هنر تاجیکستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۲۲: | خط ۴۲۲: | ||
در ابتدای دهه 80م. [[معماری در تاجیکستان|معماری تاجیکستان]] از موفقیتهای چشمگیری برخوردار شد. در بیشتر بناهای این دوره عناصری جدید از قبیل پنجره و طاقهای سنتی به وجود آمدند. بنای انستیتوی سختههای خطی آکادمی علوم تاجیکستان، بنای کاخ ادیبان و نویسندگان تاجیکستان (معمار ای.صالحوف). بنای چایخانهی سعادت، مقبرهی میرزا تورسونزاده (معمار ظهور الدینوف)، بنای خانهی معارف سیاسی در خاروغ (معمار کورشیتوف) و ... از نمونههای معماری سالهای دهه 80 و بعد از آن در [[تاجیکستان]] به شمار میآیند. | در ابتدای دهه 80م. [[معماری در تاجیکستان|معماری تاجیکستان]] از موفقیتهای چشمگیری برخوردار شد. در بیشتر بناهای این دوره عناصری جدید از قبیل پنجره و طاقهای سنتی به وجود آمدند. بنای انستیتوی سختههای خطی آکادمی علوم تاجیکستان، بنای کاخ ادیبان و نویسندگان تاجیکستان (معمار ای.صالحوف). بنای چایخانهی سعادت، مقبرهی میرزا تورسونزاده (معمار ظهور الدینوف)، بنای خانهی معارف سیاسی در خاروغ (معمار کورشیتوف) و ... از نمونههای معماری سالهای دهه 80 و بعد از آن در [[تاجیکستان]] به شمار میآیند. | ||
[[پرونده:نقاشی تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|نقاشی تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت پارس تودی، قابل بازیابی از https://parstoday.ir/tajiki/news/tajikistan-i89320-%25D8%25B7%25D8%25A8%25DB%258C%25D8%25B9%25D8%25AA_%25D9%2588_%25D8%25A7%25D8%25AB%25D8%25A7%25D8%25B1_%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C%25D8%25AE%25DB%258C_%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25AC%25DB%258C%25DA%25A9%25D8%25B3%25D8%25AA%25D8%25A7%25D9%2586_%25D9%2585%25D9%2588%25D8%25B6%25D9%2588%25D8%25B9_%25D9%2586%25D9%2582%25D8%25A7%25D8%25B4%25DB%258C_%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%25D9%2585%25D9%2586%25D8%25AF%25D8%25A7%25D9%2586_%25D8%25AC%25D9%2585%25D9%2587%25D9%2588%25D8%25B1%25DB%258C_%25D8%25A7%25D8%25B0%25D8%25B1%25D8%25A8%25D8%25A7%25DB%258C%25D8%25AC%25D8%25A7%25D9%2586&psig=AOvVaw2d2pkgUKsRUh4crMegv4wc&ust=1721235971803000&source=images&cd=vfe&opi=89978449&ved=0CBUQ3YkBahcKEwiwgb3rhayHAxUAAAAAHQAAAAAQBA]] | [[پرونده:نقاشی تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|نقاشی تاجیکستان (1403). برگرفته از سایت پارس تودی، قابل بازیابی از [https://parstoday.ir/tajiki/news/tajikistan-i89320-%25D8%25B7%25D8%25A8%25DB%258C%25D8%25B9%25D8%25AA_%25D9%2588_%25D8%25A7%25D8%25AB%25D8%25A7%25D8%25B1_%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C%25D8%25AE%25DB%258C_%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25AC%25DB%258C%25DA%25A9%25D8%25B3%25D8%25AA%25D8%25A7%25D9%2586_%25D9%2585%25D9%2588%25D8%25B6%25D9%2588%25D8%25B9_%25D9%2586%25D9%2582%25D8%25A7%25D8%25B4%25DB%258C_%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%25D9%2585%25D9%2586%25D8%25AF%25D8%25A7%25D9%2586_%25D8%25AC%25D9%2585%25D9%2587%25D9%2588%25D8%25B1%25DB%258C_%25D8%25A7%25D8%25B0%25D8%25B1%25D8%25A8%25D8%25A7%25DB%258C%25D8%25AC%25D8%25A7%25D9%2586&psig=AOvVaw2d2pkgUKsRUh4crMegv4wc&ust=1721235971803000&source=images&cd=vfe&opi=89978449&ved=0CBUQ3YkBahcKEwiwgb3rhayHAxUAAAAAHQAAAAAQBA https://parstoday.ir/tajiki/news/tajikistan-i89320-]]] | ||
=== [[نقاشی تاجیکستان|هنرهای زیبا و نقاشی]] === | === [[نقاشی تاجیکستان|هنرهای زیبا و نقاشی]] === |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۹
آسیای مرکزی قرنها یکی از مراکز اصلی تمدن انسانی و نقطه ارتباطی در تجارت بین المللی بود. آسیای مرکزی به تاریخ درخشان و میراث ارزشمند فرهنگی خود میبالد. در قرن ششم پیش از میلاد، بخش بزرگی از منطقه تحت کنترل امپراطوری قدرتمند ایرانی و اشکانی قرار داشت. اسکندر در قرن چهارم پیش از میلاد، آسیای مرکزی را فتح کرد و حکمرانی یونانیان را که یک قرن به طول انجامید، در آن بنا نهاد. از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی، سلسلههای مختلفی در آسیای مرکزی حکمرانی کردند. در این دوره، در جریان فرآیندی که ویژگی آن تعامل نزدیک با فرهنگ و هنر مردم همسایه این منطقه بود، فرهنگ و هنر آسیای مرکزی به جایگاهی درخشان دست یافت.
فروپاشی امپراطوریهای کهن آسیای مرکزی در قرنهای چهارم و پنجم میلادی موجهای مهاجرت چادرنشینان شمالی، به ایجاد سامانه اجتماعی و سیاسی جدیدی در منطقه منجر شد. کوتاهی در اتحاد سیاسی بین قبیلههای گوناگون، زمینه را برای فتح آسیای مرکزی به دست اعراب در قرنهای هفتم و هشتم میلادی فراهم کرد و ظهور اسلام به عنوان مذهب مسلط، تأثیر عمیقی بر مردم منطقه به جای گذارد. آنها نه تنها اسلام را پذیرفتند، بلکه نقش مهمی را در توسعه و گسترش فرهنگ اسلامی ایفا کردند. در طول قرنهای نهم و دهم میلادی، سلسلههای محلی آسیای مرکزی و غرب ایران اگر چه به نام خلیفه حکمرانی میکردند، اما در عمل به طور کامل از آن مستقل بودند. قرن یازدهم شاهد نفوذ قبایل ترک به آسیای مرکزی و ایجاد سلسلههای ایرانی - ترکی بود. بین قرن دهم و دوازدهم، هنر آسیای مرکزی تحولی بنیادین را تجربه کرد. با پیشرفت و توسعه نقاشی و مجسمه سازی، سنتهای کهن کنار گذاشته شد. هنرهای تزئینی در طول قرن یازدهم رونق یافت و به آرامی هنر اسلامی را زیر سلطه درآورد. در همین دوره بود که شهرهایی مانند سمرقند و بخارا و مرو ظهور یافتند و تبدیل به مراکز مهم تمدنی شدند[۱]. درسال 1236 ه.ق اولان باتو، استپهای نیمه خشک شمال دریاچههای بالخاش، آرال و خزر و دریای سیاه را فتح و قبایل ترک و مغول این منطقهی گسترده را با یکدیگر متحد کرد. امپراطوری ترکی - مغولی اردوی زرین تا میانه قرن پانزدهم بر منطقه حکومت کرد. قبایل صحراگرد استپهای شرق دریای خزر و منطقه اورال تا تین شیان و کوهستانهای آلتای، دو کنفدراسیون عظیم را بنا نهادند. ازبکها با رهبری خاندان شیبانی تبدیل به نیروی سیاسی قدرتمندی شدند و زبان و هویت قومی ازبک را توسعه دادند. در منطقه شمال دریاهای آرال و خزر، قزاقها کنفدراسیون دیگری را ایجاد کردند.
از قرن دهم تا شانزدهم میلادی، خوارزم، ماوراءالنهر و درهی فرغانه به ترتیب زیر حاکمیت قراخانیها، مغولها، جغتاییها و تیموریان قرار داشت. در دوره تیموریان، در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم، فرهنگ و هنر آسیای مرکزی به اوج خود رسید. در قرن شانزدهم، هنگامی که شیبانیها (98 - 1500م.) منطقه را زیر سلطه خود درآوردند، تاریخ آسیای مرکزی ارتباط نزدیکی با ایران داشت. با این حال، به قدرت رسیدن سلسله صفویه در سال 1501 میلادی در ایران تبدیل به نقطه عطفی در تاریخ آسیای مرکزی شد. پذیرش تشیع به عنوان مذهب دولتی صفویان، آنها را در مقابل با شیبانیهای سنی قرار داد[۲].
جاده ابریشم قرنها از آسیای مرکزی میگذشت. شهرهایی مانند سمرقند و بخارا، مراکز تجاری مهمی بودند که کاروانهای ابریشم، طلا، نقره و سنگهای قیمتی از آنها عبور میکردند. در استپهای شمالی، قبایل ترکی- مغولی نیز از تجارت نفع میبردند و امنیت عبور کاروانها را فراهم میکردند. دشمنی میان صفویان و شیبانیها تجارت کهن راه ابریشم را متوقف کرد و ماوراءالنهر یک بار دیگر به حوزه آسیای مرکزی ملحق شد. پس از شیبانیها، آستاراخانیها (1599 - 1785) و منگیتها (1785- 1920) تیول خود را در منطقه بنا نهادند. در دوران آستاراخانیها مدارس جدیدی در سمرقند و بخارا ساخته شد و در قرن 19، نوزایی فرهنگی ماوراءالنهر رخ داد. خاننشینهای فرغانه و خوارزم قبایل ازبک، قزاق و قرقیز را شکست دادند و پایتخت جدیدی را در خوقند تأسیس کردند. بخارا، خیو و خوقند با اقتصادی که بر اساس کشاورزی آبیاری و تجارت شکل گرفته بود، تبدیل به مراکز درخشان جامعه مسلمان شدند. درگیریهای مستمر داخلی در طول قرن نوزدهم، آسیای مرکزی را به طعمه قابل دسترسی برای نیروهای تزاری بدل کرد. تاشکند در 1866م، خوقند در 1867 و سمرقند در 1868 سقوط کرد[۳].
در جریان انقلاب 1917م. مردم آسیای مرکزی نتوانستند خود را از سلطه روسها خارج کنند. ارتش سرخ به سرعت اقتدار روسها را در منطقه احیا کرد. دولتهای خودمختار خودخوانده آسیای مرکزی، اندکی پس از ظهورشان درهم کوبیده شدند و در سالهای پایانی دهه 1920 جمهورهای جدید مردمی شکل گرفت. در جریان تصفیههای دهه 1930، رهبران ملتباور محاکمه و اعدام شدند. رژیم کمونیست از سیاستی پیروی میکرد که در تلاش از نهادهای سنتی و مذهبی، برای فراهم کردن عرصه برای بنا نهادن یک سامانه اجتماعی- سیاسی کلی در اتحاد شوروی بود. جوامع «ملحدان» به جای گروهها و نهادهای مذهبی تأسیس شد. مساجد تبدیل به باشگاهها و سینماها شدند و در دهه 1940 از بیش از 27 هزار مسجد منطقه، فقط هزار مسجد باقی ماند.
انحلال اتحاد شوروی تأثیر بسیاری بر زندگی مردم آسیای مرکزی داشته، اما هیچ منطقهای به اندازه تاجیکستان تخریب نشدهاست. جنگ داخلی که اندکی پس از استقلال آغاز شد، منجر به از همپاشی جامعه و تعمیق بحران اقتصادی و تهدید جدی فعالیتهای فرهنگی و هنری در این کشور شد. هزاران نفر از نویسندگان و هنرمندان کشته شدند، خانهشان را از دست دادند یا به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
در تاجیکستان کلیه فعالیتهای فرهنگی و هنری در نهادها و سازمانهای دولتی صورت میگیرد و یا زیر نظر دولت است. این حاصل سیاست خاصی است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی در سرتاسر آن امپراطوری اعمال میگردید.
