تونس
عربها تونس را «تُونُس» یا «تونس الخضراء» (تونس سرسبز) میخوانند و فرانسویها TUNISIA میگویند. درباره اشتقاق واژه تونس و نامگذاری آن اختلاف است؛ برخی آن را از ریشه فینیقی «تانیت» از خدایان فینیقی، بعضی اصل آن را «تیناس» نام روستایی بربرنشین در نزدیکی «قرطاج»، عدهای اصل واژه را عربی و مشتق از فعل «تانس» به معنای انس گرفتن و بعضی آن را دارای ریشه بربری به معنی بیتوتهکردن و گذراندن شب میدانند. نام تونس پیش از فتح اسلامی «ترشیش» بوده است؛[۱] عدهای نیز ترشیش را محرف از «طرشیش»، واژهای عبری و مرتبط به زمان حضور یهود در تونس میدانند. برخی از منابع تاریخی اسلامی نقل کردهاند: مسلمانان هنگام فتح إفریقیه در کنار ۱۸ صومعه راهبی خوشصدا توقف کرده بودند و به دلیل انس با صدای این راهب، این مکان را تونس نامیدند؛ بعضی نیز معتقدند تونس از جمله «تؤنس الغریب»، یعنی با غریبه انس میگیرد، گرفته شده است.[۲][۳]
جغرافیای طبیعی تونس
جمهوری تونس با مساحتی حدود 162/155 کیلومتر مربع کوچکترین کشور مسلمان در شمال آفریقای سفید است که از شمال و مشرق به دریای مدیترانه، از جنوب شرقی به صحرای لیبی و از مغرب به کوههای الجزایر محدود است، تونس با جمهوری الجزایر ۹۵۶ کیلومتر و با دولت لیبی ۴۵۹ کیلومتر مرز مشترک خاکی دارد، طول جغرافیایی تونس از شمال به جنوب ۷۵۶ و از شرق به غرب ۳۵۱ کیلومتر است، این کشور با برخورداری از ۱۳۰۰ کیلومتر ساحل (بدون محاسبه جزیرهها) و دشتهای هموار و پوشیده شده از درختان متنوع، بهویژه درختان زیتون، از آبوهوای مدیترانهای دلچسبی، بهویژه در مناطق شرقی و شمالی، برخوردار است. تونس با جزیره سیسیل ایتالیا ۱۳۷ کیلومتر فاصله دارد و فاصله زمانی سفر هوایی از شهر تونس به پایتخت ایتالیا نیز تقریبا چهلوپنج دقیقه و به پاریس دو ساعت است. سفر دریایی از تونس به ایتالیا و فرانسه نیز با ناوگان مسافربری تونس و برخی از کشورهای اروپایی از شهرهای گوناگون، مانند تونس، بنزرت و جزیره جربه انجام میشود؛ سفر دریایی از شهر بندر حلقالوادی در تونس به بندر ژنوا در ایتالیا تقریبا یک شبانهروز طول میکشد.[۴]
ارتفاعات تونس
تونس کشوری هموار با دشتهای فراوان و ارتفاعات اندک است و بیشتر ناهمواری آن در مناطق همجوار با سلسله کوههای الجزایر است مناطق کوهستانی در شمال و غرب این کشور قرار دارد و صحرا و بیابان نیز در مناطق جنوبی و مرکزی گسترده است، جبل شعانبی با ارتفاعی در حدود ۱۵۴۴ متر بزرگترین کوه تونس است. مطماطه، خمیر، دورسیل، زغوان، رصاص، بوقرنین، سبیطله، کسریره و فرینه از دیگر ارتفاعات مهم تونس است. یونسکو ارتفاعات اشکل واقع در شمال تونس را در فهرست میراث جهانی قرار داده است، جرید و نفزاوه نیز از مهمترین واحههای تونس است.[۵]
رودها و دریاچههای تونس
مجرده و ملیان بزرگترین رودخانههای تونس است؛ رودخانه مجرده از کشور الجزایر سرچشمه میگیرد و در نزدیکی غار الملح واقع در شمال شرقی تونس به دریا میریزد و در مسیر خود مناطقی، مانند تستور، باجه و تبرسق را سیراب میکند. ده دریاچه در تونس وجود دارد که بحیره تونس و بحیره بنزرت مهمترین دریاچههای آبی و شط جری بزرگترین دریاچه نمکی این کشور است.[۵]
جزایر و مجمع الجزایر تونس
خلیج تونس، خلیج حمامات، خلیج قابس و خلیج بوغراره در جزیره جربه مهمترین مناطق خلیجی تونس است. خلیج قابس در قدیم به سرتالصغیر معروف بوده است. جزایر قرقنه و جربه در جنوب تونس و شبهجزیرههای منستیر و مهدیه نیز در شرق این کشور از از مهمتریــن جزایــر و نیز بهتریــن مناطق جذب گردشــگری در تونس اســت. بندرهای حلقالوادی، تونس، بنزرت و صفاقس از مهمترین بنادر دریایی تونس و یکی از مهمترین مناطق دریایی برای رفت و آمد ناوگانهای بینالمللی است.[۵]
پوشش گیاهی تونس
منابع گیاهی تونـس را از زمان هـای دور بـه علـت سرسـبزی و پوشـش گیاهـی آن به ویـژه باغ هـای زیتـون و مرکبـات، (تونـس الخضـراء) می خواننـد.[۲] خــاک تونــس در مناطــق شــمال و شــرق ایــن کشــور بســیار حاصلخیــز و از تنــوع گیاهــی فراوانــی برخـوردار اسـت. سـه درصـد از مسـاحت تونـس را رْمـل و شـن زار تشــکیل می دهــد و هرچــه از شــمال بــه ســوی مناطــق مرکــزی و جنوبــی پیشــروی کنیــم، از سرســبزی خــاک کاســته و بــر حجــم و وســعت بیابان هــا و صحراهــا افــزوده می شــود. حرکــت شــنهای روان و پیشــروی آن بــه مناطــق دیگــر، یکــی از چالش هــای مهــم زیســت محیطی کنونــی تونــس اســت.
مســاحت جنگلهای این کشــور بالغ بر 555 هزار هکتار است. بیشتر زمینهای کشــاورزی در مناطق شمالی و غربی کشور متمرکز اســت. زیتــون و انجیــر از درختــان اصلــی و بومــی تونس اســت. پژوهشــگران تونسی برآنند که برنج، نیشــکر، ابریشم، نارنج، لیمو، آلوچه سیاه، شاه بلوط و پسته را ایرانیها در دوران اسلامی با خود به تونس بردند.[۶]
مرکبات، گندم، جو، انگور، پرتقال، هلو، گالبی، هندوانه و شاتوت از مهمترین فرآوردههای کشاورزی تونس است. فرآوردههای زیتون در شهر صفاقس و تولید خرما در مناطقی، مانند نفطه وتوزر که درتونس موسوم به خرمای «دقله» یا «دگله» است، از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است و به خارج از کشور صادر میشود. تونس دارای مقام چهارم تولید زیتون در جهان است. جزیرە جربه واقع در جنوب شرقی تونس از مهمترین مناطق کاشت و برداشت برنج دانه درشت است. سبزیهای معطر، مانند تره، شاهی، تلخون و مرزه در تونس کاشته نمیشود و از ریحان نیز در گلفروشیها استفاده میشود. برخی از سبزیجات به نام «قناریه» و «بسباس» نیز در تونس استفاده میشود که به نظر میرسد در ایران وجود ندارد. توت و ابریشم در خلیج قابس به عمل میآید.[۷]
پوشش جانوری تونس
جانورانـی چـون گوسـفند، بـز، گاو، اسـب، شـتر، سـگ، شـترمرغ،خـروس، بوقلمـون، خرگـوش، گربـه، کفتـار، گـراز، خـوک، شـغال،آهـو و انـواع مـار و بزمجـه انـواع گوناگـون منابـع جانـوری تونـس اسـت؛ شـیر، ببر، پلنگ، فیل و زرافه در محیط زیسـت تونس وجود نـدارد و مـردم تونـس بـه گربـه کـه آن را «قطوسـه» می نامنـد، بسـیار علاقهمندنـد.[۸]
آبوهوای تونس
آبوهـوای مناطـق شـرقی، شـمالی و غربـی تونـس مدیترانـهای وَ غیرشـرجی و مناطـق مرکـزی و جنوبـی نیـز از هوایـی نیمه مرطوب و خشـک برخـوردار اسـت. میانگیـن دمـا بیـن 10 تـا 27 درجـه اسـت و درجـهی هـوا در برخـی از روزهـای تابسـتان، به ویـژه تیرمـاه، بسـیار گـرم و سـوزان اسـت و گاهـی اوقـات بـه پنجـاه درجـه نیـز میرسد.
زمسـتان تونـس غالبـا سـرد و همـراه با سـوز سرماسـت؛ سـرمایی که از اروپـا وارد تونـس می شـود. سـامانهی بـارش بـرف فقـط در منطقـە عیـن دراهـم واقـع در شـمال غربـی تونس فعال اسـت و شـهر تونس برفـی بـه خـود نمی بینـد. پایـداری هـوا در طـول سـال به خصوص در فصل هـای باران خیـز بسـیار کـم اسـت؛ به گونـهای کـه در طـول روز، ابـری و آفتابی شـدن آسـمان به گونـهای متنـاوب اتفـاق می افتـد. آســمان پایتخت تونس و مناطق ســاحلی همواره ابری اســت و بارانهای موســمی در طول ســال فراوان و به طــور متناوب می بارد. بــارش بــاران در تونس به انواع گوناگون ســوزنی و ســیلابی وجود دارد. گاهــی جاری شــدن ســیل و ایجاد آب گرفتگــی در خیابانها و منازل موجب اختلال در زندگی عادی مردم میشود. میزان بارندگی ســالانه در مناطق شــمالی کشــور به انــدازە 800 میلیمتر می رســد. مناطــق مرکــزی بین 200 تا 400 میلیمتــر و بخشهای جنوبی نیز بین 50 تا 150 میلیمتر باران سالانه را ثبت میکنند.[۸]
جاذبههای طبیعی تونس
هوای مدیترانهای، ســاحلهای ماسهای، دریای آبی، چشمههای آب گرم، بیابانهای زیبــا و جنگلهای تنک مهمترین جاذبههای طبیعی تونس اســت. شمال، شمال شرقی و جنوب شرقی تونس را آبهای دریای مدیترانه فرا گرفته اســت؛ پدیدهای خدادادی که این کشــور را به منطقە ماسههای طلایی معروف کرده است. جنوب و مرکز تونس نیــز با داشــتن بیابانها و واحههــای طبیعی، کــه از مهمترین مناطق خرماخیز این کشــور هســتند، هرساله گردشــگران زیادی را بهسوی خود جذب میکند.[۹]
جغرافیای انسانی تونس
جمعیت و نژاد
براساس آمار اعلام شده در پایگاه اینترنتی مرکز آمار تونس،[۱۰] جمعیت تونس در ســال 1926 میلادی دو میلیون و دویســت هزار نفر و در ســال 2013 میلادی، به 10میلیون و 886 هزار نفر رســیده است. رشد سالانە جمعیت این کشور از %2/66 در سال 1975 میلادی، به عدد %0/989 در سال 2008 میلادی کاهش یافته است.
