ادیان در اردن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''دين و مذهب''' '''1-7- تاريخچه رشد هر يك از اديان و مذاهب در اردن''' · اسلام: در سال ششم هجري اولين طلايه داران مسلمانان كه به دستور پيامبر (ص) براي شناسايي راه هاي منطقه فرستاده شده بودند، در حوالي "طفيله" و "كرك" به شهادت رسيدند. در سال هشتم هجري...» ایجاد کرد) |
|||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ادیان در [[اردن|کشور اردن]] شامل [[جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن]]؛ [[اسلام در اردن]]؛ [[مسیحیت در اردن]]؛ [[یهودی ها در اردن]]؛ [[بهائيت در اردن]]؛ [[موقعيت دين رسمی و ساير اديان و مذاهب اردن]]؛ [[تركيب جمعيتی پيروان اديان و مذاهب اردن]]؛ [[آئينها و مکاتب غير دينی اردن]]؛ [[مفاخر و مشاهیر دینی اردن]]؛ [[شخصیتهای دینی معاصر متنفذ اردن]]؛ [[موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه اردن]]؛ [[نهادها و مراكز دینی مسلمانان اردن]]؛ [[ساختار آموزش مذهبی در جامعه اردن]]؛ [[نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان اردن]] و [[تصوف در اردن]] است که در ذیل شرح داده شده است:[[پرونده:ادیان در اردن.jpg|بندانگشتی|مسجد ابو درویش در اردن(1403). برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86]] | |||
=== [[جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن|جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست]] === | |||
شاه حسین که خود را هاشمی و منتسب به خاندان پیامبر اسلام میدانست، به دخالت دین در سیاست اعتقاد نداشت و در مراسم پنجاهمین سالگرد تولدش طی یک سخنرانی گروههای اسلامی فعال در کشور را از هرگونه دخالت در امور سیاسی برحذر داشت و حتی آنها را به عنوان بزرگترین مانع سیاستهای صلح آمیز در خاورمیانه معرفی کرد. شاه حسین معتقد بود مشکل بیت المقدس حل نخواهد شد مگر اینکه مسائل سیاسی از مذهب جدا شوند. براین اساس دولت [[اردن]] برای جلوگیری از فعالیت گروههای اسلامی در این کشور در سال 1985 قانونی جدید برای وعظ و سخنرانیهای مذهبی تصویب کرد که به موجب آن سخنرانان باید در سخنرانی ها و گفتارهای خود از موضوعات مذهبی فراتر نروند و از عنوان کردن مسائل تحریک آمیز سیاسی خودداری کنند. بنابراین قانون، شورای ویژه ای جهت آموزش و توجیه وعاظ و تعیین حدود و موضوعات کلی سخنرانیهای دینی تشکیل شد و هر واعظی که از مفاد این قانون تخطی میکرد به یک ماه حبس و پرداخت جریمه نقدی 21 تا 100 دینار محکوم میشد. | |||
به موجب این لایحه وزیر امور مذهبی و اوقاف میتوانست سخنرانی واعظانی را که به تشخیص وی تخطی کرده بودند، ممنوع اعلام کند. براساس این قانون میبایستی هیئتی به نام شورای عالی موعظه و ارشاد تشکیل میشد تا ضمن تربیت و توجیه وعاظ، موضوعات سخنرانیهای اسلامی مجاز در این کشور را معین و بر اقدامات و تحرکات موجود در مساجد این کشور نظارت کند. دولت [[اردن]] در سالهای اخیر و بعد از انتخابات آزادی که در اواخر دهه 80 برگزار کرد و منجر به پیروزی اسلام گرایان شد، در مورد فعالیتهای مذهبی و دینی در جامعه سیاست منبسط تری در پیش گرفت که البته این فعالیتها هنوز هم تحت نظارت دولت انجام میگیرد. تا پیش از انتخابات سال 1989 نقش مذهب در زندگی سیاسی - اجتماعی مردم و نظام حکومتی کشور چندان محسوس نبود، اما اغتشاشات داخلی سال 1989 که بر اثر فشار اقتصادی مردم و وضع نه چندان خوب دولت بروز نمود، رفته رفته رنگ اسلامی به خود گرفت و دولت را مجبور نمود تا برخورداری از آزادیهای نسبی و انتخابات آزاد را در جامعه بپذیرد. از آن تاریخ به بعد مذهب در این کشور به عنوان یک عامل قدرتمند همواره در عرصههای سیاسی - اجتماعی خودنمایی کرده است تا جایی که در انتخابات سال 1989 گروههای اسلامی به نیمی از کرسیهای مجلس دست یافتند و امروز نیز در سرنوشت حکومت نقش دارند<ref>پادشاهی [[اردن]]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ</ref>. | |||
[[ملک عبدالله دوم|ملک عبدالله]] نیز پس از پدرش سیاست آزادیهای بیشتر را ادامه داد، اگرچه هنوز به استبداد متهم است. وی پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 که در [[آمریکا]] اتفاق افتاد و اتهامات بسیاری به دین اسلام وارد شد، تلاش کرد تا اتهامات وارده به دین اسلام را رد نماید<ref>برگرفته از وزارة الخارجيــة الاردنيــة https://www.mfa.gov.jo/</ref>. از سوی دیگر [[آمریکا]] کشورهای اسلامی و عربی را به دادن آزادیهای دینی بیشتری فراخواند و این امر سبب ایجاد فضاهای باز دینی و آزادیهای دینی بیشتری شد به گونهای که ازدواج دو فرد با وجود اختلافات دینی که قبلا امری ناپسند شمرده میشد آسان گردید. در ادیان اسلام و مسیحیت نیز که ادیان غالب در [[اردن]] به شمار میروند آزادیهای بیشتری اعمال شد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29</ref>. | |||
[[ملک عبدالله دوم]] در 4 شباط سال 2002 در مجمع جهانی اقتصاد در نیویورک سخنرانی و از اسلام دفاع کرد و همگان را بر فهم رسالت دین مبین اسلام تشویق نمود و اسلام را به عنوان دین صلح، محبت و صبر معرفی کرد. وی به نیابت از میلیونها مسلمان عملیات تروریستی یازده سپتامبر را محکوم کرد. | |||
در4 آوریل سال 2002 موسسه «آل البیت» کنفرانس اندیشه اسلامی را با حضور بیش از 80 پژوهشگر اسلامی از کشورهای عربی و اسلامی برگزار نمود. در پایان این کنفرانس که تحت عنوان «آینده اسلام در قرن پانزدهم هجری» برگزار شد، پژوهشگران بر این نکته تاکید کردند که هجوم فعلی علیه دین اسلام جدید نبوده و فقط شکل جدیدتری به خود گرفته است. در اختتامیه این کنفرانس امیر حمزه به نیابت از [[ملک عبدالله دوم]] بیانیه را قرائت نموده و گفت: هجوم رسانهای که هم اکنون علیه دین اسلام شکل گرفته بسیار بی رحمانه بوده و مسلمانان باید برای مبارزه با این تهدیدات خود را آماده نموده و به بهترین شکل مقابله کنند<ref>برگرفته از وزارة الخارجيــة الاردنيــة https://www.mfa.gov.jo/</ref>. | |||
=== تاریخچه رشد هر یک از ادیان و مذاهب در اردن === | |||
==== اسلام ==== | |||
در سال ششم هجری اولین طلایهداران مسلمانان که به دستور پیامبر (ص) برای شناسایی راههای منطقه فرستاده شده بودند، در حوالی طفیله و کرک به شهادت رسیدند. در سال هشتم هجری پیامبر اسلام با ارسال نامهای، امیر موته را به اسلام دعوت کرد؛ ولی امیر موته سفیر پیامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال این حادثه پیامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهی زیدبن حارثه به موته فرستاد و در پی جنگی که بین سپاهیان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام کشته شد و سپاه اسلام به مدینه بازگشت. قبور شهدای موته در روستای المزار کنونی در 12 کیلومتری جنوب کرک قرار دارد. پس از چند ماه سپاهیان اسلام به منطقه تبوک در شمال حجاز آمدند و در اینجا بود که عقبه و اطراف معان، پرداخت جزیه به پیامبر اکرم (ص) را قبول کردند. سپاه اسلام به فرماندهی اسامه پس از پیامبر (ص) پیروزیهایی در جنوب فلسطین بدست آورد. در همین ایام به خلیفه وقت اطلاع دادند که رومیان با جمع آوری سپاهی متشکل از اعراب غسانی در تدارک حمله به مسلمانان میباشند. ابوبکر با فرستادن سپاهی به فرماندهی چهار تن از جمله خالدبن ولید ضمن شکست دادن رومیان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطین مسلط گشت. با واگذاری حکومت شام به معاویه از سوی عمر، منطقه [[اردن]] و فلسطین زیر سلطه امویان قرار گرفت و با تعیین دمشق به عنوان مرکز حکومت امویان، [[اردن]] که محل تفریح و شکارگاه امرای اموی بود، رونق یافت. انتقال حکومت از امویان به عباسیان و انتخاب بغداد به جای دمشق به عنوان مرکز حکومت، باعث متروک شدن [[اردن]] گردید. در زمان سلجوقیان، اولین جنگهای صلیبی آغاز گردید و مسیحیان تلاش کردند بیت المقدس را از مسلمانان باز پس گیرند، سرانجام در سال 1099 صلیبیون با شکست دادن مسلمانان وارد بیت المقدس گردیدند. در همین زمان صلاح الدین ایوبی که ابتدا وزیر خلیفه فاطمی بود، پس از وفات خلیفه به فرزندان خردسال وی اجازه خلافت نداد و با الحاق [[مصر]] به شام که جزیی از حکومت عباسیان به شمار میرفت و به دنبال مرگ حاکم دمشق، خود را فرمانروای [[مصر]] و شام خواند. صلاح الدین با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صلیبیون پیروز شد و بیت المقدس را از چنگال آنها درآورد و کنترل فلسطین و شرق [[اردن]] را بدست گرفت. پس از ایوبیان، اداره منطقه به ممالیک واگذار گردید. خاندان ممالیک مساجد و مدارسی در شهرهای فلسطین بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن دیار را بگیرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم بر سپاهیان ممالیک غلبه کردند و بدین ترتیب ولایات دمشق و فلسطین به دست عثمانیان افتاد. عثمانیان اداره منطقه را به شیوخ و روسای قبایل سپردند. ابراهیم پاشا فرزند محمد علی با حمله به [[سوریه]]، فلسطین و شرق [[اردن]] و مناطقی را که جزئی از حکومت عثمانی به شمار میرفت را به [[مصر]] ملحق نمود. پس از جنگ جهانی اول و به دنبال تشکیل دولت مستقل ماوراء [[اردن]]، اداره آن به خاندان هاشمی واگذار گردید. بدین ترتیب [[اردن]] از زمان ورود اسلام به این منطقه، به جز دوره جنگهای صلیبی که مدتی مسیحیان بر منطقه حاکمیت یافتند، توسط حاکمان مسلمان اداره میشد که این امر باعث گردید اسلام دین حاکم در سراسر این سرزمین باشد. حاکمان اسلامی این سرزمین همگی از اهل سنت بودهاند و بنابراین طبیعی است که مذهب عامه، بیشتر در این کشور رواج یابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنیان اکثرا پیرو مذهب شافعی هستند. چرکسها که در اواخر قرن نوزدهم در [[اردن]] سکونت داده شدند، دارای مذهب حنفی میباشند.<ref>برگرفته از | |||
عيش الاديان في الاردن http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802</ref> در مورد شیعیان [[اردن]] اطلاعات دقیقی وجود ندارد. هرچند به نظر میرسد که به علت نزدیکی [[اردن]] به [[لبنان]] شمار زیادی از شیعیان در آنجا سکونت داشته باشند زیرا از گذشته جبل عامل یکی از مراکز اصلی شیعیان به شمار میرفته است<ref>جهان اسلام، مرتضی اسدی</ref>، شواهد تاریخی نشان میدهد که تشیع در قرن چهارم قمری، در این مناطق گسترش یافته است. مقدسی (336-380 ق)، در کتاب احسن التقاسیم فی معرفــة الاقلیم، در لابهلای سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهای [[اردن]] و فلسطین، نوشته است: اهل طبریه و نیمی از اهل نابلس و قَدَس و بیشتر اهل امّان شیعه هستند<ref>برگرفته از https://wikishia.net/</ref>. ناصر خسرو نیز در قرن چهارم هجری بیشتر ساکنین شهرهای بیت المقدس، نابلس و امان را شیعه دانسته است<ref>جهان اسلام، مرتضی اسدی</ref>. در قرن پنجم هجری، [[اردن]] و فلسطین تحت تسلط خلافت فاطمی [[مصر]] درآمد و در سایه این دولت، نفوذ تشیع در این مناطق ادامه یافت، اما با تسلط سلجوقیان و بعدها ایوبیان بر این مناطق و مبارزه آنان با تشیع و نیز پس از اشغال بیشتر شهرهای فلسطین به دست صلیبیان، شیعیان به سمت مناطق کوهستانی [[لبنان]] مهاجرت کردند و بعدها جامعه شیعه جبل عامل را تشکیل دادند. | |||
در [[اردن]] زیارتگاههایی از شخصیتهای مورد احترام شیعه وجود دارد که بسیاری از آنها در دوره نفوذ و گسترش شیعه - به ویژه در دوره فاطمیان - ساخته شدهاند و در دورههای بعدی بازسازی شده است. جمعیت شیعیان [[اردن]] در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمیکند. شیشانیها یا چچنیها که همزمان با چرکسها در [[اردن]] سکونت داده شدهاند، همگی شیعه بودند<ref>پادشاهی [[اردن]]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ</ref>. | |||
==== دروزیان ==== | |||
مذهب دروزیه از جمله مسلکهای درونگرای منسوب به اسلام است. دروزیه انشعابی از مذهب [[اسماعیلیه]] است که در قرن پنجم هجری در زمان خلیفه فاطمی، ابوعلی منصوربن نزار ملقب به الحاکم بامرالله (1024-996م) بوسیله یک خیاط ایرانی که از وفادارترین مبلغان و پیروان حاکم بود<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31</ref> به نام محمد بن اسماعیل درزی معروف به نشتکین بنیاد نهاده شد و بعدها به همین نام مشهور گشت<ref>پادشاهی [https://wikimelal.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86 اردن]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ،ص.75-76</ref>. پس از ترور حاکم، که برخی میگویند توسط خواهرش که دیگر نمیتوانست رفتارهای برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پیروان حاکم مجبور شدند به کوههای [[لبنان]]، جایی که میتوانند برای خود جامعه کوچکی تشکیل دهند، پناه ببرند. برای دروزیان، حاکم نمرده است، بلکه در حالت تعلیقی از زندگی قرار دارد که میتواند بازگردد. جامعه دروزی عمدتا در کوههای [[لبنان]] باقی ماندند و برای مدت کوتاهی از طرف سلطان عثمانی بر اغلب [[لبنان]]، بخشهایی از [[سوریه]]، [[اردن]] و فلسطین حکمرانی کردند. برخی از اجتماعات دروزیان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطین و بلندیهای جولان ساکن شدند، اما اغلب آنها در میانه دهه 1860م پس از درگیری آنها و مسیحیان مارونی در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پیدا کردند که کوهستانی که جبل العرب نام داشت را جبل دروز نامیدند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31</ref>. آنها در سال 1918 از این جایگاه در [[سوریه]] به [[اردن]] آمدند. در آن زمان حدود 22 خانواده درزی وارد [[اردن]] شده و در قصر الازرق (منطقه مرزی بین [[اردن]] و [[سوریه]]) ساکن شدند. این منطقه در آن زمان بسیار کم جمعیت بود. | |||
پس از انقلاب [[سوریه]] در سال 1925 نیز سلطان اطرش و بسیاری ازرهبران انقلابی درزی به [[اردن]] پناه بردند و در ازرق سکنی گزیدند و پایگاهی برای مقاومت ضد استعمار [[فرانسه]] در [[سوریه]] تشکیل دادند. از این رو فرانسویان انگلیس را تحت فشار قرار دارند تا دروزیان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و سایر رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقی ماندند. سپس بسیاری از آنها به جبل العرب در [[سوریه]] و بخشی نیز به منطقه ازرق در [[اردن]] برگشتند. بسیاری از خانوادههای دروزی نیز در فاصله سالهای 1933-1945 به [[اردن]] رفتند و با [[جامعه اردن]] درآمیخته و جزئی از آن شدند. آنها هم اکنون خود را اردنی و جزئی از [[جامعه اردن]] میدانند. | |||
با وجود شمار اندک دروزیان ولی مؤسس حکومت [[اردن]] شرقی یک دروزی به نام رشید طلیع بود که در سال 1922 دولت [[اردن]] را تشکیل داد. در زمان تشکیل اولین دولت به ریاست او، جمعیت زیادی از آنان به [[اردن]] آمدند و مناصب مهمی را کسب کردند. از جمله امیر عادل ارسلان که ریاست دیوان امیری را در [[اردن]] برعهده گرفت ولی پس از مدتی به [[سوریه]] بازگشت و در انقلاب این کشور شرکت نمود. امروزه دروزیان نقش قابل توجهی در زندگی سیاسی ندارند که ممکن است به علت کمی جماعتشان باشد. دروزیان در سال 1992 اجتماعی تحت عنوان «ابناء بنی معروف» تشکیل دادند که نماینده تمامیدروزیان [[اردن]] و مرجع اصلی آنهاست<ref>برگرفته از https://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852& و http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853</ref>. | |||
==== مسیحیت ==== | |||
قدمت مسیحیت در [[اردن]] به اندازه قدمت مذهب در این کشور است. یکی از معجزات عیسی مسیح (ع) که در عهد جدید ثبت شده در دکاپلیس، شهر جدارا (ام قیس امروزی) مشرف به دریای جلیله رخ داده است. یحیی تعمید دهنده، پیش از پادشاه هیرود به مکاویر در نزدیکی مادبا آورده شده است. [[مسیحیت در اردن]] در همان سالهای نخست شکوفا شد. گواه این مطلب موزاییک کاریهای درخشان موجود در مکانهای مختلف از جمله ام رساس مادبا و [[پترا]] میباشد. خانوادههای مسیحی کرک ادعا میکنند که مستقیما از تبار اعراب بنی غسان هستند که در قرن پنجم در جنوب [[سوریه]] و [[اردن]] پادشاهی خود را پایه گذاری کردند. | |||
مسیحیت شرقی و غربی طی یک فرآیند طولانی در قرن پنجم دچار اختلاف شدند که نهایتا در سال 1057 به جدایی منجر شد که بیشتر بر سر پرسشهای مربوط به ماهیت مسیح، مریم مقدس و زبان توده مسیحیان بود. جنگهای صلیبی در بهبود روابط بین این دو گروه بزرگ مسیحیان نقش اندکی داشت؛ مسیحیان شرقی توسط قانون گذاران کلیساهای غربی مورد آزار قرار میگرفتند و پایتخت بیزانس قسطنطنیه، در چهارمین جنگ صلیبی تصرف و مردم آن اخراج شدند و کنترل اماکن مقدس در اورشلیم، بیت لحم و نقاط دیگر در اختیار غربیان قرار گرفت و به شرقیان پس داده نشد تا زمانی که صلاح الدین مملوک دوباره این مکانها را تصرف کرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31</ref>. بیشتر مسیحیان در [[اردن|کشور اردن]] ارتودکسهای یونانی الاصل و بخش دیگر کاتولیکهای یونانی الاصل هستند. وجود این مسیحیان یونانی الاصل نتیجه تسلط یونانیان ارتودکس بر بیت المقدس درگذشته میباشد. تعداد اندکی پروتستان، ارمنی، آشوری و هم چنین جمعی از کاتولیکهای رومیکه از بازماندگان جنگهای صلیبی میباشند، نیز در این کشور زندگی میکنند<ref>پادشاهی [https://wikimelal.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86 اردن]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ</ref>. | |||
کلیساهای ارتدکس ارمنی، مدت مدیدی است که در [[اردن]] تاسیس شده است، پادشاه ارمنستان در اواخر قرن سوم به مسیحیت گروید و ارمنستان اولین کشوری بود که مسیحی شد. کلیسای ارمنی در شورای خالکیدون (Chalcedon) در سال 451، از باقی مسیحیان جدا شد، با این حال همچنان روابط خوب خود را با کلیساهای شرقی حفظ نموده است. | |||
از لحاظ تاریخی، ارمنیان در [[اردن]] نقره کاریهای بی نظیری انجام دادهاند در شهرستانها و روستاهای کوچک و سپس به شهرهای بزرگ مانند دمشق و اورشلیم پیوستند. اکثر ارامنه در سال 1951 پس از قتل بیش از یک میلیون ارمنی به دست ترکها یا به هلاکت رسیدنشان در اثر فشار بیش از حد ترکان، به دلیل کمک ارامنه به روسها در جنگ جهانی اول به [[اردن]] پناه آوردند. | |||
کاتولیکها تعداد اندکی هستند که بیشتر آنها متعلق به جوامع فلسطینی است که خود دورهای ارتدکس شرقی بودند. در طول قرنها گروههای مشخصی از مسیحیان ارتدکس شرقی موافقت کردند که تحت نظر پاپ باشند اما توانستند بسیاری از مراسم خود از جمله استفاده از زبان خودشان در دعا و نیایشهایشان را حفظ کنند. | |||
پروتستانها، اغلب مسیحیانی هستند که اجدادشان تحت تاثیر مبلغان اروپایی و آمریکایی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 بودند. بیشتر پروتستانها هم نوادگان ارتدکسهای شرقی هستند که به یکی از کلیساهای پروتستان گرویدند. به طور کلی اکثر پروتستان ها تحت کنترل اسقف کلیسای آنگلیکان (Anglican) در امان درآمدند. تا دهه 80 جامعه پروتستان تحت سلطه اسقف کلیسای آنگلیکان اورشلیم بودند، اما برای ارائه خدمات بهتر به دو گروه تقسیم شدند. بنابراین اسقف امان، رئیس پروتستانهای [[اردن]] شد. در میان اجتماعات کوچک پروتستان در اردن لوترانها (Lutherans) (مرتبط با کلیسای لوتران آلمان در اورشلیم)، مشایخیها (Presbyterians) و باپتیستها (Baptists) هم وجود دارند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31</ref>. | |||
در حال حاضر مسیحیان بیشتر در شهرهای مادبا، سلط، امان و کرک زندگی میکنند. مسیحیان در کرک به چند قبیله تقسیم میشوند که عبارتند از: المعایطه، البقاعبین، الهسله، الصناع، الحدادین و العزیزات. دو قبیله اخیر از قبایل اصیل اردنی میباشند. [[مسیحیت در اردن|مسیحیان اردن]] که در گذشته بیشتر در ناحیه کرک زندگی میکردند، در سال 1880 به دنبال اختلاف با بعضی از قبایل مسلمان، بوسیله دولت عثمانی در روستای مادبا که در آن زمان خرابهای بیش نبود، سکونت داده شدند. به این ترتیب در نقاط مختلف پراکنده گردیدند<ref>پادشاهی [https://wikimelal.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86 اردن]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ</ref>. | |||
==== یهودیت ==== | |||
[[اردن]] زمانی جولانگاه یهودیان بوده است و حوادثی که بر آنان گذشته در تورات فعلی به وضوح مشاهده میشود و مبارزات بابلیان در سال 600 قبل از میلاد به رهبری بخت النصر علیه یهود و بازگشت یهود در عصر کوروش سوم (553-528 قبل از میلاد) به [[اردن]] در [[تاریخ دوره باستان اردن|تاریخ باستان اردن]] آورده شده است، اما در حال حاضر تعداد اندکی از یهودیان سامری در اطراف سامره و در نزدیکی نابلس زندگی میکنند. البته پیش از فتح [[اردن]] توسط مسلمانان که به رهبری جبیل صورت گرفت، یهودیان در اردن سکونت داشتند. مذهب مردم [[اردن]] قبل از دین یهود، به درستی مشخص نیست، ولی میدانیم که یهود به ریاست موسی و یوشع در سرزمین فلسطین با کنعانیان به جنگ پرداختند و بر بیت المقدس سیطره یافتند. آنها همچنین با مردم فلسطین و [[اردن]].. به جنگ پرداختند و مدتی نیز بر ناحیه اریحا تسلط داشتند و پس از جنگهای متوالی به اراضی بین اردن و فرات دست یافتند... <ref>پادشاهی [https://wikimelal.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86 اردن]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ</ref> | |||
در | هنگامی که [[اردن]] کرانه باختری را اداره میکرد، این مکان هنوز در میان مردم، سومری شناخته میشد؛ فرقهای یهودی که پیش از دوران عیسی مسیح نجات یافته بودند. بنابراین میتوان انتظار داشت که یهودیت سابقه ای طولانی در [[اردن]] داشته باشد. | ||
در | ==== بهائیت ==== | ||
بهائیت دین سوم غالب در [[اردن|کشور اردن]] در کنار [[اسلام در اردن|اسلام]] و [[مسیحیت در اردن|مسیحیت]] به شمار میرود. بهائیان از اواخر قرن نوزدهم میلادی، اسکان در [[اردن|کشور اردن]] را آغاز نمودند. در آن زمان بهائیان یا به دلیل شرایط خفقان آور قاجار به [[اردن]] مهاجرت کرده و در آنجا سکنی گزیدند یا کسانی بودند که برای زیارت موسس دین بهائیت به عکا (مرکز بهائیت در جهان که در شمال اسرائیل واقع شده است) مهاجرت میکردند. آنها معتقد بودند که میرزا حسینعلی نوری پیامبر است و پیامبری هنوز ادامه دارد و قطع نشده است. او ابتدا به عراق، سپس استانبول و عکا تبعید شد و در سال 1892 در عکا درگذشت و بدین ترتیب این شهر به قبله گاه بهائیان جهان مبدل گردید. هم اکنون شهر حیفا مرکز بهائیان دنیاست. | |||
با وجود اینکه اغلب بهائیان ساکن در [[اردن]]، اصالتاً ایرانی هستند، اما خود را به فرهنگ اردنی منتسب دانسته و از لحاظ مکانی نیز خود را اصالتاً اردنی میدانند. آنها در حدود 120 سال قبل جمع شدند و اجتماعی را در روستای عدسیه در مناطق ش[[مالی]] [[اردن]] تشکیل دادند. اما از آنجا که پس از جنگ 1967 میلادی در اطراف این روستا مراکز نظامی و چریکی فلسطینی پدید آمد، این منطقه مورد حمله توپخانه و هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت و به کلی ویران شد و ساکنان آن مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرهای دیگر [[اردن]] شدند. به این ترتیب امروزه در همهی شهرهای [[اردن]] ساکن میباشند. دولت [[اردن]] هم اکنون آنها را به عنوان دینی مستقل میشمارد، بنابراین از مشکلات رسمیریا اجتماعی رنج نمیبرند و به صلح، کار اجتماعی و اخلاقی پایبندند ولی در احزاب سیاسی مشارکت نمیکنند. آنها شهروند اردنی و نماینده نسل چهارم [[بهائيت در اردن|بهائیت در اردن]] میباشند<ref>برگرفته از http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027</ref>. | |||
=== موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب === | |||
اسلام دین رسمی [[اردن]] است و تعداد قریب به اتفاق اردنیها مسلمانان سنی پیرو مکتب شافعی میباشند که مربوط به محقق اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم محمد بن ادریس شافعی (درگذشت 820) است. مکتب شافعی اصلیترین مکتب بنا نهاده شده در کشورهای عربی زبان از خاورمیانه تا شرق [[مصر]] میباشد. علاوه بر مکتب شافعی چچنها، چرکسها، ازبکها و ترکمنهای اردن پیرو مکتب حنفی هستند که در میان ترک زبانهای آناتولی و آسیای مرکزی و همچنین قفقازها رواج دارد. از آنجا که حنفی مکتب نخبگان عثمانی بود، در استانهای سابق امپراطوری عثمانی هم به چشم میخورند. مکتب حنفی پیش از شافعی، توسط ابوحنیفه (درگذشت 767) پایه گذاری شد. بنابراین میتوان انتظار داشت که تمام مسلمانان در [[اردن]] از حقوق مساوی برخوردار باشند، اما در عمل شیعیان از این برخورداری محروماند. | |||
پیش از آغاز جنگ در عراق و پناهنده شدن تعدادى از آوارگان و جنگ زدگان شیعه به [[اردن]]، کمتر شهروند اردنى از ماهیت اعتقادات تشیع و جایگاه آنان در [[اسلام در اردن|اسلام]] باخبر بود؛ زیرا براساس آمارهاى رسمى، شیعیان، یکی دو درصد از [[جمعیت اردن|جمعیت کشور اردن]] را تشکیل مى دهند، هرچند اندک شیعیان عراقى که در [[اردن]] زندگى مىکنند به واسطه فرار از جنگ و پناهنده شدن در اردن، میلیاردها دلار در این کشور سرمایه گذارى کرده اند و باعث شکوفایى اقتصاد این کشور شده اند، اما همواره از سوى دولت به عنوان یک اقلیت مذهبى، نگاهى توهین آمیز و در بسیارى از مواقع تحقیرآمیز به آنان میشود. | |||
از | اهل سنت [[اردن]] در قیاس با بسیارى از کشورهاى عربى دیگر به ویژه کشورهاى حاشیه خلیج فارس، بسیار معتدل مىباشند و هیچگاه خود را درگیر تنش هاى مذهبى نکردند تا آن که عبدالله دوم پادشاه اردن چند سال پیش نسبت به گسترش هلال شیعى در کشور و منطقه خاورمیانه هشدار داد و این سرآغازى بود براى ایجاد حساسیت در میان اهل سنت اردن نسبت به شیعیان<ref>برگرفته از | ||
http://www.guardian.co.uk/world/2007/jan/26/worlddispatch.ianblack</ref>. | |||