نهادها و مراکز فرهنگ و هنر
در جمهوری تاجیکستان نهادها و مرکز رسمی و دولتی متعددی متولی امو فرهنگی و هنری هستند. از جمله این نهادها میتوان به (وزارت فرهنگ، شهرداریها، فیلارمونی دولتی، خانههای مدنیت و گروههای موسیقی و ارکستر رادیو و تلویزیون) اشاره کرد. در ادامه این بخش به بررسی نقش این نهادها و مرکزها پرداخته میشود.
وزارت فرهنگ تاجیکستان
مهمترین نهاد مسئول فعالیتهای فرهنگی و هنری در کشور است و مدیریت و نظارت بر اکثر این گونه فعالیتها را برعهده دارد. تئاتر، باله و اپرا، ارکسترهای موسیقی، کتابخانهها، موزهها، باغهای عمومی، مؤسسات باستانشناسی و مراکز فعالیتهای آماتور، همگی در حیطه مسئولیت این وزارتخانه است. سینما و رادیو و تلویزیون خارج از مسئولیت وزارت فرهنگ است. در حدود 25% بودجه ملی تاجیکستان صرف فعالیتهای فرهنگی و هنری میشود. وزارت فرهنگ از ادارات و بخشهای مختلف تشکیل شدهاست، مانند مرکز حفظ بناهای تاریخی و فرهنگی «مرکز تولیدات مردم» (نظیر صنایع دستی، آثار هنری و موسیقی). این وزارتخانه همچنین مالک شرکتها و کارگاههای تولیدی نیز هست که یکی از آنها تولیدکننده سازهای موسیقی است. بسیاری از این شرکتها در گذشته زیر نظر وزارت صنایع سبک و خدمت رسانی معیشتی که مالک کارگاههای فرشبافی و کارخانههای کوچک دیگری بود، قرار داشت.
مرکز تولیدات مردم
در نظام سابق، این مرکز بخشی از سازمانی بود که مرکز آن در مسکو قرار داشت و در کل اتحاد شوروی دارای 9 شعبه بود. این مرکز در تاجیکستان در اول ژانویه 1993 تبدیل به مرکز تولیدات مردمی شد. این مرکز که به طور اساسی نقشی مشورتی و حمایتی دارد و تنها با فعالیتهای غیرحرفهای در ارتباط است، سه بخش دارد. بخش فعالیتهای فرهنگی و سرگرمی، بخش صنایع دستی و فعالیتهای هنری مردم و بخش انتشارات. بخش فعالیتهای «فرهنگی و فراغتی» مسئولیت پارکهای تفریحی (باغهای فراغتی) را برعهده دارد. وظیفه آن شامل مدیریت وسایل سرگرمی و برگزاری جشنوارهها در این پارکها است. این پارکها به طور معمول به وسیله کمیته اجرایی شهرداریها مدیریت میشود. بخش صنایع دستی و فعالیتهای هنری مردم چهار شاخهاست موسیقی، رقص، فعالیتهای تئاتری (سیرک، تئاتر سنتی و روایت داستانهای فولکولر) و هنرهای گرافیک(مانند نقاشی، عکاسی و طراحی). این مرکز در محدوده گستردهای از فعالیتها مشاکت دارد.
در دوره اتحاد جماهیر شوروی، این مرکز در این کشور کوهستانی، متخصصانی را برای ضبط نغمهها و رقصهای محلی بهاستانها و مناطق گوناگون میفرستادند. نوارها در مرکز، مطالعه و تحلیل میشد. این مرکز بر اساس این نوارها ادبیات آموزشی را درباره لباسها، موسیقی و رقص محلی منتشر میکرد و آنها را در اختیار موسیقیدانان، رقصندگان و هنرمندان غیرحرفهای علاقمند قرار میداد. می توان گفت انتشار این آثار، به دلیل ضعف مالی، به طور کامل متوقف شدهاست. این مرکز رابطهی کاری با فرهنگستان و مدرسه هنرهای زیبای دوشنبه دارد. آنها سمینارهای مشترکی را برای مدیران خانههای فرهنگی برگزار میکنند. منطقه خودمختار بدخشان یک مرکز مستقل دارد.
شهرداریها
شهرداریها نقش مهمی در مدیریت و ترویج فرهنگ دارند و پارکها و باغهای عمومی از جمله مسئولیتهای آنها است. اجرای بسیاری از برنامههای هنر برای مردم توسط گروهها و ارکسترهای موسیقی و هنری را شهرداریها هماهنگ و برنامهریزی میکنند. بخشی از بودجه و فعالیتهای فرهنگی شهرداریها از طریق اجرای این گونه برنامهها تأمین میشود، اما این شهرداریهای سهم قابل توجهی نیز از بودجه عمومی کشور دارند.
فیلارمونی دولتی
فیلارمونی دولتی نهاد منحصر به فردی است که از زمان اتحاد شوروی ایجاد شده و در روسیه و در کشورهای استقلال یافته از شوروری به چشم میخورد. این نهاد فرهنگی معمولاً در مجتمعی باشکوه در پایتخت قرار دارد و تعداد بسیاری از ارکسترها و گروههای هنری را در خود جای میدهد. هنرمندان این گروهها همگی در استخدام دولت اند و حقوق خود را از آنجا دریافت میکنند. فیلارمونی دولتی تاجیکستان در تالار باشکوه «باربد» در مرکز دوشنبه واقع شدهاست و گروههای گوناگون هنری، مانند گروه فولکلور گنجینه، گروه هنری گهواره و نیز گروه زرافشان را در خود جای دادهاست.
خانههای فرهنگ
یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی بود و نقشی اساسی در شکل دادن ذائقه فرهنگی مردم و ترویج فرهنگ و هنر مورد نظر مسکو داشت. این نهاد در تاجیکستان امروز با قوت به کار خود ادامه میدهد و در تمام نواحی و مناطق کشور یافت میشود. خانههای فرهنگ[i] متناسب با شهر و روستا و محلی که در آن واقع شدهاند، امکانات و تجهیزات متفاوت دارند. اما به طور کلی یک خانه فرهنگ، دست کم یک تالار بزرگ اجتماعات، اتاقهای متعدد، امکانات آموزش فنی و حرفهای مانند خیاطی دارد. این خانهها، مرکزی برای فعالیتهای هنری آماتور نیز هست و امکانات لازم از قبیل لباس و آلات موسیقی در اختیار هنرمندان میگذارد. خدماتی که خانههای فرهنگ ارائه میکنند همیشه رایگان بوده است. پس از استقلال کوششهایی برای کسب درآمد آغاز شد. یک نمونه موفق آن مرکز فرهنگی قبادیان در ولایت ختلان بود که بلافاصله پس از استقلال مورد آزمایش قرار گرفت.
ارکستر رادیو و تلویزیون
سازمان رادیو و تلویزیون تعدادی از بهترین گروههای رقص و موسیقی منطقه را در اختیار دارد. به طور تقریبی همه خوانندگان، نوازندگان، رقصندگان و آهنگسازان رادیو و تلویزیون تحصیلات رسمی در زمینه موسیقی یا رقص دارند. اکثر آنها فارغ التحصیلان مدرسه موسیقی دانشگاه دوشنبه اند (مدرسهای که بخشی هم برای موسیقی فولکلور و سنتی دارد). همچنین برخی از آنها در هنرستانهای مسکو، سنت پترزبورگ یا کیف آموزش دیدهاند. همه گروهها با محدودیت مالی فعالیت میکنند. در گذشته، اکثر سازهای موسیقی از سایر جمهوریهای اتحاد شوروی یا اروپا وارد می شد. امروزه، خرید این سازها نیازمند هزینه گزافی است که قابل دسترسی نیست. تجهیزات الکترونیکی که در گذشته از مسکو وارد میشد دیگر به کشور نمیرسد. همه تجهیزات قدیمی موجود در استودیوها در جریان جنگ داخلی آسیبدیده یا به غارت رفتهاست. این گروههای رقص و موسیقی در رادیو و تلویزیون تاجیکستان فعالیت دارند. گروههای موسیقی فضل الدین شهاب، ارکستر سازهای ملی، گروه ملی رقص زیبا، گروه رقص جهان آرا، گروه رقص فولکلور دریا.
گروه موسیقی فضل الدین شهاب
این گروه که در سال 1961م. تشکیل شد، «موسیقی کلاسیک» تاجیکستان، شش مقام، را اجرا کردهاست. (موسیقی تاجیک، موسیقی دستگاهی است و در شش مقام، راست، بوزروک، نوا، دوگاه، سه گاه و عراق نواخته میشود). آوازها از اشعار کلاسیک فارسی انتخاب میشوند. این گروه در میان اعضای خود اساتیدی چون شاه نظر و سیفالدین را دیده است. استادان بزرگ از بین تاجیکهای ساکن بخارا در ازبکستان و دوشنبه میآمدند. در حال حاضر، در حالی که تصویر استادان بر دیوارهای استودیوهای رادیو و تلویزیون آویخته شدهاست، آنها یا فوت کردهاند یا به اسرائیل، اروپا یا ایالات متحده مهاجرت کردهاند. این موضوع بر کیفیت کار گروهی تأثیر داشته است.
ارکستر سازهای ملی
ارکستر سازهای ملی در سال 1938م. تشکیل شد. این گروه که در ابتدا یک گروه موسیقی فولکلور بود، به واسطه تلاشهای استادانی مانند بالاسانیان و لینسکی، که هر دو فارغ التحصیلان هنرستان مسکو بودند، به ارکستری در سطح جهانی تبدیل شد. این ارکستر دارای چهل و دو نوازنده میشود. تمام اعضای ارکستر از آموزش رسمی موسیقی بهره مند بودهاند. ارکستر قطعات محبوب آهنگسازان مشهور روس و سایر کشورهای اروپایی را نیز اجرا میکند. این ارکستر که در اصل برای رادیو و تلویزیون برنامه اجرا میکند، برخی اوقات در برابر مخاطبان به اجرای زنده نیز میپردازد. این ارکستر به دلایلی در شرایط نامساعدتری قرار داشته است. نخست، از آن جایی که این گروه به عنوان بخشی از سازمان رادیو و تلویزیون است، بودجه کمتری نسبت به گروههای هنری که از طرف وزارت فرهنگ حمایت میشوند، دریافت میکند. دوم، به دلیل تعداد زیاد اعضا، این ارکستر به طور معمول از تورهای خارجی حذف میشود و اعضای گروه فرصت سفر به خارج از کشور و اجرا برای مخاطبان خارجی را از دست میدهند. یک تور خارجی، به اعضا این فرصت را میدهد تا کار هنری خود را به مخاطبان جهانی ارائه کنند و از این طریق روحیه آنها تقویت خواهد شد.
گروه موسقی فولکلور گنجینه
گنجینه یکی از قدیمیترین و محبوبترین گروههای موسیقی تاجیکستان است. این گروه آوازهایی از کوههای تاجیکستان را اجرا میکند. همه سازهای سنتی تاجیک در این گروه نواخته میشود. مضمون آوازها متفاوت است و از غزل تا فلک خوانی را شامل میشود. فلک خوانی ژانر به خصوص جالب توجهی است که در مراسم خاکسپاری و سایر مناسبتها خوانده میشود. در این آوازها فلک (جهان) مورد خطاب قرار میگیرد و مسئول مشکلات و مصائب زندگی خوانده میشود. این گروه بیست و پنج خواننده، نوازنده و رقصنده و نیز دوازده کارمند، شامل کارگردان و تکنسین دارد.