بربرها اصلیترین و قدیمیترین نژاد در تونس هســتند. کلمهی بربربــه معنای مرد نجیب یا آزادمرد اســت. بربر در نگاه رومیان،شــاملهر ملتی غیررومی بوده اســت.[۱۱] رنگ و شکل بســیاری از تونســیها، بهویژه ســاکنان مناطق شــمالی این کشور، به ایرانیها بسیار شبیه است. عثمان کعاک معتقد است ایرانیان نخستین و بربرهای اولیه هر دو از یک اصل و نژادند؛ درهمتنیدگی نژادی مردم تونــس با دیگر اقوام و ملل جهــان در طول تاریخ، موضوع مطالعات انسانشناســی در این کشــور را با دشــواریهایی روبهرو کرده است. پیدایی نســلی از مسلمانان موسوم به «کوراغلو» در دوران عثمانی که از مادر تونسی و از طرف پدر ترک بودند، نمونهای از این درهمتنیدگی نژادی است. برخی از پژوهشگران، مانند ابنخلدون نیز برآنند که جنبە استعراب در تونسیها قویتر است.[۱۲]
بیش از %66 از جمعیت انسانی تونس شهرنشیناند. شهر تونس بــا جمعیتی بالغبــر یکونیممیلیون نفر از پرجمعیتترین شــهرهای این کشور مسلمان است. صفاقس، مهدیه، قیروان، قابس، بنزرت و سوسه از دیگر شهرهای پرجمعیت است.
ساختار جمعیت
جامعــە کنونی تونــس جامعهای تقریبا جوان اســت؛ اما بــا توجه به مشکلات موجود و افزایش سن ازدواج، جمعیت تونس رو بهسوی پیــری میرود. مــردان تونس بیش از %8/49 از جمعیت این کشــور را بــه خود اختصــاص دادهاند. میانگین عمر مــردان 72 و زنان 76 سال است. براساس اطلاعات مرکز آمار تونس ساختار جمعیت این کشور از نظر سن به این شرح است:[۱۳]
سن | 2008 | 2009 | 2010 | 2011 | 2012 |
---|---|---|---|---|---|
4 - 0 سال | 8/0 | 8/1 | 8/2 | 8/2 | 8/3 |
14 - 5 سال | 16/2 | 15/8 | 15/6 | 15/3 | 15/2 |
29 - 15 سال | 29/3 | 29/0 | 28/5 | 27/9 | 27/2 |
59 - 30 سال | 36/8 | 37/3 | 37/9 | 38/5 | 34/3 |
60 سال به بالا | 9/7 | 9/8 | 9/9 | 10/1 | 15/0 |
مجموع | 100/0 | 100/0 | 100/0 | 100/0 | 100 |
تاریخ تونس
تاریخ دوره باستان تونس
شواهد باستانی موجود در موزههای تونس، بهویژه موزە باردو که در پایتخت این کشور قرار دارد، نشان میدهد این کشور دوران باستانی عصــر حجر، مرد نئاندرتال و عصر یخبندان را به خود دیده اســت. منطقــە قفصــه واقع در جنــوب غربی جمهوری تونس بــه دلیل آثار باستانی کشف شده در آن خاستگاه تاریخی تمدنی تونس با سابقهای بیش از نیم میلیون سال است و به «تمدن قفصی» یا «تمدن کاپسی» جامعــه و فرهنگ تونس معروف اســت. امروزه، بخش مهمی از آثار کشف شــده از حفریات منطقە قفصه در موزە باردو واقع در شــهر تونس قرار دارد. بقایایی نیز از زندگی انســان در منطقە مکثــر واقع در جنوب پایتخت تونس کشف شده است که تاریخ آن به عصر برنز با قدمتی بیش از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد.[۱۱]
فینیقیها نخســتین اقوامی هســتند که در فاصلە زمانی 814 تا 146 قبل از میلاد مســیح (ع) به منطقە شــمال آفریقا بهویژه تونس مهاجرت کردند؛ آنها توانســتند پایهگذار تمدنی شوند که امروزه، به تمدن «قرطاج» یا «کارتاژ» معروف اســت و از نظر اهمیت تاریخی در کنــار تمدنهای معروفــی، مانند کلدانی، کنعانــی و عیلامی قرار دارد؛ تمــدن قرطاج بود که تونــس را وارد حوزە تمدنی کرد. قرطاج یا قرطاجنه واژهای فینیقی و به معنی شــهر جدید اســت. فینیقیها با ایرانیها در ارتباط بودند و در کنار عناصر تمدنی و فرهنگی، بسیاری از محصولات کشــاورزی و صنایع دســتی ایرانی را نیــز وارد تونس کردند.[۶]
فینیقیــان به کمک لوبیان و نومیدیان که همان صحرانوردان بربر و ســاکنان اصلی تونس بودند، شــهر قرطاجنه را در سال 814 پیش از میلاد مسیح (ع)، یعنی 40 سال پیش از شروع بازیهای المپیک ســاختند.[۱۱] قرطــاج بهگونهای شــهرت یافت که وقتی میهن اصلی فینیقیان در ســواحل شــرقی مدیترانه با هجوم آشــوریان و ایرانیان نابود شــد، به عنوان شاه شــهر فینیقیان انتخاب شد. از مهمترین شخصیتهای این دوره میتوان به شاهزاده خانمی فینیقی به نام «علیســه» اشاره کرد که شهر قرطاج را ساخت؛ رومیان او را «دیدو» میخوانند.[۱۱]
صدربعـل (د207ق. م) و حنبعـل یـاهانیبـل (د183ق. م) از دیگـر شـخصیتها و فرماندهـان معـروف قرطاجـی هسـتند کـه بـه داشـتن اسـتعداد بـالای نظامـی و کشـیدن نقشـههای جنگـی مشـهور بودنـد. امـروزه، نـام قرطـاج و شـخصیتهای آن در بسـیاری از نمادهـای فرهنگـی، اجتماعـی و اقتصادی تونس حضـور دارد و مایە مباهـات و افتخار تونسـیها، به ویـژه در بعد تمدنی جامعه و فرهنگ تونـس اسـت؛ «فـرودگاه قرطـاج» مهمتریـن فـرودگاه بینالمللـی تونـس در پایتخـت اسـت. تصویـری از «شـاهزاده علیسـه» بـر روی اسـکانسهای تونسـی چـاپ شـده اسـت. قرطـاج دارای جامعـهای بـاز اسـت و از تجـارت و نـاوگان دریانـوردی قـوی برخـوردار بـوده اسـت. زبـان اهالـی قرطـاج زبـان سـامی بـا الفبـای فینیقـی و از نظـر دینـی نیـز بـه مذهـب کنعانیـان و خدایانی اغلـب مؤنث، ماننـد تانیتو بعلهامـون اعتقـاد داشـتند. زنـان در جامعـە قرطاجـی کموبیـش از حقوقـی همسـان بـا مـردان برخوردارنـد و قانون تک همسـری در این کشـور رسـمی است.
فسیفساء یا نقاشی بر روی کاشی و نیز ساخت سفال از هنرهای مهــم دورە حکومت قرطاجیان بر تونس اســت که هنوز هم در میان صنایع دســتی و حوزە گردشگری تونس رواج بسیاری دارد. یونانیها و رومیهــا رقبــای جدی فینیقیها بودند و ســاکنان بومی تونس گاه متحد قرطاجیان و گاه متحد رومیان بودند. حاکمان قرطاج ســیصد شــهر را تحت حکومت خود داشتند.[۱۱] قرطاج ســرانجام در ســال 146 قبل از میلاد مسیح (ع) به دست رومیان و در جنگهای موســوم به «پوئیک» درهم کوبیده شد و دوره باستانی تونس پایان یافت.[۱۴]
تاریخ دوران میانی تونس
تونـس بـه همـراه رومیـان وارد دورە میانـی شـد. «رومنـه إفریقیـه» یـا رومیکـردن افریفیـه اصطلاحی اسـت کـه از منظر فرهنگـی به دوران سـلطە رومیـان بـر دو منطقـە إفریقیـه (تونـس کنونـی) و نومیدیـه (الجزایـر کنونـی) در فاصلـە زمانـی 146 قبـل از میـلاد مسـیح (ع) تـا سـال 533 میـلادی گفتـه میشـود.[۱۵] تونـس در نـگاه رومیـان بهمنزلـە انبـار غله و آذوقه (مطامیـر رومیه) و مسـتعمرهای بـرای جمـعآوری مالیـات و خوشگذرانـی تفریحـات و سـرگرمی بـود.[۱۶]
امروزه، بســیاری از آثار دوران حضور رومیان در مناطق گوناگون تونس، مانند قرطاج، جم، دقه، اوتیکا و سوسه برای بازدید جهانگردان وجــود دارد. یکی از ماندگارترین و مهمترین آثار بهجامانده از دوران حکومت رومیان در تونس، سیستم آبرسانی است که با نصب قنات هوایــی و نه زمینی، آب را از کوههای زغوان، واقع در جنوب تونس، به شــهر قرطاج میرســاند. عظمت این سیســتم آبرســانی را که در مدت 304 ســال ساخته شــد همانند اهرام مصر میدانند؛ طول این قنات123 کیلومتر است.[۲]
ســاخت آمفیتئاتر برای انجام مراسمی، مانند جنگ گلادیاتورها از دیگر آثار باقیماندە رومیان در تونس است. گردشگران خارجی از آمفی تئاتر موجود در شــهر تاریخی جم واقع در استان مهدیه بازدید میکنند. پررنگ شدن حضور بومیان تونس در نظام حکومتی رومیان از ویژگیهــای مهــم سیاســی دورە میانــی تونس اســت؛ حضوری که زمینه را برای شــورش تونســیها علیه اشــغالگران رومی فراهم ســاخت. سرانجام ســنت تاریخ، گریبان رومیان را گرفت و چون در تونس جا گرم کردند فرمان خیز از حلقوم هشتاد هزار وندال ژرمنی بلند شــد؛ وندالها در سال 429 میلادی با حمله به تونس، رومیان را شکســت دادنــد و تا ســال 533 میلادی در این کشــور حکومت کردند.[۱۱]
