هنر اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
[[پرونده:هنر اردن.jpg|بندانگشتی|323x323پیکسل|نقاشی دیواری در قصیر امره همام (حمام)، نمونه ای از هنر اموی از اردن، قرن هشتم(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/wiki/Jordanian_art]]
 هنر به رغم آنچه به خطا مي گويند تاثير اندکي در زندگي انسان دارد، به اعتقاد بسياري غذاي روح آدمي است. هنر است كه زواياي پنهان و مبدع انسان را متجلي مي كند و روح را فعال و پُرنشاط مي كند. هنر، انسان را با وجود تضادها و تناسخ هاي موجود بر پهنه زمين اميدوار مي کند و به دنبال زيبايي مي كشاند.
هنر اردن شامل [[تاریخ هنر اردن]]؛ [[مشاهیر هنری اردن]]؛ [[موسیقی در اردن]]؛ [[تئاتر و هنرهای نمایشی اردن]]؛ [[سینمای اردن]]؛ [[صنایع دستی در اردن]]؛ [[معماری در اردن]] و [[هنرهای تجسمی اردن]] است که در ذیل شرح داده شده است:


   كافي است گشت و گذاري در [[اردن]] از البترا تا جرش و از قصر حلابات تا ضريح صحابــة در اغوار و قصر هشام در اريحا داشته باشيد تا زيبايي هاي معماري گذشتگان را در تمدن عربي اسلامي اردن مشاهده کنيد.(1)
هنر به رغم آنچه به خطا می‌گویند تاثیر‌ اندکی در زندگی انسان دارد، به اعتقاد بسیاری غذای روح آدمی ‌است. هنر است که زوایای پنهان و مبدع انسان را متجلی می‌کند و روح را فعال و پُرنشاط می‌کند. هنر، انسان را با وجود تضادها و تناسخ‌های موجود بر پهنه زمین امیدوار می‌کند و به دنبال زیبایی می‌کشاند.


'''1 - 9 كليات تاريخ هنر'''
کافی است گشت و گذاری در [[اردن]] از البترا تا جرش و از قصر حلابات تا ضریح صحابــه در اغوار و قصر هشام در اریحا داشته باشید تا زیبایی‌های معماری گذشتگان را در تمدن عربی اسلامی ‌[[اردن]] مشاهده کنید<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن</ref>.


هنر از اولين اعصار زندگي بشر با او همراه بوده است و او را در طي تاريخ پرفراز و نشيب خود همراهي كرده است. در اردن نيز هنر داراي قدمت بسيار است که از يافته‌هاي باستان شناسي هم چون سفال ها، نقاشي ها و ... به خوبي قابل تشخيص است. در ادوار مختلف زندگي مردم اردن، شاهد ظهور انواعي از هنريم؛ براي مثال دورة امپراطوري رومي گونه اي از هنر را نمايش مي دهد و دورة اسلامي گونه اي ديگر. در عصر امپراطوري رومي هنر معماري و ساخت دژها رونق مي يابند و در دورة اسلامي ساخت كاروانسراها و هنر كاشي كاري حاكي از تاثيرپذيري هنر و [[فرهنگ اردن]] از ساير ملت هاست. هم اكنون نيز مي توان آثار آن ‌را در فرهنگ و هنر و [[جامعه اردن]] مشاهده كرد. از يک سو فرهنگ امروز جامعه اردن به شدت تحت تاثير فرهنگ غربي است كه حاکي از سابقه تاريخي اين تاثيرپذيري است و از سويي هنر اردن تا حدود زيادي متاثر از فرهنگ اعراب است. در حال حاضر هنر اردني‌ها در انواع متنوعي ظهور و بروز دارد.
=== [[تاریخ هنر اردن|کلیات تاریخ هنر]] ===
هنر از اولین اعصار زندگی بشر با او همراه بوده است و او را در طی تاریخ پرفراز و نشیب خود همراهی کرده است. در [[اردن]] نیز هنر دارای قدمت بسیار است که از یافته‌های باستان‌شناسی هم چون سفال‌ها، نقاشی‌ها و ... به خوبی قابل تشخیص است. در ادوار مختلف زندگی مردم [[اردن]]، شاهد ظهور انواعی از هنر هستیم؛ برای مثال دوره‌ی امپراطوری رومی‌ گونه‌ای از هنر را نمایش می‌دهد و دوره‌ی اسلامی ‌گونه‌ای دیگر. در عصر امپراطوری رومی ‌هنر معماری و ساخت دژها رونق می‌یابند و در دوره‌ی اسلامی ‌ساخت کاروانسراها و هنر کاشی کاری حاکی از تاثیرپذیری هنر و [[فرهنگ اردن]] از سایر ملت‌هاست. هم اکنون نیز می‌توان آثار آن ‌را در فرهنگ و هنر و [[جامعه اردن]] مشاهده کرد. از یک سو فرهنگ امروز جامعه [[اردن]] به شدت تحت تاثیر فرهنگ غربی است که حاکی از سابقه تاریخی این تاثیرپذیری است و از سویی [[هنر اردن]] تا حدود زیادی متاثر از فرهنگ اعراب است. در حال حاضر هنر اردنی‌ها در انواع متنوعی ظهور و بروز دارد.


اهم هنرهاي سنتي اردن در بافندگي، حصيربافي، فرش، صنعت ساخت شمشير و سلاح‌هاي سنتي، گلدوزي و صنايع سراميکي و سفالي، سبدبافي و سنگ تراشي تجلي دارد که به همت دولت هم چنان رونق دارد و تقويت مي شود. بخشي از هنرهاي سنتي اردن امروزه در نوع مدرن توسعه يافته مانند سنگ تراشي که امروزه در معماري انعکاس دارد و بخشي به شکل سنتي خود و با تقويت دستگاه‌هاي اجرايي هم چنان ادامه دارد.  
اهم هنرهای سنتی [[اردن]] در بافندگی، حصیربافی، فرش، صنعت ساخت شمشیر و سلاح‌های سنتی، گلدوزی و صنایع سرامیکی و سفالی، سبدبافی و سنگ تراشی تجلی دارد که به همت دولت هم چنان رونق دارد و تقویت می‌شود. بخشی از هنرهای سنتی [[اردن]] امروزه در نوع مدرن توسعه یافته مانند سنگ تراشی که امروزه در معماری انعکاس دارد و بخشی به شکل سنتی خود و با تقویت دستگاه‌های اجرایی هم چنان ادامه دارد.  


در همين راستا و با اهتمام نظام اجرايي اردن، اهالي باديه نشين اردن سنت هاي باستاني خود را زنده نگه مي دارند. علاوه بر فستيوال سالانۀ موسيقي و هنرهاي سنتي که در تئاترهاي قديمي شهر جرش برگزار مي شود، اجراهاي روزانه‌ي موسيقي نيز توسط هنرمندان موسيقي محلي برگزار مي شود. اين اجراهاي موسيقي شامل نواختن ني انبان نيز مي شوند که ممکن است با شنيدن صداي آن به ياد موسيقي اسکاتلند بيافتيد اما ني انبان، سازي است که هزاران سال در خاورميانه قدمت دارد.
در همین راستا و با اهتمام نظام اجرایی [[اردن]]، اهالی بادیه‌نشین [[اردن]] سنت‌های باستانی خود را زنده نگه می‌دارند. علاوه بر فستیوال سالانه‌ی موسیقی و هنرهای سنتی که در تئاترهای قدیمی ‌شهر جرش برگزار می‌شود، اجراهای روزانه‌ی موسیقی نیز توسط هنرمندان موسیقی محلی برگزار می‌شود. این اجراهای موسیقی شامل نواختن نی انبان نیز می‌شوند که ممکن است با شنیدن صدای آن به یاد موسیقی اسکاتلند بیافتید اما نی انبان، سازی است که هزاران سال در خاورمیانه قدمت دارد.


امروزه هنرمندان بسياري هم از اعراب محلي و هم از آنها كه در خارج زندگي مي كنند، نمايشگاه هاي مختلفي در گالري‌هاي هنري در اردن به نمايش مي گذارند. افزون بر موزة هنر در جبل لويبده، دارالفنون كه يك مركز هنري معتبر است، نمايشگاه هاي هنرمندان محلي، عربي و بين المللي را برگزار مي کند.
امروزه هنرمندان بسیاری هم از اعراب محلی و هم از آن‌ها که در خارج زندگی می‌کنند، نمایشگاه‌های مختلفی در گالری‌های هنری در [[اردن]] به نمایش می‌گذارند. افزون بر موزه‌ی هنر در جبل لویبده، دارالفنون که یک مرکز هنری معتبر است، نمایشگاه‌های هنرمندان محلی، عربی و بین‌المللی را برگزار می‌کند. همچنین تعداد بسیاری از مراکز هنری به برگزاری نمایشگاه‌ها همت می‌گمارند که حاکی از جنبش و طراوت [[هنر اردن|هنر در اردن]] است.


همچنين تعداد بسياري از مراكز هنري به برگزاري نمايشگاه ها همت مي گمارند که حاکي از جنبش و طراوت هنر در اردن است.
=== [[مشاهیر هنری اردن|مشاهیر هنری]] ===


==== مشاهیر موسیقی محلی اردن ====
مشاهیر رشته موسیقی محلی در [[اردن|کشور اردن]] به شرح زیر هستند:


'''2 - 9 مشاهير هنري'''
===== عبده موسی =====
در سال 1927 در شهر اربد در شمال [[اردن]] در یک خانواده ساده متولد شد. پدرش قبل از تولدش درگذشت. در ده سالگی به فراگیری ترانه‌های معروفی که در محیط زندگی‌اش خوانده می‌شد پرداخت و به واسطه صدای زیبایی که داشت به خوبی ترانه‌ها را می‌خواند. در طی چهل سال قالب‌های غنایی مختلفی از جمله هجین، سامر، ترانه‌ها و قالب‌های بدوی، قالب‌های شرقی و... را به خوبی اجرا می‌کرد. حیات هنری خود را با احیای آوازهای محبوب محلی و کنسرت‌ها آغاز نمود و به سرعت شهرت زیادی به دست آورد. در سال 1958 ترانه «بیّاوَلاَ بِیْک» را در دارالاذاعــه [[اردن]] در قدس اجرا نمود و در سال 1959 در گروه موسیقی دارالاذاعه در امان عضو شد و از این طریق با موسیقی‌دانان و خوانندگان سنتی و عرب ارتباط پیدا کرد و ترانه‌هایی را با آنان اجرا کرد که موفقیت زیادی بدست آوردند.


'''9-2-1 مشاهير موسيقي محلي اردن'''
دوره سوم حیات هنری وی با انجام سفرهای هنری با گروه رقص محلی [[اردن]] به بریتانیا آغاز شد و در لندن به خواندن ترانه پرداخت. در سال 1977 نیز توسط همان گروه به [[پاریس]] و [[تونس]] سفر کرد. در ادامه سفرهای هنری خود به مغرب، رمانی، امان، بحرین، [[قطر]] و [[آمریکا|امریکا]] رفت. وی در سال 1977 درگذشت.


1- عبده موسي:
===== جمیل العاص =====
در سال 1928 در قدس متولد شد. آموختن موسیقی با دستگاه «بزق» را به خوبی فراگرفت و استاد هنر موسیقی محلی روستایی شد. آهنگسازی بسیاری از ترانه‌های ملی و عاطفی از جمله «بین الدوالی» ، «دلعونــه»، «بس ارفع ایدیک»، و «مرحب یا ریم الفلا» و.. را انجام داد هم چنین برای بسیاری از هنرمندان اردنی از جمله یوسف رضوان، فهد النجار، الیاس عوالی، اسماعیل خضر، محمد وهیب و بسیاری از خوانندگان عرب از جمله ورده الجزائریــه و نجاه الصغیره و عادل مأمون و اسماعیل شبانه و فهد بلان و جاح سلام و یاسمین الخیام و سهام شماس و علی الحجار و محمد ثروت و ودیع الصافی آهنگ‌سازی کرد. وی حیات هنری‌اش را با نواختن موسیقی در جشن‌ها، اعیاد و مراسم ازدواج و شادی آغاز کرد و آنقدر در نواختن دستگاه «بزق» مهارت یافت که استاد این دستگاه در [[اردن]] شد. از زمان تاسیس دارالاذاعــه در امان ریاست گروه موسیقی آن‌جا را عهده‌دار بود و در سال 1977 بازنشسته شد. در خلال این مدت طولانی در رادیو با برخی شعراء به ویژه رشید زید الکیلانی همکاری داشت. آثار او در رادیو و تلویزیون [[اردن]] پخش می‌شد. وی در بسیاری از جشنواره‌هایی که در نقاط مختلف [[اردن]] برگزار می‌شد حضور یافت.


در سال1927 در شهر اربد در شمال اردن در يک خانواده ساده متولد شد. پدرش قبل از تولدش درگذشت. در ده سالگي به فراگيري ترانه هاي معروفي که در محيط زندگي اش خوانده مي شد پرداخت و به واسطه صداي زيبايي که داشت به خوبي ترانه ها را مي خواند. در طي چهل سال قالب هاي غنايي مختلفي از جمله هجين، سامر، ترانه ها و قالب هاي بدوي، قالب هاي شرقي و... را به خوبي اجرا مي کرد.  
وی سال‌های آخر زندگی را در بیماری، انزوا و بی‌پولی گذراند تا در سال 2003 دارفانی را وداع گفت.  


حيات هنري خود را با احياي آوازهاي محبوب محلي و کنسرت ها آغاز نمود و به سرعت شهرت زيادي به دست آورد.  
===== توفیق النمری =====
در سال 1918 در بلده الحصن در شمال [[اردن]] متولد شد؛ وی درکنار فعالیت‌هایش در بخش موسیقی رادیو [[اردن]] به تعمیر ساعت می‌پرداخت. او اولین اردنی است که ترانه‌هایش در زمان استعمار انگلیس از رادیو فلسطین در قدس پخش می‌شد. وی نیز همانند عبده موسی و جمیل العاص نقش مؤثری در ارائه نوع دیگری از غنای عربی داشت. غنا و آهنگ‌های او اسلوب مخضرم داشت؛ یعنی چیزی بین بدوی و روستایی؛ همانند آنچه در شرق [[اردن]] رایج بود. زمانی که دارالاذاعــه در امان تاسیس شد از جمله معدود افرادی بود که با موسیقی غربی آشنایی داشت و از موسیقی‌های رقص‌آور خارجی استفاده می‌نمود. امتیاز نمری نسبت به دیگران در آهنگ سازی محلی است؛ وی آهنگسازی آثار برخی خوانندگان عرب از جمله ودیع الصافی، سمیره توفیق را برعهده داشت. وی مدال درجه دو استقلال، دکتری افتخاری دانشگاه [[اردن]] و مدال درجه یک ملک حسین را دریافت نمود و در سن 93 سالگی در سال 2011 دارفانی را وداع گفت<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>.  


در سال 1958 ترانه «بيّاوَلاَ بِيْك» را در دارالاذاعــة اردن در قدس اجرا نمود و در سال 1959 در گروه موسيقي دارالاذاعه در  امان عضو شد و از اين طريق با موسيقي دانان و خوانندگان سنتي و عرب ارتباط پيدا کرد و ترانه هايي را با آنان اجرا کرد که موفقيت زيادي بدست آوردند.  
=== [[موسیقی در اردن|موسیقی]] ===
[[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] بخشی از موسیقی جهان عرب است و سیر تحول آن را باید در همان موسیقی عرب جستجو کرد. موسیقی عرب با این که مستقل و پویاست اما تاریخ آن گویای آمیختگی این موسیقی با سایر موسیقی‌های محلی و شیوه‌های آن‌هاست. موسیقی عرب تلفیقی است از موسیقی اعراب شبه جزیره عربستان و موسیقی تمام مردمی‌ که هم اکنون در مناطق عربی زندگی می‌کنند. همانند سایر زمینه‌های هنری و علمی، اعراب متون رومی‌ و آثار هنری را نیز ترجمه کردند و نظریه‌های موسیقی را به خوبی فرا گرفتند.


دوره سوم حيات هنري وي با انجام سفرهاي هنري با گروه رقص محلي اردن به بريتانيا آغاز شد و در لندن به خواندن ترانه پرداخت. در سال 1977 نيز توسط همان گروه به پاريس و [[تونس]] سفر کرد. در ادامه سفرهاي هنري خود به مغرب، رماني،  امان، بحرين، [[قطر]] و امريکا رفت. وی در سال 1977 درگذشت.  
با وجود این که مستندات‌ اندکی درباره موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره عربستان در دسترس است اما مورخان عقیده دارند که اشکال مختلفی از این موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره (قرون پنجم و هفتم بعد از میلاد) وجود داشته است. در دوره اسلامی ‌افرادی هم چون الکندی (اولین نظریه پرداز موسیقی عربی)، ابوالفرج، الغزالی (از فارس) و شفیع الدین تاثیرات به‌سزایی بر موسیقی عرب گذاردند. این موسیقی در دوره امپراطوری اسلامی ‌تا سرزمین‌های دور افتاده‌ای هم چون [[اسپانیا]] و [[فرانسه]] نیز پیش رفت و تاثیراتی بر موسیقی این نواحی گذاشت<ref>برگرفته از https://en.wikipedia.org/</ref>.


2- جميل العاص:
از آنجا که حیات و هویت موسیقی هر کشور وابسته به طبیعت، تاریخ، میراث و ویژگی‌های آن کشور است، موسیقی [[اردن]] نیز در میان کشورهای عربی از وضعیت خاص و متمایزی برخوردار است؛ [[اردن]] از جنوب با عربستان، از شرق با عراق، از غرب با فلسطین و از شمال با [[سوریه]] هم مرز است که‌ این موقعیت به حیات [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] تنوع و غنای خاصی بخشیده است. [[اردن]] از مناطق صحرایی، دشت‌ها و مناطق کوهستانی تشکیل شده است؛ صحرا و بادیه منشاء موسیقی بدوی و نماد حیات بدوی است؛ در تکرار الحان و امتداد و طولانی کردن برخی بخش‌های ترانه‌های بدوی هجینی(حداء)، سامر (تهلیل)، اهازیج (اراجیز)؛ امتداد صحرا و مسیر کاروان‌ها منعکس می‌گردد. در دشت‌ها و زمین‌های حاصلخیز نیز ترانه‌هایی شنیده می‌شود که در آن‌ها الهه باران و حاصلخیزی و خدای خود را سپاس گفته و شکر می‌کنند که در آن‌ها زندگی و حیات زمین منعکس است همانند: <blockquote>مرّت ما مرّت مرّت ما مرّت مرود الکحل بالعین جرّت


در سال 1928 در قدس متولد شد. آموختن موسيقي با دستگاه «بزق» را به خوبي فراگرفت و استاد هنر موسيقي محلي روستايي شد. آهنگسازي بسياري از ترانه هاي ملي و عاطفي از جمله «بين الدوالي» ، «دلعونــة»، «بس ارفع ايديک»، و «مرحب يا ريم الفلا» و.. را انجام داد هم چنين براي بسياري از هنرمندان اردني از جمله يوسف رضوان، فهد النجار، الياس عوالي، اسماعيل خضر، محمد وهيب و بسياري از خوانندگان عرب از جمله وردة الجزائريــة ونجاة الصغيرة وعادل مأمون واسماعيل شبانه و فهد بلان ونجاح سلام وياسمين الخيام وسهام شماس و علي الحجار و محمد ثروت و وديع الصافي آهنگ سازي کرد.
وطت عالأرض والأرض اخضرّت  والورد فتح أحمر اللـونا</blockquote>


وي حيات هنري اش را با نواختن موسيقي در جشن ها، اعياد و مراسم ازدواج و شادي آغاز کرد و آنقدر در نواختن دستگاه «بزق» مهارت يافت که استاد اين دستگاه در اردن شد.  
==== [[تاریخچه موسیقی در اردن|تاریخچه موسیقی و انواع رایج آن؛ جایگاه موسیقی در فرهنگ عمومی]] ====
[[اردن]] کشوری است باستانی؛ حفاری‌های باستان‌شناسی که در منطقه عین الغزال در نزدیکی امان صورت گرفته نشان می‌دهد که اقوام و اجتماعات ابتدایی با عادات و تقالید و زبان خاصی در آنجا وجود داشته‌اند. از جمله قدیمی‌ترین شهرهای جهان در [[اردن]] قرار دارند؛ اریحا و ربه عمون شهرهایی باستانی‌اند. اقوام عبرانی بنوجاد به دامنه کوه ربه عمون رفته و با مردم آنجا در آمیختند و آیین‌های بت‌ پرستی برگزار کردند که در آن‌ها دختران جوان بنوجاد با آواز دف به دور بت‌ها می‌رقصیدند. در عهد نبوخذ نصر نیز عمومیان شادی‌های خود را با رقص نشان می‌دادند. این آثار بر روی سنگ‌ها حکاکی شده و مربوط به هزاران سال قبل از میلاد است.  


از زمان تاسيس دارالاذاعــة در امان رياست گروه موسيقي آن‌جا را عهده‌دار بود و در سال 1977 بازنشسته شد. در خلال اين مدت طولاني در راديو با برخي شعراء به ويژه رشيد زيد الکيلاني همکاري داشت. آثار او در راديو و تلويزيون اردن پخش مي شد. وي در بسياري از جشنواره هايي که در نقاط مختلف اردن برگزار مي شد حضور يافت.  
موسیقی انباطیان که توانستند مناطقی از جمله [[سوریه]] را تحت تصرف خود در‌آورند، ممکن است از مناطق مجاور تاثیر پذیرفته‌ باشد. آن‌ها اشعار خود را در زمانی که دور آتش می‌نشستند یا در صحرای بیکران به تناول غذا می‌پرداختند می‌سرودند. اشعار عصر جاهلی متناسب با ذوق، سلیقه و احساس آن مردم بود و رومیان و ایرانیان بر آن تاثیر می‌گذاشتند. تمدن روم که با تمدن عرب مناسبتی نداشت، چون جسدی بی‌روح به گونه‌ای بیگانه هنوز در میان این اشعار باقی است. در دوران مسیحیت سکان منطقه به دین مسیحیت گرویدند و کلیساهایی را در نقاط مختلف [[اردن]] و فلسطین بنا نمودند. آنان در مراسم دینی خود اغانی و ترانه‌های بسیاری می‌خواندند. در کلیساهای شرقی نیز الحان متنوعی خوانده می‌شد.  


وي سال هاي آخر زندگي را در بيماري، انزوا و بي پولي گذراند تا در سال 2003 دارفاني را وداع گفت.  
فلسطین و [[اردن]] در زمان امویان و عباسیان شاهد تحولات بسیاری بود. این خلفا قصرها و مساجد بسیاری بنا نمودند که امروزه به عنوان نمونه‌های بارز هنر اسلامی‌ شناخته می‌شود. امویان آوازه خوانان مدینه و مکه را به دمشق می‌آوردند و پول و عطایای فراوانی به آنان می‌بخشیدند؛ برخی از این آوازه خوانان برای خلفا در قصرهایی که در صحراها بنا شده بود آواز می‌خواندند؛ از جمله قصر عمره که بر دیوارهای آن نقش‌های خوانندگان و رقاصان آن دوره نقش بسته است. عباسیان نیز علاقه وافری به موسیقی داشتند؛ آثار به جامانده از آن دوره شدت علاقه عباسیان به موسیقی را نشان می‌دهد. کتاب‌هایی نیز وجود دارد که موسیقی‌دانان و خوانندگان شهره آن دوران را معرفی می‌کند؛ موسیقی‌دانان و خوانندگانی که خلفا به آن‌ها افتخار می‌کردند<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>. در زمان حکومت ترکان عثمانی که 4 قرن به طول انجامید، حاکمان عثمانی توجهی به نقاط دور افتاده‌ای چون [[اردن]] نداشتند. در نظر آنان اهمیت [[اردن]] تنها به‌ این دلیل بود که در مسیر کاروان حجاج قرار داشت. ترکان فقط موسیقی عربیی را دنبال می‌کردند که در عصرهای گذشته جریان داشت و موسیقی در این دوران تنها در زمینه دین و تصوف پیشرفت کرد<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>.


3- توفيق النمري:
وضعیت موسیقی در اوایل تاسیس دولت [[اردن]] توسط ملک عبدالله ( ۱۹۲۰ تا 1951) همانند عهد عثمانی بود. در این دوره [[اردن]] از کشورهای [[مصر]] و [[سوریه]] در زمینه موسیقی تقلیدی، قالب‌های سنتی و موشحات و از فلسطین در زمینه موسیقی سنتی صوفیانه تاثیر پذیرفت. شرق [[اردن]] که از توجهات و عنایات حکومت و از وجود مراکز بزرگ فرهنگی بی‌بهره بود همچنان موسیقی بدوی و ترانه‌های روستایی را دنبال می‌کرد به طوری که در بسیاری از نقاط [[اردن]] ترانه‌های سامر و هجین وجود داشت. پس از سلطه انگلیس در سال 1917 فرهنگ اروپاییان بر [[اردن]] و فلسطین تاثیر گذاشت. در همین دوره گروه‌های یهودی برای تشکیل حکومت وارد فلسطین شدند؛ به‌این ترتیب، از آغاز اشغال فلسطین، برخی موسیقی‌دانان فلسطینی آلات موسیقی اروپایی را شناختند و برخی موسیقی‌دانان عرب و یهود اولین گروه رادیویی را در سال 1936 در قدس تشکیل دادند.


در سال 1918 در بلدة الحصن در شمال اردن متولد شد؛ وي درکنار فعالیت هایش در بخش موسيقي راديو اردن به تعمير ساعت مي پرداخت. او اولين اردني است که ترانه هايش در زمان استعمار انگليس از راديو فلسطين در قدس پخش مي شد. وي نيز همانند عبده موسي و جميل العاص نقش مؤثري در ارائه نوع ديگري از غناي عربي داشت.  
اما موسیقی در شرق [[اردن]] کماکان مانند دوره‌های گذشته در جریان بود و فقط برخی موسیقی‌دانان شرق [[اردن]] ترانه‌های سنتی و محلی را از رادیو قدس پخش می‌کردند. در سال 1946 [[ملک عبدالله اول|ملک عبدالله]] به عنوان پادشاه [[اردن]] تاجگذاری کرد و تلاش‌هایی برای توسعه حکومت انجام شد ولی متاسفانه پس از دوسال فقط صدای اسلحه و مبارزان به گوش می‌رسید. در این دوره تنها شاهد تاسیس دارالاذاعــه در رام الله و دو گروه موسیقی ارتش هستیم.


غنا و آهنگ هاي او اسلوب مخضرم داشت؛ يعني چيزي بين بدوي و روستايي؛ همانند آنچه در شرق اردن رايج بود. زماني که دارالاذاعــة در امان تاسيس شد از جمله معدود افرادي بود که با موسيقي غربي آشنایی داشت و از موسيقي هاي رقص آور خارجي استفاده مي نمود.
در زمان ملک عبدالله تلاش‌های بسیاری برای آبادانی کشور و استقرار امنیت و آزادی انجام گرفت. در این دوره مردم در شادی‌ها و مناسبت‌های اجتماعی بساط موسیقی و رقص را برپا می‌نمودند؛ که رقص دبکــه و دحجــه از جمله رقص‌های گروهیست که در مراسم ازدواج انجام می‌دادند. پس از قتل [[ملک عبدالله اول|ملک عبدالله]] در تموز 1951 حکومت به ملک [[حسين بن طلال|حسین بن طلال]] ( 1999 - 1951) رسید. وی در سال 1952 در 17 سالگی عهده‌دار امور حکومتی شد. حکومت [[اردن]] در این دوره جوانان را ارج بیشتری نهاد و زمینه‌های رشد اقتصادی و فرهنگی [[اردن]] فراهم آمد.  


امتياز نمري نسبت به ديگران در آهنگ سازی محلي است؛ وي آهنگسازي آثار برخي خوانندگان عرب از جمله وديع الصافي، سميرة توفيق را برعهده داشت.  
در این زمان حکومت موسسات موسیقی مانند دارالاذاعــه و تلویزیون در امان، خانه موسیقی و گروه رقص محلی را تاسیس نمود. دو مجله افکار و هنرهای مردمی‌ منتشر شد و وزارت آموزش و پروزش توجه زیادی به موسیقی نشان داد. گروه‌های فرهنگی و هنری متعددی شکل گرفت که مهمترین برنامه‌های آنان هماهنگی فعالیت‌های فرهنگی و موسیقی، نمایش‌ها، جشنواره‌ها، نمایشگاه‌های هنری و مراسم رقص بود. همچنین در سال تحصیلی 980-1981 در دانشگاه یرموک اداره هنرهای زیبا تاسیس شد که مهم‌ترین هدف آن توجه به هنر و موسیقی بود. افزون بر آن خانه ملی موسیقی، آکادمی‌ موسیقی [[اردن]] و انجمن موسیقی‌دانان تاسیس گردیدند. پس از تاج‌گذاری [[ملک عبدالله دوم]] در تاریخ شباط 1999، وی توجه بسیاری به هنر و موسیقی نشان داد. برپایی جشنواره موسیقی اردن و اعطای جایزه [[ملک عبدالله دوم|ملک عبدالله]] برای بهترین ابداعات موسیقی از جمله فعالیت‌های وی در زمینه رشد هنر و موسیقی بود؛ این جشنواره و جایزه پس از گذشت سال‌ها همچنان ادامه دارد. اولین دوره جشنواره در سال 2001 برگزار گردید<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>.  


وي مدال درجه دو استقلال، دکتري افتخاري دانشگاه اردن و مدال درجه يک ملک حسين را دريافت نمود و در سن 93 سالگي در سال 2011 دارفاني را وداع گفت.(2)
پژوهشگران مسائل [[اردن]] متفق القول‌اند که موسیقی در میان هنرهای موجود در این کشور در پائین‌ترین جایگاه قرار دارد. تا سال 1950 میلادی و همزمان با افتتاح و آغاز به کار رادیو [[اردن|اردن‌]] هاشمی‌ در رام الله، موسیقی اردنی در حد سرودهای محلی و روستایی متاثر از بدویت بود که نسل به نسل از اجداد به نوادگان منتقل شده بود. هم چنین می‌توان سرودهای دبکه،‌ درزی، چرکسی، کردی و ... قبایل و طوایف دیگر را هم به آن افزود. با افتتاح رادیو «هنا امان» (اینجا امان است) در سال 1959 میلادی و رادیو «استودیو‌هات القدس» در همان سال، سرودهای ملی [[اردن]] با تغییر و تحولات گسترده‌ای روبه‌رو شدند و از آن پس سرودها و اشعار با آلات موسیقی اجرا می‌شدند.


در سال 1964 میلادی وزارت اطلاع رسانی [[اردن]] تاسیس شد که پس از دو سال با پیوستن اداره فرهنگ و هنر به وزارت اطلاع رسانی، مرکز اشاعه‌ی موسیقی آغاز به‌کار کرد. با آغاز به کار این مرکز، ‌[[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] حرکتی رو به رشد را تجربه کرد و برخی از گروه‌های موسیقی [[اردن]] همچون گروه رقص مردمی‌ [[اردن]] در خارج از این کشور به اجرای برنامه پرداختند. از جمله برنامه‌ها اجرای موسیقی در منطقه آلبرت هول لندن در سال 1967 میلادی بود. در همین حال تاسیس تلویزیون [[اردن]] در سال 1968 میلادی به رشد، موسیقی این کشور کمک کرد. در این سال با ورود آلات موسیقی غربی و انتشار گسترده نت‌های موسیقی، چندین مرکز آموزش تاسیس شد. در سال 1980 میلادی انجمن موسیقی‌دانان [[اردن]] شکل گرفت و فعالیت‌های خود را آغاز کرد.


'''3 - 9 موسيقي'''
با این همه سال‌ها گذشت تا موسیقی‌ها و ترانه‌های پخش شده از رادیو و تلویزیون مورد قبول مردم [[اردن]] واقع شود. گروه‌های [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] برای اولین بار در سطح منطقه در جشنواره ترانه‌های عربی که در دمشق برگزار شد حضور یافتند. پس از آن از سال 1981 به طور دائم در جشنواره فرهنگ و هنر جرش حضور چشمگیری داشتند. هم اکنون در [[اردن]] بیش از 20 آکادمی‌ موسیقی و صدها نوازنده مشغول به فعالیت هستند، موسسه‌هایی مانند انجمن موسیقی‌دانان، بخش موسیقی دانشکده روزنامه‌نگاری دانشگاه الیرموک، بخش موسیقی وزارت [[فرهنگ اردن]]، مرکز ملی موسیقی وابسته به موسسه نورالحسین و بخش موسیقی رادیو و تلویزیون [[اردن]] که در زمینه اشاعه و گسترش هنر موسیقی فعالیت دارند. اولین آکادمی‌ موسیقی [[اردن]] در سال 1990 تاسیس شد که تاکنون بیش از صدها تن از آن فارغ التحصیل شده‌اند. برخی دیگر از گروه‌های موسیقی کشور [[اردن]] نیز به شرحی است که در ادامه می‌آید:


موسيقي اردن بخشي از موسيقي جهان عرب است و سير تحول آن را بايد در همان موسيقي عرب جستجو كرد. موسيقي عرب با اين كه مستقل و پوياست اما تاريخ آن گوياي آميختگي اين موسيقي با ساير موسيقي هاي محلي و شيوه هاي آنهاست. موسيقي عرب تلفيقي است از موسيقي اعراب شبه جزيره عربستان و موسيقي تمام مردمي كه هم اكنون در مناطق عربي زندگي مي كنند. همانند ساير زمينه هاي هنري و علمي، اعراب متون رومي و آثار هنري را نيز ترجمه كردند و نظريه هاي موسيقي را به خوبي فرا گرفتند.
===== گروه ارکستر [[نیروهای مسلح اردن]] =====
گروه ارکستر [[نیروهای مسلح اردن]] در سال 1920 تشکیل و در سال 1977 میلادی به آلات موسیقی مانند شیپور مجهز شد. این گروه از 120 نوازنده تشکیل شده و تا‌کنون به عنوان اولین گروه ارکستر عربی در مسابقات جهانی به جوایزی نائل آمده است.


با وجود اين كه مستندات اندكي درباره موسيقي قبل از اسلام در شبه جزيره عربستان در دسترس است اما مورخان عقيده دارند كه اشكال مختلفي از اين موسيقي قبل از اسلام در شبه جزيره (قرون پنجم و هفتم بعد از ميلاد) وجود داشته است. در دوره اسلامي افرادي هم چون الكندي (اولين نظريه پرداز موسيقي عربي)، ابوالفرج، الغزالي (از فارس) و شفيع الدين تاثيرات بسزايي بر موسيقي عرب گذاردند. اين موسيقي در دوره امپراطوري اسلامي تا سرزمين‌هاي دور افتاده اي هم چون اسپانيا و [[فرانسه]] نيز پيش رفت و تاثيراتي بر موسيقي اين نواحي گذاشت.(3)
===== گروه ارکستر رادیو [[اردن]] =====
گروه ارکستر رادیو [[اردن]]، هم اکنون گروه ارکستر رادیو [[اردن]] را امیل حداد رهبری می‌کند. وی اولین نوازنده قانون در [[اردن]] است که در سال 1967 میلادی از مرکز عالی موسیقی [[قاهره]] فارغ التحصیل شد. پیش از این،‌ گروه ارکستر رادیو [[اردن]] را روحی شاهی و آنتون شمعون رهبری می‌کردند و در آن 62 نوازنده حضور داشتند.


از آنجا که حيات و هويت موسيقي هر کشور وابسته به طبيعت، تاريخ، ميراث و ويژگي هاي آن کشور است، موسيقي اردن نيز در ميان کشورهاي عربي از وضعيت خاص و متمايزي برخوردار است؛ اردن از جنوب با عربستان، از شرق با عراق، از غرب با فلسطين و از شمال با سوريه هم مرز است که اين موقعيت به حيات موسيقي اردن تنوع و غناي خاصي بخشيده است.  
===== گروه ارکستر نوازندگان امان =====
این گروه در سال 1992 میلادی به رهبری سیف الدین شحاده تاسیس شد و بیش از 25 نوازنده مرد و زن به آن پیوستند.


اردن از مناطق صحرايي، دشت ها و مناطق کوهستاني تشکيل شده است؛ صحرا و باديه منشاء موسيقي بدوي و نماد حيات بدوي است؛ در تکرار الحان و امتداد و طولاني کردن برخي بخش هاي  ترانه هاي بدوي هجيني(حداء)، سامر (تهليلاهازيج (اراجيز)؛ امتداد صحرا و مسير کاروان ها منعکس مي گردد.
===== گروه ترانه عربی =====
گروه ترانه عربی وابسته به انجمن موسیقی‌دانان [[اردن]] است. این گروه 40 عضو دارد که متشکل از موسیقی‌دان، نوازنده و سراینده‌های اردنی است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993مملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن.</ref>.


در دشت ها و زمين های حاصلخیز نيز ترانه هايي شنيده مي شود که در آن‌ها الهه باران و حاصلخيزي و خداي خود را سپاس گفته و شکر مي کنند که در آنها زندگي و حيات زمين منعکس است همانند:
==== موسیقی فولکوریک، محلی و ملی ====
[[موسیقی سنتی اردن]] تاریخی کهن دارد. آهنگ‌های زجال روستایی که با شعر همراهند با همنوازی میج ویز،‌ طبل،‌ آرغول، عود، رباب و نی تولید می‌شوند<ref>برگرفته از https://en.wikipedia.org/</ref>. موسیقی‌ها و رقص‌های سنتی در [[اردن]] اغلب مربوط به روستاییان و بادیه‌نشینان است. بسیاری از موسیقی‌دانان این گونه موسیقی را در طبقه‌ی موسیقی‌های فولکوریک جای می‌دهند. این رقص‌ها و آواها همانند موسیقی‌ها و رقص‌های پیچیده‌ای که در مراکز فرهنگی عرب همچون دمشق، بغداد و قاهره دیده می‌شوند نیستند، هر چند همین موسیقی‌های پیچیده نیز ریشه در موسیقی بادیه‌نشینان دارند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 109</ref>.


مرّت ما مرّت مرّت ما مرّت          مرود الكحل بالعين جرّت
موسیقی بادیه‌نشینان یکی از منابع موسیقی عربی و اسلامی‌ است. بادیه‌نشینان عاشق شعرند و اغلب خوانندگان شاعران بهتری نیز هستند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 110</ref>. از رقص‌های معروف بادیه‌نشینان می‌توان به دبکه اشاره کرد. در این رقص معمولا گروهی از مردان دوشادوش یکدیگر می‌ایستند و در حالی که دستان یکدیگر را گرفته‌اند با حرکاتی هماهنگ به جلو و عقب حرکت می‌کنند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111</ref>. موسیقی و رقص روستاییان به شکل قابل توجهی از سنت‌های بادیه‌نشینان و هنرهای متعالی شهری تاثیر پذیرفته است. نوازندگان روستایی از ابزارهای موسیقی بسیار بیشتری نسبت به بادیه‌نشینان استفاده می‌کنند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111 , 112</ref>. موسیقی و رقص رایج بین چچنی‌ها و چرکس‌ها کاملا با آنچه در بین اعراب است متفاوت است. موسیقی و رقص آن‌ها بیشتر ایرانی است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 114</ref>.


وطت عالأرض والأرض اخضرّت        والورد فتح أحمر اللـونا
==== موسیقی کلاسیک، [[موسیقی سنتی اردن|سنتی]] و [[موسیقی مدرن اردن|مدرن]] ====
شرق [[اردن]] تا قبل از آزادی از سلطه عثمانی (1917) موسیقی سنتی را نمی‌شناخت. پس از اینکه در [[اردن]] دولت مستقلی تشکیل شد، برخی طوایف سوری و لبنانی به [[اردن]] مهاجرت کردند و در مناطقی که به دور از سلطه استعمار [[فرانسه]] بود و در آن آرامش و امنیت برقرار بود سکنی گزیدند. این طوایف عادات و تقالیدی با خود به همراه آوردند که بر جامعه شرق [[اردن]] تاثیر قابل توجهی گذاشت؛ از جمله موسیقی سنتی سوری شامل موشحات و ترانه‌های سنتی. فلسطین از دیرباز ارتباط زیادی با موسیقی سنتی داشت. صوفیان مسلمان از زمان‌های قدیم و حتی زمان اشغال اسرائیل در سال 1948 به‌این نوع موسیقی توجه زیادی داشتند و در قالب تصوف آن را احیا می‌کردند. آنان مدایح نبوی، ترتیل و تجوید قرآن و حتی برخی ترانه‌های دنیایی برگرفته از مضامین دینی را می‌خواندند.


یکی از این ترانه‌ها «فوق النخل فوق» نام داشت که با جمله «فوق العرش فوق» آغاز می‌شد و اصل آن موشح دینی بود. بسیاری از قالب‌های هنری بلاد شام در [[اردن]] رواج یافت؛ قالب‌هایی همچون موال، موشحات، و اغانی و ترانه‌های هنری. اسلوب موسیقی مصری نیز در مناطق عربی در اوایل قرن بیستم رواج یافت؛ برای مثال مواویل و ترانه‌ها و اغانی مصری در فلسطین و [[اردن]] رایج شد. برخی از موسیقی‌دانان عرب که به‌این کشورها سفر کرده بودند و برخی جوانان اردنی که برای فراگیری موسیقی به [[مصر]] رفته بودند، زمانی که به [[اردن]] بازمی‌گشتند اسلوب موسیقی مصری را اجرا می‌نمودند. بدین ترتیب میراث موسیقی [[اردن]] در این دوره نظریات، قالب‌ها و اسلوب موسیقی سوری و مصری را دنبال و اجرا می‌نمود. و مقاماتی چون: حجاز، راست، نهاوند، بیاتی، سیکاه، صبا، عجم، چهارگاه و... را که در کشورهای عربی رایج بود اجرا می‌کردند<ref>برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new</ref>.


'''1 - 3 - 9 تاريخچه موسيقي و انواع رايج آن؛ جايگاه موسيقي در فرهنگ عمومي'''
اما درباره‌ی موسیقی‌های مدرن؛ چنان که گفته شد [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] از موسیقی جهان عرب جدا نیست، از این‌رو تاثیر جهان عرب را در موسیقی معاصر [[اردن]] شاهدیم. در اوایل قرن بیستم [[مصر]] شاهد ظهور ناگهانی ملی‌گرایی و به عبارت دیگر مکتبی سکولار بود؛ از اولین خوانندگان زنی که‌ این شیوه را اتخاذ کردند می‌توان به ام‌کلثوم و فیروز اشاره کرد. در خلال دهه‌های 1950 و 1960 موسیقی عربی رنگ و بویی غربی‌تر یافت. از پیشگامان این تغییر می‌توان به عبدالحلیم حافظ اشاره کرد. با فرا رسیدن دهه‌ی 1970 خوانندگان بیشتری به‌این مکتب پیوستند و در نهایت موسیقی پاپ عربی بوجود آمد. از دیگر سبک‌های موسیقی که در سال‌های بعد بوجود آمد می‌توان به فرانکو - عربی اشاره کرد که از تلفیق موسیقی خاورمیانه و موسیقی غربی بوجود آمده است<ref>برگرفته از https://en.wikipedia.org/</ref>. به تازگی [[اردن]] شاهد ظهور دی جی‌ها و ستارگان موسیقی پاپ است؛ از مهمترین موسیقی‌دانان [[اردن]] خانواده‌ی فکیر هستند که حدود 100 سال در این عرصه فعالیت دارند.


اردن کشوري است باستاني؛ حفاري هاي باستان شناسي که در منطقه عين الغزال در نزديکي  امان صورت گرفته نشان مي دهد که اقوام و اجتماعات ابتدايي با عادات و تقاليد و زبان خاصي در آنجا وجود داشته اند.  
از کسانی که در زمینه موسیقی ایندیا راک (India rock) کار می‌کنند می‌توان به کاییس خوری (Kais Khoury)، ابراهیم بقیلی،‌هانی میتواسی و یوسف گوار اشاره کرد. یکی دیگر از گونه‌های مهم انواع [[موسیقی در اردن]] هیپ‌هاپ (Hip Hop) است که به وسیله دی جی شادیا و اجرای او در رادیو مشهور شد. این اجرا تنها اجرایی بود که در سه کشور مختلف هر هفته در سال 2005 تا 2008 بخش می‌شد. از دیگر اشکال پرطرفدار موسیقی در دهه‌های اخیر می‌توان به موسیقی الکترونیکی عربی، جاز عربی و راک عربی اشاره کرد. در حال حاضر اجرای موسیقی الکترونیک اردنی در بین جوانان بسیار پرطرفدار است. بسیاری از جمع‌های تکنو زیرزمینی شکل می‌گیرد و تعداد موسیقی‌های الکترونیک بقدری افزایش یافته است که می‌توان آن را یک گونه [[موسیقی در اردن]] بشمار آورد. گروه تازه‌ پایی به نام روم از زمان آغاز به کار خود در سال 1998 محبوبیت منطقه‌ای و بین‌المللی به دست آورد. روم از موفق‌ترین گروه‌های [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] شناخته می‌شود که طیف وسیعی از طرفداران را از سرتاسر جهان؛ رم، [[تونس]]، مراکش، [[سوریه]]، فلسطین، ترکیه، [[قزاقستان]]، [[فرانسه]]،‌ هلند، آلمان، ایتالیا تا [[ایالات متحده]] به خود جذب کرده است. عامل بسیار مهمی‌ که موفقیت گسترده گروه روم را به‌دنبال داشت این است که آهنگ‌های اصیل رهبر خود طارق آل ناصر (آهنگساز، بنیان‌گذار و رهبر گروه) را اجرا می‌کنند.


از جمله قديمي ترين شهرهاي جهان در اردن قرار دارند؛ اريحا و ربه عمون شهرهايي باستاني‌اند. اقوام عبراني بنوجاد به دامنه کوه ربه عمون رفته و با مردم آنجا در آميختند و آيين هاي بت پرستي برگزار کردند که در آنها دختران جوان بنوجاد با آواز دف به دور بت ها مي رقصيدند.  
از طرف دیگر ساین آو ثایم (Sign of thyme) ‌شهرت منطقه‌ای خود را مدیون ادغام قومی‌در جاز شرقی است. این گروه از سال 2004 مشغول به فعالیت است و تا به حال 2 آلبوم تولید کرده است. بسیاری از خوانندگان اردنی از ملودی‌های عربی استفاده و آن را با موسیقی خاورمیانه تطبیق می‌کنند و نسل نوینی از موسیقی را به وجود می‌آورند. ملک آل ناصر خواننده جنجالی زن که بواسطه ویدئو کلیپ‌های کاملا مهیج خود مشهور است دیگر خواننده مشهور [[اردن]] است. در شهر امان در دو دهه گذشته موسیقی جایگزینی وجود دارد؛ گروه‌های راک که موسیقی غربی و شرقی را با یکدیگر تلفیق می‌کنند به‌تدریج مشهورتر می‌شوند.


در عهد ''نبوخذ نصر'' نيز عموميان شادي هاي خود را با رقص نشان مي دادند. اين آثار بر روي سنگ ها حکاکي شده و مربوط به هزاران سال قبل از ميلاد است.  
اسریل که یک گروه مشهور راک شرقی است اولین گروه اردنی است که طرفداران زیادی داشت و موسیقی آن‌ها در رادیوهای محلی پخش می‌شد. در سال 1999 آن‌ها در جشنواره جوان اروپا که در ترکیه برگزار می‌شد به مقام اول دست پیدا کردند. در حال حاضر گروه‌های مشهوری از قبیل جدال، دیستورتددی (Distorted D) و ایلوژنز(Illusions) که به واسطه شیوه ناب کلاسیک راک خود مشهورند، فعالند. [[اردن]] هم چنین نمایش‌های زیرزمینی هوی متال(Heavy Metal) نسبتا زیادی دارد که به علت ارتباط آن‌ها با شیطان‌پرستی مردم نسبت به آن‌ها معترضند. از این گروه‌ها می‌توان به تایرانت ثرو (Tyrant Throne) و دارک ساید(Dark Side) اشاره کرد. البته همه‌ این گروه‌ها شیطان پرست نیستند.


موسيقي انباطيان که توانستند مناطقي از جمله سوريه را تحت تصرف خود در آورند، ممکن است از مناطق مجاور تاثير پذيرفته باشد. آنها اشعار خود را در زماني که دور آتش مي نشستند يا در صحراي بيکران به تناول غذا مي پرداختند مي سرودند.  
دکتر عبدالحمید حمام استاد موسیقی در دانشگاه الیرموک [[اردن]] در کتاب خود به نام الاتجاهات الموسیقیــه المعاصره فی الاردن می‌نویسد: موفقیت شیوه مردمی‌ در [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]] به اصالت و تمایز آن از دیگر سبک‌ها برمی‌گردد. گرچه هم اکنون برخی از موسیقی‌دانان اردنی همچون روحی شاهین، صبری محمود، سامی خوری و عامر ماضی که در [[مصر]] تحصیل کرده‌اند و سبک آن‌ها سنتی است به موفقیت چندانی در این حوزه دست نیافتند. وی تنها رضوان المغربی را موفق در اجرای موسیقی سنتی و مردمی‌ [[اردن]] می‌داند. وی در ادامه می‌افزاید: <blockquote>گروه‌های هنری که ترانه‌های اروپایی و عربی را با ریتمی‌ غربی می‌نوازند و در اجرای خود از گیتار برقی، طبل و پرکاشن بهره می‌برند و در جشن‌های عروسی، هتل‌ها و کافه‌ها حضور پیدا می‌کنند،‌ جوانانی به شمار می‌روند که به دنبال یادگیری موسیقی به شکل آکادمیک و علمی‌ هستند و نیم نگاهی هم به سبک سنتی دارند.</blockquote>وی عقیل ابوشعر و آگوستین لامارا را از موسیقی‌دانان پیشگام در زمینه موسیقی آکادمیک و کلاسیک می‌داند و برای اعتلای [[موسیقی در اردن|موسیقی اردن]]،‌ به ضرورت نزدیکی بیشتر بین دو گرایش عربی و موسیقی با سبک غربی اشاره می‌کند<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 577</ref>.


اشعار عصر جاهلي متناسب با ذوق، سليقه و احساس آن مردم بود و روميان و ايرانيان بر آن تاثير مي گذاشتند. تمدن روم که با تمدن عرب مناسبتي نداشت، چون جسدي بي روح به گونه اي بيگانه هنوز در میان اين اشعار باقي است.  
==== وضعیت و آمار فروش نوارهای موسیقیایی و تکثیر غیر قانونی ====
براساس آمار منتشر شده توسط [https://www.unesco.org/en یونسکو] در سال 1998، درباره‌ی توزیع محصولات موسیقیایی شامل قیمت خرده فروشی و سرقت آثار و موارد مشابه، در سال 1995 و1996 اطلاعاتی موجود نیست<ref>World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2013 p.384</ref>. برهمین اساس در سال 2006 معادل 50 درصد اثار در [[اردن]] مشمول جرم سرقت آثار می‌شود<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 7</ref>.


در دوران مسيحيت سکان منطقه به دين مسيحيت گرويدند و کليساهايي را در نقاط مختلف اردن و فلسطين بنا نمودند. آنان در مراسم ديني خود اغاني و ترانه هاي بسياري مي خواندند. در کليساهاي شرقي نيز الحان متنوعي خوانده مي‌شد.
=== [[تئاتر و هنرهای نمایشی اردن|تئاتر و هنرهای نمایشی]] ===
از همان ابتدا تئاتر با واژگان فرهنگی دیگری چون شعر و رمان، درشکل دادن به یک واقعیت ذهنی خلاق پیوند خورد که به‌طور کلی بیانگر محفوظات مکنون تفکر عمومی عرب و تعاملاتش می‌باشد؛ تفکری که شالوده‌ی آن با جنبش نهضت عربی معاصر و تاثیر گرایش‌های دفاعی‌ای که ذهنیت عربی در مقابله با استعمار جدید به صورت کلی و استعمار صهیونیست به صورت خاص آن را توسعه داده، شکل گرفته است. به همین دلیل در این وضعیت، مشکل می‌توان حقیقت نوآوری در این بخش از سرزمین عربی را خارج از چارچوب فرهنگ عربی به طور کلی و به دور از مرکز اصلی آن مورد بررسی قرار داد، زیرا هرگونه مطالعه‌ی تحلیلی که در ویژگی‌های منحصر به فرد هر پدیده‌ی فرهنگی یا خلاق در [[اردن]] یا جای دیگر، جدا از مسیر عمومی فرهنگ عربی صورت گیرد، مطالعه‌ای ناقص و فاقد نگرش جامع مورد نیاز برای دیدگاهی صحیح می‌باشد. شاید این موضوع به شکل دقیق‌تر بر جنبش تئاتر و از آنجا بر واژگان فرهنگی دیگر در [[اردن]] منطبق شود، چرا که نمایشنامه نویسی و خلاقیت دراماتیک از مناطق عربی مجاور به ویژه فلسطین و شام به شرق [[اردن]] منتقل شد. از این رو غالباً تئاتر در [[اردن]] بر قواعد متون عربی و کمی بر نصوص محلی متکی است. به علاوه بیشتر کادری که در تئاتر [[اردن]] فعالیت کردند، آمادگی و تمرین‌های خود را از موسسه‌های عربی به ویژه [[مصر]] و عراق دریافت کرده بود<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 9</ref>.


فلسطين و اردن در زمان امويان و عباسيان شاهد تحولات بسياري بود. اين خلفا قصرها و مساجد بسياري بنا نمودند که امروزه به عنوان نمونه هاي بارز هنر اسلامي شناخته مي شود. امويان آوازه خوانان مدينه و مکه را به دمشق مي آوردند و پول و عطاياي فراواني به آنان مي بخشيدند؛ برخي از اين آوازه خوانان برای خلفا در قصرهايي که در صحراها بنا شده بود آواز مي خواندند؛ از جمله قصر عمره که بر ديوارهاي آن نقش هاي خوانندگان و رقاصان آن دوره نقش بسته است.
پدیده‌ی تئاتر با انتشارش در مناطق مختلف از سرزمین عرب با مشکلات عام و خاصی روبرو شد؛ اما مشکلات عام به تضاد دیالکتیک تمدنی بین غرب اروپایی و شرق عربی در دوره‌ی استعمار جدید و مشکلات خاص به دیدگاه نسبت به هنر تئاتر به عنوان پدیده‌ای متمایز و مستقل مربوط می‌شود. هنر نمایش یکی از مظاهر فرهنگ غرب بود که با اهتمام فرهیختگان محقق شد؛ کسانی که فرصت ارتباط متقابل با غرب توسعه یافته برایشان مهیا شده بود. این فرهیختگان تلاش بر نوسازی پویایی و نشاط فرهنگی‌ای کردند که از رکود در طول دوره تسلط عثمانی بر جهان عرب رنج می‌برد و در هنرها و پدیده‌های فرهنگی و روش‌های تعلیم غربی منبعی پربار برای غنی سازی فرهنگ کشورشان بدست آوردند. جوانب مختلف فرهنگ عرب همین که تحت تاثیر الگو‌های فکری و مفاهیم غربی قرار گرفت از آنجا که جریانی تمدنی و تک بُعدی بود، فرهنگ غربی نقش غالب و مسلط را پیدا کرد. افزون بر این فرهنگ غرب با تمامی واژگانش یکی از بزرگترین ابزارهای تهاجم استعماری ظالمانه شد به طوری که مهد انواع استعمار اروپایی - نظامی، سیاسی و اقتصادی- و آنچه برای سلطه‌اش نیاز داشت، گردید و بعد از فروکش جزر و مد نظامی در منطقه‌ی ما پایداری کرد.


عباسيان نيز علاقه وافري به موسيقي داشتند؛ آثار به جامانده از آن دوره شدت علاقه عباسيان به موسيقي را نشان مي دهد. کتاب هايي نيز وجود دارد که موسيقي دانان و خوانندگان شهره آن دوران را معرفي مي کند؛ موسيقي دانان و خوانندگاني که خلفا به آنها افتخار مي کردند. (4)
در میان اشکال فرهنگ غربی، تئاتر با جذب دیدگاه عربی محافظه کارانه و چه بسا مخالف آن متمایز شده است که با ظهور تئاتر در جهان عرب همراه است. این امر به عوامل وابسته به خود تئاتر و اصالت نشات گرفته از غرب باز می‌گردد که عرب در طول دوره‌های پیشرفتش با آن انس نگرفته است. بیگانگی نمایشنامه در فرهنگ عربی و تفکر عمومی عرب گسترش حالت مخالفت دائمی را در این حوزه نشان می‌دهد. شایان ذکر است که نسل پیشگام نسبت به وضعیت مقاومتی‌ای که تفکر عربی در برابر این پدیده داشت، هوشیار بود چنان که با شناخت این که غالب اقشار جامعه آن را رد خواهند کرد، آنان را به سمت ایجاد محتوای اصیل عربی در این هنر و ارائه‌ی آن به گروهی خاص از افراد جامعه سوق داد. مارون نقاش اولین کسی که نمایشنامه را در سال 1847 به فرهنگ عربی وارد کرد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>.


در زمان حکومت ترکان عثماني که 4 قرن به طول انجاميد، حاکمان عثماني توجهي به نقاط دور افتاده اي چون اردن نداشتند. در نظر آنان اهميت اردن تنها به اين دليل بود که در مسير کاروان حجاج قرارداشت.  
با وجود تلاش‌های پیشگامان در هماهنگ سازی این هنر با گرایشات اصیل در تفکر عمومی عرب، جامعه‌ی عربی‌ای که روح استقلال در نتیجه‌ی بیداری عرب در آن خودنمایی می کرد، همچنان بی‌میل و چه بسا مخالف با این پدیده‌ی فرهنگی باقی‌ماند. استقبال نمایشنامه نویسان عرب از سبک تئاتر غربی، سه مرحله را طی کرده است:


ترکان فقط موسيقي عربيي را دنبال مي کردند که در عصرهاي گذشته جريان داشت و موسيقي در اين دوران تنها در زمينه دين و تصوف پيشرفت کرد. (5)
الف- مرحله تولد و شکل‌گیری به دست پیشگامان و حامیان اقتباس؛


وضعيت موسيقي در اوايل تاسيس دولت اردن توسط ملک عبدالله (1920- 1951) همانند عهد عثماني بود. در اين دوره اردن از کشورهاي [[مصر]] و سوريه در زمينه موسيقي تقليدي، قالب هاي سنتي و موشحات و از فلسطين در زمينه موسيقي سنتي صوفيانه تاثير پذيرفت.
ب- مرحله برخورد با ویژگی‌های در حال رشد ملی که با جنبش‌های استقلال‌ طلبی در مقابل استعمار اروپا همراه شد؛


شرق اردن که از توجهات و عنايات حکومت و از وجود مراکز بزرگ فرهنگي بي بهره بود همچنان موسيقي بدوي و ترانه هاي روستايي را دنبال مي کرد به طوري که در بسياري از نقاط اردن ترانه هاي سامر و هجين وجود داشت.  
ج- مرحله تلاش به سمت رهایی و آزاد شدن از شکل تئاتر غربی و جستجوی بی‌امان برای قواعد تئاتر مستقل عربی.


