روابط ژاپن با جمهوری اسلامی ایران
ایران و ژاپن هر چند به لحاظ تقسیمات جغرافیایی هر دو آسیایی هستند، اما اولی در غرب و دومی در دورترین نقطه شرق این قاره پهناور قرار گرفتهاند، بطوری که فاصله مستقیم هوایی این دو کشور چیزی حدود 7700 کیلومتر است. به علاوه دو کشور هیچ گونه اشتراکات نژادی، مذهبی، فرهنگی و... هم نداشتهاند، پس طبیعی خواهد بود که در درازنای پر فراز و نشیب تاریخ و تا پیش از دوران مدرن و بر داشته شدن فاصلهها به مدد پیشرفتهای صنعتی، دو کشور شناخت و مراودهای با هم نداشته باشند. با این همه کنکاش در تاریخ نشان میدهد که برغم همه این موانع، دو کشور از دوران باستان تا دوران مدرن هم جسته و گریخته مراوداتی اندک با هم داشتهاند که تعمق بیشتر آشکار میسازد که مسبب آن روابط اندک هم تجارت بوده است.
در حالی که پیشینه روابط سیاسی رسمی دو کشور به یک قرن هم نمیرسد، تاریخ تجارت میان دو کشور تا پانزده قرن پیش قابل ردگیری است و این خود نشان دهنده اهمیت عامل تجارت در روابط دو کشور است، عاملی که نه تنها از اهمیتش در دوران مدرن و معاصر کاسته نشد، که به دلایلی که بعدا خواهیم گفت، اهمیتی مضاعف یافت. بنابراین با جرأت میتوانیم بگوییم، تجارت طلایهدار روابط دو کشور بوده و روابط تجاری منجر به تأثیرات فرهنگی و مذهبی، شناخت متقابل و... هم شده است. در اینجا پیش از اینکه به روابط ژاپن و جمهوری اسلامی بپردازیم، نخست نگاهی به پیشینه روابط دو کشور خواهیم داشت.
پیشینه روابط تجاری، فرهنگی و سیاسی ایران و ژاپن
در بحث پیشینه روابط ایران و ژاپن، آن را در پنج دوره باستان، سدههای میانی، دوران مدرن نخستین، دوران مدرن و دوران معاصر بررسی خواهیم کرد که دوران معاصر خود به دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران تقسیم میشود. نکتهای که اینجا باید به آن توجه داشت این است که بر خلاف ژاپن که در طول تاریخش و تا جنگ جهانی دوم هرگز از سوی هیچ کشور و قومی اشغال نشده و از دوران باستان تا کنون تقریبا همانی بوده که اکنون هست، ایران تاریخی پر فراز و نشیب داشته و از قلمرویی ثابت برخوردار نبوده است. بنابراین زمانی که از ایران دوران باستان سخن به میان میاید، باید امپراتوری بزرگ ساسانیان را در نظر گرفت که از چین و هند در شرق تا اروپا در غرب را در قلمرو خود داشت. نیز زمانی که صحبت از ایرانی میشود، باید اقوام ایرانی تباری را هم در نظر داشت که اکنون دیگر در قلمرو جغرافیایی ایران کنونی قرار ندارند.
پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در دوران باستان
هر چند به لحاظ مؤلفههای ذکر شده برای دوران باستان، این دوران در تاریخ ایران بسیار زودتر از دوران مشابه در تاریخ ژاپن شروع شد، اما به خاطر این که بتوانیم به روابط دو کشور در این دوران بپردازیم آن را مطابق با دوران باستان در تاریخ ژاپن از نیمه دوم قرن سوم تا اواخر قرن دوازدهم م قرار میدهیم.
ما در منابع مکتوب فارسی و عربی به جای مانده از آن دوران نمیتوانیم سندی پیدا کنیم که نشان دهد، ایرانیان باستان شناختی از ژاپن داشتند. تنها نامهایی چند هست که برخی احتمال میدهند، اشاره به ژاپن داشته باشد. مشهورترین این نامها، جزیره یا سرزمین واق واق یا الواق است که در برخی منابع آن دوران به آن اشاره میشود. برای مثال جغرافیدان و تاریخ نویس ایرانی قرن نهم و دهم میلادی (سده سوم قمری) یعنی «ابن خرداد به» در کتابش «المسالک و الممالک» درباره این سرزمین چنین مینویسد:
مرز چین از آن دریا (دریای چین) تا تبت و ترکستان و غرب آن تا سرزمین هند است. در مشرق آن سرزمین واق واق است و آنجا (واق واق) پر از طلاست تا جایی که مردم آن زنجیر سگها و گردنبند بوزینگان خود را از طلا میسازند و پیراهنهای طلایی (زربفت) برای فروش از آنجا میآورند. در واق واق چوب آبنوس نیکو وجود دارد[۱].
چیزی که اینجا ظن اشاره واق واق به ژاپن را تقویت میکند، اشاره به زرخیز بودن سرزمین واق واق است. ما میدانیم در دوره باستان تاجران و فرستادگانی از شرق و غرب عالم و از طریق شبکه راههایی موسوم به جاده ابریشم به چین میرفتند. ژاپنیهایی هم که این دوره به چین میرفتند، به عنوان هزینه سفر خود نقره و بعدا سنگریزه طلا همراه میبردند. بنابراین امکان دارد، مسافران غیر ژاپنی و از جمله ایرانیان که آن زمان در چین زیاد بودند، با دیدن ژاپنیهایی که نقره و سنگریزه طلا داشتند، سرزمین آنها را زرخیز تصور کرده باشند. علاوه بر این، مسافران ژاپنی آن زمان سرزمین خود را واکوکو (倭国/Wakoku) مینامیدند و برخی واق واق را بر گرفته از واکوکو میدانند.[۲] نکته جالب اینکه مارکو پولو (Marco Polo(1254-1324)) مسافر مشهور جاده ابریشم هم که در سده سیزده میلادی از ونیز به چین سفر کرد، در سفرنامهاش ژاپن را زرخیز معرفی میکند. به اعتقاد کاتایاما (2005)، مارکو پولو تصور زرخیز بودن ژاپن را متأثر از اطلاعاتی میداند که از تاجران مسلمان در چین به دست آورد.[۳]
علاوه بر واق واق، برخی از محققین عقیده دارند که جابرقا، جبرقه یا جابلقا که در متون فارسی و عربی آن دوران آمده است، به ژاپن اشاره دارند،[۴] هر چند همه اینها احتمالات است و نمیتوان با قاطعیت درباره آن اظهار نظر کرد. از سوی دیگر، در منابع مکتوب ژاپنی دوره باستان ما کلمه هاشی (波斯/Hashi) را داریم که از دوران باستان تا اوایل دوران مدرن برای نامیدن ایران از آن استفاده میشد. این کلمه بر گرفته از کلمه پوسی (泼斯/Po-si) چینی است و چینیها ایران را به این نام میشناختند که خود بر گرفته از کلمه فارسی میانه پارسیک بود.[۵] برغم ثبت کلمه هاشی (ایران) در منابع ژاپنی آن دوران، شواهد حاکی است که ژاپنیهای آن دوران هم اطلاع چندانی از ایران و موقعیت آن نداشتند.
با وجود اینکه در این دوره دو کشور شناختی از هم نداشتند، اما به شکل غیر قابل انتظاری ما شاهد حضور کالاهای ایرانی در ژاپن این دوره هستیم. حتی صحبتهایی از حضور ایرانیان در ژاپن این دوره هم هست. در مورد کالاهای ایرانی، پیش از همه، این شیشههای ساسانی هستند که به ژاپن رسیده و اکنون برخی از آنها در گورتلهای دوره کوفون یا جاهایی دیگر کشف شدهاند. با استناد به تامورا، در میان مهرههای شیشهای تزئینی کشف شده در گورتلهای دوره کوفون، شیشههای سودالایم یا شیشه آهک سوددار که از حدود قرن چهارم به ژاپن وارد شدند، مهرههای شیشهای هستند که در ایران دوره ساسانی یا در مناطق تحت نفوذ ساسانی مانند آسیای میانه ساخته شدهاند.[۶] این مهرههای شیشهای از طریق جاده ابریشم زمینی یا دریایی و با واسطه چین، جنوب شرق آسیا و شبه جزیره کره به ژاپن رسیدند.
بعد از مهرههای شیشهای نوبت شیشههای تراش خورده ژاپنی است که چند مورد انگشت شمار آن در گورتلها و جاهایی دیگر کشف شده است. یکی از این شیشههای تراش خورده، پیاله و بشقاب شیشهای کشف شده از گورتل شماره 126 مجموعه گورتل نیایزاواسنزوکا (新沢千塚古墳群/Niizawa senzuka kofungun) در استان نارا است. در مورد این پیاله تراش خورده با قاطعیت میتوان گفت، شیشهای ساسانی است[۷] که پانزده قرن پیش با گذشتن از جاده ابریشم به ژاپن رسید. در مورد بشقاب هم اگر چه برخی محققین آن را ایرانی میدانند، اما نظریاتی مبنی بر رومی بودن آن هم مطرح است.
افزون بر شیشههای ساسانی، ما شاهد کالاهای ایرانی دیگر هم در ژاپن این دوره هستیم که در دو گنجینه تاریخی ارزشمند ژاپن ضبط و نگهداری میشوند. این دو گنجینه، گنجینه هوریوجی و گنجینه شوسوئین هستند. در دوره میجی، معبد هوریوجی واقع در استان نارا بیش از 300 قلم از اشیاء و آثار باستانی خود را به امپراتور وقت تقدیم کرد که امروزه با نام گنجینه پیشکش شده از سوی معبد هوریوجی شناخته میشود. در میان این گنجینه که امروزه در موزه ملی توکیو نگهداری میشود، سه کالا هست که اگر چه در ایران ساخته نشدند، اما گواهی بر وجود روابط دو کشور و تأثیرگذاری فرهنگ ایران بر ژاپن آن دوره هستند. در این بین دو چوب صندل سفید این مجموعه که با نام بیاکودانکو (白檀香/Byakudan kō) شماره 112 و 113 شناخته میشوند، اهمیت بسیار زیادی دارند. روی این چوبها کلماتی به شکل داغ و کندن حک شده که داغ آن به زبان سغدی و کلمه کنده شده به زبان پهلوی است.[۸] هر چند چوب صندل سفید کالایی تجاری مربوط به جنوب و جنوب شرق آسیا است، اما کلمات سغدی و پهلوی بر آنها که هر دو از زبانهای ایرانی به حساب میآیند، نشان از نقش ایرانیان در تجارت این کالاها دارد.
گنجینه دیگری که در بر دارنده کالاهای ایرانی است، گنجینه شوسوئین است که معمولا از آن به عنوان نماد روابط ایران و ژاپن در دوره باستان یاد میشود. گنجینه هوریوجی متعلق به دوره نارا و قرن هفتم ، اما گنجینه شوسوئین متعلق به قرن هشتم و دوره آسوکا است. این مجموعه شامل 650 قلم کالا از میراث یکی از امپراتوران ژاپن است که توسط همسرش به معبد تودایجی پیشکش شد. آثار مرتبط با ایران این گنجینه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: آثاری که در ایران ساخته شدند و آثاری که با الهام از فرهنگ ایرانی در چین یا خود ژاپن ساخته شدند. پیاله شیشهای موسوم به هاکوروری نو وان (白瑠璃碗/Hakururi no wan)، تنگ شیشهای موسوم به هاکوروری نو هه (白瑠璃瓶/Hakururi no hē): و بشقاب فلزی هشت پر موسوم به کوندوهاکّیوکوچوهای (金銅八曲長坏/kondō hakkyokuchōhai) کالاهایی هستند که در ایران ساخته شدند و از طریق جاده ابریشم به ژاپن رسیدند.[۹]
در میان آثار ساخته شده با الهام از فرهنگ ایرانی، بیوایی موسوم به شیتان سونو بیوا (紫檀槽琵琶/Shitan sō no Biwa) بیش از همه شناخته شده است. بیوا سازی شبیه عود یا همان بربت ساسانی است. این ساز که از سازهای معروف دوره ساسانی بود، بعد از حمله اعراب مسلمان به شاهنشاهی ساسانی از صحنه موسیقی ایران حذف شد. اعتقاد بر این است که بیوای موجود در گنجینه شوسوئین که در چین ساخته شده، با الهام از بربت ساسانی ساخته شده و نزدیکترین ساز به بربت ساسانی است.
علاوه بر رسیدن کالاهای ژاپنی، بحثهایی مبنی بر آمدن تعدادی ایرانی به ژاپن در دوران باستان هم از سوی برخی محققین مطرح میشود. ایموتو (1388) و موریس (2020) آمدن ایرانیان یا ایرانی تبارانی را در فاصله سالهای 654 تا 736 م مطرح کردهاند [۱۰] [۱۱]، اما آنچه این اواخر بیش از همه این مبحث را داغ کرده است، مسأله خوانده شدن لوحی چوبی موسوم به هاشی نو کیومیچی (波斯清道/Hashi no Kiyomichi) با استفاده از فناوری اشعه مادون قرمز در سال 2016 بود. در این لوح چوبی که مربوط به سال 765 است، نام دو نفر نوشته شده است. همان طور که گفته شد، سال 2016 سر انجام محققین ژاپنی با استفاده از اشعه مادون قرمز موفق شدند نام خانوادگی یکی از این دو نفر را بخوانند که هاشی (波斯) بود. همان طور که پیشتر گفتیم این کلمه اشاره به ایران دارد، از این روی این بحث مطرح شد که هاشی نو کیومیچی فردی ایرانی بود که در ژاپن و در دارالتعلیم مشغول به کار بود.
پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در سده های میانی
منظور از سدههای میانی، از اواخر قرن دوازدهم تا پایان قرن شانزدهم میلادی است. با وجود اینکه سدههای میانی متأخرتر از دوران باستان است، اما در این دوره ما شواهد بسیار کمتری مبنی بر روابط دو کشور ایران و ژاپن میتوانیم پیدا کنیم. دلیل این امر هم بی شک به تحولات تاریخی ژاپن بر میگردد. چنان که در مبحث تاریخ و نیز مبحث فرهنگ ژاپن هم اشاره شد، ژاپن در دو دوره نارا و آسوکا به شدت مشغول وامگیری از فرهنگ چین و آسیا شد، اما با ورود به دوران هیان، آن چه را گرفته بود با آن چه خود داشت، در هم آمیخت و شروع به ژاپنی کردن فرهنگ نمود. بنابراین اوج حضور کالاهای ایرانی در ژاپن به همان دوران پذیرش فرهنگ آسیا یعنی دوران نارا و آسوکا مربوط است و از دوران هیان به بعد ما کمتر شاهدی از حضور کالاها و فرهنگ ایرانی در ژاپن مشاهده میکنیم.
برغم تلاش و موفقیت ژاپن در ژاپنی کردن فرهنگ در دوران هیان، با شروع سدههای میانی بار دیگر ما شاهد تلاش راهبین بودایی ژاپن برای کسب آموزههای بودایی چینی هستیم، پس راهبین زیادی در این دوره به چین میرفتند. از سوی دیگر ایرانیان در این دوره در قالب تاجران مسلمان هنوز مراودات تجاری زیادی به چین داشتند و در چندین بندر چین ما شاهد جوامع مسلمان و ایرانی هستیم.
قضیه دیدار کِیسِی راهب بودایی با سه نفر خارجی در بندر کوآنژوی (泉州/Quánzhōu) –بندر زیتون- چین در سال 1217 م، شناختهشدهترین مورد از رویارویی راهبین بودایی ژاپنی با تاجران ایرانی است. کِیسِی از آنها خواست تا با خط نانبان (南蛮/Nanban) قسمتی از متون مقدس بودایی را برایش بنویسند، چرا که میخواست این نوشته را به عنوان سوغات سفر برای استادش ببرد، نوشتهای که بوی هند یعنی زادگاه بودا را داشت.[۱۲] نانبان که کِیسِی اینجا به آن اشاره میکند، در زبان چینی و به تبع آن ژاپنی برای نامیدن اقوام بیگانه واقع در جنوب کشور چین مورد استفاده قرار میگرفت، بنابراین جنوب و جنوب شرق آسیا شامل نانبان میشد. با این همه آن تحفهای که کِیسِی با خود به ژاپن آورد و امروزه با نام شیهونبوکوشونانبانموجی (紙本墨書何番文字/Shihon bokusho nanban moji) شناخته میشود، نه به خط هندی که به خط فارسی و نه قسمتی از متون بودایی که دو بیت شعر و یک رباعی به فارسی بود. این سه بیت شعر شامل
«جهان خرمی با کس نماند/جهان روزی دهد، روزی ستاند» از فخرالدین اسعد گرگانی
«جهان یادگار است و ما رفتنی/به مردم نماند به جز مردمی» از فردوسی و رباعی
«گر در اجلم مسامحت خواهد بود/روشن کنم این دیده به دیدار تو زود/یعنی [که] خلیق گردد این [چرخ] کبود/بدرود منست تو ز من بدرود» از شاعری ناشناس است.[۱۳]
قضیه دیدار کِیسِی با آن ایرانیان یک نکته روشن در خود دارد و آن اینکه حتی کسی مانند کِیسِی که تحصیل کرده بود و چینی میدانست و احتمالا با کلمه هاشی به معنی ایران هم آشنا بود، فکر میکرد آنها را که دیده است، هندیاند. به عبارتی برغم وجود کلمه هاشی در زبان ژاپنی، ژاپنیها شناخت چندانی از هاشی و اهالی هاشی نداشتند.
