثوم و فیروز اشاره کرد. در خلال دهههای 1950 و 1960 موسیقی عربی رنگ و بویی غربیتر یافت. از پیشگامان این تغییر میتوان به عبدالحلیم حافظ اشاره کرد. با فرا رسیدن دههی 1970 خوانندگان بیشتری بهاین مکتب پیوستند و در نهایت موسیقی پاپ عربی بوجود آمد. از دیگر سبکهای موسیقی که در سالهای بعد بوجود آمد میتوان به فرانکو - عربی اشاره کرد که از تلفیق موسیقی خاورمیانه و موسیقی غربی بوجود آمده است[۱۵]. به تازگی اردن شاهد ظهور دی جیها و ستارگان موسیقی پاپ است؛ از مهمترین موسیقیدانان اردن خانوادهی فکیر هستند که حدود 100 سال در این عرصه فعالیت دارند.
از کسانی که در زمینه موسیقی ایندیا راک (India rock) کار میکنند میتوان به کاییس خوری (Kais Khoury)، ابراهیم بقیلی،هانی میتواسی و یوسف گوار اشاره کرد. یکی دیگر از گونههای مهم انواع موسیقی در اردن هیپهاپ (Hip Hop) است که به وسیله دی جی شادیا و اجرای او در رادیو مشهور شد. این اجرا تنها اجرایی بود که در سه کشور مختلف هر هفته در سال 2005 تا 2008 بخش میشد. از دیگر اشکال پرطرفدار موسیقی در دهههای اخیر میتوان به موسیقی الکترونیکی عربی، جاز عربی و راک عربی اشاره کرد. در حال حاضر اجرای موسیقی الکترونیک اردنی در بین جوانان بسیار پرطرفدار است. بسیاری از جمعهای تکنو زیرزمینی شکل میگیرد و تعداد موسیقیهای الکترونیک بقدری افزایش یافته است که میتوان آن را یک گونه موسیقی در اردن بشمار آورد. گروه تازه پایی به نام روم از زمان آغاز به کار خود در سال 1998 محبوبیت منطقهای و بینالمللی به دست آورد. روم از موفقترین گروههای موسیقی اردن شناخته میشود که طیف وسیعی از طرفداران را از سرتاسر جهان؛ رم، تونس، مراکش، سوریه، فلسطین، ترکیه، قزاقستان، فرانسه، هلند، آلمان، ایتالیا تا ایالات متحده به خود جذب کرده است. عامل بسیار مهمی که موفقیت گسترده گروه روم را بهدنبال داشت این است که آهنگهای اصیل رهبر خود طارق آل ناصر (آهنگساز، بنیانگذار و رهبر گروه) را اجرا میکنند.
از طرف دیگر ساین آو ثایم (Sign of thyme) شهرت منطقهای خود را مدیون ادغام قومیدر جاز شرقی است. این گروه از سال 2004 مشغول به فعالیت است و تا به حال 2 آلبوم تولید کرده است. بسیاری از خوانندگان اردنی از ملودیهای عربی استفاده و آن را با موسیقی خاورمیانه تطبیق میکنند و نسل نوینی از موسیقی را به وجود میآورند. ملک آل ناصر خواننده جنجالی زن که بواسطه ویدئو کلیپهای کاملا مهیج خود مشهور است دیگر خواننده مشهور اردن است. در شهر امان در دو دهه گذشته موسیقی جایگزینی وجود دارد؛ گروههای راک که موسیقی غربی و شرقی را با یکدیگر تلفیق میکنند بهتدریج مشهورتر میشوند.
اسریل که یک گروه مشهور راک شرقی است اولین گروه اردنی است که طرفداران زیادی داشت و موسیقی آنها در رادیوهای محلی پخش میشد. در سال 1999 آنها در جشنواره جوان اروپا که در ترکیه برگزار میشد به مقام اول دست پیدا کردند. در حال حاضر گروههای مشهوری از قبیل جدال، دیستورتددی (Distorted D) و ایلوژنز(Illusions) که به واسطه شیوه ناب کلاسیک راک خود مشهورند، فعالند. اردن هم چنین نمایشهای زیرزمینی هوی متال(Heavy Metal) نسبتا زیادی دارد که به علت ارتباط آنها با شیطانپرستی مردم نسبت به آنها معترضند. از این گروهها میتوان به تایرانت ثرو (Tyrant Throne) و دارک ساید(Dark Side) اشاره کرد. البته همه این گروهها شیطان پرست نیستند.
دکتر عبدالحمید حمام استاد موسیقی در دانشگاه الیرموک اردن در کتاب خود به نام الاتجاهات الموسیقیــه المعاصره فی الاردن مینویسد: موفقیت شیوه مردمی در موسیقی اردن به اصالت و تمایز آن از دیگر سبکها برمیگردد. گرچه هم اکنون برخی از موسیقیدانان اردنی همچون روحی شاهین، صبری محمود، سامی خوری و عامر ماضی که در مصر تحصیل کردهاند و سبک آنها سنتی است به موفقیت چندانی در این حوزه دست نیافتند. وی تنها رضوان المغربی را موفق در اجرای موسیقی سنتی و مردمی اردن میداند. وی در ادامه میافزاید:
گروههای هنری که ترانههای اروپایی و عربی را با ریتمی غربی مینوازند و در اجرای خود از گیتار برقی، طبل و پرکاشن بهره میبرند و در جشنهای عروسی، هتلها و کافهها حضور پیدا میکنند، جوانانی به شمار میروند که به دنبال یادگیری موسیقی به شکل آکادمیک و علمی هستند و نیم نگاهی هم به سبک سنتی دارند.
وی عقیل ابوشعر و آگوستین لامارا را از موسیقیدانان پیشگام در زمینه موسیقی آکادمیک و کلاسیک میداند و برای اعتلای موسیقی اردن، به ضرورت نزدیکی بیشتر بین دو گرایش عربی و موسیقی با سبک غربی اشاره میکند[۱۶].
وضعیت و آمار فروش نوارهای موسیقیایی و تکثیر غیر قانونی
براساس آمار منتشر شده توسط یونسکو در سال 1998، دربارهی توزیع محصولات موسیقیایی شامل قیمت خرده فروشی و سرقت آثار و موارد مشابه، در سال 1995 و1996 اطلاعاتی موجود نیست[۱۷]. برهمین اساس در سال 2006 معادل 50 درصد اثار در اردن مشمول جرم سرقت آثار میشود[۱۸].
تئاتر و هنرهای نمایشی
از همان ابتدا تئاتر با واژگان فرهنگی دیگری چون شعر و رمان، درشکل دادن به یک واقعیت ذهنی خلاق پیوند خورد که بهطور کلی بیانگر محفوظات مکنون تفکر عمومی عرب و تعاملاتش میباشد؛ تفکری که شالودهی آن با جنبش نهضت عربی معاصر و تاثیر گرایشهای دفاعیای که ذهنیت عربی در مقابله با استعمار جدید به صورت کلی و استعمار صهیونیست به صورت خاص آن را توسعه داده، شکل گرفته است. به همین دلیل در این وضعیت، مشکل میتوان حقیقت نوآوری در این بخش از سرزمین عربی را خارج از چارچوب فرهنگ عربی به طور کلی و به دور از مرکز اصلی آن مورد بررسی قرار داد، زیرا هرگونه مطالعهی تحلیلی که در ویژگیهای منحصر به فرد هر پدیدهی فرهنگی یا خلاق در اردن یا جای دیگر، جدا از مسیر عمومی فرهنگ عربی صورت گیرد، مطالعهای ناقص و فاقد نگرش جامع مورد نیاز برای دیدگاهی صحیح میباشد. شاید این موضوع به شکل دقیقتر بر جنبش تئاتر و از آنجا بر واژگان فرهنگی دیگر در اردن منطبق شود، چرا که نمایشنامه نویسی و خلاقیت دراماتیک از مناطق عربی مجاور به ویژه فلسطین و شام به شرق اردن منتقل شد. از این رو غالباً تئاتر در اردن بر قواعد متون عربی و کمی بر نصوص محلی متکی است. به علاوه بیشتر کادری که در تئاتر اردن فعالیت کردند، آمادگی و تمرینهای خود را از موسسههای عربی به ویژه مصر و عراق دریافت کرده بود[۱۹].
پدیدهی تئاتر با انتشارش در مناطق مختلف از سرزمین عرب با مشکلات عام و خاصی روبرو شد؛ اما مشکلات عام به تضاد دیالکتیک تمدنی بین غرب اروپایی و شرق عربی در دورهی استعمار جدید و مشکلات خاص به دیدگاه نسبت به هنر تئاتر به عنوان پدیدهای متمایز و مستقل مربوط میشود. هنر نمایش یکی از مظاهر فرهنگ غرب بود که با اهتمام فرهیختگان محقق شد؛ کسانی که فرصت ارتباط متقابل با غرب توسعه یافته برایشان مهیا شده بود. این فرهیختگان تلاش بر نوسازی پویایی و نشاط فرهنگیای کردند که از رکود در طول دوره تسلط عثمانی بر جهان عرب رنج میبرد و در هنرها و پدیدههای فرهنگی و روشهای تعلیم غربی منبعی پربار برای غنی سازی فرهنگ کشورشان بدست آوردند. جوانب مختلف فرهنگ عرب همین که تحت تاثیر الگوهای فکری و مفاهیم غربی قرار گرفت از آنجا که جریانی تمدنی و تک بُعدی بود، فرهنگ غربی نقش غالب و مسلط را پیدا کرد. افزون بر این فرهنگ غرب با تمامی واژگانش یکی از بزرگترین ابزارهای تهاجم استعماری ظالمانه شد به طوری که مهد انواع استعمار اروپایی - نظامی، سیاسی و اقتصادی- و آنچه برای سلطهاش نیاز داشت، گردید و بعد از فروکش جزر و مد نظامی در منطقهی ما پایداری کرد.
در میان اشکال فرهنگ غربی، تئاتر با جذب دیدگاه عربی محافظه کارانه و چه بسا مخالف آن متمایز شده است که با ظهور تئاتر در جهان عرب همراه است. این امر به عوامل وابسته به خود تئاتر و اصالت نشات گرفته از غرب باز میگردد که عرب در طول دورههای پیشرفتش با آن انس نگرفته است. بیگانگی نمایشنامه در فرهنگ عربی و تفکر عمومی عرب گسترش حالت مخالفت دائمی را در این حوزه نشان میدهد. شایان ذکر است که نسل پیشگام نسبت به وضعیت مقاومتیای که تفکر عربی در برابر این پدیده داشت، هوشیار بود چنان که با شناخت این که غالب اقشار جامعه آن را رد خواهند کرد، آنان را به سمت ایجاد محتوای اصیل عربی در این هنر و ارائهی آن به گروهی خاص از افراد جامعه سوق داد. مارون نقاش اولین کسی که نمایشنامه را در سال 1847 به فرهنگ عربی وارد کرد[۲۰].
با وجود تلاشهای پیشگامان در هماهنگ سازی این هنر با گرایشات اصیل در تفکر عمومی عرب، جامعهی عربیای که روح استقلال در نتیجهی بیداری عرب در آن خودنمایی می کرد، همچنان بیمیل و چه بسا مخالف با این پدیدهی فرهنگی باقیماند. استقبال نمایشنامه نویسان عرب از سبک تئاتر غربی، سه مرحله را طی کرده است:
الف- مرحله تولد و شکلگیری به دست پیشگامان و حامیان اقتباس؛
ب- مرحله برخورد با ویژگیهای در حال رشد ملی که با جنبشهای استقلال طلبی در مقابل استعمار اروپا همراه شد؛
ج- مرحله تلاش به سمت رهایی و آزاد شدن از شکل تئاتر غربی و جستجوی بیامان برای قواعد تئاتر مستقل عربی.
مرحله اول که از آغاز سال 1847 بیش از یک قرن کامل ادامه یافت با پذیرش تقلید تمام و کمال نمایشنامه نویسان عرب از شکل نمایشی غربی و پذیرش جزئی مضامین دراماتیک غربی متمایز است. برای پیشگامان نمایشنامه عربی چون مارون النقاش و احمد القبانی و یعقوب صنوع و حامیان اقتباس به رهبری فرح آنتون، تلاشهایی جدی در پرداختن به موضوعات عربی و دعوت به سوی مضامین میراث عربی و اسلامی به منظور حفاظت از اصالت فرهنگ عربی و کاهش میزان محافظه کاری عربی در مقابل تئاتر به عنوان پدیدهای غربی به ثبت رسیده است. با وجود اینکه بذر تئاتر در آغاز در لبنان کاشته شد و به شام انتقال یافت، همین که راهش را به سمت مصر پیدا کرد؛ مصر مهدی بسیار مناسب برای رشد و نفوذ آن در فرهنگ عربی فراهم آورد. تلاشهای مارون نقاش در لبنان چندان موفق نبود و کوششهای احمد قبانی در سوریه با شکست مواجه شد، اما انجمن سلیم نقاش و جوقه قبانی در مصر با استقبال عظیمی روبرو شدند؛ کشوری که در آن موانع نوسازی و گشایش در مقابل غرب از زمان حمله ناپلئون توسط محمد علی و نوههایش از بین رفته بود. تماشاخانهها و سالنهای بزرگ نمایش مصر یک سال پیش از اجراهای یعقوب صنوع رهبر تئاتر مصر برای فصل اول نمایشی او افتتاح شد، به همین دلیل طبیعی است که با وجود تولد تئاتر در لبنان ، در مصر شکل گیرد و بالنده شود.
تقلید از سبک تئاتر غربی در مرحلهی اول بهویژه در نیمهی دوم قرن نوزده با حفظ هویت عربی در مضامین آن ، نگرانی چندانی ایجاد نکرد زیرا فرهیختگان واندیشمندان در شام و مصر به فرهنگ غربی به عنوان منبع خطری نگاه نمیکردند که هویت عربی را تهدید میکند، بلکه برای بهرهمندی از نقاط مثبت فرهنگ غربی به منظور فعال سازی فرهنگ پیشگام برای ملت خود به آن روی آوردند، فرهنگی که به خاطر اقدامات عثمانی حامی تُرک سازی منطقهی عربی از طریق نشر فرهنگ و زبان ترکی در ایالات عربی تحت سلطهی عثمانی مورد تهدید نابودی و انقراض بود. بهاین ترتیب تفکر عربی در مقابل تمدن اروپایی حرکت دفاعی سریعی پیش نگرفت، مگر بعد از رهایی عرب از سلطه عثمانی و بعد از برملاشدن مقاصد استعماری عنوان شده در عهدنامه سایکس- پیکو (1916)، بالفور(1917) و سان ریمو(1920). خیانتی که این معاهدات و قراردادها از آنها پرده برداشت؛ انقلابها و تظاهرات عربی ضدغرب را برانگیخت؛ این انقلابها و جنبشهای استقلال طلبانه آگاهی عمومی را نزد عرب به همراه داشت که خطر سلطهی فرهنگی غرب در سرزمین عرب را هشدار داد .