پس از سلطه انگليس در سال 1917 فرهنگ اروپاييان بر اردن و فلسطين تاثير گذاشت. در همين دوره گروه هاي يهودي براي تشکيل حکومت وارد فلسطين شدند؛ به اين ترتیب، از آغاز اشغال فلسطين، برخي موسيقي دانان فلسطيني آلات موسيقي اروپايي را شناختند و برخي موسيقي دانان عرب و يهود اولين گروه راديويي را در سال 1936 در قدس تشکيل دادند.  
مرحله اول که از آغاز سال 1847 بیش از یک قرن کامل ادامه یافت با پذیرش تقلید تمام و کمال نمایشنامه نویسان عرب از شکل نمایشی غربی و پذیرش جزئی مضامین دراماتیک غربی متمایز است. برای پیشگامان نمایشنامه عربی چون مارون النقاش و احمد القبانی و یعقوب صنوع و حامیان اقتباس به رهبری فرح آنتون، تلاش‌هایی جدی در پرداختن به موضوعات عربی و دعوت به سوی مضامین میراث عربی و اسلامی به منظور حفاظت از اصالت فرهنگ عربی و کاهش میزان محافظه کاری عربی در مقابل تئاتر به عنوان پدیده‌ای غربی به ثبت رسیده است. با وجود اینکه بذر تئاتر در آغاز در [[لبنان]] کاشته شد و به شام انتقال یافت، همین که راهش را به سمت [[مصر]] پیدا کرد؛ [[مصر]] مهدی بسیار مناسب برای رشد و نفوذ آن در فرهنگ عربی فراهم‌ آورد. تلاش‌های مارون نقاش در [[لبنان]] چندان موفق نبود و کوشش‌های احمد قبانی در [[سوریه]] با شکست مواجه شد، اما انجمن سلیم نقاش و جوقه قبانی در [[مصر]] با استقبال عظیمی روبرو شدند؛ کشوری که در آن موانع نوسازی و گشایش در مقابل غرب از زمان حمله ناپلئون توسط محمد علی و نوه‌هایش از بین رفته بود. تماشاخانه‌ها و سالن‌های بزرگ نمایش [[مصر]] یک سال پیش از اجراهای یعقوب صنوع رهبر تئاتر [[مصر]] برای فصل اول نمایشی او افتتاح شد، به همین دلیل طبیعی است که با وجود تولد تئاتر در [[لبنان]] ، در [[مصر]] شکل گیرد و بالنده شود.


اما موسيقي در شرق اردن کماکان مانند دوره هاي گذشته در جريان بود و فقط برخي موسيقي دانان شرق اردن ترانه هاي سنتي و محلي را از راديو قدس پخش مي کردند.
تقلید از سبک تئاتر غربی در مرحله‌ی اول به‌ویژه در نیمه‌ی دوم قرن نوزده با حفظ هویت عربی در مضامین آن ، نگرانی چندانی ایجاد نکرد زیرا فرهیختگان و‌اندیشمندان در شام و [[مصر]] به فرهنگ غربی به عنوان منبع خطری نگاه نمی‌کردند که هویت عربی را تهدید می‌کند، بلکه برای بهره‌مندی از نقاط مثبت فرهنگ غربی به منظور فعال سازی فرهنگ پیشگام برای ملت خود به آن روی آوردند، فرهنگی که به خاطر اقدامات عثمانی حامی تُرک سازی منطقه‌ی عربی از طریق نشر فرهنگ و زبان ترکی در ایالات عربی تحت سلطه‌ی عثمانی مورد تهدید نابودی و انقراض بود. به‌این ترتیب تفکر عربی در مقابل تمدن اروپایی حرکت دفاعی سریعی پیش نگرفت، مگر بعد از رهایی عرب از سلطه عثمانی و بعد از برملاشدن مقاصد استعماری عنوان شده در عهدنامه سایکس- پیکو (1916)، بالفور(1917) و سان ریمو(1920). خیانتی که‌ این معاهدات و قرارداد‌ها از آن‌ها پرده برداشت؛ انقلاب‌ها و تظا[[هرات]] عربی ضد‌غرب را برانگیخت؛ این انقلاب‌ها و جنبش‌های استقلال طلبانه آگاهی عمومی را نزد عرب به همراه داشت که خطر سلطه‌ی فرهنگی غرب در سرزمین عرب را هشدار داد .


در سال 1946 ملک عبدالله به عنوان پادشاه اردن تاجگذاري کرد و تلاشهايي براي توسعه حکومت انجام شد ولي متاسفانه پس از دوسال فقط صداي اسلحه و مبارزان به گوش مي رسيد. در اين دوره تنها شاهد تاسيس دارالاذاعــة در رام الله و دو گروه موسيقي ارتش هستيم.  
اما مرحله‌ی دوم با تعامل فرهنگ عربی و سبک تئاتر غربی به جست و جوی فطرت ملی خود متمایز می‌شود. این مرحله در دعوت یوسف ادریس و توفیق الحکیم برای ایجاد قواعد تئاتر عربی مستقل از شکل غربی تئاتر متبلور شد. دادخواهی ادریس و حکیم، گویای تبلور گرایش موثری است که ضرب آهنگ آن در ملی سازی کانال سوئز در سال 1956 نمایان شد. این مرحله با گرایش‌های استقلال طلبانه اش متفاوت است از دوره و شرایطی که یعقوب صنوع رهبر تئاتر [[مصر]] روزهای افتتاح کانال سوئز سال 1968 را ثبت کرده است؛ تفاوت فاصله بین این دو مرحله برابر است با تفاوت فاصله‌ی بین نگرانی‌های فرهنگی‌ای که نمایشنامه نویسانی چون قبانی و صنوع و نقاش از یک دیدگاه آن را ثبت کرده‌اند و نگرانی‌ها و موضوعاتی که حکیم و ادریس از منظری دیگر به آن پرداخته‌اند که همان فاصله‌ی بین مرحله‌ی اول تقلیدی و مرحله دوم است که به هوشیاری ملی و تلاش بر اظهار هویت عربی وصف شده است.


در زمان ملک عبدالله تلاش هاي بسياري براي آباداني کشور و استقرار امنيت و آزادي انجام گرفت. در این دوره مردم در شادي ها و مناسبت هاي اجتماعي بساط موسيقي و رقص را برپا مي نمودند؛ که رقص دبکــة و دحجــة از جمله رقص هاي گروهيست که در مراسم ازدواج انجام مي دادند.  
مرحله‌ی دوم به امتناع جدی و آشکار نسبت به تقلید فرهنگ غرب و برنامه ریزی بر رهایی از سلطه‌ی آن شناخته می‌شود. این رویکرد در تلاش گروه‌های تئاتر عربی معاصر رایج در جهان عرب، مثل گروه احتفالیین در مراکش و حکواتیین در [[لبنان]] نمود پیدا می‌کند؛ وقتی این گروه‌ها مجاهدانه برای یافتن قواعد تئاتر اصیل عربی از میراث اصیل عربی تلاش می‌کنند. گرچه‌ این تلاش‌ها تا به امروز نتوانسته در فرهنگ عربی به صورت تئاتری اصیل و موفق آن‌چنان توسعه یابد که جایگزین شکل غربی شود و شهرت گسترده‌ای بدست آورد و بین نویسندگان و‌ اندیشمندان و فرهیختگان عرب با محبوبیت گسترده‌ای روبرو شود. علت مقبولیتی که تئاتر غربی نزد این‌ اندیشمندان پیدا کرد، به توانایی‌اش بر تبیین گرایشات تفکر عمومی و کنکاش در محفوظات آن مربوط می‌شود. به‌همین دلیل معیار موفقیت در تلاش برای تئاتر عربی غالبا به محتوای این تلاش و میزان مطابقت آن با اطلاعات تفکر عمومی عربی وابسته بود. این معیار به ندرت به زیبایی تئاتر به عنوان فرهنگی واحد و مستقل به خود و هدفمند مرتبط بود.


پس از قتل ملک عبدالله در تموز 1951 حکومت به ملک [[حسين بن طلال]] ( 1951 - 1999) رسيد. وي در سال 1952 در 17سالگي عهده دار امور حکومتي شد.  
محفوظات‌ اندیشه عرب در آغاز قرن بیستم حالتی از شور ملی در نتیجه رهایی از سلطه‌ی عثمانی و آزاد شدن از ظلم را دربرداشت. استقلال اولین نتیجه بیداری مدرن عربی بود که انقلاب بزرگ عربی از آن الهام گرفت، اما به سرعت حالت دیگری از حس انتقام و خشم در تفکر عمومی عرب در اثر آسیب برملا شدن توطئه‌های استعمار غربی در جهان عرب و بلند پروازی‌های اشغال‌گرایانه‌ی صهیونیست در فلسطین را به دنبال داشت... که در مجموع استراتژی‌های دفاعی‌ای ایجاد کرد تا از دستاوردهای اولیه‌ی جنبش عربی حمایت کند.


حکومت اردن در اين دوره جوانان را ارج بيشتري نهاد و زمينه هاي رشد اقتصادي و فرهنگي اردن فراهم آمد.
نوآوری‌های تئاتر در جهان عرب پیرامون دو محور اصلی شکل گرفت؛ یکی میراث فرهنگی عربی و اسلامی است که در آن چیرگی فقط از آن اعراب و مسلمانان بود. این گرایش الگوهایی از قهرمانی‌های فرمانده‌هان و رزمندگان و نگرش آن‌ها را تداعی می‌کند که با الهام گرفتن از روح پیروزی و پیروی از آن فرماندهان و مردان نمونه و ترمیم اعتماد به نفس تحقق می‌یابد که عرب بازگشت به تاریخ و تحلیل و پند آموزی از ادوار رکود و شکست به منظور اجتناب و جلوگیری از علل ضعف و انحطاط را می‌طلبد. اما محور دوم عصر حاضر را بررسی میکند و تلاش‌های قهرمانانه‌ی انقلابی‌های عرب در مقاومت در برابر استعمار نو و توطئه‌هایش را روشن می‌کند. علاوه بر درگیری‌های این عصر و دستاوردهای آن، نوآوری‌های تئاتر با مفاهیمی خارج از فرهنگ عربی پیوند خورده است تا حالت ذهنی تفکر عربی را در گذر از شش دهه‌ی اول از قرن بیستم به تصویر بکشد.


در اين زمان حکومت موسسات موسيقي مانند دارالاذاعــة و تلويزيون در  امان، خانه موسيقي و گروه رقص محلي را تاسيس نمود. دو مجله ''افکار'' و ''هنرهاي مردمي'' منتشر شد و وزارت آموزش و پروزش توجه زيادي به موسيقي نشان داد. گروه هاي فرهنگي و هنري متعددي شکل گرفت که مهمترين برنامه هاي آنان هماهنگي فعاليت هاي فرهنگي و موسيقي ، نمايش ها، جشنواره ها، نمايشگاه هاي هنري و مراسم رقص بود.  
در این چارچوب مرجع، نگاه به تئاتر در [[اردن]] به عنوان امتداد جنبش تئاتر عربی ضروری است و می‌توان تئاتر را به عنوان صورتی هنری در نظر گرفت که توانایی نفوذ و حضور در همه‌جا به عنوان یک شکل هنری را داراست. حرکت تئاتر [[اردن]] مانند کشورهای هم سطح خود در مناطق عربی دیگر در حمایت از دیگر عناصر فرهنگی در ثبت یا فعال‌سازی تفکر عربی، در پاسخ به وقایع تاریخی و سیاسی و اجتماعی‌ای که بر [[اردن]] و منطقه‌ی عربی گذشت و می گذرد، به موفقیت نسبی دست یافت.


همچنين در سال تحصيلي 980-1981 در دانشگاه يرموک اداره هنرهاي زيبا تاسيس شد که مهم ترين هدف آن توجه به هنر و موسيقي بود. افزون بر آن خانه ملي موسيقي، آکادمي موسيقي اردن و انجمن موسيقي دانان تاسيس گرديدند.  
مبتنی بر تحقیق دکتر حوامده تاریخ جنبش تئاتر در [[اردن]] از زمان شکل‌گیری ایالت شرق [[اردن]] تا دهه هشتاد به دو مرحله‌ی اصلی تقسیم می‌شود: بخش اول از آغاز تا سال 1965م و بخش دوم دوره‌ای ما بین 1985م-1965م را شامل می‌شود، انتخاب سال 1965م به عنوان مبنا در تاریخ کار تئاتر از آنجاست که در این سال کار تئاتر از تلاش فردی و غیرحرفه‌ای به موسسه‌های نمایشی و حرفه‌ای انتقال یافت و هویت نمایش به عنوان فرهنگی مستقل و مهم بروز کرد؛ یعنی هنگامی که [[خانواده تئاتر اردن]] به عنوان اولین گروه تئاتر شکل گرفت. از آن زمان به نمایش به عنوان راهی جدید در فرهنگ عربی بدون توجه به زیبایی‌شناسی و مراقبت یا پایبندی به اجزای اصلی اش نگریسته شد.


پس از تاج گذاري [[ملک عبدالله دوم]] در تاريخ شباط 1999، وي توجه بسياري به هنر و موسيقي نشان داد. برپايي جشنواره موسيقي اردن و اعطاي جايزه ملک عبدالله براي بهترين ابداعات موسيقي از جمله فعاليت هاي وي در زمينه رشد هنر و موسيقي بود؛ اين جشنواره و جايزه پس از گذشت سالها همچنان ادامه دارد. اولين دوره جشنواره در سال 2001 برگزار گرديد. (6)
مطالعات آماری در بخش‌های کمّی فعالیت‌های نمایشی در [[اردن]] نشان می‌دهد که تعداد شرکت‌کنندگان در این فعالیت‌ها به صورت پیاپی از هر دهه‌ای تا دهه‌ی دیگر در طول [[تاریخ اردن]] رو به افزایش بوده است. برهمین اساس تعداد نویسندگان فعالی که به صورت فعال در نوشتن نمایشنامه شرکت داشتند، قبل از دهه شصت از پنج نویسنده به چهل و یک نویسنده در دهه هشتاد و تعداد کارگردان‌ها از سه به چهل و سه تن افزایش یافته، هم چنین افزایش کمّی باورنکردنی‌ای در تعداد بازیگران و کارکنان هنری در این فعالیت به چشم می خورد. در واقع آنچه از مرحله‌ی اول تا مرحله‌ی دوم گسترش یافته، تعداد کارمندان و شرکت کنندگان در کار تئاتر نبود، بلکه نگرانی‌ها و آرزوهایی بود که در تفکر عامه‌ی مردم اردن یا ملت‌های عربی می گذشت؛ به ویژه ملت فلسطین که روابط تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی ویژه‌ای آن را با مردم اردن پیوند می‌دهد.


پژوهشگران مسائل اردن متفق القول اند كه موسيقي در ميان هنرهاي موجود در اين كشور در پائين ترين جايگاه قرار دارد. تا سال 1950 ميلادي و همزمان با افتتاح و آغاز به كار راديو اردن هاشمي در رام الله، موسيقي اردني در حد سرودهاي محلي و روستايي متاثر از بدويت بود كه نسل به نسل از اجداد به نوادگان منتقل شده بود. هم چنين می‌توان سرودهاي دبكه،‌ درزي، چركسي، كردي و ... قبايل و طوايف ديگر را هم به آن افزود. با افتتاح راديو «هنا امان» (اينجا امان است) در سال 1959 ميلادي و راديو «استوديو هات القدس» در همان سال، سرودهاي ملي اردن با تغيير و تحولات گسترده اي روبه رو شدند و از آن پس سرودها و اشعار با آلات موسيقي اجرا مي شدند.
علاوه بر تکامل ایده تئاتر سازمانی آنچه دو مرحله را از هم متمایز می‌کند، تاریخ جغرافیایی در جنبش تئاتر در مرحله‌ی اول و دوم است. در مرحله‌ی اول حرکت تئاتر در شهرهای مختلف اردنی رشد کرد و پرورش یافت، در حالی که تلاش‌های تئاتر حرفه‌ای در مرحله‌ی دوم در پایتخت یعنی امان متمرکز شد. در آن هنگام که تئاتر استان‌ها تا حد سرگرمی و تقلید پس رفت کرده بود، پایتخت شاهد ارائه نمایش‌ها و سریال‌های عربی و جهانی بود. البته نمایش‌هایی که سازمان فرهنگ و هنر در سال 77/78م در استان‌ها اجرا کرد مستثنی می‌شود. این حرکت تاثیر شگرفی درهمگانی سازی پدیده تئاتر و آشتی‌دهی آن با مردم در استان‌ها داشت.


در سال 1964 ميلادي وزارت اطلاع رساني اردن تاسيس شد كه پس از دو سال با پيوستن اداره فرهنگ و هنر به وزارت اطلاع رساني، مركز اشاعۀ موسيقي آغاز به كار كرد. با آغاز به كار اين مركز، ‌موسيقي اردن حركتي روبه رشد را تجربه کرد و برخي از گروه هاي موسيقي اردن همچون گروه رقص مردمي اردن در خارج از اين كشور به اجراي برنامه پرداختند. از جمله برنامه ها اجراي موسيقي در منطقه آلبرت هول لندن در سال 1967 ميلادي بود.
مرحله نخست از آغاز تا 1965: اولین اقدام نمایش در [[اردن]] در دیرهای مسیحی‌ها نمودار شد، ابتدا کار اجرای نمایشی برای آموزش دانشجویان در هنرهای فن بیان، صحت لهجه، قدرت و صلابت شخصیت و اعتماد به نفس به کار گرفته شد. پیشرو این حرکت دیر لاتین در مادبا بود که در آن سه تن از راهبان مسیحی فرهیخته و واقف به اهمیت نمایش، راه را برای نمایش هموار کردند و آن را در انتقال‌ اندیشه و گرایش‌های انسان دوستانه و تاثیر مستقیم در مردم قوت بخشیدند و آنان به ترتیب یوحنا بونفیل، آنتوان حیحی و زکریا شوملی هستند. در این دیر به جوان هوشیار اردنی‌ای اجازه داده شد تا از فرهیختگی این راهبان بهره‌مند شود. او از آن‌ها عشق به تئاتر و شناخت ابزار و حقیقت آن را الهام گرفت؛ وی همان نویسنده‌ی اردنی روکس بن زاید العزیزی است که در آن زمان معلمی در دیر بود. پیشگامی در گسترش و همگانی‌سازی این فرهنگ در دیرهای دیگر، از آنِ حماس العزیزی است که در امان، سلط و عجلون آن را دنبال کرد.


در همين حال تاسيس تلويزيون اردن در سال 1968 ميلادي به رشد، موسيقي اين كشور کمک کرد. در اين سال با ورود آلات موسيقي غربي و انتشار گسترده نت هاي موسيقي، چندين مركز آموزش تاسيس شد. در سال 1980 ميلادي انجمن موسيقي دانان اردن شكل گرفت و فعاليت هاي خود را آغاز كرد.
یوحنا بونفیل تئاتر‌هات کاوی یا سعید (1914م) را ارائه کرد که نمایشی اجتماعی است که افراد مغرور و متکبر را به سخره گرفته است. در سال (1918م) آنتوان حیحی نمایشنامه‌ی ملائکه و شیطان را آماده و روکس العزیزی با نظارت مولف آن را کارگردانی کرد. وی بعد از آن نمایشنامه‌ی فیلسوف را در سال (1920م) کارگردانی کرد. با توجه به موفقیت نمایش اخیر، الحیحی ناظر بر ایجاد اولین انجمن با نام «انجمن نوظهور کاتولیک عرب» در اردن شد که به تئاتر و قواعد آن پرداخت.


با اين همه سالها گذشت تا موسيقي ها و ترانه هاي پخش شده از راديو و تلويزيون مورد قبول مردم اردن واقع شود. گروه هاي موسيقي اردن براي اولين بار در سطح منطقه در جشنواره ترانه هاي عربي كه در دمشق برگزار شد حضور يافتند. پس از آن از سال 1981 به طور دائم در جشنواره فرهنگ و هنر جرش حضور چشمگيري داشتند.
عزیزی بعد از تالیف روش‌های تئاتر و درک قواعد و ادواتش در نوشتن و تولید چهار نمایش: عاشقان (1921م)، متمرد (1922م)، متهم (1922م) و طریق آلام (1922م) مشارکت کرد، سه کار نخست به ویژگی گرایش اجتماعی‌شان متمایزند که دیدگاه مولف در دعوت به عدالت نسبت به بانوان و ضرورت دفاع از حقوق زن در آن به چشم می‌خورد. با توجه به عدم حضور دختران جوان که شایسته‌ی بازی در نقش‌های زنانه در آن نمایش باشند، پسران جوان در آن نقش‌ها بازی کردند، به همین دلیل متهمــه و متمرده به اجبار در خانه مولف در مادبا اجرا شد. اجرای نمایش‌های ذکر شده محدود به دانشجویان و دبیران دیر لاتین و تعداد بسیار کمی از دوستداران و عاشقان هنر جدید بود زیرا در توان آن‌ها نبود که نمایش را توسعه بخشند یا موفقیتش را نزد مردمی که با پدیده‌ای غربی در فرهنگ عرب انس نگرفته‌اند، تضمین کنند، آن هم در حالی که به هنر‌ورزانش نگاهی پست و ناموفق داشتند. از این رو العزیزی و همکارانش را که شیفته‌ی تئاتر بودند به انتقال اجرایشان به خانه‌های خود راند؛ دور از جامعه‌ای که در وهله‌ی اول هدف اصلی تئاتر است. مطالعه‌ی اجتماعات متنوع سهیم در نمایش تئاتر که بعد از اولین نشانه‌ها در دیر لاتین در مادبا به وجود آمد، نشان می‌دهد که تئاتر در مرحله نخست تا حد زیادی هماهنگ با جریانات مسلط بر تفکر عمومی بود.


هم اكنون در اردن بيش از 20 آكادمي موسيقي و صدها نوازنده مشغول به فعاليت هستند، موسسه هايي مانند انجمن موسيقي دانان، بخش موسيقي دانشكده روزنامه نگاري دانشگاه اليرموك، بخش موسيقي وزارت فرهنگ اردن، مركز ملي موسيقي وابسته به موسسه نورالحسين و بخش موسيقي راديو و تلويزيون اردن که در زمينه اشاعه و گسترش هنر موسيقي فعاليت دارند. اولين آكادمي موسيقي اردن در سال 1990 تاسيس شد كه تاكنون بيش از صدها تن از آن فارغ التحصيل شده اند.
بخش عظیمی از این آثار به الهام از گذشته و اتفاقات مهم مبتنی است یا داستان دستاوردهای فرمانده‌ای بزرگ است و پیروزی‌هایش را نقل می‌کند یا ازوقایعی تاریخی سرچشمه می‌گیرد یا حالت‌های عشق جاودانه‌ی انسان را به تصویر می‌کشد. آثار دیگر به گذشته برمی گردد تا نواقص را تحلیل کند و از تجربیات گذشته در حال بهره ببرد. گروه سوم وضعیت حال را ارائه می‌کند و تلاش‌های ملت‌های عرب را در مقابله با استعمارگر اروپایی یا استعمارگر صهیونیستی می‌ستاید.


برخي دیگر از گروه هاي موسيقي كشور اردن نيز به شرحي است که در ادامه مي آيد:
آثار نمایشی بسیاری است که از گذشته الهام گرفته است و با مردان بزرگی از تاریخ عرب و موقعیت‌های آن‌ها آراسته شده است. روکس العزیزی در دیر لاتین در مادبا نمایش‌های: السموال یا وفاء العرب (1923م) از آثار جمیل بحری؛ الرشید و البرامکــه‌ی (1924) نوشته‌ی آنتوان رباط و صلاح الدین ایوبی (1924م) اثری از نجیب حداد را ارائه کرد. در دو نمایشنامه‌ی الرشید و صلاح الدین ایوبی نویسنده حالاتی از تاریخ عرب را ارائه می‌کند که در آن فرمانده‌ی عرب در مقابل توطئه‌ی ملی یا حمله‌ی خارجی پیروز شده است. اما السموال نمونه‌های اخلاقی و رفتاری از تاریخ اجتماعی عرب را به روشی تمثیلی برای بازگرداندن اعتماد به نژاد عربی در عصر حاضر ارائه کرد، به همین دلیل می‌توان گفت که العزیزی در این کارها انتخابی هدفمند داشته تا گرایش استقلال‌‌طلبانه‌ی عربی را منعکس کند که بر فکر عرب در آغاز قرن بیستم حاکم است.


1. گروه اركستر نيروهاي مسلح اردن: گروه اركستر نيروهاي مسلح اردن در سال 1920تشكيل و در سال 1977 ميلادي به آلات موسيقي مانند شيپور مجهز شد. اين گروه از 120 نوازنده تشكيل شده و تا كنون به عنوان اولين گروه اركستر عربي در مسابقات جهاني به جوايزي نائل آمده است.
نتیجه‌ی موفقیتی که‌ این نمایش و نه دیگر نمایش‌های العزیزی در مادبا با آن روبرو شد به دلیل القاء خوب آن در تفکر عمومی مردم [[اردن]] بود؛ این نمایش در امان و سلط و عجلون بین سال‌های 1934-1927م، دوباره اجرا شد. او علاوه بر این‌ها دو تئاتر جدید با نام‌های تاجر ونیزی اثر شکسپیر و ابن وائل نوشته‌ی شارل آبیلا را ارائه کرد؛ اولی را در مدرسه‌ی راهبات الوردیه در امان به سال1927م به نمایش گذاشت. انتخاب این متن پاسخ به احساس نارضایتی در مقابل افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. نمایشنامه‌ی ابن وائل در دیر لاتین در امان به سال 1934م عرضه شد که به‌این بهانه عیار عرب‌گرایی العزیزی افزوده شود؛ این نمایش به منظور مباهات به عرب خصیصه‌ی کرم را در عرب می ستاید و ارزش‌های آن‌ها را به تصویر می‌کشد.


2. گروه اركستر راديو اردن: هم اكنون گروه اركستر راديو اردن را اميل حداد رهبري مي كند. وي اولين نوازنده قانون در اردن است كه در سال 1967 ميلادي از مركز عالي موسيقي [[قاهره]] فارغ التحصيل شد. پيش از اين،‌ گروه اركستر راديو اردن را روحي شاهي و آنتون شمعون رهبري مي كردند و در آن 62 نوازنده حضور داشتند.
نمایش‌های بسیاری از آثار ذکر شده در مدارس و سالن‌های نمایش دوباره اجرا شد و به سرعت در [[اردن]] انتشار یافت. انجمن التضامن النسائی بعد از اجرای نمایش صلاح‌الدین در سال 1943م در مدرسه‌ی متوسطه‌ی امان در سلط تئاتر وفاء العرب را در سال 1946م ارائه کرد که بعد از پنج سال انجمن الفضائل الاسلامیــه در معان نیز آن را به نمایش گذاشت.


3. گروه اركستر نوازندگان امان: اين گروه در سال 1992 ميلادي به رهبري سيف الدين شحادة تاسيس شد و بيش از 25 نوازنده مرد و زن به آن پيوستند.
همچنان نمایش‌های اردنی در تجلیل مبارزه‌ی عربی در مقابل استعمارگر اروپایی در غرب سرزمین عربی عرضه می‌شد؛ انجمن مواب در کرک نمایش الاسیر را در سال 1946م نوشته‌ی محمد المحیسن در سال 1933م ارائه کرد. این نمایشنامه داستان عبدالکریم الخطابی در مقاومت اشغال اسپانیا در دهه سوم از قرن بیستم را روایت می‌کند و شبیه به‌این نمایش، تئاتر دماء فی الجزایر نوشته و تولید منیر الطاهر در سال 1958م در امان و نمایش نضال فی الجزائر نوشته‌ی محمد الجمل و تولید و کارگردانی ابراهیم الخطیب در امان در همان سال است.


4. گروه ترانه عربي: گروه ترانه عربي وابسته به انجمن موسيقي دانان اردن است. اين گروه 40 عضو دارد كه متشكل از موسيقي دان، نوازنده و سراينده هاي اردني است. (7)
در بستر این استقبال ملی از تئاتر در [[اردن]]، تلاش‌های نمایشی‌ای افزایش یافت که مبارزه ملت فلسطین علیه هجوم صهیونیستی را زنده می کرد. حمد الفرحان تئاتر الوطن تالیف عبدالوهاب ابوالسعود را در مدرسه متوسطه‌ی امان در سال 1944م ارائه کرد که مجددا به کارگردانی زهیر کحاله در دانشکده اسلامی و همچنین انجمن السلام در زرقاء در سال 1948م به نمایش گذاشته شد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>.


گروه تئاتر و موسیقی در اربد تئاتر الشموع المحترقه را در سال 1946م و تئاتر الضحیــه نوشته و تولید صلاح ابوزید را در سال 1948م به نمایش گذاشت. این آثار‌اندوهی را به تصویر می کشد که ملت فلسطین طی حملات صهیونیستی با همدستی استعمارگر انگلیسی از آن‌ها رنج برده است. تئاتر دیگری با عنوان الوطن المسلوب به همین موضوع پرداخت که در سال 1953م در امان به نمایش گذاشته شد و به‌دنبال آن نمایش ارجوحــه الابطال به نویسندگی و کارگردانی محمد احمد ابو غریبــه در مدرسه متوسطه اربد در سال 1956م عملیات اعدام انقلابیون عرب توسط صهونیست‌ها را به نمایش گذاشت<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>.


'''2 - 3 - 9 موسيقي فولکوريک، محلي و ملي'''
دکتر سمیر قطاس نخستین تلاش‌ها برای شکل‌گیری تئاتر و نمایشنامه نویسی در [[اردن]] را به سال 1945 میلادی در کانون بازیگری و موسیقی شهر اربد می‌داند که پس از آن نمایشنامه الشموع المحترقــه به نویسندگی صلاح ابوزید در سینما الزهراء شهر اربد در سال 1948 میلادی به روی صحنه رفت. وی هم‌چنین گروه هنری سینما و تئاتر [[اردن]] به ریاست ابراهیم مسیس را که در اوایل دهه پنجاه میلادی آغاز به کارکرد، از دیگر نشانه‌های ظهور تئاتر و نمایشنامه نویسی در [[اردن]] می‌داند<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>.


موسيقي سنتي اردن تاريخي كهن دارد. آهنگ هاي زجال روستايي كه با شعر همراهند با همنوازي ميج ويز،‌ طبل،‌ آرغول، عود، رباب و ني توليد مي شوند. (8)
از میان آثاری که به گذشته با غرور تاریخی عرب نظر دارد: تئاتر فتح الاندلس به زبان شعر از آثار الشیخ [[فواد الخطيب|فواد الخطیب]] در سال 1956م در امان، تئاتر عبد الرحمن الناصر نوشته عباس علام در امان در سال 1948م، نمایش واقعــه القادسیــه نوشته‌ی عبد الغنی الریماوی در معان در سال 1948م و تئاتر المعتصم بالله به نویسندگی و کارگردانی منیر الطاهر در امان در سال 1958م می‌باشند. علاوه بر این مجموعه محمد احمد ابوغریبــه در چهار نمایشنامه به نام‌های: ضرار بن الازور 1947م، عمار بن یاسر 1960م، خالدبن الولید 1961م و معرکــه الیرموک 1960م که به تماشاخانه‌ی مدرسه متوسطه اربد ارائه کرد، مشارکت نمود.


موسيقي ها و رقص هاي سنتي در اردن اغلب مربوط به روستائيان و باديه نشينان است. بسياري از موسيقي‌دانان اين گونه موسيقي را در طبقة موسيقي هاي فولكوريك جاي مي‌دهند. اين رقص ها و آواها همانند موسيقي ها و رقص هاي پيچيده اي كه در مراكز فرهنگي عرب همچون دمشق، بغداد و قاهره ديده مي شوند نيستند، هر چند همين موسيقي هاي پيچيده نيز ريشه در موسيقي باديه نشينان دارند.(9)
همچنین تئاترهایی با محتوای انسان دوستی از تاریخ عرب ارائه شد، مانند: جمیل بثینه نوشته و تولید حسین سراج الدین در امان به سال 1940م، امیره الاندلس نوشته احمد شوقی در امان به سال 1946م و غرام ولاده که حسین سراج الدین با بیان آن، داستان عشق ولاده و ابن زیدون را در سال 1952م ماندگار کرد. تئاترهایی هم به تاریخ اسطوره‌ای قدیم، عربی یا غیر عربی مربوط می شد که مفهوم عشق با تمامی معانی آن را ارائه می کرد؛ این نمایش‌ها به نام‌های: طوفان 1934م، مع الاله علی الارکروبول 1954م و الحب یعلو همگی نوشته‌ی [[حسنی فریز]] می‌باشند. جریان دوم هم گرچه آثاری را شامل می‌شود که به گذشته باز می‌گردند، اما این بازگشت به گذشته به منظور بررسی آن و تحلیل جنبه‌های منفی در عصرهای تمدن عربی و اسلامی و تبیین چارچوب تخریب و نابودی ناشی از چند پاره شدن و رقابت و تفرقه است.


موسيقي باديه نشينان يكي از منابع موسيقي عربي و اسلامي است. باديه نشينان عاشق شعرند و اغلب خوانندگان شاعران بهتري نيز هستند. (10) از رقص هاي معروف باديه نشينان مي توان به دبكه اشاره كرد. در اين رقص معمولا گروهي از مردان دوشادوش يكديگر مي ايستند و در حالي كه دستان يكديگر را گرفته اند با حركاتي هماهنگ به جلو و عقب حركت مي كنند. (11)
از این دست است، تئاتر علی احمد باکثیر به نام: حرب البسوس که در صومعه‌ی ابوسعید سال 1936م ارائه شد و تئاتر غرام ولاده نوشته‌ی حسین سراج الدین که داستان عشق ولاده و ابن زیدون را روایت می‌کند و تبیین می‌کند که چگونه درگیری‌ها باعث ویرانی تمدن عربی و خروج مسلمانان از‌ اندلس شد.


موسيقي و رقص روستائيان به شکل قابل توجهي از سنت هاي باديه نشينان و هنرهاي متعالي شهري تاثير پذيرفته است. نوازندگان روستايي از ابزارهاي موسيقي بسيار بيشتري نسبت به باديه نشينان استفاده مي كنند. (12) موسيقي و رقص رايج بين چچني ها و چركس ها كاملا با آنچه در بين اعراب است متفاوت است. موسيقي و رقص آنها بيشتر ايراني است. (13)
جریان سوم شامل آثاری است که با حقیقت زندگی عربی همراه شده و شجاعت انقلابی‌های عرب در مقابل استعمار نو که به دنبال ظلم عثمانی رخ داد را تجلیل می‌کند؛ از بارزترین نمونه‌های این رویکرد نمایش سهرات العرب نوشته‌ی عثمان قاسم است که در اربد در سال 1920م توسط تعدادی از جوانان فدایی جنبش آزادی عربی ارائه شد؛ از جمله: شفیق الصفدی، جمیل شاکر، عبد اللطیف شاکر، مصطفی وهبی التل، سامح حجازی و محمد محیی الدین اللحام. این نمایش از جنبش استقلال‌طلبانه و حس ملی‌گرایی عرب در آغاز قرن بیستم پرده برمی دارد و توطئه‌های استعماری علیه آن‌ها را به نمایش می‌گذارد و نقش‌هاشمی‌ها در آزادی [[سوریه]] از ظلم و ستم ترک‌ها را بیان و مقاومت آن‌ها را در مقابل استعمارگر فرانسوی آشکار می‌کند. هم چنین نمایش سهرات العرب دوره‌ی تاریخی‌ای را پوشش می‌دهد که از ظهور انجمن اتحاد و ترقی نژادی تا خروج ملک فیصل بن حسین از دمشق در سال 1921م ادامه می‌یابد.


گفته شده که‌ این تئاتر با پذیرشی بی همتا روبرو شد و بالغ بر هزار و دویست دینار طلا درآمد داشت. شاید رمز موفقیت این نمایش در توانایی نویسنده‌ی آن بر تاثیر گرفتن از نگرش کارآمد در تفکر عربی در مقابل دسیسه‌های استعمارگر فرانسوی علیه بلند پروازی‌های عرب و فعال سازی آن تمایلات به منظور برانگیختن همت عربی و تحریک آن در رویارویی با آن دسیسه‌ها و غلبه علیه آن‌ها، باشد. شایسته‌ی ذکر است که مدرسه‌ی متوسطه‌ی کرک تئاتر استرداد سوریا را در سال 1928م اجرا کرد که از حیث محتوا و معنا شبیه به تئاتر سهرات العرب است. از جمله تئاتر‌های موج سوم تئاتر الرایــه الهاشمیــه نوشته‌ی جمیل القسوس است که در زرقاء به نمایش گذاشته شد و نقش‌ هاشمی‌ها را در ایجاد انگیزه در جنبش آزادی و مبارزه عربی معاصر ستایش می‌کند و به نقش آنان در تاسیس پادشاهی اردن‌ هاشمی و شکوفایی آن افتخار می‌کند<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>.


'''3 - 3 - 9 موسيقي کلاسيک، سنتي و مدرن'''
مرحله‌ی دوم حرکت تئاتر (1985-1965م) در [[اردن]] تئاتر موسساتی است. این اصطلاح به معنی خروج تئاتر از تلاش‌های فردی و خودجوش و ظهور تلاشی رسمی در این حرکت و گرایش گسترده و منظم تعداد بسیاری از سازمان‌های عمومی و خصوصی به‌این گونه‌ی فرهنگی و همکاری افراد ماهر در این نوع از هنر به منظور تولید آثاری با بعد جمعی و تخصصی است. در این برهه از تاریخ فعالیت تئاتر، توجه به اجزای مختلف اجرای تئاتر مانند: دکور، اکسسوار (تجهیزات ساخت و ساز)، نورپردازی، صدا، حرفه‌ی بازیگری و کارگردانی و بالابردن کیفیت اجرا در کنار کیفیت متن را شاهدیم، درحالی که در مرحله‌ی نخست در اهتمام نسبت به کیفیت ایده در متن و شور و شوق بسنده می‌شود<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>.


شرق اردن تا قبل از آزادي از سلطه عثماني (1917) موسيقي سنتي را نمي شناخت. پس از اينکه در اردن دولت مستقلي تشکيل شد، برخي طوايف سوري و لبناني به اردن مهاجرت کردند و در مناطقي که به دور از سلطه استعمار فرانسه بود و درآن آرامش وامنيت برقرار بود سکني گزيدند.  
==== وضعیت، انواع و تعداد گروه‌های نمایش و مراکز و انجمن‌ها ====
دهه 60 را می‌توان اغاز شکوفایی رسمی نمایشنامه در [[اردن]] شمرد چنان که بسیاری از کارشناسان هنری آغاز رسمی تئاتر در [[اردن]] را با نمایش نمایشنامه الفخ در سال 1962 میلادی همزمان می‌دانند. این نمایشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط‌ هانی صنوبر کارگردانی شد و در مرکز اطلاعات آمریکایی در امان به روی صحنه رفت<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7</ref>. در این دوره علاوه بر این موسسه‌هایی که به طور رسمی به فعالیت تئاتر پرداختند، دانشگاه [[اردن]]، [[خانواده تئاتر اردن|خانواده‌ی تئاتر اردن]]، سازمان فرهنگ و هنر و انجمن نمایشنامه نویسان اردنی و دانشگاه یرموک، نیز تئاتر را ارتقاء بخشیدند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>. که در ادامه به تفصیل بیشتری می‌آید.


اين طوايف عادات و تقاليدي با خود به همراه آوردند که بر جامعه شرق اردن تاثير قابل توجهي گذاشت؛ از جمله موسيقي سنتي سوري شامل موشحات و ترانه هاي سنتي.
===== [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] =====
دانشگاه [[اردن]] نقش قابل ملاحظه‌ای در ایجاد فضای مناسب برای بنا نهادن و یا شاید ترویج تئاتر [[اردن]] حداقل از نظر کمّی دارد که‌ این نقش مرهون دلایل زیر است:


فلسطين از ديرباز ارتباط زيادي با موسيقي سنتي داشت. صوفيان مسلمان از زمان هاي قديم و حتي زمان اشغال اسرائيل در سال 1948 به اين نوع موسيقي توجه زيادي داشتند و در قالب تصوف آن را احيا مي کردند. آنان مدايح نبوي، ترتيل و تجويد قرآن و حتي برخي ترانه هاي دنيايي برگرفته از مضامين ديني را مي خواندند.  
* اعزام دانشجو از آغاز برای اجرای نمایش بصورت پی در پی؛
* مشارکت دانشگاه در حضور هنرمندانی که اقدام به نمایش‌های دانشگاهی کردند و زندگی هنری را پیشه خود ساختند؛
* همکاری دانشگاه در فعالیت هنری با اعطای سالن‌های مناسب برای اجرا به خانواده نمایش نوپای [[اردن]].


يکي از این ترانه ها «فوق النخل فوق» نام داشت که با جمله «فوق العرش فوق» آغاز مي شد و اصل آن موشح ديني بود. بسياري از قالب هاي هنري بلاد شام در اردن رواج يافت؛ قالب هايي همچون موال، موشحات، و اغاني و ترانه هاي هنري.
ضربان کار تئاتر در دانشگاه به صورت اجرای نمایش کوتاه در مناسبت‌ها از همان سال تاسیس آغاز گردید، اما تئاتر تمام عیار در دانشگاه ارائه نشد مگر بعد از سال تحصیلی 66/67 ؛ تئاتری که در آن شرایط اجزای نمایش همچون متن ادبی عالی رتبه، کارگردان شایسته، بازیگران با تجربه و با استعداد و اجزای اجرا مانند دکور، نورپردازی، بازی و صدابرداری فراهم بود. اجراهای کامل با ارائه‌ی تئاترهای اجتماعی شروع شد از جمله: عرف کیف یموت، ارید ان اقتل، لعبــه الحب و المصادفــه، سبق صحفی و الشبح. اما اجراهای برتر تئاتر دانشگاه [[اردن]] بعد از سال 1967م در طول نیمه‌ی دهه‌ی هفتاد ارائه شد، تئاتری که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و دفاع از آزادی ملت‌ها در مقابل ظلم و استعمار می پرداخت؛ از جمله‌این اجراهای نمایشی: بهای آزادی اثر نویسنده اسپانیایی روبیلس، المؤسس نوشته نویسنده‌ی اردنی جمال ابو حمدان، نمایشنامه‌ی خوشه‌های خشم داستانی از نویسنده‌ی امریکایی اشتاین بک، نمایشنامه عادل‌ها تالیف [[آلبر کامو]] نویسنده‌ی فرانسوی، درختان ایستاده می‌میرند نوشته‌ی روبیلوس و انگور ترش نوشته‌ی گولهیوم فیگدروی برزیلی.


اسلوب موسيقي مصري نيز در مناطق عربي در اوايل قرن بيستم رواج يافت؛ براي مثال مواويل و ترانه ها و اغاني مصري در فلسطين و اردن رايج شد. برخي از موسيقي دانان عرب که به اين کشورها سفر کرده بودند و برخي جوانان اردني که براي فراگيري موسيقي به مصر رفته بودند، زماني که به اردن بازمي گشتند اسلوب موسيقي مصري را اجرا مي‌نمودند.
برای این نمایش‌ها اسباب موفقیت هنری خوبی فراهم شد از جمله: انتخاب متون جهانی عالی، احاطه‌ی کارگردان شایسته‌هانی صنوبر بر بسیاری از اجراءها، تماشاخانه‌ی مناسب دانشگاه [[اردن]]، توجه به اجزای دیگر ارائه‌ی تئاتر مانند: دکور، اکسسوار، صدابردای و نورپردازی، مشارکت تعدادی از دانشجویان دانشگاه اردن که از کارهای قبلی با حداقل کیفیت، تجربه کسب کرده بودند، مانند: اشرف اباظــه، هشام الهنیدی، امینــه بازوقــه و بهاء ابوطه. اما همه‌ی این عناصر دلیل حقیقی موفقیت این آثار نبود بلکه موضوعی که همه به آن پرداختند رمز موفقیت و پذیرش آن نزد تماشاگران اردنی بود که در محتوای مقاومت و مبارزه با اشغالگر و دفاع از آزادی و هویت مستقل خلاصه می‌شود که گرایش‌ها و واکنش‌های ملی را در تماشاگران اردنی و فلسطینی به ویژه بعد از حمله 1967م برمی انگیخت.


بدين ترتيب ميراث موسيقي اردن در اين دوره نظريات، قالب ها و اسلوب موسيقي سوري و مصري را دنبال و اجرا مي نمود. و مقاماتي چون: حجاز، راست، نهاوند، بياتي، سيکاه، صبا، عجم، چهارگاه و... را که در کشورهاي عربي رايج بود اجرا مي کردند.(14)
از این رو گرچه لوازم هنری لازم برای آثار دیگری در تماشاخانه‌ی [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] فراهم شد، اما به دلیل نادیده گرفتن اهمیت محتوا به موفقیتی همسان با تئاترهای ذکر شده دست نیافتند. از میان اجراهایی که به موفقیت کامل نزد مردم [[اردن]] دست پیدا نکرد: تئاتر کوزه شکسته نوشته‌ی‌هاینریش فون کلاست، دنیا المصالح تالیف فواد الشوملی، ارید ان اقتل اثر حکیم و المحلل نوشته‌ی فتحی رضوان بود که همگی به کارگردانی احمد قوادری انجام گرفت. نمایش‌های حاتم السید المبکره هم به همین دلیل به موفقیتی بیش از نمایش القوادری دست نیافت؛ مانند مدرســه الفلاسفــه از تولیدات محمد کمال جبر از نمایشنامه‌ی ابرها نوشته‌ی آریستوفان یونانی و مانند تئاتر عفاریت القرن العشرین و الصعلوک که هر دو نوشته‌ی علی سالم بود.


اما دربارة موسيقي هاي مدرن؛ چنان که گفته شد موسيقي اردن از موسيقي جهان عرب جدا نيست، از اين رو تاثير جهان عرب را در موسيقي معاصر اردن شاهديم. در اوايل قرن بيستم مصر شاهد ظهور ناگهاني ملي گرايي و به عبارت ديگر مكتبي سكولار بود؛ از اولين خوانندگان زني كه اين شيوه را اتخاذ كردند مي توان به ام كلثوم و فيروز اشاره كرد. در خلال دهه هاي 1950 و 1960 موسيقي عربي رنگ و بويي غربي تر يافت. از پيشگامان اين تغيير مي توان به عبدالحليم حافظ اشاره كرد. با فرا رسيدن دهۀ 1970 خوانندگان بيشتري به اين مكتب پيوستند و در نهايت موسيقي پاپ عربي بوجود آمد.
در طول دهه هفتاد [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] اجرای نمایش‌هایش را با کادری متشکل از دانشجویان آماتور ادامه داد؛ نمایش‌هایی از جمله: دنیا المصالح 1975م، ارید ان اقتل 1976م، المحلل 1976م، بانوراما مقهی عربی 1978م، همومنا الجمیلــه‌ی جدا جدا 1979م، همچنین نمایش‌های متنوعی در طول دهه‌ی هشتاد ارائه کرد از جمله: عالم و طاغیــه 1980م، الفرافیر 1980م، الجلاد و المحکوم علیه بالاعدام و ارمیــه 1981م، ممنوع الضحک 1983م، اغنیــه البجع 1984م، نور السلطان 1984م، مرجان یجد وظیفــه 1985م، هجره الرسول 1985م و رحلــه فی الصحون الطائره 1986م. از آنجا که رابطه‌ی مشترکی این نمایش‌ها را از جهت محتوا، روش و یا هدف به هم مرتبط نمی‌سازد، می‌توان نتیجه گرفت که اجرای تئاتر در [[دانشگاه اردن و تئاتر|دانشگاه اردن]] ، در طول دهه نود از عدم وجود هدف و فلسفه‌ای روشن یا برنامه‌ای مرتب حکایت می‌کند.


از ديگر سبك هاي موسيقي كه در سال هاي بعد بوجود آمد مي توان به فرانكو - عربي اشاره كرد كه از تلفيق موسيقي خاورميانه و موسيقي غربي بوجود آمده است.(15)
برخی از آثار ذکر شده با موفقیتی نسبی روبرو شدند؛ مانند دو نمایش هجره الرسول و نور السلطان که به موضوعاتی ممی‌پرداختند که با تفکر عمومی ارتباط محکمی داشت. تئاترهای دینی، تماشاگران خوبی را به خود جذب کرد؛ ولی نه به دلیل زیبایی و مهارت هنری اش، بلکه به دلیل یادآوری سیره نیکوی نبوی، فراخوان اسلامی و هجرت رسول اکرم و محتوای مثبت و نیک. همچنین نور السلطان جمعیت انبوهی از تماشاگران را جذب کرد زیرا به تصویر فداکاری‌های ملت فلسطین در مقابل جذر و مد استعمار صهیونیست در فلسطین می پرداخت<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص29 تا32</ref>.  


به تازگي اردن شاهد ظهور دي جي ها و ستارگان موسيقي پاپ است؛ از مهمترين موسيقي دانان اردن خانوادة فكير هستند كه حدود 100 سال در اين عرصه فعاليت دارند.  
===== [[خانواده تئاتر اردن]] =====
این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در [[اردن]] در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقه‌ی تئاتر آن‌ها را به هم پیوند داده‌بود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروه‌ها متمایز می‌شود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشته‌ی رابرت توماس بود.


از كساني كه در زمينه موسيقي اينديا راك[1] كار مي كنند مي توان به كاييس خوري[2]، ابراهيم بقيلي، هاني ميتواسي و يوسف گوار اشاره كرد. يکي ديگر از گونه هاي مهم انواع موسيقي در اردن هيپ هاپ[3] است كه به وسيله دي جي شاديا و اجراي او در راديو مشهور شد. اين اجرا تنها اجرايي بود كه در سه كشور مختلف هر هفته در سال 2005 تا 2008 بخش مي شد. از ديگر اشكال پرطرفدار موسيقي در دهه هاي اخير مي توان به موسيقي الكترونيكي عربي، جاز عربي و راك عربي اشاره كرد. در حال حاضر اجراي موسيقي الكترونيك اردني در بين جوانان بسيار پرطرفدار است. بسياري از جمع هاي تكنو زيرزميني شكل مي گيرد و تعداد موسيقي هاي الكترونيك بقدري افزايش يافته است كه مي توان آن را يك گونه موسيقي در اردن بشمار آورد. گروه تازه پايي به نام روم از زمان آغاز به كار خود در سال 1998 محبوبيت منطقه اي و بين‌المللی به دست آورد. روم از موفق ترين گروه هاي موسيقي اردن شناخته مي شود كه طيف وسيعي از طرفداران را از سرتاسر جهان؛ رم، تونس، مراكش، سوريه، فلسطين، تركيه، قزاقستان، فرانسه،‌ هلند، آلمان، ايتاليا تا ايالات متحده به خود جذب كرده است. عامل بسيار مهمي كه موفقيت گسترده گروه روم را بدنبال داشت اين است كه آهنگ هاي اصيل رهبر خود طارق آل ناصر (آهنگساز، بنيانگذار و رهبر گروه) را اجرا مي كنند.
وزیر اطلاعات وقت [[اردن]] سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در [[اردن]] شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سال‌های 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشته‌ی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاتر‌های البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشته‌ی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامه‌های برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشته‌ی الخاندرو کاسونا می‌شود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامه‌ی خانه‌ی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایش‌هایی از نمایشنامه‌های الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنز‌های مولیر، المفتاح و الجراد نوشته‌ی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامه‌ی مهاجر بریزبن نوشته‌ی ژرژ شحآده بود.


از طرف ديگر ساين آو ثايم[4] ‌شهرت منطقه اي خود را مديون ادغام قومی در جاز شرقی است. اين گروه از سال 2004 مشغول به فعاليت است و تا به حال 2 آلبوم توليد كرده است. بسياري از خوانندگان اردني از ملودي هاي عربي استفاده و آن را با موسيقي خاورميانه تطبيق مي كنند و نسل نويني از موسيقي را به وجود مي آورند.
اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل [[مالی]] و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصل‌های ذکر شده را این چنین بیان می‌کند:


ملك آل ناصر خواننده جنجالي زن كه بواسطه ويدئو كليپ هاي كاملا مهيج خود مشهور است ديگر خواننده مشهور اردن است.
* تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛
* دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه [[اردن]] از مرکز پایتخت؛
* جدایی نمایشنامه‌های اجرا شده از واقعیت [[اردن]] و مسائل مهم آن.


در شهر امان در دو دهه گذشته موسيقي جايگزيني وجود دارد؛ گروه هاي راك كه موسيقي غربي و شرقي را با يكديگر تلفيق مي كنند بتدريج مشهورتر مي شوند.
به نظر می‌رسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیق‌ترین علت شکست گروه در فصل‌های اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیت‌هایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ به‌ویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بی‌کفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطه‌ی خارجی پرداخته بودند.


اسريل كه يك گروه مشهور راك شرقي است اولين گروه اردني است كه طرفداران زيادي داشت و موسيقي آنها در راديوهاي محلي پخش مي شد. در سال 1999 آنها در جشنواره جوان اروپا كه در تركيه برگزار مي شد به مقام اول دست پيدا كردند. در حال حاضر گروه هاي مشهوري از قبيل جدال، دیستورتددي[5] و ايلوژنز[6] كه به واسطه شيوه ناب كلاسيك راك خود مشهورند، فعالند. اردن هم چنين نمايش هاي زيرزميني هوي متال[7] نسبتا زيادي دارد كه به علت ارتباط آنها با شيطان پرستي مردم نسبت به آنها معترضند. از اين گروه ها مي توان به تايرانت ثرون[8] و دارك سايد[9] اشاره كرد. البته همه اين گروه ها شيطان پرست نيستند.
به‌ این ترتیب تجربه‌ی [[خانواده تئاتر اردن]] با تجربه‌های گذشته‌ی جنبش تئاتر [[اردن]] در دهه‌های قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوری‌ای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر [[اردن]] در مرحله‌ی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه‌ هانی صنوبر به خارج از [[اردن]] [[خانواده تئاتر اردن]] در ارائه نمایش‌هایش در ابتدای دهه‌ی هفتاد به وسیله‌ی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن می‌توان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از‌ هانی صنوبر) بی‌برنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.


دكتر عبدالحميد حمام استاد موسيقي در دانشگاه اليرموك اردن در كتاب خود به نام ''الاتجاهات الموسيقيــة المعاصرة في الاردن'' مي نويسد: موفقيت شيوه مردمي در موسيقي اردن به اصالت و تمايز آن از ديگر سبك ها برمي گردد. گرچه هم اكنون برخي از موسيقي دانان اردني همچون روحي شاهين، صبري محمود، سامي خوري و عامر ماضي كه در مصر تحصيل كرده اند و سبك آنها سنتي است به موفقيت چنداني در اين حوزه دست نيافتند. وي تنها رضوان المغربي را موفق در اجراي موسيقي سنتي و مردمي اردن مي داند.
در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همه‌ی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاتر‌های: آوازه خوان نوشته‌ی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشته‌ی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعه‌ای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامه‌ی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشته‌ی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشته‌های یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشته‌ی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانه‌ی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد.


وي در ادامه مي افزايد: گروه هاي هنري كه ترانه هاي اروپايي و عربي را با ريتمي غربي مي نوازند و در اجراي خود از گيتار برقي، طبل و پركاشن بهره مي برند و در جشن‌هاي عروسي، هتل ها و كافه ها حضور پيدا مي كنند،‌ جواناني به شمار مي روند كه به دنبال يادگيري موسيقي به شكل آكادميك و علمي هستند و نيم نگاهي هم به سبك سنتي دارند.
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایش‌های کودکان اجرا شد که غالبا از داستان‌های جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایش‌هایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آن‌ها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخص‌ترین نمایش‌هایی که در دهه‌ی هفتاد ارائه شد، نمایش‌های آهنگین و تاریخی بود که از مهم‌ترین آن‌ها: خالده، ابناء و آباء نوشته‌ی [[عبد الرحيم عمر|عبد الرحیم عمر]] و تئاتر الزیر سالم نوشته‌ی آلفرد فرج است.


وي عقيل ابوشعر و آگوستين لامارا را از موسيقي دانان پيشگام در زمينه موسيقي آكادميک و كلاسيك مي داند و براي اعتلاي موسيقي اردن،‌ به ضرورت نزديكي بيشتر بين دو گرايش عربي و موسيقي با سبك غربي اشاره مي كند.(16)
با عنایت به پیامد‌های رسانه‌ای و منتقدانه معلوم می‌شود که تعداد بسیاری از آن‌ها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازی‌ها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانی‌های جامعه‌ی [[اردن]] را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولی‌ها و نگرانی‌های جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلی‌ای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حمله‌ها و دسیسه‌های صهیونیست در فلسطین‌اند و نسبت به خطرهای این حمله‌ها و دسیسه‌ها هشدار می‌دهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانه‌ی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی می‌شود که [[اردن]] را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح می‌دهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرا‌می‌خواند.


تئاتر خالده الشعریــه که [[خانواده تئاتر اردن|خانواده‌ تئاتر اردن]] آن را ارائه کرد، از شاخص‌ترین دستاوردهای تئاتر ملی‌گرایی در دهه هفتاد محسوب می‌شود که [[تاریخ اردن]] و دستاوردهایش را به نمایش می‌گذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش می‌کند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئله‌ی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان‌ هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به [[اردن]] و میان ملتش آورد برجسته می‌کند.


'''4 - 3 - 9 وضعيت و آمار فروش نوارهاي موسيقيايي و تکثير غير قانوني'''
آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافت‌های تاریخی‌ای تکیه‌ دارد که به خوبی عشق را شکوفا می‌کند و نسبت به بدی و شیوه‌هایش هشدار می‌دهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان می‌کارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوه‌هایش غفلت دارد.


براساس آمار منتشر شده توسط يونسکو در سال 1998، دربارة توزيع محصولات موسيقيايي شامل قيمت خرده فروشي و سرقت آثار و موارد مشابه، در سال 1995 و1996 اطلاعاتي موجود نيست. (17) برهمين اساس در سال 2006 معادل50 درصد اثار در اردن مشمول جرم سرقت آثار مي شود. (18)
===== [[وزارت فرهنگ و جوانان اردن|وزارت فرهنگ و جوانان (سازمان فرهنگ و هنر)]] =====
هنگامی که وزارت فرهنگ و جوانان در سال 1977 به ریاست سید فواز شرف تاسیس گردید، کادری باتجربه از فارغ التحصیلان را گرد هم آورد که تعدادی از آثار جهانی و عربی و محلی را در دوره‌ای بین 1979-1977م ارائه کردند؛ در سال‌های 77/78 تئاترهای الانسان و الظل نوشته‌ی مصطفی محمود، بازی آخر از آثار ساموئل بکت، السعاده الزوجیــه تالیف عبدالمنعم سلیم، الغرباء لا یشربون القهوه نوشته‌ی محمود دیاب، المازق از تالیفات بشیر هواری، بازرس نوشته‌ی نیکلای گوگول، قناع السعاده نوشته‌ی کلمنساو، قهوه خانه عقلا نوشته‌ی کمال گیلانی و الوافد به قلم میخائیل رومان را به نمایش گذاشتند. همچنین تئاترهای رسول من قریــه تمیره نوشته‌ی محمد دیاب، آواز قو و نامزدی تالیف چخوف، حفلــه علی الخازوق از آثار محفوظ عبد الرحمان، بازی خطرناک تالیف برانسلاو ناشتش را در سال 1979م به روی صحنه بردند.