اپرا و باله
اپرا و باله به وسیله روسها در ده 1930م. به تاجیکستان معرفی شد. اولین اپرای تاجیک با نام شورش وسیع نوشته بالاسانیان، در سال 1941م. به روی صحنه رفت. اپراهای دیگری بر اساس شاهنامه فردوسی نوشته و در تئاتر اپرا، باله صدرالدین عینی اجرا می شد. این ژانرهای موسیقی و رقص در طول دهههای 1970 و 1980م. به اوج رسید. ستارههای باله تاجیک، به خصوص در اتحاد شوروی و خارج از آن به شهرت رسیدند. ملک صابراوا یکی از بالرینهای تاجیکستان بود که موفق به دریافت جوایز معتبری از جشنوارهها و مسابقات بین المللی شد. جنگ داخلی صدمههای زیادی به اپرا و باله وارد آورد.
بهترین خوانندگان اپرا و رقصندگان باله، اعم از تاجیک یا روس، به مسکو، اروپا و ایالات متحده امریکا مهاجرت کردند یا به مناطق دیگر کشور گریختند. آنچه در زیر آمده است نام تئاترهای اپرا و باله در تاجیکستان است. اپرا باله صدرالدین عینی در شهر دوشنبه، اپرا باله تحفه فاضل در شهر کانی بادام استان خجند، اپرا باله در منطقه ناو در استان خجند، اپرای روسی سعیدعلی ولی زاده در کولاب در استان ختلان، اپرای فرغان تپه در استان ختلان.
جدول شماره 1. گروههای اپرا و باله در تاجیکستان[۴]
نام گروه | محل استقرار |
گروه اپرا و باله صدرالدین عینی | دوشنبه |
گروه تحفه فاضل | کانیآباد خجند |
گروه اپرا و باله ناو | ولایت خجند |
گروه اپرا و باله روسی سیدعلی ولیزاده | کولاب در ولایت ختلان |
گروه اپرای فرغان تپه | فرغان تپه در ولایت ختلان |
مشاهیر هنری
مشاهیر هنری در کشور تاجیکستان را به اختصار در جدول زیر مشاهده مینماییم.
جدول شماره 2. مشاهیر هنری در کشور تاجیکستان
ردیف | نام | زمینه هنری |
1 | آرتق قادراف | هنرپیشه و راوی |
2 | اسفندیار علینظر | شاعر |
3 | تورهخان احمدخان | کارگردان تئاتر و درامنویس |
4 | جوره هاشمی | شاعر |
5 | حبیبالله ناظری | سردبیر هفته نامۀ «ادبیات و صنعت»، شاعر |
6 | حکمت رحمت | کارمند اتحادیه نویسندگان، نویسنده و شاعر |
7 | خانم نقره سنتاوا | شاعر |
8 | دارا نجات | شاعر |
9 | دانه بهرام | آوازخوان |
10 | دولتمند خالاف | آوازخوان |
11 | رحمت نذری | شاعر |
12 | رفاعت سیداحمداوا | شاعر |
13 | سلیمشاه حلیمشاه | شاعر |
14 | سیدعلی مأمور | شاعر و کارمند انتشارات ادیب |
15 | شادی صالح | کارگردان تئاتر |
16 | شاهمظفر یادگاری | شاعر |
17 | شهریه ادهمزاده | شاعر |
18 | صفرمحمد ایوبی | شاعر و نویسنده |
19 | صیاد غفار | شاعر |
20 | عبدالقادر رحیماف | شاعر و مدیر روزنامه جمهوریت |
21 | عبدالله قادری | شاعر |
22 | عبدالله ضیاء | شاعر |
23 | قربانعلی رحماناف | آوازخوان |
24 | کرامتالله عالماف | مشاور رئیس جمهور تاجیکستان، محقق و شاعر |
25 | کمال نصرالله | شاعر |
26 | گلرخسار صفیاوا | شاعر و معاون اتحادیه نویسندگان |
27 | گلنظر کلدی | شاعر و سردبیر روزنامه وحدت |
28 | مؤمن قناعت | شاعر، رئیس جایزه رودکی اتحادیه نویسندگان |
29 | محمد غایب | شاعر و رئیس تلویزیون تاجیکستان |
30 | محمدعلی عجمی | شاعر |
31 | نذرالله عبداللهاف | کارگردان تئاتر و نویسنده |
32 | نظام قاسم | شاعر |
33 | نظام نورجاناف | محقق در رشته هنر تئاتر |
موسیقی
موسیقی یکی از سنتهای باستانی هنرهای زیبای مردم هنرمند و شاعر پیشه تاجیکستان است. در طول سدهها با ارزندهترین و شیواترین روشهای بدیهه سرایی و بداهه نوازی، گشایش و پژوهش نظری و علمی اش از نسل به نسل، از استاد به شاگرد ادامه یافتهاست.
گروه موسیقی تاجیک
هنر، استعداد و پیشینه بیهمانند اجراکنندگی، پژوهش نظری پایههای استوار شفاهی و خطی آن را که در هر زمان باهوشان، این هنر باشکل و روش تازه راکامل کردهاند، برای آیندهگان به یادگار گذاشته اند. هر دوره تاریخی، با بزرگترین بداهه نوازان و سرایندگان و دانشمندان در طول تاریخ و فرهنگ تاجیکستان نقش داشته و باز هم آن را غنیتر کردهاست.
به هر حال موسیقی از نعمتهایی است، که پروردگار بر انسانها ارزانی داشتهاست. موسیقی روح انسان را مینوازد و او را انسانتر میسازد. هر ملتی برای خود موسیقی ویژهای دارد، هر چند که عناصر مشترک را در موسیقی همه مردم کشورها میتوان یافت. ساختار موسیقی هر ملت، به سنتهای ویژهی آن ملت وابسته است.
موسیقی تاجیکها نیز چون ادبیات کلاسیک، پیشینهای طولانی دارد. برخی آثار خطی و آثار باستانی پیداشده، نشان میدهد که موسیقی و رقص از دیرباز در نواحی تاجیکنشین معمول بوده است. در میان نقش و نگارهای پنجکنت از دورههای هفتم و هشتم میلادی، سازهایی چون عود، نی و ... دیده میشود. ریشه موسیقی کلاسیک تاجیکستان به سنت موسیقی مقامی در ایران باز میگردد. این موسیقی ترکیبی استادانه از سازهای محلی و شعرهای نواحی گوناگون است. پایه گذاری این شیوه موسیقی را به باربد، موسیقیدان دوران ساسانی(سده 7م.) نسبت دادهاند. گرچه موسیقی تاجیکی شاخهای از موسیقی ایرانی است، اما از نظر آواز و شیوه اجرا با موسیقی امروز ایرانی تفاوت داشته و ویژه مردم تاجیکستان است. موسیقی کلاسیک تاجیکستان شش مقام دارد که پس از نتنگاری به عنوان موسیقی ملی تاجیک در جهان دانش و هنر بررسی و تأیید گردیده است که آن مقامها، عبارت اند از راست، بزرگ، نوا، دوگاه، سه گاه و عراق.
این شش مقام دارای 252 لحن یا قطعه اند و به بیان دیگر 252 هوای کلاسیک را در بر میگیرند. پیش از پیدا شدن نتنگاری با وجود اینکه در خوارزم برای نگاشتن از نشانهها استفاده میشد، هر شاگرد، مقام را از استادش فرا میگرفت، اما تاجیکان زودتر از سایر مردم آسیای مرکزی و ایران، به گردآوری گوشههای موسیقی خود پرداختند.
از سال 1886م. گردآوری آهنگها آغاز شد و برای نخستین بار خواننده سرشناس شهر خیوه، «پهلوان نیاز میرزاباشی» ادوار خوارزمی را گردآوری و منظم کرد. نخستین دستاورد او مقام راست بود، فرزندش «محمدرسول میرزاباشی» تلاش پدر را دنبال کرد و پنج مقام دیگر را گردآوری کرد و آنها را نیز به شیوه اوار خوارزمی نوشت و نوشتههای خود را به نام دو مجموعه پرارزش، برای همیشه در تاریخ موسیقی تاجیک به یادگار گذاشته است. یکی از این مجموعهها «تصنیف» است. تاجیکها هر چند نواخته میشود، تصنیف گویند و تصنیف را منظوم یا منثور نامند و تصنیفی که تنها موسیقیسازی است، «مشکلات» نامیدهاند، اما منظوم را بیشتر «نثر» مینامند.
در سال 1923م. اندک اندک آوازه هنر ملتها به مسکو رسید. ویکتور الکساندرویچ اوسپینسکی، آهنگساز و موسیقیشناس روسی به بخارا سفر کرد و با هنرمندان تاجیک به گفتگو نشست. در آن زمان استادانی چون میرزا غیاث عبدالغنیف بابا جلال نظیر و میرزا نظرالله تنبوری سلامت حضور داشتند و با یاری اینها، اوسپینسکی نتنگاری شش مقام را با الفبای نت بین المللی نوشت، که در شهر بخارا به چاپ رسید.
سالها گذشت تا موسیقیدانان تاجیک، چون داملا حلیم صوتی (ابادوف، عبادوف)، حاجی عبدالرحمان تنبوری، عمراف، باباخانف، طاهرجان دولتزاده، یوسفی، استاد شادیف استاد شرف و باباقول فیضاللهیف و ... گونههای ساز و آواز و بخشهای گوناگون شش مقام را گردآوری کردند و در سال 1947م. بار دیگر استاد باباقول تا سال 1964م. این مهم را عهدهدار بود. سپس استاد صدرالدین عینی بخش ادبی آن را منظم کرد، پروفسور بلیانف تحلیل علمی آن را به عهده گرفت و پروفسور «ی. آ. برتلس» از لحاظ ادبی شش مقام را بررسی کردن و به سال 1966م. / 1345 ه.ش، چهار جلد از شش مقام به چاپ رسید.
مقام همان است که در فارسی بدان «پرده» میگویند. این واژه پس از چیرگی عربها جانشین شده و بسیاری از واژگان موجود نیز برای دانستن حاکمان عرب، به عربی بیان و نوشته شده است. امروزه مفهوم واژه مقام/ مقوم، در بخارا، خوارزم، همچنین در نزد اویغورها در بردارنده توالی بخشهای سازی و آوازی است.
اصول خیلی از بخشهای شش مقام نیز از تاریخ طولانی برخوردارند. از جمله اصول ثقیل و خفیف از سده هشتم میلادی، اصول مخمس، فاتحی یا فاتحه ضرب و ضربالفتح از سده سیزدهم یا چهاردهم میلادی. بخشهای آوازی شش مقام بخارا و خوارزم عبارت اند از ترانه، نقش، فریادف، سوارهاف، عملاتف، صوتف، مستزاد و ساقینامه، بیشتر این بخشها در منابع قرون وسطی عنوان میشوند. افزون بر این بخشهای دیگری وجود دارند که عنوانهای اصول خود را دارا هستند، مانند اوفر، تلقین، تلقینچه، قشقرچه و مغولچه عنوان دیگری که ریشه آن معلوم نیست عبارت از نثر است. شاید این عنوان نوعی آواز را نشان میدهد.
بخشهای سیکلسازی شش مقام، عبارت اند از تصنیف، ترجیع، نغمه و پیشرو. مقدمهسازی تصنیف در سیکل مقام بخارا اصول غیرقابل تغییر 8/4 را داراست. اصول ترجیع، در مجموع همان اصول تصنیف است، غیر از ترجیع عراق در مقام بخارا که پریود 9/4 را تشکیل میدهد.
موسیقی تاجیکی نیز مانند موسیقی ایرانی به ساعتهای پاسبانی در شب و روز تقسیم میگردیده است. نزد ایرانیان هر پاسبانی سه ساعت بوده، اسیمیوناف نیز همین باور را در پژوهشهای خود به دست آوردهاست، مینویسد:
«در تمام مدت پاسبانی صدای ساز و نوای موسیقی ادامه دارند. در این جشنها موسیقیدانان حرفهای و مردمی، به همراهی یکدیگر برنامه اجرا میکنند».