از سوی دیگر در منابع فارسی این دوره هم، تنها میتوانیم یک اثر پیدا کنیم که در آن اشارهای به ژاپن وجود دارد و آن کتاب «جامع التواریخ» اثر رشیدالدین فضل الله همدانی است. در این اثر از جزیرهای عظیم به نام جِمِنگو واقع در بحر محیط یاد میشود که اشاره به ژاپن است.[۱۴]
پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در دوران نخستین مدرن
در اینجا منظور ما از دوران مدرن نخستین، فاصلهای زمانی از اواخر قرن شانزدهم تا حدود نیمه دوم قرن نوزدهم است. بر غم اینکه این دوران، دورهای بسیار مهم در تاریخ روابط ایران و ژاپن است، اما چنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده است. با قاطعیت میتوان گفت، در این دوره برای نخستین بار تاجرانی فارسی زبان به ژاپن رفتند که در بینشان به احتمال زیاد ایرانیانی هم بودند. برای نخستین بار کالاهای ژاپنی به ایران رسید و طیفی متنوع از کالاهای ایرانی در ژاپن عرضه شد که شناخت از ایران را در آن کشور گسترش داد. برای نخستین بار اثری فارسی نگاشته شد که در آن گزارشی ارزشمند درباره ژاپن درج شده بود و به لطف منابع غربی در اواخر این دوران دو کشور به شناخت زیادی از هم دست پیدا کردند.
به دلیل سیاستهای تجاری چین، از اواخر سدههای میانی و در طول دوران مدرن نخستین صحنه تجارت جهانی با تغییرات زیادی روبرو شد و جنوب شرق آسیا نقش واسطه را در تجارت بین غرب و شرق به دست آورد. با آغاز عصر کاوش و اضافه شدن اروپاییان به این عرصه باز هم مراودات جهانی گستردهتر شد. تبدیل شدن جنوب و جنوب شرق آسیا به واسطه تجارت شرق و غرب باعث حضور ایرانیان زیادی در این منطقه به خصوص در آیوتایای سیام تایلند شد و از همین جا هم بود که نخستین تاجران فارسی زبان رهسپار بندر ناگاساکی در ژاپن شدند. به این تاجران فارسی زبان مور (モール/Mōru/Moor)[i] میگفتند. سوگیتا در رابطه با مورها میگوید، در کنار چینیها و هلندیها تاجرانی هندی-مسلمان که مور نامیده میشدند، بارها و بارها از آیوتایا در سیام به ژاپن آمدند و داد و ستد خود را به فارسی انجام میدادند. به گفته او آنها از دهه 1630 تا اوایل دهه 1700 م به ژاپن آمدند و کالاهایی از جنوب و جنوب شرق آسیا به ژاپن میآوردند و کالاهایی مانند نقره، مس، ظروف لاکی و ظروف چینی از ژاپن میبردند.[۱۵] هر چند سوگیتا از هندی بودن این تاجران صحبت میکند، اما واقعیت این است که هیچ مدرکی مبنی بر هندی بودن یا ایرانی بودن آنها وجود ندارد. با این همه دو واقعیت است که احتمال بودن ایرانی در بین مورهای فارسی زبان را تقویت میکند؛ نخست، این تاجران مسلمان به زبان فارسی صحبت میکردند و دوم این که در پس زمینه اعزام و فعالیت این تاجران، ایرانیان قدرتمند مقیم آیوتا قرار داشتند. این مسألهای است که ناگاشیما هم بر آن تأکید میکند.[۱۶]
همان زمانی که مورهای مسلمان به ژاپن میرفتند، حکومت صفوی نخستین سفیر خود را به سیام و آیوتایا فرستاد که این سفارت از 1685 تا 1688 به درازا کشید. کاتب این سفارت محمد ربیع ابن محمد ابراهیم بود که حاصل گزارش او کتاب ارزشمند «سفینه سلیمانی» شد. در این کتاب برای اولین بار در تاریخ آثار مکتوب فارسی ما شاهد گزارشی در خور درباره ژاپن یا آن طور که در سفینه آمده، جپان هستیم. آن طور که نویسنده سفینه خود میگوید، اطلاعاتش درباره ژاپن را از مردمی که در این اواخر برای تجارت به آن جزیره رفتند به دست آورده است[۱۷] که این مردم همان مورها هستند. اطلاعاتی که در «سفینه سلیمانی» درباره جپان آمده، برخیش شایعه و نادرست است مانند اینکه میگوید، اسامی مردان ایشان موشی و لوح و زرباد و اسامی زنان ایشان زینب و فاطمه است، هر چند اشاره میکند که اطلاع آنها بر این اسامی غریب است.[۱۸] برخی از اطلاعات هم واقعیت اما همراه با اغراق بسیار است، مانند ممنوعیت مسیحیت در ژاپن، بیرون کردن پرتغالیها از کشور، انحصار تجارت به هلندیها و... با این همه این کتاب در تاریخ شناخت ایرانیان از ژاپن نیز در مطالعات مربوط به تجارت در جنوب شرق آسیا کتابی بسیار مهم به حساب میآید.
مسأله مهم و تأثیرگذار دیگر در روابط ایران و ژاپن در دوران مدرن نخستین، آغاز عصر کاوش و حضور اروپاییها در عرصه تجارت جهانی و تجارت آسیا است. فعالیت اروپاییها به خصوص کمپانی هند شرقی هلند که با پرداختن به تجارت بین کشورهای آسیایی، شبکهای تجاری فراهم آورد که کشورهای آسیایی را به هم پیوند میداد. به واسطه همین شبکه تجاری هلندیها هم بود که طیفی از کالاهای ایرانی در بندر ناگاساکی در ژاپن عرضه شدند که در این بین ابریشم ایران، چرم ایرانی، اسب ایرانی و قالی و منسوجات ایرانی جایگاه و ارزش خاصی پیدا کردند. علاوه بر اینها گلاب، بادام و کشمش هم از ایران به ناگاساکی وارد شد. از سوی دیگر کالاهایی از ژاپن مانند کافور، ظروف چینی و لاکی ژاپنی و احتمالا مس توسط هلندیها از ژاپن به بنادر ایرانی خلیج فارس وارد شد. کالاهای ایرانی در ژاپن نقشی بزرگ در شکل دهی تصویر ایران در میان ژاپنیها ایفا کردند،[۱۹] چنانکه اقلام تجاری اصلی ایرانی با نام خود ایران شناخته میشدند؛ نخ ابریشم هاروشا، چرم هاروشا، اسب هاروشا و... .
هاروشا (ハルシャ/Harusha)[ii] نام جدید ایران در زبان ژاپنی بود، به عبارتی به خاطر منابع غربی و نیز حضور کالاهای ایرانی در ژاپن، نام ایران در دوره ادو از هاشی به هاروشا تغییر کرد.[۲۰] در میان فرشهای ایرانی که این زمان به ژاپن برده شدند، دو فرش اهمیت زیادی پیدا کردهاند. یکی فرشی ابریشمی بافته شده در کاشان است که در زمان تویوتومی هیدهیوشی و توسط پرتغالیها به ژاپن برده شد و به دستور هیدهیوشی از آن جینبائوری (陣羽織/Jinbaori) یا نوعی نیم تنه بدون آستین ساختند که در میدان نبر به تن میکنند. این جینبائوری امروزه با نام جینبائوری با نقش پرنده و وحوش (鳥獣文様陣羽織/Chōjūmonyō Jinbaori) شناخته میشود. فرش دیگر یک تخته فرش پولونزی است که قرن نوزدهم به ژاپن برده و در جشن گیئون (祇園祭/Gion Matsuri) مورد استفاده قرار میگیرد.
در مورد اسب ایرانی یا اسب هاروشا، آن زمان واقعهای جالب رخ داد. در دوران زمامداری هشتمین شوگون دوره ادو، شوگون وقت یک رأس اسب ایرانی به یکی از امیرنشینان شمال شرق این کشور داد تا با استفاده از آن اصلاح نژاد اسب انجام شود. این اسب در نه سالگی تلف شد. آنها که از اسب نگهداری میکردند، لاشه اسب را دفن کردند و روی آن درختی کاج کاشتند. با رشد کاج، شاخههایش به سمت غرب یعنی زادگاه اسب ایرانی قد کشیدند که نشان از شیفتگی روح اسب نسبت به زادگاهش ایران بود. پس افراد محلی برای آرامش و نیایش روح اسب ایزدکده اومارهکی (馬暦神社/Umareki Jinja) را آنجا ساختند که هنوز به عنوان ایزدکده اسب پا برجا است.
پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در دوران مدرن
دوران مدرن در ژاپن با انقلاب میجی و در ایران با اصلاحات امیرکبیر در دوره قاجار شروع شد و در هر دو کشور با پایان جنگ جهانی دوم به پایان رسید. در این دوره روابط رسمی دو کشور شکل گرفت، تجارت مستقیم میان دو کشور بر قرار شد، نخستین ژاپنیها و ایرانیها به کشور مقابل رفتند و سر انجام موج علاقه به ژاپن در ایران شکل گرفت.
در اواخر دوران مدرن نخستین، به واسطه ترجمه آثار غربی و نیز تألیف با استناد به این منابع به فارسی و ژاپنی، ایرانیان و ژاپنیها با کشور یکدیگر آشنا شدند. «جهان نما» ترجمه رفائیل فلوغون (1850، چاپ تبریز)، «جهان نما» ترجمه مسیو ژان داوود و املای محمدحسین فراهانی (1857) و... از جمله کتابهای اواخر دوران مدرن نخستین است که قسمتی از آن به معرفی ژاپن اختصاص یافته است.[۲۱] در «جهان نما» ترجمه مسیو ژان داوود، ژاپن برای اولین بار در فارسی به شکل «ژاپُن» نوشته شد. از این زمان به بعد در منابع فارسی این کشور ژاپن و ژاپون نگارش میشد که در نهایت ژاپن ماندگار گردید. در واقع میشود گفت، شکل گیری کلمه ژاپن در ایران به خاطر آن بود که آن زمان، زبان فرانسه زبان علمی روزگار بود و ژاپن ترجمه کلمه فرانسوی (Japon) به فارسی است.
با شروع دوران مدرن سر انجام نخستین ایرانیان و نخستین ژاپنیهای به کشور مقابل سفر کردند. نخستین ایرانیان شناخته شدهای که میدانیم به ژاپن سفر کردند، حاج سیاح و ابراهیم صحافباشی هستند. حاج سیاح حدود 1875 به ژاپن سفر کرد،[۲۲] اما جز آنچه خیلی کوتاه در یکی از کتابهایش اشاره میکند، چیز زیادی از سفرش به این کشور نمیدانیم. بر خلاف حاج سیاح، ابراهیم صحافباشی خاطرات سفرش به ژاپن را در سفرنامهاش به یادگار گذاشته است. حاج سیاح دو بار در سالهای 1895 و 1897 به ژاپن سفر کرد و آن طور که خودش نوشته، هدفش تجارت و آوردن کالاهای ژاپنی برای فروش در ایران بود، بنابراین او نخستین ایرانی هست که به تجارت مستقیم از ژاپن پرداخت.[۲۳]
نخستین ژاپنیهایی هم که به ایران آمدند، هیأتی به سرپرستی ماساهارو یوشیدا است که سال 1880 به ایران آمدند. سفر این هیأت به ایران نتیجه دیدار سفیر وقت ژاپن در روسیه با ناصرالدین شاه در سنتپترزبورگ هنگام سفر دوم شاه قاجار (ماه می 1878) به اروپا بود. در این سفر ناصرالدین شاه به تجارت با ژاپن علاقه نشان میدهد و پیرامون تنظیم یک معاهده تجاری مذاکره میکند. بعد از این دیدار اعضای دو سفارت ایران و ژاپن در روسیه مذاکرات را ادامه میدهند و بعد از برگشت سفیر مذکور به ژاپن هم او زمینه اعزام سفارت یوشیدا به ایران را مهیا میکند.[۲۴] هیأت یوشیدا سه ماه در تهران ماندند، نمایشگاهی از کالاهای تجاری همراه خود برگزار کردند و با ناصرالدین شاه هم دیدار داشتند، اما در نهایت این سفر در شکل دهی روابط سیاسی و تجاری دو کشور موفقیتی نداشت.
چنین تلاشهایی در دوره قاجار منجر به شکلگیری روابط سیاسی میان دو کشور نشد، اما روابط تجاری تا حدودی پیشرفت کرد و کالاهای ژاپنی روانه بازار ایران شدند. البته حضور کالاهای ژاپنی در بازار ایران نه به خاطر برقراری روابط تجاری میان دو کشور که به خاطر بر قراری روابط تجاری مستقیم و بر قراری خط کشتیرانی منظم میان هند و ژاپن بود. به این معنی که ژاپن که به خاطر صنایع نساجی خود احتیاج به پنبه هند داشت، با راه اندازی خط کشتیرانی منظم اقدام به واردات پنبه هند کرد و در مقابل کالاهای خود را به بازار هند فرستاد. تجار ایرانی که تعداد آنها در هند هم کم نبود، با خرید اجناس ارزان ژاپنی از بازار هند آنها را به ایران میآوردند. رجوع به احصائیههای تجارتی ایران (انتشار این احصائیهها از سال 1282 ش [1903 م] و توسط مستشاران بلژیکی شروع شد) نشان میدهد، ژاپن که تا 1295 ش همیشه بیستمین یا بیست و یکمین مبدأ وارداتی ایران بود، از این سال به بعد میزان صادراتش به ایران افزایش پیدا و جایگاه این کشور در میان صادر کنندگان به ایران بهبود پیدا کرد.[۲۵] سال 1298 ش، ژاپن بعد از بریتانیا به انضمام هندوستان، روسیه، مصر، ترکیه، افغانستان و آمریکا هفتمین مبدء وارداتی ایران شد و این بهترین رتبه از این نظر در تاریخ روابط تجاری دو کشور در دوره قاجار بود.[۲۵] در زمینه کالاهای صادراتی ژاپن به ایران هم، هر چند با طیف بسیار وسیعی از کالاها روبرو هستیم، اما عمده آنها کبریت، منسوجات ابریشمی، منسوجات پنبهای، ظروف چینی، لوازم خرازی، چتر، لوازم خانه، لوازم تدخین، مواد غذایی و... بودند.[۲۵]
از طرف دیگر در این مدت ایران هم کالاهایی به ژاپن میفروخت و حتی در سالهای 1291، 1296، 1298 ، 1300 ، 1301 و 1303 ش، ارزش مالی صادرات ایران به ژاپن از ارزش مالی وارداتش از آن کشور بیشتر بود.[۲۵] بار اصلی این صادرات هر بر دوش دو کالای تریاک و مشتقات نفتی بود که البته سود اصلی از فروش مشتقات نفتی به جیب انگلیس میرفت چرا که به موجب قرارداد دارسی امتیاز نفت جنوب ایران به انگلیس واگذار شده بود.
اما سوای روابط سیاسی و تجاری، مسألهای که در روابط ایران و ژاپن در دوره قاجار بیش از همه قابل توجه است، پدیده شکل گیری علاقه ایرانیان به ژاپن است. علت این پدیده هم بی شک پیروزی این کشور در جنگ با روس یکی از دو ابرقدرت زمانه بود. ژاپن بعد از میجی، به سرعت در مسیر مدرنیزاسیون و صنعتی شدن پیش رفت و در واقع این کشور تنها کشور غیر غربی بود که توانست صنعتی شود. همین مسأله هم باعث شد تا توجه روشنفکران آسیایی به عنوان یک نمونه موفق آسیایی به این کشور جلب شود. پیروزی ژاپن کوچک بر چین بزرگ در 1895 و به خصوص پیرزویاش بر روسیه یکی از دو ابر قدرت زمانه در 1905 باعث شد تا علاقه به این کشور کوچک آسیایی از سطح خواص فراتر رفته و عوام را هم شامل شود.
در ایران هم که آن زمان درگیر جنبش مشروطه بود، شکست روس از ژاپن تأثیر زیادی بر این جنبش داشت، چرا که ابر قدرت روس در مسیر این جنبش بسیار سنگ اندازی میکرد و به نظر شکست ناپذیر مینمود. تقریبا تمامی آثاری که به تاریخ این جنبش پرداختهاند، به نوعی به تأثیر پیروزی ژاپن بر این جنبش اذعان دارند. علاوه بر روزنامههایی که هر روز اخبار مربوط به این جنگ را پوشش میدادند، در فاصله سالهای 1905 تا 1907 بیش از ده جلد کتاب در مورد جنگ روس و ژاپن و پیروزی ژاپن در این جنگ تألیف یا ترجمه شد[۲۶] که با توجه به وضعیت چاپ و نشر در آن زمان، عدد بسیار بالایی است. در نتیجه حتی نمونه ژاپن به اشعار فارسی آن زمان هم راه پیدا کرد. برای نمونه سید اشرفالدین گیلانی در شعری چنین میسراید:
میشه ما خفتگان بیدار گردیم / نگو هر گز نمیشه های های چو ژاپون شهر در اقطار گردیم / نگو هرگز نمیشه های های.[۲۷]
با پایان دوره قاجار و شکل گیری دوران پهلوی، بالاخره میان دو کشور ایران و ژاپن روابط سیاسی رسمی شکل گرفت و دو کشور اسناد و یادداشتهای مربوط به برقراری روابط بین دو کشور را 10 فرودین 1308 ش [30 مارس 1929 م] مبادله کردند. آکیئو کاساما (笠間杲雄/Kasama Akio(1885-1945)) که نخستین سفیر مختار ژاپن در ایران بود، 10 دسامبر 1929 به تهران رسید و مأموریتش در ایران را به عنوان سفیر شروع کرد. آوانس خان مساعدالسلطنه نخستین وزیر مختار ایران در ژاپن هم سال بعد و در تیر ماه 1309 ش [جولای 1930 م] سفارت ایران را در توکیو افتتاح کرد و یک سال در این مقام ماند. ایران و ژاپن اکتبر 1939 [مهر 1318 ش] قرارداد دیگری موسوم به «پیمان دوستی بین کشور شاهنشاهی ایران و کشور امپراطوری ژاپن» امضا کردند، اما این قرار داد چندان نپایید چرا که بعد از برکناری رضا شاه از سلطنت و جانشینی پسرش، ایران، شوروی و انگلیس قرار داد سه جانبهای در ژانویه 1942 امضا کردند که آنها را متعهد به حمایت از جنگ علیه فاشیسم میکرد، پس ایران روابط خود با ژاپن را آوریل همان سال قطع کرد و مارس 1945 هم به ژاپن اعلان جنگ داد[۲۸] چرا که ژاپن هم در جبهه فاشیسم قرار داشت.