اما مرحلهی دوم با تعامل فرهنگ عربی و سبک تئاتر غربی به جست و جوی فطرت ملی خود متمایز میشود. این مرحله در دعوت یوسف ادریس و توفیق الحکیم برای ایجاد قواعد تئاتر عربی مستقل از شکل غربی تئاتر متبلور شد. دادخواهی ادریس و حکیم، گویای تبلور گرایش موثری است که ضرب آهنگ آن در ملی سازی کانال سوئز در سال 1956 نمایان شد. این مرحله با گرایشهای استقلال طلبانه اش متفاوت است از دوره و شرایطی که یعقوب صنوع رهبر تئاتر مصر روزهای افتتاح کانال سوئز سال 1968 را ثبت کرده است؛ تفاوت فاصله بین این دو مرحله برابر است با تفاوت فاصلهی بین نگرانیهای فرهنگیای که نمایشنامه نویسانی چون قبانی و صنوع و نقاش از یک دیدگاه آن را ثبت کردهاند و نگرانیها و موضوعاتی که حکیم و ادریس از منظری دیگر به آن پرداختهاند که همان فاصلهی بین مرحلهی اول تقلیدی و مرحله دوم است که به هوشیاری ملی و تلاش بر اظهار هویت عربی وصف شده است.
مرحلهی دوم به امتناع جدی و آشکار نسبت به تقلید فرهنگ غرب و برنامه ریزی بر رهایی از سلطهی آن شناخته میشود. این رویکرد در تلاش گروههای تئاتر عربی معاصر رایج در جهان عرب، مثل گروه احتفالیین در مراکش و حکواتیین در لبنان نمود پیدا میکند؛ وقتی این گروهها مجاهدانه برای یافتن قواعد تئاتر اصیل عربی از میراث اصیل عربی تلاش میکنند. گرچه این تلاشها تا به امروز نتوانسته در فرهنگ عربی به صورت تئاتری اصیل و موفق آنچنان توسعه یابد که جایگزین شکل غربی شود و شهرت گستردهای بدست آورد و بین نویسندگان و اندیشمندان و فرهیختگان عرب با محبوبیت گستردهای روبرو شود. علت مقبولیتی که تئاتر غربی نزد این اندیشمندان پیدا کرد، به تواناییاش بر تبیین گرایشات تفکر عمومی و کنکاش در محفوظات آن مربوط میشود. بههمین دلیل معیار موفقیت در تلاش برای تئاتر عربی غالبا به محتوای این تلاش و میزان مطابقت آن با اطلاعات تفکر عمومی عربی وابسته بود. این معیار به ندرت به زیبایی تئاتر به عنوان فرهنگی واحد و مستقل به خود و هدفمند مرتبط بود.
محفوظات اندیشه عرب در آغاز قرن بیستم حالتی از شور ملی در نتیجه رهایی از سلطهی عثمانی و آزاد شدن از ظلم را دربرداشت. استقلال اولین نتیجه بیداری مدرن عربی بود که انقلاب بزرگ عربی از آن الهام گرفت، اما به سرعت حالت دیگری از حس انتقام و خشم در تفکر عمومی عرب در اثر آسیب برملا شدن توطئههای استعمار غربی در جهان عرب و بلند پروازیهای اشغالگرایانهی صهیونیست در فلسطین را به دنبال داشت... که در مجموع استراتژیهای دفاعیای ایجاد کرد تا از دستاوردهای اولیهی جنبش عربی حمایت کند.
نوآوریهای تئاتر در جهان عرب پیرامون دو محور اصلی شکل گرفت؛ یکی میراث فرهنگی عربی و اسلامی است که در آن چیرگی فقط از آن اعراب و مسلمانان بود. این گرایش الگوهایی از قهرمانیهای فرماندههان و رزمندگان و نگرش آنها را تداعی میکند که با الهام گرفتن از روح پیروزی و پیروی از آن فرماندهان و مردان نمونه و ترمیم اعتماد به نفس تحقق مییابد که عرب بازگشت به تاریخ و تحلیل و پند آموزی از ادوار رکود و شکست به منظور اجتناب و جلوگیری از علل ضعف و انحطاط را میطلبد. اما محور دوم عصر حاضر را بررسی میکند و تلاشهای قهرمانانهی انقلابیهای عرب در مقاومت در برابر استعمار نو و توطئههایش را روشن میکند. علاوه بر درگیریهای این عصر و دستاوردهای آن، نوآوریهای تئاتر با مفاهیمی خارج از فرهنگ عربی پیوند خورده است تا حالت ذهنی تفکر عربی را در گذر از شش دههی اول از قرن بیستم به تصویر بکشد.
در این چارچوب مرجع، نگاه به تئاتر در اردن به عنوان امتداد جنبش تئاتر عربی ضروری است و میتوان تئاتر را به عنوان صورتی هنری در نظر گرفت که توانایی نفوذ و حضور در همهجا به عنوان یک شکل هنری را داراست. حرکت تئاتر اردن مانند کشورهای هم سطح خود در مناطق عربی دیگر در حمایت از دیگر عناصر فرهنگی در ثبت یا فعالسازی تفکر عربی، در پاسخ به وقایع تاریخی و سیاسی و اجتماعیای که بر اردن و منطقهی عربی گذشت و می گذرد، به موفقیت نسبی دست یافت.
مبتنی بر تحقیق دکتر حوامده تاریخ جنبش تئاتر در اردن از زمان شکلگیری ایالت شرق اردن تا دهه هشتاد به دو مرحلهی اصلی تقسیم میشود: بخش اول از آغاز تا سال 1965م و بخش دوم دورهای ما بین 1985م-1965م را شامل میشود، انتخاب سال 1965م به عنوان مبنا در تاریخ کار تئاتر از آنجاست که در این سال کار تئاتر از تلاش فردی و غیرحرفهای به موسسههای نمایشی و حرفهای انتقال یافت و هویت نمایش به عنوان فرهنگی مستقل و مهم بروز کرد؛ یعنی هنگامی که خانواده تئاتر اردن به عنوان اولین گروه تئاتر شکل گرفت. از آن زمان به نمایش به عنوان راهی جدید در فرهنگ عربی بدون توجه به زیباییشناسی و مراقبت یا پایبندی به اجزای اصلی اش نگریسته شد.
مطالعات آماری در بخشهای کمّی فعالیتهای نمایشی در اردن نشان میدهد که تعداد شرکتکنندگان در این فعالیتها به صورت پیاپی از هر دههای تا دههی دیگر در طول تاریخ اردن رو به افزایش بوده است. برهمین اساس تعداد نویسندگان فعالی که به صورت فعال در نوشتن نمایشنامه شرکت داشتند، قبل از دهه شصت از پنج نویسنده به چهل و یک نویسنده در دهه هشتاد و تعداد کارگردانها از سه به چهل و سه تن افزایش یافته، هم چنین افزایش کمّی باورنکردنیای در تعداد بازیگران و کارکنان هنری در این فعالیت به چشم می خورد. در واقع آنچه از مرحلهی اول تا مرحلهی دوم گسترش یافته، تعداد کارمندان و شرکت کنندگان در کار تئاتر نبود، بلکه نگرانیها و آرزوهایی بود که در تفکر عامهی مردم اردن یا ملتهای عربی می گذشت؛ به ویژه ملت فلسطین که روابط تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی ویژهای آن را با مردم اردن پیوند میدهد.
علاوه بر تکامل ایده تئاتر سازمانی آنچه دو مرحله را از هم متمایز میکند، تاریخ جغرافیایی در جنبش تئاتر در مرحلهی اول و دوم است. در مرحلهی اول حرکت تئاتر در شهرهای مختلف اردنی رشد کرد و پرورش یافت، در حالی که تلاشهای تئاتر حرفهای در مرحلهی دوم در پایتخت یعنی امان متمرکز شد. در آن هنگام که تئاتر استانها تا حد سرگرمی و تقلید پس رفت کرده بود، پایتخت شاهد ارائه نمایشها و سریالهای عربی و جهانی بود. البته نمایشهایی که سازمان فرهنگ و هنر در سال 77/78م در استانها اجرا کرد مستثنی میشود. این حرکت تاثیر شگرفی درهمگانی سازی پدیده تئاتر و آشتیدهی آن با مردم در استانها داشت.
مرحله نخست از آغاز تا 1965: اولین اقدام نمایش در اردن در دیرهای مسیحیها نمودار شد، ابتدا کار اجرای نمایشی برای آموزش دانشجویان در هنرهای فن بیان، صحت لهجه، قدرت و صلابت شخصیت و اعتماد به نفس به کار گرفته شد. پیشرو این حرکت دیر لاتین در مادبا بود که در آن سه تن از راهبان مسیحی فرهیخته و واقف به اهمیت نمایش، راه را برای نمایش هموار کردند و آن را در انتقال اندیشه و گرایشهای انسان دوستانه و تاثیر مستقیم در مردم قوت بخشیدند و آنان به ترتیب یوحنا بونفیل، آنتوان حیحی و زکریا شوملی هستند. در این دیر به جوان هوشیار اردنیای اجازه داده شد تا از فرهیختگی این راهبان بهرهمند شود. او از آنها عشق به تئاتر و شناخت ابزار و حقیقت آن را الهام گرفت؛ وی همان نویسندهی اردنی روکس بن زاید العزیزی است که در آن زمان معلمی در دیر بود. پیشگامی در گسترش و همگانیسازی این فرهنگ در دیرهای دیگر، از آنِ حماس العزیزی است که در امان، سلط و عجلون آن را دنبال کرد.
یوحنا بونفیل تئاترهات کاوی یا سعید (1914م) را ارائه کرد که نمایشی اجتماعی است که افراد مغرور و متکبر را به سخره گرفته است. در سال (1918م) آنتوان حیحی نمایشنامهی ملائکه و شیطان را آماده و روکس العزیزی با نظارت مولف آن را کارگردانی کرد. وی بعد از آن نمایشنامهی فیلسوف را در سال (1920م) کارگردانی کرد. با توجه به موفقیت نمایش اخیر، الحیحی ناظر بر ایجاد اولین انجمن با نام «انجمن نوظهور کاتولیک عرب» در اردن شد که به تئاتر و قواعد آن پرداخت.
عزیزی بعد از تالیف روشهای تئاتر و درک قواعد و ادواتش در نوشتن و تولید چهار نمایش: عاشقان (1921م)، متمرد (1922م)، متهم (1922م) و طریق آلام (1922م) مشارکت کرد، سه کار نخست به ویژگی گرایش اجتماعیشان متمایزند که دیدگاه مولف در دعوت به عدالت نسبت به بانوان و ضرورت دفاع از حقوق زن در آن به چشم میخورد. با توجه به عدم حضور دختران جوان که شایستهی بازی در نقشهای زنانه در آن نمایش باشند، پسران جوان در آن نقشها بازی کردند، به همین دلیل متهمــه و متمرده به اجبار در خانه مولف در مادبا اجرا شد. اجرای نمایشهای ذکر شده محدود به دانشجویان و دبیران دیر لاتین و تعداد بسیار کمی از دوستداران و عاشقان هنر جدید بود زیرا در توان آنها نبود که نمایش را توسعه بخشند یا موفقیتش را نزد مردمی که با پدیدهای غربی در فرهنگ عرب انس نگرفتهاند، تضمین کنند، آن هم در حالی که به هنرورزانش نگاهی پست و ناموفق داشتند. از این رو العزیزی و همکارانش را که شیفتهی تئاتر بودند به انتقال اجرایشان به خانههای خود راند؛ دور از جامعهای که در وهلهی اول هدف اصلی تئاتر است. مطالعهی اجتماعات متنوع سهیم در نمایش تئاتر که بعد از اولین نشانهها در دیر لاتین در مادبا به وجود آمد، نشان میدهد که تئاتر در مرحله نخست تا حد زیادی هماهنگ با جریانات مسلط بر تفکر عمومی بود.
بخش عظیمی از این آثار به الهام از گذشته و اتفاقات مهم مبتنی است یا داستان دستاوردهای فرماندهای بزرگ است و پیروزیهایش را نقل میکند یا ازوقایعی تاریخی سرچشمه میگیرد یا حالتهای عشق جاودانهی انسان را به تصویر میکشد. آثار دیگر به گذشته برمی گردد تا نواقص را تحلیل کند و از تجربیات گذشته در حال بهره ببرد. گروه سوم وضعیت حال را ارائه میکند و تلاشهای ملتهای عرب را در مقابله با استعمارگر اروپایی یا استعمارگر صهیونیستی میستاید.
آثار نمایشی بسیاری است که از گذشته الهام گرفته است و با مردان بزرگی از تاریخ عرب و موقعیتهای آنها آراسته شده است. روکس العزیزی در دیر لاتین در مادبا نمایشهای: السموال یا وفاء العرب (1923م) از آثار جمیل بحری؛ الرشید و البرامکــهی (1924) نوشتهی آنتوان رباط و صلاح الدین ایوبی (1924م) اثری از نجیب حداد را ارائه کرد. در دو نمایشنامهی الرشید و صلاح الدین ایوبی نویسنده حالاتی از تاریخ عرب را ارائه میکند که در آن فرماندهی عرب در مقابل توطئهی ملی یا حملهی خارجی پیروز شده است. اما السموال نمونههای اخلاقی و رفتاری از تاریخ اجتماعی عرب را به روشی تمثیلی برای بازگرداندن اعتماد به نژاد عربی در عصر حاضر ارائه کرد، به همین دلیل میتوان گفت که العزیزی در این کارها انتخابی هدفمند داشته تا گرایش استقلالطلبانهی عربی را منعکس کند که بر فکر عرب در آغاز قرن بیستم حاکم است.
نتیجهی موفقیتی که این نمایش و نه دیگر نمایشهای العزیزی در مادبا با آن روبرو شد به دلیل القاء خوب آن در تفکر عمومی مردم اردن بود؛ این نمایش در امان و سلط و عجلون بین سالهای 1934-1927م، دوباره اجرا شد. او علاوه بر اینها دو تئاتر جدید با نامهای تاجر ونیزی اثر شکسپیر و ابن وائل نوشتهی شارل آبیلا را ارائه کرد؛ اولی را در مدرسهی راهبات الوردیه در امان به سال1927م به نمایش گذاشت. انتخاب این متن پاسخ به احساس نارضایتی در مقابل افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. نمایشنامهی ابن وائل در دیر لاتین در امان به سال 1934م عرضه شد که بهاین بهانه عیار عربگرایی العزیزی افزوده شود؛ این نمایش به منظور مباهات به عرب خصیصهی کرم را در عرب می ستاید و ارزشهای آنها را به تصویر میکشد.
نمایشهای بسیاری از آثار ذکر شده در مدارس و سالنهای نمایش دوباره اجرا شد و به سرعت در اردن انتشار یافت. انجمن التضامن النسائی بعد از اجرای نمایش صلاحالدین در سال 1943م در مدرسهی متوسطهی امان در سلط تئاتر وفاء العرب را در سال 1946م ارائه کرد که بعد از پنج سال انجمن الفضائل الاسلامیــه در معان نیز آن را به نمایش گذاشت.