امروز نام مولانوا، آوازخوان و برنا اسحاقاوا، سراینده شش مقام، آهنگسازان زیاداله و طالب شهیدی، اعظم صالحوف و فیروز بهار در سراسر جمهوری و خارج از کشور برای علاقمندان هنر ملی تاجیک آشنا میباشند. تاجیکان اگر بخواهند شخصی را مورد لطف و مهربانی قرار بدهند، او را به شاعر تشبیه میکنند، زیرا آنها خود، مردمانی شاعر طبع اند. آنان بازماندگان نوابغی چون رودکی، فردوسی، ناصرخسرو، جلالالدین رومی، سعدی، حافظ، خیام، کمال خجندی، عبدالرحمان جامی و بسیاری از اختران شعر و ادب پارسی- تاجیکی می باشند[۵].
ارکستر سمفونی مردمی کمیته دولتی تلویزیون و رادیوی تاجیکستان
ارکستر سمفونی مردمی کمیته دولتی تلویزیون و رادیوی تاجیکستان در سال 1938 تأسیس گردید. بنیانگذاران ارکستر نیز آ.س. لینسکی و آ. کمالاف بودند.
سالهای 1941-1957 ارکستر در دهکده ادبیات فرهنگ و هنر تاجیک در شهر مسکو برنامههای بزرگ موسیقی و کنسرتی اجرا نمود.
در سال 1962 ارکستر سازهای مردمی در کمیته دولتی تلویزیون شروع به فعالیت نمود که در هیأت آن 56 نوازنده ماهر فعالیت داشتند. در این ارکستر از انواع سازهای موسیقی سنتی مانند غیژک، رُباب، نًی، قوش نی، چنگ، دایره و غیره استفاده میشود.
ارکسترسمفونی فیلارمونی دولتی تاجیکستان
این ارکستر شامل مجموعهای از هنرمندان نوازنده است که در سال 1965 در فیلارمونی دولتی تاجیکستان تأسیس گردید.
تئاتر و هنرهای نمایشی
در نقشهای دیواری شهر «پنج کنت» مربوط به دوره سغدی و قرن سه قبل از میلاد تصویری از سوگواری بر مرگ سیاوش وجود دارد که حالتی نمایشی داشته و شبیه به مجالس عزاداری دستهای دوران اسلامی میباشد. همچنین «ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی» در کتاب تاریخ بخارا در قرن 9 میلادی تألیف کرده به تعزیه و عزاداری نمایشی مردم بخارا بر مرگ سیاوش اشاره کرده و سابقه آن را سه هزار سال ذکر کرده است. نوحههایی که در آن زمان بر مرگ سیاوش میخواندند «کین سیاوش» نام داشت. احتمال میرود که مراسم عزاداری با اجرای نمایشهایی از زندگی سیاوش همراه بوده باشد. مدارکی وجود دارد که نشان میدهد «مغ»ها سرودهای اوستا را که حالت گفت و گو داشته به صورت سوال و جواب و نمایشی اجرا میکردهاند. همچنین در قرون اولیه اسلامی و به خصوص عصر سامانیان نقالی و روایت حماسهها و افسانههای پادشاهی ایرانی رواج داشته است؛ با این وجود تاجیکها تا قبل از انقلاب کمونیستی 1917 با تئاتر هیچ آشنایی نداشتند. بعد از انقلاب، هنر تئاتر مطابق با سیاست همگانی کردن هنر شروع به رشد کرد و به تدریج سالنها و گروههای تئاتر تأسیس شد. در واقع میتوان گفت که اگر چه نمایشهای سنتی از قدیم در تاجیکستان وجود داشته است، اما تئاتر به سبک غربی اولین بار در دهه 1920 میلادی توسط روسها به تاجیکستان آورده شد. افتتاح اولین گروه تئاتر در دوشنبه در سال 1929م. بود[۴]. بین سالهای 1919 تا 1929م. نمایشنامههای متعددی با موضوعات انقلاب، مبارزه بر ضد ستمگران، آرمانهای کارگری، مبارزه با بیسوادی، تقسیمات زمین و غیره اجرا شد که اکثراً تشریفاتی و سفارشی بودهاند و حالتی شعارگونه داشتند. در سال 1929م. اولین سالن تئاتر به شیوه اروپایی در شهر دوشنبه تأسیس شد و اولین تلاشها برای آموزش و همگانی کردن تئاتر آغاز گردید.
اولین هنرپیشگان، درام نویسان و آهنگسازان از بین استعدادهایی از نواحی گوناگون تاجیکنشین به دوشنبه آمدند و در تجربه خود برای تهیه نخستین نمایشهای ملی آثاری از زبانهای ترکی و ازبکی را به اجرا درآوردند. دوره شکل گیری تئاتر تاجیک و آموزش و یافتن بازیگران جدید هفت سال طول کشید.
تئاتر ملی دوره نشو و نمای خود را از سال 1937م. آغاز و در این زمان یک گروه متخصصین دانشمند و با تجربه روس به تاجیکستان آمدند و راههای پیشرفت تئاتر را آموزش دادند. اسلوب شیوه اصلاح طلب بزرگ تئاتر روس «استانیسلاوسکی» اساس کار بازیگران تاجیک گردید. تئاتر تاجیک نیز سبک استانیسلاوسکی را اساس کار خود قرار داد یعنی اسلوب استانیسلاوسکی را در شکلی که به طبیعت ملی آن نزدیک است آزادنه و بی واسطه از آن خود کرد. این اسلوب همچنین به سنتهای ادبی معین ادبیات فولکلور و تئاتر فولکلوریک داخل شده به کشف و صیقل یافتن سنتها نیز مدد رسانید. حاضر جوابی، آهنگهای ظریف، جزئیات تند و تیز و واسطههای پانتومیم که از بدیهه گویی مجریان مردمی قدیمی شده است. سیمای نمایشهای مضحک تاجیک با بازی جدید و باورکردنی هنرپیشگان فرق میکنند و بسیاری اوقات در صحنههای علیحده نمایشهای قدیمی به صورت نو و در اجرای نقشها درخششهای تازه دیده میشود. در تئاتر مردمی و نمایشهای عامیانه هجوآمیز تیز و تند تلخی و طعنه و اسهزا خاص وجود دارد این زمینه هجوی در بعضی نمایشها (نظیر فرمان «کدوشاه»، «عروس پنج صومعی»، «شب بیست و هشتم» با کامیابیهای تئاتر زمان حاضر و از روی منطق درست و دقیق اجتماعی و یافتن طبیعت و خصلت انسان پدیدار شدند. به این ترتیب تئاترها در زمان تهیه تئاتر کلاسیک به رقص و موسیقی ملی توجه خاص دارند و به احساس قهرمانها که در ادبیات اعصار گذشته خاص بوده مراجعت مینمایند. از بهترین و سرشناسترین بازیگران تراژیک «محمد جان قاسموف» در اجرای نقشهای اتللو و شاه لیر، «صوفیه تویباوا» و «خیری نظروا» در نقش ژولیت و «اصلی برهانوف» در نقش کنت مرکوسیا، «حاجی قل» و «رحمت ا... لاربیسنا» در نقش گلاستیر، «علی نظر خواجه یف» در نقش رومئو و «گولچهر ابقایوا» در نقش دایه را باید نام برد. تراژدی شکسپیر در صحنه تاجیک موفقیتهای بزرگی داشتهاست و برای تماشاگران همچون نمایش کنونی همواره در دسترس بوده و هستند و تئاتر ملی تاجیک از مضامین آثار شکسپیر و کمدیهای قرن 18 ایتالیا و خصلت قهرمانان آن برای تطبیق با سنتهای ملی استفاده فراوان برد. بدیههسازی وضعیتهای خندهآور نمایشنامهها و تند و تیز کردن عبارات آنها را به تماشاگران نشان داد و خصوصیتهای دیگری نیز به هنر اجرای تئاتر تاجیکی افزود.
درام نویسان معروف تاجیک «غنی عبدالله»، «ساتیم الغزاده»، «جلال اکرمی»، «فیض الله انصاری»، «مهمان بختی»، و دیگران آفریدند. بهترین آثاری که ارزشهای بدیعی دارند بر اساس آثار کلاسیک تهیه شدهاند. هنرمندان به آثار دراماتیک موسیقایی توجه دارند و این گونه نمایشنامهها را با همکاری نویسندگان و آهنگ سازان میآفرینند در درام کمدی موسیقایی، قهرمانها ضمن گفتگو گه گاه احساساشان را با آوازخوانی یا حرکات موزون بیان میکنند؛ از آنجا که موسیقی از بدو تولد فر تاجیک تا زمان مرگ با او همراست و در همه لحظهها موسیقی در زیست و زندگی جاریست، بنابراین شوق و علاقه مردم نسبت به نمایشهای موزیکال زیاد است. مهمترین شخصیتهای تئاتر اپرا و باله «صدرالدین عینی» است که از سال 1940 در زمینه تئاتر موزیکال تاجیک فعال بوده است. او قریب 60 سال است که در این تئاتر فعالیت دارد و در ظرف این سالها بیش از 20 اپرای تاجیک به وجود آمده است. تئاتر اپرا و باله تاجیک آثار کلاسیک بزرگ دنیا را به صحنه میآورند و تماشاگران را با دیگر اثرهای جهان آشنا میسازد. در تئاتر صدرالدین خوانندگان زبردست اپرای ملی از قبیل «حنیفه مولانا»، «حاجی احمدوف»، «لطفی کبیروا»، «احمد باباقولوا»، «نظام همرابایف»، «اکبر میررحیموف»، اپراهایی اجرا میکنند. در بخش بالت «ملک صابروا» هنرمند ممتاز را که در شهر سن پترزبرگ تعلیم یافتهاست به هنر باله جهان عرضه کرد.
سالهای اخیر در پیشرفت تئاتر تاجیک بعضی برنامههای مفید اجرا شده است. هر دو سال جشنواره تئاترهای جمهوری «پرستو» برگزار میشود که در آن بهترین نمایشها نشان داده میشوند؛ به جز این سال در خجند نیز مسابقهای میان پنج تئاتر ولایت برگزار میشود. پس از جنگهای داخلی که در اول سالهای 1990م. آغاز شد وضعیت تئاترهای جمهوری رو به ضعف گرایید، گروهی از هنرمندان به سبب شرایط نامساعد اقتصادی مجبور شدند تغییر شغل دهند.
در طول 70 سال گروهی از بازیگران تاجیک رشد قابل ملاحظهای داشتهاند و هر یکی از آنها شخصیتهای برجسته و خاص اند. سبک رئالیسم را «محمود واحدوف»، «هاشم گدایف»، «آدینه عثماوا»، «صاحبت قاسموا»، «گلندام صفر علیوا» بازیگران این کشور ادامه دادند. سالهای اخیر شمار کارگردانهای ملی زیاد شد. آنها در مسکو و سن پترزبورگ تحصیل کرده و نمایشهای اجراشده توسط کارگردانهایی چون «برزو عبدالزاق»، «شوکت خلیلوف میرا»، «وطن میروف»، «فرخ قاسموف»، «بهرام طاهروف» و «سلطان عثمانف» جوایز تئاتری بسیاری دریافت کردند.
کارگردان صاحب استعداد «فرخ قاسموف» گروه بازیگران هم فکر و باستعدادی را گرد آورد. آنان را آموزش و سال 1990م. تئاتر «آهارون» را تشکیل داد. با تأسیس این گروه در تئاتر تاجیک یک جریان جدید آغاز شد. آهارون تئاتریست، با اعتقاد بر زنده کردن دوباره تئاتر کلاسیک ملی تاجیک خصوصاً ادبیات مربوط به تصوف و رمز و اشارهها و فلسفه آن. آهارون گروهی است که از ویژگی رومانیسیسم کارگردان فراوان استفاده میکند و توانسته تماشاگران را تسخیر کند. در حال حاضر بیش از 16 گروه تئاتر دولتی در تاجیکستان کار میکنند که از این تعداد دو تا روسی و یک ازبکی و باقیمانده تاجیک است. غیر از این حدود 18 تئاتر مردمی با بازیگران تاجیک نیز وجود دارد. تئاترهای دولتی دائمی اند و برای خود گروهی معین دارند. در سال بیش از سه نمایش را آماده کرده و اجرا میکنند.
