فرهنگ عمومی تاجیکستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
رسوم و | رسوم و سنتهای ایرانی در جای جای زندگی مردم [[تاجیکستان]] خود را مینمایاند. عید [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] و اعیاد مذهبی مانند عید فطر و عید قربان در این جمهوری مانند سایر جمهوریهای آسیای مرکزی گرامی داشته میشود. | ||
پس از استقلال | پس از استقلال جمهوریهای شوروی سابق، توجه به مسائل فرهنگی و بازگشت به اصل خویش در اکثر جمهوریها بخصوص جمهوریهای مسلماننشین مورد توجه قرار گرفت به طوری که توجه به خط نیاکان سرعت چشمگیری به خود گرفت و طبقات روشنفکر تکلم به این [[زبان و ادبیات تاجیکستان|زبان]] را یک ارزش تلقی مینمایند. همچنین عید سعید فطر و قربان در صدر اعیاد قرار گرفت و آداب و سنن نیاکان از جمله احیای جشنهای مهرگان، سده و نوروز مورد توجه عمیق مردم قرار گرفت . | ||
=== [[آداب و رسوم تاجیکستان|آداب و | === [[آداب و رسوم تاجیکستان|آداب و رسوم]] === | ||
تاجیکان آداب و سنن خود و ایران کهن از | تاجیکان آداب و سنن خود و ایران کهن از دورانهای هخامنشی، اشکانی، ساسانی و ... را حفظ کرده و اصیل میباشند. دارای هوش و استعداد سرشار هستند و آزادگی از ویژگیهای این قوم سختکوش است. باورشان به قول و قرار، از همه مردم استوارتر و بر مبنای درستی و پاکدلی است. در درستی سرشناس اند. بیشتر بانوان و مردان خوشاندام و متناسب و ورزیدهاند. به بزرگان، ریشسفیدان و سالخوردگان احترام بسیار میگذارند و طرز برخورد آنان مؤدبانه و رسمی است<ref>افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد [[تاجیکستان]]). تهران: [https://alhoda.ir/ انتشارات بین المللی الهدی]، ص 183.</ref>. | ||
==== [[غذاهای سنتی تاجیکستان|غذاهای سنتی]] ==== | |||
تاجیکها هر دانهای چون نخود و ... که به عمل آورده یا از زمین خودرو روییده از آن آرد تهیه کرده و نان میپزند. شکل و اندازه نانهای تاجیکان آسیای مرکزی با تاجیکهای مناطق دیگر تفاوت دارد. به علاوه تاجیکانی که در آسیای مرکزی زندگی میکنند، خوراکشان تا اندازهای همانند خوراکهای روسی شده است. از برنج، پلو و چلو میپزند و بیشتر با قورمه و گونههای بسیار کباب، که با به سیخ کشیدن و روی آتش نهادن پخته میشود. فرآوردههای شیری تازه و مواد لبنی دیگر، نقش مهمی در خوراک تاجیکان دارند. از ماست، پنیر، کشک و ... به دست میآورند. | |||
[[پرونده:لباس سنتی زنان.png|بندانگشتی|لباس سنتی زنان تاجیک (1403).]] | |||
==== [[غذاهای سنتی تاجیکستان| | |||
==== [[لباس های سنتی تاجیکستان|لباس سنتی]] ==== | ==== [[لباس های سنتی تاجیکستان|لباس سنتی]] ==== | ||
بانوان تاجیک بیشتر یک لباس کیسه مانند بر تن | بانوان تاجیک بیشتر یک [[لباس های سنتی تاجیکستان|لباس]] کیسه مانند بر تن میکنند که از سر تا نوک پا را میپوشاند. اما هنگامی که در مزرعه در کنار همسران، برادران، پدران و دیگر نزدیکان و بستگان خود کار میکنند، از گونهای روسری و شال استفاده مینمایند، که کاربردی چند منظوره دارد، از جمله بانوان با این پوشاک در برخورد با یک نفر بیگانه نامحرم، پوشیده میباشند. | ||
مردان تاجیک از پوشاک معمولی و رایج در آسیای مرکزی استفاده | مردان تاجیک از پوشاک معمولی و رایج در آسیای مرکزی استفاده میکنند. بعضی از آنها کلاه عرقچین و دستار نیز میبندند<ref>افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد [[تاجیکستان]]). تهران: [https://alhoda.ir/ انتشارات بین المللی الهدی]، ص 223.</ref>. | ||
==== [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|مراسم خواستگاری و ازدواج]] ==== | ==== [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|مراسم خواستگاری و ازدواج]] ==== | ||
جشن عروسی/ طوی، یکی از جشنهای سنتی مهم مربوط به زندگی خانواده است. که دارای مراحل گوناگون جالب و شاد بوده و در نواحی گوناگون تاجیکنشین اجرا میگردد. در سالهای 1970-1980م، بهترین سن [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|ازدواج]] در [[جامعه تاجیکستان|جامعه تاجیک]] 21 تا 23 سال پس از پایان تحصیلات بوده است. امروزه دختر به پانزده سال که میرسد به خانه بخت میرود. بعضی از خانوادهها هنگامی که فرزندانشان به دنیا میآید، قول ازدواجش را به خویشان و نزدیکان خود میدهند و میگویند این دختر و پسر «گهوارهبخش» هستند و بایستی در آینده با یکدیگر ازدواج کنند. در زمان [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|خواستگاری]] گاو، گوسفند، گوساله، آرد و برنجی که خانواده داماد بایستی برای برگزاری مراسم عروسی بدهند تعیین میشود. خرید عروسی، شامل یک یا دو دست [[لباس های سنتی تاجیکستان|پوشاک]] زمستانه، یک جفت کفش و پخته / پنبه برای دوختن لحاف است. از طلا، شیربها و مهریه خبری نیست. دختر هم جهیزیه کامل ندارد و به اقوام اولیه و ضروری زندگی بنده میشود. در [[تاجیکستان]] پلانج / هوو زیاد است، کسانی که توان مالی زیادی ندارند، چند زنه نیستند، بیشتر بازرگانان، مغازهدارها، حکومتیها و کارمندان دولت، دو یا چند زن دارند. طلاق بسیار ساده است و نیاز به دادگاه و شکایت و موارد دیگر ندارد. زن حق جدایی از همسرش را دارد، اما در بین تاجیکها مهریه مرسوم نیست، پس از جدایی هیچگونه پشتوانه مالی ندارد. [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|ازدواج]] و جدایی در جایی ثبت نمیشود، هر لحظه که مردی اراده کند و بگوید دیگر نمیخواهم با این زن زندگی کنم، یعنی طلاق. از سویی برای زن گرفتن بسیار آسان است. در اتحاد جماهیر شوروی پیشین، افزون بر نکاح، بایستی عقد رسمی انجام میشد و همه چیز قانونمند بود، اما امروزه هشتاد درصد مردم [[تاجیکستان]] که به سن بلوغ رسیدهاند، تنها نکاح میکنند. هنگامی که زنی از شوهرش جدا میشود نه تنها خودش حق و حقوقی ندارد، بلکه بچههایش هم از ارثیه محروم خواهند شد. مرد میگوید، سه طلاقهات کردم و با همین جمله کار تمام است. اگر هم پس از مدتی مراجعه کند، با هم به نزد روحانی میروند و حلالیت میطلبند و زن بدون اعتراض به زندگیاش باز میگردد<ref name=":0">افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد [[تاجیکستان]]). تهران: [https://alhoda.ir/ انتشارات بین المللی الهدی]، ص 217.</ref>. | |||
=== [[اساطیر و افسانهها و قصههای عامیانه در تاجیکستان|اساطیر و افسانهها و قصههای عامیانه]] === | |||
در زیر به نمونههایی از باورهای تاجیکان که با اندک تفاوتهایی در بیشتر شهرها و روستاهای تاجیکنشین کاربرد دارند، اشاره میشود: | |||
* هنگام خمیر کردن، اگر خمیر بپرد، میهمان میرسد؛ | |||
* اگر گربه یا پشک دست و روی خود را بشوید، میهمان میرسد؛ | |||
* اگر چشم راست کسی بپرد، خوشحالی خواهد کرد، ولی چشم چپ پرید، غمگین و ناراحتی به بار خواهد آمد؛ | |||
* اگر بینی کسی بخارد، گوشت میخورد؛ | |||
* اگر گوش راست زنی بخارد، پسر میزاید و اگر گوش چپ زنی بخارد، دختر میزاید؛ | |||
* در سال اسب و گوسفند، جنگ میشود؛ | |||
* اگر کسی به گونه خر چنجه زده بنشیند، پیش راهش بسته میشود؛ | |||
* گرفتن ناخن در شب، شگون ندارد؛ | |||
* اگر بچهای بیرون اتاق را جارو کند، میهمان میآید؛ | |||
* اگر لب کسی بپرد، سخن میگوید؛ | |||
* بختگشایی: در برخی از سرز مینهای تاجیکنشین، به ویژه بخارا و سمرقند، پیش از نوروز برای دختران جشن برگزار میکردند که «بختگشایی» نام داشت. شب چهارشنبه آخر سال و یا چهارشنبه ماه صفر، دختران کلید دو دندانه داری را به ز مین نهاده از پشت درب خانه همسایه گوش میدادند، اگر گفتگوی همسایگان موافق آرزویشان بود، آن را به فال نیک میگرفتند، اگر برخلاف خواستهشان بود، گمان میبردند که بخت آنان بسته شده و باز نمیشود؛ | |||
* هفته آخر ماه صفر: تاجیکها در هفته آخر ماه صفر جشنی داشتند که آن را «چهارشنبه آخران/ چهارشنبه آخرون» مینامیدند. درباره ماه صفر باور داشتند که خداوند در سراسر سال به بندگان گناهکارش دوازده هزار آفت و بلا میفرستند، که نه هزار آن به ماه صفر تعلق دارد. از این رو مردم برای رهایی از گناهان در هفته آخر ماه صفر هنگام غروب آفتاب آتش افروخته و خرد و کلان به نوبت از روی آن میپرند. هنگام پریدن از روی آتش، آرزو میکردند که همیشه مانند همین آتش، سرخ، یعنی تندرست باشند و غم و اندوه از آنان دور گردد، کشت و کار کشاورزان پر فرآورده باشد. مردم در این جشن که آن را «الوپرک» نامند، هنگام پریدن از روی آتش، میگویند:<blockquote> زردی و رنجوری من از تو سرخی و خرمی تو از من</blockquote> | |||
زردی و رنجوری من از تو | |||
سرخی و خرمی تو از من | |||
==== [[مراسم برفی تاجیکستان|مراسم برفی]] ==== | ==== [[مراسم برفی تاجیکستان|مراسم برفی]] ==== | ||
[[مراسم برفی تاجیکستان|مراسم برفی]] یکی از سنتهای باستانی تاجیکان است، که به مناسبت باریدن نخستین برف زمستان برگزار میشود. در بیشتر سرز مینهای تاجیکنشین، [[مراسم برفی تاجیکستان|مراسم برفی]] به شرح زیر برگزار میگردد: | |||
با باریدن نخستین برف، افراد خوش ذوق و شوخ، کاغذ و قلم به دست گرفته، به نام نزدیکان خود، به انشای برفی میپردازند. برفی را به نام کسان معینی مینگارد. در نامه برفی، فرستنده و گیرنده نامه مشخص میگردد. هنگامی که نامه آماده شد، شخص چالاک، زیرک و باهوشی آن را به خانه حریف میبرد. او خود را به نادانی زده، به حولی یا خانه حریف وارد میگردد. پس از این که او را صاحب خانه پذیرفت، هنگام صرف چای فرصت را غنیمت یافته، با احتیاط نامه را زیر کورپچه یا دسترخوان میگذارند. پس از خیر و خوش و کمی دور رفتن میگوید که برفی آورده است و آن را در فلان جا گذاشته است و راه گریز را پیش میگیرد. صاحبخانه او را تعقیب میکند. اگر فرستاده همسایه باشد، حریف او را تا نزد دروازهاش دنبال مینماید. اگر حریف او را درون خانهاش بتواند اسیر بگیرد، بازی را میبرد و به عکس بای میدهد. در پارهای نقاط، اگر شخص برفی آورده را دستگیر کند، به رویش سیاهی رنگ مالیده و او را چپه بر خر سوار نموده، به گذرهای شهر و کوی و برزن آن میگردانیدند. میهمانی برفی را در یک زمان مشخص، حریف باخته سامان میداد. بزم شادمانی با ترانهسرایی، شعرخوانی، رقص و بازی صورت میگرفت. | |||
برف | پیدایی [[مراسم برفی تاجیکستان|مراسم برفی]] با اندیشههای [[اساطیر و افسانهها و قصههای عامیانه در تاجیکستان|اساطیری]] و باورهای پیشین نیاکان تاجیکان و ایرانیان بستگی دارد. فرد دستگیر شده را بیهوده سیاه نمیکردند. آن شخص سیمای نیروی بدی اهریمن به شمار میرفت. با گذشت زمان ویژگیهای پیشین مراسم از بین رفته، و به یک وسیله دلخوشی و شوخی و بازی تبدیل گردیده است. در بیشتر نقاط، ترانه زیر با اندکی تفاوت در مراسم خوانده میشود:<blockquote>برف میبارد به فرمان خدا | ||
برف نو از ما و برفی از شما | برف نو از ما و برفی از شما | ||
ذره ذره برف | ذره ذره برف میبارد سفید | ||
یک ضیافت از شما داریم امید | یک ضیافت از شما داریم امید | ||
خانهها را گرم سازید از الو | |||
هم کباب آماده و آش پلو | هم کباب آماده و آش پلو | ||
خط ۹۱: | خط ۵۷: | ||
سیب و انگور و دل افروز انار | سیب و انگور و دل افروز انار | ||
چای قیماقین و نان | چای قیماقین و نان قبهدار | ||
گوسفند آخری | گوسفند آخری دمبهدار | ||
چار خر بوزکلان | چار خر بوزکلان نوختهدار | ||
رسته و لوز و مربا و نبات | رسته و لوز و مربا و نبات | ||
خط ۱۰۷: | خط ۷۳: | ||
حافظ خوشخوان و تنبور و دو تار | حافظ خوشخوان و تنبور و دو تار | ||
نان و غحک | نان و غحک جورههای بیغبار | ||
گر بگیرید این جوان رفته را | گر بگیرید این جوان رفته را | ||
خط ۱۱۵: | خط ۸۱: | ||
گر نگیرید این وان رفته را | گر نگیرید این وان رفته را | ||
میدهید بزم کلان از بهر ما | |||
چل نفر ما | چل نفر ما جورهها مهمان شده | ||
نردتان ما | نردتان ما میرویم پر زمان شده<ref>روزی احمد (1993)، برفی، «گاهنامه مردم گیاه»، سال اول، شماره اول، شهر دوشنبه، تاجیکستان، ص 48 - 46</ref></blockquote> | ||
==== شیر و خرگوش ==== | ==== شیر و خرگوش ==== | ||
شیری در بیشه ای زندگی | شیری در بیشه ای زندگی میکرد. در همین بیشه خرگوشهای زیادی هم به سر میبردند. شیر هر روز یک خرگوش را میخورد. بالاخره یک خرگوش برای رهایی از ستم شیر، دست به ترفندی زد، نزد شیر رفت و گفت: «تو پادشاه حیوانات هستی، لیکن در قبیله ما یک شیری آمده هر روز از ما یکی را میبرد. این به رزق و روزی تو زیان میرساند». شیر از این خبر برآشفت و گفت: «تو او را به من نشان ده!». خرگوش شیر را به سرچاهی برد. هر دو به آب نگریستند. تصویر خرگوش به آب افتاد. خرگوش گفت: «اینه همان شیر!». شیر تصویر خودش را در چاه دید و به داخل چاه یورش برد و با افتادان در چا مرد. آن را در همان جا گور کردند و خرگوشها از مرگ نجات یافتند. | ||
«تو پادشاه حیوانات هستی، لیکن در قبیله ما یک شیری آمده هر روز از ما یکی را | |||
==== [[افسانه چل دروغ|چل دروغ]] ==== | ==== [[افسانه چل دروغ|چل دروغ]] ==== | ||
پادشاهی شرط | پادشاهی شرط میکند که «کسی که در درون یک گپ راست، چهل دروغ گوید، دخترم را به همان میدهم». پادشاه به بهانه این شرط افراد بسیاری را کشت. آخر یک کچل آمد و گفت: «تقصیر، این شرط را من اجرا میکنم!». کچل نقلش را سر کرد و گفت: | ||
«ما از پدر یکته بودیم، مرده مرده سه تا شدیم. هر | «ما از پدر یکته بودیم، مرده مرده سه تا شدیم. هر سهیمان به سیاحت برآمده راه رفته، راه رفته به جایی رسیدیم که سه جوی برآمد: یکتهاش آب نداشت، دومش خشک و سومش قاق بود. از جوی قاق سه ماهی گرفتیم: یکتهاش بیجان، دومش مردگی، سومش بوی کردگی بود. همان ماهی بیجان را گرفته رفتن گرفتیم که از پیشمان سه دیگ برآمد: یکتهاش زنگ زدگی، یکتهاش کفیدگی، سومش تگ نداشت. ماهی بیجان را که از الو بسیار به بدن ماهی گرمی نگذشت، اما استخوانش لیف - لیف آب شده رفت. از این ماهی خورده همه خیل سیر شدیم که از سیری از در برآمده نتوانسته از تیشوک برآمده رفتیم». | ||
پادشاه این دروغ را شنیده دیگر بهانه کرده نتوانست. کچل شرط را برده دختر پادشاه را گرفت و به مراد و مقصدش رسید، شما هم به مراد و مقصد خود برسید. | پادشاه این دروغ را شنیده دیگر بهانه کرده نتوانست. کچل شرط را برده دختر پادشاه را گرفت و به مراد و مقصدش رسید، شما هم به مراد و مقصد خود برسید. | ||
==== فکاهی ==== | ==== فکاهی ==== | ||
* به یک پول هم نمیارزید. افندی یک روز با تیمور لنگ به سیاحت میبراید. تیمور به افندی میگوید: «تو گوی که بهای من چند پول؟». افندی میگوید: «بهای شما پنجاتنگه». تیمور میگوید: «یک کمربند من پنجاه تنگه میارزد و تو بهای منه پنجاه تنگه میگویی!». افندی گفت: «من هم فقط به کمربند شما بها دادم، خود شما به یک پول هم نمیارزید». | |||
افندی روزی در هوای گرم با پادشاه و وزیر به سیاحت برآمد. پادشاه و وزیر لباس شان را کشیده یه بالای افندی بار کردند. پادشاه گفت که: «افندی، در بالای شما یک خره بار شد!». افندی گفت: «نه تقصیر، دو خره بارش | * دو خره بارش شد. افندی روزی در هوای گرم با پادشاه و وزیر به سیاحت برآمد. پادشاه و وزیر لباس شان را کشیده یه بالای افندی بار کردند. پادشاه گفت که: «افندی، در بالای شما یک خره بار شد!». افندی گفت: «نه تقصیر، دو خره بارش شد<ref>رجبی (1989). ص 134-245.</ref>». | ||
=== [[جشنها و سرودها در تاجیکستان| | === [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|جشنها و سرودها]] === | ||
==== [[جشن ماه حوت]] ==== | ==== [[جشن ماه حوت]] ==== | ||
مردم تاجیکستان در گذشته پیش از عید | مردم [[تاجیکستان]] در گذشته پیش از عید [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]]، جشنهای بسیاری داشتند، که با نزدیک شدن بهار و شروع کارهای [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]]، برگزار میکردند. یکی از این [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|جشنها]] «[[جشن ماه حوت|جشن حوت]]<sup>[i]</sup>» نام داشت، که از دید کشاورزان، آخرین ماه سال بود. | ||
حوت گذشت، فصل زمستان به مقام دل ما | تاجیکان از دیرباز در این ماه برای کشت و کار بهار آماده میشدند و در این باره [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|سرود]]، روایت، شعر و ضربالمثلهای گوناگون پدید آوردهاند. در ناحیه خنگاب و برخی نقاط قراتگین، برای [[جشن ماه حوت|جشن حوت]]، از پیش خود را آماده میکردند. در این آیین مردم پس از آماده کردن ابزار بزم، سه شب نخست ماه حوت را در میهمانیها گرد آمده، آتش می افروخته و در پیرامون آن مینشستند. [[موسیقی در تاجیکستان|موسیقی]] میشنیدند و با نوای آن، به رقص و پای کوبی میپرداختند و طنزپردازان و شیرینکاران، نمایش های مردمی و ملی را نمایش میدادند. مردم نیز دسته جمعی [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|سرود]] زیر را میخواندند.<blockquote>حوت گذشت، فصل زمستان به مقام دل ما | ||
لیک در حوت شده است شورش و غوغا بر پا | |||
سردی و گرمی، این بود به فرمان خدا | سردی و گرمی، این بود به فرمان خدا | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۱۶: | ||
نیست کس را سخنی گفته در این چون و چرا | نیست کس را سخنی گفته در این چون و چرا | ||
حوت اگر حوتی کند، کم پیره (پیره زن) در قوطی کند. | حوت اگر حوتی کند، کم پیره (پیره زن) در قوطی کند.</blockquote> | ||
[[پرونده:گل گردانی.jpg|بندانگشتی|گل گردانی در تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت ایرنا، قابل بازیابی از [https://www.irna.ir/news/81088853/%D8%A2%D9%8A%D9%8A%D9%86-%DA%AF%D9%84-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%D9%8A%D9%83%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86-%D9%85%DA%98%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1 https://www.irna.ir/news/81088853/]]] | |||
==== [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] ==== | ==== [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] ==== | ||