با وجود تلاش دولت [[اردن]] در راستاى مبارزه با گسترش تفکر تشیع در جامعه [[اردن]]، به دلیل روح ظلم ستیزى شیعیان و کاهش حجم تأثیر رهبران اهل سنت در تغییر معادلات منطقه از جمله مسأله مقاومت اسلامى و مبارزه با [[آمریکا]] و رژیم صهیونیستى، مذهب تشیع توانسته با استقبال شهروندان این کشور سنى مذهب مواجه گردد.پس از آنکه [[حزب الله لبنان]] به رهبرى سیدحسن نصرالله توانست جنوب [[لبنان]] را از چنگال اشغال صهیونیستها برهاند، این محبوبیت در میان شهروندان اردنى بهطور آشکار افزایش یافت و پس از جنگ 33 روزه [[لبنان]] و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستى توسط شیعیان، این محبوبیت به اوج خود رسید. | |||
حمایت همه جانبه شیعیان از مسأله مقاومت اسلامى و ایستادگى در کنار ملت فلسطین در مبارزه با صهیونیستهاى جنایتکار سبب شد که بخش اعظم شهروندان سنى مذهب [[اردن]] آرزوى وجود چنین تفکرى را در میان رهبران اهل سنت کنند و روز به روز گرایش به این مذهب افزایش یابد. سفر [[ملک عبدالله دوم|عبدالله دوم]] به ایران در سال 2003 میلادى سبب شد که اهل سنت [[اردن]] مذهب تشیع را به عنوان یکى از مذاهب رسمى اسلام بپذیرند<ref>برگرفته از http://www.mashreghnews.ir/fa/news/24867</ref>. او همچنین اجازه تدریس فقه اثنی عشری را در دانشکده الهیات دانشگاه آل البیت این کشور داده است <ref>برگرفته از https://wikishia.net/</ref> ولى افزایش محبوبیت تشیع در [[اردن]] سبب نگرانى سیاستمداران اردنى و در رأس آنان شخص پادشاه شد. در اثر همین نگرانى، پادشاه [[اردن]] با وجود آن که از سلاله پاک اهل بیت - نواده امام حسن مجتبى(ع) - به شمار میرود، تصمیم گرفت از میزان محبوبیت تشیع در جامعه [[اردن]] بکاهد و نسبت به خطر گسترش هلال شیعى در این کشور کوچک هشدار دهد. همین هشدار باعث شد که سیاستگذاران فرهنگى [[اردن]] در پى ایجاد نفرت نسبت به شیعه در میان شهروندان این کشور بهویژه جوانان باشند. | |||
در همین راستا رسانههاى وابسته به دولت کوشیدند تا تصویرى منفی از شیعیان به نمایش گذارند و با طرح مسائل مورد اختلاف میان شیعیان و اهل سنت، از جمله مسأله خلافت و جانشینى حضرت على (ع) پس از پیامبر (ص) یا مسأله توهین به صحابه رسولالله و عایشه همسر نبى مکرم اسلام، مردم [[اردن]] را علیه شیعیان بشورانند. هرچند در سالهاى گذشته با تلاش شیعیان ایرانی و کویتی و عراقی و صرف مبلغ قابلتوجهى در ساخت حرم صحابه جلیل القدر پیامبر همچون جعفر طیار و زید بن حارث میزان متشیعان اردنى در شمال (مرز [[سوریه]]) و جنوب این کشور (محل شهادت و دفن شهداى موته) رشد کرد، اما به همین میزان، تلاش دولت به منظور مقابله با ترویج این مذهب در [[اردن]] افزایش یافت. | |||
دولت [[اردن]] در کنار سیاهنمایى پیروان تشیع، در اولین اقدام تصمیم گرفت تا مانع از برگزارى مراسم مختص شیعیان همچون مراسم محرم شود؛ به عنوان مثال شیعیان [[اردن]] چند سال پیش با خرید یک قطعه زمین در یکى از بهترین مناطق شهر امان پایتخت [[اردن]] خواستار ساخت یک حسینیه شدند ولى دولت [[اردن]] در نهایت ناباورى به آنان چنین اجازهاى نداد. شیعیان اردن بسیار کوشیدند تا در چارچوب قوانین این کشور و ضمن احترام به معتقدات اکثریت اهل سنت [[اردن]]، به انجام مراسم مذهبى خود بپردازند ولى دولت [[اردن]] به طور آشکارا اعلام کرد که حق برگزارى چنین مراسمى را ندارند. | |||
مرقد جعفر طیار و زید بن حارثه در شهر کرک جنوب [[اردن]] همه ساله در ایام عاشورا میعادگاه عاشقان اباعبدالله(ع) در این کشور بود، ولى دولت [[اردن]] از چند سال پیش در چنین روزهایى ضمن استقرار نیروهاى امنیتى، مانع از برگزارى مراسم عزادارى سیدالشهداء میشود. همچنین نیروهاى امنیتى [[اردن]] همه ساله تعدادى از شیعیان این کشور را به اتهام ترویج مذهب تشیع دستگیر یا زندانى میکنند. | |||
دولت [[اردن]] در کنار برخورد علنى با شیعیان، همواره میکوشد تا به شهروندان این کشور القاء کند که خطر شیعیان کمتر از خطر صهیونیستها نیست! تحلیلگران دلیل اقدامات دولت را وجود پیمان سازش [[اردن]] با رژیم صهیونیستى (موسوم به وادى عربه که در سال 1994 به امضا رسیده)، حمایت علنى پادشاه این کشور از صهیونیستها، مخالفت با مسأله مقاومت اسلامى و نیز روح ظلمستیزى و آزادیخواهانه شیعیان میدانند. وزارت اوقاف و امور اسلامى [[اردن]] مسئول تعیین محورهاى سخنرانى خطباى جمعه است که هم سو با دولت در اکثر نمازهاى جمعه این کشور نسبت به خطر تشیع به شهروندان اردنى هشدار مىدهند، از این رو عوام و اقشار غیرفرهیخته [[اردن]] تصویرى کاملا سیاه و منفى از شیعیان در ذهن دارند تا جایى که بسیارى از عوام [[اردن]] مىپندارند قرآن شیعیان با قرآن اهل سنت تفاوت دارد یا شیعیان معتقدند که جبرائیل از سوى خداوند مامور وحى به على بن ابى طالب(ع) بوده ولى در ابلاغ وحى خیانت کرده و پیامبر را به جاى على(ع) به نبوت برگزیده! | |||
اردن | به هر حال، با تمام تلاشهای دولت [[اردن]] علیه شیعیان، بخش عمده شهروندان اردنى که از قشر تحصیلکرده مىباشند، به ماهیت حقیقى مذهب تشیع پى بردهاند و به دلیل حمایت این مذهب و علماى آن از مسأله مقاومت، ظلمستیزى و آزادیخواهى، روز به روز بر تعداد متشیعان اردنى افزوده میشود<ref>برگرفته از http://www.mashreghnews.ir/fa/news/24867</ref>. | ||
دروزیان گرچه در عمل از فرق انشعاب یافته از اسلام میباشند ولی علیرغم میل رهبران شان هنوز از مذاهب رسمی اسلام شمرده نمیشوند و بسیاری از مسلمانان، دروزیها را خارج از دین و غیر مسلمان میدانند. با این حال از حقوق مساوی با سایر مردم [[اردن]] برخوردارند و شهروند این کشور محسوب میشوند. آنها در [[اردن]] از امنیت برخوردار بوده و به کار در سپاه، ادارات دولتی، نیروی انتظامی، تجارت و بخشهای خصوصی و... مشغول میباشند. هم چنین یک نماینده به نام فیصل اعور در پارلمان [[اردن]] دارند. روابط آنها با موسسات، احزاب، هیئتهای اجتماعی و اقتصادی و مردم صلح آمیز است. روابط آنها با بنی معروف در [[سوریه]]، اسرائیل و [[لبنان]] بسیار قوی است و هم اکنون کمکهای بسیاری از دروزیان اسرائیل به دروزیان [[سوریه]] ارسال میشود<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.29-31</ref>. | |||
اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان اردن متعلق به کلیسای ارتدکس شرقی میباشند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.35-37</ref>. که بزرگترین اقلیت دینی غیر مسلمان این کشور را تشکیل میدهند<ref>پادشاهی [[اردن]]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ ص. 71</ref>. کلیساهای ارتدکس شرقی خود به چند فرقه متفاوت تقسیم میشوند که البته اردنیها بیشتر پیرو شاخه اصلی هستند که در نهایت اقتدار اسقف قسطنطنیه/استانبول را به رسمیت میشناسند. کلیساهای اردنی کاملا شخصیت عربی دارند و زبان عربی به عنوان زبان رسمی کلیساهایشان شناخته شده است. در دهههای اخیر کلیساهای [[اردن]] با بدست آوردن درجه ای از خود مختاری منطقه ای، خود را از کنترل اورشلیم جدا کرده به طوری که میتوانند در انتخاب کشیش یا رهبری برای جامعه شان تصمیم بگیرند. همه کشیشان و مقامات کلیسا باید به زبان عربی صحبت کنند. علی رغم وجود این تنوع دینی، مردم [[اردن]] تحت یک فرهنگ واحد به نام «فرهنگ عربی» قرار دارند<ref>الدکتور احمد الربايعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحياة الاجتماعيــة، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 75</ref>. | |||
=== ترکیب جمعیتی پیروان ادیان و مذاهب === | |||
آمار و ارقام ذکر شده در خصوص درصد جمعیتی فرق و مذاهب به شکل قابل توجهی متفاوت است یا براساس آمار ارائه شده توسط دکتر ربایعه به نقل از اداره آمار [[اردن]] در سال 1979 مسلمانان 95/8 درصد و مسیحیان 4/2 درصد از [[جمعیت اردن]] را تشکیل میدهند. گروههای کوچک هم که خود را به ادیان دیگر مثل دروزی و بهایی نسبت میدهند 3641 نفرند<ref>الدکتور احمد الربايعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحياة الاجتماعيــة، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 75</ref>. | |||
آمار دیگر که در سال 2007 انتشار یافته حدود 92 درصد جمعیت را به مسلمانان اختصاص داده است. این درصد از جمعیت همگی سنی هستند. بر همین اساس مسیحیان از تمام فرقهها در [[اردن]] حدود 6 درصد جمعیت را دارا هستند. مسیحیان در سال 1950 حدود 30 درصد [[جمعیت اردن]] را تشکیل میدادند اما با مهاجرت مسلمانان از عراق و فلسطین این درصد به کلی تغییر کرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.161</ref>. جالب اینجاست که براساس منبع دیگری که در همین سال انتشار یافته آمار مسیحیان 20 درصد جمعیت اردن تخمین زده شده که به نظر بی اساس میآید<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.35</ref>. | |||
مطابق آمار همین سال اقلیتهای مذهبی [[اردن]] با سایر کشورهای مجاور ان تفاوت دارند، بدین صورت که اقلیتهای [[اردن]] کمتر از 2 درصد جمعیت مذهبی این کشور را تشکیل میدهند<ref>برگرفته از http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852 & | |||
1. | http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853 </ref>. به غیر از مسیحیت اقلیتهای مذهبی در [[اردن]] شامل مسلمانان شیعه، دروزیان و تعداد اندکی از بهائیان است. بر اساس آمارهاى رسمى، شیعیان، کمتر از 1 درصد از [[جمعیت اردن|جمعیت کشور اردن]] را تشکیل میدهند<ref>برگرفته از http://www.guardian.co.uk/world/2007/jan/26/worlddispatch.ianblack</ref>، ویکی شیعه آمار شیعیان را در سالهای 2000، 2007، 2008 و 2009 از منابع مختلف به ترتیب 13 درصد، 2 درصد، 2 درصد و کمتر از یک درصد نشان میدهد. باید توجه داشت که در سالهای اخیر جمعیت شیعیان با مهاجرت عراقیان و سوریها رشد داشته ولی به نظر میرسد که در آمار رسمی کشور [[اردن]] مورد ملاحظه قرار نگرفته است. | ||
مطابق آمار سال 2013 بهائیون ساکن اردن حدود هزار نفر برآورد شده اند.<ref>برگرفته از http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027</ref> آمار جدیدتر درباره بهائیان در دست نیست. در حال حاضر تعداد دروزیان [[اردن]] حدود 32 هزار نفر گزارش شده<ref>برگرفته از https://www.wikipedia.org/</ref> که اغلب آنان در عمان، مفرق، رصیفه، ازرق و زرقاء زندگی میکنند و شاهد بیشترین حضور آنان در ازرق میباشیم<ref>برگرفته از http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852<nowiki/>& | |||
http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853</ref>. علاوه بر مناطق شرقی چون شهر ارزق در تعدادی از روستاهای [[سوریه]] و شهر مرزی زارکا سکونت دارند. در حالی که بهائیان در روستای عدسیه در مرز [[دره اردن]] که خانه اصلی آنهاست زندگی میکنند<ref>برگرفته از http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027</ref>. گرچه قانون اساسی [[اردن]] از آزادی مذاهب پشتیبانی میکند اما [[اردن]] از پشتیبانی همه اقلیتهای مذهبی بازمانده است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.161</ref>. | |||
=== آئینها و مکاتب غیر دینی === | |||
از آنجا که هویت مذهبی در [[اردن]] بسیار قوی است و آمار میدانی حاکی از آن است که 96 درصد اردنیها خود را مذهبی میدانند و 60 درصد امور معنوی را هدف زندگی میشمارند و 70 درصد هویت خود را پیش از آن که اردنی بدانند مسلمان میشمارند و 60 درصد معتقدند که دین پاسخگوی نیازهای اجتماعی امروز کشورشان میباشد و 85 درصد گسترش فرهنگ غرب را از مهمترین چالشهای جامعه با فرهنگ شان برمیشمارند و... قریب 70 درصد برای حجاب اهمیت ویژهای قائلند<ref>Azadarmaki. Taghi & Moaddel.Mansour, An Analysis of The World Views of the Islamic Publics: The Cases of Egypt, Iran and Jordan university of Tehran & Easter Michigan Uni 2000-2001.</ref> میتوان انتظار داشت که آیینها و مکاتب غیر اسلامی و اصولاً غیر مذهبی جایگاهی در [[اردن]] نخواهد داشت. | |||
=== راویان، مفاخر و مشاهیر دینی === | |||
از مشهورترین مفاخر و مشاهیر دینی [[اردن]] که در حوران متولد شده میتوان از شمس الدین محمد بن ابی بکر بن ایوب (1350-1292) نام برد. اِبْنِ قَیّمِ جَوزیّه، شمسالدین ابوعبدالله، محمد بن ابی بکر بن ایوب زُرَعی (7 صفر 691-13 رجب 751ق / 29 ژانویة 1292-16 سپتامبر 1350م)، دانشمند حنبلی که به سبب کثرت تألیفات در زمینههای گوناگون شهرت یافته است. او را به اعتبار شغل پدرش که قیم (مباشر) مدرسهی جوزیه بوده است، ابن قیم خواندهاند. بدون تردید پدر ابن قیم به دلیل شغلش در مدرسهی جوزیه با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده است و احتمال دارد که این آگاهیها در کودکی به فرزندش رسیده باشد، زیرا او را یکی از استادان ابن قیم دانستهاند. | |||
از زندگی ابن قیم و اینکه چگونه به بلوغ فکری رسیده است، اطلاعی در دست نیست. شاگردان او چون ابن کثیر و ابن رجب که از احوال و آثار وی یاد کردهاند، گویا به جزئیات احوال ابن قیم در سالهای کودکی و نوجوانی آشنایی نداشته و بیشتر به هویت و شخصیت دینی و علمی او در روزگار پختگی و بلوغ فکری اشاره کردهاند. نوشتههای خود وی نیز، حتی کلیات زندگی او را در کودکی و نوجوانی روشن نمیکند. گویی زندگی فرهنگی او از روزگاری شروع شده که دست ارادت به دامن تقیالدین ابن تیمیه زده بوده است. البته این نکته نه بدان معناست که ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه به حیات فکری و فرهنگی دست نیافته است، زیرا او بدون تردید در واپسین سالهای سدهی 7 و دههی نخست سدهی 8 ق برخی از علوم عصر را میدانسته و نزد بسیاری از استادان روزگارش به تحصیل علوم میپرداخته است. چنانکه نزد ابن ابی الفتح بَعلی و مجدالدین تونسی کتابهایی در ادب عربی چون ملخّص ابوالبقاء و الفیــة ابن مالک و قسمتی از کافیــة الشافیــة و بخشی از المقرب ابن عصفور را خوانده و نزد مجدالدین حرانی کتابهای فقهی چون مختصر ابوالقاسم حِرَقی و المقنع ابن قدامه را فراگرفته و اصول و کلام را از صفیالدین هندی آموخته و نزد او آثاری چون الاربعین و المحصل فخر رازی را خوانده است و نیز از ابن شیرازی، ابن مکتوم، ابن عبدالدائم، تقیالدین سلیمان، مطعم، شهابالدین نابلسی و فاطمه دختر ابراهیم بن محمد بن جوهر استماع حدیث کرده است و اگر گفتهی مراغی درست باشد، ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه، یعنی قبل از 712ق با تصوف نیز آشنا بوده و به مشرب صوفیانه تمایل داشته است. با این همه، آنچه از مجموع نوشتههای ابن قیم و نیز از گفتارهای کوتاه و بلند دیگران دربارهی او حاصل میآید، این است که دانش و آموختههای علمی وی آنگاه شکوفا شده و تکمیل گردیده که در اوج جوانی، یعنی در 21 سالگی به جمع شاگردان ابن تیمیه پیوسته است. در 712ق که ابن تیمیه از [[قاهره]] به دمشق باز آمد، ابن قیم به او پیوست و مدت 16 سال همراه او بود و از این همراهی بسیار بهرهمند شد. | |||
گفتهاند که ابن قیم به جهت منکر شمردن مسافرت به قصد زیارت مقبرهی خلیلالله (ع) به زندان افتاد. به درستی نمیدانیم که محبوس شدن او به سبب این موضوع در چه سالی روی داده است، اما مسلم مینماید که او این گونه آراء را دربارهی زیارت قبور پس از آشنایی با ابن تیمیه فراگرفته است. بنابراین زندانی شدن او نخستین بار میبایست پیش از 726ق روی داده باشد زیرا در این سال وی بار دیگر همزمان با استادش ابن تیمیه به زندان افتاد. در این نوبت، ابن قیم حدود دو سال در قلعهی دمشق محبوس بود و هر چند با ابن تیمیه در آن قلعه به سر میبرد، ولی محدودهی حبس او از استادش جدا بود و در همین زندان بود که ابن قیم به تدبر و تفکر در آیات قرآنی پرداخت. پس از مرگ ابن تیمیه، چنانکه آثار ابن قیم نشان میدهد تا پایان عمر به او و آراء او وفادار ماند. عدهای ابن قیم را رئیس اصحاب ابن تیمیه دانسته و گفتهاند که ابن تیمیه چون او خلف و پیروی نداشته است. خود وی نیز ابن تیمیه را بزرگترین ناصر اسلام خوانده است. | |||
دربارهی ابن قیم گفتهاند که از حسن خلق و مودت بهرهمند بود، به کسی حقد و حسد نمیورزید، عابد و خاضع و منیب بود، در اوقات آسودگی به استنساخ نوشتههای خود و دیگران اهتمام میکرد و به جمع کردن کتاب علاقهای وافر داشت و کتابخانهای فراهم کرده بود که پس از مرگ او، فرزندانش مدتها آنها را میفروختند. | |||
از 728ق که سال رهایی او از زندان قلعهی دمشق بوده است تا 731ق که به سفر حج رفت، از احوال او اطلاعی دقیق در دست نیست، اما این مقدار دانسته است که حنبلیان، او را نمایندهی صدیق و یار وفادار ابن تیمیه میدانستند و به امامت او در مدرسهی جوزیه نماز میگزاردند. شکی نیست که ابن قیم در این سالها به تألیف و تصنیف برخی از آثار خود اهتمام داشته است و نیز عدهای از حنبلیان پیرو ابن تیمیه برای روشن نمودن برخی از فتواهای وی نزد او میرفتهاند. نیز احتمال دارد که در همین سالها مجالس درسی نزد او برپا بوده باشد، ولی آنچه محقق مینماید، اینکه حلقهی درس او از 743ق رسمیت و عمومیت یافته است، زیرا از صفر همان سال او را در مقام تدریس در مدرسهی صدریه که یکی دیگر از مدارس مهم حنبلیان در دمشق بوده است، مییابیم. ظاهراً به هنگام تدریس در مدرسهی مذکور بوده است که پارهای از فتواهای ابن تیمیه را پی گرفته و عدهای از مخالفان را بیدار کرده است. چنانکه در نوشتهای که پیش از محرم 746 در خصوص عدم ضرورت وجود محلل در «سبق» پرداخته بود و در آن رأی ابن تیمیه را تأیید کرده بود، تقیالدین سبکی احضارش کرد و او را به پذیرش رأی جمهور که بر ضرورت وجود محلل در مسابقه اتفاق داشتند، واداشت. بار دیگر نیز در 750ق ابن قیم در مورد طلاق فتوایی داد و در آن نظر ابن تیمیه را اختیار کرد. محتمل است که ابن قیم در این فتوا به انکار وقوع سه طلاق در یک لفظ پرداخته باشد که پیش از او با ابن تیمیه نیز به سبب همین نظر، فقهای شافعی و حنفی مخالفت کرده بودند. به هر حال در این نوبت باز هم سبکی با او درافتاد. درگیری آنان به درازا کشید تا آنکه امیر سیفالدین بن فضل بَدَوی آن دو را به صلح فراخواند و آشتی داد. با همه مخالفتهایی که با ابن قیم میشد، تا آخر عمر از کوشش و تلاش بیوقفهی علمی باز نماند، چنانکه نه تنها دهها اثر کوتاه و بلند از خود بر جای گذاشت بلکه گروه بسیاری نیز نزد وی به شاگردی پرداختند؛ از جمله: | |||
* ابن کثیر که به گفتهی خود وی بیشتر از دیگران به ابن قیم نزدیک بوده است؛ | |||
* ابن رجب که تا پایان عمر استاد از او بهره برد و خود، او را از مشایخش دانسته است؛ | |||
* شمسالدین محمد بن احمد بن عبدالهادی مقدسی جمّاعیلی از محدثان مشهور سدهی 8ق؛ | |||
* شمسالدین محمد بن عبدالقادر نابلسی حنبلی که بیشتر نوشتههای ابن قیم را نزد وی خوانده و فقه را از او آموخته است. | |||
در | علاوه بر اینها، از دیگر شاگردان ابن قیم که به نام از آنان یاد کردهاند، دو فرزند اوست: یکی برهانالدین ابراهیم که نزد پدر نحو و فقه آموخت و شرحی بر الفیهی ابن مالک نوشت و دیگری شرفالدین عبدالله که از فاضلان روزگار خود بوده، تا جایی که پس از درگذشت پدر به جای او در مدرسهی صدریه درس میگفته است. تدریس و تربیت شاگردان در مدرسهی صدریه حدود 8 سال ابن قیم را به خود مشغول داشته است. گویا در واپسین سالهای همین دوره به مکه سفری کرده و پس از بازگشت از این سفر، ظاهراً بعد از آنکه ایامی را باز در مدرسهی مذکور تدریس میکرده است، درگذشته و در کنار مدفن مادرش در مقبرهی باب صغیر به خاک سپرده شده است. | ||
با توجه به اینکه ابن قیم در عقاید مشرب سلفی داشته است، بسیاری از یافتههای فلسفی، عرفانی و علمی را که نشانهای از آنها در اقوال سلف دیده نمیشد، نامقبول میگرفت. رکن و پایهی آراء ابن قیم که در بسیاری از نوشتههای او تکرار شده، مسألهی توحید است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است که توحید، اساسیترین مسأله در بینش سلفیان تلقی میشده است. وی توحید را نه تنها از نظر علمی و جنبهی الهی مورد توجه داشته، بلکه به آن به عنوان یک اصل انسانی که در زندگی فردی و سلوک اجتماعی سهمی بسزا دارد، مینگریسته است. | |||
شناخت ابن قیم از قرآن و آراء او در زمینهی تفسیر و رد تأویل، نیز بخشی چشمگیر از نوشتههای او را در برگرفته است. او نه تنها بیشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنی تثبیت کرده، بلکه به نوشتن تفاسیری در خصوص برخی از سور کوتاه هم پرداخته است. به علاوه بر طبق گرایشی که وی به سلف داشته، در تفسیر نیز بر اقوال و آراء آنان بسیار تکیه کرده است، اما اتکای بسیار زیاد او بر سخنان صحابه و تابعین به آن معنی نیست که به استنباطهای سلفیگری و عقیدتی و به آراء جدلی خود در تفسیر آیات قرآنی نپرداخته باشد. او با آنکه تأویلات همهی فرق باطنی را فاسد میداند و تأویل را جنایتی بر میشمارد که در عالم اسلام روی داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نیز فریفته است و با وجودی که گروههای ضاله و گمراه را در «حدیث تفرقه» کسانی میداند که به تأویل رغبت کردهاند، اما خود او نیز گاه گاهی به تأویلاتی در قرآن پرداخته است. در علم حدیث برخی از نویسندگان معاصر وی و نیز متأخر کوششها و شناخت ابن قیم را ستوده و به اعتنای زیاد او در این زمینه توجه دادهاند و از عنایت او به متون حدیث و رجال آن سخن گفتهاند. پرداختن ابن قیم به روش شناخت اخبار آحاد و نشان دادن ضوابطی که موضوع بودن حدیثی را میشناساند و نوشتن یک دوره سیرهی نبی (ص) براساس احادیث نبوی، نشانههایی است بارز از تسلط او بر احادیث و اخبار. | |||
ابن قیم که از زمرهی فقهای روزگار خود بوده و به عنوان مفتی شناخته میشده، به نظریهی تغییر فتاوی و احکام و شیوههای ادارهی امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سیاستهای جزئی که حاکمان باید به کار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق میکند و اشتباه عدهای این است که این گونه تدبیرها را که رسول خدا و صحابه در عصر خود به کار بردهاند، شرایع ابدی و عمومی تلقی میکنند و تخلف از آن را روا نمیشمرند، لذا باید در هر موردی که تدبیری از پیشینیان رسیده، به دقت بررسی کرد که آیا آن تدبیر یک تقنین دائمی و همگانی است یا تابع مصالح وقت بوده و مقید به زمان و مکان. ابن قیم کتاب الطرق الحکمیّــة را برای این نوشته است که با ارائهی شواهد زیادی نشان دهد، چگونه پیشینیان از تدبیرهای عقلی برای احقاق حقوق مردم در مقام قضا و ادارهی امور جامعه و تأمین مصالح عمومی مسلمین استفاده میکرده و شیوههای مجاز را به آنچه در کتاب و سنت آمده، منحصر نمیدانستهاند. | |||
ابن قیم که اندیشهی اصلاحطلبی در آداب و عادات دینی را در سر داشت، از اینکه به جهت اصلاح برخی از آنها نظریههایی مخالف و متضاد با پسندهای همگانی و معمول عامهی مردم مطرح سازد، تردید و تشویشی نداشت. از این گونه است رأی و نظر او در انکار سفر کردن صرفاً برای زیارت قبور که یک بار هم، چنانکه گفته شد، در پی ابراز چنین نظری به زندانش انداختند. نیز معتقد بود که به هیچ روی ساختن مساجد و بقاع بر قبور روا نیست. | |||
فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بوده است که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده است. البته او چون دیگر متشرعان، فلسفه را به معنای «حکمت» میپذیرد و آن را دو نوع میداند: «قولی» که کلام حق است، و «فعلی» که فعل صواب است. حکمت در نظر او چیزی نیست، مگر طریق پیامبران که متضمن قول حق و فعل صواب است. این گونه حکمت که به نظر ابن قیم عدهای اندک از فلاسفه همچون ابن رشد و ابوالبرکات بغدادی به آن اعتنا داشتهاند، آراء ارسطو را در الهیات برنمیتابد و حدوث عالم را اذعان دارد، صفات کمالی و افعال اختیاری حق را اثبات میکند، رسولان و شریعتهای آنان را حرمت مینهد و طوری ورای طور عقل را میپذیرد، بیشتر به ریاضی و طبیعی و توابع آنها میپردازد و سخن گفتن در الهیات را خاص پیامبران میداند. | |||
او در حکمت متأثر از آراء و آثار ابن تیمیه بوده و در انکار آراء فلسفی به نوشتههای استادش که چندین اثر در ابطال یافتهها و گفتههای فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است. سرچشمهی فلسفه به پندار ابن قیم به روزگاری میرسد که معارضهی عقل و نقل با شبهات ابلیس آغاز شد. او که با شبهههای ابلیس از طریق نقد و نظر شهرستانی آشنا بوده، میپنداشته است که بسیاری از اندیشههای فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخاسته است. درست است که ابن قیم از میان فرزانگان یونان سقراط را موحد دانسته و او را آشنا به صفات خدا و معتقد به معاد شناسانیده است و افلاطون را که به انکار عبادت اصنام پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده، تأیید کرده است، ولی آنجا که «عقلیات یونانی» را رد میکند، بیشتر نظر به ارسطو دارد که به نظر ابن قیم وی عالم را قدیم گفته و دیگر فلاسفه را فریفته است. او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و او را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانستهاند، از جملهی «ملاحده» میداند. | |||
به رغم برخورد سطحی ابن قیم با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمد بن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی، ستیهندگی او با تصوف و آداب خانقاهی و نیز برخورد او با عرفان فلسفی بر اثر آگاهی و تأمل بیشتر رخ نموده، هر چند در این مورد هم وی از شناختی کامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفی دانستهاند که بر علوم اهل معارف آگاه بوده و در دقایق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخی رجال صوفیه را میشناخته است. این نظر دربارهی ابن قیم به صورتی که او را عارف تشریعی حنبلی بنامیم، مقبول است، اما این سخن که او عارفی بوده است صوفی جای تردید دارد، زیرا اگرچه گفته شده است او بسیار عبادت میکرده و ذکر میگفته، اما آنچه مسلم است و از مطاوی اقوال او برمیآید، این است که وی یافتهها و پسندهای عرفانی و آداب خانقاهی را که مؤیدات آنها در کتاب و سنت دیده نشود یا گفتار سلف آنها را تأیید نکند، نمیپذیرد و حتی ادعا دارد که مواجید و احوال صوفیه را میبایست بر علم عرضه کرد و درستی و نادرستی آنها را از طریق علم بازشناخت. | |||