همچنان نمایشهای اردنی در تجلیل مبارزهی عربی در مقابل استعمارگر اروپایی در غرب سرزمین عربی عرضه میشد؛ انجمن مواب در کرک نمایش الاسیر را در سال 1946م نوشتهی محمد المحیسن در سال 1933م ارائه کرد. این نمایشنامه داستان عبدالکریم الخطابی در مقاومت اشغال اسپانیا در دهه سوم از قرن بیستم را روایت میکند و شبیه بهاین نمایش، تئاتر دماء فی الجزایر نوشته و تولید منیر الطاهر در سال 1958م در امان و نمایش نضال فی الجزائر نوشتهی محمد الجمل و تولید و کارگردانی ابراهیم الخطیب در امان در همان سال است.
در بستر این استقبال ملی از تئاتر در اردن، تلاشهای نمایشیای افزایش یافت که مبارزه ملت فلسطین علیه هجوم صهیونیستی را زنده می کرد. حمد الفرحان تئاتر الوطن تالیف عبدالوهاب ابوالسعود را در مدرسه متوسطهی امان در سال 1944م ارائه کرد که مجددا به کارگردانی زهیر کحاله در دانشکده اسلامی و همچنین انجمن السلام در زرقاء در سال 1948م به نمایش گذاشته شد[۲۱].
گروه تئاتر و موسیقی در اربد تئاتر الشموع المحترقه را در سال 1946م و تئاتر الضحیــه نوشته و تولید صلاح ابوزید را در سال 1948م به نمایش گذاشت. این آثاراندوهی را به تصویر می کشد که ملت فلسطین طی حملات صهیونیستی با همدستی استعمارگر انگلیسی از آنها رنج برده است. تئاتر دیگری با عنوان الوطن المسلوب به همین موضوع پرداخت که در سال 1953م در امان به نمایش گذاشته شد و بهدنبال آن نمایش ارجوحــه الابطال به نویسندگی و کارگردانی محمد احمد ابو غریبــه در مدرسه متوسطه اربد در سال 1956م عملیات اعدام انقلابیون عرب توسط صهونیستها را به نمایش گذاشت[۲۲].
دکتر سمیر قطاس نخستین تلاشها برای شکلگیری تئاتر و نمایشنامه نویسی در اردن را به سال 1945 میلادی در کانون بازیگری و موسیقی شهر اربد میداند که پس از آن نمایشنامه الشموع المحترقــه به نویسندگی صلاح ابوزید در سینما الزهراء شهر اربد در سال 1948 میلادی به روی صحنه رفت. وی همچنین گروه هنری سینما و تئاتر اردن به ریاست ابراهیم مسیس را که در اوایل دهه پنجاه میلادی آغاز به کارکرد، از دیگر نشانههای ظهور تئاتر و نمایشنامه نویسی در اردن میداند[۲۳].
از میان آثاری که به گذشته با غرور تاریخی عرب نظر دارد: تئاتر فتح الاندلس به زبان شعر از آثار الشیخ فواد الخطیب در سال 1956م در امان، تئاتر عبد الرحمن الناصر نوشته عباس علام در امان در سال 1948م، نمایش واقعــه القادسیــه نوشتهی عبد الغنی الریماوی در معان در سال 1948م و تئاتر المعتصم بالله به نویسندگی و کارگردانی منیر الطاهر در امان در سال 1958م میباشند. علاوه بر این مجموعه محمد احمد ابوغریبــه در چهار نمایشنامه به نامهای: ضرار بن الازور 1947م، عمار بن یاسر 1960م، خالدبن الولید 1961م و معرکــه الیرموک 1960م که به تماشاخانهی مدرسه متوسطه اربد ارائه کرد، مشارکت نمود.
همچنین تئاترهایی با محتوای انسان دوستی از تاریخ عرب ارائه شد، مانند: جمیل بثینه نوشته و تولید حسین سراج الدین در امان به سال 1940م، امیره الاندلس نوشته احمد شوقی در امان به سال 1946م و غرام ولاده که حسین سراج الدین با بیان آن، داستان عشق ولاده و ابن زیدون را در سال 1952م ماندگار کرد. تئاترهایی هم به تاریخ اسطورهای قدیم، عربی یا غیر عربی مربوط می شد که مفهوم عشق با تمامی معانی آن را ارائه می کرد؛ این نمایشها به نامهای: طوفان 1934م، مع الاله علی الارکروبول 1954م و الحب یعلو همگی نوشتهی حسنی فریز میباشند. جریان دوم هم گرچه آثاری را شامل میشود که به گذشته باز میگردند، اما این بازگشت به گذشته به منظور بررسی آن و تحلیل جنبههای منفی در عصرهای تمدن عربی و اسلامی و تبیین چارچوب تخریب و نابودی ناشی از چند پاره شدن و رقابت و تفرقه است.
از این دست است، تئاتر علی احمد باکثیر به نام: حرب البسوس که در صومعهی ابوسعید سال 1936م ارائه شد و تئاتر غرام ولاده نوشتهی حسین سراج الدین که داستان عشق ولاده و ابن زیدون را روایت میکند و تبیین میکند که چگونه درگیریها باعث ویرانی تمدن عربی و خروج مسلمانان از اندلس شد.
جریان سوم شامل آثاری است که با حقیقت زندگی عربی همراه شده و شجاعت انقلابیهای عرب در مقابل استعمار نو که به دنبال ظلم عثمانی رخ داد را تجلیل میکند؛ از بارزترین نمونههای این رویکرد نمایش سهرات العرب نوشتهی عثمان قاسم است که در اربد در سال 1920م توسط تعدادی از جوانان فدایی جنبش آزادی عربی ارائه شد؛ از جمله: شفیق الصفدی، جمیل شاکر، عبد اللطیف شاکر، مصطفی وهبی التل، سامح حجازی و محمد محیی الدین اللحام. این نمایش از جنبش استقلالطلبانه و حس ملیگرایی عرب در آغاز قرن بیستم پرده برمی دارد و توطئههای استعماری علیه آنها را به نمایش میگذارد و نقشهاشمیها در آزادی سوریه از ظلم و ستم ترکها را بیان و مقاومت آنها را در مقابل استعمارگر فرانسوی آشکار میکند. هم چنین نمایش سهرات العرب دورهی تاریخیای را پوشش میدهد که از ظهور انجمن اتحاد و ترقی نژادی تا خروج ملک فیصل بن حسین از دمشق در سال 1921م ادامه مییابد.
گفته شده که این تئاتر با پذیرشی بی همتا روبرو شد و بالغ بر هزار و دویست دینار طلا درآمد داشت. شاید رمز موفقیت این نمایش در توانایی نویسندهی آن بر تاثیر گرفتن از نگرش کارآمد در تفکر عربی در مقابل دسیسههای استعمارگر فرانسوی علیه بلند پروازیهای عرب و فعال سازی آن تمایلات به منظور برانگیختن همت عربی و تحریک آن در رویارویی با آن دسیسهها و غلبه علیه آنها، باشد. شایستهی ذکر است که مدرسهی متوسطهی کرک تئاتر استرداد سوریا را در سال 1928م اجرا کرد که از حیث محتوا و معنا شبیه به تئاتر سهرات العرب است. از جمله تئاترهای موج سوم تئاتر الرایــه الهاشمیــه نوشتهی جمیل القسوس است که در زرقاء به نمایش گذاشته شد و نقش هاشمیها را در ایجاد انگیزه در جنبش آزادی و مبارزه عربی معاصر ستایش میکند و به نقش آنان در تاسیس پادشاهی اردن هاشمی و شکوفایی آن افتخار میکند[۲۴].
مرحلهی دوم حرکت تئاتر (1985-1965م) در اردن تئاتر موسساتی است. این اصطلاح به معنی خروج تئاتر از تلاشهای فردی و خودجوش و ظهور تلاشی رسمی در این حرکت و گرایش گسترده و منظم تعداد بسیاری از سازمانهای عمومی و خصوصی بهاین گونهی فرهنگی و همکاری افراد ماهر در این نوع از هنر به منظور تولید آثاری با بعد جمعی و تخصصی است. در این برهه از تاریخ فعالیت تئاتر، توجه به اجزای مختلف اجرای تئاتر مانند: دکور، اکسسوار (تجهیزات ساخت و ساز)، نورپردازی، صدا، حرفهی بازیگری و کارگردانی و بالابردن کیفیت اجرا در کنار کیفیت متن را شاهدیم، درحالی که در مرحلهی نخست در اهتمام نسبت به کیفیت ایده در متن و شور و شوق بسنده میشود[۲۵].
وضعیت، انواع و تعداد گروههای نمایش و مراکز و انجمنها
دهه 60 را میتوان اغاز شکوفایی رسمی نمایشنامه در اردن شمرد چنان که بسیاری از کارشناسان هنری آغاز رسمی تئاتر در اردن را با نمایش نمایشنامه الفخ در سال 1962 میلادی همزمان میدانند. این نمایشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط هانی صنوبر کارگردانی شد و در مرکز اطلاعات آمریکایی در امان به روی صحنه رفت[۲۶]. در این دوره علاوه بر این موسسههایی که به طور رسمی به فعالیت تئاتر پرداختند، دانشگاه اردن، خانوادهی تئاتر اردن، سازمان فرهنگ و هنر و انجمن نمایشنامه نویسان اردنی و دانشگاه یرموک، نیز تئاتر را ارتقاء بخشیدند[۲۷]. که در ادامه به تفصیل بیشتری میآید.
دانشگاه اردن
دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظهای در ایجاد فضای مناسب برای بنا نهادن و یا شاید ترویج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّی دارد که این نقش مرهون دلایل زیر است:
- اعزام دانشجو از آغاز برای اجرای نمایش بصورت پی در پی؛
- مشارکت دانشگاه در حضور هنرمندانی که اقدام به نمایشهای دانشگاهی کردند و زندگی هنری را پیشه خود ساختند؛
- همکاری دانشگاه در فعالیت هنری با اعطای سالنهای مناسب برای اجرا به خانواده نمایش نوپای اردن.
ضربان کار تئاتر در دانشگاه به صورت اجرای نمایش کوتاه در مناسبتها از همان سال تاسیس آغاز گردید، اما تئاتر تمام عیار در دانشگاه ارائه نشد مگر بعد از سال تحصیلی 66/67 ؛ تئاتری که در آن شرایط اجزای نمایش همچون متن ادبی عالی رتبه، کارگردان شایسته، بازیگران با تجربه و با استعداد و اجزای اجرا مانند دکور، نورپردازی، بازی و صدابرداری فراهم بود. اجراهای کامل با ارائهی تئاترهای اجتماعی شروع شد از جمله: عرف کیف یموت، ارید ان اقتل، لعبــه الحب و المصادفــه، سبق صحفی و الشبح. اما اجراهای برتر تئاتر دانشگاه اردن بعد از سال 1967م در طول نیمهی دههی هفتاد ارائه شد، تئاتری که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و دفاع از آزادی ملتها در مقابل ظلم و استعمار می پرداخت؛ از جملهاین اجراهای نمایشی: بهای آزادی اثر نویسنده اسپانیایی روبیلس، المؤسس نوشته نویسندهی اردنی جمال ابو حمدان، نمایشنامهی خوشههای خشم داستانی از نویسندهی امریکایی اشتاین بک، نمایشنامه عادلها تالیف آلبر کامو نویسندهی فرانسوی، درختان ایستاده میمیرند نوشتهی روبیلوس و انگور ترش نوشتهی گولهیوم فیگدروی برزیلی.
برای این نمایشها اسباب موفقیت هنری خوبی فراهم شد از جمله: انتخاب متون جهانی عالی، احاطهی کارگردان شایستههانی صنوبر بر بسیاری از اجراءها، تماشاخانهی مناسب دانشگاه اردن، توجه به اجزای دیگر ارائهی تئاتر مانند: دکور، اکسسوار، صدابردای و نورپردازی، مشارکت تعدادی از دانشجویان دانشگاه اردن که از کارهای قبلی با حداقل کیفیت، تجربه کسب کرده بودند، مانند: اشرف اباظــه، هشام الهنیدی، امینــه بازوقــه و بهاء ابوطه. اما همهی این عناصر دلیل حقیقی موفقیت این آثار نبود بلکه موضوعی که همه به آن پرداختند رمز موفقیت و پذیرش آن نزد تماشاگران اردنی بود که در محتوای مقاومت و مبارزه با اشغالگر و دفاع از آزادی و هویت مستقل خلاصه میشود که گرایشها و واکنشهای ملی را در تماشاگران اردنی و فلسطینی به ویژه بعد از حمله 1967م برمی انگیخت.
از این رو گرچه لوازم هنری لازم برای آثار دیگری در تماشاخانهی دانشگاه اردن فراهم شد، اما به دلیل نادیده گرفتن اهمیت محتوا به موفقیتی همسان با تئاترهای ذکر شده دست نیافتند. از میان اجراهایی که به موفقیت کامل نزد مردم اردن دست پیدا نکرد: تئاتر کوزه شکسته نوشتهیهاینریش فون کلاست، دنیا المصالح تالیف فواد الشوملی، ارید ان اقتل اثر حکیم و المحلل نوشتهی فتحی رضوان بود که همگی به کارگردانی احمد قوادری انجام گرفت. نمایشهای حاتم السید المبکره هم به همین دلیل به موفقیتی بیش از نمایش القوادری دست نیافت؛ مانند مدرســه الفلاسفــه از تولیدات محمد کمال جبر از نمایشنامهی ابرها نوشتهی آریستوفان یونانی و مانند تئاتر عفاریت القرن العشرین و الصعلوک که هر دو نوشتهی علی سالم بود.
در طول دهه هفتاد دانشگاه اردن اجرای نمایشهایش را با کادری متشکل از دانشجویان آماتور ادامه داد؛ نمایشهایی از جمله: دنیا المصالح 1975م، ارید ان اقتل 1976م، المحلل 1976م، بانوراما مقهی عربی 1978م، همومنا الجمیلــهی جدا جدا 1979م، همچنین نمایشهای متنوعی در طول دههی هشتاد ارائه کرد از جمله: عالم و طاغیــه 1980م، الفرافیر 1980م، الجلاد و المحکوم علیه بالاعدام و ارمیــه 1981م، ممنوع الضحک 1983م، اغنیــه البجع 1984م، نور السلطان 1984م، مرجان یجد وظیفــه 1985م، هجره الرسول 1985م و رحلــه فی الصحون الطائره 1986م. از آنجا که رابطهی مشترکی این نمایشها را از جهت محتوا، روش و یا هدف به هم مرتبط نمیسازد، میتوان نتیجه گرفت که اجرای تئاتر در دانشگاه اردن ، در طول دهه نود از عدم وجود هدف و فلسفهای روشن یا برنامهای مرتب حکایت میکند.