بعضی از این نمایشها که مورد پسند فراوان تماشاگران است 12 سال عمر میکنند. چنانچه مضحکه «انتخاب داماد حاجی صادق» با کارگردانی «هاشم گدایف» و اجرای نقش اصلی توسط «برهان رجیلوف» نزدیک 800 بار نشان داده شد و چندین سال برنامه تئاتر مشهور «ابوالقاسم لاهوتی» بود. هر سال، هفته تئاتر برای کودکان به اجراء در میآید که در آن همه در تئاترها شرکت کرده و اغلب در نوع خود نمایشهای نویی نشان میدهند[۶].
امروزه یازده گروه ملی تئاتر در سرتاسر تاجیکستان فعالیت میکنند. در دوره اتحاد شوروی تئاتر مورد حمایت مسکو بود. همان گونه که گفته شد، بازیگران تئاتر بیش از همه از مکتب استانیسلاوسکی الهام گرفتهاند و از نظر کیفیت کار به درجات عالی رسیدهاند. در آن دوران بازیگران و دستاندرکاران تئاتر از امکانات ویژه و ممتازی برخوردار بودند. پس از استقلال این وضعیت تغییر کرده است اما هنوز اتحادیه هنرمندان تئاتر به عنوان نهادی مهم حافظ منافع آنها است[۴].
جدول شماره 3. گروههای مهم تئاتر در تاجیکستان[۴]
نام گروه | محل استقرار |
تئاتر ملی تاجیکستان | دوشنبه |
گروه تئاتر اهارون | دوشنبه |
تئاتر دولتی کمال خجندی | خجند |
تئاتر کمدی موسیقایی رودکی | خاروق |
تئاتر دراماتیک فرغان تپه | ولایت ختلان |
تئاتر دولتی دراماتیک ابوالقاسم لاهوتی
تئاتر دولتی دراماتیک ابوالقاسم لاهوتی نخستین تئاتر حرفهای جمهوری است که سال 1929 تأسیس گردید. تقریباً همه نمایشنامههای درامنویسهای مشهور جمهوری روی صحنه تئاتر مذکور رفتهاند. نمایشنامهنویسی تاجیک بر مبنای تئاتر مذکور عرض وجود و رشد کرده است. طی سالهای موجودیت تئاتر بیش از 70 نمایشنامه مؤلفان تاجیک و شاهکارهای ادبیات جهان را در معرض دید تماشاگران قرار داد. در زمینه رشد فعالیت هنری تئاتر نقش کارگردانان و هنرمندانی از قبیل م. قاسماف، م. خلیلاف، گ. بقایوا، ا. برهاناف، ا. سعیداف، ا. سلیماناف، ح. رحمتاللهیف، ت. فاضلاوا، ع. محمدجاناف، ه. گدایف، ح. عبدرزاقاف، ص. طویبایوا، ط. غفاراوا، ظ. دوستمحمداف، م. عیسییوا، ب. رجباف، گ. ذوقیبکاف، خ. نظراوا، م. کمالاوا، م. امیناوا و امثال آنها بسیار مهم میباشد. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار است.
تئاتر دولتی آکادمیک اُپرا و بالت صدرالدین عینی
این تئاتر در سال 1940 تأسیس شد. سال 1941 نخستین اوپرای تاجیک «شورش واسع» تهیه س. بالاسانیان روی صحنه تئاتر مذکور رفت. در بهار سال 1942 ساختمان باشکوه کنونی این تئاتر واقع در خیابان رودکی شهر دوشنبه رسماً افتتاح شد. پروژه ساختمان تئاتر توسط معماران 0101 یونکر، د. ی، بلیبین، و. وگولی طراحی شدهاست. سال 1954 این تئاتر به نام صدرالدین عینی نامیده شد. طی سالها فعالیت، این تئاتر در صحنه خود هنرنمایی هنرمندان برجسته و شایستهای از قبیل ط. فاضلاوا، ا. ملاقنداف، م. بهار، ا. اسحاقاوا، ا. بابایوا، ح. احمداف، ا. باباقلاف، ح. مولانوا، ل. کبیراوا، غ. ولمتزاده، ی. غالباف، ر. برهاناف، آ. سبزعلیاوا، ب. محمدقلاف، ک. کریماف، ملکه صابراوا، م. برهاناف و ... را به نمایش گذاشته است. هنرمند و رقاصه باله ملکه صابراوا در دهه هفتاد سده 20 از جمله ستارگان هنر باله جهانی بود که به دریافت جوایز و عناوین جهانی مهم چندین جشنوارههای هنری بینالمللی نایل گردیدهاست. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.
تئاتر دولتی جوانان محمودجان واحداف
این تئاتر سال 1972 توسط تعدادی از فارغالتحصیلان دانشگاه دولتی هنری تئاتری لوناچارسکی شهر مسکو تأسیس گردید. نخستین نمایشنامهای که تئاتر روی صحنه آورد نمایشنامه «واسا ژالیزنوف» ماکسیم گورگی بود.
به سال 1976 گروه هنرمندان این تئاتر از فارغالتحصیلان دانشکدههای هنرهای زیبای تاجیکستان و هنر تئاتری شهر مسکو تکمیل گردید. در صحنه تئاتر مذکور هنرمندان برجستهای از قبیل امان قادراف، ر. قاسماوا، ک. حامداف، ک. عبداللهیوا، م. عابداف، غ. ملایوف، ت. رازقاف، ش. صالحاف، ع. غلامآف، علینظراوا، ب. مینکبایوف، ا. سعادتاوا، م. شرپاف، ف. عمراف، ح. نوراف، م. حامداوا، ب. نعیماف، ض. خوشوقتاوا هنرنمایی کردهاند. در سال 1980 این تئاتر به نام محمود واحداف هنرپیشه مردمی تاجیکستان نامزد شد. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.
تئاتر دولتی دراماتیک روسی مایاکوفسکی
نخستین و عمدهترین تئاتر حرفهای روسی است که سال 1937 در تاجیکستان تأسیس گردید. نمایشنامه «زمین» ن. ویرتا نخستین نمایشی بود که تئاتر مذکور فعالیت خود را با اجرای آن آغاز کرد. اعضای این تئاتر در ابتدا هنرمندان استودیو تئاتری شهر مسکو بودند. سال 1937 هنرمندان تئاتر مذکور برای تکمیل هنر خود عازم مسکو شدند و تحت رهبری هنرمندان برجستهی وقت اتحاد شوروی و. ا. توپورکوف و م. م. یانشین دو نمایشنامه تهیه نمودند.
سالهای دهه هشتاد آثار آنتون چخوف «سه خواهر»، ا. استروفسکی «جای پردرآمد» مولیر«ترتوف» و غیره روی صحنه رفتند. در این تئاتر هنرمندان برجستهای همچون ی. ارگونوفسکایا، ن. ن. ولچکوف، و. ای. بوربوتکا، ا. ا. یرشنکو، ن. ی. کایکوف، ک. د. چیستونا، ز. ی. بلیداروفا، و. ا. دیمینوف، ی. ک. زابکین، ک. س. واروبیوف هنرنمایی کردهاند. برزو عبدالرزاقاف کارگردان ارشد تئاتر میباشد. این تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.
تئاتر عروسکی شهر دوشنبه
این تئاتر در سال 1985 با همکاری برخی هنرمندان تئاتر لاهوتی و تئاتر جوانان محمود واحد تأسیس شد. نخستین کار تئاتر اثر شمسی قیاماف به نام «سرگذشت ننوک» بود که آن را بنیانگذار تئاتر، کارگردان شادروان عثمان دوران در کاخ پیشاهنگان جمهوری روی صحنه برد. هماکنون تئاتر در ساختمان سابق تئاتر جوانان در مرکز شهر دوشنبه قرار داد. تئاتر عروسکی پس از نمایشی اثر ن. گوسیوا و س. پوتچکینو «ده شاهزاده» شهرت بیشتری کسب کرد. با این تئاتر کارگردان قزاقستانی بکبلات پارامانوف و مؤلف آلمانی ویت اوتس بروس همکاری نمودهاند. مهینبانو حسناوا، عبدالرافع بزرگزاده، دمیتری یاکوبسونوف و عزتالله صفر از جمله بهترین هنرمندان تئاتر محسوب میشوند.
گروه هنری تئاتر مذکور به سال 1987 در آلمان، سال 1987 در سویس و سال 1989 در مغولستان هنرنمایی نمود و همچنین در اکتبر سال 1991 در سومین جشنواره جهانی تئاتری عروسک در تهران شرکت نمود.
تئاتر کشوری لختک (عروسک) شهر چکلافسک
این تئاتر مجموعهای هنری بود که در سال 1950 در زیر مجموعه کمیته شماره 11 شهر چکلاف استان سغد تأسیس گردید. در سال 1979 برای اجرای نمایشنامه «قصه اول» بر اساس «شاهنامه فردوسی» نامزد دریافت جایزه ویژه گردید. تئاتر مذکور طی مدت فعالیت خود حدود 150 نمایشنامه به زبانهای روسی و تاجیکی اجراء نموده است. همچنین در سال 1983 این تئاتر یک بار دیگر نامزد دریافت جایزه وزارت مدنیت (فرهنگ) شوروی گردید.
تئاتر کشوری درام و طنز شهر چکلافسک استان سغد
در سال 1949 تأسیس شد و در طول فعالیتش حدود 200 نمایشنامه را اجرا کرده است.
تئاتر موسیقی ازبکی ناحیه ناو
این تئاتر در سال 1934 در شهر ناو تأسیس شد. تولیدکنندگان نمایشنامههای این تئاتر در سالهای 1937 به درامهای ازبکی روی آورده، تعدادی از آثار مهم معاصر ازبکی از جمله لالهخان، در درون، یشین، گلسره، بای و خدمتکار (غنی و بیچاره و نادار) و … را روی صحنه بردند.
تئاتر موسیقی «تحفه فاضلآوا» شهر کانیبادام
تئاتر موسیقی «تحفه فاضل آوا» شهر کانی بادام در سال 1930 تأسیس شد. تاکنون نمایشنامههای زیادی بر روی صحنه این تئاتر رفتهاند که از آن جمله میتوان به نمایشنامههای عاریت، تحفه، وجدان، کوچه باغ عاشقان، سرود کوهساران، سرّ دلها، ماجرای امتحان، عشق عرب و ... اشاره کرد.
تئاتر کشوری طنز و موسیقی «الکسی سِرگِئیوویچ پوشکین» شهرخجند
تئاتر کشوری طنز موسیقی پوشکین در سال 1932 در شهر خجند مرکز استان سغد تأسیس شد. این تئاتر در طول فعالیت هنری خود، نمایشنامههای زیادی را روی صحنه برده است.
سینما
ورود سینما به تاجیکستان به سال 1929م. و رسیدن واسیلی کوزی از تاشکند به این کشور باز میگردد. سینما زیر نظارت کمیتهای مستقل از وزارت فرهنگ قرار داشت. این کمیته همانند یک وزارتخانه کار میکند و بودجه مستقل دارد. این کمیته یک شورای هنری داشت که فیلمهایی را سفارش میداد و اغلب عنوان و مضمون آنها را نیز تعیین میکرد. این فیلمها شامل فیلمهای مستند و هنری میشد. این تنها رویه موجود نبود. فیلمسازان میتوانستند پیشنهادهای خود را ارائه دهند. کانون هنرمندان سینمای تاجیکستان در ساختمان فیلارمونی در دوشنبه قرار گرفته است. دولت خدانظرف تا سال 1990م. هنگامی که به عنوان رئیس کانون هنرمندان سینمای اتحاد شوروی برگزیده شد، اولین دبیر کانون بود. صنعت فیلم تاجیک در جریان جنگ داخلی متحمل ضربه شدیدی شد. هیچ فعالیت فرهنگی یا هنری دیگری دچار چنین ضربهای نشد. میتوان گفت این صنعت به طور کامل نابود شد و تنها 14 درصد از آن باقی ماند. استودیوها غارت و امکانات آنها نابود شد. بازیگران، کارگردانان و تکنسینها یا کشته یا مجبور به ترک کشور شدند[۷].