نقد و رد ابن قیم بر پسندها و تأملات خانقاهی و نیز ستیز او با وحدت وجودیان آنگاه نظام یافته که بر آثار ابن تیمیه، در این زمینه تأمل کرده است. هرچند او بر پارهای از تأویلات صوفیه خرده میگیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله برمیشمارد، اما بیشترین انتقادات را بر بعضی از آداب، مصطلحات و باورهای صوفیانی وارد میداند که اهل سُکرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند. ولی در مجموع روی سخن ابن قیم بیشتر به خانقاهیان خلف است که آنان را به جهل نسبت میدهد، اما صوفیان سلف مانند جنید، بایزید بسطامی و سری سقطی به نزد او عارفانی بودهاند که جانب قرآن و سنت را رعایت میکردهاند و بین آن دو سلوک مینمودهاند<ref>برگرفته از https://www.cgie.org.ir/fa/article/224045/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%B2%DB%8C%D9%87</ref>. در ادامه برخی از شخصیتهای مذهبی تاریخی [[اردن]] از کتاب معجم البلدان و همچنین تاریخ دمشق آمده است که غالباً راویان حدیث میباشند: | |||
* بوطاهر حسین پسر محمد پسر حسین پسر عامر پسر احمد که به نام ابن خراشه انصارى خزرجى مقرى آبلى نیز شناخته میشود. وی در هفدهم ربیع دوم 428 در گذشت<ref>معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 187</ref>؛ | |||
* حسّان کلبى پسر مالک پسر بحدل پسر أنیف پسر دلجه پسر قناعه پسر عدى پسر زهیر پسر حارثه پسر جناب پسر هبل کلبى که اعراب او را اردنی مىدانند زیرا فرماندار آنجا و فلسطین بود<ref>معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 187</ref>؛ | |||
* 3. ولید پسر مسلمه اردنى؛ | |||
* بوسلمه حکم پسر عبد الله پسر خطّاف اردنى؛ | |||
* عباس پسر محمد اردنى مرادى؛ | |||
* عباده پسر نسىء اردنى؛ | |||
* محمد پسر سعید مصلوب اردنى مشهور؛ | |||
* على پسر اسحاق اردنى؛ | |||
* نعیم پسر سلامه سبائى (یا شیبانى، یا غسّانى) حمیرى اردنى؛ | |||
* عتبه پسر حکیم، بو العباس همدانى اردنى طبرانى،که در صور در سال 147 درگذشت<ref>معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 187</ref>؛ | |||
* ساریه بیسانى؛ | |||
* عبد الوارث پسر حسن پسر عمر قرشى معروف به ترجمان بیسانى؛ | |||
* قاضى با فضیلت ابو على عبد الرحیم پسر على بیسانى وزیر ملک ناصر یوسف پسر ایوب که همه کاره دولت وى مىبود. او در فصاحت و بلاغت و انشا سرآمد پیشینیان و پسینیان بود و در [[مصر]] به سال 596 درگذشت<ref>معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 678</ref>، | |||
* یحیى بن عبد العزیز الأردنیّ<ref>تاريخ بغداد، ج14، ص.117 </ref>؛ | |||
* إبراهیم بن أحمد بن الحسن ابن علی بن الحسن بن حسنون أبو الحسین الأردنیّ الشاهد<ref>تاريخ مدينــة الدمشق، ج6، ص. 262 </ref>؛ | |||
* الحکم بن عبد اللّه بن خطّاف أبو سلمة العاملی الأردنی، صاحب تاریخ دمشق چند روایت با اسناد خوداز رسول خدا از او نقل میکند<ref>تاريخ مدينــة الدمشق، ج15، ص. 11</ref>؛ | |||
* رجاء بن حیویــۀ بن جندل یا حزول که گفته میشود جدش از صحابه بوده است. صاحب تاریخ دمشق در سلسله روات این حدیث از پیامبر از او نام میبرد: «العلم بالتعلّم، و الحلم بالتحلّم، و من یتحرّ الخیر یعطه، و من یتوقّ الشرّ یتوقه»، به نقلی او را از اهالی بیسان [[اردن]] میداند که به فلسطین کوچ کرده است<ref>تاريخ مدينــة الدمشق، ج18 96 2162</ref>؛ | |||
* عامر بن لدین<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج26 89 3056</ref>؛ | |||
* عبادة بن نسی الکندی الأردنّی أبو عمر قاضی طبریه، عبد الملک بن مروان او را بر قضاء اردنّ گماشت وچون عمر بن عبد العزیز خلیفه شد او را والی جند الأردن قرار داد<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج26 209 3073</ref>؛ | |||
* عبد الرّحمن بن عبید یا ابن عبد، أبو راشد الأردنّی، صحبت پیامبر را درک کرده و پیامبر صلى اللّه علیه و سلم او را نام و کنیه داده است<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج35 89 3883</ref>؛ | |||
* عتبــۀ بن أبی حکیم أبو العبّاس الهمدانی الأردنّی الطّبرانی<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج38 228 4542</ref>؛ | |||
* موسى بن یسار الأردنیّ<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج61 240 7766</ref>؛ | |||
* یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الاردنی<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج64 317 8174</ref>؛ | |||
* یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الأردنّی برکــۀ الأردنّیّ<ref>تاريخ مدينــة الدمشق ج71 375 9753</ref>؛ | |||
* عُروة بن رُویم اللّخمیّ، فقیه و محدّث، أبوالقاسم الأُردُنیّ، در سال 140 یا 135 وفات کرده است<ref>موسوعــة طبقات الفقهاء، ج1، ص. 458</ref>؛ | |||
* عبد الله بن حوالة الأزدی، واقدی تاریخ درگذشت او را به قطع در سال 85 میداند و ابن یونس و ابن عبد البر تاریخ قطعی مرگ او را سال 80 میدانند<ref>تكملــة أمل الآمل، ص. 270</ref>. | |||
=== شخصیتهای دینی معاصر متنفذ === | |||
==== [[سید حسن بن علی سقاف]] ==== | |||
[[سید حسن بن علی سقاف]] از علما و نویسندگان سنی اردنی میباشد. وی از جمله شخصیتهایی هست که با تحقیق و نگارش آثار خوب، بخشی از وظیفهی خود را در روشنگری جهان اسلام عمل نموده است. وی در همایشها و سمینارهای بینالمللی اسلامی زیادی شرکت نمود. سید حسن بن علی بن هاشم السقاف، متولد چهارم شوال 1380 ه.ق. / 1961 م. در [[اردن]] از نوادگان پیامبر (ص) است که نسبش با 32 واسطه به امام صادق (ع) میرسد. وی شافعی مذهب و از نظر کلامی اشعری است. | |||
حسن سقاف تحصیلات ابتدایی را در [[اردن]] گذراند و در سال 1978م. به دمشق سفر کرد و در درس بزرگان دمشق شرکت کرد و کتاب عمدة السالک و عدة الناسک را نزد شیخ هاشم مجذوب و کتاب کبری الیقینیات و شرح الاربعین النوویــة را نزد شیخ محمد سعید رمضان البوطی آموخت و از دیگر علما همچون شیخ حسین خطاب و شیخ اسعد صاغرجی، نیز بهره جسته است. حسن سقاف بعد از بازگشت از دمشق به [[اردن]] از علمای [[اردن]] نیز استفاده علمی کرد چنانچه کتاب الفرائض و المواریث را نزد شیخ قاضی مطیع حمامی و کتاب شرح الجوهره باجوری را نزد شیخ محمد هلیل و متن الاجرومیــة و شرح شیخ احمد زینی دحلان را نزد شیخ احمد خضری آموخت. سپس به کشور مغرب سفر کرد و از محضر استادانی مانند سید عبدالله بن صدیق غماری محدث بزرگ مغرب استفاده برد. حسن السقاف اجازههای علمی فراوانی از اساتید خود دریافت کرد تا آنجا در کتاب الاتحاف بأسانید و شیوخ حسن بن علی السقاف نام 40 تن از مشایخ وی که به ایشان اجازه علمی دادهاند، ذکر شده است از جمله سید عبدالعزیز بن صدیق غماری و سید عبد الحی بم صدیق غماری و شیخ ابوالفیض یاسین فادانی مکی و شیخ حبیب الرحمن اعظمی. | |||
بسیاری از بزرگان اهل سنت او را مورد تمجید قرار داده اند از آن جمله؛ عبد العزیز بن صدیق غماری در نامهای که به حسن سقاف مینویسد او را علامه و محدث خطاب میکند. هم چنین سید عبدالله بن صدیق غماری استاد حسن سقاف 5 نامه برای حسن سقاف مینویسد و او را زبان ناطق و حجت خود معرفی میکند و وجود او را رحمت و در این عصر بدون نزاع ، ناصر السنــة و نابغه میخواند. سعید فوده نیز او را تمجید میکند. حسن سقاف به خاطر مواضع ضد وهابی که دارد، مورد انتقاد بزرگان وهابی و سلفی قرار گرفته است به ویژه این که وی در سالهای اخیر در شبکه المستقلــة به مناظره با شیخ عدنان عرعور پرداخته و تفکرات ابن تیمیه را نقد کرده است. وی فعالیتهای سیاسی قابلتوجهی داشته است از جمله موارد زیر: | |||
* وحدت اسلامی: حسن سقاف قائل است بین مسلمانانی مثل اهل سنت و امامیه و زیدیه و اباضیه که عقیده تنزیهی دارند باید وحدت ایجاد شود؛ | |||
* حسن سقاف برای تقریب مذاهب اسلامی دو بار در تلویزیون امارات در سال 1418 ق و 1419 ق دعوت شده و حضور یافته است؛ | |||
* حضور حسن سقاف در کنگره کشور [[سریلانکا]] برای تقریب مذاهب و عقیده تنزیه و مشکلات وهابیت و سلفیها. حسن سقاف قائل است وهابیت امروزه موجب اختلاف بین مسلمانان هستند؛ | |||
* حضور حسن سقاف در سال 1419 در کنگره دمشق برای تقریب مذاهب اسلامی؛ | |||
* ملاقات با پادشاه عمان و علمای اباضیه همچون شیخ احمد خلیلی؛ | |||
* حسن سقاف دو بار در کنگره تقریب مذاهب اسلامیدر تهران حضور یافت؛ | |||
* حسن سقاف قائل است خروج بر حاکم جائر و ظالم جایز است، چنانکه امام حسین (ع) علیه یزید قیام کرده است. او در صحیح عقیدهی طحاویه مینویسد: «ففکرة عدم الخروج علی ائمــة الجور لیست صحیحــة، و هی مخالفــة للقرآن والسنــة و عمل الصحابــة و ائمــة التابعین من اهل السنــة والجماعــة، و خلف من بعدهم خلف غیروا و بدلوا هذا الفکرة خوفا من التنکیل و التعذیب قهرا و ذلــة و استنکانــة». | |||
* یکی از فعالیتهای اجتماعی و علمیحسن سقاف این بود که در شبکه مستقله با عدنان عرعور وهابی، روی تجسیم ابن تیمیه و افکار منحرف او مناظره کرده بود. وی همچنین کتابهای زیادی درباره موضوعات اجتماعی، اصولی، فقهی و اعتقادی نوشته است که در مجموع به بیش از 80 عنوان میرسد که غالبا در رد افکار وهابیت و متسلفین مخصوصا البانی است<ref>برگرفته از https://www.alwahabiyah.com/fa/mostabserview/13457/%d8%ad%d8%b3%d9%86-%d8%b3%d9%82%d8%a7%d9%81/</ref>. | |||
آثار وی به بیش از 80 عنوان میرسد که غالب آنها در زمینه پاسخگویی و بررسی افکار سلفی است. برخی از آنها نیز در زمینه فقه و حدیث و توحید و... میباشد. برخی از آنها عبارتند از: | |||
* صحیح شرح العقیدة الطحاویــة؛ | |||
* الإمتاع والاستقصاء لأدلــة تحریم التبرع بالأعضاء؛ | |||
* عقیدة أهل السنــة والجماعــة؛ | |||
* شرح لعمدة السالک وعدة الناسک؛ | |||
* احتجاج الخائب بعبارة من ادعى الإجماع فهو کاذب؛ | |||
* بهجــة الناظر فی التوسل بالنبی الطاهر، صلى الله علیه وسلم؛ | |||
* الإغاثــة بأدلــة الاستغاثــة؛ | |||
* و هم سیء البخت، الذی حرّم صیام السبت؛ | |||
* تناقضات الألبانی الواضحات،3 أجزاء؛ | |||
* التنبیه والرد على معتقد قدم العالم والحد<ref>برگرفته از https://www.wikipedia.org/</ref>. | |||
==== [[مشهور بن حسن آل سلمان]] ==== | |||
[[مشهور بن حسن آل سلمان]] (متولد 1380ق)، عالم سلفی اهل سنت و صاحب تألیفات و تحقیقات جدید. الأشاعرة فی میزان أهل السنــة، از جمله آثار اوست. در سال 1380ق، در فلسطین در خانوادهای مذهبی متولد شد. در سال (1387ق/1967م)، بر اثر جنگی که یهودیان به راه انداختند، او و خانوادهاش به [[اردن]] مهاجرت کردند و در عمان البلقاء ساکن شدند. تحصیلات متوسطه را در همان جا گذراند و در سال 1400ق، به دانشکده شریعت پیوست و در بخش «فقه و مبانی آن» مشغول به تحصیل شد و به علوم شریعت نورانی و مطالعه و تحصیل در آن اهتمام ورزید و بخش بزرگی از المجموع نووی، المغنی ابن قدامه، تفسیر ابیالفداء، تفسیر قرطبی، صحیح بخاری با شرح حافظ عسقلانی و صحیح مسلم با شرح نووی را مطالعه کرد. وی تحت تأثیر جمعی از علما و محققین سلفی چون احمد بن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه بود. از اساتید وی میتوان از شیخ محمد ناصر الدین البانی و شیخ مصطفی الزرقاء نام برد. | |||
وی از بنیانگذاران و سردبیران و نویسندگان مجله الأصالــة (انتشار در اردن) بوده است و یکی از بنیانگذاران مرکز مطالعات متدولوژی و تحقیقات علمیامام البانی است؛ او همچنین حلقه علم و افتاء را ایجاد کرده و در نشستهای علمی شرکت میکند. علمای اهل سنت، همچون: شیخ محمد نصیرالدین آلبانی، شیخ بکر ابوزید، مقبل بن هادی وادعی و... او و نوشتههای او را ستودهاند. وی دارای صفحه شخصی در اینترنت و آثار متعددی است از جمله: مقدمه بر رسالــة لطیفــة جامعــة فی أصول الفقه المهمــة؛ تصحیح سبیل الرشاد فی هدی خیر العباد؛ تصحیح الاعتصام؛ الأشاعرة فی میزان أهل السنــة؛ مقدمه بر الفوائد الزینیــة فی مذهب الحنفیــة؛ تصحیح جلاء الأفهام فی فضل الصلاة و السلام على محمد خیر الأنام؛ مقدمه بر أحکام النظر إلى المحرمات و ما فیه من الخطر و الآفات و الرد علی من استباح؛ مقدمه بر جهود الإمام الألبانی ناصر السنــة و الدین فی بیان عقیدة السلف الصالحین فی الإیمان بالله رب العالمین؛ السعی الحمید فی مشروعیــة المسعی الجدید<ref>برگرفته از https://fa.wikinoor.ir/wiki/</ref>. | |||
در | ==== [[سعيد عبداللطيف فوده|سعید عبداللطیف فوده]] ==== | ||
[[سعيد عبداللطيف فوده|سعید عبداللطیف فوده]] متولد (1967م) در شهر کرامــهی اردن؛ از علمای حاضر شافعی و استاد در عقاید اسلامی، پژوهشگر و متکلم به روش اشاعره است. دارای دانش گسترده در فلسفه و منطق و آشنا به زبان انگلیسی است. او را ابوالفداء و سیف اهل السنــة لقب دادهاند. خانواده او فلسطینی الاصل میباشند که بعد از اشغال فلسطین به [[اردن]] مهاجرت کردهاند. دارای بیش از 80 عنوان تألیف و تصنیف میباشد که اکثر آنها در علم کلام و منطق و رد بر فلسفه و شیعه و سکولاریسم است. | |||
==== [[عبداللطیف بن عبدل بن صالح ابوقوره]] ==== | |||
[[عبداللطیف بن عبدل بن صالح ابوقوره]] (1906 - 2 ژانویه 1967) در شهر سلت متولد شد و در تاریخ 1386/21 هجری قمری مطابق با 2 ژانویه 1967 میلادی در شهر امان درگذشت. نسب خانواده ابوقوره، از نیاکانشان عبدالسلام بن مشیش که نسب وی به حسن المثنی میرسد به امام حسن بن علی (علیه السلام) و فاطمه دخت رسول خدا میرسد. | |||
استقرار خانواده ابوقوره در سلت به نیمه اول قرن سیزدهم هجری قمری/قرن نوزدهم میلادی بر میگردد، زمانی که القرات (الخیر ابو قوره) بخشی از طایفه آل اقراع، بزرگ ترین قبیله سلت در آن زمان را تشکیل داد. اجداد خاندان ابو قوره قبل از تقسیم استعمار منطقه توسط غربیان به سلت آمدند. عبداللطیف ابو قوره تحصیلات دینی خود را فرا گرفت و از مدارس کتاتیب به دست شیخ عبدالحلیم زید الکیانی، امام و مبلغ مسجد جامع سلت و قاضی قانونی سلت فارغ التحصیل شد. سپس تحصیلات خود را در کشور و خارج از کشور، به ویژه در قاهره و دمشق ادامه داد. وی همچنین از روابط خود با رهبران و اندیشمندان جنبشهای اسلامیشرق و غرب مانند حسن البنا، دکتر مصطفی الصبایی، ابوالعلا المودودی، ابوالحسن الندوی، معروف الدولبی، البشیر ابراهیمیو دیگر رهبران و علمای مسلمان بهرههای بسیار برد. | |||
عبداللطیف ابوقوره در اوایل جوانی از سلت به امان نقل مکان کرد و در تجارت، ساخت و ساز و تجارت آزاد کار کرد و از اولین کسانی بود که یک شرکت تجارت اتومبیل را در اردن تأسیس کرد که در اوایل دهه 30 قرن بیستم میلادی نماینده ماشینهای شورولت، روور و اسکس بود. پس از آن، او بیشتر وقت، تلاش و پول خود را صرف فعالیتهای میهنی و اسلامی کرد. او در انقلاب 1936 میلادی با پول و تلاش خود در زمینههای مختلف شرکت کرد. | |||
پس از آن عبداللطیف کاملا خود را وقف کار اسلامی کرد و با حسن البنا، بنیانگذار اخوان المسلمین در مصر که مادرش از خانواده ابوقوره بود، تماس گرفت. سپس وی به دنبال تأسیس این گروه با کمک برادران خود اخوان المسلمین را در اواسط دهه چهل قرن بیستم در [[اردن]] تأسیس کرد. پس از تأسیس گروه، عبداللطیف به عنوان ناظر عمومی گروه در [[اردن]] انتخاب شد. اخوان در سال 1948 تحت رهبری عبداللطیف ابو قوره در جنگ با یهودیان شرکت کرد. عبداللطیف در سال 1953 از این گروه استعفا داد<ref>برگرفته از https://wikipedia.ar/</ref>. | |||
==== [[محمد عبدالرحمن خليفه|محمد عبدالرحمن خلیفه]] ==== | |||
[[محمد عبدالرحمن خليفه|محمد عبدالرحمن خلیفه]] یک نماینده پارلمان اردنی است، وی که متولد 1919 در شهر سلت است، طولانی ترین دوره رهبری اخوان المسلمین در اردن از سال (1953 تا 1994) را عهدهدار بوده است؛ دومین ناظر اخوان المسلمین در [[اردن]] بود، دو بار دستگیر شد و در یکی از آنها به [[سوریه]] گریخت. دارای لیسانس حقوق از انستیتوی حقوق در اورشلیم اشغالی است. وی عضو اداره راهنمایی اخوان المسلمین و معاون راهنمای عمومی اخوان المسلمین در جهان و همچنین بین سالهای 1956 تا 1961 نماینده پارلمان اردن بود. وی در سال 2006 در 87 سالگی درگذشت. | |||
==== [[شیخ محمد عبدالرحمن خلیفه النسور]] ==== | |||
[[شیخ محمد عبدالرحمن خلیفه النسور]] در سال 1919 میلادی در شهر سلت به دنیا آمد. او از طایفه النسور سلتی است. وی اولین تحصیلات خود را در الکتاب نزد شیخ عفیف زید فرا گرفت و سپس در آغاز افتتاح مدرسه السلت در آنجا تحصیل کرد. پس از پایان کلاس دهم، با دریافت بورسیه به دانشکده کشاورزی خضوری در طولکرم اعزام شد و از آنجا دیپلم کشاورزی گرفت، سپس وارد مؤسسه تربیت معلم و موفق به اخذ مدرک شد. | |||
وی زندگی شغلی خود را به عنوان معلم در دبستان حواره و سپس در مدرسه رمتا آغاز کرد سپس تدریس را رها کرد و به انستیتوی قانون در اورشلیم پیوست و لیسانس حقوق گرفت. پس از فارغ التحصیلی، دو سال به عنوان وکیل کار کرد، سپس شورای قضایی در امان او را به عنوان قاضی صلح در معان انتخاب کرد و بعد از آن به عنوان دادستان عمومی به سلت منتقل شد، سپس در همان سمت به ایربد و کراک و مادابا منتقل گردید. وی در سال 1953 میلادی به درخواست شورای اخوان که او را به عنوان دبیر کل انتخاب کرد، از قضاوت استعفا داد. | |||
سپس از سال 1956 تا 1961 میلادی به عضویت پارلمان [[اردن]] درآمد. سرانجام از سال 1963 تا سال 2000 به عنوان رئیس جامعه مرکز خیرات اسلامی فعالیت کرد. پس از سال 1968 میلادی، یک سال پس از فاجعه ژوئن به مناسبت سالگرد اشغال بیتالمقدس توسط یهودیان، کمیتهای «برای نجات بیتالمقدس» تشکیل داد. در زمان ریاست وی، جماعت اخوان نقش مهمیدر جنبش بینالمللی اسلامی داشت. در سال 1993 میلادی نامههایی برای رؤسای کشورهای عربی و اسلامی فرستاد و آنها را به کنار گذاشتن اختلافات و عزم برای بازگرداندن مسجد الاقصی و رفع مظلومیت فلسطینیان تحت یوغ اشغال یهودیان فراخواند. | |||
==== [[عبدالمجید ذنیبات]] ==== | |||
عبدالمجید ذنیبات، سومین دبیر کل اخوان المسلمین در [[اردن]] و یکی از اعضای سنای [[اردن]] است که در 13 ژانویه - 2012 از سمت خود استعفا داد. عبدالمجید محمد خلیل ذنیبات در 5 اکتبر 1945 در پادشاهی هاشمی [[اردن]] از یک خانواده فلاح در جدیده، استان کرک متولد شد. پدر و مادرش در حالی که کمتر از یک سال داشت، درگذشتند. در سال 1951 دوره ابتدایی را در اولین مدرسه کرک گذراند و برای تحصیل در دوره متوسطه اول به مدرسه رغدان در امان منتقل شد. در سال بعد برای تکمیل تحصیلات متوسطه به کرک بازگشت و دبیرستان را در سال 1962 به پایان رساند. سپس در 1964 میلادی در دانشگاه دمشق ثبت نام کرد و لیسانس حقوق گرفت. وی در سال 1993 به عنوان معاون دبیر کل اخوان المسلمین و در سال 1994 به عنوان دبیر کل انتخاب شد و تا سال 2006 که تصمیم به استعفا گرفت در آن سمت باقی ماند. | |||
==== [[سالم الفلاحات]] ==== | |||
[[سالم الفلاحات]]، چهارمین دبیر کل اخوان المسلمین در [[اردن]] است. وی در سال 1954 میلادی در مادابا متولد شد. سالم یوسف محمد الفلاحات در اوایل زندگی خود، در سال 1968 به جماعت اخوان پیوست در حالی که تنها چهارده سال داشت و با اخوان المسلمین در [[اردن]] در عملیات کماندویی علیه صهیونیستها شرکت کرد سپس به دانشکده حقوق اسلامی پیوست و یکی از برجسته ترین رهبران کار دانشجویی در دانشگاه بود. وی با اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی [[اردن]] همراهی کرد که منجر به مشارکت 5 وزیر از [[اخوان المسلمین]] در سال 1991 و کسب هفده کرسی در پارلمان [[اردن]] در سال 1993 شد. | |||
سالم الفلاحات به عنوان عضو دفتر اجرایی جماعت اخوان برای دو دوره متوالی انتخاب گردید و در 3 مارس 2006 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در [[اردن]] انتخاب شد. در دوران ریاست وی، محدودیتهای دولت در فعالیتهای سیاسی و اخوان به طور خاص ادامه داشت. سالم الفلاحات به فعالیتهای وکالت خود، به نمایندگی از اخوان در مشاغل مختلف و رسانهها ادامه داد. وی در حل و فصل اختلافات رخ داده در مادبا شرکت کرد و در سمپوزیومی که توسط انجمن بازنشستگان نظامی در سال 2009 برگزار شد، با عنوان گسترش پدیده خشونت و نقش نهادهای جامعه محلی در برخورد با آن سخنرانی کرد. | |||
==== [[دکتر همام عبدالرحيم سعيد|دکتر همام عبدالرحیم سعید]] ==== | |||
[[دکتر همام عبدالرحيم سعيد|دکتر همام عبدالرحیم سعید]] در سال 1944 میلادی در جنین کفر راعی، استان جنین فلسطین متولد شد، وی در 30 آوریل 2008 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن به عنوان جانشین شیخ سالم الفلاحات انتخاب شد وی در حال حاضر مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر بزرگوار ، امان - [[اردن]] است. وی لیسانس حقوق اسلامی خود را از دانشکده شریعت با نمره بسیار خوب و رتبه اول گروه ، دانشگاه دمشق در سال 1965 کسب کرد. هم چنین کارشناسی ارشد حدیث و علوم را از دانشکده اصول دین، دانشگاه الازهر، با نمره عالی در 1974 میلادی حائز شد و دکترای حدیث و علوم را از دانشکده مبانی دین، دانشگاه الازهر در 1977 میلادی دریافت کرد. رسالهی وی اولین درجه افتخار با توصیه چاپ و مبادله بین دانشگاهها است. او هم چنین دارای مدرک علوم تربیتی از کالج آموزش و پرورش از دانشگاه [[اردن]]، 1970 و مطالعات مربوط به مذاهب تطبیقی از دانشگاه تمپل در فیلادلفیا - [[ایالات متحده|ایالات متحده آمریکا]]، 1979 است. | |||
تاکنون مشاغلی چون تدریس فرهنگ اسلامی در کالج علمی اسلامی، امان، [[اردن]]، 1970-1965 م، دستیاری تدریس در کالج شریعت - دانشگاه [[اردن]] 1970 تا 1971، مدرسی دانشکده شرع - دانشگاه [[اردن]] 1974 تا 1975، استادیاری دانشکده شریعت - دانشگاه [[اردن]] 1977 تا 1982، دانشیاری کالج شریعت - دانشگاه [[اردن]] 1982 تا 1988 و دانشیاری دانشگاه خصوصی زرقا - [[اردن]]، 2004 را به عهده داشته است. وی عضو پارلمان [[اردن]] (1997 تا 1989) و مشاور شرعی در بیمارستان اسلا میاز سال 1998 تا 2006 و مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر از سال 2006 تاکنون است. وی هم چنین دارای تألیفات فراوانی میباشد و تاکنون استاد میهمان در دانشگاه الجزایر در سال 1985، استاد مدعو در دانشگاه الزیتونا، تونس، 1986 و استاد مدعو در دانشگاه امام محمد بن سعود 1987 بوده و نظارت بر دهها پایان نامه در کالج شریعت و دانشکده آموزش دانشگاه [[اردن]] و دانشگاههای دیگر را بر عهده داشتهاست. هم چنین داور در مجلات علمی چون مجله مطالعات - دانشگاه [[اردن]]، مجله مطالعات یرموک - دانشگاه یرموک، مجله شرع و معارف اسلامی- دانشگاه کویت، شورای انتشارات علمی در دانشگاه کویت، مجله دانشگاه ملی زرقا، مجله دانشگاه اسلامی در غزه و دائرةالمعارف موضوعی سنت پیامبر بزرگوار است. | |||
==== [[عصام طاهر البرقاوی]] ==== | |||
[[عصام طاهر البرقاوی]] مشهور به ابو محمد مقدسی اردنی، از چهرههای سرشناس سلفیهی جهادی معاصر متولد 1378 ق در فلسطین است. مقدسی در چهار سالگی با خانواده، فلسطین را ترک کرده و به کویت میرود تا تحصیلاتش تکمیل گردد. وی بعد از مهاجرتهای مختلف در نهایت [[اردن]] را به عنوان کشور اقامت انتخاب و در آنجا سکونت میکند. او بعد از کویت برای تدریس به موصل میرود. مطالعه کتابهای ابن تیمیه و ابن قیم و الدرر السنیــة نوشته محمد بن الوهاب اثر قابلتوجهی در افکار سلفی او میگذارد. اولین و مهمترین کتاب او به نام ملــة ابراهیم است که نمونه ای از این تأثیرپذیری در آن مشاهده میشود. او به دلیل انتشار کتاب یکفر الدولــة السعودیــة در [[اردن]] مشهور شده و بارها به دلیل آراء و نظریات تکفیریش به زندان میرود. بارها به پاکستان و [[افغانستان]] سفر میکند و با افرادی همچون ایمن الظواهری، ابی عبیده بانشیری و ابو حفص مصری و ابو مصعب السوری که بعدها سازمان القاعده را تشکیل میدهند آشنا میشود. وی پس از بازگشت به [[اردن]] به دلیل برداشت نادرست از مفهوم دموکراسی و وضع قوانین در کشورهای اسلامی، کتاب الدیمقراطیه دین را نگارش میکند. در سال 1994 زندانی میشود و در زندان کتاب یا صاحبی السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار را تألیف میکند. بعدها به دلیل دفاع از مشروعیت عملیات 11 سپتامبر به زندان [[اردن]] روانه میشود. همراه شدن ابومصعب زرقاوی، پایه گذار شاخه القاعده در عراق، با مقدسی در زندان [[اردن]] موجب تأثیر پذیری زرقاوی از وی گردید<ref>برگرفته از http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=1668</ref>. | |||
در اینجا شایسته است که به شخصیت جنجال برانگیز زرقاوی که اخیرا در کشورهای اسلامی موجبات بروز جنگ و کشتار شده و نام اسلام را با تروریسم قرین ساخته اشاره شود. | |||
==== [[ابو مصعب زرقاوی]] ==== | |||
[[ابو مصعب زرقاوی]] (احمد فاضل النزال الخلایله) 20 اکتبر سال 1966 در شهر زرقای [[اردن]] به دنیا آمد. او در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه نظامیان راه انداخت و در اواخر سال 2004 به اسامه بن لادن و گروهک القاعده پیوست. زرقاوی پس از رفتن به عراق و به عهده گرفتن تعدادی از بمب گذاریها در زمان جنگ به شهرت رسید. زرقاوی در سال 1990 گروهی به نام جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاری کرد و سرکردگی آن را تا ژوئن سال 2006 برعهده داشت<ref>برگرفته از سايت روزنامه همشهری | |||
http://www.hamshahrionline.ir/details/75208</ref>. او در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و دارای هفت خواهر و دو برادر است. پدرش به امر طبابت سنتی مشغول بود و مادرش با بیماری سرطان خون دست به گریبان؛ در هنگام تولد نام احمد فاضل الخلایله را بر او نهادند. | |||
در 17 سالگی ترک تحصیل کرد و بعد از آن شروع به مشروب خواری افراطی و خالکوبی روی بدنش کرد. طبق گزارشهای سرویسهای جاسوسی [[اردن]] که در روزنامه آسوشیتدپرس امان به چاپ رسیده، زرقاوی به دلیل تجاوز جنسی در دهه 1980 در حبس بوده است، هرچند در این زمینه اطلاعات دیگری موجود نیست. در 20 سالگی که از زندان آزاد شد، فردی آواره و بیهدف محسوب میشد و مانند دیگر مردان جوان عرب به دنبال هدف و انگیزه بود. در نهایت این هدف را در شمال شرقی کشورش یعنی در [[افغانستان]] یافت، از این رو به اداره جهاد یا جنگ مقدس علیه روسها به شهر خوست در شرق [[افغانستان]] آمد. | |||