تاجیکها از گذشتههای دور، [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] را به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی گلهای درختان برگزار میکنند. در گذشته وظیفه [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] برعهده بزرگسالان بود. اما امروزه این آیین در بیشتر نقاط، توسط کودکان و جوانان انجام میشود. | |||
گل گردان | گل گردان ها از تپهها و دامنه کوهها گل چیده، مردم آبادی خود را از پایان یافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت بهاری و آمدن [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] مژده میدهند. صاحبان خانهها به گروه گل گردانها، که 5 تا 10 نفر هستند، پاداش میدهند و گلها را به چشم و ابروان خود مالیده و از تندرستی و به بهار نو رسیدن خویش شادی نموده، میگویند: «سبکیهای تو از ما و زنینیهای[ii] ما از تو». | ||
روییدن بایچیچک | روییدن بایچیچک (Crocus Korolkovii) یا گل بهمن یا گل یخ و سیاه گوش (Luno Rosenbachi ana) یا گل سیاوش یا قلم قاش در نواحی شمالی و همچنین در سمرقند و نواحی زرافشان، فرغانه و قشقدر، نشانه آغاز بهار بود. | ||
این | این گلها در هر ناحیه با توجه به شرایط طبیعی محیط جغرافیایی، دیر یا زود میرویند. از این رو مراسم [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] در روزهای گوناگونی برپا میشود. با این حال در بیشتر نقاط، این مراسم در اول ماه مارس / نیمه نخست اسفند ماه صورت میگیرد. ترانه های گل گردانی بلند و با آهنگ شاد سراییده میشوند که آمیخته با هزل و شوخی اند. | ||
سر بیت خوان: بهار آمد، بهار آمد | سر بیت خوان: <blockquote>بهار آمد، بهار آمد | ||
به دهقان وقت کار آمد | به دهقان وقت کار آمد | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۳۴: | ||
به دوستان گل قطار آمد | به دوستان گل قطار آمد | ||
بهار نو مبارک باد | بهار نو مبارک باد</blockquote>گروه: <blockquote>گل گلها بایچیچک</blockquote>سربیت خوان: <blockquote>سنگ آمد و سنگ آمد | ||
گروه: گل | |||
سربیت خوان: سنگ آمد و سنگ آمد | |||
پیش بز لنگ آمد | پیش بز لنگ آمد | ||
میربچه[ | میربچه[iii] به جنگ آمد | ||
سر بیت خوان: | بهار نو مبارک</blockquote>گروه: <blockquote>گل گلها بایچیچک، گل گلهای پایچیچک،</blockquote>سر بیت خوان:<blockquote>میربچه قاشانی[iv] | ||
قلپاق[ | قلپاق[v] سرپیشانی | ||
قدر گله میدانی؟</blockquote>گروه: <blockquote>گل گلها بایچیچک، بایچیچک</blockquote>سربیت خوان: <blockquote>بچهها آمدن لوچک | |||
بچهها آمدن لوچک[vi] | |||
میتی، نمیتی پول پولچک</blockquote>گروه: <blockquote>گل گلها بایچیچک، بایچیچک</blockquote>این گونه ترانهها بیانگر زیبایی زمین، روستاها، درههای پوشیده از گل، رودخانهها، نوای بلبلان، کبکهای خوش خرام و زیباییهای زندگی و طبیعت هستند. در بخارا این آیین را «بلبل خوانی» مینامیدند. بلبل خوانی بخارا تا اندازهای با گل گردانی همانند است، ولی در برخی موارد تفاوتهایی وجود دارد. ترانه بلبل خوانی را برگزارکنندگان میخواندند. این [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|سرود]] که به مضمون آمیخته به چند موضوع میپردازد و با وجود سبکی وزنش بچهگانه نیست. این [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|سرود]]، سرمستی انسان را از بهار و دیدار یار را نشان میدهد.<blockquote>آن که باشد | |||
میتی، | |||
گروه: گل | |||
این گونه | |||
در بخارا این آیین را «بلبل خوانی» | |||
آن که باشد | |||
فصل بهاران به همه یاران | فصل بهاران به همه یاران | ||
خط ۲۲۲: | خط ۱۵۸: | ||
از پی ایشان | از پی ایشان | ||
سرخوش و سرمست | سرخوش و سرمست فاموز[vii] بر دست | ||
هیهیه هویی قیله[ | هیهیه هویی قیله[viii] کدویی | ||
بر لب جویی از همه سویی | بر لب جویی از همه سویی | ||
خط ۲۳۶: | خط ۱۷۲: | ||
گه ز اسیران سوزی گدازی | گه ز اسیران سوزی گدازی | ||
صحن | صحن چمنها غنچه گلها | ||
شر شر آبی سیخ کبابی | شر شر آبی سیخ کبابی | ||
کوتل[ | کوتل[ix] و لیلاق[x] کاسه تیماق | ||
باد بهاران آمده نوروز سلطان آمده | دلبر مهوش باده به هم کش</blockquote>در شهرها و روستاهای ایران نیز 15 - 20 روز پیش از [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]]، پیکهای نوروزی به گردش درآمده و از آمدن بهار به مردم مژده میرسانند و پاداش میگیرند. در برخی روستاهای مازندران، مردم در آغاز جشن در تکاپوی خانه تکانی و تمیز کردن کوچههای شهر و روستا مشغول میشوند و گروههای گوناگون جوانان گردش کرده مانند [[جشن گل گردانی|گل گردانهای]] تاجیکی، ترانه میخوانند. صاحبان خانه نیز به آنان پاداش میدهند. این گونه ترانههای ایرانی، همانندی زیادی با ترانههای تاجیکی دارد. در دماوند ایران نیز، [[جشن گل گردانی|گل گردانها]] مانند گل گردانهای تاجیک، خانه به خانه گردش کرده، ترانه زیر را میخوانند و مردم را به مناسبت فرا رسیدن بهار و [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] مژده میرسانند و تبریک میگویند.<blockquote>باد بهاران آمده نوروز سلطان آمده | ||
مژده دهید ای دوستان این سال نو باز آمده | مژده دهید ای دوستان این سال نو باز آمده | ||
این نوبهار مبارک باد این لاله زار مبارک باد | این نوبهار مبارک باد این لاله زار مبارک باد</blockquote>[[جشن گل گردانی|آیین گل گردانی]] شهر اوراتپه، در شمال [[تاجیکستان]] جالب توجه بوده است. در این شهر نیز همانند بخارا، سمرقند، خجند و شهر سبز، بایچیچک گویی میکردند و بچهها تا 12 نفر دسته جمعی ترانهخوانی مینمودند. رجب امانوف، نویسنده و فولکلورشناس تاجیک، خاطره خود را درباره گل گردانی در شهر باستانی اوراتپه، چنین بیان کردهاست. ما با شوق ترانه زیر را میخواندیم.<blockquote>پایچیچک او وری میدان با وام جووری | ||
آیین گل گردانی شهر اوراتپه، در شمال تاجیکستان جالب توجه بوده است. در این شهر نیز همانند بخارا، سمرقند، خجند و شهر سبز، بایچیچک گویی | |||
رجب امانوف، نویسنده و فولکلورشناس تاجیک، خاطره خود را درباره گل گردانی در شهر باستانی اوراتپه، چنین بیان | |||
پایچیچک او وری میدان با وام جووری | |||
امروز آیین گل سرخ تنها در شکل گل گردانی بر جای | بایچیچک بایچیچک میتی، نمیتی پول پوچک</blockquote>یکی از پیرزنان تا تمام شدن اشوله یا شعر، به تماشای ما مشغول شده و بعد بایچیچک را از دست دوست من گرفته به چشمانش مالیده، سپس بوسه زده و به دیگران میداد تا همین کار را تکرار کنند. استاد [[صدرالدین عینی]] در کتاب یادداشت های خود، از جشن گل سرخ یاد کردهاست. در یکی از بخشهای کتاب، میگوید: <blockquote>«در بخارا آن وقت ها نوروز را عید بهار عمو میفارسی زبانان است، بسیار حرمت میکردند». </blockquote>امروز آیین گل سرخ تنها در شکل [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] بر جای ماندهاست. با توجه به شرایط جوی، [[جشن گل گردانی|آیین گل گردانی]] در آخر فوریه یا اوایل ماه مارس آغاز میگشت. در ناحیه حصار، جوانان گل سیاه گوش یا نوروزی را با ریشه از سبزهها کنده به خانه میآوردند و آن را در باغچه خانه خود میکاشتند. هنگامی که گل میشکفت، [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] آغاز میگشت و جوانان با در دست داشتن گل، خانه به خانه میگشتند. برای این که گل سیاه گوش نمایانتر شود، آن را بر نوک چوبهای بلند با پارچههای رنگارنگ بسته و در روستاهای پیرامون شهر حصار [[جشن گل گردانی|گل گردانی]] میکردند. کدخدا نیز به شرکت کنندگان گل گردانی، خوراک، پول و یا چیزهای دیگر را پیشکش میکرد. دانش آموزان پیشکش ها را در بازار حصار فروخته خوراک مورد علاقه خود را میخریدند و روزهای [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] به دوستان خود میهمانی میدادند. | ||
در آیین گل | در [[جشن گل گردانی|آیین گل گردانی]]، خواندن ترانه بایچیچک که جزو مهم ترین فولکلورهای نوروزی تاجیک است، برای کودکان دارای جذابیت ویژهای است. دختر بچگان نیز سکه های طلایی رنگ را رشتهوار به هم پیوسته و به سرشان میبستند. گاهی بزرگسالان بچهها را گرد آورده و آنان را وادار به کشتی گرفتن میکنند و به برندگان آنها جایزه میدهند. | ||
در روز | در روز [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]]، به کودکان اجازه میدهند که یک یا چند نهال میوهدار را بکارند و هر کس مسئول رسیدگی و نگاهداری نهال خود است تا به باروری برسد. بچهها با این درختان بزرگ میشدند و به آنها علاقه داشتند. | ||
==== [[آیین جفت براران|جفت براران]] ==== | ==== [[آیین جفت براران|جفت براران]] ==== | ||
[[آیین جفت براران]][ | [[آیین جفت براران]][xi] در گذشته پیش از کاشت و کار کشاورزان و چند روز پیش از عید [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] با آرزوی پر برکت شدن فرآوردههای [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] برگزار میشد. [[آیین جفت براران|جفت براران]] در بیشتر نقاط در اواخر ماه حوت انجام میگردید. هنگام کشت و کار، کشاورزان کهن سال و با تجربه انتخاب میکردند. این افراد را در ناحیه خنگاب «شوگونی» مینامیدند. هر کشاورز هنگام گرفتاری، از شوگونی کمک میگرفت. مردم نواحی حصار، کولاب و غرم، [[آیین جفت براران]] را به یک شکل اجرا میکردند. در جفت براران همه افراد خانواده شرکت میکردند. دهقانان نیز پلو، نان فطیر و یا خوراک جشن تهیه کرده و 15 –20 نفر از پیرمردان را دعوت نموده پس از پذیرایی، میگفتند: «مزید نعمت، زیاده دولت، برار کار، صحت و سلامتی خرد و کلان، رسد به بابای دهقان، خوش آمدید میهمانان». | ||
سپس با | سپس صاحبخانه روغن زیر پلو را با دست گرفته و به گردن گاوهای شخمزن میمالید. شاخ گاوها را نیز روغن مالی میکردند. پس از آن، گاوها را به گاوآهن میبستند و کشت بهاری را آغاز میکردند. کشاورزان [[آیین جفت براران|آیین جفت براری]] را به این نیت انجام میدادند که کشت [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] با برکت شود و مردم و حیوانات ایمن باشند و آرامش و خوشبختی نصیب آنان گردد. | ||
در | مردم روستاهای آب کنده، عاشقان و ورگانزه در ناحیه قشقدر هنگام مراسم [[آیین جفت براران|جفت براری]] داستانی را میخواندند که در آن، تاریخ کشاورزان به گونه اساطیری بیان شدهاست. پس از خوانده شدن داستان، پیرمردان میگفتند: <blockquote>«به کسب و کارتان برکت دهد، بابای دهقان تربیت کند».</blockquote>سپس از صاحبخانه تعریف میکردند و بعضی نیز با گفتن جفت برآوردهاید، مبارک باشد، به یکدیگر تبریک گفته و صاحبخانهها نیز، چنین پاسخ میدادند: «خیر مبارک کند، بابای دهقان یار شود». [[آیین جفت براران|آیین جفت براری]] در بین کشاورزان سمرقند، بخارا، خجند و فرغانه نیز به همین ترتیب انجام میگردد. | ||
سومنک در | ==== [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سومنک پزی]] ==== | ||
سومنک یا سمنوپزی نیز به مناسبت آغاز بهار صورت میگیرد. تاجیکها و دیگر ایرانی نژادان پیش از نوروز در ظرفهای ویژهای سبزه میرویاندند و از ریشه و جوانه آن ها سومنک تهیه میکردند، که از روزگاران کهن رواج داشتهاست. | |||
سومنک از خوراکهای [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروزی]] بوده، در خانه کشاورزان در طول سال نو وجود دارد و آن را دسته جمعی تهیه میکنند. در آخر ماه حوت در آغاز جشن نوروز، پیرزنان گندم را پاک میکنند و چندین بار بر بام قرار میدهند. آب باران که به گندم خورد پس از 6 - 5 روز سبز شده اندک اندک شیره میگیرد. | |||
در | سبزه گندم را سپس با کارد میبرند و در ظرفی میکوبند و در آن آب میافزایند و شیرهاش را میگیرند. همسایگان نیز آرد جمع کرده و با شیره مزبور در دیگ میپزند، ولی پیش از آمیختن شیره با آرد، روغن زغیر را داغ کرده و چلپک[xii] میپزند. پس از جوشیدن سومنک، دایره میزنند و رقص و پای کوبی میکنند و میخوانند:<blockquote>سومنک در جوشه ما کفچه<sup>[xiii]</sup> زنیم | ||
بوی بهار است سومنک | دیگران در خرابه ما دفچه<sup>[xiv]</sup> زنیم</blockquote>به هنگام جشن، مردم تا صبح نمیخوابند، اگر کسی بخوابد بر روی و ابروان او سیاهی دیگ یا سومنک میمالند. در طی [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|مراسم سومنک پزی]]، سفره میاندازند و خوراکیها را به مناسبت بزم [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سومنک پزی]] به همراه سومنک پخته شده، بر سفره میگذارند. پیش از صبح اجاق را خاموش کرده بالای آن را با پارچه نو یا سرپوش میپوشاندند. صبح روز بعد، خانمها دیگ سومنک را باز نموده و در ظرفها و طبقها میگذارند و نزد میهمانان میبرند. مردم سومنک را میچشند و میگویند: <blockquote>بوی بهار است برارکار است سومنک</blockquote>سپس با خواندن ترانه، شادی کرده و آرزو مینماید که سال نو و بهار بعد را نیز با تندرستی ببینند. در بعضی نواحی، از جمله ولایت سرخان دریای ازبکستان نیز [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سومنک پزی]] باشکوه بسیاری برپا میشود. بانوان و دختران دور دیگ سومنک فرش انداخته و تا پختن آن، مینوازند و میرقصند. در گذشته در ناحیه را میت و دیگر نقاط کوهستانی حصار، سومنک تنوری میپختند. شیره سبزه گندم را به تنور میچسباندند تا هنگام پختن روغنش برآید، کودکان برای دیدن سومنک، در پیرامون تنور بازی کرده و این ترانه را میخواندند:<blockquote>سومنک در جوشه روغنش در روشه | ||
مردم در بوشه</blockquote>در بخارا فروش سومنک مرسوم بودهاست. فروشندگان در بازار و کوی و برزن، چنین فریاد میزدند:<blockquote>بوی بهار است سومنک خوردن به باب است سومنک | |||
در [[افغانستان]] این خوراک را سومنک و در ایران سمنو گویند. در بعضی | آش[xv] نهار است سومنک</blockquote>در [[افغانستان]] این خوراک را سومنک و در ایران سمنو گویند. در بعضی روستاهای خاور ایران با سومنک خمیر درست کرده و مانند چپاتی تاجیکی، نان نازکی میپزند. | ||
[[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سومنک پزی]] در ناحیه حصار شادمان بدین ترتیب است، که گندم بهای سفید و تاشکندی را در طبقهای بزرگ چوبین به نام لنگری میریزند. گندم که نیش زد، در روی تخته یا سینیهای بزرگ پهن کرده روی بام میگذاشتند و باران سبب رشد گندم میشد. پیش از [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سومنک پزی]]، پیرزنی آیهای از قرآن کریم را میخواند. تهیه سومنک وقت زیادی میگرفت و دقت زیادی را طلب میکرد. سومنک را پیوسته با ملاقه چوبی یا کفچه به هم میزدند و برای این که خواب به آنان چیره نگردد، دایرهزنی و ترانهخوانی کرده و ترانه سومنک پزی را میخواندند. آماده کردن این خوراک، که چندین شبانه روزی به طور دسته جمعی صورت میگرفت، خود به گونه بزمی در میآمد و این آیین کهن، تا امروز در روستاهای [[تاجیکستان]] برجای ماندهاست. | |||
در بسیاری از نقاط ناحیه حصار، غیر از سومنک دیگی، سومنک تنوری نیز آماده | در بسیاری از نقاط ناحیه حصار، غیر از سومنک دیگی، سومنک تنوری نیز آماده میکنند. حصاریها چندین گونه سومنک به نامهای بریانی، دیگ دانی و اتالگی میپزند. تنها از آرد گندم برای آرایش سفره نوروزی 20 گونه خوراک، مانند نان تنک، نان فطیر، خمیر، نان کنجدی، نان شیرمال، فطبر بی روغن، کلوچه، قتلمه، قدمال فطیر قد - قد[xvi]، گندم، کلوچه، چگلدک[xvii]، حلوا، اتاکی کاچی، اتاکی سفیدک، گندم بریان. | ||
==== [[چهارشنبه سوری]] ==== | ==== [[چهارشنبه سوری]] ==== | ||
مردم | مردم [[تاجیکستان]]، به ویژه نواحی حصار، کولاب و قراتگین، روز چهارشنبه آخر سال هنگام غروب آفتاب، در چهارراهها و یا کنار خانهها آتش میافروزند، خرد و کلان سه بار از روی آن میپرند، سپس ظرفی سفالی را بر روی آتش انداخته و میشکنند. هنگام بازگشت به خانه نیز به پشت سر خود نگاه نمیکردند. | ||
آتش افروز آمده سالی یک روز آمده | در بعضی نواحی تاجیکنشین آسیای مرکزی، مردم جشن آتش افروزی و شادی و سرور برپا میکردند و بدین گونه با زمستان خداحافظی میکردند. این جشن بیشتر به نمایشهای روی صحنه همانند بود، زیرا دلقکها پوشاک ویژهای پوشیده و در پیرامون آتش، رقصهای خندهآور اجرا میکردند. دیگران نیز کف زنان، ترانه زیر را میخواندند.<blockquote>آتش افروز آمده سالی یک روز آمده | ||
آتش افروز صغیرم سالی یک روز فقیرم | آتش افروز صغیرم سالی یک روز فقیرم | ||
روده و پوده آمده هر چی نبوده آمده | روده و پوده آمده هر چی نبوده آمده</blockquote>در پارهای نقاط پس از آتش افروزی، دختران خاکستر آن را در کنار دیواری میریختند و سپس نزد دروازه خانه خود آمده در را میکوفتند. از درون خانه صدا میآمد که:<blockquote>در را کی میزند؟ | ||
در | |||
در را کی | |||
دختر پاسخ میداد: منم | |||
باز میپرسیدند: از کجا آمدهای؟ | |||
دختر جواب میداد: از عروسی | |||
دوباره میپرسیدند: با خود چی آوردی؟ | |||
پس از این، تاجیکان خود را پیشوازگر نوروز به شمار | دختر پاسخ میداد: تندرستی</blockquote>پس از این، تاجیکان خود را پیشوازگر [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] به شمار میآوردند<ref>افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد [[تاجیکستان]]). تهران: [https://alhoda.ir/ انتشارات بین المللی الهدی]، ص 184-193.</ref>. | ||
[[پرونده:عید نوروز.jpg|بندانگشتی|عید نوروز در تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت فرادید، قابل بازیابی از [https://faradeed.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-7/182576-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 https://faradeed.ir/]]] | |||
==== [[جشن نوروز در تاجیکستان|عید نوروز]] ==== | ==== [[جشن نوروز در تاجیکستان|عید نوروز]] ==== | ||
در سال 1991 با قرار شورای عالی | در سال 1991 با قرار شورای عالی [[تاجیکستان]]، عید [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] به عنوان جشن ملی شناخته و از سوی دولت رحمان نبی اف جشن گرفته شد. هم اکنون مناطق تاجیکنشین سمرقند، بخارا، کشت رود و ... [[جشن نوروز در تاجیکستان|جشن نوروز]] را با جلال و شکوه برپا میدارند. جشنها با شادی و نشاط توام است و حتی رسوم و آیینهای عصر ساسانی برگزار میشود. | ||