علاوه بر شکلگیری روابط سیاسی، روابط تجاری دو کشور هم در این دوره پیشرفت زیادی کرد. دو عامل مهم باعث افزایش حجم تجارت دو کشور در این دوره شد. نخست امضای قرارداد بازرگانی میان دو کشور و دوم شکل گیری خط کشتیرانی میان بنادر ژاپن و بنادر ایرانی خلیج فارس. در مورد قرارداد بازرگانی، میدانیم ایران نخستین قانون تعرفه گمرکی خود بر اساس حداقل و حداکثر حقوق کمرکی را سال 1307 ش تصویب کرد که به موجب آن دولتهایی که با ایران قرارداد بازرگانی نداشتند، مشمول تعرفه گمرکی حداکثر میشدند. از آنجا که ژاپن با ایران قرارداد نداشت، کالاهای این کشور مشمول تعرفه حداکثر میشدند، بنابراین برای چند سال از حجم واردات کالاهای ژاپنی به ایران کاسته شد. دو کشور سر انجام مهر 1311 ش [اکتبر 1932 م] عهدنامه مودت، بازرگانی و دریانودری امضا کردند تا این مشکل حل شود.
برقراری خطوط کشتیرانی و آمدن کشتیهای ژاپنی به بنادر ایرانی خلیج فارس یکی دیگر از دلایل اصلی گسترش تجارت دو کشور در دوره پهلوی اول است. با رجوع به احصائیههای تجارتی ایران میبینیم که در سال 1318 ش، تعداد 81 فروند کشتی ژاپنی به بنادر بوشهر، بندرعباس، بندر شاهپور، آبادان و خرمشهر آمدند که این میزان بیشترین تعداد در یک سال قبل از جنگ جهانی دوم است.[۲۹] در پس زمینه حضور کشتیهای ژاپنی در بنادر ایران، مسأله مهم دیگری یعنی اقدام شرکتهای ژاپنی به تجارت مستقیم با ایران قرار دارد. نخستین شرکت ژاپنی که اقدام به تجارت مستقیم با ایران کرد، بنگاه تجاری میتسوبیشی (三菱商事/Mitsubishi Shōji/Mitsubishi Corporation) بود که سال 1933 [1312 ش] به واسطه اقدامات کاساما نخستین سفیر ژاپن در ایران مذاکراتی با وزارت طرق و شوارع ایران برای تأمین ریل راه آهن انجام داد.[۳۰] میتسوبیشی با تأسیس شرکت تجارتی ایران و ژاپون با مسؤلیت محدود (THE PERSIA & JAPAN TRADING CO LTD) دامنه فعالیتهای خود در ایران را گسترش داد. دقیقا نمیدانیم که این شرکت چه سالی ثبت شد، اما قدیمیترین اسنادی که از این شرکت بر جای مانده، مربوط به سال 1313 ش است.
در نتیجه چنین اقداماتی، حجم روابط تجاری دو کشور گسترش زیادی یافت، بطوری که سال 1318 ش ارزش صادرات ایران به ژاپن و نیز ژاپن به ایران به بالاترین رقم خود قبل از جنگ و در دوران مدرن رسید. این میزان صادرات و واردات، ژاپن را بعد از آلمان نازی، در رده شریک دوم تجاری ایران قرار داد.[۳۱] با این همه همان طور که قبلا هم اشاره شد، وقوع جنگ جهانی دوم و قرار گرفتن ژاپن در جبهه متحدین باعث قطع روابط دو کشور و کاهش بسیار شدید حجم روابط تجاری شد.
موافقت نامه ها و قرارداد های همکاری مشترک میان ایران و ژاپن
10 فرودین 1308 ش [30 مارس 1929]: قرارداد موقت برقراری روابط ایران و ژاپن. این سند عنوان قطعی و مشخصی ندارد، چنان که در وزارت امورخارجه ژاپن آن را «قرارداد موقت تجاری بین ایران و ژاپن» (「日本国「ペルシャ」国間通商暫定取極」/Nihonkoku Perusha koku aida tsūshō kantētorikime) [۳۲] و طرف ایرانی آن را «موافتنامه سه مادهای تأسیس روابط ایران و ژاپن»[۳۳] میخوانند. بهر حال این قرار داد که به امضای محمدعلی خان فرزین کفیل وزارت امورخارجه و هیجی نیهی (二瓶兵二/Nihei Heiji(?-?)) دبیر سفارت ژاپن در ترکیه به عنوان نماینده سیاسی دولت ژاپن رسید، برای برقراری روابط و دایر کردن سفارتخانههای دو کشور بود.
8 مهرماه 1309 ش [1 اکتبر 1930]: تصویب قانون اجازه استخدام آقای حجمه سوزوکی به سمت مهندسی اداره راه آهن ایران برای مدت شش ماه. اعزام مهندس ژاپنی به نام هاجیمه سوزوکی (鈴木一/Suzuki Hajime) به ایران، نخستین مورد از دعوت و بکارگیری متخصص ژاپنی از سوی دولت ایران در تاریخ روابط دو کشور است.
26 مهر 1311 ش [18 اکتبر 1932]: عهدنامه مودت، تجارت و دریانوردی بین ایران و ژاپن (「日本・波斯修好通商条約」/Nihon Hashi Sh). این عهدنامه را غفاری کفیل وزارت امور خارجه و وزیر مختار وقت ژاپن در ایران امضا کردند.
25 مهر 1318 ش [18 اکتبر 1939]: بعد از امضای عهدنامه مودت، تجارت و دریانوردی بین ایران و ژاپن، ظاهرا سفیر ژاپن خواسته بود که سه موضوع مختلف آمده در این پیمان یعنی دوستی، تجارت و دریانوردی از هم تفکیک و به شکل پیمانهای جداگانه به امضای طرفین برسد. در مورد قرارداد بازرگانی، وزارت دارایی با رد این موضوع عقیده داشت، احتیاجی به عقد قرارداد بازرگانی با ژاپن نیست. اما ظاهرا در مورد قرارداد مودت و دوستی که از شاه ایران کسب تکلیف شد، نظر موافق کسب شد تا «پیمان دوستی بین دو کشور شاهنشاهی ایران و کشور امپراطوری ژاپن» در 25 مهر 1318 ش [18 اکتبر 1939 م] به امضای نمایندگان رسمی دو کشور برسد.
پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در دوران معاصر
دوران بعد از جنگ جهانی دوم تا زمان حال را دوران معاصر میگویند و نظر به تغییرات بنیادینی که وقوع انقلاب در ایران در همه وجوه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آورد، روابط ایران و ژاپن را در دوران معاصر در دو بخش قبل و بعد از انقلاب ایران مورد بررسی قرار میدهیم.
جنگ جهانی دوم با شکست برای ژاپن به پایان رسید و این کشور برای اولین بار در تاریخش اشغال شد. 8 سپتامبر 1951، ژاپن با امضای قرارداد صلح سانفرانسیسکو، عملا حق حاکمیت ملیاش را مجددا به دست آورد. چهل و نه کشور از جمله ایران این قرارداد را امضا کردند که این به معنی پایان اعلان جنگ به ژاپن از سوی ایران و از سر گیری روابط رسمی دو کشور بود.
در سیاست خارجی بعد از جنگ ژاپن، نام یک نفر بیش از دیگران مطرح است. شیگهرو یوشیدا، کسی که از سال 1948 تا آخرین ماه سال 1954، یا نخست وزیر ژاپن بود یا وزیر امور خارجه این کشور و یا اینکه زمامدار همزمان دو مسؤلیت بود. رهبری دیپلماسی ژاپن توسط یوشیدا در آن سالها، ویژگیها و خصلتها نیز سمت و سویی به سیاست خارجی این کشور داد که زمانی طولانی اساس و مسیر اصلی سیاست خارجی این کشور قرار گرفت که اصطلاحاً به آن دکترین یوشیدا میگویند.[۳۴] دکترین یوشیدا سه ویژگی عمده داشت: نخست، در وضعیت جنگ سرد و در رویارویی میان شرق و غرب ژاپن به اردوی غرب تعلق دارد و در سیاست خارجیاش هماهنگ با آمریکا است. دوم اینکه، ژاپن به نیروی نظامی آمریکا وابستگی دارد و به جایش تسهیلات مربوط به واگذاری پادگان به نیروهای آمریکایی را فراهم میکند. سوم اهمیت دادن به دیپلماسی اقتصادی.[۳۵]
ایران هم در دوره پهلوی دوم عملا در جبهه غرب قرار داشت، بنابراین دو کشور ایران و ژاپن برای گسترش روابط سیاسی و اقتصادی هیچ مشکلی نداشتند. هر چند روابط سیاسی دو کشور مجددا از سال 1951 شروع شد، اما رجوع به احصائیه تجارتی ایران در سالهای بعد از جنگ نشان میدهد که بلافاصله بعد از جنگ و از سال 1324 ش برخی کالاهای ژاپنی به ایران وارد شدند. در این سال ژاپن، بیست و پنجمین شریک تجاری ایران بود.[۳۶] در فاصله سالهای 1325 تا پایان 1330 ش، این کشور به ترتیب رتبه 46، 25، 22، 16، 12، 14 را در میان شرکای تجاری ایران کسب کرد.[۳۶] سال بعد یعنی 1331 ش، جایگاه ژاپن در میان شرکای تجاری ایران بسیار ارتقا پیدا کرد و بعد از آلمان، آمریکا، شوروی، انگلستان و هندوستان در مکان ششم قرار گرفت.[۳۷] سال بعد آن این کشور بعد از آلمان و آمریکا با یک میلیارد و 578 میلیون و 480 هزار ریال، تنها هفت سال بعد از پایان جنگ توانست سومین شریک تجاری ایران شود.[۳۸]
با این همه چنان که نقیزاده (1376) هم اشاره میکند، دو طرف این تجارت یک فرق کلی با هم داشتند. در یک طرف ژاپن کشوری فقیر بود که با داشتن رهبرانی ملی، آگاه و متعهد به توسعه، عزم پیشرفت و رقابت با غرب صنعتی را داشت و اجازه واردات کالای ساخته شده را نمیداد و در طرف دیگر ایران ثروتمند بود که از همان ابتدا بازار داخلی را به کالای خارجی سپرد.[۳۹] چنین تفاوتی باعث شد تا بازار ایران مملو از کالاهای ژاپنی و از سوی دیگر ژاپن بزرگترین وارد کننده نفت خام ایران شود. همچنین در آخرین دهه دوران پهلوی یعنی دهه 1350 ش، ژاپن با 6.2 میلیارد دلار سرمایه گذاری در ایران بدل به بزرگترین سرمایه گذار خارجی در ایران شد و این سرمایه گذاری زمینه را برای گشایش دفاتر بیش از یکصد شرکت ژاپنی در ایران فراهم آورد.[۴۰] در این بین پروژه پتروشیمی ایران و ژاپن، چنانکه نقیزاده (1376) هم اشاره میکند، سمبل روابط اقتصادی و دوستی دو کشور بود.[۴۱] این پروژه که بین شرکت ملی نفت ایران و پنج شرکت ژاپنی به رهبری شرکت میتسویی (三井/Mitsui) سال 1351 ش منعقد شد، به خاطر انقلاب ایران و جنگ تحمیلی هشت ساله متعاقب آن سرانجامی خوش نداشت و سرانجام با خروج طرف ژاپنی در سال 1989 [1368 ش] از آن به پروژهای شکست خورده بدل شد. این پروژه بدان حد بزرگ بود که با اجرای آن در بندر شاهپور –بندر امام- بیش از 3000 نیروی کار ژاپنی، ایرانی و کرهای در آن استخدام شدند و دولت ژاپن هم برای انجام امور کارکنان خود در این شهر، کنسولگریاش را در خرمشهر افتتاح کرد.[۴۲]
گرمی روابط دو کشور تنها محدود به تجارت و روابط اقتصادی نبود که در بعد سیاسی هم دو کشور روابطی حسنه با هم داشتند. علت آن هم، همان طور که پیشتر اشاره شد، بی شک مربوط به همسویی دیدگاههای سیاسی دو کشور و گرایش هر دو به جبهه غرب بود. محمدرضا شاه پهلوی اردیبهشت 1336 ش، ولیعهد ژاپن آکیهیتو (明仁/Akihito(1933- )) و همسرش آبان 1339 ش، تاکهئو فوکودا (福田赳夫/Fukuda Takeo(1905-1995)) نخست وزیر وقت ژاپن و بسیاری از مقامات دیگر دو کشور در این مدت از کشور دیگر بازدید کردند.[۴۳] به علاوه موافقتنامهها و همکاری مشترک زیادی هم میان دو کشور امضا و اجرا گردید که در بخش بعدی به آنها اشاره خواهیم کرد.
یکی دیگر از وقایع مهم در روابط دو کشور در دوره پهلوی دوم، واقعه نفتکش نیشّومارو (日章丸/Nishshōmaru) است. با ملی شدن صنعت نفت ایران به رهبری دکتر مصدق در اسفند 1329 ش و متعاقب آن اخراج کارکنان انگلیسی از تأسیسات نفتی ایران در سال بعد، دولت انگلیس نفت ایران را تحریم و ناوهای خود را به خلیج فارس اعزام و تهدید به غرق کردن نفتکشهایی کرد که اقدام به خرید نفت ایران میکنند. در این میان شرکت ژاپنی ایدهمیتسو (出光/Idemitsu) نفتکش 20 هزار تنی نیشومارو را به آبادان فرستاد که این نفتکش بعد از بارگیری به سلامت به ژاپن برگشت. با برگشت این نفتکش، شرکت نفت انگلیسی اقدام به شکایت از ایدهمیتسو کرد و خواهان ضبط محموله به سود شرکت شد. دادگاه توکیو، نفت را متعلق به دولت ایران دانست و اقدام ایدهمیتسو در خرید نفت را کاملا قانونی دانست. این مسأله پیروزی بزرگی هم برای ایران و هم برای ژاپن شکست خورده در جنگ بود و بازتاب زیادی در مطبوعات دو کشور داشت.
موافقتنامهها و همکاریهای مشترک
بعد از جنگ جهانی دوم و در در دوره پهلوی دوم، عهدنامههای زیر میان دو کشور منعقد شد.[۴۴]
1. قرارداد صلح، 8 سپتامبر 1951 [16 شهریور 1330 ش].
2. موافقتنامه فرهنگی، 16 آوریل 1957 [27 فروردین 1336 ش].
3. موافقتنامه اقتصادی و فنی، 9 دسامبر 1958 [18 آذر 1337 ش].
4. موافقتنامه بازرگانی و اقتصادی، 11 اکتبر 1960 [19 مهر 1339 ش].
5. موافقتنامه نیابت قضایی، 23 ژوئیه 1963 [1 مرداد 1342 ش].
6. موافقتنامه بازرگانی، 12 ژوئیه 1964 [21 تیر 1343 ش].
7. موافقتنامه بازرگانی، 23 ژوئن 1968 [2 تیر 1347 ش].
8. یادداشتهای متبادل در مورد معافیت متقابل مالیاتی شرکتهای هواپیمایی، 4 اکتبر 1969 [12 مهر 1348 ش] و 17 مارس 1970 [26 اسفند 1348 ش].
9. موافقتنامه تأسیس مرکز تحقیقات ارتباطی، 16 اوت 1970 [25 مرداد 1349 ش].
10. یادداشتهای متبادل در مورد لغو روادید و بهای روادید، 25 ژوئن 1974 ٍ[4 تیر 1353 ش].
11. صورت جلسه مذاکرات وزیران اقتصاد و بازرگانی، 7 ژانویه 1976 [17 دی 1354 ش].
12. نامههای متبادل در مورد اعطای وام، 17 مارس 1976 [26 اسفند 1354 ش].
علاوه بر این عهدنامههای سیاسی و اقتصادی، دو کشور در زمینه صنعتی هم همکاریهای مشترک داشتند که برخی از آنها به قرار زیر هست:
1- طرح پتروشیمی ایران–نیپون (IRNIP)، 2-بانک بینالمللی ایران و ژاپن، 3- بریجستون ایران، 4- دستگاه تلفن کاریر (INEC)، 5- ناسیونال، تولید کننده وسایل الکتریکی خانگی در شهر اصفهان، 6- اتافوکو (お多福/Otafuku)، تولید کننده کفشهای صندل در تهران، 7- کارخانه شیشه سازی قزوین، 8- کارخانه پارس توشیبا، 9- کارخانه چینیسازی نوریتاکه (Noritake) و... .[۴۵]
ژاپن و جمهوری اسلامی ایران
وقوع انقلاب اسلامی سال 1358 ش در ایران، شرایط پیچیدهای در روابط ایران و ژاپن پدید آورد. از یک طرف ژاپن مطابق دکترین یوشیدا کماکان در جبهه غرب قرار داشت و ایران اسلامی به خصوص بعد از واقعه تسخیر سفارت آمریکا در آبان 1358 ش، در مواجهه با غرب به خصوص آمریکا قرار گرفته بود. از سوی دیگر ظرفیتهای اقتصادی ایران مسألهای غیر قابل چشم پوشی برای ژاپنی بود که مطابق دکترین یوشیدا سیاست خارجیاش بر اساس دیپلوماسی اقتصادی بود. بنابراین روابط ایران و ژاپن در موقعیتی پیچیده قرار گرفت.