پس از وندالها، بیزانســیها بودند که تونــس را تصرف کردند. بیزانســیها، ســودای احیای عظمت روم را در ســر میپروراند و به تبلیغ مسیحیت توجه بسیاری داشتند؛ اما اراده و مشیت الهی بر این قرار گرفت که با نزول قرآن کریم، نقشە دینی فرهنگی سیاسی جهان آن روز، تغییر کند و اســلام بهمنزلە قدرتی برتر در معادلات جهانی، پا به عرصە وجود گذارد.[۱۷]
تاریخ دوران اسلامی تونس
با ظهور خورشــید اسلام در شــبه جزیرە عربستان و منورشدن جهان بــه نور قــرآن، پیام توحیدی «قولــوا لا اله الا الله تفلحــوا» به تونس نیز رســید. مصر، آفریقای شــمالی و اروپای شــرقی به هنگام بعثت حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و صحبه المنتجبین) در 1 فوریە سال 610 میلادی در اختیار روم شرقی بود.[۱۸]
بـا وفـات پیامبـر گرامـی اسـلام (ص) و آغـاز جریـان فتوحات و فتـح سـرزمینهای شـام، فلسـطین و مصـر بـه دسـت مسـلمانان، راه بـرای فتـح افریقیـه همـوار شـد؛ تونـس در گذشـته بخشـی از إفریقیه بـوده اسـت. افریقیـه در منابـع تاریخـی اسـلامی سـرزمینی، شـامل طرابلــس لیبــی تــا طنجــە مغــرب بــوده اســت،[۱۹] و تونــس کنونــی عــروس و تختــگاه آن بــوده اســت.[۲]
إفریقیه در ســال 27 هجری قمری شاهد حضور نخستین طلیعە ســپاه مســلمانان بود، ســپاهی که تعدادی از صحابــە پیامبر گرامی اســلام (ص) نیز در آن حضور داشتند و سالهای بعد نیز با حضور تابعیــن ادامــه یافــت. گزارشهای تاریخــی پیرامــون چگونگی فتح تونــس متفاوت و گاهی متناقض اســت؛ اما این نکته مســلم اســت کــه فتــح تونس یــا إفریقیه نتیجە طبیعــی و منطقی فتــح مصر بوده اســت.[۲۰] قدرت سیاسی و نظام حکومتی حاکم بــر فریقیه از زمان فتح این کشــور توســط مســلمانان در ســال 27 هجری قمری تا زمان حاضر، بســیار متغیر بوده است و این منطقه، فرمانروایــان، حکمرانــان خلفــا، امیران و دولتمــردان گوناگونی راتجربه کرده اســت. عمر بن خطاب (د23ق) رغبتی به فتح إفریقیه نشان نداد؛ اما در دوران حکومت عثمان بن عفان (د35ق) بود که پروژە فتح إفریقیه آغاز شد و پس از دوران خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، که تمایلی به انجام اینگونه لشکرکشیها نداشت، معاویه بن ابی سفیان (د60ق) پروندە فتح شمال آفریقا را دوباره به جریان انداخت و دستور فتح إفریقیه را صادر کرد.[۲۱]
امویان در تونس
نخسـتین دورە حضور لشـکر مسـلمانان را در إفریقیه دوران «وُلات» یـا «امیـران» مینامنـد کـه از سـال 84 تـا 184 قمـری طـول کشـیده اسـت.[۲۰] اوج ایـن دوران را زمـان حکومـت مهلبیـان دانسـتهاند. فتـح إفریقیـه در زمـان خلافـت معاویـه، شـتاب بسـیاری بـه خـود گرفـت، امـا فتـح کامل ایـن منطقه تقریبـا در سـال هفتـاد هجـری ممکـن شـد و مسـلمانان توانسـتند بربرهـا را بـه اطاعـت خویـش درآورنـد. ورود اسـلام بـه افریقیـه، همـراه بـا انگیـزە دنیادوسـتی و جاهطلبـی حاکمـان بنیامیـه و برخـی از سـرداران و فاتحان مسـلمان بود،[۱۱] و موجب شـد تـا فرآینـد فتـح إفریقیه و گسـترش اسـلام در این منطقـه طولانی شـود و دشـواریها و موانـع محیطـی بسـیاری را فـراروی فاتحـان عـرب قـرار دهـد. بـردهداری و خریدوفـروش کنیـز و انتقـال آنهـا بـه مرکـز خلافـت تـا سـال 135 قمـری ادامـه داشـت و یکـی از اهـداف فاتحـان مسـلمان بـود.[۲۰] عقبــه بن نافــع فهــری (د63ق/ 683م) از مهمترین فرمانداران سپاه مسلمانان در جریان فتح إفریقیه بود؛ او که از سرداران معروف امویان در فتح مصر بود، توانســت نخســتین مسجد و پایگاه نظامی مســلمانان را در إفریقیــه بنــا کند؛ بنایــی که امروزه، بــه جامع عقبه بن نافع معروف اســت و در شــهر قیــروان قرار دارد، شــهری که از مهمتریــن یادگارهــای دوران حکومت عقبه بن نافع اســت، دورانی که هنوز هم در تونس از آن به نیکی و عظمت یاد میشــود. عقبه بن نافع در دومین مأموریت خود به إفریقیه در الجزایر به شهادت رسید. و امروزه، مزار او مکانی زیارتی اســت. حســان بن نعمان (د 86ق/707م) از دیگر ســرداران اموی بود که در فتــح إفریقیه نقش مهمی داشــت؛ او توانســت قرطاجنــه را تصرفاند و به غائله زنی شــرور، معروف به کاهنه که از سران سرسخت و مخالف حضور و گسترش اسلام در إفریقیه بود، پایان دهد. ابن نعمان توانست اقدامات اداری و عمرانــی مهمــی، مانند برپایی نخســتین دیــوان در تونس و تعیین خراج برای غیرمسلمانان انجام دهد. [۲۰]ســاخت جامع زیتونه در شــهر تونس به ســال 79قمری یکی از یادگارهای ابن نعمان اســت. عمر بن عبدالعزیز (د101ق/ 721م) که در تونس به پنجمین خلیفه از خلفای راشــدین معروف است، از مهمتریــن خلفای اموی تأثیرگذار در جریان اسلامی شــدن إفریقیه به شــمار میرود؛ او توانســت با اعزام ده نفر از فقها به إفریقیه، نقش مهمی را در آموزش اسلام و شریعت به مردم تازه مسلمان شده إفریقیه ایفــا کنــد. از دیگر امرای اموی که در آبادانی تونس نقش داشــتهاند، میتــوان به عبیداللــه بن حبحاب (د123ق) اشــاره کرد کــه کارگاه کشتی ســازی موســوم به دارالصناعه را در ســال 114قمری مطابق بــا ســال 732 میلادی راهاندازی کرد. از زمــان خلافت عثمان (23تــا 35ق) تا ســال184 هجری قمری که بــه دوران والیها معروف است، 28 والی بر إفریقیه حکومت کردند.[۲۲]
اغلبیان در تونس
تأســیس دولت اغلبیــان (اغالبــه) در إفریقیه به ســال 184ق/800 میلادی توســط ابراهیم بن اغلب (د196ق)، نقطە عطف مهمی در تاریخ تونس، بهویژه منطقە مغرب عربی،[i] اســت؛ زیرا آنها توانستند با خاموش کردن شــورشها، نخســتین دولت مستقل عربتبار را در ایــن منطقــه پایهگذاری کنند و قلمرو حکومت خــود را از طرابلس تا قســنطینه گسترش دهند. تعداد عربهای مســلمان ساکن إفریقیه را در زمان اغلبیان صدهزار نفر تخمین زدهاند. [۱۱]اغلبیــان بیشــتر بــا سیاســت حکومت کردنــد تا قــدرت نظامی،[۱۱] روی کار آمــدن حکومــت اغالبه موجب شــد تا نوع نظام حکومتی درا فریقیه از امارت به ولایت تغییر شــکل دهد؛ این تغییر نظام، احســاس اســتقلال بیشــتر بربرها از یک سو و از سوی دیگر، گســترش نفوذ اســمی و تشریفاتی خلافت عباسى را به همراه داشــت. نام خلفای عباسى در خطبهی اغلبیان خوانده میشد و اسامی آنها نیز روی سکههای رایج نقش میبست. اغلبیان، بهبود زندگى اجتماعى مردم إفریقیه، ساماندهی مقوله فرهنــگ و برقــراری ارتباط و تعامل نیکو با دیگر کشــورها را هدف دیپلماســی سیاسی خویش قرار دادند و موفقیتهای چشمگیری نیز به دست آوردند؛ برای نمونه میتوان به گسترش خوب زبان و ادبیات عربی و توســعه ارتباطات علمی إفریقیه با دیگر کشورهای منطقه و نیز برخی از کشورهای شرق جهان اسلام اشاره کرد. راهاندازی نظام دیوانی و قضایی منســجم، توجه به شهرســازی و تأسیسات عمرانی و آبرســانی در قیروان، ســاخت شهر مشهور «رقاده» در سال 263 قمــری، در نزدیکــی قیــروان و ســامان دادن به اوضــاع اجتماعی و اقتصادی إفریقیه از دیگر فعالیتهای اغلبیان بود.