در | به دلیل غیرقانونی بودن [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|جشنها]]، مردم نام های دیگری بر [[جشن نوروز در تاجیکستان|جشن نوروز]] میگذاشتند و در ایام نوروز بهانه و دستاویزی برای جشن گرفتن پیدا میکردند و به استقبال نوروز میرفتند. در بخارا جشن لب دریا، در خجند جشن قلوه کشی یا جنت برادران و در سمرقند جشن سر سال برگزار میشد اما نحوه برگزاری و رسوم و آیین [[جشنها و سرودها در تاجیکستان|جشنها]] پیش از حکومت شوروی تفاوت زیادی نداشت و متناسب با شرایط، جشنها گاه علنی و گاه غیرعلنی بود. | ||
تاجیکها چون سایر ایرانیها به انجام مراسمی همچون سبزه گذاشتن، [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سمنو پختن]]، خانهتکانی و [[چهارشنبه سوری]] پایبند هستند اما آنان چند امر دیگر را نیز ضروری میدانند که کمتر در بین ایرانیان به انجام چنین مراسمی توجه شدهاست از جمله بی بی شنگله، مزار درخت، خواجه قاضیان و درویشانه. | |||
در | [[مراسم سمنوپزان تاجیکستان|سمنک پختن]]، سمنک ماندن و همچنین گندم تر کردن از لوازمات [[جشن نوروز در تاجیکستان|جشن نوروز]] است وقتی بامداد سمنک پخت اول به خانه عزادار میبرند سپس به خانه بیماران و بعد بزرگان محل. [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|خواستگاری]] رفتن و هدیه فرستادن برای نوعروس، شمع روشن کردن بر مزار گذشتگان و قرآن خواندگان برای رفتگان از جمله کارهای مهمی است که در آستانه نوروز، تاجیکان به انجام آن پایبند هستند. | ||
در شب عید مردم خوراکیهای زیادی میپزند و از مواد غذایی سفید استفاده میکنند و معتقدند بدین ترتیب پای نوروز سفید میشود. حتماً باید همه اعضای خانواده در یک جامع باشند تا در سال جدید هم با هم باشند. | |||
معتقدند آن کسی هنگام تحویل سال دور از خانه باشد در تمام سال از خانواده دور میماند. سفره هفت سین در همه خانوادهها گسترده میشود. در سفره علاوه بر هفت سین رسمی یعنی سیر، سرکه، سماق، سمنو، سنجد / سکه و سیب، ماهی قرمز، آینه و قرآن، شیر، ماست، نان و ... گذاشته میشود. مردم بر این عقیدهاند که در لحظه سال تحویل ماهی قرمز رخ میزند. | |||
در ناحیه بدخشان رسوم خاصی اجرا میشود که ریشه در زمان ساسانیان دارد. عید [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] که برای بدخشانیان عید ملی اجدادی است به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات به شمار میآید و به آن اسم خیدیر ایام یعنی عید بزرگ معروف است. معولاً بدخشانیان به ویژه در محلات روشان و شغنان عید را ایام میخوانند و هر یکی از آنها سنتهای خاص دارند از جمله اینکه در بعضی از مناطق نوروز را در نیمه دوم ماه فوریه جشن میگیرند اما معمولاً [[جشن نوروز در تاجیکستان|جشن عید نوروز]] هنگام برابری شب و روز به وقو می پیوندند چنانچه از پیشینیان میراث ماندهاست هر خانواده چند روز قبل از [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] برای برگزاری عید آماده میشوند خانه را پاک کرده تمام ظرف های خانه را تمیز میکنند تا گردی از سال کهن باقی نماند. | |||
روز [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] را خلیفه ده (خادم مذهبی) معین نموده و به همه مردم اعلام میدارد برابر رسم امروز قبل از نوروز کدبانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک قد نیزه بالا آمده و جاروب را بسته آن را جایی راست میگذارد میگویند که این جاروبهای معمولی نیست رنگش سرخ است و آن را در فصل پاییز از کوه و پشته برای نوروز جمع کرده و تا [[جشن نوروز در تاجیکستان|جشن نوروز]] نگاه میدارند این به آن خاطر است که رنگ سرخ برای بدخشانیان رمز نیکی و پیروزی است و جاروب را هم در سرچوبی که ارتفاع آن به اندازه یک نیزه است با پارچهای سرخ میبندند. | |||
کودکان، جوانان و کهنسالان با بیقراری منتظر فرارسیدن [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] هستند. با دمیدن صبح کاذب هم از خواب بلند میشوند و چون تمیز و پاک کردن خانه انجام مییابد همه در دروازه را باز میگذارند و شادی و سرور آغاز میشود. همسایهها در حالی که چیزی از انواع خوردنی در دست دارند به خانههای هم آمده عید را مبارک میگویند. | |||
دختران در باغ گرد هم آمده ارغنچک بازی میکنند (تاب بازی). جوانان در میدانی تخم چنگ (تخم مرغ بازی)، کبک جنگ، خروس جنگ و بزکشی کرده و مشغول کشتی میشوند. همه این بازی ها تا پاسی از شب ادامه مییابد. روز دوم هم از صبح روز شادی و سرور در گذرگاه ده و کوچه آغاز شده تا آخر روز دوام مییابد. مراسم مردم بدخشان چنین است که در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند و گندم خوراک مخصوصی تهیه میکنند که به آن باج میگویند. در شب نوروز با فرارسیدن وقت شام بچهها بام به بام گشته از روزنه درون خانه رومالی (روسری) را برای دریافت تحفه نوروزی دراز کرده که عادت را کلاغوز غوز مینامند در روز دوم رد کردن خواستگاری دوشیزگان نیز ممنوع است صاحبخانه مجبور است برخلاف میل خود برای ازدواج دخترش راضی گردد. صبح روز سوم [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] سلام نوروزی (ایام سلام) شروع میگردد. اگر طی سال گذشته به این خانه عروس آورده باشند. او در این روز به دیدار والدین خود میرود. عموماً تجلیل [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] در بدخشان سه روز ادامه دارد و کل رسم و آیین و اقداماتی که طی این روزها برگزار میشود، برای بیرون کردن کینه و کدورت از دل، آشتی دادن همه آن هایی که رنجیدهاند و امید بستن به آینده نیک و درخشان و فراوانی در سال نو میباشد. مراسم عید سر سال بیشتر در خجند برپا میشود و ده روز طول میکشد به این مناسبت مردم به ساحل دریا میروند، بزازها و بقالها بازار تشکیل میدهند، چایخانهها و آشپزخانهها لب رود استقرار مییابند، بازیها و مراسم ورزشی و هنری اجرا میشود. کشتی گیرها، چرخ و فلکیها، آوازخوانها و مال فروشها هر کدام بساطی دارند و مردم به تماشای آنها میروند. جشن جفت برادران خاص دهقانان است در ایام عید شاخ گاوها را با روغن براق و برایشان اسپند دود میکنند. | |||
مردم قبادیان [[جشن نوروز در تاجیکستان|نوروز]] را با شادی تمام جشن میگیرند، هفتهها پیش از نوروز به پیشوازش میروند و مراسم از خانه براری (خانه تکانی) و خانه سفیدکردن آغاز میشود هر چه در خانه است بیرون آمده و حیاط خانه و کوچه را سفید و پاکیزه میکنند. | |||
آنان در روز چهارشنبه سال روان (سال جاری) که چهارشنبه آخران نام دارد مراسم باشکوهی دارند و هر چیز کهنه و کارآمد را جدا و تمیز کرده و ناکارآمد را به دور میاندازند همین طور چیز شکسته را همچنین میکوشند که در آن چند روز چیزی نشکند از کوه خس میآورند (خسی که پشمک نام دارد). همچنین از کوه هیزم، پسته و بادام میآورند، در میان عصر و شام آتش افروخته و همه یکایک از بالای آتش سه بازی خیز میزنند. | |||
==== [[جشن تولد نوزاد و ختنه سوران]] ==== | ==== [[جشن تولد نوزاد و ختنه سوران]] ==== | ||
در | در خانوادههای تاجیک، به دنیا آمدن نوزاد نیز دارای جشن ویژه است، که نامگذاری و گهواره بندان از آن جملهاند. ختنه سوران هم یکی از آیینهای سنتی تاجیکان است، که با بزمآرایی و با برگزاری مسابقات ورزشی و تفریحی، چون کشتی سنتی و بزکشی همراه است<ref name=":0" />. | ||
[[پرونده:رقص محلی تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|رقص محلی مردم تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت علاءالدین تراول، قابل بازیابی از [https://www.alaedin.travel/blog/11503/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 https://www.alaedin.travel/blog/11503/]]] | |||
==== [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|ترانه و رقص محلی]] ==== | ==== [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|ترانه و رقص محلی]] ==== | ||
ترانهها قطعاتی هستند بسیار شاد و کوتاه و در [[موسیقی در تاجیکستان|موسیقی]] تاجیکی به یکدیگر همانندند. بیگمان همانند آن چه در موسیقی ایرانی وجود دارد، بایستی آنها را شاخه خالص [[هنر تاجیکستان|هنرهای]] عامیانه در مقامهای تاجیکی و دستگاههای ایرانی دانست. | |||
ترانه | [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|ترانههای]] تاجیکی از لحاظ آهنگ / آوا، بسیار شوخ، از نظر حرکت، روان و از جهت ضرب، رقصانند و به طور کلی با روح همه مردم پیوند دارند. واژگان شان نیز همه عامیانه اند. بایستی گفت که [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|رقص]] تاجیکی هنری ملی است و مردم برای آموختن آن به کلاس و [[مدارس تاجیکستان|مدرسه]] نمیروند، این هنر بیان احساس به وسیله حرکت است، که چون [[موسیقی در تاجیکستان|موسیقی]] سینه به سینه انتقال مییابد. تنها پوشیده، دستها در آستین، دامنها بلند و بر سرشان گونهای مکنا قرار دارد. | ||
مقام ضرب تاجیک، با هنر رقص سازگار است. رقص کشاورز با داس، که دروکردن را نشان | مقام ضرب تاجیک، با هنر [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|رقص]] سازگار است. رقص [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورز]] با داس، که دروکردن را نشان میدهد. رقص با کوزه و ... رقصهای جنگاورانه، رقص با شمشیر و با چوب، رقص با ابزار [[موسیقی در تاجیکستان|موسیقی]] که خود رقاصان مینوازند. | ||
رقص با دو تار، دایره، کمانچه و ... رقص با اشیای گوناگون با زنگوله، قاشق و قوری و تمامی نواحی | رقص با دو تار، دایره، کمانچه و ... رقص با اشیای گوناگون با زنگوله، قاشق و قوری و تمامی نواحی تاجیکنشین رواج دارد. [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|ترانه]] زیر بخشی از ردیف مقام تاجیکی بزرگ است، که در قالب تصنیف ساخته شدهاست.<blockquote>هر که آید لعلش به گفتار گفتیم تکرار لعلش به گفتار | ||
هر | یابد شفا هر دل خسته بیمار گفتیم تکرار دل خسته بیمار | ||
ما گل نچیدیم از باغ بی خار گفتیم تکرار از باغ بی خار</blockquote>و طبق معمول پیش از [[ترانه و رقص محلی تاجیکستان|ترانه]] و پس از آن، یکه خوانی انجام میشود<ref>افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد [[تاجیکستان]]). تهران: [https://alhoda.ir/ انتشارات بین المللی الهدی]، ص 212-213.</ref>. | |||
ما گل نچیدیم از باغ بی خار گفتیم تکرار از باغ بی خار | |||
و طبق معمول پیش از ترانه و پس از آن، یکه خوانی انجام | |||
=== [[مناسبتهای ملی و مذهبی تاجیکستان|مناسبات ملی و مذهبی]] === | === [[مناسبتهای ملی و مذهبی تاجیکستان|مناسبات ملی و مذهبی]] === | ||
طبق تقویم رسمی جمهوری تاجیکستان اهم مناسبات ملی و مذهبی تاجیکستان | طبق تقویم رسمی جمهوری [[تاجیکستان]] اهم [[مناسبتهای ملی و مذهبی تاجیکستان|مناسبات ملی و مذهبی تاجیکستان]] عبارت اند از: | ||
14 نوامبر 1924؛ | * 14 نوامبر 1924؛ تأسیس جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی [[تاجیکستان]]؛ | ||
* 16 اکتبر 1929؛ تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی [[تاجیکستان]]؛ | |||
16 | * 9 سپتامبر 1991؛ اعلام استقلال جمهوری [[تاجیکستان]]؛ | ||
* 24 نوامبر 1991؛ انتخاب رحمان نبیاف به عنوان نخستین رئیس جمهور [[تاجیکستان]] بعد از استقلال در نتیجه رفراندوم عمومی؛ | |||
9 سپتامبر 1991؛ اعلام استقلال | * 2 مارس 1992؛ عضویت جمهوری [[تاجیکستان]] در سازمان ملل متحد؛ | ||
* 19 نوامبر 1992؛ انتخاب امامعلی رحماناف به عنوان رئیس شورای عالی جمهوری [[تاجیکستان]] در شانزده مین اجلاسیه شورای عالی تاجیکستان در شهر خجند؛ | |||
24 نوامبر | * 2 نوامبر 1994؛ انتخاب امامعلی رحماناف به مقام ریاست جمهوری [[تاجیکستان]] در نتیجه انتخابات سراسری عمومی و تصویب [[قانون اساسی تاجیکستان|قانون اساسی]] جمهوری تاجیکستان؛ | ||
* 27 ژوئن 1997؛ انعقاد سازشنامه عمومی استقرار صلح و سازگاری ملی میان حکومت جمهوری [[تاجیکستان]] و اتحاد نیروهای اپوزیسیون تاجیک در شهر [[مسکو]] و پایان جنگ داخلی. | |||
2 مارس 1992؛ | |||
19 نوامبر | |||
2 نوامبر 1994؛ | |||
27 ژوئن 1997؛ | |||
==== [[علاقه مردم تاجیکستان به اهل بیت(ع)|علاقه مردم به اهل بیت (ع) و نزدیکی به فرهنگ ایران]] ==== | ==== [[علاقه مردم تاجیکستان به اهل بیت(ع)|علاقه مردم به اهل بیت (ع) و نزدیکی به فرهنگ ایران]] ==== | ||
به | به علت 70 سال سلطه کمونیسم بر آسیای مرکزی و [[تاجیکستان]] و تبلیغات آنها، اعتقادات مذهبی در میان مردم رنگ باخته است. البته افراد سالخورده و میانسال از روحیه مذهبی و فرهنگ اسلامی برخوردارند و فرهنگ ایرانی در تمام شؤون زندگی فردی و اجتماعی و خصوصیات اخلاقی آنها متجلی است. به رغم تمام تبلیغات گسترده بر ضد [[اسلام و مسلمانان تاجیکستان|اسلام]] و آیین آن توسط حکومت کمونیستی، بعضی از مراسم مذهبی مانند [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|ازدواج]]، تدفین و [[جشن تولد نوزاد و ختنه سوران|ختنه]] توسط تمام اهالی مسلمان آسیای مرکزی حتی کادرهای بالای [[حزب کمونیست]] انجام میشد. امروزه با استقلال این جمهوریها و آزادی انجام فرایض دینی، علاقه زیادی به قرآن و کتب مذهبی در میان تاجیکان به چشم میخورد. مردم این جمهوری از نظر مذهبی وابستگی عمیقی به ایران دارند و آداب و سنن مذهبی آنان در اغلب موارد منطبق با آداب و سنن مذهبی در ایران است. نام علی علیه السلام در [[تاجیکستان]] نام مقدسی است و بیشترین نامی که برای فرزندان ذکور انتخاب میشود، علی میباشد. آنان برای فرزندان ذکور دو قلو تنها نامهای حسن و حسین، و برای اناث، فاطمه و زهرا را استفاده میکنند. مراسم نام گذاری فرزندان و درج نام آنان در پشت جلد قرآن مجید، [[مراسم خواستگاری و ازدواج در تاجیکستان|مراسم ازدواج]]، مراسم تدفین، برگزاری مراسم فوت، ختم و شب هفت و چهلم و سال و نوع عزاداری [[زنان در تاجیکستان|زنان]] و غیره به شکل اسلامی ایرانی است. | ||
==== [[عاشورا و انتظار در شعر شاعران تاجیکستان|عاشورا و انتظار (در شعر شاعران تاجیکستان)]] ==== | ==== [[عاشورا و انتظار در شعر شاعران تاجیکستان|عاشورا و انتظار (در شعر شاعران تاجیکستان)]] ==== | ||
«انتظار» | «انتظار» نقطه مشترک تمام ادیان آسمانی و حتی گاه زمینی است. نجاتدهنده میآید و این آغاز یک پایان بی پایان در [[ادیان در تاجیکستان|ادیان]] الهی است، حال چه این نجات دهنده مهدی (عج) باشد یا «مسیح» و «یهود» یا «سوشیانت» و «بهرام ورجاوند»، و یا «ویشنو». | ||
ای قوم در این عزا بگریید | [[تاجیکستان]] با مردمانی [[اسلام و مسلمانان تاجیکستان|مسلمان]] و با فرهنگ و زبانی ایرانی، از کشورهایی است که خود یکی از خاستگاههای شعر دینی و مذهبی در گذشته دور و نه چندان دور بودهاست. «ناصر خسرو قبادیانی» بزرگ شاعری است که شعر اخلاقی و ایمانی و دینی را به اوج رسانید و هم اینک «قبادیان» در جنوب [[تاجیکستان]]، یاد و خاطره این شاعر شیعی را در خود حفظ کردهاست. یکی دیگر از سرآمدان شعر دینی و شیعی ادب پارسی کسایی مروزی است که به سرز مین «ماوراءالنهر» تعلیق دارد و «مرو» هم اینک در ترکمنستان کنونی واقع است. نعت پیامبر (ص) و مدح ائمه اطهار (ع) همواره در این سرزمین در میان [[اسلام و مسلمانان تاجیکستان|مسلمانان]] اهل سنت و شیعه از دیرباز وجود داشته است و شاعران فرارود (ماوراء النهر) حتی در این زمینه سرآمد بودهاند. به عنوان مثال شاعر اهل سنتی چون «سیف فرغانی» (متعلق به سرزمین فرغانه کنونی در ازبکستان) در قرن ششم در مصیبت امام حسین (ع) و یاران کربلاییاش قصیدهای سرودهاست که تا هنوز تازگی خود را حفظ کرده است و بسیاری از شاعران روزگار ما این شعر را از حفظ میخوانند:<blockquote>ای قوم در این عزا بگریید برکشته کربلا بگریید | ||
در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید یا بگریید | در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید یا بگریید | ||
خط ۴۳۲: | خط ۳۰۰: | ||
اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید | اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید | ||
بی گریه سخن نگو نیاید من | بی گریه سخن نگو نیاید من میگویم شما بگریید</blockquote>یکی از مشکلات پیش روی [[زبان و ادبیات تاجیکستان|ادبیات]] و شعر و حتی [[زبان و ادبیات تاجیکستان|زبان]] و فرهنگ مردم [[تاجیکستان]] و حتی تمام ماوراءالنهر (آسیای مرکزی کنونی) نفوذ فرهنگ روس زبانان در آن بودهاست. این نفوذ در طی هشتاد سال سلطه «کمونیزم» بسیاری از اعتقادات دینی را در میان مردم به ضعف کشاندهاست و [[زبان و ادبیات تاجیکستان|ادبیات]] و فکر و فرهنگ سلطه، مردم این سرزمین را از دین و ارزشهای دینی و اخلاقی تا حد زیادی دور نگاه داشتهاست. با این همه چه در روزگار سلطه فرهنگ تحمیلی [[روسیه]] و چه پس از استقلال و خودشناسی مجدد این مردم، ستایش خدا و رسول الله(ص) و مدح ائمه اطهار(ع) و پرداختن به مقوله انتظار را در میان شاعران این سرزمین شاهد هستیم. به خصوص تأثیر معنوی ادبیات ایران و [[افغانستان]] بر شعر و ادب [[تاجیکستان]] در سالهای اخیر بسیار سازنده بودهاست. ابیات توحیدی زیر از «خیرالدین خیراندیش» شاعر تاجیک، گواه این امر است:<blockquote>حق خدا باشد اگر، باید به حق باور کنیم خلق را حق جوی و حق پیوند و حق پرور کنیم | ||
یکی از مشکلات پیش روی ادبیات و شعر و حتی زبان و فرهنگ مردم تاجیکستان و حتی تمام ماوراءالنهر (آسیای مرکزی کنونی) نفوذ فرهنگ روس زبانان در آن | |||
حق خدا باشد اگر، باید به حق باور کنیم خلق را حق جوی و حق پیوند و حق پرور کنیم | |||
کینه را از سینه بیرن افکنیم، آدم شویم سینه بی کینه را زیب سر منبر کنیم | |||
یکی از شاعران تاجیک که | پارسا باشیم و با توحید و صدق و بندگی از خدا یاد آوریم و یاد پیغمبر کنیم ...</blockquote>و توحید واقعی به نعت پیامبر (ص) میانجامد و به مدح مولا علی (ع) که این اتفاق مبارک در شعر معاصر [[تاجیکستان]] افتادهاست. در ادبیات گذشته این سرزمین، جواز شاعری هر شاعر بزرگی را پس از سرودن نعت پیامبر (ص) و مدح مولا علی (ع) امضا میکردند. ابیاتی از این دست گواه خوبی بر تلفیق «توحیدیه» و «نعت» است:<blockquote>جمال حق فقط او دیدهاست، خیراندیش! هزار سجده به درگاه مصطفی کنما</blockquote>یکی از شاعران تاجیک که اندیشهای توحیدی و [[اسلام و مسلمانان تاجیکستان|مسلمانی]] دارد، «کمال نصرالله» است. زاده سرز مین «پنجکنت» و همشهری «رودکی» پدر شعر پارسی. این توحیدیه با مبنا دلیل خوبی بر موحد بودن و پاک بودن شاعر است:<blockquote>صبحدم نور خدا بسم الله است سپر تیر بلا بسم الله است | ||