این آثار را به ترتیب یوسف الجمل، باسم الدلقمونی، طارق برقاوی، حاتم السید، تیسیر عطیــه، طارق برقاوی، شعبان حمید، احمد شقم، محمد حلمی، عمر شاهین، حاتم السید، باسم الدلقمونی، احمد شقم، شعبان حمید کارگردانی کردند. در میان این آثار که دارای منابع و موضوعات مختلف هستند؛ برترین نمایش‌ها و موفق‌ترینشان آثاری بودند که به مسائل درونی عرب می‌پرداخت، مانند: الغربا لایشربون القهوه که به مسئله‌ی فلسطین و روح مقاومت در میان مردم می‌پردازد و همچنین تئاتر رسول من قریــه تمیره که شرایط پیروزی‌های عرب بر اسرائیل را در سال 1973م به نمایش می‌گذارد.


'''4 - 9 تئاتر و هنرهاي نمايشي'''
سازمان فرهنگ و هنر به ارائه‌ی نمایش تئاتر‌های خود در طول دهه نود ادامه داد. شعبان حمید نمایش دام، اثر آگاتا کریستی را در سال 1980م، توفیق نجم تئاتر الخوف را برگرفته از نمایش علی سالم به نام انت اللی قتلت الوحش در سال 1980م، حاتم السید تئاتر لیالی الحصاد، نوشته‌ی محمود دیاب را در سال 1980م به نمایش گذاشتند و عمر قفاف نمایش خار، اثر فرانسواز ساگان را در سال 1981م کارگردانی کرد و در سال 1982م نمایش‌های السد و قریــه الشیخ حماد هر دو نوشته‌ی امین شنار را به نمایش گذاشت و در 1983م تئاترهای اللعبــه اثر مازن عجاوی، طریق السلامــه نوشته‌ی بشیرهواری را ارائه کرد، هم چنین نمایش عرض الله یستر من بکره از آثار مصطفی صالح را در سال 1984 به روی صحنه برد. دو تئاتر السد و قریــه الشیخ حماد از برجسته‌ترین کارهایی است که سازمان در دهه‌ی هشتاد ارائه کرد. شاید رمز موفقیت نسبی آن‌ها و جذب مردم، به دلیل محتوای دینی و پیروزی نیروی خیر و قطعی بودن شکست شر باشد؛ در حالی که کارهای نمایشی دیگر مانند الله یستر من بکره به نقد اجتماعی می‌پرداختند.


از همان ابتدا تئاتر با واژگان فرهنگي ديگري چون شعر و رمان، درشکل دادن به يک واقعيت ذهني خلاق پيوند خورد که به طور کلي بيانگر محفوظات مکنون تفکر عمومي عرب و تعاملاتش مي باشد؛ تفکري که شالودۀ آن با جنبش نهضت عربي معاصر و تاثير گرايش هاي دفاعي اي که ذهنيت عربي در مقابله با استعمار جديد به صورت کلي و استعمار صهيونيست به صورت خاص آن را توسعه داده، شکل گرفته است. به همين دليل در اين وضعيت، مشکل مي توان حقيقت نوآوري در اين بخش از سرزمين عربي را خارج از چارچوب فرهنگ عربي به طور کلي و به دور از مرکز اصلي آن مورد بررسي قرار داد، زيرا هرگونه مطالعة تحليلي که در ويژگي هاي منحصر به فرد هر پديدة فرهنگي يا خلاق در اردن يا جاي ديگر، جدا از مسير عمومي فرهنگ عربي صورت گيرد، مطالعه اي ناقص و فاقد نگرش جامع مورد نياز براي ديدگاهي صحيح مي باشد. شايد اين موضوع به شکل دقيقتر بر جنبش تئاتر و از آنجا بر واژگان فرهنگي ديگر در اردن منطبق شود، چرا که نمايشنامه نويسي و خلاقيت دراماتيک از مناطق عربي مجاور به ويژه فلسطين و شام به شرق اردن منتقل شد. از اين رو غالباً تئاتر در اردن بر قواعد متون عربي و کمي بر نصوص محلي متکي است. به علاوه بيشتر کادري که در تئاتر اردن فعاليت کردند، آمادگي و تمرين هاي خود را از موسسه هاي عربي به ويژه مصر و عراق دريافت کرده بود. (19)
اما بارزترین نقش سازمان فرهنگ و هنر در پشتیبانی فعالیت تئاتر [[اردن]] در دهه نود، ارائه‌ی نمایش‌های مختلف و متنوع برای کودکان است. از جمله مهم‌ترین نمایش‌ها که سازمان در دهه‌ی نود ارائه کرد: مظلوم و الاسد تهیه و تولید مارگو ملاتجلیان در سال 1980م، الامانــه کنز نوشته‌ی یوسف ممتاز و کارگردانی نعیم حدادین، غابــه الارنب تالیف بشیر هواری و کارگردانی احمد شقم در سال 1981م و الثعلب الصالح، الدمی و اللص هر دو نوشته‌ی محمد بسام ملص و کارگردانی نعیم حدادین در سال 1981م می‌باشد. در سال بعد نعیم حدادین تئاترهای الثعلب الماکر از آثار علی علیان، الراغی و الغنمات نوشته‌ی بشیر هواری و وطن العصافیر تالیف فخری قعوار را در سال 1983م کارگردانی کرد و در سال 1984م سازمان نمایش‌های شفاء القلوب نوشته‌ی عامر علی به کارکردانی نبیل نجم و درس فی الصداقــه نوشته‌ی ابراهیم العبسی و کارگردانی نعیم حدادین را به نمایش گذاشت. هم چنین الکنز المدفون نوشته‌ی نادیــه ابوطه در سال 1985م توسط نعیم حدادین کارگردانی شد و نبیل نجم نیز تئاتر یاعم یا جمال نوشته‌ی سلیم احمد را در همان سال کارگردانی کرد.


پديدة تئاتر با انتشارش در مناطق مختلف از سرزمين عرب با مشکلات عام و خاصي روبرو شد؛ اما مشکلات عام به تضاد ديالکتيک تمدني بين غرب اروپايي و شرق عربي در دورۀ استعمار جديد و مشکلات خاص به ديدگاه نسبت به هنر تئاتر به عنوان پديده اي متمايز و مستقل مربوط مي شود. هنر نمايش يکي از مظاهر فرهنگ غرب بود که با اهتمام فرهيختگان محقق شد؛ کساني که فرصت ارتباط متقابل با غرب توسعه يافته برايشان مهيا شده بود. اين فرهيختگان تلاش بر نوسازي پويايي و نشاط فرهنگي اي کردند که از رکود در طول دورة تسلط عثماني بر جهان عرب رنج مي برد و در هنرها و پديده هاي فرهنگي و روش هاي تعليم غربي منبعي پربار براي غني سازي فرهنگ کشورشان بدست آوردند.  جوانب مختلف فرهنگ عرب همین که تحت تاثير الگو هاي فکري و مفاهيم غربي قرار گرفت از آنجا که جريانی تمدني و تک بُعدي بود، فرهنگ غربي نقش غالب و مسلط را پيدا کرد. افزون بر اين فرهنگ غرب با تمامي واژگانش يکي از بزرگترين ابزارهاي تهاجم استعماري ظالمانه شد به طوري که مهد انواع استعمار اروپايي - نظامي، سياسي و اقتصادي- و آنچه براي سلطه اش نياز داشت، گرديد و بعد از فروکش جزر و مد نظامي در منطقۀ ما پايداري کرد.
رویکرد تمامی این فعالیت‌ها مانند کارهای دهه‌ی هفتاد مارگو ملاتجلیان، ایجاد روحیه‌ی خیر و همکاری و عشق و اطاعت در بین کودکان است، اما هیچ یک در آماده سازی ذهنی آینده نگر در کودکان نقشی نداشت بدین معنا که هیچ یک محتوی موضوعاتی چون کامپیوتر و کشف فضا، علوم کاربردی و به کارگیری شناخت و تخیل علمی نبود، چنان که در ادبیات کودکان نسل‌های گذشته نیز همین ضعف دیده می‌شود.


در ميان اشکال فرهنگ غربي، تئاتر با جذب ديدگاه عربي محافظه کارانه و چه بسا مخالف آن متمايز شده است که با ظهور تئاتر در جهان عرب همراه است. اين امر به عوامل وابسته به خود تئاتر و اصالت نشات گرفته ازغرب باز مي‌گردد که عرب در طول دوره‌هاي پيشرفتش با آن انس نگرفته است. بيگانگي نمايشنامه در فرهنگ عربي و تفکر عمومي عرب گسترش حالت مخالفت دائمي را در این حوزه نشان مي دهد. شايان ذکر است که نسل پيشگام نسبت به وضعيت مقاومتي اي که تفکر عربي در برابر اين پديده داشت، هوشيار بود چنان که با شناخت اين که غالب اقشار جامعه آن را رد خواهند کرد، آنان را به سمت ايجاد محتواي اصيل عربي در اين هنر و ارائة آن به گروهي خاص از افراد جامعه سوق داد. مارون نقاش اولين کسي که نمايشنامه را در سال 1847 به فرهنگ عربي وارد کرد. (20)
===== [[انجمن هنرمندان اردن]] =====
این انجمن با نام انجمن نمایشنامه نویسان [[اردن]] در سال 1977م تاسیس شد و بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما را گرد‌‌ هم‌ آورد. هدف از ایجاد انجمن؛ انتشار فرهنگ تئاتر و پشتیبانی از فعالیت تئاتر اردن، انتشار کتاب‌های نقد تئاتر و همکاری فرهنگی با موسسه‌های اردنی در این زمینه و تبادل اجرای نمایش‌ها با گروه‌های عربی بود. اساسنامه‌ی انجمن در سال 1986م اصلاح شد و فرصت برای گسترش فعالیت‌های آن فراهم آمد تا شامل تمام زمینه‌های هنر شود و به‌این ترتیب نام آن به «انجمن هنرمندان اردن» تغییر یافت. مطابق اساسنامه‌ی اصلاح شده در سال 1986، برجسته‌ترین اهداف انجمن عبارت است از:


با وجود تلاش هاي پيشگامان در هماهنگ سازي اين هنر با گرايشات اصيل در تفکر عمومي عرب، جامعة عربي اي که روح استقلال در نتيجة بيداري عرب در آن خودنمايي مي کرد، همچنان بي ميل و چه بسا مخالف با اين پديدة فرهنگي باقي ماند. استقبال نمايشنامه نويسان عرب از سبک تئاتر غربي، سه مرحله را طي کرده است:
* فعال سازی جنبش هنری [[اردن]] در زمینه‌ی سینما و تئاتر و تلویزیون و گسترش شالوده و بنیاد آن و عمیق کردن فرهنگ هنری مردم؛
* الهام گرفتن از جنبه‌های انسانی و میهنی [[تاریخ اردن]] و قرار دادن آن در جریان هنر عربی و جهانی؛
* تشویق مطالعات هنری تخصصی و انتشار مطبوعات و نشریه‌های هنری؛
* ارتباط با هنرمندان و انجمن‌های عربی و جهانی؛
* تامین سطح معیشتی شایسته برای هنرمندان اردنی.


الف- مرحله تولد و شکل گيري به دست پيشگامان و حاميان اقتباس.
درآمد انجمن از مراسم عضویت، حق عضویت، اعانه، هدایا، پاداش، درآمد جشن‌ها و فعالیت‌هایی که انجمن بر آن اشراف داشت، تامین می شد. از میان مهم‌ترین نمایش‌های انجمن تئاتر می‌توان از وحدی فی بیت الجنون نوشته‌ی فیاض و کارگردانی خالد الطریفی در سال 1984م، العریس نوشته‌ی عبد الاله رشید و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م، یا انا یا هو به تهیه کنندگی عبد الطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م و تئاتر پاییز ملی به نام کان یا ما کان نوشته و کارگردانی خالد الطریفی در سال1986م نام برد. اجراهایی که انجمن به نمایش گذاشت یا بر آن‌ها اشراف داشت، در سطح عالی و مناسب با مهارت و شایستگی اعضای آن بود؛ اعضای این انجمن بیشتر به صورت فعال در سریال‌های تلویزیونی مشارکت داشتند.


ب- مرحله برخورد با ويژگي هاي در حال رشد ملي که با جنبش هاي استقلال طلبي در مقابل استعمار اروپا همراه شد.
===== [[تئاتر در دانشگاه يرموک اردن|دانشگاه یرموک]] =====
فعالیت تئاتر در دانشگاه یرموک از سال‌های نخست با ارائه‌ی تئاترهایی شروع شد که غالبا گروه زبان انگلیسی به زبان اصلی و گروه امور دانشجویی ارائه کردند، هم چنین شامل نمایش‌های تجربی آکادمیکی بود که توسط گروه هنرهای زیبا و تعدادی نمایش که با تلاش بعضی از دانشجویان علاقه مند ارائه گردید. گروه زبان انگلیسی دانشگاه در کوشش برای نمایش تئاتر پیشتاز بود و دلیل این برتری حضور تعدادی از اساتید پرشور و شوق در تئاتر بود؛ برجسته‌ترین آن‌ها ایان کرذرز بود که در گروه زبان انگلیسی و سپس در گروه هنرهای زیبا فعالیت می کرد. این استاد نُه نمایش از تئاترهای جهانی را ارائه کرد؛ خانه‌ی برناردا آلبا نوشته‌ی لورکا 1979م، کاترین کائولین نوشته‌ی ییتس در سال 1979م، جنگنده‌ی فانتزی تالیف شون اوکسی در سال 1980م، باغ آلبالو نوشته‌ی چخوف در سال 1980، دشمن مردم نوشته‌ی هنریک ابسن در سال 1981م، هملت اثر شکسپیر در سال 1982م، آنتیگونه تالیف سوفوکلیس در سال 1982م و در آخر تئاتر چشم به راه گودو نوشته‌ی ساموئل بکت در سال 1982م.


ج- مرحله تلاش به سمت رهايي و آزاد شدن از شکل تئاتر غربي و جستجوي بي امان براي قواعد تئاتر مستقل عربي.
این نمایش‌ها از آن جهت اهمیت دارد که نمایشنامه‌های جهانی مشهوری بودند که به زبان انگلیسی به نمایش در می‌آمدند و برای استفاده دانشجویان شرکت کننده در نمایش و کسانی که تحصیلات تکمیلی‌شان را ضمن این تئاترها کامل کردند، مفید بود؛ مانند لینا التل و زین غنما، اما در بهبود وضعیت تئاتر ملی در اردن سهم چندانی نداشتند جز تاثیر عملی آن در بهره مندی شرکت‌کنندگان و برخی تماشاگران که مسلط به زبان انگلیسی بودند. گروه امور دانشجویی تئاترهای بسیاری ارائه کرد که در مطالعه‌ی تاریخ عربی بسیار مفید بود و اجرای آن‌ها با نگاهی جدید انجام می‌گرفت؛ این نمایش‌ها را کارگردان اردنی به نام دلقمونی، عضو موسسان انجمن نمایشنامه نویسان اردن، کارگردانی کرد و بر آن‌ها نظارت داشت؛ از مهمترین این نمایش‌ها: النوادر 1980م، البخلاء 1982 و اشعب 1986م می‌باشد.


مرحله اول که از آغاز سال 1847 بيش از يک قرن کامل ادامه يافت با پذيرش تقليد تمام و کمال نمايشنامه نويسان عرب از شکل نمايشي غربي و پذيرش جزئي مضامين دراماتيک غربي متمايز است. براي پيشگامان نمايشنامه عربي چون مارون النقاش و احمد القباني و يعقوب صنوع و حاميان اقتباس به رهبري فرح آنتون، تلاش‌هايي جدي در پرداختن به موضوعات عربي و دعوت به سوي مضامين ميراث عربي و اسلامي به منظور حفاظت از اصالت فرهنگ عربي و کاهش ميزان محافظه کاري عربي در مقابل تئاتر به عنوان پديده اي غربي به ثبت رسيده است. با وجود اينکه بذر تئاتر در آغاز در [[لبنان]] کاشته شد و به شام انتقال يافت، همین که راهش را به سمت مصر پيدا کرد؛ مصر مهدي بسيار مناسب براي رشد و نفوذ آن در فرهنگ عربي فراهم آورد. تلاش هاي مارون نقاش در لبنان چندان موفق نبود و کوشش هاي احمد قباني در سوريه با شکست مواجه شد، اما انجمن سليم نقاش و جوقه قباني در مصر با استقبال عظيمي روبرو شدند؛ کشوري که در آن موانع نوسازي و گشايش در مقابل غرب از زمان حمله ناپلئون توسط محمد علي و نوه هايش از بين رفته بود. تماشاخانه ها و سالن هاي بزرگ نمايش مصر يک سال پيش از اجراهاي يعقوب صنوع رهبر تئاتر مصر براي فصل اول نمايشي او افتتاح شد، به همين دليل طبيعي است که با وجود تولد تئاتر در لبنان ، در مصر شکل گيرد و بالنده شود.
علاوه ‌بر این آثار که به تاریخ توجه داشت، دلقمونی تعدادی از کارهای محلی و عربی و جهانی را به گروه امور دانشجویی ارائه کرد؛ از جمله: الطریق الی بیت المقدس نوشته‌ی دکتور ابراهیم السعافین 1980م، یوم الیرموک اثر حسن ناجی در سال 1980، داستان باغ وحش تالیف ادوارد آلبی سال 1982م، استاد خلیفه بیک برگرفته از نمایشنامه‌ای از نویسنده‌ی ایتالیایی به نام باینولی در سال 1984م، اتاق از آثار‌هارولد پینتر سال 1984م، حصحص الحبوب اثر حکیم در سال 1984م، المفتاح اثر نویسنده‌ی عراقی یوسف العانی 1986م، به اضافه‌ی تعدادی از تئاترهای کودک که تمامی نوشته‌ی حسن ناجی بود؛ مانند افتح یا سمسم 1981م، السندباد و الساحر در سال 1981، العصفور التائب 1984م و الامانــه در سال 1985م.


تقليد از سبک تئاتر غربي در مرحلۀ اول به ويژه در نيمة دوم قرن نوزده با حفظ هويت عربي در مضامين آن ، نگراني چنداني ايجاد نکرد زیرا فرهيختگان و انديشمندان در شام و مصر به فرهنگ غربي به عنوان منبع خطري نگاه نمی کردند که هويت عربي را تهديد مي کند، بلکه براي بهره مندي از نقاط مثبت فرهنگ غربي به منظور فعال سازي فرهنگ پيشگام براي ملت خود به آن روي آوردند، فرهنگي که به خاطر اقدامات عثماني حامي تُرک سازي منطقۀ عربي از طريق نشر فرهنگ و زبان ترکي در ايالات عربي تحت سلطة عثماني مورد تهديد نابودي و انقراض بود. به اين ترتیب تفکر عربي در مقابل تمدن اروپايي حرکت دفاعي سريعي پيش نگرفت، مگر بعد از رهايي عرب از سلطه عثماني و بعد از برملاشدن مقاصد استعماري عنوان شده در عهدنامه سايکس- پيکو (1916)، بالفور(1917) و سان ريمو(1920). خيانتي که اين معاهدات و قرارداد ها از آنها پرده برداشت؛ انقلاب ها و تظا[[هرات]] عربي ضد غرب را برانگيخت؛ اين انقلابها و جنبش هاي استقلال طلبانه آگاهي عمومي را نزد عرب به همراه داشت که خطر سلطۀ فرهنگي غرب در سرزمين عرب را هشدار داد .
دلقمونی این نمایش‌ها را در راستای تلاش برای هماهنگی با حرکت عربی در جستجوی تئاتر اصیل عربی و به منظور غنی‌سازی فعالیت دانشگاهی و ارائه کارهای جدید، با حفظ هویت نمایش عربی ارائه کرد. او همچنین به نمایش کودک و اجرای نمایش‌ها در دانشگاه و مدرسه‌ی نمونه‌ی وابسته به آن، با آگاهی از ضرورت تمرین آموزش جوانان اهتمام ورزید.


اما مرحلة دوم با تعامل فرهنگ عربي و سبک تئاتر غربي به جست و جوي فطرت ملي خود متمايز مي شود. اين مرحله در دعوت يوسف ادريس و توفيق الحکيم براي ايجاد قواعد تئاتر عربي مستقل از شکل غربي تئاتر متبلور شد. دادخواهي ادريس و حکيم، گوياي تبلور گرايش موثري است که ضرب آهنگ آن در ملي سازي کانال سوئز در سال 1956 نمايان شد. اين مرحله با گرايش هاي استقلال طلبانه اش متفاوت است از دوره و شرايطي که يعقوب صنوع رهبر تئاتر مصر روزهاي افتتاح کانال سوئز سال 1968 را ثبت کرده است؛ تفاوت فاصله بين اين دو مرحله برابر است با تفاوت فاصلۀ بين نگراني هاي فرهنگي اي که نمايشنامه نويساني چون قباني و صنوع و نقاش از يک ديدگاه آن را ثبت کرده اند و نگراني ها و موضوعاتي که حکيم و ادريس از منظري ديگر به آن پرداخته اند که همان فاصلة بين مرحلۀ اول تقليدي و مرحله دوم است که به هوشياري ملي و تلاش بر اظهار هويت عربي وصف شده است.
شاید بارزترین چیزی که دانشگاه یرموک را در پشتیبانی فعالیت تئاتر [[اردن]] سهیم می‌دارد، آموزش آکادمیک هنرهای نمایشی و ادبیات درام به کادرهای شایسته، گسترش کار تئاتر در سطح ملی و جهان عرب، گسترش توانایی‌ها با آموزشی معقول و آگاهی کامل و مناسب در همه‌ی جنبه‌های تئاتر، از طریق بخش تئاتر گروه هنرهای زیبا در دانشگاه است. هم چنین این گروه در اجرای تعدادی از نمایش‌ها سهیم است که اساتید گروه بر آن نظارت داشتند؛ برخی از این اجراءها از عنایت قابل توجه دانشگاه یرموک و مردم [[اردن]] در خارج از دانشگاه بهره برد؛ از برجسته‌ترین نمایش‌های این گروه: ئتاتر هملت 1982م، بازداشت شدگان از آثار کنت براون و کارگردانی فرید العبودی در سال 1983م، شاطیء الزیتون به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1985م، قبل الطبع از آثار علی سالم و کارگردانی زین غنما در سال 1986م، پل آرتا تالیف ثیوتوکسا و کارگردانی غسان حداد 1987م و رحمــه زوجــه لا مثل لها به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1987م بود.


مرحلۀ دوم به امتناع جدي و آشکار نسبت به تقليد فرهنگ غرب و برنامه ريزي بر رهايي از سلطۀ آن شناخته مي شود. اين رويکرد در تلاش گروه هاي تئاتر عربي معاصر رايج در جهان عرب، مثل گروه احتفاليين در مراکش و حکواتيين در لبنان نمود پيدا مي‌کند؛ وقتي اين گروه ها مجاهدانه براي يافتن قواعد تئاتر اصيل عربي از ميراث اصيل عربي تلاش مي کنند. گرچه اين تلاش ها تا به امروز نتوانسته در فرهنگ عربي به صورت تئاتري اصيل و موفق آن‌چنان توسعه يابد که جايگزين شکل غربي شود و شهرت گسترده اي بدست آورد و بين نويسندگان و انديشمندان و فرهيختگان عرب با محبوبيت گسترده اي روبرو شود. علت مقبوليتي که تئاتر غربي نزد اين انديشمندان پيدا کرد، به توانايي اش بر تبيين گرايشات تفکر عمومي و کنکاش در محفوظات آن مربوط مي‌شود. به همين دليل معيار موفقيت در تلاش براي تئاتر عربي غالبا به محتواي اين تلاش و ميزان مطابقت آن با اطلاعات تفکر عمومي عربي وابسته بود. اين معيار به ندرت به زيبايي تئاتر به عنوان فرهنگي واحد و مستقل به خود و هدفمند مرتبط بود.
این تئاترها، به دلیل ارزش هنری، روش‌های اجرایی، اسلوب‌های بازیگری و گوناگونی سبک‌ها شهره شدند، گرچه خالی از فلسفه‌ای یکنواخت یا نگاهی همسو با تلاش‌های مختلف در همه‌ی جوانب تئاتر بودند و تلاشی کافی در جهت هماهنگی آن با حرکت کلی عربی در نوآوری‌های تئاتر از نظر صورت و مضمون در آن‌ها دیده نمیشد؛ به جز تئاتر رحمــه که پیشتر کارگردانی عرب، به نام عبد الرحمن عرنوس آن را در [[مصر]] ارائه کرده بود.


محفوظات انديشه عرب در آغاز قرن بيستم حالتي از شور ملي در نتيجه رهايي از سلطۀ عثماني و آزاد شدن از ظلم را دربرداشت. استقلال اولين نتيجه بيداري مدرن عربي بود که انقلاب بزرگ عربي از آن الهام گرفت، اما به سرعت حالت ديگري ازحس انتقام و خشم در تفکر عمومي عرب در اثر آسيب برملا شدن توطئه هاي استعمار غربي درجهان عرب و بلند پروازي هاي اشغال گرايانۀ صهيونيست در فلسطين را به دنبال داشت... که در مجموع استراتژي هاي دفاعي اي ايجاد کرد تا از دستاوردهاي اوليۀ جنبش عربي حمايت کند.
===== [[گروه های نمایش و انجمن ها در اردن|گروه‌های ویژه و انجمن‌ها]] =====
افزون بر این‌ها فعالیت تئاتر در [[اردن]] نشان دهنده‌ی نقش فعال تجمعی است که در قالب گروه‌های خاص و کانون‌های فرهنگی و سالن‌ها در پشتیبانی حرکت تئاتر مشارکت داشتند. اما این گروه‌های ویژه، بعد از یک اجرا یا بیشتر ظاهر و سپس از صحنه کنار می‌رفتند، به همین دلیل ثبت آن‌ها در کنار موسساتی که حرکت تئاتر را در طول تاریخش پیش بردند، دشوار است<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>.


نوآوري هاي تئاتر در جهان عرب پيرامون دو محور اصلي شکل گرفت؛ يکي ميراث فرهنگي عربي و اسلامي است که در آن چيرگي فقط از آن اعراب و مسلمانان بود. اين گرايش الگوهايي از قهرماني هاي فرمانده هان و رزمندگان و نگرش آن ها را تداعي مي‌کند که با الهام گرفتن از روح پيروزي و پيروي از آن فرماندهان و مردان نمونه و ترميم اعتماد به نفس تحقق مي يابد که عرب بازگشت به تاريخ و تحليل و پند آموزي از ادوار رکود و شکست به منظور اجتناب و جلوگيري از علل ضعف و انحطاط را مي طلبد.
از برجسته‌ترین این گروه‌ها و موسسه‌های فرهنگی می‌توان از انجمن اصدقاء الطفل، کانون فرهنگی هیا الثقافی، گروه الفوانیس، آمون 74، فیلادلفیا، انجمن اسره القلم فی الزرقاء، جماعت اضواء مأدبا، الفجر الفنیــه فی اربد، عرار، اضواء الشمال، انجمن العربی و کانون الحسین نام برد، به علاوه‌ی تلاش‌های روزافزونی که مدارس و دانشکده‌ها و مراکز آموزشی در بخش‌های مختلف کشور مبذول می‌داشتند<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. هم‌چنین در دهه شصت میلادی در [[اردن]] تعداد دیگری از گروه‌های نمایش پا به عرصه گذاشتند که از آن جمله می‌توان گروه هواداران بازیگری المقدسی در قدس که فعالیت‌های خود را به زبان انگلیسی انجام می‌دادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگی بریتانیا در قدس،‌ گروه هواداران درام وابسته به مرکز اطلاعات آمریکایی در امان را نام برد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>.


اما محور دوم عصر حاضر را بررسي ميکند و تلاش هاي قهرمانانۀ انقلابي هاي عرب در مقاومت در برابر استعمار نو و توطئه هايش را روشن مي کند.
نمایش‌های انجمن‌ها و موسسات ذکر شده، نه تنها از نظر هنری با هم تفاوت داشتند بلکه در سطح بازیگری و درکشان از هنر تئاتر و میزان توانبخشی و کسب تجربه نیز از یکدیگر فاصله داشتند، اما اجراهای‌شان بطور کلی به تلاش فزاینده در تئاتر، درک روشن از اهمیت تئاتر و نقش فعال آن در شکل دهی ارزش‌های اجتماعی و سیاسی و عقلی نزد افراد مختلف در جامعه اشاره دارد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>.


علاوه بر درگيري هاي اين عصر و دستاوردهاي آن، نوآوري هاي تئاتر با مفاهيمي خارج از فرهنگ عربي پيوند خورده است تا حالت ذهني تفکر عربي را در گذر از شش دهۀ اول از قرن بيستم به تصوير بکشد.
==== [[جايگاه تئاتر در جامعه اردن|تماشاگران هنرهای نمایشی و جایگاه آن در جامعه]] ====
در سایه آنچه ارائه شد، می‌توان گفت تجربه‌ی تئاتر در اردن در طول هفت دهه، شامل فعالیت‌های دراماتیک و نمایشی است که در سطوح ادبی و در روش‌های اجرا در مقابل مردم متفاوت بوده‌اند؛ گرچه‌این نمایش‌ها همراه با انبوهی از مشکلات مرتبط با تضاد دیالکتیکی اروپایی-عربی و متغیر بودن رویکردهای دفاعی در مقابل استعمارگر غربی درتفکر عمومی مردم [[اردن]] بود.


در اين چارچوب مرجع، نگاه به تئاتر در اردن به عنوان امتداد جنبش تئاتر عربي ضروري است و مي توان تئاتر را به عنوان صورتي هنري در نظر گرفت که توانايي نفوذ و حضور در همه‌جا به عنوان يک شکل هنري را داراست. حرکت تئاتر اردن مانند کشورهاي هم سطح خود در مناطق عربي ديگر در حمايت از ديگر عناصر فرهنگي در ثبت يا فعالسازي تفکر عربي، در پاسخ به وقايع تاريخي و سياسي و اجتماعي اي که بر اردن و منطقۀ عربي گذشت و مي گذرد، به موفقيت نسبي دست يافت.
هنر تئاتر در اصل هنری اجتماعی است، از این رو طبیعی است که در موفقیتش بر استقبال تماشاگران و اشتیاقش بر پیشنهادات در این هنر تکیه کند که طبیعی است که میزان موفقیت و شکستش با میزان پذیرش و استقبال مردم از نمایش‌های ارائه شده سنجیده شود؛ چرا که در اجرای نمایشی عالی که پیامش به تماشاگران نمی‌رسد یا تماشاگران آن را درک نمیکنند، فایده‌ای نیست. از این منظر می‌توان دلیل استقبال مردم [[اردن]] از نمایش‌هایی را دریافت که مشکلات را مطرح و نگرانی‌های اصلی تفکر عمومی را درمان می‌کرد، مانند مسئله‌ی فلسطین و مقاومت استعمارگر اروپایی و تلاش بر آزادی و استقلال.


مبتني بر تحقيق دکترحوامده تاريخ جنبش تئاتر در اردن از زمان شکل گيري ايالت شرق اردن تا دهه هشتاد به دو مرحلۀ اصلي تقسيم مي شود: بخش اول از آغاز تا سال 1965م و بخش دوم دوره اي ما بين 1965م-1985م را شامل مي شود، انتخاب سال 1965م به عنوان مبنا در تاريخ کار تئاتر از آنجاست که در اين سال کار تئاتر از تلاش فردي و غيرحرفه اي به موسسه هاي نمايشي و حرفه اي انتقال يافت و هويت نمايش به عنوان فرهنگي مستقل و مهم بروز کرد؛ يعني هنگامي که [[خانواده تئاتر اردن]] به عنوان اولين گروه تئاتر شکل گرفت. از آن زمان به نمايش به عنوان راهي جديد در فرهنگ عربي بدون توجه به زيبايي شناسي و مراقبت يا پايبندي به اجزاي اصلي اش نگريسته شد.
وقتی پرسشگر، دلیل استقبال تماشاگران اردنی از بعضی نمایش‌های کمدی را که ارتباطی با موضوعات مورد استقبال وجدان عمومی ندارد جویا میشود، به او پاسخ داده می‌شود: استقبال از چنین نمایش‌هایی برای دیدن ستارگان بود نه تماشای خود نمایش‌ها؛ همانند کمدی تئاتر شی غاد تولید هشام یانس برگرفته از نمایشنامه‌ی دیدار نوشته‌ی فردریش دورنمات و کارگردانی احمد شقم در سال 1983م. این تئاتر مخاطبان انبوهی را از بسیاری از شهرهای [[اردن]] به خود جذب کرد زیرا خانواده مشهور سریال‌های تلویزیونی ابو عواد در آن بازی کردند؛ یعنی تیل المشینی، حسن ابراهیم، رشیده الدجانی، ربیع شهاب، عبیر عیسی و از جمله نمایش‌های کمدی‌ای که تماشاگران بسیاری را به خود جذب کرد تئاتر الله یستر من بکره نوشته‌ی مصطفی صالح و کارگردانی محمد حلمی در سال 1984 بود. علت استقبال مردم از این تئاتر با وجود ضعف هنری و فکری آن، مشارکت تعدادی از هنرمندان اردنی است که بیننده آن‌ها را ازطریق تلویزیون [[اردن]] شناخته بود؛ مانند: یوسف یوسف، ماهر خماش، رسهیر فهد، شای النعیمی و عثمان الشمایلــه و مانند تئاتر یا انا یا هو تولید عبداللطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م است که از برجسته‌ترین بازیگرانش ربیع شهاب بود.


مطالعات آماري در بخش هاي کمّي فعاليت هاي نمايشي در اردن نشان مي دهد که تعداد شرکت کنندگان در اين فعاليت ها به صورت پياپي از هر دهه اي تا دهۀ ديگر در طول تاريخ اردن رو به افزايش بوده است. برهمين اساس تعداد نويسندگان فعالي که به صورت فعال در نوشتن نمايشنامه شرکت داشتند، قبل از دهه شصت از پنج نويسنده به چهل و يک نويسنده در دهه هشتاد و تعداد کارگردان ها از سه به چهل و سه تن افزايش يافته، هم چنين افزايش کمّي باورنکردني اي در تعداد بازيگران و کارکنان هنري در اين فعاليت به چشم مي خورد. در واقع آنچه از مرحلۀ اول تا مرحلۀ دوم گسترش يافته، تعداد کارمندان و شرکت کنندگان در کار تئاتر نبود، بلکه نگراني ها و آرزوهايي بود که در تفکر عامۀ مردم اردن يا ملت هاي عربي مي گذشت؛ به ويژه ملت فلسطين که روابط تاريخي، اجتماعي و جغرافيايي ويژه اي آن را با مردم اردن پيوند مي دهد.
در پایان می‌توان گفت اگر حرکت تئاتر در [[اردن]] بخواهد به موفقیتی بزرگتر از امروز دست یابد، لازم است هنرمندان اردنی در درجه‌ی اول عنایت خود را بر اساس علاقه‌ی تماشاگران و طرحی جامع و کامل معطوف کنند. اگر تئاتر تماشاگران خود را فراموش کند، بنابراین موفق به جذب تماشاگرانی که با این هنر مانوس نیستند، نمی‌شود و مسلما به نقش خود در تغییر اجتماعی نمی‌تواند عمل کند. وضعیت ایده آل آن است که تئاتر به موضوعات مردمش بپردازد و نگرانی‌های مردم را به نمایش بگذارد و نویسنده و هنرمند پیام‌های خود را در خلال اجرایی کامل ارائه دهند؛ بدین ترتیب مردم از اجرای نمایش‌ها استقبال می‌کنند و هنرمند ایده و هنرش را به اجرا می‌گذارد<ref>حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>.


علاوه بر تکامل ايده تئاتر سازماني آنچه دو مرحله را از هم متمايز مي‌کند، تاريخ جغرافيايي در جنبش تئاتر در مرحلۀ اول و دوم است. در مرحلۀ اول حرکت تئاتر در شهرهاي مختلف اردني رشد کرد و پرورش يافت، در حالي که تلاش هاي تئاتر حرفه اي در مرحلۀ دوم در پايتخت يعني امان متمرکز شد. در آن هنگام که تئاتر استان ها تا حد سرگرمي و تقليد پس رفت کرده بود، پايتخت شاهد ارائه نمايش ها و سريال هاي عربي و جهاني بود. البته نمايشهايي که سازمان فرهنگ و هنر در سال 77/78م در استان ها اجرا کرد مستثني مي شود. اين حرکت تاثير شگرفي درهمگاني سازي پديده تئاتر و آشتي دهي آن با مردم در استان ها داشت.
آمار و ارقام حاکی از رشد تصاعدی تعداد نمایش‌های اجرا شده می‌باشد. این نرخ صعودی می‌تواند نماینده‌ی افزایش توجه و سرمایه گذارش بخش دولتی و خصوصی در زمینه هنر نمایش باشد، هم‌چنین به طور ضمنی حکایت از استقبال رو به افزایش تماشاگران اردنی دارد و طبیعی است که حاکی از نرخ افزاینده‌ی دست‌اندرکاران هنر نمایش نیز می‌باشد که به هر حال به ارتقای این هنر کمک می‌کند. گرچه به طور تفصیلی آمار و ارقام مربوط به تعداد سالن‌های نمایش و صنعت نمایش در دسترس نیست ولی می‌تواند حاکی از توسعه صنعت هنر تئاتر نیز باشد. این در حالی است که اطلاعات کتاب سال [https://www.unesco.org/en یونسکو] درباره [[اردن]] ارقام زیر را نشان می‌دهد که در برخی موارد اصولاً اطلاعاتی در دسترس نیست.


مرحله نخست از آغاز تا 1965: اولين اقدام نمايش در اردن در ديرهاي مسيحي ها نمودار شد، ابتدا کار اجراي نمايشي براي آموزش دانشجويان در هنرهاي فن بيان، صحت لهجه، قدرت و صلابت شخصيت و اعتماد به نفس به کار گرفته شد. پيش رو اين حرکت دير لاتين در مادبا بود که در آن سه تن از راهبان مسيحي فرهيخته و واقف به اهميت نمايش، راه را براي نمايش هموار کردند و آن را در انتقال انديشه و گرايش هاي انسان دوستانه و تاثير مستقيم در مردم قوت بخشيدند و آنان به ترتيب يوحنا بونفيل، آنتوان حيحي و زکريا شوملي هستند. در اين دير به جوان هوشيار اردني اي اجازه داده شد تا از فرهيختگي اين راهبان بهره مند شود. او از آن ها عشق به تئاتر و شناخت ابزار و حقيقت آن را الهام گرفت؛ وی همان نويسندۀ اردني روکس بن زايد العزيزي است که در آن زمان معلمي در دير بود. پيشگامي در گسترش و همگاني سازي اين فرهنگ در ديرهاي ديگر، از آنِ حماس العزيزي است که در  امان، سلط و عجلون آن را دنبال کرد.
جدول شماره 1. تعداد سالن های نمایش و صنعت نمایش در اردن
 
يوحنا بونفيل تئاتر هات کاوي يا سعيد (1914م) را ارائه کرد که نمايشي اجتماعي است که افراد مغرور و متکبر را به سخره گرفته است. در سال (1918م) آنتوان حيحي نمايشنامۀ ملائکه و شيطان را آماده و روکس العزيزي با نظارت مولف آن را کارگرداني کرد. وي بعد از آن نمايشنامۀ فيلسوف را در سال (1920م) کارگرداني کرد. با توجه به موفقيت نمايش اخير، الحيحي ناظر بر ايجاد اولين انجمن با نام «انجمن نوظهور کاتوليک عرب» در اردن شد که به تئاتر و قواعد آن پرداخت.
 
عزيزي بعد از تاليف روش هاي تئاتر و درک قواعد و ادواتش در نوشتن و توليد چهار نمايش: عاشقان (1921م)، متمرد (1922م)، متهم (1922م) و طريق آلام (1922م) مشارکت کرد، سه کار نخست به ويژگي گرايش اجتماعي شان متمايزند که ديدگاه مولف در دعوت به عدالت نسبت به بانوان و ضرورت دفاع از حقوق زن در آن به چشم مي‌خورد. با توجه به عدم حضور دختران جوان که شايستۀ بازي در نقش هاي زنانه در آن نمايش باشند، پسران جوان در آن نقش ها بازي کردند، به همين دليل متهمــة و متمردة به اجبار در خانه مولف در مادبا اجرا شد. اجراي نمايش هاي ذکر شده محدود به دانشجويان و دبيران دير لاتين و تعداد بسيار کمي از دوستداران و عاشقان هنر جديد بود زيرا در توان آنها نبود که نمايش را توسعه بخشند يا موفقيتش را نزد مردمي که با پديده اي غربي در فرهنگ عرب انس نگرفته اند، تضمين کنند، آن هم در حالي که به هنرورزانش نگاهي پست و ناموفق داشتند. از اين رو العزيزي و همکارانش را که شيفتۀ تئاتر بودند به انتقال اجرايشان به خانه هاي خود راند؛ دور از جامعه اي که در وهلۀ اول هدف اصلي تئاتر است.
 
مطالعۀ اجتماعات متنوع سهيم در نمايش تئاتر که بعد از اولين نشانه ها در دير لاتين در مادبا به وجود آمد، نشان مي دهد که تئاتر در مرحله نخست تا حد زيادي هماهنگ با جريانات مسلط بر تفکر عمومي بود.
 
بخش عظيمي از اين آثار به الهام از گذشته و اتفاقات مهم مبتني است يا داستان دستاوردهاي فرمانده اي بزرگ است و پيروزي هايش را نقل مي کند يا ازوقايعي تاريخي سرچشمه مي‌گيرد يا حالت هاي عشق جاودانۀ انسان را به تصوير مي کشد. آثار ديگر به گذشته برمي گردد تا نواقص را تحليل کند و از تجربيات گذشته در حال بهره ببرد. گروه سوم وضعيت حال را ارائه مي کند و تلاش هاي ملت هاي عرب را در مقابله با استعمارگر اروپايي يا استعمارگر صهيونيستي می‌ستاید.
 
آثار نمايشي بسياري است که از گذشته الهام گرفته است و با مردان بزرگي از تاريخ عرب و موقعيت هاي آن ها آراسته شده است. روکس العزيزي در دير لاتين در مادبا نمايش‌هاي: السموال يا وفاء العرب (1923م) از آثار جميل بحري؛ الرشيد و البرامکــة (1924) نوشتة آنتوان رباط و صلاح الدين ايوبي (1924م) اثري از نجيب حداد را ارائه کرد. در دو نمايشنامۀ الرشيد و صلاح الدين ايوبي نويسنده حالاتي از تاريخ عرب را ارائه مي کند که در آن فرماندۀ عرب در مقابل توطئۀ ملي يا حملۀ خارجي پيروز شده است. اما السموال نمونه هاي اخلاقي و رفتاري از تاريخ اجتماعي عرب را به روشي تمثيلي براي بازگرداندن اعتماد به نژاد عربي در عصر حاضر ارائه کرد، به همين دليل مي توان گفت که العزيزي در اين کارها انتخابي هدفمند داشته تا گرايش استقلال طلبانۀ عربي را منعکس کند که بر فکر عرب در آغاز قرن بيستم حاکم است.
 
نتيجة موفقيتي که اين نمايش و نه ديگر نمايش هاي العزيزي در مادبا با آن روبرو شد به دليل القاء خوب آن در تفکر عمومي مردم اردن بود؛ اين نمايش در  امان و سلط و عجلون بين سال هاي 1927-1934م، دوباره اجرا شد.
 
او علاوه بر اينها دو تئاتر جديد با نام هاي ''تاجر ونيزی'' اثر شکسپير و ''ابن وائل'' نوشتۀ شارل آبيلا را ارائه کرد؛ اولي را در مدرسۀ راهبات الوردية در  امان به سال1927م به نمايش گذاشت. انتخاب اين متن پاسخ به احساس نارضايتي در مقابل افزايش مهاجرت يهوديان به فلسطين بود. نمايشنامۀ ابن وائل در دير لاتين در  امان به سال 1934م عرضه شد که به اين بهانه عيار عرب گرايي العزيزي افزوده شود؛ اين نمايش به منظور مباهات به عرب خصيصۀ کرم را در عرب مي ستايد و ارزش هاي آنها را به تصوير مي کشد.
 
نمايش هاي بسياري از آثار ذکر شده در مدارس و سالن هاي نمايش دوباره اجرا شد و به سرعت در اردن انتشار يافت. انجمن التضامن النسائي بعد از اجراي نمايش صلاح الدين در سال 1943م در مدرسة متوسطة  امان در سلط تئاتر وفاء العرب را در سال 1946م ارائه کرد که بعد از پنج سال انجمن الفضائل الاسلاميــة در معان نیز آن را به نمايش گذاشت.
 
همچنان نمايش هاي اردني در تجليل مبارزة عربي در مقابل استعمارگر اروپايي در غرب سرزمين عربي عرضه مي‌شد ؛ انجمن مواب در کرک نمايش ''الاسير'' را در سال 1946م نوشتۀ محمد المحيسن در سال 1933م ارائه کرد. اين نمايشنامه داستان عبدالکريم الخطابي در مقاومت اشغال اسپانيا در دهه سوم از قرن بيستم را روايت مي کند و شبيه به اين نمايش، تئاتر ''دماء في الجزاير'' نوشته و توليد منير الطاهر در سال 1958م در امان و نمايش ''نضال في الجزائر'' نوشتۀ محمد الجمل و توليد و کارگرداني ابراهيم الخطيب در  امان در همان سال است.
 
در بستر اين استقبال ملي از تئاتر در اردن، تلاش هاي نمايشي‌ای افزایش یافت که مبارزه ملت فلسطين عليه هجوم صهيونيستي را زنده مي کرد. حمد الفرحان تئاتر ''الوطن'' تاليف عبدالوهاب ابوالسعود را در مدرسه متوسطۀ امان در سال 1944م ارائه کرد که مجددا به کارگرداني زهير کحالة در دانشکده اسلامي و همچنين انجمن السلام در زرقاء در سال 1948م به نمايش گذاشته شد. (21)
 
گروه تئاتر و موسيقي در اربد تئاتر ''الشموع المحترقه'' را در سال 1946م و تئاتر الضحيــة نوشته و توليد صلاح ابوزيد را در سال 1948م به نمايش گذاشت. اين آثار اندوهي را به تصوير مي کشد که ملت فلسطين طي حملات صهيونيستي با همدستي استعمارگر انگليسي از آن ها رنج برده است. تئاتر ديگري با عنوان الوطن المسلوب به همين موضوع پرداخت که در سال 1953م در  امان به نمايش گذاشته شد و به دنبال آن نمايش ارجوحــة الابطال به نويسندگي و کارگرداني محمد احمد ابو غريبــة در مدرسه متوسطه اربد در سال 1956م عمليات اعدام انقلابيون عرب توسط صهونيست ها را به نمايش گذاشت.(22)
 
دكتر سمير قطاس نخستين تلاش ها براي شكل گيري تئاتر و نمايشنامه نويسي در اردن را به سال 1945 ميلادي در كانون بازيگري و موسيقي شهر اربد مي داند كه پس از آن نمايشنامه ''الشموع المحترقــة'' به نويسندگي صلاح ابوزيد در سينما الزهراء شهر اربد در سال 1948 ميلادي به روي صحنه رفت. وي هم چنين گروه هنري سينما و تئاتر اردن به رياست ابراهيم مسيس را كه در اوايل دهه پنجاه ميلادي آغاز به كاركرد، از ديگر نشانه‌هاي ظهور تئاتر و نمايشنامه نويسي در اردن مي داند.(23)
 
از ميان آثاري که به گذشته با غرور تاريخي عرب نظر دارد: تئاتر ''فتح الاندلس'' به زبان شعر از آثار الشيخ [[فواد الخطيب]] در سال 1956م در امان، تئاتر ''عبد الرحمن الناصر'' نوشته عباس علام در امان در سال 1948م، نمايش ''واقعــة القادسيــة'' نوشتة عبد الغني الريماوي در معان در سال 1948م و تئاتر ''المعتصم بالله'' به نويسندگي وکارگرداني منير الطاهر در  امان در سال 1958م مي باشند.
 
علاوه بر اين مجموعه محمد احمد ابوغريبــة در چهار نمايشنامه به نام هاي: ''ضرار بن الازور'' 1947م، ''عمار بن ياسر'' 1960م، ''خالدبن الوليد'' 1961م و معرکــة اليرموک 1960م که به تماشاخانۀ مدرسه متوسطه اربد ارائه کرد، مشارکت نمود.
 
همچنين تئاترهايي با محتواي انسان دوستي از تاريخ عرب ارائه شد، مانند: ''جميل بثينه'' نوشته و توليد حسين سراج الدين در  امان به سال 1940م، ''اميرة الاندلس'' نوشته احمد شوقي در  امان به سال 1946م و ''غرام ولادة'' که حسين سراج الدين با بیان آن، داستان عشق ولاده و ابن زيدون را در سال 1952م ماندگار کرد.
 
تئاترهايي هم به تاريخ اسطوره اي قديم، عربي يا غير عربي مربوط مي شد که مفهوم عشق با تمامي معاني آن را ارائه مي کرد؛ اين نمايش ها به نام هاي: ''طوفان'' 1934م، ''مع الاله علي الارکروبول'' 1954م و ''الحب يعلو'' همگي نوشتة حسني فريز مي باشند.
 
جريان دوم هم گرچه آثاري را شامل مي شود که به گذشته باز مي گردند، اما اين بازگشت به گذشته به منظور بررسي آن و تحليل جنبه هاي منفي در عصرهاي تمدن عربي و اسلامي و تبيين چارچوب تخريب و نابودي ناشي از چند پاره شدن و رقابت و تفرقه است.
 
از اين دست است، تئاتر علي احمد باکثير به نام: ''حرب البسوس'' که در صومعۀ ابوسعيد سال 1936م ارائه شد و تئاتر ''غرام ولادة'' نوشتۀ حسين سراج الدين که داستان عشق ولادة و ابن زيدون را روايت مي کند و تبيين مي کند که چگونه درگيري‌ها باعث ويراني تمدن عربي و خروج مسلمانان از اندلس شد.
 
جريان سوم شامل آثاري است که با حقيقت زندگي عربي همراه شده و شجاعت انقلابي‌هاي عرب در مقابل استعمار نو که به دنبال ظلم عثماني رخ داد را تجليل مي کند؛ از بارزترين نمونه هاي اين رويکرد نمايش ''سهرات العرب'' نوشتۀ عثمان قاسم است که در اربد در سال 1920م توسط تعدادي از جوانان فدايي جنبش آزادي عربي ارائه شد؛ از جمله: شفيق الصفدي، جميل شاکر، عبد اللطيف شاکر، مصطفي وهبي التل، سامح حجازي و محمد محيي الدين اللحام. اين نمايش از جنبش استقلال طلبانه و حس ملي گرايي عرب در آغاز قرن بيستم پرده برمي دارد و توطئه هاي استعماري عليه آن‌ها را به نمايش مي گذارد و نقش هاشمي ها در آزادي سوريه از ظلم و ستم ترک ها را بيان و مقاومت آن ها را در مقابل استعمارگر فرانسوي آشکار مي کند. هم چنين نمايش ''سهرات العرب'' دورۀ تاريخي اي را پوشش مي دهد که از ظهور انجمن اتحاد و ترقي نژادي تا خروج ملک فيصل بن حسين از دمشق در سال 1921م ادامه مي يابد.
 
گفته شده که اين تئاتر با پذيرشي بي همتا روبرو شد و بالغ بر هزار و دويست دينار طلا درآمد داشت. شايد رمز موفقيت اين نمايش در توانايي نويسندۀ آن بر تاثير گرفتن از نگرش کارآمد در تفکر عربي در مقابل دسيسه‌هاي استعمارگر فرانسوي عليه بلند پروازي‌هاي عرب و فعال سازي آن تمايلات به منظور برانگيختن همت عربي و تحريک آن در رويارويي با آن دسيسه‌ها و غلبه عليه آنها، باشد.
 
شايستة ذکر است که مدرسۀ متوسطة کرک تئاتر استرداد سوريا را در سال 1928م اجرا کرد که از حيث محتوا و معنا شبيه به تئاتر ''سهرات العرب'' است. از جمله تئاتر هاي موج سوم تئاتر الرايــة الهاشميــة نوشتۀ جميل القسوس است که در زرقاء به نمايش گذاشته شد و نقش هاشمي ها را در ايجاد انگيزه در جنبش آزادي و مبارزه عربي معاصر ستايش مي‌کند و به نقش آنان در تاسيس پادشاهي اردن هاشمي و شکوفايي آن افتخار مي کند. (23)
 
 
مرحلۀ دوم حرکت تئاتر (1965-1985م) در اردن تئاتر موسساتي است. اين اصطلاح به معني خروج تئاتر از تلاش هاي فردي و خودجوش و ظهور تلاشي رسمي در اين حرکت و گرايش گسترده و منظم تعداد بسياري از سازمان هاي عمومي و خصوصي به اين گونۀ فرهنگي و همکاري افراد ماهر در اين نوع از هنر به منظور توليد آثاري با بعد جمعي و تخصصي است. در اين برهه از تاريخ فعاليت تئاتر، توجه به اجزاي مختلف اجراي تئاتر مانند: دکور، اکسسوار (تجهيزات ساخت و ساز)، نورپردازي، صدا، حرفۀ بازيگری و کارگرداني و بالابردن کيفيت اجرا در کنار کيفيت متن را شاهديم، درحالي که در مرحلۀ نخست در اهتمام نسبت به کيفيت ايده در متن و شور و شوق بسنده مي‌شود.(24)
 
 
'''1 - 4 - 9 وضعيت، انواع و تعداد گروه هاي نمايش و مراکز و انجمن ها'''
 
دهه 60 را مي‌توان اغاز شکوفايي رسمي نمايشنامه در اردن شمرد چنان که بسياري از کارشناسان هنري آغاز رسمي تئاتر در اردن را با نمايش نمايشنامه ''الفخ'' در سال 1962 ميلادي همزمان مي دانند. اين نمايشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط هاني صنوبر كارگرداني شد و در مركز اطلاعات آمريكايي در  امان به روي صحنه رفت.(24) در اين دوره علاوه بر اين موسسه هايي که به طور رسمي به فعاليت تئاتر پرداختند، دانشگاه اردن، خانوادۀ تئاتر اردن، سازمان فرهنگ و هنر و انجمن نمايشنامه نويسان اردني و دانشگاه يرموک، نيز تئاتر را ارتقاء بخشيدند. (25) که در ادامه به تفصيل بيشتري مي‌آيد.
 
 
'''1 - 1 - 4 - 9 دانشگاه اردن'''
 
دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظه اي در ايجاد فضاي مناسب براي بنا نهادن و يا شايد ترويج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّي دارد که اين نقش مرهون دلايل زير است:
 
1. اعزام دانشجو از آغاز براي اجراي نمايش بصورت پي در پي.
 
2. مشارکت دانشگاه در حضور هنرمنداني که اقدام به نمايشهاي دانشگاهي کردند و زندگي هنري را پيشه خود ساختند.
 
3. همکاري دانشگاه در فعاليت هنري با اعطاي سالن هاي مناسب براي اجرا به خانواده نمايش نوپاي اردن.
 
ضربان کار تئاتر در دانشگاه به صورت اجراي نمايش کوتاه در مناسبت ها از همان سال تاسيس آغاز گردید، اما تئاتر تمام عيار در دانشگاه ارائه نشد مگر بعد از سال تحصيلي 66/67 ؛ تئاتري که در آن شرايط اجزاي نمايش همچون متن ادبي عالي رتبه، کارگردان شايسته، بازيگران با تجربه و با استعداد و اجزاي اجرا مانند دکور، نورپردازي، بازي و صدابرداري فراهم بود. اجراهاي کامل با ارائۀ تئاترهاي اجتماعي شروع شد از جمله: ''عرف کيف يموت، اريد ان اقتل، لعبــة الحب و المصادفــة، سبق صحفي و الشبح''. اما اجراهاي برتر تئاتر دانشگاه اردن بعد از سال 1967م در طول نيمۀ دهۀ هفتاد ارائه شد، تئاتري که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و دفاع از آزادي ملت ها در مقابل ظلم و استعمار مي پرداخت؛ از جمله اين اجراهاي نمايشي: ''بهاي آزادي'' اثر نويسنده اسپانيايي روبيلس، ''المؤسس'' نوشته نويسندۀ اردني جمال ابو حمدان، نمايشنامۀ ''خوشه هاي خشم'' داستاني از نويسندۀ امريکايي اشتاين بک، نمايشنامه ''عادل ها'' تاليف آلبر کامو نويسندۀ فرانسوي، ''درختان ايستاده مي‌ميرند'' نوشتۀ روبيلوس و ''انگور ترش'' نوشتۀ گولهيوم فيگدروي برزيلي.
 
براي اين نمايش ها اسباب موفقيت هنري خوبي فراهم شد از جمله: انتخاب متون جهاني عالي، احاطۀ کارگردان شايسته هاني صنوبر بر بسياري از اجراءها، تماشاخانۀ مناسب دانشگاه اردن، توجه به اجزاي ديگر ارائۀ تئاتر مانند: دکور، اکسسوار، صدابرداي و نورپردازي، مشارکت تعدادي از دانشجويان دانشگاه اردن که از کارهاي قبلي با حداقل کيفيت، تجربه کسب کرده بودند، مانند: اشرف اباظــة، هشام الهنيدي، امينــة بازوقــة و بهاء ابوطه. اما همة اين عناصر دليل حقيقي موفقيت اين آثار نبود بلکه موضوعي که همه به آن پرداختند رمز موفقيت و پذيرش آن نزد تماشاگران اردني بود که در محتواي مقاومت و مبارزه با اشغالگر و دفاع از آزادي و هويت مستقل خلاصه مي شود که گرايش ها و واکنش‌هاي ملي را در تماشاگران اردني و فلسطيني به ويژه بعد از حمله 1967م برمي انگيخت.
 
از اين رو گرچه لوازم هنري لازم براي آثار ديگري در تماشاخانۀ دانشگاه اردن فراهم شد، اما به دليل ناديده گرفتن اهميت محتوا به موفقيتي همسان با تئاترهاي ذکر شده دست نيافتند. از ميان اجراءاتي که به موفقيت کامل نزد مردم اردن دست پيدا نکرد: تئاتر ''کوزه شکسته'' نوشتۀ هاينريش فون کلاست، ''دنيا المصالح'' تاليف فواد الشوملي، اريد ان اقتل اثر حکيم و المحلل نوشتۀ فتحي رضوان بود که همگي به کارگرداني احمد قوادري انجام گرفت.
 
نمايش هاي حاتم السيد المبکرة هم به همین دليل به موفقيتي بيش از نمايش القوادري دست نيافت؛ مانند ''مدرســة الفلاسفــة'' از توليدات محمد کمال جبر از نمايشنامۀ ''ابرها'' نوشتۀ آريستوفان يوناني و مانند تئاتر ''عفاريت القرن العشرين و الصعلوک'' که هر دو نوشتۀ علي سالم بود.
 
در طول دهه هفتاد دانشگاه اردن اجراي نمايش هايش را با کادري متشکل از دانشجويان آماتور ادامه داد؛ نمايش هايي از جمله: ''دنيا المصالح'' 1975م، ''اريد ان اقتل'' 1976م، ''المحلل'' 1976م، ''بانوراما مقهي عربي'' 1978م، ''همومنا الجميلــۀ جدا جدا'' 1979م، همچنين نمايش‌هاي متنوعي در طول دهۀ هشتاد ارائه کرد از جمله: ''عالم و طاغيــة'' 1980م، ''الفرافير'' 1980م، ''الجلاد و المحکوم عليه بالاعدام و ارميــة'' 1981م، ''ممنوع الضحک'' 1983م، ''اغنيــة البجع'' 1984م، ''نور السلطان'' 1984م، ''مرجان يجد وظيفــة'' 1985م، ''هجرة الرسول'' 1985م و ''رحلــة في الصحون الطائرة'' 1986م. از آنجا که رابطۀ مشترکي اين نمايش ها را از جهت محتوا، روش و يا هدف به هم مرتبط نمی‌سازد، مي توان نتيجه گرفت که اجراي تئاتر در دانشگاه اردن ، در طول دهه نود از عدم وجود هدف و فلسفه اي روشن يا برنامه اي مرتب حکايت مي کند.
 