تبیین رویکرد و عملکرد نظام سیاسی ژاپن به انقلاب و جمهوری اسلامی
ماگوزاکی که مدتی سفیر ژاپن در ایران هم بود، جمهوری اسلامی ایران را از سه جهت دیپلماسی، روابط اقتصادی و داشتن منابع نفت و گاز برای ژاپن مهم میداند.[۴۶] از دید او، ایران به خاطر موقعیت ژئوپولتیک خود در منطقه و نقشی که میتواند در ثبات و کاهش تنش در منطقه ایفا کند، در سیاست خارجی ژاپن اهمیت زیادی پیدا میکند، به خصوص که این کشور برای تأمین انرژی خود به این منطقه از جهان به شدت وابسته است. از طرف دیگر ژاپنیها عموما خواهان حل و فصل منازعات جهانی به شیوههای صلح آمیز و نه با استفاده از نیروی نظامی هستند، پس ایران میتواند در این امر سهیم شود. همچنین به لحاظ اقتصادی، او مزایای ایران را، جمعیت زیاد که با جمعیت کشورهای اطرافش بازاری صد میلیونی دارد، تمایل به مصرف زیاد در میان ایرانیها، در آمد ثابت حاصل از صادرات نفت و گاز، داشتن زیرساختهای اساسی همچون شبکه راهها و مخابرات، دارای نیروی کار برخوردار از تحصیلات، داشتن صنایع سنگینی چون خودروسازی، فولاد، پتروشیمی و... ذکر میکند و از آنجا که اقتصادی رو به توسعه هم هست، آن را بازاری بسیار مهم برای اقتصاد ژاپن میداند.[۴۷]
مسلم است که از اهمیت ایران در سیاست خارجی ژاپن به هیچ وجه کاسته نشده، اما وجود عامل سوم همیشه روابط دو کشور را با نوسانات شدید همراه کرده است. این عامل سوم هم بیش از همه آمریکا است که شریک نخست تجاری ژاپن است و به همین دلیل هماهنگی سیاست خارجی با این کشور بیش از همه برایش اهمیت دارد. عواملی دیگر چون ملاحظه کشورهایی چون عربستان و امارات متحده عربی هم در روابط ژاپن با ایران تأثیر گذار است، زیرا ژاپن به لحاظ تأمین انرژی به آنها وابستگی دارد. برغم تمامی عوامل گفته شده، ژاپن همیشه سعی کرده است، روابط خود با ایران را حفظ کند که نمود آن سفر شینزو آبه نخست وزیر وقت ژاپن به ایران در خرداد 1398 ش بود. دکتر عباس عراقچی معاون وزیر امورخارجه که پیشتر سفیر ایران در ژاپن هم بود، بر خلاف تصور همگان که سیاست خارجی ژاپن را محتاطانه میدانند، آن را سیاستی مبتنی بر جسارت و درایت توصیف میکند و سفر آقای آبه به ایران نخستین سفر یک نخست وزیر ژاپن به ایران بعد از انقلاب را نمونهای از همین درایت و جسارت معرفی میکند.[۴۸]
بهرحال رویکرد ژاپن به جمهوری اسلامی را باید در چیزی دید که مییاهارا آن را به عنوان سیاست خارجی ژاپن در قبال ایران توصیه میکند. او میگوید:
ژاپن به خاطر درخواست برای هماهنگی با آمریکا مجبور به توقف واردات نفت خام از ایران شده است. سفر نخست وزیر آبه هر چند برای بهبود این وضعیت بود، اما به تنهایی نخواهد توانست منجر به تقویت روابط مبتنی بر اعتماد شود. از طرف دیگر ژاپن باید در روابطش با ایران ملاحظه عربستان و امارات را هم بکند که به ترتیب جایگاه اول و دوم تأمین نفت ژاپن را دارند. با توجه به همه این ملاحظات به نظر میرسد، بهترین راه برای ژاپن توسعه همکاری با ایران نه در زمینه اقتصادی که در زمینههایی مانند جلوگیری از بلایای طبیعی و کمکهای انسان دوستانه باشد که انتقاد آمریکا، عربستان و امارات را در پی نداشته باشد. همچنین همکاری در زمینه آمادگی برای وقوع زلزله میتواند زمینه مناسبی برای تقویت همکاریها باشد. این چنین ژاپن میتواند با ارتباط مستقیم با ایرانیها برای ایجاد رابطهای مبتنی بر اعتماد تلاش کند.[۴۹]
بطور خلاصه میتوان گفت، ژاپن در رویکردش در قبال ایران، سعی میکند با توجه به شرایط و موانع موجود، رابطهاش را به هر طریق ممکن در قبال ایران حفظ کند تا شاید زمانی این موانع بر طرف شود.
روابط سیاسی، اقتصادی ژاپن با جمهوری اسلامی
چنان که پیشتر هم اشاره شد، وقوع انقلاب ایران که ماهیتی ضد استعماری و ضد غربی داشت، ایران اسلامی را در مواجهه با غرب قرار داد که این رویارویی به خصوص بعد از واقعه تسخیر سفارت آمریکا و قطع روابط سیاسی آمریکا با ایران شدت گرفت. با این همه و برغم اینکه ژاپن به لحاظ سیاسی در جبهه غرب قرار داشت، کشوری آسیایی بود و برای ایران قابل اعتمادتر به حساب میآمد. بنابراین هم غرب و هم ایران در سالهای بعد از انقلاب، دهه 1980 [حدودا دهه 1360 ش] و اوایل دهه 1990 [حدودا دهه 1370] به ژاپن آزادی عمل بسیار زیادی در رابطه با ایران میدادند. در این دوران غرب تداوم رابطه ژاپن با ایران را به لحاظ نقشش برای تماس با ایران مهم میدانست و ایران هم به خاطر منافع ملیاش ژاپن را نقطه تماس با غرب در نظر گرفته بود، بنابراین در این دوره ژاپن بیشترین آزادی عمل را در رابطه با ایران داشت.[۵۰]
قایل شدن نقش واسطه بین ایران و غرب برای ژاپن چه از سوی ایران و چه از سوی غرب در فاصله بعد از انقلاب تا اوسط دهه 1990 [حدودا اواسط دهه 1370 ش]، باعث شد تا در این دوران روابط اقتصادی ایران و ژاپن کماکان در حد قابل قبولی باشد. به گفته کندو، این کشور چه در دوران جنگ هشت ساله تحمیلی و چه بعد آن، پس از آلمان جایگاه دوم به لحاظ صادرات به ایران و جایگاه نخست به لحاظ واردات از ایران را داشت و این جایگاه را تا سال 1995 [حدودا 1374 ش] حفظ کرد.[۵۱]
اما سیر وقایع بعدی در روابط میان ایران و غرب نشان داد که چندان امیدی به بهبود روابط میان ایران و غرب به خصوص میان و آمریکا نیست، بنابراین به تدریج آن نقش واسطهای ژاپن هم کمرنگتر و آزادی عملش در رابطه با ایران تضعیف شد. مسأله هستهای ایران و تحریمهای مرتبط با آن که شامل تحریمهای ناشی از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و نیز تحریمهای وضع شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا به شکل مجزا بود، آخرین امیدها در کارایی نقش واسطهای ژاپن در روابط ایران و غرب را از بین برد. به گفته تاناکا انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران، انتظاراتی مبنی بر تعدیل تنش میان غرب و ایران را در ژاپن به وجود آورد، اما در نهایت با اقداماتی که دو طرف انجام دادند، این انتظارات هم از بین رفت.[۵۲] در این دوره آقای خاتمی به عنوان نخستین رییس جمهور ایران به ژاپن دعوت شد و ژاپن وامهایی در اختیار ایران گذاشت که نشانه امیدواری ژاپن به تعدیل تنش میان ایران و غرب بود، امری که با مانعی به نام مسأله هستهای ایران روبرو شد.
با شدت گرفتن مسأله هستهای ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، عملا روابط تجاری و اقتصادی ایران و ژاپن هم رو به کاهش گذاشت بطوری که در سال 1391 ش رتبه ژاپن در میان کشورهای مبدأ واردات ایران به رتبه یازدهم تقلیل یافت و در میان کشورهای مقصد صادرات ایران هم در میان پانزده کشور نخست قرار نگرفت.[۵۳] همچنین به لحاظ واردات نفت خام هم همین اتفاق رخ داد. ژاپن که زمانی بزرگترین خریدار نفت ایران بود، بعد از بحران هستهای آشکار اعلام کرد که وابستگی نفتی خود به ایران را کاهش خواهد داد و آن را به 4 درصد کل نیازش خواهد رساند یعنی رقمی که در صورت تحریمها بتواند آن را از منابع دیگر تأمین کند. در سال 2014 [1393 ش]، این کشور تنها 5 درصد نفت خام مورد نیاز خود را از ایران تأمین کرد در حالی که در همین سال، 32 درصد نیازش را از عربستان و 24 درصد آن را از امارات تأمین کرد.[۵۴]
موافقتنامهها و قراردادهای همکاری بین دو کشور
در زمینه موافقتنامهها و قراردادهای همکاری بین دو کشور، منبعی که تمام این قراردادها را یکجا آورده باشد، پیدا نشد، در نتیجه با مراجعه به وبسایتهای سازمانهای مختلف ژاپنی و ایرانی، برخی از این موافقتنامهها و تاریخ عقد آنها بدست آمد. در اینجا به منظور جلوگیری از طولانی شدن متن، وبسایتهای مورد استناد درج نشده است.
12 تیر 1370 ش [3 جولای 1991]: قرارداد همکاری میان NHK ژاپن و صدا و سیمای ایران.
21 مرداد 1393 ش [12 آگوست 2014]: قرارداد شراکت فدراسیون فوتبال ایران با اتحادیه فوتبال ژاپن (日本サッカー協会・イランサッカー連盟とパートナーシップ協定/Nihon sakkā kyōkai Iran sakkā renmē to pātonāshippu kyōtē).
19 دی 1393 ش [9 ژانویه 2015]: معاهده بین ژاپن و جمهوری اسلامی ایران در زمینه انتقال محکومین به حبس (日本・イラン受刑者移送条約/Nihon Iran jukēsha isō jōyaku).
16 بهمن 1394 ش [5 فوریه 2016]: موافقتنامه تشویق و حمایت متقایل از سرمایهگذاری بین ژاپن و جمهوری اسلامی ایران.
2 دی 1399 ش [22 دسامبر 2020]: تفاهمنامه همکاری ایران و ژاپن در زمینه ورزش (日本イラン・イスラム共和国とスポーツ分野における協力覚書/Nihon Iran Isuramu kyowakoku to Supōtsu bunya ni okeru kyōryoku oboegaki).
علاوه بر تفاهمنامههای همکاری مشترکی که در بالا یاد شد، سازمان همکاریهای بینالمللی ژاپن یا جایکا طرحهای همکاری مشترک زیادی را با سازمانهای دولتی ایران انجام داده است. دفتر جایکا در ایران که سال 1353 ش در تهران گشایش یافته، اما به خاطر جنگ ایران و عراق موقتا بسته شده بود، سال 1384 ش مجددا بازگشایی شد.[۵۵] طرح مدیریت زیست محیطی تالاب انزلی، برنامه ارتقای ظرفیت کنترل آلودگی هوا در شهر تهران، طرح بررسی انتقال فناوریهای ژاپنی برای بهبود خروجی توربین گازی موجود با سیستم خنک کننده هوا، برنامه جامع حفاظت از محیط زیست و مدیریت مناطق ساحلی جنوب، طرح احیای دریاچه ارومیه، برنامه مدیریت یکپارچه منابع آب سفیدرود و ... برخی از برنامههای مشترک جایکا در بعد از انقلاب است.[۵۶]
روابط فرهنگی ژاپن و ج.ا.ایران
در بحث روابط ایران و ژاپن در دوران باستان، سدههای میانی و دوران مدرن نخستین، به برخی تأثیرات فرهنگ ایرانی بر فرهنگ ژاپن اشاره شد که نتیجه تجارت و رسیدن کالاهای تجاری ایران به ژاپن بود. از آنجا که در مبحث روابط ایران و ژاپن در دوران ذکر شده به مباحث فرهنگی هم اشاره شد، در اینجا روابط فرهنگی دو کشور را از دوران مدرن به بعد دنبال میکنیم.
بی شک مهمترین واقعه فرهنگی در روابط دو کشور در دوران مدرن، ایجاد علاقه به ژاپن در میان ایرانیان به واسطه پیروزی این کشور بر روس در سال 1905 و در بحبوحه نهضت مشروطه ایران است که قبلا به آن اشاره کردیم. همان طور که آنجا هم اشاره شد، در این دوره کتابهایی مرتبط با جنگ روس و ژاپن به فارسی ترجمه و تألیف شد. در دوره پهلوی دوم هم ما شاهد ترجمه و تألیف حدود هشت کتاب درباره ژاپن هستیم.[۵۷] در این بین دو کتاب «عقیده یک نفر ژاپنی در خصوص راه نجات» (1306 ش) و «شرح حال کاگاوا پیشوای مسیحی» (1317 ش) در رابطه با تبلیغ مسیحیت هستند که در نوع خود موضوعی جالب هست. به نظر میرسد مبلغین مسیحی سعی داشتند با استفاده از محبوبیت ژاپن در بین ایرانیان، با ترجمه آثاری از نومسیحیان ژاپنی به تبلیغ این دین در بین ایرانیان دست بزنند. همچنین کتاب «امپراطوری ژاپن از بدو تشکیل تا کنون» (1317 ش) که توسط اسمعیل کوشان تألیف شد، کتابی بسیار قابل توجه است که اطلاعات بسیار خوبی در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار میداد.
در ژاپن هم در این دوران ما شاهد ترجمه و تألیف کتابهایی در رابطه با ایران هستیم که یکی از آنها کتاب «افسانههای ایران» (『波斯神話』/Perusha Shinwa) (1916) است که ترجمهای با واسطه از شاهنامه فردوسی بود. البته در مقایسه با کتابهای منتشر شده در رابطه با ژاپن در ایران تعداد کتابهای منتشر شده در رابطه با ایران در ژاپن طبیعتا بیشتر بود، چرا که با موفقیت اصلاحات میجی در این کشور، این کشور در ردیف کشورهای صنعتی قرار گرفته بود. همچنین در این دوره شاهد راه اندازی کرسی آموزش زبان فارسی در ژاپن و اعزام دانشجویانی به ایران برای یادگیری زبان فارسی هستیم که در بخش زبان فارسی در ژاپن به آن خواهیم پرداخت.
یکی دیگر از اتفاقات در روابط فرهنگی ایران و ژاپن، تأسیس نخستین انجمن فرهنگی ایران در ژاپن است که اردیبهشت 1319 ش [می 1940] در توکیو تأسیس شد. هر چند چگینی (1396) با استناد به اسناد وزارت امور خارجه ایران آن را انجمن ادبی ایران و ژاپن معرفی میکند،[۵۸] اما با مراجعه به منابع ژاپنی متوجه میشویم که این انجمن در واقع انجمن فرهنگی ایران و ژاپن (日本イラン文化協会/Nihon Iran bunka kyōkai) بود[۵۹] که همان سال تأسیس کتابی با عنوان «ایران کشور در حال پیشرفت» (『新興国イラン』/Shinkōkoku Iran) برای معرفی ایران منتشر کرد. علاوه بر اطلاعاتی که در این کتاب در رابطه با ایران آمده، اساسنامه و اهداف انجمن هم در آن ذکر شده است.
بعد از جنگ و از سر گیری روابط میان دو کشور، موافقتنامه فرهنگی میان دو کشور در فروردین 1336 ش [آوریل 1957] به امضا رسید. امضای این موافقتنامه نقش بسیار مهمی در روابط فرهنگی دو کشور ایفا کرد به خصوص که در آن مواردی مانند مبادله استاد و دانشجو، برگزاری کنسرت، نمایش و نمایشگاه هنری، حمایت از کتاب، نشریات، برنامههای رادیویی و... که به شناخت متقابل دو کشور بیانجامد، تدریس زبان و فرهنگ کشور مقابل و... گنجانده شده بود. بعد از این موافقتنامه است که ما شاهد برگزاری نمایشگاه عکسهای رنگی نوین ژاپن، نمایش جودو، نمایش گل آرایی، برگزاری شب ژاپنی و... در ایران هستیم.[۶۰]
همچنین امضای این موافقتنامه زمینه اعزام دانشجویان ایرانی به ژاپن را فراهم آورد. ما میدانیم که دست کم از سال 1336 ش یعنی زمان امضای موافقتنامه فرهنگی، ایرانیانی برای تحصیل به ژاپن رفتند و زبان ژاپنی هم آموختند.[۶۱] سهراب سپهری شناختهترین ایرانی است که تقریبا همین دوران (1339 ش) برای یادگیری حکاکی روی چوب به ژاپن رفت و بعدا خاطراتش از حضور در ژاپن را هم نوشت.[۶۲] همچنین در چهارچوب همکاریهای بینالمللی ژاپن، نخستین بار سال 1336 ش اولین گروه شرکت کنندگان ایرانی زمینه کشاورزی به ژاپن رفتند و از آن زمان تا سال 1398 ش حدود 3694 ایرانی در دورههای جایکا در ژاپن شرکت کردهاند.[۶۳] در سوی دیگر دانشجویان و اساتید ژاپنی هم به ایران میآمدند و این چنین شناخت دو کشور از هم بیشتر میشد.
در زمینه روابط فرهنگی دو کشور در دوره پهلوی دوم، میتوان به نمایش فیلمهای ژاپنی در ایران اشاره کرد. میدانیم که روند بینالمللی شدن سینمای ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم و از ابتدای دهه 1950 بود. با درخشش فیلمهای ژاپنی در جشنوارههای جهانی فیلم، نخست مطبوعات ایرانی به معرفی این سینما پرداختند و سرانجام فیلم «دروازه جهنم» به کارگردانی تنوسوکه کینوگاسا به عنوان نخستین فیلم نمایش داده شده در ایران، سال 1334 ش در تهران روی پرده رفت.[۶۴] بعد از این ما شاهد نمایش کم و بیش هر ساله فیلمهای ژاپنی در ایران هستیم و این فیلمها پای ثابت جشنوارههای فیلم در ایران شدند.