اوست زنگوله درگاه مراد | |||
ای خدا معنی ما بسم الله است</blockquote>و گاه ابیاتی استوار و با معنا و عمیق که به «اعتقاد معاد» اشارت دارد. اینها گواه حیات شعر دینی و اخلاقی در [[ادبیات معاصر تاجیکستان]] است:<blockquote>من نگویم که تو دست و دل از این دنیا شوی دست را پل به میان دل و آن سو گردان</blockquote>[[فرزانه خجندی]] از شاعران طراز اول و نواندیش شعر معاصر [[تاجیکستان]] نیز نگاهی اعتقادی و اخلاقی را با منشی زلال جمع کردهاست و در شعرش رگههایی از انتظار پاک موج میزند که محصول نگاه توحیدی و اشراقی اوست:<blockquote>یار ما رویید از پیوند صبح و آفتاب من نگویم کیست او، آیینه بین و خود بیاب</blockquote>یا این بیت که خود حکایت انتظار را به زیباترین و صریح ترین شکل باز میگوید:<blockquote>ای عاشق خورشیدی، عالم نگران توست میدان همه آن توست، جولان زن و جولان زن</blockquote>در شعر شاعری چون «عطامیر خواجه» نیز این بازگشت به اصالتهای روحانی و اشراقی به چشم میخورد. آن هم با تلمیحاتی شاعرانه. <blockquote>بارالها برسانم نفس رحمت خود تا رسد روز ظهور نفس رحمانی</blockquote>یکی از شاعران پیش کسوت [[تاجیکستان]]، «عبدالله قادی» (ممتاز) میباشد. وی علاقمند بوده که در کنار اشعار عاشقانه و صوفیانهای که میسراید، شعر اخلاقی و دینی را نیز تجربه نماید. شعرهای توحیدی، نعت پیامبر (ص)، مدح مولا علی (ع)، مدح امام حسین (ع) و شعر در مدح حضرت مهدی (عج) از این شاعر، بیانگر علاقه شخصی این شاعر به این مقوله بودهاست. به عنوان نمونه، به این غزل زیبا اشاره مینماییم.<blockquote>ای باخبر ز غربت دنیای ما، علی یک شب به خلوت دل ما هم بیا علی | |||
سیر بهار جان دل خستگان نما ای عطر آسمانی در دل رها علی | |||
در بارگاه وصل خدا با پیامبر جز تو که بود هم نفس با خدا، علی | |||
آتش به جان سوختگان اوفتد اگر یاد آورم ز فاجعه کربلا، علی | |||
تا اوج چرخ، نغمه فریادها رسید چون شعله کشیده فریادها، علی | |||
یا | از تیغ خصم، شیرخدا کشته شد، ولی جاری ست بر زبان همه ذکر یا علی | ||
ای | ای آفتاب مذهب و دین، تیغ بی نیام برگیر ذوالفقار به امر خدا، علی | ||
باغ بهشت و روضه دارالسلام آن یک جلوه است از تو و آل عبا، علی | |||
از خویش می روی به تماشای کردگار وقت نماز و زمزمه ربّنا، علی | |||
تا روز حشر از دل عشاق بی قرار سر می کشد به اوج فلک، ذکر یا علی</blockquote>یا این ابیات آغازین از غزلی دیگر از عبدالله قادری در مصیبت شهدای کربلا.<blockquote>ز مین و آسمان غرق عزایند | |||
تا روز حشر از دل عشاق بی قرار | |||
یا این ابیات آغازین از غزلی دیگر از عبدالله قادری در مصیبت شهدای کربلا. | |||
به یاد کشتگان کربلایند | به یاد کشتگان کربلایند | ||
بگریید ای مسلمانان بگریید | بگریید ای [[اسلام و مسلمانان تاجیکستان|مسلمانان]] بگریید | ||
دمی ز پرده برون آ و | که مرغان هوا هم در نوایند</blockquote>یا این غزل از او که در انتظار موج می زند:<blockquote>دمی ز پرده برون آ و رازها بشنو | ||
نوای | نوای پرده دردیم، بانگ ما بشنو | ||
فتد به خاک خموشان اگر گذار، تو را | فتد به خاک خموشان اگر گذار، تو را | ||
حدیث | حدیث کاسه سرها جدا جدا بشنو | ||
به بانگ زیر و بم عمر اعتمادی نیست | به بانگ زیر و بم عمر اعتمادی نیست | ||
مسیر | مسیر قافله مرگ از در آ بشنو | ||
بیا بیا که جهان بی تو ظلمت آباد است | بیا بیا که جهان بی تو ظلمت آباد است | ||
غریو اهل محبت در این سرا بشنو | غریو اهل محبت در این سرا بشنو</blockquote>یکی از شعرهای استوار و زیبا در مدح سیدالشهدا، امام حسین (ع) محصول اندیشه و نگاه شاعر معاصر تاجیک «محمدعلی عجمی» است. عجمی هم در باب انتظار ابیاتی قابل تأمل دارد. اما نقطه اوج اشعار دینی این شاعر، شعرهای عاشورایی اوست:<blockquote>نیزه را سرور من بستر راحت کردی | ||
یکی از | |||
نیزه را سرور من بستر راحت کردی | |||
شام را | شام را غلغله صبح قیامت کردی | ||
به لب | به لب تشنهات آن روز اشارت میکرد | ||
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی | خاتمی را که در انگشت شهادت کردی | ||
عقل | عقل میخواست بمانی به حرم اما عشق | ||
گفت بر نیزه بزن بوسه، اجابت کردی | گفت بر نیزه بزن بوسه، اجابت کردی | ||
بانگ لبیک که حجاج به لب | بانگ لبیک که حجاج به لب میآرند | ||
آیههایی ست که بر نیزه تلاوت کردی ...</blockquote>یکی از شاعران نسل نو و از اشراقی گران و زلال اندیشان این عرصه شاعری است به نام محمد علی جنیدی (سیاووش). شاید این غزل نقطه اوج شعرهای انتظار در آن سامان باشد. غزل محصول همین چند سال اخیر است و برگرفته از تجربههای سبک هندی و سبک نو:<blockquote>انتظاران تو را صبح دمیدن دیر شد | |||
یکی از شاعران نسل نو و از اشراقی گران و زلال اندیشان این عرصه شاعری است به نام محمد علی جنیدی (سیاووش). شاید این غزل | |||
انتظاران تو را صبح دمیدن دیر شد | |||
دوستداران تو را پیغام دیدن دیر شد | دوستداران تو را پیغام دیدن دیر شد | ||
خط ۵۴۶: | خط ۳۶۸: | ||
صبر تیغی شد به جان، پیک رسیدن دیر شد | صبر تیغی شد به جان، پیک رسیدن دیر شد | ||
یاد تو در لابلای بال | یاد تو در لابلای بال هایم جا گرفت | ||
این کبوتر نامه شد اما پریدن دیر شد | این کبوتر نامه شد اما پریدن دیر شد | ||
خط ۵۵۲: | خط ۳۷۴: | ||
آن نگاه شوق از چشمان عاشق ریخت، ریخت | آن نگاه شوق از چشمان عاشق ریخت، ریخت | ||
آمدی دیر آمدی هنگام دیدن دیر شد | آمدی دیر آمدی هنگام دیدن دیر شد</blockquote>«رستم وهابنیا» نیز در شمار شاعران نو اندیش و نوسرای ادبیات امروز [[تاجیکستان]] به حساب میآید. انتظار نجاتدهنده، به شکلی فطری و درونیشده در دل و جان و روح این شاعران وجود خود را فریاد میکند و هر یک از زاویهای این شکوه را باز مینمایانند:<blockquote>بر بستر سرود من ای سیمبر بیا | ||
«رستم | |||
بر بستر سرود من ای سیمبر بیا | |||
بر چشم شب نشسته چو نور سحر بیا | بر چشم شب نشسته چو نور سحر بیا | ||
دیری ست غیر طعنه ز مردم | دیری ست غیر طعنه ز مردم ندیدهام | ||
تلخ است روزگار بیا ای شکر بیا | تلخ است روزگار بیا ای شکر بیا | ||
صبر و شکیب و | صبر و شکیب و حوصله انتظار نیست | ||
بیپیک و بیپیام بیا، بیخبر بیا | |||
باقی ست تا هنوز به لب نیم جان من | باقی ست تا هنوز به لب نیم جان من | ||
در واپسین نفس چو پیام ظفر بیا ... | در واپسین نفس چو پیام ظفر بیا ...</blockquote>تماشاهای رستم وهاب نیا نیز تماشاهایی خاص خود است. شعر او پیوند اعتراض و اشراق است. اعترض به هالیوود، به کسانی که دارند جهان را به آتش میکشند. شعر از طنزی با معنا و اصیل نیز سود میبرد و در پایان با انتظاری توأم با دعا به پایان میرسد:<blockquote>در این زمان جنون جلوه هالیوودی | ||
در این زمان جنون | |||
کجا دلی تپد از | کجا دلی تپد از نغمههای داوودی ... | ||
بساط خود به چه | بساط خود به چه سیارهای فرستادند | ||
که | که میکشند جهان را به سوی نابودی ... | ||
امید من به دعای مسیح انفاسی ست | امید من به دعای مسیح انفاسی ست | ||
بخوان که دست به آمین کشد ورا رودی | بخوان که دست به آمین کشد ورا رودی</blockquote>مشهورترین و پیشکسوتترین شاعر در [[تاجیکستان]]، بی گمان استاد «مؤمن قناعت» است. مؤمن قناعت از سرزمین «بدخشان باستانی» است و از برادران [[شیعیان اسماعیلی تاجیکستان|شیعه اسماعیلی]]. شعر دیگر شاعران تاجیک را مشاهده نمودیم ولی هنوز بسیارند شاعرانی که در این عرصه آثار با تأملی ارائه دادهاند. شاعرانی که اهل سنت و «حنفی» هستند اما با افتخار اهل بیت نبوت (ع) را میستایند و نام فرزندان خود را به احترام این خاندان، «حسن» و «حسین» و «فاطمه» و «زهرا» میگذارند. با این توضیحات شعر زبیا و به یاد ماندنی استاد مؤمن قناعت را میخوانیم. این شعر شاید یکی از بهترین و زیباترین و صریحترین شعرهایی باشد که در آن امام زمان (عج) به عنوان یک نجاتدهنده به داد مردم تمام جهان میرسد<ref>قزوه (1384). ص 54.</ref>.<blockquote>برآ ای مهدی صاحب زمان از مهد سنگینت | ||
مشهورترین و | |||
برآ ای مهدی صاحب زمان از مهد سنگینت | |||
برآ از عالم آیینه و آیین رنگینت | برآ از عالم آیینه و آیین رنگینت | ||
که از آن عهد تا این عهد گویا تیر | که از آن عهد تا این عهد گویا تیر میسازی | ||
حق مطلق علیه حیله و تزویر | حق مطلق علیه حیله و تزویر میسازی | ||
چو من ایمان این انسان و شیطان را | چو من ایمان این انسان و شیطان را نمیبینم | ||
به صد پیمانه | به صد پیمانه مینوشند و پیمان را نمیبینم | ||
بیا که از حقیقت آخرین پیغام | بیا که از حقیقت آخرین پیغام میآیی | ||
به سر دستان | به سر دستان دلها مژده بادام میآیی</blockquote> | ||
=== [[موزههای تاجیکستان| | === [[موزههای تاجیکستان|موزهها (تعداد موزه ها و بازدیدکنندگان)]] === | ||
[[پرونده:موزه ملی تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|موزه ملی تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت همگردی، قابل بازیابی از [https://hamgardi.com/fa/Place/51481-%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 https://hamgardi.com/fa/Place/51481-6]]] | |||
==== [[موزه ملی تاجیكستان باستان| | ==== [[موزه ملی تاجیكستان باستان|موزه ملی تاجیکستان باستان]] ==== | ||
موزه ملی تاجیکستان باستان در سال 2001 افتتاح گردید. در این موزه بیش از صد هزار آثار و اشیا تاریخی گرد آورده شدهاست. این اشیا تاریخی در نتیجه کاوشهای باستانشناسی از نقاط مختلف [[تاجیکستان]] پیداشده که از عهد حجر تا قرن 15 را در بر میگیرد. | |||
مهمترین آثار عهد حجر، اینئالیت و بُرُنز است که از نواحی لاهوتی (خاولینگ)، سرزم (پنجکنت) وادی حصار، وخش و بشکنت کشف گردیدهاند. | |||
آثاری که از تخت سنگین به دست آمده، مربوط به دوران یونانی - باختر بوده که در آنها آمیزش فرهنگ شرق و غرب خیلی خوب دیده میشود. در این یادگاری دو معبد شناخته شدهاست که یکی مربوط به الهه آب و دیگری مربوط به موکل آتش است. این معبد به نام «معبد آکس» مشهور میباشد. | |||
از | از این ناحیه مقدار زیادی آثار طلایی، نقرهای، برنجی و آلات ساخته شده از استخوان فیل پیدا شدهاست. مهمترین آنها پیکرههای آپالون، مرسی، دئانیس و اسکندر مقدونی است. همچنین آثار بسیاری دیگر مربوط به این دوران یافت شده که در تالارهای این موزه نگهداری میشود. | ||
اشیا باستانی کشف شده در نتیجه کاوشهای باستانشناسی پنجکنت قدیمی از قرون 5 و 7 میلادی میباشد که از هنر والای دیوارگری، پیکرهسازی و هنرمندی سغدیان خبر میدهد. این شهر که یکی از شهرهای اساسی سغد بوده، در آن تعداد زیادی از دیوارهنگاریها یافت گردیدهاست. در این دیوارهنگاریها، اسطورهها و روایات و مراسمهای گوناگون مردم ایرانینژاد به تصویر کشیده شده که مشهورترین آنها صحنههای «هفتخوان رستم»، «داستان اسفندیار» و «مرگ سیاوش» میباشند. | |||
==== [[موزه ملی كمالالدین بهزاد| | ==== [[موزه ملی كمالالدین بهزاد|موزه ملی کمالالدین بهزاد]] ==== | ||
[[موزه ملی كمالالدین بهزاد|موزه ملی کمالالدین بهزاد]] بزرگترین موزه جمهوری و یکی از مراکز مدنی و فرهنگی [[تاجیکستان]] است. این موزه در خیابان عینی [[شهر دوشنبه]] واقع گردیده است. این موزه در سال 1934 بر اساس موافقت [[حزب کمونیست تاجیکستان]] به عنوان نمایشگاه دستاوردهای صنعتی، [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] و علمی آکادم اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شد و در سال 1959 با قرار وزارت مدنیت ([[وزارت فرهنگ تاجیکستان|وزارت فرهنگ]]) جمهوری شوروی سوسیالیستی [[تاجیکستان]] با موزه هنر تصویری متحد گردید که اکنون هم در این موزه آثار شگفتانگیز و نادر موجود است. در [[موزه ملی كمالالدین بهزاد|موزه کمالالدین بهزاد]] آثار و اسنادی در ز مینههای باستانشناسی، نژادشناسی، دوران تشکیل حاکمیت شوروی در [[تاجیکستان]] و ساختار حیات نو در سرز مین قدیمی تاجیکان در معرض نمایش قرار دارد. همچنین انواع [[هنر تاجیکستان|هنرهای]] تصویری شامل [[نقاشی تاجیکستان|نقاشی]]، سیاهقلم، تندیسسازی به نمایش گذاشته شدهاست. | |||
این موزه دارای شعبههای طبیعی، تاریخ پیش از انقلاب، دوره شوروی، [[هنر تاجیکستان|هنرهای]] تصویری، بنیادهای [[تاریخ تاجیکستان|تاریخ]] و کشورشناسی، علمی و مردمی است و بیش از 52 هزار (طبق آمار سال 1987) اثر نمایشی دارد. شعبه طبیعت شامل نقشه [[تاجیکستان]]، نمونه گیاهان و حیوانات و منابع زیرز مینی است. در شعبه تاریخ پیش از انقلاب، آثار نمایشی مربوط به تاریخ دوره میانه، [[تاریخ تاجیکستان|تاریخ]] اجتماعی قوم تاجیک در دوره انقلاب سالهای 1905-1907 مشاهده میشود که شامل اسباب و ابزارآلات، اشیا نقرهای و طلایی، ظروف سفالی و آثاری از هنر [[معماری در تاجیکستان|معماری]] است. افزون بر اینها، آثار نادری از بقایای دیوارنگارههای شهر پنجکنت قدیم، تصاویری از بناهای محتشم دوره تیموریان (1370 تا 1507)، عکسهایی از اولین کارخانههای صنعتی آسیای میانه و تصاویر از سران شورشی سال 1917 در شعبه مذکور وجود دارد. شعبه تاریخ شامل آثاری از این دورانها است: پیروزی انقلاب اکتبر و ایجاد حاکمیت شوروی در [[تاجیکستان]] (1917 تا 1926)، غلبه سوسیالیسم (1926 تا 1929)، اوضاع [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] جمهوری در دوران جنگ جهانی دوم (1929 تا 1944)، [[تاجیکستان]] در سالهای جنگ بزرگ وطنی (1941 تا 1945)، رشد صنعت [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] جمهوری بعد از جنگ (1946 تا 1959)، پیشرفت صنعت پنبهکاری در جمهوری (1946 تا 1980)، صنعت [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] در دوره سوسیالیسم (1959 تا 1980)، پیشرفت صنعت نیروی برق (1946 تا 1980)، صنعت ماشینسازی و فلزکاری (1946 تا 1980)، پیشرفت صنایع معادن، صنایع سبُک، وسایط نقلیه، صنعت مخابرات، ساختمان سازی و آبادانی، ترقی سطح علم و دانش، [[زبان و ادبیات تاجیکستان|ادبیات]] و [[هنر تاجیکستان|هنر]]، مؤسسههای مدنی و فرهنگی، [[رادیو در تاجیکستان|رادیو]] و [[تلویزیون در تاجیکستان|تلویزیون]]، [[مطبوعات در تاجیکستان|مطبوعات]]، بهداشت، تأمینات اجتماعی، ورزش (1948 تا 1980) و غیره. | |||
در | در شعبههای مردمی، اسناد [[تاریخ تاجیکستان|تاریخ]] و [[ادیان در تاجیکستان|دین]] و مذاهب و … نیز وجود دارد. در تهیه و تکمیل مجموعههای گوناگون این موزه، دانشمندان مشهوری چون م.س. آندریف، ا. ی. یاکبوفسکی، م. اِ. دیاکونف، اِ. کسلیاکوف. ب.ا. لتونسکی، ا. مختاراف، ن.ن. نعمتاف نقش اساسی داشتهاند. | ||
=== [[فرهنگ كتابت، كتابداری و كتابخانه در تاجیکستان]] === | === [[فرهنگ كتابت، كتابداری و كتابخانه در تاجیکستان|فرهنگ کتابت، کتابداری و کتابخانه در تاجیکستان]] === | ||
==== [[كتابخانه های عمومی تاجیکستان| | ==== [[كتابخانه های عمومی تاجیکستان|کتابخانههای عمومی]] ==== | ||
در | در جمهوری [[تاجیکستان]] 68 ناحیه و شهر وجود دارد که در هر ناحیه، شهر و مرکز ولایت کتابخانهای جهت استفاده علاقمندان تاسیس یافتهاست. اهم اطلاعات مربوط به کتابخانه های عمده جمهوری [[تاجیکستان]] به شرح ذیل میباشد: | ||
جدول شماره | جدول شماره 1. کتابخانههای مهم جمهوری [[تاجیکستان]] | ||
{| class="wikitable" | {| class="wikitable" | ||
| | |ردیف | ||
| | |نام کتابخانه | ||
| | |ذخیره کتاب | ||
|- | |- | ||
| | |1 | ||
|کتابخانه ملی ابولقاسم فردوسی | |کتابخانه ملی ابولقاسم فردوسی | ||
|حدود 3500000 | |حدود 3500000 | ||
|- | |- | ||
| | |2 | ||
|کتابخانه دولتی کودکان | |کتابخانه دولتی کودکان میرسعید میرشکر | ||
|91425 | |91425 | ||
|- | |- | ||
| | |3 | ||
|کتابخانه تاش خواجه | |کتابخانه تاش خواجه اسیری ولایت سغد | ||
|388328 | |388328 | ||
|- | |- | ||
| | |4 | ||
| | |کتابخانه ولایتی امینجان شکوهی استان ختلان | ||
|66600 | |66600 | ||
|- | |- | ||
| | |5 | ||
| | |کتابخانه لاهوتی شهر دوشنبه | ||
|2731608 | |2731608 | ||
|- | |- | ||
| | |6 | ||
| | |کتابخانه ولایتی بدخشان کوهستانی | ||
|53422 | |53422 | ||
|- | |- | ||
| | |7 | ||
| | |کتابخانه کودکان بدخشان کوهستانی | ||
|4260 | |4260 | ||
|- | |- | ||
| | |8 | ||
| | |کتابخانه کودکان ولایت سغد | ||
|63017 | |63017 | ||
|- | |- | ||
| | |9 | ||
| | |کتابخانه کودکان منطقه کولاب استان ختلان | ||
|63017 | |63017 | ||
|- | |- | ||
| | |10 | ||
| | |کتابخانه صدرالدین عینی در کولاب | ||
|'''---''' | |'''---''' | ||
|- | |- | ||
| | |11 | ||
|کتابخانۀ رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان | |کتابخانۀ رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
| | |12 | ||
|کتابخانۀ پژوهشگاه فرهنگ فارسی - تاجیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران | |کتابخانۀ پژوهشگاه فرهنگ فارسی - تاجیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
| | |13 | ||
| | |کتابخانه علمی آکادمیعلوم جمهوری تاجیکستان | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
| | |14 | ||
|کتابخانۀ ولایتی تاشخواجه اسیری خجند | |کتابخانۀ ولایتی تاشخواجه اسیری خجند | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
| | |15 | ||
|اتاق ایران دانشکدۀ زبان و ادبیات تاجیکی دانشگاه ملی تاجیکستان | |اتاق ایران دانشکدۀ زبان و ادبیات تاجیکی دانشگاه ملی تاجیکستان | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
| | |16 | ||
|اتاق ایران دانشکدۀ شرقشناسی دانشگاه ملی تاجیکستان | |اتاق ایران دانشکدۀ شرقشناسی دانشگاه ملی تاجیکستان | ||
| | | | ||
|- | |- | ||
| | |17 | ||
|اتاق ایران دانشگاه آموزگاری تاجیکستان | |اتاق ایران دانشگاه آموزگاری تاجیکستان | ||
| | | | ||
|} | |} | ||