برخي از آثار ذکر شده با موفقيتي نسبي روبرو شدند؛ مانند دو نمايش ''هجرة الرسول'' و ''نور السلطان'' که به موضوعاتي مي پرداختند که با تفکر عمومي ارتباط محکمي داشت. تئاترهاي ديني، تماشاگران خوبي را به خود جذب کرد؛ ولي نه به دليل زيبايي و مهارت هنري اش، بلکه به دليل يادآوري سيره نيکوي نبوي، فراخوان اسلامي و هجرت رسول اکرم و محتواي مثبت و نيک. همچنين نور السلطان جمعيت انبوهي از تماشاگران را جذب کرد زیرا به تصوير فداکاري‌هاي ملت فلسطين در مقابل جذر و مد استعمار صهيونيست در فلسطين مي پرداخت. (26)
 
'''2 - 1- 4 - 9 خانواده تئاتر اردن:'''
 
اين گروه هنري به عنوان اولين گروه هنري متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بيشتر اعضاي اين خانواده افرادي بودند که علاقۀ تئاتر آن ها را به هم پيوند داده بود و اين گروه با اطمينان بر تمامي عناصر اجراي تئاتر از جمله متن عالي، بازيگران شايسته و کارگردان با استعداد هنري از ديگر گروه ها متمايز مي شود. آغاز فعاليت اين گروه با اجراي نمايش تئاتر ''الفخ'' نوشتۀ رابرت توماس بود.
 
وزير اطلاعات وقت اردن سيد عبد الحميد شريف اين گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همين دليل اين گروه اولين گروه رسمي تئاتر در اردن شناخته شد.
 
اين گروه در چارچوب رسمي، چهار فصل تئاتري را در فاصله سال‌های 1966-1971م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر ''خانم ويندرمير'' نوشتۀ اسکاروايلد و ''اشباح'' اثر ايبسن را به نمايش گذاشت. در همين فصل اجراي تئاتر ''الفخ'' که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجراي تئاتر هاي ''البيت السعيد'' تاليف سامرست موآم، ''مشکل'' نوشتۀ فرانک مولنار، ''مرد سرنوشت'' از نمايشنامه هاي برنارد شاو، ''چقدر تو زيبايي'' از آثار ژان ژيرودو، ''مرکب بدون شکارچي'' نوشتۀ الخاندرو کاسونا مي شود. در فصل سوم تئاتر ''ماه پنهان'' برگرفته از داستان اشتاين بک، تئاتر ''مردگان بي کفن و دفن'' از آثار ژان پل سارتر، نمايشنامۀ ''خانۀ عروسک'' از آثار هنريک ايبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمايش هايي از نمايشنامه هاي ''الکسي اربوزوف، بورژواي نجيب'' از طنز هاي مولير، ''المفتاح'' ''و الجراد'' نوشتۀ جمال ابو حمدان، ''باغ وحش شيشه اي'' اثر تنسي ويليامز و در آخر نمايشنامۀ ''مهاجر بريزبن'' نوشتۀ ژرژ شحآده بود.
 
اجراءهاي اين گروه در فصل اول و دوم و چهارم بي رونق و خسته کننده بود و با وجود افزايش عوامل مالي و هنري و انساني در جذب جمعيت ناموفق بود. در حالي که در بسياري از اجراهاي فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزي سه دليل براي شکست گروه در فصل هاي ذکر شده را اين چنين بيان مي کند:
 
1. تکراري بودن کادر بازيگران و اجراء.
 
2. دوري محل اجراي نمايش يعني دانشگاه اردن از مرکز پايتخت.
 
3. جدايي نمايشنامه هاي اجرا شده از واقعيت اردن و مسائل مهم آن.
 
به نظر مي رسد که دليل ذکر شده در بند سوم، دقيق ترين علت شکست گروه در فصل‌هاي اول و دوم و چهارم گروه است و دليل اصلي موفقيت فصل سوم انتخاب متون نمايشي عالي ادبي، پرورش موقعيت هايي بود که ارتباط مستقيم با گرايشات فکري عمومي ملت داشت؛ به ويژه دو تئاتر ''ماه پنهان است'' و ''مردگان بي کفن و دفن'' که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطۀ خارجي پرداخته بودند.
 
به اين ترتيب تجربۀ خانواده تئاتر اردن با تجربه هاي گذشتۀ جنبش تئاتر اردن در دهه هاي قبل از جهت پذيرش مردم تفاوتي نداشت. با وجود بالارفتن نگاه زيباشناختي به تئاتر به عنوان نوآوري اي کامل، اما معيار سنجش موفقيت دستاوردهاي تئاتر در اين دوره همان معيار تئاتر اردن در مرحلۀ اول است.
 
بعد از عزیمت کارگردان گروه هاني صنوبر به خارج از اردن خانواده تئاتر اردن در ارائه نمايش هايش در ابتداي دهۀ هفتاد به وسيلۀ بازيگران اين گروه به توليد تعداد زيادي از آثار ادامه داد که از جمله بازيگران و کارگردانان آن می توان از سهيل الياس، احمد قوادري، مهدي يانس، احمد شقم، حاتم السيد و مارغو ملاتجليان نام برد. نمايش اين دوره از گروه (بعد از هاني صنوبر) بي برنامه و بدون توجه به ذوق عمومي و دور از موضوعاتي بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.
 
در اين دوره، سهيل الياس تئاترهاي ''همۀ پسران من'' اثر آرتور ميلر در سال 1971م و ''پل آرتا'' اثر ثيوتوکسا را ارائه کرد. مهدي يانس تئاتر هاي: ''آوازه خوان'' نوشتۀ جان بي پريستلي و ''برگ درخت'' در سال 1972م، ''پيگماليون'' نوشتۀ توفيق الحکيم، ''الضباع'' تاليف محمود الزيودي را به نمايش گذاشت. احمد قوادري مجموعه اي از کارهاي پيشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: ''نمايشنامۀ استاد و درس'' اثر اوژن يونسکو، ''فانوس دريايي'' نوشتۀ يول کلو کيمان، ''آن سوي افق'' از نوشته هاي يوجين اونيل 1972م، ''آرايشگر بغداد'' تاليف آلفرد فرج را به روي صحنه برد و احمد شقم ''موش و گربه'' تاليف احمد باکثير در سال 1974م و ''مذکرة من جبل النار'' نوشتۀ محمود الزيودي را ارائه کرد، هم چنين حاتم السيد سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمايش گذاشت: ''مدرســة الفلاسفــة'' 1973م، ''عفاريت القرن العشرين'' 1973، ''الصعلوک'' 1974م و در پي آن تئاترهاي : ''المسامي'' 1975م، ''قرقاش'' 1975م، ''اضبطوا الساعات'' 1976م، ''الغربا لا يشربون القهوة''، ''رسول من قريــة تميرة'' 1978م، و ''تئاتر المهرج'' 1979م را در تماشاخانۀ سازمان فرهنگ و هنر کارگرداني کرد.
 
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجليان براي اولين بار تعداد کثيري از نمايش هاي کودکان اجرا شد که غالبا از داستان هاي جهاني کودکان يا تاريخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمايش هايي نظير: ''عنبرة و الحرة'' 1972م، ''اولاد الحطاب'' 1973م، ''عازف المزمار'' 1973م، ''العبد الاسود'' 1973م که در آن ها بازيگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند.
 
شاخص ترين نمايش هايي که در دهۀ هفتاد ارائه شد، نمايش هاي آهنگين و تاريخي بود که از مهم ترين آن ها: ''خالدة''، ''ابناء و آباء'' نوشتۀ [[عبد الرحيم عمر]] و تئاتر ''الزير سالم'' نوشتۀ آلفرد فرج است.
 
با عنايت به پيامد هاي رسانه اي و منتقدانه معلوم مي شود که تعداد بسياري از آن ها به دليل محوريت تجربه گرايي به موفقيت چنداني دست نيافت، زيرا نه بلندپروازي ها و گرايشات دروني عمومي مخاطب و نه نگراني هاي جامعة اردن را پاسخگو بود، در حالي که موفقيت تعدادي از اين آثار به همراه بودنشان با دل مشغولي ها و نگراني هاي جامعه باز مي گردد؛ آثار نمايشي عربي و محلي اي مانند: ''الغرباء لا يشربون القهوة، الضباع'' که هر دو محتواي حمله ها و دسيسه هاي صهيونيست در فلسطين اند و نسبت به خطرهاي اين حمله ها و دسيسه ها هشدار مي دهند؛ و تئاتر ''مذکرة من جبل النار'' که به ترغيب وحدت ملت اردن و ملت فلسطين و همچنين به بيان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطين و مقاومت مردم کرانۀ غربي، بعد از خسارت سال 1967م مي پردازد. اهميت اين اثر از شرايط سختي ناشي مي شود که اردن را در ابتداي دهه هفتاد فرا گرفت.
 
اهميت ''نمايش الزير سالم'' مرهون بهره مندي آلفرد فرج از تاريخ عرب است. او در اين کار رويکرد عمومي عرب را شرح مي دهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوي قواعد عربي مستقل براي تئاتر از خلال الهامات مفاهيم تاريخ عرب، فرا مي خواند.
 
تئاتر ''خالدة الشعريــة'' که خانوادۀ تئاتر اردن آن را ارائه کرد، از شاخص ترين دستاوردهاي تئاتر ملي گرايي در دهه هفتاد محسوب مي شود که تاريخ اردن و دستاوردهايش را به نمايش مي گذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربي در بيداري عربي و جنبش آزادي عربي معاصر را ستايش مي کند و اظهار مي دارد که مسير پيکار طولاني است و در مقابل عرب مسئلۀ مهم و طاقت فرساي آزادي فلسطين از چنگال صهيونيست است؛ و در آن نقش خاندان هاشمي را در آزادسازي اراضي غصب شده در فلسطين و آسايش و اميدي را که ملک حسين به اردن و ميان ملتش آورد برجسته مي کند.
 
آنچه خانم مارغو ملاتجليان در تئاتر کودکان در اين مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافت هاي تاريخي‌اي تکيه‌ دارد که به خوبي عشق را شکوفا مي کند و نسبت به بدي و شيوه هايش هشدار مي دهد و ارزشهاي خوب را در دل کودکان مي کارد، اما از زمان حال و آمادگي کودکان براي تمدن آينده و شيوه هايش غفلت دارد.
 
 
'''3 - 1 - 4 - 9 وزارت فرهنگ و جوانان (سازمان فرهنگ و هنر)'''
 
هنگامي که وزارت فرهنگ و جوانان در سال 1977 به رياست سيد فواز شرف تاسيس گرديد، کادري باتجربه از فارغ التحصيلان را گرد هم آورد که تعدادي از آثار جهاني و عربي و محلي را در دوره اي بين 1977-1979م ارائه کردند؛ در سال هاي 77/78 تئاترهاي ''الانسان و الظل'' نوشتۀ مصطفي محمود، ''بازي آخر'' از آثار ساموئل بکت، ''السعادة الزوجيــة'' تاليف عبدالمنعم سليم، ''الغرباء لا يشربون القهوة'' نوشتۀ محمود دياب، ''المازق'' از تاليفات بشير هواري، ''بازرس'' نوشتۀ نيکلاي گوگول، ''قناع السعادة'' نوشتۀ کلمنساو، ''قهوه خانه عقلا'' نوشتۀ کمال گيلاني و ''الوافد'' به قلم ميخائيل رومان را به نمايش گذاشتند. همچنين تئاترهاي ''رسول من قريــة تميرة'' نوشتۀ محمد دياب، ''آواز قو'' و نامزدي تاليف چخوف، ''حفلــة علي الخازوق'' از آثار محفوظ عبد الرحمان، ''بازي خطرناک'' تاليف برانسلاو ناشتش را در سال 1979م به روي صحنه بردند.
 
اين آثار را به ترتيب يوسف الجمل، باسم الدلقموني، طارق برقاوي، حاتم السيد، تيسير عطيــة، طارق برقاوي، شعبان حميد، احمد شقم، محمد حلمي، عمر شاهين، حاتم السيد، باسم الدلقموني، احمد شقم، شعبان حميد کارگرداني کردند.
 
در ميان اين آثار که داراي منابع و موضوعات مختلف هستند؛ برترين نمايش ها و موفق ترينشان آثاري بودند که به مسائل دروني عرب مي پرداخت، مانند: ''الغربا لايشربون القهوة'' که به مسئلۀ فلسطين و روح مقاومت در ميان مردم مي پردازد و همچنين تئاتر ''رسول من قريــة تميرة'' که شرايط پيروزي هاي عرب بر اسرائيل را در سال 1973م به نمايش مي‌گذارد.
 
سازمان فرهنگ و هنر به ارائۀ نمايش تئاتر هاي خود در طول دهه نود ادامه داد. شعبان حميد نمايش ''دام''، اثر آگاتا کريستي را در سال 1980م، توفيق نجم تئاتر ''الخوف'' را برگرفته از نمايش علي سالم به نام ''انت اللي قتلت الوحش'' در سال 1980م، حاتم السيد تئاتر ''ليالي الحصاد''، نوشتۀ محمود دياب را در سال 1980م به نمايش گذاشتند و عمر قفاف نمايش ''خار''، اثر فرانسواز ساگان را در سال 1981م کارگرداني کرد و در سال 1982م نمايش هاي ''السد'' و ''قريــة الشيخ حماد'' هر دو نوشتۀ امين شنار را به نمايش گذاشت و در 1983م تئاترهاي ''اللعبــة'' اثر مازن عجاوي، ''طريق السلامــة'' نوشتۀ بشيرهواري را ارائه کرد، هم چنين نمايش ''عرض الله يستر من بکره'' از آثار مصطفي صالح را در سال 1984 به روي صحنه برد.
 
دو تئاتر ''السد'' و ''قريــة الشيخ حماد'' از برجسته ترين کارهايي است که سازمان در دهۀ هشتاد ارائه کرد. شايد رمز موفقيت نسبي آن ها و جذب مردم، به دليل محتواي ديني و پيروزي نيروي خير و قطعي بودن شکست شر باشد؛ در حالي که کارهاي نمايشي ديگر مانند ''الله يستر من بکره'' به نقد اجتماعي مي پرداختند.
 
اما بارزترين نقش سازمان فرهنگ و هنر در پشتيباني فعاليت تئاتر اردن در دهه نود، ارائۀ نمايش هاي مختلف و متنوع براي کودکان است. از جمله مهمترين نمايش ها که سازمان در دهۀ نود ارائه کرد: ''مظلوم و الاسد'' تهيه و توليد مارگو ملاتجليان در سال 1980م، ''الامانــة'' کنز نوشتۀ يوسف ممتاز و کارگرداني نعيم حدادين، ''غابــة الارنب'' تاليف بشير هواري و کارگرداني احمد شقم در سال 1981م و ''الثعلب الصالح''، ''الدمي و اللص'' هر دو نوشتۀ محمد بسام ملص و کارگرداني نعيم حدادين در سال 1981م مي باشد. در سال بعد نعيم حدادين تئاترهاي ''الثعلب الماکر'' از آثار علي عليان، ''الراغي و الغنمات'' نوشتۀ بشير هواري و ''وطن العصافير'' تاليف فخري قعوار را در سال 1983م کارگرداني کرد و در سال 1984م سازمان نمايش هاي ''شفاء القلوب'' نوشتۀ عامر علي به کارکرداني نبيل نجم و ''درس في الصداقــة'' نوشتۀ ابراهيم العبسي و کارگرداني نعيم حدادين را به نمايش گذاشت. هم چنين ''الکنز المدفون'' نوشتۀ ناديــة ابوطه در سال 1985م توسط نعيم حدادين کارگرداني شد و نبيل نجم نيز تئاتر ''ياعم يا جمال'' نوشتۀ سليم احمد را در همان سال کارگرداني کرد.
 
رويکرد تمامي اين فعاليت ها مانند کارهاي دهة هفتاد مارگو ملاتجليان، ايجاد روحيۀ خير و همکاري و عشق و اطاعت در بين کودکان است، اما هيچ يک در آماده سازي ذهني آينده نگر در کودکان نقشي نداشت بدين معنا که هيچ يک محتوي موضوعاتي چون کامپيوتر و کشف فضا، علوم کاربردي و به کارگيري شناخت و تخيل علمي نبود، چنان که در ادبيات کودکان نسل هاي گذشته نيز همين ضعف ديده مي شود.
 
 
'''4 - 1 - 4 - 9 [[انجمن هنرمندان اردن]]'''
 
اين انجمن با نام انجمن نمايشنامه نويسان اردن در سال 1977م تاسيس شد و بسياري از هنرمندان تئاتر و سينما را گرد هم آورد. هدف از ايجاد انجمن؛ انتشار فرهنگ تئاتر و پشتيباني از فعاليت تئاتر اردن، انتشار کتاب هاي نقد تئاتر و همکاري فرهنگي با موسسه‌هاي اردني در اين زمينه و تبادل اجراي نمايش ها با گروه هاي عربي بود.
 
اساسنامۀ انجمن در سال 1986م اصلاح شد و فرصت براي گسترش فعاليت هاي آن فراهم آمد تا شامل تمام زمينه هاي هنر شود و به اين ترتيب نام آن به «انجمن هنرمندان اردن» تغيير يافت. مطابق اساسنامۀ اصلاح شده در سال 1986، برجسته ترين اهداف انجمن عبارت است از:
 
الف: فعال سازي جنبش هنري اردن در زمينۀ سينما و تئاتر و تلويزيون و گسترش شالوده و بنياد آن و عميق کردن فرهنگ هنري مردم.
 
ب: الهام گرفتن از جنبه هاي انساني و ميهني تاريخ اردن و قرار دادن آن در جريان هنر عربي و جهاني.
 
ج: تشويق مطالعات هنري تخصصي و انتشار مطبوعات و نشريه هاي هنري.
 
د: ارتباط با هنرمندان و انجمن هاي عربي و جهاني.
 
ه: تامين سطح معيشتي شايسته براي هنرمندان اردني.
 
درآمد انجمن از مراسم عضويت، حق عضويت، اعانه، هدايا، پاداش، درآمد جشن ها و فعاليت هايي که انجمن بر آن اشراف داشت، تامين مي شد. از ميان مهم ترين نمايش هاي انجمن تئاتر می‌توان از ''وحدي في بيت الجنون'' نوشتۀ فياض و کارگرداني خالد الطريفي در سال 1984م، ''العريس'' نوشتۀ ''عبد الاله'' رشيد و کارگرداني محمد حلمي در سال 1985م، ''يا انا يا هو'' به تهيه کنندگي ''عبد الطيف'' شما و کارگرداني محمد حلمي در سال 1985م و تئاتر پاييز ملي به نام ''کان يا ما کان'' نوشته و کارگرداني خالد الطريفي در سال1986م نام برد.
 
اجراءاتي که انجمن به نمايش گذاشت يا بر آن ها اشراف داشت، در سطح عالي و مناسب با مهارت و شايستگي اعضاي آن بود؛ اعضاي این انجمن بيشتر به صورت فعال در سريال‌هاي تلویزیوني مشارکت داشتند.
 
 
'''5 - 1 - 4 - 9 دانشگاه يرموک'''
 
فعاليت تئاتر در دانشگاه يرموک از سال هاي نخست با ارائۀ تئاترهايي شروع شد که غالبا گروه زبان انگليسي به زبان اصلي و گروه امور دانشجويي ارائه کردند، هم چنين شامل نمايش هاي تجربي آکادميکي بود که توسط گروه هنرهاي زيبا و تعدادي نمايش که با تلاش بعضي از دانشجويان علاقه مند ارائه گرديد.
 
گروه زبان انگليسي دانشگاه در کوشش براي نمايش تئاتر پيشتاز بود و دليل اين برتري حضور تعدادي از اساتيد پرشور و شوق در تئاتر بود؛ برجسته ترين آن ها ايان کرذرز بود که در گروه زبان انگليسي و سپس در گروه هنرهاي زيبا فعاليت مي کرد. اين استاد نُه نمايش از تئاترهاي جهاني را ارائه کرد؛ ''خانۀ برناردا آلبا'' نوشتۀ لورکا 1979م، ''کاترين'' ''کائولين'' نوشتۀ ييتس در سال 1979م، ''جنگندۀ فانتزي'' تاليف شون اوکسي در سال 1980م، ''باغ آلبالو'' نوشتۀ چخوف در سال 1980، ''دشمن مردم'' نوشتۀ هنريک ابسن در سال 1981م، ''هملت'' اثر شکسپير در سال 1982م، ''آنتيگونه'' تاليف سوفوکليس در سال 1982م و در آخر تئاتر ''چشم به راه گودو'' نوشتۀ ساموئل بکت در سال 1982م.
 
اين نمايش ها از آن جهت اهميت دارد که نمايشنامه هاي جهاني مشهوري بودند که به زبان انگليسي به نمايش در مي آمدند و براي استفاده دانشجويان شرکت کننده در نمايش و کساني که تحصيلات تکميلي شان را ضمن اين تئاترها کامل کردند، مفيد بود؛ مانند لينا التل و زين غنما، اما در بهبود وضعيت تئاتر ملي در اردن سهم چنداني نداشتند جز تاثير عملي آن در بهره مندي شرکت کنندگان و برخي تماشاگران که مسلط به زبان انگليسي بودند.
 
گروه امور دانشجويي تئاترهاي بسياري ارائه کرد که در مطالعۀ تاريخ عربي بسيار مفيد بود و اجراي آنها با نگاهي جديد انجام مي‌گرفت؛ اين نمايش ها را کارگردان اردني به نام دلقموني، عضو موسسان انجمن نمايشنامه نويسان اردن، کارگرداني کرد و بر آن ها نظارت داشت؛ از مهمترين اين نمايش ها: ''النوادر'' 1980م، ''البخلاء'' 1982 و ''اشعب'' 1986م مي باشد.
 
علاوه ‌بر اين آثار که به تاريخ توجه داشت، دلقموني تعدادي از کارهاي محلي و عربي و جهاني را به گروه امور دانشجويي ارائه کرد؛ از جمله: ''الطريق الي بيت المقدس'' نوشتۀ دکتور ابراهيم السعافين 1980م، ''يوم اليرموک'' اثر حسن ناجي در سال 1980، ''داستان باغ وحش'' تاليف ادوارد آلبي سال 1982م، ''استاد خليفه بيک'' برگرفته از نمايشنامه‌اي از نويسندۀ ايتاليايي به نام باينولي در سال 1984م، ''اتاق'' از آثار هارولد پينتر سال 1984م، ''حصحص الحبوب'' اثر حکيم در سال 1984م، ''المفتاح'' اثر نويسندۀ عراقي يوسف العاني 1986م، به اضافۀ تعدادي از تئاترهاي کودک که تمامي نوشتۀ حسن ناجي بود؛ مانند ''افتح يا سمسم''1981م، ''السندباد و الساحر'' در سال 1981، ''العصفور التائب'' 1984م و ''الامانــة'' در سال 1985م.
 
دلقموني اين نمايش ها را در راستاي تلاش براي هماهنگي با حرکت عربي در جستجوي تئاتر اصيل عربي و به منظور غني سازي فعاليت دانشگاهي و ارائه کارهاي جديد، با حفظ هويت نمايش عربي ارائه کرد. او همچنين به نمايش کودک و اجراي نمايش ها در دانشگاه و مدرسۀ نمونۀ وابسته به آن، با آگاهي از ضرورت تمرين آموزش جوانان اهتمام ورزيد.
 
شايد بارزترين چيزي که دانشگاه يرموک را در پشتيباني فعاليت تئاتر اردن سهيم مي‌دارد، آموزش آکادميک هنرهاي نمايشي و ادبيات درام به کادرهاي شايسته ، گسترش کار تئاتر در سطح ملي و جهان عرب، گسترش توانايي ها با آموزشي معقول و آگاهي کامل و مناسب در همۀ جنبه هاي تئاتر، از طريق بخش تئاتر گروه هنرهاي زيبا در دانشگاه است. هم چنين اين گروه در اجراي تعدادي از نمايش ها سهيم است که اساتيد گروه بر آن نظارت داشتند؛ برخي از اين اجراءها از عنايت قابل توجه دانشگاه يرموک و مردم اردن در خارج از دانشگاه بهره برد؛ از برجسته ترين نمايش هاي اين گروه: ئتاتر ''هملت'' 1982م، ''بازداشت شدگان'' از آثار کنت براون و کارگرداني فريد العبودي در سال 1983م، ''شاطيء الزيتون'' به نويسندگي و کارگرداني عبد الرحمن عرنوس 1985م، ''قبل الطبع'' از آثار علي سالم و کارگرداني زين غنما در سال 1986م، ''پل آرتا'' تاليف ثيوتوکسا و کارگرداني غسان حداد 1987م و ''رحمــة زوجــة لا مثل لها'' به نويسندگي و کارگرداني عبد الرحمن عرنوس 1987م بود.
 
اين تئاترها، به دليل ارزش هنري، روش هاي اجرايي، اسلوب هاي بازيگري و گوناگوني سبک ها شهره شدند، گرچه خالي از فلسفه اي يکنواخت يا نگاهي همسو با تلاش هاي مختلف در همۀ جوانب تئاتر بودند و تلاشي کافي در جهت هماهنگي آن با حرکت کلي عربي در نوآوري هاي تئاتر از نظر صورت و مضمون در آنها ديده نميشد؛ به جز تئاتر ''رحمــة'' که پيشتر کارگرداني عرب، به نام عبد الرحمن عرنوس آن را در مصر ارائه کرده بود.
 
 
'''6 - 1 - 4 - 9 گروه هاي ويژه و انجمن ها'''
 
افزون بر اینها فعاليت تئاتر در اردن نشان دهندۀ نقش فعال تجمعي است که در قالب گروه هاي خاص و کانون هاي فرهنگي و سالن ها در پشتيباني حرکت تئاتر مشارکت داشتند. اما اين گروه هاي ويژه، بعد از يک اجرا يا بيشتر ظاهر و سپس از صحنه کنار مي رفتند، به همين دليل ثبت آن ها در کنار موسساتي که حرکت تئاتر را در طول تاريخش پيش بردند، دشوار است.(27)
 
از برجسته ترين اين گروه ها و موسسه هاي فرهنگي مي توان از انجمن اصدقاء الطفل، کانون فرهنگي هيا الثقافي، گروه الفوانيس، آمون 74، فيلادلفيا، انجمن اسرة القلم في الزرقاء، جماعت اضواء مأدبا، الفجر الفنيــة في اربد، عرار، اضواء الشمال، انجمن العربي و کانون الحسين نام برد، به علاوۀ تلاش هاي روزافزوني که مدارس و دانشکده ها و مراکز آموزشي در بخش هاي مختلف کشور مبذول مي داشتند.(28)
 
هم چنين در دهه شصت ميلادي در اردن تعداد ديگري از گروه هاي نمايش پا به عرصه گذاشتند كه از آن جمله مي توان گروه هواداران بازيگري المقدسي در قدس كه فعاليت هاي خود را به زبان انگليسي انجام مي دادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگي بريتانيا در قدس،‌ گروه هواداران درام وابسته به مركز اطلاعات آمريكايي در  امان را نام برد. (29)
 
نمايش هاي انجمن ها و موسسات ذکرشده، نه تنها از نظر هنري با هم تفاوت داشتند بلکه در سطح بازيگري و درکشان از هنر تئاتر و ميزان توانبخشي و کسب تجربه نيز از يکديگر فاصله داشتند، اما اجراهاي شان بطور کلي به تلاش فزاينده در تئاتر، درک روشن از اهميت تئاتر و نقش فعال آن در شکل دهي ارزش هاي اجتماعي و سياسي و عقلي نزد افراد مختلف در جامعه اشاره دارد. (30)
 
 
'''2 - 4 - 9 تماشاگران هنرهاي نمايشي و جايگاه آن در جامعه'''
 
در سايه آنچه ارائه شد، مي توان گفت تجربۀ تئاتر در اردن در طول هفت دهه، شامل فعاليت هاي دراماتيک و نمايشي است که در سطوح ادبي و در روش هاي اجرا در مقابل مردم متفاوت بوده اند؛ گرچه اين نمايش ها همراه با انبوهي از مشکلات مرتبط با تضاد ديالکتيکي اروپايي-عربي و متغير بودن رويکردهاي دفاعي در مقابل استعمارگر غربي درتفکر عمومي مردم اردن بود.
 
هنر تئاتر در اصل هنري اجتماعي است، از اين رو طبيعي است که در موفقيتش بر استقبال تماشاگران و اشتياقش بر پيشنهادات در اين هنر تکيه کند که طبيعي است که ميزان موفقيت و شکستش با ميزان پذيرش و استقبال مردم از نمايش هاي ارائه شده سنجيده شود؛ چرا که در اجراي نمايشي عالي که پيامش به تماشاگران نمي رسد يا تماشاگران آن را درک نميکنند، فايده اي نيست. از اين منظر مي توان دليل استقبال مردم اردن از نمايش‌هايي را دریافت که مشکلات را مطرح و نگراني هاي اصلي تفکرعمومي را درمان مي کرد، مانند مسئلۀ فلسطين و مقاومت استعمارگر اروپايي و تلاش بر آزادي و استقلال.
 
وقتي پرسشگر، دليل استقبال تماشاگران اردني از بعضي نمايش هاي کمدي را که ارتباطي با موضوعات مورد استقبال وجدان عمومي ندارد جويا ميشود، به او پاسخ داده مي‌شود: استقبال از چنين نمايش هايي براي ديدن ستارگان بود نه تماشاي خود نمايش ها؛ همانند کمدي تئاتر ''شي غاد'' توليد هشام يانس برگرفته از نمايشنامۀ ديدار نوشتۀ فردريش دورنمات و کارگرداني احمد شقم در سال 1983م. اين تئاتر مخاطبان انبوهي را از بسياري از شهرهاي اردن به خود جذب کرد زيرا خانواده مشهور سريال هاي تلویزيوني ابو عواد در آن بازي کردند؛ يعني تيل المشيني، حسن ابراهيم، رشيدة الدجاني، ربيع شهاب، عبير عيسي و از جمله نمايش هاي کمدي اي که تماشاگران بسياري را به خود جذب کرد ''تئاتر الله يستر من بکره'' نوشتۀ مصطفي صالح و کارگرداني محمد حلمي در سال 1984 بود. علت استقبال مردم از اين تئاتر با وجود ضعف هنري و فکري آن، مشارکت تعدادي از هنرمندان اردني است که بيننده آن ها را ازطريق تلویزيون اردن شناخته بود؛ مانند: يوسف يوسف، ماهر خماش، رسهير فهد، شاي النعيمي و عثمان الشمايلــة و مانند تئاتر ''يا انا يا هو'' توليد عبداللطيف شما و کارگرداني محمد حلمي در سال 1985م است که از برجسته ترين بازيگرانش ربيع شهاب بود.
 
در پايان مي توان گفت اگر حرکت تئاتر در اردن بخواهد به موفقيتي بزرگتر از امروز دست يابد، لازم است هنرمندان اردني در درجۀ اول عنايت خود را بر اساس علاقۀ تماشاگران و طرحي جامع و کامل معطوف کنند. اگر تئاتر تماشاگران خود را فراموش کند، بنابراين موفق به جذب تماشاگراني که با اين هنر مانوس نيستند، نمي شود و مسلما به نقش خود در تغيير اجتماعي نمي تواند عمل کند. وضعيت ايده آل آن است که تئاتر به موضوعات مردمش بپردازد و نگراني هاي مردم را به نمايش بگذارد و نويسنده و هنرمند پيام هاي خود را در خلال اجرايي کامل ارائه دهند؛ بدين ترتيب مردم از اجراي نمايش ها استقبال مي کنند و هنرمند ايده و هنرش را به اجرا مي گذارد. (30)
 
آمار و ارقام حاکي از رشد تصاعدي تعداد نمايش هاي اجرا شده مي باشد. اين نرخ صعودي مي تواند نمايندة افزايش توجه و سرمايه گذارش بخش دولتي و خصوصي در زمينه هنر نمايش باشد، هم چنين به طور ضمني حکايت از استقبال رو به افزايش تماشاگران اردني دارد و طبيعي است که حاکي از نرخ افزايندة دست اندرکاران هنر نمايش نيز مي باشد که به هر حال به ارتقاي اين هنر کمک مي کند. گرچه به طور تفصيلي آمار و ارقام مربوط به تعداد سالن هاي نمايش و صنعت نمايش در دسترس نيست ولي مي تواند حاکي از توسعه صنعت هنر تئاتر نيز باشد. اين در حالي است که اطلاعات کتاب  سال يونسکو درباره اردن ارقام زير را نشان مي دهد که در برخي موارد اصولاً اطلاعاتي در دسترس نيست.
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|تعداد تماشاگران در هر سال  
|تعداد تماشاگران در هر سال  


هر 10 هزار نفر
هر 10 هزار نفر
|اجرای برنامه‌های نمایشی در خارج
|اجرای برنامه‌های نمایشی در خارج
|تاسیسات هنرهای نمایشی برنامه به ازای هر 1 میلیون نفر
|تاسیسات هنرهای نمایشی برنامه به ازای هر 1 میلیون نفر
|برنامه‌های نمایشی به ازای هر مؤسسه
|برنامه‌های نمایشی به ازای هر مؤسسه
|مخاطبان سالانه هر 1000 نفر
|مخاطبان سالانه هر 1000 نفر
|-
|-
|1980-85
|1980-85
خط ۴۳۵: خط ۲۸۳:
|62
|62
|10
|10
|7/1
|1/7
|0
|0
|0
|0
|}
|}
(31)
<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379</ref>
 
در پایان برخی از آمار و ارقام موجود در ارتباط با هنرهای نمایشی ارائه می‌شود. مطابق آخرین آمار اداره آمار [[اردن]]، تعداد نمایش‌های اجرا شده بین سال‌های 2008 تا 2017 بدین شرح است:‌


در پايان برخي از آمار و ارقام موجود در ارتباط با هنرهاي نمايشي ارائه مي شود. مطابق آخرين آمار اداره آمار اردن، تعداد نمايش هاي اجرا شده بين سال هاي 2008 تا 2017 بدين شرح است:‌
جدول شماره 2. تعداد نمایش های اجراشده  طی سال های 2008 تا 2017  
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|2008
|2008
خط ۴۶۴: خط ۳۱۴:
|}
|}


=== [[سینمای اردن|سینما]] ===


'''5 - 9 سينما'''
==== [[تاریخچه سینمای اردن|تاریخچه‌ی ورود سینما و نقش سینما در جامعه]] ====
 
در سال 1934 میلادی نخستین سینمای ناطق [[اردن]] به نام سینما البترا در امان شروع به فعالیت کرد. پس از ‌سینما الفردوس در سال 1946 میلادی و سینما الفیومی در سال 1950 میلادی آغاز به کار کردند و فیلم‌هایی را به صورت ناطق به نمایش درآوردند. در شهر اربد [[اردن]] هم اولین سینما به صورت سینما تابستانه آغاز به کار کرد.
'''1 - 5 - 9 تاريخچة ورود سينما و نقش سينما در جامعه'''
 
در سال 1934 ميلادي نخستين سينماي ناطق اردن به نام سينما البترا در  امان شروع به فعاليت كرد. پس از ‌سينما الفردوس در سال 1946 ميلادي و سينما الفيومي در سال 1950 ميلادي آغاز به كار كردند و فيلم هايي را به صورت ناطق به نمايش درآوردند. در شهر اربد اردن هم اولين سينما به صورت سينما تابستانه آغاز به كار كرد.
 
با آغاز دهه پنجاه ميلادي نقش سينما در اردن به صورت چشمگيري افزايش يافت تا جائي كه پس از سه دهه و در سال 1980 ميلادي تعداد سينماهاي اردن به بيش از 80 سينما رسيد. دكتر حسان ابوغنيمه در كتاب خود به نام ''پژوهشي در سينماي اردن'' آثار سينمايي اين كشور را در سه مرحله تقسيم بندي كرده است:


مرحله 1. با پايان پذيرفتن جنگ فلسطين و اسرائيل در سال 1948 ميلادي،‌ تعدادي از سينماگران فلسطيني با مهاجرت به اردن به توليد آثار سينمايي خود در اين كشور پرداختند؛ از جمله آنها مي توان از احمد حلمي الكيلاني را نام برد كه در  امان با تاسيس كانون تصويربرداري به توليد فيلم سينمايي پرداخت و پس از او صلاح الدين بدرخان و جمال الاصفر در همكاري مشترك در سال 1948 ميلادي يک فيلم بلند سينمايي ساختند و‌ آن را در سينما البترا  امان به نمايش گذاشتند و با همراهی افرادي چون محمد صالح الكيالي، ابراهيم سرحان، عبداللطيف الحاج هاشم، خميس شبلاق، زهير السقا به تاسيس شركت عربي توليد فيلم هاي سينمايي مبادرت كردند.
با آغاز دهه پنجاه میلادی نقش سینما در [[اردن]] به صورت چشمگیری افزایش یافت تا جائی که پس از سه دهه و در سال 1980 میلادی تعداد سینماهای [[اردن]] به بیش از 80 سینما رسید. دکتر حسان ابوغنیمه در کتاب خود به نام پژوهشی در سینمای [[اردن]] آثار سینمایی این کشور را در سه مرحله تقسیم بندی کرده است:


احمد حلمي الكيلاني با پيگيري اقدامات خود در توليد آثار سينمايي، با همكاري مصطفي صحي النجار، فخري اباظه و واصف الشيخ ياسين يک شركت فيلم اردني تاسيس كردند. از توليدات اين شركت فيلم سازي مي توان از فيلم صراع در سال 1957 ميلادي نام برد. وي هم چنين در سال 1964 ميلادي شركت هنري سينما و تلويزيون را تشكيل داد كه به توليد فيلم هاي كوتاه و تبليغاتي مي پرداخت. اين شركت بعدها به بخش سينما و تصوير وابسته به تلويزيون اردن پيوست.
'''مرحله 1.''' با پایان پذیرفتن جنگ فلسطین و اسرائیل در سال 1948 میلادی،‌ تعدادی از سینماگران فلسطینی با مهاجرت به [[اردن]] به تولید آثار سینمایی خود در این کشور پرداختند؛ از جمله آن‌ها می‌توان از احمد حلمی الکیلانی را نام برد که در امان با تاسیس کانون تصویربرداری به تولید فیلم سینمایی پرداخت و پس از او صلاح الدین بدرخان و جمال الاصفر در همکاری مشترک در سال 1948 میلادی یک فیلم بلند سینمایی ساختند و‌ آن را در سینما البترا امان به نمایش گذاشتند و با همراهی افرادی چون محمد صالح الکیالی، ابراهیم سرحان، عبداللطیف الحاج‌هاشم، خمیس شبلاق، زهیر السقا به تاسیس شرکت عربی تولید فیلم‌های سینمایی مبادرت کردند.


مرحله 2. در سال 1965 ميلادي با تشكيل بخش سينما و تلويزيون در وزارت فرهنگ اردن، در آثار سينمايي اين كشور تغييراتي ايجاد شد. از اهداف اين بخش ايجاد مكاني مناسب براي اشتغال و مجهز كردن استوديوها براي توليد آثار مناسب بود. علي صيام مديريت بخش سينما و تلويزيون [[وزارت فرهنگ اردن]] را برعهده داشت که تعدادي از كارشناسان سينمايي را براي يادگيري تغييرات صورت گرفته در اين رشته به بريتانيا اعزام كرد.
احمد حلمی الکیلانی با پیگیری اقدامات خود در تولید آثار سینمایی، با همکاری مصطفی صحی النجار، فخری اباظه و واصف الشیخ یاسین یک شرکت فیلم اردنی تاسیس کردند. از تولیدات این شرکت فیلم‌سازی می‌توان از فیلم صراع در سال 1957 میلادی نام برد. وی هم چنین در سال 1964 میلادی شرکت هنری سینما و تلویزیون را تشکیل داد که به تولید فیلم‌های کوتاه و تبلیغاتی می پرداخت. این شرکت بعدها به بخش سینما و تصویر وابسته به تلویزیون [[اردن]] پیوست.


مرحله 3. همزمان با تأسيس تلويزيون اردن در سال 1968 ميلادي، ‌بخش ويژه اي به آثار سينمايي در اين سازمان تعلق گرفت كه به ساخت فيلم هاي كوتاه و مستند سينمايي مي پرداخت.  
'''مرحله 2.''' در سال 1965 میلادی با تشکیل بخش سینما و تلویزیون در [[وزارت فرهنگ اردن]]، در آثار سینمایی این کشور تغییراتی ایجاد شد. از اهداف این بخش ایجاد مکانی مناسب برای اشتغال و مجهز کردن استودیوها برای تولید آثار مناسب بود. علی صیام مدیریت بخش سینما و تلویزیون [[وزارت فرهنگ اردن]] را برعهده داشت که تعدادی از کارشناسان سینمایی را برای یادگیری تغییرات صورت گرفته در این رشته به بریتانیا اعزام کرد.


برخي فيلم هاي ساخته شده در طي مراحل ياد شده عبارتند از سرزمين محبوب پدري من (1962) توسط نمايش نامه نويس آماتور: محمود كواش، طوفان در [[پترا]] (1968) توسط آگراما[10]، جنگ تا آزادي (1968) توسط عبدالوهاب ال‌هنيدي در مورد اختلافات اسرائيل و فلسطين، ''جادۀ جرو سالم'' (1969) توسط عبدالوهاب ال هنيدي و مارها (1970) توسط جلال توآمي كه داراي موضوع دراماتيك اجتماعي بود.
'''مرحله 3.''' همزمان با تأسیس تلویزیون [[اردن]] در سال 1968 میلادی، ‌بخش ویژه‌ای به آثار سینمایی در این سازمان تعلق گرفت که به ساخت فیلم‌های کوتاه و مستند سینمایی می پرداخت.  


تعداد سالن هاي نمايش فيلم سينمايي تا پايان سال 1991 ميلادي در اردن به 92 سالن افزايش يافت یعنی براي هر 300 اردني يك صندلي؛ اين سالن هاي نمايش روزانه 4 فيلم را در سانس هاي مختلف روي پرده می‌بردند كه سانس صبح آن به كودكان اختصاص داشت. بر اساس آمارهاي موجود نسبت پخش فيلم ها در سالن هاي سينماي اردن بدين شرح بوده است؛ 40 درصد فيلم هاي آمريكايي،‌ 35 درصد فيلم هاي مصري و عربي، 20 درصد فيلم‌هاي هندي و ديگر كشورهاي آسيايي و 5 درصد فيلم هاي ساخته شده توسط كشورهاي اروپايي.
برخی فیلم‌های ساخته شده در طی مراحل یاد شده عبارتند از سرزمین محبوب پدری من (1962) توسط نمایش نامه نویس آماتور: محمود کواش، طوفان در [[پترا]] (1968) توسط آگراما (Agrama)، جنگ تا آزادی (1968) توسط عبدالوهاب ال‌هنیدی در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطین، جاده‌ی جرو سالم (1969) توسط عبدالوهاب ال هنیدی و مارها (1970) توسط جلال توآمی که دارای موضوع دراماتیک اجتماعی بود.


در زمينه گسترش فرهنگ سينما دو موسسه كانون سينمايي اردن (تاسيس در سال 1983 ميلادي) و كميته سينما وابسته به موسسه شومان (در سال 1989) با پخش فيلم هايي به صورت هفتگي به معرفي عوامل فيلم و گفتگو پيرامون موضوع آن در حضور تماشاگران مي پرداختند و پس از آن نتايج اين جلسات به صورت مكتوب در اختيار روزنامه هاي اردن و ديگر كشورهاي عربي براي چاپ ارسال مي گردید.
تعداد سالن‌های نمایش فیلم سینمایی تا پایان سال 1991 میلادی در [[اردن]] به 92 سالن افزایش یافت یعنی برای هر 300 اردنی یک صندلی؛ این سالن‌های نمایش روزانه 4 فیلم را در سانس‌های مختلف روی پرده می‌بردند که سانس صبح آن به کودکان اختصاص داشت. بر اساس آمارهای موجود نسبت پخش فیلم‌ها در سالن‌های [[سینمای اردن]] بدین شرح بوده است؛ 40 درصد فیلم‌های آمریکایی،‌ 35 درصد فیلم‌های مصری و عربی، 20 درصد فیلم‌های هندی و دیگر کشورهای آسیایی و 5 درصد فیلم‌های ساخته شده توسط کشورهای اروپایی.


برخي از كشورهاي عربي هم چون مصر، تونس، عراق، سوريه، لبنان، فلسطين،‌ الجزاير و مغرب فيلم هاي توليدي خود را براي نمايش به اين دو موسسه سينمايي مي فرستند.(32)
در زمینه گسترش فرهنگ سینما دو موسسه کانون سینمایی [[اردن]] (تاسیس در سال 1983 میلادی) و کمیته سینما وابسته به موسسه شومان (در سال 1989) با پخش فیلم‌هایی به صورت هفتگی به معرفی عوامل فیلم و گفتگو پیرامون موضوع آن در حضور تماشاگران می‌پرداختند و پس از آن نتایج این جلسات به صورت مکتوب در اختیار روزنامه‌های [[اردن]] و دیگر کشورهای عربی برای چاپ ارسال می‌گردید. برخی از کشورهای عربی هم چون [[مصر]]، [[تونس]]، عراق، [[سوریه]]، [[لبنان]]، فلسطین،‌ الجزایر و مغرب فیلم‌های تولیدی خود را برای نمایش به‌ این دو موسسه سینمایی می‌فرستند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن</ref>.


در سال 1983 باشگاه سينمايي اردن تاسيس شد كه نقش مهمي در طبقه بندي و پخش نمايش هاي سينمايي داشت و تلاش زيادي براي گسترش سينما در اردن به انجام رساند.
در سال 1983 باشگاه سینمایی [[اردن]] تاسیس شد که نقش مهمی در طبقه بندی و پخش نمایش‌های سینمایی داشت و تلاش زیادی برای گسترش سینما در [[اردن]] به انجام رساند. در سال 2003 اردن هیئت فیلم سلطنتی (RFC) ‌(Royal Film Council) را برای تشویق فیلم‌سازان در کشور و همچنین آموزش فیلم سازان اردنی در هنر ساخت فیلم ارتقاء داد. پیش از این شرکت تعاونی فیلم سازان امان در زمینه‌ی ارتقاء فیلم سازی دیجیتال در کارگاه‌های رایگان در امان فعالیت داشت. سال 2007 سال بزرگی برای فیلم سازان اردنی بود. در این سال 10 فیلم در [[اردن]] ساخته شد که سه فیلم از تولیدات داخلی بود.


در سال 2003 اردن هيئت فيلم سلطنتي (RFC) ‌[11]را براي تشويق فيلم سازان در كشور و همچنين آموزش فيلم سازان اردني در هنر ساخت فيلم ارتقاء داد. پيش از اين شركت تعاوني فيلم سازان امان در زمينۀ ارتقاء فيلم سازي ديجيتال در کارگاههاي رايگان در امان فعاليت داشت. سال 2007 سال بزرگي براي فيلم سازان اردني بود. در اين سال 10 فيلم در اردن ساخته شد كه سه فيلم از توليدات داخلي بود.
در سال 2008 [[اردن]] موسسه‌ی هنرهای سینمایی دریای سرخ را تأسیس کرد که پیشنهاد ایجاد یک مدرسه فارغ التحصیلی استادی هنرهای زیبا در این موسسه را ارائه کرد<ref>برگرفته از http://en.wikipedia.org/wiki/Cinema_of_Jordan</ref>.


در سال 2008 اردن موسسۀ هنرهاي سينمايي درياي سرخ را تأسیس کرد كه پیشنهاد ایجاد يك مدرسه فارغ التحصيلي استادي هنرهاي زيبا در اين موسسه را ارائه كرد. (33)
==== سینما در آینه ارقام ====
براساس آخرین داده‌های [https://www.unesco.org/en یونسکو] که در سال 2009 منتشر شده آمار مربوط به تولید و توزیع و زیر ساخت کشور [[اردن]] در زمینه فیلم در تمام موارد صفر درج شده است که ظاهرا به دلیل نبود امار و ارقام معتبر می‌باشد<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568</ref>.


'''سينما در آينه ارقام'''
جدول شماره 3. آمار مربوط به تولید و توزیع صنعت فیلم سازی در اردن
 
براساس آخرين داده هاي يونسکو که در سال 2009 منتشر شده آمار مربوط به توليد و توزيع و زير ساخت کشور اردن در زمينه فيلم در تمام موارد صفر درج شده است که ظاهرا به دليل نبود امار و ارقام معتبر مي باشد. (34)
 
سينما
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|تعداد تماشاگران سينما
|تعداد تماشاگران سینما


در سال (1 نفر)
در سال (1 نفر)
|توليد فيلم هاي بلند سينمايي
|تولید فیلم‌های بلند سینمایی
|واردات فيلم هاي بلند
|واردات فیلم‌های بلند
|واردات فيلم هاي بلند به نسبت کل فيلم هاي توليد شده
|واردات فیلم‌های بلند به نسبت کل فیلم‌های تولید شده
|-
|-
|95 - 90
|95 - 90
خط ۵۱۸: خط ۳۶۱:
|0
|0
|}
|}
گرایش فرهنگی سینما
جدول شماره 4. گرایش فرهنگی سینمای اردن
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
| colspan="2" |تماشاگران سينما
| colspan="2" |تماشاگران سینما


سالانه به نفر
سالانه به نفر
|تغيير سالانه
|تغییر سالانه
|توليد فيلم هاي بلند
|تولید فیلم‌های بلند
|تغيير سالانه
|تغییر سالانه
| colspan="3" |صادرات فيلم
| colspan="3" |صادرات فیلم
| colspan="2" |تغيير سالانه
| colspan="2" |تغییر سالانه
|-
|-
|1980-83
|1980-83
|90-95
|90-95
|90-5/80-3
|80-3/90-5
|<nowiki>-</nowiki>
|<nowiki>-</nowiki>
|<nowiki>-</nowiki>
|<nowiki>-</nowiki>
| colspan="2" |1980-93
| colspan="2" |1980-93
|90-95
|90-95
|90-5/80-3
|80-3/90-5
|
|
|-
|-
خط ۵۴۵: خط ۳۸۸:
|438
|438
| colspan="2" |271
| colspan="2" |271
| colspan="2" |9/5-
| colspan="2" |5/9-
|-
|-
|
|
خط ۵۵۸: خط ۴۰۱:
|
|
|}
|}
(35)
<ref>فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568</ref>
 
'''2 - 5 - 9 جايگاه فيلم هاي سينمايي اردن در منطقه و جهان'''
 
آغاز ورود سينماي اردن به خارج از مرزهاي کشور را مي توان به دهه 60 يعني پس تشکيل بخش سينما و تلويزيون در سال 65 در وزارت فرهنگ اردن دانست.
 
بخش سينما و تلويزيون وزارت فرهنگ اردن در زمان كار خود 7 فيلم كوتاه سياه و سفيد و 2 فيلم رنگي توليد کرد كه يكي از آنها با عنوان اردن به شما خوش آمد مي گويد در نمايشگاه بين المللي نيويورك به نمايش گذاشته شد.(36)
 
در ادامه فعاليت هاي سينمايي همزمان با تأسيس تلويزيون اردن در سال 1968 سرعت گرفت. پس از ايجاد اين تحول گسترده در سينماي اردن برخي از كارگردان هاي اين كشور با توليد آثار مخاطب پسند در جشنواره هاي خارجي حضور پيدا كرده و جوايزي كسب كردند؛ جلال طعمه از فیلم سازانی بود كه فيلم وي به نام الغصن الاخضر (شاخه سبز) در سال 1970 ميلادي در بخش فيلم هاي كوتاه جشنواره برلين جايزه كسب كرد.
 
عدنان الرمحي يكي ديگر از كارگردانان اردني است كه بسياري از فيلم هاي او در جشنواره هاي بين المللي موفقيت هايي کسب کردند؛ از جمله فيلم مستند الثورة العربيــة الكبري در سال 1969 در جشنواره بين المللي فيلم هاي مستند در ليپزيگ،‌ فيلم لقاء في عجلون در سال 1970 ميلادي در جشنواره فيلم كوتاه و بلند مسكو و فيلم وادي الاردن در سال 1976 ميلادي در جشنواره هفته سبز در برلين به نمايش درآمد. فيلم اخير وي به عنوان بهترين فيلم توليدي كشورهاي جهان سوم در اين جشنواره از سوي هيئت داوران شناخته شد.
 
هم چنين فيلم هايي كه بوسيله شركت تعاوني فيلم سازان تهيه شدند مورد استقبال بين المللي قرار گرفتند و چندين جايزه كسب كردند.
 
اين شركت تعاوني به منظور ارتقاء اردن به مكاني كه مردم خاورميانه بطور رايگان بتوانند با همكاري با استعدادترين فيلم سازان جهان فيلم بسازند، تأسیس شده است. هرچند اردن فاقد پشتيباني خدمات از قبيل استوديو ها، آزمايشگاه ها و تجهيزات فروش فيلم است، اما به تازگي شماري از مناطق خاورميانه را كه ساخت فيلم در آنها ممكن نيست (مناطقي همچون عراق،‌ [[افغانستان]] و فلسطين)، در اردن شبيه سازي كرده است.
 
افزون بر اين اردن كشوري است که سالهاست مكان هاي مختلف آن به وسيله فيلم سازان سراسر دنيا مورد استفاده قرار مي گيرند؛ از جمله فيلم هايي كه در اردن ساخته شده‌اند اينديانا جونز[12] و آخرين جنگ صليبي است كه در سال 1988 در پترا و فیلم لارنس عربي[13] به کارگرداني ديويد لين[14] كه در بيابان وادي روم در سال 1961 ساخته شد. جديدترين فيلم هايي كه در اردن ساخته شده اند عبارتند از هارت لاكر[15] به كارگرداني كاترين بيگلو[16]،‌ ريداكتد[17] به كارگرداني برايان دپالما[18] و فيلم اردني كاپيتان ابورائد.
 
امروز شايد تاثيرگذارترين فيلم ساز داخلي را فيصل الزوبي بتوان ناميد. او در سال 1956 در ايربد متولد شد و مدرك استادي در رشته كارگرداني را از مؤسسات عالی [[روسیه]] اخذ كرد. وی تعداد زيادي از مقالات تحقيقي خود را در روزنامه اردني ''آل رابي'' و ''ال مشرق'' در موضوعات زيبايي، سينما و درام منتشر كرد. او فيلم نامه ها و فيلم هاي موفقي را همچون چاملون نوشت و كارگرداني كرد.
 
علیرغم تلاش فراوان بعضي از فيلم سازان سينماي اردن همچنان سينمايي حاشيه اي حتي در خاورميانه به شمار می‌رود.
 
 
'''3 - 5 - 9 وضعيت توليدات سينمايي دهه اخير'''
 
طبق آمار سال 2013 انجمن سلطنتي فيلم اردن؛ شمار توليدات سينمايي اين کشور، 24 فيلم در سال است که عمدة آن‌ها کارهاي مستند يا فيلم هاي کوتاه مي باشند. براساس اعلام همين انجمن تعداد سينماروهاي اردني 500 هزار نفر در سال است.
 
در سال 2008 مدرسه هنر و سينماي اردن افتتاح شد که در قالب يک انستيتو فعاليت مي کند و به فارغ التحصيلانش مدرک فوق ليسانس مي دهد. جشنوارة فيلم در اردن وجود ندارد اما همين آثار کوتاه سينماي اردن با جديت در جشنواره هاي فيلم کشورهاي عربي شرکت مي‌کنند. (1/36)
 
'''صنعت فيلمسازي کشور اردن'''
 
صنعت فيلمسازي در کشور اردن نسبت به ديگر کشورهاي عربي بسيار دير شکل گرفت. با اين همه از سال 1960 بدين سو سرزمين اردن و به ويژه بيابان هاي بکر آن محل فيلمبرداري برخي از نامدارترين ساخته هاي بلند سينمايي هستند.
 
اردن توانسته موقعيت خود را به عنوان مکاني برجسته براي فيلمبرداري طيف وسيعي از آثار سينمايي برجسته کند از صحنه هاي صحرا در فيلم لورنس عربستان اثر عمر شريف تا صحنه هاي صخره هاي سنگي در فيلم مريخي با بازي مت ديمون در اردن فيلم برداري شده است. اگر چه صنعت فيلمسازي اردن هنوز در مراحل ابتدايي است، اما اين فرصت را براي فيلمسازان داخلي خود فراهم مي کند تا همگام با تحولات جهاني اين صنعت پيش بروند و جايگاه اميدوار کننده اي در منطقه پيدا کنند.


شهرت اردن به عنوان يک مقصد جذاب براي توليد فيلم و تلويزيون به لطف مشارکت برجسته آن در بسياري از آثار محلي و منطقه اي به وجود آمده است.
==== [[جایگاه سینمای اردن در منطقه و جهان|جایگاه فیلم‌های سینمایی اردن در منطقه و جهان]] ====
آغاز ورود سینمای [[اردن]] به خارج از مرزهای کشور را می‌توان به دهه 60 یعنی پس تشکیل بخش سینما و تلویزیون در سال 65 در وزارت [[فرهنگ اردن]] دانست. بخش سینما و تلویزیون [[وزارت فرهنگ اردن]] در زمان کار خود 7 فیلم کوتاه سیاه و سفید و 2 فیلم رنگی تولید کرد که یکی از آن‌ها با عنوان [[اردن]] به شما خوش آمد می‌گوید در نمایشگاه بین‌المللی نیویورک به نمایش گذاشته شد<ref>World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2009, P. 344</ref>.


اولين فيلم ساخته شده در اردن فيلم ''صراع في جرش - و اصف الشيخ'' است که در سال 1957 ساخته شد.  
در ادامه فعالیت‌های سینمایی همزمان با تأسیس تلویزیون [[اردن]] در سال 1968 سرعت گرفت. پس از ایجاد این تحول گسترده در سینمای [[اردن]] برخی از کارگردان‌های این کشور با تولید آثار مخاطب پسند در جشنواره‌های خارجی حضور پیدا کرده و جوایزی کسب کردند؛ جلال طعمه از فیلم سازانی بود که فیلم وی به نام الغصن الاخضر (شاخه سبز) در سال 1970 میلادی در بخش فیلم‌های کوتاه جشنواره برلین جایزه کسب کرد.  


با تأسيس هيئت فيلم سلطنتي اردن در سال 2003 با هدف افزايش توليد فيلم هاي داخلي و خارجي در اردن صنعت فيلمسازي اين کشور در چهارچوب رسمي خود قرار گرفت.
عدنان الرمحی یکی دیگر از کارگردانان اردنی است که بسیاری از فیلم‌های او در جشنواره‌های بین‌المللی موفقیت‌هایی کسب کردند؛ از جمله فیلم مستند الثوره العربیــه الکبری در سال 1969 در جشنواره بین‌المللی فیلم‌های مستند در لیپزیگ،‌ فیلم لقاء فی عجلون در سال 1970 میلادی در جشنواره فیلم کوتاه و بلند [[مسکو]] و فیلم وادی الاردن در سال 1976 میلادی در جشنواره هفته سبز در برلین به نمایش درآمد. فیلم اخیر وی به عنوان بهترین فیلم تولیدی کشورهای جهان سوم در این جشنواره از سوی هیئت داوران شناخته شد. هم چنین فیلم‌هایی که بوسیله شرکت تعاونی فیلم سازان تهیه شدند مورد استقبال بین‌المللی قرار گرفتند و چندین جایزه کسب کردند.