برخی از آثار ذکر شده با موفقیتی نسبی روبرو شدند؛ مانند دو نمایش هجره الرسول و نور السلطان که به موضوعاتی ممیپرداختند که با تفکر عمومی ارتباط محکمی داشت. تئاترهای دینی، تماشاگران خوبی را به خود جذب کرد؛ ولی نه به دلیل زیبایی و مهارت هنری اش، بلکه به دلیل یادآوری سیره نیکوی نبوی، فراخوان اسلامی و هجرت رسول اکرم و محتوای مثبت و نیک. همچنین نور السلطان جمعیت انبوهی از تماشاگران را جذب کرد زیرا به تصویر فداکاریهای ملت فلسطین در مقابل جذر و مد استعمار صهیونیست در فلسطین می پرداخت[۲۸].
خانواده تئاتر اردن
این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقهی تئاتر آنها را به هم پیوند دادهبود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروهها متمایز میشود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشتهی رابرت توماس بود.
وزیر اطلاعات وقت اردن سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در اردن شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سالهای 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشتهی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاترهای البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشتهی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامههای برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشتهی الخاندرو کاسونا میشود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامهی خانهی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایشهایی از نمایشنامههای الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنزهای مولیر، المفتاح و الجراد نوشتهی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامهی مهاجر بریزبن نوشتهی ژرژ شحآده بود.
اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل مالی و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصلهای ذکر شده را این چنین بیان میکند:
- تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛
- دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه اردن از مرکز پایتخت؛
- جدایی نمایشنامههای اجرا شده از واقعیت اردن و مسائل مهم آن.
به نظر میرسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیقترین علت شکست گروه در فصلهای اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیتهایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ بهویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بیکفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطهی خارجی پرداخته بودند.
به این ترتیب تجربهی خانواده تئاتر اردن با تجربههای گذشتهی جنبش تئاتر اردن در دهههای قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوریای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر اردن در مرحلهی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه هانی صنوبر به خارج از اردن خانواده تئاتر اردن در ارائه نمایشهایش در ابتدای دههی هفتاد به وسیلهی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن میتوان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از هانی صنوبر) بیبرنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.
در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همهی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاترهای: آوازه خوان نوشتهی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشتهی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعهای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامهی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشتهی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشتههای یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشتهی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانهی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد.
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایشهای کودکان اجرا شد که غالبا از داستانهای جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایشهایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آنها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخصترین نمایشهایی که در دههی هفتاد ارائه شد، نمایشهای آهنگین و تاریخی بود که از مهمترین آنها: خالده، ابناء و آباء نوشتهی عبد الرحیم عمر و تئاتر الزیر سالم نوشتهی آلفرد فرج است.
با عنایت به پیامدهای رسانهای و منتقدانه معلوم میشود که تعداد بسیاری از آنها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازیها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانیهای جامعهی اردن را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولیها و نگرانیهای جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلیای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حملهها و دسیسههای صهیونیست در فلسطیناند و نسبت به خطرهای این حملهها و دسیسهها هشدار میدهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانهی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی میشود که اردن را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح میدهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرامیخواند.
تئاتر خالده الشعریــه که خانواده تئاتر اردن آن را ارائه کرد، از شاخصترین دستاوردهای تئاتر ملیگرایی در دهه هفتاد محسوب میشود که تاریخ اردن و دستاوردهایش را به نمایش میگذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش میکند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئلهی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به اردن و میان ملتش آورد برجسته میکند.
آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافتهای تاریخیای تکیه دارد که به خوبی عشق را شکوفا میکند و نسبت به بدی و شیوههایش هشدار میدهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان میکارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوههایش غفلت دارد.
وزارت فرهنگ و جوانان (سازمان فرهنگ و هنر)
هنگامی که وزارت فرهنگ و جوانان در سال 1977 به ریاست سید فواز شرف تاسیس گردید، کادری باتجربه از فارغ التحصیلان را گرد هم آورد که تعدادی از آثار جهانی و عربی و محلی را در دورهای بین 1979-1977م ارائه کردند؛ در سالهای 77/78 تئاترهای الانسان و الظل نوشتهی مصطفی محمود، بازی آخر از آثار ساموئل بکت، السعاده الزوجیــه تالیف عبدالمنعم سلیم، الغرباء لا یشربون القهوه نوشتهی محمود دیاب، المازق از تالیفات بشیر هواری، بازرس نوشتهی نیکلای گوگول، قناع السعاده نوشتهی کلمنساو، قهوه خانه عقلا نوشتهی کمال گیلانی و الوافد به قلم میخائیل رومان را به نمایش گذاشتند. همچنین تئاترهای رسول من قریــه تمیره نوشتهی محمد دیاب، آواز قو و نامزدی تالیف چخوف، حفلــه علی الخازوق از آثار محفوظ عبد الرحمان، بازی خطرناک تالیف برانسلاو ناشتش را در سال 1979م به روی صحنه بردند.
این آثار را به ترتیب یوسف الجمل، باسم الدلقمونی، طارق برقاوی، حاتم السید، تیسیر عطیــه، طارق برقاوی، شعبان حمید، احمد شقم، محمد حلمی، عمر شاهین، حاتم السید، باسم الدلقمونی، احمد شقم، شعبان حمید کارگردانی کردند. در میان این آثار که دارای منابع و موضوعات مختلف هستند؛ برترین نمایشها و موفقترینشان آثاری بودند که به مسائل درونی عرب میپرداخت، مانند: الغربا لایشربون القهوه که به مسئلهی فلسطین و روح مقاومت در میان مردم میپردازد و همچنین تئاتر رسول من قریــه تمیره که شرایط پیروزیهای عرب بر اسرائیل را در سال 1973م به نمایش میگذارد.
سازمان فرهنگ و هنر به ارائهی نمایش تئاترهای خود در طول دهه نود ادامه داد. شعبان حمید نمایش دام، اثر آگاتا کریستی را در سال 1980م، توفیق نجم تئاتر الخوف را برگرفته از نمایش علی سالم به نام انت اللی قتلت الوحش در سال 1980م، حاتم السید تئاتر لیالی الحصاد، نوشتهی محمود دیاب را در سال 1980م به نمایش گذاشتند و عمر قفاف نمایش خار، اثر فرانسواز ساگان را در سال 1981م کارگردانی کرد و در سال 1982م نمایشهای السد و قریــه الشیخ حماد هر دو نوشتهی امین شنار را به نمایش گذاشت و در 1983م تئاترهای اللعبــه اثر مازن عجاوی، طریق السلامــه نوشتهی بشیرهواری را ارائه کرد، هم چنین نمایش عرض الله یستر من بکره از آثار مصطفی صالح را در سال 1984 به روی صحنه برد. دو تئاتر السد و قریــه الشیخ حماد از برجستهترین کارهایی است که سازمان در دههی هشتاد ارائه کرد. شاید رمز موفقیت نسبی آنها و جذب مردم، به دلیل محتوای دینی و پیروزی نیروی خیر و قطعی بودن شکست شر باشد؛ در حالی که کارهای نمایشی دیگر مانند الله یستر من بکره به نقد اجتماعی میپرداختند.
اما بارزترین نقش سازمان فرهنگ و هنر در پشتیبانی فعالیت تئاتر اردن در دهه نود، ارائهی نمایشهای مختلف و متنوع برای کودکان است. از جمله مهمترین نمایشها که سازمان در دههی نود ارائه کرد: مظلوم و الاسد تهیه و تولید مارگو ملاتجلیان در سال 1980م، الامانــه کنز نوشتهی یوسف ممتاز و کارگردانی نعیم حدادین، غابــه الارنب تالیف بشیر هواری و کارگردانی احمد شقم در سال 1981م و الثعلب الصالح، الدمی و اللص هر دو نوشتهی محمد بسام ملص و کارگردانی نعیم حدادین در سال 1981م میباشد. در سال بعد نعیم حدادین تئاترهای الثعلب الماکر از آثار علی علیان، الراغی و الغنمات نوشتهی بشیر هواری و وطن العصافیر تالیف فخری قعوار را در سال 1983م کارگردانی کرد و در سال 1984م سازمان نمایشهای شفاء القلوب نوشتهی عامر علی به کارکردانی نبیل نجم و درس فی الصداقــه نوشتهی ابراهیم العبسی و کارگردانی نعیم حدادین را به نمایش گذاشت. هم چنین الکنز المدفون نوشتهی نادیــه ابوطه در سال 1985م توسط نعیم حدادین کارگردانی شد و نبیل نجم نیز تئاتر یاعم یا جمال نوشتهی سلیم احمد را در همان سال کارگردانی کرد.
رویکرد تمامی این فعالیتها مانند کارهای دههی هفتاد مارگو ملاتجلیان، ایجاد روحیهی خیر و همکاری و عشق و اطاعت در بین کودکان است، اما هیچ یک در آماده سازی ذهنی آینده نگر در کودکان نقشی نداشت بدین معنا که هیچ یک محتوی موضوعاتی چون کامپیوتر و کشف فضا، علوم کاربردی و به کارگیری شناخت و تخیل علمی نبود، چنان که در ادبیات کودکان نسلهای گذشته نیز همین ضعف دیده میشود.
انجمن هنرمندان اردن
این انجمن با نام انجمن نمایشنامه نویسان اردن در سال 1977م تاسیس شد و بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما را گرد هم آورد. هدف از ایجاد انجمن؛ انتشار فرهنگ تئاتر و پشتیبانی از فعالیت تئاتر اردن، انتشار کتابهای نقد تئاتر و همکاری فرهنگی با موسسههای اردنی در این زمینه و تبادل اجرای نمایشها با گروههای عربی بود. اساسنامهی انجمن در سال 1986م اصلاح شد و فرصت برای گسترش فعالیتهای آن فراهم آمد تا شامل تمام زمینههای هنر شود و بهاین ترتیب نام آن به «انجمن هنرمندان اردن» تغییر یافت. مطابق اساسنامهی اصلاح شده در سال 1986، برجستهترین اهداف انجمن عبارت است از:
- فعال سازی جنبش هنری اردن در زمینهی سینما و تئاتر و تلویزیون و گسترش شالوده و بنیاد آن و عمیق کردن فرهنگ هنری مردم؛
- الهام گرفتن از جنبههای انسانی و میهنی تاریخ اردن و قرار دادن آن در جریان هنر عربی و جهانی؛
- تشویق مطالعات هنری تخصصی و انتشار مطبوعات و نشریههای هنری؛
- ارتباط با هنرمندان و انجمنهای عربی و جهانی؛
- تامین سطح معیشتی شایسته برای هنرمندان اردنی.
درآمد انجمن از مراسم عضویت، حق عضویت، اعانه، هدایا، پاداش، درآمد جشنها و فعالیتهایی که انجمن بر آن اشراف داشت، تامین می شد. از میان مهمترین نمایشهای انجمن تئاتر میتوان از وحدی فی بیت الجنون نوشتهی فیاض و کارگردانی خالد الطریفی در سال 1984م، العریس نوشتهی عبد الاله رشید و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م، یا انا یا هو به تهیه کنندگی عبد الطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م و تئاتر پاییز ملی به نام کان یا ما کان نوشته و کارگردانی خالد الطریفی در سال1986م نام برد. اجراهایی که انجمن به نمایش گذاشت یا بر آنها اشراف داشت، در سطح عالی و مناسب با مهارت و شایستگی اعضای آن بود؛ اعضای این انجمن بیشتر به صورت فعال در سریالهای تلویزیونی مشارکت داشتند.
دانشگاه یرموک
فعالیت تئاتر در دانشگاه یرموک از سالهای نخست با ارائهی تئاترهایی شروع شد که غالبا گروه زبان انگلیسی به زبان اصلی و گروه امور دانشجویی ارائه کردند، هم چنین شامل نمایشهای تجربی آکادمیکی بود که توسط گروه هنرهای زیبا و تعدادی نمایش که با تلاش بعضی از دانشجویان علاقه مند ارائه گردید. گروه زبان انگلیسی دانشگاه در کوشش برای نمایش تئاتر پیشتاز بود و دلیل این برتری حضور تعدادی از اساتید پرشور و شوق در تئاتر بود؛ برجستهترین آنها ایان کرذرز بود که در گروه زبان انگلیسی و سپس در گروه هنرهای زیبا فعالیت می کرد. این استاد نُه نمایش از تئاترهای جهانی را ارائه کرد؛ خانهی برناردا آلبا نوشتهی لورکا 1979م، کاترین کائولین نوشتهی ییتس در سال 1979م، جنگندهی فانتزی تالیف شون اوکسی در سال 1980م، باغ آلبالو نوشتهی چخوف در سال 1980، دشمن مردم نوشتهی هنریک ابسن در سال 1981م، هملت اثر شکسپیر در سال 1982م، آنتیگونه تالیف سوفوکلیس در سال 1982م و در آخر تئاتر چشم به راه گودو نوشتهی ساموئل بکت در سال 1982م.
این نمایشها از آن جهت اهمیت دارد که نمایشنامههای جهانی مشهوری بودند که به زبان انگلیسی به نمایش در میآمدند و برای استفاده دانشجویان شرکت کننده در نمایش و کسانی که تحصیلات تکمیلیشان را ضمن این تئاترها کامل کردند، مفید بود؛ مانند لینا التل و زین غنما، اما در بهبود وضعیت تئاتر ملی در اردن سهم چندانی نداشتند جز تاثیر عملی آن در بهره مندی شرکتکنندگان و برخی تماشاگران که مسلط به زبان انگلیسی بودند. گروه امور دانشجویی تئاترهای بسیاری ارائه کرد که در مطالعهی تاریخ عربی بسیار مفید بود و اجرای آنها با نگاهی جدید انجام میگرفت؛ این نمایشها را کارگردان اردنی به نام دلقمونی، عضو موسسان انجمن نمایشنامه نویسان اردن، کارگردانی کرد و بر آنها نظارت داشت؛ از مهمترین این نمایشها: النوادر 1980م، البخلاء 1982 و اشعب 1986م میباشد.
علاوه بر این آثار که به تاریخ توجه داشت، دلقمونی تعدادی از کارهای محلی و عربی و جهانی را به گروه امور دانشجویی ارائه کرد؛ از جمله: الطریق الی بیت المقدس نوشتهی دکتور ابراهیم السعافین 1980م، یوم الیرموک اثر حسن ناجی در سال 1980، داستان باغ وحش تالیف ادوارد آلبی سال 1982م، استاد خلیفه بیک برگرفته از نمایشنامهای از نویسندهی ایتالیایی به نام باینولی در سال 1984م، اتاق از آثارهارولد پینتر سال 1984م، حصحص الحبوب اثر حکیم در سال 1984م، المفتاح اثر نویسندهی عراقی یوسف العانی 1986م، به اضافهی تعدادی از تئاترهای کودک که تمامی نوشتهی حسن ناجی بود؛ مانند افتح یا سمسم 1981م، السندباد و الساحر در سال 1981، العصفور التائب 1984م و الامانــه در سال 1985م.