با پیروزی انقلاب ایران، ما شاهد دو واقعه مهم در روابط فرهنگی دو کشور هستیم. نخست شکل گیری تصویری آرمان شهری از ژاپن در میان ایرانیان و دوم حضور تعداد زیادی از ایرانیان برای کار در ژاپن است که این دومی بر آمده و تقویت کننده تصویر نخست هم بود. چنان که قبلا اشاره شد، ژاپن بعد از جنگ خیلی زود توانست خود را به رتبه دومین مبدأ وارداتی در تجارت ایران برساند و کالاهای ساخت این کشور بازار ایران را پر کردند. هر چند این کالاها در ابتدا در مقابل کالاهای غربی بی کیفیت به حساب میآمدند، اما به تدریج برندهای ژاپنی مانند توشیبا (東芝/Tōshiba)، سونی، هوندا (本田/Honda)، کانون (キャノン/Canon)، سیکو (セイコー/Seikō)، یاماها (ヤマハ/Yamaha)، میتسوبیشی (三菱/Mitsubishi)، سوزوکی (スズキ/Suzuki)، تویوتا و... به نامهایی شناخته شده در میان ایرانیان بدل شدند و «ساخت ژاپن» مترادف با استحکام و اطمینان شد. بنابراین ژاپن یعنی کشور شکست خورده در جنگ، بار دیگر به الگوی موفقی در ایران بدل شد. این الگو بعد از انقلاب با توجه به غیر غربی و آسیایی بودنش جایگاه خاصی پیدا کرد. به خصوص بعد از جنگ ایران و عراق و خواست ایران برای بازسازی، جایگاه این الگو مستحکمتر شد. همین زمان هم فیلمها و سریالهای ژاپنی در تلویزیون ایران به نمایش در آمدند و با استقبال خوبی روبرو شدند. معروفترین این سریالها، سریال تلویزیونی «اوشین» (『おしん』/Oshin) بود که حتی رهبر انقلاب ایران هم آن را تماشا میکرد.[۶۵] چنین عواملی باعث شد تا ژاپن در این دوران کشوری کاملا شناخته شده در ایران باشد و وقتی کارگران ایرانی به امید یک شبه پولدار شدن به ژاپن سرازیر شدند، این تصویر به سمت بدل شدن به تصویری آرمان شهری پیش رفت.
بعد از انقلاب ایران ژاپن تنها کشور صنعتی بود که تواقفنامه لغو روادید با ایران را تا اوایل دهه 1990 [دهه 1370 ش] حفظ کرد. وجود این توافقنامه باعث شد تا هزاران نفر با ویزای گردشگری سه ماه به ژاپن بروند و به شکل غیر قانونی به کار بپردازند. بیشتر آنها هم بعد از اتمام مدت ویزا، باز هم به شکل غیر قانونی در آن کشور میماندند و به کار ادامه میدادند. دستمزد بالا و بالا بودن ارزش ین در برابر ریال باعث شد تا این افراد بتوانند در مدتی اندک سرمایه قابل توجهای پس انداز کنند و همین مسأله هم رفتن به ژاپن برای کار را به آرزوی هزاران جوان ایرانی بیکار یا شاغل با درآمد کم در ایران بعد از جنگ بدل کرد، مسألهای که در برخی فیلمها ایرانی آن دهه و دهههای بعد بازتاب یافته است.[۶۶] تصور یک شبه پولدار شدن، همان تصویر آرمان شهری ایرانیان از ژاپن است که در دهه 1370 ش شکل گرفت و هنوز هم کم و بیش وجود دارد.
حضور کارگران ایرانی علاوه بر جنبههای اقتصادی، تبعات فرهنگی و اجتماعی زیادی داشت. از یک سوی حضور این همه ایرانی در ژاپن و انجام برخی اعمال غیر قانونی از سوی شماری از آنها، وجهای نه چندان شایسته از ایران و ایرانی در میان ژاپنیها ایجاد کرد و از طرف دیگر چنان که اشاره شد، در بین جامعه ایران هم تصویری آرمان شهری و غیر واقعی از ژاپن شکل داد. درباره این کارگران در بخش ایرانیان مقیم ژاپن مجددا توضیح خواهیم داد.
یکی از اتفاقات خوب در روابط فرهنگی دو کشور بعد از انقلاب، موفقیت سینمای ایران در بازار ژاپن است. در واقع میتوان ادعا کرد که بار اصلی معرفی ایران و فرهنگ ایران بر دوش سینمای ایران قرار گرفته که البته به دلایلی تبعات منفی هم داشته است. اگر سینمای ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم بینالمللی شد، می توان ادعا کرد که سینمای ایران هم بعد از انقلاب و یا حتی بعد از جنگ هشت ساله روند بینالمللی شدن خود را شدت بخشید. در همین روند هم بود که سرانجام فیلمهای ایرانی سر از بازارهای ژاپن در آوردند و در سینماهای این کشور به نمایش در آمدند. هر چند فیلم «دونده» به کارگردانی امیر نادری نخستین فیلم بلند سینمایی ایران است که مهرماه 1366 ش در جشنواره فیلم توکیو به نمایش در آمد،[۶۷] اما «خانه دوست کجاست» به کارگردانی عباس کیارستمی، نخستین فیلم ایرانی است که با اهداف تجاری آبان 1372 ش در ژاپن نمایش داده شد.[۶۷] بعد از این فیلم و با احتساب آن تا سال 2017، شصت و سه فیلم ایرانی به اهداف تجاری در سینماهای ژاپن به نمایش در آمد[۶۸] و این سوای فیلمهای ایرانی است که در جشنوارههای سینمایی ژاپن نمایش داده شدند. علاوه بر این موفقیت فیلمهای سینمای ایران در ژاپن باعث شد تا ما شاهد ساخته شدن فیلمهای مشترک در این دوره باشیم که معروفترین آنها «فرش باد» به کارگردانی کمال تبریزی محصول سال 1381 ش بود.
تأسیس رشته زبان و ادبیات ژاپنی در دانشکده زبانها و ادبیات خارجی و رشته مطالعات ژاپن در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، نیز راه اندازی رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن از اتفاقات بسیار مهم در روابط فرهنگی دو کشور بودند که در بخشهای بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
موافقت نامههای فرهنگی ژاپن و ج.ا.ایران
در تاریخ روابط دو کشور ما شاهد امضای یک تفاهمنامه فرهنگی میان آنها هستیم که 27 فروردین 1336 ش [16 آوریل 1957] امضا شد. نظر به اهمیت این موافقتنامه که شاید بشود انعقادش را شروع رسمی روابط فرهنگی میان دو کشور دانست، متنش را بطور کامل در زیر میآوریم:
موافقتنامه فرهنگی بین ایران و ژاپن
دولت شاهنشاهی ایران و دولت ژاپن بر اثر تمایلات مشترک به حفظ و تشیید علائق فرهنگی مابین دو کشور که متضمن استفاده متقابل آنها میباشد، تصمیم به انعقاد یک موافقتنامه فرهنگی گرفته و نمایندگان تامالاختیار خود را به شرح زیر تعیین نمودند:
دولت شاهنشاهی ایران، جناب آقای حسین قدس نخعی سفیر کبیر ایران.
دولت ژاپن. جناب آقای نوبوسک کیشی وزیر امور خارجه.
و نامبردگان پس از رسیدگی به اعتبارنامههای یکدیگر که صحیح و معتبر شناخته شد، در موارد زیر موافقت نمودند:
ماده اول- طرفین متعاهدین متقابلاً نهایت تسهیلات ممکنه را به منظور حفظ همکاری صمیمانه و مفید مابین ملتین طرفین متعاهدین در امور فرهنگیو فکری و علمی و هنری و تعلیمی و ورزشی معمول خواهند داشت.
ماده دوم 1- طرفین متعاهدین مبادله استادان و دانشمندان و دانشجویان و همچنین سایر اشخاص ذیعلاقه در فعالیتهای علمی و فرهنگی را مابین دوکشور تشویق خواهند نمود. 2- به منظور آشنایی به فرهنگ هر یک از دو کشور در کشور دیگر طرفین متعاهدین در حدود امکان تشکیل کنسرتها و نمایش و نمایشگاههای هنری وسایر نمایشگاههایی که جنبه فرهنگی داشته باشد و همچنین مسابقات ورزشی را تشویق خواهند نمود و به منظور تشویق در انتشار کتب و مجلات ونشریههای مختلف و صفحات ضبط صدا و فیلمهای علمی تعلیمی و فرهنگی و همچنین برنامههای رادیویی کشور دیگر طرفین متقابلاً تسهیلات لازم را به عمل خواهند آورد.
ماده سوم طرفین متعاهدین در حدود امکان توسعه و ایجاد کرسیهای تدریس زبان و ادبیات و هنر و تاریخ و همچنین هر موضوعی را که مربوط بهفرهنگ طرف متعاهد دیگر باشد در دانشگاهها و سایر مؤسسات آموزشی و تحقیقی خود تشویق خواهند نمود.
ماده چهارم طرفین متعاهدین وسایل اعطای کمک هزینه تحصیل و مطالعه و سایر تسهیلات را به اتباع هر یک از طرفین تحت مطالعه قرار خواهند داد تا بتوانند در کشور طرف متعاهد دیگر به مطالعه و تجسس بپردازند.
ماده پنجم این موافقتنامه به تصویب مقامات صلاحیتدار دو کشور رسیده و یک ماه پس از مبادله اسناد تصویب که در تهران انجام خواهد گرفت بهمورد اجرا گذارده خواهد شد.
ماده ششم این موافقتنامه برای مدت 5 سال معتبر خواهد بود و چنانچه یکی از طرفین متعاهدین حداقل شش ماه قبل از انعقاد مدت مزبور تمایلخود را به فسخ آن اعلام ننماید این موافقتنامه به خودی خود برای دورههای پنجساله تمدید خواهد شد.
بنا به مراتب بالا نمایندگان تامالاختیار که بدین منظور تعیین شدهاند این موافقتنامه را در دو نسخه به زبان فرانسه امضاء و مهر نمودند. توکیو به تاریخ 16 آوریل 1957.
زمینهها و راههای مناسب برای ایجاد یا توسعه روابط فرهنگی ایران و ژاپن، موانع و مشکلات
توسعه روابط فرهنگی ژاپن و ج.ا.ایران
هنگامی که صحبت از روابط فرهنگی دو کشور ایران و ژاپن میشود، باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که برغم قرار گرفتن دو کشور در یک قاره، این دو کشور 7700 کیلومتر (فاصله مستقیم هوایی) از هم فاصله دارند و جز آسیایی بودن هیچ وجه مشترک دیگری با هم ندارند. با این همه چنان که پیشتر هم دیدیم، میان دو کشور نخست روابط تجاری و بعدتر روابط رسمی سیاسی شکل گرفت، دو کشور با هم آشنا شدند و در نهایت برخی وقایع منجر به شکل گیری علاقه میان دو ملت شد و تأثیرات و روابطی فرهنگی هم شکل گرفت. اگر از دوران باستان تا دوران مدرن این کالاهای ایرانی بودند که ژاپنیها را شیفته خود میکردند، از دوران مدرن تا دوران معاصر این کالاهای ژاپنی هستند که در بین ایرانیان نماد اعتبار و معرف یک ملت شدهاند. از دوران مدرن به بعد جز فرش ایرانی که تا حدودی با فرهنگ و هنر ایرانی گره خورده، هر آنچه ایران عرضه داشته به خصوص نفت، تنها مواد طبیعی و خام بوده و تنها تصویری از کشوری نفت خیز و ثروتمند شکل داده است.
بنابراین در دو سوی روابط فرهنگی دو کشور در دوران معاصر، یکی ژاپن قرار دارد که چنان که در مبحث فرهنگ هم دیدیم، یکی از قویترین کشورها در عرصه قدرت نرم و نامش در ایران مترادف با آرامش، رفاه، صلح دوستی، امنیت و فرهنگ غنی است. در سوی دیگر هم ایران قرار دارد که همیشه در متن خبرهای سیاسی جهان قرار داشته، نامش همیشه با بازار نفت گره خورده، برغم داشتن صلح و ثبات پایدار در داخل مرزهایش همیشه در کشورهای دور و برش جنگ و نا آرامی وجود داشته و...، و همه اینها باعث شده است تا تصویری نه چندان مرتبط با فرهنگ به خصوص در میان عامه جامعه ژاپن از آن شکل بگیرد.
بنابراین هنگامی که صحبت از روابط فرهنگی دو کشور به میان میآید، باید بپذیریم که میزان نفوذ فرهنگ ژاپن در میان عامه ایرانیان و شناخت جامعه ایران از فرهنگ آن کشور بسیار بیشتر از میزان نفوذ فرهنگ ایران در عامه ژاپنیها و شناخت جامعه ژاپن از فرهنگ کشورمان است. اما در سوی دیگر سابقه و میزان فعالیتهای ایرانشناسی در ژاپن بسیار بیشتر از ژاپن شناسی در ایران است. پس مسأله اصلی در توسعه روابط فرهنگی دو کشور، تلاش برای توسعه شناخت جامعه ژاپن (عوام) از ایران و نیز سرمایه گذاری بیشتر در زمینه ژاپن شناسی در ایران (به شکل آکادمیک و دانشگاهی) است.
چنانکه در مبحث روابط فرهنگی دو کشور دیدیم، بار اصلی معرفی ایران و فرهنگ ایرانی به جامعه ژاپن در حال حاضر بر دوش سینمای ایران قرار گرفته است. این مسأله ضمن داشتن محاسن، معایبی هم داشته و موانع و مشکلاتی را در زمینه شناخت درست جامعه ژاپن از ایران ایجاد کرده است. بررسی فیلمهای ایرانی نمایش داده شده در ژاپن، نشان میدهد که تمامی آنها فیلمهاییاند که توانستهاند در جشنوارههای فیلم غربی جوایزی کسب کنند.[۶۹] به عبارتی میشود گفت، این فیلمها از فیلتر نگاه غربی گذشتهاند. این مشکل در سمت ایران هم وجود دارد، یعنی ما در ایران هم شاهد ارج نهادن به آن دسته از فیلمهای ژاپنی هستیم که مهر تأیید جشنوارههای غربی را داشتهاند.
مسأله فیلتر نگاه غرب را ورای سینما میتوان به حوزههای دیگر فرهنگ هم تعمیم داد. به عبارتی ما در ادبیات، موسیقی، نمایش و... شاهد اقبال ایرانیها و در سوی دیگر ژاپنیها به آن دسته از آثار کشور مقابل هستیم که در غرب مورد تحسین قرار گرفتهاند. این مسأله میتواند یکی از موانع مبادلات فرهنگی دو کشور باشد و برای رفع آن به نظر میرسد نیاز به ایجاد تعاملات مستقیم فرهنگی میان دو کشور بر پایه دیدگاههای ژاپن شناسان و ایرانشناسان دو کشور است.
ایرانشناسی در ژاپن
منظور ما از ایرانشناسی در اینجا، تلاشهای هدفمندی است که ژاپنیها برای شناخت ایران انجام دادند. با این تعریف سابقه این نوع ایرانشناسی در ژاپن به سده بیستم میرسد، زمانی که ژاپن بعد از اصلاحات موفق میجی بدل به کشوری صنعتی شد و دولت و بخش خصوص این کشور برای تداوم حضور موفق در عرصه بینالمللی نیاز به تغذیه اطلاعاتی داشت که این امر با مطالعه فرهنگ، مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سایر کشورها محقق میشد.
ناکانیشی دو ویژگی بارز برای ایرانشناسی در ژاپن قایل میشود؛ نخست پیشقدمی دولت در شروع آن و دوم گسترش آن در چهارچوب عمومی مطالعات خاورمیانه.[۷۰] بنابراین نخستین فعالیتهای علمی برای شناخت خاورمیانه و به تبع آن ایران در پیوند با اهداف سیاسی، نظامی و توسعه طلبانه ژاپن در دهه 1930 بود. با توجه به مسلمان بودن کشورهای خاورمیانه، در واقع این نوع فعالیتها به نوعی اسلام شناسی بود. مؤسساتی مانند پژوهشگاه فرهنگ اسلام (イスラム文化研究所/Isuramu Bunka kenkyūjo) که سال 1932 توسط کوجی اوکوبو و انجمن اسلامی ژاپن بزرگ (大日本回教協会/Dai Nihon Kaikyō Kyōkai) که سال 1938 به ریاست یک سیاستمدار و نظامی ژاپنی تأسیس شد، همگی تلاشهای دولتی از این دست برای شناخت کشورهای اسلامی از جمله ایران بود که چنان که اشاره شد با اهداف سیاسی و نظامی همراه بود.
تلاش برای شناخت کشورهای مسلمان و از جمله ایران با تلاش برای یادگیری زبان این کشورها از جمله فارسی همراه بود. با شکل گیری روابط رسمی میان ایران و ژاپن و حتی چند سال قبل آن ما شاهد معرفی دو دانشجوی ژاپنی به طرف ایرانی برای یادگیری زبان فارسی از سوی آنها هستیم.[۷۱] همچنین مدرسه زبانهای خارجی اوساکا (大阪外国学校/Ōsaka Gaikokugo Gakkō)[iii] سال 1925 به عنوان زبان دوم یا زبان کارآموزی رشته زبان هندی، کرسی زبان فارسی را هم دایر کرد.[۷۲] به علاوه در این دوره ما شاهد ترجمه آثاری از نویسندگان فارسی هستیم که در بخش بعد به آنها اشاره خواهیم کرد.
بعد از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و نفی سیاستهای نظامی گری در این کشور، ایرانشناسی هم سمت و سویی جدید پیدا کرد و دورهای جدید برای آن آغاز شد. با توجه به دکترین جدید سیاست خارجی ژاپن و اهمیت دیپلماسی اقتصادی در آن، دهه 1950 پژوهشکده اقتصاد آسیا (アジア経済研究所/Ajia Keizai Kenkyūjo) شروع به کار کرد و به گفته ناکانیشی، نقشی مهم در مطالعات مربوط به خاورمیانه و از جمله ایران داشت.[۷۳] این زمان سمت و سوی مطالعات ایران و دیگر کشورها بیشتر تغذیه اطلاعاتی بخش خصوصی ژاپن بود که بعد از جنگ و به خصوص بعد از رشد سریع اقتصادی حضور بسیار قدرتمند و پر رنگی در بازارهای اقتصادی جهان پیدا کرده بود. بحران نفتی 1967 [1346 ش] حاصل از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، ژاپن را که به شدت وابسته به نفت خاورمیانه بود، بیش از پیش متوجه اهمیت مطالعات این منطقه و کشورهای آن نمود و دولت ژاپن هم به شدت به پشتیبانی از این مطالعات پرداخت.