در سال 2007 امين مطالقا فيلم ''کاپيتان ابورائد'' را ساخت که 50 سال پس از فيلم ''مبارزه در جرش'' به عنوان فيلم سينمايي مستقلي به شمار مي رود. اين اثر سينمايي در حال و هواي رمانتيک خود فيلمي موفق بوده و جزو معدود محصولات کشور اردن محسوب مي‌شود.
این شرکت تعاونی به منظور ارتقاء اردن به مکانی که مردم خاورمیانه بطور رایگان بتوانند با همکاری با استعدادترین فیلم سازان جهان فیلم بسازند، تأسیس شده است. هرچند [[اردن]] فاقد پشتیبانی خدمات از قبیل استودیو‌ها، آزمایشگاه‌ها و تجهیزات فروش فیلم است، اما به تازگی شماری از مناطق خاورمیانه را که ساخت فیلم در آن‌ها ممکن نیست (مناطقی همچون عراق،‌ [[افغانستان]] و فلسطین)، در [[اردن]] شبیه‌سازی کرده است.  


اين فيلم اولين اثري است که در کشور اردن در استوديو فیلم سلطنتی اردن ساخته شده و تبليغات زيادي براي آن صورت گرفته و در جشنواره هايي چون دبي و سوريه شرکت کرده است.  
افزون بر این [[اردن]] کشوری است که سال‌هاست مکان‌های مختلف آن به وسیله فیلم سازان سراسر دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ از جمله فیلم‌هایی که در [[اردن]] ساخته شده‌اند ایندیانا جونز(Indiana Jones and the Last Crusade) و آخرین جنگ صلیبی است که در سال 1988 در پترا و فیلم لارنس عربی(Lawrence of Arabia) به کارگردانی دیوید لین(Daivid Lean) که در بیابان وادی روم در سال 1961 ساخته شد. جدیدترین فیلم‌هایی که در [[اردن]] ساخته شده‌اند عبارتند از‌ هارت لاکر (The Hurt Locker) به کارگردانی کاترین بیگلو (Kathryn Bigelow)،‌ ریداکتد (Redacted) به کارگردانی برایان دپالما (Brian De Palma) و فیلم اردنی کاپیتان ابورائد.  


امين مطالقا علاقه داشت که فيلمش در آمريکا به اکران عمومي در بيايد و در رده فيلم‌هايي چون بتمن مخاطب خود را پيدا کند، اما براي آمريکايي ها يک فيلم بيگانه است.  وی مایل بود که عکس العمل مخاطب را نسبت به اين فيلم در خارج از مرزها ببينند.  
امروز شاید تاثیرگذارترین فیلم ساز داخلی را فیصل الزوبی بتوان نامید. او در سال 1956 در ایربد متولد شد و مدرک استادی در رشته کارگردانی را از مؤسسات عالی [[روسیه]] اخذ کرد. وی تعداد زیادی از مقالات تحقیقی خود را در روزنامه اردنی آل رابی و ال مشرق در موضوعات زیبایی، سینما و درام منتشر کرد. او فیلم نامه‌ها و فیلم‌های موفقی را همچون چاملون نوشت و کارگردانی کرد. علیرغم تلاش فراوان بعضی از فیلم سازان سینمای [[اردن]] همچنان سینمایی حاشیه‌ای حتی در خاورمیانه به شمار می‌رود.  


اين کارگردان از نوجواني در آمريکا درس خوانده و کاملاً از اين کشور تاثير گرفته است.  
==== وضعیت تولیدات سینمایی دهه اخیر ====
طبق آمار سال 2013 انجمن سلطنتی فیلم [[اردن]]؛ شمار تولیدات سینمایی این کشور، 24 فیلم در سال است که عمده‌ی آن‌ها کارهای مستند یا فیلم‌های کوتاه می‌باشند. براساس اعلام همین انجمن تعداد سینماروهای اردنی 500 هزار نفر در سال است. در سال 2008 مدرسه هنر و سینمای [[اردن]] افتتاح شد که در قالب یک انستیتو فعالیت می‌کند و به فارغ التحصیلانش مدرک فوق لیسانس می‌دهد. جشنواره‌ی فیلم در [[اردن]] وجود ندارد اما همین آثار کوتاه سینمای [[اردن]] با جدیت در جشنواره‌های فیلم کشورهای عربی شرکت می‌کنند<ref>همشهری آنلاین، مهدی تهرانی، 2014</ref>.


صندوق حمايت از فيلم اردن با هدف حمايت از فيلمسازان و سازندگان برنامه هاي تلويزيوني توسعه پتانسيل هاي موجود در اين صنعت و پايداري آن در سال 2011 تاسيس شد.  
==== [[صنعت فیلم سازی اردن|صنعت فیلم‌سازی کشور اردن]] ====
صنعت فیلمسازی در کشور [[اردن]] نسبت به دیگر کشورهای عربی بسیار دیر شکل گرفت. با این همه از سال 1960 بدین سو سرزمین [[اردن]] و به‌ویژه بیابان‌های بکر آن محل فیلمبرداری برخی از نامدارترین ساخته‌های بلند سینمایی هستند. [[اردن]] توانسته موقعیت خود را به عنوان مکانی برجسته برای فیلمبرداری طیف وسیعی از آثار سینمایی برجسته کند از صحنه‌های صحرا در فیلم لورنس عربستان اثر عمر شریف تا صحنه‌های صخره‌های سنگی در فیلم مریخی با بازی مت دیمون در [[اردن]] فیلم‌برداری شده است. اگر‌چه صنعت فیلمسازی [[اردن]] هنوز در مراحل ابتدایی است، اما این فرصت را برای فیلمسازان داخلی خود فراهم می‌کند تا همگام با تحولات جهانی این صنعت پیش بروند و جایگاه امیدوار کننده‌ای در منطقه پیدا کنند. شهرت [[اردن]] به عنوان یک مقصد جذاب برای تولید فیلم و تلویزیون به لطف مشارکت برجسته آن در بسیاری از آثار محلی و منطقه‌ای به وجود آمده است. اولین فیلم ساخته شده در [[اردن]] فیلم صراع فی جرش - و اصف الشیخ است که در سال 1957 ساخته شد.  


اين صندوق در زمينه فيلم هاي داستاني و مستند هاي بلند در مراحل توليد و پس از توليد و همچنين فيلم هاي کوتاه انيميشن و مجموعه هاي تلویزيوني حمايت هاي مالي انجام مي دهند.
با تأسیس هیئت فیلم سلطنتی [[اردن]] در سال 2003 با هدف افزایش تولید فیلم‌های داخلی و خارجی در [[اردن]] صنعت فیلمسازی این کشور در چهارچوب رسمی خود قرار گرفت. در سال 2007 امین مطالقا فیلم کاپیتان ابورائد را ساخت که 50 سال پس از فیلم مبارزه در جرش به عنوان فیلم سینمایی مستقلی به شمار می‌رود. این اثر سینمایی در حال و هوای رمانتیک خود فیلمی موفق بوده و جزو معدود محصولات کشور [[اردن]] محسوب می‌شود. این فیلم اولین اثری است که در کشور [[اردن]] در استودیو فیلم سلطنتی [[اردن]] ساخته شده و تبلیغات زیادی برای آن صورت گرفته و در جشنواره‌هایی چون دبی و [[سوریه]] شرکت کرده است.


يکي از اهداف اصلي اين صندوق تشويق به جذب سرمايه گذاري خارجي و توليدات مشترک با کشورهاي عربي مي باشد. اين صندوق شاهد تحرکات بي سابقه اي در زمينه توسعه، تحقيق و توليد پروژه هاي سينمايي و تلويزيوني اردن بود که در سال هاي 2018 و 2019 مورد حمايت قرار گرفتند و بخش عمده آنها انجام شده است.  
امین مطالقا علاقه داشت که فیلمش در [[آمریکا]] به اکران عمومی در بیاید و در رده فیلم‌هایی چون بتمن مخاطب خود را پیدا کند، اما برای آمریکایی‌ها یک فیلم بیگانه است. وی مایل بود که عکس العمل مخاطب را نسبت به‌ این فیلم در خارج از مرزها ببینند. این کارگردان از نوجوانی در [[آمریکا]] درس خوانده و کاملاً از این کشور تاثیر گرفته است.


کمک هاي مالي ارائه شده توسط اين صندوق در سال 2018 بالغ بر 233.000 دينار اردن بود که 13 پروژه سينمايي از آن بهره مند شدند.
صندوق حمایت از فیلم [[اردن]] با هدف حمایت از فیلمسازان و سازندگان برنامه‌های تلویزیونی توسعه پتانسیل‌های موجود در این صنعت و پایداری آن در سال 2011 تاسیس شد. این صندوق در زمینه فیلم‌های داستانی و مستند‌های بلند در مراحل تولید و پس از تولید و همچنین فیلم‌های کوتاه انیمیشن و مجموعه‌های تلویزیونی حمایت‌های مالی انجام می‌دهند. یکی از اهداف اصلی این صندوق تشویق به جذب سرمایه‌گذاری خارجی و تولیدات مشترک با کشورهای عربی می‌باشد. این صندوق شاهد تحرکات بی‌سابقه‌ای در زمینه توسعه، تحقیق و تولید پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی [[اردن]] بود که در سال‌های 2018 و 2019 مورد حمایت قرار گرفتند و بخش عمده آن‌ها انجام شده است. کمک‌های مالی ارائه شده توسط این صندوق در سال 2018 بالغ بر 233.000 دینار [[اردن]] بود که 13 پروژه سینمایی از آن بهره‌مند شدند.  


هيئت منصفه اين صندوق متشکل از اعضاي حرفه اي کليه پروژه هاي ارسال شده به صندوق را مورد بررسي و ارزيابي قرار مي دهد و در نهايت پروژه هاي انتخاب شده از اين حمايت هاي مالي برخوردار مي شوند.  
هیئت منصفه‌ این صندوق متشکل از اعضای حرفه‌ای کلیه پروژه‌های ارسال شده به صندوق را مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌دهد و در نهایت پروژه‌های انتخاب شده از این حمایت‌های مالی برخوردار می‌شوند. در ادامه به فیلم‌هایی که در [[اردن]] فیلمبرداری شده اشاره می‌شود:


در ادامه به فيلم هايي که در اردن فيلمبرداري شده اشاره می‌شود:
جدول شماره 5. فیلم های ساخته شده در اردن
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|سال ساخت
|سال ساخت
خط ۶۶۵: خط ۴۷۸:
|برایان سینجر
|برایان سینجر


توبیاس لیند هولم
توبیاس لیند هولم


باباک انفاری
باباک انفاری
خط ۶۹۲: خط ۵۰۵:
لهستان
لهستان


امارات متحده عربی
[[امارات متحده عربی]]
|-
|-
|2016
|2016
خط ۶۹۹: خط ۵۱۲:
لیلی م
لیلی م


پترا: دروازه زمان
پترا: دروازه زمان


راه‌های المپیک
راه‌های المپیک
|فیرناندو کویمبرا
|فیرناندو کویمبرا


مایک دی یونج
مایک دی یونج


اسامــۀ ابولبن
اسامــۀ ابولبن


رامازان ناناییف
رامازان ناناییف
|[[ایالات متحده]] آمریکا
|[[ایالات متحده]] آمریکا


هلند
هلند
خط ۷۱۵: خط ۵۲۸:
مصر
مصر


ایالات متحده آمریکا
ایالات متحده آمریکا
|-
|-
|2017
|2017
خط ۷۲۲: خط ۵۳۵:
ظهور
ظهور


تمام پول‌های دنیا
تمام پول‌های دنیا


پگاه شب
پگاه شب
|هانرو سیمیتزمان
|هانرو سیمیتزمان


کزافییــۀ جیانولی
کزافییــۀ جیانولی


ریدلی اسکوت
ریدلی اسکوت
خط ۷۶۱: خط ۵۷۴:
سعودی عربی
سعودی عربی


ایالات متحده آمریکا
ایالات متحده آمریکا
|-
|-
|2019
|2019
خط ۷۷۰: خط ۵۸۳:
ساره
ساره


غزۀ مونامور
غزۀ مونامور


عبور از صحرا
عبور از صحرا
خط ۸۱۶: خط ۶۲۹:
|}
|}


=== [[صنایع دستی در اردن|وضعیت و انواع صنایع دستی]] ===
دیدار از [[اردن]] بدون مشاهده صنایع دستی آن لطف چندانی ندارد. ساخت صنایع دستی سنتی [[اردن]] از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. این صنایع دستی از زمانی که اردنی‌ها نیازهای خانگی خود را با بافتن زیرانداز و ساخت بشقاب‌های سفالین و ظروف آشپزخانه برطرف می‌کردند بین آن‌ها رایج بوده است. آمیختگی فرهنگی تصورات اسلامی و عربی به نحو موثری در صنایع دستی هم چون لیوان‌های زیبا و دست ساز، ظروف سفالین، زنبیل‌ها و فرش‌های بافته شده و خیاطی‌های بدیع و نفیس جلوه‌گری می‌کند. از صنایع دستی کوچک و ظریف نیز می‌توان به بطری‌های شنی تزئین شده، مجسمه‌های خوش تراش و جواهرات نقره کم‌نظیر اشاره کرد.


'''6 - 9 وضعيت و انواع صنايع دستي'''
در خلال قرن گذشته صنایع دستی اردنی‌ها از مهارت و سلایق سنت‌های فرهنگی دیگر بهره‌های فراوانی برده است. فلسطینی‌هایی که در سال‌های 1948 و 1967 مجبور به ترک سرزمین خود شدند، میراث هنری خود را همراه خویش به [[اردن]] آوردند که مشابه همان اتفاق فرهنگی بود که با ورود قرقیزها و آمریکایی‌ها به [[اردن]] در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 رخ داد. چنان که ذکر شد صنایع دستی [[اردن]] از فرهنگ‌های مختلف الهام گرفته است؛ صنایع دستی بادیه‌نشین‌ها دربرگیرنده وسایل ضروری زندگی هم چون زیراندازها و چادرهای دست ساز، زیور آلات نقره و خیاطی‌هایی است که نشان دهنده‌ی وابستگی‌ها و شأن و مقام قبیله است.
 
ديدار از اردن بدون مشاهده صنايع دستي آن لطف چنداني ندارد. ساخت صنايع دستي سنتي اردن از نسلي به نسل ديگر منتقل شده است. اين صنايع دستي از زماني كه اردني ها نيازهاي خانگي خود را با بافتن زيرانداز و ساخت بشقاب هاي سفالين و ظروف آشپزخانه برطرف مي كردند بين آنها رايج بوده است. آميختگي فرهنگي تصورات اسلامي و عربي به نحو موثري در صنايع دستي هم چون ليوان هاي زيبا و دست ساز، ظروف سفالين، زنبيل‌ها و فرش‌هاي بافته شده و خياطي هاي بديع و نفيس جلوه گري مي كند. از صنايع دستي كوچك و ظريف نيز مي توان به بطري هاي شني تزئين شده، مجسمه هاي خوش تراش و جواهرات نقره كم نظير اشاره كرد.
 
در خلال قرن گذشته صنايع دستي اردني ها از مهارت و سلايق سنت هاي فرهنگي ديگر بهره هاي فراواني برده است. فلسطيني هايي كه در سال هاي 1948 و 1967 مجبور به ترك سرزمين خود شدند، ميراث هنري خود را همراه خويش به اردن آوردند که مشابه همان اتفاق فرهنگي بود كه با ورود قرقيزها و آمريكايي ها به اردن در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 رخ داد.
 
چنان كه ذكر شد صنايع دستي اردن از فرهنگ هاي مختلف الهام گرفته است؛ صنايع دستي باديه نشين ها دربرگيرنده وسايل ضروري زندگي هم چون زيراندازها و چادرهاي دست ساز، زيور آلات نقره و خياطي هايي است كه نشان دهندۀ وابستگي ها و شأن و مقام قبيله است.
 
هنرهاي تزئيني كه امثال آنها را مي توان در موزائيك ها و سنگ تراشه هاي يافت شده در مكان هاي باستان شناسي ديد خود بيانگر هنر مردمان اين سرزمين است. موزائيك ها يكي از شاخه هاي مهم ميراث صنايع دستي اردن به شمار مي روند. موقعيت جغرافيايي كشور اردن امكان دسترسي هنرمندان اين خطه را به تمام سنگ هاي رنگي از سنگ هاي آتش فشاني سياه تا گرانيت هاي سفيد مهيا ساخته است.
 
يكي از قديمي ترين صنايع دستي در اردن سفالگري است كه به دليل ميراث فرهنگي غني شامل تمام ادوار ساخت سفال مي شود. قديميترين تکه هاي سفالي که در اردن پيدا شده مربوط به قرن دوم و سوم هجري مي باشد. شواهد نشان مي دهد که آنها در جراش ساخته شده است. اين هنر در زمان ايوبی‌ها و مماليک رواج زيادي داشته است.
 
آنها از اين هنر براي ساخت ظروف سفالي، ظرف آب و غذا استفاده مي کردند. اين ظروف با نقاشي هاي هندسي و خطي و ستاره هاي مختلف تزيين مي‌شدند. نمونه هايي  از اين ظروف در عجلون، کرک، حسبان و ذيبان يافت شده است. اين هنر تا به امروز همچنان وجود دارد.
 
هنرهاي دستي ديگري از جمله کنده کاري روي چوب، معرق کاري، مکرومه کاري، ساخت شيشه اي رنگي و ساخت ابزار و ادوات کشاورزي سنتي همچنان در اردن موجود است. (2/36)
 
امروزه روش هاي سنتي و طراحي هاي جديد در تمامي كارگاه هاي محلي در سراسر اردن ديده مي شود. (37) گلدوزي و قلاب بافي همچون جواهرات بيانگر شأن اشخاص در اردن بوده است. همچنين وابستگي هاي منطقه اي و قبيله اي بوسيله طرح ها و نقش هاي بافت شده به نمايش در مي آمدند. (38) اين هنر در اردن بسیار رایج است؛ به طوري‌که زنان لباس هاي خود را با گلدوزيهاي ابريشمي از اشکال هندسي، گياهي يا حيواني که به يک مرجع ديني ارتباط داشته باشد تزيين مي کنند. هر طرح داراي نام و مناسبت خاصي است و با رنگ هاي آن موضوع ارتباط تنگاتنگي دارد و هر مرحله از زندگي انسان در اين گلدوزيها، رنگ خاصي دارد.
 
امروزه بسياري از اين دست بافته ها در فروشگاه ها در دسترس هستند. با اين وجود اغلب زنان ترجيح مي دهند كه اين صنايع هنري را با دستان خود خلق كنند. نمونه‌ای از این هنر لباس سنتي مدرقای مشكي رنگ است که در قسمت پائين قلاب بافي شده است و بسيار جذاب و زيبا به نظر مي رسد. (38)
 
از ديگر صنايع دستي اردن بايد جواهر كاري و بافندگي را نام برد. نساجي و بافندگي از قديم الايام در شهرها و روستاهاي اردن وجود داشته و مردم انواع فرش و پارچه را از جنس پشم و ... مي بافتند. [[شهر مادبا]] و کرک به اين صنايع دستي مشهور است. (39) بافندگي كه بيشتر در بين باديه نشين ها رواج دارد، يكي از مهارت هاي بازمانده از سنت‌هاي قديمي است. اغلب موي بز مواد اوليه بافندگان را تامين مي كند كه در نهايت به چادرها و ساير موارد مورد نياز زندگي باديه نشيني تبديل مي شود. منطقه بلقاء با ريسندگي پشم و روستاي باعون در عجلون نقش مهمي در صنعت ریسندگی پشم ايفا مي کنند. منطقه کرک و روستاهايش نيز به هنر بافندگي مشهور هستند. جواهركاري نيز همزمان با اولين جوامع ما قبل تاريخ پا به عرصۀ زندگي مردم گذاشت و به نماد فرهنگي و قبيله‌اي مردم تبديل شد. (40)
 
حصيربافي از ديگر هنرهاي سنتي اردن است؛ در گذشته، نوعي از حصير به نام کرک يا کرکر وجود داشت که از رشته هايي از گياهان بافته و با رنگهاي زيبايي، رنگ آميزي مي‌شد وجود داشت. پارچه هاي کتاني و نخي رنگ‌آمیزی شده با رنگ هاي مختلف و حصير هاي کرک در همه جاي دنيا بسيار متمايز و محبوب به شمار مي رفتند. (1/40)
 
سبد بافي از هنرهاي سنتي است که هنوز در برخي نقاط اردن رايج است. در اطراف [[رود اردن]] که ني مي‌رويد، از چوب ني در شکل و اندازه هاي مختلف براي ميوه، سبزي و ظرف نگهداري حبوبات، سبد و هم‌چنین کندوهاي عسل و صندوق هاي هديه مي‌ساختند. اردنی‌ها از برگهاي پهن درخت موز که رنگ زيبايي دارد طنابهايي براي ساخت ظرف ها و سبدهاي متنوع در شکل و اندازه گوناگون تهیه می‌کردند.
 
در نواحي شمال و دشت هاي جنوب اردن هرساله گندم وجو کاشته ميشد. زنان اين مناطق نيز پس از برداشت محصول، ساقه گندم و جو را خشک مي کردند و در فصل زمستان که فرصت بيشتري داشتند با استفاده از اين ساقه ها ظرف ها، سبدها و زنبيل هاي زيبايي برای استفاده در زندگي روزمره مي بافتند.(2/40)
 
فرش‌بافي در منطقه شام (متشکل از اردن، سوريه، لبنان) از قديميترين صنايع دستي است. قبل از اختراع دستگاه بافندگي، انسانهاي باستان رشته ها را به درخت مي بستند و براي حفظ يکپارچگي آن، در پايين نخ ها وزنه مي گذاشتند با اختراع دستگاه بافندگي، اين صنعت توسعه يافت و از قدرت و زيبايي فوق العاده اي برخوردار شد. اين صنعت در کرک و شوبک بسيار شناخته شده بود. اکنون فرشها، به تابلوهاي هنري فوق العاده اي در طرح ها، رنگ‌ها و خوشنويسي تبديل شده اند.
 
نقره کاري از جمله هنرهايي ست که زنان روستا و باديه براي تزيين لباس هاي خود و ساخت دستبند، گردن بند، انگشتر و گوشواره به کار مي برند. در این هنر از سنگ هاي قيمتي مانند عقيق، مرجان و عنبر براي تزيين استفاده مي شود. (41)
 
تزيين شيشه نيز از گذشته از هنرهاي دستي در اردن به شمار مي آمد که در آن از رنگ‌هاي شن و ماسه هاي طبيعي استفاده مي کردند. شن و ماسه هاي وادي رم، پترا و عقبه داراي رنگ هاي طبيعي زيبايي است. صدف هاي دريايي نيز براي تزيين بخشي از صنايع دستي در اردن کاربرد دارد. انواع صدف و مرجان از آب هاي [[خليج عقبه]] استخراج و در تزيين به کار برده مي شود.(42)
 
هنر شمشيرسازي و سلاح هاي سنتي در منطقه کرک و موته چندان مشهور بود که شمشيرهاي اشراف موته را در سراسر بلاد شام می‌شناختند. اين صنعت هنوز هم وجود دارد و شمشيرها و خنجرها را به صورت برجسته تزيين مي‌کنند.(1/42)
 
در نهايت مي توان از هنر سنگ تراشي نام برد که بدون شک با نام اردنيها شناخته مي شود، زيرا آنها سنگ تراشان ماهري بودند که رنگ و لعاب جديدي به سنگ ها مي بخشيدند. چنان که صخره هاي وادي موسي را ساختند و شهر پتراء را در دل سنگ حفر نمودند.(2/42)
 
خانوادۀ هاشمي براي حفظ و نگه داري صنايع دستي سنتي اردن، موسسات، دانشگاه ها و برنامه هايي براي مدارس ابتدايي تدارک ديده و از اين طريق هنرمندان اين رشته ها را تشويق مي کند و مورد حمايت قرار مي دهند. شهر مرکزي مادبا، بهشتي براي کارآموزان هنرهاي دستي و علاقه مندان به صنايع دستي اردن است. مردان و زنان پا به پاي هم در اين زمينه تلاش مي کنند.(3/42)
 
 
'''9-7 معماري (سبک، ادوار و ويژگي‌ها)'''
 
معماري، هنر و صنايع دستي اردن همانند پل هايي هستند كه ما را با تاريخ مذهب و تفاوت هاي نژادي و قبيله اي اين سرزمين مرتبط مي سازند. معماري اردن ميراث با ارزشي است كه از روزگار باستان به يادگار مانده و طراحي‌ها و اشكال معماري در دوران هاي پس از خود را سمت و سويي خاص بخشيده است. (43)
 
شايد بهتر باشد معماري در اردن را با معماري باديه نشين ها آغاز كنيم؛ چادرهاي عشايري تجلي معماري باستاني نه تنها در اردن بلكه در تمام مناطق از شمال آفريقا تا آسياي مركزي هستند. باديه نشين ها خانه هاي خود را بيت شعر (به معناي خانه هايي از مو است) مي ناميدند تا اين خانه ها با خانه هاي دائم روستائيان اشتباه گرفته نشود. چادرهايي كه به وسيلۀ باديه نشينان اردن مورد استفاده قرار مي گيرد مانند چادرهايي است كه در شبه جزيرۀ عربستان، قسمتي از ايران، تركيه و مصر يافت مي شود با اين تفاوت كه اشكال و حتي گاهي مواد تشكيل دهندۀ آنها با توجه به مكان هاي مختلف متفاوت است. در اردن اين چادرها از موي بز ساخته مي شود كه باعث گرم شدن و نفوذ ناپذيري آنها در برابر آب مي شود. اين چادرها با نخ هاي ريسته شدۀ 60 تا 80 سانتي متري ساخته مي‌شوند. اسكلت اصلي اين سازه با ميخ هاي چوبي كه خلال ناميده مي شوند به همديگر محكم مي شوند. چادرهاي باديه نشين‌ها داراي ابعاد مختلفي است.(44)
 
قدمت معماري خانه هاي روستايي به زمان اولين خانه هاي ساخته شده در دوران نوسنگي (8000 سال قبل از ميلاد) بازمي گردد. بعضي از قديمي ترين و مهم ترين اماكن در خاورميانه در مناطقي از اردن همچون پترا، [[عين الغزه]] و جريكو واقع شده اند. اين مكان ها اغلب از سنگ ساخته شده اند كه از استحكام بهتري برخوردارست. اغلب خانه هاي متداول و سنتي روستايي مستطيلي شكل اند و به ندرت مي توان پنجره اي در آن ها مشاهده كرد. اين خانه ها به اتاقي براي اهل خانواده و اتاقي ديگر براي ميهمان ها تقسيم شده است امروزه خانه هاي روستايي بيشتر با سيمان ساخته مي شود زیرا سيمان ارزان تر و ساخت آن راحت تر است، اما در اختلاف دماي شديد تابستان و زمستان همانند سنگ بادوام نيست. (45)
 
در حالي كه بسياري از شهرهاي اردن داراي اصالت باستاني هستند، امروزه قابل توجه ترين ميراث معماري به جاي مانده از اواخر دوران عثماني هاست. متاسفانه بسياري از اين سازه هاي به جاي مانده از دوران عثماني تخريب شده‌اند و به جاي آنها ساختمان هايي نو كه اغلب هتل يا مراكز تفريحي اند، بنا شده است.
 
معماري شهري معاصر در اردن محدوديت هاي استفاده از سنگ را تا حد زيادي برطرف كرده است. معماران اردني از سنگ آهك به عنوان ماده اصلي ساختمان بهره مي برند. ظاهر سنگي ساختمان ها در امان و ساير شهرهاي اردن جلوه دلپذيري به نمايش گذارده اند.(46)
 
با شروع دهه 1970، بخصوص در امان، ساختمان سازي بسيار رونق پيدا كرد و بسياري از افراد در طبقه متوسط خواهان ساختمان هايي با طراحي هاي بهتر بودند. ساختمان هايي كه به تازگي ساخته مي شوند تلفيقي از سنگ و سيمان است که امکان ساخت بناهايي بسيار بزرگ تر از ساختمان هاي سنگي را فراهم مي‌آورد.(47)
 
از ديگر نمونه هاي معماري در اردن، معماري چركس ها و چچني هاست كه در نيمه دوم قرن نوزدهم و به دنبال شكست رهبرشان شيخ شميل به اردن مهاجرت كردند. تعداد اندكي از ساختمان هايي كه به روش چركس ها ساخته شده اند هنوز هم در مناطق قديمي شهرهاي جراش و وادي السير يافت مي شوند. ويژگي هاي اصلي اين ساختمان ها را مي توان سقف هاي سفالي و بكارگيري چوب در آنها برشمرد.(48)
 
 
'''9-8 هنرهاي تجسمي (مجسمه سازي و نقاشي)، (سبک‌ها، ادوار و ويژگي ها)'''
 
کشور اردن در طول تاريخ تمدنهاي متنوعي به خود ديده و تحولات فراواني را شاهد بوده است؛ تمدنهاي مصر، سومر، بابل، آشور، فارس، روم، يونان که تاثيرات ژرفي بر اين منطقه گذاشته اند. (49)
 
تمدن هاي مختلفي که تا اعماق تاريخ انسان در زمين ريشه دارند.آثار اين تمدن‌ها در مناطق مختلف کشور اردن يافت مي شود و قدمت برخي از اين ميراث قديم به هفت هزار سال قبل از ميلاد مسيح برمي گردد.(57)
 
در عمليات کاوشي که در اطراف پايتخت- امان- در منطقه عين الغزال صورت گرفته، مجسمه هاي فراواني کشف شده که مربوط به عصر سنگ است. اين مجسمه ها در زماني ساخته شده اند که انسان ابزار هنر را نمي شناخت؛ باستان شناسان آمريکايي و اردني و انگليسي تاکيد مي کنند که تاريخ ساخت اين آثار به 7 يا 8 هزار سال قبل از ميلاد مسيح برمي‌گردد. پروفسور رالف سوليکي استاد دانشگاه کلمبيا معتقد است که مجسمه ها و تصاويري که بر روي ديوار غارهاي اردن حکاکي شده، بزرگترين مجموعه آثار از نظر حجم در منطقه خاورميانه است. اين آثار با گذشت قرنها، به خوبي در دل زمين حفظ شده‌اند. (53)
 
قديمي ترين مجسمه هايي که در اردن کشف شده مربوط به دوره نتوفي است. اين مجسمه ها از لحاظ شکل و مواد به کار رفته و اسلوب هنريشان ارزش بالايي دارند. تشابه زيادي بين مجسمه هاي کشف شده در اردن، فلسطين، سوريه، ترکيه و عراق وجود دارد که نشان دهنده روابط معنادار ميان اين دولت هاست. (51)
 
قلعه ها و قصرهايي که در اطراف صحرا و در مناطق کوهستاني در شمال و جنوب اردن وجود دارند بيان گر هنرهاي معماري و مجسمه سازي نبطيان است و از مهمترين منابع هنرهاي تجسمي اردن به شمار مي روند.(61)
 
شهر پترا شهري سنگي است که نبطيان آن را در دل کوه تراشيده اند. زبان نبطيان عربي و خط آن ها خط آرامي بود. طرح ها و نقشهاي زيادي به زبان آرامي نبطي در مناطق مختلف اردن کشف شده است.( 62) تاثيرات اقوام بين النهرين و مصر و روم و سوريه در ساخت شهر پترا آشکار است.( 63)
 
نقاشي هاي حکاکي شده برروي ديوار غارها و سنگها که در اردن کشف مي شوند، هوش و ذکاوت مردم دوران قديم را نشان مي دهند؛ آثار هنري مربوط به 350 سال قبل از ميلاد مسيح که بر ديوار برخي خانه ها يافت شده است. (50)
 
تحقيقي توسط دانشگاه يرموک انجام شده که نشان مي دهد روستانشيناني که کشاورزي مي کردند هنرمندان قابلي بوده اند؛ اين امر از خلال نقاشي هايي که برروي ديوارها کشيده شده و برخي ابزارهايي که به شکل زيبايي تزيين شده اند فهميده مي شود. مجسمه هاي به جا مانده از دوران کشاورزي در اردن بهترين دليل بر حس و ذوق هنري و قدرت ابداع آنهاست.( 52)
 
گري رولفسون باستان شناسي که در عمليات کاوش اين غارها فعاليت کرده، معتقد است که اشکالي که برروي سنگها کشيده مي شدند غالبا داراي گردنهاي بلند و درشت هيکل بودند.( 54)  
 
هنر سفالگري نیز از قديم الايام در اردن وجود داشته است و همواره آن را با ابزارهاي مختلف تزيين مي کردند.(55) هنرهاي تجسمي همواره در عصرهاي مختلف تاريخ اردن وجود داشته است. ريشة هنرهاي تجسمي که امروزه مي بينيم در هزاران سال قبل يافت مي‌شود.(56)
 
هم‌چنین ميراث اسلامي بسياري در صحراهاي اردن به ويژه در بلقا و  امان و مادبا و قسطل و ام الوليد يافت شده؛ قصرهاي مربوط به عصر اموي که در اطراف بيابان و صحراها کشف شده و مهمترين آنها قصر المشتي، الموقر، الحرانه، قصير عمرة، حمام الصراح، قصر طوبــة و قصر حلابات است.(58) نقاشي هاي موجود بر ديوارهاي قصير عمره بخش هاي مختلف زندگي در عهد اموي را به تصوير کشيده اند. بخش هايي که ممکن است کمتر در کتابها از آنها سخني به ميان آمده باشد. برخي از اين نقاشي ها داراي معاني رمزي است و به آساني نمي‌توان پي به مفهوم آنها برد. (59) اين نقاشي ها و آثار علاوه بر اين قصر، در بخش هاي ديگر اردن نيز به چشم مي‌خورد.(60)
 
اين آثار بخش مهمي از ميراث تمدني اردن را تشکيل مي دهند. متاسفانه هم اکنون هنرمندان تجسمي اردن از برخي کشورهاي عربي عقب مانده اند. که نتيجۀ عدم توجه کافي به حرکت هنرهاي تجسمي معاصر است و بايد توجهات زيادي از سوي سازمان هاي مختلف و به ويژه وزارت فرهنگ به اين امر صورت گيرد.(64)
 
هنر تجسمي معاصر در اردن پيش از تاسيس حکومت شرق اردن، جز از سوي برخي هنرمنداني که با هيئت هاي مختلف به اردن مي آمدند. به شکل جدي مورد توجه قرار نمي گرفت که بيشتر در نقاشي انعکاس دارد. (65)
 
اين هنرمندان به کشيدن مناظر طبيعت بر روي تابلوهاي هنري مشغول مي شدند. يکي از اين هنرمندان دافيد روبرتس هنرمند مشهور انگليسي است که در سال 1796 در اسکاتلند به دنيا آمد. برخي از آثار اين هنرمند در کليساها نصب شده است. (66)
 
در زماني که حکومت شرق اردن تاسيس شد دو هنرمند در اردن زندگي مي کردند؛ ضياء الدين سليمان هنرمند ترکيه اي که ملک عبدالله او را تشويق به ماندن در  امان کرد. وي در شهر سلط فوت کرد و در همان جا دفن شد. وي تابلوهاي بسياري از بخش هاي مختلف زندگي اردني و مناظر طبيعي آن وقت کشيده است. وي در سال1938 نمايشگاهي از آثار خود را در هتل فيلادلفيا در  امان برپا کرد.(67)
 
هنرمند دوم عمر انسي هنرمند لبناني که به کشيدن تابلوهايي از درختان خرما و صحراها و زندگي بدوي مردم پرداخت و به مدت پنج سال در امان ماند؛ تابلوهاي متعددي از مناظر طبيعي اردن از او به جا مانده است. وي در استفاده از آبرنگ بسيار ماهر بود. اين هنرمند به عشق به طبيعت مشهور است. (68)
 
اين دو هنرمند از اولين هنرمنداني هستند که آغازگر حرکت هنرهاي تجسمي در عصر معاصر در اردن بودند. پس از آن ها هنرمندان ديگري مانند سامي نعمت، حلمي حميد، يعقوب السکر، محمد کردعلي و آنتون باسيل به اردن آمدند.(69)
 
به اعتقاد بسياري از پژوهشگران هنرهاي تجسمي در اردن به گونه اي جدي از اوايل دهه شصت ميلادي و همزمان با فارغ التحصيل شدن تعدادي از هنرمندان از دانشگاه ها و آكادمي هاي اردن آغاز شده است؛ هنرمندانی چون رفيق الحلام، احمد نعواش، مهنا الدره، كمال بلاطه و الاميره وجدان علي که به شكل گسترده و مداومي به هنرهاي تجسمي پرداختند. با اين وجود در تاريخ هنرهاي زيباي اردن نام جمال بدران به عنوان فارغ التحصيل اين رشته در سال 1937 از دانشگاه قاهره مي درخشد. وي متخصص در هنرهاي خط و نقش و نگارهاي عربي بود. (70) گرچه در دهه پنجاه ميلادي هم فعاليت هايي در هنرهاي تجسمي اردن با سازماندهي برخي نمايشگاه ها در اماكن عمومي و مدارس انجام گرفت و اين دهه را مي توان آغازي براي دهه بعدي و تداوم هنرهاي تجسمي در اين كشور دانست.(71) به عنوان مثال در اوايل دهۀ پنجاه اولين نمايشگاه هنري گروهي در  امان برپا شد که در آن دستاوردهاي هنرمنداني مانند احسان ادلبي، رفيق لحام و مهناالدره به نمايش گذاشته شد. (72)
 
در دهه شصت به شکلی بی‌سابقه نمايشگاه هاي انفرادي و دسته جمعي پيرامون هنرهاي تجسمي افزايش يافت تا جايي كه در سال 1961 انجمني به نام انجمن هنر و ادبيات و مجمع نقاشي و پيكرتراش هاي اردني در  امان به وجود آمد و نمايشگاهي با حضور 500 تابلوي هنري با رنگ روغن، آبرنگ، ذغالي و سربي در فرمانداري اين شهر برگزار شد.(73)
 
پس از آن پادشاه اردن طي دستوري در سال 1966 اداره فرهنگ و هنر را تاسيس كرد كه بسياري از هنرمندان هنرهاي تجسمي اردن همچون مهنا الدرة، رفيق اللحام، ساميه الزرو و محمود طه در افتتاحيه آن حضور داشتند.(74)
 
در سال 1970 ميلادي موسسه هنرهاي زيبا وابسته به حكومت پادشاهي اردن تاسيس شد و پس از آن مركز هنرهاي زيبا وابسته به اداره فرهنگ و هنر اين كشور بوجود آمد.(75) اين موسسه که در سال 1972 در امان تاسيس شد، تابع اداره فرهنگ و هنر بود و اکنون نام آن به مرکز هنرهاي زيبا تغيير کرده است. برخي از هنرمندان آن عبارتند از: يوسف حسيني، نبيل شحادت، مامون ظبيان، ماريا ابوريشه.(76) از نتايج تاسيس اين موسسه و مركز نرخ فزايندة نمايشگاه هاي هنري بود که به ايجاد گروه هايي رقابتي انجامید؛ گروه لاستوديو، گروه الاربعه، گروه اخناتون، که در نهايت به ايجاد انجمن هنرمندان هنرهاي تجسمي در سال 1978 منجر شد.(77) موسسات ديگري نيز در عرصه هنرهاي تجسمي بوجود آمدند از جمله انجمن هنرمندان تجسمي؛ اين انجمن در سال1977 در  امان با کمک وزارت فرهنگ و جوانان تاسيس شد و هم‌چنین تاکنون نمايشگاه هاي فراواني برپا کرده و تفاهم نامه هاي همکاري با عراق به امضا رسانده است.(78) هم‌چنین ادارۀ هنرهاي زيبا در دانشگاه يرموک: که در سال1980-1981 تاسيس شد و شامل هنرهاي تجسمي، نمايشي و موسيقي مي باشد.(79) و در نهایت موزه ملي هنرهاي زيبا: که در سال1979 تاسيس شد و اهداف آن عبارتند از:
 
- توجه و اهتمام به حرکت هنرهای تجسمي در اردن و کشورهاي عربي و کشورهاي جهان سوم.
 
- نشر و ترجمۀ کتاب و انجام پژوهش و تحقيقات در ابعاد مختلف تمدن و هنر و فرهنگ عربي و اسلامي.
 
- برپايي نمايشگاه براي شناساندن هنر اردني و عربي و اسلامي.
 
- حمايت مادي و معنوي از هنرمندان اردني و کمک به آنها در زمينۀ برپايي نمايشگاه در داخل و خارج از اردن.(80)
 
در دهه هشتاد ميلادي جنبشي تازه در زمينه هنرهاي تجسمي اردن به وجود آمد به گونه اي كه بسياري از هنرمندان اردني در نمايشگاه هاي كشورهاي عربي و غير عربي حضور يافته و به جوايزي دست يافتند.(81) در اين دهه هنرمندان زن هم در جنبش هنرهاي تجسمي اردن تاثير مناسبي به جاي گذاشتند. بسياري از زنان هنرمند اردني از مدرسه فخر النساء فارغ التحصيل شدند و به صحنه هنري اين كشور پيوستند؛ مشهورترين آنها هند ناصر، اوفيميا رزق، سهي شومان، ژانت جنبلاط هستند.(82)
 
وزارت فرهنگ اردن با حمايت مادي و معنوي از هنرمندان اين كشور نقش مناسبي در رشد و شكوفايي هنرهاي تجسمي داشته است.(83) اين وزارت خانه از اوايل دهه نود ميلادي با تاسيس گالري هاي متعدد تاثير چشمگيري بر رشد هنرهاي تجسمي داشته است؛ تاسيس گالري عاليه، گالري الفينيق، گالري جايا، رواق البلقاء و گالري وابسته به بانك مسكن و شهرسازي از اقدامات چند ساله اخير وزارت فرهنگ اردن است.(84)
 
هنرمنداني كه به هنرهاي تجسمي و زيبا در اردن پرداختند، اغلب به سوي پيكرتراشي، سفالگري، خطاطي، كاريكاتور، خلق پوستر، تصويرگري و نقاشي تمايل دارند و مكاتب سورئاليسم، اكسپرسيونيسم و كوبيسم را بيشتر مي پسندند.
 
مشهورترين هنرمندان هنرهاي زيبا و تجسمي اردن در زمينه هاي مختلف به اين شرحند: در هنر سفال گري، محمود طه در راس همه هنرمندان اردني قرار گرفته و پس از او از عصام نصيرات، حازم الزعبي، محمد سمارة، اسمهان الجمل، مارگارت تادرس، محمد شعبان و محمد السيد مي توان نام برد. (85)
 
در زمينه پيكرتراشي و مجسمه سازي مني السعودي از مهم ترين هنرمندان اردني است؛ يكي از آثار وي در مركز جهان عربِ پاريس قرار دارد. همچنين كرام النمري را مي توان پيشگام هنر مجسمه سازي در اردن ناميد. اکنون يكي از آثار وي از جنس آهن و مس در مقابل مسجد جمعه اين كشور نصب شده است. (86) پس از آنها محمد عيسي، سامر الطباع، ساميه الزرو، عبدالرحمن المصري و محمد سماره نقش‌آفرين‌هاي هنر مجسمه سازي و پيكرتراشي اردن مي باشند.(87)
 
محمود طه را مي توان از مشاهير هنر خطاطي اردن به شمار آورد؛ وي، پيش از فراغ از تحصيل از دانشگاه بغداد، سالها شاگرد خطاط مشهور محمد هاشم البغدادي بوده است.(88)
 
در خلق كاريكاتورهاي ماندگار نيز رباح الصغير از پيشگامان اين هنر در اردن است. توفيق السيد، جلال الرفاعي، محمود صادق، زكي شقفه، سميح حسني، عدنان يحيي هم از ديگر کاريکاتوريست هايي هستند كه آثار خود را در روزنامه ها و مجلات اين كشور به چاپ مي رسانند.(89)
 
رباح الصغير با تألیف آثار نقادانه در اواسط دهه شصت و پس از او محمد ابوزريق،‌عبدالرئوف شمعون،‌احمد الكوامله،‌ جورح الصانع، محمد الجالوس و ابراهيم النجار ابوالرب - كه با كسب مدرک دكتری در هنر اسلامي، براي اولين بار نام اردن را در جهان عرب پرآوازه كرد - با انتشار كتاب هايي پيرامون هنرهاي تجسمي اردن، اين هنر را در سراسر جهان عرب گسترش دادند.(90)
 
در همين راستا سهيل بشارات تاليف آثاري به زبان انگليسي هنرهاي اردني را به خارج از مرزهاي اين كشور گسترش داد. توفيق السيد، غسان مفاضلــة،‌ حكم غانم و وليد سليمان نيز راه وي را ادامه دادند.(91)
 
 
 
 
 
'''منابع:'''
 
1. المصلح أحمد، ملامح عامة للحياة الثقافية في الأردن، منشورات لجنة تاريخ الاردن 1953 - 1993م. ص
 
2. <nowiki>http://culture.gov.jo/new</nowiki> وزارة الثقافــة الاردنيــة
 
3. ويکي انگليش
 
4. <nowiki>http://culture.gov.jo/new</nowiki> وزارة الثقافــة الاردنيــة
 
5. Ibid
 
6. Ibid
 
7. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953 - 1993م. ص
 
8. ويکي انگليش
 
9. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 109
 
10. Ibid, p. 110
 
11. Ibid, p. 111
 
12. Ibid, pp. 111, 112
 
13. Ibid, p. 114
 
14. <nowiki>http://culture.gov.jo/new</nowiki> وزارة الثقافــة الاردنيــة
 
15. ويکي انگليش
 
16. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران، مركز انتشارات، 1379، ص 577
 
17. World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2013 p.384
 
18. حوامدة الدكتور مفيد، المسرح في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص7
 
19. ايضاً ص 9
 
20. ايضاً ص
 
21. ايضاً ص
 
22. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953 - 1993م. ص
 
23. حوامدة الدكتور مفيد، المسرح في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. 7
 
24. ايضاً
 
25. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953 - 1993م. ص
 
26. حوامدة الدكتور مفيد، المسرح في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص29 تا32
 
27. حوامدة الدكتور مفيد، المسرح في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن.
 
28. ايضاً
 
29. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953 - 1993م. ص
 
30. حوامدة الدكتور مفيد، المسرح في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن.
 
31. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران، مركز انتشارات، 1379، ص
 
31/1. year book 2013. p.202
 
31/2. year book 2017. p.204
 
32. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953 - 1993م. ص
 
33. <nowiki>http://en.wikipedia.org/wiki/Cinema_of_Jordan</nowiki>
 
34. فرهنگ، خلاقيت و بازار: گزارش جهاني فرهنگ 1378/ 1998/ نويسنده گروه نويسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: كميسيون ملي يونسكو در ايران، مركز انتشارات، 1379، ص 568
 
35. ايضاً ص 568
 
36. World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2009, P. 344
 
1/36 همشهري آنلاين، مهدي تهراني، 2014
 
2/36. سايت الدستور
 
 
37. <nowiki>http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</nowiki>
 
38. Ibid
 
39. صادق الدكتور محمود، الفن التشكيلي في الأردن. منشورات لجنــة تاريخ الاردن. 1995- ص93
 
1/39. سايت الدستور
 
40. <nowiki>http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</nowiki>
 
1/40. سايت الدستور
 
2/40. المجلــة الاردنيــة للفنون، مجلد 6، عدد3، 2013، 361-378
 
41. صادق الدكتور محمود، الفن التشكيلي في الأردن. منشورات لجنــة تاريخ الاردن. 1995- ص93
 
42. ايضاً ص95
 
1/42. سایت الدستور
 
2/42. المجله الاردنيه للفنون، مجلد 6، عدد3، 2013، 361-378
 
3/42. سایت نمناک – namnak.com
 
43. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55
 
44. Ibid, pp. 55, 56
 
45. Ibid, p. 57
 
46. Ibid, p. 60
 
47.Ibid, p. 61
 
48. Ibid, p. 63
 
49. صادق الدكتور محمود، الفن التشكيلي في الأردن. منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1995، ص 15
 
50. ايضاً ص 15
 
51. ايضاً ص 17
 
52. ايضاً ص 17
 
53. ايضاً ص 19
 
54. ايضاً ص 21
 
55. ايضاً ص 26
 
56. ايضاً ص 30
 
57. ايضاً ص 32
 
58. ايضاً ص 35
 
59. ايضاً ص 37
 
60. ايضاً ص 43
 
61. ايضاً ص 45
 
62. ايضاً ص 45
 
63. ايضاً ص 45
 
64. ايضاً ص 54
 
65. ايضاً ص 67
 
66. ايضاً ص 68
 
67. ايضاً ص 68و 69
 
68. ايضاً ص 68و 69
 
69. ايضاً ص 68و 69
 
70. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن (1953 - 1993م)، 1995، ص54
 
71. ايضاً ص54
 
72. ايضاً ص 68
 
73. ايضاً ص54


74. ايضاً ص54
هنرهای تزئینی که امثال آن‌ها را می‌توان در موزائیک‌ها و سنگ‌تراشه‌های یافت شده در مکان‌های باستان شناسی دید خود بیانگر هنر مردمان این سرزمین است. موزائیک‌ها یکی از شاخه‌های مهم میراث صنایع دستی اردن به شمار می‌روند موقعیت جغرافیایی کشور [[اردن]] امکان دسترسی هنرمندان این خطه را به تمام سنگ‌های رنگی از سنگ‌های آتش فشانی سیاه تا گرانیت‌های سفید مهیا ساخته است.  


75. ايضاً ص54
یکی از قدیمی‌ترین صنایع دستی در [[اردن]] سفالگری است که به دلیل میراث فرهنگی غنی شامل تمام ادوار ساخت سفال می‌شود. قدیمی‌ترین تکه‌های سفالی که در [[اردن]] پیدا شده مربوط به قرن دوم و سوم هجری می‌باشد. شواهد نشان می‌دهد که آن‌ها در جراش ساخته شده است. این هنر در زمان ایوبی‌ها و ممالیک رواج زیادی داشته است. آن‌ها از این هنر برای ساخت ظروف سفالی، ظرف آب و غذا استفاده می‌کردند. این ظروف با نقاشی‌های هندسی و خطی و ستاره‌های مختلف تزیین می‌شدند. نمونه‌هایی از این ظروف در عجلون، کرک، حسبان و ذیبان یافت شده است. این هنر تا به امروز همچنان وجود دارد. هنرهای دستی دیگری از جمله کنده‌کاری روی چوب، معرق کاری، مکرومه کاری، ساخت شیشه‌ای رنگی و ساخت ابزار و ادوات کشاورزی سنتی همچنان در [[اردن]] موجود است<ref>برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/</ref>.


76. صادق الدكتور محمود، الفن التشكيلي في الأردن. منشورات لجنــة تاريخ الاردن. 1995- ص
امروزه روش‌های سنتی و طراحی‌های جدید در تمامی کارگاه‌های محلی در سراسر [[اردن]] دیده‌می‌شود <ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>. گلدوزی و قلاب بافی همچون جواهرات بیانگر شأن اشخاص در [[اردن]] بوده است. همچنین وابستگی‌های منطقه‌ای و قبیله‌ای بوسیله طرح‌ها و نقش‌های بافت‌ شده به نمایش در‌می‌آمدند<ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>. این [[هنر اردن|هنر در اردن]] بسیار رایج است؛ به طوری‌که زنان لباس‌های خود را با گلدوزی‌های ابریشمی از اشکال هندسی، گیاهی یا حیوانی که به یک مرجع دینی ارتباط داشته باشد تزیین می‌کنند. هر طرح دارای نام و مناسبت خاصی است و با رنگ‌های آن موضوع ارتباط تنگاتنگی دارد و هر مرحله از زندگی انسان در این گلدوزی‌ها، رنگ خاصی دارد. امروزه بسیاری از این دست بافته‌ها در فروشگاه‌ها در دسترس هستند. با این وجود اغلب زنان ترجیح می‌دهند که‌ این صنایع هنری را با دستان خود خلق کنند. نمونه‌ای از این هنر لباس سنتی مدرقای مشکی رنگ است که در قسمت پائین قلاب بافی شده است و بسیار جذاب و زیبا به نظر می‌رسد<ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>.


77. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن (1953 - 1993م)، 1995، ص55
از دیگر صنایع دستی [[اردن]] باید جواهر کاری و بافندگی را نام برد. نساجی و بافندگی از قدیم الایام در شهرها و روستاهای [[اردن]] وجود داشته و مردم انواع فرش و پارچه را از جنس پشم و ... می بافتند. [[شهر مادبا]] و کرک به‌این صنایع دستی مشهور است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93</ref>. بافندگی که بیشتر در بین بادیه‌نشین‌ها رواج دارد، یکی از مهارت‌های بازمانده از سنت‌های قدیمی است. اغلب موی بز مواد اولیه بافندگان را تامین می‌کند که در نهایت به چادرها و سایر موارد مورد نیاز زندگی بادیه‌نشینی تبدیل می‌شود. منطقه بلقاء با ریسندگی پشم و روستای باعون در عجلون نقش مهمی در صنعت ریسندگی پشم ایفا می‌کنند. منطقه کرک و روستاهایش نیز به هنر بافندگی مشهور هستند. جواهرکاری نیز همزمان با اولین جوامع ما قبل تاریخ پا به عرصه‌ی زندگی مردم گذاشت و به نماد فرهنگی و قبیله‌ای مردم تبدیل شد<ref>برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/</ref>.


78. صادق الدكتور محمود، الفن التشكيلي في الأردن. منشورات لجنــة تاريخ الاردن. 1995- ص 82
حصیربافی از دیگر هنرهای سنتی [[اردن]] است؛ در گذشته، نوعی از حصیر به نام کرک یا کرکر وجود داشت که از رشته‌هایی از گیاهان بافته و با رنگ‌های زیبایی، رنگ آمیزی می‌شد وجود داشت. پارچه‌های کتانی و نخی رنگ‌آمیزی شده با رنگ‌های مختلف و حصیر‌های کرک در همه جای دنیا بسیار متمایز و محبوب به شمار می رفتند<ref>برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/</ref>.  


79. ايضاً ص 83
سبد بافی از هنرهای سنتی است که هنوز در برخی نقاط اردن رایج است. در اطراف [[رود اردن]] که نی می‌روید، از چوب نی در شکل و‌ اندازه‌های مختلف برای میوه، سبزی و ظرف نگهداری حبوبات، سبد و هم‌چنین کندوهای عسل و صندوق‌های هدیه می‌ساختند. اردنی‌ها از برگ‌های پهن درخت موز که رنگ زیبایی دارد طناب‌هایی برای ساخت ظرف‌ها و سبدهای متنوع در شکل و‌اندازه گوناگون تهیه می‌کردند. در نواحی شمال و دشت‌های جنوب [[اردن]] هرساله گندم وجو کاشته میشد. زنان این مناطق نیز پس از برداشت محصول، ساقه گندم و جو را خشک می‌کردند و در فصل زمستان که فرصت بیشتری داشتند با استفاده از این ساقه‌ها ظرف‌ها، سبدها و زنبیل‌های زیبایی برای استفاده در زندگی روزمره می‌بافتند<ref>المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، ص. 361-378</ref>.


80. ايضاً ص 84
فرش‌بافی در منطقه شام (متشکل از [[اردن]]، [[سوریه]]، [[لبنان]]) از قدیمی‌ترین صنایع دستی است. قبل از اختراع دستگاه بافندگی، انسانهای باستان رشته‌ها را به درخت می بستند و برای حفظ یکپارچگی آن، در پایین نخ‌ها وزنه می گذاشتند با اختراع دستگاه بافندگی، این صنعت توسعه یافت و از قدرت و زیبایی فوق العاده‌ای برخوردار شد. این صنعت در کرک و شوبک بسیار شناخته شده بود. اکنون فرش‌ها، به تابلوهای هنری فوق العاده‌ای در طرح‌ها، رنگ‌ها و خوشنویسی تبدیل شده‌اند. نقره کاری از جمله هنرهایی ست که زنان روستا و بادیه برای تزیین لباس‌های خود و ساخت دستبند، گردن بند، انگشتر و گوشواره به کار می‌برند. در این هنر از سنگ‌های قیمتی مانند عقیق، مرجان و عنبر برای تزیین استفاده می‌شود<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93</ref>. تزیین شیشه نیز از گذشته از هنرهای دستی در [[اردن]] به شمار می آمد که در آن از رنگ‌های شن و ماسه‌های طبیعی استفاده می‌کردند. شن و ماسه‌های وادی رم، پترا و عقبه دارای رنگ‌های طبیعی زیبایی است. صدف‌های دریایی نیز برای تزیین بخشی از صنایع دستی در [[اردن]] کاربرد دارد. انواع صدف و مرجان از آب‌های [[خليج عقبه|خلیج عقبه]] استخراج و در تزیین به کار برده می‌شود<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 95</ref>. هنر شمشیرسازی و سلاح‌های سنتی در منطقه کرک و موته چندان مشهور بود که شمشیرهای اشراف موته را در سراسر بلاد شام می‌شناختند. این صنعت هنوز هم وجود دارد و شمشیرها و خنجرها را به صورت برجسته تزیین می‌کنند<ref>برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/</ref>.


81. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن (1953 - 1993م)، 1995، ص55
در نهایت می‌توان از هنر سنگ تراشی نام برد که بدون شک با نام اردنی‌ها شناخته می‌شود، زیرا آن‌ها سنگ تراشان ماهری بودند که رنگ و لعاب جدیدی به سنگ‌ها می‌بخشیدند. چنان که صخره‌های وادی موسی را ساختند و شهر پتراء را در دل سنگ حفر نمودند<ref>المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، 361-378</ref>. خانواده‌ی‌ هاشمی برای حفظ و نگه داری صنایع دستی سنتی [[اردن]]، موسسات، دانشگاه‌ها و برنامه‌هایی برای مدارس ابتدایی تدارک دیده و از این طریق هنرمندان این رشته‌ها را تشویق می‌کند و مورد حمایت قرار می‌دهند. شهر مرکزی مادبا، بهشتی برای کارآموزان هنرهای دستی و علاقه مندان به صنایع دستی اردن است. مردان و زنان پا به پای هم در این زمینه تلاش می‌کنند<ref>برگرفته از سایت نمناک https://namnak.com/</ref>.


82. ايضاً ص55
=== [[معماری در اردن|معماری (سبک، ادوار و ویژگی‌ها)]] ===
معماری، هنر و صنایع دستی [[اردن]] همانند پل‌هایی هستند که ما را با تاریخ مذهب و تفاوت‌های نژادی و قبیله‌ای این سرزمین مرتبط می‌سازند. معماری [[اردن]] میراث با ارزشی است که از روزگار باستان به یادگار مانده و طراحی‌ها و اشکال معماری در دوران‌های پس از خود را سمت و سویی خاص بخشیده است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55</ref>.