اما اندکی دیر به [[افغانستان]] رسید زیرا روسها [[افغانستان]] را ترک کرده بودند و زرقاوی از این پس به جای تفنگ، قلم به دست گرفت. سپس به عنوان گزارشگر مجله کوچک جهادیها به نام البنیان المرصوص مشغول به کار شد. زرقاوی در سال 1992 به شهر زرقا بازگشت و با گروهکی اسلامی به نام بیات الامام شروع به همکاری نمود. او در 1993، پس از آن که مقامات اردنی به حملات مسلحانه وی و وجود انبار بمب در منزلش پی بردند، دستگیر و به زندانی در حاشیه بیابان به نام زندان «سوجا» فرستاده شد. | |||
اسلام در | او در سال 1999 جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاشت و رهبری آن را تا زمان مرگش در ژوئن 2006 بر عهده داشت. وی طی پخش نوارهای ویدئویی مسئولیت چندین عمل خشونت بار از جمله کشتن شهروندان و غیر نظامیان مختلف در عراق را به عهده گرفت. زرقاوی مخالف حضور [[آمریکا]] و نیروهای غربی در جهان اسلام بود. در اواخر سال 2004 او به اسامه بن لادن و القاعده پیوست و از این پس جماعت توحید و جهاد، القاعده عراق نامیده شد و زرقاوی توسط القاعده ملقب به «امیر القاعده در کشور بینالنهرین» شد. زرقاوی در اواخر سال 2000 در غرب [[افغانستان]] یک اردوگاه نظامی وابسته به القاعده را راه اندازی کرد و در اینجا بود که نامش را با الهام از شهر زادگاهش زرقا به زرقاوی تغییر داد. | ||
پس از | در اوایل سال 2002، زرقاوی به شهر پیشاور پاکستان در مرز [[افغانستان]] رفت. پیشاور شهری عمیقاً مذهبی بود که این موضوع برای او جذاب بود. در سپتامبر 2005 و پس از سرکوب شبهنظامیان سنی در تلعفر توسط دولت عراق، زرقاوی علیه شیعیان در عراق اعلان جهاد کرد. در این زمان او تعداد زیادی بمبگذاری انتحاری در مناطق شیعهنشین و همچنین علیه نیروهای آمریکایی انجام داد. همچنین مسئول بمبگذاری در سه هتل در امان است. ابومصعب الزرقاوی در 7 ژوئن 2006 در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پایتخت عراق به دست نیروهای آمریکایی کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر که به ابوایوب المصری نیز شهرت دارد، جانشین وی در عراق شد<ref>برگرفته از سايت خبری آفتاب | ||
http://aftabnews.ir/vdcg.y9wrak9n7pr4a.html</ref>. همچنین میتوان در میان شخصیتهای معاصر ذی نفوذ مذهبی از اشخاص ذیل نام برد: | |||
شیخ السعد التمیمیعالم معروف اردنی که در دهه 1960م پیش نماز مسجد الاقصی بود. وی در سال 1983م در زندان مرکزی امان زندانی شد. همچنین حسام الدین مسمار رئیس سابق اتحادیه داروسازان، دکتر عمرالمدنی و حسن القل از شیعیان بهنام [[اردن]] محسوب میگردند<ref>پادشاهی [https://wikimelal.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86 اردن]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ، ص.92</ref> . | |||
=== [[موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه اردن|موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه و ارتباط آنها با سایر ادیان]] === | |||
هویت اسلامی در [[اردن]] بسیار قوی است، هرچند آداب مذهبی در بین [[جمعیت اردن]] بسیار متنوع است. این عدم همسانی در آداب لزوما مربوط به تقسیمات روستایی - شهری یا تفاوت در سطح آموزش نیست. بعضی مشاهدات مذهبی در [[اردن]] حاکی از وجود بعضی عقاید متضاد با آموزههای اسلامی است. بعضی از متخصصین این عقاید را به دوران قبل ار اسلام نسبت میدهند. در زندگی روزمره، مردم خداوند را مسئول همه اتفاقات نمیدانند هر چند حوادث را در زمینه ای دینی قرار میدهند که به آنها معنی میبخشد. کلمهی انشاءالله معمولاً بعد از بیان نیت قرار میگیرد و واژهی بسم الله در شروع انجام کارهای مهم. مسلمانان [[اردن]] بر این باورند که در کارهایی که انسان میتواند انجام دهد، خداوند انتظار دارد انسان بسیار تلاش کند و خداوند مسلمانان را در حوادث و مشکلات و ناگواریها یاری میرساند. اغلب افراد سعی در نشان دادن اهتمام خود بر انجام امور مذهبی دارند اما عدهای نیز چنین نیستند. توجه به نماز جماعت و دعاهای جمعی در دهه 1980 برای تقویت ارزشها و عقاید اسلامی گسترش یافت. گرچه در این دهه به طور سنتی بعضی دیدگاههای اجتماعی باعث عدم شرکت زنان در فعالیتهای دینی شده بود، اما در این دهه تغییرات زیادی در فعالیتهای مذهبی زنان به وجود آمد؛ زنان جوان به خصوص دانشجویان در مساجد نماز میخواندند و بدین وسیله جایگاه خود را در جامعه اسلامی ارتقاء بخشیدند. زنان عموما بیش از مردان به اموری دینی اهتمام دارند. | |||
در [[اردن]] به طور کلی ارتباط بین جوامع مذهبی مختلف نسبتا خوب است؛ پس از فتح اولیه [[اردن]]، تعداد کثیری از مردم این کشور به اسلام گرویدند، اما پیش از آن که [[اردن]] تحت کنترل مسلمانان درآید، [[اسلام در اردن]] رواج داشت، فرماندار غسانیان در امان از اولین کسانی بود که اسلام آورد. هنگامی که منطقه تحت کنترل حکومت اسلامی قرار گرفت، مسیحیان نسبت به دوران بیزانس آزادی بیشتری برای عبادت یافتند. کشیشها دیگر مجبور نبودند تصمیماتی که توسط شوراهای مختلف اتخاذ میشد را به اجبار اجرا کنند. با باز شدن بیابان [[سوریه]] بر قبایل بدوی شبه جزیره، بسیاری از مناطق روستایی [[اردن]] مسلمان شدند. مسیحیت همچنان دین مهم شهرها و شهرستانهایی مانند دمشق و اورشلیم بود، اما مردم روستاها روز به روز بیشتر به اسلام میگرویدند. جنبش اصلاحات مذهبی مانند شیعه [[قرامطه]] (Qaramitah) از حمایت بسیار قوی روستاییان برخوردار شد چنان که در قرن یازدهم مسیحیان در اقلیت بودند. صلیبیون غربی کارهای کوچکی برای بهبود شرایط مسیحیان شرقی تحت سلطه خود یا مسلمانان انجام دادند. تعداد مسیحیان در [[سوریه]] به عنوان مسیحیان شرقی کاهش یافت و به اسلام گرویدند تا از صلیبیون فاصله بگیرند. کسانی که مسیحی باقی ماندند هویت شرقی و عربی خود را حفظ کردند. | |||
مغولهایی که در قرن 13 به منطقه هجوم آوردند، در ابتدا به مسیحیت علاقه نشان دادند و برخی از نخبگان مغول به مسیحیت نسطوری (Nestorian Christianity) گرویدند اما در نهایت نسلی از مغولها که در خاورمیانه و آسیای مرکزی مستقر شدند و حکمرانی کردند به اسلام گرایش یافتند. عثمانیها بر اساس روشهای قدیمی حکمرانی نظامی به نام نظام ملت ایجاد کردند که به موجب آن هر گروه مذهبی مسئول امور مربوط به خود در جامعه بود. رهبران ادیان نه تنها به نمایندگی از دین خود، بلکه به عنوان نماینده جوامع کوچک تر حضور پیدا میکنند. اکثر مسیحیان [[اردن]] توسط اسقف کلیسای ارتدکس شرقی حمایت میشوند. | |||
بعدها هنگامی که جوامع دیگر به رسمیت شناخته شدند، رهبرانشان در برابر دولت مسئول آنها بودند؛ مانند آنگلیکان اسقف اورشلیم. هنگامیکه [[اردن]] به استقلال رسید، برخی از روابط قدیمی عثمانیها با اقلیتهای مذهبی تحت تاثیر قرار گرفت. خصومت بین مسلمانان و مسیحیان [[اردن]]، به بخشی از تاریخ این کشور تبدیل نشد بلکه بر خلاف ادیان متفاوت در کشورهای دیگر هر دو گروه رفتار صحیح و مناسبی با یکدیگر داشتند. پستهای دولتی خاصی وجود دارد که برای داشتن آنها باید مسلمان شوند، اما در کل تبعیض مبنی بر مذهب در [[اردن]] بسیار کم است. مسیحیان به ویژه فلسطینیها، قشر تحصیل کرده و با سبک غربی این کشور را تشکیل میدادند و اغلب آنها حرفههای تخصصی مانند پزشکی و تحصیلات عالیه داشتند. با وجود تغییراتی که در طول دهههای بعد از استقلال [[اردن]] پیش آمد، هنوز هم مسیحیان به مشاغل حرفهای مانند پزشکی مشغول هستند. مشکلات اخیر بین جوامع مذهبی در خاورمیانه، مانند [[لبنان]] بر روابط مردم [[اردن]] تاثیر نگذاشته است و مبارزه بین شبهنظامیان مختلف مرتبط به گروههای مذهبی خاص در [[لبنان]] به کشور [[اردن]] انتقال پیدا نکرده است. حوادث ناگوار در [[اردن]] به ندرت رخ میدهد و در صورت بروز به سرعت از سوی دولت و رهبران گروهها حل و فصل میشود. [[اردن]] مانند جزیرهی آرامش در منطقه است<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 38,39</ref>. | |||
اردنیها چه مسلمان چه مسیحی، محافظهکار هستند. در محیطهای عمومی محدودیتهای اجتماعی در تعامل بین مردان و زنان وجود دارد. مردان و زنان با هم در تعامل هستند، اما در محدودهی تعریف شدهی جامعه. بسیاری از زنان اردنی محجبه هستند. مسیحیان نیز محافظهکار هستند و به ندرت میتوان دین افراد را از نوع پوشش آنها تشخیص داد. ماهیت محافظهکار این کشور بدان معنی است که نمایش عمومی احساسات مورد تأیید نمیباشد و افراد درگیر باید عواقب سنگین آن را پذیرا شوند. شرافت چه برای مسیحیان و چه برای مسلمانان نقش مهمی در جامعه بازی میکند. شرافت مرتبط با عملکرد اعضای خانواده است و میتوان با رفتار ناشایست یکی از اعضای خانواده به خطر بیفتد. تمام خانواده با عملکرد یکی از اعضا قضاوت میشوند زیرا رفتار هر یک از اعضاء نشان دهنده سطح اخلاقیات کل خانواده میباشد. در حالی که اغلب این رفتارها برخاسته از سنتها میباشد، اما معمولاً از دین برای تصدیق کردن ارزشهای سنتی مانند شرافت و ناموس استفاده میشود. اسلام و مسیحیت متداول در [[اردن]]، هم پایه این ادیان در کشورهای دیگر خاورمیانه نمیباشد. مراسم مذهبی رایج در [[اردن]] اغلب محلی هستند تا عمومی. مثال مناسب در این باب مقام شیخ عمر بن ملکاوی ( Maqam Shaykh ‘Umar al- Malkawi) در ملکا (Malka) واقع در شمال [[اردن]] در نزدیکی رودخانهی یرموک (Yarmuk) میباشد. [[اردن]] دارای مکانهای متعددی است که هم مرتبط با عهد عتیق و عهد جدید میباشد و هم قران؛ بسیاری از این مکانها، محل زیارت اردنیها میباشد، آنها عبادت میکنند ولی به طور کلی در خواست شفاعت نمیکنند. تصوف یا عرفان اسلامی هرگز در میان اردنیها گسترش نیافت و تنها چند مکان مرتبط با عارفان صوفی یا اخوت صوفی وجود دارد. تصوف در دمشق و قاهره نقش مهمتری نسبت به [[اردن]] دارد. اردنیهایی که جذب ابعاد عرفانی بیشتری نسبت به مذهب سنتی شدهاند، برای کسب علم به اورشلیم، دمشق یا قاهره سفر میکنند. کسانی هم که مسیحی بودند به همین روش در صومعههای [[سوریه]] و [[لبنان]] کسب علم نمودند. بنابراین هم مسلمانان و هم مسیحیان به بیانات صحیح و درست ادیان گرایش دارند. یکی از کارهایی که مسلمانان و مسیحیان انجام میدهند نذر کردن در آرامگاه شخصیتهای مهم مذهبی در مکانهای مذهبی است. در سوریهی بزرگ که شامل [[اردن]] میشود، این رفتار متقابل است، یعنی به منظور وعدههای محکم با خداوند مسیحیان در مکانهای مسلمانان و مسلمانان در جایگاه مسیحیان نذر میکنند. صومعهی ارتدکس شرقی در سایدنیا (Saydniya) خارج از شهر دمشق از مکانهای مربوط به مسیحیان است که مورد استفاده مسلمانان قرار میگیرد، در حالی که آرامگاه یحیی تعمید دهنده (John the Baptist) در مسجد اموی در دمشق از مکانهای مورد استفادهی مسیحیان است که متعلق به مسلمانان میباشد. در سطح محلی نیز جایگاه مرتبط با شخصیتهای قرآنی آل خضر به میزانی کمتر توسط مسلمانان و مسیحیان استفاده میشود<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 42,43</ref>. | |||
اردنیهای مسلمان و مسیحی تاریخ مشترک دارند و از لحاظ فرهنگی تفاوت بسیار کمی بین آنها دیده میشود. بسیاری از شهرها یا روستاهای اردن، بخشهای ویژهای برای زندگی اقوام مذهبی دارند و شاید این دلیل مهمی باشد که مردم اردن شناخت منصفانه ای نسبت به هم دارند. هنگامیکه باقی بخشهای خاورمیانه درگیر خشونتهای فرقه ای بودند، اردن سهم ناچیزی از این درگیریها را تجربه کرد؛ به عنوان مثال پس از قتل عام سال 1981 توسط شبه نظامیان مسیحی در اردوگاههای پناهندگان در صبرا (Sabra) و شطیله(Shatilla)، برخی از جوانان مسلمان در پی انتقام از مسیحیان برآمدند، اما روحانیون مساجد سخنرانیهایی در برابر چنین خشونتهایی انجام دادند و به روابط صمیمیبلند مدت بین اقوام اردنی اشاره کردند. [[اردن]] یک کشور مسلمان محافظهکار است که اقلیت غیر مسلمان آن مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 42,43</ref>. | |||
به لحاظ قانونی تغییر دین برای افراد به دین اسلام آزاد است و با آغوش باز پذیرفته میشود اما کسی که بخواهد دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مرتد شناخته میشود ولی حد بر او جاری نمیشود، اما از تمامیحقوق یک مسلمان اعم از میراث و ازدواج و... محروم میگردد. کسی که از ادیان دیگر به دین اسلام میآید تمامیحقوق یک مسلمان اعم از ازدواج، میراث و... برای وی درنظر گرفته میشود. کسی که از دین مسیحیت به اسلام وارد و ثبت شود، نمیتواند مجددا به دین مسیحیت برگردد<ref>برگرفته از عيش الاديان في الاردن | |||
http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802</ref>. | |||
=== [[نهادها و مراكز دینی مسلمانان اردن|نهادها و مراکز دینی مسلمانان]] === | |||
به غیر از مساجد و خانههای رسمی قرآن و مراکز فرهنگی که آمار آنها مطابق گزارش کتاب سال 2017 [[اردن]] به شرح ذیل است، مراکز دیگری نیز وجود دارد که پس از این میآید. | |||
[[پرونده:نهادها و مراکز دینی مسلمانان.png|بندانگشتی]] | |||
مهمترین مساجد [[اردن]]؛ مسجد عجلون الکبیر، مسجد [[ملک عبدالله اول]]، مسجد ملک حسین، مسجد الحسینی و مسجد ابو درویش میباشند<ref>خير حندوقه،محمد(1972) کتاب الشرکس، عمان، ص. 71،72</ref>. | |||
==== مرکز اسلامی مطالعات استراتژیک سلطنتی ==== | |||
این مرکز، یک مرکز مستقل تحقیقاتی است که تحت نظر نهاد سلطنتی آل البیت فعالیت میکند. این نهاد که به منظور مطالعات اسلامی تاسیس شده است، نهادی است مستقل و غیر حکومتی واقع در امان | |||
==== مرکز اسلامی- فرهنگی دانشگاه اردن ==== | |||
این مرکز با هدف هماهنگی و تحکیم زمینههایی هم چون اطلاعات، فعالیتهای فرهنگی و دانشگاهی، هماهنگی برنامهها، مشارکت در فعالیتهای یکدیگر هم چون مشاوره تشکیل شده است. | |||
==== مرکز اسلامی خیریه ==== | |||
این مرکز اسلامی به انجام فعالیتهای خیریه در سطح جامعه میپردازد و مراکز درمانی، موسسات آموزشی و اماکن نگهداری یتیمان و فقیران را در سراسر [[اردن]] اداره میکند. | |||
==== بانک اسلامی اردن دبی ==== | |||
بانک توسعه صنعتی(بنک الانماء الصناعي) با عنوان شرکت سهامی عام در تاریخ 1963/6/23 در عمان تاسیس و در سال 2008 منحل شد و بانک اسلامیاردن - دبی( بنک الاردن الدبي الاسلامي) جایگزین آن گردید. که کار خود را براساس قوانین اسلامی، آموزشهای بانک مرکزی و قانون بانکهای [[اردن]] از تاریخ 2010/1/17 آغاز نمود. | |||
این مؤسسه یک بانک اسلامی به شمار میرود و تلاش دارد تا ارزشهای اسلام را اعمال و بهترین و بالاترین خدمات متنوع بانکی ممکن را به مشتریان خود عرضه کند. این بانک دارای 17 شعبه در نقاط مختلف کشور است و خدمات الکترونیکی، اینترنتی، تلفن بانک، بانک سخنگو و خدماتی از طریق پیامک را برای سهولت امر مشتریان اجرایی و جوایز و گواهینامههای بینالمللی زیادی کسب کرده است. در این بانک خدمات مستقیم و غیر مستقیم متعددی به شرکتها ارائه میشود که عبارتند از: | |||
* افتتاح حسابهای جاری و پس انداز؛ | |||
* حساب سپرده سرمایه گذاری؛ | |||
* اعتبارات اسنادی؛ | |||
* اجاره به شرط تملیک: بانک براساس نیاز مشتری اقدام به اجاره و فروش املاک و مستغلات و ابزارآلات میکند. | |||
از دیگر خدمات این بانک، خزانهداری، سرمایه گذاری و موسسات مالی است که این خدمات عبارتند از: خرید و فروش چک در بازارهای منطقه ای و جهانی، سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایه گذاری، تبدیل فوری اسکناس در بازار، خدمات افزایش اعتبار، ارائه خدمات بانکداری سرمایه گذاری و... <ref>برگرفته از موقع البنک الاردن الدبي الاسلامي | |||
http://www.jdib.jo/ar/index.html</ref>. | |||
==== بیمارستان اسلامی ==== | |||
این بیمارستان در کشور [[اردن]] در شهرهای امان و عقبه شعبه دارد و دارای 25 سال سابقه میباشد. احداث آن نتیجه فعالیتهای جمعیت خیریه مرکز اسلامی است و حداقل دستمزدها را از بیماران دریافت میکند. این بیمارستان ارزشهایی نظیر انسانیت، عدالت، ابداع و ابتکار، احترام ویژه به بیماران، صداقت و امانت داری را سرلوحه خود دارد. همچنین یک مرکز آموزشی - درمانی محسوب میشود؛ خدمات درمانی را به بیماران داخلی و خارجی در بخشهای عملهای مختلف جراحی، زنان و زایمان، دندان پزشکی، کودکان، بیماریهای داخلی (قلب، خون، دستگاه گوارش، مغزو اعصاب، معده، مفاصل و... ) ارائه میدهد. به علاوه دهها اتاق ویژه بیهوشی در این بیمارستان وجود دارد<ref>برگرفته از موقع المستشفي الاسلامي http://www.islamic-hospital.org</ref>. | |||
=== [[ساختار آموزش مذهبی در جامعه اردن|وضعیت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه (رسمی و غیر رسمی)]] === | |||
گرچه در زمینه آموزش مذهبی در اردن به طور رسمی و غیر رسمیفصلی مستقل یافت نشد ولی از مجموع نوشتارها درباره مذهب در [[اردن]] - چنان که بیان گردید - چنین برمیآید که [[اردن]] یک کشور مذهبی است و از آنجا که اسلام با فرهنگ جهان عرب پیوندی نهادینه دارد، بنابراین میتوان اظهار نظر کرد که آموزش مذهبی عمدتاً از طریق خانواده و جامعه به شکلی کاملاً طبیعی صورت میگیرد و دین به عنوان بخش اساسی فرهنگ در مراحل مختلف زندگی توسط خانواده آموزش داده میشود. افزون بر آن مساجد نقش مهمی در آموزش مذهب دارند که در کنار خانواده آموزش فرهنگ اسلام را به شکل رسمی برعهده دارند. گرچه چنان که در بخش تصوف ملاحظه میشود میتوان آموزش اسلام را در قالب تصوف سازمان یافته تر و نهادینه تر در گروههای صوفیه یافت. | |||
=== [[نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان اردن|نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان (وضعیت، تعداد، کارکرد، تأثیر مهم ترین آنها)]] === | |||
درباره نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان باید اذعان داشت که مانند مسلمانان که اهم مراکز آنان مساجد میباشند؛ اهم مراکز غیر دینی نیز عبادتگاههای آنان است؛ به عبارتی مراکز دینی مسیحیان و یهودیان منحصر در کلیساها و کنیسه ها و مراکز دینی دروزی ها و بهایی ها نیز منحصر در عبادتگاههای ایشان میباشد. با این اوصاف و با توجه به جمعیت غالب مسلمانان که حتی در نرخ رشد جمعیت مذاهب اسلامی نیز تغییر قابلتوجهی در طی زمان مشاهده نمیشود و آنچه که هست مربوط به رشد طبیعی جمعیت است که نرخ آن ثابت باقی مانده است، دربارهی اقلیتهای مذهبی نیز نرخ رشد جمعیت اجمالاً ثابت است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کارکرد و تأثیر مراکز اقلیتهای دینی تنها برای حفظ موقعیت موجود اقلیت هاست و تأثیر قابل توجهی در گرایشات دیگر اقلیت ها و مذاهب اسلامی ندارد. | |||
=== [[تصوف در اردن|تصوف]] === | |||
[[تصوف در اردن]] دارای حالت ویژهای است. زیرا تفکر جهاد و مقاومت جهت آزادسازی سرزمین اشغالی فلسطین و قدس در اذهان مردم جای گرفته و به دلیل تاریخ مشترکی که بین فلسطین و [[اردن]] وجود دارد، طبیعی است که تصوف در [[اردن]] به شکل پنهان و به دور از اذهان عمومی باشد. اهل تصوف در [[اردن]] با سایر گروههای سیاسی و احزاب روابط دوستانه و همزیستی مسالمت آمیزی دارند و جز در موارد نادر کشمکشی بین آنان رخ نداده است حتی روابط اهل تصوف با غیر مسلمانان مانند مسیحیان نیز مسالمت آمیز و در صلح است. | |||
متصوفه در [[اردن]] اعضای خود را از مشارکت سیاسی منع نمیکنند ولی ترجیح میدهند که به حوزهها و کشمکشهای سیاسی وارد نشوند. برخی از متصوفه به شکلی ضعیف مشارکتهایی در پارلمان، وزارت خانهها، مناصب دینی و سیاسی داشته اند. بسیاری از متصوفه در امور اجتماعی نیز حضور دارند. برخی از آنان زمانهای خاصی را به کمک به فقراء، نیازمندان، یتیمان و زنان بیوه اختصاص میدهند و جمعیتهای خیریهای را نیز تشکیل دادهاند. | |||
اغلب متصوفه در [[اردن]] از وضعیت سیاست عمومی راضی هستند و تلاش دارند تا فعالیتهای خود را آزادانه انجام دهند و هیچ فشاری از نهادهای رسمی متحمل نشوند. اگرچه امید دارند تا از حمایتهای نهادهای دولتی و رسمی بهره مند گردند. آنان تمایلی ندارند تا وضعیت [[اردن]] همانند وضعیت سایر کشورهای عربی پس از انقلابهایشان باشد. هرچند مایلند تا شاهد آزادی عمل و اصلاحات سیاسی در جهت مبارزه با فساد باشند ولی این امر را از طرق مسالمت آمیز و گفتگوهای صلح آمیز بین گروهها و احزاب ملی دنبال میکنند و از انجام اصلاحاتی که منجر به ایجاد حالت آشوب گردد، دوری میکنند. طرق صوفی در تمامی نقاط [[اردن]] وجود دارد. مهمترین این طرق عبارتند از: | |||
==== طریق رفاعیه ==== | |||
این طریق در مناطق مختلفی از جمله عمان رایج است؛ در جبل النصر به شیخوخت عمر الصرفندی، در سحاب پیرو شیخ محمود نایف، در اللبن پیرو شیخ ابو المنذر و شیخ ولید رفاعی، در زرقاء پیرو شیخ محمود الرفاعی، در جرش پیرو شیخ فارس ثلجی، در اربد پیرو شیخ محمود الرفاعی که اکنون طریق آن به مفرق انتقال یافته است و در مفرق پیروان شیخ عبید القادری الرفاعی رواج دارد. | |||
==== طریق شاذلیه ==== | |||
این طریق بیشترین انتشار را در بین طرق صوفیه دارد و در مناطق مختلفی از [[اردن]] رایج است؛ در منطقه حیّ نزال پیروان شیخ حازم ابوغزاله که دارای جمعیت خیریه ای نیز میباشند. در معان به شیخوخت شحاده طبری و در اربد منطقه کفر یوبا به شیخوخت احمد ردایده سلوک میکنند. این طریق در امان نیز گسترش فراوانی دارد. | |||
==== طریق قادریه ==== | |||
این طریق نیز از جمله طرق مشهور و رایج در نقاط مختلف کشور [[اردن]] است؛ از جمله امان در الجوفه پیروان شیخ هاشم البغدادی، در الهاشمی الشمالی پیروان شیخ محمد عبدالحلیم قادری، در سحاب پیروان ناصر بن شیخ صفوت، در نزهه پیروان شیخ سعید القادری و در بقعه پیروان شیخ عبدالرووف از خلفایهاشم البغدادی اند. | |||
هم چنین در اربد پیروان شیخ محمد ابوغریب و در رصیفه پیروان شیخ عبدالقادر نوبانیاند. | |||
==== طریق خلوتیه ==== | |||
این طریق فعالیت اجتماعی قابل توجهی دارد؛ امان در منطقــه الکرسی پیروان شیخ حسنی الشریف، در وادی السیر پیروان البیادر و در مفرق پیروان شیخ عبدالحی عفیفی اند. در زرقاء نیز این طریقت دیده میشود. | |||
==== طریق نویهیه ==== | |||
این طریق در امان وجود دارد و در فلسطین نیز شعبههایی از این طریق وجود دارد. | |||
تصوف در [[اردن]] هم اکنون دچار ضعف آشکاری گردیده استکه دلایل داخلی و خارجی متعدد در آن دخیلند. از جمله دلایل داخلی آن است که بسیاری از کسانی که امروز [[تصوف در اردن]] را هدایت میکنند، خود اهل سیر و سلوک واقعی نیستند، که به این ترتیب مریدان این راه دچار خطاهای زیادی شده و کسی نیست تا آنان را از این خطاها و کجیها نجات دهد؛ این مهمترین دلیل ایجاد چهره منفی از تصوف اسلامی و نقش آن در زندگی است. هم چنین؛ مریدان و پیروان هر شیخی معتقدند که فقط او شایستهی خلافت است و شیوخ دیگر این شایستگی را ندارند؛ بدین ترتیب شیوخ دیگر را متهم میکنند که خود اسباب اختلاف و دودستگی را در بین آنان به وجود میآورد. به علاوه ظاهرگرایی و غلبه صورت و ظاهر و عدم وجود عشق صادقانه به عنوان محرک و انگیزه آنان، سبب شده که پیشرفتی در تصوف وجود نداشته باشد. عوامل خارجی این ضعف عبارتند از: | |||
* هجوم قوی دشمنان اسلام به تصوف و صوفیگری؛ | |||
* انحراف تصوف به دلیل رمزگرایی آن. | |||
به این ترتیب که برخی از شیوخ صوفی به سوی رمزگونه سخن گفتن پیش میروند و سخنان آنان به گونه ای دیگر تفسیر میشود. در نهایت [[تصوف در اردن|تصوف اردن]] به عنوان جزئی از تصوف جهانی دچار ضعف گردیده و همانند سایر آنها رو به سقوط نهاده است<ref>برگرفته از https://islamonline.net/feker/discussion/2035</ref><ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[ادیان در ژاپن]]؛ [[ادیان در کانادا]]؛ [[ادیان در چین]]؛ [[ادیان در کوبا]]؛ [[ادیان در تونس]]؛ [[ادیان در مصر]]؛ [[ادیان در لبنان]]؛ [[ادیان در افغانستان]]؛ [[ادیان در روسیه]]؛ [[ادیان در سنگال]]؛ [[ادیان در فرانسه]]؛ [[ادیان در اسپانیا]]؛ [[ادیان در آرژانتین]]؛ [[ادیان در مالی]]؛ [[ادیان در ساحل عاج]]؛ [[ادیان در سیرالئون]]؛ [[ادیان در زیمبابوه]]؛ [[ادیان در اتیوپی]]؛ [[ادیان در سوریه]]؛[[ادیان در قطر]]؛ [[ادیان در اوکراین]]؛ [[ادیان در بنگلادش]]؛ [[ادیان در گرجستان]]؛ [[ادیان در تاجیکستان]]؛ [[ادیان در سریلانکا]]؛ [[ادیان در قزاقستان]]؛ [[ادیان در تایلند]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
[[رده:دین، ادیان و مذاهب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۱
ادیان در کشور اردن شامل جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن؛ اسلام در اردن؛ مسیحیت در اردن؛ یهودی ها در اردن؛ بهائيت در اردن؛ موقعيت دين رسمی و ساير اديان و مذاهب اردن؛ تركيب جمعيتی پيروان اديان و مذاهب اردن؛ آئينها و مکاتب غير دينی اردن؛ مفاخر و مشاهیر دینی اردن؛ شخصیتهای دینی معاصر متنفذ اردن؛ موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه اردن؛ نهادها و مراكز دینی مسلمانان اردن؛ ساختار آموزش مذهبی در جامعه اردن؛ نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان اردن و تصوف در اردن است که در ذیل شرح داده شده است:
جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست
شاه حسین که خود را هاشمی و منتسب به خاندان پیامبر اسلام میدانست، به دخالت دین در سیاست اعتقاد نداشت و در مراسم پنجاهمین سالگرد تولدش طی یک سخنرانی گروههای اسلامی فعال در کشور را از هرگونه دخالت در امور سیاسی برحذر داشت و حتی آنها را به عنوان بزرگترین مانع سیاستهای صلح آمیز در خاورمیانه معرفی کرد. شاه حسین معتقد بود مشکل بیت المقدس حل نخواهد شد مگر اینکه مسائل سیاسی از مذهب جدا شوند. براین اساس دولت اردن برای جلوگیری از فعالیت گروههای اسلامی در این کشور در سال 1985 قانونی جدید برای وعظ و سخنرانیهای مذهبی تصویب کرد که به موجب آن سخنرانان باید در سخنرانی ها و گفتارهای خود از موضوعات مذهبی فراتر نروند و از عنوان کردن مسائل تحریک آمیز سیاسی خودداری کنند. بنابراین قانون، شورای ویژه ای جهت آموزش و توجیه وعاظ و تعیین حدود و موضوعات کلی سخنرانیهای دینی تشکیل شد و هر واعظی که از مفاد این قانون تخطی میکرد به یک ماه حبس و پرداخت جریمه نقدی 21 تا 100 دینار محکوم میشد.