بعد از جنگ دو مؤسسه پژوهشی دیگر هم در زمینه مطالعات خاورمیانه شکل گرفت که نقش مهمی در توسعه مطالعات این منطقه به خصوص مطالعات تاریخی و فرهنگی داشتند. نخستین آنها انجمن مطالعات خاور نزدیک ژاپن (日本オリエント学会/Nihon Oriento Gakkai/The Society for Near Eastern Studies in Japan) است که سال 1954 [1333 ش] با همکاری برادر امپراتور شووا یعنی شاهزاده میکاسا (三笠宮崇仁親王/Mikasa no miya Takahito shinnō(1915-2016)) تأسیس شد. دومین انجمن هم انجمن علمی خاورمیانه ژاپن (日本中東学会/Nihon Chūtō gakkai/Japan Association for Middle East Studies) است که آوریل 1985 [1364 ش] تأسیس شد. یاماگیشی، انجمن علمی خاورمیانه ژاپن را یکی از مکانهای مهمی میداند که ایرانشناسان در آن جمع میشوند. با این همه خود او اذعان دارد که در ژاپن انجمنی که بشود آن را انجمن مطالعات ایران نامید وجود ندارد و ایران پژوهان این کشور در سازمانهایی با چهارچوبهای گستردهتر مانند مطالعات خاورمیانه، مطالعات کشورهای اسلامی، تاریخ شرق و یا نهادها و سازمانهای مرتبط با کمکهای توسعه و یا اتاقهای فکر مرتبط با نفت مطالعات خود را پیش میبرند.[۷۴]
در رابطه با ایرانشناسی در دو انجمن ذکر شده در بالا، انجمن مطالعات خاورمیانه را متمرکز بر مطالعات ایران معاصر و به خصوص ایران اسلامی میداند، کما اینکه شکل گیری این انجمن بعد از شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و به نوعی متأثر از اثرات این انقلاب هم بود. مطالعات ایران انجمن مطالعات خاور نزدیک هم بیشتر متمرکز به تاریخ ایران به خصوص تاریخ ایران قبل از اسلام است.[۷۵] اما این بدان معنا نیست که مثلا انجمن خاورمیانه به هیچ عنوان به مطالعات تاریخ ایران قبل از اسلام نپردازد، بلکه به این معنی است که این گونه تحقیقات در این انجمن بسیار کم است.
زمینهها و موضوعات مورد مطالعه در ایرانشناسی ژاپن بسیار گسترده است و در هر یک از این زمینهها هم پژوهندگان معتبر و صاحب نامی به فعالیت پرداخته یا در حال فعالیت هستند که در بخش مربوط به ایرانشناسان ژاپنی برخی از آنها را به اجمال معرفی خواهیم کرد. رجبزاده برخی زمینههای مورد مطالعه ایرانشناسان ژاپن را پژوهشهای باستان شناسی در ایران، کتابداری و کتابشناسی، تصحیح کتاب، فولکلور، فلسفه و دین، آموزش، اقتصاد، کشاورزی، هنر و فرهنگ، ادب فارسی، تاریخ ایران، جغرافیای انسانی و اقتصادی معرفی میکند.[۷۶] به گفته یاماگیشی در سی سال اخیر (بعد از انقلاب تا اواسط دهه 2010)، تعداد ایران پژوهان ژاپنی به شکل بسیار چشمگیری افزایش یافته است، پژوهشگرانی که با اقامت و تحصیل در ایران اقدام به جمع آوری منابع دست اول میکنند، در ایران پژوهش میدانی انجام میدهند، نتیجه مطالعات خود را در مجلات معتبر بینالمللی در زمینه ایرانشناسی منتشر میکنند و کار آنها هم در مجامع بینالمللی با تحسین روبرو میشود.[۷۷] به نظر میرسد خاستگاه بسیاری از این محققین هم دو دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و مطالعات خارجی اوساکا باشد. دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا سال 1961 [1340 ش] و دانشگاه مطالعات خارجی توکیو سال 1980 [1359 ش] رشته زبان فارسی را راه اندازی کردند که این اقدام تأثیر بسیار زیادی در رشد ایرانشناسی در ژاپن داشت.
زبان فارسی در ژاپن
در زمینه زبان فارسی در ژاپن، در بحث تاریخ روابط دو کشور به حضور مورهای مسلمان در ژاپن در دوره ادو اشاره کردیم، تاجرانی که به زبان فارسی صحبت میکردند. در اینجا و در بحث زبان فارسی در ژاپن ما دو مقوله آموزش زبان فارسی در ژاپن و ترجمه آثار فارسی به ژاپنی را به اجمال مورد بررسی قرار میدهیم.
آموزش زبان فارسی در ژاپن
چنان که قبلا هم اشاره شد، شروع آموزش فارسی در ژاپن به راه اندازی آموزش زبان فارسی در مدرسه زبانهای خارجی اوساکا در سال 1925 به عنوان زبان دوم و زبان کارآموزی رشته زبان هندی بر میگردد. با این همه پیش از این هم ما شاهد فعالیت ژاپنیهایی در عرصه یادگیری زبان فارسی هستیم. یوشیئه از شیگهرو آراکی (荒木茂/Araki Shigeru(1884-1932)) و کامهتارو یاگی (八木亀太郎/Yagikametarō(1908-1986)) به عنوان پیشروان مطالعات زبان فارسی در ژاپن یاد میکند.[۷۸] آراکی سال 1905 [1284 ش] برای تحصیل زبانشناسی به آمریکا رفت و سال 1910 [1289] در رشته زبان فارسی دانش آموخته شد. بعد به مدت شش سال نزد ویلیامز جکسون (Abraham Valentine Williams Jackson(1862-1937)) متخصص آمریکایی زبانهای هند و اروپایی و نخستین ایرانشناسی بزرگ آکادمیک آمریکا در دانشگاه کلمبیا شاگردی کرد تا دکترای ادبیات از این دانشگاه بگیرد. آراکی بعد از بازگشت به ژاپن، در دانشگاه توکیو تحقیقات خود در زمینه زبان فارسی را ادامه داد. وی مجموعهای ارزشمند در زمینه مطالعات زبان فارسی جمع آوری کرد که اکنون در دانشگاه توکیو نگهداری میشود.[۷۸] او سال 1922 [1301 ش] کتاب «تأملی در تاریخ ادبیات فارسی» (『ペルシア文学史考』/Perusha bungakushi kō) را منتشر کرد که در آن اشارتی هم به اوستا و زبان فارسی میانه دارد. این کتاب را میتوان نخستین کتاب اصولی در زمینه معرفی زبان فارسی به حساب آورد.[۷۸]
کامهتارو یاگی هم که شاگرد آراکی بود، در مقالهای 61 صفحهای با عنوان «زبان فارسی» با استناد به دستاوردهای محققین غربی به توصیف زبان فارسی از دوره باستان تا زمان حال حاضر پرداخت.[۷۲] در ادامه هم چنانکه ذکر شد، نخست مدرسه زبانهای خارجی اوساکا زبان فارسی را به عنوان زبان دوم و بعد دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا و دانشگاه مطالعات خارجی توکیو رشته زبان فارسی را راه اندازی کردند. به گفته یوشیئه، ریایچی گامو را احتمالا بشود نخستین مؤلف کتاب درسی در زمینه آموزش زبان فارسی به حساب آورد.[۷۲] گامو که به عنوان یک محقق پیشرو در زمینه اسلامشناسی و ایرانشناسی مطرح است و تألیفات و ترجمههایی هم در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام دارد، سال 198 [1362 ش] کتاب «درآمدی بر دستور زبان فارسی» (『ペルシア語文法入門』/Perusha go Bunpō nyūmon) را منتشر کرد. بعد از گامو میتوان از تِسونهئو کورویاناگی نام برد که تألیفات و ترجمههای بسیار ارزشمندی در زمینه زبان و ادبیات فارسی دارند. مهمترین و معروفترین کار او در زمینه آموزش زبان فارسی لغتنامههای ژاپنی به فارسی و فارسی به ژاپنی است.
در حال حاضر دو دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و دانشگاه اوساکا دو دانشگاه اصلی آموزش زبان فارسی هستند که هر کدام سالانه حدود پانزده دانشجو جذب میکنند. علاوه بر این دو دانشگاه، بیش از ده دانشگاه دیگر از جمله دانشگاه توکیو، دانشگاه کیوتو، دانشگاه کیوشو، دانشگاه ناگویا، دانشگاه کیئو، دانشگاه واسِدا و... هم زبان فارسی را به عنوان رشته اختیاری ارائه میدهند.[۷۲] در زمینه کتابهای فارسی هم، به گفته یوشیئه، از دهه 1970 [دهه 1350 ش] به بعد است که ما شاهد انتشار کتابهای دستور زبان فارسی، آموزش مقدماتی فارسی و از دهه 1980 [دهه 1360 ش] به بعد هم شاهد انتشار مجموعه مکالمات فارسی، مجموعه لغات فارس و... هستیم که دلیل آن هم بی شک ایجاد علاقه به منطقه خاورمیانه به خاطر انقلاب اسلامی ایران و بعدتر حضور کارگران ایرانی در ژاپن بود.[۷۹]
علاوه بر آنچه ذکر شد، امروزه به خاطر پیشرفت ارتباطات و شکل گیری آموزش مجازی، تأسیس رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن و...، آموزش زبان فارسی در ژاپن خارج از نظام دانشگاهی هم وجود دارد. برای نمونه میتوان به دورههای آموزش زبان فارسی به ژاپنیها اشاره کرد که بطور مرتب توسط رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن با همکاری بنیاد سعدی برگزار میشود.
ترجمه آثار ادبی فارسی به ژاپنی
علاقه به ادبیات ایران در غرب که متأثر از جریان خاورگرایی یا اورینتالیسم در سده 19 بود، باعث جلب توجه برخی محققین ژاپنی به ادبیات فارسی شد. در نتیجه ما در اوایل قرن بیستم شاهد ترجمه برخی آثار ادبی ایران از زبان واسطه به ژاپنی هستیم که نخستین مورد آن ترجمه شش رباعی از خیام توسط آریآکه کامبارا (蒲原有明/Kambara Ariake(1875-1952)) در سال 1908 [1287 ش] بود.[۸۰] او این ترجمه را از انگلیسی انجام داد. نخستین ترجمه از متن اصلی یعنی فارسی به ژاپنی هم باز به ترجمه رباعیهای خیام بر میگردد. شیگهرو آراکی که پیشتر معرفی شد، سال 1920 [1299 ش] قسمتی از رباعیات خیام را از فارسی به ژاپنی ترجمه کرد.[۸۱] بعد از جنگ جهانی دوم و تقریبا از دهه 1960 [دهه 1340 ش] به بعد ترجمه از زبان اصلی به ژاپنی به جریان اصلی ترجمه آثار ادب فارسی به ژاپنی بدل شد.[۸۱] در ادامه برخی از مهمترین ترجمه ها از آثار ادب فارسی به ژاپنی را با استناد به [۸۲] و [۸۳] معرفی میکنیم:
سال 1916: «افسانههای ایران»، مترجم: بونمی تسوچییا (土屋文明/Tsuchiya Bunmei(1890-1990)). ترجمهای از داستانهای شاهنامه فردوسی که از انگلیسی به ژاپنی برگردانده شده است.
سال 1922: «تأملی در تاریخ ادبیات فارسی»، تألیف شیگهرو آراکی.
سال 1922: «گلستان»، مترجم: آساتوری کاتو (加藤朝鳥/Katō Asatori(1886-1938)). ترجمهای از گلستان سعدی که از زبان واسطه ترجمه شده است.
سال 1941: «رستم و سهراب؛ شاهنامه ایرانی»، مترجم: ماساهارو هیگوچی (樋口正治/Higuchi Masaharu(?-?)). ترجمهای از داستان رستم و سهراب از زبان واسطه است.
سال 1948: «رباعیات»، مترجم: ریوساکو اوگاوا (小川亮作/Ogawa Ryōsaku(1910-1951)). این ترجمه که برگردانی از فارسی است، بارها تجدید چاپ شده است و میشود آن را بهترین ترجمه در میان ترجمههای متعدد رباعیات خیام به ژاپنی دانست.
سال 1951: «گلستان»، مترجم:اِیزو ساوا (澤英三/Sawa Eizō(1896-?)). نخستین ترجمه به ژاپنی از روی متن اصلی گلستان سعدی است.
سال 1964: «گلستان؛ داستانهای آموزنده ایرانی سدههای میانی»، مترجم: ریایچی گامو. این ترجمه که از فارسی برگردانده شده است، به گفته رجبزاده، هنوز هم معتبرترین و دقیقترین ترجمه ژاپنی گلستان سعدی است.[۸۴]
سال 1976: «دیوان حافظ»، مترجم تسونهئو کورویاناگی. این ترجمه از فارسی برگردان شده است.
سال 1978: «فیه ما فیه»، مترجم: توشیهیکو ایزوتسو. ترجمههای ایزوتسو در زمینه معارف اسلامی، عرفان و فلسفه ممتاز و سر آمد است.
سال 1981: «لیلی و مجنون»، مترجم: اِمیکو اوکادا. خانم اوکادا علاوه بر «لیلی و مجنون»، «خسرو و شیرین» نظامی را هم از فارسی به ژاپنی ترجمه کردهاند.
سال 1981: «نفرین زمین»، مترجم مینورو یامادا (山田稔/Yamada Minoru(?-?)). این رمان جلال آل احمد از نخستین آثار ادبیات معاصر فارسی است که به ژاپنی برگردانده شد.
سال 1983: «بوف کور»، مترجم: کیمینوری ناکامورا (中村公則/Nakamura Kiminori(?-?)). ناکامورا آثاری دیگر از صادق هدایت را هم به ژاپنی ترجمه کرده است.
سال 1985: «گلستان»، مترجم: تسونهئو کورویاناگی.
سال 1999: «شاهنامه»، مترجم: امیکو اوکادا.
سال 2010: «بوستان»، مترجم: تسونهئو کورویاناگی.
سال 2012: «یوسف و زلیخا»، مترجم امیکو اوکادا. ترجمه از مثنوی پنجم مجموعه هفت اورنگ عبدالرحمن جامی است.
سال 2012: «منطق الطیر»، مترجم: تسونهئو کورویاناگی.
سال 2019: «الهی نامه»، مترجم: آیانو ساساکی (佐々木あや乃/Sasaki Ayano(1966- )). این کتاب با حمایت رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن منتشر شد.
ایرانشناسان ژاپن
همان طور که پیشتر هم اشاره شد، برغم اینکه جامعه ژاپن یعنی عامه ژاپنیها چندان آشنایی با ایران ندارند، اما ایرانشناسی در ژاپن قدمتی بیش از یک قرن دارد و در این مدت ایرانشناسان زیادی در این عرصه ظاهر شدند که در این مجال فرصت معرفی و نام بردن از همه آنها نیست. بنابراین در اینجا با استناد به [۸۵] و [۸۶]، سر آمدان برخی زمینهها و موضوعات ایرانشناسی را معرفی میکنیم.
تاریخ ایران باستان: ناکانیشی گرایش کلی مطالعات ایران باستان در ژاپن را متأثر از دیدگاه غربی به خصوص در آغاز آن میداند.[۸۷] نامورترین ایرانشناس در زمینه مطالعات تاریخ ایران باستان آتسوئوجی آشیکاگا (足利惇氏/Ashikaga Atsuuji(1901-1983)) است که از او به عنوان پیشگام ایرانشناسی اصولی در ژاپن نام برده میشود. او عضو و مدتی هم رییس انجمن مطالعات خاور نزدیک ژاپن بود. در دهه 1970 [دهه 1350 ش] گرایشی در مطالعات تاریخ ایران باستان ژاپن مبنی بر پژوهش در زمینه ارتباط ایران و ژاپن در دوران باستان شکل گرفت که سرآمدان این گرایش علمی گیکیو ایتو (伊藤義教/Itō Kigyō(1909-1996)) شاگرد آشیکاگا و ئهایچی ایموتو (井本英一/Imoto Eiichi(1930-2014)) شاگرد ایتو هستند.
تاریخ سدههای میانی ایران: از ایرانشناسانی که در این زمینه فعالیت کردند، میتوان به مینوبو هوندا (本田実信/Honda Minobu(1923-1999)) اشاره کرد که مطالعاتش متمرکز بر تاریخ ایلخانیان بود. همچنین کوزو ایتانی (井谷鋼造/Itani Kōzō(1955- )) و ماساشی هانِدا (羽田正/Haneda Masashi(1953- )) دیگر ایرانشناسانی هستند که در زمینه تاریخ سدههای میانی در ایران پژوهشهایی انجام دادند.
تاریخ مدرن و معاصر ایران: هیروشی کاگایا (加賀谷寛/Kagaya Hiroshi(1930-2019)) از ایرانشناسانی است که تألیفات زیادی در مورد تاریخ مدرن و معاصر ایران دارد. ماکاتو هاچیئوشی (八尾師誠/Hachioshi Makoto(1950- )) استاد دانشگاه مطالعات خارجی توکیو از دیگر ایرانشناسان به نام حوزه تاریخ ایران معاصر است.
اقتصاد اجتماعی: شوکو اوکازاکی (岡崎正孝/Okazaki Shōkō(1935- )) از ایرانشناسانی است که تألیفاتی در زمینه قنات و اقتصاد روستایی ایران دارد. هیروماسا کانو (加納弘勝/Kanō Hiromasa(1945- )) از دیگر ایرانشناسانی است که در این زمینه فعالیت میکند.