83. ايضاً ص55
شاید بهتر باشد معماری در [[اردن]] را با معماری بادیه‌نشین‌ها آغاز کنیم؛ چادرهای عشایری تجلی معماری باستانی نه تنها در [[اردن]] بلکه در تمام مناطق از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی هستند. بادیه‌نشین‌ها خانه‌های خود را بیت شعر (به معنای خانه‌هایی از مو است) می‌نامیدند تا این خانه‌ها با خانه‌های دائم روستاییان اشتباه گرفته نشود. چادرهایی که به وسیله‌ی بادیه‌نشینان [[اردن]] مورد استفاده قرار می گیرد مانند چادرهایی است که در شبه جزیره‌ی عربستان، قسمتی از ایران، ترکیه و [[مصر]] یافت می‌شود با این تفاوت که اشکال و حتی گاهی مواد تشکیل دهنده‌ی آن‌ها با توجه به مکان‌های مختلف متفاوت است. در [[اردن]] این چادرها از موی بز ساخته می‌شود که باعث گرم شدن و نفوذ ناپذیری آن‌ها در برابر آب می‌شود. این چادرها با نخ‌های ریسته شده‌ی 60 تا 80 سانتی‌متری ساخته می‌شوند. اسکلت اصلی این سازه با میخ‌های چوبی که خلال نامیده می‌شوند به همدیگر محکم می‌شوند. چادرهای بادیه‌نشین‌ها دارای ابعاد مختلفی است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55 , 56</ref>.  


84. ايضاً ص55
قدمت معماری خانه‌های روستایی به زمان اولین خانه‌های ساخته شده در دوران نوسنگی (8000 سال قبل از میلاد) بازمی‌گردد. بعضی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین اماکن در خاورمیانه در مناطقی از [[اردن]] همچون [[پترا]]، [[عين الغزه|عین الغزه]] و جریکو واقع شده‌اند. این مکان‌ها اغلب از سنگ ساخته شده‌اند که از استحکام بهتری برخوردارست. اغلب خانه‌های متداول و سنتی روستایی مستطیلی‌ شکل‌اند و به ندرت می‌توان پنجره‌ای در آن‌ها مشاهده کرد. این خانه‌ها به اتاقی برای اهل خانواده و اتاقی دیگر برای میهمان‌ها تقسیم شده است امروزه خانه‌های روستایی بیشتر با سیمان ساخته می‌شود زیرا سیمان ارزان‌تر و ساخت آن راحت‌تر است، اما در اختلاف دمای شدید تابستان و زمستان همانند سنگ بادوام نیست<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 57</ref>.


85. ايضاً ص55
در حالی که بسیاری از شهرهای [[اردن]] دارای اصالت باستانی هستند، امروزه قابل توجه‌ترین میراث معماری به جای مانده از اواخر دوران عثمانی‌هاست. متاسفانه بسیاری از این سازه‌های به جای مانده از دوران عثمانی تخریب شده‌اند و به جای آن‌ها ساختمان‌هایی نو که اغلب هتل یا مراکز تفریحی‌اند، بنا شده است. معماری شهری معاصر در [[اردن]] محدودیت‌های استفاده از سنگ را تا حد زیادی برطرف کرده است. معماران اردنی از سنگ آهک به عنوان ماده اصلی ساختمان بهره می برند. ظاهر سنگی ساختمان‌ها در امان و سایر شهرهای [[اردن]] جلوه دلپذیری به نمایش گذارده‌اند‌<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 60</ref>. با شروع دهه 1970، بخصوص در امان، ساختمان سازی بسیار رونق پیدا کرد و بسیاری از افراد در طبقه متوسط خواهان ساختمان‌هایی با طراحی‌های بهتر بودند. ساختمان‌هایی که به تازگی ساخته می‌شوند تلفیقی از سنگ و سیمان است که امکان ساخت بناهایی بسیار بزرگ تر از ساختمان‌های سنگی را فراهم می‌آورد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 61</ref>.


86. ايضاً ص56
از دیگر نمونه‌های معماری در اردن، معماری چرکس‌ها و چچنی‌هاست که در نیمه دوم قرن نوزدهم و به دنبال شکست رهبرشان شیخ شمیل به [[اردن]] مهاجرت کردند. تعداد‌ اندکی از ساختمان‌هایی که به روش چرکس‌ها ساخته شده‌اند هنوز هم در مناطق قدیمی شهرهای جراش و وادی السیر یافت می‌شوند. ویژگی‌های اصلی این ساختمان‌ها را می‌توان سقف‌های سفالی و بکارگیری چوب در آن‌ها برشمرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 63</ref>.


87. ايضاً ص56
=== [[هنرهای تجسمی اردن|هنرهای تجسمی (مجسمه سازی و نقاشی)]] ===
[[مجسمه سازی در اردن]]


88. ايضاً ص56
کشور [[اردن]] در طول تاریخ تمدن‌های متنوعی به خود دیده و تحولات فراوانی را شاهد بوده است؛ تمدن‌های [[مصر]]، سومر، بابل، آشور، فارس، روم، یونان که تاثیرات ژرفی بر این منطقه گذاشته‌اند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15</ref>. تمدن‌های مختلفی که تا اعماق تاریخ انسان در زمین ریشه دارند. آثار این تمدن‌ها در مناطق مختلف کشور [[اردن]] یافت می‌شود و قدمت برخی از این میراث قدیم به هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 32</ref>.


89. ايضاً ص56
در عملیات کاوشی که در اطراف پایتخت- امان- در منطقه عین الغزال صورت گرفته، مجسمه‌های فراوانی کشف شده که مربوط به عصر سنگ است. این مجسمه‌ها در زمانی ساخته شده‌اند که انسان ابزار هنر را نمی‌شناخت؛ باستان شناسان آمریکایی و اردنی و انگلیسی تاکید می‌کنند که تاریخ ساخت این آثار به 7 یا 8 هزار سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد. پروفسور رالف سولیکی استاد دانشگاه کلمبیا معتقد است که مجسمه‌ها و تصاویری که بر روی دیوار غارهای [[اردن]] حکاکی شده، بزرگ‌ترین مجموعه آثار از نظر حجم در منطقه خاورمیانه است. این آثار با گذشت قرن‌ها، به خوبی در دل زمین حفظ شده‌اند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 19</ref>.


90. ايضاً ص56
قدیمی‌ترین مجسمه‌هایی که در [[اردن]] کشف شده مربوط به دوره نتوفی است. این مجسمه‌ها از لحاظ شکل و مواد به کار رفته و اسلوب هنریشان ارزش بالایی دارند. تشابه زیادی بین مجسمه‌های کشف شده در [[اردن]]، فلسطین، [[سوریه]]، ترکیه و عراق وجود دارد که نشان دهنده روابط معنادار میان این دولت‌هاست<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17</ref>. قلعه‌ها و قصرهایی که در اطراف صحرا و در مناطق کوهستانی در شمال و جنوب [[اردن]] وجود دارند بیان‌گر هنرهای معماری و مجسمه سازی نبطیان است و از مهم‌ترین منابع هنرهای تجسمی [[اردن]] به شمار می‌روند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45</ref>.


91. ايضاً ص56
شهر [[پترا]] شهری سنگی است که نبطیان آن را در دل کوه تراشیده‌اند. زبان نبطیان عربی و خط آن‌ها خط آرامی بود. طرح‌ها و نقش‌های زیادی به زبان آرامی نبطی در مناطق مختلف [[اردن]] کشف شده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45</ref>. تاثیرات اقوام بین النهرین و [[مصر]] و روم و [[سوریه]] در ساخت شهر [[پترا]] آشکار است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45</ref>.


[[نقاشی در اردن]]


----[1]. India rock
نقاشی‌های حکاکی شده بر روی دیوار غارها و سنگ‌ها که در [[اردن]] کشف می‌شوند، هوش و ذکاوت مردم [[دوران قدیم]] را نشان می‌دهند؛ آثار هنری مربوط به 350 سال قبل از میلاد مسیح که بر دیوار برخی خانه‌ها یافت شده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15</ref>. تحقیقی توسط دانشگاه یرموک انجام شده که نشان می‌دهد روستانشینانی که کشاورزی می‌کردند هنرمندان قابلی بوده‌اند؛ این امر از خلال نقاشی‌هایی که بر روی دیوارها کشیده شده و برخی ابزارهایی که به شکل زیبایی تزیین شده‌اند فهمیده می‌شود. مجسمه‌های به جا مانده از دوران کشاورزی در [[اردن]] بهترین دلیل بر حس و ذوق هنری و قدرت ابداع آن‌هاست<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17</ref>. گری رولفسون باستان شناسی که در عملیات کاوش این غارها فعالیت کرده، معتقد است که اشکالی که برروی سنگ‌ها کشیده می‌شدند غالبا دارای گردن‌های بلند و درشت‌هیکل بودند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 21</ref>.


[2]. Kais Khoury
[[سفالگری در اردن]]


[3]. Hip Hop
هنر سفالگری نیز از قدیم الایام در [[اردن]] وجود داشته است و همواره آن را با ابزارهای مختلف تزیین می‌کردند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 26</ref>. هنرهای تجسمی همواره در عصرهای مختلف [[تاریخ اردن]] وجود داشته است. ریشه‌ی هنرهای تجسمی که امروزه می بینیم در هزاران سال قبل یافت می‌شود<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 30</ref>. هم‌چنین میراث اسلامی بسیاری در صحراهای [[اردن]] به ویژه در بلقا و امان و مادبا و قسطل و ام الولید یافت شده؛ قصرهای مربوط به عصر اموی که در اطراف بیابان و صحراها کشف شده و مهم‌ترین آن‌ها قصر المشتی، الموقر، الحرانه، قصیر عمره، حمام الصراح، قصر طوبــه و قصر حلابات است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 35</ref>.  


[4]. Sign of thyme
نقاشی‌های موجود بر دیوارهای قصیر عمره بخش‌های مختلف زندگی در عهد اموی را به تصویر کشیده‌اند. بخش‌هایی که ممکن است کمتر در کتاب‌ها از آن‌ها سخنی به میان آمده باشد. برخی از این نقاشی‌ها دارای معانی رمزی است و به آسانی نمی‌توان پی به مفهوم آن‌ها برد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 37</ref>. این نقاشی‌ها و آثار علاوه بر این قصر، در بخش‌های دیگر [[اردن]] نیز به چشم می‌خورد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 43</ref>.


[5]. Distorted D
این آثار بخش مهمی از میراث تمدنی [[اردن]] را تشکیل می‌دهند. متاسفانه هم‌اکنون هنرمندان تجسمی [[اردن]] از برخی کشورهای عربی عقب مانده‌اند. که نتیجه‌ی عدم توجه کافی به حرکت هنرهای تجسمی معاصر است و باید توجهات زیادی از سوی سازمان‌های مختلف و به ویژه [[وزارت فرهنگ اردن|وزارت فرهنگ]] به‌ این امر صورت گیرد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 54</ref>. هنر تجسمی معاصر در [[اردن]] پیش از تاسیس حکومت شرق [[اردن]]، جز از سوی برخی هنرمندانی که با هیئت‌های مختلف به [[اردن]] می‌آمدند. به شکل جدی مورد توجه قرار نمی‌گرفت که بیشتر در نقاشی انعکاس دارد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 67</ref>.


[6]. Illusions
این هنرمندان به کشیدن مناظر طبیعت بر روی تابلوهای هنری مشغول می‌شدند. یکی از این هنرمندان دافید روبرتس هنرمند مشهور انگلیسی است که در سال 1796 در اسکاتلند به دنیا آمد. برخی از آثار این هنرمند در کلیساها نصب شده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68</ref>. در زمانی که حکومت شرق [[اردن]] تاسیس شد دو هنرمند در [[اردن]] زندگی می‌کردند؛ ضیاء الدین سلیمان هنرمند ترکیه‌ای که ملک عبدالله او را تشویق به ماندن در امان کرد. وی در شهر سلط فوت کرد و در همان جا دفن شد. وی تابلوهای بسیاری از بخش‌های مختلف زندگی اردنی و مناظر طبیعی آن وقت کشیده است. وی در سال 1938 نمایشگاهی از آثار خود را در هتل فیلادلفیا در امان برپا کرد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69</ref>.


[7]. Heavy Metal
هنرمند دوم عمر انسی هنرمند لبنانی که به کشیدن تابلوهایی از درختان خرما و صحراها و زندگی بدوی مردم پرداخت و به مدت پنج سال در امان ماند؛ تابلوهای متعددی از مناظر طبیعی [[اردن]] از او به جا مانده است. وی در استفاده از آبرنگ بسیار ماهر بود. این هنرمند به عشق به طبیعت مشهور است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69</ref>. این دو هنرمند از اولین هنرمندانی هستند که آغازگر حرکت هنرهای تجسمی در عصر معاصر در [[اردن]] بودند. پس از آن‌ها هنرمندان دیگری مانند سامی نعمت، حلمی حمید، یعقوب السکر، محمد کردعلی و آنتون باسیل به [[اردن]] آمدند<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69</ref>.


[8]. Tyrant Throne
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران هنرهای تجسمی در [[اردن]] به گونه‌ای جدی از اوایل دهه شصت میلادی و همزمان با فارغ التحصیل شدن تعدادی از هنرمندان از دانشگاه‌ها و آکادمی‌های [[اردن]] آغاز شده است؛ هنرمندانی چون رفیق الحلام، احمد نعواش، مهنا الدره، کمال بلاطه و الامیره وجدان علی که به شکل گسترده و مداومی به هنرهای تجسمی‌ می‌پرداختند. با این وجود در تاریخ هنرهای زیبای [[اردن]] نام جمال بدران به عنوان فارغ التحصیل این رشته در سال 1937 از دانشگاه قاهره می‌درخشد. وی متخصص در هنرهای خط و نقش و نگارهای عربی بود<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. گرچه در دهه پنجاه میلادی هم فعالیت‌هایی در هنرهای تجسمی [[اردن]] با سازماندهی برخی نمایشگاه‌ها در اماکن عمومی و مدارس انجام گرفت و این دهه را می‌توان آغازی برای دهه بعدی و تداوم هنرهای تجسمی در این کشور دانست<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. به عنوان مثال در اوایل دهه‌ی پنجاه اولین نمایشگاه هنری گروهی در امان برپا‌ شد که در آن دستاوردهای هنرمندانی مانند احسان ادلبی، رفیق لحام و مهناالدره به نمایش گذاشته‌شد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 68</ref>.  


[9]. Dark Side
در دهه شصت به شکلی بی‌سابقه نمایشگاه‌های انفرادی و دسته جمعی پیرامون هنرهای تجسمی افزایش یافت تا جایی که در سال 1961 انجمنی به نام انجمن هنر و ادبیات و مجمع نقاشی و پیکرتراش‌های اردنی در امان به وجود آمد و نمایشگاهی با حضور 500 تابلوی هنری با رنگ روغن، آبرنگ، ذغالی و سربی در فرمانداری این شهر برگزار شد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. پس از آن پادشاه [[اردن]] طی دستوری در سال 1966 اداره فرهنگ و هنر را تاسیس کرد که بسیاری از هنرمندان هنرهای تجسمی [[اردن]] همچون مهنا الدره، رفیق اللحام، سامیه الزرو و محمود طه در افتتاحیه آن حضور داشتند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>.


[10]. Agrama
در سال 1970 میلادی موسسه هنرهای زیبا وابسته به حکومت پادشاهی [[اردن]] تاسیس شد و پس از آن مرکز هنرهای زیبا وابسته به اداره فرهنگ و هنر این کشور بوجود آمد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54</ref>. این موسسه که در سال 1972 در امان تاسیس شد، تابع اداره فرهنگ و هنر بود و اکنون نام آن به مرکز هنرهای زیبا تغییر کرده است. برخی از هنرمندان آن عبارتند از: یوسف حسینی، نبیل شحادت، مامون ظبیان، ماریا ابوریشه<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن.</ref>. از نتایج تاسیس این موسسه و مرکز نرخ فزاینده‌ی نمایشگاه‌های هنری بود که به‌ ایجاد گروه‌هایی رقابتی انجامید؛ گروه لاستودیو، گروه الاربعه، گروه اخناتون، که در نهایت به‌ایجاد انجمن هنرمندان هنرهای تجسمی در سال 1978 منجر شد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 55</ref>. موسسات دیگری نیز در عرصه هنرهای تجسمی بوجود آمدند از جمله انجمن هنرمندان تجسمی؛ این انجمن در سال 1977 در امان با کمک وزارت فرهنگ و جوانان تاسیس شد و هم‌چنین تاکنون نمایشگاه‌های فراوانی برپا کرده و تفاهم نامه‌های همکاری با عراق به امضا رسانده است<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 82</ref>. هم‌چنین اداره‌ی هنرهای زیبا در دانشگاه یرموک: که در سال1980-1981 تاسیس شد و شامل هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی می‌باشد<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 83</ref>. و در نهایت موزه ملی هنرهای زیبا: که در سال 1979 تاسیس شد و اهداف آن عبارتند از:


[11]. Royal Film Council
* توجه و اهتمام به حرکت هنرهای تجسمی در [[اردن]] و کشورهای عربی و کشورهای جهان سوم؛
* نشر و ترجمه‌ی کتاب و انجام پژوهش و تحقیقات در ابعاد مختلف تمدن و هنر و فرهنگ عربی و اسلامی؛
* برپایی نمایشگاه برای شناساندن هنر اردنی و عربی و اسلامی؛
* حمایت مادی و معنوی از هنرمندان اردنی و کمک به آن‌ها در زمینه‌ی برپایی نمایشگاه در داخل و خارج از [[اردن]]<ref>صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 84</ref>.


[12]. Indiana Jones and the Last Crusade
در دهه هشتاد میلادی جنبشی تازه در زمینه هنرهای تجسمی [[اردن]] به وجود آمد به گونه‌ای که بسیاری از هنرمندان اردنی در نمایشگاه‌های کشورهای عربی و غیر عربی حضور یافته و به جوایزی دست‌یافتند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. در این دهه هنرمندان زن هم در جنبش هنرهای تجسمی [[اردن]] تاثیر مناسبی به‌جای‌گذاشتند. بسیاری از زنان هنرمند اردنی از مدرسه فخر النساء فارغ التحصیل شدند و به صحنه هنری این کشور پیوستند؛ مشهورترین آن‌ها هند ناصر، اوفیمیا رزق، سهی شومان، ژانت جنبلاط هستند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>.


[13]. Lawrence of Arabia
[[وزارت فرهنگ اردن]] با حمایت مادی و معنوی از هنرمندان این کشور نقش مناسبی در رشد و شکوفایی هنرهای تجسمی داشته است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. این وزارت خانه از اوایل دهه نود میلادی با تاسیس گالری‌های متعدد تاثیر چشمگیری بر رشد هنرهای تجسمی داشته است؛ تاسیس گالری عالیه، گالری الفینیق، گالری جایا، رواق البلقاء و گالری وابسته به بانک مسکن و شهرسازی از اقدامات چند ساله اخیر وزارت [[فرهنگ اردن]] است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. هنرمندانی که به هنرهای تجسمی و زیبا در [[اردن]] پرداختند، اغلب به سوی پیکرتراشی، سفال‌گری، خطاطی، کاریکاتور، خلق پوستر، تصویرگری و نقاشی تمایل دارند و مکاتب سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و کوبیسم را بیشتر می پسندند.


[14]. Daivid Lean
مشهورترین هنرمندان هنرهای زیبا و تجسمی [[اردن]] در زمینه‌های مختلف به‌این شرحند: در هنر سفال‌گری، محمود طه در راس همه هنرمندان اردنی قرار گرفته و پس از او از عصام نصیرات، حازم الزعبی، محمد سماره، اسمهان الجمل، مارگارت تادرس، محمد شعبان و محمد السید می‌توان نام برد<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55</ref>. در زمینه پیکرتراشی و مجسمه سازی منی السعودی از مهم‌ترین هنرمندان اردنی است؛ یکی از آثار وی در مرکز جهان عربِ پاریس قرار دارد. همچنین کرام النمری را می‌توان پیشگام هنر [[مجسمه سازی در اردن]] نامید. اکنون یکی از آثار وی از جنس آهن و مس در مقابل مسجد جمعه‌ این کشور نصب شده است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>. پس از آن‌ها محمد عیسی، سامر الطباع، سامیه الزرو، عبدالرحمن المصری و محمد سماره نقش‌آفرین‌های هنر مجسمه سازی و پیکرتراشی [[اردن]] می‌باشند.<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref> محمود طه را می‌توان از مشاهیر هنر خطاطی [[اردن]] به شمار آورد؛ وی، پیش از فراغ از تحصیل از دانشگاه بغداد، سال‌ها شاگرد خطاط مشهور محمد‌هاشم البغدادی بوده است<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>.  


[15]. The Hurt Locker
در خلق کاریکاتورهای ماندگار نیز رباح الصغیر از پیشگامان این هنر در [[اردن]] است. توفیق السید، جلال الرفاعی، محمود صادق، زکی شقفه، سمیح حسنی، عدنان یحیی هم از دیگر کاریکاتوریست‌هایی هستند که آثار خود را در روزنامه‌ها و مجلات این کشور به چاپ می‌رسانند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>. رباح الصغیر با تألیف آثار نقادانه در اواسط دهه شصت و پس از او محمد ابوزریق،‌عبدالرئوف شمعون،‌احمد الکوامله،‌ جورح الصانع، محمد الجالوس و ابراهیم النجار ابوالرب - که با کسب مدرک دکتری در هنر اسلامی، برای اولین بار نام [[اردن]] را در جهان عرب پرآوازه کرد - با انتشار کتاب‌هایی پیرامون هنرهای تجسمی [[اردن]]، این هنر را در سراسر جهان عرب گسترش دادند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref>.


[16]. Kathryn Bigelow
در همین راستا سهیل بشارات تالیف آثاری به زبان انگلیسی هنرهای اردنی را به خارج از مرزهای این کشور گسترش داد. توفیق السید، غسان مفاضلــه،‌ حکم غانم و ولید سلیمان نیز راه وی را ادامه دادند<ref>المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56</ref><ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)</ref>.


[17]. Redacted
== نیز نگاه کنید به ==
[[هنر سنگال]]؛ [[هنر ژاپن]]؛ [[هنر در چین]]؛ [[هنر روسیه]]؛ [[هنر کانادا]]؛ [[هنر کوبا]]؛ [[هنر لبنان]]؛ [[هنر مصر]]؛ [[هنر تونس]]؛ [[هنر افغانستان]]؛ [[هنر تایلند]]؛ [[هنر زیمبابوه]]؛ [[هنر فرانسه]]؛ [[هنر اسپانیا]]؛ [[هنر سوریه]]؛ [[هنر مالی]][[هنر ساحل عاج|؛ هنر ساحل عاج]]؛ [[هنر سیرالئون]]؛ [[هنر قطر]]؛ [[هنر اوکراین]]؛ [[هنر اتیوپی]]؛ [[هنر سودان]]؛ [[هنر گرجستان]]؛ [[هنر تاجیکستان]]؛ [[هنر بنگلادش]]؛ [[هنر قزاقستان]]؛ [[هنر سریلانکا]]؛ [[هنر آرژانتین]]


[18]. Brian De Palma
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:هنر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۷

نقاشی دیواری در قصیر امره همام (حمام)، نمونه ای از هنر اموی از اردن، قرن هشتم(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/wiki/Jordanian_art

هنر اردن شامل تاریخ هنر اردن؛ مشاهیر هنری اردن؛ موسیقی در اردن؛ تئاتر و هنرهای نمایشی اردن؛ سینمای اردن؛ صنایع دستی در اردن؛ معماری در اردن و هنرهای تجسمی اردن است که در ذیل شرح داده شده است:

هنر به رغم آنچه به خطا می‌گویند تاثیر‌ اندکی در زندگی انسان دارد، به اعتقاد بسیاری غذای روح آدمی ‌است. هنر است که زوایای پنهان و مبدع انسان را متجلی می‌کند و روح را فعال و پُرنشاط می‌کند. هنر، انسان را با وجود تضادها و تناسخ‌های موجود بر پهنه زمین امیدوار می‌کند و به دنبال زیبایی می‌کشاند.

کافی است گشت و گذاری در اردن از البترا تا جرش و از قصر حلابات تا ضریح صحابــه در اغوار و قصر هشام در اریحا داشته باشید تا زیبایی‌های معماری گذشتگان را در تمدن عربی اسلامی ‌اردن مشاهده کنید[۱].

کلیات تاریخ هنر

هنر از اولین اعصار زندگی بشر با او همراه بوده است و او را در طی تاریخ پرفراز و نشیب خود همراهی کرده است. در اردن نیز هنر دارای قدمت بسیار است که از یافته‌های باستان‌شناسی هم چون سفال‌ها، نقاشی‌ها و ... به خوبی قابل تشخیص است. در ادوار مختلف زندگی مردم اردن، شاهد ظهور انواعی از هنر هستیم؛ برای مثال دوره‌ی امپراطوری رومی‌ گونه‌ای از هنر را نمایش می‌دهد و دوره‌ی اسلامی ‌گونه‌ای دیگر. در عصر امپراطوری رومی ‌هنر معماری و ساخت دژها رونق می‌یابند و در دوره‌ی اسلامی ‌ساخت کاروانسراها و هنر کاشی کاری حاکی از تاثیرپذیری هنر و فرهنگ اردن از سایر ملت‌هاست. هم اکنون نیز می‌توان آثار آن ‌را در فرهنگ و هنر و جامعه اردن مشاهده کرد. از یک سو فرهنگ امروز جامعه اردن به شدت تحت تاثیر فرهنگ غربی است که حاکی از سابقه تاریخی این تاثیرپذیری است و از سویی هنر اردن تا حدود زیادی متاثر از فرهنگ اعراب است. در حال حاضر هنر اردنی‌ها در انواع متنوعی ظهور و بروز دارد.

اهم هنرهای سنتی اردن در بافندگی، حصیربافی، فرش، صنعت ساخت شمشیر و سلاح‌های سنتی، گلدوزی و صنایع سرامیکی و سفالی، سبدبافی و سنگ تراشی تجلی دارد که به همت دولت هم چنان رونق دارد و تقویت می‌شود. بخشی از هنرهای سنتی اردن امروزه در نوع مدرن توسعه یافته مانند سنگ تراشی که امروزه در معماری انعکاس دارد و بخشی به شکل سنتی خود و با تقویت دستگاه‌های اجرایی هم چنان ادامه دارد.

در همین راستا و با اهتمام نظام اجرایی اردن، اهالی بادیه‌نشین اردن سنت‌های باستانی خود را زنده نگه می‌دارند. علاوه بر فستیوال سالانه‌ی موسیقی و هنرهای سنتی که در تئاترهای قدیمی ‌شهر جرش برگزار می‌شود، اجراهای روزانه‌ی موسیقی نیز توسط هنرمندان موسیقی محلی برگزار می‌شود. این اجراهای موسیقی شامل نواختن نی انبان نیز می‌شوند که ممکن است با شنیدن صدای آن به یاد موسیقی اسکاتلند بیافتید اما نی انبان، سازی است که هزاران سال در خاورمیانه قدمت دارد.

امروزه هنرمندان بسیاری هم از اعراب محلی و هم از آن‌ها که در خارج زندگی می‌کنند، نمایشگاه‌های مختلفی در گالری‌های هنری در اردن به نمایش می‌گذارند. افزون بر موزه‌ی هنر در جبل لویبده، دارالفنون که یک مرکز هنری معتبر است، نمایشگاه‌های هنرمندان محلی، عربی و بین‌المللی را برگزار می‌کند. همچنین تعداد بسیاری از مراکز هنری به برگزاری نمایشگاه‌ها همت می‌گمارند که حاکی از جنبش و طراوت هنر در اردن است.

مشاهیر هنری

مشاهیر موسیقی محلی اردن

مشاهیر رشته موسیقی محلی در کشور اردن به شرح زیر هستند:

عبده موسی

در سال 1927 در شهر اربد در شمال اردن در یک خانواده ساده متولد شد. پدرش قبل از تولدش درگذشت. در ده سالگی به فراگیری ترانه‌های معروفی که در محیط زندگی‌اش خوانده می‌شد پرداخت و به واسطه صدای زیبایی که داشت به خوبی ترانه‌ها را می‌خواند. در طی چهل سال قالب‌های غنایی مختلفی از جمله هجین، سامر، ترانه‌ها و قالب‌های بدوی، قالب‌های شرقی و... را به خوبی اجرا می‌کرد. حیات هنری خود را با احیای آوازهای محبوب محلی و کنسرت‌ها آغاز نمود و به سرعت شهرت زیادی به دست آورد. در سال 1958 ترانه «بیّاوَلاَ بِیْک» را در دارالاذاعــه اردن در قدس اجرا نمود و در سال 1959 در گروه موسیقی دارالاذاعه در امان عضو شد و از این طریق با موسیقی‌دانان و خوانندگان سنتی و عرب ارتباط پیدا کرد و ترانه‌هایی را با آنان اجرا کرد که موفقیت زیادی بدست آوردند.

دوره سوم حیات هنری وی با انجام سفرهای هنری با گروه رقص محلی اردن به بریتانیا آغاز شد و در لندن به خواندن ترانه پرداخت. در سال 1977 نیز توسط همان گروه به پاریس و تونس سفر کرد. در ادامه سفرهای هنری خود به مغرب، رمانی، امان، بحرین، قطر و امریکا رفت. وی در سال 1977 درگذشت.

جمیل العاص

در سال 1928 در قدس متولد شد. آموختن موسیقی با دستگاه «بزق» را به خوبی فراگرفت و استاد هنر موسیقی محلی روستایی شد. آهنگسازی بسیاری از ترانه‌های ملی و عاطفی از جمله «بین الدوالی» ، «دلعونــه»، «بس ارفع ایدیک»، و «مرحب یا ریم الفلا» و.. را انجام داد هم چنین برای بسیاری از هنرمندان اردنی از جمله یوسف رضوان، فهد النجار، الیاس عوالی، اسماعیل خضر، محمد وهیب و بسیاری از خوانندگان عرب از جمله ورده الجزائریــه و نجاه الصغیره و عادل مأمون و اسماعیل شبانه و فهد بلان و جاح سلام و یاسمین الخیام و سهام شماس و علی الحجار و محمد ثروت و ودیع الصافی آهنگ‌سازی کرد. وی حیات هنری‌اش را با نواختن موسیقی در جشن‌ها، اعیاد و مراسم ازدواج و شادی آغاز کرد و آنقدر در نواختن دستگاه «بزق» مهارت یافت که استاد این دستگاه در اردن شد. از زمان تاسیس دارالاذاعــه در امان ریاست گروه موسیقی آن‌جا را عهده‌دار بود و در سال 1977 بازنشسته شد. در خلال این مدت طولانی در رادیو با برخی شعراء به ویژه رشید زید الکیلانی همکاری داشت. آثار او در رادیو و تلویزیون اردن پخش می‌شد. وی در بسیاری از جشنواره‌هایی که در نقاط مختلف اردن برگزار می‌شد حضور یافت.

وی سال‌های آخر زندگی را در بیماری، انزوا و بی‌پولی گذراند تا در سال 2003 دارفانی را وداع گفت.

توفیق النمری

در سال 1918 در بلده الحصن در شمال اردن متولد شد؛ وی درکنار فعالیت‌هایش در بخش موسیقی رادیو اردن به تعمیر ساعت می‌پرداخت. او اولین اردنی است که ترانه‌هایش در زمان استعمار انگلیس از رادیو فلسطین در قدس پخش می‌شد. وی نیز همانند عبده موسی و جمیل العاص نقش مؤثری در ارائه نوع دیگری از غنای عربی داشت. غنا و آهنگ‌های او اسلوب مخضرم داشت؛ یعنی چیزی بین بدوی و روستایی؛ همانند آنچه در شرق اردن رایج بود. زمانی که دارالاذاعــه در امان تاسیس شد از جمله معدود افرادی بود که با موسیقی غربی آشنایی داشت و از موسیقی‌های رقص‌آور خارجی استفاده می‌نمود. امتیاز نمری نسبت به دیگران در آهنگ سازی محلی است؛ وی آهنگسازی آثار برخی خوانندگان عرب از جمله ودیع الصافی، سمیره توفیق را برعهده داشت. وی مدال درجه دو استقلال، دکتری افتخاری دانشگاه اردن و مدال درجه یک ملک حسین را دریافت نمود و در سن 93 سالگی در سال 2011 دارفانی را وداع گفت[۲].

موسیقی

موسیقی اردن بخشی از موسیقی جهان عرب است و سیر تحول آن را باید در همان موسیقی عرب جستجو کرد. موسیقی عرب با این که مستقل و پویاست اما تاریخ آن گویای آمیختگی این موسیقی با سایر موسیقی‌های محلی و شیوه‌های آن‌هاست. موسیقی عرب تلفیقی است از موسیقی اعراب شبه جزیره عربستان و موسیقی تمام مردمی‌ که هم اکنون در مناطق عربی زندگی می‌کنند. همانند سایر زمینه‌های هنری و علمی، اعراب متون رومی‌ و آثار هنری را نیز ترجمه کردند و نظریه‌های موسیقی را به خوبی فرا گرفتند.

با وجود این که مستندات‌ اندکی درباره موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره عربستان در دسترس است اما مورخان عقیده دارند که اشکال مختلفی از این موسیقی قبل از اسلام در شبه جزیره (قرون پنجم و هفتم بعد از میلاد) وجود داشته است. در دوره اسلامی ‌افرادی هم چون الکندی (اولین نظریه پرداز موسیقی عربی)، ابوالفرج، الغزالی (از فارس) و شفیع الدین تاثیرات به‌سزایی بر موسیقی عرب گذاردند. این موسیقی در دوره امپراطوری اسلامی ‌تا سرزمین‌های دور افتاده‌ای هم چون اسپانیا و فرانسه نیز پیش رفت و تاثیراتی بر موسیقی این نواحی گذاشت[۳].

از آنجا که حیات و هویت موسیقی هر کشور وابسته به طبیعت، تاریخ، میراث و ویژگی‌های آن کشور است، موسیقی اردن نیز در میان کشورهای عربی از وضعیت خاص و متمایزی برخوردار است؛ اردن از جنوب با عربستان، از شرق با عراق، از غرب با فلسطین و از شمال با سوریه هم مرز است که‌ این موقعیت به حیات موسیقی اردن تنوع و غنای خاصی بخشیده است. اردن از مناطق صحرایی، دشت‌ها و مناطق کوهستانی تشکیل شده است؛ صحرا و بادیه منشاء موسیقی بدوی و نماد حیات بدوی است؛ در تکرار الحان و امتداد و طولانی کردن برخی بخش‌های ترانه‌های بدوی هجینی(حداء)، سامر (تهلیل)، اهازیج (اراجیز)؛ امتداد صحرا و مسیر کاروان‌ها منعکس می‌گردد. در دشت‌ها و زمین‌های حاصلخیز نیز ترانه‌هایی شنیده می‌شود که در آن‌ها الهه باران و حاصلخیزی و خدای خود را سپاس گفته و شکر می‌کنند که در آن‌ها زندگی و حیات زمین منعکس است همانند:

مرّت ما مرّت مرّت ما مرّت مرود الکحل بالعین جرّت وطت عالأرض والأرض اخضرّت والورد فتح أحمر اللـونا

تاریخچه موسیقی و انواع رایج آن؛ جایگاه موسیقی در فرهنگ عمومی

اردن کشوری است باستانی؛ حفاری‌های باستان‌شناسی که در منطقه عین الغزال در نزدیکی امان صورت گرفته نشان می‌دهد که اقوام و اجتماعات ابتدایی با عادات و تقالید و زبان خاصی در آنجا وجود داشته‌اند. از جمله قدیمی‌ترین شهرهای جهان در اردن قرار دارند؛ اریحا و ربه عمون شهرهایی باستانی‌اند. اقوام عبرانی بنوجاد به دامنه کوه ربه عمون رفته و با مردم آنجا در آمیختند و آیین‌های بت‌ پرستی برگزار کردند که در آن‌ها دختران جوان بنوجاد با آواز دف به دور بت‌ها می‌رقصیدند. در عهد نبوخذ نصر نیز عمومیان شادی‌های خود را با رقص نشان می‌دادند. این آثار بر روی سنگ‌ها حکاکی شده و مربوط به هزاران سال قبل از میلاد است.

موسیقی انباطیان که توانستند مناطقی از جمله سوریه را تحت تصرف خود در‌آورند، ممکن است از مناطق مجاور تاثیر پذیرفته‌ باشد. آن‌ها اشعار خود را در زمانی که دور آتش می‌نشستند یا در صحرای بیکران به تناول غذا می‌پرداختند می‌سرودند. اشعار عصر جاهلی متناسب با ذوق، سلیقه و احساس آن مردم بود و رومیان و ایرانیان بر آن تاثیر می‌گذاشتند. تمدن روم که با تمدن عرب مناسبتی نداشت، چون جسدی بی‌روح به گونه‌ای بیگانه هنوز در میان این اشعار باقی است. در دوران مسیحیت سکان منطقه به دین مسیحیت گرویدند و کلیساهایی را در نقاط مختلف اردن و فلسطین بنا نمودند. آنان در مراسم دینی خود اغانی و ترانه‌های بسیاری می‌خواندند. در کلیساهای شرقی نیز الحان متنوعی خوانده می‌شد.

فلسطین و اردن در زمان امویان و عباسیان شاهد تحولات بسیاری بود. این خلفا قصرها و مساجد بسیاری بنا نمودند که امروزه به عنوان نمونه‌های بارز هنر اسلامی‌ شناخته می‌شود. امویان آوازه خوانان مدینه و مکه را به دمشق می‌آوردند و پول و عطایای فراوانی به آنان می‌بخشیدند؛ برخی از این آوازه خوانان برای خلفا در قصرهایی که در صحراها بنا شده بود آواز می‌خواندند؛ از جمله قصر عمره که بر دیوارهای آن نقش‌های خوانندگان و رقاصان آن دوره نقش بسته است. عباسیان نیز علاقه وافری به موسیقی داشتند؛ آثار به جامانده از آن دوره شدت علاقه عباسیان به موسیقی را نشان می‌دهد. کتاب‌هایی نیز وجود دارد که موسیقی‌دانان و خوانندگان شهره آن دوران را معرفی می‌کند؛ موسیقی‌دانان و خوانندگانی که خلفا به آن‌ها افتخار می‌کردند[۴]. در زمان حکومت ترکان عثمانی که 4 قرن به طول انجامید، حاکمان عثمانی توجهی به نقاط دور افتاده‌ای چون اردن نداشتند. در نظر آنان اهمیت اردن تنها به‌ این دلیل بود که در مسیر کاروان حجاج قرار داشت. ترکان فقط موسیقی عربیی را دنبال می‌کردند که در عصرهای گذشته جریان داشت و موسیقی در این دوران تنها در زمینه دین و تصوف پیشرفت کرد[۵].

وضعیت موسیقی در اوایل تاسیس دولت اردن توسط ملک عبدالله ( ۱۹۲۰ تا 1951) همانند عهد عثمانی بود. در این دوره اردن از کشورهای مصر و سوریه در زمینه موسیقی تقلیدی، قالب‌های سنتی و موشحات و از فلسطین در زمینه موسیقی سنتی صوفیانه تاثیر پذیرفت. شرق اردن که از توجهات و عنایات حکومت و از وجود مراکز بزرگ فرهنگی بی‌بهره بود همچنان موسیقی بدوی و ترانه‌های روستایی را دنبال می‌کرد به طوری که در بسیاری از نقاط اردن ترانه‌های سامر و هجین وجود داشت. پس از سلطه انگلیس در سال 1917 فرهنگ اروپاییان بر اردن و فلسطین تاثیر گذاشت. در همین دوره گروه‌های یهودی برای تشکیل حکومت وارد فلسطین شدند؛ به‌این ترتیب، از آغاز اشغال فلسطین، برخی موسیقی‌دانان فلسطینی آلات موسیقی اروپایی را شناختند و برخی موسیقی‌دانان عرب و یهود اولین گروه رادیویی را در سال 1936 در قدس تشکیل دادند.

اما موسیقی در شرق اردن کماکان مانند دوره‌های گذشته در جریان بود و فقط برخی موسیقی‌دانان شرق اردن ترانه‌های سنتی و محلی را از رادیو قدس پخش می‌کردند. در سال 1946 ملک عبدالله به عنوان پادشاه اردن تاجگذاری کرد و تلاش‌هایی برای توسعه حکومت انجام شد ولی متاسفانه پس از دوسال فقط صدای اسلحه و مبارزان به گوش می‌رسید. در این دوره تنها شاهد تاسیس دارالاذاعــه در رام الله و دو گروه موسیقی ارتش هستیم.

در زمان ملک عبدالله تلاش‌های بسیاری برای آبادانی کشور و استقرار امنیت و آزادی انجام گرفت. در این دوره مردم در شادی‌ها و مناسبت‌های اجتماعی بساط موسیقی و رقص را برپا می‌نمودند؛ که رقص دبکــه و دحجــه از جمله رقص‌های گروهیست که در مراسم ازدواج انجام می‌دادند. پس از قتل ملک عبدالله در تموز 1951 حکومت به ملک حسین بن طلال ( 1999 - 1951) رسید. وی در سال 1952 در 17 سالگی عهده‌دار امور حکومتی شد. حکومت اردن در این دوره جوانان را ارج بیشتری نهاد و زمینه‌های رشد اقتصادی و فرهنگی اردن فراهم آمد.

در این زمان حکومت موسسات موسیقی مانند دارالاذاعــه و تلویزیون در امان، خانه موسیقی و گروه رقص محلی را تاسیس نمود. دو مجله افکار و هنرهای مردمی‌ منتشر شد و وزارت آموزش و پروزش توجه زیادی به موسیقی نشان داد. گروه‌های فرهنگی و هنری متعددی شکل گرفت که مهمترین برنامه‌های آنان هماهنگی فعالیت‌های فرهنگی و موسیقی، نمایش‌ها، جشنواره‌ها، نمایشگاه‌های هنری و مراسم رقص بود. همچنین در سال تحصیلی 980-1981 در دانشگاه یرموک اداره هنرهای زیبا تاسیس شد که مهم‌ترین هدف آن توجه به هنر و موسیقی بود. افزون بر آن خانه ملی موسیقی، آکادمی‌ موسیقی اردن و انجمن موسیقی‌دانان تاسیس گردیدند. پس از تاج‌گذاری ملک عبدالله دوم در تاریخ شباط 1999، وی توجه بسیاری به هنر و موسیقی نشان داد. برپایی جشنواره موسیقی اردن و اعطای جایزه ملک عبدالله برای بهترین ابداعات موسیقی از جمله فعالیت‌های وی در زمینه رشد هنر و موسیقی بود؛ این جشنواره و جایزه پس از گذشت سال‌ها همچنان ادامه دارد. اولین دوره جشنواره در سال 2001 برگزار گردید[۶].

پژوهشگران مسائل اردن متفق القول‌اند که موسیقی در میان هنرهای موجود در این کشور در پائین‌ترین جایگاه قرار دارد. تا سال 1950 میلادی و همزمان با افتتاح و آغاز به کار رادیو اردن‌ هاشمی‌ در رام الله، موسیقی اردنی در حد سرودهای محلی و روستایی متاثر از بدویت بود که نسل به نسل از اجداد به نوادگان منتقل شده بود. هم چنین می‌توان سرودهای دبکه،‌ درزی، چرکسی، کردی و ... قبایل و طوایف دیگر را هم به آن افزود. با افتتاح رادیو «هنا امان» (اینجا امان است) در سال 1959 میلادی و رادیو «استودیو‌هات القدس» در همان سال، سرودهای ملی اردن با تغییر و تحولات گسترده‌ای روبه‌رو شدند و از آن پس سرودها و اشعار با آلات موسیقی اجرا می‌شدند.

در سال 1964 میلادی وزارت اطلاع رسانی اردن تاسیس شد که پس از دو سال با پیوستن اداره فرهنگ و هنر به وزارت اطلاع رسانی، مرکز اشاعه‌ی موسیقی آغاز به‌کار کرد. با آغاز به کار این مرکز، ‌موسیقی اردن حرکتی رو به رشد را تجربه کرد و برخی از گروه‌های موسیقی اردن همچون گروه رقص مردمی‌ اردن در خارج از این کشور به اجرای برنامه پرداختند. از جمله برنامه‌ها اجرای موسیقی در منطقه آلبرت هول لندن در سال 1967 میلادی بود. در همین حال تاسیس تلویزیون اردن در سال 1968 میلادی به رشد، موسیقی این کشور کمک کرد. در این سال با ورود آلات موسیقی غربی و انتشار گسترده نت‌های موسیقی، چندین مرکز آموزش تاسیس شد. در سال 1980 میلادی انجمن موسیقی‌دانان اردن شکل گرفت و فعالیت‌های خود را آغاز کرد.

با این همه سال‌ها گذشت تا موسیقی‌ها و ترانه‌های پخش شده از رادیو و تلویزیون مورد قبول مردم اردن واقع شود. گروه‌های موسیقی اردن برای اولین بار در سطح منطقه در جشنواره ترانه‌های عربی که در دمشق برگزار شد حضور یافتند. پس از آن از سال 1981 به طور دائم در جشنواره فرهنگ و هنر جرش حضور چشمگیری داشتند. هم اکنون در اردن بیش از 20 آکادمی‌ موسیقی و صدها نوازنده مشغول به فعالیت هستند، موسسه‌هایی مانند انجمن موسیقی‌دانان، بخش موسیقی دانشکده روزنامه‌نگاری دانشگاه الیرموک، بخش موسیقی وزارت فرهنگ اردن، مرکز ملی موسیقی وابسته به موسسه نورالحسین و بخش موسیقی رادیو و تلویزیون اردن که در زمینه اشاعه و گسترش هنر موسیقی فعالیت دارند. اولین آکادمی‌ موسیقی اردن در سال 1990 تاسیس شد که تاکنون بیش از صدها تن از آن فارغ التحصیل شده‌اند. برخی دیگر از گروه‌های موسیقی کشور اردن نیز به شرحی است که در ادامه می‌آید:

گروه ارکستر نیروهای مسلح اردن

گروه ارکستر نیروهای مسلح اردن در سال 1920 تشکیل و در سال 1977 میلادی به آلات موسیقی مانند شیپور مجهز شد. این گروه از 120 نوازنده تشکیل شده و تا‌کنون به عنوان اولین گروه ارکستر عربی در مسابقات جهانی به جوایزی نائل آمده است.

گروه ارکستر رادیو اردن

گروه ارکستر رادیو اردن، هم اکنون گروه ارکستر رادیو اردن را امیل حداد رهبری می‌کند. وی اولین نوازنده قانون در اردن است که در سال 1967 میلادی از مرکز عالی موسیقی قاهره فارغ التحصیل شد. پیش از این،‌ گروه ارکستر رادیو اردن را روحی شاهی و آنتون شمعون رهبری می‌کردند و در آن 62 نوازنده حضور داشتند.

گروه ارکستر نوازندگان امان

این گروه در سال 1992 میلادی به رهبری سیف الدین شحاده تاسیس شد و بیش از 25 نوازنده مرد و زن به آن پیوستند.

گروه ترانه عربی

گروه ترانه عربی وابسته به انجمن موسیقی‌دانان اردن است. این گروه 40 عضو دارد که متشکل از موسیقی‌دان، نوازنده و سراینده‌های اردنی است[۷].

موسیقی فولکوریک، محلی و ملی

موسیقی سنتی اردن تاریخی کهن دارد. آهنگ‌های زجال روستایی که با شعر همراهند با همنوازی میج ویز،‌ طبل،‌ آرغول، عود، رباب و نی تولید می‌شوند[۸]. موسیقی‌ها و رقص‌های سنتی در اردن اغلب مربوط به روستاییان و بادیه‌نشینان است. بسیاری از موسیقی‌دانان این گونه موسیقی را در طبقه‌ی موسیقی‌های فولکوریک جای می‌دهند. این رقص‌ها و آواها همانند موسیقی‌ها و رقص‌های پیچیده‌ای که در مراکز فرهنگی عرب همچون دمشق، بغداد و قاهره دیده می‌شوند نیستند، هر چند همین موسیقی‌های پیچیده نیز ریشه در موسیقی بادیه‌نشینان دارند[۹].

موسیقی بادیه‌نشینان یکی از منابع موسیقی عربی و اسلامی‌ است. بادیه‌نشینان عاشق شعرند و اغلب خوانندگان شاعران بهتری نیز هستند[۱۰]. از رقص‌های معروف بادیه‌نشینان می‌توان به دبکه اشاره کرد. در این رقص معمولا گروهی از مردان دوشادوش یکدیگر می‌ایستند و در حالی که دستان یکدیگر را گرفته‌اند با حرکاتی هماهنگ به جلو و عقب حرکت می‌کنند[۱۱]. موسیقی و رقص روستاییان به شکل قابل توجهی از سنت‌های بادیه‌نشینان و هنرهای متعالی شهری تاثیر پذیرفته است. نوازندگان روستایی از ابزارهای موسیقی بسیار بیشتری نسبت به بادیه‌نشینان استفاده می‌کنند[۱۲]. موسیقی و رقص رایج بین چچنی‌ها و چرکس‌ها کاملا با آنچه در بین اعراب است متفاوت است. موسیقی و رقص آن‌ها بیشتر ایرانی است[۱۳].

موسیقی کلاسیک، سنتی و مدرن

شرق اردن تا قبل از آزادی از سلطه عثمانی (1917) موسیقی سنتی را نمی‌شناخت. پس از اینکه در اردن دولت مستقلی تشکیل شد، برخی طوایف سوری و لبنانی به اردن مهاجرت کردند و در مناطقی که به دور از سلطه استعمار فرانسه بود و در آن آرامش و امنیت برقرار بود سکنی گزیدند. این طوایف عادات و تقالیدی با خود به همراه آوردند که بر جامعه شرق اردن تاثیر قابل توجهی گذاشت؛ از جمله موسیقی سنتی سوری شامل موشحات و ترانه‌های سنتی. فلسطین از دیرباز ارتباط زیادی با موسیقی سنتی داشت. صوفیان مسلمان از زمان‌های قدیم و حتی زمان اشغال اسرائیل در سال 1948 به‌این نوع موسیقی توجه زیادی داشتند و در قالب تصوف آن را احیا می‌کردند. آنان مدایح نبوی، ترتیل و تجوید قرآن و حتی برخی ترانه‌های دنیایی برگرفته از مضامین دینی را می‌خواندند.

یکی از این ترانه‌ها «فوق النخل فوق» نام داشت که با جمله «فوق العرش فوق» آغاز می‌شد و اصل آن موشح دینی بود. بسیاری از قالب‌های هنری بلاد شام در اردن رواج یافت؛ قالب‌هایی همچون موال، موشحات، و اغانی و ترانه‌های هنری. اسلوب موسیقی مصری نیز در مناطق عربی در اوایل قرن بیستم رواج یافت؛ برای مثال مواویل و ترانه‌ها و اغانی مصری در فلسطین و اردن رایج شد. برخی از موسیقی‌دانان عرب که به‌این کشورها سفر کرده بودند و برخی جوانان اردنی که برای فراگیری موسیقی به مصر رفته بودند، زمانی که به اردن بازمی‌گشتند اسلوب موسیقی مصری را اجرا می‌نمودند. بدین ترتیب میراث موسیقی اردن در این دوره نظریات، قالب‌ها و اسلوب موسیقی سوری و مصری را دنبال و اجرا می‌نمود. و مقاماتی چون: حجاز، راست، نهاوند، بیاتی، سیکاه، صبا، عجم، چهارگاه و... را که در کشورهای عربی رایج بود اجرا می‌کردند[۱۴].

اما درباره‌ی موسیقی‌های مدرن؛ چنان که گفته شد موسیقی اردن از موسیقی جهان عرب جدا نیست، از این‌رو تاثیر جهان عرب را در موسیقی معاصر اردن شاهدیم. در اوایل قرن بیستم مصر شاهد ظهور ناگهانی ملی‌گرایی و به عبارت دیگر مکتبی سکولار بود؛ از اولین خوانندگان زنی که‌ این شیوه را اتخاذ کردند می‌توان به ام‌کلثوم و فیروز اشاره کرد. در خلال دهه‌های 1950 و 1960 موسیقی عربی رنگ و بویی غربی‌تر یافت. از پیشگامان این تغییر می‌توان به عبدالحلیم حافظ اشاره کرد. با فرا رسیدن دهه‌ی 1970 خوانندگان بیشتری به‌این مکتب پیوستند و در نهایت موسیقی پاپ عربی بوجود آمد. از دیگر سبک‌های موسیقی که در سال‌های بعد بوجود آمد می‌توان به فرانکو - عربی اشاره کرد که از تلفیق موسیقی خاورمیانه و موسیقی غربی بوجود آمده است[۱۵]. به تازگی اردن شاهد ظهور دی جی‌ها و ستارگان موسیقی پاپ است؛ از مهمترین موسیقی‌دانان اردن خانواده‌ی فکیر هستند که حدود 100 سال در این عرصه فعالیت دارند.

از کسانی که در زمینه موسیقی ایندیا راک (India rock) کار می‌کنند می‌توان به کاییس خوری (Kais Khoury)، ابراهیم بقیلی،‌هانی میتواسی و یوسف گوار اشاره کرد. یکی دیگر از گونه‌های مهم انواع موسیقی در اردن هیپ‌هاپ (Hip Hop) است که به وسیله دی جی شادیا و اجرای او در رادیو مشهور شد. این اجرا تنها اجرایی بود که در سه کشور مختلف هر هفته در سال 2005 تا 2008 بخش می‌شد. از دیگر اشکال پرطرفدار موسیقی در دهه‌های اخیر می‌توان به موسیقی الکترونیکی عربی، جاز عربی و راک عربی اشاره کرد. در حال حاضر اجرای موسیقی الکترونیک اردنی در بین جوانان بسیار پرطرفدار است. بسیاری از جمع‌های تکنو زیرزمینی شکل می‌گیرد و تعداد موسیقی‌های الکترونیک بقدری افزایش یافته است که می‌توان آن را یک گونه موسیقی در اردن بشمار آورد. گروه تازه‌ پایی به نام روم از زمان آغاز به کار خود در سال 1998 محبوبیت منطقه‌ای و بین‌المللی به دست آورد. روم از موفق‌ترین گروه‌های موسیقی اردن شناخته می‌شود که طیف وسیعی از طرفداران را از سرتاسر جهان؛ رم، تونس، مراکش، سوریه، فلسطین، ترکیه، قزاقستان، فرانسه،‌ هلند، آلمان، ایتالیا تا ایالات متحده به خود جذب کرده است. عامل بسیار مهمی‌ که موفقیت گسترده گروه روم را به‌دنبال داشت این است که آهنگ‌های اصیل رهبر خود طارق آل ناصر (آهنگساز، بنیان‌گذار و رهبر گروه) را اجرا می‌کنند.

از طرف دیگر ساین آو ثایم (Sign of thyme) ‌شهرت منطقه‌ای خود را مدیون ادغام قومی‌در جاز شرقی است. این گروه از سال 2004 مشغول به فعالیت است و تا به حال 2 آلبوم تولید کرده است. بسیاری از خوانندگان اردنی از ملودی‌های عربی استفاده و آن را با موسیقی خاورمیانه تطبیق می‌کنند و نسل نوینی از موسیقی را به وجود می‌آورند. ملک آل ناصر خواننده جنجالی زن که بواسطه ویدئو کلیپ‌های کاملا مهیج خود مشهور است دیگر خواننده مشهور اردن است. در شهر امان در دو دهه گذشته موسیقی جایگزینی وجود دارد؛ گروه‌های راک که موسیقی غربی و شرقی را با یکدیگر تلفیق می‌کنند به‌تدریج مشهورتر می‌شوند.

اسریل که یک گروه مشهور راک شرقی است اولین گروه اردنی است که طرفداران زیادی داشت و موسیقی آن‌ها در رادیوهای محلی پخش می‌شد. در سال 1999 آن‌ها در جشنواره جوان اروپا که در ترکیه برگزار می‌شد به مقام اول دست پیدا کردند. در حال حاضر گروه‌های مشهوری از قبیل جدال، دیستورتددی (Distorted D) و ایلوژنز(Illusions) که به واسطه شیوه ناب کلاسیک راک خود مشهورند، فعالند. اردن هم چنین نمایش‌های زیرزمینی هوی متال(Heavy Metal) نسبتا زیادی دارد که به علت ارتباط آن‌ها با شیطان‌پرستی مردم نسبت به آن‌ها معترضند. از این گروه‌ها می‌توان به تایرانت ثرو (Tyrant Throne) و دارک ساید(Dark Side) اشاره کرد. البته همه‌ این گروه‌ها شیطان پرست نیستند.

دکتر عبدالحمید حمام استاد موسیقی در دانشگاه الیرموک اردن در کتاب خود به نام الاتجاهات الموسیقیــه المعاصره فی الاردن می‌نویسد: موفقیت شیوه مردمی‌ در موسیقی اردن به اصالت و تمایز آن از دیگر سبک‌ها برمی‌گردد. گرچه هم اکنون برخی از موسیقی‌دانان اردنی همچون روحی شاهین، صبری محمود، سامی خوری و عامر ماضی که در مصر تحصیل کرده‌اند و سبک آن‌ها سنتی است به موفقیت چندانی در این حوزه دست نیافتند. وی تنها رضوان المغربی را موفق در اجرای موسیقی سنتی و مردمی‌ اردن می‌داند. وی در ادامه می‌افزاید:

گروه‌های هنری که ترانه‌های اروپایی و عربی را با ریتمی‌ غربی می‌نوازند و در اجرای خود از گیتار برقی، طبل و پرکاشن بهره می‌برند و در جشن‌های عروسی، هتل‌ها و کافه‌ها حضور پیدا می‌کنند،‌ جوانانی به شمار می‌روند که به دنبال یادگیری موسیقی به شکل آکادمیک و علمی‌ هستند و نیم نگاهی هم به سبک سنتی دارند.

وی عقیل ابوشعر و آگوستین لامارا را از موسیقی‌دانان پیشگام در زمینه موسیقی آکادمیک و کلاسیک می‌داند و برای اعتلای موسیقی اردن،‌ به ضرورت نزدیکی بیشتر بین دو گرایش عربی و موسیقی با سبک غربی اشاره می‌کند[۱۶].

وضعیت و آمار فروش نوارهای موسیقیایی و تکثیر غیر قانونی

براساس آمار منتشر شده توسط یونسکو در سال 1998، درباره‌ی توزیع محصولات موسیقیایی شامل قیمت خرده فروشی و سرقت آثار و موارد مشابه، در سال 1995 و1996 اطلاعاتی موجود نیست[۱۷]. برهمین اساس در سال 2006 معادل 50 درصد اثار در اردن مشمول جرم سرقت آثار می‌شود[۱۸].

تئاتر و هنرهای نمایشی

از همان ابتدا تئاتر با واژگان فرهنگی دیگری چون شعر و رمان، درشکل دادن به یک واقعیت ذهنی خلاق پیوند خورد که به‌طور کلی بیانگر محفوظات مکنون تفکر عمومی عرب و تعاملاتش می‌باشد؛ تفکری که شالوده‌ی آن با جنبش نهضت عربی معاصر و تاثیر گرایش‌های دفاعی‌ای که ذهنیت عربی در مقابله با استعمار جدید به صورت کلی و استعمار صهیونیست به صورت خاص آن را توسعه داده، شکل گرفته است. به همین دلیل در این وضعیت، مشکل می‌توان حقیقت نوآوری در این بخش از سرزمین عربی را خارج از چارچوب فرهنگ عربی به طور کلی و به دور از مرکز اصلی آن مورد بررسی قرار داد، زیرا هرگونه مطالعه‌ی تحلیلی که در ویژگی‌های منحصر به فرد هر پدیده‌ی فرهنگی یا خلاق در اردن یا جای دیگر، جدا از مسیر عمومی فرهنگ عربی صورت گیرد، مطالعه‌ای ناقص و فاقد نگرش جامع مورد نیاز برای دیدگاهی صحیح می‌باشد. شاید این موضوع به شکل دقیق‌تر بر جنبش تئاتر و از آنجا بر واژگان فرهنگی دیگر در اردن منطبق شود، چرا که نمایشنامه نویسی و خلاقیت دراماتیک از مناطق عربی مجاور به ویژه فلسطین و شام به شرق اردن منتقل شد. از این رو غالباً تئاتر در اردن بر قواعد متون عربی و کمی بر نصوص محلی متکی است. به علاوه بیشتر کادری که در تئاتر اردن فعالیت کردند، آمادگی و تمرین‌های خود را از موسسه‌های عربی به ویژه مصر و عراق دریافت کرده بود[۱۹].