==== [[كتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی| | ==== [[كتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی|کتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی]] ==== | ||
کتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی یکی از اولین و بزرگترین مؤسسههای علمی جمهوری [[تاجیکستان]] میباشد که در ماه ژانویه سال 1933 تأسیس شدهاست. پیش از تأسیس [[كتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی|کتابخانه ملی فردوسی]] در [[شهر دوشنبه]]، کتابخانهها و قرائت خانههای کوچکی نیز در سطح شهر و پارکها وجود داشت که عبارت بودند از: 1-کتابخانه لشکر سوم تیراندازی ترکستان(1923)؛ 2- کتابخانه قرائت خانه؛ 3- کتابخانه باغ استراحت. | |||
در [[كتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی|کتابخانه ملی فردوسی]] [[تاجیکستان]] تمام کتابهای چاپی جمهوری و خارج از جمهوری نیز وجود دارد. | |||
این کتابخانه دارای شعبههای زیر است: | |||
* شعبه تحقیقات علمی؛ | |||
* شعبه علمی و روش شناسی؛ | |||
* شعبه کتابشناسی ملی؛ | |||
* شعبه اطلاعات و کتابشناسی؛ | |||
* شعبه تک میل کتاب؛ | |||
* شعبه تنظیم؛ | |||
* شعبه [[زبان و ادبیات تاجیکستان|ادبیات]] و تهیه فهرستها؛ | |||
* شعبه سرویسدهی؛ | |||
* شعبه تبادل ادبیات خارجی؛ | |||
* شعبه دستخطها. | |||
در سال 1977 شعبه اخبارات علمی در مورد مسائل اجتماعی و [[هنر تاجیکستان|هنری]] تاجیکستان در کتابخانه تأسیس شد که اساس کار این شعبه عبارت است از: | |||
* اسناد چاپ شده؛ | |||
* کتابها؛ | |||
* کتابچهها؛ | |||
* نشریات ادواری؛ | |||
* مطبوعات ادواری؛ | |||
* نقشهها؛ | |||
* یادداشتها؛ | |||
* دستنوشتها؛ | |||
* 2707 نسخههای دستنویس؛ | |||
* 10806 نسخههای چاپ سنگی و نشریات امروزه به زبانهای ملل شرق؛ | |||
* 2077 مجلات و روزنامهها و…. | |||
کتابخانه تا سال 1986 دارای 2731608 نسخه کتاب در موضوعات مختلف بود. این کتابخانه که با روش کاتالوگی به مراجعین سرویس میدهد، دارای 8 سالن مطالعه با گنجایش 1000 نفر بوده و در طول سال نزدیک به 500 هزار مراجعه کننده دارد. | |||
===== شعبه دستنویسها ===== | |||
این شعبه که در سال 1933 تاسیس گردید، در طول فعالیت خود شمار زیادی دستنویسها و نوشتههای سنگی و نشریات پیش از انقلاب اکتبر را جمعآوری کرده است. | |||
===== شعبه ادبیات خارجی ===== | |||
[[كتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی|کتابخانه ملی فردوسی]] با بیش از 70 کتابخانه در 30 کشور دنیا رابطه داشته و در ز مینه ادبیات تبادل محصولات چاپی دارد. | |||
از سال 1956 نیز شعبه ادبیات تکنیکی و علوم دقیق فعالیت میکند که دارای 195 هزار کتاب است. | |||
===== شعبه اطلاعات و بیبلوگرافی ===== | |||
این شعبه در سال 1938 تاسیس شده دارای لغتنامهها و قاموسهای بسیار غنی است و هم اکنون مشغول تدوین کتابنامه و جمعآوری اطلاعات درباره مسائل [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]]، علوم و فرهنگ میباشد. | |||
==== | ===== شعبه اخبارات عل میپیرامون فرهنگ و هنر ===== | ||
این شعبه در سال 1977 تأسیس گردید که هدف اساسی آن کار با متخصصان و عالمان تخصصهای گوناگون فرهنگ و [[هنر تاجیکستان|هنر]] میباشد. | |||
==== | ==== [[كتابخانه دولتی ابوالقاسم لاهوتی| کتابخانه دولتی ابوالقاسم لاهوتی]] ==== | ||
[[كتابخانه دولتی ابوالقاسم لاهوتی|کتابخانه دولتی ابوالقاسم لاهوتی]] (سال تاسیس 1933) که مخزن آن تا سال 1986 (بر اساس آمار موجود در دائرهالمعارف [[تاجیکستان]] شوروی چاپ سال 1981 [[شهر دوشنبه]]) دارای 2731608 نسخه کتاب میباشد. | |||
==== کتابخانه کودکان شهر دوشنبه ==== | |||
این کتابخانه که برای کودکان و نونهالان پیشبینی شده بود، در سال 1948 تأسیس گردید و مخزن آن تا سال 1976 دارای 103022 نسخه کتاب بودهاست. دیگر کتابخانههای مهم [[شهر دوشنبه]] عبارتند از: | |||
* کتابخانه [[دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان|دانشگاه دولتی ملی جمهوری تاجیکستان]]؛ | |||
* کتابخانه علمی مرکز آکادمی علوم جمهوری [[تاجیکستان]]؛ | |||
* کتابخانه دانشگاه پزشکی ابوعلی سینای [[شهر دوشنبه]]؛ | |||
* کتابخانه دانشگاه [[کشاورزی در تاجیکستان|کشاورزی]] [[شهر دوشنبه]]. | |||
==== کتابخانههای استانی جمهوری تاجیکستان ==== | |||
* کتابخانه «دوستی خلقها»ی شهر نارک؛ | |||
* کتابخانه «دوستی خلقها»ی شهر نارک در سال 1974 با تلاش و کوشش رئیس وقت ساختمان سد نارک شهر نارک تأسیس گردید. | |||
تا سال 1979 مخزن کتابخانه دارای 62 هزار نسخه کتاب بود. این کتابخانه دارای یک سالن مطالعه و یک سالن [[مطبوعات در تاجیکستان|مطبوعات]] است. | |||
==== دیگر کتابخانههای مهم استانی ==== | |||
* کتابخانه تاش خواجه اسیری استان سغد در شهر خجند که در سال 1919 تأسیس گردید؛ | |||
* کتابخانه مرکزی استان خودمختار بدخشان کوهی در شهر خاروغ که در سال 1925 تأسیس گردید؛ | |||
* کتابخانه [[صدرالدین عینی]] شهر کولاب که در سال 1974 تأسیس شد. | |||
=== [[جوایز و نشان های دولتی تاجیکستان|جوایز و | === [[جوایز و نشان های دولتی تاجیکستان|جوایز و نشانهای دولتی تاجیکستان]] === | ||
==== جایزه | ==== جایزه های دولتی ==== | ||
در کشور تاجیکستان جایزه دولتی به نام «ابوعلی سینا» در بخش علم و فن، جایزه به نام «اسماعیل سامانی» در بخش صناعت و معماری و جایزه به نام ابوعبدالله رودکی در بخش ادبیات به فعالین و نخبگان حوزه | در کشور [[تاجیکستان]] جایزه دولتی به نام «ابوعلی سینا» در بخش علم و فن، جایزه به نام «اسماعیل سامانی» در بخش [[صنایع دستی در تاجیکستان|صناعت]] و [[معماری در تاجیکستان|معماری]] و جایزه به نام ابوعبدالله رودکی در بخش ادبیات به فعالین و نخبگان حوزه های مربوطه اعطا میگردد. | ||
==== عناوین افتخاری ==== | ==== عناوین افتخاری ==== | ||
در تاجیکستان عناوین افتخاری (هنرپیشه شایسته | در [[تاجیکستان]] عناوین افتخاری (هنرپیشه شایسته [[تاجیکستان]]، هنرپیشه خلقی [[تاجیکستان]]، کارمند شایسته [[تاجیکستان]]، نویسنده، شاعر خلقی [[تاجیکستان]]، خواننده خلقی [[تاجیکستان]]، ارباب علم و تکنیک [[تاجیکستان]]، ارباب [[هنر تاجیکستان]]، اهداکننده خون افتخاری [[تاجیکستان]]) به شایستگان اهدا میگردد. | ||
==== جوایز دولتی ==== | ==== جوایز دولتی ==== | ||
جایزه عالی، عنوان «قهرمان | جایزه عالی، عنوان «قهرمان [[تاجیکستان]]» نشان «ستاره پریزیدنت [[تاجیکستان]]» درجه یک نشان «ستاره پریزیدنت [[تاجیکستان]]» درجه دو نشان «ستاره پریزیدنت [[تاجیکستان]]» درجه سه نشان «زرین تاج» درجه یک نشان«زرینتا» درجه دو نشان «زرین تاج» درجه سه نشان «اسماعیل سامانی» درجه یک نشان «اسماعیل سامانی» درجه دو نشان «اسماعیل سامانی» درجه سه نشان «دوستی» نشان «اسپیتا مین» درجه یک نشان «اسپیتا مین» درجه دو نشان «شرف» درجه یک نشان «شرف» درجه دو مدال «جسارت» مدال «خدمت شایسته »مدال «شفقت»، مدال «مرزبان شجاع [[تاجیکستان]]<ref>برگرفته از http://iranembassytj.com/fa/a/ghadr.html</ref><ref>زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ [[تاجیکستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 228-258.</ref>». | ||
[ | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[فرهنگ عمومی ژاپن]]؛ [[فرهنگ عمومی سودان]]؛ [[فرهنگ عمومی زیمبابوه]]؛ [[فرهنگ عمومی سوریه]]؛ [[فرهنگ عمومی افغانستان]]؛ [[فرهنگ عمومی سنگال]]؛ [[فرهنگ عمومی کوبا]]؛ [[فرهنگ عمومی کانادا]]؛ [[فرهنگ عمومی لبنان]]؛ [[فرهنگ عمومی تونس]]؛ [[فرهنگ عمومی روسیه]]؛ [[فرهنگ عمومی در چین|فرهنگ عمومی چین]]؛ [[فرهنگ عمومی ساحل عاج]]؛ [[فرهنگ عمومی در مصر|فرهنگ عمومی مصر]]؛ [[فرهنگ عمومی فرانسه]]؛ [[فرهنگ عمومی اسپانیا]]؛ [[فرهنگ عمومی اوکراین]]؛ [[فرهنگ عمومی قطر]]؛ [[فرهنگ عمومی سیرالئون]]؛ [[فرهنگ عمومی اتیوپی]]؛ [[فرهنگ عمومی مالی]]؛ [[فرهنگ عمومی گرجستان]]؛ [[فرهنگ عمومی قزاقستان]]؛ [[فرهنگ عمومی بنگلادش]]؛ [[فرهنگ عمومی سریلانکا]]؛ [[فرهنگ عمومی تایلند]]؛ [[فرهنگ عمومی آرژانتین]]؛ [[فرهنگ عمومی اردن]] | |||
[ | == پاورقی == | ||
<small>[i] - حوت، در سال شمار کشاورزی تاجیک، نام ماهی است که به ماه میلادی با اواخر ماه فوریه برابر است. در جنوب تاجیکستان، به ویژه در نواحی کوهستانی، این جشن را حوت بابای آخون یا حوت آخون ملا نعیم مینامیدند.</small> | |||
<small>[ii] - سنگینی</small> | |||
. | <small>[iii] - میربچه: بچه امیر یا حاکم را گویند. به معنی جوان و بزرگ منش نیز است.</small> | ||
[ | <small>[iv] - قاش: واژه ترکی است، به معنی ابرو</small> | ||
[ | <small>[v] - قلپاق: سرپوش و کلاه</small> | ||
[ | <small>[vi] - لوچک: لخت</small> | ||
[ | <small>[vii] - ظاهراً مقصود یک گونه ابزار موسیقی است.</small> | ||
[ | <small>[viii] - قیله یا قلیه، گوشت پاره پاره شده و کوفته است.</small> | ||
[ | <small>[ix] - کوتل: کتل و تپه است.</small> | ||
[ | <small>[x] - در گویش تاجیکی ییلاق را ای لاق، یعنی منطقه سردسیر نامند.</small> | ||
[ | <small>[xi] - جفت، عبارت از دو گاو است، که هنگام شخم زدن زمین، آنها را به یوغ میبندند و جفت بستن، یعنی زمین را با گاو و شخم زدن. منظور از جفت براری نیز مراسم شخمزنی زمین و کشت بهاری است.</small> | ||
[ | <small>[xii] - چلپک: خمیر نازکی که در روغن داغ، بریان شود. در سیستان نیز به همین نام و کیفیت تهیه میشود.</small> | ||
[ | <small>[xiii] - کفچه: قاشق چوبین.</small> | ||
[ | <small>[xiv] - دفچه: دف کوچک / دایره کوچک.</small> | ||
[ | <small>[xv] - آش در تاجیکستان به معنی پلو به کار میرود. در اصل معنی آن، خوراک پخته و گرم است.</small> | ||
[ | <small>[xvi] - فطیری است که آن را ورز داده و طبقه طبقه ساخته و در تنور بپزند.</small> | ||
[ | <small>[xvii] - آرد را خمیر کرده و ریز ریز میکنند. سپس با پیاز و زنجبیل و سبزیجات آمیخته و با روغن در تنور میپزند، که آن را چگلدک گویند.</small> | ||
[ | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:فرهنگ عمومی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۵
رسوم و سنتهای ایرانی در جای جای زندگی مردم تاجیکستان خود را مینمایاند. عید نوروز و اعیاد مذهبی مانند عید فطر و عید قربان در این جمهوری مانند سایر جمهوریهای آسیای مرکزی گرامی داشته میشود.
پس از استقلال جمهوریهای شوروی سابق، توجه به مسائل فرهنگی و بازگشت به اصل خویش در اکثر جمهوریها بخصوص جمهوریهای مسلماننشین مورد توجه قرار گرفت به طوری که توجه به خط نیاکان سرعت چشمگیری به خود گرفت و طبقات روشنفکر تکلم به این زبان را یک ارزش تلقی مینمایند. همچنین عید سعید فطر و قربان در صدر اعیاد قرار گرفت و آداب و سنن نیاکان از جمله احیای جشنهای مهرگان، سده و نوروز مورد توجه عمیق مردم قرار گرفت .
آداب و رسوم
تاجیکان آداب و سنن خود و ایران کهن از دورانهای هخامنشی، اشکانی، ساسانی و ... را حفظ کرده و اصیل میباشند. دارای هوش و استعداد سرشار هستند و آزادگی از ویژگیهای این قوم سختکوش است. باورشان به قول و قرار، از همه مردم استوارتر و بر مبنای درستی و پاکدلی است. در درستی سرشناس اند. بیشتر بانوان و مردان خوشاندام و متناسب و ورزیدهاند. به بزرگان، ریشسفیدان و سالخوردگان احترام بسیار میگذارند و طرز برخورد آنان مؤدبانه و رسمی است[۱].
غذاهای سنتی
تاجیکها هر دانهای چون نخود و ... که به عمل آورده یا از زمین خودرو روییده از آن آرد تهیه کرده و نان میپزند. شکل و اندازه نانهای تاجیکان آسیای مرکزی با تاجیکهای مناطق دیگر تفاوت دارد. به علاوه تاجیکانی که در آسیای مرکزی زندگی میکنند، خوراکشان تا اندازهای همانند خوراکهای روسی شده است. از برنج، پلو و چلو میپزند و بیشتر با قورمه و گونههای بسیار کباب، که با به سیخ کشیدن و روی آتش نهادن پخته میشود. فرآوردههای شیری تازه و مواد لبنی دیگر، نقش مهمی در خوراک تاجیکان دارند. از ماست، پنیر، کشک و ... به دست میآورند.
لباس سنتی
بانوان تاجیک بیشتر یک لباس کیسه مانند بر تن میکنند که از سر تا نوک پا را میپوشاند. اما هنگامی که در مزرعه در کنار همسران، برادران، پدران و دیگر نزدیکان و بستگان خود کار میکنند، از گونهای روسری و شال استفاده مینمایند، که کاربردی چند منظوره دارد، از جمله بانوان با این پوشاک در برخورد با یک نفر بیگانه نامحرم، پوشیده میباشند.
مردان تاجیک از پوشاک معمولی و رایج در آسیای مرکزی استفاده میکنند. بعضی از آنها کلاه عرقچین و دستار نیز میبندند[۲].
مراسم خواستگاری و ازدواج
جشن عروسی/ طوی، یکی از جشنهای سنتی مهم مربوط به زندگی خانواده است. که دارای مراحل گوناگون جالب و شاد بوده و در نواحی گوناگون تاجیکنشین اجرا میگردد. در سالهای 1970-1980م، بهترین سن ازدواج در جامعه تاجیک 21 تا 23 سال پس از پایان تحصیلات بوده است. امروزه دختر به پانزده سال که میرسد به خانه بخت میرود. بعضی از خانوادهها هنگامی که فرزندانشان به دنیا میآید، قول ازدواجش را به خویشان و نزدیکان خود میدهند و میگویند این دختر و پسر «گهوارهبخش» هستند و بایستی در آینده با یکدیگر ازدواج کنند. در زمان خواستگاری گاو، گوسفند، گوساله، آرد و برنجی که خانواده داماد بایستی برای برگزاری مراسم عروسی بدهند تعیین میشود. خرید عروسی، شامل یک یا دو دست پوشاک زمستانه، یک جفت کفش و پخته / پنبه برای دوختن لحاف است. از طلا، شیربها و مهریه خبری نیست. دختر هم جهیزیه کامل ندارد و به اقوام اولیه و ضروری زندگی بنده میشود. در تاجیکستان پلانج / هوو زیاد است، کسانی که توان مالی زیادی ندارند، چند زنه نیستند، بیشتر بازرگانان، مغازهدارها، حکومتیها و کارمندان دولت، دو یا چند زن دارند. طلاق بسیار ساده است و نیاز به دادگاه و شکایت و موارد دیگر ندارد. زن حق جدایی از همسرش را دارد، اما در بین تاجیکها مهریه مرسوم نیست، پس از جدایی هیچگونه پشتوانه مالی ندارد. ازدواج و جدایی در جایی ثبت نمیشود، هر لحظه که مردی اراده کند و بگوید دیگر نمیخواهم با این زن زندگی کنم، یعنی طلاق. از سویی برای زن گرفتن بسیار آسان است. در اتحاد جماهیر شوروی پیشین، افزون بر نکاح، بایستی عقد رسمی انجام میشد و همه چیز قانونمند بود، اما امروزه هشتاد درصد مردم تاجیکستان که به سن بلوغ رسیدهاند، تنها نکاح میکنند. هنگامی که زنی از شوهرش جدا میشود نه تنها خودش حق و حقوقی ندارد، بلکه بچههایش هم از ارثیه محروم خواهند شد. مرد میگوید، سه طلاقهات کردم و با همین جمله کار تمام است. اگر هم پس از مدتی مراجعه کند، با هم به نزد روحانی میروند و حلالیت میطلبند و زن بدون اعتراض به زندگیاش باز میگردد[۳].
اساطیر و افسانهها و قصههای عامیانه
در زیر به نمونههایی از باورهای تاجیکان که با اندک تفاوتهایی در بیشتر شهرها و روستاهای تاجیکنشین کاربرد دارند، اشاره میشود:
- هنگام خمیر کردن، اگر خمیر بپرد، میهمان میرسد؛
- اگر گربه یا پشک دست و روی خود را بشوید، میهمان میرسد؛
- اگر چشم راست کسی بپرد، خوشحالی خواهد کرد، ولی چشم چپ پرید، غمگین و ناراحتی به بار خواهد آمد؛
- اگر بینی کسی بخارد، گوشت میخورد؛
- اگر گوش راست زنی بخارد، پسر میزاید و اگر گوش چپ زنی بخارد، دختر میزاید؛
- در سال اسب و گوسفند، جنگ میشود؛
- اگر کسی به گونه خر چنجه زده بنشیند، پیش راهش بسته میشود؛
- گرفتن ناخن در شب، شگون ندارد؛
- اگر بچهای بیرون اتاق را جارو کند، میهمان میآید؛
- اگر لب کسی بپرد، سخن میگوید؛
- بختگشایی: در برخی از سرز مینهای تاجیکنشین، به ویژه بخارا و سمرقند، پیش از نوروز برای دختران جشن برگزار میکردند که «بختگشایی» نام داشت. شب چهارشنبه آخر سال و یا چهارشنبه ماه صفر، دختران کلید دو دندانه داری را به ز مین نهاده از پشت درب خانه همسایه گوش میدادند، اگر گفتگوی همسایگان موافق آرزویشان بود، آن را به فال نیک میگرفتند، اگر برخلاف خواستهشان بود، گمان میبردند که بخت آنان بسته شده و باز نمیشود؛
- هفته آخر ماه صفر: تاجیکها در هفته آخر ماه صفر جشنی داشتند که آن را «چهارشنبه آخران/ چهارشنبه آخرون» مینامیدند. درباره ماه صفر باور داشتند که خداوند در سراسر سال به بندگان گناهکارش دوازده هزار آفت و بلا میفرستند، که نه هزار آن به ماه صفر تعلق دارد. از این رو مردم برای رهایی از گناهان در هفته آخر ماه صفر هنگام غروب آفتاب آتش افروخته و خرد و کلان به نوبت از روی آن میپرند. هنگام پریدن از روی آتش، آرزو میکردند که همیشه مانند همین آتش، سرخ، یعنی تندرست باشند و غم و اندوه از آنان دور گردد، کشت و کار کشاورزان پر فرآورده باشد. مردم در این جشن که آن را «الوپرک» نامند، هنگام پریدن از روی آتش، میگویند:
زردی و رنجوری من از تو سرخی و خرمی تو از من
مراسم برفی
مراسم برفی یکی از سنتهای باستانی تاجیکان است، که به مناسبت باریدن نخستین برف زمستان برگزار میشود. در بیشتر سرز مینهای تاجیکنشین، مراسم برفی به شرح زیر برگزار میگردد:
با باریدن نخستین برف، افراد خوش ذوق و شوخ، کاغذ و قلم به دست گرفته، به نام نزدیکان خود، به انشای برفی میپردازند. برفی را به نام کسان معینی مینگارد. در نامه برفی، فرستنده و گیرنده نامه مشخص میگردد. هنگامی که نامه آماده شد، شخص چالاک، زیرک و باهوشی آن را به خانه حریف میبرد. او خود را به نادانی زده، به حولی یا خانه حریف وارد میگردد. پس از این که او را صاحب خانه پذیرفت، هنگام صرف چای فرصت را غنیمت یافته، با احتیاط نامه را زیر کورپچه یا دسترخوان میگذارند. پس از خیر و خوش و کمی دور رفتن میگوید که برفی آورده است و آن را در فلان جا گذاشته است و راه گریز را پیش میگیرد. صاحبخانه او را تعقیب میکند. اگر فرستاده همسایه باشد، حریف او را تا نزد دروازهاش دنبال مینماید. اگر حریف او را درون خانهاش بتواند اسیر بگیرد، بازی را میبرد و به عکس بای میدهد. در پارهای نقاط، اگر شخص برفی آورده را دستگیر کند، به رویش سیاهی رنگ مالیده و او را چپه بر خر سوار نموده، به گذرهای شهر و کوی و برزن آن میگردانیدند. میهمانی برفی را در یک زمان مشخص، حریف باخته سامان میداد. بزم شادمانی با ترانهسرایی، شعرخوانی، رقص و بازی صورت میگرفت.