به موجب این لایحه وزیر امور مذهبی و اوقاف میتوانست سخنرانی واعظانی را که به تشخیص وی تخطی کرده بودند، ممنوع اعلام کند. براساس این قانون میبایستی هیئتی به نام شورای عالی موعظه و ارشاد تشکیل میشد تا ضمن تربیت و توجیه وعاظ، موضوعات سخنرانیهای اسلامی مجاز در این کشور را معین و بر اقدامات و تحرکات موجود در مساجد این کشور نظارت کند. دولت اردن در سالهای اخیر و بعد از انتخابات آزادی که در اواخر دهه 80 برگزار کرد و منجر به پیروزی اسلام گرایان شد، در مورد فعالیتهای مذهبی و دینی در جامعه سیاست منبسط تری در پیش گرفت که البته این فعالیتها هنوز هم تحت نظارت دولت انجام میگیرد. تا پیش از انتخابات سال 1989 نقش مذهب در زندگی سیاسی - اجتماعی مردم و نظام حکومتی کشور چندان محسوس نبود، اما اغتشاشات داخلی سال 1989 که بر اثر فشار اقتصادی مردم و وضع نه چندان خوب دولت بروز نمود، رفته رفته رنگ اسلامی به خود گرفت و دولت را مجبور نمود تا برخورداری از آزادیهای نسبی و انتخابات آزاد را در جامعه بپذیرد. از آن تاریخ به بعد مذهب در این کشور به عنوان یک عامل قدرتمند همواره در عرصههای سیاسی - اجتماعی خودنمایی کرده است تا جایی که در انتخابات سال 1989 گروههای اسلامی به نیمی از کرسیهای مجلس دست یافتند و امروز نیز در سرنوشت حکومت نقش دارند[۱].
ملک عبدالله نیز پس از پدرش سیاست آزادیهای بیشتر را ادامه داد، اگرچه هنوز به استبداد متهم است. وی پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 که در آمریکا اتفاق افتاد و اتهامات بسیاری به دین اسلام وارد شد، تلاش کرد تا اتهامات وارده به دین اسلام را رد نماید[۲]. از سوی دیگر آمریکا کشورهای اسلامی و عربی را به دادن آزادیهای دینی بیشتری فراخواند و این امر سبب ایجاد فضاهای باز دینی و آزادیهای دینی بیشتری شد به گونهای که ازدواج دو فرد با وجود اختلافات دینی که قبلا امری ناپسند شمرده میشد آسان گردید. در ادیان اسلام و مسیحیت نیز که ادیان غالب در اردن به شمار میروند آزادیهای بیشتری اعمال شد[۳].
ملک عبدالله دوم در 4 شباط سال 2002 در مجمع جهانی اقتصاد در نیویورک سخنرانی و از اسلام دفاع کرد و همگان را بر فهم رسالت دین مبین اسلام تشویق نمود و اسلام را به عنوان دین صلح، محبت و صبر معرفی کرد. وی به نیابت از میلیونها مسلمان عملیات تروریستی یازده سپتامبر را محکوم کرد.
در4 آوریل سال 2002 موسسه «آل البیت» کنفرانس اندیشه اسلامی را با حضور بیش از 80 پژوهشگر اسلامی از کشورهای عربی و اسلامی برگزار نمود. در پایان این کنفرانس که تحت عنوان «آینده اسلام در قرن پانزدهم هجری» برگزار شد، پژوهشگران بر این نکته تاکید کردند که هجوم فعلی علیه دین اسلام جدید نبوده و فقط شکل جدیدتری به خود گرفته است. در اختتامیه این کنفرانس امیر حمزه به نیابت از ملک عبدالله دوم بیانیه را قرائت نموده و گفت: هجوم رسانهای که هم اکنون علیه دین اسلام شکل گرفته بسیار بی رحمانه بوده و مسلمانان باید برای مبارزه با این تهدیدات خود را آماده نموده و به بهترین شکل مقابله کنند[۴].
تاریخچه رشد هر یک از ادیان و مذاهب در اردن
اسلام
در سال ششم هجری اولین طلایهداران مسلمانان که به دستور پیامبر (ص) برای شناسایی راههای منطقه فرستاده شده بودند، در حوالی طفیله و کرک به شهادت رسیدند. در سال هشتم هجری پیامبر اسلام با ارسال نامهای، امیر موته را به اسلام دعوت کرد؛ ولی امیر موته سفیر پیامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال این حادثه پیامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهی زیدبن حارثه به موته فرستاد و در پی جنگی که بین سپاهیان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام کشته شد و سپاه اسلام به مدینه بازگشت. قبور شهدای موته در روستای المزار کنونی در 12 کیلومتری جنوب کرک قرار دارد. پس از چند ماه سپاهیان اسلام به منطقه تبوک در شمال حجاز آمدند و در اینجا بود که عقبه و اطراف معان، پرداخت جزیه به پیامبر اکرم (ص) را قبول کردند. سپاه اسلام به فرماندهی اسامه پس از پیامبر (ص) پیروزیهایی در جنوب فلسطین بدست آورد. در همین ایام به خلیفه وقت اطلاع دادند که رومیان با جمع آوری سپاهی متشکل از اعراب غسانی در تدارک حمله به مسلمانان میباشند. ابوبکر با فرستادن سپاهی به فرماندهی چهار تن از جمله خالدبن ولید ضمن شکست دادن رومیان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطین مسلط گشت. با واگذاری حکومت شام به معاویه از سوی عمر، منطقه اردن و فلسطین زیر سلطه امویان قرار گرفت و با تعیین دمشق به عنوان مرکز حکومت امویان، اردن که محل تفریح و شکارگاه امرای اموی بود، رونق یافت. انتقال حکومت از امویان به عباسیان و انتخاب بغداد به جای دمشق به عنوان مرکز حکومت، باعث متروک شدن اردن گردید. در زمان سلجوقیان، اولین جنگهای صلیبی آغاز گردید و مسیحیان تلاش کردند بیت المقدس را از مسلمانان باز پس گیرند، سرانجام در سال 1099 صلیبیون با شکست دادن مسلمانان وارد بیت المقدس گردیدند. در همین زمان صلاح الدین ایوبی که ابتدا وزیر خلیفه فاطمی بود، پس از وفات خلیفه به فرزندان خردسال وی اجازه خلافت نداد و با الحاق مصر به شام که جزیی از حکومت عباسیان به شمار میرفت و به دنبال مرگ حاکم دمشق، خود را فرمانروای مصر و شام خواند. صلاح الدین با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صلیبیون پیروز شد و بیت المقدس را از چنگال آنها درآورد و کنترل فلسطین و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ایوبیان، اداره منطقه به ممالیک واگذار گردید. خاندان ممالیک مساجد و مدارسی در شهرهای فلسطین بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن دیار را بگیرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم بر سپاهیان ممالیک غلبه کردند و بدین ترتیب ولایات دمشق و فلسطین به دست عثمانیان افتاد. عثمانیان اداره منطقه را به شیوخ و روسای قبایل سپردند. ابراهیم پاشا فرزند محمد علی با حمله به سوریه، فلسطین و شرق اردن و مناطقی را که جزئی از حکومت عثمانی به شمار میرفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهانی اول و به دنبال تشکیل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان هاشمی واگذار گردید. بدین ترتیب اردن از زمان ورود اسلام به این منطقه، به جز دوره جنگهای صلیبی که مدتی مسیحیان بر منطقه حاکمیت یافتند، توسط حاکمان مسلمان اداره میشد که این امر باعث گردید اسلام دین حاکم در سراسر این سرزمین باشد. حاکمان اسلامی این سرزمین همگی از اهل سنت بودهاند و بنابراین طبیعی است که مذهب عامه، بیشتر در این کشور رواج یابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنیان اکثرا پیرو مذهب شافعی هستند. چرکسها که در اواخر قرن نوزدهم در اردن سکونت داده شدند، دارای مذهب حنفی میباشند.[۵] در مورد شیعیان اردن اطلاعات دقیقی وجود ندارد. هرچند به نظر میرسد که به علت نزدیکی اردن به لبنان شمار زیادی از شیعیان در آنجا سکونت داشته باشند زیرا از گذشته جبل عامل یکی از مراکز اصلی شیعیان به شمار میرفته است[۶]، شواهد تاریخی نشان میدهد که تشیع در قرن چهارم قمری، در این مناطق گسترش یافته است. مقدسی (336-380 ق)، در کتاب احسن التقاسیم فی معرفــة الاقلیم، در لابهلای سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهای اردن و فلسطین، نوشته است: اهل طبریه و نیمی از اهل نابلس و قَدَس و بیشتر اهل امّان شیعه هستند[۷]. ناصر خسرو نیز در قرن چهارم هجری بیشتر ساکنین شهرهای بیت المقدس، نابلس و امان را شیعه دانسته است[۸]. در قرن پنجم هجری، اردن و فلسطین تحت تسلط خلافت فاطمی مصر درآمد و در سایه این دولت، نفوذ تشیع در این مناطق ادامه یافت، اما با تسلط سلجوقیان و بعدها ایوبیان بر این مناطق و مبارزه آنان با تشیع و نیز پس از اشغال بیشتر شهرهای فلسطین به دست صلیبیان، شیعیان به سمت مناطق کوهستانی لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شیعه جبل عامل را تشکیل دادند.
در اردن زیارتگاههایی از شخصیتهای مورد احترام شیعه وجود دارد که بسیاری از آنها در دوره نفوذ و گسترش شیعه - به ویژه در دوره فاطمیان - ساخته شدهاند و در دورههای بعدی بازسازی شده است. جمعیت شیعیان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمیکند. شیشانیها یا چچنیها که همزمان با چرکسها در اردن سکونت داده شدهاند، همگی شیعه بودند[۹].
دروزیان
مذهب دروزیه از جمله مسلکهای درونگرای منسوب به اسلام است. دروزیه انشعابی از مذهب اسماعیلیه است که در قرن پنجم هجری در زمان خلیفه فاطمی، ابوعلی منصوربن نزار ملقب به الحاکم بامرالله (1024-996م) بوسیله یک خیاط ایرانی که از وفادارترین مبلغان و پیروان حاکم بود[۱۰] به نام محمد بن اسماعیل درزی معروف به نشتکین بنیاد نهاده شد و بعدها به همین نام مشهور گشت[۱۱]. پس از ترور حاکم، که برخی میگویند توسط خواهرش که دیگر نمیتوانست رفتارهای برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پیروان حاکم مجبور شدند به کوههای لبنان، جایی که میتوانند برای خود جامعه کوچکی تشکیل دهند، پناه ببرند. برای دروزیان، حاکم نمرده است، بلکه در حالت تعلیقی از زندگی قرار دارد که میتواند بازگردد. جامعه دروزی عمدتا در کوههای لبنان باقی ماندند و برای مدت کوتاهی از طرف سلطان عثمانی بر اغلب لبنان، بخشهایی از سوریه، اردن و فلسطین حکمرانی کردند. برخی از اجتماعات دروزیان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطین و بلندیهای جولان ساکن شدند، اما اغلب آنها در میانه دهه 1860م پس از درگیری آنها و مسیحیان مارونی در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پیدا کردند که کوهستانی که جبل العرب نام داشت را جبل دروز نامیدند[۱۲]. آنها در سال 1918 از این جایگاه در سوریه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22 خانواده درزی وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزی بین اردن و سوریه) ساکن شدند. این منطقه در آن زمان بسیار کم جمعیت بود.
پس از انقلاب سوریه در سال 1925 نیز سلطان اطرش و بسیاری ازرهبران انقلابی درزی به اردن پناه بردند و در ازرق سکنی گزیدند و پایگاهی برای مقاومت ضد استعمار فرانسه در سوریه تشکیل دادند. از این رو فرانسویان انگلیس را تحت فشار قرار دارند تا دروزیان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و سایر رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقی ماندند. سپس بسیاری از آنها به جبل العرب در سوریه و بخشی نیز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسیاری از خانوادههای دروزی نیز در فاصله سالهای 1933-1945 به اردن رفتند و با جامعه اردن درآمیخته و جزئی از آن شدند. آنها هم اکنون خود را اردنی و جزئی از جامعه اردن میدانند.
با وجود شمار اندک دروزیان ولی مؤسس حکومت اردن شرقی یک دروزی به نام رشید طلیع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکیل داد. در زمان تشکیل اولین دولت به ریاست او، جمعیت زیادی از آنان به اردن آمدند و مناصب مهمی را کسب کردند. از جمله امیر عادل ارسلان که ریاست دیوان امیری را در اردن برعهده گرفت ولی پس از مدتی به سوریه بازگشت و در انقلاب این کشور شرکت نمود. امروزه دروزیان نقش قابل توجهی در زندگی سیاسی ندارند که ممکن است به علت کمی جماعتشان باشد. دروزیان در سال 1992 اجتماعی تحت عنوان «ابناء بنی معروف» تشکیل دادند که نماینده تمامیدروزیان اردن و مرجع اصلی آنهاست[۱۳].
مسیحیت
قدمت مسیحیت در اردن به اندازه قدمت مذهب در این کشور است. یکی از معجزات عیسی مسیح (ع) که در عهد جدید ثبت شده در دکاپلیس، شهر جدارا (ام قیس امروزی) مشرف به دریای جلیله رخ داده است. یحیی تعمید دهنده، پیش از پادشاه هیرود به مکاویر در نزدیکی مادبا آورده شده است. مسیحیت در اردن در همان سالهای نخست شکوفا شد. گواه این مطلب موزاییک کاریهای درخشان موجود در مکانهای مختلف از جمله ام رساس مادبا و پترا میباشد. خانوادههای مسیحی کرک ادعا میکنند که مستقیما از تبار اعراب بنی غسان هستند که در قرن پنجم در جنوب سوریه و اردن پادشاهی خود را پایه گذاری کردند.
مسیحیت شرقی و غربی طی یک فرآیند طولانی در قرن پنجم دچار اختلاف شدند که نهایتا در سال 1057 به جدایی منجر شد که بیشتر بر سر پرسشهای مربوط به ماهیت مسیح، مریم مقدس و زبان توده مسیحیان بود. جنگهای صلیبی در بهبود روابط بین این دو گروه بزرگ مسیحیان نقش اندکی داشت؛ مسیحیان شرقی توسط قانون گذاران کلیساهای غربی مورد آزار قرار میگرفتند و پایتخت بیزانس قسطنطنیه، در چهارمین جنگ صلیبی تصرف و مردم آن اخراج شدند و کنترل اماکن مقدس در اورشلیم، بیت لحم و نقاط دیگر در اختیار غربیان قرار گرفت و به شرقیان پس داده نشد تا زمانی که صلاح الدین مملوک دوباره این مکانها را تصرف کرد[۱۴]. بیشتر مسیحیان در کشور اردن ارتودکسهای یونانی الاصل و بخش دیگر کاتولیکهای یونانی الاصل هستند. وجود این مسیحیان یونانی الاصل نتیجه تسلط یونانیان ارتودکس بر بیت المقدس درگذشته میباشد. تعداد اندکی پروتستان، ارمنی، آشوری و هم چنین جمعی از کاتولیکهای رومیکه از بازماندگان جنگهای صلیبی میباشند، نیز در این کشور زندگی میکنند[۱۵].
کلیساهای ارتدکس ارمنی، مدت مدیدی است که در اردن تاسیس شده است، پادشاه ارمنستان در اواخر قرن سوم به مسیحیت گروید و ارمنستان اولین کشوری بود که مسیحی شد. کلیسای ارمنی در شورای خالکیدون (Chalcedon) در سال 451، از باقی مسیحیان جدا شد، با این حال همچنان روابط خوب خود را با کلیساهای شرقی حفظ نموده است.
از لحاظ تاریخی، ارمنیان در اردن نقره کاریهای بی نظیری انجام دادهاند در شهرستانها و روستاهای کوچک و سپس به شهرهای بزرگ مانند دمشق و اورشلیم پیوستند. اکثر ارامنه در سال 1951 پس از قتل بیش از یک میلیون ارمنی به دست ترکها یا به هلاکت رسیدنشان در اثر فشار بیش از حد ترکان، به دلیل کمک ارامنه به روسها در جنگ جهانی اول به اردن پناه آوردند.
کاتولیکها تعداد اندکی هستند که بیشتر آنها متعلق به جوامع فلسطینی است که خود دورهای ارتدکس شرقی بودند. در طول قرنها گروههای مشخصی از مسیحیان ارتدکس شرقی موافقت کردند که تحت نظر پاپ باشند اما توانستند بسیاری از مراسم خود از جمله استفاده از زبان خودشان در دعا و نیایشهایشان را حفظ کنند.
پروتستانها، اغلب مسیحیانی هستند که اجدادشان تحت تاثیر مبلغان اروپایی و آمریکایی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 بودند. بیشتر پروتستانها هم نوادگان ارتدکسهای شرقی هستند که به یکی از کلیساهای پروتستان گرویدند. به طور کلی اکثر پروتستان ها تحت کنترل اسقف کلیسای آنگلیکان (Anglican) در امان درآمدند. تا دهه 80 جامعه پروتستان تحت سلطه اسقف کلیسای آنگلیکان اورشلیم بودند، اما برای ارائه خدمات بهتر به دو گروه تقسیم شدند. بنابراین اسقف امان، رئیس پروتستانهای اردن شد. در میان اجتماعات کوچک پروتستان در اردن لوترانها (Lutherans) (مرتبط با کلیسای لوتران آلمان در اورشلیم)، مشایخیها (Presbyterians) و باپتیستها (Baptists) هم وجود دارند[۱۶].
در حال حاضر مسیحیان بیشتر در شهرهای مادبا، سلط، امان و کرک زندگی میکنند. مسیحیان در کرک به چند قبیله تقسیم میشوند که عبارتند از: المعایطه، البقاعبین، الهسله، الصناع، الحدادین و العزیزات. دو قبیله اخیر از قبایل اصیل اردنی میباشند. مسیحیان اردن که در گذشته بیشتر در ناحیه کرک زندگی میکردند، در سال 1880 به دنبال اختلاف با بعضی از قبایل مسلمان، بوسیله دولت عثمانی در روستای مادبا که در آن زمان خرابهای بیش نبود، سکونت داده شدند. به این ترتیب در نقاط مختلف پراکنده گردیدند[۱۷].
یهودیت
اردن زمانی جولانگاه یهودیان بوده است و حوادثی که بر آنان گذشته در تورات فعلی به وضوح مشاهده میشود و مبارزات بابلیان در سال 600 قبل از میلاد به رهبری بخت النصر علیه یهود و بازگشت یهود در عصر کوروش سوم (553-528 قبل از میلاد) به اردن در تاریخ باستان اردن آورده شده است، اما در حال حاضر تعداد اندکی از یهودیان سامری در اطراف سامره و در نزدیکی نابلس زندگی میکنند. البته پیش از فتح اردن توسط مسلمانان که به رهبری جبیل صورت گرفت، یهودیان در اردن سکونت داشتند. مذهب مردم اردن قبل از دین یهود، به درستی مشخص نیست، ولی میدانیم که یهود به ریاست موسی و یوشع در سرزمین فلسطین با کنعانیان به جنگ پرداختند و بر بیت المقدس سیطره یافتند. آنها همچنین با مردم فلسطین و اردن.. به جنگ پرداختند و مدتی نیز بر ناحیه اریحا تسلط داشتند و پس از جنگهای متوالی به اراضی بین اردن و فرات دست یافتند... [۱۸]
هنگامی که اردن کرانه باختری را اداره میکرد، این مکان هنوز در میان مردم، سومری شناخته میشد؛ فرقهای یهودی که پیش از دوران عیسی مسیح نجات یافته بودند. بنابراین میتوان انتظار داشت که یهودیت سابقه ای طولانی در اردن داشته باشد.
بهائیت
بهائیت دین سوم غالب در کشور اردن در کنار اسلام و مسیحیت به شمار میرود. بهائیان از اواخر قرن نوزدهم میلادی، اسکان در کشور اردن را آغاز نمودند. در آن زمان بهائیان یا به دلیل شرایط خفقان آور قاجار به اردن مهاجرت کرده و در آنجا سکنی گزیدند یا کسانی بودند که برای زیارت موسس دین بهائیت به عکا (مرکز بهائیت در جهان که در شمال اسرائیل واقع شده است) مهاجرت میکردند. آنها معتقد بودند که میرزا حسینعلی نوری پیامبر است و پیامبری هنوز ادامه دارد و قطع نشده است. او ابتدا به عراق، سپس استانبول و عکا تبعید شد و در سال 1892 در عکا درگذشت و بدین ترتیب این شهر به قبله گاه بهائیان جهان مبدل گردید. هم اکنون شهر حیفا مرکز بهائیان دنیاست.
با وجود اینکه اغلب بهائیان ساکن در اردن، اصالتاً ایرانی هستند، اما خود را به فرهنگ اردنی منتسب دانسته و از لحاظ مکانی نیز خود را اصالتاً اردنی میدانند. آنها در حدود 120 سال قبل جمع شدند و اجتماعی را در روستای عدسیه در مناطق شمالی اردن تشکیل دادند. اما از آنجا که پس از جنگ 1967 میلادی در اطراف این روستا مراکز نظامی و چریکی فلسطینی پدید آمد، این منطقه مورد حمله توپخانه و هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت و به کلی ویران شد و ساکنان آن مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرهای دیگر اردن شدند. به این ترتیب امروزه در همهی شهرهای اردن ساکن میباشند. دولت اردن هم اکنون آنها را به عنوان دینی مستقل میشمارد، بنابراین از مشکلات رسمیریا اجتماعی رنج نمیبرند و به صلح، کار اجتماعی و اخلاقی پایبندند ولی در احزاب سیاسی مشارکت نمیکنند. آنها شهروند اردنی و نماینده نسل چهارم بهائیت در اردن میباشند[۱۹].
موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب
اسلام دین رسمی اردن است و تعداد قریب به اتفاق اردنیها مسلمانان سنی پیرو مکتب شافعی میباشند که مربوط به محقق اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم محمد بن ادریس شافعی (درگذشت 820) است. مکتب شافعی اصلیترین مکتب بنا نهاده شده در کشورهای عربی زبان از خاورمیانه تا شرق مصر میباشد. علاوه بر مکتب شافعی چچنها، چرکسها، ازبکها و ترکمنهای اردن پیرو مکتب حنفی هستند که در میان ترک زبانهای آناتولی و آسیای مرکزی و همچنین قفقازها رواج دارد. از آنجا که حنفی مکتب نخبگان عثمانی بود، در استانهای سابق امپراطوری عثمانی هم به چشم میخورند. مکتب حنفی پیش از شافعی، توسط ابوحنیفه (درگذشت 767) پایه گذاری شد. بنابراین میتوان انتظار داشت که تمام مسلمانان در اردن از حقوق مساوی برخوردار باشند، اما در عمل شیعیان از این برخورداری محروماند.
پیش از آغاز جنگ در عراق و پناهنده شدن تعدادى از آوارگان و جنگ زدگان شیعه به اردن، کمتر شهروند اردنى از ماهیت اعتقادات تشیع و جایگاه آنان در اسلام باخبر بود؛ زیرا براساس آمارهاى رسمى، شیعیان، یکی دو درصد از جمعیت کشور اردن را تشکیل مى دهند، هرچند اندک شیعیان عراقى که در اردن زندگى مىکنند به واسطه فرار از جنگ و پناهنده شدن در اردن، میلیاردها دلار در این کشور سرمایه گذارى کرده اند و باعث شکوفایى اقتصاد این کشور شده اند، اما همواره از سوى دولت به عنوان یک اقلیت مذهبى، نگاهى توهین آمیز و در بسیارى از مواقع تحقیرآمیز به آنان میشود.
اهل سنت اردن در قیاس با بسیارى از کشورهاى عربى دیگر به ویژه کشورهاى حاشیه خلیج فارس، بسیار معتدل مىباشند و هیچگاه خود را درگیر تنش هاى مذهبى نکردند تا آن که عبدالله دوم پادشاه اردن چند سال پیش نسبت به گسترش هلال شیعى در کشور و منطقه خاورمیانه هشدار داد و این سرآغازى بود براى ایجاد حساسیت در میان اهل سنت اردن نسبت به شیعیان[۲۰].