در بخش تولید فیلمهای سینمایی، تاجیک- کینو (بعدها تاجیک فیلم) در ۱۹۳۰ تأسیس شد و تا پیش از دههی ۱۹۸۰ تعداد اندکی فیلم تولید کرد (از جمله، مهاجر، ۱۹۳۴، از کامیل یارماتُف؛ و سلسله فیلمهایی از اسطورهی ایرانی رستم مانند داستان رستم، ۱۹۷۱ و رستم و سهراب، ۱۹۷۲ از بوریس کیمیاگُرف (۷۹ - ۱۹۲۰) و چهرههای اساطیری دیگری از منظومهی حماسی شناهنامهی فردوسی). اما با ظهور گلاسنوست و پرسترویکا، گونه و سبکهای متنوعی از این سینما سربرآوردند تا تاریخ گذشتهی کشور را که سالهای درازی فراموش شده بود زنده کنند.
در این میان آثار دولت خدانطرُف (متولد ۱۹۴۴)، از چهرههای پیشتاز نهضت ضدکمونیستی و اکنون مدیرکل اتحادیهی فیلمسازان (بازار مشترک کشورهای مستقل، CIS)، در سینمای تاجیکستان جایگاه تعیینکنندهای دارند.
مشهورترین فیلمهای سینمایی خدانطرُف، اولین بهار جوانی (۱۹۸۲) و نغمهی جویبارها در زیر برف (۱۹۸۲)، تصویری غنایی از زندگی در کوهساران پیامبر را به نمایش میگذارند. او در فیلم استاد (۱۹۸۸) با استفاده از فیلمهای آرشیوی میکوشد زندگی شاعر انقلابی، ابوالقاسم لاهوتی، و سیر و سلوک او را به تصویر بکشاند. در میان پیروان خدانطرُف چند تن قابل ذکر هستند مستندسازی به نام مارگاریتا قاسموا (متولد ۱۹۳۸ - فریاد، ۱۹۸۸؛ جادهی سفید، ۱۹۸۹)، سفربک سُلیف (به نام اهورامزدا، ۱۹۸۹)، پولاد احمدفُ (دست اول، ۱۹۸۸) و جنادیژ آرتیکُف (استالینآباد ۱۹۳۷، ۱۹۸۹)، که همگی با گرایشی عامه پسندانه تاریخ تاجیکستان را میکاوند. کارگردان پرآوازهی دیگر تاجیک، باکو سادیکُف، فیلم پایاننامهاش در VGIK، آدونیس چهاردهم، که در آن از حیوانات استفاده کرده بود، در سال ۱۹۷۷ توقیف شد اما ده سال بعد پس از آنکه تعدادی جایزهی بینالمللی دریافت نمود، آزاد شد. این طنز سیاسی همچنان در ذهن سادیکف زنده بود تا آنکه در فیلم بعدی خود، گردباد (۱۹۸۹)، دوباره بدان پرداخت و در بخش ویژهی جشنوارهی کن به نمایش درآمد، و در فیلم دیگرش، بخارای خجسته (۱۹۹۱) نیز تاریخ اجمالی و آرمانی شهر بخارا از دوران باستان تا دوران کنونی به تصویر کشید.
بخاری خجسته نیز مانند فیلم شکل ظاهر (۱۹۸۸) از والری آخادُف (متولد ۱۹۴۵)، زمان علفهای زرد (۱۹۹۱) از مریم یوسُپُوف و فیلمهای برادران (۱۹۹۱) و کُش به کُش (۱۹۹۳- جایزهی شیر نقرهای از جشنوارهی ونیز) از بختیار خداتظرُف چندین جایزه نصیب سادیکف کرد و نمونهای فرعی از سینمای "موج نوی" تاجیکستان شد. سینمای تاجیکستان پدیدهی عجیبی است. زیرا پس از فروپاشی شوروی که سرمایهگذاری و نظارت مرکزی در آن ضعیف شد، ظاهراً به تولید مشترک با کمپانیهای مستقلی متکی است که در حال حاضر تعدادشان به ده کمپانی میرسد. با این حال این کشور (با جمعیت ۷ میلیونی) سالانه هفت تا هشت فیلم سینمایی در همهی زمینهها تولید میکند و پایتخت آن، شهر دوشنبه، اخیراً یک جشنوارهی فیلم به راه انداخته و در آن فیلمهایی از ترکیه، ایران، افغانستان و هند عرضه میشود.
استودیو فیلمهای ادبی و مستند تاجیک در سال 1930 در شهر دوشنبه تأسیس شد. استودیو فیلم تاجیک در سال 1932 به نام «تاجیک کینو»، در سال 1936 به «تاجیک فیلم»، در سال 1938 «استودیو فیلم استالینآباد و اتحادیه تولیدی فیلمهای کودکان» و سرانجام از سال 1958 به نام استودیوی فیلم «تاجیک فیلم» نامگذاری شد.
در ابتدا این استودیو به تولید فیلمهای تاریخی و مستند رو آورد که «وقت هلاکت امیران» نخستین اثر ساخته شده این کمپانی بود که در سال 1932 روی پرده رفت. از سال 1938 دوبله فیلمها به زبان تاجیکی شروع شد.
وضعیت و انواع صنایع دستی
در سالهای اخیر هنرهای سنتی تاجیکان رونق بیشتری داشته و فرآوردههای ارمغان، خجند اطلس، سفال سازی قراتاغ و ... در نمایشگاههای جهانی امتیاز کسب نموده و جوایزی را به دست آوردهاند. از این رو، چشمانداز رشد و پیشرفت هنرهای سنتی تاجیکان امیدوارکننده است.
صنایع دستی تاجیکها مانند زینتآلات مرصع با جواهرات (طلا، نقره، لعل، فیروزه)، فرشهای مرغوب شهر قیراقوم، تاغی، سله، سوزانی و ... زیبا، جذابیت خاصی دارند. هر کدام، طرح یا نقش ویژه خود را دارند، که منشأ آنها به دورههای گذشته تعلق دارد. جورابهای پشمین تنها در پامیر و پیرامون آن معمول است.کلالی، گلدوزی، قلابدوزی نیز پیشرفت کرده و هنرجویان آن را میآموزند[۸].
معماری
معماری، ترتیب و آمیزش و پیوند اجزای ساختمان است، که با نظم و تناسب در کنار هم پرداخته شود. معماری در تاجیکستان چند هزار سال پیشینه دارد. تاکنون نمونههای مشخص این معماری بر پهنهای گسترده از نواحی گوناگون این سرزمین پراکنده است. بناهای این کشور گوناگون است، از کلبههای روستایی، مسکنهای عشایری، قهوهخانهها، دژها، آرامگاهها، مسجدها گرفته تا زیباترین ساختمانهای مدرن شهری، در ادوار تاریخی، از ویژگیهای معماری تاجیکستان، شکلهای ساده و با وقاری است که زیور یافته است. بافت پیشین شهرها و روستاهای تاجیکستان، دارای معماری ویژه خود است که در آن میتوان نشانههای آب و هوا، نوع مصالح، تلاشهای اقتصادی، تاریخ و آداب و رسوم مردم این کشور را به آسانی مشاهده نمود[۹].
نقاشی دیوار کاخ تصویر سربازان- موسیقی نوازان
نخستین نمونههای آثار معماری تاجیکستان، متعلق به دوران عصر جدید حجر (هزارههای 3-6 قبل از میلاد) است. تقریباً 10 هزار سال قبل، اجداد تاجیکان در آشخانه، محلی در پامیر شرقی مغارهی سخته ساکن بودند که در دیوارهای این زیستگاهها تصاویری از عصر جدید حجر کشف شده است. آثار این دوره اساساً از گل و سنگ و چوب ساخته شده است. آثار معماری توت قاول و سای سیاد منسوب به «مدنیت حصار» (هزارههای 5-6 قبل از میلاد) در ناحیه نارک، تاجیکستان جنوبی، کوه بولیان (هزارههای 3-5 قبل از میلاد) از قدیمیترین زیستگاههای ساکنان این منطقه به شمار میآیند. سنگ اساساً در کف این منزلگاهها استفاده میشده عمدتاً 150-120 نفر در این منزلگاهها زندگی میکردهاند.
در حدود هزارهی دوم قبل از میلاد در آسیای مرکزی گنبدها عمدتا از آجرهای خام ساخته میشدند و در ساختن گنبدها از پشم حیوانات و کاه فراوان استفاده میشدهاست.
ستونهای چوبی
- روستای کروت؛
- روستای قتمو؛
- روستای دور مشین؛
- روستای کوروت؛
- روستای آب بردان؛
- روستای آب بردان؛
- نقوش سقفهای چوبی مزار حضرت شاه.
در هزارهی اول قبل از میلاد شهرهای مستحکمی در منطقه ساخته شدند که اغلب براساس طرحی معین بنا شده بودند. شهرها دارای حصار، بناهای جمعیتی، کاخها و معابد بودند، چنانچه دولت باستانی باختر که تقریباً در نیمهی هزارهی اول قبل از میلاد در حدود تاجیکستان جنوبی و افغانستان شمالی تأسیس شده بود، از شهرهای زیبایی تشکیل میشده است.
در قرن ششم قبل از میلاد تمامی مناطق ایرانی شرقی تحت سلطهی هخامنشیها درآمد و هنر معماری این مناطق متأثر از هنر و سبک هخامنشیها شد و در تزیین عمارتها، دگرگونیهایی رخ داد.
از قرن چهارم قبل از میلاد منطقهی آسیای مرکزی تابع امپراتوری یونان و مقدونیها شد و در حدود تاجیکستان شهرهایی به سبک یونانی- محلی به وجود آمدند. در این دورهاستفاده از سنگ در بناها (ستونها، فرشها و ...) توسعه یافت و آجرهای پخته نیز در گسترهای وسیع مورد استفاده قرار گرفت. طاقها و رواقها از آجرهای پخته ساخته میشدند.
اما با وجود این ویژگیها، عناصر یونانی، رومی در معماری این دوران تعیینکننده نبودند و سبک و شیوههای محلی هنوز پا بر جا بود. معماری این دوره را عمدتاً معماری دوران هلنیسم نام نهادهاند. از آثار این دوران در تاجیکستان نمونههای زیادی به دست آمدهاست. تقریباً تمامی شهرهای این دوران مطابق با الگوها و طرحهای سنتی بنا شدهاند، اگرچه تأثیر شیوههای یونانی رومی را نمیتوان نادیده گرفت. بناها عمدتاً از آجر خام و گل ساخته میشدند. سر ستون کاخها، معابد و ... از سنگ با تزیینی دلچسب آرایش میشدند. کاوشهای باستانشناسی خرابههای شهرهای کیقباد شاه، قلعهمیر و کهنه قلعه (تاجیکستان جنوبی) اطلاعات سودمندی از ویژگیهای شهرهای دوران مزبور منطقه به دست میدهند. برخی از اینگونه شهرها شامل دو دیوار شهر و برجهای دیدبانی و خیابانها و کوچهها نیز بر اساس طرحهای معینی بنا شدهاند. چنانچه مجموعهی معماری معابد سکسان آخور (قرن 2 قبل از میلاد، در ناحیهی فرخار، تاجیکستان جنوبی) یکی از بهترین نمونههای دوران هلنیسم تاجیکستان به شمار میآید.
رونق علوم پایه از قبیل ریاضیات، هندسه، نجوم و...در جهت پیشرفت هنر معماری امکانات بهتری را فراهم نمود و به تدریج اصول جدید در ساختن بناها، گنبدها، طاقها، نقاشیها و ... مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد آجرهای پخته توسعه یافت.
مجموعه در چهار گوشه قرار گرفته و از هر طرف با ستونهای بلند آرایش داده شدهاند، به علاوه این مجموعه ایوانهای چهار گوشهی بزرگی دارد.