ادریسـیان در مغـرب و امویـان در اندلـس (755-710م)، دو مانـع جـدی گسـترش حکومـت اغلبیـان در إفریقیـه بودنـد؛ بـا ایـن تفـاوت کـه حـب اهلبیـت (علیهمالسـلام) نقطـهی مشـترک اغلبیان و ادریسـیان بـود. ابراهیـم بـن اغلببـه بـا وجود دشـمنی با ادریسـیان، خواهـش ادریـس اصغـر را کـه از او خواسـته بـود بـه دلیـل قرابتش بـا رسـولالله (ص) بـا وی کاری نداشـته باشـد، پذیرفـت.[۲۳] ابنسـحنون (د256ق) فقیـه مشـهور و ابـنجزار (د369ق) پزشـک و عطرشـناس معـروف قیروانـی از شـخصیتهای علمـی برجسـته در دوران زمامداری اغلبیـان بودند. اغلبیـان در مـدت زمامـداری خـود بـر افریقیـه بخـش وسـیعی از مناطـق موجـود در کشـورهای اروپایـی شـمال دریـای مدیترانـه، ماننـد سیسـیل و مالـت را نیـز به تصـرف درآورده و مسـیحیان این مناطـق را مطیـع خـود سـاختند.[۲۴][۲۵]
فاطمیان در تونس
حکومت اغلبیان در سال 296 هجری قمری مطابق با 909 میلادی به دســت داعی فرقە اسماعیلی ابوعبدالله شیعی (د298ق/ 911م) سقوط کرد. دوران حکومت عباسیان را به سه مرحلە قدرت مرکزی، دورە لشکرکشی و امارات مستقل تقسیم میکنند؛ فاطمیان در دورە اخیر متولد شــدند و نقش شایســته و بایســتهای در تشــویق مردم بهسوی علم و ادب داشتند،[۲۶] برخی از اندیشــمندان تونسی برآنند که تأســیس دولت فاطمیان با هدف ملک و ســلطان نبوده است؛ بلکه دارای اهداف بلندی بود، آنها قصد داشــتند از إفریقیه به مثابه پلی بهسوی شرق استفاده کنند.[۲۷] تولــد فاطمیان،[ii] در إفریقیه و رشــد و بالندگی آنها در مصر بود،[iii] اســماعیلیان از مرگ اســماعیل پسر امام صادق (ع) در ســال 142 قمری مطابق با 759 میلادی، تا تشــکیل حکومــت فاطمیــان در إفریقیــه که نزدیــک به یک قــرن و نیم طول کشــید، تلاش گسترده، اما مخفیانهای داشتند تا بتوانند ضمن حفظ و توســعە اعتقادات اســماعیلی، صاحب قدرت سیاســی نیز شوند؛ سرانجام برخلاف انتظارشان این تلاش در میان قبایل بربر که نهتنها از تفکر اســماعیلی، بلکه از اسلام هم آگاهی عمیقی نداشتند، به بار نشســت. دور بودن مغرب از سیطرە نفوذ عباسیان، وجود گروههای مخالف خلافت عباسیان و کوشش فوقالعاده و جسورانە ابوعبدالله شیعی، زمینهساز حکومتی شد که نزدیک به سه سده دوام آورد و آثار و نتایجی بر جای گذاشــت که از آن با نام تمدن فاطمی یاد میشــود. ابوعبدالله شــیعی در یمن زندگی میکرد؛ او در یکی از سالهای حجگزاری، با حاجیان مغرب همراه شــد و توانســت آنها را شــیفتە قــدرت بیــان و صداقــت خویش کنــد؛ بهگونــهای کــه او را «معلم» میخواندنــد؛ لقبــی کــه دارای بــار معنایــی عاطفی مثبتی اســت و هنــوز هم در محاورههــای روزمرە مردم تونس بهکار برده میشــود. ابوعبدالله شــیعی توانست در سال 280 قمری وارد سرزمین إفریقیه شــود و فعالیتهــای تبلیغــی خویــش را در ایــن منطقه آغــاز کند؛ فعالیتهایی که بر دانش شــرقی وی توأم با شــیوایی گفتار و نیز قوە خیال و فطرت سالم مردم مسلمان بربر استوار بود؛ دعوت به آموزە مهدویــت و آمادگی بربرهــا برای قیام علیه حاکمــان عرب با هدف اصــلاح اجتماعی نیز در پیشــبرد کار ابوعبدالله بســیار مؤثر بود. او توانســت پس از سالها کار تبلیغی و فرهنگی در میان بربرها بهویژه قبایلی مانند «کتامه»،[iv] و «صنهاجهو» و جلب حمایت ایشــان، رقاده پایتخــت اغلبیان را در ســال 296 قمری به تصــرف خود درآورد و حکومت مستقلی را پایهگذاری کند.[۱۱] ابوعبدالله پس از ورود به شهرهای رقاده و قیروان که با استقبال فقهی سنی نیز همراه بود، فرمان داد تا نام فاطمه زهرا (ع) و اسامی امامــان شــیعه (ع) را در خطبههای نماز جمعه قــرار داده و عبارت «حی علی خیرالعمل» را نیز در اذان بگویند. ابوعبدالله پس از تثبیت اوضــاع در إفریقیه به ســوی سجلماســه واقع در مغرب شــتافت و عبیداللــه مهــدی (د322ق)،[v] امام وقت اســماعیلیه را از زندان آزاد کــرد. ابوعبدالله که معتقد بود عبیدالله مهــدی، امام و همان مهدی منتظــر اســت قدرت، را بــه او واگذار کــرد و زمینه را بــرای انتقال فاطمیــان از مرحله دعوت به مرحله دولت فراهم ســاخت. عبیدالله پس از بهدســتگرفتن قدرت، محبت ابوعبدالله را با خیانت تلافی کرد و دســتور قتل او را در ســال 298 قمری صادر کرد؛ اقدامی که خشــم بربرهای مســلمان را که علاقه بســیاری به ابوعبدالله داشتند، برانگیخت و عبیدالله را به ترک رقاده و قیروان مجبور کرد. عبیدالله به ســوی ســواحل شــرقی تونس مهاجرت و شــهر مهدیه را در سال 303قمری ســاخت. مهدیه، صبره و مســیله شــهرهایی هستند که در زمان فاطمیون ســاخته شــدند. تقویت ناوگان دریایی، ســرکوبی مخالفان بهویژه خوارج، تصرف مصر در ســال 359قمری توســط سردار بزرگ فاطمیان و فاتح مصر جوهر صقلی (د381ق)، تأسیس شــهر قاهره بهمنزله پایتخت جدید فاطمیــان و انتقال خلیفه فاطمی المعزلدین الله در سال 361قمری به قاهره و انتقال قدرت فاطمیان در إفریقیــه بــه بلکیــن بن زیــری صنهاجــى (د373ق) از مهمترین حوادث دوران فاطمیان در إفریقیه است.[۲۳] ســاخت ناوگان دریایی و گســترش صنعــت آن از دیگر اقدامات مهم فاطمیان اســت که در ادبیات إفریقیه، بهویژه اشــعار محمد بنهانی شــاعر دوره فاطمی و معروف به «متنبی المغرب،» به آن اشاره شــده اســت.[۲۷] تعداد کشــتیهای ناوگان دریایی تونس را در دوران فاطمیان هشتاد عدد آوردهاند (همان: 81) تونســیها در دوران حکومــت فاطمیــان بــا عقاید و فقه شــیعه آشــنا شــدند و آمــوزش فقه شــیعی در کنــار فقه ســنی در مکانی بهنــام بیتالحکمــه که نزدیک به جامــع عقبه بن نافــع در قیروان بود رواج داشــته اســت.[۶] همزیســتی پیــروان مذاهب اســلامی به هنــگام حضــور فاطمیان در مصــر بهگونهای مســالمتآمیز بوده اســت که مفســر بزرگ معاصــر تونس محمد طاهــر بــن عاشــور (د1973م) میگوید: «در زمــان فاطمیــان، هیچ یــک از علمای صالحین (اهل ســنت) مصر را ترک نکردند».[۲۸] ابن ابی زید قیروانی (د386ق) از شــخصیتهای معروف دوران اغلبیان است.[۲۹]
موحدون در تونس
از دســت رفتن جایگاه فرهنگی سیاســی و وحدتبخش شهر قیروان در إفریقیــه و گســترش نوعــی از پراکندگــی سیاســی و فرهنگی در تونــس را از مهمتریــن پیامدهای منفی حضور بنیهلالدر إفریقیه دانســتهاند؛[۳۰] ماننــد حکومــت صنهاجیان در شــهر مهدیــه، فرمانروایی بنیهلال در شــهر قیــروان و حکومت خراسانیها در شــهر تونس. اختلافهای حکومتی و پراکندگیهای سیاسی و فرهنگی، مسیحیان اروپایی را به طمع انداخت تا در سال 1130میلادی به إفریقیه حمله کنند و بســیاری از شــهرهای ساحلی این مناطق مسلماننشــین را تحت نفوذ خود درآورند و تا سالها بر آن حکومت کنند. موحدون توانستند با شکست اروپاییها و پیروزی بر بنیهلال و نیز تصرف شــهرهای مهدیه و تونس، وحدت و ثبات سیاسی را دوباره به إفریقیه برگردانند؛ این اقدام موحدون بهاندازهای مهم اســت کــه از آن به فتح اســلامی جدید در إفریقیــه یاد میکنند.[۳۰][۳۱]
حفصیان در تونس
ابــن ابی حفــص ابو محمــد عبدالواحد بــن عمربن یحیــى هنتاتى (د618ق) نخســتین کســی اســت کــه موحــدون وی را قرمانروای إفریقیه کردند. اطاعت حفصیان از موحدیان تا زمان امیر ابوزکریای حفصی ادامه داشت، تا این که او در سال 634 قمری استقلال خود را از موحــدون اعــلام کرد.[۱۱] شــهر تونس در دورە حفصیــان، مرکــز حکومت إفریقیه انتخاب شــد و رونق یافت.[۳۲] برخــورداری از نیــروی دریایی قــوی، برقراری روابط حســنه با همســایگان مســیحی، اســتفاده از منابع انســانی غیربومی و وفادار بــه ســلاطین حفصی در ارتش، ماننــد اندلســیها، بهکارگیری نظام اداری ســاده و کارآمد و بســتن پیمان با قبایل بزرگ و صاحب نفوذ از مهمتریــن ویژگیهای دوران حکومت حفصیان اســت. دورانی که حوادث مهمی، مانند زوال خلافت عباســی، ضعف دولت موحدون در شــمال آفریقا، آغاز هشــتمین و آخرین جنگ از رشته جنگهای صلیبــى در إفریقیــه (669ق/1271م) به رهبری لوئی نهم پادشــاه فرانسه با حمله به تونس،[۳۲] مهاجرت مسلمانان اندلس به تونس در آن اتفاق افتاد. با ســقوط پایتخت بیزانس در ســال1453 میلادی، به دست عثمانیان و اشغال تونس در سال 940قمری توسط فرماندە عثمانی به نام «بربروس،» حکومت وقت حفصیان از پادشاه اسپانیا درخواست کمک کرد؛ نیروی دریایی اســپانیا نیز به جنــگ عثمانی آمد و آنها را شکست داد و بارباروس به الجزایر گریخت؛[۳۳] نیروی دریایی اســپانیا در منطقە حلقالوادی واقع در شــمال شــرقی شــهر تونس مستقر شــد و حفصیان توانستند به مدت 41 سال دیگر و با حمایت پادشــاه اســپانیا حکومت را در دســت داشــته باشند. در نیمــە قــرن دهم هجری که مصر به دســت ترکان عثمانــی افتاده بود، نظامیان عثمانی از آنجا به شــمال آفریقا آمدند و با حمله به الجزایر، اســپانیولیها را بیرون راندند و تونس که مقر حســن، آخرین پادشــاه حفصیان، بود به علت درگیریهای داخلی و نفوذ قبایل عرب ضعیف شــده بود و ســرانجام به خطر افتاد و در ســال 941یا 942 میلادی خیرالدین بارباروس، سردار ترک عثمانی که خود راهزنی دریایی بود، آنجا را اشــغال کرد و اینگونه دولت حفصیان برافتاد و شمال آفریقا به حوزه عثمانی پیوست.[۳۲] ابن شباط تــوزری (د 681ق)، ابن عرفــه (د 803ق) و ابنخلدون (د 808ق) از مهمترین اندیشمندان تونس در دوران حفصیان به شمار میآیند.[۳۴]
عثمانیان در مصر
عثمانیـان نـام و حـدود کنونـی تونـس را در زمـان اشـغال ایـن کشـور تعییـن کردنـد و تونـس بـه شـکل یکـی از ایالتهـای پردرآمـد امپراطـوری عثمانـی درآمـد؛ ایالتـی کـه آن را تدایهـا و بیکهـا اداره میکردند.[۳۵] سلسـلههای پادشـاهی مرادیونو حسـینینوناز مهمتریـن و اثرگذارتریـن حکمرانـان عثمانـی در تونـس بودنـد؛ برخـی از مورخـان تونـس برآننـد کـه حضـور تـرکان عثمانـی در تونـس، الجزایـر و لیبـی از تکـرار اندلسـی دیگـر در جهـان اسـلام ممانعـت کـرد.[۶] جنـگ فرانسـه بـا تونـس بـرای تسـلط بـر جزیـرە کـرس (1782-1759م)، وقـوع جنـگ میـان جمهـوری ونیـز و تونـس بـرای تثبیـت حاکمیـت خـود بـر جزیـر زیبـای جربـه (1795م)، برقراری روابط حسـنه بین تونس و فرانسـه در زمان رویکارآمدن ناپلئـون، تحمیـل کاپیتولاسـیون فرانسـه بـر تونـس (1830م)، جایگزینـی زبـان عربـی بهجـای زبـان ترکـی در مکاتبـات رسـمی تونـس (1830م)، نوسـازی ارتـش، راهانـدازی مدرسـە جنگـی بـاردو (1838م)، توسـعه، تجهیـز و تقویـت نیروی دریایی تونس، خریـد کشـتی بخـار از فرانسـه، انجـام اصلاحـات در برنامههـای آموزشـی جامـع زیتونـه (1842م)، صـدور فرمان ممنوعیـت تجارت بـرده و آزادی بـردگان در تونـس (1859م)، راهانـدازی نخسـتین خط تلگـراف در تونـس (1846م)، تأسـیس بانـک (1874م)، صـدور فرمـان معـروف به عهدالامان در تاریخ 10 سـپتامبر 1857 میلادی با هدف یکسـان دانسـتن حقوق شـهروندی برای همە تونسـیها، بهویژه در پرداخـت مالیـات از مهمتریـن حـوادث دوران عثمانـی اسـت.