با وجود تلاش دولت اردن در راستاى مبارزه با گسترش تفکر تشیع در جامعه اردن، به دلیل روح ظلم ستیزى شیعیان و کاهش حجم تأثیر رهبران اهل سنت در تغییر معادلات منطقه از جمله مسأله مقاومت اسلامى و مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستى، مذهب تشیع توانسته با استقبال شهروندان این کشور سنى مذهب مواجه گردد.پس از آنکه حزب الله لبنان به رهبرى سیدحسن نصرالله توانست جنوب لبنان را از چنگال اشغال صهیونیستها برهاند، این محبوبیت در میان شهروندان اردنى بهطور آشکار افزایش یافت و پس از جنگ 33 روزه لبنان و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستى توسط شیعیان، این محبوبیت به اوج خود رسید.
حمایت همه جانبه شیعیان از مسأله مقاومت اسلامى و ایستادگى در کنار ملت فلسطین در مبارزه با صهیونیستهاى جنایتکار سبب شد که بخش اعظم شهروندان سنى مذهب اردن آرزوى وجود چنین تفکرى را در میان رهبران اهل سنت کنند و روز به روز گرایش به این مذهب افزایش یابد. سفر عبدالله دوم به ایران در سال 2003 میلادى سبب شد که اهل سنت اردن مذهب تشیع را به عنوان یکى از مذاهب رسمى اسلام بپذیرند[۲۱]. او همچنین اجازه تدریس فقه اثنی عشری را در دانشکده الهیات دانشگاه آل البیت این کشور داده است [۲۲] ولى افزایش محبوبیت تشیع در اردن سبب نگرانى سیاستمداران اردنى و در رأس آنان شخص پادشاه شد. در اثر همین نگرانى، پادشاه اردن با وجود آن که از سلاله پاک اهل بیت - نواده امام حسن مجتبى(ع) - به شمار میرود، تصمیم گرفت از میزان محبوبیت تشیع در جامعه اردن بکاهد و نسبت به خطر گسترش هلال شیعى در این کشور کوچک هشدار دهد. همین هشدار باعث شد که سیاستگذاران فرهنگى اردن در پى ایجاد نفرت نسبت به شیعه در میان شهروندان این کشور بهویژه جوانان باشند.
در همین راستا رسانههاى وابسته به دولت کوشیدند تا تصویرى منفی از شیعیان به نمایش گذارند و با طرح مسائل مورد اختلاف میان شیعیان و اهل سنت، از جمله مسأله خلافت و جانشینى حضرت على (ع) پس از پیامبر (ص) یا مسأله توهین به صحابه رسولالله و عایشه همسر نبى مکرم اسلام، مردم اردن را علیه شیعیان بشورانند. هرچند در سالهاى گذشته با تلاش شیعیان ایرانی و کویتی و عراقی و صرف مبلغ قابلتوجهى در ساخت حرم صحابه جلیل القدر پیامبر همچون جعفر طیار و زید بن حارث میزان متشیعان اردنى در شمال (مرز سوریه) و جنوب این کشور (محل شهادت و دفن شهداى موته) رشد کرد، اما به همین میزان، تلاش دولت به منظور مقابله با ترویج این مذهب در اردن افزایش یافت.
دولت اردن در کنار سیاهنمایى پیروان تشیع، در اولین اقدام تصمیم گرفت تا مانع از برگزارى مراسم مختص شیعیان همچون مراسم محرم شود؛ به عنوان مثال شیعیان اردن چند سال پیش با خرید یک قطعه زمین در یکى از بهترین مناطق شهر امان پایتخت اردن خواستار ساخت یک حسینیه شدند ولى دولت اردن در نهایت ناباورى به آنان چنین اجازهاى نداد. شیعیان اردن بسیار کوشیدند تا در چارچوب قوانین این کشور و ضمن احترام به معتقدات اکثریت اهل سنت اردن، به انجام مراسم مذهبى خود بپردازند ولى دولت اردن به طور آشکارا اعلام کرد که حق برگزارى چنین مراسمى را ندارند.
مرقد جعفر طیار و زید بن حارثه در شهر کرک جنوب اردن همه ساله در ایام عاشورا میعادگاه عاشقان اباعبدالله(ع) در این کشور بود، ولى دولت اردن از چند سال پیش در چنین روزهایى ضمن استقرار نیروهاى امنیتى، مانع از برگزارى مراسم عزادارى سیدالشهداء میشود. همچنین نیروهاى امنیتى اردن همه ساله تعدادى از شیعیان این کشور را به اتهام ترویج مذهب تشیع دستگیر یا زندانى میکنند.
دولت اردن در کنار برخورد علنى با شیعیان، همواره میکوشد تا به شهروندان این کشور القاء کند که خطر شیعیان کمتر از خطر صهیونیستها نیست! تحلیلگران دلیل اقدامات دولت را وجود پیمان سازش اردن با رژیم صهیونیستى (موسوم به وادى عربه که در سال 1994 به امضا رسیده)، حمایت علنى پادشاه این کشور از صهیونیستها، مخالفت با مسأله مقاومت اسلامى و نیز روح ظلمستیزى و آزادیخواهانه شیعیان میدانند. وزارت اوقاف و امور اسلامى اردن مسئول تعیین محورهاى سخنرانى خطباى جمعه است که هم سو با دولت در اکثر نمازهاى جمعه این کشور نسبت به خطر تشیع به شهروندان اردنى هشدار مىدهند، از این رو عوام و اقشار غیرفرهیخته اردن تصویرى کاملا سیاه و منفى از شیعیان در ذهن دارند تا جایى که بسیارى از عوام اردن مىپندارند قرآن شیعیان با قرآن اهل سنت تفاوت دارد یا شیعیان معتقدند که جبرائیل از سوى خداوند مامور وحى به على بن ابى طالب(ع) بوده ولى در ابلاغ وحى خیانت کرده و پیامبر را به جاى على(ع) به نبوت برگزیده!
به هر حال، با تمام تلاشهای دولت اردن علیه شیعیان، بخش عمده شهروندان اردنى که از قشر تحصیلکرده مىباشند، به ماهیت حقیقى مذهب تشیع پى بردهاند و به دلیل حمایت این مذهب و علماى آن از مسأله مقاومت، ظلمستیزى و آزادیخواهى، روز به روز بر تعداد متشیعان اردنى افزوده میشود[۲۳].
دروزیان گرچه در عمل از فرق انشعاب یافته از اسلام میباشند ولی علیرغم میل رهبران شان هنوز از مذاهب رسمی اسلام شمرده نمیشوند و بسیاری از مسلمانان، دروزیها را خارج از دین و غیر مسلمان میدانند. با این حال از حقوق مساوی با سایر مردم اردن برخوردارند و شهروند این کشور محسوب میشوند. آنها در اردن از امنیت برخوردار بوده و به کار در سپاه، ادارات دولتی، نیروی انتظامی، تجارت و بخشهای خصوصی و... مشغول میباشند. هم چنین یک نماینده به نام فیصل اعور در پارلمان اردن دارند. روابط آنها با موسسات، احزاب، هیئتهای اجتماعی و اقتصادی و مردم صلح آمیز است. روابط آنها با بنی معروف در سوریه، اسرائیل و لبنان بسیار قوی است و هم اکنون کمکهای بسیاری از دروزیان اسرائیل به دروزیان سوریه ارسال میشود[۲۴].
اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان اردن متعلق به کلیسای ارتدکس شرقی میباشند[۲۵]. که بزرگترین اقلیت دینی غیر مسلمان این کشور را تشکیل میدهند[۲۶]. کلیساهای ارتدکس شرقی خود به چند فرقه متفاوت تقسیم میشوند که البته اردنیها بیشتر پیرو شاخه اصلی هستند که در نهایت اقتدار اسقف قسطنطنیه/استانبول را به رسمیت میشناسند. کلیساهای اردنی کاملا شخصیت عربی دارند و زبان عربی به عنوان زبان رسمی کلیساهایشان شناخته شده است. در دهههای اخیر کلیساهای اردن با بدست آوردن درجه ای از خود مختاری منطقه ای، خود را از کنترل اورشلیم جدا کرده به طوری که میتوانند در انتخاب کشیش یا رهبری برای جامعه شان تصمیم بگیرند. همه کشیشان و مقامات کلیسا باید به زبان عربی صحبت کنند. علی رغم وجود این تنوع دینی، مردم اردن تحت یک فرهنگ واحد به نام «فرهنگ عربی» قرار دارند[۲۷].
ترکیب جمعیتی پیروان ادیان و مذاهب
آمار و ارقام ذکر شده در خصوص درصد جمعیتی فرق و مذاهب به شکل قابل توجهی متفاوت است یا براساس آمار ارائه شده توسط دکتر ربایعه به نقل از اداره آمار اردن در سال 1979 مسلمانان 95/8 درصد و مسیحیان 4/2 درصد از جمعیت اردن را تشکیل میدهند. گروههای کوچک هم که خود را به ادیان دیگر مثل دروزی و بهایی نسبت میدهند 3641 نفرند[۲۸].
آمار دیگر که در سال 2007 انتشار یافته حدود 92 درصد جمعیت را به مسلمانان اختصاص داده است. این درصد از جمعیت همگی سنی هستند. بر همین اساس مسیحیان از تمام فرقهها در اردن حدود 6 درصد جمعیت را دارا هستند. مسیحیان در سال 1950 حدود 30 درصد جمعیت اردن را تشکیل میدادند اما با مهاجرت مسلمانان از عراق و فلسطین این درصد به کلی تغییر کرد[۲۹]. جالب اینجاست که براساس منبع دیگری که در همین سال انتشار یافته آمار مسیحیان 20 درصد جمعیت اردن تخمین زده شده که به نظر بی اساس میآید[۳۰].
مطابق آمار همین سال اقلیتهای مذهبی اردن با سایر کشورهای مجاور ان تفاوت دارند، بدین صورت که اقلیتهای اردن کمتر از 2 درصد جمعیت مذهبی این کشور را تشکیل میدهند[۳۱]. به غیر از مسیحیت اقلیتهای مذهبی در اردن شامل مسلمانان شیعه، دروزیان و تعداد اندکی از بهائیان است. بر اساس آمارهاى رسمى، شیعیان، کمتر از 1 درصد از جمعیت کشور اردن را تشکیل میدهند[۳۲]، ویکی شیعه آمار شیعیان را در سالهای 2000، 2007، 2008 و 2009 از منابع مختلف به ترتیب 13 درصد، 2 درصد، 2 درصد و کمتر از یک درصد نشان میدهد. باید توجه داشت که در سالهای اخیر جمعیت شیعیان با مهاجرت عراقیان و سوریها رشد داشته ولی به نظر میرسد که در آمار رسمی کشور اردن مورد ملاحظه قرار نگرفته است.
مطابق آمار سال 2013 بهائیون ساکن اردن حدود هزار نفر برآورد شده اند.[۳۳] آمار جدیدتر درباره بهائیان در دست نیست. در حال حاضر تعداد دروزیان اردن حدود 32 هزار نفر گزارش شده[۳۴] که اغلب آنان در عمان، مفرق، رصیفه، ازرق و زرقاء زندگی میکنند و شاهد بیشترین حضور آنان در ازرق میباشیم[۳۵]. علاوه بر مناطق شرقی چون شهر ارزق در تعدادی از روستاهای سوریه و شهر مرزی زارکا سکونت دارند. در حالی که بهائیان در روستای عدسیه در مرز دره اردن که خانه اصلی آنهاست زندگی میکنند[۳۶]. گرچه قانون اساسی اردن از آزادی مذاهب پشتیبانی میکند اما اردن از پشتیبانی همه اقلیتهای مذهبی بازمانده است[۳۷].
آئینها و مکاتب غیر دینی
از آنجا که هویت مذهبی در اردن بسیار قوی است و آمار میدانی حاکی از آن است که 96 درصد اردنیها خود را مذهبی میدانند و 60 درصد امور معنوی را هدف زندگی میشمارند و 70 درصد هویت خود را پیش از آن که اردنی بدانند مسلمان میشمارند و 60 درصد معتقدند که دین پاسخگوی نیازهای اجتماعی امروز کشورشان میباشد و 85 درصد گسترش فرهنگ غرب را از مهمترین چالشهای جامعه با فرهنگ شان برمیشمارند و... قریب 70 درصد برای حجاب اهمیت ویژهای قائلند[۳۸] میتوان انتظار داشت که آیینها و مکاتب غیر اسلامی و اصولاً غیر مذهبی جایگاهی در اردن نخواهد داشت.
راویان، مفاخر و مشاهیر دینی
از مشهورترین مفاخر و مشاهیر دینی اردن که در حوران متولد شده میتوان از شمس الدین محمد بن ابی بکر بن ایوب (1350-1292) نام برد. اِبْنِ قَیّمِ جَوزیّه، شمسالدین ابوعبدالله، محمد بن ابی بکر بن ایوب زُرَعی (7 صفر 691-13 رجب 751ق / 29 ژانویة 1292-16 سپتامبر 1350م)، دانشمند حنبلی که به سبب کثرت تألیفات در زمینههای گوناگون شهرت یافته است. او را به اعتبار شغل پدرش که قیم (مباشر) مدرسهی جوزیه بوده است، ابن قیم خواندهاند. بدون تردید پدر ابن قیم به دلیل شغلش در مدرسهی جوزیه با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده است و احتمال دارد که این آگاهیها در کودکی به فرزندش رسیده باشد، زیرا او را یکی از استادان ابن قیم دانستهاند.
از زندگی ابن قیم و اینکه چگونه به بلوغ فکری رسیده است، اطلاعی در دست نیست. شاگردان او چون ابن کثیر و ابن رجب که از احوال و آثار وی یاد کردهاند، گویا به جزئیات احوال ابن قیم در سالهای کودکی و نوجوانی آشنایی نداشته و بیشتر به هویت و شخصیت دینی و علمی او در روزگار پختگی و بلوغ فکری اشاره کردهاند. نوشتههای خود وی نیز، حتی کلیات زندگی او را در کودکی و نوجوانی روشن نمیکند. گویی زندگی فرهنگی او از روزگاری شروع شده که دست ارادت به دامن تقیالدین ابن تیمیه زده بوده است. البته این نکته نه بدان معناست که ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه به حیات فکری و فرهنگی دست نیافته است، زیرا او بدون تردید در واپسین سالهای سدهی 7 و دههی نخست سدهی 8 ق برخی از علوم عصر را میدانسته و نزد بسیاری از استادان روزگارش به تحصیل علوم میپرداخته است. چنانکه نزد ابن ابی الفتح بَعلی و مجدالدین تونسی کتابهایی در ادب عربی چون ملخّص ابوالبقاء و الفیــة ابن مالک و قسمتی از کافیــة الشافیــة و بخشی از المقرب ابن عصفور را خوانده و نزد مجدالدین حرانی کتابهای فقهی چون مختصر ابوالقاسم حِرَقی و المقنع ابن قدامه را فراگرفته و اصول و کلام را از صفیالدین هندی آموخته و نزد او آثاری چون الاربعین و المحصل فخر رازی را خوانده است و نیز از ابن شیرازی، ابن مکتوم، ابن عبدالدائم، تقیالدین سلیمان، مطعم، شهابالدین نابلسی و فاطمه دختر ابراهیم بن محمد بن جوهر استماع حدیث کرده است و اگر گفتهی مراغی درست باشد، ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه، یعنی قبل از 712ق با تصوف نیز آشنا بوده و به مشرب صوفیانه تمایل داشته است. با این همه، آنچه از مجموع نوشتههای ابن قیم و نیز از گفتارهای کوتاه و بلند دیگران دربارهی او حاصل میآید، این است که دانش و آموختههای علمی وی آنگاه شکوفا شده و تکمیل گردیده که در اوج جوانی، یعنی در 21 سالگی به جمع شاگردان ابن تیمیه پیوسته است. در 712ق که ابن تیمیه از قاهره به دمشق باز آمد، ابن قیم به او پیوست و مدت 16 سال همراه او بود و از این همراهی بسیار بهرهمند شد.
گفتهاند که ابن قیم به جهت منکر شمردن مسافرت به قصد زیارت مقبرهی خلیلالله (ع) به زندان افتاد. به درستی نمیدانیم که محبوس شدن او به سبب این موضوع در چه سالی روی داده است، اما مسلم مینماید که او این گونه آراء را دربارهی زیارت قبور پس از آشنایی با ابن تیمیه فراگرفته است. بنابراین زندانی شدن او نخستین بار میبایست پیش از 726ق روی داده باشد زیرا در این سال وی بار دیگر همزمان با استادش ابن تیمیه به زندان افتاد. در این نوبت، ابن قیم حدود دو سال در قلعهی دمشق محبوس بود و هر چند با ابن تیمیه در آن قلعه به سر میبرد، ولی محدودهی حبس او از استادش جدا بود و در همین زندان بود که ابن قیم به تدبر و تفکر در آیات قرآنی پرداخت. پس از مرگ ابن تیمیه، چنانکه آثار ابن قیم نشان میدهد تا پایان عمر به او و آراء او وفادار ماند. عدهای ابن قیم را رئیس اصحاب ابن تیمیه دانسته و گفتهاند که ابن تیمیه چون او خلف و پیروی نداشته است. خود وی نیز ابن تیمیه را بزرگترین ناصر اسلام خوانده است.
دربارهی ابن قیم گفتهاند که از حسن خلق و مودت بهرهمند بود، به کسی حقد و حسد نمیورزید، عابد و خاضع و منیب بود، در اوقات آسودگی به استنساخ نوشتههای خود و دیگران اهتمام میکرد و به جمع کردن کتاب علاقهای وافر داشت و کتابخانهای فراهم کرده بود که پس از مرگ او، فرزندانش مدتها آنها را میفروختند.
از 728ق که سال رهایی او از زندان قلعهی دمشق بوده است تا 731ق که به سفر حج رفت، از احوال او اطلاعی دقیق در دست نیست، اما این مقدار دانسته است که حنبلیان، او را نمایندهی صدیق و یار وفادار ابن تیمیه میدانستند و به امامت او در مدرسهی جوزیه نماز میگزاردند. شکی نیست که ابن قیم در این سالها به تألیف و تصنیف برخی از آثار خود اهتمام داشته است و نیز عدهای از حنبلیان پیرو ابن تیمیه برای روشن نمودن برخی از فتواهای وی نزد او میرفتهاند. نیز احتمال دارد که در همین سالها مجالس درسی نزد او برپا بوده باشد، ولی آنچه محقق مینماید، اینکه حلقهی درس او از 743ق رسمیت و عمومیت یافته است، زیرا از صفر همان سال او را در مقام تدریس در مدرسهی صدریه که یکی دیگر از مدارس مهم حنبلیان در دمشق بوده است، مییابیم. ظاهراً به هنگام تدریس در مدرسهی مذکور بوده است که پارهای از فتواهای ابن تیمیه را پی گرفته و عدهای از مخالفان را بیدار کرده است. چنانکه در نوشتهای که پیش از محرم 746 در خصوص عدم ضرورت وجود محلل در «سبق» پرداخته بود و در آن رأی ابن تیمیه را تأیید کرده بود، تقیالدین سبکی احضارش کرد و او را به پذیرش رأی جمهور که بر ضرورت وجود محلل در مسابقه اتفاق داشتند، واداشت. بار دیگر نیز در 750ق ابن قیم در مورد طلاق فتوایی داد و در آن نظر ابن تیمیه را اختیار کرد. محتمل است که ابن قیم در این فتوا به انکار وقوع سه طلاق در یک لفظ پرداخته باشد که پیش از او با ابن تیمیه نیز به سبب همین نظر، فقهای شافعی و حنفی مخالفت کرده بودند. به هر حال در این نوبت باز هم سبکی با او درافتاد. درگیری آنان به درازا کشید تا آنکه امیر سیفالدین بن فضل بَدَوی آن دو را به صلح فراخواند و آشتی داد. با همه مخالفتهایی که با ابن قیم میشد، تا آخر عمر از کوشش و تلاش بیوقفهی علمی باز نماند، چنانکه نه تنها دهها اثر کوتاه و بلند از خود بر جای گذاشت بلکه گروه بسیاری نیز نزد وی به شاگردی پرداختند؛ از جمله:
- ابن کثیر که به گفتهی خود وی بیشتر از دیگران به ابن قیم نزدیک بوده است؛
- ابن رجب که تا پایان عمر استاد از او بهره برد و خود، او را از مشایخش دانسته است؛
- شمسالدین محمد بن احمد بن عبدالهادی مقدسی جمّاعیلی از محدثان مشهور سدهی 8ق؛
- شمسالدین محمد بن عبدالقادر نابلسی حنبلی که بیشتر نوشتههای ابن قیم را نزد وی خوانده و فقه را از او آموخته است.
علاوه بر اینها، از دیگر شاگردان ابن قیم که به نام از آنان یاد کردهاند، دو فرزند اوست: یکی برهانالدین ابراهیم که نزد پدر نحو و فقه آموخت و شرحی بر الفیهی ابن مالک نوشت و دیگری شرفالدین عبدالله که از فاضلان روزگار خود بوده، تا جایی که پس از درگذشت پدر به جای او در مدرسهی صدریه درس میگفته است. تدریس و تربیت شاگردان در مدرسهی صدریه حدود 8 سال ابن قیم را به خود مشغول داشته است. گویا در واپسین سالهای همین دوره به مکه سفری کرده و پس از بازگشت از این سفر، ظاهراً بعد از آنکه ایامی را باز در مدرسهی مذکور تدریس میکرده است، درگذشته و در کنار مدفن مادرش در مقبرهی باب صغیر به خاک سپرده شده است.
با توجه به اینکه ابن قیم در عقاید مشرب سلفی داشته است، بسیاری از یافتههای فلسفی، عرفانی و علمی را که نشانهای از آنها در اقوال سلف دیده نمیشد، نامقبول میگرفت. رکن و پایهی آراء ابن قیم که در بسیاری از نوشتههای او تکرار شده، مسألهی توحید است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است که توحید، اساسیترین مسأله در بینش سلفیان تلقی میشده است. وی توحید را نه تنها از نظر علمی و جنبهی الهی مورد توجه داشته، بلکه به آن به عنوان یک اصل انسانی که در زندگی فردی و سلوک اجتماعی سهمی بسزا دارد، مینگریسته است.
شناخت ابن قیم از قرآن و آراء او در زمینهی تفسیر و رد تأویل، نیز بخشی چشمگیر از نوشتههای او را در برگرفته است. او نه تنها بیشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنی تثبیت کرده، بلکه به نوشتن تفاسیری در خصوص برخی از سور کوتاه هم پرداخته است. به علاوه بر طبق گرایشی که وی به سلف داشته، در تفسیر نیز بر اقوال و آراء آنان بسیار تکیه کرده است، اما اتکای بسیار زیاد او بر سخنان صحابه و تابعین به آن معنی نیست که به استنباطهای سلفیگری و عقیدتی و به آراء جدلی خود در تفسیر آیات قرآنی نپرداخته باشد. او با آنکه تأویلات همهی فرق باطنی را فاسد میداند و تأویل را جنایتی بر میشمارد که در عالم اسلام روی داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نیز فریفته است و با وجودی که گروههای ضاله و گمراه را در «حدیث تفرقه» کسانی میداند که به تأویل رغبت کردهاند، اما خود او نیز گاه گاهی به تأویلاتی در قرآن پرداخته است. در علم حدیث برخی از نویسندگان معاصر وی و نیز متأخر کوششها و شناخت ابن قیم را ستوده و به اعتنای زیاد او در این زمینه توجه دادهاند و از عنایت او به متون حدیث و رجال آن سخن گفتهاند. پرداختن ابن قیم به روش شناخت اخبار آحاد و نشان دادن ضوابطی که موضوع بودن حدیثی را میشناساند و نوشتن یک دوره سیرهی نبی (ص) براساس احادیث نبوی، نشانههایی است بارز از تسلط او بر احادیث و اخبار.
ابن قیم که از زمرهی فقهای روزگار خود بوده و به عنوان مفتی شناخته میشده، به نظریهی تغییر فتاوی و احکام و شیوههای ادارهی امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سیاستهای جزئی که حاکمان باید به کار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق میکند و اشتباه عدهای این است که این گونه تدبیرها را که رسول خدا و صحابه در عصر خود به کار بردهاند، شرایع ابدی و عمومی تلقی میکنند و تخلف از آن را روا نمیشمرند، لذا باید در هر موردی که تدبیری از پیشینیان رسیده، به دقت بررسی کرد که آیا آن تدبیر یک تقنین دائمی و همگانی است یا تابع مصالح وقت بوده و مقید به زمان و مکان. ابن قیم کتاب الطرق الحکمیّــة را برای این نوشته است که با ارائهی شواهد زیادی نشان دهد، چگونه پیشینیان از تدبیرهای عقلی برای احقاق حقوق مردم در مقام قضا و ادارهی امور جامعه و تأمین مصالح عمومی مسلمین استفاده میکرده و شیوههای مجاز را به آنچه در کتاب و سنت آمده، منحصر نمیدانستهاند.
ابن قیم که اندیشهی اصلاحطلبی در آداب و عادات دینی را در سر داشت، از اینکه به جهت اصلاح برخی از آنها نظریههایی مخالف و متضاد با پسندهای همگانی و معمول عامهی مردم مطرح سازد، تردید و تشویشی نداشت. از این گونه است رأی و نظر او در انکار سفر کردن صرفاً برای زیارت قبور که یک بار هم، چنانکه گفته شد، در پی ابراز چنین نظری به زندانش انداختند. نیز معتقد بود که به هیچ روی ساختن مساجد و بقاع بر قبور روا نیست.
فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بوده است که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده است. البته او چون دیگر متشرعان، فلسفه را به معنای «حکمت» میپذیرد و آن را دو نوع میداند: «قولی» که کلام حق است، و «فعلی» که فعل صواب است. حکمت در نظر او چیزی نیست، مگر طریق پیامبران که متضمن قول حق و فعل صواب است. این گونه حکمت که به نظر ابن قیم عدهای اندک از فلاسفه همچون ابن رشد و ابوالبرکات بغدادی به آن اعتنا داشتهاند، آراء ارسطو را در الهیات برنمیتابد و حدوث عالم را اذعان دارد، صفات کمالی و افعال اختیاری حق را اثبات میکند، رسولان و شریعتهای آنان را حرمت مینهد و طوری ورای طور عقل را میپذیرد، بیشتر به ریاضی و طبیعی و توابع آنها میپردازد و سخن گفتن در الهیات را خاص پیامبران میداند.
او در حکمت متأثر از آراء و آثار ابن تیمیه بوده و در انکار آراء فلسفی به نوشتههای استادش که چندین اثر در ابطال یافتهها و گفتههای فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است. سرچشمهی فلسفه به پندار ابن قیم به روزگاری میرسد که معارضهی عقل و نقل با شبهات ابلیس آغاز شد. او که با شبهههای ابلیس از طریق نقد و نظر شهرستانی آشنا بوده، میپنداشته است که بسیاری از اندیشههای فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخاسته است. درست است که ابن قیم از میان فرزانگان یونان سقراط را موحد دانسته و او را آشنا به صفات خدا و معتقد به معاد شناسانیده است و افلاطون را که به انکار عبادت اصنام پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده، تأیید کرده است، ولی آنجا که «عقلیات یونانی» را رد میکند، بیشتر نظر به ارسطو دارد که به نظر ابن قیم وی عالم را قدیم گفته و دیگر فلاسفه را فریفته است. او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و او را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانستهاند، از جملهی «ملاحده» میداند.
به رغم برخورد سطحی ابن قیم با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمد بن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی، ستیهندگی او با تصوف و آداب خانقاهی و نیز برخورد او با عرفان فلسفی بر اثر آگاهی و تأمل بیشتر رخ نموده، هر چند در این مورد هم وی از شناختی کامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفی دانستهاند که بر علوم اهل معارف آگاه بوده و در دقایق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخی رجال صوفیه را میشناخته است. این نظر دربارهی ابن قیم به صورتی که او را عارف تشریعی حنبلی بنامیم، مقبول است، اما این سخن که او عارفی بوده است صوفی جای تردید دارد، زیرا اگرچه گفته شده است او بسیار عبادت میکرده و ذکر میگفته، اما آنچه مسلم است و از مطاوی اقوال او برمیآید، این است که وی یافتهها و پسندهای عرفانی و آداب خانقاهی را که مؤیدات آنها در کتاب و سنت دیده نشود یا گفتار سلف آنها را تأیید نکند، نمیپذیرد و حتی ادعا دارد که مواجید و احوال صوفیه را میبایست بر علم عرضه کرد و درستی و نادرستی آنها را از طریق علم بازشناخت.