تاریخ اسلام و مطالعات اسلامی: معروفترین ایرانشناس در این زمنیه توشیهیکو ایزوتسو است.
ادبیات ایران: در زمینه ادبیات ایران پیشتر به اسامی ایرانشناسان سر آمد این حوزه از جمله تسونهئو کورویاناگی، امیکو اوکادا و آیانو ساساکی،... اشاره کردیم. به این فهرست میشود، موریئو فوجیئی (藤井守男/Fujii Morio(1954- )) استاد دانشگاه مطالعات خارجی توکیو را هم اضافه کرد.
انسان شناسی اقتصاد اجتماعی: مطالعات میدانی در روستاهای ایران یکی از شاخههایی است که ایرانشناسان ژاپن در آن حتی در سطح جهانی سر آمد هستند. معروفترین پژوهشگر این حوزه موریئو اونو (大野盛雄/Ōno Morio(1925-2001)) است که بیش از بیست سال به تحقیق میدانی در روستاهای ایران پرداخت. ریوایچی هارا (原隆一/Hara Ryūichi(1946-….)) و آکیرا گوتو (後藤晃/Gōtō Akira(1944- )) از شاگران اونو دیگر ایرانشناسان مطرح در این زمینه هستند.
به این فهرست میتوان نامهای زیاد دیگری از جمله بسیاری از ایرانشناسان جوان را اضافه کرد، اما ناچار به همین بسنده میکنیم. برای آشنایی با فهرست کامل ایرانشناسان ژاپنی و آثار آنها تا 2010 به (رجبزاده، 1389) رجوع کنید.
ایرانیان و ژاپن
چنان که در مباحث قبلی دیدیم، ایرانیان تقریبا تا دوران مدرن هیچ گونه شناختی از ژاپن نداشتند. آغاز شناخت ایرانیان از ژاپن همزمان با موفقیت اصلاحات میجی در ژاپن و پیوستن این کشور به صف قدرتهای جهانی بود. از آنجا که ژاپن تنها کشور غیر غربیای هم بود که به این موفقیت دست پیدا کرد، آغاز شناخت ایرانیان از ژاپن همراه با علاقه و احترام نسبت به این کشور بود که هنوز هم هست و ادامه دارد. در واقع ژاپن به الگویی بدل شد که توانست و این مسأله را میتوان در سخنان دولتمردان، سیاستمداران، اهالی هنر و فرهنگ و... ایران به خوبی مشاهده کرد.
از سوی دیگر چنان که گفته شد، ژاپن یکی از کشورهای مطرح در زمینه قدرت نرم و استفاده از فرهنگ به عنوان قدرت نفوذ است. این مسأله در کنار کیفیت خوب کالاهای ژاپنی سبب شناخته شدن این کشور در جامعه ایران و عامه مردم ایران شده است. مهاجرت کارگران ایرانی در سالهای بعد از جنگ ایران و عراق و تصویر آرمان شهری که از این کشور در اذهان ایرانیان شکل گرفت هم بر این علاقه و احترام افزود. با این همه عجیب است که برغم این همه علاقه به ژاپن، ژاپن شناسی علمی در ایران چندان قدمتی ندارد و حتی میشود گفت در قدمهای نخستین است.
با استناد به نقیزاده و ذاکری (1397)، تا اواسط سال 1397 ش تقریبا حدود 1250 عنوان کتاب در ایران درباره موضوعات گوناگون مرتبط با ژاپن تألیف یا ترجمه شده است.[۸۸] از این تعداد کتاب 68 عنوانش در دوره پهلوی دوم و 1134 عنوانش بعد از انقلاب چاپ و منتشر شده است. این تعداد کتاب درباره کشوری بسیار دور چون ژاپن، به خصوص اگر آن را با تعداد کتابهای منتشر شده درباره کشورهایی چون چین و... مقایسه کنیم، بسیار زیاد است، اما ما نمیتوانیم این تعداد کتاب را نتیجه توسعه ژاپن شناسی در ایران بدانیم. در واقع باید انتشار این تعداد عنوان کتاب را نتیجه قدرت نرم ژاپن و نیز علاقه جامعه ایران به این کشور دانست. برای مثال از این تعداد کتاب، تعداد قابل توجهی در رابطه با ورزشهای ژاپنی کاراته و جودو هستند.
ایرانیان مقیم ژاپن
گستردهترین حضور ایرانیان در ژاپن، به حضور کارگران ایرانی در ژاپن در اواخر دهه 1360 و دهه 1370 ش مربوط است. با این همه بررسی اسناد نشان میدهد که دست کم ایرانیان از سالهای بعد از جنگ برای تجارت و تحصیل به ژاپن رفته، بعضا با ژاپنیها ازدواج کرده و مقیم آن کشور شدهاند. موارد نادری هم از رفتن ایرانیها و اقامت آنها در ژاپن داریم که درباره دلایل آن نمیتوانیم با قاطعیت سخن بگوییم. برای مثال در خاطرات هاشمی رفسنجانی از سفرش به ژاپن در سال 1364 ش، از ملاقاتش با شخصی به نام مقتدری سخن به میان میآید که از همکاران آقای بهلول در قضیه مسجد گوهرشاد بود و بعد از فرار در ژاپن زندگی میکند.[۸۹] میدانیم که قضیه مسجد گوهرشاد مربوط به دوران رضا شاه بود و این شخص باید قبل از جنگ جهانی دوم به ژاپن رفته باشد.
اگر از چنین موارد استثنایی بگذریم، رفتن و اقامت ایرانیها در ژاپن هر چند به شکل معدود اما مربوط به سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و زمانی است که اقتصاد این کشور داشت به سرعت رشد میکرد و به سمت بدل شدن به اقتصاد دوم جهان پیش میرفت. یکی از معروفترین این ایرانیها هوشنگ انصاری است که بعدها و در حکومت پهلوی دوم به مناصبی چون وزیر دارایی، وزیر اطلاعات و جهانگردی و سفیر ایران در آمریکا هم رسید. انصاری بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان نماینده تجارتخانه برادران اخوان به ژاپن رفت، زبان ژاپنی یاد گرفت و با زنی ژاپنی ازدواج کرد.[۹۰] یکی دیگر از ایرانیانی که در این دوره به ژاپن رفت، خانم ملوک کاظم پور است که ژانویه 1958 [بهمن 1336 ش] با خانوادهاش به ژاپن رفت، از همان سال تدریس زبان فارسی را در دانشگاه زبانهای خارجی اوساکا شروع کرد.[۹۱] به عنوان نمونه دیگر میتوانیم به مورد ازدواج یکی از بازیکنان تیم ملی والیبال ایران با خانمی ژاپنی بعد از حضور این تیم در مسابقات آسیایی 1958 توکیو اشاره کنیم که در مطبوعات آن زمان ایران هم بازتاب یافت.[۹۲]
تا دهه 1360 ش و حضور تعداد زیادی از کارگران ایرانی در ژاپن، ما کم و بیش شاهد اقامت ایرانیانی در ژاپن هستیم که تعداد آنها بسیار انگشت شمار بود. با پایان جنگ ایران و عراق و شرایط اقتصادی بعد از آن از اواسط دهه 1360 به بعد ما شاهد حضور کارگران ایرانی در ژاپن هستیم که تعدادشان بدان حد زیاد بود که برخی پژوهشگران حضور آنان را یادآور سیل جویندگان طلا به آمریکای شمالی در سال 1848 میدانند.[۹۳] جدول شماره 1 نشان دهنده تعداد ایرانیانی است که در فاصله سالهای 1986 تا 1996 به ژاپن وارد شدند.
جدول شماره 1: تعداد ایرانیان وارد شده به ژاپن در فاصله سالهای 1986 تا 1996 م.
سال | 1986 | 1987 | 1988 | 1989 | 1990 | 1991 | 1992 | 1993 | 1994 | 1995 | 1996 |
تعداد (نفر) | 15904 | 19818 | 14090 | 16282 | 31289 | 47127 | 14314 | 3419 | 2673 | 2091 | 2181 |
منبع: [۹۴]
همان طور که در جدول شماره 1 به خوبی روشن است، تا سال 1991 [1369 ش] ورود ایرانیان به ژاپن روند افزایشی داشت بطوری که در این سال به بیشترین تعداد خود یعنی 47127 نفر رسید. سال بعد و با لغو معاهده لغو روادید برای ایرانیان این تعداد رو به کاهش گذاشت. در این میان، برخی همچنان غیر قانونی در ژاپن ماندند، برخی با ازدواج با ژاپنیها و یا روشهای دیگر اقامت ژاپن گرفتند و این چنین عدهای از ایرانیان مقیم ژاپن شدند. با استناد به آمار رسمی سازمان مهاجرت ژاپن (出入国在留管理庁/Shutsunyū koku zairyū kanrichō/Immigration Services Agency)، در سال 2019 تعداد ایرانیانی که به شکل قانونی در ژاپن اقامت داشتند، 4170 نفر بود.[۹۵] از این تعداد 53 نفر استاد، 1 نفر در بخش رسانه، 52 نفر دارای مشاغلی با تخصص بالا، 45 نفر مدیر، 9 نفر محقق، 1 نفر در بخش آموزش و پرورش، 159 در بخش مشاغل مرتبط فناوری، علوم انسانی و امور بینالمللی، 17 در فعالیتهای فرهنگی، 223 محصل، 224 نفر دارای اقامت از طریق خانواده، 2621 نفر دارای اقامت دایم، 288 نفر دارای شریک زندگی ژاپنی، 9 نفر دارای اقامت دراز مدت ویژه و... بودند.[۹۵]
در حال حاضر فرزندان ایرانیانی که در دهه 1360 ش به ژاپن رفتند و مقیم این کشور شدند، به مرحله بلوغ و فعالیت اجتماعی رسیدهاند و برخی از آنها اسم و رسمی در جامعه ژاپن پیدا کردهاند. یک از مشهورترین این ایرانی تبارها در جامعه ژاپن یو درویش (ダルビッシュ有/Darubisshu Yū(1986- )) است که عضو تیم ملی بیس بال ژاپن در المپیک 2008 بود. او از پدری ایرانی و مادری ژاپنی متولد شد، والدینی که در حین تحصیل در آمریکا با هم آشنا شده و بعد برای زندگی به ژاپن رفتند. یکی دیگر از این افراد آریا جسورو هاسهگاوا (長谷川 アーリアジャスール/Hasegawa Āriya jasūru(1988- )) بازیکن حرفهای فوتبال است که او هم فرزند پدری ایرانی و مادری ژاپنی است. به این فهرست میتوان افراد دیگری چون ساحل رز (هنرپیشه)، می جی (May J(1988- ): نام اصلی او می (جمیله) هاشیموتو و خواننده است) که مادرش ایرانی و پدرش ژاپنی است، امامی شون سلامی (エマミ・シュン・サラミ/Emami Shun Sarami(1980)) هنرمند طنز را هم افزود که این آخری از پدری ایرانی و مادری ژاپنی در تهران متولد شد.
ژاپن شناسی در ایران
بیش از دو دهه پیش نقیزاده در نقد عدم وجود ژاپن شناسی در ایران چنین نوشت:
در حالی که ژاپنیها از دیرباز به مطالعه فرهنگ و تمدن و مسائل اقتصادی، اجتماعی و مذهبی دیگر کشورها اشتغال داشته و دولت و بخش خصوصی ژاپن را به طور مداوم از نظر اطلاعاتی تغذیه میکنند، در ایران چنین مراکز تخصصی مطالعاتی برای پرورش ژاپن شناسان و یا ژاپن شناسی و تغذیه دولت و بخش خصوصی و دانشگاهها وجود ندارد... ایران به طور سنتی آن قدر که به ترویج ایرانشناسی در خارج از کشور علاقه نشان داده است، به شناسایی اساسی دیگر ملتها و جوامع جهان نپرداخته، در حالی که اکثر کشورهایی که راه ترقی و تعالی را در پیش گرفتهاند، به شناسایی کشورهای دیگر به عنوان امری استراتژیک و جهانی پرداختهاند.[۹۶]
چنان که پیشتر هم اشاره شد، برغم آشنایی و علاقه بسیار ایرانیان به ژاپن، ژاپن شناسی اصولی در ایران قدمتی کمتر از سه دهه دارد. دو قدم اساسی در راه ژاپن شناسی در ایران، یکی راه اندازی رشته زبان و ادبیات ژاپنی در دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران و دیگری راه اندازی رشته مطالعات ژاپن (در مقطع کارشناسی ارشد) در دانشکده مطالعات جهان همان دانشگاه است. هر چند چگینی (1396) با استناد به اسناد وزارت امور خارجه خبر از آموزش زبان ژاپنی در دانشگاه تهران در سال 1354 ش توسط یکی از دانش آموختگان ایرانی دانشگاه صنعتی توکیو میدهد و میگوید حدود سی نفر در این دوره شرکت کردند،[۹۷] اما اطلاعات خاصی درباره زبان آموزان این دوره و فعالیت آنها در حوزه ژاپن شناسی در سالهای بعد در دسترس نیست. بنابراین راه اندازی رشته زبان و ادبیات ژاپنی از سال 1373 ش در دانشکده زبانها و ادبیات خارجی را باید مهمترین گام در راستای ژاپن شناسی علمی در ایران به حساب آورد. در حال حاضر برخی از دانش آموختگان این رشته موفق شدهاند با تسلط به زبان ژاپنی در دانشگاههای ژاپن تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه دهند، عضو هیأت علمی شوند و آثاری با استناد به منابع دست اول ژاپنی تألیف کنند. همچنین برخی از دانش آموختگان این رشته هم شروع به ترجمه مستقیم از زبان ژاپنی به فارسی نمودهاند که بی شک تأثیر مهمی در آینده ژاپن شناسی در ایران خواهد داشت.
همچنین از آنجا که رشته زبان و ادبیات ژاپنی بیشتر متمرکز بر زبان و ادبیات بود، نیاز به راه اندازی رشتهای برای مطالعه همه جانبه ژاپن احساس میشد که این مهم با راه اندازی رشته مطالعات ژاپن در سال 1392 ش تحقق یافت. هدف از راه اندازی این رشته تربیت نیروی متخصص برای تحقیق و پژوهش در مسائل مربوط به ژاپن برای تغذیه اطلاعاتی نهادها، سازمانها و بخش خصوصی ایران است که مرتبط با ژاپن هستند. در واقع این کاری بود که ژاپن از دهه 1930 شروع کرد و در ایران تقریبا با تأخیری 70 ساله شروع شد که بی شک ثمراتش در آینده به بار خواهد نشست.
تأخیر در شکل گیری ژاپن شناسی علمی باعث شده است، تا فهرست ژاپن شناسان ایران در مقایسه با فهرست مشابه در ژاپن کوتاه باشد. هر چند این اواخر دانش آموختگان زبان ژاپنی با طی درجات علمی و وارد شدن در دانشگاهها و سایر نهادها به عنوان هیأت علمی و... شروع به فعالیتهای علمی کردهاند، اما هنوز زود است که درباره کارنامه آنها قضاوت شود. بنابراین اگر ما واقعا بخواهیم فهرستی از ژاپن شناسان ایران بدهیم، شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. در اینجا تنها به معرفی چهار نفر از ژاپن شناسان ایران اکتفا میکنیم که کارنامهای قابل قبول دارند. نخست دکتر محمد نقیزاده و دکتر هاشم رجبزاده هستند که هر دو مقیم ژاپن و عضو هیأت علمی دانشگاههای ژاپن بودند، اما همیشه گوشه چشمی به ژاپن شناسی در ایران داشتند و آثار بسیار با ارزشی در معرفی ژاپن به ایران و ایرانیان از خود به یادگار گذاشتند. به این دو نفر میتوان دکتر دکتر محمدرضا سرکار آرانی را هم اضافه کرد که در حوزه تخصصی خود یعنی آموزش و پرورش کارهای بسیار ارزندهای در معرفی آموزش و پرورش ژاپن انجام دادهاند. به علاوه سلیمان مهدیزاده را که سال 2012 نشان امپراتوری ژاپن را دریافت کرد هم باید از افراد موفقی به حساب آورد که در زمینه خود یعنی ورزشهای رزمی ژاپن بسیار صاحب نظر است. او نخستین استاد و بنیان گذار ورزشهای رزمی ژاپنی کندو، ایآیدو (居合道/Iaidō) و کاراته گوجوریو (剛柔流/Gōjūryū) اوکیناوایی در ایران است .[۹۸]
فعالیتهای فرهنگی ایران در ژاپن
هر چند بعد از شکل گیری رسمی روابط میان دو کشور ایران و ژاپن ما شاهد اقداماتی برای معرفی فرهنگ ایران در ژاپن هستیم که از سوی سفارت ایران در توکیو انجام میشد، اما به نظر میرسد، فعالیتهای فرهنگی اصولی ایران در ژاپن قدمت چندانی ندارد. سه فعالیت اصولی فرهنگی ایران در ژاپن را باید راه اندازی رادیو ژاپنی در معاونت برون مرزی سازمان صدا و سیمای ایران، تأسیس شعبه ژاپن دانشگاه بینالمللی جامعه المصطفی و تأسیس رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن دانست. رادیو ژاپنی که تیر ماه 1378 ش راه اندازی شد از مهر ماه 1397 ش پخش فرکانسی خود را قطع و به فعالیت در قالب یک سایت روی آورده است. سوای از کیفیت برنامههای این رادیو، صدا و سیما با این اقدام خود و با بهره گیری از دانش آموختگان زبان ژاپنی دانشگاه تهران و نیز برخی از ژاپنیهای مقیم ایران توانسته است سهمی به سزا در تولید محتوی درباره ایران به خصوص برای مخاطب عام ژاپنی داشته باشد.