اصلاحــات، آزادی، مجالس، پیشــرفت، اقتصــاد و ملیت از مهمترین مفاهیمی اســت که ذهن نخبگان سیاسی فرهنگی تونس را در این دوران به خود مشــغول کرده بود. از مهمترین شخصیتهای فرهنگــی سیاســی ایــن دوران که نقــش مهمی در رســیدن تونس به استقلال این کشور داشتند، میتوان به افرادی، مانند محمد بن سعید مقدیــش (د1228ق) [vi]،شــیخ محمــد قبــادو (د1287ق) [vii]،احمد بن ابی ضیــاف (د1291ق) [viii]،محمد بیــرم خامس (د1306ق) [ix]، و خیرالدین تونسی (د1307ق) اشاره کرد؛ وزیر خیرالدین از مهمترین و برجستهترین شــخصیتهای تونس در دوران حضور عثمانیان در تونس اســت؛ خیرالدیــن را پدر نهضت اصلاحــات در تونس لقب دادهاند.[۳۶] جایـگاه و موقعیـت خیرالدیـن را در تونـس میتـوان بـا موقعیـت و جایـگاه امیرکبیـر در ایـران مقایسـه کـرد. خیرالدیـن پاشـا اصالتـا آسـیایی بـود و در کودکـی بـه تونـس منتقـل و در سـمت خـادم قصـر بـای انتخـاب شـد و بـه دلیـل هـوش و زیرکـی فراوانـی کـه از خـود بـروز داد، مـورد توجـه حاکـم وقـت تونـس قـرار گرفـت؛ او با فراگیـری فنـون نظامـی در مدرسـه جنگی باردو کـه از مدارس نوپا و مـدرن آن روزگار بـود، توانسـت بـه مراتـب بـالای نظامـی حکومتی، ماننـد فرماندهـی سـواره نظام ارتـش (1265ق)، وزیـر امـور دریایی (1273ق) و نخسـتوزیری (1289ق) برسـد و خدمـات ملـی ارزنـدهای، بهویـژه در زمینـه اصلاحـات سیاسـی و فرهنگـی از خـود باقی بگـذارد.
خیرالدیـن بـا وجـود کارشـکنی بسـیار مخالفـان داخلی و دشـمنان خارجی، بهخصوص فرانسه و ایتالیا، توانست در دوران نخستوزیری چهارسـاله خـود، اصلاحـات اقتصـادی، سیاسـی، قضایـی، بازرگانی و کشـاورزی بزرگـی را در تونـس ایجـاد کنـد؛ او توانسـت با تأسـیس نهادهـای علمـی فرهنگـی اجتماعـی جدیـدی ماننـد مدرسـهی صادقیه، بـه یکـی از شـخصیتهای اصلاحطلب و جریانسـاز تونـس در دوره معاصـر تبدیـل شـود. خیرالدین میکوشـید تا از دخالت انگلسـتان و فرانسـه در امـور داخلـی تونس جلوگیـری کند؛ اما با مخالفت شـدید جریانهـای سیاسـی دربـار عثمانـی و کارشـکنی نمایندگان فرانسـه و انگلیس مواجه شـد و سـرانجام مجبور شـد تا در سـال 1294 قمری از مقـام خـود اسـتعفا دهـد. ایـن وزیـر مصلـح پـس از کنارهگیری از قـدرت بـه آسـتانه ترکیـه رفـت و تا آخـر عمـر در آنجا مانـد. کتاب او بـا عنـوان «اقـوم المسـالک فـی معرفــه احـوال الممالـک» از تألیفاتی اسـت کـه در پیشـرفت بـه جریان اصلاحـات در تونـس، نقش مهمی را ایفـا کـرد؛ کتابـی که برخی از شـیوخ و علمای جامـع زیتونه تونس بهویـژه شـیخ سـالم بوحاجـب (1924-1828م) در نـگارش آن کمـک بسـیاری بـه خیرالدیـن کردنـد. خیرالدیـن بـه عدالـت، آزادی و شـورا بسـیار اهمیـت مـیداد و بـه ضـرورت بازنگـری و اجتهاد در شـریعت اسـلامی و اهمیـت اسـتفاده از تجربههـا و دسـتاوردهای اروپایـی در جوامـع مسـلمان اعتقاد داشت.[۳۷]
فرانسویان در تونس
وجود حاکمان عثمانی در تونس برای فرانسـهای که الجزایر را بخشـی از خـاک خـود اعـلام کـرده بودنـد، تحملپذیـر نبـود. اشـغال الجزایـر در سـال 1245 قمـری برابـر بـا 1830 میـلادی و اعـلام ایـن کشـور بهمنزلـە جزئـی از خـاک فرانسـه در سـال 1840 میـلادی،[۳۲] شـورش بالکان علیه عثمانی، شکسـت فرانسـه از آلمـان (1870م)، جنـگ روسـیه و عثمانـی (1877و 1878م)، اشـغال مصـر توسـط انگلیـس (1882م) و تشـکیل کنفرانـس برلیـن در سـال 1878 میـلادی از جملـه عوامـل بیرونـی اسـت کـه شـرایط را بـرای تصـرف تونـس توسـط فرانسـه کـه آن زمـان تقریبـا نزدیـک به یک میلیـون نفر جمعیت داشـت، فراهم کـرد.[۳۸] سـرانجام فرانسـه توانسـت در سـال 1881میـلادی تونـس را به بهانه ناتوانـی دولـت ایـن کشـور در برقـراری نظـم در مرزهایـش بـا الجزایر بـا ورود سـیوپنج هـزار نیـروی فرانسـه از راه زمیـن و دریـا اشـغال کنـد؛ نیروهـای فرانسـوی از شـمال و شـمال غربـی تونـس وارد ایـن کشـور شـدند و با تصرف شـهرهای کاف و بنزرت به سـوی پایتخت پیشـروی کردنـد. اشـغال تونـس بـا واکنـش تنـد مـردم ایـن کشـور روبـهرو شـد و بسـیاری از شـهرهای ایـن کشـور، بهویـژه در قیـروان بـه مقاومـت در برابـر فرانسـویان قیـام کردند؛ امـا نتوانسـتند در برابر تجهیـزات نظامـی فرانسـه و روحیـە مسـالمتآمیز نابجـای حاکمـان وقـت تونـس بـه مقاومـت خویـش ادامـه دهنـد و اینگونـه بـود کـه کانونهای مقاومـت در شـهرها یکـی پـس از دیگـری سـقوط کـرد و قیـروان کـه مرکـز حرکت ملـی مقاومت تونسـیها به شـمار میرفت، نتوانسـت کاری انجـام دهـد. [۲۳]طریقتهــای تصــوف در تونــس و رهبــران آن در شــکلدهی بــه مقاومتهــای مردمی نقــش مهمی داشــتند. فرقههــای قادریه، رحمانیــه، تیجانیه و سنوســیه که دارای پایگاههــای مردمی بودند در بســیج نیروهای مردمی جهت مقاومت در برابر اشغالگران فرانسوی فعالیت داشتند.[۳۸] مقاومت تونسیها در برابر فرانسویان راه به جایی نبرد و سرانجام در شــعبان 1298 هجــری قمــری مطابق بــا ژوئــن 1881 میلادی، تونس بــا امضای پیماننامههــای معروف «بهباردو» و «مرســی» که میان حاکم وقت عثمانی و نمایندە فرانســه امضا شــد، رسما تحت حمایت فرانسه قرار گرفت. فرانسویکردن تونس (فرنسه تونس) در حوزههای فرهنگ، سیاست و کشاورزی از مهمترین اهداف استعمار فرانســه بــود که تا حــدود زیادی اثرگذار بــود. تثبیت جایــگاه زبان فرانســه در جامعه و فرهنگ تونس و وابســتگی اقتصادی به فرانســه از مهمترین دســتاوردهای دوران فرانســویان بود کــه تا زمان حاضر نیز ادامه دارد. نیرومندشــدن نهضت اصلاحات و استقلالطلبی در شرق جهان اسلام و سرایت آن به تونس و نارضایتی شدید تونسیها از اشــغال کشورشــان به دســت بیگانگان موجب شــد تا فرانسویان آخریــن ســرباز خــود را در 15 اکتبر 1963 میــلادی از خاک تونس خــارج کنند؛ روزی که در تونس به «عید الجلاء» معروف اســت. با خروج فرانســه از تونس تمامی زمینهای کشــاورزی این کشــور در 12می 1964 میلادی متعلق به تونســیها اعلام شــد. از مهمترین شخصیتهای فرهنگی اجتماعی این دوران میتوان به افرادی، مانند علی وردانی (د1914م)، از شاعران معروف و فهرستنویسان نسخ خطی، شــیخ بشیر صفر (د1917م)، از علمای زیتونه، جغرافیدان، پــدر اصلاحطلبی معاصر تونس و مؤســس الجمعیــه الخلدونیه، و علی بوشوشــه (د1917م)، خبرنگاری میهنپرســت و مؤسس روزنامـــه الحاضره در سال 1888 میلادی، اشاره کرد.[۳۹]
تونس معاصر
تونس در دوران حکومت تشــریفاتی آخرین پادشاه سلسلە حسینیون و تحت حمایت فرانســه وارد تاریخ معاصر شــد. اشــغال تونس به دست ارتش آلمان در جریان جنگ جهانی دوم (1942م)، برگزاری تظاهرات گســتردە مردمــی در تونس (1938م)، پذیرش اســتقلال داخلی تونس توســط فرانســه (1954م)، اعلام اســتقلال تونس از فرانســه (سهشنبه 7 شــعبان 1375ق. مطابق با 20مارس 1956م)، الغای نظام پادشاهی و استقرار نظام جمهوری (جمعه 28 ذیالحجه 1376ق. برابــر با 26ژوئیه 1957م) از مهمترین تحولات سیاســی معاصر تونس است. اســتقلال تونــس بــا اســتقبال بســیاری از کشــورهای جهــان روبــهرو شــد و حبیب بورقیبــه (د2000م) که از فعالان سیاســی و استقلالطلبان تونس بود از سوی مجلس مؤسسان به سمت نخستین رئیسجمهور این کشــور انتخاب شــد. خروج کامل ارتش فرانسه از تونس، عضویت در ســازمان ملل متحد و برقراری روابط سیاسی با شــماری از کشــورهای غربی و عربی در اولین سال استقلال اتفاق افتاد. اســتقلال تونس در مقایســه با استقلال الجزایر، تعداد تلفات انســانی بســیار کمتری داشــت. بورقیبه که تربیتی فرانســوی داشت و اندیشــهای مخلــوط از افکار اســلامی، لائیک و سوسیالیســت با پایبندی به ایدئولوژی مدرنیسم داشت،[۴۰] کوشید تــا اصلاحاتی همچون آتاتــورک در ترکیه و رضاخان در ایران انجام دهــد. تأکیــد بر ملیگرایــی بهجای امت اســلامی، جدایــی دین از سیاست، الگوقراردادن اروپا، تضعیف نهادهای تاریخی دینی، مانند جامــع زیتونــه و مقام افتا و تقلیــل آن به نهــادی دولتی، مخالفت با احکام صریح شــرعی مانند دســتور به روزهخــواری در ماه مبارک رمضان در سال 1960 میلادی به بهانە پایینآمدن سطح تولید ملی و ضرورت فعالیت بیشــتر، کشف حجاب از زنان،[x] رواج زبان فرانسه در میــان جوانان، ســاماندهی