دلقمونی این نمایشها را در راستای تلاش برای هماهنگی با حرکت عربی در جستجوی تئاتر اصیل عربی و به منظور غنیسازی فعالیت دانشگاهی و ارائه کارهای جدید، با حفظ هویت نمایش عربی ارائه کرد. او همچنین به نمایش کودک و اجرای نمایشها در دانشگاه و مدرسهی نمونهی وابسته به آن، با آگاهی از ضرورت تمرین آموزش جوانان اهتمام ورزید.
شاید بارزترین چیزی که دانشگاه یرموک را در پشتیبانی فعالیت تئاتر اردن سهیم میدارد، آموزش آکادمیک هنرهای نمایشی و ادبیات درام به کادرهای شایسته، گسترش کار تئاتر در سطح ملی و جهان عرب، گسترش تواناییها با آموزشی معقول و آگاهی کامل و مناسب در همهی جنبههای تئاتر، از طریق بخش تئاتر گروه هنرهای زیبا در دانشگاه است. هم چنین این گروه در اجرای تعدادی از نمایشها سهیم است که اساتید گروه بر آن نظارت داشتند؛ برخی از این اجراءها از عنایت قابل توجه دانشگاه یرموک و مردم اردن در خارج از دانشگاه بهره برد؛ از برجستهترین نمایشهای این گروه: ئتاتر هملت 1982م، بازداشت شدگان از آثار کنت براون و کارگردانی فرید العبودی در سال 1983م، شاطیء الزیتون به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1985م، قبل الطبع از آثار علی سالم و کارگردانی زین غنما در سال 1986م، پل آرتا تالیف ثیوتوکسا و کارگردانی غسان حداد 1987م و رحمــه زوجــه لا مثل لها به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1987م بود.
این تئاترها، به دلیل ارزش هنری، روشهای اجرایی، اسلوبهای بازیگری و گوناگونی سبکها شهره شدند، گرچه خالی از فلسفهای یکنواخت یا نگاهی همسو با تلاشهای مختلف در همهی جوانب تئاتر بودند و تلاشی کافی در جهت هماهنگی آن با حرکت کلی عربی در نوآوریهای تئاتر از نظر صورت و مضمون در آنها دیده نمیشد؛ به جز تئاتر رحمــه که پیشتر کارگردانی عرب، به نام عبد الرحمن عرنوس آن را در مصر ارائه کرده بود.
گروههای ویژه و انجمنها
افزون بر اینها فعالیت تئاتر در اردن نشان دهندهی نقش فعال تجمعی است که در قالب گروههای خاص و کانونهای فرهنگی و سالنها در پشتیبانی حرکت تئاتر مشارکت داشتند. اما این گروههای ویژه، بعد از یک اجرا یا بیشتر ظاهر و سپس از صحنه کنار میرفتند، به همین دلیل ثبت آنها در کنار موسساتی که حرکت تئاتر را در طول تاریخش پیش بردند، دشوار است[۲۹].
از برجستهترین این گروهها و موسسههای فرهنگی میتوان از انجمن اصدقاء الطفل، کانون فرهنگی هیا الثقافی، گروه الفوانیس، آمون 74، فیلادلفیا، انجمن اسره القلم فی الزرقاء، جماعت اضواء مأدبا، الفجر الفنیــه فی اربد، عرار، اضواء الشمال، انجمن العربی و کانون الحسین نام برد، به علاوهی تلاشهای روزافزونی که مدارس و دانشکدهها و مراکز آموزشی در بخشهای مختلف کشور مبذول میداشتند[۳۰]. همچنین در دهه شصت میلادی در اردن تعداد دیگری از گروههای نمایش پا به عرصه گذاشتند که از آن جمله میتوان گروه هواداران بازیگری المقدسی در قدس که فعالیتهای خود را به زبان انگلیسی انجام میدادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگی بریتانیا در قدس، گروه هواداران درام وابسته به مرکز اطلاعات آمریکایی در امان را نام برد[۳۱].
نمایشهای انجمنها و موسسات ذکر شده، نه تنها از نظر هنری با هم تفاوت داشتند بلکه در سطح بازیگری و درکشان از هنر تئاتر و میزان توانبخشی و کسب تجربه نیز از یکدیگر فاصله داشتند، اما اجراهایشان بطور کلی به تلاش فزاینده در تئاتر، درک روشن از اهمیت تئاتر و نقش فعال آن در شکل دهی ارزشهای اجتماعی و سیاسی و عقلی نزد افراد مختلف در جامعه اشاره دارد[۳۲].
تماشاگران هنرهای نمایشی و جایگاه آن در جامعه
در سایه آنچه ارائه شد، میتوان گفت تجربهی تئاتر در اردن در طول هفت دهه، شامل فعالیتهای دراماتیک و نمایشی است که در سطوح ادبی و در روشهای اجرا در مقابل مردم متفاوت بودهاند؛ گرچهاین نمایشها همراه با انبوهی از مشکلات مرتبط با تضاد دیالکتیکی اروپایی-عربی و متغیر بودن رویکردهای دفاعی در مقابل استعمارگر غربی درتفکر عمومی مردم اردن بود.
هنر تئاتر در اصل هنری اجتماعی است، از این رو طبیعی است که در موفقیتش بر استقبال تماشاگران و اشتیاقش بر پیشنهادات در این هنر تکیه کند که طبیعی است که میزان موفقیت و شکستش با میزان پذیرش و استقبال مردم از نمایشهای ارائه شده سنجیده شود؛ چرا که در اجرای نمایشی عالی که پیامش به تماشاگران نمیرسد یا تماشاگران آن را درک نمیکنند، فایدهای نیست. از این منظر میتوان دلیل استقبال مردم اردن از نمایشهایی را دریافت که مشکلات را مطرح و نگرانیهای اصلی تفکر عمومی را درمان میکرد، مانند مسئلهی فلسطین و مقاومت استعمارگر اروپایی و تلاش بر آزادی و استقلال.
وقتی پرسشگر، دلیل استقبال تماشاگران اردنی از بعضی نمایشهای کمدی را که ارتباطی با موضوعات مورد استقبال وجدان عمومی ندارد جویا میشود، به او پاسخ داده میشود: استقبال از چنین نمایشهایی برای دیدن ستارگان بود نه تماشای خود نمایشها؛ همانند کمدی تئاتر شی غاد تولید هشام یانس برگرفته از نمایشنامهی دیدار نوشتهی فردریش دورنمات و کارگردانی احمد شقم در سال 1983م. این تئاتر مخاطبان انبوهی را از بسیاری از شهرهای اردن به خود جذب کرد زیرا خانواده مشهور سریالهای تلویزیونی ابو عواد در آن بازی کردند؛ یعنی تیل المشینی، حسن ابراهیم، رشیده الدجانی، ربیع شهاب، عبیر عیسی و از جمله نمایشهای کمدیای که تماشاگران بسیاری را به خود جذب کرد تئاتر الله یستر من بکره نوشتهی مصطفی صالح و کارگردانی محمد حلمی در سال 1984 بود. علت استقبال مردم از این تئاتر با وجود ضعف هنری و فکری آن، مشارکت تعدادی از هنرمندان اردنی است که بیننده آنها را ازطریق تلویزیون اردن شناخته بود؛ مانند: یوسف یوسف، ماهر خماش، رسهیر فهد، شای النعیمی و عثمان الشمایلــه و مانند تئاتر یا انا یا هو تولید عبداللطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م است که از برجستهترین بازیگرانش ربیع شهاب بود.
در پایان میتوان گفت اگر حرکت تئاتر در اردن بخواهد به موفقیتی بزرگتر از امروز دست یابد، لازم است هنرمندان اردنی در درجهی اول عنایت خود را بر اساس علاقهی تماشاگران و طرحی جامع و کامل معطوف کنند. اگر تئاتر تماشاگران خود را فراموش کند، بنابراین موفق به جذب تماشاگرانی که با این هنر مانوس نیستند، نمیشود و مسلما به نقش خود در تغییر اجتماعی نمیتواند عمل کند. وضعیت ایده آل آن است که تئاتر به موضوعات مردمش بپردازد و نگرانیهای مردم را به نمایش بگذارد و نویسنده و هنرمند پیامهای خود را در خلال اجرایی کامل ارائه دهند؛ بدین ترتیب مردم از اجرای نمایشها استقبال میکنند و هنرمند ایده و هنرش را به اجرا میگذارد[۳۳].
آمار و ارقام حاکی از رشد تصاعدی تعداد نمایشهای اجرا شده میباشد. این نرخ صعودی میتواند نمایندهی افزایش توجه و سرمایه گذارش بخش دولتی و خصوصی در زمینه هنر نمایش باشد، همچنین به طور ضمنی حکایت از استقبال رو به افزایش تماشاگران اردنی دارد و طبیعی است که حاکی از نرخ افزایندهی دستاندرکاران هنر نمایش نیز میباشد که به هر حال به ارتقای این هنر کمک میکند. گرچه به طور تفصیلی آمار و ارقام مربوط به تعداد سالنهای نمایش و صنعت نمایش در دسترس نیست ولی میتواند حاکی از توسعه صنعت هنر تئاتر نیز باشد. این در حالی است که اطلاعات کتاب سال یونسکو درباره اردن ارقام زیر را نشان میدهد که در برخی موارد اصولاً اطلاعاتی در دسترس نیست.
جدول شماره 1. تعداد سالن های نمایش و صنعت نمایش در اردن
تعداد تماشاگران در هر سال
هر 10 هزار نفر |
اجرای برنامههای نمایشی در خارج | تاسیسات هنرهای نمایشی برنامه به ازای هر 1 میلیون نفر | برنامههای نمایشی به ازای هر مؤسسه | مخاطبان سالانه هر 1000 نفر |
1980-85 | 1980-85 | 1980-85 | ||
62 | 10 | 1/7 | 0 | 0 |
در پایان برخی از آمار و ارقام موجود در ارتباط با هنرهای نمایشی ارائه میشود. مطابق آخرین آمار اداره آمار اردن، تعداد نمایشهای اجرا شده بین سالهای 2008 تا 2017 بدین شرح است:
جدول شماره 2. تعداد نمایش های اجراشده طی سال های 2008 تا 2017
2008 | 2009 | 2010 | 2012 | 2013 | 2014 | 2015 | 2016 | 2017 |
30 اجرا | 126 اجرا | 78 اجرا | 40 اجرا | 41 اجرا | 147 اجرا | 247 اجرا | 238 اجرا | 420 اجرا |
سینما
تاریخچهی ورود سینما و نقش سینما در جامعه
در سال 1934 میلادی نخستین سینمای ناطق اردن به نام سینما البترا در امان شروع به فعالیت کرد. پس از سینما الفردوس در سال 1946 میلادی و سینما الفیومی در سال 1950 میلادی آغاز به کار کردند و فیلمهایی را به صورت ناطق به نمایش درآوردند. در شهر اربد اردن هم اولین سینما به صورت سینما تابستانه آغاز به کار کرد.
با آغاز دهه پنجاه میلادی نقش سینما در اردن به صورت چشمگیری افزایش یافت تا جائی که پس از سه دهه و در سال 1980 میلادی تعداد سینماهای اردن به بیش از 80 سینما رسید. دکتر حسان ابوغنیمه در کتاب خود به نام پژوهشی در سینمای اردن آثار سینمایی این کشور را در سه مرحله تقسیم بندی کرده است:
مرحله 1. با پایان پذیرفتن جنگ فلسطین و اسرائیل در سال 1948 میلادی، تعدادی از سینماگران فلسطینی با مهاجرت به اردن به تولید آثار سینمایی خود در این کشور پرداختند؛ از جمله آنها میتوان از احمد حلمی الکیلانی را نام برد که در امان با تاسیس کانون تصویربرداری به تولید فیلم سینمایی پرداخت و پس از او صلاح الدین بدرخان و جمال الاصفر در همکاری مشترک در سال 1948 میلادی یک فیلم بلند سینمایی ساختند و آن را در سینما البترا امان به نمایش گذاشتند و با همراهی افرادی چون محمد صالح الکیالی، ابراهیم سرحان، عبداللطیف الحاجهاشم، خمیس شبلاق، زهیر السقا به تاسیس شرکت عربی تولید فیلمهای سینمایی مبادرت کردند.
احمد حلمی الکیلانی با پیگیری اقدامات خود در تولید آثار سینمایی، با همکاری مصطفی صحی النجار، فخری اباظه و واصف الشیخ یاسین یک شرکت فیلم اردنی تاسیس کردند. از تولیدات این شرکت فیلمسازی میتوان از فیلم صراع در سال 1957 میلادی نام برد. وی هم چنین در سال 1964 میلادی شرکت هنری سینما و تلویزیون را تشکیل داد که به تولید فیلمهای کوتاه و تبلیغاتی می پرداخت. این شرکت بعدها به بخش سینما و تصویر وابسته به تلویزیون اردن پیوست.
مرحله 2. در سال 1965 میلادی با تشکیل بخش سینما و تلویزیون در وزارت فرهنگ اردن، در آثار سینمایی این کشور تغییراتی ایجاد شد. از اهداف این بخش ایجاد مکانی مناسب برای اشتغال و مجهز کردن استودیوها برای تولید آثار مناسب بود. علی صیام مدیریت بخش سینما و تلویزیون وزارت فرهنگ اردن را برعهده داشت که تعدادی از کارشناسان سینمایی را برای یادگیری تغییرات صورت گرفته در این رشته به بریتانیا اعزام کرد.
مرحله 3. همزمان با تأسیس تلویزیون اردن در سال 1968 میلادی، بخش ویژهای به آثار سینمایی در این سازمان تعلق گرفت که به ساخت فیلمهای کوتاه و مستند سینمایی می پرداخت.
برخی فیلمهای ساخته شده در طی مراحل یاد شده عبارتند از سرزمین محبوب پدری من (1962) توسط نمایش نامه نویس آماتور: محمود کواش، طوفان در پترا (1968) توسط آگراما (Agrama)، جنگ تا آزادی (1968) توسط عبدالوهاب الهنیدی در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطین، جادهی جرو سالم (1969) توسط عبدالوهاب ال هنیدی و مارها (1970) توسط جلال توآمی که دارای موضوع دراماتیک اجتماعی بود.
تعداد سالنهای نمایش فیلم سینمایی تا پایان سال 1991 میلادی در اردن به 92 سالن افزایش یافت یعنی برای هر 300 اردنی یک صندلی؛ این سالنهای نمایش روزانه 4 فیلم را در سانسهای مختلف روی پرده میبردند که سانس صبح آن به کودکان اختصاص داشت. بر اساس آمارهای موجود نسبت پخش فیلمها در سالنهای سینمای اردن بدین شرح بوده است؛ 40 درصد فیلمهای آمریکایی، 35 درصد فیلمهای مصری و عربی، 20 درصد فیلمهای هندی و دیگر کشورهای آسیایی و 5 درصد فیلمهای ساخته شده توسط کشورهای اروپایی.