دانشگاه بینالمللی المصطفی یا جامعه المصطفی العالمیه که نهادی آموزشی واقع در قم برای آموزش اسلام در سطوح دانشگاهی است، شعبات مختلفی در سراسر جهان دارد. شعبه ژاپن جامعه المصطفی (アルムスタファー国際大学在日事務所/Arumusutafā kokusai daigaku zainichi jimusho) سال 2013 در توکیو تأسیس شد و برایش مأموریتهایی چون مشارکت در برگزاری همایش و نشستهای علمی، مشارکت در امر ترجمه متون مهم علمی و میراث مکتوب، کمک به جریان آموزش زبان فارسی در ژاپن، برگزاری دورههای آموزشی در موضوعات مورد تقاضا در ژاپن و... تعریف شده است.
تأسیس رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن در سال 2011، از دیگر اقدامات اصولی ایران در زمینه معرفی ایران و فرهنگ ایرانی به جامعه ژاپن است که با توجه به مأموریت و نیز اقداماتی که تا کنون انجام داده، به نظر میرسد مهمترین اقدام هم باشد. چنان که قبلا هم اشاره کردیم، عدم شناخت عامه ژاپنیها از ایران و ایرانی، یکی از نقاط ضعف مهم در عرصه معرفی ایران در ژاپن است. رایزنی فرهنگی ایران با توجه به کارکرد و مأموریتش میتواند این ضعف را پوشش دهد و در راستای معرفی کشور به عامه ژاپنیها اقدام کند.[۹۹]
نیز نگاه کنید به
روابط آرژانتین با ج.ا.ایران؛ روابط کانادا با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط تونس با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط کوبا با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط لبنان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ایران و چین؛ روابط جمهوری سنگال با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط فرانسه با ج.ا. ایران؛ روابط مالی با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط سودان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط ساحل عاج با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط زیمبابوه با ج. ا. ایران؛ روابط تایلند با ج.ا.ایران؛ روابط اوکراین با ج. ا. ایران؛ روابط اسپانیا با ج. ا. ایران؛ روابط اردن با ج.ا.ایران؛ روابط اتیوپی با ج.ا.ایران؛ روابط سیرالئون با ج. ا. ایران؛ روابط قطر با ج. ا. ایران؛ روابط سریلانکا با ج.ا.ایران؛ روابط گرجستان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران؛ روابط بنگلادش با ج.ا.ایران؛ روابط قزاقستان با جمهوری اسلامی ایران
پاورقی
[i]: در زبان ژاپنی ریشه در کلمه پرتغالی Mogol دارد و به معنی مغول است. این کلمه در معنیای وسیعتر اشاره به امپراتوری مغول هند یا امپراتوری گورکانی یا گورکانیان هند دارد.
[ii]: برای نگارش آن از کانجیهای مختلف استفاده شده است.
[iii]: سال 1921 تأسیس و 1949 به دانشگاه زبانهای خارجی اوساکا ارتقا یافت. این دانشگاه هم سال 2007 در دانشگاه دولتی اوساکا ادغام شد.
کتابشناسی
- ↑ ابن خردادبه (1370). المسالك و الممالك. ترجمه دكتر قره چانلو از روی متن تصحيح شده دخويه، تهران: ناشر مترجم. ص53.
- ↑ Sugita, H.(1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi. Tōkyō daigaku shuppankai.
- ↑ Katayama, M.(2005) Maruko pōro Sekai no kijutsu ni okeru Jipangu. Azur. Dai 6 gō. 19-33pēji,
- ↑ نقی زاده، محمد، ذاكری، قدرتاله(1397). ژاپنشناسی در ایران؛ بررسی سیر شناخت ایرانیان از ژاپن. تهران: مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بینالمللی الهدی.
- ↑ Sugita, H.(1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi. Tōkyō daigaku shuppankai,p 16
- ↑ Tamura, T.(2013). Nihon shutsudo arukari kēsanen garasu no Kōkogakuteki kenkyū: Yayoi-Kofun jidai ni ryūtsū shita garasu kodama no Saibunrui. Hakaseronbun. Kyōto daigaku,p. 164
- ↑ Abe ,Y., Nakai, I.(2015) Shirukurōdo wo tabishite kita garasu wan. Isotope News. 3gatsu gō. No 731.P.45
- ↑ Sugita, H.(1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi. Tōkyō daigaku shuppankai,p 18
- ↑ Nagasawa, K.(1983). Shiruku rōdo bunkashi 2. Hakusuisha
- ↑ ایموتو، ئهایچی(1388). آسوكا و پارس پیشروی فرهنگ ایرانی به شرق. ترجمه قدرتاله ذاكری. تهران. پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ص.106
- ↑ Morris, J. H.( 2020). A New Analysis of Persian Visits to Japan in the 7th and 8th Centuries.Journal of International and Advanced Japanese Studies. Vol 12.P.118
- ↑ Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P27.
- ↑ Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P9-28.
- ↑ نقيزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص33.
- ↑ Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P64.
- ↑ Nagashima, H (1997). Persian Muslim Merchants in Thailand and their Activities in the 17th Century –Especially on their visits to Japan-. 『長崎県立大学論集』.Volume 3. 長崎県立大学学術研究会. P388.
- ↑ ابن محمد ابراهیم ، محمد ربیع (1356). سفینه سلیمانی، تصحیح، تحشیه و تعلیقات عباس فاروقی. تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران. ص189.
- ↑ ابن محمد ابراهیم ، محمد ربیع (1356). سفینه سلیمانی، تصحیح، تحشیه و تعلیقات عباس فاروقی. تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران. ص195.
- ↑ Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P61.
- ↑ Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P53.
- ↑ نقيزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص57-61.
- ↑ نقيزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص71.
- ↑ نقيزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص77.
- ↑ کندو، نوبوآکی (1389). روابط سیاسی و تجاری با ایران. ترجمه مجید مطلبی شبستری، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ژاپن. شماره 43، ص172.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ لوح گزارش نيم قرن اقتصاد ايران (1282-1332 خورشيدی) (1392). كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی، اتاق بازرگانی صنايع معادن و كشاورزی ايران. مدير پروژه ايمان فرجام نيا.
- ↑ نقیزاده و ذاکری (1398). ص83.
- ↑ نقیزاده و ذاکری (1398). ص154.
- ↑ کندو، نوبوآکی (1389). روابط سیاسی و تجاری با ایران. ترجمه مجید مطلبی شبستری، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ژاپن، شماره 43، ص180.
- ↑ لوح گزارش نیم قرن اقتصاد ایران (1392).
- ↑ Gaimushō, G,S (2021). Nihon to Perusha Iran Tenji shiryōkaisetsu. Saishū etsurannichi 2021nen 2gatsu 1nichi 000080362.pdf. p15.
- ↑ لوح گزارش نيم قرن اقتصاد ايران (1282-1332 خورشيدی) (1392). كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی، اتاق بازرگانی صنايع معادن و كشاورزی ايران. مدير پروژه ايمان فرجام نيا، احصائیه تجارتی 1318.
- ↑ Gaimushō G,S (2021). Nihon to Perusha Iran Tenji shiryōkaisetsu. Saishū etsurannichi 2021nen 2gatsu 1nichi 000080362.pdf. p9.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص453.
- ↑ Hosoya, C (1993). Nihongaikō no Kiseki. Tokyo: Nihonhōsōshuppankyōkai. P123.
- ↑ Hosoya, C (1993). Nihongaikō no Kiseki. Tokyo: Nihonhōsōshuppankyōkai. P123-124.
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ لوح گزارش نيم قرن اقتصاد ايران (1282-1332 خورشيدی) (1392). كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی، اتاق بازرگانی صنايع معادن و كشاورزی ايران. مدير پروژه ايمان فرجام نيا، آمار بازرگانی ایران با کشورهای خارجه در سال 1324.
- ↑ لوح گزارش نيم قرن اقتصاد ايران (1282-1332 خورشيدی) (1392). كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی، اتاق بازرگانی صنايع معادن و كشاورزی ايران. مدير پروژه ايمان فرجام نيا، آمار بازرگانی ایران با کشورهای خارجه در سال 1331.
- ↑ لوح گزارش نيم قرن اقتصاد ايران (1282-1332 خورشيدی) (1392). كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی، اتاق بازرگانی صنايع معادن و كشاورزی ايران. مدير پروژه ايمان فرجام نيا، آمار بازرگانی ایران با کشورهای خارجه در سال 1332.
- ↑ نقیزاده، محمد (1376). به سوی قرن 21 اقتصاد ژاپن و توسعه اقتصاد کشورهای آسیایی با نگاهی به بلوک بندیهای اقتصادی در جهان، مقایسه طرز تفکرات اقتصادی و رابطه تجاری ایران و ژاپن. شرکت سهامی انتشار. ص270.
- ↑ کندو، نوبوآکی (1389). روابط سیاسی و تجاری با ایران. ترجمه مجید مطلبی شبستری، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ژاپن. شماره 43، ص184.
- ↑ نقیزاده، محمد (1376). به سوی قرن 21 اقتصاد ژاپن و توسعه اقتصاد کشورهای آسیایی با نگاهی به بلوک بندیهای اقتصادی در جهان، مقایسه طرز تفکرات اقتصادی و رابطه تجاری ایران و ژاپن. شرکت سهامی انتشار. ص303.
- ↑ کندو، نوبوآکی (1389). روابط سیاسی و تجاری با ایران. ترجمه مجید مطلبی شبستری، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ژاپن. شماره 43، ص185.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص457-460.
- ↑ واحد نشر اسناد (1367). راهنما و مشخصات معاهدات دو جانبه ايران با ساير دول، تهران. دفتر مطالعات سياسی و بينالمللی (وابسته به وزارت امور خارجه). ص2-101.
- ↑ نقيزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص203.
- ↑ Magozaki, U (2003). Nihon no tai Iran gaikō wo Kangaeru. Kenkyū Hōkoku, Nihon kokusai Mondai Kenkyūjo. P128.
- ↑ Magozaki, U (2003). Nihon no tai Iran gaikō wo Kangaeru. Kenkyū Hōkoku, Nihon kokusai Mondai Kenkyūjo. P129.
- ↑ پوررستمی، ناهید. ذاکری، قدرتاله (1398). چهارده قرن رابطه تجاری ایران و ژاپن؛ گزارش نشست توسعه روابط تجاری ایران و ژاپن. نشر پرنده. ص18-20.
- ↑ Miyahara, N (2019). Nihon ga susumeru beki tai Iran gaikō. Saishū etsurannichi 2021nen 2gatsu 1nichi. [https://www.spf.org/iina/articles/miyahara_04.html].
- ↑ Tanaka, K (2006). Kinpaku suru Iran Mondai to Nihon no Kakawarikata. Nihon Bōekikai Geppō, 11gatsu gō. P37.
- ↑ کندو، نوبوآکی (1389). روابط سیاسی و تجاری با ایران. ترجمه مجید مطلبی شبستری، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ژاپن. شماره 43، ص187.
- ↑ Tanaka, K (2006). Kinpaku suru Iran Mondai to Nihon no Kakawarikata. Nihon Bōekikai Geppō, 11gatsu gō. P38.
- ↑ نقیزاده و ذاکری (1398). ص269.
- ↑ نقیزاده و ذاکری (1398). ص268.
- ↑ پوررستمی، ناهید. ذاکری، قدرتاله (1398). چهارده قرن رابطه تجاری ایران و ژاپن؛ گزارش نشست توسعه روابط تجاری ایران و ژاپن. نشر پرنده. ص33.
- ↑ پوررستمی، ناهید. ذاکری، قدرتاله (1398). چهارده قرن رابطه تجاری ایران و ژاپن؛ گزارش نشست توسعه روابط تجاری ایران و ژاپن. نشر پرنده. ص34-40.
- ↑ نقی زاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص182-190.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص369.
- ↑ Nihon Iran, bunka kyōkai hen (1940). Shinkōkoku Iran. Nihon Iran bunka kyōkai. P64.
- ↑ نقی زاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص213.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص216.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص217.
- ↑ پوررستمی، ناهید. ذاکری، قدرتاله (1398). چهارده قرن رابطه تجاری ایران و ژاپن؛ گزارش نشست توسعه روابط تجاری ایران و ژاپن. نشر پرنده. ص32.
- ↑ ذاکری، قدرتاله (1400). سینمای ایران و ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص127.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص302.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص306.
- ↑ ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ذاکری، قدرتاله (1400). سینمای ایران و ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص192.
- ↑ ذاکری، قدرتاله (1400). سینمای ایران و ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص196.
- ↑ ذاکری، قدرتاله (1400). سینمای ایران و ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی.
- ↑ Nakanishi, H (1987). Iranian studies in Japan. Iranian Studies, 20:2-4, Routledge. P131.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص366.
- ↑ ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ ۷۲٫۲ ۷۲٫۳ Yoshie, S (2018). Nihon ni okeru Perushiago jijō Honyaku to Gaikokugo kyōiku no genjō wo Chūshin ni. Fukugengo Tagengo kyōiku kenkyū, Nihon gaikokugo suishin kikōkaishi, Dai 6 gō. P97.
- ↑ Nakanishi, H (1987). Iranian studies in Japan. Iranian Studies, 20:2-4, Routledge. P132.
- ↑ Yamagishi, T (2014). Nihon no Iran kenkyū to Nihon Chūtō gakkai Tokushū Nihon chūtō gakkai 30 nen no kaiko to Tenbō. Nihon chūtō gakkai nenpō, Dai 30 kan 2 gō. P152.
- ↑ Yamagishi, T (2014). Nihon no Iran kenkyū to Nihon Chūtō gakkai Tokushū Nihon chūtō gakkai 30 nen no kaiko to Tenbō. Nihon chūtō gakkai nenpō, Dai 30 kan 2 gō. P153.
- ↑ رجبزاده، هاشم (1389). ایران شناسی در ژاپن. نگاهی به تاریخچه ایران شناسی و تلاشهای ایران پژوهان از نیمه دوم سده نوزده تا کنون، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی. ص101.
- ↑ Yamagishi, T (2014). Nihon no Iran kenkyū to Nihon Chūtō gakkai Tokushū Nihon chūtō gakkai 30 nen no kaiko to Tenbō. Nihon chūtō gakkai nenpō, Dai 30 kan 2 gō. P2-151.
- ↑ ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ ۷۸٫۲ Yoshie, S (2018). Nihon ni okeru Perushiago jijō Honyaku to Gaikokugo kyōiku no genjō wo Chūshin ni. Fukugengo Tagengo kyōiku kenkyū, Nihon gaikokugo suishin kikōkaishi, Dai 6 gō. P96.
- ↑ Yoshie, S (2018). Nihon ni okeru Perushiago jijō Honyaku to Gaikokugo kyōiku no genjō wo Chūshin ni. Fukugengo Tagengo kyōiku kenkyū, Nihon gaikokugo suishin kikōkaishi, Dai 6 gō. P98.
- ↑ رجبزاده، هاشم (1389). ایران شناسی در ژاپن. نگاهی به تاریخچه ایران شناسی و تلاشهای ایران پژوهان از نیمه دوم سده نوزده تا کنون، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی. ص157.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ Yoshie, S (2018). Nihon ni okeru Perushiago jijō Honyaku to Gaikokugo kyōiku no genjō wo Chūshin ni. Fukugengo Tagengo kyōiku kenkyū, Nihon gaikokugo suishin kikōkaishi, Dai 6 gō. P95.
- ↑ رجبزاده، هاشم (1389). ایران شناسی در ژاپن. نگاهی به تاریخچه ایران شناسی و تلاشهای ایران پژوهان از نیمه دوم سده نوزده تا کنون، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Yoshie, S (2018). Nihon ni okeru Perushiago jijō Honyaku to Gaikokugo kyōiku no genjō wo Chūshin ni. Fukugengo Tagengo kyōiku kenkyū, Nihon gaikokugo suishin kikōkaishi, Dai 6 gō..
- ↑ رجبزاده، هاشم (1389). ایران شناسی در ژاپن. نگاهی به تاریخچه ایران شناسی و تلاشهای ایران پژوهان از نیمه دوم سده نوزده تا کنون، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی. ص173.
- ↑ Nakanishi, H (1987). Iranian studies in Japan. Iranian Studies, 20:2-4, Routledge.
- ↑ رجبزاده، هاشم (1389). ایران شناسی در ژاپن. نگاهی به تاریخچه ایران شناسی و تلاشهای ایران پژوهان از نیمه دوم سده نوزده تا کنون، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Nakanishi, H (1987). Iranian studies in Japan. Iranian Studies, 20:2-4, Routledge. P135.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص199.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص200.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص395.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص201.
- ↑ Asgari, B. Yokoyama, O. Morozumi, A. Hope, T (2010). Global Economy and Labor Force Migration: The case of Iranian Workers in Japan. Ritsumeikan journal of Asia Pacific Studies. Volume 27. P33.
- ↑ Asgari, B. Yokoyama, O. Morozumi, A. Hope, T (2010). Global Economy and Labor Force Migration: The case of Iranian Workers in Japan. Ritsumeikan journal of Asia Pacific Studies. Volume 27. P32.
- ↑ ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ Shutsunyū koku Z. (2021). Zairyū gaikokujin tōkei 2019 nen 12 gatsumatsu. Saishū etsurannichi 2021nen 2gatsu 1nichi. /isa/policies/statistics/toukei_ichiran_touroku.html.
- ↑ نقیزاده، محمد (1376). به سوی قرن 21 اقتصاد ژاپن و توسعه اقتصاد کشورهای آسیایی با نگاهی به بلوک بندیهای اقتصادی در جهان. مقایسه طرز تفکرات اقتصادی و رابطه تجاری ایران و ژاپن، شرکت سهامی انتشار. ص15-314.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص396.
- ↑ نقیزاده، محمد. ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی. ص290.
- ↑ پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (1402). «ایران و ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی. ص.316- 340.
منبع اصلی
پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.
نویسندگان مقاله
فرهاد پالیزدار و قدرت اله ذاکری