به نظــام اداری، ممنوعکردن فعالیت احزاب سیاسی، اعلام ریاســت جمهوری مادامالعمر بورقیبه توسط خودش (1974م) و وقوع شورش همگانی موسوم به انتفاضه الخبز (انقلاب نان) در ســال 1983 میلادی به دلیل افزایش قیمت نان از مهمترین حوادث دوران زمامداری بورقیبه بود. سرانجام در7 نوامبر 1987 میلادی برابر با آبان 1366شمسی، ژنــرال زینالعابدین بن علی که نخســتوزیر و فرمانــده ارتش بود، توانســت با اســتناد به گواهی پزشکی و اعلام اختلال روانی، بورقیبه را فاقــد توانایــی لازم بــرای اداره دولت معرفی کنــد و با انجام یک کودتای ســفید و آرام، قدرت سیاســی کشــور را به دســت گیرد. بن علی در نخســتین نطــق رادیویی خود موضوعاتــی، مانند حق مردم به مشــارکت در امور سیاســی و اقتصادی، لزوم تجدیدنظر در قانون اساسی، برگزاری انتخابات آزاد با شرکت تمامی احزاب و گروههای سیاســی و اعلام عفو عمومی را اعلام و عهدنامه موسوم به وحدت ملی را صادر کرد. او در بیانیه معروف به هفت نوامبر اظهار داشــت که نخســتین اقدام او در حکومت جدید، اعتباربخشــی به دین مبین اســلام اســت و ایمان دارد که این دین حنیف مایه استواری تمدن و جامعه تونس است. شعارگرایی در دوران بن علی بسیار رونق داشت و وجود نهادها و مراکزی، مانند شورای ملی برای آزادی، کمیسیون پشــتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی و سیاسی و کمیسیون حمایت از آزادی و حقوق بشــر بیشتر تشریفاتی بود. احیای بخشی از جامع زیتونه،[xi] پخش اذان از مســاجد و رادیو و تلویزیون، گنجاندن تقویم هجری در تقویم رســمی، تشکیل حلقههای شبانهروزی قرائت قرآن در مســاجد قیــروان و زیتونه، حمایت از برگزاری مســابقات ملی و بینالمللــی قــرآن، تعییــن جایــزه بینالمللی پژوهشهای اســلامی، راهانــدازی رادیو قرآن، تأســیس بانک اســلامی زیتونه و کاســتن از حجابستیزی، بهویژه پس از سال 2007میلادی، از جمله اقدامات بنعلی در دوران حکومتش بود. از ســوی دیگــر، بســیاری از بخشهــای اقتصــادی تونــس در حوزههای بانکــی، مخابراتی، واردات و صــادرات، بهویژه واردات خــودرو، در اختیــار خانــواده بن علی بــا محوریت همســرش لیلی طرابلســی و بــرادران او بــود. این نمایی کلــی از دوران حکومت بن علی بود؛ حکومتی که با دیکتاتوری و خفقان همراه بود و هر صدای مخالفــی را در نطفــه خفه میکرد و بــه خود اجازه مــیداد تا عمق فکــر و زندگی خصوصی مــردم نیز دخالت کند.[xii] ســرانجام، اراده و مشیت خداوند متعال بر این قرار گرفت تا سنت الهی حتمیت زوال ســتمگران با خودسوزی دستفروشی تونسی به نام محمد بوعزیزی (شــهادت 4 ژانویــه 2011م) تحقق یابد و ســرنگونی حکومت بن علی را رقم زند.[۴۱]
قیام مردم تونس
تونســیها انقــلاب خویش را نخســتین انقلاب عربــی در قرن بیســتویک میداننــد و نــام آن را انقــلاب کرامــت و آزادی (ثوره الکرامـــه و الحریه) گذاشتند. فرانسویها این قیام مردمی را انقلاب یاســمین (ثوره یاســمین)،[xiii] عربها اســم آن را بهــار عربی (الربیع العربی) و جمهوری اســلامی ایران نیز این حرکت را با نگاه به عمق آن بیداری اســلامی (الصحوه الاســلامیه) نامگــذاری کردند. نتیجە ایــن قیام مردمی که به گفته نخبگان تونســی نفســی تمدنــی (تنفسحضــاری) و از عمــق جان مردم تونس بود، با تقدیم 248 شــهید و 2078مجروح همراه بود. زینالعابدین بن علی در تاریخ جمعه 14 ژانویه 2011میلادی مطابق با 24دی1389 شمســی،[xiv] به عربستان فــرار کــرد و ملت تونس توانســت ارادە خــود را بر نظــام حاکم که شعارش التغییر (CHANGE) بود، حاکم کند. از مهمتریــن دلایل قیام مردم تونس میتوان به عوامل اقتصادی اجتماعــی فرهنگــی، مانند بیکاری، خفقان، ســرکوب هویت عربی اســلامی، تحقیــر کرامت انســانی، هیمنە نــگاه امنیتــی، بیعدالتی اقتصادی و اجتماعی و افزایش فاصلە طبقاتی اشاره کرد. مشیت الهی،[xv] ارادە مردم، نیــت صادقانه بوعزیزی، ترســوبودن بن علی، نافرمانی ارتــش از ســرکوب مــردم، حمایت اتحادیــە کارگــری از انقلاب، دسترسی جوانان به فیسبوک، ردوبدل رویدادهای انقلاب و پوشش خبری کامل حوادث انقلاب از سوی شبکههایی مانند الجزیره نیز از مهمترین دلایل پیروزی انقلاب تونسی بود. بــا فرار بن علی ریاســت موقت دولت بر عهدە محمد غنوشــی نخستوزیر وقت قرار گرفت و فؤاد مبزغ نیز در سمت رئیسجمهور موقت تا برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان انتخاب شد. انتخابات مجلــس مؤسســان در 23 اکتبــر 2011 میلادی، بــا وجود 1500 فهرســت و 10500 کاندیــدا از 100حــزب سیاســی و بــا هــدف تصاحــب 217 صندلــی برگزار شــد. حزب اســلامگرای النهضه به ریاست راشد غنوشی به همراه دو حزب لیبرال و چپگرای المؤتمر و التکتــل بیشترین آرای صندوقهــا را به خود اختصــاص دادند و حکومــت موقت تونس به ریاســت منصف مرزوقــی (رئیس حزب المؤتمر) و نخستوزیری حمادی جبالی (از رهبران حزب النهضه) تشــکیل شد، دولتی که پس از آن به الترویکا (مثلث قدرت) شهرت یافت؛ اینگونه بود که استقرار دومین جمهوری تونس رقم خورد. تشــکیل کمیتە عالی حراســت از انقلاب، انحــلال حزب تجمع دستوری وابسته به نظام سابق، انحلال ادارە امنیت سیاسی و صدور عفــو عمومی برای مخالفان نظام ســابق، اقداماتــی بود که حکومت موقت اعلام کرد. ترور شــکری بلعید، از رهبران چپگرا و مخالف حزب النهضه، در 6 فوریه 2013میلادی، نخســتین ترور سیاســی تونــس پــس از انقلاب بود و ترورهای دیگری را به دنبال داشــت و موجی از ناامنی را در کشور ایجاد کرد. برخی از کشــورهای عربی، اروپایی، امریکایی و آسیایی، مانند فرانســه، قطر، عربستان، ترکیه و امریکا کمکهای مالی خویش را به تونس افزایش دادند. دولت قطر اعلام کرد سیزده میلیارد دینار جهت احداث دهکدە توریســتی در منطقە توزر سرمایهگذاری خواهد کرد. بودجە دولت موقت برای ســال 2013 میلادی، مبلغ 1200 میلیون دینار تونسی اعلام شد که یکی از مهمترین محلهای استحصال آن فروش املاک مصادرهشده از سردمداران نظام سابق بود.
بــا برگزاری انتخابــات مجلس تونس در اکتبــر 2014 میلادی برابــر با آبان 1393 شمســی، حزب اســلامگرای النهضه با کســب 992 هزار رأی از رقیب سرســختش حزب نداء تونس که 1 میلیون و 300 هزار رأی را به دســت آورد، عقب ماند. انتخابات تونس در رســانههای مصری بازتاب گســتردهای داشت؛ لیبرالهای مصری از پیروزی حزب لیبرال ندا تونس خشنود بوده و از آن بهمنزلە «سقوط اخــوان تونس» نام بردند. تیتر روزنامە الاخبار چنین بود: «التوانســه اسقطوا الاخوان.» در این میان، مقالە فهمی هویدی (از نویسندگان و روزنامهنگاران معــروف مصــر) در روزنامه الشــروق جالب بــود؛ او در مقاله خود بــا عنــوان «تونس اذ نغبطها و نحســدها» مینویســد: پیــروز اصلی انتخابات در تونس دموکراســی بوده اســت و مــا مصریها به مردم تونــس پیرامــون دو نعمت انقلاب و دموکراســی غبطــه میخوریم؛ او همچنیــن در مقالــە دیگری با عنوان «خســروا المقاعد و کســبوا الاحترام» به تحلیل شکست اسلامگرایان النهضه میپردازد و اظهار میکند که حرکت النهضه چند کرســی را در انتخابات از دست داد؛ اما اعتبار و احترامی که کســب کرد، ارزش بیشتری داشت.[۴۲][۴۳]
شخصیتهای موثر فرهنگی و سیاسی تونس
از مهمتریــن شــخصیتهای فرهنگــی سیاســی مؤثــر تونــس در دوران معاصــر میتــوان بــه افــرادی، ماننــد عبدالعزیــز ثعالبــی (د1944م)،[xvi] 1طاهــر حــداد (د1935م)،[xvii] ابوالقاســم شــابی (1934-1909م)،[xviii] علیدوعاجــی (د1949م)،[xix] محمــود بیــرمتونســی (د1961م)،[xx] محمود مسعدی (د2005م)،[xxi] حبیب بورقیبه (2000 -1903م)،[xxii] فرحات حشــاد (شــهید به ســال 1952م)،[xxiii] محمد مزالی (2010-1925م)،[xxiv] احمدبن صالح (متولد1926م)،[xxv] صالح بن یوسف (1961-1907م)،[xxvi]هادی نویره (1993-1911م)،[xxvii] زین العابدین بن علی (متولد1936م)،[xxviii] طارق طیب محمد بن بوعزیزی (2011-1984م)،[xxixx] دکتــر منصف مرزوقی (متولد1945م)،[xxx] راشــد الغنوشی،[xxxi] حمادی جبالی، مصطفی بن جعفر،[xxxii] و حسین عباسی،[xxxiii] اشاره کرد.[۴۴]
پاورقی
[i] مغرب عربی به منطقهای اطلاق میشود که کشورهای مغرب، تونس، الجزایر، لیبی و موریتانی را در بر میگیرد.