نقد و رد ابن قیم بر پسندها و تأملات خانقاهی و نیز ستیز او با وحدت وجودیان آنگاه نظام یافته که بر آثار ابن تیمیه، در این زمینه تأمل کرده است. هرچند او بر پارهای از تأویلات صوفیه خرده میگیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله برمیشمارد، اما بیشترین انتقادات را بر بعضی از آداب، مصطلحات و باورهای صوفیانی وارد میداند که اهل سُکرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند. ولی در مجموع روی سخن ابن قیم بیشتر به خانقاهیان خلف است که آنان را به جهل نسبت میدهد، اما صوفیان سلف مانند جنید، بایزید بسطامی و سری سقطی به نزد او عارفانی بودهاند که جانب قرآن و سنت را رعایت میکردهاند و بین آن دو سلوک مینمودهاند[۳۹]. در ادامه برخی از شخصیتهای مذهبی تاریخی اردن از کتاب معجم البلدان و همچنین تاریخ دمشق آمده است که غالباً راویان حدیث میباشند:
- بوطاهر حسین پسر محمد پسر حسین پسر عامر پسر احمد که به نام ابن خراشه انصارى خزرجى مقرى آبلى نیز شناخته میشود. وی در هفدهم ربیع دوم 428 در گذشت[۴۰]؛
- حسّان کلبى پسر مالک پسر بحدل پسر أنیف پسر دلجه پسر قناعه پسر عدى پسر زهیر پسر حارثه پسر جناب پسر هبل کلبى که اعراب او را اردنی مىدانند زیرا فرماندار آنجا و فلسطین بود[۴۱]؛
- 3. ولید پسر مسلمه اردنى؛
- بوسلمه حکم پسر عبد الله پسر خطّاف اردنى؛
- عباس پسر محمد اردنى مرادى؛
- عباده پسر نسىء اردنى؛
- محمد پسر سعید مصلوب اردنى مشهور؛
- على پسر اسحاق اردنى؛
- نعیم پسر سلامه سبائى (یا شیبانى، یا غسّانى) حمیرى اردنى؛
- عتبه پسر حکیم، بو العباس همدانى اردنى طبرانى،که در صور در سال 147 درگذشت[۴۲]؛
- ساریه بیسانى؛
- عبد الوارث پسر حسن پسر عمر قرشى معروف به ترجمان بیسانى؛
- قاضى با فضیلت ابو على عبد الرحیم پسر على بیسانى وزیر ملک ناصر یوسف پسر ایوب که همه کاره دولت وى مىبود. او در فصاحت و بلاغت و انشا سرآمد پیشینیان و پسینیان بود و در مصر به سال 596 درگذشت[۴۳]،
- یحیى بن عبد العزیز الأردنیّ[۴۴]؛
- إبراهیم بن أحمد بن الحسن ابن علی بن الحسن بن حسنون أبو الحسین الأردنیّ الشاهد[۴۵]؛
- الحکم بن عبد اللّه بن خطّاف أبو سلمة العاملی الأردنی، صاحب تاریخ دمشق چند روایت با اسناد خوداز رسول خدا از او نقل میکند[۴۶]؛
- رجاء بن حیویــۀ بن جندل یا حزول که گفته میشود جدش از صحابه بوده است. صاحب تاریخ دمشق در سلسله روات این حدیث از پیامبر از او نام میبرد: «العلم بالتعلّم، و الحلم بالتحلّم، و من یتحرّ الخیر یعطه، و من یتوقّ الشرّ یتوقه»، به نقلی او را از اهالی بیسان اردن میداند که به فلسطین کوچ کرده است[۴۷]؛
- عامر بن لدین[۴۸]؛
- عبادة بن نسی الکندی الأردنّی أبو عمر قاضی طبریه، عبد الملک بن مروان او را بر قضاء اردنّ گماشت وچون عمر بن عبد العزیز خلیفه شد او را والی جند الأردن قرار داد[۴۹]؛
- عبد الرّحمن بن عبید یا ابن عبد، أبو راشد الأردنّی، صحبت پیامبر را درک کرده و پیامبر صلى اللّه علیه و سلم او را نام و کنیه داده است[۵۰]؛
- عتبــۀ بن أبی حکیم أبو العبّاس الهمدانی الأردنّی الطّبرانی[۵۱]؛
- موسى بن یسار الأردنیّ[۵۲]؛
- یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الاردنی[۵۳]؛
- یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الأردنّی برکــۀ الأردنّیّ[۵۴]؛
- عُروة بن رُویم اللّخمیّ، فقیه و محدّث، أبوالقاسم الأُردُنیّ، در سال 140 یا 135 وفات کرده است[۵۵]؛
- عبد الله بن حوالة الأزدی، واقدی تاریخ درگذشت او را به قطع در سال 85 میداند و ابن یونس و ابن عبد البر تاریخ قطعی مرگ او را سال 80 میدانند[۵۶].
شخصیتهای دینی معاصر متنفذ
سید حسن بن علی سقاف
سید حسن بن علی سقاف از علما و نویسندگان سنی اردنی میباشد. وی از جمله شخصیتهایی هست که با تحقیق و نگارش آثار خوب، بخشی از وظیفهی خود را در روشنگری جهان اسلام عمل نموده است. وی در همایشها و سمینارهای بینالمللی اسلامی زیادی شرکت نمود. سید حسن بن علی بن هاشم السقاف، متولد چهارم شوال 1380 ه.ق. / 1961 م. در اردن از نوادگان پیامبر (ص) است که نسبش با 32 واسطه به امام صادق (ع) میرسد. وی شافعی مذهب و از نظر کلامی اشعری است.
حسن سقاف تحصیلات ابتدایی را در اردن گذراند و در سال 1978م. به دمشق سفر کرد و در درس بزرگان دمشق شرکت کرد و کتاب عمدة السالک و عدة الناسک را نزد شیخ هاشم مجذوب و کتاب کبری الیقینیات و شرح الاربعین النوویــة را نزد شیخ محمد سعید رمضان البوطی آموخت و از دیگر علما همچون شیخ حسین خطاب و شیخ اسعد صاغرجی، نیز بهره جسته است. حسن سقاف بعد از بازگشت از دمشق به اردن از علمای اردن نیز استفاده علمی کرد چنانچه کتاب الفرائض و المواریث را نزد شیخ قاضی مطیع حمامی و کتاب شرح الجوهره باجوری را نزد شیخ محمد هلیل و متن الاجرومیــة و شرح شیخ احمد زینی دحلان را نزد شیخ احمد خضری آموخت. سپس به کشور مغرب سفر کرد و از محضر استادانی مانند سید عبدالله بن صدیق غماری محدث بزرگ مغرب استفاده برد. حسن السقاف اجازههای علمی فراوانی از اساتید خود دریافت کرد تا آنجا در کتاب الاتحاف بأسانید و شیوخ حسن بن علی السقاف نام 40 تن از مشایخ وی که به ایشان اجازه علمی دادهاند، ذکر شده است از جمله سید عبدالعزیز بن صدیق غماری و سید عبد الحی بم صدیق غماری و شیخ ابوالفیض یاسین فادانی مکی و شیخ حبیب الرحمن اعظمی.
بسیاری از بزرگان اهل سنت او را مورد تمجید قرار داده اند از آن جمله؛ عبد العزیز بن صدیق غماری در نامهای که به حسن سقاف مینویسد او را علامه و محدث خطاب میکند. هم چنین سید عبدالله بن صدیق غماری استاد حسن سقاف 5 نامه برای حسن سقاف مینویسد و او را زبان ناطق و حجت خود معرفی میکند و وجود او را رحمت و در این عصر بدون نزاع ، ناصر السنــة و نابغه میخواند. سعید فوده نیز او را تمجید میکند. حسن سقاف به خاطر مواضع ضد وهابی که دارد، مورد انتقاد بزرگان وهابی و سلفی قرار گرفته است به ویژه این که وی در سالهای اخیر در شبکه المستقلــة به مناظره با شیخ عدنان عرعور پرداخته و تفکرات ابن تیمیه را نقد کرده است. وی فعالیتهای سیاسی قابلتوجهی داشته است از جمله موارد زیر:
- وحدت اسلامی: حسن سقاف قائل است بین مسلمانانی مثل اهل سنت و امامیه و زیدیه و اباضیه که عقیده تنزیهی دارند باید وحدت ایجاد شود؛
- حسن سقاف برای تقریب مذاهب اسلامی دو بار در تلویزیون امارات در سال 1418 ق و 1419 ق دعوت شده و حضور یافته است؛
- حضور حسن سقاف در کنگره کشور سریلانکا برای تقریب مذاهب و عقیده تنزیه و مشکلات وهابیت و سلفیها. حسن سقاف قائل است وهابیت امروزه موجب اختلاف بین مسلمانان هستند؛
- حضور حسن سقاف در سال 1419 در کنگره دمشق برای تقریب مذاهب اسلامی؛
- ملاقات با پادشاه عمان و علمای اباضیه همچون شیخ احمد خلیلی؛
- حسن سقاف دو بار در کنگره تقریب مذاهب اسلامیدر تهران حضور یافت؛
- حسن سقاف قائل است خروج بر حاکم جائر و ظالم جایز است، چنانکه امام حسین (ع) علیه یزید قیام کرده است. او در صحیح عقیدهی طحاویه مینویسد: «ففکرة عدم الخروج علی ائمــة الجور لیست صحیحــة، و هی مخالفــة للقرآن والسنــة و عمل الصحابــة و ائمــة التابعین من اهل السنــة والجماعــة، و خلف من بعدهم خلف غیروا و بدلوا هذا الفکرة خوفا من التنکیل و التعذیب قهرا و ذلــة و استنکانــة».
- یکی از فعالیتهای اجتماعی و علمیحسن سقاف این بود که در شبکه مستقله با عدنان عرعور وهابی، روی تجسیم ابن تیمیه و افکار منحرف او مناظره کرده بود. وی همچنین کتابهای زیادی درباره موضوعات اجتماعی، اصولی، فقهی و اعتقادی نوشته است که در مجموع به بیش از 80 عنوان میرسد که غالبا در رد افکار وهابیت و متسلفین مخصوصا البانی است[۵۷].
آثار وی به بیش از 80 عنوان میرسد که غالب آنها در زمینه پاسخگویی و بررسی افکار سلفی است. برخی از آنها نیز در زمینه فقه و حدیث و توحید و... میباشد. برخی از آنها عبارتند از:
- صحیح شرح العقیدة الطحاویــة؛
- الإمتاع والاستقصاء لأدلــة تحریم التبرع بالأعضاء؛
- عقیدة أهل السنــة والجماعــة؛
- شرح لعمدة السالک وعدة الناسک؛
- احتجاج الخائب بعبارة من ادعى الإجماع فهو کاذب؛
- بهجــة الناظر فی التوسل بالنبی الطاهر، صلى الله علیه وسلم؛
- الإغاثــة بأدلــة الاستغاثــة؛
- و هم سیء البخت، الذی حرّم صیام السبت؛
- تناقضات الألبانی الواضحات،3 أجزاء؛
- التنبیه والرد على معتقد قدم العالم والحد[۵۸].
مشهور بن حسن آل سلمان
مشهور بن حسن آل سلمان (متولد 1380ق)، عالم سلفی اهل سنت و صاحب تألیفات و تحقیقات جدید. الأشاعرة فی میزان أهل السنــة، از جمله آثار اوست. در سال 1380ق، در فلسطین در خانوادهای مذهبی متولد شد. در سال (1387ق/1967م)، بر اثر جنگی که یهودیان به راه انداختند، او و خانوادهاش به اردن مهاجرت کردند و در عمان البلقاء ساکن شدند. تحصیلات متوسطه را در همان جا گذراند و در سال 1400ق، به دانشکده شریعت پیوست و در بخش «فقه و مبانی آن» مشغول به تحصیل شد و به علوم شریعت نورانی و مطالعه و تحصیل در آن اهتمام ورزید و بخش بزرگی از المجموع نووی، المغنی ابن قدامه، تفسیر ابیالفداء، تفسیر قرطبی، صحیح بخاری با شرح حافظ عسقلانی و صحیح مسلم با شرح نووی را مطالعه کرد. وی تحت تأثیر جمعی از علما و محققین سلفی چون احمد بن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه بود. از اساتید وی میتوان از شیخ محمد ناصر الدین البانی و شیخ مصطفی الزرقاء نام برد.
وی از بنیانگذاران و سردبیران و نویسندگان مجله الأصالــة (انتشار در اردن) بوده است و یکی از بنیانگذاران مرکز مطالعات متدولوژی و تحقیقات علمیامام البانی است؛ او همچنین حلقه علم و افتاء را ایجاد کرده و در نشستهای علمی شرکت میکند. علمای اهل سنت، همچون: شیخ محمد نصیرالدین آلبانی، شیخ بکر ابوزید، مقبل بن هادی وادعی و... او و نوشتههای او را ستودهاند. وی دارای صفحه شخصی در اینترنت و آثار متعددی است از جمله: مقدمه بر رسالــة لطیفــة جامعــة فی أصول الفقه المهمــة؛ تصحیح سبیل الرشاد فی هدی خیر العباد؛ تصحیح الاعتصام؛ الأشاعرة فی میزان أهل السنــة؛ مقدمه بر الفوائد الزینیــة فی مذهب الحنفیــة؛ تصحیح جلاء الأفهام فی فضل الصلاة و السلام على محمد خیر الأنام؛ مقدمه بر أحکام النظر إلى المحرمات و ما فیه من الخطر و الآفات و الرد علی من استباح؛ مقدمه بر جهود الإمام الألبانی ناصر السنــة و الدین فی بیان عقیدة السلف الصالحین فی الإیمان بالله رب العالمین؛ السعی الحمید فی مشروعیــة المسعی الجدید[۵۹].
سعید عبداللطیف فوده
سعید عبداللطیف فوده متولد (1967م) در شهر کرامــهی اردن؛ از علمای حاضر شافعی و استاد در عقاید اسلامی، پژوهشگر و متکلم به روش اشاعره است. دارای دانش گسترده در فلسفه و منطق و آشنا به زبان انگلیسی است. او را ابوالفداء و سیف اهل السنــة لقب دادهاند. خانواده او فلسطینی الاصل میباشند که بعد از اشغال فلسطین به اردن مهاجرت کردهاند. دارای بیش از 80 عنوان تألیف و تصنیف میباشد که اکثر آنها در علم کلام و منطق و رد بر فلسفه و شیعه و سکولاریسم است.
عبداللطیف بن عبدل بن صالح ابوقوره
عبداللطیف بن عبدل بن صالح ابوقوره (1906 - 2 ژانویه 1967) در شهر سلت متولد شد و در تاریخ 1386/21 هجری قمری مطابق با 2 ژانویه 1967 میلادی در شهر امان درگذشت. نسب خانواده ابوقوره، از نیاکانشان عبدالسلام بن مشیش که نسب وی به حسن المثنی میرسد به امام حسن بن علی (علیه السلام) و فاطمه دخت رسول خدا میرسد.
استقرار خانواده ابوقوره در سلت به نیمه اول قرن سیزدهم هجری قمری/قرن نوزدهم میلادی بر میگردد، زمانی که القرات (الخیر ابو قوره) بخشی از طایفه آل اقراع، بزرگ ترین قبیله سلت در آن زمان را تشکیل داد. اجداد خاندان ابو قوره قبل از تقسیم استعمار منطقه توسط غربیان به سلت آمدند. عبداللطیف ابو قوره تحصیلات دینی خود را فرا گرفت و از مدارس کتاتیب به دست شیخ عبدالحلیم زید الکیانی، امام و مبلغ مسجد جامع سلت و قاضی قانونی سلت فارغ التحصیل شد. سپس تحصیلات خود را در کشور و خارج از کشور، به ویژه در قاهره و دمشق ادامه داد. وی همچنین از روابط خود با رهبران و اندیشمندان جنبشهای اسلامیشرق و غرب مانند حسن البنا، دکتر مصطفی الصبایی، ابوالعلا المودودی، ابوالحسن الندوی، معروف الدولبی، البشیر ابراهیمیو دیگر رهبران و علمای مسلمان بهرههای بسیار برد.
عبداللطیف ابوقوره در اوایل جوانی از سلت به امان نقل مکان کرد و در تجارت، ساخت و ساز و تجارت آزاد کار کرد و از اولین کسانی بود که یک شرکت تجارت اتومبیل را در اردن تأسیس کرد که در اوایل دهه 30 قرن بیستم میلادی نماینده ماشینهای شورولت، روور و اسکس بود. پس از آن، او بیشتر وقت، تلاش و پول خود را صرف فعالیتهای میهنی و اسلامی کرد. او در انقلاب 1936 میلادی با پول و تلاش خود در زمینههای مختلف شرکت کرد.
پس از آن عبداللطیف کاملا خود را وقف کار اسلامی کرد و با حسن البنا، بنیانگذار اخوان المسلمین در مصر که مادرش از خانواده ابوقوره بود، تماس گرفت. سپس وی به دنبال تأسیس این گروه با کمک برادران خود اخوان المسلمین را در اواسط دهه چهل قرن بیستم در اردن تأسیس کرد. پس از تأسیس گروه، عبداللطیف به عنوان ناظر عمومی گروه در اردن انتخاب شد. اخوان در سال 1948 تحت رهبری عبداللطیف ابو قوره در جنگ با یهودیان شرکت کرد. عبداللطیف در سال 1953 از این گروه استعفا داد[۶۰].
محمد عبدالرحمن خلیفه
محمد عبدالرحمن خلیفه یک نماینده پارلمان اردنی است، وی که متولد 1919 در شهر سلت است، طولانی ترین دوره رهبری اخوان المسلمین در اردن از سال (1953 تا 1994) را عهدهدار بوده است؛ دومین ناظر اخوان المسلمین در اردن بود، دو بار دستگیر شد و در یکی از آنها به سوریه گریخت. دارای لیسانس حقوق از انستیتوی حقوق در اورشلیم اشغالی است. وی عضو اداره راهنمایی اخوان المسلمین و معاون راهنمای عمومی اخوان المسلمین در جهان و همچنین بین سالهای 1956 تا 1961 نماینده پارلمان اردن بود. وی در سال 2006 در 87 سالگی درگذشت.
شیخ محمد عبدالرحمن خلیفه النسور
شیخ محمد عبدالرحمن خلیفه النسور در سال 1919 میلادی در شهر سلت به دنیا آمد. او از طایفه النسور سلتی است. وی اولین تحصیلات خود را در الکتاب نزد شیخ عفیف زید فرا گرفت و سپس در آغاز افتتاح مدرسه السلت در آنجا تحصیل کرد. پس از پایان کلاس دهم، با دریافت بورسیه به دانشکده کشاورزی خضوری در طولکرم اعزام شد و از آنجا دیپلم کشاورزی گرفت، سپس وارد مؤسسه تربیت معلم و موفق به اخذ مدرک شد.
وی زندگی شغلی خود را به عنوان معلم در دبستان حواره و سپس در مدرسه رمتا آغاز کرد سپس تدریس را رها کرد و به انستیتوی قانون در اورشلیم پیوست و لیسانس حقوق گرفت. پس از فارغ التحصیلی، دو سال به عنوان وکیل کار کرد، سپس شورای قضایی در امان او را به عنوان قاضی صلح در معان انتخاب کرد و بعد از آن به عنوان دادستان عمومی به سلت منتقل شد، سپس در همان سمت به ایربد و کراک و مادابا منتقل گردید. وی در سال 1953 میلادی به درخواست شورای اخوان که او را به عنوان دبیر کل انتخاب کرد، از قضاوت استعفا داد.
سپس از سال 1956 تا 1961 میلادی به عضویت پارلمان اردن درآمد. سرانجام از سال 1963 تا سال 2000 به عنوان رئیس جامعه مرکز خیرات اسلامی فعالیت کرد. پس از سال 1968 میلادی، یک سال پس از فاجعه ژوئن به مناسبت سالگرد اشغال بیتالمقدس توسط یهودیان، کمیتهای «برای نجات بیتالمقدس» تشکیل داد. در زمان ریاست وی، جماعت اخوان نقش مهمیدر جنبش بینالمللی اسلامی داشت. در سال 1993 میلادی نامههایی برای رؤسای کشورهای عربی و اسلامی فرستاد و آنها را به کنار گذاشتن اختلافات و عزم برای بازگرداندن مسجد الاقصی و رفع مظلومیت فلسطینیان تحت یوغ اشغال یهودیان فراخواند.
عبدالمجید ذنیبات
عبدالمجید ذنیبات، سومین دبیر کل اخوان المسلمین در اردن و یکی از اعضای سنای اردن است که در 13 ژانویه - 2012 از سمت خود استعفا داد. عبدالمجید محمد خلیل ذنیبات در 5 اکتبر 1945 در پادشاهی هاشمی اردن از یک خانواده فلاح در جدیده، استان کرک متولد شد. پدر و مادرش در حالی که کمتر از یک سال داشت، درگذشتند. در سال 1951 دوره ابتدایی را در اولین مدرسه کرک گذراند و برای تحصیل در دوره متوسطه اول به مدرسه رغدان در امان منتقل شد. در سال بعد برای تکمیل تحصیلات متوسطه به کرک بازگشت و دبیرستان را در سال 1962 به پایان رساند. سپس در 1964 میلادی در دانشگاه دمشق ثبت نام کرد و لیسانس حقوق گرفت. وی در سال 1993 به عنوان معاون دبیر کل اخوان المسلمین و در سال 1994 به عنوان دبیر کل انتخاب شد و تا سال 2006 که تصمیم به استعفا گرفت در آن سمت باقی ماند.
سالم الفلاحات
سالم الفلاحات، چهارمین دبیر کل اخوان المسلمین در اردن است. وی در سال 1954 میلادی در مادابا متولد شد. سالم یوسف محمد الفلاحات در اوایل زندگی خود، در سال 1968 به جماعت اخوان پیوست در حالی که تنها چهارده سال داشت و با اخوان المسلمین در اردن در عملیات کماندویی علیه صهیونیستها شرکت کرد سپس به دانشکده حقوق اسلامی پیوست و یکی از برجسته ترین رهبران کار دانشجویی در دانشگاه بود. وی با اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی اردن همراهی کرد که منجر به مشارکت 5 وزیر از اخوان المسلمین در سال 1991 و کسب هفده کرسی در پارلمان اردن در سال 1993 شد.
سالم الفلاحات به عنوان عضو دفتر اجرایی جماعت اخوان برای دو دوره متوالی انتخاب گردید و در 3 مارس 2006 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن انتخاب شد. در دوران ریاست وی، محدودیتهای دولت در فعالیتهای سیاسی و اخوان به طور خاص ادامه داشت. سالم الفلاحات به فعالیتهای وکالت خود، به نمایندگی از اخوان در مشاغل مختلف و رسانهها ادامه داد. وی در حل و فصل اختلافات رخ داده در مادبا شرکت کرد و در سمپوزیومی که توسط انجمن بازنشستگان نظامی در سال 2009 برگزار شد، با عنوان گسترش پدیده خشونت و نقش نهادهای جامعه محلی در برخورد با آن سخنرانی کرد.
دکتر همام عبدالرحیم سعید
دکتر همام عبدالرحیم سعید در سال 1944 میلادی در جنین کفر راعی، استان جنین فلسطین متولد شد، وی در 30 آوریل 2008 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن به عنوان جانشین شیخ سالم الفلاحات انتخاب شد وی در حال حاضر مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر بزرگوار ، امان - اردن است. وی لیسانس حقوق اسلامی خود را از دانشکده شریعت با نمره بسیار خوب و رتبه اول گروه ، دانشگاه دمشق در سال 1965 کسب کرد. هم چنین کارشناسی ارشد حدیث و علوم را از دانشکده اصول دین، دانشگاه الازهر، با نمره عالی در 1974 میلادی حائز شد و دکترای حدیث و علوم را از دانشکده مبانی دین، دانشگاه الازهر در 1977 میلادی دریافت کرد. رسالهی وی اولین درجه افتخار با توصیه چاپ و مبادله بین دانشگاهها است. او هم چنین دارای مدرک علوم تربیتی از کالج آموزش و پرورش از دانشگاه اردن، 1970 و مطالعات مربوط به مذاهب تطبیقی از دانشگاه تمپل در فیلادلفیا - ایالات متحده آمریکا، 1979 است.
تاکنون مشاغلی چون تدریس فرهنگ اسلامی در کالج علمی اسلامی، امان، اردن، 1970-1965 م، دستیاری تدریس در کالج شریعت - دانشگاه اردن 1970 تا 1971، مدرسی دانشکده شرع - دانشگاه اردن 1974 تا 1975، استادیاری دانشکده شریعت - دانشگاه اردن 1977 تا 1982، دانشیاری کالج شریعت - دانشگاه اردن 1982 تا 1988 و دانشیاری دانشگاه خصوصی زرقا - اردن، 2004 را به عهده داشته است. وی عضو پارلمان اردن (1997 تا 1989) و مشاور شرعی در بیمارستان اسلا میاز سال 1998 تا 2006 و مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر از سال 2006 تاکنون است. وی هم چنین دارای تألیفات فراوانی میباشد و تاکنون استاد میهمان در دانشگاه الجزایر در سال 1985، استاد مدعو در دانشگاه الزیتونا، تونس، 1986 و استاد مدعو در دانشگاه امام محمد بن سعود 1987 بوده و نظارت بر دهها پایان نامه در کالج شریعت و دانشکده آموزش دانشگاه اردن و دانشگاههای دیگر را بر عهده داشتهاست. هم چنین داور در مجلات علمی چون مجله مطالعات - دانشگاه اردن، مجله مطالعات یرموک - دانشگاه یرموک، مجله شرع و معارف اسلامی- دانشگاه کویت، شورای انتشارات علمی در دانشگاه کویت، مجله دانشگاه ملی زرقا، مجله دانشگاه اسلامی در غزه و دائرةالمعارف موضوعی سنت پیامبر بزرگوار است.
عصام طاهر البرقاوی
عصام طاهر البرقاوی مشهور به ابو محمد مقدسی اردنی، از چهرههای سرشناس سلفیهی جهادی معاصر متولد 1378 ق در فلسطین است. مقدسی در چهار سالگی با خانواده، فلسطین را ترک کرده و به کویت میرود تا تحصیلاتش تکمیل گردد. وی بعد از مهاجرتهای مختلف در نهایت اردن را به عنوان کشور اقامت انتخاب و در آنجا سکونت میکند. او بعد از کویت برای تدریس به موصل میرود. مطالعه کتابهای ابن تیمیه و ابن قیم و الدرر السنیــة نوشته محمد بن الوهاب اثر قابلتوجهی در افکار سلفی او میگذارد. اولین و مهمترین کتاب او به نام ملــة ابراهیم است که نمونه ای از این تأثیرپذیری در آن مشاهده میشود. او به دلیل انتشار کتاب یکفر الدولــة السعودیــة در اردن مشهور شده و بارها به دلیل آراء و نظریات تکفیریش به زندان میرود. بارها به پاکستان و افغانستان سفر میکند و با افرادی همچون ایمن الظواهری، ابی عبیده بانشیری و ابو حفص مصری و ابو مصعب السوری که بعدها سازمان القاعده را تشکیل میدهند آشنا میشود. وی پس از بازگشت به اردن به دلیل برداشت نادرست از مفهوم دموکراسی و وضع قوانین در کشورهای اسلامی، کتاب الدیمقراطیه دین را نگارش میکند. در سال 1994 زندانی میشود و در زندان کتاب یا صاحبی السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار را تألیف میکند. بعدها به دلیل دفاع از مشروعیت عملیات 11 سپتامبر به زندان اردن روانه میشود. همراه شدن ابومصعب زرقاوی، پایه گذار شاخه القاعده در عراق، با مقدسی در زندان اردن موجب تأثیر پذیری زرقاوی از وی گردید[۶۱].
در اینجا شایسته است که به شخصیت جنجال برانگیز زرقاوی که اخیرا در کشورهای اسلامی موجبات بروز جنگ و کشتار شده و نام اسلام را با تروریسم قرین ساخته اشاره شود.
ابو مصعب زرقاوی
ابو مصعب زرقاوی (احمد فاضل النزال الخلایله) 20 اکتبر سال 1966 در شهر زرقای اردن به دنیا آمد. او در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه نظامیان راه انداخت و در اواخر سال 2004 به اسامه بن لادن و گروهک القاعده پیوست. زرقاوی پس از رفتن به عراق و به عهده گرفتن تعدادی از بمب گذاریها در زمان جنگ به شهرت رسید. زرقاوی در سال 1990 گروهی به نام جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاری کرد و سرکردگی آن را تا ژوئن سال 2006 برعهده داشت[۶۲]. او در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و دارای هفت خواهر و دو برادر است. پدرش به امر طبابت سنتی مشغول بود و مادرش با بیماری سرطان خون دست به گریبان؛ در هنگام تولد نام احمد فاضل الخلایله را بر او نهادند.
در 17 سالگی ترک تحصیل کرد و بعد از آن شروع به مشروب خواری افراطی و خالکوبی روی بدنش کرد. طبق گزارشهای سرویسهای جاسوسی اردن که در روزنامه آسوشیتدپرس امان به چاپ رسیده، زرقاوی به دلیل تجاوز جنسی در دهه 1980 در حبس بوده است، هرچند در این زمینه اطلاعات دیگری موجود نیست. در 20 سالگی که از زندان آزاد شد، فردی آواره و بیهدف محسوب میشد و مانند دیگر مردان جوان عرب به دنبال هدف و انگیزه بود. در نهایت این هدف را در شمال شرقی کشورش یعنی در افغانستان یافت، از این رو به اداره جهاد یا جنگ مقدس علیه روسها به شهر خوست در شرق افغانستان آمد.
اما اندکی دیر به افغانستان رسید زیرا روسها افغانستان را ترک کرده بودند و زرقاوی از این پس به جای تفنگ، قلم به دست گرفت. سپس به عنوان گزارشگر مجله کوچک جهادیها به نام البنیان المرصوص مشغول به کار شد. زرقاوی در سال 1992 به شهر زرقا بازگشت و با گروهکی اسلامی به نام بیات الامام شروع به همکاری نمود. او در 1993، پس از آن که مقامات اردنی به حملات مسلحانه وی و وجود انبار بمب در منزلش پی بردند، دستگیر و به زندانی در حاشیه بیابان به نام زندان «سوجا» فرستاده شد.
او در سال 1999 جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاشت و رهبری آن را تا زمان مرگش در ژوئن 2006 بر عهده داشت. وی طی پخش نوارهای ویدئویی مسئولیت چندین عمل خشونت بار از جمله کشتن شهروندان و غیر نظامیان مختلف در عراق را به عهده گرفت. زرقاوی مخالف حضور آمریکا و نیروهای غربی در جهان اسلام بود. در اواخر سال 2004 او به اسامه بن لادن و القاعده پیوست و از این پس جماعت توحید و جهاد، القاعده عراق نامیده شد و زرقاوی توسط القاعده ملقب به «امیر القاعده در کشور بینالنهرین» شد. زرقاوی در اواخر سال 2000 در غرب افغانستان یک اردوگاه نظامی وابسته به القاعده را راه اندازی کرد و در اینجا بود که نامش را با الهام از شهر زادگاهش زرقا به زرقاوی تغییر داد.