در زمینه گسترش فرهنگ سینما دو موسسه کانون سینمایی اردن (تاسیس در سال 1983 میلادی) و کمیته سینما وابسته به موسسه شومان (در سال 1989) با پخش فیلمهایی به صورت هفتگی به معرفی عوامل فیلم و گفتگو پیرامون موضوع آن در حضور تماشاگران میپرداختند و پس از آن نتایج این جلسات به صورت مکتوب در اختیار روزنامههای اردن و دیگر کشورهای عربی برای چاپ ارسال میگردید. برخی از کشورهای عربی هم چون مصر، تونس، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، الجزایر و مغرب فیلمهای تولیدی خود را برای نمایش به این دو موسسه سینمایی میفرستند[۳۵].
در سال 1983 باشگاه سینمایی اردن تاسیس شد که نقش مهمی در طبقه بندی و پخش نمایشهای سینمایی داشت و تلاش زیادی برای گسترش سینما در اردن به انجام رساند. در سال 2003 اردن هیئت فیلم سلطنتی (RFC) (Royal Film Council) را برای تشویق فیلمسازان در کشور و همچنین آموزش فیلم سازان اردنی در هنر ساخت فیلم ارتقاء داد. پیش از این شرکت تعاونی فیلم سازان امان در زمینهی ارتقاء فیلم سازی دیجیتال در کارگاههای رایگان در امان فعالیت داشت. سال 2007 سال بزرگی برای فیلم سازان اردنی بود. در این سال 10 فیلم در اردن ساخته شد که سه فیلم از تولیدات داخلی بود.
در سال 2008 اردن موسسهی هنرهای سینمایی دریای سرخ را تأسیس کرد که پیشنهاد ایجاد یک مدرسه فارغ التحصیلی استادی هنرهای زیبا در این موسسه را ارائه کرد[۳۶].
سینما در آینه ارقام
براساس آخرین دادههای یونسکو که در سال 2009 منتشر شده آمار مربوط به تولید و توزیع و زیر ساخت کشور اردن در زمینه فیلم در تمام موارد صفر درج شده است که ظاهرا به دلیل نبود امار و ارقام معتبر میباشد[۳۷].
جدول شماره 3. آمار مربوط به تولید و توزیع صنعت فیلم سازی در اردن
تعداد تماشاگران سینما
در سال (1 نفر) |
تولید فیلمهای بلند سینمایی | واردات فیلمهای بلند | واردات فیلمهای بلند به نسبت کل فیلمهای تولید شده |
95 - 90 | 95 - 90 | 95 - 90 | 95 - 90 |
0 | 0 | 0 | 0 |
جدول شماره 4. گرایش فرهنگی سینمای اردن
تماشاگران سینما
سالانه به نفر |
تغییر سالانه | تولید فیلمهای بلند | تغییر سالانه | صادرات فیلم | تغییر سالانه | ||||
1980-83 | 90-95 | 80-3/90-5 | - | - | 1980-93 | 90-95 | 80-3/90-5 | ||
438 | 271 | 5/9- | |||||||
جایگاه فیلمهای سینمایی اردن در منطقه و جهان
آغاز ورود سینمای اردن به خارج از مرزهای کشور را میتوان به دهه 60 یعنی پس تشکیل بخش سینما و تلویزیون در سال 65 در وزارت فرهنگ اردن دانست. بخش سینما و تلویزیون وزارت فرهنگ اردن در زمان کار خود 7 فیلم کوتاه سیاه و سفید و 2 فیلم رنگی تولید کرد که یکی از آنها با عنوان اردن به شما خوش آمد میگوید در نمایشگاه بینالمللی نیویورک به نمایش گذاشته شد[۳۹].
در ادامه فعالیتهای سینمایی همزمان با تأسیس تلویزیون اردن در سال 1968 سرعت گرفت. پس از ایجاد این تحول گسترده در سینمای اردن برخی از کارگردانهای این کشور با تولید آثار مخاطب پسند در جشنوارههای خارجی حضور پیدا کرده و جوایزی کسب کردند؛ جلال طعمه از فیلم سازانی بود که فیلم وی به نام الغصن الاخضر (شاخه سبز) در سال 1970 میلادی در بخش فیلمهای کوتاه جشنواره برلین جایزه کسب کرد.
عدنان الرمحی یکی دیگر از کارگردانان اردنی است که بسیاری از فیلمهای او در جشنوارههای بینالمللی موفقیتهایی کسب کردند؛ از جمله فیلم مستند الثوره العربیــه الکبری در سال 1969 در جشنواره بینالمللی فیلمهای مستند در لیپزیگ، فیلم لقاء فی عجلون در سال 1970 میلادی در جشنواره فیلم کوتاه و بلند مسکو و فیلم وادی الاردن در سال 1976 میلادی در جشنواره هفته سبز در برلین به نمایش درآمد. فیلم اخیر وی به عنوان بهترین فیلم تولیدی کشورهای جهان سوم در این جشنواره از سوی هیئت داوران شناخته شد. هم چنین فیلمهایی که بوسیله شرکت تعاونی فیلم سازان تهیه شدند مورد استقبال بینالمللی قرار گرفتند و چندین جایزه کسب کردند.
این شرکت تعاونی به منظور ارتقاء اردن به مکانی که مردم خاورمیانه بطور رایگان بتوانند با همکاری با استعدادترین فیلم سازان جهان فیلم بسازند، تأسیس شده است. هرچند اردن فاقد پشتیبانی خدمات از قبیل استودیوها، آزمایشگاهها و تجهیزات فروش فیلم است، اما به تازگی شماری از مناطق خاورمیانه را که ساخت فیلم در آنها ممکن نیست (مناطقی همچون عراق، افغانستان و فلسطین)، در اردن شبیهسازی کرده است.
افزون بر این اردن کشوری است که سالهاست مکانهای مختلف آن به وسیله فیلم سازان سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرند؛ از جمله فیلمهایی که در اردن ساخته شدهاند ایندیانا جونز(Indiana Jones and the Last Crusade) و آخرین جنگ صلیبی است که در سال 1988 در پترا و فیلم لارنس عربی(Lawrence of Arabia) به کارگردانی دیوید لین(Daivid Lean) که در بیابان وادی روم در سال 1961 ساخته شد. جدیدترین فیلمهایی که در اردن ساخته شدهاند عبارتند از هارت لاکر (The Hurt Locker) به کارگردانی کاترین بیگلو (Kathryn Bigelow)، ریداکتد (Redacted) به کارگردانی برایان دپالما (Brian De Palma) و فیلم اردنی کاپیتان ابورائد.
امروز شاید تاثیرگذارترین فیلم ساز داخلی را فیصل الزوبی بتوان نامید. او در سال 1956 در ایربد متولد شد و مدرک استادی در رشته کارگردانی را از مؤسسات عالی روسیه اخذ کرد. وی تعداد زیادی از مقالات تحقیقی خود را در روزنامه اردنی آل رابی و ال مشرق در موضوعات زیبایی، سینما و درام منتشر کرد. او فیلم نامهها و فیلمهای موفقی را همچون چاملون نوشت و کارگردانی کرد. علیرغم تلاش فراوان بعضی از فیلم سازان سینمای اردن همچنان سینمایی حاشیهای حتی در خاورمیانه به شمار میرود.
وضعیت تولیدات سینمایی دهه اخیر
طبق آمار سال 2013 انجمن سلطنتی فیلم اردن؛ شمار تولیدات سینمایی این کشور، 24 فیلم در سال است که عمدهی آنها کارهای مستند یا فیلمهای کوتاه میباشند. براساس اعلام همین انجمن تعداد سینماروهای اردنی 500 هزار نفر در سال است. در سال 2008 مدرسه هنر و سینمای اردن افتتاح شد که در قالب یک انستیتو فعالیت میکند و به فارغ التحصیلانش مدرک فوق لیسانس میدهد. جشنوارهی فیلم در اردن وجود ندارد اما همین آثار کوتاه سینمای اردن با جدیت در جشنوارههای فیلم کشورهای عربی شرکت میکنند[۴۰].
صنعت فیلمسازی کشور اردن
صنعت فیلمسازی در کشور اردن نسبت به دیگر کشورهای عربی بسیار دیر شکل گرفت. با این همه از سال 1960 بدین سو سرزمین اردن و بهویژه بیابانهای بکر آن محل فیلمبرداری برخی از نامدارترین ساختههای بلند سینمایی هستند. اردن توانسته موقعیت خود را به عنوان مکانی برجسته برای فیلمبرداری طیف وسیعی از آثار سینمایی برجسته کند از صحنههای صحرا در فیلم لورنس عربستان اثر عمر شریف تا صحنههای صخرههای سنگی در فیلم مریخی با بازی مت دیمون در اردن فیلمبرداری شده است. اگرچه صنعت فیلمسازی اردن هنوز در مراحل ابتدایی است، اما این فرصت را برای فیلمسازان داخلی خود فراهم میکند تا همگام با تحولات جهانی این صنعت پیش بروند و جایگاه امیدوار کنندهای در منطقه پیدا کنند. شهرت اردن به عنوان یک مقصد جذاب برای تولید فیلم و تلویزیون به لطف مشارکت برجسته آن در بسیاری از آثار محلی و منطقهای به وجود آمده است. اولین فیلم ساخته شده در اردن فیلم صراع فی جرش - و اصف الشیخ است که در سال 1957 ساخته شد.
با تأسیس هیئت فیلم سلطنتی اردن در سال 2003 با هدف افزایش تولید فیلمهای داخلی و خارجی در اردن صنعت فیلمسازی این کشور در چهارچوب رسمی خود قرار گرفت. در سال 2007 امین مطالقا فیلم کاپیتان ابورائد را ساخت که 50 سال پس از فیلم مبارزه در جرش به عنوان فیلم سینمایی مستقلی به شمار میرود. این اثر سینمایی در حال و هوای رمانتیک خود فیلمی موفق بوده و جزو معدود محصولات کشور اردن محسوب میشود. این فیلم اولین اثری است که در کشور اردن در استودیو فیلم سلطنتی اردن ساخته شده و تبلیغات زیادی برای آن صورت گرفته و در جشنوارههایی چون دبی و سوریه شرکت کرده است.
امین مطالقا علاقه داشت که فیلمش در آمریکا به اکران عمومی در بیاید و در رده فیلمهایی چون بتمن مخاطب خود را پیدا کند، اما برای آمریکاییها یک فیلم بیگانه است. وی مایل بود که عکس العمل مخاطب را نسبت به این فیلم در خارج از مرزها ببینند. این کارگردان از نوجوانی در آمریکا درس خوانده و کاملاً از این کشور تاثیر گرفته است.
صندوق حمایت از فیلم اردن با هدف حمایت از فیلمسازان و سازندگان برنامههای تلویزیونی توسعه پتانسیلهای موجود در این صنعت و پایداری آن در سال 2011 تاسیس شد. این صندوق در زمینه فیلمهای داستانی و مستندهای بلند در مراحل تولید و پس از تولید و همچنین فیلمهای کوتاه انیمیشن و مجموعههای تلویزیونی حمایتهای مالی انجام میدهند. یکی از اهداف اصلی این صندوق تشویق به جذب سرمایهگذاری خارجی و تولیدات مشترک با کشورهای عربی میباشد. این صندوق شاهد تحرکات بیسابقهای در زمینه توسعه، تحقیق و تولید پروژههای سینمایی و تلویزیونی اردن بود که در سالهای 2018 و 2019 مورد حمایت قرار گرفتند و بخش عمده آنها انجام شده است. کمکهای مالی ارائه شده توسط این صندوق در سال 2018 بالغ بر 233.000 دینار اردن بود که 13 پروژه سینمایی از آن بهرهمند شدند.
هیئت منصفه این صندوق متشکل از اعضای حرفهای کلیه پروژههای ارسال شده به صندوق را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد و در نهایت پروژههای انتخاب شده از این حمایتهای مالی برخوردار میشوند. در ادامه به فیلمهایی که در اردن فیلمبرداری شده اشاره میشود:
جدول شماره 5. فیلم های ساخته شده در اردن
سال ساخت | نام فیلم | کارگردان | کشور سازنده |
2014 | راه کفتار
حمله ببر دو کیلو |
بول غروس
ایزابیل استیفر سایمون دیکسون برافو کاجاکی |
کانادا
آلمان ایرلند |
2015 | مردان ایکس
جنگ زیر سایه دیدار ای پرواز پرنده داستان جنگ ستارگان راهب و اهریمن سلول |
برایان سینجر
توبیاس لیند هولم باباک انفاری امین مطالقــۀ هانی ابو سعید جاریث ادواردز د نیکولای دوستای ماجد الانصاری |
آمریکا
دانمارک امارات متحده آمریکا-اردن فلسطین آمریکا لهستان |
2016 | قلعــۀ رمل
لیلی م پترا: دروازه زمان راههای المپیک |
فیرناندو کویمبرا
مایک دی یونج اسامــۀ ابولبن رامازان ناناییف |
ایالات متحده آمریکا
هلند مصر ایالات متحده آمریکا |
2017 | برادران
ظهور تمام پولهای دنیا پگاه شب |
هانرو سیمیتزمان
کزافییــۀ جیانولی ریدلی اسکوت ناجی سلامــۀ |
هلند
فرانسه آمریکا اردن |
2018 | میترا
دانیال شیحانــۀ دیون |
کوه مدیری
نایلز اوبلیف خالد الحجر دنیس فیلنوف |
هلند-آلمان
دانمارک سعودی عربی ایالات متحده آمریکا |
2019 | شادی
کوچهها ساره غزۀ مونامور عبور از صحرا دختران عبدالرحمن |
دارین سلام
باسل غندور محمد دیاب عرب وطرزان هادزی الکساندر زید ابو حمدان |
اردن
اردن اردن فلسطین صربستان اردن |
2020 | زن مرده
مذاکرات روزگار بز |
کاردی کوسار
یم سون – ری بلیسی توماس |
استونی
کره جنوبی هند |
وضعیت و انواع صنایع دستی
دیدار از اردن بدون مشاهده صنایع دستی آن لطف چندانی ندارد. ساخت صنایع دستی سنتی اردن از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. این صنایع دستی از زمانی که اردنیها نیازهای خانگی خود را با بافتن زیرانداز و ساخت بشقابهای سفالین و ظروف آشپزخانه برطرف میکردند بین آنها رایج بوده است. آمیختگی فرهنگی تصورات اسلامی و عربی به نحو موثری در صنایع دستی هم چون لیوانهای زیبا و دست ساز، ظروف سفالین، زنبیلها و فرشهای بافته شده و خیاطیهای بدیع و نفیس جلوهگری میکند. از صنایع دستی کوچک و ظریف نیز میتوان به بطریهای شنی تزئین شده، مجسمههای خوش تراش و جواهرات نقره کمنظیر اشاره کرد.