[ii] از فاطمیـان در منابـع مغربـی غالبـا بـا عنـوان «عبیدییـن» یـاد میشـود کـه برگرفتـه از نـام عبیداللـه مهـدی مؤسـس دولت ایشـان اسـت.
[iii] جهت اطلاع بیشتر از حکومت فاطمیان در تونس از نگاه تونسیها، به کتاب: بنایی، عبدالحفیظ؛ مدخل إلی تاریخ التشیع فی تونس مراجعه فرمایید.
[iv] منطقهای در الجزایر کنونی
[v] گفتهاند: عبیدالله، از نوادگان اسماعیل بن امام جعفر صادق (ع) بود. برخى او را از نوادگان عبدالله بن میمون اهوازی ایرانى دانستهاند. بنىعباس در نسب او طعنها زدهاند.
[vi] فقیه و مورخ و مؤلف کتابهایی مانند نزهـه الأنظار فی عجائب التواریخ و الأخبار. خیرالدین پاشا (د1890م) آموزش زبان عربی و تربیت دینی را در مدرسە نظامی باردو به او واگذار کرد. شیخ قبادو به نزدیکی علوم طبیعی و علوم روحانی معتقد بود و رمز آقایی اروپا بر جهان عرب را در تسلط آنها بر علوم طبیعی و ریاضی می دانست.کتاب «جریده عقدالئال فی التوسل للنبی بالآل» از جمله تألیفات اوست.
[vii] نویسنده، شاعر، اصلاحطلب، صوفی، استاد زیتونه و مترجم معروف تونس.
[viii] مورخ، نویسنده، سیاستمدار و وقایعنگار مخصوص حکومت بایات عثمانی. کتاب او با عنوان «إتحاف أهل الزمان بأخبار ملوک تونس و عهدالأمان» از کتب مرجع پیرامون تاریخ تونس در دوران عثمانی است.
[ix] مورخ، جهانگرد، نویسنده کتاب «صفوه الاعتبار بمستودع الأمصار و الأقطار،» رئیس جمعیت اوقاف و مدیر مسئول روزنامه رسمی تونس، او از شخصیتهایی است که به جریان اصلاحطلبی در تونس یاری فراوان رساند و برای مدتی اداره چاپخانهی رسمی تونس را بر عهده داشت.
[x] جالب است که بورقیبه میگوید در سال 1928میلادی جمعیت ادبی لیسور در تونس نشستی با عنوان «حجاب» برگزار کرد و من در سخنرانی خود گفتم: حجاب جزئی از شخصیت تونسی است و فرانسه میخواهد آن را از بین
ببرد و ما آن را که نماد شخصیت ماست، ترک نخواهیم کرد![۴۵]
[xi] بورقیبه مؤسسه الجامعالأعظم در تونس را که از قدیمیترین مراکز آموزش علوم اسلامی در غرب جهان اسلام بود، به رتبه دانشگاه زیتونه و مدتی بعد به درجه دانشکدهای از دانشکدههای دانشگاه تونس فروکاست؛ بن علی در دوران حکومتش دانشگاه زیتونه را احیا کرد.
[xii] نگارنــده خــود شــاهد حساســیت نیروهــای امنیتــی بــه حجــاب زنــان و محاســن مــردان و برخــورد فیزیکــی بــا آن بــوده اســت.
[xiii] گل یاسمین در تونس فراوان و نمادی از گردشگری این کشور است. این گل از منظر تاریخی و مانند دیگر گلهایی، چون مشک و نرگس و گل بهار و سوسن و زنبق از جلولا در نزدیکی قیروان و گلهای جلولا از اصفهان وارد تونس شده است.
[xiv] محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران، نیز در 26دی 1357شمسی از ایران فرار کرد.
[xv] فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبواب کل شی حتی إذا فرحوا بما أتوا أخذناهم بغته فإذا هم مبلسون (المائده: 44).
[xvi] ثعالبی از رهبران اصلاح طلب و مؤسس الحزب الحر الدستوری التونسی به سال 1920میلادی بود. او دو هدف عمده را در سیاست دنبال میکرد؛ یکی مبارزه با استعمار فرانسه و دیگری کوبیدن جریان دینی سنتگرای تونس؛ ثعالبی انگلستان را نمونه دموکراسی میدانست. «تونس الشهیده» و «روح التحرر فی القرآن» یا «الروح الحره للقرآن» از تألیفات مهم و اثرگذار اوست. ثعالبی در کتاب تونس الشهیده خواستار آزادی بیان، آزادی کار و آزادی رسانه شد و در کتاب «روح التحرر فی القرآن» نیز به موضوع دفاع از حقوق زن و کشف حجاب پرداخت. او سفرهای متعددی به شرق داشت و از کسانی بود که به میانجیگری و وساطت بین امام یحیی در یمن و ملک عبدالعزیز بن سعود اقدام کرد. حبیب بورقیبه، نخستین رئیسجمهور تونس از شاگردان و ارادتمندان ثعالبی بود.[۱۵] اصلاحگران و شاگردان شیخ سالم بوحاجب و ثعالبی و مؤلف کتاب اثرگذار و جریانساز «إمرأتنا فی الشریعـه و المجتمع» بود. کتاب او که در سال 1930میلادی منتشر شد، در حقیقت نوعی ساختارشکنی هنجارهای اجتماعی تونس در موضوع زن را به همراه داشت و تغییر نگاه به مقوله زن در اسلام را دنبال میکرد. طاهر حداد درَ این کتاب به این نکته اشاره کرده است که احوال شخصیه در اسلام، اموری دنیوی، عرضی و تغییرپذیر و تکاملپذیر است و به ذات و جوهر دین، مانند توحید و دیگر ارکان اسلام و نیز مکارم اخلاق و عدالت و مساوات بین مردم که تغییرناپذیرند ارتباطی ندارد.[۱۵] نگارش این کتاب جنجال بسیاری در جامعه تونس به راه انداخت. این کتاب یکی از منابع مهم شکلگیری مجله «الاحوال الشخصیه» در تونس بود.
[xviii] شابی شاعر ملی تونس و ملقب به «شاعر الخضراء» است. او که از دانشآموختگان زیتونه بود، توانست در سال 1938میلادی جمعیت ادبی عکاظ را در شهر توزر راهاندازی کند. بیت معروف «إذا الشعب یوما أراد الحیاه فلابد أن یستجیب القدر» که در انقلاب کرامت و آزادی تونس و دیگر حرکتهای مردمی معاصر جهان عرب بسیار استفاده میشد، از سرودههای اوست.
[xix] دوعاجی از سردمداران طنز تونس و دارای آثاری مانند «سهرت من اللیالی» و «تحت السور» است.
[xx] ادیب تونسی بود که به مصر مهاجرت کرد. کتاب «مذکرات المنفی» از اوست.
[xxi] نویسنده، ادیب و مؤسس دانشگاه تونس. از او تألیفاتی مانند السد و مولد النسیان بهجا مانده است.
[xxii] نخستین رئیسجمهور تونس بود که دوران ریاستجمهوریاش از سال 1957تا 1987میلادی طول کشید. بورقیبه را در تونس رهبر، پدر استقلال، قائد اعظم و مجاهد أکبر میخوانند. او در محله طرابلسیه واقع در شهر ساحلی المنستیر و در خانوادهای فقیر متولد شد. پدرش بازنشسته ارتش بود. او در پنجسالگی به شهر تونس رفت و تحصیلات خود را در مدرسه صادقیه و مدرسه کارنو به پایان رساند و در سال 1924میلادی به فرانسه رفت و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی به تحصیلات خود ادامه داد. در سال 1927 میلادی به تونس بازگشت و وارد عالم سیاست شد. بورقیبه در آغاز فعالیتهای سیاسی با شیخ عبدالعزیز ثعالبی بود، اما پس از مدتی از او جدا شد. مجاهدت، شجاعت و آشنایی بورقیبه با امور حقوقی او را در هدایت حرکت استقلالطلبی مردم تونس و سرانجام الغای نظام پادشاهی و اعلام نظام جمهوری در تونس یاری رساند.
[xxiii] فرحات از مؤسسان اتحادیi عمومی کارگران تونس در سال 1945میلادی بود که نقش برجستهای در بسیاری از تحولات سیاسی معاصر تونس ایفا کرد و در سال 1952میلادی به دست گروه ترور موسوم به «الید الحمراء،» وابسته به فرانسویان مقیم تونس، ترور شد. بر روی سنگ مزار فرحات حشاد این شعر عربی نوشته شده است: «یا من بدنیاه اشتغل و غره طول الأمل؛ و الموت یأتی بغتـه و القبر صندوق العمل.»
[xxiv] مزالی نخستوزیر بورقیبه در سالهای 1980 تا 1986م بود و برخلاف بورقیبه به نظام چندحزبی اعتقاد داشت و از سیاستمدارانی بود که توانست با افکار خود، سالهای 1980میلادی به بعد را به دهه شورش جامعه مدنی علیه جاهطلبی بورقیبه تبدیل کند.
[xxv] او نخستوزیر بورقیبه در دهه شصت بود و به ناسیونالیسم اهمیت بسیاری میداد و پایه و اساس آن را وحدت مردمی میدانست. از مهمترین دستاوردهای دوران نخستوزیری او میتوان به تشکیل تعاونیهای مردمی جهت مبارزه با احتکار و ثروت نامشروع اشاره کرد.
[xxvi] از رهبران جنبش ملی تونس و مؤسس جنبش یوسفیه و از مخالفان سرسخت بورقیبه بود و سرانجام در هتل رویال فرانکفورت آلمان به قتل رسید.
[xxvii] رجل سیاسی و نخستوزیر بورقیبه در دهه هفتاد و از مدافعان نظریه اقتصاد آزاد بود.
[xxviii] بنعلی دومین رئیسجمهور تونس بود که دوران ریاستجمهوریاش از سال1987 تا 2011 میلادی ادامه داشت. او در منطقه ساحلی حمام سوسه متولد شد و در دوران دبیرستان به جریان مقاومت ملی در برابر فرانسه پیوست و به همین دلیل از مدرسه اخراج شد؛ اما توانست تحصیلات خود را در فرانسه ادامه دهد. او پس از گرفتن دیپلم و با حمایت ژنرال کافی، پدر همسرش، جهت گذراندن دوره نظامی به آمریکا رفت و در مدرسه عالی نظامی امنیتی بالتیمور و مدرسه توپخانه میدانی تگزاس ادامه تحصیل داد و پس از بازگشت به تونس در سمت رئیس امنیت نظامی تونس مشغول به کار شد. رایزن نظامی تونس در مغرب و اسپانیا، سفیر تونس در ورشو، وزیر کشور (1986م) و نخستوزیر بورقیبه در کارنامه سیاسی بن علی وجود دارد. بن علی در 7 نوامبر 1987 میلادی توانست به بهانه کهولت بورقیبه و ضعف جسمانی وی در اداره کشور با انجام یک کودتای سفید قدرت را تصاحب کند و برای بیست سال حاکم مطلق تونس شود. گرایش به غرب، منع حجاب، ممانعت از فعالیت احزاب سیاسی اسلامگرا و دادن آزادیهای مقطعی به برخی از جریانهای دینی، مانند تصوف از ویژگیهای دوره حکومت اوست.