پدیده‌ی تئاتر با انتشارش در مناطق مختلف از سرزمین عرب با مشکلات عام و خاصی روبرو شد؛ اما مشکلات عام به تضاد دیالکتیک تمدنی بین غرب اروپایی و شرق عربی در دوره‌ی استعمار جدید و مشکلات خاص به دیدگاه نسبت به هنر تئاتر به عنوان پدیده‌ای متمایز و مستقل مربوط می‌شود. هنر نمایش یکی از مظاهر فرهنگ غرب بود که با اهتمام فرهیختگان محقق شد؛ کسانی که فرصت ارتباط متقابل با غرب توسعه یافته برایشان مهیا شده بود. این فرهیختگان تلاش بر نوسازی پویایی و نشاط فرهنگی‌ای کردند که از رکود در طول دوره تسلط عثمانی بر جهان عرب رنج می‌برد و در هنرها و پدیده‌های فرهنگی و روش‌های تعلیم غربی منبعی پربار برای غنی سازی فرهنگ کشورشان بدست آوردند. جوانب مختلف فرهنگ عرب همین که تحت تاثیر الگو‌های فکری و مفاهیم غربی قرار گرفت از آنجا که جریانی تمدنی و تک بُعدی بود، فرهنگ غربی نقش غالب و مسلط را پیدا کرد. افزون بر این فرهنگ غرب با تمامی واژگانش یکی از بزرگترین ابزارهای تهاجم استعماری ظالمانه شد به طوری که مهد انواع استعمار اروپایی - نظامی، سیاسی و اقتصادی- و آنچه برای سلطه‌اش نیاز داشت، گردید و بعد از فروکش جزر و مد نظامی در منطقه‌ی ما پایداری کرد.

در میان اشکال فرهنگ غربی، تئاتر با جذب دیدگاه عربی محافظه کارانه و چه بسا مخالف آن متمایز شده است که با ظهور تئاتر در جهان عرب همراه است. این امر به عوامل وابسته به خود تئاتر و اصالت نشات گرفته از غرب باز می‌گردد که عرب در طول دوره‌های پیشرفتش با آن انس نگرفته است. بیگانگی نمایشنامه در فرهنگ عربی و تفکر عمومی عرب گسترش حالت مخالفت دائمی را در این حوزه نشان می‌دهد. شایان ذکر است که نسل پیشگام نسبت به وضعیت مقاومتی‌ای که تفکر عربی در برابر این پدیده داشت، هوشیار بود چنان که با شناخت این که غالب اقشار جامعه آن را رد خواهند کرد، آنان را به سمت ایجاد محتوای اصیل عربی در این هنر و ارائه‌ی آن به گروهی خاص از افراد جامعه سوق داد. مارون نقاش اولین کسی که نمایشنامه را در سال 1847 به فرهنگ عربی وارد کرد[۲۰].

با وجود تلاش‌های پیشگامان در هماهنگ سازی این هنر با گرایشات اصیل در تفکر عمومی عرب، جامعه‌ی عربی‌ای که روح استقلال در نتیجه‌ی بیداری عرب در آن خودنمایی می کرد، همچنان بی‌میل و چه بسا مخالف با این پدیده‌ی فرهنگی باقی‌ماند. استقبال نمایشنامه نویسان عرب از سبک تئاتر غربی، سه مرحله را طی کرده است:

الف- مرحله تولد و شکل‌گیری به دست پیشگامان و حامیان اقتباس؛

ب- مرحله برخورد با ویژگی‌های در حال رشد ملی که با جنبش‌های استقلال‌ طلبی در مقابل استعمار اروپا همراه شد؛

ج- مرحله تلاش به سمت رهایی و آزاد شدن از شکل تئاتر غربی و جستجوی بی‌امان برای قواعد تئاتر مستقل عربی.

مرحله اول که از آغاز سال 1847 بیش از یک قرن کامل ادامه یافت با پذیرش تقلید تمام و کمال نمایشنامه نویسان عرب از شکل نمایشی غربی و پذیرش جزئی مضامین دراماتیک غربی متمایز است. برای پیشگامان نمایشنامه عربی چون مارون النقاش و احمد القبانی و یعقوب صنوع و حامیان اقتباس به رهبری فرح آنتون، تلاش‌هایی جدی در پرداختن به موضوعات عربی و دعوت به سوی مضامین میراث عربی و اسلامی به منظور حفاظت از اصالت فرهنگ عربی و کاهش میزان محافظه کاری عربی در مقابل تئاتر به عنوان پدیده‌ای غربی به ثبت رسیده است. با وجود اینکه بذر تئاتر در آغاز در لبنان کاشته شد و به شام انتقال یافت، همین که راهش را به سمت مصر پیدا کرد؛ مصر مهدی بسیار مناسب برای رشد و نفوذ آن در فرهنگ عربی فراهم‌ آورد. تلاش‌های مارون نقاش در لبنان چندان موفق نبود و کوشش‌های احمد قبانی در سوریه با شکست مواجه شد، اما انجمن سلیم نقاش و جوقه قبانی در مصر با استقبال عظیمی روبرو شدند؛ کشوری که در آن موانع نوسازی و گشایش در مقابل غرب از زمان حمله ناپلئون توسط محمد علی و نوه‌هایش از بین رفته بود. تماشاخانه‌ها و سالن‌های بزرگ نمایش مصر یک سال پیش از اجراهای یعقوب صنوع رهبر تئاتر مصر برای فصل اول نمایشی او افتتاح شد، به همین دلیل طبیعی است که با وجود تولد تئاتر در لبنان ، در مصر شکل گیرد و بالنده شود.

تقلید از سبک تئاتر غربی در مرحله‌ی اول به‌ویژه در نیمه‌ی دوم قرن نوزده با حفظ هویت عربی در مضامین آن ، نگرانی چندانی ایجاد نکرد زیرا فرهیختگان و‌اندیشمندان در شام و مصر به فرهنگ غربی به عنوان منبع خطری نگاه نمی‌کردند که هویت عربی را تهدید می‌کند، بلکه برای بهره‌مندی از نقاط مثبت فرهنگ غربی به منظور فعال سازی فرهنگ پیشگام برای ملت خود به آن روی آوردند، فرهنگی که به خاطر اقدامات عثمانی حامی تُرک سازی منطقه‌ی عربی از طریق نشر فرهنگ و زبان ترکی در ایالات عربی تحت سلطه‌ی عثمانی مورد تهدید نابودی و انقراض بود. به‌این ترتیب تفکر عربی در مقابل تمدن اروپایی حرکت دفاعی سریعی پیش نگرفت، مگر بعد از رهایی عرب از سلطه عثمانی و بعد از برملاشدن مقاصد استعماری عنوان شده در عهدنامه سایکس- پیکو (1916)، بالفور(1917) و سان ریمو(1920). خیانتی که‌ این معاهدات و قرارداد‌ها از آن‌ها پرده برداشت؛ انقلاب‌ها و تظاهرات عربی ضد‌غرب را برانگیخت؛ این انقلاب‌ها و جنبش‌های استقلال طلبانه آگاهی عمومی را نزد عرب به همراه داشت که خطر سلطه‌ی فرهنگی غرب در سرزمین عرب را هشدار داد .

اما مرحله‌ی دوم با تعامل فرهنگ عربی و سبک تئاتر غربی به جست و جوی فطرت ملی خود متمایز می‌شود. این مرحله در دعوت یوسف ادریس و توفیق الحکیم برای ایجاد قواعد تئاتر عربی مستقل از شکل غربی تئاتر متبلور شد. دادخواهی ادریس و حکیم، گویای تبلور گرایش موثری است که ضرب آهنگ آن در ملی سازی کانال سوئز در سال 1956 نمایان شد. این مرحله با گرایش‌های استقلال طلبانه اش متفاوت است از دوره و شرایطی که یعقوب صنوع رهبر تئاتر مصر روزهای افتتاح کانال سوئز سال 1968 را ثبت کرده است؛ تفاوت فاصله بین این دو مرحله برابر است با تفاوت فاصله‌ی بین نگرانی‌های فرهنگی‌ای که نمایشنامه نویسانی چون قبانی و صنوع و نقاش از یک دیدگاه آن را ثبت کرده‌اند و نگرانی‌ها و موضوعاتی که حکیم و ادریس از منظری دیگر به آن پرداخته‌اند که همان فاصله‌ی بین مرحله‌ی اول تقلیدی و مرحله دوم است که به هوشیاری ملی و تلاش بر اظهار هویت عربی وصف شده است.

مرحله‌ی دوم به امتناع جدی و آشکار نسبت به تقلید فرهنگ غرب و برنامه ریزی بر رهایی از سلطه‌ی آن شناخته می‌شود. این رویکرد در تلاش گروه‌های تئاتر عربی معاصر رایج در جهان عرب، مثل گروه احتفالیین در مراکش و حکواتیین در لبنان نمود پیدا می‌کند؛ وقتی این گروه‌ها مجاهدانه برای یافتن قواعد تئاتر اصیل عربی از میراث اصیل عربی تلاش می‌کنند. گرچه‌ این تلاش‌ها تا به امروز نتوانسته در فرهنگ عربی به صورت تئاتری اصیل و موفق آن‌چنان توسعه یابد که جایگزین شکل غربی شود و شهرت گسترده‌ای بدست آورد و بین نویسندگان و‌ اندیشمندان و فرهیختگان عرب با محبوبیت گسترده‌ای روبرو شود. علت مقبولیتی که تئاتر غربی نزد این‌ اندیشمندان پیدا کرد، به توانایی‌اش بر تبیین گرایشات تفکر عمومی و کنکاش در محفوظات آن مربوط می‌شود. به‌همین دلیل معیار موفقیت در تلاش برای تئاتر عربی غالبا به محتوای این تلاش و میزان مطابقت آن با اطلاعات تفکر عمومی عربی وابسته بود. این معیار به ندرت به زیبایی تئاتر به عنوان فرهنگی واحد و مستقل به خود و هدفمند مرتبط بود.

محفوظات‌ اندیشه عرب در آغاز قرن بیستم حالتی از شور ملی در نتیجه رهایی از سلطه‌ی عثمانی و آزاد شدن از ظلم را دربرداشت. استقلال اولین نتیجه بیداری مدرن عربی بود که انقلاب بزرگ عربی از آن الهام گرفت، اما به سرعت حالت دیگری از حس انتقام و خشم در تفکر عمومی عرب در اثر آسیب برملا شدن توطئه‌های استعمار غربی در جهان عرب و بلند پروازی‌های اشغال‌گرایانه‌ی صهیونیست در فلسطین را به دنبال داشت... که در مجموع استراتژی‌های دفاعی‌ای ایجاد کرد تا از دستاوردهای اولیه‌ی جنبش عربی حمایت کند.

نوآوری‌های تئاتر در جهان عرب پیرامون دو محور اصلی شکل گرفت؛ یکی میراث فرهنگی عربی و اسلامی است که در آن چیرگی فقط از آن اعراب و مسلمانان بود. این گرایش الگوهایی از قهرمانی‌های فرمانده‌هان و رزمندگان و نگرش آن‌ها را تداعی می‌کند که با الهام گرفتن از روح پیروزی و پیروی از آن فرماندهان و مردان نمونه و ترمیم اعتماد به نفس تحقق می‌یابد که عرب بازگشت به تاریخ و تحلیل و پند آموزی از ادوار رکود و شکست به منظور اجتناب و جلوگیری از علل ضعف و انحطاط را می‌طلبد. اما محور دوم عصر حاضر را بررسی میکند و تلاش‌های قهرمانانه‌ی انقلابی‌های عرب در مقاومت در برابر استعمار نو و توطئه‌هایش را روشن می‌کند. علاوه بر درگیری‌های این عصر و دستاوردهای آن، نوآوری‌های تئاتر با مفاهیمی خارج از فرهنگ عربی پیوند خورده است تا حالت ذهنی تفکر عربی را در گذر از شش دهه‌ی اول از قرن بیستم به تصویر بکشد.

در این چارچوب مرجع، نگاه به تئاتر در اردن به عنوان امتداد جنبش تئاتر عربی ضروری است و می‌توان تئاتر را به عنوان صورتی هنری در نظر گرفت که توانایی نفوذ و حضور در همه‌جا به عنوان یک شکل هنری را داراست. حرکت تئاتر اردن مانند کشورهای هم سطح خود در مناطق عربی دیگر در حمایت از دیگر عناصر فرهنگی در ثبت یا فعال‌سازی تفکر عربی، در پاسخ به وقایع تاریخی و سیاسی و اجتماعی‌ای که بر اردن و منطقه‌ی عربی گذشت و می گذرد، به موفقیت نسبی دست یافت.

مبتنی بر تحقیق دکتر حوامده تاریخ جنبش تئاتر در اردن از زمان شکل‌گیری ایالت شرق اردن تا دهه هشتاد به دو مرحله‌ی اصلی تقسیم می‌شود: بخش اول از آغاز تا سال 1965م و بخش دوم دوره‌ای ما بین 1985م-1965م را شامل می‌شود، انتخاب سال 1965م به عنوان مبنا در تاریخ کار تئاتر از آنجاست که در این سال کار تئاتر از تلاش فردی و غیرحرفه‌ای به موسسه‌های نمایشی و حرفه‌ای انتقال یافت و هویت نمایش به عنوان فرهنگی مستقل و مهم بروز کرد؛ یعنی هنگامی که خانواده تئاتر اردن به عنوان اولین گروه تئاتر شکل گرفت. از آن زمان به نمایش به عنوان راهی جدید در فرهنگ عربی بدون توجه به زیبایی‌شناسی و مراقبت یا پایبندی به اجزای اصلی اش نگریسته شد.

مطالعات آماری در بخش‌های کمّی فعالیت‌های نمایشی در اردن نشان می‌دهد که تعداد شرکت‌کنندگان در این فعالیت‌ها به صورت پیاپی از هر دهه‌ای تا دهه‌ی دیگر در طول تاریخ اردن رو به افزایش بوده است. برهمین اساس تعداد نویسندگان فعالی که به صورت فعال در نوشتن نمایشنامه شرکت داشتند، قبل از دهه شصت از پنج نویسنده به چهل و یک نویسنده در دهه هشتاد و تعداد کارگردان‌ها از سه به چهل و سه تن افزایش یافته، هم چنین افزایش کمّی باورنکردنی‌ای در تعداد بازیگران و کارکنان هنری در این فعالیت به چشم می خورد. در واقع آنچه از مرحله‌ی اول تا مرحله‌ی دوم گسترش یافته، تعداد کارمندان و شرکت کنندگان در کار تئاتر نبود، بلکه نگرانی‌ها و آرزوهایی بود که در تفکر عامه‌ی مردم اردن یا ملت‌های عربی می گذشت؛ به ویژه ملت فلسطین که روابط تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی ویژه‌ای آن را با مردم اردن پیوند می‌دهد.

علاوه بر تکامل ایده تئاتر سازمانی آنچه دو مرحله را از هم متمایز می‌کند، تاریخ جغرافیایی در جنبش تئاتر در مرحله‌ی اول و دوم است. در مرحله‌ی اول حرکت تئاتر در شهرهای مختلف اردنی رشد کرد و پرورش یافت، در حالی که تلاش‌های تئاتر حرفه‌ای در مرحله‌ی دوم در پایتخت یعنی امان متمرکز شد. در آن هنگام که تئاتر استان‌ها تا حد سرگرمی و تقلید پس رفت کرده بود، پایتخت شاهد ارائه نمایش‌ها و سریال‌های عربی و جهانی بود. البته نمایش‌هایی که سازمان فرهنگ و هنر در سال 77/78م در استان‌ها اجرا کرد مستثنی می‌شود. این حرکت تاثیر شگرفی درهمگانی سازی پدیده تئاتر و آشتی‌دهی آن با مردم در استان‌ها داشت.

مرحله نخست از آغاز تا 1965: اولین اقدام نمایش در اردن در دیرهای مسیحی‌ها نمودار شد، ابتدا کار اجرای نمایشی برای آموزش دانشجویان در هنرهای فن بیان، صحت لهجه، قدرت و صلابت شخصیت و اعتماد به نفس به کار گرفته شد. پیشرو این حرکت دیر لاتین در مادبا بود که در آن سه تن از راهبان مسیحی فرهیخته و واقف به اهمیت نمایش، راه را برای نمایش هموار کردند و آن را در انتقال‌ اندیشه و گرایش‌های انسان دوستانه و تاثیر مستقیم در مردم قوت بخشیدند و آنان به ترتیب یوحنا بونفیل، آنتوان حیحی و زکریا شوملی هستند. در این دیر به جوان هوشیار اردنی‌ای اجازه داده شد تا از فرهیختگی این راهبان بهره‌مند شود. او از آن‌ها عشق به تئاتر و شناخت ابزار و حقیقت آن را الهام گرفت؛ وی همان نویسنده‌ی اردنی روکس بن زاید العزیزی است که در آن زمان معلمی در دیر بود. پیشگامی در گسترش و همگانی‌سازی این فرهنگ در دیرهای دیگر، از آنِ حماس العزیزی است که در امان، سلط و عجلون آن را دنبال کرد.

یوحنا بونفیل تئاتر‌هات کاوی یا سعید (1914م) را ارائه کرد که نمایشی اجتماعی است که افراد مغرور و متکبر را به سخره گرفته است. در سال (1918م) آنتوان حیحی نمایشنامه‌ی ملائکه و شیطان را آماده و روکس العزیزی با نظارت مولف آن را کارگردانی کرد. وی بعد از آن نمایشنامه‌ی فیلسوف را در سال (1920م) کارگردانی کرد. با توجه به موفقیت نمایش اخیر، الحیحی ناظر بر ایجاد اولین انجمن با نام «انجمن نوظهور کاتولیک عرب» در اردن شد که به تئاتر و قواعد آن پرداخت.

عزیزی بعد از تالیف روش‌های تئاتر و درک قواعد و ادواتش در نوشتن و تولید چهار نمایش: عاشقان (1921م)، متمرد (1922م)، متهم (1922م) و طریق آلام (1922م) مشارکت کرد، سه کار نخست به ویژگی گرایش اجتماعی‌شان متمایزند که دیدگاه مولف در دعوت به عدالت نسبت به بانوان و ضرورت دفاع از حقوق زن در آن به چشم می‌خورد. با توجه به عدم حضور دختران جوان که شایسته‌ی بازی در نقش‌های زنانه در آن نمایش باشند، پسران جوان در آن نقش‌ها بازی کردند، به همین دلیل متهمــه و متمرده به اجبار در خانه مولف در مادبا اجرا شد. اجرای نمایش‌های ذکر شده محدود به دانشجویان و دبیران دیر لاتین و تعداد بسیار کمی از دوستداران و عاشقان هنر جدید بود زیرا در توان آن‌ها نبود که نمایش را توسعه بخشند یا موفقیتش را نزد مردمی که با پدیده‌ای غربی در فرهنگ عرب انس نگرفته‌اند، تضمین کنند، آن هم در حالی که به هنر‌ورزانش نگاهی پست و ناموفق داشتند. از این رو العزیزی و همکارانش را که شیفته‌ی تئاتر بودند به انتقال اجرایشان به خانه‌های خود راند؛ دور از جامعه‌ای که در وهله‌ی اول هدف اصلی تئاتر است. مطالعه‌ی اجتماعات متنوع سهیم در نمایش تئاتر که بعد از اولین نشانه‌ها در دیر لاتین در مادبا به وجود آمد، نشان می‌دهد که تئاتر در مرحله نخست تا حد زیادی هماهنگ با جریانات مسلط بر تفکر عمومی بود.

بخش عظیمی از این آثار به الهام از گذشته و اتفاقات مهم مبتنی است یا داستان دستاوردهای فرمانده‌ای بزرگ است و پیروزی‌هایش را نقل می‌کند یا ازوقایعی تاریخی سرچشمه می‌گیرد یا حالت‌های عشق جاودانه‌ی انسان را به تصویر می‌کشد. آثار دیگر به گذشته برمی گردد تا نواقص را تحلیل کند و از تجربیات گذشته در حال بهره ببرد. گروه سوم وضعیت حال را ارائه می‌کند و تلاش‌های ملت‌های عرب را در مقابله با استعمارگر اروپایی یا استعمارگر صهیونیستی می‌ستاید.

آثار نمایشی بسیاری است که از گذشته الهام گرفته است و با مردان بزرگی از تاریخ عرب و موقعیت‌های آن‌ها آراسته شده است. روکس العزیزی در دیر لاتین در مادبا نمایش‌های: السموال یا وفاء العرب (1923م) از آثار جمیل بحری؛ الرشید و البرامکــه‌ی (1924) نوشته‌ی آنتوان رباط و صلاح الدین ایوبی (1924م) اثری از نجیب حداد را ارائه کرد. در دو نمایشنامه‌ی الرشید و صلاح الدین ایوبی نویسنده حالاتی از تاریخ عرب را ارائه می‌کند که در آن فرمانده‌ی عرب در مقابل توطئه‌ی ملی یا حمله‌ی خارجی پیروز شده است. اما السموال نمونه‌های اخلاقی و رفتاری از تاریخ اجتماعی عرب را به روشی تمثیلی برای بازگرداندن اعتماد به نژاد عربی در عصر حاضر ارائه کرد، به همین دلیل می‌توان گفت که العزیزی در این کارها انتخابی هدفمند داشته تا گرایش استقلال‌‌طلبانه‌ی عربی را منعکس کند که بر فکر عرب در آغاز قرن بیستم حاکم است.

نتیجه‌ی موفقیتی که‌ این نمایش و نه دیگر نمایش‌های العزیزی در مادبا با آن روبرو شد به دلیل القاء خوب آن در تفکر عمومی مردم اردن بود؛ این نمایش در امان و سلط و عجلون بین سال‌های 1934-1927م، دوباره اجرا شد. او علاوه بر این‌ها دو تئاتر جدید با نام‌های تاجر ونیزی اثر شکسپیر و ابن وائل نوشته‌ی شارل آبیلا را ارائه کرد؛ اولی را در مدرسه‌ی راهبات الوردیه در امان به سال1927م به نمایش گذاشت. انتخاب این متن پاسخ به احساس نارضایتی در مقابل افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. نمایشنامه‌ی ابن وائل در دیر لاتین در امان به سال 1934م عرضه شد که به‌این بهانه عیار عرب‌گرایی العزیزی افزوده شود؛ این نمایش به منظور مباهات به عرب خصیصه‌ی کرم را در عرب می ستاید و ارزش‌های آن‌ها را به تصویر می‌کشد.

نمایش‌های بسیاری از آثار ذکر شده در مدارس و سالن‌های نمایش دوباره اجرا شد و به سرعت در اردن انتشار یافت. انجمن التضامن النسائی بعد از اجرای نمایش صلاح‌الدین در سال 1943م در مدرسه‌ی متوسطه‌ی امان در سلط تئاتر وفاء العرب را در سال 1946م ارائه کرد که بعد از پنج سال انجمن الفضائل الاسلامیــه در معان نیز آن را به نمایش گذاشت.

همچنان نمایش‌های اردنی در تجلیل مبارزه‌ی عربی در مقابل استعمارگر اروپایی در غرب سرزمین عربی عرضه می‌شد؛ انجمن مواب در کرک نمایش الاسیر را در سال 1946م نوشته‌ی محمد المحیسن در سال 1933م ارائه کرد. این نمایشنامه داستان عبدالکریم الخطابی در مقاومت اشغال اسپانیا در دهه سوم از قرن بیستم را روایت می‌کند و شبیه به‌این نمایش، تئاتر دماء فی الجزایر نوشته و تولید منیر الطاهر در سال 1958م در امان و نمایش نضال فی الجزائر نوشته‌ی محمد الجمل و تولید و کارگردانی ابراهیم الخطیب در امان در همان سال است.

در بستر این استقبال ملی از تئاتر در اردن، تلاش‌های نمایشی‌ای افزایش یافت که مبارزه ملت فلسطین علیه هجوم صهیونیستی را زنده می کرد. حمد الفرحان تئاتر الوطن تالیف عبدالوهاب ابوالسعود را در مدرسه متوسطه‌ی امان در سال 1944م ارائه کرد که مجددا به کارگردانی زهیر کحاله در دانشکده اسلامی و همچنین انجمن السلام در زرقاء در سال 1948م به نمایش گذاشته شد[۲۱].

گروه تئاتر و موسیقی در اربد تئاتر الشموع المحترقه را در سال 1946م و تئاتر الضحیــه نوشته و تولید صلاح ابوزید را در سال 1948م به نمایش گذاشت. این آثار‌اندوهی را به تصویر می کشد که ملت فلسطین طی حملات صهیونیستی با همدستی استعمارگر انگلیسی از آن‌ها رنج برده است. تئاتر دیگری با عنوان الوطن المسلوب به همین موضوع پرداخت که در سال 1953م در امان به نمایش گذاشته شد و به‌دنبال آن نمایش ارجوحــه الابطال به نویسندگی و کارگردانی محمد احمد ابو غریبــه در مدرسه متوسطه اربد در سال 1956م عملیات اعدام انقلابیون عرب توسط صهونیست‌ها را به نمایش گذاشت[۲۲].

دکتر سمیر قطاس نخستین تلاش‌ها برای شکل‌گیری تئاتر و نمایشنامه نویسی در اردن را به سال 1945 میلادی در کانون بازیگری و موسیقی شهر اربد می‌داند که پس از آن نمایشنامه الشموع المحترقــه به نویسندگی صلاح ابوزید در سینما الزهراء شهر اربد در سال 1948 میلادی به روی صحنه رفت. وی هم‌چنین گروه هنری سینما و تئاتر اردن به ریاست ابراهیم مسیس را که در اوایل دهه پنجاه میلادی آغاز به کارکرد، از دیگر نشانه‌های ظهور تئاتر و نمایشنامه نویسی در اردن می‌داند[۲۳].

از میان آثاری که به گذشته با غرور تاریخی عرب نظر دارد: تئاتر فتح الاندلس به زبان شعر از آثار الشیخ فواد الخطیب در سال 1956م در امان، تئاتر عبد الرحمن الناصر نوشته عباس علام در امان در سال 1948م، نمایش واقعــه القادسیــه نوشته‌ی عبد الغنی الریماوی در معان در سال 1948م و تئاتر المعتصم بالله به نویسندگی و کارگردانی منیر الطاهر در امان در سال 1958م می‌باشند. علاوه بر این مجموعه محمد احمد ابوغریبــه در چهار نمایشنامه به نام‌های: ضرار بن الازور 1947م، عمار بن یاسر 1960م، خالدبن الولید 1961م و معرکــه الیرموک 1960م که به تماشاخانه‌ی مدرسه متوسطه اربد ارائه کرد، مشارکت نمود.

همچنین تئاترهایی با محتوای انسان دوستی از تاریخ عرب ارائه شد، مانند: جمیل بثینه نوشته و تولید حسین سراج الدین در امان به سال 1940م، امیره الاندلس نوشته احمد شوقی در امان به سال 1946م و غرام ولاده که حسین سراج الدین با بیان آن، داستان عشق ولاده و ابن زیدون را در سال 1952م ماندگار کرد. تئاترهایی هم به تاریخ اسطوره‌ای قدیم، عربی یا غیر عربی مربوط می شد که مفهوم عشق با تمامی معانی آن را ارائه می کرد؛ این نمایش‌ها به نام‌های: طوفان 1934م، مع الاله علی الارکروبول 1954م و الحب یعلو همگی نوشته‌ی حسنی فریز می‌باشند. جریان دوم هم گرچه آثاری را شامل می‌شود که به گذشته باز می‌گردند، اما این بازگشت به گذشته به منظور بررسی آن و تحلیل جنبه‌های منفی در عصرهای تمدن عربی و اسلامی و تبیین چارچوب تخریب و نابودی ناشی از چند پاره شدن و رقابت و تفرقه است.

از این دست است، تئاتر علی احمد باکثیر به نام: حرب البسوس که در صومعه‌ی ابوسعید سال 1936م ارائه شد و تئاتر غرام ولاده نوشته‌ی حسین سراج الدین که داستان عشق ولاده و ابن زیدون را روایت می‌کند و تبیین می‌کند که چگونه درگیری‌ها باعث ویرانی تمدن عربی و خروج مسلمانان از‌ اندلس شد.

جریان سوم شامل آثاری است که با حقیقت زندگی عربی همراه شده و شجاعت انقلابی‌های عرب در مقابل استعمار نو که به دنبال ظلم عثمانی رخ داد را تجلیل می‌کند؛ از بارزترین نمونه‌های این رویکرد نمایش سهرات العرب نوشته‌ی عثمان قاسم است که در اربد در سال 1920م توسط تعدادی از جوانان فدایی جنبش آزادی عربی ارائه شد؛ از جمله: شفیق الصفدی، جمیل شاکر، عبد اللطیف شاکر، مصطفی وهبی التل، سامح حجازی و محمد محیی الدین اللحام. این نمایش از جنبش استقلال‌طلبانه و حس ملی‌گرایی عرب در آغاز قرن بیستم پرده برمی دارد و توطئه‌های استعماری علیه آن‌ها را به نمایش می‌گذارد و نقش‌هاشمی‌ها در آزادی سوریه از ظلم و ستم ترک‌ها را بیان و مقاومت آن‌ها را در مقابل استعمارگر فرانسوی آشکار می‌کند. هم چنین نمایش سهرات العرب دوره‌ی تاریخی‌ای را پوشش می‌دهد که از ظهور انجمن اتحاد و ترقی نژادی تا خروج ملک فیصل بن حسین از دمشق در سال 1921م ادامه می‌یابد.

گفته شده که‌ این تئاتر با پذیرشی بی همتا روبرو شد و بالغ بر هزار و دویست دینار طلا درآمد داشت. شاید رمز موفقیت این نمایش در توانایی نویسنده‌ی آن بر تاثیر گرفتن از نگرش کارآمد در تفکر عربی در مقابل دسیسه‌های استعمارگر فرانسوی علیه بلند پروازی‌های عرب و فعال سازی آن تمایلات به منظور برانگیختن همت عربی و تحریک آن در رویارویی با آن دسیسه‌ها و غلبه علیه آن‌ها، باشد. شایسته‌ی ذکر است که مدرسه‌ی متوسطه‌ی کرک تئاتر استرداد سوریا را در سال 1928م اجرا کرد که از حیث محتوا و معنا شبیه به تئاتر سهرات العرب است. از جمله تئاتر‌های موج سوم تئاتر الرایــه الهاشمیــه نوشته‌ی جمیل القسوس است که در زرقاء به نمایش گذاشته شد و نقش‌ هاشمی‌ها را در ایجاد انگیزه در جنبش آزادی و مبارزه عربی معاصر ستایش می‌کند و به نقش آنان در تاسیس پادشاهی اردن‌ هاشمی و شکوفایی آن افتخار می‌کند[۲۴].

مرحله‌ی دوم حرکت تئاتر (1985-1965م) در اردن تئاتر موسساتی است. این اصطلاح به معنی خروج تئاتر از تلاش‌های فردی و خودجوش و ظهور تلاشی رسمی در این حرکت و گرایش گسترده و منظم تعداد بسیاری از سازمان‌های عمومی و خصوصی به‌این گونه‌ی فرهنگی و همکاری افراد ماهر در این نوع از هنر به منظور تولید آثاری با بعد جمعی و تخصصی است. در این برهه از تاریخ فعالیت تئاتر، توجه به اجزای مختلف اجرای تئاتر مانند: دکور، اکسسوار (تجهیزات ساخت و ساز)، نورپردازی، صدا، حرفه‌ی بازیگری و کارگردانی و بالابردن کیفیت اجرا در کنار کیفیت متن را شاهدیم، درحالی که در مرحله‌ی نخست در اهتمام نسبت به کیفیت ایده در متن و شور و شوق بسنده می‌شود[۲۵].

وضعیت، انواع و تعداد گروه‌های نمایش و مراکز و انجمن‌ها

دهه 60 را می‌توان اغاز شکوفایی رسمی نمایشنامه در اردن شمرد چنان که بسیاری از کارشناسان هنری آغاز رسمی تئاتر در اردن را با نمایش نمایشنامه الفخ در سال 1962 میلادی همزمان می‌دانند. این نمایشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط‌ هانی صنوبر کارگردانی شد و در مرکز اطلاعات آمریکایی در امان به روی صحنه رفت[۲۶]. در این دوره علاوه بر این موسسه‌هایی که به طور رسمی به فعالیت تئاتر پرداختند، دانشگاه اردن، خانواده‌ی تئاتر اردن، سازمان فرهنگ و هنر و انجمن نمایشنامه نویسان اردنی و دانشگاه یرموک، نیز تئاتر را ارتقاء بخشیدند[۲۷]. که در ادامه به تفصیل بیشتری می‌آید.

دانشگاه اردن

دانشگاه اردن نقش قابل ملاحظه‌ای در ایجاد فضای مناسب برای بنا نهادن و یا شاید ترویج تئاتر اردن حداقل از نظر کمّی دارد که‌ این نقش مرهون دلایل زیر است:

  • اعزام دانشجو از آغاز برای اجرای نمایش بصورت پی در پی؛
  • مشارکت دانشگاه در حضور هنرمندانی که اقدام به نمایش‌های دانشگاهی کردند و زندگی هنری را پیشه خود ساختند؛
  • همکاری دانشگاه در فعالیت هنری با اعطای سالن‌های مناسب برای اجرا به خانواده نمایش نوپای اردن.

ضربان کار تئاتر در دانشگاه به صورت اجرای نمایش کوتاه در مناسبت‌ها از همان سال تاسیس آغاز گردید، اما تئاتر تمام عیار در دانشگاه ارائه نشد مگر بعد از سال تحصیلی 66/67 ؛ تئاتری که در آن شرایط اجزای نمایش همچون متن ادبی عالی رتبه، کارگردان شایسته، بازیگران با تجربه و با استعداد و اجزای اجرا مانند دکور، نورپردازی، بازی و صدابرداری فراهم بود. اجراهای کامل با ارائه‌ی تئاترهای اجتماعی شروع شد از جمله: عرف کیف یموت، ارید ان اقتل، لعبــه الحب و المصادفــه، سبق صحفی و الشبح. اما اجراهای برتر تئاتر دانشگاه اردن بعد از سال 1967م در طول نیمه‌ی دهه‌ی هفتاد ارائه شد، تئاتری که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و دفاع از آزادی ملت‌ها در مقابل ظلم و استعمار می پرداخت؛ از جمله‌این اجراهای نمایشی: بهای آزادی اثر نویسنده اسپانیایی روبیلس، المؤسس نوشته نویسنده‌ی اردنی جمال ابو حمدان، نمایشنامه‌ی خوشه‌های خشم داستانی از نویسنده‌ی امریکایی اشتاین بک، نمایشنامه عادل‌ها تالیف آلبر کامو نویسنده‌ی فرانسوی، درختان ایستاده می‌میرند نوشته‌ی روبیلوس و انگور ترش نوشته‌ی گولهیوم فیگدروی برزیلی.

برای این نمایش‌ها اسباب موفقیت هنری خوبی فراهم شد از جمله: انتخاب متون جهانی عالی، احاطه‌ی کارگردان شایسته‌هانی صنوبر بر بسیاری از اجراءها، تماشاخانه‌ی مناسب دانشگاه اردن، توجه به اجزای دیگر ارائه‌ی تئاتر مانند: دکور، اکسسوار، صدابردای و نورپردازی، مشارکت تعدادی از دانشجویان دانشگاه اردن که از کارهای قبلی با حداقل کیفیت، تجربه کسب کرده بودند، مانند: اشرف اباظــه، هشام الهنیدی، امینــه بازوقــه و بهاء ابوطه. اما همه‌ی این عناصر دلیل حقیقی موفقیت این آثار نبود بلکه موضوعی که همه به آن پرداختند رمز موفقیت و پذیرش آن نزد تماشاگران اردنی بود که در محتوای مقاومت و مبارزه با اشغالگر و دفاع از آزادی و هویت مستقل خلاصه می‌شود که گرایش‌ها و واکنش‌های ملی را در تماشاگران اردنی و فلسطینی به ویژه بعد از حمله 1967م برمی انگیخت.

از این رو گرچه لوازم هنری لازم برای آثار دیگری در تماشاخانه‌ی دانشگاه اردن فراهم شد، اما به دلیل نادیده گرفتن اهمیت محتوا به موفقیتی همسان با تئاترهای ذکر شده دست نیافتند. از میان اجراهایی که به موفقیت کامل نزد مردم اردن دست پیدا نکرد: تئاتر کوزه شکسته نوشته‌ی‌هاینریش فون کلاست، دنیا المصالح تالیف فواد الشوملی، ارید ان اقتل اثر حکیم و المحلل نوشته‌ی فتحی رضوان بود که همگی به کارگردانی احمد قوادری انجام گرفت. نمایش‌های حاتم السید المبکره هم به همین دلیل به موفقیتی بیش از نمایش القوادری دست نیافت؛ مانند مدرســه الفلاسفــه از تولیدات محمد کمال جبر از نمایشنامه‌ی ابرها نوشته‌ی آریستوفان یونانی و مانند تئاتر عفاریت القرن العشرین و الصعلوک که هر دو نوشته‌ی علی سالم بود.

در طول دهه هفتاد دانشگاه اردن اجرای نمایش‌هایش را با کادری متشکل از دانشجویان آماتور ادامه داد؛ نمایش‌هایی از جمله: دنیا المصالح 1975م، ارید ان اقتل 1976م، المحلل 1976م، بانوراما مقهی عربی 1978م، همومنا الجمیلــه‌ی جدا جدا 1979م، همچنین نمایش‌های متنوعی در طول دهه‌ی هشتاد ارائه کرد از جمله: عالم و طاغیــه 1980م، الفرافیر 1980م، الجلاد و المحکوم علیه بالاعدام و ارمیــه 1981م، ممنوع الضحک 1983م، اغنیــه البجع 1984م، نور السلطان 1984م، مرجان یجد وظیفــه 1985م، هجره الرسول 1985م و رحلــه فی الصحون الطائره 1986م. از آنجا که رابطه‌ی مشترکی این نمایش‌ها را از جهت محتوا، روش و یا هدف به هم مرتبط نمی‌سازد، می‌توان نتیجه گرفت که اجرای تئاتر در دانشگاه اردن ، در طول دهه نود از عدم وجود هدف و فلسفه‌ای روشن یا برنامه‌ای مرتب حکایت می‌کند.

برخی از آثار ذکر شده با موفقیتی نسبی روبرو شدند؛ مانند دو نمایش هجره الرسول و نور السلطان که به موضوعاتی ممی‌پرداختند که با تفکر عمومی ارتباط محکمی داشت. تئاترهای دینی، تماشاگران خوبی را به خود جذب کرد؛ ولی نه به دلیل زیبایی و مهارت هنری اش، بلکه به دلیل یادآوری سیره نیکوی نبوی، فراخوان اسلامی و هجرت رسول اکرم و محتوای مثبت و نیک. همچنین نور السلطان جمعیت انبوهی از تماشاگران را جذب کرد زیرا به تصویر فداکاری‌های ملت فلسطین در مقابل جذر و مد استعمار صهیونیست در فلسطین می پرداخت[۲۸].

خانواده تئاتر اردن

این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقه‌ی تئاتر آن‌ها را به هم پیوند داده‌بود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروه‌ها متمایز می‌شود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشته‌ی رابرت توماس بود.

وزیر اطلاعات وقت اردن سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در اردن شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سال‌های 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشته‌ی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاتر‌های البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشته‌ی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامه‌های برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشته‌ی الخاندرو کاسونا می‌شود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامه‌ی خانه‌ی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایش‌هایی از نمایشنامه‌های الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنز‌های مولیر، المفتاح و الجراد نوشته‌ی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامه‌ی مهاجر بریزبن نوشته‌ی ژرژ شحآده بود.

اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل مالی و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصل‌های ذکر شده را این چنین بیان می‌کند:

  • تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛
  • دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه اردن از مرکز پایتخت؛
  • جدایی نمایشنامه‌های اجرا شده از واقعیت اردن و مسائل مهم آن.

به نظر می‌رسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیق‌ترین علت شکست گروه در فصل‌های اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیت‌هایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ به‌ویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بی‌کفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطه‌ی خارجی پرداخته بودند.

به‌ این ترتیب تجربه‌ی خانواده تئاتر اردن با تجربه‌های گذشته‌ی جنبش تئاتر اردن در دهه‌های قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوری‌ای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر اردن در مرحله‌ی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه‌ هانی صنوبر به خارج از اردن خانواده تئاتر اردن در ارائه نمایش‌هایش در ابتدای دهه‌ی هفتاد به وسیله‌ی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن می‌توان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از‌ هانی صنوبر) بی‌برنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.

در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همه‌ی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاتر‌های: آوازه خوان نوشته‌ی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشته‌ی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعه‌ای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامه‌ی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشته‌ی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشته‌های یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشته‌ی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانه‌ی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد.

در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایش‌های کودکان اجرا شد که غالبا از داستان‌های جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایش‌هایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آن‌ها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخص‌ترین نمایش‌هایی که در دهه‌ی هفتاد ارائه شد، نمایش‌های آهنگین و تاریخی بود که از مهم‌ترین آن‌ها: خالده، ابناء و آباء نوشته‌ی عبد الرحیم عمر و تئاتر الزیر سالم نوشته‌ی آلفرد فرج است.

با عنایت به پیامد‌های رسانه‌ای و منتقدانه معلوم می‌شود که تعداد بسیاری از آن‌ها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازی‌ها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانی‌های جامعه‌ی اردن را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولی‌ها و نگرانی‌های جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلی‌ای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حمله‌ها و دسیسه‌های صهیونیست در فلسطین‌اند و نسبت به خطرهای این حمله‌ها و دسیسه‌ها هشدار می‌دهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانه‌ی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی می‌شود که اردن را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح می‌دهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرا‌می‌خواند.

تئاتر خالده الشعریــه که خانواده‌ تئاتر اردن آن را ارائه کرد، از شاخص‌ترین دستاوردهای تئاتر ملی‌گرایی در دهه هفتاد محسوب می‌شود که تاریخ اردن و دستاوردهایش را به نمایش می‌گذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش می‌کند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئله‌ی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان‌ هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به اردن و میان ملتش آورد برجسته می‌کند.

آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافت‌های تاریخی‌ای تکیه‌ دارد که به خوبی عشق را شکوفا می‌کند و نسبت به بدی و شیوه‌هایش هشدار می‌دهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان می‌کارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوه‌هایش غفلت دارد.

وزارت فرهنگ و جوانان (سازمان فرهنگ و هنر)

هنگامی که وزارت فرهنگ و جوانان در سال 1977 به ریاست سید فواز شرف تاسیس گردید، کادری باتجربه از فارغ التحصیلان را گرد هم آورد که تعدادی از آثار جهانی و عربی و محلی را در دوره‌ای بین 1979-1977م ارائه کردند؛ در سال‌های 77/78 تئاترهای الانسان و الظل نوشته‌ی مصطفی محمود، بازی آخر از آثار ساموئل بکت، السعاده الزوجیــه تالیف عبدالمنعم سلیم، الغرباء لا یشربون القهوه نوشته‌ی محمود دیاب، المازق از تالیفات بشیر هواری، بازرس نوشته‌ی نیکلای گوگول، قناع السعاده نوشته‌ی کلمنساو، قهوه خانه عقلا نوشته‌ی کمال گیلانی و الوافد به قلم میخائیل رومان را به نمایش گذاشتند. همچنین تئاترهای رسول من قریــه تمیره نوشته‌ی محمد دیاب، آواز قو و نامزدی تالیف چخوف، حفلــه علی الخازوق از آثار محفوظ عبد الرحمان، بازی خطرناک تالیف برانسلاو ناشتش را در سال 1979م به روی صحنه بردند.

این آثار را به ترتیب یوسف الجمل، باسم الدلقمونی، طارق برقاوی، حاتم السید، تیسیر عطیــه، طارق برقاوی، شعبان حمید، احمد شقم، محمد حلمی، عمر شاهین، حاتم السید، باسم الدلقمونی، احمد شقم، شعبان حمید کارگردانی کردند. در میان این آثار که دارای منابع و موضوعات مختلف هستند؛ برترین نمایش‌ها و موفق‌ترینشان آثاری بودند که به مسائل درونی عرب می‌پرداخت، مانند: الغربا لایشربون القهوه که به مسئله‌ی فلسطین و روح مقاومت در میان مردم می‌پردازد و همچنین تئاتر رسول من قریــه تمیره که شرایط پیروزی‌های عرب بر اسرائیل را در سال 1973م به نمایش می‌گذارد.

سازمان فرهنگ و هنر به ارائه‌ی نمایش تئاتر‌های خود در طول دهه نود ادامه داد. شعبان حمید نمایش دام، اثر آگاتا کریستی را در سال 1980م، توفیق نجم تئاتر الخوف را برگرفته از نمایش علی سالم به نام انت اللی قتلت الوحش در سال 1980م، حاتم السید تئاتر لیالی الحصاد، نوشته‌ی محمود دیاب را در سال 1980م به نمایش گذاشتند و عمر قفاف نمایش خار، اثر فرانسواز ساگان را در سال 1981م کارگردانی کرد و در سال 1982م نمایش‌های السد و قریــه الشیخ حماد هر دو نوشته‌ی امین شنار را به نمایش گذاشت و در 1983م تئاترهای اللعبــه اثر مازن عجاوی، طریق السلامــه نوشته‌ی بشیرهواری را ارائه کرد، هم چنین نمایش عرض الله یستر من بکره از آثار مصطفی صالح را در سال 1984 به روی صحنه برد. دو تئاتر السد و قریــه الشیخ حماد از برجسته‌ترین کارهایی است که سازمان در دهه‌ی هشتاد ارائه کرد. شاید رمز موفقیت نسبی آن‌ها و جذب مردم، به دلیل محتوای دینی و پیروزی نیروی خیر و قطعی بودن شکست شر باشد؛ در حالی که کارهای نمایشی دیگر مانند الله یستر من بکره به نقد اجتماعی می‌پرداختند.

اما بارزترین نقش سازمان فرهنگ و هنر در پشتیبانی فعالیت تئاتر اردن در دهه نود، ارائه‌ی نمایش‌های مختلف و متنوع برای کودکان است. از جمله مهم‌ترین نمایش‌ها که سازمان در دهه‌ی نود ارائه کرد: مظلوم و الاسد تهیه و تولید مارگو ملاتجلیان در سال 1980م، الامانــه کنز نوشته‌ی یوسف ممتاز و کارگردانی نعیم حدادین، غابــه الارنب تالیف بشیر هواری و کارگردانی احمد شقم در سال 1981م و الثعلب الصالح، الدمی و اللص هر دو نوشته‌ی محمد بسام ملص و کارگردانی نعیم حدادین در سال 1981م می‌باشد. در سال بعد نعیم حدادین تئاترهای الثعلب الماکر از آثار علی علیان، الراغی و الغنمات نوشته‌ی بشیر هواری و وطن العصافیر تالیف فخری قعوار را در سال 1983م کارگردانی کرد و در سال 1984م سازمان نمایش‌های شفاء القلوب نوشته‌ی عامر علی به کارکردانی نبیل نجم و درس فی الصداقــه نوشته‌ی ابراهیم العبسی و کارگردانی نعیم حدادین را به نمایش گذاشت. هم چنین الکنز المدفون نوشته‌ی نادیــه ابوطه در سال 1985م توسط نعیم حدادین کارگردانی شد و نبیل نجم نیز تئاتر یاعم یا جمال نوشته‌ی سلیم احمد را در همان سال کارگردانی کرد.

رویکرد تمامی این فعالیت‌ها مانند کارهای دهه‌ی هفتاد مارگو ملاتجلیان، ایجاد روحیه‌ی خیر و همکاری و عشق و اطاعت در بین کودکان است، اما هیچ یک در آماده سازی ذهنی آینده نگر در کودکان نقشی نداشت بدین معنا که هیچ یک محتوی موضوعاتی چون کامپیوتر و کشف فضا، علوم کاربردی و به کارگیری شناخت و تخیل علمی نبود، چنان که در ادبیات کودکان نسل‌های گذشته نیز همین ضعف دیده می‌شود.

انجمن هنرمندان اردن

این انجمن با نام انجمن نمایشنامه نویسان اردن در سال 1977م تاسیس شد و بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما را گرد‌‌ هم‌ آورد. هدف از ایجاد انجمن؛ انتشار فرهنگ تئاتر و پشتیبانی از فعالیت تئاتر اردن، انتشار کتاب‌های نقد تئاتر و همکاری فرهنگی با موسسه‌های اردنی در این زمینه و تبادل اجرای نمایش‌ها با گروه‌های عربی بود. اساسنامه‌ی انجمن در سال 1986م اصلاح شد و فرصت برای گسترش فعالیت‌های آن فراهم آمد تا شامل تمام زمینه‌های هنر شود و به‌این ترتیب نام آن به «انجمن هنرمندان اردن» تغییر یافت. مطابق اساسنامه‌ی اصلاح شده در سال 1986، برجسته‌ترین اهداف انجمن عبارت است از:

  • فعال سازی جنبش هنری اردن در زمینه‌ی سینما و تئاتر و تلویزیون و گسترش شالوده و بنیاد آن و عمیق کردن فرهنگ هنری مردم؛
  • الهام گرفتن از جنبه‌های انسانی و میهنی تاریخ اردن و قرار دادن آن در جریان هنر عربی و جهانی؛
  • تشویق مطالعات هنری تخصصی و انتشار مطبوعات و نشریه‌های هنری؛
  • ارتباط با هنرمندان و انجمن‌های عربی و جهانی؛
  • تامین سطح معیشتی شایسته برای هنرمندان اردنی.

درآمد انجمن از مراسم عضویت، حق عضویت، اعانه، هدایا، پاداش، درآمد جشن‌ها و فعالیت‌هایی که انجمن بر آن اشراف داشت، تامین می شد. از میان مهم‌ترین نمایش‌های انجمن تئاتر می‌توان از وحدی فی بیت الجنون نوشته‌ی فیاض و کارگردانی خالد الطریفی در سال 1984م، العریس نوشته‌ی عبد الاله رشید و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م، یا انا یا هو به تهیه کنندگی عبد الطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م و تئاتر پاییز ملی به نام کان یا ما کان نوشته و کارگردانی خالد الطریفی در سال1986م نام برد. اجراهایی که انجمن به نمایش گذاشت یا بر آن‌ها اشراف داشت، در سطح عالی و مناسب با مهارت و شایستگی اعضای آن بود؛ اعضای این انجمن بیشتر به صورت فعال در سریال‌های تلویزیونی مشارکت داشتند.

دانشگاه یرموک

فعالیت تئاتر در دانشگاه یرموک از سال‌های نخست با ارائه‌ی تئاترهایی شروع شد که غالبا گروه زبان انگلیسی به زبان اصلی و گروه امور دانشجویی ارائه کردند، هم چنین شامل نمایش‌های تجربی آکادمیکی بود که توسط گروه هنرهای زیبا و تعدادی نمایش که با تلاش بعضی از دانشجویان علاقه مند ارائه گردید. گروه زبان انگلیسی دانشگاه در کوشش برای نمایش تئاتر پیشتاز بود و دلیل این برتری حضور تعدادی از اساتید پرشور و شوق در تئاتر بود؛ برجسته‌ترین آن‌ها ایان کرذرز بود که در گروه زبان انگلیسی و سپس در گروه هنرهای زیبا فعالیت می کرد. این استاد نُه نمایش از تئاترهای جهانی را ارائه کرد؛ خانه‌ی برناردا آلبا نوشته‌ی لورکا 1979م، کاترین کائولین نوشته‌ی ییتس در سال 1979م، جنگنده‌ی فانتزی تالیف شون اوکسی در سال 1980م، باغ آلبالو نوشته‌ی چخوف در سال 1980، دشمن مردم نوشته‌ی هنریک ابسن در سال 1981م، هملت اثر شکسپیر در سال 1982م، آنتیگونه تالیف سوفوکلیس در سال 1982م و در آخر تئاتر چشم به راه گودو نوشته‌ی ساموئل بکت در سال 1982م.

این نمایش‌ها از آن جهت اهمیت دارد که نمایشنامه‌های جهانی مشهوری بودند که به زبان انگلیسی به نمایش در می‌آمدند و برای استفاده دانشجویان شرکت کننده در نمایش و کسانی که تحصیلات تکمیلی‌شان را ضمن این تئاترها کامل کردند، مفید بود؛ مانند لینا التل و زین غنما، اما در بهبود وضعیت تئاتر ملی در اردن سهم چندانی نداشتند جز تاثیر عملی آن در بهره مندی شرکت‌کنندگان و برخی تماشاگران که مسلط به زبان انگلیسی بودند. گروه امور دانشجویی تئاترهای بسیاری ارائه کرد که در مطالعه‌ی تاریخ عربی بسیار مفید بود و اجرای آن‌ها با نگاهی جدید انجام می‌گرفت؛ این نمایش‌ها را کارگردان اردنی به نام دلقمونی، عضو موسسان انجمن نمایشنامه نویسان اردن، کارگردانی کرد و بر آن‌ها نظارت داشت؛ از مهمترین این نمایش‌ها: النوادر 1980م، البخلاء 1982 و اشعب 1986م می‌باشد.

علاوه ‌بر این آثار که به تاریخ توجه داشت، دلقمونی تعدادی از کارهای محلی و عربی و جهانی را به گروه امور دانشجویی ارائه کرد؛ از جمله: الطریق الی بیت المقدس نوشته‌ی دکتور ابراهیم السعافین 1980م، یوم الیرموک اثر حسن ناجی در سال 1980، داستان باغ وحش تالیف ادوارد آلبی سال 1982م، استاد خلیفه بیک برگرفته از نمایشنامه‌ای از نویسنده‌ی ایتالیایی به نام باینولی در سال 1984م، اتاق از آثار‌هارولد پینتر سال 1984م، حصحص الحبوب اثر حکیم در سال 1984م، المفتاح اثر نویسنده‌ی عراقی یوسف العانی 1986م، به اضافه‌ی تعدادی از تئاترهای کودک که تمامی نوشته‌ی حسن ناجی بود؛ مانند افتح یا سمسم 1981م، السندباد و الساحر در سال 1981، العصفور التائب 1984م و الامانــه در سال 1985م.

دلقمونی این نمایش‌ها را در راستای تلاش برای هماهنگی با حرکت عربی در جستجوی تئاتر اصیل عربی و به منظور غنی‌سازی فعالیت دانشگاهی و ارائه کارهای جدید، با حفظ هویت نمایش عربی ارائه کرد. او همچنین به نمایش کودک و اجرای نمایش‌ها در دانشگاه و مدرسه‌ی نمونه‌ی وابسته به آن، با آگاهی از ضرورت تمرین آموزش جوانان اهتمام ورزید.

شاید بارزترین چیزی که دانشگاه یرموک را در پشتیبانی فعالیت تئاتر اردن سهیم می‌دارد، آموزش آکادمیک هنرهای نمایشی و ادبیات درام به کادرهای شایسته، گسترش کار تئاتر در سطح ملی و جهان عرب، گسترش توانایی‌ها با آموزشی معقول و آگاهی کامل و مناسب در همه‌ی جنبه‌های تئاتر، از طریق بخش تئاتر گروه هنرهای زیبا در دانشگاه است. هم چنین این گروه در اجرای تعدادی از نمایش‌ها سهیم است که اساتید گروه بر آن نظارت داشتند؛ برخی از این اجراءها از عنایت قابل توجه دانشگاه یرموک و مردم اردن در خارج از دانشگاه بهره برد؛ از برجسته‌ترین نمایش‌های این گروه: ئتاتر هملت 1982م، بازداشت شدگان از آثار کنت براون و کارگردانی فرید العبودی در سال 1983م، شاطیء الزیتون به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1985م، قبل الطبع از آثار علی سالم و کارگردانی زین غنما در سال 1986م، پل آرتا تالیف ثیوتوکسا و کارگردانی غسان حداد 1987م و رحمــه زوجــه لا مثل لها به نویسندگی و کارگردانی عبد الرحمن عرنوس 1987م بود.

این تئاترها، به دلیل ارزش هنری، روش‌های اجرایی، اسلوب‌های بازیگری و گوناگونی سبک‌ها شهره شدند، گرچه خالی از فلسفه‌ای یکنواخت یا نگاهی همسو با تلاش‌های مختلف در همه‌ی جوانب تئاتر بودند و تلاشی کافی در جهت هماهنگی آن با حرکت کلی عربی در نوآوری‌های تئاتر از نظر صورت و مضمون در آن‌ها دیده نمیشد؛ به جز تئاتر رحمــه که پیشتر کارگردانی عرب، به نام عبد الرحمن عرنوس آن را در مصر ارائه کرده بود.

گروه‌های ویژه و انجمن‌ها

افزون بر این‌ها فعالیت تئاتر در اردن نشان دهنده‌ی نقش فعال تجمعی است که در قالب گروه‌های خاص و کانون‌های فرهنگی و سالن‌ها در پشتیبانی حرکت تئاتر مشارکت داشتند. اما این گروه‌های ویژه، بعد از یک اجرا یا بیشتر ظاهر و سپس از صحنه کنار می‌رفتند، به همین دلیل ثبت آن‌ها در کنار موسساتی که حرکت تئاتر را در طول تاریخش پیش بردند، دشوار است[۲۹].

از برجسته‌ترین این گروه‌ها و موسسه‌های فرهنگی می‌توان از انجمن اصدقاء الطفل، کانون فرهنگی هیا الثقافی، گروه الفوانیس، آمون 74، فیلادلفیا، انجمن اسره القلم فی الزرقاء، جماعت اضواء مأدبا، الفجر الفنیــه فی اربد، عرار، اضواء الشمال، انجمن العربی و کانون الحسین نام برد، به علاوه‌ی تلاش‌های روزافزونی که مدارس و دانشکده‌ها و مراکز آموزشی در بخش‌های مختلف کشور مبذول می‌داشتند[۳۰]. هم‌چنین در دهه شصت میلادی در اردن تعداد دیگری از گروه‌های نمایش پا به عرصه گذاشتند که از آن جمله می‌توان گروه هواداران بازیگری المقدسی در قدس که فعالیت‌های خود را به زبان انگلیسی انجام می‌دادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگی بریتانیا در قدس،‌ گروه هواداران درام وابسته به مرکز اطلاعات آمریکایی در امان را نام برد[۳۱].

نمایش‌های انجمن‌ها و موسسات ذکر شده، نه تنها از نظر هنری با هم تفاوت داشتند بلکه در سطح بازیگری و درکشان از هنر تئاتر و میزان توانبخشی و کسب تجربه نیز از یکدیگر فاصله داشتند، اما اجراهای‌شان بطور کلی به تلاش فزاینده در تئاتر، درک روشن از اهمیت تئاتر و نقش فعال آن در شکل دهی ارزش‌های اجتماعی و سیاسی و عقلی نزد افراد مختلف در جامعه اشاره دارد[۳۲].