پیدایی مراسم برفی با اندیشههای اساطیری و باورهای پیشین نیاکان تاجیکان و ایرانیان بستگی دارد. فرد دستگیر شده را بیهوده سیاه نمیکردند. آن شخص سیمای نیروی بدی اهریمن به شمار میرفت. با گذشت زمان ویژگیهای پیشین مراسم از بین رفته، و به یک وسیله دلخوشی و شوخی و بازی تبدیل گردیده است. در بیشتر نقاط، ترانه زیر با اندکی تفاوت در مراسم خوانده میشود:
برف میبارد به فرمان خدا
برف نو از ما و برفی از شما
ذره ذره برف میبارد سفید
یک ضیافت از شما داریم امید
خانهها را گرم سازید از الو
هم کباب آماده و آش پلو
گوشت کبکان پاره کرده خاصگی
نان تفتان و مویز سایگی
سیب و انگور و دل افروز انار
چای قیماقین و نان قبهدار
گوسفند آخری دمبهدار
چار خر بوزکلان نوختهدار
رسته و لوز و مربا و نبات
پسته و بادام و قند و قندلات
چار مغز و توت مویز سایکی
بهر ما تیارکن از جورگی
حافظ خوشخوان و تنبور و دو تار
نان و غحک جورههای بیغبار
گر بگیرید این جوان رفته را
دست و پایش بسته و رویش سیاه
گر نگیرید این وان رفته را
میدهید بزم کلان از بهر ما
چل نفر ما جورهها مهمان شده
نردتان ما میرویم پر زمان شده[۴]
شیر و خرگوش
شیری در بیشه ای زندگی میکرد. در همین بیشه خرگوشهای زیادی هم به سر میبردند. شیر هر روز یک خرگوش را میخورد. بالاخره یک خرگوش برای رهایی از ستم شیر، دست به ترفندی زد، نزد شیر رفت و گفت: «تو پادشاه حیوانات هستی، لیکن در قبیله ما یک شیری آمده هر روز از ما یکی را میبرد. این به رزق و روزی تو زیان میرساند». شیر از این خبر برآشفت و گفت: «تو او را به من نشان ده!». خرگوش شیر را به سرچاهی برد. هر دو به آب نگریستند. تصویر خرگوش به آب افتاد. خرگوش گفت: «اینه همان شیر!». شیر تصویر خودش را در چاه دید و به داخل چاه یورش برد و با افتادان در چا مرد. آن را در همان جا گور کردند و خرگوشها از مرگ نجات یافتند.
چل دروغ
پادشاهی شرط میکند که «کسی که در درون یک گپ راست، چهل دروغ گوید، دخترم را به همان میدهم». پادشاه به بهانه این شرط افراد بسیاری را کشت. آخر یک کچل آمد و گفت: «تقصیر، این شرط را من اجرا میکنم!». کچل نقلش را سر کرد و گفت:
«ما از پدر یکته بودیم، مرده مرده سه تا شدیم. هر سهیمان به سیاحت برآمده راه رفته، راه رفته به جایی رسیدیم که سه جوی برآمد: یکتهاش آب نداشت، دومش خشک و سومش قاق بود. از جوی قاق سه ماهی گرفتیم: یکتهاش بیجان، دومش مردگی، سومش بوی کردگی بود. همان ماهی بیجان را گرفته رفتن گرفتیم که از پیشمان سه دیگ برآمد: یکتهاش زنگ زدگی، یکتهاش کفیدگی، سومش تگ نداشت. ماهی بیجان را که از الو بسیار به بدن ماهی گرمی نگذشت، اما استخوانش لیف - لیف آب شده رفت. از این ماهی خورده همه خیل سیر شدیم که از سیری از در برآمده نتوانسته از تیشوک برآمده رفتیم».
پادشاه این دروغ را شنیده دیگر بهانه کرده نتوانست. کچل شرط را برده دختر پادشاه را گرفت و به مراد و مقصدش رسید، شما هم به مراد و مقصد خود برسید.
فکاهی
- به یک پول هم نمیارزید. افندی یک روز با تیمور لنگ به سیاحت میبراید. تیمور به افندی میگوید: «تو گوی که بهای من چند پول؟». افندی میگوید: «بهای شما پنجاتنگه». تیمور میگوید: «یک کمربند من پنجاه تنگه میارزد و تو بهای منه پنجاه تنگه میگویی!». افندی گفت: «من هم فقط به کمربند شما بها دادم، خود شما به یک پول هم نمیارزید».
- دو خره بارش شد. افندی روزی در هوای گرم با پادشاه و وزیر به سیاحت برآمد. پادشاه و وزیر لباس شان را کشیده یه بالای افندی بار کردند. پادشاه گفت که: «افندی، در بالای شما یک خره بار شد!». افندی گفت: «نه تقصیر، دو خره بارش شد[۵]».
جشنها و سرودها
جشن ماه حوت
مردم تاجیکستان در گذشته پیش از عید نوروز، جشنهای بسیاری داشتند، که با نزدیک شدن بهار و شروع کارهای کشاورزی، برگزار میکردند. یکی از این جشنها «جشن حوت[i]» نام داشت، که از دید کشاورزان، آخرین ماه سال بود.
تاجیکان از دیرباز در این ماه برای کشت و کار بهار آماده میشدند و در این باره سرود، روایت، شعر و ضربالمثلهای گوناگون پدید آوردهاند. در ناحیه خنگاب و برخی نقاط قراتگین، برای جشن حوت، از پیش خود را آماده میکردند. در این آیین مردم پس از آماده کردن ابزار بزم، سه شب نخست ماه حوت را در میهمانیها گرد آمده، آتش می افروخته و در پیرامون آن مینشستند. موسیقی میشنیدند و با نوای آن، به رقص و پای کوبی میپرداختند و طنزپردازان و شیرینکاران، نمایش های مردمی و ملی را نمایش میدادند. مردم نیز دسته جمعی سرود زیر را میخواندند.
حوت گذشت، فصل زمستان به مقام دل ما
لیک در حوت شده است شورش و غوغا بر پا
سردی و گرمی، این بود به فرمان خدا
نیست کس را سخنی گفته در این چون و چرا
حوت اگر حوتی کند، کم پیره (پیره زن) در قوطی کند.
گل گردانی
تاجیکها از گذشتههای دور، گل گردانی را به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی گلهای درختان برگزار میکنند. در گذشته وظیفه گل گردانی برعهده بزرگسالان بود. اما امروزه این آیین در بیشتر نقاط، توسط کودکان و جوانان انجام میشود.
گل گردان ها از تپهها و دامنه کوهها گل چیده، مردم آبادی خود را از پایان یافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند. صاحبان خانهها به گروه گل گردانها، که 5 تا 10 نفر هستند، پاداش میدهند و گلها را به چشم و ابروان خود مالیده و از تندرستی و به بهار نو رسیدن خویش شادی نموده، میگویند: «سبکیهای تو از ما و زنینیهای[ii] ما از تو».
روییدن بایچیچک (Crocus Korolkovii) یا گل بهمن یا گل یخ و سیاه گوش (Luno Rosenbachi ana) یا گل سیاوش یا قلم قاش در نواحی شمالی و همچنین در سمرقند و نواحی زرافشان، فرغانه و قشقدر، نشانه آغاز بهار بود.
این گلها در هر ناحیه با توجه به شرایط طبیعی محیط جغرافیایی، دیر یا زود میرویند. از این رو مراسم گل گردانی در روزهای گوناگونی برپا میشود. با این حال در بیشتر نقاط، این مراسم در اول ماه مارس / نیمه نخست اسفند ماه صورت میگیرد. ترانه های گل گردانی بلند و با آهنگ شاد سراییده میشوند که آمیخته با هزل و شوخی اند.
سر بیت خوان:
بهار آمد، بهار آمد
به دهقان وقت کار آمد
به دوستان گل قطار آمد
بهار نو مبارک باد
گروه:
گل گلها بایچیچک
سربیت خوان:
سنگ آمد و سنگ آمد
پیش بز لنگ آمد
میربچه[iii] به جنگ آمد
بهار نو مبارک
گروه:
گل گلها بایچیچک، گل گلهای پایچیچک،
سر بیت خوان:
میربچه قاشانی[iv]
قلپاق[v] سرپیشانی
قدر گله میدانی؟
گروه:
گل گلها بایچیچک، بایچیچک
سربیت خوان:
بچهها آمدن لوچک
بچهها آمدن لوچک[vi]
میتی، نمیتی پول پولچک
گروه:
گل گلها بایچیچک، بایچیچک
این گونه ترانهها بیانگر زیبایی زمین، روستاها، درههای پوشیده از گل، رودخانهها، نوای بلبلان، کبکهای خوش خرام و زیباییهای زندگی و طبیعت هستند. در بخارا این آیین را «بلبل خوانی» مینامیدند. بلبل خوانی بخارا تا اندازهای با گل گردانی همانند است، ولی در برخی موارد تفاوتهایی وجود دارد. ترانه بلبل خوانی را برگزارکنندگان میخواندند. این سرود که به مضمون آمیخته به چند موضوع میپردازد و با وجود سبکی وزنش بچهگانه نیست. این سرود، سرمستی انسان را از بهار و دیدار یار را نشان میدهد.
آن که باشد
فصل بهاران به همه یاران
جانب گلزرا فارغ اغیار
گشت گلستان مجمع خوبان
از پی ایشان
سرخوش و سرمست فاموز[vii] بر دست
هیهیه هویی قیله[viii] کدویی
بر لب جویی از همه سویی
بزم نکویی
بر لب جویی از همه سویی
بزم نکویی
گه ز اسیران سوزی گدازی
صحن چمنها غنچه گلها
شر شر آبی سیخ کبابی
کوتل[ix] و لیلاق[x] کاسه تیماق
دلبر مهوش باده به هم کش
در شهرها و روستاهای ایران نیز 15 - 20 روز پیش از نوروز، پیکهای نوروزی به گردش درآمده و از آمدن بهار به مردم مژده میرسانند و پاداش میگیرند. در برخی روستاهای مازندران، مردم در آغاز جشن در تکاپوی خانه تکانی و تمیز کردن کوچههای شهر و روستا مشغول میشوند و گروههای گوناگون جوانان گردش کرده مانند گل گردانهای تاجیکی، ترانه میخوانند. صاحبان خانه نیز به آنان پاداش میدهند. این گونه ترانههای ایرانی، همانندی زیادی با ترانههای تاجیکی دارد. در دماوند ایران نیز، گل گردانها مانند گل گردانهای تاجیک، خانه به خانه گردش کرده، ترانه زیر را میخوانند و مردم را به مناسبت فرا رسیدن بهار و نوروز مژده میرسانند و تبریک میگویند.
باد بهاران آمده نوروز سلطان آمده
مژده دهید ای دوستان این سال نو باز آمده
این نوبهار مبارک باد این لاله زار مبارک باد
آیین گل گردانی شهر اوراتپه، در شمال تاجیکستان جالب توجه بوده است. در این شهر نیز همانند بخارا، سمرقند، خجند و شهر سبز، بایچیچک گویی میکردند و بچهها تا 12 نفر دسته جمعی ترانهخوانی مینمودند. رجب امانوف، نویسنده و فولکلورشناس تاجیک، خاطره خود را درباره گل گردانی در شهر باستانی اوراتپه، چنین بیان کردهاست. ما با شوق ترانه زیر را میخواندیم.
پایچیچک او وری میدان با وام جووری بایچیچک بایچیچک میتی، نمیتی پول پوچک
یکی از پیرزنان تا تمام شدن اشوله یا شعر، به تماشای ما مشغول شده و بعد بایچیچک را از دست دوست من گرفته به چشمانش مالیده، سپس بوسه زده و به دیگران میداد تا همین کار را تکرار کنند. استاد صدرالدین عینی در کتاب یادداشت های خود، از جشن گل سرخ یاد کردهاست. در یکی از بخشهای کتاب، میگوید:
«در بخارا آن وقت ها نوروز را عید بهار عمو میفارسی زبانان است، بسیار حرمت میکردند».
امروز آیین گل سرخ تنها در شکل گل گردانی بر جای ماندهاست. با توجه به شرایط جوی، آیین گل گردانی در آخر فوریه یا اوایل ماه مارس آغاز میگشت. در ناحیه حصار، جوانان گل سیاه گوش یا نوروزی را با ریشه از سبزهها کنده به خانه میآوردند و آن را در باغچه خانه خود میکاشتند. هنگامی که گل میشکفت، گل گردانی آغاز میگشت و جوانان با در دست داشتن گل، خانه به خانه میگشتند. برای این که گل سیاه گوش نمایانتر شود، آن را بر نوک چوبهای بلند با پارچههای رنگارنگ بسته و در روستاهای پیرامون شهر حصار گل گردانی میکردند. کدخدا نیز به شرکت کنندگان گل گردانی، خوراک، پول و یا چیزهای دیگر را پیشکش میکرد. دانش آموزان پیشکش ها را در بازار حصار فروخته خوراک مورد علاقه خود را میخریدند و روزهای نوروز به دوستان خود میهمانی میدادند.
در آیین گل گردانی، خواندن ترانه بایچیچک که جزو مهم ترین فولکلورهای نوروزی تاجیک است، برای کودکان دارای جذابیت ویژهای است. دختر بچگان نیز سکه های طلایی رنگ را رشتهوار به هم پیوسته و به سرشان میبستند. گاهی بزرگسالان بچهها را گرد آورده و آنان را وادار به کشتی گرفتن میکنند و به برندگان آنها جایزه میدهند.
در روز نوروز، به کودکان اجازه میدهند که یک یا چند نهال میوهدار را بکارند و هر کس مسئول رسیدگی و نگاهداری نهال خود است تا به باروری برسد. بچهها با این درختان بزرگ میشدند و به آنها علاقه داشتند.
جفت براران
آیین جفت براران[xi] در گذشته پیش از کاشت و کار کشاورزان و چند روز پیش از عید نوروز با آرزوی پر برکت شدن فرآوردههای کشاورزی برگزار میشد. جفت براران در بیشتر نقاط در اواخر ماه حوت انجام میگردید. هنگام کشت و کار، کشاورزان کهن سال و با تجربه انتخاب میکردند. این افراد را در ناحیه خنگاب «شوگونی» مینامیدند. هر کشاورز هنگام گرفتاری، از شوگونی کمک میگرفت. مردم نواحی حصار، کولاب و غرم، آیین جفت براران را به یک شکل اجرا میکردند. در جفت براران همه افراد خانواده شرکت میکردند. دهقانان نیز پلو، نان فطیر و یا خوراک جشن تهیه کرده و 15 –20 نفر از پیرمردان را دعوت نموده پس از پذیرایی، میگفتند: «مزید نعمت، زیاده دولت، برار کار، صحت و سلامتی خرد و کلان، رسد به بابای دهقان، خوش آمدید میهمانان».
سپس صاحبخانه روغن زیر پلو را با دست گرفته و به گردن گاوهای شخمزن میمالید. شاخ گاوها را نیز روغن مالی میکردند. پس از آن، گاوها را به گاوآهن میبستند و کشت بهاری را آغاز میکردند. کشاورزان آیین جفت براری را به این نیت انجام میدادند که کشت کشاورزی با برکت شود و مردم و حیوانات ایمن باشند و آرامش و خوشبختی نصیب آنان گردد.
مردم روستاهای آب کنده، عاشقان و ورگانزه در ناحیه قشقدر هنگام مراسم جفت براری داستانی را میخواندند که در آن، تاریخ کشاورزان به گونه اساطیری بیان شدهاست. پس از خوانده شدن داستان، پیرمردان میگفتند:
«به کسب و کارتان برکت دهد، بابای دهقان تربیت کند».
سپس از صاحبخانه تعریف میکردند و بعضی نیز با گفتن جفت برآوردهاید، مبارک باشد، به یکدیگر تبریک گفته و صاحبخانهها نیز، چنین پاسخ میدادند: «خیر مبارک کند، بابای دهقان یار شود». آیین جفت براری در بین کشاورزان سمرقند، بخارا، خجند و فرغانه نیز به همین ترتیب انجام میگردد.
سومنک پزی
سومنک یا سمنوپزی نیز به مناسبت آغاز بهار صورت میگیرد. تاجیکها و دیگر ایرانی نژادان پیش از نوروز در ظرفهای ویژهای سبزه میرویاندند و از ریشه و جوانه آن ها سومنک تهیه میکردند، که از روزگاران کهن رواج داشتهاست.
سومنک از خوراکهای نوروزی بوده، در خانه کشاورزان در طول سال نو وجود دارد و آن را دسته جمعی تهیه میکنند. در آخر ماه حوت در آغاز جشن نوروز، پیرزنان گندم را پاک میکنند و چندین بار بر بام قرار میدهند. آب باران که به گندم خورد پس از 6 - 5 روز سبز شده اندک اندک شیره میگیرد.
سبزه گندم را سپس با کارد میبرند و در ظرفی میکوبند و در آن آب میافزایند و شیرهاش را میگیرند. همسایگان نیز آرد جمع کرده و با شیره مزبور در دیگ میپزند، ولی پیش از آمیختن شیره با آرد، روغن زغیر را داغ کرده و چلپک[xii] میپزند. پس از جوشیدن سومنک، دایره میزنند و رقص و پای کوبی میکنند و میخوانند:
سومنک در جوشه ما کفچه[xiii] زنیم دیگران در خرابه ما دفچه[xiv] زنیم
به هنگام جشن، مردم تا صبح نمیخوابند، اگر کسی بخوابد بر روی و ابروان او سیاهی دیگ یا سومنک میمالند. در طی مراسم سومنک پزی، سفره میاندازند و خوراکیها را به مناسبت بزم سومنک پزی به همراه سومنک پخته شده، بر سفره میگذارند. پیش از صبح اجاق را خاموش کرده بالای آن را با پارچه نو یا سرپوش میپوشاندند. صبح روز بعد، خانمها دیگ سومنک را باز نموده و در ظرفها و طبقها میگذارند و نزد میهمانان میبرند. مردم سومنک را میچشند و میگویند:
بوی بهار است برارکار است سومنک
سپس با خواندن ترانه، شادی کرده و آرزو مینماید که سال نو و بهار بعد را نیز با تندرستی ببینند. در بعضی نواحی، از جمله ولایت سرخان دریای ازبکستان نیز سومنک پزی باشکوه بسیاری برپا میشود. بانوان و دختران دور دیگ سومنک فرش انداخته و تا پختن آن، مینوازند و میرقصند. در گذشته در ناحیه را میت و دیگر نقاط کوهستانی حصار، سومنک تنوری میپختند. شیره سبزه گندم را به تنور میچسباندند تا هنگام پختن روغنش برآید، کودکان برای دیدن سومنک، در پیرامون تنور بازی کرده و این ترانه را میخواندند:
سومنک در جوشه روغنش در روشه مردم در بوشه
در بخارا فروش سومنک مرسوم بودهاست. فروشندگان در بازار و کوی و برزن، چنین فریاد میزدند:
بوی بهار است سومنک خوردن به باب است سومنک آش[xv] نهار است سومنک
در افغانستان این خوراک را سومنک و در ایران سمنو گویند. در بعضی روستاهای خاور ایران با سومنک خمیر درست کرده و مانند چپاتی تاجیکی، نان نازکی میپزند.
سومنک پزی در ناحیه حصار شادمان بدین ترتیب است، که گندم بهای سفید و تاشکندی را در طبقهای بزرگ چوبین به نام لنگری میریزند. گندم که نیش زد، در روی تخته یا سینیهای بزرگ پهن کرده روی بام میگذاشتند و باران سبب رشد گندم میشد. پیش از سومنک پزی، پیرزنی آیهای از قرآن کریم را میخواند. تهیه سومنک وقت زیادی میگرفت و دقت زیادی را طلب میکرد. سومنک را پیوسته با ملاقه چوبی یا کفچه به هم میزدند و برای این که خواب به آنان چیره نگردد، دایرهزنی و ترانهخوانی کرده و ترانه سومنک پزی را میخواندند. آماده کردن این خوراک، که چندین شبانه روزی به طور دسته جمعی صورت میگرفت، خود به گونه بزمی در میآمد و این آیین کهن، تا امروز در روستاهای تاجیکستان برجای ماندهاست.
در بسیاری از نقاط ناحیه حصار، غیر از سومنک دیگی، سومنک تنوری نیز آماده میکنند. حصاریها چندین گونه سومنک به نامهای بریانی، دیگ دانی و اتالگی میپزند. تنها از آرد گندم برای آرایش سفره نوروزی 20 گونه خوراک، مانند نان تنک، نان فطیر، خمیر، نان کنجدی، نان شیرمال، فطبر بی روغن، کلوچه، قتلمه، قدمال فطیر قد - قد[xvi]، گندم، کلوچه، چگلدک[xvii]، حلوا، اتاکی کاچی، اتاکی سفیدک، گندم بریان.
چهارشنبه سوری
مردم تاجیکستان، به ویژه نواحی حصار، کولاب و قراتگین، روز چهارشنبه آخر سال هنگام غروب آفتاب، در چهارراهها و یا کنار خانهها آتش میافروزند، خرد و کلان سه بار از روی آن میپرند، سپس ظرفی سفالی را بر روی آتش انداخته و میشکنند. هنگام بازگشت به خانه نیز به پشت سر خود نگاه نمیکردند.
در بعضی نواحی تاجیکنشین آسیای مرکزی، مردم جشن آتش افروزی و شادی و سرور برپا میکردند و بدین گونه با زمستان خداحافظی میکردند. این جشن بیشتر به نمایشهای روی صحنه همانند بود، زیرا دلقکها پوشاک ویژهای پوشیده و در پیرامون آتش، رقصهای خندهآور اجرا میکردند. دیگران نیز کف زنان، ترانه زیر را میخواندند.
آتش افروز آمده سالی یک روز آمده
آتش افروز صغیرم سالی یک روز فقیرم
روده و پوده آمده هر چی نبوده آمده
در پارهای نقاط پس از آتش افروزی، دختران خاکستر آن را در کنار دیواری میریختند و سپس نزد دروازه خانه خود آمده در را میکوفتند. از درون خانه صدا میآمد که:
در را کی میزند؟
دختر پاسخ میداد: منم
باز میپرسیدند: از کجا آمدهای؟
دختر جواب میداد: از عروسی
دوباره میپرسیدند: با خود چی آوردی؟
دختر پاسخ میداد: تندرستی
پس از این، تاجیکان خود را پیشوازگر نوروز به شمار میآوردند[۶].