[xxixx] بوعزیزی دستفروشی تحصیل کرده بود که در شهر سیدی بوزید مخارج زندگی را تأمین میکرد تا این که در روز جمعه 26 آذر 1389 شمسی (11محرم 1432ق/ 17دسامبر 2010م) در اعتراض به توقیف چرخدستیاش از سوی یک مأمور زن شهرداری بهنام فادیه حمدی (متولد 1965م) سیلی خورده و پس از این که به او گفته میشود (degage) یعنی گمشو، خود را در مقابل ساختمان شهرداری و در اعتراض به اوضاع بد اقتصادی و بیکاری آتش میزند. این اقدام به شهادت بوعزیزی منجر شد و خشم مردم را برانگیخت و دامنه اعتراضات مردمی را از شهر سیدی بوزید به دیگر شهرها کشاند و سرانجام موجب فرار بن علی شد. روزنامههای تونسی نوشتند که ژنرال بوعزیزی بر ژنرال بن علی پیروز شد. پس از بوعزیزی حداقل پنجاه نفر دیگر با تقلید از وی در کشورهای اسلامی و غیراسلامی با هدف رسیدن به خواستههای اجتماعی اقدام به خودسوزی کردند.
[xxx] مرزوقی اندیشمند، سیاستمدار و حقوقدانی است که تحصیلات خود را در مغرب، فرانسه و چین ادامه داد و سرانجام در رشته پزشکی دکترا گرفت؛ او در سال 1974میلادی به تونس بازگشت و در بخش اعصاب دانشگاه تونس مشغول به کار شد. مرزوقی فعالیت سیاسی را با هدف دفاع از حقوق انسان از سال 1994میلادی شروع کرد که موجب دستگیری و زندانیشدن او شد. او در سال 2001 میلادی به خارج کشور رفت و پس از پیروزی انقلاب به تونس بازگشت. او حزب المؤتمر من أجل الجمهوریه را در سال 2001 میلادی تأسیس کرد و توانست با پیروزی انقلاب و شرکت در انتخابات مجلس مؤسسان، بیشترین رأی را پس از حزب النهضه به دست آورد و بهعنوان چهارمین رئیسجمهور تونس انتخاب شود.
[xxxi] رئیس حزب اسلامگرای النهضه.
[xxxii] رئیس مجلس مؤسسان در دوران حکومت انتقالی.
[xxxiii] رئیس اتحادیه کارگری تونس
نیز نگاه کنید به
- جغرافیای طبیعی در چین
- جغرافیای طبیعی روسیه
- جغرافیای طبیعی کانادا
- جغرافیای طبیعی مصر
- جغرافیای طبیعی افغانستان
- جغرافیای طبیعی لبنان
- جغرافیای طبیعی کوبا
- جغرافیای طبیعی ترکیه
- جغرافیای طبیعی قزاقستان
- جغرافیای طبیعی پاکستان
- آب و هوای چین
- آب و هوای روسیه
- آب و هوای کانادا
- آب و هوای مصر
- آب و هوای افغانستان
- آب و هوای لبنان
- آب و هوای کوبا
- آب و هوای ترکیه
- آب و هوای قزاقستان
- آب و هوای پاکستان
- ارتفاعات چین
- ارتفاعات روسیه
- ارتفاعات کانادا
- ارتفاعات مصر
- ارتفاعات افغانستان
- ارتفاعات لبنان
- ارتفاعات کوبا
- ارتفاعات ترکیه
- ارتفاعات قزاقستان
- ارتفاعات پاکستان
- رودها و دریاچههای چین
- رودها و دریاچههای روسیه
- رودها و دریاچههای کانادا
- رودها و دریاچههای مصر
- رودها و دریاچههای افغانستان
- رودها و دریاچههای لبنان
- رودها و دریاچههای کوبا
- رودها و دریاچههای ترکیه
- رودها و دریاچههای قزاقستان
- رودها و دریاچههای پاکستان
- پوشش گیاهی چین
- پوشش گیاهی روسیه
- پوشش گیاهی کانادا
- پوشش گیاهی مصر
- پوشش گیاهی افغانستان
- پوشش گیاهی لبنان
- پوشش گیاهی کوبا
- پوشش گیاهی ترکیه
- پوشش گیاهی قزاقستان
- پوشش گیاهی پاکستان
- پوشش جانوری چین
- پوشش جانوری روسیه
- پوشش جانوری کانادا
- پوشش جانوری مصر
- پوشش جانوری افغانستان
- پوشش جانوری لبنان
- پوشش جانوری کوبا
- پوشش جانوری ترکیه
- پوشش جانوری قزاقستان
- پوشش جانوری پاکستان
- جزایر و مجمع الجزایر چین
- جزایر و مجمع الجزایر روسیه
- جزایر و مجمع الجزایر کانادا
- جزایر و مجمع الجزایر مصر
- جزایر و مجمع الجزایر افغانستان
- جزایر و مجمع الجزایر لبنان
- جزایر و مجمع الجزایر کوبا
- جزایر و مجمع الجزایر ترکیه
- جزایر و مجمع الجزایر قزاقستان
- جزایر و مجمع الجزایر پاکستان
- جغرافیای انسانی چین
- جغرافیای انسانی روسیه
- جغرافیای انسانی کانادا
- جغرافیای انسانی مصر
- جغرافیای انسانی افغانستان
- جغرافیای انسانی لبنان
- جغرافیای انسانی کوبا
- جغرافیای انسانی ترکیه
- جغرافیای انسانی قزاقستان
- جغرافیای انسانی پاکستان
- تاریخ چین
- تاریخ روسیه
- تاریخ کانادا
- تاریخ مصر
- تاریخ افغانستان
- تاریخ لبنان
- تاریخ کوبا
- تاریخ ترکیه
- تاریخ قزاقستان
- تاریخ پاکستان
- تاریخ دوره باستان چین
- تاریخ دوره باستان روسیه
- تاریخ دوره باستان کانادا
- تاریخ دوره باستان مصر
- تاریخ دوره باستان لبنان
- تاریخ دوره باستان کوبا
- تاریخ دوره باستان افغانستان
- تاریخ دوره میانی لبنان
- تاریخ دوره میانی چین
- تاریخ دوره میانی روسیه
- تاریخ دوره میانی کانادا
- تاریخ دوره میانی مصر
- تاریخ دوره میانی کوبا
- تاریخ دوره میانی افغانستان
- روسیه معاصر
- چین معاصر
- کانادا معاصر
- مصر معاصر
- لبنان معاصر
- کوبا معاصر
کتابشناسی
- ↑ ابنعاشور، محمدطاهر (۱۹۷۱). التحریر و التنویر. تونس: الدارالتونسیه للنشر و التوزیع، جلد یکم، ص۳۴۲.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ابن ابی ،دینار (۱۲۸۶ق). المونسفی اخبار إفریقیه و تونس (الطبعة الاولی). تونس: مطبعة الدولة التونسیة، ص۱۳.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 17.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 18.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 18.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ کعاک، عثمان(۱۳۸۷) . روابط ایران و تونس در گذر زمان. تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ترجمه و تحقیق ستار عودی،ص21.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 20.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 21.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 22.
- ↑ برگفته ازhttp://www.ins.nat.tn
- ↑ ۱۱٫۰۰ ۱۱٫۰۱ ۱۱٫۰۲ ۱۱٫۰۳ ۱۱٫۰۴ ۱۱٫۰۵ ۱۱٫۰۶ ۱۱٫۰۷ ۱۱٫۰۸ ۱۱٫۰۹ ۱۱٫۱۰ شریف، محمدهادی (۱۹۹۳م). تاریخ تونس من عصور ماقبل التاریخ الی الاستقلال؛ الطبعة الثالثه، دار سراسر للنشر،ص33.
- ↑ شنتاوی، احمد، یونس، عبدالحمید، خورشید، زکی. دائرةالمعارف الاسلامیه. لبنان: دارالفکر، بیجا، بیتا. جلد ۶،ص9.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 23.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 24.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ خالد، احمد، الزعیم، الشیخ، عبدالعزیز ،الثعالبی (۲۰۰۱م). تونس: الدارالعربیه للکتاب.
- ↑ نیفر، منجی (۱۹۶۹م). الحضارة التونسیة من خلال الفسیفساء؛ تونس: الشرکة التونسیة للتوزیع.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 27.
- ↑ رامیار، محمود (۱۳۸۵). تاریخ قرآن؛ تهران: امیرکبیر.
- ↑ ابن، عبدالحکم (1415). فتوح مصر و المغرب. بیجا: مکتبة الثقافة الدینیة.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ جعیط، هشام (۲۰۰۴م)؛ تأسیس الغرب الاسلامی القرن الاول و الثانی هجری. لبنان: دارالطلیعه.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 28.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 29.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ جنحانی، حبیب (۱۹۶۸م). القیروان عبر عصور ازدهار الحضارة الاسلامیة في المغرب العربي. تونس: الدار التونسیه للنشر.
- ↑ حموی، یاقوت (۱۳۹۹ق). معجم البلدان. بیروت: داراحیاء التراث العربی، جلد ۱.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 32.
- ↑ فاخوری، حنا (۱۹۸۶). الجامع فی تاریخ الادب العربی. لبنان: دارالجیل.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ شاذلی نیفر، محمد (۲۰۰۸م)؛ الاسطول فی اللغة و الادب و التاریخ. تونس: بیتالحکمه.
- ↑ ابن عاشور، محمد طاهر (۱۹۷۱). التحریر و التنویر. تونس: الدارالتونسیه للنشر و التوزیع، جلد ۱.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 33.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ جنحانی، حبیب (۱۹۶۸م). القیروان عبر عصور ازدهار الحضارة الاسلامیة في المغرب العربي. تونس: الدار التونسیه للنشر.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 38.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ ۳۲٫۳ ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۷۵). مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- ↑ زرکلی، خیرالدین (۱۹۸۰م). الاعلام. بیروت: دارالملایین، جلد ۲ و ۴.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 39.
- ↑ عبدالسلام، احمد (۱۹۸۷م). مواقف اصلاحیه فی تونس قبل الحمایة. تونس: الشرکة التونسیة للتوزیع.
- ↑ ابوحمدان، سمیر (۱۹۹۳). خیرالدین التونسی. بیروت: دارالکتاب العالمی.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 41.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ محجوبی، علی (۱۹۸۶م). انتصاب الحمایة الفرنسیه بتونس. تونس: سراسر للنشر.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 44.
- ↑ ذوادی، محمود (۲۰۰۶م). الوجه الاخر للمجتمع التونسی. تونس: تبرالزمان.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 46.
- ↑ «اخبار تونس» نشریه خبری رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در تونس در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۲.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 49.
- ↑ عصمتیبایگی، سیدحسن (1395). جامعه و فرهنگ تونس. تهران: موسسه فرهنگی, هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی, ص 53.
- ↑ بورقیبه، حبیب (۱۹۷۸ م). حیاتی ارائی جهادی. تونس: نشریات کتابه الدوله للاعلام.