در اوایل سال 2002، زرقاوی به شهر پیشاور پاکستان در مرز افغانستان رفت. پیشاور شهری عمیقاً مذهبی بود که این موضوع برای او جذاب بود. در سپتامبر 2005 و پس از سرکوب شبهنظامیان سنی در تلعفر توسط دولت عراق، زرقاوی علیه شیعیان در عراق اعلان جهاد کرد. در این زمان او تعداد زیادی بمبگذاری انتحاری در مناطق شیعهنشین و همچنین علیه نیروهای آمریکایی انجام داد. همچنین مسئول بمبگذاری در سه هتل در امان است. ابومصعب الزرقاوی در 7 ژوئن 2006 در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پایتخت عراق به دست نیروهای آمریکایی کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر که به ابوایوب المصری نیز شهرت دارد، جانشین وی در عراق شد[۶۳]. همچنین میتوان در میان شخصیتهای معاصر ذی نفوذ مذهبی از اشخاص ذیل نام برد:
شیخ السعد التمیمیعالم معروف اردنی که در دهه 1960م پیش نماز مسجد الاقصی بود. وی در سال 1983م در زندان مرکزی امان زندانی شد. همچنین حسام الدین مسمار رئیس سابق اتحادیه داروسازان، دکتر عمرالمدنی و حسن القل از شیعیان بهنام اردن محسوب میگردند[۶۴] .
موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه و ارتباط آنها با سایر ادیان
هویت اسلامی در اردن بسیار قوی است، هرچند آداب مذهبی در بین جمعیت اردن بسیار متنوع است. این عدم همسانی در آداب لزوما مربوط به تقسیمات روستایی - شهری یا تفاوت در سطح آموزش نیست. بعضی مشاهدات مذهبی در اردن حاکی از وجود بعضی عقاید متضاد با آموزههای اسلامی است. بعضی از متخصصین این عقاید را به دوران قبل ار اسلام نسبت میدهند. در زندگی روزمره، مردم خداوند را مسئول همه اتفاقات نمیدانند هر چند حوادث را در زمینه ای دینی قرار میدهند که به آنها معنی میبخشد. کلمهی انشاءالله معمولاً بعد از بیان نیت قرار میگیرد و واژهی بسم الله در شروع انجام کارهای مهم. مسلمانان اردن بر این باورند که در کارهایی که انسان میتواند انجام دهد، خداوند انتظار دارد انسان بسیار تلاش کند و خداوند مسلمانان را در حوادث و مشکلات و ناگواریها یاری میرساند. اغلب افراد سعی در نشان دادن اهتمام خود بر انجام امور مذهبی دارند اما عدهای نیز چنین نیستند. توجه به نماز جماعت و دعاهای جمعی در دهه 1980 برای تقویت ارزشها و عقاید اسلامی گسترش یافت. گرچه در این دهه به طور سنتی بعضی دیدگاههای اجتماعی باعث عدم شرکت زنان در فعالیتهای دینی شده بود، اما در این دهه تغییرات زیادی در فعالیتهای مذهبی زنان به وجود آمد؛ زنان جوان به خصوص دانشجویان در مساجد نماز میخواندند و بدین وسیله جایگاه خود را در جامعه اسلامی ارتقاء بخشیدند. زنان عموما بیش از مردان به اموری دینی اهتمام دارند.
در اردن به طور کلی ارتباط بین جوامع مذهبی مختلف نسبتا خوب است؛ پس از فتح اولیه اردن، تعداد کثیری از مردم این کشور به اسلام گرویدند، اما پیش از آن که اردن تحت کنترل مسلمانان درآید، اسلام در اردن رواج داشت، فرماندار غسانیان در امان از اولین کسانی بود که اسلام آورد. هنگامی که منطقه تحت کنترل حکومت اسلامی قرار گرفت، مسیحیان نسبت به دوران بیزانس آزادی بیشتری برای عبادت یافتند. کشیشها دیگر مجبور نبودند تصمیماتی که توسط شوراهای مختلف اتخاذ میشد را به اجبار اجرا کنند. با باز شدن بیابان سوریه بر قبایل بدوی شبه جزیره، بسیاری از مناطق روستایی اردن مسلمان شدند. مسیحیت همچنان دین مهم شهرها و شهرستانهایی مانند دمشق و اورشلیم بود، اما مردم روستاها روز به روز بیشتر به اسلام میگرویدند. جنبش اصلاحات مذهبی مانند شیعه قرامطه (Qaramitah) از حمایت بسیار قوی روستاییان برخوردار شد چنان که در قرن یازدهم مسیحیان در اقلیت بودند. صلیبیون غربی کارهای کوچکی برای بهبود شرایط مسیحیان شرقی تحت سلطه خود یا مسلمانان انجام دادند. تعداد مسیحیان در سوریه به عنوان مسیحیان شرقی کاهش یافت و به اسلام گرویدند تا از صلیبیون فاصله بگیرند. کسانی که مسیحی باقی ماندند هویت شرقی و عربی خود را حفظ کردند.
مغولهایی که در قرن 13 به منطقه هجوم آوردند، در ابتدا به مسیحیت علاقه نشان دادند و برخی از نخبگان مغول به مسیحیت نسطوری (Nestorian Christianity) گرویدند اما در نهایت نسلی از مغولها که در خاورمیانه و آسیای مرکزی مستقر شدند و حکمرانی کردند به اسلام گرایش یافتند. عثمانیها بر اساس روشهای قدیمی حکمرانی نظامی به نام نظام ملت ایجاد کردند که به موجب آن هر گروه مذهبی مسئول امور مربوط به خود در جامعه بود. رهبران ادیان نه تنها به نمایندگی از دین خود، بلکه به عنوان نماینده جوامع کوچک تر حضور پیدا میکنند. اکثر مسیحیان اردن توسط اسقف کلیسای ارتدکس شرقی حمایت میشوند.
بعدها هنگامی که جوامع دیگر به رسمیت شناخته شدند، رهبرانشان در برابر دولت مسئول آنها بودند؛ مانند آنگلیکان اسقف اورشلیم. هنگامیکه اردن به استقلال رسید، برخی از روابط قدیمی عثمانیها با اقلیتهای مذهبی تحت تاثیر قرار گرفت. خصومت بین مسلمانان و مسیحیان اردن، به بخشی از تاریخ این کشور تبدیل نشد بلکه بر خلاف ادیان متفاوت در کشورهای دیگر هر دو گروه رفتار صحیح و مناسبی با یکدیگر داشتند. پستهای دولتی خاصی وجود دارد که برای داشتن آنها باید مسلمان شوند، اما در کل تبعیض مبنی بر مذهب در اردن بسیار کم است. مسیحیان به ویژه فلسطینیها، قشر تحصیل کرده و با سبک غربی این کشور را تشکیل میدادند و اغلب آنها حرفههای تخصصی مانند پزشکی و تحصیلات عالیه داشتند. با وجود تغییراتی که در طول دهههای بعد از استقلال اردن پیش آمد، هنوز هم مسیحیان به مشاغل حرفهای مانند پزشکی مشغول هستند. مشکلات اخیر بین جوامع مذهبی در خاورمیانه، مانند لبنان بر روابط مردم اردن تاثیر نگذاشته است و مبارزه بین شبهنظامیان مختلف مرتبط به گروههای مذهبی خاص در لبنان به کشور اردن انتقال پیدا نکرده است. حوادث ناگوار در اردن به ندرت رخ میدهد و در صورت بروز به سرعت از سوی دولت و رهبران گروهها حل و فصل میشود. اردن مانند جزیرهی آرامش در منطقه است[۶۵].
اردنیها چه مسلمان چه مسیحی، محافظهکار هستند. در محیطهای عمومی محدودیتهای اجتماعی در تعامل بین مردان و زنان وجود دارد. مردان و زنان با هم در تعامل هستند، اما در محدودهی تعریف شدهی جامعه. بسیاری از زنان اردنی محجبه هستند. مسیحیان نیز محافظهکار هستند و به ندرت میتوان دین افراد را از نوع پوشش آنها تشخیص داد. ماهیت محافظهکار این کشور بدان معنی است که نمایش عمومی احساسات مورد تأیید نمیباشد و افراد درگیر باید عواقب سنگین آن را پذیرا شوند. شرافت چه برای مسیحیان و چه برای مسلمانان نقش مهمی در جامعه بازی میکند. شرافت مرتبط با عملکرد اعضای خانواده است و میتوان با رفتار ناشایست یکی از اعضای خانواده به خطر بیفتد. تمام خانواده با عملکرد یکی از اعضا قضاوت میشوند زیرا رفتار هر یک از اعضاء نشان دهنده سطح اخلاقیات کل خانواده میباشد. در حالی که اغلب این رفتارها برخاسته از سنتها میباشد، اما معمولاً از دین برای تصدیق کردن ارزشهای سنتی مانند شرافت و ناموس استفاده میشود. اسلام و مسیحیت متداول در اردن، هم پایه این ادیان در کشورهای دیگر خاورمیانه نمیباشد. مراسم مذهبی رایج در اردن اغلب محلی هستند تا عمومی. مثال مناسب در این باب مقام شیخ عمر بن ملکاوی ( Maqam Shaykh ‘Umar al- Malkawi) در ملکا (Malka) واقع در شمال اردن در نزدیکی رودخانهی یرموک (Yarmuk) میباشد. اردن دارای مکانهای متعددی است که هم مرتبط با عهد عتیق و عهد جدید میباشد و هم قران؛ بسیاری از این مکانها، محل زیارت اردنیها میباشد، آنها عبادت میکنند ولی به طور کلی در خواست شفاعت نمیکنند. تصوف یا عرفان اسلامی هرگز در میان اردنیها گسترش نیافت و تنها چند مکان مرتبط با عارفان صوفی یا اخوت صوفی وجود دارد. تصوف در دمشق و قاهره نقش مهمتری نسبت به اردن دارد. اردنیهایی که جذب ابعاد عرفانی بیشتری نسبت به مذهب سنتی شدهاند، برای کسب علم به اورشلیم، دمشق یا قاهره سفر میکنند. کسانی هم که مسیحی بودند به همین روش در صومعههای سوریه و لبنان کسب علم نمودند. بنابراین هم مسلمانان و هم مسیحیان به بیانات صحیح و درست ادیان گرایش دارند. یکی از کارهایی که مسلمانان و مسیحیان انجام میدهند نذر کردن در آرامگاه شخصیتهای مهم مذهبی در مکانهای مذهبی است. در سوریهی بزرگ که شامل اردن میشود، این رفتار متقابل است، یعنی به منظور وعدههای محکم با خداوند مسیحیان در مکانهای مسلمانان و مسلمانان در جایگاه مسیحیان نذر میکنند. صومعهی ارتدکس شرقی در سایدنیا (Saydniya) خارج از شهر دمشق از مکانهای مربوط به مسیحیان است که مورد استفاده مسلمانان قرار میگیرد، در حالی که آرامگاه یحیی تعمید دهنده (John the Baptist) در مسجد اموی در دمشق از مکانهای مورد استفادهی مسیحیان است که متعلق به مسلمانان میباشد. در سطح محلی نیز جایگاه مرتبط با شخصیتهای قرآنی آل خضر به میزانی کمتر توسط مسلمانان و مسیحیان استفاده میشود[۶۶].
اردنیهای مسلمان و مسیحی تاریخ مشترک دارند و از لحاظ فرهنگی تفاوت بسیار کمی بین آنها دیده میشود. بسیاری از شهرها یا روستاهای اردن، بخشهای ویژهای برای زندگی اقوام مذهبی دارند و شاید این دلیل مهمی باشد که مردم اردن شناخت منصفانه ای نسبت به هم دارند. هنگامیکه باقی بخشهای خاورمیانه درگیر خشونتهای فرقه ای بودند، اردن سهم ناچیزی از این درگیریها را تجربه کرد؛ به عنوان مثال پس از قتل عام سال 1981 توسط شبه نظامیان مسیحی در اردوگاههای پناهندگان در صبرا (Sabra) و شطیله(Shatilla)، برخی از جوانان مسلمان در پی انتقام از مسیحیان برآمدند، اما روحانیون مساجد سخنرانیهایی در برابر چنین خشونتهایی انجام دادند و به روابط صمیمیبلند مدت بین اقوام اردنی اشاره کردند. اردن یک کشور مسلمان محافظهکار است که اقلیت غیر مسلمان آن مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرند[۶۷].
به لحاظ قانونی تغییر دین برای افراد به دین اسلام آزاد است و با آغوش باز پذیرفته میشود اما کسی که بخواهد دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مرتد شناخته میشود ولی حد بر او جاری نمیشود، اما از تمامیحقوق یک مسلمان اعم از میراث و ازدواج و... محروم میگردد. کسی که از ادیان دیگر به دین اسلام میآید تمامیحقوق یک مسلمان اعم از ازدواج، میراث و... برای وی درنظر گرفته میشود. کسی که از دین مسیحیت به اسلام وارد و ثبت شود، نمیتواند مجددا به دین مسیحیت برگردد[۶۸].
نهادها و مراکز دینی مسلمانان
به غیر از مساجد و خانههای رسمی قرآن و مراکز فرهنگی که آمار آنها مطابق گزارش کتاب سال 2017 اردن به شرح ذیل است، مراکز دیگری نیز وجود دارد که پس از این میآید.
مهمترین مساجد اردن؛ مسجد عجلون الکبیر، مسجد ملک عبدالله اول، مسجد ملک حسین، مسجد الحسینی و مسجد ابو درویش میباشند[۶۹].
مرکز اسلامی مطالعات استراتژیک سلطنتی
این مرکز، یک مرکز مستقل تحقیقاتی است که تحت نظر نهاد سلطنتی آل البیت فعالیت میکند. این نهاد که به منظور مطالعات اسلامی تاسیس شده است، نهادی است مستقل و غیر حکومتی واقع در امان
مرکز اسلامی- فرهنگی دانشگاه اردن
این مرکز با هدف هماهنگی و تحکیم زمینههایی هم چون اطلاعات، فعالیتهای فرهنگی و دانشگاهی، هماهنگی برنامهها، مشارکت در فعالیتهای یکدیگر هم چون مشاوره تشکیل شده است.
مرکز اسلامی خیریه
این مرکز اسلامی به انجام فعالیتهای خیریه در سطح جامعه میپردازد و مراکز درمانی، موسسات آموزشی و اماکن نگهداری یتیمان و فقیران را در سراسر اردن اداره میکند.
بانک اسلامی اردن دبی
بانک توسعه صنعتی(بنک الانماء الصناعي) با عنوان شرکت سهامی عام در تاریخ 1963/6/23 در عمان تاسیس و در سال 2008 منحل شد و بانک اسلامیاردن - دبی( بنک الاردن الدبي الاسلامي) جایگزین آن گردید. که کار خود را براساس قوانین اسلامی، آموزشهای بانک مرکزی و قانون بانکهای اردن از تاریخ 2010/1/17 آغاز نمود.
این مؤسسه یک بانک اسلامی به شمار میرود و تلاش دارد تا ارزشهای اسلام را اعمال و بهترین و بالاترین خدمات متنوع بانکی ممکن را به مشتریان خود عرضه کند. این بانک دارای 17 شعبه در نقاط مختلف کشور است و خدمات الکترونیکی، اینترنتی، تلفن بانک، بانک سخنگو و خدماتی از طریق پیامک را برای سهولت امر مشتریان اجرایی و جوایز و گواهینامههای بینالمللی زیادی کسب کرده است. در این بانک خدمات مستقیم و غیر مستقیم متعددی به شرکتها ارائه میشود که عبارتند از:
- افتتاح حسابهای جاری و پس انداز؛
- حساب سپرده سرمایه گذاری؛
- اعتبارات اسنادی؛
- اجاره به شرط تملیک: بانک براساس نیاز مشتری اقدام به اجاره و فروش املاک و مستغلات و ابزارآلات میکند.
از دیگر خدمات این بانک، خزانهداری، سرمایه گذاری و موسسات مالی است که این خدمات عبارتند از: خرید و فروش چک در بازارهای منطقه ای و جهانی، سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایه گذاری، تبدیل فوری اسکناس در بازار، خدمات افزایش اعتبار، ارائه خدمات بانکداری سرمایه گذاری و... [۷۰].
بیمارستان اسلامی
این بیمارستان در کشور اردن در شهرهای امان و عقبه شعبه دارد و دارای 25 سال سابقه میباشد. احداث آن نتیجه فعالیتهای جمعیت خیریه مرکز اسلامی است و حداقل دستمزدها را از بیماران دریافت میکند. این بیمارستان ارزشهایی نظیر انسانیت، عدالت، ابداع و ابتکار، احترام ویژه به بیماران، صداقت و امانت داری را سرلوحه خود دارد. همچنین یک مرکز آموزشی - درمانی محسوب میشود؛ خدمات درمانی را به بیماران داخلی و خارجی در بخشهای عملهای مختلف جراحی، زنان و زایمان، دندان پزشکی، کودکان، بیماریهای داخلی (قلب، خون، دستگاه گوارش، مغزو اعصاب، معده، مفاصل و... ) ارائه میدهد. به علاوه دهها اتاق ویژه بیهوشی در این بیمارستان وجود دارد[۷۱].
وضعیت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه (رسمی و غیر رسمی)
گرچه در زمینه آموزش مذهبی در اردن به طور رسمی و غیر رسمیفصلی مستقل یافت نشد ولی از مجموع نوشتارها درباره مذهب در اردن - چنان که بیان گردید - چنین برمیآید که اردن یک کشور مذهبی است و از آنجا که اسلام با فرهنگ جهان عرب پیوندی نهادینه دارد، بنابراین میتوان اظهار نظر کرد که آموزش مذهبی عمدتاً از طریق خانواده و جامعه به شکلی کاملاً طبیعی صورت میگیرد و دین به عنوان بخش اساسی فرهنگ در مراحل مختلف زندگی توسط خانواده آموزش داده میشود. افزون بر آن مساجد نقش مهمی در آموزش مذهب دارند که در کنار خانواده آموزش فرهنگ اسلام را به شکل رسمی برعهده دارند. گرچه چنان که در بخش تصوف ملاحظه میشود میتوان آموزش اسلام را در قالب تصوف سازمان یافته تر و نهادینه تر در گروههای صوفیه یافت.
نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان (وضعیت، تعداد، کارکرد، تأثیر مهم ترین آنها)
درباره نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان باید اذعان داشت که مانند مسلمانان که اهم مراکز آنان مساجد میباشند؛ اهم مراکز غیر دینی نیز عبادتگاههای آنان است؛ به عبارتی مراکز دینی مسیحیان و یهودیان منحصر در کلیساها و کنیسه ها و مراکز دینی دروزی ها و بهایی ها نیز منحصر در عبادتگاههای ایشان میباشد. با این اوصاف و با توجه به جمعیت غالب مسلمانان که حتی در نرخ رشد جمعیت مذاهب اسلامی نیز تغییر قابلتوجهی در طی زمان مشاهده نمیشود و آنچه که هست مربوط به رشد طبیعی جمعیت است که نرخ آن ثابت باقی مانده است، دربارهی اقلیتهای مذهبی نیز نرخ رشد جمعیت اجمالاً ثابت است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کارکرد و تأثیر مراکز اقلیتهای دینی تنها برای حفظ موقعیت موجود اقلیت هاست و تأثیر قابل توجهی در گرایشات دیگر اقلیت ها و مذاهب اسلامی ندارد.
تصوف
تصوف در اردن دارای حالت ویژهای است. زیرا تفکر جهاد و مقاومت جهت آزادسازی سرزمین اشغالی فلسطین و قدس در اذهان مردم جای گرفته و به دلیل تاریخ مشترکی که بین فلسطین و اردن وجود دارد، طبیعی است که تصوف در اردن به شکل پنهان و به دور از اذهان عمومی باشد. اهل تصوف در اردن با سایر گروههای سیاسی و احزاب روابط دوستانه و همزیستی مسالمت آمیزی دارند و جز در موارد نادر کشمکشی بین آنان رخ نداده است حتی روابط اهل تصوف با غیر مسلمانان مانند مسیحیان نیز مسالمت آمیز و در صلح است.
متصوفه در اردن اعضای خود را از مشارکت سیاسی منع نمیکنند ولی ترجیح میدهند که به حوزهها و کشمکشهای سیاسی وارد نشوند. برخی از متصوفه به شکلی ضعیف مشارکتهایی در پارلمان، وزارت خانهها، مناصب دینی و سیاسی داشته اند. بسیاری از متصوفه در امور اجتماعی نیز حضور دارند. برخی از آنان زمانهای خاصی را به کمک به فقراء، نیازمندان، یتیمان و زنان بیوه اختصاص میدهند و جمعیتهای خیریهای را نیز تشکیل دادهاند.
اغلب متصوفه در اردن از وضعیت سیاست عمومی راضی هستند و تلاش دارند تا فعالیتهای خود را آزادانه انجام دهند و هیچ فشاری از نهادهای رسمی متحمل نشوند. اگرچه امید دارند تا از حمایتهای نهادهای دولتی و رسمی بهره مند گردند. آنان تمایلی ندارند تا وضعیت اردن همانند وضعیت سایر کشورهای عربی پس از انقلابهایشان باشد. هرچند مایلند تا شاهد آزادی عمل و اصلاحات سیاسی در جهت مبارزه با فساد باشند ولی این امر را از طرق مسالمت آمیز و گفتگوهای صلح آمیز بین گروهها و احزاب ملی دنبال میکنند و از انجام اصلاحاتی که منجر به ایجاد حالت آشوب گردد، دوری میکنند. طرق صوفی در تمامی نقاط اردن وجود دارد. مهمترین این طرق عبارتند از:
طریق رفاعیه
این طریق در مناطق مختلفی از جمله عمان رایج است؛ در جبل النصر به شیخوخت عمر الصرفندی، در سحاب پیرو شیخ محمود نایف، در اللبن پیرو شیخ ابو المنذر و شیخ ولید رفاعی، در زرقاء پیرو شیخ محمود الرفاعی، در جرش پیرو شیخ فارس ثلجی، در اربد پیرو شیخ محمود الرفاعی که اکنون طریق آن به مفرق انتقال یافته است و در مفرق پیروان شیخ عبید القادری الرفاعی رواج دارد.
طریق شاذلیه
این طریق بیشترین انتشار را در بین طرق صوفیه دارد و در مناطق مختلفی از اردن رایج است؛ در منطقه حیّ نزال پیروان شیخ حازم ابوغزاله که دارای جمعیت خیریه ای نیز میباشند. در معان به شیخوخت شحاده طبری و در اربد منطقه کفر یوبا به شیخوخت احمد ردایده سلوک میکنند. این طریق در امان نیز گسترش فراوانی دارد.
طریق قادریه
این طریق نیز از جمله طرق مشهور و رایج در نقاط مختلف کشور اردن است؛ از جمله امان در الجوفه پیروان شیخ هاشم البغدادی، در الهاشمی الشمالی پیروان شیخ محمد عبدالحلیم قادری، در سحاب پیروان ناصر بن شیخ صفوت، در نزهه پیروان شیخ سعید القادری و در بقعه پیروان شیخ عبدالرووف از خلفایهاشم البغدادی اند.
هم چنین در اربد پیروان شیخ محمد ابوغریب و در رصیفه پیروان شیخ عبدالقادر نوبانیاند.
طریق خلوتیه
این طریق فعالیت اجتماعی قابل توجهی دارد؛ امان در منطقــه الکرسی پیروان شیخ حسنی الشریف، در وادی السیر پیروان البیادر و در مفرق پیروان شیخ عبدالحی عفیفی اند. در زرقاء نیز این طریقت دیده میشود.
طریق نویهیه
این طریق در امان وجود دارد و در فلسطین نیز شعبههایی از این طریق وجود دارد.
تصوف در اردن هم اکنون دچار ضعف آشکاری گردیده استکه دلایل داخلی و خارجی متعدد در آن دخیلند. از جمله دلایل داخلی آن است که بسیاری از کسانی که امروز تصوف در اردن را هدایت میکنند، خود اهل سیر و سلوک واقعی نیستند، که به این ترتیب مریدان این راه دچار خطاهای زیادی شده و کسی نیست تا آنان را از این خطاها و کجیها نجات دهد؛ این مهمترین دلیل ایجاد چهره منفی از تصوف اسلامی و نقش آن در زندگی است. هم چنین؛ مریدان و پیروان هر شیخی معتقدند که فقط او شایستهی خلافت است و شیوخ دیگر این شایستگی را ندارند؛ بدین ترتیب شیوخ دیگر را متهم میکنند که خود اسباب اختلاف و دودستگی را در بین آنان به وجود میآورد. به علاوه ظاهرگرایی و غلبه صورت و ظاهر و عدم وجود عشق صادقانه به عنوان محرک و انگیزه آنان، سبب شده که پیشرفتی در تصوف وجود نداشته باشد. عوامل خارجی این ضعف عبارتند از:
- هجوم قوی دشمنان اسلام به تصوف و صوفیگری؛
- انحراف تصوف به دلیل رمزگرایی آن.
به این ترتیب که برخی از شیوخ صوفی به سوی رمزگونه سخن گفتن پیش میروند و سخنان آنان به گونه ای دیگر تفسیر میشود. در نهایت تصوف اردن به عنوان جزئی از تصوف جهانی دچار ضعف گردیده و همانند سایر آنها رو به سقوط نهاده است[۷۲][۷۳].
نیز نگاه کنید به
ادیان در ژاپن؛ ادیان در کانادا؛ ادیان در چین؛ ادیان در کوبا؛ ادیان در تونس؛ ادیان در مصر؛ ادیان در لبنان؛ ادیان در افغانستان؛ ادیان در روسیه؛ ادیان در سنگال؛ ادیان در فرانسه؛ ادیان در اسپانیا؛ ادیان در آرژانتین؛ ادیان در مالی؛ ادیان در ساحل عاج؛ ادیان در سیرالئون؛ ادیان در زیمبابوه؛ ادیان در اتیوپی؛ ادیان در سوریه؛ادیان در قطر؛ ادیان در اوکراین؛ ادیان در بنگلادش؛ ادیان در گرجستان؛ ادیان در تاجیکستان؛ ادیان در سریلانکا؛ ادیان در قزاقستان؛ ادیان در تایلند
کتابشناسی
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ
- ↑ برگرفته از وزارة الخارجيــة الاردنيــة https://www.mfa.gov.jo/
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29
- ↑ برگرفته از وزارة الخارجيــة الاردنيــة https://www.mfa.gov.jo/
- ↑ برگرفته از عيش الاديان في الاردن http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802
- ↑ جهان اسلام، مرتضی اسدی
- ↑ برگرفته از https://wikishia.net/
- ↑ جهان اسلام، مرتضی اسدی
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ،ص.75-76
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31
- ↑ برگرفته از https://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852& و http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29- 31
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ
- ↑ برگرفته از http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027
- ↑ برگرفته از http://www.guardian.co.uk/world/2007/jan/26/worlddispatch.ianblack
- ↑ برگرفته از http://www.mashreghnews.ir/fa/news/24867
- ↑ برگرفته از https://wikishia.net/
- ↑ برگرفته از http://www.mashreghnews.ir/fa/news/24867
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.29-31
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.35-37
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ ص. 71
- ↑ الدکتور احمد الربايعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحياة الاجتماعيــة، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 75
- ↑ الدکتور احمد الربايعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحياة الاجتماعيــة، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 75
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.161
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.35
- ↑ برگرفته از http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852 & http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853
- ↑ برگرفته از http://www.guardian.co.uk/world/2007/jan/26/worlddispatch.ianblack
- ↑ برگرفته از http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027
- ↑ برگرفته از https://www.wikipedia.org/
- ↑ برگرفته از http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852& http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853
- ↑ برگرفته از http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm, Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p.161
- ↑ Azadarmaki. Taghi & Moaddel.Mansour, An Analysis of The World Views of the Islamic Publics: The Cases of Egypt, Iran and Jordan university of Tehran & Easter Michigan Uni 2000-2001.
- ↑ برگرفته از https://www.cgie.org.ir/fa/article/224045/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%B2%DB%8C%D9%87
- ↑ معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 187
- ↑ معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 187
- ↑ معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 187
- ↑ معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص. 678
- ↑ تاريخ بغداد، ج14، ص.117
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق، ج6، ص. 262
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق، ج15، ص. 11
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق، ج18 96 2162
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج26 89 3056
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج26 209 3073
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج35 89 3883
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج38 228 4542
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج61 240 7766
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج64 317 8174
- ↑ تاريخ مدينــة الدمشق ج71 375 9753
- ↑ موسوعــة طبقات الفقهاء، ج1، ص. 458
- ↑ تكملــة أمل الآمل، ص. 270
- ↑ برگرفته از https://www.alwahabiyah.com/fa/mostabserview/13457/%d8%ad%d8%b3%d9%86-%d8%b3%d9%82%d8%a7%d9%81/
- ↑ برگرفته از https://www.wikipedia.org/
- ↑ برگرفته از https://fa.wikinoor.ir/wiki/
- ↑ برگرفته از https://wikipedia.ar/
- ↑ برگرفته از http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=1668
- ↑ برگرفته از سايت روزنامه همشهری http://www.hamshahrionline.ir/details/75208
- ↑ برگرفته از سايت خبری آفتاب http://aftabnews.ir/vdcg.y9wrak9n7pr4a.html
- ↑ پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بينالملل، مركز بين المللی تبليغ، ص.92
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 38,39
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 42,43
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 42,43
- ↑ برگرفته از عيش الاديان في الاردن http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802
- ↑ خير حندوقه،محمد(1972) کتاب الشرکس، عمان، ص. 71،72
- ↑ برگرفته از موقع البنک الاردن الدبي الاسلامي http://www.jdib.jo/ar/index.html
- ↑ برگرفته از موقع المستشفي الاسلامي http://www.islamic-hospital.org
- ↑ برگرفته از https://islamonline.net/feker/discussion/2035
- ↑ لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)