معبد اکس (XO) از خرابهی تخت سنگین قبادیان بدون شک نمونهای برجسته از هنر معماری دوران هلنیسم در منطقهی آسیای مرکزی است که در ارتباط با تمدن باختر اطلاعات جالب توجهی در اختیار خواننده میگذارد. تالار سفید رنگ شامل چهار ستون و ایوان درازی نیز رو به طرف شرق دارد. ستونهای منقش سنگی، محرابهای با شکوه، مجسمهها و تزیینات مختلف این معبد از رونق صنعت معماری دوران هلنیسم آسیای مرکزی خبر میدهد. قلعههای قهقهه و سیمچون (قرون 2-5 میلادی، در پامبر تاجیکستان) بدون شک از بهترین نمونههای قلعه سازی آسیای مرکزی میباشند. با تأثیر معماری دورهی هلنیسم، در آسیای مرکزی اساساً دو نوع پوشش معمول شد.
- پوشش بام (سقف) توسط ستونها و بالارها، توسط آجر و گل به طرز طاق و گنبد؛
- ستون چوبی در روستای قتمیو.
بعدها در تزیین بناها استفاده از گچ نیز رایج شد. گچ اساساً در تزیین ستونها و دیوارها مورد استفاده بود و برای آرایش محراب معابد نیز از سنگ استفاده میکردند.
هنر معماری هلنیسم در منطقهی آسیای مرکزی در قرن اول میلادی رو به تنزل نهاد. در عهد کوشانیان هنر معماری آسیای مرکزی متأثر از معماری هند (بودایی) بود. در معماری این دوره (قرون 1-3 میلادی) نقاشیهای بودایی از نفوذ چشمگیری برخوردار است. معابد زیادی از معماری دوران کوشانی مورد تحقیق قرار گرفته از جمله معابد سرخ کتل در سغد و خال چیان در ده نو (قرن اول قبل از میلاد) که از نمونههای معماری دوران کوشانی به شمار میآید.
از معماری (قرون 5- 8 میلادی)، قبل از اسلام تاجیکستان آثار زیادی اعم از کاخها، قلعهها، معابد و ... میتوان نام برد. در میان این گونه آثار برجا مانده، کوشک چهل حجره، اورته قورغان، قلعه مغ، منچاق تپه و ... جایگاه مهمی را کسب کردهاند. کوشکها عمدتاً شامل دیواری بسیار مستحکم و ستونهای بلندی بود که نصفشان داخل دیوار جا گرفتهاند و تالارهای زیبایی هم بخش مرکزی کوشکها را شکل میدادند، دیوارهای داخلی کوشکها عمدتاً با نقش و نگارهایی تزیین میشدند داخل تالارهای پذیرایی با مجسمهها، گچبریها و نقاشیها آرایش داده میشدند.
اگرچه رواقها و طاقهای قبلی به شکل نیم دایره بودند، اما اکنون ساختن رواقهای پیکانی یا رومی معمول شدهاست. در این دوره رواق گنبدها عمدتا از آجر، بدون استفاده از چوب، توسط بغلهها ساخته میشدند. مثال روشن شیوههای هنر معماری این دوره را از خرابههای پنجکنت باستانی و پنجکت (ولایت سغد) میتوان به خوبی مشاهده کرد.
شهرسازی قرون قبل از اسلام در منطقهی آسیای مرکزی با ویژگیهای خاص خود همراه بود، چنانچه، شهر پنجکنت قدیم از چهار قسمت تشکیل میشد. کهندز (محلهای مرکزی شهر)، شهرستان، ربض و حوالی بیرونی شهر، این شهر دارای دو معبد بزرگ بود. خرابه کافر قلعه (وادی وخش) مربوط به تمدن تخارستان یکی از نمونههای خوب شهرسازی ابتدای قرون وسطی در حدود تاجیکستان جنوبی به شمار میآید که شامل ارگ مستحکمی با وسعت 60 در60 متر مربع بود.
نمونهی بسیار مهم معماری قرون قبل از اسلام تاجیکستان جنوبی معبد اجنه تپه (نزدیک شهر قورغان تپه) است. این معبد از دو قسمت (خانههای پذیرایی و عبادتگاه) تشکیل میشد.
با گسترش اسلام انواع جدیدی از بناها همچون مساجد، مدارس، مقبرهها، خانقاهها، کاروانسراها و ... به وجود آمدند. در این دوره پوشش گنبدی از اصول اساسی به شمار میرفت. هنر معماری در دورهی سامانیان تزئین لعابینه معماری (کوی روق تپه، میانه آب سیحون)(قرون 3-4 هـ./9-10 م.) به اوج خود رسید و در طول دو قرن این توسعه ادامه پیدا کرد. شهرها، هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت گسترش یافتند. شهرهای این دوره شامل سه قسمت کهندز، شهرستان و رباط بودند. شهرهای بخارا، سمرقند، هلبک، سیاد و ... از مهمترین شهرهای ماوراءالنهر به شمار میآمدند. رونق علوم پایه از قبیل ریاضیات، هندسه، نجوم و ... در جهت پیشرفت هنر معماری امکانات بهتری را فراهم نمود و به تدریج اصول جدید در ساختن بناها، گنبدها، طاقها، نقاشیها و ... مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد آجرهای پخته توسعه یافت.
نمونهی برجستهی هنر معماری این دوره مقبرهی اسماعیل سامانی است. از یادگارهای معماری قرون 4-6 ه.ق/10-12م. نیز در تاجیکستان نمونههای متعددی وجود دارد، مدرسهی خواجه مشهد در سیاد ناحیه شهر توس (تاجیکستان جنوبی) یکی از آثار مهم معماری قرن 4 هـ./10 میلادی به شمار میآید که از جمله قدیمیترین مدارس آسیای مرکزی است. شکوه این مدرسه و لطافت طاق و سقف و گنبدهای آن و تزیین با آجرهای پخته بدون شک این یادگاری را در ردیف بهترین آثار معماری آسیای مرکزی قرار دادهاست. مقبرهی امیر حمزه (یا خود حضرت بابا) و مزار چار کوه (در اسفره، ولایت سغد) نیز از یادگاریهای بینظیر قرون 4-7 هـ./10-13م. به شمار میروند، در کندهکاریهای چوب بالار مزار شیوهی محلی قبل از اسلام بسیار خوب به کار برده شدهاست. تصویر جانوران، نقاشی هندسی و نباتی به هم آمیخته شدهاند. کندهکاری مزار چارکوه به هنر معماری وادی زرفشان (محراب اسکادر، ستونهای کندهکاری فتمیو، آب بردان و کرود) شباهت بسیاری دارد. مقبرهی محمد بشارا (در مزارشریف پنجکنت) از یادگاریهای قرن 12 به شمار میرود. در این دوره اصول چیدن آجر تکمیل و در معماری از کاشی نیز استفاده شد. در بناها ضمن نقاشیهای اسلیمی کتیبهها نیز مورد استفاده قرار گرفت و شکل ظاهری بناها هم تغییر کرد.
از یادگاریهای دوران مغول (قرون 7-8 هـ./13-14 م.) در سرزمین تاجیکستان میتوان از مقبرهی محمد بشارا (پنجکنت) نام برد.
ویژگیهای معماری عهد تیموریان (قرون 9-8 هـ./14-15م.) در آثار معماری تاجیکستان نیز به خوبی پدیدار شدهاند. مسجد کوک کنبد، عبد القادر جیلانی، مقبرهی باباتغا و مقبرهی سر مزار(در اوراتپه)، مقبرهی امیر، مقبرهی سیدعلی همدانی (در کولاب، تاجیکستان جنوبی)، مقبرهی شیخ مصلح الدین (در خجند)، مسجد مولانا یعقوب چرخی (دوشنبه) و ... از یادگارهای مهم معماری دوران تیموریان به شمار میآیند.
یادگاریهای معماری دوران بعدی (قرون 10-14 هـ./16-20م.) از قبیل مدرسهی میررجب دادخواه، (کان بادام، ولایت سغد)، مدرسهی کهنه، مدرسه نو (حصار)، مدرسهی میر عالم دادخواه (پنجکنت)، مقبرهی دامولا اکرام، مسجد شاه خاموش (هر دو در ناحیه لنینگراد ولایت کولاب) و غیره از دستاوردهای هنر معماری پیشین بهره بردهاند. البته یادگاریهای معماری دوران اخیر را با هنر معماری دوران قبل (با معماری عهد تیموریان) و غیره از دستاوردهای هنر معماری پیشین بهره بردهاند، البته یادگاریهای معماری دوران اخیر را با هنر معماری دوران قبل (با معماری عهد تیموریان) نمیتوان مقایسه نمود ولی برخی از این آثار در تاریخ معماری عهد تیموریان جایگاه خاصی را به خود اختصاص دادهاند. باید یادآور شد که تجربیات و دستاوردهای مردم تاجیک نه تنها در معماری رسمی دولتی بلکه در ساختن بناهای شخصی از قبیل منزل، حمام و ... نیز تجسم یافتهاند. خانههای شخصی هماهنگی کاملی با شرایط آب و هوا، مصالح بنا، تعداد خانواده و ... داشت و عمدتاً شامل سه قسمت خانه، دهلیز و ایوان بود. در نواحی شمالی تاجیکستان (در شهرهای خجند، پنجکنت، اوراتپه، اسفره، کان بادام و ...) اغلب در حوالی بنای اصلی و گرد آن بناهای دیگری (انبار، آشخانه، حمام، سرای و ...) ساخته میشدند. در نواحی کوهستانی، خانهها اساساً در تپهها به شکل پلهای ساخته میشدند که این گونه شیوهی خانهسازی تاکنون نیز پا برجاست. خانههای مردم کوهستانی نیز از سه قسمت تشکیل میشد؛ خانه، درون دهلیز و ایوان. مهمانخانهها عمدتاً با چوب و گچ، طاقچهها و نقش و نگار تزیین میشدند.
معماری دوران شوروی
معماران دوران شوروی در تاجیکستان از سنتهای ملی و دستاوردهای معماران روسی به خوبی بهرهمند شدند. در سالهای اولیهی حاکمیت شوروی در تاجیکستان اغلب بناها از مصالح سنتی و محلی ساخته میشدند ولی بعدها به تدریج طرح بناها تغییر یافتند و بناهایی محکمتر در مقایسه با سالهای قبل از انقلاب اکتبر، بلندتر، وسیعتر و با پنجرههای بزرگتر ساخته شدند.
در سال 1930م. نخستین طرح شهر استالینآباد (دوشنبه) تأیید شد و سپس طرح کلی شهر به تصویب رسید. طبق طرح مذکور بناهای نو اداری، اقامتی، بیمارستانها، مهدکودک، مدارس، سینماها، تئاترها و ... شناخته میشوند. بناهایی از قبیل بنای شورای کموسرنت مردمی، کموسرنت مردمی کشاورزی، فلارمانیه دولت و ... از نمونههای شاخص دههی سوم قرن 20 در تاجیکستان به شمار میآیند.
در سال 1936م. اتحادیهی معماران تاجیکستان تأسیس شد و در سالهای 1936-1940م. طرح اصلی نوسازی شهرهای دوشنبه (معمار اصلی م،بارانوف)، لنینآباد (معمار و.گ و سیلوسکی)، قورغان تپه (معمار ای.تکاچیوف)، کولان (معمار انجیکوویچ) و ... تأیید شد.
در مدت زمانی کوتاه، نمای شهرهای بزرگ تاریخی تاجیکستان تغییر یافت. شهرها به تدریج ظاهری اروپایی به خود گرفتند. تئاتر استاد صدرالدین عینی (تأسیس 46-1939، معماران آ.یونگبر، بیبیلین و و.گولی) یکی از بزرگترین و زیباترین بناهای شهر دوشنبه بود که بر پایهی معماری کلاسیک ساخته شد و در تزیین و کندهکاری چوب و گچ از مکتب ملی و محلی استفاده شدهاست. در معماری سالهای بعد مکتب کلاسیک اروپا و نیز مکتب ملی به صورت گستردهای مورد استفاده قرار نگرفت.