تماشاگران هنرهای نمایشی و جایگاه آن در جامعه

در سایه آنچه ارائه شد، می‌توان گفت تجربه‌ی تئاتر در اردن در طول هفت دهه، شامل فعالیت‌های دراماتیک و نمایشی است که در سطوح ادبی و در روش‌های اجرا در مقابل مردم متفاوت بوده‌اند؛ گرچه‌این نمایش‌ها همراه با انبوهی از مشکلات مرتبط با تضاد دیالکتیکی اروپایی-عربی و متغیر بودن رویکردهای دفاعی در مقابل استعمارگر غربی درتفکر عمومی مردم اردن بود.

هنر تئاتر در اصل هنری اجتماعی است، از این رو طبیعی است که در موفقیتش بر استقبال تماشاگران و اشتیاقش بر پیشنهادات در این هنر تکیه کند که طبیعی است که میزان موفقیت و شکستش با میزان پذیرش و استقبال مردم از نمایش‌های ارائه شده سنجیده شود؛ چرا که در اجرای نمایشی عالی که پیامش به تماشاگران نمی‌رسد یا تماشاگران آن را درک نمیکنند، فایده‌ای نیست. از این منظر می‌توان دلیل استقبال مردم اردن از نمایش‌هایی را دریافت که مشکلات را مطرح و نگرانی‌های اصلی تفکر عمومی را درمان می‌کرد، مانند مسئله‌ی فلسطین و مقاومت استعمارگر اروپایی و تلاش بر آزادی و استقلال.

وقتی پرسشگر، دلیل استقبال تماشاگران اردنی از بعضی نمایش‌های کمدی را که ارتباطی با موضوعات مورد استقبال وجدان عمومی ندارد جویا میشود، به او پاسخ داده می‌شود: استقبال از چنین نمایش‌هایی برای دیدن ستارگان بود نه تماشای خود نمایش‌ها؛ همانند کمدی تئاتر شی غاد تولید هشام یانس برگرفته از نمایشنامه‌ی دیدار نوشته‌ی فردریش دورنمات و کارگردانی احمد شقم در سال 1983م. این تئاتر مخاطبان انبوهی را از بسیاری از شهرهای اردن به خود جذب کرد زیرا خانواده مشهور سریال‌های تلویزیونی ابو عواد در آن بازی کردند؛ یعنی تیل المشینی، حسن ابراهیم، رشیده الدجانی، ربیع شهاب، عبیر عیسی و از جمله نمایش‌های کمدی‌ای که تماشاگران بسیاری را به خود جذب کرد تئاتر الله یستر من بکره نوشته‌ی مصطفی صالح و کارگردانی محمد حلمی در سال 1984 بود. علت استقبال مردم از این تئاتر با وجود ضعف هنری و فکری آن، مشارکت تعدادی از هنرمندان اردنی است که بیننده آن‌ها را ازطریق تلویزیون اردن شناخته بود؛ مانند: یوسف یوسف، ماهر خماش، رسهیر فهد، شای النعیمی و عثمان الشمایلــه و مانند تئاتر یا انا یا هو تولید عبداللطیف شما و کارگردانی محمد حلمی در سال 1985م است که از برجسته‌ترین بازیگرانش ربیع شهاب بود.

در پایان می‌توان گفت اگر حرکت تئاتر در اردن بخواهد به موفقیتی بزرگتر از امروز دست یابد، لازم است هنرمندان اردنی در درجه‌ی اول عنایت خود را بر اساس علاقه‌ی تماشاگران و طرحی جامع و کامل معطوف کنند. اگر تئاتر تماشاگران خود را فراموش کند، بنابراین موفق به جذب تماشاگرانی که با این هنر مانوس نیستند، نمی‌شود و مسلما به نقش خود در تغییر اجتماعی نمی‌تواند عمل کند. وضعیت ایده آل آن است که تئاتر به موضوعات مردمش بپردازد و نگرانی‌های مردم را به نمایش بگذارد و نویسنده و هنرمند پیام‌های خود را در خلال اجرایی کامل ارائه دهند؛ بدین ترتیب مردم از اجرای نمایش‌ها استقبال می‌کنند و هنرمند ایده و هنرش را به اجرا می‌گذارد[۳۳].

آمار و ارقام حاکی از رشد تصاعدی تعداد نمایش‌های اجرا شده می‌باشد. این نرخ صعودی می‌تواند نماینده‌ی افزایش توجه و سرمایه گذارش بخش دولتی و خصوصی در زمینه هنر نمایش باشد، هم‌چنین به طور ضمنی حکایت از استقبال رو به افزایش تماشاگران اردنی دارد و طبیعی است که حاکی از نرخ افزاینده‌ی دست‌اندرکاران هنر نمایش نیز می‌باشد که به هر حال به ارتقای این هنر کمک می‌کند. گرچه به طور تفصیلی آمار و ارقام مربوط به تعداد سالن‌های نمایش و صنعت نمایش در دسترس نیست ولی می‌تواند حاکی از توسعه صنعت هنر تئاتر نیز باشد. این در حالی است که اطلاعات کتاب سال یونسکو درباره اردن ارقام زیر را نشان می‌دهد که در برخی موارد اصولاً اطلاعاتی در دسترس نیست.

جدول شماره 1. تعداد سالن های نمایش و صنعت نمایش در اردن

تعداد تماشاگران در هر سال

هر 10 هزار نفر

اجرای برنامه‌های نمایشی در خارج تاسیسات هنرهای نمایشی برنامه به ازای هر 1 میلیون نفر برنامه‌های نمایشی به ازای هر مؤسسه مخاطبان سالانه هر 1000 نفر
1980-85 1980-85 1980-85
62 10 1/7 0 0

[۳۴]

در پایان برخی از آمار و ارقام موجود در ارتباط با هنرهای نمایشی ارائه می‌شود. مطابق آخرین آمار اداره آمار اردن، تعداد نمایش‌های اجرا شده بین سال‌های 2008 تا 2017 بدین شرح است:‌

جدول شماره 2. تعداد نمایش های اجراشده طی سال های 2008 تا 2017

2008 2009 2010 2012 2013 2014 2015 2016 2017
30 اجرا 126 اجرا 78 اجرا 40 اجرا 41 اجرا 147 اجرا 247 اجرا 238 اجرا 420 اجرا

سینما

تاریخچه‌ی ورود سینما و نقش سینما در جامعه

در سال 1934 میلادی نخستین سینمای ناطق اردن به نام سینما البترا در امان شروع به فعالیت کرد. پس از ‌سینما الفردوس در سال 1946 میلادی و سینما الفیومی در سال 1950 میلادی آغاز به کار کردند و فیلم‌هایی را به صورت ناطق به نمایش درآوردند. در شهر اربد اردن هم اولین سینما به صورت سینما تابستانه آغاز به کار کرد.

با آغاز دهه پنجاه میلادی نقش سینما در اردن به صورت چشمگیری افزایش یافت تا جائی که پس از سه دهه و در سال 1980 میلادی تعداد سینماهای اردن به بیش از 80 سینما رسید. دکتر حسان ابوغنیمه در کتاب خود به نام پژوهشی در سینمای اردن آثار سینمایی این کشور را در سه مرحله تقسیم بندی کرده است:

مرحله 1. با پایان پذیرفتن جنگ فلسطین و اسرائیل در سال 1948 میلادی،‌ تعدادی از سینماگران فلسطینی با مهاجرت به اردن به تولید آثار سینمایی خود در این کشور پرداختند؛ از جمله آن‌ها می‌توان از احمد حلمی الکیلانی را نام برد که در امان با تاسیس کانون تصویربرداری به تولید فیلم سینمایی پرداخت و پس از او صلاح الدین بدرخان و جمال الاصفر در همکاری مشترک در سال 1948 میلادی یک فیلم بلند سینمایی ساختند و‌ آن را در سینما البترا امان به نمایش گذاشتند و با همراهی افرادی چون محمد صالح الکیالی، ابراهیم سرحان، عبداللطیف الحاج‌هاشم، خمیس شبلاق، زهیر السقا به تاسیس شرکت عربی تولید فیلم‌های سینمایی مبادرت کردند.

احمد حلمی الکیلانی با پیگیری اقدامات خود در تولید آثار سینمایی، با همکاری مصطفی صحی النجار، فخری اباظه و واصف الشیخ یاسین یک شرکت فیلم اردنی تاسیس کردند. از تولیدات این شرکت فیلم‌سازی می‌توان از فیلم صراع در سال 1957 میلادی نام برد. وی هم چنین در سال 1964 میلادی شرکت هنری سینما و تلویزیون را تشکیل داد که به تولید فیلم‌های کوتاه و تبلیغاتی می پرداخت. این شرکت بعدها به بخش سینما و تصویر وابسته به تلویزیون اردن پیوست.

مرحله 2. در سال 1965 میلادی با تشکیل بخش سینما و تلویزیون در وزارت فرهنگ اردن، در آثار سینمایی این کشور تغییراتی ایجاد شد. از اهداف این بخش ایجاد مکانی مناسب برای اشتغال و مجهز کردن استودیوها برای تولید آثار مناسب بود. علی صیام مدیریت بخش سینما و تلویزیون وزارت فرهنگ اردن را برعهده داشت که تعدادی از کارشناسان سینمایی را برای یادگیری تغییرات صورت گرفته در این رشته به بریتانیا اعزام کرد.

مرحله 3. همزمان با تأسیس تلویزیون اردن در سال 1968 میلادی، ‌بخش ویژه‌ای به آثار سینمایی در این سازمان تعلق گرفت که به ساخت فیلم‌های کوتاه و مستند سینمایی می پرداخت.

برخی فیلم‌های ساخته شده در طی مراحل یاد شده عبارتند از سرزمین محبوب پدری من (1962) توسط نمایش نامه نویس آماتور: محمود کواش، طوفان در پترا (1968) توسط آگراما (Agrama)، جنگ تا آزادی (1968) توسط عبدالوهاب ال‌هنیدی در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطین، جاده‌ی جرو سالم (1969) توسط عبدالوهاب ال هنیدی و مارها (1970) توسط جلال توآمی که دارای موضوع دراماتیک اجتماعی بود.

تعداد سالن‌های نمایش فیلم سینمایی تا پایان سال 1991 میلادی در اردن به 92 سالن افزایش یافت یعنی برای هر 300 اردنی یک صندلی؛ این سالن‌های نمایش روزانه 4 فیلم را در سانس‌های مختلف روی پرده می‌بردند که سانس صبح آن به کودکان اختصاص داشت. بر اساس آمارهای موجود نسبت پخش فیلم‌ها در سالن‌های سینمای اردن بدین شرح بوده است؛ 40 درصد فیلم‌های آمریکایی،‌ 35 درصد فیلم‌های مصری و عربی، 20 درصد فیلم‌های هندی و دیگر کشورهای آسیایی و 5 درصد فیلم‌های ساخته شده توسط کشورهای اروپایی.

در زمینه گسترش فرهنگ سینما دو موسسه کانون سینمایی اردن (تاسیس در سال 1983 میلادی) و کمیته سینما وابسته به موسسه شومان (در سال 1989) با پخش فیلم‌هایی به صورت هفتگی به معرفی عوامل فیلم و گفتگو پیرامون موضوع آن در حضور تماشاگران می‌پرداختند و پس از آن نتایج این جلسات به صورت مکتوب در اختیار روزنامه‌های اردن و دیگر کشورهای عربی برای چاپ ارسال می‌گردید. برخی از کشورهای عربی هم چون مصر، تونس، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین،‌ الجزایر و مغرب فیلم‌های تولیدی خود را برای نمایش به‌ این دو موسسه سینمایی می‌فرستند[۳۵].

در سال 1983 باشگاه سینمایی اردن تاسیس شد که نقش مهمی در طبقه بندی و پخش نمایش‌های سینمایی داشت و تلاش زیادی برای گسترش سینما در اردن به انجام رساند. در سال 2003 اردن هیئت فیلم سلطنتی (RFC) ‌(Royal Film Council) را برای تشویق فیلم‌سازان در کشور و همچنین آموزش فیلم سازان اردنی در هنر ساخت فیلم ارتقاء داد. پیش از این شرکت تعاونی فیلم سازان امان در زمینه‌ی ارتقاء فیلم سازی دیجیتال در کارگاه‌های رایگان در امان فعالیت داشت. سال 2007 سال بزرگی برای فیلم سازان اردنی بود. در این سال 10 فیلم در اردن ساخته شد که سه فیلم از تولیدات داخلی بود.

در سال 2008 اردن موسسه‌ی هنرهای سینمایی دریای سرخ را تأسیس کرد که پیشنهاد ایجاد یک مدرسه فارغ التحصیلی استادی هنرهای زیبا در این موسسه را ارائه کرد[۳۶].

سینما در آینه ارقام

براساس آخرین داده‌های یونسکو که در سال 2009 منتشر شده آمار مربوط به تولید و توزیع و زیر ساخت کشور اردن در زمینه فیلم در تمام موارد صفر درج شده است که ظاهرا به دلیل نبود امار و ارقام معتبر می‌باشد[۳۷].

جدول شماره 3. آمار مربوط به تولید و توزیع صنعت فیلم سازی در اردن

تعداد تماشاگران سینما

در سال (1 نفر)

تولید فیلم‌های بلند سینمایی واردات فیلم‌های بلند واردات فیلم‌های بلند به نسبت کل فیلم‌های تولید شده
95 - 90 95 - 90 95 - 90 95 - 90
0 0 0 0

جدول شماره 4. گرایش فرهنگی سینمای اردن

تماشاگران سینما

سالانه به نفر

تغییر سالانه تولید فیلم‌های بلند تغییر سالانه صادرات فیلم تغییر سالانه
1980-83 90-95 80-3/90-5 - - 1980-93 90-95 80-3/90-5
438 271 5/9-

[۳۸]

جایگاه فیلم‌های سینمایی اردن در منطقه و جهان

آغاز ورود سینمای اردن به خارج از مرزهای کشور را می‌توان به دهه 60 یعنی پس تشکیل بخش سینما و تلویزیون در سال 65 در وزارت فرهنگ اردن دانست. بخش سینما و تلویزیون وزارت فرهنگ اردن در زمان کار خود 7 فیلم کوتاه سیاه و سفید و 2 فیلم رنگی تولید کرد که یکی از آن‌ها با عنوان اردن به شما خوش آمد می‌گوید در نمایشگاه بین‌المللی نیویورک به نمایش گذاشته شد[۳۹].

در ادامه فعالیت‌های سینمایی همزمان با تأسیس تلویزیون اردن در سال 1968 سرعت گرفت. پس از ایجاد این تحول گسترده در سینمای اردن برخی از کارگردان‌های این کشور با تولید آثار مخاطب پسند در جشنواره‌های خارجی حضور پیدا کرده و جوایزی کسب کردند؛ جلال طعمه از فیلم سازانی بود که فیلم وی به نام الغصن الاخضر (شاخه سبز) در سال 1970 میلادی در بخش فیلم‌های کوتاه جشنواره برلین جایزه کسب کرد.

عدنان الرمحی یکی دیگر از کارگردانان اردنی است که بسیاری از فیلم‌های او در جشنواره‌های بین‌المللی موفقیت‌هایی کسب کردند؛ از جمله فیلم مستند الثوره العربیــه الکبری در سال 1969 در جشنواره بین‌المللی فیلم‌های مستند در لیپزیگ،‌ فیلم لقاء فی عجلون در سال 1970 میلادی در جشنواره فیلم کوتاه و بلند مسکو و فیلم وادی الاردن در سال 1976 میلادی در جشنواره هفته سبز در برلین به نمایش درآمد. فیلم اخیر وی به عنوان بهترین فیلم تولیدی کشورهای جهان سوم در این جشنواره از سوی هیئت داوران شناخته شد. هم چنین فیلم‌هایی که بوسیله شرکت تعاونی فیلم سازان تهیه شدند مورد استقبال بین‌المللی قرار گرفتند و چندین جایزه کسب کردند.

این شرکت تعاونی به منظور ارتقاء اردن به مکانی که مردم خاورمیانه بطور رایگان بتوانند با همکاری با استعدادترین فیلم سازان جهان فیلم بسازند، تأسیس شده است. هرچند اردن فاقد پشتیبانی خدمات از قبیل استودیو‌ها، آزمایشگاه‌ها و تجهیزات فروش فیلم است، اما به تازگی شماری از مناطق خاورمیانه را که ساخت فیلم در آن‌ها ممکن نیست (مناطقی همچون عراق،‌ افغانستان و فلسطین)، در اردن شبیه‌سازی کرده است.

افزون بر این اردن کشوری است که سال‌هاست مکان‌های مختلف آن به وسیله فیلم سازان سراسر دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ از جمله فیلم‌هایی که در اردن ساخته شده‌اند ایندیانا جونز(Indiana Jones and the Last Crusade) و آخرین جنگ صلیبی است که در سال 1988 در پترا و فیلم لارنس عربی(Lawrence of Arabia) به کارگردانی دیوید لین(Daivid Lean) که در بیابان وادی روم در سال 1961 ساخته شد. جدیدترین فیلم‌هایی که در اردن ساخته شده‌اند عبارتند از‌ هارت لاکر (The Hurt Locker) به کارگردانی کاترین بیگلو (Kathryn Bigelow)،‌ ریداکتد (Redacted) به کارگردانی برایان دپالما (Brian De Palma) و فیلم اردنی کاپیتان ابورائد.

امروز شاید تاثیرگذارترین فیلم ساز داخلی را فیصل الزوبی بتوان نامید. او در سال 1956 در ایربد متولد شد و مدرک استادی در رشته کارگردانی را از مؤسسات عالی روسیه اخذ کرد. وی تعداد زیادی از مقالات تحقیقی خود را در روزنامه اردنی آل رابی و ال مشرق در موضوعات زیبایی، سینما و درام منتشر کرد. او فیلم نامه‌ها و فیلم‌های موفقی را همچون چاملون نوشت و کارگردانی کرد. علیرغم تلاش فراوان بعضی از فیلم سازان سینمای اردن همچنان سینمایی حاشیه‌ای حتی در خاورمیانه به شمار می‌رود.

وضعیت تولیدات سینمایی دهه اخیر

طبق آمار سال 2013 انجمن سلطنتی فیلم اردن؛ شمار تولیدات سینمایی این کشور، 24 فیلم در سال است که عمده‌ی آن‌ها کارهای مستند یا فیلم‌های کوتاه می‌باشند. براساس اعلام همین انجمن تعداد سینماروهای اردنی 500 هزار نفر در سال است. در سال 2008 مدرسه هنر و سینمای اردن افتتاح شد که در قالب یک انستیتو فعالیت می‌کند و به فارغ التحصیلانش مدرک فوق لیسانس می‌دهد. جشنواره‌ی فیلم در اردن وجود ندارد اما همین آثار کوتاه سینمای اردن با جدیت در جشنواره‌های فیلم کشورهای عربی شرکت می‌کنند[۴۰].

صنعت فیلم‌سازی کشور اردن

صنعت فیلمسازی در کشور اردن نسبت به دیگر کشورهای عربی بسیار دیر شکل گرفت. با این همه از سال 1960 بدین سو سرزمین اردن و به‌ویژه بیابان‌های بکر آن محل فیلمبرداری برخی از نامدارترین ساخته‌های بلند سینمایی هستند. اردن توانسته موقعیت خود را به عنوان مکانی برجسته برای فیلمبرداری طیف وسیعی از آثار سینمایی برجسته کند از صحنه‌های صحرا در فیلم لورنس عربستان اثر عمر شریف تا صحنه‌های صخره‌های سنگی در فیلم مریخی با بازی مت دیمون در اردن فیلم‌برداری شده است. اگر‌چه صنعت فیلمسازی اردن هنوز در مراحل ابتدایی است، اما این فرصت را برای فیلمسازان داخلی خود فراهم می‌کند تا همگام با تحولات جهانی این صنعت پیش بروند و جایگاه امیدوار کننده‌ای در منطقه پیدا کنند. شهرت اردن به عنوان یک مقصد جذاب برای تولید فیلم و تلویزیون به لطف مشارکت برجسته آن در بسیاری از آثار محلی و منطقه‌ای به وجود آمده است. اولین فیلم ساخته شده در اردن فیلم صراع فی جرش - و اصف الشیخ است که در سال 1957 ساخته شد.

با تأسیس هیئت فیلم سلطنتی اردن در سال 2003 با هدف افزایش تولید فیلم‌های داخلی و خارجی در اردن صنعت فیلمسازی این کشور در چهارچوب رسمی خود قرار گرفت. در سال 2007 امین مطالقا فیلم کاپیتان ابورائد را ساخت که 50 سال پس از فیلم مبارزه در جرش به عنوان فیلم سینمایی مستقلی به شمار می‌رود. این اثر سینمایی در حال و هوای رمانتیک خود فیلمی موفق بوده و جزو معدود محصولات کشور اردن محسوب می‌شود. این فیلم اولین اثری است که در کشور اردن در استودیو فیلم سلطنتی اردن ساخته شده و تبلیغات زیادی برای آن صورت گرفته و در جشنواره‌هایی چون دبی و سوریه شرکت کرده است.

امین مطالقا علاقه داشت که فیلمش در آمریکا به اکران عمومی در بیاید و در رده فیلم‌هایی چون بتمن مخاطب خود را پیدا کند، اما برای آمریکایی‌ها یک فیلم بیگانه است. وی مایل بود که عکس العمل مخاطب را نسبت به‌ این فیلم در خارج از مرزها ببینند. این کارگردان از نوجوانی در آمریکا درس خوانده و کاملاً از این کشور تاثیر گرفته است.

صندوق حمایت از فیلم اردن با هدف حمایت از فیلمسازان و سازندگان برنامه‌های تلویزیونی توسعه پتانسیل‌های موجود در این صنعت و پایداری آن در سال 2011 تاسیس شد. این صندوق در زمینه فیلم‌های داستانی و مستند‌های بلند در مراحل تولید و پس از تولید و همچنین فیلم‌های کوتاه انیمیشن و مجموعه‌های تلویزیونی حمایت‌های مالی انجام می‌دهند. یکی از اهداف اصلی این صندوق تشویق به جذب سرمایه‌گذاری خارجی و تولیدات مشترک با کشورهای عربی می‌باشد. این صندوق شاهد تحرکات بی‌سابقه‌ای در زمینه توسعه، تحقیق و تولید پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی اردن بود که در سال‌های 2018 و 2019 مورد حمایت قرار گرفتند و بخش عمده آن‌ها انجام شده است. کمک‌های مالی ارائه شده توسط این صندوق در سال 2018 بالغ بر 233.000 دینار اردن بود که 13 پروژه سینمایی از آن بهره‌مند شدند.

هیئت منصفه‌ این صندوق متشکل از اعضای حرفه‌ای کلیه پروژه‌های ارسال شده به صندوق را مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌دهد و در نهایت پروژه‌های انتخاب شده از این حمایت‌های مالی برخوردار می‌شوند. در ادامه به فیلم‌هایی که در اردن فیلمبرداری شده اشاره می‌شود:

جدول شماره 5. فیلم های ساخته شده در اردن

سال ساخت نام فیلم کارگردان کشور سازنده
2014 راه کفتار

آب و هوای اردن

حمله ببر

دو کیلو

بول غروس

ایزابیل استیفر

سایمون دیکسون

برافو کاجاکی

کانادا

آلمان

ایرلند

ژاپن

2015 مردان ایکس

جنگ

زیر سایه

دیدار

ای پرواز پرنده

داستان جنگ ستارگان

راهب و اهریمن

سلول

برایان سینجر

توبیاس لیند هولم

باباک انفاری

امین مطالقــۀ

هانی ابو سعید

جاریث ادواردز

د نیکولای دوستای

ماجد الانصاری

آمریکا

دانمارک

امارات متحده

آمریکا-اردن

فلسطین

آمریکا

لهستان

امارات متحده عربی

2016 قلعــۀ رمل

لیلی م

پترا: دروازه زمان

راه‌های المپیک

فیرناندو کویمبرا

مایک دی یونج

اسامــۀ ابولبن

رامازان ناناییف

ایالات متحده آمریکا

هلند

مصر

ایالات متحده آمریکا

2017 برادران

ظهور

تمام پول‌های دنیا

پگاه شب

هانرو سیمیتزمان

کزافییــۀ جیانولی

ریدلی اسکوت

ناجی سلامــۀ

هلند

فرانسه

آمریکا

اردن

2018 میترا

دانیال

شیحانــۀ

دیون

کوه مدیری

نایلز اوبلیف

خالد الحجر

دنیس فیلنوف

هلند-آلمان

دانمارک

سعودی عربی

ایالات متحده آمریکا

2019 شادی

کوچه‌ها

ساره

غزۀ مونامور

عبور از صحرا

دختران عبدالرحمن

دارین سلام

باسل غندور

محمد دیاب

عرب وطرزان

هادزی الکساندر

زید ابو حمدان

اردن

اردن

اردن

فلسطین

صربستان

اردن

2020 زن مرده

مذاکرات

روزگار بز

کاردی کوسار

یم سون – ری

بلیسی توماس

استونی

کره جنوبی

هند

وضعیت و انواع صنایع دستی

دیدار از اردن بدون مشاهده صنایع دستی آن لطف چندانی ندارد. ساخت صنایع دستی سنتی اردن از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. این صنایع دستی از زمانی که اردنی‌ها نیازهای خانگی خود را با بافتن زیرانداز و ساخت بشقاب‌های سفالین و ظروف آشپزخانه برطرف می‌کردند بین آن‌ها رایج بوده است. آمیختگی فرهنگی تصورات اسلامی و عربی به نحو موثری در صنایع دستی هم چون لیوان‌های زیبا و دست ساز، ظروف سفالین، زنبیل‌ها و فرش‌های بافته شده و خیاطی‌های بدیع و نفیس جلوه‌گری می‌کند. از صنایع دستی کوچک و ظریف نیز می‌توان به بطری‌های شنی تزئین شده، مجسمه‌های خوش تراش و جواهرات نقره کم‌نظیر اشاره کرد.

در خلال قرن گذشته صنایع دستی اردنی‌ها از مهارت و سلایق سنت‌های فرهنگی دیگر بهره‌های فراوانی برده است. فلسطینی‌هایی که در سال‌های 1948 و 1967 مجبور به ترک سرزمین خود شدند، میراث هنری خود را همراه خویش به اردن آوردند که مشابه همان اتفاق فرهنگی بود که با ورود قرقیزها و آمریکایی‌ها به اردن در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 رخ داد. چنان که ذکر شد صنایع دستی اردن از فرهنگ‌های مختلف الهام گرفته است؛ صنایع دستی بادیه‌نشین‌ها دربرگیرنده وسایل ضروری زندگی هم چون زیراندازها و چادرهای دست ساز، زیور آلات نقره و خیاطی‌هایی است که نشان دهنده‌ی وابستگی‌ها و شأن و مقام قبیله است.

هنرهای تزئینی که امثال آن‌ها را می‌توان در موزائیک‌ها و سنگ‌تراشه‌های یافت شده در مکان‌های باستان شناسی دید خود بیانگر هنر مردمان این سرزمین است. موزائیک‌ها یکی از شاخه‌های مهم میراث صنایع دستی اردن به شمار می‌روند موقعیت جغرافیایی کشور اردن امکان دسترسی هنرمندان این خطه را به تمام سنگ‌های رنگی از سنگ‌های آتش فشانی سیاه تا گرانیت‌های سفید مهیا ساخته است.

یکی از قدیمی‌ترین صنایع دستی در اردن سفالگری است که به دلیل میراث فرهنگی غنی شامل تمام ادوار ساخت سفال می‌شود. قدیمی‌ترین تکه‌های سفالی که در اردن پیدا شده مربوط به قرن دوم و سوم هجری می‌باشد. شواهد نشان می‌دهد که آن‌ها در جراش ساخته شده است. این هنر در زمان ایوبی‌ها و ممالیک رواج زیادی داشته است. آن‌ها از این هنر برای ساخت ظروف سفالی، ظرف آب و غذا استفاده می‌کردند. این ظروف با نقاشی‌های هندسی و خطی و ستاره‌های مختلف تزیین می‌شدند. نمونه‌هایی از این ظروف در عجلون، کرک، حسبان و ذیبان یافت شده است. این هنر تا به امروز همچنان وجود دارد. هنرهای دستی دیگری از جمله کنده‌کاری روی چوب، معرق کاری، مکرومه کاری، ساخت شیشه‌ای رنگی و ساخت ابزار و ادوات کشاورزی سنتی همچنان در اردن موجود است[۴۱].

امروزه روش‌های سنتی و طراحی‌های جدید در تمامی کارگاه‌های محلی در سراسر اردن دیده‌می‌شود [۴۲]. گلدوزی و قلاب بافی همچون جواهرات بیانگر شأن اشخاص در اردن بوده است. همچنین وابستگی‌های منطقه‌ای و قبیله‌ای بوسیله طرح‌ها و نقش‌های بافت‌ شده به نمایش در‌می‌آمدند[۴۳]. این هنر در اردن بسیار رایج است؛ به طوری‌که زنان لباس‌های خود را با گلدوزی‌های ابریشمی از اشکال هندسی، گیاهی یا حیوانی که به یک مرجع دینی ارتباط داشته باشد تزیین می‌کنند. هر طرح دارای نام و مناسبت خاصی است و با رنگ‌های آن موضوع ارتباط تنگاتنگی دارد و هر مرحله از زندگی انسان در این گلدوزی‌ها، رنگ خاصی دارد. امروزه بسیاری از این دست بافته‌ها در فروشگاه‌ها در دسترس هستند. با این وجود اغلب زنان ترجیح می‌دهند که‌ این صنایع هنری را با دستان خود خلق کنند. نمونه‌ای از این هنر لباس سنتی مدرقای مشکی رنگ است که در قسمت پائین قلاب بافی شده است و بسیار جذاب و زیبا به نظر می‌رسد[۴۴].

از دیگر صنایع دستی اردن باید جواهر کاری و بافندگی را نام برد. نساجی و بافندگی از قدیم الایام در شهرها و روستاهای اردن وجود داشته و مردم انواع فرش و پارچه را از جنس پشم و ... می بافتند. شهر مادبا و کرک به‌این صنایع دستی مشهور است[۴۵]. بافندگی که بیشتر در بین بادیه‌نشین‌ها رواج دارد، یکی از مهارت‌های بازمانده از سنت‌های قدیمی است. اغلب موی بز مواد اولیه بافندگان را تامین می‌کند که در نهایت به چادرها و سایر موارد مورد نیاز زندگی بادیه‌نشینی تبدیل می‌شود. منطقه بلقاء با ریسندگی پشم و روستای باعون در عجلون نقش مهمی در صنعت ریسندگی پشم ایفا می‌کنند. منطقه کرک و روستاهایش نیز به هنر بافندگی مشهور هستند. جواهرکاری نیز همزمان با اولین جوامع ما قبل تاریخ پا به عرصه‌ی زندگی مردم گذاشت و به نماد فرهنگی و قبیله‌ای مردم تبدیل شد[۴۶].

حصیربافی از دیگر هنرهای سنتی اردن است؛ در گذشته، نوعی از حصیر به نام کرک یا کرکر وجود داشت که از رشته‌هایی از گیاهان بافته و با رنگ‌های زیبایی، رنگ آمیزی می‌شد وجود داشت. پارچه‌های کتانی و نخی رنگ‌آمیزی شده با رنگ‌های مختلف و حصیر‌های کرک در همه جای دنیا بسیار متمایز و محبوب به شمار می رفتند[۴۷].

سبد بافی از هنرهای سنتی است که هنوز در برخی نقاط اردن رایج است. در اطراف رود اردن که نی می‌روید، از چوب نی در شکل و‌ اندازه‌های مختلف برای میوه، سبزی و ظرف نگهداری حبوبات، سبد و هم‌چنین کندوهای عسل و صندوق‌های هدیه می‌ساختند. اردنی‌ها از برگ‌های پهن درخت موز که رنگ زیبایی دارد طناب‌هایی برای ساخت ظرف‌ها و سبدهای متنوع در شکل و‌اندازه گوناگون تهیه می‌کردند. در نواحی شمال و دشت‌های جنوب اردن هرساله گندم وجو کاشته میشد. زنان این مناطق نیز پس از برداشت محصول، ساقه گندم و جو را خشک می‌کردند و در فصل زمستان که فرصت بیشتری داشتند با استفاده از این ساقه‌ها ظرف‌ها، سبدها و زنبیل‌های زیبایی برای استفاده در زندگی روزمره می‌بافتند[۴۸].

فرش‌بافی در منطقه شام (متشکل از اردن، سوریه، لبنان) از قدیمی‌ترین صنایع دستی است. قبل از اختراع دستگاه بافندگی، انسانهای باستان رشته‌ها را به درخت می بستند و برای حفظ یکپارچگی آن، در پایین نخ‌ها وزنه می گذاشتند با اختراع دستگاه بافندگی، این صنعت توسعه یافت و از قدرت و زیبایی فوق العاده‌ای برخوردار شد. این صنعت در کرک و شوبک بسیار شناخته شده بود. اکنون فرش‌ها، به تابلوهای هنری فوق العاده‌ای در طرح‌ها، رنگ‌ها و خوشنویسی تبدیل شده‌اند. نقره کاری از جمله هنرهایی ست که زنان روستا و بادیه برای تزیین لباس‌های خود و ساخت دستبند، گردن بند، انگشتر و گوشواره به کار می‌برند. در این هنر از سنگ‌های قیمتی مانند عقیق، مرجان و عنبر برای تزیین استفاده می‌شود[۴۹]. تزیین شیشه نیز از گذشته از هنرهای دستی در اردن به شمار می آمد که در آن از رنگ‌های شن و ماسه‌های طبیعی استفاده می‌کردند. شن و ماسه‌های وادی رم، پترا و عقبه دارای رنگ‌های طبیعی زیبایی است. صدف‌های دریایی نیز برای تزیین بخشی از صنایع دستی در اردن کاربرد دارد. انواع صدف و مرجان از آب‌های خلیج عقبه استخراج و در تزیین به کار برده می‌شود[۵۰]. هنر شمشیرسازی و سلاح‌های سنتی در منطقه کرک و موته چندان مشهور بود که شمشیرهای اشراف موته را در سراسر بلاد شام می‌شناختند. این صنعت هنوز هم وجود دارد و شمشیرها و خنجرها را به صورت برجسته تزیین می‌کنند[۵۱].

در نهایت می‌توان از هنر سنگ تراشی نام برد که بدون شک با نام اردنی‌ها شناخته می‌شود، زیرا آن‌ها سنگ تراشان ماهری بودند که رنگ و لعاب جدیدی به سنگ‌ها می‌بخشیدند. چنان که صخره‌های وادی موسی را ساختند و شهر پتراء را در دل سنگ حفر نمودند[۵۲]. خانواده‌ی‌ هاشمی برای حفظ و نگه داری صنایع دستی سنتی اردن، موسسات، دانشگاه‌ها و برنامه‌هایی برای مدارس ابتدایی تدارک دیده و از این طریق هنرمندان این رشته‌ها را تشویق می‌کند و مورد حمایت قرار می‌دهند. شهر مرکزی مادبا، بهشتی برای کارآموزان هنرهای دستی و علاقه مندان به صنایع دستی اردن است. مردان و زنان پا به پای هم در این زمینه تلاش می‌کنند[۵۳].

معماری (سبک، ادوار و ویژگی‌ها)

معماری، هنر و صنایع دستی اردن همانند پل‌هایی هستند که ما را با تاریخ مذهب و تفاوت‌های نژادی و قبیله‌ای این سرزمین مرتبط می‌سازند. معماری اردن میراث با ارزشی است که از روزگار باستان به یادگار مانده و طراحی‌ها و اشکال معماری در دوران‌های پس از خود را سمت و سویی خاص بخشیده است[۵۴].

شاید بهتر باشد معماری در اردن را با معماری بادیه‌نشین‌ها آغاز کنیم؛ چادرهای عشایری تجلی معماری باستانی نه تنها در اردن بلکه در تمام مناطق از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی هستند. بادیه‌نشین‌ها خانه‌های خود را بیت شعر (به معنای خانه‌هایی از مو است) می‌نامیدند تا این خانه‌ها با خانه‌های دائم روستاییان اشتباه گرفته نشود. چادرهایی که به وسیله‌ی بادیه‌نشینان اردن مورد استفاده قرار می گیرد مانند چادرهایی است که در شبه جزیره‌ی عربستان، قسمتی از ایران، ترکیه و مصر یافت می‌شود با این تفاوت که اشکال و حتی گاهی مواد تشکیل دهنده‌ی آن‌ها با توجه به مکان‌های مختلف متفاوت است. در اردن این چادرها از موی بز ساخته می‌شود که باعث گرم شدن و نفوذ ناپذیری آن‌ها در برابر آب می‌شود. این چادرها با نخ‌های ریسته شده‌ی 60 تا 80 سانتی‌متری ساخته می‌شوند. اسکلت اصلی این سازه با میخ‌های چوبی که خلال نامیده می‌شوند به همدیگر محکم می‌شوند. چادرهای بادیه‌نشین‌ها دارای ابعاد مختلفی است[۵۵].

قدمت معماری خانه‌های روستایی به زمان اولین خانه‌های ساخته شده در دوران نوسنگی (8000 سال قبل از میلاد) بازمی‌گردد. بعضی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین اماکن در خاورمیانه در مناطقی از اردن همچون پترا، عین الغزه و جریکو واقع شده‌اند. این مکان‌ها اغلب از سنگ ساخته شده‌اند که از استحکام بهتری برخوردارست. اغلب خانه‌های متداول و سنتی روستایی مستطیلی‌ شکل‌اند و به ندرت می‌توان پنجره‌ای در آن‌ها مشاهده کرد. این خانه‌ها به اتاقی برای اهل خانواده و اتاقی دیگر برای میهمان‌ها تقسیم شده است امروزه خانه‌های روستایی بیشتر با سیمان ساخته می‌شود زیرا سیمان ارزان‌تر و ساخت آن راحت‌تر است، اما در اختلاف دمای شدید تابستان و زمستان همانند سنگ بادوام نیست[۵۶].

در حالی که بسیاری از شهرهای اردن دارای اصالت باستانی هستند، امروزه قابل توجه‌ترین میراث معماری به جای مانده از اواخر دوران عثمانی‌هاست. متاسفانه بسیاری از این سازه‌های به جای مانده از دوران عثمانی تخریب شده‌اند و به جای آن‌ها ساختمان‌هایی نو که اغلب هتل یا مراکز تفریحی‌اند، بنا شده است. معماری شهری معاصر در اردن محدودیت‌های استفاده از سنگ را تا حد زیادی برطرف کرده است. معماران اردنی از سنگ آهک به عنوان ماده اصلی ساختمان بهره می برند. ظاهر سنگی ساختمان‌ها در امان و سایر شهرهای اردن جلوه دلپذیری به نمایش گذارده‌اند‌[۵۷]. با شروع دهه 1970، بخصوص در امان، ساختمان سازی بسیار رونق پیدا کرد و بسیاری از افراد در طبقه متوسط خواهان ساختمان‌هایی با طراحی‌های بهتر بودند. ساختمان‌هایی که به تازگی ساخته می‌شوند تلفیقی از سنگ و سیمان است که امکان ساخت بناهایی بسیار بزرگ تر از ساختمان‌های سنگی را فراهم می‌آورد[۵۸].

از دیگر نمونه‌های معماری در اردن، معماری چرکس‌ها و چچنی‌هاست که در نیمه دوم قرن نوزدهم و به دنبال شکست رهبرشان شیخ شمیل به اردن مهاجرت کردند. تعداد‌ اندکی از ساختمان‌هایی که به روش چرکس‌ها ساخته شده‌اند هنوز هم در مناطق قدیمی شهرهای جراش و وادی السیر یافت می‌شوند. ویژگی‌های اصلی این ساختمان‌ها را می‌توان سقف‌های سفالی و بکارگیری چوب در آن‌ها برشمرد[۵۹].

هنرهای تجسمی (مجسمه سازی و نقاشی)

مجسمه سازی در اردن

کشور اردن در طول تاریخ تمدن‌های متنوعی به خود دیده و تحولات فراوانی را شاهد بوده است؛ تمدن‌های مصر، سومر، بابل، آشور، فارس، روم، یونان که تاثیرات ژرفی بر این منطقه گذاشته‌اند[۶۰]. تمدن‌های مختلفی که تا اعماق تاریخ انسان در زمین ریشه دارند. آثار این تمدن‌ها در مناطق مختلف کشور اردن یافت می‌شود و قدمت برخی از این میراث قدیم به هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد[۶۱].

در عملیات کاوشی که در اطراف پایتخت- امان- در منطقه عین الغزال صورت گرفته، مجسمه‌های فراوانی کشف شده که مربوط به عصر سنگ است. این مجسمه‌ها در زمانی ساخته شده‌اند که انسان ابزار هنر را نمی‌شناخت؛ باستان شناسان آمریکایی و اردنی و انگلیسی تاکید می‌کنند که تاریخ ساخت این آثار به 7 یا 8 هزار سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد. پروفسور رالف سولیکی استاد دانشگاه کلمبیا معتقد است که مجسمه‌ها و تصاویری که بر روی دیوار غارهای اردن حکاکی شده، بزرگ‌ترین مجموعه آثار از نظر حجم در منطقه خاورمیانه است. این آثار با گذشت قرن‌ها، به خوبی در دل زمین حفظ شده‌اند[۶۲].

قدیمی‌ترین مجسمه‌هایی که در اردن کشف شده مربوط به دوره نتوفی است. این مجسمه‌ها از لحاظ شکل و مواد به کار رفته و اسلوب هنریشان ارزش بالایی دارند. تشابه زیادی بین مجسمه‌های کشف شده در اردن، فلسطین، سوریه، ترکیه و عراق وجود دارد که نشان دهنده روابط معنادار میان این دولت‌هاست[۶۳]. قلعه‌ها و قصرهایی که در اطراف صحرا و در مناطق کوهستانی در شمال و جنوب اردن وجود دارند بیان‌گر هنرهای معماری و مجسمه سازی نبطیان است و از مهم‌ترین منابع هنرهای تجسمی اردن به شمار می‌روند[۶۴].

شهر پترا شهری سنگی است که نبطیان آن را در دل کوه تراشیده‌اند. زبان نبطیان عربی و خط آن‌ها خط آرامی بود. طرح‌ها و نقش‌های زیادی به زبان آرامی نبطی در مناطق مختلف اردن کشف شده است[۶۵]. تاثیرات اقوام بین النهرین و مصر و روم و سوریه در ساخت شهر پترا آشکار است[۶۶].

نقاشی در اردن

نقاشی‌های حکاکی شده بر روی دیوار غارها و سنگ‌ها که در اردن کشف می‌شوند، هوش و ذکاوت مردم دوران قدیم را نشان می‌دهند؛ آثار هنری مربوط به 350 سال قبل از میلاد مسیح که بر دیوار برخی خانه‌ها یافت شده است[۶۷]. تحقیقی توسط دانشگاه یرموک انجام شده که نشان می‌دهد روستانشینانی که کشاورزی می‌کردند هنرمندان قابلی بوده‌اند؛ این امر از خلال نقاشی‌هایی که بر روی دیوارها کشیده شده و برخی ابزارهایی که به شکل زیبایی تزیین شده‌اند فهمیده می‌شود. مجسمه‌های به جا مانده از دوران کشاورزی در اردن بهترین دلیل بر حس و ذوق هنری و قدرت ابداع آن‌هاست[۶۸]. گری رولفسون باستان شناسی که در عملیات کاوش این غارها فعالیت کرده، معتقد است که اشکالی که برروی سنگ‌ها کشیده می‌شدند غالبا دارای گردن‌های بلند و درشت‌هیکل بودند[۶۹].

سفالگری در اردن

هنر سفالگری نیز از قدیم الایام در اردن وجود داشته است و همواره آن را با ابزارهای مختلف تزیین می‌کردند[۷۰]. هنرهای تجسمی همواره در عصرهای مختلف تاریخ اردن وجود داشته است. ریشه‌ی هنرهای تجسمی که امروزه می بینیم در هزاران سال قبل یافت می‌شود[۷۱]. هم‌چنین میراث اسلامی بسیاری در صحراهای اردن به ویژه در بلقا و امان و مادبا و قسطل و ام الولید یافت شده؛ قصرهای مربوط به عصر اموی که در اطراف بیابان و صحراها کشف شده و مهم‌ترین آن‌ها قصر المشتی، الموقر، الحرانه، قصیر عمره، حمام الصراح، قصر طوبــه و قصر حلابات است[۷۲].

نقاشی‌های موجود بر دیوارهای قصیر عمره بخش‌های مختلف زندگی در عهد اموی را به تصویر کشیده‌اند. بخش‌هایی که ممکن است کمتر در کتاب‌ها از آن‌ها سخنی به میان آمده باشد. برخی از این نقاشی‌ها دارای معانی رمزی است و به آسانی نمی‌توان پی به مفهوم آن‌ها برد[۷۳]. این نقاشی‌ها و آثار علاوه بر این قصر، در بخش‌های دیگر اردن نیز به چشم می‌خورد[۷۴].

این آثار بخش مهمی از میراث تمدنی اردن را تشکیل می‌دهند. متاسفانه هم‌اکنون هنرمندان تجسمی اردن از برخی کشورهای عربی عقب مانده‌اند. که نتیجه‌ی عدم توجه کافی به حرکت هنرهای تجسمی معاصر است و باید توجهات زیادی از سوی سازمان‌های مختلف و به ویژه وزارت فرهنگ به‌ این امر صورت گیرد[۷۵]. هنر تجسمی معاصر در اردن پیش از تاسیس حکومت شرق اردن، جز از سوی برخی هنرمندانی که با هیئت‌های مختلف به اردن می‌آمدند. به شکل جدی مورد توجه قرار نمی‌گرفت که بیشتر در نقاشی انعکاس دارد[۷۶].

این هنرمندان به کشیدن مناظر طبیعت بر روی تابلوهای هنری مشغول می‌شدند. یکی از این هنرمندان دافید روبرتس هنرمند مشهور انگلیسی است که در سال 1796 در اسکاتلند به دنیا آمد. برخی از آثار این هنرمند در کلیساها نصب شده است[۷۷]. در زمانی که حکومت شرق اردن تاسیس شد دو هنرمند در اردن زندگی می‌کردند؛ ضیاء الدین سلیمان هنرمند ترکیه‌ای که ملک عبدالله او را تشویق به ماندن در امان کرد. وی در شهر سلط فوت کرد و در همان جا دفن شد. وی تابلوهای بسیاری از بخش‌های مختلف زندگی اردنی و مناظر طبیعی آن وقت کشیده است. وی در سال 1938 نمایشگاهی از آثار خود را در هتل فیلادلفیا در امان برپا کرد[۷۸].

هنرمند دوم عمر انسی هنرمند لبنانی که به کشیدن تابلوهایی از درختان خرما و صحراها و زندگی بدوی مردم پرداخت و به مدت پنج سال در امان ماند؛ تابلوهای متعددی از مناظر طبیعی اردن از او به جا مانده است. وی در استفاده از آبرنگ بسیار ماهر بود. این هنرمند به عشق به طبیعت مشهور است[۷۹]. این دو هنرمند از اولین هنرمندانی هستند که آغازگر حرکت هنرهای تجسمی در عصر معاصر در اردن بودند. پس از آن‌ها هنرمندان دیگری مانند سامی نعمت، حلمی حمید، یعقوب السکر، محمد کردعلی و آنتون باسیل به اردن آمدند[۸۰].

به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران هنرهای تجسمی در اردن به گونه‌ای جدی از اوایل دهه شصت میلادی و همزمان با فارغ التحصیل شدن تعدادی از هنرمندان از دانشگاه‌ها و آکادمی‌های اردن آغاز شده است؛ هنرمندانی چون رفیق الحلام، احمد نعواش، مهنا الدره، کمال بلاطه و الامیره وجدان علی که به شکل گسترده و مداومی به هنرهای تجسمی‌ می‌پرداختند. با این وجود در تاریخ هنرهای زیبای اردن نام جمال بدران به عنوان فارغ التحصیل این رشته در سال 1937 از دانشگاه قاهره می‌درخشد. وی متخصص در هنرهای خط و نقش و نگارهای عربی بود[۸۱]. گرچه در دهه پنجاه میلادی هم فعالیت‌هایی در هنرهای تجسمی اردن با سازماندهی برخی نمایشگاه‌ها در اماکن عمومی و مدارس انجام گرفت و این دهه را می‌توان آغازی برای دهه بعدی و تداوم هنرهای تجسمی در این کشور دانست[۸۲]. به عنوان مثال در اوایل دهه‌ی پنجاه اولین نمایشگاه هنری گروهی در امان برپا‌ شد که در آن دستاوردهای هنرمندانی مانند احسان ادلبی، رفیق لحام و مهناالدره به نمایش گذاشته‌شد[۸۳].

در دهه شصت به شکلی بی‌سابقه نمایشگاه‌های انفرادی و دسته جمعی پیرامون هنرهای تجسمی افزایش یافت تا جایی که در سال 1961 انجمنی به نام انجمن هنر و ادبیات و مجمع نقاشی و پیکرتراش‌های اردنی در امان به وجود آمد و نمایشگاهی با حضور 500 تابلوی هنری با رنگ روغن، آبرنگ، ذغالی و سربی در فرمانداری این شهر برگزار شد[۸۴]. پس از آن پادشاه اردن طی دستوری در سال 1966 اداره فرهنگ و هنر را تاسیس کرد که بسیاری از هنرمندان هنرهای تجسمی اردن همچون مهنا الدره، رفیق اللحام، سامیه الزرو و محمود طه در افتتاحیه آن حضور داشتند[۸۵].

در سال 1970 میلادی موسسه هنرهای زیبا وابسته به حکومت پادشاهی اردن تاسیس شد و پس از آن مرکز هنرهای زیبا وابسته به اداره فرهنگ و هنر این کشور بوجود آمد[۸۶]. این موسسه که در سال 1972 در امان تاسیس شد، تابع اداره فرهنگ و هنر بود و اکنون نام آن به مرکز هنرهای زیبا تغییر کرده است. برخی از هنرمندان آن عبارتند از: یوسف حسینی، نبیل شحادت، مامون ظبیان، ماریا ابوریشه[۸۷]. از نتایج تاسیس این موسسه و مرکز نرخ فزاینده‌ی نمایشگاه‌های هنری بود که به‌ ایجاد گروه‌هایی رقابتی انجامید؛ گروه لاستودیو، گروه الاربعه، گروه اخناتون، که در نهایت به‌ایجاد انجمن هنرمندان هنرهای تجسمی در سال 1978 منجر شد[۸۸]. موسسات دیگری نیز در عرصه هنرهای تجسمی بوجود آمدند از جمله انجمن هنرمندان تجسمی؛ این انجمن در سال 1977 در امان با کمک وزارت فرهنگ و جوانان تاسیس شد و هم‌چنین تاکنون نمایشگاه‌های فراوانی برپا کرده و تفاهم نامه‌های همکاری با عراق به امضا رسانده است[۸۹]. هم‌چنین اداره‌ی هنرهای زیبا در دانشگاه یرموک: که در سال1980-1981 تاسیس شد و شامل هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی می‌باشد[۹۰]. و در نهایت موزه ملی هنرهای زیبا: که در سال 1979 تاسیس شد و اهداف آن عبارتند از:

  • توجه و اهتمام به حرکت هنرهای تجسمی در اردن و کشورهای عربی و کشورهای جهان سوم؛
  • نشر و ترجمه‌ی کتاب و انجام پژوهش و تحقیقات در ابعاد مختلف تمدن و هنر و فرهنگ عربی و اسلامی؛
  • برپایی نمایشگاه برای شناساندن هنر اردنی و عربی و اسلامی؛
  • حمایت مادی و معنوی از هنرمندان اردنی و کمک به آن‌ها در زمینه‌ی برپایی نمایشگاه در داخل و خارج از اردن[۹۱].

در دهه هشتاد میلادی جنبشی تازه در زمینه هنرهای تجسمی اردن به وجود آمد به گونه‌ای که بسیاری از هنرمندان اردنی در نمایشگاه‌های کشورهای عربی و غیر عربی حضور یافته و به جوایزی دست‌یافتند[۹۲]. در این دهه هنرمندان زن هم در جنبش هنرهای تجسمی اردن تاثیر مناسبی به‌جای‌گذاشتند. بسیاری از زنان هنرمند اردنی از مدرسه فخر النساء فارغ التحصیل شدند و به صحنه هنری این کشور پیوستند؛ مشهورترین آن‌ها هند ناصر، اوفیمیا رزق، سهی شومان، ژانت جنبلاط هستند[۹۳].

وزارت فرهنگ اردن با حمایت مادی و معنوی از هنرمندان این کشور نقش مناسبی در رشد و شکوفایی هنرهای تجسمی داشته است[۹۴]. این وزارت خانه از اوایل دهه نود میلادی با تاسیس گالری‌های متعدد تاثیر چشمگیری بر رشد هنرهای تجسمی داشته است؛ تاسیس گالری عالیه، گالری الفینیق، گالری جایا، رواق البلقاء و گالری وابسته به بانک مسکن و شهرسازی از اقدامات چند ساله اخیر وزارت فرهنگ اردن است[۹۵]. هنرمندانی که به هنرهای تجسمی و زیبا در اردن پرداختند، اغلب به سوی پیکرتراشی، سفال‌گری، خطاطی، کاریکاتور، خلق پوستر، تصویرگری و نقاشی تمایل دارند و مکاتب سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و کوبیسم را بیشتر می پسندند.

مشهورترین هنرمندان هنرهای زیبا و تجسمی اردن در زمینه‌های مختلف به‌این شرحند: در هنر سفال‌گری، محمود طه در راس همه هنرمندان اردنی قرار گرفته و پس از او از عصام نصیرات، حازم الزعبی، محمد سماره، اسمهان الجمل، مارگارت تادرس، محمد شعبان و محمد السید می‌توان نام برد[۹۶]. در زمینه پیکرتراشی و مجسمه سازی منی السعودی از مهم‌ترین هنرمندان اردنی است؛ یکی از آثار وی در مرکز جهان عربِ پاریس قرار دارد. همچنین کرام النمری را می‌توان پیشگام هنر مجسمه سازی در اردن نامید. اکنون یکی از آثار وی از جنس آهن و مس در مقابل مسجد جمعه‌ این کشور نصب شده است[۹۷]. پس از آن‌ها محمد عیسی، سامر الطباع، سامیه الزرو، عبدالرحمن المصری و محمد سماره نقش‌آفرین‌های هنر مجسمه سازی و پیکرتراشی اردن می‌باشند.[۹۸] محمود طه را می‌توان از مشاهیر هنر خطاطی اردن به شمار آورد؛ وی، پیش از فراغ از تحصیل از دانشگاه بغداد، سال‌ها شاگرد خطاط مشهور محمد‌هاشم البغدادی بوده است[۹۹].

در خلق کاریکاتورهای ماندگار نیز رباح الصغیر از پیشگامان این هنر در اردن است. توفیق السید، جلال الرفاعی، محمود صادق، زکی شقفه، سمیح حسنی، عدنان یحیی هم از دیگر کاریکاتوریست‌هایی هستند که آثار خود را در روزنامه‌ها و مجلات این کشور به چاپ می‌رسانند[۱۰۰]. رباح الصغیر با تألیف آثار نقادانه در اواسط دهه شصت و پس از او محمد ابوزریق،‌عبدالرئوف شمعون،‌احمد الکوامله،‌ جورح الصانع، محمد الجالوس و ابراهیم النجار ابوالرب - که با کسب مدرک دکتری در هنر اسلامی، برای اولین بار نام اردن را در جهان عرب پرآوازه کرد - با انتشار کتاب‌هایی پیرامون هنرهای تجسمی اردن، این هنر را در سراسر جهان عرب گسترش دادند[۱۰۱].

در همین راستا سهیل بشارات تالیف آثاری به زبان انگلیسی هنرهای اردنی را به خارج از مرزهای این کشور گسترش داد. توفیق السید، غسان مفاضلــه،‌ حکم غانم و ولید سلیمان نیز راه وی را ادامه دادند[۱۰۲][۱۰۳].

نیز نگاه کنید به

هنر سنگال؛ هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر تایلند؛ هنر زیمبابوه؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان؛ هنر گرجستان؛ هنر تاجیکستان؛ هنر بنگلادش؛ هنر قزاقستان؛ هنر سریلانکا؛ هنر آرژانتین

کتابشناسی

  1. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن
  2. برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
  3. برگرفته از https://en.wikipedia.org/
  4. برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
  5. برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
  6. برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
  7. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامة للحیاة الثقافیة فی الأردن، منشورات لجنة تاریخ الاردن.
  8. برگرفته از https://en.wikipedia.org/
  9. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 109
  10. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 110
  11. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111
  12. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 111 , 112
  13. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 114
  14. برگرفته از وزارة الثقافــة الاردنیــة http://culture.gov.jo/new
  15. برگرفته از https://en.wikipedia.org/
  16. فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 577
  17. World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2013 p.384
  18. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 7
  19. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 9
  20. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  21. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  22. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
  23. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
  24. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
  25. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
  26. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. 7
  27. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
  28. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص29 تا32
  29. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  30. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  31. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
  32. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  33. حوامدة الدکتور مفید، المسرح فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  34. فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379
  35. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن
  36. برگرفته از http://en.wikipedia.org/wiki/Cinema_of_Jordan
  37. فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568
  38. فرهنگ، خلاقیت و بازار: گزارش جهانی فرهنگ 1378/ 1998/ نویسنده گروه نویسندگان؛ ترجمه گروه مترجمان. - تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مرکز انتشارات، 1379، ص 568
  39. World Report, investing in cultural diversity and intercultural dialogue, United Nations Educational, (UNESCO), 2009, P. 344
  40. همشهری آنلاین، مهدی تهرانی، 2014
  41. برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/
  42. برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
  43. برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
  44. برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
  45. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93
  46. برگرفته از http://www.petramoon.com/a-la-carte-tours/handicraft/
  47. برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/
  48. المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، ص. 361-378
  49. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 93
  50. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 95
  51. برگرفته از سایت الدستور https://www.dastour.ir/
  52. المجله الاردنیه للفنون(2013)، مجلد 6، عدد3، 361-378
  53. برگرفته از سایت نمناک https://namnak.com/
  54. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55
  55. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 55 , 56
  56. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 57
  57. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 60
  58. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 61
  59. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 63
  60. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15
  61. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 32
  62. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 19
  63. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17
  64. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45
  65. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45
  66. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 45
  67. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 15
  68. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 17
  69. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 21
  70. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 26
  71. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 30
  72. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 35
  73. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 37
  74. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 43
  75. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 54
  76. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 67
  77. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68
  78. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69
  79. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69
  80. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 68 و 69
  81. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
  82. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
  83. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 68
  84. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
  85. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
  86. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 54
  87. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن.
  88. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن، ص. 55
  89. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 82
  90. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 83
  91. صادق الدکتور محمود(1995)، الفن التشکیلی فی الأردن. منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 84
  92. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
  93. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
  94. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
  95. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
  96. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 55
  97. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
  98. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
  99. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
  100. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
  101. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
  102. المصلح أحمد(1953 - 1993م)، ملامح عامــة للحیاة الثقافیــة فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الاردن،1995، ص. 56
  103. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)