عید نوروز
در سال 1991 با قرار شورای عالی تاجیکستان، عید نوروز به عنوان جشن ملی شناخته و از سوی دولت رحمان نبی اف جشن گرفته شد. هم اکنون مناطق تاجیکنشین سمرقند، بخارا، کشت رود و ... جشن نوروز را با جلال و شکوه برپا میدارند. جشنها با شادی و نشاط توام است و حتی رسوم و آیینهای عصر ساسانی برگزار میشود.
به دلیل غیرقانونی بودن جشنها، مردم نام های دیگری بر جشن نوروز میگذاشتند و در ایام نوروز بهانه و دستاویزی برای جشن گرفتن پیدا میکردند و به استقبال نوروز میرفتند. در بخارا جشن لب دریا، در خجند جشن قلوه کشی یا جنت برادران و در سمرقند جشن سر سال برگزار میشد اما نحوه برگزاری و رسوم و آیین جشنها پیش از حکومت شوروی تفاوت زیادی نداشت و متناسب با شرایط، جشنها گاه علنی و گاه غیرعلنی بود.
تاجیکها چون سایر ایرانیها به انجام مراسمی همچون سبزه گذاشتن، سمنو پختن، خانهتکانی و چهارشنبه سوری پایبند هستند اما آنان چند امر دیگر را نیز ضروری میدانند که کمتر در بین ایرانیان به انجام چنین مراسمی توجه شدهاست از جمله بی بی شنگله، مزار درخت، خواجه قاضیان و درویشانه.
سمنک پختن، سمنک ماندن و همچنین گندم تر کردن از لوازمات جشن نوروز است وقتی بامداد سمنک پخت اول به خانه عزادار میبرند سپس به خانه بیماران و بعد بزرگان محل. خواستگاری رفتن و هدیه فرستادن برای نوعروس، شمع روشن کردن بر مزار گذشتگان و قرآن خواندگان برای رفتگان از جمله کارهای مهمی است که در آستانه نوروز، تاجیکان به انجام آن پایبند هستند.
در شب عید مردم خوراکیهای زیادی میپزند و از مواد غذایی سفید استفاده میکنند و معتقدند بدین ترتیب پای نوروز سفید میشود. حتماً باید همه اعضای خانواده در یک جامع باشند تا در سال جدید هم با هم باشند.
معتقدند آن کسی هنگام تحویل سال دور از خانه باشد در تمام سال از خانواده دور میماند. سفره هفت سین در همه خانوادهها گسترده میشود. در سفره علاوه بر هفت سین رسمی یعنی سیر، سرکه، سماق، سمنو، سنجد / سکه و سیب، ماهی قرمز، آینه و قرآن، شیر، ماست، نان و ... گذاشته میشود. مردم بر این عقیدهاند که در لحظه سال تحویل ماهی قرمز رخ میزند.
در ناحیه بدخشان رسوم خاصی اجرا میشود که ریشه در زمان ساسانیان دارد. عید نوروز که برای بدخشانیان عید ملی اجدادی است به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات به شمار میآید و به آن اسم خیدیر ایام یعنی عید بزرگ معروف است. معولاً بدخشانیان به ویژه در محلات روشان و شغنان عید را ایام میخوانند و هر یکی از آنها سنتهای خاص دارند از جمله اینکه در بعضی از مناطق نوروز را در نیمه دوم ماه فوریه جشن میگیرند اما معمولاً جشن عید نوروز هنگام برابری شب و روز به وقو می پیوندند چنانچه از پیشینیان میراث ماندهاست هر خانواده چند روز قبل از نوروز برای برگزاری عید آماده میشوند خانه را پاک کرده تمام ظرف های خانه را تمیز میکنند تا گردی از سال کهن باقی نماند.
روز نوروز را خلیفه ده (خادم مذهبی) معین نموده و به همه مردم اعلام میدارد برابر رسم امروز قبل از نوروز کدبانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک قد نیزه بالا آمده و جاروب را بسته آن را جایی راست میگذارد میگویند که این جاروبهای معمولی نیست رنگش سرخ است و آن را در فصل پاییز از کوه و پشته برای نوروز جمع کرده و تا جشن نوروز نگاه میدارند این به آن خاطر است که رنگ سرخ برای بدخشانیان رمز نیکی و پیروزی است و جاروب را هم در سرچوبی که ارتفاع آن به اندازه یک نیزه است با پارچهای سرخ میبندند.
کودکان، جوانان و کهنسالان با بیقراری منتظر فرارسیدن نوروز هستند. با دمیدن صبح کاذب هم از خواب بلند میشوند و چون تمیز و پاک کردن خانه انجام مییابد همه در دروازه را باز میگذارند و شادی و سرور آغاز میشود. همسایهها در حالی که چیزی از انواع خوردنی در دست دارند به خانههای هم آمده عید را مبارک میگویند.
دختران در باغ گرد هم آمده ارغنچک بازی میکنند (تاب بازی). جوانان در میدانی تخم چنگ (تخم مرغ بازی)، کبک جنگ، خروس جنگ و بزکشی کرده و مشغول کشتی میشوند. همه این بازی ها تا پاسی از شب ادامه مییابد. روز دوم هم از صبح روز شادی و سرور در گذرگاه ده و کوچه آغاز شده تا آخر روز دوام مییابد. مراسم مردم بدخشان چنین است که در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند و گندم خوراک مخصوصی تهیه میکنند که به آن باج میگویند. در شب نوروز با فرارسیدن وقت شام بچهها بام به بام گشته از روزنه درون خانه رومالی (روسری) را برای دریافت تحفه نوروزی دراز کرده که عادت را کلاغوز غوز مینامند در روز دوم رد کردن خواستگاری دوشیزگان نیز ممنوع است صاحبخانه مجبور است برخلاف میل خود برای ازدواج دخترش راضی گردد. صبح روز سوم نوروز سلام نوروزی (ایام سلام) شروع میگردد. اگر طی سال گذشته به این خانه عروس آورده باشند. او در این روز به دیدار والدین خود میرود. عموماً تجلیل نوروز در بدخشان سه روز ادامه دارد و کل رسم و آیین و اقداماتی که طی این روزها برگزار میشود، برای بیرون کردن کینه و کدورت از دل، آشتی دادن همه آن هایی که رنجیدهاند و امید بستن به آینده نیک و درخشان و فراوانی در سال نو میباشد. مراسم عید سر سال بیشتر در خجند برپا میشود و ده روز طول میکشد به این مناسبت مردم به ساحل دریا میروند، بزازها و بقالها بازار تشکیل میدهند، چایخانهها و آشپزخانهها لب رود استقرار مییابند، بازیها و مراسم ورزشی و هنری اجرا میشود. کشتی گیرها، چرخ و فلکیها، آوازخوانها و مال فروشها هر کدام بساطی دارند و مردم به تماشای آنها میروند. جشن جفت برادران خاص دهقانان است در ایام عید شاخ گاوها را با روغن براق و برایشان اسپند دود میکنند.
مردم قبادیان نوروز را با شادی تمام جشن میگیرند، هفتهها پیش از نوروز به پیشوازش میروند و مراسم از خانه براری (خانه تکانی) و خانه سفیدکردن آغاز میشود هر چه در خانه است بیرون آمده و حیاط خانه و کوچه را سفید و پاکیزه میکنند.
آنان در روز چهارشنبه سال روان (سال جاری) که چهارشنبه آخران نام دارد مراسم باشکوهی دارند و هر چیز کهنه و کارآمد را جدا و تمیز کرده و ناکارآمد را به دور میاندازند همین طور چیز شکسته را همچنین میکوشند که در آن چند روز چیزی نشکند از کوه خس میآورند (خسی که پشمک نام دارد). همچنین از کوه هیزم، پسته و بادام میآورند، در میان عصر و شام آتش افروخته و همه یکایک از بالای آتش سه بازی خیز میزنند.
جشن تولد نوزاد و ختنه سوران
در خانوادههای تاجیک، به دنیا آمدن نوزاد نیز دارای جشن ویژه است، که نامگذاری و گهواره بندان از آن جملهاند. ختنه سوران هم یکی از آیینهای سنتی تاجیکان است، که با بزمآرایی و با برگزاری مسابقات ورزشی و تفریحی، چون کشتی سنتی و بزکشی همراه است[۳].
ترانه و رقص محلی
ترانهها قطعاتی هستند بسیار شاد و کوتاه و در موسیقی تاجیکی به یکدیگر همانندند. بیگمان همانند آن چه در موسیقی ایرانی وجود دارد، بایستی آنها را شاخه خالص هنرهای عامیانه در مقامهای تاجیکی و دستگاههای ایرانی دانست.
ترانههای تاجیکی از لحاظ آهنگ / آوا، بسیار شوخ، از نظر حرکت، روان و از جهت ضرب، رقصانند و به طور کلی با روح همه مردم پیوند دارند. واژگان شان نیز همه عامیانه اند. بایستی گفت که رقص تاجیکی هنری ملی است و مردم برای آموختن آن به کلاس و مدرسه نمیروند، این هنر بیان احساس به وسیله حرکت است، که چون موسیقی سینه به سینه انتقال مییابد. تنها پوشیده، دستها در آستین، دامنها بلند و بر سرشان گونهای مکنا قرار دارد.
مقام ضرب تاجیک، با هنر رقص سازگار است. رقص کشاورز با داس، که دروکردن را نشان میدهد. رقص با کوزه و ... رقصهای جنگاورانه، رقص با شمشیر و با چوب، رقص با ابزار موسیقی که خود رقاصان مینوازند.
رقص با دو تار، دایره، کمانچه و ... رقص با اشیای گوناگون با زنگوله، قاشق و قوری و تمامی نواحی تاجیکنشین رواج دارد. ترانه زیر بخشی از ردیف مقام تاجیکی بزرگ است، که در قالب تصنیف ساخته شدهاست.
هر که آید لعلش به گفتار گفتیم تکرار لعلش به گفتار
یابد شفا هر دل خسته بیمار گفتیم تکرار دل خسته بیمار
ما گل نچیدیم از باغ بی خار گفتیم تکرار از باغ بی خار
و طبق معمول پیش از ترانه و پس از آن، یکه خوانی انجام میشود[۷].
مناسبات ملی و مذهبی
طبق تقویم رسمی جمهوری تاجیکستان اهم مناسبات ملی و مذهبی تاجیکستان عبارت اند از:
- 14 نوامبر 1924؛ تأسیس جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان؛
- 16 اکتبر 1929؛ تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان؛
- 9 سپتامبر 1991؛ اعلام استقلال جمهوری تاجیکستان؛
- 24 نوامبر 1991؛ انتخاب رحمان نبیاف به عنوان نخستین رئیس جمهور تاجیکستان بعد از استقلال در نتیجه رفراندوم عمومی؛
- 2 مارس 1992؛ عضویت جمهوری تاجیکستان در سازمان ملل متحد؛
- 19 نوامبر 1992؛ انتخاب امامعلی رحماناف به عنوان رئیس شورای عالی جمهوری تاجیکستان در شانزده مین اجلاسیه شورای عالی تاجیکستان در شهر خجند؛
- 2 نوامبر 1994؛ انتخاب امامعلی رحماناف به مقام ریاست جمهوری تاجیکستان در نتیجه انتخابات سراسری عمومی و تصویب قانون اساسی جمهوری تاجیکستان؛
- 27 ژوئن 1997؛ انعقاد سازشنامه عمومی استقرار صلح و سازگاری ملی میان حکومت جمهوری تاجیکستان و اتحاد نیروهای اپوزیسیون تاجیک در شهر مسکو و پایان جنگ داخلی.
علاقه مردم به اهل بیت (ع) و نزدیکی به فرهنگ ایران
به علت 70 سال سلطه کمونیسم بر آسیای مرکزی و تاجیکستان و تبلیغات آنها، اعتقادات مذهبی در میان مردم رنگ باخته است. البته افراد سالخورده و میانسال از روحیه مذهبی و فرهنگ اسلامی برخوردارند و فرهنگ ایرانی در تمام شؤون زندگی فردی و اجتماعی و خصوصیات اخلاقی آنها متجلی است. به رغم تمام تبلیغات گسترده بر ضد اسلام و آیین آن توسط حکومت کمونیستی، بعضی از مراسم مذهبی مانند ازدواج، تدفین و ختنه توسط تمام اهالی مسلمان آسیای مرکزی حتی کادرهای بالای حزب کمونیست انجام میشد. امروزه با استقلال این جمهوریها و آزادی انجام فرایض دینی، علاقه زیادی به قرآن و کتب مذهبی در میان تاجیکان به چشم میخورد. مردم این جمهوری از نظر مذهبی وابستگی عمیقی به ایران دارند و آداب و سنن مذهبی آنان در اغلب موارد منطبق با آداب و سنن مذهبی در ایران است. نام علی علیه السلام در تاجیکستان نام مقدسی است و بیشترین نامی که برای فرزندان ذکور انتخاب میشود، علی میباشد. آنان برای فرزندان ذکور دو قلو تنها نامهای حسن و حسین، و برای اناث، فاطمه و زهرا را استفاده میکنند. مراسم نام گذاری فرزندان و درج نام آنان در پشت جلد قرآن مجید، مراسم ازدواج، مراسم تدفین، برگزاری مراسم فوت، ختم و شب هفت و چهلم و سال و نوع عزاداری زنان و غیره به شکل اسلامی ایرانی است.
عاشورا و انتظار (در شعر شاعران تاجیکستان)
«انتظار» نقطه مشترک تمام ادیان آسمانی و حتی گاه زمینی است. نجاتدهنده میآید و این آغاز یک پایان بی پایان در ادیان الهی است، حال چه این نجات دهنده مهدی (عج) باشد یا «مسیح» و «یهود» یا «سوشیانت» و «بهرام ورجاوند»، و یا «ویشنو».
تاجیکستان با مردمانی مسلمان و با فرهنگ و زبانی ایرانی، از کشورهایی است که خود یکی از خاستگاههای شعر دینی و مذهبی در گذشته دور و نه چندان دور بودهاست. «ناصر خسرو قبادیانی» بزرگ شاعری است که شعر اخلاقی و ایمانی و دینی را به اوج رسانید و هم اینک «قبادیان» در جنوب تاجیکستان، یاد و خاطره این شاعر شیعی را در خود حفظ کردهاست. یکی دیگر از سرآمدان شعر دینی و شیعی ادب پارسی کسایی مروزی است که به سرز مین «ماوراءالنهر» تعلیق دارد و «مرو» هم اینک در ترکمنستان کنونی واقع است. نعت پیامبر (ص) و مدح ائمه اطهار (ع) همواره در این سرزمین در میان مسلمانان اهل سنت و شیعه از دیرباز وجود داشته است و شاعران فرارود (ماوراء النهر) حتی در این زمینه سرآمد بودهاند. به عنوان مثال شاعر اهل سنتی چون «سیف فرغانی» (متعلق به سرزمین فرغانه کنونی در ازبکستان) در قرن ششم در مصیبت امام حسین (ع) و یاران کربلاییاش قصیدهای سرودهاست که تا هنوز تازگی خود را حفظ کرده است و بسیاری از شاعران روزگار ما این شعر را از حفظ میخوانند:
ای قوم در این عزا بگریید برکشته کربلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید یا بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید
بی گریه سخن نگو نیاید من میگویم شما بگریید
یکی از مشکلات پیش روی ادبیات و شعر و حتی زبان و فرهنگ مردم تاجیکستان و حتی تمام ماوراءالنهر (آسیای مرکزی کنونی) نفوذ فرهنگ روس زبانان در آن بودهاست. این نفوذ در طی هشتاد سال سلطه «کمونیزم» بسیاری از اعتقادات دینی را در میان مردم به ضعف کشاندهاست و ادبیات و فکر و فرهنگ سلطه، مردم این سرزمین را از دین و ارزشهای دینی و اخلاقی تا حد زیادی دور نگاه داشتهاست. با این همه چه در روزگار سلطه فرهنگ تحمیلی روسیه و چه پس از استقلال و خودشناسی مجدد این مردم، ستایش خدا و رسول الله(ص) و مدح ائمه اطهار(ع) و پرداختن به مقوله انتظار را در میان شاعران این سرزمین شاهد هستیم. به خصوص تأثیر معنوی ادبیات ایران و افغانستان بر شعر و ادب تاجیکستان در سالهای اخیر بسیار سازنده بودهاست. ابیات توحیدی زیر از «خیرالدین خیراندیش» شاعر تاجیک، گواه این امر است:
حق خدا باشد اگر، باید به حق باور کنیم خلق را حق جوی و حق پیوند و حق پرور کنیم
کینه را از سینه بیرن افکنیم، آدم شویم سینه بی کینه را زیب سر منبر کنیم
پارسا باشیم و با توحید و صدق و بندگی از خدا یاد آوریم و یاد پیغمبر کنیم ...
و توحید واقعی به نعت پیامبر (ص) میانجامد و به مدح مولا علی (ع) که این اتفاق مبارک در شعر معاصر تاجیکستان افتادهاست. در ادبیات گذشته این سرزمین، جواز شاعری هر شاعر بزرگی را پس از سرودن نعت پیامبر (ص) و مدح مولا علی (ع) امضا میکردند. ابیاتی از این دست گواه خوبی بر تلفیق «توحیدیه» و «نعت» است:
جمال حق فقط او دیدهاست، خیراندیش! هزار سجده به درگاه مصطفی کنما
یکی از شاعران تاجیک که اندیشهای توحیدی و مسلمانی دارد، «کمال نصرالله» است. زاده سرز مین «پنجکنت» و همشهری «رودکی» پدر شعر پارسی. این توحیدیه با مبنا دلیل خوبی بر موحد بودن و پاک بودن شاعر است:
صبحدم نور خدا بسم الله است سپر تیر بلا بسم الله است
اوست زنگوله درگاه مراد
ای خدا معنی ما بسم الله است
و گاه ابیاتی استوار و با معنا و عمیق که به «اعتقاد معاد» اشارت دارد. اینها گواه حیات شعر دینی و اخلاقی در ادبیات معاصر تاجیکستان است:
من نگویم که تو دست و دل از این دنیا شوی دست را پل به میان دل و آن سو گردان
فرزانه خجندی از شاعران طراز اول و نواندیش شعر معاصر تاجیکستان نیز نگاهی اعتقادی و اخلاقی را با منشی زلال جمع کردهاست و در شعرش رگههایی از انتظار پاک موج میزند که محصول نگاه توحیدی و اشراقی اوست:
یار ما رویید از پیوند صبح و آفتاب من نگویم کیست او، آیینه بین و خود بیاب
یا این بیت که خود حکایت انتظار را به زیباترین و صریح ترین شکل باز میگوید:
ای عاشق خورشیدی، عالم نگران توست میدان همه آن توست، جولان زن و جولان زن
در شعر شاعری چون «عطامیر خواجه» نیز این بازگشت به اصالتهای روحانی و اشراقی به چشم میخورد. آن هم با تلمیحاتی شاعرانه.
بارالها برسانم نفس رحمت خود تا رسد روز ظهور نفس رحمانی
یکی از شاعران پیش کسوت تاجیکستان، «عبدالله قادی» (ممتاز) میباشد. وی علاقمند بوده که در کنار اشعار عاشقانه و صوفیانهای که میسراید، شعر اخلاقی و دینی را نیز تجربه نماید. شعرهای توحیدی، نعت پیامبر (ص)، مدح مولا علی (ع)، مدح امام حسین (ع) و شعر در مدح حضرت مهدی (عج) از این شاعر، بیانگر علاقه شخصی این شاعر به این مقوله بودهاست. به عنوان نمونه، به این غزل زیبا اشاره مینماییم.
ای باخبر ز غربت دنیای ما، علی یک شب به خلوت دل ما هم بیا علی
سیر بهار جان دل خستگان نما ای عطر آسمانی در دل رها علی
در بارگاه وصل خدا با پیامبر جز تو که بود هم نفس با خدا، علی
آتش به جان سوختگان اوفتد اگر یاد آورم ز فاجعه کربلا، علی
تا اوج چرخ، نغمه فریادها رسید چون شعله کشیده فریادها، علی
از تیغ خصم، شیرخدا کشته شد، ولی جاری ست بر زبان همه ذکر یا علی
ای آفتاب مذهب و دین، تیغ بی نیام برگیر ذوالفقار به امر خدا، علی
باغ بهشت و روضه دارالسلام آن یک جلوه است از تو و آل عبا، علی
از خویش می روی به تماشای کردگار وقت نماز و زمزمه ربّنا، علی
تا روز حشر از دل عشاق بی قرار سر می کشد به اوج فلک، ذکر یا علی
یا این ابیات آغازین از غزلی دیگر از عبدالله قادری در مصیبت شهدای کربلا.
ز مین و آسمان غرق عزایند
به یاد کشتگان کربلایند
بگریید ای مسلمانان بگریید
که مرغان هوا هم در نوایند
یا این غزل از او که در انتظار موج می زند:
دمی ز پرده برون آ و رازها بشنو
نوای پرده دردیم، بانگ ما بشنو
فتد به خاک خموشان اگر گذار، تو را
حدیث کاسه سرها جدا جدا بشنو
به بانگ زیر و بم عمر اعتمادی نیست
مسیر قافله مرگ از در آ بشنو
بیا بیا که جهان بی تو ظلمت آباد است
غریو اهل محبت در این سرا بشنو
یکی از شعرهای استوار و زیبا در مدح سیدالشهدا، امام حسین (ع) محصول اندیشه و نگاه شاعر معاصر تاجیک «محمدعلی عجمی» است. عجمی هم در باب انتظار ابیاتی قابل تأمل دارد. اما نقطه اوج اشعار دینی این شاعر، شعرهای عاشورایی اوست:
نیزه را سرور من بستر راحت کردی
شام را غلغله صبح قیامت کردی
به لب تشنهات آن روز اشارت میکرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
عقل میخواست بمانی به حرم اما عشق
گفت بر نیزه بزن بوسه، اجابت کردی
بانگ لبیک که حجاج به لب میآرند
آیههایی ست که بر نیزه تلاوت کردی ...