در خلال قرن گذشته صنایع دستی اردنیها از مهارت و سلایق سنتهای فرهنگی دیگر بهرههای فراوانی برده است. فلسطینیهایی که در سالهای 1948 و 1967 مجبور به ترک سرزمین خود شدند، میراث هنری خود را همراه خویش به اردن آوردند که مشابه همان اتفاق فرهنگی بود که با ورود قرقیزها و آمریکاییها به اردن در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 رخ داد. چنان که ذکر شد صنایع دستی اردن از فرهنگهای مختلف الهام گرفته است؛ صنایع دستی بادیهنشینها دربرگیرنده وسایل ضروری زندگی هم چون زیراندازها و چادرهای دست ساز، زیور آلات نقره و خیاطیهایی است که نشان دهندهی وابستگیها و شأن و مقام قبیله است.
هنرهای تزئینی که امثال آنها را میتوان در موزائیکها و سنگتراشههای یافت شده در مکانهای باستان شناسی دید خود بیانگر هنر مردمان این سرزمین است. موزائیکها یکی از شاخههای مهم میراث صنایع دستی اردن به شمار میروند موقعیت جغرافیایی کشور اردن امکان دسترسی هنرمندان این خطه را به تمام سنگهای رنگی از سنگهای آتش فشانی سیاه تا گرانیتهای سفید مهیا ساخته است.
یکی از قدیمیترین صنایع دستی در اردن سفالگری است که به دلیل میراث فرهنگی غنی شامل تمام ادوار ساخت سفال میشود. قدیمیترین تکههای سفالی که در اردن پیدا شده مربوط به قرن دوم و سوم هجری میباشد. شواهد نشان میدهد که آنها در جراش ساخته شده است. این هنر در زمان ایوبیها و ممالیک رواج زیادی داشته است. آنها از این هنر برای ساخت ظروف سفالی، ظرف آب و غذا استفاده میکردند. این ظروف با نقاشیهای هندسی و خطی و ستارههای مختلف تزیین میشدند. نمونههایی از این ظروف در عجلون، کرک، حسبان و ذیبان یافت شده است. این هنر تا به امروز همچنان وجود دارد. هنرهای دستی دیگری از جمله کندهکاری روی چوب، معرق کاری، مکرومه کاری، ساخت شیشهای رنگی و ساخت ابزار و ادوات کشاورزی سنتی همچنان در اردن موجود است[۴۱].
امروزه روشهای سنتی و طراحیهای جدید در تمامی کارگاههای محلی در سراسر اردن دیدهمیشود [۴۲]. گلدوزی و قلاب بافی همچون جواهرات بیانگر شأن اشخاص در اردن بوده است. همچنین وابستگیهای منطقهای و قبیلهای بوسیله طرحها و نقشهای بافت شده به نمایش درمیآمدند[۴۳]. این هنر در اردن بسیار رایج است؛ به طوریکه زنان لباسهای خود را با گلدوزیهای ابریشمی از اشکال هندسی، گیاهی یا حیوانی که به یک مرجع دینی ارتباط داشته باشد تزیین میکنند. هر طرح دارای نام و مناسبت خاصی است و با رنگهای آن موضوع ارتباط تنگاتنگی دارد و هر مرحله از زندگی انسان در این گلدوزیها، رنگ خاصی دارد. امروزه بسیاری از این دست بافتهها در فروشگاهها در دسترس هستند. با این وجود اغلب زنان ترجیح میدهند که این صنایع هنری را با دستان خود خلق کنند. نمونهای از این هنر لباس سنتی مدرقای مشکی رنگ است که در قسمت پائین قلاب بافی شده است و بسیار جذاب و زیبا به نظر میرسد[۴۴].
از دیگر صنایع دستی اردن باید جواهر کاری و بافندگی را نام برد. نساجی و بافندگی از قدیم الایام در شهرها و روستاهای اردن وجود داشته و مردم انواع فرش و پارچه را از جنس پشم و ... می بافتند. شهر مادبا و کرک بهاین صنایع دستی مشهور است[۴۵]. بافندگی که بیشتر در بین بادیهنشینها رواج دارد، یکی از مهارتهای بازمانده از سنتهای قدیمی است. اغلب موی بز مواد اولیه بافندگان را تامین میکند که در نهایت به چادرها و سایر موارد مورد نیاز زندگی بادیهنشینی تبدیل میشود. منطقه بلقاء با ریسندگی پشم و روستای باعون در عجلون نقش مهمی در صنعت ریسندگی پشم ایفا میکنند. منطقه کرک و روستاهایش نیز به هنر بافندگی مشهور هستند. جواهرکاری نیز همزمان با اولین جوامع ما قبل تاریخ پا به عرصهی زندگی مردم گذاشت و به نماد فرهنگی و قبیلهای مردم تبدیل شد[۴۶].
حصیربافی از دیگر هنرهای سنتی اردن است؛ در گذشته، نوعی از حصیر به نام کرک یا کرکر وجود داشت که از رشتههایی از گیاهان بافته و با رنگهای زیبایی، رنگ آمیزی میشد وجود داشت. پارچههای کتانی و نخی رنگآمیزی شده با رنگهای مختلف و حصیرهای کرک در همه جای دنیا بسیار متمایز و محبوب به شمار می رفتند[۴۷].
سبد بافی از هنرهای سنتی است که هنوز در برخی نقاط اردن رایج است. در اطراف رود اردن که نی میروید، از چوب نی در شکل و اندازههای مختلف برای میوه، سبزی و ظرف نگهداری حبوبات، سبد و همچنین کندوهای عسل و صندوقهای هدیه میساختند. اردنیها از برگهای پهن درخت موز که رنگ زیبایی دارد طنابهایی برای ساخت ظرفها و سبدهای متنوع در شکل واندازه گوناگون تهیه میکردند. در نواحی شمال و دشتهای جنوب اردن هرساله گندم وجو کاشته میشد. زنان این مناطق نیز پس از برداشت محصول، ساقه گندم و جو را خشک میکردند و در فصل زمستان که فرصت بیشتری داشتند با استفاده از این ساقهها ظرفها، سبدها و زنبیلهای زیبایی برای استفاده در زندگی روزمره میبافتند[۴۸].
فرشبافی در منطقه شام (متشکل از اردن، سوریه، لبنان) از قدیمیترین صنایع دستی است. قبل از اختراع دستگاه بافندگی، انسانهای باستان رشتهها را به درخت می بستند و برای حفظ یکپارچگی آن، در پایین نخها وزنه می گذاشتند با اختراع دستگاه بافندگی، این صنعت توسعه یافت و از قدرت و زیبایی فوق العادهای برخوردار شد. این صنعت در کرک و شوبک بسیار شناخته شده بود. اکنون فرشها، به تابلوهای هنری فوق العادهای در طرحها، رنگها و خوشنویسی تبدیل شدهاند. نقره کاری از جمله هنرهایی ست که زنان روستا و بادیه برای تزیین لباسهای خود و ساخت دستبند، گردن بند، انگشتر و گوشواره به کار میبرند. در این هنر از سنگهای قیمتی مانند عقیق، مرجان و عنبر برای تزیین استفاده میشود[۴۹]. تزیین شیشه نیز از گذشته از هنرهای دستی در اردن به شمار می آمد که در آن از رنگهای شن و ماسههای طبیعی استفاده میکردند. شن و ماسههای وادی رم، پترا و عقبه دارای رنگهای طبیعی زیبایی است. صدفهای دریایی نیز برای تزیین بخشی از صنایع دستی در اردن کاربرد دارد. انواع صدف و مرجان از آبهای خلیج عقبه استخراج و در تزیین به کار برده میشود[۵۰]. هنر شمشیرسازی و سلاحهای سنتی در منطقه کرک و موته چندان مشهور بود که شمشیرهای اشراف موته را در سراسر بلاد شام میشناختند. این صنعت هنوز هم وجود دارد و شمشیرها و خنجرها را به صورت برجسته تزیین میکنند[۵۱].
در نهایت میتوان از هنر سنگ تراشی نام برد که بدون شک با نام اردنیها شناخته میشود، زیرا آنها سنگ تراشان ماهری بودند که رنگ و لعاب جدیدی به سنگها میبخشیدند. چنان که صخرههای وادی موسی را ساختند و شهر پتراء را در دل سنگ حفر نمودند[۵۲]. خانوادهی هاشمی برای حفظ و نگه داری صنایع دستی سنتی اردن، موسسات، دانشگاهها و برنامههایی برای مدارس ابتدایی تدارک دیده و از این طریق هنرمندان این رشتهها را تشویق میکند و مورد حمایت قرار میدهند. شهر مرکزی مادبا، بهشتی برای کارآموزان هنرهای دستی و علاقه مندان به صنایع دستی اردن است. مردان و زنان پا به پای هم در این زمینه تلاش میکنند[۵۳].
معماری (سبک، ادوار و ویژگیها)
معماری، هنر و صنایع دستی اردن همانند پلهایی هستند که ما را با تاریخ مذهب و تفاوتهای نژادی و قبیلهای این سرزمین مرتبط میسازند. معماری اردن میراث با ارزشی است که از روزگار باستان به یادگار مانده و طراحیها و اشکال معماری در دورانهای پس از خود را سمت و سویی خاص بخشیده است[۵۴].
شاید بهتر باشد معماری در اردن را با معماری بادیهنشینها آغاز کنیم؛ چادرهای عشایری تجلی معماری باستانی نه تنها در اردن بلکه در تمام مناطق از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی هستند. بادیهنشینها خانههای خود را بیت شعر (به معنای خانههایی از مو است) مینامیدند تا این خانهها با خانههای دائم روستاییان اشتباه گرفته نشود. چادرهایی که به وسیلهی بادیهنشینان اردن مورد استفاده قرار می گیرد مانند چادرهایی است که در شبه جزیرهی عربستان، قسمتی از ایران، ترکیه و مصر یافت میشود با این تفاوت که اشکال و حتی گاهی مواد تشکیل دهندهی آنها با توجه به مکانهای مختلف متفاوت است. در اردن این چادرها از موی بز ساخته میشود که باعث گرم شدن و نفوذ ناپذیری آنها در برابر آب میشود. این چادرها با نخهای ریسته شدهی 60 تا 80 سانتیمتری ساخته میشوند. اسکلت اصلی این سازه با میخهای چوبی که خلال نامیده میشوند به همدیگر محکم میشوند. چادرهای بادیهنشینها دارای ابعاد مختلفی است[۵۵].
قدمت معماری خانههای روستایی به زمان اولین خانههای ساخته شده در دوران نوسنگی (8000 سال قبل از میلاد) بازمیگردد. بعضی از قدیمیترین و مهمترین اماکن در خاورمیانه در مناطقی از اردن همچون پترا، عین الغزه و جریکو واقع شدهاند. این مکانها اغلب از سنگ ساخته شدهاند که از استحکام بهتری برخوردارست. اغلب خانههای متداول و سنتی روستایی مستطیلی شکلاند و به ندرت میتوان پنجرهای در آنها مشاهده کرد. این خانهها به اتاقی برای اهل خانواده و اتاقی دیگر برای میهمانها تقسیم شده است امروزه خانههای روستایی بیشتر با سیمان ساخته میشود زیرا سیمان ارزانتر و ساخت آن راحتتر است، اما در اختلاف دمای شدید تابستان و زمستان همانند سنگ بادوام نیست[۵۶].
در حالی که بسیاری از شهرهای اردن دارای اصالت باستانی هستند، امروزه قابل توجهترین میراث معماری به جای مانده از اواخر دوران عثمانیهاست. متاسفانه بسیاری از این سازههای به جای مانده از دوران عثمانی تخریب شدهاند و به جای آنها ساختمانهایی نو که اغلب هتل یا مراکز تفریحیاند، بنا شده است. معماری شهری معاصر در اردن محدودیتهای استفاده از سنگ را تا حد زیادی برطرف کرده است. معماران اردنی از سنگ آهک به عنوان ماده اصلی ساختمان بهره می برند. ظاهر سنگی ساختمانها در امان و سایر شهرهای اردن جلوه دلپذیری به نمایش گذاردهاند[۵۷]. با شروع دهه 1970، بخصوص در امان، ساختمان سازی بسیار رونق پیدا کرد و بسیاری از افراد در طبقه متوسط خواهان ساختمانهایی با طراحیهای بهتر بودند. ساختمانهایی که به تازگی ساخته میشوند تلفیقی از سنگ و سیمان است که امکان ساخت بناهایی بسیار بزرگ تر از ساختمانهای سنگی را فراهم میآورد[۵۸].
از دیگر نمونههای معماری در اردن، معماری چرکسها و چچنیهاست که در نیمه دوم قرن نوزدهم و به دنبال شکست رهبرشان شیخ شمیل به اردن مهاجرت کردند. تعداد اندکی از ساختمانهایی که به روش چرکسها ساخته شدهاند هنوز هم در مناطق قدیمی شهرهای جراش و وادی السیر یافت میشوند. ویژگیهای اصلی این ساختمانها را میتوان سقفهای سفالی و بکارگیری چوب در آنها برشمرد[۵۹].
هنرهای تجسمی (مجسمه سازی و نقاشی)
کشور اردن در طول تاریخ تمدنهای متنوعی به خود دیده و تحولات فراوانی را شاهد بوده است؛ تمدنهای مصر، سومر، بابل، آشور، فارس، روم، یونان که تاثیرات ژرفی بر این منطقه گذاشتهاند[۶۰]. تمدنهای مختلفی که تا اعماق تاریخ انسان در زمین ریشه دارند. آثار این تمدنها در مناطق مختلف کشور اردن یافت میشود و قدمت برخی از این میراث قدیم به هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد[۶۱].
در عملیات کاوشی که در اطراف پایتخت- امان- در منطقه عین الغزال صورت گرفته، مجسمههای فراوانی کشف شده که مربوط به عصر سنگ است. این مجسمهها در زمانی ساخته شدهاند که انسان ابزار هنر را نمیشناخت؛ باستان شناسان آمریکایی و اردنی و انگلیسی تاکید میکنند که تاریخ ساخت این آثار به 7 یا 8 هزار سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. پروفسور رالف سولیکی استاد دانشگاه کلمبیا معتقد است که مجسمهها و تصاویری که بر روی دیوار غارهای اردن حکاکی شده، بزرگترین مجموعه آثار از نظر حجم در منطقه خاورمیانه است. این آثار با گذشت قرنها، به خوبی در دل زمین حفظ شدهاند[۶۲].
قدیمیترین مجسمههایی که در اردن کشف شده مربوط به دوره نتوفی است. این مجسمهها از لحاظ شکل و مواد به کار رفته و اسلوب هنریشان ارزش بالایی دارند. تشابه زیادی بین مجسمههای کشف شده در اردن، فلسطین، سوریه، ترکیه و عراق وجود دارد که نشان دهنده روابط معنادار میان این دولتهاست[۶۳]. قلعهها و قصرهایی که در اطراف صحرا و در مناطق کوهستانی در شمال و جنوب اردن وجود دارند بیانگر هنرهای معماری و مجسمه سازی نبطیان است و از مهمترین منابع هنرهای تجسمی اردن به شمار میروند[۶۴].
شهر پترا شهری سنگی است که نبطیان آن را در دل کوه تراشیدهاند. زبان نبطیان عربی و خط آنها خط آرامی بود. طرحها و نقشهای زیادی به زبان آرامی نبطی در مناطق مختلف اردن کشف شده است[۶۵]. تاثیرات اقوام بین النهرین و مصر و روم و سوریه در ساخت شهر پترا آشکار است[۶۶].