خانهی حکومت جمهوری تاجیکستان تأسیس 49-1940، (معماران، س.آنیسیموف، م.زخراف)، تئاتر دولتی لاهوتی (معمار،ع. باباخانوف)، کتابخانه ملی فردوسی (معمار س.ل.انیسیموف) موزهی ملی بهزاد (معمار ا.کنویموس). مهمانخانهی «وخش» (معمار ا.انتونینکو)، چایخانهی «راحت» (معماران د.گیندلین،و ک.تیرلتسکی) و غیره از معروفترین نمونههای معماری دهههای 40 و 50 به شمار میآیند. کاخ فرهنگ کولخوز سیدخواجه ارونخواجه یوف خجند بدون شک از شاهکارهای معماری دوران شوروی تاجیکستان محسوب میشود. در این بنا سنتهای ملی از قبیل نقاشیهای اسلیمی، کندهکاریهای چوب و گچبری و ... به فراوانی استفاده شده است.
در دههی 60 قرن بیستم، به علت افزایش جمعیت شهرها، از کیفیت و نمود ظاهری بناهای مسکونی کاسته شد. در سالهای 65-1959م. طرح جامع شهرکها تکمیل و ساخت بناهای مسکونی آغاز شد. تقریباً از نیمهی دوم دههی 60 در تاجیکستان ساختن بناها از پانلهای آهن و بتون شروع شد. در این سالها در تاجیکستان شهرهای جدیدی از قبیل نارک، تورسون زاده و یاوان و ... ایجاد شدند.
از بهترین نمونههای معماری دهههای 70 تاجیکستان، خانهی معارف سیاسی (معماران ای.ایرز اسکی و یوپارخوف)، خانهی دوستی (معمار گ.اینریکوویچ)، مرکز حساب براری (معمار ولیخ)، قصر اتفاق کسبهی جمهوری، مهمانخانهی «تاجیکستان»، مجموعهی معماری صدرالدین عینی، بنای استانداری لنینآباد (خجند)، مجسمهی ابوعلی ابن سینا و غیره را میتوان ذکر کرد.
در ابتدای دهه 80م. معماری تاجیکستان از موفقیتهای چشمگیری برخوردار شد. در بیشتر بناهای این دوره عناصری جدید از قبیل پنجره و طاقهای سنتی به وجود آمدند. بنای انستیتوی سختههای خطی آکادمی علوم تاجیکستان، بنای کاخ ادیبان و نویسندگان تاجیکستان (معمار ای.صالحوف). بنای چایخانهی سعادت، مقبرهی میرزا تورسونزاده (معمار ظهور الدینوف)، بنای خانهی معارف سیاسی در خاروغ (معمار کورشیتوف) و ... از نمونههای معماری سالهای دهه 80 و بعد از آن در تاجیکستان به شمار میآیند.
هنرهای زیبا و نقاشی
در سرزمین تاجیکستان نمونههای ابتدایی و تصویرهای روی سنگ از قبیل تصویر خرس، خوک وحشی، بز و ...) در مغارهی ختهی پامیر شرقی به چشم میخورند. اغلب این گونه تصاویر متعلق به دوران میانهی حجر یعنی 15-10 هزار سال قبل از میلاد میباشند. آثار دورهی عصر جدید حجر و برنز هزارههای 2-4 قبل از میلاد در مصورهای دیواری و مصنوعات زرگری تجسم یافتهاست. نمونههای خوب نقاشیهای دوران برنز از قیراقم، باختر، سغد و غیره به دست آمدهاند. تصاویر انسانها و حیوانات و نباتات و نیز تصاویر اساطیری و خیالی زیادی که در مصنوعات سفالی و فلزی تجسم شده، به دست آمدهاند. تصویرهای خزانهی آمویه (قرن 4 قبل از میلاد) یکی از زیباترین نقاشیهای دنیای کهن جهان ایرانیان باستان به شمار میآیند. آثار خزانهی آمویه در حال حاضر در موزهی بریتانیا نگهداری میشود. نمونههای خوب نقاشی و تصویرها را در باز یافتههای مربوط به مدنیت حصار (قرون 5-6 قبل از میلاد) میتوان مشاهده کرد.
در عهد هلنیسم (قرون 2-4 قبل از میلاد) نفوذ نقاشیهای دولت باختر مکتب یونانی به چشم میخورد. در سکهها و ظروف این دوره تصویر پادشاهان و خدایان یونانی و محلی از قبیل دیاتیس، آناهیتا و غیره با مهارت بسیاری مجسم شدهاند. نقاشیهای روی دیوار از آثار به جای ماندهی دولت باختر و کوشانیان بسیار جالب توجه اند. بدین لحاظ یافتههای باستانشناسی سکسنآخور، کیقبادشاه، کهنه قلعه، خالچیان، قپراق قلعه (تاجیکستان جنوبی) از اهمیت علمی برخوردارند. در قرون 5-8 میلادی در حدود آسیای مرکزی از جمله سرزمین تاجیکستان نقاشی و تزیین عمارات و مجسمهسازی به اوج خود رسیدند. مجسمهی 12 متری بودای خوابیده، نقاشیهای بسیار دلچسب روی دیوار که از معبد اجنه تپه (تاجیکستان جنوبی) به دست آمدهاند از بهترین نمونههای نقاشی هندو و محلی این قرن به شمار میآیند.
از منطقهی شمالی تاجیکستان نیز نمونههای بسیار خوب نقاشی به دست آمدهاست که از لحاظ یافتههای باستانشناسی استروشنه و سغد از اهمیت بالایی برخوردارند. آثار نقاشیای نیز از پنجکنت، ورخشه و شهرستان به دست آمدهاند که برخی از این نقاشیها و تصویرها و نقاشیهای کاخهای حاکم پنجکنت و شهرستان در نوع خود شاهکار اند. در این نقاشیها صحنهی بزم و رزم، اساطیر دینی و مذهبی، تصاویر خدایان از قبیل آناهیتا، شیوا و غیره با مهارت فراوان نقاشی شدهاند.
بعد از استیلای اعراب سبک نقاشی قبل از اسلام، آسیای مرکزی به طور کلی تغییر یافت. تصویر سیمای انسان به تدریج از بین رفت و نقش و نگار جای خاصی به دست آورد. تصویرهایی که در حکاکیها و کندهکاریهای چوب با گچ تجسم میشدند عمدتاً شباهت به نقش و نگار داشتند، اما با وجود این نقاشیهای سبک محلی نیز مورد استفاده قرار میگرفت. چنانچه در تزیین مزار چهار کوه اسفره (تاجیکستان شمالی) تصویر حیوانات از قبیل مار، ماهی، انواع مختلف پرندهها، و موجودات خیالی محراب چوبی در روستای اسکادر بعد از فتوحات عرب، در آسیای مرکزی و ایران اصول جدید نقاشی به نام گیره گسترش پیدا کرد که این اصول عبارت از یک نقاشی هندسی مرکب بود. بهترین نمونهی اصول گیره را در تزیین مقبرهی محمد بشارا، (پنجکنت)، کاخهای هلبک و سیّاد (تاجیکستان جنوبی) متعلق به قرون 4- 5 هـ./11-12م. و همچنین در معماریهای دورهی تیموریان به گونهای بسیار روشن میتوان مشاهده کرد. همراه با اصول گیره، اصول دیگری به نام اسلیمی نیز توسعه یافت. از نمونههای برجستهی اصول اسلیمی، نقاشیهای روی دیوار و سقف بناهای تاریخی تاجیکستان شمالی، خجند، اوراتپه، اسفره، پنجکنت و غیره به شمار میآیند. اصول اسلیمی هم چنین در ظروف و فلزها به خوبی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در قرون وسطی، مکتب مینیاتوری بخارا نیز از شهرت والایی برخوردار بود. خوشنویسی و مینیاتور شهرهای سرزمین تاجیکستان غالباً متأثر از مکتب بخارا بودند. در شهرهای خجند، اوراتپه،حصار و...خطاطان بسیاری مشغول کتابت بودند. اما بعد در نتیجهی پیروزی انقلاب اکتبر و سیاست خاص کمونیستها، هنر خطاطی و خوشنویسی از بین رفت.
در دورهی حاکمیت کمونیستی در جماهیر آسیای مرکزی از جمله در تاجیکستان، نقاشی و مجسمهسازی رونق یافت. در رونق نقاشی دوران شوروی در تاجیکستان جایگاه اتحاد نقاشان و مصوران تاجیکستان بسیار مهم است. این اتحاد در سال 1933م. تأسیس شد و از سال 1934م. به بعد سالی یک بار نمایشگاههای آثار نقاشان و مصوران را برگزار میکرد. نقاشان و مصورانی از قبیل ای. بورتسوف، م.خوش حمدوف، بو.براتبیکوف و ... در موضوعات جنگ دوم جهانی و تاریخ بنیاد دولت شوروی آثار مهمی را ایجاد کردند. اغلب نقاشان و مصوران تاجیکستان در مکاتب عالی مسکو، لنیگراد، تاشکند و ... تحصیل میکردند.
در دوران شوروی، نقاشی سبک ملی (اسلیمی، گیره و ...) نیز رواج و رونق یافت. نقاشان تاجیک مانند ع.فیاضیوف، م.صالحوف، غ منصورف، س.نوراف، س.شریفوف، و.آینه یوف، س.قربانوف، د.عبد الحمدوف، ع.آخونوف و .. از استادان نقاشی سبک ملی به شمار میرفتند. از میان مجسمهسازان تاجیک م.عبد الرحمانوف، ر.عطیموف، ت.ثمندروف، ع.محدوف و دیگران را میتوان به عنوان موفقترین مجسمهسازان تاجیکستان معاصر معرفی کرد.
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و کسب استقلال جمهوری تاجیکستان، سازمانهای دولتی و غیر دولتی تلاش میکنند در هنر معماری و هنرهای زیبا از یک سوی ماهیت ملی و سنتی و از سوی دیگر معماری بومی را تقویت کنند. اما هم اکنون در معماری و نقاشی سبک ملی و سنتی بیشتر قابل مشاهده است. امروزه معماری و هنرهای زیبایی تاجیکستان به دلایل اقتصادی با مشکلات فراوان رو به رو است و کوششها برای احیا و حفظ میراث فرهنگی و تلاش برای رشد حیات فرهنگی، که معماری و هنرهای زیبا را نیز شامل میشوند، اساساً از طرف سازمانهای غیر دولتی صورت میگیرد.
معبد أکس بدون شک نمونهای برجسته از هنر معماری دوران هلنیسم در منطقهی آسیای مرکزی است که در ارتباط با تمدن باختر اطلاعات جالب توجهی در اختیار خواننده قرار میدهد[۱۰][۱۱].
نیز نگاه کنید به
هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر سنگال؛ هنر تایلند؛ هنر آرژانتین؛ هنر اردن؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر زیمبابوه؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان.
پاورقی
[i] - در زبان تاجیکی به آنها «خانههای مدنیت» نیز گفته میشد.
کتابشناسی
- ↑ Lepidus, ire. m. (1989). a history of Islamic societies. Cambridge: university press, p 414-415.
- ↑ Lepidus, ire. m. (1989). a history of Islamic societies. Cambridge: university press, p 420-426.
- ↑ Lepidus, ire. m. (1989). a history of Islamic societies. Cambridge: university press, p 426-435.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ تاجیکستان (1387). تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ص 36.
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 207-211.
- ↑ تئاتر در تاجیکستان (1386). نخستین جشنواره تئاتر اکو. تهران، ص 67-68.
- ↑ عطایی، فرهاد (1387). میراث اتحاد شوروی و مدیریت فرهنگ و هنر در تاجیکستان، فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، شماره 3. تهران: مرکز مطالعات عالی بین المللی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ص 115.
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 219-220.
- ↑ افشار سیستانی، ایرج (1383). جغرافیای تاریخی تاجیکستان (پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان). تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ص 242.
- ↑ بایمتف، لقمان (1385). درآمدی بر معماری و هنرهای زیبای تاجیکستان. مجله کتاب ماه هنر، شماره 91 و 92. ص 84-103.
- ↑ زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 294-320.