یکی از شاعران نسل نو و از اشراقی گران و زلال اندیشان این عرصه شاعری است به نام محمد علی جنیدی (سیاووش). شاید این غزل نقطه اوج شعرهای انتظار در آن سامان باشد. غزل محصول همین چند سال اخیر است و برگرفته از تجربههای سبک هندی و سبک نو:
انتظاران تو را صبح دمیدن دیر شد
دوستداران تو را پیغام دیدن دیر شد
چشم یعقوب از غبار دیدن تو کور گشت
صبر تیغی شد به جان، پیک رسیدن دیر شد
یاد تو در لابلای بال هایم جا گرفت
این کبوتر نامه شد اما پریدن دیر شد
آن نگاه شوق از چشمان عاشق ریخت، ریخت
آمدی دیر آمدی هنگام دیدن دیر شد
«رستم وهابنیا» نیز در شمار شاعران نو اندیش و نوسرای ادبیات امروز تاجیکستان به حساب میآید. انتظار نجاتدهنده، به شکلی فطری و درونیشده در دل و جان و روح این شاعران وجود خود را فریاد میکند و هر یک از زاویهای این شکوه را باز مینمایانند:
بر بستر سرود من ای سیمبر بیا
بر چشم شب نشسته چو نور سحر بیا
دیری ست غیر طعنه ز مردم ندیدهام
تلخ است روزگار بیا ای شکر بیا
صبر و شکیب و حوصله انتظار نیست
بیپیک و بیپیام بیا، بیخبر بیا
باقی ست تا هنوز به لب نیم جان من
در واپسین نفس چو پیام ظفر بیا ...
تماشاهای رستم وهاب نیا نیز تماشاهایی خاص خود است. شعر او پیوند اعتراض و اشراق است. اعترض به هالیوود، به کسانی که دارند جهان را به آتش میکشند. شعر از طنزی با معنا و اصیل نیز سود میبرد و در پایان با انتظاری توأم با دعا به پایان میرسد:
در این زمان جنون جلوه هالیوودی
کجا دلی تپد از نغمههای داوودی ...
بساط خود به چه سیارهای فرستادند
که میکشند جهان را به سوی نابودی ...
امید من به دعای مسیح انفاسی ست
بخوان که دست به آمین کشد ورا رودی
مشهورترین و پیشکسوتترین شاعر در تاجیکستان، بی گمان استاد «مؤمن قناعت» است. مؤمن قناعت از سرزمین «بدخشان باستانی» است و از برادران شیعه اسماعیلی. شعر دیگر شاعران تاجیک را مشاهده نمودیم ولی هنوز بسیارند شاعرانی که در این عرصه آثار با تأملی ارائه دادهاند. شاعرانی که اهل سنت و «حنفی» هستند اما با افتخار اهل بیت نبوت (ع) را میستایند و نام فرزندان خود را به احترام این خاندان، «حسن» و «حسین» و «فاطمه» و «زهرا» میگذارند. با این توضیحات شعر زبیا و به یاد ماندنی استاد مؤمن قناعت را میخوانیم. این شعر شاید یکی از بهترین و زیباترین و صریحترین شعرهایی باشد که در آن امام زمان (عج) به عنوان یک نجاتدهنده به داد مردم تمام جهان میرسد[۸].
برآ ای مهدی صاحب زمان از مهد سنگینت
برآ از عالم آیینه و آیین رنگینت
که از آن عهد تا این عهد گویا تیر میسازی
حق مطلق علیه حیله و تزویر میسازی
چو من ایمان این انسان و شیطان را نمیبینم
به صد پیمانه مینوشند و پیمان را نمیبینم
بیا که از حقیقت آخرین پیغام میآیی
به سر دستان دلها مژده بادام میآیی
موزهها (تعداد موزه ها و بازدیدکنندگان)
موزه ملی تاجیکستان باستان
موزه ملی تاجیکستان باستان در سال 2001 افتتاح گردید. در این موزه بیش از صد هزار آثار و اشیا تاریخی گرد آورده شدهاست. این اشیا تاریخی در نتیجه کاوشهای باستانشناسی از نقاط مختلف تاجیکستان پیداشده که از عهد حجر تا قرن 15 را در بر میگیرد.
مهمترین آثار عهد حجر، اینئالیت و بُرُنز است که از نواحی لاهوتی (خاولینگ)، سرزم (پنجکنت) وادی حصار، وخش و بشکنت کشف گردیدهاند.
آثاری که از تخت سنگین به دست آمده، مربوط به دوران یونانی - باختر بوده که در آنها آمیزش فرهنگ شرق و غرب خیلی خوب دیده میشود. در این یادگاری دو معبد شناخته شدهاست که یکی مربوط به الهه آب و دیگری مربوط به موکل آتش است. این معبد به نام «معبد آکس» مشهور میباشد.
از این ناحیه مقدار زیادی آثار طلایی، نقرهای، برنجی و آلات ساخته شده از استخوان فیل پیدا شدهاست. مهمترین آنها پیکرههای آپالون، مرسی، دئانیس و اسکندر مقدونی است. همچنین آثار بسیاری دیگر مربوط به این دوران یافت شده که در تالارهای این موزه نگهداری میشود.
اشیا باستانی کشف شده در نتیجه کاوشهای باستانشناسی پنجکنت قدیمی از قرون 5 و 7 میلادی میباشد که از هنر والای دیوارگری، پیکرهسازی و هنرمندی سغدیان خبر میدهد. این شهر که یکی از شهرهای اساسی سغد بوده، در آن تعداد زیادی از دیوارهنگاریها یافت گردیدهاست. در این دیوارهنگاریها، اسطورهها و روایات و مراسمهای گوناگون مردم ایرانینژاد به تصویر کشیده شده که مشهورترین آنها صحنههای «هفتخوان رستم»، «داستان اسفندیار» و «مرگ سیاوش» میباشند.
موزه ملی کمالالدین بهزاد
موزه ملی کمالالدین بهزاد بزرگترین موزه جمهوری و یکی از مراکز مدنی و فرهنگی تاجیکستان است. این موزه در خیابان عینی شهر دوشنبه واقع گردیده است. این موزه در سال 1934 بر اساس موافقت حزب کمونیست تاجیکستان به عنوان نمایشگاه دستاوردهای صنعتی، کشاورزی و علمی آکادم اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شد و در سال 1959 با قرار وزارت مدنیت (وزارت فرهنگ) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با موزه هنر تصویری متحد گردید که اکنون هم در این موزه آثار شگفتانگیز و نادر موجود است. در موزه کمالالدین بهزاد آثار و اسنادی در ز مینههای باستانشناسی، نژادشناسی، دوران تشکیل حاکمیت شوروی در تاجیکستان و ساختار حیات نو در سرز مین قدیمی تاجیکان در معرض نمایش قرار دارد. همچنین انواع هنرهای تصویری شامل نقاشی، سیاهقلم، تندیسسازی به نمایش گذاشته شدهاست.
این موزه دارای شعبههای طبیعی، تاریخ پیش از انقلاب، دوره شوروی، هنرهای تصویری، بنیادهای تاریخ و کشورشناسی، علمی و مردمی است و بیش از 52 هزار (طبق آمار سال 1987) اثر نمایشی دارد. شعبه طبیعت شامل نقشه تاجیکستان، نمونه گیاهان و حیوانات و منابع زیرز مینی است. در شعبه تاریخ پیش از انقلاب، آثار نمایشی مربوط به تاریخ دوره میانه، تاریخ اجتماعی قوم تاجیک در دوره انقلاب سالهای 1905-1907 مشاهده میشود که شامل اسباب و ابزارآلات، اشیا نقرهای و طلایی، ظروف سفالی و آثاری از هنر معماری است. افزون بر اینها، آثار نادری از بقایای دیوارنگارههای شهر پنجکنت قدیم، تصاویری از بناهای محتشم دوره تیموریان (1370 تا 1507)، عکسهایی از اولین کارخانههای صنعتی آسیای میانه و تصاویر از سران شورشی سال 1917 در شعبه مذکور وجود دارد. شعبه تاریخ شامل آثاری از این دورانها است: پیروزی انقلاب اکتبر و ایجاد حاکمیت شوروی در تاجیکستان (1917 تا 1926)، غلبه سوسیالیسم (1926 تا 1929)، اوضاع کشاورزی جمهوری در دوران جنگ جهانی دوم (1929 تا 1944)، تاجیکستان در سالهای جنگ بزرگ وطنی (1941 تا 1945)، رشد صنعت کشاورزی جمهوری بعد از جنگ (1946 تا 1959)، پیشرفت صنعت پنبهکاری در جمهوری (1946 تا 1980)، صنعت کشاورزی در دوره سوسیالیسم (1959 تا 1980)، پیشرفت صنعت نیروی برق (1946 تا 1980)، صنعت ماشینسازی و فلزکاری (1946 تا 1980)، پیشرفت صنایع معادن، صنایع سبُک، وسایط نقلیه، صنعت مخابرات، ساختمان سازی و آبادانی، ترقی سطح علم و دانش، ادبیات و هنر، مؤسسههای مدنی و فرهنگی، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، بهداشت، تأمینات اجتماعی، ورزش (1948 تا 1980) و غیره.
در شعبههای مردمی، اسناد تاریخ و دین و مذاهب و … نیز وجود دارد. در تهیه و تکمیل مجموعههای گوناگون این موزه، دانشمندان مشهوری چون م.س. آندریف، ا. ی. یاکبوفسکی، م. اِ. دیاکونف، اِ. کسلیاکوف. ب.ا. لتونسکی، ا. مختاراف، ن.ن. نعمتاف نقش اساسی داشتهاند.
فرهنگ کتابت، کتابداری و کتابخانه در تاجیکستان
کتابخانههای عمومی
در جمهوری تاجیکستان 68 ناحیه و شهر وجود دارد که در هر ناحیه، شهر و مرکز ولایت کتابخانهای جهت استفاده علاقمندان تاسیس یافتهاست. اهم اطلاعات مربوط به کتابخانه های عمده جمهوری تاجیکستان به شرح ذیل میباشد:
جدول شماره 1. کتابخانههای مهم جمهوری تاجیکستان
ردیف | نام کتابخانه | ذخیره کتاب |
1 | کتابخانه ملی ابولقاسم فردوسی | حدود 3500000 |
2 | کتابخانه دولتی کودکان میرسعید میرشکر | 91425 |
3 | کتابخانه تاش خواجه اسیری ولایت سغد | 388328 |
4 | کتابخانه ولایتی امینجان شکوهی استان ختلان | 66600 |
5 | کتابخانه لاهوتی شهر دوشنبه | 2731608 |
6 | کتابخانه ولایتی بدخشان کوهستانی | 53422 |
7 | کتابخانه کودکان بدخشان کوهستانی | 4260 |
8 | کتابخانه کودکان ولایت سغد | 63017 |
9 | کتابخانه کودکان منطقه کولاب استان ختلان | 63017 |
10 | کتابخانه صدرالدین عینی در کولاب | --- |
11 | کتابخانۀ رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان | |
12 | کتابخانۀ پژوهشگاه فرهنگ فارسی - تاجیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان | |
13 | کتابخانه علمی آکادمیعلوم جمهوری تاجیکستان | |
14 | کتابخانۀ ولایتی تاشخواجه اسیری خجند | |
15 | اتاق ایران دانشکدۀ زبان و ادبیات تاجیکی دانشگاه ملی تاجیکستان | |
16 | اتاق ایران دانشکدۀ شرقشناسی دانشگاه ملی تاجیکستان | |
17 | اتاق ایران دانشگاه آموزگاری تاجیکستان |
کتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی
کتابخانه ملی ابوالقاسم فردوسی یکی از اولین و بزرگترین مؤسسههای علمی جمهوری تاجیکستان میباشد که در ماه ژانویه سال 1933 تأسیس شدهاست. پیش از تأسیس کتابخانه ملی فردوسی در شهر دوشنبه، کتابخانهها و قرائت خانههای کوچکی نیز در سطح شهر و پارکها وجود داشت که عبارت بودند از: 1-کتابخانه لشکر سوم تیراندازی ترکستان(1923)؛ 2- کتابخانه قرائت خانه؛ 3- کتابخانه باغ استراحت.
در کتابخانه ملی فردوسی تاجیکستان تمام کتابهای چاپی جمهوری و خارج از جمهوری نیز وجود دارد.
این کتابخانه دارای شعبههای زیر است:
- شعبه تحقیقات علمی؛
- شعبه علمی و روش شناسی؛
- شعبه کتابشناسی ملی؛
- شعبه اطلاعات و کتابشناسی؛
- شعبه تک میل کتاب؛
- شعبه تنظیم؛
- شعبه ادبیات و تهیه فهرستها؛
- شعبه سرویسدهی؛
- شعبه تبادل ادبیات خارجی؛
- شعبه دستخطها.
در سال 1977 شعبه اخبارات علمی در مورد مسائل اجتماعی و هنری تاجیکستان در کتابخانه تأسیس شد که اساس کار این شعبه عبارت است از:
- اسناد چاپ شده؛
- کتابها؛
- کتابچهها؛
- نشریات ادواری؛
- مطبوعات ادواری؛
- نقشهها؛
- یادداشتها؛
- دستنوشتها؛
- 2707 نسخههای دستنویس؛
- 10806 نسخههای چاپ سنگی و نشریات امروزه به زبانهای ملل شرق؛
- 2077 مجلات و روزنامهها و….
کتابخانه تا سال 1986 دارای 2731608 نسخه کتاب در موضوعات مختلف بود. این کتابخانه که با روش کاتالوگی به مراجعین سرویس میدهد، دارای 8 سالن مطالعه با گنجایش 1000 نفر بوده و در طول سال نزدیک به 500 هزار مراجعه کننده دارد.
شعبه دستنویسها
این شعبه که در سال 1933 تاسیس گردید، در طول فعالیت خود شمار زیادی دستنویسها و نوشتههای سنگی و نشریات پیش از انقلاب اکتبر را جمعآوری کرده است.
شعبه ادبیات خارجی
کتابخانه ملی فردوسی با بیش از 70 کتابخانه در 30 کشور دنیا رابطه داشته و در ز مینه ادبیات تبادل محصولات چاپی دارد.
از سال 1956 نیز شعبه ادبیات تکنیکی و علوم دقیق فعالیت میکند که دارای 195 هزار کتاب است.
شعبه اطلاعات و بیبلوگرافی
این شعبه در سال 1938 تاسیس شده دارای لغتنامهها و قاموسهای بسیار غنی است و هم اکنون مشغول تدوین کتابنامه و جمعآوری اطلاعات درباره مسائل کشاورزی، علوم و فرهنگ میباشد.
شعبه اخبارات عل میپیرامون فرهنگ و هنر
این شعبه در سال 1977 تأسیس گردید که هدف اساسی آن کار با متخصصان و عالمان تخصصهای گوناگون فرهنگ و هنر میباشد.
کتابخانه دولتی ابوالقاسم لاهوتی
کتابخانه دولتی ابوالقاسم لاهوتی (سال تاسیس 1933) که مخزن آن تا سال 1986 (بر اساس آمار موجود در دائرهالمعارف تاجیکستان شوروی چاپ سال 1981 شهر دوشنبه) دارای 2731608 نسخه کتاب میباشد.
کتابخانه کودکان شهر دوشنبه
این کتابخانه که برای کودکان و نونهالان پیشبینی شده بود، در سال 1948 تأسیس گردید و مخزن آن تا سال 1976 دارای 103022 نسخه کتاب بودهاست. دیگر کتابخانههای مهم شهر دوشنبه عبارتند از:
- کتابخانه دانشگاه دولتی ملی جمهوری تاجیکستان؛
- کتابخانه علمی مرکز آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان؛
- کتابخانه دانشگاه پزشکی ابوعلی سینای شهر دوشنبه؛
- کتابخانه دانشگاه کشاورزی شهر دوشنبه.
کتابخانههای استانی جمهوری تاجیکستان
- کتابخانه «دوستی خلقها»ی شهر نارک؛
- کتابخانه «دوستی خلقها»ی شهر نارک در سال 1974 با تلاش و کوشش رئیس وقت ساختمان سد نارک شهر نارک تأسیس گردید.
تا سال 1979 مخزن کتابخانه دارای 62 هزار نسخه کتاب بود. این کتابخانه دارای یک سالن مطالعه و یک سالن مطبوعات است.
دیگر کتابخانههای مهم استانی
- کتابخانه تاش خواجه اسیری استان سغد در شهر خجند که در سال 1919 تأسیس گردید؛
- کتابخانه مرکزی استان خودمختار بدخشان کوهی در شهر خاروغ که در سال 1925 تأسیس گردید؛
- کتابخانه صدرالدین عینی شهر کولاب که در سال 1974 تأسیس شد.
جوایز و نشانهای دولتی تاجیکستان
جایزه های دولتی
در کشور تاجیکستان جایزه دولتی به نام «ابوعلی سینا» در بخش علم و فن، جایزه به نام «اسماعیل سامانی» در بخش صناعت و معماری و جایزه به نام ابوعبدالله رودکی در بخش ادبیات به فعالین و نخبگان حوزه های مربوطه اعطا میگردد.
عناوین افتخاری
در تاجیکستان عناوین افتخاری (هنرپیشه شایسته تاجیکستان، هنرپیشه خلقی تاجیکستان، کارمند شایسته تاجیکستان، نویسنده، شاعر خلقی تاجیکستان، خواننده خلقی تاجیکستان، ارباب علم و تکنیک تاجیکستان، ارباب هنر تاجیکستان، اهداکننده خون افتخاری تاجیکستان) به شایستگان اهدا میگردد.
جوایز دولتی
جایزه عالی، عنوان «قهرمان تاجیکستان» نشان «ستاره پریزیدنت تاجیکستان» درجه یک نشان «ستاره پریزیدنت تاجیکستان» درجه دو نشان «ستاره پریزیدنت تاجیکستان» درجه سه نشان «زرین تاج» درجه یک نشان«زرینتا» درجه دو نشان «زرین تاج» درجه سه نشان «اسماعیل سامانی» درجه یک نشان «اسماعیل سامانی» درجه دو نشان «اسماعیل سامانی» درجه سه نشان «دوستی» نشان «اسپیتا مین» درجه یک نشان «اسپیتا مین» درجه دو نشان «شرف» درجه یک نشان «شرف» درجه دو مدال «جسارت» مدال «خدمت شایسته »مدال «شفقت»، مدال «مرزبان شجاع تاجیکستان[۹][۱۰]».
نیز نگاه کنید به
فرهنگ عمومی ژاپن؛ فرهنگ عمومی سودان؛ فرهنگ عمومی زیمبابوه؛ فرهنگ عمومی سوریه؛ فرهنگ عمومی افغانستان؛ فرهنگ عمومی سنگال؛ فرهنگ عمومی کوبا؛ فرهنگ عمومی کانادا؛ فرهنگ عمومی لبنان؛ فرهنگ عمومی تونس؛ فرهنگ عمومی روسیه؛ فرهنگ عمومی چین؛ فرهنگ عمومی ساحل عاج؛ فرهنگ عمومی مصر؛ فرهنگ عمومی فرانسه؛ فرهنگ عمومی اسپانیا؛ فرهنگ عمومی اوکراین؛ فرهنگ عمومی قطر؛ فرهنگ عمومی سیرالئون؛ فرهنگ عمومی اتیوپی؛ فرهنگ عمومی مالی؛ فرهنگ عمومی گرجستان؛ فرهنگ عمومی قزاقستان؛ فرهنگ عمومی بنگلادش؛ فرهنگ عمومی سریلانکا؛ فرهنگ عمومی تایلند؛ فرهنگ عمومی آرژانتین؛ فرهنگ عمومی اردن
پاورقی
[i] - حوت، در سال شمار کشاورزی تاجیک، نام ماهی است که به ماه میلادی با اواخر ماه فوریه برابر است. در جنوب تاجیکستان، به ویژه در نواحی کوهستانی، این جشن را حوت بابای آخون یا حوت آخون ملا نعیم مینامیدند.
[ii] - سنگینی
[iii] - میربچه: بچه امیر یا حاکم را گویند. به معنی جوان و بزرگ منش نیز است.
[iv] - قاش: واژه ترکی است، به معنی ابرو
[v] - قلپاق: سرپوش و کلاه
[vi] - لوچک: لخت
[vii] - ظاهراً مقصود یک گونه ابزار موسیقی است.
[viii] - قیله یا قلیه، گوشت پاره پاره شده و کوفته است.
[ix] - کوتل: کتل و تپه است.
[x] - در گویش تاجیکی ییلاق را ای لاق، یعنی منطقه سردسیر نامند.
[xi] - جفت، عبارت از دو گاو است، که هنگام شخم زدن زمین، آنها را به یوغ میبندند و جفت بستن، یعنی زمین را با گاو و شخم زدن. منظور از جفت براری نیز مراسم شخمزنی زمین و کشت بهاری است.
[xii] - چلپک: خمیر نازکی که در روغن داغ، بریان شود. در سیستان نیز به همین نام و کیفیت تهیه میشود.
[xiii] - کفچه: قاشق چوبین.
[xiv] - دفچه: دف کوچک / دایره کوچک.
[xv] - آش در تاجیکستان به معنی پلو به کار میرود. در اصل معنی آن، خوراک پخته و گرم است.
[xvi] - فطیری است که آن را ورز داده و طبقه طبقه ساخته و در تنور بپزند.
[xvii] - آرد را خمیر کرده و ریز ریز میکنند. سپس با پیاز و زنجبیل و سبزیجات آمیخته و با روغن در تنور میپزند، که آن را چگلدک گویند.
کتابشناسی
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 183.
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 223.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 217.
- ↑ روزی احمد (1993)، برفی، «گاهنامه مردم گیاه»، سال اول، شماره اول، شهر دوشنبه، تاجیکستان، ص 48 - 46
- ↑ رجبی (1989). ص 134-245.
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 184-193.
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 212-213.
- ↑ قزوه (1384). ص 54.
- ↑ برگرفته از http://iranembassytj.com/fa/a/ghadr.html
- ↑ زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 228-258.