نقاشیهای حکاکی شده بر روی دیوار غارها و سنگها که در اردن کشف میشوند، هوش و ذکاوت مردم دوران قدیم را نشان میدهند؛ آثار هنری مربوط به 350 سال قبل از میلاد مسیح که بر دیوار برخی خانهها یافت شده است[۶۷]. تحقیقی توسط دانشگاه یرموک انجام شده که نشان میدهد روستانشینانی که کشاورزی میکردند هنرمندان قابلی بودهاند؛ این امر از خلال نقاشیهایی که بر روی دیوارها کشیده شده و برخی ابزارهایی که به شکل زیبایی تزیین شدهاند فهمیده میشود. مجسمههای به جا مانده از دوران کشاورزی در اردن بهترین دلیل بر حس و ذوق هنری و قدرت ابداع آنهاست[۶۸]. گری رولفسون باستان شناسی که در عملیات کاوش این غارها فعالیت کرده، معتقد است که اشکالی که برروی سنگها کشیده میشدند غالبا دارای گردنهای بلند و درشتهیکل بودند[۶۹].
هنر سفالگری نیز از قدیم الایام در اردن وجود داشته است و همواره آن را با ابزارهای مختلف تزیین میکردند[۷۰]. هنرهای تجسمی همواره در عصرهای مختلف تاریخ اردن وجود داشته است. ریشهی هنرهای تجسمی که امروزه می بینیم در هزاران سال قبل یافت میشود[۷۱]. همچنین میراث اسلامی بسیاری در صحراهای اردن به ویژه در بلقا و امان و مادبا و قسطل و ام الولید یافت شده؛ قصرهای مربوط به عصر اموی که در اطراف بیابان و صحراها کشف شده و مهمترین آنها قصر المشتی، الموقر، الحرانه، قصیر عمره، حمام الصراح، قصر طوبــه و قصر حلابات است[۷۲].
نقاشیهای موجود بر دیوارهای قصیر عمره بخشهای مختلف زندگی در عهد اموی را به تصویر کشیدهاند. بخشهایی که ممکن است کمتر در کتابها از آنها سخنی به میان آمده باشد. برخی از این نقاشیها دارای معانی رمزی است و به آسانی نمیتوان پی به مفهوم آنها برد[۷۳]. این نقاشیها و آثار علاوه بر این قصر، در بخشهای دیگر اردن نیز به چشم میخورد[۷۴].
این آثار بخش مهمی از میراث تمدنی اردن را تشکیل میدهند. متاسفانه هماکنون هنرمندان تجسمی اردن از برخی کشورهای عربی عقب ماندهاند. که نتیجهی عدم توجه کافی به حرکت هنرهای تجسمی معاصر است و باید توجهات زیادی از سوی سازمانهای مختلف و به ویژه وزارت فرهنگ به این امر صورت گیرد[۷۵]. هنر تجسمی معاصر در اردن پیش از تاسیس حکومت شرق اردن، جز از سوی برخی هنرمندانی که با هیئتهای مختلف به اردن میآمدند. به شکل جدی مورد توجه قرار نمیگرفت که بیشتر در نقاشی انعکاس دارد[۷۶].
این هنرمندان به کشیدن مناظر طبیعت بر روی تابلوهای هنری مشغول میشدند. یکی از این هنرمندان دافید روبرتس هنرمند مشهور انگلیسی است که در سال 1796 در اسکاتلند به دنیا آمد. برخی از آثار این هنرمند در کلیساها نصب شده است[۷۷]. در زمانی که حکومت شرق اردن تاسیس شد دو هنرمند در اردن زندگی میکردند؛ ضیاء الدین سلیمان هنرمند ترکیهای که ملک عبدالله او را تشویق به ماندن در امان کرد. وی در شهر سلط فوت کرد و در همان جا دفن شد. وی تابلوهای بسیاری از بخشهای مختلف زندگی اردنی و مناظر طبیعی آن وقت کشیده است. وی در سال 1938 نمایشگاهی از آثار خود را در هتل فیلادلفیا در امان برپا کرد[۷۸].
هنرمند دوم عمر انسی هنرمند لبنانی که به کشیدن تابلوهایی از درختان خرما و صحراها و زندگی بدوی مردم پرداخت و به مدت پنج سال در امان ماند؛ تابلوهای متعددی از مناظر طبیعی اردن از او به جا مانده است. وی در استفاده از آبرنگ بسیار ماهر بود. این هنرمند به عشق به طبیعت مشهور است[۷۹]. این دو هنرمند از اولین هنرمندانی هستند که آغازگر حرکت هنرهای تجسمی در عصر معاصر در اردن بودند. پس از آنها هنرمندان دیگری مانند سامی نعمت، حلمی حمید، یعقوب السکر، محمد کردعلی و آنتون باسیل به اردن آمدند[۸۰].
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران هنرهای تجسمی در اردن به گونهای جدی از اوایل دهه شصت میلادی و همزمان با فارغ التحصیل شدن تعدادی از هنرمندان از دانشگاهها و آکادمیهای اردن آغاز شده است؛ هنرمندانی چون رفیق الحلام، احمد نعواش، مهنا الدره، کمال بلاطه و الامیره وجدان علی که به شکل گسترده و مداومی به هنرهای تجسمی میپرداختند. با این وجود در تاریخ هنرهای زیبای اردن نام جمال بدران به عنوان فارغ التحصیل این رشته در سال 1937 از دانشگاه قاهره میدرخشد. وی متخصص در هنرهای خط و نقش و نگارهای عربی بود[۸۱]. گرچه در دهه پنجاه میلادی هم فعالیتهایی در هنرهای تجسمی اردن با سازماندهی برخی نمایشگاهها در اماکن عمومی و مدارس انجام گرفت و این دهه را میتوان آغازی برای دهه بعدی و تداوم هنرهای تجسمی در این کشور دانست[۸۲]. به عنوان مثال در اوایل دههی پنجاه اولین نمایشگاه هنری گروهی در امان برپا شد که در آن دستاوردهای هنرمندانی مانند احسان ادلبی، رفیق لحام و مهناالدره به نمایش گذاشتهشد[۸۳].
در دهه شصت به شکلی بیسابقه نمایشگاههای انفرادی و دسته جمعی پیرامون هنرهای تجسمی افزایش یافت تا جایی که در سال 1961 انجمنی به نام انجمن هنر و ادبیات و مجمع نقاشی و پیکرتراشهای اردنی در امان به وجود آمد و نمایشگاهی با حضور 500 تابلوی هنری با رنگ روغن، آبرنگ، ذغالی و سربی در فرمانداری این شهر برگزار شد[۸۴]. پس از آن پادشاه اردن طی دستوری در سال 1966 اداره فرهنگ و هنر را تاسیس کرد که بسیاری از هنرمندان هنرهای تجسمی اردن همچون مهنا الدره، رفیق اللحام، سامیه الزرو و محمود طه در افتتاحیه آن حضور داشتند[۸۵].
در سال 1970 میلادی موسسه هنرهای زیبا وابسته به حکومت پادشاهی اردن تاسیس شد و پس از آن مرکز هنرهای زیبا وابسته به اداره فرهنگ و هنر این کشور بوجود آمد[۸۶]. این موسسه که در سال 1972 در امان تاسیس شد، تابع اداره فرهنگ و هنر بود و اکنون نام آن به مرکز هنرهای زیبا تغییر کرده است. برخی از هنرمندان آن عبارتند از: یوسف حسینی، نبیل شحادت، مامون ظبیان، ماریا ابوریشه[۸۷]. از نتایج تاسیس این موسسه و مرکز نرخ فزایندهی نمایشگاههای هنری بود که به ایجاد گروههایی رقابتی انجامید؛ گروه لاستودیو، گروه الاربعه، گروه اخناتون، که در نهایت بهایجاد انجمن هنرمندان هنرهای تجسمی در سال 1978 منجر شد[۸۸]. موسسات دیگری نیز در عرصه هنرهای تجسمی بوجود آمدند از جمله انجمن هنرمندان تجسمی؛ این انجمن در سال 1977 در امان با کمک وزارت فرهنگ و جوانان تاسیس شد و همچنین تاکنون نمایشگاههای فراوانی برپا کرده و تفاهم نامههای همکاری با عراق به امضا رسانده است[۸۹]. همچنین ادارهی هنرهای زیبا در دانشگاه یرموک: که در سال1980-1981 تاسیس شد و شامل هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی میباشد[۹۰]. و در نهایت موزه ملی هنرهای زیبا: که در سال 1979 تاسیس شد و اهداف آن عبارتند از:
- توجه و اهتمام به حرکت هنرهای تجسمی در اردن و کشورهای عربی و کشورهای جهان سوم؛
- نشر و ترجمهی کتاب و انجام پژوهش و تحقیقات در ابعاد مختلف تمدن و هنر و فرهنگ عربی و اسلامی؛
- برپایی نمایشگاه برای شناساندن هنر اردنی و عربی و اسلامی؛
- حمایت مادی و معنوی از هنرمندان اردنی و کمک به آنها در زمینهی برپایی نمایشگاه در داخل و خارج از اردن[۹۱].
در دهه هشتاد میلادی جنبشی تازه در زمینه هنرهای تجسمی اردن به وجود آمد به گونهای که بسیاری از هنرمندان اردنی در نمایشگاههای کشورهای عربی و غیر عربی حضور یافته و به جوایزی دستیافتند[۹۲]. در این دهه هنرمندان زن هم در جنبش هنرهای تجسمی اردن تاثیر مناسبی بهجایگذاشتند. بسیاری از زنان هنرمند اردنی از مدرسه فخر النساء فارغ التحصیل شدند و به صحنه هنری این کشور پیوستند؛ مشهورترین آنها هند ناصر، اوفیمیا رزق، سهی شومان، ژانت جنبلاط هستند[۹۳].
وزارت فرهنگ اردن با حمایت مادی و معنوی از هنرمندان این کشور نقش مناسبی در رشد و شکوفایی هنرهای تجسمی داشته است[۹۴]. این وزارت خانه از اوایل دهه نود میلادی با تاسیس گالریهای متعدد تاثیر چشمگیری بر رشد هنرهای تجسمی داشته است؛ تاسیس گالری عالیه، گالری الفینیق، گالری جایا، رواق البلقاء و گالری وابسته به بانک مسکن و شهرسازی از اقدامات چند ساله اخیر وزارت فرهنگ اردن است[۹۵]. هنرمندانی که به هنرهای تجسمی و زیبا در اردن پرداختند، اغلب به سوی پیکرتراشی، سفالگری، خطاطی، کاریکاتور، خلق پوستر، تصویرگری و نقاشی تمایل دارند و مکاتب سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و کوبیسم را بیشتر می پسندند.
مشهورترین هنرمندان هنرهای زیبا و تجسمی اردن در زمینههای مختلف بهاین شرحند: در هنر سفالگری، محمود طه در راس همه هنرمندان اردنی قرار گرفته و پس از او از عصام نصیرات، حازم الزعبی، محمد سماره، اسمهان الجمل، مارگارت تادرس، محمد شعبان و محمد السید میتوان نام برد[۹۶]. در زمینه پیکرتراشی و مجسمه سازی منی السعودی از مهمترین هنرمندان اردنی است؛ یکی از آثار وی در مرکز جهان عربِ پاریس قرار دارد. همچنین کرام النمری را میتوان پیشگام هنر مجسمه سازی در اردن نامید. اکنون یکی از آثار وی از جنس آهن و مس در مقابل مسجد جمعه این کشور نصب شده است[۹۷]. پس از آنها محمد عیسی، سامر الطباع، سامیه الزرو، عبدالرحمن المصری و محمد سماره نقشآفرینهای هنر مجسمه سازی و پیکرتراشی اردن میباشند.[۹۸] محمود طه را میتوان از مشاهیر هنر خطاطی اردن به شمار آورد؛ وی، پیش از فراغ از تحصیل از دانشگاه بغداد، سالها شاگرد خطاط مشهور محمدهاشم البغدادی بوده است[۹۹].
در خلق کاریکاتورهای ماندگار نیز رباح الصغیر از پیشگامان این هنر در اردن است. توفیق السید، جلال الرفاعی، محمود صادق، زکی شقفه، سمیح حسنی، عدنان یحیی هم از دیگر کاریکاتوریستهایی هستند که آثار خود را در روزنامهها و مجلات این کشور به چاپ میرسانند[۱۰۰]. رباح الصغیر با تألیف آثار نقادانه در اواسط دهه شصت و پس از او محمد ابوزریق،عبدالرئوف شمعون،احمد الکوامله، جورح الصانع، محمد الجالوس و ابراهیم النجار ابوالرب - که با کسب مدرک دکتری در هنر اسلامی، برای اولین بار نام اردن را در جهان عرب پرآوازه کرد - با انتشار کتابهایی پیرامون هنرهای تجسمی اردن، این هنر را در سراسر جهان عرب گسترش دادند[۱۰۱].
در همین راستا سهیل بشارات تالیف آثاری به زبان انگلیسی هنرهای اردنی را به خارج از مرزهای این کشور گسترش داد. توفیق السید، غسان مفاضلــه، حکم غانم و ولید سلیمان نیز راه وی را ادامه دادند[۱۰۲][۱۰۳].
نیز نگاه کنید به
هنر سنگال؛ هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر تایلند؛ هنر زیمبابوه؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان؛ هنر گرجستان؛ هنر تاجیکستان؛ هنر بنگلادش؛ هنر قزاقستان؛ هنر سریلانکا؛ هنر آرژانتین
کتابشناسی
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن
- ↑ برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
- ↑ برگرفته از https://en.wikipedia.org/
- ↑ برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
- ↑ برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
- ↑ برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن.
- ↑ برگرفته از https://en.wikipedia.org/
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 109
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 110
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111 , 112
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 114
- ↑ برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
- ↑ برگرفته از https://en.wikipedia.org/
- ↑ فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 577
- ↑ World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2013 p.384
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 7
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 9
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص29 تا32
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
- ↑ برگرفته از http://en.wikipedia.org/wiki/Cinema_of_Jordan
- ↑ فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568
- ↑ فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568
- ↑ World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2009, P. 344
- ↑ همشهری آنلاین، مهدی تهرانی، 2014
- ↑ برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/
- ↑ برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
- ↑ برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
- ↑ برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93
- ↑ برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
- ↑ برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/
- ↑ المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، ص. 361-378
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 95
- ↑ برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/
- ↑ المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، 361-378
- ↑ برگرفته از سایت نمناک https://namnak.com/
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55 , 56
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 57
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 60
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 61
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 63
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 32
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 19
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 21
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 26
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 30
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 35
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 37
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 43
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 54
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 67
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 68
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 55
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 82
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 83
- ↑ صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 84
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
- ↑ المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
- ↑ لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)